نامه آیتالله طباطبایی به عینالدوله نخستوزیر خرداد ۱۲۸۵
درگاه انقلاب مشروطه | انقلاب مشروطه | ۲۲ بهمن |
نامه آیتالله طباطبایی به عینالدوله نخستوزیر خرداد ۱۲۸۵ [۱]
کو آنهمه راز و عهد و پیمان – مسلم است از خرابی این مملکت و استیصال این مردم و خطراتی که این صفحه را احاطه نموده است خوب مطلعید و هم بدیهی است و می دانید اصلاح تمام اینها منحصر است به تأسیس مجلس و اتحاد دولت و ملت و رجال دولت با علماء عجب در این است که مرض را شناخته و طریق علاج هم معلوم و اقدام نمی فرمائید این اصلاحات عماً واقع خواهد شد لیکن ما میخواهیم به دست پادشاه و اتابک خودمان باشد نه به دست روس و انگلیس و عثمانی ما نمیخواهیم در صفحات تاریخ بنویسند دولت مظفرالدین شاه منقرض و ایران در عهد آن پادشاه بر باد رفته... خطر نزدیک و وقت مضیق و حال این مریض مشرف به موت است احتمال برء ضعیف در علاج چنین مریض آیا مسامحه رواست و یا علاج را به تأخیر انداختن سزاوار است به خداوند متعال و به جمیع انبیاء و اولیاء قسم به اندکی مسامحه و تأخیر ایران میرود من اگر جسارت کرده و بکنم معذورم زیرا که ایران وطن من است اعتبارات من در این مملکت است خدمت من به اسلام در این محل است عزت من تمام بسته به این دولت است میبینم این مملکت به دست اجانب میافتد و تمام شئونات و اعتبارات من میرود پس تا نفس دارم در نگهداری این مملکت میکوشم بلکه هنگام لزوم جان را در راه این کار خواهم گذاشت... امروز باید اغراض شخصیه را کنار گذارده محض خدا جان نثاری کرد این کار چرا به اسم فلان و فلان انجام گیرد وقت تنگ و مطلب مهم است و وقت این خیالات نیست من حاضرم در این راه از همه چیز بگذرم شأن و اعتبار را کنار گذارده انجام این کار را اگر موقوف باشد به اینکه در دولت منزل حضرت والا کفش برداری و دربانی کنم حاضرم (برای ملت و رفع ظلم) حضرت والا را به خدا و رسول... قسم میدهم بریزید آنچه در دامان است این مملکت و این مردم را اسیر روس و انگلیس و عثمانی نفرمایید عهد چه شد قرآن چه، عهد ما برای این کار یعنی تأسیس مجلس بود واِلا ما به الاشتراک نداشتیم مختصراً اقدام در این کار فرمودید ما هم حاضر و همراهیم اقدام نفرمودید یک تنه اقدام خواهم کرد یا انجام مقصود یا مردن پروا ندارم زیرا اول از جان گذشتم بعد اقدام نمودم چیزی از عمر من باقی نمانده و از چیزی محظوظ نمیشوم پس حظم اقدام به این کار و منتها آمالم انجام این کار است یا جان دادن در این راه که مایه آمرزش و افتخار خودم و اخلافم است این کار را بلند و اسمی برای خود در صفحه روزگار باقی بگذارم این کار اگر صورت نگیرد بر ما لعن خواهند کرد چنانکه ما به اسلافمان خوب نمی گوییم باز عاجزانه التماس میکنم هر چه زودتر این کار را انجام دهید تأخیر این کار ولو یک روز هم باشد اثر سم قاتل را دارد فعلاً دفع شر عثمانی نمیشود مگر به این مجلس و اتحاد ملت و دولت و رجال دولت و علماء نتایج حسنه دیگر محتاج به بیان است فعلاً بیش از این مصدع نمیشوم والسلم.
منبع
- ↑ احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، چاپ سیزدهم، دی ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی، ص. ۸۲ - ۸۱