مذاکرات مجلس شورای ملی ۵ اسفند ۱۳۴۸ نشست ۱۷۴

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و دوم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری بیست و دوم

قوانین انقلاب شاه و مردم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۵ اسفند ۱۳۴۸ نشست ۱۷۴

مذاکرات مجلس شورای ملی

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۴۸ نشست ۱۷۴

مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ‏۲۲

جلسه: ۱۷۴

فهرست مطالب:

۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل‏

۲- ادامه بحث در کلیات گزارش کمیسیون بودجه راجع به بودجه سال ۱۳۴۹ کل کشور

۳- تعیین موقع جلسه بعد- ختم جلسه‏

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سه‌شنبه (۵) اسفند ماه ۱۳۴۸

مجلس ساعت هشت و سی دقیقه بعد از ظهر به ریاست آقای دکتر حسین خطیبی (نایب رئیس) تشکیل گردید.

- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل

۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل

نایب رئیس- اسامی غائبین جلسه قبل قرائت می‌شود.

(بشرح زیر خوانده شد)

غائبین با اجازه

آقایان دکتر اسفندیاری- آموزگار- پرویزی- بانو دولتشاهی- دکتر رضوانی- رضوی- رضازاده- روحانی- مهندس زنجانچی- شیخ بهائی- دکتر صدر- صدری کیوان- دکتر متین-معیری- دکتر ملکی- دکتر موثقی- مهرزاد.

غائبین مریض

آقایان ارسنجانی- پاینده- پردلی- دکتر پرتو اعظم- مهندس جلالی نوری- روستا- سلیمانی کاشانی- طباطبائی- ظفر- دکتر عدل طباطبائی- فروتن- مهندس معتمدی- تیمسار- همایونی- دکتر یگانگی.

- ادامه بحث در کلیات گزارش کمیسیون بودجه راجع به بودجه سال ۱۳۴۹ کل کشور

۲- ادامه بحث در کلیات گزارش کمیسیون بودجه راجع به بودجه سال ۱۳۴۹ کل کشور

نایب رئیس- آقای فرهادپور به عنوان مخالف صحبتمی‌کند بفرمائید.

فرهادپور- قبل از بیان هر مطلبی بنده هم به عنوان یک فرد مسلمان وظیفه خودم رامی‌دانم عید سعید غدیر را که برای ما شیعیان از اعیاد بزرگ مذهبی است به حضور همکاران محترم و ملت ایران تبریک عرض کنم و از خداوند آرزو می‌کنم همان گونه که شاهنشاه ما نمونه کامل پیروی مکتب علی هستند همه ما را در پیروی از این مکتب یاری و هدایت بکند (انشاءالله) بنده اگر در همه حال و همه وضع آدم خوش شانسی باشم مثل این که در بحث بودجه‌ای شانس زیادی نداشتم چون همکاران محترم خسته هستند (عباس میرزائی- ابداً) از هیئت دولت هم غیر از آقای دکتر یگانه و چند نفر از معاونین کسی تشریف ندارد بنده ترجیح می‌دادم آن چه می‌خواهم درباره بودجه عنوان یک فرد اقلیت بی‌غرض و ارشاد کننده و دوستی چون آینه برای دولت عرض کنم جناب آقای نخست وزیر به خصوص وزیر دارائی در جلسه تشریف می‌داشتند و این عنایت رامی‌فرمودند که بودجه مملکتی مطرح است بنده در هر موقع و مقامی وزیر مالیه را مسئول دخل و خرج و امور مالی و خزانه مملکت می‌دانم (صحیح است) هر دستگاه دیگر جنبه مشاوره برای دولت دارد خیلی متأسف هستم که مشاور محترم آقای دکتر هزاره هم تشریف ندارند چون می‌خواستم مطلبی را به ایشان هم تذکر بدهم همکاران اکثریتی که به علت ادامه پنج ساله دولت پر مدت هویدا عادت به دفاع بودجه دارند همه ساله می‌گویند این بودجه بهترین، کامل‌ترین و پیشرفته ترین بودجه‌هاست و هر سالی به یک نوع دیگر این بودجه را می‌آورند می‌گویند که این بهترین نوع است اگر این بهترین است پس پارسالی بهترین نبوده است حرف‌های پارسالی را پس بگیرید ولی این بهترین را از جناب هزاره خواهش می‌کنم با این مقدمه و راهنمائی که فرستادند که ما برای این که این بودجه سر در بیاوریم چهار روز متوالی ناچار بودیم از راهنما به اعداد و ارقام و فصول برگردیم ناچار همین رویه را حفظ بفرمائید در آینده بدانیم بودجه براساس این فصل بندی مطرح می‌شود اصولاً ببینیم بودجه چیست؟ بودجه برنامه مالی دولت است برای یک سال مالی آینده اما در جهت رسیدن به هدف‌های کلی مملکتی (یک نفر از نمایندگان کلاسیک می‌فرمائید) یک کمی فرصت بدهید به عملی هم می‌رسیم به همین دلیل است که در بودجه آزادی بیان از نظر موضوع و مدت هست، بودجه به خودی خود نمایشگر وضع اقتصادی و سطح زندگی مردم یک کشور است بودجه به خودی خود نشان دهنده نوع تقسیم ثروت و میزان مالیات‌هائی است که ملتی می‌پردازد و بالاخره بودجه آئینه تمام نمائی است از سیاست داخلی و خارجی کشور و نشان دهنده وضع اقتصادی و اجتماعی ملت، بنابراین با اجازه همکاران محترم با این که ناطقین قبل در مورد خاص مفصل صحبت کردند بنده عرایض خودم را به سه قسمت کاملاً مجزا تقسیم می‌کنم یکی جنبه کلی و مملکتی بودجه یکی جنبه دولتی و طرز کار دولت و یکی جنبه اجتماعی به خصوص در این دوران که دوران حکومت حزبی است، در جنبه مملکتی بنده فکر نمی‌کنم از سی میلیون جمعیت ایران هیچ کس منکر آن باشد که ما تحت رهبری صحیح بزرگ ملت ایران گام‌های بسیار بلندی برداشته‌ایم رهبر خردمند ما این معلم بزرگ کار همۀ دولت‌ها را آسان کرده است یعنی برنامه اساسی مملکت و جهت و هدف کلی ملت به دنبال راهی که شاهنشاه در مقابل آن‌ها گشوده است ثابت، مسلم و لایتغیر است ملت ایران امروز به خوبی می‌بیند که با رهبری صحیح شاهنشاه محبوبش تمام موانع و مشکلات از جلوی پای او برداشته شده (صحیح است) راه برای رسیدن به آرمان‌های بزرگ نژاد ایرانی باز و هموار است (صحیح است- احسنت) رشد ما که از جهت اقتصادی آن طور که آقای نخست وزیر فرمودند ۱۲ درصد است و شاید در دنیا کم نظیر باشد از نظر اجتماعی رشد ملت ما در دنیا بی‌نظیر است ملتی که در عرض ۷ سال راهی بسیار بلند را پیموده و به هدف‌های خودش نزدیک شده فرم گرفته متحد و متفق در آن راه گام برمی‌دارند و در این مسئله اقلیت و اکثریت و ایران نوین و مردم مطرح نیست همه و همه به دنبال شاهنشاه برای اجرای اصول انقلاب حرکت کرده‌اند قوائی که سال‌ها دربند و اسارت بودند امروز در سایۀ انقلاب آزاد شده‌اند و با آزادی در ساختمان وطن خودشان کوشش و فعالیت دارند در یک چنین شرایطی زیاد افتخار آمیز نیست که بگویند ۱۲ درصد رشد اقتصادی کرده‌ایم، یک چنین ملتی و یک چنین حرکتی و یک چنین موقعیتی برای ما بایستی نتایجی به مراتب بهتر از آن چه که در این کتابچه بودجه و عملیات دولت نشان داده‌اند حاصلکرده باشد و ثمره کار بایستی بیش از این باشد که هست (احسنت) این آن جائی است که ما با دولت حرف داریم در سایر مسائل حرف نداریم، اتفاق عقیده است کشور ما به رهبری پادشاه سیاست مستقل ملی اعلام کرده است و در دنیا مظهری است از ثبات عقیده صلح دوستی و ملتی است مورد اعتماد کامل چون به تمام تعهدات و گفته‌های خودش مو به مو عمل کرده ما تجاوز و اشغال سرزمین دیگران را به زور محکوم شناخته بودیم، محکوم می‌شناسیم محکوم خواهیم شناخت، هیچ وقت تغییر عقیده‌ای نداده‌ایم، دستگاه وزارت خارجه ما به بهترین صورت مجری چنین سیاستی است و خود شما دیدید دو شب قبل نماینده رهبر کاتولیک‌های دنیا نشان صلح به وزیر خارجه مامی‌دهید و این اقرار و اعترافی از طرف اکثریت قاطع ملل پیشرفته دنیا است با این که ایران طرفدار صلح و بشر دوستی و رفاه و آسایش و سعادت ابناء بشر است (صحیح است- آفرین) روزگاری بود دیگران دم از همزیستی مسالمت‌آمیز می‌زدند، رهبر بزرگ ما این فکر را هم به نام ایرانی و به نام ملت ایران و اخلاق ملت ایران پشت سرگذاشتند و از همکاری مسالمت آمیز صحبت کردند، عنوان کردند و عمل کردند (صحیح است) این نمونه‌ای است از اخلاق، رفتار، کردار و گفتار ما که همیشه با آن پای بند بودیم و هیچ وقت خلاف آن عمل نکردیم خوشبختانه امروز در دنیا دوست و دشمن ناگزیر به این حقیقت اعتراف دارند که ایران ملی است صلح دوست، بشر دوست و آن چه در قوه دارد برای اعتلای شخصیت انسانی برای تأمین آزادی و برای تأمین عدالت اجتماعی تلاش می‌کند چه در داخل مملکت با برنامه‌های مترقی و چه در خارج مملکت با عنوان کردن در مجامع بین‌المللی این سیاست کلی مملکت ماست حالا بگذارید دیگران هر چه می‌خواهند بگویند دنیا دربارۀ این گفته‌ها قضاوت می‌کند اگر مشتی غاصب زورگو که تمامی‌اعتبار و بودجه مملکت خود را در امر خدمت ارتش خودش گرفته‌اند برای برادرکشی برای جنگ با ملت خود برای عدم کمک به همنوعان و هم نژادان خوش بهانه تراشی می‌کند هر چه دلشان می‌خواهد بگویند خوشبختانه ما آن قدر حق داریم و آن‌ها آن قدر بی‌پایه صحبت می‌کنند که اگر کسی حرف آن‌ها را نشنیده است دولت خود ما در رادیو تکرار می‌کند و ترجمه گفته شان و یا اگر به فارسی گفتند عین گته‌هایشان را در روزنامه‌های ایران و جهان منعکس می‌کند تا دنیا به این حقیقت واقف بشود که بهانه جوئی دولت البکر در عراق بهانه‌ای است بر این که به همنوعان عرب خودش کمک نکند این حقیقت مسلمی‌است (صحیح است) دستشان باز شده و دنیا هم این مسئله را قبول کرده و سایر ملل عرب هم می‌دانند این دیگر بهانه جوئی نمی‌خواهد به ملا نصرالدین گفتند طنابت را قرض بده گفت رویش ارزن پهن کرده‌ام گفتند اگر نمی‌خواهی بدهی چرا بهانه جوئی می‌کنی روی طناب که ارزن پهن نمی‌کنند وزارت خارجه ما را اعلام کرده است که ما در عین حال که از حدود و ثغور و هستی خودمان با تمام قوا دفاع می‌کنیم ولی هیچ وقت اولین گلوله را ما شلیک نخواهیم کرد، هیچ وقت ما متجاوز نخواهیم بود، هیچ وقت اردوکشی در مقابل آن‌ها نکردیم این آن‌ها بودند که برای بهانه‌جوئی قشونی به سر حد ما آوردند و حق مشروع و حق مسلم، حق بین المللی حقی که در دنیا به آن اعتراف دارد می‌خواهند زیر پا بگذارند ولی همه این‌ها به خاطر بهانه‌ای است که به همنوعان عربشان کمک نکنند چون به عقیده من حکومت بعثی عراق نه مسلمان است و نه عرب (صحیح است) مسلمان نیست چون مسلمان کشی می‌کند مسلمان نیست چون بقاع متبرکه ملل مسلمان را محترم نمی‌شمارد و مسلمان نیست برای این که آدم مسلمان مردم بی گناه را ده تا ده تا دار نمی‌زند عرب نیست چون به حمایت همنوعان عربش نمی‌رود و شانه از زیر بار مسئولیت خالی می‌کند (احسنت) (اخلاقی- حکومت اجامر و اوباش است) بنابراین بنده هر چه در مورد سیاست خارجی ایران بگویم مختصری است از آن چه وزیر خارجه ما رسماً اعلام نموده و مصاحبه‌های شاهنشاه محبوب ما منعکس کننده اراده ملت ماست (صحیح است) ولی این حقیقت را بنده عرض کنم که رادیو بغداد راجع به بودجه نظامی‌ما هر چه می‌خواهد بگوید او باید بداند که ملت ایران برای حفظ حیثیت و برای حفظ حدود و ثغور و منافع خودش حاضر است تمام منابع ملیش و تمام تولید ملیش را برای تجهیز نیروی دفاعیش بگذارد برای این که حیثیت برای ما بیش از پول و مادیات ارزش دارد (صحیح است) ما مردمی‌هستیم که در اثر رهبری صحیح در اثر برنامه‌های صحیح به رشد اجتماعی و اقتصادی بیش از ۱۲ درصد رسیده‌ایم ما مملکتی هستیم که بیش از ۷۰۰ میلیارد ریال درآمد ملی داریم آن چه که ما خرج دفاعی می‌کنیم شاید ۸ درصد این مبلغ بیشتر نباشد بنده عرض می‌کنم عرور ملی، حیثیت، موجودیت، حق حاکمیت همه به جای خود، کدام آدم عاقلی است که برای حفظ ۷۰۰ میلیارد درآمد که چشم طمع دیگران به آن دوخته است نیاید ۸ درصد آن را خرج بکند تا اصل آن را حفظ بکند به خصوص که ما از ارتشمان به عنوان نمونه بهترین استفاده را در پیشرفت فرهنگ در پیشرفت بهداشت و در پیشبرد کارهای انقلابی به عنوان سپاهیان انقلاب می‌کنیم جوان‌های ما امروز با غرور و سربلندی وقتی در سازندگی فردای ایران شرکت دارند و در دور افتاه ترین روستاها خدمت و کار و فعالیت می‌کنند و نتیجه این کار و کوشش و فعالیت تأمین چنین موقعیت و ثبات و امنیت و آرامش و امکانات مالی است که ما در یک مدت کوتاه به یک درآمد سرانه‌ای بالای ۳۰۰ دلار رسیده‌ایم که شاید در منطقه خاورمیانه جز یکی دو ملت کوچک که درآمد استثنائی و جمعیت بسیار کمی‌دارند کم نظیر و بی نظیر باشد (صحیح است) اما این همه آوازه‌ها از شه بود نه سهم دولت ولی تصور نکنید من آن قدر آدم بی‌انصافیم که بخواهم کار دولت را به کلی انکار کنم. نه به طور قطع و یقین دولت شما اگر کار نکرده بود یک ثانیه هم باقی نمی‌ماند چون در ایران کار نکردن و وقت تلف کردن خیانت است و به خائن اجازه یک ثانیه اتلاف فرصت نمی‌دهند نه شما می‌دهید نه مامی‌دهیم و نه رهبر مملکت می‌دهد دولت شما کار کرده ولی بحث سر کسر کار است. در وزارتخانه‌ها صحبت از اضافه کار است ما پشت تریبون از کسر کار دولت صحبت می‌کنیم یک کمی انصاف داشته باشید کسر کارها را بنده می‌شمارم رویش دانه دانه صحبت می‌کنیم شاید در بین این مطالب مواردی باشد که به نفع دولت باشد توجه کند و از این کسر کار جلوگیری کند چون هیچ کس دشمنی ندارد هر دکتری دلش می‌خواهد مریضی که پیشش می‌رود خوب بشود حالا یک موقع است که دقت نمی‌کند یا اشتباه می‌کند اگر کسی به او گفت نباید به او بر بخورد ما وظیفه‌ای جز راهنمائی و ارشاد برای بهتر استفاده کردن از این امکانات مادی و امنیت و آرامشی که در مملکت وجود دارد نداریم امروز اجتماع ما بر اثر اجرای اصول انقلاب بر اثر پاره شدن بندها بر اثر رها شدن از زندان‌ها بر اثر تغییر شرایط اقتصادی و روابط اجتماعی، دارای اجتماعی است آزاد، اجتماعی است متحرک، اجتماعی است که برای فردای خودش کار می‌کند و اگر طرز دستگاه‌های دولتی با انتظارات و پیشرفت‌های اجتماعی مردم ایران هماهنگی نداشته باشد ضرر و خسارت و مخاطره دارد من این را دو بار عرض کردم این برای مرتبه سوم است مردم آن قدر جلو رفته‌اند تأثیر انقلاب در مردم آن قدر بوده است که اگر دولت به دو برابر سرعت قبل حرکت کند باز به زحمت به آن‌ها می‌رسد برای رسیدن به مردم و هماهنگ کردن کار دولت و مردم جنبش و جهش بیشتری لازم است در مسائل جزئی و کلی بنابراین اجازه بفرمائید در جزئیات این بودجه عرض کنم ۷ روز تمام در کمیسیون بودجه در خدمت همکاران اکثریتی این کتابچه‌های قطور را با سبک تنظیم جدیدش ورق زدیم و به ارقامش رسیدگی کردیم البته بنا به وظیفه اقلیتی مطالبی عرض شد و برنامه سال گذشته تکرار شد به این عنوان که جناب آقای نخست وزیر در اولین جلسه کمیسیون فرمودند که ما انتقادات اصولی پارسال اقلیت را مورد توجه قرار دادیم و در بودجه امسال استفاده کردیم بنده از ایشان تشکر کردم با ذکر این جمله که شما که این قدر انصاف دارید و این مطلب را بیان می‌فرمائید لااقل لطف بفرمائید و یک سال تأخیر نکنید و آن موقع که ما می گوئیم استفاده بفرمائید چرا می‌گذارید یک سال بعد استفاده می‌کنید امسال هم جز در دو مورد که باید از همگامی همکاران اکثریت به خصوص رئیس محترم کمیسیون و آقای دکتر یزدان پناه تشکر بکنم که ضمن رد بعضی از پیشنهادهای ما دو مورد را قبول فرمودند به صورت دو گزارش کمیسیون ذکر شود که از نظر همکاران محترم و گرامی گذشته است یکی از این موارد مسئله توجه دادن دولت به اولویت راهسازی و برنامه عمرانی کشور بود که البته مورد علاقه همه نمایندگان اکثریت در کمیسیون هم بود و به صورت توصیه به دولت تذکر داده شد و بنده در جائی که وارد بحث در کارهای وزارت راه می‌شوم جهت و دلایل این اولویت را عرض می‌کنم مسئله دیگر که ما به صورت پیشنهاد عنوان کردیم مسئله تعیین تکلیف طلبکارهای دولت به نام کارمند بود که از اربابش طلبکار است و اسمش اشتباه محاسبه است بنده شخصاً معتقدم که روشن نکردن این مسئله ضررها و خسارت مخفی اش در ستگاه دولت خیلی زیاد است ولی متأسفانه ما برای اندازه گیری این ضررها آماری نداریم ولی سازمان آمار داریم که باید حضور آقایان عرض کنم در موقع طرح بودجه مسئله به این مهمی مملکت توی آن اطاق بنده را صدا می‌کنند کمیسیون تشکیل می‌دهند برای سازمان آمار حالا ببینید که نماینده چه بدبختی دارد که در موقع طرح یک چنین مطلب مهمی به کمیسیون برنامه برسد یا در جلسه باشد این جا وظیفه اش را انجام ندهد یا آن جا وظیفه اش را انجام ندهد بعد هم که حرف می‌زنیم تصور می‌کنند کار انقلابی آن است که آدم دوتا کار ناقص انجام بدهد بنده شخصاً معتقدم که کار انقلابی کاری است که کاری را تمام و کمال انجام بدهد یعنی آن جا با وقت کافی بروند بنشینند و برسند و لایحه را رسیدگی بکنند این جا هم وقتی بودجه مطرح است توی جلسه بنشینید حرف را بشنوید مطالب اساسی را بشنوند چه دولت بگوید چه نماینده اقلیت و چه نماینده اکثریت بگوید بشنوند و اگر حرفی می‌زنند دور از انصاف نباشد (صحیح است) تعجب خواهید کرد در همین ساعت کمیسیون دارائی به مهمترین قانون یعنی قانون محاسبات عمومی در آن اطاق رسیدگی می‌کرد و اسمش را می‌گذارند کار انقلابی قانون محاسبات عمومی را ۸ ماه توی کمیسیون می خوابانید و یک جلسه تشکیل نمی‌شود که تا وقت داریم حرف بزنیم نمی‌زنیم ولی درست در تنگ کلاغ پر و آن موقع که گرفتار بودجه هستیم قانون محاسبات عمومی توی آن اطاق می‌گذرد این یک سنت صحیح نیست و لااقل برای ما مشکل است حالا آقایان اکثریت شاید در فراکسیون و در حزبشان این لوایح را قبلاً دیده‌اند و احتیاجی به بحث ندارند ولی من عضو اقلیت بایستی در کمیسیون حضور داشته باشم و نمی‌توانم در آن حد در دو جا باشم این است که من از رؤسای محترم کمیسیون که همه عضو اکثریت هستند این تقاضاو توقع را دارم که عنایت بفرمایند ما عده مان کم است نمی‌توانیم به طوری تقسیم بشویم که بتوانیم در تمام موارد وظیفه ملی خودمان را انجام بدهیم بنابراین رعایت بفرمائید این طور کمیسیون‌های خلق الساعه نکنید (صحیح است) بحث در بودجه است و اسمی از قانون محاسبات عمومی برده شد من نمی دانم آقای نخست وزیر این جا تشریف ندارند آقای وزیر دارائی هم که نیستند یک نفر به من بگوید آن چه ما به نام بودجه کشور تصویب می‌کنیم رقم ۴۰۶ میلیارد است یا ۱۲۸ میلیارد درآمد عادی؟ من به نام یک نماینده نظر دولت را به این نکته جلب می‌کنم و اعضای کمیسیون دارائی را به این نکته متوجه می‌کنم که در قانون اساسی رسیدگی به دخل و خرج مملکت به مجلس شورای ملی سپرده شده است هر قانون عادی بیاید و بگوید که مجلس فقط بودجه عادی را تصویب می‌کند و سایر بودجه‌ها را تصویب نمی‌کند و مراجع صلاحیت دار دیگری تصویب می‌کند ارزش قانونی ندارد و اصولاً منطقی نیست یک ثلث بودجه بودجه عادی است و شاید کمتر از یک ثلث یعنی ۱۲ میلیارد تومان این یک ثلث سپرده شده است به دست نخست وزیر و ۲۶ وزیر خرجی که می‌کنند تحت ضابطه قانونی است پرداخت حقوق است براساس قانون پرداخت فوق‌العاده، خرج سفر براساس قنون بنده بیایم برای مبلغی که در اختیار وزیر جنگ مملکت می‌گذارند که مورد اعتماد کامل پادشاه و مورد اعتماد مجلس است (صحیح است) بگویم می‌خواهم رسیدگی کنم می گذرانیم ضابطه قانون محاسبات عمومی می گذرانیم که پایت را از این خط فراتر نگذار و فلان کار را نکن ولی چندین برابر این اعتبارات را به شرکت‌های وابسته به وزارتخانه که یک صاحب سهم دارند و نفهمیدم شرکت سهامی با یک سهم یعنی چه این هم از ابتکارات دولت مترقی حزب ایران نوین است بسپاریم دست او و بگوئیم هر کاری دلت می‌خواهد بکن تازه وقتی در کمیسیون بودجه می گوئیم این‌ها خودشان بودجه هایشان را خودشان تنظیم کنند تصویب کنند و ببرند به نظر دفتر بودجه برسانند وقتی کلاً آوردند این جا به نام جمع و خرج بی ضابطه نتوانند استفاده کنند اگر دخلاً خرجاً یک رقم می‌گذاشتید خیلی بهتر و راحت تر از حالا بود که سه تا کتابچه ضمیمه بودجه بدست ما می‌آوردید می‌دهید ولی فردای همین روز آقای صاحب سهم، یک وزیر بود برود و بنشیند یاسه تا هیئت مدیره بروند بنشینند بودجه خود را تمامیش ا زیر و رو بکنند حق دارند این نه به نفع دولت است نه به مصلحت مملکت نه مفید فایده است و نه منطبق با قانون اساسی است خرج را می‌خواهید بگذارید تحت ضوابط خاصی بکنند بکنید مقررات خرجی گذاشتید بگذارید در صورتی که با همین مقررات هم ما را از بیان پاره‌ای دردها پشیمان گردید باید بگویم: "از طلا گشتن پشیمان گشته‌ایم- مرحمت فرموده ما را مس کنید" بنده و چند نفر از همکاران پارلمانی و چند نفر از دوستان حزب پان ایرانی است راجع به استثناهای نسبت به یک عده از مؤسسات در طول سال این جا عرایضی کردیم رفتید یک لایحه قانون محاسبات عمومی آوردید که در بست استثنا است مقصود ما این نبود مقصود ما این بود که در طول ۵۰ سال گذشته با نوع خرج هائی که کردید با سیستم حسابداری هائی که داشتید حسابداری‌های قدیم حسابداری دوبل حسابداری سازمان برنامه حسابداری با عملیات مخصوص حسابداری سیستم امریکائی حسابداری سیستم فرانسوی سیستم آب و برق تهران به هر کیفیتی که دارید با ماشین حساب I.B.M (آی- بی- ام) و بدون این ماشین بیائید برای دخل و خرج مملکت و این خرجی که می‌شود متناسب با وضع اقتصادی امروز یک ضابطه بگذارید به چه دلیل بنده یک وزیری را تحت یک ضابطه‌ای قرار بدهم برای یک دهم بودجه‌اش که اسمش بودج اداری است و نه دهم دیگر را هر کار که دلش می‌خواهد می‌کند خوب این یک دهم دیگر را هم بنده ولش می‌کنم ولی بیائید یک مقرراتی بگذارید که شامل حالشان باشد و در عین حال باعث جلوگیری از انحرافاتی که خدای نخواسته ممکن است در بعضی از مأمورین یا بعضی از دستگاه‌ها پیش بیاید ما به هیچ وجه مأمورین دولت را متهم نمی‌کنیم مردم ایران نژاد پاک، خون پاک دارند، مسلمان، صحیح العمل و کمتر از همه دنیا منحرف هستند ولی به هر حال برای آن عده کم هم ضابطه لازم است این ضابطه را بگذرانید و یک قانون صحیح بدست دولت بدهید بارها بنده عرض کرده‌ام دولت شما طولانی شده است ولی ابدی نیست اما قانون محاسبات عمومی برا ۵۰ سال دیگر است فکر می‌کنم اگر هیچ ضابطه دیگری نباشد جناب آقای مهندس روحانی عزرائیل که دیگر کنترل ندارد (عباس میرزائی- مهندس روحانی جوان است انشاءالله چند سال دیگر عمر می‌کند) انشاءالله، ولی رویه مرضیه حزب محترم ایران نوین استفاده از نیروی جوان است و جوان هم که کم تجربه است پیر که بشوند می‌گذارند کنار (عباس میرزائی- کل من علیها فان) البته همه این راه را می‌رویم و به طور مسلم مقصود و مقصد همه یکی است (اخلاقی- آقا شب عید است این حرف‌ها چیست؟) بلی بگذریم شب عید هم باشد عیبی ندارد گاهی اوقات به یاد مردن بیفتیم شاید یک حمد و سوره‌ای بخوانیم به مصداق "کس نیارد ز پس تو پیش فرست" آقای دکتر میر علاء تو دکتری طبابت می‌کنی شغلت شریف است و قیمت دارد اما یک دعائی هم بکنی ضرر ندارد به هر حال بحث در این بود که مردم مملکت‌ها بر اثر انقلاب اجتماعی ایران آن چنان رشد سریع و پیشرفتی کردند که دولت برای برآوردن توقعات و انتظارات آن‌ها بایستی کوشش و فعالیت بیشتری داشته باشد امروز ملت ایران آرمان هائی دارد انتظاراتی دارد و این انتظارات نموار رشد فوق العاده آن‌ها است شما ر سرتاسر مملکت وقتی نگاه کنید کوچک و بزرگ، زن و مرد روستائی و شهری به ارتش خودشان افتخار می‌کنند وقتی می‌شوند که ما دارای نیرو دریائی قوی خواهیم شد احساس غرور می‌کنند وقتی می‌بینند که ما با همین بوجه قلیل آن چنان ارتش نیرومندی داریم که دیگران جرأت تخطی ندارند و از دور یاوه سرائی می‌کنند با غرور و سربلندی به رهبر بزرگشان دعا می‌کنند و برای امنیت و آسایش که دارند حقشناس و سپاسگزارند (صحیح است) این مردم در روستاها روز به روز از شما فرهنگ و بهداشت بیشتری می‌خواهند خیلی کار شده نسبت به آن وقت و نسبت به دوره قبل از انقلاب کارهای خیلی زیادی شده اما رشد مردم آن قدر است که بیش از این می‌خواهند و می‌گویند به چه مناسبت شما در بودجه تان در برنامه تان می گوئید که تا آخر برنامه ما پنجاه درصد اطفال واجب التعلیم روستاها را به مدرسه می‌بریم همه بچه‌های ما را باید به مدرسه ببرند تقاضا بسیار مشروع است می‌گوید من می‌دانم که دیگر این درس دبیرستانی به درد من نمی‌خورد مدرسه حرفه‌ای بیاورید تا من بچه‌ام را بگذارم در آن مدرسه حرفه‌ای و این خون ملی و این شعور ملی به خدا چیزی است که اصلاً قابل ارزیابی نیست و هزار بار بیش از امکانات مالی است که رویش تکیه می‌کنید (پزشکپور- آقای دکتر میر علاء جواب دادند گفتند اگر پول ندارند نروند بیمارستان و پول ندارند به مدرسه نروند) (بانو جهانبانی- تحریف نکنید این حرف‌ها چیست) بنده متأسفانه به علت کسالت موقع صحبت ایشان نبودم ولی آن طور که دکتر میرعلاء را می‌شناسم می دانم که او هم دلش با من یکی است و آرزو دارد که همه افراد ملت ایران از بالاترین سطح بهداشتی استفاده کنند (صحیح است) انشاءالله به آن روز هم می‌رسیم مردم راه می‌خواهند (عباس میرزائی- البته با همین دولت هویدا به همین آرزو خواهیم رسید) به شرط جبران کسر کارتان هیچ وقت آرزوی شکست و سقوط شما را نداریم (احسنت) کسر کارتان را جبران بکنید ما هم حمایت می‌کنیم ما می‌خواهیم مملکت جلو برود آن طوری که امکانات هست و زمان اقتضا دارد. مردم اجرای اصل نوسازی را در دهات می‌خواهند اکثر شهرهای مملکت ما در سایه پیشرفت هائی که کردیم از آب لوله‌کشی استفاده می‌کنند روستائی ما آن قدر عقلش رسیده که دیگر مثل فلات عرب بدوی دمرو روی جوی نخوابد و آب بخورد آب لوله‌کشی می‌خواهد به خیلی جاها داده شده آن جاهائی که داده نشده باید بهشان داد مردم از شما ایجاد واحد کار می‌خواهند این صحیح نیست که ما این قدر بی اعتنا باشیم که بعد از اجرای مراحل اصلی اصلاحات ارضی بعد از مکانیزه شدن کشاورزی به فکر تأمین واحدهای شغل کافی نباشیم شما باید کاری کنید که این‌ها در محل خودشان بتوانند کار کنند تهران گنجایش ۵ میلیون جمعیت را بیشتر ندارد آب برای بیشتر از این تعداد جمعیت ندارد به بحث شهری که رسیدیم آن وقت خواهم گفت مهندسین مشاور شما توجه و تشخیص صحیح ندارند شما برای نوسازی باید از دورترین نقاط و از کوچکترین شهرها شروع کنید هم به سایر برنامه‌ها کمک است چون الآن معلم می‌خواهید بفرستید پزشک می‌خواهید بفرستید این‌ها تحصیل کرده‌اند محیط مساعد برای زندگی می‌خواهند چرا نمی‌روند در ده که خرج ارزان تر است چون یک معلم یک لیسانسیه یک دکتر می‌داند زمین گل است پایش تا زانو تویگل می‌رود بچه اش که گلی می‌شود خانمش غرغر می‌کند و زندگیش سخت می‌شود هرقدر فداکاری داشته باشد سعی می‌کند نرود اما این خرجی که شما در تهران می‌کنید این زرق و برق که در تهران ایجاد می‌کنید این قدرت جاذبه‌ای که بدون جهت برای تهران فراهم می‌کنید این را ببرید در شهرهای کوچک خیلی ارزان تر است شما برای نوسازی یک شهر ۵۰ هزار نفری یک دهم خرج نوسازی یک محله ۵۰ هزار نفری یک دهم خرج نوسازی یک محله ۵۰ هزار نفری تهران را نخواهید کرد و اگر این خرج را بکنید آن شهر نو می‌شود (صحیح است) بروید از واحدهای کوچک شروع کنید این سدی می‌شود در مقابل مهاجرت به تهران و امکان می‌دهد برای فرستادن نیروی متخصص به سطح شهرهای کوچک و روستاها البته در این فصل مفصل بحث خواهم کرد. به این مناسبت و برای رسیدن به حد کمال این آرزوهای ملی و برای جبران کسر کار دولت همان گونه که سال گذشته پیشنهاد کردیم امسال هم در کمیسیون بودجه پیشنهاد کردم که به طور کلی ۵ درصد از هزینه‌های زائد اداری که متأسفانه آقای دکتر هزاره نیستند که به ایشان نشان بدهم و یاد بدهم کجاهای این بودجه زیادی است و این دفتر بودجه چه کاری باید بکند و نمی‌کند سال گذشته آقای نخست وزیر وعده فرمودند و مثل هر ایرانی خوش عهد و پیمان به وعده خوشان عمل کردند و گفتند از راه تخصیص اعتبار ما این صرفه جوئی را می‌کنیم و آن چنان کردند و دیدیم در تابستان امسال اعتباراتی براساس همین صرفه جوئی‌ها تأمین شد بنده به ایشان پیشنهاد می‌کنم صرفه جوئی ۵ درصد هزینه‌های اداری اکثر دستگاه‌ها دولت کاری است بسیار ساده و به هیچ وجه به وظایف آن‌ها صدمه نمی‌زند شما این کتابچه بودجه را باز کنید ما در کمیسیون بودجه وقتی در فصل ۵ بر حسب وظیفه اعتبارات را خواندیم به استناد همان مطلب که عرض کردم وقتی نه دهم را ول کنیم یک دهم دیگر ضرورت ندارد فصل ششم را دربست گذاشتیم کنار اما خودتان ورق بزنید افزایش هزینه‌های مادۀ یک و دو دستگاه‌های دولت را ملاحظه کنید و خیلی خوشمزه است که گاهی اوقات ماده یک دستگاهی رفته بالا و تناسبش با ماده ۲ به هم خورده و یک دفعه ماده ۲ دستگاهی رفته بالا و تناسبش با ماده یک به هم خورده بنده فکر می‌کنم دستگاه هائی که زیاد مزایا می‌دهند به عنوان مستمر و پاداش و از این حرف‌ها ماده ۲ آن‌ها غلبه دارد بر ماده یک این را اگر آقای مهندس روحانی توجه بفرمایند در شرکت‌های تابعه خیلی به نفع خواهد بود در اکثر مواد هزینه ملاحظه بفرمائید یک مؤسسه‌ای در سال تأسیس یک مقدار هزینه اثاثیه داشته این می‌شود هزینه پایه هر سال در دفتر بودجه عین آن مبلغ را اگر زورش نرسید و یا بیشتر از آن مبلغ و اگر روزش برسد خواهد گرفت و می‌گیرد و جلویش رقم می‌نویسد خاطرم می‌آید آن موقع که آقای دکتر مجیدی به بودجه رسیدگی می‌کردند به این مطلب خیلی دقیق بودند و اعتبار سازمان مربوط به بنده را از این بابت درباب مؤسسه‌ای که اداره می‌کردم خط کشیدند و من آرزو داشتم که در مورد سایر دستگاه‌ها هم دفتر بودجه این کار را می‌کرد چون حقیقتاً عرض می‌کنم صرفه جوئی به معنای واقعی یعنی نتیجه مساوی با خرج کمتر است به این عنوان که پشت جلد این دفتر از مقوای گلاسه است اگر مقوای گلاسه هم نبود برای من و شما همین مفهوم را داشت و ممکن بود جلدی صد دینار ارزان تر تمایم می‌شد این را می‌گویند جلدی صد دینار صرفه جوئی این نمونه کار سازمان برنامه و دفتر بودجه است که فکر می‌کنند این کتابچه را هر چقدر قشنگتر چاپ کنند ما می‌گوئیم بارک الله در صورتی که می‌بایست از خودش شروع می‌کرد و نشان می‌داد ما می‌خواهیم که عدد و رقم را بخوانیم کاغذ گلاسه به چه درد می‌خورد چه ضرورت داردکه این سرفصل‌ها را کلیشه بکنند و با خط بنویسند من یک آدمی‌هستم که می‌توانم بگویم اگر هیچ چیز ندانم و بلد نباشم در صنعت چاپ لااقل اطلاعاتی دارم که اگر شما این را خطی ننویسید و کلیشه درست نکنید خیلی ارزان تر تمام می‌شود چون هر سال که عوض می‌شود اگر می‌گفتید هر سال عوض نمی‌شود کلیشه درست کردیم که سال‌ها استفاده می‌کنیم این یک حرفی بود (پزشکپور- اتفاقاً همین طور است) سرفصل‌ها عوض می‌شود به هر حال عنوان‌ها تازه است در هر حال صرفه جوئی عبارتست از بدست آوردن نتیجه مساوی با خرج کمتر ملاحظه بفرمائید چند روز پیش عرض کردم حالا توضیح می‌دهم یکی از مشکلاتی که ما داریم این است که عادت نکرده‌ایم قبول کنیم یک کسی اگر مطلبی می‌گوید نه غرض دارد نه مرض دارد نه نفعی دارد نه مقصود خاص بنده چند روز پیش این جا مطرح کردم اداره دخانیات یا شرکت محترم دخانیات چرا رفته با ماهی ۲۱ هزار تومان محلی را اجاره کرده یک نفر به من نگفت بارک الله هر کسی رسید گفت چه خرده حسابی با دخانیات داری و الله من هیچ خرده حسابی با دخانیات ندارم یک وقت سیگاری بودم الحمدالله آن را هم ترک کردم چون این مزخرفی که این مؤسسه به خورد مردم می‌دهد نکشیم بهتر است اما یک مطلب را بگویم این محلی که ۲۱۰۰۰ تومان اجاره کردند نزدیک ۸۰ اطاق دارد ۸۰ اطاق با ۲۱ هزار تومان آقای بیگانه بفرمائید کرایه هر اطاق ماهی چند می‌شود (مهندس عدل- ۲۵۰ تومان) درست است ۲۵۰ تومان ملاحظه بفرمائید وقتی برای اداره‌ای در واحد بزرگ هشتاد اطاقی یک مرتبه هر اطاق را ۲۵۰ تومان کرایه بگیریم که آشپزخانه نخواهد آب ریزی ندارد حمام نمی‌خواهد ۱۲ ساعت در روز مورد استفاده نیست این‌ها همه از نظر صاحب خانه حساب است حالا اگر شما به من بگوئید آقای وزیر کار یک کارگر شما با زن و چهار بچه اش چند تا اطاق می‌خواهید؟

(یک نفر از نمایندگان- نصفی)

برای این چند اطاق چقدر اجاره باید بدهد در مورد خود دولت از ارزان ترین جایش را عرض کردم آن جائی که برای وزارتخانه اجاره کردند اطاقش ۳۵۰ تومان می‌افتد آن جایئ که برای وزارت علوم گرفتند اطاقش می‌افتد ۴۰۰ تومان و جا داریم که اطاقش بیفتد ۵۰۰ تومان (رامبد- نمونه صرفه‌جوئی است) خوب دخانیات را گیرم شرکت می‌دانید نتیجه اش چه شد بنده یکبار این حرف را خدمت آقای وزیر مالیه زدم خوشوقت می‌شدم اگر این جا بودند (عباس میرزائی- آقای قوام صدری هستند) آقای قوام صدری حواسشان زیاد به بودجه نیست آقای وزیر مالیه هم تشریف ندارند این مطالب مطالب اساسی است از تمام این شرکت‌های دولتی که در این جا منفعت نشان می‌دهد شما حق انحصارش را بگیرید ولش کنید با سرمایه دولت با مردم آزار در رقابت کنند اگر یکی از آن‌ها توانست سرپایش به ایستد حق با شماست دخانیات عایداتش از حق انحصار است افزایش عایداتش هم از کسر کار وزارت آموزش و پرورش است از کسر کار وزارت اطلاعات است از کسر کار تعلیم و تربیت است که سطح سیگارکش در مملکت ما رسیده به بچه ۱۳ ساله می‌گوئید نه؟ تشریف ببرید در این تریاها کافه‌ها به بینید که اکثر بچه‌های ۱۳ ساله نشسته‌اند و یکی از افتخاراتشان دود کردن سیگار است (صادقی- مگر شما تشریف بردید؟) بله در خدمتتان چندین بار. جناب آقای صادقی عزیز من از این که وسط صحبت من مطلبی برای رفع خستگی دوستان پیش بیاید بدم نمی‌آید ولی مسائل اصلی و اساسی را شما می‌دانید بنده هم می‌دانم شما عضو اکثریت هستید بیرون از جلسه در گوش من می‌گوئید اینجا نمی‌توانید بگوئید من این جا می‌گویم انرژی صرف می‌کنم گوش بدهید شاید انشاءالله نتیجه بگیریم. در ارقام بودجه آن چه قابل بحث است رقم درآمد ماست به نظر من رقم درآمد از محل مالیات‌های مستقیم امید بخش و تا حدی قابل تحسین است هم برای مجریان عمل هم از نظر مملکت چون نموداری است از گردش کار و توسعه اقتصادی و وضع عمومی‌مردم حقوق بگیر شما در این مالیات‌ها مستقیم نسبت به سال ۴۸ بیست درصد اضافه دارید مالیات بر حقوق به پنج میلیارد و ۷۳۴ میلیون رسیده و این نمودار خوبی است چون همه ما می‌دانیم که در مملکت ما کسانی که کمتر از ۵۰۰ تومان در ماه درآمد دارند بخشودگی مالیاتی دارند اگر مالیات بر حقوقی گرفته می‌شود از مبالغ بیش از ۵۰۰ تومان در ماه است این نشان می‌دهد سطح دستمزدها در مملکت ما لااقل برای یک طبقه‌ای بالا است من پارسال از وزیر دارائی خواهش کرده بودم ضمیمه این رقم آماری بدهند، که اگر آن آمار بود بنده اگر قابل انتقاد بود بهتر اتقاد می‌کردم و اگر قابل ستایش بود بیشتر ستایش می‌کردم چون هر قدر این رقم را از تعداد بیشتری بگیرند معرف آن است که عده بیشتری بالاتر از ۵۰۰ تومان حقوق می‌گیرند دیگر مالیات مشاغل است که افزایش پیدا کرده مالیات املاک است که افزایش پیدا کرده اما متأسفانه در انواع مالیات مثل سایر چیزها ما ممدوح و مکروه داریم مالیات‌هائی هست که مکروه است دل چسب من نیست و دل چسب شما هم نیست دل چسب هیچ کس نیست یکی از آن‌ها مالیات بر ارث است من دعا می‌کنم که انشاءالله هیچ هموطن من نمیرد و سالیان دراز باقی بمانند و هر قدر دولت شما ادامه دارد آن‌ها هم عمر کنند یک مالیات مکروه و یک درآمد مکروه دیگر درآمد از محل جرایم راهنمائی و رانندگی است که ما با رقم مالیاتی نشان می‌دهیم که روز به روز از این جهت سیر نزولی داریم یا در انجام وظیفه قصور داریم به هر حال من شخصاً آرزو می‌کنم دولت از این مبلغ در راه بهبود امر عبور و مرور چنان استفاده‌ای بکند که هر سال در بودجه این پیش بینی را کمتر بکند اگر خدای نکرده مردم تربیت نشوند یا دستگاه‌ها آن‌ها را خوب تربیت نکردند و درآمد اضافی داشت از محل اضافه اش متمم بودجه‌ای آقای قوام صدری بیاورد و توی بودجه این رقم را هر سال اضافه نفرمائید این برای آبروی مملکت خوب نیست اقرار رسمی‌و علنی است که انر تخلف راهنمائی و رانندگی در مملکت رو به توسعه است (دکتر عاملی تهرانی- نرده‌ها را از کجا درست کنند؟ تا راه خیابان‌ها را ببندند؟) به هر حال در فصل ابتکارات دستگاه‌ها به آن هم خواهیم رسید و بنده عرض خواهم کرد مسأله‌ای که در این بودجه خیلی شایان اهمیت است و متأسفانه با همه تذکرات بنده آقای هزاره لااقل در این مورد کوتاهی کردند این ایست که مؤسسات انتفاعی ما در جمع نسبت به سرمایه‌ای که مملکت در آن جاها گذاشته نمی‌دهند سوء مدیریت در اکثرشان هست حقوق‌های گزاف و استخدام‌های اضافی و زائد در اکثر این دستگاه‌ها هست که هر کدامش را به دست یک آدم عاقل بسپارند به نظر بنده منفعت قابل توجهی بدست خواهد آمد بنده فکر می‌کنم اگر در سطح دولت متخصص نباشد لااقل برای راهنمائی در این مسائل اقتصادی از آقای حی استفاده کنید تخصص اقتصادی ایشان مسلم است و دولت باید استفاده بکند واقعاً می‌گویم این جای هیچ تعارف نیست از نتیجه کار بایستی قضاوت کرد یک آدم مدیر یک آدم اقتصادی یک آدمی‌که علش می‌رسد که چه جور یک دستگاهی منفعت می‌دهد از نتیجه کارش پیداست به نظر من دستگاه‌های انتفاعی دولت بازدهی متناسب با سرمایه گذاری آن‌ها ندارد و سوء مدیریت دارد اکثراً منهای چند تائی که در جهت وظیفه و انجام وظیفه دولت است رقابت بی جهت با بخش خصوصی می‌کنند و نتایجی خلاف هدف و نظر اولیه از این‌ها بدست می‌آوریم یک روزی فروشگاه فردوسی باز کردند که قیمت‌ها را کنترل کنند یک آدمی‌هم سرمایه گذاری خصوصی کرده یک چیزی نظیر آن باز کرده بروید این دو را مقایسه کنید مالیات هم می‌دهید قیمتش هم از این گران تر نیست سرمایه دولت هم حبس نشده از دولت هم ضرر و زیان نمی‌گیرد و محلش را هم با پول خودش ساخته این که هنوز بابت محلش بیانک نمی‌دانم کجا بدهکار است چه اصراری است اگر رفقا بیکار می‌مانند و الله به خدا یک اعتبار بگذارید حقوق رفقا را بدهید راه بروند و بی جهت خسارت نزنند سرمایه‌ای که در فروشگاه فردوسی خوابیده است هر تاجری بدهید صدی ۵ بهره می‌گیرید به نظر من در سال میلیون‌ها پول عایدی شما خواهد شد (صحیح است) دولت هفده مؤسسه انتفاعی، ۵۸ مؤسسه بازرگانی دارد نصف این مؤسسات زائد است خرج تراشی است رقابت با بخش خصوصی است در جهت عکس سپردن کار مردم به مردم است (صحیح است) خیلی از این مؤسسات که به صورت اداره، اداره می‌شد و ضعش با امروز که به صورت شرکت اداه می‌شود فقط این تفاوت را دارد که سه تا هیئت مدیره دارند اختیار سر خود هم هستند هر کار دلشان خواست می‌کنند لالقل یک موقع یک وزیر مسئول در مقابل مجلس بالا سرشان بود یک ترس داشتند یک حدی داشتند حقوقشان متناسب با سایرین بود دستگاه اطاقشان از مال وزیر لوکس تر نبود و مبل صندلیشان از مبل وزیر عدلیه گران قیمت تر نبود... آخر آقا یک مقایسه‌ای بکنید یک دفعه بلند بشوید بروید توی وزارت عدلیه توی اطاق قضاتی که همه سر تعظیم در مقابل شخصیت آن‌ها فرود می‌آوریم به بینید پشت چه میزها و صندلی‌هائی نشسته‌اید یک مرتبه برویدبه یک شرکت دولتی حوزه آب خواه برق خواه دخانیات جدید یا شیر پاستوریزه حتی بروید جوجه کشی نارمک هر کدام را که دلتان می‌خواهد به بینید بروید به بینید اطاق یک مدیر جوجه کشی چه مبلمانی دارد که در اطاق رئیس دیوان عالی کشور چنین میز و صندلی نمی‌بینید آخر آقا این مطالبی که عرض می‌کنم این مطالبی که ما می‌گوئیم شما هم می‌شنوید به خدا دشمنی نداریم، بحق حق این‌ها را می‌گویم که اگر رودر بایستی با دوستانتان دارید رودر بایستی‌ها از بین برود بگوئید یک اقلیتی هست هیچ کس را نمی‌شناسید چشمش را هم می‌گذارد دوست و دشمن نمی‌فهمد هر چه به نظرش رسید بی پرده می‌گوید و این ایراد را گرفته اگر حرف صحیح است این کار را بکنید (یک نفر از نمایندگان- اطاق رئیس مجلس شورای ملی را بفرمائید) بلی نمونه اش اطاق رئیس قوه مقننه رئیس مجلس شورای ملی ایران است بروید و تماشا کنید صندلی‌هائی که این جا رویش نشسته‌اید خودتان مقایسه کنید با مبل‌های استیل با فرش‌هائی که‌ای کاش ایرانی بود فرش ماشینی فرنگی موکت می‌چسبانند (دکتر قهرمان- در عوض ارزان تر است) ولی کم دوام تر است، از خارج وارد شده ارز مملکت درفته است سال‌هاست کار در شیر پاستوریزه یک کار بهداشتی است بانک توسعه شما در سازمان برنامه این کار را مطالعه کرده مفید تشخیص داده قابل بازده تشخیص داده اکثر سرمایه دارهای خصوصی را گیر انداخته و راهنمائی کرده که بروند در این راه سرمایه گذاری کنند بنده هم به شما عرض می‌کنم که اگر راندمان یک کارخانه از ده تن برود بالا و یک بازار مصرفی مثل بازار مصرفی تهران بغلش چسبیده باشد حتماً منفعت می‌کند همین وزارت دارائی و وزیر دارائی که زیر این بودجه را امضاء کرده و برای شیر پاستوریزه این رقم را گذاشته با ۱۶۰ تن تولید روزانه (یک نفر از نمایندگان- صد تن) ۱۶۰ تن آقای رهبری مثل این که ۱۶۰ تن درست است ۱۶۰ تن تولید و بازاری مثل بازار تهران پهلویش ماستش گیر نمی‌آید پریشب دیدید ماست کاسه‌ای به ما دادند یا باید بگویم ماست کاسه‌ای بهتر است یا این که ماست پاستوریزه پیدا نمی‌شود کره اش پیدا نمی‌شود و بازار سیاه دارد و قیمتش را دولت گفته ۱۵ ریال ۱۸ ریال کمتر هر کدام می‌خرید به بنده بگوئید (مهندس عدل- شیر رایگان می‌دهند) شیر رایگان مقدار مختصری می‌دهند خودتان را گول نزنید شما در آن دستگاه بودید و پولش را هم در بودجه گذاشته می‌گیرید (مهندس فیروز عدل- من رئیس آن جا بودم) رئیس آن دستگاه هم بودید (مهندس عدل- آمارش هست که مجانی داده می‌شود) آمارش را خواندم پولی را هم که دولت می‌دهد دیدم بازار تهران را هم دیدم تناژ کارخانه را هم دیدم و ظلمی‌را که به مملکت کرده آن را هم دیدم (مهندس فیروز عدل- ما نکردیم) من که رئیس شیر پاستوریزه نبودم (یک نفر از نمایندگان- ایشان خیلی خوب کار کردند) قبول دارم خودشان دارند کار خوبشان را انکار می‌کنند (مهندس عدل- بنده افتخار می‌کنم که خیلی خوب کار کردم) مسلم است که ایشان افتخار نکنند فردی است شرمنده به نظر من اگر وزیر دارائی در شهر تهران از کارخانه شیر پاک که سرمایه‌گذاری خصوصی است مالیات می‌گیرید کارخانه شیر پاستوریزه را بروید بگردید زیر آبش به بینید از کجاست؟ بحث دیگری که در کارهای دولتی دارم برای صرفه جوئی بعد از کسر کار عبث و دوباره کاری است یعنی یک وظیفه را به طور ناقص چند دستگاه مختلف برایش به وجود آوردند و جز خرج تراشی کاری نمی‌کنند به عنوان نمونه در مملکتی که چند سال است در آن قانوناً و به طور رسمی‌وزارت آبادانی و مسکن تأسیس شده و شخصیت‌هائی مانند دکتر نهاوندی یا آقای نیک پی شهردار فعلی تهران یا آقای دکتر یگانه (دوم) رأس این وزارتخانه‌اند کار این وزارتخانه را به بینید چیست؟ غیر از این است که کادر فنی برای ساختمان و عمران و آبادی در سطح مملکت برای وظیفه دولتی فراهم می‌کند دفتر فنی سازمان برنامه با تشکیلات عریض و طویل دفتر فنی وزارت کشور یک خورده عریض و طویل تر از این دفاتر فنی استانداران در شهرهائی که عین وزارت آبادانی و مسکن هست یا اداره کل آبادانی و مسکن توس شهر تهران استانداران یک دفتر فنی درست کرده برای چی؟ می‌دانم اگر هم دو سال تمام لوله کشی آب تاکستان به خاطر یک موتور پمپ معطل نمانده بود و این دفتر فنی وظیفه اش را انجام داده بود این جا چیزی عرض نمی‌کردم خوب چه کار می‌کند؟ این‌ها توی برنامه هر کدامشان که ببینید غسال خانه می‌سازند، قصاب خانه می‌سازند عرض شود لوله کشی آب می‌کنند راه فرعی می‌سازند راه روستائی می‌سازند کار عمرانی در روستاها می‌کنند ولی تمام این کارها در وظائف وزارت کشور هست در وظایف وزارت بهداری هست توی آبادانی و مسکن هست توی وظایف وزارت راه هست توی وظایف سازمان‌های وابسته به سازمان برنامه هم هست هر کدام هم یک کار ناقص می‌کنند، یک مژده بهتان بدهم در اکثر موارد هم مهندس مشاور دارند این یک دملی شده برای مملکت‌ها (رامبد- بفرمائید سرطان) خوب اگر سرطان باشد دیگر معالجه ندارد بنده گفتم دمل شاید اگر درمانی برای این کار شد نیشتری زده بشود انشاءالله معالجه می‌شود یک مشت مقاطعه کار یک مشت مهندس مشاور و آقایانی که عضو کمیسیون برنامه هستند شاید شهادت بدهند که رئیس فعلی سازمان برنامه خودش اقرار کرد که قیمت کارهای تمام شده وسیله این مهندسین مشاور در سطحی بسیار بالا و گران و متناسب با وضع امروز مملکت ما نیست (صحیح است) به جای این که بروند چهارصد کیلومتر راه با استاندارد مهندسین مشاور بسازند با همان پول می‌شود چهار هزار کیلومتر راه ساخت ما امروز ارتباط را برای پیش برد تمام برنامه‌ها می‌خواهیم ما چیز لوکس نمی‌خواهیم آقای مجید محسنی اگر بودند این شهادت را می‌دادند که راه فرعی گیلان از راه اصلی تهران مازندران راه فیروزکوه عریض تر و استانداردش بالاتر و گران قیمت تر است (عباس میرزائی- این جا نشسته‌اند) شاید خود ایشان با من هم صدا باشند که به جای این تکه راه پنج برابر آن راه برایش می‌ساختند موکلینش را راضی می‌کردند دهات بیشتری را متصل می‌کردند شریان‌های بیشتری را ایجاد می‌کردند تا روزی که انشاءالله اقتصاد مملکت ما به آن پایه‌ای که نظر بلند مهندسین مشاور از اروپا برگشته است برسد و ما هم آن وقت راه‌هائی با استاندارد آن‌ها بسازیم ولی امروز ما راه ایرانی می‌خواهیم برای ایرانی راه می‌خواهیم که روستانشین‌های ما به شهر دسترسی پیدا کنند و روستائی جنسش را بیاورد به فروشد خدماتی اگر دولت می‌خواهد بکند از یک امکانات بیشتری استفاده کند مسئله‌ای که برای شخص جنابعالی آقای دکتر رهنما اهمیت دارد تازه انحصاری بودن این مهندسین مشاور است یعنی اگر امروز یک جوان تحصیلکرده ایرانی با یک تحصیلی ما فوق آن چه که مهندسین قبلی دارند و قبول شده‌اند از در وارد شود یا باید سربار شما بشود، نوکر دولت بشود یا باید نوکر یکی از مهندسین مشاور که از خودش کمتر است بشود و یا باید بگویم در پاره‌ای موارد متأسفانه بر اثر یک تربیت غلط که به جایش خواهیم رسید بر می‌خوریم با این که بر می‌گردد و می‌رود یعنی مادیات برعرق میهنی او غلبه می‌کند و می‌رنجد از این که در این محیط برای او به خاطر منفعت دیگری راه را باز نمی‌کنند چرا باید این کار را بکنند اگر به سطح معلومات است اگر درجه اطلاعات است که می‌دانم علوم و فنون روز به روز پیش می‌رود بهتر می‌شود درجه معلومات بالاتر می‌شود به دلیل این که امروز تحصیل کرده‌های جوانی که برگشته‌اند نسبت به نسل گذشته داناترند اکربه حق شما آن‌ها را از نظر احترام سنی به این‌ها ترجیح می‌دهید یک مهندسی که امروز می‌آید وارد مملکت می‌شود به چه دلیل حق ندارد که در گاته گوری و طبقه بندی سازمان برنامه یا سایر دستگاه‌های دیگر به نام مهندس مشاور شرکت بکند؟ یک جوان مهندسی که می‌آید می‌خواهد سرمایه گذاری کند و هنوز آن قدر جوان است و منفعت پرست نیست و به طور قطع از مقاطعه‌کاران فعلی شریف تر است و عزت نفسش بیشتر است چرا راه را جلویش می‌بندیم و کار را منحصر می‌کنید به چند تا مقاطعه کار محدود، من گاهی اوقات روزنامه اطلاعات می‌خوانم آدم خوش شانسی هست جناب آقای مسعودی برای این که بعضی اوقات بعضی چیزها مد می‌شود یک کسی که می‌میرد شخصیت‌های حقوقی هم اعلان ختم می‌دهند یک مقاطعه کار می‌میرد هشت تا شرکت اعلان ختم می‌دهد، آدم نیست شخصیت حقوقی است معلوم است که این بزرگوار ذی سهم در ۸ تا شرکت بوده یکی به اسم زنش یکی به اسم خاله اش یکی به اسم عمه اش یکی به اسم دائیش خوب این عدالت است ما طبقه تحصیل کرده را این طوری می‌خواهیم نگاهداریم که بگوئیم یا نوکر دولت بشو و یا برو نوکر کمتر از مثل خودت بشو یا پائین تر از خودت چون او شش روز زودتر آمده و توی طبقه بندی مشاور رفته این یک دردی است باید دقت کنیم درمان کنیم (عباس میرزائی- پس بالاخره گاته گوری شد طبقه بندی؟) کم کم جناب آقای عباس میرزائی من و شما سوادمان پیش می‌آید فرنگی می‌شویم رفقا می‌گویند می‌شنویم و یاد می‌گیریم حالا من یک خورده در اصطلاحات انگلیسی کند ذهن هستم زبانم نمی‌چرخد عرض کنم وقتی که من جوان بودم یک خورده فرانسه می‌دانستم.

عباس میرزائی- بالاخره کبر سن فراموشی می‌آورد.

فرهادپور- ملاحظه می‌کنید که یادم نرفته.

عباس میرزایی- اما نمایندگان ۱۰۲ تا نشسته‌اند و وزراء هم...

فرهاپور- من خیلی متأسفم که شما ۹۶ را ۱۰۲ می‌خوانید.

عباس میرزائی- الآن شد ۹۶ نمایندگان رفتند بیرون.

فرهادپور- آقای مهندس روحانی مسئله‌ای که در دوباره کاری بایستی مطرح بکنم قسمتی مربوط به کار جنابعالی می‌شود ممکن است بفرمائید فنی و علمی‌نیست ولی من آن چه عقلم می‌رسد می‌گویم شما یک سازمان آب دارید یک سازمان برق دارید وزارت مبارکه پست و تلگراف و تلفن پ ت ت بله روی اتومبیل‌ها یشان نوشته‌اند پ. ت. ت یعنی پست و تلگراف و تلفن علامت اختصاری تقلید از ملل دیگر مثل این که با ۲۵۰۰ سال تاریخ ۷۰۰۰ سال سابقه تمدن، زبان و آداب و رسومی‌به این خوبی یک عقده حقارت داریم و باید ادای فرنگی در بیاوریم خوب بنویسند پ. ت. ت این چیزی را عوض نمی‌کند نامه مردم را به موقع برسانند هر چه می‌خواهند بنویسند بنده عرض می‌کنم اگر بین شما و توی دستگاهتان کنتر نویسی آب و برق متخصص جداگانه لازم دارد خوب می‌شود ظرف دو ماه به این‌ها کارآموزی داد آن کسی که می‌آید کنتر آب خانه مرا می‌نویسد کنتر برق را هم بنویسد این صرفه جوئی نمی‌شود؟

عباس میرزائی- شما می‌خواهید برای کارگر کار را کم کنید.

فرهادپور- هر قدر برای دولت از مخارج زائدش بزنید واحد کار جدید ایجاد می‌شود فعالیت جدید یا توسعه اقتصادی با کارگری بیشتر سروکار دارد من هم مثل شما دلم به حال بیکاره‌های مملکت می‌سوزد اگر امکان فنی داشته باشد و یک نفر هر دو کنتر را بنویسد بهتر است مال شرکت تلفن را می‌دانم که آن‌ها خودشان توی دستگاه هر چقدر دلشان بخواهد می‌نویسند اما ارسال صورت حساب به منزل، پست شهری جناب مهندس ستوده خداوند انشاءالله ایشان را به سلامت بدارد نمی‌دانممثل این که تهران نیستند پست شهریشان اگر خوب انجام وظیفه کند شما از یک کادری که باید صورت حساب‌ها را ببرد در خانه‌ها بی نیاز می‌شوید چون رسید نمی‌گیرید مگر این که شما هم مثل من به پست اعتقاد نداشته باشید این یک مسئله‌ای است که در این مورد خیلی صرفه جوئی می‌شود کرد یک کاری را یک روزی در وزارت دارائی آقای دکتر آموزگار شروع کردند راستش را بگویم خودم روز اول با آن موافق نبودم و برای مخالفتم هم دلائل خاصی داشتم یعنی ایشان آمدند دستگاه وصول را کردند باجه‌های بانک، صندوق، صندوق دار، کسر صندوق اختلاس، دزدی صندوق و یک کادر این جوری را از بین بردند و حقوق‌ها را هم ملاحظه می‌فرمائید بانک می‌دهید این در روزهای اول کمی‌سخت بود بنده به شخصه با آن موافق نبودم و بعد در عمل چون یک راه حل پیدا شد موفقت کردم دستگاهی که اداره می‌کردم یک دستگاه کارگری بود بالاخره با آن بانک مربوطه صحبت کردیم که به این‌ها به جای چک دفترچه حساب بدهند تا خدای ناکرده به علت گم شدن دسته چک یه به علت اغفال کردنشان از این سند سوء استفاده علیه صاحب سند نشود این فکر الآن جا افتاده و پول آبونمان و دریافتی‌های دولت را حتی شهرداری را هم بانک‌ها می‌گیرند و دیگر آن سوء استفاده یاسوء تفاهمات گذشته یا سوء جریانات گذشته وجود ندارد این راکه بنده عرض کردم شاید دربادی امر به نظرتان مشکل بیاید یک عادت خاصی هم ما داریم می‌دانم شما هم گرفتار کارمندان زیر دستتان هستید همه یک خورده استقلال طلب هستیم هرکسی می‌خواهد تمام کارش را خودش انجام دهد همه چیزش را خودش داشته باشد یک فکری درباره اش بکنید اگر به نفع تان بود اجرا کنید مسئله دوم شما در یک شهرستانی‌هائی سازمان آب و برق توأم دارید این علامت آن است که می‌شود توأم باشد ولی در یک جاهای دیگر هم سازمان آب دارید هم سازمان برق دارید به نظر من این یک ولخرجی است توی قزوین ما یک سازمان آب هست یک سازمان برق کارشان را هم فارسی بگویم با هم توأم است یعنی این برق را باید ببرد سر چاه آب آن هم باید کار آب را بکند یک وسیله نقلیه این دارد یک وسیله نقلیه آن یک اداره‌ای این اجاره کرده یک اداره‌ای او دارد یک دستگاه این دارد یک دستگاه آن دارد خوشمزه تر عرض کنم یک باشگاه این دارد یک باشگاه آن مثل این که کارمندان آب و برق در شهر قزوین توی یک باشگاه نمی‌توانند بروند مضافاً به این که توی شهر ما سازمان عمران دشت قزوین هم دو تا باشگاه دارد به خدا این‌ها پول دور ریختن است آقای دکتر یگانه این مورد خاص را شاید به طور خاص شما از نزدیک احساس کرده باشید من به عنوان مثال منطقه را گفتم محلی را گفتم و قصد و نظری نداشتم باز فردا نگویند که فرهادپور فلان حرف را زد.

اخلاقی- به باشگاه حق عضویت می‌دهند و با حق عضویت اداره می‌شود کارمندان احتیاج به تفریح دارند استقلال وسیله پیشرفت می‌شود.

فرهادپور- بنده خیال می‌کنم بنا به فرمایشات شما اگر دور هم باشند سرشان بیشتر گرم می‌شود قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود در نظر بلند شما وسعه صدر جناب اخلاقی عزیز که مثل آهنگ صدایتان بلند است این‌ها بی اثر است.

اخلاقی- بس که بیابان گردی کردم می‌دانم وسیله آسایش در بیابان و شهرهای کوچک برای مجریان طرح لازمست.

فرهادپور- مخالفی نیست اولاً در بیابان اگر شما یک باشگاهی پیدا کنید اسمش هتل است مردم استفاده می‌کنند مجریان طرح هم استفاده می‌کنند قصد من این بود که یکی داشته باشند حالا شما می‌فرمائید سه تا مختارید بنده در مقابل این روحیه بلند نظری شما عرضی نمی‌توانم بکنم.

اخلاقی- حرف حسابی جواب ندارد.

فرهادپور- اختیار دست شماست خرج هم می‌کنید حسابی بودن هم متکی است به قدری عدد و منطق ۱۸۰ نفر هستید می‌گوئید ماست سیاهست قانون می‌شود (عده‌ای از نمایندگان- این طور نیست این صحبت‌ها را نفرمائید)

دکتر مهدوی- ماست سفید است.

فرهادپور- اگر این طور نیست بفرمائید در یک شهر قزوین برای اداره آب برای ادره عمران برای اداره فلان آقای مهدوی سه تا باشگاه لازم نیست.

دکتر مهدوی- بنده چیزی عرض نکردم فقط گفتم ماست سفید است.

فرهادپور- خوشحالم که یک نفر پیدا شد که بگوید ماست سفید است.

عباس میرزائی- لابد شما نمایندۀ عالی بودید برای موکلینتان فعالیت کردید سه تا باشگاه ساختید.

مهندس روحانی (وزیر آب و برق)- آدرس این باشگاه کجاست؟

فرهادپور- در قزوین یک بار تشریف بیاورید ملاحظه خواهید فرمود.

در کار برق در یک مسئله همه هم فکر هستیم که در دنیای امروز استفاده از این انرژی برای بالا بردن سطح زندگی برای تولید بیشتر برای پیشرفت صنعت لازم و ضروری است شما هم آن قدر انرژی برق تولید بکنید بنده بیشتر ممنون می‌شوم سپاسگزاری می‌کنم و تجلیل می‌کنم اما یک مسئله هست از نظر شما شاید فنی باشد از نظر من جنبه اجتماعی و روانی دارد و آن مسئله توزیع برق است ما در کادر متخصص برای این کار کم داریم همه مردم هم انتظار به حق برای استفاده از این نیرو را دارند چون از نظر پادشاه ما آن روستانشین دورافتاده با فلان میلیونر شهری یکسان است زارع ایرانی این مطلب را می‌داند به آستان مبارک شهریار خودش سر تعظیم فرود می‌آورد و به حق از دولت شما توقع دارد که وقتی برقی در منطقه‌ای آمد و شبکه فشار قوی به منزل آن روستائی هم داده شود (ایلخانی پور- در استان پنجم پیشرفت زیادی کرده) بنده منکر پیشرفت‌ها نیستم شاید در منطقه شما به همه دهات برق داده باشند جای شکرگزاری است آن چه که عرض می‌کنم برای تکمیل این کار است چون نیروی متخصص کم است بنده معتقدم وزارت آب و برق در درجه اول وظیفه تولید نیرو دارد و شبکه فشار قوی برای رسانیدن نیرو در مرحله دوم اگر امکانات تخصصی و فنی اش نمی‌رسد که در تمام روستاها و شهرها مسئله توزیع را خودش تقبل کند شهرهائی که جمعیت زیاد دارند وسائل دارند پشت در شهر برق را بدهند بدست شهرداری با حساب روشن و آن روستائی که تا به حال برق ندیده و آشنائی به آن ندارد و اگر با اصول علمی‌سیم کشی نکنید روزی سه تا تلفات می‌دهید خونش به گردن شماست و برق زده می‌شود و متنفر می‌شود اگر ببیند برق کسی را گرفت و کشت این لوث مسئولیت که شما می‌فرمائید برای روستاها ما برق را به منطقه می‌بریم خودشان بده بکشند یا کس دیگری بر ایشان بکشد به نظر من منطقی نیست یا کس دیگری برایشان بکشد به نظر من منطقی نیست و شما بهتر است در اجرای اوامر اکیداً شاهنشاه مفخم ما این وظیفه را به وجه احسن اول در جاهائی که نیاز بیشتر دارند انجام بفرمائید شهرهائی نظیر طهران را ولش کنید برای خودش نیرو را بدهید به دست خودش و دیگر هم کسی از خاموش و روشن شدن به شما نه متلکی می‌گوید و نه ایرادی و نه اعتراضی دارد و بنده از قدرت شما از انرژی شما از فعالیت و تحرکی که در شما می‌بینم به همین دلیل انتظارم این است که در سطح روستاها آن جائی که شبکه برق قوی دارید خانه روستائی زارعی که زیر سایه شاهنشاه آریامهر زندگی می‌کند آن روستائی لامپ الکتریک داشته باشد (صحیح است- احسنت) یک مطلب کوچولو را هم تذکراً عرض می‌کنم در اجتماع قوانین و حقوق مردم احتراماتی دارد گاهی اوقات پاره‌ای مأمورین بدون قصد و غرض ولی روی جهالت و عدم اطلاع از قانون کارهائی انجام می‌دهند که خلاف قانون است رفتن به داخل خانه مردم و چیدن ساعت کنتر ساعت شمار به نظر من یک عمل خلاف قانون است (صحیح است) دوستانه حضورتان عرض می‌کنم مقرر بفرمائید اگر کرده‌اند تکرار نکنند اگر هم چنین کاری نکرده‌اید که خوب بنده عرضی ندارم. در مورد شرکت‌های دولتی مخارج تجملی هزینه‌های زیاد حقوق‌های گزاف بی بند و باری در حساب و بی حساب و کتابی مطالبی عرض کردم قانون محاسبات عمومی‌در دست تصویب است در آن قانون آقایان نمایندگان اکثریت عنایت بفرمایند ضابطه‌ای برای این کارها برقرار بشود.

مهندس ارفع- استدعا داریم پیشنهادات و نظریاتی داده شود و این نظرات مفید آقایان با کمال بی طرفی مطالعه می‌شود هر راهنمائی بفرمائید توجه می‌شود و هیچ تبعیضی نداریم.

فرهادپور- بنده همیشه به حسن ظن جنابعالی و شخصیت ممتازان احترام گذاشته‌ام و احترام می‌گذارم روز به روز هم به احترامم اضافه می‌شود ولی اگر فراموش نفرموده باشید در مقدمۀ عرایضم عرض کردم روزی که ما مشغول بودجه هستیم آن‌ها مشغول تصویب قانون محاسبات عمومی‌در کمیسیون هستند این را بفرمائید ه بعد موکول بشود تا ما هم فرصت داشته باشیم و برویم نظریاتمان را بدهیم (مهندس ارفع- این کار خواهد شد) مطلبی که امروز مبتلا به عموم کارمندان دولت است مسئله قانون استخدام است قانونی که در روز خودش با هدف‌های بسیار عالی با پیش بینی نتایجی بسیار درخشان شروع به تدوینش کردند و می‌خواستند به آن نتایج برسند متأسفانه بر اثر عدم توجه به وضع اجتماعی، استخدامی، شرایط کار در وزارتخانه‌های مختلف به جائی رسیده است که تک تک آقایان وزراء به صورت مختلف دستگاه‌هایشان را از شمول مقررات این قانون خارج می‌کنند و به نظر من این خود بهترین نمونه و دلیل است بر نارسائی این قانون در صورتی که روز اول هدف این بود که آن چنان قانون استخدام کشوری بیاورند که کارمندان دولت را تحت یک ضابطه و شرایطی عادلانه و یکنواخت در درجات مساوی قرار بدهند امروز این قانون با تمام اصلاحیه‌هائی که برایش شده دردسری ایجاد کرده من توصیه می‌کنم که در اصلاحات قانون از نظراتی که در طول این مدت ابراز شده و پیشنهاداتی که نمایندگان محترم به عنوان مستشاران مجانی خواهند فرمود سازمان امور استخدامی‌استفاده بکند لایحه‌ای برای تمدید دوره آموزشی به مجلس داده‌اند به نظر من بدون پرده پوشی خیلی لازم بود که رسماً می‌نوشتند که به کمیسیون استخدام اختیار داده شود دفعه گذشته به یک کمیسیون خاص اختیار داده شده بود این دفعه به کمیسیون استخدام مقررات مادۀ ۱۴۹ که کلمه مقررات اصلاً در زبان فارسی معنائی غیر از این دارد ه تابه حال در کمیسیون استخدام از مادۀ ۱۴۹ نتیجه گیری کرده بود برای مدت ۳ سال یا ۵ سال تمدید می‌شود چه ضرورت دارد همه ما می‌دانیم که اختیارات داده شده به کمیسیون خاص قابل تفویض به کمیسیون استخدام نبوده است هم می‌دانیم که این قانون اصلاحاتی در جریان عمل لازم دارد راه حل را هم می‌دانید که باید یک اختیاراتی به کمیسیون استخدام مجلس بدهیم جریان خیلی روشن است که اگر این دستگاه از خودخواهی و استبداد عقیده دست بردارد و همان طوری جناب آقای نخست وزیر فرمودند و عمل می‌کنند که عاشق افکار خودشان نیستند این آقایان هم عاشق افکار خودشان نباید باشند با این که تا به حال چندین میلیون ریال دور ریخته شده است ولی جمع و جورش کنید ضرر را از هر کجا جلویش را بگیرید منفعت است قانون استخدام قانون حزبی یا دسته‌ای یا فصلی یا دولتی نیست یک قانونی است برای سرنوشت مستخدمین دولت در سنوات آینده که آیا بنده زنده باشم یا نباشم این خیلی مطلب ساده‌ای است در این راه همه عقیده داریم که تجربیات و سوابق و اطلاعاتمان را در اختیار بگذاریم اگر بگوئیم اشتباه کردیم که گفتیم آخرین سمت برای این که این بخت آزمائی است هر کسی در طول خدمتش در تحت شرایط زمانی استعداد ا این حد بالا رفتن را داشته است آخرین سمت می‌شود بخت آزمائی اگر عموی من وزیر بوده آخرین سمت بنده بالاست و اگر عموی دیگری وزیر نشده در شرایط پائین تر است پس بهتر است در تطبیق بگوئیم بالاترین سمتی که هر کارمند در طول خدمتش داشته ملاک است و یا نوع خدمت در دستگاه دولت را در این قانون به کیفیتی کرده‌اند که هر کسی از کار فنی و رشته تحصیلی خودش که در جا زدن است فرار می‌کند و می‌خواهد بیاید در مدارج اداری که رئیس و مرئوسی دارد و یک دکتر یک معلم یک مهندس باشد یا معلم باشد ولی وقتی به بیند برای احزار ترقی گروهی راهی نیست یا اگر راهی هست تناسبی ندارد می‌خواهد رئیس اداره و رئیس ادره کل و مدیر کل و چه و چه بشود خوب همه می‌زنند که بروند توی اداره و پشت میز نشین بشوند این یک کار غلطی است به نظر من یک کار خوب ولی به صورتی نامطلوب در قانون استخدام شده بنده شخصاً از آن افرادی هستم که معتقدم کسانی که مسئولیت اداره مملکت را دارند به وزارت، استانداری، معاونت می‌رسند بایستی برای آینده خیال راحتی داشته باشند تا انحراف پیدا نکنند خوب این را می‌شود خیلی ساده روشن کرد و شرط گذاشت که تحت این شرایط افراد می‌توانند حقوق بازنشستگی بیشتر بگیرند ولی اگر یک دست بگوئیم همه، گذشتگان اگر خدای نکرده انحراف هم داشته‌اند استفاده را می‌کند و در آینده اگر خدای نکرده منحرف بشوند باز استفاده می‌کنند خیلی ساده است اگر این تحت یک ضابطه‌ای باشد و به بینیم این آقای وزیر که یک روزی وزیر بوده و ۴۲ هزار تومان اجاره مستغلات می‌گیرید دیگر چه داعی دارد علاوه بر حقوق پس انداز شده اش چیزی اضافه بگیرد حق پس انداز شده اش برای خودش کافی است اما این اجازه را داریم که به یک کسی که با تقوی و فضیلت و درستی و امانت خدمت کرده روزی که می‌رود کنار و زندگی سختی دارد براساس قانون و تشخیص دستگاه این اضافه را بپردازند یا همان طور کسانی که وظایف یا مسئولیت‌هائی را قبول می‌کنند که برای مدتی از شمول قانون استخدام می‌روند کنار یک وظیفه سنگین مملکتی انجام می‌دهد به چه دلیل این‌ها بایستی جرم بدهند که همقطاران سابق توی دستگاه دولتی مدارج طی بکنند و این‌ها روزی که بر می‌گردند در مرتبه آماده به خدمت حاشیه خیابان بگردند پس امور استخدامی‌به جای این که در فکر شمول ماده ۳ به معاونین خودش باشد بهتر است در فکر چنین روزهائی باشد من خیلی متأسفم آقای دکتر کاظم زاده تشریف ندارند اما در کمیسیون این مطالب را مجدداً بحث خواهم کرد (عباس میرزائی- صورت مذاکرات را می‌خوانند) خدا کنه یک مسئله‌ای باز قابل توجه است.

خوب آمدیم ما به یک طبقه‌ای در مادۀ ۳ توجه کردیم من از آقایان سئوال می‌کنم آن روز که آقای ظلی مدیر کل گمرک بوده با معاونت کدام یک از این وزارتخانه‌های جدید التأسیس قابل مقایسه است آن روزی که ارسلان مهزاد مدیر کل بازنشتگی کل کشور بود و امروز با ۹۰۰ تومان زندگی می‌کند مقامش از کدام یک از این عناوین کمتر بوده اگر ما درآمد آن‌هائی که در گذشته خدمت کردند مدیر کل بودند البته در آن تاریخ مشاغل محدود بود عده آن‌ها هم کم کم است همه شان افتخار این را دارند که فرمان مبارک شاهانه را زیب سالن منزل خودشان کرده‌اند و یک پیرمردی در سن ۸۰ سالگی کمال افتخارش این است که در فلان روز من ۱۰ سال گمرکات مملکت را اداره کرده‌ام امروز ما باید به فکر آن‌ها باشیم تا فردا کسانی که به جای ما می‌نشینند به فکر ما باشند (صحیح است) پس از مسئله قانون استخدام که بگذریم موضوع آموزش و پرورش به نظر من جناب آقای بطحائی خیلی قابل اهمیت است بنده از این لایحه آموزش و پرورش منطقه‌ای براساس توضیحاتی که شما و خانم پارسای داده‌اید انتقاد نمی‌کنم و منتظر نتیجه اش هستم ولی برای تأمین احتیاجات آموزشی روستاها هنوز که هنوز است نگرانی دارم برای بنده نوشته‌اند، ساعت ۵ /۱۰ است من با گلوی خسته (نمایندگان- ما که خسته نشده‌ایم آماده شنیدن هستیم) اگر به شنیدن ارزش دارد تشریف داشته باشند اگر ارزش ندارد یواشکی تشریف ببرند ما با ۶۷ نفر هم می‌توانیم صحبت کنیم- بنده از شما برای تأمیت آموزش پرورش روستاها و تأمین اطفال لازم التعلیم تضمین می‌خواهیم برای تربیت کادر معلم تضمین می‌خواهم حواله کردن به شوراهای آموزش و پرورش منطقه‌ای که هنوز نمی‌دانیم به چه صورت تشکیل می‌شود نمی‌دانیم قضاوت نمی‌کنیم اما به عنوان نمونه صورت مشاغل سه نفر از این حرفه ای‌ها که در شهرستان‌ها متأسفانه یک حالت فئودالیسم شهری به وجود آورده‌اند می‌خوانم شاید انشاءالله در کمیته‌های آموزش و پرورش منطقه‌ای رعایت این بشود. یک نفر در عین حال که عضو انجمن شهر است عضو کمیته پیکار با بیسوادی است عضو کمیسیون سه درصد فرهنگ است معتمد کمیسیون مالیاتی است در شورای آموزش و پرورش شهرستان است عضو انجمن بهداری است داوطلبانه در انجمن خانه و مدرسه خدمت اجتماعی می‌کند در اصل مسئولیت کارهای شخصی خود را هم دارد این آقای معاون وزارت بهداری در نحوۀ اداره یک داروخانه بهتر از بنده واقفند که چه مقدار مسئولیت است و این شخص فعال که انشاءالله در مشهد شما کثرالله امثالهم بشود و نصیب شما بشوند آقای دکتر کفائی به نظر من اگر نیت خیر دارد یکی از این کارها را کامل برسد و باقی را بگذارد برای دیگران آقای دیگری رئیس شیروخورشید سرخ است مدیر عامل جمعیت حمایت زندانیان است عضو انجمن شهر است عضو انجمن بهداری است عضو شورای فرهنگی است، محقق و کارشناس کتابخانه محلی است عضو شورای کشاورزی است، عضو شورای جشن‌های ۲۵۰۰ ساله است در انجمن خانه و مدرسه شرکت دارد، عضو سازمان پیشآهنگی منطقه است عضو محترم کمیته حزب ایران نوین محل هم هست (دکتر کفائی- اگر عضو کمیته حزب مردم بود اسم می‌بردید) بنده عرض کردم از سؤالی که از دخانیات کردم هیچ کس به من نگفت نیت پاکی داشتی نه نفع شخصی ولی در این جا به شما قول می‌دهیم آقای دکتر اگر عضو حزب مردم هم بود به شما می‌گفتیم اما شما یقین داشته باشید که در زیر سایه قدرت شما حزب مردم در هیچ شهرستانی به این مقامات راه ندارد (دکتر کفائی- نمونه اش را در مشهد می‌شناسم چندین سمت دارد) او را هم شما بگوئید جرأت داشته باشید (دکتر کفائی- صحبت جرأت نیست بخالت نداریم) مگر شما خیال می‌کنید ما بخیلیم بنده می‌خواهم به شما عرض کنم این یک نوع انحصار طلبی در شهرها است که کارهای اجتماعی بدست ۱۵- ۱۶ نفر انحصار شده است و مردم آزاد شده رشد کرده مردم بعد از انقلاب هنوز اسیر دست این افراد هستند (یکی از نمایندگان- مردم رأی داده‌اند) متأسفانه فرماندارها انتخاب می‌کنند و نحوۀ انتخاب را شما بهتر می‌دانید من در درا می‌گویم اجازه بفرمائید بیشتر از این نشکافم هر چه بیشتر ادامه بدهید دوری از حزب شما و گرایش به حزب ما بیشتر می‌شود (یکی از نمایندگان- چنین چیزی نیست) شما شهر تهران را دیده‌اید که حساب و کتاب ندارد و نمی‌دانید چه خبر است بنابراین بنده قصاص قبل از جنایت نمی‌کنم این مطالب را برای توجه شما به ترکیب شورای آموزش و پرورش منطقه‌ای عرض کردم از قلم نیفتد نفر سومی‌هم داریم رئیس شورای کشاورزی است رئیس شورای داوری است خزانه دار حمایت زندانیان است، خزانه دار کمیته پیکار است نایب رئیس شیر خورشید است معتمد در کمیسیون مالیاتی است زبانم لال خیلی از این کارها هم شیرین است (عباس میرزائی- اعضای حزب ایران نوین هم فعالند) و در عضویتشان هم به نظر بنده شکر هست مطلبی درباره وزارت علوم خواستم حضور جناب آقای وزیر علوم عرض کنم به نظر من یکی از عوامل مهاجرت به تهران و حالا شهرهای مراکز استان که خوشبختانه دانشگاه ایجاد شده و عده زیادی را مانع از مهاجرت شد کمبود دانشگاه در استان‌ها و شهرهای بزرگ است برای بخش خصوصی از نظر کادر فنی تأسیس این نوع مؤسسات حتی در سطح تکنولوژی در شهرستان‌ها مشکل است چه بسا که بخش خصوصی در تهران نتوانند در سطح تکنولوژی‌ها سرمایه گذاری کند از کادر تحصیل کرده در شئون مختلف از زمان اضافی استفاده کند حتی از اساتید باز نشسته استفاده کنند و کمکی به توسعه وزارت علوم کرده باشند ولی در شهرستانها این کار مشکل است برای اینکه در آنجا یک سرمایه گذار خصوصی نمی‌تواند یک استاد تمام وقت را حقوق بدهد و نمی‌تواند از او استفاده کند و این درست بر عهده وزارت علوم است بنده می‌خواستم خواهش کنم اگر به این قسمت توجه و عنایتی بفرمائید شهرهای ما به تکنولوژی و مؤسسات آموزش حرفه‌ای احتیاج فوق العاده دارند منافع فوق العاده دارد و این کار تحصیل در محل تعداد زیادی از این‌ها را در خود محل به خدمت می‌گیرد و مانع مهاجرت به شهرهای بزرگ و سربار شدن به دستگاه دولت می‌شود مطلبی را که در زمینه آموزش و پرورش فراموش کردم عرض کنم تطبیق نظام آموزشی جدید شما با قانون استخدامی‌آقای رئیس سازمان امور استخدامی‌است به عنوان نمونه عرض می‌کنم مقررات بسیار وسیع این سازمان که به نظر من بی جهت خودش را آلوده این کار کرده حکم می‌کند که یک نامه رسان روستائی باید تصدیق ۹ داشته باشد و به همین جهت آقای کشاورزیان خوب می‌دانید افرادی که سال‌ها در روستاها نامه رسانی کرده‌اند و وظیفه شان را خیلی خوب می‌دانند ولی تصدیق ۹ ندارند باید از این کار دست برداشته بیرون بروند و یک طبقه که تصدیق ۹ دارد بیایند جایشان این مشکلی است که سازمان امور استخدامی‌برای شما و وزارتخانه پست و تلگراف به وجود آورده حالا بنده عرض می‌کنم وزارت پست و تلگراف به دلیل عدم شناخت موضعی مسئولیت این تصمیم را قبول کرده بنده خیلی خوشحالم از این مسافرت‌هائی که هیئت دولت به شهرستان‌ها می‌کنند گرچه با هواپیما می‌روند آن جا هم سوار اتومبیل‌های آخرین سیستم می‌شوند و در بهترین جاهای محل پذیرائی می‌شوند ولی به هر حال یک چیزی می‌بینند و مملکتشان را می‌شناسند یک وزیر پست و تلگرافی می‌تواند این مطلب را قبول کند وقتی که توی اداره اش نشسته است پشت میزش پیپش را با توتون معطر می‌کشد از روی نقشه این ده را با آن ده فاصله اش را حساب می‌کند دره، رودخانه، برف زمستان، ترس بیابان، آفتاب زمستان و گرگ بیابان را نمی‌بیند بعد رویه آن‌ها را که می‌گویند نامه رسان باید سیکل ۹ داشته باشد می‌پذیرد (صادقی- بفرمائید سیکل اول) بله کلاس ۹ یا سیکل اول خوب شد که از رشته تخصصی شما هم ما استفاده کردیم عرض شود مردمی‌که ده سال است این کار را کرده زمستان نامه را توی برف برده از ترس بیابان و گرگ توی پستو بغل زن و بچه اش قایم نشده این را به استناد قانون جدید بگذاریم کنار بعد تصدیق ۹ را بیاوریم عیب این جای قضیه است که ده سال دیگر با نظام آموزشی جدیدی تصدیق ۹ دیگر نداریم ۵ سال ابتدائی داریم سه سال راهنمائی داریم و چهار سال به اصطلاح برای دیپلم گرفتن نهایت ۱۲ سالش دا دیدیم با دیپلم می‌خواند ولی این وسط آخر سه سال راهنمائی می‌شود دو متوسطه یا هشتم مدرکش هم مدرک سیکل نمی‌دهند می‌گویند دوره راهنمائی ۶ ابتدائی هم دیگر نداریم ۵ ابتدائی داریم خوب این مطلب را از همین حالا خانم وزیر آموزش و پرورش با آقای رئیس سازمان استخدامی‌توی هیئت دولت که بغل دست هم نشسته‌اند حل کنند که آینده چه می‌شود؟ تکلیف چیست؟ یازده سال دیگر ک سازمان امور استخدامی‌یک مقررات جدید بعد بگویند نه حالا پستچی ۸ داشته باشد از امروز یک کیفیتی برای حل مشکلش باید در نظر گرفت و مشکلات را به آن کیفیت حل کنیم. آقای دکتر رفعت یادداشتی مروقوم فرموده‌اند که آیا رؤسای دانشکده‌ها باید تمام وقت باشند؟ البته بنده خیلی معذرت می‌خواهم که این مسئله را عنوان نکردم به دلیل این که اولاً اطلاع نداشتم ثانیاً در رشته تخصص من نیست و با سابقه و اطلاعاتی که در دانشگاه دارند برای بنده یادداشت دادند و من قرائت کردم.

انشاءالله جواب قانع کننده‌ای به ایشان داده خواهد شد یا شخصاً علت را توضیح می‌فرمایند مسئله بسیار مهم در زندگی اجتماعی امروز ما آموزش و پرورش به معنای اعم است این دیگر در رشته منحصر وظیفه وزارت آموزش و پرورش نیست ما باید بدانیم که جوان‌هایمان را، نسل آینده را کسانی که در آینده بایستی در این مملکت مسئولیت‌هائی به دوش بکشند چطور تربیت کنیم چه آرمان‌هائی به آن‌ها تزریق کنیم فکر این‌ها را به چه مسائلی متوجه کنیم و دستگاه‌های اطلاعات، تلویزیون فرهنگ و هنر، آموزش و پرورش مطبوعات ما چه وظیفه‌ای دارند که در این زمینه انجام می‌دهند به طور قطع و یقین ما با خصیصه ذاتی نژاد ایرانی این استعداد را داریم که جوان‌هایمان را همان طوری که نیاکانشان بودند پرورش دهیم و تربیت کنیم جوان ایرانی برای وطنش به خاطر خدمت به میهنش خدمت بکند نه به خاطر پولی که به او می‌دهند و این را توی ترازو نگذارد که در این که دنیا چقدر پول به او می‌دهند این جا یک روحیه ملی می‌خواهد تعارف هم ندارد مادام که با وسائل تبلیغاتی صبح تا غروب توی مغز بچه‌هایمان می‌کوبیم پول، پول، پول، و از معنا خبری نیست نمی‌شود انتظار این را داشت که نسل آینده نسلی باشد فداکار نسلی باشد خدمتگزار نسلی باشد میهن پرست نسلی باشد از خودگذشته به نظر من با آهنگ انقلاب اجتماعی ایران موسیقی ترانه، فیلم، کتاب، رادیو، تلویزیون روزنامه مجله همه با هم با یک هماهنگی باید ملت ایران را به سمت یک تربیت صحیح رهبری کنند همان قدر یک مارش نظامی‌غرور ملی و تحرک ایجاد می‌کند و همان اندازه یک برنامه رادیوئی نامطلوب بانک تهران پول منفجر می‌کند یا توی روغن نباتی سکه طلا می‌گذاریم و همه چیز پول است مضر است بنده از برنامه‌های تلویزیون و بعضی نوشته‌های روزنامه ندای ایران نوین خوشم می‌آید.

عباس میرزائی- همه اش خوب است.

فرهادپور- به نظر جنابعالی همه اش خوب است. ولی من از بعضی جاهایش خوشم میاید.

عباس میرزائی- شما از روغن نباتی اسم آوردید ولی از موسیقی اسم نبردید.

فرهادپور- همین‌ها که چه کار کنم فرار کنم.

عباس میرزائی- توی کارگاه‌ها این‌ها را می‌گذارند.

فرهادپور- دیدید که بلد بودید.

عباس میرزائی- الآن گفتید یادم آمد.

فرهادپور- علت این که از تلویزیون و بعضی جاهای روزنامه ندای ایران نوین خوشم می‌آید این است که آن‌ها یک کمی‌بوی حرف ما اقلیت‌ها را می‌دهد توی تلویزیون است که بالاخره در مورد سازمان گذشت آخرش سؤال می‌کند که به ما بگوئید این سه تومانی‌ها را کی می‌خورید یک عضو اقلیت هم همین را می‌پرسد که آقا این گوشت چرا گران است؟ تفاوتش را کی می‌خورد تلویزیون هم می‌گوید این سه تومان را کی می‌خورد خوب من خوشم می‌آید لابد جواب‌هائی داده‌اند ولی رویشان نشده من خوشم می‌آید لابد جواب‌هائی داده‌اند ولی رویشان نشده منتشر کنند توی خود روزنامه ایران نوین که من یک دسته داشتم ولی فکر کردم اگر همه اش را بیاورم این جا رفیق ما جناب آقای فروتن می‌گوید اگر گاهی اوقات می‌گوید اگر گاهی اوقات ما چیزی توی آن بنویسیم شماها به آن استناد می‌کنید بعد به ما می‌گوئید ننویسید.

عباس میرزائی- چنین چیزی نمی‌گویند.

فرهادپور- خوب بنویسید من هم می‌خوانم و خیلی خوشم می‌آید در مورد نظارت بر تبلیغات تجارتی نظارت بر کیفیت کالا مقاله بسیار مستدلی روزنامه ایران نوین دارد خدمت جناب آقای دکتر همایون فر تقدیم می‌کنم همه خوانده‌اید دیگر من نمی‌خوانم ایشان هم حتماً خوانده‌اند یک مرتبه دیگر بخوانند به مطالبش که عین عرایض بنده است ترتیب اثر خواهند داد چون بنده انتظار دارم با وجود شخصیت دوست داشتنی مثل جناب منصور با وجود فردی مثل خود جنابعالی با وجود شخصیتی مثل فرهاد نیکوخواه که البته از چهرهای مشخص دوران گذشته حزب مردم و بسیار خوب انجام وظیفه می‌کند ما انتظار نتایج بسیار بشتر و بهتری از برنامه‌های رادیو ایران داریم به خصوص روی رادیو تکیه می‌کنم چون طول موج رادیو به سراسر مملکت می‌رود و بر اثر رشد اقتصادی و اجتماعی سیاسی خوشبختانه تمام خانواده‌های روستائی یک رادیو ترانزیستوری دارند و از راه گوش خیلی خوب می‌شود آن‌ها را تربیت کرد اما یک گله از این مدار بسته تلویزیون دارم که چون به خانه فرنگ رفته‌ها نیست امروز تا هر جا که امواج تلویزیون را بگیرد به خصوص دهات شهریار که آقای روحانی همه جا را برق کشیده است خوب تلویزیون را می‌گیرند اگر دنیای اروپا و آمریکا بعد از عصر صنعتی و رسیدن به حد اعلای سرمایه داری از یک عکس العمل‌هائی به صورت حالت فساد در جوان‌ها متضررند و به این نتیجه رسیده‌اند چه اصراری است که ما فلان دختر روستائی را توی شهریار با برنامه شوی تلویزیون مینی ژوپ بهش نشان بدهیم ما چرا این‌ها را هلشان می‌دهیم به سمت آن چه جوانان دنیا گرفتار شده‌اند انشاءالله ما این سیر تکاملی را بکنیم بعد از این که از همه جهت مثل آن‌ها شدیم خوب این نکته هم بشود ولی پیش، پیش هل دادن و عجل کردن چرا چه اصراری است در مملکتمان هنوز خوشبختانه اکثریت مطلق مل صفات خاصی دارند وطن پرست هستند شاهدوست هستند مذهب دارند عفت دارند و به این‌ها احترام می‌گذارند و دلشان می‌خواهد که این‌ها حفظ بشود نبایستی خودمان با دست خودمان این‌ها را با دیدن مناظری که خوب برای بچه‌های خانواده‌هائی که فرنگستان رفته‌اند تازگی ندارد ولی برای روستانشین یا خانواده کارگر اصولاً مضر است چرا چنین برنامه‌هائی نشان می‌دهید امیدوارم در این زمینه این عرایض من کافی باشد در مسئله بهداشت و بهداری و درمان دردیست که همه داریم وظیفه‌ای است که وزارت بهداری بایست به نحو احسن انجام بدهد به این آقای دکتر مرشد عرض می‌کنم درمان در روستاها نوعی عمل بهداشتی است شما یک بیماری واگیردار را وقتی در روستا جلوگیری کردید از توسعه بیماری جلوگیری کرده‌اید اما از طرز عمل ما از این وزارتخانه یک آمبولانس خواستیم برای درمانگاه تاکستان شش ماه است چهل هزار تومان پول داده‌اند که آمبولانس بخرند آمبولانس پیدا نمی‌شود بنده آقای وزیر اقتصاد تشریف ندارند تا از حضورشان استدعا کنم این نوع حمایت صنعتی را به کیفیتی بفرمایند که نیازمندی‌های عمومی‌مملکت تحت تأثیر منفعت جوئی قرار نگیرد کارخانه در مقابل یک تعداد اتومبیل که می‌سازد یا مونتاژ می‌کند خوب مملکت با آمبولانس هم احتیاج دارد آن را هم بسازد ما ورودش را دغن می‌کنیم کارخانه هم نمی‌سازد پولش را داده‌ایم ولی آمبولانس نداریم یک مسئله‌ای که لازم بود عرض کنم آقای دکتر یگانه لازم است توجه بفرمائید مسئله بیمه شخص ثالث است این بیمه شخص ثالث به حکم قانون ما هم وظیفه‌ای و هم حق بیمه‌ای تعیین کرده‌ایم این اگر صرف نکند بخش خصوصی جلو نمی‌رود اگر صرف بکند موجب غارتگری بخش خصوصی است این یک وظیفه است تنها راه علاج بیمه الزامی‌اتوماتیک در شرت بیمه ایران است تا خدمات دولتی خدمات بیمارستان‌های دولتی خدمات پلیس راه خدمات شیر و خورشید سرخ به حساب منفعت بیمه‌های خصوصی نرود بحث مفصلی دارد و به رئیس شرکت بیمه نوشته‌ام توجه دولت را هم باید به این نکته جلب می‌کنم درباره وزارت کار موقع اصلاح قانون سهیم کردن کارگران صحبت کردیم بحث دیگری نمی‌کنم امیدوار هستم که با تغیراتی که در این وزارتخانه شده مأمورینشان در شهرستان‌ها احساس این تغییر را بکنند و بعد از این به جای انجام وظیفه حزبی وظیفه اداری و مملکتی انجام بدهند از شهر تهران و مشکلاتش و مهندسین مشاورش عرض زیادی نمی‌کنم یک مطلب دارم وقتی در سطح کلی مملکت شاهنشاه ما برای امنیت و آرامش و آسایش فراهم کرده‌اند چه دلیلی دارد که دستگاه‌ها با تصمیمات خلق الساعه غلط که یک نمونه اش را دیدید آرامش زندگی فردی افراد را به هم می‌زند امشب می‌گوئید این جا بیرون محدوده است یار و صاحب هیچ چیز نیست فردا می‌گوئید داخل محدوده است دو تا صفر می‌رود جلوی دارائیش مسئول این کار کیست یک کاری واقعاً نظیر بلوک‌هائی توی جاده شمیران گذاشته بودند جاده سرازیر در زمستان برفی مارپیچش کرده بودند به نظر من افراد طرح بدهند اما یک دستگاه عاقلی باشد که این طرح‌ها را بررسی بکند قبول بکند و بپذیرد شما ملاحظه کنید تفاوت را ببینید تفاوتی که همه مان به آن معتقدیم از شش هزار کیلومتر فاصله شاه مملکت درد مردم را تشخیص می‌دهید با دو سطر تلگراف و دستور مشکلی به این عظمت را که شش روز تمام دولت و بیست و شش وزیر منتخب انجمن شهر حزب ایران نوین و شهر فعال و جدی نتوانستند حل کنند حل می‌فرمایند (احسنت) چه اصراری است که ما اول تصمیم غلط بگیریم و مردم را ناراحت بکنیم بعد خدا عمر بدهد به هویدا که لجاج ندارد عاشق عقاید خودش نیست و این شهامت را دارد که اشتباه را بگوید اشتباه و برگرداند چون واقعاً گفتن این کلمه شهامت می‌خواهد (عباس میرزائی- دولت حزبی است) بلی، مسئله‌ای که در کمیسیون بودجه مطرح بود مسئله اداره اوقاف بود همکاران محترم اطلاع دارند که بنده با کمک از بودجه عمومی با اوقاف مخالف بودم مدیر کل اوقاف رئیس اوقاف آمد توضیحاتی داد و حرف مرا تأیید کرد و این عین عبارتی است که گفت اگر امنای دولت با هر وقت توجه داشته باشند هیچ گاه به کمک دولت نیاز نخواهیم داشت ولی برای حفظ مال وقف بایستی سی سال در دادگستری دوید مملکت در دست تحول است نوسازی است شهرها صنعتی می‌شود حفظ زمین‌های موقوفه زمین‌های خالصه مسیل‌های شهرداری برای پیشرفت نقشه نوسازی و برای توسعه صنعتی مملکت در تمام شهرها از اهم واجبات است بنده اگر آقایان خاطرشان باشد چندی پیش در یک نطق قبل از دستور راجع به یک زمین موقوفه در قزوین عرایضی کردم در آن روز عرض کردم موقوفه را با کمک مأمورین دولت ثبت اسناد یا دادگستری می‌خورند این مطلب دروغ نبود اما به وضع زمانی ثبت صادق نبود ثبت اسناد ما دوران مختلفی را گذرانده اگر شخصیت‌های صالحی در رأس آن بوده‌اند کار درست شده اگر شخصیت‌های ناصالح بودند کار خراب شده است خوشبختانه امروز یک شخصیت صالح کار است به مجرد این که بنده این حرف را زدم و به او تلگراف کردم جلوی یک کار غلط را گرفت و از خوردن و تجاوز به یک ملک موقوفه که ۸۰ میلیون تومان قیمتش است آقای عباس میرزائی این رقم‌ها برای من و شما سرسام آور است جلوگیری شد اما همین توضیحی را که من می‌دهم بد نیست خانم صوفی توجه داشته باشند بر اثر عرض من و توجه مخصوص رئیس دولت توجه رئیس ثبت به خصوص صحت عمل و درستی رئیس اوقاف شهر قزوین و رئیس ثبت شهر قزوین مأمورین دولت از این کار جلوگیری کردند اما باید در موارد عدیده این کار را کرد اما این زمینی را که تا پریروز دیگری داشت می‌خورد و شهردار قزوین ساکت بود و صدایش در نمی‌آمد مدعی وقف شده و بعد در دوره نوسازی زمینی را که بازرسی شاهنشاهی وقتی شده و بعد در دوره نوسازی زمینی را که بازرسی شاهنشاهی وقتی می‌رود رسیدگی می‌کند می‌گوید این زمین را در اختیار وزارت آبادانی و مسکن بگذارید فضای سبز درست کند و میدان گاهی درست کند هر احتیاج شهری که بود انجام بدهد و یک مقدار خانه‌های سازمانی هم درست کند و اجاره بدهند به کارمندان دولت و مردمی‌که خانه ندارند و از این مقداری هم برای موقوفه عایداتی درست شود و نیت واقف هم انجام شود این شهردار شما در یک چنین عصری زمین را می‌رود با اجازه نامه‌های غیر رسمی‌متری ۵ ریال در سال اجاره می‌هد وزیر یک ماده اش می‌نویسد، توجه داشته باشید اجاره یک ساله است ولی نوشته است حق ایجاد اعیانی داری حق دیوار کشی داری حق داری روی ساختمان‌هائی که می‌کنی سند بگیری و حق حق تفکیک به قطعات ۲۰۰ متری و واگذاری به اشخاص دارید شما کجای دنیا چنین عملی دیده‌اید (فولادوند- در قزوین) (خنده نمایندگان) من نمی‌دانستم شما قزوین تشریف آورده‌اید و آن را دیده‌اید بله قصه زمین خواری و مسیل خواری است مسئله دوم این را حجاب آقای دکتر یگانه باید بداند در میدان ورودی شهر قزوین میدانی جدیداً ساخته شد به نام میدان ولیعهد رودخانه‌ای را از دو کیلومتر بالاتر مسیرش را عوض کرده‌اند بره‌اند از زیر پل عبور داده‌اند و امتداد رودخانه دست چپ جاده وجود دارد ولی چند صد هزار متر زمین دست راست دیگر مسیل نیست شهردار شما خانم صوفی خوابش برده این را می‌گویند حفظ مسیل و آن را می‌گویند معارضه با زمین وقفی و عمل خلاف نوسازی مملکت یک مطلبی داشتم خیلی دلم می‌خواست آقای وزیر کشاورزی و وزیر اصلاحات ارضی تشریف داشتند من دو تا کتاب دیدم از انتشارات سازمان عمران قزوین و این یکی از انتشارات وزارت اصلاحات ارضی یک بیلانی از فعالیت سازمان عمران قزوین در این کتاب به این کلفتی است و یک بیلانی از شرکت‌های زراعی است به خصوص شرکت سهامی‌زراعی آریامهر توی این کتابچه سازمان عمران دشت قزوین ۱۴۳۰ مهندس و تکنسین و کارمند دارد ۱۷ میلیون تومان حقوق در سال می‌دهند ۴۵ کارشناس دارد و در سال ۱۰۵ دهکده البته آمار مال سال ۴۷ است مشمول کارشان قرار داده‌اند ۷۷۴۶ خانوار ۱۰۴۵۶ هکتار ۱۹۰ میلیون تومان خرج از سال ۴۲ تا امسال درآمد هر خانوار ۱۸۵۰۰ ولی بیلان شرکت سهامی‌زراعی آریامهر ۲۰۰۰ سهم هزار ریالی دارد دو میلیون ریال سرمایه هشتاد خانوار شریک ۶۰۰ هکتار زیر کشت گندم و جو و چغندر برده هر شریکی ۶۴ هزار ریال درآمد دارد این دو تا رقم است بنده تقدیم می‌کنم حضورتان دو تا وزارتخانه است یا وزیر اصلاحات ارضی به وزیر کشاورزی یاد بدهد چطور به این رقم رسیده است یا سازمان دشت قزوین را از این جور پول دور ریختن‌ها مانع شوید البته وزیر کشاورزی جدید تقصیری و گناهی ر این راه ندارد و تازه آمده است و بنده فکر می‌کنم اگر با این سرمایه در آن دشت شرکت‌های زراعی به وجود آوریم نتیجه اش براساس این تز صحیح که مورد حمایت شاهنشاه آریامهر است به مراتب بهتر از آن خواهد بود که برای ۱۰۵ دهکده ۱۴۳۰ مهندس و تکنسین و کارمند ایرانی داشته باشیم (صحیح است) دیر وقت است خسته شدید جان کلام من هم مانده خیلی معذرت می‌خواهم بحث کشاورزی بود و با این سازمان عمران قزوین که قرار بود کالیفرنیای ایران شود و احتیاجات شهر تهران را بدهد تکه‌ای از روزنامه اطلاعات دست من است نوشته واردات اسفناج تازه این از آمار دولتی است از فرانسه ۷ کیلو خرچنگ در ۵ ماه اول سال جاری و ۷۹۱ کیلو حلزون و در این مدت از آمریکا و انگلستان گل کلم با ارزش ۲۸۴ هزار ریال ۶۱۳۵ کیلو اسفناج تازه و سبزیجات تازه به ارزش ۳۸۰ هزار ریال ۳۰۰ کیلو نخود لوبیای تازه به ارزش فلان و ملاحظه می‌فرمائید حالا دنباله هم دارد و بنده نمی‌خواهم مملکت کشاورزی ۸ نوع سازمان عمران چند تا تابع وزارت کشاورزی نزدیک تهران این هم رقم واردات از آمار وزارت دارائی نقل روزنامه اطلاعات (مهندس فروهر- این‌ها برای یک عده کارمندان خارجی شرکت نفت است) برای هر کاری می‌شود یک محملی تراشید من فکر می‌کنم کارمندان شرکت نفت ترجیح بدهند گل کلم تازه ایرانی بخورند (یک نفر از نمایندگان- شاید دروغ نوشته شده باشند) روزنامه اطلاعات است من چنین تهمتی نمی‌زنم بعد از همه توضیحات درباره کسر کار و دوباره کاری‌های دولت ضمن قبول کارهائی که انجام داده است که انشاءالله عرایض بی غرضانه من تا آن جا که منطبق با واقعیت و دلیل و حقیقت است و انشاءالله من اشتباه نکرده باشم من انتظار دارم مورد توجه اولیای محترم دولت قرار بگیرد شاید از این راه من هم خدمتی و وظیفه‌ای به وطنم انجام داده باشم ولی مسئله‌ای که بین ما و شما یعنی بین ما اعضای حزب مردم و شما نمایندگان منتخب حزب ایران نوین حزب اکثریت مطرح است این است که در پرتو عنایت شاهانه وقتی سدها و موانع از جلوی ملت ایران برداشته شد روابط اجتماعی براساس صحیح قرار گرفت شرایط قرون وسطائی از بین رفت چون اصل آزادی و دمکراسی واقعی و صحیح مورد پسند حمایت رهبر عالیقدر ملت ایران بوده است و این آزادی و دمکراسی جز از راه صحیح و منطقی آن که همه دنیای آزاد و مترقی از آن راه به نتیجه رسیده‌اند یعنی تخریب محال است تحقق پیدا کنید یعنی محال است که مردم برای مداخله در حکومت و سرنوشت خودشان که نظر عالی شهریار ما است بتواند جز از طریق تشکل در احزاب قانونی تأثیر بکند و هر فردی که نمی‌تواند بیاید حرف فردی بزند به همین مناسبت در دوران آرامش و امنیت این آزادی به ملت ایران داده شد که فرم حزبی به خودش بگیرد و در جناح‌های حزبی فعالیت کند نتیجه صحیح این برنامه طوری است که امروز برخلاف گذشته تا آن جا من می‌بینم استقبال و گرایش فوق العاده‌ای نسبت به حزب مردم می‌بینم البته بنده عضو حزب مردم هستم و این استقبال را نسبت به حزب مردم می‌بینم و شما هم لابد می‌بینید برای این که در اشتباه نباشید من به عنوان یک فردی که اگر تخصص علمی‌زیاد ندارد لااقل تخصص تجربی دارد از نظر جامعه شنای می‌گویم این شدت گرایش به سمت حزب مردم در عین حال که به نفع ماست من این را یک گرایش طبیعی احساس نمی‌کنم من این را عکس‌العمل گریز از یک دستگاهی دوری از یک دستگاهی و نزدیکی به یک دستگاه دیگری که او را مخالف می‌دانند می‌دانم چون ما در اجتماع احزاب مبارز و مخالفی هستیم در صورتی که ما تحت تعلیمات رهبر عالیقدر ایران در نبرد اجتماعی و صحنه اجتماع مسابقه داریم برای متشکل کردن مردم و تربیت سیاسی دادن به مردمی که به حق باید در سیاست مداخله کنند بنده سال گذشته در بودجه عرض کردم وقتیرئیس دولت شما با نهایت درایت بر رعایت پیشرفت دموکراسی و فعالیت احزاب خودش را در سطح رئیس دولت نگاهداشت در عین حال که عضو حزب ایران نوین است به همین دلیل صحیح نیست که اداره حزب با دستگاه اجرائی دولت توأم باشد و باید دبیر کل حزب از دستگاه اجرائی جدا باشد و خوشبختانه عنایت فرمودید در تابستان گذشته در کنگره حزب ایران نوین این اصل را هم قبول کردید و من خیلی خوشحال شدم چون من به هیچ وجه خوشم نمی‌آید که یک حزبی خدای نکرده اساس و پایه‌اش بر اثر اشتباه از هم بپاشد من احزاب را برای مملکت وجودشان را لازم می‌دانم.

(عباس میرزائی- من نمی‌دانستم که تبلیغات حزبی هم در بودجه می‌شود کرد)

شما آقای میرزائی بنده را خوب می‌شناسید تعلیمات که سهل است نبرد حزبی هم کرده‌ام آن روزی که توی خیابان‌های تهران جرأت می‌خواست جلوی جناح‌های تندرو و منحرف ایستادگی کرد من کردم آقای قراچورلو کجا هستند اگر بودند می‌گفتند کی‌ها ایستاده‌اند از ایشان بپرسید.

(دکتر رهنوردی- مردم ایران میی دانند)

بله ملت ایران می‌دانند و قیافه‌ها را هم می‌شناسند فقط اعلیحضرت همایونی بودند که بعضی‌ها را بجشیدند این هم عنایت و عطوفت ملوکانه است که فرمودند از یک تاریخی به قبل را بخشیدم به شرطی که از این به بعد خدمتگذار مملکت باشید خوشبختانه نه الآن عده خیلی کثیری از این عنایت شاهانه استفاده می‌کنند ولی بنده واقعاً این را از این نظر عرض کردم شما که این اصل را قبول کردید و دبیر کل حزب را از دستگاه اجرائی جدا کردید این فکر را به آن‌هائی که در شهرستان‌ها نمی‌خواهند شما را ول کنند چون من گفتم کارمند دولت عضو خوبی برای شما نمی‌شود و کنارش هم بگذارید ول نمی‌کند برای این که می‌خواهد در پناه قدرت حزب اکثریت کار خودش را بکند و این‌هاست که مردم را از شما منزجر و به سوی ما روانه می‌کند (بانو جهانبانی- چنین چیزی نیست) اگر این جور نبود هشت بار به قزوین نمی‌فرستادید که چرا مردم از حزب رو گردان شده‌اند بنده نصیحت می‌کنم اگر قبول دارید که خوب و گر نه بروید مطالعه کنید و وضع را اصلاح کنید برای این که تربیت حزبی در این مملکت باید عمیق و ریشه دار باشد چه حزب شما چه حزب ما و چه حزب پان ایرانی است بایستی اصیل عمل کنیم توی دل مردم برویم با مردم کار کنیم مردمی‌که در اصل راهی جز راه شاهنشاه و برنامه‌ای جز برنامه شاهنشاه ندارند مسابقه ما هم در پر کردن کسر کارهاست و گرنه برنامه مملکت را کسی دیگری ریخته است خداوند سایه شاهنشاه را از سر ما کم نکند خوشبختانه در سایه او خیلی زحمت‌ها از دوش بنده و شما برداشته شده اصول مطالعه شده، پیاده شده نقشه‌های غلط نبوده که بگوئیم ما غلط رفتیم بر می‌گردیم اصول منطقی مسلم نتایجش هم مسلم است ما هم باید این راه را برویم من هم عرایض خودم را در جهت حسن استفاده شما می‌کنم آن جاهائی که صحیح نیست استفاده نکنید آن‌هائی که صحیح است استفاده بفرمائید به هر حال بنده معتقدم که کارمند دولت و عضو اصناف یعنی اتحادیه‌هائی که با منافع صنفی دور هم جمع می‌شوند اعضای صمیمی‌و صدیقی برای احزاب در گذشته و حال و آینده نخواهند بود برای شما هم نخواهند بود روزی که دولت دست ما باشد برای ما هم نخواهند بود اصناف منفعت صنفی دارند با دولت هم سر و کار دارند دولت هم باید منافع آن‌ها را حفظ کند اما اسم این‌ها را می‌خواهید بگذارید حزب خودتان می‌دانید درست نیست در خاتمه عرایضم یکبار دیگر این صفحه‌ای که خط برداشته و هر سال تکرار می‌شود با تغییر تاریخ باز تکرار می‌کنم لوله کشی آب تاکستان از سال ۴۵ شروع شد سال ۴۶ تمام نشد سال ۴۷ تمام نشد به من نوشتند در ۴ آبان ۴۸ تمام می‌شود هنوز تمام شده و این در گرو چهل هزار تومان اعتبار است حال من نمی‌دانم اگر آقای مهندس روحانی محبتی بفرمائید و به سازمان آب و برق در آن جا مثل سایرین دستوری بدهند بسیار ممنون خواهم شد این مسأله آب خوردن شهر است یک الکتروموتور بگذارند و موتور را در قبالش بردارند شاید این کار بشود و الا هشت ماه است هشتصد هزار تومان سرمایه گذاری برای چهل هزار تومان پول معطل مانده پول را از سازمان برنامه تقاضا کرده‌اند کسی نیست جوابی بدهد بنده معتقدم این همه شهر در ایران لوله کشی شده این همه کار بهداشتی انجام شده با این توسعه و رشد اقتصادی مردم تاکستان گناهی ندارند که نماینده آن‌ها عضو اقلیت است (یک نفر از نمایندگان- مهندس مشاور وجود ندارد خیالتان راحت باشد) آقای استاندار تهران یک میلیون و پانصد هزار تومان پول گرفته برای استان مرکزی و سالی صد و سی هزار کیلومتر راه با اتومبیلشان طی و فعالیت می‌کنند ایشان اقلاً می‌توانند برای آب شهری اتومبیلشان طی و فعالیت می‌کنند ایشان اقلاً می‌توانند برای آب یک شهری ۴۰ هزار تومان بدهند و آب یک شهری را تأمین بکنند (یک نفر از نمایندگان- ما پانزده سال است آب نداریم) چرا مردم تاکستان باید بی آبی بکشند چون نماینده آن‌ها اسمش فرهادپور است این کار صحیح است؟ (فضائلی- در قصر شیرین هم به جای آب گل به خورد مردم می‌دهند) (محمد اسدی- خلوی فعالیت‌های عمرانی را همین سازمان برنامه همین مشاورین نیم بندشان گرفته‌اند هیچ کار نمی‌شود) کار انجمن‌های شهر در جهت این فکر انتخاب شدند استاندار در لباس استانداری فرمان اعلیحضرت را دارد بنده به او احترام می‌گذارم ولی باید به نام یک نماینده شاه بی‌طرف عمل کند به عنوان رئیس کمیته مرکزی استان تهران حزب ایران نوین آیا او حق دارد شهردار شهر ورامین را ببرد دماوند و مال دماوند را ببرد ساوه بعد میگوید اگر انجمن شهر نمیشناسد تو هم‌مسلکی، من میشناسمت، معرفی میکنند اما این انجمن شهر تاکستان اعضایش خوشبختانه یا متأسفانه عضو حزب مردم هستند شهدار انتخاب کردند معرفی کردند چرا حکمش را نمیدهد چرا به انجمن میگویند ما بایستی برای شما شهردار معرفی بکنیم وزارت کشور آقایان نمیخواهد دست از عادت دوره حاکمیش بردارد آن وقت‌ها مأمورین را میگفتند والی و حاکم، نایب‌الحکومه وزارت کشور هر چقدر روز رأی‌اش عوض شود و وزرایی که میآیند مردم خوبی باشند و دموکرات باشند این مأمورین دست از نوع حکومت‌شان بر نمیدارند توی شهرستان‌ها با مردم هنوز در عصری که بایستی انقلاب اداری اجرا شود مثل حاکم و محکوم رفتار میکنند اینها نمیخواهند به گوششان فرو برود که در عصر انقلاب عمل با دوره‌ای که آ آقایان نایبالحکومه یا حاکم بودند فرق میکند امروز رئیس دولت میگوید آقا فرماندار باید به رود جلو مردم گذشت آن موقع که مردم دست به سینه فرماندار میایستادند (یک نفر از نمایندگان – همین آقای هویدا در وزارت کشور جلو ما به استاندارها و فرماندارها گفت ما حاکم نمیخواهیم خدمتگزار میخواهیم ولی گوش نمیکنند) بنده هم فرمایش ایشان را دارم تکرار میکنم آخر خیلی چیزها را ما از ایشان یاد گرفته‌ایم و اینجا تحویل میدهیم وزارت کشور یک وظیفه دارد در کار انقلاب اجتماعی ایران در پایینترین سطح اجتماع ایران انتخاب کدخدا است این اولین کار دموکراسی است که مردم یک ده برای انتخاب کدخدای خودشان بدانند چه جور رأی میدهند الان نزدیک ۸ سال است از بهمن سال ۴۱ تا حالا یک قانون کدخدائی این وزارتخانه نتوانست بیاورد (خانم صوفی- میآوریم) میآوریم مال آینده است انشاالله چون مثل این که خانم‌ها از آقایان جدیتر هستند ولی در ۸ سال گذشته چطور شد هنوز که خداها همان‌هایی هستند که آن مالکین زورگو، آن فئودال‌ها آقای عباس میرزایی همان فئودال‌ها انتخاب کرده بودند مباشرها و نوکرها فئودال‌ها یک حکم از حاکم در جیب‌شان است و هنزو هم هستند من یک بار گفتم قدرت کد خدا در ده از مجموع رئیس دولت با ۲۶ عضو کابینهاش بیشتر است شهادت میدهد شناسنامه میدهد یک مرده‌ای را اگر کشته باشند میتواند بگوید مرده اگر مرده باشند میتواند بگوید جنایت شده این کار را تا به حال نخواستید بکنید در کوچکترین سطح اجتماع این نموداری است از طرز تفکر مأمورین وزارت کشورانم اگر مردم موظفند که شهردار را از افراد و اعضای وزارت کشور اتخاب کنند نه خود انجمن و ممکن است این یک تزی باشد بیاورید قانون انجمن شهر را عوض کنید بگویید انجمن‌های شهر ناظر و انجمن نظارت شهرداری است شهردار را هم ما تربیت و منصوب میکنیم اما وقتی که در حکم عمومی و قانون است که انجمن شهر برای دادن کار مردم به دست مردم انتخاب میشود و بایستی اینها تربیت دموکراسی را ببینند حتی میبینید اکثر جاها که اکثریت انجمن‌های شهر دست شما است و تا حالا هر کدام سه چهار شهردار عوض کرده‌اند این مقدمه یک دمکراسی است امتحان میکنید بد از آب در میآید معزول میکنید و یکی دیگر را میگذارند باید اینکار را بکنید برای این که آنها در کار انقلاب شاگرد کلاس اولند و این کار تازه بهشان اختیار داده شده این آزادی را تازه از دولت سر پادشاه مملکت دارند باید به آنها فرصت داد که در این راه رشد کنند بنده این عرایضی که کردم در مورد حزب خانم جهانبانی باز با الهام از نوشته‌های روزنامه خودتان است که واقعاً آموزند است «و نوشته دوره انزواطلبی و تک‌روی سپری شده یعنی باید حزبی باشد یک عامل مهم پیروزی‌های ما این بود که فعالیت و تحرک حزبی استمرار داشت موسمی نبود گسترش کمی وکیفی حزب نخستین اصل برنامه ما است احزاب باید از امکانات مساوی برخوردار باشند این نظریه دبیرکل شما است ولی آیا واقعاً امکانات مساوی است؟ (یکی از نمایندگان - بله) ایا ما از امکانات مساوی برخورداریم؟ اگر شما به این امکانات مساوی میگوئید بنده دیگر با شما عرضی ندارم (بانو جهانبانی - هر کس به قدر فعالبت خودش) بله هر کس به قدر فعالیت‌اش ولی امکانات دولتی بایستی برای احزاب مساوی باشد من خیلی خوشم آمد یک روزی به آقای ولیان وقتی من اعتراض کردم که بانک کشاورزی یک کارهایی میکند گفت اگر مدارکی هست بدهید من تنبیه‌شان میکنم من وقتی با اتومبیل وزارتی میروم توی ده به عنوان وزیر حزبی نیستم هر وقت خواستم تبلیغ حزبی کنم ماشین کرایه میکنم اگر این برنامه واقعاً از گفته به عمل در بیاید به آقایان وزرا باید انصاف داد که تحت تأثیر رویه مطلوب نخستوزیر وزرای حزبی زیاد تند روی نمی‌کنند ولی متأسفانه (مهندس فروهر- آن چه می‌دانیم این است که ملت ایران بیشتر به ما گرایش دارند) خدا کند آقای فروهر این طور باشد دلم می‌خواهد که ملت ایران در سه حزب ایران تشکیل شود که ۹۵% اش در حزب شما تشکیل شود ولی متأسفانه این طور نیست اگر لجاج دارید بنده عرض می‌کنم این را برای عبرت عرض کردم که در شهرستان‌ها به حزب مردم می‌بینیم به شما هشدار می‌دهیم در تمام ایران به حزب ایران نوین رو می‌آورید متشکرم که یادم آوردید بفرمائید تجدید نظری بفرمائید هر شهر متکی به مردم آن شهر به وجود آوردند نه مأمور دولت رئیس کار باشد شرکت تعاونی باشد عضو دیگری باشد این عرض بنده است به عنوان نصیحت امیدوام پند من برای شما مفید باشد و توفیق پیدا کنید (احسنت).

عباس میرزائی- انشاءالله نصایح ما هم در شما اثر کند (خنده نمایندگان).

- تعیین موقع جلسه بعد- ختم جلسه

۳- تعیین موقع جلسه بعد- ختم جلسه

نایب رئیس- با اجازه خانم‌ها و آقایان جلسه را ختم می‌کنیم جلسه آینده روز ۵ شنبه ساعت ۹ صبح خواهد بود.

(ساعت یازده و چهل و پنج دقیقه بعد از ظهر جلسه ختم شد)

نایب رئیس مجلس شورای ملی- دکتر حسین خطیبی.