تفاوت میان نسخه‌های «الگو:نوشتار برگزیده»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۲۹۰ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۳: خط ۳:
 
*
 
*
  
[[پرونده:Social Democracy.mp4|thumb|left|220px|سوسیال دمکراتی ایدئولوژی سیاسی که ثروتمند را ثروتمندتر و تهیدست را تهیدست تر می کند]]
+
[[پرونده:Farzaneh Kheradmand Disgraceful Day 15 Khordad 1342-1.mp4|thumb|left|180px|روز ننگین پانزدهم خرداد ماه ۱۳۴۲]]
 +
[[پرونده:ShahanshahAryamehrSpeech15Khordad1351.mp4|thumb|180px|[[سخنرانی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در نشست تاریخی کنگره بزرگ ملی در بزرگداشت دهمین سالگرد انقلاب شاه و مردم ۳ بهمن ماه ۱۳۵۱|سخنرانی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی در دهمین سالروز انقلاب شاه و مردم و یادآوری روز ننگین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲]]]]
 +
[[پرونده:Shahanshah19Dey1341FarmerCongress2.jpg|thumb|left|180px|شاهنشاه در کنگره ملی کشاورزان ۱۹ دی ۱۳۴۱]]
 +
[[پرونده:ShahanshahSpeechEnghelabShahMardomQom1341.jpg|thumb|left|180px|سخنرانی شاهنشاه در قم ۴ بهمن ۱۳۴۱]]
 +
[[پرونده:Fiftheenth Khordad 42 5.jpg|thumb|left|180px|خمینی چیان به خیابان می‌ریزند]]
 +
[[پرونده:TerrorKhomeini15Khordad1342g.jpg|thumb|left|180px|]]
 +
[[پرونده:TerrorKhomeini15Khordad1342a.jpg|thumb|left|180px|]]
 +
[[پرونده:Fiftheenth Khordad 42.jpg|thumb|left|160px|مردم به پشتیبانی از نیروهای دولتی می‌پردازند و از شهربانی درخواست اسلحه کردند ۱۵ خرداد ۱۳۴۲]]
  
'''[[لیبرال دمکراسی]]''' - لیبرال دمکراسی واژه دیگری است برای جنبش کاپیتالیستی یا سرمایه‌داری. امروزه حزب مشروطه در باره این می‌گوید که ایران می‌باید به سوی لیبرال دمکراسی سوق داده شود. لیبرال دمکراسی را علیه سوسیال دمکراسی بر پا می‌دارند. همانند سوسیال دمکراسی برای لیبرال دمکراسی نیز واژه پارسی وجود ندارد. امروزه هنگامی که درباره لیبرال دمکراسی گفتگو می‌شود واژه نئولیبرالیسم به کار گرفته می‌شود که به چم «بازار آزاد سرمایه‌داری» می‌باشد. بازار آزاد سرمایه‌داری یعنی خصوصی سازی، برداشتن یا کاهش دادن قانون‌های که درباره امور اقتصادی وجود دارد، گلوبالیزیشن یا جهانی شدن، تجارت آزاد، کاهش هزینه‌های دولت. شناخته شده‌ترین سیاستمدار نئولیبرالیسم مارگارت تاچر بود. شناخته شده‌ترین کمپانی‌های لیبرال اکونومی کمپانی‌های نفتی بودند، به ویژه بریتیش پترولیوم. نمونه‌ای با بریتیش پترولیوم می‌آوریم تا ببینیم لیبرال دمکراسی چگونه کار می‌کند.
+
'''[[روز ننگین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲]]''' - در روز پانزدهم خرداد ماه ۱۳۴۲ خمینی بلوا و آشوبی در تهران و چند شهر دیگر برپا کرد تا شاید حکومت مشروطه پارلمانی ایران را براندازد. با دیدگاه امروز این بلوا در روز ننگین ۱۵ خرداد ماه همان ترکیبی را داشت که در آشوب سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی دیدیم. آرنگ‌ها « مرگ بر این دیکتاتور خون آشام » و « یا مرگ یا خمینی » بود. خمینی چیان بارها کوشش کردند که اسلحه خانه ارتش را بگیرند، سینماها را به آتش کشیدند و  بانک‌ها و مغازه‌ها را تاراج کردند. خمینی چیان زنان بدون حجاب را کتک زدند، به کلانتری‌ها و ماموران پلیس یورش بردند و کتابخانه‌ها، مدرسه‌های دخترانه، روزنامه‌ها را به آتش کشیدند. خمینی چیان برنامه ریزی شده با پیت‌های نفت به آرشیو دادگستری که پرونده‌های این مجرمین در آنجا قرارداشت یورش بردند و بایگانی را به آتش کشیدند.  در روز پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ این بلوا نافرجام ماند زیرا که مردم ایران، ارتش، دولت و پلیس دست در دست یکدیگر خمینی چیان را تار و مار کردند. بلوای پانزدهم خرداد شکست خورد زیرا که کنفدراسیون دانشجویان و سازمان آزادی بخش فلسطین وجود نداشت. پس از این روز ننگین، خمینی چیان از اشتباه‌های خویش آموختند و برنامه دیگری ریختند. نخست توانستند که خمینی را از چوبه دار برهانند، از خمینی آیت اله ساختند و وی را سرانجام در نجف جایی که خمینی ایدئولوژی ولایت فقیه و حکومت اسلامی  را پروراند ماندگار کردند. آنگاه با بنیاد کردن کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور، پروپاگاند علیه شاهنشاه ایران را آغاز کردند و با این پروپاگاندهای پیوسته توانستند کشورهای غربی را علیه شاهنشاه ایران برانگیزانند. خمینی چیان با عرفات و دیگر سازمان‌های تروریستی همکاری کردند و تروریست‌هایی زبردست در ساختن بمب، مبارزه‌های مسلحانه و جنگ‌های چریکی برای براندازی حکومت ایران آموزش دادند و روانه ایران کردند. با اینکه خمینی از سوی دادگاه به مرگ محکوم شد، با همدستی ژنرال حسن پاکروان رییس سازمان اطلاعات و امنیت کشور خمینی آزاد شد تا برنامه‌های اهریمنی خود را علیه کشور ایران و شاهنشاه ایران ادامه دهد. همه کسانی که امروز در کشور ایران پست‌های کلیدی را در دست دارند همان کسانی بودند که نزدیک به خمینی و در بلوای ۱۵ خرداد دستگیر شدند.  
  
بریتیش پترولیوم با نام انگلو –پرژن اویل کمپانی یا شرکت نفت ایران و انگلیس در ۲۵ فروردین ماه ۱۲۸۸ خورشیدی برابر ۱۴ آپریل ۱۹۰۹ در لندن ثبت شد. این کمپانی امتیاز بهره‌برداری از نفت ایران را برای ۱۶ سال داشت. بر پایه این قرارداد ایران می‌بایستی که شانزده درسد از بهره به دست آمده از فروش نفت ایران را دریافت دارد. اما چه اندازه نفت استخراج شود و به چه بهایی فروخته شود را شرکت نفت ایران وانگلیس تعیین می‌کرد. برای ترابر نفت شرکت نفت کمپانی دیگری به نام بریتیش تانکر کمپانی بنیاد نهاد. سودهای به دست آمده کمپانی تانکر انگلیسی کامل در دست انگلیس‌ها ماند و سهمی به ایران ندادند. تا سال ۱۹۷۴ به درازا کشید تا سرانجام نفت ایران ملی شد و در بیست و پنجمین سالگرد انقلاب شاه و مردم شاهنشاه ایران ملی شدن نفت را اعلام نمودند و در روز فرخنده ۴ امرداد ماه ۱۳۵۳ قانون ملی شدن نفت از مجلس شورای ملی گذشت. پنج سال پس از ملی شدن نفت ، شاه ایران ناچار به ترک ایران شد زیرا که از سال ۱۹۷۹ شاهنشاه دیگر حاضر نبودند نفت ایران را ارزان به غرب بفروشند. نئولیبرالیسم ابزار سیاسی کشورهای غربی است تا منافع اقتصادی خود را در جهان پیاده کنند و به دست بیاورند.
+
در روز ننگین پانزدهم خرداد بلوا و آشوب از چند نقطه تهران آغاز شد. گروهی از خمینی چیان از میدان بارفروشان تهران به سرکردگی قمه‌کش معروف تهران "طیب حاج رضایی" به راه افتادند. گروهی دیگر از خمینی چیان از جلوی بازار و میدان ارگ با چماق و چاقو به راه افتادند. حرکت بسیار برنامه ریزی شده برای یورش به اداره انتشارات و رادیو و مرکز تسلیحات ارتش و کلانتری‌ها برای دستیابی به سلاح گرم بود. خمینی چیان سر راه، جیپ‌ها و کامیون‌های پلیس و ماشین‌های آتش نشانی و خودروهای مردم را خرد کردند و به آتش کشیدند.  در میدان ارگ خمینی چیان به پلیس حمله کردند و شماری از نیروهای انتظامی و تظاهرکنندگان کشته شدند.  حمله‌ها به تسلیحات ارتش و کلانتری‌ها و اداره انتشارات و رادیو با وجود پایداری مامورین چندین  بار از سرگرفته شد. خمینی چیان به پارک شهر ریختند و از ورودی پارک تا سالن ورزشی پارک شهر را ویران ساختند و به آتش کشیدند و شماری از درختان پارک شهر را نیز سوزاندند.  گروهی پس از خرد کردن اتاقک نگهبان وارد کاخ دادگستری شدند، اینان به خوبی به ساختمان دادگستری و جای بایگانی دادگستری آشنایی داشتند، دیوار نازک میان اتاق نگهبان و بایگانی را خراب کردند و روی پرونده‌های بایگانی نفت ریختند و به آتش کشیدند و متواری شدند. خمینی چیان در دسته‌های کوچکتری پخش شدند و در ناصر خسرو برابر شمس العماره اتوبوس‌های شرکت واحد را آتش زدند و همه کیوسک‌های بلیت فروشی را شکستند و کیوسک را از جای درآوردند. گروهی دیگر از چهارراه گلوبندک به سوی بوذرجمهری غربی و خیابان خیام سرازیر شدند و آمبولانس کشیک وزارت بهداری و ورودی و شیشه‌های وزارت بهداری را شکستند. برابر نیمروز خمینی چیان گِرد وزارت دارایی را گرفتند و پلیس ناچار به پرتاب گاز اشک آور شد. آنگاه خمینی چیان در سه دسته چهارصد تنی به باشگاه ورزشی جعفری یورش بردند و بخش‌های موزه باشگاه، ورزش باستانی و لباس کنی را شکستند و آتش زدند. کارمندان بانک‌های پیرامون بازار تا ساعت ۱۹ ناچار در بانک‌ها ماندند. خمینی چیان آمبولانس جا به جا کردن مردگان را نیز به آتش کشیدند.  هم چنین خمینی چیان  سینماهای متروپل، سعدی، حافظ، ایفل، ادئون و مغازه‌های کنار این سینماها را آتش زدند.  
  
چرا یک حزب که بر خود نام مشروطه را نهاده است، زیر فرنام خود لیبرال دمکرات نوشته است و خود را با لیبرال دمکراسی پیوند می‌دهد که این برای هیچ ایرانی قابل فهم نیست. مشروطه جنبشی است که ایرانیان کوشش کردند تا از سیاست قاجاریان که از خارجیان وام بگیرند و امتیاز گمرکات و شیلات و راه‌ها و ... به آنان بدهند، خود را رها سازند. مشروطه خواهان در گام نخست جنگیدند تا یک پارلمان قدرتمند را بر روی کار بیاورند. یکی از مهمترین کارهای مجلس نخست این بود که قانونی تصویب کنند که هر گونه امتیاز به خارجی باید از مجلس شورای ملی بگذرد. مهمترین شاهکار مجلس شورای ملی از میان برداشتن قرارداد ننگین ۱۹۱۹ میان قاجاریان و انگلستان بود.
+
از ساعت یک پس نیمروز کم کم تانک‌ها به خیابان‌ها آمدند. گروهی از خمینی چیان در شرق تهران راهی کارخانه برق ژاله شدند. تا رسیدن ماموران کارکنان کارخانه با تشکیل گارد ملی و پایداری بی همانند از ورود خمینی چیان به کارخانه جلوگیری کردند. خمینی چیان در میدان خراسان اتوبوس‌های شرکت واحد را به آتش کشیدند و به سوی خیابان ری و میدان شاه متواری شدند. در همین هنگام خمینی چیان جلوی خودروی نیروی هوایی که از خیابان ژاله می‌گذشت را گرفتند و  ستوان یکم نیروی هوایی حبیب اله مستوفیان را  چند استوار نیروی هوایی سوار بر خودرو را بیرون کشیدند و به بسیار دلخراش ستوان یکم مستوفیان را قتل رساندند و دیگر درجه داران را به سختی زخمی کردند. به سبب نبودن اتوبوس و کمبود تاکسی مردم پیاده به سوی خانه هایشان می‌رفتند. در سراسر تهران خمینی چیان بیشتر مشروب فروشی‌ها را ویران کردند و سینماها و دانسینگ‌ها ویران ساختند و یا به آتش کشیدند. از روش کار خمینی چیان روشن بود که ستاد مرکزی آنان در سرچشمه قرار داشت و بدین روی یورش‌ها بیشتر در خیابان‌های ری، سیروس، بهارستان، امیرکبیر، ناصرخسرو، بازار، باب همایون انجام می‌شد. هم چنین پیوسته برای خمینی چیان از خیابان‌های شوش، دروازه غار، گودها، سید ملک خاتون افراد کمکی می‌رسید. از ساعت ۳ پس از نیمروز خمینی چیان به گروه‌های کوچکتری درآمدند و خود را به غرب و جنوب غربی تهران رساندند و ساعت‌های دراز در خیابان شاهرضا و سی متری به زد و خورد پرداختند.
 
 
قرارداد ۱۹۱۹ ایران و انگلیس قراردادی بود که در ۱۷ امرداد ۱۲۹۸ برابر با ۹ اوت ۱۹۱۹ میان دولت ایران و دولت انگلستان بسته شد و بر پایه این قرارداد استعماری، ایران کشوری تحت‌الحمایه انگلستان درآمد. این قرارداد با امضای حسن وثوق وثوق‌الدوله نخست‌وزیر و برادر بزرگ احمد قوام قوام‌السلطنه، اکبر میرزا صارم‌الدوله وزیر دارایی و فیروز میرزا نصرت‌الدوله (فرزند فرمانفرما) وزیر خارجه بسته شد.
 
 
 
دومین شاهکار مجلس شورای ملی، منقرض کردن سلسله قاجار بود و به نام خوشبختی ملت ایران برگزیدن رضا شاه پهلوی به پادشاهی ایران. قاجاریان کشور ایران را ملک خصوصی خود می‌دانستند و به میل خود کشور ایران را چپاول می کردند. هنگامی که حکومت قاجاریان برانداخته شد میلیون‌ها پوند انگلیسی و روبل روسی قرض‌های خصوصی قاجاریان برای خوشگذرانی هایشان مانده بود که مردم ایران این قرض‌ها به دو دولت روس و انگلیس بازپرداخت کردند.
 
 
 
سومین کاری که رضا شاه بزرگ به انجام رساند تشکیل یک دولت قدرتمند بود که با سرمایه گزاری دولت، کارخانه‌های مورد نیاز مردم را بنیاد نهاده شد، مانند کارخانه قند و شکر کارخانه‌های پارچه بافی کارخانه حربر بافی و .... از شگفت‌آورترین کارهای رضا شاه بزرگ ساختن راه آهن سراسری ایران با پول ایران بود بدون اینکه ریالی از خارجی وام گرفته شود. همه کارهای رضا شاه بزرگ بر پایه قانون اساسی مشروطه انجام یافت و همه در تضاد با سیاست نئولیبرالیسم می‌باشند. نئولیبرالیسم یعنی کمپانی‌های خصوصی راه آهن را می‌سازند یا کارخانه قند و شکر و پارچه بافی را سرمایه اش را می‌دهند و می‌سازند. سود به دست آمده از فروش فرآورده‌های این کارخانه‌ها مستقیم به جیب این افراد سرازیر می‌شود.
 
 
 
آنچه را که رضا شاه بزرگ آغاز کرد، محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در ابعاد بسیار بزرگتری ادامه داد. از زبان شاهنشاه بشنویم که چه انجام شده است:
 
 
 
شاهنشاه آریامهر جنگل‌های ایران دشت‌ها و چراگاه‌ها آب‌ها  و منابع زیرزمینی و روی زمینی را از افرادی که خود را مالک این ثروت خوانده بودند گرفت و ملی کرد.
 
 
 
آریامهر رژیم ارباب رعیتی را برکندند و زمین‌های کشاورزی را میان برزگران تقسیم نمود و از آنان کشاورزان مالک ساختند. آریامهر شاهنشاه ایران کارگران را در سود خالص کارخانه‌ها شریک نمودند. هم چنین شاهنشاه ایران از درآمد دولت شرکت ملی صنایع پتروشیمی را بنیاد نهادند. اگر محمدرضا شاه پهلوی آریامهر لیبرال دمکرات بود جنگل‌ها و آب‌ها و معدن‌های روی زمینی و زیر زمینی را در دست مالکان خصوصی رها می‌ساخت. فیودال‌های ایران کماکان بزرگ زمینداران ایران می‌ماندند و سهام کارخانه‌ها تنها در دست ثروتمندان می‌چرخید و کارگران دست خالی می‌ماندند. ساختن صنایع پتروشیمی به دست کمپانی‌های نفتی بین المللی انجام می‌یافت و سود به دست آمده به دست خارجی می‌افتاد. شاهنشاه خردمند ایران گفتند پس از فئودالیسم زمینداران، فئودالیسم جدیدی در ایران نمی باید وجود داشته باشد، مانند فئودالیسم صنعتی.
 
 
 
معنای لیبرال دمکراسی را می‌توان در امریکا دید. کمپانی‌هایی که در سراسر دنیا فعال هستند مانند گوگل، مایکروسافت، و آمازون میلیاردها دلار سود به دست می‌آورند و در عمل مالیاتی به دولت امریکا نمی‌پردازند. تا به امروز همه امریکایی‌ها زیر پوشش بیمه درمانی قرار ندارند، چیزی که دراروپا یکی از بایدهاست. ما نیز در کشور عزیزمان ایران سیستم درمانی اروپا را می‌داشتیم، اگر شاهنشاه ایران سایه‌اش بر سر ما می‌ماند. کارگران آمریکایی در سود کارخانه‌ها سهیم نیستند، در جایی که کارگران ایرانی از سال ۱۳۴۱ با انقلاب شاه و ملت در سود کارخانه سهیم بودند، سیزده ماه حقوق داشتند، یک ماه تعطیلات در شمال ایران داشتند و غذای گرم و مقوی در کارخانه و استخر و وسایل ورزشی و سالن خواب در کارخانه.
 
 
 
راه آهن در امریکا از سوی کمپانی‌های خصوصی ساخته شد و چند تنی میلیاردر شدند. در ایران دولت راه آهن را ساخت و سود راه آهن برای مردم هزینه شد. کمپانی‌های نفتی در امریکا را کمپانی‌های خصوصی راه انداختند و انگشت شماری مانند خانواده راکفلر میلیاردر شدند. در ایران نفت ملی شد و سود به دست آمده برای عمران و آبادی کشور و رفاه مردم ایران خرج شد، مانند خانه سازی برای همه، تغذیه رایگان تحصیل رایگان  کمک هزینه تحصیلی  تورهای بسیار ارزان در ایران و در خارج از کشور که بیشتر هزینه آن را دولت می‌پرداخت. سوبسید برق آب گاز و نان دیگر کالای نیازین مردم و بسیاری دیگر.
 
 
 
حزبی مانند حزب مشروطه که ادعا می‌کند که برای بازگرداندن پادشاهی در ایران می‌کوشد، پرسش این است که اینان چگونه می‌توانند خود را حزب مشروطه بنامند. مشروطه یک جنبش است و حزب نیست. مشروطه یعنی کانستیتیوشنال مونارکی یا حکومت پارلمانی شاهنشاهی با یک دولت قدرتمند و توانمند که بهترین را برای مردم کشور می‌خواهد و به انجام می‌رساند و پیوسته به دنبال برآوردن خواست‌های مردم ایران می‌باشد.
 
 
 
لیبرال دمکرات یعنی دولت ضعیف و هر کسی باید خودش مواظب خودش باشد. مانند امریکا که هر کسی باید جور خودش را خودش از آب بیرون بکشد و دولت کاری به کار آدم‌ها ندارد. این مدل لیبرال دمکراسی برای جامعه‌ای مانند امریکا که مردمش ریشه‌ای ندارند و مهاجرین از سراسر جهان می‌باشد خوب است، هیچ یک میهنی ندارند، ریشه در جایی ندارند و امریکایی شده‌اند. این چیزی است که ملایان برای ایران می‌خواهند واردات آدم‌ها از کشورهای وامانده جا مانده افغانستان و پاکستان و کشورهای عربی سامی نژاد و به آنان شناسنامه ایرانی می‌دهند. جنگل‌ها و آب‌ها و چراگاه‌ها و ثروت‌های روی زمین و زیر زمین ایران را خصوصی کرده‌اند و میان خودشان تقسیم کرده‌اند. مانند زمان قاجار امتیاز جزیره کیش به چینی‌ها داده شده است. ملایان مانند قاجاریان، ایران را ملک خصوصی خود می‌دانند و آن را هر گونه که دلشان می خواهد چپاول می‌کنند و ایرانی را به قتل می رسانند. احمدی نژاد درست می‌گوید زمانی که در برابر رسانه‌ها ابراز می‌دارد که او یک لیبرال دمکرات است. روی جلد ماهنامه اندیشه پویا شماره ۷۳ را احمدی نژاد با لیبرال دمکراتی اش به خود اختصاص داده است.
 
 
 
ملایان بر پایه لیبرال دموکراتی دولتی ضعیف بر پا کردند، ثروت کشور را برای خود ویژه ساختند و با پاسداران یک سازمان بین المللی راه انداختند مانند یک کمپانی بین المللی سرمایه داری که سازمان‌های و شعبه‌های دیگری دارد و میلیاردها دلار سود می‌برد. سپاه پاسداران سازمانی است که همه قاچاق‌ها به و از ایران زیر نظر آنها انجام می‌شود و به خرید و فروش اسلحه در جهان مشغول است. برای مردم ایران نه چیزی باقی می‌ماند و نه جایگاهی. در یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان یعنی ایران ما، گرسنگی و بیکاری و بیماری فقر و سوتغذیه بی آیندگی چیره است. مردم را به حال خودشان گزاشته‌اند و آنان را به خدا و پیامبر حواله می‌دهند و حکومت و دولت با ثروت این کشور به خود مشغولند.
 
 
 
کسی که ایران را می‌خواهد نجات دهد نمی‌تواند مشروطه خواه و همزمان لیبرال دمکرات باشد. تنها آینده‌ای که ایران دارد مشروطه شاهنشاهی است. نه سوسیال دمکراتی و نه لیبرال دمکراتی که هر دو برای ایران یعنی ادامه بدبختی و بیچارگی.
 
 
 
شگفت آور است که سوسیال دمکرات‌ها و لیبرال دمکرات‌ها یکدیگر را یافته‌اند و متحد شده‌اند همان اتحاد نامقدس سرخ و سیاه  نوین.
 
 
 
آشکار است که سوسیال دمکرات‌ها فراموش کرده‌اند که کارگران ایران در بهشتی کار می‌کردند و این جرثومه‌های خیانت و پستی آمدند تا کارگران ایران را رهایی بخشند. امروز کارگران ایران گرسنه و درمانده و ماه‌ها حقوق نگرفته و شرمنده از خانواده هیچ یک از این کمونیست‌های خاین یادی از آنها نمی‌کند. نایود شوید با ایدئولوژی‌های بیمارتان.
 
 
 
پاینده ایران – جاوید شاه – برقرار باد مشروطه شاهنشاهی ایران
 
  
 +
برنامه اصلاحاتی که ملت ایران سال‌ها چشم به راه آن بود، در روز ششم بهمن ماه ۱۳۴۱ به آرای ملت ایران گذاشته شد و با اکثریت آرای ملت ایران در سراسر کشور به منشور شش ماده‌ای [[انقلاب شاه و مردم]] آری گفته‌شد. با این اصلاحات زمینداران بزرگ و هم‌چنین روحانیون آغاز به دشمنی کردند. با اجرای [[اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی]] می‌بایستی که فئودالیسم در ایران برچیده شود و زمین از مالکین بزرگ خریداری و میان کشاورزانی که روی آن کار می‌کردند تقسیم شود. مالکین بزرگ و ملایان به سرکردگی حجت‌الاسلام خمینی تبانی کرده و تظاهراتی علیه تقسیم اراضی به راه انداختند. اصل نخست اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی و دگرگون ساختن موقعیت سیاسی و اجتماعی زنان، با اصل پنجم منشور انقلاب شاه و مردم [[اصلاح قانون انتخابات ایران به منظور دادن حق رای به زنان و حقوق برابر سیاسی با مردان]] یعنی دادن آزادی به زنان و حق برابر سیاسی و اجتماعی با مردان در انتخاب کردن و انتخاب شدن در انجمن‌های استان و شهرستان، دو  مجلس شورای ملی و مجلس سنا و انتخابات در هر سطح انتخاباتی دیگر در کشور، افزون بر این، برای گسترش بیشتر دموکراسی در انتخابات آزاد محدودیت دینی برداشته شد تا هر ایرانی با هر باوری بتواند انتخاب کند و انتخاب شود که این با دگرگون ساختن سوگند نمایندگان از به "قرآن مجید" به "کتاب آسمانی" به اجرا درآید. همچنین دگرگون ساختن گاهنامه هجری خورشیدی به گاهنامه شاهنشاهی از فروردین ماه سال ۱۳۴۲ اصولی بودند که ملایان و فئودال‌ها با آن به مخالفت برخاستند.
  
 +
'''[[روز ننگین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲|پیشینه و رویدادهای روز ننگین ۱۵ خرداد ۴۲ را بخوانیم و ارتجاع سرخ و سیاه را از کشور اهورایی ایران ریشه‌کن کنیم]]'''
 
</onlyinclude>
 
</onlyinclude>
  
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۲۸


روز ننگین پانزدهم خرداد ماه ۱۳۴۲
شاهنشاه در کنگره ملی کشاورزان ۱۹ دی ۱۳۴۱
سخنرانی شاهنشاه در قم ۴ بهمن ۱۳۴۱
خمینی چیان به خیابان می‌ریزند
TerrorKhomeini15Khordad1342g.jpg
TerrorKhomeini15Khordad1342a.jpg
مردم به پشتیبانی از نیروهای دولتی می‌پردازند و از شهربانی درخواست اسلحه کردند ۱۵ خرداد ۱۳۴۲

روز ننگین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ - در روز پانزدهم خرداد ماه ۱۳۴۲ خمینی بلوا و آشوبی در تهران و چند شهر دیگر برپا کرد تا شاید حکومت مشروطه پارلمانی ایران را براندازد. با دیدگاه امروز این بلوا در روز ننگین ۱۵ خرداد ماه همان ترکیبی را داشت که در آشوب سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی دیدیم. آرنگ‌ها « مرگ بر این دیکتاتور خون آشام » و « یا مرگ یا خمینی » بود. خمینی چیان بارها کوشش کردند که اسلحه خانه ارتش را بگیرند، سینماها را به آتش کشیدند و بانک‌ها و مغازه‌ها را تاراج کردند. خمینی چیان زنان بدون حجاب را کتک زدند، به کلانتری‌ها و ماموران پلیس یورش بردند و کتابخانه‌ها، مدرسه‌های دخترانه، روزنامه‌ها را به آتش کشیدند. خمینی چیان برنامه ریزی شده با پیت‌های نفت به آرشیو دادگستری که پرونده‌های این مجرمین در آنجا قرارداشت یورش بردند و بایگانی را به آتش کشیدند. در روز پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ این بلوا نافرجام ماند زیرا که مردم ایران، ارتش، دولت و پلیس دست در دست یکدیگر خمینی چیان را تار و مار کردند. بلوای پانزدهم خرداد شکست خورد زیرا که کنفدراسیون دانشجویان و سازمان آزادی بخش فلسطین وجود نداشت. پس از این روز ننگین، خمینی چیان از اشتباه‌های خویش آموختند و برنامه دیگری ریختند. نخست توانستند که خمینی را از چوبه دار برهانند، از خمینی آیت اله ساختند و وی را سرانجام در نجف جایی که خمینی ایدئولوژی ولایت فقیه و حکومت اسلامی را پروراند ماندگار کردند. آنگاه با بنیاد کردن کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور، پروپاگاند علیه شاهنشاه ایران را آغاز کردند و با این پروپاگاندهای پیوسته توانستند کشورهای غربی را علیه شاهنشاه ایران برانگیزانند. خمینی چیان با عرفات و دیگر سازمان‌های تروریستی همکاری کردند و تروریست‌هایی زبردست در ساختن بمب، مبارزه‌های مسلحانه و جنگ‌های چریکی برای براندازی حکومت ایران آموزش دادند و روانه ایران کردند. با اینکه خمینی از سوی دادگاه به مرگ محکوم شد، با همدستی ژنرال حسن پاکروان رییس سازمان اطلاعات و امنیت کشور خمینی آزاد شد تا برنامه‌های اهریمنی خود را علیه کشور ایران و شاهنشاه ایران ادامه دهد. همه کسانی که امروز در کشور ایران پست‌های کلیدی را در دست دارند همان کسانی بودند که نزدیک به خمینی و در بلوای ۱۵ خرداد دستگیر شدند.

در روز ننگین پانزدهم خرداد بلوا و آشوب از چند نقطه تهران آغاز شد. گروهی از خمینی چیان از میدان بارفروشان تهران به سرکردگی قمه‌کش معروف تهران "طیب حاج رضایی" به راه افتادند. گروهی دیگر از خمینی چیان از جلوی بازار و میدان ارگ با چماق و چاقو به راه افتادند. حرکت بسیار برنامه ریزی شده برای یورش به اداره انتشارات و رادیو و مرکز تسلیحات ارتش و کلانتری‌ها برای دستیابی به سلاح گرم بود. خمینی چیان سر راه، جیپ‌ها و کامیون‌های پلیس و ماشین‌های آتش نشانی و خودروهای مردم را خرد کردند و به آتش کشیدند. در میدان ارگ خمینی چیان به پلیس حمله کردند و شماری از نیروهای انتظامی و تظاهرکنندگان کشته شدند. حمله‌ها به تسلیحات ارتش و کلانتری‌ها و اداره انتشارات و رادیو با وجود پایداری مامورین چندین بار از سرگرفته شد. خمینی چیان به پارک شهر ریختند و از ورودی پارک تا سالن ورزشی پارک شهر را ویران ساختند و به آتش کشیدند و شماری از درختان پارک شهر را نیز سوزاندند. گروهی پس از خرد کردن اتاقک نگهبان وارد کاخ دادگستری شدند، اینان به خوبی به ساختمان دادگستری و جای بایگانی دادگستری آشنایی داشتند، دیوار نازک میان اتاق نگهبان و بایگانی را خراب کردند و روی پرونده‌های بایگانی نفت ریختند و به آتش کشیدند و متواری شدند. خمینی چیان در دسته‌های کوچکتری پخش شدند و در ناصر خسرو برابر شمس العماره اتوبوس‌های شرکت واحد را آتش زدند و همه کیوسک‌های بلیت فروشی را شکستند و کیوسک را از جای درآوردند. گروهی دیگر از چهارراه گلوبندک به سوی بوذرجمهری غربی و خیابان خیام سرازیر شدند و آمبولانس کشیک وزارت بهداری و ورودی و شیشه‌های وزارت بهداری را شکستند. برابر نیمروز خمینی چیان گِرد وزارت دارایی را گرفتند و پلیس ناچار به پرتاب گاز اشک آور شد. آنگاه خمینی چیان در سه دسته چهارصد تنی به باشگاه ورزشی جعفری یورش بردند و بخش‌های موزه باشگاه، ورزش باستانی و لباس کنی را شکستند و آتش زدند. کارمندان بانک‌های پیرامون بازار تا ساعت ۱۹ ناچار در بانک‌ها ماندند. خمینی چیان آمبولانس جا به جا کردن مردگان را نیز به آتش کشیدند. هم چنین خمینی چیان سینماهای متروپل، سعدی، حافظ، ایفل، ادئون و مغازه‌های کنار این سینماها را آتش زدند.

از ساعت یک پس نیمروز کم کم تانک‌ها به خیابان‌ها آمدند. گروهی از خمینی چیان در شرق تهران راهی کارخانه برق ژاله شدند. تا رسیدن ماموران کارکنان کارخانه با تشکیل گارد ملی و پایداری بی همانند از ورود خمینی چیان به کارخانه جلوگیری کردند. خمینی چیان در میدان خراسان اتوبوس‌های شرکت واحد را به آتش کشیدند و به سوی خیابان ری و میدان شاه متواری شدند. در همین هنگام خمینی چیان جلوی خودروی نیروی هوایی که از خیابان ژاله می‌گذشت را گرفتند و ستوان یکم نیروی هوایی حبیب اله مستوفیان را چند استوار نیروی هوایی سوار بر خودرو را بیرون کشیدند و به بسیار دلخراش ستوان یکم مستوفیان را قتل رساندند و دیگر درجه داران را به سختی زخمی کردند. به سبب نبودن اتوبوس و کمبود تاکسی مردم پیاده به سوی خانه هایشان می‌رفتند. در سراسر تهران خمینی چیان بیشتر مشروب فروشی‌ها را ویران کردند و سینماها و دانسینگ‌ها ویران ساختند و یا به آتش کشیدند. از روش کار خمینی چیان روشن بود که ستاد مرکزی آنان در سرچشمه قرار داشت و بدین روی یورش‌ها بیشتر در خیابان‌های ری، سیروس، بهارستان، امیرکبیر، ناصرخسرو، بازار، باب همایون انجام می‌شد. هم چنین پیوسته برای خمینی چیان از خیابان‌های شوش، دروازه غار، گودها، سید ملک خاتون افراد کمکی می‌رسید. از ساعت ۳ پس از نیمروز خمینی چیان به گروه‌های کوچکتری درآمدند و خود را به غرب و جنوب غربی تهران رساندند و ساعت‌های دراز در خیابان شاهرضا و سی متری به زد و خورد پرداختند.

برنامه اصلاحاتی که ملت ایران سال‌ها چشم به راه آن بود، در روز ششم بهمن ماه ۱۳۴۱ به آرای ملت ایران گذاشته شد و با اکثریت آرای ملت ایران در سراسر کشور به منشور شش ماده‌ای انقلاب شاه و مردم آری گفته‌شد. با این اصلاحات زمینداران بزرگ و هم‌چنین روحانیون آغاز به دشمنی کردند. با اجرای اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی می‌بایستی که فئودالیسم در ایران برچیده شود و زمین از مالکین بزرگ خریداری و میان کشاورزانی که روی آن کار می‌کردند تقسیم شود. مالکین بزرگ و ملایان به سرکردگی حجت‌الاسلام خمینی تبانی کرده و تظاهراتی علیه تقسیم اراضی به راه انداختند. اصل نخست اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی و دگرگون ساختن موقعیت سیاسی و اجتماعی زنان، با اصل پنجم منشور انقلاب شاه و مردم اصلاح قانون انتخابات ایران به منظور دادن حق رای به زنان و حقوق برابر سیاسی با مردان یعنی دادن آزادی به زنان و حق برابر سیاسی و اجتماعی با مردان در انتخاب کردن و انتخاب شدن در انجمن‌های استان و شهرستان، دو مجلس شورای ملی و مجلس سنا و انتخابات در هر سطح انتخاباتی دیگر در کشور، افزون بر این، برای گسترش بیشتر دموکراسی در انتخابات آزاد محدودیت دینی برداشته شد تا هر ایرانی با هر باوری بتواند انتخاب کند و انتخاب شود که این با دگرگون ساختن سوگند نمایندگان از به "قرآن مجید" به "کتاب آسمانی" به اجرا درآید. همچنین دگرگون ساختن گاهنامه هجری خورشیدی به گاهنامه شاهنشاهی از فروردین ماه سال ۱۳۴۲ اصولی بودند که ملایان و فئودال‌ها با آن به مخالفت برخاستند.

پیشینه و رویدادهای روز ننگین ۱۵ خرداد ۴۲ را بخوانیم و ارتجاع سرخ و سیاه را از کشور اهورایی ایران ریشه‌کن کنیم