تفاوت میان نسخه‌های «قانون امور حسبی»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ابرابزار)
 
خط ۱: خط ۱:
قانون امور حسبی
+
{{سرصفحه پروژه
مصوب دوم تیر ماه ۱۳۱۹
+
| عنوان = [[تصمیم‌های مجلس]]
 +
[[مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری دوازدهم]]
 +
| قسمت =
 +
| قبلی =[[قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی]]
 +
| بعدی =[[مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری دوازدهم]]
 +
| یادداشت =[[نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری دوازدهم]] }}
 +
 
 +
 
 +
'''قانون امور حسبی''' - مصوب دوم تیر ماه ۱۳۱۹
  
 
== باب اول - در کلیات ==
 
== باب اول - در کلیات ==
خط ۶: خط ۱۴:
 
تصمیمی اتخاذ نمایند بدون اینکه رسیدگی به آنها متوقف بروقوع اختلاف و منازعه بین
 
تصمیمی اتخاذ نمایند بدون اینکه رسیدگی به آنها متوقف بروقوع اختلاف و منازعه بین
 
اشخاص و اقامه دعوی از طرف آنها باشد.
 
اشخاص و اقامه دعوی از طرف آنها باشد.
 +
 
ماده ۲ - رسیدگی به امور حسبی تابع مقررات این باب می‌باشد مگر آنکه خلاف آن مقرر
 
ماده ۲ - رسیدگی به امور حسبی تابع مقررات این باب می‌باشد مگر آنکه خلاف آن مقرر
 
شده باشد.
 
شده باشد.
 +
 
ماده ۳ - رسیدگی به امور حسبی در دادگاه‌های حقوقی به عمل می‌آید.
 
ماده ۳ - رسیدگی به امور حسبی در دادگاه‌های حقوقی به عمل می‌آید.
 +
 
ماده ۴ - در موضوعات حسبی هر گاه امری در خارج از مقر دادگاهی که کار در آنجا
 
ماده ۴ - در موضوعات حسبی هر گاه امری در خارج از مقر دادگاهی که کار در آنجا
 
مطرح است باید انجام شود دادگاه مزبور می‌تواند انجام آن امر رابه دادگاهی که کار
 
مطرح است باید انجام شود دادگاه مزبور می‌تواند انجام آن امر رابه دادگاهی که کار
 
در حوزه آن باید بشود ارجاع نماید و در این صورت دادگاه نامبرده امر ارجاع شده را
 
در حوزه آن باید بشود ارجاع نماید و در این صورت دادگاه نامبرده امر ارجاع شده را
انجام و نتیجه را به دادگاه ارجاع‌کننده امرمی‌فرستد.
+
انجام و نتیجه را به دادگاه ارجاع‌کننده امر می‌فرستد.
 +
 
 
ماده ۵ - مقررات راجع به نیابت قضایی که در آیین دادرسی مدنی ذکر شده شامل امور
 
ماده ۵ - مقررات راجع به نیابت قضایی که در آیین دادرسی مدنی ذکر شده شامل امور
 
حسبی خواهد بود.
 
حسبی خواهد بود.
 +
 
ماده ۶ - در صورتی که دو یا چند دادگاه برای رسیدگی به موضوعی صالح باشند دادگاهی
 
ماده ۶ - در صورتی که دو یا چند دادگاه برای رسیدگی به موضوعی صالح باشند دادگاهی
 
که بدواً به آن رجوع شده‌است رسیدگی می‌نماید.
 
که بدواً به آن رجوع شده‌است رسیدگی می‌نماید.
 +
 
ماده ۷ - در صورت حدوث اختلاف در صلاحیت دادگاه‌ها رفع اختلاف به ترتیب مقرر در
 
ماده ۷ - در صورت حدوث اختلاف در صلاحیت دادگاه‌ها رفع اختلاف به ترتیب مقرر در
 
آیین دادرسی مدنی به عمل می‌آید.
 
آیین دادرسی مدنی به عمل می‌آید.
 +
 
ماده ۸ - دادرس باید در موارد زیر از مداخله در امور حسبی خودداری کند:
 
ماده ۸ - دادرس باید در موارد زیر از مداخله در امور حسبی خودداری کند:
 +
 
۱ - اموری که در آنها ذینفع است.
 
۱ - اموری که در آنها ذینفع است.
 +
 
۲ - امور راجع به زوجه خود (‌زوجه‌ای که در عده طلاق رجعی است در حکم زوجه‌است).
 
۲ - امور راجع به زوجه خود (‌زوجه‌ای که در عده طلاق رجعی است در حکم زوجه‌است).
 +
 
۳ - امور اقرباء نسبی و سببی خود در درجه یک و دو از طبقه اول و درجه یک از طبقه
 
۳ - امور اقرباء نسبی و سببی خود در درجه یک و دو از طبقه اول و درجه یک از طبقه
 
دوم.
 
دوم.
 +
 
۴ - امور راجع به اشخاصی که سمت ولایت یا قیمومت یا نمایندگی نسبت به آنها دارد.
 
۴ - امور راجع به اشخاصی که سمت ولایت یا قیمومت یا نمایندگی نسبت به آنها دارد.
 +
 
ماده ۹ - در موارد خودداری دادرس هر گاه در آن حوزه دادرس صلاحیتدار برای رسیدگی
 
ماده ۹ - در موارد خودداری دادرس هر گاه در آن حوزه دادرس صلاحیتدار برای رسیدگی
 
نباشد رسیدگی به دادگاه نزدیکتر ارجاع می‌شود.
 
نباشد رسیدگی به دادگاه نزدیکتر ارجاع می‌شود.
 +
 
ماده ۱۰ - در موارد ماده ۷ دادرس باید از رسیدگی خودداری نماید ولی اشخاص ذینفع
 
ماده ۱۰ - در موارد ماده ۷ دادرس باید از رسیدگی خودداری نماید ولی اشخاص ذینفع
 
نمی‌توانند به استناد این ماده دادرس را رد نمایند.
 
نمی‌توانند به استناد این ماده دادرس را رد نمایند.
 +
 
ماده ۱۱ - عدم صلاحیت محلی دادگاه یا خودداری دادرس از مداخله در خصوص امری رافع
 
ماده ۱۱ - عدم صلاحیت محلی دادگاه یا خودداری دادرس از مداخله در خصوص امری رافع
 
آثار قانونی اقدام یا تصمیمی که به عمل آمده است‌نخواهد بود.
 
آثار قانونی اقدام یا تصمیمی که به عمل آمده است‌نخواهد بود.
 +
 
ماده ۱۲ - روزهای تعطیل مانع از رجوع به دادرس در امور حسبی نیست ولی دادرس
 
ماده ۱۲ - روزهای تعطیل مانع از رجوع به دادرس در امور حسبی نیست ولی دادرس
 
می‌تواند رسیدگی را در روزهای تعطیل به تأخیر اندازد مگراینکه امر از امور فوری
 
می‌تواند رسیدگی را در روزهای تعطیل به تأخیر اندازد مگراینکه امر از امور فوری
 
باشد.
 
باشد.
 +
 
ماده ۱۳ - درخواست در امور حسبی ممکن است کتبی یا زبانی باشد - درخواست زبانی در
 
ماده ۱۳ - درخواست در امور حسبی ممکن است کتبی یا زبانی باشد - درخواست زبانی در
 
صورتمجلس نوشته شده و به امضاء درخواست‌کننده‌می‌رسد.
 
صورتمجلس نوشته شده و به امضاء درخواست‌کننده‌می‌رسد.
 +
 
ماده ۱۴ - در امور حسبی دادرس باید هر گونه بازجویی و اقدامی که برای اثبات قضیه
 
ماده ۱۴ - در امور حسبی دادرس باید هر گونه بازجویی و اقدامی که برای اثبات قضیه
 
لازم است به عمل آورد هر چند درخواستی از دادرس نسبت‌به آن اقدام نشده باشد و در
 
لازم است به عمل آورد هر چند درخواستی از دادرس نسبت‌به آن اقدام نشده باشد و در
 
تمام مواقع رسیدگی می‌تواند دلائلی که مورد استناد واقع می‌شود قبول نماید.
 
تمام مواقع رسیدگی می‌تواند دلائلی که مورد استناد واقع می‌شود قبول نماید.
 +
 
ماده ۱۵ - اشخاص ذینفع می‌توانند شخصاً در دادگاه حاضر شوند یا نماینده بفرستند و
 
ماده ۱۵ - اشخاص ذینفع می‌توانند شخصاً در دادگاه حاضر شوند یا نماینده بفرستند و
 
نیز می‌توانند کسی را به سمت مشاور همراه خود به دادگاه‌بیاورند و در صورتی که
 
نیز می‌توانند کسی را به سمت مشاور همراه خود به دادگاه‌بیاورند و در صورتی که
 
نماینده به دادگاه فرستاده شود نمایندگی او باید نزد دادرس محرز شود.
 
نماینده به دادگاه فرستاده شود نمایندگی او باید نزد دادرس محرز شود.
 +
 
تبصره - نماینده اعم از وکلاء دادگستری یا غیر آنها است.
 
تبصره - نماینده اعم از وکلاء دادگستری یا غیر آنها است.
 +
 
ماده ۱۶ - حساب مواعد به ترتیبی است که در آیین دادرسی مدنی ذکر شده و اگر روز
 
ماده ۱۶ - حساب مواعد به ترتیبی است که در آیین دادرسی مدنی ذکر شده و اگر روز
 
آخر موعد مصادف با تعطیل شود آخر موعد روز بعد از تعطیل‌خواهد بود.
 
آخر موعد مصادف با تعطیل شود آخر موعد روز بعد از تعطیل‌خواهد بود.
 +
 
ماده ۱۷ - در مهلت‌هایی که مسافت رعایت می‌شود ترتیب آن مطابق مقررات آیین دادرسی
 
ماده ۱۷ - در مهلت‌هایی که مسافت رعایت می‌شود ترتیب آن مطابق مقررات آیین دادرسی
 
مدنی راجع به مسافت است.
 
مدنی راجع به مسافت است.
 +
 
ماده ۱۸ - اشخاص ذینفع می‌توانند پرونده‌های امور حسبی را ملاحظه نموده و از
 
ماده ۱۸ - اشخاص ذینفع می‌توانند پرونده‌های امور حسبی را ملاحظه نموده و از
 
محتویات آن رونوشت گواهی شده یا گواهی نشده از دفتر دادگاه‌بگیرند.
 
محتویات آن رونوشت گواهی شده یا گواهی نشده از دفتر دادگاه‌بگیرند.
 +
 
ماده ۱۹ - هر گاه ضمن رسیدگی به امور حسبی دعوایی از طرف اشخاص ذینفع حادث شود که
 
ماده ۱۹ - هر گاه ضمن رسیدگی به امور حسبی دعوایی از طرف اشخاص ذینفع حادث شود که
 
رسیدگی به امور حسبی متوقف به تعیین تکلیف‌نسبت به آن دعوی باشد دادرس در صورت
 
رسیدگی به امور حسبی متوقف به تعیین تکلیف‌نسبت به آن دعوی باشد دادرس در صورت
 
درخواست دستور موقتی در موضوع آن دعوی مطابق مقررات دادرسی فوری صادر می‌نماید.
 
درخواست دستور موقتی در موضوع آن دعوی مطابق مقررات دادرسی فوری صادر می‌نماید.
 +
 
ماده ۲۰ - اقدام و دخالت دادستان در امور حسبی مخصوص به مواردی است که در قانون
 
ماده ۲۰ - اقدام و دخالت دادستان در امور حسبی مخصوص به مواردی است که در قانون
 
تصریح شده‌است.
 
تصریح شده‌است.
 +
 
ماده ۲۱ - در مواردی که دادستان مکلف به اقدامی می‌باشد اقدام به عهده دادسرای
 
ماده ۲۱ - در مواردی که دادستان مکلف به اقدامی می‌باشد اقدام به عهده دادسرای
 
دادگاه شهرستانی است که رسیدگی در حوزه آن دادگاه به عمل‌می‌آید.
 
دادگاه شهرستانی است که رسیدگی در حوزه آن دادگاه به عمل‌می‌آید.
 +
 
ماده ۲۲ - دادرس پس از تمام شد بازجویی و رسیدگی منتهی در ظرف دو روز تصمیم خود
 
ماده ۲۲ - دادرس پس از تمام شد بازجویی و رسیدگی منتهی در ظرف دو روز تصمیم خود
 
را اعلام می‌نماید.
 
را اعلام می‌نماید.
 +
 
ماده ۲۳ - تصمیم دادرس باید موجه و مدلل باشد.
 
ماده ۲۳ - تصمیم دادرس باید موجه و مدلل باشد.
 +
 
ماده ۲۴ - در مواردی که تصمیمات دادگاه باید ابلاغ شود ترتیب ابلاغ مانند مقررات
 
ماده ۲۴ - در مواردی که تصمیمات دادگاه باید ابلاغ شود ترتیب ابلاغ مانند مقررات
 
آیین دادرسی مدنی است.
 
آیین دادرسی مدنی است.
 +
 
ماده ۲۵ - در صورتی که ابلاغ در کشور بیگانه باید به عمل آید دادرس می‌تواند
 
ماده ۲۵ - در صورتی که ابلاغ در کشور بیگانه باید به عمل آید دادرس می‌تواند
 
ترتیب سهل‌تری برای ابلاغ در نظر گرفته و دستور دهد.
 
ترتیب سهل‌تری برای ابلاغ در نظر گرفته و دستور دهد.
 +
 
ماده ۲۶ - هر گاه شخصی که تصمیم دادگاه باید به او ابلاغ شود در دادگاه حاضر باشد
 
ماده ۲۶ - هر گاه شخصی که تصمیم دادگاه باید به او ابلاغ شود در دادگاه حاضر باشد
 
تصمیم دادگاه به او اعلام و این عمل ابلاغ محسوب است ورونوشت نیز به او داده
 
تصمیم دادگاه به او اعلام و این عمل ابلاغ محسوب است ورونوشت نیز به او داده
 
می‌شود.
 
می‌شود.
 +
 
ماده ۲۷ - تصمیم دادگاه در امور حسبی قابل پژوهش و فرجام نیست جز آنچه در قانون
 
ماده ۲۷ - تصمیم دادگاه در امور حسبی قابل پژوهش و فرجام نیست جز آنچه در قانون
 
تصریح شده باشد.
 
تصریح شده باشد.
 +
 
ماده ۲۸ - مرجع شکایت پژوهشی از تصمیمات قابل پژوهش در امور حسبی دادگاهی است که
 
ماده ۲۸ - مرجع شکایت پژوهشی از تصمیمات قابل پژوهش در امور حسبی دادگاهی است که
 
مطابق آیین دادرسی مدنی صلاحیت رسیدگی‌پژوهشی به احکام دادگاه صادرکننده تصمیم در
 
مطابق آیین دادرسی مدنی صلاحیت رسیدگی‌پژوهشی به احکام دادگاه صادرکننده تصمیم در
 
مورد دعاوی دارد.
 
مورد دعاوی دارد.
 +
 
ماده ۲۹ - مدت پژوهش همان است که برای پژوهش احکام در آیین دادرسی مدنی مقرر شده.
 
ماده ۲۹ - مدت پژوهش همان است که برای پژوهش احکام در آیین دادرسی مدنی مقرر شده.
 +
 
ماده ۳۰ - در صورتی که پژوهش خواه اثبات کند که پژوهش نخواستن او در موعد به
 
ماده ۳۰ - در صورتی که پژوهش خواه اثبات کند که پژوهش نخواستن او در موعد به
 
واسطه عذر موجه بوده و در ظرف ده روز از تاریخ رفع عذرپژوهش بخواهد دادگاهی که
 
واسطه عذر موجه بوده و در ظرف ده روز از تاریخ رفع عذرپژوهش بخواهد دادگاهی که
 
مرجع رسیدگی پژوهش است می‌تواند مهلت پژوهش را تجدید نماید مشروط به اینکه از
 
مرجع رسیدگی پژوهش است می‌تواند مهلت پژوهش را تجدید نماید مشروط به اینکه از
 
تاریخ انقضاء مدت پژوهش بیش‌از شش ماه نگذشته باشد.
 
تاریخ انقضاء مدت پژوهش بیش‌از شش ماه نگذشته باشد.
 +
 
ماده ۳۱ - مهلت جدید نباید بیش از موعد پژوهشی باشد و درخواست تجدید مهلت بیش از
 
ماده ۳۱ - مهلت جدید نباید بیش از موعد پژوهشی باشد و درخواست تجدید مهلت بیش از
 
یک دفعه پذیرفته نیست.
 
یک دفعه پذیرفته نیست.
 +
 
ماده ۳۲ - شکایت پژوهشی به دفتر دادگاهی که صادرکننده تصمیم مورد شکایت بوده داده
 
ماده ۳۲ - شکایت پژوهشی به دفتر دادگاهی که صادرکننده تصمیم مورد شکایت بوده داده
 
می‌شود و دفتر نامبرده باید فوراً شکایت‌نامه را ثبت ورسید آن را به شاکی داده و
 
می‌شود و دفتر نامبرده باید فوراً شکایت‌نامه را ثبت ورسید آن را به شاکی داده و
 
منتهی در ظرف دو روز شکایت‌نامه پژوهشی را با برگهای مربوط به آن دادگاهی که مرجع
 
منتهی در ظرف دو روز شکایت‌نامه پژوهشی را با برگهای مربوط به آن دادگاهی که مرجع
 
رسیدگی پژوهشی است بفرستد.
 
رسیدگی پژوهشی است بفرستد.
 +
 
ماده ۳۳ - شکایت پژوهشی ممکن است شفاهی باشد در این صورت شکایت نامبرده در
 
ماده ۳۳ - شکایت پژوهشی ممکن است شفاهی باشد در این صورت شکایت نامبرده در
 
صورتمجلس دادگاه درج و به امضاء شاکی و دادرس‌می‌رسد و این صورتمجلس با برگهای
 
صورتمجلس دادگاه درج و به امضاء شاکی و دادرس‌می‌رسد و این صورتمجلس با برگهای
 
مربوطه به دادگاه مرجع رسیدگی پژوهشی فرستاده خواهد شد.
 
مربوطه به دادگاه مرجع رسیدگی پژوهشی فرستاده خواهد شد.
 +
 
ماده ۳۴ - شکایت پژوهشی ممکن است مبنی بر جهات یا ادله جدید باشد.
 
ماده ۳۴ - شکایت پژوهشی ممکن است مبنی بر جهات یا ادله جدید باشد.
 +
 
ماده ۳۵ - شکایت پژوهشی موجب تعویق اجراء تصمیم مورد شکایت نمی‌شود مگر اینکه
 
ماده ۳۵ - شکایت پژوهشی موجب تعویق اجراء تصمیم مورد شکایت نمی‌شود مگر اینکه
 
دادگاهی که رسیدگی پژوهشی می‌کند قرار تأخیر اجرای‌آن را بدهد.
 
دادگاهی که رسیدگی پژوهشی می‌کند قرار تأخیر اجرای‌آن را بدهد.
 +
 
ماده ۳۶ - تصمیم دادگاه استان به اتفاق یا به اکثریت آراء معلوم می‌شود.
 
ماده ۳۶ - تصمیم دادگاه استان به اتفاق یا به اکثریت آراء معلوم می‌شود.
 +
 
ماده ۳۷ - دادگاهی که رسیدگی پژوهشی می‌نماید هر گونه رسیدگی و تحقیقی که مفید و
 
ماده ۳۷ - دادگاهی که رسیدگی پژوهشی می‌نماید هر گونه رسیدگی و تحقیقی که مفید و
 
لازم بداند بدون احتیاج به درخواست به عمل می‌آورد وپس از رسیدگی اگر تصمیم مورد
 
لازم بداند بدون احتیاج به درخواست به عمل می‌آورد وپس از رسیدگی اگر تصمیم مورد
خط ۹۴: خط ۱۴۳:
 
نظر خود آن را تکمیل‌می‌نماید و هر گاه تصمیم مورد شکایت را صحیح نداند آن را
 
نظر خود آن را تکمیل‌می‌نماید و هر گاه تصمیم مورد شکایت را صحیح نداند آن را
 
الغاء نموده و تصمیم مقتضی را اعلام می‌نماید.
 
الغاء نموده و تصمیم مقتضی را اعلام می‌نماید.
 +
 
ماده ۳۸ - هر گاه در تصمیم دادگاه اشتباهی در حساب یا سهو قلم یا اشتباهات دیگری
 
ماده ۳۸ - هر گاه در تصمیم دادگاه اشتباهی در حساب یا سهو قلم یا اشتباهات دیگری
 
رخ دهد مثل از قلم افتادن نام یکی از اشخاص ذینفع یا زیادشدن نامی مادام که آن
 
رخ دهد مثل از قلم افتادن نام یکی از اشخاص ذینفع یا زیادشدن نامی مادام که آن
خط ۱۰۰: خط ۱۵۰:
 
زیر تصمیم دادگاه یا برگ دیگری که پیوست آن می‌شود نوشته خواهد شد. دادن رونوشت
 
زیر تصمیم دادگاه یا برگ دیگری که پیوست آن می‌شود نوشته خواهد شد. دادن رونوشت
 
ازتصمیم دادگاه بدون پیوست نامبرده ممنوع است.
 
ازتصمیم دادگاه بدون پیوست نامبرده ممنوع است.
 +
 
تصحیح به اشخاصی که تصمیم دادگاه باید ابلاغ شود ابلاغ می‌شود و در مواردی که
 
تصحیح به اشخاصی که تصمیم دادگاه باید ابلاغ شود ابلاغ می‌شود و در مواردی که
 
تصمیم دادگاه قابل پژوهش است تصحیح آن هم در مدت مقرر برای‌پژوهش قابل پژوهش خواهد
 
تصمیم دادگاه قابل پژوهش است تصحیح آن هم در مدت مقرر برای‌پژوهش قابل پژوهش خواهد
 
بود.
 
بود.
 +
 
ماده ۳۹ - هر گاه تصمیم دادگاه از اعتبار افتاده باشد تصحیح هم از اعتبار خواهد
 
ماده ۳۹ - هر گاه تصمیم دادگاه از اعتبار افتاده باشد تصحیح هم از اعتبار خواهد
 
افتاد.
 
افتاد.
 +
 
ماده ۴۰ - هر گاه دادگاه رأساً یا بر حسب تذکر به خطاء تصمیم خود برخورد در صورتی
 
ماده ۴۰ - هر گاه دادگاه رأساً یا بر حسب تذکر به خطاء تصمیم خود برخورد در صورتی
 
که آن تصمیم قابل پژوهش نباشد می‌تواند آن را تغییر دهد.
 
که آن تصمیم قابل پژوهش نباشد می‌تواند آن را تغییر دهد.
 +
 
ماده ۴۱ - تصمیمی که در زمینه درخواستی به عمل آمده‌است تغییر آن هم محتاج به
 
ماده ۴۱ - تصمیمی که در زمینه درخواستی به عمل آمده‌است تغییر آن هم محتاج به
 
درخواست است.
 
درخواست است.
 +
 
ماده ۴۲ - هر گاه در استنباط از مواد قانون بین دادرسهایی که رسیدگی پژوهشی
 
ماده ۴۲ - هر گاه در استنباط از مواد قانون بین دادرسهایی که رسیدگی پژوهشی
 
می‌کنند اختلاف نظر باشد دادگاهی که به امر حسبی رسیدگی‌پژوهشی می‌نماید می‌تواند
 
می‌کنند اختلاف نظر باشد دادگاهی که به امر حسبی رسیدگی‌پژوهشی می‌نماید می‌تواند
خط ۱۱۴: خط ۱۶۹:
 
دادگاه نظر خود را با دلائل آن‌برای دادستان دیوان کشور می‌فرستد و پس از آنکه
 
دادگاه نظر خود را با دلائل آن‌برای دادستان دیوان کشور می‌فرستد و پس از آنکه
 
دیوان کشور نظر خود را اعلام کرد دادگاه مکلف است مطابق آن عمل نماید.
 
دیوان کشور نظر خود را اعلام کرد دادگاه مکلف است مطابق آن عمل نماید.
 +
 
ماده ۴۳ - دادستان دیوان کشور از هر طریقی که مطلع به سوء استنباط از مواد این
 
ماده ۴۳ - دادستان دیوان کشور از هر طریقی که مطلع به سوء استنباط از مواد این
 
قانون در دادگاه‌ها بشود یا به اختلاف نظر دادگاه‌ها راجع به امورحسبی اطلاع حاصل
 
قانون در دادگاه‌ها بشود یا به اختلاف نظر دادگاه‌ها راجع به امورحسبی اطلاع حاصل
خط ۱۱۹: خط ۱۷۵:
 
اطلاع می‌دهد که به دادگاه‌ها ابلاغ شودو دادگاه‌ها مکلفند بر طبق نظر مزبور
 
اطلاع می‌دهد که به دادگاه‌ها ابلاغ شودو دادگاه‌ها مکلفند بر طبق نظر مزبور
 
رفتار نمایند.
 
رفتار نمایند.
 +
 
ماده ۴۴ - کسانی که تصمیم دادگاه را در امور حسبی برای خود مضر بدانند می‌توانند
 
ماده ۴۴ - کسانی که تصمیم دادگاه را در امور حسبی برای خود مضر بدانند می‌توانند
 
بر آن اعتراض نمایند خواه تصمیم از دادگاه نخست صادر شده‌و یا از دادگاه پژوهشی
 
بر آن اعتراض نمایند خواه تصمیم از دادگاه نخست صادر شده‌و یا از دادگاه پژوهشی
 
باشد و حکمی که در نتیجه اعتراض صادر می‌شود قابل پژوهش و فرجام است.
 
باشد و حکمی که در نتیجه اعتراض صادر می‌شود قابل پژوهش و فرجام است.
 +
 
ماده ۴۵ - مقررات آیین دادرسی مدنی راجع به نظم جلسه رسیدگی شامل امور حسبی نیز
 
ماده ۴۵ - مقررات آیین دادرسی مدنی راجع به نظم جلسه رسیدگی شامل امور حسبی نیز
 
خواهد بود.
 
خواهد بود.
 +
 
ماده ۴۶ - در امور حسبی اگر دادرس آشنا به زبان اشخاص باشد ملزم به مداخله دادن
 
ماده ۴۶ - در امور حسبی اگر دادرس آشنا به زبان اشخاص باشد ملزم به مداخله دادن
 
مترجم نیست و در صورت احتیاج به مترجم دادرس می‌تواندکسی که طرف اعتماد او است
 
مترجم نیست و در صورت احتیاج به مترجم دادرس می‌تواندکسی که طرف اعتماد او است
 
برای ترجمه انتخاب نماید.
 
برای ترجمه انتخاب نماید.
 +
 
مترجم نباید از اشخاص مذکور در ماده ۸ انتخاب شود.
 
مترجم نباید از اشخاص مذکور در ماده ۸ انتخاب شود.
 +
 
ماده ۴۷ - در مورد دعوی خیانت یا عدم لیاقت و سایر موجبات عزل وصی یا قیم یا ضم
 
ماده ۴۷ - در مورد دعوی خیانت یا عدم لیاقت و سایر موجبات عزل وصی یا قیم یا ضم
 
امین ترتیب رسیدگی مطابق مقررات این قانون است وحکمی که در این خصوص صادر می‌شود
 
امین ترتیب رسیدگی مطابق مقررات این قانون است وحکمی که در این خصوص صادر می‌شود
 
مطابق آیین دادرسی مدنی قابل پژوهش و فرجام است.
 
مطابق آیین دادرسی مدنی قابل پژوهش و فرجام است.
 +
 
== باب دوم - در قیمومت ==
 
== باب دوم - در قیمومت ==
فصل اول - صلاحیت دادگاه قیمومت
+
=== فصل اول - صلاحیت دادگاه قیمومت ===
 
ماده ۴۸ - امور قیمومت راجع به دادگاه شهرستانی است که اقامتگاه محجور در حوزه آن
 
ماده ۴۸ - امور قیمومت راجع به دادگاه شهرستانی است که اقامتگاه محجور در حوزه آن
 
دادگاه است و اگر محجور در ایران اقامتگاه نداشته باشددادگاهی که محجور در حوزه
 
دادگاه است و اگر محجور در ایران اقامتگاه نداشته باشددادگاهی که محجور در حوزه
 
آن دادگاه سکنی دارد برای امور قیمومت صالح است.
 
آن دادگاه سکنی دارد برای امور قیمومت صالح است.
 +
 
ماده ۴۹ - هر گاه محجور در خارج ایران اقامت یا سکنی داشته باشد امور قیمومت راجع
 
ماده ۴۹ - هر گاه محجور در خارج ایران اقامت یا سکنی داشته باشد امور قیمومت راجع
 
به دادگاه شهرستان تهران است.
 
به دادگاه شهرستان تهران است.
 +
 
ماده ۵۰ - در صورتی که محجور در خارج ایران اقامت یا سکنی دارد و مطابق ماده ۱۲۲۸
 
ماده ۵۰ - در صورتی که محجور در خارج ایران اقامت یا سکنی دارد و مطابق ماده ۱۲۲۸
 
قانون مدنی مأمور کنسولی ایران قیم موقت برای محجورمعین نماید اگر دادگاه تهران
 
قانون مدنی مأمور کنسولی ایران قیم موقت برای محجورمعین نماید اگر دادگاه تهران
 
تصمیم مأمور کنسولی را تنفیذ نکند تعیین قیم با دادگاه نامبرده خواهد بود.
 
تصمیم مأمور کنسولی را تنفیذ نکند تعیین قیم با دادگاه نامبرده خواهد بود.
 +
 
ماده ۵۱ - در صورتی که متوفی دارای صغاری باشد که اقامتگاه آنها مختلف است
 
ماده ۵۱ - در صورتی که متوفی دارای صغاری باشد که اقامتگاه آنها مختلف است
 
دادگاهی که برای یک نفر از صغار بدواً تعیین قیم کرده است‌می‌تواند برای صغاری هم
 
دادگاهی که برای یک نفر از صغار بدواً تعیین قیم کرده است‌می‌تواند برای صغاری هم
خط ۱۴۷: خط ۲۱۲:
 
صغار صلاحیت خواهد داشت - و اگر معلوم نباشد کدام یک از صغار کوچک‌ترند هر یک از
 
صغار صلاحیت خواهد داشت - و اگر معلوم نباشد کدام یک از صغار کوچک‌ترند هر یک از
 
دادگاه‌ها که صغیردر حوزه آن دادگاه اقامت دارد صالح است.
 
دادگاه‌ها که صغیردر حوزه آن دادگاه اقامت دارد صالح است.
 +
 
ماده ۵۲ - هر گاه در اقامتگاه محجور دادگاه صلاحیتدار برای امور قیمومت نباشد
 
ماده ۵۲ - هر گاه در اقامتگاه محجور دادگاه صلاحیتدار برای امور قیمومت نباشد
 
امور مزبور با نزدیکترین دادگاه صلاحیتدار به اقامتگاه محجورخواهد بود.
 
امور مزبور با نزدیکترین دادگاه صلاحیتدار به اقامتگاه محجورخواهد بود.
 +
 
ماده ۵۳ - در صورتی که اقامتگاه محجور معلوم نباشد امور قیمومت با دادگاهی است که
 
ماده ۵۳ - در صورتی که اقامتگاه محجور معلوم نباشد امور قیمومت با دادگاهی است که
 
محجور در حوزه آن دادگاه یافت می‌شود.
 
محجور در حوزه آن دادگاه یافت می‌شود.
 +
 
ماده ۵۴ - عزل و تعیین قیم جدید و تعیین قیم موقت و سایر امور محجور که راجع به
 
ماده ۵۴ - عزل و تعیین قیم جدید و تعیین قیم موقت و سایر امور محجور که راجع به
 
دادگاه است با دادگاهی است که بدواً تعیین قیم کرده‌است.
 
دادگاه است با دادگاهی است که بدواً تعیین قیم کرده‌است.
فصل دوم - ترتیب تعیین قیم
+
 
 +
=== فصل دوم - ترتیب تعیین قیم ===
 
ماده ۵۵ - علاوه بر اشخاص مذکور در ماده ۱۲۱۹ و ۱۲۲۰ و ۱۲۲۱ قانون مدنی شهرداری و
 
ماده ۵۵ - علاوه بر اشخاص مذکور در ماده ۱۲۱۹ و ۱۲۲۰ و ۱۲۲۱ قانون مدنی شهرداری و
 
اداره آمار و ثبت احوال و مأمورین آنها و دهبان وبخشدار در هر محل مکلفند پس از
 
اداره آمار و ثبت احوال و مأمورین آنها و دهبان وبخشدار در هر محل مکلفند پس از
 
اطلاع به وجود صغیری که محتاج به تعیین قیم است به دادستان شهرستان حوزه خود اطلاع
 
اطلاع به وجود صغیری که محتاج به تعیین قیم است به دادستان شهرستان حوزه خود اطلاع
 
دهند.
 
دهند.
 +
 
ماده ۵۶ - هر یک از دادگاه‌ها که در جریان دعوی مطلع به وجود محجوری شود که ولی
 
ماده ۵۶ - هر یک از دادگاه‌ها که در جریان دعوی مطلع به وجود محجوری شود که ولی
 
یا وصی یا قیم نداشته باشد باید به دادستان برای تعیین قیم‌اطلاع بدهد.
 
یا وصی یا قیم نداشته باشد باید به دادستان برای تعیین قیم‌اطلاع بدهد.
 +
 
ماده ۵۷ - در رسیدگی به درخواست حجر دادگاه نسبت به اشخاصی که مجنون یا سفیه
 
ماده ۵۷ - در رسیدگی به درخواست حجر دادگاه نسبت به اشخاصی که مجنون یا سفیه
 
معرفی شده‌اند هر گونه تحقیقی که لازم بداند به عمل‌می‌آورد و می‌تواند اشخاصی که
 
معرفی شده‌اند هر گونه تحقیقی که لازم بداند به عمل‌می‌آورد و می‌تواند اشخاصی که
خط ۱۶۵: خط ۲۳۶:
 
نماینده بفرستد و پس از رسیدگی‌و تحقیقات لازم و احراز حجر حکم به حجر می‌دهد و در
 
نماینده بفرستد و پس از رسیدگی‌و تحقیقات لازم و احراز حجر حکم به حجر می‌دهد و در
 
صورت عدم احراز حجر درخواست حجر را رد می‌نماید.
 
صورت عدم احراز حجر درخواست حجر را رد می‌نماید.
 +
 
ماده ۵۸ - هر گاه دادگاه لازم بداند از کسی که محجور معرفی شده تحقیق کند و آن
 
ماده ۵۸ - هر گاه دادگاه لازم بداند از کسی که محجور معرفی شده تحقیق کند و آن
 
شخص نتواند در دادگاه به واسطه عذر موجه حاضر شود دادرس‌دادگاه شخصاً یا به وسیله
 
شخص نتواند در دادگاه به واسطه عذر موجه حاضر شود دادرس‌دادگاه شخصاً یا به وسیله
 
نماینده در خارج از دادگاه از او تحقیق می‌نماید.
 
نماینده در خارج از دادگاه از او تحقیق می‌نماید.
 +
 
ماده ۵۹ - هر گاه صغیری که ولی خاص ندارد در زمان رسیدن به سن رشد سفیه یا مجنون
 
ماده ۵۹ - هر گاه صغیری که ولی خاص ندارد در زمان رسیدن به سن رشد سفیه یا مجنون
 
باشد قیم باید به دادستان جنون یا سفه او را اطلاع دهد ودادستان پس از اطلاع به
 
باشد قیم باید به دادستان جنون یا سفه او را اطلاع دهد ودادستان پس از اطلاع به
خط ۱۷۴: خط ۲۴۷:
 
جنون یا سفه حکم به استمرار و بقاء حجر صادر می‌نماید در این صورت ممکن است قیم
 
جنون یا سفه حکم به استمرار و بقاء حجر صادر می‌نماید در این صورت ممکن است قیم
 
سابق‌را هم به قیمومت ابقاء نمود.
 
سابق‌را هم به قیمومت ابقاء نمود.
 +
 
ماده ۶۰ - برای چند نفر از اشخاص محتاج به قیم می‌توان یک قیم معین نمود مگر آنکه
 
ماده ۶۰ - برای چند نفر از اشخاص محتاج به قیم می‌توان یک قیم معین نمود مگر آنکه
 
اداره امور هر یک از آنها محتاج به قیم علیحده باشد.
 
اداره امور هر یک از آنها محتاج به قیم علیحده باشد.
 +
 
ماده ۶۱ - پدر یا مادر محجور مادام که شوهر ندارد با داشتن صلاحیت برای قیمومت بر
 
ماده ۶۱ - پدر یا مادر محجور مادام که شوهر ندارد با داشتن صلاحیت برای قیمومت بر
 
دیگران مقدم می‌باشد.
 
دیگران مقدم می‌باشد.
 +
 
ماده ۶۲ - در صورت محجور شدن زن شوهر با داشتن صلاحیت برای قیمومت بر دیگران مقدم
 
ماده ۶۲ - در صورت محجور شدن زن شوهر با داشتن صلاحیت برای قیمومت بر دیگران مقدم
 
است.
 
است.
 +
 
ماده ۶۳ - در مورد تعدد قیم و همچنین در موردی که ناظر معین شده‌است دادگاه معین
 
ماده ۶۳ - در مورد تعدد قیم و همچنین در موردی که ناظر معین شده‌است دادگاه معین
 
می‌کند که در صورت اختلاف نظر بین قیم‌ها یا بین قیم وناظر به دادگاه یا شخص
 
می‌کند که در صورت اختلاف نظر بین قیم‌ها یا بین قیم وناظر به دادگاه یا شخص
 
ثالثی رجوع نماید و یا ترتیب دیگری را برای رفع اختلاف پیش‌بینی نماید.
 
ثالثی رجوع نماید و یا ترتیب دیگری را برای رفع اختلاف پیش‌بینی نماید.
 +
 
ماده ۶۴ - دادگاه می‌تواند شخصی را که درخواست حجر او شده‌است قبل از صدور حکم و
 
ماده ۶۴ - دادگاه می‌تواند شخصی را که درخواست حجر او شده‌است قبل از صدور حکم و
 
یا بعد از صدور حکم و قبل از قطعی شدن آن از بعض‌یا تمام تصرفات در اموال موقتاً
 
یا بعد از صدور حکم و قبل از قطعی شدن آن از بعض‌یا تمام تصرفات در اموال موقتاً
 
ممنوع نماید، و در این صورت دادگاه امینی موقتاً برای حفظ اموال و تصرفاتی که ضرورت
 
ممنوع نماید، و در این صورت دادگاه امینی موقتاً برای حفظ اموال و تصرفاتی که ضرورت
 
دارد معین می‌نماید.
 
دارد معین می‌نماید.
 +
 
ماده ۶۵ - بعد از قطعی شدن حکم حجر به واسطه انقضاء مدت پژوهش یا صدور حکم پژوهشی
 
ماده ۶۵ - بعد از قطعی شدن حکم حجر به واسطه انقضاء مدت پژوهش یا صدور حکم پژوهشی
 
به حجر اقدام به تعیین قیم می‌گردد.
 
به حجر اقدام به تعیین قیم می‌گردد.
 +
 
ماده ۶۶ - دادستان و محجور و قیم محجور نسبت به تصمیمات دادگاه در موارد زیر
 
ماده ۶۶ - دادستان و محجور و قیم محجور نسبت به تصمیمات دادگاه در موارد زیر
 
می‌توانند پژوهش بخواهند اگر قیم متعدد باشد هر یک از آنهاحق پژوهش دارند:
 
می‌توانند پژوهش بخواهند اگر قیم متعدد باشد هر یک از آنهاحق پژوهش دارند:
 +
 
۱ - حکم حجر.
 
۱ - حکم حجر.
 +
 
۲ - حکم بقاء حجر.
 
۲ - حکم بقاء حجر.
 +
 
۳ - رفع حجر.
 
۳ - رفع حجر.
 +
 
۴ - رد درخواست حجر.
 
۴ - رد درخواست حجر.
 +
 
۵ - رد درخواست بقاء حجر.
 
۵ - رد درخواست بقاء حجر.
 +
 
۶ - رد درخواست رفع حجر.
 
۶ - رد درخواست رفع حجر.
 +
 
ماده ۶۷ - نصب قیم در صورتی که قیم در دادگاه حاضر باشد حضوراً به او اعلام و اگر
 
ماده ۶۷ - نصب قیم در صورتی که قیم در دادگاه حاضر باشد حضوراً به او اعلام و اگر
 
در دادگاه حاضر نباشد باید فوراً به او ابلاغ گردد.
 
در دادگاه حاضر نباشد باید فوراً به او ابلاغ گردد.
 +
 
ماده ۶۸ - قیم باید در ظرف سه روز پس از ابلاغ با رعایت مسافت قبول یا عدم قبول
 
ماده ۶۸ - قیم باید در ظرف سه روز پس از ابلاغ با رعایت مسافت قبول یا عدم قبول
 
قیمومت را به دادستان اطلاع دهد و اگر در این مدت قبول خودرا اطلاع نداد یا
 
قیمومت را به دادستان اطلاع دهد و اگر در این مدت قبول خودرا اطلاع نداد یا
 
قیمومت را قبول نکرد دادستان دادگاه را برای تعیین شخص دیگری به سمت قیمومت مطلع
 
قیمومت را قبول نکرد دادستان دادگاه را برای تعیین شخص دیگری به سمت قیمومت مطلع
 
می‌کند.
 
می‌کند.
 +
 
و هر گاه قبل از تعیین قیم جدید شخصی که قبلاً به قیمومت معین شده قبول قیمومت را
 
و هر گاه قبل از تعیین قیم جدید شخصی که قبلاً به قیمومت معین شده قبول قیمومت را
 
به دادستان اطلاع دهد شخص دیگری معین نخواهد شد.
 
به دادستان اطلاع دهد شخص دیگری معین نخواهد شد.
 +
 
ماده ۶۹ - دادگاه در تمام امور تصمیمات خود را به هر طریقی که مقتضی بداند به
 
ماده ۶۹ - دادگاه در تمام امور تصمیمات خود را به هر طریقی که مقتضی بداند به
 
دادستان اطلاع می‌دهد.
 
دادستان اطلاع می‌دهد.
 +
 
ماده ۷۰ - اثر حجر از تاریخ قطعیت حکم مترتب می‌شود لیکن اگر ثابت شود که علت حجر
 
ماده ۷۰ - اثر حجر از تاریخ قطعیت حکم مترتب می‌شود لیکن اگر ثابت شود که علت حجر
 
قبل از تاریخ حکم حجر وجود داشته اثر حجر از تاریخ‌وجود علت حجر مترتب می‌شود.
 
قبل از تاریخ حکم حجر وجود داشته اثر حجر از تاریخ‌وجود علت حجر مترتب می‌شود.
 +
 
ماده ۷۱ - در مواردی که علت حجر بعد از رشد حادث شده باشد دادگاه باید ابتداء
 
ماده ۷۱ - در مواردی که علت حجر بعد از رشد حادث شده باشد دادگاه باید ابتداء
 
تاریخ حجر را که بر او معلوم شده‌است در حکم خود قید نماید.
 
تاریخ حجر را که بر او معلوم شده‌است در حکم خود قید نماید.
 +
 
ماده ۷۲ - حکم حجر یا رفع حجر مانع نیست که اگر اهلیت یا عدم اهلیت یکی از
 
ماده ۷۲ - حکم حجر یا رفع حجر مانع نیست که اگر اهلیت یا عدم اهلیت یکی از
 
متعاملین در دادگاهی قبل از حکم حجر و یا بعد از رفع حجر ثابت‌شود دادگاه به آنچه
 
متعاملین در دادگاهی قبل از حکم حجر و یا بعد از رفع حجر ثابت‌شود دادگاه به آنچه
 
نزد او ثابت شده‌است ترتیب اثر دهد.
 
نزد او ثابت شده‌است ترتیب اثر دهد.
 +
 
ماده ۷۳ - در صورتی که محجور ولی یا وصی داشته باشد دادستان و دادگاه حق دخالت در
 
ماده ۷۳ - در صورتی که محجور ولی یا وصی داشته باشد دادستان و دادگاه حق دخالت در
 
اداره امور او ندارند و فقط دادرس بعد از رسیدگی لازم‌می‌تواند وصایت وصی را تصدیق
 
اداره امور او ندارند و فقط دادرس بعد از رسیدگی لازم‌می‌تواند وصایت وصی را تصدیق
 
نماید.
 
نماید.
فصل سوم - اختیارات و مسئولیت قیم
+
 
 +
=== فصل سوم - اختیارات و مسئولیت قیم ===
 
ماده ۷۴ - قیم از تاریخی که سمت قیمومت به او اطلاع داده می‌شود شروع به اعمال
 
ماده ۷۴ - قیم از تاریخی که سمت قیمومت به او اطلاع داده می‌شود شروع به اعمال
 
قیمومت خواهد نمود.
 
قیمومت خواهد نمود.
 +
 
ماده ۷۵ - هر گاه قیم پس از تاریخ نصب و قبل از ابلاغ به او عملی به عنوان قیمومت
 
ماده ۷۵ - هر گاه قیم پس از تاریخ نصب و قبل از ابلاغ به او عملی به عنوان قیمومت
 
نسبت به محجور کرده باشد نافذ است.
 
نسبت به محجور کرده باشد نافذ است.
 +
 
ماده ۷۶ - قیم در سیاهه اموال محجور که در ابتداء دخالت خود تنظیم می‌کند باید
 
ماده ۷۶ - قیم در سیاهه اموال محجور که در ابتداء دخالت خود تنظیم می‌کند باید
 
برگهای بهادار و اسناد دیون و اسناد املاک و تمام برگهایی که‌دارای اهمیت است ذکر
 
برگهای بهادار و اسناد دیون و اسناد املاک و تمام برگهایی که‌دارای اهمیت است ذکر
 
نماید و برگهایی که بهاء و اهمیتی ندارد هر نوعی از آنها را علیحده بایگانی و عدد
 
نماید و برگهایی که بهاء و اهمیتی ندارد هر نوعی از آنها را علیحده بایگانی و عدد
 
برگها را در سیاهه دارایی قید کند.
 
برگها را در سیاهه دارایی قید کند.
 +
 
ماده ۷۷ - قیم باید اجرت کسی که برای حفظ اموال از طرف دادستان یا دادرس معین شده‌است از مال محجور بپردازد.
 
ماده ۷۷ - قیم باید اجرت کسی که برای حفظ اموال از طرف دادستان یا دادرس معین شده‌است از مال محجور بپردازد.
 +
 
ماده ۷۸ - قیم می‌تواند هزینه تهیه صورتحساب و تسلیم اموال را اگر از اموال محجور
 
ماده ۷۸ - قیم می‌تواند هزینه تهیه صورتحساب و تسلیم اموال را اگر از اموال محجور
 
برنداشته‌است پس از زوال سمت خود از محجوری که رفع‌حجر از او شده یا کسی که به جای
 
برنداشته‌است پس از زوال سمت خود از محجوری که رفع‌حجر از او شده یا کسی که به جای
 
او به سمت قیمومت منصوب شده‌است مطالبه نماید.
 
او به سمت قیمومت منصوب شده‌است مطالبه نماید.
 +
 
ماده ۷۹ - قیم باید در تربیت و اصلاح حال محجور سعی و اهتمام نماید و در امور او
 
ماده ۷۹ - قیم باید در تربیت و اصلاح حال محجور سعی و اهتمام نماید و در امور او
 
رعایت مصلحت را بنماید.
 
رعایت مصلحت را بنماید.
 +
 
ماده ۸۰ - قیم باید اموال ضایع شدنی محجور را بفروشد و از پول آن با رعایت مصلحت
 
ماده ۸۰ - قیم باید اموال ضایع شدنی محجور را بفروشد و از پول آن با رعایت مصلحت
 
محجور مالی خریداری و یا به ترتیب دیگری که مصلحت‌باشد رفتار نماید.
 
محجور مالی خریداری و یا به ترتیب دیگری که مصلحت‌باشد رفتار نماید.
 +
 
ماده ۸۱ - قیم می‌تواند با رعایت مصلحت اموال منقوله‌ای که مورد احتیاج محجور
 
ماده ۸۱ - قیم می‌تواند با رعایت مصلحت اموال منقوله‌ای که مورد احتیاج محجور
 
نیست فروخته و نسبت به پول آن مطابق ماده فوق عمل نماید.
 
نیست فروخته و نسبت به پول آن مطابق ماده فوق عمل نماید.
 +
 
ماده ۸۲ - قیم باید هزینه زندگانی محجور و اشخاص واجب‌النفقه او و همچنین هزینه
 
ماده ۸۲ - قیم باید هزینه زندگانی محجور و اشخاص واجب‌النفقه او و همچنین هزینه
 
معالجه آنها را در بیمارستان و غیره و هزینه لازم دیگر از قبیل‌هزینه تربیت اطفال
 
معالجه آنها را در بیمارستان و غیره و هزینه لازم دیگر از قبیل‌هزینه تربیت اطفال
 
محجور را بپردازد و اگر محجور دیوانه باشد باید به حسب اقتضاء در خانه یا
 
محجور را بپردازد و اگر محجور دیوانه باشد باید به حسب اقتضاء در خانه یا
 
تیمارستان تحت معالجه قرار داده شود.
 
تیمارستان تحت معالجه قرار داده شود.
 +
 
ماده ۸۳ - اموال غیر منقول محجور فروخته نخواهد شد. مگر با رعایت غبطه او و تصویب
 
ماده ۸۳ - اموال غیر منقول محجور فروخته نخواهد شد. مگر با رعایت غبطه او و تصویب
 
دادستان.
 
دادستان.
 +
 
ماده ۸۴ - اسناد و اشیاء قیمتی باید با اطلاع دادستان در محل امنی نگاهداری شود و
 
ماده ۸۴ - اسناد و اشیاء قیمتی باید با اطلاع دادستان در محل امنی نگاهداری شود و
 
وجوه نقدی که محل احتیاج نیست باید در یکی از بانکهای‌معتبر گذاشته شود.
 
وجوه نقدی که محل احتیاج نیست باید در یکی از بانکهای‌معتبر گذاشته شود.
 +
 
ماده ۸۵ - ولی یا قیم می‌تواند در صورتی که مقتضی بداند به محجور اجازه اشتغال به
 
ماده ۸۵ - ولی یا قیم می‌تواند در صورتی که مقتضی بداند به محجور اجازه اشتغال به
 
کار یا پیشه‌ای بدهد و در این صورت اجازه نامبرده شامل‌لوازم آن کار یا پیشه هم
 
کار یا پیشه‌ای بدهد و در این صورت اجازه نامبرده شامل‌لوازم آن کار یا پیشه هم
 
خواهد بود.
 
خواهد بود.
 +
 
ماده ۸۶ - محجور ممیز می‌تواند اموال و منافعی را که به سعی خود او حاصل شده‌است
 
ماده ۸۶ - محجور ممیز می‌تواند اموال و منافعی را که به سعی خود او حاصل شده‌است
 
با اذن ولی یا قیم اداره نماید.
 
با اذن ولی یا قیم اداره نماید.
 +
 
ماده ۸۷ - قیم باید بعد از رفع حجر اموال محجور را به تصرف او بدهد و اگر در مدت
 
ماده ۸۷ - قیم باید بعد از رفع حجر اموال محجور را به تصرف او بدهد و اگر در مدت
 
حجر سمت قیمومت از قیم سلب و به جای او شخص دیگری‌معین شد اموال را به تصرف قیم
 
حجر سمت قیمومت از قیم سلب و به جای او شخص دیگری‌معین شد اموال را به تصرف قیم
 
بعدی بدهد.
 
بعدی بدهد.
 +
 
ماده ۸۸ - در صورتی که پزشک ازدواج مجنون را لازم بداند قیم با اجازه دادستان
 
ماده ۸۸ - در صورتی که پزشک ازدواج مجنون را لازم بداند قیم با اجازه دادستان
 
می‌تواند برای مجنون ازدواج نماید و هر گاه طلاق زوجه مجنون‌لازم باشد به پیشنهاد
 
می‌تواند برای مجنون ازدواج نماید و هر گاه طلاق زوجه مجنون‌لازم باشد به پیشنهاد
 
دادستان و تصویب دادگاه قیم طلاق می‌دهد.
 
دادستان و تصویب دادگاه قیم طلاق می‌دهد.
 +
 
ماده ۸۹ - در صورت فوت قیم ورثه کبیر او اگر باشند مکلف هستند به دادستان اطلاع
 
ماده ۸۹ - در صورت فوت قیم ورثه کبیر او اگر باشند مکلف هستند به دادستان اطلاع
 
دهند و مادام که قیم جدید معین نشده حفظ و نظارت دراموال صغار و مجانین و اشخاص
 
دهند و مادام که قیم جدید معین نشده حفظ و نظارت دراموال صغار و مجانین و اشخاص
 
غیر رشید که قیم آنها فوت شده به عهده دادستان خواهد بود.
 
غیر رشید که قیم آنها فوت شده به عهده دادستان خواهد بود.
 +
 
ماده ۹۰ - وجوه زائد از احتیاج صغیر را قیم در صورت امکان نباید بدون سود بگذارد
 
ماده ۹۰ - وجوه زائد از احتیاج صغیر را قیم در صورت امکان نباید بدون سود بگذارد
 
و اگر بیش از شش ماه بدون سود گذاشت مسئول تأدیه‌خسارت به میزان خسارت تأخیر تأدیه
 
و اگر بیش از شش ماه بدون سود گذاشت مسئول تأدیه‌خسارت به میزان خسارت تأخیر تأدیه
 
خواهد بود.
 
خواهد بود.
 +
 
ماده ۹۱ - در صورتی که پس از تعیین قیم مورث محجور فوت نماید قیم مکلف است در ظرف
 
ماده ۹۱ - در صورتی که پس از تعیین قیم مورث محجور فوت نماید قیم مکلف است در ظرف
 
ده روز درخواست مهر و موم و تحریر ترکه متوفی رابنماید.
 
ده روز درخواست مهر و موم و تحریر ترکه متوفی رابنماید.
 +
 
ماده ۹۲ - بعد از زوال قیمومت قیم مسئول حفظ اموال محجور است تا به تصرف شخصی که
 
ماده ۹۲ - بعد از زوال قیمومت قیم مسئول حفظ اموال محجور است تا به تصرف شخصی که
 
باید تصرف نماید بدهد.
 
باید تصرف نماید بدهد.
 +
 
ماده ۹۳ - هر گاه قیم در پول محجور به سود خود تصرف نماید از تاریخ تصرف مسئول
 
ماده ۹۳ - هر گاه قیم در پول محجور به سود خود تصرف نماید از تاریخ تصرف مسئول
 
خسارت تأخیر تأدیه می‌باشد.
 
خسارت تأخیر تأدیه می‌باشد.
 +
 
ماده ۹۴ - در صورتی که قیم متعدد بوده و با شرکت یکدیگر در اموال محجور تعدی یا
 
ماده ۹۴ - در صورتی که قیم متعدد بوده و با شرکت یکدیگر در اموال محجور تعدی یا
 
تفریط نمایند هر یک از آنها مسئولیت تضامنی دارند. و اگربعضی از قیمین بدون شرکت
 
تفریط نمایند هر یک از آنها مسئولیت تضامنی دارند. و اگربعضی از قیمین بدون شرکت
 
دیگران تعدی یا تفریط در اموال محجور نمایند مسئولیت متوجه به کسی خواهد بود که
 
دیگران تعدی یا تفریط در اموال محجور نمایند مسئولیت متوجه به کسی خواهد بود که
 
تعدی یا تفریط کرده‌است.
 
تعدی یا تفریط کرده‌است.
 +
 
ماده ۹۵ - هزینه حفظ و اداره اموال محجور و هزینه‌ای که برای رسیدگی به امور
 
ماده ۹۵ - هزینه حفظ و اداره اموال محجور و هزینه‌ای که برای رسیدگی به امور
 
محجور و انجام وظایف قیمومت لازم می‌شود از اموال محجورتأدیه می‌گردد.
 
محجور و انجام وظایف قیمومت لازم می‌شود از اموال محجورتأدیه می‌گردد.
فصل چهارم - عزل قیم
+
 
 +
=== فصل چهارم - عزل قیم ===
 
ماده ۹۶ - محجور ممیز می‌تواند از قیم برای ندادن هزینه و کوتاهی او در تربیت و
 
ماده ۹۶ - محجور ممیز می‌تواند از قیم برای ندادن هزینه و کوتاهی او در تربیت و
 
نگاهداری خود شکایت نماید در این صورت هر گاه دادگاه‌شکایت را وارد دید دستوری که
 
نگاهداری خود شکایت نماید در این صورت هر گاه دادگاه‌شکایت را وارد دید دستوری که
 
مناسب است می‌دهد و قیم باید بر طبق آن دستور عمل کند.
 
مناسب است می‌دهد و قیم باید بر طبق آن دستور عمل کند.
 +
 
مفاد این ماده در موردی که دادستان کوتاهی قیم را در تربیت و نگاهداری محجور و
 
مفاد این ماده در موردی که دادستان کوتاهی قیم را در تربیت و نگاهداری محجور و
 
دادن هزینه او به دادگاه اطلاع بدهد اجرا خواهد شد.
 
دادن هزینه او به دادگاه اطلاع بدهد اجرا خواهد شد.
 +
 
ماده ۹۷ - محجور و هر ذیعلاقه‌ای می‌توانند به دادستان وجود سبب عزل قیم را اطلاع
 
ماده ۹۷ - محجور و هر ذیعلاقه‌ای می‌توانند به دادستان وجود سبب عزل قیم را اطلاع
 
دهند در این صورت اگر دادستان سبب عزل را موجود دید ازدادگاه درخواست عزل قیم را
 
دهند در این صورت اگر دادستان سبب عزل را موجود دید ازدادگاه درخواست عزل قیم را
 
می‌نماید.
 
می‌نماید.
 +
 
ماده ۹۸ - برای رسیدگی به درخواست عزل قیم باید قیم و در صورت لزوم دادستان احضار
 
ماده ۹۸ - برای رسیدگی به درخواست عزل قیم باید قیم و در صورت لزوم دادستان احضار
 
شوند و حکمی که راجع به عزل صادر می‌شود باید مدلل‌و موجه باشد.
 
شوند و حکمی که راجع به عزل صادر می‌شود باید مدلل‌و موجه باشد.
 +
 
ماده ۹۹ - قیم از تصمیم دادگاه راجع به عزل خود و دادستان از رد درخواست عزل قیم
 
ماده ۹۹ - قیم از تصمیم دادگاه راجع به عزل خود و دادستان از رد درخواست عزل قیم
 
می‌توانند پژوهش بخواهند و مادامی که تکلیف قطعی معین‌نشده امور صغیر به وسیله
 
می‌توانند پژوهش بخواهند و مادامی که تکلیف قطعی معین‌نشده امور صغیر به وسیله
 
دادستان یا قیمی که موقتاً برای محجور معین می‌شود انجام خواهد شد.
 
دادستان یا قیمی که موقتاً برای محجور معین می‌شود انجام خواهد شد.
 +
 
ماده ۱۰۰ - اعمال قیم بعد از ابلاغ حکم عزل او نافذ نیست.
 
ماده ۱۰۰ - اعمال قیم بعد از ابلاغ حکم عزل او نافذ نیست.
 +
 
ماده ۱۰۱ - در مورد ماده ۱۲۴۴ قانون مدنی اگر قیم قبل از تعیین شخص دیگری به جای
 
ماده ۱۰۱ - در مورد ماده ۱۲۴۴ قانون مدنی اگر قیم قبل از تعیین شخص دیگری به جای
 
او صورتحساب را فرستاده یا معلوم شود که تأخیر درفرستادن صورتحساب به واسطه عذر
 
او صورتحساب را فرستاده یا معلوم شود که تأخیر درفرستادن صورتحساب به واسطه عذر
 
موجه بوده‌است ممکن است همان شخص را به قیمومت ابقاء یا مجدداً او را به قیمومت
 
موجه بوده‌است ممکن است همان شخص را به قیمومت ابقاء یا مجدداً او را به قیمومت
 
معین نمود.
 
معین نمود.
 +
 
ماده ۱۰۲ - محجور می‌تواند در موارد رفع حجر اعلام خروج از قیمومت را از دادگاه
 
ماده ۱۰۲ - محجور می‌تواند در موارد رفع حجر اعلام خروج از قیمومت را از دادگاه
 
بخواهد و دادگاه پس از رسیدگی و احراز موجب رفع حجرخروج محجور را از تحت قیمومت
 
بخواهد و دادگاه پس از رسیدگی و احراز موجب رفع حجرخروج محجور را از تحت قیمومت
 
اعلام می‌نماید.
 
اعلام می‌نماید.
باب چهارم - امور راجع به امین
+
 
 +
== باب چهارم - امور راجع به امین ==
 
ماده ۱۰۳ - علاوه بر مواردی که مطابق قانون مدنی تعیین امین می‌شود در موارد زیر
 
ماده ۱۰۳ - علاوه بر مواردی که مطابق قانون مدنی تعیین امین می‌شود در موارد زیر
 
نیز امین معین خواهد شد:
 
نیز امین معین خواهد شد:
 +
 
۱ - برای اداره سهم‌الارثی که ممکن است از ترکه متوفی به جنین تعلق گیرد در صورتی
 
۱ - برای اداره سهم‌الارثی که ممکن است از ترکه متوفی به جنین تعلق گیرد در صورتی
 
که جنین ولی یا وصی نداشته باشد.
 
که جنین ولی یا وصی نداشته باشد.
 +
 
۲ـ برای اداره اموالی که به مصارف عمومی اختصاص داده شده و مدیری نداشته باشد.
 
۲ـ برای اداره اموالی که به مصارف عمومی اختصاص داده شده و مدیری نداشته باشد.
 +
 
ماده ۱۰۴ - کسی که در اثر کبر سن یا بیماری و امثال آن از اداره تمام و یا بعض
 
ماده ۱۰۴ - کسی که در اثر کبر سن یا بیماری و امثال آن از اداره تمام و یا بعض
 
اموال خود عاجز شده می‌تواند از دادگاه بخواهد که برای اداره اموال‌او امین معین
 
اموال خود عاجز شده می‌تواند از دادگاه بخواهد که برای اداره اموال‌او امین معین
 
شود.
 
شود.
 +
 
ماده ۱۰۵ - تعیین امین برای جنین در دادگاه شهرستانی به عمل می‌آید که مادر جنین
 
ماده ۱۰۵ - تعیین امین برای جنین در دادگاه شهرستانی به عمل می‌آید که مادر جنین
 
در حوزه آن دادگاه اقامت دارد و برای کسی که عاجز از اداره‌اموال خود است دادگاه
 
در حوزه آن دادگاه اقامت دارد و برای کسی که عاجز از اداره‌اموال خود است دادگاه
خط ۳۰۹: خط ۴۳۸:
 
تعیین امین پیدا می‌شود دادگاه شهرستانی‌صالح است که در حوزه آن دادگاه احتیاج به
 
تعیین امین پیدا می‌شود دادگاه شهرستانی‌صالح است که در حوزه آن دادگاه احتیاج به
 
تعیین امین حاصل شده‌است.
 
تعیین امین حاصل شده‌است.
 +
 
ماده ۱۰۶ - سایر امور مربوطه به امین با دادگاهی است که امین را تعیین کرده‌است.
 
ماده ۱۰۶ - سایر امور مربوطه به امین با دادگاهی است که امین را تعیین کرده‌است.
 +
 
ماده ۱۰۷ - در مورد جنین دادستان و اقربای جنین و در مورد مصارف عمومی دادستان و
 
ماده ۱۰۷ - در مورد جنین دادستان و اقربای جنین و در مورد مصارف عمومی دادستان و
 
هر ذی‌نفعی می‌تواند از دادگاه درخواست تعیین امین‌نماید.
 
هر ذی‌نفعی می‌تواند از دادگاه درخواست تعیین امین‌نماید.
 +
 
ماده ۱۰۸ - دادستان می‌تواند اشخاصی را که برای سمت امانت مناسب باشند به دادگاه
 
ماده ۱۰۸ - دادستان می‌تواند اشخاصی را که برای سمت امانت مناسب باشند به دادگاه
 
معرفی نموده و دادگاه پس از احراز لزوم تعیین امین از بین‌اشخاص نامبرده یا اشخاص
 
معرفی نموده و دادگاه پس از احراز لزوم تعیین امین از بین‌اشخاص نامبرده یا اشخاص
 
دیگر که طرف اعتماد باشند یک یا چند نفر را به سمت امین معین می‌نماید.
 
دیگر که طرف اعتماد باشند یک یا چند نفر را به سمت امین معین می‌نماید.
 +
 
ماده ۱۰۹ - مادر جنین در صورت داشتن صلاحیت بر دیگران مقدم است و در صورت عدم
 
ماده ۱۰۹ - مادر جنین در صورت داشتن صلاحیت بر دیگران مقدم است و در صورت عدم
 
صلاحیت یا عدم قبول او اقربای نسبی و سببی جنین بردیگران مقدم خواهند بود.
 
صلاحیت یا عدم قبول او اقربای نسبی و سببی جنین بردیگران مقدم خواهند بود.
 +
 
ماده ۱۱۰ - در غیر مورد جنین پدر و جد و مادر و اولاد و زن و شوهر کسی که امین
 
ماده ۱۱۰ - در غیر مورد جنین پدر و جد و مادر و اولاد و زن و شوهر کسی که امین
 
برای اداره اموال او معین می‌شود با داشتن صلاحیت به ترتیب‌مذکور بر دیگران تقدم
 
برای اداره اموال او معین می‌شود با داشتن صلاحیت به ترتیب‌مذکور بر دیگران تقدم
 
دارند و در صورت نبودن اشخاص مذکور سایر اقربا بر دیگران مقدم هستند.
 
دارند و در صورت نبودن اشخاص مذکور سایر اقربا بر دیگران مقدم هستند.
 +
 
ماده ۱۱۱ - دادگاه می‌تواند علاوه بر امین یک یا چند نفر را به عنوان ناظر معین
 
ماده ۱۱۱ - دادگاه می‌تواند علاوه بر امین یک یا چند نفر را به عنوان ناظر معین
 
نماید.
 
نماید.
 +
 
ماده ۱۱۲ - صورت تعدد امین و ناظر دادگاه باید حدود اختیارات آنها را معین نماید
 
ماده ۱۱۲ - صورت تعدد امین و ناظر دادگاه باید حدود اختیارات آنها را معین نماید
 
و نیز می‌تواند وظایف امناء متعدد را تفکیک کند.
 
و نیز می‌تواند وظایف امناء متعدد را تفکیک کند.
 +
 
ماده ۱۱۳ - حفظ و نظارت اموال در مواردی که محتاج به تعیین امین است مادام که
 
ماده ۱۱۳ - حفظ و نظارت اموال در مواردی که محتاج به تعیین امین است مادام که
 
امین معین نشده به عهده دادستانی است که اموال در حوزه اویافت می‌شود.
 
امین معین نشده به عهده دادستانی است که اموال در حوزه اویافت می‌شود.
 +
 
ماده ۱۱۴ - در خارج ایران مأمورین کنسولی ایران حق دارند برای اداره اموال
 
ماده ۱۱۴ - در خارج ایران مأمورین کنسولی ایران حق دارند برای اداره اموال
 
ایرانیان که محتاج به تعیین امین و واقع در حوزه مأموریت آنها است‌موقتاً نصب امین
 
ایرانیان که محتاج به تعیین امین و واقع در حوزه مأموریت آنها است‌موقتاً نصب امین
خط ۳۳۱: خط ۴۶۹:
 
خارجه به وزارت دادگستری بفرستند - نصب امین‌نامبرده وقتی قطعی می‌گردد که دادگاه
 
خارجه به وزارت دادگستری بفرستند - نصب امین‌نامبرده وقتی قطعی می‌گردد که دادگاه
 
شهرستان تهران تصمیم مأمور کنسولی را تنفیذ کند.
 
شهرستان تهران تصمیم مأمور کنسولی را تنفیذ کند.
 +
 
ماده ۱۱۵ - وظایف و اختیاراتی که به موجب قانون و نظامات مربوطه در مورد دخالت
 
ماده ۱۱۵ - وظایف و اختیاراتی که به موجب قانون و نظامات مربوطه در مورد دخالت
 
دادستانها در امور محتاج به تعیین امین مقرر است در خارج‌ایران به عهده مأمورین
 
دادستانها در امور محتاج به تعیین امین مقرر است در خارج‌ایران به عهده مأمورین
 
کنسولی خواهد بود.
 
کنسولی خواهد بود.
 +
 
ماده ۱۱۶ - اگر در عهود و قراردادهای منعقده بین دولت ایران و دولتی که مأمور
 
ماده ۱۱۶ - اگر در عهود و قراردادهای منعقده بین دولت ایران و دولتی که مأمور
 
کنسولی مأموریت خود را در کشور آن دولت اجراء می‌کند ترتیبی‌بر خلاف مقررات دو
 
کنسولی مأموریت خود را در کشور آن دولت اجراء می‌کند ترتیبی‌بر خلاف مقررات دو
 
ماده فوق اتخاذ شده باشد مأمورین مذکور مفاد آن دو ماده را تا حدی که با مقررات
 
ماده فوق اتخاذ شده باشد مأمورین مذکور مفاد آن دو ماده را تا حدی که با مقررات
 
عهدنامه یا قرارداد مخالف نباشد اجراء خواهندکرد.
 
عهدنامه یا قرارداد مخالف نباشد اجراء خواهندکرد.
 +
 
ماده ۱۱۷ - اشخاصی که نباید به قیمومت منصوب شوند به سمت امین معین نخواهند شد.
 
ماده ۱۱۷ - اشخاصی که نباید به قیمومت منصوب شوند به سمت امین معین نخواهند شد.
 +
 
ماده ۱۱۸ - کسی که به عنوان عجز از اداره اموال برای او امین معین شده اگر تصرفی
 
ماده ۱۱۸ - کسی که به عنوان عجز از اداره اموال برای او امین معین شده اگر تصرفی
 
در اموال خود بنماید نافذ است و امین نمی‌تواند او را ممانعت‌نماید.
 
در اموال خود بنماید نافذ است و امین نمی‌تواند او را ممانعت‌نماید.
 +
 
ماده ۱۱۹ - مقررات راجع به وظائف و اختیارات و مسئولیت قیم شامل امین غائب و جنین
 
ماده ۱۱۹ - مقررات راجع به وظائف و اختیارات و مسئولیت قیم شامل امین غائب و جنین
 
هم می‌شود.
 
هم می‌شود.
 +
 
ماده ۱۲۰ - سمت امینی که برای جنین معین شده‌است پس از تولد طفل زائل می‌شود و در
 
ماده ۱۲۰ - سمت امینی که برای جنین معین شده‌است پس از تولد طفل زائل می‌شود و در
 
غیر این مورد نیز پس از زوال سببی که موجب تعیین‌امین شده‌است سمت امین زائل خواهد
 
غیر این مورد نیز پس از زوال سببی که موجب تعیین‌امین شده‌است سمت امین زائل خواهد
 
شد.
 
شد.
 +
 
ماده ۱۲۱ - مقررات راجع به عزل قیم نسبت به امین هم جاری است.
 
ماده ۱۲۱ - مقررات راجع به عزل قیم نسبت به امین هم جاری است.
 +
 
ماده ۱۲۲ - امینی که برای اداره اموال مربوطه به مصارف عمومی تعیین می‌شود باید
 
ماده ۱۲۲ - امینی که برای اداره اموال مربوطه به مصارف عمومی تعیین می‌شود باید
 
به ترتیبی که مقرر شده و موافق مصلحت اموال را اداره و درمصارف مخصوصه که مقرر
 
به ترتیبی که مقرر شده و موافق مصلحت اموال را اداره و درمصارف مخصوصه که مقرر
 
شده‌است صرف نماید.
 
شده‌است صرف نماید.
 +
 
ماده ۱۲۳ - امینی که برای اداره اموال عاجز معین می‌شود به منزله وکیل عاجز است و
 
ماده ۱۲۳ - امینی که برای اداره اموال عاجز معین می‌شود به منزله وکیل عاجز است و
 
احکام وکیل نسبت به او جاری است.
 
احکام وکیل نسبت به او جاری است.
 +
 
ماده ۱۲۴ - امین باید در ظرف سه روز پس از ابلاغ با رعایت مدت مسافت مذکور در
 
ماده ۱۲۴ - امین باید در ظرف سه روز پس از ابلاغ با رعایت مدت مسافت مذکور در
 
آیین دادرسی مدنی قبول یا عدم قبول سمت امانت را به دادگاه‌اطلاع دهد و اگر در این
 
آیین دادرسی مدنی قبول یا عدم قبول سمت امانت را به دادگاه‌اطلاع دهد و اگر در این
خط ۳۵۷: خط ۵۰۵:
 
قبول سمت امانت را به دادگاه‌اطلاع دهد که در این صورت همان شخص به سمت امانت باقی
 
قبول سمت امانت را به دادگاه‌اطلاع دهد که در این صورت همان شخص به سمت امانت باقی
 
خواهد ماند.
 
خواهد ماند.
 +
 
ماده ۱۲۵ - هزینه حفظ و اداره اموالی که برای آن امین معین شده‌است از اموال
 
ماده ۱۲۵ - هزینه حفظ و اداره اموالی که برای آن امین معین شده‌است از اموال
 
نامبرده برداشته خواهد شد.
 
نامبرده برداشته خواهد شد.
باب چهارم - راجع به غائب مفقودالاثر
+
 
فصل اول - در صلاحیت دادگاه
+
== - باب چهارم - راجع به غائب مفقودالاثر ==
 +
=== - فصل اول - در صلاحیت دادگاه ===
 
ماده ۱۲۶ - امور راجع به غائب مفقودالاثر با دادگاه شهرستان محلی است که آخرین
 
ماده ۱۲۶ - امور راجع به غائب مفقودالاثر با دادگاه شهرستان محلی است که آخرین
 
اقامتگاه غائب در آن محل بوده.
 
اقامتگاه غائب در آن محل بوده.
 +
 
ماده ۱۲۷ - هر گاه آخرین اقامتگاه غائب در خارج از ایران باشد دادگاهی برای
 
ماده ۱۲۷ - هر گاه آخرین اقامتگاه غائب در خارج از ایران باشد دادگاهی برای
 
رسیدگی به امور غائب صالح است که آخرین محل سکونت غائب درحوزه آن دادگاه بوده.
 
رسیدگی به امور غائب صالح است که آخرین محل سکونت غائب درحوزه آن دادگاه بوده.
 +
 
ماده ۱۲۸ - هر گاه غائب در ایران اقامتگاه یا محل سکنی نداشته یا اقامتگاه و محل
 
ماده ۱۲۸ - هر گاه غائب در ایران اقامتگاه یا محل سکنی نداشته یا اقامتگاه و محل
 
سکنای او در ایران معلوم نباشد دادگاه محلی برای رسیدگی به‌امور غائب صالح است که
 
سکنای او در ایران معلوم نباشد دادگاه محلی برای رسیدگی به‌امور غائب صالح است که
 
ورثه غائب در آن محل اقامت یا سکنی دارند.
 
ورثه غائب در آن محل اقامت یا سکنی دارند.
 +
 
ماده ۱۲۹ - در صورتی که ورثه غائب در ایران معلوم نباشد دادگاهی صالح است که غائب
 
ماده ۱۲۹ - در صورتی که ورثه غائب در ایران معلوم نباشد دادگاهی صالح است که غائب
 
در آنجا مال دارد.
 
در آنجا مال دارد.
فصل دوم - در تعیین امین
+
 
 +
=== - فصل دوم - در تعیین امین ===
 
ماده ۱۳۰ - دادستان و اشخاص ذینفع از قبیل وراث و بستانکار حق دارند از دادگاه
 
ماده ۱۳۰ - دادستان و اشخاص ذینفع از قبیل وراث و بستانکار حق دارند از دادگاه
 
درخواست تعیین امین برای اداره اموال غائب بنمایند.
 
درخواست تعیین امین برای اداره اموال غائب بنمایند.
 +
 
ماده ۱۳۱ - پس از وصول درخواست تعیین امین دادگاه در خصوص غیبت و اینکه غائب کسی
 
ماده ۱۳۱ - پس از وصول درخواست تعیین امین دادگاه در خصوص غیبت و اینکه غائب کسی
 
را برای اداره اموال خود معین کرده‌است یا نه تحقیق‌نموده و پس از احراز غیبت و
 
را برای اداره اموال خود معین کرده‌است یا نه تحقیق‌نموده و پس از احراز غیبت و
 
وجود شرایط ماده ۱۰۱۲ قانون مدنی تعیین امین می‌نماید.
 
وجود شرایط ماده ۱۰۱۲ قانون مدنی تعیین امین می‌نماید.
 +
 
ماده ۱۳۲ - کسی که در زمان غیبت غائب عملاً متصدی امور او باشد در موقع تعیین امین
 
ماده ۱۳۲ - کسی که در زمان غیبت غائب عملاً متصدی امور او باشد در موقع تعیین امین
 
برای غائب آن شخص بر دیگران مقدم خواهد بود.
 
برای غائب آن شخص بر دیگران مقدم خواهد بود.
 +
 
ماده ۱۳۳ - غائبی که تابعیت او مشکوک است تابع مقررات راجع به تبعه ایران است.
 
ماده ۱۳۳ - غائبی که تابعیت او مشکوک است تابع مقررات راجع به تبعه ایران است.
 +
 
ماده ۱۳۴ - سایر احکام امین غائب مطابق احکام مذکور در قانون مدنی و باب سوم این
 
ماده ۱۳۴ - سایر احکام امین غائب مطابق احکام مذکور در قانون مدنی و باب سوم این
 
قانون است.
 
قانون است.
 +
 
ماده ۱۳۵ - بعد از صدور حکم موت فرضی غائب یا معلوم شدن موت حقیقی یا زنده بودن
 
ماده ۱۳۵ - بعد از صدور حکم موت فرضی غائب یا معلوم شدن موت حقیقی یا زنده بودن
 
غائب سمت امین زایل می‌شود.
 
غائب سمت امین زایل می‌شود.
فصل سوم - دادن اموال به طور موقت به تصرف ورثه
+
 
 +
=== - فصل سوم - دادن اموال به طور موقت به تصرف ورثه ===
 
ماده ۱۳۶ - بعد از گذشتن دو سال تمام از آخرین خبر غائب ورثه او می‌توانند از
 
ماده ۱۳۶ - بعد از گذشتن دو سال تمام از آخرین خبر غائب ورثه او می‌توانند از
 
دادگاه درخواست کنند که دارایی غائب به تصرف آنها داده شود.
 
دادگاه درخواست کنند که دارایی غائب به تصرف آنها داده شود.
 +
 
ماده ۱۳۷ - درخواست باید کتبی و مشتمل بر امور زیر باشد:
 
ماده ۱۳۷ - درخواست باید کتبی و مشتمل بر امور زیر باشد:
 +
 
۱ - نام و مشخصات درخواست‌کننده.
 
۱ - نام و مشخصات درخواست‌کننده.
 +
 
۲ - مشخصات غائب.
 
۲ - مشخصات غائب.
 +
 
۳ - تاریخ غیبت.
 
۳ - تاریخ غیبت.
 +
 
۴ - ادله و جهاتی که به موجب آن درخواست‌کننده حق این درخواست را برای خود قائل
 
۴ - ادله و جهاتی که به موجب آن درخواست‌کننده حق این درخواست را برای خود قائل
 
است.
 
است.
 +
 
ماده ۱۳۸ - پس از وصول درخواست‌نامه دادگاه با حضور درخواست‌کننده و دادستان به
 
ماده ۱۳۸ - پس از وصول درخواست‌نامه دادگاه با حضور درخواست‌کننده و دادستان به
 
دلائل درخواست رسیدگی می‌نماید و نیز راجع به اقامتگاه‌غائب و تاریخ غیبت و معلوم
 
دلائل درخواست رسیدگی می‌نماید و نیز راجع به اقامتگاه‌غائب و تاریخ غیبت و معلوم
خط ۳۹۷: خط ۵۶۳:
 
بر درخواست نامبرده ودعوت اشخاصی که از غائب اطلاعی دارند برای اظهار اطلاع به
 
بر درخواست نامبرده ودعوت اشخاصی که از غائب اطلاعی دارند برای اظهار اطلاع به
 
دادگاه ترتیب می‌دهد.
 
دادگاه ترتیب می‌دهد.
 +
 
ماده ۱۳۹ - آگهی مذکور فوق در سه دفعه متوالی هر کدام به فاصله یک ماه منتشر
 
ماده ۱۳۹ - آگهی مذکور فوق در سه دفعه متوالی هر کدام به فاصله یک ماه منتشر
 
می‌شود و پس از یک سال از تاریخ نشر آخرین آگهی در صورت‌وجود شرایط مذکور در ماده
 
می‌شود و پس از یک سال از تاریخ نشر آخرین آگهی در صورت‌وجود شرایط مذکور در ماده
 
۱۰۲۵ و ۱۰۲۶ قانون مدنی اموال غائب به تصرف ورثه او داده می‌شود.
 
۱۰۲۵ و ۱۰۲۶ قانون مدنی اموال غائب به تصرف ورثه او داده می‌شود.
 +
 
ماده ۱۴۰ - در صورتی که غائب برای اداره اموال خود کسی را معین کرده باشد و آن کس
 
ماده ۱۴۰ - در صورتی که غائب برای اداره اموال خود کسی را معین کرده باشد و آن کس
 
فوت شود یا به جهت دیگری صلاحیتش برای اداره اموال‌از بین برود امین برای اداره
 
فوت شود یا به جهت دیگری صلاحیتش برای اداره اموال‌از بین برود امین برای اداره
 
اموال معین می‌گردد و اموال به تصرف ورثه داده نمی‌شود تا حکم موت فرضی غائب صادر
 
اموال معین می‌گردد و اموال به تصرف ورثه داده نمی‌شود تا حکم موت فرضی غائب صادر
 
شود.
 
شود.
 +
 
ماده ۱۴۱ - هر گاه در بین اموال غائب مال ضایع شدنی باشد ورثه یا امین که اموال
 
ماده ۱۴۱ - هر گاه در بین اموال غائب مال ضایع شدنی باشد ورثه یا امین که اموال
 
غائب به تصرف آنها داده شده آن مال را فروخته و از نتیجه‌فروش با رعایت مصلحت غائب
 
غائب به تصرف آنها داده شده آن مال را فروخته و از نتیجه‌فروش با رعایت مصلحت غائب
 
مالی خریداری و یا اقدام دیگری که به صرفه غائب باشد می‌نماید.
 
مالی خریداری و یا اقدام دیگری که به صرفه غائب باشد می‌نماید.
 +
 
ماده ۱۴۲ - هر یک از امین و ورثه که اموال غائب به تصرف آنها داده شده‌است
 
ماده ۱۴۲ - هر یک از امین و ورثه که اموال غائب به تصرف آنها داده شده‌است
 
می‌توانند با اجازه دادستان اموال منقوله غائب را که مورد احتیاج‌نیست فروخته و از
 
می‌توانند با اجازه دادستان اموال منقوله غائب را که مورد احتیاج‌نیست فروخته و از
 
پول آن مال دیگری که موافق مصلحت غائب باشد خریداری و یا اقدام دیگری که به صرفه
 
پول آن مال دیگری که موافق مصلحت غائب باشد خریداری و یا اقدام دیگری که به صرفه
 
غائب باشد بنمایند.
 
غائب باشد بنمایند.
 +
 
ماده ۱۴۳ - در موردی که اموال غائب به ورثه تسلیم می‌شود هر گاه وصیتی شده باشد
 
ماده ۱۴۳ - در موردی که اموال غائب به ورثه تسلیم می‌شود هر گاه وصیتی شده باشد
 
اموال مورد وصیت به وصی یا موصی‌له داده می‌شودمشروط به اینکه مطابق ماده ۱۰۲۶
 
اموال مورد وصیت به وصی یا موصی‌له داده می‌شودمشروط به اینکه مطابق ماده ۱۰۲۶
 
قانون مدنی تأمین بدهند.
 
قانون مدنی تأمین بدهند.
 +
 
ماده ۱۴۴ - ورثه و وصی و موصی‌له که اموال غائب موقتاً به آنها تسلیم می‌شود باید
 
ماده ۱۴۴ - ورثه و وصی و موصی‌له که اموال غائب موقتاً به آنها تسلیم می‌شود باید
 
اموال را با رعایت مصلحت غائب حفظ و اداره نمایند و آنها دراداره اموال غائب به
 
اموال را با رعایت مصلحت غائب حفظ و اداره نمایند و آنها دراداره اموال غائب به
 
منزله وکیل او خواهند بود.
 
منزله وکیل او خواهند بود.
 +
 
ماده ۱۴۵ - در مورد تسلیم اموال به امین یا ورثه دادگاه به درخواست یکی از ورثه
 
ماده ۱۴۵ - در مورد تسلیم اموال به امین یا ورثه دادگاه به درخواست یکی از ورثه
 
یا امین صورتی از اموال و اسناد غائب تنظیم می‌نماید و این‌صورت در دفتر دادگاه
 
یا امین صورتی از اموال و اسناد غائب تنظیم می‌نماید و این‌صورت در دفتر دادگاه
 
بایگانی می‌شود و اشخاص ذی‌نفع می‌توانند از آن رونوشت بگیرند.
 
بایگانی می‌شود و اشخاص ذی‌نفع می‌توانند از آن رونوشت بگیرند.
 +
 
ماده ۱۴۶ - در صورتی که ورثه درخواست کنند صورت اموال با حضور دادستان تنظیم و
 
ماده ۱۴۶ - در صورتی که ورثه درخواست کنند صورت اموال با حضور دادستان تنظیم و
 
بهای اموال به توسط کارشناس معین و در صورت اموال‌بهای آنها قید شود دادگاه
 
بهای اموال به توسط کارشناس معین و در صورت اموال‌بهای آنها قید شود دادگاه
 
درخواست نامبرده را می‌پذیرد و هزینه ارزیابی از مال غائب برداشته خواهد شد.
 
درخواست نامبرده را می‌پذیرد و هزینه ارزیابی از مال غائب برداشته خواهد شد.
 +
 
ماده ۱۴۷ - نفقه اشخاص واجب‌النفقه غائب و دیون غائب از وجوه نقد یا منافع اموال
 
ماده ۱۴۷ - نفقه اشخاص واجب‌النفقه غائب و دیون غائب از وجوه نقد یا منافع اموال
 
او داده می‌شود و در صورت عدم کفایت از اموال منقوله‌فروخته خواهد شد و اگر اموال
 
او داده می‌شود و در صورت عدم کفایت از اموال منقوله‌فروخته خواهد شد و اگر اموال
 
منقول هم کافی نباشد از اموال غیر منقول فروخته می‌شود.
 
منقول هم کافی نباشد از اموال غیر منقول فروخته می‌شود.
 +
 
ماده ۱۴۸ - در غیر مورد ماده قبل ورثه و امین حق ندارند اموال غیر منقول غائب را
 
ماده ۱۴۸ - در غیر مورد ماده قبل ورثه و امین حق ندارند اموال غیر منقول غائب را
 
بفروشند یا رهن بگذارند.
 
بفروشند یا رهن بگذارند.
 +
 
ماده ۱۴۹ - در دعوی بر غائب ورثه یا امین که مال به تصرف آنها داده شده طرف دعوی
 
ماده ۱۴۹ - در دعوی بر غائب ورثه یا امین که مال به تصرف آنها داده شده طرف دعوی
 
خواهند بود و همچنین ورثه یا امین حق دارند برای وصول‌مطالبات غائب اقامه دعوی
 
خواهند بود و همچنین ورثه یا امین حق دارند برای وصول‌مطالبات غائب اقامه دعوی
 
نمایند.
 
نمایند.
 +
 
ماده ۱۵۰ - در موردی که اموال غائب به تصرف ورثه یا امین داده شده باشد دادگاه
 
ماده ۱۵۰ - در موردی که اموال غائب به تصرف ورثه یا امین داده شده باشد دادگاه
 
می‌تواند حق‌الزحمه متناسبی از درآمد اموال برای ورثه یا امین‌معین نماید هزینه
 
می‌تواند حق‌الزحمه متناسبی از درآمد اموال برای ورثه یا امین‌معین نماید هزینه
 
حفظ و اداره اموال غائب از اموال غائب برداشته می‌شود.
 
حفظ و اداره اموال غائب از اموال غائب برداشته می‌شود.
 +
 
ماده ۱۵۱ - هر گاه بین ورثه غائب غائبی بوده که محتاج به تعیین امین باشد برای او
 
ماده ۱۵۱ - هر گاه بین ورثه غائب غائبی بوده که محتاج به تعیین امین باشد برای او
 
نیز امینی معین و سهم شخص غائب به امین سپرده می‌شود.
 
نیز امینی معین و سهم شخص غائب به امین سپرده می‌شود.
 +
 
ماده ۱۵۲ - هر گاه بین ورثه غائب محجوری باشد سهم او به ولی یا قیم یا وصی سپرده
 
ماده ۱۵۲ - هر گاه بین ورثه غائب محجوری باشد سهم او به ولی یا قیم یا وصی سپرده
 
خواهد شد.
 
خواهد شد.
فصل چهارم - در حکم موت فرضی
+
 
 +
=== - فصل چهارم - در حکم موت فرضی ===
 
ماده ۱۵۳ - اشخاص زیر می‌توانند از دادگاه درخواست صدور حکم موت فرضی غائب را
 
ماده ۱۵۳ - اشخاص زیر می‌توانند از دادگاه درخواست صدور حکم موت فرضی غائب را
 
بنمایند:
 
بنمایند:
 +
 
۱ - ورثه غائب.
 
۱ - ورثه غائب.
 +
 
۲ - وصی و موصی‌له.
 
۲ - وصی و موصی‌له.
 +
 
ماده ۱۵۴ - درخواست باید کتبی و مشتمل بر امور زیر باشد:
 
ماده ۱۵۴ - درخواست باید کتبی و مشتمل بر امور زیر باشد:
 +
 
۱ - مشخصات غائب.
 
۱ - مشخصات غائب.
 +
 
۲ - تاریخ غیبت.
 
۲ - تاریخ غیبت.
 +
 
۳ - دلایلی که به موجب آن درخواست‌کننده حق درخواست صدور حکم موت فرضی را دارد.
 
۳ - دلایلی که به موجب آن درخواست‌کننده حق درخواست صدور حکم موت فرضی را دارد.
 +
 
۴ - ادله و اسنادی که مطابق ماده ۱۰۲۰ و ۱۰۲۱ و ۱۰۲۲ قانون مدنی ممکن است به موجب
 
۴ - ادله و اسنادی که مطابق ماده ۱۰۲۰ و ۱۰۲۱ و ۱۰۲۲ قانون مدنی ممکن است به موجب
 
آن ادله و اسناد درخواست حکم موت فرضی غائب رانمود.
 
آن ادله و اسناد درخواست حکم موت فرضی غائب رانمود.
 +
 
ماده ۱۵۵ - پس از وصول درخواست‌نامه دادگاه اظهارات و دلایل درخواست‌کننده را در
 
ماده ۱۵۵ - پس از وصول درخواست‌نامه دادگاه اظهارات و دلایل درخواست‌کننده را در
 
نظر گرفته و در صورتی که اظهارات و دلایل نامبرده راموجه دانست آگهی مطابق ماده
 
نظر گرفته و در صورتی که اظهارات و دلایل نامبرده راموجه دانست آگهی مطابق ماده
خط ۴۵۴: خط ۶۴۳:
 
ماه منتشر می‌شود و جلسه‌رسیدگی به درخواست به فاصله یک سال از تاریخ نشر آخرین
 
ماه منتشر می‌شود و جلسه‌رسیدگی به درخواست به فاصله یک سال از تاریخ نشر آخرین
 
آگهی معین می‌گردد.
 
آگهی معین می‌گردد.
 +
 
مقررات این ماده در صورتی اجراء می‌شود که قبلاً در زمینه درخواست تصرف اموال آگهی
 
مقررات این ماده در صورتی اجراء می‌شود که قبلاً در زمینه درخواست تصرف اموال آگهی
 
نشده باشد و چنانچه مطابق ماده ۱۰۲۵ قانون مدنی آگهی شده باشد دادگاه به آن اکتفا
 
نشده باشد و چنانچه مطابق ماده ۱۰۲۵ قانون مدنی آگهی شده باشد دادگاه به آن اکتفا
 
می‌نماید.
 
می‌نماید.
 +
 
ماده ۱۵۶ - رسیدگی با حضور درخواست‌کننده و دادستان به عمل می‌آید - عدم حضور
 
ماده ۱۵۶ - رسیدگی با حضور درخواست‌کننده و دادستان به عمل می‌آید - عدم حضور
 
درخواست‌کننده مانع رسیدگی نیست.
 
درخواست‌کننده مانع رسیدگی نیست.
 +
 
ماده ۱۵۷ - دادگاه می‌تواند هر گونه تحقیق که مقتضی بداند بنماید و پس از احراز
 
ماده ۱۵۷ - دادگاه می‌تواند هر گونه تحقیق که مقتضی بداند بنماید و پس از احراز
 
موجبات صدور حکم موت فرضی حکم می‌دهد.
 
موجبات صدور حکم موت فرضی حکم می‌دهد.
 +
 
ماده ۱۵۸ - حکم باید مشتمل بر امور زیر باشد:
 
ماده ۱۵۸ - حکم باید مشتمل بر امور زیر باشد:
 +
 
۱ - نام و نام خانواده درخواست‌کننده.
 
۱ - نام و نام خانواده درخواست‌کننده.
 +
 
۲ - مشخصات غائب.
 
۲ - مشخصات غائب.
 +
 
۳ - دلایل و مستندات حکم.
 
۳ - دلایل و مستندات حکم.
 +
 
۴ - تاریخ صدور حکم.
 
۴ - تاریخ صدور حکم.
 +
 
ماده ۱۵۹ - درخواست‌کننده می‌تواند از رد درخواست خود و دادستان از حکم موت فرضی
 
ماده ۱۵۹ - درخواست‌کننده می‌تواند از رد درخواست خود و دادستان از حکم موت فرضی
 
پژوهش بخواهد و رأی پژوهش قابل فرجام نیست.
 
پژوهش بخواهد و رأی پژوهش قابل فرجام نیست.
 +
 
ماده ۱۶۰ - بعد از قطعیت حکم موت فرضی تأمیناتی که از امین یا ورثه گرفته شده‌است
 
ماده ۱۶۰ - بعد از قطعیت حکم موت فرضی تأمیناتی که از امین یا ورثه گرفته شده‌است
 
مرتفع می‌شود.
 
مرتفع می‌شود.
 +
 
ماده ۱۶۱ - در هر موقع که موت حقیقی یا زنده بودن غائب معلوم شود اقداماتی که
 
ماده ۱۶۱ - در هر موقع که موت حقیقی یا زنده بودن غائب معلوم شود اقداماتی که
 
راجع به موت فرضی او به عمل آمده‌است بلااثر خواهد شدمگر اقداماتی که برای حفظ و
 
راجع به موت فرضی او به عمل آمده‌است بلااثر خواهد شدمگر اقداماتی که برای حفظ و
 
اداره اموال غائب شده‌است.
 
اداره اموال غائب شده‌است.
باب پنجم - در امور راجع به ترکه
+
 
فصل اول - در صلاحیت
+
== - باب پنجم - در امور راجع به ترکه ==
 +
=== - فصل اول - در صلاحیت ===
 
ماده ۱۶۲ - امور راجع به ترکه عبارت است از اقداماتی که برای حفظ ترکه و رسانیدن
 
ماده ۱۶۲ - امور راجع به ترکه عبارت است از اقداماتی که برای حفظ ترکه و رسانیدن
 
آن به صاحبان حقوق می‌شود از قبیل مهر و موم و تحریر ترکه‌و اداره ترکه و غیره.
 
آن به صاحبان حقوق می‌شود از قبیل مهر و موم و تحریر ترکه‌و اداره ترکه و غیره.
 +
 
ماده ۱۶۳ - امور راجع به ترکه با دادگاه بخشی است که آخرین اقامتگاه متوفی در
 
ماده ۱۶۳ - امور راجع به ترکه با دادگاه بخشی است که آخرین اقامتگاه متوفی در
 
ایران در حوزه آن دادگاه بوده و اگر متوفی در ایران اقامتگاه نداشته‌با دادگاهی
 
ایران در حوزه آن دادگاه بوده و اگر متوفی در ایران اقامتگاه نداشته‌با دادگاهی
 
است که آخرین محل سکنای متوفی در حوزه آن دادگاه بوده.
 
است که آخرین محل سکنای متوفی در حوزه آن دادگاه بوده.
 +
 
ماده ۱۶۴ - هر گاه متوفی در ایران اقامتگاه یا محل سکنی نداشته دادگاهی صالح است
 
ماده ۱۶۴ - هر گاه متوفی در ایران اقامتگاه یا محل سکنی نداشته دادگاهی صالح است
 
که ترکه در آنجا واقع شده و اگر ترکه در جاهای مختلف باشددادگاهی که مال غیر
 
که ترکه در آنجا واقع شده و اگر ترکه در جاهای مختلف باشددادگاهی که مال غیر
 
منقول در حوزه آن واقع است صلاحیت خواهد داشت و اگر اموال غیر منقول در حوزه‌های
 
منقول در حوزه آن واقع است صلاحیت خواهد داشت و اگر اموال غیر منقول در حوزه‌های
 
متعدد باشد صلاحیت با دادگاهی است‌که قبلاً شروع به اقدام کرده.
 
متعدد باشد صلاحیت با دادگاهی است‌که قبلاً شروع به اقدام کرده.
 +
 
ماده ۱۶۵ - هر گاه تمام یا قسمتی از اموال متوفی در حوزه دادگاهی غیر از دادگاهی
 
ماده ۱۶۵ - هر گاه تمام یا قسمتی از اموال متوفی در حوزه دادگاهی غیر از دادگاهی
 
که مطابق مواد فوق صالح است باشد دادگاهی که اموال در حوزه‌آن دادگاه است اقدامات
 
که مطابق مواد فوق صالح است باشد دادگاهی که اموال در حوزه‌آن دادگاه است اقدامات
خط ۴۸۹: خط ۶۹۳:
 
عملیات خود را به دادگاهی که مطابق دوماده فوق برای رسیدگی به امور ترکه صالح است
 
عملیات خود را به دادگاهی که مطابق دوماده فوق برای رسیدگی به امور ترکه صالح است
 
می‌فرستند.
 
می‌فرستند.
فصل دوم - در مهر و موم
+
 
 +
=== - فصل دوم - در مهر و موم ===
 
ماده ۱۶۶ - دادگاه بخش مهر مخصوصی برای مهر و موم ترکه خواهد داشت و نمونه آن
 
ماده ۱۶۶ - دادگاه بخش مهر مخصوصی برای مهر و موم ترکه خواهد داشت و نمونه آن
 
باید نزد رییس دادگاه شهرستان باشد.
 
باید نزد رییس دادگاه شهرستان باشد.
 +
 
ماده ۱۶۷ - اشخاص مذکور زیر می‌توانند درخواست مهر و موم ترکه را بنمایند:
 
ماده ۱۶۷ - اشخاص مذکور زیر می‌توانند درخواست مهر و موم ترکه را بنمایند:
 +
 
۱ - هر یک از ورثه متوفی یا نماینده قانونی آنها.
 
۱ - هر یک از ورثه متوفی یا نماینده قانونی آنها.
 +
 
۲ - موصی‌له در صورتی که وصیت به جزء مشاع شده باشد.
 
۲ - موصی‌له در صورتی که وصیت به جزء مشاع شده باشد.
 +
 
۳ - طلبکار متوفی که طلب او مستند به سند رسمی یا حکم قطعی باشد به مقدار طلب در
 
۳ - طلبکار متوفی که طلب او مستند به سند رسمی یا حکم قطعی باشد به مقدار طلب در
 
صورتی که در مقابل طلب رهن نبوده و ترتیب دیگری‌هم برای تأمین طلب نشده باشد.
 
صورتی که در مقابل طلب رهن نبوده و ترتیب دیگری‌هم برای تأمین طلب نشده باشد.
 +
 
۴ - کسی که از طرف متوفی به عنوان وصایت معین شده باشد.
 
۴ - کسی که از طرف متوفی به عنوان وصایت معین شده باشد.
 +
 
ماده ۱۶۸ - دادگاه بخش در موارد زیر پس از اطلاع اقدام به مهر و موم می‌نماید:
 
ماده ۱۶۸ - دادگاه بخش در موارد زیر پس از اطلاع اقدام به مهر و موم می‌نماید:
 
۱ - در موردی که کسی که در خانه استیجاری یا مهمانخانه و امثال آن فوت شده و کسی
 
۱ - در موردی که کسی که در خانه استیجاری یا مهمانخانه و امثال آن فوت شده و کسی
 
برای حفظ اموال او نباشد.
 
برای حفظ اموال او نباشد.
 +
 
۲ - در صورتی که از اموال دولتی یا عمومی نزد متوفی امانت باشد.
 
۲ - در صورتی که از اموال دولتی یا عمومی نزد متوفی امانت باشد.
 +
 
در مورد شق اول این ماده مالک خانه یا مدیر مهمانخانه و امثال آنها مکلفند به
 
در مورد شق اول این ماده مالک خانه یا مدیر مهمانخانه و امثال آنها مکلفند به
 
دادگاه بخش اطلاع بدهند.
 
دادگاه بخش اطلاع بدهند.
 +
 
ماده ۱۶۹ - در مورد شق ۲ ماده فوق مهر و موم فقط نسبت به اموال دولتی یا عمومی که
 
ماده ۱۶۹ - در مورد شق ۲ ماده فوق مهر و موم فقط نسبت به اموال دولتی یا عمومی که
 
نزد متوفی امانت بوده‌است به عمل می‌آید مگر اینکه‌اشخاص صلاحیتدار درخواست مهر و
 
نزد متوفی امانت بوده‌است به عمل می‌آید مگر اینکه‌اشخاص صلاحیتدار درخواست مهر و
 
موم نسبت به بقیه اموال را بنمایند.
 
موم نسبت به بقیه اموال را بنمایند.
 +
 
ماده ۱۷۰ - در صورتی که قبل از حضور دادرس دادگاه بخش در محل ترکه اقدام فوری
 
ماده ۱۷۰ - در صورتی که قبل از حضور دادرس دادگاه بخش در محل ترکه اقدام فوری
 
برای حفظ ترکه لازم باشد اقدام مزبور به توسط دادستان و درجایی که دادستان نباشد
 
برای حفظ ترکه لازم باشد اقدام مزبور به توسط دادستان و درجایی که دادستان نباشد
خط ۵۱۴: خط ۷۲۹:
 
دولتی یا دو نفرمعتمد محلی را متفقاً به انجام این کار مأمور نماید مأمورین
 
دولتی یا دو نفرمعتمد محلی را متفقاً به انجام این کار مأمور نماید مأمورین
 
نامبرده مراتب را در صورتمجلس نوشته و آن را به دادگاه بخش می‌فرستند.
 
نامبرده مراتب را در صورتمجلس نوشته و آن را به دادگاه بخش می‌فرستند.
 +
 
ماده ۱۷۱ - در هر موردی که از طرف مأمورین مذکور در ماده قبل ترکه مهر و موم
 
ماده ۱۷۱ - در هر موردی که از طرف مأمورین مذکور در ماده قبل ترکه مهر و موم
 
می‌شود مأمورین نامبرده کلید قفلهایی را که به روی آن مهر و موم‌خورده‌است در پاکت
 
می‌شود مأمورین نامبرده کلید قفلهایی را که به روی آن مهر و موم‌خورده‌است در پاکت
 
یا لفافی مهر و موم نموده و به دادگاه بخش می‌فرستند.
 
یا لفافی مهر و موم نموده و به دادگاه بخش می‌فرستند.
 +
 
ماده ۱۷۲ - در صورتی که بین ورثه محجوری باشد که ولی یا وصی یا قیم نداشته باشد
 
ماده ۱۷۲ - در صورتی که بین ورثه محجوری باشد که ولی یا وصی یا قیم نداشته باشد
 
دادرس باید پس از مهر و موم مراتب را به دادستان اطلاع‌دهد که جهت تعیین قیم اقدام
 
دادرس باید پس از مهر و موم مراتب را به دادستان اطلاع‌دهد که جهت تعیین قیم اقدام
 
نماید.
 
نماید.
 +
 
ماده ۱۷۳ - در صورتی که بین ورثه غائبی باشد که برای اداره اموال خود نماینده
 
ماده ۱۷۳ - در صورتی که بین ورثه غائبی باشد که برای اداره اموال خود نماینده
 
نداشته باشد اگر محل غائب معلوم است دادرس مهر و موم ترکه رابه او اطلاع می‌دهد و
 
نداشته باشد اگر محل غائب معلوم است دادرس مهر و موم ترکه رابه او اطلاع می‌دهد و
 
اگر محل غائب معلوم نباشد به دادستان اطلاع خواهد داد که در صورت اقتضاء جهت تعیین
 
اگر محل غائب معلوم نباشد به دادستان اطلاع خواهد داد که در صورت اقتضاء جهت تعیین
 
امین برای او اقدام کند.
 
امین برای او اقدام کند.
 +
 
ماده ۱۷۴ - رییس دادگاه در مواردی که باید اقدام به مهر و موم شود فوراً باید خود
 
ماده ۱۷۴ - رییس دادگاه در مواردی که باید اقدام به مهر و موم شود فوراً باید خود
 
یا به وسیله کارمند علی‌البدل اقدام به مهر و موم نماید و اگر علتی‌موجب تأخیر این
 
یا به وسیله کارمند علی‌البدل اقدام به مهر و موم نماید و اگر علتی‌موجب تأخیر این
 
اقدام گردد علت مذکور را در صورتمجلس می‌نویسد.
 
اقدام گردد علت مذکور را در صورتمجلس می‌نویسد.
 +
 
ماده ۱۷۵ - وقت مهر و موم را دادگاه به اشخاصی که ذینفع بداند اطلاع می‌دهد ولی
 
ماده ۱۷۵ - وقت مهر و موم را دادگاه به اشخاصی که ذینفع بداند اطلاع می‌دهد ولی
 
نباید این امر موجب تأخیر مهر و موم شود.
 
نباید این امر موجب تأخیر مهر و موم شود.
 +
 
ماده ۱۷۶ - در موقع مهر و موم صورتمجلسی مشتمل بر امور زیر تنظیم می‌شود:
 
ماده ۱۷۶ - در موقع مهر و موم صورتمجلسی مشتمل بر امور زیر تنظیم می‌شود:
 +
 
۱ - تاریخ سال و ماه و روز و ساعتی که اقدام به مهر و موم شده‌است.
 
۱ - تاریخ سال و ماه و روز و ساعتی که اقدام به مهر و موم شده‌است.
 +
 
۲ - نام و مشخصات کسی که مباشر مهر و موم است.
 
۲ - نام و مشخصات کسی که مباشر مهر و موم است.
 +
 
۳ - علتی که موجب مهر و موم شده‌است.
 
۳ - علتی که موجب مهر و موم شده‌است.
 +
 
۴ - نام و مشخصات و محل اقامت کسی که درخواست مهر و موم نموده و اگر دادرس به نظر
 
۴ - نام و مشخصات و محل اقامت کسی که درخواست مهر و موم نموده و اگر دادرس به نظر
 
خود اقدام به مهر و موم کرده باشد این نکته را درصورتمجلس می‌نویسد.
 
خود اقدام به مهر و موم کرده باشد این نکته را درصورتمجلس می‌نویسد.
 +
 
۵ - نام و مشخصات و اظهارات اشخاص ذینفع که در موقع مهر و موم حاضر بوده‌اند.
 
۵ - نام و مشخصات و اظهارات اشخاص ذینفع که در موقع مهر و موم حاضر بوده‌اند.
 +
 
۶ - تعیین جایی که ترکه در آنجا مهر و موم شده از قبیل اتاق - صندوقخانه و گنجه.
 
۶ - تعیین جایی که ترکه در آنجا مهر و موم شده از قبیل اتاق - صندوقخانه و گنجه.
 +
 
۷ - وصف اجمالی از اشیایی که مهر و موم نشده‌است.
 
۷ - وصف اجمالی از اشیایی که مهر و موم نشده‌است.
 +
 
۸ - اموال در محل خود مهر و موم شده‌است یا محل آن تغییر داده شده.
 
۸ - اموال در محل خود مهر و موم شده‌است یا محل آن تغییر داده شده.
 +
 
۹ - نگهبان در صورتی که معین شده باشد با ذکر اینکه نگاهبان را دادرس مستقلاً معین
 
۹ - نگهبان در صورتی که معین شده باشد با ذکر اینکه نگاهبان را دادرس مستقلاً معین
 
کرده یا بر حسب معرفی اشخاص ذینفع.
 
کرده یا بر حسب معرفی اشخاص ذینفع.
 +
 
۱۰ - اظهار کتبی و صریح با قید التزام از کلیه اشخاصی که با متوفی در یک جا
 
۱۰ - اظهار کتبی و صریح با قید التزام از کلیه اشخاصی که با متوفی در یک جا
 
زندگانی کرده و یا اموال در تصرف آنها بوده مشعر بر اینکه چیزی از اموال‌متوفی را
 
زندگانی کرده و یا اموال در تصرف آنها بوده مشعر بر اینکه چیزی از اموال‌متوفی را
 
خارج یا مخفی نکرده و مطلع نیستند که دیگری به طور مستقیم یا غیر مستقیم اموال
 
خارج یا مخفی نکرده و مطلع نیستند که دیگری به طور مستقیم یا غیر مستقیم اموال
 
متوفی را برده یا مخفی کرده‌است.
 
متوفی را برده یا مخفی کرده‌است.
 +
 
ماده ۱۷۷ - صورتمجلس مذکور فوق باید به امضاء کسی که مباشر مهر و موم است و اشخاص
 
ماده ۱۷۷ - صورتمجلس مذکور فوق باید به امضاء کسی که مباشر مهر و موم است و اشخاص
 
ذینفع برسد و در صورتی که اشخاص مزبور نخواهندیا نتوانند امضاء کنند مراتب در
 
ذینفع برسد و در صورتی که اشخاص مزبور نخواهندیا نتوانند امضاء کنند مراتب در
 
صورتمجلس ذکر می‌شود.
 
صورتمجلس ذکر می‌شود.
 +
 
ماده ۱۷۸ - کلید قفلهایی که روی آن مهر و موم شده در دادگاه بخش بایگانی و این
 
ماده ۱۷۸ - کلید قفلهایی که روی آن مهر و موم شده در دادگاه بخش بایگانی و این
 
امر در صورتمجلس قید می‌شود.
 
امر در صورتمجلس قید می‌شود.
 +
 
ماده ۱۷۹ - نسبت به اموالی که مهر و موم آن ممکن نیست صورت اجمالی از آن برداشته
 
ماده ۱۷۹ - نسبت به اموالی که مهر و موم آن ممکن نیست صورت اجمالی از آن برداشته
 
شده و در صورت لزوم نگاهبانی بر آن می‌گمارند.
 
شده و در صورت لزوم نگاهبانی بر آن می‌گمارند.
 +
 
ماده ۱۸۰ - در صورتی که از اموال دولتی یا عمومی نزد متوفی امانت باشد اموال
 
ماده ۱۸۰ - در صورتی که از اموال دولتی یا عمومی نزد متوفی امانت باشد اموال
 
نامبرده در همان محلی که متوفی گذارده‌است مهر و موم خواهدشد مگر اینکه موجبی
 
نامبرده در همان محلی که متوفی گذارده‌است مهر و موم خواهدشد مگر اینکه موجبی
 
برای تغییر محل باشد.
 
برای تغییر محل باشد.
 +
 
ماده ۱۸۱ - هر گاه در حین مهر و موم ترکه وصیت‌نامه یا برگهای دیگری پیدا شود که
 
ماده ۱۸۱ - هر گاه در حین مهر و موم ترکه وصیت‌نامه یا برگهای دیگری پیدا شود که
 
در لفافی مهر و موم شده باشد دادرس مشخصات اوراق وچگونگی مهر و موم و عنوانی که
 
در لفافی مهر و موم شده باشد دادرس مشخصات اوراق وچگونگی مهر و موم و عنوانی که
خط ۵۶۰: خط ۷۹۶:
 
باشند و بتوانندامضاء کنند امضاء می‌نمایند و اگر امتناع از امضاء نمایند امتناع
 
باشند و بتوانندامضاء کنند امضاء می‌نمایند و اگر امتناع از امضاء نمایند امتناع
 
آن‌ها از امضاء نوشته می‌شود.
 
آن‌ها از امضاء نوشته می‌شود.
 +
 
ماده ۱۸۲ - لفاف مذکور در ماده فوق به دادگاهی که برای رسیدگی به امور ترکه صالح
 
ماده ۱۸۲ - لفاف مذکور در ماده فوق به دادگاهی که برای رسیدگی به امور ترکه صالح
 
است فرستاده می‌شود.
 
است فرستاده می‌شود.
 +
 
ماده ۱۸۳ - اگر از عنوان روی لفاف یا علائم دیگری معلوم شود که برگها متعلق به
 
ماده ۱۸۳ - اگر از عنوان روی لفاف یا علائم دیگری معلوم شود که برگها متعلق به
 
غیر متوفی است دادرس برگها را به صاحبان آن رد نموده و رسیددریافت می‌نماید و
 
غیر متوفی است دادرس برگها را به صاحبان آن رد نموده و رسیددریافت می‌نماید و
 
مشخصات آن را در صورتمجلس می‌نویسد و اگر صاحبان برگها حاضر نباشند آن را تأمین
 
مشخصات آن را در صورتمجلس می‌نویسد و اگر صاحبان برگها حاضر نباشند آن را تأمین
 
می‌نماید تا صاحبان آنها مطالبه نمایند.
 
می‌نماید تا صاحبان آنها مطالبه نمایند.
 +
 
حکم این ماده در موردی جاری است که معارضی نباشد و الا مطابق ماده قبل رفتار
 
حکم این ماده در موردی جاری است که معارضی نباشد و الا مطابق ماده قبل رفتار
 
خواهد شد.
 
خواهد شد.
 +
 
ماده ۱۸۴ - هر گاه وصیت‌نامه در لفاف نباشد دادرس اوصاف آن را در صورتمجلس نوشته
 
ماده ۱۸۴ - هر گاه وصیت‌نامه در لفاف نباشد دادرس اوصاف آن را در صورتمجلس نوشته
 
آن را به دادگاهی که برای رسیدگی به امور ترکه صالح‌است می‌فرستد.
 
آن را به دادگاهی که برای رسیدگی به امور ترکه صالح‌است می‌فرستد.
 +
 
ماده ۱۸۵ - دادگاهی که لفاف مذکور در مواد فوق به آنجا فرستاده شده‌است آن را باز
 
ماده ۱۸۵ - دادگاهی که لفاف مذکور در مواد فوق به آنجا فرستاده شده‌است آن را باز
 
می‌کند و در صورتی که برگها جزو ترکه باشد امانت نگاه‌می‌دارد و الا اگر صاحبان آن
 
می‌کند و در صورتی که برگها جزو ترکه باشد امانت نگاه‌می‌دارد و الا اگر صاحبان آن
خط ۵۷۵: خط ۸۱۶:
 
حاضر شوند و اگر معلوم نباشد که برگهامتعلق به کیست برگها در دادگاه می‌ماند تا
 
حاضر شوند و اگر معلوم نباشد که برگهامتعلق به کیست برگها در دادگاه می‌ماند تا
 
صاحب آن معلوم شود.
 
صاحب آن معلوم شود.
 +
 
ماده ۱۸۶ - اگر به دادرس در ضمن عملیات مهر و موم اطلاعی راجع به وجود وصیتنامه
 
ماده ۱۸۶ - اگر به دادرس در ضمن عملیات مهر و موم اطلاعی راجع به وجود وصیتنامه
 
داده شود دادرس جستجو نموده و چنانچه وصیتنامه‌موجود باشد به ترتیب مذکور در ماده
 
داده شود دادرس جستجو نموده و چنانچه وصیتنامه‌موجود باشد به ترتیب مذکور در ماده
 
۱۸۴ عمل می‌کند.
 
۱۸۴ عمل می‌کند.
 +
 
ماده ۱۸۷ - در مواردی که وصیت‌نامه معتبری به نظر دادرس می‌رسد که آن وصیتنامه
 
ماده ۱۸۷ - در مواردی که وصیت‌نامه معتبری به نظر دادرس می‌رسد که آن وصیتنامه
 
مشتمل بر امور فوری باشد دادرس اجازه می‌دهد که امورمذکور انجام داده شود.
 
مشتمل بر امور فوری باشد دادرس اجازه می‌دهد که امورمذکور انجام داده شود.
 +
 
ماده ۱۸۸ - در موقع مهر و موم یا برداشتن مهر و موم اشیاء یا نوشتجاتی که داخل در
 
ماده ۱۸۸ - در موقع مهر و موم یا برداشتن مهر و موم اشیاء یا نوشتجاتی که داخل در
 
ترکه نبوده و متعلق به زن یا شوهر متوفی یا متعلق به غیر باشدبه صاحبان آنها رد و
 
ترکه نبوده و متعلق به زن یا شوهر متوفی یا متعلق به غیر باشدبه صاحبان آنها رد و
 
مشخصات اشیاء نامبرده در صورتمجلس نوشته می‌شود.
 
مشخصات اشیاء نامبرده در صورتمجلس نوشته می‌شود.
 +
 
ماده ۱۸۹ - آن مقدار از اثاث‌البیت و غیره که برای زندگانی عیال و اولاد متوفی
 
ماده ۱۸۹ - آن مقدار از اثاث‌البیت و غیره که برای زندگانی عیال و اولاد متوفی
 
ضرورت دارد و همچنین اشیایی که قابل مهر و موم نیست مهر و موم‌نمی‌شود و اشیاء
 
ضرورت دارد و همچنین اشیایی که قابل مهر و موم نیست مهر و موم‌نمی‌شود و اشیاء
 
مزبور در صورتمجلس توصیف می‌گردد.
 
مزبور در صورتمجلس توصیف می‌گردد.
 +
 
ماده ۱۹۰ - هزینه‌ای که برای کفن و دفن متوفی با رعایت شئون او لازم و ضروری است
 
ماده ۱۹۰ - هزینه‌ای که برای کفن و دفن متوفی با رعایت شئون او لازم و ضروری است
 
از وجوه نقد برداشته می‌شود و اگر وجه نقد نباشد از ترکه‌برداشته شده و به فروش
 
از وجوه نقد برداشته می‌شود و اگر وجه نقد نباشد از ترکه‌برداشته شده و به فروش
 
می‌رسد و بقیه مهر و موم خواهد شد.
 
می‌رسد و بقیه مهر و موم خواهد شد.
 +
 
ماده ۱۹۱ - در صورتی که متوفی مالی نداشته یا مال قابل مهر و موم نباشد دادرس
 
ماده ۱۹۱ - در صورتی که متوفی مالی نداشته یا مال قابل مهر و موم نباشد دادرس
 
صورتمجلسی تنظیم نموده و این مطلب را در آن قید می‌نماید.
 
صورتمجلسی تنظیم نموده و این مطلب را در آن قید می‌نماید.
 +
 
ماده ۱۹۲ - بعد از تحریر ترکه درخواست مهر و موم پذیرفته نمی‌شود و اگر در اثناء
 
ماده ۱۹۲ - بعد از تحریر ترکه درخواست مهر و موم پذیرفته نمی‌شود و اگر در اثناء
 
تحریر ترکه درخواست مهر و موم بشود فقط آن مقداری که‌تحریر نشده‌است مهر و موم
 
تحریر ترکه درخواست مهر و موم بشود فقط آن مقداری که‌تحریر نشده‌است مهر و موم
 
می‌گردد.
 
می‌گردد.
 +
 
ماده ۱۹۳ - اشیاء ضایع شدنی یا اشیایی که نگاهداری آنها مستلزم هزینه بی‌تناسب
 
ماده ۱۹۳ - اشیاء ضایع شدنی یا اشیایی که نگاهداری آنها مستلزم هزینه بی‌تناسب
 
است یا اموال کم قیمتی که حمل و نقل و نگاهداری آنها مستلزم‌زحمت و اشغال مکان
 
است یا اموال کم قیمتی که حمل و نقل و نگاهداری آنها مستلزم‌زحمت و اشغال مکان
خط ۵۹۹: خط ۸۴۸:
 
اشخاص واجب‌النفقه نباشد فروخته‌شده و پول آن در صندوق دادگستری یا یکی از بانکهای
 
اشخاص واجب‌النفقه نباشد فروخته‌شده و پول آن در صندوق دادگستری یا یکی از بانکهای
 
معتبر تودیع می‌شود.
 
معتبر تودیع می‌شود.
فصل سوم - در برداشتن مهر و موم
+
 
 +
=== - فصل سوم - در برداشتن مهر و موم ===
 
ماده ۱۹۴ - کسانی که حق درخواست مهر و موم ترکه را دارند می‌توانند رفع مهر و موم
 
ماده ۱۹۴ - کسانی که حق درخواست مهر و موم ترکه را دارند می‌توانند رفع مهر و موم
 
را هم درخواست نمایند.
 
را هم درخواست نمایند.
 +
 
ماده ۱۹۵ - درخواست برداشتن مهر و موم از دادگاه بخشی می‌شود که برای رسیدگی به
 
ماده ۱۹۵ - درخواست برداشتن مهر و موم از دادگاه بخشی می‌شود که برای رسیدگی به
 
امور ترکه صالح است و هر گاه ترکه در حوزه دادگاه بخش‌دیگری باشد دادگاه بخش محل
 
امور ترکه صالح است و هر گاه ترکه در حوزه دادگاه بخش‌دیگری باشد دادگاه بخش محل
 
وجود ترکه به دستور دادگاه مذکور اقدام به رفع مهر و موم می‌نماید و صورتمجلس
 
وجود ترکه به دستور دادگاه مذکور اقدام به رفع مهر و موم می‌نماید و صورتمجلس
 
مربوط به این عمل را به دادگاهی که‌دستور برداشتن مهر و موم را داده‌است می‌فرستد.
 
مربوط به این عمل را به دادگاهی که‌دستور برداشتن مهر و موم را داده‌است می‌فرستد.
 +
 
ماده ۱۹۶ - دادگاه بخشی که مهر و موم را برمی‌دارد روز و ساعت برداشتن مهر و موم
 
ماده ۱۹۶ - دادگاه بخشی که مهر و موم را برمی‌دارد روز و ساعت برداشتن مهر و موم
 
را معین و به عموم وراث و وصی و موصی‌لهم که معروف ومحل اقامت آنها در حوزه آن
 
را معین و به عموم وراث و وصی و موصی‌لهم که معروف ومحل اقامت آنها در حوزه آن
 
دادگاه بخش باشد ابلاغ می‌نماید.
 
دادگاه بخش باشد ابلاغ می‌نماید.
 +
 
ماده ۱۹۷ - نسبت به اشخاص ذینفع که محل اقامت آنها خارج از حوزه دادگاه بخش باشد
 
ماده ۱۹۷ - نسبت به اشخاص ذینفع که محل اقامت آنها خارج از حوزه دادگاه بخش باشد
 
ابلاغ وقت به آنها لازم نیست و اگر وقت به اشخاص‌مذکور اطلاع داده نشود دادگاه به
 
ابلاغ وقت به آنها لازم نیست و اگر وقت به اشخاص‌مذکور اطلاع داده نشود دادگاه به
 
جای آنها متصدی دفتر رسمی یا یک نفر از معتمدین محل را معین و او را دعوت می‌کند
 
جای آنها متصدی دفتر رسمی یا یک نفر از معتمدین محل را معین و او را دعوت می‌کند
 
که با حضور او مهر و موم‌برداشته شود.
 
که با حضور او مهر و موم‌برداشته شود.
 +
 
ماده ۱۹۸ - عدم حضور اشخاصی که وقت برداشتن مهر و موم به آنها اطلاع داده شده
 
ماده ۱۹۸ - عدم حضور اشخاصی که وقت برداشتن مهر و موم به آنها اطلاع داده شده
 
مانع از برداشتن مهر و موم نخواهد بود.
 
مانع از برداشتن مهر و موم نخواهد بود.
 +
 
ماده ۱۹۹ - در صورتی که بین ورثه غائب یا محجور باشد رفع مهر و موم بعد از تعیین
 
ماده ۱۹۹ - در صورتی که بین ورثه غائب یا محجور باشد رفع مهر و موم بعد از تعیین
 
وکیل یا امین برای غائب و تعیین قیم برای محجور به عمل‌خواهد آمد.
 
وکیل یا امین برای غائب و تعیین قیم برای محجور به عمل‌خواهد آمد.
 +
 
ماده ۲۰۰ - دادرس دادگاه بخش می‌تواند برداشتن مهر و موم را خود انجام دهد یا به
 
ماده ۲۰۰ - دادرس دادگاه بخش می‌تواند برداشتن مهر و موم را خود انجام دهد یا به
 
کارمند علی‌البدل رجوع نماید.
 
کارمند علی‌البدل رجوع نماید.
 +
 
ماده ۲۰۱ - در موقع برداشتن مهر و موم صورتمجلسی مشتمل بر امور زیر تنظیم می‌شود:
 
ماده ۲۰۱ - در موقع برداشتن مهر و موم صورتمجلسی مشتمل بر امور زیر تنظیم می‌شود:
 +
 
۱ - تاریخ - ساعت - روز - ماه - سال با تمام حروف.
 
۱ - تاریخ - ساعت - روز - ماه - سال با تمام حروف.
 +
 
۲ - نام و مشخصات درخواست‌کننده.
 
۲ - نام و مشخصات درخواست‌کننده.
 +
 
۳ - حضور و اظهارات اشخاص ذینفع و نمایندگان آنها و اشخاصی که دادگاه بخش دعوت
 
۳ - حضور و اظهارات اشخاص ذینفع و نمایندگان آنها و اشخاصی که دادگاه بخش دعوت
 
کرده‌است.
 
کرده‌است.
 +
 
۴ - مهر و موم صحیح و بی‌عیب بوده یا دست خورده با توصیف کامل از دست خوردگی.
 
۴ - مهر و موم صحیح و بی‌عیب بوده یا دست خورده با توصیف کامل از دست خوردگی.
 +
 
۵ - نام و سمت کسی که مهر و موم را بر می‌دارد.
 
۵ - نام و سمت کسی که مهر و موم را بر می‌دارد.
 +
 
۶ - امضاء کسی که مهر و موم را برمی‌دارد و سایر حاضرین.
 
۶ - امضاء کسی که مهر و موم را برمی‌دارد و سایر حاضرین.
 +
 
ماده ۲۰۲ - در موقع برداشتن مهر و موم صورت ریز آنچه از ترکه مهر و موم شده مطابق
 
ماده ۲۰۲ - در موقع برداشتن مهر و موم صورت ریز آنچه از ترکه مهر و موم شده مطابق
 
ترتیب مذکور در تحریر ترکه برداشته خواهد شد و اگرتنظیم صورت ریز ترکه در یک جلسه
 
ترتیب مذکور در تحریر ترکه برداشته خواهد شد و اگرتنظیم صورت ریز ترکه در یک جلسه
 
تمام نشود در آخر هر جلسه آن قسمتی از ترکه که مهر و موم آن برداشته شده مجدداً مهر
 
تمام نشود در آخر هر جلسه آن قسمتی از ترکه که مهر و موم آن برداشته شده مجدداً مهر
 
و موم می‌شود.
 
و موم می‌شود.
 +
 
ماده ۲۰۳ - اگر در ضمن ترکه اشیاء یا نوشتجاتی متعلق به غیر باشد و صاحبان آنها
 
ماده ۲۰۳ - اگر در ضمن ترکه اشیاء یا نوشتجاتی متعلق به غیر باشد و صاحبان آنها
 
استرداد آن را درخواست نمایند باید به کسی که حق گرفتن اشیاءو نوشتجات را دارد رد
 
استرداد آن را درخواست نمایند باید به کسی که حق گرفتن اشیاءو نوشتجات را دارد رد
 
شود و هر گاه صاحبان اشیاء و نوشتجات حاضر نباشند اشیاء و نوشتجات نامبرده حفظ
 
شود و هر گاه صاحبان اشیاء و نوشتجات حاضر نباشند اشیاء و نوشتجات نامبرده حفظ
 
می‌شود تا به صاحبان آنها رد شود.
 
می‌شود تا به صاحبان آنها رد شود.
 +
 
ماده ۲۰۴ - در موارد زیر مهر و موم بدون تنظیم صورت ریز ترکه برداشته می‌شود:
 
ماده ۲۰۴ - در موارد زیر مهر و موم بدون تنظیم صورت ریز ترکه برداشته می‌شود:
 
۱ - در صورتی که درخواست‌کننده مهر و موم درخواست رفع مهر و موم را بدون تنظیم
 
۱ - در صورتی که درخواست‌کننده مهر و موم درخواست رفع مهر و موم را بدون تنظیم
 
صورت ریز ترکه نماید و بین ورثه محجور یا غائب و علت‌دیگری برای مهر و موم یا
 
صورت ریز ترکه نماید و بین ورثه محجور یا غائب و علت‌دیگری برای مهر و موم یا
 
تحریر ترکه نباشد.
 
تحریر ترکه نباشد.
 +
 
۲ - در صورتی که مهر و موم به درخواست بستانکار به عمل آمده و ورثه پرداخت طلب او
 
۲ - در صورتی که مهر و موم به درخواست بستانکار به عمل آمده و ورثه پرداخت طلب او
 
را تعهد نمایند یا بستانکار با برداشتن مهر و موم بدون‌تنظیم صورت ریز ترکه رضایت
 
را تعهد نمایند یا بستانکار با برداشتن مهر و موم بدون‌تنظیم صورت ریز ترکه رضایت
 
دهد و علت دیگری برای مهر و موم یا تحریر ترکه نباشد.
 
دهد و علت دیگری برای مهر و موم یا تحریر ترکه نباشد.
 +
 
۳ - اگر علت مهر و موم قبل از برداشتن مهر و موم یا در جریان آن مرتفع شود.
 
۳ - اگر علت مهر و موم قبل از برداشتن مهر و موم یا در جریان آن مرتفع شود.
 +
 
ماده ۲۰۵ - هر گاه بین ورثه غائب یا محجور باشد و همچنین در صورتی که وارث متوفی
 
ماده ۲۰۵ - هر گاه بین ورثه غائب یا محجور باشد و همچنین در صورتی که وارث متوفی
 
معلوم نباشد در موقع برداشتن مهر و موم ترکه باید تحریرشود.
 
معلوم نباشد در موقع برداشتن مهر و موم ترکه باید تحریرشود.
فصل چهارم - در تحریر ترکه
+
 
 +
=== - فصل چهارم - در تحریر ترکه ===
 
ماده ۲۰۶ - مقصود از تحریر ترکه تعیین مقدار ترکه و دیون متوفی است.
 
ماده ۲۰۶ - مقصود از تحریر ترکه تعیین مقدار ترکه و دیون متوفی است.
 +
 
ماده ۲۰۷ - درخواست تحریر ترکه از ورثه یا نماینده قانونی آنها و وصی برای اداره
 
ماده ۲۰۷ - درخواست تحریر ترکه از ورثه یا نماینده قانونی آنها و وصی برای اداره
 
اموال پذیرفته می‌شود.
 
اموال پذیرفته می‌شود.
 +
 
ماده ۲۰۸ - امین غائب و قیم محجور باید در ظرف ده روز از تاریخ تعیین و ابلاغ سمت
 
ماده ۲۰۸ - امین غائب و قیم محجور باید در ظرف ده روز از تاریخ تعیین و ابلاغ سمت
 
نامبرده به آنها در صورتی که ترکه تحریر نشده باشددرخواست تحریر ترکه نمایند.
 
نامبرده به آنها در صورتی که ترکه تحریر نشده باشددرخواست تحریر ترکه نمایند.
 +
 
ماده ۲۰۹ - در صورتی که سهم محجور از ترکه متوفایی قبل از تعیین قیم معین نشده
 
ماده ۲۰۹ - در صورتی که سهم محجور از ترکه متوفایی قبل از تعیین قیم معین نشده
 
باشد قیم باید به محض انتصاب خود درخواست تحریر ترکه‌نماید و همچنین است در صورتی
 
باشد قیم باید به محض انتصاب خود درخواست تحریر ترکه‌نماید و همچنین است در صورتی
 
که پس از تعیین قیم سهمی از ترکه متوفایی به محجور برسد.
 
که پس از تعیین قیم سهمی از ترکه متوفایی به محجور برسد.
 +
 
ماده ۲۱۰ - دادگاه بخش برای تحریر ترکه وقتی را که کمتر از یک ماه و بیش از سه
 
ماده ۲۱۰ - دادگاه بخش برای تحریر ترکه وقتی را که کمتر از یک ماه و بیش از سه
 
ماه از تاریخ نشر آگهی نباشد معین کرده و در یکی از روزنامه‌های‌کثیرالانتشار آگهی
 
ماه از تاریخ نشر آگهی نباشد معین کرده و در یکی از روزنامه‌های‌کثیرالانتشار آگهی
خط ۶۵۹: خط ۹۳۳:
 
دیگری که حقی بر ترکه متوفی دارند در ساعت و روزمعین در دادگاه برای تحریر ترکه
 
دیگری که حقی بر ترکه متوفی دارند در ساعت و روزمعین در دادگاه برای تحریر ترکه
 
حاضر شوند.
 
حاضر شوند.
 +
 
علاوه بر آگهی فوق برای هر یک از ورثه یا نماینده قانونی آنها و وصی و موصی‌له
 
علاوه بر آگهی فوق برای هر یک از ورثه یا نماینده قانونی آنها و وصی و موصی‌له
 
اگر معین و در حوزه دادگاه مقیم باشند برای حضور در وقت مقرراحضاریه فرستاده
 
اگر معین و در حوزه دادگاه مقیم باشند برای حضور در وقت مقرراحضاریه فرستاده
 
می‌شود.
 
می‌شود.
 +
 
ماده ۲۱۱ - هر گاه میزان ترکه کمتر از یک هزار ریال باشد آگهی مذکور در ماده فوق
 
ماده ۲۱۱ - هر گاه میزان ترکه کمتر از یک هزار ریال باشد آگهی مذکور در ماده فوق
 
لازم نیست و دادگاه وقتی را برای تحریر ترکه معین کرده و به‌اشخاص ذینفع که معلوم
 
لازم نیست و دادگاه وقتی را برای تحریر ترکه معین کرده و به‌اشخاص ذینفع که معلوم
 
و در حوزه دادگاه مقیم باشند اطلاع می‌دهد.
 
و در حوزه دادگاه مقیم باشند اطلاع می‌دهد.
 +
 
ماده ۲۱۲ - غیبت اشخاصی که احضار شده‌اند مانع از تحریر ترکه نخواهد بود.
 
ماده ۲۱۲ - غیبت اشخاصی که احضار شده‌اند مانع از تحریر ترکه نخواهد بود.
 +
 
ماده ۲۱۳ - برای تحریر ترکه صورتی از ترکه برداشته می‌شود و این صورت باید مشتمل
 
ماده ۲۱۳ - برای تحریر ترکه صورتی از ترکه برداشته می‌شود و این صورت باید مشتمل
 
بر امور زیر باشد:
 
بر امور زیر باشد:
 +
 
۱ - توصیف اموال منقول با تعیین بهای آن.
 
۱ - توصیف اموال منقول با تعیین بهای آن.
 +
 
۲ - تعیین اوصاف و وزن و عیار نقره و طلا آلات.
 
۲ - تعیین اوصاف و وزن و عیار نقره و طلا آلات.
 +
 
۳ - مبلغ و نوع نقدینه.
 
۳ - مبلغ و نوع نقدینه.
 +
 
۴ - بهاء و نوع برگهای بهادار.
 
۴ - بهاء و نوع برگهای بهادار.
 +
 
۵ - اسناد با ذکر خصوصیات آنها.
 
۵ - اسناد با ذکر خصوصیات آنها.
 +
 
۶ - نام رقبات غیر منقول.
 
۶ - نام رقبات غیر منقول.
 +
 
ماده ۲۱۴ - ارزیابی اموال منقول به توسط ارزیابی که مورد تراضی ورثه یا مورد
 
ماده ۲۱۴ - ارزیابی اموال منقول به توسط ارزیابی که مورد تراضی ورثه یا مورد
 
اعتماد دادرس باشد به عمل می‌آید.
 
اعتماد دادرس باشد به عمل می‌آید.
 +
 
ماده ۲۱۵ - مطالبات و بدهی متوفی که به موجب احکام نهایی و اسناد رسمی یا دفاتر و
 
ماده ۲۱۵ - مطالبات و بدهی متوفی که به موجب احکام نهایی و اسناد رسمی یا دفاتر و
 
برگهای مربوط به متوفی یا اقرار مدیونین و ورثه مسلم‌است نیز در صورت ترکه نوشته
 
برگهای مربوط به متوفی یا اقرار مدیونین و ورثه مسلم‌است نیز در صورت ترکه نوشته
 
می‌شود.
 
می‌شود.
 +
 
ماده ۲۱۶ - در موقع تحریر ترکه صورتمجلسی برداشته می‌شود که مشتمل بر امور زیر
 
ماده ۲۱۶ - در موقع تحریر ترکه صورتمجلسی برداشته می‌شود که مشتمل بر امور زیر
 
باشد:
 
باشد:
 +
 
۱ - نام و سمت متصدی تحریر ترکه.
 
۱ - نام و سمت متصدی تحریر ترکه.
 +
 
۲ - نام و مشخصات کسانی که احضار شده و کسانی که حاضر شده‌اند.
 
۲ - نام و مشخصات کسانی که احضار شده و کسانی که حاضر شده‌اند.
 +
 
۳ - محلی که تحریر ترکه در آنجا صورت می‌گیرد.
 
۳ - محلی که تحریر ترکه در آنجا صورت می‌گیرد.
 +
 
۴ - اظهارات اشخاص راجع به دارایی و بدهی و ترکه متوفی.
 
۴ - اظهارات اشخاص راجع به دارایی و بدهی و ترکه متوفی.
 +
 
۵ - نام و مشخصات کسی که اسناد و اموال به او داده می‌شود.
 
۵ - نام و مشخصات کسی که اسناد و اموال به او داده می‌شود.
 +
 
ماده ۲۱۷ - اگر در ضمن ترکه دفاتر بازرگانی باشد جاهای سفید آن با دو خط متقاطع
 
ماده ۲۱۷ - اگر در ضمن ترکه دفاتر بازرگانی باشد جاهای سفید آن با دو خط متقاطع
 
پر می‌شود و اگر دفاتر مطابق قانون پلمب نشده باشد متصدی‌تحریر ترکه صفحات دفتر را
 
پر می‌شود و اگر دفاتر مطابق قانون پلمب نشده باشد متصدی‌تحریر ترکه صفحات دفتر را
 
امضاء می‌نماید و اگر بین صفحه‌هایی که نوشته شده جای سفید مانده باشد آنجا دو خط
 
امضاء می‌نماید و اگر بین صفحه‌هایی که نوشته شده جای سفید مانده باشد آنجا دو خط
 
متقاطع کشیده می‌شود.
 
متقاطع کشیده می‌شود.
 +
 
ماده ۲۱۸ - در مدتی که ترکه تحریر می‌شود تصرف در ترکه ممنوع است مگر تصرفاتی که
 
ماده ۲۱۸ - در مدتی که ترکه تحریر می‌شود تصرف در ترکه ممنوع است مگر تصرفاتی که
 
برای اداره و حفظ ترکه لازم است.
 
برای اداره و حفظ ترکه لازم است.
 +
 
ماده ۲۱۹ - عملیات اجرایی راجع به بدهی متوفی در مدت تحریر ترکه معلق می‌ماند.
 
ماده ۲۱۹ - عملیات اجرایی راجع به بدهی متوفی در مدت تحریر ترکه معلق می‌ماند.
 +
 
ماده ۲۲۰ - مرور زمان نسبت به مطالبات متوفی در مدت تحریر ترکه جاری نمی‌شود.
 
ماده ۲۲۰ - مرور زمان نسبت به مطالبات متوفی در مدت تحریر ترکه جاری نمی‌شود.
 +
 
ماده ۲۲۱ - دعاوی راجعه به ترکه یا بدهی متوفی در مدت تحریر ترکه توقیف می‌شود
 
ماده ۲۲۱ - دعاوی راجعه به ترکه یا بدهی متوفی در مدت تحریر ترکه توقیف می‌شود
 
ولی به درخواست مدعی ممکن است خواسته تأمین شود.
 
ولی به درخواست مدعی ممکن است خواسته تأمین شود.
 +
 
ماده ۲۲۲ - صورت ترکه و همچنین صورت مجلس تحریر ترکه در دفتر دادگاه بایگانی
 
ماده ۲۲۲ - صورت ترکه و همچنین صورت مجلس تحریر ترکه در دفتر دادگاه بایگانی
 
می‌شود و اشخاص ذینفع می‌توانند به آن مراجعه نموده ورونوشت بگیرند.
 
می‌شود و اشخاص ذینفع می‌توانند به آن مراجعه نموده ورونوشت بگیرند.
 +
 
ماده ۲۲۳ - هر گاه در موقع تحریر ترکه اختلافی بین ورثه راجع به اداره ترکه باشد
 
ماده ۲۲۳ - هر گاه در موقع تحریر ترکه اختلافی بین ورثه راجع به اداره ترکه باشد
 
دادگاه سعی می‌کند که اختلاف آنها به طریق مسالمت مرتفع شودو الا به درخواست یکی
 
دادگاه سعی می‌کند که اختلاف آنها به طریق مسالمت مرتفع شودو الا به درخواست یکی
 
از ورثه کسی را از ورثه یا غیر آنها برای حفظ ترکه موقتاً معین می‌نماید.
 
از ورثه کسی را از ورثه یا غیر آنها برای حفظ ترکه موقتاً معین می‌نماید.
 +
 
ماده ۲۲۴ - خاتمه تحریر ترکه به ورثه اطلاع داده می‌شود و هر گاه ورثه یا
 
ماده ۲۲۴ - خاتمه تحریر ترکه به ورثه اطلاع داده می‌شود و هر گاه ورثه یا
 
اقامتگاه آنها معین نباشد اطلاع مزبور به وسیله آگهی در روزنامه خواهدشد.
 
اقامتگاه آنها معین نباشد اطلاع مزبور به وسیله آگهی در روزنامه خواهدشد.
فصل پنجم - راجع به دیون متوفی
+
 
مبحث اول - استیفاء دین از ترکه
+
=== - فصل پنجم - راجع به دیون متوفی ===
 +
==== - مبحث اول - استیفاء دین از ترکه ====
 
ماده ۲۲۵ - دیون و حقوقی که به عهده متوفی است بعد از هزینه کفن و دفن و تجهیز
 
ماده ۲۲۵ - دیون و حقوقی که به عهده متوفی است بعد از هزینه کفن و دفن و تجهیز
 
متوفی و سایر هزینه‌های ضروری از قبیل هزینه حفظ و اداره‌ترکه باید از ترکه داده
 
متوفی و سایر هزینه‌های ضروری از قبیل هزینه حفظ و اداره‌ترکه باید از ترکه داده
 
شود.
 
شود.
 +
 
ماده ۲۲۶ - ورثه ملزم نیستند غیر از ترکه چیزی به بستانکاران بدهند و اگر ترکه
 
ماده ۲۲۶ - ورثه ملزم نیستند غیر از ترکه چیزی به بستانکاران بدهند و اگر ترکه
 
برای اداء تمام دیون کافی نباشد ترکه مابین تمام بستانکاران به‌نسبت طلب آنها
 
برای اداء تمام دیون کافی نباشد ترکه مابین تمام بستانکاران به‌نسبت طلب آنها
 
تقسیم می‌شود مگر اینکه آن را بدون شرط قبول کرده باشند که در این صورت مطابق ماده
 
تقسیم می‌شود مگر اینکه آن را بدون شرط قبول کرده باشند که در این صورت مطابق ماده
 
۲۴۶ مسئول خواهند بود.
 
۲۴۶ مسئول خواهند بود.
 +
 
در موقع تقسیم دیونی که به موجب قوانین دارای حق تقدم و رجحان هستند رعایت خواهد
 
در موقع تقسیم دیونی که به موجب قوانین دارای حق تقدم و رجحان هستند رعایت خواهد
 
شد بستانکاران زیر هر یک به ترتیب حق تقدم بر دیگران‌دارند:
 
شد بستانکاران زیر هر یک به ترتیب حق تقدم بر دیگران‌دارند:
 +
 
طبقه اول
 
طبقه اول
 
الف - حقوق خدمه خانه برای مدت سال آخر قبل از فوت.
 
الف - حقوق خدمه خانه برای مدت سال آخر قبل از فوت.
 +
 
ب - حقوق خدمتگذاران بنگاه متوفی برای مدت شش ماه قبل از فوت.
 
ب - حقوق خدمتگذاران بنگاه متوفی برای مدت شش ماه قبل از فوت.
 +
 
ج - دستمزد کارگرانی که روزانه یا هفتگی مزد می‌گیرند برای مدت سه ماه قبل از فوت.
 
ج - دستمزد کارگرانی که روزانه یا هفتگی مزد می‌گیرند برای مدت سه ماه قبل از فوت.
 +
 
طبقه دوم
 
طبقه دوم
 
طلب اشخاصی که مال آنها به عنوان ولایت یا قیمومت تحت اداره متوفی بوده نسبت به
 
طلب اشخاصی که مال آنها به عنوان ولایت یا قیمومت تحت اداره متوفی بوده نسبت به
 
میزانی که متوفی از جهت ولایت و یا قیمومت مدیون شده‌است.
 
میزانی که متوفی از جهت ولایت و یا قیمومت مدیون شده‌است.
 +
 
این نوع طلب در صورتی دارای حق تقدم خواهد بود که موت در دوره قیمومت یا ولایت و
 
این نوع طلب در صورتی دارای حق تقدم خواهد بود که موت در دوره قیمومت یا ولایت و
 
یا در ظرف یک سال بعد از آن واقع شده باشد.
 
یا در ظرف یک سال بعد از آن واقع شده باشد.
 +
 
طبقه سوم
 
طبقه سوم
 
طلب پزشک و داروفروش و مطالباتی که به مصرف مداوای متوفی و خانواده‌اش در ظرف سال
 
طلب پزشک و داروفروش و مطالباتی که به مصرف مداوای متوفی و خانواده‌اش در ظرف سال
 
قبل از فوت رسیده‌است.
 
قبل از فوت رسیده‌است.
 +
 
طبقه چهارم
 
طبقه چهارم
 
الف - نفقه زن مطابق ماده ۱۲۰۶ قانون مدنی.
 
الف - نفقه زن مطابق ماده ۱۲۰۶ قانون مدنی.
 +
 
ب - مهریه زن تا میزان ده هزار ریال.
 
ب - مهریه زن تا میزان ده هزار ریال.
 +
 
طبقه پنجم
 
طبقه پنجم
 
سایر بستانکاران.
 
سایر بستانکاران.
 +
 
ماده ۲۲۷ - اگر چیزی از ترکه در مقابل دینی رهن باشد مرتهن نسبت به مال مرهون بر
 
ماده ۲۲۷ - اگر چیزی از ترکه در مقابل دینی رهن باشد مرتهن نسبت به مال مرهون بر
 
سایر بستانکاران مقدم است و اگر بهای مال مرهون از طلب‌مرتهن زاید باشد مقدار زاید
 
سایر بستانکاران مقدم است و اگر بهای مال مرهون از طلب‌مرتهن زاید باشد مقدار زاید
 
مابین بستانکاران تقسیم می‌شود و اگر کمتر باشد مرتهن نسبت به باقیمانده طلب خود
 
مابین بستانکاران تقسیم می‌شود و اگر کمتر باشد مرتهن نسبت به باقیمانده طلب خود
 
مانند سایر بستانکاران خواهد بود.
 
مانند سایر بستانکاران خواهد بود.
 +
 
ماده ۲۲۸ - ورثه می‌توانند دیون را از ترکه یا از مال خود اداء نمایند.
 
ماده ۲۲۸ - ورثه می‌توانند دیون را از ترکه یا از مال خود اداء نمایند.
 +
 
ماده ۲۲۹ - تصرفات ورثه در ترکه از قبیل فروش و صلح و هبه و غیره نافذ نیست مگر
 
ماده ۲۲۹ - تصرفات ورثه در ترکه از قبیل فروش و صلح و هبه و غیره نافذ نیست مگر
 
بعد از اجازه بستانکاران و یا اداء دیون.
 
بعد از اجازه بستانکاران و یا اداء دیون.
 +
 
ماده ۲۳۰ - ورثه در مقابل بستانکاران ضامن نقص یا تلف ترکه نیستند مگر اینکه نقص
 
ماده ۲۳۰ - ورثه در مقابل بستانکاران ضامن نقص یا تلف ترکه نیستند مگر اینکه نقص
 
یا تلف مستند به تقصیر آنها باشد.
 
یا تلف مستند به تقصیر آنها باشد.
 +
 
ماده ۲۳۱ - دیون مؤجل متوفی بعد از فوت حال می‌شود.
 
ماده ۲۳۱ - دیون مؤجل متوفی بعد از فوت حال می‌شود.
 +
 
ماده ۲۳۲ - دعوی بر میت اعم از دین یا عین باید به طرفیت ورثه و یا نماینده
 
ماده ۲۳۲ - دعوی بر میت اعم از دین یا عین باید به طرفیت ورثه و یا نماینده
 
قانونی آنها اقامه شود هر چند ترکه در ید وارث نباشد لیکن مادامی که‌ترکه به دست
 
قانونی آنها اقامه شود هر چند ترکه در ید وارث نباشد لیکن مادامی که‌ترکه به دست
 
آنها نرسیده‌است مسئول اداء دیون نخواهند بود.
 
آنها نرسیده‌است مسئول اداء دیون نخواهند بود.
 +
 
ماده ۲۳۳ - اثبات دعوی به طرفیت بعضی از ورثه نسبت به سهم همان بعض مؤثر است و
 
ماده ۲۳۳ - اثبات دعوی به طرفیت بعضی از ورثه نسبت به سهم همان بعض مؤثر است و
 
وارث دیگر که طرف دعوی نبوده می‌تواند بر حکمی که‌به طرفیت بعضی از ورثه صادر شده
 
وارث دیگر که طرف دعوی نبوده می‌تواند بر حکمی که‌به طرفیت بعضی از ورثه صادر شده
 
اعتراض نماید.
 
اعتراض نماید.
 +
 
ماده ۲۳۴ - ورثه می‌توانند برای اثبات طلب یا حقی برای متوفی اقامه دعوی کنند هر
 
ماده ۲۳۴ - ورثه می‌توانند برای اثبات طلب یا حقی برای متوفی اقامه دعوی کنند هر
 
چند بعد از ثبوت حق چیزی عاید آنها نشود مثل اینکه دین‌متوفی مستغرق ترکه او باشد.
 
چند بعد از ثبوت حق چیزی عاید آنها نشود مثل اینکه دین‌متوفی مستغرق ترکه او باشد.
 +
 
ماده ۲۳۵ - بستانکار از متوفی نیز در صورتی که ترکه به مقدار کافی برای اداء دین
 
ماده ۲۳۵ - بستانکار از متوفی نیز در صورتی که ترکه به مقدار کافی برای اداء دین
 
در ید ورثه نباشد می‌تواند بر کسی که او را مدیون متوفی می‌داندیا مدعی است که
 
در ید ورثه نباشد می‌تواند بر کسی که او را مدیون متوفی می‌داندیا مدعی است که
 
مالی از ترکه متوفی در ید او است اقامه دعوی کند.
 
مالی از ترکه متوفی در ید او است اقامه دعوی کند.
 +
 
ماده ۲۳۶ - در مورد ماده قبل اگر طلب از متوفی محرز نباشد مدعی باید طلب خود را
 
ماده ۲۳۶ - در مورد ماده قبل اگر طلب از متوفی محرز نباشد مدعی باید طلب خود را
 
از متوفی به طرفیت ورثه اثبات و پس از آن دعوی خود را برکسی که مدیون متوفی یا
 
از متوفی به طرفیت ورثه اثبات و پس از آن دعوی خود را برکسی که مدیون متوفی یا
 
مالی از متوفی نزد او می‌داند اقامه کند و می‌تواند بر هر دو در یک دادخواست اقامه
 
مالی از متوفی نزد او می‌داند اقامه کند و می‌تواند بر هر دو در یک دادخواست اقامه
 
دعوی نماید.
 
دعوی نماید.
 +
 
ماده ۲۳۷ - در مواردی که برای اداء دیون متوفی وصی معین شده‌است اثبات دین به
 
ماده ۲۳۷ - در مواردی که برای اداء دیون متوفی وصی معین شده‌است اثبات دین به
 
طرفیت وصی و ورثه خواهد شد.
 
طرفیت وصی و ورثه خواهد شد.
 +
 
ماده ۲۳۸ - در مورد ترکه متوفای بلاوارث که مدیر ترکه معین می‌شود اثبات دین به
 
ماده ۲۳۸ - در مورد ترکه متوفای بلاوارث که مدیر ترکه معین می‌شود اثبات دین به
 
طرفیت مدیر ترکه می‌گردد.
 
طرفیت مدیر ترکه می‌گردد.
 +
 
ماده ۲۳۹ - در دعاوی راجع به عین طرف دعوی کسی است که عین در دست او است خواه
 
ماده ۲۳۹ - در دعاوی راجع به عین طرف دعوی کسی است که عین در دست او است خواه
 
وارث باشد یا غیر وارث مگر اینکه آن کس مقر باشد که‌عین جزو ترکه‌است که در این
 
وارث باشد یا غیر وارث مگر اینکه آن کس مقر باشد که‌عین جزو ترکه‌است که در این
 
صورت مدعی باید برای اثبات ادعاء خود بر تمام ورثه اقامه دعوی نماید.
 
صورت مدعی باید برای اثبات ادعاء خود بر تمام ورثه اقامه دعوی نماید.
 +
 
ماده ۲۴۰ - ورثه متوفی می‌توانند ترکه را قبول کرده که دیون متوفی را بپردازند و
 
ماده ۲۴۰ - ورثه متوفی می‌توانند ترکه را قبول کرده که دیون متوفی را بپردازند و
 
یا ترکه را واگذار و رد کنند که به بستانکاران داده شود و نیزمی‌توانند قبول یا
 
یا ترکه را واگذار و رد کنند که به بستانکاران داده شود و نیزمی‌توانند قبول یا
 
رد خود را منوط به تحریر ترکه نمایند و پس از تحریر ترکه دیون و ترکه را مطابق
 
رد خود را منوط به تحریر ترکه نمایند و پس از تحریر ترکه دیون و ترکه را مطابق
 
صورت تحریر قبول یا رد نمایند و یا تصفیه ترکه را ازدادگاه بخواهند.
 
صورت تحریر قبول یا رد نمایند و یا تصفیه ترکه را ازدادگاه بخواهند.
 +
 
ماده ۲۴۱ - قیم محجور و امین غایب نمی‌توانند ترکه و دیون را به طور مطلق قبول
 
ماده ۲۴۱ - قیم محجور و امین غایب نمی‌توانند ترکه و دیون را به طور مطلق قبول
 
نمایند ولی می‌توانند مطابق صورت تحریر ترکه قبول کنند.
 
نمایند ولی می‌توانند مطابق صورت تحریر ترکه قبول کنند.
(‌مبحث دوم - قبول ترکه)
+
 
 +
==== - مبحث دوم - قبول ترکه ====
 
ماده ۲۴۲ - قبول ترکه ممکن است صریح باشد یا ضمنی.
 
ماده ۲۴۲ - قبول ترکه ممکن است صریح باشد یا ضمنی.
 +
 
قبول صریح آن است که به موجب سند رسمی یا عادی قبول خود را به دادگاه اطلاع
 
قبول صریح آن است که به موجب سند رسمی یا عادی قبول خود را به دادگاه اطلاع
 
بدهند.
 
بدهند.
 +
 
قبول ضمنی آن است که عملیاتی در ترکه نمایند که کاشف از قبول ترکه و اداء دیون
 
قبول ضمنی آن است که عملیاتی در ترکه نمایند که کاشف از قبول ترکه و اداء دیون
 
باشد از قبیل بیع و صلح و هبه و رهن و امثال آن که به طور وضوح‌کشف از قبول ترکه
 
باشد از قبیل بیع و صلح و هبه و رهن و امثال آن که به طور وضوح‌کشف از قبول ترکه
 
نماید.
 
نماید.
 +
 
ماده ۲۴۳ - حفظ ترکه و جمع‌آوری درآمد و وصول مطالبات و به طور کلی اقدامات راجع
 
ماده ۲۴۳ - حفظ ترکه و جمع‌آوری درآمد و وصول مطالبات و به طور کلی اقدامات راجع
 
به اداره ترکه کاشف از قبول آن نخواهد بود.
 
به اداره ترکه کاشف از قبول آن نخواهد بود.
 +
 
ماده ۲۴۴ - اگر چیزی از ترکه در معرض تلف بوده یا حفظ آن محتاج به هزینه‌ای باشد
 
ماده ۲۴۴ - اگر چیزی از ترکه در معرض تلف بوده یا حفظ آن محتاج به هزینه‌ای باشد
 
که متناسب با بهای آن نیست وارث می‌تواند آن را بفروشد واین عمل قبول ضمنی ترکه
 
که متناسب با بهای آن نیست وارث می‌تواند آن را بفروشد واین عمل قبول ضمنی ترکه
 
محسوب نمی‌شود.
 
محسوب نمی‌شود.
 +
 
و همچنین در صورتی که برای هزینه کفن و دفن میت و هزینه ضروری دیگر فروش قسمتی از
 
و همچنین در صورتی که برای هزینه کفن و دفن میت و هزینه ضروری دیگر فروش قسمتی از
 
ترکه لازم باشد این عمل قبول ضمنی ترکه محسوب‌نیست.
 
ترکه لازم باشد این عمل قبول ضمنی ترکه محسوب‌نیست.
 +
 
ماده ۲۴۵ - اگر وارثی قبل از قبول یا رد ترکه فوت کند ورثه آن وارث به جای او
 
ماده ۲۴۵ - اگر وارثی قبل از قبول یا رد ترکه فوت کند ورثه آن وارث به جای او
 
می‌توانند ترکه را قبول یا رد نمایند.
 
می‌توانند ترکه را قبول یا رد نمایند.
 +
 
ماده ۲۴۶ - هر گاه بعضی از ورثه ترکه را قبول و بعضی رد نمایند ترکه باید تحریر
 
ماده ۲۴۶ - هر گاه بعضی از ورثه ترکه را قبول و بعضی رد نمایند ترکه باید تحریر
 
شود و بعد از تحریر هم می‌توانند قبول یا رد نمایند.
 
شود و بعد از تحریر هم می‌توانند قبول یا رد نمایند.
 +
 
ماده ۲۴۷ - وارثی که ترکه را قبول کرده‌است مادامی که تصرف در ترکه نکرده
 
ماده ۲۴۷ - وارثی که ترکه را قبول کرده‌است مادامی که تصرف در ترکه نکرده
 
می‌تواند رد نماید.
 
می‌تواند رد نماید.
 +
 
ماده ۲۴۸ - در صورتی که ورثه ترکه را قبول نمایند هر یک مسئول اداء تمام دیون به
 
ماده ۲۴۸ - در صورتی که ورثه ترکه را قبول نمایند هر یک مسئول اداء تمام دیون به
 
نسبت سهم خود خواهند بود مگر اینکه ثابت کنند دیون‌متوفی زاید بر ترکه بوده یا
 
نسبت سهم خود خواهند بود مگر اینکه ثابت کنند دیون‌متوفی زاید بر ترکه بوده یا
 
ثابت کنند که پس از فوت متوفی ترکه بدون تقصیر آنها تلف شده و باقیمانده ترکه برای
 
ثابت کنند که پس از فوت متوفی ترکه بدون تقصیر آنها تلف شده و باقیمانده ترکه برای
 
پرداخت دیون کافی نیست که در این‌صورت نسبت به زائد از ترکه مسئول نخواهند بود.
 
پرداخت دیون کافی نیست که در این‌صورت نسبت به زائد از ترکه مسئول نخواهند بود.
مبحث سوم - رد ترکه
+
 
 +
==== - مبحث سوم - رد ترکه ====
 
ماده ۲۴۹ - وارثی که ترکه را رد می‌کند باید کتباً یا شفاهاً به دادگاه اطلاع بدهد
 
ماده ۲۴۹ - وارثی که ترکه را رد می‌کند باید کتباً یا شفاهاً به دادگاه اطلاع بدهد
 
اطلاع مزبور در دفتر مخصوصی ثبت خواهد شد این رد نباید معلق یامشروط باشد.
 
اطلاع مزبور در دفتر مخصوصی ثبت خواهد شد این رد نباید معلق یامشروط باشد.
 +
 
ماده ۲۵۰ - رد ترکه باید در مدت یک ماه از تاریخ اطلاع وارث به فوت مورث به عمل
 
ماده ۲۵۰ - رد ترکه باید در مدت یک ماه از تاریخ اطلاع وارث به فوت مورث به عمل
 
آید اگر در مدت نامبرده رد ترکه به عمل نیاید در حکم قبول ومشمول ماده ۲۴۸ خواهد
 
آید اگر در مدت نامبرده رد ترکه به عمل نیاید در حکم قبول ومشمول ماده ۲۴۸ خواهد
 
بود.
 
بود.
 +
 
ماده ۲۵۱ - در صورتی که ترکه تحریر شده باشد مدت مذکور فوق از تاریخ ابلاغ خاتمه
 
ماده ۲۵۱ - در صورتی که ترکه تحریر شده باشد مدت مذکور فوق از تاریخ ابلاغ خاتمه
 
تحریر ترکه به وارث شروع می‌شود.
 
تحریر ترکه به وارث شروع می‌شود.
 +
 
ماده ۲۵۲ - اگر وارثی قبل از رد ترکه فوت شود حق رد به ورثه او منتقل می‌شود.
 
ماده ۲۵۲ - اگر وارثی قبل از رد ترکه فوت شود حق رد به ورثه او منتقل می‌شود.
 +
 
ماده ۲۵۳ - اگر وارث عذر موجهی برای عدم اظهار رد در مدت مقرر داشته باشد دادگاه
 
ماده ۲۵۳ - اگر وارث عذر موجهی برای عدم اظهار رد در مدت مقرر داشته باشد دادگاه
 
می‌تواند مهلت مذکور را تمدید یا تجدید کند.
 
می‌تواند مهلت مذکور را تمدید یا تجدید کند.
 +
 
ماده ۲۵۴ - هر گاه تمام ورثه ترکه را رد نمایند در حکم ترکه متوفای بلاوارث بوده
 
ماده ۲۵۴ - هر گاه تمام ورثه ترکه را رد نمایند در حکم ترکه متوفای بلاوارث بوده
 
و مطابق مقررات فصل هشتم این باب رفتار می‌شود لیکن اگر ازدیون متوفی زائدی بماند
 
و مطابق مقررات فصل هشتم این باب رفتار می‌شود لیکن اگر ازدیون متوفی زائدی بماند
 
مال ورثه خواهد بود.
 
مال ورثه خواهد بود.
مبحث چهارم - قبول دیون مطابق صورت تحریر ترکه
+
 
 +
==== - مبحث چهارم - قبول دیون مطابق صورت تحریر ترکه ====
 
ماده ۲۵۵ - در صورتی که ورثه فقط مطابق صورت تحریر ترکه، ترکه و دیون را قبول
 
ماده ۲۵۵ - در صورتی که ورثه فقط مطابق صورت تحریر ترکه، ترکه و دیون را قبول
 
کنند باید در ظرف مدت یک ماه از تاریخ فوت مورث این‌مطلب را به دادگاه بخش اطلاع
 
کنند باید در ظرف مدت یک ماه از تاریخ فوت مورث این‌مطلب را به دادگاه بخش اطلاع
 
دهند در این صورت ورثه ملزمند که دیون متوفی را در حدود صورت ترکه بپردازند هر چند
 
دهند در این صورت ورثه ملزمند که دیون متوفی را در حدود صورت ترکه بپردازند هر چند
 
بعد از تنظیم صورت تحریرترکه ادعای طلب شده باشد.
 
بعد از تنظیم صورت تحریرترکه ادعای طلب شده باشد.
 +
 
ماده ۲۵۶ - اطلاع مذکور فوق در صورتی مؤثر است که قبلاً ترکه تحریر شده یا بعداً
 
ماده ۲۵۶ - اطلاع مذکور فوق در صورتی مؤثر است که قبلاً ترکه تحریر شده یا بعداً
 
تحریر شود.
 
تحریر شود.
 +
 
ماده ۲۵۷ - بعد از تحریر ترکه نیز ورثه می‌توانند در ظرف یک ماه از تاریخ اطلاع
 
ماده ۲۵۷ - بعد از تحریر ترکه نیز ورثه می‌توانند در ظرف یک ماه از تاریخ اطلاع
 
به خاتمه تحریر ترکه قبول یا رد خود را اظهار نمایند و دادگاه بخش‌می‌تواند به حسب
 
به خاتمه تحریر ترکه قبول یا رد خود را اظهار نمایند و دادگاه بخش‌می‌تواند به حسب
 
اقتضاء این مدت را زیاد کند.
 
اقتضاء این مدت را زیاد کند.
 +
 
ماده ۲۵۸ - در صورتی که بعضی از ورثه ترکه را قبول کرده و بعضی رد نمایند وارثی
 
ماده ۲۵۸ - در صورتی که بعضی از ورثه ترکه را قبول کرده و بعضی رد نمایند وارثی
 
که ترکه را قبول کرده‌است اقدامات لازمه را برای اداره ترکه واداء دیون و حقوق و
 
که ترکه را قبول کرده‌است اقدامات لازمه را برای اداره ترکه واداء دیون و حقوق و
خط ۸۲۲: خط ۱٬۱۶۹:
 
اعتراضی به عملیات او ندارد لیکن اگر پس ازتصفیه ترکه چیزی از ترکه بماند
 
اعتراضی به عملیات او ندارد لیکن اگر پس ازتصفیه ترکه چیزی از ترکه بماند
 
سهم‌الارث وارثی که ترکه را رد کرده‌است به او داده خواهد شد.
 
سهم‌الارث وارثی که ترکه را رد کرده‌است به او داده خواهد شد.
 +
 
در این صورت وارثی که ترکه را قبول کرده در ازای زحمتی که برای اداره کردن ترکه
 
در این صورت وارثی که ترکه را قبول کرده در ازای زحمتی که برای اداره کردن ترکه
 
نسبت به سهم سایرین متحمل شده مستحق دستمزد خواهد بودتشخیص میزان دستمزد در صورت
 
نسبت به سهم سایرین متحمل شده مستحق دستمزد خواهد بودتشخیص میزان دستمزد در صورت
 
عدم تراضی با دادگاه است.
 
عدم تراضی با دادگاه است.
 +
 
ماده ۲۵۹ - در صورت تحریر ترکه وارثی که در مدت مقرر قبول یا رد خود را اظهار
 
ماده ۲۵۹ - در صورت تحریر ترکه وارثی که در مدت مقرر قبول یا رد خود را اظهار
 
نکرده باشد در حکم کسی است که مطابق صورت تحریر ترکه‌دیون را قبول کرده باشد.
 
نکرده باشد در حکم کسی است که مطابق صورت تحریر ترکه‌دیون را قبول کرده باشد.
(‌مبحث پنجم - تصفیه)
+
 
 +
==== - مبحث پنجم - تصفیه ====
 
ماده ۲۶۰ - مقصود از تصفیه ترکه تعیین دیون و حقوق بر عهده متوفی و پرداخت آنها و
 
ماده ۲۶۰ - مقصود از تصفیه ترکه تعیین دیون و حقوق بر عهده متوفی و پرداخت آنها و
 
خارج کردن مورد وصیت از ماترک است.
 
خارج کردن مورد وصیت از ماترک است.
 +
 
ماده ۲۶۱ - وصی و هر یک از ورثه می‌توانند از دادگاه کتباً تصفیه ترکه را بخواهند.
 
ماده ۲۶۱ - وصی و هر یک از ورثه می‌توانند از دادگاه کتباً تصفیه ترکه را بخواهند.
 +
 
ماده ۲۶۲ - هر گاه بعضی از ورثه ترکه را قبول کرده باشند سایر ورثه نمی‌توانند
 
ماده ۲۶۲ - هر گاه بعضی از ورثه ترکه را قبول کرده باشند سایر ورثه نمی‌توانند
 
تصفیه ترکه را بخواهند.
 
تصفیه ترکه را بخواهند.
 +
 
ماده ۲۶۳ - دادگاه بخش پس از درخواست تصفیه منتهی تا یک هفته یک یا چند نفر را به
 
ماده ۲۶۳ - دادگاه بخش پس از درخواست تصفیه منتهی تا یک هفته یک یا چند نفر را به
 
سمت مدیر تصفیه معین می‌نماید و آنها تحت نظر دادرس‌امور تصفیه را انجام می‌دهند.
 
سمت مدیر تصفیه معین می‌نماید و آنها تحت نظر دادرس‌امور تصفیه را انجام می‌دهند.
 +
 
و اگر اداره تصفیه در محل موجود باشد آن را به اداره نامبرده مراجعه می‌نمایند.
 
و اگر اداره تصفیه در محل موجود باشد آن را به اداره نامبرده مراجعه می‌نمایند.
 +
 
اداره تصفیه می‌تواند یک یا چند نفر را به سمت مدیر تصفیه معین نماید که تحت نظر
 
اداره تصفیه می‌تواند یک یا چند نفر را به سمت مدیر تصفیه معین نماید که تحت نظر
 
آنها امور تصفیه را انجام دهند.
 
آنها امور تصفیه را انجام دهند.
 +
 
ماده ۲۶۴ - در صورتی که متوفی وصی برای اداره اموال داشته باشد امر تصفیه به وصی
 
ماده ۲۶۴ - در صورتی که متوفی وصی برای اداره اموال داشته باشد امر تصفیه به وصی
 
واگذار می‌شود.
 
واگذار می‌شود.
 +
 
ماده ۲۶۵ - شکایت از عملیات مدیر تصفیه راجع به دادگاهی است که مدیر تصفیه را
 
ماده ۲۶۵ - شکایت از عملیات مدیر تصفیه راجع به دادگاهی است که مدیر تصفیه را
 
معین و دادرس به حسب اقتضاء مورد دستور لازم به مدیرتصفیه می‌دهد و نیز می‌تواند
 
معین و دادرس به حسب اقتضاء مورد دستور لازم به مدیرتصفیه می‌دهد و نیز می‌تواند
 
مدیر تصفیه را تغییر دهد.
 
مدیر تصفیه را تغییر دهد.
 +
 
ماده ۲۶۶ - پس از تعیین مدیر تصفیه اموال به مدیر تصفیه تسلیم می‌شود و در صورتی
 
ماده ۲۶۶ - پس از تعیین مدیر تصفیه اموال به مدیر تصفیه تسلیم می‌شود و در صورتی
 
که ترکه تحریر نشده باشد مطابق فصل چهارم این باب تحریرمی‌شود.
 
که ترکه تحریر نشده باشد مطابق فصل چهارم این باب تحریرمی‌شود.
 +
 
ماده ۲۶۷ - پس از تعیین حقوق و دیون متوفی و پرداخت آن و اخراج مورد وصیت اگر از
 
ماده ۲۶۷ - پس از تعیین حقوق و دیون متوفی و پرداخت آن و اخراج مورد وصیت اگر از
 
ترکه چیزی باقی بماند باقیمانده ترکه به ورثه داده می‌شود.
 
ترکه چیزی باقی بماند باقیمانده ترکه به ورثه داده می‌شود.
 +
 
ماده ۲۶۸ - مدیر تصفیه باید مطالبات متوفی را وصول و از خراب و ضایع شدن اموالی
 
ماده ۲۶۸ - مدیر تصفیه باید مطالبات متوفی را وصول و از خراب و ضایع شدن اموالی
 
که در معرض خرابی و تضییع است جلوگیری کرده و آنها رابه فروش برساند در نگاهداری
 
که در معرض خرابی و تضییع است جلوگیری کرده و آنها رابه فروش برساند در نگاهداری
خط ۸۵۴: خط ۱٬۲۱۴:
 
که برای دائرماندن بنگاه صنعتی و یا بازرگانی متوفی لازم است تحصیل و یا تجدید
 
که برای دائرماندن بنگاه صنعتی و یا بازرگانی متوفی لازم است تحصیل و یا تجدید
 
کند.
 
کند.
 +
 
ماده ۲۶۹ - مدیر تصفیه کلیه اقداماتی که برای اداره ترکه لازم است به عمل می‌آورد
 
ماده ۲۶۹ - مدیر تصفیه کلیه اقداماتی که برای اداره ترکه لازم است به عمل می‌آورد
 
ولی نباید از حدود اقداماتی که عادتاً برای انجام مأموریت اولازم بوده خارج شود.
 
ولی نباید از حدود اقداماتی که عادتاً برای انجام مأموریت اولازم بوده خارج شود.
 +
 
ماده ۲۷۰ - بعد از تحریر ترکه مدیر تصفیه وقتی را برای رسیدگی تعیین و به ورثه و
 
ماده ۲۷۰ - بعد از تحریر ترکه مدیر تصفیه وقتی را برای رسیدگی تعیین و به ورثه و
 
بستانکاران و اشخاص ذینفعی که خود را معرفی کرده‌اند اطلاع‌می‌دهد که در وقت معین
 
بستانکاران و اشخاص ذینفعی که خود را معرفی کرده‌اند اطلاع‌می‌دهد که در وقت معین
 
حاضر شوند.
 
حاضر شوند.
 +
 
ماده ۲۷۱ - مدیر تصفیه در وقت مقرر شروع به رسیدگی نموده و پس از رسیدگی کلیه
 
ماده ۲۷۱ - مدیر تصفیه در وقت مقرر شروع به رسیدگی نموده و پس از رسیدگی کلیه
 
دیون و حقوقی را که به ترکه تعلق می‌گیرد تأدیه می‌نماید.
 
دیون و حقوقی را که به ترکه تعلق می‌گیرد تأدیه می‌نماید.
 +
 
ماده ۲۷۲ - بستانکاری که در موعد مقرر برای تحریر ترکه خود را معرفی نکرده یا پس
 
ماده ۲۷۲ - بستانکاری که در موعد مقرر برای تحریر ترکه خود را معرفی نکرده یا پس
 
از معرفی طلب او تصدیق نشده باشد می‌تواند در دادگاه‌صلاحیتدار تا مقداری که از
 
از معرفی طلب او تصدیق نشده باشد می‌تواند در دادگاه‌صلاحیتدار تا مقداری که از
 
ترکه به ورثه داده شده‌است بر ورثه اقامه دعوی نماید.
 
ترکه به ورثه داده شده‌است بر ورثه اقامه دعوی نماید.
 +
 
و اگر چیزی به ورثه نرسیده یا آنچه رسیده‌است کافی برای تأدیه طلب نباشد می‌تواند
 
و اگر چیزی به ورثه نرسیده یا آنچه رسیده‌است کافی برای تأدیه طلب نباشد می‌تواند
 
بر بستانکاران دیگر که ترکه به آنها داده شده برای اخذ حصه‌غرمایی خود اقامه دعوی
 
بر بستانکاران دیگر که ترکه به آنها داده شده برای اخذ حصه‌غرمایی خود اقامه دعوی
 
نماید.
 
نماید.
 +
 
ماده ۲۷۳ - کسی که ادعای طلبی نموده و طلب او تصدیق نشده باشد و نیز کسی که طلب
 
ماده ۲۷۳ - کسی که ادعای طلبی نموده و طلب او تصدیق نشده باشد و نیز کسی که طلب
 
او کسر شده یا حق رهن و یا حق رجحان او منظور نشده‌می‌تواند در دادگاه صلاحیتدار
 
او کسر شده یا حق رهن و یا حق رجحان او منظور نشده‌می‌تواند در دادگاه صلاحیتدار
 
اقامه دعوی نماید.
 
اقامه دعوی نماید.
 +
 
ماده ۲۷۴ - تصفیه ترکه متوفی در صورتی که متوفی بازرگان باشد تابع مقررات تصفیه
 
ماده ۲۷۴ - تصفیه ترکه متوفی در صورتی که متوفی بازرگان باشد تابع مقررات تصفیه
 
امور بازرگان متوقف است.
 
امور بازرگان متوقف است.
 +
 
ماده ۲۷۵ - فروش اموال متوفی به توسط مدیر تصفیه باید به طریق مزایده باشد مگر
 
ماده ۲۷۵ - فروش اموال متوفی به توسط مدیر تصفیه باید به طریق مزایده باشد مگر
 
اموالی که دارای نرخ معینی است یا تمام اشخاص ذینفع درقیمت آن موافق باشند ترتیب
 
اموالی که دارای نرخ معینی است یا تمام اشخاص ذینفع درقیمت آن موافق باشند ترتیب
 
مزایده در آیین‌نامه وزارت دادگستری معین می‌شود.
 
مزایده در آیین‌نامه وزارت دادگستری معین می‌شود.
فصل ششم - راجع به وصیت
+
 
 +
=== - فصل ششم - راجع به وصیت ===
 
ماده ۲۷۶ - وصیت‌نامه اعم از اینکه راجع باشد به وصیت عهدی یا تملیکی منقول یا
 
ماده ۲۷۶ - وصیت‌نامه اعم از اینکه راجع باشد به وصیت عهدی یا تملیکی منقول یا
 
غیر منقول ممکن است به طور رسمی یا خودنوشت یا سری‌تنظیم شود.
 
غیر منقول ممکن است به طور رسمی یا خودنوشت یا سری‌تنظیم شود.
 +
 
ماده ۲۷۷ - ترتیب تنظیم وصیت‌نامه رسمی و اعتبار آن به طوری است که برای اسناد
 
ماده ۲۷۷ - ترتیب تنظیم وصیت‌نامه رسمی و اعتبار آن به طوری است که برای اسناد
 
تنظیم شده در دفاتر اسناد رسمی مقرر است.
 
تنظیم شده در دفاتر اسناد رسمی مقرر است.
 +
 
ماده ۲۷۸ - وصیت‌نامه خودنوشت در صورتی معتبر است که تمام آن به خط موصی نوشته
 
ماده ۲۷۸ - وصیت‌نامه خودنوشت در صورتی معتبر است که تمام آن به خط موصی نوشته
 
شده و دارای تاریخ روز و ماه و سال به خط موصی بوده‌و به امضاء او رسیده باشد.
 
شده و دارای تاریخ روز و ماه و سال به خط موصی بوده‌و به امضاء او رسیده باشد.
 +
 
ماده ۲۷۹ - وصیت‌نامه سری ممکن است به خط موصی یا به خط دیگری باشد ولی در هر
 
ماده ۲۷۹ - وصیت‌نامه سری ممکن است به خط موصی یا به خط دیگری باشد ولی در هر
 
صورت باید به امضاء موصی برسد و به ترتیبی که برای‌امانت اسناد در قانون ثبت اسناد
 
صورت باید به امضاء موصی برسد و به ترتیبی که برای‌امانت اسناد در قانون ثبت اسناد
 
مقرر گردیده در اداره ثبت اقامتگاه موصی یا محل دیگری که در آیین‌نامه وزارت
 
مقرر گردیده در اداره ثبت اقامتگاه موصی یا محل دیگری که در آیین‌نامه وزارت
 
دادگستری معین می‌گردد امانت گذارده‌می‌شود.
 
دادگستری معین می‌گردد امانت گذارده‌می‌شود.
 +
 
ماده ۲۸۰ - کسی که سواد ندارد نمی‌تواند به ترتیب سری وصیت نماید.
 
ماده ۲۸۰ - کسی که سواد ندارد نمی‌تواند به ترتیب سری وصیت نماید.
 +
 
ماده ۲۸۱ - کسی که نمی‌تواند حرف بزند هر گاه بخواهد وصیت‌نامه سری تنظیم کند
 
ماده ۲۸۱ - کسی که نمی‌تواند حرف بزند هر گاه بخواهد وصیت‌نامه سری تنظیم کند
 
باید تمام وصیت‌نامه را به خط خود نوشته و امضاء نماید و نیزدر حضور مسئول دفتر
 
باید تمام وصیت‌نامه را به خط خود نوشته و امضاء نماید و نیزدر حضور مسئول دفتر
خط ۸۹۲: خط ۱٬۲۶۶:
 
باید روی پاکت یا لفافی که‌وصیت‌نامه در او است بنویسد که عبارت مزبور را موصی در
 
باید روی پاکت یا لفافی که‌وصیت‌نامه در او است بنویسد که عبارت مزبور را موصی در
 
حضور او نوشته‌است.
 
حضور او نوشته‌است.
 +
 
ماده ۲۸۲ - وصیت‌نامه سری را موصی همه وقت می‌تواند به ترتیبی که برای استرداد
 
ماده ۲۸۲ - وصیت‌نامه سری را موصی همه وقت می‌تواند به ترتیبی که برای استرداد
 
اسناد امانتی مقرر است استرداد نماید.
 
اسناد امانتی مقرر است استرداد نماید.
 +
 
ماده ۲۸۳ - در موارد فوق‌العاده از قبیل جنگ یا خطر مرگ فوری و امراض ساریه و
 
ماده ۲۸۳ - در موارد فوق‌العاده از قبیل جنگ یا خطر مرگ فوری و امراض ساریه و
 
مسافرت در دریا که مراوده نوعاً مقطوع و به این جهت موصی‌نمی‌تواند به یکی از طرق
 
مسافرت در دریا که مراوده نوعاً مقطوع و به این جهت موصی‌نمی‌تواند به یکی از طرق
 
مذکور وصیت کند ممکن است وصیت به طریقی که در مواد بعد ذکر می‌شود واقع شود.
 
مذکور وصیت کند ممکن است وصیت به طریقی که در مواد بعد ذکر می‌شود واقع شود.
 +
 
ماده ۲۸۴ - افراد و افسران نظامی و کسانی که در ارتش اشتغال به کاری دارند
 
ماده ۲۸۴ - افراد و افسران نظامی و کسانی که در ارتش اشتغال به کاری دارند
 
می‌توانند نزد یک نفر افسر یا همردیف او با حضور دو گواه وصیت‌خود را شفاهاً اظهار
 
می‌توانند نزد یک نفر افسر یا همردیف او با حضور دو گواه وصیت‌خود را شفاهاً اظهار
 
نمایند.
 
نمایند.
 +
 
ماده ۲۸۵ - در صورتی که نظامی یا کسی که در ارتش اشتغال به کاری دارد بیمار یا
 
ماده ۲۸۵ - در صورتی که نظامی یا کسی که در ارتش اشتغال به کاری دارد بیمار یا
 
مجروح باشد ممکن است وصیت خود را در حضور رییس‌بهداری ارتش و مدیر بیمارستان که
 
مجروح باشد ممکن است وصیت خود را در حضور رییس‌بهداری ارتش و مدیر بیمارستان که
 
موصی آنجا است اظهار نماید.
 
موصی آنجا است اظهار نماید.
 +
 
ماده ۲۸۶ - اشخاصی می‌توانند به ترتیب مذکور در دو ماده قبل وصیت نمایند که در
 
ماده ۲۸۶ - اشخاصی می‌توانند به ترتیب مذکور در دو ماده قبل وصیت نمایند که در
 
جنگ یا مأمور عملیات جنگی باشند و یا در محلی زندانی یامحصور باشند که مراوده‌ای
 
جنگ یا مأمور عملیات جنگی باشند و یا در محلی زندانی یامحصور باشند که مراوده‌ای
 
با خارج نباشد.
 
با خارج نباشد.
 +
 
ماده ۲۸۷ - در سایر موارد مذکور در ماده ۲۸۳ موصی می‌تواند در حضور دو نفر گواه
 
ماده ۲۸۷ - در سایر موارد مذکور در ماده ۲۸۳ موصی می‌تواند در حضور دو نفر گواه
 
وصیت خود را اظهار نماید و یکی از آن دو گواه اظهارات او رابا تعیین تاریخ روز و
 
وصیت خود را اظهار نماید و یکی از آن دو گواه اظهارات او رابا تعیین تاریخ روز و
 
ماه و سال و محل وقوع وصیت نوشته و موصی و گواه‌ها آن را امضاء می‌نمایند و اگر
 
ماه و سال و محل وقوع وصیت نوشته و موصی و گواه‌ها آن را امضاء می‌نمایند و اگر
 
موصی نتواند امضاء کند گواه‌ها این نکته را دروصیت‌نامه قید می‌کنند.
 
موصی نتواند امضاء کند گواه‌ها این نکته را دروصیت‌نامه قید می‌کنند.
 +
 
ماده ۲۸۸ - اشخاصی که مطابق ماده ۲۸۴ و ۲۸۵ وصیت نزد آنها شده و همچنین گواه‌های
 
ماده ۲۸۸ - اشخاصی که مطابق ماده ۲۸۴ و ۲۸۵ وصیت نزد آنها شده و همچنین گواه‌های
 
مذکور در ماده قبل در اول زمان امکان باید در اداره ثبت‌اسناد یا محلی که در
 
مذکور در ماده قبل در اول زمان امکان باید در اداره ثبت‌اسناد یا محلی که در
خط ۹۱۵: خط ۱٬۲۹۶:
 
به امانت گذاردن اسناد امانت بگذارند وضمناً اعلام کنند که این آخرین وصیت موصی
 
به امانت گذاردن اسناد امانت بگذارند وضمناً اعلام کنند که این آخرین وصیت موصی
 
است که با داشتن اهلیت اظهار داشته.
 
است که با داشتن اهلیت اظهار داشته.
 +
 
ماده ۲۸۹ - در صورتی که اشخاص مذکور در ماده ۲۸۴ و ۲۸۵ اظهارات موصی را ننوشته
 
ماده ۲۸۹ - در صورتی که اشخاص مذکور در ماده ۲۸۴ و ۲۸۵ اظهارات موصی را ننوشته
 
باشند در اول زمان امکان نزد دادرس دادگاه بخشی که به‌او دسترسی دارند حاضر شده و
 
باشند در اول زمان امکان نزد دادرس دادگاه بخشی که به‌او دسترسی دارند حاضر شده و
 
اظهارات موصی را با تاریخ و محل وقوع وصیت و اهلیت موصی شفاهاً اظهار می‌دارند.
 
اظهارات موصی را با تاریخ و محل وقوع وصیت و اهلیت موصی شفاهاً اظهار می‌دارند.
 +
 
اظهارات مزبور درصورتمجلس نوشته شده و به امضاء دادرس دادگاه بخش و گواه‌ها
 
اظهارات مزبور درصورتمجلس نوشته شده و به امضاء دادرس دادگاه بخش و گواه‌ها
 
می‌رسد.
 
می‌رسد.
 +
 
ماده ۲۹۰ - وصیتی که مطابق مواد قبل (‌در موارد غیر عادی) واقع می‌شود بعد از
 
ماده ۲۹۰ - وصیتی که مطابق مواد قبل (‌در موارد غیر عادی) واقع می‌شود بعد از
 
گذشتن یک ماه از تاریخ مراجعت و رسیدن موصی به محلی که‌بتواند به یکی از طرق مذکور
 
گذشتن یک ماه از تاریخ مراجعت و رسیدن موصی به محلی که‌بتواند به یکی از طرق مذکور
خط ۹۲۵: خط ۱٬۳۰۹:
 
به واسطه آن مانع نتوانسته موصی‌به یکی از طرق مذکور وصیت نماید بی‌اعتبار می‌شود
 
به واسطه آن مانع نتوانسته موصی‌به یکی از طرق مذکور وصیت نماید بی‌اعتبار می‌شود
 
مشروط به اینکه در مدت نامبرده موصی متمکن از وصیت باشد.
 
مشروط به اینکه در مدت نامبرده موصی متمکن از وصیت باشد.
 +
 
ماده ۲۹۱ - هر وصیتی که به ترتیب مذکور در این فصل واقع نشده باشد در مراجع رسمی
 
ماده ۲۹۱ - هر وصیتی که به ترتیب مذکور در این فصل واقع نشده باشد در مراجع رسمی
 
پذیرفته نیست مگر اینکه اشخاص ذینفع در ترکه به‌صحت وصیت اقرار نمایند.
 
پذیرفته نیست مگر اینکه اشخاص ذینفع در ترکه به‌صحت وصیت اقرار نمایند.
 +
 
ماده ۲۹۲ - هر دادگاه - اداره - بنگاه یا شخصی که وصیت‌نامه به او سپرده شده و
 
ماده ۲۹۲ - هر دادگاه - اداره - بنگاه یا شخصی که وصیت‌نامه به او سپرده شده و
 
نیز دادگاهی که در موارد فوق‌العاده وصیت در آنجا اظهار گردیده‌مکلف است بعد از
 
نیز دادگاهی که در موارد فوق‌العاده وصیت در آنجا اظهار گردیده‌مکلف است بعد از
خط ۹۳۳: خط ۱٬۳۱۹:
 
نامبرده به حسب قانون قابل ترتیب اثر باشد یا نباشد و هر گاه وصیت‌نامه متعدد باشد
 
نامبرده به حسب قانون قابل ترتیب اثر باشد یا نباشد و هر گاه وصیت‌نامه متعدد باشد
 
باید تمام آنها فرستاده‌شود.
 
باید تمام آنها فرستاده‌شود.
 +
 
ماده ۲۹۳ - هر گاه کسی که وصیت‌نامه نزد او است خارج از مقر دادگاه بخش مذکور فوق
 
ماده ۲۹۳ - هر گاه کسی که وصیت‌نامه نزد او است خارج از مقر دادگاه بخش مذکور فوق
 
باشد می‌تواند وصیت‌نامه را به دادگاه محل خود تسلیم‌نماید و آن دادگاه مکلف است
 
باشد می‌تواند وصیت‌نامه را به دادگاه محل خود تسلیم‌نماید و آن دادگاه مکلف است
 
فوراً وصیت‌نامه را به دادگاه بخش نامبرده بفرستد.
 
فوراً وصیت‌نامه را به دادگاه بخش نامبرده بفرستد.
 +
 
ماده ۲۹۴ - دادگاه بخش در آگهی که برای اداره یا تصفیه ترکه یا تصدیق حصر وراثت
 
ماده ۲۹۴ - دادگاه بخش در آگهی که برای اداره یا تصفیه ترکه یا تصدیق حصر وراثت
 
می‌شود قید می‌کند که هر کس وصیت‌نامه‌ای از متوفی نزد اواست در مدت سه ماه به
 
می‌شود قید می‌کند که هر کس وصیت‌نامه‌ای از متوفی نزد اواست در مدت سه ماه به
 
دادگاهی که آگهی نموده بفرستد و پس از گذشتن این مدت هر وصیت‌نامه‌ای (‌جز
 
دادگاهی که آگهی نموده بفرستد و پس از گذشتن این مدت هر وصیت‌نامه‌ای (‌جز
 
وصیت‌نامه رسمی و سری) ابراز شود ازدرجه اعتبار ساقط است.
 
وصیت‌نامه رسمی و سری) ابراز شود ازدرجه اعتبار ساقط است.
 +
 
ماده ۲۹۵ - پس از گذشتن مدت مذکور فوق دادگاه بخش وقتی را برای افتتاح وصیت‌نامه
 
ماده ۲۹۵ - پس از گذشتن مدت مذکور فوق دادگاه بخش وقتی را برای افتتاح وصیت‌نامه
 
تعیین و به اشخاصی که وراثت آنها معلوم است اطلاع‌می‌دهد که در وقت مزبور حاضر
 
تعیین و به اشخاصی که وراثت آنها معلوم است اطلاع‌می‌دهد که در وقت مزبور حاضر
 
شوند.
 
شوند.
 +
 
ماده ۲۹۶ - هنگام ابراز وصیت‌نامه دادرس دادگاه بخش باید با حضور نماینده دادستان
 
ماده ۲۹۶ - هنگام ابراز وصیت‌نامه دادرس دادگاه بخش باید با حضور نماینده دادستان
 
یا مدیر دفتر صورتمجلسی مشتمل بر خلاصه وصیت واینکه وصیت‌نامه در حضور او باز شده
 
یا مدیر دفتر صورتمجلسی مشتمل بر خلاصه وصیت واینکه وصیت‌نامه در حضور او باز شده
 
و خصوصیات وصیت‌نامه از قبیل مهر و موم و غیره تنظیم و به امضاء حضار برساند.
 
و خصوصیات وصیت‌نامه از قبیل مهر و موم و غیره تنظیم و به امضاء حضار برساند.
 +
 
وصیت‌نامه سری را دادرس دادگاه بخش با حضور اشخاصی باز می‌نماید که لفاف آن را
 
وصیت‌نامه سری را دادرس دادگاه بخش با حضور اشخاصی باز می‌نماید که لفاف آن را
 
امضاء یا مهر کرده و در تاریخ باز کردن زنده و در مقر دادگاه‌حاضر هستند.
 
امضاء یا مهر کرده و در تاریخ باز کردن زنده و در مقر دادگاه‌حاضر هستند.
 +
 
اصل وصیت‌نامه که مطابق این ماده نزد دادرس دادگاه بخش باز می‌شود به دفتر امانات
 
اصل وصیت‌نامه که مطابق این ماده نزد دادرس دادگاه بخش باز می‌شود به دفتر امانات
 
ثبت فرستاده می‌شود و رونوشت آن در دفتر دادگاه می‌ماند -‌اشخاص ذینفع می‌توانند
 
ثبت فرستاده می‌شود و رونوشت آن در دفتر دادگاه می‌ماند -‌اشخاص ذینفع می‌توانند
 
از آن رونوشت بگیرند.
 
از آن رونوشت بگیرند.
 +
 
ماده ۲۹۷ - بعد از باز شدن وصیت‌نامه دادگاه بخش به اشخاصی که وصیت به نفع آنها
 
ماده ۲۹۷ - بعد از باز شدن وصیت‌نامه دادگاه بخش به اشخاصی که وصیت به نفع آنها
 
شده یا کسانی که وصی معین شده‌اند مراتب را اطلاع‌می‌دهد.
 
شده یا کسانی که وصی معین شده‌اند مراتب را اطلاع‌می‌دهد.
 +
 
ماده ۲۹۸ - وصیت‌نامه وقتی معتبر است که تمام آن موجود باشد و ادعاء فقدان
 
ماده ۲۹۸ - وصیت‌نامه وقتی معتبر است که تمام آن موجود باشد و ادعاء فقدان
 
وصیت‌نامه اعم از اینکه این دعوی نسبت به تمام وصیت‌نامه یاقسمتی از آن باشد
 
وصیت‌نامه اعم از اینکه این دعوی نسبت به تمام وصیت‌نامه یاقسمتی از آن باشد
 
مسموع نیست.
 
مسموع نیست.
 +
 
ماده ۲۹۹ - ترتیب صدور سند مالکیت به نام ورثه یا موصی‌له نسبت به اموال غیر
 
ماده ۲۹۹ - ترتیب صدور سند مالکیت به نام ورثه یا موصی‌له نسبت به اموال غیر
 
منقول که به نام مورث ثبت شده‌است در آیین‌نامه وزارت‌دادگستری معین می‌شود.
 
منقول که به نام مورث ثبت شده‌است در آیین‌نامه وزارت‌دادگستری معین می‌شود.
فصل هفتم - در تقسیم
+
 
 +
===- فصل هفتم - در تقسیم ===
 
ماده ۳۰۰ - در صورت تعدد ورثه هر یک از آنها می‌توانند از دادگاه درخواست تقسیم
 
ماده ۳۰۰ - در صورت تعدد ورثه هر یک از آنها می‌توانند از دادگاه درخواست تقسیم
 
سهم خود را از سهم سایر ورثه بخواهند.
 
سهم خود را از سهم سایر ورثه بخواهند.
 +
 
ماده ۳۰۱ - ولی و وصی و قیم هر وارثی که محجور باشد و امین غائب و جنین و کسی که
 
ماده ۳۰۱ - ولی و وصی و قیم هر وارثی که محجور باشد و امین غائب و جنین و کسی که
 
سهم‌الارث بعضی از ورثه به او منتقل شده‌است وهمچنین موصی‌له و وصی راجع به
 
سهم‌الارث بعضی از ورثه به او منتقل شده‌است وهمچنین موصی‌له و وصی راجع به
 
موصی‌به در صورتی که وصیت به جزء مشاع از ترکه شده باشد حق درخواست تقسیم را
 
موصی‌به در صورتی که وصیت به جزء مشاع از ترکه شده باشد حق درخواست تقسیم را
 
دارند.
 
دارند.
 +
 
ماده ۳۰۲ - نسبت به درخواست تقسیم مرور زمان جاری نیست و کسانی که ذیحق در
 
ماده ۳۰۲ - نسبت به درخواست تقسیم مرور زمان جاری نیست و کسانی که ذیحق در
 
درخواست تقسیم هستند همه وقت می‌توانند این درخواست‌را بنمایند.
 
درخواست تقسیم هستند همه وقت می‌توانند این درخواست‌را بنمایند.
 +
 
ماده ۳۰۳ - هر گاه یکی از ورثه متوفی غائب مفقودالاثری باشد که وکیل نداشته و
 
ماده ۳۰۳ - هر گاه یکی از ورثه متوفی غائب مفقودالاثری باشد که وکیل نداشته و
 
درخواست تقسیم اموال متوفی بشود بدواً برای غائب امین معین‌می‌شود و بعد تقسیم به
 
درخواست تقسیم اموال متوفی بشود بدواً برای غائب امین معین‌می‌شود و بعد تقسیم به
 
عمل می‌آید.
 
عمل می‌آید.
 +
 
ماده ۳۰۴ - درخواست تقسیم باید کتبی و مشتمل بر امور زیر باشد:
 
ماده ۳۰۴ - درخواست تقسیم باید کتبی و مشتمل بر امور زیر باشد:
 +
 
۱ - نام و مشخصات درخواست‌کننده و متوفی.
 
۱ - نام و مشخصات درخواست‌کننده و متوفی.
 +
 
۲ - ورثه و اشخاص دیگری که ترکه باید بین آنها تقسیم شود و سهام هر یک.
 
۲ - ورثه و اشخاص دیگری که ترکه باید بین آنها تقسیم شود و سهام هر یک.
 +
 
ماده ۳۰۵ - پس از وصول درخواست هر گاه دادگاه محتاج به توضیحاتی باشد
 
ماده ۳۰۵ - پس از وصول درخواست هر گاه دادگاه محتاج به توضیحاتی باشد
 
درخواست‌کننده را احضار نموده و توضیحاتی که لازم است از اومی‌خواهد.
 
درخواست‌کننده را احضار نموده و توضیحاتی که لازم است از اومی‌خواهد.
 +
 
ماده ۳۰۶ - دادگاه برای رسیدگی به موضوع درخواست تعیین جلسه نموده و
 
ماده ۳۰۶ - دادگاه برای رسیدگی به موضوع درخواست تعیین جلسه نموده و
 
درخواست‌کننده و اشخاص ذینفع را احضار می‌نماید.
 
درخواست‌کننده و اشخاص ذینفع را احضار می‌نماید.
 +
 
ماده ۳۰۷ - درخواست‌کننده تقسیم می‌تواند زمینه‌هایی برای تقسیم ترکه تهیه نموده
 
ماده ۳۰۷ - درخواست‌کننده تقسیم می‌تواند زمینه‌هایی برای تقسیم ترکه تهیه نموده
 
و به دادگاه تسلیم نماید در این صورت مراتب در احضاریه‌نوشته شده و تذکر داده
 
و به دادگاه تسلیم نماید در این صورت مراتب در احضاریه‌نوشته شده و تذکر داده
 
می‌شود که مراجعه به زمینه‌های نامبرده در دفتر دادگاه مانعی ندارد.
 
می‌شود که مراجعه به زمینه‌های نامبرده در دفتر دادگاه مانعی ندارد.
 +
 
ماده ۳۰۸ - وقت رسیدگی باید طوری معین شود که فاصله بین ابلاغ احضاریه و روز
 
ماده ۳۰۸ - وقت رسیدگی باید طوری معین شود که فاصله بین ابلاغ احضاریه و روز
 
دادرسی کمتر از ده روز نباشد.
 
دادرسی کمتر از ده روز نباشد.
 +
 
ماده ۳۰۹ - اشخاص ذینفع می‌توانند در دادگاه حاضر شده به تراضی قراری راجع به
 
ماده ۳۰۹ - اشخاص ذینفع می‌توانند در دادگاه حاضر شده به تراضی قراری راجع به
 
مقدمات تقسیم یا طرز تقسیم اموال بگذارند. در این صورت‌دادگاه صورتمجلسی مشتمل بر
 
مقدمات تقسیم یا طرز تقسیم اموال بگذارند. در این صورت‌دادگاه صورتمجلسی مشتمل بر
 
قرارداد نامبرده تنظیم می‌نماید.
 
قرارداد نامبرده تنظیم می‌نماید.
 +
 
ماده ۳۱۰ - هر گاه یک یا چند نفر از اشخاص ذینفع در تنظیم قرارداد مذکور فوق شرکت
 
ماده ۳۱۰ - هر گاه یک یا چند نفر از اشخاص ذینفع در تنظیم قرارداد مذکور فوق شرکت
 
نداشته و رضایت خود را اظهار ننموده باشند دادگاه نتیجه‌تصمیمی را که مربوط به شخص
 
نداشته و رضایت خود را اظهار ننموده باشند دادگاه نتیجه‌تصمیمی را که مربوط به شخص
خط ۹۹۰: خط ۱٬۳۹۸:
 
دادگاه حاضر شده و به قراردادمراجعه نموده و رضایت یا عدم رضایت خود را اعلام
 
دادگاه حاضر شده و به قراردادمراجعه نموده و رضایت یا عدم رضایت خود را اعلام
 
دارد.
 
دارد.
 +
 
ماده ۳۱۱ - در اخطار مذکور در فوق قید می‌گردد که هر گاه شخص غائب در مدت معینه
 
ماده ۳۱۱ - در اخطار مذکور در فوق قید می‌گردد که هر گاه شخص غائب در مدت معینه
 
در دفتر حاضر نگردد و یا رضایت و عدم رضایت خود رااظهار نکند بر طبق قرار مذکور
 
در دفتر حاضر نگردد و یا رضایت و عدم رضایت خود رااظهار نکند بر طبق قرار مذکور
 
در ماده ۳۰۹ قضیه حل خواهد شد.
 
در ماده ۳۰۹ قضیه حل خواهد شد.
 +
 
ماده ۳۱۲ - هر گاه شخص غائب در اثر عذر موجهی حاضر نشده باشد و درخواست وقت جدیدی
 
ماده ۳۱۲ - هر گاه شخص غائب در اثر عذر موجهی حاضر نشده باشد و درخواست وقت جدیدی
 
نماید تا رضایت و عدم رضایت خود را اعلام‌دارد دادگاه وقت جدیدی برای او معین
 
نماید تا رضایت و عدم رضایت خود را اعلام‌دارد دادگاه وقت جدیدی برای او معین
 
خواهد نمود.
 
خواهد نمود.
 +
 
ماده ۳۱۳ - در صورتی که تمام ورثه و اشخاصی که در ترکه شرکت دارند حاضر و رشید
 
ماده ۳۱۳ - در صورتی که تمام ورثه و اشخاصی که در ترکه شرکت دارند حاضر و رشید
 
باشند به هر نحوی که بخواهند می‌توانند ترکه را مابین خودتقسیم نمایند لیکن اگر
 
باشند به هر نحوی که بخواهند می‌توانند ترکه را مابین خودتقسیم نمایند لیکن اگر
 
مابین آنها محجور یا غائب باشد تقسیم ترکه به توسط نمایندگان آنها در دادگاه به
 
مابین آنها محجور یا غائب باشد تقسیم ترکه به توسط نمایندگان آنها در دادگاه به
 
عمل می‌آید.
 
عمل می‌آید.
 +
 
ماده ۳۱۴ - در صورتی که ورثه تراضی در بهای اموال غیر منقول مورد درخواست تقسیم
 
ماده ۳۱۴ - در صورتی که ورثه تراضی در بهای اموال غیر منقول مورد درخواست تقسیم
 
ننماید اموال نامبرده باید به توسط کارشناس ارزیابی شودو اموال منقول در صورتی
 
ننماید اموال نامبرده باید به توسط کارشناس ارزیابی شودو اموال منقول در صورتی
 
ارزیابی می‌گردد که به ارزیابی در موقع تحریر ترکه به جهاتی نتوان ترتیب اثر داد.
 
ارزیابی می‌گردد که به ارزیابی در موقع تحریر ترکه به جهاتی نتوان ترتیب اثر داد.
 +
 
ترتیب انتخاب کارشناس و مقررات راجع به کارشناس که در آیین دادرسی مقرر است در
 
ترتیب انتخاب کارشناس و مقررات راجع به کارشناس که در آیین دادرسی مقرر است در
 
تقسیم رعایت می‌شود.
 
تقسیم رعایت می‌شود.
 +
 
ماده ۳۱۵ - کارشناس باید بهای اموال مورد درخواست تقسیم و قابل قسمت بودن و یا
 
ماده ۳۱۵ - کارشناس باید بهای اموال مورد درخواست تقسیم و قابل قسمت بودن و یا
 
قابل قسمت نبودن آنها را معین و سهام را تعدیل نماید. کارشناس باید برای ارزیابی
 
قابل قسمت نبودن آنها را معین و سهام را تعدیل نماید. کارشناس باید برای ارزیابی
 
اموال بهای روز ارزیابی را در نظر بگیرد.
 
اموال بهای روز ارزیابی را در نظر بگیرد.
 +
 
ماده ۳۱۶ - تقسیم طوری به عمل می‌آید که برای هر یک از ورثه از هر نوع اموال
 
ماده ۳۱۶ - تقسیم طوری به عمل می‌آید که برای هر یک از ورثه از هر نوع اموال
 
حصه‌ای معین شود و اگر بعضی از اموال بدون زیان قابل قسمت‌نباشد ممکن است آن را در
 
حصه‌ای معین شود و اگر بعضی از اموال بدون زیان قابل قسمت‌نباشد ممکن است آن را در
 
سهم بعضی از ورثه قرارداد و برابر بهای آن از سایر اموال در سهم دیگران منظور نمود
 
سهم بعضی از ورثه قرارداد و برابر بهای آن از سایر اموال در سهم دیگران منظور نمود
 
و اگر تعدیل محتاج به ضمیمه پول به‌اموال باشد به ضمیمه آن تعدیل می‌شود.
 
و اگر تعدیل محتاج به ضمیمه پول به‌اموال باشد به ضمیمه آن تعدیل می‌شود.
 +
 
ماده ۳۱۷ - در صورتی که مالی اعم از منقول یا غیر منقول قابل تقسیم و تعدیل نباشد
 
ماده ۳۱۷ - در صورتی که مالی اعم از منقول یا غیر منقول قابل تقسیم و تعدیل نباشد
 
ممکن است فروخته شده بهای آن تقسیم شود.
 
ممکن است فروخته شده بهای آن تقسیم شود.
 +
 
فروش اموال به ترتیب عادی به عمل می‌آید مگر آنکه یکی از ورثه فروش آن را به طریق
 
فروش اموال به ترتیب عادی به عمل می‌آید مگر آنکه یکی از ورثه فروش آن را به طریق
 
مزایده درخواست کند.
 
مزایده درخواست کند.
 +
 
ماده ۳۱۸ - در صورتی که بعضی از ورثه مدیون متوفی باشند ممکن است دین را در سهم
 
ماده ۳۱۸ - در صورتی که بعضی از ورثه مدیون متوفی باشند ممکن است دین را در سهم
 
خود آنها قرار داد.
 
خود آنها قرار داد.
 +
 
ماده ۳۱۹ - در صورتی که پس از تعدیل سهام ورثه به تعیین حصه تراضی ننمایند سهام
 
ماده ۳۱۹ - در صورتی که پس از تعدیل سهام ورثه به تعیین حصه تراضی ننمایند سهام
 
آنها به قرعه معین می‌شود.
 
آنها به قرعه معین می‌شود.
 +
 
ماده ۳۲۰ - در موردی که تقسیم از طریق قرعه انجام می‌گردد باید جلسه‌ای که برای
 
ماده ۳۲۰ - در موردی که تقسیم از طریق قرعه انجام می‌گردد باید جلسه‌ای که برای
 
قرعه معین شده به اشخاص ذینفع اطلاع داده شود و اگر بعضی‌از اشخاص نامبرده حاضر
 
قرعه معین شده به اشخاص ذینفع اطلاع داده شود و اگر بعضی‌از اشخاص نامبرده حاضر
 
نشوند دادگاه بخش به درخواست اشخاص حاضر اقدام به قرعه و تعیین سهام می‌نماید.
 
نشوند دادگاه بخش به درخواست اشخاص حاضر اقدام به قرعه و تعیین سهام می‌نماید.
 +
 
ماده ۳۲۱ - هر گاه یکی از ورثه غائب یا محجور باشد برای غائب و محجور امین یا قیم
 
ماده ۳۲۱ - هر گاه یکی از ورثه غائب یا محجور باشد برای غائب و محجور امین یا قیم
 
معین و پس از آن تقسیم به عمل می‌آید.
 
معین و پس از آن تقسیم به عمل می‌آید.
 +
 
ماده ۳۲۲ - پس از تمام شدن تقسیم دادگاه صورتمجلسی تنظیم نموده و در آن مقدار
 
ماده ۳۲۲ - پس از تمام شدن تقسیم دادگاه صورتمجلسی تنظیم نموده و در آن مقدار
 
ترکه و سهم هر یک از وراث و آنچه برای تأدیه دیون و اجراءوصیت منظور شده تصریح
 
ترکه و سهم هر یک از وراث و آنچه برای تأدیه دیون و اجراءوصیت منظور شده تصریح
 
می‌نماید.
 
می‌نماید.
 +
 
ماده ۳۲۳ - صورتمجلس مذکور فوق باید به امضاء یا مهر صاحبان سهام و امضاء دادرس
 
ماده ۳۲۳ - صورتمجلس مذکور فوق باید به امضاء یا مهر صاحبان سهام و امضاء دادرس
 
دادگاه برسد و هر گاه بعضی از صاحبان سهام نباشند یانتوانند و یا نخواهند امضاء
 
دادگاه برسد و هر گاه بعضی از صاحبان سهام نباشند یانتوانند و یا نخواهند امضاء
 
کنند جهت امضاء نکردن آنها در صورت مجلس قید می‌شود و این صورتمجلس در دفترخانه
 
کنند جهت امضاء نکردن آنها در صورت مجلس قید می‌شود و این صورتمجلس در دفترخانه
 
دادگاه باقی خواهد ماند.
 
دادگاه باقی خواهد ماند.
 +
 
ماده ۳۲۴ - دادگاه بر طبق صورتمجلس مذکور در دو ماده فوق تقسیم‌نامه به عده
 
ماده ۳۲۴ - دادگاه بر طبق صورتمجلس مذکور در دو ماده فوق تقسیم‌نامه به عده
 
صاحبان سهام تهیه نموده و به آنها ابلاغ و تسلیم می‌نماید.
 
صاحبان سهام تهیه نموده و به آنها ابلاغ و تسلیم می‌نماید.
 +
 
این تصمیم دادگاه حکم شناخته شده و از تاریخ ابلاغ در حدود قوانین قابل اعتراض و
 
این تصمیم دادگاه حکم شناخته شده و از تاریخ ابلاغ در حدود قوانین قابل اعتراض و
 
پژوهش و فرجام است.
 
پژوهش و فرجام است.
 +
 
ماده ۳۲۵ - هر یک از ورثه پس از تقسیم مالک مستقل سهم خود خواهد بود و هر تصرفی
 
ماده ۳۲۵ - هر یک از ورثه پس از تقسیم مالک مستقل سهم خود خواهد بود و هر تصرفی
 
که بخواهد می‌نماید و به حصه دیگران حقی ندارد.
 
که بخواهد می‌نماید و به حصه دیگران حقی ندارد.
 +
 
ماده ۳۲۶ - مقررات قانون مدنی راجع به تقسیم در مورد تقسیم ترکه جاری است و نیز
 
ماده ۳۲۶ - مقررات قانون مدنی راجع به تقسیم در مورد تقسیم ترکه جاری است و نیز
 
مقررات راجع به تقسیم که در این قانون مذکور است در موردتقسیم سایر اموال جاری
 
مقررات راجع به تقسیم که در این قانون مذکور است در موردتقسیم سایر اموال جاری
 
خواهد بود.
 
خواهد بود.
فصل هشتم - در ترکه متوفای بلاوارث
+
 
 +
=== - فصل هشتم - در ترکه متوفای بلاوارث ===
 
ماده ۳۲۷ - در صورتی که وارث متوفی معلوم نباشد به درخواست دادستان یا اشخاص
 
ماده ۳۲۷ - در صورتی که وارث متوفی معلوم نباشد به درخواست دادستان یا اشخاص
 
ذینفع برای اداره ترکه مدیر معین می‌شود.
 
ذینفع برای اداره ترکه مدیر معین می‌شود.
 +
 
ماده ۳۲۸ - در مورد ماده فوق دادستان مکلف است مراقبت نماید اقداماتی که برای حفظ
 
ماده ۳۲۸ - در مورد ماده فوق دادستان مکلف است مراقبت نماید اقداماتی که برای حفظ
 
ترکه لازم است به عمل آید و از دادگاه تعیین مدیر ترکه رابخواهد.
 
ترکه لازم است به عمل آید و از دادگاه تعیین مدیر ترکه رابخواهد.
 +
 
ماده ۳۲۹ - پس از وصول درخواست دادگاه باید منتهی تا یک هفته مدیر ترکه را معین
 
ماده ۳۲۹ - پس از وصول درخواست دادگاه باید منتهی تا یک هفته مدیر ترکه را معین
 
نماید.
 
نماید.
 +
 
ماده ۳۳۰ - در صورتی که متوفی برای اجراء وصیت خود وصی معین کرده باشد اداره ترکه
 
ماده ۳۳۰ - در صورتی که متوفی برای اجراء وصیت خود وصی معین کرده باشد اداره ترکه
 
به وصی واگذار می‌شود.
 
به وصی واگذار می‌شود.
 +
 
ماده ۳۳۱ - هر گاه متوفی محجور بوده و وصی داشته‌است اداره ترکه به وصی یا قیم
 
ماده ۳۳۱ - هر گاه متوفی محجور بوده و وصی داشته‌است اداره ترکه به وصی یا قیم
 
واگذار می‌شود.
 
واگذار می‌شود.
 +
 
ماده ۳۳۲ - در غیر موارد مذکور در دو ماده فوق اداره ترکه به کسی که مورد اعتماد
 
ماده ۳۳۲ - در غیر موارد مذکور در دو ماده فوق اداره ترکه به کسی که مورد اعتماد
 
دادرس است واگذار خواهد شد.
 
دادرس است واگذار خواهد شد.
 +
 
ماده ۳۳۳ - مقررات مواد ۲۶۵ و ۲۶۶ و ۲۶۸ و ۲۶۹ و ۲۷۰ و ۲۷۱ و ۲۷۳ و ۲۷۴ و ۲۷۵
 
ماده ۳۳۳ - مقررات مواد ۲۶۵ و ۲۶۶ و ۲۶۸ و ۲۶۹ و ۲۷۰ و ۲۷۱ و ۲۷۳ و ۲۷۴ و ۲۷۵
 
نسبت به ترکه متوفایی هم که وارث او معلوم نیست‌جاری خواهد بود.
 
نسبت به ترکه متوفایی هم که وارث او معلوم نیست‌جاری خواهد بود.
 +
 
ماده ۳۳۴ - مدیر ترکه پس از تحریر ترکه دیون و واجبات مالی متوفی را اداء کرده
 
ماده ۳۳۴ - مدیر ترکه پس از تحریر ترکه دیون و واجبات مالی متوفی را اداء کرده
 
مورد وصیت را در صورتی که وصیت شده باشد خارج و باقیمانده‌ترکه را از اموال منقول
 
مورد وصیت را در صورتی که وصیت شده باشد خارج و باقیمانده‌ترکه را از اموال منقول
خط ۱٬۰۶۱: خط ۱٬۴۹۶:
 
اشخاصی است به دادستان تسلیم می‌کند که‌به ترتیب مقرر در آیین‌نامه وزارت دادگستری
 
اشخاصی است به دادستان تسلیم می‌کند که‌به ترتیب مقرر در آیین‌نامه وزارت دادگستری
 
نگاهداری نمایند.
 
نگاهداری نمایند.
 +
 
ماده ۳۳۵ - اگر از تاریخ تحریر ترکه تا ده سال وارث متوفی معلوم شود ترکه به او
 
ماده ۳۳۵ - اگر از تاریخ تحریر ترکه تا ده سال وارث متوفی معلوم شود ترکه به او
 
داده می‌شود و پس از گذشتن مدت نامبرده باقی‌مانده ترکه به‌خزانه دولت تسلیم
 
داده می‌شود و پس از گذشتن مدت نامبرده باقی‌مانده ترکه به‌خزانه دولت تسلیم
 
می‌شود و ادعاء حقی نسبت به ترکه از کسی به هر عنوان که باشد پذیرفته نیست.
 
می‌شود و ادعاء حقی نسبت به ترکه از کسی به هر عنوان که باشد پذیرفته نیست.
 +
 
ماده ۳۳۶ - در صورتی که قبل از انقضاء مدت مذکور فوق ادعاء حقی بر متوفی بشود و
 
ماده ۳۳۶ - در صورتی که قبل از انقضاء مدت مذکور فوق ادعاء حقی بر متوفی بشود و
 
حق نامبرده به موجب سند رسمی یا حکم قطعی دادگاه‌ثابت شده باشد مدیر ترکه باید
 
حق نامبرده به موجب سند رسمی یا حکم قطعی دادگاه‌ثابت شده باشد مدیر ترکه باید
خط ۱٬۰۷۱: خط ۱٬۵۰۸:
 
طرفیت مدیرترکه و در صورتی که ترکه به دادستان داده شده باشد به طرفیت او اقامه
 
طرفیت مدیرترکه و در صورتی که ترکه به دادستان داده شده باشد به طرفیت او اقامه
 
دعوی نماید.
 
دعوی نماید.
فصل نهم - راجع به ترکه اتباع خارجه
+
 
 +
=== - فصل نهم - راجع به ترکه اتباع خارجه ===
 
ماده ۳۳۷ - جز آنچه در این فصل ذکر می‌شود مهر و موم و برداشتن مهر و موم و تحریر
 
ماده ۳۳۷ - جز آنچه در این فصل ذکر می‌شود مهر و موم و برداشتن مهر و موم و تحریر
 
و اداره ترکه اتباع خارجه به همان طریقی خواهد بود که‌مطابق این قانون برای ترکه
 
و اداره ترکه اتباع خارجه به همان طریقی خواهد بود که‌مطابق این قانون برای ترکه
 
اتباع ایران مقرر است.
 
اتباع ایران مقرر است.
 +
 
ماده ۳۳۸ - هر گاه تبعه خارجه در ایران یا در خارجه فوت شود و در ایران دارای
 
ماده ۳۳۸ - هر گاه تبعه خارجه در ایران یا در خارجه فوت شود و در ایران دارای
 
مالی باشد دادرس دادگاه بخش محلی که مال متوفی در آنجا واقع‌است به درخواست هر
 
مالی باشد دادرس دادگاه بخش محلی که مال متوفی در آنجا واقع‌است به درخواست هر
خط ۱٬۰۸۰: خط ۱٬۵۱۹:
 
می‌نماید و در صورتی که متوفی وارث یاقائم‌مقام در ایران نداشته باشد بدون
 
می‌نماید و در صورتی که متوفی وارث یاقائم‌مقام در ایران نداشته باشد بدون
 
درخواست هم دادرس پس از اطلاع اقدام به حفظ و تصفیه ترکه می‌نماید.
 
درخواست هم دادرس پس از اطلاع اقدام به حفظ و تصفیه ترکه می‌نماید.
 +
 
ماده ۳۳۹ - دادگاه بخش پس از وصول درخواست ذینفع یا کنسول و به محض اطلاع از فوت
 
ماده ۳۳۹ - دادگاه بخش پس از وصول درخواست ذینفع یا کنسول و به محض اطلاع از فوت
 
در مورد اخیر ماده فوق وقتی را که از تاریخ وصول‌درخواست یا اطلاع متجاوز از ۴۸
 
در مورد اخیر ماده فوق وقتی را که از تاریخ وصول‌درخواست یا اطلاع متجاوز از ۴۸
 
ساعت نباشد برای اقدامات تأمینیه از قبیل مهر و موم و غیره معین کرده کتباً به
 
ساعت نباشد برای اقدامات تأمینیه از قبیل مهر و موم و غیره معین کرده کتباً به
 
کنسول دولت متبوع اطلاع می‌دهد که‌در موقع اقدام به تأمین حضور به هم رساند.
 
کنسول دولت متبوع اطلاع می‌دهد که‌در موقع اقدام به تأمین حضور به هم رساند.
 +
 
عدم حضور کنسول مانع از اقدام نخواهد بود ولی بعداً می‌تواند در محل حاضر شده مهر
 
عدم حضور کنسول مانع از اقدام نخواهد بود ولی بعداً می‌تواند در محل حاضر شده مهر
 
و موم خود را به مهر و موم دادگاه اضافه نماید.
 
و موم خود را به مهر و موم دادگاه اضافه نماید.
 +
 
ماده ۳۴۰ - در صورتی که کنسول دولت متبوع متوفی قبلاً از وفات مطلع شده و امر طوری
 
ماده ۳۴۰ - در صورتی که کنسول دولت متبوع متوفی قبلاً از وفات مطلع شده و امر طوری
 
باشد که تا اطلاع به مأمورین ایران بیم تضییع و تفریط‌تمام یا قسمتی از ترکه برود
 
باشد که تا اطلاع به مأمورین ایران بیم تضییع و تفریط‌تمام یا قسمتی از ترکه برود
 
می‌تواند شخصاً اقدامات موقتی را برای حفظ آن به عمل آورده و وضعیت موقتی را تا
 
می‌تواند شخصاً اقدامات موقتی را برای حفظ آن به عمل آورده و وضعیت موقتی را تا
 
مداخله دادرس دادگاه بخش حفظ‌نماید.
 
مداخله دادرس دادگاه بخش حفظ‌نماید.
 +
 
ماده ۳۴۱ - در موقعی که دادگاه بخش برای مهر و موم تعیین وقت می‌کند باید
 
ماده ۳۴۱ - در موقعی که دادگاه بخش برای مهر و موم تعیین وقت می‌کند باید
 
بلافاصله و منتهی در ظرف یک هفته از تاریخ وصول درخواست یااطلاع یک نفر را برای
 
بلافاصله و منتهی در ظرف یک هفته از تاریخ وصول درخواست یااطلاع یک نفر را برای
 
اداره ترکه معین و معرفی نماید.
 
اداره ترکه معین و معرفی نماید.
 +
 
ماده ۳۴۲ - دادگاه می‌تواند با رعایت ماده ۲۶۴ و با در نظر گرفتن مصلحت و منافع
 
ماده ۳۴۲ - دادگاه می‌تواند با رعایت ماده ۲۶۴ و با در نظر گرفتن مصلحت و منافع
 
ورثه و اشخاص ذینفع هر کس را که طرف اعتماد بداند به سمت‌مدیر ترکه معین کند.
 
ورثه و اشخاص ذینفع هر کس را که طرف اعتماد بداند به سمت‌مدیر ترکه معین کند.
 +
 
اقدامات مدیر ترکه با نظارت دادستان به عمل خواهد آمد.
 
اقدامات مدیر ترکه با نظارت دادستان به عمل خواهد آمد.
 +
 
در نقاطی که اداره تصفیه موجود است مدیر ترکه معین نمی‌شود و این وظیفه به اداره
 
در نقاطی که اداره تصفیه موجود است مدیر ترکه معین نمی‌شود و این وظیفه به اداره
 
تصفیه رجوع می‌شود.
 
تصفیه رجوع می‌شود.
 +
 
ماده ۳۴۳ - مدیر ترکه باید به محض ابلاغ انتصاب خود سه آگهی هر یک به فاصله یک
 
ماده ۳۴۳ - مدیر ترکه باید به محض ابلاغ انتصاب خود سه آگهی هر یک به فاصله یک
 
ماه در مجله رسمی و یکی از روزنامه‌های کثیرالانتشار محل‌و اگر در محل روزنامه
 
ماه در مجله رسمی و یکی از روزنامه‌های کثیرالانتشار محل‌و اگر در محل روزنامه
خط ۱٬۱۰۵: خط ۱٬۵۵۲:
 
معین کنند و رونوشت یاعکس گواهی شده مدارک طلب و حقانیت خود را به او تسلیم
 
معین کنند و رونوشت یاعکس گواهی شده مدارک طلب و حقانیت خود را به او تسلیم
 
نمایند.
 
نمایند.
 +
 
هر گاه میزان ترکه کمتر از هزار ریال باشد آگهی در روزنامه لازم نیست.
 
هر گاه میزان ترکه کمتر از هزار ریال باشد آگهی در روزنامه لازم نیست.
 +
 
ماده ۳۴۴ - پس از تعیین مدیر ترکه دادگاه بخش با حضور دادستان ترکه را تحریر و به
 
ماده ۳۴۴ - پس از تعیین مدیر ترکه دادگاه بخش با حضور دادستان ترکه را تحریر و به
 
او تسلیم می‌نماید.
 
او تسلیم می‌نماید.
 +
 
ماده ۳۴۵ - برای تحریر ترکه روز و ساعت و محل تحریر به دادستان و اشخاص مشروحه
 
ماده ۳۴۵ - برای تحریر ترکه روز و ساعت و محل تحریر به دادستان و اشخاص مشروحه
 
اطلاع داده می‌شود:
 
اطلاع داده می‌شود:
 +
 
۱ - تمام وراث که در ایران حاضر بوده و یا نماینده در آنجا دارند.
 
۱ - تمام وراث که در ایران حاضر بوده و یا نماینده در آنجا دارند.
 +
 
۲ - وصی اگر معلوم و مقیم ایران باشد.
 
۲ - وصی اگر معلوم و مقیم ایران باشد.
 +
 
۳ - کسانی که وصیت به نفع آنها شده اگر معلوم و مقیم ایران بوده و یا در ایران
 
۳ - کسانی که وصیت به نفع آنها شده اگر معلوم و مقیم ایران بوده و یا در ایران
 
نماینده داشته باشند.
 
نماینده داشته باشند.
 +
 
۴ - شریک متوفی اگر باشد در صورتی که در ایران حاضر بوده یا نماینده داشته باشد.
 
۴ - شریک متوفی اگر باشد در صورتی که در ایران حاضر بوده یا نماینده داشته باشد.
 +
 
۵ - کنسول دولت متبوع متوفی.
 
۵ - کنسول دولت متبوع متوفی.
 +
 
ماده ۳۴۶ - غیبت اشخاصی که اعلامنامه مندرج در ماده فوق برای آنها فرستاده شده
 
ماده ۳۴۶ - غیبت اشخاصی که اعلامنامه مندرج در ماده فوق برای آنها فرستاده شده
 
مانع از تحریر ترکه نخواهد بود ولی در صورتی که کنسول‌دولت متبوع متوفی در موقع
 
مانع از تحریر ترکه نخواهد بود ولی در صورتی که کنسول‌دولت متبوع متوفی در موقع
 
تحریر ترکه حاضر نباشد مراتب در صورتمجلس قید و رونوشتی از آن برای کنسول فرستاده
 
تحریر ترکه حاضر نباشد مراتب در صورتمجلس قید و رونوشتی از آن برای کنسول فرستاده
 
می‌شود.
 
می‌شود.
 +
 
ماده ۳۴۷ - به صورت ریز ترکه باید صورتی از اموال غیر منقول که در ایران واقع است
 
ماده ۳۴۷ - به صورت ریز ترکه باید صورتی از اموال غیر منقول که در ایران واقع است
 
با تعیین بهای تقریبی آنها پیوست شود.
 
با تعیین بهای تقریبی آنها پیوست شود.
 +
 
ماده ۳۴۸ - در صورتی که ورثه یا وصی متوفی یا قائم‌مقام قانونی آنها حاضر شوند
 
ماده ۳۴۸ - در صورتی که ورثه یا وصی متوفی یا قائم‌مقام قانونی آنها حاضر شوند
 
برابر بهای ترکه تأمین دهند که هر گاه در مدت یک سال از تاریخ‌انتشار اولین آگهی
 
برابر بهای ترکه تأمین دهند که هر گاه در مدت یک سال از تاریخ‌انتشار اولین آگهی
خط ۱٬۱۲۷: خط ۱٬۵۸۵:
 
آنها ثابت گردد از عهده برآیند ترکه پس از وضع‌هزینه آگهی‌ها و هزینه‌های دیگر
 
آنها ثابت گردد از عهده برآیند ترکه پس از وضع‌هزینه آگهی‌ها و هزینه‌های دیگر
 
قانونی که به عمل آمده‌است به تصرف آنها داده می‌شود.
 
قانونی که به عمل آمده‌است به تصرف آنها داده می‌شود.
 +
 
ماده ۳۴۹ - تأمین ممکن است به وسیله تودیع وجه نقد یا وثیقه دادن اموال منقول و
 
ماده ۳۴۹ - تأمین ممکن است به وسیله تودیع وجه نقد یا وثیقه دادن اموال منقول و
 
یا غیر منقول یا دادن ضامن معتبر به عمل آید و نیز ممکن‌است درخواست‌کننده از همان
 
یا غیر منقول یا دادن ضامن معتبر به عمل آید و نیز ممکن‌است درخواست‌کننده از همان
 
اموال متوفی تأمین بدهد.
 
اموال متوفی تأمین بدهد.
 +
 
قبول یا رد تأمین منوط به نظر دادگاهی است که مدیر ترکه را تعیین نموده‌است.
 
قبول یا رد تأمین منوط به نظر دادگاهی است که مدیر ترکه را تعیین نموده‌است.
 +
 
ماده ۳۵۰ - مدیر ترکه با اجازه دادگاه بخش می‌تواند به ورثه متوفی که در حال
 
ماده ۳۵۰ - مدیر ترکه با اجازه دادگاه بخش می‌تواند به ورثه متوفی که در حال
 
استیصال و مقیم در ایران هستند تا موقع تصفیه ماترک مبلغی که برای‌معیشت آنها
 
استیصال و مقیم در ایران هستند تا موقع تصفیه ماترک مبلغی که برای‌معیشت آنها
 
ضروری باشد بپردازد.
 
ضروری باشد بپردازد.
 +
 
در موردی که اداره تصفیه وظیفه امین ترکه را انجام می‌دهد اجازه دادگاه بخش لازم
 
در موردی که اداره تصفیه وظیفه امین ترکه را انجام می‌دهد اجازه دادگاه بخش لازم
 
نیست.
 
نیست.
 +
 
ماده ۳۵۱ - پس از انقضاء مدت مذکور در ماده ۳۴۳ مدیر ترکه وقتی را برای رسیدگی به
 
ماده ۳۵۱ - پس از انقضاء مدت مذکور در ماده ۳۴۳ مدیر ترکه وقتی را برای رسیدگی به
 
دعاوی و مطالبات معین کرده به ورثه یا وصی یا قائم‌مقام‌قانونی آنها و کنسول دولت
 
دعاوی و مطالبات معین کرده به ورثه یا وصی یا قائم‌مقام‌قانونی آنها و کنسول دولت
خط ۱٬۱۴۳: خط ۱٬۶۰۶:
 
صورتی که‌اشخاص نامبرده اصلاً نباشند یا در ایران نباشند به کنسول یا سایر
 
صورتی که‌اشخاص نامبرده اصلاً نباشند یا در ایران نباشند به کنسول یا سایر
 
نمایندگان سیاسی دولت متبوع متوفی تسلیم می‌نماید.
 
نمایندگان سیاسی دولت متبوع متوفی تسلیم می‌نماید.
 +
 
ماده ۳۵۲ - اشخاصی که مدعی حقی بر ترکه بوده و دعوی آنها از طرف مدیر ترکه و
 
ماده ۳۵۲ - اشخاصی که مدعی حقی بر ترکه بوده و دعوی آنها از طرف مدیر ترکه و
 
دادستان یا مدیر تصفیه تصدیق نشده باشد می‌توانند دعوی‌خود را در دادگاه صلاحیتدار
 
دادستان یا مدیر تصفیه تصدیق نشده باشد می‌توانند دعوی‌خود را در دادگاه صلاحیتدار
 
اقامه یا تعقیب نمایند.
 
اقامه یا تعقیب نمایند.
 +
 
انقضاء مدت مقرر در ماده ۳۴۳ موجب سقوط حق اشخاصی که در ظرف مدت حق خود را مطالبه
 
انقضاء مدت مقرر در ماده ۳۴۳ موجب سقوط حق اشخاصی که در ظرف مدت حق خود را مطالبه
 
نکرده‌اند نمی‌باشد.
 
نکرده‌اند نمی‌باشد.
 +
 
ماده ۳۵۳ - اگر نسبت به ترکه متوفی قرار تأمین صادر شده باشد تسلیم اموال به
 
ماده ۳۵۳ - اگر نسبت به ترکه متوفی قرار تأمین صادر شده باشد تسلیم اموال به
 
اشخاص مذکور در ماده ۳۵۱ با رعایت قرار دادگاه خواهد آمد.
 
اشخاص مذکور در ماده ۳۵۱ با رعایت قرار دادگاه خواهد آمد.
 +
 
ماده ۳۵۴ - هر گاه متوفی بازرگان بوده و به موجب حکم دادگاه ورشکستگی او قبل یا
 
ماده ۳۵۴ - هر گاه متوفی بازرگان بوده و به موجب حکم دادگاه ورشکستگی او قبل یا
 
بعد از فوت اعلام شود اداره تصفیه امور او تابع مقررات راجع‌به تصفیه امور بازرگان
 
بعد از فوت اعلام شود اداره تصفیه امور او تابع مقررات راجع‌به تصفیه امور بازرگان
 
متوقف است.
 
متوقف است.
 +
 
ماده ۳۵۵ - رسیدگی به دعاوی راجع به ترکه اتباع خارجه در ایران از صلاحیت دادگاه
 
ماده ۳۵۵ - رسیدگی به دعاوی راجع به ترکه اتباع خارجه در ایران از صلاحیت دادگاه
 
ایران است.
 
ایران است.
 +
 
ماده ۳۵۶ - تصدیق صادره از مقامات صلاحیتدار کشور متوفی راجع به وراثت اتباع
 
ماده ۳۵۶ - تصدیق صادره از مقامات صلاحیتدار کشور متوفی راجع به وراثت اتباع
 
خارجه با انحصار آن پس از احراز اعتبار آن در دادگاه ایران ازحیث صدور و رعایت
 
خارجه با انحصار آن پس از احراز اعتبار آن در دادگاه ایران ازحیث صدور و رعایت
 
مقررات مربوطه به اعتبار اسناد تنظیم شده در خارجه قابل ترتیب اثر خواهد بود.
 
مقررات مربوطه به اعتبار اسناد تنظیم شده در خارجه قابل ترتیب اثر خواهد بود.
 +
 
ماده ۳۵۷ - اگر تبعه خارجه که در ایران فوت شده مسافر موقتی باشد اشیاء متعلق به
 
ماده ۳۵۷ - اگر تبعه خارجه که در ایران فوت شده مسافر موقتی باشد اشیاء متعلق به
 
او فوراً به کنسول دولت متبوع او تسلیم می‌شود.
 
او فوراً به کنسول دولت متبوع او تسلیم می‌شود.
 +
 
ماده ۳۵۸ - از هزینه‌هایی که برای اداره کردن ترکه می‌شود باید صورت کاملی به
 
ماده ۳۵۸ - از هزینه‌هایی که برای اداره کردن ترکه می‌شود باید صورت کاملی به
 
دادستان داده شود.
 
دادستان داده شود.
 +
 
ماده ۳۵۹ - حقوقی که به موجب این فصل برای کنسولها یا نمایندگان سیاسی خارجه مقرر
 
ماده ۳۵۹ - حقوقی که به موجب این فصل برای کنسولها یا نمایندگان سیاسی خارجه مقرر
 
شده مربوط به کنسول یا نماینده سیاسی دولی است که‌در خاک آن دول نسبت به کنسولها
 
شده مربوط به کنسول یا نماینده سیاسی دولی است که‌در خاک آن دول نسبت به کنسولها
 
یا نمایندگان سیاسی ایران معامله متقابله بشود.
 
یا نمایندگان سیاسی ایران معامله متقابله بشود.
فصل دهم - در تصدیق انحصار وراثت
+
 
 +
=== - فصل دهم - در تصدیق انحصار وراثت ===
 
ماده ۳۶۰ - در صورتی که وراث متوفی یا سایر اشخاص ذینفع بخواهند تصدیق انحصار
 
ماده ۳۶۰ - در صورتی که وراث متوفی یا سایر اشخاص ذینفع بخواهند تصدیق انحصار
 
وراثت تحصیل کنند درخواست‌نامه کتبی مشتمل بر نام ومشخصات درخواست‌کننده و متوفی
 
وراثت تحصیل کنند درخواست‌نامه کتبی مشتمل بر نام ومشخصات درخواست‌کننده و متوفی
 
و ورثه و اقامتگاه آنها و نسبت بین متوفی و وارث تنظیم نموده به دادگاه تسلیم
 
و ورثه و اقامتگاه آنها و نسبت بین متوفی و وارث تنظیم نموده به دادگاه تسلیم
 
می‌نماید.
 
می‌نماید.
 +
 
ماده ۳۶۱ - دادگاه بخش درخواست نامبرده را سه دفعه پی در پی ماهی یک مرتبه آگهی
 
ماده ۳۶۱ - دادگاه بخش درخواست نامبرده را سه دفعه پی در پی ماهی یک مرتبه آگهی
 
می‌نماید.
 
می‌نماید.
 +
 
ماده ۳۶۲ - پس از انقضاء سه ماه از تاریخ نشر اولین آگهی در صورتی که معترض نبود
 
ماده ۳۶۲ - پس از انقضاء سه ماه از تاریخ نشر اولین آگهی در صورتی که معترض نبود
 
دادگاه تمام ادله و اسناد درخواست‌کننده تصدیق را از برگ‌شناسنامه و گواهی گواه و
 
دادگاه تمام ادله و اسناد درخواست‌کننده تصدیق را از برگ‌شناسنامه و گواهی گواه و
خط ۱٬۱۷۸: خط ۱٬۶۵۳:
 
و به معترض و درخواست‌کننده تصدیق اطلاع می‌دهد و در جلسه پس از رسیدگی حکم
 
و به معترض و درخواست‌کننده تصدیق اطلاع می‌دهد و در جلسه پس از رسیدگی حکم
 
خواهدداد و این حکم قابل پژوهش و فرجام است.
 
خواهدداد و این حکم قابل پژوهش و فرجام است.
 +
 
ماده ۳۶۳ - دادگاه بخش می‌تواند گواه‌ها را احضار کرده و گواهی آنان را استماع
 
ماده ۳۶۳ - دادگاه بخش می‌تواند گواه‌ها را احضار کرده و گواهی آنان را استماع
 
کند. چنانچه گواه در خارج از مقر دادگاه ساکن باشد تحقیق از گواه به‌وسیله دادگاه
 
کند. چنانچه گواه در خارج از مقر دادگاه ساکن باشد تحقیق از گواه به‌وسیله دادگاه
 
محل اقامت گواه یا نزدیکترین دادگاه محل اقامت گواه به عمل خواهد آمد.
 
محل اقامت گواه یا نزدیکترین دادگاه محل اقامت گواه به عمل خواهد آمد.
 +
 
ماده ۳۶۴ - در صورتی که بهای ترکه بیش از یک هزار ریال نباشد انتشار آگهی مذکور
 
ماده ۳۶۴ - در صورتی که بهای ترکه بیش از یک هزار ریال نباشد انتشار آگهی مذکور
 
در ماده ۳۶۱ به عمل نخواهد آمد و دادگاه به ادله و اسناد واظهارات گواه‌های
 
در ماده ۳۶۱ به عمل نخواهد آمد و دادگاه به ادله و اسناد واظهارات گواه‌های
 
درخواست‌کننده رسیدگی کرده و درخواست تصدیق را به حسب اقتضاء دلایل قبول یا رد
 
درخواست‌کننده رسیدگی کرده و درخواست تصدیق را به حسب اقتضاء دلایل قبول یا رد
 
می‌نماید.
 
می‌نماید.
 +
 
ماده ۳۶۵ - در صورتی که به واسطه معلوم نبودن ورثه یا برای تصفیه ترکه و غیره
 
ماده ۳۶۵ - در صورتی که به واسطه معلوم نبودن ورثه یا برای تصفیه ترکه و غیره
 
قبلاً برای معرفی ورثه آگهی شده باشد صدور تصدیق انحصاروراثت محتاج به آگهی جدید
 
قبلاً برای معرفی ورثه آگهی شده باشد صدور تصدیق انحصاروراثت محتاج به آگهی جدید
 
نبوده و در صورت درخواست هر یک از ورثه یا اشخاص ذینفع تصدیق انحصار وراثت صادر
 
نبوده و در صورت درخواست هر یک از ورثه یا اشخاص ذینفع تصدیق انحصار وراثت صادر
 
خواهد شد.
 
خواهد شد.
 +
 
ماده ۳۶۶ - رأی دادگاه دائر به رد درخواست تصدیق قابل پژوهش و فرجام است.
 
ماده ۳۶۶ - رأی دادگاه دائر به رد درخواست تصدیق قابل پژوهش و فرجام است.
 +
 
ماده ۳۶۷ - در کلیه موارد که دادستان تشخیص دهد که متوفی بلاوارث بوده و درخواست
 
ماده ۳۶۷ - در کلیه موارد که دادستان تشخیص دهد که متوفی بلاوارث بوده و درخواست
 
اشخاص برای صدور تصدیق بی‌اساس است می‌تواند به‌درخواست تصدیق وراثت اعتراض نماید
 
اشخاص برای صدور تصدیق بی‌اساس است می‌تواند به‌درخواست تصدیق وراثت اعتراض نماید
خط ۱٬۱۹۵: خط ۱٬۶۷۵:
 
موردی هم که تصدیق‌مسبوق به آگهی نبوده‌است اعتراض کند و در هر حال دادستان حق
 
موردی هم که تصدیق‌مسبوق به آگهی نبوده‌است اعتراض کند و در هر حال دادستان حق
 
دارد از رأی دادگاه پژوهش و فرجام بخواهد.
 
دارد از رأی دادگاه پژوهش و فرجام بخواهد.
 +
 
ماده ۳۶۸ - مادامی که برای محجور قیم و برای غائب امین معین نشده دادستان
 
ماده ۳۶۸ - مادامی که برای محجور قیم و برای غائب امین معین نشده دادستان
 
می‌تواند به نام محجور و غائب به درخواست تصدیق انحصاروراثت اعتراض نماید.
 
می‌تواند به نام محجور و غائب به درخواست تصدیق انحصاروراثت اعتراض نماید.
 +
 
ماده ۳۶۹ - در مورد ماده ۳۶۴ اشخاص ذینفع می‌توانند به درخواست تصدیق و همچنین به
 
ماده ۳۶۹ - در مورد ماده ۳۶۴ اشخاص ذینفع می‌توانند به درخواست تصدیق و همچنین به
 
تصدیقی که در موضوع وراثت صادر می‌شود اعتراض‌نمایند و رأی دادگاه در این خصوص
 
تصدیقی که در موضوع وراثت صادر می‌شود اعتراض‌نمایند و رأی دادگاه در این خصوص
 
قابل پژوهش و فرجام است.
 
قابل پژوهش و فرجام است.
 +
 
ماده ۳۷۰ - اشخاصی که تصدیق انحصار وراثت تحصیل کرده‌اند می‌توانند مطابق تصدیق
 
ماده ۳۷۰ - اشخاصی که تصدیق انحصار وراثت تحصیل کرده‌اند می‌توانند مطابق تصدیق
 
نامبرده ترکه و مطالبات متوفی را از کسانی که مدیون یامتصرف مال متوفی هستند
 
نامبرده ترکه و مطالبات متوفی را از کسانی که مدیون یامتصرف مال متوفی هستند
خط ۱٬۲۰۶: خط ۱٬۶۸۹:
 
محسوب خواهند شد و مدعی نامبرده حق رجوع به شخص یا اشخاصی خواهند داشت که طلب
 
محسوب خواهند شد و مدعی نامبرده حق رجوع به شخص یا اشخاصی خواهند داشت که طلب
 
متوفی راوصول و یا مال متعلق به او را دریافت نموده‌اند.
 
متوفی راوصول و یا مال متعلق به او را دریافت نموده‌اند.
 +
 
ماده ۳۷۱ - مدیون که بدهی خود را به وراث متوفی می‌دهد می‌تواند رونوشت گواهی شده
 
ماده ۳۷۱ - مدیون که بدهی خود را به وراث متوفی می‌دهد می‌تواند رونوشت گواهی شده
 
انحصار وراثت را از وارث بخواهد.
 
انحصار وراثت را از وارث بخواهد.
 +
 
ماده ۳۷۲ - در تصدیق انحصار وراثت باید نسبتی که وارث یا ورثه به مورث خود دارند
 
ماده ۳۷۲ - در تصدیق انحصار وراثت باید نسبتی که وارث یا ورثه به مورث خود دارند
 
از متروکات به نحو اشاعه معین شود.
 
از متروکات به نحو اشاعه معین شود.
 +
 
ماده ۳۷۳ - در تصدیق انحصار وراثت به درخواست ورثه دادگاه حصه هر یک از ورثه را
 
ماده ۳۷۳ - در تصدیق انحصار وراثت به درخواست ورثه دادگاه حصه هر یک از ورثه را
 
معین می‌نماید.
 
معین می‌نماید.
 +
 
ماده ۳۷۴ - در صورتی که ورثه بخواهند ملک غیر منقولی که به نام مورث ثبت شده‌است
 
ماده ۳۷۴ - در صورتی که ورثه بخواهند ملک غیر منقولی که به نام مورث ثبت شده‌است
 
به نام آنها ثبت گردد باید تصدیق انحصار وراثت یارونوشت گواهی شده آن را که مشتمل
 
به نام آنها ثبت گردد باید تصدیق انحصار وراثت یارونوشت گواهی شده آن را که مشتمل
 
بر تعیین سهام باشد به اداره ثبت تسلیم نمایند.
 
بر تعیین سهام باشد به اداره ثبت تسلیم نمایند.
باب هفتم - در هزینه
+
 
 +
== باب هفتم - در هزینه ==
 
ماده ۳۷۵ - هزینه رسیدگی به امور حسبی منحصر به موارد زیر بوده و در هر مورد موقع
 
ماده ۳۷۵ - هزینه رسیدگی به امور حسبی منحصر به موارد زیر بوده و در هر مورد موقع
 
درخواست بیست ریال گرفته می‌شود:
 
درخواست بیست ریال گرفته می‌شود:
 
۱ - درخواست تسلیم اموال غائب به ورثه.
 
۱ - درخواست تسلیم اموال غائب به ورثه.
 +
 
۲ - درخواست حکم موت فرضی.
 
۲ - درخواست حکم موت فرضی.
 +
 
۳ - درخواست پژوهش از رد درخواست حکم موت فرضی.
 
۳ - درخواست پژوهش از رد درخواست حکم موت فرضی.
 +
 
۴ - درخواست مهر و موم ترکه.
 
۴ - درخواست مهر و موم ترکه.
 +
 
۵ - درخواست برداشتن مهر و موم ترکه.
 
۵ - درخواست برداشتن مهر و موم ترکه.
 +
 
۶ - درخواست تحریر ترکه.
 
۶ - درخواست تحریر ترکه.
 +
 
۷ - درخواست تصفیه ترکه.
 
۷ - درخواست تصفیه ترکه.
 +
 
۸ - درخواست تقسیم ترکه.
 
۸ - درخواست تقسیم ترکه.
 +
 
۹ - درخواست تصدیق انحصار وراثت.
 
۹ - درخواست تصدیق انحصار وراثت.
 +
 
ماده ۳۷۶ - درخواست‌هایی که دادستان از دادگاه می‌نماید و همچنین اقداماتی که
 
ماده ۳۷۶ - درخواست‌هایی که دادستان از دادگاه می‌نماید و همچنین اقداماتی که
 
دادگاه بدون درخواست مکلف به انجام آن است هزینه ندارد.
 
دادگاه بدون درخواست مکلف به انجام آن است هزینه ندارد.
 +
 
ماده ۳۷۷ - هزینه آگهی تصدیق انحصار وراثت از درخواست‌کننده گرفته می‌شود و هزینه
 
ماده ۳۷۷ - هزینه آگهی تصدیق انحصار وراثت از درخواست‌کننده گرفته می‌شود و هزینه
 
حفظ و اداره ترکه و تحریر و تصفیه و تقسیم ترکه از ترکه‌برداشته می‌شود.
 
حفظ و اداره ترکه و تحریر و تصفیه و تقسیم ترکه از ترکه‌برداشته می‌شود.
 +
 
ماده ۳۷۸ - وزیر دادگستری مجاز است آیین‌نامه‌های لازم برای اجرای این قانون را
 
ماده ۳۷۸ - وزیر دادگستری مجاز است آیین‌نامه‌های لازم برای اجرای این قانون را
 
تهیه و به موقع اجرا بگذارد.
 
تهیه و به موقع اجرا بگذارد.
 +
 
این قانون که مشتمل بر سیصد و هفتاد و هشت ماده‌است در جلسه دوم تیر ماه یک هزار
 
این قانون که مشتمل بر سیصد و هفتاد و هشت ماده‌است در جلسه دوم تیر ماه یک هزار
 
و سیصد و نوزده به تصویب مجلس شورای ملی رسید.
 
و سیصد و نوزده به تصویب مجلس شورای ملی رسید.
رییس مجلس شورای ملی - حسن اسفندیاری
+
 
 +
رییس مجلس شورای ملی - '''حسن اسفندیاری'''
 +
 
 +
[[رده:مجلس شورای ملی قوانین دوره قانونگذاری دوازدهم - ۳ آبان ۱۳۱۸ تا ۹ آبان ۱۳۲۰]]

نسخهٔ ‏۶ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۳۰

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری دوازدهم

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری دوازدهم
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری دوازدهم


قانون امور حسبی - مصوب دوم تیر ماه ۱۳۱۹

باب اول - در کلیات

ماده ۱ - امور حسبی اموری است که دادگاه‌ها مکلفند نسبت به آن امور اقدام نموده و تصمیمی اتخاذ نمایند بدون اینکه رسیدگی به آنها متوقف بروقوع اختلاف و منازعه بین اشخاص و اقامه دعوی از طرف آنها باشد.

ماده ۲ - رسیدگی به امور حسبی تابع مقررات این باب می‌باشد مگر آنکه خلاف آن مقرر شده باشد.

ماده ۳ - رسیدگی به امور حسبی در دادگاه‌های حقوقی به عمل می‌آید.

ماده ۴ - در موضوعات حسبی هر گاه امری در خارج از مقر دادگاهی که کار در آنجا مطرح است باید انجام شود دادگاه مزبور می‌تواند انجام آن امر رابه دادگاهی که کار در حوزه آن باید بشود ارجاع نماید و در این صورت دادگاه نامبرده امر ارجاع شده را انجام و نتیجه را به دادگاه ارجاع‌کننده امر می‌فرستد.

ماده ۵ - مقررات راجع به نیابت قضایی که در آیین دادرسی مدنی ذکر شده شامل امور حسبی خواهد بود.

ماده ۶ - در صورتی که دو یا چند دادگاه برای رسیدگی به موضوعی صالح باشند دادگاهی که بدواً به آن رجوع شده‌است رسیدگی می‌نماید.

ماده ۷ - در صورت حدوث اختلاف در صلاحیت دادگاه‌ها رفع اختلاف به ترتیب مقرر در آیین دادرسی مدنی به عمل می‌آید.

ماده ۸ - دادرس باید در موارد زیر از مداخله در امور حسبی خودداری کند:

۱ - اموری که در آنها ذینفع است.

۲ - امور راجع به زوجه خود (‌زوجه‌ای که در عده طلاق رجعی است در حکم زوجه‌است).

۳ - امور اقرباء نسبی و سببی خود در درجه یک و دو از طبقه اول و درجه یک از طبقه دوم.

۴ - امور راجع به اشخاصی که سمت ولایت یا قیمومت یا نمایندگی نسبت به آنها دارد.

ماده ۹ - در موارد خودداری دادرس هر گاه در آن حوزه دادرس صلاحیتدار برای رسیدگی نباشد رسیدگی به دادگاه نزدیکتر ارجاع می‌شود.

ماده ۱۰ - در موارد ماده ۷ دادرس باید از رسیدگی خودداری نماید ولی اشخاص ذینفع نمی‌توانند به استناد این ماده دادرس را رد نمایند.

ماده ۱۱ - عدم صلاحیت محلی دادگاه یا خودداری دادرس از مداخله در خصوص امری رافع آثار قانونی اقدام یا تصمیمی که به عمل آمده است‌نخواهد بود.

ماده ۱۲ - روزهای تعطیل مانع از رجوع به دادرس در امور حسبی نیست ولی دادرس می‌تواند رسیدگی را در روزهای تعطیل به تأخیر اندازد مگراینکه امر از امور فوری باشد.

ماده ۱۳ - درخواست در امور حسبی ممکن است کتبی یا زبانی باشد - درخواست زبانی در صورتمجلس نوشته شده و به امضاء درخواست‌کننده‌می‌رسد.

ماده ۱۴ - در امور حسبی دادرس باید هر گونه بازجویی و اقدامی که برای اثبات قضیه لازم است به عمل آورد هر چند درخواستی از دادرس نسبت‌به آن اقدام نشده باشد و در تمام مواقع رسیدگی می‌تواند دلائلی که مورد استناد واقع می‌شود قبول نماید.

ماده ۱۵ - اشخاص ذینفع می‌توانند شخصاً در دادگاه حاضر شوند یا نماینده بفرستند و نیز می‌توانند کسی را به سمت مشاور همراه خود به دادگاه‌بیاورند و در صورتی که نماینده به دادگاه فرستاده شود نمایندگی او باید نزد دادرس محرز شود.

تبصره - نماینده اعم از وکلاء دادگستری یا غیر آنها است.

ماده ۱۶ - حساب مواعد به ترتیبی است که در آیین دادرسی مدنی ذکر شده و اگر روز آخر موعد مصادف با تعطیل شود آخر موعد روز بعد از تعطیل‌خواهد بود.

ماده ۱۷ - در مهلت‌هایی که مسافت رعایت می‌شود ترتیب آن مطابق مقررات آیین دادرسی مدنی راجع به مسافت است.

ماده ۱۸ - اشخاص ذینفع می‌توانند پرونده‌های امور حسبی را ملاحظه نموده و از محتویات آن رونوشت گواهی شده یا گواهی نشده از دفتر دادگاه‌بگیرند.

ماده ۱۹ - هر گاه ضمن رسیدگی به امور حسبی دعوایی از طرف اشخاص ذینفع حادث شود که رسیدگی به امور حسبی متوقف به تعیین تکلیف‌نسبت به آن دعوی باشد دادرس در صورت درخواست دستور موقتی در موضوع آن دعوی مطابق مقررات دادرسی فوری صادر می‌نماید.

ماده ۲۰ - اقدام و دخالت دادستان در امور حسبی مخصوص به مواردی است که در قانون تصریح شده‌است.

ماده ۲۱ - در مواردی که دادستان مکلف به اقدامی می‌باشد اقدام به عهده دادسرای دادگاه شهرستانی است که رسیدگی در حوزه آن دادگاه به عمل‌می‌آید.

ماده ۲۲ - دادرس پس از تمام شد بازجویی و رسیدگی منتهی در ظرف دو روز تصمیم خود را اعلام می‌نماید.

ماده ۲۳ - تصمیم دادرس باید موجه و مدلل باشد.

ماده ۲۴ - در مواردی که تصمیمات دادگاه باید ابلاغ شود ترتیب ابلاغ مانند مقررات آیین دادرسی مدنی است.

ماده ۲۵ - در صورتی که ابلاغ در کشور بیگانه باید به عمل آید دادرس می‌تواند ترتیب سهل‌تری برای ابلاغ در نظر گرفته و دستور دهد.

ماده ۲۶ - هر گاه شخصی که تصمیم دادگاه باید به او ابلاغ شود در دادگاه حاضر باشد تصمیم دادگاه به او اعلام و این عمل ابلاغ محسوب است ورونوشت نیز به او داده می‌شود.

ماده ۲۷ - تصمیم دادگاه در امور حسبی قابل پژوهش و فرجام نیست جز آنچه در قانون تصریح شده باشد.

ماده ۲۸ - مرجع شکایت پژوهشی از تصمیمات قابل پژوهش در امور حسبی دادگاهی است که مطابق آیین دادرسی مدنی صلاحیت رسیدگی‌پژوهشی به احکام دادگاه صادرکننده تصمیم در مورد دعاوی دارد.

ماده ۲۹ - مدت پژوهش همان است که برای پژوهش احکام در آیین دادرسی مدنی مقرر شده.

ماده ۳۰ - در صورتی که پژوهش خواه اثبات کند که پژوهش نخواستن او در موعد به واسطه عذر موجه بوده و در ظرف ده روز از تاریخ رفع عذرپژوهش بخواهد دادگاهی که مرجع رسیدگی پژوهش است می‌تواند مهلت پژوهش را تجدید نماید مشروط به اینکه از تاریخ انقضاء مدت پژوهش بیش‌از شش ماه نگذشته باشد.

ماده ۳۱ - مهلت جدید نباید بیش از موعد پژوهشی باشد و درخواست تجدید مهلت بیش از یک دفعه پذیرفته نیست.

ماده ۳۲ - شکایت پژوهشی به دفتر دادگاهی که صادرکننده تصمیم مورد شکایت بوده داده می‌شود و دفتر نامبرده باید فوراً شکایت‌نامه را ثبت ورسید آن را به شاکی داده و منتهی در ظرف دو روز شکایت‌نامه پژوهشی را با برگهای مربوط به آن دادگاهی که مرجع رسیدگی پژوهشی است بفرستد.

ماده ۳۳ - شکایت پژوهشی ممکن است شفاهی باشد در این صورت شکایت نامبرده در صورتمجلس دادگاه درج و به امضاء شاکی و دادرس‌می‌رسد و این صورتمجلس با برگهای مربوطه به دادگاه مرجع رسیدگی پژوهشی فرستاده خواهد شد.

ماده ۳۴ - شکایت پژوهشی ممکن است مبنی بر جهات یا ادله جدید باشد.

ماده ۳۵ - شکایت پژوهشی موجب تعویق اجراء تصمیم مورد شکایت نمی‌شود مگر اینکه دادگاهی که رسیدگی پژوهشی می‌کند قرار تأخیر اجرای‌آن را بدهد.

ماده ۳۶ - تصمیم دادگاه استان به اتفاق یا به اکثریت آراء معلوم می‌شود.

ماده ۳۷ - دادگاهی که رسیدگی پژوهشی می‌نماید هر گونه رسیدگی و تحقیقی که مفید و لازم بداند بدون احتیاج به درخواست به عمل می‌آورد وپس از رسیدگی اگر تصمیم مورد شکایت را صحیح بداند آن را تأیید و چنانچه نقصی در تصمیم نامبرده مشاهده کند موافق نظر خود آن را تکمیل‌می‌نماید و هر گاه تصمیم مورد شکایت را صحیح نداند آن را الغاء نموده و تصمیم مقتضی را اعلام می‌نماید.

ماده ۳۸ - هر گاه در تصمیم دادگاه اشتباهی در حساب یا سهو قلم یا اشتباهات دیگری رخ دهد مثل از قلم افتادن نام یکی از اشخاص ذینفع یا زیادشدن نامی مادام که آن تصمیم به وسیله شکایت به دادگاه بالاتر از دادگاه خارج نشده باشد دادگاه صادرکننده تصمیم مستقلاً یا به درخواست یکی ازاشخاص ذینفع آن را تصحیح می‌نماید و این تصحیح زیر تصمیم دادگاه یا برگ دیگری که پیوست آن می‌شود نوشته خواهد شد. دادن رونوشت ازتصمیم دادگاه بدون پیوست نامبرده ممنوع است.

تصحیح به اشخاصی که تصمیم دادگاه باید ابلاغ شود ابلاغ می‌شود و در مواردی که تصمیم دادگاه قابل پژوهش است تصحیح آن هم در مدت مقرر برای‌پژوهش قابل پژوهش خواهد بود.

ماده ۳۹ - هر گاه تصمیم دادگاه از اعتبار افتاده باشد تصحیح هم از اعتبار خواهد افتاد.

ماده ۴۰ - هر گاه دادگاه رأساً یا بر حسب تذکر به خطاء تصمیم خود برخورد در صورتی که آن تصمیم قابل پژوهش نباشد می‌تواند آن را تغییر دهد.

ماده ۴۱ - تصمیمی که در زمینه درخواستی به عمل آمده‌است تغییر آن هم محتاج به درخواست است.

ماده ۴۲ - هر گاه در استنباط از مواد قانون بین دادرسهایی که رسیدگی پژوهشی می‌کنند اختلاف نظر باشد دادگاهی که به امر حسبی رسیدگی‌پژوهشی می‌نماید می‌تواند به توسط دادستان دیوان کشور نظر هیأت عمومی دیوان کشور را بخواهد و در این صورت دادگاه نظر خود را با دلائل آن‌برای دادستان دیوان کشور می‌فرستد و پس از آنکه دیوان کشور نظر خود را اعلام کرد دادگاه مکلف است مطابق آن عمل نماید.

ماده ۴۳ - دادستان دیوان کشور از هر طریقی که مطلع به سوء استنباط از مواد این قانون در دادگاه‌ها بشود یا به اختلاف نظر دادگاه‌ها راجع به امورحسبی اطلاع حاصل کند که مهم و مؤثر باشد نظر هیأت عمومی دیوان کشور را خواسته و به وزارت دادگستری اطلاع می‌دهد که به دادگاه‌ها ابلاغ شودو دادگاه‌ها مکلفند بر طبق نظر مزبور رفتار نمایند.

ماده ۴۴ - کسانی که تصمیم دادگاه را در امور حسبی برای خود مضر بدانند می‌توانند بر آن اعتراض نمایند خواه تصمیم از دادگاه نخست صادر شده‌و یا از دادگاه پژوهشی باشد و حکمی که در نتیجه اعتراض صادر می‌شود قابل پژوهش و فرجام است.

ماده ۴۵ - مقررات آیین دادرسی مدنی راجع به نظم جلسه رسیدگی شامل امور حسبی نیز خواهد بود.

ماده ۴۶ - در امور حسبی اگر دادرس آشنا به زبان اشخاص باشد ملزم به مداخله دادن مترجم نیست و در صورت احتیاج به مترجم دادرس می‌تواندکسی که طرف اعتماد او است برای ترجمه انتخاب نماید.

مترجم نباید از اشخاص مذکور در ماده ۸ انتخاب شود.

ماده ۴۷ - در مورد دعوی خیانت یا عدم لیاقت و سایر موجبات عزل وصی یا قیم یا ضم امین ترتیب رسیدگی مطابق مقررات این قانون است وحکمی که در این خصوص صادر می‌شود مطابق آیین دادرسی مدنی قابل پژوهش و فرجام است.

باب دوم - در قیمومت

فصل اول - صلاحیت دادگاه قیمومت

ماده ۴۸ - امور قیمومت راجع به دادگاه شهرستانی است که اقامتگاه محجور در حوزه آن دادگاه است و اگر محجور در ایران اقامتگاه نداشته باشددادگاهی که محجور در حوزه آن دادگاه سکنی دارد برای امور قیمومت صالح است.

ماده ۴۹ - هر گاه محجور در خارج ایران اقامت یا سکنی داشته باشد امور قیمومت راجع به دادگاه شهرستان تهران است.

ماده ۵۰ - در صورتی که محجور در خارج ایران اقامت یا سکنی دارد و مطابق ماده ۱۲۲۸ قانون مدنی مأمور کنسولی ایران قیم موقت برای محجورمعین نماید اگر دادگاه تهران تصمیم مأمور کنسولی را تنفیذ نکند تعیین قیم با دادگاه نامبرده خواهد بود.

ماده ۵۱ - در صورتی که متوفی دارای صغاری باشد که اقامتگاه آنها مختلف است دادگاهی که برای یک نفر از صغار بدواً تعیین قیم کرده است‌می‌تواند برای صغاری هم که در حوزه آن دادگاه اقامت ندارند قیم معین نماید و اگر قیم معین نشده باشد دادگاهی که کوچک‌ترین صغیر در حوزه آن‌اقامت دارد برای تعیین قیم نسبت به تمام صغار صلاحیت خواهد داشت - و اگر معلوم نباشد کدام یک از صغار کوچک‌ترند هر یک از دادگاه‌ها که صغیردر حوزه آن دادگاه اقامت دارد صالح است.

ماده ۵۲ - هر گاه در اقامتگاه محجور دادگاه صلاحیتدار برای امور قیمومت نباشد امور مزبور با نزدیکترین دادگاه صلاحیتدار به اقامتگاه محجورخواهد بود.

ماده ۵۳ - در صورتی که اقامتگاه محجور معلوم نباشد امور قیمومت با دادگاهی است که محجور در حوزه آن دادگاه یافت می‌شود.

ماده ۵۴ - عزل و تعیین قیم جدید و تعیین قیم موقت و سایر امور محجور که راجع به دادگاه است با دادگاهی است که بدواً تعیین قیم کرده‌است.

فصل دوم - ترتیب تعیین قیم

ماده ۵۵ - علاوه بر اشخاص مذکور در ماده ۱۲۱۹ و ۱۲۲۰ و ۱۲۲۱ قانون مدنی شهرداری و اداره آمار و ثبت احوال و مأمورین آنها و دهبان وبخشدار در هر محل مکلفند پس از اطلاع به وجود صغیری که محتاج به تعیین قیم است به دادستان شهرستان حوزه خود اطلاع دهند.

ماده ۵۶ - هر یک از دادگاه‌ها که در جریان دعوی مطلع به وجود محجوری شود که ولی یا وصی یا قیم نداشته باشد باید به دادستان برای تعیین قیم‌اطلاع بدهد.

ماده ۵۷ - در رسیدگی به درخواست حجر دادگاه نسبت به اشخاصی که مجنون یا سفیه معرفی شده‌اند هر گونه تحقیقی که لازم بداند به عمل‌می‌آورد و می‌تواند اشخاصی که اطلاعات آنها را قابل استفاده بداند احضار نموده و یا برای تحقیق از اشخاص نامبرده نماینده بفرستد و پس از رسیدگی‌و تحقیقات لازم و احراز حجر حکم به حجر می‌دهد و در صورت عدم احراز حجر درخواست حجر را رد می‌نماید.

ماده ۵۸ - هر گاه دادگاه لازم بداند از کسی که محجور معرفی شده تحقیق کند و آن شخص نتواند در دادگاه به واسطه عذر موجه حاضر شود دادرس‌دادگاه شخصاً یا به وسیله نماینده در خارج از دادگاه از او تحقیق می‌نماید.

ماده ۵۹ - هر گاه صغیری که ولی خاص ندارد در زمان رسیدن به سن رشد سفیه یا مجنون باشد قیم باید به دادستان جنون یا سفه او را اطلاع دهد ودادستان پس از اطلاع به این امر مکلف است در موضوع جنون و سفاهت تحقیق نموده و دلایل آن را اعم از نظریات کارشناس و اطلاعات مطلعین وغیره به دادگاه بفرستد و دادگاه پس از رسیدگی و احراز جنون یا سفه حکم به استمرار و بقاء حجر صادر می‌نماید در این صورت ممکن است قیم سابق‌را هم به قیمومت ابقاء نمود.

ماده ۶۰ - برای چند نفر از اشخاص محتاج به قیم می‌توان یک قیم معین نمود مگر آنکه اداره امور هر یک از آنها محتاج به قیم علیحده باشد.

ماده ۶۱ - پدر یا مادر محجور مادام که شوهر ندارد با داشتن صلاحیت برای قیمومت بر دیگران مقدم می‌باشد.

ماده ۶۲ - در صورت محجور شدن زن شوهر با داشتن صلاحیت برای قیمومت بر دیگران مقدم است.

ماده ۶۳ - در مورد تعدد قیم و همچنین در موردی که ناظر معین شده‌است دادگاه معین می‌کند که در صورت اختلاف نظر بین قیم‌ها یا بین قیم وناظر به دادگاه یا شخص ثالثی رجوع نماید و یا ترتیب دیگری را برای رفع اختلاف پیش‌بینی نماید.

ماده ۶۴ - دادگاه می‌تواند شخصی را که درخواست حجر او شده‌است قبل از صدور حکم و یا بعد از صدور حکم و قبل از قطعی شدن آن از بعض‌یا تمام تصرفات در اموال موقتاً ممنوع نماید، و در این صورت دادگاه امینی موقتاً برای حفظ اموال و تصرفاتی که ضرورت دارد معین می‌نماید.

ماده ۶۵ - بعد از قطعی شدن حکم حجر به واسطه انقضاء مدت پژوهش یا صدور حکم پژوهشی به حجر اقدام به تعیین قیم می‌گردد.

ماده ۶۶ - دادستان و محجور و قیم محجور نسبت به تصمیمات دادگاه در موارد زیر می‌توانند پژوهش بخواهند اگر قیم متعدد باشد هر یک از آنهاحق پژوهش دارند:

۱ - حکم حجر.

۲ - حکم بقاء حجر.

۳ - رفع حجر.

۴ - رد درخواست حجر.

۵ - رد درخواست بقاء حجر.

۶ - رد درخواست رفع حجر.

ماده ۶۷ - نصب قیم در صورتی که قیم در دادگاه حاضر باشد حضوراً به او اعلام و اگر در دادگاه حاضر نباشد باید فوراً به او ابلاغ گردد.

ماده ۶۸ - قیم باید در ظرف سه روز پس از ابلاغ با رعایت مسافت قبول یا عدم قبول قیمومت را به دادستان اطلاع دهد و اگر در این مدت قبول خودرا اطلاع نداد یا قیمومت را قبول نکرد دادستان دادگاه را برای تعیین شخص دیگری به سمت قیمومت مطلع می‌کند.

و هر گاه قبل از تعیین قیم جدید شخصی که قبلاً به قیمومت معین شده قبول قیمومت را به دادستان اطلاع دهد شخص دیگری معین نخواهد شد.

ماده ۶۹ - دادگاه در تمام امور تصمیمات خود را به هر طریقی که مقتضی بداند به دادستان اطلاع می‌دهد.

ماده ۷۰ - اثر حجر از تاریخ قطعیت حکم مترتب می‌شود لیکن اگر ثابت شود که علت حجر قبل از تاریخ حکم حجر وجود داشته اثر حجر از تاریخ‌وجود علت حجر مترتب می‌شود.

ماده ۷۱ - در مواردی که علت حجر بعد از رشد حادث شده باشد دادگاه باید ابتداء تاریخ حجر را که بر او معلوم شده‌است در حکم خود قید نماید.

ماده ۷۲ - حکم حجر یا رفع حجر مانع نیست که اگر اهلیت یا عدم اهلیت یکی از متعاملین در دادگاهی قبل از حکم حجر و یا بعد از رفع حجر ثابت‌شود دادگاه به آنچه نزد او ثابت شده‌است ترتیب اثر دهد.

ماده ۷۳ - در صورتی که محجور ولی یا وصی داشته باشد دادستان و دادگاه حق دخالت در اداره امور او ندارند و فقط دادرس بعد از رسیدگی لازم‌می‌تواند وصایت وصی را تصدیق نماید.

فصل سوم - اختیارات و مسئولیت قیم

ماده ۷۴ - قیم از تاریخی که سمت قیمومت به او اطلاع داده می‌شود شروع به اعمال قیمومت خواهد نمود.

ماده ۷۵ - هر گاه قیم پس از تاریخ نصب و قبل از ابلاغ به او عملی به عنوان قیمومت نسبت به محجور کرده باشد نافذ است.

ماده ۷۶ - قیم در سیاهه اموال محجور که در ابتداء دخالت خود تنظیم می‌کند باید برگهای بهادار و اسناد دیون و اسناد املاک و تمام برگهایی که‌دارای اهمیت است ذکر نماید و برگهایی که بهاء و اهمیتی ندارد هر نوعی از آنها را علیحده بایگانی و عدد برگها را در سیاهه دارایی قید کند.

ماده ۷۷ - قیم باید اجرت کسی که برای حفظ اموال از طرف دادستان یا دادرس معین شده‌است از مال محجور بپردازد.

ماده ۷۸ - قیم می‌تواند هزینه تهیه صورتحساب و تسلیم اموال را اگر از اموال محجور برنداشته‌است پس از زوال سمت خود از محجوری که رفع‌حجر از او شده یا کسی که به جای او به سمت قیمومت منصوب شده‌است مطالبه نماید.

ماده ۷۹ - قیم باید در تربیت و اصلاح حال محجور سعی و اهتمام نماید و در امور او رعایت مصلحت را بنماید.

ماده ۸۰ - قیم باید اموال ضایع شدنی محجور را بفروشد و از پول آن با رعایت مصلحت محجور مالی خریداری و یا به ترتیب دیگری که مصلحت‌باشد رفتار نماید.

ماده ۸۱ - قیم می‌تواند با رعایت مصلحت اموال منقوله‌ای که مورد احتیاج محجور نیست فروخته و نسبت به پول آن مطابق ماده فوق عمل نماید.

ماده ۸۲ - قیم باید هزینه زندگانی محجور و اشخاص واجب‌النفقه او و همچنین هزینه معالجه آنها را در بیمارستان و غیره و هزینه لازم دیگر از قبیل‌هزینه تربیت اطفال محجور را بپردازد و اگر محجور دیوانه باشد باید به حسب اقتضاء در خانه یا تیمارستان تحت معالجه قرار داده شود.

ماده ۸۳ - اموال غیر منقول محجور فروخته نخواهد شد. مگر با رعایت غبطه او و تصویب دادستان.

ماده ۸۴ - اسناد و اشیاء قیمتی باید با اطلاع دادستان در محل امنی نگاهداری شود و وجوه نقدی که محل احتیاج نیست باید در یکی از بانکهای‌معتبر گذاشته شود.

ماده ۸۵ - ولی یا قیم می‌تواند در صورتی که مقتضی بداند به محجور اجازه اشتغال به کار یا پیشه‌ای بدهد و در این صورت اجازه نامبرده شامل‌لوازم آن کار یا پیشه هم خواهد بود.

ماده ۸۶ - محجور ممیز می‌تواند اموال و منافعی را که به سعی خود او حاصل شده‌است با اذن ولی یا قیم اداره نماید.

ماده ۸۷ - قیم باید بعد از رفع حجر اموال محجور را به تصرف او بدهد و اگر در مدت حجر سمت قیمومت از قیم سلب و به جای او شخص دیگری‌معین شد اموال را به تصرف قیم بعدی بدهد.

ماده ۸۸ - در صورتی که پزشک ازدواج مجنون را لازم بداند قیم با اجازه دادستان می‌تواند برای مجنون ازدواج نماید و هر گاه طلاق زوجه مجنون‌لازم باشد به پیشنهاد دادستان و تصویب دادگاه قیم طلاق می‌دهد.

ماده ۸۹ - در صورت فوت قیم ورثه کبیر او اگر باشند مکلف هستند به دادستان اطلاع دهند و مادام که قیم جدید معین نشده حفظ و نظارت دراموال صغار و مجانین و اشخاص غیر رشید که قیم آنها فوت شده به عهده دادستان خواهد بود.

ماده ۹۰ - وجوه زائد از احتیاج صغیر را قیم در صورت امکان نباید بدون سود بگذارد و اگر بیش از شش ماه بدون سود گذاشت مسئول تأدیه‌خسارت به میزان خسارت تأخیر تأدیه خواهد بود.

ماده ۹۱ - در صورتی که پس از تعیین قیم مورث محجور فوت نماید قیم مکلف است در ظرف ده روز درخواست مهر و موم و تحریر ترکه متوفی رابنماید.

ماده ۹۲ - بعد از زوال قیمومت قیم مسئول حفظ اموال محجور است تا به تصرف شخصی که باید تصرف نماید بدهد.

ماده ۹۳ - هر گاه قیم در پول محجور به سود خود تصرف نماید از تاریخ تصرف مسئول خسارت تأخیر تأدیه می‌باشد.

ماده ۹۴ - در صورتی که قیم متعدد بوده و با شرکت یکدیگر در اموال محجور تعدی یا تفریط نمایند هر یک از آنها مسئولیت تضامنی دارند. و اگربعضی از قیمین بدون شرکت دیگران تعدی یا تفریط در اموال محجور نمایند مسئولیت متوجه به کسی خواهد بود که تعدی یا تفریط کرده‌است.

ماده ۹۵ - هزینه حفظ و اداره اموال محجور و هزینه‌ای که برای رسیدگی به امور محجور و انجام وظایف قیمومت لازم می‌شود از اموال محجورتأدیه می‌گردد.

فصل چهارم - عزل قیم

ماده ۹۶ - محجور ممیز می‌تواند از قیم برای ندادن هزینه و کوتاهی او در تربیت و نگاهداری خود شکایت نماید در این صورت هر گاه دادگاه‌شکایت را وارد دید دستوری که مناسب است می‌دهد و قیم باید بر طبق آن دستور عمل کند.

مفاد این ماده در موردی که دادستان کوتاهی قیم را در تربیت و نگاهداری محجور و دادن هزینه او به دادگاه اطلاع بدهد اجرا خواهد شد.

ماده ۹۷ - محجور و هر ذیعلاقه‌ای می‌توانند به دادستان وجود سبب عزل قیم را اطلاع دهند در این صورت اگر دادستان سبب عزل را موجود دید ازدادگاه درخواست عزل قیم را می‌نماید.

ماده ۹۸ - برای رسیدگی به درخواست عزل قیم باید قیم و در صورت لزوم دادستان احضار شوند و حکمی که راجع به عزل صادر می‌شود باید مدلل‌و موجه باشد.

ماده ۹۹ - قیم از تصمیم دادگاه راجع به عزل خود و دادستان از رد درخواست عزل قیم می‌توانند پژوهش بخواهند و مادامی که تکلیف قطعی معین‌نشده امور صغیر به وسیله دادستان یا قیمی که موقتاً برای محجور معین می‌شود انجام خواهد شد.

ماده ۱۰۰ - اعمال قیم بعد از ابلاغ حکم عزل او نافذ نیست.

ماده ۱۰۱ - در مورد ماده ۱۲۴۴ قانون مدنی اگر قیم قبل از تعیین شخص دیگری به جای او صورتحساب را فرستاده یا معلوم شود که تأخیر درفرستادن صورتحساب به واسطه عذر موجه بوده‌است ممکن است همان شخص را به قیمومت ابقاء یا مجدداً او را به قیمومت معین نمود.

ماده ۱۰۲ - محجور می‌تواند در موارد رفع حجر اعلام خروج از قیمومت را از دادگاه بخواهد و دادگاه پس از رسیدگی و احراز موجب رفع حجرخروج محجور را از تحت قیمومت اعلام می‌نماید.

باب چهارم - امور راجع به امین

ماده ۱۰۳ - علاوه بر مواردی که مطابق قانون مدنی تعیین امین می‌شود در موارد زیر نیز امین معین خواهد شد:

۱ - برای اداره سهم‌الارثی که ممکن است از ترکه متوفی به جنین تعلق گیرد در صورتی که جنین ولی یا وصی نداشته باشد.

۲ـ برای اداره اموالی که به مصارف عمومی اختصاص داده شده و مدیری نداشته باشد.

ماده ۱۰۴ - کسی که در اثر کبر سن یا بیماری و امثال آن از اداره تمام و یا بعض اموال خود عاجز شده می‌تواند از دادگاه بخواهد که برای اداره اموال‌او امین معین شود.

ماده ۱۰۵ - تعیین امین برای جنین در دادگاه شهرستانی به عمل می‌آید که مادر جنین در حوزه آن دادگاه اقامت دارد و برای کسی که عاجز از اداره‌اموال خود است دادگاه شهرستانی که شخص نامبرده در حوزه آن اقامت دارد و در سایر مواردی که احتیاج به تعیین امین پیدا می‌شود دادگاه شهرستانی‌صالح است که در حوزه آن دادگاه احتیاج به تعیین امین حاصل شده‌است.

ماده ۱۰۶ - سایر امور مربوطه به امین با دادگاهی است که امین را تعیین کرده‌است.

ماده ۱۰۷ - در مورد جنین دادستان و اقربای جنین و در مورد مصارف عمومی دادستان و هر ذی‌نفعی می‌تواند از دادگاه درخواست تعیین امین‌نماید.

ماده ۱۰۸ - دادستان می‌تواند اشخاصی را که برای سمت امانت مناسب باشند به دادگاه معرفی نموده و دادگاه پس از احراز لزوم تعیین امین از بین‌اشخاص نامبرده یا اشخاص دیگر که طرف اعتماد باشند یک یا چند نفر را به سمت امین معین می‌نماید.

ماده ۱۰۹ - مادر جنین در صورت داشتن صلاحیت بر دیگران مقدم است و در صورت عدم صلاحیت یا عدم قبول او اقربای نسبی و سببی جنین بردیگران مقدم خواهند بود.

ماده ۱۱۰ - در غیر مورد جنین پدر و جد و مادر و اولاد و زن و شوهر کسی که امین برای اداره اموال او معین می‌شود با داشتن صلاحیت به ترتیب‌مذکور بر دیگران تقدم دارند و در صورت نبودن اشخاص مذکور سایر اقربا بر دیگران مقدم هستند.

ماده ۱۱۱ - دادگاه می‌تواند علاوه بر امین یک یا چند نفر را به عنوان ناظر معین نماید.

ماده ۱۱۲ - صورت تعدد امین و ناظر دادگاه باید حدود اختیارات آنها را معین نماید و نیز می‌تواند وظایف امناء متعدد را تفکیک کند.

ماده ۱۱۳ - حفظ و نظارت اموال در مواردی که محتاج به تعیین امین است مادام که امین معین نشده به عهده دادستانی است که اموال در حوزه اویافت می‌شود.

ماده ۱۱۴ - در خارج ایران مأمورین کنسولی ایران حق دارند برای اداره اموال ایرانیان که محتاج به تعیین امین و واقع در حوزه مأموریت آنها است‌موقتاً نصب امین نمایند و باید تا ده روز پس از نصب امین مدارک عمل خود را به وسیله وزارت امور خارجه به وزارت دادگستری بفرستند - نصب امین‌نامبرده وقتی قطعی می‌گردد که دادگاه شهرستان تهران تصمیم مأمور کنسولی را تنفیذ کند.

ماده ۱۱۵ - وظایف و اختیاراتی که به موجب قانون و نظامات مربوطه در مورد دخالت دادستانها در امور محتاج به تعیین امین مقرر است در خارج‌ایران به عهده مأمورین کنسولی خواهد بود.

ماده ۱۱۶ - اگر در عهود و قراردادهای منعقده بین دولت ایران و دولتی که مأمور کنسولی مأموریت خود را در کشور آن دولت اجراء می‌کند ترتیبی‌بر خلاف مقررات دو ماده فوق اتخاذ شده باشد مأمورین مذکور مفاد آن دو ماده را تا حدی که با مقررات عهدنامه یا قرارداد مخالف نباشد اجراء خواهندکرد.

ماده ۱۱۷ - اشخاصی که نباید به قیمومت منصوب شوند به سمت امین معین نخواهند شد.

ماده ۱۱۸ - کسی که به عنوان عجز از اداره اموال برای او امین معین شده اگر تصرفی در اموال خود بنماید نافذ است و امین نمی‌تواند او را ممانعت‌نماید.

ماده ۱۱۹ - مقررات راجع به وظائف و اختیارات و مسئولیت قیم شامل امین غائب و جنین هم می‌شود.

ماده ۱۲۰ - سمت امینی که برای جنین معین شده‌است پس از تولد طفل زائل می‌شود و در غیر این مورد نیز پس از زوال سببی که موجب تعیین‌امین شده‌است سمت امین زائل خواهد شد.

ماده ۱۲۱ - مقررات راجع به عزل قیم نسبت به امین هم جاری است.

ماده ۱۲۲ - امینی که برای اداره اموال مربوطه به مصارف عمومی تعیین می‌شود باید به ترتیبی که مقرر شده و موافق مصلحت اموال را اداره و درمصارف مخصوصه که مقرر شده‌است صرف نماید.

ماده ۱۲۳ - امینی که برای اداره اموال عاجز معین می‌شود به منزله وکیل عاجز است و احکام وکیل نسبت به او جاری است.

ماده ۱۲۴ - امین باید در ظرف سه روز پس از ابلاغ با رعایت مدت مسافت مذکور در آیین دادرسی مدنی قبول یا عدم قبول سمت امانت را به دادگاه‌اطلاع دهد و اگر در این مدت قبول خود را اطلاع نداد شخص دیگری معین خواهد شد مگر اینکه قبل از تعیین دیگری قبول سمت امانت را به دادگاه‌اطلاع دهد که در این صورت همان شخص به سمت امانت باقی خواهد ماند.

ماده ۱۲۵ - هزینه حفظ و اداره اموالی که برای آن امین معین شده‌است از اموال نامبرده برداشته خواهد شد.

- باب چهارم - راجع به غائب مفقودالاثر

- فصل اول - در صلاحیت دادگاه

ماده ۱۲۶ - امور راجع به غائب مفقودالاثر با دادگاه شهرستان محلی است که آخرین اقامتگاه غائب در آن محل بوده.

ماده ۱۲۷ - هر گاه آخرین اقامتگاه غائب در خارج از ایران باشد دادگاهی برای رسیدگی به امور غائب صالح است که آخرین محل سکونت غائب درحوزه آن دادگاه بوده.

ماده ۱۲۸ - هر گاه غائب در ایران اقامتگاه یا محل سکنی نداشته یا اقامتگاه و محل سکنای او در ایران معلوم نباشد دادگاه محلی برای رسیدگی به‌امور غائب صالح است که ورثه غائب در آن محل اقامت یا سکنی دارند.

ماده ۱۲۹ - در صورتی که ورثه غائب در ایران معلوم نباشد دادگاهی صالح است که غائب در آنجا مال دارد.

- فصل دوم - در تعیین امین

ماده ۱۳۰ - دادستان و اشخاص ذینفع از قبیل وراث و بستانکار حق دارند از دادگاه درخواست تعیین امین برای اداره اموال غائب بنمایند.

ماده ۱۳۱ - پس از وصول درخواست تعیین امین دادگاه در خصوص غیبت و اینکه غائب کسی را برای اداره اموال خود معین کرده‌است یا نه تحقیق‌نموده و پس از احراز غیبت و وجود شرایط ماده ۱۰۱۲ قانون مدنی تعیین امین می‌نماید.

ماده ۱۳۲ - کسی که در زمان غیبت غائب عملاً متصدی امور او باشد در موقع تعیین امین برای غائب آن شخص بر دیگران مقدم خواهد بود.

ماده ۱۳۳ - غائبی که تابعیت او مشکوک است تابع مقررات راجع به تبعه ایران است.

ماده ۱۳۴ - سایر احکام امین غائب مطابق احکام مذکور در قانون مدنی و باب سوم این قانون است.

ماده ۱۳۵ - بعد از صدور حکم موت فرضی غائب یا معلوم شدن موت حقیقی یا زنده بودن غائب سمت امین زایل می‌شود.

- فصل سوم - دادن اموال به طور موقت به تصرف ورثه

ماده ۱۳۶ - بعد از گذشتن دو سال تمام از آخرین خبر غائب ورثه او می‌توانند از دادگاه درخواست کنند که دارایی غائب به تصرف آنها داده شود.

ماده ۱۳۷ - درخواست باید کتبی و مشتمل بر امور زیر باشد:

۱ - نام و مشخصات درخواست‌کننده.

۲ - مشخصات غائب.

۳ - تاریخ غیبت.

۴ - ادله و جهاتی که به موجب آن درخواست‌کننده حق این درخواست را برای خود قائل است.

ماده ۱۳۸ - پس از وصول درخواست‌نامه دادگاه با حضور درخواست‌کننده و دادستان به دلائل درخواست رسیدگی می‌نماید و نیز راجع به اقامتگاه‌غائب و تاریخ غیبت و معلوم نبودن محل او بازجویی لازم نموده و در صورت احراز صلاحیت درخواست‌کننده آگهی مشتمل بر درخواست نامبرده ودعوت اشخاصی که از غائب اطلاعی دارند برای اظهار اطلاع به دادگاه ترتیب می‌دهد.

ماده ۱۳۹ - آگهی مذکور فوق در سه دفعه متوالی هر کدام به فاصله یک ماه منتشر می‌شود و پس از یک سال از تاریخ نشر آخرین آگهی در صورت‌وجود شرایط مذکور در ماده ۱۰۲۵ و ۱۰۲۶ قانون مدنی اموال غائب به تصرف ورثه او داده می‌شود.

ماده ۱۴۰ - در صورتی که غائب برای اداره اموال خود کسی را معین کرده باشد و آن کس فوت شود یا به جهت دیگری صلاحیتش برای اداره اموال‌از بین برود امین برای اداره اموال معین می‌گردد و اموال به تصرف ورثه داده نمی‌شود تا حکم موت فرضی غائب صادر شود.

ماده ۱۴۱ - هر گاه در بین اموال غائب مال ضایع شدنی باشد ورثه یا امین که اموال غائب به تصرف آنها داده شده آن مال را فروخته و از نتیجه‌فروش با رعایت مصلحت غائب مالی خریداری و یا اقدام دیگری که به صرفه غائب باشد می‌نماید.

ماده ۱۴۲ - هر یک از امین و ورثه که اموال غائب به تصرف آنها داده شده‌است می‌توانند با اجازه دادستان اموال منقوله غائب را که مورد احتیاج‌نیست فروخته و از پول آن مال دیگری که موافق مصلحت غائب باشد خریداری و یا اقدام دیگری که به صرفه غائب باشد بنمایند.

ماده ۱۴۳ - در موردی که اموال غائب به ورثه تسلیم می‌شود هر گاه وصیتی شده باشد اموال مورد وصیت به وصی یا موصی‌له داده می‌شودمشروط به اینکه مطابق ماده ۱۰۲۶ قانون مدنی تأمین بدهند.

ماده ۱۴۴ - ورثه و وصی و موصی‌له که اموال غائب موقتاً به آنها تسلیم می‌شود باید اموال را با رعایت مصلحت غائب حفظ و اداره نمایند و آنها دراداره اموال غائب به منزله وکیل او خواهند بود.

ماده ۱۴۵ - در مورد تسلیم اموال به امین یا ورثه دادگاه به درخواست یکی از ورثه یا امین صورتی از اموال و اسناد غائب تنظیم می‌نماید و این‌صورت در دفتر دادگاه بایگانی می‌شود و اشخاص ذی‌نفع می‌توانند از آن رونوشت بگیرند.

ماده ۱۴۶ - در صورتی که ورثه درخواست کنند صورت اموال با حضور دادستان تنظیم و بهای اموال به توسط کارشناس معین و در صورت اموال‌بهای آنها قید شود دادگاه درخواست نامبرده را می‌پذیرد و هزینه ارزیابی از مال غائب برداشته خواهد شد.

ماده ۱۴۷ - نفقه اشخاص واجب‌النفقه غائب و دیون غائب از وجوه نقد یا منافع اموال او داده می‌شود و در صورت عدم کفایت از اموال منقوله‌فروخته خواهد شد و اگر اموال منقول هم کافی نباشد از اموال غیر منقول فروخته می‌شود.

ماده ۱۴۸ - در غیر مورد ماده قبل ورثه و امین حق ندارند اموال غیر منقول غائب را بفروشند یا رهن بگذارند.

ماده ۱۴۹ - در دعوی بر غائب ورثه یا امین که مال به تصرف آنها داده شده طرف دعوی خواهند بود و همچنین ورثه یا امین حق دارند برای وصول‌مطالبات غائب اقامه دعوی نمایند.

ماده ۱۵۰ - در موردی که اموال غائب به تصرف ورثه یا امین داده شده باشد دادگاه می‌تواند حق‌الزحمه متناسبی از درآمد اموال برای ورثه یا امین‌معین نماید هزینه حفظ و اداره اموال غائب از اموال غائب برداشته می‌شود.

ماده ۱۵۱ - هر گاه بین ورثه غائب غائبی بوده که محتاج به تعیین امین باشد برای او نیز امینی معین و سهم شخص غائب به امین سپرده می‌شود.

ماده ۱۵۲ - هر گاه بین ورثه غائب محجوری باشد سهم او به ولی یا قیم یا وصی سپرده خواهد شد.

- فصل چهارم - در حکم موت فرضی

ماده ۱۵۳ - اشخاص زیر می‌توانند از دادگاه درخواست صدور حکم موت فرضی غائب را بنمایند:

۱ - ورثه غائب.

۲ - وصی و موصی‌له.

ماده ۱۵۴ - درخواست باید کتبی و مشتمل بر امور زیر باشد:

۱ - مشخصات غائب.

۲ - تاریخ غیبت.

۳ - دلایلی که به موجب آن درخواست‌کننده حق درخواست صدور حکم موت فرضی را دارد.

۴ - ادله و اسنادی که مطابق ماده ۱۰۲۰ و ۱۰۲۱ و ۱۰۲۲ قانون مدنی ممکن است به موجب آن ادله و اسناد درخواست حکم موت فرضی غائب رانمود.

ماده ۱۵۵ - پس از وصول درخواست‌نامه دادگاه اظهارات و دلایل درخواست‌کننده را در نظر گرفته و در صورتی که اظهارات و دلایل نامبرده راموجه دانست آگهی مطابق ماده ۱۰۲۳ قانون مدنی ترتیب می‌دهد و این آگهی در سه دفعه متوالی هر کدام به فاصله یک ماه منتشر می‌شود و جلسه‌رسیدگی به درخواست به فاصله یک سال از تاریخ نشر آخرین آگهی معین می‌گردد.

مقررات این ماده در صورتی اجراء می‌شود که قبلاً در زمینه درخواست تصرف اموال آگهی نشده باشد و چنانچه مطابق ماده ۱۰۲۵ قانون مدنی آگهی شده باشد دادگاه به آن اکتفا می‌نماید.

ماده ۱۵۶ - رسیدگی با حضور درخواست‌کننده و دادستان به عمل می‌آید - عدم حضور درخواست‌کننده مانع رسیدگی نیست.

ماده ۱۵۷ - دادگاه می‌تواند هر گونه تحقیق که مقتضی بداند بنماید و پس از احراز موجبات صدور حکم موت فرضی حکم می‌دهد.

ماده ۱۵۸ - حکم باید مشتمل بر امور زیر باشد:

۱ - نام و نام خانواده درخواست‌کننده.

۲ - مشخصات غائب.

۳ - دلایل و مستندات حکم.

۴ - تاریخ صدور حکم.

ماده ۱۵۹ - درخواست‌کننده می‌تواند از رد درخواست خود و دادستان از حکم موت فرضی پژوهش بخواهد و رأی پژوهش قابل فرجام نیست.

ماده ۱۶۰ - بعد از قطعیت حکم موت فرضی تأمیناتی که از امین یا ورثه گرفته شده‌است مرتفع می‌شود.

ماده ۱۶۱ - در هر موقع که موت حقیقی یا زنده بودن غائب معلوم شود اقداماتی که راجع به موت فرضی او به عمل آمده‌است بلااثر خواهد شدمگر اقداماتی که برای حفظ و اداره اموال غائب شده‌است.

- باب پنجم - در امور راجع به ترکه

- فصل اول - در صلاحیت

ماده ۱۶۲ - امور راجع به ترکه عبارت است از اقداماتی که برای حفظ ترکه و رسانیدن آن به صاحبان حقوق می‌شود از قبیل مهر و موم و تحریر ترکه‌و اداره ترکه و غیره.

ماده ۱۶۳ - امور راجع به ترکه با دادگاه بخشی است که آخرین اقامتگاه متوفی در ایران در حوزه آن دادگاه بوده و اگر متوفی در ایران اقامتگاه نداشته‌با دادگاهی است که آخرین محل سکنای متوفی در حوزه آن دادگاه بوده.

ماده ۱۶۴ - هر گاه متوفی در ایران اقامتگاه یا محل سکنی نداشته دادگاهی صالح است که ترکه در آنجا واقع شده و اگر ترکه در جاهای مختلف باشددادگاهی که مال غیر منقول در حوزه آن واقع است صلاحیت خواهد داشت و اگر اموال غیر منقول در حوزه‌های متعدد باشد صلاحیت با دادگاهی است‌که قبلاً شروع به اقدام کرده.

ماده ۱۶۵ - هر گاه تمام یا قسمتی از اموال متوفی در حوزه دادگاهی غیر از دادگاهی که مطابق مواد فوق صالح است باشد دادگاهی که اموال در حوزه‌آن دادگاه است اقدامات راجع به حفظ اموال متوفی را از قبیل مهر و موم به عمل آورده رونوشت صورتمجلس عملیات خود را به دادگاهی که مطابق دوماده فوق برای رسیدگی به امور ترکه صالح است می‌فرستند.

- فصل دوم - در مهر و موم

ماده ۱۶۶ - دادگاه بخش مهر مخصوصی برای مهر و موم ترکه خواهد داشت و نمونه آن باید نزد رییس دادگاه شهرستان باشد.

ماده ۱۶۷ - اشخاص مذکور زیر می‌توانند درخواست مهر و موم ترکه را بنمایند:

۱ - هر یک از ورثه متوفی یا نماینده قانونی آنها.

۲ - موصی‌له در صورتی که وصیت به جزء مشاع شده باشد.

۳ - طلبکار متوفی که طلب او مستند به سند رسمی یا حکم قطعی باشد به مقدار طلب در صورتی که در مقابل طلب رهن نبوده و ترتیب دیگری‌هم برای تأمین طلب نشده باشد.

۴ - کسی که از طرف متوفی به عنوان وصایت معین شده باشد.

ماده ۱۶۸ - دادگاه بخش در موارد زیر پس از اطلاع اقدام به مهر و موم می‌نماید: ۱ - در موردی که کسی که در خانه استیجاری یا مهمانخانه و امثال آن فوت شده و کسی برای حفظ اموال او نباشد.

۲ - در صورتی که از اموال دولتی یا عمومی نزد متوفی امانت باشد.

در مورد شق اول این ماده مالک خانه یا مدیر مهمانخانه و امثال آنها مکلفند به دادگاه بخش اطلاع بدهند.

ماده ۱۶۹ - در مورد شق ۲ ماده فوق مهر و موم فقط نسبت به اموال دولتی یا عمومی که نزد متوفی امانت بوده‌است به عمل می‌آید مگر اینکه‌اشخاص صلاحیتدار درخواست مهر و موم نسبت به بقیه اموال را بنمایند.

ماده ۱۷۰ - در صورتی که قبل از حضور دادرس دادگاه بخش در محل ترکه اقدام فوری برای حفظ ترکه لازم باشد اقدام مزبور به توسط دادستان و درجایی که دادستان نباشد به توسط کلانتری محل و اگر مأمورین شهربانی نباشند به توسط دهبان با حضور دو نفر معتمد محلی به عمل می‌آید و در موردمداخله دهبان دادستان می‌تواند در هر دهستان که مقتضی بداند دهبان را از مداخله منع کرده و صاحب دفتر رسمی یا یکی از مأمورین دولتی یا دو نفرمعتمد محلی را متفقاً به انجام این کار مأمور نماید مأمورین نامبرده مراتب را در صورتمجلس نوشته و آن را به دادگاه بخش می‌فرستند.

ماده ۱۷۱ - در هر موردی که از طرف مأمورین مذکور در ماده قبل ترکه مهر و موم می‌شود مأمورین نامبرده کلید قفلهایی را که به روی آن مهر و موم‌خورده‌است در پاکت یا لفافی مهر و موم نموده و به دادگاه بخش می‌فرستند.

ماده ۱۷۲ - در صورتی که بین ورثه محجوری باشد که ولی یا وصی یا قیم نداشته باشد دادرس باید پس از مهر و موم مراتب را به دادستان اطلاع‌دهد که جهت تعیین قیم اقدام نماید.

ماده ۱۷۳ - در صورتی که بین ورثه غائبی باشد که برای اداره اموال خود نماینده نداشته باشد اگر محل غائب معلوم است دادرس مهر و موم ترکه رابه او اطلاع می‌دهد و اگر محل غائب معلوم نباشد به دادستان اطلاع خواهد داد که در صورت اقتضاء جهت تعیین امین برای او اقدام کند.

ماده ۱۷۴ - رییس دادگاه در مواردی که باید اقدام به مهر و موم شود فوراً باید خود یا به وسیله کارمند علی‌البدل اقدام به مهر و موم نماید و اگر علتی‌موجب تأخیر این اقدام گردد علت مذکور را در صورتمجلس می‌نویسد.

ماده ۱۷۵ - وقت مهر و موم را دادگاه به اشخاصی که ذینفع بداند اطلاع می‌دهد ولی نباید این امر موجب تأخیر مهر و موم شود.

ماده ۱۷۶ - در موقع مهر و موم صورتمجلسی مشتمل بر امور زیر تنظیم می‌شود:

۱ - تاریخ سال و ماه و روز و ساعتی که اقدام به مهر و موم شده‌است.

۲ - نام و مشخصات کسی که مباشر مهر و موم است.

۳ - علتی که موجب مهر و موم شده‌است.

۴ - نام و مشخصات و محل اقامت کسی که درخواست مهر و موم نموده و اگر دادرس به نظر خود اقدام به مهر و موم کرده باشد این نکته را درصورتمجلس می‌نویسد.

۵ - نام و مشخصات و اظهارات اشخاص ذینفع که در موقع مهر و موم حاضر بوده‌اند.

۶ - تعیین جایی که ترکه در آنجا مهر و موم شده از قبیل اتاق - صندوقخانه و گنجه.

۷ - وصف اجمالی از اشیایی که مهر و موم نشده‌است.

۸ - اموال در محل خود مهر و موم شده‌است یا محل آن تغییر داده شده.

۹ - نگهبان در صورتی که معین شده باشد با ذکر اینکه نگاهبان را دادرس مستقلاً معین کرده یا بر حسب معرفی اشخاص ذینفع.

۱۰ - اظهار کتبی و صریح با قید التزام از کلیه اشخاصی که با متوفی در یک جا زندگانی کرده و یا اموال در تصرف آنها بوده مشعر بر اینکه چیزی از اموال‌متوفی را خارج یا مخفی نکرده و مطلع نیستند که دیگری به طور مستقیم یا غیر مستقیم اموال متوفی را برده یا مخفی کرده‌است.

ماده ۱۷۷ - صورتمجلس مذکور فوق باید به امضاء کسی که مباشر مهر و موم است و اشخاص ذینفع برسد و در صورتی که اشخاص مزبور نخواهندیا نتوانند امضاء کنند مراتب در صورتمجلس ذکر می‌شود.

ماده ۱۷۸ - کلید قفلهایی که روی آن مهر و موم شده در دادگاه بخش بایگانی و این امر در صورتمجلس قید می‌شود.

ماده ۱۷۹ - نسبت به اموالی که مهر و موم آن ممکن نیست صورت اجمالی از آن برداشته شده و در صورت لزوم نگاهبانی بر آن می‌گمارند.

ماده ۱۸۰ - در صورتی که از اموال دولتی یا عمومی نزد متوفی امانت باشد اموال نامبرده در همان محلی که متوفی گذارده‌است مهر و موم خواهدشد مگر اینکه موجبی برای تغییر محل باشد.

ماده ۱۸۱ - هر گاه در حین مهر و موم ترکه وصیت‌نامه یا برگهای دیگری پیدا شود که در لفافی مهر و موم شده باشد دادرس مشخصات اوراق وچگونگی مهر و موم و عنوانی که روی آن نوشته شده و نشانه روی لفاف را در صورتمجلس نوشته دادرس و حاضرین اگر معروف باشند و بتوانندامضاء کنند امضاء می‌نمایند و اگر امتناع از امضاء نمایند امتناع آن‌ها از امضاء نوشته می‌شود.

ماده ۱۸۲ - لفاف مذکور در ماده فوق به دادگاهی که برای رسیدگی به امور ترکه صالح است فرستاده می‌شود.

ماده ۱۸۳ - اگر از عنوان روی لفاف یا علائم دیگری معلوم شود که برگها متعلق به غیر متوفی است دادرس برگها را به صاحبان آن رد نموده و رسیددریافت می‌نماید و مشخصات آن را در صورتمجلس می‌نویسد و اگر صاحبان برگها حاضر نباشند آن را تأمین می‌نماید تا صاحبان آنها مطالبه نمایند.

حکم این ماده در موردی جاری است که معارضی نباشد و الا مطابق ماده قبل رفتار خواهد شد.

ماده ۱۸۴ - هر گاه وصیت‌نامه در لفاف نباشد دادرس اوصاف آن را در صورتمجلس نوشته آن را به دادگاهی که برای رسیدگی به امور ترکه صالح‌است می‌فرستد.

ماده ۱۸۵ - دادگاهی که لفاف مذکور در مواد فوق به آنجا فرستاده شده‌است آن را باز می‌کند و در صورتی که برگها جزو ترکه باشد امانت نگاه‌می‌دارد و الا اگر صاحبان آن حاضر باشند به آنها داده می‌شود و اگر حاضر نیستند محفوظ می‌ماند تا صاحبان آن حاضر شوند و اگر معلوم نباشد که برگهامتعلق به کیست برگها در دادگاه می‌ماند تا صاحب آن معلوم شود.

ماده ۱۸۶ - اگر به دادرس در ضمن عملیات مهر و موم اطلاعی راجع به وجود وصیتنامه داده شود دادرس جستجو نموده و چنانچه وصیتنامه‌موجود باشد به ترتیب مذکور در ماده ۱۸۴ عمل می‌کند.

ماده ۱۸۷ - در مواردی که وصیت‌نامه معتبری به نظر دادرس می‌رسد که آن وصیتنامه مشتمل بر امور فوری باشد دادرس اجازه می‌دهد که امورمذکور انجام داده شود.

ماده ۱۸۸ - در موقع مهر و موم یا برداشتن مهر و موم اشیاء یا نوشتجاتی که داخل در ترکه نبوده و متعلق به زن یا شوهر متوفی یا متعلق به غیر باشدبه صاحبان آنها رد و مشخصات اشیاء نامبرده در صورتمجلس نوشته می‌شود.

ماده ۱۸۹ - آن مقدار از اثاث‌البیت و غیره که برای زندگانی عیال و اولاد متوفی ضرورت دارد و همچنین اشیایی که قابل مهر و موم نیست مهر و موم‌نمی‌شود و اشیاء مزبور در صورتمجلس توصیف می‌گردد.

ماده ۱۹۰ - هزینه‌ای که برای کفن و دفن متوفی با رعایت شئون او لازم و ضروری است از وجوه نقد برداشته می‌شود و اگر وجه نقد نباشد از ترکه‌برداشته شده و به فروش می‌رسد و بقیه مهر و موم خواهد شد.

ماده ۱۹۱ - در صورتی که متوفی مالی نداشته یا مال قابل مهر و موم نباشد دادرس صورتمجلسی تنظیم نموده و این مطلب را در آن قید می‌نماید.

ماده ۱۹۲ - بعد از تحریر ترکه درخواست مهر و موم پذیرفته نمی‌شود و اگر در اثناء تحریر ترکه درخواست مهر و موم بشود فقط آن مقداری که‌تحریر نشده‌است مهر و موم می‌گردد.

ماده ۱۹۳ - اشیاء ضایع شدنی یا اشیایی که نگاهداری آنها مستلزم هزینه بی‌تناسب است یا اموال کم قیمتی که حمل و نقل و نگاهداری آنها مستلزم‌زحمت و اشغال مکان وسیعی است ممکن است مهر و موم نشود و در این صورت اگر اشیاء نامبرده مورد احتیاج اشخاص واجب‌النفقه نباشد فروخته‌شده و پول آن در صندوق دادگستری یا یکی از بانکهای معتبر تودیع می‌شود.

- فصل سوم - در برداشتن مهر و موم

ماده ۱۹۴ - کسانی که حق درخواست مهر و موم ترکه را دارند می‌توانند رفع مهر و موم را هم درخواست نمایند.

ماده ۱۹۵ - درخواست برداشتن مهر و موم از دادگاه بخشی می‌شود که برای رسیدگی به امور ترکه صالح است و هر گاه ترکه در حوزه دادگاه بخش‌دیگری باشد دادگاه بخش محل وجود ترکه به دستور دادگاه مذکور اقدام به رفع مهر و موم می‌نماید و صورتمجلس مربوط به این عمل را به دادگاهی که‌دستور برداشتن مهر و موم را داده‌است می‌فرستد.

ماده ۱۹۶ - دادگاه بخشی که مهر و موم را برمی‌دارد روز و ساعت برداشتن مهر و موم را معین و به عموم وراث و وصی و موصی‌لهم که معروف ومحل اقامت آنها در حوزه آن دادگاه بخش باشد ابلاغ می‌نماید.

ماده ۱۹۷ - نسبت به اشخاص ذینفع که محل اقامت آنها خارج از حوزه دادگاه بخش باشد ابلاغ وقت به آنها لازم نیست و اگر وقت به اشخاص‌مذکور اطلاع داده نشود دادگاه به جای آنها متصدی دفتر رسمی یا یک نفر از معتمدین محل را معین و او را دعوت می‌کند که با حضور او مهر و موم‌برداشته شود.

ماده ۱۹۸ - عدم حضور اشخاصی که وقت برداشتن مهر و موم به آنها اطلاع داده شده مانع از برداشتن مهر و موم نخواهد بود.

ماده ۱۹۹ - در صورتی که بین ورثه غائب یا محجور باشد رفع مهر و موم بعد از تعیین وکیل یا امین برای غائب و تعیین قیم برای محجور به عمل‌خواهد آمد.

ماده ۲۰۰ - دادرس دادگاه بخش می‌تواند برداشتن مهر و موم را خود انجام دهد یا به کارمند علی‌البدل رجوع نماید.

ماده ۲۰۱ - در موقع برداشتن مهر و موم صورتمجلسی مشتمل بر امور زیر تنظیم می‌شود:

۱ - تاریخ - ساعت - روز - ماه - سال با تمام حروف.

۲ - نام و مشخصات درخواست‌کننده.

۳ - حضور و اظهارات اشخاص ذینفع و نمایندگان آنها و اشخاصی که دادگاه بخش دعوت کرده‌است.

۴ - مهر و موم صحیح و بی‌عیب بوده یا دست خورده با توصیف کامل از دست خوردگی.

۵ - نام و سمت کسی که مهر و موم را بر می‌دارد.

۶ - امضاء کسی که مهر و موم را برمی‌دارد و سایر حاضرین.

ماده ۲۰۲ - در موقع برداشتن مهر و موم صورت ریز آنچه از ترکه مهر و موم شده مطابق ترتیب مذکور در تحریر ترکه برداشته خواهد شد و اگرتنظیم صورت ریز ترکه در یک جلسه تمام نشود در آخر هر جلسه آن قسمتی از ترکه که مهر و موم آن برداشته شده مجدداً مهر و موم می‌شود.

ماده ۲۰۳ - اگر در ضمن ترکه اشیاء یا نوشتجاتی متعلق به غیر باشد و صاحبان آنها استرداد آن را درخواست نمایند باید به کسی که حق گرفتن اشیاءو نوشتجات را دارد رد شود و هر گاه صاحبان اشیاء و نوشتجات حاضر نباشند اشیاء و نوشتجات نامبرده حفظ می‌شود تا به صاحبان آنها رد شود.

ماده ۲۰۴ - در موارد زیر مهر و موم بدون تنظیم صورت ریز ترکه برداشته می‌شود: ۱ - در صورتی که درخواست‌کننده مهر و موم درخواست رفع مهر و موم را بدون تنظیم صورت ریز ترکه نماید و بین ورثه محجور یا غائب و علت‌دیگری برای مهر و موم یا تحریر ترکه نباشد.

۲ - در صورتی که مهر و موم به درخواست بستانکار به عمل آمده و ورثه پرداخت طلب او را تعهد نمایند یا بستانکار با برداشتن مهر و موم بدون‌تنظیم صورت ریز ترکه رضایت دهد و علت دیگری برای مهر و موم یا تحریر ترکه نباشد.

۳ - اگر علت مهر و موم قبل از برداشتن مهر و موم یا در جریان آن مرتفع شود.

ماده ۲۰۵ - هر گاه بین ورثه غائب یا محجور باشد و همچنین در صورتی که وارث متوفی معلوم نباشد در موقع برداشتن مهر و موم ترکه باید تحریرشود.

- فصل چهارم - در تحریر ترکه

ماده ۲۰۶ - مقصود از تحریر ترکه تعیین مقدار ترکه و دیون متوفی است.

ماده ۲۰۷ - درخواست تحریر ترکه از ورثه یا نماینده قانونی آنها و وصی برای اداره اموال پذیرفته می‌شود.

ماده ۲۰۸ - امین غائب و قیم محجور باید در ظرف ده روز از تاریخ تعیین و ابلاغ سمت نامبرده به آنها در صورتی که ترکه تحریر نشده باشددرخواست تحریر ترکه نمایند.

ماده ۲۰۹ - در صورتی که سهم محجور از ترکه متوفایی قبل از تعیین قیم معین نشده باشد قیم باید به محض انتصاب خود درخواست تحریر ترکه‌نماید و همچنین است در صورتی که پس از تعیین قیم سهمی از ترکه متوفایی به محجور برسد.

ماده ۲۱۰ - دادگاه بخش برای تحریر ترکه وقتی را که کمتر از یک ماه و بیش از سه ماه از تاریخ نشر آگهی نباشد معین کرده و در یکی از روزنامه‌های‌کثیرالانتشار آگهی می‌دهد که ورثه یا نماینده قانونی آنها بستانکاران و مدیونین به متوفی و کسان دیگری که حقی بر ترکه متوفی دارند در ساعت و روزمعین در دادگاه برای تحریر ترکه حاضر شوند.

علاوه بر آگهی فوق برای هر یک از ورثه یا نماینده قانونی آنها و وصی و موصی‌له اگر معین و در حوزه دادگاه مقیم باشند برای حضور در وقت مقرراحضاریه فرستاده می‌شود.

ماده ۲۱۱ - هر گاه میزان ترکه کمتر از یک هزار ریال باشد آگهی مذکور در ماده فوق لازم نیست و دادگاه وقتی را برای تحریر ترکه معین کرده و به‌اشخاص ذینفع که معلوم و در حوزه دادگاه مقیم باشند اطلاع می‌دهد.

ماده ۲۱۲ - غیبت اشخاصی که احضار شده‌اند مانع از تحریر ترکه نخواهد بود.

ماده ۲۱۳ - برای تحریر ترکه صورتی از ترکه برداشته می‌شود و این صورت باید مشتمل بر امور زیر باشد:

۱ - توصیف اموال منقول با تعیین بهای آن.

۲ - تعیین اوصاف و وزن و عیار نقره و طلا آلات.

۳ - مبلغ و نوع نقدینه.

۴ - بهاء و نوع برگهای بهادار.

۵ - اسناد با ذکر خصوصیات آنها.

۶ - نام رقبات غیر منقول.

ماده ۲۱۴ - ارزیابی اموال منقول به توسط ارزیابی که مورد تراضی ورثه یا مورد اعتماد دادرس باشد به عمل می‌آید.

ماده ۲۱۵ - مطالبات و بدهی متوفی که به موجب احکام نهایی و اسناد رسمی یا دفاتر و برگهای مربوط به متوفی یا اقرار مدیونین و ورثه مسلم‌است نیز در صورت ترکه نوشته می‌شود.

ماده ۲۱۶ - در موقع تحریر ترکه صورتمجلسی برداشته می‌شود که مشتمل بر امور زیر باشد:

۱ - نام و سمت متصدی تحریر ترکه.

۲ - نام و مشخصات کسانی که احضار شده و کسانی که حاضر شده‌اند.

۳ - محلی که تحریر ترکه در آنجا صورت می‌گیرد.

۴ - اظهارات اشخاص راجع به دارایی و بدهی و ترکه متوفی.

۵ - نام و مشخصات کسی که اسناد و اموال به او داده می‌شود.

ماده ۲۱۷ - اگر در ضمن ترکه دفاتر بازرگانی باشد جاهای سفید آن با دو خط متقاطع پر می‌شود و اگر دفاتر مطابق قانون پلمب نشده باشد متصدی‌تحریر ترکه صفحات دفتر را امضاء می‌نماید و اگر بین صفحه‌هایی که نوشته شده جای سفید مانده باشد آنجا دو خط متقاطع کشیده می‌شود.

ماده ۲۱۸ - در مدتی که ترکه تحریر می‌شود تصرف در ترکه ممنوع است مگر تصرفاتی که برای اداره و حفظ ترکه لازم است.

ماده ۲۱۹ - عملیات اجرایی راجع به بدهی متوفی در مدت تحریر ترکه معلق می‌ماند.

ماده ۲۲۰ - مرور زمان نسبت به مطالبات متوفی در مدت تحریر ترکه جاری نمی‌شود.

ماده ۲۲۱ - دعاوی راجعه به ترکه یا بدهی متوفی در مدت تحریر ترکه توقیف می‌شود ولی به درخواست مدعی ممکن است خواسته تأمین شود.

ماده ۲۲۲ - صورت ترکه و همچنین صورت مجلس تحریر ترکه در دفتر دادگاه بایگانی می‌شود و اشخاص ذینفع می‌توانند به آن مراجعه نموده ورونوشت بگیرند.

ماده ۲۲۳ - هر گاه در موقع تحریر ترکه اختلافی بین ورثه راجع به اداره ترکه باشد دادگاه سعی می‌کند که اختلاف آنها به طریق مسالمت مرتفع شودو الا به درخواست یکی از ورثه کسی را از ورثه یا غیر آنها برای حفظ ترکه موقتاً معین می‌نماید.

ماده ۲۲۴ - خاتمه تحریر ترکه به ورثه اطلاع داده می‌شود و هر گاه ورثه یا اقامتگاه آنها معین نباشد اطلاع مزبور به وسیله آگهی در روزنامه خواهدشد.

- فصل پنجم - راجع به دیون متوفی

- مبحث اول - استیفاء دین از ترکه

ماده ۲۲۵ - دیون و حقوقی که به عهده متوفی است بعد از هزینه کفن و دفن و تجهیز متوفی و سایر هزینه‌های ضروری از قبیل هزینه حفظ و اداره‌ترکه باید از ترکه داده شود.

ماده ۲۲۶ - ورثه ملزم نیستند غیر از ترکه چیزی به بستانکاران بدهند و اگر ترکه برای اداء تمام دیون کافی نباشد ترکه مابین تمام بستانکاران به‌نسبت طلب آنها تقسیم می‌شود مگر اینکه آن را بدون شرط قبول کرده باشند که در این صورت مطابق ماده ۲۴۶ مسئول خواهند بود.

در موقع تقسیم دیونی که به موجب قوانین دارای حق تقدم و رجحان هستند رعایت خواهد شد بستانکاران زیر هر یک به ترتیب حق تقدم بر دیگران‌دارند:

طبقه اول الف - حقوق خدمه خانه برای مدت سال آخر قبل از فوت.

ب - حقوق خدمتگذاران بنگاه متوفی برای مدت شش ماه قبل از فوت.

ج - دستمزد کارگرانی که روزانه یا هفتگی مزد می‌گیرند برای مدت سه ماه قبل از فوت.

طبقه دوم طلب اشخاصی که مال آنها به عنوان ولایت یا قیمومت تحت اداره متوفی بوده نسبت به میزانی که متوفی از جهت ولایت و یا قیمومت مدیون شده‌است.

این نوع طلب در صورتی دارای حق تقدم خواهد بود که موت در دوره قیمومت یا ولایت و یا در ظرف یک سال بعد از آن واقع شده باشد.

طبقه سوم طلب پزشک و داروفروش و مطالباتی که به مصرف مداوای متوفی و خانواده‌اش در ظرف سال قبل از فوت رسیده‌است.

طبقه چهارم الف - نفقه زن مطابق ماده ۱۲۰۶ قانون مدنی.

ب - مهریه زن تا میزان ده هزار ریال.

طبقه پنجم سایر بستانکاران.

ماده ۲۲۷ - اگر چیزی از ترکه در مقابل دینی رهن باشد مرتهن نسبت به مال مرهون بر سایر بستانکاران مقدم است و اگر بهای مال مرهون از طلب‌مرتهن زاید باشد مقدار زاید مابین بستانکاران تقسیم می‌شود و اگر کمتر باشد مرتهن نسبت به باقیمانده طلب خود مانند سایر بستانکاران خواهد بود.

ماده ۲۲۸ - ورثه می‌توانند دیون را از ترکه یا از مال خود اداء نمایند.

ماده ۲۲۹ - تصرفات ورثه در ترکه از قبیل فروش و صلح و هبه و غیره نافذ نیست مگر بعد از اجازه بستانکاران و یا اداء دیون.

ماده ۲۳۰ - ورثه در مقابل بستانکاران ضامن نقص یا تلف ترکه نیستند مگر اینکه نقص یا تلف مستند به تقصیر آنها باشد.

ماده ۲۳۱ - دیون مؤجل متوفی بعد از فوت حال می‌شود.

ماده ۲۳۲ - دعوی بر میت اعم از دین یا عین باید به طرفیت ورثه و یا نماینده قانونی آنها اقامه شود هر چند ترکه در ید وارث نباشد لیکن مادامی که‌ترکه به دست آنها نرسیده‌است مسئول اداء دیون نخواهند بود.

ماده ۲۳۳ - اثبات دعوی به طرفیت بعضی از ورثه نسبت به سهم همان بعض مؤثر است و وارث دیگر که طرف دعوی نبوده می‌تواند بر حکمی که‌به طرفیت بعضی از ورثه صادر شده اعتراض نماید.

ماده ۲۳۴ - ورثه می‌توانند برای اثبات طلب یا حقی برای متوفی اقامه دعوی کنند هر چند بعد از ثبوت حق چیزی عاید آنها نشود مثل اینکه دین‌متوفی مستغرق ترکه او باشد.

ماده ۲۳۵ - بستانکار از متوفی نیز در صورتی که ترکه به مقدار کافی برای اداء دین در ید ورثه نباشد می‌تواند بر کسی که او را مدیون متوفی می‌داندیا مدعی است که مالی از ترکه متوفی در ید او است اقامه دعوی کند.

ماده ۲۳۶ - در مورد ماده قبل اگر طلب از متوفی محرز نباشد مدعی باید طلب خود را از متوفی به طرفیت ورثه اثبات و پس از آن دعوی خود را برکسی که مدیون متوفی یا مالی از متوفی نزد او می‌داند اقامه کند و می‌تواند بر هر دو در یک دادخواست اقامه دعوی نماید.

ماده ۲۳۷ - در مواردی که برای اداء دیون متوفی وصی معین شده‌است اثبات دین به طرفیت وصی و ورثه خواهد شد.

ماده ۲۳۸ - در مورد ترکه متوفای بلاوارث که مدیر ترکه معین می‌شود اثبات دین به طرفیت مدیر ترکه می‌گردد.

ماده ۲۳۹ - در دعاوی راجع به عین طرف دعوی کسی است که عین در دست او است خواه وارث باشد یا غیر وارث مگر اینکه آن کس مقر باشد که‌عین جزو ترکه‌است که در این صورت مدعی باید برای اثبات ادعاء خود بر تمام ورثه اقامه دعوی نماید.

ماده ۲۴۰ - ورثه متوفی می‌توانند ترکه را قبول کرده که دیون متوفی را بپردازند و یا ترکه را واگذار و رد کنند که به بستانکاران داده شود و نیزمی‌توانند قبول یا رد خود را منوط به تحریر ترکه نمایند و پس از تحریر ترکه دیون و ترکه را مطابق صورت تحریر قبول یا رد نمایند و یا تصفیه ترکه را ازدادگاه بخواهند.

ماده ۲۴۱ - قیم محجور و امین غایب نمی‌توانند ترکه و دیون را به طور مطلق قبول نمایند ولی می‌توانند مطابق صورت تحریر ترکه قبول کنند.

- مبحث دوم - قبول ترکه

ماده ۲۴۲ - قبول ترکه ممکن است صریح باشد یا ضمنی.

قبول صریح آن است که به موجب سند رسمی یا عادی قبول خود را به دادگاه اطلاع بدهند.

قبول ضمنی آن است که عملیاتی در ترکه نمایند که کاشف از قبول ترکه و اداء دیون باشد از قبیل بیع و صلح و هبه و رهن و امثال آن که به طور وضوح‌کشف از قبول ترکه نماید.

ماده ۲۴۳ - حفظ ترکه و جمع‌آوری درآمد و وصول مطالبات و به طور کلی اقدامات راجع به اداره ترکه کاشف از قبول آن نخواهد بود.

ماده ۲۴۴ - اگر چیزی از ترکه در معرض تلف بوده یا حفظ آن محتاج به هزینه‌ای باشد که متناسب با بهای آن نیست وارث می‌تواند آن را بفروشد واین عمل قبول ضمنی ترکه محسوب نمی‌شود.

و همچنین در صورتی که برای هزینه کفن و دفن میت و هزینه ضروری دیگر فروش قسمتی از ترکه لازم باشد این عمل قبول ضمنی ترکه محسوب‌نیست.

ماده ۲۴۵ - اگر وارثی قبل از قبول یا رد ترکه فوت کند ورثه آن وارث به جای او می‌توانند ترکه را قبول یا رد نمایند.

ماده ۲۴۶ - هر گاه بعضی از ورثه ترکه را قبول و بعضی رد نمایند ترکه باید تحریر شود و بعد از تحریر هم می‌توانند قبول یا رد نمایند.

ماده ۲۴۷ - وارثی که ترکه را قبول کرده‌است مادامی که تصرف در ترکه نکرده می‌تواند رد نماید.

ماده ۲۴۸ - در صورتی که ورثه ترکه را قبول نمایند هر یک مسئول اداء تمام دیون به نسبت سهم خود خواهند بود مگر اینکه ثابت کنند دیون‌متوفی زاید بر ترکه بوده یا ثابت کنند که پس از فوت متوفی ترکه بدون تقصیر آنها تلف شده و باقیمانده ترکه برای پرداخت دیون کافی نیست که در این‌صورت نسبت به زائد از ترکه مسئول نخواهند بود.

- مبحث سوم - رد ترکه

ماده ۲۴۹ - وارثی که ترکه را رد می‌کند باید کتباً یا شفاهاً به دادگاه اطلاع بدهد اطلاع مزبور در دفتر مخصوصی ثبت خواهد شد این رد نباید معلق یامشروط باشد.

ماده ۲۵۰ - رد ترکه باید در مدت یک ماه از تاریخ اطلاع وارث به فوت مورث به عمل آید اگر در مدت نامبرده رد ترکه به عمل نیاید در حکم قبول ومشمول ماده ۲۴۸ خواهد بود.

ماده ۲۵۱ - در صورتی که ترکه تحریر شده باشد مدت مذکور فوق از تاریخ ابلاغ خاتمه تحریر ترکه به وارث شروع می‌شود.

ماده ۲۵۲ - اگر وارثی قبل از رد ترکه فوت شود حق رد به ورثه او منتقل می‌شود.

ماده ۲۵۳ - اگر وارث عذر موجهی برای عدم اظهار رد در مدت مقرر داشته باشد دادگاه می‌تواند مهلت مذکور را تمدید یا تجدید کند.

ماده ۲۵۴ - هر گاه تمام ورثه ترکه را رد نمایند در حکم ترکه متوفای بلاوارث بوده و مطابق مقررات فصل هشتم این باب رفتار می‌شود لیکن اگر ازدیون متوفی زائدی بماند مال ورثه خواهد بود.

- مبحث چهارم - قبول دیون مطابق صورت تحریر ترکه

ماده ۲۵۵ - در صورتی که ورثه فقط مطابق صورت تحریر ترکه، ترکه و دیون را قبول کنند باید در ظرف مدت یک ماه از تاریخ فوت مورث این‌مطلب را به دادگاه بخش اطلاع دهند در این صورت ورثه ملزمند که دیون متوفی را در حدود صورت ترکه بپردازند هر چند بعد از تنظیم صورت تحریرترکه ادعای طلب شده باشد.

ماده ۲۵۶ - اطلاع مذکور فوق در صورتی مؤثر است که قبلاً ترکه تحریر شده یا بعداً تحریر شود.

ماده ۲۵۷ - بعد از تحریر ترکه نیز ورثه می‌توانند در ظرف یک ماه از تاریخ اطلاع به خاتمه تحریر ترکه قبول یا رد خود را اظهار نمایند و دادگاه بخش‌می‌تواند به حسب اقتضاء این مدت را زیاد کند.

ماده ۲۵۸ - در صورتی که بعضی از ورثه ترکه را قبول کرده و بعضی رد نمایند وارثی که ترکه را قبول کرده‌است اقدامات لازمه را برای اداره ترکه واداء دیون و حقوق و وصول مطالبات و غیره انجام می‌دهد و وارثی که ترکه را رد کرده‌است حق هیچگونه اعتراضی به عملیات او ندارد لیکن اگر پس ازتصفیه ترکه چیزی از ترکه بماند سهم‌الارث وارثی که ترکه را رد کرده‌است به او داده خواهد شد.

در این صورت وارثی که ترکه را قبول کرده در ازای زحمتی که برای اداره کردن ترکه نسبت به سهم سایرین متحمل شده مستحق دستمزد خواهد بودتشخیص میزان دستمزد در صورت عدم تراضی با دادگاه است.

ماده ۲۵۹ - در صورت تحریر ترکه وارثی که در مدت مقرر قبول یا رد خود را اظهار نکرده باشد در حکم کسی است که مطابق صورت تحریر ترکه‌دیون را قبول کرده باشد.

- مبحث پنجم - تصفیه

ماده ۲۶۰ - مقصود از تصفیه ترکه تعیین دیون و حقوق بر عهده متوفی و پرداخت آنها و خارج کردن مورد وصیت از ماترک است.

ماده ۲۶۱ - وصی و هر یک از ورثه می‌توانند از دادگاه کتباً تصفیه ترکه را بخواهند.

ماده ۲۶۲ - هر گاه بعضی از ورثه ترکه را قبول کرده باشند سایر ورثه نمی‌توانند تصفیه ترکه را بخواهند.

ماده ۲۶۳ - دادگاه بخش پس از درخواست تصفیه منتهی تا یک هفته یک یا چند نفر را به سمت مدیر تصفیه معین می‌نماید و آنها تحت نظر دادرس‌امور تصفیه را انجام می‌دهند.

و اگر اداره تصفیه در محل موجود باشد آن را به اداره نامبرده مراجعه می‌نمایند.

اداره تصفیه می‌تواند یک یا چند نفر را به سمت مدیر تصفیه معین نماید که تحت نظر آنها امور تصفیه را انجام دهند.

ماده ۲۶۴ - در صورتی که متوفی وصی برای اداره اموال داشته باشد امر تصفیه به وصی واگذار می‌شود.

ماده ۲۶۵ - شکایت از عملیات مدیر تصفیه راجع به دادگاهی است که مدیر تصفیه را معین و دادرس به حسب اقتضاء مورد دستور لازم به مدیرتصفیه می‌دهد و نیز می‌تواند مدیر تصفیه را تغییر دهد.

ماده ۲۶۶ - پس از تعیین مدیر تصفیه اموال به مدیر تصفیه تسلیم می‌شود و در صورتی که ترکه تحریر نشده باشد مطابق فصل چهارم این باب تحریرمی‌شود.

ماده ۲۶۷ - پس از تعیین حقوق و دیون متوفی و پرداخت آن و اخراج مورد وصیت اگر از ترکه چیزی باقی بماند باقیمانده ترکه به ورثه داده می‌شود.

ماده ۲۶۸ - مدیر تصفیه باید مطالبات متوفی را وصول و از خراب و ضایع شدن اموالی که در معرض خرابی و تضییع است جلوگیری کرده و آنها رابه فروش برساند در نگاهداری اموال مواظبت نموده و تعمیرات ضروری اموال غیر منقول را بنماید از تعطیل کارخانه و یا تجارتخانه متوفی در صورتی‌که دایر باشد جلوگیری کند - درآمد ترکه و محصول را جمع‌آوری نموده و نظر به مقتضیات انبار نماید و یا به فروش برساند مواد اولیه را که برای دائرماندن بنگاه صنعتی و یا بازرگانی متوفی لازم است تحصیل و یا تجدید کند.

ماده ۲۶۹ - مدیر تصفیه کلیه اقداماتی که برای اداره ترکه لازم است به عمل می‌آورد ولی نباید از حدود اقداماتی که عادتاً برای انجام مأموریت اولازم بوده خارج شود.

ماده ۲۷۰ - بعد از تحریر ترکه مدیر تصفیه وقتی را برای رسیدگی تعیین و به ورثه و بستانکاران و اشخاص ذینفعی که خود را معرفی کرده‌اند اطلاع‌می‌دهد که در وقت معین حاضر شوند.

ماده ۲۷۱ - مدیر تصفیه در وقت مقرر شروع به رسیدگی نموده و پس از رسیدگی کلیه دیون و حقوقی را که به ترکه تعلق می‌گیرد تأدیه می‌نماید.

ماده ۲۷۲ - بستانکاری که در موعد مقرر برای تحریر ترکه خود را معرفی نکرده یا پس از معرفی طلب او تصدیق نشده باشد می‌تواند در دادگاه‌صلاحیتدار تا مقداری که از ترکه به ورثه داده شده‌است بر ورثه اقامه دعوی نماید.

و اگر چیزی به ورثه نرسیده یا آنچه رسیده‌است کافی برای تأدیه طلب نباشد می‌تواند بر بستانکاران دیگر که ترکه به آنها داده شده برای اخذ حصه‌غرمایی خود اقامه دعوی نماید.

ماده ۲۷۳ - کسی که ادعای طلبی نموده و طلب او تصدیق نشده باشد و نیز کسی که طلب او کسر شده یا حق رهن و یا حق رجحان او منظور نشده‌می‌تواند در دادگاه صلاحیتدار اقامه دعوی نماید.

ماده ۲۷۴ - تصفیه ترکه متوفی در صورتی که متوفی بازرگان باشد تابع مقررات تصفیه امور بازرگان متوقف است.

ماده ۲۷۵ - فروش اموال متوفی به توسط مدیر تصفیه باید به طریق مزایده باشد مگر اموالی که دارای نرخ معینی است یا تمام اشخاص ذینفع درقیمت آن موافق باشند ترتیب مزایده در آیین‌نامه وزارت دادگستری معین می‌شود.

- فصل ششم - راجع به وصیت

ماده ۲۷۶ - وصیت‌نامه اعم از اینکه راجع باشد به وصیت عهدی یا تملیکی منقول یا غیر منقول ممکن است به طور رسمی یا خودنوشت یا سری‌تنظیم شود.

ماده ۲۷۷ - ترتیب تنظیم وصیت‌نامه رسمی و اعتبار آن به طوری است که برای اسناد تنظیم شده در دفاتر اسناد رسمی مقرر است.

ماده ۲۷۸ - وصیت‌نامه خودنوشت در صورتی معتبر است که تمام آن به خط موصی نوشته شده و دارای تاریخ روز و ماه و سال به خط موصی بوده‌و به امضاء او رسیده باشد.

ماده ۲۷۹ - وصیت‌نامه سری ممکن است به خط موصی یا به خط دیگری باشد ولی در هر صورت باید به امضاء موصی برسد و به ترتیبی که برای‌امانت اسناد در قانون ثبت اسناد مقرر گردیده در اداره ثبت اقامتگاه موصی یا محل دیگری که در آیین‌نامه وزارت دادگستری معین می‌گردد امانت گذارده‌می‌شود.

ماده ۲۸۰ - کسی که سواد ندارد نمی‌تواند به ترتیب سری وصیت نماید.

ماده ۲۸۱ - کسی که نمی‌تواند حرف بزند هر گاه بخواهد وصیت‌نامه سری تنظیم کند باید تمام وصیت‌نامه را به خط خود نوشته و امضاء نماید و نیزدر حضور مسئول دفتر رسمی روی وصیت‌نامه بنویسد که این برگ وصیت‌نامه او است و در این صورت مسئول دفتر باید روی پاکت یا لفافی که‌وصیت‌نامه در او است بنویسد که عبارت مزبور را موصی در حضور او نوشته‌است.

ماده ۲۸۲ - وصیت‌نامه سری را موصی همه وقت می‌تواند به ترتیبی که برای استرداد اسناد امانتی مقرر است استرداد نماید.

ماده ۲۸۳ - در موارد فوق‌العاده از قبیل جنگ یا خطر مرگ فوری و امراض ساریه و مسافرت در دریا که مراوده نوعاً مقطوع و به این جهت موصی‌نمی‌تواند به یکی از طرق مذکور وصیت کند ممکن است وصیت به طریقی که در مواد بعد ذکر می‌شود واقع شود.

ماده ۲۸۴ - افراد و افسران نظامی و کسانی که در ارتش اشتغال به کاری دارند می‌توانند نزد یک نفر افسر یا همردیف او با حضور دو گواه وصیت‌خود را شفاهاً اظهار نمایند.

ماده ۲۸۵ - در صورتی که نظامی یا کسی که در ارتش اشتغال به کاری دارد بیمار یا مجروح باشد ممکن است وصیت خود را در حضور رییس‌بهداری ارتش و مدیر بیمارستان که موصی آنجا است اظهار نماید.

ماده ۲۸۶ - اشخاصی می‌توانند به ترتیب مذکور در دو ماده قبل وصیت نمایند که در جنگ یا مأمور عملیات جنگی باشند و یا در محلی زندانی یامحصور باشند که مراوده‌ای با خارج نباشد.

ماده ۲۸۷ - در سایر موارد مذکور در ماده ۲۸۳ موصی می‌تواند در حضور دو نفر گواه وصیت خود را اظهار نماید و یکی از آن دو گواه اظهارات او رابا تعیین تاریخ روز و ماه و سال و محل وقوع وصیت نوشته و موصی و گواه‌ها آن را امضاء می‌نمایند و اگر موصی نتواند امضاء کند گواه‌ها این نکته را دروصیت‌نامه قید می‌کنند.

ماده ۲۸۸ - اشخاصی که مطابق ماده ۲۸۴ و ۲۸۵ وصیت نزد آنها شده و همچنین گواه‌های مذکور در ماده قبل در اول زمان امکان باید در اداره ثبت‌اسناد یا محلی که در آیین‌نامه وزارت دادگستری تعیین می‌شود حاضر شده وصیت‌نامه را مطابق مقررات راجع به امانت گذاردن اسناد امانت بگذارند وضمناً اعلام کنند که این آخرین وصیت موصی است که با داشتن اهلیت اظهار داشته.

ماده ۲۸۹ - در صورتی که اشخاص مذکور در ماده ۲۸۴ و ۲۸۵ اظهارات موصی را ننوشته باشند در اول زمان امکان نزد دادرس دادگاه بخشی که به‌او دسترسی دارند حاضر شده و اظهارات موصی را با تاریخ و محل وقوع وصیت و اهلیت موصی شفاهاً اظهار می‌دارند.

اظهارات مزبور درصورتمجلس نوشته شده و به امضاء دادرس دادگاه بخش و گواه‌ها می‌رسد.

ماده ۲۹۰ - وصیتی که مطابق مواد قبل (‌در موارد غیر عادی) واقع می‌شود بعد از گذشتن یک ماه از تاریخ مراجعت و رسیدن موصی به محلی که‌بتواند به یکی از طرق مذکور در ماده ۲۷۶ وصیت کند یا گذشتن یک ماه از تاریخ باز شدن راه و مرتفع شدن مانعی که به واسطه آن مانع نتوانسته موصی‌به یکی از طرق مذکور وصیت نماید بی‌اعتبار می‌شود مشروط به اینکه در مدت نامبرده موصی متمکن از وصیت باشد.

ماده ۲۹۱ - هر وصیتی که به ترتیب مذکور در این فصل واقع نشده باشد در مراجع رسمی پذیرفته نیست مگر اینکه اشخاص ذینفع در ترکه به‌صحت وصیت اقرار نمایند.

ماده ۲۹۲ - هر دادگاه - اداره - بنگاه یا شخصی که وصیت‌نامه به او سپرده شده و نیز دادگاهی که در موارد فوق‌العاده وصیت در آنجا اظهار گردیده‌مکلف است بعد از اطلاع به فوت موصی وصیت‌نامه یا صورتمجلس راجع به وصیت را به دادگاه بخشی که برای رسیدگی به امور راجع به ترکه متوفی‌صالح است بفرستد اعم از اینکه وصیت‌نامه نامبرده به حسب قانون قابل ترتیب اثر باشد یا نباشد و هر گاه وصیت‌نامه متعدد باشد باید تمام آنها فرستاده‌شود.

ماده ۲۹۳ - هر گاه کسی که وصیت‌نامه نزد او است خارج از مقر دادگاه بخش مذکور فوق باشد می‌تواند وصیت‌نامه را به دادگاه محل خود تسلیم‌نماید و آن دادگاه مکلف است فوراً وصیت‌نامه را به دادگاه بخش نامبرده بفرستد.

ماده ۲۹۴ - دادگاه بخش در آگهی که برای اداره یا تصفیه ترکه یا تصدیق حصر وراثت می‌شود قید می‌کند که هر کس وصیت‌نامه‌ای از متوفی نزد اواست در مدت سه ماه به دادگاهی که آگهی نموده بفرستد و پس از گذشتن این مدت هر وصیت‌نامه‌ای (‌جز وصیت‌نامه رسمی و سری) ابراز شود ازدرجه اعتبار ساقط است.

ماده ۲۹۵ - پس از گذشتن مدت مذکور فوق دادگاه بخش وقتی را برای افتتاح وصیت‌نامه تعیین و به اشخاصی که وراثت آنها معلوم است اطلاع‌می‌دهد که در وقت مزبور حاضر شوند.

ماده ۲۹۶ - هنگام ابراز وصیت‌نامه دادرس دادگاه بخش باید با حضور نماینده دادستان یا مدیر دفتر صورتمجلسی مشتمل بر خلاصه وصیت واینکه وصیت‌نامه در حضور او باز شده و خصوصیات وصیت‌نامه از قبیل مهر و موم و غیره تنظیم و به امضاء حضار برساند.

وصیت‌نامه سری را دادرس دادگاه بخش با حضور اشخاصی باز می‌نماید که لفاف آن را امضاء یا مهر کرده و در تاریخ باز کردن زنده و در مقر دادگاه‌حاضر هستند.

اصل وصیت‌نامه که مطابق این ماده نزد دادرس دادگاه بخش باز می‌شود به دفتر امانات ثبت فرستاده می‌شود و رونوشت آن در دفتر دادگاه می‌ماند -‌اشخاص ذینفع می‌توانند از آن رونوشت بگیرند.

ماده ۲۹۷ - بعد از باز شدن وصیت‌نامه دادگاه بخش به اشخاصی که وصیت به نفع آنها شده یا کسانی که وصی معین شده‌اند مراتب را اطلاع‌می‌دهد.

ماده ۲۹۸ - وصیت‌نامه وقتی معتبر است که تمام آن موجود باشد و ادعاء فقدان وصیت‌نامه اعم از اینکه این دعوی نسبت به تمام وصیت‌نامه یاقسمتی از آن باشد مسموع نیست.

ماده ۲۹۹ - ترتیب صدور سند مالکیت به نام ورثه یا موصی‌له نسبت به اموال غیر منقول که به نام مورث ثبت شده‌است در آیین‌نامه وزارت‌دادگستری معین می‌شود.

- فصل هفتم - در تقسیم

ماده ۳۰۰ - در صورت تعدد ورثه هر یک از آنها می‌توانند از دادگاه درخواست تقسیم سهم خود را از سهم سایر ورثه بخواهند.

ماده ۳۰۱ - ولی و وصی و قیم هر وارثی که محجور باشد و امین غائب و جنین و کسی که سهم‌الارث بعضی از ورثه به او منتقل شده‌است وهمچنین موصی‌له و وصی راجع به موصی‌به در صورتی که وصیت به جزء مشاع از ترکه شده باشد حق درخواست تقسیم را دارند.

ماده ۳۰۲ - نسبت به درخواست تقسیم مرور زمان جاری نیست و کسانی که ذیحق در درخواست تقسیم هستند همه وقت می‌توانند این درخواست‌را بنمایند.

ماده ۳۰۳ - هر گاه یکی از ورثه متوفی غائب مفقودالاثری باشد که وکیل نداشته و درخواست تقسیم اموال متوفی بشود بدواً برای غائب امین معین‌می‌شود و بعد تقسیم به عمل می‌آید.

ماده ۳۰۴ - درخواست تقسیم باید کتبی و مشتمل بر امور زیر باشد:

۱ - نام و مشخصات درخواست‌کننده و متوفی.

۲ - ورثه و اشخاص دیگری که ترکه باید بین آنها تقسیم شود و سهام هر یک.

ماده ۳۰۵ - پس از وصول درخواست هر گاه دادگاه محتاج به توضیحاتی باشد درخواست‌کننده را احضار نموده و توضیحاتی که لازم است از اومی‌خواهد.

ماده ۳۰۶ - دادگاه برای رسیدگی به موضوع درخواست تعیین جلسه نموده و درخواست‌کننده و اشخاص ذینفع را احضار می‌نماید.

ماده ۳۰۷ - درخواست‌کننده تقسیم می‌تواند زمینه‌هایی برای تقسیم ترکه تهیه نموده و به دادگاه تسلیم نماید در این صورت مراتب در احضاریه‌نوشته شده و تذکر داده می‌شود که مراجعه به زمینه‌های نامبرده در دفتر دادگاه مانعی ندارد.

ماده ۳۰۸ - وقت رسیدگی باید طوری معین شود که فاصله بین ابلاغ احضاریه و روز دادرسی کمتر از ده روز نباشد.

ماده ۳۰۹ - اشخاص ذینفع می‌توانند در دادگاه حاضر شده به تراضی قراری راجع به مقدمات تقسیم یا طرز تقسیم اموال بگذارند. در این صورت‌دادگاه صورتمجلسی مشتمل بر قرارداد نامبرده تنظیم می‌نماید.

ماده ۳۱۰ - هر گاه یک یا چند نفر از اشخاص ذینفع در تنظیم قرارداد مذکور فوق شرکت نداشته و رضایت خود را اظهار ننموده باشند دادگاه نتیجه‌تصمیمی را که مربوط به شخص غائب است به او اعلام می‌نماید با ذکر اینکه می‌تواند در ظرف مدت معینی در دفتر دادگاه حاضر شده و به قراردادمراجعه نموده و رضایت یا عدم رضایت خود را اعلام دارد.

ماده ۳۱۱ - در اخطار مذکور در فوق قید می‌گردد که هر گاه شخص غائب در مدت معینه در دفتر حاضر نگردد و یا رضایت و عدم رضایت خود رااظهار نکند بر طبق قرار مذکور در ماده ۳۰۹ قضیه حل خواهد شد.

ماده ۳۱۲ - هر گاه شخص غائب در اثر عذر موجهی حاضر نشده باشد و درخواست وقت جدیدی نماید تا رضایت و عدم رضایت خود را اعلام‌دارد دادگاه وقت جدیدی برای او معین خواهد نمود.

ماده ۳۱۳ - در صورتی که تمام ورثه و اشخاصی که در ترکه شرکت دارند حاضر و رشید باشند به هر نحوی که بخواهند می‌توانند ترکه را مابین خودتقسیم نمایند لیکن اگر مابین آنها محجور یا غائب باشد تقسیم ترکه به توسط نمایندگان آنها در دادگاه به عمل می‌آید.

ماده ۳۱۴ - در صورتی که ورثه تراضی در بهای اموال غیر منقول مورد درخواست تقسیم ننماید اموال نامبرده باید به توسط کارشناس ارزیابی شودو اموال منقول در صورتی ارزیابی می‌گردد که به ارزیابی در موقع تحریر ترکه به جهاتی نتوان ترتیب اثر داد.

ترتیب انتخاب کارشناس و مقررات راجع به کارشناس که در آیین دادرسی مقرر است در تقسیم رعایت می‌شود.

ماده ۳۱۵ - کارشناس باید بهای اموال مورد درخواست تقسیم و قابل قسمت بودن و یا قابل قسمت نبودن آنها را معین و سهام را تعدیل نماید. کارشناس باید برای ارزیابی اموال بهای روز ارزیابی را در نظر بگیرد.

ماده ۳۱۶ - تقسیم طوری به عمل می‌آید که برای هر یک از ورثه از هر نوع اموال حصه‌ای معین شود و اگر بعضی از اموال بدون زیان قابل قسمت‌نباشد ممکن است آن را در سهم بعضی از ورثه قرارداد و برابر بهای آن از سایر اموال در سهم دیگران منظور نمود و اگر تعدیل محتاج به ضمیمه پول به‌اموال باشد به ضمیمه آن تعدیل می‌شود.

ماده ۳۱۷ - در صورتی که مالی اعم از منقول یا غیر منقول قابل تقسیم و تعدیل نباشد ممکن است فروخته شده بهای آن تقسیم شود.

فروش اموال به ترتیب عادی به عمل می‌آید مگر آنکه یکی از ورثه فروش آن را به طریق مزایده درخواست کند.

ماده ۳۱۸ - در صورتی که بعضی از ورثه مدیون متوفی باشند ممکن است دین را در سهم خود آنها قرار داد.

ماده ۳۱۹ - در صورتی که پس از تعدیل سهام ورثه به تعیین حصه تراضی ننمایند سهام آنها به قرعه معین می‌شود.

ماده ۳۲۰ - در موردی که تقسیم از طریق قرعه انجام می‌گردد باید جلسه‌ای که برای قرعه معین شده به اشخاص ذینفع اطلاع داده شود و اگر بعضی‌از اشخاص نامبرده حاضر نشوند دادگاه بخش به درخواست اشخاص حاضر اقدام به قرعه و تعیین سهام می‌نماید.

ماده ۳۲۱ - هر گاه یکی از ورثه غائب یا محجور باشد برای غائب و محجور امین یا قیم معین و پس از آن تقسیم به عمل می‌آید.

ماده ۳۲۲ - پس از تمام شدن تقسیم دادگاه صورتمجلسی تنظیم نموده و در آن مقدار ترکه و سهم هر یک از وراث و آنچه برای تأدیه دیون و اجراءوصیت منظور شده تصریح می‌نماید.

ماده ۳۲۳ - صورتمجلس مذکور فوق باید به امضاء یا مهر صاحبان سهام و امضاء دادرس دادگاه برسد و هر گاه بعضی از صاحبان سهام نباشند یانتوانند و یا نخواهند امضاء کنند جهت امضاء نکردن آنها در صورت مجلس قید می‌شود و این صورتمجلس در دفترخانه دادگاه باقی خواهد ماند.

ماده ۳۲۴ - دادگاه بر طبق صورتمجلس مذکور در دو ماده فوق تقسیم‌نامه به عده صاحبان سهام تهیه نموده و به آنها ابلاغ و تسلیم می‌نماید.

این تصمیم دادگاه حکم شناخته شده و از تاریخ ابلاغ در حدود قوانین قابل اعتراض و پژوهش و فرجام است.

ماده ۳۲۵ - هر یک از ورثه پس از تقسیم مالک مستقل سهم خود خواهد بود و هر تصرفی که بخواهد می‌نماید و به حصه دیگران حقی ندارد.

ماده ۳۲۶ - مقررات قانون مدنی راجع به تقسیم در مورد تقسیم ترکه جاری است و نیز مقررات راجع به تقسیم که در این قانون مذکور است در موردتقسیم سایر اموال جاری خواهد بود.

- فصل هشتم - در ترکه متوفای بلاوارث

ماده ۳۲۷ - در صورتی که وارث متوفی معلوم نباشد به درخواست دادستان یا اشخاص ذینفع برای اداره ترکه مدیر معین می‌شود.

ماده ۳۲۸ - در مورد ماده فوق دادستان مکلف است مراقبت نماید اقداماتی که برای حفظ ترکه لازم است به عمل آید و از دادگاه تعیین مدیر ترکه رابخواهد.

ماده ۳۲۹ - پس از وصول درخواست دادگاه باید منتهی تا یک هفته مدیر ترکه را معین نماید.

ماده ۳۳۰ - در صورتی که متوفی برای اجراء وصیت خود وصی معین کرده باشد اداره ترکه به وصی واگذار می‌شود.

ماده ۳۳۱ - هر گاه متوفی محجور بوده و وصی داشته‌است اداره ترکه به وصی یا قیم واگذار می‌شود.

ماده ۳۳۲ - در غیر موارد مذکور در دو ماده فوق اداره ترکه به کسی که مورد اعتماد دادرس است واگذار خواهد شد.

ماده ۳۳۳ - مقررات مواد ۲۶۵ و ۲۶۶ و ۲۶۸ و ۲۶۹ و ۲۷۰ و ۲۷۱ و ۲۷۳ و ۲۷۴ و ۲۷۵ نسبت به ترکه متوفایی هم که وارث او معلوم نیست‌جاری خواهد بود.

ماده ۳۳۴ - مدیر ترکه پس از تحریر ترکه دیون و واجبات مالی متوفی را اداء کرده مورد وصیت را در صورتی که وصیت شده باشد خارج و باقیمانده‌ترکه را از اموال منقول و غیر منقول و وجه نقد که در تصرف دولت یا بنگاه‌های بازرگانی و صرافی و غیره یا اشخاصی است به دادستان تسلیم می‌کند که‌به ترتیب مقرر در آیین‌نامه وزارت دادگستری نگاهداری نمایند.

ماده ۳۳۵ - اگر از تاریخ تحریر ترکه تا ده سال وارث متوفی معلوم شود ترکه به او داده می‌شود و پس از گذشتن مدت نامبرده باقی‌مانده ترکه به‌خزانه دولت تسلیم می‌شود و ادعاء حقی نسبت به ترکه از کسی به هر عنوان که باشد پذیرفته نیست.

ماده ۳۳۶ - در صورتی که قبل از انقضاء مدت مذکور فوق ادعاء حقی بر متوفی بشود و حق نامبرده به موجب سند رسمی یا حکم قطعی دادگاه‌ثابت شده باشد مدیر ترکه باید بپردازد و در صورتی که حقی به موجب نوشتجات یا دفاتر متوفی محرز شود مدیر ترکه با موافقت دادستان می‌تواند آن رابپردازد و اگر ترکه به دادستان داده شده باشد او خواهد پرداخت و چنانچه ادعاء به ترتیب مذکور ثابت و محرز نشود مدعی می‌تواند به طرفیت مدیرترکه و در صورتی که ترکه به دادستان داده شده باشد به طرفیت او اقامه دعوی نماید.

- فصل نهم - راجع به ترکه اتباع خارجه

ماده ۳۳۷ - جز آنچه در این فصل ذکر می‌شود مهر و موم و برداشتن مهر و موم و تحریر و اداره ترکه اتباع خارجه به همان طریقی خواهد بود که‌مطابق این قانون برای ترکه اتباع ایران مقرر است.

ماده ۳۳۸ - هر گاه تبعه خارجه در ایران یا در خارجه فوت شود و در ایران دارای مالی باشد دادرس دادگاه بخش محلی که مال متوفی در آنجا واقع‌است به درخواست هر ذینفع یا به درخواست کنسول دولت متبوع متوفی به حفظ و تصفیه امر ترکه اقدام می‌نماید و در صورتی که متوفی وارث یاقائم‌مقام در ایران نداشته باشد بدون درخواست هم دادرس پس از اطلاع اقدام به حفظ و تصفیه ترکه می‌نماید.

ماده ۳۳۹ - دادگاه بخش پس از وصول درخواست ذینفع یا کنسول و به محض اطلاع از فوت در مورد اخیر ماده فوق وقتی را که از تاریخ وصول‌درخواست یا اطلاع متجاوز از ۴۸ ساعت نباشد برای اقدامات تأمینیه از قبیل مهر و موم و غیره معین کرده کتباً به کنسول دولت متبوع اطلاع می‌دهد که‌در موقع اقدام به تأمین حضور به هم رساند.

عدم حضور کنسول مانع از اقدام نخواهد بود ولی بعداً می‌تواند در محل حاضر شده مهر و موم خود را به مهر و موم دادگاه اضافه نماید.

ماده ۳۴۰ - در صورتی که کنسول دولت متبوع متوفی قبلاً از وفات مطلع شده و امر طوری باشد که تا اطلاع به مأمورین ایران بیم تضییع و تفریط‌تمام یا قسمتی از ترکه برود می‌تواند شخصاً اقدامات موقتی را برای حفظ آن به عمل آورده و وضعیت موقتی را تا مداخله دادرس دادگاه بخش حفظ‌نماید.

ماده ۳۴۱ - در موقعی که دادگاه بخش برای مهر و موم تعیین وقت می‌کند باید بلافاصله و منتهی در ظرف یک هفته از تاریخ وصول درخواست یااطلاع یک نفر را برای اداره ترکه معین و معرفی نماید.

ماده ۳۴۲ - دادگاه می‌تواند با رعایت ماده ۲۶۴ و با در نظر گرفتن مصلحت و منافع ورثه و اشخاص ذینفع هر کس را که طرف اعتماد بداند به سمت‌مدیر ترکه معین کند.

اقدامات مدیر ترکه با نظارت دادستان به عمل خواهد آمد.

در نقاطی که اداره تصفیه موجود است مدیر ترکه معین نمی‌شود و این وظیفه به اداره تصفیه رجوع می‌شود.

ماده ۳۴۳ - مدیر ترکه باید به محض ابلاغ انتصاب خود سه آگهی هر یک به فاصله یک ماه در مجله رسمی و یکی از روزنامه‌های کثیرالانتشار محل‌و اگر در محل روزنامه نباشد در یکی از روزنامه‌های کثیرالانتشار تهران منتشر نموده اشخاصی را که به عنوانی از عناوین برای خود حقی بر ذمه متوفی‌و یا بر اعیان ترکه قائل هستند دعوت نماید در ظرف شش ماه از تاریخ انتشار اولین آگهی خود را معرفی و موضوع حق خود را معین کنند و رونوشت یاعکس گواهی شده مدارک طلب و حقانیت خود را به او تسلیم نمایند.

هر گاه میزان ترکه کمتر از هزار ریال باشد آگهی در روزنامه لازم نیست.

ماده ۳۴۴ - پس از تعیین مدیر ترکه دادگاه بخش با حضور دادستان ترکه را تحریر و به او تسلیم می‌نماید.

ماده ۳۴۵ - برای تحریر ترکه روز و ساعت و محل تحریر به دادستان و اشخاص مشروحه اطلاع داده می‌شود:

۱ - تمام وراث که در ایران حاضر بوده و یا نماینده در آنجا دارند.

۲ - وصی اگر معلوم و مقیم ایران باشد.

۳ - کسانی که وصیت به نفع آنها شده اگر معلوم و مقیم ایران بوده و یا در ایران نماینده داشته باشند.

۴ - شریک متوفی اگر باشد در صورتی که در ایران حاضر بوده یا نماینده داشته باشد.

۵ - کنسول دولت متبوع متوفی.

ماده ۳۴۶ - غیبت اشخاصی که اعلامنامه مندرج در ماده فوق برای آنها فرستاده شده مانع از تحریر ترکه نخواهد بود ولی در صورتی که کنسول‌دولت متبوع متوفی در موقع تحریر ترکه حاضر نباشد مراتب در صورتمجلس قید و رونوشتی از آن برای کنسول فرستاده می‌شود.

ماده ۳۴۷ - به صورت ریز ترکه باید صورتی از اموال غیر منقول که در ایران واقع است با تعیین بهای تقریبی آنها پیوست شود.

ماده ۳۴۸ - در صورتی که ورثه یا وصی متوفی یا قائم‌مقام قانونی آنها حاضر شوند برابر بهای ترکه تأمین دهند که هر گاه در مدت یک سال از تاریخ‌انتشار اولین آگهی مذکور در ماده ۳۴۳ بستانکارانی پیدا شود که تبعه ایران یا مقیم ایران باشند و طلب آنها ثابت گردد از عهده برآیند ترکه پس از وضع‌هزینه آگهی‌ها و هزینه‌های دیگر قانونی که به عمل آمده‌است به تصرف آنها داده می‌شود.

ماده ۳۴۹ - تأمین ممکن است به وسیله تودیع وجه نقد یا وثیقه دادن اموال منقول و یا غیر منقول یا دادن ضامن معتبر به عمل آید و نیز ممکن‌است درخواست‌کننده از همان اموال متوفی تأمین بدهد.

قبول یا رد تأمین منوط به نظر دادگاهی است که مدیر ترکه را تعیین نموده‌است.

ماده ۳۵۰ - مدیر ترکه با اجازه دادگاه بخش می‌تواند به ورثه متوفی که در حال استیصال و مقیم در ایران هستند تا موقع تصفیه ماترک مبلغی که برای‌معیشت آنها ضروری باشد بپردازد.

در موردی که اداره تصفیه وظیفه امین ترکه را انجام می‌دهد اجازه دادگاه بخش لازم نیست.

ماده ۳۵۱ - پس از انقضاء مدت مذکور در ماده ۳۴۳ مدیر ترکه وقتی را برای رسیدگی به دعاوی و مطالبات معین کرده به ورثه یا وصی یا قائم‌مقام‌قانونی آنها و کنسول دولت متبوع متوفی اگر در محل باشد اطلاع می‌دهد و در وقت مقرر شروع به رسیدگی نموده و پس از رسیدگی کلیه دیون وتعهداتی را که بر ذمه متوفی ثابت و محقق است با اجازه دادستان تأدیه می‌نماید و بقیه را به ورثه یا وصی یا قائم‌مقام قانونی آنها و در صورتی که‌اشخاص نامبرده اصلاً نباشند یا در ایران نباشند به کنسول یا سایر نمایندگان سیاسی دولت متبوع متوفی تسلیم می‌نماید.

ماده ۳۵۲ - اشخاصی که مدعی حقی بر ترکه بوده و دعوی آنها از طرف مدیر ترکه و دادستان یا مدیر تصفیه تصدیق نشده باشد می‌توانند دعوی‌خود را در دادگاه صلاحیتدار اقامه یا تعقیب نمایند.

انقضاء مدت مقرر در ماده ۳۴۳ موجب سقوط حق اشخاصی که در ظرف مدت حق خود را مطالبه نکرده‌اند نمی‌باشد.

ماده ۳۵۳ - اگر نسبت به ترکه متوفی قرار تأمین صادر شده باشد تسلیم اموال به اشخاص مذکور در ماده ۳۵۱ با رعایت قرار دادگاه خواهد آمد.

ماده ۳۵۴ - هر گاه متوفی بازرگان بوده و به موجب حکم دادگاه ورشکستگی او قبل یا بعد از فوت اعلام شود اداره تصفیه امور او تابع مقررات راجع‌به تصفیه امور بازرگان متوقف است.

ماده ۳۵۵ - رسیدگی به دعاوی راجع به ترکه اتباع خارجه در ایران از صلاحیت دادگاه ایران است.

ماده ۳۵۶ - تصدیق صادره از مقامات صلاحیتدار کشور متوفی راجع به وراثت اتباع خارجه با انحصار آن پس از احراز اعتبار آن در دادگاه ایران ازحیث صدور و رعایت مقررات مربوطه به اعتبار اسناد تنظیم شده در خارجه قابل ترتیب اثر خواهد بود.

ماده ۳۵۷ - اگر تبعه خارجه که در ایران فوت شده مسافر موقتی باشد اشیاء متعلق به او فوراً به کنسول دولت متبوع او تسلیم می‌شود.

ماده ۳۵۸ - از هزینه‌هایی که برای اداره کردن ترکه می‌شود باید صورت کاملی به دادستان داده شود.

ماده ۳۵۹ - حقوقی که به موجب این فصل برای کنسولها یا نمایندگان سیاسی خارجه مقرر شده مربوط به کنسول یا نماینده سیاسی دولی است که‌در خاک آن دول نسبت به کنسولها یا نمایندگان سیاسی ایران معامله متقابله بشود.

- فصل دهم - در تصدیق انحصار وراثت

ماده ۳۶۰ - در صورتی که وراث متوفی یا سایر اشخاص ذینفع بخواهند تصدیق انحصار وراثت تحصیل کنند درخواست‌نامه کتبی مشتمل بر نام ومشخصات درخواست‌کننده و متوفی و ورثه و اقامتگاه آنها و نسبت بین متوفی و وارث تنظیم نموده به دادگاه تسلیم می‌نماید.

ماده ۳۶۱ - دادگاه بخش درخواست نامبرده را سه دفعه پی در پی ماهی یک مرتبه آگهی می‌نماید.

ماده ۳۶۲ - پس از انقضاء سه ماه از تاریخ نشر اولین آگهی در صورتی که معترض نبود دادگاه تمام ادله و اسناد درخواست‌کننده تصدیق را از برگ‌شناسنامه و گواهی گواه و غیره در نظر گرفته تصدیقی مشعر بر وراثت و تعیین عده وراث و نسبت آنها به متوفی صادر می‌نماید و در صورت اعتراض‌دادگاه جلسه‌ای برای رسیدگی به اعتراض معین نموده و به معترض و درخواست‌کننده تصدیق اطلاع می‌دهد و در جلسه پس از رسیدگی حکم خواهدداد و این حکم قابل پژوهش و فرجام است.

ماده ۳۶۳ - دادگاه بخش می‌تواند گواه‌ها را احضار کرده و گواهی آنان را استماع کند. چنانچه گواه در خارج از مقر دادگاه ساکن باشد تحقیق از گواه به‌وسیله دادگاه محل اقامت گواه یا نزدیکترین دادگاه محل اقامت گواه به عمل خواهد آمد.

ماده ۳۶۴ - در صورتی که بهای ترکه بیش از یک هزار ریال نباشد انتشار آگهی مذکور در ماده ۳۶۱ به عمل نخواهد آمد و دادگاه به ادله و اسناد واظهارات گواه‌های درخواست‌کننده رسیدگی کرده و درخواست تصدیق را به حسب اقتضاء دلایل قبول یا رد می‌نماید.

ماده ۳۶۵ - در صورتی که به واسطه معلوم نبودن ورثه یا برای تصفیه ترکه و غیره قبلاً برای معرفی ورثه آگهی شده باشد صدور تصدیق انحصاروراثت محتاج به آگهی جدید نبوده و در صورت درخواست هر یک از ورثه یا اشخاص ذینفع تصدیق انحصار وراثت صادر خواهد شد.

ماده ۳۶۶ - رأی دادگاه دائر به رد درخواست تصدیق قابل پژوهش و فرجام است.

ماده ۳۶۷ - در کلیه موارد که دادستان تشخیص دهد که متوفی بلاوارث بوده و درخواست اشخاص برای صدور تصدیق بی‌اساس است می‌تواند به‌درخواست تصدیق وراثت اعتراض نماید و نیز می‌تواند در صورتی که متوفی را بلاوارث بداند به تصدیق انحصار وراثت در موردی هم که تصدیق‌مسبوق به آگهی نبوده‌است اعتراض کند و در هر حال دادستان حق دارد از رأی دادگاه پژوهش و فرجام بخواهد.

ماده ۳۶۸ - مادامی که برای محجور قیم و برای غائب امین معین نشده دادستان می‌تواند به نام محجور و غائب به درخواست تصدیق انحصاروراثت اعتراض نماید.

ماده ۳۶۹ - در مورد ماده ۳۶۴ اشخاص ذینفع می‌توانند به درخواست تصدیق و همچنین به تصدیقی که در موضوع وراثت صادر می‌شود اعتراض‌نمایند و رأی دادگاه در این خصوص قابل پژوهش و فرجام است.

ماده ۳۷۰ - اشخاصی که تصدیق انحصار وراثت تحصیل کرده‌اند می‌توانند مطابق تصدیق نامبرده ترکه و مطالبات متوفی را از کسانی که مدیون یامتصرف مال متوفی هستند مطالبه نمایند. مدیون یا متصرف اموال متوفی باید ترکه و مطالبات متوفی را به آنها تسلیم نماید. و در صورت تأدیه دین و یاتسلیم مال در مقابل هر مدعی وراثت بری محسوب خواهند شد و مدعی نامبرده حق رجوع به شخص یا اشخاصی خواهند داشت که طلب متوفی راوصول و یا مال متعلق به او را دریافت نموده‌اند.

ماده ۳۷۱ - مدیون که بدهی خود را به وراث متوفی می‌دهد می‌تواند رونوشت گواهی شده انحصار وراثت را از وارث بخواهد.

ماده ۳۷۲ - در تصدیق انحصار وراثت باید نسبتی که وارث یا ورثه به مورث خود دارند از متروکات به نحو اشاعه معین شود.

ماده ۳۷۳ - در تصدیق انحصار وراثت به درخواست ورثه دادگاه حصه هر یک از ورثه را معین می‌نماید.

ماده ۳۷۴ - در صورتی که ورثه بخواهند ملک غیر منقولی که به نام مورث ثبت شده‌است به نام آنها ثبت گردد باید تصدیق انحصار وراثت یارونوشت گواهی شده آن را که مشتمل بر تعیین سهام باشد به اداره ثبت تسلیم نمایند.

باب هفتم - در هزینه

ماده ۳۷۵ - هزینه رسیدگی به امور حسبی منحصر به موارد زیر بوده و در هر مورد موقع درخواست بیست ریال گرفته می‌شود: ۱ - درخواست تسلیم اموال غائب به ورثه.

۲ - درخواست حکم موت فرضی.

۳ - درخواست پژوهش از رد درخواست حکم موت فرضی.

۴ - درخواست مهر و موم ترکه.

۵ - درخواست برداشتن مهر و موم ترکه.

۶ - درخواست تحریر ترکه.

۷ - درخواست تصفیه ترکه.

۸ - درخواست تقسیم ترکه.

۹ - درخواست تصدیق انحصار وراثت.

ماده ۳۷۶ - درخواست‌هایی که دادستان از دادگاه می‌نماید و همچنین اقداماتی که دادگاه بدون درخواست مکلف به انجام آن است هزینه ندارد.

ماده ۳۷۷ - هزینه آگهی تصدیق انحصار وراثت از درخواست‌کننده گرفته می‌شود و هزینه حفظ و اداره ترکه و تحریر و تصفیه و تقسیم ترکه از ترکه‌برداشته می‌شود.

ماده ۳۷۸ - وزیر دادگستری مجاز است آیین‌نامه‌های لازم برای اجرای این قانون را تهیه و به موقع اجرا بگذارد.

این قانون که مشتمل بر سیصد و هفتاد و هشت ماده‌است در جلسه دوم تیر ماه یک هزار و سیصد و نوزده به تصویب مجلس شورای ملی رسید.

رییس مجلس شورای ملی - حسن اسفندیاری