مصاحبه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر با مدیر روزنامه المنار چاپ بغداد ۷ اردیبهشت ماه ۱۳۴۶

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
برنامه عمرانی سوم/سال ۱۳۴۵ اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی آریامهر سال ۱۳۴۶ خورشیدی تازی

مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و دوم


۷ اردیبهشت ۱۳۴۶

از مصاحبه شاهنشاه با مدیر روزنامه «المنار» چاپ بغداد

به نظر ما روابط دیرین همسایگی و دوستی و منافع و مصالح مشترک کنونی ایران و عراق چیزی نیست که کسی بتواند منکر اهمیت آن باشد. ایران و عراق از جهات عدیده‌ای با هم پیوسته‌اند. صرفنظر از همسایگی که خودبه‌خود بین دو ملت بستگی و نزدیکی ایجاب می‌کند، اشتراک مذهب و مخصوصاً اشتراک مساعی دو ملت در بنیانگذاری و تقویت تمدن درخشان اسلامی و جهات اقتصادی و اجتماعی و مادی و معنوی از عوامل مهمی هستند که این بستگی و نزدیکی را الزام‌آور ساخته‌اند و به نظر ما هر نوع اختلاف و پراکندگی بین ایران و عراق به مقتضیات تصنعی و غیر قابل دوام است و به نفع دشمنان دو کشور تمام می‌شود.

آنچه ما را به هم نزدیک می‌سازد، منطبق با واقع‌بینی و مطابق با مصالح عالیه دو کشور ماست. به همین جهت بدون شبهه بازدید حضرت رئیس‌جمهوری عراق از ایران فرصت مغتنمی بوده‌است که ایشان علاوه بر تبادل نظر در مسایل مورد علاقه طرفین، شخصاً و به رأی‌العین با خصوصیاتی از کشور ما و ملت ما آشنا شوند که در رفع هر نوع سوءتفاهمات غیرطبیعی و احتمالی مؤثر خواهدبود. من شخصاً آرزومند تحکیم و تشیید هر چه بیشتر روابط بین ایران و عراق هستم.

درمورد فلسطین، ما سیاست تازه‌ای اتخاذنکرده‌ایم، و اگر باشند کسانی که تاکنون نیات ما را درست درک نکرده‌باشند، تصورمی‌کنم دلیل دیگری جز آن نداشته‌است که نخواسته‌اند به سیاست ما توجه کنند. سیاست ما همواره یک سیاست روشن و غیرقابل انحراف بوده‌است. این سیاست در وفاداری به اصول منشور سازمان ملل متحد خلاصه‌می‌شود و بر مبنای آن ما همواره طرفدار حق و حقیقت و حفظ گسترش دوستی و وداد با تمام کشورها و مخصوصاً همسایگان خود بوده‌ایم و هیچ سوءتفاهم و کدورتی سبب عدول ما از این سیاست نشده و نخواهدشد.

متأسفانه عواملی که نفع خود را در پراکندگی و اختلاف بین ملل جستجومی‌کنند، سعی‌کرده‌اند که سیاست واضح و روشن و صریح و صمیمانه ما را مخصوصاً در کشورهای عربی دگرگون جلوه‌دهند. ما قریب بیست سال است که در تمام مجامع و محافل بین‌المللی هر موقع مسئله فلسطین و حقوق حقه آوارگان آن سرزمین مطرح گردیده، از آنان پشتیبانی کرده‌ایم و بر اساس وفاداری به اصول منشور سازمان ملل متحد طرفدار اجرای قطع‌نامه‌های سازمان در این مورد بوده‌ایم.

درمورد پیمان اسلامی، این درست از همان مواردی است که بعضی عناصر برای پراکندگی هر چه بیشتر عالم اسلام دست به تبلیغات غرض‌آلود زده‌اند. شما می‌بینید که در دنیا اقوام و جماعاتی که افکار و عقاید واحدی دارند با یکدیگر همکاری می‌کنند. چه عاملی بزرگتر و چه زنجیری مستحکم‌تر از ایمان اسلامی می‌توان پیداکرد که ملل مسلمان را به هم بپیوندد؟ چه وجه مشترک مهم‌تری از این می‌توان برای همکاری ملل مسلمان پیداکرد؟ آنچه گفته شده‌است این است که سران کشورهای مسلمان به حکم «المسلمین‌اخوه» با هم گرد آیند و مسایل متنوع و مختلف و مبتلا به مشترک خود را با روح اخوت اسلامی بررسی کنند و ببینند برای ترقی جماعاتی که رهبری آنها را به عهده دارند چه می‌شود کرد و چطور می‌توانند در این جهاد مقدس و بزرگ با یکدیگر یاری و مساعدت نمایند؟

متأسفانه فقط کسانی که همکاری و صمیمیت و اخوت واقعی پانصدمیلیون نفر مسلمان جهان را به سود خود نمی‌بینند، چنین اقدام بزرگ و مفیدی را تخطئه می‌کنند.

درمورد پیمان مرکزی، باید بگویم این قبیل پیمانها با شرایط عمومی بین‌المللی بستگی دارد و عضویت در آنها نباید و نمی‌تواند لدی‌الاقتضاء مانع اتخاذ سیاستهای خاص ملی باشد، کما اینکه ایران به مقتضای منافع خود با اتخاذ یک سیاست مستقل ملی که به دنیا اعلام شده‌است در گسترش روابط خویش با تمام کشورهای جهان، صرفنظر از نظام اجتماعی آنها، کوشا است و بر اساس همین سیاست، هم با دنیای غرب و هم با همسایه بزرگ خود شوروی معامله می‌کند.

درباره انقلاب اجتماعی ایران، بسیاری از مواد انقلاب سفید ما که اساس اجتماع ایران را دگرگون ساخته، عملی شده و آثار مفید و سازنده آن روزبه‌روز بیشتر مشهود می‌گردد. تلاش ما این است که در کوتاهترین مدت ممکن تمام مراحل لازم طی گردد. خوشبختانه بنیان مستحکمی که از برکت این انقلاب برای فعالیت در جمیع شئون آن فراهم گردیده اجازه می‌دهد که هر روز سریعتر از روز پیش چرخها بگردد. با این حال پیشرفتهایی که تاکنون حاصل‌شده، مرا کاملاً راضی نمی‌سازد. برنامه ما آن است که سرعت اجرای اصلاحات به حدی باشد که بتوانیم باز هم گامهای بلندتری در زمینه اصلاحات فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی برداریم و ملت ایران در صف اول کشورهای مترقی جهان قراربگیرد و در وضعی باشد که بتواند رسالت دیرین تاریخی خود را که عبارت از، یاری بسیاری از کشورهای توسعه‌نیافته است، عملی سازد. تردیدی نیست که با پیشرفت انقلاب، مسایل جدیدی که لازمه ترقی و تعالی است پیش خواهدآمد که در هر مورد نبوغ ایرانی به شایسته‌ترین وجهی برای آنها راه حل خواهدیافت.