تفاوت میان نسخه‌های «الگو:نوشتار برگزیده»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۴۹۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<!-- در اینجا نوشتاری برگزیده از میان درونمایه وبگاه مشروطه می‌آید. -->
+
<!-- در اینجا نوشتاری برگزیده از میان درونمایه وبگاه مشروطه می‌آید. -->
 
<onlyinclude>
 
<onlyinclude>
 
*
 
*
[[پرونده:InvasionofBritishandSovietForces3Shahrivar1320.mp4|thumb|left|220px|اشغال ایران از سوی ارتش شوروی و بریتانیا با سدای شاهنشاه آریامهر]]
 
[[پرونده:Britishsovjetattack1941.jpg|thumb|left|220px|حمله ارتش شوروی و انگلیس به ایران ۳ شهریور ماه ۱۳۲۰]]
 
[[پرونده:Rezashah1942.jpg|thumb|left|180px|اعلیحضرت رضا شاه بزرگ در بوشهر، ایران را برای همیشه ترک می‌کند شهریور ۱۳۲۰]]
 
[[پرونده:MRP1941.jpg|thumb|left|180px|اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی جانشین پدر می شود شهریور ۱۳۲۰]]
 
'''[[اشغال ایران به وسیله ارتش بریتانیا و شوروی]]''' -  با حمله ارتش اتحاد جماهیر شوروی و بریتانیا به ایران در روز ۳ شهریور ماه ۱۳۲۰ ایران کارزار جنگ دوم جهانی شد. اشغال ایران از سوی ارتش شوروی و بریتانیا، تاریخ نوین ایران را تا فراسوی دهه‌ها زیر تاثیر خود گرفت. ایران می بایستی که موضع بی‌طرفی خود را کنارنهد و عضو متفقین شود. با پشتیبانی فعال ایران از متفقین، شوروی به رهبری استالین در موقعیتی قرارگرفت که توانست بر آلمان هیتلری پیروز شود. به همین دلیل ایران '''پل پیروزی''' نامیده شد. پس از پایان جنگ جهانی دوم و پیروزی متفقین، ایران از اعضای پیروز جنگ نبود بلکه در ردیف بازندگان قرارگرفت. استالین از بیرون بردن ارتش سرخ شوروی از ایران خودداری کرد و برنامه‌ای ریخت که استان‌های شمالی ایران را زیر کنترل خود دربیاورد و از ایران جدا سازد. استالین با برپا سازی حزب توده و پشتیبانی مالی و نظامی ارتش سرخ از آنان، سبب شد که در ایران دولت استواری بر سر کار نیاید و با راه یافتن اعضای حزب توده و گروهی به نام اقلیت به سرکردگی محمد مصدق قاجار به مجلس شورای ملی با ابستروکسیون کار دولت‌ها را مختل کرد و از رای‌گیری در مجلس جلوگیری کرد. کشور ایران که از دیدگاه سیاسی و اقتصادی ویران شده بود به سبب درگیری در یک جنگ گرم که میلیون‌ها تُن ابزار جنگی و مواد خوراکی که با استفاده از خاک ایران به شوروی ترابر شده بود و به آن "پرشن کریدور" می ‌گفتند، از سوی همان شوروی به میدان "جنگ سرد" هُل داده شد. با تزویرهای شوروی و برنامه‌های اشغال کشور ایران، سرانجام برای نگاهبانی از استقلال و تمامیت ارضی ایران سیاستمداران ایران به رهبری اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران ناچار شدند که با کشورهای متفق در غرب همکاری کنند. تنها با پشتیبانی سیاسی و نظامی امریکا، دولت ایران توانست ارتش شوروی را به بیرون رفتن از استان‌های شمالی ایران وادار سازد و آذربایجان را از چنگال مزدوران شوروی برهاند. از این زمان روشن شد که استقلال و تمامیت ارضی ایران و نوسازی اقتصادی و سیاسی تنها با متحدین غربی امکان‌پذیر خواهدبود. نه تنها پیوندهای ایران با دنیای غرب از سوی دولت شوروی مورد پذیرش قرار نگرفت بلکه شوروی کوشش کرد که با فعالیت‌های سیاسی حزب توده، همواره در ایران آشوب به پا کند و پس از آنکه حزب توده ممنوع اعلام شد، با همدستی جبهه ملی، ایران را از پیوندهایش با کشورهای غربی جدا سازد و به شوروی نزدیک کند. بالاترین این کشمکش‌های سیاسی در دوران جنگ سرد در ایران، ملی کردن شرکت نفت انگلیس و ایران را باید نام برد که تلاش بر براندازی سامانه شاهنشاهی ایران و در دست گرفتن حکومت بود. سرانجام با سقوط محمد مصدق خائن به ایران و مردم ایران در سال ۱۳۳۲  و مرگ استالین نفوذ شوروی در ایران بسیار کم شد و ایران توانست که با برنامه‌های عمرانی و انقلاب شاه و مردم کشور را بازسازی کند.
 
  
تا به امروز، تاریخ‌نویسی درست جنگ جهانی دوم و نقش ایران در این جنگ برای پیروزی اتحاد جماهیر شوروی بر آلمان نازی،  در هیچ‌کجا نه در ایران، نه در شرق و نه در غرب انجام نشده است. هیچیک از دولت‌های غربی و شوروی  گرایشی به نوشتن آنچه که گذشت را نداشتند تا روشن شود که چرا آنها یک کشور بی‌طرف را اشغال کرده‌اند زیرا که خلاف هرگونه حقوق بین‌المللی بود. به همین سبب در گفتگوهای سیاسی با ایران، دولت‌های اشغالگر شوروی و بریتانیا پافشاری برآن داشتند که ایران اشغال نشده است بلکه ایران همکاری می کند ولی در واقع مانند ارتش اشغالی، با ایران و ایرانیان رفتارکردند. نقش ایران در جنگ جهانی دوم را به میزبان "کنفرانس تهران" کاهش دادند و در هیچ یک از کتاب‌های تاریخ در مدرسه‌ها در کشورهای غربی نامی از ایران و نزدیک به چهار سال اشغال ایران و سختی‌هایی که کشور و مردم ایران کشیدند را نبرده‌اند. به سبب سانسور در درازای اشغال ایران از سوی ارتش بریتانیا و شوروی، در ایران سند، عکس و فیلمی وجود ندارد، تنها پس از فروریختن اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق کم کم آرشیوها در دسترس همگان قرار گرفتند. برای نمونه روشدن فرمان‌های استالین برای جداسازی استان‌های شمالی ایران، برپا کردن جمهوری دموکرات آذربایجان و کردستان و آموزش دادن مزدورانی چون پیشه‌وری و کامبخش و دیگر اعضای حزب توده نشان می‌دهد که چگونه سیستماتیک استالین برای اشغال کشور ایران برنامه می‌چیده است. هم‌چنین امروزه با رو شدن دستور استالین برای جستجو نفت در شمال و جنوب ایران و مسله امتیاز نفت به شوروی و موازنه منفی محمد مصدق در یک راستا با فرمان استالین دیده می‌شوند. 
+
[[پرونده:Farzaneh Kheradmand Disgraceful Day 15 Khordad 1342-1.mp4|thumb|left|180px|روز ننگین پانزدهم خرداد ماه ۱۳۴۲]]
 +
[[پرونده:ShahanshahAryamehrSpeech15Khordad1351.mp4|thumb|180px|[[سخنرانی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در نشست تاریخی کنگره بزرگ ملی در بزرگداشت دهمین سالگرد انقلاب شاه و مردم ۳ بهمن ماه ۱۳۵۱|سخنرانی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی در دهمین سالروز انقلاب شاه و مردم و یادآوری روز ننگین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲]]]]
 +
[[پرونده:Shahanshah19Dey1341FarmerCongress2.jpg|thumb|left|180px|شاهنشاه در کنگره ملی کشاورزان ۱۹ دی ۱۳۴۱]]
 +
[[پرونده:ShahanshahSpeechEnghelabShahMardomQom1341.jpg|thumb|left|180px|سخنرانی شاهنشاه در قم ۴ بهمن ۱۳۴۱]]
 +
[[پرونده:Fiftheenth Khordad 42 5.jpg|thumb|left|180px|خمینی چیان به خیابان می‌ریزند]]
 +
[[پرونده:TerrorKhomeini15Khordad1342g.jpg|thumb|left|180px|]]
 +
[[پرونده:TerrorKhomeini15Khordad1342a.jpg|thumb|left|180px|]]
 +
[[پرونده:Fiftheenth Khordad 42.jpg|thumb|left|160px|مردم به پشتیبانی از نیروهای دولتی می‌پردازند و از شهربانی درخواست اسلحه کردند ۱۵ خرداد ۱۳۴۲]]
  
بمباران ایران، و در پی آن بیماری‌ها، گرسنگی، تورم اقتصادی، بی‌خانه‌مان کردن، ناامنی و چپاول مردم ایران از سوی  بیگانگان، رنج‌هایی بود که ملت ایران باشکیبایی کشیدند، با آنکه دو پیمان جداگانه برای ترمیم آسیب‌ها و پرداخت هزینه بهره‌برداری از همه امکانات کشور ایران دستینه شده بود، متفقین به کشور ایران نه تنها خسارت جنگی نپرداختند بلکه دولت کمونیست شوروی بسیاری از کارخانه‌ها و یازده تن طلای بانک ملی ایران را با خود به شوروی برد. افزون برآن درخت‌های جنگل‌های شمال ایران را برید و به یغما برداعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در هر سفری که به کشورهای متفق کردند یادآور نقش ایران در پیروزی متفقین شدند و اینکه متفقین می باید به ایران خسارت آسیب‌هایی که در درازای چهار سال بدان وارد آمده است بپردازند ولی متفقین هیچگاه خسارت‌های جنگی را نپرداختند و وانمود کردند که چنین رویدادی پیش نیامده است. تنها امریکا بخشی از قول‌های مالی خود را انجام داد. جنگ جهانی دوم، متفقین، ایران و کشتارها و چپاول ایران بخشی است که هنوز در تاریخ دنیا بسته نشده است. غرب و شوروی یا روسیه امروز می‌باید جبران رنج و آسیب‌ها به کشور ایران را به ملت ایران بنمایند. در سال ۲۰۱۴ میلادی مستندهای نوینی در تلویزیون های غربی درباره "جنگ جهانی دوم" پخش شد. در این فیلم‌های مستند حتی دیگر اشاره‌ای به "کنفرانس تهران" نکردند تا رد پایی از این جنگ و جنایت بر مردم ایران برجای نماند. ملت ایران بدانند که سروده ای ایران سرود انقلابی علیه اشغال ایران از سوی ارتش‌های بیگانه و زندگی اندوه‌بار مردم ایران در سال ۱۳۲۳ ساخته شد تا به مردم ایران نیروی دوباره برای پایداری در برابر بیگانه را بدهد. امروزه توده‌ای‌ها و دیگر خائنان به کشور و ملت ایران کوشش می کننداین سروده، یادآور تاریک‌ترین روزهای تاریخ کشور ایران را به عنوان سرود ملی ایران به ملت ناآگاه ایران از تاریخ خود بفروشند.
+
'''[[روز ننگین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲]]'''  - در روز پانزدهم خرداد ماه ۱۳۴۲ خمینی بلوا و آشوبی در تهران و چند شهر دیگر برپا کرد تا شاید حکومت مشروطه پارلمانی ایران را براندازد. با دیدگاه امروز این بلوا در روز ننگین ۱۵ خرداد ماه همان ترکیبی را داشت که در آشوب سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی دیدیم. آرنگ‌ها « مرگ بر این دیکتاتور خون آشام » و « یا مرگ یا خمینی » بود. خمینی چیان بارها کوشش کردند که اسلحه خانه ارتش را بگیرند، سینماها را به آتش کشیدند و  بانک‌ها و مغازه‌ها را تاراج کردند. خمینی چیان زنان بدون حجاب را کتک زدند، به کلانتری‌ها و ماموران پلیس یورش بردند و کتابخانه‌ها، مدرسه‌های دخترانه، روزنامه‌ها را به آتش کشیدند. خمینی چیان برنامه ریزی شده با پیت‌های نفت به آرشیو دادگستری که پرونده‌های این مجرمین در آنجا قرارداشت یورش بردند و بایگانی را به آتش کشیدند.  در روز پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ این بلوا نافرجام ماند زیرا که مردم ایران، ارتش، دولت و پلیس دست در دست یکدیگر خمینی چیان را تار و مار کردند. بلوای پانزدهم خرداد شکست خورد زیرا که کنفدراسیون دانشجویان و سازمان آزادی بخش فلسطین وجود نداشت. پس از این روز ننگین، خمینی چیان از اشتباه‌های خویش آموختند و برنامه دیگری ریختند. نخست توانستند که خمینی را از چوبه دار برهانند، از خمینی آیت اله ساختند و وی را سرانجام در نجف جایی که خمینی ایدئولوژی ولایت فقیه و حکومت اسلامی را پروراند ماندگار کردند. آنگاه با بنیاد کردن کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور، پروپاگاند علیه شاهنشاه ایران را آغاز کردند و با این پروپاگاندهای پیوسته توانستند کشورهای غربی را علیه شاهنشاه ایران برانگیزانند. خمینی چیان با عرفات و دیگر سازمان‌های تروریستی همکاری کردند و تروریست‌هایی زبردست در ساختن بمب، مبارزه‌های مسلحانه و جنگ‌های چریکی برای براندازی حکومت ایران آموزش دادند و روانه ایران کردند. با اینکه خمینی از سوی دادگاه به مرگ محکوم شد، با همدستی ژنرال حسن پاکروان رییس سازمان اطلاعات و امنیت کشور خمینی آزاد شد تا برنامه‌های اهریمنی خود را علیه کشور ایران و شاهنشاه ایران ادامه دهد. همه کسانی که امروز در کشور ایران پست‌های کلیدی را در دست دارند همان کسانی بودند که نزدیک به خمینی و در بلوای ۱۵ خرداد دستگیر شدند.  
  
جنگ جهانی دوم  (سپتامبر ۱۹۳۹ - سپتامبر ۱۹۴۵) با حمله نیروهای زمینی و هوایی آلمان به بندر دانزیک در لهستان در ۹ شهریور ۱۳۱۸ برابر با ۱ سپتامبر ۱۹۳۹ آغاز شد و تا آبان ۱۳۲۴ ادامه یافت. پس از حمله ارتش آلمان به لهستان، دولت‌های انگلیس و فرانسه که استقلال و تمامیت ارضی لهستان را در برابر تجاوز آلمان تضمین کرده بودند، ۱۱ شهریور ۱۳۱۸ فرانسه و بریتانیا یه آلمان اعلان جنگ دادند. در ۲۵ شهریور ارتش شوروی بخش شرقی لهستان را اشغال کرد و بر پایه قراردادهای پنهانی میان آلمان و شوروی لهستان را تقسیم کردند.  ۸ آذر ۱۳۱۸ ارتش شوروی به فنلاند حمله کرد. فروردین ۱۳۱۹ ارتش آلمان دانمارک و نروژ را به اشغال خود در آورد و خرداد ۱۳۱۹ ارتش آلمان نیمی از فرانسه را اشغال کردند. تا این تاریخ ایران آسیبی از جنگ جهانی دوم ندیده بود. متحدین یا دولت‌های محور یعنی آلمان نازی به زمامداری آدولف هیتلر و ایتالیای فاشیست به زمامداری موسولینی و امپراطوری ژاپن بودند و گروه کشورهای متفقین در آغاز جنگ انگلستان و فرانسه بودند. ... '''[[اشغال ایران به وسیله ارتش بریتانیا و شوروی|دنباله اشغال ایران به وسیله ارتش بریتانیا و شوروی را بخوانید و میان هم‌میهنان پخش کنید]]
+
در روز ننگین پانزدهم خرداد بلوا و آشوب از چند نقطه تهران آغاز شد. گروهی از خمینی چیان از میدان بارفروشان تهران به سرکردگی قمه‌کش معروف تهران "طیب حاج رضایی" به راه افتادند. گروهی دیگر از خمینی چیان از جلوی بازار و میدان ارگ با چماق و چاقو به راه افتادند. حرکت بسیار برنامه ریزی شده برای یورش به اداره انتشارات و رادیو و مرکز تسلیحات ارتش و کلانتری‌ها برای دستیابی به سلاح گرم بود. خمینی چیان سر راه، جیپ‌ها و کامیون‌های پلیس و ماشین‌های آتش نشانی و خودروهای مردم را خرد کردند و به آتش کشیدنددر میدان ارگ خمینی چیان به پلیس حمله کردند و شماری از نیروهای انتظامی و تظاهرکنندگان کشته شدند. حمله‌ها به تسلیحات ارتش و کلانتری‌ها و اداره انتشارات و رادیو با وجود پایداری مامورین چندین  بار از سرگرفته شد. خمینی چیان به پارک شهر ریختند و از ورودی پارک تا سالن ورزشی پارک شهر را ویران ساختند و به آتش کشیدند و شماری از درختان پارک شهر را نیز سوزاندند.  گروهی پس از خرد کردن اتاقک نگهبان وارد کاخ دادگستری شدند، اینان به خوبی به ساختمان دادگستری و جای بایگانی دادگستری آشنایی داشتند، دیوار نازک میان اتاق نگهبان و بایگانی را خراب کردند و روی پرونده‌های بایگانی نفت ریختند و به آتش کشیدند و متواری شدند. خمینی چیان در دسته‌های کوچکتری پخش شدند و در ناصر خسرو برابر شمس العماره اتوبوس‌های شرکت واحد را آتش زدند و همه کیوسک‌های بلیت فروشی را شکستند و کیوسک را از جای درآوردند. گروهی دیگر از چهارراه گلوبندک به سوی بوذرجمهری غربی و خیابان خیام سرازیر شدند و آمبولانس کشیک وزارت بهداری و ورودی و شیشه‌های وزارت بهداری را شکستند. برابر نیمروز خمینی چیان گِرد وزارت دارایی را گرفتند و پلیس ناچار به پرتاب گاز اشک آور شد. آنگاه خمینی چیان در سه دسته چهارصد تنی به باشگاه ورزشی جعفری یورش بردند و بخش‌های موزه باشگاه، ورزش باستانی و لباس کنی را شکستند و آتش زدند. کارمندان بانک‌های پیرامون بازار تا ساعت ۱۹ ناچار در بانک‌ها ماندند. خمینی چیان آمبولانس جا به جا کردن مردگان را نیز به آتش کشیدند.  هم چنین خمینی چیان  سینماهای متروپل، سعدی، حافظ، ایفل، ادئون و مغازه‌های کنار این سینماها را آتش زدند.
  
 +
از ساعت یک پس نیمروز کم کم تانک‌ها به خیابان‌ها آمدند. گروهی از خمینی چیان در شرق تهران راهی کارخانه برق ژاله شدند. تا رسیدن ماموران کارکنان کارخانه با تشکیل گارد ملی و پایداری بی همانند از ورود خمینی چیان به کارخانه جلوگیری کردند.  خمینی چیان در میدان خراسان اتوبوس‌های شرکت واحد را  به آتش کشیدند و به سوی خیابان ری و میدان شاه متواری شدند. در همین هنگام خمینی چیان جلوی خودروی نیروی هوایی که از خیابان ژاله می‌گذشت را گرفتند و  ستوان یکم نیروی هوایی حبیب اله مستوفیان را  چند استوار نیروی هوایی سوار بر خودرو را بیرون کشیدند و به بسیار دلخراش ستوان یکم مستوفیان را قتل رساندند و دیگر درجه داران را به سختی زخمی کردند. به سبب نبودن اتوبوس و کمبود تاکسی مردم پیاده به سوی خانه هایشان می‌رفتند. در سراسر تهران خمینی چیان بیشتر مشروب فروشی‌ها را ویران کردند و سینماها و دانسینگ‌ها ویران ساختند و یا به آتش کشیدند. از روش کار خمینی چیان روشن بود که ستاد مرکزی آنان در سرچشمه قرار داشت و بدین روی یورش‌ها بیشتر در خیابان‌های ری، سیروس، بهارستان، امیرکبیر، ناصرخسرو، بازار، باب همایون انجام می‌شد. هم چنین پیوسته برای خمینی چیان از خیابان‌های شوش، دروازه غار، گودها، سید ملک خاتون افراد کمکی می‌رسید. از ساعت ۳ پس از نیمروز خمینی چیان به گروه‌های کوچکتری درآمدند و خود را به غرب و جنوب غربی تهران رساندند و ساعت‌های دراز در خیابان شاهرضا و سی متری به زد و خورد پرداختند.
 +
 +
برنامه اصلاحاتی که ملت ایران سال‌ها چشم به راه آن بود، در روز ششم بهمن ماه ۱۳۴۱ به آرای ملت ایران گذاشته شد و با اکثریت آرای ملت ایران در سراسر کشور به منشور شش ماده‌ای [[انقلاب شاه و مردم]] آری گفته‌شد. با این اصلاحات زمینداران بزرگ و هم‌چنین روحانیون آغاز به دشمنی کردند. با اجرای [[اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی]] می‌بایستی که فئودالیسم در ایران برچیده شود و زمین از مالکین بزرگ خریداری و میان کشاورزانی که روی آن کار می‌کردند تقسیم شود. مالکین بزرگ و ملایان به سرکردگی حجت‌الاسلام خمینی تبانی کرده و تظاهراتی علیه تقسیم اراضی به راه انداختند. اصل نخست اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی و دگرگون ساختن موقعیت سیاسی و اجتماعی زنان، با اصل پنجم منشور انقلاب شاه و مردم [[اصلاح قانون انتخابات ایران به منظور دادن حق رای به زنان و حقوق برابر سیاسی با مردان]] یعنی دادن آزادی به زنان و حق برابر سیاسی و اجتماعی با مردان در انتخاب کردن و انتخاب شدن در انجمن‌های استان و شهرستان، دو  مجلس شورای ملی و مجلس سنا و انتخابات در هر سطح انتخاباتی دیگر در کشور، افزون بر این، برای گسترش بیشتر دموکراسی در انتخابات آزاد محدودیت دینی برداشته شد تا هر ایرانی با هر باوری بتواند انتخاب کند و انتخاب شود که این با دگرگون ساختن سوگند نمایندگان از به "قرآن مجید" به "کتاب آسمانی" به اجرا درآید. همچنین دگرگون ساختن گاهنامه هجری خورشیدی به گاهنامه شاهنشاهی از فروردین ماه سال ۱۳۴۲ اصولی بودند که ملایان و فئودال‌ها با آن به مخالفت برخاستند.
 +
 +
'''[[روز ننگین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲|پیشینه و رویدادهای روز ننگین ۱۵ خرداد ۴۲ را بخوانیم و ارتجاع سرخ و سیاه را از کشور اهورایی ایران ریشه‌کن کنیم]]'''
 
</onlyinclude>
 
</onlyinclude>
  
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۲۸


روز ننگین پانزدهم خرداد ماه ۱۳۴۲
شاهنشاه در کنگره ملی کشاورزان ۱۹ دی ۱۳۴۱
سخنرانی شاهنشاه در قم ۴ بهمن ۱۳۴۱
خمینی چیان به خیابان می‌ریزند
TerrorKhomeini15Khordad1342g.jpg
TerrorKhomeini15Khordad1342a.jpg
مردم به پشتیبانی از نیروهای دولتی می‌پردازند و از شهربانی درخواست اسلحه کردند ۱۵ خرداد ۱۳۴۲

روز ننگین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ - در روز پانزدهم خرداد ماه ۱۳۴۲ خمینی بلوا و آشوبی در تهران و چند شهر دیگر برپا کرد تا شاید حکومت مشروطه پارلمانی ایران را براندازد. با دیدگاه امروز این بلوا در روز ننگین ۱۵ خرداد ماه همان ترکیبی را داشت که در آشوب سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی دیدیم. آرنگ‌ها « مرگ بر این دیکتاتور خون آشام » و « یا مرگ یا خمینی » بود. خمینی چیان بارها کوشش کردند که اسلحه خانه ارتش را بگیرند، سینماها را به آتش کشیدند و بانک‌ها و مغازه‌ها را تاراج کردند. خمینی چیان زنان بدون حجاب را کتک زدند، به کلانتری‌ها و ماموران پلیس یورش بردند و کتابخانه‌ها، مدرسه‌های دخترانه، روزنامه‌ها را به آتش کشیدند. خمینی چیان برنامه ریزی شده با پیت‌های نفت به آرشیو دادگستری که پرونده‌های این مجرمین در آنجا قرارداشت یورش بردند و بایگانی را به آتش کشیدند. در روز پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ این بلوا نافرجام ماند زیرا که مردم ایران، ارتش، دولت و پلیس دست در دست یکدیگر خمینی چیان را تار و مار کردند. بلوای پانزدهم خرداد شکست خورد زیرا که کنفدراسیون دانشجویان و سازمان آزادی بخش فلسطین وجود نداشت. پس از این روز ننگین، خمینی چیان از اشتباه‌های خویش آموختند و برنامه دیگری ریختند. نخست توانستند که خمینی را از چوبه دار برهانند، از خمینی آیت اله ساختند و وی را سرانجام در نجف جایی که خمینی ایدئولوژی ولایت فقیه و حکومت اسلامی را پروراند ماندگار کردند. آنگاه با بنیاد کردن کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور، پروپاگاند علیه شاهنشاه ایران را آغاز کردند و با این پروپاگاندهای پیوسته توانستند کشورهای غربی را علیه شاهنشاه ایران برانگیزانند. خمینی چیان با عرفات و دیگر سازمان‌های تروریستی همکاری کردند و تروریست‌هایی زبردست در ساختن بمب، مبارزه‌های مسلحانه و جنگ‌های چریکی برای براندازی حکومت ایران آموزش دادند و روانه ایران کردند. با اینکه خمینی از سوی دادگاه به مرگ محکوم شد، با همدستی ژنرال حسن پاکروان رییس سازمان اطلاعات و امنیت کشور خمینی آزاد شد تا برنامه‌های اهریمنی خود را علیه کشور ایران و شاهنشاه ایران ادامه دهد. همه کسانی که امروز در کشور ایران پست‌های کلیدی را در دست دارند همان کسانی بودند که نزدیک به خمینی و در بلوای ۱۵ خرداد دستگیر شدند.

در روز ننگین پانزدهم خرداد بلوا و آشوب از چند نقطه تهران آغاز شد. گروهی از خمینی چیان از میدان بارفروشان تهران به سرکردگی قمه‌کش معروف تهران "طیب حاج رضایی" به راه افتادند. گروهی دیگر از خمینی چیان از جلوی بازار و میدان ارگ با چماق و چاقو به راه افتادند. حرکت بسیار برنامه ریزی شده برای یورش به اداره انتشارات و رادیو و مرکز تسلیحات ارتش و کلانتری‌ها برای دستیابی به سلاح گرم بود. خمینی چیان سر راه، جیپ‌ها و کامیون‌های پلیس و ماشین‌های آتش نشانی و خودروهای مردم را خرد کردند و به آتش کشیدند. در میدان ارگ خمینی چیان به پلیس حمله کردند و شماری از نیروهای انتظامی و تظاهرکنندگان کشته شدند. حمله‌ها به تسلیحات ارتش و کلانتری‌ها و اداره انتشارات و رادیو با وجود پایداری مامورین چندین بار از سرگرفته شد. خمینی چیان به پارک شهر ریختند و از ورودی پارک تا سالن ورزشی پارک شهر را ویران ساختند و به آتش کشیدند و شماری از درختان پارک شهر را نیز سوزاندند. گروهی پس از خرد کردن اتاقک نگهبان وارد کاخ دادگستری شدند، اینان به خوبی به ساختمان دادگستری و جای بایگانی دادگستری آشنایی داشتند، دیوار نازک میان اتاق نگهبان و بایگانی را خراب کردند و روی پرونده‌های بایگانی نفت ریختند و به آتش کشیدند و متواری شدند. خمینی چیان در دسته‌های کوچکتری پخش شدند و در ناصر خسرو برابر شمس العماره اتوبوس‌های شرکت واحد را آتش زدند و همه کیوسک‌های بلیت فروشی را شکستند و کیوسک را از جای درآوردند. گروهی دیگر از چهارراه گلوبندک به سوی بوذرجمهری غربی و خیابان خیام سرازیر شدند و آمبولانس کشیک وزارت بهداری و ورودی و شیشه‌های وزارت بهداری را شکستند. برابر نیمروز خمینی چیان گِرد وزارت دارایی را گرفتند و پلیس ناچار به پرتاب گاز اشک آور شد. آنگاه خمینی چیان در سه دسته چهارصد تنی به باشگاه ورزشی جعفری یورش بردند و بخش‌های موزه باشگاه، ورزش باستانی و لباس کنی را شکستند و آتش زدند. کارمندان بانک‌های پیرامون بازار تا ساعت ۱۹ ناچار در بانک‌ها ماندند. خمینی چیان آمبولانس جا به جا کردن مردگان را نیز به آتش کشیدند. هم چنین خمینی چیان سینماهای متروپل، سعدی، حافظ، ایفل، ادئون و مغازه‌های کنار این سینماها را آتش زدند.

از ساعت یک پس نیمروز کم کم تانک‌ها به خیابان‌ها آمدند. گروهی از خمینی چیان در شرق تهران راهی کارخانه برق ژاله شدند. تا رسیدن ماموران کارکنان کارخانه با تشکیل گارد ملی و پایداری بی همانند از ورود خمینی چیان به کارخانه جلوگیری کردند. خمینی چیان در میدان خراسان اتوبوس‌های شرکت واحد را به آتش کشیدند و به سوی خیابان ری و میدان شاه متواری شدند. در همین هنگام خمینی چیان جلوی خودروی نیروی هوایی که از خیابان ژاله می‌گذشت را گرفتند و ستوان یکم نیروی هوایی حبیب اله مستوفیان را چند استوار نیروی هوایی سوار بر خودرو را بیرون کشیدند و به بسیار دلخراش ستوان یکم مستوفیان را قتل رساندند و دیگر درجه داران را به سختی زخمی کردند. به سبب نبودن اتوبوس و کمبود تاکسی مردم پیاده به سوی خانه هایشان می‌رفتند. در سراسر تهران خمینی چیان بیشتر مشروب فروشی‌ها را ویران کردند و سینماها و دانسینگ‌ها ویران ساختند و یا به آتش کشیدند. از روش کار خمینی چیان روشن بود که ستاد مرکزی آنان در سرچشمه قرار داشت و بدین روی یورش‌ها بیشتر در خیابان‌های ری، سیروس، بهارستان، امیرکبیر، ناصرخسرو، بازار، باب همایون انجام می‌شد. هم چنین پیوسته برای خمینی چیان از خیابان‌های شوش، دروازه غار، گودها، سید ملک خاتون افراد کمکی می‌رسید. از ساعت ۳ پس از نیمروز خمینی چیان به گروه‌های کوچکتری درآمدند و خود را به غرب و جنوب غربی تهران رساندند و ساعت‌های دراز در خیابان شاهرضا و سی متری به زد و خورد پرداختند.

برنامه اصلاحاتی که ملت ایران سال‌ها چشم به راه آن بود، در روز ششم بهمن ماه ۱۳۴۱ به آرای ملت ایران گذاشته شد و با اکثریت آرای ملت ایران در سراسر کشور به منشور شش ماده‌ای انقلاب شاه و مردم آری گفته‌شد. با این اصلاحات زمینداران بزرگ و هم‌چنین روحانیون آغاز به دشمنی کردند. با اجرای اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی می‌بایستی که فئودالیسم در ایران برچیده شود و زمین از مالکین بزرگ خریداری و میان کشاورزانی که روی آن کار می‌کردند تقسیم شود. مالکین بزرگ و ملایان به سرکردگی حجت‌الاسلام خمینی تبانی کرده و تظاهراتی علیه تقسیم اراضی به راه انداختند. اصل نخست اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی و دگرگون ساختن موقعیت سیاسی و اجتماعی زنان، با اصل پنجم منشور انقلاب شاه و مردم اصلاح قانون انتخابات ایران به منظور دادن حق رای به زنان و حقوق برابر سیاسی با مردان یعنی دادن آزادی به زنان و حق برابر سیاسی و اجتماعی با مردان در انتخاب کردن و انتخاب شدن در انجمن‌های استان و شهرستان، دو مجلس شورای ملی و مجلس سنا و انتخابات در هر سطح انتخاباتی دیگر در کشور، افزون بر این، برای گسترش بیشتر دموکراسی در انتخابات آزاد محدودیت دینی برداشته شد تا هر ایرانی با هر باوری بتواند انتخاب کند و انتخاب شود که این با دگرگون ساختن سوگند نمایندگان از به "قرآن مجید" به "کتاب آسمانی" به اجرا درآید. همچنین دگرگون ساختن گاهنامه هجری خورشیدی به گاهنامه شاهنشاهی از فروردین ماه سال ۱۳۴۲ اصولی بودند که ملایان و فئودال‌ها با آن به مخالفت برخاستند.

پیشینه و رویدادهای روز ننگین ۱۵ خرداد ۴۲ را بخوانیم و ارتجاع سرخ و سیاه را از کشور اهورایی ایران ریشه‌کن کنیم