تفاوت میان نسخههای «مثنوی معنوی/جواب خرگوش نخچیران را»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(صفحهٔ جدید: {{سرصفحه | عنوان = دفتر اول مثنوی | مؤلف = مولوی | قسمت =(جواب خرگوش نخچیران را) | قبلی = | بعدی = | ...) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|گفت ای یاران حقم الهام داد|مر ضعیفی را قوی رایی فتاد}} | {{ب|گفت ای یاران حقم الهام داد|مر ضعیفی را قوی رایی فتاد}} | ||
{{ب|آنچ حق آموخت مر زنبور را|آن نباشد شیر را و گور را}} | {{ب|آنچ حق آموخت مر زنبور را|آن نباشد شیر را و گور را}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۰۳
' | دفتر اول مثنوی (جواب خرگوش نخچیران را) از مولوی |
' |
گفت ای یاران حقم الهام داد | مر ضعیفی را قوی رایی فتاد | |
آنچ حق آموخت مر زنبور را | آن نباشد شیر را و گور را | |
خانهها سازد پر از حلوای تر | حق برو آن علم را بگشاد در | |
آنچ حق آموخت کرم پیله را | هیچ پیلی داند آن گون حیله را | |
آدم خاکی ز حق آموخت علم | تا به هفتم آسمان افروخت علم | |
نام و ناموس ملک را در شکست | کوری آنکس که در حق درشکست | |
زاهد ششصد هزاران ساله را | پوزبندی ساخت آن گوساله را | |
تا نتاند شیر علم دین کشید | تا نگردد گرد آن قصر مشید | |
علمهای اهل حس شد پوزبند | تا نگیرد شیر از آن علم بلند | |
قطرهی دل را یکی گوهر فتاد | کان به دریاها و گردونها نداد | |
چند صورت آخر ای صورتپرست | جان بیمعنیت از صورت نرست | |
گر بصورت آدمی انسان بدی | احمد و بوجهل خود یکسان بدی | |
نقش بر دیوار مثل آدمست | بنگر از صورت چه چیز او کمست | |
جان کمست آن صورت با تاب را | رو بجو آن گوهر کمیاب را | |
شد سر شیران عالم جمله پست | چون سگ اصحاب را دادند دست | |
چه زیانستش از آن نقش نفور | چونک جانش غرق شد در بحر نور | |
وصف و صورت نیست اندر خامهها | عالم و عادل بود در نامهها | |
عالم و عادل همه معنیست بس | کش نیابی در مکان و پیش و پس | |
میزند بر تن ز سوی لامکان | مینگنجد در فلک خورشید جان |