تفاوت میان نسخه‌های «خواجوی کرمانی (غزلیات)/از روضه‌ی نعیم جمالش روایتیست»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (clean up using AWB)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|از روضه‌ی نعیم جمالش روایتیست|و آشوب چین زلف تو در هر ولایتیست}}
 
{{ب|از روضه‌ی نعیم جمالش روایتیست|و آشوب چین زلف تو در هر ولایتیست}}
 
{{ب|گویند بر رخ تو جنایت بود نظر|لیکن نظر بغیر تو کردن جنایتیست}}
 
{{ب|گویند بر رخ تو جنایت بود نظر|لیکن نظر بغیر تو کردن جنایتیست}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۲۲

' خواجوی کرمانی (غزلیات) (از روضه‌ی نعیم جمالش روایتیست)
از خواجوی کرمانی
'


از روضه‌ی نعیم جمالش روایتیست و آشوب چین زلف تو در هر ولایتیست
گویند بر رخ تو جنایت بود نظر لیکن نظر بغیر تو کردن جنایتیست
فرهاد را چو از لب شیرین گزیر نیست در گوش او ملامت دشمن حکایتیست
گفتم که چیست آنخط مشکین برآفتاب گفتا بسان روی من از حسن آیتیست
ارباب عقل گر چه نظر نهی کرده‌اند لیکن ز جان صبور شدن تا بغایتیست
آمد کنون بدایت عمرم بمنتها لیکن گمان مبر که غمش را نهایتیست
گفتم مرا بکشت غمت گفت زینهار خواجو خموش باش که این خود عنایتیست
در تنگنای حبس جدایی توقعم از آستان حضرتعالی حمایتیست