تفاوت میان نسخه‌های «سعدی (غزلیات)/روز وصلم قرار دیدن نیست»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (clean up using AWB)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|روز وصلم قرار دیدن نیست|شب هجرانم آرمیدن نیست}}
 
{{ب|روز وصلم قرار دیدن نیست|شب هجرانم آرمیدن نیست}}
 
{{ب|طاقت سر بریدنم باشد|وز حبیبم سر بریدن نیست}}
 
{{ب|طاقت سر بریدنم باشد|وز حبیبم سر بریدن نیست}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۲۰

' سعدی (غزلیات) (روز وصلم قرار دیدن نیست)
از سعدی
'


روز وصلم قرار دیدن نیست شب هجرانم آرمیدن نیست
طاقت سر بریدنم باشد وز حبیبم سر بریدن نیست
مطرب از دست من به جان آمد که مرا طاقت شنیدن نیست
دست بیچاره چون به جان نرسد چاره جز پیرهن دریدن نیست
ما خود افتادگان مسکینیم حاجت دام گستریدن نیست
دست در خون عاشقان داری حاجت تیغ برکشیدن نیست
با خداوندگاری افتادم کش سر بنده پروریدن نیست
گفتم ای بوستان روحانی دیدن میوه چون گزیدن نیست
گفت سعدی خیال خیره مبند سیب سیمین برای چیدن نیست