مذاکرات مجلس شورای ملی ۷ امرداد ۱۳۰۹ نشست ۱۳۶

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هفتم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری هفتم

قوانین بنیان ایران نوین
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری هفتم


مذاکرات مجلس شورای ملی ۷ امرداد ۱۳۰۹ نشست ۱۳۶

مذاکرات مجلس شورای ملی ۷ امرداد ۱۳۰۹ نشست ۱۳۶

صورت مجلس سه شنبه ۳۱ تیرماه را آقای موید احمدی ( منشی ) قرائت نمودند

رئیس _ آقای فیروزآبادی

فیروزآبادی _ قبل از دستور

رئیس _ در صورت مجلس نظری نیست

( نمایندگان _ خیر )

رئیس _ تصویب شد . بنده از آقا تمنا میکنم ( خطاب به آقای فیرزآبادی ) اگر کار ضروری ندارند مذاکره قبل از دستور را برای جلسه دیگر بگذاریم چون کار زیاد داریم

فیروزآبادی _ بسیار خوب

[ ۲ _ تصویب سه فقره مرخصی]

رئیس _ چند فقره راپرت از کمیسیون عرایض و مرخصی رسیده است قرائت میشود :

خبر مرخصی آقای بزرگ نیا

۱_ آقای بزرگ نیا نماینده محترم برای مسافرت تقاضای چهل روز مرخصی از تاریخ حرکت نموده مبلغ پنجاه تومان از مقرری مرخصی مزبور را به تعمیر مقبره خیام اختصاص داده اند کمیسیون موافق و خبر آن تقدیم میشود . بجای مخبر منشی کمیسیون علی شهداد

رئیس _ آقای زوار

زوار _ موافقم

رئیس _ آقای ملک مدنی

ملک مدنی _ موافقم

رئیس _ آقای فیروزآبادی

امیر تیمور کلالی _ خالفی نیست

رئیس _ چرا . آقای فیروزآبادی

فیروزآبادی _ بنده مخالفم . بنده بهمان نظری که عرض کردم و داشتم و مکرر عرض کرده ام و باز هم مکرر خواهم کرد عقیده ندارم آقایان تمام حقوق مرخصیشان را یا لااقل زیاد از نصفش را بگیرند حالا که بنا شده آقایان توجه بیک امر خیری بکنند خوب است نظر بیندازند بیک امری که خیر الخیر باشد یعنی کاری یکنند که زنده ها نمیرند کسانی که مرده اند هیچ نتیجه ساختن قبر آنها ندارد نه بجهت آنها دارد نه بجهت ما ها این امورات را امروز در نظر نگیرید عرض کردم اگر یک قبوری بود که ما از آنها استفاده اخروی میکردیم بهترین چیزها بود اما چیزی که بر خلاف این باشد و از اینقرار نباشد و با احتیاجاتی که امروزه ما داریم بجهت حفظ حیات مردم حفظ زندگی مردم اینها را در نظر بگیریم گمانم بهتر از این است . بنده دو دفعه ظاهرا عرض کردم که مریضخانه در حضرت عبدالعظیم تاسیس شده بجهت اینکه زنده ها نمیرند و از آقایان استدعا کردم در این باب همراهی بکنند از حقوق مرخصیشان یک چیزی بجهت اینکار تخصیص بدهند ایشان این لطف را به بنده به ملت نکرده اند . در صدد بر آمده اند که قبر یک مرده را بسازند فکر کنید که نتیجه دارد یا خیر . حالا شاید کسی پا شود بگوید این در شعر چه گفته یا چه کرده میگویم تمام اینها درست اما بجهت زندها چه فایده دارد این نظریه را ترک کنید نظرتان برود روی احیاء زنده ها که زنده ها باقی بمانند نه اینکه بخیال قبر بجهت یک مرده شاعری بیفتیم حالا پا شوید و هر کس که اسم شاعر برده تنقید کنید بگوئید که او از ملک بالاتر بود خدمت میکرده است و چه کرده است اینها همه صحیح اما امروز این کارها فایده بجهت مملکت ندارد .

رئیس _ آقای زوار

زوار _ آقا اطلاع ندارند آقای بزرگ نیا یکی از تجار محترم درجه اول خراسان بلکه ایران است که همیشه دست شفقت و رحمت بطرف روح شعرا دراز کرده است به مریضخانه های متعدد هم ایشان اعانه داده اند بالاخره این مسافرت ایشان هم شاید بجهت این باشد که از فقرا و ضعفا دستگیری کنند . کمیسیون با تشخیص اینکه همیشه ایشان را طرفدار فقرا و ضعفا میدانسته است بالخاص بمقبره یکی از شعرای مهم ایران هم خدمت کرده اند از این نقطه نظر عذر ایشان را موجه دانسته و رای داده آقا هم خوب است موافقت بفرمائید که خبر کمیسیون تصویب شود .

رئیس _ موافقین با مرخصی آقای بزرگ نیا قیام فرمایند ( اغلب قیام نمودند) تصویب شد خبر دیگر :

مرخصی آقای رهبری

۲ _ آقای حاج آقا حسین زنجانی بواسطه کسالت و مسافرت تقاضای پنجاه روز مرخصی از تاریخ دهم مرداد نموده اند کمیسیون موافق و خبر آن تقدیم میشود

رئیس _ موافقین با مرخصی آقای زنجانی قیام فرمایند ( اکثر قیام نمودند ) تصویب شد خبر دیگر :

خبر مرخصی آقای ظفری

۳ _ آقای ظفری نماینده محترم برای رسیدگی بامور محلی تقاضای یک ماه مرخصی از تاریخ حرکت نموده اند و پنجاه تومان از مقرری ایام مرخصی را هم برای تعمیر مقبره خیام تخصیص داده اند ، کمیسیون با تقاضای ایشان موافقت کرده و خبر آنرا تقدیم میدارد .

رئیس _ آقای فیروزآبادی

فیروزآبادی _ بنده همان عرایض را که کردم باز هم میکنم در باره آقای حاج آقا حسین هم مخالف بودم نوبت به من نرسید یا فرصت نشد یا توجهی نشد . بنده با کلیه اینها مخالفم و در مخالفت هم پافشاری میکنم و عرض خودم را هم میکنم میدانم در این دوره مورد توجه نمیشود امیدواریم وکلای دوره دیگر متوجه باین امورات بشوند .

رئیس _ آقای ملک مدنی

ملک مدنی _ آقای فیروزآبادی عقیده دارند و همیشه در این ادوار مجلس با مرخصیها مخالفت کرده اند بنده هم تقدیس میکنم که ایشان یک عقیده ثابتی را گرفته اند و دارند پیش میروند و ضمنا یک معتقداتی را پیش گرفته اند که مریضخانه حضرت عبدالعظیم را تاسیس کرده اند این هم یک نیت مقدسی است ولی مانع از این نیست که یک اشخاصی بخواهند قبر یکنفر از شعرای بزرگ و مهم این مملکت را تعمیر کنند و بنده نظر بعضویتی که در کمیسیون عرایض دارم به آقایان تذکر میدهم که تقاضای مرخصیهائی که به کمیسیون میآید ما بمیل و رضای خود آقایان واگذار می کنیم وحتی منظور حضرتعالی را هم بنده به آقایان تذکر میدهم منتهی موقع و مورد آن نرسیده است برای اینکه مخارج و مصارفی که برای ساختمان آنجا لازم است هنوز تهیه و تدارک نشده است البته اگر چنانچه آقایان موافقت کنند آنهم مورد دارد ولی بعقیده بنده این نظر حضرت عالی نباید مغایر با تعمیر مقبره خیام باشد و البته همینطور که حضرتعالی همراهی کردید با تاسیس مریضخانه شاید بعضی آقایان هم در آتیه موافقت کنند . آقای ظفری هم تاکنون هیچ مرخصی نگرفته اند و در این دو ساله که بوده اند اولین دفعه ایست که مرخصی میگیرند و تقاضای مرخصی میکنند

رئیس _ موافقین با مرخصی آقای ظفری قیام فرمایند ( اغلب قیام نمودند ) تصویب شد

[ ۳_ تقدیم یک فقره لایحه از طرف وزارت اقتصاد ملی ]

رئیس _ آقای وزیر امور خارجه فرمایشی داشتید ؟

وزیر امور خارجه و کفیل وزارت اقتصاد ملی _ لایحه قانونی است مبنی بر اعطاء امتیاز استخراج معادن ذغال سنگ خراسان تقدیم مجلس شورای ملی مینمایم ( صحیح است )

[ ۴ _ شور اول خبر کمیسیون داخله راجع بحقوق تقاعد افراد نظمیه ]

رئیس _ خبر کمیسیون داخله . آقای وزیر داخله فرمایشی داشتید ؟

وزیر داخله _ همین را میخواستم عرض کنم

رئیس _ خبر کمیسیون داخله راجع بحقوق تقاعد افراد نظمیه . شور اول .ماده واحده :

ماده واحده _ از تاریخ اجرای قانون استخدام کلیه مستخدمین نظمیه اعم از صاحب منصب و مامورین با رتبه افراد و ردیف افراد ( خواه مشمول قانون استخدام کشوری باشند خواه نباشند ) که در نتیجه ایفای وظیفه تلف شده اند یا خواهند شد دو ثلث بالا کسر آخرین مقرری خدمت آنها بدون رعایت سن و مدت خدمت درباره ورثه قانونی آنها که در ماده ۳ قانون وظایف مورخ ۱۹ ربیع الاول ۱۳۲۶ تصریح شده و بعلاوه درباره برادر و خواهری که در کفالت آنها بوده اند بعنوان وظیفه بطورتساوی برقرار و از زمان فوت بآنها پرداخته خواهد شد

رئیس _ شور اول آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یقعوب _ اینجا یک موضوعی است که هم آقای وزیر اقتصاد تشریف دارند و هم آقای وزیر داخله اساسا بنده که در مجلس بودم از دوره چهارم همیشه نظرم این بوده است که پولی را که ملت میدهد از برای تشکیلات

غیر از تشکیلات اولیه مملکت که عبارت از تامینات و معارف و صحیه و اینها باشد امر زائد است و یکی از تشکیلات ما هم نظمیه است بینی و بین الله نظمیه یکی از تشکیلاتی است که عقلا و دانایان بهترین تشکیلات از برای حفظ جامعه نظمیه را میدانند و نظمیه ما هم روز بروز در ترقی است و خدمات افراد نظمیه هم بر همه مکشوف و مبرهن است و این محلی نیست که بنده مخالف باشم بنده مخالفتم از راه تعقیب و سئوال راجع بمسئله بودجه و راجع بمسئله خرج است بنده میدانم و عقیده ام این است اول خرجی را که مملکت باید بکند همانست که در اخبار ما هست ( الصحه و الامان ) مخارج کردن برای امنیت جانی و امنیت مالی و امنیت طرقی است که نظمیه معین شده است از برای تامینات شهری و نظمیه ما این کاها را میکند اما این قانون لابد در اینجا یک حقوقی را ملاحظه کرده است نوشته شده است در خبر کمیسیون ( در خبر دولت اینجور نبود ) از اجرای قانون استخدام قانون استخدام از سنه ۱۳۰۲ اجرا شده است این را آمده اند کمیسیون داخله در صورتیکه بنده عرض کردم اساسا موافق هستم همه جور مجلس در باره نظمیه محبت داشته باشد اما نه باندازه که ما کاسه از آش گرمتر باشیم بعلت اینکه خود دولت نیامده است از اول اجرای قانون استخدام در نظر بگیرد آمده است در کمیسیون داخله از اول اجرای قانون استخدام قرار داده است . خوب پس حالا که اینجور شده است از آنوقتی که تشکیل نظمیه شده است و آمده است در طهران و مرحوم یپرم رئیس نظمیه شد از آنوقت قرار بدهند از آنوقتی که نظمیه تشکیل شد بلکه از زمان کنت و منت کی بود فرانسوی این اولا و ثانیا این نظمیه از سنه ۱۳۰۲ که رو بترقی رفت و در دست صاحبمنصبان ایرانی آمد و حسن ظن ما را نسبت بنظمیه زیاد کرد و حقیقه محل توجه ما واقع شد که خارجیها دست برداشتند و خود ایرانیها کاملا از عهده تامینات و انتظامات نظمیه برامدند این یک قانون علیحده ما قائل شویم خیلی خوب است اما نمیدانم با این ضیق بودجه و این ترتیباتی که وزراء میآیند در اینجا صحبت میکنند با این مخارجی که امسال دولت در بودجه در نظر گرفته است نسبت بمخارج عام المنفعه آیا تامین این محل شده است که از سنه ۱۳۰۲ شما این مخارج را بدهید در بودجه نظمیه صرفه جوئی دارید که این را تامین بکنید یا ندارید اگراز بودجه نظمیه و صرفه جوئی هست باید در اینجا پیشنهاد بدهید والا اگر ندارید ما الان در اینجا بیائیم رای بدهیم در صورتیکه رای دادن فرع بر اطمینان است که محلی از برای آنها هست یا نیست لابد در کمیسیون بودجه در نظر گرفته شده است و محلی از برای آنها معین شده است اما شش سال پیش از این حقوقی در اینجا مترتب میشود نمیدانم مگر در اینجا آقای وزیر داخله بگوید که با وزارت مالیه صحبت کردیم و معین کردیم که بعد از آنکه قانون از مجلس گذشت از این محل که معین شده است ما خواهیم داد وبنده مطابق قوانینی که از مجلس گذشته است مطابق قانون محاسبات عمومی که هر سالی که گذشت تا پانزده ماه تمام شد بقیه بسنه مالی دیگر بر میگردد و اگر پولی از سابق باشد نمیشود مگر توسط لایحه جدیدی باشد عرض کردم بنده اساسا در اصلش موافق هستم ولی این اشکال های مالی را در اینجا باید بگوئیم و خود آقای وزیر داخله و آقای مخبر باید توجه بکنند فردا که این لایحه از مجلس گذشت در موقع عمل در ادارات مالیه گیر نیفتد که حالا که مجلس یک عنایتی یک توجه خاصی بطرف نظمیه دارد محل اشکال واقع نشود اگر اشکالی هست ما خودمان بآن حقی که داریم در حل اشکالات صحبت کنیم و آن اشکالات مرتفع شود . این است نظریات بنده در این باب

وزیر داخله ( آقای سمیعی ) _ عرض کنم اولا آن موضوعی که فرمودید در لایحه دولت نبود و در خبر کمیسیون بوده است اینطور نیست خود دولت هم در لایحه خودش همینطور تقاضا کرده بود که از اول اجرای قانون

استخدام این رعایت در حق ورثه مقتولین بشود ثانیا تصور نفرمائید که این چیز زیاد مهمی است فقط موردش دو سه تا بیشتر نیست برای اینکه یک وسیله داشته باشند برای تاسیس آسایش این چند نفر و نتوانسته است این کار را بکند بالاخره ما چاره در این دیدیم که بمجلس پیشنهاد کنیم و اجازه بگیریم و محل این هم تامین شده است و اشکالات قانونی نخواهد داشت .

جمعی از نمایندگان _ کافی است

رئیس _ پیشنهاد آقای کیا قرائت میشود :

پیشنهاد آقای کیا

مقام مقدس ریاست مجلس دامت شوکته العالی . توضیح ذیل را پیشنهاد میکنم

در نتیجه ایفاء وظیفه اعم از اینکه مریض شده یا مقتول گردد

رئیس _ رای میگیریم بورود در شور دوم موافقین با ورود در شور دوم قیام فرمایند ( اکثر قیام نمودند ) تصویب شد

[ ۵ _ شور اول خبر کمیسیون اقتصاد ملی راجع بلایحه بانک فلاحتی ]

رئیس _ خبر کمیسیون اقتصاد ملی راجع ببانک فلاحتی قرائت میشود :

خبر کمیسیون

کمیسیون اقتصاد ملی با حضور آقای وزیر اقتصاد ملی و مشارکت کمیسیون محترم بودجه لایحه نمره ۴۳۸۳ دولت راجع به تاسیس بانک فلاحتی را مطرح و مورد مداقه قرار داده و اینک مواد پیشنهادی را با اصلاحاتی که نموده است برای تصویب مجلس مقدس شورای ملی تقدیم میدارد :

ماده ۱ _ وزارت مالیه از سال جاری تا ده سال هر سال مبلغی که کمتر از پانصد هزار تومان نخواهد بود برای تشکیل سرمایه فلاحتی ببانک ملی تادیه خواهد کرد

ماده ۲ _ با سرمایه مذکور شعبه مخصوصی در بانک ملی برای قرض دادن بارباب فلاحت باسم شعبه فلاحتی تاسیس خواهد شد . محاسبات شعبه مذکور جداگانه ومستقل از سایر محاسبات بانک ملی خواهد بود

ماده ۳ _ هر گاه دامنه معاملات شعبه مذکوره در فوق باندازه توسعه یابد که تبدیل آن بیک بانک مستقل مقتضی شود اداره بانک ملی با موافقت هیئت نظارت بانک و تصویب هیئت دولت باین امر اقدام خواهد کرد

ماده ۴ _ شعبه فلاحتی هیچ قرضی نخواهد داد مگر برای انجام یکی از مقاصد ذیل :

۱ _ برای دائر ساختن مجاری آبی که بر اثر حوادث خشگ شده یا برای بدست آوردن آب تازه ( تنقیه قنوات موجوده بدست آوردن آب تازه محسوب نمیشود )

۲ _ برای ایجاد یا توسعه زراعت و تحصیل محصولات چای _ پنبه _ نیل _ روناس _ ابریشم _ کنف _ نیشکر _ توتون _ تنباکو _ پسته _ بادام و هر نوع محصولی که وزارت اقتصاد ملی ایجاد و توسعه آنرا در منطقه که ملک استقراض کننده در آنجا واقع است لازم بداند .

رئیس _ چند نفر از آقایان بنده را متذکر میکنند که چون خبر طبع شده است ضرورت ندارد خواندش طولانی هم است( صحیح است ) مذاکره در کلیات است آقای فیروزآبادی

فیروزآبادی _ بنده خیلی تشکر از دولت میکنم که در صدد بر آمده بانکی تاسیس کند که اسباب ترقی و توسعه فلاحت بشود این بسیار خیال خیلی خوبی است امیدواریم همچنانکه در نظرشان هست کاملا موفق شوند چیزی را که بنده در نظر دارم یکی این است که ممکن است همین بانک را بهمین ترتیب که در نظر دارند و میخواهند توسعه بدهند و بانک فلاحتی بهمین نتیجه وبا همین خواص باشد اما اسم نفع و فرع و اینها را بر

دارند و بعنوان بیع شرط باشد چون ملک بر میدارد دولت در مقابل پولی که قرض می دهند هر ملکی را که بر می دارد بعنوان بیع شرط بر دارد و محظورات خود دولت هم در آن صورت کمتر است و بجهت خود دولت از حیث فرع وغیره بهتر و مشروعتر است که ملک را بعنوان بیع بر دارد بعنوان فرع و اینها نباشد بنده گمانم این است که بعدها هر کس طالب کار بشود و از تما دنیا این اسم برداشته شود و مردم دنیا راضی نشوند یک کسی بهر وسیله شد یک پولی جمع کند بدهد بیک بانکی و مردم دیگر کار کنند فرعش را بدهند باو و او برود عیاشی کند یک وقت دیگر هم خواهد شد ولی یک مدتی کار دارد تا مردم همه عقیده شان این بشود که باید کار کرد و نان خورد و هر کس نمیخواهد بزور شلاق برود کار کند انشاءالله امیدواریم این عقیده بطور مشروع در تمام کله ها پیدا بشود یک نظرم این بود که این لفظ فرع را بردارند و بعنوان بیع شرط باشد و بنده فکر میکنم که هیچ قسم محظوری هم در این بین نیست که اسباب اشکال شود و محتاح وکیلی کردن باشد و در ضمن فروشنده بیاید وکالت بدهد ببانک اینها را لازم ندارد وقتی بیع شرط گذاشت و موقعش رسید خود بانک میتواند بفروشد چیزی که هست بملاحظه صرفه اشخاص و فلاحین قانونی قاعده بگذارند که زیاده از حقوق خودش را بصاحب ملک برگرداند نه اینکه زیادیش را خودش بر دارد . بنده این نظرم است در کلیات بعد ماده بماده هم بعضی عرایض دارم که موقع خودش عرض میکنم امیدوارم این عرایض بنده مورد توجه شود

اعتبار ( مخبر کمیسیون اقتصاد ملی ) _ در قسمت اصل قانون که البته آقای فیروزآبادی نهایت موافقت را دارند یعنی همه موافق هستیم ولی در خصوص بیع که فرمودند این را باید مسبوق باشید که بانک فلاحتی نظر ندارد از اینجا یک استفاده کرده باشد واقعا ربح بدهد یا فرع بگیرد . این صد چهار صد شش حداقلی است که برای مخارج بانکی لازم بوده است منظور شود واین نظر حضرتعالی هم چندان اشکال ندارد ممکن است پیشنهاد بفرمائید شور اول است در شور دوم یک عبارتی پیدا کنیم که بهتر باشد

رئیس _ آقای هزار جریبی

هزار جریبی _ بنده با اصل لایحه مخالف نیستم ولی این لایحه بطوری تنظیم شده است که آن نفعی را که در نظر داریم بهیچوجه من الوجوه عاید نمیشود برای اینکه اولا در ماده شش ملاحظه بفرمائید میگوید ملک باید ثبت شده باشد در صورتیکه در مملکت هنوز ثبت اسناد دائر نشده است خیلی جزئی در طهران ( خانه ها ثبت شده است ) در خارج در خط شمال ابدا نیست ثبت اسناد نرفته است جدیدا یک ماموری فرستاده اند برای ثبت اسناد شمال برود ثبت اسناد بشود ده سال طول میکشد و یکی از ولایات حاصلخیز شما خط مازندران و گیلان و استراباد است ( فیروزآبادی _ خط شمال ) خط شمالی است آنجا توتون که مرقوم فرموده اید توتون _ کنف _ نیشکر _ پنبه اینها همه در مازندران و در این خط شمال عمل می آید و بنابراین تا ده سال بهیچوجه من الوجوه بانک بآن خط فایده نخواهد داد برای اینکه ملک ثبت شده که ندارد پس در این ماده اگر چنانچه صلاح بدانید ( یعنی اگر خط شمال منظور نظر هست) باید بنویسید املاکی که مالکیت تقاضا کننده محرز ومورد تصدیق باشد این یک اشکال و اشکالات دیگر هم دارد مثال در ماده یازدهم ( یکی یکی را حالا بنده عرض میکنم ) میگوید تعهدات استقراض کننده بشرح ذیل باید در قراداد تصریح شود : الف _ قبول اینکه هر گاه در موعد معین مبلغی که باید بعنوان منافع سالیانه یا قسط استهلاک تادیه نماید نپردازد بانک حق دارد بمدیون اخطار نماید که اگر در ظرف یکماه منافع یا قسط مقرر پرداخته نشد دین موجل او حال شده وکلیه وجه استقراضی ومنافع فورا قابل استرداد میشود ممکن است در همین موقع زراعت

او اصلا عمل نیامده باشد استقراض کننده که باید زراعت عمل بیاورد و اجرت المثل بدهد ابدا آن زراعت بعمل نیاید و آنوقت آن دین موجل او حال میشود و او اجازه فروش دارد و میتواند با متخصص خودش که قیمت میکند ببرد بفروشد ومهلت شش ماه یا یکماه کفاف نمیکند برای اینکه یکسال طول خواهد کشید تا زراعت دیگر عمل بیاورد پس این اصلا خوب نیست زراعت یک سال طول دارد و اگر زراعت پائیز شد بنده هم بدهکارم پنجهزار تومان یا دو هزار تومان ببانک بدهکارم و اصلا زراعت من عمل نیامد چکار کنم اگر احتیاج نداشتم چرا قرض میکردم برای آنکه مالکین دو طبقه اند یک طبقه اولند و یک طبقه دوم ( و طبقه خرده مالک هم همان طبقه دوم است ) طبقه درجه اول اصلا محتاج بقرض نیست آنها در مرکزند و بهیچوجه محتاج بقرض نیستند بلکه آنها نمیدانند ملک کجا است املاکشان چه چیز است یک ملک خدا داده دارند و زارع زحمت میکشد و میخورند پس فلاح و خرده مالک احتیاج باستقراض دارد مالک کل که استقراض نمیکند پس او میآید ملکش را گرو میگذارد و زراعت میکند و اینها هیچ عمل نمیآید چنانچه خیلی اتفاق افتاده است در مازندران پنبه هیچ عمل نمیآید یا برنج در سالهای خشکسالی هیچ عمل نمی آید آنوقت چه بکنند این دین موجل او هم حال خواهد شد و یک ماه هم بیشتر مهلت ندارد آنوقت ملکش از بین میرود این یکی یکی دیگر این که پنبه در مازندران هر جریبی سی تومان خرج دارد خود بنده فلاحم رعیتم هر که معارضه دارد بگوید ثابت میکنم پنبه هر جریبی سی تومان خرج دارد یک جریب پنبه وقتی که تخم آنرا بطرز امریکائی بکاریم ۷۰ الی ۸۰ پوط پنبه دارد اگر مالک خودش این قدرت را داشته باشد که دو هزار تومان ، سه هزار تومان ، پنجهزار تومان بدهد برای مخارج نیشکر در مازندران هر قفیری هفتاد تومان ( و هر ده قفیر یک جریب است ) خرج دارد و وقتی که نیشکر بکارند یک جریب ده هزار ذرع مضروب هزار و پانصد من نیشکر میدهد و آنوقت دویست و پنجاه تومان سیصد تومان مخارج دارد ولی کی بخرد این نیشکر را ؟ پس باید دولت یک کارخانه قندسازی یا نیشکر بیاورد در یک مرکزی در علی آباد و اعلان بکند که من نیشکر را میخرم تا زارع بکارد . اما کنف ، کنف این جور است یک کنفی است که ما سالهای سال آنجا داریم برای رشتن در خانه ها است و از آنهم ریسمان درست میکنند برای لباس و لباس درست میکنند این را بنده امتحان کردم و در هر جریبی هزار و چهار صد تومان کنف عمل میآید اما بشرطی که آنرا باطرز خوبی درست کنند و با آن گونی درست کنند پس باید دولت کارخانجات دستی از آلمان بیاورد و وارد کند وآن کارخانجات گونی بافی را بدهند برعایا و مالکین که گونی بافی بکنند و غیر از این فایده ندارد . توتون جریبی هفتاد تومان خرج دارد و یک جریب توتون هفتاد تومان مخارجش میشود سی پوط ، ۲۵ پوط عمل میآید اما این باید اقلا اطمینان داشته باشد که توتون بکارد که وقتی که توتون کاشت نبرند اصل اساس این است همچنین سایر چیزها و غیر از اینها عیوباتی دیگر هم در این لایحه است که اصلا جلوی آبادی را می بندد و دیگر کسی زراعت نمیکند امروز بنده و عمرو و زید مشغول فلاحت هستیم با هم شرکت میکنیم و فلاحت میکنیم و ملک هم از یکدیگر بیع شرط میگیرند بدون این شرط که در اینجا هست ولی وقتی که این لایحه بگذرد با این قیود و شروط البته دیگر تجار و سایر مردم نخواهند داد پس اول باید با یک طریق این را اصلاح کرد . و بنده در تمام مواد نظریاتی که دارم خواهم گفت و مخالفت های خودم را میکنم و رای هم ندارم

وزیر امور خارجه ( آقای فروغی ) _ بعضی از فرمایشات آقا مربوط بود به مواد و اجزاء و مربوط به کلیات نبود و بنده آنها را جواب نمیدهم مثلا مسئله ثبت اسناد مربوط است بماده ششم اما بطور کلی بنده اینجا میخواهم عرض کنم و یقین دارم که این مسئله ممکن است بذهن آقایان بیاید و اینجا مذاکره شود که

شاید اگر بنده اینجا عرض کنم یکقدری مذاکرات را کوتاه تر بکند و آن این است که باید متوجه باشیم که این بانک فلاحتی برای چه تاسیس میشود منتهی یکقدری غور میخواهد البته در بادی نظر گفته میشود که بانک فلاحتی تاسیس میشود از برای اینکه فلاحت را توسعه بدهد و بفلاحین دستگیری کند ولی به بینم بانک فلاحتی یعنی چه آیا یک بانکی است از برای دستگیری فلاحین اگر این باشد نظر آقایان بنده عرض میکنم دولت که این قانون را پیشنهاد میکند نظرش این نیست و عقیده نداریم و جدیت هم خواهیم کرد که هر یک از آقایان که این نظر را داشته باشند از آن عقیده منصرف شوند . این بانک از برای کمک و دستگیری فلاحین و زارعین نیست برای ترقی فلاحت است و راهش را هم ما اینطور تصور کردیم که اینطور اینجا پیشنهاد کنیم اگر میخواستیم به فلاحین یا رعایا یا مالکین دستگیری کنیم قید نمیکردیم که هر کس نیشکر یا چغندر یا ابریشم یا فلان یا فلان چیز کاشت خیلی فلاح و رعیت در این مملکت است و اکثر اهل مملکت فلاحند و اکثرشان هم شاید احتیاج بدستگیری دارند اما این را ما نمیتوانیم ودولت هم از عهدهاین بر نمیآید که دستگیری از کلیه دهاقین و فلاحین و رعایا بکند این برای این است که فلاحت را ما بیندازیم در یک رشته هائی که برای این مملکت بیشتر فایده دارد والا هر کس گندم میکارد محتاج بپول است برنج هم میکارد محتاج بپول است جو هم که میکارد محتاج به پول است خیلی داریم از رعایا که وقتی میخواهند گندم بکارند برای برنج محتاج بپول هستند ولی این بانک برای این چیزها تشکیل نمیشود این بانک تشکیل میشود برای هر کسی که میخواهد زراعت این مملکت را ترقی بدهدیعنی جنس بد را مبدل کند بجنس خوب جنسی را که نداریم یا محتاج هستیم و فایده دارد آنرا ایجاد بکند میفرمائید نیشکر اگر بخواهیم بکاریم اول باید کارخانه قند داشته باشیم البته اینطور است و مسلم است امروز اگر چنانچه یک مالک مازندرانی برود به بانک فلاحتی بگوید که بمن پول قرض بدهید برای اینکه نیشکر بکارم مطمئن باشید که بانک فلاحتی باو قرض نخواهد داد بجهت اینکه بانک باو خواهد گفت که نیشکر را میخواهی بکاری که چکار کنی اگر او عقلش آنقدر کم باشد که بمجرد اینکه نوشتند در قانون بانک فلاحتی که برای نیشکر کاری قرض میدهیم آن ملاک بدون اینکه فکر کند که نیشکر را وقتی کاشت چکارش بکند برود به بانک بگوید که بمن پول قرض بده نیشکر بکارم بانک انقدر عقلش میرسد که باو بگوید نیشکر کاشتن حالا فایده ندارد صبر کن آنروز که کارخانه قند درست کردند آنوقت این کار را بکن این کلمه نیشکر را هم که ما اینجا گذاردیم از برای این است که فردا که کارخانه قند در مازندران تاسیس میشود بعد از آنکه ما مطالعه کردیم و دیدیم نیشکر در مازندران بطور خوبی بعمل می آید آنوقت پول قرض میدهیم که بدانیم خوب عمل می آید و در تاریخ هم ما خوانده ایم که در خوزستان نیشکر بعمل می آمده است و خیلی هم مصرف میشده است ولی امروزه با وضعیاتی که قند را از چغندر هم میگیرند باید امتحان کرد و به بینیم نیشکری که کاشته میشود آن چقندر قند میدهد و وقتی که در کارخانه بردیم چند من قند در می آید و آنوقت با مقایسه با چغندر صرف دارد یا ندارد آنروز که ما مطالعه کردیم ( ظن غالب این است) که نتیجه مطالعاتمان خوب در بیاید ولی امروز قبل از مطالعه نمیدانیم که چطور خواهد بود و وقتی که مطالعه کردیم و دیدیم که خوب است و دولت یا اهل سرمایه و تجارت این مملکت در صدد این بر آمدند که کارخانه نیشکر در مازندان یا خوزستان تاسیس کنند آنوقت که این کارخانه تاسیس شد آنوقت ما میرویم از صاحبان اراضی تقاضا میکنیم که بیائید نیشکر بکارید و بانک فلاحتی هم حاضر خواهد بود برای کسی که محتاج بسرمایه باشد و لازم داشته باشد پول بدهد پس باید این تقاضا را بکنم که یکقدری

بیشتر تامل بفرمائید در این موضوع ومخصوصا در این مسئله که آنرا من باید مکرر کنم و یقین دارم که باز هم محتاج خواهیم شد که مکرر عرض کنم این بانک از برای دستگیری بفلاحین و رعایا نیست حالا بانکهای دیگری اگر کارهائی بکنندآن امر دیگری است ولی این بانک از برای کمک کردن باشخاصی است که مطابق منظور وزارت اقتصاد و دولت و مجلس شورای ملی فلاحت و زراعت مملکت را رو به بهبودی بیاورد و ترقی میدهد و آن راهش این است که اینجا نوشته شده

بعضی نمایندگان _ مذاکرات کافی است

رئیس _ رای میگیریم بورود در شور مواد موافقین قیام فرمایند

( عده زیادی قیام نمودند )

رئیس _ تصویب شد . ماده اول قرائت میشود :

ماده ۱ _ وزارت مالیه از سال جاری تا ده سال هر سال مبلغی که کمتر از پانصد هزار تومان نخواهد بود برای تشکیل سرمایه فلاحتی ببانک ملی تادیه خواهد کرد

رئیس _ آقای فیروزآبادی

فیروزآبادی _ بنده عرض کردم خیلی تشکر میکنم از آمدن این لایحه و امید وارم که دستگیری از فلاحین و زارعین بشود و موجب سعادت فلاحین و همه چیز شود اما بشرط اینکه مثل گندم این سالها نشود که فلاحین بیچاره زحمت کشیده اند و گندم را عمل آورده اند و روی دستشان مانده است و کسی ازشان نمیخرد و دولت هم اجازه نمیدهد که بکسی بفروشند و همینطور سرگردان مانده اند امیدوارم این قسم نشود این را هم دولت مورد نظر خودش قرار بدهد که قول و فعلش هم موافق باشد اینجا در این ماده اول نوشته است هر سال مبلغی که کمتر از پانصد هزار تومان نباشد بنده عقیده ام اینست که برای این امری که در نظر گرفته اند بیشتر از اینها لازم است برای اینکه همه میدانید محتاج بتوضیح نیست صاحبان املاک هیچ فرق نیمکند همه دست تنگ شده اند بجهت اینکه متاعشان خریدار ندارد وغالبا از انجام کارهای فلاحتی چه مالکین وچه زارعین باز مانده اند امیدوارم که این لایحه و این بانک رفع سختی آنها را بکند اما چیزی که هست سالی پانصد هزار تومان بعقیده بنده کم است یک مملکت باین وسیعی و باین بزرگی امر فلاحتش باین زیادی آنوقت سالی پانصد هزار تومان آنهم محدود است تا ده سال خیلی کم است بلکه بعقیده بنده اگر بشود سالی یک میلیون و تا بیست سال هم باشد که سال بسال افزوده شود به این سرمایه بانک بلکه بتوانند یک کارهائی بکنند بلکه بوسیله این پول بتوانند چاه های ارتزین در بیاورند و اگر اشکال دارد محال نیست اگر ما خودمان را قابل ندانیم نمیدانم ولی محال نیست دیگران چاههای ارتزین که صد فرسخ در صد فرسخ آبادانی نیست درآورده اند و آنجاها را آباد کرده اند در آنجاها کمپانی تشکیل داده اند این جا هم باید اقدام کنند و دولت هم مساعدت بکند و اسباب تشویق و رغبت فلاحین و رعایا را فراهم کند که آنها در صدد ترویج فلاحت خودشان در صدد تزیید فلاحت خودشان بربیایند و چاههای ارتزین در بیاورند ملک های بایر را دائر کنند چیزهائی که برای صادرات مملکت نافع است بیفزایند و چیزهائی که برای احتیاج داخلی است بیفزایند تا مملکت رو به صلاح و فلاح و ترقی برود والا اگرچنانچه مثل سابق بخواهیم باسم بگذرانیم کار رو به خرابی خواهد رفت امیدوارم که دولت یکقدری مبلغ را زیادتر بکند اگر میتواند سالی یک میلیون و اگر هم میتواند مدتش را ۲۰ سال قرار بدهد

وزیر امور خارجه _ بنده گمان میکنم دولت الحمدالله بوعده های خودش وفا کرده است و قول و فعلش منطبق بوده اما در خصوص این که میفرمایند این کم است البته هر چه بیشتر بهتر ولی باید توجه کرده باین که این کار را دولت میکند ومایه دولت محدود است البته آقا مثل بعضی مردم یعنی بسیاری از مردم نیستند که تصور کنند که دولت یک گنج بادآوری دارد و یک جائی دارد که هر قدر پول میخواهد دست میکند و بر میدارد

و خرج میکند و هیچ تمام نمی شود و همیشه مثل اول باقی است بنده چون مبتلا هستم میدانم تصور و انتظار مردم اینطور است ولی آقا خودتان میدانید اینطور نیست دولت یک مقدار محدودی استطاعت و قدرت دارد مخارج هم زیاد دارد مخارج دیگر را هم اگر چه تصور میکنم که آقا مخارج اقتصادی را لازم تر میدانند بر مخارج دیگر ولی اینطور نیست یک مخارج ضروری دیگری هم دولت دارد ، مخارج قشونی ، مخارج نظمیه ، عدلیه روابط خارجه اینها یک چیزهائی است که گردن گیر دولت است بنده هم خیلی دلم می سوزد از این که ما باید یک میلیون خرج وزارتخارجه بکنیم با وجود اینکه من خودم وزیر امور خارجه هستم ولی صمیمانه خیلی متاسفم که ما مجبوریم یک ملیون خرج وزارت امور خارجه بکنیم اما خوب چه بکنیم این یک خرجی است که لازم است و یک دولتی است که روابط خارجه دارد و مجبور است از برای حفظ روابط خودش این مخارج را بکند قشون هم لازم داریم و بنده خیلی آرزویم این است که یک روزی باشد که هیچ قشون لازم نداشته باشیم اما نمیشود همچو چیزی از برای حفظ مملکت از برای حفظ امنیت قشون لازم داریم چه بکنیم اگر این مخارج ضروری را نداشتیم آنوقت اصلا دولت تشکیل نمیشد و اگر هم تشکیل میشد البته هر چه داشتیم و میتوانستیم خرج اقتصادیات میکردیم ولی حالا که آن مخارج ضروری را داریم باز دولت خیلی هنر میکند که یک مقداری از سرمایه و مخارج خودش را صرف اقتصادیات میکند امروز هم طوری پیش آمده است که عایدی را ، دارائی را که دولت میخواهد صرف اقتصادیات بکند تمام آنرا نمیتواند صرف بانک ملی بکند یک کارهای دیگری هم دارد خودتان ملاحظه بفرمائید امسال یک ملیون و نیم از برای اقتصادیات مملکت اختصاص داده شده است نیم ملیونش را اختصاص دادیم از برای بانک ملی و بیشتر از این نمیتوانیم و یک نکته دیگری را هم اینجا باید توجه بفرمائید و آن این است که گفته شده است وجهی که کمتر از پانصد هزار تومان نباشد اگر چنانچه امسال را بنده میدانم که بیشتر از پانصد هزار تومان نمیشود ولی امیدواریم که در سال دیگر اگر اوضاع مالی دولت و مخارج مملکت طوری باشد شاید بتوانیم بیش از پانصد هزار تومان بدهیم و البته خواهیم داد و اینهم که فرمودید که بیشتر از ده سال باشد خوب حالا عجالتا ده سال را مقرر بفرمائید که تا ده سالش محرز بشود بعد از ده سال اگر باز لازم شد اضافه کنیم مدت را اضافه میکنیم . یک نکته دیگری را که باز میخواستم این جا عرض کنم این است که بالاخره تمام اقدامات دولت در اقتصادیات اقداماتی است که اقتصاد مملکت را آنطوری که ما میخواهیم نخواهد کرد اقتصاد مملکت آنطوری که شما میخواهید وقتی درست میشود که مردم بکنند تا مردم که پانزده میلیون یا بیست میلیون یا ده میلیون هستند نکنند یک دولتی که اینهمه مخارج ضروری دارد و اصلا و اساسا کارش تجارت نیست او نمیتواند و نباید در اقتصادیات خرج بکند این کارهائی که ما میکنیم چون ما می بینیم که مردم نمیدانند میکنیم ( کازرونی _ تشویق ) بله برای تشویق و نمونه است که ما میکنیم والا بانک فلاحتی را مردم باید تاسیس بکنند و این کارهائی که ما میکنیم برای تشویق و برای راهنمائی میکنیم والا مردم باید شرکت تشکیل بدهند چرا دولت باید کارخانه بسازد کارخانه ساختن که کار دولت نیست ما امروز کارخانه قند میسازیم اما این را عرض کنم که با یک کارخانه قندی که دولت میسازد احتیاج این مملکت رفع نمی شود چندین کارخانه قند از این قسم کارخانه که ما امروز خیال داریم بسازیم این مملکت لازم دارد و باید مردم بآن اقدام کند ما خیالمان این است که امروز یک کارخانه قند بسازیم و باقی آنرا دیگران همچنین سمنت و سایر چیزها آقا یکقدری باید مردم را نصیحت کرد . و تشویق کرد و اینها راهنمائی است اما بالاخره اقتصادیات و کارهای اقتصادی مملکت را مردم باید بکنند ( صحیح است )

جمعی از نمایندگان _ مذاکرات کافی است .

رئیس _ پیشنهادی رسیده است قرائت میشود :

پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب

پیشنهاد میکنم در ماده اول قبل از کلمه فلاحتی اضافه شود ( کلمه بانک )

رئیس _ ماده دوم قرائت میشود :

ماده ۲ _ با سرمایه مذکور شعبه مخصوصی در بانک ملی برای قرض دادن بارباب فلاحت باسم شعبه فلاحتی تاسیس خواهد شد .

محاسبات شعبه مذکوره جداگانه و مستقل از سایر محاسبات بانک ملی خواهد بود .

رئیس _ آقای کازرونی

کازرونی_ بنده زائد میدانم که عرض کنم از قدمهای فوق العاده خوب و موثر دولت این است و البته قابل تقدیس و تقدیر است که دولت آنجه را که وعده داه است از قول بفعل می آورد و امیدواریم که موفق بشود که این نیات خیریه خودش را توسعه بدهد و مردم هم استفاده های بسیار خوب بکنند و عرض بنده بعنوان مخالفت این است که می خواهم ببینم این شعبه که در مرکز دائر میشود ایا شامل حال ایالات و ولایات هم خواهد بود یا اینکه منحصر بمرکز است ؟ البته آقا تصدیق می فرمائید که عمده زارعین و مالکین در ولایات و ایالاتند وکسانیکه در طهرانند غالبا و منحصرا اشخاصی هستند که باشخاصی دیگر املاکشان را اجاره میدهند و دسترنج آنها را یا اینکه نتیجه حاصل آن ملک را میگیرند و در این جا مصرف میکنند و اوقاتشان را غالبا ببطالت می گذرانند _ زارع و فلاح غالبا اشخاصی هستند که خودشان شخصا در عمل زراعت شرکت دارند . عمده و اهم تقویت باید از آنها بشود مخصوصا زارعینی که در سرحدات مملکت نشسته اند که اگر این تقویب بطوریکه حضرت اشرف آقای وزیر وعده فرمودند برای تشویق این باید سرحدیها را تشویق کنند که صادرات مملکت را زیادتر کرده باشد بنده میخواهم اطمینان بدهم که این بانک فلاحتی منحصر بمرکز نیست بلکه هر استفاده که مرکز می تواند بکند ایالات و ولایات هم خواهند توانست .

کفیل وزارت اقتصاد ملی _ همینطوری است که میفرمائید آقا ملاحظه بفرمائید اینجا که نوشته شده است مقید نکرده است شعب بانک هم البته بسته باستطاعت و بسته بتوسعه ایست که در کارها پیدا میشود همینطور که بانک ملی روز اول که دائرشد در مرکز بود ولی تدریجا در ولایات هم شعب پیدا کرد و حالا در عده از ولایات بانک ملی شعب دارد بانک فلاحتی هم که فعلا جزو بانک ملی است هنور که مستقل نشده مستقل شدنش وقتی است که سرمایه اش میرسد بمیزانی که بتواند مستقل بشود و آنوقت البته مستقل که شد شعبش هم در ولایات تکمیل میشود .

رئیس _ ماده سوم قرائت میشود :

ماده سوم _ هرگاه دامنه معاملات شعبه مذکوره در فوق باندازه توسعه یابد که تبدیل آن بیک بانک مستقل مقتضی شود اداره بانک ملی با موافقت هیئت نظارت بانک و تصویب هیئت دولت باین امر اقدام خواهد کرد .

رئیس _ آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب _ در این جا حال بنده اجازه می خواهم و همین جور از آقای وزیر اقتصاد که فرمایشی فرمودند بان قانونی که از برای تاسیس بانک ملی در دوره ششم گذشت آن فرمایش شان باید با این وفق بدهد چون هر مسئله که در مجلس تصویب میشود وقتی که قانون یک ابهامی داشته باشد وزیر یا مخبر کمیسیون وقتی صحبت می دارند آن قسمت مبهم آن قانون را واضح می کنند و معین است آقای وزیر فرمودند که تاسیس شعبه فلاحتی معلوم میشود که عنوان بانک فلاحتی هم نیست و تاسیس شعبه فلاحتی است چنانکه در ماده اول هم هست تاسیس شعبه فلاحتی است نه از برای همراهی فلاحین بلکه از برای زیاد کردن و ترقی صادرات است در صورتیکه مطابق قانون اجازه تاسیس

بانک ملی ایران عبارت این است که برای پیشرفت امر تجارت و فلاحت و زراعت و صناعت دولت مکلف است بانکی موسوم ببانک ملی ایران تاسیس نماید پس این جا در واقع دولت عمل کرده است بقانونی که در دوره ششم دولت را مکلف کرده بود بتاسیس بانک ملی . بحمدالله دولت ما هم موفق شد و بانک ملی را تاسیس کرد _ بانک ملی که تاسیس شد در آن تاسیس بانک فلاحتی از برای چه بود ؟ از برای فلاحت بود و مسلما معنای فلاحت هم همراهی کردن با فلاحین است فلاحین ما بیچاره اند و پول ندارند و محتاج هستند باینکه شعبه فلاحت تشکیل شود در خوزستان در ساحل بحرخزر در همه جا آنوقت تقویت بشوند معذلک آقای وزیر فرمودند که تاسیس این شعبه برای این نیست بنده از اینجهت یکقدری نگرانی پیدا کردم مگر اینکه توضیح بدهند که نه و اینکه دولت در نظر دارد هم برای ترقی صادرات و هم کمک کردن بزارعین است وقتی که دولت این را صحبت بدارد همینجور که یکنفر از نمایندگان ( آقای هزار جریبی ) اظهار کرد فردا یک پولدار باین فلاحین پول نخواهد داد در صورتیکه اگر اینطور باشد این رقابتی ایجاد میکند که اگر پولداری در مملکت پیدا شود بیاید پول بآنها بدهد و از آنها تقویت بشود بنده عرض میکنم که دولت از برای ایجاد این حس باید اینکار را بکند که سرمایه داران اگر پولدارند بیرون بیاورند والا دولت تاسیس شعبه فلاحتی کرده است برای چه ؟ و خوبست توضیح بدهند آقای وزیر اقتصاد که اولا و بالذات نظر اینست که تاسیس بانک فلاحتی کرده باشیم و ثانیا و بالعرض برای همراهی کردن با فلاحین است موضوع دیگر که خواستم توضیح داده شود و جایش در ماده اول بود ولی چون نظر به پیشرفت کار دولت است اگر خارج از موضوع هم شدم امیدوارم به بخشند بعد هم نظر باین است که آیا نمیدانم خود دولت تعبیر کرده بود همین جور که در مقدمه قانون نوشته شده است راجع بتاسیس بانک فلاحتی از این نقطه نظر که لایحه دولت تاسیس بانک فلاحتی بود بنده هم پیشنهاد کردم قبل از کلمه سرمایه فلاحتی نوشته شود سرمایه بانک فلاحتی ولی از این ماده دوم و سوم معلوم میشود نظر بانک فلاحتی نیست نظر این است که بانک ملی ما دارای شعبی بشود شعبه فلاحتی داشته باشد شعبه تجارتی داشته باشد شعبه صنعتی داشته باشد این یکی از شعبی است که در بانک ملی است بانک ملی دارای شعب متعدد است و امسال بحمدالله موفق میشویم بهمت آقای وزیر امور خارجه که کفیل اقتصاد هم هست شعبه بانک فلاحتی را تشکیل میدهد بعد شعبات دیگر را هم متدرجا اگر اینطور است پس عنوان بعد اگر قانون راجع بتاسیس بانک فلاحتی است این معنی ندارد راجع به تاسیس شعبه فلاحتی بانک ملی باید باشد

کفیل وزارت اقتصاد ملی _ اما در قسمت اول فرمایشاتتان که فرمودید راجع به رعایت البته دولت باید در نظر داشته باشد که همراهی بکند با فلاحین عرضی را که بنده کردم میدانستم که درست مورد توجه نخواهد شد عرض کردم از برای دستگیری به فلاحین ورعایا و مالکین ما بانک تاسیس نمی کنیم چرا ؟ برای اینکه ما در نظر نداریم که فلان رعیت و فلان مالک فقیر است و ما از او دستگیری کنیم این نیست منظور ما منظور ما اینست که اشخاصی از مالک و رعیت و فلاح که یک خیالاتی داشته باشند در ترقی دادن فلاحت جنس بد را تبدیل بجنس خوب کردن جنس غیر مرغوب خود را تبدیل بجنس مرغوب بکند موجبات ترقی فلاحت مملکت را فراهم بکنند و سرمایه آنها یا کم باشد یا هیچ باشد آنوقت این بانک از برای این تاسیس میشود که بانها کمک بکند والا اگر شما نگاه بکنید اکثر مردم این مملکت محتاجند واین بانک برای این نیست عرض کردم که کمک بکند که فلاحین ما پول دار بشوند فلاحین ما پولدار میشوند در صورتیکه آن خیالاتی را که ما در نظر داریم از برای فلاحت و زراعت آنها را عمل کنند

در نظر بگیرید آنوقت البته مردم پولدار میشوند و البته به تبع آنها مملکت هم متمول میشود این قسمت اول فرمایشات آقا و اما اینکه فرمودید بانک فلاحتی اگر توجه بماده سوم کرده بودید این اعتراض خودتان مرتفع میشد امروز که فقط دولت پانصد هزار تومان سرمایه میگذارد از برای بانک فلاحتی این پانصد هزار تومان گنجایش و اقتضای این را ندارد که یک بانک مستقلی ما درست کنیم باسم بانک فلاحتی و یک مخارجی را و یک اداره و ترتیباتی را متحمل شویم این را فعلا یک شعبه از کارهای بانک ملی قرار میدهیم اما یک شعبه مستقل داخل نمی کنیم البته تا امروز هم این بانک ملی که بوده است مانعی نداشته است از اینکه بفلاح و مالک و رعیت قرض بدهد ممکن است شاید هم داده باشد . اما این مخصوصا تاسیس میشود یک شعبه مستقلی بجهت قرض دادن ارباب فلاحت . امروز یک بانک مستقلی نخواهد بود اسمش بانک فلاحتی نخواهد بود و اسمش شعبه بانک ملی است که انشاءالله وقتیکه هم سرمایه که دولت باو داده است زیاد شد و هم عملیات خود او توسعه پیدا کرد که مستقل بشود آنوقت میشود بانک فلاحتی . بهمین دلیل هم آن پیشنهادی هم که در ماده دوم فرمودید مورد نداشت و اگر محل مذاکره می شد بنده همین جواب را میدادم و از آن طرف تناقض هم مابین این موادی که این جا هست با عنوان این لایحه وجود ندارد برای اینکه تا بحال مقصود تاسیس فلاحتی بود ولی عجالتا یک شعبه فلاحتی در بانک ملی تاسیس میشود .

عده از نمایندگان _ مذاکرات کافی است

رئیس _ ماده چهارم قرائت میشود :

ماده چهارم _ شعبه فلاحتی هیچ قرضی نخواهد داد مگر برای انجام یکی از مقاصد ذیل :

۱ _ برای دائرساختن مجاری آبی که بر اثر حوادث خشک شده یا برای بدست آوردن آب تازه ( تنقیه قنوات موجوده بدست آوردن آب تازه محسوب نمیشود )

۲ _ برای ایجاد یا توسعه زراعت و تحصیل محصولات چای _ پنبه _ نیل _ روناس _ ابریشم _ کنف _ نیشکر _ توتون _ تنباکو _ پسته _ بادام _ و هر نوع محصولی که وزارت اقتصاد ملی ایجاد و توسعه آنرا در منطقه که ملک استقراض کننده در آنجا واقع است لازم بداند

رئیس _ آقای کیا

کیانوری _ عرض کنم در این قسمت اول از برای قنواتی که خشک شده یا قنوات جدیدالاحداث است ولی قسم سوم را علاوه بر اینکه تصریح نکرده است نفی هم کرده و آن این است که یک ملکی دارای سه چهار قنات باشد و اینها آبش باندازه کم شده باشد که هیچ احتیاجش را رفع نمیکند پنج سنگ آب داشته حالا منحصر به پنج سیر شده و علاوه براینکه مواردیرا که احتیاج عمومی است وارد نکرده اند این استثناء را هم کرده اند تنقیه قنوات موجوده بدست آوردن آب تازه محسوب نمیشود . بنده میخواستم تقاضا کنم این قسم سوم را هم داخل کنند . و قسمت بین الهلالین را بر دارند .

کفیل وزارت اقتصاد ملی _ این قسمت هم مطابق عرایضی که سابقا کردم مقصود این نیست که هر کس قناتی دارد آبش کم است و میخواهد آبش را زیاد بکند بیاید از بانک فلاحتی پول بگیرد سرمایه بانک ملی هم عجاله باین کار کفایت نمیکند مقصود این است که کارهای لازم تر بکند ملکی که هیچ قنات ندارد یا آن ملکی که قناتش بر اثر حوادث بلکی از بین رفته که مالک نمیتواند از عهده بر بیاید و درست کند یا اینکه آبهای تازه و وسایل دیگری مثل چاه آرتزین که آقا فرمودند بخواهد درست کند یا سد بستن برای رودخانه باشد والا بنده یک قناتی دارم که دو سنگ آب دارد دلم میخواهد سه سنگ یا دو سنگ و نیم بشود این در مملکت هزارها است برای اینکار نیست .

رئیس _ آقای موید احمدی

موید احمدی _ بنده قبل از ورود در موضوع نمیتوانم از یک موضوع صرف نظر کنم و امروز صبح مخصوصا با آقای دشتی صحبت میکردیم که از ۱۳۲۴ قمری که مملکت ایران مشروطه شد مرامنامه های مختلفی حساسین و وطن پرستان ایران نوشتند و احزاب مختلفه تشکیل دادند و در تمام آن مرامنامه ها نوشته شده بود قانون نظام وظیفه تاسیس بانک فلاحتی وضع مالیات بر عایدات الغاء کاپیتولاسیون و از این قبیل چیزها و تمام اینها در این سنوات از قوه به فعل نیامده و فقط روی کاغذ آمده بود و ما خیلی خوشوقتیم و باید تشکر کنیم که از وقت طلوع کوکب اعلیحضرت پهلوی تمام این مواد بموقع عمل و اجرا در آمد ( صحیح است ) و امروز لایحه اصلاح بانک فلاحتی به مجلس آمده و حقیقه باید همه وطن پرستان همه آزادی خواهان و همه اشخاصی که علاقه باین مملکت دارند تشکر کنند ولی البته این لوایح را نباید جوری نوشت که بعضی از مردم که بیشتر محل احتیاجشان است محروم بمانند مثلا در این شق اول ماده چهارم اختصاص داده شده است پول قرض دادن به دو جور مردم یکی برای ساختن مجاری آبی که بر اثر حوادث خشک شده یکی هم برای احداث قنات جدید لکن چون کرمان یکی از ایالاتی است که مثل خراسان یزد دارای قنوات زیاد است و احتیاجات آنها را ما بهتر می دانیم مثلا در چند سال قبل از این در کرمان بارندگی زیادی شد و یک سیلی آمد و قنوات آنجا هم البته بعرض آقایان رسیده است از چهارده فرسخ است تا پنج فرسخ واین قنوات را سیل پر کرد و اغلب اشخاصی که متمول بودند و تمکن داشتند هستی خودشان را خرج کردند و توانستند و لکن بعضی هم نتوانستند بعضی جاها هست که بواسطه آن سیلی که میریزد خشک نمی کند آنرا خراب می کند و قناتی که پنج سنگ آب دارد در اثر سیل یا در اثر یک حادثه دیگر آبش میرسد بیک سنگ البته این یک مبلغی خرج لازم دارد که باز پنج سنگ آب را بیاورد و اینماده بکلی آن را محروم کرده است و اغلب محل احتیاج آنها است و یا آمده است یک مبلغی خرج کرده است یک قدری آب جاری شده ولی بقیه آب جاری نشده و همین طور که آقای کیا فرمودند بعقیده بنده اگر آن شق اول باطلاقش واگذار شود شامل این قسمت هم می شود ولی یک پرانتزی باز کرده بیک مخصصی برخورده که این عموم را می برد از بین و عقیده بنده این است که اصلا این پرانتز حذف شود و ماده باطلاق خودش واگذارده بشود که آنها هم استفاده کنند این است که برای همین پیشنهاد حذف آن پرانتز را عرض کرده ام .

جمعی از نمایندگان _ مذاکرات کافی است .

بروجردی _ بنده مخالفم

مخبر _ بطوریکه فرمودند نظر دولت و نظر کمیسیون این بود که بانک فلاحتی مخصوصا برای یک کارهای تازه که ما نداریم اختصاص داده شود ولی البته ما اگر پولمان کافی بود و از پانصد هزار تومان اگر یک مبلغ خیلی بیشتری بود اشکالی نداشت که در این منظور هم یک کمک هائی کرده شود ولی تصدیق بفرمائید که مبلغمان خیلی محدود است پانصد هزار تومان است اگر ما بخواهیم این روزنه را باز کنیم که مثلا در کرمان سیل آمده است و چند قنات را خراب کرده است خوب اگر خشک شده اند که مشمول این قانون خواهد بود و اگر خیر آبی هم از آنها جاری است اینها را هم اگر بخواهیم اجازه بدهیم و موافقت بکنیم تصدیق بفرمائید که این پول بدرد هیچیک از کارهائی که منظور دولت ومنظور مجلس است نخواهد خورد بنده خیال می کنم که در این قسمت باید بهمین ترتیبی که دولت لایحه را تنظیم کرده موافقت بشود بعد بگذاریم این کار بجریان بیفتد در ضمن عمل البته خود دولت خود بانک که منظورش توسعه زراعت وفلاحت است در صورتیکه لازم بداند اشکالی ندارد که یک پیشنهاداتی بکند و این قانون را اصلاح بکند _ بعلاوه اینجا در آخر ماده که راجع بحنا که فرمودید بنده خدمتشان عرض کردم

فرمودند که اشکالی ندارد از اینکه پیشنهاد بفرمائید و ما مطالعه میکنیم

جمعی از نمایندگان _ مذاکرات کافی است

بروجردی _ بنده مخالفم

رئیس _ آقا جماعتی باقی مانده اند اگر بنا بشود کافی نباشد . آقای فیروزآبادی

فیروزآبادی _ بنده اینجا عرض میکنم آن نظر صحیحی را که میفرمایند اگر بنا بشود ما توسعه بدهیم که تمام قنواتی را که خشک شده است از این مبلغ پانصد هزارتومان سال اول یا از پانصد هزار تومان سال بعدش بدهند نمیشود از همین نظر بود که بنده از اول عرض کردم که این مبلغ از برای این منظور عالی کم است اما خوبست اینجا اختیار را یک اندازه بدست مصدقین این بانک قرار بدهید اگر جائی لازم دانستند که مساعدتی با صاحب قنات بشود بکنند اگر یک قناتی دارای ده سنگ آب بوده است و حالا رسیده است بیک سنگ و اگر صد تومان خرج کند آبش در میآید اینجا مساعدت کنند و اگر اینطریق نیست نکنند بنده باین نظر عقیده ام این است که اختیار در دست بانک باشد که هر جا صلاح دانست بتصدیق مصدقین و ممیزین خودش برای تنقیه قنات هم مساعدت کنند و هر جا صلاح ندانست نکند . در اینکه مطلقا نشود بنده موافق نیستم و اینجا هم در آخر ماده میگوید در منطقه که ملک استقراض کننده در آن جا واقع است لازم بداند لفظ لازم بداند را صلاح بداند بکند بهتر است بعقیده بنده بهتر و شاملتر است این عقیده بنده است در این ماده

رئیس _ آقای بروجردی

بروجردی _ عرض بنده در این ماده ۴ راجع بمصارف است عرض کنم مصرف اصلی مصرف دائر کردن املاک مخروبه است و این البته در وهله اول مقدم است بر سایر چیزها یک آبادی دائر است برای مصرف چای کاری یا پنبه کاری دولت از آن وجه بانک باو اختصاص میدهد . نقاطی که بهیچوجه دائر نیستند و مالکین شان از عهده دائر کردن آن املاک بر نمی آیند یک قمست از این املاک املاک خرم آباد است ( دولتشاهی _ و گلپایگان ) و کردستان و سایرنقاط دیگر و همه جا بنده چون از این نقطه بصیرت دارم عرض میکنم البته وقتی هیچ رعیت ندارند هیچ سکنه ندارند بعقیده بنده در اول وهله این مقدم است آنها محالی بوده اند تماما مخروبه و با توجهات دولت و عطف توجه اعلیحضرت همایونی امروزه امنیت پیدا کرده اند ولی تمام مخروبه و در صحرا افتاده و بعقیده بنده مقدم بر مصارف تامین آبادی و مساعدت با سکنه است پیشنهادی هم در اینموضوع عرض کرده ام

مخبر کمیسیون _ بطوریکه عرض شد منظور همان بود که آقا توضیح فرمودند نظر بالاخره آبادانی و ملک خراب را آباد کردن نیست منظور همان است که در لایحه توضیح شده برای ایجاد یک صادراتی است که ما نداریم یعنی اگر هم داریم وسائل را نداریم که این را تکمیل کنیم آبادی خرم آباد که اشاره فرمودند بطوریکه خاطر آقا مسبوق است دولت در این قسمت کوتاه نیامده مخصوصا تشریف ببرید و چون دیدید عرض میکنم خرم آباد یا لرستان آن روز را نمیشود با امروز تطبیق کرد با مصارفی که شده است در قسمت عمران لرستان آبادی های زیادی شده است و تصور میکنم با این ترتیب منظور حضرتعالی هم تامین و عملی شود .

جمعی از نمایندگان _ مذاکرات کافی است

رئیس _ پیشنهادات قرائت میشود :

پیشنهاد آقای موید احمدی

بنده پیشنهاد میکنم در فقره ۲ ماده ۴ محصول حنا علاوه شود .

پیشنهاد آقای دکتر طاهری

مقام منیع ریاست دامت عظمته پیشنهاد میشود قسمت ( ۱ ) در ماده چهار اینطور اصلاح شود :

۱ _ برای دائر ساختن قنواتی که بر اثر حوادث خشک شده یا برای بدست آوردن آب تازه یا پیش

بردن قنواتی که آب آن نسبت بسابق کم شده تا آخر .

پیشنهاد آقای موید احمدی

بنده پیشنهاد میکنم توضیحی که در عبارات بین پرانتز و فقره اول در ماده ۴ نوشته شده است حذف شود .

پیشنهاد آقای دهستانی

مقام منیع ریاست مجلس دامت عظمته پیشنهاد میکنم تبصره ذیل بماده چهار اضافه شود :

تبصره _ برای اشخاصیکه بخواهند اراضی موات را احیاء کنند و دارای وثیقه و علاقه ملکی نباشند بانک میتواند بضمانت اشخاص معتبر و یا بوثیقه اموال منقولی قرض بدهد

پیشنهاد دیگر آقای دهستانی

مقام منیع ریاست محترم دامت شوکته پیشنهاد میکنم قسمت اول ماده ۴ بطریق ذیل اصلاح شود :

( ۱ ) برای دائر ساختن مجاری آبی که بر اثر حوادث و یا عدم بضاعت مالک خشک شده و یا نو کار برای بدست آوردن آب تازه لازم بشود ( تنقیه قنوات دائر جزو بدست آوردن آب تازه محسوب نمیشود )

پیشنهاد آقای فیروزآبادی

بنده در ماده ۴ حذف لفظ ( تنقیه قنوات موجوده بدست آوردن آب تازه محسوب نمیشود ) پیشنهاد میکنم

پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب

پیشنهاد میکنم در ماده چهارم در قسمت دو از کلمه و هر نوع الی آخر حذف شود

پیشنهاد آقای عدل

پیشنهاد مینماید در بند چهارم از ماده ۲ پس از عبارت پسته و بادام علاوه شود و تغییر بذر های غیر مرغوب به بذر خوب و مرغوب و تبدیل جنس مواشی

پیشنهاد آقای کیا

مقام منیع ریاست معظم مجلس دامت شوکته العالی بنده پیشنهاد مینمایم که مقصد اول ماده چهارم بطریق ذیل نوشته شود

۱_ برای دائر ساختن مجاری آبی که بر اثر حوادث تقلیل یا خشک شده

پیشنهاد دیگر آقای دهستانی

مقام منیع ریاست محترم دامت شوکته قسمت دوم ماده چهارم را بقرار ذیل پیشنهاد میکنم :

۲ _ برای ایجاد یا توسعه زراعت و تحصیل محصولات چای پنبه نیل روناس ابریشم کنف نیشکر تنباکو پسته بادام و سایر محصولی که مورد احتیاج می شود و هر نوع مخارج محصولی که وزارت اقتصاد ملی لازم بداند و ساختن سکنه در املاک مخروبه

پیشنهاد آقای اورنگ

مقام منیع ریاست محترم دامت عظمته بنده در ماده ۴ پیشنهاد میکنم توضیحی که در بین الهلالین درج شده اسقاط شود .

رئیس _ ماده پنج قرائت میشود :

ماده ۵ _ ربح قرضهائی که برای مقاصد فوق داده میشود از صدی چهار نباید تجاوز کند و منافع مزبور باید باصل سرمایه اختصاصی شعبه فلاحتی افزوده شود بانک فقط مجاز خواهد بود مخارجی که برای اداره کردن شعبه فلاحتی ضرورت دارد برداشت کند . مبلغی که بعنوان ذخیره احتیاطی برای جبران ضررهای احتمالی باید تخصیص داد نیز جزو مخارج اداری محسوب خواهد شد .

تبصره _ در صورتیکه برای مخارج مذکوره در فوق صدی چهار کافی نباشد بانک مجاز است ربح را تا صدی شش بالا برد

رئیس _ آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یقعوب _ در اینجا ماده خیلی خوبست برای اینکه دخل و خرج بانک را تعیین کرده است یعنی نسبت به شعبه فلاحتی که شعبه فلاحتی بانک ملی برای منافع چه در نظر بگیرد برای منافعی که از آن حاصل میشود چه ترتیب بشود اما چیزی که هست راجع بمنافعش که معین کرده است بنده پیشنهاد کردم ( عبارت را ما باید


کاری کنیم که قوانین ما واضح باشد ) بجای ربح نوشته شود حق الجعاله که این حساب را حفظ کند . . .

حق الجعاله محاسبات

مخبر _ حق المضاربه بهتر است .

آقا سید یعقوب _ شما آقای اعتبار همچو مصر نباشید و جدیت نداشته باشید . . .

مخبر _ اجرت المثل

آقا سید یعقوب _ اجرت المثل نیست معنی ندارد حالا هر طوری که شما خواستید معین کنید چیزی که هست طرف دخلش را معین کرده اند صدی چهار و اگر محتاج شد بالاتر برود صدی شش بشود اما طرف خرج همچو معین کرده است میگوید بآن اندازه که اقل ما یقنع در واقع آقای وزیر اقتصاد خوب اقتصاد را رعایت کرده است میخواهند اقتصاد را بلکه بکلمات ایجاد کنند ولی خیر بقدر اقل ما یقنع نظر ما این بود که در قانون اگر ملاحظه بفرمائید ذکر میکردیم که صدی ده یا صدی پنج بیشتر بر ندارد میزان را بر ندارید چون یکوقت از دست شما خارج میشود شما مخارج ضروری را در نظر گرفتید بنده هم مخارج ضروری را میگویم چنانچه نظرتان هست راجع بمسئله حق الثبت همچنین در خرجی که آن مستخدمین امریکائی صدی هشت گفتند بعد تحقیق کردیم دیدیم صدی هشت محتاج نیستیم صدی دو کردیم اگر این را در نظر میگرفتید همینطور که منافعش را در نظر گرفتید مخارجش را هم در نظر میگرفتید که محدود میشد بهتر بود حال میفرمایند ما اطمینان داریم ببانک و در واقع نظارت هم داریم بنده عرضی ندارم

مخبر _ در آن قسمت که آقای آقا سید یعقوب اشاره فرمودند بنده عرض کردم اشکالی ندارد ممکن است پیشنهاد بفرمائید در کمیسیون مذاکره میکنیم یک عبارتی که منظور نظر آقا باشد میگذاریم و در قسمت دیگر بنده خیال میکنم که اگر حضرتعالی توجه بفرمائید این نگرانی مرتفع میشود برای اینکه بانک فلاحتی این پولی که میگیرد صدی شش این فقط یگانه محلی است که برای مخارج او در نظر گرفته شده پول دیگری ندارد که از آنجا بر دارد وخرج کنند از سرمایه که نمیتواند خرج کند فقط محل خرجش آن منافعی است که بعنوان ربح گرفته میشود بعنوان صدی چهار یا صدی شش و بیشتر از این نیست اگر چنانچه بخواهد مخارج بیشتری پیدا کند نمیتواند از این مقدار تجاوز کند از این محل است محل دیگر نخواهد داشت

رئیس _ آقای یاسائی

یاسائی _ عرض میشود طرز استخدام مستخدمین بانک ملی بالاخره بنده را ناچار کرده است که راجع بطرز استخدام مستخدمین این بانک هم که بعد شاید استخدام بشود تذکراتی بدهم زیرا بعد ممکن است متوجه شویم و خیال میکنم هر چه بیشتر جلوگیری شود بهتر است بانک ملی شروع کرده است باستخدام اشخاص بدون هیچ شرط و قیدی با یک حقوق گزافی و بالاخره عما قریب خواهید دید که از این بانک چیزی نخواهد ماند یک اشخاصیکه اهلیت این کار را ندارند یک اشخاص بی سواد با ماهی سیصد چهار صد تومان حقوق اشخاص بی سوادی که دو رقم حساب بلد نیستند استخدام کرده است بالاخره این عاقبت خوبی ندارد حالا بانک فلاحتی را هم نوشته ایم که صدی چهار را میتواند تا صدی شش بکند بالاخره با این ترتیبی که معمول به است با توصیه هائی که برای پذیرفتن اشخاص میشود با مستخدمین خارجی زیادی که آورده اند در این موسسه بدون تصویب مجلس بالاخره در این موسسه یک روزی پشیمان میشوید یک روزی خواهد شد که مجلس و دولت هر دو پشیمان میشوند . عادت دولت بر این شده است ( بنده این جا صریحا عرض می کنم ) که درب را باز میکنند که هر چه میبایست بشود میشود آنوقت یکمرتبه بیدار میشود و یک فشارهای خارق العاده باید بکشد مثل وضعیت حالا و هیئت تفتیشه و ارزاق ارزاق ما سال دراز درش باز بوده هر چه خواسته اند کرده اند حالا یکمرتبه بیدار شده اند که شانزده هزار


خروار کسر دارد درست است در قانون جزا نوشته اند که هر که دزدی کرد دستش را ببرند ولی بنده که نباید درب خانه ام را باز بگذارم که توی قانون جزا نوشته اند که اگر یک کسی دزدی کرد با یک مقدمات تشریفاتی این را ببرند حبس بکنند این رویه بعقیده بنده باید ترک شود در موقع عمل دولت باید بیشتر نظارت کند در موقع میبایستی درب ارزاق را باز نگذارد که دزدی بشود که ما مجبور بشویم این قوانین سخت را وضع کنیم با یک فشارهائی که آیا چیزی تدارک بشود یا نشود ( آقا سید یعقوب _ صحیح است ) بنده با نهایت عقیده که بشخص رئیس بانک ملی دارم و عقیده ام این است که یکی از متخصصینی است که واقعا برای این مملکت مغتنم است ( صحیح است ) ( کلالی _ خیلی لایق است ) و مطابق اطلاعاتی که پیدا کرده ایم لایق است معذالک ما باید یک نظاماتی برای تشکیلات بانک ملی و فلاحتی قائل شویم ما بهر یک از وزرایمان نهایت درجه اعتماد داریم ولی قانون محاکمه وزراء را وضع کردیم بهر مستخدم دولتی مادامیکه یک سوء عملی از او کشف نشده است اطمینان داریم ولی هیچ مانع از این نیست که یک نظامنامه و قوانینی برای رعایت این قسمت ها وضع کنیم . بنده یک پیشنهادی کرده ام بعنوان ماده الحاقیه که مجلس هم در این کار مداخله کند یک قانونی خود رئیس بانک تهیه بکند یک اشلی برای مستخدمین غیر متخصص این کار معین کند برای اینکه این بانک یک روز و دو روز که نیست یک نظامنامه برای ترفیع رتبه مستخدمین تقاعد مستخدمین و بالاخره محاکمه آنها همانطور که برای مستخدمین دیگر دولت معین شده تهیه نماید چون این یک موسسه مستقلی است آن تشریفات را لازم ندارد آن نظامنامه را هیئت وزراء تصویب کند و بعد از آنکه هیئت وزراء تصویب کردند عمل بکنند نه این شکل بطور مطلق . بعقیده بنده حالا اگر چندان بعضی جاها ملتفت نیستند ولی یک روزی ملتفت خواهند شد و آنوقت جلوگیریش هم این قدرها بی اشکال نیست .

رئیس _ پیشنهادی که مربوط به اینماده رسیده است قرائت میشود :

پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب

پیشنهاد میکنم در ماده ۵ عوض کلمه ربح نوشته شود حق الجعاله حفظ محاسبات

رئیس _ ماده شش قرائت میشود :

ماده ۶ _ قرض هائی که برای مقاصد سابق الذکر اعطا میشود در مقابل وثیقه دادن املاکی خواهد بود که به ثبت رسیده باشد و بر طبق قرارداد هائی که بین بانک واستقراض کنندگان منعقد و در ثبت اسناد ثبت می شود

رئیس _ آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب _ در اینجا اگر چه آقای هزارجریبی یک بیاناتی فرمودند و بنده هم کاملا میدانم که محق بودند ولی یک بیاناتی هم آقای وزیرمحترم فرمودند آن بیانات هم عالی بود ولی معذالک آن نظری را که دولت . . . باید بروم آنجا این مسئله خیلی مهم است ( پشت تریبون ) آن نظری را که دولت در نظر دارد منافاتی با این قسمت ندارد از حیث اینکه روح صادرات و فلاحت را قوت دهد ودر واقع یک تجربه باشد از برای اینکه سرمایه دارها پولشان را در بیاورند و خرج کنند دولت این را تشکیل میدهد نه اینکه اولا و بالذات این از برای قرض دادن به فلاحین است ولی بالتبع آنرا هم شامل میشود حالا بنده میخواهم عرض کنم حالا که بالتبع این هم در نظر ثانی دولت است نظر اولش آن است نظر ثانی دولت هم این است این قید کردن ثبت اسناد و اینها بعقیده بنده اسباب یکقدیری فشار میشود برای اینکه منحصر نیست طرق اطمینانی که برای بانک باشد املاک ثبت رسیده باشد اولا ثبت اسناد ما هنوز عمومیت در تمام مملکت پیدا نکرده است و خیلی از جاها است که یقین دارم دولت هم متوجه است که در انجا فلاحت را قوت دهد و ترویج و تشویق کند در انجا هنوز ثبت اسناد تشکیل نشده است ناچار میشود و در آنجا قهرا محدود


میشود نه اینکه دولت در نظر نگیرد قهرا یک بیانات و شرایطی میشود که محدود میشود حالا ما این جا یک بیاناتی میکنیم شاید برود در کمیسیون و در آنجا موافقت یکنند و توجهی نسبت باین عرایض بشود . کلمه اعطا را مرحمت کنید بر دارید پول میدهید و منافعش را بر میدارید دیگر کلمه اعطا مورد ندارد اعطا چه چیز است ؟ پول دادن و قرض دادن ومنافع گرفتن و ملک گرو گرفتن ابتدا باید طوری باشد که محل اطمینان دولت باشد .حالا منحصر کردید که املاکی که ثبت شده باشد این دیگر لازم نیست بجهه اینکه دولت ما مقتدر است و طریق عدالت هم دارد که محل اطمینان دولت باشد این قید کردن اینکه به ثبت اسناد رسیده باشد در غالب جاها دست دولت هم بسته میشود مثلا دولت بخواهد در خوزستان شعبه فلاحتی را ایجاد کند و هنوز ثبت اسناد هم آنجا نرفته است یا اینکه در ترکمن بخواهد از نقطه نظر سیاست یا اقتصادش شعبه فلاحت را ایجاد کند ولی در بآنجا هنوز ثبت اسناد نیست چکار کنیم بهتر این است اینجا نوشته شود بوثیقه که محل اطمینان دولت باشد دولت هم نظر به سیاست و صرفه خودش ملاحظه میکند در کرمان املاکش به ثبت اسناد رسیده است آنرا قبول میکند در جای دیگر که به ثبت نرسیده است هر چه که محل اطمینان است آخر دولت مثل بنده نیست که قوت نداشته باشد دولت قوه دارد از این جهه بنده عقیده ام این است که این کلمه را بردارند و عوضش بگذارند منافع دولت البته بهتر است

وزیر اقتصاد ملی _ چون در ضمن مذاکرت در کلیات بنده وعده کردم که در این موضوع توضیح بدهم این است که حالا موقعش است که عرض کنم ولی یک نکته را باید اولا عرض کنم که آقایان در نظر داشته باشند که شاید بعد محتاج میشویم بتوجه در این مسئله و آن این است که بانک فلاحتی را یا شعبه بانک فلاحتی را که تاسیس میکنیم باید در نظر داشته باشیم که معاملاتش کاملا معاملات تجارتی باشد نه معاملات پدر و فرزندی یعنی مثل یک نفر تاجری که معامله میکند کار میکند از برای اینکه نفع ببرد و مقید است باینکه سرمایه اش از بین نرود و حتی الامکان عایداتش هم زیاد شود بانک فلاحتی را هم از این نظر بگیرید نظر باین نکنید که یک دولتی پول میدهد بمردم و اگر هم از بین رفت حق نداشته باشد زیرا اگر این نظر را نداشته باشیم در ظرف شش ماه تمام سرمایه بانک می رود آن وقت آنموضوع اساسی که در نظر داشتیم منظور نمیشود و بعمل نمی آید این جا ارفاق و مهربانی و اینها بدرد نمیخورد ارفاق و مهربانی باید بمملکت کرد که آباد شود حالا می فرمایند که املاک لازم نیست ثبت شده باشد املاکی که محل اعتماد دولت باشد بنده خیلی خوشوقت میشوم اگر یک راه دیگری نشان بدهند که ملک را دولت یعنی بانک بتواند بوثیقه بر دارد بدون اینکه ثبت شده باشد و محل وثوق هم باشد میفرمایند دولت قدرت دارد البته دولت قدرت دارد ولی تجویز می فرمایند که دولت قدرت خودش را بغیر وجه عدالت عمل کند . مثلا بنده میروم از بانک قرض میخواهم باعتبار یک ملکی که آن ملک را هم ثبت نکرده ام در حالیکه این ملک را باولاد خودم صلح کرده ام هیچکس هم خبر ندارد ثبت هم نکرده ام خوب بنده یکنفر آدم عادی هستم که اقلا بگوئیم خوب شخصی است ملک هم دارد چطور محل اعتماد است که بر دارم اگر من این ملک را باولادم صلح کرده باشم آن روزیکه دولت میخواهد آن ملک را ببرد آن ملک مال من نباشد دولت چه خواهد کرد تجویز میفرمائید که . . . ( آقای سید یعقوب _ دعوای شخص ثالث است ) خوب مال دولت که رفته وقتی که مال نداشت ملک مال من نیست دولت هم در این جا شخص ثالث است آیا دولت این جا مطابق قانون عدالت چکار کند ملک را باولادم واگذار کند و یقه من را بگیرد خوب ملک که از بین رفته من هم که از عهده بر نمی آیم یا آن ملک را ببرد اگر ملک را نبرد مطابق آن ترتیبی


که شما میفرمائید آن وقت دولت قادر است و ظلم کرده است و اگر نبرد که سرمایه بانک رفته است حالا شما یک وجهی بغیر از ثبت اسناد بدست ما بدهید که اسباب اطمینان باشد که آنوقت ملک ثبت نشده را هم دولت قبول بکند و اما اینکه میفرمائید در مملکت همه جا ثبت اسناد نیست اولا این را عرض کنم امروز که این شعبه بانک فلاحت باز میشود در تمام مملکت تمام محتاجین باستقراض که نخواهند آمد از این بانک استقراض کنند این اشکالی ندارد این کارها تدریجی است در واقع رونق و توسعه عملیات بانک بعد از چندین سال خواهد بود منتهی از امروز شروع میکنیم یک روزی که باید شروع کرد آن روزش امروز است و این بانک هم که در ظرف همین امسال تمام فلاحت این مملکت را ترقی نخواهد داد وانگهی مگر ثبت اسناد بنا است همینطور بماند ثبت اسناد هم باید در تمام مملکت توسعه و بسط پیدا بکند و فعلا هم بنوعی که پیش میرود تصور نمیکنم خیلی طول بکشد که تمام املاک این مملکت ثبت بشود با این ترتیب این خودش موجب و مشوق وزارت عدلیه میشود از برای تاسیس ثبت اگر ما در یک مواردی دیدیم که واقعا یک مردمی هستند که از بانک فلاحتی محتاجند استقراض بکنند و ثبت شدن املاک مانع میشود این خودش یک فشاری است از برای وزارت عدلیه که باسرع مایمکن ثبت اسناد را تاسیس بکند چه عیبی دارد که ما اینکار را کرده باشیم بنظر بنده از یکطرف این محسنات را دارد از طرف دیگر ما راه دیگری پیدا نمیکنیم باینکه املاکی که وثبقه گذاشته میشود معتبر باشد و از آنطرف هم موقع و لزوم دارد که املاکی را که بانک میگیرد واقعا وثیقه باشد از این جهه چاره را منحصر میبینیم

بعضی از نمایندگان _ مذاکرات کافی است

رئیس _ پیشنهادات قرائت میشود . آقای موید احمدی مخالف با کفایت مذاکرات هستید بفرمائید

موید احمدی _ عرض کنم بعقیده بنده اینماده خیلی مهم است و مذاکرات بقدر کفایت در این موضوع نشده است بعلت اینکه ملاحظه بفرمائید اگر یک کسی جواهر آورد در بانک گرو گذاشت میفرمائید این یک موسسه تجارتی است بنده هم قبول دارم یک آدمی ده هزار تومان جواهر دارد می آورد در بانک گرو میگذارد پنج هزار تومان پول میخواهد چون ملک ثبت شده نیست نباید پول باو قرض داد از این جهه بنده عقیده ام این است اگر اجازه بفرمائید یک قدری بیشتر در اینماده مذاکره بشود ثبت اسناد هم همینطور که میفرمایند در ایالات مهمه ایران هنوز دائر نشده است با اینکه بنده کراراً با سایر نمایندگان کرمان از آقای وزیر عدلیه خواهش کردیم هنوز در ایالت کرمان که دارای هیجده بلوک است یک ثبت اسناد نرفته است و آنجا هم که البته بیشتر قنوات دارد بیشتر محل احتیاج است آنوقت آنها همه محروم خواهید بود .

مخبر _ باید توجه بفرمائید که این بانک فلاحتی است بانکی نیست که احتیاجات مردم را با دادن قرض بخواهد رفع کند نظر این نبوده است که جواهر بگیرد و قرض بدهد و آن شخصی هم آن پول را بگیرد و برود احتیاجاتش را رفع کند غرض این است که بوسیله وثیقه گذاشتن یک ملکی که به ثبت رسیده که بخواهد آباد کند و مشمول این قانون هم هست نسبت باو مساعدت بکنند و نظر دیگری هم که در قسمت اصلاحات دارند پیشنهاد بفرمائید در شور دوم ممکن است اصلاح کنیم

رئیس _ پیشنهادات قرائت میشود :

پیشنهاد آقای فیروزآبادی

بنده پیشنهاد میکنم که ماده ۶ باین قسم اصلاح شود :

ماده ۶ _ املاکی که باین شرط قبول میشود املاکی خواهد بود که سند و یا اسناد معتبر داشته باشد

پیشنهاد آقای فهیمی

بنده پیشنهاد میکنم ماده ۶ بطریق ذیل نوشته شود .

ماده ۶ _ قرضهائیکه برای مقاصد سابق الذکر داده میشود در مقابل وثیقه دادن املاکی خواهد بود که به ثبت


رسیده و مورد هیچگونه معامله و قیدی از قبیل توقیف یا رهن یا دعاوی دیگر نباشد و قراردادهای استقراضی که استقراض کنندگان بنام خود و وراثشان با بانک منعقد مینمایند باید در ثبت اسناد ثبت شود

پیشنهاد آقای هزار جریبی

بنده پیشنهاد مینمایم ماده ۶ این طور اصلاح شود :

ماده ۶ _ قرضهائیکه برای مقاصد سابق الذکر اعطا میشود در مقابل وثبقه دادن املاکی خواهند بود که به ثبت اسناد رسیده یا مالکیت تقاضا کننده محرز و مورد تصدیق واقع شود بر طبق قراردادهائیکه بین بانک و استقراض کنندگان منعقد و در ثبت اسناد ثبت میشود.

پیشنهاد آقای دهستانی

مقام منیع ریاست معظم دامت شوکته نظر باینکه در بعضی از نقاط اداره و شعبه ثبت اسناد وجود ندارد و نظر باینکه در مواقع فوری برای مالکین و جلوگیری از خسارت استقراض لازم میشود لذا تبصره ذیل را ماده ۶ اضافه میکنم :

تبصره _ قنات هر ملکی که در موقع شرب محصول بواسطه حادثه خراب میشود و مالک هم املاک به ثبت رسیده نداشته باشد در صورتیکه بانک اطمینان دیگری حاصل کند میتواند این قبیل قرضه را بدهد و وثیقه املاک ثبت نشده را قرار دهد .

پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب

پیشنهاد میکنم در ماده ششم عوض کلمه به ثبت رسیده نوشته شود که محل اعتماد دولت باشد

رئیس _ ماده هفتم قرائت میشود :

ماده هفتم _ مبلغ قرض از پنجاه درصد قیمتی که خبره های بانک برای ملک معین مینمایند نباید تجاوز نماید

رئیس _ آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب _ اینجا بنده با آقای مخبر هم صحبت کردم ما در سه ماه پیشتر اینجا قانونی گذراندیم راجع به بانک شاهنشاهی که حق امتیازش از بین رفت لکن اجازه این قسم معامله ها را با بانک داریم . اینجا در این قانون قید شده است که اگر مقوم بانک یک خانه را صد تومان قیمت کرد پنجاه تومان بصاحبش بدهد ولی در آنجا بیشتر ملاحظه میکنند ما اینجا زیر بغل تبعه خودمانرا هم نمیگیریم و برای اینکه کمکی کرده باشیم بنده پیشنهاد کردم اگر مقوم بانک فلاحتی خانه را صد تومان قیمت کرد هفتاد و پنج تومان بصاحبش داده شود و البته این پیشنهاد بکمیسیون میرود و در اطرافش دقت میشود و گمان میکنم با این طرز آن نظریکه آقای وزیر اقتصاد ملاحظه کرده است که روح فلاحت تقویت شود بهتر تامین شود .

بعضی از نمایندگان _ مذاکرات کافی است .

رئیس _ پیشنهادات قرائت میشود :

پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب

پیشنهاد میکنم در ماده هفت نوشته شود مبلغ قرض از هفتاد و پنج درصد الی آخر

پیشنهاد آقای دهستانی

مقام منیع ریاست معظم دامت عظمته . ماده هفتم را بشرح ذیل پیشنهاد میکنم :

ماده ۷ _ مبلغ قرض از پنجاه درصد قیمتی که خبره های بانک برای ملک معین مینماید تجاوز نخواهد کرد در عین حال میزان قیمت هر ملکی ده مقابل عوائد خالص مالکانه یکساله آن ملک خواهد بود

[ ۶ _ موقع و دستور جلسه بعد _ ختم جلسه ]

رئیس _ از طرف جماعتی از آقایان پیشنهاد ختم جلسه شده است ولی بنده در اینجا یک نظریاتی دارم که میخواهم عرض کنم که ظهرها هوا نامساعد است و بهتر اینست صبح ها قدری زودتر بیائیم ( صحیح است ) که تا ظهر قسمت عمده کارهای خودمان را انجام دهیم بنابراین اگر موافقت بفرمائید ( چون سه شنبه هم مصادف با جشن مشروطیت است ) جلسه یکشنبه چهار ساعت قبل از ظهر ( صحیح است ) باشد و تمنی میکنم آقایان هم زودتر تشریف بیاورند که به کارهامان که بالنسبه قدری زیادتر است برسیم ( صحیح است )

( مجلس نیمساعت بعد از ظهر ختم شد )

رئیس مجلس شورای ملی _ دادگر