مذاکرات مجلس شورای ملی ۸ اسفند ۱۳۰۶ نشست ۲۱۶

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری ششم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری ششم

قوانین بنیان ایران نوین
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری ششم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۸ اسفند ۱۳۰۶ نشست ۲۱۶

مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره‏۶

جلسه: ۲۱۶

صورت مشروح مجلس لیله سه‌شنبه ۸ اسفند ماه ۱۳۰۶ مطابق ۶ رمضان‌المبارک ۱۳۴۶

فهرست مندرجات:

۱-قرائت مراسله جمعی از آقایان نمایندگان دوره اول مجلس راجع به تقاضای پرداخت حقوق معوقه خود

۲- تصویب یک فوریت لایحه قانون حکمیت

۳- طرح لایحه دولت راجع به ده هزار تومان اعتبار برای مخارج طبع و حق‌الزحمه ترجمه قوانین و تهیه قانون مدنی و تصویب آن

۴- تعقیب مذاکرات و شور ثانی نسبت به خبر کمیسیون قوانین مالیه راجع به خالصه‌جات انتقالی

۵- قانون اجازه مصرف ده هزار تومان برای مخارج طبع و حق‌الزحمه ترجمه قوانین و تهیه و طبع قانون مدنی

(مجلس دو ساعت و نیم از شب گذشته به ریاست آقای پیرنیا تشکیل گردید)(صورت مجلس لیله یک شنبه ششم اسفند را آقای بنی سلیمان قرائت نمودند)

غائبین با اجازه جلسهٔ قبل

آقایان: محمود رضا – یحیی خان زنگنه

غائبین بی اجازه جلسهٔ قبل

آقایان: اسدی – اعظمی – نظام مافی – بنی سلیمان

حاج غلامحسین ملک – اعتبار – میرزا یدالله خان – دهستانی – قوام شیرازی – مهدوی – بهار – میرزا – حسن خان وثوق

دیر آمده با اجازهٔ جلسهٔ قبل

آقای دشتی

دیر آمدگان بی اجازه جلسهٔ قبل

آقایان: سهراب خان – حاج میرزا حبیب الله امین – نوبخت – فرمند – حاج شیخ بیات – عصر انقلاب – ثقه الاسلامی – میرزا اسدالله خان عامری

رئیس – آقای بهار

بهار – بنده را غائب بی اجازه نوشته‌اند خواستم عرض کنم که چند جلسه است غایب هستم علت هم کسالت مزاج بوده است و به مقام ریاست هم عرض شده است

رئیس – به کمیسیون تذکر داده می‌شود صورت مجلس ایرادی ندارد

گفتند خیر

رئیس – یک رقعه‌ای از طرف آقایان وکلاء دوره اول به مجلس عرض شده است کمیسیون عرایض رأی داده است که در مجلس قرائت شود به شرح ذیل قرائت شد مقام منیع رفیع ریاست محترم مجلس مقدس شورای ملی شیدالله ارکابه چون تقریبا سه سال می‌باشد که جناب مستطاب آقای مدیر الاسلام وکیل اینجانبان برای اخذ حقوق حقهٔ نمایندگی دورهٔ اول با زحماتی متحمل شده تا در ادارهٔ مباشرت مجلس بر حسب تصویب هیئت رئیسه و امر ریاست مجلس برای تشخیص حقوق کمیسیونی تشکیل گردید تا آن که اسنادی که لازم است به دست آورده معین نمایند بعد از زحمات زیاد مطابق رأی کمیسیونی که مرکب از وکلای دورهٔ اول و پنجم بود مقرر شد سؤالاتی از وکلای دورهٔ اول بشود سؤالاتی شد و جواب از تمام آنها رسیده که در ادارهٔ محترمهٔ مباشرت موجود است با رجوع به روزنامهٔ دو ساله مجلس و نوشتجات و اطلاعات خارجی که به دست آ، ده تاریخ ورود فردا فرد وکلا و مدت توقف در مجلس و تصویب حقوق از قرار ماهی یک صد تومان و دریافتی بیست هزار تومان علی الحساب و بقیهٔ طلب حقه ما تشخیص داده و معین نمودند که حقوق حقهٔ این جانبان و دورهٔ اول مجلس به چه میزان بالغ می‌شود و از طرف مقام محترم مجلس مقدس به وزارت مالیه ابلاغ و صورت جزء طلب حقهٔ هریک لفا فرستاده شد از طرف وزارت مالیه به مجلس مقدس این طور جواب رسیده که اسنادی راجع به حقوق وکلای دورهٔ اول در وزارت مالیه موجود نیست و این مطلب حقوق وکلا راجع به خود مجلس می‌باشد خیلی جای تعجب است که تاکنون از طرف وکیل محترم این جانبان اظهاری نشده که اسنادی راجع به این موضوع در وزارت مالیه می‌باشد تا از طرف وزارت مالیه این طور جواب داده شود در صورتی که بهترین مدرک و سند این جانبان افتتاح مجلس مقدس شورای ملی دورهٔ اول می‌باشد و اگر سندی در وزارت مالیه از این جانبان بابت پرداخت حقوق دارند ارائه بدهند والا در مقابل فداکاریها و خدماتی که در دورهٔ اول نسبت به این ملت و مملکت نموده این که منجمله تغییر سلطنت مشئوم استبدادی را به مشروطیت به موجب قانون اساسی و قوانین دیگری که به نظر وکلای محترم رسید نباید تاکنون حقوق حقه اینجانبان به عهدهٔ تعویق افتاده باشد لذا امضاء کنندگان ذیل ناچار تحصن در مجلس مقدس را اختیار نموده تصویب و دریافت حقوق خود و اعضاء تحریریه و مستخدمین بیچاره دورهٔ اول را واگذار به احساسات حق پرستانه وکلای محترم مجلس مقدس شورای ملی شیدالله ارکانه می‌نماییم و یقین داریم که همکاران محترم خدمات و جانبازی بی نظیر صادقانه ما را بهتر از دیگران قدرشناسی خواهید فرمود و هرچه

زودتر به این امر خاتمه داده جمعی را متشکر و آسوده فرموده تا رفع نگرانی شده و بیش از این اسباب مزاحمت فراهم نشود

رئیس – آقای آقا سید یعقوب: راجع به دستور مطلبی داشتید؟

آقا سید یعقوب – بنده خواستم عرض کنم که از فارس به ما راجع به یک مسئله فوق العاده مراجعه می‌کنند که مسئلهٔ راه شیراز به بوشهر و راه شیراز به اصفهان است که از آنجا به ما نوشته‌اند نمایندهٔ اصفهان هم اقدام دارد درروزنامه‌ها هم نوشته می‌شود که پول زیاد آمده است از راه و نتوانسته‌اند به مصارف دیگری برسانند عرض می‌کنم که جنوب هم جزو ایران است راه شیراز را اگر حقیقتا دست بهش نمی‌زدند بهتر بود چند دفعه همه مان سؤال کرده‌ایم مخصوصا از مقام ریاست تقاضا می‌کنیم که تذکری بدهند برای جواب این موضوع حاضر شوند رئیس – فرمودید راجع به دستور است

آقای سید یعقوب – دستور مهمتر از این نمی‌شود

وزیر عدلیه – دو لایحه است که تقدیم می‌کنم یکی راجع است به حکمیت این لایحه چندین جلسه در کمیسیون قبل از این که اصلا تقدیم مجلس شود درش بحث شده و دقت شده است و چون یک مشورت فوق العادهٔ زیادی درش شده است و از طرف دیگر وقت کمیسیون عدلیه هم طوری است که عنقریب تمام خواهد شد چهاردهم فروردین این است که بنده تقاضا کردم یک شوری باش یعنی برود به کمیسیون و بیاید در مجلس یکی دیگر یک لایحه ایست که ده هزار تومان از برای ترجمه وطبع قوانین که داریم آن را هم تقاضا می‌کنم آقایان موافقت بفرمایند که امشب تمام شود

رئیس – مقدم قرائت می‌شود بعد در فوریتش رأی می‌گیریم به شرح ذیل قرائت شد ساحت مقدس مجلس شورای ملی قابل انکار نیست که عیب اساسی تشکیلات قضائی امروز عالم بطوء جریان است قطع و فصل سریع دعاوی را از آماده ترین دستگاه قضائی دنیای حاضر توقع نمی‌توان داشت کندی لازمه تعدد چرخ‌های قضاوت سبک جدید است و شاهد این مدعا آن که محاکمات کهن سال بیش و کمی همه جایی است طریق سهل و ساده که بشر تاکنون برای فرار از پیچ و خمهای قضاوت پیدا کرده طریق حکمیت است و بس تجربه کسانی که برای رفع اختلافات خود به این وسیله ملتجی شده‌اند بر صحت کامل این عقیده شهادت می‌دهد نظربه این مقدمه کوتاه با آن که به سهولت دلایل بسیار دیگر اقامه می‌توان کرد مواد ذیل را با قید یک فوریت تقدیم داشته و تصویب آن را تقاضا می‌نماید

ماده اول – هر گاه یکی از متداعین محکمه صلح و بدایت یا تجارت از محکمه تقاضا کند قطع دعوی به طریق حکمیت انجام گیرد محکمه طرف دیگر دعوی را به موافقت با این تقاضا تکلیف خواهد کرد در صورت موافقت مطابق مواد ۷۵۷ تا ۷۷۹ اصول محاکمات حقوقی در صورت عدم توافق مطابق مواد ذیل رفتار خواهد شد مشروط بر این که تقاضای حکمیت تا جلسه اول محاکمه به عمل آمده و دعوی در آن محکمه بدایتا طرح شده باشد

رئیس – مواد قرائت شود؟ (بعضی گفتند خیر) بیست و سه ماده است علاوه بر این قرائت مواد در فوریت مؤثر نیست

جمعی از نمایندگان – صحیح است

رئیس – آقای شریعت زاده

شریعت زاده – موافقم

رئیس – آقای یاسائی

یاسائی – موافقم

رئیس – آقای رفیع

رفیع – موافقم

رئیس – مخالفی ندارد؟ گفتند خیر

رئیس – رأی می‌گیریم به فوریت یعنی یک شور آقایانی که موافقند قیام فرمایند اغلب قیام نمودند

رئیس – تصویب شد لایحه دیگر راجع به کمیسیون بودجه‌ای است لوایحی که راجع به کمیسیون بودجه است یک شور بیشتر ندارد

وزیر عدلیه – بلی یک فوریت تقاضا کرده‌ام که در مجلس مطرح شود ماده واحده به شرح ذیل قرائت شد

ماده واحده – وزارت مالیه مجاز است مبلغ ده هزار تومان از محل عایدات موجوده تعهد نشده سنه ۱۳۰۶ برای مخارج طبع و حق الزحمه ترجمه قوانین لازمه و حق الزحمه تهیه و طبع لایحه قانون مدنی مطابق تشخیص و درخواست وزیر عدلیه مصرف نماید؟

رئیس – آقای دادگر

دادگر – بنده موافقم

رئیس – آقای آقا سید یعقوب مخالفید؟

آقا سید یعقوب – بله اینجا مقام ریاست هم اشاره فرمودند که لایحهٔ بودجه یک شوری است بنده خواستم از آقای وزیر عدلیه تقاضا کنم که این لایحه را اجازه بدهند برود در کمیسیون بودجه و در آنجا مطرح شود که یک شرح مفصلی در این باب داده شود درست است اینجا بر سبیل اجمال است بنده می‌خواستم اساسا تقاضا کنم از آقای وزیر عدلیه که لوایح مالی را داخل در فوریت نکنند حالا اگر یک لایحهٔ راجع به مخارج عدهٔ از ایرانیها که از بصره مهاجرت کرده باشند و به ایران آمده باشند بنده کاملا موافقم که فوری باشد ودر این خصوص هم موافقم لیکن تقاضا می‌کنم که موافقت بفرمایند این لایحه بیاید در کمیسیون بودجه و مطرح شود و لزوم و فوائدش گفته شود که مخبر کمیسیون در مجلس علی بصیره بیان کرده باشند به این جهت اساسا نظر بنده در لوایح مالی این است باز هم حکومت با اکثریت مجلس است رئیس – آقای دادگر دادگر – البته آقای آقا سید یعقوب التفات می‌فرمایند که وقتی یک قوانینی وضع می‌شود باید منتشر بشود ودر دسترس عامه گذاشته شود به علاوه باید بالسنه مختلفه هم نوشته شود برای خاطر این که کمال قانون یک مملکتی را همه مطلع شوند این قضیه هم واضح است و قابل هیچ گونه تحقیق نیست خود لایحه متضمن دلائلش است آقا هم موافق بودند و مخالفتی نداشتند منتهای مقصودشان این بود که بیش از این توضیح شود ولی این قضیه اقتضای توضیح بیش از این را ندارد و گمان نمی‌کنم اشکال داشته باشد

رئیس – آقایان شریعت زاده و شیروانی و یاسائی موافقند؟ گفتند بلی

رئیس – آقای حاج آقا رضا رفیع موافقید

رفیع – بلی

جمعی از نمایندگان – مذاکرات کافی است

حاج میرزا مرتضی – بنده مخالفم

رئیس – بفرمایید

حاج میرزا مرتضی – راجع به طبع و نشر قوانین البته هیچ کس منکر نیست و همه معتقدیم که باید قوانینی که وضع می‌شود طبع و منتشر شود البته مخارجی که دارد باید داده شود منتها به طریق قانونی بایستی این

لایحه که می‌آید به مجلس به کمیسیون بودجه برود و آقایان اعضاء محترم کمیسیون در اطرافش مطالعه کنند مذاکره کنند بعد بیاید در مجلس و تصویب شود به علاوه این یک کار فوری فوتی نیست که اگر چنانچه ما امشب این را رأی ندهیم فوت شود و البته کسی مخالف با این قانون نیست ولی البته بایستی جریان قانونی خودش را طی کند لهذا بنده عقیده‌ام این است آقایان موافقت بفرمایند که این لایحه برود به کمیسیون بودجه بعد از مطالعه برگردد به مجلس از این جهت بنده مخالفم رئیس – رأی گرفته می‌شود به فوریت آقایان موافقین قیام فرمایند اغلب قیام نمودند رئیس – تصویب شد اصل مطلب مطرح است آقای شریعت زاده

شریعت زاده – بنده موافقم

رئیس – آقای عراقی

عراقی – بنده موافقم

رئیس – آقای شیروانی

شیروانی – بنده موافقم

رئیس – آقای دادگر

دادگر – موافقم

رئیس – آقای کازرونی

کازرونی – بنده موافقم لیکن خواستم سؤال کنم که این قوانین در کجا طبع می‌شود بنده نمی دانم دلیلش چیست؟ که با بودن مطبعهٔ مجلس (همهمهٔ نمایندگان – صدای زنگ رئیس) کازرونی – عجب مرافعه ایست آقا بنده سؤال می‌کنم که جواب بدهند بنده انتظاراتم این است که این قوانین در ایران ودر مطبعه مجلس که بهترین مطابع است طبع شود اگر چنانچه این طور باشد بنده مخالفتی ندارم

وزیر عدلیه – البته در یک جایی طبع خواهد شد بنده نمی‌توانم به آقا عرض کنم که در مطبعه مجلس خواه بود البته درجائی طبع خواهد شد که از حیث قیمت مناسب و از حیث چاپ هم خوب باشد

رئیس – آقای فیروز آبادی

فیروز آبادی – بنده خیلی متأسفم از این که آقای وزیر عدلیه هر لایحه که به مجلس می‌آورند تقاضای فوریت می‌کنند و هیچ اجازه نمی‌دهند که این لوایح به کمیسیون بودجه برود ودر آنجا مطالعه شود بنده که یک نفر وکیل هستم هیچ اطلاع ندارم که این وجه چیست و به چه مصرف برسد در مسئلهٔ فوریتش که بنده مخالف بودم و نوبت به بنده نرسید و گذشت و حالا هم با اصل لایحه که ده هزار تومان اعتبار داده شود بنده با این مبلغ مخالفم به جهت این که بنده اطلاع ندارم

رئیس – آقای شریعت زاده

شریعت زاده – آقای فیروز آبادی نمایندهٔ محترم مخالفتی که کردند مستند مخالفتشان فقط مسئلهٔ بی اطلاعی بود بنابراین بنده خواستم به آقا اطلاع بدهم البته آقا در نظر دارند هر مملکتی که علی رغم جریانات سابقه می‌خواهد یک طرز جدیدی به خودش بگیرد و آن ترتیبات و امتیازاتی که به ارادهٔ مجلس شورای ملی لغو شد باید دانست که برای تکمیل این اراده چه کارها لازم است از آن جمله تکمیل قوانین است و تهیهٔ قانون مدنی است که یک کمیسیونی از علماء درجه اول مشغول تهیه اش هستند که این لوایح را به دنیا ارائه بدهند و به این نظر تا دو ماه دیگر به طور قطع باید اجرا شود مجلس هم که رأی داد به فوریتش به همین جهت است بنابراین این یک طرحی است که یک مصلحت‌های بزرگی را در مملکت تأمین می‌کند و امیدوارم که نمایندهٔ محترم هم اهمیت این موضوع را توجه بفرمایند و موافقت بفرمایند

رئیس – آقای مدرس

مدرس – بنده می‌خواستم سؤال کنم این که فرمودند یک چیزهایی طبع بشود چطور طبع شود؟ خودشان بروند تصنیف کنند و طبع کنند؟ مخالفم اگر می‌گویند طبع شود یعنی بعد از این که مقامات خودش را سیر کرد طبع شود کاملا موافقم لذا می‌خواهم سؤال کنم که نظرشان چیست؟ و بنده مخالفم از این که یک چیزهایی خودشان بروند تصنیف کنند وطبع کنند چرا برای این که تصنیفاتی کردند و آوردند در کمیسیون که این تصنیفات را اگر من قدرت می‌داشتم پولی که خرج طبعش کرده بودند ازشان می‌گرفتم لذا اگر تصنیف جدیدی هم بخواهند بکنند می‌آورند در کمیسیون یا در مجلس هر جا که مقتضی قانون است بعد از این که سیر قانونیش را کرد البته باید چاپ کرد و منتشر کرد و غیر از این باشد مخالفم زیرا دیدیم بعضی تصنیفاتشان را که هرچه خرج شده است به مورد نبوده است

وزیر عدلیه – عرض می‌کنم که یک قسمت از این چیزهایی که باید طبع شود قوانین موجوده است البته تصدیق می‌فرمایید قوانینی که الان موجود است قوانینی است که از مجلس گذشته بدیهی است قوانین مربوط به عدلیه را باید ترجمه کنند وطبع کنند این‌ها به جای خودش ولی یک چیزی که اینجا نوشته شده است لایحه قانون مدنی است لایحه که از برای مجلس تهیه می‌شود یک وقت دو صفحه است سه صفحه ده صفحه است که می‌آید به مجلس و یک لایحهٔ مختصری است یک وقت لایحهٔ مهمی است که خودش یک کتاب است و این یک چیزی است که نه تنها وکلاء بلکه سایر مردم هم باید بخرند و اظهار عقیده در اطراف آن بکنند البته هیچ منکر ندارد که یک لایحه هر قدر در آن مطالعه شده باشد و خوب هم تهیه شده باشد تا وقتی که مجلس رأی نداده صورت قانونی ندارد ودر هر صورت او باید طبع شود و ما چون این را می‌خواهیم زودتر تهیه کنیم به علاوه نظرمان این اس که در دسترس عموم بگذاریم و نظرهای عموم را جمع کنیم و قطع دارم که آقای مدرس هم این قسمت را موافقت می‌فرمایند که این قوانین باید طبع شود اما راجع به این تصنیف‌هایی که بنده کرده‌ام ودر کمیسیون مطرح است البته آنها را هم با هم قرارش را می‌گذاریم و بنده پولش را تقدیم می‌کنم

جمعی از نمایندگان – مذاکرات کافی است

رئیس – پیشنهادها قرائت می‌شود به شرح ذیل قرائت شد پیشنهاد آقای کازرونی بنده تبصره ذیل را پیشنهاد می‌کنم تبصره – طبع کتب و قوانین مذکوره در تهران به عمل خواهد آمد

رئیس – آقای کازرونی

کازرونی – توضیح زیادی ندارد ممکن است باز هم آقای وزیر جواب بنده را بدهند و بنده هم قانع شوم لکن غرض من این است در تهران طبع شود

وزیر عدلیه – بنده تصور می‌کنم آقا موافقت بفرمایند و این پیشنهاد را مسترد بفرمایند برای این که البته شما می‌خواهید خوب طبع شود جنابعالی شاید اطلاع داشته باشید کدام یک از مطابع حروف فرانسه خوب دارند ولی بنده شخصا این اطلاع را ندارم این‌ها را باید حروفشان را دید شرائطشان را دید اگر خوب بود البته به آنها داده خواهد شد والبته در صورتی که مطبعه خوبی باشد و یک شرایط خوبی هم باشد هیچ دلیل ندار که در خارجه این کار را بکنند

کازرونی – بنده نظر به این که یک حسن عقیده و اعتمادی نسب به حسن نیت آقای وزیر عدلیه دارم استرداد می‌کنم پیشنهاد آقای فیروز آبادی بنده پیشنهاد می‌کنم که پنج هزار تومان فعلا اعتبار داده شود

فیروز آبادی – بنده متأسفم در این که به عقیدهٔ خودم هر اعتباری که به مجلس می‌آید زیاد می دانم و مجبور

می‌شوم کم کنم آن وقت ضرب المثل می‌شود به این که هر وقت هر کس پیشنهادی می‌کنم فلان کس نصف می‌کند خیر این طور نیست بنده حال این مردم را که ملاحظه می‌کنم می بینم این‌ها همه زیادی است دیگر این که ما می‌خواهیم این لوایح را بالسنهٔ مختلفه طبع کنم اولا السنه مختلفه ما لازم نداریم همان زبان فارسی خودمان کافی است اثر دیگران هم قوانین خودشان را به لسان فارسی طبع می‌کنند شما هم طبع کنید ما یک لسان بین المللی داریم که فرانسه است و همین کافی است و با این حال پنج هزار تومان هم زیاد است به این ملاحظه است که بنده این پیشنهاد را کردم

رئیس – آقای رفیع

حاج آقا رضا رفیع – نماینده محترم اقرار کردند به این که ترجمه اش لازم است ولی تقاضا فرمودند که فقط زبان فرانسه باشد بنده گمان می‌کنم که به همین زبان هم باشد اما این که مبلغ را فرمودند زیادی است و کمتر خرج دار این را وزارتخانه رسیدگی کرده است و تشخیص داده است و مبلغ ده هزار تومان اعتبار خواسته است و البته اگر کمتر خرج شد خرج نمی‌کند و می‌ماند در هر حال این پیشنهاد را خوبست آقا مسترد بفرمایند

رئیس – آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه می دانند قیام فرمایند (عدهٔ قلیلی قیام نمودند)

رئیس – تصویب نشد پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب تبصرهٔ ذیل را پیشنهاد می‌کنم وزارت عدلیه مکلف است صورت تفصیلی مخارج را به مجلس بیاورد

آقا سید یعقوب – بنده خیلی متأسفم که آقای رفیع جواب آقای فیروز آبادی را ندادند خدا کند که ما به تمام زبانها قوانینمان را ترجمه کنیم نه تنها به زبان فرانسه بلکه به تمام زبانها و آن روز روز سعادت ما است ما که یک ملت گمنامی نیستیم که غیر از خودمان کسی زبان ما را نداند اما راجع به مسئله دوم که تبصره‌ای عرض کردم بنده گمان می‌کنم که خود آقای وزیر عدلیه باید کاملا بدانند که بنده فوق العاده حسن ظن به این وزیر دارم به واسطهٔ این که ایستاد و زحمت کشید یک عدلیه را درست کرد که حقیقتا تا اندازهٔ اطمینان جانی و مالی و همه جور در این عدلیه هست و به قدری که مقدور بوده است کار خودش را کرده است بنده به موجب زبان مجلس خودم این پیشنهاد را کردم چون باید تمام نمایندگان نظارت در خرج داشته باشند و اینجا بر سبیل اجمال بود حالا بنده پیشنهاد کردم که وزارت عدلیه مکلف است صورت تفصیلی را به مجلس بدهد تا این که حقوقی که قانون اساسی به ماداده است که نظارت در مخارج باشد کاملا محفوظ باشد این بود که بنده این پیشنهاد را کردم

وزیر عدلیه – بنده حرفی ندارم و لیکن این مخارج هم مثل سایر مخارج بالاخره صورتش به وزارت مالیه می‌رود و به هر ترتیبی که آقایان در سایر مخارج مملکتی نظارت می‌کنند در این جا هم می‌کنند والا در دادن صورت آن بنده حرفی ندارم

آقا سید یعقوب – اجازه می‌فرمایید؟ بنده استرداد می‌کنم چون می دانم آقایان رأی نمی‌دهند

رئیس – آقای یاسائی پیشنهاد کرده‌اند که به جای قانون مدنی نوشته شود لایحه قانون مدنی

وزیر عدلیه – در آنجا هم نوشته شده است لایحهٔ قانون مدنی بفرمایید بخوانند به شرح ذیل خوانده شد تهیه و طبع لایحه قانون مدنی

رئیس – رأی گرفته می‌شود به ماده واحده با اوراق آقایانی که تصویب می‌کنند ورقهٔ سفید خواهند داد اخذ آراء به عمل آمده نتیجه به قرار ذیل حاصل شد

ورقهٔ سفید علامت قبول ۸۳

ورقهٔ کبود علامت رد ۱

رئیس – عدهٔ حضار ۱۰۲ با ۸۳ رأی تصویب شد

(اسامی موافقین) آقایان: بنی سلیمان – امام جمعه شیراز – فهیمی – افخمی – جلائی – کی استوان – عصر انقلاب – دشتی – دادگر – شیروانی – نوبخت – استر آبادی – پور تیمور – میرزا عبدالله خان وثوق – نجومی – محمد تقی خان اسعد – عمادی – میرزا عبدالحسین – فرمند خطیبی – بهبهانی – سید یعقوب – مولوی – بهار – حاج آقا حسین – خویی – ابراهیمی – امام جمعه اهر – شیخ الاسلام – ملایری – سید محمد تقی – طبا – کازرونی – موقر – ثقه الاسلامی – طباطبایی دیبا – عباس میرزا – فومنی – ایلخان – دکتر سنگ – عراقی – شریعت زاده – زوار – اسفند یاوی – جمشیدی – مرتضی قلیخان بیات – سید حسین آقایان – یاسائی – محمد آخوند – خواجوی – حیدری – دیوان بیکی – افسر – آیه الله زاده خراسانی – وزیری – مقدم – معظمی – اسکندری – ارباب کیخسرو – ساکینیان – لیقوانی – مفتی – عدل – امیر اسدالله خان – عامری – پالیزی – محمد ولی میرزا – ملک آرائی – طباطبایی وکیلی – دکتر رفیع خان امین – فرشی – میر ممتاز – دکتر مصدق – حق نویس – سید جواد محقق – طاهری – ذوالقدر – روحی – غلامحسین میرزا مسعود – حشمتی – احتشام زاده – دکتر لقمان – دولتشاهی – نگهبان – افشار- حاج میرزا حبیب الله امین مخالف آقای تقی زاده

رئیس – راجع به دستور پیشنهاداتی رسیده است به شرح ذیل خوانده شد پیشنهاد آقای ضیاء پیشنهاد می‌کنم که خبر کمیسیون بودجه راجع به پل سفید رود در درجهٔ اول جزو دستور این جلسه شود

بعضی از نمایندگان – بعد از خالصهٔ انتقالی

رئیس – آقای ضیاء

ضیاء – تمام آقایان نمایندگان از نقطه نظر اهمیت زیادی که به اقتصادیات مملکت می‌دهند فوق العاده متوجه این قبیل لوایح هستند اتفاقا چند لایحه مهم مثل لایحه خالصجات انتقالی و غیره در دستور است که اگر بخواهیم تأمل کنیم تا این که لوایحی که در دستور است تمام شود و آن وقت به آن لوایحی که یک ماده است و یک رأی می‌خواهد رأی بدهیم ممکن است کمیسیونها خاتمه پیدا کند و آن لوایح بیفتد به دورهٔ کمیسیون‌های دیگر مثلا آقایان متوجه هستند که یک لایحهٔ مختصری است که یکی دو ماده است و راجع به کمک به کارخانجات است یکی راجع به قسمت رعایای سنگسر است که یک ماده بیشتر نیست کبریت سازی خراسان است موضوع اراضی کرمانشاهان است و مؤسسات خیریه بنده این طور در نظر گرفتم که این لوایحی که یک رأی بیشتر لازم ندارد و اتفاقا لوایح مالی است هر جلسه قبل از این که وارد دستور شویم یکی از آنها در دستور بیاید برای این لسه بنده پیشنهاد کردم که لایحه راجع به پل متحرک روی سفید رود بین لاهیجان و رشت مطرح شود آقایان متوجه هستند که این گونه امور فوق العاده مهم است مخصوصا یک وقت اتفاق افتاد که بنده از آن راه رفتم مسافرین می‌آیند آن طرف رودخانه اسباب و زندگانی خودشان را می‌گذارند روی بلم و بلم آنها را از رودخانه می‌برد و چون این اصلاحات خیلی لازم است و زحمت کمی هم دارد بنده پیشنهاد کردم که قبل از این که وارد مذاکره در لایحهٔ خالصه انتقالی بشویم این رأی داده شود ودر جلسات دیگر هم اول هر دستوری یکی از آنها در دستور واقع بشود

رئیس – آقای شیروانی

شیروانی – موافقم

رئیس – آقای عراقی

عراقی – موافقم

رئیس – آقای ملک مدنی

ملک مدنی – عرض کنم با این لایحه ما خودمان هم موافقیم ودر کمیسیونها هم خود بنده و سایر رفقا با این لوایح کاملا موافقت کردیم ولی چون این یک لایحه ایست که باید در واقع از سیصد و هفت به موقع اجرا گذارده شود بنده خیال می‌کنم که خیلی لزوم و فوریت ندارد بنابراین خوبیست آقای ضیاء هم موافقت بفرمایند که لایحهٔ خالصهٔ انتقالی تمام بشود بعد البته با آن لوایحی که فرمودند ما هم موافقیم و علاقه مند هستیم و آنها هم به موقع خودش جزو دستور می‌آید و ممکن است که این لایحه در درجهٔ دوم جزو دستور باشد شیروانی – بنده پیشنهاد می‌کنم در درجهٔ دوم باشد ضیاء – بنده هم موافقت می‌کنم

رئیس – پیشنهاد آقای وزیری به مضمون ذیل خوانده شد پیشنهاد می‌کنم خبر کمیسیون مبتکرات راجع به حقابه بلده ساوه را جزء اول دستور امشب قرار بدهند

رئیس – آقای وزیری

وزیری – به طور اختصار به عرض آقایان می رسانم سد ساوه که از بناهای خواجه شمس الدین تبریزی است و از حیث استحکام معروف به سد شاه عباس است در این قسمت بنده یک پیشنهادی تقدیم کردم و رفت به کمیسیون و فعلا این مجرای ساوه پنج دقیقه وقت می‌خواهد که قابل توجه شود و برود به کمیسیون

رئیس – آقای خطیبی

خطیبی – بنده هم با اصل لایحه موافقم ولی در عین حال با تغییر دستور مخالفم اگر ما هم بخواهیم هر شب برای تغییر دستور در اینجا مذاکره کنیم بایستی هر شب وقت مجلس همه اش برای این موضوع تلف شود حالا فعلا لایحه خالصه انتقالی درش شور هم شده است و مطرح است این را تمام کنیم بعد سایر لوایح را می‌آوریم ویکی یکی رأی می‌دهیم رئیس – آقایانی که این پیشنهاد را تصویب می‌کنند قیام فرمایند عده قلیلی قیام نمودند

رئیس – تصویب نشد پیشنهاد آقای روحی به شرح ذیل خوانده شد پیشنهاد می‌کنم که خبر کمیسیون بودجه نسبت به کمک مالی به کارخانه ریسمان باقی مرحوم صنیع الدوله وشرکاء جزو دستور شود رئیس – آقای روحی روحی – عرض کنم در مملکتی که فاقد وسائل اقتصادی است یک کارخانه‌ای که تأسیس می‌شود به عقیدهٔ بنده باید از طرف مجلس و دولت به او کمک مالی شود ما باید تشویق بکنیم مردمان را که بتوانند در این مملکت کارخانه ایجاد کنند مؤسسات اقتصادی ایجاد کنند مؤسسات تعاونی ایجاد کنند و بالاخره وسائل ثروت را فراهم کنند چنانچه همه جای دنیا هست این خبر کمیسیون بودجه که تصویب شده است بیست هزار تومان کمک به کارخانهٔ ریسمان بافی مرحوم صنیع الدوله و شرکاء است پنج دقیقه وقت هم بیشتر لازم ندارد بنده می دانم که با این پول ما م یتوانیم از زوال یک کارخانه که به واردات مملکت کمک می‌کند و نمی‌گذارد ریسمان از خارج وارد شود جلوگیری کنیم به اندازهٔ پنج دقیقه هم بیشتر وقت لازم ندارد بنده هم موافقت می‌کنم با آقایان که خالصجات انتقالی در درجهٔ دوم باشد و خواهش می‌کنم این کار خیر را بگذرانند که حقیقتا یک کارخانه در این مملکت دوام پیدا کند

رئیس – آقای دادگر

دادگر – عرض کنم آقای روحی البته با حسن نیتی

این پیشنهاد را کرده‌اند ولی قانونا خودتان حساب کنید ببینید برای این تغییر دستور چقدر وقت صرف می‌کنم تغییر دستور موجب قوی می‌خواهد این کرارا مذاکره شده است که وکلا فکرشان را برای یک لوایحی حاضر می‌کنند و مراجعه می‌کنند و معتقد می‌شوند ولی آن وقت یک دلیل قوی می‌خواهد که دستور تغییر کند والا اگر دلیل قوی نباشد موجب ندارد بنابراین خوبست آقای روحی هم این مسئله را مؤخر بدارند ودر درجهٔ دوم قرار بدهند

رئیس – آقایانی که با این پیشنهاد موافقند قیام فرمایند عدهٔ قلیلی قیام نمودند

رئیس – تصویب نشد پیشنهاد دیگر پیشنهاد آقای کازرونی بنده پیشنهاد می‌کنم پس از قانون حکمیت قانون راجع به مجازات قاچاقچیها مطرح شود (همهمهٔ نمایندگان)

کازرونی – آقا اجازه بفرمایید بنده اگر یک غلطی نوشته باشم خودم اصلاحش می‌کنم زمانی که بنده این پیشنهاد را دادم آن قانون مطرح بود ولی حالا آن قانون تمام شد و قانون دیگر آمد و آن مسئله گذشت و حالا پیشنهاد را قرائت می‌کنند بنده مقصودم این است که امروز موضوع انحصاری یکی از منابع مهم عوائد ما است و فعلا به واسطه قاچاق دچار وقفه شده دولت هم در مقابل مردمانی که متهم به قاچاق هستند یا مرتکب قاچاق می‌شوند حقیقتا تکلیفش تکلیفش معلوم نیست یک قانونی به مجلس داده است و به کمیسیون رفته مدتی است خبرش رسیده و بنده چندین دفعه پیشنهاد کردم جزو دستور شود حالا اگر آقایان ترجیح می‌دهند که خالصجات جزو دستور باشد و این مسئله بماند و مسئله فروش خالصجات را یک امر فوری برای مملکت می دانند و بالعکس این موضوع اثری ندارد و مهم نیست بنده استرداد می‌کنم و اگر خیر بر عکس این مطلب امر فوری است و برای مملکت لازم است و یک ماده هم بیشترنیست مطرح بفرمایید بعد هم بنده اطمینان می‌دهم که این خالصجات هم تمام شود شما عجله نکنید

رئیس – آقای دادگر

دادگر – آقای کازرونی التفات بفرمایید سی با پیشنهاد جنابعالی مخالف نیست ولی طرفدار این هستند ه نظم و ترتیبی در کارها باشد و بالاخره این تنوع فکر و تشتت خیال کار را از جریان می‌اندازد یک قضیه آمده است و ما الان بیست دقیقه است روی تشخیص موضوع و راجع به تغییر دستور صحبت می‌کنم این را بگذارید در جای خودش و البته محذوف نمی‌ماند نگران نباشید رئیس – رأی گرفته می‌شود آقایانی که با این پیشنهاد موافقند قیام فرمایند عدهٔ مختصری قیام نمودند

رئیس – تصویب نشد پیشنهاد‌های راجع به مادهٔ سوم قرائت می‌شود به مضمون ذیل خوانده شد پیشنهاد آقای موقر بنده پیشنهاد می‌کنم تبصرهٔ ذیل به عنوان تبصرهٔ چهار به مادهٔ سه اضافه شود

تبصره – دولت مجاز است اراضی خالصه بائره را بین اتباع ایران تقسیم نماید اشخاصی که متصدی آبادی این گونه اراضی می‌شوند تا پنج سال از تأدیه مالیات معاف از آن به بعد فقط مالیات اربابی خواهند پرداخت پس از دائر وآباد نمودند اراضی به هیچ اسم و رسم نمی‌توان متصرفین را از تصرف محروم نمود

رئیس – آقای موقر

موقر – عرض کنم اراضی خالصه بائره در خوزستان فوق العاده زیاد است چنانچه سابقا هم عرض کرده‌ام

بالغ بر چندین هزار فرسخ مربع می‌شود فقط یک قسمت از آن آباد شده و قسمت عمدهٔ آن که تشکیل اکثریت می‌دهد بائر و مسلوب المنفعه مانده و حال آن که در قدیم الایام این اراضی کلیتا به طوری آباد بوده که محصولات آنجا نه فقط رفع احتیاجات داخلی را می کرده بلکه مقدار کثیری شکر نیل پنبه و حبوبات حتی منسوجات به خارجه صادر می شده و از آنجا ثروت وارد مملکت می دشه است که در عظمت و قدرت ملی ما تأثیرات فوق العاده داشته است حالا ما همان خاک و همان آب موجود ولی چرا باید امروزه محتاج باشیم که قوت لایموت خود را از خارجه تحصیل نماییم متأسفانه ماده ۶۳ اجازه نمی‌دهد که بنده علل را مشروحا به عرض مجلس شورای ملی برسانم علیهذا به طریق اختصار عرض می‌کنم علت العلل خرابی و زوال خوزستان همانا تأثیرات اسم خالصه گی است ه بر این املاک گذاشته شده و موجب تفرقه و پراکنده گی رعایا گردیده و از این جهت خوزستان آباد امروز به کلی خراب است هر آینه دولت تصمیم اتخاذ کند که این اراضی را بین اتباع ایران تقسیم نماید امیدوار به آبادی خوزستان و بالاخره اسباب آبادی مملکت خواهد شد از این نقطه نظر بود که بنده پیشنهاد کردم اراضی خالصه بائره بدون منفعت بین رعایا تقسیم شود تا این که هم دولت و هم ملت بتوانند از وجود آنها استفاده کنند بنده چندی قبل مراجعه به استاتیستیکی گمرکی می‌کردم یک اقلامی نسبت به صادرات و واردات خوزستان مشاهده شد که ذکرش را در اینجا خیلی واجب می دانم عجالتا بنده کاری به وضعیات ازمنهٔ قدیم ندارم صحبت از بیست سال قبل می‌کنم بیست سال قبل صادرات خوزستان از قبیل حبوبات بالغ بر هفتاد و چهار هزار خروار بوده که به مملکت انگلیس و آلمان حمل شده است ده سال بعد صادرات ما مبدل به واردات شده و پنجاه و هفت هزار خروار گندم و جو و آرد و برنج از هندوستان وارد خوزستان شده دوسال قبل میزان واردات همین اجناس به صد هزار خروار رسیده تفاوت عمل بیست سال قبل با دو سال قبل بالغ بر ۲۶ میلیون قران بوده که به ضرر ما تمام شده است البته تا مادامی که اسم خالصه گی در املاک باقی است به هیچ وجه نمی‌توان امید آبادی داشت مملکت مال ملت است و باید به دست ملت آباد بشود

زوار – ماده ۶۳ کاملا از بین رفته است

موقر – ماده را بنده خودم عرض کردم قبول هم دارم اما تأمل بفرمایید این یک مسئله حیاتی مملکتی است گمان می‌کنم حضرتعالی هم علاقه مند باشید

یک نفر از نمایندگان – راجع به این موضوع نیست

موقر – اجازه بفرمایید راجع به همین خالصجات انتقالی است در این صورت استدعا می‌کنم توجه بفرمایند یک مسئله حیاتی و قابل توجه عموم آقایان نمایندگان است مملکت آمریکای شمالی که از بزرگترین ممالک با ثروت عالم است فقط از تأثیر این قانون که املاک بین رعایا تقسیم کرده آباد شده امروزه که بحمدالله مملکت ایران دارد راه ترقی را می‌پیماید خوبست ما هم تأسی به آنها بجوییم و باید گفت همچنان رو که رهروان رفتند علیهذا چون آقایان نمایندگان کاملا علاقه مند به آبادی و عمران مملکت هستند لهذا بنده این تبصره را پیشنهاد کردم و امیدوارم که آقایان نمایندگان این را به موقع اجرا بگذارند

فهیمی مخبر کمیسیون – پیشنهاد آقای موقر البته اساسا خیلی خوب نظری است ولی جایش اینجا نیست سابقا هم پیشنهادی ازطرف آقای شیروانی در همین زمینه شده بود و به کمیسیون رفته است یک چیزی به عنوان ماده الحاقیه تهیه بکنند و به مجلس تقدیم کنند این تبصره هم باید باشد بفرستند به کمیسیون در آنجا اصلاح خواهد شد

رئیس – تقاضای ارجاع به کمیسیون گردید؟

مخبر – این تبصره ایشان را هم در جزو پیشنهادهای

ماده اول به کمیسیون مراجعه بشود زیرا مربوط به این ماده نیست پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب پیشنهاد می‌کنم ماده سوم این نوع اصلاح شود

ماده سوم – میزان مالیات خالصهٔ انتقالی ثلث عوائد مالک است چنانچه ثلث عوائد از میزان مالیات املاک اربابی اضافه باشد دولت مکلف است در ظرف پنج سال آن اضافه را تقویم نموده به اقساط پنج گانه دریافت دارد

رئیس – آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب – این پیشنهادی که بنده عرض کردم در تعقیب ادله ایست که نسبت به خالصهٔ انتقالی دارم عقیدهٔ ما این است که یک قدم‌هایی برداریم بر واحد کردن همه چیز در هر چیزی ما اختلاف داریم از جمله چیزهایی که کاملا محل اختلاف است در مملکت همین مسئله مالیات است نسبت به املاک در هر جا یک جور مالیات می‌گیرند حقیقتا این زنجیزهایی است که از دوره‌های سابق به پای مردم افتاده است از جمله یکی مسئلهٔ خالصجات است این خالصجات انتقالی به چه ترتیبی منتقل شده و مردم چه جور گرفتارند چه عرض کنم ما در دورهٔ چهارم و پنجم زحمت کشیدیم و یک قانونی گذراندیم که عبارت از قانون ممیزی و تعیین مالیات اربابی بود این قانون را بای ما کاملا تعقیب کنیم و مالیات را متحدالشکل کنیم مالیات املاک اربابی خالصهٔ انتقالی که مطابق ماده‌ای که مادهٔ سه شد از ۱۳۰۰ یا از ۱۳۰۷ قمری معین شد که آقای یاسائی پیشنهاد کردند و خبرش خواهد آمد خالصهٔ انتقالی بعد از این عنوان را ندارد که ما دو مرتبه بگوییم خالصه وهی املاک را قسمت کنیم یکی خالصهٔ انتقالی یکی غیر انتقالی یکی اربابی بنده برای این که کاملا ملاحظه منافع دولت را کرده باشم و از آن طرف هم عقیدهٔ خودم که عبارت از یکی کردن مالیات‌ها باشد و بایستی مالیات را مثل املاک اربابی قرار بدهیم پیشنهاد کردم که ثلث عوائد مالکانه در خالصجات انتقالی مالیات دولت باشد و این ثلث را میزان بگیرند و یا مالیاتی که مطابق قانون ممیزی معین کرده‌اند این ثلث اگر مساوی است دست از جان مردم بردارند ملت بیشتر از این ندارد هر مالکی نسبت به ملک خودش ثلث بیشتر نمی‌گیرد چنانچه ملاکین در مجلس هستند تصدیق می‌کنند عرایض بنده را اگر این ثلث مطابق است با همان مالیات املاک اربابی دولت این ثلث را بیگرد و دست از جان مردم بردارد و به طور کلی عنوان خالصگی را بردارد وبه طور کلی عنوان خالصگی را بردارد و اگر این ثلثی که نوشته‌ایم زیادتی است این زبادتی را در عرض پنج سال تقویم کنند تومانی پنج تومان آنها ندارند ودر عرض پنج سال به اقساط پنج گانه بپردازند گمان می‌کنم این پیشنهادی که بنده کرده‌ام اگر آقای مخبر قبول کنند دیگر محتاج به این تبصره و شرح و بسط نیستیم ماده چهارم هم از بین می‌رود مالیات خالصه را هم معین کرده‌ایم و تکلیف مردم معین می‌شود و بعد از پنج سال ریششان از دست ادارهٔ خالصه نجات پیدا می‌کند آخر تا کی این مردم بدبخت گرفتار یک فرمانی باشند و هر روز اسباب زحمت خودشان باشد حالا قضاوت با خود آقای مخبر و آقایان نمایندگان است

مخبر – یک مرتبه دیگر خوانده شود (پیشنهاد مزبور مجددا به شرح سابق خوانده شد)

مخبر – پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب قابل اجرا نیست ولیکن عرض می‌کنم پریشب آقای کازرونی یک اظهاری فرمودند که چطور است این مالیات‌ها را مساوی قرار بدهیم با صدی پنجاه باشد یا بعضی از آقایان می‌فرمودند کمتر و بعضی بیشتر باشد این نکته را باید آقایان متوجه باشند که دولت به موجب قانون باید برای تمام املاک یک مالیات معنیی وضع کند مالیات املاک اربابی را معین کردند صدسه و نیم از عایدات کل هر ملکی مالیات نداشته باشدیا کمتر از این باشد دولت باید تا صد سه و نیم بدون گفتگو علاوه کند و

هر ملکی هم علاوه دارد باید کمتر کند تا مأخذ صد پنجاه و نباید استثنائی از برای وضع مالیات قائل شوند لیکن بعضی املاک هست که از آنها دولت مالیات نمی‌گیرد و در موقعی که منتقل کرده است حق اربابی را برای خودش محفوظ داشته است به این معنی بعضی از این املاکی را که خالصهٔ انتقالی می‌گوییم در موقعی که دولت منتقل کرده است این ملک را با شرط تأدیه این میزان مالیات منتقل کرده است خانه ایست بنده فروخته‌ام به زید در قباله فروش شرط کرده‌ام که دو اطاقش را باید برای خودم محفوظ بدارد و این چیزی را که دولت می‌گیرد در حقیقت منال است نه مالیات یک حقی است حق اربابی به دلائلی که در جلسات قبل عرض شد در سنوات اخیر مالکین و متصرفی از عهدهٔ تأدیهٔ این منال نتوانسته‌اند بر آیند حالا می‌خواهیم ترتیبی بدهیم که هم مالیات خالصه گی آنها معلوم شود و هم این که در آتیه بتوانیم تغییر بدهیم به صورت اربابی دولت که صاحب این مالیات است هر میزان او را می‌خواهد تخفیف بدهد یا ببخشد مجاز است مجلس شورای ملی که نمایندهٔ کلیهٔ مملکت ایران است و اختیار تمام امور مالی این مملکت را دارد می‌تواند رأی بدهد که تمام مالیات خالصهٔ انتقای بخشیده شود ولی هیچ کدام از آنها را بدون جهت نمی‌تواند تبعیض کند و چیزی بر آنها بیفزاید آن روزی که شما این ملک را منتقل کردید به یک نفری یکی از آنها پانصد تومان یکی سیصد تومان پانصد تومانی را می‌توانید دویست تومانش را ببخشید و سیصد تومان بگیرید ولی دویست تومانی را چطور می‌توانید بگویید پانصد تومان و اضافه کنید اگر ما بگوییم مساوی قرار بدهیم ممکن است به بعضی تخفیف داده شود ولی به بعضی دیگر اضافه شود اگر از یک کسی کسر کنیم دلیل ندارد که جبرانش را دیگری کند لهذا ما در نظر گرفتیم یک حد اعلائی از برای میزان مالیات قرار بدهیم که آن صدی پنجاه عایدات خالص است آن هم به آن طوری که آقای یاسائی اشاره می‌فرمودند که چرا مالیات‌ها را ببریم تا صدی پنجاه این طور نیست آنهایی که بیش از صدی پنجاه است می‌آوریم پایین تا حدود صدی پنجاه و آنهایی که کمتر از صدی پنجاه است به حال خودش هست و چیزی اضافه نمی‌شود و این که می‌فرمایند ثلث باز همان ایراد اولی وارد است به بعضی ظلم می‌شود و نسبت به بعضی نهایت رأفت است ولی صدی پنجاه که گرفتیم به نظر بنده زیاد نیست

کلالی – زیاد است

مخبر – بله برای جنابعای که خالصهٔ انتقالی دارید زیاد است

کلالی – بنده خالصهٔ انتقالی ندارم

مخبر – ولی به طور کلی زیاد نیست علتش هم این است که صدی پنجاه که حداعلی یک ملک است یک ملکی را که پانصد تومان مالیات برایش قرار می‌دهیم آن وقت یک عشر هم تقریبا برای مالیات ارضی کسر می‌کنم می‌ماند صدی چهل صدی چهل در خریداری از قرار تومانی پنج تومان نسبت به قیمت بهترین املاک است زیرا بهترین املاک آن است که ده یک خریداری شود ما که تومانی پنج تومان می‌گیریم تقریبا نصف است نصف صدی چهل صدی بیست است پس در اینجا ملاحظه می‌فرمایید که اجحافی به مالکین نشده بلکه نهایت رأفت و همراهی هم به آنها شده است در خریداری هم که با آنها مساعدت می‌شود که به مرور بخرند این بود که کمیسیون صدی پنجاه را گرفت و این نهایت مساعدتی است که با آنها می‌شود با تساوی و با میزان ثلث هیچ کدام موافقت حاصل نخواهد بود

رئیس – آقایانی که این پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب را قابل توجه می دانند قیام فرمایند عده قلیلی برخاستند

رئیس – قابل توجه نشد پیشنهاد آقای ارباب کیخسرو

(این طور خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم تبصره ۱ ماده سه این قسم نوشته شود

تبصرهٔ (۱)- خالصجات انتقالی که در سنوات اخیر لااقل سه سال متوالی اخیر مسلوب المنفعه بوده است

ارباب کیخسرو – بنده می‌خواهم خاطر آقایان متوجه باشد که در این لایحه نوشته است خالصجات انتقالی که در سنوات اخیره مسلوب المنفعه بوده‌اند مشمول فلان الی آخر اینجا معلوم نیست از وقتی که در نظر گرفته‌اند سنوات اخیره را چند سال در نظر گرفته‌اند ممکن است وزارت مالیه یک قسم دیگر تعبیر کند و مالکین یک قسم دیگر این است که بنده یک حدی قرار دادم که لااقل سه سال متوالی مسلوب المنفعه باشد والا با این طرز همیشه بین وزارت مالیه و مالکین تولید مشکلات خواهد شد

مخبر – پیشنهاد آقای ارباب کیخسرو را قبول می‌کنم

رئیس – پیشنهاد دیگر آقای ارباب کیخسرو به شرح ذیل قرائت شد

بنده پیشنهاد می‌کنم تبصرهٔ ۲ مادهٔ ۳ این قسم توشته شود تبصرهٔ ۲- مراد از عایدات متوسط خمس عایدات پنج سال اخیر است با رعایت آن که به حد وسایل ممکنه کاشته شده باشد

رئیس – آقای ارباب کیخسرو ارباب کیخسرو – اینجا در لایحه که پیشنهاد کرده‌اند هیچ حکم قطعی ندارد که در چه موقع مالک با دولت داخل تشخیص عمل شوند اختیار را واگذار کرده است به مالک ممکن است مالکینی که یک مالیات سنگینی دارند یک وقتی مقتضی این باشد که طوری سه سال را تهیه کنند که کاشتشان کم شود تا بتوانند در آن موقع بعد از سه سال بروند و با دولت یک قراری بدهند و بگویند بیایید الان بر آورد کنید سه سال را وحدی برای آن قرار دهید برای این که جلوگیری از این نظر شده باشد بنده در اینجا پنج سال پیشنهاد کردم زیرا اگر کسی هم بخواهد این نظر را بگیرد در اینصورت البته بیشتر به ضرر خودش تمام می‌شود از طرف دیگر اینجا املاک متعدد است در اطراف مملکت یک قسمت املاک است که ممکن است سه سال پیاپی مور آفت و خسارت شده باشد وقتی که دولت بخواهد وارد این قضیه بشود به ضرر دولت تمام شود یک قسمت املاکی است ممکن است سه سال پیاپی حاصل خوب داشته باشد به ضرر مالک تمام شود بالاخره وقتی که یک قانونی وضع می‌شود نباید از یک طرف آن قدر اشکال برای یک طبقه فراهم آورد و از طرف دیگر شفقت تام برای یک طبقه باشد هر گاه ما پنج سال قرار دهیم کمتر جایی به نظر می‌آید که یا به کلی آفت زده باشد یا تماما حاصلش خوب باشد این ی حد وسطی است که ممکن است خوب و بد باشد یک نظر دیگری هم که بنده داشتم این بود که شرط بشود در وقتی که بخواهند تشخیص این قسمت را هم بدهند که مالک تعمد نکرده باشد در نگاشتن برای چه برای این که تشخیص این از کجا معلوم می‌شود؟ یا باید مالک تمکن این را داشته باشد که این را کاشته باشد یا طبیعت کمک کرده باشد بابش البته این قسمت اخیر ممکن است در وقت تشخیص بین مأمورین دولت و مالک یک اشکالاتی تولیه گند بنده در این قسمت اصراری ندارم ولی در آن قسمتی که پنج سال باشد بنده گمان می‌کنم که بیشتر مقرون به صلاح باشد وا ز هرحیث بی آفت و با آفت را مخلوط می‌کند نه به ضرر مالک تمام می‌شود و نه به ضرر دولت

رئیس – آقای ملک مدنی

ملک مدنی – عرض کنم راجع به این موضوع در کمیسیون قوانین مالیه با حضور نماینده دولت مخصوصا یک مذاکرات مفصلی شد و بالاخره تشخیص داده شد که سه سال مفیدتر از

۵ سال است به این علت که سال گذشته ۳۰۵ محصول در تمام مملکت فوق العاده خوب بوده در سال ۳۰۴ نسبتا آفت داشته است و امسال هم یک سال متوسط بوده است و اگر ما بخواهیم روی پنج سال برویم اساسا تشخیص غیر مقدور است برای این که ملاکین که یک صورت مشخص و مرتبی ندارند دچار می‌شوند به مأمورین مالیه و خیلی تولید مشکل می‌کند اما سه سال را باز ممکن است یک ترتیبی تشخیص داد اما این که فرمودید ممکن است بعضی از مالکین تعهد کرده باشند درزراعت بنده خیال نمی‌کنم هیچ مالکی در زراعت تعهد کرد باشد و سابقه هم نداشته است که یک همچو قانونی از مجلس خواهد گذشت که مالک تعمد کرده باشد در نگاشتن و بنده تمنا می‌کنم که آقای ارباب هم موافقت بفرمایند و استرداد کنند این پیشنهاد را

رئیس – آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه می دانند قیام فرمایند عدهٔ قلیلی قیام نمودند

رئیس – قابل توجه نشد پیشنهاد آقای ضیاء به مضمون آتی خوانده شد

تبصرهٔ ذیل را به مادهٔ سوم لایحهٔ خالصجات انتقالی پیشنهاد می‌نمایم تبصره – خالصجات انتقالی که تا قبل از تصویب این قانون در تصرف زارعین دهاقین خورده مالک است از این قانون مستثنی و مطابق املاک اربابی باید ممیزی شود

رئیس – آقای ضیاء

ضیاء – البته نمایندگان محترم هم متوجه‌اند که در موقع وضع این گونه قوانین رعایت کامل نسبت به حال زارعین و دهاقین خورده مالک مملکت باید کاملا ملحوظ شود اینجا در این قانون ذکر شده است خالصجات انتقالی و این مشمول مالکین هم که روی هم رفته نیم دانگ یا ربع دانگ از ملکی دارند می‌شود در حالتی که این بیچاره‌ها آن استطاعت و توانایی را ندارند که بتوانند در مقابل اظهارات قانونی وزارت مالیه جواب بدهند و حاضر بشوند و حکم معین کنند ودر این قسمت‌ها وارد مذاکره بشوند یک ملکی بوده است یک وقت مال یک نفر و خالصهٔ انتقالی بوده حالا ممکن است تقسیم شده باشد بین خورده مالکین و فروش رفته باشد برای این که محظوری پیش نیاید بنده ذکر کردم که خالصجاتی که تا قبل از تاریخ تصویب این قانون در تصرف خورده مالکین است برای آن اشکالی که آقای مخبر ذکر کردند که مبادا بعد از وضع این قانون مردم بروند املاکشان را تقسیم کنند و خورده مالکین زیاد درست شود این است که رفع اشکال شده و پیشنهاد هم شده است که املاکی که قبل از تصویب این قانون در دست خورده مالکین است مستثنی خواهد بود

مخبر – عرض می‌شود بنده رعیت و دهقانی سراغ ندارم که خالصهٔ انتقالی داشته باشد مال اشخاصی است که رعیت بیچاره زیر دست آنها شده خالصهٔ انتقالی دست اشخاص ملاک است همیشه

ثابت – خورده مالک نمی‌شود ملاک باشد

مخبر – چرا هر وقتی که این مالکین قدرت داشته‌اند و دولت نتوانسته از آنها جلوگیری کند مالیات را هم خورده‌اند و عایدات را هم برده‌اند هر وقت دولت قدرتی پیدا کرده است و نتوانسته‌اند کاری بکنند آمده‌اند زارع را جلو انداخته‌اند که املاک مال این بدبختها است مالیات مال این‌ها است نگذارید کلاه این‌ها را بردارند همان اشخاص را وادار کرده‌اند که بر علیه خودشان فریاد کنند بالاخره وقتی که نتیجه گرفته شد باز آقا از پس پرده در می‌آید و عایدات را می‌برد به اضافه خالصهٔ انتقالی ملک است هر کسی که فایده اش را می‌برد بالاخره یک پولی می‌دهد و آن مالیات را می‌خرد آقای یاسائی پریشب خودشان می‌فرمودند که یک قلدرهایی آمده‌اند به زور پولشان را هم از آنها گرفته‌اند یک

قلچماقی آمده پول را از فلان زارع گرفته بعد ملکش را هم گرفته است این‌ها هم پول از زارع گرفته‌اند هم به کارش واداشته‌اند و هم در موقع آنها را پیش انداخته‌اند اگر عایتی نسبت به آنها بشود عیب ندارد ولی من مطمئنم که نسبت به آنها رعایت نمی‌شود و این یک فایده است که ملاکین می‌برند و به اضافه یقین بدانید که از فردا تمام این‌ها مال زارعین می‌شود پس از آن که این مالیات محقق شد دوباره می‌رود دست ملاکین ضیاء – بنده مطابق مادهٔ صد ونهم اجازه می‌خواهم

رئیس – چه شده است؟

ضیاء – عرایض بنده را بر خلاف واقع جلوه دادند بنده نظرم این بود که خورده مالکها اشخاص ضعیف

رئیس – اگر تهمتی زدند به آنها زدند به شما که نزدند

ضیاء – بنده مادهٔ صد ونهم را قرائت می‌کنم مادهٔ ۱۰۹ اگر در ضمن مباحثات و نصق افترا وتهمتی به یکی از نمایندگان زده شود یا عرایض او بر خلاف واقع جلوه داده شود آقا هم این عرایض بنده را بر خلاف واقع جلوه دادند غرضم افترا و تهمت نیست ما یک مثل کوچکی می‌توانیم بزنیم یک نفر پیدا شده است یک خالصهٔ انتقالی به دست آورده است خودش رفته است سر آن ملک بالاخره فوت شده است این خالصهٔ انتقالی تقسیم شده است بین اولادش اولادش هم مشغول زراعت شده‌اند نه قلدر بوده است نه قلچماق یک کسی بوده است که به هر وسیله یک خالصهٔ انتقالی به دست آورده ولی حالا دست یک عده مردمان ضعیف است به علاوه (همهٔ نمایندگان) قائلند که این املاک خراب بائری که به نام خالصه دست دولت است به هر صورتی بین مردم تقسیم شود بروند آباد کنند بهتر است

رئیس – آقایانی که پیشنهاد آقای ضیاء را قابل توجه می دانند قیام فرمایند (عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس – قابل توجه نشد پیشنهاد آقای مدرس به شرح آتی قرائت شد پیشنهاد می‌کنم به جای مادهٔ سوم و چهارم نوشته شود مالکین خالصجات انتقالی مالیات خالصه ملک خود را باید در ظرف یک سال تبدیل به مالیات اربابی نمایند این ترتیب که معادل مالیات اربابی قانونی را کسر نموده بقیه را تومانی پنج تومان خریداری نموده که در عرض سه سال به وزارت مالیه پرداخت نمایند

تبصره ۱- خالصجات انتقالی که در سنوات اخیره مسلوب المنفعه بوده‌اند مشمول قانون مالیات اربابی خواهند بود تبصرهٔ ۲- در موقع خریداری اضافه مالیات خالصگی قیمت جنس مالیاتی به نرخ متوسط پنج سال اخیر است الی آخر

مدرس – تبدیل کردم به یک پیشنهاد دیگر اورا بخوانید پیشنهاد دیگر آقای مدرس به مضمون ذیل قرائت شد پیشنهاد می‌کنم مادهٔ چهارم به جای مادهٔ سوم نوشته شود به ترتیب ذیل مالکین خالصجات انتقالی که در مادهٔ اول معین شده مالیات خالصگی ملک خود را که مورد عمل سنواتی آنها بوده و وزارت مالیه مطالبه می نموده در ظرف یک سال تبدیل به اربابی خواهند نمود به این ترتیب که معادل مالیات اربابی قانونی را کسر نموده بقیه را تومان پنج تومان از دولت خریداری نموده که در مدت پنج سال بپردازد والا عین آنچه در فرمان معین شده از او مطالبه خواهد شد

مدرس – از مدتی قبل به این طرف بنده خیال می‌کنم قانون به این مشکلی در مجلس نیامده و آقای رئیس هم البته این را تصدیق می‌فرمایند لذا در پیشنهادها که باید کم حرف زده شود زیاد حرف زده می‌شود معذلک حرفی نمی‌زنند چون به عقیدهٔ من از قوانینی است که حلش خیلی

مشکل است حال برهانش که چرا مشکل است اگر شاهزاده افسر توجه بفرمایند به واسطه این که فلسفه‌های متعدده اینجا جمع شده فلسفه‌های متعدده که با همدیگر جمعش خیلی مشکل است در این قانون جمع شده اگر آقای مخبر اجازه بفرمایند از اول شروع کنم و عرض کنم

مخبر – ماده ۶۳ را هم رعایت بفرمایید

مدرس – ماده ۶۳ را عذر خواستم چون فلسفه اش زیاد است باید عرض کنم که اولا دولت که دولت ایران است و ما دولت ایران را همیشه مسلمان شناخته‌ایم و باز هم می‌شناسیم آمده است یک املاک مجهولی که در تصرفش بوده است به انحاء مختلفه واگذار کرده است بعضی را بخشیده بعضی را به فرمودهٔ شما به یک جزئی داده بعضی را عطیه کرده به انواع و اقسام مختلف این عملی بوده است که دولت می کرده است و ما نمی‌توانیم بگوییم این عمل مشروع مملکتی نبوده است باید بگوییم مشروع مملکتی بوده است و ما دولت‌های خودمان را از خودمان می دانیم و دولت مسلم می دانیم باید اعمالش را مثل اعمال خودمان بدانیم من یک هبه می‌کنم نه ارزان به گران می‌فروشم شرط می‌کنم اگر در این مسئله شبهه‌ای هست بفرمایید من که شک و شبهه‌ای ندارم اما املاک مجهول الهویه بوده شاید بعضیش از بابت بقایای ضابطین ضبط شده بعضیش موقوفه بوده است بعضی مال یاغیها بوده در هر صورت در تصرف یک دولت مسلمی که افعالش محمول بر مشروع قانونی است بوده است پس این حرفی که ارزان فروخته‌اند گران فروخته‌اند بخشیده است آباد بوده است خراب بوده است قلدر بوده است ضعیف بوده است این‌ها خارج از موضوع است بابا آخر ما یک اساسی داریم اگر آن اساسهامان را بخواهیم ول کنیم مسئله است این یک مقدمه که به عقیدهٔ من همهٔ شما عن اعتقادا موافقید و همه را باید محفوظ داشت مسئله دوم این که این ملک را که دولت داده است یک شرطی کرده است شرط کرده است که این مالیات فرمان را که بهره است یا هرچه هست بدهد این شرط توش هست یا نیست محمد هاشم میرزا افسر – هست

مدرس – پس روی حساب اگر عالما عامدا عمل به این شرط نکند باید بگویند آقا به این شرط عمل نمی‌کنی ول کن من به این شرط این را واگذار می‌کنم شما می‌گویی من به این شرط وفا نمی‌کنم از من هم نگیر این فلسفه را کدام کتاب نوشته است؟ من دادم به شما که سالی صد خروار بگیرم شما می‌گویی سالی صد خروار را نمی‌توانم بدهم ملک را هم از من نگیرید بفرمایید این فلسفه اش کجا است؟ در زمانهای بعد که مردم این ملکها راخریدند به خیالات یعنی او گفت من می‌خرم صد خروار بعد تسعیر می‌کنم او گفت می‌خرم بعد تعمیر می‌کنم بعضیهاش خوب در آمد بعضیش به اشکالات بر خورد من یک ملک خوبی خریدم تسعیر هم کردم ازش منتفع شدم یک کسی دیگر ملکش قابل نبود یا نتوانست تسعیر کند به اشکالات برخورد مأمورین مالیه مطالبه آن شرط را کردند آنها شکایت کردند دولتهای وقت بر حسب ارفاق به متصرفین آمدند و این قرار داد را کردند بعضی را کم کردند بعضی را تنصیف کردند و هکذا یک انواع مختلفهٔ در این مدتها سیر کرده و همهٔ آقایان هم که فرمایش می‌فرمایند بنده ملاحظه می‌کنم که خیلیش مصداق دارد البته خیلی اش دست خورده مالک بوده خیلیش هم دست درشت بوده خیلیش منفعت دارد بعضیش هم منفعت کم دارد یا ضرر دارد همه قسم هست ما آمدیم و دیدیم که حقیقتا دولت در زحمت است مردم درزحمتند فکر کردیم که چه کنیم که هم دولت آسوده شود و هم مردم بیایی حساب کنید بر یکی یکی گریه نکنید البته توی صد هزارنفر یتیم هم دار قلدر هم دارد خوب هم دارد بدهم دارد حساب کنیم که چه باید بکنیم که هم دولت در زحمت نباشد هم مردم راحت

باشند و این اشکالات هم رفع شود خیلی هم حقیقتا عذر می‌خواهم که زیاد حرف می‌زنم ولی چاره ندارم چون اجازه خواستم اجازه به من نرسید سه فلسفه داشت یک فلسفه این که مالیاتهای مملکت متحدالشکل باشد هر کدامش یک جوری نباشد یکی این که این ادارات دولتی که باید یک دستگاه و چرخ علیحده به جهت جمع آوری ادارهٔ خالصجات انتقالی داشته باشند و علیحده یک مخارج و یک مصرفی می‌کنند اینخرج از گردن دولت بر داشته شود یکی این که من که مالک خالصهٔ انتقالی بودم ارباب حساب می‌شدم اما هیچ کس صد دینار به من قرض نمی‌داد زیرا که ملک خالصهٔ انتقالی بود ولکن ملک خالصه انتقالی جزو ملک حساب نمی‌شد اعتبار نداشت مالیت نداشت گفتیم چه عیب دارد منی که مالک یک ده هستم و صد دینار اعتبار ندارم این را بی عیبش کنید تا من بشوم صاحب ثروت دلم گرم شود و این ده را آباد کنم این سه عیب در نظر بود و آمدیم و این لایحه را تنظیم کردیم از برکات و توجهات آقای مخبر مادهٔ ۳ و چهاری نوشه شد که ده درجه بر زحمت متصرفین افزود ده درجه مخارج اداره مالیه را در خالصجات انتقالی زیاد کرده است و بالاخره هیچ کس هم نمی‌خرد

عباس میرزا – چرا؟

مدرس – آقای سالار لشکر شما نمی‌خرید من در این مجلس می‌گویم شاهزاده فرمانفرما یک خالصه نمی‌خرد چرا بخرد شما نوشته‌اید می‌تواند می گوید من نمی‌خرم چرا برای این که نگاه به صرفه اش می‌کند آن مقاصدی که ما داشتیم هیچ کدامش حاصل نمی‌شود و باز هم معذرت می‌خواهم آن فرمایشات آقای موقر و فرمایشات آقای کازرونی ربطی به اینجا نداشت اورا ما قبول داریم اما ربطی به اینجا ندارد خالصجات انتقالی یعین دولت بهره بر می‌داشت داده است به مردم چه ربطی به آنها دارد که در اهواز افتاده است که بنده هم دیده‌ام

کازرونی – آنها آدم نیستند

مدرس – در هر صورت بنده این ماده را پیشنهاد کردم اگر آقای مخبر صلاح می دانند در کمیسیون برود و نظری کنند و آن این است که به جای ماده ۳ و ۴ نوشته شود کلیهٔ خالصجات انتقالی که در مادهٔ اول معین شد مالکش به قدر مالیات اربابی قانونی را بگذارد هر چه شد باقی را تومانی پنج تومان یعنی آنچه که از او مطالبه می‌کنند نه آنچه توی فرمان نوشته است آن مقداری که به موجب قرار داد‌های اخیر از آنها مطالبه می‌کنند مثلا سالی بیست خروار ازش می گرفته آن سه خروارش را بگذارید زمین آن هفده خروارش را تومانی پنج تومان قیمت کنند و سه ساله یا چهار ساله هرچه شما معین می‌کنید بدهند به اشخاص استثناء هم ندارد میان آن که شکایت کرده است یا نکرده است هر کس که مالک خالصهٔ انتقالی است به قدر مالیات اربابیش بگذارید زمین باقیش یک خروار است به قیمت تومانی پنج تومان پنجاه خروار است هر چه هست قیمت کنند و بدهند اگر نکرد آن شرطی که اول در ضمن عقد با او شده است دولت همان شرط را رفتار کند این عقیدهٔ بنده است و دو تبصرهٔ ذیل را قبول دارم با این ماده که پیشنهاد کرده‌ام

مخبر – بنده خیلی میل داشتم که می‌توانستیم پیشنهاد کنیم مادهٔ ۶۳ نسبت به آقای مدرس همیشه استثناء باشد زیرا که از فرمایشات آقای مدرس استفاضه می‌کنیم ولی در اصل موضوع فلسفه این کار را از ابتداء فرمودند که چه بوده است این معاملات را دولت قانونی کرده است واگذار کرده است به اشخاص غالبا شاید همه اطلاع داشته باشند که همان فرامین را برای این که بیشتر صورت شرعی بهش بدهند پیش علماء هم برده‌اند که ملکیت آنها تقریبا شرعی و قانونیش همه چیزش درست شده است کسرهایی که بعد کرده‌اند از آن جمع اول همه اش باری خصوصیت نبوده برای این بوده

است که دیده‌اند آن ملک جمعی را که به آن اشخاص داده‌اند عمل نمی‌کند عنوان تسعیر و تخفیف را آورده‌اند چنانچه بعد از قانون مصوبهٔ مجلس اول که تسعیرات و تخفیفات موقوف شد حقیقتا جمع کثیری حاضر بودند که املاک را واگذار کنند به دولت برای این که نمی‌توانستند از عهده بر آیند این قرار‌هایی که از برای تنصیف و غیره داده شد برای این ملاحظه بود اما کاری که الان ما می‌خواهیم بکنیم اشکال در یک مطلب است اگر چه آن قسمت موضوع مادهٔ بعد است ولی چون آقا در این ماده پیشنهاد فرمودید ناچارم عرض کنم ما نظرمان این است که این ماده باید اجباری باشد و مردم مکلف باشند بخرند شاید غالب آقایان این فکر را طرفدار هستند ولی در عمل ممکن نمی‌شود ما می‌رویم یک زحمتی از گردن مردم برداریم یک زحمات بیشتری به گردن مردم می‌اندازیم به جهت این که یک اشخاصی دارای املاک هستند و یک مبلغی از مالیات را باید خریداری کنند آنها نمی‌توانند از عهده بر آیند و پول بدهند واین مالیات را بخرند در این صورت دولت چه بای بکند دولت ناچار است به دیگری بفروشد ملاحظه بفرمایید اگر همچو چیزی پیش بیاید آن وقت یک اشخاص پولدار دیگری یک ملک ارزانی را تومانی پنج تومان می‌روند از سایر اشخاص می‌خرند و آن مالک اولی دیگر صاحب ملک نخواهد بود این پیش بینی را برای حال آن مالکین کردیم این قانون را برای راحتی مالکین می گذرانیم که دیگر تزلزل نداشته باشند مالیاتشان هم معین باشد ولی از آن رف اگر مسئله اجبار پیش بیاید یک راه دیگی پیش می‌آید که ممکن است یک دردسر دیگری تولید کند که یک قسمت از ملک مالکین می‌رود و یک اشخاصی که پولدار هستند ملک او را می‌برند و یک زحماتی از این اجبار برای او تولید می‌کند که در نتیجه ممکن است اصل ملک از دستش برود بنده چندان با اجباری شدن مخالفتی ندارم ولی روی هم رفته که نگاه کردم به رأی العین دیدم که امروز غیر ممکن است و عجالتا چندین ضرر دارد ما مقدمتا این اساس را می‌چینیم یک سال دو سال هم عمل می‌کنند البته اشخاصی که این املاک در دستشان هست می‌آیند و این معامله را می‌کنند و بعد از یک مدتی که مطالعه کریم و دیدیم که چه می‌شود مانعی ندارد که یک سال دیگر دو سال دیگر یک ماده بگذرانند که بقیه اجباری باش ولی ابتدای امر باید یک مساعدتی بشود که مردم به طرف این معامله بیایند اگر مسئلهٔ اجباری الان پیش بیاید همه مردم ملکیتشان متزلزل خواهد شد زیرا شاید نمی‌تواند از تأدیه آن مقداری که معین می‌شود بر آید از طرف دیگر این وضع مالیاتی را که برای آنها قرار گذاشته‌اند این در حقیقت یک حال اجباری است برای این که این صدی هفتاد و صدی هشتاد را که از او می‌گیرند ما گفته‌ایم که صدی پنجاه بشود و اگر می‌خواهید مساعدت با این اشخاص بشود عجالتا آن تخفیف تا صدی پنجاه را قبول کنید و بگوییم که اگر هم خریداری نکردید تا پنج سال تا ده سال مطابق قانون ممیزی دیگر مالیات شما را اضافه نخواهند کرد یعنی هر سال نمی‌آیند سرشما که ببینند چه عمل کرده است و آن را مالیاتش را بگیرند همان مقداری را که سال اول معین کرده‌اند مالیاتش را می‌گیرند و این یک تشویق و ترغیبی است برای این که مالکین در صدد آبادی املاکشان بر آیند و البته از یک طرف در صدد آبادی ملک بر می‌آیند و از طرف دیگر در صدد این بر می‌آیند که هر چه زودتر بتوانند با این قیمت نازل بقیهٔ مالیاتشان را خریداری کنند این است که استدعا می‌کنم حضرت آقا هم مساعدت بفرمایند که این ماده‌ای که تعیین میزان مالیات آنها است تصویب شود و بعد در مسئلهٔ خریداری که راجع به ماده بعد است آن مذاکره را می‌کنم اگر با نظر آقایان مساعدتی شد ممکن است حال اجباری را با یک تسهیلاتی در ماده ذکر کنیم مدرس – آقا یک مرتبهٔ دیگر پیشنهاد را بخوانند تا آقای فهیم الملک ملتفت بشوند من کی ملک را گفتم بخرند؟

مخبر – پس اجباری چه بود؟

پیشنهاد آقای مدرس مجددا به شرح سابق قرائت شد

مدرس – پیشنهاد می‌کنم پنج سال بشود

رئیس – سه سال تبدیل به پنج سال می‌شود رأی می‌گیریم آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه می دانند قیام فرمایند اغلب قیام نمودند

رئیس – قابل توجه شد پیشنهاد آقای مدرس این نوع خوانده شد

تبصرهٔ ۱- به طریق ذیل نوشته شود خالصجات انتقالی که در سه سال اخیره مسلوب المنفعه بوده‌اند مشمول مواد قانون مالیات اربابی خواهند بود

تبصرهٔ ۲- در موقع خریداری اضافه مالیات خالصگی قیمت جنس مالیاتی نرخ متوسطه سه سال اخیر است

رئیس – آقای مدرس

مدرس – توضیح این تبصره‌ها همان توضیحاتی است که دادم در تبصرهٔ اول مدت مسلوب المنفعه ماندن را سه سال معین شده ودر قسمت تبصره دویم هم مقصوداین است که در مقوع خریداری اضافه مالیات نرخ خریداری نرخ متوسط سه سال اخیر است و آن را میزان قرار می‌دهند و تومانی پنج تومان خریداری می‌کنند

رئیس – آقای ملک مدنی

ملک مدنی – این تبصره‌هایی که آقای مدرس پیشنهاد کردند در واقع تبصره‌هایی است که در خود ماده هم هست منتها یک تغییری داده‌اند و بنده خیال می‌کنم چون پیشنهاد ایشان قابل توجه شد این تبصره‌ها هم به کمیسیون بیاید و آقای مخبر هم اگر موافقت کنند که به کمیسیون بیاید بهتر است

مخبر – تبصرهٔ اول که قبول شد آقای ارباب کیخسرو پیشنهاد کردند و قبول کردیم

رئیس – رأی گرفته می‌شود به تبصرهٔ دوم آقایانی که قابل توجه می دانند قیام فرمایند عدهٔ قلیلی قیام نمودند رئیس – قابل توجه نشد بعضی از نمایندگان – تنفس در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و به فاصله نیم ساعت مجددا تشکیل گردید

رئیس – پیشنهاد آقای موقر این طور خوانده شد بنده پیشنهاد می‌کنم که تبصرهٔ ذیل به عنوان تبصرهٔ ۳ به مادهٔ ۳ اضافه شود اراضی خالصه بائره که بدون جمع به اتباع ایران داده شده است ملک متصرفی شناخته شده و از بابت اراضی به هیچ عنوان تحمیلی به آنها نمی‌شود و بنا و ساختمانی که در او کرده‌اند مطابق سایر املاک شخصی تابع قوانین مقرره خواهد بود رئیس – آقای موقر موقر – چنانچه عرض کردم اراضی خالصهٔ بائره در خوزستان بالغ بر چندین هزار فرسخ است در ازمنهٔ گذشته یک قسمت مختصر ناقابلی از این اراضی به اتباع ایران واگذار شده اهالی با اطمینان خاطر در آنچه ابنیه عمارات و دکاکینی ساخته و شهرهای جدید خوزستان را ایجاد نموده‌اند در یک قسمت مختصر دیگر هم به واسطه نصب تلمبه‌ها و سایر وسائل آبیاری که معمول به خوزستان است زراعت می‌کنند از نقطه نظر این که این قانون نسبت به حقوق این گونه مالکین مصرح باشد و جایی برای ابهام باقی نمانده بنده این تبصره را پیشنهاد کرم و تقاضا دارم آقای مخبر محترم هم این تبصره را قبول بفرمایند مخبر – عرض می‌شود تقریبا در قسمتهای دیگر لایحه این تبصره تأمین شده است و بیشتر مربوط می‌شود به قسمت ماده اول و چون ماده اول فعلا در کمیسیون

تحت مداقه است این تبصره با تبصره اولی آقای موقر به کمیسیون فرستاده شود که در ضمن ماده اول اصلاح گردد ودر این ماده نمی‌شود

رئیس – پیشنهاد آقای مدرس به شرح ذیل خوانده شد

پیشنهاد می‌کنم به عنوان تبصره نوشته شود هرگاه در موضوع مادهٔ فوق در سنوات اخیره مالیات خالصگی که دولت دریافت می کرده از صدی پنجاه عایدی مالکانه علاوه باشد به صدی پنجاه تنزل داده خواهد شد و بر طبق مادهٔ فوق رفتار می‌شود

رئیس – آقای مدرس

مدرس – گمان می‌کنم همهٔ آقایان متذکر باشند که مقصود چه چیز است چون آن پیشنهادی که بنده کردم یک اطلاقی داشت حالا مطابق این پیشنهاد اطلاق را رفع کردیم و برش گرداندیم به یک صورت معتدلی

مخبر – بنده این پیشنهاد را عینا قبول می‌کنم چون همان نظری است که کمیسیون هم داشت

رئیس – پیشنهاد آقای عمادی به مضمون ذیل قرائت شد بنده پیشنهاد می‌کنم که تبصرهٔ اول به ترتیب ذیل اصلاح شود

تبصرهٔ اول – خالصجات انتقالی که در سنوات اخیره مسلوب المنفعه بوده‌اند و از حال مالک آن مخارجاتی بنماید و اورا قابل استفاده نماید در آتیه دولت از او مالیات اربابی مطالبه نماید رئیس – آقای عمادی

عمادی – عرض می‌شود مقصود بنده از این پیشنهاد این است که اینجا مطلقا دارد که مسلوب المنفعه بودن مشمول مواد قانون مالیات املاک اربابی است بنده خواستم اضافه کنم که بعد از آن که مالک همچو ملکی او را تعمیر کرد و قابل استفاده شد با قید استفادهٔ قانونی که در بیستم دی ماه ۱۳۰۴ وضع شده از این املاک پنج سال مالیات نگیرند و بعد مایات املاک اربابی مطالبه نمایند برای رفع ابهام این پیشنهاد را کردم

مخبر – بنده گمان می‌کنم پیشنهاد آقای عمادی تأمین شده باشد زیرا که اینجا نوشته شده است مشمول مواد قانون املاک اربابی می‌شود و از مواد آن قانون یکی هم این است که اگر املاک مسلوب المنفعه را آباد کنند تا پنج سال مالیات گرفته نمی‌شود در این صورت مطلب تأمین است و گویا دیگر محتاج نباشد

عمادی – استرداد می‌کنم رئیس – پیشنهاد آقای فرمند این طور خوانده شد بنده پیشنهاد می‌کنم در تبصرهٔ دومی مادهٔ ۳ اضافه شود ثلث عایدات خالص الی آخر رئیس – آقای فرمند فرمند – بنده تصور می‌کنم که در تبصره مقصود این است که عایدات خالص بعد از وضع مخار ج باشد لهذا این جا لازم است که عایدات خالص هم اضافه شود

مخبر – مقصود همین است عایدات خالص است رئیس – پیشنهاد دیگر آقای فرمند به شرح ذیل خوانده شد بنده پیشنهاد می‌کنم که در تبصرهٔ یک مادهٔ ۳ در آخرش اضافه شود و به ملکیت قطعی شناخته خواهد شد

رئیس – آقای فرمند

فرمند – مقصود از این تبصره آنچه که به نظر من می‌رسد این است که خالصجات انتقالی که مسلوب المنفعه می‌ماند مالیاتشان مالیات که ندارند که بپردازند آنها را به جنبهٔ ملک خصوصی دولت خواهد شناخت می‌خواستم در این جا خوب تشریح شود تا این که در آتیه اسباب اشکال نشود و برای اشخاصی که به تعمیر

املاک مسلوب المنفعه مبادرت می‌کنند اشکالی نباشد که در آتیه پس از آن که آباد شد ممکن است مشمول مادهٔ ۴ شوند این پیشنهاد را بنده تقدیم کردم که تکلیف آنها قطعی شود و مبادرت به آبادی این املاک بکنند

مخبر – نظر آقای فرمند تأمین شده است زیرا که این قانون برای املاکی است که به موجب مادهٔ اول خالصجات انتقالی شناخته می‌شوند پس دیگر محتاج به تشریح نیست و اگر این را استثناء بکنیم مثل این است سایر املاکی که آباد هستند مشمول این قسمت نیستند تمام این املاکی که این جا نوشته شده است خواه مسلوب المنفعه و خواه غیر مسلوب المنفعه تمام ملک مالکین است فرمند – در صورتی که تأمین شده بنده مسترد می‌دارم

رئیس – پیشنهاد آقای دکتر طاهری به نحو ذیل خوانده شد پیشنهاد می‌کنم به جای ماده ۳ خبر فعلی ماده ۳ خبر اول کمیسیون قوانین مالیه نوشته شود

رئیس – آقای دکتر طاهری

دکتر طاهری – مقصود بنده از این پیشنهاد این است که مادهٔ سوم خبر اولی باز بهتر بود برای وضعیت خالصجات انتقای در این خبر دوم به طور ابهام نوشته شده است که هر کس شکایت داشته باشد از این مالیات آن وقت چنین و چنان می‌شود و از صورت قانونی این ماده خارج است و اسباب اشکال می‌شود این بود که بنده پیشنهاد کردم که آن مادهٔ سوم خبر سابق عوض این ماده نوشته شود ولی حالا که آقای مدرس یک پیشنهادی فرمودند و قابل توجه شد این است که دیگر نظر بنده تأمین شده و استرداد می‌کنم

رئیس – پیشنهاد آقای بامداد این نوع خوانده شد پیشنهاد می‌کنم جملهٔ به این معنی تا شکایت داشته باشد حذف شود

رئیس – آقای بامداد

بامداد – عرض کنم که بنده این پیشنهاد را در موقعی داده بودم که پیشنهاد آقای مدرس تقدیم نشده بود تمام نظر بنده از موافقت با این لایحه این است که عنوان ملک خالصگی از بین برود و تمام املاک یک نسق باشد و مالیات یک نسق و اشخاصی هم که متصرفند بدانند که حقیقتا مالک هستند اگر کسی شکایت نداشت مالیاتش به همان حال باقی خواهد ماند این سبب می‌شود که این عنوان باز باقی می‌ماند یک اشخاصی صدی چهل یا صدی سی می‌دهند و البته ملکشان هم عایدیش به همان اندازه هست و شکایت ندارند ولی ممکن است این ملک هم باز موضوعش منتهی شود به این ملکهایی که الان شکایت دارند و بگوید که من نمی‌توانم صدی سی را بدهم باز دو مرتبه یک گرفتاری برای مالیه و مردم پیدا می‌شود این است که بنده عرض می‌کنم که این اگر و اینها را باید به طور کلی برداشت و به طور کلی صاحبان املاک خالصجات انتقالی را مکلف کرد که آنچه که سهم دولت است بخرند و مالیه هم مکلف است که بفروشد و چون پیشنهاد آقای مدرس به همین معنی است این است که بنده استرداد می‌کنم و این که یک قدری هم عرض کردم برای این بود که نقطهٔ نظرم واضح شود

مخبر – این پیشنهادهایی را که بنده ملاحظه کردم همه در روی یک زمینه است چون این نظرها در پیشنهاد آقای مدرس تأمین شده است و باید این دو ماده را تغییر داد استدعا می‌کنم این دو ماده را با پیشنهادات ارجا ع کنید به کمیسیون تا در آنجا مذاکره شود و فعلا در مادهٔ پنجم مذاکره به عمل آید

دادگر – بنده مخالفم

رئیس – مخبر می‌تواند این تقاضا را بکند دادگر اجازه می‌فرمایید؟

رئیس – بفرمایید

دادگر – بالاخره رفتن پیشنهادها به کمیسیون قبل از این که عقیده و نظر مجلس معلوم شود کار عبثی است به نظر بنده باید پیشنهادها خوانده شود و توضیح داده شود که کمیسیون در آتیه طوری این ماده را تنظیم کند که دو مرتبه مواجه با پیشنهادهای مختلف نشود بنده از آقای مخبر تقاضا می‌کنم که بگذارند پیشنهادها خوانده شود و در او بحث شود آن وقت ارجاع شود به کمیسیون رئیس – این حقی است که آقای مخبر دارند

مخبر – خود بنده استدعا می‌کنم بخوانند

رئیس – پیشنهاد آقای مرآت اسفندیاری به شرح ذیل خوانده شد بنده پیشنهاد می‌کنم تبصرهٔ اول مادهٔ ۳ حذف شود

رئیس – آقای اسفند یاری مرآ ت

اسفند یاری – بنده تصور می‌کنم این تبصره تمامش ضرر برای دولت است و جز تولید زحمت در این تبصره چیزی نیست از این جهت بنده پیشنهاد حذفش را کردم

رئیس – آقای ملک مدنی

ملک مدنی – این تبصره به نظر بنده خیلی مفید است برای این که املاکی که مسلوب المنفعه هستند چه ضرر دارد که یک اشخاصی بروند و آن املاک را آباد کنند و بعد از پنج سال یک مالیات اربابی بدهند؟ الان بدون این که دولت یک فائده‌ای ببرد این املاک مانده است و گمان می‌کنم این نظر حضرتعالی مورد ندارد خوب است حضرتعالی هم موافقت بفرمایید رئیس – رأی می‌گیریم به این پیشنهاد آقایانی که قابل توجه می دانند قیام فرمایند چند نفری قیام نمودند

رئیس – قابل توجه نشد پیشنهاد آقای دهستانی به مضمون ذیل خوانده شد پیشنهاد می‌کنم در مادهٔ سوم به آخر تبصره ۲ اضافه شود و مقصود از عایدات خالص عوائدی است که پس از وضع بذر و خرج قنائی و بنائی و حقوق مباشر به مالک عائد می‌گردد

رئیس – آقای دهستانی

دهستانی – عرض کنم در این لایحه به قدری حلاجی می‌شود که بنده می‌ترسم اصلا از کمیسیون دیگر بر نگردد اگر آقایان اجازه بدهند یک مختصری هم بنده عرض کنم که حالا که ماده به کمیسیون می‌رود نظریات همه معلوم باشد آقای مدرس یک فرمایشاتی فرمودند که این املاک را به شرط داده‌اند و حالا اگر به آن شرط عمل نمی‌کنند املاک را واگذار کنند یا این که یک اصولی را قرار می‌دهیم که بیایند آن اضافه مالیات را بعد از وضع مالیات اربابی تومانی پنج تومان تسعیر کنند آقایان باید تصدیق بفرمایند که این املاکی را که دولت به مردم داده است با یک جزء جمع معینی داده است و حالا هیچ دلیل ندارد که عایدی مسلم خودش را که تومانی ده تومان قیمت دارد بیاییند تومانی پنج تومان بدهند آقایان باید تصدیق بفرمایند که اگر ما بخواهیم شش دانگ ملک خالصه انتقالی را سه دانگش را بگوییم مال مالکی که متصرف است و سه دانگش را هم از برای دولت قائل شویم آن وقت بیاییم تومانی پنج تومان قرار بگذاریم یعنی از سه دانگ هم یک دانگ و نیم آن را به مالک بدهیم قطعا بدانید که دولت با این طرح یا لایحه موافقت نخواهد کرد شما می‌خواهید یک کاری بکنید که اسباب آسایش مردم بشود واز مضیقه و فشاری که دارند متسخلص شوند ولی دلیل ندارد که یک صد خرواری را که دولت همه ساله می‌گیرد این صد خروار را پنج سال بیاید بگیرد این ممکن نمی‌شود و پیشرفت نمی‌کند این پیشنهاد

به کمیسیون می‌رود ولی آقا باید تصدیق بفرمایند که دولت تا این درجه حاضر نخواهد شد……

بعضی از نمایندگان (با همهمه) – نشود

(صدای زنگ رئیس) دهستانی – اجازه بفرمایید و اما راجع به پیشنهاد خود بنده عرض کنم که در اینجا در لایحهٔ عایدات خالص را درست معین نکرده‌اند و با این حال مأمورین دولت یک جزر و مدی به این مسئله خواهند داد مالک می‌گوید خرج کدخدا هم جزء خارج است ولی خرج قنات و فلان را شاید مأمور دولت قبول نکند پس بهتر این است که در این تبصره توضیح داده شود که عایدات خالص بعد از وضع چه خرجی است بنده پیشنهاد ی که تقدیم کرده‌ام این است که عایدات خالص بعد از وضع خرج بذر و خرج بنایی و خرج قناتی و حقوق مباشر اس وبعد از وضع این‌ها هرچه باقی می‌ماند عایدات خالص است

رئیس – آقای مخبر؟

مخبر – آقای دهستانی در توضیحات اولیه زمینه را برای پیشنهاد خودشان حاضر کرده‌اند حالا مجلس رأی خواهد داد رئیس – رأی می‌گیریم آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه می دانند قیام فرمایند عده کمی برخاستند

رئیس – قابل توجه نشد پیشنهاد آقای دادگر به نحو ذیل خوانده شد بنده پیشنهاد می‌کنم قسمت اولی مادهٔ ۳ این طور نوشته شود حداکثر مالیات را در املاک خالصهٔ انتقالی نصف عوائد خالص مالکانه می‌توان فرض و به طریق ذیل عمل نمود که از هریک از مالکین املاک مزبور که از زیادی مالیات فعلی ملک خود شکایت داشته باشد

رئیس – آقای دادگر

دادگر – عرض کنم که خاطر آقایان مطلع است که غالبا از عبارت ما در کارهای خوب بهانه جویی می‌شود و در کارها اشکال تراشی می‌کنند و به طرف اشکال می‌رود این عباراتی را که ما در این جا نوشته‌ایم که حداکثر مالیات در املاک خالصهٔ انتقالی نصف عوائد خالص مالکانه است ممکن است این طور تلقی شود و آن کسی که در این کار نظارت می‌کند بگوید که صدی پنجاه قدر مسلم است و فرض مسلمی است و حال آن که این فقط حد اعلای عایدی است و نظر کمیسیون در این بوده است که این را می‌توان مقیاس فرض نمود و این را ملاک قرار دهند اگر بالاست تا این حد پایین بیاورند و اگر پایین تر است همان مقداری که هست گرفته شود و اگر این مسئله را جنبهٔ فرضیش را فکر نکنیم و به طور قطع بگوییم ممکن است در آتیه برای کسانی که دچار در این کار هستند اسباب زحمت ایجاد کند پس در آن پیشنهاد آقای مدرس که طرف توجه واقع شد بنده پیشنهاد می‌کنم که در پیشنهاد آقا در مقدمه اش این طور نوشته شود که عنوان صدی پنجاه را فرض کنند نه این که یک اصلی باش ودر یک موردی بیایند آن را ملاک قطعی قرار دهند

مخبر – این اصلاح عبارتی را که آقای دادگر فرمودند در کمیسیون در نظر گرفته خواهد شد و حالا که در پیشنهاد خودشان توضیح دادند به طور قطع تمنا می‌کنم همانطور که تقاضا کردم ماده با پیشنهادات به کمیسیون مراجعه شود

بعضی از نمایندگان – ختم جلسه

رئیس – جلسه ختم می‌شود ماده هم به کمیسیون مراجعه می‌شود

(مجلس شش ساعت و نیم از شب گذشته ختم شد)

قانون

اجازه مصرف ده هزار تومان برای مخارج طبع و حق الزحمه ترجمه قوانین و تهیه و طبع لایحه قانون مدنی

مصوب لیله ۸ اسفند ماه ۱۳۰۶ شمسی

ماده واحده – وزارت مالیه مجاز است مبلغ ده هزار تومان از محل عایدات موجوده تعهد نشده سنه ۱۳۰۶ برای مخارج طبع و حق الزحمه ترجمه قوانین لازمه و حق الزحمه تهیه و طبع لایحه قانون مدنی مطابق تشخیص و درخواست وزیر عدلیه مصرف نماید

این قانون که مشتمل بر یک ماده است در جلسه لیله هشتم اسفند ماه یک هزار و سیصد و شش شمسی به تصویب مجلس شورای ملی رسید

رئیس مجلس شورای ملی

حسین پیرنیا