مصاحبه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران با مدیران و سردبیران روزنامه‌های پایتخت و دیگر شهرهای کشور ۴ مهر ماه ۱۳۳۸

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
برنامه عمرانی دوم اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی آریامهر سال ۱۳۳۸ خورشیدی تازی

بیست و پنجمین سال شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر/ سال ۱۳۳۸


۴ مهر ۱۳۳۸ بیانات شاهنشاه در مصاحبه مطبوعاتی با مدیران و سردبیران جراید پایتخت و شهرستان‌ها

تبلیغات رادیوی بیگانه گمان می‌کنم در سیاست ما هیچ گونه ابهامی وجود نداشته‌باشد. این سیاست بر پایه منشور ملل متحد استوار است، یعنی ما سیاست مملکتی مستقل را دنبال می‌کنیم که میل دارد تمامیت خاک و استقلالش همیشه محفوظ و محترم و مصون باشد و در ضمن بهترین روابط را با همسایگان خود داشته‌باشد. ما با بعضی از همسایگان که ضمناً ملل مسلمان و با ما هم‌کیش هستند، دارای اتحاد و برادری هستیم. در مورد اتحاد جماهیر شوروی که ما با آن ۲۵۰۰ کیلومتر مرز مشترک داریم، مصلحت ما و طبعاً وظیفه ما این است که دارای بهترین روابط همسایگی و دوستی باشیم. این سیاست ما تغییر ناپذیر است و همیشه بر روی همین محور می‌چرخد. منتها باید متوجه بود که بر اثر جنگ سردی که بعد از جنگ دوم جهانی آغاز شد، عده‌ای از ممالک به فکر دفاع دسته‌جمعی افتادند و در نتیجه جمعی از کشورها عضو پیمان "ناتو" و عده‌ای عضو پیمان "ورشو" و دسته‌ای جزو پیمان‌های نظامی دیگر شدند. ما سه همسایه نیز، یعنی از غرب به شرق ترکیه و ایران و پاکستان، وارد پیمانی کاملاً تدافعی و اقتصادی شدیم. می‌خواهم بگویم که اگر وظیفه هر زمامدار و هر ملتی این است که به فکر روز مبادا وسایل دفاع خویش را تأمین بکند، این دلیل بر این نمی‌شود که ما مایل نیستیم با سایرین، من‌جمله اتحاد جماهیر شوروی در صلح و صفا و دوستی زندگی کنیم و چون سیاست ما صرفاً جنبه تدافعی دارد هر مملکتی که نسبت به ما احساسات دوستانه و صمیمانه داشته‌باشد، نمی‌تواند از طرف ما کوچکترین خطری را احساس کند.

البته من امیدوارم هر چه زودتر روزی فرا رسد که شاهد آن باشیم و ببینیم که خلع سلاح عمومی به صورت اطمینان‌بخشی انجام گرفته‌است و تنها مبارزه‌ای که مردم جهان با یکدیگر دارند، مبارزه در راه تأمین زندگانی بهتر و سعادتمندانه‌تری است و اگر غریزه بشری و غرور جسمانی مردم را یک طوری باید ارضا کرد و وسیله ابراز وجود به آن داد، این کار فقط در زمین‌های ورزش صورت گیرد.

این سیاست ما به قدری روشن است که هر زمامدار یا هر مملکتی در اطراف آن تفکر کند، می‌بیند که ما حقیقتاً غیر از این سیاستی نداریم و من امیدوار هستم که پس از این جریانات رادیویی روابط بین ایران و اتحاد جماهیر شوروی روابطی عادی و حتی دوستانه باشد تا ما بتوانیم در همسایگی یکدیگر با راحتی خاطر زندگی کنیم و با هم تجارت وسیعی داشته‌باشیم و حتی در خیلی از رشته‌ها همکاری کنیم و هر دو کشور از این نوع روابط بهره‌برداری کامل بنماییم. این است سیاست ما که بسیار روشن و مشخص است. ما نمی‌خواهیم کسی را تهدید کنیم و خودمان نیز از تهدید دیگران نمی‌ترسیم. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، ناگزیریم مثل هر مملکت مستقل و ملت آزادی از حقوقی که برای هر ملت و مملکت آزاد معین و مقرر شده‌است، پیروی کنیم. البته در اینجا باید گفت جای بسی افتخار است که ملت ایران در این چند ماه اخیر تا به این اندازه رشد اخلاقی و قدرت ملی و بزرگواری خویش را نشان داد و خود را از هر جهت شایسته ادامه حیات پر افتخار و با استقلالی معرفی کرد. تمام اینها باعث می‌شود که ما به آینده این مملکت و مردم آن بیش از پیش امیدوار باشیم و ضمناً نیز آرزو کنیم که حسن تفاهم کامل بین تمام ملل دنیا برقرار شود و خطرات احتمالی که شاید عالم بشریت را تهدید می‌کند، از بین برود و ما با آرامش خاطر بیشتری به مساعی ملی و سیاسی خود ادامه بدهیم.


خلع سلاح جهانی گمان می‌کنم هیچ فردی که اندکی عقل و منطق داشته‌باشد، نظری غیر از موافقت با اصل خلع سلاح جهانی نداشته‌باشد. امیدواری من این است که وسیله اطمینان‌بخشی پیدا شود که موضوع خلع سلاح حقیقتاً عملی گردد وخیال می‌کنم که در این نظر همه موافقت کامل داشته‌باشیم.


تقسیم املاک حالا مدتی است وزارت کشاورزی مأمور تهیه قانون تحدید مالکیت‌های بزرگ شده‌است. نظر اصلی همان طور که مکرر گفته‌شده، این است که در ایران محدودیت مالکیت ارضی عملی شود، ولی این محدودیت بستگی به نوع زمین و آب و هوا و منطقه کشاورزی دارد، مثلاً محدودیتی که باید در گیلان و مازندران باشد، منطبق با محدودیت دشت‌های وسیعی که احیاناً در گرگان و سیستان و خوزستان وجود دارد، یا وضع خاصی که مثلاً در کرمان هست، نمی‌تواند باشد. منظور این است که هر کسی مالک زمینی باشد که بتواند از عهده آبادانی آن برآید و این هم همانطور که گفتم بستگی به نوع زمین دارد. هر کسی که در زمینی زراعت کند، می‌باید خودش صاحب آن زمین باشد، اگر غیر از این باشد جنبه زارع و رعیت پیدا می‌کند و عده‌ای باید برای ارباب کار کنند، در صورتی که کسی که صاحب ملک نباشد، باید جنبه کارگر کشاورزی داشته‌باشد، یعنی در مقابل مزد روزانه یا ماهیانه کاری را انجام دهد. پس آن وضعیت سابق که ما می‌دیدیم که جنبه استثماری داشت به این ترتیب از بین می‌رود، برای اینکه هر کس یا خودش صاحب و مالک زمین است یا مثل کارگری کار می‌کند و حکم همان کارگری را دارد که در کارخانه‌ای کار کند. این قانون تهیه خواهدشد و البته سعی می‌شود که قانون مفیدی باشد.

وضعیت جغرافیایی مملکت ما با این امر توافق دارد.

می‌شنویم که در بعضی ممالک دنیا مزارع کوچک زراعتی کم‌کم دارد از بین می‌رود و همه تبدیل به مزارع بزرگ زراعتی متعلق به یک یا دو مالک می‌شوند، ولی این موضوع با مقتضیات کشور ما تطبیق نمی‌کند، زیرا ایران سرزمین کوهستانی است و در آن به مقیاس بزرگ زراعت نمی‌شود. بنابراین چون مقیاس جنبه محدود دارد، طبعاً باید مالکیت به همان نسبت محدود شود.

امیدوارم با این سیاست تقسیم اراضی، چه املاک خود من و چه اراضی خالصه که تا دو سال دیگر کار تقسیم آنها به کلی تمام خواهدشد و با فراهم شدن مقدمات محدودیت مالکیت اراضی زراعتی، تا یکی دو سال دیگر این موضوع کاملاً حل شود.

ولی سرّ موفقیت در این کار ایجاد شرکت‌های تعاونی کاملاً مجهز است.

اگر ما شرکت‌های مجهزی نداشته‌باشیم که با دلسوزی خیلی بیشتری جای مالک را بگیرند، زراعت ما دچار شکست می‌شود، این است که ما سعی فراوان در این مورد داریم. البته اینها به تنهایی کافی نیست. باید سیستم زراعتی ایران اصولاً عوض شود و ما هر چه بیشتر از ماشین استفاده کنیم و زراعت ما کاملاً به صورت مکانیزه در آید. آبیاری ما باید صورت مدرن پیدا کند و هر چه بیشتر از کود شیمیایی استفاده شود و ضمناً تمام دهات ایران به وسیله راه‌های قابل عبور به شاهراه‌های مملکت وصل گردد. انشاءالله طبق برنامه‌ای که داریم، باید حتماً تمدن جدید در دورترین نقاط مختلف کشور راه پیدا کند، یعنی همه جا دارای آب سالم آشامیدنی و برق و بهداشت گردد.

وقتی که برنامه هفت ساله فعلی ما تمام شود در برنامه آتی، خواه اسمش را ۵ ساله و خواه ۷ ساله بگذاریم، گمان می‌کنم عمده توجهاتی که باید بکنیم و خواهیم‌کرد، بر روی آبادی دهات مملکت باشد، زیرا در قسمت امور صنعتی خوشبختانه مردم طوری با علاقه و هیجان وارد عمل شده‌اند که این چرخ اکنون به جریان و گردش افتاده‌است و با سرمایه‌گذاری مردم و سرمایه‌گذاری‌هایی که از خارج می‌شود، فکر می‌کنم صنعت ما به اندازه‌ای که قابل هضم داخلی باشد، پیشرفت خواهدکرد. ولی در قسمت دهات در واقع باید یک نوع جهاد ملی صورت گیرد که همه در این راه بکوشند، چون هر قدر هم مملکت صنعتی شود، باز ستون فقرات این کشور دهات ایران خواهدبود.


مسافرت نخست‌وزیر هندوستان به ایران مسافرت آقای نهرو خیلی مغتنم بود و ما به طور کلی راجع به تمام مسائل جهانی صحبت کردیم. ما هر دو در این عقیده کاملاً مشترک بودیم که باید با سرعت سطح زندگی ملل خویش را بالا ببریم و در این عصر صنعتی با عزم جزم و کوشش فوق‌العاده‌ای سعی کنیم عقب‌ماندگی فعلی خود را جبران نماییم. در این تبادل نظر ما غیر از تحکیم روابط دیرینه تاریخی که بین دو مملکت و ملت ما موجود است، نظری نداشتیم و خوشبختانه این موضوع از لحاظ هر دو کشور ما آسان است، زیرا ایران و هند دارای وجه تشابه زیادی هستند. در این راه ما مسلماً سعی خواهیم کرد که قدم‌های بلندی برداریم و رشته دوستی موجود را هر چه بیشتر محکم کنیم.


سیاست عمومی کشور از لحاظ نظامی گمان می‌کنم در این مورد بهترین جواب، مقایسه بین هزینه نظامی ما با دیگران باشد، یعنی معلوم شود که ما در ایران با این سیاستی که در پیش گرفته‌ایم از لحاظ نظامی چه اندازه خرج می‌کنیم و سایر ملل که احیاناً با ما سیاست مشترکی دارند، یا سیاست به اصطلاح خودشان دور از پیمان‌های تدافعی، چه می‌کنند؟ اول از یک مملکت نزدیک، مثلاً مملکت دوست و همسایه خودمان عراق شروع می‌کنیم که چند وقت است سیاست خارج از قراردادهای تدافعی در پیش گرفته‌است. در این کشور که جمعیت آن یک‌چهارم جمعیت ایران است، اضافه بر وجوهی که برای خرید اسلحه تخصیص داده‌می‌شود، خرج نظامی در بودجه سال ۱۹۵۹ سی‌وسه‌میلیون دینار عراقی یعنی معادل هفت‌میلیارد ریال است که تقریباً به اندازه بودجه نظامی ما است. اگر ما می‌خواستیم به همین مقیاس دارای نیروی نظامی باشیم، می‌بایستی ۲۴ لشکر داشته‌باشیم و باید بگویم که خرج ۲۴ لشکر بدون مخارج خرید اسلحه در سال ۴۰ میلیارد ریال می‌شود.

اکنون به کشوری دیگر، یعنی به مملکت سوئیس توجه کنید. سوئیس از موقعی که من اطلاع دارم، یعنی از خیلی وقت پیش و لااقل از بعد از جنگ تاکنون، تقریباً پنجاه درصد از بودجه کل کشور را صرف مخارج نظامی می‌کند و شاید در زمان جنگ این نسبت از این نیز بیشتر شده‌بود. بودجه نظامی سال گذشته سوئیس که چهارمیلیون و خرده‌ای نفر یعنی یک‌پنجم ایران جمعیت دارد، معادل با یک‌میلیارد و صد و نودمیلیون فرانک سوئیس بوده‌است که تقریباً بیست‌میلیارد ریال، یعنی دو برابر بودجه نظامی ما می‌شود و چون جمعیت این کشور پنج برابر کمتر از ما است، ما به حساب سوئیس می‌بایست هشت برابر بودجه فعلی خودمان صرف مخارج نظامی کنیم که درحدود هشتادمیلیارد ریال می‌شود.

نمونه‌های متعدد دیگر از مخارج نظامی کشورهای آسیایی و سایر کشورها دارم که می‌توانم همین حالا ارقام مربوط به یکایک آنها را برایتان نقل کنم، ولی برای اینکه بحث طولانی نشده‌باشد، می‌گویم سیاستی که ما اتخاذ کرده‌ایم به ما اجازه داده‌است که مخارج نظامی خودمان را به این حد محدود کنیم و سایر درآمدهای مملکت را به خرج کارهای عمرانی تولیدی برسانیم. ممکن است عده‌ای به ما ایراد بگیرند که از نظر تهیه وسایل دفاعی کشور قصور می‌کنیم، ولی ما فکر می‌کنیم که اولاً سازمان ملل متحدی وجود دارد که ما مطیع مقررات آن هستیم و امیدواریم همه ملل دنیا نیز مطیع این مقررات باشند، ثانیاً ما عضو اتحادیه‌هایی هستیم که البته صرفاً جنبه دفاعی دارند و اگر روزی خدای نکرده مورد ناگواری پیش آید، وظیفه متفقین ما است که تعهدات خود را انجام دهند.


ساختمان مدارس اکنون مدتی است مشغول مطالعه هستیم که اصولاً برای ساختمان‌ها، چه بناهای دولتی و چه مدارس و چه تهیه مسکن برای کارمندان دولت، برنامه جامعی طرح گردد و دامنه فعالیت ما در این مورد هر سال وسیع‌تر خواهدشد.

گمان می‌کنم چند بار تکرار کرده‌باشم که ما می‌خواهیم در عرض ۲۰ سال آینده سه‌میلیون خانه بسازیم. اگر فرض کنیم که در حال حاضر به طور متوسط ۱۰ نفر در هر خانه زندگی کنند، در این صورت فعلاً در ایران در حدود دومیلیون خانه موجود است که مسلماً از لحاظ بهداشتی باید نصف آنها عوض شود و چون حساب می‌کنیم که در عرض ۲۰ سال آینده جمعیت کشور ما دو برابر خواهدشد، در این صورت دومیلیون خانه تازه مورد احتیاج است که با یک‌میلیون خانه موجود که باید از نو ساخته‌شود، سه‌میلیون می‌شود، یعنی در عرض بیست سال آینده باید سالی ۱۵۰۰۰۰ خانه ساخته‌شود و اگر در نظر بگیریم که در انگلستان و آلمان و فرانسه حداکثر خانه‌سازی در سال ۴۰۰۰۰۰ است، خواهیم دید که ساختمان ۱۵۰۰۰۰ خانه در مملکت ما که در آن هنوز خطوط مواصلات، وسایل ساختمانی و کارگران متخصص به اندازه کافی وجود ندارد، کار فوق‌العاده‌ای است.


ناسیونالیسم مثبت گمان نمی‌کنم معنی داشته‌باشد ما به تصمیمات و سیاست داخلی سایرین اعتراض کنیم، زیرا هر مملکتی مجاز است هر رویه‌ای را که صلاح می‌داند در امور داخلی خود پیش گیرد و همانطور که ما درمورد خودمان معتقدیم که سایرین در امور داخلی ما حق مداخله ندارند، ما نیز به خود حق مداخله در امور داخلی دیگران نمی‌دهیم.

نکته‌ای که باید بگویم این است که بهترین نمونه روح ناسیونالیسم مثبت ملت ایران همین امتحانی است که در این مورد داد و وحدتی که اکنون می‌بینید تجلی بارزی از این روح ناسیونالیسم ایرانی است که تمام کارهای ما را در آینده آسان خواهدکرد.

وقتی که همه افراد یک ملت در راهی قدم بردارند، خواه این راه حفظ استقلال مملکت یا کوشش در صنعتی‌کردن آن یا تجدید وضع کشاورزی و غیره باشد، طبعاً نیل به هدف آسان می‌شود. این همکاری و اشتراک مساعی عمومی بزرگترین نیرویی است که هر مملکت می‌تواند در اختیار داشته‌باشد.

بهترین مشوق ما در حال و آینده همین نیرویی است که در نهاد فردفرد مردم ایران وجود دارد.


پذیرفتن مهاجر مدتی است این مطلب مورد مطالعه قرار گرفته‌است و تردیدی نیست که پذیرفتن مهاجرین در تحت شرایط خاصی نه فقط زیانی ندارد، بلکه بسیار هم نافع است، یعنی اگر این مهاجرین اشخاص فعال و کاری باشند که مثلاً برای گذراندن دوران جبران نقاهت خود به اینجا نیامده باشند، وجود ایشان مفید خواهدبود.

کمک‌های اقتصادی

اگر به خاطر داشته‌باشید سه سال پیش موقعی که من در مسکو بودم توافق کردیم که رودخانه‌های مشترک مرزی را به نفع هر دو مملکت مورد استفاده قراردهیم و چنین کاری جز با اشتراک مساعی هر دو طرف عملی نیست، برای اینکه یک مملکت نمی‌تواند نصف یک سد را به روی رودخانه مرزی بسازد و نصف دیگر آن ساخته‌نشود. در این مورد فوراً موافقت شد و مدت‌ها نیز شوروی‌ها با ما مذاکره کردند و موافقت شد که در رودهای اترک و ارس و احیاناً هریررود سدبندی شود و از این راه هزاران هکتار اراضی آبیاری گردند و نیروهای برق به نفع طرفین مورد استفاده قرارگیرد. تنها در روی رودخانه ارس طرح سد بزرگی ریخته‌شد که شاید پانصدهزار کیلووات برق بدهد و از هر طرف حداقل شصت‌هزار هکتار اراضی زراعتی را آبیاری کند. ما این موافقت‌ها را کرده‌بودیم که فعلاً مثل اینکه به سکوت برگزار شده‌است.

اصولاً قضیه پیشنهاد کمک اقتصادی مربوط به احتیاجی است که طرف به این پیشنهاد داشته‌باشد.

ما از بانک بین‌المللی قرض کردیم، زیرا این فایده را برای ما داشت که پول آن در هر نقطه از دنیا قابل خرج است و ما می‌توانیم از هر مملکتی به وسیله این پول جنسی را که به نظرمان بهتر و ارزانتر است، بخریم.

بانک توسعه نیز پول‌هایش قابل خرج در هر مملکتی هست که از آن به مقدار قابل توجهی قرض گرفته‌ایم. قرض‌هایی که بانک صادرات و واردات امریکا می‌دهد، فقط در امریکا قابل خرج است و چون بعضی اجناس هست که مسلماً خرید آنها در امریکا از هر جای دیگر بیشتر به مصلحت است، از قبیل دیزل‌هایی که ما خریده‌ایم و خیلی خوب امتحان داده، یا وسایل و آلات راه‌سازی که در امریکا مسلماً از هر جای دیگر بهتر است، ما پول‌هایی را که از این بانک قرض کرده‌ایم، به مصرف خریدهای خود در امریکا می‌رسانیم.

مسلماً اگر روزی دولت شوروی پیشنهاد به ما بدهد و ما در داخل شوروی بتوانیم جنسی بخریم که از جای دیگر بهتر و ارزانتر باشد، از این پیشنهاد استقبال خواهیم‌کرد و چرا نکنیم؟ ما همین کار را با انگلیس‌ها کردیم و با آلمان‌ها نیز درمورد کارخانه ذوب‌آهن خواهیم‌کرد و گمان می‌کنم طبیعی باشد که هر کشوری سعی کند بهترین شرایط اقتصادی را تحصیل کند و بهترین جنس را هم بخرد.


کتب درسی نمی‌توان باور کرد که هر معلمی یک کتاب نوشته‌باشد، به هر حال اصولاً دستوراتی داده‌ایم که در وضع کتاب چه از لحاظ چاپ و چه از نظر قیمت مؤثر خواهدبود.

سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی با همکاری یک مؤسسه چاپ، قدم‌های بزرگی در چاپ کتاب‌های خوب و با کاغذ خوب برداشته‌است و مسلماً در این راه قدم‌های مؤثرتری برداشته خواهدشد.


انجمن‌های ایالتی و ولایتی قبل از تأسیس این انجمن‌ها، باید انجمن‌های شهر را به صورت صحیح آن درست کرد. خیلی جای تأسف است که ما از این لحاظ با جریانات بسیار نامساعدی مواجه هستیم. هر جا که مراجعه کردیم، دیدیم که انجمن‌هایی تشکیل شده‌اند یا وقت خود را به بطالت می‌گذرانند و یا خدای نکرده اهل تقلب هستند. حالا آیا انتخاب آنها بد صورت گرفته‌است؟ نمی‌دانم، ولی به هر حال وضع فعلی ما این طور است که گفتم. شما درست مردم را هدایت کنید که در این انتخاب‌ها به نحو مؤثری دخالت و اظهار علاقه کنند، نه اینکه انتخاب فقط روی تبانی صورت گیرد. وجود انجمن‌های ولایتی در زمانی که این قانون نوشته می‌شد بد نبود، حالا هم من نمی‌توانم به طور قطع راجع به این موضوع اظهار عقیده کنم، ولی این قانون وقتی نوشته‌شد، که مثلاً مردم برای رفتن به خوزستان یا خراسان مجبور بودند از کشورهای دیگر عبور کنند. امروز که در کمتر از یک ساعت می‌توان به تبریز و در مدت کمی بیشتر به مشهد رفت، اوضاع به کلی فرق کرده‌است. اکنون که فرهنگ در مملکت توسعه پیدا می‌کند و همه اهالی دارند باسواد می‌شوند و همه یک زبان واحد یادمی‌گیرند، آن وحدت ملی که امروز عملاً تأمین شده‌است و به خصوص در آینده بیشتر خواهدشد، در سابق ممکن نبود. تمام این عوامل در این مورد مؤثر است. به هر حال من باز تأکید می‌کنم که باید اول انجمن‌های شهر را به صورت صحیح تأسیس کرد تا بعد نوبت انجمن‌های ایالتی و ولایتی برسد.


انتخابات قبلاً گفته‌ام که انتخابات آینده جنبه حزبی خواهدداشت، یعنی احزاب در میان افراد خود کاندیداهایی معین می‌کنند که خود را شخصاً یا به وسیله حزب به مردم معرفی کنند و اگر مردم ایران به آن حزب یا کاندیدا علاقه داشته‌باشند، به آن رأی می‌دهند و چون در کشور ما فقط دو حزب هست، کرسی‌های مجلسین بین این دو حزب تقسیم خواهدشد، مگر اینکه افرادی پیدا شوند که خارج از حزب باشند و طوری افکار عمومی را به خود جلب کنند که مردم به آنها رأی بدهند.


راهنمایی و رانندگی درمورد راهنمایی و رانندگی باید اشخاصی که حقیقتاً در این امر متخصص هستند، اظهار نظر کنند.

چیزی که من می‌توانم بگویم این است که در هیچ جا ندیده‌ام که طرز کار رانندگان به این بدی باشد. اگر فرض کنیم که عرض خیابان ۱۰ متر باشد، چهار اتومبیل می‌توانند در کنار هم عبور کنند و اگر کسی به راه خود برود این کار کاملاً آسان و ساده است.

ولی در تهران طوری بد رانندگی می‌شود که در این عرض فقط دو اتومبیل می‌توانند عبور کنند و به این ترتیب لااقل نصف جای موجود در خیابان‌ها به هدر می‌رود. از این حیث حقیقتاً جای تأسف است و من نمی‌دانم چرا این موضوع درست نمی‌شود. البته این در درجه اول وظیفه رانندگان است که در صدد اصلاح این وضع باشند. شاید لازم باشد که به وسیله مطبوعات و رادیو و فیلم و تلویزیون و غیره راهنمایی بیشتری در طرز راندن به آنها بشود.

یادم هست در امریکا در هر جا مقررات خاصی در این باره بود که بسیار دقیق بود، مثلاً در جایی راننده می‌بایست با چراغ به اتومبیل‌های پشت سر خود نشان دهد که خیال دارد به کدام طرف بچرخد یا در کدام جا بایستد یا مثلاً از اتومبیل دیگر جلو بزند. در بعضی از جاهای دیگر راننده موظف بود این اشارات را با دست بکند. به طور کلی این مقررات بسیار دقیق است، ولی متأسفانه در مملکت ما وضع از این حیث بی‌نهایت مغشوش است و در نتیجه همان طور که گفتم متأسفانه نصف وسعت خیابان‌های ما و جایی که برای عبور و مرور هست، بر اساس این بدی طرز راندن هدر می‌رود. متأسفانه یا خوشبختانه تهران دارد روزبه‌روز بزرگتر می‌شود و مخصوصاً بیشتر به سمت شمال و مشرق و غرب توسعه پیدا می‌کند و اگر خیابان‌های وسیع تازه ایجاد شود، شاید این اشکال به خودی خود برطرف گردد.

ولی احتمال می‌رود که بر اثر توسعه شهر، ما مجبور شویم به وسایل جدید نیز توسل جوییم، مثلاً ترن‌های زیرزمینی ایجاد کنیم و همچنین ترن‌های هوایی سیستم جدید را که فقط روی یک ریل و با سرعت فوق‌العاده ۱۴۰ یا ۱۵۰ کیلومتر در ساعت حرکت می‌کند مورد استفاده قراردهیم. در این مورد من نمی‌توانم وارد جزئیات شوم، چون این کار جنبه دقیق فنی و تخصصی دارد، ولی همانطور که گفتم حتماً باید خود مردم مراقبت بیشتری در اصلاح وضع حمل و نقل بکنند.