نامه کنسولگری روس و انگلیس به انجمن ایالتی تبریز ۵ اردیبهشت ۱۲۸۸

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
اصل دوم متمم قانون اساسی انقلاب مشروطه

انقلاب مشروطه - از استبداد صغیر تا فتح تهران

مجلس شورای کبرای دولتی

نامه کنسولگری روس و انگلیس به انجمن ایالتی تبریز ۵ اردیبهشت ۱۲۸۸[۱]

چهارم ربیع‌الثانی ۱۳۲۷
انجمن مقدس ایالتی را با کمال احترام مصدع می‌شویم
امروز جناب مستطاب قدسی انتساب آقامیرزا محمدتقی سلمه‌الله‌تعالی رئیس انجمن مقدس و جناب جلالتمآب اجل آقای اجلال‌الملک دام‌اجلاله‌العالی و جناب حاجی‌علی‌آقا دام‌اقباله با دوستدار ملاقات در بعضی فقرات سؤال و جواب و بالاخره از علت و سبب عبور قشون روس از راه جلفا به خاک ایران استفسار نمودند جواباً تفصیل آن را با آقایان محترم اظهار داشتیم و حالا هم برای اطلاع انجمن مقدس ایالتی با نهایت احترام زحمت می‌دهیم بنا به وعده‌‌ای که اعلیحضرت شهریاری خلدالله‌ملکه‌و سلطانه در تهران به سفرای دولت روس و انگلیس داده بودند لازم بود راههای آذوقه مفتوح و مجادله را موقوف دارند ولی رؤسای اردوی دولتی ابداً اجازه‌ی حمل آذوقه بشهر نداده و شرایط ترک مجادله را مقدس و محترم نشمارده‌اند. بنابراین دولت انگلیس و روس بنا به ملاحظه‌ شرایط انسانیت قرار دادند که راه جلفا برای حمل آذوقه به تبریز برای اهالی شهر و اتباع خارجه بازشود و مسلم است با وجود سواران قراچه‌داغی حمل آذوقه و تأمین راه عابرین ممکن نیست به این ملاحظه قرار گذاشته‌اند یک قوه‌ کافی برای ترفیق حاملین آذوقه و تأمین راه از شر اشرار تعیین گردد تا اینکه راه مفتوح شود و پس از حمل آذوقه بشهر و افتتاح راه ضمناً در وقت لزوم همین قوه حاضر است اهالی شهر و اتباع خارجه را از شر اشرار سوارهای دولتی که مسلماً در صورت ورود بشهر از ارتکاب هیچ قسم حرکات ظالمانه مضایقه نخواهند کرد محافظه نماید و پس از اعاده‌ آسایش و آسودگی و امنیت این قوه بدون تأخیر و شرط و بدون اینکه در آتیه از اولیای دولت ایران ادعایی نماید خاک ایران را ترک و به روسیه مراجعت خواهد کرد و اولیای دولت ما مقرر فرموده‌اند دوست‌داران بهمین قرار به انجمن مقدس ایالتی اعلان نموده و اطمینان بدهیم ضمناً احترامات فایقه را تکرار می‌نمایم زیاده زحمت است
مهر و امضای جنرال قونسول انگلیس راتسلاو
مهر و امضای جنرال قونسول روس اسکندرمیللر.

== منبع ==

  1. احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، چاپ سیزدهم، بهمن ۲۵۳۶ شاهنشاهی، ص. ۹۰۵