تفاوت میان نسخه‌های «دیوان شمس/بی‌دل شده‌ام بهر دل تو»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|بی‌دل شده‌ام بهر دل تو|ساکن شده‌ام در منزل تو}}
 
{{ب|بی‌دل شده‌ام بهر دل تو|ساکن شده‌ام در منزل تو}}
 
{{ب|صرفه چه کنم در معدن تو|زر را چه کنم با حاصل تو}}
 
{{ب|صرفه چه کنم در معدن تو|زر را چه کنم با حاصل تو}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۲۵

' دیوان شمس (غزلیات) (بی‌دل شده‌ام بهر دل تو)
از مولوی
'


بی‌دل شده‌ام بهر دل تو ساکن شده‌ام در منزل تو
صرفه چه کنم در معدن تو زر را چه کنم با حاصل تو
شد جمله جهان سبز از دم تو قبله دل و جان هر قابل تو
شد عقل و خرد دیوانه تو بی‌علم و عمل شد عامل تو
مرغان فلک پربسته تو هر عاقل جان ناعاقل تو
هاروت هنر ماروت ادب گشتند نگون در بابل تو
گردن بکشد جان همچو شتر تا زنده شوم از بسمل تو
حل گشت ز تو هر مشکل جان ماندم به جهان من مشکل تو
بنویس برات این مزد مرا تا نقد کنم از عامل تو
از روز به است اکنون شب ما از تاب مه بس کامل تو
تا شب شتران هموار روند تا منزل خود با محمل تو
در منزل خود آزاد شوند از ظالم تو وز عادل تو
خامش کن و خود در یک دمه‌ای خامش نکند این قایل تو