تفاوت میان نسخه‌های «سعدی (غزلیات)/تا حال منت خبر نباشد»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (clean up using AWB)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|تا حال منت خبر نباشد|در کار منت نظر نباشد}}
 
{{ب|تا حال منت خبر نباشد|در کار منت نظر نباشد}}
 
{{ب|تا قوت صبر بود کردیم|دیگر چه کنیم اگر نباشد}}
 
{{ب|تا قوت صبر بود کردیم|دیگر چه کنیم اگر نباشد}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۱۰

' سعدی (غزلیات) (تا حال منت خبر نباشد)
از سعدی
'


تا حال منت خبر نباشد در کار منت نظر نباشد
تا قوت صبر بود کردیم دیگر چه کنیم اگر نباشد
آیین وفا و مهربانی در در شهر شما مگر نباشد
گویند نظر چرا نبستی تا مشغله و خطر نباشد
ای خواجه برو که جهد انسان با تیر قضا سپر نباشد
این شور که در سرست ما را وقتی برود که سر نباشد
بیچاره کجا رود گرفتار کز کوی تو ره به درنباشد
چون روی تو دلفریب و دلبند در روی زمین دگر نباشد
در پارس چنین نمک ندیدم در مصر چنین شکر نباشد
گر حکم کنی به جان سعدی جان از تو عزیزتر نباشد