تفاوت میان نسخه‌های «دیوان شمس/گفت کسی خواجه سنایی بمرد»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|گفت کسی خواجه سنایی بمرد|مرگ چنین خواجه نه کاریست خرد}}
 
{{ب|گفت کسی خواجه سنایی بمرد|مرگ چنین خواجه نه کاریست خرد}}
 
{{ب|کاه نبود او که به بادی پرید|آب نبود او که به سرما فسرد}}
 
{{ب|کاه نبود او که به بادی پرید|آب نبود او که به سرما فسرد}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۵۰

' دیوان شمس (غزلیات) (گفت کسی خواجه سنایی بمرد)
از مولوی
'


گفت کسی خواجه سنایی بمرد مرگ چنین خواجه نه کاریست خرد
کاه نبود او که به بادی پرید آب نبود او که به سرما فسرد
شانه نبود او که به مویی شکست دانه نبود او که زمینش فشرد
گنج زری بود در این خاکدان کو دو جهان را بجوی می‌شمرد
قالب خاکی سوی خاکی فکند جان خرد سوی سماوات برد
جان دوم را که ندانند خلق مغلطه گوییم به جانان سپرد
صاف درآمیخت به دردی می بر سر خم رفت جدا شد ز درد
در سفر افتند به هم ای عزیز مرغزی و رازی و رومی و کرد
خانه خود بازرود هر یکی اطلس کی باشد همتای برد
خامش کن چون نقط ایرا ملک نام تو از دفتر گفتن سترد