تفاوت میان نسخه‌های «سعدی (غزلیات)/دل دیوانگیم هست و سر ناباکی»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (clean up using AWB)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|دل دیوانگیم هست و سر ناباکی|که نه کاریست شکیبایی و اندهناکی}}
 
{{ب|دل دیوانگیم هست و سر ناباکی|که نه کاریست شکیبایی و اندهناکی}}
 
{{ب|سر به خمخانه تشنیع فرو خواهم برد|خرقه گو در بر من دست بشوی از پاکی}}
 
{{ب|سر به خمخانه تشنیع فرو خواهم برد|خرقه گو در بر من دست بشوی از پاکی}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۲۶

' سعدی (غزلیات) (دل دیوانگیم هست و سر ناباکی)
از سعدی
'


دل دیوانگیم هست و سر ناباکی که نه کاریست شکیبایی و اندهناکی
سر به خمخانه تشنیع فرو خواهم برد خرقه گو در بر من دست بشوی از پاکی
دست در دل کن و هر پرده پندار که هست بدر ای سینه که از دست ملامت چاکی
تا به نخجیر دل سوختگان کردی میل هر زمان بسته دلی سوخته بر فتراکی
انت ریان و کم حولک قلب صاد انت فرحان و کم نحوک طرف باکی
یا رب آن آب حیاتست بدان شیرینی یا رب آن سرو روانست بدان چالاکی
جامه‌ای پهنتر از کارگه امکانی لقمه‌ای بیشتر از حوصله ادراکی
در شکنج سر زلف تو دریغا دل من که گرفتار دو مارست بدین ضحاکی
آه من باد به گوش تو رساند هرگز که نه ما بر سر خاکیم و تو بر افلاکی
الغیاث از تو که هم دردی و هم درمانی زینهار از تو که هم زهری و هم تریاکی
سعدیا آتش سودای تو را آبی بس باد بی فایده مفروش که مشتی خاکی