مذاکرات مجلس شورای ملی ۸ بهمن ۱۳۲۳ نشست ۹۸

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهاردهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری چهاردهم

قوانین بودجه مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهاردهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۸ بهمن ۱۳۲۳ نشست ۹۸

دوره چهاردهم قانونگذاری

مشروح مذاکرات مجلس ملی دوره ۱۴

جلسه: ۹۸

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یکشنبه ۸ بهمن ماه ۱۳۲۳

فهرست مطالب:

۱- تصویب صورت مجلس

۲- سؤال آقای امینی و روحی و جواب آقای وزیر پیشه و هنر و بازرگانی

۳- جواب آقای فهیمی وزیر مشاور به سؤال آقایان نمایندگان کردستان و اظهارات آقایان اردلان و صدرقاضی

۴- تقدیم یک فقره لایحه دو فوری از طرف آقای وزیر بهداری

۵- تقدیم طرح قانونی راجع به منع استعمال و کشت تریاک از طرف آقای فرمند

۶- طرح و تصویب لایحه مربوط به اصلاح تشکیلات وزارت بهداری

۷- تقدیم و تصویب لایحه دو فوری سازمان وزارت بهداری

۸- تقدیم ورقه سؤالیه از طرف آقای سیف‌پور فاطمی

۹- مذاکره راجع به دستور

۱۰- بیانات آقای رئیس راجع به مراسله تجار و ختم جلسه

مجلس یک ساعت و ربع قبل از ظهر به ریاست آقای سید محمدصادق طباطبایی تشکیل گردید.

صورت مجلس روز پنجشنبه ۵ بهمن ماه ۱۳۲۳ را آقای طوسی (منشی) قرائت نمودند.

(اسامی غایبین جلسه گذشته که ضمن صورت مجلس خوانده شده:

غایب با اجازه - آقای منصف

غایبین بی‌اجازه - آقایان: جلیلی - فاطمی - ذوالقدر - نقابت - اخوان - کفایی - آصف - امیر ابراهیمی - تولیت - بوشهری - سلطانی - سید ضیاءالدین - فداکار - جواد مسعودی - دکتر رادمنش - خلعتبری - تهرانی - رفیعی - رضا تجدد - مهندس پناهی - مراداریه.)

۱- تصویب صورت مجلس

رئیس - در صورت مجلس نظری نیست؟ آقای صادقی

صادقی - اسامی مخالفین یعنی کسانی را که ورقه کبود داده بودند فقط آقای سرتیپ‌زاده را خواندند در صورتی که پنج نفر یا شش نفر ورقه کبود داده بودند آنها را هم خوب بود قرائت بفرمایند.

رئیس - این که شما می‌فرمایید در رأی دومی بود. آقای مجد ضیایی

مجد ضیایی - در جلسه گذشته راجع به مرخصی آقای مهندس پناهی که بنده مخالفت کردم از نقطه نظر مساعدت بود که با بینوایان بشود و بعداً شنیدم که ایشان از حقوقشان مساعدت کاملی به خیریه تبریز می‌کنند و همین طور مساعدت‌های دیگری هم می‌کنند این است که با عرض تشکر معذرت می‌خواهم.

رئیس - در صورت مجلس دیگر اعتراضی نیست (خیر)

تصویب شد. آقای وزیر پیشه و هنر برای جواب سؤالی که آقای امینی و آقای روحی کرده بودند حاضر شده‌اند اگر موافقت دارند بفرمایند. آقای امینی

۲- سؤال آقای امینی و روحی و جواب آقای وزیر پیشه و هنر و بازرگانی

امینی - بنده اولاً خیلی متأسفم که یک چنین سؤالی از آقای وزیر پیشه و هنر می‌خواهم بکنم بعد از آن که یک چنین طرحی در مجلس صحبت شد و تصویب شد به قول فرانسوی‌ها لنترسال را باید در خود فامیل شست و نباید گذاشت به خارج برود. معذالک این طور نشده است به نظر بنده همیشه اگر شایعه‌ای در جراید دیده می‌شود باید بپرسند و اگر هم پرسش نشود تکلیف وزیر وقت این است که اگر صحیح باشد در جراید بنویسد و الا تکذیب بکند و الا اولاً این کار با این طرز علاوه بر این که به حیثیت مجلس شورای ملی لطمه می‌زند به حیثیت جراید هم صدمه می‌زند برای این که بعضی شایعات هست که جراید به محض این که می‌شوند می‌نویسند و اگر جوابی داده نشده ظن بر این است که سوء‌استفاده‌هایی شده است و بنابراین استدعا می‌کنم از آقای وزیر پیشه و هنر که راجع به این دو قسمت یکی حریرهایی است که می‌گویند و در جراید نوشته شده است که بعضی از نمایندگان احیاناً (و البته ممکن است صحیح نباشند) مداخله کرده‌اند و یکی هم راجع به مقداری گلیسرین است که از وزارت پیشه و هنر برای مصارف نمی‌دانم دندان‌سازی یا دوای دندان اشخاص گرفته‌اند این را خواستم توضیح بدهند.

طباطبایی - چه نوشته‌اند.

امینی - نوشته‌اند بعضی نمایندگان گرفته‌اند.

وزیر پیشه و هنر و بازرگانی (آقای کمال هدایت) - خیلی تشکر می‌کنم از آقای امینی که به بنده فرصت دادند و وسیله شدند که یک چند کلمه در اطراف این قضایا و این موضوع‌ها نظر خود مرا به حضور آقایان عرضه بدارم و مسلماً یکی از وسایل آگاهی ملت و جراید همین است که وکلای ملت از وزرای مسئول در مواقعی که مقتضی می‌دانند سؤال کنند و از هر گونه ابهام یا هر گونه اشتباه که ممکن است در کشور منجر به یک فسادهایی بشود جلوگیری بشود حریر در مملکت به طور کلی برای مصرف است نه برای انبار کردن گلیسرین هم برای مصرف است نه برای انبار کردن ولی البته همان حریر و همان گلیسرین که مال مملکت است و متعلق به بیت‌المال مسلمین است باید در تحت یک قواعدی که طرز اداره مملکت آن را تشخیص داده باشد در مملکت توزیع بشود بدیهی است اگر برخلاف این رفتاری بشود جا خواهد داشت که جراید بنویسند و در مجلس بگویند و وزرا هم جواب بدهند. من از روزی که در این وزارتخانه وارد شده‌ام که هیچ وقت در زندگانی سیاسی خودم دکانداری نکرده‌ام مغازه‌داری هم نکرده‌ام من در یک قسمت‌های اساسی این مملکت از چهل سال پیش به این طرف مدخلیت داشته‌ام و همین مجلس شورای ملی شاهد است منویات من را در امور این مملکت اگر یک روزی به طوری که ادیسون گفته است آن جعبه‌ای را که وعده کرده است ظاهر شد و گفته‌های گذشتگان را گرفتند خواهند دید من در عصری بوده‌ام، در موقعی که در این مملکت بوده‌ام که همیشه حقایق را گفته‌ام. خیلی مایه تأسف است که جراید ما باید خیلی خیلی دقیق بشوند در اخباری که می‌شنوند تا در صحت یک خبری معتقد نشوند خودشان و راسخ نشوند نباید بیاورند روی کاغذ، چرا؟ برای این که به مقام شامخ روزنامه‌نویسی لطمه می‌زند چه از نقطه نظر داخلی و چه از نقطه نظر خارجی بنده صراحتاً اینجا عرض می‌کنم این انتشاری که در جراید داده شده دروغ محض است هیچ یک از نمایندگان مجلس شورای ملی که ساخت آن باید مبرا باشد از این قبیل اتهامات و از این قبیل حرف‌ها مجلس شورای ملی که باید مرکز ثقل مملکت باشد و آن محلی است که مملکت را باید اداره بکند محلی است که باید دولت را هدایت بکند و اداره بکند در اطراف یک چنین محلی یک چنین انتشاراتی جز این که ملت ما را خفیف بکند نتیجه دیگری ندارد (صحیح است - احسنت) ما باید در مقابل مجلس سر تعظیم فرود بیاوریم ما باید مجلس را مربی خودمان بدانیم ما افراد نمایندگان ملت را که در اینجا جمع شده‌اند باید با حس احترام نگاه کنیم. من سنی ازم گذشته است من به قانون

اساسی این مملکت رأی داده‌ام من در این مملکت عمل غلط و عمل خلاف به حمدالله نکرده‌ام پس من صلاحیت دارم که اینجا بگویم و از جراید خودمان درخواست بکنم و بخواهم که حقیقتاً سیاست مملکت خودشان را در نظر بگیرند و در اطراف این نوع قضایا مطالبی را که اطلاع ندارند اطلاعات شکسته‌ای که به آنها می‌رسد به زبان نیاورند، به قلم نیاورند چون اینها به مملکت لطمه وارد می‌آورد و بیش از این مزاحم نمی‌شوم و امیدوارم بعد از این اخبار دیگر در جراید دیده نشود و ما را گرفتار این قضایا نکند ملاحظه بفرمایید من وزیر پیشه و هنر در اطاقم نشسته‌ام روزنامه به دستم می‌رسد می‌نویسد معاون وزارت پیشه و هنر اویسی آن کسی که در این مملکت من عالم هستم می‌دانم، او را می‌شناسم، من از اشخاصی هستم که با افراد کارکنان این مملکت به خوبی تماس داشته‌ام خوب را باید خوب گفت بد را هم باید بد گفت روزنامه می‌نویسد اویسی معاون وزارت پیشه و هنر چک بدون محلی را امضا کرده است پنج میلیون ریال حیرت می‌کنم تعجب می‌کنم چطور ممکن است یک معاون وزارتخانه چک بدون محل امضا کند مگر معاون یک وزارتخانه دسته چکی در جیب خودش دارد؟ آخر آقا مملکت تشکیلات دارد! حسابداری‌ها هست! بودجه مملکت مسلم است یک جریانی دارد! اگر یک وزیری یا معاونی یک امضایی را در چک می‌کند آن جنبه تشریفاتی دارد باید قبلاً سیر اداری خودش را بکند تشخیص این وجه داده شده باشد پس از آن که وزارت دارایی که مسئول مسائل مالی این مملکت است آن را محرز کرد مرتب کرد به امضای وزیر می‌رساند البته وزیر هم مکلف است که امضا کند ملاحظه بفرمایید که آن جریده‌ای که یک چنین خبری در آن منتشر می‌شود چقدر برای یک قومی برای یک مملکتی توهین است و آن جریده‌نگار فکر نمی‌کند که خود او هم ایرانی است و اگر در ایران یک اشخاصی لکه‌دار بشوند و یک اتهامات غلطی به آنها زده شود او هم سهم می‌برد (صحیح است) پس باید ما خاصه در این موقع مملکت با هم متفق باشیم (صحیح است) و اگر حقیقتاً یک محلی است که ما را به جنگ اعصاب سوق می‌دهد خودمان تعقل کنیم خودمان تفکر کنیم، خودمان جلوگیر باشیم، خودمان مصلحت خودمان را تشخیص بدهیم این قوای مختلف مملکت باید در این موقع یکی بشوند و با هم کار بکنند خاصه در این موقع دنیا. بیش از این عرضی ندارم.

رئیس - آقای امینی

امینی - بنده از بیانات پر حرارت و بیانات صحیح آقای وزیر پیشه و هنر تشکر می‌کنم و اجازه می‌خواهم از طرف تمام همکاران مخصوصاً در قسمت تجلیل و تکریمی که از مجلس کردند تشکر کنم.

رئیس - آقای روحی

روحی - عرض کنم آقای کمال هدایت وزیر پیشه و هنر یک سوءتفاهمی به وسیله یکی از همکاران بنده برای ایشان پیدا شده است در صورتی که بنده می‌دانم که ایشان یکی از زعمای مشروطیت ایران هستند و در دوره اول مجلس شورای ملی وکیل بوده‌اند و همان طور که فرمودند به قانون اساسی رأی داده‌اند و خانواده‌شان هم یکی از خانواده‌های کهنسال و با تقوای این کشور بوده و هستند (صحیح است) بدبختانه وقتی که کابینه دولت آقای بیات تشکیل یافت بنده به نظر کمال ارادت به ایشان و حقیقت با کمال غم‌خواری عرض کردم که این وزارت پیشه و هنر یک دریایی است صدها کارخانه و کالاهای انحصاری در هم ریخته است و آقای کمال هدایت که مثل من فرسوده هستند شاید امور این وزارتخانه را آن طوری که ما امیدواریم انجام نکند و بهتر بود و ممکن بود یک پست راحت‌تری که مشغولیاتش کمتر باشد مثل وزارت دارایی یا پست و تلگراف یا راه را متصدی بشوند یکی از همکاران بنده این حرف را توالت کرده است برده است پیش ایشان که روحی با شما مخالفت کرده است با این که خدای من شاهد است جز نیت صاف و ارادت نسبت به ایشان نظری نداشتم و کمال ارادت را نسبت به ایشان دارم.

اما سؤال بنده در افواه شنیده‌ام و در یکی دو تا از روزنامه‌ها هم نوشته‌اند که ایشان بیست هزار یا پنج هزار بقچه نخ

به کارخانه مرحوم صنیع‌الدوله داده‌اند من می‌دانم ایشان مرتکب یک چنین کار ناصواب و بی‌جهتی نخواهند شد به این جهت خواستم بیایند اینجا خودشان هم این مورد را علناً توضیح بدهند تا این که رفع سوء‌تفاهم بشود و ساحت ایشان از این آلودگی‌ها در نزد جامعه چنان که مبرا است باز هم مبرا بشود من قصدی نداشتم و قصدم این بود ایشان از این اتهاماتی که در این شهر هست که واقعاً مرکز اتهامات شده است مبرا بشوند (فرهودی - نخ دادن به کارخانه اتهام نیست) نخ به کارخانه دادن بدون رعایت مزایده اتهام است بایستی اگر داده شده استیضاح کرد آقای فرهودی بنده صریح می‌گویم ما یک اصولی داریم دولت آنچه می‌خرد بایستی با مناقصه باشد آنچه می‌فروشد به مزایده باشد مسلم است که اتهام است بنده صریح عرض می‌کنم که اتهام است ولی بنده عرض می‌کنم که این کار را ایشان نکرده‌اند و برای این که توضیح داده شود و رفع این ابهامات از جامعه و جراید بشود بنده این سؤال را کردم و البته ایشان هم جواب خواهند داد.

وزیر پیشه و هنر و بازرگانی (آقای کمال هدایت)- عرض کنم اسم جلسه امروز را باید گذاشت جلسه تشکر (خنده نمایندگان) حقیقتاً قبول بفرمایند آقایان که بنده از صمیم قلب تشکر می‌کنم زیرا همان طوری که قبلاً عرض کردم تنها مکانی که باید در آنجا حقایق گفته شود و رفع هر گونه ابهامی بشود فقط و فقط اینجا است (صحیح است)

عرض کنم حضورتان پس از بیست و دو سه سال که با کابینه مرحوم مستوفی‌الممالک از اینجا بلند شدیم و استیضاح منفی مرحوم مدرس را شنیدیم و رفتیم به فرح‌آباد به حضور همایونی استعفا کردیم برای دفعه اول که بنده افتخار ورود این مجلس را پیدا کردم بعد از این بیست و دو سه سال روز ششم یا هفتم آذر بود که در کابینه آقای بیات عضویت پیدا کردم آمدم وارد مجلس شدم در این محوطه صحبت اولی که با بنده شد صحبت نخ بود اول کلمه که به بنده گفته شد نخ بود بنده هم در این مدتی که در کنار بوده‌ام روزنامه‌ها را که می‌خواندم خواب می‌دیدم که نخ در این مملکت چه صورتی پیدا کرده است که تمام افراد این مملکت توی سر همدیگر می‌زنند برای نخ یکی از دوستان قدیم بنده که الان در این اطاق حاضرند و از نمایندگان مجلس هستند ایشان آمدند پیش من و ایشان بودند که اول کلمه که گفتند کلمه نخ بود گفتند رفیق من تو را خوب می‌شناسم و طرز فکرت را می‌دانم الان الساعه این دقیقه که ما داریم اینجا حرف می‌زنیم در وزارت پیشه و هنر که تو هنوز نرفته‌ای و پایت را آنجا نگذاشته‌ای یک نخ زیادی دارند که اینها را مزایده گذاشته‌اند اگر جلو اینها را نگیری کار بدی انجام خواهد شد که خیلی زحمت دارد بنده چون به کلی به قول فرانسوی‌ها پرفان بوده‌ام و در این حرفه و این فن در تمام عمر نبوده‌ام تعجب کردم او یک توضیحاتی داده بنده یک قدری دقت کردم با این که اکونومیست نیستم چون بن سانس دارم فکر کردم گفتم بلکه این مطلب درست باشد فوری رفتم پشت تلفن گفتم آقای اویسی شنیده‌ام که من وزیر پیشه و هنر شده‌ام گفت بلی گفتم شنیده‌ام که یک چنین مزایده‌ای را گذاشته‌اید ولی گویا این کار خطا است عجالتاً دست نگاه دارید تا من بیایم به وزارتخانه با هم مشورت می‌کنیم صحبت می‌کنیم اگر بنا شد تعقیب کنیم که من هم تصدیق می‌کنم تسلیم هستم و اگر باید تعقیب نکنید جلوش را بگیرید آن رفیق من گفت می‌دانی چرا من این حرف را زدم برای این که یک مقدار نخ دولت دارد شما که این را مزایده می‌گذارید یک عده که در بازار نخ زیاد دارند ممکن است در مزایده تمام این نخ‌ها را ببرند پیش نخ‌های دیگر و احتکار بکنند و قیمت را بالا ببرند بنده دیدم بد حرفی نیست رفتم به وزارتخانه البته بنده آن روزی که وارد وزارتخانه پیشه و هنر شدم مثل این که وارد یک دنیای دیگری شدم آخر ببینید در وزارت پیشه و هنر نخ، معدن، ابریشم، هیچ تناسب با بنده دارد؟ (خنده نمایندگان) من باید در معضلات مملکت نماینده سیاسی باشم بین مملکت ایران با یک جای دیگر حل و عقد کنم، من باید در یکی از نقاط مملکت استاندار باشم سیاست مملکتی را آنجا نظارت بکنم، من و نخ چه تناسبی دارد؟ (خنده نمایندگان) (ساسان - چرا قبول کردید؟) نمی‌دانم

ولی از آنجایی که معتقدم و مقیدم که هر کسی هر کاری را قبول کرد بعد از قبول کردن باید صد در صد در اصلاح آن بکوشد (چنان که من اول شخصی هستم که در وزارت وارد می‌شوم و آخر شخصی هستم که از آنجا خارج می‌شوم) رفتم توی وزارتخانه مطالعه کردم اول کاری که کردم امر دادم کتبی که از امروز که من اینجا نشسته‌ام نخ دیگر مورد بیع و شری واقع نخواهد شد (خنده نمایندگان) نخ را دیگر نمی‌شود فروخت وزارت پیشه و هنر دکان نخ‌فروشی نیست دکان نخ‌فروشیش بسته شده است بعد از آن که این کار را کردم فکر کردم نخ را که ترشی نباید انداخت نخ را که نباید به حداد داد، نخ را که نباید به قصاب داد، نخ من حیث هو که فایده ندارد نخ را باید جوراب بکنیم پارچه بکنیم انواع تیساژ بکنیم بعد هم ما یک عده کارخانه‌جات ملی داریم که بدبختانه یکی از آنها اسمش به اسم مرحوم ضیع‌الدوله است (صحیح است) این دیگر بدبختی است آقا یک روزی یک کسی پیدا شده است یک کارخانه در این مملکت درست کرده است اسمش هم رویش بوده ولی این را قبول بفرمایید که فقط اسم است خانواده و اعقاب او دیگر سهم مادی از آن ندارند فقط اسمش است بنده یک کمیسیونی تشکیل کردم بهشان گفتم آقایان این وزارتخانه وزارتخانه تکنیک است من به هیچ‌وجه من‌الوجوه داخل در این قضایا نیستم هر کارخانه‌ای در این شهر هر کارگاهی در این شهر نخ خواست بدهید ولی به یک شرط اولاً تشخیص بدهیدکه آن کارگاه را دارد کارخانه را ببینید چند تا دوک دارد عده عمله‌جاتش چقدر است راندمانش چیست؟ کاپاسیته‌اش چیست؟ تمام اینها را در نظر بگیرند پس از آن در نظر بگیرید یک بقچه چند کیلو می‌شود بعد درمقابل آن ببینید چقدر جوراب می‌توانید بگیرید چقدر پارچه می‌توانید بگیرید به هر کس هر قدر می‌خواهید بدهید ولی شرطش این است که این نخ را که الان می‌دهید در مقابل آن مقدار جوراب یا پارچه را که قرار دادید بگیرید همین کار را کردند از آن روزی که بنده در این وزارتخانه هستم سیاست من سیاست نخ شده است (خنده نمایندگان) آخر چون نخ در این مملکت سیاست دارد، سیاست نخ بنده در این مملکت این شده است و مادام هم که بنده در این وزارتخانه باشم سیاست من این است که هر کس هر کارخانه نشان بدهد و هر کس کارگاه داشته باشد به او نخ می‌دهم و در مقابل جوراب و پارچه می‌گیرم می‌گذاریم در فروشگاه و می‌فروشیم.

رئیس - آقای روحی

روحی - آقای وزیر پیشه و هنر تصدیق فرمودند که نخی داده شده است و مطلب معلوم شد این طور که فرمودند بنده مجبور هستم که پرونده امر را بخواهم و از موضوع این طور نمی‌شود گذشت غیر از کارخانه مرحوم صنیع‌الدوله هم در این کشور کارخانه هست (وزیر پیشه و هنر - همه گرفته‌اند باز هم بیایند، بگیریند) بیایند بگیرند نمی‌شود یک مقرراتی دارد در مقابل چه بگیرند؟ نمی‌شود استثنائاً به یک کارخانه داد به عقیده بنده این موضوع باید معلوم شود و من این را تعقیب می‌کنم.

رئیس - آقایان نمایندگان کردستان تقاضا دارند آقای فهیمی توضیحاتی که راجع به اوضاع کردستان می‌خواهند بدهند در این جلسه بفرمایند.

ذکایی - بنده اخطار نظامنامه‌ای دارم.

رئیس - بفرمایید.

ذکایی - مطابق ماده ۵۴ نظامنامه هر نماینده حق دارد در اول یا آخر جلسه هر سؤالی از وزیران بکند بنده متجاوز از یک ماه است از آقای وزیر دارایی سؤالی کرده‌ام متأسفانه تاکنون جواب نداده‌اند راجع به گرفتاری‌هایی که در موضوع غله آذربایجان پیدا شده است، استدعا می‌کنم از طرف مقام ریاست به آقای وزیر دارایی اطلاع بدهند برای جواب سؤال بنده تشریف بیاورند.

رئیس - بسیار خوب اطلاع داده می‌شود.

۳- جواب آقای فهیمی وزیر مشاور به سؤال آقایان نمایندگان کردستان و بیانات آقایان اردلان و صدرقاضی

وزیر مشاور (آقای خلیل فهیمی) - مدتی است آقایان نمایندگان این طور تقاضا فرموده‌اند که بنده خلاصه‌ای

از مشاهدات خودم را در این مسافرت کردستان به عرضشان برسانم، البته بنده هم تشخیص می‌دهم که استحضار خاطر آقایان نمایندگان از مسافرت بنده مخصوصاً پیش آمدن این مسافرت و واقعه‌ای که در نتیجه آن این مسافرت پیش آمد هم برای سیاست مملکتی و هم برای سیاست جاریه این مملکت شاید مفید باشد. اما علت مسافرت بنده در کابینه آقای ساعد یک شب رئیس ستاد ارتش آقای سرلشگر رزم‌آرا به هیئت وزرا تشریف آوردند با حضور آقای ساعد و بنده و آقای سروری وزیر کشور یک گزارش بسیار مفصلی از یک مأمور رسمی که در مهاباد بود قرائت کردند خلاصه این که ناحیه منطقه مهاباد کردستان را یک پارچه آتش و مجزا شده از دولت ایران معرفی کرده بود (فرهودی - کی این راپورت را آورد؟) رئیس ستاد ارتش. اسامی اشخاصی را هم برده بودند که آنها اسباب پیش آمد این قضیه شده‌اند که نسبت به آنها بنده سابقه زیادی داشتم و آنها را می‌شناختم یکی از آنها آقای قاضی محمد بود آقای قاضی محمد یک شخص محترمی است که در قضایای شهریور که بنده رفتم به آذربایجان یکی از اشخاصی بود که خودش تفنگ انداخته بود دوشش و با یک عده از کسانشان مهاباد و آن حوزه را حفظ می‌کرد (صحیح است) بعد هم در قضیه رضاییه بنده ایشان را با سید عبدالله نوه شیخ عبدالقادر مأمورشان کردم یکی از طرف شمال دریاچه و یکی از طرف جنوب دریاچه رفتند و قضایا را خاتمه دادند و بعد هم خدمات دیگری هم کردند و بعد هم به اتفاق ما آمدند تهران و کارهایی کردند که بنده هیچ نمی‌توانم در وطن‌پرستی ایشان تردید کنم (صحیح است) این بود که همان جایی که تلگراف را می‌خواندم بنده تکذیب کردم گفتم این اشخاص را بنده می‌شناسم و گمان نمی‌کنم مرتکب یک همچو عملی شده باشند اتفاقاً قسمت آخر تلگراف تا یک اندازه‌ای پیش‌بینی بنده را تأیید کرد معهذا البته یک مأموری که فعلاً در آن نقطه است گزارش می‌دهد و اطلاعاتی را می‌دهد از اطلاعات بنده که تقریباً یک سال و نیم قبل دو سال قبل در آنجاها بودم خیلی تفاوت داشت این طور پیشنهاد کرده بود که در مهاباد حکومت نظامی برقرار شود و ضمناً به بنده در آنجا پیشنهاد کردند با این اطمینانی که دارید خوب است که خود شما یک مسافرتی به کردستان و مهاباد بکنید گفتم من حاضرم اگر خطر هم باشد برای بنده اشکالی ندارد منتها برای اطمینان خاطر از این قضیه یعنی اطمینان این که من حرفم صحیح است گفتم ما یک تلگرفی می‌کنیم به این آقایان که بیایند تهران البته کسانی که تا این درجه متمرد شده‌اند و خودشان را از مرکز جدا کرده‌اند نمی‌آیند به تهران گفتند خیلی خوب یک تلگراف از طرف آقای ساعد شد یک تلگراف هم بنده کردم و گفتم تا وقتی که اینها نیایند بنده حرکت نمی‌کنم زیرا ممکن است یک مطلب تازه هم اینجا بفهمم اتفاقاً یک هفته نگذشت که تلگراف آقایان رسید که حرکت کردیم آمدیم به میاندوآب گفتم ملاحظه بفرمایید کسانی که خودشان را به کلی از دولت مجزا کرده‌اند به این زودی حرکت نمی‌کنند بیایند در این ضمن و بعد از این وقایع یعنی ده روز بعد از این واقعه خبر شرارت محمد رشید رسید اعلیحضرت همایونی امر فرمودند که خوب است شما زودتر بروید آقایان هم بعد حرکت کردند و آمدند و بنده هم رفتم به کردستان و سنندج از آنجا به سقز و بانه و میاندوآب و مهاباد و رضاییه و تبریز و برگشتم به تهران جا دارد از این مسافرت در قسمت کردستان خاطر آقایان را مستحضر کنم یکی در قسمت اوضاع اداری و عمومی و مالی آنجا و یکی هم از اوضاع خصوصی اکراد است. در قسمت عمومی این نکته را باید آقایان متوجه باشند خیلی معذرت می‌خواهم مذاکراتی که در مجلس می‌شود و در جراید نوشته می‌شود اینها مثل سنگی که توی آب بیندازند آن وسط اثرش زیاد است ولی متدرجاً آن اثر محو می‌شود یعنی هر قدر دورتر برویم اثرات این عملیات و این مذاکرات محو می‌شود. در سنندج، کردستان، مهاباد، یک مظاهری که مؤثر باشد از طرف دولت وجود ندارد درست است که یک مؤسساتی هست یک رئیس بهداری، رئیس فرهنگ، رئیس مالیه رؤسا خیلی هستند اما اینها همه یک

شبحی هستند و عملیاتشان اثری ندارد. مثلاً در سنندج یک رئیس کشاورزی است پرسیدم گفتند سالی پانزده هزار تومان اعتبار می‌دهند گفتم با این اعتبار چه کار می‌کنید؟ گفت هیچ چیز یک باغی چند سال پیش خریده‌اند برای باغ نمونه و خیلی هم در آنجا زحمت کشیدیم برای تهیه انواع میوه و غیره ولی عجالتاً آنجا را سالی صد و پنجاه تومان اجاره داده‌ایم. در بهداری. حالا آقای وزیر بهداری مشغول یک عملیات تازه هستند ولی آن وقت اثری از بهداری نبود کچلی و آبله و تراخم هر چه می‌خواستید بود (بعضی از نمایندگان - همه جا این طور است) ولی طبیب و مریضخانه هیچ وجود ندارد در تمام حوزه کردستان یک طبیب هست به اسم دکتر افشار که بیچاره آدم حسابی و خوبی است ولی هیچ وسیله ندارد برای درمان صد و پنجاه هزار نفر جمعیت. فرهنگ هم هیچ ندارند در آنجاها مریضخانه‌ها و دبیرستان‌ها و دبستانی‌ها و بخشداری‌ها و شهرداری‌ها تمام ساخته شده در زمان شاه مرحوم خیلی هم مفصل ساخته شده اما متأسفانه تمام اینها خراب است تیرهایش را برده‌اند درهایش را برده‌اند و بچه‌ها در یک بیغوله‌هایی خراب درس می‌خوانند که آنها هم خراب است گفتم چرا تعمیر نمی‌کنید گفتند که سه سال است هر سال وعده داده‌اند که اعتباری برای تعمیر اینجا داده می‌شود ولی نرسیده است برای این که در بودجه پیش‌بینی می‌شود ولی چون بودجه تا آخر سال به صورت دوازدهم می‌گذرد و این اعتبار به موقع نمی‌گذرد صرفه‌جویی می‌شود و نمی‌دهند این بیچاره شاگردها نه لباس دارند نه کتاب دارند پای برهنه در حال خیلی خیلی اسفناکی هستند که انسان واقعاً خجالت می‌کشد منتها با این حال تحصیلاتشان خیلی خوب است و آدم تعجب می‌کند در یک مدرسه دخترانه در سقز رفتیم یک دختر نه ساله، ده ساله که کلاس پنجم دبستان بود آقای سرهنگ علوی (که یکی از اشخاص شریف و وطن‌پرستی است) همراه ما بودند از روی روزنامه بی‌مقدمه یک قسمت را خواندند و این دختر آن را به قدری خوب و با املای خیلی خیلی خوب نوشته بود که واقعاً از یک چنین سنی انتظار نمی‌رفت حالا باید کاری کرد که این استعدادها از بین نرود بنده به آقای وزیر فرهنگ و آقای وزیر بهداری عرض کردم که آنها را اهمیت بدهند در تمام ناحیه کردستان که ما می‌گوییم زبان فارسی نیست زبان فارسی را کی باید یاد بدهد؟ همین اندازه که یاد می‌گیرند باید خیلی ممنون باشید در هر صورت حالا اگر در جایی می‌بینیم یک عملیات خوبی هست و یک آثار بدی هم هست آثار خوب را باید حفظ کرد و آثار بد را فراموش کرد که قرآن می‌فرماید. اما الزبد فیذهب جفاء و اما ینفع الناس فیذهب جفائاً اینها همه یک پول‌هایی است که از جیب همین مردم و همین ملت بیرون آمده است و هیچ استفاده‌ای نمی‌شود و خراب می‌شود مریضخانه کردستان شاید جای هزار و پانصد تختخواب دارد مدرسه‌اش عمارت عالی دارد ولی یکی از آنها انبار گندم است و یکی دیگر هم همین طور خراب افتاده است عمده علت اساسی خرابی در این قسمت‌ها دو چیز است یکی این که در این حوزه‌های شهرستان‌ها اصلاً معلوم نیست که ترتیب کار و مسئولیت آن حوزه با کیست چون در هر مؤسسه و یا هر محلی بالأخره باید یک نفر شاخص و رئیس در آن محل باشد همان طور که در مملکت یک رئیس‌الوزرایی وجود دارد همان طور که هر خانه‌ای یک رئیس دارد هر بنگاهی یک رئیس دارد در اینجا‌ها هم یک نفر رئیس لازم دارد اگر چه قانون می‌نویسد که فرماندار و استاندار ریاست عالیه به تمام این ادارات دارند ولی فعلاً حرف است و یک قاعده معین و اصول مدونی در کار نیست که به این فرماندار و استاندار مصداق کلمه ریاست عالیه صدق می‌کند و به همین جهت یک ظهورات غیر مترقبه که ناشی از سلیقه‌های شخصی یا خودسری است پیش می‌آید و اقتدار از دسته به دسته دیگر یا از شخصی به شخص دیگر منتقل می‌کند و به هیچ‌وجه یک وضع ثابتی پیدا نمی‌شود و اقتدار در دست یک نفر باقی نمی‌ماند و البته این را باید قانون و مجلس معین کند دیگر این که در مملکت مشروطه و حکومت ملی همیشه باید مردم در مقدرات خودشان شرکت کنند مجلس شورای ملی نماینده عامه مردم است و به تعیین مقدرات مردم مجلس باید رأی بدهد رأیی که

مجلس می‌دهد یعنی رأی تمام ملت ایران حالا در محل‌ها هم این فکر اصولاً لازم است این که در قانون اساسی تشکیل انجمن‌های ایالتی و ولایتی را پیش‌بینی کرده‌اند برای همین منظور است منتها قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی ما یک ترجمه‌های ناقصی است که مخلوط با یک احساسات شدیدی نوشته شده و مسلماً مشروطه‌خواهان ما به حکم است کمال و اطلاعات دیگر به مراتب بیش‌تر از مشروطه‌خواهان سی و پنج سال پیش ما به حقایق مشروطه واقف هستند و باید در این قانون همان طور که آقای نخست وزیر هم در اعلامیه خودشان اطلاع دادند باید تجدید نظر کرد و آن انجمن‌ها را دایر کرد تا این که از مداخله عناصر غیر مسئول در کارهای عمومی جلوگیری شود و الا هرج و مرج می‌شود این خلاصه‌ای بود از وضعیت کلی که عرض کردم اما در قسمت اختصاصی بنده اول که به سنندج وارد شدم چند روزی که مشغول تحقیقات شدم دیدم از طرف یک اشخاصی یک پیغاماتی می‌آید مثل این که می‌خواهند بنده را ملاقات کنند ولی می‌ترسند من تعجب کردم دیدم من برای همین آمده‌ام که هر کس مطلبی دارد و هر کس حرفی دارد به بنده بگوید آقای آصف که همراه بودند ایشان یک اعلامیه‌ای منتشر کردند و در حقیقت دعوت کردند اشخاص را که هر کس حرفی دارد مطلبی دارد بیاید بگوید بعد از چندی بنده رفتم به سقز در آنجا اول وهله بود که آقای فرمانده آمد ایشان را ملاقات کردم و به اتفاق رفتیم به بانه (سنندجی - نفرمودید ترس‌شان از کی بود) خیلی خوب. رفتیم به بانه البته بناهای آنجا در نتیجه عملیات محمد رشید آتش گرفته و سوخته بود و این احمق فکر نکرده بود که برای چه این کار را کرده است تو که می‌خواستی فرار کنی پاشو و برو مردم بیچاره را بی‌خانمان کردن و خانه‌های آنها را آتش زدن دیگر چه بود تو که نه جنگی کردی نه دعوایی کردی می‌خواستی فرار کنی بکن این طور اذیت کردن به مردم بیچاره چه فایده داشت؟ به هر حال یک عده‌ای آمده بودند و مشغول تعمیر خانه‌های‌شان بودند بنده این طور احساس کردم که به ایشان گفته شده است که بنده برای اصلاح کار محمد رشید آمده‌ام نه برای اصلاح کار آنها چنان که با یکی دو نفر از علما که صحبت شد اظهار می‌کردند که اگر دولت می‌خواهد با همه رشید کمک کند پس ما چه کاره هستیم من خیلی تعجب کردم گفتم شخص اعلیحضرت همایونی روزی که این واقعه را شنیدند مثل این که یکی از کسان خودشان را مورد یک صدمه واقع شده باشد همان طور متأثر شدند و به همین جهت هم بنده را شاه و نخست وزیر برای اصلاح کار شما و دلجویی شماها فرستاده نه برای محمد رشید و به عقیده بنده باید جلوی همین بناها روی محمد رشید نفت بریزند و او را آتش بزنند من چه اصلاحی در کار او می‌خواهم بکنم؟ و من فقط برای اصلاح کار شماها آمده‌ام این اسباب امیدواری آنها شد و فکر آنها تغییر کرد و اظهار تشکر می‌کردند و وعده دادم که به آنها وسایل لازم داده شود شب رفتم به سقز و مقدار زیادی تیر و لوازم بنایی و آهن و غیر ذلک با بنا و نجار فرستادیم به بانه و چند روزی آنجا بودم لوازم را بردند و مشغول تعمیرات بودند و چند نفر هم از ایل خان‌زاده‌ها و غیره از جاهای دیگر جمع شدند بنده آمدم سقز آنها هم آمدند به سقز آنها را از سابق می‌شناختم تحقیقاتی کردم ببینم در موقعی که محمد رشید شروع به شرارت کرده است چه اشخاصی با او همراهی کرده‌اند و چه اشخاصی نکرده‌اندحتی شنیدم یک عده اشخاصی که املاک‌شان در اطراف بانه و میرده و آنجاها واقع است وقتی که محمد رشید نوکر دولت بوده آنها هم سر املاک خودشان بوده‌اند و حالا املاک‌شان راگذاشته‌اند و رفته‌اند در بوکان و جای دیگر مانده‌اند که نگویند آنها طرفدار محمد رشید بوده‌اند خوب بنده هم اشخاصی را که خدمتگزار هستند و از مأمورین سابق دولت هم یک تصدیق‌هایی در خدمتگزاری دارند ناچار تکلیف بنده هم این بود که آنها را باز امیدوار به مراحم دولت بکنم و بگویم با آنها همراهی خواهد شد که بروند دنبال کار خودشان بعد برگشتم به سنندج در مراجعت به سنندج یک تلگرافاتی از تهران به بنده رسید که حس کردم آن حدسی که بنده زده بودم از رفتن به بانه صحیح است یعنی یک اشخاصی آنجا هستند که مایل و خوش‌وقت از آمدن این هیئت در اینجا نیستند که یک اشخاصی را مورد اتهام

قرار دهند و می‌گفتند که اینها ملاقات‌شان متناسب نیست یا خوب نبوده ولی بنده تکلیف خود مرا خودم اجرا می‌کردم و تابع اراده دیگری نبودم بعد اشخاصی که می‌خواستند شکایت کنند و می‌ترسیدند متدرجاً آمدند از جمله کسانی که مورد شکایت شهری و غیر شهری بود یک شخصی است به اسم محمود کانی سنایی که یکی از اشرار نظیر محمد رشید است و تا قبل از شهریور هم در زندان بوده است و بعد از شهریور آزاد شده است و رفته است (ایرج اسکندری - اسمش چیست؟) عرض کردم محمود کانی‌سنانی. این شخص را گذاشته‌اند آنجا که حفظ آن سر حد را بکند محافظتی که از سر حد می‌کند این است که اتباع عراق را بدون گذرنامه می‌گذارد می‌آیند یا این که خود او گذرنامه می‌دهد اموال قاچاق متصل وارد می‌کند که این اموال قاچاق در اطراف کردستان فراوان است، آن اجناس قاچاقی که به شهر می‌خواهند وارد کند می‌نویسد برای مصرف داخله است ممانعت نکنید و آن اجناسی را هم که برای صدور می‌خرد می‌نویسد برای مصرف اورامان و مریوان است و جواز لازم ندارد املاک اشخاص را هم تصرف می‌کند یک عده را که ادعای مالکیت می‌کند یک عده را هم می‌گوید من مباشرم اما چه قسم مباشری؟ مثلاً حاج معتمد کردستانی که اخیراً مرحوم شدند املاکی دارد در آن صفحات از قراری که می‌گفتند آن املاک صد هزار تومان عایدی دارد و آن املاک دست این شخص است و دو هزار تومان برایش فرستاده است و گفته است همین مبلغ عمل این املاک است بعضی از صاحبان آن املاک آمدند منجمله آقای دکتر اردلان که یکی از ملاکین آنجا است یک حکمی از ستاد ارتش آوردند که املاک‌شان را بگیرند و پس بدهند فرمانده گفت که من مأمور اجرا هستم اگر حکمی از دادگاه دارید قبول می‌کنم و الا قبول نمی‌کنم بنده خیلی خوش‌وقت و متشکر شدم که فرمانده تا این اندازه رعایت قانون را می‌کند اما اتفاقاً فردای آن روز یک دوسیه‌ای از ژاندارمری آورده بودند راجع به یک نفر دیگر دیدم که خودشان حکم داده‌اند که ملک او را بگیرند و بدهند و معلوم شد که این کارها را می‌کنند حالا ایشان چه ملاحظاتی دارند چه عرض کنم. در هر صورت یک چنین مأموری ما در سر حد داریم مأمور گمرک جرأت نمی‌کند حرفی بزند و این آدم فوق‌العاده در امور آنجا مؤثر است و نفوذی پیدا کرده است و شخص رئیس قشون هم این طور از او حمایت می‌کند رئیس ژاندارمری آنجا سرهنگ میرقندرسکی خیلی آدم خوبی بود مأمورینش هم خوب بودند مورد عدم رضایت هم نبود ولی نسبت عملیات محمود جرأت ندارد اعتراض کند و به علاوه آنجا دیدم محمود کانی‌سنایی امضا می‌کند فرماندار نظامی اورامان و مریوان بنده نمی‌دانم که اورامان و مریوان کی شهرستان شد و کی ایشان را فرماندار کرد و کی آنجا حکومت نظامی برقرار کرد (محمد طباطبایی - این را از دولت استیضاح کنید) (خنده نمایندگان) بعد آمدیم به سقز و خواستیم برویم مهاباد آن مأموری که آن راپرت اولیه را داده بود آمد دیدم اصرار می‌کند که بنده نروم مهاباد (صدرقاضی - اسم او را ببرید که آقایان نمایندگان بشناسند) بلی عرض می‌کنم دیدم او اصرار دارد که بنده نروم آقای سرهنگ علوی پرسیده بودند برای چه نرویم گفته بود برای این که خطرناک است سؤال کرده بود چه خطری؟ می‌کشند؟ حبس می‌کنند؟ گفته بود خیر اگر هیچ کدام نباشد اقلاً شما را بین راه متوقف می‌کنند و بر می‌گردانند سرهنگ گفته بود که فلانی از هیچ یک از اینها ملاحظه ندارد چون خودش داوطلبانه آمده است ترس و بیمی ندارد خواهد رفت و ضمناً آن روز خبر آمد که پاسگاه شوروی‌ها پاسگاه ژاندارمری را خلع سلاح کرده است گفتم ما می‌رویم چند تا ژاندارم هم همراه ما هست اگر اسلحه‌ها را گرفتند بگیرند خلاصه آن روز رفتیم اتفاقاً پاسگاه شوروی نهایت احترام را کردند خیلی هم خوش‌رفتاری کردند و ابداً در هیچ نقطه عملی برخلاف احترام از آنجا دیده نشده پاسگاه ژاندارمری هم مسلح در جای خودشان بودند و هیچ یک از آن چیزهایی که گفته شده بود نبود مقصود آن مأمور این بود که آن چیزهایی که راپورت داده است حقیقت آن کشف نشود بعد رفتیم دو شب هم در بوکان بودیم یک عده از اشخاصی

که املاکشان را گرفته بودند آمدند پیش بنده و شکایت خودشان را می‌گفتند و ضمناً تصدیق‌هایی را هم ارائه دادند از مأمورین سابق از سپهبد شاه‌بختی از مرحوم سرتیپ ارفع از گلشاییان و هر کس آنجا بوده که بعد از شهریور اینها همیشه خدمتگزار دولت بوده‌اند و خدمت کرده‌اند و بنده هم جز این که این اسناد رسمی را که مأمورین دولت به آنها داده‌اند معتبر بدانم چاره نداشتم زیرا دیدم اینها وقتی که خدمتگزار بوده‌اند تا وقتی که خلاف جدیدی از آنها سر نزند نباید آنها را بی‌جهت ترسانید (صحیح است) از آنجا شرحی نوشتم به فرمانده لشگر این اشخاصی که گفتید سابقه‌شان این است حالا آمده‌اند اینجا و مدتی است مانده‌اند و اشخاصی هستند که املاک‌شان را ضبط کرده‌اند حالا خوب است خود شما به آنها اطمینان بدهید که امیدوار باشند و بیایند سر املاک‌شان و خدمتگزار باشند متأسفانه به این قسمت هم ترتیب اثر ندادند و گفتند اینها در شهریور خیلی کارها کردند شرارت کردند، غارت کردند اینها را نمی‌شود به آنجا فرستاد بنده از آنجا رفتم به مهاباد یعنی مرکز خطر و آتش !!! که تمام این شهرت‌هارا داده بودند اول که وارد شدم یک عده از تجار و علما و محترمین آمدند آنجا برای استقبال (سنندجی - می‌فرمایید یاغی نبودند) عرض کنم اینها مثل این که شنیده بودند که یک وزیری که از طرف شاه می‌آید مثل یک ملکی است که از آسمان می‌آید (بد هم تشخیص نداده بودند) (خنده نمایندگان) (مهندس فریور - امیدشان بعد مبدل به یأس شد) باری با یک ذوق فوق‌العاده استقبال کردند و اصرار می‌کردند که بنده سوار بشوم و آنها پیاده بیایند بنده قبول نکردم گفتم خیر آقایان زحمت کشیده‌اند پیاده آمده‌اند خیلی از انصاف دور است که بنده سوار شوم پیاده رفتم تا منزل و بعد از ظهر هم تمام رؤسای اکراد دسته به دسته آمدند جز اظهار اطاعت و تکریم به دولت هیچ چیز دیگر نداشتند و همه دلایلی می‌گفتند که انسان نمی‌توانست در مقابل آن صحبت بکند مثلاً می‌گفتند که ما سلطنت ایران را از روی عقاید مذهبی و اسلام و مطابق اصول و سنن اسلامیه اطاعت می‌کنیم برای صورت ظاهر نیست ما عقیده‌مندیم، ما ایرانی‌الاصلیم، همه واقعاً می‌گفتند که چرا یک عده را دعوت کردید به تهران و ما را احضار نکردید، ما باید شاه را ببینیم مجلس را ببینیم گفتم که تقصیر این با من است چون یک عده از آقایان را نسبت‌هایی بهشان داده بودند آنها را خواستیم البته شماها را هم خواهیم خواست که بیایید به تهران خدمت اعلیحضرت شرفیاب بشوید هیئت دولت را هم ملاقات کنید دولت هم شما را می‌بیند شما هم دولت را می‌بینید، حضور اعلیحضرت همایونی شرفیاب می‌شوید مجلس را می‌بینید، شما ایرانی هستید، در آن دو سه روزی که بنده آنجا بودم جز این که دسته به دسته می‌آمدند و مطالب خودشان را می‌گفتند و اطاعت خودشان را اظهار می‌کردند صحبت دیگری در بین نبود، فقط شکایت‌شان از آن فرمانده بود که او همیشه قصد داشته است آنها را یاغی معرفی کند مثل این که اول هم که رسیده بود به مهاباد با یک احترامی که از او پذیرایی می‌کردند و اظهار خدمتگزاری می‌کردند که ما همیشه خدمتگزار و مطیع دولت بودیم ایشان در جواب گفته‌اند که کی گفته است اطاعت بکنید دولت احتیاج به خدمت شماها ندارد و بعد هم می‌گفتند که باید شما اعدام بشوید این وضع پذیرایی او بوده است !! و به آن مردمی که می‌آمدند برای اطاعت می‌گفته است (نبوی - آن فرمانده عوض نشده؟) هنوز خیر حالا آقای نخست وزیر و آقای وزیر جنگ دستور داده‌اند) (سنندجی - چه وقت است دستور داده شده؟) تازه دستور داده‌اند و صادر شده است حالا عرض بنده این است که در مقابل خدمات اشخاص با اظهار اطاعت و انقیاد کسانی که تا این درجه خودشان را ایرانی می‌دانند مقتضی نیست که انسان به آنها فحش بدهد و با نظر بغض و بد حرفی صحبت بکند، اینها خدمتگزار دولتند به طور مثال عرض می‌کنم قرنی آقا امیر عشایر رئیس ایل مامش این یک آدمی است که همه می‌دانند در ایرانیت متعصب است و همه می‌دانند که پیش او اسم ایران را سبک نمی‌شود آورد یک

پیرمرد محترمی است پسرش در آنجا با حضور فرمانده و رئیس ستاد مذاکره می‌کرد می‌گفت که من خودم سرباز بودم و پدرم سرباز بوده است و جدم سرباز بوده است ما همه‌مان سرباز دولت بودیم و به دولت خدمت کرده‌ایم که هو آن قدر سرلشگرها خدمت کرده‌اند و توی قصرند همه باید بروند آنجا، این چه حرفی است که باید به آنها بزنند که همیشه آنها را نسبت به دولت مأیوس و دولت را نسبت به آنها بدگمان کنند کدام سرلشگر به قصر رفته است و واقعاً این عمل فوق‌العاده بد است و بلکه همراهی باید به آنها کرد یک کسی که افتخار می‌کند به ایرانیت خودش با او این طرز نباید رفتار کرد نباید به این گفت که ایرانی نیستی آن هم از طرف کسی که خودش معلوم نیست جد و آبادش کی است (سنندجی - غلط کرد کی گفت که ایرانی نیست)… روی هم رفته گفته شده است از طرف اهالی مهاباد و کردستان بنده با کمال اطمینان عرض می‌کنم که اینها علاقه‌ای که به ایران دارند نظیر ندارد (صحیح است) و بنده با سایر آقایان ایلات مستقیماً طرف نبوده‌ام البته همه ایلات خدمتگزار هستند و ایلات همه ایرانی هستند و بوده‌اند و علاقمند به این آب و خاک هستند خودشان می‌گفتند که ما به این آب و خاک خدمت کرده‌ایم و می‌گفتند که ۷-۸ پشت ما در این خاک خفته‌اند و ما هم باید به این خاک سپرده شویم از اینجا جدا نمی‌شویم او می‌گفت خیر شما دروغ می‌گویید (ایرج اسکندری - پس این افسانه‌ها را کی درست می‌کند؟) حالا باید ببینیم آقای وزیر جنگ همان طور که مسئول هستند آن راپورت‌های اولیه که می‌رسد راجع به آن قضایا و مسئول هستند در آن قضایا هنوز هم تردید دارند در حرف من؟ ممکن است بروند اشخاصی دیگر آنجا را ببیند و بنده آقای سرتیپ هوشمند را هم ندیده بودم تا آن ساعت البته با ا یشان هم نظری ندارم نظر حب و بغض با هیچ کس ندارم و حالا ایشان نظر دیگری دارند بنده چه عرض کنم و بنده ناچارم آنچه را که می‌بینم عرض کنم و این که می‌گویند مردم از ارتش متنفر هستند این یک حرف دروغ و بی‌اساسی است من نمی‌دانم برای چه اشخاص با آنهایی که لباس پوشیده‌اند و حاضر شده‌اند برای فداکاری و خودشان را برای خودکشی حاضر کرده‌اند مردم با آنها مخالفند این صحیح نیست، نهایت یک رئیسی پیدا می‌شود که این اشخاص را متنفر می‌سازد بنده از روی ایمان و عقیده یک چیزی را عرض می‌کنم که کسی دیگر نمی‌تواند عرض کند، بعد از شهریور تمام مردم می‌گفتند که مردم از ارتش متنفرند بنده رفتم در تبریز ۸- ۷ ماه بعد قشون از مرکز می‌آمد از آنجا به آذربایجان آقایانی که آنجا بوده‌اند دیده‌اند و یا اگر نبوده‌اند دیده‌اند عکس‌هاشان را همان موقعی که می‌گفتند مردم از قشون متنفرند دیدند چه احساساتی بروز دارند (صحیح است) دیگر کسی در شهر باقی نمانده بود با آن زندگی شدید که برای استقبال نیامده باشد، یک آدمی آمده بود چرخ تانک را ماچ می‌کرد و می‌گفت مال خودمان است دوست دارم قوای ارتش روس هم که آنجا بودند آمدند و احترام کردند و احترامات متقابله کردند و یکی دو نفر که آنجا بودند می‌گفتند کی بود که می‌گفت مردم از ارتش متنفر هستند و این شهرت‌ها را می‌دادند، آنها خودشان را برای دولت می‌کشتند، (مهندس فریور - کی می‌دهد فرماندهان لشگر) باید این رویه از بین برود قبول بفرمایید که یک قسمت از عملیات جدید روی همین نظر است، حالا امیدوارم انشاءالله آقای وزیر جنگ همان طور که شروع کرده‌اند این کار را تصفیه کنند کاری کنند که بعد از ا ین از این قبیل اشتباه‌کاری‌ها نشود و مردم همین‌طور که علاقه به ارتش دارند همان طور هم زودتر اقدام کنند.

اردلان - اجازه می‌فرمایید.

رئیس - بفرمایید.

اردلان - بنده از جناب آقای نخست وزیر استدعا کردم کتباً که به آقای فهیمی اجازه بدهند تشریف بیاورند در مجلس شورای ملی و از مسافرت خودشان نمایندگان مجلس شورای ملی رامستحضر بکنند، ایشان هم تشریف آوردند و بیاناتی فرمودند که البته همه آقایان استماع فرمودند بنده در قسمت اول تشکر می‌کنم از این که ایشان قبول زحمت فرمودند و به یکی از نقاط سر حدی ایران تشریف

بردند و امیدوارم که همیشه دولت‌های ما وزرای خودشان را به تمام نقاط مملکت بفرستند و از نزدیک جریان امور مملکت بفرستند و از نزدیک جریان امور مملکت و طرز زندگی مردم را ببینند و بیایند مجلس شورای ملی را مستحضر بکنند و دیگر این که بنده بی‌اندازه متأثر شدم از فرمایشاتی که آقای وزیر مشاور فرمودند برای این که ایشان تشریف برده بودند و درست است تحقیقات باید بکنند ولی عضو دولت هم بودند و باید اصلاح هم بفرمایند. یک بیاناتی در قسمت فرهنگ فرمودند که باعث تأسف بود، در قسمت بهداری فرمودند و قسمت مهم‌تر از همه راجع به سیاست محلی آنجا بود که آقایان می‌دانند که یک حوزه مثل کردستان را یک فرمانداری که سابقاً نماینده مجلس شورای ملی بوده چندین دوره هم وزیر بوده است او را در آنجا دولت تعیین کرده است و الان سیاست آنجا در دست او است چرا آقای وزیر مشاور از ایشان بازخواست نکرده‌اند که یک فرمانداری یک چنین کارهایی که هیچ شایسته او نبوده است عمل بکند و ایشان جلوگیری نکرده‌اند به نظر بنده اگر که فرماندار محل کاملاً به وظایف خودش مراقبت می‌کرد این اشکالات پیش نمی‌آمد و حالا هم که آقای وزیر مشاور این مطالب را به آقای بیات نخست وزیر لابد گزارش داده‌اند از آقای بیات شخصاً بنده تقاضا می‌کنم که توجه بفرمایند که بیش از این قضیه ادامه پیدا نکند و یک نفر مثل محمود کانی‌سنایی که عملیات او را آقای فهیمی فرمودند که او هم یک محمد رشید ثانی است به نام مأمور دولت و به نام بخشدار یا فرماندار آن قسمت باشد و خودش را مرزدار ایران بداند در صورتی که یک عملیات ناشایسته و برخلافی از او سر بزند، این است که بنده از آقای نخست وزیر استدعا می‌کنم که در این قسمتی که آقای وزیر مشاور فرمودند توجه مبذول بفرمایند که هم در این قسمت‌ها و هم در قسمت سیاست سرحدی و هم در قسمت فرهنگ و هم در قسمت بهداری هر چه زودتر بیش از پیش اهالی از آنجا از عملیات دولت امیدوار باشند.

رئیس - این سؤال را هم چون دو سه نفر از آقایان کرده‌اند، آقای سنندجی، آقای صدرقاضی، اجازه خواسته‌اند که در دنبال این سؤال توضیحی بدهند. آقای صدرقاضی.

صدرقاضی - بنده از هیئت دولت مخصوصاً از جناب آقای فهیمی تشکر می‌کنم از لحاظ این که این اولین دفعه‌ای است که ما اهالی کردستان دیدیم که دولت به فکر نقاط مرزی افتاده است و یکی از وزرای خودش را مأمور کرده است که به بدبختی‌های آنها برسد، و اتهاماتی که بعضی ازمأمورین منافق با آنها داده بودند رسیدگی کند و تازه این هم تازگی داشت که با آن وزیر مجال دادند که نتیجه تحقیقات خودش را بیاید پشت تریبون مجلس شورای ملی و به عرض نمایندگان مجلس برسانند، و بی‌اندازه اسباب امیدواری شد که هئیت دولت مخصوصاً شخص جناب آقای نخست وزیر و آقای وزیر جنگ نتیجه تحقیقات آقای فهیمی را حالا که اجازه دادند و تشریف آوردند و فرمودند به نتیجه تحقیقات ایشان ترتیب اثر بدهند و آن مأموریتی که ایجاد نفاق بین ایرانیان پاک و دولت می‌کنند آنها را تنبیه و مجازات بکنند (صحیح است) که در نتیجه منافقین نتوانند ایجاد نفاق بکنند برای این که کردها پاک‌ترین نژاد ایران هستند (صحیح است) و اینها خودشان خون ایرانی است، خالص مانده است آنها با اجانب اختلاط نکرده‌اند، آنهاهمیشه حافظ آن حدود بوده‌اند و امیدوارم که همیشه حافظ باشند و مأموریتی را که مخصوصاً وزارت جنگ به آنجا می‌فرستد بنده باز این را تکرار می‌کنم و بنده شخصاً با آقای وزیر جنگ اعتقاد و اطمینان دارم، تمنا می‌کنم شخصاً مراقبت بفرمایند که یک مأموریتی بفرستند آنجا که اینها اولاً نژاد ایرانی باشند نه تبعه ایران، ثانیاً اشخاصی باشند که با کردها راه بروند و شیوه مردمداری داشته باشند همین محمد رشیدی را که آقای فهیمی فرمودند با آن شرارتی که وصف کردند، بنده خیلی از این عمل متأسفم ولی او هم باز ایرانی است باز از نقطه نظر ایرانیش نتوانسته است تفنگ بر روی نظامی‌ها که برادران ما هستند خالی بکند (حاذقی - چرا آنجا را آتش زده است، زن و بچه‌ها را اذیت کرده است !)… بسیار بد کاری کرده است، بنده که عرض نمی‌کنم خوب کاری

کرده است، و این را بدانید آقای حاذقی شما کردها را نمی‌شناسید اگر در آنجا شرارتی بشود خود کردها او را مجازات می‌کنند و در دوره شاه سابق با آن قدرتی که داشتند، اگر دزدی هم می‌شد خود آن رؤسای عشایر را مأمور می‌کردند که بروند آنها را سرکوب کنند و همین مهابادی را که آقای فهیمی فرمودند بنده با کمال جرأت می‌توانم عرض بکنم که اینها بعد از واقعه شهریور که در آذربایجان و نقاط دیگر ادارات دولتی منحل شد این تنها شهرستانی بود که اهالی خودشان رفتند و منافع دولت را حفظ کردند و نگذاشتند دیناری ضرر برسد آنجا در حدود ۱۵۰ هزارتومان پول در بانک بود و در حدود یک کرور منال دولتی در اداره اقتصادی بود، به وسیله اهالی حفظ شد، آنها حافظ مملکت هستند و با سیاست بهتری آنجا را اداره کردندو بنده خیلی متشکر شدم که مخصوصاً جناب آقای وزیر مشاور توجه فرمودند و اذعان فرمودند با این که در آنجا در آن حدود در مناطق کردستان از فرهنگ و بهداری اسمی بیش نیست برای این که در تمام آنجا یک نفر طبیب بیش‌تر نیست و آنجا هم هیچ‌گونه وسایلی ندارد و اگر مریض زیاد شود او می‌رود در دهات و شهر بی‌طبیب می‌ماند اگر در شهر باشد دهات طبیب ندارد و از قسمت وسایل هم که به هیچ‌وجه کمک نشده است استدعا می‌کنم آقای نخست وزیر ملاحظه بفرمایند و توجه کامل داشته باشند که هر گونه گزارش بدی که از آنجا می‌رسد از نظر این است که بعضی از مأمورین می‌روند آنجا بنده همه را نمی‌خواهم عرض بکنم در این بین اینها اشخاص بدی هم پیدا می‌شوند که برای پرده‌پوشی اعمال خودشان برای این که اعمال خودشان را ننویسند بر می‌دارند یک چیزهای مزخرفی می‌نویسند به اینجا و به عقیده بنده بایستی آنها کاملاً تنبیه بشوند و تعقیب بشوند یکی دو نفر از آنها، که در آتیه نتوانند ایجاد نفاقی بین آن ایرانیان پاک‌نژاد و دولت بنمایند و مخصوصاً بنده از جناب آقای وزیر جنگ استدعا می‌کنم یک نفر از افسران ایشان (که حالا اسمش را نمی‌برم که البته تصوراتی نشود) از مسافرت مرزی چندی پیش که برگشته‌ام به تحریک رئیس ستاد وقت در روزنامه کیهان یک مطالبی را نسبت به اهالی مهاباد نوشته‌اند که آقای وزیر مشاور تکذیب کردند و بنده هم تکذیب می‌کنم و آن مطالبی را که ایشان اظهار کرده بودند خلاف بود زیرا آن مطالب به عقیده بنده سم‌پاشی بود و خلاف مصالح عالیه کشور بود و برخلاف وحدت ملی ما بود و مستند به هیچ‌گونه سندی نبود برداشته بود به نام مصاحبه با این روزنامه یک چیزهایی نوشته بود و مزخرفاتی گفته بود که بی‌اندازه ضرر داشت برای وحدت ملی کشور استدعا می‌کنم آن سرهنگ را هم تعقیب و مجازات بفرمایند.

رئیس - آقای سنندجی

سنندجی - آقای وزیر مشاور فرمودند که مجلس امروز مجلس تشکر است این صحیح است و بنده از شخص آقای فهیم‌الملک وزیر مشاور برای زحمت فوق‌العاده‌ای که کشیده‌اند و حقایقی که امروز به عرض مجلس رساندند تشکر می‌کنم و از دولت فعلی هم وقتی تشکر خواهم کرد که انشاءالله این نظریاتی که ایشان داشته‌اند و گزارشی که به عرض رسانیده‌اند به موقع عمل بگذارند، آقای وزیر جنگ را شخصاً می‌دانم که تمام همشان این بوده است که در هر کجا هستند وظیفه خودشان را نسبت به کشور ادا کنند و بیانات آقای وزیر مشاور را هم اصغاء فرمودند و از ایشان فقط بنده انتظار دارم هر چه زودتر به قضایای کردستان یعنی به تغییر افراد و مأمورین مغرض زودتر اقدام فرموده و به این کار خاتمه بدهند (صحیح است).

رئیس - آقای اسعد اجازه خواسته بودند توضیح بدهند که حالا تشریف ندارند، آقای فرمند.

نخست وزیر - آقا سؤال که مطرح نیست.

رئیس - نخیر این مطرح نیست طرحی است می‌خواهند تقدیم کنند (نمایندگان - اکثریت نیست) آقای وزیر بهداری

۴- تقدیم لایحه دو فوری از طرف آقای وزیر بهداری

وزیر بهداری - بنده از مساعدتی که آقایان نمایندگان محترم در جلسه گذشته فرمودند و بودجه وزارت بهداری را تصویب فرمودند کمال تشکر را دارم (فریور - امروز روز تشکر

است)… تشکر روی تشکر می‌آید و ظیفه بنده هم این است که تشکر بکنم از این که آقایان لطف فرمودند و جای تشکر هم هست بنده یکی دو تا لایحه دارم که خیلی کوتاه هم هست آنها را تقدیم می‌کنم و استدعا می‌کنم به دو فوریت تصویب بفرمایید تا یک قدری کارهای وزارت بهداری را بهتر بتوان انجام داد (صحیح است)

رئیس - ما هنوز وارد در دستور نشده‌ایم.

سیف‌پور- بنده با ورود در دستور مخالفم.

مسعودی - لایحه خوانده شود.

بهبهانی - سؤال جزو دستور است.

رئیس - آقای فرمند.

۵- تقدیم طرح قانونی راجع به منع کشت و استعمال تریاک از طرف آقای فرمند

فرمند- خاطر آقایان محترم مستحضر است که آقای دکتر امین‌الملک مرزبان یک انجمنی به نام انجمن ضد تریاک درست کرده‌اند و چون خدماتی در این راه به مردم ایران نموده‌اند یک طرحی تهیه کرده‌ایم که ۶۶ نفر از آقایان نمایندگان محترم هم امضا فرموده‌اند از عملیاتی که انجمن ضد تریاک و الکل عمل کرده‌اند و در این چند ماه اخیر در حدود چهار، پنج هزار تریاکی مراجعه به آن انجمن کرده‌اند و ترک کرده‌اند اینها یک خدماتی است که اسباب تشکر بنده است و همین طور این طرح را ۶۶ نفر امضا کرده‌اند که اسباب تشکر بنده است این طرح را تقدیم مقام ریاست می‌کنم.

رئیس - عرض کنم دستور امروز مجلس لایحه بودجه بود و آن لایحه‌ای که راجع به دکتر میلسپو این قضیه استعفای ایشان و انفصال رئیس بانک و تقاضایی که دولت کرده بود، آن هم بود ولی حالا آقای وزیر بهداری هم این لایحه را دادند و تقاضای دو فوریت کردند، حالا بسته به نظر مجلس است.

سیف‌پور- بنده با دستور مخالفم.

رئیس - آقا رأی می‌گیریم.

صادقی- سؤال جزو دستور است اگر خارج از دستور بود ممکن بود که مخالفت کنید.

رئیس - سؤال اول جلسه است و آخر جلسه می‌توان گفت که وارد دستور شده‌ایم.

صمصام- وارد دستور نشده‌ایم.

بهبهانی - آقا اخطار نظامنامه‌ای دارم.

رئیس - بفرمایید.

بهبهانی - عرض کنم سؤال جزو دستور است و در صورت مجلس هم نوشته می‌شود و وقتی که اجازه دادند وزیری جواب سؤال را بدهد این جزو دستور است و اگر کسی بخواهد صحبت قبل از دستور بکند یا بعد از دستور وقتی سؤالات که جزو دستور است طرح می‌شود آن روز را حق صحبت قبل از دستور ندارد ممکن است بعد از دستور صحبت کند بنابراین بنده عقیده دارم که وارد دستور شده‌ایم (صحیح است)

رئیس - ممکن است آقایان موافقت بفرمایند که آقای سیف پور مطالبی که دارند آخر جلسه بفرمایند

بعضی از نمایندگان - لایحه تقدیمی آقای وزیر بهداری را مطرح فرمایید.

رئیس - مخالفی نیست؟

جمعی از نمایندگان - خیر.

۶- طرح و تصویب لایحه مربوطه به اصلاح قانون تشکیلات وزارت بهداری

لایحه اول وزارت بهداری به شرح زیر قرائت گردید.

مجلس شورای ملی - چون اداره کل بهداری در تاریخ تصویب قانون استخدام پزشکان مصوب مرداد ماده ۱۳۱۸ و همچنین قبل از تصویب قانون مزبور از ادارات تابعه وزارت کشور بوده و به موجب مواد ۵ و ۱۴ قانون مزبور تنظیم آیین‌نامه‌های اجرای آن قانون و همچنین آیین‌نامه‌های دادرسی اداری و ساعات خدمات پزشکان به عهده وزارت کشور محول گردیده و برخی از آیین‌نامه‌های مورد لزوم تا کنون تنظیم نشده و آن قسمت از آیین‌نامه‌هایی نیز که با اختیارات حاصله از سایر قوانین به وسیله وزارت کشور تنظیم گردیده و فعلاً مورد عمل است از نظر رعایت کامل نکات فنی و تطبیق آنها با مقتضیات زمان و شرایط حاضره محتاج تجدید نظر می‌باشد. برای این که وظایف محوله به وزارت بهداری و مأمورین

است)… تشکر روی تشکر می‌آید و ظیفه بنده هم این است که تشکر بکنم از این که آقایان لطف فرمودند و جای تشکر هم هست بنده یکی دو تا لایحه دارم که خیلی کوتاه هم هست آنها را تقدیم می‌کنم و استدعا می‌کنم به دو فوریت تصویب بفرمایید تا یک قدری کارهای وزارت بهداری را بهتر بتوان انجام داد (صحیح است)

رئیس - ما هنوز وارد در دستور نشده‌ایم.

سیف‌پور- بنده با ورود در دستور مخالفم.

مسعودی - لایحه خوانده شود.

بهبهانی - سؤال جزو دستور است.

رئیس - آقای فرمند.

۵- تقدیم طرح قانونی راجع به منع کشت و استعمال تریاک از طرف آقای فرمند

فرمند- خاطر آقایان محترم مستحضر است که آقای دکتر امین‌الملک مرزبان یک انجمنی به نام انجمن ضد تریاک درست کرده‌اند و چون خدماتی در این راه به مردم ایران نموده‌اند یک طرحی تهیه کرده‌ایم که ۶۶ نفر از آقایان نمایندگان محترم هم امضا فرموده‌اند از عملیاتی که انجمن ضد تریاک و الکل عمل کرده‌اند و در این چند ماه اخیر در حدود چهار، پنج هزار تریاکی مراجعه به آن انجمن کرده‌اند و ترک کرده‌اند اینها یک خدماتی است که اسباب تشکر بنده است و همین طور این طرح را ۶۶ نفر امضا کرده‌اند که اسباب تشکر بنده است این طرح را تقدیم مقام ریاست می‌کنم.

رئیس - عرض کنم دستور امروز مجلس لایحه بودجه بود و آن لایحه‌ای که راجع به دکتر میلسپو این قضیه استعفای ایشان و انفصال رئیس بانک و تقاضایی که دولت کرده بود، آن هم بود ولی حالا آقای وزیر بهداری هم این لایحه را دادند و تقاضای دو فوریت کردند، حالا بسته به نظر مجلس است.

سیف‌پور- بنده با دستور مخالفم.

رئیس - آقا رأی می‌گیریم.

صادقی- سؤال جزو دستور است اگر خارج از دستور بود ممکن بود که مخالفت کنید.

رئیس - سؤال اول جلسه است و آخر جلسه می‌توان گفت که وارد دستور شده‌ایم.

صمصام- وارد دستور نشده‌ایم.

بهبهانی - آقا اخطار نظامنامه‌ای دارم.

رئیس - بفرمایید.

بهبهانی - عرض کنم سؤال جزو دستور است و در صورت مجلس هم نوشته می‌شود و وقتی که اجازه دادند وزیری جواب سؤال را بدهد این جزو دستور است و اگر کسی بخواهد صحبت قبل از دستور بکند یا بعد از دستور وقتی سؤالات که جزو دستور است طرح می‌شود آن روز را حق صحبت قبل از دستور ندارد ممکن است بعد از دستور صحبت کند بنابراین بنده عقیده دارم که وارد دستور شده‌ایم (صحیح است)

رئیس - ممکن است آقایان موافقت بفرمایند که آقای سیف پور مطالبی که دارند آخر جلسه بفرمایند

بعضی از نمایندگان - لایحه تقدیمی آقای وزیر بهداری را مطرح فرمایید.

رئیس - مخالفی نیست؟

جمعی از نمایندگان - خیر.

۶- طرح و تصویب لایحه مربوطه به اصلاح قانون تشکیلات وزارت بهداری

لایحه اول وزارت بهداری به شرح زیر قرائت گردید.

مجلس شورای ملی - چون اداره کل بهداری در تاریخ تصویب قانون استخدام پزشکان مصوب مرداد ماده ۱۳۱۸ و همچنین قبل از تصویب قانون مزبور از ادارات تابعه وزارت کشور بوده و به موجب مواد ۵ و ۱۴ قانون مزبور تنظیم آیین‌نامه‌های اجرای آن قانون و همچنین آیین‌نامه‌های دادرسی اداری و ساعات خدمات پزشکان به عهده وزارت کشور محول گردیده و برخی از آیین‌نامه‌های مورد لزوم تا کنون تنظیم نشده و آن قسمت از آیین‌نامه‌هایی نیز که با اختیارات حاصله از سایر قوانین به وسیله وزارت کشور تنظیم گردیده و فعلاً مورد عمل است از نظر رعایت کامل نکات فنی و تطبیق آنها با مقتضیات زمان و شرایط حاضره محتاج تجدید نظر می‌باشد. برای این که وظایف محوله به وزارت بهداری و مأمورین

نمایندگان توزیع خواهد شد که نظریات خود را در ظرف ده روز از تاریخ توزیع به کمیسیون اعلام دارندو پس از شور دوم لایحه مزبور لازم‌الاجرا خواهد بود.

رئیس - فوریت اول لایحه مطرح است (نمایندگان - مخالفی نیست) رأی می‌گیریم به فوریت اول لایحه آقایانی که موافقند قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد. فوریت دوم مطرح است. آقای فرخ

فرخ - با ایمانی که به طرز عمل جناب آقای دکتر لقمان‌الملک دارم و نسبت به شخصیت اخلاقی ایشان و جدیتی که در کار دارند، در عین حال نمی‌توانم از موازین و اصول منحرف بشوم این لایحه، البته ما یک فوریتش را تصویب کردیم ولی به عقیده بنده فوریت دوم مورد ندارد و باید برود به کمیسیون زیرا به عقیده بنده چنانچه قبلاً هم به خودشان عرض شد بنده و یک عده دیگری از نمایندگان محترم موافقت به این نداریم که مجلس شورای ملی وکالت در توکیل بدهد و کمیسیون را مأمور بکند که هر چه تصمیم گرفتند اجرا بکند به عقیده بنده ما به قانونی که خود مجلس در آن رأی ندهد موافقت نداریم زیرا که یک کمیسیونی برود و هر چه دلش خواست بکند سه سال بعد می‌آورد به مجلس این صحیح نیست و از حدود مقررات مجلس خارج است (صحیح است)

رئیس - آقای شریعت‌زاده با فوریت دوم موافقید؟

شریعت‌زاده - موافقم با فوریت دوم.

رئیس - بفرمایید.

شریعت‌زاده - البته آقایان نمایندگان محترم به اهمیت بهداشت ملت ایران توجه دارند و تصدیق دارند که مجلس شورای ملی در هر درجه‌ای که ممکن باشد موجبات تعمیم وسایل بهداشت و حفظ حیات ملت ایران را تضمین کند (صحیح است) بنابراین باید دید که این نظر تسریعش مواجه با چه اشکالی است، نظری که آقای فرخ فرمودند و فرمودند این یک نوع دلیکاسیون یا نمایندگی دادن است به نظر بنده این صحیح نیست و این یک بلاتکلیف شاقی است زیرا مجلس شورای ملی تجویز نمی‌کند که کمیسیون مربوط وضع قانون کند، کمیسیون یک سازمانی است که مقدمات تصویب لایحه را در مجلس فراهم می‌کند، گفته می‌شود که دولت مجاز است مصوبات کمیسیون را اجرا کند (طباطبایی - این مربوط به فوریت نیست مربوط به اصل لایحه است)… اجازه بفرمایید دلیلی که برای مخالفت با فوریت اقامه شد این بود توجه بفرمایید عرض می‌کنم مسئله نمایندگی یک مسئله حقوقی است و بسیار قابل توجه است ما اگر نگاه بکنیم به موارد دیگر، به ممالک دیگر آقایان می‌دانند مخصوصاً در مملکت فرانسه یک مدت زیادی اجرای دکردولوا از طرف هیئت دولت تجویز شد. (ایرج اسکندری - به همین جهت شکست خورد) حالا که ما می‌گوییم یکی از سازمان‌های مجلس که عبارت از کمیسیون وابسته مجلس می‌باشد مطالعه بکند و نتیجه شور خودش را توزیع بکند بین نمایندگان که اطلاع نمایندگان هم تأمین بشود و نظریات هم گفته شود و مصوبات کمیسیون برای آزمایش موقتاً به موقع اجرای گذارده شود این مفهوماً نمی‌رساند که مجلس حق وضع قانون را به کمیسیون اعطا کرده است، این اشتباه است بنابراین چون لایحه پیشنهادی بسیار مفصل است و اگر بنا باشد در مجلس شورای ملی این لایحه مفصل مورد بحث واقع شود خیلی طولانی می‌شود و به علاوه کمیسیون مربوط هم از نمایندگان ملت تشکیل می‌شود و از خود آقایان هستند و به علاوه مصوبات آنها هم توزیع می‌شود بین نمایندگان و نمایندگان می‌توانند نظریات خودشان را در ظرف مدتی که معین شده است به کمیسیون بگویند (صحیح است) پس به هیچ وجه عنوان اعطای وضع قانون موضوع ندارد و اهمیت موقع مملکت از حیث بهداشت هم اقتضا می‌کند که آقایان موافقت کنند به این پیشنهاد (صحیح است)…

به علاوه آقایان نمایندگان محترم در نظر داشته باشند که بسیاری از نظامات و قوانین کنونی مملکت ما با این کیفیت در جریان است.

ساسان - آنها هم غلط بوده است.

شریعت‌زاده - … اجازه بفرمایید مصوبات کمیسیون

وزارت دادگستری الان در مملکت ما اجرا می‌شود (ساسان آن هم غلط بوده است آقا)… عرض کنم اینجا و این تربیون برای این است که اگر کسی حرفی غلط زد بیایند استدلال بکنند و پاسخ بدهند برای این است که رو به روی خودکشی بگوید غلط بوده است و کار مجلس شورای ملی طوری نبوده است که بگویید غلط است یکی از بهترین حقوق‌دان‌های ایران مرحوم مشیرالدوله این را پیشنهاد کرد و مدتی در مجلس شورای ملی بحث شد و ثابت شد که این دلیکاسیون نیست پس این اعطای اختیار وضع قانون به کمیسیون نیست به دولت اجازه داده می‌شود برای آزمایش مصوبات کمیسیون را اجرا بکند. نواقص را رفع بکند بعد به مجلس تقدیم کند (صحیح است)

نمایندگان - رأی. مذاکرات کافی است.

رئیس - رأی می‌گیریم به فوریت دوم آقایانی که موافقند قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد. ماده واحده مطرح است اجازه خواسته نشده است. آقای اردلان.

اردلان - بنده موافقم بعد از یک مخالفت، اگر پیدا شد جواب عرض خواهم کرد.

رئیس - آقای ملک‌مدنی

ملک‌مدنی - بنده مخالفم به عقیده بنده مدت سه سال زیاد است برای این که بنده احساس می‌کنم که بعضی از آقایان هم همین نظر را داشته باشند که مدت سه سال زیاد است بنده نظرم این بود اگر موافقت بفرمایند چون آقای دکتر لقمان‌الملک خودشان تخصص فنی دارند و ما هم به ایشان اعتقاد داریم موافقت بفرمایند که مدت را دو سال بکنند و الا به طوری که آقای شریعت‌زاده توضیح دادند البته اختیار دادن به کمیسیون سابقه دارد و به عقیده بنده اشکالی ندارد حالا بسته است به نظر مجلس که آیا موافقت دارد با این مدت یا خیر؟ از طرف دیگر این را باید در نظر گرفت که اگر ما بخواهیم یک سازمان‌هایی در کشور تهیه بکنیم برای وزارتخانه‌ها، ممکن است که به کمیسیون‌ها اجازه داده شود و الا در مجلس سابقه نداردکه یک سازمانی با تفصیل از مجلس بگذرد و به علاوه کمیسیون‌ها هم در مجلس است و خود آقایان آنها را انتخاب و تعیین کرده‌اند، بنده با این نظر موافقم و خواستم عرض کنم که اگر موافقت بفرمایند مدت را دو سال قرار بدهند و سه سال زیاد است.

وزیر بهداری - بنده موافقم با دو سال.

بعضی از نمایندگان - رأی. مذاکرات کافی است.

ایرج اسکندری - بنده مخالفم.

رئیس - رأی می‌گیریم به کفایت مذاکره آقایانی که موافقند قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد. رأی می‌گیریم به ماده واحده با این اصلاح یعنی با تبدیل سه سال به دو سال آقایانی که موافقند قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد.

وزیر بهداری - بنده از توجه آقایان از مساعدتی که فرمودند، در حقیقت از اظهار لطفی که به هئیت دولت و مخصوصاً به بنده فرمودند تشکر می‌کنم (امینی - انجام وظیفه بود). و بنده حس می‌کنم که این نهایت لطف و محبت است که آقایان نسبت به شخص بنده دارند و این بزرگ‌ترین تشویق است که بنده تا آن درجه‌ای که ممکن است کوشش کنم (صحیح است)

رئیس - آقای سیف‌پور فاطمی در آخر جلسه اجازه خواسته‌اند. آقای صادقی

صادقی - به عقیده بنده در آخر جلسه این قضیه دکتر میلسپو را مطرح بفرمایند یا این که مراجعه شود به کمیسیون یا اینجا تصمیم گرفته شود چون چیز مهمی است و باید تکلیف آن معلوم شود.

فرخ- آقای رئیس اجازه فرمودند.

صادقی - بنده با ختم جلسه مخالفم.

۸- تقدیم ورقه سؤالیه از طرف آقای سیف‌پور فاطمی

رئیس - آقای سیف‌پور

سیف‌پور- بنده یک سؤالی از آقای نخست وزیر داشتم سؤال را تقدیم می‌کنم و می‌روم عرض کنم چند روز قبل آقای دولت‌آبادی آمدند اینجا و راجع به اصفهان صحبت‌هایی شد و در ظرف این چند روزه بالغ بر پنجاه تلگراف از اصفهان برای همه آقایان رسیده است این عده که شکایت می‌کنند در

حدود چند هزار کارگر هستند بنده در اینجا سؤالی کرده‌ام و تقدیم جناب آقای رئیس مجلس می‌کنم و استدعا می‌کنم که اینجا آقای نخست وزیر که راجع به اوضاع اصفهان قطعاً اطلاع دارند قضیه را به عرض نمایندگان محترم برسانند اگر الان هم نمی‌توانند در این جلسه صحبت بفرمایند تمنا می‌کنم در اولین وقت در جلسه آینده تشریف بیاورند برای این که یک آتشی در اصفهان روشن شده که ممکن است خیلی زحمت ایجاد کند و بنده اینجا صریحاً عرض می‌کنم که دود این آتش اول به چشم آن اشخاصی خواهد رفت که این آتش را روشن کرده‌اند.

۹- مذاکره راجع به دستور

رئیس - آقایان اگر موافقند تقاضا شده انتصاب و انفصال رئیس بانک مطرح شود.

عده از نمایندگان - خیر جلسه آتیه مطرح شود.

رئیس - پیشنهاد بنده است که امروز مطرح شود به این پیشنهاد رأی می‌گیریم.

صادقی - پیشنهاد بنده مقدم است.

هاشمی - خیر. (پوررضا - آقای هاشمی پیشنهاد نمره ۱ مال بنده است)

هاشمی - من برخلاف وظیفه خودم کار نمی‌کنم پیشنهادها را نمره‌گذاری کرده‌ام و پیشنهاد آقای پوررضا مقدم است

رئیس - پیشنهاد آقای پوررضا قرائت می‌شود:

پیشنهاد می‌نمایم لایحه نمره ۶۰۷ راجع به اختلاف بین دولت و آقای رئیس کل دارایی از دستور امروز خارج شود.

صادقی - بنده مخالفم.

رئیس - آقای امینی.

امینی - بنده پیشنهاد نکرده بودم آقای پوررضا پیشنهاد کرده بودند.

رئیس - اجازه خواسته بودید.

امینی - به ایشان که پیشنهاد کرده‌اند اجازه بدهید.

رئیس - آقای پوررضا.

پوررضا- آقایان تصدیق می‌فرمایند که لایحه دولت راجع به تقاضای حکمیت دکتر میلسپو بی‌سابقه است و این حکمیت که مجلس در این مورد باید بکند تاکنون سابقه نداشته است بعضی از آقایان در جلسه خصوصی که صحبت شد این را به عنوان لایحه تلقی کردند و بعضی از آقایان گفتند که لایحه نیست بنابراین برای این که قبلاً موضوع حل شود و چنان که در جلسه خصوصی هم مذاکره شد بنده پیشنهاد کردم که این لایحه از دستور امروز خارج شود تا نمایندگان فراکسیون‌ها با نمایندگان شعب صحبت کنند و یک ترتیبی قرار بدهند که این مطلب حل شود و اگر امروز مطرح شود به تصویب نخواهد رسید و بی‌فایده است.

رئیس - آقای صادقی.

صادقی - اولاً پیشنهاد بنده مقدم بر پیشنهاد آقای پوررضا بود جناب آقای رئیس گذاشته بودند روی میز و خوانده نشد وانگهی به عقیده بنده موضوع دکتر میلسپو یعنی اختیار او در عزل و نصب مدیر کل بانک مراحل خودش را در خارج در مقامات دولتی اعم از هیئت دولت و دیوان کشور طی کرده است، مطلب تازه‌ای نیست که ما در حل آن عاجز باشیم، تنها چیزی که باید اینجا طرح شود و ما رأی بدهیم. این است که ماده ۸ قانون استخدام دکتر میلسپو با ماده ۱۶ قانون اساسنامه بانک ملی تعارض دارد یا نه؟ این را هر کس می‌فهمد، به عقیده بنده این را همین الان باید برای اکثریت آقایان نمایندگان واگذار کرد و یا لااقل اگر آقایان بیش‌تر تردید دارند و بیش‌تر می‌خواهند در این موضوعی که خیلی کوچک و برای ما خیلی بزرگ تعبیر شده است دقت شود ممکن است مطابق آن پیشنهاد بنده آقایان این را ارجاع بفرمایند به کمیسیون دادگستری و یا این که تنها راه حلش این است که حالا رجوع کنیم برای مجلس که یک دفعه رأی بدهد که آیا این ماده با آن ماده تعارض دارد یا نه، این قطع می‌شود (صحیح است)

نمایندگان - رأی

رئیس - یک پیشنهاد دیگر هم بر طبق پیشنهاد آقای پوررضا رسیده است. (بعضی از نمایندگان - رأی) اجازه بفرمایید بنده خواستم قبلاً بگویم این رأیی را که می‌گیریم شامل رأی به آن پیشنهاد هم است که از آقای فیروزآبادی رسیده

است رأی می‌گیریم به پیشنهاد آقای پوررضا که از دستور امروز خارج شود و در جلسه آتیه مطرح شود آقایانی که موافقند قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد. آقای دشتی

دشتی - بنده راجع به این قسمتی که دولت تقاضا کرده است از مجلس که مابین او و دکتر میلسپو حکمیت نماید به نظر بنده بالأخره در مجلس صحبت خواهد شد و باید هم صحبت بشود و موافقین و مخالفین در اینجا تمام حرف‌هایشان را بزنند برای این که یک قسمت از مسائل مملکتی باید به عرض عامه برسد و بنده این طور که می‌بینیم شاید دو سه روز هم وقت مجلس صرف این کار بشود و مانعی هم ندارد به نظر من، برای این که باید حرف‌ها گفته شود، چون یک قسمت از این حرف‌هایی که گفته می‌شود به حیثیت اقتصادی ما لطمه می‌زند و ما باید این قضایا را اینجا بگوییم و این حقایق را کشف کنیم، چون بنده از این می‌ترسم که بعد این قضیه را هم به یک شکل خیلی بدی در خارج جلوه دهند از این جهت لازم است در مجلس روی این موضوع صحبت شود و عمل بدی هم نیست تمام موافقین و مخالفین حرف‌هاشان را می‌زنند بنابراین به نظر بنده حالا این پیشنهاد را تصویب کرد مجلس شورای ملی ولی خوب نبود که از دستور خارج شود، خوب بود که از همین امروز ما این را شروع می‌کردیم (امیر تیمور- از دستور امروز خارج شد) اجازه بفرمایید ولی حالا که از دستور خارج شد و تا حدی هم وقت داریم برای این که یک قدری بهتر تنظیم بشود بنده استدعا می‌کنم بفرستیم به کمیسیون دارایی.

بعضی از نمایندگان - با همهمه صحیح است.

بعضی دیگر از نمایندگان - با همهمه صحیح نیست.

رئیس - بگذارید حرفشان را بزنند.

دشتی - بنده تعجب می‌کنم از آقای دکتر طاهری که خودشان یکی از ارگان اساسی مجلس هستند این طور آنفلامه می‌شوند اولاً این موضوع مربوط به هیچ کمیسیونی نیست و تا حالا مجلس شورای ملی یک چنین کاری نکرده است یعنی یک چنین حکمیتی به مجلس شورای ملی نیامده است البته بسته به نظر ما است که چه نظری را اتخاذ کنیم و چه جور عمل شود بر فرض این که برود به کمیسیون دارایی یا به کمیسیون دادگستری بالأخره باید بیاید به مجلس شورای ملی و مطرح شود و آنچه که منظور نظر آقایان است رأی بدهند که ماده ۸ قانون استخدام دکتر میلسپو ناقص ماده ۱۶ اساسنامه بانک ملی هست یا نیست؟ اگر هست یک فورمولی است، علی ای حال چه به کمیسیون برود و چه به کیمسیون نرود این را نمی‌شود گفت که جایش کمیسیون دارایی نیست چرا کمیسیون دارایی نیست؟ ما یک دلایلی داریم که جایش همان کمیسیون دارایی است و بنده حالا اصرار ندارم که حتماً برود و می‌خواستم عرض کنم که آقا این موضوع باید فوراً مطرح شود و کمیسیون قوانین دارایی تشکیل شود و فوراً هم آنجا بنشینند و مطالعه کنند و مخبر کمیسیون هم می‌تواند اطلاعات را به عرض مجلس شورای ملی برساند و دفاع کند.

صفوی -این موضوع از دستور مجلس خارج شده است مطرح نیست.

دولت‌آبادی - اجازه می‌فرمایید؟

رئیس - بفرمایید.

دولت‌آبادی - بعضی از آقایان اینجا معتقد بودند که جلسه باید ختم شود و به بعد موکول شود بنده از آقای دشتی که خودشان هم عقیده داشتند به بعد موکول شود تعجب کردم که چه شد یک مقدار از ادله‌شان را فرمودند در صورتی که مورد نداشت که مطرح شود اما عرض بنده که مخالف با دستور بود برای این نظر بود چون مجلس معمولاً می‌تواند تا ساعت یک و یک ساعت و نیم کار بکند بنده چندین دفعه تقاضا کردم که گزارشی از کمیسیون قوانین دارایی در چند ماه پیش رسیده است به مجلس راجع به تفسیر بند ط از ماده ۶ قانون مالیات بر درآمد و این را هم که بنده اصرار دارم که این موضوع مطرح شود و جزو دستور

قرار گیرد علتش این است که این کار سر و کار دارد با کار یک دسته مردم بیچاره و فقیر و بینوای این مملکت و اگر ما نتوانستیم یک کمک‌هایی به مردم بکنیم لااقل باید این مشکلات را از کار مردم برداریم و یک کمک‌هایی بکنیم استدعای بنده این بود که این موضوع در مجلس مطرح شود و تصویب شود که یک کمکی به مردم بشود و علت مخالفت بنده هم این بود.

ملک‌مدنی - به نظر بنده… (فریور - چه طرح است؟)

رئیس - آخر جلسه است چیزی مطرح نیست. (ملک‌مدنی - اجازه می‌فرمایید) بفرمایید.

ملک‌مدنی - مطلبی که مطرح بود راجع به حکمیت کار دکتر میلسپو بود که مجلس رأی داد بماند برای جلسه بعد و با نظر آقای دولت‌آبادی هم راجع به آن لایحه بنده مخالف نیستیم ولی خیال می‌کنم که وقت گذشته و نمی‌شود روی آن صحبت کرد (صحیح است)

۱۰- بیانات آقای رئیس راجع به مراسله تجار و ختم جلسه

رئیس - اجازه بفرمایید می‌گذاریم برای جلسه آتیه و قبل از آن طرح می‌خواستم به اطلاع آقایان برسانم که یک شرحی از طرف تجار و اصناف تهران به مجلس رسیده چهار پنج هزار امضا دارد، دیروز نماینده معین کردند که بیست نفر هم بودند و بنده خواهش کردم یک نفر بیاید و آن یک نفر آمد و توضیح داد که این عده تقاضا دارند چون قانون مالیات بر درآمد آن طوری که قانون معین کرده است اجرا نمی‌شود و مخصوصاً راجع به ماده هیجده آن بود و در این موضوع قرار شده است که آقای نخست وزیر و وزیر دارایی بیایند به هیئت رئیسه، یک کمیسیونی برای این کار و اجرای صحیح این قانون معین شود، خواستم به استحضار آقایان برسانم چون خواهش کرده بودند که این عرایض‌شان در مجلس خوانده شود، چون اسباب تضییع وقت می‌شد این توضیح را دادم. فعلاً جلسه ختم می‌شود. جلسه آتیه روز سه‌شنبه است و دستور هم همین موضوع دکتر میلسپو و گزارش مربوط به بند - ط

(مجلس سه ربع ساعت بعد از ظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی - سید محمدصادق طباطبایی

قانون

اجازه اجرای قوانین و آیین‌نامه‌های مربوط به بهداری که قبل از تأسیس وزارت بهداری به عهده وزارت کشور بوده است به وزارت بهداری

ماده واحده-در مورد کلیه قوانین مربوط به امور بهداری که قبل از تأسیس وزارت بهداری وزارت کشور مأمور اجرا و تنظیم آیین‌نامه‌های مربوط به آن بوده است از تاریخ تصویب این قانون وزارت بهداری قائم مقام وزارت کشور خواهد بود.

این قانون که مشتمل بر یک ماده است در جلسه هشتم بهمن ماه یک هزار و سیصد و بیست و سه به تصویب مجلس شورای ملی رسید.

رئیس مجلس شورای ملی - سید محمدصادق طباطبایی

قانون

اجازه اجرای لایحه قانونی سازمان وزارت بهداری پس از تصویب کمیسیون بهداری مجلس

ماده واحده- وزارت بهداری مجاز است لایحه قانونی سازمان بهداری را که به مجلس شورای ملی پیشنهاد کرده است پس از تصویب کمیسیون بهداری مجلس شورای ملی برای مدت دو سال به عنوان آزمایش به موقع اجرا بگذارد و نیز مجاز است نواقصی را که ممکن است در ظرف مدت مزبور در عمل مشاهده شود ضمن لوایح تکمیلی با تصویب کمیسیون مزبور مرتفع نماید و پس از انقضا دو سال لایحه قطعی سازمان بهداری را برای تصویب به مجلس شورای ملی تقدیم دارد.

لایحه مزبور پس از شور اول طبع و بین نمایندگان توزیع خواهد شد که نظریات خود را در ظرف ده روز از تاریخ توزیع به کمیسیون اعلام دارند و پس از شور دوم لایحه مزبور لازم‌الاجرا خواهدبود.

این قانون که مشتمل بر یک ماده است در جلسه هشتم بهمن ماه یک هزار و سیصد و بیست و سه به تصویب مجلس شورای ملی رسید.

رئیس مجلس شورای ملی - سید محمدصادق طباطبایی