مذاکرات مجلس شورای ملی ۷ اسفند ۱۳۴۷ نشست ۱۱۵

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و دوم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری بیست و دوم

قوانین انقلاب شاه و مردم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۷ اسفند ۱۳۴۷ نشست ۱۱۵

مذاکرات مجلس شورای ملی

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز چهارشنبه ۷ اسفند ۱۳۴۷ نشست ۱۱۵

مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره ‏۲۲

جلسه: ۱۱۵

مجلس در ساعت چهار بعد از ظهر بریاست آقای مهندس عبدالله ریاضی تشکیل گردید.

فهرست مطالب:

- قرائت اسامی‌غائبین جلسه قبل

۱- قرائت اسامی‌غائبین جلسه قبل

رئیس- صورت غائبین جلسه قبل قرائت می‌شود.

(بشرح زیر خوانده شد)

غائبین با اجازه

آقایان اهری- دکتر خیراندیش- ریگی– دکتر ستوده– فخر طباطبائی– دکتر حکمت- رضوی– فولادوند- مهندس معتمدی- موسوی ماکوئی – دکتر گاگیک – دکتر یگانگی – خانم دکتر دولتشاهی.

غائبین مریض

آقایان سعید وزیری- سلیمانی کاشانی – فیاض – بختیار بختیاریها – پرویزی – دکتر قهرمان – دکتر ضیائی- دکتر عدل طباطبائی – دکتر متین – مرندی.

- ادامه مذاکره در کلیات گزارش کمیسیون بودجه راجع به بودجه سال ۱۳۴۸ کل کشور

۲- ادامه مذاکره در کلیات گزارش کمیسیون بودجه راجع به بودجه سال ۱۳۴۸ کل کشور

رئیس – وارد دستور می‌شویم کلیات لایحه بودجه سال ۱۳۴۸ کل کشور مطرح است آقای دکتر مدرسی بفرمائید.

دکتر مدرسی– با اجازه مقام ریاست بنده قبل از ظهر تصمیم شخصی خودم این بود که صحبت‌هایم را در نیم ساعت به عرض نمایندگان محترم برسانم و رفع زحمت بکنم چون بنده معتقد به زیاد صحبت کردن نیستم آنچه که به عرض رساندم همانطور که ملاحظه فرمودید اکثر ارقام بود و یکی از این ارقام را آقای دکتر یزدان پناه از قول جناب آقای مرتضوی فرمودند که یک رقم اشتباه بود چطور می‌شود فرض کنید ۱۴۰ میلیون سرمایه باشد ۶۷ میلیون تومان عواید بنده البته رقمی‌از خودم جعل نکردم و نه چیزی است پنهان و پوشیده است ارقام همه اینجا هست و چیزی است که بنده مقداری هم تخفیف دادم به این معنی که در آمد شرکت توسعه ماشینهای کشاورزی در سال ۶۸ که مبلغ ۱۳۲۲۱۰۰۰۰۰ ریال و بنه در آمد قطعی مندرج در ترازنامه سال ۴۶ را که ۶۸ میلیون تومان است به عرض رسانیدم یعنی در آمد سال ۴۸ نسبت به درآمد قطعی سال ۴۶-۹۴% اضافه شده است و مخارج را هم مبلغ ۱۲۳۸۵۲۴۰۰۰ پیش‌بینی نمونده‌اند یعنی هزینه‌های سال ۴۸ نسبت به سال ۴۶ هم ۹۳% بیشتر شده است انشاء‌الله زنده خواهیم بود و ترازنامه سالهای بعد را هم می‌بینیم وقتی ترازنامه با پیش بینی منطبق درآمده منصفانه گواهی خواهیم کرد که این پیش بینی درآمد حقیقی بوده است بهر حال برای اطلاع جناب آقای مرتضوی این رقم را می‌خوانم کد ۳۰۲ صفحه ۲۳۳ خلاصه پیش بینی درآمد و برآورد هزینه دستگاه بنگاه توسعه ماشینهای کشاورزی قسمت اول بودجه جاری درآمد ۰۰۰ر۱۰۰ر۳۲۲ر۱ ریال درآمدی است که خودشان گفته‌اند البته بنده ۶۸ میلیون عرض کردم این قسمت تمام شده کالا به اضافه قسمت هزینه فروش مساوی است با ۱۲۳۸۵۳۴۰۰۰ ریال یعنی این دو را که از هم کم کنیم ۸۳۵۷۶۰۰۰ ریال بابت سود و بهره باقی می‌ماند که همان نسبت‌هائی است که بنده عرض کردم یعنی ۹۳ درصد هزینه است و نزدیک به ۵% سود ویژه نسبت به سرمایه البته ارقامی‌را که صبح به عرض رساندم ارقام ترازنامه‌ای بود ارقامی‌بود که صاحبان سهام زیرش را امضاء کرده‌اند و دیگر از نظر دولت قانونی است و مالیاتش را هم پرداخته‌اند ولی این ارقام پیش بینی است و معلوم نیست که این هزینه بهمین مقدار بماند یا سر به بالا نزند بنده نمیدانم بهر حال ارقامی‌که عرض کردم از روی این دفتر عرض کردم ضامن صحتش نیستم ولی ضامن اینکه از این دفتر گرفتم هستم بنده قبل از اینکه به این دفتر رجوع کنم به اطاق مقام ریاست رفتم و از ایشان استدعا کردم که معمولا" ترازنامه‌های موسسات بازرگانی را باید با دفاتر و صورتهای ریز مخارج و حسابهای بانکی آن موسسات تطبیق کرد و این روی فرم‌های مخصوص بودجه نیست و من می‌خواهم ببینم که خدمات چی هست جناب آقای رئیس امر فرمودند به بنده که به ریاست کمیسیون بودجه مراجعه کنم یک روز که کمیسیون منعقد بود شرفیاب شدم مطلب را عرض کردم فرمودند یکنفر را از دفتر طرح بودجه به شما خواهیم داد که این چیزهائی را که می‌خواهید در اختیارتان بگذارد بنده تشکر کردم آمدم بیرون در جلسه نشسته بودم جناب مرتضوی تشریف آوردند اسمی‌بردند که این آقا مامور شده است که به شما کمک کند بنده روز بعد در مجلس شورای ملی بودم یادداشتی از آن آقا که اسمش را بردند رسید که بنده در کمیسیون بودجه هستم و گرفتارم ولی اگر میل دارید کمیسیون بودجه را ترک کنم بنده زیر یادداشت نوشتم که صحیح نیست کمیسیون بودجه کارش معوق بماند ولی ممکن است شما این افتخار را به بنده بدهید که ناهار با هم بخوریم و صحبت کنیم ایشان تشریف آوردند و صحبت کردند و بنده یک مقدار ارقام ریز از ایشان خواستم ایشان اهل اصطلاح بودند و وارد فرمودند چشم تهیه می‌کنم بنده هم منتظر بودم و خوشحال شدم که صحبتم مستند خواهد بود اما بعد خبری نشد فردا به سازمان برنامه مراجعه کردم البته قبلا از منزل تلفن کردم که الان شرفیاب می‌شوم گفتن بیائید به آنجا رفتم منشی شان گفتند و یادداشت دادند که از نخست وزیری فورا" ایشان را خواسته‌اند معذرت می‌خواهند بنده برگشتم روزی بود که جلسه مجلس بعد از ظهر نبود روز بعد تلفن کردم منشی ایشان فرمودند تشریف ندارند یکساعت بعد با تلفن داخلی سازمان برنامه تماس گرفتم خودشان پای تلفن بودند صورتها را حالا مرحمت می‌فرمائید تهیه شده می‌دهم توی باکس شما در مجلس قرار دهند فردا دیدم در باکس خبری نیست به منشی ایشان مراجعه کردم گفتند تشریف دارند با تلفن داخلی ایشان را پیدا کردم فرمودند تهیه شده باید از فلان مقام اجازه بگیرم بعد بد هم به هر حال صورتها بدست بنده نرسید هرچه هم عرض بکنم از همین دفتر عرض می‌کنم ماخذ دیگری غیر از این دفاتر ندارم این ارقام است که از ساعت ۷ صبح روز دوشنبه تا چهار بعد از نصفه شب، با ماشین حساب و دو نفر حسابدار به زحمت درآوردیم و امروز این ارقام مرا خدمتتان عرض می‌کنم و اگر هر کدام اشتباه باشد و بفرمایند بنده خیلی خیلی ممنون می‌شوم و خیلی ممنون می‌شوم که جناب آقای مرتضوی با هر کدام از نمایندگان محترم دولت تشریف بیاورند اشتباه را به اطلاع برسانند که بنده در اشتباه نباشم بعد هم همانطور که عرض کردم خدا را به شهادت می‌گیرم که هیچ نوع احساس بدی نسبت به هیچ کس ندارم و هیچ نوع حس انتقادجوئی و عیب جوئی ندارم و فقط و فقط به خاطر مملکت و به خاطر اینکه ولخرجی کمتر باشد این عرایض را می‌کنم و مرخص می‌شوم (احسنت) اما بنده صبح تا قسمت اینکه در بودجه سال ۴۷ سازمان آب منطقه‌ای تهران سه ماده گنجانده بودند یکی جلوگیری از خطر سیل که در ضمن بودجه سال ۴۷ توجه کردید بنده عرض کردم شخصا" در کار وزارت آموزش و پرورش تخصصی ندارم ولی معلم حق التدریس دانشگاه تهران هستم میدانم اگر معلمی‌به شاگردانش تکلیفی داد و فردا صبح اول وقت مطالبه کرد شاگرد خودش را موظف میداند که درس را بخواند ولی اگر معلمی‌شاگرد را به امید خدا رها کرد و آخر سال نمره خوب داد از این شاگرد نباید انتظار داشت که خوب باشد ما سال گذشته بودجه سازمان آب را تصویب کردیم دادیم دستشان و به ما گفتند که از خطر سیل جلوگیری خواهیم کرد و ماهی رودخانه‌ی هم پرورش خواهیم داد که می‌بینیم در بازارهای تهران چقدر زیاد است و وفور است !!و وسایل تفریح ساکنین تهران را هم فراهم می‌کنیم بنده که متاسفانه تابستان گرفتار بودم و فرصت تفریح نداشتم ولی هر کدام از آقایان رفتند آنجا تفریح کردند بفرمایند خوب این تکلیف شاگرد مدرسه بود حالا ما می‌خواهیم ببینیم این شاگرد مدرسه تکلیفش را انجام داده یا نه که نمره بدهیم و این محضر مقدس و این مجلس محترم جائی است که وضع این شاگرد مدرسه بررسی می‌شود ببینیم چه کرده که توجه کردید سیل قزوین در پائیز گذشته و این سیل‌های پایتخت را که ما یقه شهردار بیچاره را گرفته‌ایم آقای شهردار چه گناهی دارد که سیل مثل قرون ماضی سرکش می‌آید توی شهر سیل را باید از سرچشمه از جائی که می‌خواهد وارد شهر بشود منحرف کنند بنده دو سال قبل از طرف بانک رهنی مامور بودم که کمک کنم به مردم سمنان محله زاوقان سمنان آنجا گفتند سیل از فیروز کوه سرازیر می‌شود یک سد خاکی منحرف کننده‌ای از قدیم الایام بود که کشاورزان به بخاطر اینکه از آب سیل هم استفاده کنند سوراخهائی در این سد خاکی به وجود آوردند در آن سال فشار آب سوراخها را وسیع کرده و سیل بند را شکسته بود آب وارد شهر شده و محلات را خراب کرده بود خوب آقایان بنده نه برنامه ریزم نه متخصص اقتصادی ولی می‌پرسم آیا برای شهرها یک سیل برگردان لازم است یا نه؟ و اگر لازم است وظیفه کیست وظیفه وزارت آموزش و پرورش است وظیفه وزارت دادگستری است وظیفه کدام وزارتخانه است آیا وظیفه وزارت آب و برق اینست که فقط به بیند در کجا یک قناتی است فوری برود یک پولی بگیرد ولی این کار را وظیفه خود نمیداند که از جریان سیل به مراکز جمعیت و کشتزارها جلوگیری کند خوب این برنامه جلوگیری از خطر سیل را در بودجه سال ۴۸ حذف و خودشان را راحت کردند ما هم حرفی نداریم اما در برابر این سبک کردن برنامه ردیف درآمد پیش بینی درآمد سازمان آب در سال ۴۸ بابت فروش محصولات یا کالاهای اصلی که در حقیقت همان فروش آب و برق است و فروش محصولات و کالاهای فرعی و خدمات و نصب انشعاب مشترکین – سایر درآمده‌ها مبلغ یکصد و پنجاه و چهار میلیون و چهار صد هزار تومان ذکر شده که سی و هفت میلیون هفتصد هزار تومان از آن فقط هزینه اداری این درآمد است که منبع آن در درجه اول میلیونها دلار سرمایه گذاری برای ساختن سد و در درجه دوم آب برف و باران است اما ببینم برای اینکه جناب آقی مرتضوی باز بنده را متهم نکنند که عدد چنین نیست بر می‌گردم به اصل بودجه کد ۲۲۵ صفحه ۲۰۱ پیوست شماره ۳ لایحه بودجه سال ۴۸ قسمت اول بودجه جاری در آمدها ۱۵۴۴۹۴۵۰۰۰ ریال این درآمد سازمان آب منطقه‌ای ت ران است که شامل سد کرج و سد شهناز همدان است که می‌شود قیمت تمام شده کالای فروخته شده با خدمات انجام شده ۱۰۵۷۲۷۰۰۰ ریال هزینه‌های فروش ۴۲۲۱۳۰۰۰ ریال است توجه بفرمائید هزینه فروش چی هست هزینه فروش آن کنتور نویسی آب است که صورت می‌دهد و آخر ما یا آخر هر سه ماه از شما پول می‌گیرند هزینه این کار فقط ۴۲۲۱۴۰۰۰ ریال است یعنی ۴ میلیون تومان هزینه‌های اداری که باز سوای این کار است ۳۷۷۹۵۸۰۰۰ ریال یعنی ۳۷ میلیون تومان فقط خرج منشی و تلفن و دفتر از این حرفها ارقامی‌است که بنده از بودجه ۴۸ خواندم که اگر اعتراضی هست بفرمایند اما در برابر آن وقت ملاحظه می‌فرمائید این درآمد از منبع برف و باران تامین می‌شود یعنی در سد کرج جمع می‌شود و فروخته می‌شود ۳ /۱ درآمد را در سال جذب می‌نماید ۳ /۱ فروش دو رودخانه مهم این مملکت صرف کارهای اداری می‌شود نه کارگری خاطر آقایان را توجه می‌دهم که مخارج بهره برداری جزء این رقم نیست اگر در شهرهای ایران لوله کشی می‌شود جزء مخارج بهره برداری است نه مخارج اداری آنرا جزء مخارج اداری حساب نکنند چون طبق اصول بودجه نویسی نمی‌توان مخارج بهره برداری و هزینه فروش را وارد فصل هزینه‌های اداری بکنیم و این یک سوم فقط خرج حقوق و مزایا و سایر مخارج اداری است از قبیل اثاثیه – سوخت اتومبیل هزینه پذیرائی و غیره و تصدیق می‌فرمائید که ۳ /۱ از فروش آب را که کالای ملی است به این صورت خرج کردن برای هزینه‌های اداری خرج کردن عمل صحیح نیست کدام تاجری اجازه می‌دهد که تمام سرمایه اش را بفروشند ۳ /۱ سرمایه را صرف خرج اداری کنند خرج میز و صندلی و منشی این ملت ایران است که سرمایه ملیش را دارد می‌فروشد و شما ۳ /۱آنرا صرف هزینه‌های اداری می‌کنید همکار و هم مسلک عزیزم آقای فضل سمیعی که از کشاورزان محترم گیلان هستند می‌فرمودند که در قدیم هر رودخانه فرعی گیلان یک سر میراب داشت البته این مطلب را نقل قول می‌کنم خودم ترتیب آبیاری گیلان را ندیده‌ام ایشان فرمودند و ممکن است سایر وکلای محترم گیلان هم اطلاع داشته باشند هر رودخانه فرعی گیلان یک سر میراب داشت که به اتفاق خود کشاورزان حقابه را پیاده یا حداکثر بوسیله دوچرخه به کشاورزان میرسانیدند ولی در حال حاضر کار به جائی رسیده که هر نهر فرعی چند مهندس و سر مهندس و میراب و کمک میراب و کارگر ساده دارد و اکثر آقایان دارای جیب‌های دولتی هستند و ایستگاه اتومبیلهای سازمان آب گیلان کیک از مفصلترین ایستگاههای آن ناحیه است (رامبد – این اطلاعات را تکمیل کنید نسبت به رودخانه‌هائی که مامورین سازمان آب به عمرشان آن رودخانه‌ها را ندیده‌اند به عوض هر هکتار ۶ تومان که میراب‌های سابق می‌گرفتند حالا این مامورین بدون انجام کسری صد ۶۰ تومان از کشاورز می‌گیرند) تکشر می‌کنم نمونه این ریخت و پاشها در بودجه ۴۸ سازمان آب منطقه‌ای تهران نیز دیده می‌شود این مربوط به خانه شما است توجه بفرمائید مربوط به مملکت شما است خرجش را اطلاع داشته باشد در سال ۴۸ قریب به ۴ میلیون تومان برای خرید وسایط نقلیه پیش بینی شده البته خرید وسایط نقلیه را بعلت عدم دسترسی به دفاتر و صورتهای ریز نتوانستم بشکافم ولی امیدوارم جیب سرویس و اتومبیل سواری نباشد در جمعی که از اقلام خرید وسایط نقلیه سازمان آب تهران در ۴ ساله ۴۵ تا ۴۸ بدست آورده‌ام نزدیک به ۱۰ میلیون تومان در عرض چهار سال وسائط نقلیه خریداری شده البته از ۱۰ میلیون تجاوز می‌کرد ولی برای اینکه شیفرروند بشود ۱۰ میلیون را عرض کردم امیدواریم این وسائط فقط به مصرف امور بهره برداری برسد و از جمله جیپهائی نباشد که در موقع تعطیل مدارس منتظر سوار کردن شاگردان است و در عین حال جمله مضحک استفاده اختصاصی ممنوع است رویش نوشته شده البته توجه بفرمائید که فقط خرید وسایط نقلیه سازمان آب تهران که واحد کوچکی است صحبت می‌کنیم و صحبت از خرج در سطح مملکت نیست فقط سازمان آب تهران یک اداره کوچک مثل اداره ثبت تهران درصد ۱۰ میلیون تومان نسبت به بودجه کل مملکت در سال ۴۸ ۲۲۰۰ /۱می‌شود یعنی از هر سه هزار و سیصد تومانی که در تمام دستگاههای دولت و موسسات دولتی و مخارج دفاعی و آموزش و مخارج برنامه می‌کنیم از هر ۳۳۰۰ تومان یک تومان سازمان آب تهران وسایط نقلیه خریده است در این ۴ سال توجه بفرمائید حساب بفرمائید ببینید چه رقمی‌است در فصل هزینه‌های اداری در ردیف حمل و نقل و وسائط نقلیه به رقم جالبی رسیدم در ترازنامه سال ۴۶ سازمان آب باید توضیح عرض کنم که شرکتها و موسسات مالی وابسته به دولت طبق قانون تجارت باید هر سال ترازنامه خود را به جمع عمومی‌بدهند و امضاء صاحب سهم را بگیرند تمام این درا»دهای واقعی و خرجهای واقعی که وجود دارد در آن ترازنامه نوشته می‌شود الان ترازنامه منتهی به سال ۴۶ شمسی است که در اردیبهشت ۴۷ امسال رسیدگی شده در دست است و بودجه‌های سال ۴۷-۴۸ موسسات بازرگانی و انتفاعی دولتی و هزینه‌ها و در آمدهای مندرج در آنها همه برآوردی است و حسابداران با تجربه می‌توانند روی هر یک از ارقام هزار جوی بازی کنند این را توجه بفرمائید که چرا راجع به سال ۴۶ صحبت می‌کنم، راجع به سال ۴۶ صحبت می‌کنم برای اینست: بنده دیدم در آ[رین ترازنامه سازمان آب راجع به سوخت وسایط نقلیه ۱۸۶۰۰۰۰ در حدود ۱ میلیون و نهصد هزار تومان هزینه قطعی شده ولی برای خرید چهار میلیون و هفتصد هزار تومان وسایل نقلیه در سال ۴۷ و پیش بینی خرید ۳ میلیون و ششصد هزار تومان در سال ۴۸ که جمعا" می‌شود ۸ میلیون تومان مخارج سوخت این وسایل ششصد و شصت هزار تومان یعنی در سال ۴۶ هزینه واقعی یک میلیون و نهصد هزار تومان بوده و در سالیکه ما داریم بودجه را تصویب می‌کنیم بودجه اش را ششصد و شصت هزار تومان یعنی در حدود ۳ /۱ مخرج سال ۴۶ پیش بینی کرده‌اند و البته اینجا می‌رسیم به همان مطلبی که دوست عزیزم جناب آقای جوانشیر فرمودند که در کارهای اقتصادی معجزه و چشم بندی نمی‌شود کرد بنده هم معتقدم که در عدد و رقم چشم بندی و شعبده بازی نمی‌شود کرد اما چطور می‌شود برای ۴ میلیون تومان وسائط نقلیه یک میلیون و نهصد هزار تومان مخارج سوخت و هزینه نگهداری داشته باشیم برای ۱۰ میلیون تومان وسائط نقلیه ششصد هزار تومان؟ این امر را توضیح بدهید چون عقل بنده قد نمی‌دهد یا این وسائط را می‌خوابانند یا به جای بنزین تویش آب می‌ریزند یا اینکه آن مبلغ یک میلیون و نهصد هزار تومان را باید رسیدگی کرد تا ببینیم چه بوده است؟ بنده چون کمال اطمینان را به حسن نیت و بی نظری شخص آقای نخست وزیر دارم میدانم ایشان اگر اشخاص از این نوع خرج کردن مطلع شوند بدون ملاحظه انگشت پایش می‌گذارند و با کمال سختی و دقت رسیدگی می‌کنند روزی جناب آقای هویدا در کنگره انقلاب اداری فرمودند کسانی را که ما می‌شناختیم به کار دعوت کردیم خوب این اعتراف صادقانه و سخن صحیح است و باز فرمودند هستند اشخاصی در گوشه و کنار مملکت که لیاقت بیشتری دارند ولی ما نمی‌شناسیم این هم صحیح است ولی یک مطلب را هم بنده اضافه می‌کنم و توضیح می‌دهم کسانی که امتحان بی لیاقتی و بی بصیرتی دادند و خرج تراشی برای مملکت دارند اینها را هم باید بشناسید و برای همیشه کنارشان بگذارید و هرگز آنها را به بازی نگیرید با این خرج تراشیها در برابر عوایدی که از سرمایه گذاریهای ملی بر می‌گردد هرگز نمی‌توان کاری کرد و فرصت ای گرانبهائی که برای این نسل به وجود آمده از دست می‌رود.

برگردیم به فصل هزینه‌های اداری سازمان آب منطقه‌ای تهران بودجه سال ۴۸ سازمان ده میلیون تومان دستمزد کارگر در فصل بهره برداری ذکر شده باز هم خاطر آقایان را توجه می‌دهم که این بودجه‌ها سه فصل دارد یک فصل بهره داری دارد یک فصل فروش یک فصل اداری دارد و از هیچیک از این فصول نمی‌شود به فصل‌های دیگر رفت فصل بهره برداری مخارج کارهائی از قبیل کانال کشی – لوله گذاری و هر نوع خرجی که برای رساندن کالا بدست مشتری انجام می‌گیرد و قسمتی از این قبیل کارها را در خیابانهای شهرها ملاحظه می‌فرمائید. بنابراین تصدیق می‌فرمائید وقتی صحبت از هزینه اداری می‌کنیم ربطی به این نوع کارها ندارد در بودجه سال ۴۸ سازمان با ده میلیون تومان دستمزد کارگر در مقابل بهره برداری اختصاص شده که از نظر عدد خشک رسیدگی نشده ظاهرا" قابل ایراد نیست بنده فقط این رقم را در کتاب بودجه دیدم اگر البته صورت ریز مخارج را به بنده بدهند رسیدگی کنیم شاید ایرادی داشته باشد ولی از نظر اصلی بهره برداری رقم هر قدر بالا باشد ایرادی ندارد ما تشویق می‌کنیم زیرا هر قدر حجم کار بهره برداری زیادتر بود مردم راحت تر خواهند بود زیرا توسعه تاسیسات و بهره برداری از آن، بدست کارگر انجام می‌شود در فصل هزینه‌های توزیع و فروش قریب ششصد هزار تومان دستمزد کارگر پیش بینی شه که این هم بدون دسترسی به صورت‌های ریز مخارج قال انتقاد نیست توجه فرمودید آنجا نظرتان هست که برای هزینه فروش چهار میلیون تومان پیش بینی کرده بودند از این چهار میلیون تومان فقط ششصد هزار تومانی برای کارگر منظور کرده‌اند و صورت ریز بقیه‌اش را نداده‌اند و نمیدانیم چیست؟ ولی در فصل هزینه‌های اداری باز رقم ۵۳۰۰۰۰۰ تومان دستمزد کارگر علاوه بر مبلغ دوازده میلیون و سیصد هزار تومان حقوق و مزایای کارمندان به چشم می‌خورد که احتیاج به توضیح دارد و عرض کردم در فصل هزینه‌های اداری نمی‌شود دستمزد کارگر را وارد کرد و رقم دستمزد کارگر در هزینه اداری این سئوالات را مطرح می‌سازد این کارگران پشت میزها و دفاتر اداری سازمان آب مشغول هستند؟ آیا بعلت وجود موانعی که در کار استخدام کارمند هست عده‌ای کارمند به نام کارگر استخدام شده‌اند؟ یا دستمزد عده‌ای از کارگران زائد از محل هزینه‌های اداری پرداخت می‌شود؟ این موضوع هم برای بنده روشن نیست خیلی ممنون می‌شوم که توضیح مرحمت فرمایند هزینه‌های بهر برداری و فروش سازمان آب تهران در برابر رقم ۱۵۴۴۹۴۵۰۰۰ ریال پیش بینی درآمدی که در سال ۴۸ از محل فروش آب و برق کرده است مبلغ ۱۰۵۷۲۲۷۰۰۰ ریال قیمت شده کالای فروخته شده ذکر گردیده توجه بفرمائید، می‌گوید قیمت تمام شده و ساخت کالا ۱۰۶ میلیون تومان کالای سازمان آب چه می‌تواند باشد فقط یک برقی است که با توربین‌های سد به وجود می‌آید و از خواص الکتریک حاصله از آب ارزانی آنست بقیه اش را مبلغ ۱۰۶ میلیون تومان به سازمان آب برای ساخت پیش بینی کره است و به حساب بنده و شما گذاشته‌اند.

رئیس- آقای دکتر مدرسی اینها برای یک مقداری از لوله‌های بتون آرمه است که می‌سازند.

دکتر مدرسی – بنده خیلی متشکرم جناب آقای رئیس مجلس چون وارد این جریانات هستند بنده بعرضشان میرسانم ایشان مهندس آب شناس هستند مقدار تهیه شده لوله بتونی در سال ۴۸ به مقدار ۳۴ کیلومتر خواهد بود که کالای قابل فروش نیست چیزی است که می‌گذارند زیر زمین جزء دارائی شرکت است و مبلغش خیلی جزئی است جناب آقای قوام صدری میدانند بنده ۵ سال کارم رسیدگی به این موسسات بوده و کوچکترین رقم زیر نظر من قرار گرفته قیمت تمام شده کالا را ذکر کردند این رقم سوای هزینه‌های اداری و هزینه‌های فروش ا ست توجه بفرمائید تازه این رقم هزینه‌های اداری، جزو این رقم نیست، هزینه‌های فروش جزو این نیست، بنده نه بعنوان یک نماینده مجلس شورای ملی بلکه به عنوان یک فرد ایرانی عرض می‌کنم که شاهنشاه ما کوشش کردند که از طریق انعقاد قراردادهای نفتی بی سابقه درآمد و اعتباراتی برای کشور ما بدست آورند اینکه عرض کردم فداکاری توجه بفرمائید تملق عرض نمی‌کنم و نمی‌خواهم به اصطلاح فرمولی عرض کرده باشم کسانیکه راجع به این قراردادهای نفتی اقدام کرده‌اند بعضی شان در اثر حادثه هواپیما مردند آقایان اطلاع داشته باشند کسانی که اینکارها را کردند جانشان از طرف کارتل‌های نفتی در خطر بود کسی که این کار را کرد و فداکاری کرد کسی که به تهران آمد و این قرارداد را امضاء کرد مرد اگر می‌خواهید بنده عرض کنم به هر حال اطلاع داشته باشید که این کار ساده‌ای نبود و شما فقط نشسته‌اید سالی یک میلیارد دلار استفاده از نفت می‌کنید این به قیمت فداکاری تمام شده این به قیمت مخاطره انداختن جان و تاج و تخت بوده این را هم عرض کنم که بعداً شاهنشاه ما با مجاهدات توانفر ساعلیه عوامل فساد داخلی و خارجی این پول‌ها را دینار به دینار به مصرف رساندند و به مصرف به وجود آوردن تاسیساتی مثل سد کرج و سد شهناز، باز بنده خیلی مجمل از روی عوامل فساد داخلی و خارجی گذشتم اگر احتیاج دارید توضیح بدهم وقتی این پول‌ها پیدا شد چه کیسه‌هائی باز کردند چه حلقوم‌هایی در داخل و خارج باز شد که این پولها را ببلعند و بریش من و جنابعالی بخندند ولی اینها را شاهنشاه دانه به دانه، دینار به دینار از دست آنها بیرون کشیدند و کسانی را که کوچکترین سوء قصدی به سرمایه ملی ما داشتند به کیفر رساندند (احسنت) به هر جهت با خرج میلیونها دلار سدهائی چو سد کرج و سد شهناز ساخته شد آب و برف و باران هم که یکی از عطایای الهی است و خداوند به مملکت ما فروان داده است و این آبها آمد و در پشت این سدها جمع شد این آبها را که زمستانها هر چه در سر راهش می‌یافت خراب می‌کرد و تابستانها مورد احتیاج بود خشک می‌شد مهار کردند توجه کردید رودخانه کرج هم مثل این آبهائی که می‌آید تهران و خانه‌ها را خراب می‌کند، زمستانها طغیان می‌کرد و می‌آمد در سر راهش در ساوجبلاغ هر چه بود می‌شست و می‌برد اگر نظرتان باشد در یکی از تابستانها آب کم شد نمیدانم سال ۳۵ بود یا سال ۳۶ که در تهران شایع شد که آب کرج خشک شده این و حتی آب خوردن برای مصرف در تهران نبود مگر چی بود؟ آب مگر از کجا تهیه می‌شد؟ نظر آقایان بوده این سرمایه ملی که هدر می‌رفت با آن مجاهدات و فداکاری می‌آمد پشت این سد جمع می‌شد، حالا سازمان آب برای ما صورت می‌آورد که ۱۵۴ میلیون تومان از فروش این آبها در سال آینده استفاده خواهید داشت ما ممنون هستیم واقعاً سرمایه ملی است سرمایه کشور ماست مال شاهنشاه مملکت ماست می‌فروشند خوب می‌کنند که عوایدی برای ما به وجود می‌آورند. به نظر بنده مدیریت صحیح این است که قسمت اعظم این درآمد را صرفه جوئی و به مصرف به وجود آوردن سدهای کوچکتر در شهرستانهای عقب افتاده کنید که مردم چشم به راه اینگونه کارها هستند نه اینکه در مقابل هر یک دینار درآمد دو دینار خرج بتراشید این را بنده ثابت می‌کنم که در مقابل هر یک دینار درآمد و دو دینار خرج می‌کنند (یکنفر از نمایندگان – ثابت کنید) عرض می‌کنم، قسمتی از فرمایشات شاهنشاه ایران را که در سال ۱۳۳۶ خطاب به نمایندگان مجلس شورای ملی فرمودند از صفحه ۱۷۷۴ کتاب و تالیفات و نطقهای شاهنشاه آریامهر در اینجا نقل می‌کنم. البته مردم کشور توقعات زیادی دارند و حق هم دارند هر استانی می‌خواهد چند سد چون سد سفید رود داشته باشد و باید هم داشته باشد استان فارس و خراسان هم انتظار دارند و همه حق دارند اما همه اینها را در یک روز نمی‌شود انجام داد. باید بخواهیم این کارها انجام بشود و هرچه زودتر هم انجام بشود این فرمایشات را در سال ۱۳۳۶ یعنی ۱۲ سال قبل فرمودند آیا راه اجرای مقاصد عالی و فرمایشات شاهانه همین است که متر مکعبی سه ریال برای ساختن آب! خرج بالا بیاوریم این آبی که بدست من و شما می‌رسد هر متر مکعب آن سه ریال خرج ساخت کالا می‌شود هر لیوانی که میل می‌فرمائید خرج کالا دارد چون کالای ساخته شده قابل فروش سازمان قاعده غیر از آب چیز نمی‌تواند باشد ۲ /۱ درآمد را هم به مصرف هزینه‌های اداری آن میرساند و در موقع مراجعه ما نمایندگان خراسان برای ایجاد سدهای کوچک سر را فیلسوفانه تکان می‌دهند و می‌گویند متاسفانه طبیعت با خراسان همراهی نکرده منصفانه نیست بنده یک روز استدعا کردم از جناب آقای وزیر آب و برق چون اینکه عرض کردم فقط حوزه انتخابیه خودم تنها نیست این درد را تمام شهرهای ایران و این را از نظر تمام شهرهای ایران عرض می‌کنم شهر ۶۰۰۰۰ نفری تربت آب خوردن ندارد دو تا چاه زدند که یکی از آنها شور در آمده و چاه آب شور است قرار است کارخانه قند تربت حیدریه بخرد و پولش را بدهد یک چاه دیگر بزنن قسمت مهمی‌از شهر هم لوله کشی نشده و با چه التماس و درخواستی رفتم از سازمان برنامه اینطرف و آنطرف خواهش کردیم لوله کشی شهر را تمام کنند و خیلی ممنونم که این محبت را کرده و موافقت کردند که اعتبار تمام لوله کشی تامین شود. ولی اینکارها موقتی است رودخانه است نزدیک تربت حیدریه از ۶ فرسخی بنام صنوبر و محلش به نام شصت دره معروف است روی این رودخانه آثار یک سد قدیمی‌هست معلوم نیست مال زمان ساسانیان است یا زمان صفویه؟ ولی آثار سد قدیمی‌وجود دارد تمام دشتهای تربت هم از برکت وجود شاهنشاه زیر کشت چغندر قند است بنده یادم هست وقتی تابستان می‌رفتم تربت شخصی که همراه من بود گفت که این دشت شش دانگ مال ما بود فقط ۴۰ هکتار از این ملک شش دانگ برای من باقی مانده ولی قسم به سر شاهنشاه این ۴۰ هکتار معادل ۵۰ برابر آن شش دانگ برای من استفاده می‌کند و دعا به ذات ملوکانه می‌کرد ولی با همه اینها آب زراعتی خود را از چاه عمیق و با قدرت موتور دیزلی تامین می‌کرد. نمایندگان محترم خوب میدانید که اگر یک موتور دیزلی خراب بشود حداقل ۱۵ روز تعمیرش طول بکشد تام زحمات یکساله کشاورز به باد می‌رود زیرا کشت او از بی آبی خشک می‌شود و بهیچوجه دیگر قابل جبران نیست و دیگر آنکه تامین آب از چاه عمیق برای ایشان گران تمام می‌شود ممکن است برای کسی که ۴۰ هکتار زمین دارد و زمینش را به صورت مکانیزه کشت می‌کند آب چاه صرف کند ولی برای آن زراعی که ۲، ۳ یا ۴ هکتار دارد مبلغ قابل توجهی بعد از خرید آب از چاههای عمیق خصوصی و اشکالات دیگر برایش باقی نمی‌ماند بنده پیشنهاد کردم این همه سازمان آب درآمد دارند یک چیزی از آنرا تخصیص بدهند بروند مطالعه کنند و بعد از بررسی یک طرح بدهند به سازمان آب این سد هم بسته شود تا کشاورزان دعا گو شوند و مردم تربت هم آب خوردن داشته باشند. ولی جواب این بود که در تربت یعنی در خراسان خداوند رودخانه‌هایی مثل سفید رود نداده و نمی‌شود کاری کرد این جوابی بود که بنده از جناب آقای وزیر و جناب معاون ایشان شنیدم و ناهار خیلی خوب و لذیذی هم به بنده دادند خیلی متشکرم ولی جوابی که بخواهش بنده دادند تناسبی با اجرای اوامر شاهانه که مفاد آنرا در اینجا خواندم تناسبی نداشت مگر می‌شود در اجرای فرمان شاهنشاه تعلل کرد عذر بدتر از گناه به اینکه رودخانه در تربت حیدریه یا در قائن یا در گناباد یا در فردوس نیست آیا مردم شهرهائی از قبیل تربت که در تابستان آب خوردن ندارند به این گونه معاذیر بدتر از گناه قانع می‌شوند هزاران سنگ آب رودخانه‌ای که در فصول تابستان در چند فرسخی آغاجاری است به چشم می‌بینند آنها منتظرند که از بازده سرمایه و خرج سدهایی مانند سفید رود، کرج، همدان و از محل فروش سرمایه‌های عمومی‌آن سال که همان آبهای ذخیره شده است برای آنها سد ساخته شود این وعده شاهنشاه ایران است و به عموم مردم به وقع ثابت شده که وعده‌ای شاهانه بالاخره عملی می‌شود این نکته را عموم مردم ایران باید بدانند حالا گر بنده نتوانستم عمل کنم به دست کس دیگری عمل خواهد شد (آفرین) و هر گونه مانعی در سر راه این قبیل کارها باشد سرکوب می‌شود این را بدانند که مردم تحمل ندارند که این پولها صرف اتومبیل و حقوق و مزایا و ساختمان و خرج پذیرائی و غیره بشود و جواب این باشد که طبیعت به خراسان ظلم کرده و رودخانه ندارد جمع برآورد هزینه‌های بهره برداری و فروش و هزینه‌های اداری سازمان در سال ۴۸ مبلغ ۱۴۷۷۳۹۸۰۰۰ ریال است پس از تفریق درآمد کل فقط ۶۷۰۰۰۰۰ تومان باقی می‌ماند یعنی سود ویژه این سازمان که دو منبع مهم مالی مملکت و این سدها که صدها میلیون تومان خرجش شده در اختیارش قرار داده‌اند فقط شش میلیون و هفتصد هزار تومان معادل این ۶ میلیون تومان را بنده یه یقین دارم که این مغازه‌های بزرگی که در تهران هستند سالیانه برای صاحبش استفاده دارد نه سازمانهایی به این عظمت با اینهمه امکانات این ۶ میلیون تومان را ممکن است ساوه که آب ندارد یا یک قسمت گیلان که آب ندارند به اقساط طی یک برنامه ده ساله سالی ۶ میلیون تومان فرض می‌کنم بدهند و آنجا صاحب آب بشود در هر حال به بنده بفرمائید که این ۶ میلیون تومان هفت میلیون تومان چه نحو خرج می‌شود؟ خدمات کوچکی می‌توانند برای مردم بکنند که مضایقه دارند اسب تازی پیشکش قاچ زین را بگیرند از ایشان سد نمی‌خواهیم – چاه نمی‌خواهیم در همین تهران یک غفلت‌های کوچک آثار بزرگی به جای می‌گذارد. حریق در مرکزی مثل بازار که اتومبیل رو هم نیست آثار شومی‌به جای می‌گذارد. همکاران عزیز بنده این خبر تاثر آور روزنامه اطلاعات را برایتان می‌خوانم البته در پنجشنبه بهمن ماه ۱۳۴۷این خبر نوشته شده که هفتاد مغازه در حریق دیروز کفاشها سوخت این مغازه‌ها چه بود اینجا شرح داده است که آتش دیروز سراسر بازار را می‌سوزاند ولی تلاش ای مامورین و فداکاریهای کارگران کفاش و همکاری کسبه بازار و مامورین البته منظور مامورین آتش نشانی شهرداری است نه مامورین سازمان آب مانع از آن شد که آتش نتواند در دکانهای دیگر سرایت کند و فرصت داد تا از چند طرف به مرکز آتش حمله کرده مهار نمایند البته خبر مفصل است بنه همه را نمی‌خوانم این قضیه را از روزنامه اطلاعات می‌خوانم برای اینکه توضیح می‌دهد رئیس آتش نشانی در پاسخ سوال خبرنگار ما که پرسیده بود گویا جریان فشار آب کم بود ضمن تکذیب این ادعا اظهار داشت که طول لوله آب ۲۲۰ متر بود که از سبزه میدان به محل حریق کنده شده و چنانچه فشار آب را زیاد می‌کردیم باعث ترکیدن لوله‌های آب می‌شد توجه بفرمائید فشار آب را زیاد می‌کردیم منظور این است که منبع آب اتومبیل ضد حریق بوده و با قدرت موتور آن می‌توان فشار آب را زیاد می‌کند و نتیجه می‌گیریم که از شیر ضد حریق سازمان آب استفاده‌ای به عمل نیامده بهر حال ۷۰ مغازه سوخت این مغازه‌ها این بود این عدم توجه مالک یک آبریزگاه و یک سرای داشت در این سرای مالکش دارای یک آبریزگاه بود من خدای را شاهد می‌گیرم که نه مالک را می‌شناسم و نه یکنفر آشنا در آن سرای دارم فقط از نظر اینکه مربوط به مملکت و ملت ما است عرض می‌کنم و یک مرکز تجارتی است (یکنفر از نمایندگان – برای اینکه شما کفشتان را از لاله زار می‌فروشند بنده از لاله زار کفش فرنگی نخریده‌ام و از هر جای ایران بخرم و افتخار می‌کنم که کفش ساخت وطن می‌پوشم لاله زار هم وطن من است بازار هم وطن من است همه جای ایران سرای و وطن ما است هیچ جای ایران برای ما فرقی نمی‌کند (یکنفر از نمایندگان – کفش ملی می‌پوشید؟) بهر حال کارشناسان توجه کردند که سرپوش آن سرای را از آهن بسازند ولی به این توجه‌ها توجه نکردند وضع خیلی خطرناکی پیش آمد فقط بنده می‌گردم عقب آن جمله‌ای که نوشته شده است قسمت مبرز فعالیت بازار در این سرای بوده بهره حال اینجا وقت آقایان را نگیرم این در همین مقاله نوشته است که این مغازه‌ها که سوخت مال تجار وارد کننده بود که قسمت مهم سرمایه مملکت سوخت آیا سازمان آب نمی‌توانست سه چهار تا شیر بگذارند و چند متر لوله لاستیکی هم کنار آن بگذارند و بنویسند شیر مخصوص ضد حریق سازمان آب که وقتی جائی آتش گرفت شیشه جلو آنرا بشکنند و مغازه‌ها را نگذارند که بسوزند من نمی‌گویم که این آب را مجانی بپاشند و حریق را خاموش کنند من می‌گویم که هر جائی و هر مغازه‌ای که آتش گرفت و خاموش کردند مبلغی حق الزحمه از او بگیرند تا پول این خدمت استهلاک بشود (یکنفر از نمایندگان – وقتی سوخت؟) منظورم وقتی است که دامنه آتش به آن رسید آیا سازمانی که در سال ۱۵۴ میلیون تومان از سرمایه ملی در آمد دارد نباید اینقدر توی شهر خدمت ملی داشته باشد؟ این نوع خدمتها پیشکششان بنده این تلگراف را می‌خوانم که قدری تاسف انگیز است استدعای بذل توجه دارم زیرا اموالی که از بین رفته متعلق به مال مملکت شما است تلگراف از تربت حیدریه جناب آقای وزیر محترم آب و برق قریب ۴ سال است که ما اهالی و صاحبان صنایع تربت حیدریه چشم به راه برق منطقه‌ای هستیم در این مدت با همه مقدمات کارخانجات فعلی و پرداخت پول زیاد و حق انبار ظالمانه به امید برق منطقه‌ای ساخته‌ایم متاسفانه نه برقی داشته‌ایم که از روشنائی آن استفاده کند نه برق نه گرمابه توجه بفرمائید این مهم نیست مربوط به حوزه انتخابی بنده است ممکن است تصور بفرمائید که خدای نکرده یک چانه‌ای برای حوزه انتخابی ام می‌زنم خدا گواه است کمه چنین چیزی نیست نکته تاثر آور اینجاست توجه بفرمائید ادامه تلگراف اینست: کارگران سرگردان کارفرمایان ورشکست یا در آستانه ورشکستگی هستند بطوریکه شایع است اخیراً مهندسین نماینده برق منطقه‌ای در تربت با صاحبان کارخانجات سابق تبانی نموده و دو موتور برق را ترکانده‌اند... بنده نمی‌گویم تعمداً هر دو موتور برق را ترکانده‌اند بنده نمی‌گویم یک همچون آدم بی وجدانی پیدا می‌شود که چنین صدمه‌ای و چنین خسارتی به ملت خود بزند در تربت درجه هوا سی درجه زیر صفر رسید به طوریکه رادیو می‌گفت سرما بود بنده صد در صد یقین دارم و هرگز چنین سوء ظنی ندارم که آدم بی وجدانی باشد تا این حد که بیاید سرمایه ملی مملکتش را به این صورت از بین ببرد ولی چیزی که بنده شنیده‌ام حقوق از ۴۲ هزار تومان تا ۱۲ هزار تومان در این مؤسسات یک چیزهای طبیعی و پیش پا افتاده است (یکنفر از نمایندگان – کی ۴۲ هزار تومان حقوق می‌گیرد شاید در سال است) خیر در ماه ۴۲ هزار تومان این را صورت داده‌اند آن کسی که می‌گفت آماد ه است بیاید اظهار کند خوب شاید ۵۰ درصد را وزارت دارائی به عنوان مالیات بگیرد بهر حال اگر کسی پول هم نگیرد و مجانی خدمت کند یک کارمن دلسوز مملکت نباید اینقدر سهل انگار و بی وجدان باشد که به فکر نباشد آب موتور را خالی کند و موتور را بترکاند (یک نفر از نمایندگان – اینطور نیست) همین طور است تلگراف آمده بنده آدمی‌نیستم که حرف بی ماخذ بزنم تلگراف یکماه قبل آمه فرستادیم تحقیق کردند گزارش خواستیم گزارش رسمی‌آمد نوشته‌اند موتور برق تربت ترکیده این نمونه خدمتگزاری بعضی از کارمندان این مؤسسات به مردم است در هر حال بنده معتقدم اینجور کارمندان و کسانیکه نسبت به مملکتشان اینقدر علاقه دارند نه تنها چند هزار تومان بلکه یک پول هم نباید به آنها داد وقتی به نظر من که یک آدم قدری تندرو هستم باید آنها را تنبیه شدید کرد (صحیح است) (یکنفر از نمایندگان – ترکاندن عمدی است) بنده قبول نمی‌کنم نمی‌توانم قبول کنم که چطور یک آدمی‌می‌تواند اینقدر بی وجدان باشد یقین دارم که موتور ترکیده است ولی در نتیجه یخ بندان بوده است نه عمدی ولی موتور اتومبیل شخصی همین آقایان یا اتومبیل دولتی که زیر پا دارند نترکیده برای اینکه تفریحات و رفت و آمدشان را هم به شهر تامین کند موتورش نترکیده این موتور که مال من و شما است مال این ملت است چنین سرنوشتی پیدا می‌کند خواهش می‌کنم تشریف بیاورید و توضیح بدهید که دروغ است و تربت برق دارد آنوقت هم دعا گوی وزارت آب و برق هستند بنده اینجا چشمم به سیمای نجیب و محترم جناب آقای وزیر جنگ افتاد چرا یاد نمی‌گیرند از ارتش شاهنشاهی که از یک جیپ فرسوده سال‌ها پیش حداکثر استفاده را می‌کنند، با نهایت سلیقه و دلسوزی هر اتومبیلی بهر دستگاهی که در وزارت جنگ هست مورد استفاده هست چون آنجا تنبیه خیلی شدید اجرا می‌شود اگر کسی یک موتور چند هزار تومانی را خراب کند فوراً تنبیه می‌شود چرا این اشخاص تنبیه نمی‌شوند (یکنفر از نمایندگان – آقای وزیر جنگ هم جزء هیئت دولت هستند) بله بنده عرض کردم به کسی نظر خاصی ندارم و همان ارشادی که شاهنشاه فرمودند سیاست حزب ماست خوب را تعریف می‌کنیم و بد را انتقاد می‌نمائیم بنده عرض کردم که در هیئت دولت اعضاء دلسوز و وطن پرست زیاد هستند اشخاص لایق زیاد هستند ولی اشخاصی هم هستند که زیاد توجه ندارند بنده یکطرفه عرایضی نمی‌کنم این عرایضی که عرض کردم تصور می‌کنم مورد تائید همه آقایان باشد من معتقدم که سرمایه ملی را نباید صرف هزینه‌های اداری و هزینه‌های از این قبیل کرد خوب ملاحظه فرمودید که تمام درآمد سازمان آب و برق که بنده خواندم صد و پنجاه و چهار میلیون تومان بود در مقابلش مبلغی که شش میلیون و هفتصد هزار تومان باقی می‌ماند برای مخارج ذکر کرده شش میلیون و هفتصد هزار تومان فقط سود ویژه بود حالا این سود چه جوری خرج می‌شود یک فصل دیگر دارد بنام هزینه سرمایه‌ای یعنی هزینه‌ای که خرج سرمایه می‌رود از این شش میلیون و هفتصد هزار تومان سه میلیون هفتصد هزار تومان خرج خرید وسایط نقلیه شده توجه می‌فرمائید بنده می‌خوانم هزینه‌های سرمایه‌ای و پرداخت دیون چون میدانید پرداخت دیون هم جزء سرمایه می‌رود در ساختمان هم به عرض میرسانم وسایط نقلیه سال چهل و هفت بوده چهار میلیون و هفتصد و بیست و نه هزار ریال در سال چهل و هشت ۳۶۸۳۹۰۰۰ ریال توجه بفرمائید این یکی از اقلام هزینه سرمایه‌ای است این به اینجا ختم نمی‌شود چون از این شش میلیون و سه میلیون و هفتصد هزار می‌رود برای خرید وسایط نقلیه و باقی می‌ماند دو میلیون و سیصد هزار تومان ولی یک رقم دیگری در هزینه سرمایه داریم و آن اینست ساختمان در سال چهل و هشت ۲۱۵۷۴۷۰۰۰ ریال ذکر شده صورت ریز خواستم ندادند چون بنده سوء ظن دارم که این مبلغ فقط خرج آن ساختمان نبش خیابان آریامهر و خیابان شرقی پارک علیاحضرت شهبانو فرح است علاوه بر مخارجی است که بنده عرض کردم و از فروش سرمایه خداداد ما و با در نظر گرفتن زینه آب و در نظر نگرفتن هزینه استهلاک سدها از اینها فقط دو میلیون باقی مانده یعنی ۲۱۵۰۰۰۰۰ تومان بقیه از محل ذخیره استهلاک و وام مشترکین و غیره خواهد بود که در سالهای آینده این وام به گردن کسانی خواهد بود که بیایند آنجا و نتوانند قرض مردم را پس بدهند بله عرض می‌کنم که من می‌بینم سازمان آب تهران الحمدالله محل دارد به دلیل این که کارمندانش توی بیابان زندگی نمی‌کنند در ستون خرجها که بنده دیدم اجاره محل ۲۱۵۰۰ تومان است که فکر می‌کنم مبلغ قابل توجهی نباشد و اگر بهره بانکی ۷ % -۲۱۵۷۴۷۰۰۰ ریال را حساب کنیم در سال نزدیک ۱۵۰۰۰۰۰ تومان خواهد بود در سال فقط بهره می‌دهد که این مبلغ را اگر بگذارند در سپرده ثابت بانک رهنی که به نفع مردم خانه سازی شود ولی ۱۵۰۰۰۰۰ تومان را بگیرند خرج کریه محل بکنند ساختمان که سرمایه نیست بنده مخالفم که ساختمان هزینه سرمایه‌ای باشد بهترین ساختمان ظرف ده سال از قیمت می‌افتد و دیگر آن زرق و برق را ندارد اطاقها آن زیبائی را ندارند آن تناسب وهارمونی بین لوسترها و اثاثیه ظریف و پارکت‌های زیبای کف و سکرترهای خوش تیپ از بین می‌رود منشی‌ها هم پیر می‌شوند این است که این ساختمانهای پر خرج نمی‌تواند برای ما سرمایه ملی متحرک باشد. برویم سر هزینه استهلاک ما وام مشترکین را خرج این کارها بکنیم بعد می‌آئیم هزینه خرج سفره، خرج سفره در ظاهر در اینجا بند ۵ بیش از ۲ میلیون ریال ندیدم در هزینه‌های اداری پذیرائی را نوشته دو میلیون و سیصد و بیست هزار ریال البته ممکن است آقای مدیر عامل یا متصدیان مهمانیهائی داشته باشند و بخواهند اشخاصی را که ناراضی هستند و آنجا می‌روند لقمه گیر کنند مثل خود بنده که رفته بودم بگویم که سد می‌خواهیم ممکن است از اینها پیش بیاید دویست هزار تومان رقم جالبی نیست و پذیرائیها و هزینه‌ها خیلی بیش از این حرفهاست بنده یک حساب پیش خود دارم در جریان سالها وقتی مبلغ را با اصل سنجیدیم دیدیم اصلا قابل تناسب نیست این خرج چهار تا مهمانی است که هر کدام ۵۰۰۰۰ هزار تومان می‌شود و در سال هر شب نه ولی هفته‌ای یکی دو شب مهمانی هست در صورتیکه همانطور که گفتم این ۲۰۰۰۰۰ تومان فقط خرج چهار تا مهمانی است عرض کردم که متاسفانه موفق نشدم که صورت ریز را بگیرم که ببینم این حسابداران چطور با این ارقام بازی کردند و چه جور ارقام را جابجا کردند چون خرج پذیرائی توی خرج بهره برداری می‌رود توی هزینه فروش می‌رود داخل هزینه تبلیغات می‌شود بنده عرض می‌کنم کورانه رسیدگی کرده‌ام نه با چشم باز اگر آقایان به بنده ماموریت می‌دهید بروم و با چشم باز ببینم و تمام گوشه‌ها را و تمام صورتها را بگردم و هزینه‌های دهساله را ببینم و نتیجه را به عرض برسانم اینجا فقط بنده ارقام مندرج در کتاب بودجه تالیف دفتر طرح و بودجه را دیدم نمیدانم اعضای کمیسیون هم به این ارقام توجه کرده‌اند و راجع به آن بحث کرده‌اند یا نه ولی چون دیدم که شاهنشاه ما با ولخرجی و فساد موافق نیستند و فرمودند فساد و حامیان فساد را در این مملکت راهی نیست بنده به پشت گرمی‌و فرمایش شاهانه به خود جرات و هم به خودم اجازه دادم که به گردم و این ارقام ترا پیدا کنم و به عرض برسانم (رامبد – آقای دکتر یزدان پناه باز هم با این بودجه موافقید؟) (عباس میرائی – مهندس روحانی در این مملکت خدمت کرده دستگاه سازمان آب و برق خدمت کرده) (رامبد – این حقایق تلخ است ولی برای شما که این حرفها را می‌زنید مثل این که شیرین باشد) جناب عباس میرزائی بنده میدانید به جناب عالی ارادت دارم (عباس میرزائی – بنده هم به شما ارادت دارم) خدمت را بنده منکر نیستم اول عرایضم عرض کردم ایرانیان همه خدمتگزارند و همه مسایل هستند که به این مملکت خدمت بکنند ولی در دنیای امروز خدمت قیمتش باید معلوم شود امروز در لابراتورها طلائی می‌سازند که یک گرمش ۴۰۰ هزار تومان تمام می‌شود شما یک چنین طلائی را می‌خرید بنده آنچه عرض کردم روی ارقام عرض کردم این درآمد ملی ما تحت این خرج ماست این درآمد اگر مال شما خودتان بود جناب آقای عباس میرزائی می‌دادید دست چنین اشخاصی که اینطور برایتان حساب بالا بیاورند سوال می‌کنم اگر مال بنده بود که نمی‌دادم به کسی از سالی ۱۵۵ میلیون درآمد فقط شش میلیون و هفتصد هزار تومان منفعت بدهد به دستم که بگیرم این را خرج آبیاری و کارهای نظیر آن بکنم در هر حال اگر باز هم توضیح لازم دارید عرض کنم یکبار دیگر خدا را به شهادت می‌گیرم که هیچ نظری جز خدمت به مملکت ندارم (احسنت – احسنت).

رئیس – آقای دکتر میرعلاء بفرمائید.

دکتر میرعلاء – مقام ریاست هیات دولت همکاران عزیز بنده البته بیانات جناب آقای مدرسی را خوب گوش کردم ولی جواب ایشان به همان شکلی که ایشان ادا فرمودند با مقامات مسئولی است که حتماً دلایل مکفی برای این مسائل دارند و باید صبر بفرمایند تا گفته شود و بعد ما قضاوت کنیم جناب آقای رامبد باید به این بودجه رای داد یا نداد (رامبد – لابد شما رای داده‌اید) بودجه‌ای که دولت تقدیم مجلس نموده برای من یک جامی‌است کشور نما و فکر می‌کنم از نظر شخص من بهیچوجه جایز نیست که در مورد چنین بودجه به خصوص در موقعی که دولت حزبی و انقلابی در طی سالیان دراز ثابت نموده که بچه طرز و بچه شکل خدمتگزار است و این پشتوانه یک چنین بودجه‌ای قراردارد و من چشم بسته به آن رای می‌دهم و لیکن در این چند روز ما شاهد بحثها و صحبتهای مخالفین عزیز بودیم و اصولا این مباحثات به علت یک اختلاف سلیقه‌هائی است که در بعضی از امور بین احزاب وجود دارد و من خیلی خوشم آمد آنروزی که لیدر حزب پان ایرانیست آقای پزشکپور در اینجا خطاب به آقای نخست وزیر فرمودند که ما با دولت تقریباً در اکثر موارد موافقیم فقط در بعضی از امور اختلاف سلیقه‌ای داریم حق هم همین است ما امروز در کشوری به سر می‌بریم که حکومتی داریم و نام این حکومت حکومت مشروطه ایده آل و دموکراسی ایده آل است (یکنفر از نمایندگان – مشروطه سلطنتی) ایده آل را بنده خواستم عرض کنم مشروطه سلطنتی درش مستتر است (یکنفر از نمایندگان – مستتر نیست) علت به این است که شاهنشاهی عادل پیشوائی با تدبیر که ملت ایران هستی خود و آنچه را که در ید دارد به ذات شاهانه تقدیم کرده و با رفراندوم عمومی‌این موضوع را ثابت نموده شاهنشاه در ازاء حکومت دمکراسی آزادی فردی و آزادی حزبی و آزادی مطبوعات را به این ملت عنایت فرمودند (صحیح است) و روز همین اصل است که در مجلس برخورد عقاید در این چند روزه به نحوی جلوه گری می‌کند که خود نموداری از رشد اجتماعی و سیاسی ما محسوب می‌شود (احسنت) در اینجا در ضمن مطلبی به خاطرم آمد که می‌خواهم عرض کنم من تصور می‌کنم و شاید هم یقین دارم که تمام افراد حزب ایران نوین احترام خاصی نسبت به کلیه افراد حزب اقلیت بخصوص فراکسیون پارلمانی این احزاب دارد ما برای شما آقایان ارزش زیادی قائل هستیم و حتی به خود اجازه نمی‌دهیم در محاوره و صحبت به شما کلمه تو خطاب کنیم دکتر مهندس بهبودی – عیناً مثل طرز فکر ما است) ولی این انتظار را هم از شما داریم و امیدواریم این موضوع را رعایت کنید (دکتر مهندس بهبودی – تا به حال مراعات شده) (مصطفوی –دیشب به ما فحش دادند) بنده هم به خاطر همین عرض کردم جناب مصطفوی (دکتر طالع – شما طلبکار هم شده‌اید؟) باز که شروع فرمودید بهر حال ما نباید از خاطر دور کنیم که از زمان ختم جنگ بین المللی دوم تا انقلاب سفید شاه و مردم یک فاصله بود یک زمانی بود یک خلائی بود یک فترتی بود و در این فاصله چه صدمات و ظلمات گوناگونی که بر پیکر ملت ایران وارد شد ما ضررهای اقتصادی ضررهای کشاورزی و ضررهای اجتماعی بسیار کشیدیم ولی از همه بالاتر نمی‌توانیم منکر شویم که در این راه ما صدمه‌های بسیاری از نظر تربیت اجتماعی و روانی هم خوردیم و بالاخره کار به جائی رسید که شاهنشاه فرمودند چه شبها که نخوابیدم و با خدای خود بر از و نیاز پرداختم و روی همین اصل به فرمان انقلاب سفید مبادرت کردم بالاخره پس از چنین دوره‌ای به فرمان شاهنشاه حزب ایران نوین حکومت انقلابی یعنی دولت انقلابی هویدا روی کار آمد ما در راه انجام هدفهای انقلاب به هیچ عنوان از هیچ عنوان از هیچ نوع فداکاری دریغ نکرده و نخواهیم کرد و امروز بنده سخنانم را کوتاه می‌کنم و فعلا مربوط به انقلاب آموزی که آنرا یکی از اصول بسیار صحیح و سازنده اجتماع میدانم می‌پردازم و بعداً چند نکته‌ای درباره بهداشت و سخنانی که همکاران ارجمند فرمودند درباره آنها مطالبی به استحضار میرسانم درباره انقلاب آموزشی باید عرض کنم هدف انقلاب هم همین است ما آرزو داریم که تمام افراد این مملکت روزی پاک و بی آلایش بشوند و به منظور رسیدن به هدف انقلابی آموزشی دولت حزبی ما و حزب ایران نوین وظایفی در بردارد و دولت در این راه به اقدامی‌دست زد که بسیار بسیار قابل تحسین بود اولین قدم جدا کردن وظائف وزارت آموزش و پرورش و تشکیل وزارت علوم و تفویص آن اختیارات به وزارت علوم بود وزارت علوم بالاخره مهمترین اقدامات خودش را در این مدت کوتاه در زمنیه انقلاب آموزشی اجرا کرد بنده به سهم خودم که در داخل این گود قرار دارم و استاد دانشگاه تهران هستم از این اقدامات که در آینده روی دانشگاههای ما موثر خواهد شد قدردانی می‌کنم (صحیح است) حالا ببینیم که وظایف این وزارتخانه در حقیقت چیست و ما تا چه حد موفقیت پیدا کرده‌ایم وظایف این وزارتخانه عبارتست از قدم بسیار موثری که برداشته و امیدوارم که از سال جاری عملی بشود و آن موضوع کنکور و وارد شدن به دانشگاههاست که دانش آموزان از اینکه یکجا امتحان متوسطه را بدهند و در موقع دیگر و در میان تابستان به کنکور بپردازند از این شکل خلاص بشوند دوم استقلال دانشگاهها و تفویض قدرت به هیئت‌های امنای دانشگاههاست ک واقعاً یک کار بسیار اساسی و بسیار در پیشرفت امور دانشگاهی است که در هر دانشگاه به فراخور وضع خود به دست هیئت امنا معین خواهد شد چهارم مسئله دانشجو و واگذاری امور دانشجویان به خود آنهاست که تقریباً در این مرحله موفقیت بسیار بسیار چشم گیری نصیب اکثر دانشگاهها شده است به بخصوص دانشگاه ما یعنی دانشگاه تهران پنجم تخصیص اعتبار زیاد برای تجسس و تحقیق در دانشگاه، ششم دگرگون کردن اصول تدریس دانشگاهی و علوم پایه، همکاران ارجمند دنیای امروز دنیائی است که دیگر نمی‌توان با داشتن دانشگاههائی با سیستم‌های قدیمی‌و کپی شده از دول دیگر پیشرفت مخصوصی کرد (صحیح است) امروز دنیا یک استاندارد و یک حدی را در سطح دانشگاهی قبول دارد و حتی کشور فرانسه که روزی مشعل دار تمدن دنیا بود امروز مجبور شده که در دانشگاههای خود به این تغییر اساسی بپردازد و آن عبارتست از تمرکز علوم پایه و علوم مختلف در مراکزی به فرض وجود داشتن دانشگاههای مختلف بدین معنی که اگر امروز ما دانشکده‌ای به نام دارو سازی داریم یا دانشکده علوم یا دانشکده فنی دریم در تمام این دانشکده‌ها فیزیک تدریس می‌شود شیمی‌تدریس می‌شود علوم بیوشیمی‌تدریس می‌شود و غیره ولی همه در یک محدودیتی قرار دارند همه در یک قالبی قرار می‌گیرند که دور خودشان را گرفته و نمی‌توانند آن طوری که باید در طرح علمی‌پیشرفت بکنند و این قالبها را بشکنند ولی سبک جدید دانشگاهی که باید گفت بیشتر این سبکی است که آنگلوساکسونها و امریکائیها روی آن اتکاء کرده و پیشرفت‌های آنها برای ما مجوز است و اینست که به جای یک دانشگاه یک گروهی را در یک محل بنام شیمی‌و فیزیک یا علوم پایه متمرکز می‌کنند و تمام استادان و تجهیزات دانشگاهی برای یک علم در یکجا متمرکز می‌شود به این ترتیب قدرت علمی‌در سطح آن علم چندین برابر می‌شود و اگر دانشجوئی بخواهد در دانشکده‌های مختلفه تحصیل بکند علوم مختلفی که می‌خواند در این قسمتهای پایه‌ای می‌آموزد و حداکثر استفاده را از این راهها می‌برد و همچنین راه برای زمینه تجسس و تحقیق بسیار مناسب می‌شود وظیفه دیگر هماهنگ کردن تعلیمات عالی در دانشکده‌های مختلف است که ما واقعاً در سطح مملکتی از نظر دانشگاهی به یک آنارشی و دگرگونی و بهم خوردگی دچار بودیم و هیچ هم آهنگی نداشتیم و این هماهنگی هم یک موضوعی نیست که بشود به فوریت انجام داد و ممکن است که سالیان چندی طول بکشد بالاخره وظیفه مهمتر مشخص نمودن احتیاجات مملکت از نظر متخصص و معین نبودن قابلیت جذب دانشگاهی است یعنی وزارت علوم امروز باید معین بکند که مملکت ما امروز تا چه اندازه پزشک برای پنج سال یا دهسال آینده الکترونیک می‌خواهد چه اندازه مهندس برق می‌خواهد بعد دانشکده‌ها روی این احتیاجات از دیپلمه‌های متوسطه جذب می‌کنند (صحیح است) و در غیر اینصورت ما به تورم علمی‌دچار می‌شویم و یکی از خطرناکترین تورمها محسوب می‌شود یعنی اگر شما تعدادی زیاد و بی اندازه پزشک برای پنج سال یا ده سال آینده در مملکت داشتید که نتوانستید آنها را در قسمتهای خصوصی و دولتی جذب کنید در نتیجه عده‌ای روشنفکر بیکار در مملکت ایجاد کرده‌اید؟ و این خود یک خطر بزرگی برای هر جامعه محسوب می‌شود (صحیح است) و خوشبختانه وزارت علوم یک موسسه تحقیقاتی و برنامه ریزی علمی‌و آموزشی تاسیس کرده و لایحه‌ای هم برای هیئت امناء تقدیم مجلس شورای ملی خواهد کرد که مخصوصاً اساس کار این وزارتخانه را اداره خواهد کرد ولی یک نکته را اینجا بنده باید اشاره کنم و آن موضوعی است که بسیار مهم است و جناب آقای دکتر عاملی تهرانی همکار ارجمند ما روی این نکته انگشت گذاشته و فرمودند که دیپلمه‌ها تکلیفشان چه می‌شود؟ ۴۰ هزار دیپلمه در سال از مدارس متوسط ما داریم ۲۰ هزار تا هم فعلا وجود دارد که ۶۰ هزار دیپلمه است تکلیف این دیپلمه‌های چه می‌شود حالا ما بررسی می‌کنیم ببینیم اصولاً بچه شکل باید باشد عرض کنم این انسان وقتی که آفریده شد دارای یک تعداد حواس است که این حواس برای ادامه زندگی او در او تعبیه شده حواس دارد که ما وقتی تجزیه و تحلیل کنیم اصولا به غلط یا درست به طور ساده ۵ حس برایش تصور می‌کنیم این ۵ حس برای اینستکه بتواند از محیط خودش استفاده کند و به زندگی خودش با آن شکلی که باید ادامه بدهد این صادق است برای انسانهای اولیه تا زمانی صادق است که ما فاصله زیادی از آن وضع اجتماعی اولیه انسانها نگرفته باشیم ولی کمکم تمدن و پیشرفت علوم که بدست خود ما پیدا شده وضع زندگی انسانها را دگرگون کرده و امروز باید ما از طبیعت تقاضا کنیم این انسانی که امروز بدنیا می‌آید دارای خواص و شرایط دیگری باشد نه آن شرایط و خواصی که آدم داشت در شروع زندگی ولی طبیعت به ما پاسخ می‌دهد که من که نخواستم این وضع را برای شما ایجاد کنم خودتان کردید و جواب آنرا هم خودتان بدهید ما امروز احتیاج داریم به انسانهائی که برای اینکه یک واحد انسانی باشند و در اجتماع به حساب بیایند دارای یک چیز دیگری هم باشند که امروز در یک بچه‌ای که به دنیا می‌آید وجود ندارد و آن چه حسی است یک حس مکمل این احساسات است که ما می‌توانیم آنرا حس علمی‌بنامیم و باید این احساسات را کنترل بکند و با اینکه امروز چشمان ما دیگر ۱۵ متر را که می‌بیند ماوراء آنرا نمی‌تواند بینهایت حساب کند امروز چشمان ما خیلی فواصلی را که ما نمی‌بینیم چشمان ما می‌بیند اینها بچه علت است به این علت است که یک حسن دیگر بنام حسن علمی‌بر ما حکومت می‌کند و این حس در اثر تعلیم و تربیتی که ما امروز و برای اجتماع امروز تخمین زده‌ایم در مدت ۱۲ سال آموزش پیدا می‌شود ما وقتی موفق به اخذ یک دیپلم متوسطه می‌شویم وقتی است که می‌توانیم بگوئیم یعنی تازه یک انسانی هستیم که می‌توانیم بگوئیم یک واحد انسانی این قرن را تشکیل می‌دهیم و بهیچ عنوان یک دیپلم امروز تا حد این نیست که ما بتوانیم در کارهائی در سطح بالا یا یرای کار کردن و فعالیتهائی محسوب بشویم این یک موضوع استاندارد انسانی است ولی حالا ببینیم دیپلمه‌های ما بچه شکل در جامعه هضم می‌شوند این دیپلمه‌ها بفراخور دانشگاههائی که ما داریم ۹ هزار الی ۹۵۰۰ نفر در دانشگاههای مملکت جذب می‌شوند در حدود هزار الی ۱۵۰۰ نفر در خارج برای تحصیل روی می‌آورند و در حدود ۱۰ هزار نفر در سپاه دانش قرار می‌گیرند و بقیه در سپاههای مختلف دیگر و از همه مهمتر امروز حرفه‌های اجتماعی است که در جامعه و در شهرها این دیپلمه‌های ما را جذب می‌کنند در سال گذشته در موقعی که برای سپاه دانش می‌خواستند داوطلبان را معین کنند مجبور شدند دو مرتبه حد معدل را پائین بیاورند تا اینکه به حد نصاب برسد و این بدین علت بود که دیپلمه‌ها اکثراً برای خودشان کار پیدا کرده بودند و البته این در تمام دنیا بهمین شکل و وضع وجود دارد و اینکه ما خیال کنیم برای تمام افراد دیپلمه باید به تعداد آنها دانشگاه داشته باشیم این یک فرضیه بسیار غلطی است و اگر یک کشور بخواهد چنین کاری را بکند حتماً پایه‌ای اجتماع خودش را در هم می‌کوبد برای اینکه مشاغل تقسیم شده است باید تمام افراد جامعه را برد در سطح بالا قرارداد و پائین را در خلاء گذاشت و لیکن بعضی از همکاران گرامی‌ما از احزاب اقلیت در امور بهداشتی مطالبی ابراز داشتند و بحث کردند و بنده بتدریج البته مطالبی عرض می‌کنم و امیدوارم که پاسخی به همکاران عزیز داده باشم جناب آقای دکتر عاملی فرمودند که دانشکده‌های پزشکی مملکت بید بفراخور وضع مملکت وضع خودشان را تنظیم کنند بنده اینطور حس می‌کنم از این جمله اگر غلط حس می‌کنم جناب آقای دکتر توضیح بفرمائید یعنی ما باید دوره‌ای ۲ ساله و سه ساله و ۴ ساله پزشکی ایجاد کنیم و به شهرها و مناطق دو درست بفرستیم.... (دکتر عاملی – خیر اینطور نیست دوره ۷ ساله را طوری تربیت کنند که به درد مملکت بخورند) بله پس اگر اینطور نیست آن امر دیگری است چون اصولا چنین راهی مردود است و چون فرمودند و روشن ساختند بنده وارد بحث این مطلب نمی‌شوم و نکته بسیار مهمی‌که جناب آقای دکتر عاملی اشاره فرمودند و نظر حزب پان ایرانیست را منعکس کردند موضوع بهداشت و تنظیم خانواده بود که این یک موضوعی است بسیار حساس که بعداً بنده مفصلا در این باره عرایضی به استحضار میرسانم ولیکن همکار دیگر ارجمند ما جناب آقای دکتر سعید حکمت به استحضار میرسانم ولیکن همکار دیگر ارجمند ما دکتر سعید حکمت مطالبی را مفصلاً خواندند و اگر به توضیحاتی که بنده اینجا می‌دهم توجه بفرمایند و تشریف داشته باشند مسائل روشن می‌شود. امروز وزارت بهداری بدو قسمت بهداشتی و درمانی تقسیم شده و اصولا وظیفه وزارت بهداری وظیفه پیشگیری و کار او در مرحله ایست که قبل از شروع بیماری باید انجام بگیرد و اگر بیماری شروع گردید باید بدست دستگاههای درمانی سپرده شود حالا ببینیم در زمینه پیشگیری چه اقداماتی وزارت بهداری کرده و می‌کند و بچه ترتیبی این اقدامات باید صورت بگیرد اولا یک اصل پیشگیری طریقه واکسیناسیون است در امراض مختلف ما اثری را که فعلا از طرز واکسیناسیون وزارت بهداری می‌بینیم اگر به روش کار هم نظر نکنیم خود شاهدی گویاست امروز ما تقریباً به حد بسیار قلیلی با امراض عفونی روبرو هستیم امراض عفونی در این مملکت به خصوص در زمانیکه من تحصیل می‌کردم و سال اول و دوم تحصیلی را در ایران می‌خواندم امراض عفونی مانند تیفوس اگزماتیک حصبه و شبه حصبه و دیفتری و اریون حتی بزشکان را در امان نمی‌گذاشت و من به خوبی به یادم میاید که نمی‌شد روزی که ما به مدرسه برویم و سر کلاس به نشینیم و نشنویم که فلان رفیقمان حصبه یا تیفوس نگرفته است و ماهی نمی‌شد که راه امامزاده عبدالله را در بیش نداشته باشیم ایشان مطلبی را اظهار داشتند راجع به سل توبرکولز و احصائیه‌ای دادند آن تعدادی که در حقیقت مسلول در مملکت وجود دارد خواستند به بینند وزارت بهداری چه اقداماتی کرده و به چه نحو این بیماران را درمان کرده عرض کنم اصولا جناب آقای دکتر سعید حکمت باید بدانند که سل بیماری فقر و بیچارگی است و اگر ما سطح زندگی اجتماع را بالا بیاوریم خود بزرگترین جلوگیری را برای درمان سل کرده‌ایم ولی بهر حال از نظر جلوگیری برای سل ما واکسنی داریم بنام ب-ث-ژ که با یک عمل کوتی رآکسیون عمل می‌شود و وزارت بهداری طبق آنچه را که سازمان بهداشت جهانی توصیه کرده این واکسیناسیون را در سراسر مملکت بخصوص در سطح مدارس ابتدائی و متوسط پس از کوتی رآکسیون و مثبت بودن رآکسیون انجام بدهد ولی امروز باز توصیه می‌کند که این واکسیناسیون باید بطور همه گیری در آسیا و افریقا انجام بگیرد و وزارت بهداری شروع به این واکسیناسیون کرده و در ظرف یکسال و نیم تمام بیست و هفت میلیون و نیم جمعیت این مملکت واکسینه خواهند شد بر ضد سل و بعلاوه برای درمان بیماران سلی امروز ما آسایشگاههائی داریم و پنج آسایشگاه بزرگ امسال افتتاح می‌شود و در حقیقت آسایشگاههای ما در تهران شاه آبادو بوعلی و همچنین در اصفهان- کرمان –ساری-همدان –شیراز مشغول به کار هستند (بدر صالحیان – کردستان را نفرمودید) بله در کردستان هم هست از قلم افتاده اما راجع به وبا یاالتور صحبت فرمودند جناب آقای دکتر سعید حکمت حتماً میدانند که وبای التور وبای عادی نیست و بسیار مقاوم است و در سلیس آندونزی به صورت آندومیک وجود دارد و قرنهاست که وجود دارد این میکرب خطرناک گاه به گاه بیدار می‌شود و شعله می‌کشد و تمام خاور دور را مبتلا می‌کند و اتفاقاً هم آمد و تا وسط خاک اروپا پیشروی کرد منتها وزارت بهداری از این راه کاری را که انجام داد با شدت به مبارزه پرداخت و بسیار سریع و اگر نسبت بگیرید با ممالک مجاورمان که من نمی‌خواهم اسم ببرم آنها تلفات سنگینی داشتند و ما تلفات بسیار ناچیزی داشتیم و از همه اینها گذشته این سازمان مورد تقدیر سازمان بهداشت جهانی قرار گرفت برای اینکه هیچیک از این دولتهائیکه و با به آنها سرایت کرد هنوز نتوانسته‌اند آثار آنرا محو کنند و به صورت آندومیک در آنجا وجود دارد در حالیکه در ایران با اینکه سازمان بهداشت جهانی پیش بینی کرد که غیر ممکن است و با التور در ایران ریشه کن بشود تقدیر نامه صادر کرد که به علل علمی‌و فنی این بیماری در ایران ریشه کن شده است آیا از این خدمت بالاتر می‌توان برای یک دستگاه تصور کرد و جناب آقای دکتر سعید حکمت امسال و بای عادی همانی را که شما می‌شناسید حمله بسیار شدیدی از دو کشور مجاور به ما کرده و در عرض یک هفته وزارت بهداری دو میلیون نفر را بر ضد و با واکسینه کرد و امروز شما آثاری از این در سراسر کشور نمی‌بینید و اقداماتی را که اخیراً وزارت بهداری در این وقایع سیل کارون و شیراز برای واکسیناسیون ضد حصبه و ضد شبه حصبه و ضد سرخک انجام داده و بعلاوه برای گند زدائی و اقدامات سریع بهداشتی که در این مناطق به عمل آورده بسیار قابل تقدیر است حالا می‌پردازیم به درمان عرض کردم اصلاً درمان امروز بعهده انجمن‌های بهداری شهرها و شهرستانهاست (دکتر سعید حکمت- ولی وزارت بهداری دستش را روی آن گذاشته) باید بگذارد وزارت بهداری این پروژه خودش را چند وقت است که دارد عمل می‌کند باید بگذارد تا بتوانند این انجمنهای بهداری قدرت بگیرند و مستقل بشوند وظیفه خودشان را انجام بدهند اگر وزارت بهداری دست خودش را نگذارد و یک عمل خلافی پیش بیاید می‌آیند می‌گویند آقا این چه وزارت بهداری است این چه وضعی است باید نگذارد پس چه بکند (دکتر سعید حکمت- وزارت بهداری باید نظارت داشته باشد) خدمتتان عرض کنم جناب دکتر سعید حکمت شما یک فرمایشی اینجا فرمودید که من آخر سر عرض خواهم کرد راجع به طرحهای بیمارستانی به عرضتان میرسانم قبل از انقلاب شاه و مردم بیست و چهار هزار تختخواب در سراسر مملکت وجود داشت امروز بع از انقلاب تاکنون تعداد تختخواب به چهل و دو هزار رسیده است و در آخر برنامه عمرانی چهارم به شصت هزار خواهد رسید خواهید فرمود کم است قبول دارم (رامبد- یعنی نسبت به پولی که خرج شده کم است).

دکتر سعید حکمت- تخت درست کنید بیمارستان ارزان قیمت درست کنید.

نایب رئیس- خواهش می‌کنم صحبت نفرمائید جنابعالی صحبتتان را فرمودید ایشان جواب می‌دهند مجلس هم قضاوت خواهد کرد.

دکتر میرعلاء – اگر اینطور باشد بنده می‌روم پائین ایشان بیایند صحبت بفرمایند عرض کنم این نسبت نسبتی است که در حال حاضر جناب آقای ابراهیمی‌آن شیفر و عددی را که صبح فرمودند به این شکل نیست می‌شود نزدیک به (۶۹۰) نفر برای یک تخت خواب نه دوازده هزار نفر و بعد از برنامه عمرانی چهارم این اندازه بیشتر خواهد شد و ما به آن استانداردی می‌رسیم که از ۲ /۱ ممالک دنیا بالا قرار می‌گیریم (دکتر بهبودی- آیا توزیع هم در مملکت به طور مساوی خواهد شد؟) این مورد در کدام روزنامه نوشته شده بود عرض کنم امروز دولت قادر است که برای شاید هر چهار صد نفر یا سیصد نفر یک تخت خواب بیمارستانی ایجاد کند اینها مسائلی است که وقتی داخل گود قرار گرفتید می‌توانید قضاوت کنید شما در پشت جبهه قرار دارید هی میگوئید تئوری، تئوری، تئوری ولی وقتی که پیاده شد معلوم می‌شود ما اگر بخواهیم یک چنین وجوهی مصرف کنیم و بیمارستان بسازیم پرسنل را از کجا بیاوریم فرض کنید دکتر هم باشد ولی امروز مسئله کمبود پرستار و نرس حتی امریکای پر قدرت را هم میلرزاند و بیمارستانهایش را خالی گذاشته چطور انتظار دارید که ما به آن و یا نزدیک به آن برسیم البته مدارس نرسینگ ما دارد توسعه پیدا می‌کند حتی متوسل به مدارس بهیاری شده‌ایم که کورها و دوره‌ها را کوتاه کنیم البته اینست که آقای پزشک پور گفتند رم را نمی‌شود یک شبه ساخت شما تقسیم بفرمائید به بنده بگوئید عرض کنم راجع به گروههای پزشکی فرمودند امسال ده میلیون تومان برای این گروههای پزشکی اختصاص داده می‌شود سیاست دولت در این راه چه بود جناب آقای دکتر سعید حکمت شما مسائل را بطوری توجیه فرمودید که درست خلاف واقعیت را میرساند اصولا برای گرفتن مغزها و جذب مغزها این راه پیش بینی شده و بهیچ عنوان نمی‌شود با این اصول اقتصادی که شما صحبت فرمودید موافقت کرد عرض کنم این ده میلیون تومان به پنج گروه داده می‌شود تنظیم هم شده که خوشبختانه در ولایات مستقر شوند دو گروه از انگلستان می‌آیند و جوانانی هستند که در انگلستان تحصیل می‌کنند و بقیه در داخلی مملکت هستند آیا چه عیبی دارد که یکی دو جوان و پزشک گرد هم بیایند و به اینها بیمارستانی را بدهند وامی‌بدهند و وارد کار بشوند و آنوقت به طریق بیمه و کمک‌های دیگری که برای آنها در نظر گرفته شده آنها را تقویت کنند تا اینکه بتوانند روی پای خود بایستند و به تمام طبقات سرویس بدهند و خدمت بکنند در این راه هم از نظر مادی یک تامینی است که حس می‌کنید این چه عیبی دارد و چطور ممکن است یک چنین وضع بازرگانی یا دیوکوتومی‌یا عرض کنم مطالب دیگری که خدای نخواسته بعضی از پزشکان ما خوب در هر کادری یک عده‌ای هستند که به وظیفه خودشان آشنا نیستند (خواجه نوری – قانون نظام پزشکی باید سر و صورتی بدهد) و اگر چنین مطالبی پیش بیاید خود شما شاهدید که پارسال من در اینجا بر ضد این مسائل صحبت کردم و این مسئله را پیش کشیدم و شاهدید که چه مبارزاتی در این راه کردم و این را نظام پزشکی باید جلوگیری کند و هر وقت اشکالی پیش بیاید باید به میان بکشد (یکنفر از نمایندگان – خود پزشکان مراقب هستند).

دکتر سعید حکمت – جناب آقای رئیس اخطار نظامنامه‌ای دارم.

نایب رئیس- طبق چه ماده‌ای؟

دکتر سعید حکمت- ماده ۷۴.

نایب رئیس- آقای دکتر ایشان نه نسبت سوئی به شما دادند و نه عقیده شما را به خلاف واقع جلوه دادند.

دکتر سعید حکمت- عرایض بنده را تحریف می‌کنند.

نایب رئیس- آقای دکتر میرعلاء توضیح علمی‌می‌دهید یا جواب به یکنفر، اگر توضیح را علمی‌می‌دهید خطاب به شخص نکنید برای اینکه ایشان تصور می‌کنند مطالب شما مربوط به ایشان است.

رامبد- اصولا این نوع بحث در مجلس که اشخاص بروند زحمت بکشند و با مدارک رسمی‌دولتی بیایند مطالبی را به عرض مجلس برسانند و اشخاص دیگر بدون مطالعه بگویند ارقام صحیح نیست درست نیست خواهش می‌کنم هر رقمی‌که اشتباه است بفرمائید این رقم به آن دلیل اشتباه است.

نایب رئیس- آقای رامبد آقایان اینجا صحبت می‌فرمایند مذاکراتشان در صورت مجلس هست و ایشان هم صحبت می‌کنند و مجلس هم قضاوت می‌کند من نکته‌ای را که می‌خواستم تذکر بدهم اینست جوابی که داده می‌شود خطاب به مجلس است نه خطاب به شخص معینی، آقای دکتر میرعلاء به صحبتهایتان ادامه دهید.

دکتر میر علاء – به هر حال امروز پزشکان مملکت به نسبت ۱۱% در سطح روستا خدمت می‌کنند و این نسبت پیش از انقلاب ۳% بود علاوه بر درمانگاههای سیار فصلی در سطح روستاها ۵۰۰ درمانگاه نیمه سایر که با اطاق عمل و وسائل اولیه مجهز هستند در روستاها شروع به کار کرده‌اند (دکتر عاملی – این آمار از کجاست؟) خدمتتان عرض می‌کنم موضوع دارو اصولا سیاست دولت درباره دارو فعلا به این طریق است که در حقیقت باید سعی بشود داروئی که در مملکت مصرف می‌شود بوسیله کارخانجات داخلی تهیه بشود ولی یک مسئله دیگری در اینجا وجود دارد و آن این است که هیچ مملکتی در دنیا وجود ندارد اگر چه آن مملکت خود سازنده بزرگترین اقلام دارو است دارو از خارج وارد نکند و از این مطالب پی می‌بریم که بالاخره ما احتیاج خواهیم داشت که مقداری دارو از خارج وارد کنیم و قسمت اعظم دارو را در داخل مملکت تهیه کنیم روی این سیاست امروز ۱۷ کارخانه بزرگ داروئی در مملکت مشغول ساختن داروست و ۶۵آزمایشگاه داروئی که در حقیقت کارخانجات کوچک دارو سازی محسوب می‌شوند در داخل مملکت دارو تهیه می‌کنند ولیکن راجع به اقلام داروئی که به مملکت وارد می‌شد این خود یک علتی بود برای بالا بردن قیمت دارو که باز بنده سال گذشته در این زمینه شخصاً تحقیقاتی کردم و بالاخره پس از بحث و بررسی ما در حزب و در وزارت بهداری در قسمت تحقیق مطالعات عمیق روی دارو و با در نظر گرفتن تناسب خارجی و بین المللی دارو به این نتیجه رسیدند که از ۵۳۰۰ قلم داروهای مختلف این تعداد را به ۳۲۴۰ رسانیدند و تقلیل آن امکان دارد به ۳۰۰۰ هم برسد ولی از لحاظ استعمال و لزوم کمتر از این اقلام شاید ممکن نباشد و رویهمرفته باید بدانید که ده هزار از نوع دارو در کارخانجات مختلف دنیا ساخته نمی‌شود که این ده هزار نوع فقط امروز ۳۲۴۰ نوع آن را به مملکت وارد می‌کنیم (مهندس ناصر بهبودی- داروی لاغری هم از همین نوع است) شما تشریف بیاورید پیش من یک رژیم بهتان می‌دهم احتیاج به دارو نیست ولی راجع به قیمت دارو (فرهادپور – جواب حرفهای پارسال است) قیمت دارو از دو سال پیش به این طرف روی همین اقدامات و اینکه اقدامات دیگری در همین زمینه از دو سال پیش به این طرف روی دارو صورت گرفت بین ۲۰ الی ۴۰ درصد تقلیل پیدا کرد امروز جناب آقای فرهاد پور اسمتان را می‌برم به شما بر نخورد چون فرمودند عرض می‌کنم در همان موقعی که صحبت کردید اقلامی‌بود در مملکت بیش از قیمت خارج و بعضی اقلام آن در کشور به فروش می‌رفت ولی امروز جنابعالی هیچ داروئی را در مملکت نمی‌توانید پیدا کنید که ارزانتر از محل سازنده خودش نباشد و بنده لیست بزرگی از این اقلام و کاتولوگ آنها را دارم و خدمتتان عرض می‌کنم (ابوذر – ویتامین قیمتش ۴ برابر لندن است) بنده هم وارد هستم و خیلی بیش از شما وارد هستم عرض کنم بنده ناچارم چند قلم را با اینکه یک موضوع تخصصی است به عرضتان برسانم پر کونتن مبدأ۱۶۰ ریال – ایران ۹۰ ریال، پروبرم مبداء ۲۱۰ ایران ۱۰۹ – مرگانن مبداء ۸۲- ایران ۶۰ بفروش می‌رود از این اقلام بسیار است (دکتر حکمت – دز را هم بفرمائید) این روی آمبالاژ است کارخانه فروشنده در سویس هست قیمت ایران هم هست قیمت سویس هم هست به هر حال موضوع حساس دیگری که مورد بحث قرار میگرد بهداشت و تنظیم خانواده و موضوعی است که جناب آقای دکتر عامل مفصلا روی آن صحبت کردند (دکتر عاملی – سیاست حزب را هم بفرمائید) دارم تشریح می‌کنم بهداشت و تنظیم خانواده یعنی تامین سلامت و بهداشت جسمی‌و روانی و اقتصادی و اجتماعی خانواده‌ها و در نتیجه رفاه اجتماع، بنده قبل از اینکه وارد این مطالب بشوم علت ایجاد چنین برنامه‌ای را در سطح جهانی امروز ذکر می‌کنم اولا مسئله ازدیاد جمعیت را دنیا احساس می‌کند که ازدیاد جمعیت احتمال آن را دارد که روزی بشر را به نابودی و انهدام بکشاند به استناد قسمتی از قطع نامه بعضی از کشورهای جهان درباره ازدیاد جمعیت که خدمتتان عیناً می‌خوانم ما معتقدیم که اگر دولتها به هدف‌های اقتصادی خود نائل بشوند و احتیاجات و آمال مردم خود را برآورده نمایند رسیدگی به مسئله افزایش جمعیت باید به عنوان یکی از مواد اساسی در طرح‌های طویل المده پی ریزی ملی به حساب رود ما معتقدیم که اکثر والدین علاقمند هستند که اطلاعات و وسیله لازم برای محدود کردن تعداد فرزندانی که قادر به پرورش آنها می‌باشند و نگاهداری آنها ایجاب می‌کند داشته باشند و به علاوه فرصت ایجاد تصمیم در مورد تعداد اطفال و ایجاد این فاصله بین تولید آنها مسئله بسیار مهم است و یکی از اصول اساسی حقوق بشری محسوب می‌شود ما معتقدیم که حل واقعی و پایدار به نسبت زیاد بستگی به چگونگی مبارزه با افزایش جمعیت دارد ما معتقدیم که بهداشت و تنظیم خانواده با فراهم آوردن ظرفیت و امکانات بیشتر برای هر فرد او را برای بدست آوردن شخصیت و اعتبار فردی و نیل به حداکثر لیاقت و کفایت خود کمک می‌کند (فرهادپور- قطعنامه شماها است) بله فرمان قطعنامه حزب است الان متوجه می‌شوید با علم به اینکه بهداشت و تنظیم خانواده هم از نظر ملت‌ها و هم از نظر خانواده‌ها یک موضوع اساسی به شمار می‌رود ما امضاء کنندگان زیر (فرهاد پور- حزب ایران نوین را می‌فرمائید) بطور جدی آرزو داریم که سران دول در اطراف و اکناف جهان با این اعتقادات با ما هم آهنگ بشوند برای رفاه و خوشوقتی مردم جهان، توشیح ملوکانه حزب ایران نوین این را امضاء کرده است این را پیشوای شما شاهنشاه ما کرده است (احسنت)

(دکتر عاملی – شما عقیده دارید که میثاقهای بین المللی را باید در نظر گفت؟)

شما که هفت هشت ساعت صحبت کردید و بنده با کمال احترام گوش دادم باید این احترام متقابل باشد بنده با شخص شما مدتها کار کردم من جراحی قلب می‌کردم شما هم بیهوشی بودید ارادت چند ساله دارم ولی از نظر اقتصادی طبقه فعاله یک جامعه و اجتماع در بین سنین بیست سالگی و شصت سالگی در حدود ۴۰ درصد اجتماع ما طبقه ایست که زیر سن ۲۰ سالگی قرار می‌گیرد و در حقیقت طبقه غیر فعاله محسوب می‌شود با این نسبت ۴۰ درصد در مملکت ما یک نفر کار می‌کند برای زندگی سه نفر دیگر که با هم می‌شوند چهار نفر اگر چنانچه تعداد اولاد به رقم شش در هر خانواده برسد این نسبت هر یک نفر باید برای پنج نفر دیگر کار کند از طرف دیگر قسمت اعظم درآمد ملی ما صرف خوراک و تربیت این ۴۰ درصد می‌شود که راندمان و بازده اقتصادی نمی‌دهد در حال حاضر موالید در ایران پنجاه هزار نفر در سال است ک این پنج درصد جمعیت را تشکیل می‌دهد در حالیکه در هیچ یک از ممالک مترقی دنیا ار دو درصد تجاوز نمی‌کند ما رقم افزایش جمعیت را پس از کسر درگذشتگان به ۸۰۰ هزار نفر در سال می‌دهیم و روزبروز این عدد رو به تزاید است اگر نظری به حسابهای پس اندازهای ملی کنید ملاحظه می‌کنید که هر موقع خانواده‌ها به تعداد فرزندانشان اضافه می‌کنند اینها از جرگه پس انداز کنندگان خارج می‌شوند و بعلاوه اثر مستقیم فقر و فاقه روی خانواده‌ها منجر به امراض و بیماریهائی می‌شود که اینها را مبتلی می‌نماید و ما اطباء به خوبی این موضوع را میدانیم آقایان در روزنامه می‌بینند گاه بیگاه عکس این اطفالی که در افریقا و ممالک آسیائی در نتیجه کمبود یا (کارانس) و نبودن مواد غذائی چه وضع و حال دارند و از آن گذشته ما در یک مملکت پهناور زندگی می‌کنیم ولی بیش از ۸ /۱ خاک ما قابل کشت و زرع نیست و به طور محاسبه دقیق اگر این ۸ /۱ زیر کشت برود با اینکه میدانیم قسمت اعظم کشت دیم در مملکت داریم باید بدانیم که ما ناگزیریم که ظرفیت جمعیت را در حالیکه از یک رفاه اجتماعی لبریزند از ۴۵ میلیون نفر نباید تجاوز کند (دکتر طالع- به دویست میلیون نفر می‌تواند برسد) عرض کردم این برخورد عقاید است ما این را میگوئیم شما هم آن را میگوئید ممکن است بفرمائید ۴۰۰ میلیون اشکالی که ندارد (دکتر عاملی – آقای مهندس ارفع که یکی از متخصصین کشاورزی است گفته است تا ۶۰ میلیون نفر) از نظر وزارت آموزش و پرورش ما در هر سال ۸۰۰ هزار نوآموز داریم وزارت آموزش و پرورش در حالیکه مملکت ما باید خرابه‌های گذشته را ترمیم کند هنوز باید هر سال برای ۸۰۰ هزار نوآموز دبستان و آموزگار تهیه کند در نتیجه برای ۸۰۰ هزار نفر نوآموز ۱۶ هزار کلاس لازم است و اگر فرض بفرمائید برای هر کلاس یک معلم در نظر بگیریم ۱۶ هزار معلم لازم است اینها مسائلی است که باید دقیقاً روی آن بررسی کرد (دکتر عاملی – یک بمب بیاندازید یک قسمت را نابود کنید تا خیالتان راحت شود) اثر روانی ازدیاد اولاد و فشار شدید اقتصادی بر روی پدر باعث می‌شود این موضوعی است که ما به چشم خودمان روزمره می‌بینیم پدر کانون پر محبت خانواده را ترک می‌کند و پا به فرار می‌گذارد (دکتر سعید حکمت - این از موفقیتهای دولت است) و چه بسا ما می‌بینیم که دست به جنایت می‌زنند این اثر روانی خود ایجاب می‌کند که ما به این نکات در ایران توجه کنیم و بدانیم که بچه طرز باید ازدیاد جمعیت را در نظر بگیریم از نظر اجتماعی و سیاسی امروز زندگی ملل بهم بستگی کامل دارد علاوه بر آن هر ملتی که از نظر تکنولوژی از نظر اقتصادی از نظر صنعتی و از نظر کشاورزی ترقی بیشتری کرده باشد روی آن کشور بیشتر حساب می‌شود و اگر ما فکر بکنیم که قدرت نظامی‌رابطه مستقیم با جمعیت دارد درست نیست من فکر می‌کنم امروز قدرت نظامی‌رابطه مستقیم با تکنولوژی دارد و جناب وزیر جنگ نشسته‌اند و بنده به خودم اجازه نمی‌دهم که یک چنین مسئله‌ای را مطرح کنم (صحیح است) ولی فکر می‌کنم که تصدیق می‌فرمایند. بهر حال شاهنشاه می‌فرمایند که دیگر جای آن نیست که فرزندان خود را بدون احساس مسئولیت در کوچه و خیابانها رها سازیم، دیگر مسئله فرسودگی بدنی است اگر فرض بفرمائید که در حال عادی یک دختر در سن ۱۸ سالگی یا بیست سالگی شوهر می‌کند و در هر سال یک بچه به دنیا می‌آورد (نمایندگان – نمی‌تواند) دو سال را که می‌تواند در نتیجه در سن ۳۵ سالگی اگر در هر سال یک بچه بیاورد ۹ الی ۱۰ زایمان خواهد کرد و این ۹- الی ده زایمان بکلی او را از پا در خواهد آورد و چه بسا باید اعمال جراحی ترمیمی‌روی آنها انجام گیرد و بسیاری از این تختخوابها را همین بیماران در قسمت زنان اشغال کرده‌اند برای اینکه بتوانند یک مقدار از کارهایشان را انجام بدهند و لیکن مسئله مهمی‌که در نحوه عمل این سازمان این بهداشت و تنظیم خانواده وجود دارد این است که منظور تعلیم دادن کانونهای خانوادگی منظور روشن کردن افکار حتی در سطح دبیرستان و دانشگاهها در ارتش سپاهیان انقلاب دانشگاهها مدارس متوسط سربازخانه‌ها و ترویج کشاورزی تعاون روستائی و پرستاران و ماماها است که این مسئله برای روشن کردن افراد به طرز زندگی بهتر که چگونه بتوانند بچه‌های خودشان را تربیت کنند این بچه‌ها چه نوع تربیتی لازم دارند اینها باید در حیاط بگردند یا در کوچه این مسئله ساده ایست ولی نتیجه مشکل باید با آنچه که دارند آنها را تغذیه بکنید چه تغذیه‌ای احتیاج دارند و نسبت به وضع اقتصادی خودشان کانون خانوادگیشان را در یک وضع معینی در آورند مسئله صرفاً جلوگیری از ازدیاد جمعیت نیست و این یک جنبه خدمات اجتماعی محض است. موضوع مطرح شد راجع به مبارزه با مواد مخدره بود که این مواد البته ما میدانیم که در کشور ما با اینکه در حدود یک میلیون و نیم معتاد وجود داشت با مبارزات شدید امروز به ۳۰۰ هزار رسیده و اگر چنانچه همسایه‌های ما در اطراف به کشت خشخاش به این شکل نپردازند و در موقعیکه ما اقدام به کاشتن خشخاش کردمی‌آنها هم می‌کردند امروز ما مسلماً آن سیصد هزار نفر را نداشتیم اینها آن طبقه‌ای هستند که امروز از قاچاق استفاده می‌کنند بهر حال ما بسیار خوشوقتیم که بالای خانمانسوز هروئین در این مملکت آنطور که در بعضی ممالک رخنه کرده وجود ندارد سعی حکمت- آمار ندارد) در شهرها و روستاها نیست (سعید حکمت – در روستاها نیست ولی در شهرها هست) تا آنجا که ما می‌شناسیم هروئین نمی‌بینیم حالا گر آقای می‌شناسند بنده البته منکر نیستم در شهرها یک تعدادی وجود دارد و البته این مبارزه ایست که وزارت بهداری در این راه کرده خدمات وزارت بهداری در محو کردن آبله در سطح کشور و همچنین مبارزه شدید علیه مالاریا به عمل آمده و واکسینه کردن علیه سرخک راهم شروع کرده و فقط چهار کشور هستند که واکسیناسیون سرخک را انجام می‌دهند بعلاوه از اینکه ما امروز امراض عفونی را به طور کلی حتی برای تدریس دانشجویان خودمان هم نمی‌بینیم جالب است به خوبی یاد دارم موقعی که ما در آمریکا تحصیل می‌کردیم میخندیدیم به اینها که یک نوع مرض عفونی را اینها نمی‌بینند ولی حالا می‌بینیم که ما داریم یواش یواش مبتلا می‌شویم به مان مرض امریکائی و بیمار عفونی نخواهیم دید که آنها دارند ما هم داریم مبتلا می‌شویم و این خود گواه بزرگی است برای پیشرفت مملکت سخنان خودم را دیگر خاتمه می‌دهم از اینکه توجهی فرمودید بسیار بسیار متشکرم (احسنت)

مهندس صائبی – بسیار عالی بود.

عباس میرزائی – چقدر عالی صحبت کردید.

دکتر مهدوی – بسیار آموزنده بود.

دکتر میرعلاء – متشکرم.

نایب رئیس- آقای فضائلی به عنوان مخالف صحبت می‌کنند بفرمائید.

فضائلی- مقام ریاست، آقایان وزراء و معاونان محترم، همکاران بسیار گرامی. امروز صبح وقتی به مجلس آمدم تمثال مبارک شاهنشاه به دستم رسید که در حال احرام بودند و با یک خلوص که از وجنات شاهنشاه از آن عکس پیدا بود به خانه خدا می‌نگریستند به خاطر آوردم که مصادف با شب عید قربان هستیم و امروز مسلمانان جهان از جمله ایرانیان آماده هستند که فریضه حج را انجام بدهند، بنده از این موقعیت استفاده می‌کنم و به همه مسلمانان جهان و به ملت عزیز ایران تبریک می‌گویم و سلامت همه زائران حج به خصوص ایرانیان را آرزو می‌کنم و از برکات این روز سلامت وجود شاهنشاه معظم و خاندان سلطنت را مسئلت دارم (احسنت) اتفاقاً فردا که روز عید قربان است مصادف است با یکی از روزهای بزرگ مملکت، روزی که شاهنشاه بزرگ ما فرمان دادند تا نیم از پیکر اجتماع ایران یعنی زنان یاران از همه حقوق اجتماعی برخوردار شوند جا دارد که در چنین روزی سپاس به حضور شاهنشاه بزرگ خودمان بیاوریم باز به بخاطر می‌آورم که فردای فردا یعنی روز جمعه که باز روز تعطیل است مصادف با روز نهم اسفند است روزی است که خاطره بسیار دقیق و پر معنی برای همه وطن پرستان تجدید می‌کند این خاطره این است که ملت ایران با یک شم سیاسی بسیار دقیق و معجزه آسائی خطرها را حس می‌کند و در آن دقیقه‌ای که هر آنش به اندازه یک تاریخ قیمت دارد به پا می‌خیزد و جلوی خطر را می‌گیرد در روز ۹ اسفند یکی از تجلیات روح بزرگ ایرانی بود (صحیح است) و از این جهت بیاد دارم در دوره نوزدهم قانونگذاری وقتی افتخار نمایندگی داشتم از طرف فراکسیون حزب ایران نوین (خنده نمایندگان) ببخشید حزب مردم، حزب ایران نوین اگر در آن وقت متولد شده بود آنوقت آنها هم شرکت داشتند آن روز هنوز تولد نیافته بودند در آن روز به پیشنهاد فراکسیون حزب مردم برای بزرگداشت روز نهم اسفند ماه و بخصوص اهمیت خاص روحی که از نظر نمودار ساختن روحیات ملت ایران دارد قانونی گذشت و تصمیمی‌اتخاذ شد بعد از این مقدمات اجازه می‌خواهم که وارد مطالب مربوط به اداء وظیفه خودم بشوم بنده هم معتقد هستم و اعتراف می‌کنم که دولت در این سال که روی به پایان دارد بدنبال سالهای قبل البته در خدمت موفقیتهائی داشته است (احسنت) در عین حال معتقد هستم که در بسیاری یا لااقل در پاره‌ای از موارد موفقیتهایش کامل نبوده یا موفقیت نداشته است (صحیح است) من تصور می‌کنم اگر بخواهیم با انصاف صحبت کنیم حتی خود دولت هم قبول می‌کند بهر حال در پاره‌ای از موارد ممکن است که توفیق پیدا نکرده اما مبانی مشروطیت و اصول دمکراسی وظیفه‌ای که پیش روی افراد حزب اقلیت یا احزاب اقلیت می‌گذرد این است که درباره نقاط ضعف کارهای دولت و عدم موفقیتهای او و علتهای آنها تذکراتی بدهند تا دولت و دولت‌های آینده را از طی طرقی که منجر بعدم موفقیت می‌شود باز دارد اگر تشریح موفقیتهای دولت هم لازم باشد که لازم هم هست آن دیگر به عهده آقای رئیس دولت و وزراء و معاونان و چشم بد دور ماشاء الله ۱۸۰ نفر نمایندگان اکثریت (ثامنی – خدا زیادتر شان بکند) که الحمدالله تعداد شان از کافی هم کافی تر است وظیفه‌ای که برای بنده از طرف فراکسیون حزب مردم تعیین شد بحث کلی در باره عدم موفقیت دولت در کارهای اداری و بخصوص اجرای انقلاب اداری است خوشبختانه عده‌ای از نمایندگان محترم در این باره و بخصوص در جزئیات امر بحث فرموده‌اند همچنین بدنبال سوالی که بنده از دولت کردم قرار شد کمیسیونی در مجلس تشکیل شود و راجع به این موضوع رسیدگی بکنند و من نمیدانم با وجود اینکه مقام ریاست اعضای کمیسیون را تعیین فرمودند و در مجلس بیان فرمودند چرا تا حالا آن کمیسیون تشکیل نشده تا بنده مطالبم را به عرض آن کمیسیون برسانم به هر حال به امید اینکه تفصیل آن مطالب در کمیسیون بحث بشود بنده قناعت می‌کنم که درباره کلیات صحبت بکنم در گزارشی که دولت همراه و ضمیمه لایحه بودجه به مجلس داده‌اند در آن پیوست گزارش پیشرفتهای یک ساله پیش گفتاری هست که بنده یک قسمت کوچک از آن را می‌خوانم در آن پیش گفتار اینطور آمده است (این گزارش از دو نظر دولت را در رسیدن به هدفهای برنامه چهارم و با الهام از افکار بزرگ شاهنشاه آریامهر تنظیم شده امیدوار کرده است نخست اینکه از نظر داخلی با بکار بستن روش‌های متناسب با اصل اصیل انقلاب وزارتخانه‌ها و دستگاههای دولتی برای نیل به هدفهای ملی آماده تر و مجهزتر شده‌اند دوم اینکه از نظر خارجی ادامه سیاست مستقل ملی سبب جلب اعتماد و احترام جهانیان به میهن ما شده و انگیزه‌ای برای توسعه سرمایه گذاری‌های خارجی در ایران گردیده است) این سوال برای بنده پیش می‌آید که واقعاً دولت تصور کرده است انقلاب اداری را اجرا کرده است؟ و چون روش‌های اصل اصیل انقلابی را اجرا کرده است اکنون وقت آن است که از ثمرات آن استفاده کند آیا این صحیح است که تا کار انقلاب اداری اجرا نشده را در یک کفه بگذاریم و مسئله اجرای سیاست مستقل ملی شاهنشاه را که دنیا را خیره کرده است در کفه دیگر همان ترازو بگذاریم و اینها را با هم قیاس کنیم آیا این قیاس به قول معروف قیاس مع الفارق نیست؟ (مهندس ارفع – قیاس در بین نیست) نگرانی ما این است که خدای نخواسته دولت در این اشتباه بیفتد و تصور کند کار انقلاب اداری را تمام کرده و دیگر در این راه کاری در پیش ندارد اگر چنین فکری بخواهند بکنند بدون شک زیانکار خواهند بود و مملکت زیان خواهد برد و از این جهت ما وظیفه خودمان میدانیم که در این بابت تذکر بدهیم (مهندس ارفع – دولت هیچوقت چنین ادعائی نکرده و کار انقلاب اداری کاری نیست که حدیقف داشته باشد) (مهندس فروهر – حزب ما خستگی حس نمی‌کند و شب و روز کار می‌کند) در چند روز پیش در جلسه‌ای که در خدمت جناب آقای نخست وزیر بنده و چند نفر از رفقای کمیسیون کشور در وزارت کشور بودیم جناب آقای نخست وزیر ضمن بیاناتشان خطاب به ما که عده‌ای از رفقا اینجا تشریف دارند فرمودند ممکن است مردم یا اکثریت مردم تصور بکنند که انقلاب اداری یعنی ما دست ماموران دولت را بگیریم و از ادارات بیرون کنیم من نمیدانم آقای نخست وزیر وقتی می‌گویند مردم منظورشان واقعاً یعنی کی؟ من معتقدم ملت ایران مردم ایران بسیار روشن بین تر از این هستند که ا ین چنین اشتباه بزرگی را بکنند و به خاطر این اشتباه شخص نخست وزیر بترسد و تصور کند که اگر دست به انقلاب اداری بزند موفق نخواهد شد وقتی شما نگاه کنید با مردم بنشینند مطالبی می‌گویند که این مطالب از این قبیل است می‌گویند ما می‌خواهیم بدانیم اولا چه کارهائی را باید دولت انجام بدهد و چه کارهایی را دولت نباید انجام بدهد این همان مطلبی است که شما با اصطلاحات اداری و علمی‌بیان می‌کنید که نیازهای اجتماع را باید روشن کرد و آنها را با اصول علمی‌و وضع اقتصادی و هدف‌های اجتماعی و ترقیات مملکتی تطبیق داد و آن را معلوم کرد همین حرفی است که مردم می‌گویند منتها مردم با زبان خودشان خیلی روشن و ساده می‌گویند که ما انتظار داریم که پس از اینکه معلوم شد که چه کاری را باید دستگاه دولت انجام بدهد و در عین حال طوری هم نباید که بر حسب هوی و هوس خودشان بخواهند در هر کاری دخالت بکنند بلکه بنا به مصلحت مملکت باشد این کارها با یک روش آسان و راحت که ایجاد زحمت برای مردم نکند انجام بگیرد این همان مطلبی است که خودتان در سمینار حزب ایران نوین خیلی قشنگ خیلی علمی‌خیلی ریشه دار تشریح کرده‌اید و همین مطلب را با زبان دیگر گفته‌اید شما هم میدانید که با روش‌های صحیح و درست و با یک تشکیلات کافی و مختصر و حداقل کارها را انجام بدهید مردم می‌خواهند وقتی که مراجعه می‌کنند به دستگاهها احساس کنند محبتی هست مردم می‌خواند که در چهره ماموران دولت علاقه ببینند که احساس بکنند اینها یار و غمخوار و خدمتگزار آنها هستند کارشان را بکنند نه تند خویی و بی اعتنایی و سردی ببینند مردم اینها را می‌خواهند که همان تربیتهائی است که ما انتظار داریم مردم می‌خواهند که اینها را به قول خودشان حب سرگردانی ندهند این حب سرگردانی که در کوچه و بازار راجع به ادارات می‌گویند همان مطلبی است که شاهنشاه می‌فرمایند بروکراسی را بگذارد کنار مردم همین مطالبی را می‌گویند که متفکرین شما هم همان را خیلی مرتب و منظم کرده‌اند اما متاسفانه مثل این می‌ماند که بین دستگاه‌اندیشمند حزب ایران نوین و دستگاه عاملها ش یک دیوار چین کشیده‌اند من نمیدانم آن چیزهائی را که آنها نوشته‌اند چرا نمی‌خواهید اجرا بشود بنده با کمال صراحت باید بگویم در مورد اجراء اصل اصیل انقلاب اداری هیچ کوشش ثمر بخش و چشمگیری که لااقل مردم را رضای کند و امیدوار کند و واقعیتی داشته باشد در این مدت یعنی در این ۱۶ ماه اجرا نشده است این حقیقت را معتقد هستیم که هر چند تلخ است ما می‌خواهیم دولت موفقیت پیدا کند که با یک اقدام قاطع این کار را انجام دهد بدون شک جناب آقای نخست وزیر از گزارشهای سازمان بازرسی شاهنشاهی مستحضر شده‌اند اطلاع پیدا کرده‌اند که میزان شکایات از دستگاههای اداری چقدر است و رسیدگیهای آن سازمان نشان دهند ه چه مطالبی است مبنی بر اینکه تخلفات چقدر زیاد است بی علاقگی‌ها چقدر زیاد است و ناراحتی‌های مردم در این زمینه بچه میزانی رسیده است من تصور نمی‌کنم از این آرشیو از این رسیدگی‌هائی که از طرف سازمان بازرسی شاهنشاهی اخیراً شده است دیگر دلیل بهتری لازم باشد که دولت متوجه این حقیقت بشود. اشکال کار این است که اخیراً دیده می‌شود در نظر اولیاء امور وزراء در این مورد اصلا اختلاف نظر است برداشت هر یک از آقایان در مورد انقلاب اداری یک نوع دیگری است سمینار انقلاب اداری حزب ایران نوین مسئله را فوق العاده جدی میداند و نظریات بسیار قاطع می‌دهد و بخصوص به ریشه‌های این موضوع توجه می‌کند کنگره انقلاب اداری که دولت تشکیل داده است اگر چه به سطح نگاه کرده و خیلی عمیق نشده است اما به نظر من همان هم مهم است زیرا سطح و عمق با هم ارتباط دارند به سطح نمودار ریشه است، آن به علت نگاه کرده این به پدیده‌های روئین توجه کرده جناب آقای وزیر مشاور و دبیر کل شورای عالی استخدام و رئیس یا سرپرست نمیدانم (نمایندگان – سرپرست) سرپرست شورای عالی استخدام ایشان برداشتشان با آن نطقی که اینجا ایراد کردند یک طور دیگر است ایشان عقیده شان این است که دستگاه اداری که رشد ۱۱ درصد و ۱۲ درصد را پشت سر گذاشته است دستگاه اداری که انقلاب ششم بهمن را اجرا کرد شایسته اینگونه انقلاب نیست بلکه محتاج به اصلاحات ضمنی است آقای وزیر کشور در همان جلسه در خدمتشان بودم آقای وزیر مشاور آقای کاظم زاده هم تشریف داشتند ایشان مطلب دیگری می‌فرمودند که من وقتی به وزارت کشور آمدم احساس کردم که یک قانون استخدام خاصی برای هر وزارتخانه لازم است آقای کاظم زاده به شوخی گفتند اگر اینجور باشد یک وزارتخانه هم صرفه جوئی خواهید کرد و منهم خواهم رفت خوب ملاحظه بفرمائید بعد از اینکه ۱۶ ماه ۱۷ ماه از فرمان انقلاب اداری گذشته است مسئله در نزد خود اعضای دولت روشن نیست و با همدیگر صاحب یک فکر نیستند و از این جهت یک پیکر نیستند و بهمین جهت است به نظر من کارها رو به تعویق افتاده است در صفحه ۲۴ مباحث انقلاب حزب ایران نوین این عبارت نوشته شده بیائیم و به این حقیقت تلخ اعتراف کنیم که در انتصابات ما اصل تخصص و سپس دانش تخصصی یا نقشی نداشته یا اگر داشته در سطحی ضعیف و ابتدائی بوده است اگر دستگاههای دولتی نابسامان است اگر نارضایتی رو به افزایش است اگر در محیط ادارات یاس و دلسردی و بدبینی ریشه دوانده است اگر حقوق عده‌ای وسیله عده دیگر در جریانات اداری پایمال شده است همه و همه معلول عللی است که در این رساله به آن اشارت رفته این همان نکاتی است که در سمینار حزب ایران نوین عنوان شده است حال واقعاً این سوال پیش می‌آید که چطور دولت بعد از یک سال معتقد است که روش‌ها و اصول انقلاب اداری را اجرا کرده است و اکنون از ثمراتش استفاده خواهد کرد بدون شک یکی از دستگاههائیکه مردم نسبت بدانجا اعتقاد بدی ندارند دستگاه دادگستری است مردم نسبت به دادگستر و نسبت به قضات یک احترامی‌دارند (صحیح است) و به طور نسبی آنها را شریف میدانند (صحیح است) من درباره همین دادگستری یک گزارشی که در گزارش یک ساله دولت است یک رقم کوچکی را می‌خوانم میدانم در مجلس کار بودجه خیلی طول کشیده است و رقم خواندن تااندازه‌ای واقعاً خسته می‌کند اما خیل یکم و کوتاه عرض می‌کنم در گزارش سال جاری پیشرفتهای یکساله در صفحه ۲۵ آمده است در دادگاهها وصول یک میلیون و خرده‌ای یک میلیون و دو هزار پرونده جدید تشکیل شد ۳۹۴۵۷ پرونده به موجودی اضافه شده ۴۸۷ هزار پرونده تحت رسیدگی است ولی در صفحه ۲۴ گزارش پیشرفتهای یکساله سال ۴۶ اینطور آمده است وصول ۴۹۶ هزار یعنی کمتر از نیم میلیون امسال یک میلیون سال قبل کمتر از نیم میلیون پرونده جدید تحت رسیدگی بودن ۲۳۴ هزار پرونده در آخر آبان ماه، یعنی هم تعداد پرونده‌هائیکه به دادگستری آمده است بیش از دو برابر شده است هم پرونده‌هائیکه در دست رسیدگی است یعنی در تاریخی که گزارش می‌دهند پرونده‌هائیکه هنوز رسیدگی نشده باز دو برابر سال قبل شد صد در صد تعداد بیشتر شده است بنده با سابقه ذهنی که دارم از این ارقام وحشت می‌کنم اجازه بفرمائید یک سابقه ذهنی ام را عرض کنم من چون خدماتم در وزارت کشور بوده در آنجا متوجه یک نکته‌ای شده‌ام که برای آقایانیکه هم در وزارت کشور کار می‌کنند که متاسفانه از وزارت کشور و نه از وزارت دادگستری تشریف ندارند ولی خوشبختانه جناب آقای دکتر یگانه تشریف دارند عرض می‌کنم که مورد توجه قرار بگیرد چون من ندیدم این مطلب در جائی نوشته بشود هر گاه یک استاندار یا فرمانداری فعال نباشد اگر آن دستگاه کار نکند یعنی استاندار یا فرماندار فعال نباشد و به مراجعات مردم نرسد جواب آنها را ندهند به صورت فوق العاده فاحشی حجم کار استانداری یا فرمانداری پائین می‌آید علتش این است که از این امام زاده معجزی نمی‌بینند تمام کارهای استانداری یا فرمانداری حتی مکاتبات آن با مرکز در حدود چند بخشنامه‌ای خواهد شد که از مرکز برسد یا درباره چند تا مامور معدود فرمانداری و یا استانداری از نظر استخدامی‌مکاتبه شود اما اینکار در حوزه‌های قضائیه و در کار دادگستری بکلی معکوس است یعنی اگر اتفاقاً دادگاهی خوب کار نکند یا قاضی نداشته باشد که نتواند به کار برسد امسال اگر هزار پرونده داشت یعنی هزار نفر به دادگاه مراجعه کردند سال دیگر به جای هزار نفر به دادگاه مراجعه کردند سال دیگر به جای هزار شاید چهار هزار مورد مراجعه کنند و آن چهار هزار تا روی آن هزار تا می‌رود و تعداد پرونده‌هایش می‌شود پنج هزار چرا برای اینکه وقتی دستگاه قضائی و دادسرا و دادستانی به کار مردم نرسند آن مردم که روح تجاوز دارند اگر بیشتر می‌ترسیدند و در سال یک بار تجاوز می‌کردند در این سال ۱۰ بار به حقوق مردم تجاوز می‌کنند اگر افرادی بودند که می‌ترسیدند و از ترس تجاوز نمی‌کردند حالا به آن متجاوزین دیگر تاسی می‌کنند و به قول مردم شیر می‌شوند و شروع می‌کنند به تجاوز کردن میزان تجاوزات به حقوق مردم و اعراض مردم بالا می‌رود آنکه مورد تجاوز واقع شده است هیچ چاره‌ای ندارد جز اینکه بیاید عرض حال خودش را به دادگاه بدهد اعم از اینکه این دادگاه رسیدگی بکند یا نکند چرا برای اینکه می‌ترسد که مجال احقاق حقش فوت بشود این است که شما هر وقت میزان پرونده‌های دستگاههای وزارت کشور را در استانداریها و فرمانداریها و میزان کارشان را می‌بینید کم است برخلاف آنچه که امروز درست است روسای ادارات وقتی که شما به اطاقشان می‌روید میبینید که نشان می‌دهند روی میزشان خالی است یعنی می‌خواهند بگویند چقدر مدیریت ما عالی است که هیچ کاری عقب نیفتاد ولی اگر در کار استانداری یا فرمانداری دیدید که میزان کار کم است بدانید که خود آن استاندار و فرماندار است که کار نمی‌کند اما بعکس اگر دیدید که میزان کار دادگستری می‌رود بالا بدانید که آن دادگاه یا آن شعبه دادسرا کار نمی‌کند یا قاضی ندارد حالا به موجب اطلاعی که من دارم البته یک رقم تقریبی است الان تقریباً سیصد محل قضائی خالی است و این رقم در مقابل ۱۵۰۰ شاغل رقم بسیار بزرگی است چرا حقوق دانان ما جوانان حقوقدان ما آنها که شایستگی کار قضائی دارند رو نمی‌آورند به آنجا به نظر بنده تمام این مسائل احتیاج به یک دستگاه ارشاد و تحقیق دارد آن چیزی که شما به آن میگوئید ارزش یابی ما باید وارسی و تحقیق در تمام شئون داشته باشیم و عیوب خود را به بینیم و به بینیم چرا این عیوب پیدا می‌شود مسلماً همین قضات با اینکه بعضی‌ها تصور می‌کنند که آنها وضعشان خوبست اما مردم می‌بینند که آنها حتی وقتی به مقامات عالی قضائی میرساند باید در ص اتوبوس هزار نفری بایستند وقتی سوار شدند در اتوبوس اکروبات بازی بکنند از دادگستری بروند به خانه واز خانه به دادگستری من از پسر یکی از قضات عالی رتبه پرسیدم که تو هم انشاء الله قاضی خواهی شد گفت مگر من دیوانه‌ام یک عمر خجالت در مقابل زن و فرزند به واسطه اینکه نتوانستم وضع زندگی آنها را مرتب بکنم یک چنین چیزهائی را از پدرم دیده‌ام مگر من دیوانه‌ام که قاضی بشوم و دنبال اینکار بروم (صحیح است) بعد یادم می‌آید که مقدار زیادی شوخی راجع به شئون قضا کرد حتی می‌گفت یادم می‌آید روزی قرار بود پیک نیک برویم یک قابلمه درست بکنیم و برویم مثلا کنار راه یک جائی به نشینیم می‌گفت بابای ما می‌گوید این برخلاف شئون قضائی است و چنان خاطره تلخی از شئون قضائی داشت که شبیه به یک عقده بود و قطعاً در هر کس که به بینید پیدا می‌شود (طباطبائی– بله زندگی قضات مملکت واقعاً مختل است دولت باید عمیقاً رسیدگی کند) بنده یک مرتبه از جلوی صف اتوبوس که جلوی وزارت دادگستری هست داشتم عبور می‌کردم در صف برخوردم به یک نفر کاسب محله‌ای که بنده در آنجا زندگی می‌کنم کاری با او داشتم متوجه او شدم می‌خواستم با او صحبت کنم هنوز نرسیده بودم که دیدم از پیرمردی که بلیط را گرفته و می‌خواهد برود ته صف آن کاسب خواهش می‌کند بیاید جای او که در اول صف بود بایستد و آن کاسب خودش برود ته صف به این ترتیب با اصرار می‌خواست نوبت خودش را به آن پیرمرد بدهد و او قبول نمی‌کرد در همان وقع من رسیدم گفتم من با این آقا کار دارم خودم می‌برمش آن شخص از آشنای من پرسید من شما را نمی‌شناسم که اظهار محبت می‌کنید کاسب گفت پسرم با بچه شما هم کلاس است و من به شما احترام می‌گذارم وقتی که گفتم من این آقای را می‌برم و از او خواهش کردم آنوقت قبول کرد که جای او بایستند سر راه از این شخص که یک لبنیات فروش بود پرسیدم که این آقا کی بود گفت فلان کس که مستشار تمیز است خیل یادم خوبی است و خیلی مردم محترمی‌است من هر وقت بازار می‌آیم که خرید بکنم می‌بینم اینجا ته صف ۳ ساعت توی باران و گرما و سرما ایستاده است خیلی ناراحت می‌شوم من جوان هستم می‌روم ته صف می‌ایستم این فکر برایم پیدا شد که مردم احترام قضات شریف را میدانند اما ما قدر آنها را نمی‌شناسیم او یک لبنیات فروش بود تشخیص می‌داد که او قاضی است و مرد شریفی است و توانائی بدنی به او اجازه نمی‌دهد که برود ته صف بایستد خوب ما اگر متوجه این نکته بشویم آنوقت می‌فهمیم که چرا سیصد تا محل قضائی خالی است این دستگاه قضائی است برگردیم به دستگاههای دیگر خیلی از کارمندان دستگاههای دیگر را سراغ دارم که سعی می‌کنند بیایند به دادگستری البته وزراء بخشنامه صادر می‌کنند و جلویش را می‌گیرند از جمله دبیران خوب شما آن روز که یک دکترین آوردید و گفتید که ما یک قانون استخدام می‌آوریم که هم وضع همه را روشن بکند و هم موازنه‌ای ایجاد بکند باید قبول بکنید که توفیقی پیدا نکرده‌اند و در این راه پیشرفتی نکرده‌اید (صحیح است) شما الان یک قانون استخدامی‌آورده‌اید در بعضی جاها که پیاده کرده‌اید آنقدر شکایت به آرشیو شورای استخدام رسیده است آنجا که پیاده کرده‌اید اینطور است همه شکایت دارند آنجا که پیاده نکرده‌اید همه دلهره دارند که وضعشان چه خواهد شد آنجا هم که پیاده کرده‌اید فی المثل وزیر کشورش می‌گوید بکلی دست و پای ما را قانون استخدام بسته که کارها را فلج کرده خوب آخر شما راجع به این موضوع چه فکر می‌کنید شما فکر کرده‌اید تبعیض را از بین می‌برید در خود قانون یک تبعیض ایجاد کرده‌اید حالا هم روز به روز یک آقای وزیر یک دستگاه دیگر می‌آید دستگاه خودش را از شمول قانون استخدام خارج می‌کند سازمان برنامه آمده است در کمیسیون برنامه بنده نمیدانم شاید حکومتش فائق است بر حکومت مجلس و یا راه قانونی داشت است مثلا آنجا را از شمول معاف کرده است من تعجب می‌کنم که یک عضوی یک مهندس یک دکتری که در سازمان برنامه هست آنها هم همه دوستان من هستند اما برای امر مملکت صحبت می‌کنم آخر چه فرق دارد با آن دکتر با آن مهندس که مثلا در وزارت اقتصاد است آن چرا باید مشمول باشد این چرا مشمول نباید باشد اینها همه تبعیضات است درست کار ما دارد شبیه می‌شود به آن کوزه گری که صبح کوزه‌ها را می‌ساخت و عصر می‌شکست که تعبیری است از دنیای تولید کننده و کشنده (دکتر مهذب– سازمان برنامه مشمول قانون استخدام است و اینکه فرمودید در قانون برنامه ریزی کشو است می‌آید به مجلس به حضورتان) آنرا که خارج کردند (دکتر مهذب – هیچ همچو چیزی نیست و دو شوری است) آوردن قانون نشانه این است که دولت راجع به این موضوع دارای نظر اولیه خود نیست و موازنه را بهم می‌زند من کاری ندارم البته مجلس رسیدگی می‌کند و نظر خودش را خواهد داد اما مجرد آوردن این لایحه نشان دهنده روحیه متزلزل و گاهی مردد خود دولت است درباره تصمیماتی که خودش یک روز اعلام کرده است و پایش ایستاده است (فرهاد پور- آنرا هم تصویب شده تلقی بفرمائید چون آقایان چشم بسته رای می‌دهند) (دکتر مهذب – جناب آقای فرهاد خودتان میدانید که اینطور نیست)(فرهادپور – انشاء الله که اینطور باشد قول گرفتم از شما) بنده درباره دادگستری صحبت می‌کردم بار دیگر بر می‌گردم چون خیلی به آن اهمیت می‌دهیم یکی از فلاسفه بزرگ اجتماعی می‌گوید دستگاههای اداری مانند جوی‌هائی هستند ولی دادگستری به منزله سرچشمه است اگر آب یکی از جوی‌ها آلوده بشود چندان نگرانی ندارد زیرا آب پاک سرچشمه به آنجا می‌آید و آن را پاک می‌کند اما نگران باشیم وقتی که آب سرچشمه آلوده بشود (صحیح است) این سرچشمه را باید پاک نگاه بداریم البته باید این نکته را عرض کنم که خوشبختانه وقتی آقای پرتو آمدند بسیاری از شایعات بدی که داشت در دستگاه اداری دادگستری پیدا می‌شد و حقیقتاً موی براندام بر می‌خاست الحمدالله رفع شد ولی این تذکر را می‌دهم که خیلی باید توجه بکنید و نگذارید بعضی از شایعات بدی که دهسال پانزده سال پیش برای بعضی دستگاههای اداری بود آنوقت‌ها اصلا صحبتی از دادگستری نبود و بعد با توجه خاص و حتی آمیخته به عصبانیت شاهنشاه فساد آن دستگاهها بوسیله مامورین خاص شاهنشاه برطرف شد و آن دستگاهها اصلاح شدند و شایعات بد بکلی رفع شد و فراموش شد بنده ژاندارمری را مثال می‌زنم نظم وظیفه را مثال می‌زنم که الحمدالله اکنون همه آنها در اذهان عمومی‌دستگاههائی بسیار پاک و منزه هستند ولی شنیدن این قبیل حرف‌ها و شایعات که در دادگستری سمت بفروشند پول بگیرند و فوق العاده بدهند اینها لرزاننده و تکان دهنده است من معهذا بسیار خوشوقتم که آقای پرتو وقتی آمد چون من می‌دیدم دادگستری ناراحت بود آن ایام قضات دادگستری را می‌دیدم که می‌لرزیدند الحمدالله در نتیجه تغییرات مناسبی که داد و روشی را که شروع کرد چون همه قضات با آن فکر همراه بودند خوشبختانه این شایعات از بین رفت اما توجه داشته باشید دقت داشته باشید که این توهمات تکرار نشو شما به دولت‌های سابق ایراد می‌گرفتید که وضع دستگاههایتان منظم نیست و مناسب با امروز اجتماع نیست من باید عرض کنم فراموش نکنید آن دولتها این اعتبارات و امکانات را نداشتند اما الآن حرف ما اینست که شما تاکنون چه کردید در دوره ۲۱ مجلس شورای ملی هنگامیکه جناب آقای اسدلله علم برنامه دولت خودشان را تقدیم کردند درباره رفرم اداری مطلبی گفتند ایشان گفتند برای به ثمر رساندن این انقلاب بزرگ باید چرخهای مختلف اداری کشور با انقلاب هماهنگی کنند که متاسفانه اکنون چنین نیست. ببینید رئیس دولت وقت با چه صمیمیت و صداقتی در مقابل مجلس در حضور مبارک شاهنشاه و در مقابل ملت اعتراف می‌کند که دستگاه اداری من درست نیست و هماهنگی با انقلاب ندارد به اعتقاد من این است نمونه صداقت (صحیح است) من می‌خواهم سوال کنم از جنب آقای نخست وزیر آقای هویدا که من به ایشان به صراحتشان، به صداقتشان بروش بینیشان واقعاً اعتقاد دارم (احسنت) و دوستان منهم اعتقاد دارند (احسنت) ایشان اگر تشریف بیاورند اینجا و بگویند الان دستگاه اداری ما خوب است هماهنگ است درست است و مطابق ایده‌های درست من حرفی ندارم اما اگر ایشان می‌خواهند یکبار دیگر صداقت و صمیمیتشان را در مقابل شاهنشاه و ملت و مجلس به اثبات برسانند جا دارد که اعتراف کنند که خیر الان هم فرقی نکرده است البته دلایلی دارد این دلایل تقصیر کارمندان نیست (مهندس ارفع – خیلی فرق کرده ولی تمام نشده جنابعالی بی انصاف نبودید)(صادقی- ایشان مجلس پیش از ششم بهمن را قبول دارند) بنده البته اعتراف می‌کنم، اینکار کار دشواری است کاری است که فوق العاده باید اقدام جدی و شدید و همه جانبه بشود (یکنفر از نفر نمایندگان – دشوار نیست یک جو همت می‌خواهد) بله همت می‌خواهد همانطور که جناب آقای مهندس ارفع می‌فرمایند که رم را یک شبه نساخته‌اند ما میدانیم که رم را آقای مهندس ارفع با جهش انقلابی نساخته‌اند و و اگر آن مدت را می‌خواهند که عمر نوح لازم است و من از خدا می‌خواهم که عمر نوح به آقای مهندس ارفع عنایت بکند تا نتیجه اجرای انقلاب اداری حزب ایران نوین را بچشم ببینند آنوقت که شیپور اسرافیل به صدا درآمد مژده اش را برای ما بیاورند (یکنفر از نمایندگان – اگر قبول دارید کار دشواری است قبول بفرمائید که مدت می‌خواهد) من اعتقاد دارم که چون کار مشکلی است باید با سرعت انجام بگیرد به دلیل همان دشواری و به دلیل همان اشکال وقتی راه درازی دارید باید صبح زودتر از جایتان برخیزید اگر کار مشکلی است دلیل انی نیست که بگذاریم بماند کار مشکل و سنگین را زودتر و با همت بیشتر باید شروع کرد تا این احساس در مردم پیدا بشود که شما دارید کار را انجام می‌دهید (احسنت) (دکتر مهذب- در مردم هست ممکن است در حزب مردم نباشد) متاسفم که کم کم دارد رابطه شما با افکار مردم قطع می‌شود روشهائی که شما تا به حال تعقیب کردید به نظر بنده با روشهائی که در این کار به نام روشهای پارکینسون معروف است تطبیق می‌کند میدانید که پارکینسون مطالعاتی کرده است و کتابی نوشته است بنام قانون پارکینسون معرف است ممالکی که تصور می‌کندی ادارات و دستگاههای دولتی شان دیگر کای و وافی نیست احتیاجاتشان را برآورد، اینگونه ممالک به فکر چاره جوئی افتادند و اقداماتی کردند که آن کارها و روش آنها غلط بود و کار آنها را مشکلتر کرد آن روشهای غلط را که عمل کردند و نتیجه بد گرفتند پارکینسون این روشها را اهرام بالا رونده یا ستونهای بالا رونده نام نهاد ولی این روشها به نام خود او معرف شده می‌گویند روش‌های پارکینسون (یکنفر از نمایندگان – یک مرضی هم هست بنام پارکینسون) یک مرضی هم به این نام هست بله یک مرضی هم هست به این نام که شباهت خاص دارد به این مرض اداری همانطور که فرمودید تقارتی بین این و پیدا شده درست چیزهائی که او نوشته بود من وقتی که به آن نگاه می‌کنم مثل اینکه از همه کشورهائی که این جور گرفتاریها را پیدا کردند مثل ما اشتباه کردند مثلاً می‌گویند شما تعداد مدیران را اضافه کردید مثلا یک معاون وزارتخانه را یک مرتبه کردید ۶ معاون سه تا مدیر کل داشتید کردید ۲۰ مدیر کل نتیجه اش چه شده نتیجه این شده است که میزان کارآئی پائین آمده یعنی کاری که با یک معاون و دو مدیر کل شاید به سرعت هم انجام می‌گرفت حالا با چند معاون مدیر کل انجام نمی‌گیرد و یا در مدت بیشتری انجام می‌گیرد پس در واقع میزان کارآئی را تقلیل دادید و میدانید با توجه خاص شاهنشاه قانونی گذشت بنام قانون معاونت ثابت اداری که یک دستگاه ثابتی باشد تا ادارات در اینگونه مداخلات بیرویه و خارج از اصول اداری خلاص بشوند متاسفانه در دوره شما نا ثابت ترین معاونین همان معاونین ثابت اداری هستند (صحیح است) پارکینسون می‌گوید که به جای دستگاههای امروز که به نظرتان کار را بر اساس امروز و فکر امروز خوب انجام نمی‌دهند بیائید در کنار دستگاههای سابقتان یک دستگاه کوچکی بگذارید یک مقدار پول بیشتری به آنها بدهید امتیازات بیشتری بدهید بگوئید کار را اینها بکنند و آنها بنشینند تا دوره خدمتشان بسر بیاید و بروند این کار را ما هم کردیم نتیجه اش بعد از چندی چه می‌شود نتیجه اش آن می‌شود آن عده‌ای که حقوق کم داشتند سر و صدا می‌کنند عدم تعادل در زندگی آنها و اینها پیدا می‌شود بالاخره می‌شوند دستگاه جدیدی هم که آوردید در کم کاری به آنها تاسی می‌کنند و می‌گویند چرا ما کار کنیم آنها بروند بنشینند و بخورند آنها هم مثل اینها می‌شوند و مجبور هستید که یک دستگاه زائد دیگر پهلوی دومی‌درست کنید ما در مملکت الان در خود نخست وزیری این کار را می‌کنیم در همین وزارت اقتصاد وزارت صنایع داشتیم اداره کارخانه‌ها داشتیم اتحادیه کارخانجات داشتیم بعد اداره گسترش صنایع داریم همه اینها در واقع می‌خواهند که بلکه راه اصلاح پیدا کنند اما اینها درسهای تجربه شده‌ای است که در دنیا رویش تجربه کرده‌اند و کتب بسیار دقیق درباره غلط بودن این روشها نوشتند همین الان در تقسیم و توزیع نیروی ماهر انسانی در مملکت تعادل وجود ندارد و بیشتر نیروی ماهر و متخصص مهندسین و دکترها در سرح برنامه ریزی به صورت متراکم و متورم در آمده است ولی در سطح کار یک خلاء شدید هست شاید بنابر محاسبات اقتصادی در مقابل هر ۴۰-۵۰ کارگر یک نیروی متخصصی یک انسان متخصصی لازم باشد اما الان ما کارخانه ائی داریم که در مقابل هزار تا دو هزار کارگر یک الی چهار مهندس در آنها هست در صورتیکه باید نیروی تخصصی را اول آورد روی سطح کار الان از لحاظ نیروی ماهر و متخصص تورم در سرح برنامه ریزی داریم و خلاء در سطح کار و نیروی فعاله بخصوص اخیراً مد شده بلافاصله آقایان که از مدرسه خارج شدند اینها را یک سر می‌برند در سطح برنامه ریزی در صورتیکه اینها حتماً باید بروند در سطح کار کارها را مباشرت کنند تجربه‌هائی حاصل کنند تئوری‌های را با عمل تطبیق بدهند آنوقت پس از اینکه خبر ویت پیدا کردند بیاند در سطح برنامه ریزی خصوصاً این موضوع را درباره محصلین خارج بسیار لازم میدانم برای اینکه آنها با معیارهای خارجی آشنا هستند و آن ارقامی‌است که متناسب است با ممالک بزرگ البته باید حقوقشان بسیار خوب باشد اما حتماً باید با کار در مملکت ما آشنا بشوند به طرح کار بیایند پس از اینکه تجربه‌اندوختند البته باید برای آنها که تحصیلاتی دارند برگردند به سطح برنامه ریزی اگر در سطح برنامه ریزی احتیاج به وجودشان بود.

(فرهاد پور – نه به یکنفر ۸ تا شغل بدهند)

(دکتر مدرسی- شغل‌ها را ۶ ماه ۶ ماه نگاه می‌دارند که تحصیل طرف تمام بشود رزرو می‌کنند شغل‌ها را برای شاگرد مدرسه البته در مورد شغل هی حساس این مملکت)

اما مسئله فئودالیسم اداری بسیار این لغت تکرار شده و یک کمی‌هم خسته کننده شده و بهمین دلیل من مراجعه می‌دهم شما را به نوشته‌های خود حزب ایران نوین و اجازه می‌خواهم یک قسمت از مباحث انقلاب اداری سمینار حزب ایران نوین را بخوانم (هنوز یک نوع فکر فئودالیستی در نحوه انتصابات دولتی وجود دارد که دولتها وقتی مصدر کار شده‌اند سازمانهای ابواب جمعی خود ر به صورت یک ملک یا مستغل خیال نموده‌اند یعنی همانطور که در سابق و تا قبل از انقلاب یک ارباب وقتی فلان ملک یا مزرعه خود را به ارباب جدید واگذار می‌کرد ارباب جدید هم طبعاً مثل ارباب سابق مالک و صاحب اختیار همه چیز این ده بود حتی رعایای آن دولتها هم با این قیاس تصور می‌کردند چون اسمشان دولت است صاحب اختیار دستگاه و تشکیلات دولتی از تهران گرفته تا دورترین نقاط کشور می‌باشند بنابراین در هر نوع عزل یا نصب چیزی که منظور نبود لیاقت و استعداد و کاردانی و خبر ویت بود همین قدر که یکنفر را کسی متوجه می‌کرد یا از وابستگان و منسوبان خانوادگی بود کافی بود که در راس اداره‌ای یا قسمتی بگذارند حالا این شخص چه‌اندازه معلومات و تجربه و کفایت دارد اصولا مورد توجه نبود در واقع کار را برای افراد خلق می‌کردند نه افراد را برای کار این وضع به آنجا رسید که حتی می‌گفتند مثلا فلان شخص را از کنار کوچه آورده‌اند و مدیر کل فلان قسمت کرده‌اند یک چنین مدیر کل چندی در یک دستگه خود نمائی می‌کرد و سپس همین امر برای او به منزله سابقه اداری می‌شد و بعد او را فی المثل به معاونت وزارتخانه‌ای می‌گماشتند آیا در چنین شرایط ارزش انسانی وجود خرجی دارد و آیا می‌توان گفت در اینگونه انتصابات شخصیت کسی را هم مورد توجه قرار می‌دهند کسی که سال‌ها در یک دستگاه خدمت کرده و به تمام معنی و به حقیقت خدمت کرده جز راستی و درستی هدفی نداشته مطیع بوده شغل خود را دوست داشته و به کار خود ایمان به خرج داده ناگهان می‌بیند یکی از همان افراد کنار کوچه آمده است و در چند رده بالاتر از او مقامی‌را من غیر حق اشغال کرده آیا چه فکر می‌کنید چرا بدبین نشود. اینها را بنده نمی‌گویم حزب ایران نوین می‌گوید) (دکتر سبزواری – چنین مطالبی بهیچوجه در قطعنامه سمینار انقلاب اداری حزب ایران نوین قید نشده) متاسفم که نمیدانید یکسال پیش نوشتید (دکتر سبزواری اگر چنین صحبت‌هائی در نشریات حزب ایران نوین دیده شده انتقادات سازند است که در واحدها و جلسات حزبی ما همواره جریان دارد و در هر صورت مربوط به دوران قبل از انقلاب است) (اینست که وقتی سری به فلان دستگاه یا سازمان یا اداره می‌زنیم میبینم همه جا از حیث دکوراسیون کامل است سکرترها به مقدار زیاد سبزها خارج از حد اطاقها بی حساب قالی و مبل و صندلی بسیار تلفنهای رنگ وارنگ فراوان و بقیه هیچ) اینها نوشته مباحث انقلاب اداری حزب ایران نوین است من انصاف می‌خواهم این چیزی که الان شنیدید وضع حالا را یادتان نمی‌آورد (یکنفر از نمایندگان –بدتر شده) (فرهاد پور – مدیر کلی شرط دارد معاون شرط ندارد) شاید یکی از دلایل اینکه موضوع معاون ثابت اداری را به قول معروف لق کردند برای همین بود که می‌توانند همین کارها را بکنند و مطمئن باشید آنروزی که مسعود هدایت را از معاونت ثابت وزارت دادگستری برداشتند می‌خواستند همین کار را بکنند این فئودالیسم اداری در جاهای دیگر جلوه‌های دیگری هم دارد حتی گاهی در میان آقایان وزراء نمونه دارد وقتی می‌بینیم یک وزیری به عنوان شخصیت نمائی در نظم برنامه‌ای خلل وارد می‌کند و اعتباراتی بیشتر از آنچه که برنامه تجویز کرده می‌خواهد من به آن می‌گویم شخصیت کاذب (صحیح است) این صحیح نیست مقررات برنامه‌ای را رعایت نکنند چرا می‌گویم شخصیت کاذب برای اینکه من معتقد هستم شخصیت در این ست که به قول سعدی انسان در جمع خود بین نباشد کار گروهی بکنند کار برنامه‌ای بکنند خود نمائی نکند. ما یک سنتی داریم و سنتی است که این کشور ما را در مقابل طوفانهای دنیا ۲۵۰۰ سال نگهداشته و آن اینست که تجلی همه شئون و تشخصات ملی و مملکتی را برای یکنفر قائل هستیم و آن شاهنشاه است (صحیح است) و باقی همه خدمتگزار هستند همه در یک صف هستند باز یک نمونه‌ای از این فئودالیسم عرض می‌کنم من چندی قبل به یک آرشیتکت برخوردم که تحصیلاتش را در رشته آرشیتکتور در ایتالیا انجام داده بود و دکتر شده بود و اینجا هم یک مقدار کار کرده بود دیدم دست و پایش را دارد جمع می‌کند برود خارج گفتم کجا می‌روی گفت می‌خواهم یک مدتی بروم خرج شاید هم یک مدتی آنجا بمانم کار بکنم و شاید هم بعدها برگردم گفتم چرا مگر اینجا کار پیدا نکردی؟ گفت چرا هم کار هست هم پول هست گفتم پس دلیل آن چیست؟ گفت درد ما این است که در ایران هنوز معماری جدید شناخته نشده است آقای بزرگواری که معاون وزارت فرهنگ و هنر هستند تشریف دارند (دکتر مهندس بهبودی- جناب آقای فضائلی آن تابلو را ملاحظه بفرمائید از ۷۰ نفر عده حاضر فقط از اکثریت ۵۰ نفر در جلسه هستند) صحبت بنده خسته کننده است بهمین جهت....(رامبد- خیر میزان وظیفه حزبی را نشان می‌دهد).

عباس میرزائی – از ۳۰ نفر شما فقط ۵ نفر هستند.

دکتر مهندس بهبودی- به شمارید (زنگ نایب رئیس).

نایب رئیس- آقای مهندس بهبودی مجلس می‌تواند در حال حاضر با هر عده‌ای اکثریت داشته باشد.

فضائلی – عرض کردم بنده از ایشان پرسیدم علت چیست گفت هنر معماری جدید را هنوز مردم ایران نشناخته‌اند و مردم بیشتر هنر معماری را در آن می‌بینند که سنگهای گران قیمت به ظاهر عمارت چسبانده شود این را زیبائی و هنر معماری می‌شناسند در صورتیکه هنر معماری در فضا تقسیم فضا حجم و حرکت خطوط و این مسائل است که مردم هنوز با آن آشنا نیستند و چون مردم آشنا نیستند البته مراجعت مردم به اینجور آرشیتکت‌ها خیل کم خواهد بود در همه جای دنیا همینطور است دولت قدرتهای اجتماعی قدرتهای علمی‌که دنبال این کار می‌روند سرمشق‌هائی ایجاد می‌کند تا مردم چشمشان آشنا بشود و دنبالشان بیایند متاسفانه دستگاههای دولتی ما سازمان برنامه، شهرداری، وزارت آبادانی و مسکن و جاهای دیگر ریششان بدست یک عده مهندس عالی مقامی‌که چند سال پیش تحصیل کرده‌اندو تمام سرنخها به اصطلاح درد دست آنها افتاده است گرفتار است آنها کاری را تصویب می‌کنند که مخارجش بیشتر باشد و مطابق میلشان باشد هنر جدی هم اتفاقاً جوری است که خرج تراشی زیاد نمی‌کند و با ولخرجی دو تا است این مسئله سنگ چسباندن در عمارتها البته این عبارت او بود می‌گفت یک درد بی درمان ملی داریم و آن ریا و تظاهر است که ادبای ما و بزرگان ما با این ریا همیشه مبارزه می‌کردند و چه اشعار بسیار نغز برای مبارزه با ریا سروده‌اند یکی از جلوه گاههای ریا کاری امروز در هنر معماری ما پیدا شده که برای پوشاندن عیب ساختمان سنگ بچسبانند و سنگهای گران قیمت می‌گفت چون هر بند سبک جدید ارزانتر تمام می‌شود آقایان میل دارند که میزان قیمت بالا برود و کار ۵ میلیونی ۱۰۰ میلیون تمام بشود زیرا که حق المشاوره بیشتر می‌گیرند و هنر جدید را راه نمی‌دهند اما گر حرف آنها را قبول کنیم و مطابق نظر آنها طرح بریزیم هم پول خوب می‌دهند و هم ما را می‌پذیرند کما اینکه در این یکی دو سه سال هم بالاخره بری گذران زندگی با اینها کار کردم و پولی بدست آوردم ولی معتقد هستم که ا ین تهران که الان اینجور بی روح است و شما احساس یک زیبائی هنری نمی‌کنید و از این رنج می‌برید همه تقصیر این نوع مهندسین است اینها تمام سر رشته‌ها را در دست گرفته‌اند خودشان اصلا کار نمی‌کنند طرح نمی‌ریزند و فقط شاگردان سال‌های آخر معماری با مزد کم در دفترشان کار می‌کنند و آنها فقط مشغول بند و بست هستند دستگاه دولت هم جز اینکه با اینها مشورت بکند کاری نمی‌کند این است که به این صورت درآمد من می‌روم تحصیلات شهرسازی را دنبال می‌کنم یکم رشته متناسب دیگر را می‌خوانم یقین دارم یک روزی دولت بیدار خواهد شد و مردم بیدار خواهند شد و اینها پس خواهند زد و نوبت ما خواهد رسید و الان اگر با اینها همکاری کنیم جز اینکه ما هنرمان را از دست بدهیم استعدادمان را از دست بدهیم هیچ چاره دیگری نداریم بنده به مناسبت همین موضوع استفاده می‌کنم و مخصوصاً پیشنهاد می‌کنم یک انستیتوی معماری تشکیل بشود در مملکت که جنبه تحقیقاتی داشته باشد و هنرهای جدید را بشناساند پلی بین هنر قدیم و هنر جدید ببندد و مقایسه کنید و این راه را باز کن اما مشروط بر اینکه از در راس این کارها و در این کارها همانها را نگذارید جوانان تازه تحصیل کرده و دارای اطلاعات جدید میدانی بدهند و بخصوص نیروی تحقیقاتی داشته باشند و اشاره می‌کنم بفرمایشات آقای دکتر میر علاء در مورد همین گروههائی که در دانشگاه تهران درست شده بخصوص دیدم در روزنامه نوشته بودند از طرف آقای پرفسور رضا که یکی از کارهای اینها این است که ترقیات را در مراحل دانشگاهی به میزان کارشان، تحقیقشان آثارشان تنظیم می‌کنند نه به میزان مدت، مدت ممکن است حقوق را بالا ببرد اما ترقی مخصوصاً در مقامات علمی‌حتماً با شایستگی علمی‌با آثار تحقیقی با پیشرفتهای علمی‌باید توام باشد و من امیدوارم که نتایج خوب گرفته شود مخصوصاً یک خواهش دارم از مطبوعات و آن این است که کار دانشگاه را به خاطر خدا جزء کارهای آکتیو البته و در جریان خبرهای هیجان انگیز روز نیندازند و بگذارند که این دستگاه با ارشاد شاهنشاه به تدریج با قدمهای استوار انقلاب آموزش را از پیش ببرد چون اینکار طبیعتش با طبیعت خبرهای جنجالی روز درشت و ریز و اینکه آقای وزیر چه گفتند و حرف او را تغییر بدهند و یک کاری بکنند که یک عده را برنجانند و یک عده را ناراحت کنند جور در نمی‌آید یک آرامش در این زمینه باید ایجاد کنند بنده یک چیزی را می‌خواهم بگویم ولی از مقام ریاست ملاحظه می‌کنم (خنده نمایندگان) باز در همین مسئله معماری حقیقتاً مجلسی که ما ساخته‌ایم این ساختمانی که در اینجا هست هیچ دقت کردید که چیست؟ این سنگها؟ این پله‌های بی تناسب این فضای بی تناسب این پنجره‌های بی معنی اینها چیست؟ (رامبد- نمونه کارهای سازمان برنامه و مهندسینی و مقاطعه کاران و مشاوران است) یکی از دوستان طبیب مجلس می‌گفت که وقتی من می‌آیم به این عمارت مرض غریب زدگی (هامسیک) می‌گیرم یک مهندس دقیق دیگر می‌گفت من اصلا در این خطوط، خطوط انسانی نمی‌بینم بلکه یک عمارت فاشیستی بیشتر به نظر می‌آید و راست می‌گفت برای اینکه از نمای عمارت اول آدم مبهوت می‌شود بعد فرار می‌کند اینها کار هنر معماری ما را به اینجا رساندند که یک مجلسی که می‌خواهیم بسازیم و برای همیشه می‌خواهیم بسازیم و امیدواریم که مابقی ساختمان به اینصورت نباشد یک چنین صورتی دارد و حال اینکه این عمارت که مال ۷۰ سال پیش است (یکنفر از نمایندگان -۷۰ سال بیشتر است ۱۰۰ سال) شما می‌بینید یک زمانی از آن گذشته که البته از صد سال کمتر است تغییراتی کرده؟ ولی در آن هنری هست اما یک نگاه به عمارت جدید بکنید و مقایسه کنید همینطور که در ابتدای عرایضم عرض کردم که بایستی یک دستگاه وارسی و تحقیق داشت ما صحبت از مسئولیت می‌کنیم اما صحبت از مطالبه مسئولیت نمی‌کنم مسئله مطالبه مسئولیت و خواستن نتیجه مسئولیت و نتیجه واگذاری مسئولیت یکی از مسائل بسیار مهم است در تمام سطوح این مسئله لازم است البته من قبول دارم که مسئله خواستن مسئولیت از شئون مجلسین و مقامات ملی است البته واقعی نه صوری که انشاء الله به طرف واقعیت روز به روز نزدیک می‌شویم درمورد وارسی و تحقیق و تعقیب و ارزشیابی در سطح برنامه ریزی مملکت ملاحظه بفرمائید که چقدر ضرورت دارد الآن ما مقدار زیادی طرح اجرا کرده‌ایم طرحهائی که طراحان و برنامه ریزان نوشته‌اند این برنامه‌ها دارای یک مقدمه توجیهی است بعد طرح اجرائی و کیفیت اجرا را شرح می‌دهند بعد نتایجی که بعد از اجرای این طرح عاید مملکت می‌شود یا عاید آن ناحیه خواهد شد بیان می‌کنند و رقم می‌گویند دستگاههای تصویب کننده نگاه می‌کنند به آن قیمت کار به نتیجه کار مسئله را اقتصادی می‌بینند و مناسب می‌بینند آنرا تصویب می‌کنند و دستور اجرا می‌دهند و اجرا می‌شود وقتی اجرا شد در حین اجرا ملاحظه می‌کنند که طرح دو برابر سه برابر بیشتر از پیش بینی طراح خرج برداشته است بعد از اینکه اجرا شد و کار انجام شد تازه می‌بینند نتایجی را که باید بدهد آن نتایج را نمی‌دهد منافعی را که باید عاید کند عاید نمی‌کند هیچ بلکه ضرر هم می‌دهد و یک مقداری هم پول بایستی آورد برای خرج نگهداری پرداخت مسلماً شما وقتی طراح را دو برابر سه برابر تمام می‌کنید ناچار هستید یک طرح دیگر دو طرح دیگر را متوقف کنید و انجام ندهید یا نتایج کار اگر طوری باشد که عایدی حاصل نکند برای اجراء طرح دیگری به کار برود چون عایدی نمی‌دهد طرح دیگر اجرا نمی‌شود تسلسل برنامه از بین می‌رود برنامه مثل زنجیری است که حلقه‌های آن بهم وصل است اگر بنا باشد این حلقه‌ها یک در میان بیفتد دیگر نمی‌شود گفت سلسله این دیگر زنجیر نیست این یک عده حلقات متفرقی است یک عده کارهای متفرقی است در نتیجه مال از برنامه‌ها آن استفاده‌هائی را که باید بکنیم نمی‌کنیم این کار یک تحقیق و یک وارسی می‌خواهد باید دید و باید سنجید که چطور شده که این کار گرانتر تمام شده آیا پیش بینی اولیه صحیح نبوده؟ در اجرایش خطاهائی شده؟ مطالبی پیش آمده که قبلا باید پیش بینی شده باشد؟ چرا نتایجش منطبق نیست با نتایج پیش بینی شده؟ و از مجموع وارسیها باید نتیجه گرفت تا در طرحهای آینده اشتباه کمتر پیدا بشود برنامه‌های ما متفن تر بشود عملی تر بشود پیش بینیهای ما به نتایج نزدیکتر بشود حتی استاندارد راجع به مخارج کارهای واحد نداریم به خاطر دارم چندی پیش شاهنشاه آریامهر در ضمن افتتاح یک بیمارستانی بود که فرمودند من چند بیمارستان را با وضع مشابه افتتاح کردم اما وقتی گزارش را شنیدم دیدم واحد قیمتها فوق العاده با هم تفاوت دارد چرا واحد قیمتها با هم تفاوت دارد؟ در قیمت حتی بارها متوجه شدیم که خاطر خطیرشان از این بابت نگران است که چرا اصلا محصول کار در مملکت گران تمام می‌شود و ما را در رقابت در بازار دنیا دچار مشکل می‌کند همه اینها تحقیق می‌خواهد وارسی می‌خواهد، دقت می‌خواهد و نتیجه گیری می‌خواهد و بکار بردن آن نتیجه‌ها (صحیح است) در سطح اجرائی هم همینطور است الان معروف است بین مستخدمین معروف است که پیش دولت دوغ و دوشاب یکی است کار بکند و کار نکند یکی است بلکه کار نکردن بهتر از کار کردن است چون اگر کار کردند می‌گویند چرا اینطور کردی و آنطور نکردی اما اگر کار نکردند کسی را نمی‌رنجانند این افکار باید از بین برود روزی که قانون سازمان بازرسی شاهنشاهی به مجلس شورای ملی آمد اتفاقاً شاید از بخت خوب من همین جناب آقای خطیبی هم بر میز ریاست تشریف داشتند آنوقت که ما پیشنهاد دادیم پیشنهاد کرده بودیم که کار سازمان بازرسی شاهنشاهی را محدود به رسیدگی شکایات نکنند رسیدگی به شکایات البته بسیار لازم است اما غالباً مسئله‌ای است فردی و ناظر به وضع افراد کار بازرسی شاهنشاهی یا بازرسی طوری باید باشد که به ببرنامه‌ها هم رسیدگی کند ببیند برنامه اجرا شده یا نشده نتیجه اجرای این برنامه چه بوده رضایت مردم را حاصل کرده یا نکرده نتیجه‌هائی که پیش بینی شده دارد یا ندارد ماموران در اجرای برنامه موفق بوده یا نبوده‌اند این کار حتماً باید بشود ما که در وضع اداری و حکومت کشور کهنسال مان موضوع چشم و گوش شاه وجود داشته بار دیگر این سازمان ایجاد شده است معتقد هستیم که امروز برای زمان ما کار این دستگاه نباید فقط برای رسیدگی به شکایت فردی باشد بلکه اصلا صحیح نیست که ما یک جوری کار بکنیم که مردم شاکی بشوند و بعد بشکایاتشان رسیدگی کنیم باید کار را طوری انجام داد که شکایت یا پیدا نشود یا کم پیدا شود باید سرچشمه را با یک بیل گرفت و آن رسیدگی به کارهائی اجرائی و حتی کار در سطح برنامه ریزی است که آیا درست برنامه ریخته شده یا نه درست اجرا شده یا نه شاهنشاه در بیانات متعدد و بسیار شیوا و فلسفی که بیان می‌فرمایند بارها این نکته را تذکر داده‌اند که غرض از حکومت کردن و ایجاد دستگاهها حتی اعمال حقوق حاکمیت چیزی نیست جز خدمت به مردم اساس و منظور خدمت کردن به مردم است (صحیح است) سخن ما و دوستان ما این است در جائیکه مساله خدمت کردن به مردم سرویس دادن به مردم پیش می‌آید احساس می‌شود دستگاهها از همه وقت کندتر و در کارشان ناتوان تر هستند این یک چیزیست که نمی‌شود انکار کرد مثال خیلی زیاد است و رفقای من بعدا خواهند آورد ممکن است همین مساله ترافیک مساله اتوبوسرانی مساله برق تهران با این گرفتاریها و خاموشیهایش مساله تلفن که می‌گویند دستگاه دق و دستگاهی که حمله قلبی می‌آورد خوب این وضع تلفن چرا اینطور است از یکی از کارشناسان تلفن شنیدم که چون آب و هوای تهران و شرق اصولا طوری است که خاکش بیشتر است خاکزدایی در این دستگاههای الکترونیک خیلی دقیق است و این کار دلسوزی و مراقبت و مدیریت می‌خواهد احتیاج به مراقبت شبانه روزی و دلسوزی بیشتری از سایر ممالک دارد این است که ما گرفتار تر هستیم می‌بینیم که بر می‌گردد به مساله مدیریت بنده مسافرت به امریکا نکردم اما خانمها و آقایان که مسافرت کرده‌اند شاید بدانند و دیده باشند یا در کتاب خوانده باشند

(یکنفر از نمایندگان – از مشهودات بفرمائید نه از مسموعات)

اجازه بفرمائید چیزی را که می‌خواهم بگویم باعث افتخار شما است در نیویورک در خیابان هشتم روی عمارت پست نیویورک یک عبارتی نوشته شده (یکنفر از نمایندگان – بفرمائید چه نوشته‌اند) این عبارت وصفی است که هرودت مورخ از وضع پستی هخامنشی می‌کند این عبارت را پست نیویورک به عنوان شمار پستی خودش قبول کرده است این عبارت را در روی عمارت پست استیت نیویورک نوشته‌اند (نه برف نه باران نه گرما و نه تاریکی شب این ماموران پستی را از وظیفه سنگین و سرتاسر یشان باز نمی‌داشت) این وصفی است که هرودت درباره پیک سریع دستگاه هخامنشی می‌گوید مهر پست نیویورک عبارت است از یک پیک سوار هخامنشی کجا هستند آقای وزیر پست و تلگراف ایشان وزیر پست و تلگراف یک چنین کشوری هستند کشوری که امریکا استیت نیویورک وقتی می‌خواهد شعار پستی اش را تنظیم کند یا آرمش را تعیین کند از کشور ما می‌گیرد اما پست ما از تجریش تا تهران ۴ روزه می‌رسد بیست – بیست و پنج روز طول می‌کشد تا پستی از یک شهر به شهر دیگر برود در همین مملکت هم نمونه داریم هیچ احتیاج ندارم که از خارج بگویم دو تا روزنامه در عصر هست عصر چاپی می‌شود غروب در ثلث مملکت هست و فردا صبح هم در سراسر مملکت پخش می‌شود چرا باید پست ما اینطور باشد (یکنفر از نمایندگان – با طیاره می‌برند) روزنامه را هم با طیاره می‌برند (یکنفر از نمایندگان – اینطور نیست) خیلی متاسفم که نمایندگان ملت خبر از ملت نداشته باشند و از انتظارات ملت ایران چیزی ندانند من استدعا می‌کنم نمایندگان گاهگاهی هم با مردم تماس داشته باشید اگر در مجلس نمیگوئید نگوئید توی حزبتان بگوئید (یکنفر از نمایندگان – انتقاد اغراق آمیز نباید باشد از تجریش با مورچه که نیامده چهار روزه برسد) البته من معذرت می‌خواهم که با انتقادات خودم کام شما را تلخ کردم ولی من معتقدم (دکتر یزدان پناه – البته با بی انصافی) اگر اجازه بدهید و حوصله بکندی که می‌کندی و ظرفیت شنیدن انتقاد هم داشته باشید که الحمدالله رئیس دولت شما دارد و شما هم انشاء الله پیدا کنید خودش بارها گفته و سخن یک شخص معروفی را گفته که حاضرم جانم را رد هم تا سخن منتقد را بشنوم مسلماً این به نفع شماست، به نفع دولت ماست، به نفع ملت است و به نفع حزب اکثریت است، شما خانمها و آقایان مسئولیت بزرگی دارید که مسئولیت ما در مقابل شما زیاد نیست، هر کاری که می‌شود هر قانونی که می‌گذرد اگر بد بشود شما بودید که حامی‌دولت بودید نه ما اگر به موقع انتقاد نکنیم ما هم مسئولیم در مقابل ملت و در مقابل تاریخ و در مقابل شاهنشاه، بیاد بیاورید فرمایشات شاهنشاه را در روی که نمایندگان انجمن شهر وابسته به حزب مردم شرفیابت بودند، چه مطالبی را فرمودند که مانند دیگر مطالبی که می‌فرمایند درسی است که باید آموخت اما نه با زبان، با قلب با روح، معتقد باید باشد، ایمان باید پیدا کرد معهذا من با کمال صراحت می‌گویم زیرا انصاف خودم را بهیچ چیز نمی‌فروشم، اگر برخلاف عقیده خودم چیزی را به من تحمیل کنند بنده نخواهم پذیرفت (یکنفر از نمایندگان – پس شما انضباط حزبی ندارید) ما اعتقاد داریم که عقاید شخص محترم است معهذا وقتی اکثریت حزب دستوری می‌دهد اجرا خواهیم کرد اما این حدی دارد و حدش در قانون اساسی است و مسلماً حزب ما بر خلاف قانون اساسی حرفی نخواهد زد، اگر یک وقت کوچکترین خدشه بخواهد وارد شود بر خطوط قانون اساسی هر فرد حزبی می‌تواند و آزاد است که بیاید از حزب بیرون، یکی از اصول قانون اساسی آزادی عقیده است (صحیح است) یکی از اصول قانون اساسی است که اکثریت تحمل سخن اقلیت را بکند در عین حال به شما می‌گویم من هم لذت می‌برم وقتی نخست وزیر می‌آید اینجا و از موفقیت‌هائی که دولت داشته است و خدماتی که در زیر سایه حمایت و رهبری شاهنشاه می‌کند، بحث می‌کند خوشحال هم می‌شوم که کام شما را که من تلخ کردم شیرین خواهند کرد (احسنت).

- تصویب صورتجلسه عصر یکشنبه چهارم اسفند

۳- تصویب صورتجلسه عصر یکشنبه چهارم اسفند

نایب رئیس – صورت جلسه بعد از ظهر یکشنبه چهارم اسفند خدمت خانمها و آقایان توزیع شده است نسبت به آن نظری نیست؟ (اظهاری نشد) صورت جلسه تصویب شد.

- ادامه مذاکره در کلیات گزارش کمیسیون بودجه راجع به بودجه سال ۱۳۴۸ کل کشور

۴- ادامه مذاکره در کلیات گزارش کمیسیون بودجه راجع به بودجه سال ۱۳۴۸ کل کشور

نایب رئیس – دکتر حکیم شوشتر به عنوان موافق صحبت می‌کنند بفرمائید.

دکتر حکیم شوشتری – بنام خدا با کسب اجازه از مقام ریاست و همکاران عزیز و ارجمندم، اجازه می‌خواهم بنام موافق در مورد بودجه سال ۱۳۴۸ مطالبی چند به عرض همکاران محترم برسانم خوشبختانه ما در دوره‌ای از حیات سیاسی مملکت خود زندگی می‌کنیم که در سایه رهبریهای خردمندانه شاهنشاه آریامهر در عصر اجرای منشور انقلاب ششم بهمن در شرایط محیطی آنچنانی هستیم که به عموم خدمتگزاران از هر سلیقه و هر عقیده فرصت خدمتگزاری داده شده و می‌شود (صحیح است) یکی خدمتش از راه سازندگی است و همکارای با دولت، دیگری به خود این زحمت را می‌دهد و قبول این خدمت را می‌کند که با روشن کردن چراغ انتقاد احتمالا دولت را از هر گونه اشتباه و یا کندی در اجرای برنامه‌ها بدور می‌سازد، برای ما نمایندگان اکثریتی خوشبختانه در این عصر و زمان که بهترین فرصت برای خدمتگزاری برای همه موجود است یک شانس پیش آمده و آن عبارت از این است که فرصت داریم کارهای دولت را دوبار مورد تنقیح قرار بدهیم یکبار در مجلس شورای ملی و یکبار هم قبلا در حزب و همیشه این آمادگی را هم دولت و هم نمایندگان اکثریت دارند که هر نوع فکر خوب هر نوع راهنمائیهای خوب را به جان و دل می‌پذیرند و همیشه از افکار خوب و از راهنمائیهای خوب استفاده می‌کنند و بهیچوجه همانطور که آقای نخست وزیر فرمودند عاشق افکار خود نیستند (احسنت) و اما خوشبختانه شاهنشاه ما به ملت ما مواهبی اعطا فرمودند که واقعاً اگر مردم می‌خواستند با تلاش خودشان منهای این بزرگواری از طرف ایشان این مواهب را بدست بیاورند شاید با چند سال مبارزه نمی‌شد و نمی‌توانستند این همه آزادی و این همه مواهب نصیب ملت ایران بشود (صحیح است) در سایه این موهبت‌هاست که برای ما این فرصت بدست آمده که بتوانیم در کمال آزادی روزها بنشینیم و اوقات زیاد صرف کنیم و با کمال حوصله و به جان و دل انتقادهای دوستان و همکاران محترم اقلیت و نظریات آنها را که مسلماً در راه خیر و صلاح و به منظور خدمتگزاری به مملکت به نمایندگی مردم ابراز می‌فرمایند بشنویم. منتها بین اکثریت و اقلیت اختلاف سلیقه وجود دارد و کسی که در این مورد می‌تواند اظهار نظر کند ملت ایران است. مسلماً ما از راهنمائیها و فرمایشات و بیانات اقلیت استفاده خواهیم کرد و چه بسا تمام مواردی را که همیشه ابراز فرموده‌اند اکثراً به آنها توجه داشته‌ایم منتها اختلاف سلیقه همیشه نظرات مختلفی را پیش می‌آورد دو نفر ممکن است به بطری نیمه پری از آب نگاه کنند یکی می‌گوید این بطری نیمه پر از آب است و دیگری می‌گوید این بطری نصفش خالی است یکی از این زاویه دید نگاه می‌کند دیگری از زاویه دیگر هر دو از نظر ملت ایران مورد احترام هستند منتها آن کسی که می‌تواند حزبی را برای حکومت برای خود انتخاب کند همانطور که انتخاب کرد ملت ایران است که اکثریت را برای حکومت کردن و تصمیم گرفتن انتخاب کرده بهمین منظور ما هم حزب اکثریت پی به این مسئولیت برده‌ایم و وظایفی را که شاهنشاه بزرگ ما اصول سیاست آنرا ترسیم فرموده‌اند در چهار چوب انقلاب ششم بهمن به آن عمل و اقدام خواهیم کرد اما در مورد بودجه بند میل داشتم آنچه را از مفهوم حکومت با بضاعت مزجات میدانم و درک کرده‌ام و علت افتخار عضویت حزب ایران نوین و آنچه را که برای موفقیت و سعادت ملت ایران برای انتخاب این راه در نظر گرفته‌ام می‌توانستم و این فرصت را داشتم که به عرض مجلس محترم شورای ملی برسانم ولی چون تصور می‌کنم وقت مجلس شورای ملی بایستی به صرف کارهای بزرگتری برسد بنده به خود اجازه نمی‌دهم وقت مجلس را آنقدر بگیرم که کلیه عقاید شخصی را مقدمتاً عرض کنم و بعد برای موافقت از آن بهره برداری کنم روی این اصل در حد دانستنیهای خودم و آنچه که موجب شده است بنده بنام موافق بودجه رأی می‌دهم به عرض میرسانم آنچه که در ذهن بنده از خاطره بودجه و بودجه نویسی هست سابقه بودجه نویسی به صورت فعلی شاید از قرن شانزدهم در ممالک اروپا مطرح بود، اولین بار بودجه‌ها را به این صورت می‌دانستند که حکومت‌ها برای نگاهداری خود مقداری پول از مردم می‌گرفتند و خرج حفظ خود می‌کردند (مدرسی – کدام دولت‌ها؟) عرض کردم دولتهای گذشته (مدرسی – در چه تاریخی؟) قرن شانزدهم و تازه جناب آقای مدرسی نماینده حق سوال از نماینده را ندارد (احسنت) بنده کمال احترام را به جنابعالی و تمام همکاران اقلیت از دو حزب دارم ولی جنابعالی میدانید که نماینده حق سوال از نماینده را ندارد و روی ین اصل به عرض مبارکتان میرسانم و خواهشم می‌کنم از بنده سوال نفرمائید چون می‌خواهم جواب بدهم ولی به احترام آئین نامه جواب نخواهم داد بنابراین حمل بر بی ادبی بنده نفرمائید (احسنت) بودجه عبارت بود از یک لیست وجوه دریافتی و یک لیست مخارج، لیست وجوه دریافت ی بچه صورتی بود اکنون مطرح نیست ولی به هر صورت در خاطره عامه بودجه عبارت بود از صورت یک مقدار پول از منابع مختلف بوسیله عمال دولت وصول شود و خرج ارتش و عمال دولت برای نگهداری دولت بشود، بعد از اینکه حکومت‌ها وظایفشان تعمیم پیدا کرد علاوه از نگهداری خود کارهای خدمتی و یک وظایفی برای رفاهیت مردم در نظر گرفتند از جمله کارهای راهسازی، پل سازی، سد سازی، جاده سازی اگر چه برای خودشان جنبه انتفاعی داشت این کارها هم جزء بودجه دولت و جزء لیست‌ها منظور شد و کم کم در لیست بودجه‌ها علاوه از اینکه مقداری صورت مخارج کارمندان دولت و سربازان و ارتش و مامورین حکومت بود مقداری هم از بودجه صرف مخارج عمومی‌می‌شد در هر صورت کم کم بودجه خوب آنچنان توصیفی را پیدا کرد که آنچنان بودجه‌ای خوبست که علاوه بر وحدت و شاملیت در آمدها و هزینه‌های کلی مملکتی درصد مخارج عمومی‌نسبت به حقوقهای دولت و خرج حکومت بیشتر باشد ولی این تعریف باز دیری نپائید صنعتی شدن اروپا و امریکای شمالی و اختلاف سطح زندگی در کشورهای مختلف این شاملیت تعریف را یعنی یک تعریف واحد برای بودجه در تمام کشورها از آن صورت خودش خارج کرد و هر کشوری با توجه به وضع خودش، با توجه به احتیاجات خودش، با توجه به سبک حکومتش، بودجه در مملکتش تعریف خاصی پیدا کرد روی همرفته یک تعریف واحد برای یک بودجه خوب که برای تمام مملکت ما بشود از تعریف و صورت سابق خارج شد شرایط خاص اقلیمی، وضع اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مملکت ما وضع خاصی دارد که بودجه بایستی با توجه به تمام این احتیاجات تنظیم شود و بعد از اینکه این صورت درآمدها و مخارج تنظیم شد بایستی طوری تنظیم شود که ملکت را به هدفی که از بودجه نویسی داشته است نزدیک بکند خوشبختانه بودجه سال ۱۳۴۸ ما بر روی این موازین تنظیم شده همانطور که بودجه‌های چند ساله‌ای که بوسیله دولت حزبی ایران نوین تقدیم مجلس شده سال به سال کاملتر و به دف خود نزدیکتر و شامل تمام اهدافی که مورد نظر رهبر عالیقدر ما بوده است تنظیم شده و خوشبختانه بهترین سند افتخاری که دولت حزبی می‌تواند دلیل بر صحت بودجه‌های خود به عرض مردم ایران برساند همانا فرمایشات اعلیحضرت همایون است که رشد اقتصادی ۱۲% را در چند ساله حکومت حزب ایران نوین بارها تائید فرمودند خاصه در فرمایشاتشان در مصاحبه مطبوعاتی در هندوستان اما من لازم میدانم کمی‌راجع به به نحوه بودجه نویسی فعلی ایران و پیشرفت‌هایی که اخیراً در این امر نصیب ما شده کمی‌صحبت کنم با وجودی که این پنجمین و بحسابی ششمین بودجه برنامه ایست که دولت حزب ایران نوین به مجلس شورای ملی تقدیم می‌کند گاهگاهی بنده از بعضی از رفقا و همکاران می‌شنوم که با نوعی بی اعتنائی و شاید طنز و کنایه صحبت از شکل و محتوی بودجه می‌کنند که مثلا در این کتابها و صفحات متعدد که بیش از ۱۸۰۰ صفحه بالغ می‌شود میگویند فقط صورت ظاهری است که زیبا جلوه می‌کند ولی در ماهیت و محتوی این امر تغییری حاصل نشده است من بخصوص با توجه به این گفته‌هایی که حاکی از بی مهری راجع به بودجه دولت است می‌خواهم روی این تاریخچه مختصر بودجه نویسی صحبت کنم همه ما میدانیم ولی مجدداً تکرار می‌کنم که تا سال ۴۳ بودجه‌های ما اکثر به صورت ۱۲ /۱ بود و یا شامل لایحه‌ای که به شکل یک لیست تنظیم شده بود فقط صورت یک پیش بینی ساده و ابتدائی درآمدها و هزینه‌های سازمانهای اداری را داشت و مقداری هم مقررات پراکنده اجرائی تحت عنوان تبصره‌ها بدان علاوه می‌شد در بسیاری از سالها ارقام هزینه فقط یکجا و به تفکیک به هر دستگاه داده می‌شد حتی ریز مواد آنرا به مجلس نمی‌دادند و بعد به کمیسیون بودجه می‌فرستادند. اصول ابتدائی وحدت و شاملیت که متقدمین و اقتصاد دانهای قرون گذشته بدان اعتقاد داشتند در این بودجه‌های رعایت نمی‌شد در لایحه بودجه نه نشانی از مؤسسات انتفاعی و بازرگانی وابسته به دولت و نه از سازمان برنامه هیچکدام نبود و نه فعالیت‌های جاری دولت را در برداشت و نه بسیاری از دستگاههای عام المنفعه را گرچه دولتی نبودند ولی به هر حال خصوصی هم نبودند نشان می‌داد خوب، این وضع گذشته بعد صرفنظر از بودجه اصلاحی سال ۱۳۴۳ که در نوع خود قدم بزرگی به جلو بود، همین دولت آمد بودجه سال ۱۳۴۴ را به صورت برنامه‌ای، دستگاهی با ریز مواد هزینه و بانضمام فهرستی از اعتبارات عمرانی که در مقابل برنامه نشان داده شده بوده و همچنین خلاصه مؤسسات وابسته و مؤسسات عام المنفعه تقدیم مجلس کرده و از سال ۱۳۴۵ به بعد همه ساله قدمهائی بجلو برداشت که بنیاد از آنها غافل بود. طبقه بندی صحیح تر مواد هزینه، طبقه بندی عملیات دولت، طبقه بندی درآمدها و تحت نظم و دیسیپلین در آوردن دستگاههای وابسته مطالبی نیست که به آن بی اعتنائی کنیم ودولت این بودجه را به صورت آئینه‌ای درآورده است که تصویرها را به روشنی و تا آخرین چین و چروک آن نشان می‌دهد و هر سالی هم به این آئینه صیقل بیشتری می‌زند. نکته همین جاست، همین آئینه صاف و صیقلی است که به ما و بیش از ما به همکاران اقلیت ما امکان می‌دهد که روی موارد قابل انتقاد تکیه کنیم. خوب، ممکن است بسیاری از این تصویرها زیاد مطلوب نباشند اما واقعیتها را همه این دولت خلق نکرده است. بسیاری از این نابسامانیهائیکه ما بوسیله مشاهده این تصاویر بدانها پی می‌بریم منعکس کننده وضع مملکت ماست و منحصر هم به مملکت ما نیست. هیچ کشوری را نمی‌توان یافت که مشکلاتی نداشته باشد. اگر روزی می‌شد که دیگر مشکلی و وضع قال انتقادی وجود نداشت، به عقیده من آن روز روز آخر دنیا خواهد بود زیرا دیگر کاری برای کردن و پرداختن موجود نبود. چرا در برابر همه این انتقادها از دولت تقدیر نمی‌کنیم که خودش همه چیز را گسترده و بی پرده با ما در میان می‌گذارد و با صیقل زدن به این آئینه به ما فرصت می‌دهد که هر چه بیشتر کنه و عمق عملیات او را ببینیم و متوجه شویم که حتی مثلا در فلان دستگاه اعتبار فلان ماده هزار تومان نسبت به سال قبل بیشتر شده و مرتب از او بپرسیم چرا؟ چرا؟ چرا؟... چه عیبی دارد ما بدون اینکه از تذکرات لازم به دولت چشم بپوشیم از او تشکر کنیم که وضع مؤسسات وابسته به خودش را سر و صورتی داده و این مؤسسات را که تا چند سال پیش مبالغی هم کمک می‌گرفتند وادار کرده است که مبالغ معتنابهی هم به جزانه کمک کنند؟

چرا سخن از این نمی‌گوئیم که دولت این درآمدهای اختصاصی را که مثلا در سال ۱۳۳۹ در حدود یک سوم کل بودجه بود از بین برد و حتی آخرین بازمانده آنرا هم که خیال می‌کنم در سال ۴۶ نزدیک به ۲۰ میلیون تومان بوده از اول ۴۷ برداشت. اشتباه نشود این درآمد اختصاصی که حالا در بودجه هست از آن نوع درآمد اختصاصی نیست که در سالهای قبل بود. در آن سالها این نوع درآمد اختصاصی که از سال ۴۴ تا سال ۱۳۴۶ بنام (طبقه ب درآمدهای اختصاصی) خوانده می‌شد اصلا در بودجه منعکس نمی‌شدند.

اینها که کارهای بدی نیست و بی اهمیت هم نیست به عقیده من اگر هیچ کاری هم جز اینها صورت نمی‌گرفت که خیلی هم صورت گرفته است. باز همین‌اندازه کار کافی بود که ما از دولت تجلیل کنیم.

فراموش نمی‌کنم چندی پیش یکی از دوستان من مسافرتی به اروپا رفته بود در یکی از کنفرانسها که سازمان ملل در آنجا تشکیل داده بود می‌گفت از بودجه نویسی ایران بسیار تجلیل کردند و حتی بودجه‌های ایران را ترجمه کرده بودند و دست به دست میگردانیدند (موقر - اقتباس کردند) حتی برای اینکه جناب آقای موقر آگاهی داشته باشند یک مطلب دیگری را به عرضشان میرسانم بنده اطلاع دارم که دولت افغانستان از بانک بین الملل تقاضای کارشناس بودجه کرده بود میدانید چه جوابی در مقابل تقاضای افغانستان داده بودند؟ واقعاً برای ما ایرانیها مایه افتخار است بانک بین الملل جواب داده بود وقتی در نزدیک یه شما مملکتی به نام ایران است که در بودجه نویسی آن چنان کارشناسان و بودجه نویسانی دارد شما چرا کارشناس را از ما می‌خواهید از کشور ایران بگیرید اینجا نکاتی است که بنده دریغم می‌آید به عرض نمایندگان محترم نرسانم و آن اینست که فقط از جنبه‌های منفی دولت در مجلس صحبت می‌شود ولی باید قبول کرد این کارها شده بنده بی مناسبت نمیدانم علیرغم تمام محاسنی که ذکر کردم و به آنها اعتقاد دارم یک تذکراتی را در مورد بودجه نویسی به دولت بدهم (احسنت) یک این است: وقتی بودجه برنامه‌ای کاملتر و بهتر می‌شود که خرد خرد شروع بکنند به تعیین ضوابط و معیارهای سنجش کار و قیمت واحد هزینه، باید خیلی دقیقتر از اینکه در حال حاضر عمل می‌کنیم عمل کنیم و مثلا معلوم و مشخص شود که ما باید برای تعلیم یک بی سواد، تعلیم یک محصل مدرسه متوسطه، یک دانشجوی این یا آن رشته در دانشگاه، تحقیق در این یا آن زمینه، معالجه بیمار در این یا آن سطح و استاندارد به خصوص برای هر کاری مثلا برای سمپاشی در یک هکتار زراعت در یک اراضی زراعتی و برای کارهای مختلفی که ما داریم به بینیم بایستی برای هر یک از این‌ها چقدر خرج کنیم این منابع و این ضابطه‌ها یک معیار و میزانی برای بودجه نویسی باشد و این یک معیاری برای دفتر بودجه بشد و حتی به اعتقاد بنده کافی نیست که بودجه را خوب تنظیم کنند باید خوب اجراء کنند و فقط نه از نظر نظارت مالی بلکه به اعتقاد اینجانب باید نظارتی هم بر عملیات بکنند یعنی فقط نظارت در خرج صحیح کردن نباشد بلکه در مورد خوب اجراء کردن و وظیفه هر دستگاهی را خوب انجام دادن هم باشد و این لازمه اش عبارت از یک گزارش گیری و گزارش دهی صحیح است و به عقیده بنده بید این گزارش‌ها به مجلس شورای ملی یکماهه یا سه ماهه داده بشود (صحیح است – احسنت) این را بنده عرض می‌کنم نمیشود نظارت را بدون کنترلهائی در ایام مختلف انجام داد من امیدوار هستم برخلاف بعضی از آقایان که آن کلمه تخصیص اعتبارات را در ماده واحده کلمه مزاحمی‌میدانند و به طور کلی اساس و بررسیهای بودجه را زیرورو شده میدانند بنده عرض کردم چون عینک خوش بینی به چشم دارم فکر می‌کنم امیدواریم این استفاده از تخصیص اعتبارات را آقای نخست وزیر یک ضابطه‌ای قرار بدهند برای کنترل و نظارت در امر مصرف بودجه و بالاخره یک تذکر دیگری را باید به دولت بدهم با وجودی که میدانم که به فکر این هست ولی ب خاطر اینکه در اینجا منعکس شود عرض کردم یک کار بسیار با ارزش دیگری را دولت شروع کرده و آن عبارتست از تنظیم بودجه‌های استانی این کار را باید خیلی وسیعتر بگیرد و خیلی کاملتر و جلوتر از این پیش برود (صحیح است) در آن موقع ما تصور می‌کنیم بتوانیم روز به روز یک بودجه کاملتری بوسیله دولت تقدیم مجلس بکنیم بنده ضمن اینکه این مطالب را راجع به بودجه نویسی مرور می‌کردم یک مطالعاتی هم در بودجه سنوات گذشته می‌کردم در ضمن یک مقایسه مختصری با بودجه‌های مملکت از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۸ یک صورت برداشتم برای اینکه باز عرض می‌کنم وقت مجلس مقدس شورای ملی را نگیرم بودجه سال ۱۳۴۲ را می‌گویم بودجه‌ای که در این سال بوسیله دولت تقدیم شده ۵۲۷۷۲۰۰۰۰۰۰ ریال است (مهندس بهبودی – زمان حکومت کی بوده؟) جنابعالی اطلاع دارید که بودجه سال ۴۲ در زمن حکومت جناب آقای ع لم تقدیم شد که همه ما برای ایشان کمال احترام را قائلیم (احسنت)(چند نفر از اقلیت – خیل ممنونیم) آقای علم از خدمتگزاران صدیق شاهنشاه هستند و مورد احترام تمام ملت ایران هستند (عده‌ای از اقلیت – باز هم تشکر می‌کنیم) بنده عرایضم را برای خاطر عقاید خودم می‌کنم برای تشکر آقایان عرض نمی‌کنم، ضمن اینکه جنابعالی اظهار لطف یفرمائید متشکرم بودجه سال ۱۳۴۳ و بودجه سال ۱۳۴۴ و ۱۳۴۵ و ۱۳۴۶و ۱۳۴۷ اگر بنده ارقامش را حضورتان قرائت کنم ممکن است ملال آور باشد ولی به عرضتان میرسانم که بودجه ۵۲ میلیاردی سال ۴۲ در سال ۱۳۴۸ به ۳۳۰ میلیارد رسیده و این واقعاً برای مملکت ما افتخار آمیز است (صحیح است) این نیست بجز اینکه درک نیات بزرگ شاهنشاه آریامهر را دولت حزبی ما کرده است (صحیح است – احسنت) بنده این مطلب را لازم است که بعرضتان برسانم که حزب ما بعد از انقلاب ششم بهمن به وجود آمد است و ما آنرا مولود انقلاب میدانیم یعنی لازم بود که برای اجرای منشور انقلاب عده‌ای ا ز افراد دور هم جمع شوند که اصول و عقاید شان منشور ششم بهمن باشد نه اینکه بعد این اصول را پیشرفته باشند (احسنت) به هر صورت هدف بودجه ما بطور کلی یک هدف است و آن هدف حزب ماست یعنی زندگی بهتر برای همه (صحیح است) برای اینکه ما یک بودجه جامعی بنویسیم به چه احتیاج داریم؟ باز به آن مطلبی که در مقدمه مقالم به عرض همکاران و سروران رسانم بر می‌گردم و آن عبارت از این است که حکومت چیست؟ و یک حکومت خوب چه باید بکند؟ بنده در تطور فکری که از بدو پیدایش حکومت در دنیا به وجود آمده است و سیستم‌های مختلف حکومتها عرضی نمی‌کنم چون تمام سروران ارجمند بیش از بنده میدانند ولی کلیه حکومت‌ها از هر نوع مرام از چپ و راست سرخ و سیاه بهر طریق همه مدعی یک مطلب هستند و آن اعتلای مملکت و ایجاد رفاهیت برای ملتشان است (صحیح است) یک بودجه خوب بایستی از جمیع جهات از جهت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی تمام این‌ها را شامل باشد حالا می‌خواهیم به بینیم بودجه ما چه طوری است (یکنفر از نمایندگان – خیلی عالی است) من قبل از اینکه راجع به حکومت صحبت کنم و راجع به یک بودجه خوب صحبت کنم اولین صحبتی که راجع به یک بودجه خوب دارم این است که یک بودجه خوب بایستی بتواند قوام حکومت ملی را برقرار کند برای این کار بایستی یک ارتش ملی داشته باشیم بنده برای اینکه سیاست حزب ایران نوین را برای ارتش ملی به عرض همکاران محترم رسانیده باشم اجازه بفرمائید به اصطلاح از روی نوشته بخوانم (ما دوستانی داریم ولی نمی‌توانیم سرنوشت خودمان را صرفاً در اختیار تصمیم دیگران بگذاریم که اگر روزی خواستند به ما کمک بکنند و اگر روزی نخواستند نکنند. این نه فقط از لحاظ ملی نوعی ننگ است بلکه از لحاظ بین المللی نیز قابل اعتماد نیست. به این جهت ناچاریم که نسبت به تقویت قوای دفاعی خودمان البته در حدود معقول بیندیشیم.

در عین حال که برنامه‌ای صنعتی و عمرانی ما باید با قدرت هر چه تمامتر پیش رود، ما نمی‌توانیم از تقویت نیروهای دفاعی کشور غافل بمانیم) اگر در خلیج فارس حتی یک دانه ماهی پیدا نمی‌شد و یا یک چاه نفت نیز وجود نداشت و یا یک کشتی تجارتی رفت و آمد نمی‌کرد، و اگر هم جنوب ایران و خوزستان و منابع نفت ایران فقط تیغزاری بود، باز هم وظیفه ملی ما ایجاد می‌کرد (مهندس بهبودی – فرمایشات گهر بار شاهنشاه آریامهر است) بله همینطور است که از هر وجب خاک خود دفاع کنیم (صحیح است) این سیاست حزب ایران نوین است درمورد ارتش ملی که الهام از فرمایشات شاهنشاه در شرفیابی نمایندگان مجلس شورای ملی در دهم اسفند ۱۳۴۴ (عده‌ای از نمایندگان – عقیده تمام ملت ایران است) خیلی متشکرم هیچ ایرانی جز این فکر نمی‌کند بنده از دید خودم عرض می‌کنم با بضاعت مزجات، ما هر چه سرمایه گذاری همانطور که شاهنشاه فرمودند در حد معقول و هر چه هزینه در راه ارتش کردیم چیزی از دست نداده‌ایم تا امنیت نداشته باشیم هیچ کار دیگری نمی‌توانیم بکنیم (احسنت) نمی‌توانیم صنعت داشته باشیم نمی‌توانیم کشاورزی داشته باشیم نمی‌توانیم از تمام سکوهای ساحلی خود نفت را استخراج کنیم ما هیچ نظری جز صلح و آرامش نداریم و خوشوقتیم که در سایه رهبریهای شاهنشاه آریامهر دنیا هم به ما این چنین نگاه یکند (صحیح است – احسنت) بنده داشتن هواپیمای فانتوم را نه فقط از لحاظ داشتن بهترین سلاح دنیا افتخار آمیز میدانم ما آنچنان مملکتی هستیم که مرکز ثبات و پرجمدار صلح در این قسمت و در این ناحیه از جهان هستیم به این علت دنیای آزاد با اعتماد بهترین سلاح خود را در اختیار این مملکت می‌گذارد و میداند که این سلاح در اختیار مملکتی گذاشته شده که قصد تجاوز در مخیله اش نیست و میداند که اسلحه بجای مطمئنی رفته است اگر ما بعد از آمریکا اولین کشوری هستیم که به ما این سلاح‌ها را داده‌اند این فقط به خاطر داشتن دلار از منابع نفت نیست، به خاطر پول داشتن نیست گو اینکه این اعتبار اقتصادی ارزش و اعتبار ما را در دنیا بالا می‌برد ولی این اعتباری است که شاهنشاه ما برای این مملکت برای بالا بردن شخصیت جهانی این مملکت به وجود آورده‌اند و شاهنشاه ما پرچمدار صلح می‌باشند (صحیح است) شاهنشاه ما که در دانشگاه‌هاروارد پرچم خدمتگزاری بشریت را بلند می‌کنند (صحیح است) و این افتخار را برای ابد برای خدمتگزاری به بشریت بنام ایران ثبت می‌کنند به این علت و با این اعتبار دولت به امریکا با وجودی که همه دولتها پول داشتند همانطوری که ما پول می‌دادیم همه آنها هم پول داشتند همانطوری که ما پول میدایدم همه آنها هم پول می‌دادند ولی چرا این سلاح‌ها را به اختیار آنها نگذاشتند چون سلاحها جای مطمئنی نمی‌رفت ولی ما پرچمدار ثبات این منطقه از جهان هستیم، بنده از این دید مطلب و به این مسئله نگاه می‌کنم و واقعاً می‌گویم هر چه ارتش ملی ما، ارتش سرافراز ما که ضامن تمامیت ارضی و استقلال ما است همانطوری که خون تمام ایرانیان ضامن این استقلال است ما هر چه در حد معقول در این راه خرج کنیم چیزی از دست نداده‌ایم و بلکه با اجرای برنامه‌های اقتصادی و کشاورزی در سایه این امنیت بازده داریم (صحیح است) خوشبختانه علاوه بر این سرمایه گذاری برای حفظ خود احتیاج داریم به یک دستگاهی که حالا اسمش را می‌گذاریم وزارت امور خارجه بایستی سفرای شاهنشاه آریامهر و مامورین وزارت امور خارجه مبشر فکر بزرگ شاهنشاه آریامهر در سراسر جهان باشند (نمایندگان – هستند) خوشبختانه همانطور که مورد تصدیق عموم آقایان می‌باشد وزارت امور خارجه به خوبی به این وظیفه خود آشنا است و همه آقایان که در چند ساله اخیر به کشورهای خرج مسافرت نموده‌انداز تحرک و کار مستمر و از دقتی که این مامورین در انجام وظیفه خود دارند همه مباهی هستند. ضمن این مطلب بنده دریغم می‌آید که یک مطلب خیلی ساده و افتخار آمیز را به عرض آقایان نرسانم. آقایان اطلاع دارند که شاهنشاه ما در مسافرت به کشور حبشه روزی که در یکی از شهرهای قدیمی‌از آثار باستانی دیدن می‌فرمودند اتفاقاً مصادف بوده است با روزی که رابرت کندی ترور شده بود. شاهنشاه ما بوسیله دستگاههای مرتب وزارت اطلاعات از لحاظ خبر گیری و وزارت امور خارجه خبر ترور کندی را شاهنشاه ما به پادشاه حبشه می‌دهند و بسیار در این مورد اعلیحضرت نجاش متحیر می‌شوند و در مورد دستگاههای خودشان و اهمال مسئولین دستگاههای خودشان متغیر می‌شوند بسا کمبود وسائلی که ما از لحاظ دستگاههای اطلاعاتی و مخابراتی خودمان داریم ولی کوشش مامورین ما خوشبختانه جبران آن کمبود را می‌نماید چون در مور شناساندن ایران علاوه بر کادر وزارت امور خارجه وظایفی هم به عهده وزارت اطلاعات است و بخصوص با توجه به وظیفه ارشادی که این وزارت خانه علاوه بر کارهائی که بایستی در مسیر شناساندن ایران به مالک خارجی و به دنیا انجام بدهد این وظیفه را دارد و خوشبختانه کاملا به مسئولیت خود پی برده و با اذعان به اینکه دستگاههای فعلی ما با توجه به دستگاههای تبلیغاتی دنیا خیلی کسری دارد اقدام به تجهیز این وزارت خانه کرده‌اند منتها بنده باید یک مطلبی را عرض کنم خوشبختانه وزیر اطلاعات و دستگاه اطلاعاتی ما با وجودی که تمام دستگاههای تبلیغاتی مملکت در اختیارشان می‌باشد هیچ اهل مصاحبه و پرتاژ حتی کنفرانسهای رادیوئی نیستند و از طرفی با توجه به اثر شخصیت معنوی شاهنشاه آریامهر و اجرای برنامه‌های انقلابی کشور ما موجب شده که تمام دنیا علاقه دارند مملکت ما را بشناسند و این مذاکراتی را که آقایان محترم در مورد تقویت دستگاههای اطلاعاتی و رادیوئی ما می‌فرمودند موجب تشکر است و همکاران ما اطلاع دارند که در سال ۱۳۴۸ برنامه‌های مفصلی برای تقویت دستگاههای رادیوئی در نظر گرفته شده و امیدواریم که در طول برنامه چهارم آنچنان این دستگاهها تقویت بشوند که جوابگوی مملکت خاصه از لحاظ وظیفه ارشادی که این دستگاهها در سراسر روستاها دارند باشند، و تا حد زیادی این وظیفه را انجام داده‌اند. بنده یک مطلبی در مورد کار وزارت اطلاعات و روشن کردن زارعین می‌خواستم به عرض آقایان برسانم در این مورد هم اگر ما سرمایه گذاری بکنیم چیزی از دست نداده‌ایم به این علت که ما هر چه کشاورزان را بیدارتر بکنیم و هر چه بتوانیم اطلاعات تازه کشاورزی را در اختیار آنها بگذاریم بازده اراضی ما بیشتر خواهد بود. آقایان میدانند که آب در کشور ما زیاد نیست و اراضی ما محدود است روی این اصل باید بازده کشاورزی را زاید بکنیم مطالبی راجع به وضع کشاورزی و آبیاری در برنامه عرایض بنده هست که به تفصیل به عرض آقایان میرسانم ولی مطلبی را که بنده لازم بود درمورد کار وزارت اطلاعات به عرض آقایان برسانم این بود که در سال ۱۳۴۸ آقایان استحضار دارند که دو فرستنده یکهزار کیلو واتی موج متوسط در دشت قزوین نصب خواهد شد و یک فرستنده ۲۵۰ کیلو واتی موج کوتاه در کمال آباد نصب می‌شود و ما می‌توانیم با این رادیو کاری بکنیم که صدای ایران به تمام اروپا برسد و بخوبی در آنجا شنیده بشود (نمایندگان – انشاء الله) دو فرستنده ۲۵۰ کیلو واتی موج متوسط در اهواز نصب می‌شود که در این مورد آقای موقر بهتر از بنده میدانند که چقدر در آنجا برای نصب این دو فرستنده زحمت کشیده شده است دو فرستنده ۲۵۰کیلو واتی موج متوسط در مشهد نصب می‌شود یک فرستنده ده کیلو واتی موج متوسط در بندر عباس، یک فرستنده صد کیلو واتی موج متوسط در شیراز، یک فرستنده ده کیلو واتی در ساری، یک فرستنده ده کیلو واتی در گرگان یک فرستنده ده کیلو واتی موج متوسط در سنندج (دکتر عاملی – حالا که حرف شما را گوش می‌کنند بگوئید یکی هم در مهاباد نصب کنند) یک فرستنده دو کیلو واتی موج متوسط در رضائیه از سوم آذر ماه سال جاری آغاز به کار کرده و روزانه پانزده ساعت برنامه دارد. بنده می‌خواستم به عرض نمایندگان محترم برسانم که به سرای سال ۱۳۴۸ برنامه‌های رادیوئی کشور به اینصورت خواهد بود – تهران با چهار فرستنده در شبانه روز نود و سه ساعت – اهواز با دو فرستنده ۳۷ ساعت – مشهد با یک فرستنده ۱۹ ساعت – شیراز و تبریز و رشت و زاهدان ۱۸ ساعت – کرمانشاه و بندرعباس ۱۸ ساعت – سنندج ۱۴ ساعت- اصفهان و کرمان ۱۴ ساعت – رضائیه ۱۵ ساعت – ساری و گرگان ۱۴ ساعت – البته بایستی اضافه کنم که شرکت ملی نفت هم رادیوی خودش را در آبادان تقویت کرده و وزارت اطلاعات هم از نظر برنامه‌ها و از نظر وسائل کمک زیادی به این فرستنده خواهد کرد. ما امیدوار هستیم با توجه به برنامه‌های مفصل که وزارت اطلاعات در دست اقدام دارد به خصوص از نظر شناساندن ایران در خرج و خاصه به سبب شخصیت شاهنشاه آریامهر بنده بی مناسبت نمیدانم که از طرف عموم نمایندگان محترم و ملت ایران دعای خیری را بدرقه راه شاهنشاه آریامهر بکنم (احسنت – صحیح است) و چون واقعاً هر چه داریم از او داریم (احسنت) اثر هر یک از مسافرتهای شاهنشاه به خارج برای شناساندن مملکت ایران از خرج میلیونها ریال در کار تبلیغاتی بیشتر بوده است (صحیح است) شاهنشاه ما با مسافرت‌های خود ایرانیت و ایرانی و فکر ایرانی و نبوغ ایرانی و شخصیت ایرانی را به جهانیان نشان دادند (صحیح است) شاهنشاه ما با نبوغ و دهاء و وسعت اطلاعات و بلند فکری که دارند درمسافرتهای عدیده خود نسل ایران نوین را به دنیا نشان دادند (صحیح است) (فرهادپور – نه از آن نقطه نظر) جنابعالی هم مال ایران نوین هستید همه مال ایران نوینند در هر صورت بنده چون عرایضم بر ایجاز هست فقط از این لحاظ عرض کردم که وزارت اطلاعات همگام با سایر برنامه‌ها از نظر مسئولیتی ک هدر کار تبلیغات مملکت و شناساندن مملکت دارد و خوشبختانه به وظایف خود آشنا است و بدون تظاهر و با اطمینان منویات شاهنشاه آریامهر بزرگ ما را اجرا خواهد کرد و امیدواریم که مسئولین امر بتوانند رضایت شاهنشاه بزرگ ما را فراهم کنند (نمایندگان – انشاءالله) این مختصری که عرض کردم از نظر سیاست مستقل ملی و کارهائی که واقعاً یک دولت خدمتگزار باید انجام بدهد برشمردم و اما ما فقط کارمان در بودجه هزینه نیروهای مسلح نبود بزرگترین بخش هزینه ما را سرمایه گذاریها برای آبیاری و کشاورزی و صنعت تشکیل می‌دهد بنده اجازه می‌خواهم مختصری در آن حد که بنده بنام یکی از اعضائی که در تنظیم برنامه ریزی آبیاری سی ساله کشور در حزب ایران نوین شرکت کرده‌ام از وضع آبیاری کشور مطالب خود را به عرض آقایان برسانم آقایان اطلاع دارند که مملکت ما بطور کلی ازاندسته از ممالکی است که باران زیاد ندارد آنچه بطور تقریب در مملکت ما محاسبه شده معدل ریزی باران در سال پانصد میلیارد متر مکعب است این سرمایه ملی ما است ما باید از این سرمایه کمال بهره برداری را بکنیم روی یک اشل بین‌المللی که تمام اهل فن این را قبول دارند هر بارانی در موقع باریدن چهل درصد از این نزولات از بین می‌رود یعنی ما اگر بخواهیم درمورد آبی که امکان دارد در اختیار بگیریم بایستی روی سیصد میلیارد متر مکعب صحبت بکنیم چون دویست میلیارد به محض باریدن یا تبخیر می‌شود یا از بین می‌رود در قسمت‌هائی از سطح زمین که قابل استفاده برای آبیاری و آب شیرین باشد نیست از این سیصد میلیارد متر مکعب در دنیا بعضی از ممالک که از این آبها خوب استفاده کرده‌اند فقط یک مملکت کوچک وجود دارد که حد اعلای استفاده را برده و آ ن در حدود نود درصد است بقیه در حدود ۸۰ الی ۸۵ درصد از آن استفاده می‌کنند ما بایستی به آن حداقل یعنی ۸۰ درصد از این آب مفید کوشش بکنیم که این را در اختیار بگیریم یعنی بتوانیم روزی ۲۴۰ میلیارد متر مکعب آب در اختیار داشته باشیم منظورم این است ما الان در مملکتمان آقایان اطلاع دارید پنجاه و چند هزار ده داریم که البته این قراء متاسفانه از نظر جمعیت هیچ نسبتی به همدیگر ندارند حتی بعضی از این قراء از نظر جمعیت تعدد ساکنین آن به پنجاه نفر نمی‌رسد و در عین حال قربه چند هزار نفری هم داریم سطح اراضی فاریاب ما با این مقداری که اخیراً اضافه شد حدود سه میلیون هکتار است ما بایستی با استفاده صحیح از این آبها و در اختیار گرفتن آنها و با استفاده خوب و صحیح از اراضی بتوانیم این را چهار و پنج برابر بکنیم چون این میزان آب کافی است که ۱۵ الی شانزده میلیون هکتار اراضی را مشروب بکند اما متاسفانه الان بطور قطع نمی‌رسد ما آن آماری را که از نظر فاریاب مملکت گرفتیم در حدود دو میلیون و ۷۰۰ هزار است تقریباً ۳ میلیون ما اگر از آبهای مملکتی حد اعلای استفاده را بکنیم و از تفریط آب در اراضی جلوگیری بکنیم با توجه به اینکه مقداری از آب را برای خوراک و احتیاجات صنعتی لازم داریم امکان این هست که ۱۷ میلیون هکتار اراضی فاریاب داشته باشیم برای اینکه به این ایده برسیم چه کارهائی بای انجام بدهیم؟ آقایان توجه داشته باشند در حال حاضر ما با توجه به سه میلیون هکتار اراضی فاریاب و با توجه به ۵۸ هزار قریه موجود مملکت ما تقریباً اگر اویریج حساب کنیم ۵۸ هزار ده داریم که اراضی فاریاب هر ده پنجاه هکتار روی هم می‌شود ما برای این ۵۸ هزار تا ده چکار می‌توانیم بکنیم هیچ ما باید با بستن سدها در مرحله اول آن آبهائی را که موقع سیلاب به دریاها می‌ریزد از آنها جلوگیری بکنیم و این آبها را در اختیار بگیریم این یکی موضوع دوم استفاده از آبهای زیر زمینی است که اگر یک وقتی اجداد ما از قنات استفاده می‌کردند که البته کار بسیار خوبی می‌کردند و آن موقع توانستند از آبهای زیر زمینی استفاده بکنند ولی با پیشرفت علم و تکنیک امروز قنات بدرد دنیای امروز نمی‌خورد حالا عرض می‌کنم چرا اراضی یک سطح آبی که بین و دره قرارداد، جناب آقای مهندس بهبودی این مطالب را بهتر از بنده میدانند معمولا باید در نقطه‌ای چاه حفر کنند که بتوانند آب جمع بکنند با شیب ملایمی‌این آبها را هدایت کنند که در آن نقطه و آن اراضی محدود بتوانند ازش استفاده بکنند ولی اگر ما بدانیم که در هر فاس این یک سطح معینی وجود دارد و با توجه به وسایل مکانیکی یعنی با استفاده از ماشین آبهای هر دشت را اگر چه این دشت هر چقدر طول و عرض داشته باشد از بهترین اراضی در بهترین نقطه زمین بتوانیم آب آن دشت را در اختیار بگیریم و می‌توانیم چند کار را با هم انجام بدهیم چون اگر در دشت قزوین از هر طرفی آب را بکشند و بیرون بیاورند در جای دیگر آب پائین می‌رود پس ما بایستی عوامل زراعی را که این عوامل زراعی همیشه سه تا است انسان است آب است و زمین (نمایندگان – بذر) اجازه بفرمائید زمین را نمی‌شود جابجا کرد ولی انسانها را می‌شود جابجا کرد و آب را می‌شود در بهترین نقطه‌ای که می‌توانیم ازش استفاده بکنیم ببریم و آماده برای بهره برداری بکنیم اگر در یک دشتی ۳۰ ده چهل ده که هر یک ده پانزده هکتار زراعت دارند، بایستی همه اینها را در یکجا جمع بکنیم و در آن منطقه زمین و آب خوب به آنها بدهیم تا بتوانند کار مفید و خوب انجام بدهند برای استفاده از آبهای سدها برنامه‌های مفصلی تنظیم شده آماده شده این برنامه‌ها همه تدوین شده و به عرض اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر رسیده و تصویب فرمودند ما برای اینکه بتوانیم از زمینهای خوب و آب محدود آبیاری استفاده بکنیم باید دهات کوچک را جمع کنیم و از بین ببریم و در قطبهای کشاورزی مجتمع سازیم ما با وضع موجود هیچ کاری نمی‌توانیم در این دهات موجود بکنیم حتی بعضی از سرمایه گذاریها برای قسمتی از دهات موجود کار عبثی است (احسنت) برای بعضی، نه همه آنها واقعاً کار عبثی است کار اقتصادی نیست که برای بعضی از دهات ده پانزده نفره جاده درست بکنند که چه بیاورند آنجا سرمایه گذاری بکنند برای چه ما بایستی برنامه عمران دهات را با توجه به تراکم جمعیت و با توجه به قطبهای آینده کشاورزی تنظیم بکنیم الآن هر پولی را که در این نوع دهات که خواه ناخواه باید از اینصورت خارج کنند و در یک نقاط دیگری دولت پولش را خرج بکند و در آن دهات پول را هدر ندهد ما به خاطر اینکه بتوانیم یک چنین برنامه‌ای را فراهم بکنیم یک برنامه ۳۰ ساله تنظیم شده که چند سالش اجرا شده و امیدوار هستیم از نظر آبیاری صحیح و کشاورزی صحیح با توجه به لایحه کشت و صنعت که برای اراضی زیر سدها به تصویب نمایندگان محترم رسیده این برنامه را با ارشاد شاهنشاه بزرگ خودمان قدم به قدم به مرحله اجرا بگذاریم (انشاء الله) و با کمال خوشوقتی می‌خواستم به عرض آقایان برسانم که مقدار آبی که در حال حاضر به اختیار گرفته شده رقم معتنابهی است وخوشبختانه قسمتی از این برنامه‌ها را ما می‌توانیم شروع کنیم ولی کار وزارت آب و برق که از نظر آبیاری اجرای این برنامه است در تمام سطوح انجام گرفته است (صحیح است) بنده می‌خواستم چند مطلبی درمورد کارهائی که وزارت آب و برق در سال ۴۷ توانسته انجام بدهد به عرضتان برسانم از طرفی آقای دکتر یزدان پناه مرتباً امر می‌فرمایند که به اختصار بپردازم (عده‌ای از نمایندگان – چرا امر می‌فرمایند وکیل که به وکیل نمی‌تواند امر بکند!) صحبت وکیل به وکیل مطرح نیست آن مطلبی را که بنده در اول مقال به عرض رساندم این افتخاری است برای ما که می‌توانیم خودمان را آنچنان منضبط بکنیم ما همیشه فرصت این قبیل سوالها و سئوالات تندتر از این را در حزب داریم همیشه می‌توانیم صحبت بکنیم اطمینان داشته باشید که حق مطلب را ادا خواهم کرد و جناب آقای دکتر یزدان پناه هم موافقت خواهند فرمود که آنچه بنده بنام مقدمه یا متن شروع کرده‌ام به آخر برسانم (مهندس بهبودی- طبق آئین نامه رای گرفتید و الان وقت تمام است).

نایب رئیس- احتیاج به رای ندارد.

دکتر حکیم شوشتری- هر وقت فرمایشاتتان تمام شد بنده به عرایضم ادامه می‌دهم (نمایندگان – بفرمائید) بنده می‌خواستم به عرض برسانم که برنامه‌های وزارت آب و برق در قسمت آب در سال ۴۸ عبارتست از:

سازمان آب و برق آذربایجان:

۱- ادامه ساختمان سدهای ارس و میل و مغان و تاسیسات مربوط به آن.

۲- ادامه ساختمان سد کوروش کبیر (میاندوآب و زرینه رود) و تاسیسات مربوط به آن.

۳- ادامه ساختمان سد شاهپور اول و تاسیسات آب شهر رضائیه و سایر تاسیسات مربوطه.

۴- بهره برداری از تاسیسات آب و برق دشت مغان و توسعه کشاورزی.

سازمان آب و برق خوزستان:

۱- کشت ۳۵۰ /۴ هکتار نیشکر و تولید ۰۰۰ /۴۷ تن شکر.

۲- تولید و انتقال و توزیع ۸۶۰ میلیون کیلو وات ساعت برق.

۳- ادامه عملیات ساختمانی شبکه بزرگ آبیاری سد محمد رضا شاه پهلوی.

۴- توسعه شبکه‌های انتقال و توزیع برق.

۵- ادامه عملیات مقدماتی سدهای رضا شاه کبیر و نادر شاه.

۶- عمران منطقه شاوور و ساختمان شبکه‌های آبیاری و زهکشی.

۷- حفاظت سد محمد رضا شاه پهلوی و سایر تاسیسات آن.

۸- توسعه کشت نیشکر و کارخانه شکر هفت تپه.

۹- نصب توربین و ژنراتورهای جدید.

سازمان آب و برق منطقه سفید رود:

۱- بهره‌برداری از تأسیسات آب سد شهبانو فرح و آبیاری ۹۰ هزار هکتار اراضی منطقه سفیدرود و فومنات.

۲- بهره‌برداری از تأسیسات برق سد شهبانو فرح و تولید ۶۵۷ و ۳۵۸ هزار کیلو وات ساعت برق.

۳- نظارت بر آب رودخانه‌های قزل اوزن و شاهرود.

۴- توسعه شبکه برق گیلان.

۵- ادامه عملیات کانال فومن و سد تاریک و سدهای شاخ زر و پسیخان و کانال پیر بازار و شبکه آبیاری بیشه‌زارها.

سازمان آب منطقه فارس:

۱- ساختمان سد داریوش کبیر (درودزن فارس)

۲- آبیاری ناحیه شبانکاره.

۳- کنترل و نظارت در امور رودخانه‌های استان فارس و بنادر.

۴- بهره برداری از تاسیسات موجود.

سازمان آب منطقه‌ای تهران:

۱- تامین و تصفیه ۱۲۰ میلیون متر مکعب آب خانه برای ۳۹۰۰۰۰مشترک شهر تهران و حومه و نصب ۶۰۰۰۰انشعاب جدید.

۲- تامین آب برای مصارف زراعی شهرستانهای همدان و گلپایگان.

۳- تامین و تصفیه ۲۴۰۰۰۰۰ متر مکعب آب برای ۴۰۰۰ مشترک شهر همدان و نصب ۱۰۰۰ انشعاب جدید در همدان.

۴- تامین و تصفیه ۱۲۰۰۰۰۰ متر مکعب آب برای ۳۳۵۰ مشترک شهر کرج و نصب ۷۵۰ انشعاب جدید.

۵- ساخت و نصب ۳۴ کیلومتر لوله بتونی با نظرهای مختلف جهت انتقال آب خام از سد امیرکبیر و سد فرحناز پهلوی به تهران و ساخت ۱۰۰۵۰۰ عدد شیر برنزی و تولید ۱۰۰۰۰۰ متر مکعب شن و ماسه و ۱۰۰۰ تن ماسه کوارتزی.

۶- تولید ۵۰ تن کلر مایع ۹۷۰ تن کلرور فریک و ۸۴۰ تن سود محرق جامد و مایع و ۸۰ تن اسید کلرو فریک مورد نیاز تصفیه خانه‌هاو فروش مازاد محصولات به سایر مؤسسات.

۷- تولید و فروش ۱۵۰ میلیون کیلووات برق سد امیر کبیر به شرکت برق منطقه‌ای تهران.

۸- تامین ۱۹۶ میلیون متر مکعب آب مورد نیاز واحدهای صنعتی و مزارع و دهات اطراف تهران از طریق سد امیر کبیر.

۹- ادامه عملیات آبیاری دشت ورامین و گرمسار و دشت قزوین.

۱۰- مطالعات ساختمان سد و تونل طالقان و شبکه آبیاری.

سازمان آب منطقه‌ای اصفهان:

۱- ساختمان سد شاه عباس کبیر.

۲- نظارت بر امور آبیاری منطقه اصفهان- نائین کوهرنگ.

۳- نظارت بر تقسیم آب رودخانه‌های منطقه.

۴- حفاظت آبهای زیر زمینی منطقه.

سازمان آبیاری سیستان و بلوچستان:

۱- ادامه عملیات گروهبندی در سیستان.

۲- آبیاری و عمران اراضی دره میانگنگی.

۳- بهره برداری از تاسیسات آبیاری.

۴- نصب موتور پمپ در کنار رودخانه پریان و دریاچه‌هامون.

۵- بهره برداری از تاسیسات آبیاری.

اقدامی که توسط واحد آب وزارت آب و برق در ۱۳۴۸ انجام خواهد شد:

۱- تکمیل مطالعات آبهای سطحی و زیر زمینی.

۲- تهیه پروژه اجرائی سد و شبکه آبیاری مناطق جیرفت و میناب.

۳- تهیه پروژه‌های آبیاری دشت مهران.

۴- اجرای پروژه شبکه آبیاری گنجانچم.

۵- ادامه مطالعات غرب دریاچه رضائیه – آبیاری کردستان و کرمانشاهان – نهاوند – اترک و نکا.

۶- مطالعه کلیه مناطق خراسان – گرگان – کرمان.

۷- تأسیس آزمایشگاه هیدرولیک.

مهندس بهبودی – طبق ماده ۵۸ اخطار نظامنامه دارم.

نایب رئیس – آن مربوط به جلسات عادی است مال بودجه نیست.

یکنفر از نمایندگان – ارباب جراید در جلسه نیستند.

فرهاد پور – آقای موقر در جلسه هستند خود آقای حکیم شوشتری هم تشریف دارند.

دکتر حکیم شوشتری – بنده برای اینکه همکاران محترم وقت عزیزشان گرفته نشود از قسمتی از عرایضم صرفنظر می‌کنم ولی در مورد برنامه‌های وزارت آب و برق و اقداماتی را که این وزارتخانه انجام داده و انجام می‌دهد عرض نمی‌کنم ولی یک مختصر بیانی به علت شنیدن یک مورد خاصی ناچارم به عرض همکاران محترم برسانم بنده درمورد تولید برق مطالبی شنیدم که درمورد آن مطالب می‌خواستم این توضیحات را عرض کنم توسعه تولید صنعت برق از تاریخ تاسیس این وزارت تا پایان برنامه سوم به طور متوسط ۵ /۳۳ درصد بوده است. البته درگذشته در کشور ما مؤسسات برق بیشتر برای مصارف روشنائی معابر و مصارف خانگی و تجاری شهره‌ها برق تولید می‌کردند و مصارف صنایع و کشاورزی توسط نیروگاهها خود کارخانجات تهیه می‌شد.

در سال ۱۳۴۶ کل تولید برق کشور حدود ۳ /۴ میلیارد کیلو وات ساعت است که از این مقدار ۸ /۱ میلیارد کیلووات ساعت توسط مؤسسات تابع وزارت آب و برق تولید شده و بقیه ۵ /۲ میلیارد کیلو وات ساعت توسط نیروگاههای کارخانجات صنعتی و پخش نفت و نیروی مکانیکی تولید گردیده است.

بنابر این که عنوان شد از میزان ۳ /۴ میلیارد کیووات ساعت ۸ /۱ میلیارد مصرف و بقیه تلف شده است مطلقاً نمی‌تواند صحیح باشد زیرا به این مفهوم است که میزان تلفات حدود ۵۸ درصد بوده است.

اگر به گزارش‌های منتشره از طرف مقامات دولتی توجه کرده باشند در سال ۱۳۴۶ میزان تولید مؤسسات برق تابع وزارت آب و برق که حدود ۹۳ درصد ظرفیت صنعت برق را تشکیل می‌دهد حدود ۸ /۱ میلیارد کیلو وات ساعت بوده و از این مقدار ۲۲ /۱۹ درصد تلفات وجود داشته است که در شرایط فعلی معقول است.

راجع به این مسئله که عنوان شد مصارف صنعتی فقط ۲۱ درصد کل تولید سال ۱۳۴۶ بوده است این مطلب کاملا صحیح است.

وزارت آب و برق به این مسئله توجه کرده است که مسئله اساسی صنعت برق در ایران مسئله کمبود مصارف صنعتی در صنعت برق است. به این ترتیب به علت اینکه در گذشت مؤسسات برق قابل اطمینان نبودند تولید برق برای صنایع توسط خود کارخانجات انجام می‌گردید و چون توزیع مواد نفتی با سابقه حدود ۵۰ ساله به شکل متشکل و منظمی‌در سراسر مملکت انجام می‌گیرید عملا تولید برق برای صنایع توسط خود کارخانجات یک سنت قدیمی‌شده است.

این مسئله ایست که در قیمت محصولات صنعتی اثر می‌گذارد و در عین حال قیمت تمام شده برق را هم به دلیل اینکه فقط برای روشنائی معابر و مصارف خانگی مصرف می‌شود که فقط ساعات محدودی از ۲۴ ساعت مصرف دارند اثر می‌گذارد و قیمت تمام شده برق را بالا می‌برد.

وزارت آب و برق از تاریخ تاسیس خود برای بالا بردن مصارف صنعتی کوشش فراوان کرده است و در غالب مناطق موفقیتهای جالبی بدست آورده است بطوریکه میزان افزایش برق صنعتی بطور متوسط سالانه ۸ /۲۸ درصد بوده است. در برنامه چهارم قرار است این توسعه سریعتر باشد بطوریکه از عدد ۲ /۲۱ درصد در ابتدای برنامه به ۶ /۴۹ درصد تولید در انتهای برنامه برسد و مصارف کشاورزی از ۱ /۰ درصد تولید در سال به ۹ /۶ درصد در سال برسد.

در این مورد که افزایش شبکه توزیع همزمان با توسعه تاسیسات تولید نبوده است بهتر است به ارقام مراجعه شود. میزان تولید برق توسط مؤسسات تابع وزارت آب و برق در سال ۱۳۴۶ معادل ۸ /۱ میلیارد کیلووات ساعت بوده است که از این مقدار ۴۶ /۱ میلیارد کیلووات ساعت به فروش رسیده است به عبارت دیگر میزان افت در سال مذکور ۲۳ /۱۹ درصد تولید را تشکیل داده است در صورتیکه در سال جاری با توجه به آمار موجود پیش بینی می‌شود که تولیدی نیروی برق به ۵۴ /۲ میلیارد کیلووات ساعت بالغ گردد. از رقم مزبور ۰۸ /۲ میلیارد کیلووات ساعت فروش و بقیه که معادل ۱۸% تولید می‌باشد به صورت افت شبکه بشود.

بنابراین بهبود شبکه باعث گردیده است که ضمن اینکه تولید نیروی برق حدود ۴۰% در سال جاری نسبت به سال قبل افزایش یافته است افت شبکه از ۲۳ /۱۹% به ۱۸% تقلیل یابد.

به این ترتیب کاملاً روشن است ضمن اینکه تاسیسات تولید برق به میزان زیادی توسعه پیدا کرده است شبکه توزیع برق پا به پای آن رقمی‌بیش از تاسیسات تولید توسعه یافته که افت برق با وجود افزایش سریع تولید کم شده است.

امیدوار هستیم طبق گزارشی که داده‌اند و سال به سال این افت کمتر می‌شود و ضمناً شبکه هم بهتر شده (یکنفر از نمایندگان – افت اگر معقول باشد چرا کم می‌شود؟) هر چه بتوانند برق را در مصارفی غیر از مصارف خانگی به مصرف برسانند این افت کمتر می‌شود بنده میل داشتم یکی دو رقم بسیار گویا در مورد سازمانهای آب و برق مملکت و خوزستان به عرض نمایندگان محترم برسانم در مورد مناطقی که سازمانهای آب برده‌اند نمونه آب تهران است آقایان اطلاع دارند سازمان آب تهران با قرض سیصد میلیون تومان از بانک مرکزی شروع به کار کرد و توانسته آب آشامیدنی یک شهر ۳ میلیون نفری را با این قرضه تامین بکند و الان بالغ بر یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان تاسیسات دارد این نمونه یک کار صحیح است آقایان می‌فرمائید درآمدی نداشته درآمدش را صرف سرمایه گذاری کرده بنده می‌خواستم یکی دو رقم به عرض آقایان برسانم در سال ۴۷ نهصد و هفتاد و هفت میلیون ریال سازمان آب تهران از درآمد خودش را سرمایه گذاری کرده این مبلغ برای سال ۴۸ به هزار و دویست و هفتاد و هفت میلیون ریال خواهد رسید در مورد برق مملکت هم بنده می‌خواستم به عرضتان برسانم که مؤسسات برق کشور در سال چهل و هشت در حدود ۷ میلیارد ریال درآمد خواهند داشت که از این مقدار ۴ میلیارد و ۵۰۰ میلیون ریال هزینه سوخت و یدکی و دستمزد کارمند و کارگر و سایر هزینه‌ها است و بقیه ۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان به صورت سرمایه گذاری به مصرف خواهد رسید (مهندس ناصر بهبودی- اگر جواب اقلیت را می‌فرمائید این ارقام و ماخذ سندیت ندارد تا نماینده دولت خودش بیاید پشت تریبون و بگوید) بنده در شروع مقال عرض کردم که پاسخگوئی نمی‌کنم و عرض کردم دلایل موافقت خودم را عرض می‌کنم اگر این ارقام برای جناب آقای مهندس بهبودی سندیت ندارد برای بنده و اکثریت سندیت دارد (روستا – شما ادامه بدهید اقلیت خسته شده‌اند ایراد می‌گیرند) بنده می‌خواستم به عرضتان برسانم که از همان سد محمد رضا شاه که واقعاً با ارزانترین نرخها برق را در اختیار مردم می‌گذارد سال ۴۸ (یکنفر از نمایندگان – چه قیمت بود؟) به تعرفه اش مراجعه کندی (مهندس بهبودی – سندیت ندارد) اجازه بفرمائید به آمار مراجعه می‌کنم سال ۴۸ سد محمد رضا شاه پهلوی ۸۰۰ میلیون کیلووات برق خواهد داشت و از این مبلغ ۳۰۰ میلیون ریال هزینه جاری آن هست و ۵۰۰ میلیون ریال سرمایه گذاری برای توسعه شبکه برق خوزستان خواهد بود به این علت بنده بنام نماینده خوزستان از این اقدام دولت متشکرم و به بودجه او هم با کمال میل و از روی عقیده رای خواهم داد بنده در چند مورد می‌خواستم یک عرایض خیلی مختصری را به عرض همکاران محترم رسانده باشم و آن در مورد بعضی از سازمانهای انتفاعی است بنده تصور می‌کنم که ما و دولت از مذاکرات همکاران محترم هم اطلاع داشته‌ایم و هم کمال استفاده را خواهیم کرد اما مطالبی به نظر خودم می‌آید که لازم میدانم اینها را عرض کنم اولا خیلی از این سازمانهای انتفاعی ما که با اصول تجارتی اداره می‌شوند نمونه‌هائی دارند یکی از این شرکتها شرکت هواپیمائی ملی ایران است، چطور کار کرده؟ (نمایندگان – بسیار خوب) آیا این را بگذارند با احتیاجات مختلفی که دارد با آن اصول قانون محاسبات کار بکند؟ این شرکت واقعاً مایه آبروی مملکت است (صحیح است) بزرگترین افتخار این شرکت اینست که اعلیحضرت شاهنشاه بزرگ ما که مثل همه امور خودش به کار هواپیما و خلبانی وارد است و خلبان بسیار ورزیده‌ای است و از این لحاظ هم با راندن جت فانتوم در آمریکا افتخاری بر افتخارات ما افزودند اعلیحضرت اطمینان دارند به سلامت پرواز این شکرت و با هواپیمای این شرکت مسافرت می‌کنند هم برای مملکت ما مایه افتخار است و هم برای خود شرکت افتخار بزرگی است که شاهنشاه با این هواپیما مسافرت می‌کنند (صحیح است) این شرکت با چه سرمایه‌ای شروع کرد؟ قبلا هم یک شرکت دیگری بود دست مردم چکار کرد؟ الان چند هواپیما دارد با چه پولی ۲ هواپیمای جت ۷۲۷ خرید این چند سالی که شروع کرده بکار فقط برای پروازهای مسافرین خانه خدا توانسته با امکانات خودش ۱۵۰ هزار مسافر ببرد چهار تا هواپیمای جت بوئینگ دارد و فقط کمکی که در قبال خرید ۲ هواپیمای ۷۲۷ یعنی جت‌هائیکه می‌توانند پروازهای ۱۱ ساعته بدون توقف بکنند باو شده دولت آمده یک پولی به آنها کمک کرده تمام خریدها و تمام اقساط را خود شرکت هواپیمائی داده است نسبت به بعضی شرکتهای مختلف صحبت‌هائی شد و بعضی سازمانها بنده می‌خواستم عرض کنم طبیعت و کار بعضی از این شکرتها ملازمه به این دارد که دولت یک مقداری پول به اینها بدهد به نام سوبسید یعنی یک شرکت علاوه بر کار خودش وسیله راهنمائی را در یک رشته مخصوص انجام می‌دهد و افراد زیادی را ناچار است به خدمت بگیرد برای راهنمائی اشخاصی که شاغل اینکار هستند آیا پول هدری صرف می‌کند درآمد ملی می‌رود بالا در جای دیگری خدماتی می‌کند دولت تاجر خوبی نیست ولی دولت بایستی الگو بسازد دولت در سازمان آب و برق میلیونها سرمایه گذاری کرد تا توانست محصول نیشکر را که در زمان هخامنشیان در ایران یکی از محصولات ما بود دوباره احیا کند این جزو افتخارات ما است که دول خاورمیانه درباره کشت نیشکر از ما کمک می‌خواهند کارهائیکه گاهی در بعضی از سرمایه گذاریها می‌کنند دولت مثل مدل اولیه اتومبیلی است که یک کارخانه اتومبیل سازی می‌کند شاید اتومبیل اوله مثلا نمونه شورولت ایمپالا را که کارخانه جنرال موتور می‌سازد اولین اتومبیلش چندین میلیون دلار تمام می‌شود برای چه؟ برای اینکه ساختن اولین اتومبیل برای قسمتهای مختلفش پول طراح می‌دهد پول مهندس می‌دهد، پول محاسبه کردن می‌دهد اگر دولت این کارها را در مملکت ما انجام می‌دهد خیلی از کارها است که متاسفانه در ممالک پیشرفته نیست ما می‌بینیم در خیلی از ممالک پیشرفته شرکتهای بزرگ و کارخانه‌های تولیدی مقدار زیادی خرج تفحصات می‌کنند در مملکت ما این مخارج را دولت باید متعهد بشود ودولت انجام بدهد این را که میگوئیم بودجه برای هر مملکتی موضوع خاصی است علتش اینست که در خیلی از ممالک خیلی از کارهائی که زیر بنای مملکت را درست می‌کنند ما نباید خودمان را با آنها مقایسه کنیم شاهنشاه فرمودند ما یک راه و رسم ایرانی داریم و از هیچ (ایسم) و (ایت) خارجی استفاده نکردیم ما هیچ روالی از دیگران را برای خودمان انتخاب نکردیم راههای مختلفی که برای حکومت کردن و بهتر زیستن در دنیا درست شده برای خودشان خوب است ما چیزهای خوبشان را مطالعه می‌کنیم چون مسائل اجتماعی جزء علوم تجربی نیست جزو مسلمان نیست هر صاحب فکری که توانست یک مقداری مبانی اولیه اجتماع را بفهمد و درک کند روی آن می‌تواند اظهار نظر کند ما سرنوشت مملکت خودمان را خودمان انتخاب می‌کنیم، راه ما ره ایرانی است راهیست که شاهنشاه ما ترسیم کرده‌اند و ما آن را ه را می‌رویم و در آن راه قدم می‌زنیم (صحیح است – احسنت) (روستا – کی اینها را تشخیص می‌دهد؟) بنده هر چه می‌خواستم از اطاله کلام صرفنظر کنم نتوانستم مقدمه‌ای را که شروع کردهام نمی‌توانم موجز برگذار کنم در مورد کشاورزی و بهبود کار کشاورزی که در اثر اینکه این سیاست صحیح حزب ما به وجود آمده بنده می‌خواستم سروران و همکاران ارجمند و عزیز خود را فقط با یک مقدار آمار و ارقامی‌روبرو بکنم گاهی ارقام زبانی گویاتر دارند که از زبان الکن بنده خیلی خیلی قوی تر هستند بنده فقط برای بهبود وضع کشاورزی که هنوز بزرگترین پایه اقتصادی ما است آمار کوچکی به عرض آقایان میرسانم بنده آمده‌ام آمار محصول گندم و برنج و چغندر قند را از سال ۱۳۴۰ تا سال ۱۳۴۶ تهیه کرده‌ام که به عرض آقایان میرسانم شما بهبود وضع کشاورزی را از این ارقام می‌توانید به خوبی درک کنید که واقعاً چه کوششهائی در اثر بزرگترین اصل انقلابی شاهنشاه یعنی اصلاحات ارضی و بدنبال آن آزاد شدن کشاورزان و تمام امکاناتی که برای کشاورزان فراهم شده کشاورزان ما در دنبال این هستند که الان هر چه می‌توانند در واحد سطح، محصولات بیشتری داشته باشند چون برای خودشان بر می‌دارند دستگاههای ما برای این منظور بسیج شده‌اند و امیدواریم که خیلی از این مجهزتر بشوند ما در سال ۱۳۴۰ -۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تن گندم داشتیم ۴۰۰ هزار تن برنج داشتیم ۸۱۰ هزار تن چغندر قند برای اینکه باز رعایت ایجاز را کرده باشم سال ۱۳۴۶ را برای آقایان قرائت می‌کنم محصول گندم ما در سال ۱۳۴۶ به تدریج افزایش پیدا کرده تا سال ۱۳۴۶ به رقم ۴ میلیون و ۶۰۰ هزار تن رسیده یعنی دو برابر محصول برنج ما که در سال ۱۳۴۰-۴۰۰ هزار تن بوده از سال ۱۳۴۶ به ۹۴۰ هزار تن رسیده یعنی بیش از دو برابر بنده از بقیه سنوات صرفنظر می‌کنم چغندر قند که در سال ۱۳۴۰ هشتصد و ده هزار تن محصولش بوده در سال ۱۳۴۶ به دو میلیون و ۸۰۰ هزار تن رسیده یعنی بالغ بر سه برابر و نیم، این ارقام گویای وضع ما است البته این مطلب را باید عرض کنم که اقدامات همه جانبه‌ای که انجام پذیرفته موجب این افزایش شده است وزارت کشاورزی وظیفه خودش را انجام داده است سپاهیان انقلاب کوشش کرده‌اند مروجین کشاورزی تلاش کرده‌اند اصلاحات ارضی با توجه به صندوق تعاون روستائی وامهائی به آنها داده و ارشاد لازم را کرده حتی رادیو هم به آنها کمک کرده می‌خواستم از این نظر باز هم با نشان دادن ارقام یک رقم خیلی ساده ی را به عرض آقایان برسانم تا آقایان توجه داشته باشند نمونه کار انقلابی چیست آقایان اطلاع دارند بانک کشاورزی در سال ۱۳۱۲ به امر اعلیحضرت فقید تشکیل شد بنده این را می‌خواستم به عرضتان برسانم از سال ۱۳۱۲ تا سال ۱۳۴۰ بانک کشاورزی جمعاً ۳۷۹ هزار و ۳۲۰ فقره وام داده به به مبلغ ۸ میلیارد و ۱۱۱ میلیون و ۵۱۱ هزار و ۸۵ (۸۱۱۱۵۱۱۸۵) هزار تومان یعنی در عرض ۲۹ سال اینقدر وام داده به این مبلغ از سال ۱۳۴۰ بعد از اجرای اصلاحات ارضی تا آخر سال گذشته ۲۳۳۳۹۱۳ فقره وام داده به مبلغ ۲۷۷۹۳۱۰۶۶۰۸ ریال این کارها همه جانبه انجام شده است که سطح تولید کشاورزی بالا آمده ولی به عرض آقایان برسانم این ایده آل نیست ما در اجرای فرمایشات شاهنشاه بزرگمان راههای درازی در پیش داریم قدمهای بزرگی باید برداریم بنده می‌خواستم از جامعیت برنامه‌های دولت نمونه کوچکی به عرض آقایان برسانم که از چند جهت وضع دولت ما در بهبود وضع کشاورزان موثر بوده و همه اینها را هم از شاه داریم به ما ایده داده و امر فرموده و ما مجری آن هستیم بنده می‌خواستم نمونه کوچکی عرض کنم خانه‌های انصاف در روستاها به وجود آمده بنده این مطالب را از نظر مصرف نیروی انسانی به عرض میرسانم روی حساب دقیقی که بوسیله موسسه‌های آمار گیری انجام شد هر کاری که به دادگستری ارجاع می‌کردند بین هفتاد تا صدو ده روز طول می‌کشید و حداقل پولی که می‌دادند بین صد تا هزار تومان بود حالا با تشکیل خانه‌های انصاف همان کارها مجانبی بین دو تا سه ساعت انجام می‌شود خانه‌های انصاف فکر بزرگ‌اندیشمند داهی توانای ایران است که به ملت ایران داده است آنچنان این امر گرانقدر است که هر چمه شکر نعمتش بگذاریم کم گذاشته‌ایم خداوند سایه گرانقدرش را بر سر این ملت مستدام بدارد تا به آن حد تعالی و ترقی که شایسته این ملت کهن است برسیم اما در مورد کشاورزی عرض کردم حدمان اینجا نیست ما هنوز از واحد سطح در آمد کافی و استحصال کافی نکرده‌ایم ما ایده مان برای استفاده از زمین همانطور که شاهنشاه فرمودند ما برای گندم عادی حد متوسط برداشتمان ۸۰۰ هکتار است این میازن خیلی پائین است بلژیک روی استفاده خوب از زراعت گندم این میزان را رسانه به ۳۹۰۰ هکتار ما از یک هکتار ۲ تن برنج بر می‌داریم ایتالیا پنج تن بر میدار ما باید برسیم به آن حد همینطور محصول چغندر ما در هکتار ۲۰ است هلند ۵۰ تن بر می‌دارد برداشت ما از محصول پنبه یک تن است باید بر سد به حدود دو نیم تا سه تن ما از یک هکتار حبوبات بیش از یک تن بر نمی‌داریم این باید برسد مثل آلمان به حدود ۲ /۱ ۲ که جزء برنامه‌ای حزب ایران نوین است حزب ایران نوین در اجری اوامر شاهنشاه برنامه‌های تنظیم کرده که سطح برداشت واحد کشاورزی بیشتر بشود با استفاده از کود شیمیائی، با استفاده از شیوه‌های خوب کشاورزی و شیوه‌های مترقی کشاورزی این جزء برنامه حزب ما است و امیدواریم بتوانیم به مرحله اجراء در بیاوریم همزمان با این کارها بند می‌خواستم به عرض برسانم که کارهای دیگری هم انجام شده ما فکر نکرده‌ایم که اگر بخواهیم محصولمان زیاد بشود چکار بکنیم وزارت تولیدات کشاورزی هم در این فکر بوده انبارهائی برای انبار کردن این محصولات کشاورزی ساخته برای اینکه جلوگیری بشود اگر احیاناً خشکسالی داشته باشیم ما که سالها گندم صادر می‌کردیم دوباره مجبور نشویم دستمان را دراز کنیم بنده بایستی به عرضتان برسانم که در سال گذشته در حدود ۳۰۰ هزار تن گنجایش انبار ساختیم بنده می‌خواستم به عرضتان برسانم برای برنامه چهارم هم ساختمانهای سیلوی مفصلی در نظر گرفته شده برنامه اش هم منعکس است حدود ۷۹ هزار تن است سردخانه‌هایی علاوه از تهران در چند نقطه مملکت ایجاد شده بایستی کشتارگاههای مدرن ساخته بشود و مراکز زیادی برای ذخیره گوشت ساخته بشود تا بتوانند با استفاده از این سردخانه‌ها دیگر از نظر غذا در مضیقه نباشیم در همین تهران یک سردخانه ۱۶ هزار تنی ساخته شده (ناصر بهبودی- این سردخانه ۱۶ هزار تنی در کجاست؟) در تمام کارهائیکه وزارت تولیدات وظیفه داشته است کارهائی کرده که بعضی از آنها مربوط به محصولات کشاورزی بود ولی بایستی عرض کنم که در مورد بهتر کردن سیگارهای ما و خاصه کارخانه تخمیر که بتوانند نوع توتون را طوری بکند که قابل عرضه و قابل رقابت با کالاهای جهان باشد اقدامات مفصلی نموده و امیدوارم روزی برسد که لااقل بتوانیم سیگار به کشورهای همجوار صادر کنیم. بنده می‌خواستم عرض کنم که فقط توجه به آبیاری و کشاورزی نشده بلکه دولت ما از همه حیث توجه داشته خاصه از جهات اقتصادی کارهائی که انجام داده واقعاً در پیشرفت مملکت فوق العاده موثر بوده است بنده می‌خواستم به عرض برسانم پروژه ذوب آهن و پتروشیمی‌و لوله گاز را که همه آقایان اطلاع دارند خوشبختانه اجرای اوامر شاهنشاه را در به ثمر رساندن آرزوی بزرگ ملت ایران حزب ایران نوین به عهده گرفته است وزارت اقتصاد وضعی به وجود می‌آورد که خوشبختانه برای توسعه صنعت قابل اهمیت است به طوریکه فارس به صورت یک مرکز صنایع شیمیایی گیلان به صورت مرکز صنایع الکترونیکی و خوزستان به صورت مرکز صنایع فلزی و پتروشیمی‌و اصفهان به صورت مرکز ذوب آهن و سایر فلزات در آمده بنده می‌خواستم به عرض آقایان برسانم در اثر تشویق وزارت اقتصاد و امکاناتی که به وجود آمده البته عرایضم را خلاصه می‌کنم که رفع ناراحتی آقایان بشود چون گاهی در صحبت کردن هم بدشانسی و خوش شانسی است برای دوست ارجمند آقای دکتر عاملی آنچنان وقت است که بتوانند در کمال فرصت و هر قدر که میل دارند آنچنان کلمات را در خدمت خود بگیرند که هر چه می‌خواهد بگویند نوبت ما که می‌رسد بایستی عرایضمان را خیلی زود خاتمه بدهیم در هر صورت بنده چند کلمه از کارهای وزارت اقتصاد را به اطلاع میرسانم در سال جاری ۵۵ فقره پروانه تاسیس واحدهای تولیدی و صنعتی با سرمایه‌ای در حدود ۹۸۲۵ میلیون ریال برای ایجاد واحدهای جدید صنعتی و تولیدی صادر شده و برای در حدود ۱۱ هزار نفر کار تازه فراهم می‌شود طی همین مدت ۱۵۱ فقره پروانه بهره برداری از دستگاهها و واحدهای تولیدی با سرمایه ۴۴۵۳ میلیون ریال صادر شده است دولت در قبال بازده مواد خامی‌که وارد مملکت شده و به صورت مصنوع خارج گردیده ۱۵۶۱۱۵۸۶۷ ریال جایزه صادرات صادر شده بنده چون علاقمند هستم که همیشه یک فرد منضبط باشم با بیان یک جمله خیلی کوتاه در مورد یکی از وزارتخانه‌ها به عرایض خودم خاتمه می‌دهم و آن عبارت از این است که درمورد وزارت بهداری خیلی صحبت کردیم شاید بعضی از آقایان ندانند که وزیرش از نظر شخصی شاید از بنده هم خوشش نیاید ولی بنده عرض می‌کنم چون یک فرد منضبط هستم سلیقه‌های شخصی را کنار می‌گذارم بنده یک ضرب و تقسیمی‌را که اشتباه شده بود می‌خواستم به عرض آقایان برسانم و مرخص شوم و آن عبارت از این است که وزارت بهداری در حال حضار و سایر مؤسسات خصوصی بهداشتی ۴۲ هزار تختخواب دارد آقایان که اهل حساب هستند ۲۷ میلیون را به ۴۲ هزار تقسیم بکنند.

می‌شود ۶۴۲ یعنی برای هر ۶۴۲ آدم یک تختخواب داریم این از واحدهای بین‌المللی سطحش بالاتر است منتهی ما به این دلیلی که سطح بالا است راضی هستیم ولی کافی نمی‌دانیم چون متأسفانه قسمت زیادی از این تمرکز در تهران و شهرستانهای بزرگ است ما در برنامه‌های حزب ایران نوین که دولت مجری آن است باید توجه داشته باشیم که در تمام ممالک بیش از هشتاد درصد سرمایه باید در شهرستانهای کوچک مانند مغان و گرمی‌و آنجاهائی که آقای اسدی علاقمند هستند داشته باشیم زاهدان تختخواب بیمارستانیش سطحش بیاید بالا عرض کردم به طور کلی از نظر مملکت بالا هست و مایه افتخار ماست چون آن همکار ارجمند ما گزارشی داده بود که برای هر ۱۲ هزار نفر یک تختخواب هست بنده عرض می‌کنم ۲۷ میلیون را به ۴۲ هزار تقسیم کنید این مایه تاسف ما است که مجامع بین‌المللی تصور کنند که مملکت ما اینقدر عقب افتاده است که برای هر ۱۲ هزار نفر یک تختخواب باشد آماری که بوسیله دولت داده شده خلاف این است (مهندس بهبودی – بفرمائید سردخانه کجاست؟) در تهران ساخته می‌شود اگر میل داشتید فردا بیایید دستتان را بگیرم ببرم نشانتان بدهم جناب آقای مهندس بهبودی در ا ین شب عید بنده از طرف خودم و با اجازه از طرف حزب ایران نوین به تمام نمایندگان مجلس و ملت ایران و پیشگاه شاهنشاه بزرگ و عموم مسلمانان جهان عید قربان را تبریک عرض می‌کنم از حوصله‌ای که نمایندگان محترم در شنیدن عرایض ارادتمند فرمودند متشکر هستم و به عرضشان می‌رسانم که بنده و تمام دوستان ما این بودجه را خوانده‌ایم، فهمیده‌ایم بررسی کرده‌ایم و بهش رأی می‌دهیم و در مورد سازمانهای انتفاعی مملکت که فرمودند به عرض می‌رسانم که آن سازمانها بودجه شان، پرسنلشان طبق اساسنامه تصویب شده و ما از دولت متشکریم که همه کارها را به اطلاع ما رسانده ما می‌توانیم زشت و زیبایش را بگوییم و آنچه که شما گفتید از شما تشکر می‌کنیم از تذکر هم خوشمان می‌آید از حوصله‌ای که مقام ریاست و نمایندگان محترم و همچنین دبیر کل محترم و با ارزش خودمان و همه آقایان فرمودند متشکر هستم.

- تعیین موقع جلسه آینده – ختم جلسه

۵- تعیین موقع جلسه آینده – ختم جلسه

نایب رئیس – چون وقت دیر است با اجازه خانمها و آقایان جلسه را ختم می‌کنیم جلسه آینده به ساعت ۹ صبح روز شنبه موکول می‌شود.

(ساعت نه و پنجاه دقیقه بعد از ظهر جلسه ختم شد)

نایب رئیس مجلس شورای ملی – دکتر حسین خطیبی.