تفاوت میان نسخه‌های «دیوان شمس/ز همراهان جدایی مصلحت نیست»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (clean up using AWB)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|ز همراهان جدایی مصلحت نیست|سفر بی‌روشنایی مصلحت نیست}}
 
{{ب|ز همراهان جدایی مصلحت نیست|سفر بی‌روشنایی مصلحت نیست}}
 
{{ب|چو ملک و پادشاهی دیده باشی|پس شاهی گدایی مصلحت نیست}}
 
{{ب|چو ملک و پادشاهی دیده باشی|پس شاهی گدایی مصلحت نیست}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۴۲

' دیوان شمس (غزلیات) (ز همراهان جدایی مصلحت نیست)
از مولوی
'


ز همراهان جدایی مصلحت نیست سفر بی‌روشنایی مصلحت نیست
چو ملک و پادشاهی دیده باشی پس شاهی گدایی مصلحت نیست
شما را بی‌شما می‌خواند آن یار شما را این شمایی مصلحت نیست
چو خوان آسمان آمد به دنیا از این پس بی‌نوایی مصلحت نیست
در این مطبخ که قربانست جان‌ها چو دونان نان ربایی مصلحت نیست
بگو آن حرص و آز راه زن را که مکر و بدنمایی مصلحت نیست
چو پا داری برو دستی بجنبان تو را بی‌دست و پایی مصلحت نیست
چو پای تو نماند پر دهندت که بی‌پر در هوایی مصلحت نیست
چو پر یابی به سوی دام حق پر که از دامش رهایی مصلحت نیست
همای قاف قربی ای برادر هما را جز همایی مصلحت نیست
جهان جوی و صفا بحر و تو ماهی در این جو آشنایی مصلحت نیست
خمش باش و فنای بحر حق شو به هنبازی خدایی مصلحت نیست