مصاحبه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر با خبرنگاران خبرگزاری پارس و رادیو تلویزیون ملی ایران ۱۰ بهمن ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
حزب رستاخیز ملی ایران درگاه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه آریامهر

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی بر پایه تاریخ

برنامه عمرانی پنجم/سال ۲۵۳۵ شاهنشاهی


مصاحبه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر با خبرنگاران خبرگزاری پارس و رادیو تلویزیون ملی ایران ۱۰ بهمن ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی


سالگرد تأسیس حزب رستاخیز ملت ایران
البته عمر زیادی از حزب نمی‌گذرد. روز اولی که این حزب تأسیس شد، اصول تشکیل‌دهنده حزب را اعلام کردیم و به خصوص تصریح نمودیم که درحدود اصول حزب و فلسفه انقلاب شاه و ملت، برای هر فرد ایرانی که قانوناً حق ورود به حزب و حق اظهار عقیده را دارد، امکان شرکت کامل در این رستاخیز ملت ایران هست و در ضمنِ شرکت، اظهار عقیده فردی یا دسته‌جمعی در اوایل تشکیل حزب، طبیعی است که اصول تربیت حزبی برای مردم ما در عین حال لازم بود.
احزابی که ما در گذشته داشتیم، به خصوص در زمانی که مملکت ایران در اشغال خارجی بود، متأسفانه احزابی بودند که برای خدمت به خارجی و یا برای منظور خاص و معینی تشکیل شده‌بودند و علت از بین رفتنشان هم همان علت خاص بود که با منافع خارجی می‌آمدند و با منافع خارجی می‌رفتند و به هر صورت ریشه‌ای در بین ملت ایران نداشتند.
احزاب دیگری که بعد از ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ تشکیل شدند، البته دیگر جنبه خارجی نداشتند و جنبه ملی و جنبه داخلی داشتند، ولی چون بر اساس سبک در واقع تقلید سایر احزاب، به اصطلاح احزاب ممالک دموکراتیک دنیا، برقرار شده‌بودند که حزبی سر کار باشد و حزبی مخالف، طبیعتاً احزابی که وابسته به دولت و یا دولتی که وابسته به احزاب بود، مسلماً پیشرفت داشتند و آرا را به دست می‌آوردند. در واقع یک عده زیادی از ایرانیان پاک‌دل و مسلماً وطن‌پرست و خوش‌سلیقه و خوش‌فکر به همان علت اینکه جزو حزب اکثریت نبودند، از کارهای سیاسی و اداری دور می‌ماندند.
تا اینکه حزب فراگیرنده ملت ایران را دعوت به تأسیس کردیم. حسن این حزب این است که تمام مردم ایران می‌توانند در آن شرکت و فعالیت بکنند و تمام پست‌های سیاسی و اداری مملکت در اختیار همه ملت ایران است. الان دیگر موفقیت منوط می‌شود به لیاقت و پشتکار و استعداد و علاقه‌ای که هر فردی به شرکت در کارهای اجتماعی و مملکتی از خودش نشان بدهد. به خصوص با سیستم عدم تمرکز در واقع اینکه ما دموکراسی حقیقی را از آن شرکت تعاونی ده شروع می‌کنیم تا انجمن‌های روستا و بعد شهر، شهرستان و استان، این چیزها به هر کسی فرصت می‌دهد که در هر مرحله زندگی که باشد، در امور مملکت خودش فعالانه شرکت بکند.
البته حزبی که الان شاید هفت‌میلیون عضو داشته‌باشد و در آتیه نزدیکی شاید هم بیشتر، تشکیلات خیلی منظم و مرتب و در واقع تشکیلات منضبطی می‌خواهد و این کاری نیست که در یک روز و دو روز بشود به آن سامان داد.
روزبه‌روز بیشتر حس می‌کنیم که افراد از هر طبقه‌ای رو می‌آورند به این حزب، چون می‌دانند این حزب متعلق به خودشان است، خانه خودشان است، آینده خودشان است و چه خودشان و چه بچه‌هایشان، بالاخره این مملکت را باید حفظ بکنند و بسازند. اینهایی که امروز هستند، باید مملکت را حفظ بکنند و این دوره سازندگی را عملی سازند و بچه‌های آنها نیز باید این مملکت را حفظ و این سازندگی را تکمیل کنند.
مدتی است که مواظب جریان فعالیت‌های حزبی هستم. می‌شنوم که در کانون‌ها روزبه‌روز حرف‌های جدی‌تری می‌زنند. مباحثاتی هست و شاید بعضی اوقات قدری با هم احیاناً مشاجره می‌کنند، که خیلی چیز سالمی است، البته به شرطی که در چهارچوب مواد هفده‌گانه انقلاب و در حدود سه اصل اساسی تشکیل‌دهنده حزب باشد. همین اختلاف نظرها ممکن است باعث آن شود که ما بتوانیم بهترین نتایج را از آن بگیریم.
بعد از صحبت‌های من ممکن است از دبیر کل حزب نیز بخواهید که درمورد پیشرفت تشکیلات حزب به شما توضیح بدهد، به خصوص درمورد اینکه ما چه انتظاری از عدم تمرکز و پیشرفت حزب در شهرستان‌ها، از بالاترین تا پایین‌ترین سطوح داریم.
تمدن بزرگ
موقعیت مناسبی است که درمورد این جمله‌ای که ما تحت عنوان تمدن بزرگ از آن زیاد استفاده می‌کنیم، توضیحاتی بدهیم. شنیده‌ام که بعضی‌ها گفته‌اند که تمدن بزرگ همین خاموشی‌ها است. ما گفتیم که یازده سال دیگر تازه می‌رسیم به دروازه‌های تمدن بزرگ، یعنی زیربنای مملکت را باید طوری بسازیم که از هر لحاظ قوام و استحکام مملکت برقرار بشود و از لحاظ کشاورزی، از لحاظ تکنولوژی، و از لحاظ صنعت به پای ممالک پیشرفته دنیا برسیم و بعد از آن به این مرحله که بتوانیم تمام فلسفه هفده‌گانه را پیاده بکنیم، رسیده‌باشیم، یعنی اینکه یک ایرانی از روزی که به دنیا می‌آید تا روزی که از دنیا می‌رود، باید در مقابل هر چیزی بیمه شده‌باشد. هیچ اتفاقی نباید او را از یک زندگی شرافتمندانه سالم و خوشبخت محروم بکند، بلکه به عکس، تمام اقدامات، تمام پیش‌بینی‌ها، تمام ابتکارات برای آن است که یک فرد ایرانی فرد زندۀ خوشبختی باشد. اگر تمام کارهای ما تکمیل شده‌بود، نمی‌گفتیم که تازه یازده سال دیگر می‌رسیم به دروازه‌های تمدن بزرگ، این یعنی اینکه خیلی کار مانده‌است. نمونه یازده سال کار در این مملکت نه فقط برنامه پنج ساله‌ای است که سال دیگر تمام می‌شود، ولی همین بودجه امسال را در نظر بگیرند که این بودجه در تمام رشته‌ها نمایانگر چه فعالیت‌های عظیمی است. به این جهت باید درباره این اصطلاح "تمدن بزرگ"، خیلی با احترام فکر کرد.
احترام آینده، احترام سرنوشت، احترام به اندازه آنکه علاقمندیم به بزرگ شدن و خوشبخت شدن بچه‌هایمان، به این موضوع توجه بکینم و خودمان را برای این کار آماده بکنیم.
این تمدن بزرگی که می‌گوییم باید در آینده به آن برسیم، کار شبانه‌روزی و فعالیت و زحمت و دلسوزی همه را لازم دارد، و الا کار را داخل یک سینی گذاشتن و در طَبَق اخلاص هر کسی قرار دادن، فقط تا حدی ممکن است، و آن ساختن مملکت است، اما تکمیل آن بر عهده فردفرد ایرانی است که اگر توجه داشته‌باشیم، می‌رسیم و زودتر هم می‌رسیم، ولی اگر با لاابالی‌گری، مسخره‌بازی و این قبیل حرف‌ها باشد، مسلماً دیرتر به مقصد خواهیم‌رسید. در این مدت روی‌هم رفته می‌شود اظهار خوشوقتی کرد که معنی آزادی و دموکراسی در حدود مصلحت ملی و وظیفه‌ای که هر فردی نسبت به مملکتش دارد، حزب ما می‌تواند به خودش ببالد که پیشرفت کرده‌است، به خصوص اگر ببیند که چه حرف‌هایی درباره ممالک دیگر می‌زنند. افراد احزاب مختلف می‌ریزند سر همدیگر، سر همدیگر را می‌برند، سر همدیگر را می‌شکنند، چاقو به هم می‌زنند یا حتی می‌گویند که درمورد احزاب دیگر بعضی ممالک دیگر خارجی به آنها پول می‌دهند، تشویقشان می‌کنند، سیاستمداران را می‌خرند و می‌فروشند، خلاصه آن چیزهایی که هر روز در اخبار می‌خوانید و می‌بینید.
خوشبختانه این حقه‌بازی‌ها در ایران نیست. امروزه ایرانی را نمی‌شود خرید، امروز به ایرانی نمی‌شود دستور داد این طرف یا آن طرف برو، بر ضد مملکت خود اقدام بکن. فکر می‌کنم این، نه تنها یکی از بزرگترین افتخارات شما است، بلکه بزرگترین تضمین آینده است. به هر صورت آینده ایران هر چه باشد، به دست ایرانی و به فکر ایرانی انجام خواهدشد.
بودجه کل کشور
توصیه من کار کردن بیشتر است. هر قدر بیشتر کار بکنید، تولید بیشتر خواهدشد، درآمد ملی ما اضافه می‌شود. یکی موضوع کارکردن بیشتر است، یکی جلوگیری از ضایعات است، لابد از دستورات اخیری که داده‌ام و کمیسیون شاهنشاهی هم برای رسیدگی به همین کار برقرار شده‌است، اطلاع دارید. سی درصد محصولات ایران از آن میزانی که تولید می‌شود، تا آن مقداری که به دست مصرف‌کننده می‌رسد، از بین می‌رود. سی درصد شوخی نیست، یک رقم فوق‌العاده زیادی است. اگر از یک طرف ما ضایعات را کم بکنیم و از طرف دیگر تولیدات را اضافه بکنیم، این تولید G. N. P. مملکت، تولید ناخالص ملی، بالا می‌رود. هم وضع کشاورزی خود را باید تکمیل کنیم و هم وضع صنعت و تکنولوژی خود را. هر دو عامل باعث تولید می‌شود، تولیدی که روزی باید جایگزین نفت بشود، ولی تا موقعی که نفت داریم، باید از آن حداکثر استفاده را ببریم. در واقع هر میزانی که از این درآمد به دست ما می‌رسد، باید برای سازندگی و تولید ثروت‌های آینده مملکت خرج بشود. بودجه ما فکر می‌کنم بودجه خوبی است و در آن به بخش‌های اساسی توجه شده‌است.
ما فعلاً از لحاظ آموزش عقب هستیم، به این جهت به آموزش توجه بیشتری شده‌است.
می‌خواستم ملت ایران از کم‌شدن بودجه نظامی وحشتی نکند، برای اینکه کم‌شدن بودجه نظامی ما فقط نمایانگر این است که ما اگر درآمدمان کمتر بشود، می‌آییم در حدود مرزهای خودمان و فقط به فکر دفاع مرزهای خودمان می‌شویم. در صورتی که جمعیت ایران، لیاقت ایرانی، موقعیت جغرافیایی ایرانی، آمادگی ارتش شاهنشاهی، آمادگی ملت ایران برای وضع جدیدی که در تاریخ سه‌هزار ساله‌اش پیدا شده‌است، مسلماً برای یک نقش بین‌المللی هم به وجود می‌آورد که ما قادر، آماده و لایق اجرای آن نقش نجیب بین‌المللی هستیم، یعنی اینکه نه فقط به ثبات خودمان کمک بکنیم، بلکه به ثبات مناطق نزدیک به خودمان نیز کمکی بکنیم. اگر پول بود، ما نقش بین‌المللی خود را ایفا می‌کنیم، اگر نبود، اکتفا می‌کنیم به دفاع از حدود و ثغور خودمان، ولی ایرانی که امروز ۳۵میلیون نفر جمعیت دارد و پنج سال دیگر لااقل ۴۰میلیون نفر جمعیت خواهدداشت، با این میزان جمعیت، با آن درآمد سرانه و با آن تولید سرانه در دنیا، دارای وظایفی خواهدبود. فکر می‌کنم که اوضاع مالی قدری مشکوک روزهای اول سال مسیحی ۱۹۷۷ خیلی زود بر طرف بشود و ایران بتواند در آینده نزدیکی همان وظایف ملی و بین‌المللی خود را ایفا کند.
مسکن
کاری که متأسفانه نمی‌شود فوری انجام داد، موضوع مسکن است. ولی موضوع مسکن چند سال پشت سر هم دنبال خواهدشد، تا اینکه حل بشود، یعنی در واقع خانه شخصی یا اجاره‌ای به فراخور جیب و بودجه هر کسی در مملکت فراهم خواهدشد، اعم از آپارتمان‌های خیلی گران قیمت و آپارتمان‌های ارزان قیمتی که مورد استفاده همه قرار خواهدگرفت.
مبارزه با فساد و فعالیت‌های کمیسیون شاهنشاهی
برای اینکه دستگاه‌ها نقاط ضعف خودشان را پیدا کنند، باید هیأت‌هایی برای بازرسی فرستاده شود. آنها می‌دانند که گزارشی که می‌دهند، ما روی آن اقدام می‌کنیم و یک گزارش سر هم بندی شده و سرسری نمی‌توانند بدهند. البته این موضوع از مبارزه با فساد جدا است. مبارزه با فساد امری است دائمی و ارتباطی به این امر ندارد. این برای تشکیلات است، یعنی هر چه که زائد است، باید حذف کرد. هر چیزی که کهنه و مطابق احتیاجات روز نیست، باید عوض بشود. در بعضی از تشکیلات به این امر فوری رسیدگی کردند. برای مثال این رقم دقیق نیست، ولی فرض بکنید پی بردند که از ده‌هزار نفر سه‌هزار نفر زیادی است در این زمینه می‌توانید از وزیر امور اقتصادی و دارایی سؤال بکنید، به خصوص با این اتوماسیونی که ما در کارها می‌خواهیم بدهیم و تمام کارهایمان باید به کامپیوتر برود. این امر فوق‌العاده در آینده مؤثر خواهدبود. منتها باید به فکر این بود که افراد زائد را یا جابه‌جا کنیم، یا بازنشسته هستند، یا بازخرید بکنند، یا اینکه به انجام کارهای جدیدالتأسیس مأمور شوند. ولی مبارزه با فساد امری است دائمی. از بالاترین مقامات مملکتی می‌گیریم که اگر خطایی بکنند، تسلیم عدالت می‌کنیم، حالا عدالت ما تا چه حدی سریع عمل بکند، مطلب دیگری است. شاید تا کنون صدها یا حتی بیش از هزار پرونده در جریان است.
یک نکته را ایرانی نباید اشتباه بکند و آن فرق فساد و دزدی است، با پول درآوردن از راه کار. اگر کسی کار کرد و زحمت کشید و پول درآورد و میلیاردر شد، به شرطی که مالیاتش را نیز بپردازد، این فرد باید مورد علاقه هر کسی باشد، نه اینکه ما بی‌جهت به کسی که از راه صحیح یا به اصطلاح جان کندن پول درآورده‌است، حسادت کنیم. پس از این افراد چکار می‌خواهید بکنند؟ به مملکت دیگر بروند؟ مهاجرت بکنند و در آنجا تازه از راه فعالیت شدید به جایی برسند؟ چرا در مملکت خودشان این کار را نکنند؟ پس این دو موضوع را کاملاً از همدیگر جدا بکنید: پول درآوردن از راه شرافت و کار و پرداخت مالیات، و دست یافتن به ثروت از راه فساد، که البته این دزدی و دغلی و هرزگی است. این را ما نمی‌بخشیم، ولی آن یکی را باید تشویق بکنیم.
در گذشته عدالت را این طور تفسیر کرده و می‌گفتند چون امیدی نیست که ایران به جایی برسد، پس عدالت در بدبختی و بیچارگی و فقر همه است. حالا اسم شخصی را که این تفسیر را کرده‌است نمی‌آورم، این شخص مرده است. من امروز می‌گویم عدالت در ایران در رفاه همه است و وسایلی باید فراهم کنیم که هر کسی که قدری غیرت داشت و کار کرد، به رفاه حتمی برسد و اگر بیشتر هم به دست آورد، چه بهتر، ولی باز به همان شرطی که گفتم، یعنی پرداخت مالیات حقه و قانونی.