مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۶ اسفند ۱۳۲۸ نشست ۷

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۰۳ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (←‏- موقع و دستور جلسه بعد – ختم جلسه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری شانزدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری شانزدهم

قوانین انقلاب شاه و مردم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۶ اسفند ۱۳۲۸ نشست ۷

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل متن قوانین – تصویبنامه‌ها – صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی – مذاکرات مجلس سنا

اخبار رسمی – فرامین – انتصابات – آیین‌نامه‌ها – بخشنامه‌ها - آگهی‌های رسمی و قانونی سوالات

سال ششم – شماره ۱۴۸۰

مدیر سیدمحمد هاشمی

۴ شنبه ۲۴ اسفند ماه ۱۳۲۸

دوره شانزدهم قانونگذاری

شماره مسلسل ۵

مجلس شورای ملی

مذاکرات مجلس شورای ملی –

جلسه ۵

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سه شنبه شانزدهم اسفندماه ۱۳۲۸ فهرست مطالب

۱ - تصویب صورت مجلس
۲ - بیانات قبل از دستور
۳ - اعلام نتیجه رای کمیسیون‌ها
۴ - بقیه مذاکره در برنامه دولت
۵ - تصویب یک فقره اعتبارنامه
۶ - موقع و دستور جلسه بعد – ختم جلسه

مجلس ساعت نه و پنجاه دقیقه صبح به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل شد

- تصویب صورت مجلس

۱ - تصویب صورت مجلس

رییس ـ نسبت به صورت مجلس نظری نیست؟ (گفته شد خیر) چند نفر از آقایان تقاضای نطق کرده بودند که به جلسه امروز موکول شد. صورت مجلس تصویب شد. آقای مهدی ارباب.

- بیانات قبل از دستور

۲ - بیانات قبل از دستور

مهدی ارباب ـ حادثه دلخراش سیل زاهدان را البته آقایان محترم به سمع مبارکشان رسیده‌است به پیروی از عواطف کریمانه شاهانه جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران تحت توجهات والاحضرت شاهدخت شمس پهلوی کمال اهتمام و همدردی و اقدامات خداپرستانه را مبذول داشته‌اند خواستم بدین وسیله و در اینجا از اهتمام جمعیت تشکر کرده باشم اما وضع زاهدان هنوز به حال رقبت بار پیش باقی است یک اطلاع دلخراشی به بنده رسید که جمعی از اطفال یتیم به حال نابینایی مبتلا شده‌اند پس از رسیدگی بهداری معلوم شد نرسیدن غذا به آنها باعث مقدمه کوری آنها شده‌است تمنی می‌کنم در نقاط خارج از مرکز که شاید صدای بنده بوسیله مطبوعات به آنها برسد همدردی و ابراز عاطفه بیشتری بکند از حضور جناب آقای وزیر دارایی استفاده می‌کنم یک تلگرافی رسیده که با حال رقبت بار مردم زاهدان ووضع بی خانمانی، دارایی آنجا با سخت ترین فشار مطالبه مالیات از این بیچارگان می‌کنند استدعا می‌کنم جناب آقای وزیر دارایی که همیشه مشکل گشا بوده‌اند و همیشه بداد مردم بدبخت رسیده‌اند (صحیح است) یک توجهی هم به حال آسیب دیدگان زاهدان بفرمایند باز از حضور جناب آقای وزیر دارایی استفاده می‌کنم که توجهی مبذول بفرمایند.

مطالب بنده برای مردم بدبخت شاید با عطف توجه آقای وزیر دارایی سودمند واقع بشود متعاقب سیل زاهدان یک سیل دیگری در خاش جاری شد که تمام قنوات آنجا را مسدود کرد با تمنی‌ها و استدعا هاییکه شده‌است مقرر شده‌است که بانک کشاورزی همان طور که دردوره پانزدهم هم عرض کردم هرچه زودتر در بلوچستان شعبه‌ای تشکیل بدهد اما هیچ اقداماتی در بانک کشاورزی نشده‌است و معلوم نیست چه وقت به نتیجه می‌رسد تمنی دارم در موضوع تاسیس بانک کشاورزی در بلوچستان و دیگر تاسیس بانک رهنی در زاهدان اقدام و توجه مخصوص مبذول فرمایند زیرا کسانی که در زاهدان بی خانمان و بی بصاعت و بی چیز شده‌اند بین آنها اشخاصی هستند که دست تکدی دراز نمی‌کنند از اعانه هم نمی‌خواهند استفاده کنند البته آنها ضامن می‌دهند و ثیقه می‌دهند که یکی دو سال استمهال بشود پس بگیرند بنابراین تصور می‌کنم بیش از هر جای ایران ضرورت دارد که زودتر شعبه بانک رهنی در زاهدان تشکیل شود انجام این تقاضی را از دولت فعلی خواستارم و باز توجه جناب آقای گلشاییان را باین موضوع‌هایی که عرض شد جلب می‌کنم (احسنت –صحیح است)

رییس ـ آقای دهقان

دهقان ـ یک مطلبی که اخیراً روی آن زیاد صحبت می‌شود. محتاج است که بطور کلی اینجا تذکر داده شود موضوع قبول مقام از طرف سناتورهاست بنده می‌خواستم اینجا اکیداً یادآوری کنم که مصونیت با مسیولیت نمی‌تواند توام باشد (صحیح است) به خاطر دارم که جناب آقای دکتر اقبال در موقعی که قانون یا نظامنامه مجلس سنا مطرح بود در برابر ایرادی که اینجا شد که سناتورها حق ندارند شغل دولتی قبول کنند و در نظامنامه یک همچو اشاره سربسته‌ای شده بود ایشان اینجا تاکید کرده‌اند که مقصود از واگذاری شغل به سناتورها این است که اگر در خارج یک شغلی، یک ماموریتی از طرف بندگان اعلیحضرت همایونی به آنها بتوانند این ماموریت را انجام بدهند (صحیح است) والا اگر تصور بفرمایید که یک وزیری یا یک رییسی یا پست دیگری هم مصونیت داشته باشد و هم ماموریت این چه جور می‌شود؟ بنابراین بنده اینجا عرض می‌کنم و گمان می‌کنم که همه آقایان نمایندگان که احترام به قانون اساسی دارند و ما برای احترام آن قسم خورده‌ایم (نبوی – خودشان هم چنین عقیده‌ای را دارند) تاکید دارند که نمایندگان مجلس سنا حق قبول مسیولیت در دستگاه دولتی مطلقا ندارند (یکنفر از نمایندگان – مگر استعفا بدهند) بلی مگر اینکه استعفا بدهند یک موضوعی را که آقای آشتیانی زاده پریروز اینجا صحبت کردند و لازم است که تذکر اکید داده شود موضوع تقسیم املاک است، اعلیحضرت همایون شاهنشاهی در موضوع تقسیم املاک هیچ صحبتی نفرموده‌اند (صحیح است) این شایبه باید به کلی از بین برود و موضوع تقسیم املاک یک موضوعی نیست که بشود سرسری تلقی کرد اعلیحضرت همایون شاهنشاهی یک جمله فرموده‌اند که ثروت باید تعدیل شود و این چیزی است که همه آقایان میل دارند بنابراین بنده اکیداً عرض می‌کنم که این صحبت نشده‌است و سوء تفاهم شده و چنین فرمایشی هیچ وقت اعلیحضرت همایونی نفرموده‌اند (یک نفر از نمایندگان – جناب آقای وزیر دربار باید اعلامیه‌ای صادر کنند که چنین چیزی گفته نشده) بنده نمی‌توانم تکلیف برای وزیر دربار معلوم کنم یک مسئله‌ای هم که بنده باید عرض کنم و خاطر بعضی از آقایان را متذکر بکنم که در صحبت‌ها و نوشته‌جاتشان بی جهت یک مطالبی که ممکن است مورد استفاده دیگران واقع شود هیچوقت نگویند (صحیح است) و آن موضوع فساد در دستگاه حاکمه ایران است که بعضی از خارجیها نمی‌دانم به چه مناسبت رویش خیلی فشار می‌آورند، بنده می‌خواهم اینجا عرض کنم که اگر مقایسه بگیریم فساد دستگاه هییت حاکمه ایران را با خارج به مراتب در خارج فساد بیشتر در دستگاهشان وجود دارد (دکتر مجتهدی – اینطورنیست آقا) استدعا می‌کنم وقت بگیرید بیایید اینجا صحبت کنید بنده آزادم در عرایضم، بنده اینجا عرض می‌کنم و آقایان هم تاکید می‌کنند و برای شما هم ثابت می‌کنم که این روی یک سیاست هاصی است (دکتر مجتهدی – آنها که در تهران مصور نوشته‌اید چیست همه‌اش فحش نوشته‌اید) اینها یک سیاست خاصی است که پیش گرفته‌اند می‌خواهند ما را بدنام بکنند و از این بدنامی استفاده کنند و مملکت ما را متلاشی بکنند با این نغمه‌هایی که از حلقوم بیگانگان در میاید نباید توجه بکنید آقا من باساعد مخالفم ولی آقای ساعد در زندگیش چه دارد (صحیح است) کدام دزدی را کرده‌اند، کدام سوء استفاده را کردند، اینها تبلیغات خارجی است آنها می‌خواهند ما را در دنیا بدنام کنند نگذارند به ما کمک شود و نگذارند به ما مساعدت شود نگذارند مملکت ما سروصورتی بگیرد، درست است آقایان در یک مملکت فقیر و بینوا که شما به یک معلمی ۴۵ تومان می‌دهید ممکن است یک سوء استفاده‌هایی باشد ولی وقتی این را مقایسه بکنید با خارج هزار و یک سوء استفاده‌های خارجی نیست (صحیح است) و به هرحال درروزنامه هایشان ما را بدنام می‌کنند اگر اینجا سوء استفاده‌هایی بشود در نتیجه سوء تبلیغات خارج است در نتیجه سوء تبلیغات خارج است در نتیجه مداخلات خارجیها است در این مملکت، این را تاکید می‌کنم و اعلان می‌کنم که این تبلیغات درست نیست و این مردم با وجود محرومیت‌های زیاد باز واقعاً با یک جوانمردی وظایفشان را اعمال می‌کنند ما مستخدمینی داریم در دستگاههای دولتی که نان ندارند بخورند ولی شرافت خودشان را حفظ می‌کنند (صحیح است)

رییس ـ آقای شوشتری

شوشتری ـ بسم الله الرحمن الرحیم:,استدعا دارم از آقایان ارباب و محترمین که عرایض مرا تحریف نکنند و نسبت دروغ به من ندهند مثل آن بیانی که شوشتری اظهار کرد در جلسه خصوصی که اگر دکتر اقبال در کابینه باشد به او رای نمی‌دهم این دروغ بود اصلا من وارد این مرحله نشدم استدعا دارم که چون عرایض من اصولی است و هیچ غرض و نظری در او نیست آنچه که هست همان را بنگارند یا ننگارند دلشان نمی‌خواهد ننویسند، من محتاج به نوشتن نیستم دو عرض دارم امروز، دو عرض اصولی است یکی موضوع هزار فامیل است این را باید تشریح کنم، موضوع انتخابات تهران نه از نظر من، نه برای اینکه اشخاصی که جزء اکثریت تهران آرایشان امروز قرائت می‌شود اغلب با من خصوصیت دارند ولی من بنای این انتخابات را از نظر شخص خودم منطبق با قانون نمی‌دانم زیرا آن انتخاب قبل که پنجاه و چند هزار نفر رای از آن قرائت شده بود سوزاندن او برخلاف قانون بود بر خلاف مصرحات قانون انتخابات بود بایستی تمام می‌شد انجمن می‌گفت این انتخابات به تهدید است یا تطمیع است یاسجل مجعول است یا اسناد مجعوله دیگر است باین کیفیت این سابقه بدی شد ما نباید خشت کج بگذاریم بعد از ما می‌بینید و می‌گویند و می‌نویسند و قضاوت می‌کنند و تحکیم می‌کنند و یا جرح و رد می‌کنند اعمال ما را از این جهت بنده با اصل آن عمل نسبت به شخص خودم مخالفند کار ندارم آن انتخاب را علت فساد و آن عمل را یک عمل خلاف، عمل خلاف هم خیر، جنحه بزرگ هم خیر بلکه جنایت می‌دانم که حقوق ملت پایمال شد زیرا هر قانونی هرعملی یک تالی فاسدی دارد اگر کسی وکیل به تهدید شد اگر وکیل به تطمیع شد بایستی برای او جزا و مکافات معین کرد خوب به چه علت آن آرای را سوزاندند جرم را که مرتکب شده بود ببینیم آن کسی که به تهدید وکیل شده، به تطمیع وکیل شده، چه جور شده که وکیل شده‌است این یک موضوع، موضوع دیگری بود که به جناب آقای دکتر سجادی وزیر دادگستری عرض کردک ایشان مقداری بنده را قانع کردند زیرا من خودم در تهران یک وضعی دارم عده یی به من مراجعه کرده‌اند که آقا ما در صندوق بازار آرایی ریخته‌ایم که آن آراء قرائت نمی‌شود و در صندوق بازار این آراء خوانده نشده‌است و در ساعت معینی فلان عمل شده‌است گفتم من نمی‌توانم این معنی را تصدیق کنم با جناب آقای وزیر دادگستری صحبت خواهم کرد تظلم خواهم کرد، طبق قانون باید عمل شود ولی بازپرس یا دادستان حتی وقتی که انجمن نظاره معین شد در چگونگی صحت و سقم فساد هیچ حق مداخله در انتخابات ندارد (یک نفر از نمایندگان – دارد) برای اینکه ورود به قضایایی است که از مختصات او نیست از مختصات مجلس شورای ملی است (صحیح است) (یک نفراز نمایندگان – ولی برای توقیف این جریان حق رسیدگی دارد) عرض دوم مرا آقای دهقان بطور اجمال اشاره فرمودند ولی موی من سپید شده‌است در چاکری خدمت، خدمت نوکری به ایران بافضل حق العاامین در حریم یک نسبت سوء به من داده نشده. دستم نه به جنوب دراز شده نه به شمال، اما تجربه و امتحانم در سیاست زیاد است می‌بینم دوسه ماه است در مملکت ما پس از مسافرت شاهنشاه به آمریکا وارد یک تبلیغات سویی می‌شود یکی از آن تبلیغات سوء موضوع هزار فامیل است بنده نمی‌گویم دزدی در ایران نشده‌است، شده، برده‌اند باید تعدیل شود طبق موازین شرع، احتکار کرده‌اند صدی هشتاد از مال باید گرفته شود، خودم رای خواهم داد پیشنهاد می‌کنم ولی فامیلها نکرده‌اند آقا فامیل‌های ایران اگر کسی بشمارد، شما بروید تحقیق کنید دودمانهای محترم ایران، عاصمه مملکت هستند رجل ایرانند قلاع مستحکم ایرانند حافظین اسلامند، چه نغمه شومی است از آنجا بیرون میاید دو مرتبه می‌خواهند سید جعفر شکی، اهل شکه را بنام آذربایجان و پیشه وری به ما تحمیل شود. نه آقا ما اجازه نمی‌دهیم هیچ آژانس، هیچ روزنامه خارجی، هیچ مخبری در شئون مملکت ما مداخله کند (احسنت) حق ندارند ماییم، خود ماییم. خوبیم اینیم بدیم اینیم من به دولت آقای ساعد مخالف نوشته‌ام والله عظیم روی عدم توازن و تجانس دولت و صمیمیت نوشته‌ام و گرنه به محمد ساعد من چه اعتراض دارم، این منوچهر اقبال پدرش با من خصوصیت داشته، از کنهش اطلاع دارم این سپهبد یزدان پناه را از جدش می‌شناسم خودش را که ۳۰ سال است بهش ارادت دارم خودش را خادم می‌دانم، نوکر ایران می‌دانم، پاکش می‌دانم، چطور می‌توانم به او چیز کنم این آقای دکتر سجادی آقازاده‌است پسرآقا یحیی است فامیلش محترم است من نمی‌توانم با او مخالفت کنم ولی در هییت دولت در وضعیت دولت هم آهنگی، هم جنسی، تجانس، هم فکری شرط است و تا این نباشد آن وقت با مردم، با ملت هم آهنگی، هم جنسی، هم فکری، پیش نمی‌آید از این جهت مخالف نوشته‌ام نیایم این مطالب را تذکر بدهم از این جهت استدعا دارم از مبلغین، از جراید که از جهتی مفسرین کتب آسمانی باشند حقایق را به صورت حق در نیاوردند در تحت تاثیر دیگران، مخالفین عظمت ایران و استقلال ایران قلمفرسایی نشود جلوگیری کنند اینها عرایض من بود (احسنت)

رییس ـ آقای کشاورز صدر

کشاورز صدر ـ بنده تعجب می‌کنم چرا در این نطق قبل از دستور توارد حاصل شده‌است یعنی بنده هم راجع به همین موضوعی که آقای شوشتری و آقای دهقان صحبت کردند مصم بودم حرف بزنم بنابراین خلاصه ترش می‌کنم یک قسمت از عرایض من راجع به انتخابات تهران است که جناب آقای شوشتری همکار محترم یادآور شدند ولی به طور تفصیل تذکر ندادند بنده می‌خواهم اجازه بگیرم به قدر دو دقیقه دراین موضوع از حضور جناب آقای وزیر کشور استفاده بکنم و یک تذکراتی بدهم بنده تصور می‌کنم در این مجلس و یا در خارج از این مجلس کسی باشد و معتقد باشد باینکه حرف حق را نباید زد (صحیح است) عموم آقایان دلشان می‌خواهد ولو این حرف حق بضرر کسی تمام بشود، قلباً راضی نباشند. ظاهراً می‌گویند باید حرف حق را زد، اعلیحضرت همایون شاهنشاهی از قبل از شروع و انتخابات و در ضمن انتخابات چه در مقام شکایاتی که به دربار می‌شد و چه در مواقع دیگری که اقتضا پیدا می‌کرد همیشه اشاره می‌فرمودند که انتخابات باید در نهایت آزادی و درستی انجام بشود و این اسباب کمال تشکر عموم مردم ایران بوده و خواهد بود. راجع به انتخابات تهران متاسفانه یک وضعی پیش آمد کرد. که انتظارات نمی‌رفت این طور بشود یعنی در تهران آمدند انتخابات را شروع کردند و تمام کردند شروع به قرائت آراء کردند مقدار زیادی آراء خواندند متاسفانه یک مرتبه گفتند این غلط است (حاذقی – صندوقها را عوض کردند آقای کشاورز صدر، صندوقها را عوض کردند، ابطال نشد) در صورتیکه همین از نقطه نظر قانون به نظر بنده غلط است ما اگر پیروی از اصول و قوانین مملکت نکنیم همه جا به ضرر و زیان مملکت که تمام می‌شود هیچ به ضرر خودمان هم تمام می‌شود حالا این امر انجام شده‌است و تمام شده‌است بنابراین ما باید از این مقدمه غلط عبرت بگیریم که این دفعه دیگر خراب نشود و این عمل تکرار نشود تا ناچار بشویم ابطال کنیم بنابراین بنده راجع به صندوق لواسانات سئوالی از جناب آقای وزیر کشور کرده‌ام یک اطلاعاتی هم تحصیل کرده‌ام که همراهم نیست توی کیف بنده مانده‌است، نمی‌دانستم امروز نوبت بنده می‌رسد ولی آن رئوسش که در نظرم هست برای جلب توجه دولت جناب وزیر کشور، جناب آقای نخست وزیر عرض می‌کنم که این مسایل را از باب نظارت کامل و قانونی که در انتخابات دارند یادداشت کنند و رویش یک توجهی بکنند بازرس صحیح العملی بگمارند که گزارش بدهد تا بنده آقایان مطلع شویم که آیا این گزارشات راست است نسبت به صندوق لواسانات یا خیر؟ این آقایان اقلیت به من یادداشت داده‌اند که در لواسانات ۲۲ هزار نفر جمعیت او بنا بر توزیع کوپن قند و شکر می‌شود که تصدیق می‌کنید. وقتی پای تقسیم شیرینی و شکر می‌آید هی عده مان را زیاد می‌کنیم می‌گویند که در موقع تقسیم کوپن قند و شکر جمعیت جمعاً می‌شود ۲۲ هزار نفر در حالیکه در زمستان این ۲۲ هزار نفر زن و بچه و کودک و کوچک اینها مردهایشان …. تقریباً چهار خمس مردها می‌روند برای تحصیل معاش به مازندران و تهران و نقاط مجاور (صحیح است) آن وقت از ۲۲ هزار نفر بنده نمی‌دانم اگر این جمعیت را داشته باشد چه جوری هفت هزار نفر رای داده‌اند توی دو متر برف آقایان بنده شاید در خط مش سیاسی، یا در سلیقه باجناب آقای مصدق السلطنه هم آهنگر پیدا نکنم ولی عرض می‌کنم مصدق السلطنه هر وقت کاندید تهران بوده‌است یا همیشه دوم بوده یا اول در سنوات قبل، ۳۰۷. همیشه یا دوم بوده یا اول در لواسانات چطور در پنج هزار رایی که خوانده شد سه هزار رای آقای مشایخی می‌آورد مصدق السلطنه یک رای هم ندارد این را بنده می‌پرسم آن وقت این آرایی که آقایان از آنجا آورده‌اند همه‌اش سری منظم مثل اینکه یک حزبی فرمان داده در یک کمیته حزب، افراد حزب آمده‌اند بکاندیدای حزب رای داده‌اند ۳۵۰۰،۳۴۰۰، ۳۳۵۰، ۳۳۵۲، دوازده تا این جوری می‌آید تا پایین به نظر بنده این یک قدری مشکوک می‌آید یک نکته دیگر را هم می‌خواستم متذکر شوم و آن این است که خوشبختانه آنچه احساس کردم کاندیدایی که الان توی سری هستند شاید بیکی دوتاشان تاثیر بکند مثلا آقای جمال امامی کسی است که به قدری رای دارد از چپ و راست بهش رای اده‌اند که هیچ نیاز به این صندوق ندارد این صندوق را باطل کنند تصور می‌کنم که آقای جواد مسعودی و دو سه نفر دیگر هم اگر این رای هم نباشد و خدای نخواسته معلوم بشود باطل است باز این آقایان توی سری هستند حالا من صلاح نمی‌دانم برای اینکه یکی دونفرتوی سری بیایند در پایتخت مملکت با این وضعیت این را صلاح نمی‌دانم و صلاح است به اینکه با این مقدماتی که عرض کردم دولت از عناصر بسیار پاک صحیح العملش مامور بکند مثلا آقای دکتر سجادی وزیر دادگستری آقای وزیر کشور در این قضایا هردو مسیولیت دارند شکایت هم شده‌است هردوشان هم مردمان نجیب و پاک. شریفی هستند پاروی حق نمی‌گذارند بیایند بنشینند هردوشان از باب نظارت دولت باین قضایا و شکایاتی که شده‌است برسند و ببینند این حرفهایی که بنده اینجا عرض کردم صحیح است یا نه، اما اگر دولت بخواهد بگوید که ما اصلا دخالت ناریم قبول دارم، اما نظارت دارند، گزارش بازرس بما راهنمایی می‌کند وقتی آقا دو متر برف است وقتی جمعیتی نیست مهر و صندوق دفتر را جناب آقای نخست وزیر سه روز پیش از این دادند بمستنطق که بیست روز پیش از این بهش اعلام جرم شده.

صفایی ـ قضاوت نهایی با مجلس است نه با دولت.

رییس ـ قطع کلام نکنید.

کشاورز صدر ـ.. .. بنده نفهمیدم که تایید کردند بنده را یا تکذیب بنده عرض می‌کنم آقای حایری زاده را برای این نگهداشته‌اند، که بروند آنجا. شناسنامه‌ها را جمع کنند مهرها را پشت آنها بزنند و بگویند که اینها رای داده‌اند می‌گویند راه باز نبود که مستنطق برود درست هم هست، برف هم بوده اما در صورتی که مستنطق با ساز و برگ با دستور مرکز بخواهد برود برای آن راه نیست برای مردم دیگر راه هست که بروند. توی دو متر برف با عشق و علاقه رای بدهند من که نمی‌فهم (صفایی – به دولت دخالت ندارد.) چه می‌گویید شما؟‌من نمی‌فهمم شما موافق من حرف می‌زنید یا مخالف؟‌این است که استدعا می‌کنم از دولت برای حفظ آبروی دولت ومملکت و پایتخت مملکت به این موضوع رسیدگی کامل بکنند یک عده از روشنفکران دانشگاه را بنده دیدم یک عده از این فارغ التحصیلها و محصلین دانشگاه شکایت کردند که آقا آراء ما با این آرای تقلبی از بین می‌رود و اثرش را از دست می‌دهد این را جناب آقای نخست وزیر دقیقاً‌مورد توجه قرار بدهند.

اسلامی ـ انتخابات اینجا خیلی کثیف است من می‌دانم ولی آقای نخست وزیر حق ندارد مداخله کنند.

صفایی ـ نخست وزیر حق دخالت ندارد (زنک رییس) یکی از نمایندگان ـ آقای وزیر عدلیه بسیار خوب و مرد شریفی است ولی نمی‌تواند مداخله کند.

رییس ـ آقایان ساکت باشند.

کشاوزر صدر ـ آقایان این چه حرفی است که می‌زنید دولت نظارت دارد آقای من. مگرگفتم آقای نخست وزیر صندوق را عوض کنند دیگر بامن که هوچیگری نمی‌توانید بکنید حق ندارید اعتراض کنید.

رییس ـ آقای کشاورز صدر تامل کنید این ماده نظامنامه را بخوانند هرکس قطع کلام بکند اخطار می‌شود و مشمول جریمه می‌شود بگذارید ناطق صحبتش را بکند. (ماده ۸۸ به طریق ذیل خوانده شد) ماده ۸۸ – قطع کلام و استعمال الفاظ زشت و توهین و توضیحات خصوصی شخصی و هرگونه حرکات و تظاهراتی که موجب بی نظمی مجلس باشد ممنوع است و مرتکب مشمول مجازات مندرجه در مواد ۹۵ الی ۱۰۷ خواهد گردید.

رییس ـ بسیار خوب بیان کنید.

کشاورز صدر ـ بنده مقصودم این بود که دولت حق نظارت قانونی دارد برای رسیدگی به این شکایاتی که شده‌است دولت باید وظیفه خودش را در این قضیه انجام بدهد و دقیق هم باشد و نهایت مراقبت را هم بکند که این صندوق مشکوک تکلیفش روشن شود و معلوم بشود بنده دیگر در اطراف این موضوع عرض نمی‌کنم موضوع دیگری که می‌خواستم عرض بکنم مطلبی است که آقایان در جراید دیده‌اند همان موضوعی است که آقای دهقان اشاره کردند مخبر روزنامه «نیویورک تایمز» در روزنامه خودش مقاله‌ای نوشته، در آنجا نسبت به ملیت ما، کشور ما، و وضع ما توهین کرده‌است (یکی از نمایندگان ـ غلط کرده‌است) اجازه بفرمایید بنده متوقع هستم.

یعنی دولت وظیفه شناس باید جلو این را بگیرد، این اظهار هم دنباله «هزار فامیل» بوده‌است. این را من مجبورم عرض کنم که متاسفانه این آقای مخبر روزنامه نمی‌تواند احساس کند و بفهمد که ما شش هزار سال تاریخ داریم، خود به خود یک کشور شش هزار ساله‌ای هزار فامیل ندارد تمامش با هم فامیلند مثل یک کشور صدوهشتاد ساله و دویست ساله نیست که یک کسی پنج سال که آنجا ماند تبعه آنجا شود ما اینجا شش هزار سال تاریخ داریم ممکن است خود به خود بنده الان شاید ندانم با تیمسار هم قوم و خویش در بیایم اگر درست رسیدگی بکنند یا با آقای ساعد یا با دیگران، اینجا وظیفه دولت است اگر یک مرتبه اشتباه کرد و چیزی گفت مانعی ندارد اما وقتی که تکرار می‌کند و می‌گوید، ما توقع نداریم چرا برای اینکه ما کمرمان را خم کردیم، پشتمان را خم کردیم، پل پیروزی شد ایران از اینجا آمدند رفتند تمام صدمات به این مملکت وارد شد آخرش هم با تمام کروفرش امریکا آمد این آهن پوسیده‌ها و نمی‌دانیم این لاستیکهای پاره‌اش را به ما فروخت و ده ملیون از ما گرفت آن وقت هی می‌گویند ما کمک می‌کنیم، کمک به عقب مانده می‌کنیم، کمک می‌کنیم، چه کمکی؟.. مرا بخیر تو امید نیست شرمرسان. این حرفها یعنی چه؟.. ایران کجایش شبیه به چین است، من چین نبوده‌ام که ببینم ولی اینجا را اشتباه می‌کنید ایران خرابی اوضاعش در نتیجه ۸ سال اقامت خارجیهاست بدبختی و بیچارگی ملت ایران در اثر وداخلات نابجایخارجیها بود که شمال و جنوب … (صحیح است) اگر در مملکت ما اینها مداخله نکنند چیزی هم لازم نیست به ما مرحمت کنند، چیزی اضافه نمی‌خواهیم حق خود مان را بدهند، خودمان اصلاح می‌کنیم و این نکته را از پشت این تریبون ناگریزم به آن مخبر تایمز بگویم که در ایران اگر گرسنه و برهنه بماند یک وجب از کشور و خاک کشورشان را به ملیونها نخواهد داد، محال است اگر شما کاخ هفت طبقه به او بدهید ایران را ول کند بیاید امریکا، ایرانیها گرسنه شان هم وطن پرستند (احسنت)

- اعلام نتیجه رای کمیسیونها

۳ - اعلام نتیجه رای کمیسیونها

رییس – اسامی اعضای ۱۲ کمیسیون که استخراج شده خوانده می‌شود. تمنی دارم آقایان در خارج هر چه زودتر کمیسیونها را تشکیل دهند و هییت رییسه را انتخاب کنند تا کمیسیونها برای کار آماده شود حالا قرائت می‌شود تا آقایان یادداشت کنند که عضو کدام کمیسیون هستند.

(صورت اسامی اعضاء کمیسیونها توسط آقای محمد علی مسعودی (منشی) به شرح زیر قرائت گردید) کمیسیون محاسبات مجلس.

حائزین اکثریت – آقایان: سلطانی – فتحعلی افشار - غلامرضا فولادوند – محسن طاهری – اردلان فرهودی.

کمیسیون بودجه - آقایان: دکتر معظمی – ملک مدنی – صاحب جمع – نبوی – دکتر مصباح زاده – امیر نصرت اسکندری – شکرایی – خسرو قشقایی – دکتر طاهری – عماد تربتی – سنندجی – امامی خویی – دکتر کیان – عرب شیبانی – قهرمان – شهاب خسروانی – کشاورز صدر – قبادیان.

کمیسیون قوانین دادگستری - آقایان: فقیه زاده – گنابادی – سلطان العلماء – غلامرضا فولادوند – کشاورز صدر – جواد عامری – سلطانی – صدرزاده – گودرزی – صاحبجمع – رضوی شیرازی – عماد تربتی – اورنک – صفایی – امامی اهری – نبوی – پیراسته – مجید موسوی.

کمیسیون امور اجتماعی - آقایان: فرهودی – فرامرزی – محمد علی آصف – دکتر راجی – مجید موقر – شهاب خسروانی – ملک مدنی – دکتر هدایتی – خاکباز – احمد دهقان – اسلامی.

کمیسیون نظام - حائزین اکثریت آقایان: قبادیان – گودرزی ـ احمد دهقان – محمدذوالفقاری – افشار صادقی – دکتر علوی – غضنفری – تیمورتاش – عباسی – قهرمان – سعید مهدوی – ناصر صدری.

کمیسیون دارایی - حایزین اکثریت آقایان: بهادری – امیری قراگولو – مخبرفرهمند – سلطانی – آصف – بزرک نیا – ابوالقاسم امینی – قهرمان – پناهی – عباسی – حسن اکبر – صفایی – احمد دهقان – مکرم – اردلان – امامی اهری – گنجه – غضنفری.

کمیسیون راه - حائزین اکثریت آقایان: عرب شیبانی – بزرگ‌نیا – کشاورز صدر – آشتیانی‌زاده – غلامرضا فولادوند – ناصر صدری – ظفری – برومند – اقبال – دکتر جلالی – دولت‌آبادی – حمیدیه.

کمیسیون اقتصاد - حائزین اکثریت، آقایان: پناهی – اقبال – افشار صادقی – اردلان – بزرگ‌نیا – بوداغیان – دکتر کیان – تیمورتاش – مجید موقر – محمد هراتی – دولت آبادی – ابریشم کار – امامی اهری – مهدی ارباب – شهاب خسروانی – آشتیانی‌زاده – سودآور – کهبد.

کمیسیون امور استخدام - حائزین اکثریت، آقایان: شوشتری – قاسم فولادوند – فتحعلی افشار – بهادری – مکرم – دکتر هدایتی – سعید مهدوی – دولتشاهی – امامی اهری – فرهودی – گنجه – سرتیب‌زاده.

کمیسیون پست و تلگراف – حائزین اکثریت آقایان: مخبر فرهمند – ابریشم‌کار – سالار بهزادی – افشار صادقی – بهادری - ناظرزاده – فتحعلی افشار – پالیزی – کهبد – ناصر صدری – بوداغیان – گنجه.

کمیسیون بهداری - حایزین اکثریت آقایان: دکتر نبوی – دکتر طاهری – دکتر جلالی – سالار بهزادی – دکتر طبا – دکتر علوی – دکتر راجی – دکتر مجتهدی – دکتر سیدامامی – دکتر کاسمی – ناظرزاده – فرهودی.

- بقیه مذاکره در برنامه دولت

۴ - بقیه مذاکره در برنامه دولت

رییس – چهار کمیسیون دیگر مانده که از آقایان مستخرجین تمنی می‌کنم آنها را هم استخراج کنند که کمیسیونها تکمیل شود کمیسیونهای فرهنگ، کشاورزی، خارجه و کشور مانده‌است حالا برنامه دولت مطرح است، آقای دهقان بفرمایید:

دهقان ـ آقای خسرو قشقایی مرقوم فرموده‌اند که جناب آقای ساعد مقرر فرموده‌اند که مذاکرات مجلس را در رادیو نگذارند، فقط خلاصه‌ای از مذاکرات در اخبار گذاشته شود، این روش مایه تاسف است که نگذارید مردم مطلع شود که نمایندگان چه می‌گویند و چه می‌خواهند آقای کشاورز صدر نیستند که حضورشان عرض کنم ابطال انتخابات اصولا تصمیم نهایی راجع به خوب بودن یا بد بودن هر جریان انتخاباتی با مجلس شورای ملی است (صحیح است) هر انجمنی که تاکنون رای به ابطال صندوقها گرفته باشد باطل است، غلط است، و یک همچو اختیاری قانون نه به انجمنها و دولتها نداده‌است هرکس هم که این کار را بکند برخلاف قانون است و قابل تعقیب است بنده نظری به انتخابات ندارم ولی با هرگونه اعمال نظری درباره انتخابات مخالفم.

بنده تحت عنوان موافق مشروط در برنامه دولت جناب آقای ساعد صحبت می‌کنم شرطی که باایشان دارم بسیار ساده و آسان است و در آخر صحبت خود عرض خواهم کرد. قبل از شروع مطلب اصلی یک مقدمه کوچک برصحبت خود دارم و سعی می‌کنم با کوشش و اختصار مزاحم آقایان نمایندگان نشوم و آن مقدمه این است که دولت جناب آقای ساعد یک دولت امتحان داده‌ای است به این معنی که صحبت در اطراف برنامه آقای ساعد بدون مقدمه و سابقه نیست و بهتر است بحثی که در اینجا بنام بحث در برنامه شروع گردیده به بحث و انتقاد در طرز کار و رفتار و اعمال گذشته جناب آقای نام نهاده شود تا برای آینده از آن نتیجه بگیریم. جناب آقای ساعد از لحاظ اخلاق و رفتار شخصی و طرز سلواه مورد توجه و احترام هستند ولی اینجا صحبت از شخص نیست و صحبت‌ها و نظریات شخصی باید فدای مصالح عمومی کشور گردد زیرا ما طبق وظیفه مقدسی که به عهده داریم ناگزیریم مصالح عالیه و عمومی میهن و مردم را بر نظریات و مطالب و مصالح شخصی مقدم بداریم بنابراین درباره جناب آقای ساعد از لحاظ طرز خدمت و نحوه عمل و تاثیری که در امور کشور دارند و میزان خدمتی که می‌توانند انجام دهند باید قضاوت شود نه روی خصوصیات جناب آقای ساعد تقریباً ۱۷ ماه است حاکم بر اوضاع این کشور هستند. این ۱۷ ماه حکومت ایشان تقریباً بدون دردسر و مزاحم سپری گردیده‌است یعنی مدتی از حکومت ایشان در اواخر دوره گذشته مجلس بوده که چون مجلس‌ها در آخر دوره گرفتار ضعف می‌شوند و مطیع دولت‌ها هستند لوایح و مطالب دولت بدون زحمت و دردسر می‌گذرد و کار دولت بسیار آسان می‌شود. بنابراین آن مدت از حکومت ایشان که در حضور مجلس ۱۵ برگذار شده برای رییس دولتی که قصد اصلاح و انجام کار داشته باشد بسیار مناسب بوده‌است. بقیه را هم که اصولا در فترت و بدون حضور مجلس مشغول زمامداری بوده‌اند. نمی‌توانند بگویند مانعی برای انجام اصلاحات و نظریات مفید داشته‌اند بخصوص که همواره پشتیبانی و حمایت ذات اقدس ملوکانه هم شامل حال ایشان بوده‌است. با این حال از روی انصاف باید دید ایشان در این ۱۷ ماه حکومت بدون دردسر و مزاحم آیا خدمتی انجام داده‌اند تا بتوان امیدوار بود که در آینده هم با وجود حضور دو مجلس و صرف وقت تمام ایام هفته در مجلس شورا و سنا توانایی کار و انجام برنامه اصلاحی را دارند؟ به عقیده مخلص وارادتمندشان،

(فولادوند – شما موافقید یا مخالف آقای دهقان؟) جناب آقای فولادوند اجازه بفرمایید من عرایضم را عرض بکنم و به نفع آقای ساعد نتیجه بگیرم.

رییس ـ ایشان موافق مشروط اسم نوشته‌اند و البته باید از بحث هم خارج نشوند.

دهقان ـ آقایانی که زیاد میل دارند به دولت کمک کنند و از دولت تجلیل کنند بهتر آنست که در ستون موافق اسم بنویسند و تشریف بیاورند اینجا درباره اوصاف و محامد دولت گفتگو کنند ما هم می‌نشینیم گوش می‌دهیم. بنده موافق مشروط نوشته‌ام وباید شروط خودم را به طور تفصیل عرض کنم و نتیجه هم بگیرم و آقای فولادوند دوست آن به که عیب‌های ترا همچو آئینه رو برو گوید نه که چون شانه با هزار زبان پشت سر رفته موبه مو گوید حالا اگر به مذاقتان خوش نمی‌آید ممکن است که آقا گوش ندهد (فولادوند: خیر به عنوان مخالف اسم بنویسید چرا بدمان می‌آید) زیرا حکومت ۱۷ ماهه ایشان علاوه براینکه متضمن اصلاح و پیشرفتی نبوده بیشترچرخهای اداری و عمرانی و اقتصادی کشور از کاربازمانده و مادراین ۱۷ ماه باسرعت سیرنزولی را پیموده‌ایم و خلاصه در جاده خرابی و انحطاط راه پیمائی کرده‌ایم. مطالعه و بررسی در کار گذشته رئیس دولت ملاک کافی برای پیش بینی میزان خدمت و انجام اصلاحات آینده بدست می‌دهد. مگراینکه معتقدشویم معجزه‌ای رخ داده و جناب آقای ساعد تغییر ماهیت داده‌اند. اگر از این امام زاده چنین معجزه‌ای ظهور کرده باشد که بنده کور باطن از آن بی اطلاعم می‌توان امیدوار بود جناب آقای ساعد خواهند توانست برنامه بالا بلندی را که تقدیم داشته‌اند در قالب عمل بریزند ولی باید بدون تعارف گفت چنین کاری از دولتی که جناب آقای ساعد در راس آن قراردارند ساخته نیست. من کمال تاسف را دارم که با این بیان، خاطر جناب آقای ساعد را می‌آزارم ولی چه باید کرد کار کشور به جائی رسیده‌است که دیگر محل تعارف و مجامله نیست (صحیح است) و اگر یک اقدام اساسی و فوری نشود بحران بی سابقه و خطرناکی به کشور عزیز ما روخواهد آورد که پیش بینی آن هم واقعاً‌وحشت آور است. وارد جزئیات برنامه دولت جناب آقای ساعد که تقدیم مجلس داشته‌اند نمی‌شوم زیرا مطالبی که هیچگاه رنک عمل به خود نخواهد گرفت. بحث و انتقاد در آن وقت تلف کردن و در اطراف موهومات دلیل آوردن است به این جهت اجازه بفرمائید برای اینکه معلوم شود این برنامه تا کجا محل عمل دارد و رئیس دولتی که چنین برنامه‌ای تقدیم داشته در گذشته نحوه عملش از چه قرار بوده‌است. سخن از یکسال اخیر به میان آوریم و برای آینده از آنچه گذشته‌است پند گیریم. و اما مطلبی است که در برنامه آقای ساعد است و بحث مفصلی بهش تخصیص داده‌اند و آن موضوع روابط ایران بادیگران است. موضوع سیاست خارجی ایران یکی از مسائل بسیار حساسی است که اگر روی آن خوب عمل شود به طور قطع و یقین بسیاری از مشکلات داخلی هم حل خواهد شد. یکی از ایرادهائی که به دولت جناب آقای ساعد وارد است و یقین در آینده هم با وجود موجود بودن همان روش و رویه امید انجام کار مفیدی نمی‌رود، موضوع سیاست خارجی است. ارادتمند همه آقایان در دوره گذشته در موقع طرح برنامه همین جناب آقای ساعد روی مباحث سیاست خارجی ایرادهائی داشتم آن ایرادها هنوز به جای خود باقی است و آن پیش بینی‌ها هم همه جای خود باروی دادها منطبق گردید ه. در آن روز همین جا به جناب آقای ساعد عرض کردم سیاست بی طرفی و موازنه دیگر امروز در قاموس روابط بین دول معنی و مفهومی ندارد حتی دول بزرگ هم دیگر چنین توقعی از هیچ دولتی ندارد. باید ایران سیاست خود را روشن و تکلیف خود را مشخص سازد. در آن روز ایراد چنین بیانی مسگل بود زیرا محیط با تسلط توده‌ای‌ها و دستجات منفی باف مناسب برای بیان حقایق و مطالبی که متضمن منافع حقیقی ایران باشد نبود ولی مخلص آقایان که هیچگاه وحشتی از بیان حقیقت نداشته‌ام آنچه لازم بود عرض کردم و حتی گفتم آنقدر سیا ست بی طرفی زیان دارد که اگر شما به بلوک کشورهای پشت پرده آهنین هم بپیوندید باز بیشتر از رعایت بی طرفی برای ایران متضمن نفع و سود است و این پیوستن و سیاست بیطرفی بازی کردن به مراتب بهتر است. در این مدت کابینه جناب آقای ساعد و گردانندگان سیاست خارجی کشور قدم موثر و مفیدی که برای مشخص کردن سیاست خارجی برنداشته‌اند به جای خود، با ادامه همان روش مندرس و پوسیده کار سیاست خارجی ایران را به ورطه و مرحله‌ای کشاندند که ملاحظه میفرمائید به این معنی که کشور ما نه دنیا دارد نه آخرت این مختصرش است و مفید. باری، ما را نه کشورهای بلوک غربی با خود می‌دانند و نه با بلوک شرقی مناسبات حسنه داریم. از دوستی و منابع اینها استفاده نبرده‌ایم ولی چوب بی مهریث این طرف را به نام آن طرفی بودن با کمال اشتهامیل می‌کنیم.(آشتیانی زاده – نوش جان خواهیم کرد) خوشمزه اینجا است که باز هم همان فرمول در این برنامه گنجانده شده‌است، همان فرمول پوسیده و بی مصرف که بجز زبان چیز دیگری برای ما ندارد در این برنامه صحبت از حفظ روابط حسنه. خوب توجه داشته باشید حسنه. به میان آمده توضیح بفرمائید این روابط حسنه کدام است و با کی شما روابط حسنه دارید. چه لزوم دارد ما خود را فریب دهیم، خودمانرا با یک مشت الفاظ گول بزنیم. من در این مورد زیاد وارد نمی‌شوم چون بعضی مطالب گفتنی هست ولی برای حفظ مصالح عالیه کشور ذکر آنها ممکن است مفیدنباشد. اما جناب آقای ساعد هم باید توجه داشته باشند که مطالب مخفی نیست و آنچه باید مردم بدانند، می‌دانند سعی نکنید با الفاظ مردم را گمراه کنید. ذکر یک قسمت ازبرنامه و بحث در آن مخصوصاً اینک که مجلس شورای ملی افتتاح شده‌است بسیار ضروری است و آن قسمت (مناسبات حسنه براساس احترام متقابل) است. این واقعاً یک بحث دقیق و خوشمزه‌ای است در کار دولتها. بنده بسیار متاسفم در این جا عرض کنم که بعضی از دولتهای بزرگ رعایت این اصل را نمی‌کنند و دولت علیه جناب آقای ساعد هم تاکنون قدم اساسی برای حفظ حقوق ایران برنداشته‌است و در مواردی که رعایت احترام و حقوق مارا نکرده‌اند اقدام متقابل نشده یا لااقل بروشی که بعضی از دستگاههای تبلیغاتی خارجی در باره کشور ما اتخاذ کرده‌اند اعتراضی ننموده‌اند و از مراجع بین المللی برای حفظ حقوق حقه ایران استفاده نگردیده‌است و مخصوصاً می‌خواهم عرض کنم که دولت موظف بود از مراجع بین المللی استفاده بکند و اجازه ندهد که اینقدر به مقدسات ما توهین شود این چه احترام متقابلی است که هرچه دلشان می‌خواهد بادستگاههای تبلیغاتیشان می‌گویند فحش می‌دهند، و توهین می‌کنند (صحیح است) و ما همینطور نشسته‌ایم اینجا. آقا این زندگی که بدتر از مرگ است. این زندگی چه افتخاری برای زمامداران مادارد؟ (صحیح است) به عقیده من، مرگ شرافتمندانه بهتر از زندگی بعکس است ما تا آنروزی که دنیا به مااجازه زیست می‌دهد باید سرافراز و مفتخر زندگی کنیم مستقل زندگی کنیم احتراممان راباتمام قوا حفظ کنیم (صحیح است) آنروزهم که اوضاع دنیا اجازه نداد خوب دیگر از دست ما خارج است چرااجازه می‌دهید هرشب به مقدسات شما توهین کند؟… بنده معتقدم که از روز اول هر کلمه‌ای که برضد کشورما گفته شد باید دولت صریح و روشن و با قدرتی هرچه تمامتر در حالیکه به طوریقین مورد پشتیبانی ملت ایران هم هست شدیداً اعتراض می‌کرد و اگر به اعتراضشان گوش نمی‌دادند شما چرا در این مجالس و مجامع بین المللی عضو شده‌اید؟.. این برای چه موقعی است؟ چرا هی پول می‌دهید و نماینده می‌فرستید چه نتیجه‌ای دارد این؟ دوسال است رادیویی هرشب به کشور ما توهین می‌کند و شما گوشتان به لاطائلات آن عادت کرده‌است در حالیکه هر روز، نامه‌های متعدد از اکناف ایران به من می‌رسد و از گفته‌های این رادیو شکایت دارند و می‌گویند چرا دولت اقدامی در این باب نمی‌کند. امروز با وسائلی که هست بسیار آسان است که مرکز این فرستنده معلوم گردد و من اطلاع کامل دارم که مرکز آن معلوم گردیده‌است که در خاک شوروی است. شما آقای ساعد که حفظ روابط خود را بر اساس احترام متقابل با خارجیان قرارداده‌اید چرا رسماً و علناً به دولت شوروی که در خاک ما سفیرکبیر دارد اعتراض نمی‌کنید و چرا تا این حد مماشات می‌کنید شما گمان دارید این رفتار شما جایی محسوب می‌شود و روزی در محاسبه ما محسوب می‌کنند والله نه به خدا. شما از روی کمال ضعف و ناشیگری مامورین سفارتخانه‌ها را که سابقه مداخله در امور ایران داشتند و مرتکب اعمال بد و ناروا شده‌اند مجدداً پذیرفتند و به آنها مجال و اجازه می‌دهید که بساط مداخله در کشور به پا و اغفال جوانان و مردان ایرانی را باز پهن، زمینه آشوب و بلوار را فراهم نمایند و زمینه هائی که در ۲۵ و ۲۴ در این مملکت فراهم کرده‌اند بازهم فراهم کنند. شما محقید به موجب اسناد و مدارکی که در دست دارید از پذیرفتنشان خودداری کنید. چرا آقای ساعد، کمیسراف که وضعش مشهود است مجدداً به ایران آمد و با اعمال و افعالی که در تهران و آذربایجان انجام داد و جزئیات آن معلوم و مشخص است باز او را پذیرفتید. مامورین خارجه حق مداخله در مملکت ما ندارند (صحیح است) آقای کمیسراف، آقای ساعد در آذربایجان سوابقی دارد، در تهران سوابقی دارد، و این سوابق در وزارت خارجه هست در پرونده‌های دوایر انتظاماتی شماهست، مداخلاتش در آذربایجان مشهور است، اینها پذیرفتنشان جزضعف چیزی نیست والا حالا می‌آیند باز اسباب زحمت شما و اسباب زحمت ملت شما می‌شوند چرا اجازه می‌دهید اینها بیایند به این مملکت روی چه اصلی شما حق داشتید این مامور را به مناسبت سوابقی که دارد نپذیرید چرا پذیرفتید اینها جز ضعف چیز دیگری نیست، جز اهمال، جز بی‌فکری، نتیجه دیگری دارد؟ اینکه ترتیب جکومت نیست. ما باید خوب بدانیم که این مسامحه و تعلل در مناسبات خارجی جز مجال مداخله دادن و پیشرفت سیاست خارجیان در خاک ما هیچگونه فایده دیگری ندارد. شما جناب آقای ساعد بهتر از من می‌دانید که آن روزی که خدای نخواسته جنگ جهانی شروع گردد به گذشتهای شما اگر صد چندان هم باشد کوچکترین ترتیب اثری داده نخواهد شد و آن کاری را که مصالح و منافع آنان اقتضاکند انجام خواهد داد ولو شما هر روز تمام وقت خود را در مقابل اعمال ناشایستی که درباره ما انجام می‌دهند به مداحی آنان مصروف دارید. اینها فایده ندارد آن روزی که مزاج دنیا اجازه جنگ بدهد آنها کار خودشان را می‌کنند ولواینکه ما اینهارا به جای قبله خودمان قرار بدهیم و بهشان نماز بخوانیم. به طوریکه درگذشته هم دیدیم ما باید بطوریکه گفتم تا زنده هستیم حدود و حقوقمان را به هرطوری و ترتیبی که ممکنست محفوظ نگهداریم. بنابراین چرا راضی می‌شوید به کشور شما و به مقدسات ملی ما این همه توهین کنند. ما تا هستیم که انشاءالله همیشه خواهیم بود باید سربلند زندگی کنیم و اجازه ندهیم به مقدسات ما اسائه ادب کنند. آن روزی هم که نتوانستیم زیست کنیم مرگ با افتخار برزندگی ننگین و توام با سرشکستگی مزیت دارد. این که موضوع تبلیغات و مداخلات ناروای دولتهایی که می‌گویید روابط حسنه بر مبنای احترام متقابل با آنها دارید. خوب است نمردیم و معنی احترام متقابل را هم دیدیم. یعنی آنها هر چه دلشان خواست در اینجا بکنند ما هم در مقابل آنجا، هیچ صدایمان در نیاید. هیچ حق صحبتی نداشته باشیم این در قاموس دولت تازه یعنی روابط حسنه مبنی براحترام متقابل است، فکر من ممکن است یک خورده مسدود و کند باشد در این باره گفتنی زیاد است ولی چون وقت تنک است باختصار می‌پردازیم. و اما موضوع مهمتر مسئله حفظ حقوق ایران، شما جناب آقای ساعد در این باب چه اقدامی فرموده و در آینده چه عملی می‌خواهید انجام دهید؟ شما در برابر تجاوزهایی که به ما شده و در مقابل اموال و اشیاء و نقدینه ما که برده‌اند و نمی‌دهند و به روی مبارک خود هم نمی‌آورند چه کرده‌اید و چرا در برنامه خود در این مسایل که مورد توجه عمومی ملت ایران است ابدا ذکری به میان نیاورده‌اید. مگر اینکه مانند مرحوم حاج میرزا آقاسی که هر چه خاک او است عمر شما باشد این مطالبات ناچیز را هم شما برای خاطر روابط حسنه. و حفظ دوستی بر مبنای احترام متقابل نادیده گرفته باشید.

(صفایی – چرا گاهی به عنوان شوخی مطالبه کرده‌اند) خوب اینکه مناسبات این طرفی، اما از آن طرف، در این جاهم جناب آقای ساعد بزرگترین فرصتها برای دولت شما و ملت ایران پیش آمد و شما قدم موثر و مفید برای استفاده از این فرصت برنداشتید بر خلاف آنچه به ما کمک نکردند به دیگران کمک کردند اگر ما یک سیاست عاقلانه و روشن و صریح می‌داشتیم بسیار از این منابع دمکراسی دنیا استفاده می‌کردیم و کشورمان را از این وضع فلاکت باری که در نتیجه جنک و اشغال خارجی پیداکرده‌است نجات می‌بخشیدیم ولی این سیاست روشن ایجاد نشد ما همینطور باری به هر جهت یک خرده با این بلاسیم یک خرده باآن بلاسیم، بدون اینکه یکی را از خود راضی کنیم سیاست مان را همینطور گذراندیم، گمان می‌کنم بعداً هم همینطور بگذرانیم تا ببینیم چطور می‌شود این سیاست بازی به هر جهت و درویش مآبانه بدرد یک کشور نمی‌خورد و دوای دردهای ما نیست ما باید یک سیاست روشن و صریح داشته باشیم و روی آن عمل کنیم تا بتوانیم از منابع دمکراسی دنیا برای کشور خودمان استفاده شایان ببریم بفرمایید از فرصت ذیقیمت تری که در نتیجه مسافرت شاهنشاه مدبر ما با آمریکا بدست آمده چه اقدام و عمل و استفاده یی فرموده‌اید و چه خواهید کرد و چرا در برنامه خود از این موضوع اساسی که برای ایران جنبه حیاتی دارد و نمی‌شود آنرا سرسری تلقی کرد ذکری به میان نیاورده‌اید؟ برنامه از این حیث به عقیده بنده ناقص است این یک موضوع اساسی است. اعلیحضرت همایون شاهنشاهی مسافرتی به آمریکا کردند و بطوری این مسافرت تاثیر داشت که اگر صدها میلیون دلار هم صرف می‌کردیم نمی‌توانستیم یک هم چو تبلیغات مفیدی به نفع خودمان بکنیم و ایران را به کشورهای دمکراسی و مخصوصاً به ملت آزاد امریکا بشناسیم (صحیح است) و یکی یک قدم برای استفاده از این فرصتی که برای ایران به وجود آمده‌است برداشته نشده‌است بنده گمان نمی‌کنم برداشته شده باشد در برنامه جناب آقای ساعد هم این موضوع به کلی مسکوت است. چون وقت نیست بیش از این در مورد سیاست خارجی نمی‌توانم صحبت کنم ولی جا دارد نمایندگان محترمی که نوبت صحبت گرفته‌اند در این خصوص باز بحث فرمایند تا سیاست خارجی ایران بر پایه روشن و صریحی که متضمن منافع عالیه ملت ایران باشد استوار گردد و از حال بلاتکلیفی و کج دارو مریز فعلی بدر آید اما در باب سیاست داخلی، به قول تعزیه خوانهای قدیم گفت مدینه گفتنی و کردی کبابم. اینجا مطالب زیادی هست که گفتنش آدم را متاثر می‌کند. این اشاره لازم است که عرض کنم بعضی از قسمتهای سیاست داخلی کابینه شما آنقدر تاسف آور و بد و متاثر کننده‌است که ذکرش موجب آبرو ریزی برای کشور است و بهتر می‌دانم این مطالب را نگویم تا دیگران ندانند به مردم ایران چه می‌گذرد مهمترین ایرادی که به سیاست داخلی جناب آقای ساعد وارد است ضعف و بیحالی و عدم قدرت در اجرای مقررات و قوانین و بسط خودسری و هرج و مرج داخلی و اتخاذ روشهای غلط است که منجر به یاس و بدبینی مردم از دستگاه دولتی گردیده و هرکس به فکر حفظ خود برآمده‌است شاید در چند سال اخیر هیچگاه دولتها این همه ضعف و بیحالی از خود نشان نداده‌اند و وضع مملکت فعلی درست شبیه به حکومت‌های ضعیف قبل از کودتا است. هرچه در این باب فکر می‌کنم عقلم به جایی نمی‌رسد و نمی‌توانم قبول کنم که ممکن است مردمی سعی کنند زمامدارکشوری بشوند و پس از حصول موفقیت تا این حد نسبت به اجرای وظایف خود سستی و اهمال به خرج دهند مگراینکه سیاست مخصوصی در کار باشد و بخواهند برای انجام اعمالی زمینه سازی کنند. به هرحال از این جریانهایی که اشک به چشم گویده و شنونده می‌آورد زیاد است. خلاصه جناب آقای ساعد حکم شما را کسی در این کشور نمی‌خواند و در درجه اول مامورین شما یعنی مامورین دولت هستند که در قسمت‌های مختلف هر یک خود سر و بی انضباط مشغول کار بوده هرکار میل دارند می‌کنند. برای نمونه عرض می‌کنم قبل از فرارسیدن زمستان چون خلخال گرفتار قحطی بود با مکاتبات مکرر به مراجع صلاحیتدار مراجعه و خواهش کردم به قدر لزوم گندم به خلخال حمل شود که زمستان و موقعی که راهها بسته می‌شود مردم این شهرستان عقب مانده از گرسنگی تلف نشوند. حسن نیت به خرج داده شد و دستور صادر گردید دستور دادند که بذر به خلخال داده شود برای خوراک شش ماهه اهالی هم گندم داده شود تا موقعی که راه باز بود گندم نبردند یعنی مامورین محلی کلم برای دولت علیه خرد نمی‌کردند وقتی که دولت این دستور را دادند آنقدر نکردند، نکردند که راه بسته شد، مردم از گرسنگی و بی نانی جان می‌دهند و باز هم غله خلخال آن مقداری را که هم دارد توزیع نمی‌کنند زیرا حکم مرکز را نمی‌خوانند و برای شما تره هم خورد نمی‌کنند. این مردم بدبختی که مالیات می‌دهند و شما نخست وزیر آنها هستید چرا باید گرفتار چنین سرنوشتی بشوند. پست ندارند. تلگراف ندارند. روشنایی ندارند. بهداری ندارند. فاقد همه چیزند و خلاصه از مزایای زندگی بی بهره هستند. به خدا اینکه می‌گویم تزویر نیست اینها که می‌گویم به خدا برای جلب توجه کسی نیست. اینها در بدترین درجات زندگی زیست می‌کنند اینها مالیات می‌دهند شما بچه رو و بچه حقی از اینها مالیات می‌خواهید این مردم عنان اختیار خود را بدست شما داده‌اند شما هیچ چیز که بهشان نمی‌دهید اقلا شکمشان را سیر کنید در موقع قطحی. سالهایی که اینها گندم داشتند مازاد از ایشان گرفتید، یک چیزهایی نشان آدم می‌دهند که آدم مو به تنش راست می‌شود، همین چند روز قبل که یک دسته از این بختها که در نتیجه اهمال مامورین گندم بهشان نرسیده‌است از توی برف و باد رو به گیلان رفته‌اند صد نفر از آنها تلف شده‌اند، صدنفر، صد نفر زن و بچه، این حکومت نیست، این چه افتخاری دارد یک چنین حکومتی این نخست وزیری چه چیزی دارد برای شما یا باید آدم با قدرت قانون حکومت کند و آن مامور دولت که حکم شما را اجرا نمی‌کند گوشش را بگیرید بیندازید بیرون (یکی از نمایندگان – نمی‌توانند) نمی‌توانند، حکومت نکنند، حکومت را در این موقع بدهید بدست یک مردی که می‌تواند بکند، تا گرفتار هرج و مرج داخلی نشویم، تا گرفتار بلوا و آشوب نشویم. این درست نیست. والله به خدا من به جناب آقای ساعد نهایت احترام را دارم ایشان وجودشان فوق العاده در بعضی اوقات به درد این مملکت خورده ولی امروز یک مرد مقتدر، یک مردی که بتواند قوانین مملکت را به مورد اجرا در بیاورد لازمست اینها عدم توجه به حال مردم بدبخت ایرانست و الله اینها که انتقاداتی می‌کنند حق دارند، به تمام انبیاء و اولیاء حق دارند. آخر مرد که از گرسنگی می‌میرد این که شوخی نیست (صحیح است) ولی چه سود. گفتن وقتی خوبست که امید انجام عمل در آن باشد شما ۱۷ ماه است از این مناظر و از این اخبار می‌شنوید و می‌بینید که حکومت شما چه نتایجی ببار آورده و میاورد با این حال باز میل ندارید جای خود را به مردی واگذار کنید که از شما برای رفع این بدبختی‌ها توانایی بیشتری داشته باشد. خوشمزه اینجاست که جناب آقای ساعد مطالبی هم در برنامه خود گنجانیده‌اند که در گذشته خلاف آن را عمل فرموده‌اند. موضوع معلمین و کمک به آنها موضوع خوشمزه‌ای است که جادارد ذکری از آن به میان آید. ملاحظه بفرمایید آقایان آمدیم در سال قبل از لحاظ اهمیتی که طبقه و صنف آموزگار در این مملکت دارد و از لحاظ توجهی که مجلس شورای ملی همیشه به فرهنگ مملکت و به معلمین داشته‌است و از نظر اینکه حقوقی به طبقه آموزگاران می‌دهند حتی از حقوق مستخدم‌های ادارات هم کمتر بوده مجلس بنابر استدعای من تصویب کرد که حقوق آموزگار از ۱۵۰ تومان کمتر نباشد آقا والله این ۱۵۰ تومان برای نان خالی آن کسی که می‌خواهد فرزندان شما وابناء وطن را تربیت کند پول نان خالی هم نمی‌شود. مجلس تصویب کرد که حقوق معلم از ۱۵۰ تومان کمتر نباشد. آمده‌اند رفته‌اند آقا و در دولت نشسته‌اند گفته‌اند این حقوق نیست، حقوق و مزایاست. شما را به خدا ببینید این ترتیب کمک به معلمین است، شماآقا این طبقه را باید یک طوری سیربکنید که هیچ نوع تبلیغات سوء در آنها اثر نکند. یک گرسنه نگهداشته‌اید و شما می‌خواهید که بچه‌های شما را با ایمان باربیاورد و می‌خواهید که بچه‌های شما را با شکم گرسنه درست بار بیاورد و تبلیغات سوءخارجی در این اثر نکند. آخراین چه کمکی است؟ آنوقت آقای ساعد توی برنامه‌اشان نوشته‌اند کمک به فرهنگ اگر کمک اینست خدا بداد اینها برسد، بنده نظرم اینست که این سه شاهی حقوقشان را هم قطع کنند. صحبت را کوتاه و خلاصه می‌کنم و بطور مختصر و مفید و برای ادای وظیفه وجدانی در محضر نمایندگان ملت ایران عرض می‌نمایم که محصول حکومت ۱۷ ماهه جناب آقای ساعد و نتیجه حکومت آینده ایشان ایران را به یک بلوا و شورش داخلی که خارجیان با کمال زبردستی آن را پی ریزی می‌کنند مواجه خواهد ساخت آقایان این یک مطلبی نیسیت که ازش سرسری بگذریم این مطلب که عرض کردم از روی عقیده عرض کردم و هروقت هم موقع حساس بوده بنا به ادای وظیفه ملی چه در روزنامه و چه در مجلس عرض کرده‌ام حالا هم تکرار می‌کنیم وضع بسیار حساسی ما داریم که اگر توجه نشود مواجه با یک وضع بسیارخطرناک می‌شویم که دیگر نمی‌شود جلویش را گرفت برای اینکه این دفعه با یک تجربه بیشتر و با یک متد بقول خودشان صحیح تر دارند به سراغ شما می‌آیند، قشون خارجی به مملکت ما نخواهد ماند، آقایان لازم نیست برای اینکه الان دارد اززیر، برای شما یک زمینه بهم زدن افکار عمومی را فراهم می‌کنند (صحیح است) و هیچ چیز هم جلوی آن را نمی‌گیرد جز اصلاحات، جز کار برای مردم، جز خدمت برای مردم، آقایان اگر پیش از این پشت گوش بیندازیم مملکت به روزی می‌رسد که دیگر بعد نمی‌توانید جلوش را بگیرید و باید پشت دست تان بزنید و دیگر فایده ندارد و تاسف سودی ندارد چون چند نفر از نمایندگانی که افتخار همکاری آنان را در فراکسیون کار دارم در اینجا صحبت خواهند کرد بنده به صحبت خود خاتمه می‌دهم و به جناب آقای ساعد عرض می‌کنم که: شما جا داشت همان روزیکه بندگان اعلیحضرت همایون شاهنشاهی مامورتان فرمودند که کابینه جدید را تشکیل دهید به عرضشان میرساندید که قادر به زمامداری در این موقع باریک نیستید. قبول بفرمایید که وضع کشور عادی نیست و اگر باز جریان فعلی ادامه یابد بطور قطع و یقین پیش آمد‌های ناگواری در انتظار خواهد بود. شما که از رجال خوشنام و میهن پرست هستید و از صندلی نخست وزیری هم تا آنجا که مشهود است سوء استفاده نکرده‌اید و فرمان سناتوری را هم در بغل دارید و خودتان هم خوب می‌دانید که مرد میدان اداره کشور با وضع فعلی نیستید شرط میهن پرستی و علاقه باین آب. خاک این است که پس از بازگشت اعلیحضرت همایونی استعفای خود را به آستان مبارکشان تقدیم دارید تا مردی که توانایی برابری با این اوضاع و حل مشکلات و معضلات امور امروزی را دارد مامور تشکیل کابینه فرمایند به این تشنج و یاس عمومی خاتمه داده شود و به یاری خداوند متعال که همواره نگهبان ایران عزیز بوده‌است و تحت توجهات خیرخواهانه شاهنشاه و با مساعی نمایندگان مجلسین اسباب رفاه و سعادت این مردم فراهم گردد. این است آن شرطی که با شما دارم و قول می‌دهم به این ترتیب و با قول استدعای بنده همیشه ارادتمند و موافق بلاشرط شما باشم. حالا توجه فرمودید جناب آقای فولادوند

رییس ـ آقای دکتر جلالی

دکتر جلالی ـ بنده قبل از اینکه وارد صحبت بشوم یک نکته یی را می‌خواستم به عرض آقایان برسانم که این یکی دوروز آخر در جراید دیده می‌شود که صحبت‌های مجلس را تاویل و تفسیر مختلف می‌کنند. اگر یک ناطقی نسبت به یک سیاستی بحثی بکند ما نظری به افراد کابینه نداریم آقایانی که اخیراً در این کابینه وارد شده‌اند و در کابینه قبل نبوده‌اند اینها از رجال خوب ما هستند و اگر مثلا جناب آقای علا، جناب دکتر نصر مدتی در آمریکا بودند و اگر بعضی صحبت‌هایی می‌شود مربوط به آقایان نیست که این بحث راروی آقایان کیکنند و رویش نتایجی می‌گیرند به هرحال مجلس از این اموربری است و این رجالش را احترام می‌گذارد و به آنها علاقه دارد اگر موافق و مخالف هم صحبت می‌شود یک ایراداتی است که به هرکس به هرنظری و عنوانی می‌شود والا مخالف اصلی و واقعی کسی با کسی ندارد. جناب آقای ساعد. بسیار متاسفم که بیاناتم را با مخالفت و انتقاد از برنامه تقدیمیسرکار شروع می‌نمایم گله مردم از جنابعالی و دولت سرکار بسیار ولی سعی می‌کنم آنچه بیشتر مورد توجه و اهمیت است متذکر شوم. مقدمه عرض می‌کنم عقیده بنده این است که اگر هییت دولت بخواهد حقیقتاً کارکند و برای مردم یا آن اجتماع مفید افتد بهتر است تا برنامه بسیار کوتاهی تنظیم و در سرلوحه آن اموری را که مورد نیاز روزانه مردم است نصب العین قرارداده و در انجام آن ساعی باشد نه آنکه برنامه طولانی تقدیم کند که قرائتش ملال‌آور است و برخواننده مسلم می‌دارد که قصد انجام کاری در پیش نیست و مردم را به یاد مرامنامه‌های احزاب خودمان می‌اندازد که حصولش ایده‌ال و آرزوست. اگر جناب آقای ساعد یک موضوع، مثلا فقط بیکاری را برنامه خود می‌گذاشت و با کمال رشادت می‌گفت ما هییت دولت تصمیم داریم بیکاری را از میان برداریم و یا تخفیف محسوسی در آن دهیم من و حتی آقایانی که با کمال سختی با کابینه شما مخالفند موافق مسلم می‌شدند. شما اگر می‌گفتید دولت من شکم گرسنگان را سیر خواهد کرد و تنها این جمله برنامه شما بود دوستان ما نه تنها اعلام جرمها و غیرآن را فراموش می‌کردند بلکه دست شما و همکارانتان را صمیمانه می‌فشردند و با کمال علاقه و خلوص نیت برای همیشه پشتیبانی می‌نمودند وقتی این جملات منظم و مقفا را می‌خوانیم و در کابینه گذشته شما غور و تفحص می‌نماییم بیشتر مایوس و ناامید می‌شویم. به هرحال و اما مواد برنامه: در قسمت سازمانهای ادارات دولتی تجدید نظر در سازمان وزارتخانه‌ها، مبارزه با فساد و تشویق خدمتگزاران وظیفه شناس و صدیق و سعی در بهبود زندگانی آنها جمله تجدید در سازمان بسیار جذاب است این همیشه بهترین وسیله برای اطفای آتش خشم کارمندان دولت و مردم یا فریب ایشان است، در برنامه‌ها وجود دارد ولی هیچگاه لباس عمل به خود نمی‌پوشد و بزرگترین مانع آن اینست که ادارات ما هیچ وقت کارمند را برای کار نمی‌خواهد بلکه کار و محل خدمت به علت وجود کارمندی بوجود می‌آید، آقازاده – نور چشمی پیدا می‌شود محل بازمی‌شود بوجود می‌آید تصویب نامه صادر می‌شود و اگر لازم بود قانونی به مجلس می‌آید که فقط یک نفر می‌تواند از آن استفاده کند. تازمانی که صلاحیت و نظر موجود است اصلاح سازمان مقدور نیست اگر واقعاً‌می خواهید در ادارات بهبودی حاصل شود حساب کنید که یک کارمند هزینه زندگیش چیست، خانه، خوراک، پوشاک، مخارج تربیت و بهداشت زن و فرزندانش چه می‌شود و بر این قاعده پایه حقوق کارمند را معین فرمایید اما به شرطی که جلوی سیل ترقی هزینه زندگی هم بگیرید جلوی دزدانی که بنام میدان داد و غیره خون مردم را می‌مکند بگیرند تا کارگر و کارمند بتوان با فراغ بال مشغول کار باشند. شما هنوز ترفیعات دو سال اخیر و حتی در بعضی موارد ۲۶ کارمند را نپرداخته و شاید حتی نداده‌اید این موثرترین تشویق خدمتگذاران است از این گذشته عیب مهم این است که اصلاح و تجدید نظر و تصفیه در قاموس تشکیلات ما معنی اش اینست که اگر کسی به روی کارآمد تمام رفقا و دوستان و قوم خویشان خود را حتی از خارج بکار می‌گمارد و این را تصفیه و تجدید نظر می‌داند ابداً توجه نمی‌کند که در این موسسه کارمندان با سابقه، کارآزموده، درست و صحیح العمل وجود دارد زیرا در گوشه و کنار عاطل و باطل می‌مانند من حق می‌دهم که در یک وزارتخانه رییس دفتر و یا مثلاً عضو مربوطه نیز با وزیر در تغییر باشد ولی باین حرفها اکتفا نمی‌کنم و از صدر تاذیل بدون هیچ دلیل و غالباً به علت مقتضیات اداری یکی را برمی‌داریم و دیگری را به جایش می‌گماریم اگر صلاح مفهومش بیرون کردن کارمندان ادارات است این خرابی است نه اصلاح، دولتی که بیاید و برای مردم کار تولید کند ما صمیمانه پشتیبان او هستیم دیگر همه از حرف خسته شده‌اند و فریب عبارات و جملات ظاهرالصلاح را نخواهد خورد. این کارمندان هرروز مورد تحقیر این و آن واقع می‌شوند، و حال آنکه از طبقه فاضل و روشن فکر کشور را تشکیل می‌دهند. آقای نخست وزیر باید بدانید تبلیغاتی که بر علیه کارمندان دولت می‌شود مبنی بر اعتراض و برای اینست که مردم را مرعوب از این عده و آنان هم هر روز باروحیه متزلزل در پی تثبیت مقام خود بوده و از این بازار آشفته عده بنام دکاندار، میدان دار صاحب کارخانه سوء استفاده کنند. شما در تشکیلانتان هیچ اصول و انصاف را هم رعایت نمی‌فرمایید و با کمال تاسف ناچارم بگویم که شاید خدای نکرده تعمدی در کار است، سازمان برنامه که برای تهیه کار بوجود آمده و یکمرتبه در این شب عید در بابل هفتصد نفر را بیکار کرده از این هفتصد نفر شاید برای هفت نفر مقدور باشد به تهران بیایند و با ما بدنبال کاری روند، آنهم بحمدالله تاکنون یک نفر هم مجدداً مشغول کار نشده در همین یکی دوماهه در شمال ادارات و کارخانجات بیش از چند هزار نفر را بر بیکاران افزوده. به خدا اگر دستگاهی با بودجه هنگفتی برای تخریب این کشور و سازمانش مشغول شود به خوبی شما قادر به انجام نبود. تشویق خدمتگذاران وظیفه شناس که یکی از جملات شیرین این برنامه‌است که چنانچه ادب اجازه می‌داد نام بعضی را می‌بردم تا ملاحظه فرمایید در برابر وظیفه شناسی چه پاداشی یافته‌اند. هییت تصفیه هم نمکی بر این جراعات پاشیده، در وزارت خانه‌ها اعلام گردید که هرکس عنوان بازرسی دارد این ماه حقوق ندارد این تصفیه‌است یا تقلیل و حال آنکه باید از صاحب منصبان بی نظر و عالی قدر هر وزارت خانه نظر گرفته و تقلیل از ناپاکان کنند. تصفیه هم هر روز کار خود را تغییر می‌دهد، شنیدم در وزارتخانه با آنکه وزیر جوان و باعلاقه دارد برای خاطر شخصی ایجاد مقام معاونت هم نموده‌اند تنظیم و تقدیم طرح قانونی جدید استخدامی کشور و تامین معیشت کارمندان عباراتی است که همیشه به گوش ایشان خوانده‌اید و البته آنهم به جایی نخواهد رسید ولی امر مهمی که باید مورد نظر آقایان باشد رتبه‌های بی بند و باری بوده که حکومتهای گذشته برای عوام فریبی دادند بدون آنکه توجهی به مفاسد بعدی آن کنند از خاطر بگذرانند که آنوقت دولتی هم مانند شما ناچار است برای جبران این عمل ترفعات حقه و قانونی کارمندان رادر سالهای اخیر مشمول فراموشی نماید. به نظر بهتر این بود که به جای این ترفعات پایه ۹ اشل را بالا می‌بردند، به هرحال پایه‌های استخدامی شما ارزش و احترامی ندارند و اگر در نزیکترین فرصت اصلاح کشور و مانند ۱۷ ماه گذشته زمامداری شما در بوته اجمال افتد و وضع کارمندان بهبود نباید خطر عظیمی خواهد داشت. وضع مالی کارمندان بسیار بد، اعتماد بکار و زندگیش بسیار بد، اگر دزدی یا دارایی شخصی، نداشته باشد ناچار باید بدون محل مقروش باشد

(ناصر صدری – همه شان مقروضند حکم و ابلاغ از دولت شما پروانه دزدی و چپاول است. در قسمت دادگستری به نظر می‌رسد آنچه محتاج می‌باشیم قوانین کافی و لازم تدوین و تصویب گردید ولی اجرای آن را متصدیان امور به دلخواه خود تعبیر و تفسیر و یا تعطیل می‌کنند. یا مقرراتی با میل و نظر خود معمول می‌دارند از این‌ها گذشته کسانی که مداخله آنان خلاف صریح قانون و مقررات است دخالت می‌نمایند. جناب آقای ساعد، خود شما در خلال این مدت یعنی فترت بیش از حدود و اندازه در اموری که بر حسب قانون حق مداخله نداشتید اعمال نظر فرمودید چقدر احکام متضاد بدست مردم دادید. شما در مدتی که زمامدار بدون مزاحم در این کشور بودید جز خرابی چه کردید شماها خودتان خلاف قانون اساسی و سایر مقررات و قوانین قضایی عمل فرمودید اگر این دولت شما تواناست از شما شروع کند برای مملکت کافی است، تسریع در امور دادرسی معنی ندارد و مقرراتی خلاف آن را ایجاب نمی‌نماید شما خود موجب کندی کارید، کاری که چهار دادگاه به زحمت می‌گذراند به یک دادگاه واگذار می‌کنید این تسریع در امور دادرسی است. اعلان عده بیشماری برای آنکه یک دزد شیاد در مازندران دزدی کرده گرفتارند شاید بین اینها بی گناهی هم وجود داشته باشد ما تقاضا داریم برای خدا به کار اینها زودتر رسیدگی فرمایید محکوم یا حاکم، راحتشان کنید. موضوعی دیگری که امروز شنیدم قفاری نام تاجری ورشکست شده پدر و برادر و خواهر او را هم توقیف کردند این چه زندگی است. در قسمت اقتصادیات، بند اول ازیاد صادرات، جلوگیری از واردات تجملی، مهمترین وظایف دولت کمک به تولید محصولات مرغوب و تشویق به صدور در آنست پنبه و برنج و چای که محصول عمده مازندران است. در مورد پنبه چنانچه به گذشته نظر کنید در زمان اعلیحضرت فقیه می‌بینم در اثر تهیه بذر خوب و تشویق زارعین از حیث کمک و مساعدت و تثبیت قیمت در سال ۱۳۱۸ مقدار ۲۷۰۰۰ تن پنبه که الیاف آن یکنواخت بود زاید بر مصرف کارخانجات داخلی صادر گردید بعد از شهریور ۱۳۲۰ و مخلوط نمودن تخم پنبه‌ها با هم کار به اینجا رسید که در ۳۲۳ حتی برای مصرف کارخانجات داخلی هم پنبه از مصر وارد نمودند با اینکه بعد از انحلال بانک صنعتی تشکیل شرکتهای کوچک منجمله شرکت پنبه اقدام شد و پیمانهایی بستند لیکن با طول و تفصیل زیاد نتوانستند اداره نمایند چه در صورت تشویق حداقل در مازندران و گرگان ۶۰۰۰۰ هکتار پنبه کاری می‌شود و حالا که نیمه دوم اسفند است و باید تمام مقدمات کار را فراهم، پیمان بسته مساعده به زارعین را پرداخته و تحویل بذر انجام شده باشد یک پیمان بسته نشده و زارعین و شرکت بلاتکلیف می‌باشند اگر به مصر که یک مملکت صادر کننده پنبه‌است نگاه کنیم چون قلم عمده درآمد آن کشور از این محل است دولت برای تهیه این محصول از هیچ کمکی خودداری ننموده و تمام محصولات را خریداری و بعداً با یک مملکت دیگر محامله می‌نماید و اخیراً شنیدم که چندی قبل در یک فقره محامله پنبه ۴۵میلیون دلار دریافت داشته‌است. اگر دولت شما هم به این امور علاقه داشت در این مدت توجه‌ای فرموده و شرایط آن که تهیه بذر خوب، دادن مساعی کافی برعیت و یسایل تشویق آنان از حیث تحویل و پرداخت قیمت فراهم می‌نمود و سیاست اقتصادی خود را حفظ می‌نمود با این وصف شما به کسی که در این کشور درجه اول را در صدور پنبه جایز گردیده به جای کمک و مساعدت و تشویق منتهای تضییق را فراهم کرده‌اید، قرار بود که راه‌اهن ۷۵درصد کرایه را در امور صادراتی تخفیف دهد و حال آنکه قبلاً ۲۵ درصد تخفیف می‌داده حالا آن تخفیف را هم نمی‌دهند. قسمت دوم محصول شمال برنج است به علت کم لطفی و عدم توجه سرکار الان برنج محصول دو ساله در شمال با قیمت سال قبل مقدار معتنابهی پوسید و به دریا ریختند. در زمان اعلیحضرت فقید که تجارت شمال بسته بود دولت برای تشویق صادر کنندگان در نظر گرفت که جواز صدور برنج را در مقابل ورود اجناس ممنوعه قرار دهد تا صادر کننده بتواند ضرر خود را در برابر صدور همان جنس ممنوعه جبران کند. حالا متاسفانه همان اجناس بعد و فور وارد می‌شود ولی چیزی صادر نمی‌شود خوب بود که در برابر خرید گندم مقداری از این برنج را می‌دادید نه اینکه همه را با ارز بخرید. قابل توجه این است که دوماه قبل دولت تصویب نامه صادر نمود که لوبیای سفید موجود صدور آن تا اول شهریور ۲۹ آزاد است که چون به تنزل بازارهای خارجی برخورد یک کیسه هم خارج نگردید چند روز قبل هم در روزنامه دیدم که به موجب تصویب نامه دولت ورود حبوبات که تا اول اسفند وارد گمرکات شده آزاد و پروانه ورود بدهند، معنی سیاست اقتصادی همین است که در اثر فشار صاحبان اجناس داخلی تصویب نامه برای صدور می‌گذرانند و هنوز یک قلم این جنس صادر نشده تصویب نامه ورود همان جنس را صادر می‌کند (صحیح است) (اسلامی – آن صد میلیون تومان را هم بفرمایید) می‌گویند یک مقدار جنس ممنوعه در گمرک بوده در حدود صد میلیون تومان دستور داده‌اند آزاد شود اجازه ترخیص داده‌اند.

خلاصه حفظ سیاست اقتصادی این مملکت به دست شما غیر عملی و بهتر است هییتی از اشخاص بصیر با توجه به اوضاع بازار دنیا قسمت اقتصادی را اداره نمایند، ما نمایندگان مازندران مکرر به عرض شما رساندیم که تنزل قیمت برنج مولود عدم صدور آن است الان برنج ارزانترین محصولات این کشور است مردم مازندران که تقریباً وسیله اعاشه و زندگیشان برنج است گرفتار پریشانی و عسرت بیحد و حصری گشته‌اند. آقای ساعد، مکرر به عرض شما رساندیم که راه بهبود این وضع صدور مطلق برنج و اعطای مزایایی به صادرکنندگان برنج چمپاست اگر خاطرتان باشد براثر اصرار، شما حاضر شدید که تصویب نامه برای مقدار معینی صادر کنید ولی ما آزادی مطلق صدور آنرا خواستیم و تصویب نامه برای مقدار معینی را شیوع پروانه بازی دانستیم. شما با تمام سماجت ما حاضر نشدید که صدور آن را آزاد کنید و با این عمل مردم شمال را به فقر و نیستی هدایت فرمودید و با کمال تاسف شراره آتش فقر در آذربایجان را به مازندران کشانیدید (صحیح است) و توجه نفرمودید در مرزی که مجاور کشوری با رژیم اشتراکی است تهیه زمینه و استعداد برای انحراف و عصیان گناهی غیر قابل عفو است. موضوع وام به کارخانه‌های داخلی که مسخره و به صورت رفیق بازی در آمده در شهسوار مردم به امید سازمان برنامه کارخانجاتی وارد نمودند ولی اعتبار مطلق سازمان بدست مشرف الدوله معلوم الحال است که جز در موارد لازمه باحدی به این سادگی‌ها کمک نمی‌نماید. از این دستگاه جز تشریفات و دفتر و مخارج بیهوده تاکنون ثمره عاید نشده، یک شرکت پارچه در شمال به دست خود درست کرده‌اند و پارچه‌های کارخانجات شمال یک جا بلع می‌نمایند چند روز دیگر که چون پارچه‌های خورده را خواستند یک نحوی سرش را به هم می‌دوزند وکیلی، وزیری به صلح و صفاکار را پایان می‌دهد در مقابل به کارخانه یکشاهی عاید نشده ولی چندنفر میلیونر شده‌اند و عده بیشماری کارگر بیکار، زیرا می‌بینید نتوانستند در این کارخانه خرج و دخل کنند چند ماهی هم ضرر می‌دهند و بعد درش را می‌بندند.

(اسلامی – صحیح است ولی آقایان وزراء گوش نمی‌دهند)

اردلان – آقا بین الاثنین صحبت نفرمایید).

وضع بانک کشاورزی بسیار پریشان است، اوضاع پرسنلی آن به قدری مغشوش است که حدی بر آن نمی‌توان تصور نمود، حقوق حقه کارمندان جوان و درستکار در این بانک در اثر نادرستی مدیر عاملش و اغراض بیحد و حصری که آن جناب اعمال می‌دارند تضییع شده خاینین همه روزه تشویق و موفق به دریافت ترمیم و اضافات و خادمین علاوه برآنکه پست‌های حساس به آنها داده نمی‌شود حقوق حقه ایشان هم بهدر می‌رود. اما اوضاع فنی این بانک به قدری فاسد است که وقت اجازه نمی‌دهد که هزار یک آن گفته شود یکی دوتای از آنها را بطور نمونه که اثر وجودشان باقیست عرض می‌کنم. در کابینه آقای حکیمی که دولت تصمیم به جمع آوری اتومبیلها گرفت آقای میرزالقمان خان در حالی که دولت هزاران اتومبیل را از اختیار استفاده کنندگان گرفت با بیست هزار تومان از پول بانک اتومبیلی برای شخص شخیص خود خریدند که در همان موقع گذشته از ایشان به دیگران سواری می‌داد. در آبانماه ۲۸ برای وکیل شدن از کرمان با اتومبیل و شوفر بانک به کرمان می‌رود و بیش از یکماه در کرمان توقف می‌نماید و برای انتخاب خود فعالیت می‌کنند و قبل از رفتن خودشان چند نفراز کرمانیهای عضو بانک کشاورزی را ظاهراً به عنوان بازرسی و باطناً برای تبلیغات انتخاباتی به کرمان اعزام می‌دارند در این مسافرت آقای لقمان نفیسی ماشین بانک را به کلی فرسوده نموده و مبلغ گزافی بابت تعمیر از بودجه بانک برداشته، بعلاوه مبالغی هم بابت حقوق و هزینه سفر بر بودجه بانک تحمیل می‌شود. آقای ساعد آیا هزینه انتخابات اشخاص را هم دولت مرحمت می‌نماید؟ کارمندان بانک کشاورزی صندوقی به نام صندوق پس انداز دارند که هر ماهه مبلغی از حقوق مستخدمین کسر و جمع می‌شود که در موقع احتیاج به آنان قرض داده بشود و با آنکه این پول متعلق به ایشان و کارمندان مقدم بر هرکس می‌باشند آقا قلمهای درشتی به دوستان و پشتیبانان خودش که در خارج بانک هستند می‌دهد. ظاهراً اخیراً ۵۰۰۰۰ تومان از این پول به وزیری برای تثبیت مقام خود داده (دکتر سجادی – اسم ببرید) در این کابینه نیستند

(یکی از نمایندگان – اسم وزیر را بفرمایید آقا) عرض کردم در این کابینه نیستند و بسیار مضحک است که عنوان این قرضه را چنین بیان داشته‌اند که چون این آقای وزیر پانزده سال قبل در این بانک عنوان بازرسی داشته به عنوان حق آب و گل به ایشان داده می‌شود و حال آنکه مبالغ بسیار ناچیزی را که کارمندان بانک تقاضا داده‌اند نمی‌پردازند. پرونده مربوط به سرقت یکی از اعضای بانک بنام فرنیا چند سال است در دیوان کیفر مطرح است که مدعا به بیش از ۱۰۰۰۰۰ تومان است. اگر این پرونده درست رسیدگی شود بسیاری از سران بانک در این جرم معاون و شریک خواهند بود. ولی تاکنون دستهای قوی مانع از رسیدگی به این پرونده شده. اخیراً یکی از اعضای عالی مقام بانک کشاورزی مامور رسیدگی به این پرونده شده پس از مطالعه و رسیدگی دقیق معاونین جرم شروع به اقداماتی نمودند که آقای رییس هیات مدیره به آن عضو عالی مقام دستور می‌دهد که از تهیه گزارش و ادامه رسیدگی خودداری نماید دولت و سازمان برنامه موظف است که هیاتی از اشخاص صالح مامور رسیدگی به این امر نماید و مجرم اصلی و معاونیش را پیدا کند در اثر عدم متوجه اولیای امور بانک کشاورزی امروز تبدیل به یک بنگاه سفته بازی شده‌است مطالبات بانک درست وصول نمی‌شود مامورین خاطی و خائن آن مجازات نمی‌گردد و از خادمین آن تشویق نمی‌شود. از اکثر شعب بانک من جمله در گرگان، شاهرود، سبزوار، تربت متجاوز از یک میلیون «بانک بلا وصولی و مشکوک المطالبه و مطالبات معوق دارد و بواسطه اهمال و تسامح در اجرای وظیفه و دلایل دیگر امیدی به وصول آن نیست. به نامه‌های محرمانه رییس شعبه شاهرود که در تاریخ ۲۸/۶/۱ و۲۸/۶/۹ طی شماره ۲۴۳۹ و ۴۴۱۰ تقدیم هییت مدیر شده و از شخص ناپاک و یکی از مامورین خاطی با استدلال کافی شکایت گردید و بازرس اعزامی بانک آقای یونسی که شخص درست و پاکی است تایید نموده وقعی نگذاشته و در عوض تسلیم این مامور به دادگاه برای چپاول مال و منال دولت باپست بهتر و اختیارات وسیعتری به رپاست بانک کشاورزی قوچان منصوب گردیده، وجود رشاء و ارتشاء در اغلب شعب بانک منجمله در شعبه بیرجند به ثبوت رسیده و بازرس اعزامی بانک پس از سه ماه بازرسی طی نامه محرمانه که ضمیمه آن متجاوز از بیست صفحه تحقیقات است به رییس هییت مدیره بانک گزارش داده، مع الوصف با وجود اینکه هفت ماه است از تاریخ تقدیم گزارشها می‌گذرد و تاکنون هییت مدیره بانک کوچکترین اقدامی نسبت به مامورین خاطی و راشی نموده و مامور محترم با فراغ بال در شعبه مذکور باقی مانده ولی امر موجب استعجاب زیاد شده و در این باره فرماندار بیرجند از ارسال اطلاعات لازم طی نامه شماره ۳۱۰۶ مورخ ۲۸/۶/۲۲ خودداری نکرده‌است به هرحال بانک کشاورزی آبرویی ندارد و بازار سفته بازی لقمان و اعوان شده و اگر سرپوشی که روی آن گذاشته‌اند برداشته شود نمی‌توان به این موسسه عام المنفعه که توسعه آن مورد توجه اعلیحضرت همایونی است و نمایندگان محترم نیز به پیشرفت امور این بنگاه اهمیت خاص می‌دهند امیدوار بود و با ادامه این اوضاع باید از آن دست شسته و مایوس بود. در قسمت کشاورزی زارع و خرده مالک حاصل دسترنج خود را به حداقل ممکنه می‌فروشد و مایحتاج خود را به گرانترین قیمت می‌فروشد تنزل محصولات داخلی عمران و آبادی اراضی را محال ساخته زارع که با تمام رنج و مصیبت قادر به فراهم ساختن قوت لایموت خود نیست چگونه ممکن است به عمران زمین خود بپردازند. شما لقمه را از پشت سربه دهان می‌برید در جنوب زارعین گندم فراوانی داشتند و هرچه اصرار کردند اجازه ندادید به آذربایجان ببرند که هم محصول آنان فروش رود و هم آذربایجان در تنگی و عسرت نباشد ولی متاسفانه گذشته از این که اجازه ندادند تسهیل لازم ننمودند سرمایه ارزی کشوررا به دولتی که به ما بدهکار است و حسابش را نمی‌پردازد تقدیم و این وضع سخت را فراهم ساختند. اگر چه منظور غائی جمع آوری مازاد غله بهبود حال رعیت و مردم بود ولی ناتوانی دولتها آن را بصورتی در آورد که آقای گلشاییان که در این کابینه هم وزیر دارایی می‌باشند به فکرافتادند که زمزمه الغای این امر را فراهم سازند خوشبختانه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی که همواره رفاه حال مردم را آرزو دارند اشاره فرموده‌اند ولی با تردید. دو دلی سرکار تصور انجام این را هم ندارم مگرآنکه زورتان نرسد و ناچار صرف نظر کنید. یکی از محصولات مفید شمال چای است که متاسفانه به علت مساعدت دستگاه شما مخصوصاً در شهسوار به وضع بسیار بدی افتاده و هرساله وزارت دارایی مبلغ هنگفتی ناچار ضرر خرید آن را می‌دهد و حال آنکه اگر در تربیت و اصلاح این محصول سعی شود بسیار به مورد و بسزاست. یکی دیگر موضوع حفر چاههای آب مخصوصاً آرتزین است که دو سه نفر در مازندران (بابل)عمل نموده و آب خوبی فوران کرده ولی متاسفانه به علت نداشتن دستگاههای زمین شناسی تعیین محل چاه به نتیجه اطمینان بخشی نرسیده و با وجود این دستگاههای عریض و طویل وزارت کشاورزی بنگاه آبیاری بانک کشاورزی جزیی توجهی به این قسمت نشده در صورتی که با حفر چاه با اصول علمی به بی آبی مازندران می‌توان خاتمه داد. پریروز قریب هشتاد نفر از مردم نوشهر آمده بودند و از متصدی املاک آن حدود شکایت داشتند به محض اظهار من و ایشان اداره کل املاک شاهنشاهی با تلگراف و مامور فوق العاده نظر این مردم را انجام داد این یک موسسه ایست که کارش از شما جداست می‌فهمد چه جور کار می‌کند، موسسه برق ما با شما بود وضع بسیار بدی داشت حالا خودش را از شما جدا کرده با کمال شدت مشغول کار است. در قسمت وزارت جنگ تصور می‌کنم تنها دستگاهی که تا حدی به وضع منظمی استوار است و آن هم شاید باین علت است که شما مداخله ندارید، فقط گاهی دخالت بی مورد خارج و تجاوز آنان از حدود قانون موجب زحمت است. موضوعی که اخیراً موجب زحمت است اینست در استفاده از سربازان وظیفه رسم و قاعده اینست که جوانترین آنان دعوت شد و حال آنکه شما در دعوت قدیمی تر، بیشتر سعی مبذول می‌فرمایید. در قسمت وزارت خارجه در اینجا با آنکه کاریر شماست بسیار کج سلیقگی به خرج داده‌اید در دنیای امروز و با وضع فعلی ماجنت مکانی و بیطرفی از هر سو تملق گفتن مایه ضرر و زیان مسلم است باید با رویه روشن به دنیا وضع خود را اعلام داشت دیگران از ما بسیار هشیارترند و خوب می‌دانند که این ضعف اولیاء امور است که قدت تصمیم ندارند، هیچ یک از دو بلوک به ما اعتنایی نخواهد کرد، از نفع مسلم یکی ازین دو محروم خواهیم ماند و ضرر یک یاهردو را باآغوش باز استفاده کرده‌ایم. در قسمت وزارت دارایی قوانین مالیاتی شما غالباً نارساست، بالاخص قانون مالیات بردرآمد که به مسخره بیشتر شبیه‌است مودی خود را مطلقاً بدون عایدی، شما و بازدیدکنندگانتان او را مدیون مبلغ گزافی می‌دانید او همه نوع راه تشبث و فرار دارد. شما هم وسیله اجحاف و ظلم دوسال نماینده پزشگان در کمیسیون تشخیص مالیات بردرآمد بودم با آنکه اعضای این کمیسیون مردمانی مودب و تا حدی باانصاف و به علاوه به من هم محبت و احترام داشتند نتوانستم کوچکترین عمل مثبت و مفیدی بکنم و همه را درجنک و نزاع باایشان کذراندیم بدون وجود و حضور من که نماینده مودی بودم کمیسیون تشکیل و رایش نافذ، حاکم بود به عبارت دیگر معنی و مفهومی نداشتم کسانی که باید مالیات حسابی بدهند با یک تلفن یک صدم مبلغ حقیقی را نمی‌پرداختند و کسانی که دهشاهی مالیات بردرآمد را مشمول نبودند به بیش ازهزارها ریال محکوم می‌شدند (صحیح است) بی مزه نیست دو سه پرونده در این موضوع را به عرض برسانم. از جوانی که پدرش طبیب و فوت نموده بود مالیات بردرآمد شغل پدرش را مطالبه می‌نمودند، می‌گفت من تمام ارثیه‌ام که مبلغی قرض است به شما واگذار می‌کنم باز ولش نکردند و برای حفظ آبرویش که طبیب جوانی بود به بیش از هزار ریال محکومش نمودند. دیگری پزشک نظامی بود و تقاضای بازرسی نمود. مکرر بازرس به مطبش رفته بود نه پزشک و نه بیماری یافته بود. بالاخره با یادداشت و اطلاع قبلی توانسته بود پزشک را ملاقات کند، امانتیجه باز پرسیش می‌دانید چه بود؟ این بود به مطبش رفتم نه بیماری دیدم نه خود او را، ولی دستگاه منزل و مطبش ایجاب می‌کند که مالیات بردرآمد حرفه پزشکی خود را در حدود درآمد پنجاه هزارریال بپردازد، تعجب نفرمایید اگر بگویم پزشکی بود در اقبال ادعای بی حد و حصر اداره مالیات بردرآمد می‌گفت که من پنچ برابر مورد ادعا را به کسی جایزه می‌دهم که نه بیمار بلکه مرا در مطب بتواند بیابد آقای دکتر طبا هم حاضر بوده‌اند اینست قوانین عجیب و غریب مالیاتی شما، یا اینکه من معتقدم با تصییقاتی که شما در دوره گذشته برای پزشکان روا داشتید حق بود از این مالیات حرفه پزشکان که مبلغ کل آن یک دهم یک تاجر و یا مقاطعه. کار مانند کتانه و مایر عبدالله نمی‌شود و در حقیقت مالیات بر علم است صرفنظر و اجازه دهید که رفاه بیشتری در اوضاع آنان و مردم شود. تخصیص قسمت اعظم بودجه کل کشور به بهداشت و فرهنگ و کارهای تولید را می‌گویید و با علم به عدم قدرت ادعا می‌کنید: ۸۰ درصد بودجه حقیقی شما هزینه پرسنلی است. وزارت بهداری اگر موفق شود تا حدی سازمانش را کافی‌تر و منظم تر از سال پیش معین کند قریب به نصف بودجه فعلی کمبود دارد. سال قبل حساب می‌کردیم که برای هرفرد ایرانی در سال ده شاهی بودجه دوایی داریم که آنهم یک قرص مسکن نمی‌دهند. با آنکه بسیار علاقه دارم استعمال تریاک در این کشور ترک گردد و استعمال آن را گناهی عظیم می‌دانم ولی کشت آن موجب زیان ضرر فراوان کشور است شما محصولی که قائم مقام آن باشد ندارید. از این گذشته منع کشت تریاک، ترک استعمال آن را حاصل نمی‌سازد بلکه چنانچه دیدیم قاچاق از خارج کشور به فقر و بدبختی ما می‌افزاید. توجه در اجرای برنامه هفت ساله که آرزوی ماست ولی راهی که آقایان می‌روند به ترکستانست فعلا تاکنون جز صرف مخارج فوق العاده پرسنلی لطفی و مرحمتی نفرمودند. در قسمت وزارت راه با آنکه به مامورین باهوش این وزارتخانه و راه آهن بسیار معتقد و علاقمندم باید بگویم راه و راه آهن ما بسیار بد است، راههای ما پس از جنگ اخیر صورت بسیار بدی به خود گرفته، راه آهن ما به وضع فلاکت باری افتاده و در سالهای قبل بی جهت ارز فراوانی با کمال بی انصافی در قبال یک مشت لکوموتیو، واگن‌های فرسوده به خارجیان واگذار نمودند بعضی از متفقین که هنوز لطفی نفرموده‌اند و حساب ما را نپرداخته‌اند و آنها هم که چیزی دادند با این ترتیب چیزی هم عایدشان شد.

راه هراز که بهترین، نزدیکترین و عملی‌ترین راههای شمال است و در زمان اعلیحضرت رضاشاه کبیر با زحمت و رنج فراوانی شروع و وارد عمل گردیده بود و قسمت اعظم آن فعلا مورد استفاده و مختصری هم که باقیمانده با مختصرکاری به اتمام می‌رسد فراموش گردیده میلیونها ریال مصالح ساختمانی آن از بین رفته، دوستان ما هرچه در دوره قبل اصرار ورزیدند به جایی نرسیده، حالا هم همه روز ما را امیدوار می‌سازند. گاهی بی پولی را علت می‌دانند وزارت راه هم که برنامه را مسیول می‌شناسند. من با وجود این همه ایراد و انتقاد اگر دولت شما تضمین نمی‌شود که ساختمان این راه در این سال جدید پایان می‌یافت من از رفقای هم فراکسیونی و محلی خود تمنا می‌نمودم که به شما ورقه مثبت دهند. شما اگر این را می‌دیدید و به وضع مازندران وارد و محیط بودید لحظه تامل نمی‌کردید و کوچکترین تامل را گناهی عظیم می‌دانستید راه آهن ما بسیار فرسوده شده و اگر هر چه زودتر فکری نکنید از دست خواهد رفت. ضمناً خیلی متشکرم که قریب شش هزار نفر بیکار را که اخیراً جلوی مجلس تظاهراتی می‌کردند به کار گماشتید ولی خیلی خوب بود که برای ساختمان راه هراز به کار می‌بردید. در قسمت فرهنگ که دلم خونست. هروقت چهره محترمانه معلمین و رنج فراوانی که ایشان در تربیت ابنای این کشور به کار می‌بردند از نظر می‌گذرانم به کسانی که باین طبقه منتهای ارادت و علاقه را به کار نمی‌برند نفرین می‌فرستم. این آقایان با کمال سختی معیشت می‌کنند بخدا کمتر از حقوق یک مستخدم جزء و حتی آشپز، شوفر و نوکر منزل سرکار آقای ساعد باینها می‌دهید و فرزندتان را به او می‌سپرید او با کمال محبت و علاقه به کار عمر عزیزش را مصرف تربیت آقازاده می‌نماید، نه خانه دارد، نه زندگی دارد، زن و فرزندش گرسنه و برهنه‌اند، زیرا نه راه دزدی دارد و غالباً نه ارث پدری و چون این مقام را خیلی احترام نمی‌کنند زن پولداری هم کمتر نصیبش می‌شود، به آتیه خود و فرزندش هم اعتمادی ندارد. دیگر تعجب می‌کنم که چطور می‌تواند کار کند. حالا که قوزی هم بالای قوزشان آمده و هرمامور کوچک و کثیف دستگاههای انضباطی با یک گزارش او را هزاران فرسخ از زن و زندگیش دور می‌دارد. اجرای قانون تعلیمات اجباری از زمان آقای دکتر سیاسی تاکنون همه آمده‌اید و گفته‌اید و هیچ کاری نکرده‌اید. حالا هم مسلماً از این قماش است دانشکده پزشکی با وجود احتیاج فوق العاده به پزشک بسیار ناقص و خرابست. تشکیلات اداریش هنوز نامنظم و اخیراً به صورت افتضاح آوری در آمده، قوانین و مقرراتش را به دلخواه تحریف و تغییر می‌دهند. به استادانی که با کمال علاقه به کار و تربیت دانشجویان وقت عزیز و گرانبهای خود را میگذرانند منتهای اهانت و کم احترامی می‌شود. اولیای امورش جز اعمال نظرهای خصوصی کار دیگری ندارند. گذشته از اینکه آموزشگاههایی ناقص در هرکجا می‌گذارید همین دانشکده را تکمیل نمایید هرسال بیش از هزار نفرداوطلب برای پذیرفتن نیست در بین ایشان کسانی دیده شد که پنج یا شش سال نام نویسی کرده و عمر خود را بدین ترتیب تلف نموده‌اند، آن وقت ناچار هستند که پزشک خارجی استخدام کنند. حالا که از خارجیان کمک گرفتید لااقل این دانشکده را تکمیل فرمایید که شش سال دیگر هرسال هزار نفر پزشک تحویل این جامعه کنید. به هر حال عرض نمی‌کنم که دانشکده‌های ولایات را تعطیل فرمایید ولی لازم می‌دانم که اول این دانشکده را باین حد که عرض شد برسانید بعد هم سراغ جاهای دیگر بروید. شاید رییس دانشکده میل دارد صمیمانه جدیت نماید ولی اطرافیانش دست از کار خود نمی‌کشند. پزشک یارانی برای خود تربیت نموده‌اند که باید در بیمارستانها کارکنند و مورد احتیاج ضروری است ولی متاسفانه مقررات خشک بازنشستگی آنها را به زحمت انداخته در قسمت بهداری با آنکه حق بود به جای همه این حرفها در این مورد صحبت کنم ولی در بعضی از مباحث آنجا که تناسب داشت ذکری کرده‌ام و در اینجا عرایض خود را به چند موضوع منحصر می‌نمایم:

۱ - باید وزارت بهداری به معنی حقیقی درآید. یعنی فقط و فقط به «پیروفیلاکسی» و جلوگیری از بیماریهای ساری و غیر آن بکوشد.

۲ - درمان را به موسسات ملی مانند شهرداری و بالاخص سازمان شاهنشاهی و غیره واگذار کند سازمان شاهنشاهی و خدمات اجتماعی بین خود و خدا خوب کار می‌کند کارهای اساسی دارد. آنچه گفته عمل کرده‌است. ۵۱ درمانگاه او در ۵۱ نقطه کشور هم اکنون دایر است و روزانه هزاران بیمار مستمند بدانجا مراجعه و تحت درمان قرار می‌گیرند و داروی رایگان دریافت می‌دارند. آموزشگاه پرستاری اشرف پهلوی در تهران مسیله لاینحل پرورش پرستاررا که رکن اعظم معالجه بیماران و مورد ابتلای کلیه بیمارستانها و موسسات بهداشتی است حل کرد. مبارزه دامنه دار با تراخم که در دزفول هم اکنون شروع کرده‌اند یکی از اقداماتی است که اگر سازمان دامن همت به کمر نمی‌زند تا صد سال دیگر کسی به این فکر نمی‌افتاد. روی این اصل است که اینجانب وظیفه خود می‌داند که از این سازمان مفید و خدمتگزار تشکر کنم و بقا و توسعه آنرا از خدا بخواهم.

۳ - طرز و تربیت معالجه بیماران را در ایران به صورتی که مثلا در انگلستان در آمده‌است معین دارند یعنی پزشکان تمام اوقات خود را در اختیار دولت بگذارند و در مقابل حقوقی که بر حسب قدمت خدمت و میزان مراجعه ایشانست معین شود و یا به صورت قانون کلی درآید به هرحال تنها راه اصلاح و استفاده کامل از این طبقه همین راهست.

۴ - پزشکان باید دارای جامعه پزشکی قانونی باشند تا بتوان حقوق ایشان را محفوظ و هم مردم را از اشتباهات و یا مثلا تعدیاتی که از طرف ایشان می‌شود مصون داشت. موضوع مهمی که ناروا در مورد پزشگان در هر جا زبانرد خاص و عام شده اینست که متاسفانه تصور می‌رود این طبقه چنانچه باید و شاید به وظایف اجتماعی خود علاقمند نمی‌باشند و حال آنکه آنان از روزی که شروع به تحصیل این علم شریف نمودند خود را وقف جامعه نموده‌اند شما این طبقه را از هر مزیت اجتماعی که در تمام ممالک راقیه دارا می‌باشند محروم داشته‌اید بعلاوه چه امنیتی برای آنان فراهم فرموده‌اید تا هر نیمه شب از شما عیادت کنند. معهذا اگر یک پزشک به عللی از قبول عیادت در شب خودداری کرد هیاهویی بپا می‌شود که نظیر آن دیده نمی‌شود مگر فراموش نشده که چند روز قبل در کاشان ناجوانمردانه پزشکی هنگامی که به عیادت بیماری دعوت شده بود چه کردند (فقیه زاده – کاربدی کردند) آقای شوشتری مگر یادتان رفت آقای دکتر شیخ الاسلامی که قوم و خویش شما بود بردند بیرون دستش را بستند و گفتند باید پول بدهی (شوشتری – دروغ بود) به هرحال باید هرچه دردنیا با یک پزشک رفتارمی‌کنند عمل کرد و انتظارمتقابل داشت. در قسمت وزارت کشور متاسفانه معتقدم تنها تقویت سازمانهای انضباطی کافی نیست بلکه تصفیه آنها مهمترین راه اصلاح کشور است. مردم هنوزاز قیافه ژاندارم و پلیس احتراز می‌جویند هنوز نمی‌توانند از دل به آنان اعتماد داشته باشند. از حق نباید گذشت ایشان هم هرلحظه که اوضاع اجازه دهد از هرعمل فروگذار ننموده‌اند ممکنست گفته شود که در همه طبقات خاطی وجود دارد ولی باید دانست که اگر پزشکی مواد سمی به مقدار مهلک به کسی بخوراند گناه و جرمش عظیمتر تادیگری این عمل را انجام دهد (صحیح است) اینها باید حافظ و ناظم امورباشند. به هرحال باید اصلاح کرد بعد تقویت پلیس را تعظیم و تکریم نمود (صحیح است) هرچه سعی کردم این جمله را نگویم نتوانستم خودداری کنم. با اینکه به آقای رییس شهربانی ارادت یافته‌ام ولی ناچارم یک نکته دیکر را به عرض آقایان برسانم. من تصور می‌کنم وظیفه اصلی شهربانی هم حفظ و حراست زندگی مردم از این سرقتهای متوالی عجیب و غریب است. دیگر کارآگاهی که این هردو در کمال ضعف می‌باشد و حال آنکه فعلا فعالیتی که در شهربانی دیده می‌شود مثلا یک تریاکی را حقه‌اش را شکسته‌اند و یا یک قاپ باز توی کوچه قاپش را توقیف فرموده‌اند. امسال رییس شهربانی مازندران از هر زائر که عازم عتبات بود یک هزار ریال حداقل باج سبیل می‌گرفت و چند هزار نفر هم مشمول این باج شدند. به هرحال تصفیه و اصلاح آن مقدم برتقویت آن خواهد بود. قانون شهرداریها ظاهراً در کمیسیون کشور و باکمال عجله گذشته بسیار مشکل و شاید نواقص بسیاری دارد و البته عمل هم موثر درتکمیل آن می‌باشد ولی تصور می‌کنم تجدید نظر در آن بر این مجلس واجب است و پیشنهاد آن بر دولت لازم است، جلوگیری از تبلیغات و شهربانی است آقای شاهرخ مثل اینکه کارشان را خوب می‌دانند ولی بد نبود که وضع خودشان را روشن می‌نمودند و این تبلیغات سوء که برخلاف ایشان شنیده می‌شود چه صورتی دارد؟

اصلاح قانون انتخابات – چه از لحاظ دادن حق رای به باسوادان و چه اصلاحات بسیار دیگری مانند تحدید حدود و حقوق انجمنها و غیر آن به شرطی که لااقل دوسال قبل از شروع انتخابات آتی به تصویب مجلس شورای ملی برسد. آرزوی ماست. و اما کار وزارت کار، چنانچه می‌دانید وضع کارگر بسیار به مدت کار بیش از میزان قانونی دستمزد کمتراز حداقل معینه، وضع بهداشت، مسکن و فرهنگ تاسف آور است. به علاوه اجرتی این قانون صورت عمل به خود نگرفته، زیرا الزام قانونی ندارد از این گذشته ادارات در شهرستانها کاری ندارند و بهتر است به استانداریها و فرمانداری‌ها واگذار شود. در قسمت وزارت پست وتلگراف و تلفن نامه‌های پستی ما همیشه بعد از وقت می‌رسد و تلگرافات گاهی به سرعت چاپار می‌ماند ولی لااقل این امر باامانت به پایان می‌رسد (یکی از نمایندگان – انشاءالله بهتر می‌شود) اما تلفن که بهترین امراست این شرکت درزمان حکومت قبل از مشروطه شروع نموده و هنگام سلطنت مشروطه مانند سایر امتیازات برحسب قانون اساسی باید به تصویب مجلس شورای ملی برسد (صحیح است) نرسیده به علاوه این دستگاه فقط عهده دار رل جاسوسی شخصی بعضی اولیای امور شرکت فخیمه کل تلفن ایران می‌باشد که پول مردم را سالهاست گرفته و فایده می‌برند (صحیح است) و تلفنهای کاری را که اخیراً شروع شده با دستور این شرکت کل سیمهایشان رادر راهها می‌برندومی‌برندتا استفاده از آن نشود (صحیح است) (یکی از نمایندگان – آقای تهرانی اصلاح خواهند کرد)انشاءالله. از ولایات هرچه باتلفن صحبت شود طرف و مخالف زودتر آگاه می‌شود، اگر تاجری تلفن کند که بازار فلان جنس گرم است به جای طرف حریفش زودتر و بهتر استفاده از این خبر می‌کند. انتظارداریم که اولا تلفنهای کاری را در تمام کشور معمول دارند ثانیاً به خدمت این شرکت کل خاتمه دهند و اما از نظر عمومی متاسفانه شما ۱۷ماه زمامدار کشور در حال فترت بودید اگر توانا بودید مملکت را بدین روز نمی‌انداختید و باری از دوش ملت بیچاره برمی‌داشتید. شما توجه نفرمودید که وضع زندگی مردم در کمال سختی است، نان ندارند منزل ندارند، پوشاک بهداشت، فرهنگ ندارند، اعلیحضرت همایون شاهنشاهی فرمودند که سلطنت بر گرسنگان افتخاری ندارد، ملاحظه می‌فرمایید که از شخص اول مملکت تا افراد عادی از این وضع سخت به جان آمده‌اند شما هم برای خدا، شاه و مردم از این فکر در گذرید و اجازه فرمایید شخصی توانا و رشید بیاید و کارمملکت و مردم را بهبودی بخشد. با آنکه در کابینه شما افراد لایق و صالحی شرکت دارند و حق بود باحترام آنان حتی از صحبت هم خودداری کنم ولی چون شمااداره این دولت را عهده دارید ناچارم آنچه به نظرم می‌رسد عرض کنم و چون عقیده دارم شما مانع در کار آنها هم خواهید بود جز تقدیم ورقه کبود عرضی ندارم.

رییس ـ نیم ساعت به وقت باقیست یک پیشنهاد برای تنفس رسیده که گمان می‌کنم دیگر تنفس موضوع نداشته باشد (صحیح است) یک گزارش رسیده‌است از شعبه که قرائت می‌شود، آقای فرهودی.

– تصویب یک فقره اعتبارنامه

۵ – تصویب یک فقره اعتبارنامه

(گزارش شعبه ششم دایر به نمایندگی آقای سلطانی به شرح زیر قرائت شد) گزارش از شعبه شهرستان بهبهان حاکیست که در تاریخ هفتم مهرماه ۱۳۲۸ از طرف فرماندار از طبقات ششگانه جهت تشکیل انجمن مرکزی نظارت انتخابات دعوت به عمل آمده و پس از تعیین اعضای اصلی و علی البدل و تشکیل حوزه‌های فرعی و انتشار آگهی انتخابات از تاریخ ۲۰مهر ۲۸ به مدت سه روز اقدام به توزیع تعرفه و اخذ رای شده و پس از استخراج و قرائت آرای آقای سلطانی شیخ الاسلامی (سلطانی) به اکثریت ۸۹۳۳ رای از مجموع ۱۳۲۴۹، رای ماخوذه به نمایندگی از حوزه انتخابیه بهبهان انتخاب شده‌اند. در مدت مقرر شکایاتی به انجمن و اصل که چون انجمن آنها را مستند به دلیل ندانست در تاریخ بیست و هشتم بهمن اعتبارنامه بنام آقای سلطانی صادر نموده‌است. پس از ارجاع پرونده به شعبه ششم در مدت مقرر شکایاتی به مجلس شورای ملی و صل و شعبه از نظر اینکه رسیدگی دقیق‌تری نسبت به پرونده مزبور به عمل آید پرونده را به شعبه فرعی مرکب از آقایان عرب شیبانی – عباس گرگانی ارجاع نمود پس از وصول گزارش شعبه فرعی مبنی بر غیر وارد بودن شکایات شعبه مجدداً باتوجه به گزارش شعبه فرعی و اوراق مبنی بر رضایت از انتخابات از طرف اهالی پرونده مزبور رارسیدگی نمود و بارای مخفی باکثریت آراء صحت انتخابات شهرستان بهبهان و نمایندگی آقای سلطانعلی شیخ الاسلامی (سلطانی) را تایید و اینک گزارش آن را تقدیم مجلس شورای ملی می‌نماید.

رییس ـ تصویب شد، آقای ارباب بفرمایید.

ارباب ـ بنده استدعا می‌کنم تنفس مرحمت بفرمایید آقایان خسته هستند.

رییس ـ شما مقدمه صحبت خود را شروع کنید بقیه‌اش می‌ماند برای جلسه بعد، یک پیشنهادی هم برای تعیین وقت جلسه رسیده‌است ۲۰دقیقه صحبت کنید بعد بقیه‌اش را هم در جلسه دیگر بفرمایید.

ارباب ـ مقدمت لازم می‌دانم متذکر بشوم که یکی از خدماتی که دوره ۱۵ مجلس شورای ملی انجام داد اصلاح آیین نامه بود (صحیح است) که دایره حرف را خیلی خوشبختانه کم کرد (آشتیانی زاده – یکی هم قانون مطبوعات بود) زیرا به استثناء دوره سلطنت اعلیحضرت فقیه بقیه اوقات حرف جای عمل را در این کشور گرفته بود و امیدوارم در دوره ۱۶ قانونگذاری مجلس شورای ملی عمل جای حرف را بگیرد (انشاءالله) وگرنه بر بدبختی جامعه خواهیم افزود. بنده موافق دولت هستم یعنی دولت جناب آقای ساعد و شرط هم دارد، شرط موافقت بنده توجه به عرایضی است که حضور آقایان عرض می‌کنم که آنچه را که مصلحت کشور ایجاب نماید فکر عملی بکنند نه ما حرف بزنیم آقایان هم گوش کنند و وقت را تلف کند، البته دولت وارث اوضاع نامطلوبی است که تدریجاً فراهم شده، در این کشور اوضاع نامطلوب فعلی تمام مولود عمل این دولت نیست چنانچه انصاف بدهیم ازمدتی پیش وضعیت مملکت تدریجاً رو به بدی سیرکرده تا حالا بدبختی‌ها همه جا متمرکز شده و متاسفانه دستهای مرموز هم همه آقایان توجه فرموده‌اید از ناراضی ساختن مردم مشغول است که مردم را پیش از آنچه هست ناراضی کنند و مضطرب نماید. دولت مواجه با یک چنین وضعی شده، چنانچه به عقیده بنده مجلسین هم نخواهد از دولت پشتیبانی کنند و دولت را تضعیف نمایند تصدیق می‌فرمایید که اوضاع نامطلوب تر از آنچه حالا هست نخواهد بود. بنده معتقدم دولت و قوای دولت تا وقتی مصدر کار هستید تا آخرین ساعتی که مصدر کار می‌باشند باید آنها محترم باشند. نباید در اطراف این آقایان مطالبی گفته شود که بر حیثیت این آقایان لطمه وارد شود تا بتوانند وظایفی را که به عهده دارند انجام دهند این جناب آقای ساعد تا به حال چند مرتبه مرد بسیار خوبی شده‌اند چند مرتبه مرد بدی شده‌اند چه شد که بد شده‌اند من نمی‌فهمم آن وقتی که مرد خوبی بوده و همه ایشان را شناختیم، سببش این بوده‌است که لابد خوب بوده‌اند وقتیکه بد شده‌اند سبب چه بوده‌است که بد شده‌اند چه شده که بد شده‌اند یک فاصله زیادی پیدا نکرده و یک کار تازه‌ای هم نکرده‌اند، همین جناب آقای ساعد هستند که عملشان را دیدیم و روحیه شان را هم می‌دانم و حتی دستور هم نمی‌دهد که کاری برخلاف مصلحت کشور را انجام بشود ولی این را هم باید انصاف داد وزرایی هم که در این کابینه شرکت دارند آقا بهتر از آنها اگر شما در ایران سراغ دارید بفرمایید؟ مثلاً برای وزارت جنگ بنده مدعی هستم که بهتر از تیمسار سپهبد یزدان پناه ما عنصری را شایسته تر نداریم حالا این عقیده بنده‌است عقیده دیگران را هم نمی‌دانم (اسلامی – ایشان خوب هستند. اگردیگری هم بوده همین را می‌فرمودید) همین آقای دکتر سجادی آقای وزیر کشور، آقای وزیر دارایی بنده نمی‌خواهم تظاهر کنم به ارادت آنها، مثلاً اقدامات آقای وزیر دارایی یکی از چیزهایی است که تقدیر نشده‌است و آن موضوع ارزاق عمومی است، درست است که سوء تدابیری که قبلاً به عمل آمده به جای اینکه ما سالیانه مقدار زیادی غله به خارج صادر کنیم و دستگاهها مجهز نبودند بدبختانه مبلغ زیادی برای ارزاق عمومی داده‌ایم اما اگر همین اقدام وزیر دارایی نمی‌کرد و یک قحطی مزید بدبختیها می‌شد ما در چه وضعی بودیم؟ (صحیح است) (صفایی – برنج مادر مازندران دارد می‌پوسد) بنده نمی‌دانم، می‌دانم دستهایی بود که می‌خواست قحطی را ایجاد کند و همین اقدامات وزیر دارایی و همین دولت جناب آقای ساعد مانع ایجاد قحطی شد حالا چقدر ضرر کردیم به جای خود صحیح اما اگر این کار را هم نمی‌کردیم باید بدانیم چه می‌کردیم (صفایی – برنج مازندران که دارد می‌پوسد می‌خریدند) قسمت‌هایی که شرط موافقت بنده‌است شروع می‌کنیم، به طوری که مکرر گفته شده و همه جا با یکدیگر می‌کویند وضع مردم بسیار بد است اما باید چکار کرد که خوب بشود، بنده معتقدم یک دولت صالحی باید روی کار باشد که بداند اقلاً دو سال مسلط بر اوضاع است و اول کاری که می‌کند این آقایان به نوبت تشریف بردند به اقصی نقاط کشور گردش کنند و از نزدیک وضع رقت بار مردم را ببینند و ببینند صدها هزار نفر هستند که یک سانتیمتر ساتربدن ندارند اگر این امرهم مشکل است تشریف می‌بردند در گودالهای جنوب این شهر که تا این جا یک کیلومتر فاصله‌اش کمتر است و نمونه یی از وضع زندگی نقاط دور از مرکز را خواهند دید بنده موقعی که تبلیغات انتخاباتی در تهران می‌شد دعوتی از من کردند یک جلسه انتخاباتی بود در نزدیک این گودالهای شهر که رفتم وضع این مردم را که دیدم حقیقت در دنیای متمدن حیوان هم نمی‌تواند باین بدی زندگی کند یک لانه‌ای بنام خانه یک بشر، درب این لانه لش‌های حیوانات افتاده، متعفن، آب ندارد، برق ندارد، هیچ ندارد، آنچه را که بشر می‌تواند، یک بشر به سختی زندگی کند آن وسیله هم نیست، باز تکرار می‌کنم این بدبختیها را این دولت ایجاد نکرده‌است این عواملی است که از چندی به اینطرف همینطور کمک کرده تا باین بدبختی مردم ایران گرفتار شده‌اند، این گفته می‌شود لاینقطع و فکرها متوجه این شده‌است که سطح هزینه را پایین بیاورند این کار درست نیست به عفیده بنده باید سطح زندگی را بالا برد یعنی اگر پارچه را آنقدر تنزل دادید که شد متری یک ریال، اگر این یک ریال را کسی نداشت پارچه بخرد آیا با متری صد تومان که نمی‌تواند بخرد فرق این در چیست؟ بهتر است که قدرت خرید داشته باشد متری دو تومان بخرد و متری یک ریال نباشد که نتواند خریداری کند این دقت نشده‌است در این قسمتش بنده عرض می‌کنم تمام امیدواری مردم به تاسیس و تشکیل سازمان برنامه هفت ساله بود، بنده در این قسمت شاید مصلحت نباشد وارد جزییات بشوم، از دولت جناب آقای ساعد استدعا می‌کنم مداخله جدی بفرمایند اگر برنامه برنامه ما است ما را به حال خود بگذارند ما دیگر مجبور نباشیم به کارشناس ماهی ۱۸ هزار تومان حقوق از صندوق این ملت بدبخت بدهیم، اگربرنامه برنامه ما نیست چرا ما مختصر اندوخته پول نفت را از دست بدهیم و یک فقری هم به دنبال خودمان بیاوریم همانطور که ما بیش از دیگران در معرض مخاطره هستیم همانطوریکه برای حفظ صلح جهان به همه جا کمک کردند چرا به ما کمک نمی‌کنند اگر نمی‌خواهند کمک کنند به ما چه کار دارند، به هرحال این یکی از قسمت‌هایی است که جداً استدعا می‌کنم دولت جناب آقای ساعد توجه کنند و تکلیف آینده مردم را در این قسمت روشن کنند، جمعیت ایران از وقتی که بنده خودم را شناختم ۱۵ میلیون نفر است (شوشتری – ۱۸ میلیون و سیصد هزار نفر است) می‌گویند، نه ما در جنگ رسماً مداخله کردیم که طعمه بمب اتم شویم و چرا باید ۳۰ سال ۴۰ سال این جمعیت از ۱۵ میلیون تجاوز نکند. بنده نگران هستم که ۱۵ میلیون نفر هم نباشد حالا می‌گوییم که ۱۵ میلیون نفر مقدار زن‌ها و بچه‌ها، مریض، ناتوان و پیران را جدا کنیم تصور نمی‌کنم بیش از ۵ میلیون نفر عناصر آکتیو داشته باشیم یعنی عناصری که بتوانند کار بکنند آیا برای یکی از استانهای زرخیز ایران کمتر از ۳۰ میلیون نفر جمعیت کافی نیست؟ آن وقت این ۵ میلیون نفر هم این وضع زندگانی آنها است که ملاحظه می‌فرمایید. یک فکری کنید ما خودمان بکار خودمان برسیم، به کارهای خودمان مشغول باشیم یا آنهایی که می‌خواهند دست لطف به ما دراز کنند به آنها بگوییم که درست دراز کنید و طوری کمک کنید تا آنچه را که از آن وحشت دارید و بیم دارید ما به آن نرسیم، بلی سازمان برنامه یکی از فتوحات عظیمی که کرد آمد یک روز بانک صنعتی را اشغال کرد، در بانک صنعتی به قدری چند ماهی بد عمل شده بود که گرفتار وضع خود بود و نمی‌دانست چه بکند آمدند یک روز صبح بی خبر یک عده‌ای را فرستادند آنجا و تمام دفاتر قسمت‌های بانک را اشغال کردند کسانی که متصدی وقت بودند بسیار خوشوقت شدند بانهایت امتنان بدون بازخواستی رفتند در منزلشان خوش و خرم ماندند، این یکی از کارهایی است که باید بنده متذکر شوم که حساب بانک صنعتی را لوث کرد، خوب گفت کاری است که شده‌است چکار می‌شود کرد، در قسمت سازمانهای ادارات دولتی بنده می‌بینم که بعضی از آقایان وزرا در فشار قرار می‌گیرند که این‌ها تصفیه کنند، اصلاحات کنند، بدون این که فکر اساسی را فرصت داشته باشند بکنند خاطرم آمد یکی از مامورین عالیمقام دولت که مرد خوش فهمی هم هست می‌خواست نشان بدهد که نمی‌فهمد یک روز رفت در اداره خودش و گفت که این خاک‌ها چی است کنار اداره ریخته شده‌است؟ خوب است فوری یک چاهی حفر شود و این خاکها را بریزند توی آن چاه حالا خاک این چاه کجا ریخته شود نمی‌خواست بفهمد، حالا مدیر کل می‌شود رییس اصلاحات تصفیه این است که اسم عوض می‌شود والا سرجای خودشان هستند، یک فکر بهتری باید کرد برای تصفیه و اصلاحات اگر از هشت سال پیش باین طرف این فکر سازمان بازی در مغز اولیای امور ما وارد شده بود البته وضعیت ما بهتر از حالا بود باز به خاطر می‌آورم زمانی مستشاران امریکایی در ایران بودند یک اداره ثبت قیمتها تاسیس شد، حساب آن اداره را کسی نرسیده که ببیند چقدر پول این مملکت از بین رفته و نفله شده‌است ۶ ماه تمام از مردم سفارش می‌گرفتند، درخواست می‌گرفتند هرکس باید ۱۷ برگ درخواست سفارش بدهد و قبولی سفارش بیاورد یک پروانه صادر کنند و این سازمان به قدری خرج تحمیل این مملکت کرد که اگر ما به این حساب می‌رسیدم دیگر یک پاسبانی را به دیوان کیفر عمال دولت هدایت نمی‌کردیم بنده از جناب آقای وزیر جنگ استدعا می‌کنم ضمن انتقاد از این سازمانها این عرض بنده را توجه بفرمایید آمدند ژاندارمری را دو قسمت کردند، ژاندارمری و نگهبانی، یک سرلشگر شریف عالی مقام که مورد احترام بنده همیشه هست و طبعاً مورد احترام همه آقایان هم هست گذاشتند در راس چهار هزار نفر ژاندارم و یک اداره هم نگهبانی شد، انصافاً فرمانده اداره نگهبانی هم از افسرهای شریف ما است (صحیح است) بنده اعمال ایشان را در کرمان و نقاطی که انجام وظیفه کرده‌اند سابقه دارم بسیار افسر صمیمی و پاکدامنی است. اما یک روزی در کرج بودیم دیدیم دعوایی بر پا شده‌است بین فرمانده دسته ژاندارمری و فرمانده دسته نگهبانی سر اطاق و وضعیت که اگر یک طرف خونسردی نکرده بود همان روز چند نفر ژاندارم و نگهبان کشته شده بودند ….

- موقع و دستور جلسه بعد – ختم جلسه

۶ - موقع و دستور جلسه بعد – ختم جلسه

رییس – آقای ارباب تامل بفرمایید سه پیشنهاد رسیده‌است برای اینکه جلسه روز یکشنبه باشد (حاذقی – مخالفم) قرائت می‌شود. مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی، پیشنهاد می‌کنم جلسه آینده به روز یکشنبه ۲۱ اسفندماه موکول گردد، صفوی

رییس ـ به همین مضمون هم از طرف آقای کشاورز صدر و یکنفر دیگر رسیده‌است، آقای صفوی بفرمایید.

صفوی ـ عرض کنم آقایان توجه فرمودند که در اول جلسه ۱۱ کمیسیون انتخاب شده‌اند و هییت رییسه کمیسیون‌ها را باید زودتر انتخاب کنند که حاضر شوند برای کارکردن فرض بفرمایید تا روز پنجشنبه آن کمیسیونها هییت رییسه خود را انتخاب کنند بنابراین روز تاریخ تشکیل جلسه باید روز یکشنبه باشد که ما هم تا پنجشنبه بتوانیم با فرصت بیشتری این کار را تمام کنیم.

رییس ـ آقای اردلان

اردلان ـ بنده با نهایت ادب به نماینده محترم عرض می‌کنم کمیسیونها برای چه تشکیل می‌شود؟ اول باید تکلیف دولت معین شود تالوایحی به مجلس بدهد و آن لوایح به کمیسیونها برود و هنوز تکلیف دولت معین نشده کمیسیون برای چی لازم است؟ چه لایحه‌ای به کدام کمیسیونی برود؟ بنده از مقام ریاست تمنی می‌کنم نظامنامه را رعایت بفرمایند که ما هفته‌ای مرتب سه روز جلسه داشته باشیم.

رییس ـ نظامنامه رعایت می‌شود رای گرفته می‌شود به پیشنهادی که رسیده آقایانی که موافقند قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد بنابراین روز یکشنبه جلسه خواهد بود ساعت نه و نیم صبح (در این موقع مجلس چهل دقیقه بعداز ظهر ختم شد)

رییس مجلس شورای ملی – رضا حکمت