مذاکرات مجلس شورای ملی ۷ آبان ۱۳۳۶ نشست ۱۲۵

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری نوزدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری نوزدهم

قوانین برنامه‌های عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری نوزدهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۷ آبان ۱۳۳۶ نشست ۱۲۵

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیون‌ها - صورت مشروح مذاکرات مجلس - اخبار مجلس - انتصابات - آگهی‌های رسمی و قانونی

شماره

شنبه ماه ۱۳۳۵

سال دوازدهم

شماره مسلسل

دوره نوزدهم مجلس شورای ملی

مذاکرات مجلس شورای ملی

مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ‏۱۹

جلسه: ۱۲۵

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سه‌شنبه هفتم آبان ماه ۱۳۳۶

فهرست مطالب:

۱- تصویب صورت مجلس

۲- سؤال آقای عمیدی نوری راجع به دریافت شهریه در دانشکده‌های شهرستان‌ها و جواب آقای وزیر فرهنگ

۳- سؤال آقای بهبهانی راجع به توقیف شدگان اخیر و جواب آقای نخست‌وزیر

۴- تقدیم یک فقره لایحه به وسیله آقای نخست‌وزیر

۵- سؤال آقای دکتر امیر نیرومند راجع به محل نصب کارخانه برق جدید و جواب آقای معاون وزارت کشور

۶- تقدیم یک فقره لایحه بقید دو فوریت به وسیله آقای وزیر فرهنگ

۷- تقدیم یک فقره سؤال به وسیله آقای دکتر هدایتی

۸- تقدیم تقاضای طرح لوایح موضوع اختیارات آقای گلشائیان به وسیله آقای دکتر شاهکار

۹- طرح و تصویب دو فوریت لایحه اصلاح قانون اعزام محصل به خارجه

۱۰- تعیین موقع جلسه بعد - ختم جلسه

مجلس یک ساعت و سه ربع پیش از ظهر به ریاست آقای عماد تربتی (نایب‌رئیس) تشکیل گردید

۱- تصویب صورت مجلس

نایب‌رئیس - اسامی غایبین جلسه گذشته قرائت می‌شود

(به شرح زیر قرائت شد)

غایبین با اجازه - آقایان: قبادیان. جلیلی. دکتر سعید حکمت. کورس. دکتر اصلان افشار. سنندجی. سعیدی. اسفندیاری. دکترآهی. امید سالار. عبدالحمید بختیار. ذوالفقاری. مجیدابراهیمی. قراگزلو. دکتربینا. اردلان. صفاری. زنگنه. مهندس شیبانی. فولادوند. دکتر هدایتی. مشار. بزرگ ابراهیمی. عامری. هدی. مهندس سلطانی. خلعت‌بری. کاظم شیبانی. دکترامین. صراف‌زاده. اورنگ. دکتر ضیایی. پرفسوراعلم. دهقان. دکتر فریدون افشار. مهندس جفرودی. پردلی. باقر بوشهری. مسعودی. ثقةالاسلامی. معین‌زاده. رامبد. خزیمه علم.

غایبین بی‌اجازه - آقایان: دکترطاهری. اریه. دکتر جهانشاهی. سالار بهزادی. دکتر سید امامی. نصیری. دکتر نفیسی.

دیرآمدگان و زودرفتگان با اجازه - آقایان: عرب شیبانی. دکتر مشیرفاطمی. دیهیم. بزرگ‌نیا.

نایب‌رئیس - اعتراضی بر صورت جلسه نیست؟ آقایان فضائلی بفرمائید.

فضائلی - بنده عرضی دارم که از ماده ۱۳۸ اخظار نظامنامه‌ای استفاده می‌کنم ولیکن مربوط است به صورت جلسه مطابق ماده ۷۰ بایستی صورت جلسه کامل باشد و کلیه مطالبی که در مجلس مطرح می‌شود در صورت جلسه بیاید، در جلسه اسبق ملاحظه فرمودید جناب آقای دکتر صحت ضمن بیاناتشان راجع به لایحه کار اظهار کردند که این لایحه حاضر است و حتی ممکن است تقدیم مجلس بکنم و بعد برگشتند تقدیم کردند و بعد معلوم شده است که این لایحه امضاء نداشته است و صورت تقدیم لایحه نداشته است ولی هیچیک از این مراحل که یک لایحه‌ای یا رونوشت لایحه‌ای را ایشان تقدیم کرده‌اند در صورت جلسه ذکر نشده است استدعا می‌کنم که در صورت جلسه اساسی که برای بعد چاپ خواهد شد این موضوع ذکر بشود.

نایب‌رئیس - آنچه که آقای معاون وزارت کار تقدیم کردند صورت می‌تواند داشت که مقصودشان این بود مشغول تهیه قانونی هستیم ولی چیزی به شکل لایحه تنظیم شده و امضاء شده‌ای نبود که در دستور گذاشته بشود و غیر از این هم چیزی نبود و آنچه بود این است که البته در صورت مجلس قید می‌شود در صورت مجلس نظری نیست؟ (اظهاری نشد) صورت مجلس تصویب شد ۲- سؤال آقای عمیدی نوری راجع به دریافت شهریه در دانشگاه‌های شهرستان‌ها و جواب آقای وزیر کشور

نایب‌رئیس - سؤالات مطرح است آقای عمیدی نوری

عمیدی نوری - آقای وزیر فرهنگ تشریف ندارند (ناصر ذوالفقاری چرا تشریف دارند) در مسافرتی که برای افتتاح راه‌آهن مشهد رفته بودیم. ‏

(قنات‌آبادی - یادش بخیر) بلی یادش بخیر مدتی است می‌گذرد بعضی از دانشجویان دانشکده مشهد مراجعه کرده بودند به بعضی از رفقا و از جمله به بنده می‌پرسیدند با اینکه در تهران در دانشگاه تهران تحصیل مجانی است چرا دستور داده شده است که در دانشکده‌های شهرستان‌ها از ما دانشجویان که حاضر هستیم در شهر خودمان بمانیم و تحصیل بکنیم از ما شهریه می‌گیرند و یک شهریه غیرمتناسبی که در ماه بیش از هزار ریال است گرفته می‌شود این مبلغ از نظر این که دولت حاضر هم مخصوصاً علاقمند است مهاجرت مردم از شهرستان‌ها به تهران کم بشود و حتی در این خصوص دستور تشکیل کمیسیونی داده‌اند که آن کمیسیون راهی برای مسکون کردن مردم شهرستان‌ها را در خود شهرستان‌ها پیدا کند به نظر بنده قدری عجیب آمد برای اینکه دولتی که یک چنین علاقه‌ای دارد که مردم شهرستان‌ها در خود شهرستان‌ها بمانند و یکی از کارهایی هم که در این مملکت شده است تأسیس همین دانشکده‌ها است در خود شهرستان‌ها لازمه‌اش اینست که اگر در شهرستان‌ها ارفاق بیشتری امتیاز بیشتری داده نشود لااقل با مردم مرکز مساوی باشند اگر مساوی باشند باز می‌شود گفت که این مردم در شهرستان‌ها می‌مانند ولی وقتی که یک چنین تفاوت محسوسی هست که اگر کسی برود در دانشگاه تهران درس بخواند یک هزار ریال در ماه نخواهد پرداخت اما در مشهد و یا شیراز و یا تبریز که برود باید ماهی یک هزار ریال بدهد و این نقض غرض است یعنی این نظری که خود دولت دارد که جلو مهاجرت را بگیرد برخلاف آن نظر عمل می‌کند.

(ابتهاج - درست باید معکوسش بشود) همینطور است که می‌فرمائید باید معکوس بشود به این جهت بنده سؤالی کردم از جناب آقای وزیر فرهنگ البته مدتش طولانی شد حالا انتظار دارم جوابی لطف بفرمایند که ببینیم آیا با سیاستی که دولت حاضر دارد این عمل تطبیق می‌کند یا خیر و چه فکری می‌کند برای هم آهنگی وزارت‌خانه‌ها با سیاست عمومی خود دولت برای آن هدف اساسی که دارد؟

نایب‌رئیس - آقای وزیر فرهنگ بفرمائید.

وزیر فرهنگ (دکتر مهران) – در دانشکده‌های شهرستان‌ها در هر دانشکده‌ای از هر دانشجویی در سال صد تومان آن‌طوری که جناب آقای عمیدی نوری فرمودند نیست در سال صد تومان گرفته می‌شود آن هم از محصلینی که بضاعتی ندارند گرفته نمی‌شود و مصرف آن هم برای خود دانشجویان است یعنی دانشجویان انجمنی دارند و این صد تومان‌هایی که در سال آن عده می‌دهند اینها جمع می‌شود و به مصرف کمک به دانشجویان بی‌بضاعت می‌رسد یعنی آن دانشجویان که وسائل تحصیلشان را نمی‌توانند فراهم کنند از این طریق به آنها کمک می‌شود و هم چنین تهیه وسائل ورزش آنها و به هیچ‌وجه من‌الوجوه دانشکده مربوط دخل و تصرفی در این وجوه نمی‌کند در واقع این یک وسیله و طریقه‌ای است که حس تعاون و کمک را بین دانشجویان زیاد می‌کند که به همدیگر می‌توانند کمک کنند نسبت به تأسیسات اجتماعیشان که مربوط به ورزش و کارهایی که تقویت قوای بدنی آنها را زیاد می‌کند و همان‌طور که عرض کردم محصلین بی‌بضاعت هم به کلی معاف از پرداخت شهریه هستند و هیچ نمی‌پردازند و برای کسانی هم که مبلغ صد تومان در نظر گرفته شده آن هم در سال می‌پردازند خیال می‌کنم مبلغ ناچیزی است که به کمک محصلین بی‌بضاعت هم می‌رسد در دانشگاه تهران در سال گذشته تصمیم گرفته شد که به طور کلی همه دانشجویان معاف باشند شاید احتیاجی به آن پول در تهران نبود برای اینکه در تهران تأسیسات ورزشی برای محصلین تهران فراهم‌تر است ولی برای محصلین شهرستان‌ها این وجوه یک کمکی است به محصلین بی‌بضاعت و همین‌طور به تأسیسات ورزشی‌شان مبلغ آن هم خیلی قابل ملاحظه نیست محصلین هم به طیب خاطر می‌پردازند آن وقت هم که به آقایان مراجعه کردند یک علتی داشت و آن این بود که سوء‌تفاهمی بین محصلین روی داده بود که تصور می‌گردند این شهریه ماهی صد تومان است در حالی که سالی صد تومان است و رفع این سوء‌تفاهم شده و اشکالی هم در بین نیست و این وجوه را هم پرداخته‌اند.

نایب‌رئیس - آقای عمیدی نوری بفرمائید.

عمیدی نوری - به طور کلی آقای وزیر فرهنگ نسبت به عرض بنده تصدیق فرمودند که تفاوتی بین خرج تحصیل عالی در تهران و شهرستان‌ها وجود دارد و قبول هم فرمودند که دانشگاه تهران شهریه از دانشجویان نمی‌گیرد و قبول هم فرمودند که در دانشکده‌های شهرستان‌ها گرفته می‌شود البته در مبلغش همان‌طور که فرمودند بنده علی‌الاصول فرمایشات ایشان را صحیح می‌دانم مگر آنکه خلاف آن ثابت شود ولی یک نامه‌ای یکی از این دانشجویان بعد از سؤال بنده از یکی از شهرستان‌ها فرستاده نوشته است که سال گذشته است ۷۵۵ ریال دریافت می‌شد امسال ۱۲۵۵ ریال می‌گیرند، این نامه‌ای است از یک محصل به نام حسن ربیعی که برای من نوشته است تاریخش هم ۳۶/ ۴/ ۱۱ است بر طبق این نامه ۱۲۵۵ ریال شهریه می‌گیرند پارسال هم ۷۵۵ ریال بوده یعنی ما آمدیم در ظرف یک سال یک کاری که به هر حال هم آهنگ نیست یعنی در تهران تحصیلات عالی مجانی است و در شهرستان‌ها تحصیل عالی پولی امسال هم بالا رفته ۷۵۵ ریال شد ۱۲۵۵ ریال البته از نظر جناب آقای وزیر فرهنگ ۱۲۵۵ ریال خیلی زیاد نیست و در نظر عده‌ای از ما هم شاید زیاد نباشد ولی شاید از نظر بعضی از این دانشجویان که با رنج و محنت تحصیل می‌کنند در شهرستان‌ها زیاد باشد و بنده هم حق می‌دهم که بگویند این شهریه‌ها زیاد است ولی صرف‌نظر از این مطالب بنده در اساس کار حرف دارم باید در اساس این امر معتقد باشیم که تحصیل مجانی است (دهستانی – در کجای دنیا مجانی است) می‌فرمائید نیست، در کشور روسیه جناب آقای دهستانی تحصیل در دانشکده‌ها مجانی است و شهریه هم می‌دهند به دانشجویان در بعضی از کشورها همان‌طوری که فرمودید در آمریکا و انگلستان تحصیل مجانی نیست پول زیادی هم می‌گیرند اما در کشور ما باید یکی از این دو اصل را قبول کنیم یا ما باید معتقد باشیم مجانی است و یا نیست اگر معتقد شدیم مجانی است بایستی برای همه مجانی باشد مخصوصاً از نظر شهرستان‌ها همان‌طور که جناب آقای ابتهاج فرمودند برعکس اگر کار فاژتار می‌کردیم یعنی شهرستان را مجانی می‌کردیم و تهران را پولی می‌کردیم به جا بود، منطقی بود اگر برعکس رفتار کنیم این اثر خوبی ندارد نظر بنده در اساس است آن هم در دولتی که نظرش این است که جلوی مهاجرت مردم را از شهرستان‌ها به تهران بگیرد و کمیسیون تشکیل داده است جناب آقای وزیر فرهنگ برای این کار، خودتان هم قطعاً در هیئت دولت راجع به این موضوع همفکری داشته‌اید که بایستی راه‌هایی پیدا کنیم که مردم‏ شهرستان در شهرستان‌ها بمانند به تهران نیایند، ما به مبلغ کاری نداریم، مصرفش را هم قبول داریم آنچه که می‌فرمائید البته به مصرف کمک دانشجویان بی‌بضاعت و کمک تحصیل می‌رسد همه اینها صحیح، اما این مصرف در تهران هم هست، قطعاً وسائل تربیت بدنی و ورزش در دانشگاه تهران رنگین‌تر از دانشگاه‌های شهرستان‌هاست تردیدی نیست بعد این فکر برای مردم پیش می‌آید که چرا با شهرستانی‌ها توجه کمتر می‌شود و بیشتر کمک‌ها و وجوه به مرکز داده می‌شود این نکته اساسی بود که بیشتر بنده را واداشت سؤال بکنم والا از نظر مبلغ در درجه دوم بود و چون به این موضوع توجه شده است من امیدوارم یک تجدید نظری در این موضوع بشود که با نظری که خود دولت دارد و راجع به جلوگیری از مهاجرت مردم شهرسستان‌ها به تهران این سیاست عملاً اجرا بشود این سیاست در تمام وزارت‌خانه و ادارات هست به طوری که الان دولت آمده یک لایحه آورده است که کمیسیون ارز را منحل بکنند و کمیسیون ارز کارش طوری بشود که وظایف کار کمیسیون ارز در تهران و تمام استان‌ها و شهرستان‌ها با بانک ملی باشد و همه‌جا یکسان بشود بنده از حضور جناب آقای نخست‌وزیر استفاده می‌کنم و در مورد سؤالی که نظر خود جناب آقای نخست‌وزیر هم این است که ما کاری بکنیم که مردم شهرستان‌ها به تهران نیایند و روی این موضوع تصمیمی اتخاذ فرمودند که کمیسیونی تشکیل بشود و راه‌های این کار مطالعه بشود و بسیار هم فکر اساسی است موضوع سؤال بنده هم در واقع همین است حالا که آقا تشریف دارید بنده استفاده می‌کنم و سؤال را تکرار می‌کنم سؤال بنده این است که در شهرستان‌ها از دانشجویان دانشکده‌ها شهریه گرفته نمی‌شود بنده طرفدار یکی از این دو رژیم تحصیلی هستم هر کدام را دولت قبول کند اما عقیده‌ام این است که باید تهران و شهرستان‌ها یکی بشود و اگر هم ارفاقی هست باید نسبت به مردم شهرستان‌ها بشود یعنی همان نظری که جنابعالی دارید که مردم شهرستان‌ها نبایستی مهاجرت بکنند بیایند به تهران جناب آقای وزیر فرهنگ هم فرمودند قبول کردند که این اختلاف هست منتهی فرمودند که دانشگاه تهران احتیاجی به پول برای کار تربیت بدنی و ورزش ندارد و این پولی که از اینها گرفته می‌شود برای این کار است البته منطق صحیح است ولی این سیاست اصولی که جناب آقای نخست‌وزیر توجه فرمودید راجع به جلوگیری از مهاجرت مردم شهرستان‌ها به تهران به نظر بنده با این عمل تناقض دارد تقاضای بنده این است تجدیدنظری در کار دانشجویان شهرستان‌ها بشود و این مردمی که در شهرستان‌ها می‌مانند و در محل خودشان می‌خواهند تحصیل کنند از آنها شهریه گرفته نشود.

نایب‌رئیس - آقای وزیر فرهنگ بیاناتی دارید.

وزیر فرهنگ - عرضی ندارم. ‏

نایب‌رئیس - آقای بهبهانی.

بهبهانی - چند روز پس از تقدیم سؤال مورد بحث به ساحت مجلس شورای ملی یکی از دوستان علت تقدیم این سؤال را با تعجبی آمیخته به دلسوزی جویا شد و در عین حالی که از رویه گذشته اینجانب ستایش می‌کرد و مخصوصاً از بیاناتی که در مقام مخالفت با روش دولت‌های گذشته نموده بود تحسین می‌نمود و از وضع حاضر هم بسیار ناراضی به نظر می‌رسید باز هم با طرح این سؤال آن هم از طرف این جانب رضایت نشان نمی‌داد و می‌گفت که اگر سیاستمداری بخواهد منافع عمومی و مصالح شخصی خود را تأمین بنماید باید حتماً یک راه و یک دیرکسیون را طی کند و از تمایلات آنی فصلی احتراز جوید و برای حمله و انتقادات دولت‌ها به هر دری نزند و معتقد بود که با این ترتیب هر سیاستمداری بهتر می‌تواند آبروی خود را حفظ کند و در سرنوشت مملکت مؤثر باشد و چون می‌دانست و مکرر از خود این جانب شنیده بود که برخلاف معمول رویه حاضر و معمول به امروز من به حیثیت سیاسی و خانوادگی خود بیش از مناصب و مشاغل و امور دیگر پای بندم عنوان این سؤال را خروج از رویه همیشگی اینجانب تلقی می‌کرد و در شرایط موجود به اصطلاح نقطه ضعفی برای من پیدا کرده بود. این شخص به من می‌گفت که شما با روش مصدق و اطرافیان او مخالف بودید و سؤال حاضر ظاهراً به منظور حمایت از آنها تسلیم شده و یا لااقل در افواه این جور تعبیر می‌شود پس رویه گذشته خود ترک گفته‌ای و به مکتب جدیدی وارد شده‌ای (نخست‌وزیر - دیگر سن شما اجازه نمی‌دهد به مکتب بروید) و برای توجه مطلب خود و در عین حال تنقید عمل من از اعمال و رفتاری که مصدق و اطرافیانش نسبت به مخالفین یادآوری می‌کرد تا با اینجا رسید که در زمان حکومت مصدق حتی یک نفر از اطرافیانش کلمه‌ای برای جلوگیری از این قبیل اعمال خلاف رویه او نگفت و در مقام حمله و کوبیدن اشخاص حتی به کسانی هم که سابقه دوستی با او داشتند و با هم هم‌قدم و در یک کسوت بودند ابقاء نکرد و همیشه عقیده شخصی او ملاک و معرف خوبی یا بدی

اشخاص بود و هر کس ولو هر چقدر با او صمیمی هم فکر بود به مجردی که با یکی از گفته‌ها و عقاید او روی مخالف نشان می‌داد با شدت مورد حمله و انتقاد قرار می‌گرفت و سرنوشت ناهنجاری گرفتار می‌شد. گفتم تو چرا حالا زمان مصدق را پیش کشیدی و اعمال آن زمان را مقیاس قرار دادی؟ جواب داد برای اینکه دستگیرشدگان کنونی به طرفداری از مصدق و تأیید و تحسین اعمالی که در زمان او صورت گرفته و حمله به دستگاه حاکمه فعلی اعلامیه صادر کرده‌اند در صورتی که وضع فعلی با آن ایام خیلی فرق دارد

(نخست‌وزیر - صحیح است) چنانچه در این ایام همه به نحوی راضی شده‌اند مثلاً شوروی‌ها برخلاف رویه دائمی و معمولی خود در جراید و رادیوهای خود از قرارداد نفت تحسین می‌کنند و معلوم می‌شود از دولت حاضر روابط اقتصادی و تجاری با ما هم پیمان شده است. دولت امریکا هم که با همکاری‌های نظامی و اقتصادی و کمک‌های بلاعوض حسن نیت خود را نشان داده است و این نکات به خوبی می‌رساند که از طرف هیچ دولت خارجی تصور و احتمالاً تحریک نمی‌رود. پس در این صورت مجال و فرصت اخلال از طرف آنها باقی نمی‌ماند. گفتم بسیار خوب اجمالاً از عقیده شما نسبت به دولت اسبق و توقیف‌شدگان مطلع شدم اکنون یک سؤال برای اینجانب باقی می‌ماند که اگر نسبت به این سؤال جواب مقنعی بشنوم خواهم توانست کار اخیر خود را تا بجا تلقی نمایم و آن سؤال این است که این آقایان با اعمالی که فرمودید کار خوبی کردند و با مرتکب اعمال خلاف اصول شدند؟ گفت البته مرتکب کارهای بسیار بدی می‌شدند. گفتم چرا؟

گفت: برای اینکه اولاً کارهایی می‌کردند (البته پس از گذشتن مدتی تقریباً یک سال) با آنچه می‌گفتند فرق داشت به طور خلاصه آنها می‌گفتند که سال‌هاست شرکت نفت ایران و انگلیس تمام وجوهی که بابت عواید نفت داده با صورت سازی و به دست دولت‌های غیر ملی پس می‌گرفته و یک شاهی هم به مصرف رفع احتیاجات واقعی و ضروری مردم نمی‌رسید به علاوه از طریق شرکت نفت در دستگاه حکومت‌های وقت اعمال نفوذ قطعی صورت می‌گرفت و با برقراری حکومت‌های نظامی و ایجاد سازمان‌های شبیه به آن سال‌ها از نضج و نمو آزادی ملت جلوگیری می‌کردند و در زیر سرپوش حکومت‌های نظامی اموال ما ملت فقیر را چپاول می‌نمودند و سیاست‌های مخرب خود را اعمال و اجرا می‌کردند و اقوی دلیل طرفداران مصدق در این باب این بود که با وجود عایدی سرشار نفت حتی کارگرانی که موجب تحصیل این ثروت هستند در حصیرآباد و زاغه‌های آبادان زندگی می‌نمایند و قدرت تهیه مایحتاج ضروری و اولیه خود را ندارند روی هم رفته وضع رقت‌بار آن زمان را (که متأسفانه هنوز هم گرفتار آنیم) نشان می‌دادند و می‌گفتند ما اگر کسب آزادی کنیم به نحوی که ملت بتواند حرف خودش را بزند محال است دولت‌ها بتوانند برخلاف جهت منافع مردم قدمی بردارند از این‌رو ملی شدن نفت را مقدم شمردند و انصافاً در سال اول همچنین شد ولی بعد از مدتی آنچه را که کردند با «تز» اول خودشان فرق داشت چنانکه به نام کسب آزادی برای ملت مرتکب اعمالی شدند که جز اختناق آزادی نام دیگری نمی‌توان بر آن نهاد. زیرا در آن ایام هرکس برخلاف میل حکومت و طرفداران آنها چیزی می‌گفت فوراً او را از تکفیر و یا به انواع و اقسام اذیت‌ها و آزارها دچارش می‌کردند و همین خود دلیل عدم آزادی بود و در زیر این اختناق و تهیه موجبات سکوت هم منافعی نهفته بود منتهی منافعی مخالف با جریان سابق والا از دست یک اقلیت کوچکی در آن زمان چه برمی‌آمد وانگهی اگر دولتی به صحت عمل خود معتقد باشد نباید از اظهار عقاید مخالف بیمی داشته باشد بگذار یک عده‌ای هم انتقاد کنند و مسلماً انتقاد اقلیت وقتی با منافع اکثریت روبه‌رو شد به جایی نمی‌رسد ولی عمل آنها با اقلیت مجلس آن روز بهترین دلیلی بود که ادعای آنها را تخطه می‌کرد و اگر آن روز با مخالفین خود اینطور رفتار نمی‌کردند و اعمالشان با ادعای پنجاه ساله آنها منافات نمی‌داشت قطعاً یکی از موجه‌ترین حکومت‌ها بودند من همان روز که دولت اسبق حکومت نظامی را اعلام داشت فهمیدم که گرفتار همان اشتباهی شده که همه تحت عنوان مصالح مملکت می‌شوند و قهراً فاصله‌شان با مردم زیاد می‌شود و این زیادی رو به فزونی خواهد رفت و آن تز عالی با رویه غلط شکست خواهد خورد همان‌طور که دیدیم شکست هم خورد و چاه‌هایی راکه برای دیگران کندند خودشان در آن گرفتار شدند. در اوایل تیر در روزنامه‌ها و رادیو اعلان کردند که هر کس سپهبد زاهدی را نشان بدهد مبلغی جایزه دریافت خواهد داشت کمی بعد همان اعلان درباره خود مصدق شد. فاعتبر و یا اولی‌الابصار هر کس آمد و گفت هر چه من امر می‌کنم همان باید بشود و یک عده چاپلوس و متملق و منفعت‌جو هم دورو برش را گرفتند و کورکورانه و تعبدی اوامر او را اطاعت و اجرا کردند همیشه شکست خورده زیرا یک نفر هر چقدر هم قوی‌الفکر و با اراده و مصلح باشد تحت تأثیر غرایز قرار می‌گیرد و بالاخره مرض غرور و خود خواهی بر او غلبه می‌کند اگر یادتان باشد همه دوستان و خیرخواهان مملکت به ایشان می‌گفتند آقا احساسات مردم را در یک قالب عقلایی بریزید و سیاست را به کوچه و بازار نکشانید زیرا این کار عقبت خوبی ندارد و روزی فرا می‌رسد که خودتان هم قادر نخواهید بود جلو آن را بگیرید اما متأسفانه به حرف کسی گوش نداد هر که از اعمال او انتقاد می‌کرد و یا رویه‌اش را نمی‌پسندید او را به دست امواج احساسات مردم می‌سپرد گونی سدان خلق می‌کردند و مارک خارجی و اجنبی‌پرستی به او می‌زدند. و حیثیت و آبروی اشخاص را بی‌رحمانه ملعبة هوی و هوس قرار می‌دادند.

در صورتی که اگر طبق موازین دموکراسی عمل می‌کردند قطعاً به هدف غایی خود می‌رسیدند. چنانچه در ممالکی مانند انگلستان و امریکا همین‌طور است هیچ فرد یا اقلیت و یا اکثریت نمی‌تواند با حیثیت اشخاص بازی کند. اقلیت انتقاد می‌کند و اکثریت حکومت اگر اکثریت راه خطایی رفت جای خودش را به رقیب می‌دهد و محال است کسی بتواند حتی یک نفر را بنا به اراده و میل انتقام‌جویانه خود اذیت کند و سربقاً و سیادت آنها هم در همین است و بس ایدن مصر حمله می‌کند مردم و اقلیت مجلس اعمال او را نمی‌پسندند و به او اعتراض می‌کنند مگر ایدن نمی‌توانست منقدین و معترضین را منکوب کند و به حبس بیندازد (قنات‌آبادی – نمی‌توانست) و بگوید مصلحت در این است که من کرده‌ام و شاید هم مصلحت انگلستان اقتضا می‌کرد ولی یک مصلحت بزرگتر مانع اجرای مصلحت کوچکتری بود و آن اجرای اصل آزادی بیان و عقیده بود زیرا آنها می‌دانند که اگر این کار معمول بشود فردا یک نفر دیگر برخلاف مصلحت واقعی و بنا باغوای بداند ایشان کار دیگری می‌کند و آن وقت‏ است که باید فاتحة مملکت را خواند همچنین در امریکا الان یک عده از سیاست آیزنهاور انتقاد می‌کنند و از عدم توجه به امور علمی و اکتشافی به او حمله می‌کنند چرا و مردم را به حبس نمی‌اندازد؟ برای اینکه اولیاء امور آن کشور می‌داند که فردا همین بلا سرخودشان خواهد آمد. گفتم آقای عزیز اگر با تمام فرمایشات شما با این شرط موافق نباشم لااقلاً با قسمتی از آن موافقم ولی به نظر من هر کس مرتکب این قبیل کارها بشود باید مورد انتقاد قرار گیرد و این همان رویه‌ای است که از آغاز خدمات اجتماعی خود شروع کرده‌ام و اختصاصی به مصدق ندارد من به طور کلی هر کس راکه برخلاف اصول اقدام کند شایسته انتقاد می‌دانم و در اجرای این نظر به هیچ‌وجه به شخص یا اشخاص توجه ندارم و تنها از اصول پیروی می‌کنم.

نایب‌رئیس - آقای بهبهانی وقت شما تمام شد. طبق ماده ۸۱ در سؤال بیش از پانزده دقیقه نمی‌توانید صحبت کنید.

بهبهانی - بنده هنوز اصل مطلب را عرض نکرده‌ام مطالبم تمام نشده است.

نایب‌رئیس - خیلی مانده است؟

بهبهانی – چند صفحه (چند نفر از نمایندگان - رأی بگیرید وقت می‌دهیم)

نایب‌رئیس - ممکن است بعد از جواب سؤال دو مرتبه مذاکره بفرمائید. آقای نخست‌وزیر فضائلی بدهید.

آقای نخست‌وزیر - بخوانند

نخست‌وزیر (دکتر اقبال) - چون بنده وقتم محدودیت ندارد اجازه بدهید بنده بقیه آن را بخوانم. ‏

(قنات‌آبادی - وقت شما هم محدود است مدت وقت وزیر به اندازه مدت وقت تکمیل است) چون بنده خارج از موضوع هم مطالبی دارم باید عرض کنم. بنده اولاً خیلی متأسفم که آئین‌نامه مجلس اجازه نداد آقای بهبهانی مطالبشان را به طور کلی بیان بفرمایند ولی چون سؤالشان را قبلاً به دولت فرستاده بودند و بنده می‌دانم که چه سؤالی فرموده بودند به همین جهت بنده امروز حضور آقایان شرفیاب شدم و جواب سؤال ایشان را عرض می‌کنم ایشان سؤال فرموده‌اند چرا عده‌ای را توقیف کرده‌اند ۷۰/ ۶۰ نفر و علت توقیف چه بوده و چرا از زحمت این اشخاص را فراهم کرده‌اید سؤال این بود (بهبهانی – در صورت صحت) در صورت صحت هم داشت. بنده روزی که افتخار پیدا کردم برحسب امر و اراده ذات شاهانه دولت را تشکیل بدهم و حضور آقایان معرفی کنم به عرض رساندم که این دولت دولتی است که می‌خواهد کارکند و به هیچ‌وجه مزاحم اشخاص نخواهد شد و نمی‌شود و از همین جهت هم همان روز یعنی آن روزهایی که دولت را تشکیل دادیم مقررات حکومت نظامی در آن تاریخ لغو شد طبق قانون مجلس ولی خیلی اشخاص همان‌طوری که به عرض رساندم به بنده توصیه می‌کردند که دوباره حکومت نظامی را برقرار کن ولی من به آن آقایان تذکر دادم که دولت فعلی به هیچ‌وجه من‌الوجوه احتیاجی به تجدید حکومت نظامی ندارد حکومت نظامی باید در شرایط خاصی و فوق‌العاده‌ای که وضعیت مملکت ایجاب می‌کند برقرار بشود و حکومت بکند و حکومت نظامی مال اشخاص بیچاره و اشخاصی هست که قادر نیستند و این دولت که من در رأسش هستم اینطور نیست و احتیاجی به حکومت نظامی ندارم و طبق مقررات و قوانینی که از مجلس گذشته است و به صحه ملوکانه رسیده ما می‌خواهیم حکومت کنیم و بعداً تذکر دادم که این دولت هم اهل هیچ زد و بندی نیست با هیچ مقامی نه داخلی و نه

خارجی نه آجیل می‌دهد و نه آجیل می‌گیرد و این هم از مشخصات این دولت است من نخواستم بگویم که دیگران اینطور نبوده‌اند دیگران هم انشاالله اینطور بوده‌اند ولی ما خودمان را اینطور معرفی می‌کنیم اینطور هستیم از این جهت احتیاجی هم به حکومت نظامی نداشتیم و برقرار هم نکردیم در یکی از جلساتی که مطالبی به عرض آقایان رساندم تذکر دادم برداشتن حکومت نظامی را آن عده از اشخاص که دنبال این کار هستند دلیل برضعف دولت ندانند و از این کار سوءاستفاده نکنند و تصور نکنند که چون حکومت نظامی نیست دولت به خواب خرگوشی فرو رفته است و اجازه خواهد داد که یک عده‌ای ماجراجو همان اوضاع و احوال سابق را دوباره در این مملکت به وجود بیاورند و از آن استفاده کنند بنده خیلی متعجبم که بعضی از ماها چرا برنمی‌خوریم که اوضاع و احوال دنیا و مملکت ما تغییر کرده است قمر مصنوعی دارند به هوا می‌فرستند جت دارند درست می‌کنند عصر اتم است و ما توجهی نداریم و همینطور توی خانمان می‌نشینیم خیال بافی می‌کنیم که بابا حسن چی شده حسینی چطور شد نقی چطور تقی چطور آن بالا همچنین شد فردا همچنین می‌گویند و این جز خیال‌بافی و اتلاف وقت چیز دیگری نیست و بنده به طور قطع حضور آقایان نمایندگان محترم عرض می‌کنم که این رویه دیگر به قول معروف مد نیست و هیچ نتیجه‌ای هم از آن نمی‌گیرند نه اینکه دولت بخواهد جلو اینها را بگیرد اصلاً اوضاع و احوال دنیا عوض شده اوضاع دنیا به صورتی درآمده که دیگر این وضع را نمی‌پسندد عوض شده است یک روزی در این مملکت سیاست نان بود یک روزی در این مملکت سیاست گوشت بود روی این چیزها دولت می‌انداختند و دولت می‌بودند حالا نان هیچ تأثیری در سیاست دولت ندارد گوشت هم اگر چند روز در تهران پیدا شد آقایان ملاحظه فرمودید که هیچ کس از کمی نمرد و از نظر طی هم بنده تجویز کردم برای اشخاصی که مسن هستند مثل من گوشت نخوردند بهتر است و اگر بنا است که یک مملکتی و یک ملتی برای بلوای نان یا بلوای گوشت اوضاعش به هم بخورد آن مملکت امروز در دنیا حق حیات ندارد (صحیحست) و ما ملتی هستیم زنده شش هزار سال تاریخ داریم آقای دنیا بودیم و روی اوضاع و احوال یک مدتی کنار رفتیم ولی حالا می‌خواهیم در ردیف ممالک مترفی دنیا باشیم (نمایندگان - انشاالله) و این هم غیر از کار کار مثبت راه دیگری ندارد و هر کس که لیاقت دارد، هر کس معلومات دارد می‌تواند بیاید جلو جاده برایش باز است ولی فلان آقایی که نه معلومات دارد و نه تحصیلات، مفت خورده و می‌خواهد در این مملکت کومک کند دیگر این کارها وجود ندارد دیگر مفتخوری در این مملکت رونقی ندارد (صحیحست)

باید فعالیت کرد و زحمت کشید و هر کس که فعالیت کرد و زحمت کشید می‌تواند در این مملکت حکومت کند کار کند، بنده که اینجا حضور آقایان ایستاده‌ام ۱۵ سال است که روزی ۱۶ ساعت کار کرده‌ام و کار می‌کنم (صحیحست) بنده در تمام مراحل سخت اوضاع این مملکت در رأس کار بودم مسئولیت قبول کردم من از پشت تریبون همین مجلس حزب توده را منحله اعلام کردم درهقان وقتی که حزب توده حکومت می‌گردد در این مملکت (صحیح است) بلی آقا همینطور نشستن و خیال‌بافی کردن و این همچنین و آن همچنین یا چنین می‌کند فایده ندارد این گو و این میدان تشریف بیاورید در این میدان تا ما می‌بینیم اگر شما یک دقیقه توانستید پشت میز نخست‌وزیری با شرایطی که امروز هست کار بکنید من می‌دهم شاه رگهایم را بزنید ادعا کردن و خیال‌بافی آسان است این گوی و این میدان و چون تصمیم گرفته شده است که در این مملکت کار کرد بنابراین روش باید تغییر بکند این است که عده‌ای بی‌خود واضح و روشن عرض می‌کنم وقتشان را تلف نسازند یک عده‌ای در یک جاهایی جمع می‌شوند و می‌نشینند و حرف‌هایی می‌زنند نقشه‌هایی می‌کشند حملاتی می‌کنند آقا دیگر این دکان‌ها بسته شده است و رونقی ندارد چون سیستم کار عوض شده است بنده دیگر با الاغ نمی‌توانم تا مشهد بروم راه‌آهن کشیده شده طیاره دو ساعته می‌رود می‌فرمائید که بنده تا مشهد با الاغ بروم آخر آقا این که نمی‌شود ما باید رویه‌مان را تغییر بدهیم روحیه‌مان را تغییر بدهیم اگر علاقمند به مملکت هستیم این خیال‌بافی‌ها چیست فرمودند که ما یک عده‌ای را توقیف کردیم بلی توقیف کردیم صحت دارد رسماً به نام رئیس دولت در پشت تریبون مجلس شورای ملی می‌گویم صحت دارد چرا توقیفشان کردیم؟ مگر ما بیکاریم آزار داریم چرا؟ بنده نشان می‌دهم که ما حتی نسبت به اشخاص که نسبت به شخصی بنده در تمام ادوار روی کمال تا جوانمردی رفتار کرده‌اند بخشیدم چون اگر بنا باشد کار مملکت درش تعصب و کینه‌توزی باشد اصلاح نمی‌شود و این دولتی است که دنبال کینه‌توزی نیست این دولتی است که از روز اول به شهادت صورت جلسه و به شهادت خود آقایان از نقطه‌نظر خیر خواهی مملکت عرض کرده‌ام که همه باید کمک بکنیم تا کارها آسان بشود و این بار را به آسانی به منزل برسانیم پس وقتی برنامه دولتی این است که بی‌خود و بی‌جهت نمی‌آید اسباب آزار مردم را فراهم بیاورد مضافاً به این که در نخست‌وزیری یک دفتری باز شده به اسم پیشنهادات و تنقیدات که تنقیدات و پیشنهادهای اشخاص را می‌پذیریم این برای چیست؟ برای این است که مردم بیایند حرف‌های خودشان را بزنند و همه را می‌پذیریم و رسیدگی می‌کنیم و من هم خیلی متشکرم و سپاسگزارم از هموطنان خودم که پیشنهادات خوبی هم می‌دهند هر چه هم که قابل قبول نیست بهشان جواب می‌دهم که این پیشنهاد شما قابل قبول نیست پس یک دولتی که پیشنهادات و تنقیدات مردم را قبول می‌کند این یک دولتی است که نمی‌خواهد به مردم زور بگوید ما که نمی‌خواهیم زور بگوئیم ولی این کار مانع این نیست که بنده بخواهم تماشا کنم یک عده خائن بتمام معنی در این مملکت چیزهایی چاپ می‌کنند ما این را نخواهیم گذاشت تا وقتی که ما این افتخار را داریم نخواهیم گذاشت ولو اینکه به قیمت جان من تمام بشود و بنده را بکشند این آقایانی که توقیف کرده‌اند خائن خائن هستند با مدارکی که ما داریم (یکی از نمایندگان – اسامی‌شان را اعلام کنید) با مدارکی که داریم خائن خائن هستند اقرار کرده‌اند که با خارجی‌ها ارتباط داشته‌اند برای اینکه هنوز توی این مملکت بعضی‌ها هستند که تصور می‌کنند خارجی حق دارد در کار مملکت ما دخالت کند من آقا به هیچ‌وجه به هیچ خارجی اجازه نمی‌دهم که در امور داخلی ما دخالت کنند (احسنت) اصلاً این ننگ است برای ایرانی که قبول کند حتی می‌خواهد موافق دولت باشد یا نباشد، که حسین راب یاورند نخست‌وزیر کنند، خاک بر سر این اشخاص و خاک بر سر آن اشخاصی که این حرف‌ها را می‌زنند (احسنت)

آقا ما ملتی هستیم زنده، ملتی هستیم که می‌خواهیم در داخله خودمان حکومت کنیم، سیاست خارجی ما روشن است روش ما با هر ملت و دولتی که نسبت به مملکت ما احترام می‌گذارد و نمی‌خواهد منافع ما را از بین ببرد با ما دوست باشد با او دوست هستیم (احسنت) هرکس می‌خواهد باشد هر دولتی که با این قسمت مخالفت کند تا آن حدی که قدرت داریم توانایی داریم، ما جنگ خواهیم کرد و دفاع خواهیم کرد از حیثیت مملکت‌مان این روحیه ماست اگر دولت خارجی دولتی بیاورد این دولت نیست آقا این دولت بنا به اراده شخص شاهنشاه در رأس کار آمده است و تا موقعی که ایشان اراده دارند بنده شرفیابم و آن موقعی هم که ایشان نخواهند بنده می‌روم کنار چه همه بخواهند و چه نخواهند بنده چاره‌ای ندارم طبق قانون اساسی عزل و نصب وزراء با پادشاه است اگر فرمودند می‌مانم و اگر هم نفرمودند مرخص می‌شوم، چطور می‌گویند که این دولت را خارجی آورده است خاک بر سر آنهایی که این حرف‌ها را می‌زنند کدام خارجی؟ آقایان وضعیت ما را الان می‌بینید چیست؟ از نقطه‌نظر خارجی چه رلی را ما داریم؟ ما همه‌اش عادت کرده‌ایم توی سر خودمان بزنیم و از همسایه تعریف کنیم این چه اخلاقی است که داریم؟ مال همسایه را خوب بدانیم و مال خودمان را بد و از صبح تا غروب حس یاس و ناامیدی کی گفته است اوضاع و احوال مملکت ما رو به راه است؟ کی چنین ادعایی کرده است؟ من که الان مسئول امور مملکت هستم من همچو ادعایی نکرده‌ام معایب زیاد است با تنقید و هر روز روضه خود و هر روز گریه کردن این کارها را صلاح نخواهد کرد، البته باید اصلاح کرد و این دولت هم موظف است و این کار را هم خواهد کرد این اشخاص هم در تهران و در مشهد باز رفته‌اند دنبال تز مصدق (پرفسور اعلم - عجب احمق‌هایی هستند) بنده می‌گویم آقا روی سخنم با آقایان نمایندگان نیست با عموم است به طور کلی مگر فراموش شده است؟ آقای تیمورتاش هستند همین آقای تیمورتاش را نمی‌خواستند بکشند مگر از همین‌جا نپریدند پائین؟ یک عده به قول عوام داش و چاقوکش و لوطی نبود که شکمش را می‌خواستند سفره کنند؟ مگر فراموش کرده‌اید (یکی از نمایندگان - هیچ فراموش نکرده‌اند) اینکه فراموش شده چون اگر حقیقت را می‌دانستند به روح رسول‌الله قسم به خداوند قسم اصلاً فکرشان نمی‌رسید که سؤال را بکنند مگر آن دستگاه مصدق به سر خود ایشان و به سر پدر خود ایشان که نهایت احترام را به ایشان دارم و مثل خودم می‌دانم چه به روزگار این مرد آورده‌اند در این مملکت چه کاری کردند من تعجب می‌کنم یک عده خائن بک عده جاسوس برای گرفتن مقامات برای کسب شهرت و آمدن سر کار مردم بیچاره را گول زدند روزی که مصدق آمد صدی ۹۵ ملت ایران فکر کردند این خدمتی می‌کند و اگر این نبود شاهنشاه به او فرمان نخست‌وزیری نمی‌داد او گفت روزی سیصد هزار تومان عایدات نفت خواهیم داشت بعد یک چاقوکش آوردند توی میدان حالا دو مرتبه می‌خواهید برگردیم به همان رویه‌ها مثل اینکه راحتی زیر دلمان می‌زند ببخشید معذرت می‌خواهم خوش‌مان می‌آید که روزنامه‌ها در این موقع که الحمدالله روزنامه‌ها خوب شده‌اند خوش‌مان میاید که روزنامه فحش خواهر و مادر بدهند. خدا رحمتش کند کریم پور شیرازی را (یکی از نمایندگان - خدا رحمتش نکند) بله همان‌طوری که عرض کردم ‏(دولتشاهی – او بود که از همانجا پرید پائین) نباید پشت سر مرده‌ها بد بگوییم روزنامه او که صبح می‌آمد بیرون پنج هزار بود عصر و فردا می‌شد پنج تومان آن روز اوضاع و احوال مردم طوری بود که این فحش را دوست داشتند، امروز هم اگر

روزنامه‌ای فکر بکند با فحاشی با شانتاژ می‌تواند در این مملکت اثری داشته باشد قول می‌دهم کورخوانده است روزنامه فحاش در این مملکت هیچ اثری ندارد به عقیده بنده بی‌خود کور خوانده‌اند و باید رویه‌شان را تغییر بدهند با اوضاع و احوال مردم روزنامه‌ها اثری در آوردن و بردن دولت‌ها ندارند، این دولت به هیچ‌وجه من‌الوجوه به کسی آجیل نمی‌دهد از کسی آجیل نگرفته‌ایم و نداریم به کسی بدهیم به چه مناسبت بدهیم برای چه بدهیم برای اینکه شاید بنشینیم اینجا، تا وقتی که اعلیحضرت همایونی اراده فرموده‌اند بنده اینجا شرفیابم در این مورد بیشتر عرضی نمی‌کنم، از این جهت مثبت میائید بیائید، بیا و کمک کن به دولت مردم را ارشاد کن ما هم با کمال میل از تو طرفدای می‌کنیم ولی با این طریقه نمی‌شود این مملکت را از بین بود معذرت می‌خواهم عرض کنم این آقایان آمده‌اند و از تز مصدق که تمام بدبختی‌های این مملکت از سر دولت شوم آن دو سه ساله مصدق هست دارند این کار را دنبال می‌کنند (یکی از نمایندگان – مرده‌پرست هستند) یکی از آقایان که به قول خودشان محترم هم هست و یک وقتی هم نماینده مجلس بود و جواز برنج می‌گرفت و از هر زائری ۲۰۰۰ تومان پول گرفته بود داداش حالا این حرف‌ها نیست والله نیست و نخواهیم داد البته این دکانش بسته شده است و بایستی این کار را بکند این ارشاد هم می‌کند حالا که گرفته‌اندش صدا بلند شده که دنیا تکان می‌خورد نه آقا هیچ طور نمی‌شود اول مملکتی باید باشد و بعد افرادش اگر فلان بابا برادر من باشد و با خارجی ارتباط داشته باشد من در میدان توپخانه می‌دهم تیر بارانش کنند مملکت باید باشد که آقایان تشریف بیاورند اینجا و بنشینند ما که نمی‌خواهیم باز بروند توی میدان و داد بزنند که سر مشایخی را خواهیم برید اینکه زندگی نشد آقایان رفته‌اند دنبال همان تز کهنه‌ای کاش که یک خدمتی کرده بودند و حالا می‌گفتند که جای ما یک عده خائن آمده‌اند این دیگر اظهر من‌الشمس است همه آقایان مزه آن را چشیدید دیدید که پدر مردم را در آوردند فامیل‌ها را به هم زدند یک روزی بنده از آذربایجان برگشته بودم البته استعفا دادم برای اینکه رئیس دولت وقت برخلاف قانون دستور مجلس را اجرا نکرد این قدرت در من بود آقایان آذربایجانی‌ها می‌دانند (صحیح است)

آقای اسکندری تشریف داشتند در اتاق من در آذربایجان که فرمانداری برخلاف قانون آمده بود فرستادم تهران گفتم که برخلاف قانون است نوشتم رئیس دولت فقط می‌تواند مرا بردارد وقتی آمدم اینجا پسرش که با بنده رفیق است و همکار من است در دانشگاه گفت که یک ملاقاتی از بابا بکن چون می‌خواهد برود امریکا و شما می‌خواهید بروید اروپا و من می‌ترسم بعداً همکارهاش به شما تذکره ندهند برای اینکه خیلی آدم‌های خوش‌جنسی هستند خودش گفت به اصرار او رفتم من هیچ‌وقت ترس نداشتم اولی که آمد تلگراف کردم این شخص به نظر بنده دیوانه است و حکومت او بدترین حکومت‌ها برای این مملکت خواهد بود این تلگراف حاضر است و ادعا نیست و من خیلی خوشوقتم که بعداً پیش‌بینی من درست درآمد او وقتی مرا دید گفت شما اجازه ندادید آزادیخواهان در مجلس شانزدهم بروند شما وزیر کشور دوره شانزده بودید و اجازه نداده‌اید گفتم که اینجا توی اطاق که کسی نیست شوخی میفرمائید خودش هم الحمدالله آمد انتخاباتی کرد که فجیع‌ترین انتخابات بود آدم کشتند تبعید کردند پدر مردم را در آوردند بدترین انتخابات که در این مملکت شده است در زمان مصدق شده است (صحیح است) آدم کشتند، صندوق عوض کردند پدر مردم را در آوردند و تبعید کردند و گفتند ما آزادیخواه هستیم حالا باز آقایان می‌نشینید و طرفداری می‌کنید که بله آقا تز دکتر مصدق حقیقتاً آدم تعجب می‌کند رفتند برخلاف قانون اسکناس چاپ کرند برخلاف نکردند آقا؟ (صحیح است) گفتند ما طبق قانون اساسی و مقررات حکومت می‌کنیم زدند زیر پای قانون اساسی، برخلاف اصول رفتند رفراندم کردند و متأسفانه یک عده اشخاص روشنفکر شرکت کردند و رفتند رأی دادند عرض کردم یک عده اشخاص در تهران شرکت کردند متأسفانه رفتند و رأی دادند رفراندم کردند متأسفانه آقا مملکت با این حرف‌ها اداره نمی‌شود این تزها کهنه شده انداخته‌ایمش دور تا مادامی که این دولت و دولت‌های بعد به آقایان قول قطعی می‌دهم که این دکان بسته خواهد شد هر کس کار می‌کند هر کس لیاقت دارد و صبح پا می‌شود می‌رود دنبال کار مشروع نه دلالی، نه جواز بگیری نه سوء‌استفاده نه توصیه‌های بیجا او در این مملکت جا دارد اشخاص دیگر در این مملکت جا ندارد ول معطلند سیستم کار تغییر کرده طرز کار تغییر کاره این دیگر امروز به قول فرنگی‌ها آلامد نیست یک روزی آلامد بوده امروز آلامد نیست تغییر کرده دنیا دارد چهار اسبه می‌رود، می‌خواهد خودش را به قمر برساند و ما اینطور نشسته‌ایم منفی‌بافی چرا؟ اینها را که گرفته‌ایم توقیف کرده‌ایم که هیچ، مقامات بالاتر از اینها هم اگر باشند توقیف خواهیم کرد برای مصالح مملکت ما با هیچ کس دشمنی نداریم توقیف هم کرده‌ایم صحت هم دارد توقیف کرده‌ایم و توقیف خواهیم کرد و رشادت داریم که در پشت این تریبون بگوئیم، توقیف اینها هم صحت دارد (چند نفر از نمایندگان - اسم ببرید) الان در مراکز تحقیق است، بنده فقط چند قسمت از اتهاماتشان را می‌گویم ۱- اقرار در مورد تهیه و چاپ اعلامیه ۲- اقرار در مورد بعضی از آنها در مورد ارتباط با خارجی‌ها.

نایب‌رئیس - جناب آقای نخست‌وزیر وقت سر کار تمام شده.

نخست‌وزیر - بنده مطالبم این نیست، مطالب دیگری هم دارم.

نایب‌رئیس - چون موقعی که نظامنامه معین کرده است منقضی شده است چون آئین‌نامه این است که در موقع جواب به سؤال بیشتر از یک ربع نمی‌شود صحبت کرد.

نخست‌وزیر - راجع به مصالح مملکت است، بنده راجع به خائنین که حق دارم صحبت بکنم.

نایب‌رئیس – بفرمائید.

نخست‌وزیر – ۱- اقرار در مورد انتشار اعلامیه. ۲- اقرار در مورد بعضی از آنها در مورد ارتباط با خارجی‌ها (پرفسور اعلم - خاک بر سرشان بکنند باز می‌گویند مصدق) عرض کنم یک چنین افرادی را توقیف کرده‌اند (چند نفر از نمایندگان - بسیار خوب کرده‌اید) خیلی متشکریم که تصدیق فرمودید تصدیق هم نمی‌فرمودید توقیف می‌کردیم (خنده نمایندگان) این است که این تزها کهنه شده این مذاکرات کهنه شده همه اینها از بین رفته و ما باید همه روحیه‌مان را تغییر بدهیم و بیائیم از جهت مثبت کار بکنیم بنده از روز اول استدعا کردم و حالا هم استدعا می‌کنم دست به دست هم بدهیم در جهت مثبت و الان کاری از پیش نمی‌رود و الان نشستن توی خانه که آقا این دولت برود، نخیر به حضرت عباس نمی‌رود به روح رسول‌الله نمی‌رود دیگر از این روشن‌تر نمی‌شود صحبت کرد گفتن این که حسن را می‌خواهند بیاورند و حسین را می‌خواهند ببرند از تزلزل در کار دولت چه نتیجه می‌گیرند از این کارها چه نتیجه‌ای می‌گیرند؟ غیر از اینکه آن مأموری که در بندرعباس نشسته است خیال می‌کند دولت می‌خواهد برود کار مردم را نمی‌کند خیال می‌کند دولت می‌خواهد برود این کار بنده که نیست، کار مردم است این درست نیست با این خیال بافی‌ها و با این مجالس که تشکیل می‌دهند با این حرف‌ها از صبح تا به غروب به حضرت رسول که وقتشان را تلف می‌کنند و هیچ نتیجه‌ای ندارد و اما می‌گویند راجع به مردم خیال می‌کنم که هیچ دولتی به اندازه این دولت با مردم تماس مشروع نداشته، خیلی معذرت می‌خواهم چون دیگران تماس نامشروع داشته‌اند، بله آنها دیگر می‌خواستند بیایند ازشان سواری بگیرند با فلان آقا بد بودند می‌خواستند بیایند اینجا جلوی مجلس هورا، زنده باد مرده باد بکشند بعد یارو صبح می‌رفت در خانه‌شان می‌گفت اختیار دارید شما کی هستید؟ من شما را نمی‌شناسم، این دولت احتیاجی به این حرف‌ها ندارد ما دفتر انتقادات باز کرده‌ایم ما با مردم تماس‌مان خیلی بیشتر از آنچه که تصور می‌کنید هست آقا تا به حال قریب ۳۰ هزار نامه در عرض این ۷ ماه مستقیماً به نخست‌وزیری رسیده و جواب داده شده است این برای چیست؟ برای اینکه با مردم در تماس هستیم و حالا می‌گویند راه فلانجا را آسفالت بکن و فردا بساز، نمی‌شود و تقاضای بی‌جایی است ولی به او جواب می‌دهیم پس با مردم بیش از آنچه تصور می‌کنید ما تماس داریم حالا مردم خودشان می‌دانند که ما با آنها هستیم، حالا مردم مدعی پیدا کرده‌اند، خود مردم می‌دانند با آنها تماس داریم مردمی هستند که شاهد هستند و می‌دانند که سعی می‌کنیم و می‌خواهیم کاری برایشان بکنیم این است که تنقید کرده و طرفداری ازخائین کردن، خائن بتمام معنی، هرکس می‌خواهد باشد در هر مقامی که می‌خواهد باشد اما همان‌طوری که عرض کردم هر وقت دیگر هم که مصالح مملکت ایجاب بکند باز توقیف خواهیم کرد ولی اگر یک قدم برخلاف قانون برداشتیم اینجا ما را استیضاح بکنید ما هم جواب می‌دهیم از خانه یکی از اینها که توقیف کرده‌اند یک گونی از همین اعلامیه‌هایی که عرض کردم از همین خائنین، مصدقی گرفته‌اند چرا جنابعالی و دیگران را نگرفته‌اند؟ مگر بیکارند؟ ما آنقدر کار داریم که برسیم به حرف مردم ولی این کار را کردیم برای اینکه بدانند که در هر مقامی که باشند اگر برخلاف مصالح مملکت عمل بکنند تنبیهشان خواهند کرد، هیچ تردیدی ندارد ملاحظه و ترس هم از هیچ کس نداریم برای اینکه رعایت آئین‌نامه هم شده باشد و جناب آقای رئیس محترم مجلس در محظور آئین‌نامه نباشند این است که بنده مطالبم را تمام می‌کنم و با اجازه آقایان چند مطلب دیگر می‌خواهم مطرح کنم یکی موضوعی که این روزها یک ماه است در تمام تهران و ایران سر و صدایی راه انداخته و یکی از آقایان نمایندگان محترم آقای بوشهری خیال می‌کنم چند روز پیش صحبتی کردند راجع به کشف داروی ضدسرطان، بنده آقا خیلی متأسفم که همه کارهای ما می‌افتد روی احساسات و مسخرگی و در هیچ جای دنیا شما پیدا نخواهید کرد که یک کاشفی یک موضوعی را کشف بکند و اینطور در توی روزنامه‌ها عکس بیندازند و سر و صدا بکنند.

(پرفسور اعلم - این ناندانی روزنامه‌ها شده است فروشش زیاد شده است) آنهایی که حقیقتاً کاشفند

فرض بفرمائید که یک نفر می‌رود یک کسی که در فیزیک استاد است یک موضوعی را کشف می‌کند، حقش هم هست چون در فیزیک متبحر است این چیزی که کشف کرده هیچ وقت دیدید توی روزنامه‌ها عکس از او بیندازند و داد و بیدادی بشود با اینکه حقش است و کشف کرده است می‌روند در مراکز علمی دنیا و مراکز علمی خودشان نشان می‌دهند وقتی هم که این محکم شد، روشن شد آن وقت این را اعلام می‌کنند که مردم اطلاع پیدا کنند که این طرز کار در تمام دنیا است (چند نفر از نمایندگان - کاملاً صحیح است) وقتی که آمد اینجا چه می‌کنند؟ روز اولی که این موضوع صحبت شده است رفته‌اند پیش وزیر بهداری و با ایشان مذاکره کرده‌اند بنده باید به آقایان عرض کنم که این آقای وزیر بهداری یکی از شریف‌ترین دوستان من است (صحیح است) (یک نفر از نمایندگان - پسر خوبی است) پسرش را چه عرض کنم، (خنده نمایندگان) یکی از جراحان زبردست ما است (صحیح است) و بی‌اندازه در کارش جدی و با وجدان و با شرف است (صحیح است) و از این حرف‌ها و صحبت‌ها و داد و بیدادها از میدان در نمی‌رود ما گوش‌مان عادت دارد این بود که نظریه قطعی دولت را به استحضار عموم می‌رسانم که دنبال این هو و جنجال‌ها نروند ایشان هم تا این کابینه هست تشریف دارند عرض کنم این شخص رفته است اینجا خوب، وزیر بهداری فکر کرده، گفت کور از خدا چه می‌خواهد دو تا چشم، این اطباء به خوبی می‌دانند که سرطان را در مراحل اولیه اگر زود تشخیص داده شد یا به واسطه عمل جراحی یا به واسطه برق با رادیوم یا کبالت یا چیزهایی که تازه پیدا شده است می‌توان درمان کرد ولی وقتی که این جلو رفت و به اصطلاح ریشه دوانید دیگر از دستشان کاری بر نمی‌آید هیچ کس از ضعف و ناتوانی خودش خوشش نمی‌آید اینست که گفتم کور از خدا چه می‌خواهد دو تا چشم این وزیر بهداری هم فکر کرده یک بابایی یک چیزی پیدا کرده از او سؤالی کرده خوب یک قسمتی از سؤالاتی که شده بنده برای اطلاع آقایان می‌خوانم که آقایان بدانند پایه کار ما چیست؟ اینجا می‌گوید همان طوری که به اهمیت موضوع درمان سرطان در دنیا متوجه هستند کلیه پزشکان کشور و وزارت بهداری نیز به اهمیت فوق‌العاده موضوع توجه داشته‌اند در کشور امریکا به ظاهر سالی متجاوز از چهارصد میلیون دلار برای تجسس روی درمان سرطان خرج می‌شود و در باطن خیلی بیش از اینها است برای اینکه خود من در یکی از ایالات امریکا، در تگزاس یک خانم و آقایی که از سرطان فوت کرده بودند ۱۶۶ میلیون دلار از پولشان را داده بودند وقف کرده بودند برای مبارزه و کشف سرطان و درمانش بنابراین بودجه این کار خیلی بیش از اینها است لذا چون موضوع کوچک نبود شخصاً کاشف را به دفتر خود در وزارت بهداری دعوت نمودم ایشان را بسیار مرد زیرک و باهوش یافتم صراحتاً اظهار کرد که از علوم پزشکی و داروسازی و شیمی و غیره کمترین اطلاع و تخصصی ندارد ولی گفن مطالعه کرده‌ام و سلول سرطان را کشف کرده‌ام به این معنی که کنگر کوهی وقتی گل می‌کند گرد این گل را باد به هر جای انسان بنشاند همانجا سرطان می‌گیرد گفتم این گرد روی اعضای داخلی درونی نمی‌نشیند گفت بسیار خوب روی لب می‌نشیند زبان می‌زنند و می‌خورند می‌رود روی اعضای داخلی و بعد اظهار کرد که نباتی است که سه هفته زیربرف می‌روید و ایشان زیربرف آن گیاه را می‌بیند و می‌شناسد و این گیاه داروی اصلی درمان سرطان است به ایشان گفته شد که کشف خود را قبلاً به ثبت برسانید در صورتی که پس از تجربه و مطالعه روی حیوانات مؤثر بود و زیانی نداشت موافقت خواهد شد که در انسان زیر نظر پزشکان متخصص به کار برود و عمل بشود، آقا این رویه غلط بود؟ غیر از این نمی‌شود عمل کرد ولی متأسفانه باید گله کنم از روزنامه‌ها مخصوصاً از روزنامه‌های عصر برای اینکه تیراژشان زیاد بشود فوراً عکس‌ها انداختند حرکت کردند فلان کردند و هو و داد و جنجالی به پا کردند به طوری که اوضاع را منقلب کردند که ما هر چه داد می‌زنیم حرف‌مان به جایی نرسید و نمی‌رسد برای اینکه آن بیماری که سرطان دارد و قبلاً هم به او گفته‌اند خوب نمی‌شوی حالا به او می‌گویند بابا یک قطره آب بخور خوب می‌شوی خوب من هم‏ بودم می‌خوردم من این موضوع را اینجا مطرح کردم برای دفاع از پزشکان چون شنیدم و خواندم که پزشکان را ایراد گرفته‌اند که این آقایان نمی‌خواهند بازار این شخص بگیرد برای اینکه منافع آنها قطع می‌شود (یک نفر از نمایندگان - دروغ است ما از خدا می‌خواهیم سرطانی‌ها معالجه شوند) بنده به آنها جواب دادم که آقا طبیب بعضی از امراض را نداند که چه جور باید جلوگیری کرد و مثلاً ممکن است بنده ادعا کنم که هیچ وقت تیفوئید نخواهم گرفت ولو اینکه در داخل مریض‌های مبتلا به تیفوئید باشم چرا؟

برای اینکه واکسن دارد آن واکسن را می‌زنند و من هم آن واکسن را می‌زنم و مسلماً صدی ۹۹ و نیم بنده مصون خواهم بود ممکن است ادعا کنم که من دیفتری نمی‌گیرم، تیفوس نمی‌گیرم این امراض که امروز وسایل مبارزه و پیش‌گیریش معین است و مشخص ولی ما اطباء درست نمی‌دانیم که سرطان چی هست یعنی نمی‌دانیم چه جور آدم می‌گیرد چون تا حالا کشف نشده است اقلاً برای حفظ خودمان نه برای حفظ مرضی بنده برای حفظ خودم چون طبیب هم مصونیت خاصی ندارد و مثل همه سرطان می‌گیرد الان در همین جلسه عمومی یکی از آقایان با اینکه طبیب بود با اینکه تمام داروهای درمان سرطان هم در اختیارش بود از سرطان خون فوت کرد خانمش هم از سرطان رحم فوت کرد و چون هر دوشان فوت کرده‌اند گفتنش از نقطه‌نظر پزشکی اشکالی ندارد خوب با اینکه محتمل است که طبیب هم مثل مردم عادی به سرطان مبتلا بشود پس من هم از نقطه‌نظر حفظ خودم از خدا می‌خواهم یک دوایی پیدا شود که محتاج به عمل جراحی نشود و برق هم نگذارم و با این خوب شوم آخر این چه استدلالی است که من طبیب نمی‌خواهم داروی این مرض کشف بشود و من خواستم در اینجا در حضور آقایان از آقایان اطباء دفاع کنم که به هیچ‌وجه من‌الوجوه این با منطق وفق نمی‌دهد و غلط است ولی برای اینکه افکار مردم هم تسکین یافته باشد و هم گاه باشد که کودک نادان کاری کرده باشد شاید اینطور باشد فرض محال ک محال نیست از این جهت در اجرای اوامر اعلیحضرت همایون شاهنشاهی وزارت بهداری چند تا مریض در یک مریضخانه‌ای ترتیب داد و این آقا را دعوت کرد تحت نظر یک کمیسیونی که از متخصصین فنی هستند و استاد کرسی سرطان که طبیب بسیار خوبی است و استادان درجه یک و سایر آقایانی که وارد هستند در این امر این مرضی را زیر درمان گرفتند و مشغول مطالعه هستند و البته تا شصت روز اظهارنظر نخواهند کرد و البته در این چند روز با اینکه آقایان با تلفن تهدید می‌کردند که با چاقو شکمتان را سفره خواهیم کرد اگر برعلیه فلانی اعلامیه بدهید ولی چون گفته است تا ۶۰ روز این است که ما منتظر هستیم ببینیم که در این ۶۰ روز چه اثری دارد این است که من استدعا می‌کنم از تمام افراد مردم و از روزنامه‌ها که یک کشفی که انشاالله از پشت این تریبون از درگاه خدا مسئلت می‌کنم که این مطلب درست در بیاید این را توی هو و جار و جنجال و این حرف‌ها نیندازند و این به اندازه‌ای مبتذل شده است و به اندازه‌ای اگر خدای نکرده دروغ در بیاید باعث آبرو ریزی برای مملکت خواهد بود که بیش این دیگر جایز نیست امروز صبح سه هزار نفر رفته‌اند جلوی مریض‌خانه از طرفداران او و می‌گویند که بابا این چه می‌شود اینکه زندگی نیست اعلیحضرت همایون شاهنشاه امر فرمودند و امر در کمیسیونی تحت رسیدگی است طبق اصول فنی و بنده اجازه این کارها را نمی‌دهم ما به او گفتیم که چون اینجا یک افتخاری است برای ایران اگر یک چنین کشفی شده باشد برای ایران بزرگترین افتخار است گفتیم که ما حاضریم که بزرگترین مخارج را بکنیم و این را با تمام مخارج بفرستیم در بزرگترین مراکز سرطانی دنیا تا اگر حقیقت دارد نشان بدهند ما داریم این کارها را انجام می‌دهم این است که از آقایان روزنامه‌نگاران خواهش می‌کنم که هر روز عکس نیندازند که خواهر نخست‌وزیر رفته است آن جا و چنین و چنان گفته است خواهر نخست‌وزیر چه اطلاع طی دارد مثل اینکه خواهر نخست‌وزیر اگر این اظهارنظر را کرد که این دارو خیلی خوبست و این مریض خیلی خوب شده این وحی منزل است خود نخست‌وزیرش هم به اندازه کافی اطلاع طبی ندارد چه رسد بخواهرش (خرازی - شکسته نفسی نفرمائید). موضوع دیگری که می‌خواستم به عرض نمایندگان محترم برسانم راجع به دانشگاه تهران است که مورد توجه خاص بندگان اعلیحضرت همایونی است و همان‌طور که آقایان استحضار دارند در ظرف این دو سه ساله توجه و عنایت خاص ملوکانه باعث شده است که دانشگاه تهران چه از نظر ساختمان‌ها و چه از وسائل و اسباب و اثاثیه پیشرفت کند ولی البته ساختمان‌ها همه‌اش نیمه تمام است و چون دولت هم در بودجه‌اش پولی نداشته است به نظر رسید که برای اتمام این بناها و اینکه بنای جدیدی می‌خواهند برای مریض‌خانه سه هزار تختخوابی بسازند برای انجام این بناها یک قرضه‌ای ازبانک ملی بشود ودرظرف ۶ سال دربودجه خود دانشگاه منظور بدارند وشش ساله این اقساط پرداخته بشود وبتوانند فوراً این کار را شروع کنند از این جهت لایحه قانونی‏ آن حضوراً آقایان تقدیم می‌کنم و تقاضا می‌کنم که عطف توجه بفرمایند. نایب‌رئیس - لایحه به جریان گذاشته می‌شود. آقای بهبهانی فرمایشی دارید بفرمائید.

بهبهانی - بنده خیال می‌کنم که یک قسمت از فرمایشات جناب آقای نخست‌وزیر عرایضی بود که بنده اینجا کردم و نسبت به کارهای خلاف رویه‌ای بود که دولت اسبق اعمال می‌کرد و بنده تمام آنها را اینجا به عرض آقایان رساندم علت سقوط دولت آقای مصدق تزش نبود بلکه این تز را تمام ملت ایران قبول داشتند و اعلیحضرت همایونی مکرر تأیید فرمودند مجلس هم تأیید کرد ولی چیزی که ایشان را موجبات سقوطش را فراهم کرد رویه‌ای بود که در قبال این تز گرفته بود (ابتهاج - تزش را هم دزدیده بود) حالا دزدیده بود یا هر چه بود تزش را همه قبول داشتند بنده خیال نمی‌کنم که کسی الان هم مخالف این باشد که صنعت نفت ملی باشد عده‌ای هم بودند با رویه ایشان مخالف بودند این اقلیت مجلس بود عده‌ای از مردم با شهامت

این مملکت بودند که حاضر بودند جانشان را برای مملکت فدا کنند (صحیح است) و از هیچ چیزی هم نترسیدند این اشخاص آمدند گفتند این راهی را که شما دارید می‌روید برخلاف ادعای شماست این عرایضی بود که بنده کردم و آقای نخست‌وزیر هم همین چیزها را فرمودند و چیز تازه‌ای نفرمودند راجع به توقیف‌شدگان ایشان فرمودند که خیانت بکند و باید توقیف شوند من هم اگر جای شما بودم و اگر کسی خیانت می‌کرد بدانید که فوراً او را توقیف می‌کردم ولی بنده از جنابعالی پرسیدم که اولاً چرا این را مخفیانه کردید اگر شما یک عده‌ای خیانت کرده‌اند باید اعلان بکنید که آقای این عده خائن هستند و توقیف کردم و طبق این قانون به دارشان هم می‌زنیم بنده عرض کردم سه ماه این آقایان را گرفتید ولی به هیچ کس نگفتید اعلان نکردید هر روز هم عده‌ای منزل بنده می‌آمدند و یا خدمت آقا می‌روند می‌گویند که آقا صد نفر را گرفته‌اند نود نفر را گرفته‌اند هشتاد نفر را گرفته‌اند بنده عقیده‌ام اینست که اظهارنظر در امور سیاسی از فرائض شخصی انسان است هر کس که در این مملکت هست طبق قانون دموکراسی حق اظهارنظر دارد سیاست یعنی معرف انسان به حقوق اجتماعی خودش هر کس که بالغ باشد می‌تواند بیاید پشت صندوق انتخابات بگوید من این شخص را می‌خواهم وکیل کنم، من در نفت می‌خواهم اظهارنظر بکنم شما آمدید قانون نفت را گذراندید و گفتید ۷۵ درصد قرارداد بستیم یا شرکت کردیم با یک کمپانی و ۷۵ درصد قیمت آن را گرفتیم بسیار خوب این قیمت گرفتن مانع از این نیست که چند نفر هم بیایند بگویند آقا ما در این مورد با شما مخالفیم این چه اشکالی دارد؟ جناب مصدق گفت که من این کارها را می‌کنم و هر کس که برخلاف میل من حرف زد باید بیندازمش توی زندان، باید بدهمش به دست امواج احساسات ما می‌گفتیم که شما حق ندارید این کار را بکنید هر کس در این مملکت حق اظهارنظر دارد مملکت اختصاص به کسی ندارد مملکت مال همه است مال همه ملت ایران است منتهی طبق موازین قانونی که شما دارید در آن حکومت می‌کنید موازین قانونی شما چیست؟ قانون دمکراسی است اگر شما فردا بیائید قانون دمکراسی را با زوری که دارید به هم بزنید و گفتید اوضاع مملکت ما اقتضا می‌کند که مملکت ما دیکتاتوری باشد طبق قانون کشور بنده حرف زدم شما می‌توانید مرا توقیف بکنید و عمل قانونی کرده‌اید و کسی هم نمی‌تواند به شما اعتراضی بکند ولی شما و بنده و اعلیحضرت همایونی وروزنامه‌نگار و هر کسی را که شما می‌بینید احترامی که ما به اعلیحضرت می‌کنیم و می‌گوئیم اعلیحضرت مصونیت دارد مسئولیت ندارند اعلیحضرت باید قانوناً احترام داشته باشند برای قانونی است که ما وضع کرده‌ایم یعنی قانون دمکراسی طبق قانون دمکراسی شما هر کس را بخواهید بگیرید باید اعلان کنید، مردم باید بفهمند که شما پنجاه نفر خائن را توقیف کرده‌اید بنده که احتیاج به معرفی ندارم خودتان هم می‌دانید خود اعلیحضرت همایونی به بنده فرمودند که ترا می‌خواستند به دار بزنند شما که خودتان می‌دانید بنده هم آن موقع مقاومت کردم همه آقایان هم می‌دانند که بنده جزو یکی از مخالفین جدی دکتر مصدق بوده‌ام که تا پای جانم جلو رفتم هیچ کس هم حالا انکار نمی‌کند که بنده با رویه او مخالف بودم آقای دکتر اقبال من با رویه او مخالف بودم بنده مملکتم را دوست دارم خود شما هم دوست دارید آقا هم دوست دارند هیچ کس را هم نمی‌توانم بنده بگویم خائن همه ایرانی‌ها مملکتشان را دوست دارند ولی اختلاف سلیقه است اختلاف رویه است، اینکه اقلیت و اکثریت پیدا می‌شود برای اختلاف سلیقه است مگر ایران از ملت انگلیس بدش می‌آمد و یا کیت اسکل بدش می‌آید، مگر جنابعالی‏ بدتان می‌آید و بنده خوشم می‌آید، خود جنابعالی اینجا فرمودید که هیچ کس را نمی‌شود گفت که از کسی وطن‌پرست تر است آقا صحبت اختلاف سلیقه است، بنده می‌گویم جناب عالی آدم خوبی هستید و طبق قانون هم تشریف آورده‌اید اینجا نخست‌وزیر شده‌اید ولی خلاف قانون رفتار نکنید بنده مگر با آقای سپهبد زاهدی رفیق نبودم مگر با آقای علا رفیق نبودم مگر با خود جنابعالی دوست نبودم پشت این تریبون در مورد لایحه ۷۵ درصد شما مخالفت کردم نگفتم چرا ۷۵ درصد بسته‌اید گفتم پول نفت مملکت را خرج خودمان بکنیم، پول نفت صرف مملکت نمی‌شود نخست‌وزیر رأی ندادید. بهبهانی - اجازه بفرمائید رأی ندادم برای همین برای همین که پول نفت ما خرج مملکت نمی‌شود.

نخست‌وزیر - قصاص قبل از جنایت نکنید.

بهبهانی - قصاص قبل از جنایت چیست؟ چهار سال است که پول نفت را گرفته‌اید کو؟ چه کار کرده‌اید؟ مردم امروز فقیرتر بدبخت‌تر بیچاره‌تر از دو سال پیش هستند نخست‌وزیر هیچ چنین چیزی نیست بهبهانی پس شما با مردم تماس ندارید برخلاف ادعایتان نخست‌وزیر هیچ چنین چیزی نیست وضع مردم خیلی بهتر شده است. ‏

بهبهانی - بله عده‌ای اینطورند ولی مردم عادی که باید قوت خود را از دسترنج خود تأمین کنند فقیرترند شما در این مملکت کدام علفخوار را جلویش را گرفته‌اید؟ شما تا الان کدام ده را آباد کرده‌اید؟ بنده می‌گویم که باید همه این کارها بشود ولی با پول خودمان بشود حرف که نمی‌شود به مردم تحویل داد مگر بنده خودم جلوتر از شما با مصدق بد نبودم ما برخلاف مصلحت مملکت کاری نکردیم جد من در این مملکت برای مصالح مملکت کشته شد اعمال پدر من در این مملکت تمام برای مصالح مملکت است. آن روزی که پدر من رفت جلوی آقای مصدق‌السلطنه را گرفت این آقایان نبودند ولی شما بودید، اگر جناب مصدق‌السلطنه می‌گذاشت افراد حرفشان را بزنند به این روزگار گرفتار نمی‌شد. این حرف‌ها برای مصالح مملکت است نباید کسی بیاید اینجا بگوید که من عقلم از همه مردم بیشتر است بنده این سؤال را برای این کردم بنده مخالف این نیستم که اگر یک کسی در این مملکت خیانت کرد بگیریدش ولی اگر کسی آمد نسبت به نفت خواست اعمال نظر بکند بکند، شما ترس نباید داشته باشید، شما که کار خوبی کرده‌اید نباید ترسی از کارتان داشته باشید خوب بگذارید. ۵ نفر هم اظهارنظر بکنند من می‌گویم اگر آقای مصدق کار خوبی می‌کرد نباید از پنج نفر ده نفر می‌ترسید حالا هم اگر کسی نظر مخالفت دارد بگذارید حرفش را بزند، اگر آنها اهانت کردند بگوئید اهانت طبق این قانون اهانت کرده‌اند بایستی اینها را ببریم در محکمه محاکمه کنیم شما خیال می‌کنید آقای دکتر اقبال که اگر شما رفتید من خیال می‌کنم که یک نفر می‌آید که امام زمان است به خدا من این خیال را نمی‌کنم به روح رسول‌الله این خیال را نمی‌کنم می‌گویم ممکن است آن یکی بدتر از شما باشد این ظن من بیشتر است ولی می‌گویم شما که دوست من هستید و خیرخواه مملکت هستید رویه خودتان را تعدیل کنید چه لزومی داشت شما هفتاد نفر را بگذارید مخفیانه بگیرید.

نخست‌وزیر - مخفیانه نبود همه می‌دانستند همان‌طورکه شما اطلاع پیدا کردید.

بهبهانی- ترا به خدا کسی فهمید؟ چرا اعلام نکردید؟

چرا توی روزنامه‌ها دستور ندادید بنویسند.

نخست‌وزیر - من به هیچ کس نگفتم که ننویسید.

نایب‌رئیس - آقای نخست‌وزیر.

نخست‌وزیر - فرمایشات ایشان یکی این بود که چرا توقیف کردید و خبر ندادند و بنده نمی‌دانم اگر خبر دادند که دو تا خائن را گرفته‌اند و این مطلب را اعلام بکنند بقیه‌شان فرار نمی‌کنند؟ (بهبهانی - مگر بعد چند نفر را گرفتند فقط دو نفر را گرفتند) باز هم می‌گیریم فردا هم می‌گیریم برای اینکه تحقیقات که می‌کنند (بهبهانی - کی می‌گوید نگیرید بگیرید به دارشان بزنید ولی بنده گفتم طبق موازین بگیرید) شما که فرمایشاتتان را کردید وقتی اطلاع پیدا کردند که من خیانت کردم می‌آیند و مرا می‌گیرند و بعد می‌فهمند که حسن و تقی و نقی هم با من هستند اگر اول اعلام کنیم که دکتر اقبال را گرفتیم همه آنها فرار می‌کنند این که صحیح نیست شما تابع احساساتتان هستید و یک قدری احساسات شما به غلیان آمده است بنده اطلاع دارم که ابوی محترم شما از این سؤال مکدر بودند من بابوی شما خیلی احترام می‌گذارم ابوی شما مخالف بودند (بهبهانی - شما در کار خانوادگی بنده چرا دخالت می‌کنید به شما چه مربوط است)

نایب‌رئیس - آقای نخست‌وزیر به بیانات خود ادامه بدهید.

نخست‌وزیر - بنده می‌خواستم به جناب عالی عرض کنم که قرار توقیف افراد را وقتی صادر می‌کنند چطور می‌فرمائید همه را اعلام کنید تحقیقات می‌کنند مثل اینکه چند نفر بی‌تقصیر بودند آزادشان کردند رفتند جنابعالی اعلام جرم کنید استیضاح بفرمائید بنده جواب می‌دهم والا با عوام فریبی نمی‌شود یک دولتی را تخطئه کرد.

(بهبهانی - درست حرف بزنید من عوام فریب نیستم) اینکه فرمودید اینجا راجع به قانون نفت که رأی ندادید در صورتی که موافق بودید البته آزاد بودید که رأی ندادید و بنده حرفی ندارم در صورتی که گفتند با ۷۵ درصد موافق هستم ولی بنده خیال می‌کنم که این تنها دولتی است که لایحه قانونی نفت را به مجلس آورد و فشار نیاورد آقایان بنده فشاری آوردم راجع به این قانون؟ (جمعی از نمایندگان - خیر، خیر) آقایان این لایحه‌ای که دولت آورد با آن لایحه که شما تصویب فرمودید یکی بود؟

(جمعی از نمایندگان - خیر) تمامش را زیر و رو کردید پس معلوم می‌شود که این دولت یک رویه‌ای دارد که می‌خواهد با همکاری صمیمانه آقایان نمایندگان کار بکند ما کجا فشار آوردیم؟ آقایان آن لایحه قانونی نفت را که بنده آوردم جنابعالی بردارید بخوانید و با آنکه تصویب شد مقایسه کند به بینند همانست؟ بنده هم می‌توانستم بیایم خواهش بکنم تمنا بکنم ترا به خدا تغییر ندهید ولی نکردم این فرمایشات چیست؟ (بهبهانی - من که حرفی راجع به لایحه نفت نزدم) چرا صحبت نفت را کردید این هم که می‌فرمائید سطح زندگی مردم پائین است هیچ چنین چیزی نیست در همین اصفهان این آقایان اصفهانی‌ها در اینجا هستند در این دو سه سال اخیر ۲۵ برابر به تعداد دوچرخه‌ها افزوده شده است یعنی اگر ده تا دوچرخه

بوده ۲۵۰ تا شده این دلیل اینست که سطح زندگی مردم بالا رفته شما که دوچرخه سورای نمی‌فرمائید (بهبهانی - مسواک هم همینطور است) بنده که اگر پول نداشته باشم مسواک نمی‌خرم اگر پول داشتم می‌خرم این دوچرخه راکی سوار شده؟ شما که دوچرخه سواری نمی‌فرمائید شاید در دوران کودکی دوچرخه سوار می‌شدید ولی حالا اتومبیل سوار می‌شوید. این راکی خریده؟ همان کارگر اصفهانی خریده است که شما دارید سنگش را به سینه می‌زنید. این آماری است که بعضی از دوستان خودتان تهیه کرده‌اند تعداد دوچرخه ۲۵ برابر شده این دلیل چیست؟ دلیل این است که تقاضاهای مردم زیاد شده است دلیل این است که مردم رفته‌اند بالا و سطح زندگیشان هم بالا رفته است سابقاً توی هیچ خانه‌ای یخچال نبود منزل جنابعالی یخچال نبود حالا دو تا یخچال است برای اینکه بدون یخچال نمی‌شود زندگی کرد. حالا همه رادیو می‌خواهند این خرج دارد البته من تصدیق می‌کنم برای اینکه سطح زندگی بالا رفته است سابقاً یک کارمند بدبخت بی‌چاره با رتبه یک ۳۲ تومان می‌گرفت و زندگی می‌کرد و الان به او سیصد تومان می‌دهند نان ندارد بخورد.

(بهبهانی – ما هم که همین را می‌گوئیم) ولی بالاخره بودجه مملکت ۴۰۰ میلیون تومان کسر دارد بنده که نمی‌توانم بیایم از جیبم بدهم اگر داشتم شاید می‌دادم همینطور گفتن کار آسانی نیست ولی تشریف بیاورید آنجا به نشینید ببینید یک دقیقه هم نمی‌توانید این کار را انجام دهید یک تذکری هم اینجا می‌خواستم بدهم که آقای مسعودی و روزنامه پست تهران راجع به کار هراتی چیزی ننوشته‌اند (دکتر عدل - آقای مسعودی مرد شریفی است).

۵ - سؤال آقای دکتر امیر نیرومند راجع به محل نصب کارخانه جدید برق و جواب آقای معاون وزارت کشور

نایب‌رئیس - آقای دکتر امیر نیرومند دکتر.

امیر نیرومند - سؤال اینجانب در مورد تعیین محل کارخانه الستوم و نصب آن کارخانه در شمال غربی تهران که به نظر اینجانب عملی صحیح نبوده و به ضرر و زیان مردم بوده است. تقدیم شده دلائل اینجانب در خصوص اینکه محل نصب کارخانه پنجاه هزار کیلو واتی الستوم در شمال غربی شهر تهران عملی صحیح نبوده به شرح زیر و با توجه به تصمیم متخذه در شورای عالی برق سازمان برنامه به عضویت آقایان مهندسین: عبدالله ریاضی – نیر نوری شروقی - اعظم زنگنه - نحم بهمنیار که دارای تجارب کافی و متخصص در امور برق هستند و محل نصب کارخانه پنجاه هزار کیلواتی الستوم را در جنوب شهر انتخاب و صحیح دانسته‌اند متکی می‌باشد بنابراین تغییر محل نصب کارخانه از طرف بنگاه برق که برخلاف تصویب شواری عالی برق انجام شده به چه علت بوده؟ اینک به شرح زیر و با شواهدی که به عرض می‌رساند سوءنظر مسئولین بنگاه را در این عمل مدلل می‌سازد. ۱- محل انتخاب شده از طرف بنگاه برق برای کارخانه الستوم فاصله زیاد با راه‌آهن دارد و خساراتی را که از این حیث متوجه شده و می‌شود ذیلاً تشریح می‌نماید.

الف) در سال ۱۳۳۵ مقادیر زیادی آهن‌آلات ساختمان کارخانه در بین راه به یغما رفت.

ب) در سال جاری که کامیون‌های بنگاه مأمور تحویل و حمل ماشین‌آلات و قطعات کارخانه الستوم از راه‌آهن به محل کارخانه بودند مقدار قابل توجهی از محمولات را در بین راه تخلیه و به فروش رسانیده‌اند که پرونده آن در اداره آگاهی تحت رسیدگی است.

ج) بنگاه برق باید به منظور تأمین مازوت برای سوخت مصرفی کارخانجات روزانه مبالغ زیادی کرایه حمل اضافی بپردازد.

د) چنانچه حمل مازوت توسط بنگاه راه‌آهن دولتی انجام می‌شد احتمال پیش آمد هر خطری منتفی و جلوی سوءاستفاده از امر حمل و نقل گرفته می‌شد.

هـ) دوری محل کارخانه از راه‌آهن خطر نرسیدن مازوت و از کار افتادن کارخانجات را دربر دارد زیرا در صورتی که اشکالی برای حرکت کامیون‌ها پیش آاید مطلقاً وسیله دیگری برای رساندن سوخت کارخانجات نخواهد بود در صورتی که کارخانه نزدیک راه‌آهن و دارای خطآهن ارتباطی بود در معرض این خطر قرار نمی‌گرفت.

۲ - محلی که برای کارخانه الستوم در نظر گرفته‌اند از لحاظ آبهای تحت‌الارضی غنی نیست چنانچه بنگاه برق تهران با مقاطعه کار حفر چاه آب قرار می‌گذارد که دو حلقه چاه که میزان تولید آب هر یک باید دویست و پنجاه مترمکعب در ساعت باشد ولی هم بنگاه برق و هم مقاطعه کار از قرارداد عدول کرده و چاه‌ها را با تولید در حدود یکصد و هشتاد مترمکعب آب برخلاف قرارداد خاتمه یافته تلقی نمودند و پس از بررسی ملاحظه می‌گردد که با این دو چاه احتیاج کارخانه تأمین نمی‌شود. شاید این امر با قرابتی که مقاطعه کار با مسئولین بنگاه برق دارد بی‌ارتباط نباشد.

و در اثر کمبود آبهای تحت‌الارضی در محل کارخانه ناچار به سازمان آب تهران متوسل و یکصد مترمکعب در ساعت بر آب مشروبی مردم پایتخت تحمیل شده‌اند.

۳ - محل خریداری شده برای نصب کارخانجات الستوم در مسیل قرار گرفته کما اینکه تاکنون سه بار سیل دیوارها و تأسیسات آن را منهدم ساخته و برای رفع این خطر با ایجاد مناقصه سدبندی به مبلغ سه میلیون ریال نموده‌اند.

۴ - اقدام بی‌مورد دیگری که از طرف بنگاه صورت گرفته احداث جاده مخصوص برای کارخانه است این جاده از مجاورت و نزدیکی بیمارستان پانصد تختخوابی می‌گذرد عبور کامیون‌هائی که محمولات بنگاه برق را حمل می‌نمایند علاوه بر اینکه ایجاد سر و صدا نموده و مزاحم بیماران بستری در بیمارستان است و چون کامیون‌های بزرگ گازوئیل مصرف می‌نمایند و دود زیاد دارند با کمک دود دائمی کارخانه هوای آن منطقه را مسموم خواهد ساخت.

۵ - به طوری که کسب اطلاع شده از جهاتی که محل نصب کارخانه را در شمال جاده کرج انتخاب نموده‌اند اینست که متصدیان بنگاه برق قبل از انشای نام این محل اراضی که جاده اختصاصی از آن عبور می‌کند خود یا بستگان آنها اقدام به خرید مقادیر زیادی از زمینهای مجاور جاده و کارخانه به قیمت ارزان نموده‌اند زیرا جاده‌ای که احداث نموده‌اند برخلاف اصول بوده و تنها منظور عبور جاده از اراضی خریداری بوده والا میسر بود که مستقیماً از کارخانه به جاده کرج که بیش از دو کیلومتر از آن فاصله ندارد آن معبر را احداث نمایند.

۶ - عذر بنگاه برق در مورد خرید زمین محل فعلی ارزیابی قیمت آن اعلام شده که از قرار مترمربعی ده ریال آن هم با اقساط شش ساله خریداری نموده‌اند ولی به قرار معلوم این بیان هم فقط ظاهر زیبا داشته و عاری از حقیقت است زیرا طبق صورت وضعیت‌های موجود متجاوز از هیجده میلیون ریال بابت خاکبرداری به حساب بنگاه برق گذارده شده و به مقاطعه کار مورد علاقه پرداخت نموده‌اند در صورتی که طبق نقشه ترسیمی کارخانه فرانسوی سازنده و مأمور نصب که به بنگاه برق تسلیم شده کارخانه که شامل ماشین‌آلات برج‌های خنک کننده استخر مخازن مازوت بیش از هشتاد و دو هزار مترمکعب خاکبرداری لازم نداشته و آن هم طبق قرارداد با مقاطعه کار هر متر خاکبرداری به مبلغ چهل ریال بوده که بالغ بر سه میلیون و دویست و هشتاد هزار ریال می‌شود و معلوم نیست هیجده میلیون ریال ذکرشده در بالا از کجا آمده است برای رسیدگی به موضوع با فرض اینکه نه میلیون ریال به حساب خاکبرداری حقیقی ونه میلیون ریال اضاقی به علاوه ۳ میلیون ریال خرج سدسازی و شش میلیون ریال مخارج احداث جاده اختصاصی احتساب شود که جمعاً بالغ بر هیجده میلیون ریال خواهد شد تقسیم بر یک صد و هفتاد و پنج هزار مترمربع مساحت اراضی کارخانه به انضمام متری ده ریال قیمت اولیه زمین با این ترتیب بهاء حقیقی زمین متجاوز از متری یکصد و دوازده ریال برای بنگاه برق تمام شده است و نیز باید گفت که مسئولین بنگاه می‌توانستند در صورتی که اجبار به نصب کارخانه الستوم در حوالی جاده کرج داشتند با بیست تا شصت ریال متر مربعی از زمین‌های صاف بر جاده آسفالت کرج خریداری نمایند که از ساختن سد و جاده فرعی اختصاصی و خاکبرداری اضافی بی‌نیاز باشند با توجه به نکات ذکر شده چاره‌ای به نظر نمی‌رسد جز اینکه شایعات مبنی بر سوءاستفاده متصدیان بنگاه برق را دایر بر خرید زمین در اطراف کارخانه و جاده فرعی مورد توجه قرار داد.

۷- در این قسمت داستانی از ریزه‌کاری متصدیان بنگاه برق بایستی به عرض مجلس محترم برسانم طبق برآوردی که برای ساختمان کلیه تأسیسات کارخانه الستوم توسط متصدیان مسئول و مهندسین مشاور قبلاً به عمل آمده جمع آن بالغ بر پنجاه میلیون ریال گردیده که پس از تخفیف صدی بیست و چهار که توسط مقاطعه کار داده شده بایستی کل تأسیسات ساختمانی کارخانه الستوم از هر جهت به مبلغ سی و هشت میلیون ریال خاتمه یابد ولی بر اثر سست بودن زمین و خاک‌برداری هجده میلیون ریالی و ایجاد جاده اختصاصی مقدار برآورد کافی نبوده و از طرف بنگاه برق به وزارت کشور قائم مقام انجمن شهر پیشنهاد شده که موافقت خود را با پرداخت ۵۸ میلیون ریال بابت کارهای پیش‌بینی نشده به بنگاه برق اعلام دارند که بدون تخفیف در وجه مقاطعه کار پرداخت شود البته آقایان محترم توجه دارند چطور ممکن است اصل مناقصه با کسی تخفیف ۳۸ میلیون ریال باشد و در همان مناقصه کارهای پیش‌بینی نشده ۵۸ میلیون ریال به حساب منظور آید.

۸ - نکته غیر قابل بخشش در امر انتخاب محل نصب کارخانه الستوم بالای جاده کرج اینست که به علت سست بودن زمین پس از پی‌ریزی محل توربین‌ها موقعی که مهندسین فرانسوی برای نصب اولین توربین دوازده هزار و پانصد کیلو واتی طبق قرارداد به تهران آمده بودند بعد از آزمایش‌ها و بررسی‌های لازم نامه‌ای به بنگاه برق نوشتند که چون فونداسیون‌ها محکم و طبق نقشه ارسالی کارخانه سازنده ساخته نشده و زمین مقاومت کافی برای فشار تأسیسات ندارد نصب اولین توربین غیر مقدور است و تا

زمانی که این فونداسیون‌ها به کلی خراب و مجدداً طبق اصول فنی ساخته نشود اجباراً به فرانسه مراجعت و به انتظار خبر بنگاه برق خواهند بود در ضمن نسبت به تأخیر در نصب توربین‌ها از خود سلب مسئولیت نموده‌اند زیرا مهندسین فرانسوی طبق قرارداد می‌بایستی پس از ۱۲ ماه از بهمن ماه ۳۳ برای نصب اولین توربین در تهران آماده باشند و بعد از ۸ ماه یعنی آبان ماه ۳۵ اولین توربین را نصب و برای بهره‌برداری تحویل بنگاه برق تهران بنمایند. به منظور آنکه نمایندگان محترم از خسارتی که در اثر تأخیر در نصب اولین توربین و سایر توربین‌ها به بنگاه برق وارد آمده مستحضر باشند استدعا دارد به محاسبه زیر توجه فرمایند. دوازده هزار و پانصد کیلو وات برق در ساعت ضرب در ۲۴ ساعت می‌شود سیصد هزار کیلوات در روز. رقم فوق ضرب در ۳۰ روز نه میلیون کیلوات ساعت می‌شود در ماه و طبق اعلامیه منتشره از طرف بنگاه برق تهران در اطلاعات مورخه دوشنبه ۳۱/ ۴/ ۳۶ اولین توربین در سال ۳۷ به کار خواهد افتاد بنابراین با فرض اینکه در فروردین سال ۳۷ بهره‌برداری از آن آغاز گردد هفده ماه در نصب و بهره‌برداری از اولین توربین الستوم تأخیر شده است لذا با ضرب نمودن ۹ میلیون کیلو وات ساعت برق در هفده ماه تأخیر مقدار یکصد و پنجاه و سه میلیون کیلوات ساعت نیرو تولید نشده و نخواهد شد و اگر این مقدار نیرو در حداقل قیمت فروش برق (کیلواتی دو ریال) ضرب شود مبلغ سیصد و شش میلیون ریال خسارت یک توربین بوده و چون می‌بایستی سه توربین دیگر نیز هر کدام فاصله ۶ ماه بعد از دیگری نصب گردد بنابراین در نصب تمام واحدها هفده ماه تأخیر شده است با این محاسبه مجموع نیرویی که می‌بایستی بهره‌برداری شده باشد ششصد و دوازده میلیون کیلو وات ساعت می‌شود و اگر در قیمت فروش که دو ریال است ضرب شود بالغ بر یک میلیارد و دویست و بیست و چهار میلیون ریال می‌گردد و با تصور اینکه نصف نیروی حاصله از توربین‌ها به فروش می‌رسید باز هم مبلغ ششصد و دوازده میلیون ریال بایستی عاید صندوق بنگاه برق می‌شد که در اثر تأخیر در اجرای قرارداد و سهل‌انگاری مسئولین امر تحمیل بر مردم تهران خواهد شد و اگر زیان حاصله از راکد ماندن میلیون‌ها ریال سرمایه که بابت این کارخانه تابحال پرداخت شده و بعداً نیز پرداخت خواهد شد به حساب آید زیان وارده سر به جهنم خواهد زد از طرفی هرچه نصب توربین‌های کارخانجات الستوم به تعویق افتد علاوه بر اینکه مردم پایتخت در مضیقه بی‌برقی خواهند بود دست متصدیان بنگاه برق را برای انجام بعضی معاملات باز می‌گذارد و معلوم نیست مسئول خسارات وارده و عدم انجام تعهدات و این گشادبازی‌ها کیست.

نایب‌رئیس - آقای معاون وزارت کشور

معاون وزارت کشور (دکتر صدر) - جناب آقای دکتر امیر نیرومند در اینجا بیانات مفصلی فرمودند که با موضوع سؤالی که از طرف ایشان شده بود ارتباطی نداشت سؤال ایشان این است که عیناً از طرف مجلس شورای ملی ابلاغ شده است چه شد که محل نصب کارخانه را در محلی که مهندسین عالی مقام کشور پیشنهاد کرده بودند (نزدیک راه‌آهن) و به آسانی آماده می‌شد انتخاب ننموده‌اند؟ بنده جواب این سؤال را الان عرض می‌کنم (دولت‌آبادی - فرمایشات ایشان همه در اطراف این موضوع بود) (عمیدی نوری - بسیار هم خوب بود)

محل کارخانه جدید از لحاظ صرفه‌جویی در کابل‌های فشار قوی می‌بایستی در قسمت شمال غرب یا جنوب غرب شهر تهران پیش‌بینی شود و اینک مشخصات و معایب هر یک از نقاط نامبرده در بالا را شرح می‌دهد: محسنات زمین جنوب غرب:

۱ - نزدیکی به راه‌آهن.

۲ - نزدیکی به انبار نفت

معایب زمین جنوب غرب.

۱ - نداشتن آب کرج و استفاده از آب چاه که به علت سختی آب برای ماشین‌ها از لحاظ رسوبی که می‌دهد مناسب نیست و اطمینان کامل هم نسبت به حصول آب به مقدار کافی حاصل نیست.

۲- دوری از محور کرج تهران و عدم امکان استفاده از نیروی سد کرج.

۳ - نزدیکی به فرودگاه قلعه‌مرغی و ممنوعیت از ساختن برج‌های آب و دودکش.

۴ – زمین‌های دولتی موجود یا متعلق به بیمه بوده و یا متعلق به راه‌آهن می‌باشد که اولی حاضر نبوده کمتر از متری ۲۰۰ ریال بفروشد و دومی از لحاظ احتیاجات آتیه حاضر به واگذاری نبوده.

محسنات زمین شمال غرب:

۱ - نزدیکی به مجرای کشی نهر کرج و امکان استفاده از آب کرج قبل از ورود به تصفیه‌خانه

۲ - واقع شده در مسیر خط فشار قوی کرج تهران و امکان استفاده از نیروی سد کرج بدون اضافه نمودن کابل و وسائل دیگر.

۳ - نزدیکی به شمیران و مناطق پرمصرف و مخصوصاً با توجه به اینکه تهران بیشتر از طرف شمال و شمال غرب از لحاظ ساختمان‌های جدید توسعه می‌باید.

۴- در حدود ۲۰۰۰۰۰ مترزمین بانک ساختمانی در این محل موجود بوده که فقط در مقابل متری ده ریال آن هم چهار ساله به بنگاه برق واگذار گشته است. تنها عیبی که می‌توان متوجه زمین شمال غرب نمود آن است که از خط آهن دور است و در این‌باره نیز به عرض می‌رسد که خط آهن دو حسن دارد یکی وسائل و ماشین‌آلات را برای نصب و یکی دیگر سوخت مورد لزوم را به محل کارخانه می‌رساند برای حمل وسائل نصب یک بار برای همیشه اجرا می‌گردد و از طرف دیگر چون نفت سیاه مدتی است مستقیماً به وسیله کامیون‌های نفت‌کش از قم تا کارخانه حمل می‌شود عیب دومی که دوری از انبار نفت باشد نیز مرتفع می‌گردد زیرا در بهای حمل و نقل نفت سیاه تفاوتی حاصل نمی‌گردد. بنگاه برق پس از سنجیدن کلیه نکات نامبرده در بالا و پس از مطالعات دقیقی که روی زمین‌های اطراف تهران به عمل آورد بالاخره زمین متعلق به بانک ساختمانی را مناسب برای ایجاد کارخانه جدید تشخیص داد و چون مقدار این زمین به حد کافی می‌باشد برای توسعه کارخانه به میزان پنجاه هزار کیلو وات دیگر زمین موجود است و برای استفاده از نیروی سد کرج هم احتیاجی به زمین دیگری نیست و با همان کابل‌هایی که از این کارخانه تا شهر و شمیران کشیده خواهد شد می‌توان به آسانی از نیروی سد کرج استفاده نمود.

نایب‌رئیس - آقای دکتر امیر نیرومند فرمایشی دارید؟

دکتر امیر نیرومند – دو کلمه عرض دارم.

نایب‌رئیس - اگر توضیح مختصری باشد ممکن است بفرمائید چون از وقت جنابعالی چیزی باقی نمانده است دکتر امیر نیرومند اولاً باید عرض کنم این قسمتی را که جناب آقای معاون وزارت کشور فرمودند من تذکر دادم که متری یک تومان بوده است آقا با آن مخارجات متری ۵ تومان هم بیشتر تمام شده به علاوه ۱۲ میلیارد ریال ضررزده است از آن طرف پنج نفر مشاورین سازمان برنامه بهترین مشاورین فنی که برای این کار تخصص دارند این محل را معین کرده‌اند پس چرا قبول نکردند پس خوب بود اول فکرهایتان را می‌کردید بعد اقدام می‌کردید وقتی که شما می‌فرستید مطلب را پیش چند نفر مهندس متخصص و آنها نظر می‌دهند به چه مناسبت نظر آنها را جرا نمی‌کنید که نتیجه‌اش تعویق در کار و ضرر زیادی برای مملکت بوده است آقایان همکاران و نمایندگان محترم توجه فرمودند که بنده سؤالی را که نموده‌ام با دلائل کافی و رقم تخلف بنگاه برق و زیان حاصله را اثبات کردم و جواب آقای معاون وزارت محترم کشور را کافی برای این موضوع نمی‌دانم زیرا بنده با رقم و عدد مورد تخلفات را به عرض پیشگاه معظم مجلس رسانده‌ام نه با حرف به این واسطه تمنی دارم موافقت فرمایند این موضوع و موضوعاتی که در جلسه ۱۸ مهر ماه راجع به تبعیضات و بی‌عدالتی‌های متصدیان بنگاه برق به استناد نامه رسمی خودشان به عرض رساندم برای رسیدگی به کمیسیون تحقیق ارجاع شود (احسنت) تقدیم یک فقره لایحه به قید دو فوریت به وسیله آقای وزیر فرهنگ‏

نایب‌رئیس - جناب آقای وزیر فرهنگ فرمایشی داشتید؟ بفرمائید

وزیر فرهنگ (دکتر مهران) - در قانونی که اخیراً به تصویب مجلسین رسید هر سال وزارت فرهنگ یک عده‌ای را از طریق مسابقه باید به خارجه برای ادامه تحصیل بفرستد در این قانون دو شرط اساسی در نظر گرفته شده یکی تحسیلات است که باید حداقل تحصیلات دیپلمة کامل متوسطه باشد دیگری سن که از ۲۳ سال تجاوز نکند ضمناً در قانون پیش‌بینی شده است که در اعزام محصلین بایستی احتیاجات کشور مورد توجه واقع بشود اخیراً کمیسیون‌هایی در وزارت فرهنگ با حضور وزرا مربوطه تشکیل شد و احتیاجات درجه اول کشور مورد مطالعه واقع شد یک قسمتی از این احتیاجات باید از طریق اعزام محصلین که دارای درجه تحصیلات عالی یعنی مهندس و یا طبیب باشند بایستی تأمین بشود یعنی بین این طبقه افرادی را برای رشته‌های تخصصی باید بفرستیم البته این شرط سن برای این طبقه که مهندس و دارای درجه لیسانس و دکتری باشند یک شرطی است که با تحصیلات آنها وفق نمی‌دهد این است که برای این طبقه شرط سن را ما می‌خواهیم یک قدری زیادتر کنیم یعنی سن را پنج سال علاوه کنیم به این جهت است که یک تبصره‌ای برای الحاق به ماده یک آن قانون با قید دو فوریت تقدیم می‌شود چون مشغول اسم‌نویسی هستیم و این مسابقه باید زودتر انجام بگیرد این است که تقاضای دو فوریت شده است که برای این طبقه از داوطلبان که دارای شرایط باشند یعنی تحصیلات مهندس و لیسانس به بالا باشند حداکثر سن ۲۸ سال به عوض ۲۳ سال در نظر گرفته شده است.

۷ - تقدیم یک فقره سؤال به وسیله آقای دکتر هدایتی

نایب‌رئیس - آقای دکتر هدایتی فرمایشی داشتید؟

دکتر هدایتی - بنده سؤالی دارم از وزارت کشور که تقدیم می‌کنم.

نایب‌رئیس – به دولت ابلاغ می‌شود آقای دکتر شاهکار.

۸ - تقاضای طرح لوایح موضوع اختیارات آقای گلشائیان به وسیله آقای دکتر شاهکار

دکتر شاهکار - طرحی است به قید یک فوریت که تقدیم می‌کنم (صدرزاده - تقاضا است طرح نیست) بلی تقاضا شده است که لوایح موضوع اختیارات آقای گلشائیان در مجلس مطرح شود.

۹- طرح و تصویب دو فوریت لایحه اصلاح قانون اعزام محصل به خارجه

نایب‌رئیس - فوریت لایحه تقدیمی آقای وزیر فرهنگ مطرح است قرائت می‌شود

(به شرح زیر خوانده شد)

ریاست محترم مجلس شورای ملی ضمن ماده ۱ قانون محصلین ایرانی در خارجه مصوب ۲۳ تیر ماه ۳۶ مقرر گردیده است که در اعزام دانشجویان به خارجه احتیاجات کشور مورد توجه واقع گردد چون با رسیدگی‌هایی که شده باید عده برای تحصیل و احراز تخصص از بین مهندسین و دارندگان دانشنامه لیسانس به بالا اعزام شوند به این جهت تبصره ذیل برای الحاق به ماده ۱ قانون فوق‌الذکر با قید دو فوریت پیشنهاد و تقاضای تصویب آن را می‌نماید: تبصره برای رشته‌های تحصیلی که داوطلبان آنها از بین مهندسین و دارندگان دانشنامه لیسانس به بالا باید انتخاب شوند حداکثر سن ۲۸ سال تعیین می‌گردد.

نایب‌رئیس - فوریت اول مطرح است آقای دکتر شاهکار.

دکتر شاهکار - بنده باید در پیشگاه مقدس مجلس شورای ملی اعتراف بکنم که هر وقت یک لایحه‌ای مربوط به فرهنگ مطرح می‌شود یک تعصب به خصوصی دارم که هیچ وقت خودم را فرهنگی‌تر از سایر آقایان نمی‌دانم مجلس شورای ملی در این دوره که من افتخار نمایندگی آن را دارم و در دوره‌های قبل هر وقت لایحه‌ای که راجع به فرهنگ بیاید با کمال علاقه تمام آقایان نمایندگان نسبت به آن لایحه رسیدگی می‌کنند (صحیح است) این است که عرض کردم هیچ تعصبی در این مورد ندارم و تنها نیستم و یک از افرادی هستم که در مجلس شورای ملی راجع به لوایح فرهنگی اظهارنظر می‌کنم بنده هم خوش‌وقتم که الان در رأس وزارت فرهنگ یک مردی است تحصیل کرده علاقمند و پاکدامن (صدرزاده – و با تجربه) و با تجربه و بنده روی هر سه اینها تکیه می‌کنم و خود آقای دکتر مهران می‌داند اهل مداهنه و مجامله نیستم و اگر هم یک روزی تصدف بکند کار خلافی کردم خواهم گفت و باز هم خواهم گفت که دولت در مقابل مجلس مسئول است و باید جواب بدهند بنابراین با اینکه جناب دکتر در رأس وزارتخانه هست من با هرگونه تحدیدی (با ح حطی) نسبت به اعزام افراد کشور برای تعلیم و تربیت مخالفم ما آنقدر احتیاج داریم جناب آقای دکتر از اینکه محصل با رویا بفرستیم و از این خرمن دانش و علم و مخصوصاً تکنیک و فن استفاده کنند و برای ماسوقات بیاورند که به قول آقای نخست‌وزیر بشود کار مثبت انجام داد از این جهت بنده با قید ۲۳، ۲۵، ۲۸ و بالاتر مخالفم (دکتر عدل - حداقل که لازم است باشد) اگر نظرتان باشد موقع طرح اصل لایحه هم من مخالف بودم درست است یک پایه معلوماتی باید داشته باشد ولی آن حداقلی که می‌فرمائید تویش هست (صدرزاده - ضمناً هفتاد ساله نباشد) و من خیال می‌کنم که اساساً در آن موقع که ۲۳ را گذاشتید دچار اشکال شدید و حالا آوردید ۲۸ می‌خواهید بکنید فردا اگر کسی ۲۹ سالش بود چه می‌کنید؟ جناب آقای صدرزاده فرمودند هفتاد ساله نباشد. ولی عرض می‌کنم اگر ۲۹ سالش بود، ۳۰ سالش بود واقعاً شما با آن بی‌طرفی و بی‌نظری که دارید می‌توانید از وجودش استفاده کنید؟ من می‌خواستم استدعا کنم یا این ۲۸ را بردارید و اگر خواستید بگذارید، بگذارید ۳۵ و یا اساساً حد را بردارید.

نایب‌رئیس - آقای دکتر شاهکار فوریت مطرح است در اساس لایحه ضمن طرح لایحه ممکن است مطالب خودتان را بفرمائید

دکتر شاهکار - بسیار صحیح است.

نایب‌رئیس - آقای صارمی موافقید بفرمائید. چند نفر از نمایندگان مخالفی ندارد آقای دکتر شاهکار هم مخالف نبودند.

صارمی - چون مخالفی نیست عرضی ندارم.

نایب‌رئیس - چون مخالفی نیست رأی می‌گیریم به فوریت اول آقایان موافقین قیام فرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد فوریت دوم مطرح است آقای صدرزاده مخالف هستید (صدرزاده - موافقم) مخالفی نیست؟ (اظهاری نشد) چون در فوریت دوم کسی مخالف نیست رأی گرفته می‌شود آقایان موافقین قیام فرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد طبق آئین‌نامه دستور چاپ داده می‌شود و در جلسه آینده بدون اینکه به کمیسیون‌ها برود مطرح خواهد شد.

۱۰ - تعیین موقع جلسه بعد - ختم جلسه‏

نایب رئیس- جلسه راختم می‌کنیم جلسه آینده روز پنج‌شنبه نهم آبان خواهد بود و دستور جلسه گزارش کمیسیون دادگستری مربوط به جلوگیری از قاچاق به وسیله وسائط نقلیه و موتوری و همچنین گزارش کمیسیون استخدام و بهداری راجع به استخدام عده‌ای پزشک و داروساز و غیره و آقای دکتر نیرومند هم اگر به تقاضای خودشان برای ارجاع سؤال به کمیسیون تحقیق باقی ماندند در دستور مجلس گذاشته می‌شود.

(مجلس یک ربع ساعت بعد از ظهر ختم شد)

نایب‌رئیس مجلس شورای ملی - عماد تربتی