مصاحبه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر با نماینده رادیو بی بی سی ۱۶ آذر ماه ۱۳۵۳

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بر پایه تاریخ اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی آریامهر سال ۱۳۵۳ خورشیدی تازی

تصمیم‌های مجلس


مصاحبه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر با نماینده رادیو بی بی سی ۱۶ آذر ماه ۱۳۵۳


بر هم زدن بساط فئودال‌ها

ما در راه اجرای برنامه انقلابی خود چیز با ارزشی را از دست نداده‌ایم، زیرا زمین‌هایی را که در گذشته به مالکان بزرگ تعلق داشت و معلوم نیست که چگونه و از چه راهی آن‌ها را به چنگ آورده بودند بین کشاورزان تقسیم کردیم. زمین در گذشته همیشه به یک گروه زمین دار بزرگ تعلق داشت. پس از آن به تدریج گروه کوچکی از خرده مالکان بوجود آمدند، اما آن‌ها هیچگاه متشکل نبودند، شرکت‌های تعاونی نداشتند، هیچ نوع سیستم بانکی وجود نداشت که به آنان کمک کند. عده‌ای از خان‌ها و فئودال‌ها و برخی از باصطلاح روحانیون که از مالکان بزرگ پول می‌گرفتند کوشیدند که با ایجاد آشوب جلو اصلاحات ارضی را بگیرند. ولی ما دسائس آن‌ها را خنثی کردیم و بساط شان را بر هم زدیم.

هماهنگی با اصلاحات

جامعه سنّتی ایران و خانواده‌های قدیمی نسبت به سابق تغییر کلی کرده‌اند. آن‌ها در آغاز کار چندان از اصلاحات جانبداری نمی‌کردند، ولی به تدریج متوجه شدند که هیچکس دلائل آن‌ها را نمی‌پذیرد و جامعه آنان را طرد می‌کند. آن‌ها کم کم پی بردند که می‌توانند با آنچه برایشان باقی مانده است در این کشور با نهایت آرامش و آسایش زندگی کنند. تصور می‌کنم آن‌ها اکنون نه تنها آرام و بی آزار شده‌اند، بلکه حتی خود را با اوضاع و احوال جدید وفق داده‌اند.

قضاوت درباره مردان تاریخ

مسلماً برخی از افراد برجسته تاریخ مورد تمجید من هستند. بویژه موقعی که فکر می‌کنم اگر کس دیگری در اوضاع و احوال زمان آن‌ها قرار می‌گرفت آیا به گونه‌ای دیگر عمل می‌کرد؟ به عنوان مثال آنچه که امروز من می‌توانم با وسایل جدید در میدان جنگ انجام بدهم، با آنچه که روزگاری «مارلبورو» انجام داد طبیعتاً فرق می‌کند. با این حال مارلبورو در زمان خودش بسیار خوب عمل کرد، بنابراین ما برای قضاوت درباره اعمال اشخاص مجبوریم امکانات و وسائل زمان کسانی را که مورد تحسین و یا انتقادمان قرار می‌گیرند در نظر بگیریم.

و اما درباره سیاستمداران دنیای غرب باید بگویم که آن‌ها در اعمال و رفتار خود به قدری محدود هستند که می‌توان گفت اسیر منافع تثبیت شده، یا زندانی افکار تازه‌ای که چندان مشخص و روشن نیست (مانند عقاید گروه باصطلاح چپ گرایان نو) شده‌اند. برخی از این سیاستمداران با آنکه افراد برجسته‌ای هستند میدان عمل شان تحت تأثیر دستگاه‌های خودشان یا گروه‌های تازه‌ای که کاملاً غیر مسئول هستند، بسیار محدود شده است. در حالی که به عقیده من شاید این کار درست نباشد.

درباره رفتار انگلستان و شوروی در سال ۱۹۴۱ با پدر من باید بگویم که در این مورد سوء تفاهم بزرگی روی داده است، زیرا پدر من اساساً هیتلر را دوست نداشت و علت آن این بود که اولاً از ترک‌ها درباره رفتار ارتش آلمان در جنگ جهانی اول پس از اشغال تقریبی کشورشان توسط آلمان‌ها مطالب زیادی شنیده بود، ثانیاً پدر من یک فرمانروای مقتدر بود و معمولاً این نوع فرمانروایان علاقه‌ای به یکدیگر ندارند. این یک حقیقت است و من فکر می‌کنم که اشغال ایران به آن صورت که انجام گرفت اشتباه بود، زیرا به احتمال قوی پدرم حاضر می‌شد آنچه را که ما بعداً بدان پل پیروزی بین انگلستان و آمریکا از یک طرف، و اتحاد جماهیر شوروی از طرف دیگر لقب دادیم بپذیرد بی آنکه این کار مستلزم برهم خوردن نظم و آرامش کشور بر اثر اشغال ارتش‌های شوروی و انگلستان باشد، به همین جهت است که من فکر می‌کنم شما در اشغال این کشور به خاطر نیازهای ویژه خود بدون آنکه توجهی به اثرات بعدی آن داشته باشید اشتباه بزرگی مرتکب شدید و اگر به طریق دیگری با او تماس می‌گرفتید نیازهای آنی و فوری شما بهتر تأمین می‌شد.

انسان دوستی ایرانیان

ما همواره در طول تاریخ با پیروان ادیان و مذاهب مختلف با مساوات و عدالت کامل رفتار کرده‌ایم و این سرزمین پیوسته مأمن و پناهگاه آنان بوده است. همچنانکه در ایران باستان ایرانیان همیشه با خدمتگزاران خود تقریباً مانند اعضاء خانواده خویش رفتار می‌کردند، بدین ترتیب در ایران اختلافات طبقاتی و نژادی و مذهبی وجود نداشت. اکنون نیز من مایلم که این روحیه و فلسفه نیاکان ما که همواره با زیبایی خاصی در کتاب‌ها و آثار نویسندگان و شاعران پارسی وصف شده است ادامه یابد، زیرا از این راه مردم ما خواهند توانست در عین برخورداری از مواهب زندگانی امروزی همچنان جنبه‌های انسانی و صفات و سجایای عالی بشری خود را حفظ کنند و ارزش این صفات و سجایا را آنطور که شایسته است بشناسند. این امر فقط از راه آمیختن معنویات با جنبه‌های مادی امکان پذیر خواهد بود.

افزایش سرسام آور قیمت کالاها

ما مدت‌ها است که به جهان صنعتی می‌گوییم شما ثروت ما را به بهای بسیار ناچیزی از چنگ مان خارج کرده‌اید. در سال ۱۹۴۷ هر بشکه نفت دو دلار و هفتاد و یک سنت ارزش داشت ولی در سال ۱۹۵۹ بهای اعلان شده همان بشکه نفت یک دلار و هفتاد و نه سنت تعیین شد، در حالیکه در آن زمان بهای محصولات ساخت شما سیصد تا چهارصد درصد افزایش یافته بود. این جریان مربوط به آن زمان است. شما بخوبی می‌دانید که از سال ۱۹۶۰ به بعد ما با چه تورمی دست به گریبان بودیم.

این وضع را با افزایش سیصد تا چهارصد درصد در قیمت‌ها در فاصله سال‌های ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۹ اضافه کنید. در چهار سال گذشته تورم فوق‌العاده‌ای در جهان وجود داشته است. همین چند سال قبل بود که ما شکر را تنی پنجاه دلار می‌خریدیم، در صورتی که اخیراً بهای آن به قیمت باور نکردنی تنی هزار و هفتصد دلار رسید. البته اکنون دوباره بهای آن به تنی هزار و سیصد دلار کاهش یافته است، ولی به هر حال بهای آن به تنی هزار و هفتصد دلار رسیده بود. قیمت روغن نباتی هم که آن را تنی صد دلار می‌خریدیم اکنون به تنی هزار و صد دلار رسیده است و من می‌توانم ارقام بسیاری از این قبیل را ذکر کنم. بهای گندم که اکنون تنی دویست و بیست و پنج دلار است چند سال قبل کمتر از تنی پنجاه دلار بود. ما نمی‌توانیم گندم و شکر و دیگر کالاهای شما را نخریم، زیرا به آن‌ها احتیاج داریم. اگر شما بگویید نفت تا حدودی به مسئله کشاورزی ارتباط دارد، در این صورت من از شما خواهم پرسید اگر این موضوع با بهای گندم ارتباط دارد پس چرا از قیمت پنبه و قهوه کاسته شده است؟

به هر حال تا آن جا که به من اطلاع رسیده است بهای جدید نفت فقط مسئول نیم تا یک و نیم درصد و حداکثر دو درصد از تورم غرب است.

مالیات هنگفت از نفت

با اجرای پیشنهاد تعیین یک بهای واحد برای نفت وضع برای همه ما روشن خواهد شد. دیگر کمپانی‌های نفتی امکان دستکاری در بهای نفت را به میل خود نخواهند داشت و مصرف کننده نیز خواهد دانست که چه مبلغی به چه کسی می‌پردازد و از این مبلغ چه مقدار به جیب تولید کننده می‌رود، چه مقدار نصیب کمپانی‌ها می‌شود، و چه مقدار به خزانه کشور خودش سرازیر می‌شود. در برخی موارد مالیاتی که خزانه داری‌های بعضی از کشورهای اروپایی از هر بشکه نفت می‌گیرند بیش از درآمدی است که ما از محل فروش این منبع طبیعی خود به دست می‌آوریم، در حالیکه این منابع روزی احتمالاً تا سی چهل سال دیگر به پایان خواهد رسید.

تعیین قیمت واحد

در آخرین اجلاس اوپک، پیشنهاد ما که تعیین یک قیمت واحد برای نفت بود مورد قبول سایر کشورها قرار گرفت. در آن اجلاس پیشنهاد کویت نیز برای یک قیمت واحد و ثابت که با پیشنهاد ما اختلاف اندکی داشت مطرح شد. علت این اختلاف کوچک آن بود که ما نفت را در کشور خود کاملاً ملی کرده‌ایم، ولی کویتی‌ها یک قرارداد مشارکت بر مبنای ۴۰ درصد – ۶۰ درصد با کمپانی‌های نفتی امضاء کرده‌اند و تفاوت پیشنهاد ما با پیشنهاد کویت مربوط به همین امر است، اما اصول این پیشنهاد در کنفرانس قبلی پذیرفته شده است و پیشنهاد مذکور در کنفرانس آینده اوپک که در ماه دسامبر تشکیل می‌شود بار دیگر مطرح خواهد شد.

کاهش میزان مصرف نفت

اگر کشورهای مصرف کننده نفت موفق به کاهش میزان واردات نفتی خود از کشورهای اوپک بشوند در این صورت ما بسیار خوشحال خواهیم شد، زیرا منابع نفتی ما مدت بیشتری دوام خواهد یافت و از آن برای مصارف پتروشیمی استفاده خواهد شد. تقلیل واردات نفتی کشورهای مصرف کننده هم تأثیری بر بهای نفت نخواهد گذاشت، زیرا تولید نفت نیز متقابلاً کاهش خواهد یافت و از آن برای مقاصد دیگر استفاده خواهد شد.

روابط اقتصادی ایران و شوروی

همکاری اقتصادی ایران و شوروی انتظار می‌رود که بیشتر بشود. با توجه به اینکه ایران و شوروی دارای دو هزار و پانصد کیلومتر مرز مشترک هستند، می‌توان پیش بینی کرد که ما در آینده به قسمتی از خطوط آهن یکدیگر دسترسی خواهیم داشت. همچنین بندری در دریای خزر کشور ما را به دریای بالتیک متصل خواهد کرد. بطوری که خواهیم توانست از این راه با کشتی تا لندن برویم. بدین ترتیب راه‌های زمینی و دریایی و همچنین خطوط آهن، دو کشور را به یکدیگر متصل خواهد کرد. از این‌ها گذشته تجارت با یک کشور همسایه بدون شک از انواع تجارت‌های دیگر طبیعی تر و سهل تر به نظر می‌رسد.

ما اکنون موافقتنامه‌های دوجانبه بسیار خوبی با یکدیگر داریم. ما خطوط آهن کشور خود را برقی خواهیم کرد، بعلاوه اگر فکر تشکیل بازار مشترک اقیانوس هند به مرحله اجرا در آید، حتی اگر همه کشورهای منطقه در این طرح شرکت نکنند و حداقل نوعی توافق در این زمینه میان ایران، پاکستان، هند و افغانستان ایجاد شود، امکان دارد که برخی از کالاها از طریق کشور من و اتحاد شوروی و یا ترکیه روانه اروپا شود و دیگر ضرورت نداشته باشد که همه کالاها از طریق ترعه سوئز به اروپا حمل شود.

و اما نظر شوروی درباره نفت، باید توجه کرد که شوروی نه تنها یک کشور تولید کننده نفت است، بلکه با توجه به ایدئولوژی خود در مورد مخالفت با استثمار ملت‌ها، چگونه می‌تواند با آنچه که ما در حال انجام آن هستیم مخالفت کند؟

ایران مخالف توسعه طلبی است

هر کسی می‌تواند دلائلی برای آنچه که مورد توجه اوست اقامه کنند، اما این استدلال همیشه درست نخواهد بود، ولی در مورد ایران توجه به این نکته لازم به نظر می‌رسد که کشور ما وسیع است، ما ثروتمند هستیم و زمین کافی در اختیار داریم، به این جهت هرگز سیاست ما سیاست تجاوز توسعه طلبی نبوده است. سیاست ما به همه ثابت خواهد کرد که ما همواره خواهان ثبات و حفظ وضع موجود هستیم.

علت اختلاف ایران و عراق

عراق پس از جنگ جهانی اول توسط سر وینستون چرچیل خلق شد. قبل از آن تاریخ عراق به امپراتوری عثمانی تعلق داشت و بدین ترتیب این کشور یک کشور جدید و یک دولت جدید بود و انگلستان مسئولیت سیاست خارجی و امور دیگر عراق با به عهده داشت، به طوری که وقتی در سال ۱۹۳۷ یک پیمان مرزی میان ما و عراقی‌ها امضاء شد شما انگلیسی‌ها که در آن تاریخ تنها قدرت منطقه‌ای صاحب نیروی دریایی در اقیانوس هند و خلیج فارس بشمار می‌رفتید و شط العرب را به خاطر مقاصد خاص خودتان تحت کنترل کامل داشتید، چند ماده در آن موافقتنامه گنجاندید که بسیار استعمارگرانه بود، زیرا چگونه می‌توان در یک معاهده تصریح کرد که رود مرزی قابل کشتیرانی که تصادفاً شصت و پنج درصد آب آن از کشور من سرچشمه می‌گیرد کاملاً به یک کشور دیگر تعلق داشته باشد؟ این به معنای آن است که فی‌المثل رود دانوب در اروپا بطور کلی متعلق به یک کشور شود. یا اگر کشورهای آلمان و فرانسه هر یک ادعا کنند که رود راین به تنهایی به آنان تعلق دارد چه پیش می‌آید؟ اما حتی در این پیمان قدیمی نیز گفته شده است که هر یک از دو طرف یعنی کشور من و عراق می‌توانند بدون اعلام قبلی و حتی بدون اجازه طرف دیگر کشتی‌های جنگی یک کشور ثالث را برای بازدید بنادر خود دعوت کنند. بدین ترتیب مواد این قرارداد آنقدر متناقض است و بقدری با مقررات موجود بین‌المللی مباینت دارد که طبیعتاً ما نمی‌توانیم اینگونه نقض حقوق بین‌المللی را تحمل نماییم. این مبنای اختلاف ما با عراق است.

در مورد تعداد پناهندگان کُرد در ایران تا دو روز قبل شماره آنان به صد و پنجاه هزار و چند صد نفر رسیده بود، ولی اکنون بیشتر شده‌اند. من نمی‌دانم این امر تا چه می‌تواند عامل اصطکاک بین دو کشور باشد، ولی مطمئناً بار سنگینی بر دوش کشور من محسوب می‌شود.

تغییر رژیم در افغانستان

تغییر رژیم در افغانستان هیچگونه تأثیر در روابط ما نداشته است. واقعیت این است که ما مشتاق دوستی با آن کشور هستیم و بیش از همیشه به افغانستان کمک کرده‌ایم. آنچه برای ما مهم است وجود یک افغانستان قوی و مستقل و مترقی است، همین و بس.

روابط هند و پاکستان

ما همواره سعی داشته‌ایم که با متقاعد کردن هند و پاکستان به اینکه وجود اختلاف یا برخورد بین آن‌ها به نفع هیچیک از دو کشور تمام نخواهد شد، یک کشور خیرخواه برای آن دو باشیم. همکاری این دو کشور همسایه می‌تواند صلح را برای شبه قاره به ارمغان آورد، آن‌ها می‌توانند از این راه کوشش خود را معطوف به پیشرفت کشورهای شان سازند.

سیاست ملی

در زمینه سیاست ملی و مسائل مهم مملکتی، کارهای چند وزارتخانه بیش از سایر قسمت‌ها مهم و حساس به نظر می‌رسد، و سه زمینه اصلی مورد توجه من مسلماً امنیت کشور، سیاست خارجی و اقتصاد ملی است. بدون اقتصاد نمی‌توان امنیت واقعی و سیاست خارجی درستی داشت. اقتصاد را هم باید به دو بخش صنعتی و کشاورزی تقسیم کرد. در بخش کشاورزی بایستی محیط و آب و آبیاری را در نظر گرفت. بنابراین، این امور چنان به یکدیگر پیوسته‌اند که نمی‌توان گفت کارهای کدام وزارتخانه بیشتر مورد توجه است.

ما سعی داریم اساس سیاست کشور را در چنان چهارچوب سیاسی و مستحکمی پی ریزی کنیم که پس از چند سال تشکیلات مملکتی وظایفشان را به طور خودکار انجام دهند، بطوری که کارآیی یا عدم کارآیی وزیر وزارتخانه در کارها تأثیر چندانی نداشته باشد.

توسعه اقتصاد ایران

با توجه به اینکه اقتصاد ایران روز بروز نیرومندتر و در نتیجه پیچیده تر و حساس‌تر می‌شود، ممکن است که ما اختیار این کار را به کسی واگذار نکنیم، ولی مسلماً در آینده بیشتر مشاوره خواهیم کرد و در هر مورد که ضرورت داشته باشد از دستگاه‌های کامپیوتر استفاده خواهیم نمود، حتی اگر لازم باشد از برخی شرکت‌های بسیار معتبر خارجی دعوت خواهیم کرد که در مورد مسائل مورد علاقه ما مطالعاتی انجام دهند و بدین ترتیب تصمیمات خود را با اتکاء به بهترین اطلاعات گردآوری شده اتخاذ خواهیم کرد.

شرکت بیشتر مردم در فعالیت‌های سیاسی

پیشرفت اقتصاد کشور موجب افزایش تمایل مردم به شرکت در امور سیاسی خواهد شد، و ما امیدواریم که چنین بشود، زیرا این درست همان چیزی است که ما خواهان آن هستیم. ما تأسیسات سیاسی و اجتماعی متعددی داریم، ما در روستاهای کشورمان انجمن ده داریم که همه می‌توانند در انتخابات آن انجمن‌ها شرکت نمایند. ما شرکت‌های تعاونی داریم و اعضاء تعاونی‌ها حتی اگر بیسواد باشند می‌توانند هر کس را که مایلند انتخاب کنند، زیرا بیسوادان نیز حق رأی دارند. ما در هر ده خانه انصاف داریم و برخی از مردم ده که توسط بقیه روستاییان برای داوری در خانه‌های انصاف انتخاب شده‌اند رأی خود را صادر می‌کنند و در برخی موارد هم قضات بدان‌ها کمک می‌کنند، ولی به هر حال آرائی که آن‌ها صادر می‌کنند بی عیب و نقص است. علاوه بر این ما انجمن‌های شهر و استان داریم، همچنین مجالس شورا و سنا نیز وجود دارد. این‌ها همه موجب می‌شود که بین چهار تا شش بار برای مردم فرصت شرکت در انتخابات بوجود آید. بنابراین مردم ما حتی قبل از اینکه کاملاً با سواد شوند فرصت بیان عقیده خود را دارند و این دلگرم کننده است.

جنبه‌های ضعیف زندگی غرب

این جنبه زندگی سیاسی کشورهای غربی که می‌گذارند کارها به سرحد نهایی و افراطی خود برسد، و آنگاه می‌گویند خوب ببینیم بعد چه می‌شود، مورد تأیید ما نیست. آن‌ها موقعی به فکر چاره می‌افتند که دیگر کار از کار گذشته است. در بسیاری موارد موقعی که کار از کار گذشت، دیگر چاره‌ای برای مسائل نمی‌توان یافت. مقصود من این است که آن واکنشی را که باید نشان دهید اقلاً قبل از آنکه دیر شود نشان دهید، نه آنکه آنقدر دست به دست کنید که آب از سرتان بگذرد. این مسئله در مورد فعالیت‌های تروریستی و هواپیماربایی نیز صدق می‌کند. اگر از آغاز کار روش محکمی اتخاذ می‌کردید می‌توانستید در همان وهله اول از بسیاری از حوادث وحشتناکی که از طریق هواپیماربایی و بمب‌اندازی و فعالیت‌های تروریستی رخ داد جلوگیری کنید. این چیزی است که بهیچوجه مورد قبول من نیست. موضوع دیگری که مطلقاً از نظر من قابل هضم نیست وجود کسانی است که هیچ احترامی برای پرچم و کشور خود قائل نیستند. من نمی‌خواهم همه چیزهایی را که نمی‌پسندم برای شما بشمارم، ولی در جهان ما که به سرعت در حال تحول است نمی‌توان ضعیف بود. نمی‌توان در مقابل آنچه که برای بقاء جامعه اهمیت حیاتی دارد بی تفاوت ماند، زیرا آرزوی من این است که جامعه ما آزاد و کشورمان همواره مستقل باشد.

ضعف تشکیلات اداری

من سعی می‌کنم که بزرگترین منتقد زندگی خودمان باشم، ولی ما به نحوی پیشرفت می‌کنیم که بسیار مشکل است چیزی را غیر از آنچه که به نقطه ضعف طبیعت بشری مربوط می‌شود مورد انتقاد قرار دهیم. این انتقاد قاعدتاً باید متوجه تشکیلات اداری کشور باشد که به اندازه دوازده اصل انقلاب ما انقلابی نیست، اما چگونه می‌توان واقعاً از این امر انتقاد کرد؟ زیرا کارها بوسیله مردم این مملکت انجام می‌شود و آن‌ها هم انسان هستند. مردم ماشین نیستند که بتوان آنان را بطور دلخواه تنظیم کرد. ناچار ما بایستی مدتی صبر کنیم تا آنان بتوانند خود را با اوضاع و احوال جدید وفق دهند.

مبارزه با فساد

در مورد مبارزه با فساد در جاهایی که ما می‌توانیم وارد عمل شویم بسیار سختگیر هستیم. مخصوصاً در سازمان‌های مربوط به نیروهای مسلح که ما در آن جا دادگاه‌های ویژه و قوانین رسمی داریم، بسیاری از امراء خطاکار به طرز بیرحمانه‌ای از کار برکنار شده‌اند، ولی در بخش غیر نظامی این کار بسیار مشکل است، زیرا موضوع به دادگاه برده می‌شود و می‌دانید که دادگاه‌ها چگونه‌اند؟ نه اینکه در این زمینه هیچ کاری نشده است، این صحت ندارد، چون اکنون ثروتمندترین مرد این کشور در زندان به سر می‌برد. وی کارخانه‌های بسیار از جمله کارخانه‌های قند داشت. می‌گویند در یکی از کارخانه‌های قند وی صد تا صد و پنجاه هزار لیره و یا رقمی در این حدود سوء استفاده شده بود. او به خاطر این کار اکنون در زندان است و در انتظار محاکمه به سر می‌برد. با توجه به اینکه وی ثروتمندترین مرد کشور است، چطور می‌توانید بگویید که هیچ اقدامی در جهت مبارزه با فساد به عمل نیامده است؟ این درست نیست، اما این اشکال هم وجود دارد که نمی‌توان در یک دادگاه کسی را به آسانی محاکمه کرد. اینان به سهولت می‌توانند از چنگال عدالت بگریزند. این مسئله مدت‌ها در مورد گانگسترهای آمریکایی صدق می‌کرد. تبهکاران می‌توانند از حمایت قوانین قضایی برخوردار شوند و این امر همواره به تبهکاران کمک کرده است.

اجرای بهتر عدالت

دستگاه قضایی کشور برای آنکه بهتر بتواند عدالت را اجرا کند، به نظر من مناسب تر بود که به جای سیستم فرانسوی، سیستم انگلیسی را انتخاب می‌کرد. علت آنکه تاکنون این امر انجام نشده شاید آن باشد که مردم به سیستم جاری عادت کرده‌اند و این سیستم پس از سال‌ها تثبیت شده است، یا اینکه تمام مردم و قضات در وزارت دادگستری آنقدر به این سیستم عادت کرده‌اند که با تغییر آن ممکن است فکر کنند دنیا بر هم می‌خورد. لیکن ما مجبوریم به مردم بفهمانیم که سیستم دیگر به مراتب عملی تر است. به عنوان مثال دیده‌ایم که این سیستم در ممالک عقب مانده بسیار مفید بوده و خیلی مؤثرتر است. این بدان معنی نیست که کشور من عقب مانده است، بلکه بدان جهت است که ما فکر می‌کنیم با سیستم جدید می‌توانیم سریع تر از هر نوع سیستم دیگر رأی صادر و عدالت را اجرا کنیم. برای روشن کردن این مطلب و ارائه آن به مردم و وادار کردن آنان به قبول آن، فکر می‌کنم بایستی مرحله به مرحله کارها را انجام دهیم و به تدریج سیستم جدید را بکار اندازیم و یا لااقل از نکات مثبت سیستم قضایی انگلستان استفاده کنیم.

وظیفه سازمان اطلاعات و امنیت کشور

وظیفه سازمان اطلاعات و امنیت کشور این است که از فعالیت‌های ضد دولتی توسط اتباع ایرانی که در خدمت خارجیان کار می‌کنند و همچنین از فعالیت خارجیان در همین راه ممانعت کند. فکر می‌کنم این وظیفه کلیه سازمان‌های اطلاعاتی در سراسر جهان است. شما احتمالاً در کشورتان سه یا چهار یا پنج یا شش سازمان مختلف دارید که این کارها را انجام می‌دهند و بالاخره در سطح و مرحله خاصی این فعالیت‌ها را با هم هماهنگ می‌کنند، اما در کشور من کارها متمرکز تر است. فراموش نکنید که قانون در ایران کمونیزم و همچنین فعالیت‌های کمونیستی را منع کرده است. بنابراین علاوه بر دیگر فعالیت‌های ضد ملی، فعالیت کمونیست‌ها نیز تحت مراقبت این سازمان قرار دارد. در حال حاضر تعداد افراد این سازمان رویهم حتی به سه هزار نفر هم نمی‌رسد و به تازگی در نظر دارند که تعداد اعضاء آن را به این رقم برسانند. فکر نمی‌کنم این تعداد برای کشوری به وسعت مملکت من چندان زیاد باشد.

شکنجه روانی

در مورد امکان انتقاد از نحوه اجرای وظایف ساواک، این امر بستگی به آن دارد که کدام نحوه اجرا مورد نظر باشد. شاید مقصود اتهاماتی باشد که در مورد شکنجه کردن مردم به این سازمان وارد آمده است. تصور نمی‌کنم این امر حقیقت داشته باشد، زیرا روش جدید سئوال کردن از مردم به خودی خود نوعی شکنجه است، اما البته این یک نوع شکنجه روانی حساب شده است که با مطرح کردن سئوال‌های زیرکانه انجام می‌گیرد. دیگران هم این کارها را به طرق دیگر انجام می‌دهند، ولی نه اینکه بگویم مأمورین مردم را شکنجه می‌کنند و آن‌ها را به زنجیر می‌کشند یا اینکه بازوی آن‌ها را می‌شکنند، بهیچوجه چنین چیزی نیست، از این گذشته موقعی که بازجویی از کسی را آغاز می‌کنند قبلاً مدارکی در این مورد دارند. اشخاص وقتی با این مدارک روبرو می‌شوند مقاومت خود را از دست می‌دهند و همه چیز را اعتراف می‌نمایند. در نتیجه آنان دیگر نیازی به استفاده از شکنجه آنطور که برخی از سازمان‌ها در سی یا چهل سال قبل از آن استفاده می‌کردند ندارند.

استفاده از ساعات فراغت

برای استفاده از اوقات فراغت، غالباً انرژی کافی جهت انجام ورزش‌های گوناگون دارم و هر وقت فرصتی به دست آورم که باصطلاح از تعطیلات استفاده کنم، یا به اسکی و یا برای شنا به کنار دریا می‌روم. و اما در مورد کارهای هنری اینکه گفته‌اند محافظه کار هستم و هیچکس نمی‌تواند مرا مجبور کند که بگویم پیکاسو را دوست دارم، باید گفت که آن‌ها گفته مرا درست نقل نکرده‌اند، زیرا من برخی از کارهای امپرسیونیست‌ها را دوست دارم، و این بدان معنا نیست که من در کارهای هنری کهنه پسند هستم.

درباره کلکسیون آثار هنری باید گفت که نمی‌توان کلکسیونر بود، زیرا امروزه تابلوها بسیار گران است، و ما هر چند وقت یک بار تابلویی به قیمت مناسب می‌خریم، اما هرگز یک یا دو یا سه یا چهار میلیون دلار برای خرید یک تابلو نمی‌دهیم، چون توانایی این کار را نداریم، البته کشور می‌تواند این کار را برای موزه‌های خود انجام دهد، اما من شخصاً قادر به انجام این کار نیستم.

معتقدات مذهبی

اعتقادات مذهبی همواره نقش مهمی در زندگی من داشته‌اند. کلیه دگرگونی‌های روحی در هفت سالگی من آغاز شد. یک یا ده تای آن رؤیا بود. برخی از آن‌ها هم وضع و حالات مکاشفه را داشت، بطوری که من می‌توانستم چیزهایی را ببینم که دیگران نمی‌توانستند. این تجربه تا سنین شش و هفت سالگی ادامه داشت و سپس متوقف شد.

من فکر می‌کنم تحت حمایت قدرتی خاص قرار دارم و به همین دلیل است که هنوز زنده هستم. من برای انجام وظیفه‌ای مأموریت یافته‌ام و اعتقاد دارم که در انجام وظائفم نیرویی ماوراءالطبیعه از من نگاهبانی می‌کند.

رهبری کشور

اگر بر این نظر و عقیده نبودم که باید پسرم را در زمان حیاتم به تخت سلطنت بنشانم و خود در کنار او باشم، درباره مدت رهبری خود می‌گفتم که این امر تا روزی که مرگ طبیعی من فرا رسد باید ادامه یابد، ولی این حادثه کی روی خواهد داد؟ نمی‌توانم درباره آن چیزی بگویم و نیز نمی‌توانم بگویم که تا چه موقع از نظر روحی و جسمی آمادگی کامل برای انجام وظائف خود خواهم داشت، اما این را می‌دانم که تا سیزده چهارده سال دیگر شالوده این کشور چنان محکم و استوار خواهد شد که پس از آن فکر نمی‌کنم هیچ نوع خطری بتواند این کشور را تهدید کند.

تعلیم و تربیت ولیعهد

برای تعلیم و تربیت ولیعهد ما دیگر نیازی نداریم که او را به سوییس بفرستیم. ما آن نوع تعلیم و تربیت را (اگر نگویم بهتر از آن) در داخل مملکت خود داریم. من فکر می‌کنم وی به خاطر وظیفه‌اش بایستی به دو چیز بیشتر توجه کند. اول آنکه بایستی یک تربیت کاملاً نظامی داشته باشد، دوم اینکه اقتصاد را خوب بداند، زیرا احراز چنین مقامی ایجاب می‌کند که او اطلاعات بسیار وسیعی داشته باشد.

پس از انجام این کارها وی بایستی به کشورهای دیگر سفر کند تا جهان را بهتر بشناسد، من خوشحالم از اینکه او در تابستان گذشته به آمریکا سفر کرد و امسال نیز به کشور انگلستان رفت.

راه صحیح

من بسیار صوفی منش هستم، و فکر می‌کنم آنچه را که انجام داده‌ام بایستی به همان طریق انجام می‌شد، چون در انجام کارها موفق بوده‌ام و این امر به من جرأت می‌دهد که معتقد باشم راهی را که رفته‌ام صحیح بوده است، اما وقتی به عنوان مثال درباره دوره مصدق که شخص عجیبی بود فکر می‌کنم از خود می‌پرسم آیا صحیح بود که تا آن حد در برابر اقدامات او صبر می‌کردم، یا بهتر بود که زودتر وارد عمل می‌شدم؟ آیا درست بود که بدین اندازه با برخی از مردم کشور خود و برخی از دوستان خارجی مدارا می‌کردم؟ آیا صحیح بود که قبلاً آنهمه مدت با کمپانی‌های نفتی با ملایمت رفتار می‌کردم؟ بدیهی است که این سئوالات را از خود می‌کنم، اما در بسیاری موارد جوابی برای آن‌ها نمی‌یابم.