تفاوت میان نسخه‌های «الگو:نوشتار برگزیده»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام)
 
(۴۲۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:
 
<onlyinclude>
 
<onlyinclude>
 
*
 
*
[[پرونده:LarryMcDonaldHowCarterBetrayedShahanshah10Dey1358 V5.mp4|thumb|left|280px|چگونه جیمی کارتر به شاه ایران خیانت کرد]]
 
[[پرونده:Larry McDonald.jpg|thumb|left|240px|لاری مک دونالد نماینده کنگره آمریکا که از توطئه جیمی کارتر علیه شاهنشاه آریامهر در سخنرانی رسای خود در کنگره پرده برداشت]]
 
  
 +
[[پرونده:PrincessAshrafPahlavi1.jpg|thumb|left|200px|]]
 +
[[پرونده:FamilyProtectionWeekTir2536a.jpg|thumb|left|160px|]]
 +
[[پرونده:PrincessAshrafMessageFamilyProtectionWeekTir2536a.jpg|thumb|left|160px|]]
 +
[[پرونده:HemayatAzKhanehvadehBisarparst2536.jpg|thumb|left|160px|هفته حمایت از خانواده‌های بی‌سرپرست]]
 +
'''[[هفته حمایت از خانواده‌های بی‌سرپرست ۱ تا ۶ تیر ماه]]'''  - برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست در سال ۲۵۳۱ شاهنشاهی برابر با  ۱۳۵۱ خورشیدی به کوشش والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی در سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی بنیاد نهاده شد. سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی در فروردین ماه ۱۳۲۶ خورشیدی به فرمان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران بنیاد شد. ریاست این سازمان با اعلیحضرت همایون شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی آریامهر می‌باشد و سرپرستی آن به والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی سپرده شد. این سازمان پس از پایان جنگ جهانی دوم و پایان یافتن اشغال ۴ ساله کشور و بیرون رفتن ارتش متفقین از کشور بنیاد گزارده شد. در این زمان تهی دستی و بینوایی و بی چیزی، بیکاری و گرسنگی همه شهرهای ایران به ویژه تهران را فراگرفته بود و خیابان‌های تهران پر از ولگرد و گرسنه بود. به فرمان شاهنشاه جوان سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی بنیاد شد با آرمان این که با کمک دولت و مردم نیکوکار کودکان بی سرپرست رها شده در خیابان‌ها را به پرورشگاه‌ها ببرند، و به گرسنگان خوراک برسانند.
  
'''[[چگونه جیمی کارتر به شاه ایران خیانت کرد؟ سخنرانی لاری مک دونالد در کنگره آمریکا ۱۰ دی ماه ۱۳۵۸]]'''
+
برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست، با توجه به هدف مهم انسانی و اجتماعی در برابر خانواده‌هایی که سرپرست و نان آور خود را به هر سببی از دست می‌دهند و شیرازه زندگیشان به ناگاه گسسته می‌شود پیاده شد.
 +
بر پایه این برنامه یکان‌هایی از سوی سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی برای انجام این مهم راه اندازی شدند که از یک سوی در ارتباط پیوسته با قشرهای گوناگون مردم می‌باشد و آمار و ویژگی خانواده‌های بی سرپرست را گردآوری می‌کند و به نیکوکاران جامعه می‌شناساند و از سوی دیگر با دیده‌وری دایمی بر روش سرپرستی و بهره‌مند ساختن نیازمندان از کمک‌های مادی و معنوی این امکان را فراهم می‌سازد که خانواده‌های یاری گیرنده در کوتاه زمانی بتوانند از پریشانی رها شوند و بازیافتن شخصیت و توانایی خویش، روی پای خود بایستند و به زندگی ارجمندانه‌ای را آغاز نمایند.
  
در روز ۳۱ دسامبر ۱۹۷۹ لاری مک دونالد نماینده کنگره آمریکا سخنرانی رسایی درباره چگونه پرزیدنت کارتر به شاه ایران خیانت کرد نمود. این سخنرانی به مقاله‌ای با این عنوان از روزنامه ریویو آو د نیوز نوشته جان ریوز اشاره می‌کند. این مقاله بدین روی اهمیت دارد که در آن برنامه ریزی دقیق جیمی کارتر برای براندازی حکومت شاه را به نوشتار می‌کشد. این برنامه در چهار گام به اجرا درآمد.  
+
با تصویب قانون حمایت خانواده شالوده‌ای با زیر بنای تازه‌ای در راستای پاسداری حقوقی که خانواده دارد ریخته شد ولی با جود همه حمایتی که قانون از حقوق خانواده می‌کند و با وجود قانون حمایت از کودکان بی سرپرست چون تنها وجود قانون توانایی حمایت از خانواده‌ها به ویژه آنان که سرپرست خود را از دست می‌دهند نیست، ناگزیر باید آنان که می‌توانند دست افتادگان گیرند، و به درماندگان یاری دهند، سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی با سازمان و برنامه‌ای سامان یافته این مهم را به گردن گرفت تا دور از بوروکراسی با مشارکت مردم و به ویژه نیکوکاران پیوند میان کمک دهندگان و کمک گیرندگان را پدیدآورد.
  
در گام نخست تغییر واژگان بود بدین چم واژه تروریست‌های آدمکش آموزش دیده در کمپ‌های کوبا و فلسطین و لیبی که در زندان‌های ایران بودند، به زندانیان سیاسی دگرگون کردند. با تغییر تروریست به زندان سیاسی، دولت کارتر دولت ایران را زیر فشار گذاشت تا به اصطلاح زندانیان سیاسی در ایران را آزاد سازند.
+
برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست کار اصولی خود را با تربیت مددکاران آنهم از میان افراد لیسانسیه و دیپلمه آغاز کرده است و در درازای پنج دوره از سال ۱۳۵۱ شمار بسیاری از راه آزمون دانشگاهی به تحصیل در رشته مددکاری اجتماعی پرداخته‌اند. تا سال ۲۵۳۶ شاهنشاهی ۲۲۶ واحد حمایت در تهران و شهرستان‌ها ایجاد شد که ۵۲۵ تن از آموزش یافتگان کارهای اجرایی آن را انجام می‌دهند. بررسی‌ها و پژوهش‌ها نشان می‌دهد که در شهرها و روستاهای کشور بیش از ۱۰۰ هزار خانواده بی سرپرست وجود دارد که ده هزار خانواده تاکنون زیر پوشش حمایت‌ها قرار گرفته است و در سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی همه خانواده‌ها زیر پوشش رفاهی، آموزشی و سرپرستی برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست قرار خواهند گرفت. این خانواده‌ها افزون بر کمک مالی به خدمات درمانی، آموزشی و فرهنگی و معنوی دیگر هم نیاز دارند که خوشبختانه سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی با در اختیار داشتن بیمارستان‌ها و درمانگاه و دبستان‌ها و دبیرستان‌های مجهز حرفه‌ای، خود پشتوانه فعالیت این برنامه است و خدمات گوناگون سازمان چه بسیار راه گشای هدف‌های برنامه حمایت از خانواده بی سرپرست بوده است و می‌باشد.
 +
با اجرای کامل قانون تامین اجتماعی ملت ایران از هنگام تولد تا مرگ زیر پوشش حمایت قانون قرار می‌گیرند و با بهره مند شدن از این قانون که دربرگیرنده بیمه‌های بیکاری، درمانی، تصادف و علیل شدن، بیماری و از کارافتادگی، بازنشستگی و غیره برای هر ایرانی می‌باشد، هیچ ایرانی نیازی دیگر به کمک دیگران نخواهند داشت.
  
گام دومی که جیمی کارتر برای خیانت به شاه برداشت، این بود که تروریست‌های آدمکش و براندازان حکومت در برابر دادگاه نظامی دیگر محاکمه نشوند بلکه محاکمه آنها در دادگاه‌های عادی انجام شود. رسانه‌های بین المللی می‌توانند در دادگاه‌های عادی این آدمکشان تروریست آموزش دیده، حاضر شوند، مهمترین روزنامه‌های دنیا خبرنگاران خود را به این دادگاه‌ها روانه ساختند. در اینجا بود که تروریست‌ها این دادگاه‌ها را به سکویی برای پروپاگاند دگرگون ساختند و خود را به عنوان « مبارزان آزادی » به جهانیان فروختند.
+
وظیفه سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی در چارچوب برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست بدین قرار است:
  
گام سوم برای خیانت، فشار آوردن به شاه ایران که « فضای باز سیاسی » ایجاد کند. تروریست‌هایی که در گام نخست با پشتیبانی کارتر از زندان آزادی شده بودند، در این زمان نشست‌هایی به راه انداختند، که در این نشست‌ها بدون اینکه ترس از دستگیری داشته باشند، سرنگونی حکومت شاهنشاه را خواستار شدند.  
+
    :شناسایی خانواده‌هایی که سزوار کمک هستند.
 +
    :شناساندن این خانواده‌ها به نیکوکارانی که می‌خواهند کمک کنند ولی نمی‌توانند درماندگان و تهی دستان را بیابند.
 +
    :سرپرستی پیوسته بر زندگی خانواده‌های حمایت شده تا از یک سو بازتوانی پیدا کنند و از سوی دیگر به گمراهی و تباهی آلوده نشوند.
 +
    :مشارکت دادن نیکوکاران در چگونگی بهره‌مندی خانواده‌ها از کمک‌ها با فرستادن گزارش‌ها همراه با فرتورهای خانواده‌ها.
 +
    :زمان بندی درست نسبت به مدتی که خانواده‌ای نیاز به کمک دارد تا پس از بازتوان شدن خانواده، کمک‌ها به خانواده دیگری که سزاوار حمایت را دارند، داده شود.
  
گام چهارم برای خیابت به شاهنشاه دولت آمریکا در حزب رستاخیز ملت ایران به پشتیبانی از کسانی پرداخت که مخالف شاهنشاه ایران بودند.
+
در روز ۱ تیر ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی به مناسبت آغاز پنجمین سال اجرای برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست پیامی دادند:
  
در سفر رسمی شاهنشاه و شهبانو به آمریکا، جیمی کارتر به تروریست‌ها نشان داد چگونه آنها می‌توانند علیه شاه تظاهرات کنند، با ماسک چهره خود را بپوشانند، پشتیبانان شاه را کتک بزنند و زخمی سازند، و به نیروهای پلیس حمله برند تا رسانه‌های بین المللی فرتورنگاری کنند که چگونه پلیس به آزادی خواهان یورش می‌برد. جیمی کارتر هنگام  بازدید رسمی شاهنشاه و شهبانو از آمریکا به تروریست‌های ایرانی کارت بلانش نشان داد بدین چم که وی از آنان پشتیبانی خواهد کرد.  
+
در آغاز پنجمین سالگرد اجرای برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست و هقته‌ای که برای جلب توجه بیشتر افکار عمومی به هدف عالی و انسانی را مناسب می‌دانم که با هموطنان به اختصار در این باره سخن بگویم.
  
توطئه جیمی کارتر علیه شاهنشاه ایران پیروز شد، شاه از ایران رفت، کشور به دست مشتی اراذل و اوباش تروریست چپ و راست افتاد، ایران چپاول شد، ایران ویران شد. این تروریست‌ها در ایران و خارج از ایران در رسانه هایشان پیوسته می‌گویند که مردم ایران بودند که انقلاب کردند. آنگاه با همدستی جیمی کارتر سفارت آمریکا اشغال شد و در این روز به اصطلاح قانون اساسی جمهوری اسلامی به رای عمومی گذاشته شد و در چند ساعت به گفته تروریست‌ها تصویب و جمهوری اسلامی قانونی شد.  
+
جای خوشوقتی است که این برنامه که در پنج سال پیش ضمن نوآوری‌های سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی اجرای آن به صورت آزمایشی آغاز گردید، در مدت کوتاهی با تجربه‌های حاصله به درستی وارد مرحله عمل شد و با گام‌های استوار به پیش رفت و گسترش یافت، به طوری که واحدهای اجرایی این برنامه، تاکنون در ۱۰۰ شهرستان کشور تاسیس و به خدمت اجتماع درآمده و نزدیک به هفت هزار خانواده را تحت سرپرستی گرفته بودند، اینک دامنه فعالیت خود را به دو برابر توسعه داده‌اند و دویست شهرستان را زیر پوشش خدمات خود گرفته‌اند و از همین امروز درهای اداره‌های مجری این کار در ۱۰۰ شهر دیگر به روی مراجعه کنندگان باز می‌باشد.
  
 +
بنابراین، رشد رضایت بخش و گسترش تحسین انگیز این برنامه نشان می‌دهد که ما از نیل به هدف اصلی، یعنی تحت حمایت قرارگرفتن تمامی خانواده‌های بی سرپرست در سراسر کشور دور نیستیم و باید سعی کنیم در مدتی هر چه کوتاه تر در هیچ نقطه ایران خانواده نیازمندی دیده نشود که زیر پوشش این برنامه قرار نگرفته باشد.
  
'''سخنرانی لاری مک دونالد در کنگره آمریکا - نماینده محترم جورجیا لاری مک دونالد - دوشنبه ۳۱ دسامبر ۱۹۷۹ [برابر با ۱۰ دی ماه ۱۳۵۸'''
+
در مسیر اجرای این برنامه دو نکته شایان توجه و تذکر است؛ یکی آن که نظر اصلی سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی در این امر خطیر بیشتر معطوف به فرزندان خانواده‌های بی سرپرست است تا به جای آنکه بر اثر فقر و نیازمندی به تباهی کشانیده شوند، با آموزش و پرورش، استعدادهای آنها شکوفان و ثمربخش گردد و نتیجه نهایی که باز توان ساختن این خانواده هاست حتی الامکان به وسیله همین افراد به دست آید. پس مسئولان اجرای این برنامه باید سعی کنند هر یک از این خانواده‌ها در کوتاه‌ترین فرصت ممکن بتوانند بر روی پای خود بایستند و مستعدترین فرد یا افراد خانواده هر چه زودتر به مرحله کارآیی برسند و مسئولیت اداره امور خانواده را به عهده بگیرند تا از یک سو مکتب تنبل پروری و بیکاره سازی بسته شود و از سوی دیگر عزت نفس افراد و غرور نوجوانانی که حوادث زندگی آنها را به مستمندی کشانیده جریحه دار نگردد و آنچه بیشتر مایه خوشوقتی است این است که در همین مدت کوتاه از سی و پنج هزار تنی که در هفت هزار خانواده در صد شهر از خدمات این برنامه برخوردار بوده‌اند، چهار هزار و هفتاد و پنج تن در ۸۷۵ خانواده به مرحله بازتوانی رسیده‌اند و اکنون با استقلال مالی امور زندگانی خود را اداره می‌کنند و دیگر نیازی به بهره گیری از کمک‌های سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی ندارند. نکته دیگر آنکه از هفت هزار خانواده بی سرپرستی که تاکنون تحت حمایت قرارگرفته‌اند در هزار خانواده از کمک‌های بی دریغ مالی و معنوی نیکوکاران استفاده کرده‌اند که عواطف عالیه انسانی این عده از خیرخواهان که ما را در اجرای این برنامه یاری کرده‌اند در خور قدردانی و حق شناسی است و امیدواریم در آینده جمع بیشتری از توانگران نیک اندیش توفیق همکاری با این برنامه را پیدا کنند تا آهنگ پیشرفت آن تندتر شود.
  
آقای سخنگوی کنگره
+
هنگامی که افراد یک خانواده مرفه و بهره مند از مواهب این عصر در کانون‌های گرم خانوادگی خود با سعادت زندگی می‌کنند و سرپرست موفق خانواده با احساس لذت به عزیزان خوشبخت خود می‌نگرد به جا است اگر لحظه‌ای هم به این موضوع بیاندیشد که خانواده‌هایی هم هستند که تا دیروز آنها هم در کانون خانواده خود احساس خوشبختی می‌کرده‌اند ولی بر اثر پیشامد حادثه‌ای اکنون چراغ خانه خاموش شده و سردی بی سرپرستی و نیازمندی در فضای زندگی آنها جایگزین محیط گرم و سعادتمند خانواده شده است. کوشش کنیم که مشارکت هر چه بیشتر مردم در این قبیل خدمات اجتماعی هر روز توسعه یابد و این احساسات نوع دوستی و انسانی در قلب‌های ما ایرانیان زنده بماند و همان طور که همه دستورات مذهبی و اصول اخلاقی حکم می‌کند در خودخواهی غرق نشویم و هنگام موفقیت و خوشبختی به فکر دیگر و نیازمندان هم باشیم.
  
شکی نیست که سیاست عجیب غریب حقوق بشر پرزیدنت کارتر که پایه سیاست خارجی کارتر را تشکیل می‌دهد، مسئول مستقیم ویرانی حکومت شاه ایران است. سیاست خارجی نوین پرزیدنت توانست در درازای دو سال از ایران یک هم پیمان و متحد و صلحجوی دنیای آزاد، یک حکومت آنارشی  با حاکمیت مرتجعین دینی افراطی بسازد، ، که با خشونتِ گروهی بی سر و بی پا و اراذل و اوباش و دادگاه‌های مخفی در پستو، نیمه‌های شب حکم اعدام صادر می‌کنند و سپیده دم اعدام کنند،  بدون اینکه متهمان امکان دفاع از خود و اعتراض به حکم داشته باشند.
+
یک بار دیگر مراتب سپاسگزاری خویش را به نیکوکارانی که با برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست همکاری می‌کنند ابراز می‌دارم و رضایت خاطر خود را به همه کسانی که در حسن اجرای این برنامه کوشیده‌اند ابلاغ می‌کنم.  
 
 
ژورنالیست پژوهشگر جان ریوز در هفته نام « ریویو آو د نیوز » گاهنامه‌ای به چاپ رسانید که چگونه دولت کارتر گام به گام حکومت شاه ایران را ناپایدار کرد. من لاری مک دونالد پس از آن که ما از رویدادهای وحشیانه در تهران آگاهی یافتیم، خواندن این مقاله را به همکارانم سپارش می‌کنم.
 
 
 
'''چگونه جیمی کارتر به شاه ایران خیانت کرد'''
 
 
 
کشور ایران برای بیست سال مهمترین دوست آمریکا در خاورمیانه ، و فاکتور اصلی در پایداری اقتصادی در دنیای آزاد بود. اما در درازای دو سال و دو ماه دولت کارتر، ایران دیگر متحد ما نیست و کشور ایران در آنارشی و هرج و مرج فرورفته است، که مسئولیت مستقیم پیش آمدن این اوضاع، بر دوش پرزیدنت کارتر می‌باشد. از زمان فروپاشی دولت ناسیونالیستی چین (دولت چیانگ کای‌شِک) ، هیچ دولتی در آمریکا چنین خیانت بزرگی به یکی از بزرگترین متحدانش نکرده بود.
 
 
 
آنچه که در ایران رخ داده است، توازن قدرت در دنیا و اقتصاد کشورهای غربی را تهدید می‌کند. این فاجعه برای این رخ داده است زیرا که دولت کارتر در دام یک برنامه دور و دراز کرملین افتاد که هدف آن ناپایدار ساختن حکومت شاه ایران بود. همانگونه که یک دیپلمات عالیقدر ایرانی در واشنگتن گفت: " پرزیدنت کارتر به شاه ایران خیانت کرد و یاری نمود تا خلایی بوجود آورد، که این خلاء به زودی با ماموران اطلاعاتی شوروی و تندروهای دینی که از آمریکا نفرت دارند، پُر خواهد شد."
 
 
 
اهمیت حیاتی کشور ایران برای دنیای آزاد در چندین عامل می‌باشد:
 
 
 
۱- موقعیت جغرافیایی ایران در مرزهای جنوبی شوروی که دروازه شرقی شوروی به خاورمیانه است. ۲- حوزه‌های نفتی ایران، که منبع هفتاد تا هشتاد درصد نفت وارداتی کشورهای اروپای غربی، ژاپن، اسراییل، آفریقای جنوبی و رودزیا (زیمباوه امروز) می‌باشد. هم چنین اهمیت آن برای واردات  نفت آمریکا از  ایران بیشتر می‌شد.
 
 
 
برای دفاع از دنیای آزاد، ایران از سال‌های دراز، از اهمیت استراتژیک ویژه‌ای برخوردار بود. ایران و ترکیه هموندان خاورمیانه‌ای پیمان سنتو هستند، همکاری کشورهای متحد برای حفظ امنیت در خاورمیانه. در ایران پست‌های ، سازمان امنیت ملی آمریکا مجهز به دستگاه‌های پیشرفته الکترونیک شنود، فعالیت‌های نظامی شوروی را زیر نظر داشت. از زمانی که آمریکا تصمیم گرفت که جانب یونان را بگیرد، پس از آنکه ترکیه به جزیره قبرس حمله کرد، اهمیت پست‌های شنود بیشتر شد، زیرا که ترکیه همه پایگاه‌های نظامی و پست‌های الکترونیک آمریکا را در خاک خود بست و خود را به مسکو نزدیک کرد و قرارداد دوستی و همکاری با شوروی امضا کرد.
 
 
 
حتی مهمتر از این، نیروهای ورزیده  مسلح شاهنشاهی مجهز به اسلحه‌های آمریکایی، آموزش دیده بودند که از کشورهای کوچک غنی نفتی وکم جمعیت کناره خلیج پارس و شبه جزیره عربستان حفاظت کنند. این کشورها از سال‌ها هدف مسکو برای همکاری دوستانه و یا فروپاشی هستند. گرچه میان ایران و عربستان سعودی تنش وجود دارد  – (بر پایه این واقعیت که ایران و عربستان نماد  دو بخش اسلام، شیعه و سنی هستند) ارتش ایران کارایی خود را در عمان نشان داده است، جایی که با  دعوت سلطان قابوس، ارتش شاه سازمان تروریستی مارکسیستی را از عمان بیرون راند و به اصطلاح مبارزین آزادی سازمان تروریستی/مارکسیستی را به جمهوری دموکراتیک خلق یمن بازگرداند.
 
 
 
از زمانی که انگلیسی‌ها نیروهای خود را از عدن بیرون کشیدند،  جمهوری خلق یمن با شوروی همکاری تنگا تنگی آغاز کرد.  حکومت انقلابی مارکسیستی یمن، روابط بسیار خوبی با جمهوری سوسیالیستی اسلامی لیبی و رژیم‌های مارکسیستی در الجزایر و عراق دارد. این کشورها  با بر پا داشتن کمپ‌های آموزشی تروریستی، فراهم ساختن اسلحه، پاسپورت، و دیگر حمایت‌های لجستیکی برای گروه‌های تروریستی از افریقا و خاورمیانه شوروی را از این منطقه تا اروپا یاری کردند. گروه تروریستی آلمان غربی  بادر – ماینهوف، کارلوس معروف به شغال، دسته‌هایی از سازمان آزادیبخش فلسطین همگی از کمپ‌های تروریستی لیبی و یمن استفاده کردند. هموندان دو سازمان تروریستی ایران، یکی مارکسیست – لنینیستی و دیگر مارکسیست – اسلامی در یمن، لیبی، عراق و کوبا آموزش‌های تروریستی دیدند.
 
 
 
رژیمی که با کمونیست‌ها همکاری می‌کند، در برابر کودتای مارکسیستی در امان نیست. دولت یمن که تا کنون با شوروی همدست بوده است، در تابستان امسال، تابستان ۱۹۷۹ از سوی یک گروه مارکسیستی سرنگون شد. این گروه رژیمی کاملا زیر کنترل شوروی برپا کرد. آنگاه دروازه‌های عدن را به روی نیروهای پیمان  ورشو و کوبا گشود، این نیروها در منطقه عدن علیه دولت اتیوپی عملیات نظامی خود را آرایش دادند. کودتای اخیر در افغانستان، کودتای نافرجام در عراق، جنگی داخلی در لبنان، ناآرامی‌های روز افزون در ترکیه و آنچه که در ایران روی می‌دهد، نشان می‌دهند که یک حمله شوروی در راه است تا خاورمیانه را کمونیستی کند.
 
 
 
با یک رژیم پرکینه و ضد غرب در ایران، فشار بر روی عربستان سعودی، اردن و کشورهای کناره خلیج فارس و مصر ترسناک بالا می‌رود. اینکه پروانه داده شد که در ایران یک رژیم ضد غرب پای بگیر، از دیدگاه استراتژیک، تصور نکردنی است. از دیدگاه سیاسی حتی بدتر است.
 
 
 
زیر رهنمودهای شاه توانای ایران، دردرازای سی سال یا یک نسل، جامعه دهقانی فنودالی ایران، به کشوری با شهرهای مدرن، اقتصاد رو به رشد، صنعتی شده با کارخانه‌های مجهز با  کاراکتر غربی دگرگون شد.
 
 
 
این برنامه صنعتی کردن زیر نظر مستقیم شاهنشاه انجام یافت. برنامه شاه این بود که از ایران کشوری صنعتی، با تکنولوژی پیشرفته و اقتصادی متنوع بسازد. هدف شاه این بود که ازملت ایران، ملتی خودکفا بسازد، هنگامی که در قرن آینده نفت ایران رو به اتمام برود سبب رکود اقتصادی و بازگشت به سال‌های تاریک نشود.
 
 
 
آشکار است که شاه مقام خود را به عنوان شاه بسیار جدی گرفته است و مسئولیت پرورش اخلاق و اقتصاد برای مردم ایران را بر شانه‌های خود می‌کشد.  روشن است که شاه کوشش کرد بهترین‌های جوامع غربی را برای مردم ایران فراهم سازد، نه تنها از دیدگاه مادی، بلکه در میان ایده‌های غربی و پیشرفت‌های اجتماعی، شاه ایران مبانی احترام به دین‌های دیگر را در قانون آورده است، که این جدایی دین از حکومت، و حقوق قانونی و حقوق سیاسی و اجتماعی برای زنان را به ارمغان آورد. آموزش برای هر دو زنان و مردان در دسترس همگان  بود. شاه مجلس سنا را برقرار نمود و در درازای سال‌ها قدرت بیشتری به مجلس سنا داده شد.
 
 
 
آنچه که شاه برای ایران و مردم ایران انجام داد، از سوی ملایان مسلمان شیعه مورد نفرت و تکفیر واقع شد. این ملایان مالکان بزرگ زمین در ایران بودند و قدرت زیادی بر روی روستاییان داشتند. همانند اروپای غربی در قرن‌های سیزده و چهاردهم میلادی، مردم برای اینکه آمرزیده شوند، زمین هایشان، جواهرات و پولشان را به مسجدهای شیعه و حرم‌ها و مدرسه‌های دینی برای پرورش آخوند پیشکش می‌کردند. با دارایی و اموال دنیوی که آخوند گِرد آورده بود، به قدرت دنیوی نیز دست یافت. اما هسته قدرت آخوند در مالکیت زمین‌های ایران بود ، به ویژه که در جامعه دهقانی دیندار ایران، جایی که کشاورزان موفقیت  اقتصادیشان را در زهد و پارسایی و اطاعت از دستورات دینی می‌دیدند، همه کوشش‌های شاه ایران که کشور ایران را مدرن و صنعتی کند، از سوی  ملایان به حمله به قدرت آنان تعبیر شد  -
 
 
 
آخوندها به مردم گفتند مدرن و صنعتی کردن کشور ایران، تلاشی است از سوی کشورهای مسیحی که با به کار گرفتن تکنولوژی اسلام را ویران سازند. انزجار از غرب، آخوندها را به سوی همدستی با شوروی و کمونیست‌های ایران کشید.
 
 
 
شاه قدرت ملایان شیعه را به ویژه با برنامه اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی در هم شکست، در این برنامه زمین‌های بزرگ (دربرگیرنده املاک  سلطنتی) تقسیم شد و به دهگانانی که روی آن زمین‌ها کار می‌کردند، داده شد. تاوانی که به روحانیون و ملایان داده شد، از دیدگاه آنان به هیچ روی جبران قدرتی را که زمانی آنان بر روی کشاورزان داشتند، نکرد. بدین گونه، از دیدگاه  آخوندهای شیعه متنفر از غرب و پیروان فناتیک آنها و مارکسیست‌ها و کمونیست‌ها، کسانی که روشنفکران، دانشجویان و اتحادیه‌های کارگری را سازمان داده بودند، شاه کسی شد که باید از میان برداشته شود.
 
 
 
شوروی دریافت که با از میان برداشتن شاه، بدون دردسر،  به سوریه و عراق، آب‌های گرم شاخاب پارس دست خواهد یافت و تنگه هرمز میان شاخاب پارس و دریای عمان  را کنترل خواهد کرد.  کنترل  تنگه هرمز جایی که تانکرهای نفتی از عربستان سعودی، امارات متحده عربی و ایران می‌گذرند و هم چنین کنترل منابع غنی گاز و نفت کشور ایران در دست آنان خواهد بود. البته، سرنگونی شاه به سود کشورهای رادیکال عربی که همدست شوروی هستند مانند لیبی، سوریه، الجزایر، جمهوری خلق یمن و عراق می‌باشد. افزون بر این، یک رژیم ضدغربی ستیزه جو در ایران، بی درنگ فروش نفت به اسراییل و آفریقای جنوبی را قطع می‌کند.
 
 
 
از زمانی که شاه کوشش کرد که این گروه‌ها را که پیوسته علیه او توطئه می‌کردند زیر کنترل درآورد، تا پیوندها و دوستی‌های دراز مدت کشور ایران را با دنیای آزاد نگاه دارد، جیمی کارتر وارد کاخ سفید شد و سیاست جهان تغییر کلی یافت.
 
 
 
کوتاه زمانی، پس از اینکه جیمی کارتر در ژانویه ۱۹۷۷ پرزیدنت شد، کارتر از شاه خواست که در سیاست داخلی ایران تغییراتی بدهد و گزارش‌هایی پخش شد، در پاسخ به درخواست‌های جیمی کارتر از شاه ایران که در آن شاه ایران این تغییراتی در سیاست داخلی ایران را انجام داده بود. در واقع، تندروهایی که دور جیمی کارتر را گرفته بودند، می‌خواستند سیستم سیاسی آمریکا در سال‌های هفتاد را در کشوری تحمیل کنند که بخشی از آن در جنگ جهانی دوم از سوی ارتش سرخ شوروی اشغال شده بود.، کشوری که حکومت کمونیستی در آذربایجان را باید براندازد، حکومت کمونیستی که از سوی جاسوسان استالین برپا شده شده بود، کشوری که مرز بسیار درازی با شوروی دارد، کشوری که در اوایل سال‌های پنجاه به سختی توانست از چنگال کمونیستی شدن رهایی یابد. (مصدق و همدستانش) ، کشوری که به هیچ روی تجربه‌ای با آزادی‌های سیاسی غرب ندارد، و کشوری که در گیرودار یک دگرگونی بزرگ اجتماعی و اقتصادی از فئودالیسم است.
 
 
 
با سواستفاده از واژه « حقوق بشر » تندروهای جیمی کارتر برای سرنگون ساختن پیشرفته‌ترین شاه در تاریخ ایران سر و کله اشان پیدا شد و تاج شاهنشاهی محمدرضا شاه پهلوی را به یک دار و دسته مرتجع قرون وسطایی، جلوداران پیروزی کمونیست‌ها، تقدیم کردند.
 
 
 
تندروهای تیم کارتر برنامه‌ای ویران سازی حکومت شاه را ریختند. بدین سان که در این برنامه‌ها درخواست‌هایی از شاه ایران کردند و انجام آن درخواست‌ها را وابسته به قبول فروش اسلحه‌های پیشرفته و آموزش تکنسین‌های نظامی و خلبانان ارتش کردند. گاهنامه خیانت به شاه ایران بدین قرار است:
 
۱- فشار بر آزاد ساختن زندانیانی که بیشتر آنها در توطئه‌های براندازی شاه دست داشتند که دربرگیرنده هموندان گروه‌های تروریستی بودند. دولت جیمی کارتر، سازمان عفو بین الملل و رادیو مسکو با یکدیگر توافق کردند که این آدم کشان را « زندانیان سیاسی » بنامند.
 
 
 
۲- فشار بر تغییر ساختار حقوقی ایران بدین سان که تروریست‌های آدم کش و براندازان، دیگر در برابر دادگاه‌های نظامی محاکمه نشوند بلکه پرونده تروریستی و آدمکشی آنها به دادگاه‌های عادی داده شود. و هرگاه که دولت خواست که این تروریست‌ها را محاکمه کند، وکیل‌ها و هواداران این گروه‌های تروریستی، بی درنگ ماشین پروپاگاندای خود را به راه انداختند.
 
 
 
۳- فشار بر دولت بر دادن فضای باز سیاسی، که در آن گردهم آیی‌هایی سازمان داده شود که در آن آشکارا از براندازی حکومت شاه گفته شود.
 
 
 
۴- پشتیبانی هموندان حزب رستاخیز که مخالف شاه بودند از سوی آمریکا
 
 
 
اینکه درخواست‌های جیمی کارتر را شاه ایران پذیرفت تا تجهیزات نظامی از آمریکا برای ارتش بخرد، « ضعف شاه » تعبیر شد، نه تنها از سوی کمونیست‌ها و ملایان بلکه از سوی هواداران شاه در حزب رستاخیز.
 
 
 
از آنجا که جیمی کارتر و دولت تندرویش از واژه  « حقوق بشر » سواستفاده کرده بودند، شاه و دولت دیگر نتوانستند آشوب روز افزون در ایران را کنترل کنند که تعبیر « ضعف شاه » را چند برابر کرد. پایان تابستان ۱۹۷۷ [برابر با تابستان ۲۵۳۶ شاهنشاهی] ، دانشجویان دانشگاه و ملایان و آخوندها در پهنه دانشگاه‌ها و در خیابان‌های بسیاری از شهرها تظاهرات به راه انداختند. این تظاهرات به خشونت انجامید. برخی بدین باور بودند که این تظاهرات علیه شاه به دستور جیمی کارتر از سوی سازمان اطلاعات آمریکا (سی آی اِ) سازمان یافته بود. مجله خواندینها چاپ ایران، مقاله‌ای در شماره ۱۶ دسامبر ۱۹۷۸  به چاپ رساند که در آن نوشته بود که از سوی شاه به « امام موسی صدر » رهبری یک دولت در ایران پیشنهاد شد، اما به سبب هشیاری کشورهای بلوک شرق این برنامه شکست خورد و امام موسی صدر ناپدید شد.
 
امام موسی صدر برای دیدار با فرستاده‌ای از سوی شاهنشاه آریامهر فراخوانده شده بود. این دیدار قرار بود در ۱۴ شهریور ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی برابر با  ۱۳۵۷ در آلمان غربی انجام شود. اما موسی صدر به این قرار نیامد. امام موسی صدر از سوی معمر قذافی به لیبی دعوت شده بود. امام موسی صدر به کشور لیبی وارد شد، اما بدون هیچ ردپایی ناپدید شد. در بهار ۱۹۷۹ ، سازمان اطلاعات امریکا سیا دریافت که معمر قذافی هنگامی که موسی صدر در لیبی بود، به آخوند محمد بهشتی زنگ زد و از بهشتی پرسید که با میهمانش چه بکند؟ بهشتی پاسخ داد: موسی صدر تهدیدی برای خمینی است. پس از آن، معمر قذافی موسی صدر و دو همراهش را به قتل رساند و در کویر دفن کرد. آشکار بود که امام موسی صدر از پشتیبانان شاه بود و به همین روی به قتل رسید.
 
 
 
در ماه نوامبر ۱۹۷۷ ، شاهنشاه ایران و شهبانو فرح پهلوی سفر رسمی به واشنگتن کردند. دولت کارتر دشمنی عمیق خود را به شاه و شهبانو و همه ایرانیان نشان داد، زمانی که به شاه ایران از سوی پرزیدنت کارتر ، با بودن بیش از ۴۰۰۰ دانشجوی ایرانی که از سوی مارکسیست‌ها رهبری می‌شدند، خوش آمد گفته شد. به این دانشجویان تروریست پروانه داده شده بود که بسیار نزدیک به کاخ سفید، با چماق و اسلحه سرد، شعارها و تکان دادن پرچم‌های سازمان‌های تروریستی در ایران گرد آیند. این انقلابیون که رخک بر چهره داشتند تا هویت خود را پنهان دارند، به آمریکاییان و ایرانیانی که در این کشور زندگی می‌کنند، حمله بردند، کسانی که در آرامش آمده بودند که به شاه ایران خوش آمد بگویند. بسیاری از پیشبازکنندگان زخمی شدند و پانزده تروریست و بلواکن را پلیس دستگیر نمود که بی درنگ همه آزاد شدند. 
 
 
 
اینکه این تظاهرات خشونت بار که در پهنه چمن کاخ سفید رخداد  را در هم نشکستند  و بازنیاستاندند، تنها می‌توان آن را به نشانه آشکار تفسیر کرد که دولت کارتر نه تنها خواهان دیدن توهین به شاه و شهبانوی ایران بود بلکه خواهان حتی حمله مستقیم با زدن گاز اشک آور در خیابان‌های آمریکا بود. روشن است که کارتر خود را مسئول این نمی‌دانست که حکومت شاه و دولت دوست آمریکا ماندگار بماند.  دوباره نقل قولی از مجله خواندنیها:
 
 
 
پیش از آخرین سفر رسمی شاه ایران، شاه چندین بار به آمریکا سفر کرده بود، بدون اینکه با تظاهراتی از سوی دانشجویان ایرانی در آمریکا روبرو شود. مقایسه کنیم، سفرهای گذشته شاه را با سفر شاه در نوامبر ۱۹۷۷ که تظاهراتی از سوی دانشجویان ایرانی در امریکا برپا شد  و هم چنین  به دانشجویان ایرانی در کانادا و اروپا نه تنها پروانه داده شده بود، بلکه شاید از سوی ماموران سیا تشویق شده بود که در این تظاهرات شرکت یابند.
 
 
 
روزنامه ریویو آو د نیوز در شماره ۳۰ نوامبر ۱۹۷۷  گزارش می‌دهد که جودی پاول رییس رسانه‌های کاخ سفید به پلیس دستور داده بود  : "که اگر پلیس بر پایه قانون عمل کند، ممکن است آمریکا را یک « حکومت پلیسی » نشان بدهد." کوتاه اینکه، آشوب علیه شاه یک توهین حساب شده،  برنامه ریزی شده برای اجرای درخواست‌های تندروی جیمی کارتر بود. و از آنجا که پرزیدنت کارتر و مشاورانش به شاه فشار می‌آوردند تا دگرگونی‌های بزرگتر  و انقلابی تری در ساختار اجتماعی ایران انجام دهد، شوروی هم از هر موقعیتی استفاده کرد تا شبکه‌های براندازی سبوتاژ و جاسوسی و تروریسم که سال‌ها پیش در ایران ساخته بود، بسیج و آماده سازد.  
 
  
 
</onlyinclude>
 
</onlyinclude>
  
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۲۴


PrincessAshrafPahlavi1.jpg
FamilyProtectionWeekTir2536a.jpg
PrincessAshrafMessageFamilyProtectionWeekTir2536a.jpg
هفته حمایت از خانواده‌های بی‌سرپرست

هفته حمایت از خانواده‌های بی‌سرپرست ۱ تا ۶ تیر ماه - برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست در سال ۲۵۳۱ شاهنشاهی برابر با ۱۳۵۱ خورشیدی به کوشش والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی در سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی بنیاد نهاده شد. سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی در فروردین ماه ۱۳۲۶ خورشیدی به فرمان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران بنیاد شد. ریاست این سازمان با اعلیحضرت همایون شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی آریامهر می‌باشد و سرپرستی آن به والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی سپرده شد. این سازمان پس از پایان جنگ جهانی دوم و پایان یافتن اشغال ۴ ساله کشور و بیرون رفتن ارتش متفقین از کشور بنیاد گزارده شد. در این زمان تهی دستی و بینوایی و بی چیزی، بیکاری و گرسنگی همه شهرهای ایران به ویژه تهران را فراگرفته بود و خیابان‌های تهران پر از ولگرد و گرسنه بود. به فرمان شاهنشاه جوان سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی بنیاد شد با آرمان این که با کمک دولت و مردم نیکوکار کودکان بی سرپرست رها شده در خیابان‌ها را به پرورشگاه‌ها ببرند، و به گرسنگان خوراک برسانند.

برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست، با توجه به هدف مهم انسانی و اجتماعی در برابر خانواده‌هایی که سرپرست و نان آور خود را به هر سببی از دست می‌دهند و شیرازه زندگیشان به ناگاه گسسته می‌شود پیاده شد. بر پایه این برنامه یکان‌هایی از سوی سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی برای انجام این مهم راه اندازی شدند که از یک سوی در ارتباط پیوسته با قشرهای گوناگون مردم می‌باشد و آمار و ویژگی خانواده‌های بی سرپرست را گردآوری می‌کند و به نیکوکاران جامعه می‌شناساند و از سوی دیگر با دیده‌وری دایمی بر روش سرپرستی و بهره‌مند ساختن نیازمندان از کمک‌های مادی و معنوی این امکان را فراهم می‌سازد که خانواده‌های یاری گیرنده در کوتاه زمانی بتوانند از پریشانی رها شوند و بازیافتن شخصیت و توانایی خویش، روی پای خود بایستند و به زندگی ارجمندانه‌ای را آغاز نمایند.

با تصویب قانون حمایت خانواده شالوده‌ای با زیر بنای تازه‌ای در راستای پاسداری حقوقی که خانواده دارد ریخته شد ولی با جود همه حمایتی که قانون از حقوق خانواده می‌کند و با وجود قانون حمایت از کودکان بی سرپرست چون تنها وجود قانون توانایی حمایت از خانواده‌ها به ویژه آنان که سرپرست خود را از دست می‌دهند نیست، ناگزیر باید آنان که می‌توانند دست افتادگان گیرند، و به درماندگان یاری دهند، سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی با سازمان و برنامه‌ای سامان یافته این مهم را به گردن گرفت تا دور از بوروکراسی با مشارکت مردم و به ویژه نیکوکاران پیوند میان کمک دهندگان و کمک گیرندگان را پدیدآورد.

برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست کار اصولی خود را با تربیت مددکاران آنهم از میان افراد لیسانسیه و دیپلمه آغاز کرده است و در درازای پنج دوره از سال ۱۳۵۱ شمار بسیاری از راه آزمون دانشگاهی به تحصیل در رشته مددکاری اجتماعی پرداخته‌اند. تا سال ۲۵۳۶ شاهنشاهی ۲۲۶ واحد حمایت در تهران و شهرستان‌ها ایجاد شد که ۵۲۵ تن از آموزش یافتگان کارهای اجرایی آن را انجام می‌دهند. بررسی‌ها و پژوهش‌ها نشان می‌دهد که در شهرها و روستاهای کشور بیش از ۱۰۰ هزار خانواده بی سرپرست وجود دارد که ده هزار خانواده تاکنون زیر پوشش حمایت‌ها قرار گرفته است و در سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی همه خانواده‌ها زیر پوشش رفاهی، آموزشی و سرپرستی برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست قرار خواهند گرفت. این خانواده‌ها افزون بر کمک مالی به خدمات درمانی، آموزشی و فرهنگی و معنوی دیگر هم نیاز دارند که خوشبختانه سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی با در اختیار داشتن بیمارستان‌ها و درمانگاه و دبستان‌ها و دبیرستان‌های مجهز حرفه‌ای، خود پشتوانه فعالیت این برنامه است و خدمات گوناگون سازمان چه بسیار راه گشای هدف‌های برنامه حمایت از خانواده بی سرپرست بوده است و می‌باشد. با اجرای کامل قانون تامین اجتماعی ملت ایران از هنگام تولد تا مرگ زیر پوشش حمایت قانون قرار می‌گیرند و با بهره مند شدن از این قانون که دربرگیرنده بیمه‌های بیکاری، درمانی، تصادف و علیل شدن، بیماری و از کارافتادگی، بازنشستگی و غیره برای هر ایرانی می‌باشد، هیچ ایرانی نیازی دیگر به کمک دیگران نخواهند داشت.

وظیفه سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی در چارچوب برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست بدین قرار است:

   :شناسایی خانواده‌هایی که سزوار کمک هستند.
   :شناساندن این خانواده‌ها به نیکوکارانی که می‌خواهند کمک کنند ولی نمی‌توانند درماندگان و تهی دستان را بیابند.
   :سرپرستی پیوسته بر زندگی خانواده‌های حمایت شده تا از یک سو بازتوانی پیدا کنند و از سوی دیگر به گمراهی و تباهی آلوده نشوند.
   :مشارکت دادن نیکوکاران در چگونگی بهره‌مندی خانواده‌ها از کمک‌ها با فرستادن گزارش‌ها همراه با فرتورهای خانواده‌ها.
   :زمان بندی درست نسبت به مدتی که خانواده‌ای نیاز به کمک دارد تا پس از بازتوان شدن خانواده، کمک‌ها به خانواده دیگری که سزاوار حمایت را دارند، داده شود.

در روز ۱ تیر ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی به مناسبت آغاز پنجمین سال اجرای برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست پیامی دادند:

در آغاز پنجمین سالگرد اجرای برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست و هقته‌ای که برای جلب توجه بیشتر افکار عمومی به هدف عالی و انسانی را مناسب می‌دانم که با هموطنان به اختصار در این باره سخن بگویم.

جای خوشوقتی است که این برنامه که در پنج سال پیش ضمن نوآوری‌های سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی اجرای آن به صورت آزمایشی آغاز گردید، در مدت کوتاهی با تجربه‌های حاصله به درستی وارد مرحله عمل شد و با گام‌های استوار به پیش رفت و گسترش یافت، به طوری که واحدهای اجرایی این برنامه، تاکنون در ۱۰۰ شهرستان کشور تاسیس و به خدمت اجتماع درآمده و نزدیک به هفت هزار خانواده را تحت سرپرستی گرفته بودند، اینک دامنه فعالیت خود را به دو برابر توسعه داده‌اند و دویست شهرستان را زیر پوشش خدمات خود گرفته‌اند و از همین امروز درهای اداره‌های مجری این کار در ۱۰۰ شهر دیگر به روی مراجعه کنندگان باز می‌باشد.

بنابراین، رشد رضایت بخش و گسترش تحسین انگیز این برنامه نشان می‌دهد که ما از نیل به هدف اصلی، یعنی تحت حمایت قرارگرفتن تمامی خانواده‌های بی سرپرست در سراسر کشور دور نیستیم و باید سعی کنیم در مدتی هر چه کوتاه تر در هیچ نقطه ایران خانواده نیازمندی دیده نشود که زیر پوشش این برنامه قرار نگرفته باشد.

در مسیر اجرای این برنامه دو نکته شایان توجه و تذکر است؛ یکی آن که نظر اصلی سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی در این امر خطیر بیشتر معطوف به فرزندان خانواده‌های بی سرپرست است تا به جای آنکه بر اثر فقر و نیازمندی به تباهی کشانیده شوند، با آموزش و پرورش، استعدادهای آنها شکوفان و ثمربخش گردد و نتیجه نهایی که باز توان ساختن این خانواده هاست حتی الامکان به وسیله همین افراد به دست آید. پس مسئولان اجرای این برنامه باید سعی کنند هر یک از این خانواده‌ها در کوتاه‌ترین فرصت ممکن بتوانند بر روی پای خود بایستند و مستعدترین فرد یا افراد خانواده هر چه زودتر به مرحله کارآیی برسند و مسئولیت اداره امور خانواده را به عهده بگیرند تا از یک سو مکتب تنبل پروری و بیکاره سازی بسته شود و از سوی دیگر عزت نفس افراد و غرور نوجوانانی که حوادث زندگی آنها را به مستمندی کشانیده جریحه دار نگردد و آنچه بیشتر مایه خوشوقتی است این است که در همین مدت کوتاه از سی و پنج هزار تنی که در هفت هزار خانواده در صد شهر از خدمات این برنامه برخوردار بوده‌اند، چهار هزار و هفتاد و پنج تن در ۸۷۵ خانواده به مرحله بازتوانی رسیده‌اند و اکنون با استقلال مالی امور زندگانی خود را اداره می‌کنند و دیگر نیازی به بهره گیری از کمک‌های سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی ندارند. نکته دیگر آنکه از هفت هزار خانواده بی سرپرستی که تاکنون تحت حمایت قرارگرفته‌اند در هزار خانواده از کمک‌های بی دریغ مالی و معنوی نیکوکاران استفاده کرده‌اند که عواطف عالیه انسانی این عده از خیرخواهان که ما را در اجرای این برنامه یاری کرده‌اند در خور قدردانی و حق شناسی است و امیدواریم در آینده جمع بیشتری از توانگران نیک اندیش توفیق همکاری با این برنامه را پیدا کنند تا آهنگ پیشرفت آن تندتر شود.

هنگامی که افراد یک خانواده مرفه و بهره مند از مواهب این عصر در کانون‌های گرم خانوادگی خود با سعادت زندگی می‌کنند و سرپرست موفق خانواده با احساس لذت به عزیزان خوشبخت خود می‌نگرد به جا است اگر لحظه‌ای هم به این موضوع بیاندیشد که خانواده‌هایی هم هستند که تا دیروز آنها هم در کانون خانواده خود احساس خوشبختی می‌کرده‌اند ولی بر اثر پیشامد حادثه‌ای اکنون چراغ خانه خاموش شده و سردی بی سرپرستی و نیازمندی در فضای زندگی آنها جایگزین محیط گرم و سعادتمند خانواده شده است. کوشش کنیم که مشارکت هر چه بیشتر مردم در این قبیل خدمات اجتماعی هر روز توسعه یابد و این احساسات نوع دوستی و انسانی در قلب‌های ما ایرانیان زنده بماند و همان طور که همه دستورات مذهبی و اصول اخلاقی حکم می‌کند در خودخواهی غرق نشویم و هنگام موفقیت و خوشبختی به فکر دیگر و نیازمندان هم باشیم.

یک بار دیگر مراتب سپاسگزاری خویش را به نیکوکارانی که با برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست همکاری می‌کنند ابراز می‌دارم و رضایت خاطر خود را به همه کسانی که در حسن اجرای این برنامه کوشیده‌اند ابلاغ می‌کنم.