مذاکرات مجلس شورای ملی ۹ شهریور ۱۳۲۷ نشست ۹۸

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پانزدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری پانزدهم

قوانین برنامه‌های عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پانزدهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۹ شهریور ۱۳۲۷ نشست ۹۸

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل: متن قوانین - تصویب‌نامه‌ها - صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی - سوالات - اخبار رسمی - فرامین - انتصابات - آیین‌نامه‌ها - بخش‌نامه‌ها - آگهی‌های رسمی

شماره تلفن: ۵۴۴۸ - ۸۸۹۴ - ۸۸۹۵ - ۸۸۹۶

سال چهارم - شماره ۱۰۳۶

مدیر سید محمد هاشمی

۴شنبه ۱۷ شهریور ماه ۱۳۲۷

دوره پانزدهم قانونگذاری

شماره مسلسل ۱۶۱۳

مذاکرات مجلس شورای ملی

بقیه جلسه ۹۸

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز ۳شنبه نهم شهریور ماه ۱۳۲۷ دنباله نشست ۹۸

مجلس دو ساعت و چهل دقیقه قبل از ظهر بریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید.

فهرست مطالب:

1- بقیه مذاکره در بودجه کل کشور تعطیل جلسه به عنوان تنفس

۳ تصویب نامه‌ها ۴ بخشنامه‌ها ۵ اصلاح آئین نامه


بقیه مذاکره در بودجه کل کشور

۱- بقیه مذاکره در بودجه کل کشور

رئیس – چون جلسه بعنوان تنفس تعطیل شده‌است صورت مجلس نیست بودجه ۱۳۲۷ کل کشور مطرح است. آقای مکرم.

مکرم - بنده قبل از آنکه دنباله بیانات خود را بگویم با اجازه مقام ریاست و اجازه آقایان نمایندگان محترم یک تذکر لازمی را عرض می‌کنم، البته روی سخن بنده با چند نفر از آقایان نمایندگان ملت است که یا در جلسات غالباً تشریف نمی‌آورند و حضور پیدا نمی‌کنند یا بدون جهت از جلسه خارج می‌شوند (کشاورز صدر – کی بدون جهت از جلسه خارج می‌شود) آنهائیکه از اکثریت می‌اندازند مجلس را (یکنفر از نمایندگان – این وظیفه آقای رئیس است نه شما) جناب آقای رئیس دستورات لازم فرمودند تأکید هم کردند بنده وظیفه دارم بنوبه خودم بمقتضای مسئولیتی که در عهده دارم این تذکر را بدهم (صحیح است) برای اینکه اگر آقایان دو سه نفر در جلسه گذشته از جلسه خارج نمی‌شدند وقت آن جلسه تلف نمی‌شد (صحیح است) بقول جناب آقای ساعد نماینده محترم که در همان جلسه از این وضعیت واقعاً ناراحت شده بودند می‌فرمودند باعث کمال تأسف است که هفتاد و چند نفر در مجلس بنشینند برای خاطر دو سه نفر از آقایانی که بدون جهت از جلسه خارج می‌شوند مدتها بنشینند بانتظار تا اینکه آقایان بیایند و اکثریت بشود این تذکراتی است که بنده می‌دهم (بعضی از نمایندگان – بسیار خوب بفرمائید) بنده یا هر کدام از آقایان نمایندگان که با اجازه مقام ریاست پشت کرسی خطابه قرار بگیرند بدیهی است تا نطق خودشان را تمام نکنند تریبون را ترک نخواهند کرد بنابراین مجلس از اکثریت بیفتد تأثیری ندارد ناطق صبر می‌کند که مجلس دارای اکثریت بشود و نطق خودش را تمام بکند در هر صورت خواستم عرض بکنم این رویه یک اهانتی است که از طرف بعضی از آقایان بمجلس شورای ملی می‌شود نه بیک نفر ناطق (صحیح است) عرایض بنده در جلسه گذشته راجع به نیازمندیهای خراسان بود که یک قسمتی را عرض کردم و یک قسمت دیگر باقی مانده قسمتی را که صحبت می‌کردم روی روزنامه احتیاجات بیمارستان دویست تختخوابی مشهد بود که سال گذشته اقدام شد برای تأسیس بیمارستان و لوازمی هم فرستاده شد ولی فعلاً بیشتر از چهل تختخواب از دویست تختخواب دایر نیست دارو و لوازم هم تا حالا فرستاده نشده بهداری استان رئیس ندارد و نداشتن رئیس هم مزید بر علت شده‌است و خلاصه این بیمارستان کاری انجام نمی‌دهد و دردی دوا نمی‌کند مکاتبات زیادی هم از اهالی مشهد رسیده بمجلس هم رسیده به بنده هم نوشته‌اند (صدر زاده مثل تمام استانها و ولایات) از جناب آقای وزیر محترم بهداری استدعا می‌کنم با توجه بنامه‌های استاندار خراسان هرچه زودتر رئیس بهداری استان نهم را معین فرموده بفرستند برای ارسال دارو و سایر لوازم هم که مکرر در مکرر تقاضا شده اقدام عاجل و مؤثر بفرمایند. در اینجا لازم و بمورد میدانم باستحضار مجلس و وزارت بهداری برسانم که در شهر مشهد یک قسمت از وظایف وزارت بهداری را جمعی از مردمان خیرخواه مخصوصاً چند نفر از آقایان دکترهای تحصیل کرده و دانشمند خراسانی بعهده گرفته و دامن همت بکمر زده با تأسیس درمانگاه ملی اوقات عزیز و گرانبهای خود را در راه خدمت بخلق و نجات بیماران بی بضاعت و مستمند برایگان صرف می‌نمایند. اخیراً موفق بتأسیس یک درمانگاه مفصلی بنام درمانگاه ملی رازی در مشهد شده‌اند و قریب دو ماه‌است که این درمانگاه افتتاح و تحت نظر هیئت مدیره مرکب از عده‌ای پزشکان درجه اول مشهد و چند نفر معتمدین محل مشغول کار شده‌است این درمانگاه دارای بخش‌های امراض خارجی داخلی، بیماریهای چشم، بیماریهای زنانه و قابلگی، بیماریهای کودکان، جراحیهای کوچک و شکسته بندی، دارالتجزیه و یک بخش مهم معالجات ضد سیفلیس می‌باشد این بخش اخیر یعنی بخش معالجات سیفلیسی درمانگاه قریب چهار سال است بهمت عده‌ای اشخاص خیرخواه خراسانی مخصوصاً آقای محمد صادق تهرانیان دایر گردیده که شخصاً هم خیلی کمک کرده باین مؤسسه و از عواید هر نفری پنج ریال از بیماران هزینه درمانگاه را تأمین می‌کند و مطابق احصائیه‌ای که تابحال دادند در اینمدت متجاوز از شصت هزار نفر تزریق ضد سیفلیس انجام داده و هزاران نفر را از خطر مرگ نجات داده‌است، در ای جا لازم میدانم از خدمات قابل تقدیس آقایان دکترهای دانشمند خراسان که در این امر خیر شرکت فرموده‌اند مخصوصاً آقای دکتر سامی راد رئیس بیمارستان شاهرضا تشکر کنم (صحیح است) و مزید توفیقات آقایان را در خدمت ببهداشت کشور از خداوند متعال مسئلت نمایم از دولت و مخصوصاً وزارت بهداری هم تقاضا می‌کنم که برای تشویق آقایان نه تنها اکتفا بکنند به تقدیر و تشویق آقایان هیئت عامله درمانگاه رازی مشهد بلکه مساعدتهای لازمه باین بنگاه مضایقه نفرمایند لوازمی را که می‌خواهند برای آنها بفرستند مخصوصاً در ارسال دستگاه رادیوسکوپی که آقای دکتر سامیراد برای درمانگاه مزبور از وزارت بهداری خواسته‌اند بنده هم علاوه بر مکاتبات با وزارت بهداری در اینخصوص با جناب آقای وزیر بهداری صحبت کرده‌ام و عده ارسال آنرا فرمودند ولی تابحال نفرستاده‌اند امیدوارم بفرستند که از این راه کمک مؤثری باین درمانگاه بشود. عرض کنم مسئله دیگر مسئله اسفالت خیابانهای شهر مشهد است که متأسفانه در این قسمت هم از سایر شهرهای کشور عقب مانده‌است اخیراً بر اثر اقدامات جناب آقای گلشائیان استاندار استان نهم اقدام باسفالت کاری بعضی خیابانهای مهم شده و پیشرفت هم کرده‌اند ولی وضعیت مشهد طوری است که این شهر مقدس و زیبا واقعاً همیشه گردوخاک طوری فضای آنجا را تیره و تار می‌کند که مخصوصاً زائرین مشهد هم در زحمتند و همه ناراضی از آنجا بر می‌گردند مشهد عوارضی داشته‌است که شهرداری میگرفته که بمصرف اسفالت برسد این عوارض بجهاتی لغو شده عوارض دیگری پیشنهاد کردند بوزارت کشور که بایستی تصویب نامه صادر بشود و اجازه وصولش را بدهند هنوز اینکار را نکرده‌اند تقاضا می‌کنم از جناب آقای نخست وزیر و جناب آقای وزیر محترم کشور که هرچه زودتراقدام بفرمایند تصویب نامه اخیر عوارض راصادر بکنند وابلاغ بفرمایند چون استانداری آنجا با اداره اسفالت مکاتباتی کرده قرار گذاشته‌اند که یکی از خیابانهای بزرگ مشهد را از فرودگاه تا خیابان طهران از محل عواید عوارض بنزین اسفالت کاری کنند در این قسمت هم اقداماتی شده استدعای بنده این است زودتر اینکار انجام شود تا مقدمات بهبود اوضاع اسف بار شهر مشهد فراهم گردد (مکی - آقای مکرم اگر وزیر دارائی باشند بهتر است) (جناب آقای وزیر کشاورزی مشغول هستند یادداشت می‌کنند بنظر آقای وزیر دارائی خواهند رسانید امیدوارم مورد توجه قرار گیرد و اقدام بکنند)

مطلبی که لازم است با حضور جناب آقای دکتر اقبال وزیر محترم فرهنگ عرض کنم که تشریف ندارند ولی عرض می‌کنم و ایشان هم توجه دارند موضوع تأسیس دانشگاه مشهد است چون یقین دارم که خود جناب آقای دکتر اقبال علاقه کامل باین موضوع داشته و توجه زیادی دارند و میدانم که لایحه قانونی آن را بزودی تقدیم مجلس خواهند نمود (صفوی - در کمیسیون مطرح شده‌است و تصویب شده‌است) خیلی اسباب تشکر و امتنان بنده‌است امیدوارم در مجلس هم تصویب بشود ولی البته بدرد امسال نخواهد خورد بنده استدعائی که از جناب آقای وزیر فرهنگ و از جناب آقای نخست وزیر دارم این است که مدرسه طب آنجا یعنی آموزشگاه عالی بهداری مشهد که از هر جهت مستعد و مجهز و آماده‌است برای اینکه بصورت دانشکده درآید و بودجه اضافی هم نمی‌خواهد فعلاً امسال اقدام بفرمایند که از اول سال تحصیلی مدرسه طب آنجا بصورت دانشکده درآید این مقدمه‌ای بشود برای تأسیس دانشگاه در سال آینده این مدرسه طب در سال ۱۳۱۹ تأسیس و تشکیل شده و فارق التحصیل‌های خوب بیرون داده و در قسمت خراسان هم خدماتی انجام داده‌اند بخصوص سال گذشته که تب راجعه خیلی در خراسان قتل و غارت کرد و آقایان نمایندگان محترم خراسان خوب اطلاع دارند با تصویب دانشگاه و با موافقت وزارت بهداری دانشجویان کلاس درس خود را تعطیل و با میکروسکوپ و دارو و لوازم و اسباب رفتند بدهات و واقعاً بهترین نمونه مبارزه را آنها نشان دادند و خیلی خدمت کردند بنابراین واقعاً شایسته‌است برای تشویق آنها هم که شده‌است آنجا را امسال بصورت دانشکده طب دربیاورند، مرحوم دکتر حبیبی هم که واقعاً فقدانش یکی از ضایعات بزرگ علمی و فرهنگی بود برای کشور ما (صحیح است) حقیقت خیلی خدمت کردند باین آموزشگاه عالی بهداری یا مدرسه طب، کراراً ایشان مسافرت کردند بخراسان و با یک علاقمندی فوق العاده‌ای برای پیشرفت و توسعه آنجا زحمت کشیدند بنده لازم دانستم در اینجا یادآوری بکنم که باین وسیله واقعاً روح آنمرحوم را شاد کرده باشیم جناب آقای دکتر معظمی هم یادداشتی در این خصوص مرقوم فرمودند و یادآوری کردند خیلی بجا بود بنده مخصوصاً از آقای دکتر معظمی هم تشکر می‌کنم که این را یادآوری فرمودند (صحیح است)

مطلب مهم دیگری که باید عرض کنم موضوع راه آهن شاهرود بمشهد است (صحیح است) که همان طور معوق مانده کاری هم انجام نمی‌شود پولی هم که الان خرج می‌کند وزارت راه بعقیده بنده مثل این است که از خزانه مملکت این پول عالماً و عامداً دور می‌ریزند برای اینکه راهسازی که امسال می‌کنند هیچگونه استفاده نمی‌شود و دو سال دیگر از بین خواهد رفت در بودجه سالی هفده میلیون تومان اعتباربرای ساختمان و تکمیل خط آهن ونگاهداری خطوط راه آهن که مربوط بخراسان و آذربایجان است وبرای نگاهداری خطوط راه آهن فعلی منظور شده‌است مطابق اطلاعاتی که بنده کسب کرده‌ام هزینه ساختمان راه آهن آذربایجان و مشهد یعنی میانه به تبریز و شاهرود بمشهد در حدود ۲۰۰ میلیون تومان است البته با کسر بودجه‌ای که داریم نمی‌شود توقع داشت که دولت اقدام بکند این دویست میلیون را در ظرف یکسال، دوسال تأمین کند و بدهد این عملی نیست از طرفی هم عرض کردم که طرز کار هم باین صورت بی نتیجه‌است اطلاعیکه بنده پیدا کردم یعنی شرکت‌های بزرگ کشورهای بیطرف و چند دولت کوچک از قبیل دولت‌های سوئد و نروژ این شرکت‌ها حاضر هستند با یک معاملات پایاپای با دولت ایران قراردادهائی ببندند که از مازاد محصول پنبه و جو و امثال آنها خریداری بکنند و در مقابل تمام احتیاجات راه آهن را از قبیل ریل و لکوموتیو و غیره بدهند و از محصول امسال هم چیزی نمی‌خواهند حتی حاضرند برای توسعه سطح کشت پنبه و جو و سایر محصولات کمک هائی بکنند یعنی بزارعین مساعده بدهند بذر بدهند تعلیمات زراعتی بدهند و این کارها را بکنند بعقیده بنده وزارت راه شایسته‌است اقدامات مؤثری بکند با تشریک مساعی وزارت اقتصاد ملی با معاملات پایاپای (تهاتری) یک قراردادی ببندند مثل اینکه در گذشته داشتیم استفاده بکنیم مثلاً ما الان یک مهندسی داریم در وزارت راه مهندس کایزر و یک مهندس عالیمقامی است که خدمت کرده و کار کرده و در حدود اطلاعی که دارم ماهی در حدود هیجده هزار تومان حقوق باین مهندس داده می‌شود در صورتی که از وجود ایشان استفاده نمی‌شود برای این که کاری انجام نمی‌شود در راه آهن، در هر صورت بنده بنام دو میلیون جمعیت خراسان از دولت جناب آقای هژیر تقاضی و استدعا می‌کنم بذل توجه فرمایند که در یک مدت کوتاهی راه آهن شاهرود بمشهد عملی شود یعنی ساختمان آن جداً شروع شود و بیک جائی منتهی شود (صحیح است) و نتیجه اش را هم باستحضار مجلس شورای ملی برسانند (صحیح است) یکی دیگر از مسائل مهم کارهای صنعتی خراسان است که سالها است از نظر توجه دولت دور مانده‌است و از آن جمله مسئله قالی بافی است البته آقایان اطلاع دارند قالی بافی خراسان یکی از کارهای صنعتی بسیار مهم کشور بود و در گذشته سالی شاید در حدود چندین میلیون لیره از خارج برای فروش قالیهای خراسان بکشور ما وارد می‌شد و حالا چند سال است این صنعت ملی رو بانحطاط گذاشته و طوری شده‌است که ششهزار دستگاه قالی بافی که در مشهد دایر بود امروز تقریباً بسیصد دستگاه رسیده‌است حساب بفرمائید آقایان این ششهزار دستگاه قالی بافی اگر برای هر دستگاهی پنج نفر کارگر فرض کنیم سی هزار کارگر می‌شود و اگر برای هر کدام از اینها دو سه نفر عائله تصور کنیم متجاوز از هفتاد هزار نفر و شاید صد هزار نفر کارگر باشند که از این راه اعاشه می‌کردند و کمک می‌کردند بتوسعه این صنعت مهم و بصادرات کشور مطابق یک تلگراف شکایتی که به بنده رسیده و بچند نفر از آقایان نمایندگان محترم که بنده قرائت می‌کنم شرکت فرش دولتی که در مشهد دستگاههائی دارند بجای اینکه اقدامی بکنند و توسعه بدهند آن دستگاهها را اقدام کرده‌اند که تعطیل بکنند و کارخانه‌ها را ببندند بنده این تلگراف یکی از کارخانه‌ها را می‌خوانم تهران جناب آقای نخست وزیر رونوشت مشهد آقایان حائری زاده رحیمیان، اسدی مهر ایران اطلاعات فرش رونوشت مشهد جناب آقای استاندار آقایان امیر تیمور مکرم فرش در اینموقع که آنجانب با صدور بخشنامه برای رفاه حال رنجبران تعدیل منافع کارخانه‌ها توسعه کشاورزی و اصلاح زندگی عمومی دستورهای مفید صادر میفرمائید شرکت فرش با تعطیل دستگاههای بافندگی خود موجبات بیکاری و بیچارگی صدها نفر را فراهم می‌نماید در صورت ادامه دستور شرکت قریباً سیصد نفر که با عائله خود هزار نفرند بر بیکاران مشهد افزوده خواهد شد استدعای صدور دستور برقراری دستگاهها و منع تعطیل کارخانه‌ها را مینمائیم از طرف کارگران کارخانه عرفانیان شاه محمودی بعلاوه بنده این چند روز اخیر در روزنامه ستاره یک مقاله‌ای دیدم که خیلی جالب توجه بود و البته از نظر اهمیت مطلب سرمقاله هم قرار داده بود یک کسی در اطراف صادرات مخصوصاً فرش این مقاله را نوشته بود و مطالبش هم خیلی خوب و جالب توجه بود و بنده آنچه را که لازم میدانم در اینجا عرض کنم این بود که نوشته‌است دولت سوئد از ورود فرش ایران بکشور سوئد جلوگیری کرده‌است (صحیح است) و مخصوصاً نوشته‌است که دولت هم هیچگونه عکس العملی نشان نداده در مقابل این اقدام بنده می‌خواستم عرض کنم که اگر چنین مطلبی صحیح باشد دولت سوئد یا هر دولت دیگری صادرات کشور ما را بکشور خودش منع بکند که وارد نشود از قبیل فرش و چیزهای دیگری ما چه الزامی داریم که مثلاً اینهمه رادیو از کشور سوئد وارد بکنیم البته دولت باید اقدام بکند و توجه بکند یا این قسمت را اصلاح بکند یا لااقل از واردات این کشورها هم جلوگیری بکند (صحیح است) بهر صورت استدعا می‌کنم دولت اقدام کند از تعطیل کارخانه‌های شرکت فرش در خراسان جلوگیری شود

مطلب دیگری که باید عرض کنم موضوع شرکتی است که سال گذشته در مشهد برای تأسیس کارخانه سیمان تشکیل شده در این شرکت در حدود یک میلیون تومان صاحبان سهام بابت اقساط اولیه پرداخته‌اند که در بانک ملی موجود است و از سال گذشته تا حالا برای گرفتن ارز معطلند و چون اطلاع پیدا کردم و جناب آقای نخست وزیر هم فرمودند دو سه روز قبل که بزودی ارز داده خواهد شد برای ورود کارخانه‌های صنعتی و تولیدی بنابراین بحثی در این خصوص نمی‌کنم و اطمینان دارم همینطور که ایشان فرمودند اقدام خواهند کرد منتهی این مطلب را بایستی یادآوری بکنم که کارخانه سیمان اهمیتش از سایر کارخانجات شاید در مملکت ما بیشتر باشد (صحیح است) برای اینکه تنها راه آهن دولتی در سال ۵۰ هزار تن سیمان احتیاج دارد و از این مقدار کارخانه سیمان دولتی در حدود ۶ الی ۷ هزار تن می‌تواند برای کارهای راه آهن کمک بکند بقیه را مجبورند از خارج واردکنندکما اینکه اخیراً سه هزار تن وزارت راه از دولت اتحاد جماهیر شوروی خریده‌اند ۵،۶ هزار تن دیگر هم مشغول مذاکره هستند که باز بخرند در هر صورت امیدوارم در این قسمت دولت توجه بفرمایند البته بتمام کارخانجاتی که می‌بایست وارد بکنند بکشور کمک بشود بخصوص برای این کارخانه سیمان مشهد.

یکی دیگر از مسائل مهم اقتصادی موضوع دو کارخانه قند است که سال گذشته دولت از کمپانی اشکودا خریداری کرده طبق تصویب نامه شورای عالی بانک و تصمیم دولت قرار بود که یکی از این کارخانه‌ها بخراسان فرستاده بشود و یکی بآذربایجان (صحیح است) (رضوی شیرازی – صحیح نیست آقا) اجازه بفرمائید بنده حرفم را بزنم هر جایش که صحیح نبود بعد توضیح می‌دهند (صدرزاده – از همین جایش صحیح نبود) عرضم تمام نشده‌است عرض می‌کنم که مطلب کاملاً صحیح است و یکی از این کارخانجات عرض کردم طبق تصویب نامه شورای عالی بانک صنعتی … (عرب شیبانی – برای فسا) … برای خراسان تعیین شده‌است (صدر زاده – برای فسا تعیین شده‌است) (حاذقی – آقا این جایش توی مجلس نیست) (اسدی – اول برای خراسان خریداری شده‌است) (زنگ رئیس) استدعا می‌کنم توجه بفرمائید (باتمانقلیج – هر دو تا را آذربایجان بفرستید که دعوا نباشد) بنده نه تنها مخالف نیستم که کارخانه قند بفسا فرستاده شود کاملاً هم موافقم بلکه آرزو می‌کنم که برای فسا عوض یک کارخانه دو کارخانه بفرستند (احسنت) بسایر نقاط کشور هم که احتیاج دارند بآنجا هم بفرستند (صحیح است) حالا بنده توضیح می‌دهم این کارخانه برای خراسان خریداری شده‌است اگر جناب آقای اسدی هم تصدیقشان را از نظر نمایندگی خراسان قبول نفرمائید از نظر مدیر کل بانک ایشان واردند (اسدی – من توضیح عرض می‌کنم) ایشان مدیر عامل بانک صنعتی بودند اطلاع دارند ایشان وارد این معامله بوده‌اند حالا خودشان هم توضیح می‌فرمایند من استدعا می‌کنم جناب آقای نخست وزیر که در آن موقع خودشان وزیر دارائی بودند و رئیس شورای عالی بانک صنعتی هم بوده‌اند بسوابق مراجعه بفرمایند یک مطالبی هست که جزء بدیهیات است حقایق اقتصادی را که زیر پا نباید گذاشت آقایان نمایندگان فارس هم البته بایستی مراقبت بفرمایند که یک کارخانه‌ای هر کجا مصلحت است (صفوی – تصویب نامه صادر شده برایش این کار تمام شده‌است) (صدرزاده – فارس هم یک کارخانه قند برایش زیاد است؟) (زنگ رئیس) عرض کردم بنده آرزو می‌کردم که کارخانه قند به فسا برود … (دکتر طبا – آقای مکرم هر کدام از آنجا که تریاک نمی‌کارند بفرستند به آنجا) … خراسان تریاک نمی‌کارد این تذکریکه آقای دکتر طبا دادند بنده استفاده می‌کنم تریاک کاری خراسان در حدود سالی ۳۰ میلیون تومان فروش تریاک خراسان بوده بدولت بنده از آنچه که قاچاق می‌شد از این صرفنظر می‌کنم یعنی انشاءالله خراسانی‌ها قاچاقچی نیستند سی میلیون تومان از بابت فروش تریاک عاید خراسان می‌شد حالا بکلی جلوگیری شده کشت هم نکردند امسال هم تکلیف معلوم نیست که کشت بکنند یا نکنند بنابراین بیک محلی که اینهمه لطمه وارد شده‌است باوضاع زراعتی آنجا هرچه زودتر بایستی نسبت بآن در اینقسمت کمک بشود و هرچه زودتر تکلیف لایحه منع کشت تریاک معین شود. عرض کنم که مختصری هم اجازه می‌خواهم راجع بحوزه انتخابیه خدم عرض بکنم. دره گز از لحاظ اوضاع سیاسی و اقتصادی و استعداد کشاورزی مخصوصاً موقعیت مرزی یکی از مناطق مهم و قابل ملاحظه کشور است و تقویت سازمانهای دولتی آنجا نهایت لزوم را دارد متأسفانه بحوزه دره گز با این موقعیت و داشتن چند بخش سرحدی از قبیل لطف آباد و سرخس که هر کدام کمال اهمیت را دارد تا دو سه روز قبل بصورت بخش باقی مانده بود حالا که مطابق تصویب نامه هیئت وزیران شهرستان شده‌است (اردلان – اسمش عوض شده‌است) امیدوارم همینطور که اسمش عوض شده توجه دولت شامل آنجا بشود که بسازمانهای آنجا هم توجه بفرمایند مأمورین وزین و مجرب فرستاده بشود که بتوانند مراقبت و توجه بیشتری باوضاع آن سامان داشته باشند.

وضعیت بهداری حوزه دره گز هم مثل اغلب نقاط کشور خوب نیست. رئیس بهداری آنجا دکتر و جوان تحصیل کرده ایست خیلی هم زحمت می‌کشد لکن به تنهائی نمی‌تواند از عهده مراجعات مرضای شهر برآید تا چه رسد بدهات و نقاط دوردست که بمعالجه آنها بپردازد. فبل از سال ۱۳۲۰ برای اینکه کمک مؤثری به بهداری آنجا شده باشد اقدام بساختمان یک بیمارستان ۲۰ تختخوابی شده و اسکلت بیمارستان هم ساخته شده ولی اتمام آن مخارج سنگینی دارد و در بودجه کشور آنچه که بنده دیدم محلی نیست که بشود توقع داشت که ساختمان بیمارستان آنجا را دولت اقدام و تمام بکند ناچار از پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی استدعا کرده‌ام و عریضه‌ای حضورشان عرض شده که دره گز را هم مثل سایر نقاط کشور مشمول عنایات و عطایای ملوکانه قرار بدهند و مقرر بفرمایند ساختمان بیمارستان آنجا هم از محل عطایای شاهانه تکمیل بشود و همینطور ساختمان دبیرستان آنجا از این راه تکمیل شود سال گذشته از طرف وزارت بهداری اقدام شد یک بیمارستان ده تختخوابی در آنجا تأسیس بکنند در بودجه هم اعتبارش تأمین شده و تصویب شد اثاثیه اش را هم فرستادند ولی بعد در کابینه سابق موضوع مسکوت ماند و اقدامی نشد چون اخیراً با جناب آقای وزیر بهداری مذاکره و مکاتبه کرده‌ام و قول داده‌اند که در ظرف همین چند روز نواقص بیمارستان آنجا را رفع بکنند و اثاثیه‌ای که لازم است بفرستند و بیمارستان را دایر بکنند اینست که توضیح زیادی نمی‌دهم فقط یادآوری و تقاضا می‌کنم بمکاتبات و مذاکراتی که شده‌است توجه بفرمائید و هر چه زودتر اقدام بفرمایند مخصوصاً داروی ۶ ماهه اول سال خراسان را که فرستاده نشده بفرستند و منجمله به دره گز هم فرستاده شود در سرخس و کلات که آنجا هم از مناطق مرزی است و خیلی اهمیت دارد بهداری وجود ندارد با یک فاصله کوچکی که بین آنها و دیگران هست در آنطرف مرز تمام وسایل بهداری و آسایش فراهم است و اینطرف ما هیچ نیست برای اینهم چون در بودجه محلی نیست ناچار باید از مقام ریاست عالیه سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی استدعا بکنم که مقرر بفرمایند که دو درمانگاه برای این دو محل تأسیس بشود و جان هزاران نفر رعایای فقیر و زحمتکش این دو منطقه دور افتاده مرزی را حفظ فرموده بر دعاگویان واقعی خاندان سلطنت بیفزایند.

قسمت دیگر فرهنگ دره گز است که خیلی رضایت بخش نیست اگر آمار دانش آموزان در گز را بگیریم و مقایسه بکنیم با سایر شهرستان‌ها می‌بینیم تعدادشان خیلی بیشتر است در امتحانات هم قبول شدگانشان بیش از سایر شهرستانها است البته این مرهون روح فرهنگ دوستی اهالی آنجا است و همینطور مرهون زحمات و مراقبت‌های آقای فیوضات رئیس فرهنگ استان نهم است که شخصاً بتمام این نقاط مسافرت و مراقبت می‌کند اما بودجه فرهنگ دره گز را باید عرض کنم کافی نیست بخصوص حالا که بصورت شهرستان درآمده باید از جناب آقای دکتر اقبال وزیر فرهنگ خواهش بکنم که توجه بفرمایند و یک بودجه کافی برای آنجا منظور بشود.

یکی از مسائل مهم مربوط به درگز که در برنامه ۷ ساله کشور هم منظور است موضوع سد درونگر دره گز است قبل از سال ۱۳۲۰ هیئت‌های مهندسی بامر اعلیحضرت شاه فقید فرستاده شدند آنها مطالعاتی کردند نقشه برداشتند پروژه ساختمان را تهیه کردند، مخارج آنرا در نظر گرفتند متأسفانه بحوادث شهریور ۱۳۲۰ برخورد و این کار هم مثل هزاران کار مفید دیگری که در دست اقدام بود عقیم ماند و اقدامی برای آن نشد در این خصوص بنده مکاتباتی با وزارت کشاورزی کرده‌ام و جریان امر را بعرض اعلیحضرت همایون شاهنشاهی هم رسانیده‌ام چون یک قسمت مهم از املاک در گز موقوفه آستان قدس رضوی است شایسته‌است جناب آقای بدر نایب التولیه آستان قدس اقدام بفرمایند در این موقع که یک هیئتی برای تهیه برنامه عمرانی املاک آستان قدس حسب الامر ملوکانه بمشهد رفته‌اند نسبت باین موضوع مهم توجهی فرموده ترتیبی اتخاذ فرمایند که هرچه زودتر مسئله ساختن سد درونگر عملی و موجبات عمران و آبادی این منطقه با استعداد فراهم شود و این یک خدمت بزرگی است راجع براههای شوسه درگز و سرخس و کلات که از لحاظ ارتباط این مناطق مهم مرزی با مرکز استان کمال اهمیت را دارد با وزارت راه و اداره راه خراسان مکاتبات و مذاکرات مفصلی کرده‌ام و امیدوارم در این زمینه اقدامات عملی بکنند و فعلاً از توضیحاتی که لازم است صرفنظر می‌کنم برای اینکه آقایان را بیش از این خسته نکرده باشم و تصدیع ندهم بعرایضم خاتمه می‌دهم فقط استدعایم اینست که نسبت بمطالبی که بنده این جا عرض کردم یا مطالبی که سایر آقایان نمایندگان راجع بشهرستانها و استان‌ها صحبت می‌کنند دولت توجه بکند که بکار بسته شود (صحیح است) بعقیده بنده شایسته‌است که جناب آقای نخست وزیر دستور مؤکد بفرمایند بوزارتخانه‌ها که هر وزارتخانه‌ای از بین مأمورین مجرب و با اطلاع خود سه چهار نفر را بعنوان هیئت مشاوره انتخاب بکند که این اشخاص کارشان این باشد مذاکرات مشروح مجلس شورای ملی را بگیرند و مطالعه کنند و ببینند که تقاضای نمایندگان راجع بکارهای کشور چیست و روی آن اقدام بکنند ونتیجه اقدامشان رابعرض مجلس شورای ملی برسانند تاازاین راه نتیجه‌ای گرفته شود. رضوی – بنده باستناد ماده ۱۰۹ اخطار نظامنامه‌ای دارم.

رئیس – در چه قسمت؟ به شما توهینی نشده‌است.

رضوی – بنده یک توضیحی دارم.

رئیس – نوبت شما نیست، آقای حائری زاده بفرمائید.

حائری زاده – بنده چون حافظه زیادی ندارم از روزی که اسم نویسی کردم تا روزی که بودجه مطرح شده جمله‌های کوچکی را که در بودجه بنظرم رسید یادداشت کردم و این یادداشت‌ها را بعرض مجلس شورای ملی میرسانم بعد هر وقت لازم شد در اطرافش توضیح بدهم توضیح می‌دهم. یکی از وظائف مهم نمایندگان نظارت در دخل و خرج مملکت است ولی حق ندارند خرج اضافی پیشنهاد نمایند. حتی این پیشنهادهای یکدوازدهم که معمول شده‌است مخالف اصول است و از وظیفه مجلس شورای ملی خارج است مگر در مواردی که دولت بودجه کل را پیشنهاد نموده و مجلس نتواند بسرعت رسیدگی کرده تععین تکلیف نماید، ممکن است پیشنهاد بشود و مانعی نداشته باشد عمل بودجه مملکت مثل عمل دخل و خرج یک تجارتخانه‌است باید اول حساب گذشته روشن باشد و لایحه تفریغ بودجه تقدیم مجلس شود و نمایندگان از خرج حقیقی مطلع شده تشخیص مخارج زاید را داده تا اینکه مجلس اجازه خرج جدید را برای سال بعد بدهد من این نظر را دارم، یک دفعه مرحوم فروغی یک لایحه تفریغ بودجه‌ای بمجلس آورد و آنهم در چه کمیسیونی دفن شد و مطرح نشد معلوم نیست، دولت‌های ما فراموش می‌کنند وظایف خودشان را در صورتی که تصویب خرج امسال برای این است که ما بدانیم در سال پیش چقدر خرج کردیم چقدر موجودی داریم تا بتوانیم بودجه امسال را تصویب کنیم مع التأسف این ترتیب و رویه‌ای که در تمام حکومت‌های شوروی هست در ایران عملاً متروک شده و آقایان وزراء وظیفه خودشان را نمیدانند، لایحه تفریغ بودجه را بمجلس نیاوردند و کم کم مجلس هم فراموش می‌کند مطالعه نمی‌کند و ما نمیدانیم چند ملیارد مقروض هستیم ببانک خودمان که آن بانک هم از جیب مردم بیرون آورده‌است، بدبختانه تمام اصول فراموش شده و باید از الفبای مشروطیت شروع نمائیم این مملکت خراب شده دست چاپلوسها و متملقین است (صحیح است) و اگر اشخاص مفیدی در رأس مملکت بوده این طبقه مضر متملق و چاپلوس آن‌ها را از راه راست منحرف کرده و برای یک دستمال قیصریه را آتش زده و بر خر مراد خود سوار شده‌اند همین دوره بیست ساله گذشته را که هنوز فراموش نشده و آکترها و عوامل آن دوره هنوز مصدرکار می‌باشند و ما با عوامل دیکتاتوری میل داریم مملکت دمکراسی را اداره نمائیم باید طرف توجه و مطالعه قرار دهیم و عیب را تشخیص داده در مقام علاج باشیم.

شاه سابق یکنفر شخص عوام بود ولی دارای هوش و استعداد زیاد و میل داشت در زمان سلطنت او در این مملکت اصلاحاتی بشود، خود من حاضر بودم با وزرای خود که آن موقع تصور می‌کنم تیمورتاش و چند نفر دیگر عضو دولت بودند می‌گفت که من چون نظامی بودم وزارت جنگ را تکان دادم و اصلاحاتی نمودم شماها هر کدام در قسمت خود لازم است فعالیت کرده اقداماتی بنمائید ولی آن اشخاص متملق و چاپلوس بر حرفهای عوام فریب و دور کردن اصلاح طلبان از اطراف شاه سابق از قدرت و نیروی شاه سوء استفاده کرده برای رسیدن بمقام بالاتر از هیچگونه جنایتی صرف نظر نکرده و کردند آنچه کردند (صحیح است) با آنکه شاه سابق منسوبین خود را منع کرده بود در ادارات دولتی دخالت نکرده و حتی از توصیه کردن محروم ساخته بود ولی وزرای وقت برای تملق و چاپلوسی یک شعبه تمیز را که مرکب بود از آقای بامداد بازرس فعلی در بانک ملی و مرحومین حاجی شرف الملک فلسفی و میرزا عبد الرحیم خان رهنما که هر سه نفر در این مملکت معروف می‌باشند و محتاج نیست من آنها را معرفی نمایم این شعبه را منحل ساختند یعنی برای خوش آمدن یک نفر از زنهای درباری آقایان را از کار خارج ساختند، پرونده آنان را ملاحظه بفرمائید آن وزیر متملق و چاپلوس که بوده و با حکام یک ماه اخیر آن شعبه مراجعه نمائید تا معلوم شود برای چه عملی آقایان را منتظر خدمت ساختند و یک شعبه تمیز را منحل ساختند، همان متملقین و چاپلوس‌ها امروز در جریان کارهای عمومی می‌باشند فوری لباس را عوض کرده عامل مهم دوره قلدری دلسوز ملت و مصلح جامعه در دوره دمکراسی گردیده، آقایان با اسباب و ادوات دوره استبداد نمی‌توان حکوت مشروطه را اداره کرد آقایان، این مطالب را برای انجام وظیفه وضبط در تاریخ می‌گویم همین امروز اشخاص متملق دوره رضاخانی اطراف این شاه را گرفته‌اند اگرچه من با ایشان تماس ندارم ولی می‌شنوم شاه دارای احساسات خوب است ولی وقتی اشخاص زیادی بیک جوان بگویند شما باید مثل پدر خود در ایران حکومت کنید در صورتی که شاه فقط حق سلطنت دارد نه حکومت و حکومت مشروطه و دمکراسی با ملت است و مجلسی که از طرف ملت انتخاب شده باشد حق حکومت بر تمام مقدرات مملکت را دارد، این مجلس شورای ملی ایران در عمل سلطنت یک خانواده دویست ساله را لغو نمود اگرچه در قانون اساسی چنین حقی بمجلس شورای ملی داده نشده‌است ولی سابقه عمل داریم و ماها که بنام نمایندگان و مبعوثین ملت در این نقطه اجتماع نموده و بنام ملت دخالت در امور داریم باید بوظیفه خود عمل کرده آنچه مصالح مملکت است در نظر گرفته تشکیلات غیر مفید را منحل کرده اقدام در تأسیسات مفید بنمائیم بنده عقیده دارم در تمام تشکیلات مملکتی باید تجدید نظر بشود و تشکیلات متناسب با احتیاجات داده شود.

  • اول در قانون انتخابات باید تجدید نظر بشود و ما باید اول از خودمان شروع کنیم، طبق قانون اساسی که مقدس ترین کتاب است در نزد ما بعد از کتب آسمانی و کلمات معصومین ملت ایران باید خود را در مقدرات خود بوسیله نمایندگان و مبعوثین خود دخالت نماید و علاوه بر مجلس شورای ملی در قانون اساسی انجمن‌های ایالتی و ولایتی پیش بینی شده‌است و در ادوار مختلف مشروطیت قبل از جنگ اول و بعد از جنگ و در مدت حکومت بیست ساله امتحان متعدد شد اختیارات انجمن‌ها زیاد و کم شد، در دوره محمد علی میرزا پس از انحلال مجلس شورای ملی انجمنهای ایالتی و ولایتی قائم مقام مجلس مؤسسان گردید و عاقبت منجر بخلع محمد علی میرزا و تغییر چند اصل از اصول قانون اساسی شد.

بعدها مرکز در مقام کوتاه کردن دست انجمن‌های نامبرده برآمد تا کار بجائی کشید که اسم انجمن‌های ایالتی و ولایتی که در قانون اساسی فصل مخصوصی دارد برده نشد،

  • اصل نود – در تمام ممالک محروسه انجمن‌های ایالتی و ولایتی بموجب نظامنامه مخصوصی مرتب می‌شود و قوانین اساسیه آن انجمن‌ها از این قرار است:
  • اصل نود و یکم – اعضای انجمن‌های ایالتی و ولایتی بلاواسطه و از طرف اهالی انتخاب می‌شوند مطابق نظامنامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی.
  • اصل نود و دوم – انجمن‌های ایالتی و ولایتی اختیار نظارت تامه در اصلاحات راجعه بمنافع عامه دارند با رعایت حدود قوانین مقرر … این اصل را ببینید مورد توجه قرار بدهید.
  • اصل نود و سوم – صورت خرج و دخل ایالات و ولایات از هر قبیل بتوسط انجمن‌های ایالتی و ولایتی طبع و نشر می‌شود. اسمش از قاموس حکومت فعلی ما محو شده‌است حتی حق انتخاب انجمن‌های شهری از مردم گرفته شد و فقط حق تعیین کاندید باهالی شهرها داده شد.

در این انتخابات شهرداری‌ها مردم وکیل انتخاب نمی‌کنند مردم یک عده را کاندید می‌کنند وزارت کشور از بین کاندیدها چند نفر را معلوم می‌کند و معرفی می‌کند، دولت همه اش را انتخاب می‌کند، این قوانین در دوره قلدری گذشت و بعقیده من مخالف قانون اساسی و لازم است تجدید نظر بشود و مقتضی است جریان انتخاب در ایران مطابق مصالح این کشور باشد و با یک انتخاب نمایندگان مجلس شورای ملی و انجمن‌های ایالتی و ولایتی و بلدی و بلوکی دفعة واحده انتخاب بشوند و برای هر ده هزار نفر یکنفر نماینده مقرر بشود اگر آقایان مراجعه بکنند بقانون انتخابات انجمن‌های ایالتی هر ده هزار نفری حق یکنفر وکیل را دارند که عشر از نمایندگان عازم مرکز شده مجلس شورای ملی را تشکیل دهند و عشر دیگر بمراکز استانها برای تشکیل انجمن‌های ایالتی بروند بقیه در هر یک از شهرستانها و یا بلوک انجمن‌های شهری و بلوکی را تشکیل داده و همه در حوزه خود حق وضع قوانین و مقررات و عوارض داشته باشند و مجلس شورای ملی حق داشته باشد مقررات و عوارض مصوب انجمن‌ها را اگر منافی مصالح مملکتی دانست لغو کند و همچنین انجمن‌های ایالتی مقررات و قوانین و عوارض مصوب انجمنهای شهری را در حوزه ایالتی خو در صورتی که منافی مصالح سایر شهرستانها و نقاط آن استان دید حق لغو داشته باشد و هر موقع ایران احتیاج بوضع مقررات و قوانین داشت که محتاج به مجلس مؤسسان است تمام نمایندگان مجلس شورای ملی و انجمن‌های ایالتی و ولایتی و بلدی و بلوکی اجتماع نموده تصمیم مقتضی اتخاذ نمایند، باید حقیقة ایالات و ولایات را از حالت مستعمره مرکز خارج سازیم و هر یک از استانها و ولایات فکر بدبختی خود باشند و شرکت در خرابی و آبادی مملکت خود داشته باشند و یک دسته عزیز بلاجهت در تهران اراده خود را بتمام ایران تحمیل نسازند و طرحی در همین موضوع تقدیم مجلس شده‌است و در کمیسیون مبتکرات تقاضای ارجاع بکمیسیون خاصی شده تا هر چه زودتر مقدمات حکومت ملی و دمکراسی در ایران فراهم گردد.

بدیهی است باید رأی دهنده بفهمد معنی انتخاب را و حق دخالت در عمل حکومت و این ترتیب که امروز معمول است که در موقع انتخاب‌ها، مالکین یا کدخدا، مأمورین ژاندارمری مأمورین شهربانی در بعضی محل‌ها اهالی را از کسب و کار بر خلاف اراده و میل خود برای شرکت در انتخابات در جلو صندوق حاضر می‌سازند متروک گردد و ملت ایران با کمال آزادی خود اعم از زن و مرد که حق دخالت در حکومت را بفهمند شرکت در انتخاب داشته باشند، آیا خانمهای تحصیل کرده که غیر مستقیم در امر حکومت دخالت دارند محروم از شرکت در امر انتخاب باشند و فلان چوپان ده بیدیزد که اسم مدرسه را نشنیده و نمیداند اصول دمکراسی برای چیست و از دیدن مأمور دولت کوه بکوه فرار می‌کند بر خلاف اراده خود جلو صندوق رأی حاضر شده شرکت در انتخابات نماید (صحیح است) بعقیده من باید تمام افراد ملت ایران که می‌فهمند و می‌توانند رأی خود را خود بنویسند حق شرکت در امر حکومت را دارند و بوسیله کارت انتخاباتی ذیحق شناخته شده و کسانی که ۶ ماه قبل کارت صلاحیت تحصیل کرده فقط در حوزه خود حق شرکت در انتخاب داشته باشند و این هرج و مرج در عمل انتخاب که میراث دوره بیست ساله می‌باشد خاتمه یابد، آقایان این اصلاح در عمل انتخاب واجب است، اگر خود ماها، اگرچه بضرر اغلب ماها خواهد بود اقدام نکنیم روزی با انقلاب مجبور خواهیم شد رویه خود را عوض کنیم. در دنیای امروز که مقدمات برداشتن حد و سدها فراهم شده و خواهی نخواهی باید اصولی که آسایش مردم را تأمین کند حکم فرما باشد این رویه خواب خرگوشی واغفال و تقلب و تزویر در عمل انتخاب معنی ندارد باید ملت حکومت کند نه چند نفر سرمایه دار و مالک، این مملکت هزاری یکنفر سرمایه دار و مالکین مهم بیشتر ندارد مابقی یا زارع یا کارگر یا دارای سرمایه‌های کوچک و خورده می‌باشند که باید با کمال عسرت نان خود و عیال خود را فراهم سازند فقط هزاری یکنفر در بهشت آزادی هستند و مابقی محروم از تمام نعمت‌های خداداد، آیا در این مجلس از نمایندگان آن ۹۹۹ نفر چند نفر داریم. آقایان باید این اوضاع هرج و مرج کلاً و جزاً خاتمه یابد اگر خود ما خاتمه ندهیم روزگار خاتمه خواهد داد، اما چگونه خاتمه خواهد داد معلوم نیست پس از اصلاح اساسی حکومت ملی که انتخابات است باید وارد عمل تشکیلات مملکتی شد بدیهی است همه از این تشکیلات که غیر از مزاحمت و سرگردانی برای مردم نتیجه دیگری ندارد و ناراضی می‌باشند (صحیح است) البته باید تناسب بین تشکیلات باشد و یک نفر نقاش صورت انسان را اگر رسم کند اول تناسب را باید رعایت کند هیکل ده متری یا پنج سانتی متری، اول باید تناسب رعایت شود نمی توان دست را دو متر قرار داد و سر را یک متر، باید تناسب در تشکیلات مملکتی باشد معنی ندارد (بودجه وزارت جنگ در حدود یک ربع بودجه کل مملکتی می‌باشد بعلاوه استقراض از امریکا و خرید اسلحه بعلاوه بودجه ژاندارمری و شهربانی و بودجه بهداری یک سی و سوم و دادگستری صد یک و نیم کمتر از بهداری آقایان اگر بودجه قوای مسلح را جمعاً از وزارت جنگ و ژاندارمری و شهربانی با خرید اسلحه حساب کنیم نصف بودجه مملکتی بمصرف قوای مسلح رسیده‌است که در بدن مملکت حکم مشت را دارد و حقیقة تشخیص حق و باطل و وسیله عدالت را باید فراهم کند، این تشکیلات غلط است خود صدراعظم فعلی یا جناب هژیر موقعی که در کابینه چهار سال قبل جناب حکیمی عضو بوده‌است لایحه تناسب را با اینکه غیر متناسب بوده تقدیم مجلس شورای ملی نموده‌است و در این مجلس طرحی که قابل توجه کمیسیون مبتکرات شد نیز تقدیم کمیسیون بودجه شد، چرا نباید اوضاع مملکت و دنیا را در نظر گرفت و فقط تقلید از مرسوم منحوس بییست ساله با مطامع امروزه مبنای عمل قرار داد. آقایان دولت ایران در سایه عدالت اجتماعی اگر در دنیا برقرار شود می‌تواند راحت زندگانی نماید با قوه مسلح نمی توان عدالت را تحمیل بممالک دیگر نمائیم در این دستگاه قشون و ژاندارمری و شهربانی افراد خوب هستند ولی دستگاه متناسب با حیات اجتماعی این مملکت نیست و باید قوانین و مقررات مطابق مصالح و میل جامعه باشد و باید مأمورین حسن عقیده و حسن نظر در موقع اجرا داشته باشند، البته بدون قوه مسلح نظامی قوانین اجرا می‌شود و ملت ایران هم یاغی نیست و همیشه میل دارد اوامر قانون را در حدود قدرت و استطاعت عمل نماید ولی مأمورین فاسد و تشکیلات غلط عامه را مجبور به طغیان می‌سازد، شما در این مملکت علل تمام طغیان‌ها را اگر تفحص نمائید در نتیجه سوء رفتار و اعمال غرض خصوصی مأمورین بوده و ابداً مردم این مملکت روح طغیان نداشته و ندارند، ما باید بودجه مدارس، فرهنگ، دادگستری، دستگاه آبادی را زیاد کنیم اگر دست خارجی در ایران خیال آشوب و فساد کرد همین مردم رفع خواهند کرد. آقایان واقعه آذربایجان (موجبات را مأمورین فاسد و دست‌های خیانت داخلی و خارجی فراهم ساختند) ولی دفع اشرار را خود اهالی آذربایجان کردند و پس از دفع اشرار و فرار آن‌ها باستقبال قشون آمده قشون را وارد نمودند (کشاورز صدر – آقای حائری زاده قشون هم کمک کرده‌است، خدمت کرده‌است) (دهقان – قشون هم افراد همین مملکت هستند)

آقایان خیال می‌کنند قشون آذربایجان را فتح کرد، در سایه حکومت نظامی بعضی از افراد غیر صالح در تمام شئون اجتماعی اهالی صلح طلب آذربایجان دخالت می‌نمایند زنها و بچه‌ها را بدون رسیدگی و تحقیق فقط محض هوس فلان افسر تبعید کرده اموال مردم را ضبط کرده در صورتی که خود آذربایجانی خائنین و اشرار را دفع نمود و این پهلوانهای روز شنبه سینه خود را جلو داده نصف بودجه مملکت را توقع دارند آقایان در دنیا ممالکی که موقعیت سیاسی ایران را دارند وجود دارند تناسب بودجه مملکت آنها را در نظر بگیرید و تقلید کنید این تناسب موجود در بودجه فعلی ابداً صحیح نیست همین ترتیب است که سالها است ملت ایران را بطرف نیستی کشیده ماها را نابود خواهد کرد، نباید با مقدرات یک ملت کهنسال بازی کرد و برای راحت ساختن احمد و محمود ملت و مملکت را فدا کرد برای مثال عملی که خود انجام داده و موجب اعتراض بعضی از آقایان را در ضمن نطق فراهم ساخته عرض می‌کنم و عقیده دارم دولت باید این تشریفات صوری که موجب تضییع حقوق عامه و تفریط و تضییع اموال عمومی شده بردارد و با جریان طبیعی که در دنیا معمول است امور مملکت را اداره کند در زمان وزارت مرحوم آهی بمن تکلیف شد که اداره امر سرپرستی را عهده دار شوم آنچه اقدام کردم که معاف شوم نشد پس از قبول وارد اداره شده دیدم تمام فامیل هائیکه دارای صغیر می‌باشند با این اداره طرف می‌باشند و این اداره ابداً دفتری که محاسبات صغار را نگاهداری کند ندارد چند نفر عضو دارد که اغلب آنها ایمان بکار دارند ولی وسیله ندارند و همه روزه اموال نقد صغار که بوسیله اداره سرپرستی تحویل حسابداری شده‌است یا می‌شود باید با جریان اداری که خیلی بطئی است بمصرف صغار برسد و بواسطه نبودن بودجه و دستگاه منظم موجبات شکایت ارباب رجوع فراهم است، بنده عضوی را مأمور نمودم که از پرونده‌های موجود معلوم کند که چه مبلغ از وجوه صغار راکد است پس از مدتی معلوم شد که بیش از یک میلیون و پانصد هزار ریال وجوه صغار در اداره حسابداری امانت است و راکد مانده و ابداً نظامنامه و مقررات و قوانین حقوقی که طریقه محافظت و نگاهداری و بجریان گذاشتن وجوه را معلوم کند وجود ندارد و دولت بضرر نداشتن اعتبار موجبات اصلاح را فراهم نمی‌سازد و پس از مشورت با تجار و ارباب بصیرت تصمیم گرفتم که یکنفر از تجار را تحویلدار وجوه صغار قرار داده و او را مکلف سازم که دفاتری بخرج خود برای حساب فرد فرد صغار نگاهداری نموده و همیشه دفاتر تحت اختیار و بازرسی اداره باشد که وجوه صغار در موقع حاجت فوری پرداخت شود و از این که در جریان سال ده مقابل این مبلغ در جریان است اجازه داشته باشد در حدود مبلغی از وجوه را معامله بنفع خود نموده و از آن مبلغ نیز سودی برای کمک بنگاه صغار بی بضاعت منظور دارد و با گرفتن وثیقه در دفتر رسمی این عمل انجام شد پس از مدتی اخوان حجره که طرف معامله بودند حاضر برای ادامه عمل نشده و تحمل این مخارج و دادن سود را بنفع خود تشخیص نداده با دادن منافع این مدت عمل را فسخ نمودند ولی من این عمل را با کمک همان محاسبی که اخوان حجره برای اداره اموال صغار انتخاب نموده بودند ادامه دادم و در موقعی که از اداره سرپرستی نجات یافتم حساب صغار در آنمدت در دفتری که دولت مخارج آن را نداده بود منظم تحویل دادم و مبلغی علاوه بر مخارج دفتری برای کمک ببنگاه صغار که تصور می‌کنم در حدود صد و پنجاه هزار ریال باشد موجود بود بعلاوه از سایر وجوهی که بعنوان ودیعه جاری از وزارت دادگستری نزد دولت و بانک بود و ابداً سودی نداشتند با تبدیل حساب جاری بویعه موقت بکمک مرحوم فرزین رئیس بانک و آهی وزیر دادگستری و امیر خسروی که وزیر دارائی وقت بود برای ما پنج میلیون ریال ودیعه جاری که آن را تبدیل بودیعه موقت کردیم مقرر شد سالی ۲۵ هزار تومان برای کمک ببنگاه صغار بدهند و تصور می‌کنم که هنوز هم این رویه باقی باشد و الساعه بنگاه صغار در آخر خیابان دوشان تپه موجود است وبا کمک خرج عایدات ودایع و غیره اداره می‌شود و بحمدالله یک شاهی از اموال صغار در معاملات سرقت نشد و سود هم عاید صغار شد و از وجوه راکد نیز سود عاید بنگاه صغار بی بضاعت شد و عقیده داشتم باید در تمام ایران این عمل جریان داشته باشد و بانکی بنام بانک صغار تأسیس بشود و معاملاتی بنفع صغار این مملکت انجام گردد، آقای اخوان حاضر است یکی از افراد فامیل ایشان از سرپرستی صغیر استعفا داده بود و مدتی من قبول نمی‌کردم که اداره سرپرستی در کار آنها دخالت نماید زیرا که طبق قانون قیم مغصوص اگر باشد اداره حق دخالت ندارد و خیلی مسرورم که در زمان تصدی بنده هیچیک از اعضاء اداره سرپرستی نیز طرف تهمت واقع نشده و در نظر دارم که یک فامیل حکیمی بودند که کبار آنها اصرار داشتند که اداره ماترک پدر آنها را همین ترتیب که راجع بعمل صغار دخالت دارد مشترکاً دخالت کند زیرا از سوخت و خطر محفوظ است حالا این عمل بنده مورد اعتراض بعضی از آقایان شده‌است که من بهانه برای توضیح اینموضوع داشته باشم – عیب ندارد.

من گرفتار مقررات خشک شدم مصالح و منافع عامه را در نظر گرفتم و با مشورت همین مردم این جریان را ایجاد کردم برای مملکت هم مفید بود این تشریفات اینست که پدر مملکت را درآورده‌است البته دولت باید مخارج خود را با اجازه مجلس وصول کند ولی آبادی مملکت و راحتی مردم بیشتر باید مورد نظر باشد اول مالیات املاک مزروعی بعقیده اینجانب باید لغو شود چرا؟ زیرا زارع و مالک وقتی راحت شد و از شر مأمورین دولت مصون بود بنفع خود و مملکت بیشتر فعالیت خواهد کرد و این گرانی که در نتیجه کم بودن محصول است از بین می‌رود و بر صادرات مملکت افزوده می‌شود و از این فقر و بدبختی پس از چند سال که رعیت و مالک راحت شد نجات خواهیم یافت. دولت باید برای کسانیکه بر آب زراعتی و اراضی زراعتی افزوده‌اند جایزه قرار دهد اگر این مملکت از حیث زراعت تقویت شود اغلب امراض اجتماعی از بین می‌رود (صحیح است) باید دولت قانونی برای حداقل معیشت و حداکثر مالکیت بگذراند که یکنفر صاحب ۱۰ پارچه آبادی نباشد زیرا که مالک نمی‌تواند بتمام رسیدگی کرده وسیله آبادی را فراهم سازد (صحیح است) و مالکیت باید تا حدی توسعه داشته باشد که مالک بتواند حداکثر استفاده را از ملک خود نموده وسیله آبادی مملکت شود مالکیت‌های امثال مرحوم امین نصرت سپهسالار، حاجی حسین آقا ملک غیر از ضرر برای مملکت نتیجه دیگر نداشته و ندارد (صحیح است) (کشاورز صدر – از زنده بفرمائید آقا) شما در خراسان املاک خوب را دست فلان حاج آقائیکه در طهران پول دارد خواهید دید ولی تمام خراب بعضی از اجاره نامه‌ها دیدنی است که بکلی باب پیشرفت و ترقی زارع را مسدود کرده این مالک محترم تخصصش اینست که نگذارد زارع در این املاک علاقه و آبادی ایجاد بکند اینست که خراب است خودش هم اینجا نشسته در تهران و اسباب زحمت آنها را فراهم می‌کند بعضی از اجاره نامه‌ها دیدنی است که بکلی باب پیشرفت و ترقی زارع را مسدود کرده و فقط در مواقع مهم مالکیت این قبیل مالکین بضرر مملکت تمام می‌شود و مثلاً موقع انتخابات با این قبیل مالکیت‌ها من مخالفم و باید حداکثر مالکیت بوسیله قانونی تشخیص شود و باید سعی کرد حتی الامکان زارع خود مالک ملک شود و باید مالیات و عوارض از اغنام و احشام و محصول زراعتی مطالبه نشود تا مملکت آباد شود این ده یا بیست میلیون تومان قابل نیست بلکه باید این لغو مالیات را بعنوان جایزه بملت ایران داده که دستگاه تولید تقویت شود و مملکت از این فقر و بدبختی نجات یابد. یکی مالیات مستغلات است این مالیات باید از بودجه دولت لغو شود و در عوض عوارض شهری با تصویب انجمن شهری باید برقرار گردد، اصناف عوارض بپردازند این ۵ و ۶ میلیون تومان را باید به شهرداریها داد و از دست مأمورین دارائی باید اصناف را نجات داد. من نظر دارم در دوره ششم مجلس بود طرحی را آوردم بمجلس و این مالیاتهای صنفی را لغوش کردم آنروز از تمام ایران صورت خواستم در حدود سیصد و چند هزار تومان عایدات خالص دولت بود از این محل حالا بیشتر نیست برای اینکه آنروز قران ما ارزش داشت حالا ارزش ندارد آنروز لیره طلا دو تومان بود و حالا نمیدانم که لیره طلا چقدر است در هر صورت بهمان تناسب فرقی نکرده آن را لغوش کردند یکی دو سال هم اصناف و بازار از دست مأمورین دولت راحت بودند ولی بعد دو مرتبه این صورتها بیرون آمده و اینها نتایج حکومت ۲۰ ساله‌است و فشار بملت قلم ۲۱ در عایدات نوشته شده‌است عوارض موقت ۱۰ در ۱۰۰ غز بهاء سیف کالاهای وارده نباید از اجناس طرف حاجت عموم عوارض زیاد گرفت از اتومبیلهای شخصی و اشیاء غیر ضروری ۱۰۰۰ در صد بگیرند من مخالف نیستم ولی از کاغذ، دوا، پارچه نخی، مأکولات طرف حاجت عموم مردم است و اکثراً هم بیچاره و بی بضاعت هستند این عوارض که اضافه می‌شود از اینها می‌گیرند قیمتش در بازار خیلی بالا می‌رود و این زندگانی برای مردم گرانست من با این مخالفم (صحیح است) نباید عوارض گمرکی زیاد گرفت زیرا امور اقتصادی مانند سلسله زنجیر بیکدیگر اتصال دارد اگر زارع و کارگر قند و شکر و قماش و غیره که طرف حاجت او می‌باشد گران خریداری نماید البته محصول عمل او گران خواهد بود و اجرت زیاد تعلق خواهد گرفت نباید تحمیل بطبقه توده و عامه شود و این قبیل عوارض موجبات بدبختی مملکت را فراهم خواهد ساخت باید زارع خوب بخورد و در مسکن خوب بخوابد و لباس راحت بپوشد و وسیله راحتی داشته باشد که خوب کار کند و خوب تولید کند یک معترضه‌ای را عرض کنم اینجا ما میآئیم روی یک صندلی می‌نشینیم یکی از رفقای مجلسی بنده در کمیسیون دارائی گفت که تو وقتی بیرون بودی مسلماً رویه دیگری داشتی مجلس که آمدی یک چیز دیگری شدی منهم ایشان را تکذیب نمی‌کنم اصول با عمل در این مملکت دو تا هست این مملکت ایران است. شخصی می‌گفت بپول قرض دادن یک مالیاتی گذاشته‌اند یک عوائدی که اینها پول قرض می‌دهند و گرو می‌دهند صدی دوازده از آن عایداتی که حاصل می‌شود در سال مالیات می‌پردازند یک نفر می‌گفت ما رفتیم پول می‌خواستیم قرض بکنیم از قرار صدی هیجده مخارج محضر هم من که پول حاجت داشتم خوب بگردن من بود آقائی که پول داشت خرج محضر را نمی‌داد بعد گفت یک صدی دوازدهم علاوه باید بدهی که من بدهم مالیات صدی ۱۸ که من بعنوان ربح می‌دادم بصاحب پول یک صدی دوازده هم از این مبلغ دستی از من در محضر گرفت و گفت که صاحب دفتر مکلف است این پول را بگیرد و بعد بمالیه بدهد صاحب دفتر برایش فرق نمی‌کند این پول را ملائکه باو بدهد یا شیطان بدهد مدیون بدهد یا دائن بدهد او پولی می‌خواهد بگیرد و قبض مالیاتش را صادر کند حالا ما خواستیم مالیات بر عایدات وضع بکنیم آن طبقه ایکه محتاج بپول است، مقروض است، گرفتار است این مالیات را هم من غیر مستقیم باو تحمیل کردیم دستگاه اقتصادی مثل ظروف مرتبطه‌است یک ظرف که هر چه آب از آن بردارید ظرفهای دیگر بهمان تناسب آب ازشان برداشته می‌شود و اگر آب بریزی روی آن ظرف بهمان تناسب بالا می‌رود. یک طبقه را باید فشار داد اینها طبقه‌های هوشیاری هستند – ثروت جمع کردن، دارائی مردم را بردن، اینها خیلی مردمان باهوش اند در عین حال که شما یک عوارض بر ایشان وضع کنید آنها هم یک عوارض بر این عوارض می‌گذارند اینست که برای من فرق نمی‌کند اینها همه اش مضر است بحال مملکت رژیم ما مقتضی نیست که کارگر را مانند روسیه مجبور بکار کنیم بلکه باید اول وسائل آسایش و راحتی زارع و کارگر و عیال و اولاد او فراهم باشد تا با میل خود کار کند و تشخیص دهد که این کار بنفع او می‌باشد و عقیده دارم حتی الامکان باید زارع شریک با مالک باشد یعنی علاوه بر حوائج فعلی که باید مرتفع شود باید دسترنج داشته باشد که در زمان پیری و علت و ناتوانی سرمایه او باشد و پس انداز داشته باشد و واجب است زارع علاقه داشته باشد تا هر روزی نقل مکان از این مملکت بمملکت دیگر نکند و بداند که هر چه بیشتر رنج ببرد نتیجه اگر گنجی هست او نصیب ندارد مملکت ما حوادث و طوفانهای زیادی دیده و خدای نکرده خواهد دید باید آن زارع علاقه مند باشد به این آب و خاک این خاکی که ما اجاره می‌دهیم. این درختی که غرس می‌کنند باو علاقه مند باشند و بدانند که بنفع مملکتشان است اگر یک مالکی میل دارد که چیزی بزارع خودش بدهد خدا پدر او را بیامرزد ولی اگر چنانچه حاضر نیست باید ما قانون بگذرانیم در تمام اسنادی که تنظیم می‌شود حق دسترنج برای زارع قائل بشویم که این زارع خانه بدوش نباشد، خانه بدوشها از بدبختی خودشان و مملکت و دنیا را بدبخت خواهند کرد این زارع باید مالک باشد، خانه داشته باشد که علاقه مند باشد باین آب و خاک قسمت دیگر ماده ۲۳ سود سهام دولت در بانکها و شرکتهای دولتی است این قلم عایدات اگر پایه این صحیح باشد بهترین عایدات است ولی وارد عمل بانکها شویم اول بانک کشاورزی است آیا مقصود از تأسیس این بانک اینست که از عایدات قمار مخارج خود را تأمین کند و سرمایه برای کمک بفلاحت نداشته باشد؟ این بانک برای اینکه ارباب رجوع خود را سرگردان کند آئین نامه تنظیم کرده‌است که وثیقه بقیمت ۸ سال قبل قبول خواهد کرد. آقایان اگر بانک قرضه را با پهلوی طلا پرداخت می‌کرد و یک پهلوی طلا صد ریال بود این حرف حسابی بود ولی امروز پول ارزش خودرا با این متخصصین وطنی از دست داده و با فشار دولتی ماشین می‌گردد و این حرفها که اعتبار بانک ناشر اسکناس چنین و چنان است یکشاهی ارزش ندارد من صورت مخارج روزانه خودم را دارم و عایدات و مخارج من در دفاتر متفرقه ضبط است در سال ۱۳۰۰ و چند سال بعد کرایه منزل اینجانب با مبل و قالی ماهیانه ۱۵۰ ریال بود سند آن موجود است منزلی گرفتم سرچشمه ۵ اطاق داشت با لوازم دیگر از زیرزمین و انبار و غیره ماهیانه ۹۰ ریال سایر مخارج نیز بهمین تناسب بود اقلاً سی مقابل مخارج زیاد شده‌است یعنی ارزش پول کم شده‌است بانک کشاورزی برای این که اسم خود را داشته باشد و آخر ماه حقوق اعضاء خود را بدهد اشکال تراشی برای دادن قرضه می‌کند زیرا که سرمایه ندارد و همین عمل را بانک رهنی دارد فقط بانک ناشر اسکناس است که سیصد میلیون ریال سرمایه داشته‌است تقریباً ۲۰ مقابل سرمایه خود قبلاً از دولت و شهرداریها بیشتر طلب دارد خدا بدهد برکت بانک ناشر اسکناس است حالا بانک ناشر اسکناس حق دارد که اینکار را بکند آن بحثی است جداگانه و سود تجارتی را زیاد می‌گیرد و ابداً کمک با بانکهای تولیدی ندارد اگر این بانکها برای حقوق دادن باعضاء تأسیس شده‌است تعطیل کنید و دستگاه قمار را نیز تعطیل کنید به نفع مملکت است اخلاق عمومی را فاسد می‌کنند. قمار یکی از مضرات بزرگی که دارد اخلاق جامعه را فاسد می‌کند، آنها را از علم و عمل باز می‌دارد دنبال اوهام و خرافات می‌روند قضاوت کنید بغضی که فلانکس چرا سی هزار تومان برد من نبردم ایجاد می‌شود. جنایت هائی می‌شود …

من عقیده دارم با تجربه چند ساله وقت لازم است یک یا چند نفر اشخاص مطلع بامور بانکی از ممالک کوچک یا آلمان استخدام کنیم و اداره امور بانکها را تحت نظر یک هیئت مشاور طرف اعتمادی باشخاص متخصص بسپاریم آقایان من با نداشتن اطلاعات زیاد اقتصادی فقط اطلاعات من در حدود مطالعات کتب اقتصادی و مشاوره با طبقات مختلف بوده در مدت کوتاهی از سرمایه موقت بعضی از صغار حوزه تهران طبق مقررات اداره سرپرستی تأسیس دستگاهی نمودم که بدون کمک دولت دفتر منظمی برای محاسبات صغار ایجاد شد و خود صغار و بنگاه صغار بی بضاعت نیز مستفیض می‌شدند و ممکن بود با مشاوره با اشخاص فنی بانکی برای صغار تأسیس شود که کمک بزرگ بمملکت باشد ولی جای تأسف است که آقایان وزراء غیر از حفظ کرسی خود و ایجاد خرج بیهوده برای مملکت فکر دیگری ندارد و این اساس بانکها که برای اقتصاد مملکت خیلی مفید است ابداً مورد نظر نیست چرا؟ برای این که بنده و امثال بنده را راضی سازند با اینکه همه میدانند این آقا که عضو هیئت مدیره می‌شود اطلاعاتی غیر از قرابت با آقایان و سفارش فلان، سرمایه علمی دیگری و تخصصی ندارد برای نان خانه و ترضیه زید و وعمر و این بانکها مرکز خوبی است آقایان اگر مریض شوید میدانید که باید به متخصص رجوع نمائید آن دکتر متخصص ایرانی باشد یا غیر ایرانی فرقی ندارد هرگز عموزاده بیسواد خود را برای معالجه دعوت نمی فرمائید چرا در این بانکها که تخصص لازم دارد این معامله می‌شود آقای هژیر فقط قرابت با من و شما کافی است که عضو هیئت مدیره شود؟ آقایان از اهمیت بانکها غافل نباشید (صحیح است) یک بانک انگلیسی ممالک هندوستان را تسلیم دولت انگلیس کرد. شما با بانکهای داخلی این معامله را دارید قهراً کار بدست بانکهای خارجی خواهد افتاد این بانک شاهنشاهی که ناشر اسکناس بود با اینکه مال ایران نبود در جنگ سابق مقاومت کرد و پول ایران سقوط نکرد و لیره و طلا در بازار ایران ۲۰ ریال بود ولی فعلاً که بحمدالله بانک داریم و خودمان ناشر اسکناس هستیم نرخ لیره در زمان جنگ (کشاورز صدر – از بانک شاهی تعریف نکنید) او را می‌گذارم که شما تعریف کنید که طبق قانون عرضه و تقاضا باید خیلی ارزان شود بمیل دیگران و بدست متخصصین وطنی رسید بآنجا که بکلی پول ایران ارزش ندارد بانک کشاورزی بواسطه نداشتن سرمایه وثیقه را طبق ارزش ۸ سال قبل مطالبه دارد من برای آبادی اراضی بایری با بانک مذاکره کردم که بخرج بانک حفر چاه شده تمام اراضی با چاه که جدیداً احداث می‌شود نزد بانک وثیقه باشد و من تعهد می‌کنم در صورتیکه در مدت چند سال اصل و فرع پول و مخارج بانک را پرداختم مالک ملک مزروعی بشوم ولی بانک طبق مقررات که معناً نداشتن پول بود قبول نکرد و آن اراضی فعلاً در یک فرسنگی تهران بایر است آقایان باید با بانکها کمک کنیم که آنها برای آبادی مملکت بمردم کمک کنند تا از این فقر و فلاکت نجات بیابیم نه اینکه با قلدری از یکطرف و حق السکوت بزید و عمرو دادن از طرف دیگر فکر حفظ کرسی خود باشیم بیش از این در اینموضوع چه عرض کنم: در خانه اگر کس است – یک حرف بس است

موضوع بیست و ششم عایدات شیلات است اعم از شرکت ایران و روس و سایر رودخانه‌ها این مبلغ ناچیز که نوشته شده‌است برای گول زدن ملت ایران است آیا خاویار و انواع ماهی ایران از حلال و حرام همین مبلغ ناچیز است من نظر دارم موقع قرارداد ایران و شوروی یک فصل داشت فصل چهاردهم که برای اعاشه روسیه دولت قراردادی با اداره ارزاقی اتحاد جماهیر شوروی راجع بصید ماهی تحت شرایطی منعقد کند آیا ماها که حاضر برای کمک ارزاقی حکومت دوست و مجاور خود بوده و هستیم و عملاً در موقع جنگ و صلح نشان دادیم که با قحطی در ایران از کمک خود دریغ نداشتیم لازم است که این مبلغ ناچیز در بودجه عایدات نوشته شود من عقیده دارم که عایدات خاویار و غیره می‌تواند تمام مخارج ادارات ایران را بدهد ولی چون اطلاعات زیادی ندارم در اطراف این موضوع زیاد بحث نخواهم کرد و واگذار به ارباب بصیرت و اطلاع می‌کنم بطور کلی روشن است که اگر ماها خودمان بدون شرکت روسیه این عمل را عهده دار شویم و این مقدار ماهی که فعلاً حمل بروسیه می‌شود مجانی و اعانه باتحاد جماهیر شوروی بدهیم از عایدات خاویار فقط خیلی بیشتر عاید ایران خواهد شد و یک اشکالهای سیاسی نیز در سرتاسر سرحدات دریائی شمال فراهم نخواهد شد. موضوع بیست و هفتم عایدات تلفن است (امامی اهری – یمین رفته‌است امریکا بگذارید برگردد) من فکر می‌کنم این کلمه حق الامتیاز یعنی چه؟ در دوره استبداد یک امتیاز و شرایطی بود که لغو شد و کراراً تغییر صورت داده‌است و امروز اغلب شرکاء و صاحبان سهام ناراضی می‌باشند ارباب حاجت چه عرض کنم فقط برای هیئت مدیره این دستگاه مفیدی است تا بحال مبالغی از اشخاص پول گرفته شده و تمام خیابان‌های تهران خراب شده معلوم نیست این کلمه امتیاز چیست. از اشخاص مطلع شنیدم که اگر این شرکت مزاحم نباشد دیگران حاضر می‌باشند که دستگاه بهتر و وسیعتر برای تلفن تهیه نمایند من تصور می‌کنم این دستگاه که بنام شرکت تلفن است برای حفظ دستگاه قلدری خیلی مفید است که باقی مانده‌است.

تلفن آقای کاشانی در موقع آمدن کابینه آقای هژیر قطع و خراب شد که قابل استفاده نباشد کراراً موقع مذاکره بنده با دیگران سیم قطع می‌شود و معلوم است که مذاکره بعضی از اشخاص سانسور می‌شود باید رسماً لغو بودن این امتیاز تصریح شود و وزارت پست و تلگراف اعلان کند که هر کس حاضر برای تأسیس تلفن آخرین سیستم هست شرایط خود را پیشنهاد کند آقایان تلفن مثل نان امروز طرف حاجت همه کس می‌باشد چند سال است تلفن با دادن مبلغی نمیدانم بچه اسم باشخاص می‌رسد بنده بیش از ده سال آنچه اقدام کردم که تلفن تحصیل کنم نشد حتی شرکت مبلغی از آقای ادیب رضوی وکیل پایه یک دادگستری گرفته بود که یک شماره تلفن بدهد ایشان واگذار بمن نمودند ولی موفق نشدم از شرکت شماره تلفنی بگیرم آقایان این دستگاه مضر که مانع اصلاحات است خوب نیست (امای اهری – آقا پیشنهاد بکنید آن قراردادش را لغو بکنید) خوب نیست که بعنوان امتیاز در بودجه اسم برده شود یک شرکتی است که مزاحم مردم است و دولت بهر نظری است رفع مزاحمت نمی‌کند و یک کلمه امتیاز بچه مناسبت دنبال این شرکت گذارده شود و این تسامح ماها است که در خارج می‌کند آنچه نباید بکند.

موضوع بیست و هشتم امتیاز نفت است در ۱۹۰۰ مسیحی دارسی نامی امتیاز نفت از دولت ایران گرفته‌است که بعداً کمپانی نفت فعلی قائم مقام ارشد بعد از جنگ اول اختلافی بین دولت ایران و کمپانی حاصل شد کمپانی حقوق حقه دولت ایران را پرداخت نمی‌کرد یکنفر محاسب انگلیسی استخدام شد با اینکه تفسیرها به مواد قرارداد و امتیاز نوشت و البته چون ماها ضعیف و دولت انگلیس متکی بنفت ایران فاتح دنیای آنروزه بود البته بنفع دولت ایران عملی نشد با تمام این مقدمات در نتیجه محاسبه معلوم شد مبالغی کمپانی بدولت ایران بدهی دارد و کمپانی برای تمدید این امتیاز و تجدید آن کارها کرد تا عاقبت منجر بانقراض سلسله قاجار شد و عمال این کمپانی همیشه از سرمایه ما برای جنگ‌های داخلی خرج کرده‌است دنباله هر یک از هرج و مرج‌های جنوب را بگیرند عاقبت سر از دستگاه نفت بیرون خواهد آورد تا اینکه موفق شدند بدست دولت مخلوق خودشان امتیاز دارسی را لغو نموده یک قرارداد جدیدی که صددرصد بضرر ایران است (رحیمیان – صحیح است) منعقد ساختند البته چون امتیاز دارسی با موافقت خود آنها لغو شده‌است لازم نیست در اطراف آن صحبت شود تمام حرفها روی عمل فعلی کمپانی است. آقایان افراد ملت ایران زیادتر از افراد مملکت نجد و حجاز است است البته اشخاص عالم و فاضل نیز در این مملکت بیش از مملکت حجاز بود خوب است قرارداد ابن السعود و امریکا را مطالعه کنیم تا تفاوت معلوم شود و ضرر این قرارداد کمپانی ظاهر گردد ماها نمی گوئیم نفت را بدشمن انگلستان می‌فروشیم بلکه میگوئیم که نفت مال ملت ایران است و تمام منافع آن باید بمصرف آبادی مملکت ایران برسد و نرخ رسمی که در دنیا نفت مورد معامله واقع می‌شود ما می‌فروشیم ولی حاضر نیستیم چند میلیون لیره دولت ایران گرفته در مقابل چندین مقابل آن را بدست دیگر افراد ملت ایران در مقابل پمپ بنزین و غیره تسلیم کمپانی نمایند (احسنت) این شندرقازی که بما می‌دهند این را حسابش را بدهند که ببینیم با ملت ایران چه معامله‌ای کردند و چقدر پول از ما می‌گیرند (صحیح است) باید ملت ایران تمام حوائج خود را مجانی از منابع نفت مرتفع سازد. آقایان امروز اگر حساب خود را مطالبه نکنیم پس کی موقع مطالبه خواهد بود آقایان پس از جنگ سابق با اینکه دولت ایران بیطرف بود چون از جنگ متضرر شده بود همسایه بزرگ و مقتدر ما همسایه شمالی گذشت‌ها نمود منجمله بانک استقراضی راه آهن پرت انزلی و غیره را مجاناً و بلاعوض برای جبران خسارات واگذار بملت ایران نمود خوب است این همسایه جنوبی که ۲۰ سال ایران را در فشار قلدری گذارد از امروز برای اینکه ایران اسباب دست دشمن‌های او نشود از غارت کمپانی جلوگیری کرده نفت را بخود ما واگذار کند ما تعهد می‌کنیم با همین تشکیلات و متخصصین موجود اداره کنیم و کمپانی که اضعاف مضاعف سرمایه خود را برده چشم از غارت ملت ایران بپوشد. آقایان این کمپانی فقط بعمل نفت قناعت نکرده در غارت ایران دخالت دارد باسم مایحتاج افراد ایرانی جنس وارد می‌سازد و کارگرها همان جنس را که بعنوان حقوق از کمپانی گرفته در بازار می‌فروشند مثلاً یکی از اقلام واردات چائی است رسیدگی کنید چه مقدار تجار ایرانی وارد کرده چه مقدار کمپانی.

بسته چائی کمپانی در خیابان اسلامبول برای فروش موجود است چه می‌شود سود تجارتی و منافع دولت و مردم یکی از تجار وارد کننده چای شرحی بدولت شکایت کرده بوزیر دارائی وقت در اردیبهشت سوادش را برای من فرستاده که مقدار چای که باینجا حمل شده با کشتی آمده چقدر بکویت رفته که قاچاق وارد ایران شده بعد چقدر بآبادان رفته برای مصرف شرکت نفت که حالا در طهران در خیابان اسلامبول دارند می‌فروشند چقدر به بحرین رفته که باز قاچاق وارد ایران شده، چقدر به بندر شاهپور رفته که تجار ایرانی باید عوارض و گمرک آن را بپردازند این فهرست مبلغی است که باید بپردازد و در آن نوشته شده‌است که با فلان کشتی فلان قدر چای حمل شده‌است. پنج هزار صندوق بکویت رفته ۸۰۰ صندوق ببحرین رفته ۱۹۴۹ صندوق بکمپانی نفت آبادان رفته ۴۰۰۰ صندوق برای تجار ایرانی آمده این تجارت غیر مستقیم است دولت فشاری آورد بعنوان اصلاحات بعنوان مالیات بعناوین مختلف و آنوقت یک اشخاص آن گوشه‌ها دارند استفاده می‌کنند این مشک را وقتی فشار دادید آنهائیکه سوزنهای درشت دارند مشک را سوراخ می‌کنند و استفاده شان را می‌کنند و بآن ذی حقش چیزی نمی‌رسد، حقیقة این کمپانی دولتی شده‌است در شکم دولت، مضار کمپانی یکی دو تا نیست از نظر سیاست و اقتصاد و غیره باید خود دولت ایران اقدام کند و حق ملت ایران را که بسکوت ما عضب شده بگیرد. آقایان این کمپانی علاوه بر مضار مذکور غیر مستقیم بواسطه تشکیلات منظمی که دارد در انتخاب مجلس شورای ملی نفیاً و اثباتاً احتمال نمی‌دهید مؤثر باشد؟ بیش از این مقتضی نیست من وقت آقایان را مشغول دارم البته اشخاصی که اطلاع بیشتر داشته باشند، توضیح خواهند داد.

موضوع سی و یکم درآمد املاک واگذاری و خالصه. البته این مبلغ عایدات اگر مخارج اداره و وصول آنرا موضوع بنمائیم چیز قابلی نیست. بدیهی است دولت مالک خوبی نیست زیرا که طبق قانون عرضه و تقاضا دولت نمی‌تواند محصول خود را گرانتر از محصول مشابه بفروشد و همچنین برای مخارج مانند یک شخص دولت نمی‌تواند صرفه جوئی در خرج کند بالنتیجه املاک خراب و عایدات کم خواهد شد بهتر است دولت تمام این املاک را باختیار بانک فلاحتی گذارده (کشاورز صدر – بین خود رعایا تقسیم کند بهتر است) بانک قسمتهائی را برای مزرعه نمونه نگهداری کرده بقیه را فروخته تا کمک بعمران و آبادی شود و ضمناً ایجاد خرده مالک شود و بانک باقساط بکسانیکه خود مباشر عمل زراعت می‌باشند بفروشد و این رویه فعلی دولت بضرر مملکت است من جمله از درآمدها قسمت پنجاه و سوم درآمد اوقاف است این قسمت خیلی مضحک است ماها اغلب اطلاع داریم که خیلی از رقبات را بعنوان اینکه دولت اوقاف را ضبط خواهد کرد در موقع ثبت املاک بعنوان ملک شخصی ثبت نمودند اگرچه بعضی‌ها پس از ثبت عمل بوفقیت نکردند و این دخالت دولت مانع از امر خیر شد و دیگر اشخاص اموال خود را برای امور خیریه وقف نمی‌نمایند بلکه اگر وقف نمودند در سند وقفنامه تصریح نمودند که اداره اوقاف حق دخالت و نظارت ندارد. یکنفر حاجی ابوالقاسم بود که او را چایچی می‌گفتند و حالا عنوان مفرح دارد که مالک یخچی آباد پهلوی تهران است مستغلاتی هم در چهارراه مخبرالدوله و آنجاها دارد. شروع بساختمان مریض خانه در یخچی آباد نمود ولی در وقفنامه بعقیده خودش دست اداره اوقاف را کوتاه نمود قرار شد یکورقه از وقفنامه را بیاورد مطالعه کنم که چگونه موفق بکوتاه کردن دست دولت و اوقاف شد آقایان این است احساسات مردم وارد عمل مأمورین اداره اوقاف شدیم در سبزوار اطلاع دارم اوقافی است که تولیت آن با اعلم بلد است و سالها در تصرف مرحوم حاجی میرزا حسین سبزواری بود پدر مرحوم آقا آقازاده نماینده اسبق سبزوار بعداً در زمان قدرت شاه سابق که با تمام مقدسات این مملکت مبارزهشروع شده بود اداره اوقاف رقبات موقوفه را تصرف کرد. اخیراً آقای سیادتی که اعلم و اورع علمای سبزوار است متولی شرعی است ولی البته اسناد تولیت رقبات نزد دیگران است اداره تحقیق اوقاف خراسان ایشانرا متولی شناخته و حکم بتولیت ایشان داده‌است ولی تهران راضی نیست و می‌گوید باید در مأمورین اوقاف باشد اگر بصورت حساب عمل چند سال اداره اوقاف مراجعه نمایند عایدات موقوفه بهر مصرفی رسیده غیر از آنچه منظور نظر واقف بوده آقایان نمایندگان دولت لازم است از این عایدات صرفنظر کند چون امر وقف جزء امور حسبی است دادستانها اگر اختلافی حاصل شد رسیدگی نمایند و کمتر مزاحمت مردم را فراهم کنند راجع بقشون، قشون ما قشون ملی نیست بلکه تشکیلات روی پایه نوکرهای شخصی گذاشته شده (حاذقی – بطور کلی نفرمائید) (کشاورز صدر – نظام وظیفه‌است اولاد بنده و آقا و دیگران بودند که آنجا خدمت می‌کنند) افراد غرور ملی ندارند و کراراً امتحان شد که افسرهای جوان بواسطه عدم رضایت از تشکیلات عملیاتی که بمصلحت مملکت نبود نمودند افسران سوئدی که ژاندارمری را تأسیس نمودند افراد را برای خدمت بمملکت تربیت کردند ولی در دوره بیست ساله روحیه قشون خوب نیست و این نقص تشکیلات است و تمام خرابیها از این فکر «چه فرمان یزدان چه فرمان شاه» ناشی شده این فکر برای دوره دیکتاتوری و قلدری مناسب است امروز باید گفت «چه فرمان یزدان چه فرمان قانون» امروز در دنیا اراده ملت حکومت می‌کند نه شخص در مقابل اراده ملت در حکم پشه در مقابل تندباد حوادث است من عقیده دارم دولت باید اولاً چند نفر که صالح برای ریاست ستاد ارتش باشند بمجلس معرفی نماید مجلس یکنفر را برای مدت سه سال یا پنج سال انتخاب کند و اگر لازم باشد از ممالک غیر انگلیس و روس و آمریکا یک افسر استخدام شود و قشون ملی ترتیب شود و ما را از شر این نوکرهای شخصی نجات دهد تا بدانند که نباید بطرف ولی نعمت خود شلیک نمایند و وقایع شوم خونین ۲۷-۳-۱۳۲۷ در آتیه تکرار نشود. در جلو مجلس در مقابل چشم ما به مردم شلیک کردند.

موضوع وزارت کشور این سازمانی است که شیر بدون سر و دم و شکم است (کشاورز صدر – پس بفرمائید همه را جمع کنند) در تمام تشکیلات باید تجدید نظر شود و این منظور نیست مطابق حیثیات و مقام این ملت بیچاره نیست تشکیلات برای نوکری مردم است نه مردم برای مالیات دادن باین تشکیلات. موضوع وزارت کشور این سازمانی است که شیر بدون سر و دم و شکم است زیرا که شهربانی خود اداره مستقلی است و یکنفر که اطلاعات قضائی ندارد در رأس او می‌گذارند و از دوره قلدری مد شده و هنوز این رویه باقیست در صورتیکه شهربانی جزء دستگاه قضائی است و پرونده مقدماتی را در موضوعات جزائی در شهرها شهربانی تهیه می‌کند و عادت بدوسیه سازی شده‌است مثلاً یک اداره دارد که نام او را نمیدانم سابقاً اداره سیاسی گفته می‌شد و اعتبار بدون اسم زیاد داشت و وظیفه اصلی این اداره دوسیه سازی بود برای فلان وکیل فلان وزیر فلان شخص با اثر دوسیه بازی از اینجا شروع می‌کردند یک عضو گزارش دروغ می‌داد که مثلاً جناب آقای فهیم الملک در ساعت ده شب به اتوبوس شماره فلان خارجی سوار شد از فلان نقطه گذشت می‌خواهند برای آقای فهیم الملک دوسیه درست کنند دیگری از مأمورین گزارش می‌داد در فلان ساعت نماینده رسمی فلان دولت از فلان محل گذشت دیگری گزارش می‌داد فلان نطق را فلانی در فلان مجمع نمود و هکذا گزارش پشت سر هم بالنتیجه آقای بدبخت را شهربانی دستگیر می‌کرد و بحساب او رسیدگی می‌کرد اگر مطالب مورد تقاضا در جریان حل می‌گردید دوسیه راکد بود و اگر حل نشده پرونده بمحاکم عمومی برای تعیین مجازات ارسال می‌گردید: البته در قانون گزارش مأمورین رسمی و ضابطین دادگستری رسمی است تا خلاف آن معلوم شود و مدتی این بدبخت گرفتار بود تا دروغ بودن گزارشها معلوم شود و قوانین نیز در دوره قلدری برای تضییق و فشار مخالف عدالت و احقاق حق زیاد داریم که مجلس بدون مراجعه و مطالعه بلکه تحت فشار تصویب کرده‌است مثلاً قانون محاکمات ارتش که هنوز مورد عمل است ابداً جنبه احقاق حق ندارد بلکه اختیارات زیاد بمافوق برای فشار بمادون داده‌است بلکه فصولی دارد که مخالف قانون اساسی است زیرا که در حکومت مشروطه نظر قانون گذار متوجه این قسمت بوده‌است که خود حکومت نداشته باشد و شاه را مافوق تمام تشکیلات دانسته و آنچه ارفاق و بخشش بوده‌است دولت باید بنام شاه انجام دهد که شاه در قلوب ملت جای داشته باشد و آنچه انجام وظیفه قانونی است ابداً شاه مسئول نیست و حتی وزراء نمی‌توانند اوامر کتبی و شفاهی شاه را مستند قرار دهند بلکه خود مسئول در مقابل قانون و مجلس می‌باشند این مطلب کاملاً از فلان مواد قانون اساسی ایران ظاهر است حال این قانون محاکمات ارتش چون در دوره قلدری بنام مجلس بجریان گذارده شده و قسمتهای مهمی را با اجازه شاه قرار داده حتی حق فرجام که از حقوق خصوصی محکوم است و دادستان نیز برای حفظ قانون حق فرجام دارد باجازه شاه واگذار شده و این مواد صریحاً مخالف قانون اساسی است و لازم العمل نمی‌باشد آقایان نمایندگان روزی باید توجه اینخرابی‌های ۲۰ ساله کرد اگر دسته متملق و چاپلوس مطلب را بشکل دیگری جلوه دهند خیانت بمملکت و شاه فعلی کرده و آتیه خطرناکی برای این مملکت و شخص شاه دارد آقایان میدانند من شاه پرست نیستم ولی صلاح مملکت میدانم که شاه مشروطه در ایران باشد که طوائف مختلف از کرد – لر – عرب – ترک – بلوچ و غیره در پیشگاه شاه همه احترام گذارده وحدت ملی ایران محفوظ باشد و شاه در قلوب مردم منزل داشته باشد نه شاه سرنیزه باشد در دنیای امروز سرنیزه چندان ارزشی ندارد هیتلر متکی بود بقشون دیدیم چه شد رضا شاه متکی بود بقشون دیدیم چه شد. امپراطور ژاپن در قلوب ملت ژاپن جای داشت پس از تسلیم بلاشرط مقام امپراطوری او محفوظ است چون سلطنت بر قلوب داشت هنوز بر تخت خودش نشسته‌است تا وقتی از ملت او را جدا نکنند نمی‌توانند او را از جای خودش تکان بدهند آقایان متملقین و چاپلوسها با زبان دوستی دشمن شاه و مملکت می‌باشند خدا هم ماها را از شر این طبقه متملق و چاپلوس نجات دهد (الهی آمین) لازم است وزارت کشور در تشکیلات مملکتی تجدید نظر کند برای شهرها هر ۵۰۰ نفر یک پلیس اقلاً لازم دارد برای امنیت داخله کشور هر یک فرسنگ مربع یکنفر ژاندارم اقلاً لازم دارد ولی این پاسبان و ژاندارم باید سیر باشد حقوق کافی داشته باشد کاملاً مجهز و مسلح باشد طیاره و تانک و تلگراف و تلفن بی سیم و با سیم و سائر حوائج در اختیار داشته باشد و از این کثافت فعلی خارج شود. آقایان باید مردم در هر نقطه پلیس و ژاندارم را دیدند قلباً مسرور شوند و نماینده عدالت و قانون در نظر جامعه باشند آیا امروز چنین است؟ شنیده می‌شود در اغلب دزدیها همین مأمورین شرکت دارند و سهم دارند من شنیدم یکنفر افسر کوچک که مأمور مرز بوده‌است در مدت کوتاهی موفق شده‌است که یک عمارت چند صد هزار تومانی خریداری نماید آیا از طریق صرفه جوئی در حقوق موفق شده‌است؟ من در این موضوع که از جرائم عادی و مشهود است زیاد دارم ولی چکنم که آقای صدراعظم جنایات ۲۷ر۳-۲۷ که در جلو چشم ماها بوده رسماً تکذیب می‌کند و دروغ رسمی در این مملکت مد شده و قباحت آن از بین رفته وزارت کشور لازم است برای تشکیلات یک واحدی در نظر بگیرد که بخش باشد و این بخش کمتر از ده هزار نفر نباشد با ترکیب چند بخش یک فرمانداری داشته باشد و اساس انتخابات و سایر احتیاجات روی تشکیلات اصول وزارت کشور گذارده شود و این ترتیب فعلی خوب نیست که یک قریه یا بخش در موقع انتخابات تابع فلان نقطه موقع پرداخت مالیات تابع نقطه دیگر موقع سرباز دادن تابع محل دیگر باشد و همه روزه مردم در عذاب باشند این تشکیلات وظیفه وزارت کشور است دولت در شکم دولت معنی ندارد و وزارت جنگ برای خود دارائی برای خود دیگران برای خود تشکیلاتی دارند و اسباب زحمت مردم می‌باشند لازم است وزارت کشور نقشه و تشکیلات علمی و استدلالی که مناطق مختلفه در مراکز خود رفع حوائج خود را نماید رسم کند البته با نظر گرفتن حوائج ادارات مختلف و سائر دوائر و تأسیسات تابع تشکیلات وزارت کشور باشند. اما دادگستری من میل ندارم زیاد حرف زده باشم ولی از آقایان می‌پرسم آیا نباید این دستگاه اصلاح شود خوشبختانه افراد صالحی زیاد در حوزه قضائی داریم مقتضی است بدست خود آنها شروع باصلاحات شود فعلاً یک محکمه انتظامی داریم که بعمل تقصیرهای انتظامی و ترفیع قضات رسیدگی می‌کند و از این حیث خیلی منظم است لازم است یک محکمه دیگری مثل محکمه انتظامی برای نقل و انتقال و خلاف و انتخابات و تشکیلات داشته باشیم البته نه به انتخاب وزیر دادگستری بلکه بانتخاب خود قضات که از پایه ۹ ببالا باشند لازم است ببودجه دادگستری توجه شود و دستگاهی که حافظ امنیت و عدالت است باید حقوق خوب و وسائل کافی تحت اختیار آنها باشد تا بتوانند انجام وظیفه نمایند لازم است تجدید نظر در قوانین بشود مثلاً دیوان کیفر عمال دولت این دستگاه در ممالک دیگر با این ترتیب نیست چرا در ایران تأسیس شد من عقیده دارم چون در ایران قانون در حق اقویا نباید اجرا شود و در حق ضعفا مضاعف فشار وارد کند اینست اصول مذهب دیوانیان که ملکم در کتاب خود نوشته اگر میل داشته باشند آقایان فصلش را بیاورم برای آقایان بخوانم (یکنفر از نمایندگان – کتاب چی آقا؟) اصول مذهب دیوانیان ۵۰ سال ۶۰ سال پیش نوشته خیلی تطبیق می‌کند با دوره حاضر، تاریخ تأسیس این دستگاه از تشکیلات داوری و بسط قدرت مرکزی یکی از دادستانها، یک فرمانداری را تحت تعقیب قرار داد آن فرماندار قوی بود با یکی از رجال متنفذ دربار دوره قلدری منسوب بود این موضوع در خراسان اتفاق افتاد لذا دستگاه دیوان کیفر کارمندان دولت تأسیس شد که هر مأمور در منطقه خود آزاد باشد اگر شکایتی رسید و متعدی طرف توجه مقامات نیست دستور تعقیب و فشار داده شود و اگر داماد فلان سرلشگر است و یا طرفداری قوی و شرکاء جرم در مرکز دارد موضوع مسکوت بماند این دستگاه بعقیده من باید از بین برود و مأمورین دولت مثل دیگران تحت تعقیب قانون واقع شوند و با همان جریان محاکمه شوند. ممکن است دولت بگوید که فلان استاندار از نظر مصالح سیاسی مرتکب عملی شده‌است که طبق قوانین جرم است ولی مصلحت در تعقیب فعلی نیست برای رفع این اشکال مانعی ندارد که تمام مأمورین مانند نماینده مجلس و وزراء و قضات که هر یک بطریقی باید اجازه تعقیب داده شود و خلاصه سلب مصونیت نمایند برای سایر کارمندان دولت نیز مقرراتی از نظر سلب مصونیت باشد که دستگاه قضائی اسباب اشکال سیاسی نشود و این دستگاه دیوان کیفر که چند هزار پرونده متراکم است جمع شود.

موضوع ۶۲ و ۶۳ سود ویژه معاملات اقتصادی و درآمد بانک صنعتی است و درآمد ارز آقایان تمام کارهای دولت حکم کبسول است که ظاهری ملایم و شیرین و مطبوع و در داخل معلوم نیست چه دارد آیا سم است و یا داروی نجات بخش؟ آقایان پس از انقلاب شمال ایران بعد از جنگ اول و ایجاد دولت اتحاد جماهیر شوروی در امور اقتصادی ما فرق کلی حاصل شد قانون عرضه و تقاضا عملاً لغو شد زیرا که همسایه شمالی در تجارت با دیگران رژیم خود را مجبور بود رعایت کند و آن دخالت دولت بود در تمام شئون اقتصادی و ملت ایران که میل داشت با مجاورین خود معامله کند محصول ایران که باب تجارت شمال بود چند میلیون نفر فروشنده بود و یک نماینده دولت شوروی خریدار و بالعکس برای خرید محصول دولت شمالی چند میلیون در ایران خریدار بود ولی فروشنده فقط یک دستگاه از طرف اتحاد جماهیر شوروی و نتیجه این عمل معلوم بود که استقلال اقتصادی ایران معنی دیگر نداشت و مجبور بودیم اگر آزادی تجارت در ایران را رعایت کنیم باید چشم از همه چیز بپوشیم و منتظر تصمیم مسکو باشیم برای رفع این اشکال قانون انحصار تجارت گذشت که بتوانیم در مقابل یک دولت که از طرف شمال برای فروش و خرید در ایران مشغول عمل است ماها یکدستگاه داشته باشیم دنبال این فکر شرکت مرکزی درست شد بعدها تجارت مملکت با آلمان روی اصل تهاتر گذارده شد حقیقة در عمل ما با ممالک مختلف روی پایه عمل متقابل رفتار کردیم البته این دستگاه خیلی منظم می‌شود آنچه برای حفظ دستگاه قلدری مفید بود خوب می‌چرخید و آنچه برای حفظ عامه بود وارد جیب افراد متملق و چاپلوس و حق و حساب بده می‌گردید مثلاً روسها در ایران اجناس بردند و در مقابل بلور و شیشه دادند. این جنس که وارد شده بود در مقابل صادرات شمالی بنفع ملت فروخته شد؟ خیر! بلکه چند نفر از شرکت مرکزی خریداری کردند و عملاً این اجناس منحصر شد بآن چند نفر حالا تومانی ده تومان یا صد تومان یا هزار تومان فروختند خدا میداند و این میلیونرها که مثل قارچ از زمین جوشید نتیجه عمل انحصار بود البته انحصار تجارت روی منطق معامله متقابله بسیار صحیح بود و عمده فروشی دولت با نداشتن تشکیلات مطابق مصلحت بوده و دستهای مخفی و حق و حساب که دیده نمی‌شود و قانون گران فروشی که مشمول آقایان محترم نیست. آقایان کرسیهای وکالت اطاق تجارت و غیره را اشغال کرده ابداً شلاق با مزاج آقایان متناسب نیست فقط بیچاره یخ فروش سر کوچه ما باید شلاق خورده پول برای اطاق نصرت بدهد آقایان حق حساب را در موقع خود داده مشمول این مقررات نمی‌باشند. حتی کار بجائی رسیده که دوا و قرص و حب که طرف حاجت همه می‌باشد چند نفر انحصار بخود کردند و کردند آنچه کردند که ملت ایران را باین روز سیاه نشانده و در پایتخت مملکت در قسمت‌های جنوبی مثل دوره حجری در مغازه زندگی می‌نمایند در سوراخهای زیرزمین مسکن می‌نمایند. اول از اسعار صحبت کنیم در مدت قبل از شهریور ۳۲۰ کمیسیون ارز برای این بود که از همه کس اسعار را گرفته در راه منافع شاه و قشون مصرف شود و این کارخانجات امروز آنچه شخصی است از طفیل وجود دیگران است من میل ندارم وارد خصوصیات شوم و آنچه تحت اداره بانک صنعتی است برای شاه سابق از حاصل دسترنج این مردم بدبخت تهیه شد. آقایان اگر از گذشته چشم بپوشیم و میل داشته باشیم در آتیه از این دستگاه ملت و مملکت استفاده کند باید رویه را عوض کنیم اول در مقابل صادرات آنچه ارز حاصل می‌شود دولت دخالت نکند ولی مانع از ورود اجناس غیر لازم شود و خود صادر کنندگان اسعار خود را بهر کس گرانتر خرید بفروشند – دوم ارزهای دولتی است باید دولت مبلغی برای کمک بمحصلین و اشخاص مریض و مأمورین خود که بخارج مسافرت می‌نمایند تخصیص داده بقیه را تحت اختیار یک بانک وارداتی بگذارد که اجناس طرف حاجت عموم از قبیل دارو و کاغذ و قماش نخی ارزان قیمت، قند و شکر و آهن وارد کند نه مثل شرکت مرکزی که داشتیم بلکه یکنفر تاجر را برای مدت ۵ یا ۷ سال داخله باشد خارجه باشد فرقی نمی‌کند هرکس تخصصی دارد کنترات کند که این تاجر را تحت فشار فلان وزیر و وکیل و روزنامه نویس و غیره نباشد. بدیهی است سایر تجار نیز برای ورود این قبیل اجناس آزاد باشند و دولت از سود تجارتی و تفاوت قیمت ارز و غیره مستفید شده و سیاست اقتصادی خود را خوب اداره کند و لازم نیست اسعار باشخاص داده شود که یکی کمتر یکی بیشتر گرفته و این تبعیضها که می‌شود بشود. دولت تاجر خوبی نیست اگر دولت تاجر و مالک خوبی بود گفتم خود دولت وارد نکند یک بانکی باشد برای واردات مانند بانک ناشر اسکناس که داریم یک بانکی هم برای واردات این چند قلم تأسیس شود. بیلان را آخر سال می‌دهیم سود زیان که دارد بخزانه مملکت می‌دهد. دوم راجع بعمل بانک صنعتی است بدیهی است اگر بانک مستقل باشد و اشخاص علاقه مند در رأس بانک باشند با کمک بانک فلاحتی ممکن است این مملکت نجات یابد ولی بشرطها و شروطها اول کارها را باید با نظر متخصص انجام دهند نه اینکه هیئات وزراء بر خلاف تشخیص متخصصین تصویب نامه صادر کند که باید کارخانه قند در فلان نقطه باشد این را باید متخصص معین بکند دولت چه می‌فهمد که این قند بلوچستان آنجا چغندر که می‌کارند صدی ۱۰ یا صدی ۱۸ می‌دهد دولت تصویب نامه صادر می‌کند که باید کارخانه قند را در فلان ناحیه نصب کنند دولت وظیفه او نیست متخصصین هرچه تشخیص دادند باید عمل کند دولت نباید در کارها دخالت کند در زمان شاه سابق اراده شاه مافوق همه چیز بود ولی مع الوصف کارخانه قند در مازندران تأسیس شد بعد متخصصین بشاه گفتند که چغندر مازندران کمتر از خراسان و اراک و سایر نقاط مواد قندی دارد شاه قبول کرد با اینکه کارخانه تهیه و حاضر شده بود از آنجا بردند بمحل دیگری ولی فعلاً برای خرید دو کارخانه قند آنچه متخصصین میگویند در فلان نقطه خراسان باید گذارده شود بیشتر بهره برداری خواهد شد هر روز یک تصویب نامه صادر می‌کنند که خیر نظر متخصص غلط است شاه وعده داده‌است که در فلان نقطه بگذارند. (رضوی شیرازی – آقای حائری زاده اینطور نیست. اینطور نیست آقا خلاف عرض کرده‌اند) (کشاورز صدر – متخصصین نظر داده‌اند) این تصویب نامه هیئت دولت را مخالفم دولت حق ندارد در کار فنی و تخصصی تصویب نامه صادر کند (رضوی شیرازی – همین شده‌است اگر واقعاً نظر جناب عالی است اینست شده‌است) در بانک صنعتی مهندسین و اشخاص خوب زیاد داریم ولی هیچکدام برای آنکاری که تخصص دارند بعقیده من انتخاب نشده‌اند یک شخصی را من شنیدم که تحصیلاتش در کارهای نفت بوده‌است و اطلاعاتش که باید برای کارهای نفتی و استخراج نفت از او استفاده بکنند در صورتیکه این شخص را برای پخش کالای بانک صنعتی فرستاده‌اند این شخص بسیار آدم خوبیست منهم باو ارادت دارم ولی از این شخص باید در جای خودش استفاده بکنند فرمایش آقای مهندس رضوی است باید هرکس را در قسمتی که تخصص دارد بگمارند نگذارید این نظرهای خصوصی اشخاص اعمال شود رأی زید و عمرو است که این ماشین را اینجور خراب کرده اگر رفته بودند روی تحقیق که هر کس در هر قسمتی که تخصص دارد اورا بهمان کار بگمارند این مملکت را باین روز سیاه نمی نشاند مثلاً مهندس کارهای نفت عهده دار عمل تجارتی است ممکن است بنده یا شما یا دیگران از نظر قرابت، رفاقت و غیره اعمال نفوذ کنیم که فلان مهندس رئیس کارخانه قند شود در صورتی که ابداً این آقای مهندس اطلاع از کارخانه قند ندارد. اشخاصی را می‌شناسم که فقط حقوق بآنها داده می‌شود و غیر از شرارت سرمایه و عمل ندارند بلکه یکدسته اعیان کارگر نما در کارخانجات هست که مطابق حقوق یکنفر وزیر باسامی مختلف حقوق می‌گیرد در صورتیکه سواد خواندن و نوشتن ندارد فقط سرمایه آقا چاقو کشی است و این عمل ترویج شرارت بتدریج در مملکت معمول شده و نیست مگر خرابی دستگاه حکومت که عدالت اجتماعی و امنیت نیست و باید اشخاص برای دفاع از حق خود یا تعدی بحقوق دیگران حمایت از اشرار نمایند و مانند اواخر دوره مظفری است که داشها و الواط هر کدام پاتوق داشتند. در قسمت عایدات مختصر مطالبی گفته شد وارد قسمت هزینه شویم.

اول موضوع وزارت کار است و اداره انتشارات و تبلیغات: آقایان هنوز تکلیف وزارت کار معلوم نشده البته اداره کاری برای حفظ حقوق کارگر لازم است همچنین اداره روابط مالک و مستأجر لازم است برای اینکه بحقوق یکدیگر تعدی ننمایند و همچنین خیلی تأسیسات که در ممالک دیگر هست باید در ایران ایجاد شود. ولی وزارتی که هنوز قانون اجازه و تأسیس آنرا نداده، قوانین روابط کارگر و کارفرما، و روابط بین مالک و زارع هنوز مشروح نگذشته فقط برای تأسیس دستگاه عریض و طویل در بودجه از جیب این مردم فقیر مبالغی بدهیم معنی ندارد. از آثار اداره کار در حمام همسایه خود دیدم که کارگری انگشتر یکنفر را گفتند سرقت نموده صاحب حمام جریمه سرقت را داد و آن کارگر را خارج کرد. بعداً اداره کار برای حفظ حقوق کارگران کارگر متهم را با فشار تحمیل بحمامی کرد.

حمامی می‌گوید من باید باین ترتیب حمام را تعطیل کنم و باین کارگر نمی‌توانم با نظر اعتماد نگاه کنم و همکاری فرع اعتماد است. بدیهی است استاد حمام یک کارگر است دلاک هم یک کارگر و در ایران از چند نفر عزیز بلاجهت که بگذریم همه زحمتکش و در تحت فشار می‌باشند. اما این اداره تبلیغات آقایان، مگر خانواده سلطنتی در دنیا منحصر بایران است، مگر خانواده سلطنتی در دنیا منحصر بایران است. مملکت انگلستان هم سلطنتی است معامله اداره تبلیغات انگلستان چیست؟ هر موقع رادیو تهران پیچش باز شد در اطراف دستگاه سلطنت و منسوبین و خدام و حرکت و سکون و … و … یک دستگاه حرف می‌زند آیا در دستگاه تبلیغات انگلستان نیز همین رویه معمول است؟ این دستگاه که باید دستگاه تملق و چاپلوسی اسم داشته باشد با این صورت ابداً لزوم ندارد باید این دستگاه اصلاح شود راجع بوزارت جنگ البته ایران قوه مسلح برای حفظ نظم داخلی شهرها و راهها و داخله مملکت لازم دارد (صحیح است) ولی این تشکیلات که حافظ نظام داخلی است و سیاست داخله را اداره می‌کند باید تحت نظر وزارت کشور باشد (صحیح است) سابقاً گفتم اگر دنیا در سایه عدالت اجتماعی اداره شود ملل امثال ایران گرفتار جنگهای خارجی و حملات همسایه‌ها نخواهد شد و اگر خدای نکرده شکل دیگر اداره شود این سپهبدها و سرلشگرها همان رفتاری را که در شهریور ۲۰ نمودند خواهند کرد (حاذقی – کلیت ندارد آقا، اینطور نفرمائید) فقط این دستگاه با این تشکیلات که دولت قوی و غیر مسئول در شکم دولت ضعیف و مسئول می‌باشد سرتاسر برای مملکت ضرر دارد اگر مقررات بین المللی ما را ملزوم می‌سازد که قشونی برای حفظ امنیت جهان بسهم خود نگاهداری کنیم باید اول این تشکیلات را منحل کنیم بعد روی شالوده صحیح قشونی در حدود تناسب عایدات مملکت و جمعیت داشته باشد که قشون ملی باشد نه قشون شخصی (دهقان – قشون ما قشون ملی است اینها برادرها و پسرهای ما هستند آقای حائری زاده) این‌ها توی مدرسه بروند درس بگویند دیگران را باسواد کنند (دهقان – آقای حائری زاده الان که دارند تمام نظامیها را هم باسواد می‌کنند، شما باید تقدیر بکنید از عملیات وزارت جنگ) امروز جناب وزیر جنگ فقط یک مسئولیت اسمی دارد ولی یک دستگاهی است بنام ستاد ارتش که در مقابل مجلس مسئول نیست و تمام اختیارات را دارد چون ۲۰ سال ما عادت کردیم که هر کس اسلحه بدست گرفت و لباس نظام پوشید هر ظلم و تعدی کرد چه فرمان یزدان چه فرمان شاه بگوئیم. گاهی می‌شنویم در ستاد ارتش جمعی از وکلاء دعوت شده‌اند برای اصلاح فلان استان مذاکره نمایند آقایان قشون را حق مداخله در سیاست نیست (صحیح است) سیاست داخلی با وزارت امور خارجه لشکر چکار دارد دخالت در امور اقتصاد یا بهداشت یا فرهنگ کند؟ قوه مسلح برای دنیا است که هر وقت باو فرمان حرکت دادند حرکت کند هر وقت فرمان عقب نشینی دادند برگردد. چه مناسبت دارد سیاست با قشون؟ در تمام دنیا مدلل شده‌است که شمشیر باید تحت اراده قلم باشد. مگر دوره بربریت در ایران شروع شده که قشون در تمام کارها دخالت دارد؟ مگر ممالک دیگر قشون ندارند یکروزی بود که یکدسته قزاق یاغی شد و وارد تهران شد مجلس وجود نداشت شاه ضعیف بود، تسلیم یاغی‌ها شد آنها را بنام دولت و قوه مجریه قبول کرد سیاست آنروز دنیا مساعد با این فکر یاغیگری بود کردند آنچه کردند. با حوادث شهریور ۲۰ و امتحان آندوره امروز دیگر نباید آن شرارتها تجدید بشود بلکه آنچه از مواد که باسم قانون دوره ۲۰ ساله در دست هست و مخالف قانون اساسی است که لغو است و در بقیه باید تجدید نظر شود، ما اگر لازم است که قشونی داشته باشیم باید قشون ملی باشد نه دستگاه نوکر شخصی آنهم دستگاه غیر مرئی که یکروز بنام حکومت نظامی دو روز دیگر بنام دیگر در تمام شئون اجتماعی دخالت کند.

بیشتر امروز در این موضوع لازم نیست گفته شود بعدها راجع بمحاکمات ارتش و اینکه دستگاه قلدری از تبصره حق فرجام محکومین دادگاه نظامی چگونه وحشت نموده و کشف شد که در پس این پرده چه جنایاتی می‌شود صحبت خواهم کرد. موضوع وزارت بهداری مبلغ ۲۲ میلیون و کسری بودجه دارد و این بهداری مملکت با این عرض و طول نصف بودجه را در وزارت بهداری مصرف می‌کند و تقریباً نصف این مبلغ مخارج دستگاهی است باسم سازمان خدمات اجتماعی و شاهنشاهی و این تحت نظر دکتر آشتیانی اداره می‌شود من تعجب کردم در یکی از نطقهای اعلیحضرت همایونی تصریح شده بود که این سازمان تحت نظر ایشان است و دیگری مسئول نیست. البته اعلیحضرت طبق قانون اساسی مسئولیت ندارد پس از نظر حقوقی شش میلیون تومان که ما تصویب می‌کنیم بسازمان داده شود اگر بمصرف خود نرسید و صرف حزب سازی برای انتخابات شد از چه کسی باید پرسش شود؟ البته این جمله معترضه بود و در موقع خود صحبت خواهد شد. اگر ما هر دو بودجه را یکی بکنیم بودجه خدمات شاهنشاهی با بودجه وزارت بهداری و مبلغ بیشتری هم اضافه کنیم و آقای دکتر آشتیانی که انصافاً خوب از عهده این تشکیلات بر آمدند و خود من هم در گیلان رفتم دیدم یکی از آنها را، خوب ایشان در مقابل مجلس وزیر مسئول باشند و تمام آن سازمان شاهنشاهی و خیریه و هرچه هست بایشان بدهیم چه عیب دارد؟ ما یک مسئول بشناسیم توی مجلس والا پول بدهیم همینطوری و معلوم نشود مسئول کیست این خیلی بیمعنی است (دکتر طبا – الان خیلی خوب خرج می‌شود) در حکومت مشروطه این حرفها فایده ندارد این حرفها یک چیزهائی است خیلی شیرین و قشنگ ولی تویش ممکن است یک سمی باشد که یکدفعه شما را بکشد اینست که ما باید اصول را از دست ندهیم اگر ما هر دو بودجه را یکی کنیم که یک مبلغ بیشتری بشود و آقای دکتر آشتیانی که فعلاً اداره سازمان را عهده دار هستند مسئول مجلس باشند و جناب دکتر اعلم الملک که مردم از وجود خود ایشان بیش از وزارتشان استفاده می‌کنند بمردم استفاده بدهند چه ضرر دارد؟ ما که مخالف نیستیم که از بودجه مملکت مبلغی بمصرف بهداشت برسد چرا دو دستگاه داشته باشیم یکی مسئول و یکی غیر مسئول که در استخدام دکتر با یکدیگر رقابت کنند بلکه یکدستگاه داشته باشیم که مفید برای مملکت باشد. آقایان هیچکس بعنوان سوء قصد و خیانت و جنایت اعمال خود را بشما معرفی نمی‌کنید بلکه امور خیریه، اصلاحات اجتماعی، آزادی، عدالت و امثال این حرفهای خوب را شعار قرار می‌دهد ولی بعدها بنام آزادی دشمن آزادی است بنام عدالت ظلم را تقویت می‌کند، البته اعلیحضرت همایونی مافوق همه‌است سازمان اختصاص بایشان ندارد، تمام کارهای خوب مملکت بنام ایشان انجام می‌شود چرا مقام سلطنت را کوچک بکنیم بگوئیم اصلاحات سازمان خدمات اجتماعی شاهنشاهی تعلق بشاه دارد بلکه تمام دستگاه مملکت تمام قوانین و احکام ضرب سکه طلا و نقره و غیره بنام اعلیحضرت همایونی است این اشخاص متملق و چاپلوس برای اینکه خود را وارد جریان کنند شاه را سپر قرار می‌دهند، آقایان شاه مال مملکت است نه مال سرنیزه و مال اشخاص بدیهی است که اگر جمعی شاه را فقط مال خود معرفی کنند یا سرنیزه شاه را فقط مال خود بداند کسانیکه از آن اشخاص رنجشی داشته باشند یا از سرنیزه صدمه دیده‌اند از شاه رنجش حاصل خواهند کرد این موضوع ابداً نه مصلحت شاه‌است و نه مصلحت مملکت بلکه باید دستگاه بهداری وسازمان و غیره یکی شود. این مبلغ ناچیز برای بهداری کافی نیست بلکه مصلحت است مالیات مخصوصی برای مبارزه با امراض عمومی از قبیل مالاریا، سیفلیس، تراخم و غیره وضع شده و یک تشکیلات بزرگ برای بهداشت عمومی داده شود و این مسخره بازیها خاتمه یابد. برای مسرور کردن احمد و محمود با حیات یک ملت نباید بازی کرد. باید جدی برای مصالح جامعه عمل کرد اگر آقایان وزراء این مطالبی که می‌گویم بعنوان نصیحت بشاه نمیگویند خیانت بشاه می‌کنند آقایان شاه یک جوانی است ایرانی. چندی در اروپا تحصیل کرده البته اگر اشخاص فهیم و مجرب مصالح او را نگویند و اشخاص چاپلوس برای خوش آمد بر خلاف مصالح او صحبت کنند ممکن است اعمالی از شاه ناشی شود که بضرر خودش و مملکت باشد. من چون باین مردم باین آب و خاک که همه چیز من را داده علاقه دارم حقایق را می‌گویم (حاذقی – همه علاقه دارند) و آقایان را از طوفان خطرناک امروز دنیا مطلع می‌سازم و باید زودتر جدی برای اصلاح جامعه بکوشیم تا استقلال و سعادت ما باقی بماند راجع به وزارت دادگستری حرف بسیار است و همه توجه دارند که عدالت اساس حکومت و آبادی و همه چیز مملکت است. آیا این مبلغ جزئی برای تشکیل دستگاه عدالت کافی است؟ آقایان بین بودجه وزارت دارائی و جنگ از یک طرف و بهداری و دادگستری از طرف دیگر مقایسه فرمائید من راضی هستم بودجه این چهار وزارتخانه را رویهم ریخته بهریک یکربع بدهند این وزارت خانه‌ها یکی اولاد خانم نیست و یکی اولاد کنیز بلکه عدالت باید مافوق همه باشد اگر عدالت باشد مردم می‌توانند زندگانی بکنند و اگر عدالت نباشد یکعده اراذل و الواط می‌توانند زندگی بکنند و باقی مردم در فشار و رنجند ما میگوئیم که این عدالت هم باید مثل مشت و زور هم قوه با آنها باشد مأمور مالیاتی را که برای وصول مالیات می‌فرستید بودجه مملکتی را ببینید تا ببینید مخارج آن چقدر است، بودجه وزارت جنگ را ببینید چه مبلغ است این دو تا را با بهداری و دادگستری رویهم بریزید و چهار قسمت بکنید که این وضعیت یکقدری رو بجلو برود.

اما وزارت خارجه – آقایان دولت ایران جزء جامعه بشری است و باید در کورانهای مختلف وارد باشد و وزارت خارجه در حکم چشم مملکت است.

سزاوار – آقای رئیس تنفس مرحمت بفرمائید، آقایان یکعده بیرون می‌روند و بقیه اگر کار ضروری هم داشته باشند باید همینطور بنشینند

حاذقی – چه کار ضروری تر از کار مجلس است

رئیس – مدت جلسات را سه ساعت قرار داده‌اند و ده دقیقه دیگر مجلس ختم می‌شود بفرمائید آقای حائری زاده

حائری زاده - … وزارت خارجه در حکم چشم مملکت است که خطر را از دور تشخیص داده اطلاع می‌دهد آیا این مأمورین ما در ممالک مختلفه چشم بینا دارند و خطر را تشخیص می‌دهند؟ بنده خلاف آنرا شنیدم. اغلب این آقایان حقوق را از ما می‌گیرند ولی بنفع دیگران دیده بانی می‌کنند (صحیح است) و چنان دیوار محکم در اطراف این وزارتخانه کشیده شده که تقریباً می‌توان گفت تبول و نان خانه چند فامیل است. آقایان، اشخاص تحصیل کرده دیگر نیز که حس وطنخواهی آنها کمتر از آقایان موجود نیست در این مملکت وجود دارند. من عقیده دارم در سازمان و نفرات و بودجه و همه چیز این دستگاه باید تجدید نظر شود تا اینکه نظیر وقایع هیرمند و سایر آبهای سرحدی در آتیه پیش آمد نکند.

آقایان خسارات ایران راجع بموضوع بحرین و خلیج فارس و نفت و شط العرب و فیروزه و سایر قسمتها از خرابی دستگاه دولت و مخصوصاً وزارت خارجه ما می‌باشد. هنوز طلاهای ما در بانک‌های خارجی است و بایران انتقال داده نشده در معامله اشیاء زیادی امریکائیها اگر وزارت راه و آقای بدر نایب التولیه فعلی آستانه حضرت رضا مقصر می‌باشد ولی وزارت خارجه ما که چشم ما بوده بیگناه نیست فعلاً از این موضوع می‌گذرم اگر فرصت باشد ثانیاً صحبت خواهد شد.

اما در وزارت پست و تلگراف بیچاره مردم این مملکت آقایان سیم خراسان بتهران همان سیم آهنی زمان شاه شهید است که کاش این سیم نیز با گلوله میرزا رضا خان کرمانی شهید شده بود آقایان بهترین کاری که رئیس پست و تلگراف مشهد می‌کند اینست که پول تلگرافها را گرفته و با پست می‌فرستد خود من در یک طیاره پست سوار شدم مسافر دیگری نداشت و محمولات پستی خیلی مختصر داشت پرسیدم چیست گفت در هفته یکدفعه تلگرافات مشهد را با طیاره حمل بتهران می‌کنیم اینست دستگاه فوری پست (صحیح است) البته حقوق اعضاء پست و تلگراف خیلی کم است یک مأمور از تهران با جزئی حقوق بفلان نقطه اعزام می‌شود البته اشخاص در تجارت و سیاست و غیره با یکدیگر رقابت دارند این آقای رئیس پست و تلگراف از این رقابت بنفع خود استفاده می‌کند مثلاً یکنفر میل ندارد کاغذهای رقیب او بمرکز خود برسد از مأمور پست استفاده می‌کند، لازم نیست رئیس پست هم باشد یک مأمور آنجا هست که آنچه کاغذ من بنویسم و تحویل پست بدهم آدرس آنرا قلم زده آدرس دیگری می‌نویسد. بدیهی است که بمقصد نخواهد رسید و پس از شش ماه عودت داده می‌شود الان میل دارید نمونه آنرا نشان بدهم خطوطی که جهت خود من نوشته شده اول مقصود تهران بوده بعد قلم زده شده و نوشته‌است تجریش پس از چندی چون رئیس پست تجریش شخصاً مرا میشناخته مجدداً کلمه تهران را نوشته و پس از مدتی رسیده این یکی از انواع تقلب هاست که البته قربة الی الله تقلب نشده و مزد گرفته تقلب کرده چرا چون حقوق او کافی برای مخارج نیست و مرکز هم چندان اهمیت نمی‌دهد چون میداند این مأمورین از فشار گرسنگی مرتکب خیانت شده‌اند این شکایت را فقط صوری ماست مالی می‌کند. راجع بوزارت فرهنگ هم چون آقایان علاقمند بفرهنگ در مجلس زیاد داریم من صحبت نخواهم کرد و واگذار آقایان می‌کنم ولی حرف بسیار است که اگر آقایان نگویند من در موقع دیگر صحبت خواهم کرد

اما وزارت کشاورزی – اگر بجای این تشکیلات که این روزها امیدی نیست بحال مملکت مفید باشد فقط دستگاه آبیاری را تقویت می‌کردند و در نقاط پر جمعیت و کم آب چاه حفر می‌کردند بیشتر بحال مملکت مفید بود ولی چون این وزارت جدیداً تأسیس شده و در زمان شاه سابق مباشر املاک شخصی شاه بود و بکاری نمی‌توانست وارد شود و با این بودجه جزئی و نبودن وقت آثاریکه قابل ذکر یا انتقاد باشد ندارد امیدواریم که بعدها خوب شود که تعریف بکنیم. اما دستگاه وزارت دارائی، لا حول و لا قوة الا بالله، آقایان در تمام دنیا و در مملکت خودمان و تمام بانکها حق العمل برای وصول چه مبلغ باید داد؟ اگر مبلغ وصولی مختصر است صدی ده یا صدی پنج و اگر زیاد است صدی نیم یا صدی ربع است. این وزارت دارائی موجود که طبق لایحه ۲-۱۰-۲۴ که صدر اعظم موجود وزیر دارائی بوده مخارج را صدی پانزده پیشنهاد کرده‌است. آیا بهمان میزان پیشنهاد ایشان قناعت شده یا خیر؟ بعضی وجوهات می‌باشد که ابداً وزارت دارائی یک مأمور برای وصول آن عایدات ندارد مثل عایدات ثبت اسناد و املاک، عایدات نفت جنوب، عایدات بانکها، یکشاهی مخارج وصول ندارد و وزارت مالیه می‌گوید که این عایدات را ما وصول کردیم بعضی از عایدات هم هست که وزارت دارائی وصول می‌کند امثال مالیات املاک مزروعی و غیره که ما بجای صدی ربع و صدی نیم صدی سی حاضریم بدهیم که دست از سر ما بردارند. آقایان، الحمدالله اغلب شما سرمایه دار و مالک می‌باشید، برای مباشر وصول عایدات املاک خود چه مبلغ منظور می‌دارید؟ آیا وزارت دارائی غیر از مباشر وصول عایدات چه مقامی دارد که باید از صندوق عمومی و حاصل دسترنج مردم از اصل بودجه این مبلغ زیاد را بدهیم آنچه دزدی و دغلی مأمورین دارند بجای خود و یکنفر تحصیلدار که در ماه کمتر از ۲۰۰ تومان حقوق دارد در ظرف چند سال میلیونر می‌شود و بطمع کرسی وکالت هم می‌افتد موفق هم می‌شود از همان راه که ثروت تحصیل کرده موفقیت در عمل انتخاب هم حاصل می‌کند. آقایان، توقع دارم چند نفر مورد اعتماد انتخاب کنید که بحسابها رسیدگی کنند اول از خود من شروع کنند عایدات و مخارج و موجودی و قروض را ملاحظه کنند بعد دارائی پنج نفر از همین مباشرین و تحصیلدارهای دارائی را که من معرفی می‌کنم رسیدگی می‌کنیم ببینیم چه بلائی بسر این مردم آورده‌اند و مردم را غارت کرده‌اند که مجبور بمهاجرت و ترک ایران شده و حاضر شده‌اند که املاک خود را بگذارند و با ژاندارمری جنگیده و از ایران فرار کرده‌اند.

آقایان این آشیانه فساد و غارت روزی باید آتش بگیرد و روی خرابه آن دستگاهی بسازیم که عامل بوظیفه خود باشد و این مضار را نداشته باشد قسمت پنجاه و ششم مخارج که نوشته شده‌است تتمه دیون خارجی دولت این موضوع باید توضیح داده بشود که چرا تا حال پرداخت نشده با اینکه کراراً راجع باینموضوع صحبت شده‌است، قانون گذشت از مجلس، سؤال شد از دولت سابق و در دولت اسبق هم مورد مذاکره بوده چه شده که هر زمان ستون مخارج این قرض ننگین را داریم حالا بانک خودمان هرچه که طلب دارد بجای خودش. قرضی که این شرایط سنگین و نجس را دارد چرا تا حالا پرداخت نشده و هنوز توی این ستون نوشته شده‌است اگر سوء نیت نبوده چرا تا حالا این حساب را تصفیه نکرده‌اند و این حساب را باید تصفیه می‌کردند و این ورق پاره ننگین را میسوزاندند. یکی دیگر قسمت ۸ ه‌است که نوشته شده‌است مخارج سری کشور این موضوع را می‌خواستم بپرسم که آیا مخارج اعلیحضرت از همین محل بوده‌است و آنچه که در بعضی از جراید نوشته شده‌است مخارج زیاد بوده‌است آیا این مسافرت بنفع مملکت بوده یا نه موضوعی است که در موقع خود پس از تحقیقات پرسش خواهد شد و فعلا مسکوت می‌گذاریم موضوعی که بیشتر باید در اطراف آن بحث کنیم تبصره دوم ماده دوم یا قسمت ۶۰ سایر هزینه‌های کشور است این موادی که اینجا نوشته شده‌است برای بودجه در ماده دوم یک تبصره‌ای دارد که من هرچه آن را خواندم غیر از سوء نیت چیز دیگری نفهمیدم. وزارت دارایی مجاز است از مبلغ ۵۷۰۰۰۰۰ لیره که قرار است دولت انگلستان برای تصفیه مطالبات دولت ایران از بابت استفاده نیروی متفقین از راه آهن و بنادر ایران نقداً بپردازد مبلغ دو میلیون لیره از آنرا به مصرف خرید فشنک و تعمیر کارخانجات تسلیحات ارتش رسانیده و بقیه را جزء عایدات بنگاه راه آهن دولتی ایران منظور دارد که بعد از پرداخت بدهی‌های بنگاه بقیه برای رفع حوائج ضروری…

رئیس- آقای حائری زاده زیاد مانده‌است؟ (حائری زاده-یک صفحه دیگر دارم) میگویند باز هم هست اگر اجازه میفرمائید که بیاناتشان را تمام بکنند و جلسه را ختم بکنیم والا که الان جلسه را ختم کنیم.

جمعی از نمایندگان – تنفس مرحمت بفرمائید.

رئیس-آقایان بیرون تشریف نبرند بنده مطلبی دارم بقیه بیانات آقای حائری زاده می‌ماند برای جلسه بعد.

از شعب این ۱۸ نفر آقایان برای کمیسیون بودجه جدید انتخاب شده‌اند اسامی قرائت می‌شود و باطلاع مجلس می‌رسد بعد هم در اولین فرصت یعنی صبح پنجشنبه قبل از تشکیل مجلس هیئت رئیسه خودشان را انتخاب می‌کنند.

حالا اسامی قرائت می‌شود(به شرح زیر قرائت شد)مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی ذیلا اسلامی آقایان اعضای کمیسیون بودجه جدید که اخیراً از شعب انتخاب شده‌اند بعرض می رساند:

  • از شعبه اول آقایان عباس مسعودی. امیر نصرت اسکندری. تقی زاده –
  • از شعبه دوم آقایان سید علی بهبهانی. کشاورز صدر. مکرم –
  • از شعبه سوم آقایان دکتر معظمی. دکتر فلسفی. اسدی –
  • ازشعبه چهارم آقایان ماک مدنی. عباس اسکندری. وثوق –
  • از شعبه پنجم آقایان ضیاء ابراهیمی. مهندس رضوی حسن اکبر –
  • از شعبه ششم آقایان دکتر امینی. افخمی. ملکی.

- تعطیل جلسه به عنوان تنفس

۲- تعطیل جلسه بعنوان تنفس

رئیس – جلسه بعنوان تنفس ختم می‌شود جلسه آتیه پنج شنبه ساعت هشت و نیم صبح، ساعت ۹ زنگ زده می‌شود. (مجلس بیست دقیقه بعد از ظهر ختم شد)

- تصویب نامه‌ها

شماره ۱۱۱۶۸ ۱۰-۶-۳۲۷

وزارت فرهنگ

هیئت وزیران در جلسه مورخ ۱۳-۶-۲۷ طبق پیشنهاد شماره ۱۴۸۴۲ مورخ ۸-۶-۲۷ وزارت فرهنگ ماده ۴۵ آیین نامه اوقات موضوع تصویبنامه شماره ۵۰۱۶ مورخ ۱۲ر۴ر۳۲۴ را باین صورت اصلاح و تصویب می‌کند.

درآمد حاصله از موقوفات مشمول مواد ۴۱و ۴۲ و ۴۳ آئین نامه قانون اوقاف هر محل که بطریق ماده ۴۴ همان آئین نامه تامین می‌شود پس از وضع هزینه وصول که از صدی پنج تجاوز نخواهد کرد از اول مهر ۳۲۷ خورشیدی بترتیب ذیل بمصرف خواهد رسید:

۱- مرمت و ساختمان دبستان صدی ۳۵
۲ - شیرو خورشید سرخ صدی چهل
۳- طبع و خرید کتب مفیده صدی ۱۰
۴- کمک هزینه و خرید لوازم تحصیل و لباس شاگردان بی بضاعت صدی پانزده

تبصره – اگر محلی بر طبق مقررات قدیم از محل دیگر وام گرفته باشد بایستی قبلا وام مذکور تادیه و سپس بمصارف مقرره در این ماده برسد

تصویبنامه در دفتر نخست وزیر است م – ۳۵۲۸ از طرف نخست وزیر


شماره ۱۰۴۲۴ *** ۶-۶-۱۳۲۷

وزارت پست تلگراف و تلفن

هیئت وزیران در جلسه سوم شهریور ماه ۲۷ در تعقیب تصویب نامه شماره ۱۷۶۶۸ مورخ ۲۷-۸-۱۳۲۶ و بنا بر پیشنهاد شماره ۶۱-۳۱۸۴ مورخ ۲-۶-۱۳۲۷ وزارت پست و تلگراف و تلقن که بشماره ۱-۲۸۳۳۶ مورخ ۳۱-۵-۱۳۲۷ به موافقت قبلی وزارت دارائی نیز رسیده‌است تصویب نمودند که طبق مقررات آئین نامه تلفنی بین المللی که در قاهره در سال ۱۹۳۸ تجدید نظر شده رابطه تلفنی بی سیم بین تهران و لندن و تهران و برن با اجرای مواد ذیل بر قرار شود:

۱- نرخ بین تهران و لندن و بین تهران و برن از قرار هر ۳ دقیقه ۳۶ فرانک طلا که فعلا معادل ۳۹۶ ریال به نرخ رسمی است اخذ و بالمناصفه ۱۸ فرانک بکشور ایران و ۱۸ فرانک بکشور طرف دیگر عاید گردد.
۲- برای مکالمه بین شهرستانهای ایران که تلفن دولتی در آنجاها دایر است از یک طرف و لندن و یا نقاط مختلف کشور سویس از طرف دیگر نرخ مربوط بقسمت بین شهرهای داخله ایران و تهران بر ۳۶ فرانک طلا اضافه و این مبلغ عاید کشور ایران خواهد شد.
۳- برای مکالمه با سایر نقاط انگلستان و نقاط مختلفه دنیا که بوسیله مرکز لندن و یا مرکز برن انجام خواهد شد نرخ از لندن و یا برن بآن نقاط که بین کشورهای مربوطه متداول و معین است علاوه بر ۳۶ فرانک طلا محسوب و اضافه نرخ مذکور عاید کشورهای ذینفع می‌شود.
۴- برای احضار طرف درهر دفعه معادل ۴۰ر۲ فرانک طلا که فعلا نرخ رسمی آن ۴۰ر۲۶ ریال می‌شود بر نرخ فوق اضافه خواهد شد
۵- نرخ رسمی فعلی فرانک طلا ۱۱ ریال است و مادامیکه تغییر نیافته بهمین نرخ محسوب می‌گردد

تصویبنامه در دفتر نخست وزیر است. م – ۳۳۹۵ از طرف نخست وزیر


شماره ۱۰۹۴۰ *** ۱۳ر۶ر۲۷

وزارت کشاورزی هیئت وزیران در جلسه ۱۰ شهریور ماه ۱۳۲۷ تصویب نمودند که کلیه وارد کنندگانی که از اول فروردین ماه ۳۲۷ لغایت مرداد ماه ۳۲۷ پروانه ارز دولتی برای ماشین آلات کشاورزی و حفاری و تلمبه جهت آبیاری و تراکتور و سایر ماشین آلات و اوات و قطعات منفصله و یدکی آنها و دستگاه‌های آزمایشی و سموم مربوط بدفع آفات نباتی و لوازم دامپزشکی گرفته‌اند از لحاظ مقررات ورود و نحوه استفاده مصرف کنندگان مشمول تصویبنامه شماره ۹۵۸۸ مورخ اول شهریور ماه ۱۳۲۷ بوده و باید اجازه خرید و تصرف آن بمصرف کنندگان بطوریکه در تصویبنامه مورخ اول شهریور ماه ۳۲۷ مصرح است با رعایت مقرراتی که بوسیله وزارت کشاورزی تنظیم و بتصویب هیئت وزیران رسیده‌است داده شود.

تصویبنامه در دفتر نخست وزیر است م- ۳۴۹۵ از طرف نخست وزیر

- بخشنامه‌ها

شماره ۰۱۴۱۱۰ ر ۲۰۵۷۶ ۱۰-۵-۲۷

بخشنامه بکلیه دادسرا و دادگاه‌های جنحه

چون نظر مقنن از وضع بند ب ماده ۵۹ و ماده ۵۹ مکرر قانون آئین دادرسی کیفری تسریع در رسیدگی بجرائم مشهود و جرائمی بوده که از لحاظ نوع جرم دادسراها می‌توانند زودتر رسیدگی نموده و اقامه دعوی کیفری در دادگاه بنمایند البته با توجه باین موضوع رفایت مفاد بند ب ماده ۵۹ بر حسب مورد و ماده ۵۹ مکرر از طرف دادسراها و دادگاههای جنحه التزامی خواهد بود و تخلف از آن موجب مسئولیت و لازم است کلیه دادسراها و دادگاههای جنحه رعایت مفاد نامبرده را پیوسته بنمایند.

م- ۳۴۳۵ وزیر دادگستری شماره ۵۳۷۴- ح ۳-۶-۳۲۷

- اصلاح آئین نامه

نظر بماده ۲۷۶ قانون مجازات عمومی و ماده (۱۱) اصلاحی قانون کیفر عمومی مصوب ۴-۵-۲۲ موضوع زیر بشماره ۳۴ بماده سوم آئین نامه امور خلافی مسوب ۱۳۲۴ اضافه می‌شود. بند ۳۴- کسانیکه از مقررات و نظاماتیکه در حدود قوانین با تصویب مقامات صالحه از طرف شهرداری یا شهربانی تنظیم و منتشر می‌شود تخلف ورزند. م ۳۴۳۴ وزیر دادگستری وزیر کشور


شماره ۷۶۵۴-۱۸۰۲۶ ۱۳-۶-۲۷۷

آقای اسحاق قاضی سردفتر سابق ازدواج و طلاق تهران پیرو ابلاغ شماره ۶۰۲۴-۱۵۸۶۰-۵-۵-۲۷ نظر باینکه از اتهام منتسبه تبرئه شده‌اید بموجب این ابلاغ رفع تعلیق شما را از تصدی دفاتر ازدواج و طلاق اعلام می‌دارد. وزیر دادگستری

شماره ۷۸۹۱-۱۸۰۲۸ ۱۳-۶-۲۷

آقای حسین شریعتی نیاسری سر دفتر ازدواج نیاسر کاشان پیرو ابلاغ شماره ۶۶۶۹-۱۰۷۶۵-۱۹-۵-۲۷ دهستان جوشقان از حدود صلاحیت شما حذف و رسمیت دفتر شما در دهستان نیاسر و مرق تعیین می‌شود وزیر دادگستری


شماره ۷۴۱۴-۱۷۵۷۰ ۸-۶-۱۳۲۷

آقای عباسعلی قائمی هشترودی سر دفتر سابق ازدواج و طلاق قریه الاقیه بموجب این ابلاغ مجددا دفاتر شما را در قریه الاقیه هشترود برای ثبت ازدواج و طلاق رسمیت می‌دهد. وزیر دادگستری


شماره ۷۰۶۹-۱۷۴۰۰ ۶-۶-۳۲۷

آقای منیرالدین محسنی بموجب این ابلاغ دفتر شما را در قریه فریازان حومه تویسرکان برای ثبت ازدواج رسمیت می‌دهد. وزیر دادگستری


شماره ۷۵۵۸-۱۷۴۲۶ ۶-۶-۳۲۷ آقای منیر الدین محسنی بموجب این ابلاغ دفتر شما را در قریه فریازان حومه تویسرکان برای ثبت ازدواج رسمیت می‌دهد وزیر دادگستری


شماره ۷۵۵۸ –۱۷۴۲۶ ۶-۶-۳۲۷

آقای علی شفائیان بموجب این حکم بسمت سردفتری اسناد رسمی درجه سوم بلوک نوخندان در گز منصوب می‌شوید طبق مقررات مشغول انجام وظیفه شوید وزیر دادگستری

شماره ۷۸۹۰-۱۸۰۳۰ ۱۳-۶-۲۷

آقای سید قاسم حسینیان بموجب این ابلاغ دفتر شمار را در سلدوز برای ثبت ازدواج رسمیت می‌دهد. وزیر دادگستری


شماره ۷۴۸۹-۱۸۱۹۳ ۱۴-۶-۲۷

آقای حاج بابالدنی سردفتر ازدواج و طلاق قریه لند کهکیلویه بهبهان بموجب این ابلاغ قریه گچساران هم بحدود صلاحیت شما افزوده می‌شود وزیر دادگستری


شماره ۷۸۸۷-۱۳۴۴۷ ۱۱-۶-۲۷

آقای حسین صادقی آشتیانی دفتریار درجه اول دفتر اسناد رسمی شماره ۸۸ طهران بموجب این حکم بسمت سردفتری اسناد رسمی درجه سوم شهر ری منصوب می‌شوید طبق مقررات مشغول انجام وظیفه شوید وزیر دادگستری


شماره ۷۵۶۰-۱۷۳۹۸ ۶-۶-۱۳۲۷

آقای اسداله ذبیحی بموجب این حکم بسمت سردفتری اسناد رسمی درجه سوم اسالم طاش منصوب می‌شوید طبق مقررات مشغول انجام وظیفه شوید. وزیر دادگستری


شماره ۷۸۸۸-۱۰۳۴ ۱۳-۶-۱۳۲۷

آقای سید قاسم حسینیان دفتریار درجه اول و نماینده دفتر اسناد رسمی شماره ۱۱۹ تهران بموجب این حکم بسمت سردفتری اسناد رسمی درجه سوم سلدوز منصوب می‌شوید طبق مقررات مشغول انجام وظیفه شوید وزیر دادگستری