کشته شدن مهندس ملک عابدی رییس اصلاحات ارضی فیروزآباد به دست مالکان بزرگ ۲۲ آبان ماه ۱۳۴۱

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۳ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۰۹ توسط Bellavista (گفتگو | مشارکت‌ها) (←‏سخنان شاهنشاه در بنای یادبود مهندس ملک عابدی: اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
قوانین برنامه‌های عمرانی کشور درگاه اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران

انقلاب شاه و مردم

برنامه عمرانی سوم
مهندس شاپور ملک عابدی به دست مالکان بزرگ فارس کشته شد
شاهنشاه سرپرستی فرهاد ملک عابدی را پذیرفتند و پس از دادن سند مالکیت کشاورزان فارس با مادر و پسر ملک عابدی گفتگو می کنند
آیین خاک‌سپاری مهندس ملک عابدی
آیین سوگواری مهندس ملک عابدی در مسجد وکیل شیراز
دکتر ارسنجانی در سوگ مهندس ملک عابدی در مسجد وکیل شیراز
Ettelaat13410823.pdf
مادر سوگوار مهندس ملک عابدی
پیراهن با گلوله سوراخ شده مهندس ملک عابدی

در روز سه‌شنبه ۲۲ آبان ماه ۱۳۴۱ مهندس شاپور ملک عابدی رییس اصلاحات ارضی فیروزآباد استان فارس با شلیک ده‌ها گلوله به وی از سوی زمینداران بزرگ کشته شد. بیش از بیست تا بیست و پنج تن قاتل مسلح در جاده شیراز - فیروزآباد سر راه جیپ مهندس عابدی و همراهان را گرفتند و از روبرو و از پشت به مهندس عابدی یورش بردند و وی را به رگبار گلوله بستند. مهندس عابدی ۳۲ سال داشت و دارای همسر و یک پسر خردسال بود. مهندس شاپور ملک عابدی دانش آموخته دانشکده کشاورزی کرج بود و در سال ۱۳۳۴ مهندسی کشاورزی خود را گرفت و در وزارت کشاورزی استخدام شد. پُست‌های مهندس ملک عابدی کارمند فنی، مهندسی زراعی، کارمند دفع آفات شیراز، کفیل دفع آفات شهرستان فسا، کارشناس آزمایشگاه بیماری‌های قارچی در اداره بررسی آفات نباتی استان هفتم و سرانجام رییس اکیپ آماربرداری اصلاحات ارضی منطقه فیروزآباد بود.

در روز چهارشنبه ۲۳ آبان ماه اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران در سفر به کرمانشاه و به هنگام دادن سندهای مالکیت کشاورزان کرمانشاه با اندوه بسیار فرمودند: خون بهای مهندس عابدی از قاتلین و محرکین گرفته می‌شود...مهندس عابدی یک سرباز شهید وطن است و من مقرر کرده‌ام که عزای ملی اعلام شود.[۱]

۲۶ آبان ماه ۱۳۴۱ سخنگوی دربار شاهنشاهی به آگاهی رساند که با شهادت مهندس ملک عابدی مامور اجرای قانون اصلاحات ارضی در استان فارس شاهنشاه سرپرستی فرزند ۹ ساله مهندس ملک عابدی را خود پذیرفتند. ۲۹ آبان ماه ۱۳۴۱ وزیر کشاورزی به همراه فرهاد ملک عابدی فرزند مهندس ملک عابدی کشته شده به دست مالکان بزرگ فارس به پیشگاه شاهنشاه باریافتند. در این شرفیابی شاهنشاه به فرهاد ملک عابدی مهربانی بسیار کردند و به بنیاد پهلوی دستور دادند که هزینه تحصیل فرهاد ملک عابدی در ایران و خارج از کشور را فراهم سازند.

یورش مسلحانه

روز ۲۲ آبان ماه ۱۳۴۱ مهندس ملک عابدی رییس سازمان اصلاحات ارضی فیروزآباد به همراه آقای نظامیان رییس دارایی فیروزآباد، مهندس همت وحیدی با جیپ اداره کشاورزی استان فارس و با راننده جیپ سید احمد از شیراز رهسپار فیروزآباد شدند. ساعت ۱۷ و ۳۰ دقیقه هنگامی که جیپ از ""تنگه هلال" در ده کیلومتری فیروزآباد می‌گذشت ناگهان گروهی مسلح با برنامه از پیش ریخته شده، جلوی دیگر خودروهای در جاده را گرفتند و به سوی جیپ مهندس ملک عابدی و همراهان یورش بردند و جیپ را بازایستاداندند، مهندس ملک عابدی را از جیپ بیرون کشیدند و همان جا وی را به باران گلوله بستند. قاتلان همه تفنگ‌های شکاری کوچک با فشنگ‌های چهار پاره به دست داشتند و دو تن از آنان با هفت تیر بودند. این تفنگ‌ها ویژه شکار حیوانات مالکان بود و دیگران به آن دسترسی نداشتند.

در روز چهارشنبه ۲۳ آبان ماه به دستور دولت در شیراز حکومت نظامی اعلام شد و استاندار فارس جای خود را به سپهبد ورهرام داد. در پی کشته شدن مهندس ملک عابدی به دست مالکان بزرگ استان فارس درنشستی به ریاست آقای علم نخست وزیر و وزیران و رییس‌های سازمان‌های انتظامی، نخست وزیر به آگاهی رساند که تصمیم استوار دولت برای ادامه اصلاحات ارضی با این قبیل مقاومت‌ها و تحریکات دچار تزلزل نخواهد گردید، و نخست وزیر گفت که به زودی قاتلان و مسبین قتل مهندس ملک عابدی دستگیر و مجازات خواهند شد، تا کیفر آنها درس عبرتی برای دشمنان اصلاحات ارضی باشد.

دکتر ارسنجانی وزیر کشاورزی گفت که این جنایت به تحریک ملاکین بزرگ فارس بوده و آنها جلسات سری تشکیل می‌دهند و حتی پول‌هایی نیز تاکنون برای تحریکات خود بر ضد اصلاحات ارضی در منطقه فارس خرج کرده‌اند...همان دسته‌ای که اتومبیل مرحوم ملک عابدی را متوقف کردند و او را به قتل رسانده‌اند. ارسنجانی افزود که در ده روز گذشته گزارش‌های پی در پی دایر بر اینکه مالکان بزرگ و برخی از عناصر دیگر پیوسته در فیروزآباد گردهم می‌آیند تا برای کارشکنی در کار اصلاحات ارضی در فارس توطئه نمایند به دولت رسیده است. حتی گزارش‌هایی رسیده که مالکان بزرگ با گروه قاتل زد و بند کرده‌اند و پول نیز برای کشتن دست اندرکاران اصلاحات ارضی به آنان داده‌اند.

راننده جیپ گفت که قاتلان مسلح بی درنگ با دیدن جیپ سازمان، آن را بازایستاندند همه آنها که ۲۰ تا ۲۵ تن می‌شدند تفنگ در دست داشتند و به جیپ یورش بردند و مهندس ملک عابدی را از جیپ بیرون کشیدند و نام او را پرسیدند و سپس مهندس ملک عابدی را از چند سو تیرباران کردند، نزدیک به ۵۰ گلوله به سینه و پشت مهندس ملک عابدی شلیک شده بود.

اعلامیه دولت

اعلامیه دولت

هموطنان عزیز

چنانکه اطلاع یافتید مهندس ملک عابدی رییس حوزه اصلاحات ارضی منطقه فیروزآباد فارس بر اثر یک توطئه ناجوانمردانه شهید شد.

آنچه تا امروز روشن شده است این است که توطئه به دست کسانی انجام گرفته که تاکنون چه مستقیم و چه غیرمستقیم از دسترنج رعیت سابق استفاده کرده‌اند، منافع این اشخاص در جهت عکس منافع ملی ماست و برای بنده و برده نگهداشتن فرزندان ایران است. البته برای خواهران و برادران عزیز تردیدی نیست که معنی اجرای لایحه اصلاحات ارضی یعنی آزادی قاطبه ملت ایران و بنابراین جوان ناکام مهندس ملک عابدی شهید راه آزادی و سرافرازی ملت ایران است.

من امروز را حسب الامر شاهانه روز عزای ملی اعلام می‌دارم و فردا هم به همین مناسبت تعطیل عمومی است. باز هم به کسانی که در راه استقلال ما، آزادی ما و سربلندی ما در دنیای امروز اخلال می‌کنند جنانکه هفته پیش اعلام کردم می‌گویم که چرخ زمانه به عقب بر نمی‌گردد. اصلاحات باید به سرعت پیش برود و دولت با نهایت قدرت هر گونه توطئه را در هر کجا پیش بیاید درهم خواهد کوبید و توطئه‌کنندگان را به ملت ایران معرفی خواهد کرد و به همین منظور:

۱- در شیراز که مرکز توطئه این عمل ناجوانمردانه شده بود حکومت نظامی اعلان شد تا مرکز هر فسادی را ریشه‌کن نماید
۲- سپهبد ورهرام به استانداری فارس منصوب گردید.
۳- برای دستگیری قاتلین اقدامات سریع در جریان است.
۴- دستور داده شد در هر نقطه سوءظنی در تهیه چنین توطئه برود به شدت سرکوب شود.
۵- از امروز در سراسر فارس انجام اصلاحات ارضی اعلام گردید.

نخست‌وزیر - اسداله علم

سرتیپ اورمزد فرماندهی لشکر ۱۰ پیاده فارس با داشتن فرماندهی لشکر، فرماندار نظامی شیراز و پیرامون برگزیده شد. ژاندارمری شیراز بیش از ۱۵۰ دسته ژاندارم را برای پشتیبانی به ۱۲ کیلومتری شهر قشقایی نشین فیروزآباد جایی که مهندس ملک عابدی کشته شده بود فرستاد.

خاکسپاری مهندس شاپور ملک عابدی

مهندس ملک عابدی و همسرش
پسر مهندس ملک عابدی
فرهاد ملک عابدی به مادربزرگش نامه می‌نویسد

روز ۲۳ آبان ماه پیکر مهندس ملک عابدی فرزند محمد صادق عابدی در آیین باشکوهی با بودن دکتر ارسنجانی وزیر کشاورزی، معاونین و ۲۵ تن از بلندپایگان دیگر وزارتخانه‌ها و با بودن انبوه مردم شیراز از خیابان زند آغاز شد. آیین سوگواری در مسجد وکیل شیراز برگزار شد. به دستور وزیر کشاورزی در اداره‌های کشاورزی سر تا سر کشور آیین سوگواری برپاشد. پیکر مهندس ملک عابدی در شاه چراغ زیارتگاه بزرگ مردم شیراز در آرامگاه خانوادگی وی به خاک سپرده شد.

وزیر کشاورزی که در این آیین با دیگر بلندپایگان وزارتخانه‌ها بودند گفت: پرچم اصلاحات ارضی را شاهنشاه به دوش کشیده‌اند و اگر عمل مهاجمین تکرار شود به قیمت نابودی همه آن افراد تمام خواهد شد.

در روز ۲۵ آبان ماه فرهاد ملک عابدی نامه‌ای به مادر بزرگش می‌نویسد:

خانم بزرگ عزیزم سلام و تسلیت عرض می‌کنم:
ملک پسر وطن‌پرست و نیکوکار کشور ایران بود از اینکه پسر سربلند شما در راه خدمت به وطن کشته شد تسلیت عرض می‌کنم اسم او را در تاریخ ایران می‌بینید و شما خود را بیش از این ناراحت نکنید. من هم از این حادثه ناگوار متاثر و از طرفی خوشحال که پدر من در راه انجام وظیفه جان سپرده و مرا برای همیشه سربلند و پرافتخار به جا گذاشته است. من خودم که بزرگ شدم انتقام پدرم را از قاتلین او می‌گیرم. امیدوارم بتوانم آرزوهای پدرم را برآورده کنم تا روح او را خوشحال کنم از طرف من به عمه‌های عزیز و عموی عزیز و همه فامیل عابدی تسلیت بگویید.
فرزند شما فرهاد عابدی کلاس سوم به تاریخ ۲۵ آبان ماه ۱۳۴۱

۲۶ آبان ماه سخنگوی دربار شاهنشاهی به آگاهی رساند که با شهادت مهندس ملک عابدی رییس اصلاحات ارضی در استان فارس شاهنشاه سرپرستی فرزند ۹ ساله وی، فرهاد ملک عابدی را پذیرفتند.

سفر شاهنشاه به استان فارس

در روز ۵ دی ماه ۱۳۴۱ شاهنشاه برای دادن سند مالکیت زمین‌های کشاورزی به دهقانان فارس با هواپیمایی از گونه "وایکانت" که خود خلبان آن بودند به شیراز پرواز کردند.

شاهنشاه در شیراز مادر زنده یاد مهندس ملک عابدی و فرزند وی فرهاد ملک عابدی را مورد مهربانی قراردادند.

سخنان شاهنشاه در بنای یادبود مهندس ملک عابدی

سپهبد ورهرام استاندار نوین فارس
نامه ناصر قشقایی به روزنامه اطلاعات
آرامگاه مهندس ملک عابدی
مادر و خواهران مهندس ملک عابدی
فرهاد ملک عابدی

در روز ۵ دی ماه ۱۳۴۱ ساعت سه و پانزده دقیقه پس از نیمروز شاهنشاه به بولوار شهر شیراز که به نام والاحضرت ولیعهد نامگذاری شده است وارد شدند. تیمسار ورهرام استاندار فارس، رییس‌های سازمان‌های اداری، نمایندگان کشاورزان، دانش آموزان، پیشاهنگان و چندین هزار تن از مردم شیراز نیز در بولوار با ابراز شور و هیجان ایستاده بودند. در آغاز یکی از بانوان چکامه‌ای را که سروده بود خواند و کودک خردسالی دسته گلی پیشکش شاهنشاه کرد. آنگاه شاهنشاه به جایی که بنای یادبود زنده یاد مهندس شاپور ملک عابدی ساخته خواهد شد رفتند و نخستین سنگ بنای یادبود را برنشانیدند. در این هنگام دکتر ارسنجانی سخنانی ایراد کرد. سپس شاهنشاه سندهای مالکیت کشاورزان استان فارس را به کشاورزان دادند. سپس شاهنشاه فرمودند: [۲]

روی بنایی با شما صحبت می‌کنم که یادبود مردی است فداکار، کسی که در راه انجام وظیفه برای یک امر بزرگ ملی جان خود را از دست داد. این فرد از فرزندان همین استان است. استانی که سوابق تاریخی آن مایه افتخار ایرانی است و حتی مایه افتخار بشریت می‌باشد. این سرزمین در تاریخ گذشته محل بهترین نوع حکومت در زمان خود بوده است، مهد بزرگترین امیراتوری‌های دنیا بوده، امپراتوریی که نه فقط بر اساس کشورگشایی بنا نهاده شده بود، بلکه بر اساس تشکیلات صحیح اداری، بر اساس منتهای عدالتی که در آن زمان ممکن بود به تصور برسد، بر اساس امپراتوری کورش، آن کسی که در واقع اولین اعلامیه حقوق بشر را صادر کرده بود، بر اساس طرز تفکری که پس از کشورگشایی به ملتی که سرزمین آن را فتح کرده بود آزادی می‌بخشید و آن سرزمین را از شر ظلم و ستم رهایی می‌داد و آنان را آزادانه به زندگی خود تشویق می‌کرد.
در یکی دو قرن اخیر انحطاط مملکت ایران این سرزمین با عظمت را تبدیل به یک مملکت بی تشکیلات کرده بود، مملکتی که حکومت مرکزی آن حتی قادر به اداره پایتخت خودش نبود. در پایتخت مملکت یعنی شهر تهران موقعی که هوا تاریک می‌شد کسی جرات نداشت از خانه اش بیرون برود و در سر هر کوی و برزنی هر کسی که یک قدری گردن کلفت تر بود، هر کسی که چاقویی به پهلویش می‌بست حاکم محله بود، و در خارج از شهر تهران در چند فرسنگی نایب حسین کاشی بود و لازم نیست که بگویم در فارس وضعیت از چه قرار بود. این اوضاع بهم خورد و در زمان حکومت پدر من در این مملکت امنیت برقرار شد. مثلی بود معروف که حتی یک پیرزن می‌توانست با یک طشت طلا پیاده داخل این مملکت قدم بزند و کسی معترض او نشود. ولی شهریور سال ۱۳۲۰ پیش آمد، شهریور ۲۰ در این مملکت دگرگونی‌های زیادی پیش آورد. مملکت به وسیله قوای اجنبی اشغال شد. قوای اجنبی در موقعی که این مملکت را اشغال کرده بودند، هیچ چیزی را بیشتر از این نمی‌پسندیدند که این مملکت آشفته باشد. برای اینکه خیال آنها راحت تر باشد یک عده‌ای را تشویق کردند به اینکه هر گردن کشی برای خودش در یک قسمت ادعایی بکند و این منجر به ضعف حکومت مرکزی بشود و دیگری را تشویق می‌کردند که احزاب منحل حکومت، و کسانی که زیر همه چیز می‌زنند مملکت را تضعیف بکنند. در سرزمین شما اشخاصی باشند که هر موقعی، هر موسمی به مناسبتی ماسکی به صورت خودشان بزنند، یک روز طرفدار یک سیاست خارجی، و روز دیگر سیاست مخالف آن، و روز دیگر یک سیاست دیگر، ولی هیچ وقت اینها طرفدار یک سیاست ایرانی متاسفانه نبودند و الان هم نیستند و افراد آنها هرجایی که بتوانند خنجر از پشت سر به این مملکت فرو می‌برند. این وضع را اینها چطور می‌توانستند حتی برای مدتی موقتی درست بکنند؟ آنها از رعیت ایرانی به عنوان رعیت خود یا به عنوان عضو ایل خود به آن طریق که دیدیم استفاده می‌کردند. روسای دیگر ایلاتی ما داشتیم و داریم و امروز هم اینجا ایستاده‌اند که اینها مردمان وطن پرستی بودند هیچ وقت از راه وطن خارج نشدند و شاید پدران اینها هم یک روزگاری حافظ این مملکت بودند. مرزبان این مملکت بودند و در مقابل اجنبی ایستادگی می‌کردند. من خطابم به آنها نیست، خطاب من به آنهایی است که خودشان هم می‌دانند که هستند، کسانی که صریحا به این مملکت خیانت کردند. آنها از این رعایا و افراد ایل برای چاپیدن، برای آتش زدن، برای کشتن، برای تهدید کردن، استفاده می‌بردند. اینها را وادار می‌کردند که دار و ندار خودشان را ببرند بفروشند و تفنگی بخرند و چند فشنگی هم ذخیره بکنند و گلوله‌ها را به قلب افراد خدمتگزار این مملکت بزنند تا مقاصد شوم و پلید آنها سرانجام بگیرد. این افراد دیگر نیستند و تخواهند بود و نامشان و اعمالشان از صفحه روزگار این ممکلت محو و نابود خواهد شد.
مهمترین وسیله برای اینکه این قبیل افراد سفاک و خونخوار در مملکت هیچ وقت نمو نکنند، آزادی رعیت سابق و دهقان امروزی ایران است. یک فرد آزاد غیر از نفع جامعه و نفع خودش و بخصوص نفع مملکتی که در آن از مواهب آزادی و زندگی شرافتمندانه بهره‌مند است به دنبال کار دیگر نخواهد رفت. هیچ وقت دیگر او آلت‌دست این عناصر نخواهد شد. این اصلاحات ارضی در ایران معانی مختلف دارد. این کار فقط هدفش این نیست که ما فقط سندی روی کاغذ به یک عده اشخاصی بدهیم و بگوییم که اینها صاحب زمین اند. خیر! اینها افراد آزادی خواهند بود که با گردنی افراشته، با روحی مستقل، با امیدواری به آینده، نه فقط صاحب آن زمینی که در آن می‌کارند خواهند بود، بلکه صاحب آینده فرزندان خود و سهیم در اداره فعلی و آینده مملکت نیز خواهند بود.
مملکتی که اکثریتش روی این اصل قرار داشته باشد دیگر دستخوش هوی و هوس یک مشت مردم محلی و از آنها بالاتر نخواهد بود. هر بدخواهی نسبت به این مملکت باید بداند که سر و کارش با تمام افراد این مملکت خواهد بود و اگر این اتحاد بین افراد مملکت باشد و اگر این اتحاد بین افراد مملکت محکم باشد، هیچ نیرویی در روی زمین نیست که چنین مملکتی را بتواند در تحت انقیاد خودش دربیاورد. استان فارس با این قدم‌هایی که برداشته می‌شود، به چندین هدف خواهد رسید. یکی اینکه افراد آزاد فعلی در آبادی این منطقه خواهند کوشید و این منطقه زرخیز روز به روز آبادتر خواهد شد. امنیت در این مملکت بیش از هر موقع دیگری برقرار خواهد شد. از راه ملک‌داری با آن وضع ناهنجار و غیرسالم گذشته وقت خودشان را صرف می‌کردند، امروز از راه دیگری شرافتمندانه، از راهی که بسیار نفعش برای خودشان و برای مملکت بیشتر خواهد بود وارد خواهند شد و آن راه، راه صنعتی کردن مملکت است. به تمام افرادی که یا روی جهل و نادانی یا روی تشویق آن کسانی که از آنها بهره‌برداری می‌کردند و تا به حال به وسیله داشتن یک سلاح غیرمجاز، یا سرگردنه می‌ایستادند یا آلت دست قرار می‌گرفتند توصیه می‌کنم که در اولین فرصت قبل از اینکه دولت اعلام خلع سلاح را مجددا بکند، خودشان به اولین پست نظامی و ژاندارمری مراجعه بکنند و اسلحه نامبارکی که به دست آنها هست تسلیم بکنند. اسلحه را موقعی باید به دست گرفت که در راه دفاع از وطن در برابر خطر باشد. در آن موقع که خدا نکند هیچ وقت برسد هر کس که خواست در این راه قدم بردارد و دوش به دوش سربازان ایران با اسلحه‌ای که ارتش ایران به او خواهد داد بیاید و با برادرهای سرباز خود در میدان نبرد شرکت بکند والا عوض اسلحه باید بیل به دست بگیرد، باید پشت ماشین زراعتی بنشیند و باید توی کارخانه کار بکند و یک موجود مفید و تولید کننده‌ای برای مملکت باشد.
این آینده این استان خواهد بود. این استان دیگر محلی برای کسی که غیر از این فکر بکند نخواهد بود. انشاءالله همه با هم در یک آینده نزدیکی شاهد چنان ترقیاتی باشیم که بر خود ببالیم و افتخار بکنیم و مطئمن باشیم که خودمان در دوران زندگی خود و به خصوص باشیم که خودمان در دوران زندگی خود و به خصوص فرزندانمان در نسل آینده جزو افراد خوشبخت و مترقی این مملکت زندگی خواهند کرد و من به این موضوع اطمینان قاطع دارم، برای اینکه می‌بینم چه احساساتی در نهاد و قلب شما هست، چه روحیه‌ای در شما زارعین هست. امروز که با شما صحبت کردم روحیه‌ای در تمام افراد این استان می‌بینم که بسیار قابل توجه است. داوطلبینی از دانشگاه پیدا شده‌اند و این طور از روی کمال فداکاری وارد خدمت شده‌اند و به استقبال هر پیش آمدی رفته‌اند. همه در این قبیل اصلاحات یک دل و یک تن شرکت می‌کنند. شرکت آنها از روی اعتماد و صمیم قلب است، برای اینکه می‌بینند این اقدامات مورد پشتیبانی تمام افراد این مملکت است.
هر کس در داشتن سلیقه مختار است و می‌تواند برای خودش سلیقه‌ای داشته باشد، ولی این طوری که من می‌بینم حتی کسانی که سلیقه آنان مطابقت با این اقدامات نمی‌کند یارای مخالفت با آن را ندارند و این بهترین علامتی است که چطور تمام افراد این مملکت دنبال این اصلاحات می‌باشند. پس از درگاه خداوند توفیق هر کسی را که به نحوی بتواند در اقدامات اصلاحی شرکت داشته باشد خواستارم و همگی را در این راه به درگاه او می‌سپارم.


در روز ۶ دی ماه شاهنشاه به هنگام دادن سند مالکیت کشاورزان فیروزآباد فرمودند:[۳]

این مراسم و جریان کامل نخواهد بود اگر یادی از مهندس شهید ملک عابدی که در چند کیلومتری همین محل به دست افراد از خدا بی خبر گمراهی از بین رفت، نکنیم. نمونه فداکاری این جوان، سرمشقی خواهد بود برای تمام جوان‌های این مملکت.
این دیگر اختصاص به رفقا و دوستان اصلاحات ارضی ندارد بلکه نمونه‌ای است برای تمام جوانان مملکت که چطور در راه انجام وظیفه در موقعش باید فداکاری بکنند. این افتخار برای خودش، برای خانواده اش، برای کارمندان اصلاحات ارضی هست و تا ابد باقی خواهد بود و در عین حال زحمات کارمندان وزارت کشاورزی، اصلاحات ارضی و کسانی که بدانها پیوسته‌اند و داوطلبینی که از دانشگاه شیراز آمده‌اند که این طور در مدت قلیلی که تا حدی تقریبا باورنکردنی است توانسته‌اند این همه اسناد را حاضر کنند که دیروز و امروز ما به دست دهقان‌های امروز بسپاریم قابل کمال تقدیر است. این همه کار فقط از اشخاصی ساخته است که با ایمان و با جان ودل شبانه روز دنبال یک هدف مقدسی بروند تا این همه آثار خوب را در مدتی کم از خود باقی بگذارند. امیدوار هستم این برنامه عظیم ملی ما در مدت خیلی کمی یعنی تا سه ماه دیگر تمام بشود و این رستاخیز عظیم باعث نجات آزادی اکثریت ملت ایران بشود و با این افتخارات به سوی آینده و با سری بلند و قلبی شاد به خواست خداوند پیش برویم.

رد پای قاتلان به خسرو قشقایی زمیندار بزرگ می‌رسد

Ettelaat13410830.pdf
تنگه هلال
نقشه جایی که مهندس عابدی را کشتند
سرتیپ اشکان فرمانده نظامی شیراز

نامه‌ای از محمدناصر قشقایی که به تاریخ ۱۹ آبان ماه از سویس به روزنامه اطلاعات برای چاپ در روزنامه فرستاده شده که در آن نامه از کارها، گفته‌ها و رفتار برادران و بستگان خود و ایل و عشیره قشقایی از خود سلب مسئولیت می‌کند. دکتر ارسنجانی درباره این نامه می‌گوید: از دیدگاه وی این نامه نشان می‌دهد که از زمانی پیش مالکین فارس به چیدن توطئه علیه اصلاحات ارضی مشغول بوده‌اند تا آنجا که خبر آن نیز در سویس به آقای ناصر قشقایی می‌رسد و وی برای سلب مسئولیت از خود و بیگناه نشان دادن خود این نامه را فرستاده است.

۱۹ دی ماه ۱۳۴۱

جریده شریف اطلاعات

خواهشمند است مقرر نمایند شرح زیر را برای روشن شدن اذهان عمومی در آن جریده درج نمایند
موجب کمال تشکر است - محمد ناصر قشقایی
در آینده هر کسی مسئول مستقیم اعمال و رفتار و احوال خویش می‌باشد خواستم بدین وسیله به اطلاع عموم برسانم که این جانب هیچ گونه مسئولیتی درباره افعال، اعمال و اقوال کسان و خویشان و ایل و قبیله خود اعم از برادر و فرزند و دیگر بستگانم ندارم و در قبال ملت ایران و کشور عزیزم به شخصه مسئول اعمال خود خواهم بود - محمد ناصر قشقایی

با پیگیری‌های که انجام شد برادران فشقایی آقای محمدحسین قشقایی در تهران زندگی می‌کند و هرگز وارد درگیری‌ها و ماجراها نشده است. سه برادر دیگر ناصر قشقایی، ملک منصور قشقایی و خسرو قشقایی در خارج از کشور به سر می‌برند. خسرو قشقایی در ایران جنایت‌های بسیاری انجام داده است. در سال ۱۳۲۲ خورشیدی سرکردگی کشتار سمیرم و سر بریدن شماری از نظامیان مامور امنیت سرزمین فارس با خسرو قشقایی بود. تفنگچیان قشقایی بامدادان پیش از برآمدن خورشید به نظامیان شبیخون زدند و در این رویداد دهشتناک خسرو قشقایی و همدستانش سر افسران و سربازان دلاور ایران را بریدند و چنان خونی به پاکردند که در تاریخ هرگز این لکه ننگین از دامان ایل قشقایی پاک نخواهد شد. در سال‌های خیانت محمد مصدق ۱۳۳۲ - ۱۳۲۹ خسرو قشقایی از پشتیبانان مصدق بزرگ فئودال ایران بود و در رستاخیز ملت ایران ۲۸ امرداد ماه ۱۳۳۲ برادران قشقایی تنها تنفگچیان محمد مصدق بودند. پس از پیروزی ملت ایران و سرنگونی محمد مصدق خسرو قشقایی در شهر مونیخ آلمان غربی ماند و روزنامه باختر امروز را با دانشجویان جبهه ملی که همه زیر چتر کنفدراسیون دانشجویان ایرانی گردآمده بود با پول‌هایی که از راهزنی به دست آورده بود به چاپ می‌رساند و مستقیم در پخش پروپاگانداهای ضد میهنی و درس آدم کشی فعال است.[۴]

۲۷ آبان ماه ماموران انتظامی کوشش خود را برای دستگیری قاتلان مهندس عابدی دنبال کردند و وزیر کشاورزی در مصاحبه‌ای به آگاهی رساند که تاکنون پانزده تن در فارس به گناه شرکت در این قتل دستگیر شده‌اند.

۲۹ آبان ماه وزیر کشاورزی به همراه فرهاد ملک عابدی به پیشگاه شاهنشاه باریافتند و شاهنشاه به بنیاد پهلوی دستور دادند که هزینه تحصیل فرهاد ملک عابدی در ایران و خارج از کشور فراهم شود. به آگاهی همگان رسید که بیشتر قاتلان دستگیر شده‌اند و ماموران در پی دستگیری اسفندیار نامی از قاتلین اصلی می‌باشند که اسلحه "کلت " مهندس ملک عابدی را دزدید و با خود برد.

۳۰ آبان ماه در آیینی با بودن نخست وزیر در تالار بانک کشاورزی ایران، وزیر کشاورزی در سخنان خود گفت: مهندس عابدی قربانی توطئه عواملی شد که در تهران علیه اصلاحات ارضی پنهانی فعالیت می‌کنند، در واقع گلوله فیروزآباد از تهران شلیک شد. وزیر کشاورزی سپس اطمینان داد که اصلاحات ارضی هیچگاه باز نخواهد ایستاد و بزودی این برنامه در سراسر کشور پیاده خواهد شد. در این روز هسته مرکزی قاتلین مهندس ملک عابدی دستگیر شدند.

۱ آذر ماه ماموران انتظامی با همکاری شماری از افراد محلی گروهی از دشمنان اصلاحات ارضی را که در کوهستان‌های فیروزآباد متواری شده بودند را دستگیر کردند. به دنبال دستگیری کشندگان مهندس ملک عابدی شماری از سران ایل‌های فارس چون ضرغامی نیز دستگیر شدند و سلاح‌هایشان از آنان گرفته شد. هشت تن از دستگیر شدگان از طایفه "نمدی" می‌باشند. ابراهیم قهرمانی رییس ایل نمدی نیز در میان دستگیر شدگان می‌باشد. محمدحسن گورکانی آخرین سردسته اشرار در منطقه فیروزآباد با تفنگچیان خود بی چون و چرا اسلحه‌های خود را بر زمین گذاشتند.

نام هشت تن دستگیر شده که در قرارگاه قریه سریزجان در بند هستند طاهر عسکری، مهدیقلی عسکری، رحمان عسکری، کرمعلی عسکری، حسن عسکری، سبزعلی رجیی، قمصور تیموری و عبدعلی رجبی می‌باشد. سرانجام ابراهیم قهرمانی رییس طایفه نمدی منشعب از ایل قشقایی بامامورین ژاندارمری همکاری می‌کند و مامورین را در کوهستان‌های دشوار راهنمایی کردند و ۲۰ تن دیگر که در کشتن مهندس ملک عابدی دست داشتند دستگیر شدند و فردی به نام غلام به همراه حیدر کاظمی کدخدای ایل نمدی نیز در میان بازداشت شدگان می‌باشند.

با بازجویی از دستگیر شدگان نیروهای انتظامی دریافتند که کشتن مهندس عابدی از پیش برنامه ریزی شده بود زیرا هیجکدام از تیره‌های ایل نمدی که از چهل تیره می‌باشند، خود نمی‌توانند راهزنی کنند و سال‌های درازی است که در جاده‌های فیروزآباد امنیت برقرار بوده است و این قتل به دستور "ناصر قشقایی" انجام شده است و اینکه ناصر قشقایی در نامه اش به روزنامه اطلاعات به تاریخ ۱۹ آبان ماه ۱۳۴۱ مسئولیت کار را از خود دور کرده است، می‌رساند که سران و کلانتران ایل قشقایی از وی خواسته‌اند که دستور قتل را بدهد. این نیرنگ در دشمنی با احرای قانون اصلاحات ارضی و پدیدآوردن ترس در دستگاه‌های دولتی استان فارس بوده است.

نام‌های دوارده تن هسته مرکزی کشتن مهندس ملک عابدی با اسلحه‌هایی که از آنها به دست آمده چنین است: کدخدا حیدر (تفنگ سوزنی تک تیره )، داش امید سلطانی - امرالله (تفنگ سورنی) - اسفندیار فرزند نگهدار (ده تیر کمری) - علیمراد، اسکندر سردار، سلطانعلی (برنو) - رضا فرزند میرزا آقا (تفنگ واسموس برنو) - علی میرزا - شیر عسکر - داش دمیر (تفنگ ده تیر) - قره فرزند مرتضی (ده تیر) - علمدار. اسلحه‌هایی که از آنها به دست آمده با پوکه‌های فشنگی که از تفنگ آنان در محل قتل پیدا شده برابر است. از آنجا که کشتن مهندس ملک عابدی قتل مسلحانه بوده است، پرونده به دادرسی لشکر ده داده شده است.

در روز ۱ آذر ماه ۱۳۴۱ همه سران عشایر فارس به فراخوان اداره امور اجتماعی لشکر ۱۰ فارس گرد آمدند و وفاداری خود را به شاهنشاه و میهن اعلام داشتند. با جستجوها و بازپرسی‌ها آشکار شد که ۱۷ تن از تیره "صفی خانی" ایل قشقایی نیز در قتل مهندس ملک عابدی دست داشته‌اند. تیره صفی خانی مسلح همگی می‌باشند

با نشان دادن دستگیر شدگان به کسانی که در زمان قتل در جاده بودند، رییس دارایی فارس آقای رضانیا از همراهان مهندس ملک عابدی بی درنگ یکی از آنان را شناخت که آن روز با یک تفنگ یک تیر سوزنی جلوی جیپ را گرفته بود. نام این قاتل عباسقلی می‌باشد. دو تن از افراد طایفه "پلو| از ایل قشقایی در روز ۱۱ آذر ماه دستگیر شدند. روز ۱۳ آذر ماه ۱۳۴۱ محمد حسن گورکانی که به همراه برادر و نوکرش در کوهستان متواری بودند بدون خونریزی دستگیر شدند. محمد حسن گورکانی متهم به قتل مهندس ملک عابدی دو سال پیش سه تن ژاندارم را با شلیک گلوله از پای درآورد و سر آنان را برید.

تا پایان اسفند ماه ۱۳۴۱ اشرار دشمن و مخالف اصلاحات ارضی سرکوب و متواری شدند و دهات‌هایی که به حبیب الله شهبازی در "کوه مره " و دهکده‌های پیرامون فیروزآباد تعلق داشت میان کشاورزان تقسیم شد و به شهبازی پولی داده نشد. در درازای آشوب‌ها در استان فارس سرگرد ژاندارم سید مرتضی فاطمی زاده و ۹ تن درجه دار در راه اجرای اراده مردم ایران در اجرای اصلاحات ارضی کشته شدند. هم چنین ستوان ژاندارمری زردکوهی در زد و خورد با یاغیان زخمی شد.

در اردیبهشت ماه ۱۳۴۲ پرونده عبدالله باشرانی نشان می‌دهد که وی همراه با گروهی از سرکشان مسلح به سردستگی عبدالله ضرغام پور و ناصر ظاهری چندی پیش به یکی به روستای "سی سخت" یورش برده و شماری از ژاندارم‌های نگاهبان آن قریه را کشتند و مردم را چپاول کردند. در این یورش عبدالله باشرانی سرگرد ژاندارم فاطمی زاده را و چند ژاندارم دیگر را کشتند. در ساعت پنج بامداد روز ۱۰ اردیبهشت ماه ۱۳۴۲ عبدالله باشرانی اعدام شد.

در روز ۲۱ اردیبهشت ماه ۱۳۴۲ سخنگوی ستاد بزرگ ارتشداران به آگاهی رساند که در روند اجرای برنامه اصلاحات ارضی و جلوگیری از کشت خشخاش در بویراحمدی علیا یکان‌های مامور به لشکر شیراز با از جان گذشتگی در روز ۳۱ فروردین ماه دو گروهان با ۱۸۰ تن و ۶ تن از آبادی نوکک به سوی "میرایوب" می‌رفتند تا کشاورزان را از بند اشرار و ناامنی زمینداران رها سازند که از سوی دزدان مسلح و آدمکشان منطقه زیر رگبار گلوله قرارگرفتند. زد و خورد ۲۱ ساعت به درازا کشید، شمار زیادی از اشرار کشته شدند و از ستون فرستاده شده ۱- سروان پیاده محمد تقی ریحانی فر ۲- ستوان یکم مهدی حاجی سبحانی ۳۰ ستوان یکم پرویز سلحشور ۴- ستوان دوم مهدی معروفی ۵- ستوان سوم محمد طاهر فرازمند ۶- استوار دوم غلامرضا امیری ۷- گروهبان یکم امامعلی پیرعلی منش ۸- گروهبان یکیم اکبر موقوفه و ۴۵ سرباز در راه انجام وظیفه جان باختند. هم چنین ستوان سوم مهدی مینوفر و ستوان سوم محمدرضا پاک کار و ۸ درجه دار و ۳۳ تن سرباز زخمی شدند.

۱۸ خرداد ماه ۱۳۴۲ عبدالله ضرغامپور جنایتکار شناخته شده و سردسته اشرار و یاغیان بویراحمدی و کهکیلویه که نیروهای انتظامی از زمانی پیش به دنبال دستگیری وی بودند از سوی افراد لشکر خوزستان دستگیر شد. ضرغامپور پیشتر می‌بایستی که به دار آویخته شود ولی به دستور شاهنشاه بخشوده شد و به کلام الله مجید سوگند یاد کرد که به میهن خود و استقلال کشور و قوانین کشوری وفادار بماند، اما هرگز به سوگند خود وفا نکرد و بار دیگر سر به شورش برداشت و گروهی بی‌گناه را کشت تا سرانجام در چنگال قانون گرفتار شد.[۵]

۲۲ خرداد ماه ۱۳۴۲ یکی از همدستان نزدیک ناصر طاهری و عبدالله ضرغام پور، به نام میرمحمد صالح در زد و خورد با قوای انتظامی کشته شد. جنازه این یاغی با هواپیما به شیراز ترابر شد و روز پسین برای پند مردم در میدان دروازه کازرون شیراز آویخته خواهد شد، هم چنین در این زد و خورد یکی از نوکران میرمحمد صالح کشته شد و دو تن دیگر از اشرار زخمی شدند.

۲۳ خرداد ماه در مساحبه‌ای با نخست وزیر اسداله علم گفت دستجاتی هستند که منافع آنها به خطر افتاده و این قدر قدرت پیش بینی نداردند که احساس بکنند برای حفظ خودشان هم که شده باید از مقداری از منافع خود صرف نظر کنند. دیگر اشخاصی هستند که منافع غیرمشروعشان به خطر افتاده که در حقیقت باید بگویم طفیلی‌های جامعه هستند این دسته جات مسلما با این رفرم‌ها مخالفت می‌کنند. در جریانات اخیر تهران [۶] که بلوایی که در تهران روی داد می‌توانم بگویم که افزون بر این مخالفان محرکین بین المللی دست داشتند که جریان آن را از زبان رییس سازمان امنیت کشور خواهید شنید...بعضی از این روحانیون مرتجع نسبت به این بلوا علاقمند بود و برای ما کاملا روشن است که پول از خارج می آمده و به دست این اشخاص می رسیده.

۲۵ خرداد ماه ۱۳۴۲ شماری دیگر از همدستان حبیب شهبازی در زد و خورد با نیروهای انتظامی تسلیم و اسلحه‌های خود را بر زمین گذاشتند. ۲۷ خرداد ماه به آگاهی رسید که ارتش به کار خود رد استان فارس پایان داد. رییس اداره اطلاعات و امنیت کشور سرلشکر پاکروان گفت که آشوب فارس و آشوب ۱۵ خرداد با پول‌هایی که عبدالناصر [۷] با عوامل خود به ایران فرستاده انجام شده است.

منبع

  1. سخنان اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران هنگام دادن سندهای مالکیت کشاورزان هلیلان کرمانشاه ۲۳ آبان ماه ۱۳۴۱
  2. سخنان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی در بنای یادبود مهندس ملک عابدی رییس سازمان اصلاحات ارضی کشته‌شده به دست زمینداران بزرگ ۵ دی ماه ۱۳۴۱
  3. سخنان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران هنگام دادن سندهای مالکیت کشاورزان فیروزآباد ۶ دی ماه ۱۳۴۱
  4. خسرو قشقایی از شرورترین یاغیان و زمینداران بزرگ با خمینی و کنفدراسیون برای فروپاشی شاهنشاهی کوشش‌های بسیاری کرد و زمستان ۲۵۳۷ شاهنشاهی به ایران بازگشت و امام شدن و رهبر شدن خمینی را با اسلامیون و کمونیست‌ها جشن گرفت. خسرو قشقایی در مهر ماه ۱۳۶۱ در نزدیکی فیروزآباد به دست ماموران جمهوری اسلامی تیرباران شد.
  5. عبدالله ضرغام پور جنایتگار بویراحمد بامداد ۱۸ خرداد ۱۳۴۲ در زد و خورد با لشکر خوزستان کشته شد. وی در سال ۱۲۹۱ زاده شد و دارای ۶ همسر و ۹ فرزند پسر و دختر بود. پدر عبدالله ضرغام پور در سال ۱۳۰۸ اعدام شد و عبدالله ضرغامپور جنایتگار بویراحمدی تا سال ۱۳۲۰ شاهنشاهی رضا شاه بزرگ زیر نظر بود. وی در سال ۱۳۲۰ پس از اشغال ایران از سوی ارتش شوروی و انگلستان که در زندان‌ها را بازکردند و همه مجرمین خطرناک مانند ۵۳ تن توده‌ای و دیگران را آزاد کردند، از تهران گریخت و در تاریخ ۲۸ اسفند ماه ۱۳۲۰ با ابوالقاسم بختیاری و شماری از خوانین با ۳۰۰ تن تفنگچی در "تلات" گردآمدند و گردنه "ویلکور را گرفتند، ولی با اجرای عملیات نظامی متواری شد. در تاریخ ۹ فروردین ماه ۱۳۲۱ پادگان سمیرم را اشغال کرد و در آبادی "حنا" گِرد پادگان نظامی را گرفت و بی درنگ به همراه پسر سرتیپ خان و شماری دیگر به "جانکی " آمد و به پادگان "لوداکن" یورش برد و ۳۲ تن سرباز را خلع سلاح کرد. وی در روز ۱۹ فروردین ماه ۱۳۲۱ به همراه ابوالقاسم بختیاری و شماری تفنگچی "کلشور" را محاصره کرد و ژاندارم‌ها را خلع سلاح کرد، در تاریخ ۸ اسفند ماه ۱۳۲۹ با سران ایل‌های "بهمنی" و "طیب" زد و بند کرد که آن را "اتحاد سک " نامیدند و با همدستی آنان تمام پادگان‌های کهکیلویه و بهبهان و جانکی را خلع سلاح نمود ولی با پایداری ارتش نتوانست به پلیدکاری‌های خود ادامه بدهد. در سال ۱۳۲۲ با ایل قشقایی پیرامون فیروزآباد فارس همدست شد و رهسپار سمیرم شد و با کمک یکی از خان‌های کهکیلویه و چندهزار تن مردم بیسواد ستون ارتش سمیرم را خلع سلاح کرد و سَر سرهنگ شقاقی را برید و افسران و سربازان را کشت و سرهای آنان را به نیزه زد و به هواپیماهای ارتشی نشان داد. در ۲۴ فروردین ماه ۱۳۲۶ یک کاروان را در پیرامون بهبهان لخت کرد و سال ۱۳۳۲ برادر خود "خسرو" را به قتل رساند. در سال ۱۳۳۶ برای قتل‌هایی که پیشتر انجام داده بود از سوی دادستانی لشکر خوزستان عبدالله ضرغامپور و پسرش خداکرم زیر پیگرد قانونی قرارگرفتند و زندانی شدند. بر پایه رای دادگاه عبدالله ضرغامپور به اعدام و پسرش به سه سال زندان محکوم شد. در روند درخواست استیناف حکم عبدالله ضرغامپور از اعدام به ۱۵ سال زندان کاهش یافت. رویهم رفته عبدالله ضرغامپور در همه رویدادهای منطقه کهکیلویه و فارس با همه تبهکاران و قاتلین همدستی داشت و بارها دست به کشتار و چپاول زد. عبدالله ضرغامپور در سال ۱۳۴۱ در خلع سلاح پاسگاه "توت نده" و سربریدن سرگرد فاطمی زاده و دیگر ژاندارم‌ها سرکردگی همه یاغیان را داشت که با سازمان دادن دسته‌های بی شمار برای جلوگیری از اجرای منشور ششگانه پیشنهادی شاهنشاه، رویدادهای شوم فارس را به انجام رسانید. شوربختانه عبدالله ضرغامپور پس از کشتار سمیرم یکبار مورد بخشش ملوکانه قرارگرفت و یک هم که به ۱۵ سال زندان محکوم بود پس از ۴ سال مورد بخشش قرارگرفت و آزاد شد.
  6. روز ننگین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲
  7. عبدالناصر رییس جمهور مصر جزو افسرانی بود که با پشتیبانی شوروی در مصر کودتا کرد و پادشاهی مصر را برانداخت و بر سر کار آمد