تفاوت میان نسخههای «شاهنامه/هوشنگ»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
Bellavista (گفتگو | مشارکتها) (اصلاح فاصلهٔ مجازی) |
|||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| قسمت = (هوشنگ) | | قسمت = (هوشنگ) | ||
| قبلی = | | قبلی = | ||
− | | | + | | بعدی = |
| سال = | | سال = | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
[[پرونده:Hooshang va Khaneh.ogg||right|thumb|220px|پادشاهی هوشنگ چهل سال بود]] | [[پرونده:Hooshang va Khaneh.ogg||right|thumb|220px|پادشاهی هوشنگ چهل سال بود]] | ||
[[پرونده:Hooshang 4.ogg||right|thumb|220px|'''چو بنشست بر جایگاه مهی''']] | [[پرونده:Hooshang 4.ogg||right|thumb|220px|'''چو بنشست بر جایگاه مهی''']] | ||
+ | [[پرونده:Hooshang 5.ogg||right|thumb|220px|'''نخستین یکی گوهر آمد به چنگ''']] | ||
{{ب|جهاندار هوشنگ با رای و داد|به جای نیا تاج بر سر نهاد}} | {{ب|جهاندار هوشنگ با رای و داد|به جای نیا تاج بر سر نهاد}} | ||
{{ب|بگشت از برش چرخ سالی چهل|پر از هوش مغز و پر از رای دل}} | {{ب|بگشت از برش چرخ سالی چهل|پر از هوش مغز و پر از رای دل}} | ||
خط ۲۰: | خط ۲۱: | ||
{{ب|به فرمان یزدان پیروزگر|به داد و دهش تنگ بسته کمر}} | {{ب|به فرمان یزدان پیروزگر|به داد و دهش تنگ بسته کمر}} | ||
{{ب|وزان پس جهان یکسر آباد کرد|همه روی گیتی پر از داد کرد}} | {{ب|وزان پس جهان یکسر آباد کرد|همه روی گیتی پر از داد کرد}} | ||
− | {{ب|نخستین یکی گوهر آمد به چنگ|به آتش ز آهن جدا کرد سنگ}} | + | {{ب|'''نخستین یکی گوهر آمد به چنگ'''|به آتش ز آهن جدا کرد سنگ}} |
{{ب|سر مایه کرد آهن آبگون|کزان سنگ خارا کشیدش برون}} | {{ب|سر مایه کرد آهن آبگون|کزان سنگ خارا کشیدش برون}} | ||
{{ب|چو بشناخت آهنگری پیشه کرد|گراز و تبر اره و تیشه کرد}} | {{ب|چو بشناخت آهنگری پیشه کرد|گراز و تبر اره و تیشه کرد}} | ||
+ | {{ب|چو این کرده شد چارهی آب ساخت|ز دریا به هامونش اندر بتاخت}} | ||
+ | {{ب|به جوی و به کشت آب را راه کرد| به فر کیی رنج کوتاه کرد}} | ||
+ | {{چو آگاه مردم بدین برفزود|پراکندن تخم و کشت و درود}} | ||
+ | {{ب|بورزید پس هر کسی نان خویش|برنجید و بشناخت سامان خویش}} | ||
+ | {{ب|از آن پس که این کارها شد بسیج|نبد خوردنیها جز از میوه هیچ}} | ||
+ | {{ب|همه کار مردم نبودی به برگ|}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
== بنیاد نهادن جشن سده == | == بنیاد نهادن جشن سده == | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
− | {{ب|یکی روز شاه جهان سوی کوه|گذر کرد با چند کس هم گروه}} | + | [[پرونده:Hooshang 6.ogg||right|thumb|220px|'''یکی روز شاه جهان سوی کوه''']] |
− | {{ب|پدید آمد از دور چیزی دراز|سیه رنگ و تیره تن و | + | {{ب|'''یکی روز شاه جهان سوی کوه'''|گذر کرد با چند کس هم گروه}} |
− | {{ب|دو چشم از بر | + | {{ب|پدید آمد از دور چیزی دراز|سیه رنگ و تیره تن و تیز تاز}} |
+ | {{ب|دو چشم از بر سر چو دو چشمه خون|ز دود دهانش جهان تیرهگون}} | ||
{{ب|نگه کرد هوشنگ با هوش و سنگ|گرفتش یکی سنگ و شد تیز چنگ}} | {{ب|نگه کرد هوشنگ با هوش و سنگ|گرفتش یکی سنگ و شد تیز چنگ}} | ||
− | {{ب|به زور کیانی | + | {{ب|به زور کیانی بیازید دست|جهان سوز مار از جهانجوی جست}} |
− | {{ب|بر آمد به سنگ گران سنگ خرد|همان و همین سنگ بشکست | + | {{ب|بر آمد به سنگ گران سنگ خرد|همان و همین سنگ بشکست خرد}} |
{{ب|فروغی پدید آمد از هر دو سنگ|دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ}} | {{ب|فروغی پدید آمد از هر دو سنگ|دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ}} | ||
− | {{ب|نشد مار کشته ولیکن ز راز| | + | {{ب|نشد مار کشته ولیکن ز راز|اپدید آمد آتش از آن سنگ باز}} |
+ | {{ب|هر آن کس که بر سنگ آهن زدی|ازو روشنایی پدید آمدی}} | ||
{{ب|جهاندار پیش جهان آفرین|نیایش همی کرد و خواند آفرین}} | {{ب|جهاندار پیش جهان آفرین|نیایش همی کرد و خواند آفرین}} | ||
{{ب|که او را فروغی چنین هدیه داد|همین آتش آنگاه قبله نهاد}} | {{ب|که او را فروغی چنین هدیه داد|همین آتش آنگاه قبله نهاد}} | ||
خط ۴۱: | خط ۵۰: | ||
{{ب|ز هوشنگ ماند این سده یادگار|بسی باد چون او دگر شهریار}} | {{ب|ز هوشنگ ماند این سده یادگار|بسی باد چون او دگر شهریار}} | ||
{{ب|کز آباد کردن جهان شاد کرد|جهانی به نیکی ازو یاد کرد}} | {{ب|کز آباد کردن جهان شاد کرد|جهانی به نیکی ازو یاد کرد}} | ||
+ | |||
{{ب|چو بشناخت آهنگری پیشه کرد|از آهنگری اره و تیشه کرد}} | {{ب|چو بشناخت آهنگری پیشه کرد|از آهنگری اره و تیشه کرد}} | ||
{{ب|چو این کرده شد چارهٔ آب ساخت|ز دریایها، رودها را بتاخت}} | {{ب|چو این کرده شد چارهٔ آب ساخت|ز دریایها، رودها را بتاخت}} | ||
− | {{ب|به جوی و به رود | + | {{ب|به جوی و به رود آبها راه کرد|به فرخندگی رنج کوتاه کرد}} |
{{ب|چراگاه مردم بدان افزود|پراگند پس تخم و کشت و درود}} | {{ب|چراگاه مردم بدان افزود|پراگند پس تخم و کشت و درود}} | ||
{{ب|برنجید پس هر کسی نان خویش|بورزید و بشناخت سامان خویش}} | {{ب|برنجید پس هر کسی نان خویش|بورزید و بشناخت سامان خویش}} |
نسخهٔ ۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۲۱:۱۱
' | شاهنامه (هوشنگ) از فردوسی |
' |
پادشاهی هوشنگ چهل سال بود
جهاندار هوشنگ با رای و داد | به جای نیا تاج بر سر نهاد | |
بگشت از برش چرخ سالی چهل | پر از هوش مغز و پر از رای دل | |
چو بنشست بر جایگاه مهی | چنین گفت بر تخت شاهنشهی | |
که بر هفت کشور منم پادشا | به هر جا پیروز و فرمانروا | |
به فرمان یزدان پیروزگر | به داد و دهش تنگ بسته کمر | |
وزان پس جهان یکسر آباد کرد | همه روی گیتی پر از داد کرد | |
نخستین یکی گوهر آمد به چنگ | به آتش ز آهن جدا کرد سنگ | |
سر مایه کرد آهن آبگون | کزان سنگ خارا کشیدش برون | |
چو بشناخت آهنگری پیشه کرد | گراز و تبر اره و تیشه کرد | |
چو این کرده شد چارهی آب ساخت | ز دریا به هامونش اندر بتاخت | |
به جوی و به کشت آب را راه کرد | به فر کیی رنج کوتاه کرد | |
بورزید پس هر کسی نان خویش | برنجید و بشناخت سامان خویش | |
از آن پس که این کارها شد بسیج | نبد خوردنیها جز از میوه هیچ | |
همه کار مردم نبودی به برگ |
بنیاد نهادن جشن سده
یکی روز شاه جهان سوی کوه | گذر کرد با چند کس هم گروه | |
پدید آمد از دور چیزی دراز | سیه رنگ و تیره تن و تیز تاز | |
دو چشم از بر سر چو دو چشمه خون | ز دود دهانش جهان تیرهگون | |
نگه کرد هوشنگ با هوش و سنگ | گرفتش یکی سنگ و شد تیز چنگ | |
به زور کیانی بیازید دست | جهان سوز مار از جهانجوی جست | |
بر آمد به سنگ گران سنگ خرد | همان و همین سنگ بشکست خرد | |
فروغی پدید آمد از هر دو سنگ | دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ | |
نشد مار کشته ولیکن ز راز | اپدید آمد آتش از آن سنگ باز | |
هر آن کس که بر سنگ آهن زدی | ازو روشنایی پدید آمدی | |
جهاندار پیش جهان آفرین | نیایش همی کرد و خواند آفرین | |
که او را فروغی چنین هدیه داد | همین آتش آنگاه قبله نهاد | |
بگفتا فروغیست این ایزدی | پرستید باید اگر بخردی | |
شب آمد برافروخت آتش چو کوه | همان شاه در گرد او با گروه | |
یکی جشن کرد آن شب و باده خورد | سده نام آن جشن فرخنده کرد | |
ز هوشنگ ماند این سده یادگار | بسی باد چون او دگر شهریار | |
کز آباد کردن جهان شاد کرد | جهانی به نیکی ازو یاد کرد | |
چو بشناخت آهنگری پیشه کرد | از آهنگری اره و تیشه کرد | |
چو این کرده شد چارهٔ آب ساخت | ز دریایها، رودها را بتاخت | |
به جوی و به رود آبها راه کرد | به فرخندگی رنج کوتاه کرد | |
چراگاه مردم بدان افزود | پراگند پس تخم و کشت و درود | |
برنجید پس هر کسی نان خویش | بورزید و بشناخت سامان خویش | |
بدان ایزدی جاه و فر کیان | ز نخجیر گور و گوزن زیان | |
جدا کرد گاو و خر و گوسفند | به ورز آورید آنچه بد سودمند | |
ز پویندگان هر چه مویش نکوست | بکشت و به سرشان برآهیخت پوست | |
چو روباه و قاقم چو سنجاب نرم | چهارم سمورست کش موی گرم | |
برین گونه از چرم پویندگان | بپوشید بالای گویندگان | |
برنجید و گسترد و خورد و سپرد | برفت و به جز نام نیکی نبرد | |
بسی رنج برد اندر آن روزگار | به افسون و اندیشهٔ بی شمار | |
چو پیش آمدش روزگار بهی | ازو مر دری ماند تخت مهی | |
زمانه ندادش زمانی درنگ | شد آن هوش هوشنگ با فر و سنگ |