تفاوت میان نسخه‌های «دیوان شمس/یکی لحظه از او دوری نباید»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|یکی لحظه از او دوری نباید|کز آن دوری خرابی‌ها فزاید}}
 
{{ب|یکی لحظه از او دوری نباید|کز آن دوری خرابی‌ها فزاید}}
 
{{ب|تو می‌گویی که بازآیم چه باشد|تو بازآیی اگر دل در گشاید}}
 
{{ب|تو می‌گویی که بازآیم چه باشد|تو بازآیی اگر دل در گشاید}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۴۴

' دیوان شمس (غزلیات) (یکی لحظه از او دوری نباید)
از مولوی
'


یکی لحظه از او دوری نباید کز آن دوری خرابی‌ها فزاید
تو می‌گویی که بازآیم چه باشد تو بازآیی اگر دل در گشاید
بسی این کار را آسان گرفتند بسی دشوارها آسان نماید
چرا آسان نماید کار دشوار که تقدیر از کمین عقلت رباید
به هر حالی که باشی پیش او باش که از نزدیک بودن مهر زاید
اگر تو پاک و ناپاکی بمگریز که پاکی‌ها ز نزدیکی فزاید
چنانک تن بساید بر تن یار به دیدن جان او بر جان بساید
چو پا واپس کشد یک روز از دوست خطر باشد که عمری دست خاید
جدایی را چرا می‌آزمایی کسی مر زهر را چون آزماید
گیاهی باش سبز از آب شوقش میندیش از خری کو ژاژ خاید
سرک بر آستان نه همچو مسمار که گردون این چنین سر را نساید