تفاوت میان نسخههای «روز ملت ۹ اسفند ماه ۱۳۳۱»
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
− | + | [[پرونده:RoozMellat9EsfandMah1331.mp4|thumb|left|220px|روز ملت ۹ اسفند ماه ۱۳۳۱ توطئه محمد مصدق در سرنگونی حکومت پارلمانی شاهنشاهی ایران]] | |
[[پرونده:ShahSorayaPM.jpg|thumb|left|190px|شاهنشاه و ملکه ثریا، مصدق و چند تن از وزیران را برای شرفیابی میپذیرند]] | [[پرونده:ShahSorayaPM.jpg|thumb|left|190px|شاهنشاه و ملکه ثریا، مصدق و چند تن از وزیران را برای شرفیابی میپذیرند]] | ||
[[پرونده:MarmarPalace.jpg|thumb|left|190px|مردم ایران دروازههای کاخ مرمر را میبندند و از رفتن شاهنشاه جلوگیری میکنند]] | [[پرونده:MarmarPalace.jpg|thumb|left|190px|مردم ایران دروازههای کاخ مرمر را میبندند و از رفتن شاهنشاه جلوگیری میکنند]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۳۳
درگاه روز رستاخیز ملی | تصمیمهای مجلس | درگاه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر |
روز ملت - با تصمیم مجلس شورای ملی روز نهم اسفند ماه ۱۳۳۱ روزی که شاهنشاه بر اثر قیام دلیرانه مردم ایران و بنا به درخواست و ایستادگی آنان از مسافرت به خارج از کشور منصرف شدند و این امر موجبات نجات و سعادت کشور گردید، روز نهم اسفند به نام (روز ملت) نامیده شد. تصمیم قانونی دایر به نامیدن روز نهم اسفند به (روز ملت) و روز بیست و هشتم امرداد ماه (به روز قیام ملی) میباشد.
روز ملت ۹ اسفند ماه ۱۳۳۱ سالروز قیام مردم پایتخت علیه توطئه محمد مصدق در سرنگونی حکومت پارلمانی شاهنشاهی ایران میباشد. پنج هفته پیش از رخداد قیام مردم تهران، محمد مصدق از مجلس شورای ملی اختیارات دیکتاتوری برای یک سال دیگر گرفت. [۱] با این اختیارات محمد مصدق قانون اساسی مشروطه را زیر پا گزاشت و توانست بدون تصویب مجلس شورای ملی خود قانون بنویسد و خود آن را تصویب نماید و به اجرا درآورد. یعنی "قوه مقننه" و "قوه مجریه" از یکدیگر جدا و مستقل نبودند بلکه در وجود شخص محمد مصدق متبلور شدند. جدایی سه قوه مقننه، مجریه و قضاییه بر پایه اصل ۲۷ متمم قانون اساسی یکی از پایههای قانون اساسی است، زیر پا گذاشتن اصل ۲۷ بر پایه اصل هفتم متمم قانون اساسی که "اساس مشروطیت جزاً و کلاً تعطیلبردار نیست" ناممکن است. با این اختیارات محمد مصدق ملکه مادر، والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی و دیگر هموندان خانواده سلطنتی را از ایران بیرون کرد. سپس مصدق نخشه در سر داشت که شاهنشاه ایران اعلیحضرت محمد رضا شاه پهلوی[۲] و ملکه ثریا را از ایران بیرون براند. توطئه مصدق با همدستی شوروی برای برقرار ساختن جمهوری خلق ایران بود که در آن محمد مصدق پرزیدنت این جمهوری خلقی شود. نمایندگان مجلس شورای ملی که از نخشههای پلید مصدق آگاه شده بودند دیگر از محمد مصدق پشتیبانی نکردند. رییس مجلس شورای ملی نامهای به شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی نوشت و در آن از اعلیحضرت درخواست کرد که معظمله به هیچ روی از کشور بیرون نروند. مجلس شورای ملی با چاپ جارنامهای از مردم پایتخت خواست که برای جلوگیری از سفر شاهنشاه به خارج "هر کاری" که میتوانند انجام دهند. مردم تهران در برابر کاخ مرمر گردآمدند و با فریادهای "جاوید شاه" از شاهنشاه ایران درخواست کردند که در کشور بمانند و نشان دادند که مردم ایران خواستار حکومت شاهنشاهی پارلمانی خود هستند و نه حکومت جمهوری خلقی به ریاست جمهوری محمد مصدق. با دیدن این اوضاع شاهنشاه ایران برآن شدند که در کشور بمانند و به میان مردم که در برابر کاخ مرمر چشم به راه تصمیم شاهنشاه بودند رفتند.
تصمیم قانونی مجلس شورای ملی به نامیدن روز ۹ اسفند به روز ملت
تصمیم قانونی دایر به نامیدن روز نهم اسفند به (روز ملت) و روز بیست و هشتم مرداد ماه (به روز قیام ملی) - مصوب ۷ اسفند ۱۳۳۷ مجلس شورای ملی و ۹ اسفند ۱۳۳۷ مجلس سنا
ماده واحده - نظر به این که روز نهم اسفند ۱۳۳۱ شاهنشاه بر اثر قیام دلیرانه مردم ایران و بنا به استدعا و ایستادگی آنان از مسافرت به خارج از کشور منصرف شدند و این امر موجبات نجات و سعادت کشور گردید علیهذا روز نهم اسفند به نام (روز ملت) نامیده میشود.[۳]
روز ۱ اسفند ماه ۱۳۳۱
۱ اسفند ماه ۱۳۳۱ محمد مصدق بزرگ فئودال ایران نامهای به شاهنشاه به وسیله برادرش حشمتالدوله والاتبار فرستاد با این درونمایه که حسین علاء وزیر دربار شاهنشاهی و دربار شاهنشاهی فعالیتهایی علیه دولت را سازمان میدهند. شاهنشاه بسیار شگفتزده شدند زیرا که ایشان همه لایحههایی چون اختیارات و بستن مجلس سنا که موقعیت شاهنشاه را ضعیف میکرد و موقعیت نخستوزیر را قدرتمندتر میکرد را دستینه کردهبودند. مصدق نیرنگ دیگری نیز به کار گرفته بود و کمیسیونی برپا کرده بود که نخش شاه را تفسیر کند. مصدق شاهنشاه را تهدید کرده بود که با رفراندوم درباره گزارش این کمیسیون قدرت شاهنشاه را تضعیف خواهدکرد. مصدق درخواست کرد که شاهنشاه در روز ۹ اسفند ۱۳۳۱ به همراه ملکه ثریا از کشور بیرون روند و شاهنشاه آن را پذیرفتند. محمد مصدق دستورهای پنهانی برای مسئولان صادر کرد که برای سفر شاهنشاه در روز ۹ اسفند آماده باشند. ولی آنچه را که مصدق به نیرنگ خود برای سفر شاهنشاه در پنهان برنامهریزی کرده بود، انجام نشد زیرا که بسیاری از نمایندگان و مردم ایران از سفر شاهنشاه آگاهی یافتند.
روز ۴ اسفند ماه ۱۳۳۱
۴ اسفند ماه ۱۳۳۱ هفت تن از نمایندگان مجلس شورای ملی به همراهی وزیر دربار شاهنشاهی به پیشگاه شاهنشاه باریافتند تا معظم له را درباره اوضاع جاری و آنچه در مجلس میگذرد آگاه سازند. هم چنین قرار شد که نخستوزیر به پیشگاه شاهانه بار یابد. فعالیت دامنهداری از سوی هفده تن از نمایندگان مجلس شورای ملی برای بهبود رابطه دولت و دربار شاهنشاهی آغاز شد.
۶ اسفند ماه ۱۳۳۱ سرلشکر زاهدی و شمار دیگری از افسران وفادار به شاهنشاه دستگیر و زندانی شدند.
روز ۹ اسفند ماه ۱۳۳۱
۹ اسفند ماه ۱۳۳۱ علاء وزیر دربار در نامهای به آگاهی شاهنشاه رساند که محمد مصدق ساعت یک پس از نیمروز برای یک ساعت، و وزیران ساعت دو پس از نیمروز به پیشگاه شاهنشاه و ملکه ثریا بار خواهند یافت. در این نامه حسین علاء همچنین نوشته بود که وی بسیار از محمد مصدق نخستوزیر دلگیر است زیرا که مصدق شاهنشاه را بهانه قرارداده تا اشتباهات خود پنهان سازد، با آنکه از هرگونه پشتیبانی از سوی شاهنشاه و وی برخوردار بوده است. سرانجام مصدق وارد کاخ شاهنشاهی شد و به پیشگاه شاهنشاه و ملکه ثریا باریافت. حسین علاء وزیر دربار نیز در این باریابی بود. بی درنگ محمد مصدق آغاز به انتقاد از دربار و وزیر دربار حسین علاء کرد.
از آنجا که مردم از مسافرت شاهنشاه آگاهی یافته بودند، گروههای مردم با فریادهای جاوید شاه در اصلی کاخ مرمر را سد کردند. مصدق و وزیرانش از در پشتی کاخ بیرون رفتند. مصدق راهی خانه خود شد تا با حسین فاطمی وزیر خارجه که چشم به راه رسیدن مصدق در خانه وی بود تبانیهایشان را بکنند. گروهی از تظاهرکنندگان که گرد خانه مصدق گردآمده بودند به خانه مصدق یورش بردند و علیه او دست به تظاهرات زدند. با تیراندازی نگاهبانان خانه مصدق به سوی مردم، یک نفر کشته و شماری زخمی شدند. پلیس گروهی از تظاهرکنندگان را دستگیر کرد. یکی از دستگیرشدگان شعبان جعفری بود که در این روز به گناه یورش به خانه مصدق تا شامگاه ۲۸ امرداد ماه ۱۳۳۲ زندانی شد. مصدق و حسین فاطمی به ستاد ارتش فرار کردند و به همراهی سرلشکر بهارمست به مجلس شورای ملی رفتند.[۴] در مجلس نشستی جنجالی با نمایندگان برپا شد و مصدق آغاز به گلایه از ارتش کرد که وی به ارتش دستور داده است ولی ارتش دستورات وی را نپذیرفته است و گفتهاند که آنها از دستورات شاهنشاه پیروی میکنند نه از نخستوزیر. سپس محمد مصدق گفت که وی در مجلس بست خواهد نشست. در نشست خصوصی مجلس، مصدق از سوی حائریزاده به سختی مورد انتقاد قرارگرفت.
نامه آیت الله کاشانی رییس مجلس شورای ملی به شاهنشاه
آیتالله کاشانی رییس مجلس شورای ملی نامهای به تاریخ ۹ اسفند ماه ۱۳۳۱ به شماره ۱۳۷۸۵ به پیشگاه شاهنشاه نوشت:
« | اعلیحضرت همایون شاهنشاهی
خبر مسافرت غیرمترقبه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی موجب شگفتی و نگرانی فوقالعاده قاطبه اهالی پایتخت شده و هیئت رئیسه مجلس شورای ملی با استحضار آقایان به عرض میرساند که در وضع کنونی به هیچ وجه مصلحت و صواب نمیداند که اعلیحضرت همایونی مبادرت به مسافرت فرمایند زیرا ممکن است در تمام کشور تاثیرات عمیق و نامطلوب حاصل نماید به این لحاظ از پیشگاه همایونی استدعا میشود که قطعا در این مورد تجدید نظر فرموده و تصمیم به مسافرت را به موقع دیگری در سال آینده تبدیل فرمایند. رییس مجلس شورای ملی - سیدابوالقاسم کاشانی |
» |
پخش خبر سفر شاهنشاه در تهران و سایر شهرهای ایران سبب نگرانی و ترس مردم شد. بدین روی در همه شهرها راه پیماییهای گستردهای از سوی مردم میهنپرست انجام گرفت. در خیابانهای پایتخت سدها هزار تن دست به راه پیمایی زدند و نمایندگان طبقههای گوناگون مردم همراه با آیتالله بهبهانی و سایر روحانیون به کاخ مرمر رفتند و از پیشگاه شاهنشاه درخواست کردند که از این سفر چشمپوشی نمایند. هیات رییسه مجلس شورای ملی به پیشگاه شاهنشاه باریافت و به نمایندگی از مردم ایران خواهش کرد که معظمله در این روزهای بیمآور از این سفر چشم پوشی کنند. گروه بیشماری از مردم تهران پیرامون کاخ مرمر گردآمدند و با تظاهرات میهنپرستانه و شاهدوستانه خود اعلام داشتند تا زمانی که شاهنشاه از سفر خود چشمپوشی نکردهاند به تظاهرات خود ادامه میدهند و از جلوی کاخ تکان نخواهند خورد. بازار تهران بسته شد و بازاریان همراه با دیگر طبقههای مردم در راه پیمایی باشکوهی میهنپرستی و شاهدوستی خود را نشان دادند. مجلس شورای ملی با اعلامیهای از مردم خواست که برای بازنگری شاهنشاه در اراده ایشان به سفر خارج و جلوگیری از این سفر هر کاری که میتوانند انجام دهند.
سرانجام با تظاهرات پیوسته و بیمانند مردم میهن پرست و شاهدوست، وزارت دربار شاهنشاهی با سپاسگزاری از ابراز احساسات پاک ملت ایران نسبت به شاهنشاه به آگاهی رساند که معظمله از سفر به خارج از کشور « فعلا » چشمپوشی کردهاند. شاهنشاه از کاخ مرمر به میان تظاهرکنندگان که غریو "جاوید شاه" آنان کاخ مرمر و خیابانهای پیرامون را به لرزه درآورده بود رفتند، به میان مردمی که از دیدن شاهنشاهشان از شادی در پوست خود نمیگنجیدند و به آنان گفتند:
- " حالا که شما نمیخواهید و مایل نیستید که برای معالجه از کشور خارج شوم من نیز ناچار انصراف خود را از این مسافرت اعلام میکنم."
جمعیت در پیرامون کاخ سلطنتی به تظاهرات خود ادامه دادند و درخواست کردند که واژه فعلا از جارنامه دربار برداشته شود. وزارت دربار نیز واژه « فعلا » را از جارنامه برداشت. از سوی دیگر محمد مصدق بسیاری از افسران بازنشسته، روزنامهنگاران، همچنین شعبان جعفری، طیب و رمضان یخی را که در این روز در برابر کاخ مرمر تظاهرات میکردند، دستگیر کرد و به زندان انداخت. همان کسانی که در روز ۲۸ امرداد ماه ۱۳۳۲ پس از اینکه رادیو و سازمانهای دولتی به دست مردم افتاد، و پس از خوانده شدن فرمان نخستوزیری سپهبد زاهدی از رادیو ایران از زندان آزاد شدند.
بازداشتهای گروهی
رویداد نهم اسفندماه بهانهای فراهم ساخت که دولت به بازداشتهای گروهی دست بزند و روزنامههای هوادار دولت دشنام و ناسزاگویی به مخالفان سیاست دولت را بدون شناختن مرزی از اندازه بیرون کنند. چنانکه برخی، از جمله جمال امامی را که نخست وزیری محمد مصدق از سوی وی پیشنهاد شدهبود، در روزنامهها به نام "جوجههای استوکس" مورد ناسزا قرارمیدادند و با اینکه جمال امامی در این میان این هنگامه گوشهگیری را به دخالت در امور سیاسی برتری دادهبود، او نیز به همراه غلامحسین فروهر، سپهبد شاهبختی، سرلشگر معینی، عمیدینوری، سرتیپ گیلانشاه، سرگرد خسروانی و گروهی دیگر که شمار آنها بیش از صدوهفتاد نفر میشد، به جرم شوراندن مردم بر ضد دولت بازداشت شدند.
پس از آنکه دکتر مصدق آگاه شد که مردم از مسافرت شاهنشاه جلوگیری به عمل آوردهاند، با لباس خواب به مجلس رفت و دست به یک تاتر تازه پارلمانی زد. اما این مانور نیز از سوی مخالفین دولت در مجلس بیهوده ماند و هر چه پایان سال ۱۳۳۱ نزدیکتر میشد، ناتوانی و سستی دستگاه دولت محمد مصدق آشکارتر میگشت. آن گونه که تنها یک برنامه پلید و از پیش ریخته شده یک رویدادی ناگهانی که می توانست افکار مردم را به بیراهه بکشد میتوانست سبب استواری دولت شود و یا آن را سرنگون سازد ...
مذاکرات در مجلس شورای ملی درباره توطئه مصدق در نابودی مشروطه و سامانه شاهنشاهی پارلمانی ایران ۱۹ اسفند ماه ۱۳۳۱
۱۹ اسفند ماه ۱۳۳۱ میر اشرافی نماینده مجلس شورای ملی از توطئه مصدق علیه شاهنشاه و نابودی رژیم شاهنشاهی و سرانجام تجزیه ایران در روز ۹ اسفند ماه پرده برداشت. میراشرافی گفت :
« | ...مگر در پس پرده چه نقشه هولناکی در شرف ظهوراست؟ دستگاه تبلیغات دولتی مردم شرافتمند طهران و علما و نمایندگان و اصناف و سایر طبقاتی که برای ابراز احساسات در مقابل کاخ همایونی اجتماع نموده بودند و با فریادهای ما نخواهیم گذاشت شاه برود مانع عزیمت شاهنشاه بودند بنام چاقوکش و مشایعت کننده معرفی نموده آقایان شما را بخدا قسم میدهم آیا سزاواراست که رادیو دستگاه دولت باین اتهامات بیشرمانه مردم شریف و خادمین کشور را لجن مال کند حقایق را برخلاف واقع جلوه دهد آقایان میدانید که برای چه این طور علما و مردمی که به دربار رفته لجن مال میکنند برای حفظ قانون اساسی قیام نکنند... ...چندکلمه راجع به بازداشت سرلشگر زاهدی عرض کنم. چون سرلشگر زاهدی مجرم است و جرم او هم کاندید بودن ایشان برای مقام نخستوزیری است که این جرم در نظر جناب آقای دکتر مصدق قابل عفو نخواهدبود دفاع اصولی را بنده نمودم و بنظر من دفاع شخص سرلشگر زاهدی بعهده آقایان دکتر بقایی، مکی و حائریزاده و سایر آقایان میباشد که در زمان ریاست شهربانی ایشان پایه و اساس نهضت استوارشده و همین نهضتی که مورد استفاده اشخاص قرارگرفته که هیچ دخالت و اثری در بنای آن نداشتهاند و برای آنها درخت جواهرشده به نظرمن توقیف سرلشگر زاهدی برخلاف قانون و انصاف است اگر بنابود هر کس سرکار بود، رقیب خودش را توقیف نماید و همیشه سرکار بماند در سایر کشورهای جهان هم معمول بود. "[۵]... | » |
شمس قناتآبادی نیز در این روز در سخنان خود گفت: "... آقایان نمایندگان محترم خوب دقت بفرمایید آقایان محترمی که بحکومت نظامی ولو حکومت نظامی زمان دکتر مصدق السلطنه رای میدهید که حقیقت امر این است که با وجود حکومت نظامی در حفظ حقوق ملت و صیانت آزادیهای سیاسی هیچ نوع اقدامی نمیتوان بعمل آورد چه حکومت نظامی تعطیل عمومی مشروطیت است (صحیح است) و باوجود آن حقوق و آزادیهایی که بموجب قانون اساسی برای ملت شناخته شده چنان که به تجریه دیدهایم کان لم یکن میشود در ممالکی که دولت علاقه مند به قانون اساسی و اجرای اصول مشروطیت است برفرض لزوم حکومت نظامی دوام پیدانمیکند در این مملکت کافی است که دولت بهانهای بدست آورد و بواسطه برقراری حکومت نظامی ماهها و سالها مشروطیت را تعطیل کند) ... اما آن دکتر مصدقی که میخواهد فقط باحکومت نظامی و قانون امنیت اجتماعی حکومت کند من نمیتوانم ارادتی باوداشته باشم (احسنت) ... حکومت جناب آقای دکتر مصدق بالخصوص در این چند ماهه اخیر رویهای اتخاذنمودهاست که کاملا برخلاف گفتار و بیانات حکیمانه سابق ایشان در زمانی که نمایندگی ملت را داشتهاند بودهاست من در عین این که سخن میگویم در عین حال هم خیلی افسوس میخورم چون قطع دارم که این صداهای ما این فریادهای ما از این صحنه بهارستان بخارج منعکس نمیشود یعنی دستگاه تبلیغاتی که مال ملت است و بایستی برای ملت انجام وظیفه کند خیانت میکند و از سخنان نمایندگان میدزدد و من لازم است بعرض آقایان نمایندگان برسانم جای تعجب نیست وقتی دستگاه تبلیغات مملکت ما نامه رییس مجلس را که رسما از طرف مجلس فرستاد شدهاست در رادیو منعکس نکند من چه توقعی دارم که سخنان بی مقدار مرا منتشر کند....[۶]
پیشنیه نخستوزیری محمد مصدق و انتخابات مجلس شورای ملی دوره هفدهم
انتخابات مجلس هفدهم بزرگترین تقلب در تاریخ انتخابات ایران است و تا کنون پروسهای چنین با نیرنگ در ایران دیده نشده است. در انتخابات برای دوره هفدهم قانونگذاری ۱۳۶ کرسی مجلس یا حوزه انتخاباتی وجود داشت. مصدق در ۸۲ حوزه پروانه به برگزاری انتخابات را داد که اطمنیان داشت از هواداران جبهه ملی برگزیده میشوند. با این حساب شمار نمایندگانی که وارد مجلس شورای ملی شدند، آن شماری بود که برای مجلس شورای ملی برای برگزاری و گشایش مجلس و تصویب قانون بدان نیاز داشت. در دیگر ۵۴ حوزه انتخاباتی که مصدق انتخابات را برگزار نکرد، روشن بود که در آن شهرها و حوزهها جبهه ملیها رای نخواهند آورد. مصدق کار را به آنجا کشاند که پروانه نداد، نمایندگان ارامنه، کلیمیان و زرتشتیان به مجلس راه یابند. اگر انتخابات در سراسر ایران برگزار میشد، مصدق در مجلس هفدهم رای اکثریت نداشت و نمیتوانست رای اعتماد از مجلس هفدهم بگیرد و نخستوزیری او با آغاز دوره هفدهم به پایان میرسید. از این انتخابات تا به امروز از سوی هواداران مصدق و جبهه ملیها به عنوان اولین و آخرین انتخابات آزاد در ایران یاد میشود و محمد مصدق که غیر قانونی با پنهان کردن ملیت دوگانهاش خود را دوباره برای نخستوزیری کاندید کرد [۷] به عنوان تنها نخستوزیری که با دموکراسی انتخاب شده است به مردم ایران فروخته میشود.
پنجاه و چهار حوزه انتخاباتی که در آن مصدق انتخابات را برگزار نکرد:[۸] اراک (۲ کرسی) - اصفهان (۳ کرسی) - اقلیتها(ارامنه جنوب) (۱ کرسی) - اقلیتها (ارامنه مرکزی و شمال) (۱ کرسی) - اقلیتها (زرتشتی) (۱ کرسی) - اقلیتها (کلیمیان) (۱ کرسی) - اقلیتها (ارامنه مرکزی و شمال) (۱ کرسی) - بابل و بارفروش (۳ کرسی) - بروجرد (۲ کرسی) - بم (۱ کرسی) - بهبهان کهکیلویه (۱ کرسی) - تربت حیدریه (۱ کرسی) - خرمشهر (۱ کرسی) - درگز (۱ کرسی) - دزفول (۱ کرسی) - دشت گرگان و یموت (۱ کرسی) - دشت میشان و بنی طرف و سوسنگرد (۱ کرسی) - رشت (۲ کرسی) - زابل سیستان (۱ کرسی) - ساری و تنکابن (۲ کرسی) - ساوه و زرند (۱ کرسی) - سبزوار (۲ کرسی) - سقز و بانه (۱ کرسی) - سنندج (۳ کرسی) - شوشتر (۱ کرسی) - شهر ری (۱ کرسی) - شهر کرد بختیاری (۱ کرسی) - شیراز (۶ کرسی) - فسا (۱ کرسی) - قوچان (۱ کرسی) - کاشان و نطنز (۱ کرسی) - مشهد (۴ کرسی) - نایین (۱ کرسی)
از ۱۳۶ کرسی نمایندگی مجلس شورای ملی تنها ۸۱ نماینده از سراسر ایران برگزیده شدند. مجلس شورای ملی با ۵۲ رای از ۸۲ نماینده به نخستوزیری محمد مصدق ابراز گرایش کرد. همچنین در نشست مجلس سنا از ۳۶ سناتور نفر حاضر در مجلس سنا [۹] تنها ۱۴ سناتور به نخستوزیری دوباره محمد مصدق ابراز گرایش کردند و ۱۹ تن رای سفید دادند. اعضای هیات رئیسه مجلس سنا در کاخ سعدآباد به پیشگاه شاهنشاه شرفیاب شدند و نداشتن گرایش مجلس سنا را به نخستوزیری مصدق به آگاهی شاهنشاه رساندند و ایشان دستور دادند که برای از میان برداشتن این ناهماندیشی میان دولت و مجلس گفتگو برقرارشود. سرانجام بااینکه دو مجلس گرایش به نخستوزیری مصدق نداشتند فرمان نخستوزیری دوباره محمد مصدق از سوی شاهنشاه توشیح شد. ۲۲ تیر ۱۳۳۱ محمد مصدق در جلسه خصوصی مجلس شورای ملی ماده واحده اختیارات تام مالی و اقتصادی دولت را برای شش ماه در میان گذاشت و یادآور شد که شناساندن هیات دولت پس از تصویب اختیارات پیشنهادی خواهد بود. مصدق درخواست کرد که اختیارات تام از مجلس شورای ملی بگیرد یعنی قانون اساسی را شکست یعنی قوه مقننه و قوه مجریه را در شخص خودش تعریف کرد. یعنی خود قانون بنویسد و خود قانون تصویب شده از سوی خودش را اجرا کند. مجلس شورای ملی دادن اختیارات تام به مصدق را رد کرد و مصدق سپس کنارهگیری خود را از نخستوزیری تقدیم داشت. مجلس شورا و سنا گرایش خود را به احمد قوام ابراز داشتند و شاهنشاه فرمان نخستوزیری احمد قوام را صادر کردند. حزب توده تظاهرات عمومی بزرگی با پشتیبانی مامورین کا.گ. ب در تهران و شهرستانها علیه احمد قوام برپاکردند و کار را به جایی رساندند که روز ۳۰ تیر به تیراندازی میان مامورین انتظامی و تظاهرکنندگان که با خشونت با مامورین دست به گریبان شده بودند انجامید و شماری کشته شدند، در این جا مجلس شورای ملی اعلام گرایش به محمد مصدق کرد و شاهنشاه فرمان نخستوزیری محمد مصدق را صادر کردند. مجلس شورای ملی در ۱۲ امرداد قانون دادن اختیارات به محمد مصدق تصویب کرد.[۱۰]
پس از این که محمد مصدق از اختیارات خود سوءاستفاده کرد و علیه اراده مردم ایران، نقشه تغییر رژیم[۱۱] در ایران را کشید در روز رستاخیز ملی ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ [۱۲] سرنگون شد. مصدق دستگیر شد و در دادگاه به اتهام خیانت به کشور به اعدام محکوم شد ولی با عفو شاهنشاه، محمد مصدق به سه سال زندان محکوم شد. اعضای جبهه ملی و تودهایها متواری و بیشتر آنها به جمهوری دموکراتیک آلمان (آلمان شرقی) و یا شوروی پناهنده شدند و از آنجا دامنه پروپاگاندا و نوشتن کتابهای علیه ایران را آغازکرده و با بنیان کنفدراسیون دانشجویان در خارج از کشور، تیشه بر ریشههای فرهنگ، اقتصاد، آزادی و استقلال ایران زدند.
بن مایهها
- ↑ قانون تمدید مدت اختیارات شش ماهه اعطایی به شخص آقای دکتر مصدق نخستوزیر از تاریخ انقضا برای مدت یک سال
- ↑ محمدرضا شاه پهلوی آریامهر
- ↑ تصمیم قانونی دایر به نامیدن روز نهم اسفند به (روز ملت) و روز بیست و هشتم مرداد ماه (به روز قیام ملی)
- ↑ بیست و شش سال پس از این تاریخ در زمان انقلاب اسلامی، خانه سرلشکر بهارمست از نخستین خانههایی بود که انقلابیون به آن یورش برده و چپاول و مصادره کردند
- ↑ سخنان میراشرافی نماینده مجلس شورای ملی درباره نقشه بیرون بردن شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی از ایران ۹ اسفند ۱۳۳۱
- ↑ سخنان قناتآبادی نماینده مجلس شورای ملی درباره حکومت نظامی، قانون امنیت اجتماعی بستن روزنامهها زندان مخالفان دولت ۱۹ اسفند ۱۳۳۱
- ↑ ممنوعیت داشتن مقام دولتی برای کسانی که تابعیت دوگانه دارند
- ↑ نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری هفدهم
- ↑ مجلس سنا دارای ۶۰ سناتور انتخابی (از سوی مردم) و ۶۰ سناتور انتصابی (از سوی شاهنشاه ) میباشد
- ↑ قوانین دادن اختیارات به شخص دکتر مصدق نخستوزیر
- ↑ تصمیم قانونی دایر به نامیدن روز نهم اسفند به (روز ملت) و روز بیست و هشتم مرداد ماه (به روز قیام ملی)
- ↑ روز رستاخیز ملی ۲۸ امرداد ۱۳۳۲