تفاوت میان نسخه‌های «الگو:نوشتار برگزیده»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۳۲۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<!-- در اینجا نوشتاری برگزیده از میان درونمایه وبگاه مشروطه می‌آید. -->
+
<!-- در اینجا نوشتاری برگزیده از میان درونمایه وبگاه مشروطه می‌آید. -->
 
<onlyinclude>
 
<onlyinclude>
 
*
 
*
[[پرونده:VictoryOfMashrutehOverMashrooeh22Bahman1285.mp4|thumb|left|200px|روز ۲۲ بهمن ۱۲۸۵ روز پیروزی مشروطه بر مشروعه]]
 
[[پرونده:Noori Sheikh Fazlollah.jpg|thumb|left|150px|شیخ فضل‌الله نوری به جرم پافشاری در برقراری حکومت اسلامی بر پایه شریعت به دار آویخته شد]]
 
[[پرونده:KhomeiniMashrutehExperience2537a.jpg|thumb|left|150px|مشروطه، سکولار و دشمن اسلام نباید تکرار شود]]
 
'''[[۲۲ بهمن ۱۲۸۵ روز پیروزی مشروطه بر مشروعه]]''' - تاریخ ایران به چند تصمیم سازنده در تاریخ جنبش مشروطه وابسته است. نخستین تاریخ ۱۴ امرداد ۱۲۸۵ است روزی که فرمان مشروطیت از سوی مظفرالدین سلطان قاجار دستینه شد. ۱۴ امرداد روز مشروطیت نامیده شد و از این تاریخ هر سال، روز مشروطیت تا سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی در ایران جشن گرفته می‌شد. دومین تاریخ مهمی که در جنبش مشروطه ایران وجود دارد ۲۲ بهمن ۱۲۸۵ خورشیدی می باشد روزی که محمدعلی سلطان قاجار هنگامی که پافشاری مردم را با زور اسلحه برای برپایی مشروطه شاهنشاهی دید، ناگزیر شد در ۲۲ بهمن ۱۲۸۵ دستینه کند که حکومت ایران مشروطه تامه است.
 
  
هفتاد و دو سال پس از استقرار مشروطه در ایران، روز ۲۲ بهمن ماه را خمینی و همدستان او روز پیروزی انقلاب اسلامی برگزیدند تا پیروزی سکولار ایران را نابود سازند و این روز را به عنوان پیروزی حکومت اسلامی به ایرانیان بفروشند. همانگونه که روح الله خمینی در بهشت زهرا گفت "در ایران نباید بیرق شاهنشاهی باشد. آرمهای ایران نباید آرمهای شاهنشاهی باشد. باید آرمهای اسلامی باشد. از همه وزارت خانه‌ها، از همه ادارات، باید این شیر خورشید منحوس قطع بشد. علم اسلام باید باشد. آثار طاغوت باید برد. اینها آثار طاغوت است. این تاج، آثار طاغوت است. آثار اسلام باید باشد. نه آثاری که تمدن است." سامانه شاهنشاهی کهن ایران و مشروطه و مجلس شورای ملی و قوانین سکولار از ایران برچیده شد و ولایت فقیه و مشروعه و مجلس شورای اسلامی و شریعت جایگزین آن شد.
+
[[پرونده:PrincessAshrafPahlavi1.jpg|thumb|left|200px|]]
 +
[[پرونده:FamilyProtectionWeekTir2536a.jpg|thumb|left|160px|]]
 +
[[پرونده:PrincessAshrafMessageFamilyProtectionWeekTir2536a.jpg|thumb|left|160px|]]
 +
[[پرونده:HemayatAzKhanehvadehBisarparst2536.jpg|thumb|left|160px|هفته حمایت از خانواده‌های بی‌سرپرست]]
 +
'''[[هفته حمایت از خانواده‌های بی‌سرپرست ۱ تا ۶ تیر ماه]]'''  - برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست در سال ۲۵۳۱ شاهنشاهی برابر با  ۱۳۵۱ خورشیدی به کوشش والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی در سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی بنیاد نهاده شد. سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی در فروردین ماه ۱۳۲۶ خورشیدی به فرمان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران بنیاد شد. ریاست این سازمان با اعلیحضرت همایون شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی آریامهر می‌باشد و سرپرستی آن به والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی سپرده شد. این سازمان پس از پایان جنگ جهانی دوم و پایان یافتن اشغال ۴ ساله کشور و بیرون رفتن ارتش متفقین از کشور بنیاد گزارده شد. در این زمان تهی دستی و بینوایی و بی چیزی، بیکاری و گرسنگی همه شهرهای ایران به ویژه تهران را فراگرفته بود و خیابان‌های تهران پر از ولگرد و گرسنه بود. به فرمان شاهنشاه جوان سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی بنیاد شد با آرمان این که با کمک دولت و مردم نیکوکار کودکان بی سرپرست رها شده در خیابان‌ها را به پرورشگاه‌ها ببرند، و به گرسنگان خوراک برسانند.
  
۲۲ بهمن ۱۲۸۵ روزی است که از سوی محمدعلی سلطان از ایل قاجار، حکومت ایران به حکومت کانستیتوشنال شناخته شد و دولت برپایه کانستیتوشن برگزار شد. پس از انتخابات مجلس شورای ملی، میان مجلس از یک سو و محمدعلی سلطان قاجار و ملایان از سوی دیگر، درباره گونه حکومت در ایران اختلاف پیش آمد. محمدعلی سلطان با پشتیبانی علمای نجف حکومت « مشروعه سلطنتی » را برای ایران تعیین کردند. ولی نمایندگان مجلس شورای ملی حکومت ایران را مشروطه شاهنشاهی می دانستند. مردم آذربایجان و تهران به یاری نمایندگان مجلس برپاخاستند و از محمدعلی سلطان حکومت پادشاهی مشروطه را خواستار شدند و حکومت را که بر پایه قوانین اسلام و شریعت بود را رد کردند. پس از آنکه محمدعلی شاه، پافشاری مردم را با زور اسلحه برای برپایی مشروطه سلطنتی دید، ناگزیر شد در ۲۲ بهمن ۱۲۸۵ دستینه کند که حکومت ایران مشروطه تامه است. حکومت مشروطه سلطنتی تا ۲۱ بهمن ۲۵۳۷ شاهنشاهی در ایران برقراربود و خمینی به سبب تاریخی بودن روز ۲۲ بهمن که مردم ایران خود را از فشار شریعت و عمامه‌داران رهانیده بودند، روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ را روز جمهوری اسلامی و پیروزی مشروعه نامید. از سال ۱۳۵۸ خورشیدی هر ساله، از سوی جمهوری اسلامی ده روز تا روز ۲۲ بهمن را دهه فجر می نامند که روزهای عزای ملی ایرانیان است.  
+
برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست، با توجه به هدف مهم انسانی و اجتماعی در برابر خانواده‌هایی که سرپرست و نان آور خود را به هر سببی از دست می‌دهند و شیرازه زندگیشان به ناگاه گسسته می‌شود پیاده شد.
 +
بر پایه این برنامه یکان‌هایی از سوی سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی برای انجام این مهم راه اندازی شدند که از یک سوی در ارتباط پیوسته با قشرهای گوناگون مردم می‌باشد و آمار و ویژگی خانواده‌های بی سرپرست را گردآوری می‌کند و به نیکوکاران جامعه می‌شناساند و از سوی دیگر با دیده‌وری دایمی بر روش سرپرستی و بهره‌مند ساختن نیازمندان از کمک‌های مادی و معنوی این امکان را فراهم می‌سازد که خانواده‌های یاری گیرنده در کوتاه زمانی بتوانند از پریشانی رها شوند و بازیافتن شخصیت و توانایی خویش، روی پای خود بایستند و به زندگی ارجمندانه‌ای را آغاز نمایند.
  
'''مبارزه برای حکومت سکولار در ایران''' - در تلگراف محمدعلی سلطان به آذربایجان:"خدمت حضرات مستطابان آقایان ححج‌الاسلام آذربایجان ادام‌الله توفیقاتهم و انجمن محترم ملی بحمدالله والمنه که توفیقات الهی و همت ابنای وطن خصوصا اهالی باغیرت آذربایجان در تکمیل نواقص قانون اساسی استحکام مشروطیت لفظا و معنا دستخط جهان مطاع ملوکانه شرف سنوح بخشید جادارد مجلس بعموم ابنای وطن بگویند الیوم اکمت لکم دینکم عین دستخط همایونی ذیلا مخابره می‌شود."
+
با تصویب قانون حمایت خانواده شالوده‌ای با زیر بنای تازه‌ای در راستای پاسداری حقوقی که خانواده دارد ریخته شد ولی با جود همه حمایتی که قانون از حقوق خانواده می‌کند و با وجود قانون حمایت از کودکان بی سرپرست چون تنها وجود قانون توانایی حمایت از خانواده‌ها به ویژه آنان که سرپرست خود را از دست می‌دهند نیست، ناگزیر باید آنان که می‌توانند دست افتادگان گیرند، و به درماندگان یاری دهند، سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی با سازمان و برنامه‌ای سامان یافته این مهم را به گردن گرفت تا دور از بوروکراسی با مشارکت مردم و به ویژه نیکوکاران پیوند میان کمک دهندگان و کمک گیرندگان را پدیدآورد.
:«جناب اشرف صدراعظم سابق هم دستخط فرموده بودیم که نیات مقدسه ما در توجه باجرا اصول قوانین اساسی که امضا آنرا خودمان از شاهنشاه مرحوم انارالله برهانه گرفتیم بیش از آن است که ملت بتواند تصور کنند و این بدیهی است از همان روز که فرمان شاهنشاه مبرور انارالله برهانه شرف صدور یافت امر بتاسیس مجلس شورای ملی شد دولت ایران در عداد دول مشروطه صاحب کنستیتوسیون بشمار می‌آمد منتهی ملاحظه که دولت داشته این بوده است که قوانین لازم برای انتظام وزارتخانه‌ها و دوایر حکومتی و مجالس بلدی مطابق شرع محمدی صلی‌الله علیه و آله نوشته آنوقت بموقع اجرا گذارده شود عین این دستخط ما را برای جنابان مستطابان حجج‌الاسلام سلمه‌الله تعالی و مجلس شورای ملی ابلاغ نمایند (۲۷) ذیحجه‌الحرام ۱۳۲۴ [برابر با ۲۲ بهمن ۱۲۸۵ خورشیدی] »
 
  
شش روز شورش و مبارزه از سوی مجلس علیه محمدعلی سلطان درگرفت تا این دستخط نوشته شد.
+
برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست کار اصولی خود را با تربیت مددکاران آنهم از میان افراد لیسانسیه و دیپلمه آغاز کرده است و در درازای پنج دوره از سال ۱۳۵۱ شمار بسیاری از راه آزمون دانشگاهی به تحصیل در رشته مددکاری اجتماعی پرداخته‌اند. تا سال ۲۵۳۶ شاهنشاهی ۲۲۶ واحد حمایت در تهران و شهرستان‌ها ایجاد شد که ۵۲۵ تن از آموزش یافتگان کارهای اجرایی آن را انجام می‌دهند. بررسی‌ها و پژوهش‌ها نشان می‌دهد که در شهرها و روستاهای کشور بیش از ۱۰۰ هزار خانواده بی سرپرست وجود دارد که ده هزار خانواده تاکنون زیر پوشش حمایت‌ها قرار گرفته است و در سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی همه خانواده‌ها زیر پوشش رفاهی، آموزشی و سرپرستی برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست قرار خواهند گرفت. این خانواده‌ها افزون بر کمک مالی به خدمات درمانی، آموزشی و فرهنگی و معنوی دیگر هم نیاز دارند که خوشبختانه سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی با در اختیار داشتن بیمارستان‌ها و درمانگاه و دبستان‌ها و دبیرستان‌های مجهز حرفه‌ای، خود پشتوانه فعالیت این برنامه است و خدمات گوناگون سازمان چه بسیار راه گشای هدف‌های برنامه حمایت از خانواده بی سرپرست بوده است و می‌باشد.
 +
با اجرای کامل قانون تامین اجتماعی ملت ایران از هنگام تولد تا مرگ زیر پوشش حمایت قانون قرار می‌گیرند و با بهره مند شدن از این قانون که دربرگیرنده بیمه‌های بیکاری، درمانی، تصادف و علیل شدن، بیماری و از کارافتادگی، بازنشستگی و غیره برای هر ایرانی می‌باشد، هیچ ایرانی نیازی دیگر به کمک دیگران نخواهند داشت.
  
مظفرالدین شاه در ۱۶ دی ماه ۱۲۸۵ درگذشت و پسرش محمدعلی میرزا در ۲۸ دی ۱۲۸۵ تاجگذاری کرد. درباره تاجگزاری محمدعلی سلطان در مجلس گفتگو شد:
+
وظیفه سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی در چارچوب برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست بدین قرار است:
:آقا سید حسین – شنیدم امروز روز تاجگذاری بود صحیح است یا خیر؟ چرا بمجلس اطلاع ندادند و وکلا را خبر نکردند نمایندگان ملت در تاجگذاری باید حاضر باشند.
 
  
آقا سید محمد تقی – این حرف صحیح است باید از طرف مجلس وکلا هم حضور داشته باشند.
+
    :شناسایی خانواده‌هایی که سزوار کمک هستند.
 +
    :شناساندن این خانواده‌ها به نیکوکارانی که می‌خواهند کمک کنند ولی نمی‌توانند درماندگان و تهی دستان را بیابند.
 +
    :سرپرستی پیوسته بر زندگی خانواده‌های حمایت شده تا از یک سو بازتوانی پیدا کنند و از سوی دیگر به گمراهی و تباهی آلوده نشوند.
 +
    :مشارکت دادن نیکوکاران در چگونگی بهره‌مندی خانواده‌ها از کمک‌ها با فرستادن گزارش‌ها همراه با فرتورهای خانواده‌ها.
 +
    :زمان بندی درست نسبت به مدتی که خانواده‌ای نیاز به کمک دارد تا پس از بازتوان شدن خانواده، کمک‌ها به خانواده دیگری که سزاوار حمایت را دارند، داده شود.
  
آقا شیخ حسین – جواب می‌دهند که علمای روحانی که نماینده ملتند حضور داشتند.
+
در روز ۱ تیر ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی به مناسبت آغاز پنجمین سال اجرای برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست پیامی دادند:
  
آقا سید حسین – علما از جانب خودشان بودند ربطی به وکلا ندارد جناب رئیس بودند بعنوان دیگر و جناب سعدالدوله بودند بعنوان دیگر بعنوان مجلس نبود.
+
در آغاز پنجمین سالگرد اجرای برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست و هقته‌ای که برای جلب توجه بیشتر افکار عمومی به هدف عالی و انسانی را مناسب می‌دانم که با هموطنان به اختصار در این باره سخن بگویم.
  
آقا میرزا محمود خوانساری- خوبست از جناب رئیس سؤال کنید که در سایر دول مشروطه تاجگذاری بچه ترتیب است.
+
جای خوشوقتی است که این برنامه که در پنج سال پیش ضمن نوآوری‌های سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی اجرای آن به صورت آزمایشی آغاز گردید، در مدت کوتاهی با تجربه‌های حاصله به درستی وارد مرحله عمل شد و با گام‌های استوار به پیش رفت و گسترش یافت، به طوری که واحدهای اجرایی این برنامه، تاکنون در ۱۰۰ شهرستان کشور تاسیس و به خدمت اجتماع درآمده و نزدیک به هفت هزار خانواده را تحت سرپرستی گرفته بودند، اینک دامنه فعالیت خود را به دو برابر توسعه داده‌اند و دویست شهرستان را زیر پوشش خدمات خود گرفته‌اند و از همین امروز درهای اداره‌های مجری این کار در ۱۰۰ شهر دیگر به روی مراجعه کنندگان باز می‌باشد.
  
آقا میرزا طاهر – سلطان سلطان ملت است باید از طرف ملت تاج بگذارند و مجلس نماینده ملت است.
+
بنابراین، رشد رضایت بخش و گسترش تحسین انگیز این برنامه نشان می‌دهد که ما از نیل به هدف اصلی، یعنی تحت حمایت قرارگرفتن تمامی خانواده‌های بی سرپرست در سراسر کشور دور نیستیم و باید سعی کنیم در مدتی هر چه کوتاه تر در هیچ نقطه ایران خانواده نیازمندی دیده نشود که زیر پوشش این برنامه قرار نگرفته باشد.
  
رئیس- من در این باب اطلاع کامل شخصی ندارم چه عرض کنم.
+
در مسیر اجرای این برنامه دو نکته شایان توجه و تذکر است؛ یکی آن که نظر اصلی سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی در این امر خطیر بیشتر معطوف به فرزندان خانواده‌های بی سرپرست است تا به جای آنکه بر اثر فقر و نیازمندی به تباهی کشانیده شوند، با آموزش و پرورش، استعدادهای آنها شکوفان و ثمربخش گردد و نتیجه نهایی که باز توان ساختن این خانواده هاست حتی الامکان به وسیله همین افراد به دست آید. پس مسئولان اجرای این برنامه باید سعی کنند هر یک از این خانواده‌ها در کوتاه‌ترین فرصت ممکن بتوانند بر روی پای خود بایستند و مستعدترین فرد یا افراد خانواده هر چه زودتر به مرحله کارآیی برسند و مسئولیت اداره امور خانواده را به عهده بگیرند تا از یک سو مکتب تنبل پروری و بیکاره سازی بسته شود و از سوی دیگر عزت نفس افراد و غرور نوجوانانی که حوادث زندگی آنها را به مستمندی کشانیده جریحه دار نگردد و آنچه بیشتر مایه خوشوقتی است این است که در همین مدت کوتاه از سی و پنج هزار تنی که در هفت هزار خانواده در صد شهر از خدمات این برنامه برخوردار بوده‌اند، چهار هزار و هفتاد و پنج تن در ۸۷۵ خانواده به مرحله بازتوانی رسیده‌اند و اکنون با استقلال مالی امور زندگانی خود را اداره می‌کنند و دیگر نیازی به بهره گیری از کمک‌های سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی ندارند. نکته دیگر آنکه از هفت هزار خانواده بی سرپرستی که تاکنون تحت حمایت قرارگرفته‌اند در هزار خانواده از کمک‌های بی دریغ مالی و معنوی نیکوکاران استفاده کرده‌اند که عواطف عالیه انسانی این عده از خیرخواهان که ما را در اجرای این برنامه یاری کرده‌اند در خور قدردانی و حق شناسی است و امیدواریم در آینده جمع بیشتری از توانگران نیک اندیش توفیق همکاری با این برنامه را پیدا کنند تا آهنگ پیشرفت آن تندتر شود.
  
آقا سید حسین – اگر تاجگذاری هست چرا نباید از هیئت مجلس جمعی از نمایندگان ملت باشند؟
+
هنگامی که افراد یک خانواده مرفه و بهره مند از مواهب این عصر در کانون‌های گرم خانوادگی خود با سعادت زندگی می‌کنند و سرپرست موفق خانواده با احساس لذت به عزیزان خوشبخت خود می‌نگرد به جا است اگر لحظه‌ای هم به این موضوع بیاندیشد که خانواده‌هایی هم هستند که تا دیروز آنها هم در کانون خانواده خود احساس خوشبختی می‌کرده‌اند ولی بر اثر پیشامد حادثه‌ای اکنون چراغ خانه خاموش شده و سردی بی سرپرستی و نیازمندی در فضای زندگی آنها جایگزین محیط گرم و سعادتمند خانواده شده است. کوشش کنیم که مشارکت هر چه بیشتر مردم در این قبیل خدمات اجتماعی هر روز توسعه یابد و این احساسات نوع دوستی و انسانی در قلب‌های ما ایرانیان زنده بماند و همان طور که همه دستورات مذهبی و اصول اخلاقی حکم می‌کند در خودخواهی غرق نشویم و هنگام موفقیت و خوشبختی به فکر دیگر و نیازمندان هم باشیم.
  
آقا میرزا محمود – حالا که اول مجلس است اگر می‌تواند مطالبه حق خودش را بکند والا بعدها نمی‌تواند کاری از پیش ببرد.
+
یک بار دیگر مراتب سپاسگزاری خویش را به نیکوکارانی که با برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست همکاری می‌کنند ابراز می‌دارم و رضایت خاطر خود را به همه کسانی که در حسن اجرای این برنامه کوشیده‌اند ابلاغ می‌کنم.  
  
حاجی معین التجار – بعضی از وکلا حاضر بودند رئیس و سعدالدوله.
 
 
آقا سید حسین – رئیس از طرف مجلس نبود بعنوان دیگر بود آقا میرزا محسن بود بعنوان علماء بود سعدالدوله بود بعنوان وزرا بود دخلی بعنوان مجلس ندارد غرض اینست که اگر بمجلس اطلاع می‌دادند و دعوت می‌کردند بهمان یکنفر رئیس هم ما قناعت می‌کردیم حرف در اینست که اعتنائی بمجلس نکردند.
 
 
آقا میرزا محمود خوانساری- چطور فلان طبیب را دعوت می‌کنند وکلا را دعوت نمی‌کنند.
 
 
آقا سید محمد تقی – مجلس در این باب چیزی بصدارت بنویسد که چرا از هیئت مجلس دعوت نشده است؟
 
 
 
۱۳ بهمن ۱۲۸۵ نخست‌وزیر نصرالله خان مشیرالدوله نامه‌ای به مجلس شورای ملی نوشت و در این نامه وزیران کابینه خود را شناساند. مشیرالدوله در نامه خود یادآور شد که این وزیران تنها در برابر محمدعلی سلطان جوابگو خواهند بود. بر پایه قانون اساسی مشروطه، محمدعلی سلطان می‌بایستی که در برابر مجلس شورای ملی، سوگند پادشاهی را بخواند تا از دیدگاه قانونی شاه ایران بشود. وزیران کابینه نیز می‌بایستی که از سوی مجلس شورای ملی مورد تصویب قرارگیرند تا جایگاه آنان قانونی شود. از آنجا که محمدعلی سلطان این آیین را زیر پا گذاشت و انجام نداد، بازاریان تبریز در ۱۶ بهمن ۱۲۸۵ به اعتراض به دشمنی‌های محمدعلی سلطان با مشروطه بازار را بستند و تلگرافی در روز پنج شنبه ۱۷ بهمن ماه ۱۲۸۵ دربرگیرنده درخواست‌های هفتگانه تبریزیان را به محمدعلی سلطان فرستادند.
 
 
درخواست‌های هفتگانه از تبریز: ۱- شخص همایونی باید دستخطی برای اسکات عامه صادر نمایند که دولت ایران مشروطه تامه است. ۲- عدد وزرای مسول فعلا از هشت عدد متجاوز نیست و هرگاه بعدها تشکیل یک وزارت‌خانه لازم گردد بامضای مجلس تشکیل داده خواهد شد. ۳-از این و بعد از خارجه وزیر نباید معین و مقرر شود. ۴- در هر ولایات و ایالات باطلاع مجلس شورای ملی انجمن محلی برقرار باشد. ۵-  وزرای افتخاری ابدا نباید باشند. یعنی اسم وزارت بجز هشت وزیر مسول در دایره دولت نباید برده شود. ۶- عزل مسیو نوز  و پریم و توقیف لاورس رییس گمرکخانه تبریز فوری لازم است. ۷- عزل ساعدالملک.
 
 
در همین روز، نخستین انجمن محلی در ایران برپا شد تا رشته کار در دست خود مردم باشد و حکمرانان نتوانند با دستور محمدعلی سلطان قاجار کارشکنی کنند. فردا آدینه مردم در تلگراف‌خانه گردآمدند و آغاز به سرودخوانی کردند.
 
 
'''کابینه مشیرالدوله''' - در این روز آدینه نمایندگان تبریز به تهران وارد شدند. این هفت تن در خانه مشیرالدوله با بودن صنیع‌الدوله، سعدالدوله، حاجی معین و مرتضوی و امین‌الضرب و حاجی محمد اسماعیل درباره درخواست‌های هفتگانه تبریز گفتگو کردند. سعدالدوله از سوی تبریزیان سخن می‌گفت. مشیرالدوله گفت: "دولت می‌خواهد هزار وزیر داشته باشد شما با وزرایی که دولت به شما معرفی می‌کند طرف هستید، شما چکار دارید که دولت فلان قدر وزیر دارد؟"
 
 
سعدالدوله در پاسخ گفت: "در دولت مشروطه باید وزرا مسول باشند و غیر از وزرای معین هیچ وزیری خواه افتخاری یا رسمی نباید باشد. مگر ما دولت مشروطه نیستیم؟ مگر دولت بما مشروطه نداده؟"
 
 
مشیرالدوله گفت: "خیر ما دولت مشروطه نیستیم و دولت بشما مشروطه نداده. مجلسی که دارید جهت وضع قوانین است."
 
 
سعدالدوله رو بدیگران برگردانیده گفت:" آقایان شنیدند که چه می‌فرمایند. در این صورت ما غیر از تعیین تکلیف ملت تکلیفی نداریم. بعد از این بودن ما در این مجلس زیاد است برویم."
 
 
حاجی امین‌الضرب بپا برخاست و گفت: "دولت نمی‌تواند بگوید من بشما مشروطه نداده‌ام اگر ما مشروطه نیستیم چرا از ولایات مبعوث (نماینده) می‌فرستند؟ اما خودمان را رسما مشروطه می دانیم و حقوقی که داریم هیچ کس نمی‌تواند از ما پس‌گیرد مگر با خون ملت."
 
 
سپس مستشارالدوله بپاخاست و سخنانی ایراد کرد و در پایان چنین گفت:"حال که دولت نکول می‌کند و می‌خواهد ملت را فریب دهد تکلیف ما غیر از اطلاع دادن بملت خودمان که در تلگرافخانه جمع و منتظر هستند نیست. مرخص فرمایید برویم و آنان را از انتظار برهانیم.
 
 
مشیرالدوله گفت: "خشم ننمایید که بنشینید و آنچه می‌خواهید بنویسید که فردا به شاه نشان دهم."
 
 
سعدالدوله گفت: ما آنچه که می‌داریم نتوانیم دوباره از دولت بخواهیم. خواست ما درست گردانیدن قانون است که کمی‌های آن برداشته شود.
 
 
مشیرالدوله گفت: "کمی‌های آن چیست؟"
 
 
سعدالدوله گفت:"پاسخده بودن وزیران، و به اندازه بودن شماره آنان، و برداشته شده فزونیان، که یکی از آنها نوز و پریم است و بدیهای نوز را شمردن گرفت."
 
 
مشیرالدوله گفت:"اینها همه راست است ولی دولت ناگزیر است نوز را بدانسان که بود نگه دارد.
 
 
سعدالدوله پاسخ داد: ولی توده ناگزیر نیست که بدخواهان را بپذیرد.
 
نمایندگان مجلس درخواست حکومت سکولار می‌کنند
 
 
روز شنبه ۱۹ بهمن ۱۲۸۵ مجلس پیش از نیمروز برپاگردید. نمایندگان تبریز هم‌آمدند. درخواست‌های تبریز به حاجی مخبرالسلطنه داده شد که درخواست‌ها را به نخست‌وزیر دهد تا وی تا چهار ساعت دیگر از شاه پاسخش را بگیرد. پاسخی نرسید. محمد علی سلطان چون به تلگرافخانه ایران بدبین بود، از تلگرافخانه‌ای در قفقاز تلگرامی به علمای نجف فرستاد و از آنها رایزنی کرد که چه بکند؟
 
 
روز یکشنبه ۲۰ بهمن ۱۲۸۵ مجلس از بامداد برپاگردید. به هنگام نیمروز مخبرالسلطنه نوشته‌ای از مشیرالدوله آورد که او را برای گفتگو با مجلسیان نماینده کرده بود. سخن آغاز شد: نماینده دولت مشروطه را نمی‌پذیرفت و می‌گفت: "این کلمه غلط است". نمایندگان مجلس پاسخ‌های سختی به وی دادند. مخبرالسطنه دوباره به نزد مشیرالدوله رفت و شامگاه بازگشت و پیام را خواند که:"شاه می‌فرماید با همه محذورات عزل مسیو نوز و پریم آنها را معزول کردیم. لفظ مشروطه را هم مشروعه می‌کنیم. ما دولت اسلام هستیم و سلطنت مشروعه باشد." مجلسیان برآشفتند و هیاهو سختی به راه انداختند که جز از "مشروطه" نام دیگری نخواهیم پذیرفت.
 
 
مشیرالدوله نخست‌وزیر حکومت را مشروعه اعلام می‌کند - روز دوشنبه ۲۱ بهمن ۱۲۸۵ از بامداد مجلس برپا گردید. مخبرالسطنه آمد و این بار چنین گفت: "دیروز مامور به گفتن بودم امروز مامور به شنیدن هستم. ولی من باب خیرخواهی عرض می‌کنم که مشروطه بودن دولت ایران صلاح نیست. جهت اینکه در دولت مشروطه آزادی همه چیز هست در این صورت آزادی ادیان هم لابد باید بشود. آنهایی که در میان ما عددشان کم نیست، ما آن‌ها را نمی‌شناسیم آنوقت دستاویز می‌کنند که ما را آزادی باید و در هیچ مواقع مانع نباید شد و شرر این بر اسلام است."
 
 
مخبرالسطنه از سوی علمای نجف مامور شده بود که این سخنان را بگوید، نمایندگان مجلس شورای ملی گفته‌های وی را نپذیرفتند. آیت‌الله بهبهانی و آیت‌الله طباطبایی که از نمایندگان مجلس دوره نخست قانونگذاری بودند، نیز تایید کردند که سخنان مخبرالسلطنه درست نیست که قانون اساسی علیه اسلام است. مشروطه‌خواهان از آغاز می‌دانستند که زمانی خواهد آمد که آنها را بهایی یا ضد اسلام بخوانند به همین روی از آیت‌الله بهبهانی و آیت‌الله طباطبایی درخواست کردند که از آنها مشاوره بگیرند و گام به گام در رعایت قوانین اسلام از ایشان همفکری خواستند. بسیاری از روحانیون از آخوند تازه به مدرسه دینی آمده تا روحانیون بلندپایه از جنبش مشروطه پشتیبانی کردند. پشتیبانی این گروه برای جنبش مشروطه بسیار ارزنده بود زیرا که در کنار خانواده قاجار، تنها ملایان بودند که می‌توانستند بخوانند و بنویسند. دو نام پرآوازه در یاد ماندنی دیگر در جنبش مشروطه یکی احمد کسروی و دیگری سید حسن تقی‌زاده می‌باشد که جنبش مشروطه را فرم دادند و برنامه‌ریزی کردند. آنچه که بر ایران و ایرانیان در درازای جنبش مشروطه گذشت را تاریخ ایران، وامدار (مدیون) احمد کسروی است.
 
 
ولی مردم برای به انجام رسیدن درخواست‌های خود پافشاری نشان دادند. مردم بر بام خانه‌هایشان رفتند و سرود زیر را خواندند:
 
 
آه‌ ای آزادگان از دست استبداد/ خانمان شش هزاران ساله را بر باد داد
 
 
یک نفر کز مادرش هنگام زاد آزاد زاد/بهر چه خود را بدست جور استبداد داد
 
 
۲۲ بهمن ۱۲۸۵ حکومت ایران مشروطه شناخته شد - عضدالملک سر ایل قاجار همراه با مخبرالسلطنه نزد محمدعلی سلطان رفتند و گفتند که مردم مشروعه و حکومت اسلامی را نمی‌پذیرند، بلکه مردم خواستار "مشروطه" و دولت سکولار هستند و خارجیان جایی در کابینه ندارند. محمدعلی سلطان که دیگر راهی نمی دید در دستخط خود نوشت که دولت ایران مشروطه تام است.
 
 
۲۹ بهمن ۱۲۸۵ روضه‌خوانان دشمن مشروطه با فرارسیدن محرم، مانند سید اکبر شاه به بدگویی از مجلس شورای ملی پرداختند. از سوی دیگر شیخ زین‌الدین زنجانی به پشتیبانی از سید اکبر برخاست و طلبه‌های همراه او سیدی که از مشروطه دفاع کرده بود را به سختی زدند. این روضه‌خوانان و گروهی از طلبه‌ها به شاه عبدالعظیم پناهنده شدند و سه هفته در آنجا ماندند. ولی دیدند که جایگاهی در میان مردم ندارند. سپس سید اکبر شاه و صدرالمحققین نامه‌ای با دستینه سید اکبر به مجلس شورای ملی نوشتند که در آن: به تمام قسمت‌های مشروعه سوگند خوردند که از اول تاکنون با مجلس شورای اسلامی دشمنی نداشته و نمی‌دارند و ابراز بیزاری از کار خود نمودند. این گروه به آن امید بودند که کسانی به پشتیبانی آنان به عبدالعظیم در ری بروند و آنها را به تهران بازگردانند ولی چشمداشت بی‌جایی بود زیرا که کسی مشروعه و مجلس شورای اسلامی را پشتیبانی نکرد و بهتر آن دیدند که پراکنده شوند.
 
 
پدران و پدربزرگان این مردم که بسیاری از آنان مدرسه نرفته بودند و بی‌سواد بودند، در آن زمان، خود را از قوانین شریعت و بیدادگری اسلام رهانیدند، در جایی که نوادگان آنها که در بهترین دانشگاه‌های کاپیتالیستی غرب و دانشگاه‌های سوسیالیستی شرق درجه دکترا بدست آورده بودند، پناهشان را در اسلام یافتند. آزادی که پدربزرگ‌های آنان برایش جنگیده بودند، نوادگانشان آن را بیماری "غرب‌زدگی" خواندند که با داروی اسلام می‌باید درمان شود. راه آینده درخشانی را که پدربزرگ‌ها برایشان باز کرده بودند رها ساختند و در سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی روشنفکران ایرانی گام واپس نهادند و با شتاب هرچه بیشتر به سال‌های پیش از ۱۲۸۵ خورشیدی بازگشتند.
 
 
</onlyinclude>
 
</onlyinclude>
  
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۲۴


PrincessAshrafPahlavi1.jpg
FamilyProtectionWeekTir2536a.jpg
PrincessAshrafMessageFamilyProtectionWeekTir2536a.jpg
هفته حمایت از خانواده‌های بی‌سرپرست

هفته حمایت از خانواده‌های بی‌سرپرست ۱ تا ۶ تیر ماه - برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست در سال ۲۵۳۱ شاهنشاهی برابر با ۱۳۵۱ خورشیدی به کوشش والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی در سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی بنیاد نهاده شد. سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی در فروردین ماه ۱۳۲۶ خورشیدی به فرمان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران بنیاد شد. ریاست این سازمان با اعلیحضرت همایون شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی آریامهر می‌باشد و سرپرستی آن به والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی سپرده شد. این سازمان پس از پایان جنگ جهانی دوم و پایان یافتن اشغال ۴ ساله کشور و بیرون رفتن ارتش متفقین از کشور بنیاد گزارده شد. در این زمان تهی دستی و بینوایی و بی چیزی، بیکاری و گرسنگی همه شهرهای ایران به ویژه تهران را فراگرفته بود و خیابان‌های تهران پر از ولگرد و گرسنه بود. به فرمان شاهنشاه جوان سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی بنیاد شد با آرمان این که با کمک دولت و مردم نیکوکار کودکان بی سرپرست رها شده در خیابان‌ها را به پرورشگاه‌ها ببرند، و به گرسنگان خوراک برسانند.

برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست، با توجه به هدف مهم انسانی و اجتماعی در برابر خانواده‌هایی که سرپرست و نان آور خود را به هر سببی از دست می‌دهند و شیرازه زندگیشان به ناگاه گسسته می‌شود پیاده شد. بر پایه این برنامه یکان‌هایی از سوی سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی برای انجام این مهم راه اندازی شدند که از یک سوی در ارتباط پیوسته با قشرهای گوناگون مردم می‌باشد و آمار و ویژگی خانواده‌های بی سرپرست را گردآوری می‌کند و به نیکوکاران جامعه می‌شناساند و از سوی دیگر با دیده‌وری دایمی بر روش سرپرستی و بهره‌مند ساختن نیازمندان از کمک‌های مادی و معنوی این امکان را فراهم می‌سازد که خانواده‌های یاری گیرنده در کوتاه زمانی بتوانند از پریشانی رها شوند و بازیافتن شخصیت و توانایی خویش، روی پای خود بایستند و به زندگی ارجمندانه‌ای را آغاز نمایند.

با تصویب قانون حمایت خانواده شالوده‌ای با زیر بنای تازه‌ای در راستای پاسداری حقوقی که خانواده دارد ریخته شد ولی با جود همه حمایتی که قانون از حقوق خانواده می‌کند و با وجود قانون حمایت از کودکان بی سرپرست چون تنها وجود قانون توانایی حمایت از خانواده‌ها به ویژه آنان که سرپرست خود را از دست می‌دهند نیست، ناگزیر باید آنان که می‌توانند دست افتادگان گیرند، و به درماندگان یاری دهند، سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی با سازمان و برنامه‌ای سامان یافته این مهم را به گردن گرفت تا دور از بوروکراسی با مشارکت مردم و به ویژه نیکوکاران پیوند میان کمک دهندگان و کمک گیرندگان را پدیدآورد.

برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست کار اصولی خود را با تربیت مددکاران آنهم از میان افراد لیسانسیه و دیپلمه آغاز کرده است و در درازای پنج دوره از سال ۱۳۵۱ شمار بسیاری از راه آزمون دانشگاهی به تحصیل در رشته مددکاری اجتماعی پرداخته‌اند. تا سال ۲۵۳۶ شاهنشاهی ۲۲۶ واحد حمایت در تهران و شهرستان‌ها ایجاد شد که ۵۲۵ تن از آموزش یافتگان کارهای اجرایی آن را انجام می‌دهند. بررسی‌ها و پژوهش‌ها نشان می‌دهد که در شهرها و روستاهای کشور بیش از ۱۰۰ هزار خانواده بی سرپرست وجود دارد که ده هزار خانواده تاکنون زیر پوشش حمایت‌ها قرار گرفته است و در سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی همه خانواده‌ها زیر پوشش رفاهی، آموزشی و سرپرستی برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست قرار خواهند گرفت. این خانواده‌ها افزون بر کمک مالی به خدمات درمانی، آموزشی و فرهنگی و معنوی دیگر هم نیاز دارند که خوشبختانه سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی با در اختیار داشتن بیمارستان‌ها و درمانگاه و دبستان‌ها و دبیرستان‌های مجهز حرفه‌ای، خود پشتوانه فعالیت این برنامه است و خدمات گوناگون سازمان چه بسیار راه گشای هدف‌های برنامه حمایت از خانواده بی سرپرست بوده است و می‌باشد. با اجرای کامل قانون تامین اجتماعی ملت ایران از هنگام تولد تا مرگ زیر پوشش حمایت قانون قرار می‌گیرند و با بهره مند شدن از این قانون که دربرگیرنده بیمه‌های بیکاری، درمانی، تصادف و علیل شدن، بیماری و از کارافتادگی، بازنشستگی و غیره برای هر ایرانی می‌باشد، هیچ ایرانی نیازی دیگر به کمک دیگران نخواهند داشت.

وظیفه سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی در چارچوب برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست بدین قرار است:

   :شناسایی خانواده‌هایی که سزوار کمک هستند.
   :شناساندن این خانواده‌ها به نیکوکارانی که می‌خواهند کمک کنند ولی نمی‌توانند درماندگان و تهی دستان را بیابند.
   :سرپرستی پیوسته بر زندگی خانواده‌های حمایت شده تا از یک سو بازتوانی پیدا کنند و از سوی دیگر به گمراهی و تباهی آلوده نشوند.
   :مشارکت دادن نیکوکاران در چگونگی بهره‌مندی خانواده‌ها از کمک‌ها با فرستادن گزارش‌ها همراه با فرتورهای خانواده‌ها.
   :زمان بندی درست نسبت به مدتی که خانواده‌ای نیاز به کمک دارد تا پس از بازتوان شدن خانواده، کمک‌ها به خانواده دیگری که سزاوار حمایت را دارند، داده شود.

در روز ۱ تیر ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی به مناسبت آغاز پنجمین سال اجرای برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست پیامی دادند:

در آغاز پنجمین سالگرد اجرای برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست و هقته‌ای که برای جلب توجه بیشتر افکار عمومی به هدف عالی و انسانی را مناسب می‌دانم که با هموطنان به اختصار در این باره سخن بگویم.

جای خوشوقتی است که این برنامه که در پنج سال پیش ضمن نوآوری‌های سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی اجرای آن به صورت آزمایشی آغاز گردید، در مدت کوتاهی با تجربه‌های حاصله به درستی وارد مرحله عمل شد و با گام‌های استوار به پیش رفت و گسترش یافت، به طوری که واحدهای اجرایی این برنامه، تاکنون در ۱۰۰ شهرستان کشور تاسیس و به خدمت اجتماع درآمده و نزدیک به هفت هزار خانواده را تحت سرپرستی گرفته بودند، اینک دامنه فعالیت خود را به دو برابر توسعه داده‌اند و دویست شهرستان را زیر پوشش خدمات خود گرفته‌اند و از همین امروز درهای اداره‌های مجری این کار در ۱۰۰ شهر دیگر به روی مراجعه کنندگان باز می‌باشد.

بنابراین، رشد رضایت بخش و گسترش تحسین انگیز این برنامه نشان می‌دهد که ما از نیل به هدف اصلی، یعنی تحت حمایت قرارگرفتن تمامی خانواده‌های بی سرپرست در سراسر کشور دور نیستیم و باید سعی کنیم در مدتی هر چه کوتاه تر در هیچ نقطه ایران خانواده نیازمندی دیده نشود که زیر پوشش این برنامه قرار نگرفته باشد.

در مسیر اجرای این برنامه دو نکته شایان توجه و تذکر است؛ یکی آن که نظر اصلی سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی در این امر خطیر بیشتر معطوف به فرزندان خانواده‌های بی سرپرست است تا به جای آنکه بر اثر فقر و نیازمندی به تباهی کشانیده شوند، با آموزش و پرورش، استعدادهای آنها شکوفان و ثمربخش گردد و نتیجه نهایی که باز توان ساختن این خانواده هاست حتی الامکان به وسیله همین افراد به دست آید. پس مسئولان اجرای این برنامه باید سعی کنند هر یک از این خانواده‌ها در کوتاه‌ترین فرصت ممکن بتوانند بر روی پای خود بایستند و مستعدترین فرد یا افراد خانواده هر چه زودتر به مرحله کارآیی برسند و مسئولیت اداره امور خانواده را به عهده بگیرند تا از یک سو مکتب تنبل پروری و بیکاره سازی بسته شود و از سوی دیگر عزت نفس افراد و غرور نوجوانانی که حوادث زندگی آنها را به مستمندی کشانیده جریحه دار نگردد و آنچه بیشتر مایه خوشوقتی است این است که در همین مدت کوتاه از سی و پنج هزار تنی که در هفت هزار خانواده در صد شهر از خدمات این برنامه برخوردار بوده‌اند، چهار هزار و هفتاد و پنج تن در ۸۷۵ خانواده به مرحله بازتوانی رسیده‌اند و اکنون با استقلال مالی امور زندگانی خود را اداره می‌کنند و دیگر نیازی به بهره گیری از کمک‌های سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی ندارند. نکته دیگر آنکه از هفت هزار خانواده بی سرپرستی که تاکنون تحت حمایت قرارگرفته‌اند در هزار خانواده از کمک‌های بی دریغ مالی و معنوی نیکوکاران استفاده کرده‌اند که عواطف عالیه انسانی این عده از خیرخواهان که ما را در اجرای این برنامه یاری کرده‌اند در خور قدردانی و حق شناسی است و امیدواریم در آینده جمع بیشتری از توانگران نیک اندیش توفیق همکاری با این برنامه را پیدا کنند تا آهنگ پیشرفت آن تندتر شود.

هنگامی که افراد یک خانواده مرفه و بهره مند از مواهب این عصر در کانون‌های گرم خانوادگی خود با سعادت زندگی می‌کنند و سرپرست موفق خانواده با احساس لذت به عزیزان خوشبخت خود می‌نگرد به جا است اگر لحظه‌ای هم به این موضوع بیاندیشد که خانواده‌هایی هم هستند که تا دیروز آنها هم در کانون خانواده خود احساس خوشبختی می‌کرده‌اند ولی بر اثر پیشامد حادثه‌ای اکنون چراغ خانه خاموش شده و سردی بی سرپرستی و نیازمندی در فضای زندگی آنها جایگزین محیط گرم و سعادتمند خانواده شده است. کوشش کنیم که مشارکت هر چه بیشتر مردم در این قبیل خدمات اجتماعی هر روز توسعه یابد و این احساسات نوع دوستی و انسانی در قلب‌های ما ایرانیان زنده بماند و همان طور که همه دستورات مذهبی و اصول اخلاقی حکم می‌کند در خودخواهی غرق نشویم و هنگام موفقیت و خوشبختی به فکر دیگر و نیازمندان هم باشیم.

یک بار دیگر مراتب سپاسگزاری خویش را به نیکوکارانی که با برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست همکاری می‌کنند ابراز می‌دارم و رضایت خاطر خود را به همه کسانی که در حسن اجرای این برنامه کوشیده‌اند ابلاغ می‌کنم.