تفاوت میان نسخه‌های «دیوان شمس/ز زندان خلق را آزاد کردم»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|ز زندان خلق را آزاد کردم|روان عاشقان را شاد کردم}}
 
{{ب|ز زندان خلق را آزاد کردم|روان عاشقان را شاد کردم}}
 
{{ب|دهان اژدها را بردریدم|طریق عشق را آباد کردم}}
 
{{ب|دهان اژدها را بردریدم|طریق عشق را آباد کردم}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۰۱

' دیوان شمس (غزلیات) (ز زندان خلق را آزاد کردم)
از مولوی
'


ز زندان خلق را آزاد کردم روان عاشقان را شاد کردم
دهان اژدها را بردریدم طریق عشق را آباد کردم
ز آبی من جهانی برتنیدم پس آنگه آب را پرباد کردم
ببستم نقش‌ها بر آب کان را نه بر عاج و نه بر شمشاد کردم
ز شادی نقش خود جان می دراند که من نقش خودش میعاد کردم
ز چاهی یوسفان را برکشیدم که از یعقوب ایشان یاد کردم
چو خسرو زلف شیرینان گرفتم اگر قصد یکی فرهاد کردم
زهی باغی که من ترتیب کردم زهی شهری که من بنیاد کردم
جهان داند که تا من شاه اویم بدادم داد ملک و داد کردم
جهان داند که بیرون از جهانم تصور بهر استشهاد کردم
چه استادان که من شهمات کردم چه شاگردان که من استاد کردم
بسا شیران که غریدند بر ما چو روبه عاجز و منقاد کردم
خمش کن آنک او از صلب عشق است بسستش اینک من ارشاد کردم
ولیک آن را که طوفان بلا برد فروشد گر چه من فریاد کردم
مگر از قعر طوفانش برآرم چنانک نیست را ایجاد کردم
برآمد شمس تبریزی بزد تیغ زبان از تیغ او پولاد کردم