تفاوت میان نسخه‌های «دیوان شمس/بیا تا عاشقی از سر بگیریم»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|بیا تا عاشقی از سر بگیریم|جهان خاک را در زر بگیریم}}
 
{{ب|بیا تا عاشقی از سر بگیریم|جهان خاک را در زر بگیریم}}
 
{{ب|بیا تا نوبهار عشق باشیم|نسیم از مشک و از عنبر بگیریم}}
 
{{ب|بیا تا نوبهار عشق باشیم|نسیم از مشک و از عنبر بگیریم}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۱۰

' دیوان شمس (غزلیات) (بیا تا عاشقی از سر بگیریم)
از مولوی
'


بیا تا عاشقی از سر بگیریم جهان خاک را در زر بگیریم
بیا تا نوبهار عشق باشیم نسیم از مشک و از عنبر بگیریم
زمین و کوه و دشت و باغ و جان را همه در حله اخضر بگیریم
دکان نعمت از باطن گشاییم چنین خو از درخت تر بگیریم
ز سر خوردن درخت این برگ و بر یافت ز سر خویش برگ و بر بگیریم
ز دل ره برده‌اند ایشان به دلبر زدل ما هم ره دلبر بگیریم
مسلمانی بیاموزیم از وی اگر آن طره کافر بگیریم
دلی دارد غمش چون سنگ مرمر از آن مرمر دو صد گوهر بگیریم
چو جوشد سنگ او هفتاد چشمه سبو و کوزه و ساغر بگیریم
کمینه چشمه‌اش چشمی است روشن که ما از نور او صد فر بگیریم