انقلاب مشروطه - یک پارچگی کشور ایران از سوی رضا خان سردار سپه وزیرجنگ

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
درگاه انقلاب مشروطه درگاه رضا شاه پهلوی

اعلیحضرت همایون شاهنشاهی رضا شاه پهلوی

کودتای سوم اسفند
یاران کودتای سوم اسفند آزادکنندگان ایران از راست: زمان‌خان، عبدالله میرزا، کاطم‌خان سیاح، علی‌خان ریاضی، حسن مشارالملک، اسفندیار غیاثوند، سیدضیا نخست‌وزیر، گلروپ، فتحعلی توپچی ثقفی، مسعود کیهان وزیرجنگ، خانبابا خان قلعه‌بیگی، رضا خان سردار سپه فرمانده قزاق
احمد شاه و کابینه سیدضیا - از راست: شاهزاده شهاب‌الدوله، کلنل کاظم خان، مودب‌الدوله سید ضیاء (پشت سر - چپ احمدشاه)، پهلوی احمد شاه با لباس رسمی شاهزاده نصرت‌السلطنه، پشت سر احمد شاه راست ماژور مسعود خان کیهان، میرزا محمود خان جم
احمد شاه و کابینه قوام مهر ۱۳۳۰ - سردار سپه وزیر جنگ، مصدق‌السلطنه وزیر مالیه، مشارالسلطنه وزیر امور خارجه، شاهزاده شهاب‌الدوله وزیر پست و تلگراف، عمیدالسلطنه وزیر عدلیه، امیراعلم وزیر علوم، آقای نیرالسلطان وزیر فواید عامه

نخست وزیر سید ضیاءالدین طباطبایی

کشور ایران در خطر این بود که ارتش سرخ ایران از شمال ایران به سوی تهران یورش برد و بلشویک‌ها قدرت را در ایران به دست گیرند و از ایران جمهوری سوسیالیستی شوروی ایران بسازند. نخستین هدف سیدضیاءالدین طباطبایی این بود که این خطر را از میان بردارد. دومین خطر این بود که کشور ایران تجزیه شود و به بخش‌ها و کشورهای کوچک تر تقسیم شود. در شمال ایران میرزا کوچک خان جنگلی جمهوری سوسیالیستی ایران را با پشتیبانی ارتش سرخ شوروی و با الگوی شوروی برپاکرده بود. در غرب ایران و ارومیه اسماعیل خان آقا سیمقو برای خود کشور خودمختار بنا کرد و در جنوب ایران شیخ خزعل با دولت انگلیس بده بستان کرده بود و خودمختاری عربستان را برپا سازد. در چنین زمانی که استقلال و یک پارچگی ایران در خطر بود، احمد شاه تلگرامی به والی‌های استان‌های مختلف ایران فرستاد که در آن نخست وزیر نوین را سید ضیا طباطبایی را شناساند. همه والیان به جز دو تن از آنان نخست‌وزیری سید ضیا را تهنیت گفتند و آمادگی خود را برای همکاری با وی اعلام داشتند، به جز احمد قوام‌السلطنه والی خراسان و محمد مصدق‌السلطنه والی فارس. با نخست وزیری سید ضیا برای نخستین بار نخست‌وزیری از میان مردم ایران برگزیده شد و نه از میان خانواده قاجار. احمد قوام نامه‌ای در پاسخ تلگرام احمد شاه به سید ضیا نوشت که "آقای سیدضیاءالدین - سردبیر روزنامه رعد - من شما را به عنوان نخست‌وزیر نمی‌پذیرم" برای احمد قوام‌السلطنه یک توهین شخصی بود که مردی از میان مردم ایران شنل وزارت را بر تن داشته باشد، زیرا که این شنل تنها برای خانواده مغول قاجار بود.

محمد مصدق نیز نامه‌ای به احمد شاه نوشت که "... این تلگراف اگر در فارس انتشار یابد اسباب بسی انقلاب و اغتشاش خواهد شد و اصلاح آن خیلی مشکل خواهد بود..."

سید ضیا با دریافت پاسخ احمد قوام به کلنل محمد تقی خان پسیان فرمانده ژاندارمری خراسان دستور داد که احمد قوام را برای خیانت به کشور دستگیر کند. سید ضیا سخنرانی در روز ۸ اسفند ماه ۱۲۹۹ کرد و گفت: "... چند صد اشراف و اعیان که زمام مهام امور مملکت را به ارث در دست گرفته بودند مانند زالو خون ملت را مکیده، ضجه وی را بلند می‌ساختند و حیات سیاسی و اجتماعی وطن ما را به درجه‌ای فاسد و تباه نمودند که حتی وطن پرست ترین عناصر، معتقدترین اشخاص به زنده بودن روح ملک و ملت امید خود را از دست داده کشور ما ایران را در میان خاک و خاکستر سرنگون می دیدند..."[۱]

سید ضیا در هفته‌های آینده، با همکاری نیروی قزاق و ژاندارم بیش از چهار صد تن از قاجاریان و سیاستمداران آنان را دستگیر و زندانی کرد و از آنان خواست که چهار میلیون تومانی را که آنها به اداره مالیات بدهکار بودند، بپردازند.

در روز ۵ اردیبهشت ماه ۱۳۰۰ رضا خان سردار سپه در کابینه سید ضیا به فرماندهی کل قوا و وزارت جنگ برگزیده شد. سید ضیا نخستین مردی بود که مجرمینی که کشور ایران را به آن روز بیچارگی و ورشکستگی و از هم پاشیدگی انداخته بودند را نام برد. تنها یک تن از قاجاریان مالیاتش را پرداخت و آن حسین علی قراگوزلو بزرگترین زمیندار کرمانشاه و همدان بود که مالیات خود را که بیش از ۲۵،۰۰۰ تومان می‌شد پرداخت کرد و از زندان بیرون آمد. دیگر قاجاریان که قدرت و پول‌های دزدی خود را در خطر می دیدند، دست به دامان احمد شاه شدند و احمد شاه را با نیرنگ‌های گوناگون، به برکنار کردن سید ضیا برانگیختند. در ۲ خرداد ماه ۱۳۰۰ خورشیدی احمد شا، رضا خان را نزد سیدضیا فرستاد و از وی درخواست کرد که کناره‌گیری کند و سیدضیا آن را پذیرفت. روز پسین ۳ خرداد ماه قاجاریان دستگیر شده همگی شادمان و خندان از زندان بدون پرداختن مالیات بیرون آمدند و به خانه‌های خود رفتند. پس از آن احمد شاه، احمد قوام‌السلطنه را به نخست‌وزیری برگزید.[۲]

با آن که سیدضیا در شکستن قدرت قاجاریان پیروز نشد، ولی در این زمان کوتاه تصمیم‌هایی را گرفت که بر تاریخ ایران در دراز مدت اثر گذاشت. نخست سیدضیا قرارداد ننگین استعماری ۱۹۱۹[۳] را بی اعتبار خواند و با این کار کشور ایران را از چنگال پلید دولت انگلیس بیرون آورد. دوم سیدضیا بی درنگ عهدنامه دوستی میان دو دولت شاهنشاهی ایران و جمهوری شوروی روسیه[۴] را به امضا رسانید. سوم سید ضیا در آغاز مسعود کیهان کلنل ژاندارمری را وزیر جنگ کرد و کوتاه زمانی پس از آن سردار سپه را به جایگزین وی کرد و برنامه تجدید سازمان ارتش را به رضا خان سردار سپه وزیر جنگ سپرد. در زمان نخست‌وزیری سیدضیاالدین طباطبایی و وزارت جنگ سردار سپه، همه سربازان قزاق روسی اخراج شدند و با اراده رضا خان قزاق‌های ایرانی به خدمت درآمدند. ژاندارمری که تا آن زمان زیر کنترل وزارت داخله بود، زیر فرماندهی وزیر جنگ درآمد. هم‌چنین سیدضیا بی‌درنگ به انتخابات دوره قانونگذاری چهارم مجلس شورای ملی پرداخت.[۵] در ۱۰۰ روزی که سیدضیاالدین نخست وزیر بود، ایران دگرگونی‌های بسیاری پیدا کرد که در زمان همه نخست‌وزیران قاجاری پیش از سیدضیا پیش نیامده بود.

نخست‌وزیر احمد قوام‌السلطنه، مشیرالدوله، قوام، مستوفی‌الممالک، مشیرالدوله

کلنل فضل الله آق اولی
آرمیتاژ اسمیت مستشار انگلیسی برای مالیه ایران بر پایه قرارداد ۱۹۱۹

پس از کناره‌گیری سیدضیا، احمد شاه نخست از حسن پیرنیا مشیرالدوله خواست که نخست‌وزیر شود ولی وی نپذیرفت. سپس احمد شاه پیشنهاد نخست‌وزیری را به حسن مستوفی داد، وی نیز نپذیرفت، سرانجام احمد قوام‌السطنه نخست‌وزیری را پذیرفت.[۶] و کابینه خود، سردار سپه وزیر جنگ، مصدق‌السلطنه وزیر مالیه، مشارالسلطنه وزیر امور خارجه، شاهزاده شهاب‌الدوله وزیر پست و تلگراف، عمیدالسلطنه وزیر عدلیه، امیراعلم وزیر علوم، آقای نیرالسلطان وزیر فواید عامه را به مجلس شناساند و در ۲ آبان ماه ۱۳۰۰ از مجلس شورای ملی رای اعتماد گرفت.

پس از بسته شدن قرارداد ننگین استعماری ۱۹۱۹ میان وثوق‌الدوله نخست وزیر و نزدیکانش دو وزیر دیگر با آن که قرارداد از سوی مجلس شورای ملی به تصویب نرسیده بود، قرارداد به اجرا درآمد. دو مطلب برای انگلیسیان اهمیت بسیار داشت، یکی بنیاد ارتش ایران و دیگر سازمان دادن سیستم مالی برای ایران.

چهار ماه پس از امضای قرارداد ۱۹۱۹ در آذر ماه ۱۲۹۸ ژنرال ویلیام دیکسن[۷] رییس هیات نظامی انگلیس به همراهی هفت افسر انگلیسی وارد ایران شد. برای بنیان کردن ارتش ایران، کمیسیون نظامی از افسران انگلیسی و ایرانی ترتیب داده شد. از سوی کشور ایران کلنل ژاندارمری فضل‌الله آق‌اولی برگزیده شد که گفتگوها درباره بنیان ارتشی دربرگیرنده نیروهای قزاق، ژاندارمری و پلیس جنوب را با این هیات انجام دهد. کلنل فضل الله آق اولی در زمان مستشاری مورگان شوستر وارد ژاندارمری شد، سپس به ژاندارمری دولتی به ریاست ژنرال یالمارسن سوئدی پیوست و پس از چند سال به معاونت و آجودانی فرمانده کل ژاندارمری رسید.

ژنرال دیکسن اعلام داشت که افسران ایرانی در این ارتش می‌توانند تا درجه سرگردی پیشرفت کنند و بالاتر از این درجه میجر یا سرگرد می‌باید افسران انگلیسی باشند، همانگونه که پلیس جنوب سازمان یافته بود. افسران ایرانی که استخدام ژاندارمری بودند، برآشفتند و به اعتراض برخاستند. از سوی دیگر افسران روسی قزاق نیز خشمگین شدند و آنان نیز اعتراض کردند. کلنل آق اولی از این پیشنهاد توهین آمیز چنان برآشفت و گفت که زیر بار این ننگ نمی‌رود. کلنل آق اولی در روز ۱ فروردین ماه ۱۲۹۹ به زندگی خود پایان داد. خودکشی کلنل آق اولی نشان اعتراض به دخالت بیگانگان در امور داخلی ایران سبب خشم ایرانیان علیه دولت انگلیس شد. بنیان ارتش نوین از سوی افسران انگلیسی پس از اینکه رضا خان وزیر جنگ در کابینه سیدضیا و سپس در کابینه احمد قوام شد، باز ایستانده شد. رضا خان وزیر جنگ گفت که افسران انگلیسی تنها نقش آموزش دهنده دارند و پروانه ندارند که دستور بدهند. نخستین گام در درهم آمیختن ژاندارمری و نیروی قزاق این بود که دانشکده نظامی افسران قزاق و دانشکده افسران ژاندارمری و دانشکده نظام در هم ادغام شدند. در ۱۵ آذر ماه ۱۳۰۰ رضا خان نخستین دستور نظامی را صادر کرد و به آگاهی رساند که دو نیروی ژاندارمری و قزاق با یکدیگر ادغام خواهند شد و همه افسران سوئدی که تا کنون در ژاندارمری خدمت کرده‌اند، از ژاندارمری ایران اخراج خواهند شد و هم‌چنین امان الله جهانبانی فرمانده ژاندارمری خواهد شد و کمیسیونی برپا خواهد شد که برای ارتش نوین برنامه‌ریزی خواهند کرد و گزارش این کمیسیون پس از ۴ هفته آماده خواهد بود.

دولت انگلیس برای سازمان دادن یک سیستم مالی در ایران بی‌درنگ پس از بسته شدن قرارداد ۱۹۱۹ شخصی به نام آرمیتاژ اسمیت انگلیسی را بر پایه این قرارداد به عنوان مستشار مالی برای به دست گرفتن و اداره مالیه ایران استخدام و به ایران فرستادند. پس از آن که آشکار شد که این قرارداد استعماری ۱۹۱۹ بسیار به زیان ایران است و با دادن رشوه به نخست وزیر وثوق الدوله و دو وزیرش به امضا رسیده است، آتمسفر ضدانگلیسی میان مردم ایران و مجلس شورای ملی پدیدآمد. قرارداد آرمیتاژ اسمیت در روز ۱ دی ماه ۱۲۹۹ بسته شد که در آن تغییرات بسیاری مهمی در قرارداد دارسی بوجود آورده شد و به این قرارداد دارسی پیوست شد. بر پایه قانون اساسی دولت بدون پروانه و تصویب مجلس شورای ملی حق بستن هیچ گونه قرارداد را ندارد. آرمیتاژ اسمیت همکاری بسیار نزدیک باوزیر مالیه احمد قوام‌السطنه یعنی محمد مصدق السلطنه داشت. احمد قوام نخست وزیر دریافت که آرمیتاژ اسمیت در راستای سود کشور ایران کار نمی‌کند بلکه نگاهبان سود کشور انگلیس در ایران است، احمد قوام‌السلطنه نخست‌وزیر برآن شد که آرمیتاژ اسمیت را از استخدام دولت ایران بیرون کند و به انگلستان پس بفرستد و به جای وی کارشناس امریکایی برای سازمان دادن به مالیه ایران از دولت امریکا بخواهد. محمد مصدق کوشش کرد که از مجلس شورای ملی اختیارات تام بگیرد تا وزارت مالیه را به میل خود سازماندهی کند.[۸] در روز ۲۰ آبان ماه ۱۳۰۰ محمد مصدق وزیر مالیه اختیارات برای سازماندهی نوین به مالیه[۹] را گرفت. مصدق برنامه این را داشت که سازمان مالیه‌ای که مورگان شوستر سازمان داده بود از جای بکند و دوباره همان سیستم مستوفی[۱۰] قاجار را برپا سازد. مصدق در زمان کوتاهی همه تشکیلات و سازمان وزارت مالیه را بر هم زد و همه کسانی که مخالف وی بودند را با تهمت‌های نادرست و فاسد از وزارت مالیه بیرون کرد. پس از ویرانی کامل محمد مصدق دریافت که آگاهی و تجربیاتش به عنوان مستوفی خراسان، دانشی نیست که بتواند سازمان مالیه مدرن برای ایران ایجاد کند. مصدق همانند یک بی سوادی بود که خود را دانشمند معرفی کرده بود. دست‌آورد کارهایی که محمد مصدق در وزارت مالیه کرد یک بحران مالی در کشور شد که به سرنگونی احمد قوام‌السلطنه انجامید. نمایندگان مجلس شورای ملی گرایش به نخست‌وزیری مشیرالدوله کردند[۱۱] با این شرط که محمد مصدق در کابینه وی و وزیر مالیه نباشد.

رضا خان وزیر جنگ و سردار سپه

رضا خان وزیر جنگ و سردار سپه
رضا خان وزیر جنگ و سردار سپه در کنار نخست وزیر مستوفی الممالک و احمد شاه

بر خلاف محمد مصدق که تیشه بر ریشه ایران زد، رضا خان وزیر جنگ که ارتش نوین ایران را بنیان کرد و با رفرم‌های خود پیشرفت و نیرومندی ارتش را به ارمغان آورد.

در روز ۵ اردیبهشت ماه ۱۳۰۰ رضا خان سردار سپه در کابینه سید ضیا به فرماندهی کل قوا و وزارت جنگ برگزیده شد. رضا خان وزیر جنگ برای بهبود مالی قشون و برای از میان برداشتن سختی‌های پی‌آمد گرفتن وام‌های خارجی برای مسافرت‌های ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه و احمد شاه دستور بررسی این وام‌ها را داد.

  • از دولت روسیه تزاری ۲۲،۵۰۰،۰۰۰ منات طلا
  • از دولت روسیه تزاری ۱۰،۰۰۰،۰۰۰ منات طلا
  • از دولت انگستان ۱،۱۱۱،۱۰۰ لیره انگلیسی
  • از دولت انگستان ۱،۲۵۰،۰۰۰ لیره انگلیسی
  • از دولت انگستان ۲۰۰،۰۰۰ لیره انگلیسی
  • از دولت انگستان ۲۰۰،۰۰۰ لیره انگلیسی
  • از دولت انگستان ۱۰۰،۰۰۰ لیره انگلیسی
  • از دولت هندوستان ۳۱۴،۲۸۱ لیره انگلیسی
  • از دولت هند و انگستان ۱۴۰،۰۰۰ لیره انگلیسی

در روز ۱۵ دی ماه ۱۳۰۰ سازمان نوین ارتش را به آگاهی رساند. ارتش ایران از پنج لشکر تشکیل می‌شد. ستاد فرماندهی ارتش در تهران است: هم چنین لشکر مرکزی در تهران می‌باشد، لشکر شمال غرب که مرکز آن در تبریز است، لشکر غرب که مرکز آن در همدان است (پس از زمانی مرکز به کرمانشاه جا به جا شد)، لشکر جنوب با مرکز فرماندهی در اسپهان (پس از زمانی مرکز فرماندهی به شیراز جا به جا شد) و لشکر شرق با مرکز فرماندهی در مشهد. لشکر شمال نیز سازمان داده شد که برای نگاهبانی از گیلان، مازندران و استرآباد بنیان شد که مرکز فرماندهی این لشکر در رشت بود. هر لشکر از ده هزار تن سرباز و افسر تشکیل می‌شد، و هر لشکر دربرگیرنده هفت هنگ پیاده نظام[۱۲]، یک هنگ سواره نظام[۱۳]، یک هنگ رسته توپخانه[۱۴] می‌بود. فرمانده کل ارتش رضا خان سردار سپه بود و ریاست مرکز فرماندهی ستاد با وزیر جنگ رضا خان بود.

همه واژگان بکار برده شده برای درجه‌های نظامی و دستورهای نظامی به دستور رضا خان برابر پارسی آن بکار برده شد. سیاست ارزنده رضا خان در بنیان ارتش و سرکوب یاغیان در درازای دو سال خود را نشان داد. هم زمان با سازمان دادن ارتش، از سوی رضا خان این یکان‌های نظامی برای سرکوب یاغیان، جدایی‌هواهان، کمونیست‌ها که علیه دولت مرکزی می‌جنگیدند فرستاده شدند.

سرکوب میرزا کوچک خان و از میان برداشتن جمهوری کمونیستی شوروی گیلان

میرزا کوچک خان و اسماعیل جنگلی و حبیب الله خان مدنی
میرزا کوچک خان و دکتر حشمت

جنگلیان دسته‌ای از ایرانیان بودند که به پیشوایی میرزا کوچک خان رشتی به جنگل‌های گیلان پناهنده شدند و برای پاک ساختن ایران از بیگانگان به کوشش پرداختند. این گروه از آنجا که مرکزشان در ماسوله و فومنات بود به "جنگلی " آوازه پیدا کردند. بدین سان نیرویی به نام جنگلی پدید آمد و روزنامه‌ای به نام "جنگلی" که دارنده امتیازش میرزا حسین خان کسمایی بود چاپ کردند و پس از چندی بنای نافرمانی از دولت را گذاشتند و کشوری در میان کشور پدید آوردند و مایه گرفتاری دولت شدند. میرزا کوچک خان جنگلی همچون شیخ محمد خیابانی در آغاز آرزومند نیکی‌روزی ایران بود و یگانه راه برای فراهم ساختن پیروزی و امید را به دست آوردن حکومت می‌دانست که خودش اداره‌ها را بر هم زند و از نو بسازد و قانون‌های دیگری تصویب کند.

دولت شوروی برای ایجاد و گسترش انقلاب در ایران عناصر روسی دستگاه‌های پروپاگاندای خود را میان کردهای کردستان، آذربایجان و گیلان و سایر شهرهای شمالی ایران به راه انداختند. برای اجرای این برنامه گروهی از مردم ایران زیر رهبری میرزا کوچک خان و احسان الله خان آغاز به پروپاگاند در میان دهقانان استان گیلان کردند. در سال ۱۲۹۶ این دو خود را رهبر یک جنبش انقلابی علیه حکومت مرکزی و رخنه انگلستان در ایران خواندند. در همان سال کمیته انقلابی دیگری به نام "اتحاد اسلام" از سوی این دو برپا شد با آرمان استقلال و آزادی کامل ایران از زیر یوغ استعمار و نفوذ بیگانگان، با این باید که، کارهای کسانی که پیروی می‌کنند بر پایه دین اسلام باشد. عرق ملی و عشق به میهن، برانگیزاننده میرزا کوچک خان و همکاران او که بیشتر از بازرگانان و زمینداران کوچک بودند، می‌بود و تنها احسان الله خان کمی تندروی می‌کرد و آوازه یافته بود که وی گرایش به سوسیالیسم دارد. این جنبش برای ایجاد نیروی نظامی در آغاز از یاری افسران آلمانی جون فن پاخن[۱۵] و دیگر افسران عثمانی بهره گرفت.

پس از انقلاب روسیه در سال ۱۲۹۶ خورشیدی برابر با ۱۹۱۷ گستاخی جنبش جنگل بیشتر شد و احسان الله خان پافشاری کرد که جنبش جنگل جنگ‌های طبقاتی را بررسی نماید. در سال ۱۲۹۷ میرزا کوچک خان توانست توانایی‌های حزبی خود را در سراسر گیلان گسترش دهد و روزنامه جنگل ارگان حزب را به چاپ رساند و برای جنبش آزادی خواهی را در سراسر گیلان پروپاگاند کرد. جنبش جنگل آشکارا علیه بودن انگلستان به مبارزه برخاست و مامورین انگلیس را در شمال دستگیر کرد، کسانی چون سروان نوئل[۱۶] افسر اطلاعاتی انگلیس که از باکو باز می‌گشت، براین ماکلارن[۱۷] کنسول انگلیس در رشت و مدیر بانک انگلیس به نام اوک شات[۱۸] به زندان افتادند. در تیر ماه ۱۲۹۷ یکان‌های نظامی انگلستان که زیر فرماندهی ژنرال دنسترویل در از راه گیلان و باکو می‌گذشتند در میان راه چندین بار وادار به زد و خوردها با پارتیزان‌های جنگل شد. سرانجام برای برقراری امنیت راه و جاده‌ها در امرداد ماه دنسترویل پیشنهاد بستن پیمانی از سوی دولت انگلستان با میرزا کوچک خان را کرد و قرار شد که جنبش جنگل از سوی دولت انگلیس به رسمیت شناخته شود و تا آنجا که حق مالکیت رشت به جنبش جنگل واگذار شود و در برابر آن میرزا کوچک خان پذیرفت که دست از دشمنی با نیروهای دنسترویل بردارد و افسران آلمانی و عثمانی را از میان خود براند و افسران انگلیسی و دیگر انگلیسیان را آزاد کند. این پیمان به سود انگلیس بود زیران بدین ترتیب نه تنها راه گذشتن میان عراق و دریای مازندران را باز می‌کرد بلکه همه عناصر محافظه کار جنبش جنگل میرزا کوچک خان را وادار به بازرگانی پر سود برنج با ارتش انگلستان می‌کرد.

دوباره سازی سازمان جنبش جنگل

پیمان میان میرزا کوچک خان و بازرگانی پر سود برنج، جدایی آشکاری و ژرفی میان گروه‌های چپ و راست جنبش جنگل انداخت و سبب شد که آرمان و کوشش‌های اصلی و پایه‌ای آن را دچار سستی کند. چنانچه در تابستان ۱۲۹۸ نیروهای جنبش جنگل در برابر ۲۰،۰۰۰ نیروهای دولتی پراکنده شدند و متواری گردیدند. بدین روی نخستین شورش‌های آزادی‌خواهی ایران از استعمار که به بیراهه کشیده شده بود سرکوب شد. ماه‌ها پس از این شکست احسان الله خان و کوچک خان دریافتند که پیروزی انقلاب گیلان وابسته به اندازه کمکی است که از سوی حکومت شوروی به آنان بشود، بنابراین برآن شدند که با نیروهای بلشویک تماس بگیرند. میرزا کوچک خان پنهانی به لنکران سفر کرد و در آنجا با مامورین غیررسمی شوروی فرستاده کولومی تسف[۱۹] دیدارکرد. کولومی تسف وادار به ترک تهران شده بود و به ابتکار خود کوشش فراوان برای گفتگو با جنگلی‌ها می‌نمود. این دیدار و گفتگو سبب شد که میرزا کوچک خان دوباره در سال‌های ۱۹۱۹ و ۱۹۲۰ با دلگرمی و پشتکار بیشتری رفقای پراکنده شده را گرد هم آورد و کمیته نوینی تشکیل دهد. در زمستان ۱۹۱۹-۱۹۲۰ جنبش جنگل دوباره جان تازه‌ای گرفت.

روش و باورهای لنین

میرزا کوچک خان و همدستانش

در آن هنگام روش شوروی بنا بر باور شخصی لنین تشویق و کمک غیرمستقیم کشورهای خارج بود تا انقلاب‌های داخلی کشورها را زودتر به انجام برساند ولی پس از شکست حزب‌های کمونیستی آلمان و مجارستان این باور دگرگون شد و شوروی بنا به پیشنهاد کمونیسم بین‌الملل یا کمینترن[۲۰] در مسکو پروژه‌های دیگری برای جنبش‌های انقلابی کشورهای خارجی پی‌ریزی کرد. برای برانگیزاندن بهتر و بیشتر این جنبش‌ها لنین برآن شد که در کشمکش‌های سیاسی مستقیما قدرت شوروی را بکار گیرد و نقش ایجاد و هدایت انقلاب را در آذربایجان، گرجستان، ارمنستان، افغانستان و ایران را به ارتش سرخ شوروی بسپارد، هم‌چنین قرار شد که این کشورها با یاری مستقیم سربازان ارتش سرخ دست به انقلاب زنند و از هر گونه انجام کاری خودسرانه و به رای خودشان خودداری کنند. بدین روی در آغاز بهار ۱۹۲۰ حزب جنگل نامه‌ای از یکی از فرماندهان بلشویک در قفقاز دریافت کرد که در آن یادآوری شده بود که "بلشویک‌ها به زودی باکو را به دست خواهند گرفت و به آنجا چیره خواهند شد و سپس به سوی ایران یورش خواهند برد و بلشویک‌ها با انقلابیون ایران تماس خواهند گرفت. هم‌چنین سپارش شده بود که انقلابیون چشم به راه روز حمله به ایران باشند." از سوی دیگر میرزا کوچک خان خود با فرمانده ارتش سرخ روسیه راسکولنیکف[۲۱] که در انزلی با نیروهای خود جای گرفته بود دیدار کرد. باری در بامداد روز ۲۸ اردیبهشت ۱۲۹۹ بلشویک‌ها به مرز ایران حمله کردند و ارتش انگلیس را وادار به واپس نشستن کردند و رشت را در اختیار گرفتند.

احسان الله خان بلشویک همدست میرزا کوچک خان ارتش سرخ ایران را برپا کرد و حمله به تهران و بدست گرفتن حکومت را برنامه ریزی کرد. پیشه وری با همدستی حیدر خان عمواوغلی در آذربایجان حزب کمونیستی ایران را برپا کرد و با میرزا کوچک خان ائتلاف کرد و جبهه متحدی را بینان نمود با چنین برنامه ای : ۱- برپایی یک دموکراتی سویتی و آزاد ساختن زحمت کشان و کشاورزان ۲- برقراری دیکتاتوری پرولتاریا و بنیان ارتش سرخ ۳- برپا ساختن یک فدراسیون و از میان برداشتن ملیت ایرانی با برپایی حکومت غیر متمرکز و رواج نام قوم های ایران و دادن حکومت غیر متمرکز به هر قومی یا برقراری ملوک الطوایفی در ایران با نوشتن قانون اساسی نوین ۴- احترام به دین تا زمانی که مردم نادان و بی سواد هستند ۵- برقراری تحصیلات مجانی برای آموزش ایدئولوژی کمونیستی از دبستان تا دانشگاه ۶- دولتی کردن همه کارخانه ها آسیاب ها، معدن ها، بانک ها ، راه آهن و جاده ها، از میان برداشتن مالکیت زمین ۷- برنامه خانه سازی

جمهوری سوسیالیستی شوروی گیلان

شورای انقلاب ازچپ: میرصالح مظفرزاده، کازانف فرمانده ارتش سرخ، کوچک خان، کامران آقایف، گاوک آلمانی (هوشنگ)، کاکارگاری تلی، حسن الیانی سران ارتش سرخ در گیلان
از راست جلو: خالو مراد، خالو قنبر - میان: گاوک آلمانی (هوشنگ)، کازانف، کوچک خان، ابوکف، پلایف - ایستاده: کربلایی حسین، سیف‌زاده، سعدالله درویش، اسماعیل جنگلی، صالح مظفرزاده، محرم بابایف

مامورین سیاسی شوروی در همان هنگام حمله به ایران با میرزا کوچک خان دیدار کردند و میرزا کوچک خان تلگرامی به لنین فرستاد:

ما به شما و کلیه رفقا در این هنگام که پیروزی درخشان در مقابل دشمنان سوسیالیزم به دست آورده‌اید درود می‌فرستیم. ما انقلابیون ایران نیز مدت‌ها است که چنین امیدی را در دل خود می پرورش می‌دهیم و بر علیه شیطان و انگلستان منفور و سایر ستمگران در حال جنگ و ستیزیم. اکنون که آرزوی دیرین ما با تشکیل جمهوری سوسیالیستی ایران به مرحله عمل درآمده بدین وسیله تاسیس آن را به کلیه جهانیان اعلام می‌داریم. و بخصوص این وظیفه حتمی ماست که توجه مخصوص شما را به این حقیقت جلب کنیم که در سرزمین ایران جنایتکاران بی شماری از قبیل ستمگران داخلی و تجار انگلیسی و سیاستمدارانی که به وسیله نیروی خارجی مقیم در ایران حمایت مستقیم می‌شوند، وجود دارند و تا هنگامی که این دشمنان ملت در ایران ساکن هستند سد عظیمی را در مقابل اشاعه سیستم و روش به حق ما در سراسر کشورمان ایجاد می‌کنند. بنابراین به نام انسانیت و مساوات و برادری همه ملت‌ها و حکومت جمهوری سوسیالیستی ایران از شمار کلیه سوسیالیست‌های بین الملل سوم استدعا می‌کند که حزب ما و ملت ضعیف ایران را از یوغ ستمگران ایرانی و اربابان انگلیسی آنان برهانید و با توجه دقیق به مساوات برادری و اتحاد عقیده و همبستگی کاملی که بین ما موجود است از ملت آزاد روسیه انتظار داریم که از هر گونه کمک و استعانت خود، که برای استحکام و قوام جمهوری سوسیالیستی ایران نهایت ضرورت را دارد، خودداری ننماید. با توجه به این نکته، که کلیه ملت‌هایی که از قید اسارت کاپیتالیسم نجات می‌یابند بایستی تشکیل یک اتحادیه بدهند، ما از شما تقاضا می‌کنیم تا با پذیرش نمایندگان ما در آن اتحادیه قلوب ملت ایران را که از قید قرن‌ها اسارت آزاد شده است شاد کنید. شاید انقلاب مقدس ما پا گیرد و موفقیت نهایی بدست آید. ما رجاء واثق داریم که بالاخره کلیه ملل جهان تحت لوای سیستم مورد نظر بین الملل سوم آزاد و اداره و رهبری خواهند شد.
نماینده جمهوری سوسیالیستی ایران در شهر رشت
میرزا کوچک خان

کابینه انقلاب

میرزا کوچک خان و شورشیانش
میرزا کوچک خان جمهوری سوسیالیستی ایران را برپا کرد
مامورین دولت با میرزا کوچک خان به گفتگو می‌نشینند
میرزا کوچک خان در کوه های تالش یخ بست و تالشیان سر او را بریدند
جنگلیان خائنین به کشور به دار آویخته شدند

افزون بر میرزا کوچک خان و احسان الله خان جمهوری جدید هم بندان برجسته همانند خالو قربان و حسن خان داشت و بنا بر پافشاری راسکولینکوف وزارت داخله گیلان به سید جعفر پیشه وری داده شد. انقلابی قدیمی مانند حیدر عمواقلی نیز به این جنبش پیوست. چندین جاسوس شوروی نیز به عنوان مشاور و یا معاون با سران جمهوری گیلان همکاری داشتند و از میان آنان ژاکوب بلومکین[۲۲] که سفیر آلمان در مسکو را کشته بود از آوازه ویژه‌ای برخوردار بود. هم چنین کمیسر آبرهاموف[۲۳] که در رشت جای گرفته بود نیز نام ویژه‌ای برای خود دست و پا کرده بود، زیرا که او کسی بود که فرماندار شهر را بیرون کرده بود و اعلامیه برانگیزاننده ایی برای مردم پخش کرد. دستگاه‌های پروپاگاندا و جاپ شوروی در اخبار نوشتند که میرزا کوچک خان جنگلی در روز ۱۵ خرداد ماه ۱۲۹۹ در رشت جمهوری سوسیالیستی ایران را برپاکرد و حکومت انقلابی ایران در رشت بدین ترتیب برپا شد:

  1. میرزا کوچک خان رئیس جمهور و وزیر جنگ
  2. محمدعلی پیر آذری وزیر مالیه
  3. عبدالکاظم وزیر بازرگانی
  4. محمد آقا وزیر دادگستری
  5. نصرالله وزیر پست و تلگراف
  6. حاجی جعفر وزیر فرهنگ
  7. علی خمامی وزیر اقتصاد ملی
  8. سید جعفر پیشه وری وزیر داخله

بیشتر روزنامه‌های انحاد جماهیر شوروی برقراری حکومت سوسیالیستی شوروی گیلان را تهنیت گفتند و دولت ایران به آنان به سختی اعتراض کرد. پاسخ مسکو این بود که نیروکشی راسکولنیکوف به ایران، دست‌آورد خواهش‌ها و درخواست‌های سران جمهوری گیلان و آذربایجان بوده است و دولت شوروی هیچ دستوری در این باره صادر نکرده است. پس از زمانی دولت شوروی به آگاهی رسانید که نیروهای مزبور تا هنگامی که ارتش انگلستان در دیگر نقاط ایران جای گرفته‌اند در پایگاه‌های خود باقی خواهند ماند. آشکار است که این دو روشن سازی نمی‌توانست برای دولت ایران و ایرانیان پاسخ پذیرفته شده‌ای باشد.

آنچه که در گیلان روی داد، کارسازترین کار علیه دولت انگلستان بود. دولت انگلستان و روزنامه‌های آن کشور دریافتند که خطری واقعی و بی برو برگردی ایران را تهدید می‌کند، یعنی آتشی که در جنگل‌های شمال ایران افروخته شده، شاید به زودی به جنگل‌های هندوستان نیز کشیده شود. جمهوری سوسیالیستی گیلان نیز شناسه تهدید مستقیم به مهتری انگستان در ایران و دیگر کشورها بود به ویژه که این رویداد همزمان با گسترش و پیشرفت کارگران انگلیسی و بیداری روح آزادی‌خواهی و ملی در کشورهای مصر، هند، عراق و ایرلند بود.

در این درازا حکومت جمهوری سوسیالیستی شوروی گیلان در سراسر مازندران نیز رخنه کرد و هواداران این انقلاب از هر گوشه‌ای خود را به جنبش جنگل رساندند. احسان الله خان تلگرامی را دستینه کرد و به کرملین فرستاد و در آن درخواست یاری برای دستیابی به استان‌های شمالی ایران را نمود:

توده‌های عظیم کارگران و زحمتکشان و دهقانان مازندران دست دوستی به سوی اتحاد جماهیر شوروی دراز می‌کنند و همه مردم مازندران در انتظار کمک بین الملل سوم به سر می‌برند.
زنده باد انقلاب جهانی - برقرار باد بین الملل سوم

از بهار ۱۲۹۹ تا پاییز ۱۳۰۰ یک سال جمهوری گیلان بر روی کار بود و ارتش انگلیس که در آن زمان به گفته چرچیل بیش از ۷۰،۶۰۳ سرباز انگلیسی و هندی بدون کادر افسری در عراق امروزی و شمال ایران جای داشتند در زمان حمله ارتش سرخ به ایران از مرزهای ایران پدافند نکردند تا چند صد بلشویک تازه سازمان یافته را بر جای خود بنشانند. این گفتار در روزنامه تایمز لندن به چاپ رسید و از نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهارم درخواست کردند که موضوع را دنبال و پی گیری نمایند. لوید جرج[۲۴] نخست وزیر انگلستان کابینه و هم‌فکران خود مانند لرد کرزن[۲۵] را وادار کرد که وضع ارتش درگیر در ایران و قفقاز و گونه دخالت‌های آنان را در این نواحی را بازنگری کنند. در این یک سال هیچ دستوری به ارتش انگلستان برای مبارزه با ارتش سرخ به آنان داده نشد. ارتش انگلیس تنها پل منجیل را ویران کرد و زیر فشار ارتش سرخ به منطقه نزدیک قزوین که ستاد ارتش انگلستان در آن جای گرفته بود، واپس نشست. تهران که در این زمان ار هر سو دستخوش خطر بود تنها با یک لشکر ۶،۰۰۰ تنی قزاق پدافند می‌شد. آشکار شده بود که با روشی که انگلستان در پیش گرفته یعنی دخالت نکردن در خنثی نمودن حمله ارتش شوروی به شمال ایران و برقراری حکومت سوسیالیستی شوروی در گیلان، آن کشور گرایشی به دخالت در وضع داخلی ایران را ندارد. بر همین پایه بود که احمد شاه و دیگر درباریان برآن شدند که از تهران بیرون روند و در اسپهان بمانند ولی با رویدادهای آذربایجان و خراسان اینکار انجام نشد.

در همین زمان بود که شیخ محمد خیابانی نماینده پیشین مجلس شورای ملی در سال ۱۲۹۰ خورشیدی، توانست در آذربایجان در مبارزه علیه دولت وثوق الدوله که قرارداد ۱۹۱۹ را با انگستان بسته بود، حزب دموکرات ملی آذربایجان را بنیان نهد و یکان‌های ارتش مرکزی را خلع سلاح و از آذربایجان بیرون کند. خیابانی با کنسول آلمان ووسترو دوستی داشت. خیابانی خواهان یک دگرگونی اساسی در سیستم حکومت ایران بود. سرانجام خیابانی توانست اداره آذربایجان را از سایر استان‌های ایران جدا سازد و به آذربایجان نام "آزادستان" نهاد. پیروزی‌های خیابانی برای شوروی بسیار ارزش داشت زیرا که هنگامی روی داد که ارتش سرخ در بندر انزلی پیاده شد و با میرزا کوچک خان همکاری خود را آغاز کرد. ارتش سرخ نیز گرایش زیادی به گفتگو با سران جدایی خواه آذربایجان داشت تا شاید با یک انقلاب سراسری از استان‌های شمالی ایران یک اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ایران بسازد.

در روز ۴ تیرماه ۱۳۰۰ میرزا کوچک خان پس از آنکه ۴۰۰ تن از سربازان ارتش سرخ و ارمنی به نیروهای او پیوستند، روانه زنجان و آماده ورود به آذربایجان شدند از همین روی جدایی خواهان آذربایجان از همکاری با میرزا کوچک خان خودداری کردند. سردار سپه وزیر جنگ با فرستادن نیروی نظامی شکست سختی به میرزا کوچک خان داد و میرزا کوچک خان فرار کرد. در روز ۷ تیر ماه میرزا کوچک خان به لنین نامه‌ای نوشت و اشاره کرد که برای برقراری نظام اشتراکی در ایران نظامنامه ویژه‌ای متناسب با وضع ایران نوشته شود. هم چنین میرزا کوچک خان به لنین از دخالت‌های سران قفقاز در امور شمال ایران و بی توجهی ماموران شوروی به کارهای انقلابی خود شکایت برد. با این رویدادها دامنه درگیرهای به سران جمهوری سوسیالیستی گیلان نیز کشیده شد و این نقشه شوروی برای اشغال ایران را غیرعملی ساخت. دیدگاه‌های میرزا کوچک خان سوسیالیست میانه رو با کمونیست‌های تندرو سبب اختلاف شد، زیرا که احسان الله خان و رفقای کمونیست او براین باور بودند که در ایران به هیچ روی دگرگونی رخ نخواهد داد مگر با ایجاد انقلاب واقعی و پیشه وری نیز پیوسته می‌گفت که پروانه دهید که مردم برای کشتن جاسوسان و اربابانی که سبب بدبختی آنان را فراهم کرده‌اند آزادی عمل داشته باشند. مردم باید بتوانند عملا با مالکین و جاسوسان و مرتجعین! تسویه حساب کنند و آنان را بکشند.

سردار سپه وزیر جنگ دستور روز ۲۰ تیر ماه ۱۳۰۰ نیروی ۱۰۰۰ تنی کمونیست زیر فرمان احسان الله خان تجاوزهای خود را در گیلان دوباره آغاز کرده بود. این بار به دستور سردار سپه وزیر جنگ، سرهنگ زاهدی شکست سختی به وی داد.

روز ۳ شهریور ۱۳۰۰ نماینده دولت در منطقه مرزی آستار تلگرافی به وزارت امور خارجه فرستاد و به آگاهی رساند که زد و خورد سختی میان سربازان شوروی با ضد انقلابیون آن کشور در آستارای شوروی درگرفته است، از این رو مرز ایران بر روی جنگجویان آن سوی مرز بسته شده است.

در روز ۶ مهر ماه ۱۳۰۰ میرزا کوچک خان پس از زد و خوردها با نیروهای نظامی، درخواست گفتگو برای تسلیم قوای خود کرد. با این نیرنگ کوچک خان می‌خواست که زمان بخرد و به گردآوری نیروهای بیشتری بپردازد. در این زمان احمد قوام کابینه دوم خود را تشکیل داد و سردارسپه با اختیارات تام همچنان در وزارت جنگ ماند.

۱۵ مهر ماه سردار سپه که خود برای یکسره کردن کار میرزا کوچک خان به گیلان رفته بود در نزدیکی ماسوله در جنگ سختی قوای میرزا کوچک خان را در هم شکست.

اعلانیه‌ای از سوی سردار سپه وزیر جنگ برای مسافرین به گیلان و به اهالی گیلان به چاپ رسید:

  1. دعوت از اهالی تنکابن برای تسلیم سلاح‌های خود به حکومت نظامی
  2. بخشودگی دولت قسمتی از عوارض و مالیات دریافتی از کسبه و اهالی
  3. اعلام عفو عمومی متمردان و یاغیان جنگل
  4. منع مالکان در مورد مطالبه حق مالکانه از رعایا در دوران انقلاب هقت ساله گیلان
  5. اتمام حجت به اتباع میرزا کوچک خان و دیگر یاغیان جنگل برای تسلیم
  6. دعوت از اهالی گیلان به همکاری با ماموران دولت در امر سرکوبی یاغیان

در روز ۹ آبان ماه ۱۳۰۰ نیروهای دولتی به فرماندهی سردار سپه وزیر جنگ در گیلان یاغیان را سرکوب کردند و دهستان "زیدق" که مرکز اصلی یاغیان بود را پس از آسیب‌های سختی که به آنان وارد آمد به دست نیروهای دولتی افتاد. یاغیانی که زنده ماندند به کوه‌ها گریختند. روز پسین رضا خان سردار سپه و وزیر جنگ، شکست سرکشان زندق و آزاد ساختن همه دهستان‌ها و شهرهای اشغال شده از سوی آنان را با شمار اسیران و دیگر جزییات به آگاهی نخست‌وزیر احمد قوام رساند. روز پسین احمد قوام در یک تلگرام فوری به آگاهی سردار سپه رساند که پیروزی نیروهای زیر فرماندهی سردار سپه بر گردنکشان به آگاهی احمد شاه رسیده و ایشان بی درنگ دستور داده‌اند که مراتب قدردانی و خرسندی همایونی به سردار سپه و وزیر جنگ که با رشادت و از خودگذشتگی این پیروزی را به دست آورده‌اند ابلاغ شود.

با شکست‌های پی در پی نیروهای کمونیست از نبروی نظامی، احسان الله خان با شماری از کمونیست‌های زخمی و فراری با یک کشتی بازرگانی به بادکوبه گریختند. در روز ۱۴ آذر ماه پس از متلاشی شدن نبروهای زیر فرمان میرزا کوچک خان جنگلی، میرزا کوچک خان به کوه‌های "ماسال" گریخت و در گردنه "گیلوان" به همراهی یک آلمانی از سرما جان سپرد و پیش از رسیدن نیروهای نظامی، تالشی‌ها سر وی را از بدنش جدا ساختند. بدین ترتیب ماجرای جنگل و سرکشی‌های میرزا کوچک خان در گیلان پایان یافت.

در روز ۲ بهمن ماه ۱۳۰۰ حسن پیرنیا مشیرالدوله نخست وزیر شد. مشیرالدوله بلشویک‌های گیلان را مشتی خائن و میهن فروش و یاغی نامید و از ارتش و مردم درخواست کرد که گرد احمد شاه و پرچم گردآیند و همگی دست در دست هم متجاوزین و خائنین را از مرزهای کشور بیرون کنند. مشیرالدوله به مسکو هشدار داد که:

ملت ایران کور نیست تا دسیسه‌های و توطئه‌های نشیه بین باکو و رشت را نادیده بگیرد ملت ایران آرزو می‌کند که با کشور شوروی با دوستی و همجواری بسر برد. لذا با کوشش‌های آن کشور که سعی می‌کند کشور ایران را جایگاه سربازان ارتش بلشویک به نفع انقلاب جهانی خود قرار دهد به سختی مقاومت خواهد کرد، حتی اگر یاغیان خون آشام گیلان فتوحات خود را روی اجساد مردم ایران جشن بگیرند ما از میان دردها و رنج‌ها مجددا وسایل تجدید حیات ملت ایران را فراهم می‌آوریم.

سرکوب ابوالقاسم لاهوتی در تبریز

سرتیپ امان الله جهانبانی فرمانده کل قوای آذربایجان
سرتیپ فضل الله زاهدی

یک پارچه کردن دو نیروی ژاندارم و قزاق، در آذربایجان و خراسان درگیری‌ها و سختی‌هایی پیش آورد. در ۹ آذر ماه ۱۳۰۰ در صوفیان و شرفخانه در استان آذربایجان آشوب برپا شد زیرا که کلنل محمدعلی پوریا و کلنل محمود خان پولادین از فرماندهان پیشین قزاق خواستند که فرماندهی ژاندارمری را به گردن بگیرند ولی ژاندارم‌ها به سرکردگی یکی از فرماندهان پیشین ژاندارمری به نام لاهوتی که به تازگی برای بار دوم استخدام شده بود با اغوای ژاندارم‌ها، سرهنگ پوریا و سرهنگ پولادین را دستگیر کردند و به زندان انداختند و علیه دولت مرکزی آشوب به راه انداختند دو لشکر ژاندارم صوفیان و شرفخانه به یکدیگر پیوستند و به تبریز حمله کردند. کلنل ارفع و حکمران آذربایجان مخبرالسلطنه با فرستادن سپاهی از قزاق‌ها کوشش کردند که ژاندارم‌ها را بازایستانند ولی با دیدن شمار بسیار آنان، ناچار برگشتند. ژاندارم‌ها وارد تبریز شدند و سرگرد ابوالقاسم لاهوتی از ژاندارم‌های تبریز عضو حزب کمونیست و وابسته به شوروی، در ۱۴ بهمن ماه ۱۳۰۰ فرمانده ژاندارمری تبریز شد. سرگرد لاهوتی کمیته انقلابی به نام "تجدد" بر پا کرد و مخبرالسلطنه را دستگیر نمود. دستگیری مخبرالسلطنه شوری در مردم تبریز به وجود آورد زیرا که وی کسی بود که دستور کشتن خیابانی و یارانش را در تبریز داد. سپس ۲۷۰ تن از حزب کمونیست ایران به ژاندارم‌ها پیوستند و پرچم سرخ شوروی را به اهتزاز درآوردند و فرتورهای احمد شاه را پاره کردند. این گروه کوشش داشتند که جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران در آذربایجان را برپاسازند. سرگرد لاهوتی تلگرامی به تهران فرستاد که وی می‌خواهد با حکومت مرکزی در تهران به نخست‌وزیری مشیرالدوله گفتگو نماید. رضا خان وزیر جنگ ۱۰۰۰ تن قزاق را از ساوجبلاغ به فرماندهی سرتیپ حبیب الله شیبانی از ژاندارم‌های پیشین تهران در زمان کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ روانه تبریز کرد. در روز ۱۹ بهمن ماه این سپاه وارد تبریز شدند. در تبریز ۲۰۰ قزاق بودند که به این سپاه ۱۰۰۰ تنی پیوستند. سرگرد لاهوتی با ۳۵۰ کمونیست و ژاندارم به شوروی فرار کرد. خلع سلاح ژاندارمری تبریز یک هفته به درازا کشید و در این عملیات تنها چند نفری کشته شدند و دیگر ژاندارم‌ها تسلیم شدند. همه کارهای مورد نیاز برای تصفیه یکان‌های نظامی تبریز زیر سرپرستی مستقیم وزیر جنگ انجام یافت. سرگرد ابوالقاسم لاهوتی پس از فرار به شوروی به کمینترن شوروی یا کمونیست بین‌المللی مامور برپا کردن انقلاب کمونیستی جهانی پیوست و تا آخر عمر در شوروی ماند و به توطئه علیه ایران و چامه سرایی پرداخت.

در ۱۰ تیر ماه ۱۳۰۱ شماری از نظامیان و غیرنظامیان همدست با لاهوتی دستگیر و محاکمه شدند. در ۲۱ تیر ماه به فرمان رضا خان وزیر جنگ، سرتیپ امان الله میرزا رئیس ارکان کل قشون، به فرماندهی کل قوای آذربایجان و سرهنگ اسمعیل خان به حاکم نظامی آذربایجان برگزیده شدند.

سرکوب اسماعیل آقا سیمقو و برقراری امنیت در آذربایجان

جدایی‌خواهان، اسماعیل آقا و همدستانش شکست خوردند و سرکوب شدند

با بیرون رفتن ارتش عثمانی از آذربایجان، ارتش هندی انگلستان آذربایجان و غرب کشور را اشغال کردند. مکرم‌الملک در این زمان نایب‌الایاله آذربایجان بود. خیابانی و نوبری نیز به تبریز بازگشتند. در این میان کم کم آشوب اسماعیل آقا یا سیمقو سر ایل شکاک پدیدار شد. کردان هرگاه زمانی می‌یافتند از دولت نافرمانی می‌کردند. در این زمان سیمقو آهنگ "جدایی خواهی" کردستان را ساز کرد. جدایی‌خواهی یکی از تخم‌های آشوب و زیان‌کاری است که اروپاییان در شرق افشاندند و مزدورانشان سال‌ها میان کردان، ارمنیان، ترکمانان، آسوریان، بختیاریان و دیگران رفتند و این تخم را در دل‌های آنان کاشتند. کردان پس از سال‌ها چنین سخنانی شنیدند و نادانانی از آنان دنبال این آرزوی خام را گرفتند. در این میان که ارتش عثمانی از ایران بیرون می‌رفت، چند صد تن از آنان در ایران ماندند و زیردستی سیمقو را پذیرفتند و به چهریق رفتند. یکی از همدستان سیمقو سید طه نوه شیخ عبیدالله از کردستان بود. اکنون سیمقو آماده شده بود و بیرق "آزادی کردستان" را افراشت که در زیر آن کماکان همان تاراج ده‌ها و کشتار و لگد مال کردن زندگی و حقوق مردم بود. از سال ۱۲۹۸ نیروهای دولت همواره در زد و خورد با جنگجویان سیمقو بودند. قلعه چهریق جای امن و پناهگاه اسماعیل آقا سیمقو یاغی به نام شده بود که کشتارهای او آذربایجان را به وحشت انداخته بود. در روز ۲۰ امرداد ماه ۱۳۰۱ سردار سپه نیروهای رزمنده را آذربایجان فرستاد و در این روز قلعه چهریق بدست نیروهای دولت افتاد و که در آنجا اسلحه‌های زیادی که سیمقو در درازای این چند سال گردنکشی گرد آورده بود پیدا شد. نیروهای دولتی به دنبال دستگیری افراد مسلح سیمقو که فرار کرده بودند، روانه شدند و سیمقو دستگیر و همدستانش تار و مار شدند و به غائله این جدایی‌خواه پایان داده شد.

مجلس شورای ملی در روز ۲۵ امرداد ماه از رضا خان سردارسپه و وزیر جنگ در سرکوب سیمقو و پیروزی در چهریق و سلماس قدردانی کرد.[۲۶] دولت برای آسیب‌هایی که در درازای سال‌ها جنگ اسماعیل آقا به بخش مهم آذربایجان وارد آورده و آن منطقه‌ها را بکلی خراب کرده بود و اهالی آن نقاط را به سایر جاهای مملکت متواری نمود، برای یاری به اهالی برای بازگشتن به شهرهایشان و بازسازی و عمران شهرها و خانه هایشان اعلام[۲۷] در روز ۳ شهریور ماه ۱۳۰۱ احمد شاه در تلگرامی به سردار سپه وزیر جنگ از فداکاری‌ها و کوشش‌های سردار سپه و سربازان دلیری که زیر فرماندهی سردار سپه که به آشوب اشرار و یاغیان اسماعیل خان سیمقو در چهریق و سلماس پایان دادند، سپاسگذاری کرد.

سرکوب یاغیان در غرب کشور و استان فارس

شیخ خزعل با پرسی کاکس فرمانده ارتش انگلیس
پرسی لورن سفیر انگلیس نگران از سرکوب یاغیان و به خطر افتادن منافع انگلیس لرد کرزون را آگاه می کند
ژنرال کریم بوذرجمهری

در روز ۱۹ فروردین ماه ۱۳۰۱ به دستور سردار سپه برای سرکوبی امام قلی خان و بویر احمدی‌ها و سایر یاغیان فارس نیروهای نظامی روانه ممسنی شدند. یاغیان با دیدن نیروهای دولتی زینهار خواستند که بنا به امر سردار سپه به آنان داده شد و هرج و مرج پایان یافت.

در روز ۱۲ اردیبهشت ماه به فرمان سردار سپه برای برقراری نظم و امنیت در شهرهای تهران، استرآباد، خمسه، قزوین، سمنان، ساوجبلاغ، دامغان، بارفروش، بابل، تنکابن، فیروزکوه، سوادکوه، لاهیجان، شهریار، ورامین، کن و سولقان، ساوه و بندرپهلوی حکومت نظامی شد.

۱۷ خرداد ماه ۱۳۰۱ نیروهای دولتی برای تار و مار کردن اشرار مسلح و راهزنان و دزدان که بر پا کننده آشوب و هرج و مرج شده بودند، وارد کازرون شد. در این میان در ۲۷ خرداد ماه مشیرالدوله از نخست وزیری کناره گرفت و احمد قوام السلطنه نخست وزیر شد. در این کابینه وزارت جنگ هم چنان با رضا خان سردار سپه و فرمانده کل قوا بود.

در روز ۵ تیرماه سرتیپ دکتر سعید لقمان الملک که به تازگی از اروپا بازگشته بود به سمت رئیس صحنه کل قشون برگزیده شد.

۱۲ امرداد ماه ۱۳۰۱ نیروهای نظامی برای سرکوبی طایفه "چهارراهی" و چند دسته دیگر از اشرار و یاغیان استان فارس که با بستن راه‌ها و یورش به آبادی‌ها به آزار و چپاول مردم فارس کرده بودند، روانه استان فارس شد.

در روز ۲۳ تیرماه ۱۳۰۱ به دستور سردار سپه، امیر لشکر غرب احمد آقا خان با نیروی زیر فرماندهی خود همراه با قوای کمک که از تهران فرستاده شده بودند به اشرار لُر "سیلاخوری" و "پیران وند" و "سکوند" که شرارت‌ها و سرکشی آنان امنیت کشور را به خطر انداخته بود، یورش بردند و پس از جنگ سختی قلعه "کبوزد" مرکز این یاغیان به دست نظامیان افتاد و امنیت در بروجرد، اراک، تویسرکان، ملایر و نهاوند برقرارشد.

۱۲ امرداد ماه ۱۳۰۱ اشرار بختیاری با همدستی طایفه "بنی مُحَیسن خزعل" در خوزستان در جایی به نام گردنه سلیل، به نظامیان یورش بردند و ۳۰۰ تن را کشتند و سر آنان را از بدن جدا کردند.

۸ شهریور ماه به فرمان سردار سپه یک ستون از لشکر خوزستان روانه "دشتک " در استان فارس شدند و گردنکشان آن سرزمین را سرکوب کردند.

۲۲ شهریور ماه ۱۳۰۱ یک گردان از لشکر جنوب به "دالکی" شهری در استان بوشهر و نزدیک به کازرون وارد شدند و یک گردان دیگر برای برقراری امنیت در بنادر خلیج فارس به آن خطه فرستاده شدند.

در همین روز به فرمان سردار سپه، به سرتیپ عبدالله امیر طهماسب درجه امیر لشکری داده شد و به فرماندهی لشکر شمال غرب برگزیده شد.

۵ آبان ماه ۱۳۰۱ سرتیپ فضل الله زاهدی فرمانده ستون گارد و سرتیپ امان الله جهانبانی فرمانده کل قوای آذربایجان و نایب دوم غلامعلی بایندر فرمانده دسته آتشبار گارد و دو تن از فرمانده هان دیگر که در تار و مار کردن کردها و دیگر یاغیان و پاک سازی آذربایجان و دیلمقان از اشرار از جان گذشته جنگیده بودند به دریافت نشان ذوالفقار سرفراز شدند.

۲ اردیبهشت ماه ۱۳۰۲ رضا خان وزیر جنگ و فرمانده کل قوا به امیر لشکر جنوب دستور داد که همه نقاطی که تاکنون از زیر کنترل دولت و قشون بیرون بوده مانند بلوچستان و منطقه بختیاری و سواحل خلیج فارس باید در قلمرو دولت مرکزی و سلطه قشون درآید، به ویژه مناطق نفت خیز که بیش از سایر نقاط مورد توجه است، زیرا سردمداران دولت انگلستان برای سودی که در آن بخش از کشور دارند، کوشش خواهند کرد که فعالیت‌های قشون را بی‌هوده بگذارند، از این رو برای برقراری آرامش و امنیت در آن بخش‌های کشور، لشکری از مرکز برای کمک به قوای جنوب بپیوندد.

رضا خان وزیر جنگ افسران ایرانی را به فرانسه برای آموزش های نظامی می فرستد

۱۳ اردیبهشت ماه ۱۳۰۲ رضا خان وزیر جنگ و فرمانده کل قوا در پاسخ گزارش امیرلشکر غرب دستور داد ارتش عثمانی که داخل ایران می‌شوند با احترام خلع سلاح شده و با مهربانی از آنان پذیرایی شود و سپس از ناحیه‌های دیگر به کشورشان بازگردانده شوند، ولی اگر ارتش انگلستان بخواهند آنها را زیر پیگرد قرار دهند و وارد خاک ایران شوند از ورود ارتش انگلستان جلوگیری نمایند.

۳۱ اردیبهشت ماه ۱۳۰۲ سر پرسی لورن[۲۸] وزیر مختار انگلستان در ایران، در گزارشی که برای لرد کرزون وزیر امور خارجه آن کشور فرستاد، از تغییرات بزرگ ایران بر اثر کارهای سردار سپه یاد کرد و یادآور شد که با لشکرکشی‌ها و سرکوبی همه یاغیان و گردنکشان در شرق و غرب و شمال کشور، پیش بینی که سردار سپه برای اجرای سیاست تمرکز قدرت در تهران، به خوزستان نیز لشکرکشی کند و شیخ خزعل و سودهای نفتی انگلستان را به خطر می‌اندازد. سر پرسی لورن سپس هشدار داد که تا دیر نشده دولت انگلستان برای جلوگیری از رضا خان کارهای مورد نیاز را انجام دهد.

۲ خرداد ماه ۱۳۰۲ روزنامه مورنینگ پُست[۲۹] مقاله رسایی درباره رفرم‌های رضا خان سردار سپه، وزیر جنگ و فرمانده کل قشون به چاپ رسانید و در کنار آن از خدمات قهرمان آزادی ایران در برقراری امنیت و سامان کشور ستایش کرد.

۱۳ خرداد ماه ۱۳۰۲ به فرمان سردار سپه وزیر جنگ و فرمانده کل قشون، ۴۶ تن از صاحب منصبان قشون برای آموزش فن‌های نظامی به ریاست سرتیپ امان الله جهانبانی و سرپرستی حبیب الله شیبانی به کشور فرانسه فرستاده شدند.

۲۴ خرداد ماه ۱۳۰۲ مستوفی الممالک از نخست وزیری کناره گرفت و مشیرالدوله به جای وی برای برپایی کابینه برگزیده شد. در این کابینه رضا خان سردار سپه و فرمانده کل قوا پست وزارت جنگ را به عهده گرفت. مجلس شورای ملی دوره دو ساله قانونگذاری چهارم را در روز ۳۱ خرداد ماه پایان داد.

۱ مهر ماه ۱۳۰۲ به فرمان رضا خان وزیر جنگ و فرمانده کل قوا برای یونیفورم‌های قشون در هر بخشی از قشون، از پارچه‌های ایرانی دوخته شود.

۱۴ مهر ماه ۱۳۰۲ رضا خان وزیر جنگ به سردار عشایر در نامه‌ای نوشت: " بر پایه گزارش‌های رسیده برخی از کسان و کلانتران کشکولی با نماینده کمپانی نفت انگلیس و ایران به گفتگو پرداخته‌اند و برآن هستند که قرارداد نفتی با آن کمپانی ببندند. از سوی من به همه آنها اکیدا قدغن کنید که دخالت در این قبیل امور از وظایف مخصوص دولت است و افراد ایل حق ندارند که به این گونه امور دخالت نمایند.

- رضا خان نخست وزیر و وزیر جنگ ۴ آبان ماه ۱۳۰۲

رضا خان پهلوی نخست‌وزیر و فرمانده کل قوا
رضا خان نخست وزیر و وزیر جنگ و فرمانده کل قوا

۴ آبان ماه ۱۳۰۲ احمد شاه فرمان نخست‌وزیری رضا خان وزیر جنگ را به سبب "حساسیت اوضاع مملکت و نیاز شدید به اصلاحات سیاسی و اقتصادی" صادر کرد و خود برای درمان و تغییر آب و هوا روانه تهران شد. نخستین کابینه رضاخان سردار سپه با هفت وزیر، وزیر امور خارجه: محمدعلی فروغی ذکاءالملک - وزیر مالیه: مدیرالملک جم - وزیر عدلیه: معاضدالسلطنه - وزیر معارف و اوقاف: سلیمان میرزا - وزیر پست وتلگراف: امیرلشکر خدایارخان - وزیر فواید عامه و تجارت: حاجی عزالممالک اردلان - کفیل وزارت داخله: میرزا قاسم خان صوراسرافیل. وزارت جنگ و وزارت داخله را خود نخست وزیر رضا خان به عهده گرفت. رضا خان برنامه دولت را در بیانیه‌ای با سپاسگزاری از مردم ایران در شادی از انتصاب ایشان به نخست وزیری چنین اعلام داشتند: نخست حفظ استقلال مملکت و تامین حقوق ملت ایران و دوم اجرای کامل قانون و حفظ امنیت در داخل مرزهای کشور.

۶ آبان ۱۳۰۲ جمهوری ترکیه به ریاست جمهوری مصطفی کمال پاشا بنیان شد. در ۱۲ اسفند ماه ۱۳۰۲ خلافت اسلامی عثمانی از میان برداشته شد و خانواده عثمان وادار به بیرون رفتن از ترکیه شدند. صومعه‌های درویش‌ها، دادگاه‌های شریعت اسلام بسته شدند و مدرسه‌های آموزش ملایان قضاوت با شریعت اسلام نیز بسته شدند.

۱۴ آبان ماه ۱۳۰۲ به فرمان سردار سپه نخست وزیر نیروهای نظامی با همکاری دسته‌های چریک به سرکردگی فیض محمدخان و کچی خان بلوچ برای پایان دادن به سرکشی‌ها و گردن کشی‌های دوست محمد خان بلوچ و پدرش بهرام خان که بیست و پنج سال حکومت پوشالی در بلوچستان بوجود آورده بودند و به نام خود سکه ضرب کرده بودند، به بلوچستان حمله کردند و پس از پنجاه روز زد و خورد اشرار را تار و مار کردند. مردم بلوچستان به گرمی و با دست افشانی برای سردار سپه و نیروهای نظامی که به حکومت اشرار پایان دادند و آنان را سرکوب کردند ابراز احساسات نمودند.

۲ دی ماه ۱۳۲۰ امیر لشکر غرب در تلگرامی به نخست وزیر و فرمانده کل قوا به آگاهی رساند که نیروهای مسلح قشون پس از زد و خوردهای خونین در لرستان از تنگه "زادشیر" گذشته و وارد خرم آباد شده‌اند.

امیر لشکر عبدالله امیر طهماسب فرمانده قوای آذربایجان
رضا خان نخست وزیر و کابینه اردیبهشت ۱۳۰۳

در همین روز امیر لشکر عبدالله امیر طهماسب فرمانده قوای آذربایجان در تلگرامی چیره شدن بر قلعه کاظم قوشچی از گردنکشان آذربایجان در ساحل غربی دریاچه ارومیه را به آگاهی رساند. کاظم قوشچی به هنگام یورش نیروهای نظامی کشته شد. در این قلعه ۱۵۰ قبضه تفنگ، ۲۰۰۰۰ فشنگ، سه جعبه دینامیت، هفت قایق، و سه دستگاه تلفن به دست نیروهای مسلح دولتی افتاد. در روز ۶ فروردین ماه ۱۳۰۲ به فرمان سردار سپه نخست وزیر و فرمانده کل قشون امیر لشکر عبدالله طهماسب فرمانده لشکر برای ریشه کنی یاغیان در آذربایجان به دریافت نشان ذوالفقار سرافراز شد.

۲۲ بهمن ماه ۱۳۰۲ مجلس شورای ملی دوره پنجم قانونگذاری گشایش یافت.

۲۵ فروردین ماه ۱۳۰۳ رضا خان نخست وزیر کابینه خود را ترمیم کرد و در این کابینه وزارت جنگ و وزارت داخله را خود به گردن گرفتند. روز پسین رضا خان نخست وزیر کابینه خود را به مجلس شناساندند و مجلس شورای ملی با گرامی داشت فداکاری‌های رضا خان نخست وزیر و فرمانده کل قوای نظامی با اکثریت به کابینه ایشان رای اعتماد دادند.[۳۰]

۱ اردیبهشت ۱۳۰۳ به دستور رضا خان نخست وزیر و وزیر جنگ ۳۰۹ تن از افسران و درجه داران که در جنگ لرستان در سرکوبی اشرار جانفشانی کرده بودند به دریافت نشان و مدال سرافراز شدند.

۱۰ خرداد ماه ۱۳۰۳ فرمانده لشکر غرب به آگاهی رساند که چند طایفه از عشایر غرب از سوی شماری از سران بختیاری و همدستی "ویلسن" رئیس کمپانی نفت جنوب برای برپایی آشوب آماده شده‌اند.

۱۱ خرداد ماه ۱۳۰۳ به فرمان رضا خان نخست وزیر و وزیر جنگ شالوده نیروی هوایی ایران با ایجاد نخستین یکان هواپیمایی نظامی ریخته شد. این یکان با چند هواپیمای یونکرس در فرودگاه قلعه مرغی بنیان نهاده شد. ۱۳ خرداد ماه نخستین افسر دانشجوی خلبانی به فرانسه فرستاده شد.

۱۱ تیر ماه ۱۳۰۳ لشکرکشی‌ها در لرستان با سرکوبی هزاران تن از یاغیان و گردنکشان لر در تنگه زادشیر پایان یافت و امنیت و آرامش در خرم آباد تا بروجرود برقرارشد. به فرمان نخست وزیر و فرمانده کل قوا سرتیپ شاه بختی، سرهنگ عباس البرز، سرهنگ کریم بوذرجمهری و یاور ابراهیم خزاعی برای دلاوری هایشان در جنگ‌های غرب کشور به دریافت نشان ذوالفقار سرافراز شدند.

۱۷ تیر ماه ۱۳۰۳ کارگزار کردستان به وزارت امور خارجه امور خارجه گزارش داد که "کاپیتان نول" انگلیسی و سید طه پسر شیخ صدیق به سران عشایر کردستان اسلحه و ابراز جنگی می‌دهند و آنان را علیه دولت مرکزی بر می انگیزانند.

۲۷ تیر ماه ۱۳۰۳ ماژور رابرت ایمبری کنسولیار آمریکا هنگامی که از سقاخانه آقا شیخ هادی عکسبرداری می‌کرد با توطئه دولت روسیه و رقابت تراست‌های نفتی کشته شد.[۳۱][۳۲][۳۳] به دستور رضا خان نخست وزیر و وزیر جنگ در تهران حکومت نظامی اعلام شد و سرتیپ مرتضی خان یزدان پناه فرماندار نظامی پایتخت شد.

۳۰ تیر ماه ۱۳۰۳ دولت امریکا به سبب کشته شدن ماژور ایمبری در تهران، نخستین قرارداد نفتی خود را با دولت ایران که در گام فرجامین خود بود را ملغی اعلام کرد. دست آورد این کار این بود که ایران باز هم تولید کننده انحصاری نفت برای انگلستان بماند. رضا خان نخست وزیر و فرمانده کل قوا فرمان داد که هر چه زودتر به رویداد کشته شدن ماژور ایمبری رسیدگی شود. سه تن از کسانی که ماژور ایمبری را کشتند دستگیر و به اعدام محکوم شدند. یک سرگرد (یاور) که در انجام وظیفه کوتاهی کرده بود و چند تن دیکر از غیر نظامیان که در این سوءقصد شرکت داشتند به مجازات‌های قانونی محکوم شدند.

۲ امرداد ماه ۱۳۰۳ مردم اشنویه برای گرامی داشت از فداکاری‌های رضا خان نخست وزیر و وزیر جنگ و فرمانده کل قوا در برقرار ساختن نظم و امنیت و رهای ساختن آنان از فشار یاغیان و گردنکشان، یک سربازخانه به هزینه خود ساختند و آن را برای نیروی‌های نظامی در شمال غرب کشور به رضا خان نخست وزیر و فرمانده کل قشون پیشکش کردند. در ۵ امرداد ماه مردم شهرهای ارومیه، سلماس، تبریز، مرند، خوی، ماکو، کهنه شهر، ساوجبلاغ، شرف خانه، فرچه داغ، اردبیل، آستارا نیز به هزینه خود در شهرهایشان سربازخانه ساختند و آن را برای جایگیری نظامیان در اختیار رضا خان نخست وزیر و فرمانده قشون گزاردند.

در خراسان شیخ علی اکبر تربتی سر به شورش برداشت. رضا خان نخست وزیر و وزیر جنگ سرتیپ جان محمد خان که فرمانده لشکر عشرت آباد بود را به فرماندهی لشکر خراسان برگزید. با سرکوب ترکمن ها و دیگر یاغیان و گرفتن اسلحه های آنان آرامش به خراسان بازگشت.

- از میان برداشتن آخرین ملوک‌الطوایفی در ایران سرکوب شیخ خزعل

شیخ خزعل تحت‌الحمایه انگلستان
رضا خان نخست‌وزیر در جنگ با جدایی خواهان در جنوب و غرب کشور
رضا خان نخست‌وزیر در جنگ با جدایی خواهان در جنوب و غرب کشور
رضا خان نخست‌وزیر پس از دستگیری شیخ خزعل به کربلا می‌رود
رضا خان نخست‌وزیر در جنگ با جدایی خواهان در جنوب و غرب کشور

شیخ خزعل نامیده به سردار اقدس فرماندار خرمشهر بود که در آن زمان محمره نامیده می‌شد. شیخ خزعل از طایفه بنی کعف بود و در موافقتنامه محرمانه‌ای که برادرش شیخ مزعل در نوامبر ۱۹۱۴ با دولت انگلستان بسته بود، تحت الحمایه دولت انگلستان شد و نگاهبان نفت جنوب و پالایشگاه و تاسیسات آنجا شد. شیخ خزعل در درازای جنگ جهانی اول و اشغال ایران از سوی دولت روسیه و انگلستان در خدمت دولت انگلستان بود و از دولت ایران پیروی نمی‌کرد.

تا اینکه رضا خان سردار سپه وزیر جنگ با اراده پولادین، مرد ایرانی خود ساخته بر روی کار آمد. شیخ خزعل در این زمان فرمان‌ها و دستورهای وزیر جنگ را نیز نادیده گرفت. سرانجام رضا خان در سال ۱۹۲۳ مشاور امریکایی مالی را برآن داشت که شیخ خزعل را زیر فشار بگذارد و مالیات‌های ناپرداخته را به دولت بپردازد. شیخ خزعل بخش کوچکی از بدهی‌های مالیاتی خود را پرداخت، ولی در سال پسین نشان‌های نیرنگ و دسیسه چینی‌های شیخ خزعل برای براندازی دولت ایران و خودگردانی در استان خوزستان آشکار شد. شیخ خزعل "حزب سعادت" را برپا کرد و کوشش کرد که سران ایل بختیاری و لُر را به سوی خود بکشد. این بدان معناست که آرمان شیخ خزعل این بود که علیه دولت مرکزی و فرستادن لشکر به خوزستان جلوگیری کند. پشتیبانان همانا که در مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پنجم نشسته بودند. در تابستان فرستاده‌ای به اروپا رفت تا پشتیبانی احمد شاه که در پاریس خوشگذرانی می‌کرد را برای جلوگیری از روانه ساختن لشکر به خوزستان بگیرد و گرفت. در این زمان نامه بلند بالایی از سوی شیخ خزعل به رییس مجلس شورای ملی فرستاده شد که در آن به رضا خان حمله کرده بود و در آن نامه رضا خان نخست وزیر را دشمن احمد شاه و اسلام خواند. وزیر مختار انگلیس سر پرسی لورن به آگاهی لرد کرزن نخست وزیر انگلستان رساند با توجه به منافع دولت انگیس در منطقه، و احتمال خطر هر گونه عملیات نظامی در نزدیکی‌های حوزه نفتی خوزستان و سست شدن قدرت شیخ خزعل می‌رود.

پس از این که روشن شد با این نامه‌پراکنی‌ها کاری از پیش نمی‌رود، سر پرسی لورن به احمد شاه تلگرام‌هایی فرستاد و از شاه درخواست کرد که به ایران بازگردد. در همین هنگام شیخ خزعل آغاز به گفتگو با دولت نوبنیاد انگلیسی عراق کرد تا خوزستان را از ایران جدا کند و به همسایه عرب بپیوندد.

هشدارهایی نیز از سوی دولت انگلیس با بودن ناو جنگی انگلیس در خلیج فارس به دولت ایران داده شد. شیخ خزعل و پیرامونیان وی در شناخت اراده و شخصیت رضا خان سردار سپه اشتباه کردند. در اینجا بود که رضا خان نخست وزیر و وزیر جنگ و فرمانده کل قوا برآن شد که به این تهدیدها و ملوک الطوایفی در ایران برای همیشه پایان دهد. به راستی که فهم سرشتی رضا خان از اوضاع و احوال بالاتر از دیگر مردمان و به ویژه مخالفانش بود. در آغاز آبان ماه ۱۳۰۲ رضا خان به مجلس شورای ملی اعلام داشتند که خود فرماندهی عملیات جنگی در جنوب غربی کشور را به عهده خواهد گرفت و این نخستین باری بود که یک نخست وزیر خود در یک جنگ شرکت می‌کرد. هر چه فشارها، نیرنگ‌ها و و تهدیدها از داخل و خارج از کشور افزایش می‌یافت رضا خان نخست وزیر برای از میان کندن ریشه خیانت در ایران مصمم تر می‌شد.

با بالاگرفتن تلگرام‌ها و اعتراض‌های سراسیمه و آشفته شیخ خزعل، نیروهای نظامی به فرماندهی نخست وزیر و وزیر جنگ و فرمانده کل قوا به سوی خوزستان تاختند. ۲ آبان ماه ۱۳۰۳ بر پایه گزارشی که از اهواز به تهران رسید، که شیخ خزعل زیر حمایت مستقیم انگلستان، ۲۰،۰۰۰ تن از طایفه‌های گوناگون را مسلح ساخته و با همدستی با امیر مجاهد بختیاری، ۱۵،۰۰۰ تفنگچی بختیاری برای جنگ با نیروهای دولتی و جداسازی خوزستان آماده ایستاده‌اند. افزون بر این دیگر سران ایل‌های قشقایی، ممسنی و بویراحمدی نیز پذیرفته‌اند که در همان زمانی که قوای شیخ خزعل و امیر مجاهد به نیروهای دولتی حمله کنند، آنان نیز با ۶۰،۰۰۰ تفنگچی و ابزار جنگی خود به یاری آنان بشتابند تا رضا خان نخست وزیر و سردار سپه که با ۱۰۰،۰۰۰ تن نظامی در راه بود را از هر سو در تنگنا قراردهند.

سواران و تفنگچیان لر و بختیاری در برابر نیروهای نظامی تاب نیاوردند و پراکنده شدند و امید اینکه دولت انگلستان وارد جنگ شود نیز بر آب شد. در روز ۱۰ آبان ماه ۱۳۰۳ پس از دومین حمله نیروهای نظامی به اشرار و یاغیان زیر فرمان شیخ خزعل، در "زیدون" به سختی شکست خوردند و به سوی "هندیجان" فرار کردند و بسیاری از آنان کشته شدند و ابزارهای جنگی فراوانی به دست نظامیان افتاد. روز ۱۲ آبان ماه رضا خان نخست وزیر و فرمانده کل قوا برای سرکوبی خیانت‌ها و میهن فروشی شیخ خزعل اعلامیه‌ای به فرماندهان یکان‌های نظامی صادر کردند و یادآور شدند که همه آنها باید با تمام قوای مادی و معنوی آماده سرکوبی یاغیان و اشراز باشند.

در روز ۲۰ آبان ماه ۱۳۰۳ رضا خان نخست وزیر و فرمانده کل قوا برای یکسره کردن کار شیخ خزعل و اشرارش در خوزستان و شکست دادن آنان از راه اسپهان روانه جنوب ایران شدند و در این هنگام گفتند:

می‌روم که یا آخرین نغمه‌های ملوک الطوایفی را از میان بردارم یا در زیر خرابه‌های شوش مدفون شوم.

در روز ۲۳ آبان ماه سفارت انگلیس در تهران نامه اعتراض آمیزی به دولت ایران نوشت و یادآور شد که حمله قشون ایران به قوای شیخ خزعل مغایر منافع انگستان است و با توجه به اینکه در نوامبر سال ۱۹۱۴ دولت انگلستان تعهد کرده است که از جان و مال شیخ خزعل و اتباع او حمایت کند، از این رو در صورت ادامه عملیات نظامی، دولت بریتانیا ناگزیر خواهد بود که برای دفاع از جان و مال شیخ و افراد او دست به کارهای لازم بزند. در روز ۲۴ آبان ۱۳۰۳ رضا خان بی پروا از نامه اعتراض سفیر انگستان سر پرسی لورن فرمان داد که نیروهای نظامی از چهار جبهه برای سرکوبی قوای شیخ خزعل و سایر گردنکشانی که با وی همدست هستند روانه شوند. ستون نخست: از اسپهان به سوی بهبهان و رامهرمز، ستون دوم: از بندر دیلم و زیدون به سوی ده ملا، ستون سوم: از خرم آباد به سوی دزفول و شوشتر رهسپار گشتند. هم چنین به هواپیماهای جنگی دستور داده شد که موضع یاغیان و سرکشان را بمباران کنند. با این تاکتیک همه قوای شیخ خزعل و خان‌های یاغی همدست وی به دام افتادند و دورشان را نیروهای نظامی از چهار سو گرفت. در روز ۲۶ آبان ماه گروه بسیاری از طایفه‌های میهن پرست "بنی طرف" و "هریزه" علیه شیخ خزعل برپا خاستند و قصر او را در "حمیدیه " آتش زدند.

در تلگرامی به تاریخ ۲۸ آبان ماه شیخ خزعل در تلگرامی به رضا خان نخست وزیر و وزیر جنگ و فرمانده کل قوا از کارهای گذشته خود و نزدیکانش ابراز پشیمانی کرد و از سردار سپه درخواست عفو کرد. سردار سپه در پاسخ تلگرام وی پاسخ داد:

آقای سردار اقدس (شیخ خزعل) تلگراف شما را در شیراز ملاحظه کردم. معذرت و ندامت و اظهار تاسف شما را می‌پذیرم، البته در صورت تسلیم قطعی
رضا – فرمانده کل قوا و رئیس الوزرا

۱۱ آذر ماه ۱۳۰۳ رضا خان نخست وزیر در ده ملا یکی از پسران شیخ خزعل را پذیرفتند و او عریضه پدر خود را که در آن سخت از کرده‌های خود ابراز شرمساری و پشیمانی نمود و درخواست عفو و بخشش کرده بود را به رضا خان نخست وزیر داد. ۱۳ آذر ماه نخست وزیر و فرمانده کل قوا که خود همه عملیات و پیشرفت ستون‌های نظامی را در جبهه‌های گوناگون زیر نظر داشتند در میان شور و هیجان و شادمانی همه مردم وازد شهر "ناصری" شدند. شیخ خزعل خود را به پای رضا خان نخست وزیر انداخت و درخواست بخشش کرد و سردار سپه نیز او را بخشیدند. بدین سان سرکشی خزعل و دیگر سرکشان جنوب پایان یافت. روز ۲۰ آذر ماه ۱۳۰۳ پس از برقراری امنیت در سراسر خوزستان، رضا خان نخست وزیر به کربلا و نجف رفتند و ایرانیانی که در این شهرها زندگی می‌کردند، پیشباز با شکوهی از ایشان نمودند. سردار رشید کردستانی از یاغیان به نام کردستان که دوبار سر به نافرمانی و سرکشی برداشته بود و هر دوبار از نیروی نظامی رضا خان سردار سپه شکست خورده بود، با قرآنی در دست به پای رضا خان نخست وزیر و وزیر جنگ افتاد و درخواست بخشش کرد. رضا خان نخست وزیر و سردار سپه، رشید کردستانی را بخشیدند.

۱۱ دی ماه ۱۳۰۳ رضا خان نخست وزیر و وزیر جنگ و فرمانده کل قوا پس از پایان دادن به همه آشوب‌های جنوب کشور، پیروزمندانه به سوی پایتخت روانه شدند و در میان شور و هیجان مردم و طاق نصرت‌ها از شهرهای آذین بسته گذشتند و با هلهله و جشن و چراغانی وارد تهران شدند.

رضا خان نخست وزیر و وزیر جنگ و ریاست عالیه کل قوای دفاعیه و امنیه

کابینه رضا خان نخست وزیر ۲۸ بهمن ماه ۱۳۰۳
رضا خان نخست وزیر و ریاست عالیه کل قوای دفاعیه و امنیه
روز گشایش بانک پهلوی قشون
رضا خان وزیر جنگ و افسران ارتش نوین ایران

۲۵ بهمن ماه ۱۳۰۳ در مجلس شورای ملی به ریاست حسین پیرنیا موتمن‌الملک، به پاس خدمات پر ارزش رضا خان نخست وزیر و وزیر جنگ و سردار سپه در برقراری امنیت و آرامش در کشور، در ماده واحده‌ای تصویب کرد که در آن ریاست عالیه کل قوای دفاعیه و تأمینیه (امنیه) مملکتی را ویژه آقای رضا خان سردار سپه دانسته که بااختیارات تامه در حدود قانون اساسی و قوانین مملکتی انجام وظیفه نمایند و سمت مزبور بدون تصویب مجلس شورای ملی از ایشان سلب نتواند شد.[۳۴] در همین روز بخش نخست قانون تجارت[۳۵] دربرگیرنده ۱۴۱ ماده نیز به تصویب مجلس رسید.

۱۲ اسفند ماه ۱۳۰۳ برابر با ۳ مارس ۱۹۲۵ میلادی تولید نفت خام ایران در سال ۱۹۲۴ میلادی ۳۲،۳۷۳،۰۰۰ بشکه و درآمد ایران از نفت خام به ۸۰۰،۰۰۰ پوند رسید.

۱۵ اسفند ماه ۱۳۰۳ بر پایه آمار به چاپ رسیده در سراسر کشور ایران ۹۰۵ پزشک و کمک پزشک وجود داشت که ۲۵۳ تن از آنان پزشکان خارجی و دارای درجه دکترا بودند و ۶۵۳ تن دیگر هنگام تصویب قانون طبابت برایشان پروانه پزشکی صادر شده بود. بر پایه این آمار در تهران برای هر ۶۸۰ تن یک پزشک و در سراسر کشور برای هر ۱۶۸۰۰ تن یک پزشک وجود داشت. وزارت معارف به آگاهی رساند که در سال تحصیلی ۴- ۱۳۰۳ تنها چهار دانشجو در مدرسه پزشکی نامنویسی کرده بودند.

۹ فروردین ماه ۱۳۰۳ قانون قانون علامات صنعتی و تجاری[۳۶] به تصویب مجلس شورای ملی رسید.

۱۱ فروردین ماه ۱۳۰۴ به فرمان رضا خان نخست وزیر و فرمانده کل قوا تقویم ایرانی با نام‌های پارسی از نخستین روز بهار در فروردین ماه تا پایان زمستان در اسفند ماه جایگزین تقویم‌های ترکی و تازی با سال قمری شد. قانون دگرگون ساختن تقویم رسمی کشور از ماه‌های تازی و ترکی به ماه‌های ایرانی در دو ماده و یک تبصره در مجلس شورای ملی تصویب شد.[۳۷]

۱۵ فروردین ماه ۱۳۰۴ به فرمان رضا خان نخست وزیر و فرمانده کل قوا قانون از میان برداشتن فرنام‌های نظامی چون سپهسالار، سپهدار، سالار، سردار، نظام، امیر مطلق، امیر تومان و میرپنج و فرنام‌های کشوری چون السلطنه، الدوله، الملک و غیره به اجرا گذاشته شد.[۳۸]

۱۴ اردیبهشت ماه ۱۳۰۴ به دستور رضاخان نخست وزیر نخستین بانک ایرانی به نام بانک پهلوی قشون (بانک سپه) بینان شد.

۱۵ اردیبهشت ماه ۱۳۰۴ به امر رضا خان نخست وزیر بررسی امتیازاتی که پادشاهان قاجار به کشورهای خارجی داده بودند و از میان برداشتن آنها آغاز شد. امتیازهایی که تا آن زمان برقرار بود:

امتیازهای داده شده به دولت انگلیس

  1. امتیاز بهره‌برداری نفت جنوب
  2. امتیاز بانک شاهی
  3. امتیاز چاپ اسکناس
  4. امتیاز ایجاد خط‌های تلگراف جنوب
  5. امتیاز ایجاد بندرهای بازرگانی در کرانه خلیج فارس
  6. امتیاز ساختن راه آهن خرمشهر به خرم آباد

امتیازهای داده شده به دولت روسیه

  1. امتیاز بانک استقراضی
  2. امتیاز شیلات دریای خزر
  3. امتیاز ساختن راه شوسه جلفا به تبریز
  4. امتیاز ساختن راه شوسه بندرپهلوی به قزوین
  5. امتیاز راه آهن تهران به قزوین
  6. امتیاز راه آهن جلفا به تبریز
  7. امتیاز بهره‌برداری معان‌های قراچه داغ
  8. امتیاز بهره‌برداری از جنگل‌های مازندران
  9. امتیاز کشیدن خط‌های تلگرافی در شمال کشور
  10. امتیاز بهره‌برداری نفت شمال

امتیازهای داده شده به دولت عثمانی

  1. امتیاز تنباکو و توتون

امتیازهای داده شده به دولت بلژیک

  1. امتیاز کشیدن و بهره‌برداری راه آهن تهران به شهر ری
  2. امتیاز گمرکات کشور
  3. امتیاز بهره‌برداری از کارخانه قند

امتیازهای داده شده به دولت فرانسه

  1. امتیاز کند و کاو باستان‌شناسی
احمد شاه قاجار در پاریس با یکی از زنان تنومندش
رضا خان نخست وزیر و وزیر جنگ با ژنرال های ارتش نوین شاهنشاهی
بانک شاهنشاهی در میدان توپخانه
پیاده نظام ارتش نوین که به کوشش رضا خان نخست وزیر و وزیر جنگ بنیان شد

روز ۱۸ اردیبهشت ماه ۱۳۰۴ دولت رضا خان نخست وزیر برای سازمان دادن به امور مالی کشور ایران قانون استخدام ۱۱ تن آمریکایی[۳۹] و یک تن برای ریاست کشاورزی را به مجلس شورای ملی داد که در این روز تصویب شد. روز ۹ خرداد ماه برای پایان دادن به سوءاستفاده‌های بیگانه و قاجاریان دولت قانون انحصار خرید و فروش و صادرات چای و قند و شکر و فرآورده‌های قند و شکر که وارد خاک ایران می‌شود را به تصویب مجلس شورای ملی رسانید[۴۰] از این تاریخ قند و چای به انحصار دولت در آمد به هیچ دولت بیگانه و شرکت داخلی و خارجی واگذاشتنی نیست. با مالیاتی که رضا خان نخست وزیر بر چای و قند و شکر بست، سرمایه برای کشیدن راه آهن ایران را فراهم آورد و به ملت ایران نشان داد که برای ساختن کشور به وام از بیگانه نیازی نیست.

برای همگام ساختن کشور ایران با دیگر کشورها، قانون اوزان و مقیاس ها برای بین المللی ساختن سنجه‌های کشور، سنجه درازا و پهنا، سنجه اندازه گیری رویه و گنجایش و پیمانه‌های ترازیدن به سیستم متریک، کیلوگرم و لیتر کمیسیون تصویب شد.[۴۱]

روز ۱۴ خرداد ماه ۱۳۰۴ به دستور رضا خان نخست وزیر و سردار سپه به آگاهی همه وزارتخانه‌ها و اداره‌های دولتی رسید که پوشاک کارمندان دولت می‌باید از پارچه‌های بافته شده در ایران باشد و کسانی که از این دستور نافرمانی کنند جریمه خواهند شد، هم چنین به وزارت مالیه دستور داده شد که جریمه نافرمانان را گردآوری نمایند و هر ده روز یک بار گزارش اجرای قانون پوشاک ایرانی را از ماموران خود در شهرهای گوناگون بخواهند. در همین روز دولت رضا خان نخست وزیر قانون سجل احوال ۱۳۰۴[۴۲] به تصویب مجلس شورای ملی رساند که در آن به مردم ایران آموزش دادند که نام و نام خانوادگی چیست و هر خانواده برای خود نام خانوادگی برگزیند و در دفتر ثبت احوال محل خود دفترینه کنند. رضا خان نخست وزیر خود نام خانوادگی پهلوی را برگزیدند.

روز ۱۶ خرداد ماه دولت نخست وزیر رضا خان پهلوی قانون خدمت زیر پرچم[۴۳] برای فراهم ساختن شمار سربازان مورد نیازمند قشون و آشنا ساختن جوانان کشور به فن‌های نظامی را به تصویب مجلس شورای ملی رسانید. با این قانون مردان ایران برای نخستین بار از هر طبقه ای چه پولدار قاجار و چه تهی دست ایرانی در کنار یک دیگر به خدمت زیر پرچم یعنی خدمت به ایران درآمدند.

۱۷ امرداد ماه ۱۳۰۴ رضا خان پهلوی نخست وزیر و سردار سپه کابینه خود را ترمیم کرد و چهارمین کابینه خود را برگزید که در آن رضا خان پهلوی وزیر جنگ و سردار سپه؛ وزیر داخله قوام الدوله، وزیر مالیه محمدعلی فروغی؛ وزیر عدلیه نصرت الدوله فیروز؛ وزیر پست و تلگراف علی قلی سردار اسعد، وزیر فواید عامه و تجارت عبدالحسین تیمورتاش سردار معظم؛ وزیر معارف و اوقاف مهدی مشیر فاطمی عمادالسلطنه. دو روز پس از شناساندن کابینه نوین رضا خان پهلوی، دولت ایران نامه‌ای به سفارت کبرای شوروی فرستاد و در آن درباره شکستن مفاد عهدنامه دوستی میان ایران و شوروی که در اسفند ماه سال ۱۲۹۹ بسته شده بود، واخواهی (اعتراض) کرد. مقامات ایرانی شکیبایی خود را در برابر کارهایی که ماموران کنسولی شوروی در ایران انجام می‌دادند، به ویژه دست درازی آنان به مسایل حقوقی و قضایی و کارهای خودسرانه ژنرال کنسول شوروی در مشهد و کنسول‌های شوروی در رشت، کرمان، شیراز و دخالت‌های آنان در امور داخلی ایران از دست دادند و خواستار بیرون کردن سرکنسول شوروی در مشهد و کنسول شوروی در رشت شدند.

قانون انتخابات مجلس شورای ملی در هشت فصل و سه ماده درباره انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان و برپایی انجمن دیدوری بر انتخابات و چگونگی پخش تعرفه در روز ۱۲ مهر ماه ۱۳۰۴ به تصویب مجلس شورای ملی رسید.[۴۴]

احمد شاه از ۴ آبان ماه ۱۳۰۲ که فرمان نخست وزیری رضا خان را صادر کرد به اروپا رفت و در پاریس و جنوب فرانسه زندگی می‌کرد. در مهر ماه ۱۳۰۴ احمد شاه به آگاهی نخست وزیر رضا خان و دربار رسانید که می خواهد به ایران سری بزند. از روز ۱۵ مهر ماه ۱۳۰۴ با تلگرامی که کمیسیون مختلط نهضت ملی آذربایجان به رضا خان پهلوی نخست وزیر فرستاد، دَرِ فرستادن تلگرام‌های اعتراض و طومارها از سراسر کشور به مجلس شورای ملی و نخست وزیر باز شد. کمیسیون آذربایجان آگاهی داد که مردم این استان از تصمیم احمد شاه دایر بر بازگشت به ایران بسیار نگران هستند و با آن تلخی‌هایی که مردم ایران از خانواده قاجار به یاد دارند، اگر دولت از ورود احمد شاه به ایران جلوگیری نکند، آذربایجان چنان واکنشی نشان خواهد داد که دولت از جلوگیری و پایان دادن به آن فروماند. روزهای پسین هزاران تلگرام و بلندنامه (طومار) از سوی مردم سراسر کشور، شیراز، تبریز، کرمان، مشهد، همدان، دزفول، محمره، بهبهان، ناصری، عباسی، بوشهر، بم، بافت، سیرجان، بارفروش، ساری اشرف، بندرگز، رامهرمز، کردستان، یزد، بیرجند، تربت، کرمانشاه، ملایر، خرم‌آباد، قصر شیرین به مجلس شورای ملی و رضا خان پهلوی نخست وزیر و فرمانده کل قوا رسید که در همه این تلگرام‌ها و بلندنامه‌ها مردم درخواست کرده بودند که از بازگشت احمد شاه قاجار و از سرگیری هرج و مرج و آشفتگی در کشور جلوگیری شود.[۴۵] از سوی جمعیت‌ها و طبفه‌های گوناگون کشور بیانیه‌ها، شب نامه‌ها و آگاهی نامه‌های بی شمار در بیرون راندن خاندان قاجار که در درازای ۱۵۰ سلطنت مستبدانه بر ایران و فروش منابع کشور و گرفتن وام از بانک شاهنشاهی انگلیس و بانک استقراضی روس، فروش زنان و مردان ایران، با مستوفی گری از مردم بی چیز ایران پول گرفتن، فروش بخش‌هایی از کشور ایران و تخست الحمایه بودن از دولت‌های بیگانه و هزاران کارهای ضد ایرانی دیگر و پول‌های آن را در جیب خود گزاردن کاری انجام نداده‌اند به چاپ رسید و در سراسر کشور پخش شد. روزنامه‌های فرانسه در آبان ماه مقاله‌هایی درباره وضع ایران به چاپ رساندند و یادآور شدند که:

احمد شاه زندگی در فرانسه را به زندگی در ایران برتری می‌دهد. به همین روی اکثریت نمایندگان پارلمان ایران گرایش به کناره گیری احمد شاه از سلطنت دارد و به جای او رضا خان پهلوی را می‌خواهند که قدرت را به دست بگیرد همانگونه که مصطفی کمال در ترکیه قدرت را به دست گرفت. احمد شاه که در حقیقت حکومت را در اختیار نخست وزیر و ریاست عالیه کل قوای دفاعیه و امنیه رضا خان پهلوی، آماده است که عصای سلطنت را بر زمین نهاده، تاج سلطنت را که بر سر او سنگینی می‌کند از سر بردارد و تخت سلطنت را نیز با یک صندلی فلزی در کازینوهای فرانسه داد و ستد کند.

روز ۶ آبان ماه ۱۳۰۴ سیل مردم تهران روانه مدرسه نظام شد و گروه بی شماری در خانه رضا خان پهلوی نخست وزیر و فرمانده کل قوا بست نشستند و درخواست برانداختن سلطنت قاجاریه و تشکیل مجلس موسسان را کردند. گروه‌هایی که بست نشستند:

  • جامعه انتقام ملی
  • اتحادیه اصناف تهران
  • کمیته نهضت ملی کرمان
  • جمعیت آذربایجانی‌ها
  • هیات تجار پایتخت
  • جمعیت زرتشتیان
  • سادات لاریجانی
  • مازندرانی‌های مقیم پایتخت
  • هیات علمیه تهران
  • هیات متحده کردستانی‌ها
  • جمعیت بنی اسراییل
  • هیات ارامنه
  • جمعیت کاوه
  • ارباب جراید
  • وکلای دعاوی

انقراض سلطنت قاجار و شاهنشاهی رضا خان پهلوی

اعلیحضرت رضا شاه بزرگ سردودمان شاهنشاهی پهلوی که مشروطه را سرانجام برقرارکرد
پیشنهاد انقراض سلسله قاجار به مجلس شورای ملی

در روز ۹ آبان ماه ۱۳۰۴ مجلس شورای ملی دوره پنجم قانونگذاری پیشنهاد انقراض سلسله قاجار که از سوی ۷۷ تن از نمایندگان نوشته و امضا شده بود، خوانده شد:

نظر باینکه عدم رضایت از سلطنت سلسله قاجاریه و شکایاتیکه از این خانواده می‌شود بدرجه رسیده که مملکت را بمخاطره میکشاند.
نظر باینکه حفظ مصالح عالی مملکت مهم ترین منظور و اولین وظیفه مجلس شورای ملی است و هر چه زودتر ببحران فعلی خاتمه باید داد.
امضاءکنندگان باقید دو فوریت پیش نهاد می‌کنیم مجلس شورایلی تصمیم ذیل را اتخاذ نماید.

مجلس شورای ملی در این روز با اکثریت ۸۰ رای از ۸۵ نماینده که در مجلس بودند قانون اعلام انقراض سلطنت قاجاریه و تفویض حکومت موقتی به شخص آقای رضاخان پهلوی را با ماده واحده تصویب کرد:[۴۶]

مجلس شورای ملی به نام سعادت ملت انقراض سلطنت قاجاریه را اعلام نموده و حکومت موقتی را در حدود قانون اساسی و قوانین موضوعه مملکتی به شخص آقای رضا خان پهلوی واگذار می‌کند.
تعیین تکلیف حکومت قطعی موکول به نظر مجلس مؤسسان است که برای تغییر مواد ۳۶ - ۳۷ - ۳۸ - ۴۰ متمم قانون اساسی تشکیل می‌شود.[۴۷]

جشن در سراسر کشور برای انقراض سلطنت قاجار

در روز ۹ آبان ماه وزیران، معاونین، رئیس اداره‌ها، بازرگانان، اصناف و روحانیون به منزل معظم له برای گفتن تهنیت آمدند. هیات بازرگانان در مدرسه نظام جشن با شکوهی برگزار کرد و سپس آقای رضا خان به ساختمان بالایی مدرسه نظام تشریف فرما شدند. سپس لایحه‌هایی که پیشتر از سوی هیات آذربایجانیان و بازرگانان برای تهنیت و ابراز احساسات و شادمانی فرستاده شده بود، خوانده شد. تنی چند از سخنرانان از کارهای آقای رضا پهلوی که برای فراهم ساختن امنیت کشور و آسایش همگان انجام داده بود، قدردانی نمودند. آقای رضا خان پهلوی از آن همه احساسات همگان سپاسگزاری کردند و در میان گروه انبوهی با هلهله و شادی از مدرسه نظام به خانه خود تشریف بردند.

کمیسیون نهضت ملی مرکزی به دنبال تصمیم مجلس شورای ملی و به پاس از این پیروزی ملی و نشان دادن احساسات ملی و شادمانی بی اندازه مردم برآن شد که سه روز پی در پی جشن و چراغانی در تهران برگزار شود. کمیسیون نهضت ملی در تلگرامی ماده واحده دایر بر انقراض سلطنت قاجار و دادن حکومت به آقای رضا خان پهلوی را به آگاهی همه کمیسیون‌های نهضت در همه ایالات و ولایات رساند و اعلام سه روز جشن و چراغانی در سراس ایران را نمود.

در روز ۱۱ آبان ماه از سوی رییس حکومت موقتی مملکت و رییس عالی کل قوا آگاهی نامه‌ای به چاپ رسید:

عموم اهالی ایران اعم از مرکز و ولایات بدانند که از تمام مجاهدات و زحماتی که من از بدو امر در حصول مراتب امنیت و تهیه طرق سعادت و عظمت این مملکت متحمل بوده‌ام همیشه دو اصل مهم را سر سلسله سایر مکنونات و عقاید خود قرار داده‌ام و خوشوقتم که فعلا مدلول نیات دیرانیه خود وظیفه دار آن هستم که رفاه حال عموم را تهیه نمایم.
بر خواطر عامه اهالی پوشیده نیست که این مهم مدتها و سالیان دراز است که در ایران فراموش شده و با اینکه اجرای آن جزو ضروریات و فرایض اولیه زمامداران امر شناخته می‌شود معهذا طوری به فراموشی و متروک ساختن آن تعمد شده است که فعلا جز به تاسف و تاثر در اطراف آن نمی‌توان تفسیر و تعبیر نمود. اکنون که روزگار لاقیدی و دوران فراموشکاری سپری شده و مملکت می‌رود که وارد مراحل سعی و عمل گردد از شکر خداوند خودداری ندارم که طلوع دوره جدید را به ظهور بزرگترین وظایف قطعی خود افتتاح و آغاز می‌نمایم.
تکمیل سعادت آتیه ایران و تهیه وسایل عظمت و ترقی این مملکت منوط و مربوط به اجرای اصل رفاه عموم است. علیهذا چون فعلا تنزل قیمت نان تهران با مراجعه به صورت مالیه مملکت آن طوری که منظور نظر خود من است امکان پذیر نیست و انشاالله در آتیه جبران و مرتب خواهد شد معهذا به وسیله این اعلامیه مقرر می‌دارم چهار شاهی از مبلغی را که اخیرا بر قیمت نان تهران افزوده بودند از این تاریخ متروک بدارند تا از این راه رفاه معاش و آسایش حال ضعفا و بیچارگان مترتب باشد.
رییس حکومت موقتی مملکت و رییس عالی کل قوا - رضا

در پی تصویب ماده واحده مجلس شورای ملی در انقراض سلسله قاجاریه از سوی وزارت امور خارجه به آگاهی همه سفارتخانه‌ها در تهران رسانیده شد که سلطنت از قاجاریه گرفته شد و والاحضرت اقدس آقای پهلوی به ریاست حکومت موقتی ایران برگزیده شده‌اند تا مجلس موسسان از سوی ملت تعیین و نمایندگان آن برگزیده شوند. از روز ۱۱ آبان ماه همه اداره‌های دولتی تعطیل شدند و همه جا آذین بسته شد. بازار و خیابان‌ها و سردر خانه‌ها چراغانی شد و انقراض سلسله قاجار و برگزیدن رضا خان پهلوی نخست وزیر و فرمانده کل قوا به شاهنشاهی ایران جشن گرفته شد.

محمدعلی فروغی نخستین نخست وزیر رضا شاه پهلوی آبان ۱۳۰۴

روز ۱۴ آبان ماه ۱۳۰۴ از سوی والاحضرت رضا خان پهلوی نامه‌ای به مجلس فرستاده شد:

مقام مقدس مجلس شورای ملی شیداله ارکانه

در این موقع که ریاست حکومت موقتی مملکت به من تفویض شده است جناب مستطاب اجل آقای میرزا محمد علی خان فروغی وزیر مالیه را برای تسهیل و تسریع جریان کار از جانب خود به کفالت امور راجعه، به ریاست وزرا معین و اینک معرفی می‌نمایم سایر آقایان وزرا هم کماکان در پست‌های خود باقی خواهند بود.
رییس حکومت موقتی مملکت و ریاست عالی کل قوا - رضا

روز ۱۵ آبان ماه سخنرانی والاحضرت رضا پهلوی در جشن مجلس شورای ملی در جواب بیانیه مجلس خوانده شد:

آقایان نمایندگان
از احساساتی که آقایان محترم در این موقع نسبت به این جانب ابراز می‌نمایند ممنون و سپاسگزارم نیت ملت نجیب ایران و منتخبین آن همانا اعاده استقرار سعادت و عظمت تاریخی وطن است و این جانب بحمدالله تعالی در این نیت مقدس کاملا شریک بوده و هستم و عملیات من در گذشته شاهد این مدعا می‌باشد و امیدوارم در آینده نیز چنانکه منظور نظر است ظاهر شود.
اگر چه تاکنون ترقیات عمده راجع به قوه و قدرت دولت حاصل شده ولیکن بر خاطر من پوشیده نیست که هنوز در امور مملکت خاصه نسبت به مسایل اقتصادی و قضاتی و معارفی اصلاحات عدیده ضرورت دارد. رجاء واثق دارم که با احساسات سرشار و اشتباقی که در عامه و خصوصا در آقایان نمایندگان برای نیل به این مقاصد مشاهده می‌شود در فراهم ساختن موجبات آن از هر گونه مجاهدت و فداکاری مضایقه نشده و موفقیت عاجل حاصل گردد. در خاتمه سعدت و عظمت وطن را از خداوند متعال مسئلت می‌نمایم.

برگزاری مجلس موسسان و دگرگون ساختن اصل‌های متمم قانون اساسی

روز گشایش مجلس موسسان ۱۵ آذر ماه ۱۳۰۴
سخنرانی والاحضرت اقدس رضا پهلوی رییس حکومت موقتی
صادق مستشارالدوله رییس مجلس موسسان

مجلس موسسان مجلسی است از نمایندگان مردم که برای تصمیم گیری برای امور مهم کشوری چون نوشتن قانون اساسی و یا دگرگون ساختن اصل‌هایی از قانون اساسی برگزار می‌گردد. علی اکبر داور از سوی مجلس شورای ملی برای برگزاری مجلس موسسان برگزیده شد. آیین نامه اجرایی و حقوقی مجلس موسسان نوشته شد و مجلس شورای ملی آن را تصویب کرد. انتخابات مجلس موسسان از آذر ماه ۱۳۰۴ آغاز شد و هیات‌های نظارت و اجرایی در سراسر کشور انتخابات را برگزار کردند[۴۸] و ۲۴۱ نماینده برای گشایش مجلس موسسان برگزیده شدند. روز ۱۵ آذر ماه ۱۳۰۴ نخستین مجلس موسسان در دوره مشروطیت ایران با بودن نمایندگان از سراسر کشور در تهران در جای تکیه دولت برگزار شد تا درباره سرنوشت کشور به رای زنی بپردازند. والاحضرت رضا پهلوی در این مجلس موسسان سخنرانی ایراد کرد و گفت:

البته آقایان محترم از علل و پیش آمدهایی که باعث انعقاد مجلس موسسان گردیده است اطلاع کامل دارند و می دانند که مجلس شورای ملی که به موجب قانون اساسی نماینده قاطبه اهالی مملکت ایران است به موجب ضرورت و برای متابعت میل و افکار ملت که در تمام مملکت ابراز و اظهار شده بود، برای نیل به استقرار حکومتی که مرام ملی را بهتر تامین نماید سلطنت را از سلسله قاجاریه منتزع نموده و ریاست حکومت مملکت را موقتا به عهده این جانب محول ساخته و انعقاد مجلس موسسان را برای تعیین تکلیف قطعی امر لازم و مقتضی دانست. این بود که این جانب حسب التکلیف و بنا بر تصمیم و تصویب مجلس شورای ملی ملت را به تعیین و انتخاب امنای خود به جهت این مقصود مهم دعوت کرده و ملت نیز شما را منتخب نمود.
اینک بعون الله و تفیقه ادای آن وظیفه را که معظمترین و مهمترین وظایف ملی و مملکتی است بر حسب رای ملت به شما واگذار نموده و شما را دعوت می‌کنیم که صلاح و خیر مملکت را در نظر گرفته و در هر حال خداوند را شاهد و ناظر اعمال خود دانسته آنچه وجدان شما بر آن حکم می‌کند به موقع عمل بگذارید و چون د راین امر خاص طول مدت بی تکلیفی برای مملکت ممکن است جلب مضرات و مفاسد نماید مقتضی است حتی الامکان در انجام وظیفه تسریع نمایید. در خاتمه امیدوارم خداوند تبارک و تعالی شما را موفق و موید بدارد.

والاحضرت رضا خان پهلوی پس از سخنرانی خود از مجلس بیرون رفت و مجلس موسسان کار خود را آغاز کرد. نخست شیخ محمد حسین مجتهد تبریزی که سن وی از دیگران بالاتر بود به ریاست سنی مجلس موسسان برگزیده شد. در نشست‌های نخست، دویم و سیم هیات رییسه برگزیده شد و اعتبارنامه‌ها بررسی و تصویب شد. صادق خان مستشارالدوله به ریاست مجلس موسسان و سهام السلطان بیات به نیابت رییس برگزیده شدند. نشست چهارم در روز ۲۱ آذر ماه برگزار شد که در آن اصل‌های ۳۶ و ۳۷ و ۳۸ و ۴۰ متمم قانون اساسی مشروطه دگرگون شدند.

اصل سی و ششم - سلطنت مشروطه ایران در شخص اعلیحضرت شاهنشاهی السلطان محمدعلی شاه قاجار ادام الله سلطنته و اعقاب ایشان نسلا بعد نسل برقرار خواهد بود. این اصل چنین دگرگون شد:

  • اصل سی و ششم: سلطنت مشروطه ایران از طرف ملت به‌وسیله مجلس موسسان به شخص اعلیحضرت شاهنشاه رضاشاه پهلوی تفویض شده و در اعقاب ذکور ایشان نسلا بعد نسل برقرار خواهد بود.

اصل سی و هفتم - ولایتعهد در صورت تعدد اولاد به پسر اکبر پادشاه که مادرش ایرانی الاصل و شاهزاده باشد می‌رسد و درصورتیکه برای پادشاه اولاد ذکور نباشد اکبر خاندان سلطنت با رعایت الاقرب فالاقرب به رتبه ولایت عهد نایل می‌شود و هرگاه در صورت مفروضه فوق اولاد ذکوری برای پادشاه به وجود آید حقاً ولایتعهد به او خواهد رسید. این اصل چنین دگرگون شد:

  • اصل سی و هفتم: ولایت عهد با پسر بزرگ‌تر پادشاه که مادرش ایرانی الاصل باشد خواهد بود در صورتی که پادشاه اولاد ذکور نداشته باشد تعیین ولیعهد برحسب پیشنهاد شاه و تصویب مجلس شورای ملی به عمل خواهد آمد مشروط برآنکه آن ولیعهد از خانواده قاجار نباشد ولی در هر موقعی که پسری برای پادشاه بوجود آید حقاً ولایت عهد با او خواهد بود.

اصل سی و هشتم - در موقع انتقال سلطنت ولیعهد وقتی می‌تواند شخصا امور سلطنت را متصدی شود که سن او به هیجده سال بالغ باشد چنان چه به این سن نرسیده باشد با تصویب هیات مجتمعه مجلس شورای ملی و مجلس سنا نایب السلطنه‌ای برای او انتخاب خواهد شد تا هیجده سالگی را بالغ شود.

  • اصل سی و هشتم - در موقع انتقال سلطنت ولیعهد وقتی می‌تواند شخصا امورسلطنت را متصدی شود که دارای بیست سال تمام شمسی باشد اگر به این سن نرسیده باشد نایب السلطنه‌ای از غیر خانواده قاجاریه از طرف مجلس شورای ملی انتخاب خواهد شد. (این اصل در سال ۱۳۴۶ دوباره دگرگون شد.) و

اصل چهلم - همین طور شخصی که به نیابت سلطنت منتخب می‌شود نمی‌تواند متصدی این امر شود مگر این که قسم مزبور فوق را یاد نموده باشد.

در پنجمین نشست مجلس موسسان در روز ۲۱ آذر ماه مجلس موسسان پس از دادن تغییرات در اصل‌های چهارگانه ۳۶ - ۳۷ - ۳۸ و ۴۰ متمم قانون اساسی، پادشاهی ایران را به اعلیحضرت رضا شاه پهلوی سپرد:

اصول سه گانه ۳۸-۳۷-۳۶ متمم قانون اساسی به موجب ماده واحده مصوبه مجلس موسسان در تاریخ ۲۱ آذرماه ۱۳۰۴ شمسی که ذیلا نقل می‌شود به شرح مندرج در متن اصلاح شده‌است.

ماده واحده - مجلس موسسان سه اصل ۳۶ و ۳۷ و ۳۸ متمم قانون اساسی مصوبه بیست و یکم آذرماه ۱۳۰۴ را بجای سه اصل ۳۶ و ۳۷ و ۳۸ سابق متمم قانون اساسی قرار داده سه اصل مذکور سابق را ملغی می‌داند.

با رای مجلس موسسان و دگرگون ساختن سه اصل متمم قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران به رضا شاه پهلوی داده شد و می بایستی که شاهنشاه ایران در برابر مجلس شورای ملی به قانون اساسی سوگند بخورد تا از دیدگاه قانونی شاهنشاه ایران شود. در روز ۲۵ آذر ماه ۱۳۰۴ مجلس شورای ملی آذین بندان شد و در ساعت دو و نیم پس از نیم روز اعلیحضرت رضا شاه پهلوی با کالسکه سلطنتی وارد پهنه مجلس شورای ملی شدند و سپس آیین سوگند پادشاهی در مجلس شورای ملی را انجام دادند.[۴۹] و شاهنشاه ایران شدند. در روز یکشنبه ۴ اردیبهشت ماه ۱۳۰۵ ساعت دو و نیم پس از نیم روز قصر برلیان کاخ گلستان در آیین با شکوهی جشن تاجگذاری رضا شاه پهلوی[۵۰] برگزار شد.

منبع

  1. پروگرام کابینه سیدضیاالدین طباطبایی
  2. پروگرام کابینه آقای قوام‌السلطنه ۱۳۰۰
  3. قرارداد ۱۹۱۹ ایران و انگلیس
  4. قانون اجازه مبادله عهدنامه دوستی منعقده بین دولتین ایران و جمهوری شوروی روسیه
  5. مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهارم
  6. پروگرام کابینه آقای قوام‌السلطنه ۱۳۰۰
  7. General Willam E. R. Dickson
  8. قرارداد الحاقی نفت آرمیتاژ اسمیت
  9. قانون موقوف‌الاجرا گذاردن قوانین تشکیلات ادارات وزارت مالیه تا مدت سه ماه
  10. مستوفی
  11. ابراز اعتماد به کابینه آقای مشیرالدوله ۱۳۰۰
  12. infantry regiment
  13. Cavalry Regiment
  14. Artillery Regiment
  15. Von Pachen, German Officer
  16. Noel
  17. Bryan Maclaren, British Consul
  18. Oakshot
  19. Kolomyetsev
  20. ComIntern - Communist International
  21. Raskolnikov
  22. Jacob Blumkin
  23. Abrahamov
  24. Loid George, Prime Minister
  25. Lord Curzon
  26. قدردانی مجلس شورای ملی از رضا خان سردار سپه و وزیر جنگ درباره سرکوب اسماعیل آقا سیمقو و پیروزی در چهریق و سلماس
  27. مذاکرات مجلس شورای ملی ۳۰ امرداد ۱۳۰۱ درباره آسیب‌ها به آذربایجان و بازگرداندن اهالی و یاری دولت
  28. Sir Percy Loraine, British Ambassador in Tehran 1921 - 1926
  29. Morning Post Newspaper
  30. پروگرام مشی کابینه آقای سردار سپه
  31. قانون شرایط اساسی امتیاز نفت شمال به یک کمپانی معتبر مستقل آمریکایی (اتازونی)
  32. قانون اعطای امتياز معادن نفت شمال به كمپانی استاندارد اويل آمريكايی
  33. تصمیم جلسه ۲۶ سرطان ۱۳۰۳ راجع به طبع متن فرانسه امتیازنامه نفت شمال به کمپانی سینکلر آمریکایی
  34. قانون اختصاص ریاست عالیه کل قوای دفاعیه و تامینیه مملکتی به آقای رضاخان سردار سپه
  35. قانون تجارت
  36. قانون علامات صنعتی و تجاری
  37. قانون تبدیل بروج به ماههای فارسی از نوروز ۱۳۰۴ خورشیدی (شمسی)
  38. قانون الغای القاب و مناصب مخصوص نظام و القاب کشوری
  39. قانون اجازه استخدام یازده نفر مستخدم آمریکایی جهت خدمت در ادارات مالیه و یک نفر جهت ریاست امور فلاحتی
  40. قانون اجازه انحصار دولتی قند و چای و اخذ دو قران از هر من قند و مواد قندی و شش قران از هر من چای به عنوان حقوق انحصاری
  41. قانون اوزان و مقیاسها
  42. قانون سجل احوال ۱۳۰۴
  43. قانون خدمت نظام اجباری
  44. قانون انتخابات مجلس شورای ملی ۱۳۰۴
  45. مذاکرات مجلس شورای ملی ۷ آبان ۱۳۰۴ ااعتراض مردم ایران به بازگشت احمد شاه به ایران و درخواست عزل وی
  46. قانون اعلام انقراض سلطنت قاجاریه و تفویض حکومت موقتی به شخص آقای رضاخان پهلوی
  47. قانون اساسی مشروطه
  48. قانون اجازه پرداخت پنجاه هزار تومان برای مخارج انتخاب اعضای مجلس موسسان
  49. سوگند پادشاهی رضا شاه پهلوی
  50. تاجگذاری رضا شاه پهلوی