مذاکرات مجلس شورای ملی ۳ مهر ۱۳۰۵ نشست ۱۳

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری ششم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری ششم

قوانین بنیان ایران نوین
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری ششم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۳ مهر ۱۳۰۵ نشست ۱۳

مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره‏۶

جلسه: ۱۳

صورت مجلس یکشنبه ۳ مهر ۱۳۰۵ مطابق ۱۸ شهر ربیع‌الاول ۱۳۴۵

مجلس سه ساعت قبل از ظهر به ریاست آقای تدین تشکیل و صورت مجلس روز پنجشنبه سی و یک شهریور قرائت و تصویب شد.

غائبین بااجازه- آقایان: میرزا سید مهدی خان فاطمی- میرزا حسن خان جلایی- علی خان اعظمی- آقا سید زین‌العابدین- آقا میرزا هاشم آشیانی- احتشام‌زاده

غائبین بی‌اجازه- آقایان: محمدولی خان اسدی- شریعت‌زاده- میرزا ابراهیم خان قوام- محمدهاشم میرزا افسر- میرزا حسن آقا- آقازاده سبزواری.

دیرآمدگان بااجازه- آقایان: حاج آقا اسمعیل عراقی- آقا سید ابراهیم ضیاء.

دیرآمدگان بی‌اجازه- آقایان: دکتر سنگ- میرزا یدالله خان نظامی- میرزا اسمعیل خان نجومی- عطاالله خان پالیزی- ملک ایرج میرزاپورتیمور- غلامحسین میرزا مسعود- حاج سید رضا فیروزآبادی.

آقای حاج حسن آقا ملک دکتر تعقیب بیانات چند جلسه قبل آقای فهیمی راجع به انتخابات خمسه شرحی مشعر به بی‌طرفی حکومت در امر انتخابات تقریر و نیز یک فقره تلگراف از طرف عده‌ای از تجار مشهد راجع به وخامت اوضاع تجارتی خراسان به واسطه مسدود بودن سرحدات شمالی و لزوم توجه دولت در این خصوص و استمهال شش ماهه برای تأدیه مالیات انحصاری قرائت و آقای رئیس اظهار نمودند مراسلات و تلگراف واصله بایستی به هیئت رئیسه تسلیم و بر طبق نظامنامه کمیسیون عرایض مراجعه شده و مراحل قانونی خود را طی نماید.

خبر شعبه چهارم راجع به نمایندگی آقا حسین آقایان که در جلسه قبل قرائت و آقای فاطمی مخالف بودند مطرح و چون آقای فاطمی غائب بودند در آن خصوص رأی گرفته تصویب شد پروگرام دولت مطرح و در قسمت چهارم آقای ارباب کیخسرو با کلمه تدریجی مخالف و عقیده‌شان این بود تسریع در فروش خالصه‌جات نوشته شود.

آقای وزیرمالیه اظهار می‌نمودند مقصود از کلمه تدریجی مسامحه دراین امر نبوده لکن بدیهی است تدریجاً صورت خواهد گرفت‏.

آقای آقا سید یعقوب با فروش خالصه‌جات برای تأسیس بانک فلاحتی مخالف بوده و اظهار می‌نمودند چنانچه امنیت قضائی درمملکت ایجاد شود طبعاً اهالی سرمایه‌های خود را صرف این قبیل مؤسسات خواهند نمود.

آقای وزیر مالیه شرحی راجع به خرابی وضعیت خالصه‌جات و تولید مخارج زیاد برای دولت تقریر و فروش آن را مقرون به صرفه و صلاح می‌دانستند.

آقای داور نیز با فروش خالصه‌جات مخالف بوده و عقیده‌شان این بود عجالتاً املاک خالصه برای کشت و زرع بین رعایا تقسیم و در موقع مقتضی به رعایا فروخته شده و در مدت چند سال قیمت آن به اقساط دریافت شود.

آقای مدرس نیز شرحی مشعر به لزوم فروش خالصه‌جات درتحت شرایط سهل و آسان تقریر و در قسمت پنجم راجع به تأسیس بانک دولتی آقای وزیر مالیه در جواب بیانات آقاسید یعقوب اظهار نمودند البته دولت با توافق نظر مجلس شورای ملی به اسرع و اوقات وسائل ایجاد این بانک را فراهم خواهد نمود و ضمناً لایحه راجع به تأسیس به شعبه رهنی بانک مزبور را به مجلس شورای ملی تقدیم به کمیسیون بودجه ارجاع شد.

در قسمت ششم آقایان ارباب کیخسرو و فهیمی پس از ذکر بهبودی بعضی امور مالیه شرحی راجع به خرابی اوضاع وزارت مالیه خصوصاً قسمت محاسبات ارزاق و حمل و نقل آن و تعدیات مأمورین مالیه به مردم و لزوم اجرای قوانین مصوبه تقریر و آقای وزیر مالیه راجع به جریانات امور وزارت مالیه و خدمات مستخدمین آمریکائی شرحی دفاعاً اظهار پس از آن جلسه برای تنفس تعطیل و به فاصله نیم ساعت مجدداً تشکیل و در قسمت هفتم آقای ارباب کیخسرو راجع به لزوم حفظ اعتبار امضای دولت در موضوع امتیازات را تعیین تکلیف امتیازات معطله ییاناتی نموده و آقای حائری‌زاده مختصر شرحی به موافقت تقریر و در قسمت هشتم مخالفی نبوده و در قسمت نهم آقای وزیر فوائدعامه درجواب آقای آقا سید یعقوب اظهار نمودند مقصود دولت از این قسمت اصلاح توسعه راه‌های موجود و ایجاد راه‌های جدید است و هرگاه ذکر لفظ (ایجاد) لازم باشد ممکن است اضافه شود.

در قسمت دهم آقای ارباب کیخسرو راجع به لزوم اجرای تصمیم مجلس پنجم درخصوص راه آهن و لزوم پیشنهاد لایحه قانونی برای جریان وجوه قند و شکر شرحی بیان نموده و آقای وزیر فوائد عامه اظهار داشتند در موضوع راه آهن از طرف دولت تاخیری نشده منتظر ورود متخصصین آمریکائی آمریکائی و آلمانی هستند که پس از ورود آنها شروع به تهیه مقدمات کار بشود. درقسمت یازدهم نیز آقای ارباب کیخسوو شرحی مبنی بر خرابی وضعیات فعلی وزارت داخله لزوم تشکیلات صحیح و اقدامات لازمه برای توسعه صحیه در تمام مملکت و ایجاد بلدیه‌های قانونی اظهار و آقای حائری‌زاده موافق بوده و آقای وزیر داخله نیز راجع به اصلاح تشکیلات وزارت داخله و صحیه و ایجاد بلدیه‌های قانونی شرحی تقریر و در قسمت دوازدهم آقای وزیر عدلیه در جواب آقای آقا سید یعقوب اظهار نمودند بدیهی است تکمیل کلیه امور وزارت عدلیه تدریجی بوده و عدلیه فعلی به هیچ وجه طرف نسبت با عدلیه چند سال قبل نبوده البته به وسیله تکمیل قوانین و تربیت قضات لایق وغیره کلیه نواقص درآتیه مرتفع خواهد شد فعلاً مطالبی که دردرجه اول به نظر دولت مهم بوده از قبیل تعمیم ثبت اسناد و ملاک برای جلوگیری از وقوع دعاوی و سرعت جریان محاکمات و تهیه قانون مدنی در پرگرام پیش‌بینی و به عرض مجلس شورای ملی رسیده است.

در قسمت سیزدهم آقای وزرا عارف درمقابل بیانات آقای آقا سیدیعقوب اظهار نمودند مهم‌ترین مقصود دولت توسعه و تعمیم مدارس ابتدائی درتمام نقاط مملکت است والبته پس از فراهم شدن وسائل لازمه در توسعه مدارس متوسطه و غیره نیز اقدامات لازمه به عمل خواهد آمد.

آقای وزیر مالیه دو فقره لایحه راجع به برقراری شهریه درباره وراث حاج شیخ عبدالنبی و میرزا سید محمد خان نصر تقدیم و به کمیسیون بودجه ارجاع شد.

جلسه آتیه روز سه‌شنبه پنجم مهر ماه چهار ساعت قبل از ظهر و دستور آن مذاکره در بقیه پروگرام هیئت دولت تعیین و مجلس سه ربع ساعت بعداز ظهر ختم شد.

آقای آقا سید یعقوب تذکر دادند که درجلسه گذشته اظهار نموده‌اند که باید وزرای مسئول خودشان در مقام مدافعه از مواد پروگرام بر آیند و دیگر مخالفی نبود و در جلسه سه‌شنبه پنجم مهر ماه تصویب شد.

رئیس مجلس شورای ملی- سید محمد تدین‏

منشی سید ابراهیم ضیاء- منشی نوبخت‏

صورت مشروح مجلس مورخه یکشنبه سوم مهر ماه ۱۳۰۵ مطابق هیجدهم ربیع‌الاول ۱۳۴۵

(مجلس سه ساعت قبل از ظهر به ریاست آقای تدین تشکیل گردید)

(صورت مجلس پنجشنبه سی و یکم شهریور را آقای آقا میزرا آقا خان عصر انقلاب قرائت نمودند)

رئیس - آقای حاج حسن آقای ملک (اجازه)

حاج حسن آقای ملک- قبل از دستور عرضی دارم‏.

رئیس - آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب- بنده هم قبل از دستور عرض دارم.

رئیس- آقای محقق (اجازه)

آقا سید جواد محقق- درکلیات دوم عرضی دارم‏.

رئیس - آقای امیر کلالی (اجازه)

امیر تیمور کلالی- قبل از دستور عرض دارم.

رئیس - نسبت به صورت مجلس اعتراضی نیست‏.

(گفته شد خیر)

رئیس- صورت مجلس تصویب شد آقای حاج حسن آقا ملک (اجازه)

حاج حسن آقا ملک- در دو سه جلسه قبل آقای فهیمی نماینده محترم در موضوع وقعه یا وقیه توقیف بقیه انتخابات ولایات بیاناتی فرمودند که بیشتر روی سخنشان مربوط بود با انتخاب خمسه و متأسفانه بیش از حد لازم حاکم خمسه را مورد بی‌لطفی خودشان قرادادند درصورتی که اگر حقیقتاً اعتراضی هم متوجه باشد به انتخابات به وزارت داخله متوجه است زیرا حکومت و حاکم مسئول وزرات داخله هستند بنده معرفی آقای ابوالحسن خان امیر حشمت سابق و حاکم فعلی خمسه را در حکم لزوم مالایلزم می‌دانم زیرا سوابق درخشان و وطن‌پرستی و خدماتی که ایشان در دوره مشروطیت کرده‌اند تصور می‌کنم درجامعه و توده و هم درنزد ارباب اطلاع کاملاً محفوظ باشد یکی از اعتراضاتی که متوجه کردند به ایشان این بود که گفتند ایشان اظهار داشتند که چون من مشمول قانون استخدام نیستم و از وزرات مالیه حقوق دریافت نمی‌کنم برای می‌کنم اگر حقیقتاً اعتراضی متوجه باشد به یک مأموری که مشمول قانون استخدام نباشد باز آن اعتراض به عامل بیشتر متوجه است که المأمور معذور حال آن که در این مورد بخصوص که کاملاً تحقیقات به عمل آمده است ایشان مشمول قانون استخدام هستند و حقوق هم دریافت می‌دارند بنده تصور می‌کنم اشخاصی که این عرض را خدمت نماینده محترم کرده‌اند کسانی هستند که خودشان مسلماً در انتخابات آنجا نظر داشته‌اند از این موضوع هم که بگذریم اولاً هیچ آدم عاقلی در ملاء عام اظهار نمی‌کند که چون من مشمول قانون قانون استخدام نیستم می‌خواهم از صندوق آراء استفاده کنم علاوه عملیات حاکم تکذیب قضیه است زیرا کاندیداهای معروف خمسه چند نفری بیش نیستد. آقای افخمی هستند حضرت آیت‌الله‌زاده هستند آقای نجات هستند و یکی دو نفر اهل محل اما آقای افخمی نظر به سابقه و نسبتی که با سعدالدوله سردار دارند تصور می‌کنم درهیچ بابی از ابواب محتاج به استمداد و استعانت حاکم نباشد و همچنین آقای آیت‌الله‌زاده و آقای نجات حقیقتاً این مسئله برای خود بنده خیلی مشکل است که بخواهم تعیین کنم حاکم از کدام یک از این آقایان می‌تواند استفاده کند و مستطیع شود و تأمین آتیه بکند یکی از مستنداتی که پشت تریبون اظهار داشتند تلگراف انجمن نظار بود این انجن فعال مستنکف است بنده متحیر هستم چطور می‌شود یک انجمنی که می‌داند بالاخره قضاوت قضایای انتخابات با مجلس شورای ملی است خودش فعلاً دارد قضاوت می‌کند و هیچ حاضر نمی‌شود برای این که آراء را بخواند درتحت عنوان این که جریان غلط است و از کجا این اعتراضاتی را که می‌خواهند متوجه کنند به حاکم متوجه آن خبط نشود در هر صورت عقیده من است که باید وزارت داخله در اطراف این قضیه تحقیقات کاملی بکند و مطلب را به عرض مجلس شورای ملی برساند مجلس و شورای ملی در موضوع منفی نمی‌تواند یک قضاوت مثبتی بکند عرض دیگر بنده این است که یک تلگرافی از وجوه اکابر تجار خراسان رسیده است که در این موقع که هیئت محترم دولت اینجا تشریف دارند بنده موقع را مغتنم و مطالبشان را به عرض آقایان وکلا و وزرا می‌رسانم بعد از عنوان که خطاب به مجلس شورای ملی است می‌نویسد: اوضاع تجارت خراسان پوشیده نیست به واسطه فشارهای دولت شوروی به چه حال اسفناکی افتاده و تاکنون دولت هم موفق به رفع مشکلات نشده تمام اجناس روسیه از اداره به فروش می‌رسد عوض قران می‌گیرد پول خودشان راه هم قبول نمی‌کند ماها آنچه مواد خام و غیره و به نژنی و مسکو برده‌ایم قهراً و مجبوراً در مقابل جنس خریده شده کلی مخارج قران باید بدهیم که اجناس خریده شده را وارد نماییم پول نقد هم که معلوم است وجود ندارد استرحاً ما این مساعدت را از دولت استدعا داریم مالیات انحصاری را فقط با تجار ایرانی با اطمینان شش ماهه بپردازیم والّا غیر از این باشد از جنس خریده شده هم در روسیه خواهد ماند و ماها هم بی پا خواهیم شد امضا حاج غلامرضا برادران علی اصغراف و جمع کثیری تصور می‌کنم به این اختلالی که در اقتصادیات هست اگر یک تسهیلاتی برای آقایان تجار قائل بشوند خیلی مناسب است‏.

(بعضی از نمایندگان- صحیح است)

امیدوار هستیم هئیت معظم دولت در این یکی دو روزه توجه کاملی فرموده و در این باب تسریع فرمایند زیرا مستدعیات فوریه محتاج به توجهات فوریه است.

جمعی از نمایندگان- دستور.

رئیس - وارد دستور شویم؟

جمعی از نمایندگان- بلی.

آقا سید یعقوب- بنده عرضی دارم.

رئیس - بنده برای حفظ اصول دو تذکر دارم به آقای حاج حسن آقا ملک اولاً اگر یکی شکایت می‌کند از مأمورین دولت طرف مستقیماً وزارت داخله است و وزارت داخله باید یا تصدیق آن شکایات را یا تردید بکند و نماینده هیچ وقت طرف یا مأمور دول نیست که از طرف او بخواهد دفاع کند و راجع به تلگراف هم اگر می‌رسد مطابق نظامنامه باید اول به هئیت رئیسه داده شود و بعد به کمیسیون عرایض برود و سایر مراحل را طی بکند. آقای آقا سید یعقوب چه فرمایش دارند؟

آقا سید یعقوب- اگر وارد شده‌اید که عرضی ندارم اگر وارد نشده‌اید که بنده عرضی دارم عرض کنم.

رئیس - مجلس عقیده‌اش این است وارد دستور شویم. آقای امیر کلالی هم اجازه خواسته‌اند ولی میل آقایان این است که وارد دستور شویم. درجلسه گذشته خبر به شعبه چهارم راجع به نمایندگی آقا حسین آقایان از شاهرود مطرح شد آقای فاطمی مخالف بودند.

بعضی از نمایندگان- تشریف ندارند.

رئیس - دیگر مخالفی ندارد؟

(گفته شد خیر)

رئیس - رأی می‌گیریم به نمایندگی آقای آقا حسین آقایان از شاهرود آقایانی که موافقند قیام بفرمایند (اغلب قیام نمودند)

رئیس - تصویب شد قسمت چهارم پروگرام دولت مطرح است‏. (به شرح آتی خوانده شد)

۴ - تهیه لایحه برای فروش تدریجی خالصه‌جات به طور مزایده و تخصیص عایدات فروش آن به تأسیس بانک فلاحتی.

رئیس- آقای فرمند (اجازه)

فرمند- موافقم.

رئیس - آقای ارباب کیخسرو (اجازه)

ارباب کیخسرو- بنده فقط مخالفتم در کلمه تدریجی است این کلمه تدریجی معنیش نشدن است و نمی‌دانم از روی چه ملاحظه نوشته شده است برای این که به امتحان رسیده است که خالصه‌جات برای دول جز ضرر چیز دیگر ندارد اگر به جمع و خرج خالصه‌جات رسیدگی شود و معین شود که عوائدش چیست و خرج سالیانه‌اش چقدر است آن وقت تصدیق خواهد شد که هرچه زودتر به فروش برسد هم بر آبادی املاک می‌افزاید و هم از خسارت دولت می‌کاهد لذا عقیده‌ام این است اگر کلمه تدریجی را بردارند و عوض کلمه تدریجی کلمه تسریع را بگذراند مناستبش بیشتر است‏.

وزیر مالیه- در این ماده که دولت پیشنهاد کرده است یقیناً نظر دولت بر این است که هرچه زودتر مقدور باشد این کارا به موقع اجرا بگذارد ولی البته تصدیق می‌فرمایید که ممکن نیست این همه خالصه‌جات در مملکت در یک روز معین یا در یک ماه به انجام برسد و به فروش برسد هیچ وقت ممکن نیست یک چنین تقاضائی کرد و قابل اجرا دانست تصور نشود دولت از ذکر کلمه تدریجی خواسته است این کار را به تأخیر بیندازد دولت به خوبی می‌داند که فروش خالصه‌جات خاصه برای تأسیس بانک فلاحتی کمال لزوم دارد و البته هرقدر زودتر بشود بهتر است ولی مفهوم این تدریجی این نیست که کار به مسامحه بگذرد و دیرتر انجام شود بلکه هرچه زود انجام خواهد شد ولی التبه باید برای دولت هم یک مدتی مجال باشد که به طو ردقت و مزایده این کار را به انجام برساند و قهراً این تدریجی خواهد بود و به فوریت نمی‌شود این کار را انجام داد و بایستی کلمه تدریجی استعمال شود.

رئیس - آقای فهیمی (اجازه)

فهیمی- موافقم.

رئیس - آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب- مسئله فروش خالصه‌جات در دوره چهارم یک وقتی آقای مدرس اینجا اظهاراتی کردند بنده مخالف بودم و حالا جهت مخالفت خودم را عرض می‌کنم در دوره پنجم هم یک زمزمه شد باز بنده مخالف بودم حالا جهت مخالفت خودم را عرض می‌کنم که از جهاتی مخالفم یکی این که آنچه بنده مطالعه کردم یک مسئله که در لایحه دولت است مسئله فروش خالصه‌جات است در اینجا دو نقطه‌نظر نظر می‌شود تصور کرد یکی این که حقیقتاً دول در نظر دارد بانک فلاحتی تأسیس کند و سرمایه برای بانک فلاحتی ندارد و ناچار است تهیه سرمایه جهت بانک فلاحت یک محلی پیدا کند و محلی هم بهتر از خالصه‌جات نیست برای این که تصور می‌کند اگر خالصه‌جات را بفروشد هم مخارج دولت کم می‌شود و هم سرمایه برای تأسیس بانک فلاحتی پیدا شده است معلوم است ثروت ایران و نان ایران از این راه است که فلاحت و زراعت کند و امرار معاش نماید زیرا مملکت ما هنوز مملکت صنعتی نیست مملکتی است فلاحتی و زراعتی پس باید اسباب و وسائل راحتی فلاحت و زراعت در مملکت فلاحتی فراهم کرد و یکی از اسباب‌های راحتی فلاحت و زراعت تأسیس بانک فلاحتی است بانک هم سرمایه می‌خواهد محلی هم برای پیدا کردن این سرمایه بهتر از فروش خالصه‌جات نیست بنده گمان می‌کنم یک نفر از هیئت دولت هم نمی‌توانست برای وجوب فروش خالصه‌جات بهتر این ذکری کند اما بنده متأسفانه (کسی به من حمله نکند) بنده به این که عرایض خودم را کرده‌ام که با دول موافق نیستم چیزی که بنده از دولت می‌خواهم یک چیز است و آن تأمین قوه قضاییه است اگر حقوق قضایی را در مملکت تأمین بکنند ابداً محتاج به فروش خالصه‌جات نیست حالا دلیل عدم فروش خالصه‌جات را عرض می‌کنم اگر دولت آقای میرزا حسن خان مستوفی که محل اعتماد اکثریت مجلس است موفق شد که تأمین قوه قضائی را در این ممکت بکند که حقیقتاً امنیت قضائی برای مملکت باشد از حیث جان و مال و عرض و ناموس و شرف آن وقت بیانید بگویند بانک فلاحتی آقای فرمند می‌گویند خط آهن بکشند از بین‌النهرین مثلا به دریای باطوم (خنده حضار) بنده نمی‌خواهم اظهار بشاشت کنید به اصل مسئله توجه کنید اگر حقیقتاً حقوق قضایی برای اهالی تأمین شد اول کسی که عبایش را بفروشد برای سرمایه بانک فلاحتی بنده خودم بود چنانکه امتحان هم داده‌ایم وقتی که صحبت بانک ملی شد ما طلبه‌های بدبخت کتاب‌هایمان را فروختیم (حالا بنده نمی‌خواهم بگویم آنها که در آب سن رفته‌اند این کارها را نکردند) طلبه‌های بدبخت به قدری که مقدور بود کتاب‌هایشان را فروختند و پولش را رویه هم گذاردند برای تأسیس بانک ملی یک دفعه دیدم بانک ملی از بین رفت چرا؟ برای این که تأمین قضایی نبود برای این که نمی‌دانستند این بانک که از بین رفت کجا رجوع کنند و با چه قوه پول خود را باید گرفت این است اصل مسئله و این در دست در مملکت اگر قوه قضاییه تأمین شد ما هیچ محتاج به فروش خالصه‌جات نیستیم این یک مسئله مسئله دوم این که آقای ارباب فرمودند اگر ما نگاه به صورت دخل و خرج وزارت مالیه در موضوع خالصه‌جات بکنیم می‌بینیم که مخارج خیلی بیش از عایدات است بنده کاملاً موافقم و آقای ارباب کیخسرو هم می‌دانند که بنده خیلی مته را به خشخاش می‌گذارم در کمیسیون بودجه برای یک پول هم فریاد می‌زنم و همیشه در بودجه برای کم کردن خرج فریاد زده‌ام ولی بینی و بین الله نگاه کنید ما از دوره چهارم همیشه صحبت معارف را کرده‌ایم و به قول یکی از آقایان که می‌گفت در صحبتمان همیشه معارف مثل نمک در آش است حالا آقای نصیرالدوله که حقیقتاً یک شخصی است که درمسئله معارف امتحانات خوبی داده است و حالا پی درپی هر سال از مدرسه متوسطه بیرون می‌آیند اینها را چه کنیم در مملکت کار نیست و می‌بینیم که جوانان ما رو به ادارات می‌آورند و علتش این است که در مملکت کار نیست و اگر کار بود شاید هیچ وقت این جوانان رو به ادارات نمی‌رفتند. در واقع بیشتر این ادارات و وزارتخانه‌ها یک ملاحظه می‌فرمایید برای امرار معاش است نه برای کار وقتی وارد درکتاب بودجه می‌شویم می‌بینیم که درغالب اصل‌های بودجه حقیقتاً دولت‌های وقت خواسته‌اند یک عده امرار معاش کند و چون نمی‌خواسته‌اند مفت داده باشند یک عناوینی مثل تمرکز عایدات و غیره روی آن می‌گذارند و با این الفاظ و بیانات که حقیقتاً نان دادن است یک پولی به یک اشخاصی می‌دهند حالا آمدیم خالصه‌جات را فروختیم وقتی که فروختیم بنده اطمینان پولش را ندارم به واسطه این که نمی‌دانم چه خواهد شد (ماده بعد راجع به پول قند و چای در بانک است که بعد راجع به آن عرض خواهم کرد ببینید ما با چه قوه مغناطیس از جیب این مردم پول درمی‌آوریم و با چه عنوانی مأمورین مالیه به زور پول از مردم می‌گیرند و نمی‌دانم کجا می‌رود حقیقتاً یک سکه برو در جیب ایرانی‌ها پیدا نمی‌شود این پول‌ها کجا رفته است آهن کجا است خطش کجا است آهن را در قران در سوره حدید می‌خواهیم و غیر از آن درهیچ جا نمی‌بینیم بنده اطمینان ندارم چون این اطمینان نیست بنده فروش خالصه‌جات را صلاح نمی‌دانم این اولاً. ثانیاً آقایان اغلب مسبوقند که بعضی بیچاره‌ها بدبختانه گرفتار خالصه شده‌اند. خالصه خریده‌اند. خالصه انتقالی از ملایر و تویسرکان فریاد می‌زنند که بابا بیایید بردارید ما این را نمی‌خواهیم (همان قضیه خیک و پنیر است) فریاد می‌زنند بابا دست از ما بردارید خالصه نمی‌خواهیم می‌گویند خیر نمی‌شود خالصه دولت است خالصه انتقالی است درفلان سنه شما داخل برده‌اید حالا یاید پول بدهید مردم از دست خالصه انتقالی به تنگ آمده‌اند حالا که دولت می‌خواهد خالصه را بفروشد بچه ترتیب می‌خواهد بفروشد بنده؟ بنده عقیده‌ام این است حالا که دولت می‌خواهد در این باب یک قدمی بردارد اول یک لایحه تهیه کند راجع به خالصه انتقالی و یک ترتیبی برای خالصه معین کند آقای مدرس در دوره پنجم یک پیشنهادی راجع به مالیاتش کردند بنده برای قلع ماده داد و اقلاً و برای این که در این باب این همه شکایات نشود عقیده‌ام این است اول برای خالصه‌جات انتقالی یک ترتبیی معین کنند که مجلس و دول وکلا از این حیث راحت شوند و پس از آن که انشاءالله این اکثریت عقب این آقای رئیس‌الوزرا و هیئت دولت و بنده که مخالفم رفتیم و قوه قضایی را تأمین کردند بنده شاید آن وقت فکر کنم اجازه بدهم با آن چیزهایی که مال دولت است به دست این وزرا بیفتد و خرج کنند ولی راجع به خالصه‌جات فعلاً بنده عقیده ندارم با آنها دست بزنند یا به جواهرات دست بزنند ایران قدیم است ایران روزهای بدتر از این دیده است. سخت‌تر از این دیده است. عجله نکنید چهار تکه جواهر داریم. خالصه دور تهران داریم چشم‌ها باز است که اینها را هم بدهند به یک عده حقیقتاً زود است عجله نکنید یک قدری چرخ‌ها به جریان عادی اما عادی قضایی نه آن عادی که آقای مدرس فرمودند بیفتد و هر چیزی درموقع خودش واقع شود آن وقت بنده موافقم والّا حالا مخالفم این یک مسئله دیگر را هم عرض کنم که خوب است هیئت وزرا جواب بدهند نه آقایان نمایندگان بنده با آقای یاسایی دعوا نداریم آقایان وزرا برای در جواب بدهند آقای وزیر عدلیه که یکی از فصحاً و لغاً و حکماً است و اطلاعاتشان کامل است بلند شوند حرف بزنند هی وکلا را به جان هم می‌اندازند.

وزیر مالیه- اگر چه آقای آقا سید یعقوب فرمودند بشاشت نکنید ولی وقتی ایشان نطق می‌کنند به قدری شیرین است که بشاشت طبیعی است در مسئله تأمین قضایی که فرمودند حقیقتاً یک تذکری است که بهتر از این نمی‌شود مسلم است اگر در مملکت این مسئله واقع شود تمام عراده‌های ادارات کاملاً به حرکت در می‌آید و تمام استفاداتی که اهالی مملکت باید بکنند به دولت حاصل می‌شود و اگر متأسفانه تأخیراتی در این مقاصد شده است حتما یک مقدارش به واسطه این است که تأمینات قضایی کاملاً نبوده است و البته آقایان می‌دانند که راجع به این قسمت تاکنون خیلی زحمت کشیده شده است و باز هم به همت آقایان نمایندگان محترم هم قوانینی تدوین خواهد شد و هم دولت راجع به تشکیلات قضایی امیدواریم طوری بکند که تدریجاً معایب رفع شود مسئله فروش خالصه‌جات که آقا ذکر فرمودند البته چند فایده دارد یک فایده‌اش این است که خرج دولت را مسلماً یک مقدار گزافی کسر می‌کند و یک مسئله دیگر این است که خود املاک که در دست اشخاص افتاد یقیناً رو به آبادی می‌رود و بهتر توجه می‌شود برای آباد کردن آن اراضی و بعد از آن که لایحه که ترتیب شده است برای خالصه‌جات به نظر آقایان رسید و توجه فرمودند خواهند دید که راجع به مالیات آنها هم پیش‌بینی شده است که با تصویب مجلس یک ترتیبی داده شود که مالیات املاک خالصه هم مثل اربابی مأخوذ شود و حالت مالیات درمملکت یک صورت داشته باشد در این صورت اشکالی نخواهد بود که این مسئله به یک ترتیب صحیحی جاری شود و زمانی که فرمودند برای بانک یا غیر بانک مثلاً اطمینان ندارند تصور می‌کنم اگر درکارها ما بخواهیم این طور متوفق باشیم همیشه تصور کنیم که نتایج نامناسبی حاصل خواهد در بخیال از یک کار عملی که اثر و فایده‌اش مسلم است باز به ما هیچ وقت به مقصود نخواهیم رسید شش دوره است از مجلس می‌گذرد و واقعا کارهای عملی که باید بشود و اسباب استفاده مردم باشد به همین جهت آن قدری که مردم انتظار دارند متأسفانه هنوز واقع نشده این چند فقره که اینجا راجع به وزارت مالیه نوشته شده است و ملاحظه می‌فرمایید با درنظر گرفتند اطراف و جوانب نشته شده است به علاوه در وزرا مالیه قوانین مصوبه مجلس شورای ملی درنهایت رعایت است و دقیقه از آنها در وزارت مالیه ترک نمی‌شود و برای بعد هم مسلماً لوایحی ترتیب خواهد و به عرض مجلس خواهد رسید و پس از تصویب مجلس کاملاً به موقع اجرا گذارده خواهد شد که بعد از این نگرانی برای کسی باقی نماند.

بعضی از نمایندگان- مذاکرات کافی است بعضی گفتند کافی نیست.

رئیس - آقای داور مخالفند؟

داور- بلی.

رئیس – بفرمایید.

داور- بنده گمان می‌کنم محتاج بذکر باشد که ممکن است یک نفر بادولت موفق باشد و در یکی از مواد پروگرام نظریاتی داشته باشد بنده از موافقین دولت هستم و به طور کلی به پروگرام هم رأی خواهم داد ولی چون این ماده به نظر بنده و رفقای من از نقطه‌نظر اصولی یک مخالفت‌های دارد این مناسبت اظهار مخالفت خودم می‌کنم و امیدوارم در وقتی که دولت می‌خواهد فروش خالصه‌جات را پیشنهاد کند این مسائل را تحت دقت بیاورند و اگر صحیح بود آنها را مراعات کنند مسئله فروش خالصه‌جات برای این که بانک فلاحتی درست بکنند با سرمایه بشود برای تهیه چیزهای دیگر سابقه دارد و مدت‌ها است رویهم رفته که نگاه کنیم چون خالصه یک فوائدی برای دولت ندارد بنابراین طبیعی است که یک همچو فکری هیمشه در کله اشخاص که توجه به این قضایا دارند پیدا می‌شود آقایانی که درمجلس گذشته تشریف داشتند و حالا هم اینجا تشریف دارند باید خاطرشان باشد که در دوره قبل یک پیشنهادی به مجلس آوردند که به دولت تذکر داده شود که راجع به چند قضیه مطالعات دقیقی بکنند که من جمله قضیه خالصه بود و فعلاً قضیه فروش خالصه‌جات یک وعده‌ای است که دولت می‌دهد که من لایحه خواهم آورد که خالصه‌جات را بفروشم و از این راه هم سرمایه برای بانک فلاحتی درست کنیم. گمان می‌کنم درتهیه این ماده نظر همین بوده که خالصه اسباب زحمت است بانک فلاحتی هم لازم داریم و از این دو نقطه‌نظر این لایحه نوشته شده است آن دو مسئله که آقای وزیرمالیه در ضمن جواب آقای آقا سید یعقوب اظهار داشتند که یکیش آبادی ملک بود گمان می‌کنم این قسمت درست توجه نشده والّا مسئله فروش خالصه‌جات به طور مزایده پیشنهاد نمی‌شد اگر مایک قدری بزندگانی اقتصادی این مملکت خودمان توجه کنیم چه خواهیم دید می‌بینیم اساس زندگانی یک زندگانی فلاحتی مطابق اسلوب و طرز قرون قبل از تاریخ نمی‌گوییم ولی قرون وسطی برای به عمل آوردن محصول فلاحتی داریم و هیچ فکر نمی‌کنیم چه جنسی را ما باید به عمل بیاوریم که امروز آن جنس درباره فایده داشته باشد همین قدر چون درسال‌های قبل معمول بوده است که باید گندم کاشت باز هم می‌کارند حالا این گندم تا چه حدودی برای ما ثروت حساب می‌شود این را دیگر حساب نمی‌کند البته شما گندم را که بکارید چند فرسخ وقتی که از اینجا که هست دوتر نرفت دیگر ثروت حساب نمی شودوبهمین مناسبت است که یک عده زیادی در این مملکت کار می‌کنند و آخر سال دماغشان سوخته و در کمال سختی و پریشانی هستند ملاکین هم در زحمت هستند ما عادت داریم صحبت که می‌کنیم اغلب از ملاکین بزرگ صحبت می‌کنیم و می‌گوییم دارای املاک زیادی هستند درصورتی که این اشخاص تمولشان عبارت از چند ده خرابه است که همیشه خودتان هم نمی‌دانند چه دست خودشان خواهد آمد و برای آبادی آن برای بروند با یک تنزیل‌های گزافی فرض کنند و نتیجه‌اش این می‌شود که بعد از چند سال بروند آن ملک را صلح کنند یا این که بالاخره بروند پی کارشان اینها تمام روی یک حسابی غلطی است که ما تا نیاییم آن حساب‌ها را اصلاح نکنیم فایده ندارد فرض می‌کنیم خالصه را از دست دولت بگیرند و بدهند به دست یک عده ملاک باز هم آباد نخواهد شد مگر مالکین ما ملاکشان آباد است که شما می‌گویید املاکی که دست دولت است خراب است و برای خودمان را از این قید خلاص کنیم بنده خیال می‌کنم حالا که دولت و مردم و مجلس متوجه این مسئله شده‌اند که واقعاً خالصه‌داری و ملک داری برای دولت نفع ندارد و می‌خواهند غیر در این کار بدهند باید ببینید این تغییر برای آبادی املاک نتیجه دارد یا نه؟ البته علل بسیاری از برای بدبختی اوضاع اقتصادی مملکت ما هست و بنده نمی‌خواهم داخل در آن قسمت بشوم کنفرانس هم نمی‌خواهم بدهم ولی یکی از آن علل این است که مالک توی شهر نشسته املاکش این گوشه و آن گوشه افتاده نمی‌تواند خود شخصاً رسیدگی و مواظبت نماید ولی نقاطی که خورده مالک هستند و خودشان به کار املاکشان رسیدگی می‌کنند بروید ببینید و مقایسه کنید آن خورده مالک‌ها را با این قبیل مالکین که عرض کنم قطعا آن خورده مالک‌ها کارشان به مراتب بهتر است چرا؟ برای این که آن شخص باید از این راه زندانی کند وکارش نانش از این راه است والبته ظمنا تفنن هم از برایش دارد و کار دیگری هم ندارد ولی یکی از بدبختی‌های ما این شده است که مالکین بدون این که فکر کنند که این کار برایشان خوب است یا نیست می‌آیند و هی قرض می‌کنند و خرج این ملاک می‌کنند بنده خودم خبر دارم که خیلی از ملاکین ملکشان را گرو می‌گذارند یا یک قسمتش را می‌فروشند برای این که ملک جدید بگیرند حالا دولت به چه ترتیب می‌خواهد الان این را فروش که مملکت دیگر به این بدبختی نیفتد و پول این خالصه هم دست یک عده اشخاصی نیفتد و املاک هم خراب‌تر نشود بنده هیچ غیبی در این نمی‌بینم که امروز این املاک به فروش می‌رفت و یک پول نقد خیلی خوبی هم از برای بانک فلاحتی جمع می‌شد بعد هم این املاک را آباد می‌کردند ولیکن این ترتیب که ممکن نیست پس با این که شما می‌آیید این املاک را چند قسمت می‌کنید و در هر سالی یک قسمت از آن را می‌فروشید و یا آن که پولش را به اقساط می‌گیرید و به عقیده بنده از این دو صورت دیگر بیرون نیست و در هر حال هر کدام از این دو شق باشد غلط است چرا برای این که اشخاص که ملک زیاد دارند یا اشخاصی که تفنن می‌کنند و در شهر نشسته‌اند می‌گویند خوب چه عیب دارد ما می‌آییم و آن املاک را به اقساط می‌خریم و البته جزء این قبیل اشخاص کس دیگری هم نمی‌تواند بخرد بنده با یکی از اعضاء دول دراین موضوع صحبت کردم گفتند ممکن است که ما حق تقدم را به زارعین واگذارکنیم یعنی آن زارعی که در آن ملک رعیتی می‌کند او حق تقدم داشته باشد ولی این مسئله تعارف است از حیث این که عملی نیست الان آن زارعی که در فلان ملک کار می‌کند استطاعت ندارد که شما بگویید تو حق تقدم داری این ملک را بخری پس بنده گمان می‌کنم یک ترتیب را ه حل خواهد بود برای این که هم دولت از اگر خالصه خلاص شود و همین یک طوری نشود که باعث خرابی املاک شود و آن این که ما عجله در این کار نکنیم و بیاییم املاک خالصه را ترتیب قره پشک چه در املاک اربابی و چه در بعضی نقاط سابقه دارد و در املاک خالصه هم این ترتیب معمول است و در آنجاهایی که این ترتیب را قرار داده‌اند به تجربه معلوم شده است که ملک آبادتر شده و رعیت هم استطاعتش بیشتر شده است و به طور اجمال ترتیب قرا پشگ این است که عرض می‌کنم که این ملکی را که امسال رعیت می‌کارد طوری نشود که درسال بعد آنجا را از دستش بگیرند و یک جای دیگر بهش دهند خیر همان محلی را که پارسال کاشته است اما امسال هم در همان جا زراعت می‌کند و البته اگر این ترتیب شد و رعیت دید خودش و خانواده‌اش در این محل معین برای زراعت و زندگی کند و عوض نخواهد شد قطعاً بیشتر جدیت می‌کند و بیشتر زحمت می‌کشد که آن ملک آبادتر بشود چون می‌بیند بالاخره عایدی آن به خودش می‌رسد و در بعضی نقاط من جمله در شهریار و ساوجبلاغ و در یک قسمت از ورامین این ترتیب معمول است و بالاخره به طور محسوس ثابت شده که املاکی که قراپشگ شده است آبادتر شده است و بنده تصور می‌کنم باید این معامله را تعمیم داد و دولت تصمیم بگیرد که املاک را در تمام نقاط ایران قراپشگ بکند پس از این که قراپشگ کرد چند سالی گذشت و رعیت جایی گرفت و استطاعتی پیدا کرد آن وقت آن املاک را به همان زارعینی که درآن املاک زراعت می‌کنند به اقساط بدهند و پولش را در یک مدتی بگیرند (البته در یک فاصله محدودی که فوق‌العاده زیاد هم نباشد که هم ما از اگر این خالصه خلاص شده‌ایم و هم این که بالاخره مردم این مملکت یک راه اعاشه به طور منظم و صحیحی داشته باشد نه به واسطه این که می‌دانند خودشان مالک هستند و قطعاً از حیث انتظامات هم که حالا نمی‌خواهم عرض کنم برای سیاست مملکت بهتر است و ممکن است سرمایه را هم که برای بانک می‌خواهیم از محل دیگری پیدا کنیم تا بعد که این املاک به فروش رفت و پولش جمع شد دریک صندوقی بالاخره آن صندوق هم می‌شود صندوق فلاحتی ولی اگر بخواهید غیر از این بکنید نتیجه‌اش معلوم است که چه می‌شود و از حالا پیش‌بینی می‌شود که یک عده از اشخاص می‌آیند به خیال ملک‌داری می‌افتند و شاید یک عده‌شان هم سابقه به ملک‌داری ندارند و از طرف دیگر خود این مسئله باعث تنزل قیمت سایر املاک می‌شود زیرا وقتی که یک مقدار ملک وارد بازار ملک فورش شد مثل هر جنسی که زیاد شد طبعاً قیمت آن تنزل پیدا می‌کند) به طور کلی قیمت ملک ملاکین تا یک مدتی تنزل پیدا می‌کند و بالاخره یک مقدار ملک خراب از دست دولت به دست یک عده اشخاص دیگری افتاده است و به این جهت است که بنده تصور می‌کنم باید قطع نظر از قضایایی که به طور سرسری نگاه می‌کنیم بکنیم و در این مورد به خصوص آقایان مطالعات بیشتری بفرمایند و همچنین یک دقت‌های بیشتری چه از طرف وزارت مالیه و چه از طرف هیئت دولت در موقعی که می‌خواهند این لایحه را تهیه کنند بفرمایند و این مسائل را در نظر بگیرند و مخصوصاً مطالعاتی در اداره مالیه به مسئله فراپشگ که فعلاً هم موجود است بفرمایند و عجله نداشته باشند در این کار و بالاخره به خیال این که از توی چاله دربیایند تو چاه نیفتند. این بود عرایض بنده به طور کلی‏.

رئیس - آقای بهار (اجازه)

مدرس- بنده هم اجازه خواسته بودم.

بهار- اگر آقای مدرس فرمایشی دارند ممکن است عوض بنده بفرمایند.

رئیس - (خطاب به آقای مدرس) بفرمایید.

مدرس- عرض می‌شود آن روزی که آقای فهیم‌الملک نطق می‌فرمودند یک ماده را نسبت دادند به بنده که نمی‌دانم کدام ماده بود ولی خصوص این ماده خالصه یک عقیده پیدا شده عقیده جمعی. اولاً پروگرام را چه دولت بدهد و چه مجلس تصویب کند باید به مقتضیات و احتیاجات دقت بالخصوص باشد که ببینیم امروز چه باید بکنیم که از برای مردم نفعی متصور باشد و ضرری هم متوجه نشود مطابق تجربیاتی که درمملکت بالخصوص دیدم (حالا شاید در ممالک دیگر هم این طور باشد) این است که دولت نه ملاکی می‌تواند بکند نه تجارت می‌تواند بکند نه چاروداری می‌تواند بکند و نه اتومبیل‌رانی و تاکنون هر چه کرده است دیدیم ضرر کرده است (بعضی از نمایندگان- صحیح است) دولت درحقیقت باید شبان ملت باشد یعنی مرتع خوب اسباب خوب وقت خوب تهیه بکند و در آنها نظارت داشته باشد که آنها بتوانند زندگی بکنند و درواقع نوکر ملت است اساساً من عقیده‌ام این است که ملک‌داری را چه بفرموده آقای داور فراپشگ کنند و زرع کنند و چه مثل حالا بلوک بلوک باشد دولت نمی‌تواند اداره کند و در این سنوات دیدید که هر وزیر مالیه آمد هر مستخدم خارجی هم آوردیم فائده نکرد حالا هم البته تصدیق می‌کنید که ما آمده‌ایم به متقتضیات وقت این کار بکنیم زیرا امر احتیاج به اقتصادیات و توسعه زندگانی از برای عموم فوق‌العاده است و این در واقع از اهم امور است یعنی شب روز اگر دولت بخواهد کار بکند باید در این موضوع کار بکند مجلس هم اگر بخواهد کار بکند باید این مرحله کار بکند و این ماده هم برای این کار نفع دارد و ضرر ندارد من خیال می‌کنم حالا شاید دولت یا آقایان وکلا در این مسئله امعان نظر بفرمایند و بعد کیفیت تنظیمش را بیاورند ولی من چون خودم صاحب این عقیده بودم یک ماه قبل با دکتر میلسپو دو ساعت در این موضوع مذاکره کردم البته باید به مزایده گذارد. البته باید مهلت و مدت درش گذاشت البته باید سنواتی بگذرد تا آنها به فروش برود البته یاد رعیت محل را اگر قدرت دارد او را مقدم داشت این شرایط را دولت باید در نظر بگیرد در تقدیم این لایحه یقنیناً باید منظور نماید آقایان فرمایشاتی که می‌فرمایند کانه نقطه‌نظرشان به این املاک مزروعی است ولی بنده می‌خواهم عرض کنم که خالصه دولت و مالیه دولت انحصار به این املاک و اراضی مزروعی ندارد. اینقدر اراضی املاک بائر و بناهای بائر دارد که چه عرض کنم شما ملاحظه بفرمایید آن مالیاتی را که در آن دوره لغو کردیم اینقدر ابنیه دراین راه‌ها ساخته‌اند و الان بائر افتاده است که امسال تمام خراب می‌شود و از بین می‌رود اینقدر کاروانسرهای مخروبه در این اطراف هست که همه بدون صاحب افتاده است و بنده عقیده‌ام این است که به جای این که آقایان دراین ماده نوشته‌اند (فروش حق این بود که بنویسند نقل و انتقال و بلکه حراج کنند ولو این که مشتری پولی هم پیدا نشود مجانی بدهند به واسطه این که آن بنائی که ساخته‌اند و در فلان بیابان افتاده الان بائر است شاید اگر به یکی مجانی دادید دارد آنجا را قهوه‌خانه بسازد و پهلویش زندگی کند والّا هیچ قبل این که یک قران پول هم بدهند نیست اساساً معنی اقتصاد این است که ما نسیه را نقد کنیم و خراب را آباد کنیم شما می‌فرمایید اگر این املاک خالصه بدست مردم بیفتد خراب‌تر از این قسمتی که دست دولت است می‌شود بنده که گمان نمی‌کنم بنده همینقدر می‌خواهم عرض کنم که اگر الان دولت ده خروار می‌کارد و پانزده خروار برمی‌دارد من اگر ببینم یک نفر ده خروار می‌کارد و شانزده خروار برمی‌دارد من او را مقدم می‌دارم چرا؟ برای این که آقا ملکی هم که دست مردم باشد مال دولت است جدا نیست از ملت. ملت هم جدا نیست از دولت اگر ملت چیز داشته باشد دولت چیز دار اگر دولت فقیر باشد ملت فقیر است بنده عقیده‌ام بر حراج و مزایده است و اگر یک دهی به تقویم برسد صد هزار تومان قیمت کنند و آن را بخواهند به پنج هزار تومان من موافقم که بدهند چرا؟ برای این که هرکس در این خالصه‌جات اوقاف ایران سیر کرده است که تقریباً ثلث ایران را تشکیل می‌دهد دیده است که تمام خراب است و مردم هم بی‌کار من اگر ارباب بودم ده نفر رعیت را دوازده نفر می‌کردم و برای مردم کار پیدا می‌کردم الان ملکی که صد خروار عایدیش است اگر دست خود آقای داور باشد اگر دست من باشد که از هیچ چیز هم سر رشته ندارم قطعاً صدخروار را صد و پنجاه خروار می‌کنم اینها به عقیده بنده واضحات است والبته هیمن طور که فرمودند باید شرایط خوب و وضعیات خوب اختیار کرد که زود فروخته شود یا مجانی شود یا به عقیده من در مقابل حقوق بدهد کی است که بر ندارد بنده سالی هزار تومان را دولت از حقوق می‌گیرم دولت باید صد دینار صد دینار از مردم بگیرد و به من بدهد اگر در عوضش دولت یک تکه ملک به من بدهد بگوید برو زراعت کن و مالیات بده این نفع هشت طرفی دارد یک مستمری دارد. یکی مثل من این سالی هزار تومان که باید به من بدهد یا حق یا باطل یا خوب و یا بد هرچه هست اگر به من که هزار تومان می‌دهد به زیدی که صد تومان می‌دهد بگوید این سه دانگ ملک را بگیر برو زراعت کن و مالیات را بده و صاحب دولت شو ضرری دارد؟ این منفعت ده طرفی دارد. به عقیده من ما نمی‌توانیم پول از خارج بیاوریم اقتصادمان را اصلاح کنیم و بهترین شقوق این است که این املاک خلاصه این بناهای بائر یا غیر بائر این بناهایی که شما دارید و همه رو به خرابی دارد می‌رود اگر مجانی بدهید به یک کسی التبه آبادش می‌کند و می‌رود توش می‌نشیند. بلی شرائطش را بنده تصدیق می‌کنم که باید یک شرایط سهل و آسانی باشد. بنده با دکتر میلسپو مذاکره کردم اگر ده ساله یک ملکی را کسی بخرد و زراعت کند و از پرتوش منافع به دولت بدهد و آن منافع را در بانک فلاحتی بگذارند عیبی دارد؟ بنده که گمان نمی‌کنم زیرا این مسئله نفعش معین است و به عقیده بنده ضرر ندارد لهذا کاملا بنده این ماده عملی می‌دانم و تدریجی راه اگر ننوشته بودند خودش قهراً تدریجی بود.

وزیرمالیه- بنده تذکراً عرض می‌کنم این تذکری که آقای داور راجع به شرایط اظهار کردند و آقای مدس هم فرمودند این شرایط کاملاً درنظر هست و بالفعل هم مشغولند برای تدارک این موادی که برای این موضوع لازم است و بعداً آن که آن قانون در مجلس آمد البته در جزئیاتش آقایان نظریات خودشان را اظهار خواهند کرد فرمود.

جمعی از نمایندگان- مذاکرات کافی است‏.

رئیس - قسمت پنجم قرائت می‌شود.

(به مضمون ذیل خوانده شد)

۵- تأسیس بانک دولتی با یک شعه رهنی که پیشنهاد آن فوراً تقدیم خواهد شد.

رئیس- آقای فرمند

فرمند- عرضی ندارم.

رئیس - آقای ارباب

ارباب کیخسرو - عرضی ندارم

رئیس - آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقاسید یعقوب - بنده اساساً با این ماده موافقم زیرا اگر این ماده عملی شود مسلم است خیلی خوب است. این مسئله که می‌فرمایند بانک تأسیس کنیم مثل همان مسئلهای است که می‌گویند قرمهچله را به چه ترتیب می‌نویسند. می‌فرمایند ما بانک دولتی تأسیس می‌کنیم اما توضیح ندادند آقای وزیر مالیه که این بانک سرمایهاش را از کجا است و چه ترتیب است و لایحهاش هم نیست که ما در آن صحبت کنیم همینقدر یک الفاظ و عباراتی در اینجا بنده می‌بینم که می‌نویسد بانک تأسیس می‌کنیم. البته این عبارت خیلی خوب است که ما بانک رهنی داشته باشیم در وزارت فوائد عامه آقای داور بود که بنده خدمت‌شان رسیدم فرمودند قراری گذاشتهایم که هفتاد و پنج هزار تومان از پول قشون برداریم و یک بانک رهنی درست کنیم من به حسب عقیده خودم دعا کردم به واسطه این که فقر و بدبختی مردم را گرفته است و حقیقت این شعبههای بانکهای رهنی خانههای مردم را خراب کردهاند و هر کس در سر این کوچهها و گذرهای طهران نگاه می‌کند می‌بیند که این بانکهای رهنی چه به سر مردم می‌آورند که حقیقت رقتآور است و این بالاترین قدمها است و عملی هم بود ولی حالا این به چه ترتیب عملی می‌شود بنده نمیدانم و اگر آقای وزیر مالیه عملی نکردند چه مجازاتی خواهند دید این را بنده می‌خواهم جواب بدهند.

وزیر مالیه - از بیانات آقای آقاسید یعقوب معلوم می‌شود که در این باب به کلی موافقند و چون موافقند خیلی هم عجله دارند و می‌خواهند پیش از ذکر ماده این کار انسجام بگیرد. این است که بنده پیش از ذکر ماده پیشنهاد آن را تقدیم می‌دارم که بدانند ترتیبش را هم دادهایم که انشاءالله تصویب و اجرا شود.

جمعی از نمایندگان - مذاکرات کافی است.

رئیس - قسمت ششم

(به شرح ذیل خوانده شد)

تهیه و تقدیم لوایح لازمه برای اصلاحات راجع به امور مالیه که عملاً ضرورت آنها ثابت گردیده است.

رئیس - آقای ارباب (اجازه)

ارباب کیخسرو - به طوری که قبلاً خواه از طرف بنده و خواه از طرف سایر آقایان عرض شده است بدیهی است مذاکراتی که اینجا می‌شود به قول آقای رئیس الوزراء برای حلاجی کردن است و اگر نظریاتی باشد به عرض برسانند. اینجا موضوع مالیه بدبختانه یا خوشبختانه قسمی پیش آمده است که این لغت به گوش هر کسی می‌رسد یک حال دیگر پیدا می‌کند در صورتی که واقعاً یکی از اصول اساسی مملکت است که هر قدر آن اصلاح شده باشد و هر قدر آن به جای خودش قائم باشد سایر اصول مملکت در جای خودش قائم است البته ما یک وقتی در نظر گرفتیم که متخصص بیاوریم برای این که امور مالیه به دست متخصصین اصلاح شود و تا اندازه هم متشکریم که تمرکز به مالیه دادهاند ولی به قدری خرابی در مالیه هست که حقیقت نمی‌توان به شرح در آورد و نمیدانیم کدام قسمتش را بگوییم. اینجا اولاً لازم است عرض کنم: بعضی از مدافعین وقتی که اینجا تشریف می‌آورند بیاناتشان را طوری می‌فرمایند مثل این که ما مخالفیم ولی بنده خودم از اول عرض کردم که با دولت موافقم و آنچه را که اینجا عرض می‌کنم برای تذکر است و آنچه را که دولت و اکثریت صلاح بداند من مطیعم. در اینجا گفته شد که همه این دردها را مجلس و مملکت میداند. بنده به نام نمایندگی مملکت و مجلس تذکر داده و می‌دهم برای این که دولت متوجه باشد که این قسمتها را در نظر بگیرد و آن کسانی که اینجا اظهار کردند آقای رئیسالوزرا عین پرگرام هستند البته صحیح است و کمال اطمینان هم حاصل است ولی این را هم باید عرض کنم که ما اشخاص خوب را برای اجرای قانون مشروطیت می‌خواهیم و همه اینها را برای راحتی ملت و مملکت. اینجا یکی از آقایان که مذاکره می‌فرمودند در عین حال به بنده اعتراض می‌کردند که چرا عرض می‌کنم فلان چیز داخل در پرگرام شود و می‌فرمودند حالا لازم نیست اینها را دولت درپرگرامش ذکر نماید. مثلاً مسئله عریضه تجار که بنده آن را عین پرگرام میدانم می‌فرمایند حالا ذکرش لزومی ندارد یا فرضاً اگر چیزهای دیگر را بگوییم لازم است می‌فرمایند حلالا ضرورتی ندارد. یا اگر بنده بگویم اشیاء تجملی خانه این ملت را خراب کرد شاید در عین حال بفرمایند لازم نیست یا فلان آقا پیشنهاد می‌کند که فلان نقطه مدرسه دارالمعلمین باشد البته نمی‌گویم لازم نیست ولی وقتی که آن لازم شد آن وقت این عرایض بنده هم لازم می‌شود پس در هر صورت هم آنها لازم است و هم اینها لازم است و هر دو هم تذکر است. اینجا نوشته شده است لایحه راجع به اصلاح مالیه پیشنهاد خواهد شد این یک چیزی است که هم خیلی کش برمیدارد و هم خیلی کش برمیدارد و هم خیلی دایرهاش کم است. بنده اینهایی را که عرض می‌کنم برای تذکر است و البته اگر دولت اینها را در نظر دارد که گمان نمی‌کنم کسی مخالف باشد و اگر در نظر ندارد که عرض می‌کنم تذکر است آیا مقصود از این اصلاح چه چیز است؟ اصلاح تشکیلات مالیه که ناقص است یا جلوگیری از اجحاف و تعدیاتی که مأمورین مالیه می‌نمایند اگر این است که بنده هم موافقم. آیا ارجاع محاسبه عمومی به دیوان محاسبات است که وجود ندارد؟ اگر آقای رئیسالوزراء و مجلس این نظر را دارند که بنده هم همین آرزو را دارم و کاملاً موافقم که رسیدگی به محاسبات چند ساله مشروطیت به شود که هنوز تفریغ آن به مجلس نیامده است و همه روزه اینجا تصویب می‌شود که فلان قدر داده شود اگر مقصود اینها است؟ که بنده کاملاً موافقم چون گرفتن از مردمش درست است ولی حسابش با کرام‌الکاتبین است. آیا عدم تبعیض است نسبت به مستخدمین و حقوق دادن بدون تبعیض به اجزاء؟ که بنده هم موافقم زیرا به طوری که بنده میدانم قانون استخدام در بعضی وزارتخانهها مورد توجه است ولی در وزارت مالیه کمتر طرف توجه است و اگر آقای وزیر مالیه مثل سابق تشریف بیاورند اینجا و بفرمایند قوانین مجلس کاملاً به موقع عمل گذارده می‌شود که بنده تردید می‌کنم. فرمودند قوانین کاملاً به موقع اجرا گذارده می‌شود. اینجا و جور قانون داریم یکی قانونهایی است که مجلس وضع کرده است. یک قوانینی هم هست که خودشان آنجا وضع کردهاند. و حالا چند تا را بنده به طور مثال عرض می‌کنم. مثلاً تصویبنامه یا قانونی وضع می‌شود که باید مردم مالیات خودشان را مضاعف بدهند. چرا بابا؟ بالاخره همان مثلی است که آقای مدرس فرمودند و آن قضیه شتردار اصفهانی و یزدی که چوب احتیاطی می‌زد. اینها هم برای این که شاید یک کمی بقایای مالیاتی داشته باشد می‌گویند همه مالیات را مضاعف بدهند. این چیز غریبی است!! یا این که هیج مالکی حق حق ندارد یک دانه گندم یا جو از ملک خودش بار کند آن وقت باید رعیت بیچاره سرگردان بشود و فرسخها برود تا جوازش را از مالیه بگیرد برای چه؟ برای این که شاید یک ملکی یا یک رعیتی بقایا داشته باشد. آقا: قدرت مالیه به قدری است که هر چند می‌خواهد می‌کند نکاشته می‌رود!! املاک را ضبط می‌کند!! خرمن را توقیف می‌کند!! در این صورت چگونه می‌تواند بقایا را وصول نماید؟ این هم حرف شد؟ مالیات را مردم احتیاطاً مضاعف بدهند برای این که شاید یک کسی بقایا داشته باشد!! یکی دیگر از مشکلات مالیه مسئله ارزاق است آیا منظور رسیدگی به حساب آن و اصلاح آن است؟ بنده یک روز به خود رئیس کل مالیه که اطلاعات از یک مجاری رسمی به بنده رسیده بود که در یکی از دوایر ارزاق نود هزار تومان اختلاس شده است حالا بنده اسم نمی‌برم ولی از خود مقامات رسمی بنده شنیدم که خیلی بیش از اینها است. حالا مسئله اختلاس را عرض نمی‌کنم ولی باید دید که سال گذشته باعث خساراتی که به دولت وارد آمد و راجع به ارزاق بود کیست؟ زیرا اگر به موقع تهیه خودشان را از حیث ارزاق دیده بودند نه محتاج به آن همهمه بودند و نه این قضایا پیش می‌آمد و این خسارت هم به دولت وارد نمی‌آمد. مثلاً دایره نقلیه که تشکیل دادند متجاوز از یک میلیون مصرف آنها شده است و الان کامیونهایی که تهیه کردهاند آنجا افتاده است و به حراج گذاردهاند و کسی نمی‌خرد. آیا مقصود رسیدگی به آنها است؟! و همچنین محدود کردن آنها به حدود معین و به قوانینی که تصویب شده است می‌باشد اگر این طور است که بنده هم موافقم. آیا رسیدگی به تظلمات عمومی است؟ از مالیه اشخاص زیاد و بیحساب تظلم دارند. به موجب قانون اساسی مرجع تظلمات عمومی عدلیه است و هیچ استثنایی در آنجا نگذاشته است که اگر کسی از مالیه تظلم دارد نرود آنجا. ولی متأسفانه وقتی هم که می‌روند تظلم می‌کنند و محکوم می‌شوند آن وقت تازه از وزارت مالیه می‌نویسند قوانین عدلیه را در موضوع مالیه ما به رسمیت نمی‌شناسیم خیلی عجیب است. انشاءالله دروغ است. اگر اداره رسمی دولتی بگوید مرجع تظلمات عمومی را که یک اصل بزرگ از قانون اساسی است که تفکیک می‌کند قوا را از یکدیگر به رسمیت نمی‌شناسم پس برای کیست؟ برای همان ریسمان دزد است بنا به قول آقای دکتر مصدق؟ اینجا در ضمن فرمایشی که یکی از آقایان در جلسه گذشته می‌فرمودند فرمودند که وقتی آقای دکتر مصدق در زمان وزارت مالیهشان ماده واحده پیشنهاد کردند قوانین صورت دیگر به خودش گرفت. خیر قوانین صورت دیگری به خودش نگرفت و قوانین کاملاً بر جای خودش در کمال استحکام است. قوانین آن روزی نقض می‌شود که نظیر آن یک ماده بیاید در مجلس و تصویب بکنند که فلان قانون نسخ شد بنابراین قوانین در جای خودش در کمال اعتبار و استحکام باقی است تا موقعی که از طرف مجلس نسخ شود و وزارت مالیه مکلف است قوانین مجلس را محترم بشمارد و اگر نظریه دارد باید پیشنهاد بکند. پس در هر صورت آن قوانین در جای خودش محکم است ولی نهایت چیزی که هست این است که اجراء قانون بر سبیل اراده اشخاص بوده است. مثلاً میل داشتهاند یکی از مقدس دانستهاند یا یکی را لازمالاجراء ندانستهاند مثل این که وقتی که قانون ۲۳ جوزا راجع به شوستر نوشته شد مقدس بود و هر قانون دیگری هم که اینجا آمد و گذشت باز آن قانون ۲۳ جوزا محترم بود حالا هم قوانینی که می‌گذرد همین صورت را دارد. این بود. یکی از عرایض بنده که در کلیات عرض کردم که این قوانینی که تصویب شده است اگر دولت قابلالاجرا میداند باید اجرا کند چون مکلف است به اجرا و اگر اصلاحاتی در آن لازم میداند آنها را پیشنهاد کند تا آن اصلاحات را مجلس انجام دهد ولی به میل و اراده خودش قانون تصویب شده را آنجا نگذارد و بگوید که من صلاح نمیدانم اطاعت آن را بکنم. این کاملاً مخالف با مشروطیت است یعنی من مشروطیت را صلاح نمیدانم. از این جهت است که بنده عرض می‌کنم اگر نظریات دولت راجع به این قضایایی است که عرض کردم و راجع به این نوع اصلاحات است که بنده عرضی ندارم و کاملاً موافقم ولی اگر یک نظریات دیگری است استدعا می‌کنم توضیح بفرمایند تا آن وقت اگر بنده نظری دارم عرض کنم. اگرچه راجع به این قسمتها به قدری در نظر دارم که شاید هیچ مصلحت نباشد عرض کنم و بودجه هم در پیش است و انشاءالله در آنجا صحبت می‌کنم. به هر صورت ما چه می‌خواهیم؟ از تنقیدی که در اینجا می‌شود ما چه می‌خواهیم؟ نتیجهاش اصلاح مالیه برای مملکت است و بالاخره آن نتیجه صحیحی است که گرفته بشود و البته مجلس به دولت هیچ نظرسویی ندارد و اینهایی را هم که عرض کردم برای تذکر است و اگر دولت هم همین نظریات را دارد که بنده عرضی ندارم.

وزیر مالیه - آقایان تصدیق می‌فرمایند که استخدام مستشارهای آمریکایی بر حسب قانون شده است و تشکیل کنترات آنها و شرایطی که برای آنها مقرر شده است از تصویب مجلس شورای ملی گذشته است و بنده تصور می‌کنم یکی از خدماتی که مجلس شورای ملی به این مملکت کرده است همین استخدام مستشارها است. برای این که همه کار را نباید تنقید کرد و در کارهایی که اتفاق می‌افتد در یک مملکتی البته باید خیر و صلاح را سنجید معایب را هم سنجید و وقتی که خیر و صلاح و معایب تشخیص داده شد آن وقت قدم بگذارند به اصلح معایب. راجع به مستشاران آمریکایی که عبارت از دکتر سیلسپو و سایر مستشارهای آمریکایی است که به ایران آمدهاند بنده نمی‌توانم قدرشناسی نکنم برای این که تمرکز عایدات دولت و رساندن وجوهات مملکتی اینها یک چیزهایی بوده است که سابقه در ایران نداشته است و به قدر مقدور زحمات خودشان را در این قسمت کشیدهاند و با صحت کامل مشغول انجام وظیفه هستند. پس باید اهل این مملکت از یک خدمینی که به طور صحت و امانت صرف اوقات می‌کنند برای اصلاحات مملکتی قدرشناسی بکنند. آقای ارباب راجع به قانون اشاره فرمودند و اظهاراتی داشتند. بنده که غیر از آن چیزی که در مجلس می‌گذرد چیزی دیگری را قانون نمیدانم. آن چیزهایی که در وزارتخانهها یا ادارات وضع می‌کنند آنها قانون نیست. آنها نظامنامه است.

آقاسید یعقوب - موضوع همان کاکاسیاه است از همان نظامنامهها باید ترسید.

(صدای زنگ رئیس)

وزیر مالیه - و تصور می‌کنم که قانون آن چیزی است که از تصویب مجلس می‌گذرد. البته یک معایب و چیزهای فرعی هم در ادارات اتفاق می‌افتد و در ایران تنها هم نیست در جاهای دیگر هم هست. هر کس خارجه را دیده است می‌داند ولی البته این معایب را باید اصلاح کرد و نمی‌توان در مصالح مملکتی به این نظر آن اصول را هم فدای این فروع کرد. این که دولت در اینجا پیشنهاد کرده است البته خاطر محترم آقایان مسبوق است که در پروگرام دولت همیشه کلیات را می‌نویسد و در تحت آن کلیات یک مسائل جزیی هم هست که باید اقدام کرد و انجام داد پس به طورکلی یک لفظ جامعی را ذکر می‌کنند که آن مسائل را حائز باشد و البته در صورتی که قوانین دیگری هم هست که در آنجاها ممکن است این مسائل جزیی ذکر شود دیگر سزاوار نیست در پروگرام ذکر شود این است که هم دولت و هم مستشاران آمریکایی و هم خود دکتر میلیسپو ملتفت این مسئله هستند و البته چیزهایی در مالیه است که محتاج به اصلاح است و این ماده هم که اینجا ذکر شده برای اصلاح معایبی است که مستشاران در جریان کار دیدهاند و به آن برخوردهاند و البته آنها مطیع دولتند و خودشان در نظر گرفتهاند که با دولت موافقت بکنند و این مسائل را اجرا کنند که هم جلب رضایت مردم را کرده باشند و هم نظر مجلس را جلب کنند و اینها مسائلی است که دولت لازم میداند که ادارات مالیهاش یک طوری به شود که هم اسباب انتفاع مملکت باشد و هم موجبات آسایش مردم فراهم شود برای این که این یک اداره است که برای خیر عموم است و دولت کمال جدیت را دارد که در این باب اقدام به شود و مستشاران مالیه هم کاملاً متوجهند و البته امیدواریم مسائل طوری شود که اسباب رضایت عموم باشد.

ارباب کیخسرو - عرایضی که بنده عرض کردم طرف بنده وزیر مالیه بود و بنده نظرم به آمریکاییها نبود زیرا مجلس همیشه با وزیر و وزارتخانه طرف است و بنده اینجا داخل در موضوع آمریکایی و متحدین آمریکایی نشدم و مخصوصاً گفتم که به مالیه تمرکزاتی دادهاند. مجلس هر وقت طرف است با وزیر آن وزارتخانه طرف است نه با اشخاص دیگر.

رئیس - آقای فهیمی (اجازه)

فهیمی - در تعقیب بیانات آقای ارباب بنده انتظار داشتم که آقای وزیر مالیه بیشتر از این وعده اصلاح معایب مالیه را می‌دادند لیکن بعضی قسمتهای فرمایشاتشان بنده را مجبور کرد که فرمایشات آقای ارباب را تعقیب کنم مطابق فرمایش چند روز قبل آقای وثوقالدوله وزیر عدلیه، منقد البته باید همیشه معایب و محاسن کار را ذکر کند که دلیل بر بیطرفی او باشد بنابراین بنده هم همینطور عرض می‌کنم: وزارت مالیه و جریان کارهای مالیه بعد از آن مستشارها البته یک بهبودیهایی پیدا کرده است از قبیل تمرکز عایدات، پرداخت مخارج، تفتیش مخارج و این که مخارج از حدود بودجه تجاوز نکند و تصویبنامه مجلس همیشه محترم شمرده شود و البته این مسائل تا یک اندازه رعایت شده است. لیکن متأسفانه باید عرض کنم که رعایت این اصل در خود وزارت مالیه کمتر می‌شود. مقصود مملکت و مجلس از استخدام چند نکته است یکی این که مستشارها چون به موجب کنتراتی اجیر می‌شوند و تغییر و تبدیل آنها مطابق تغییرات متوالیه کابینهها نیست دوام خواهند داشت و این ثبات و دوام هر چه باشد اسباب پیشرفت کار است البته باید اصولی را که به موقع اجرا می‌گذارند یک مدتی دوام داشته باشد تا نتیجه آن به دست بیاید یکی دیگر این که چون آنها متخصصند در کار و آشنا به اصول اداری هستند بهتر می‌توانند تشکیلات ادارات ما را بدهند و اصلاح کنند و دیگر این که چون با اشخاص داخل به و بغضهایی نیستند و طرفیت ندارند با کمال بیطرفی آنچه شایسته اصلاحات اداری است با در نظر گرفتن احتیاجات به موقع عمل خواهند گذارد و خصوصیت و خصومتی هم با اشخاص نخواهند داشت ولی این نکات در اینجا کمتر رعایت شده است زیرا اگر ما به تشکیلات وزارت مالیه مراجعه کنیم خواهیم دید تقریباً قسمی است که مسیو مرناد متوفی و به عقیده من مرحوم درست کرده است زیرا به عقیده بنده مسیو مرناد خیلی خدمت به این مملکت در قسمت مالیه کرده است حالا هم همان تشکیلات است با یک قدری بدتر زیرا مقصود از تشکیلات تشکیل اداره و شعبه و اینها نیست تشکیل ادارات آنچه را که ارکانیزاسیون می‌گویند یعنی جریان امور اداره و وزارتخانه بر روی یک اصولی که کار مملکت و آن اداره برروی یک جریان صحیحی باشد که مردم بدانند نتیجه کارشان یا احتیاجشان به آن اداره چه خواهد شد و محتاج به توصیه و سفارش و دوندگی نخواهند شد ولی آقایان میدانند به چه نحو کارهای مردم می‌گذرد و خاتمه پیدا می‌کند اشخاصی را بنده می‌شناسم که یک سال دو سال است در ادارات مالیه دوندگی می‌کنند و هنوز کارشان به جایی نرسیده و هیچ نمیدانند چه می‌شود و این را هم عرض می‌کنم که این جریانات و تعویقات طوری نیست که متوجه مستشاران آمریکایی بشود که تصور شود آنها در این باب یک تقصیری دارند...

آقاسید یعقوب - مستخدمند نه مستشار.

فهیمی - مثلاً چقدر از املاک مردم را به عنوان خالصه ضبط می‌کنند بنده در یکی دو ماه قبل با دکتر میلیسپو مذاکره کردم و توضیح دادم که املاکی که فرضاً عنوان خالصه دارد شما که ضبط می‌کنید مدرکی ندارید باید تحقیق کنید ببینید سند یا مدرکی در دست هست یا نه بعد که معلوم شد اگر مقتضی دانستید حکم ضبط بدهید ولی مأمورین مالیه اگر مختار باشند و آزاد باشند که هر ملکی را به عنوان خالصه ضبط کنند اسباب اشکال می‌شود در این صورت اگر مالک آن ملک آدم عاقلی باشد دنیا دیده فوراً با مأمور مالیه اصلاح می‌کند و عمل را ختم می‌کند والا اگر یک قدری مغرور باشد و رجوع کند به مرکز آنقدر طول می‌کشد که آن ملک از دست او بیرون می‌رود پس از مذاکرات این طور قرار شد که تلگراف کنند به مأمورین که هر ملکی را شما تصور می‌کنید صاحب معینی ندارد و خالصه است دلایل خودتان را ذکر کنید تا بعد ترتیبی داده شود این تلگراف را کردند و در جراید هم نوشتند ولی پس از مدتی باز خود بنده یک تلگرافی داشتم از قوچان که ملک یک شخصی را که هیچ مورد گفتگوی دولت نبود و فرمان انتقال آن معین بوده است رفتهاند ضبط کردهاند آخر این مأمورین بالاخره در تحت حکم که هستند؟ چه می‌کنند؟ کی باید به آنها حکم بدهد؟ آن مأمورین هم مطمئن هستند که در مرکز یک دستهای دیگری است که از رساندن عرایض به مقامات عالیه حتیالامکان جلوگیری می‌کنند این اصول را باید خاتمه داد که مردم مطمئن باشند به مراجعات به دولت در اینجا رؤسای مافوق در عمل آلت اغراض اشخاص زیر دست هستند دیگر این که یک ترتیب غریبی در مالیه جریان داشته حالا نمیدانم هنوز همان ترتیب باقی است یا خیر و آن این است که یک نفر مستشار آمریکایی چند نفر آسیستان به عنوان معاون برای خودشان اختیار می‌کنند و آن اشخاص به اسم مستشار امضاء می‌کنند یعنی اسم او را در کاغذ می‌نویسند و امضاء می‌کنند فلان معاون می‌نویسد ماک کرماک این مثل این است که بنده بتوانم امضای وزیر مالیه را بنویسم (حاج محتشم‌السلطنه وزیر مالیه) و همین سند باشد شاید در آمریکا این اصول معمول است که ده نفر اجازه داشته باشند اسم یک شخصی را به جای او بنویسد خوب با این ترتیب مسئولیت چه طور می‌شود؟ مسئولیت مافوق کجا است و کار مردم در کجا درست می‌شود؟ البته هر چه را صلاح دانستند امضاء می‌کنند و هر چه را صلاح ندانستند نمی‌کنند در این صورت آن اشخاص بیچاره که دسترسی به مقام مافوق آمریکایی ندارند تکلیفشان چه خواهد بود؟ همین طور سایر کارهای اداری و محاسبه خیلی نقص دارد ملاحظه بفرمایید از اول مشروطه تا به حال که تقریباً اصل محاسبه به یک شکل جدیدی جریان پیدا کرده است نظیر کسر صندوق اصفهان سابقه داشته است؟ که دویست یا صدو پنجاه هزار تومان کسر صندوق پیدا شود؟ آن هم با یک ترتیب غریبی روز اول که مفتش می‌رود و راپرت این صندوق را می‌دهد می‌نویسد بیست هزار تومان تا بیست و پنج هزار تومان کسر است همان مفتش متصدی عمل می‌شود - رئیس مالیه را می‌فرستد به تهران و عجب در این است که قریب سی چهل روزی که همان مفتش متصدی امر بوده در همان مدت صدو چهار هزار تومان کسر پیدا شده است اول بیست و چهار هزار تومان کسر بوده ولی در مدت قلیل تصدی این مفتش صدو چهار هزار تومان کسر پیدا شده است خوب آن هم یک مقصر بوده - اولی را گفتند احتمال می‌رود بیست و پنج شش هزار تومان کسر داشته باشد ولی دومی صد و چهار هزار تومان کسر پیدا می‌کند بعد می‌آیند به مرکز به عهده رئیس مالیه تقصیری وارد نمی‌آید محاسب و غیره را تعقیب می‌کنند همان رئیس مالیه را که گفتند تقصیر ندارد به مجلس و نظمیه می‌فرستند بعد از تمام این ترتیبات سیلیسپو در راپرت خودش تصریح می‌کند که در موضوع کسر صندوق اصفهان خدمات شایان را اداره نظمیه با ما کرد و خیلی کمک کرد همین طور هم بود بنده اطلاع دارم که راپرت اداره نظمیه با کمال بیطرفی بود و در همان راپرت اشاره می‌کند به آن کسر فوقالعاده که در زمان مفتش واقع شده تصور می‌کنید با مفتش چه شد با کمال احترام در معاونت اداره خزانهداری نشسته است هیچ تعرضی هم به او نمی‌شود - اگر واقعاً باید یک مستشاری با کمال بیطرفی رفتار کند - فرق نمی‌کند رئیس مالیه یا فلان و فلان هر کدام تقصیری می‌کنند باید تعقیب شوند حالا این تبعیض برای چیست بنده نمی‌خواهم عرض کنم که شاید تبعیت سابقه مفتش هنوز او را مقدس نگاه داشته است و نباید با او طرف شد - خصوصیت بازی برای چه؟ به خصوص با این ضرر فاحش و با همان راپرت نظمیه که دکتر سیلیسپو کشف قضیه را در راپرت خود مستند به آن راپرت کرده است - در این صورت چرا نباید تعقیب شود؟! آیا این مسئله غیر از این است که اشخاص را به یک راههای بدی سوق بدهد و تجری کنند؟ در نتیجه عمل پارسال تا به حال ملاحظه بفرمایید چقدر کسر در مالیات اصفهان پیدا شده است نسبت به سال قبل قریب صد هزار تومان کسر پیدا شده است در اثر همین قضایا و هنوز هم خاتمه پیدا نکرده است حالا خوب است خواهش کنیم که به همان مبلغ اکتفا کنند و این مخارج را علاوه نکنند - چهار سال است بالاخره کار می‌کنند امسال سال پنجم است در نتیجه عملیات چهار ساله آن طوری که عرض کردم برای تفتیش و رسیدگی به مخارج و عایدات و غیره یک خدماتی شده است ولی نسبت به اضافه عایدات هنوز خدمتی از آنها بروز نکرده است به جهت این که عایدات الان قریب بیست و چهار میلیون یا بیست و پنج میلیون است آنچه در راپرت خودشان می‌نویسند قریب هیجده میلیون پولی است که مالیه وصول می‌کند و در مقابل چهار میلیون و دویست هزار تومان مخارج دارد از این هیجده میلیون هشت یا نه میلیون عایدات گمرکات است که مربوط به مالیه نیست - هشت میلیون و نیمی عایدات مالیات ارضی و خالصجات و عایدات مالیات غیرمستقیم است که مالیه وصول می‌کند اگر هفتصد و پنجاه یا هشتصد هزار تومان بودجه گمرک را از چهار میلیون و دویست هزار تومان کسر کنیم قریب سه میلیون و دویست سیصد هزار تومان مخارج وزارت مالیه خواهد بود یعنی گمرک برای وصول عایدات خودش صدی هشت یا صدی نه خرج می‌کند در صورتی که مالیه صدی سی و پنج خرج می‌کند و اگر عایدات قند و چای را حساب کنیم خواهیم دید که گمرک صدی پنج خرج می‌کند در صورتی که مالیه قدری کمتر از نصف خرج می‌کند از آن طرف هم توجه کنید که چه بلایی به سر مردم می‌آورید برای وصول این مالیاتها؟ رجوع کنید به ولایات ببینید چه تحصیلاتی به طبقات زارع و غیره می‌شود - برای هر عنوانی یک تحمیلات فوقالعاده از قبیل مهمانی و چیزهای دیگر بر آنها بار می‌شود تا صد دینار از آنها وصول کنند الان شروع کردهاند به اجرای قانون ممیزی - بنده صراحتاً عرض می‌کنم قانون ممیزی نتیجه نخواهد داد که هیچ، یک صدماتی هم به مردم وارد می‌کند و عایدات دولت را هم کسر می‌کند و بالاخره نتیجه هم ندارد زیرا برای ممیزی این ترتیبی که شروع شده است یک اشخاصی را بدون هیچ سابقه و اطلاع از توی کوچه می‌آورند و می‌فرستند برای ممیزی آخر ممیزی یک اطلاعاتی می‌خواهد - سابقه می‌خواهد و اگر اجزاء و اشخاص و مستخدم به قدر کفایت برای این عمل نیست لازم نیست یک مرتبه شروع کنند - اگر می‌فرمایید در قانون مجلس دو سال معین شده برای اجرای قانون ممیزی ممکن است وزارت مالیه یک پیشنهادی بیاورد به مجلس که چون اسباب اجرای قانون ممیزی برای وزارت مالیه فراهم نیست دو سال دیگر هم تمدید بدهید مجلس هم کامل موافقت را دارد زیرا مجلس همچو نظری نداشته است که برای اجرای قانون ممیزی قبل از دو سال هر بلایی می‌خواهند به سر مردم می‌آورند مجلس نظرش این بوده است که قانون ممیزی هر قدر زودتر ممکن است اجرا شود ولی برای آسایش مردم حالا گذشته از این که در مقابل این مالیاتها یک مخارجی می‌کنند یک مخارج فوقالعاده دیگری هم در جریان است از جمله یکی از مسائل همان طور که آقای ارباب کیخسرو ذکر کردند مخارج اداره ارزاق است اگر آقای وزیر مالیه موفق شدند حساب اداره ارزاق را صورت بگیرند و برای مجلس بیاورند بنده پیشنهاد می‌کنم که مجسمه ایشان را برای سالهای سال بسازند برای این که مطمئنم همچون چیزی نخواهد شد زیرا به قدری مخارج و حساب اداره ارزاق و حمل و نقل مبهم و بیاساس است که هیچ ممکن نیست با همه این رژیمانهای محاسب بتوانند سر در بیاورند همان طور که آقای مدرس اظهار کردند لازم نیست دولت چاروادار باشد اداره حمل و نقل برای چیست؟ یک میلیون و دویست هزار تومان مطابق صورتی که خودشان دادند از روز اولی که اداره حمل و نقل تأسیس شده است خرج اثاثیه و وسایل نقلیه و غیره کردهاند الان هم از قراری که می‌شنوم قریب شصت هفتاد هزار تومان در ماه خارج این اداره است - آخر بپرسید عایدات این اداره چیست؟ عایدات این اداره عبارت است از آن کامیونهایی که آنجاها ریختهاند و می‌خواهند بفروشند خرواری هم کسی نمی‌خرد و معلوم نیست برای چه اینها را دولت نگاه می‌دارد!! بدهند به دست مردم و اگر هم می‌خواهند کار بکنند پیشبینی بکنند به طوری که نافع باشد نه این که یک کمپانی که تمام شده بود و یک مشت ماشین شکسته داشت و می‌خواست دور بریزد آنچه اسباب از اینجا تا بینالنهرین داشت خریدند و رئیس کمپانی را هم ماهی دویست و پنجاه تومان تا چند ماه اجیر کردند - این خصوصیتها برای چیست کجا ملت و مجلس این اجازه را داده بود که تا چند سال این مخارج بیهوده را بکنند اما قسمت سوم که راجع به بیطرفی در مورد اشخاص عرض کردم یک قانونی در دوره چهارم گذشت به عنوان قانون استخدام که ادارات بتوانند از زیر بار توصیه و سفارش بیرون بیایند و مستخدمین دولت امیدواری به آتیه داشته باشند چه در حال خدمت و چه در حال انتظار خدمت و در موقع ورود به خدمت شرایط معین را داشته باشند و هر روز گرفتاری وزراء را از حیث توصیه و فشار و غیره زیاد نکنند وزارت مالیه البته همان طور که در کنترات دیگر میلیسپو نوشته شده است باید رعایت و احترام قوانین را همیشه ملحوظ بدارند از جمله قانون استخدام - الان در وزارت مالیه یک اداره درست کردهاند به اسم اداره استخدام کشوری یعنی تمام مستخدمین دولت ادارهشان آنجا است - بنده در قانون استخدام ندیدم هیچ که نوشته باشد وزارت مالیه مأمور اجرای قانون استخدام است تمام وزراء در حدود خودشان مأمور اجرای قانون استخدام هستند. ملاحظه بفرمایید اگر یک اداره در یک وزارتخانه به خصوص تشکیل به شود و تمام مستخدمین وزارتخانهها مقدرات خودشان را در آن اداره بشناسند دیگر وزراء آنها چه نفوذی در آنها خواهند داشت؟ وزراء که مسئول کارهای مملکت هستند وسایل و ابزار کارشان مستخدمین آن وزارتخانهها هستند که بایستی کاملاً تابع وزیرشان باشند - مستخدمین وقتی این رعایت را می‌کنند که بدانند مقدرات آنها ترفیع و تنزل رتبهشان و بیم و امیدشان مربوط است به وزارتخانه‌ها مخصوصی معین شد و تمام این مسایل به یک وزارتخانه رجوع شد دیگر وزارتخانه آنها چه تأثیری دارد- وزیر باید در مقدرات اجزای خودش اظهار عقیده کند اینها چه لزومی دارد وزارت مالیه هم باید یک پرسنلی داشته باشد مثل سایر وزارتخانهها یا یک اداره تقاعدی برای اشخاص که مطابق قانون به حد تقاعد می‌رسند یک اداره استخدام کشوری که بگویند در فلان اداره فلان ثبات حق دارد بماند یا نه، در این صورت وجود وزیر داخله مثلاً لزومی ندارد - به علاوه در خود وزارت مالیه هم باز تبعیض در کار است یک عده خیلی طرف توجه هستند چه از حیث حقوق و چه از حیث رتبه چه از حیث فوقالعاده اضافه کار و انعامات متوالی فراوان - ولی یک عده دیگر با تمام سوابق - با تمام اطلاعات و چیزهایی که دارند در وزارت مالیه همیشه مورد همه جوریی لطفی و عدم التفات باید واقع شوند و مدرک توجه به اشخاص عجالتاً شده است زبان انگلیسی که هر کس دو کلمه دانست کاملاً طرف توجه است و همه جور رعایت را مستلزم است ولی اگر ندانست هیچ - همینطور یک عده اشخاصی به اسم انتظار خدمت...

رئیس - اصلاً فرمایشات شما مربوط به قسمت شش نیست قسمت ششم می‌گوید راجع به اصلاح امور مالیه آیا با اصلاح امور مالیه مخالفید...

فهیمی - این مسائل را آیا اقای وزیر مالیه اصلاح ...

رئیس - ممکن است این فرمایشات را در موقع دیگر بفرمایید والا تکلیف بنده مشکل است این مد جدیدی شده است.

فهیمی - اینجا چون نوشتهاند لوایح راجع به اصلاحات مالیه آیا اصلاحات مالیه این چیزها است که می‌خواهند آقای وزیر مالیه بکنند - همان طور که در کلیات عرض کردم مواد مبهم است آیا اصلاحات مالیه که یک لفظ مبهم و کلی است اصلاحاتی است که بنده عرض کردم یا چیز دیگری است؟ این پرگرام اگر یک مقدمه کاملی داشت که تمام این مواد را شرح داده بود بنده می‌دانستم که مقصود چیست ولی این که اینجا نوشته شده است بنده از کجا باید بدانم که این اصلاحات در نظر گرفته شده است یا خیر - البته اگر توضیحاتی بدهند که ما قانع شویم عرایض خود را کوتاه خواهیم کرد.

رئیس - تصور می‌کنم یک نواقصی در تشکیلات اداری وزارت مالیه و عملیاتی که مأمورین مالیه می‌کنند هست ولی یک قسمت را باید تصدیق کرد که میسیون آمریکایی صمیمانه به مالیه ایران خدمت کردهاند.

جمعی از نمایندگان - صحیح است.

وزیر مالیه - آقای فهیم الملک باز راجع به این ماده شش تجدید فرمودند که ابهام دارد و مصرح نیست در صورتی که بنده عرض کردم در نوشتن پرگرام مطالب اساسی و رؤس مسائل را ذکر می‌کنند و در تحت آن یک فروعی است که در موقع عمل به آن متوجه خواهند شد در این قسمت بنده قسمتی از فرمایشات ایشان را یادداشت کردم که جواب عرض کنم لذا خاطر آقایان را مستحضر می‌دارم که یکی از مسائلی که آقا فرمودند این است که اعضا جزء از طرف رؤسا امضاء می‌کنند - آنچه بنده در این چند روز دیدم نوشتجات سندی حوالجات و نوشتجاتی که مورد توجه است تماماً به امضای وزیر می‌رسد به اتفاق دکتر میلسپو و اجزاء ادارات هیچوقت داخل امضاء این طور نوشتجات نیستند بلی احتمال دارد که بعضی سوادها یا بعضی نوشتجاتی که راجع به جزئیات اداری است آنها را امضاء کنند و در همه وزارتخانهها هم همین طور است ولی نوشتجات رسمی را که سندیت دارد اجزاء امضاء نمی‌کند - و باب کسر صندوق اصفهان که فرمودند - بنده هم البته یک چیزهایی شنیدهام ولی تحقیقی نکردهام برای این که این دو سه روز که وقت نکردیم و غالباً در مجلس شرفیاب بودیم بعد از تحقیق می‌توانیم خاطر مبارک آقایان را مستحضر کنم که قضیه چه بوده - خرج گمرک و مالیه را که مقایسه فرمودند تصدیق می‌فرمایید که مورد گمرک باخالصه و مالیه فرق دارد گمرک در جاهای سرحدی و در محلهای معین است که مشغول کار هستند و البته باید تصدیق کرد که مأمورین گمرک ما هم با کمال صحت و امانت کار می‌کنند و دولت هم البته از آنها رضایت دارد ولی البته خرج گمرک را با خرج اداره که در هر نقطه و در هر ده و قریه و بلوک باید مأمور داشته باشد نمی‌شود قیاس کرد و باب ممیزی البته خود آقایان میدانند که ممیزی کمال لزوم و اهمیت را برای مملکت دارد و حتی‌المقدور و باید زودتر دست به این کار زد و معایبی که در امر مالیات ارضی هست رفع کرد و قانون ممیزی هم که در مجلس گذشته است مسلماً آن قانون باید اجرا شود و اجرا خواهد شد حالا اگر یک نواقصی داشته باشد و تذکراتی بدهند مورد قبول واقع خواهد شد. هنوز که این قانون اجرا نشده تا این که ما به بینیم نواقصش چیست عجالتاً مشغول هستند که حتیالمقدور مطابق قانونی که در مجلس گذشته است اجرا شود. درباب ارزاق و اداره حمل و نقل تعرض فرمودند. اگر چه ایشان همیشه منصف بودهاند. ولی اینجا هم باید انصاف داد که در مسئله اداره حمل و نقل وزارت مالیه در آن موقع هم که بنده نبودم ولی در یک موقع خیلی سختی و بحران شدیدی بود که اگر چنانچه آنها عجله نمی‌کردند و اقدام نمی‌کردند و تدارکاتی برای این کار نمی‌کردند آن وقت مورد مسئولیت بودند نه این که بعد از آنکه یک کاری کردند و یک موقع سختی را گذراندند عوض این که از خدمات آنها قدردانی کنند آنها را با یک ایراداتی مواجه کنند در مسئله اثاثیه حمل و نقل که می‌فرمایند اینجا از بعضیها خریده شده این طور نیست یک مقدار زیادی از اینها از خارج آورده شده است با یک سرعتی که بتوانند از جاهای دور حمل ارزاق به تهران کرده باشند و این خدمت نمایانی بود که در آن موقع کردند که تصور می‌کنم اهالی تهران و بلکه اهالی دهات و بلوکات تهران باید خیلی قدرشناسی کنند که هم ارزاق تهران و دهات را تا بهار رسانیدند و هم به دهات و بلوکات کمک کردند برای کشت آنها و حقیقت اینها یک چیزهایی است که قابل حقگزاری است. راجع به قانون استخدام اظهاراتی فرمودند البته باید خودشان تصدیق بفرمایند چون هم وزیر مالیه بودهاند و هم خیلی داخل اداره بودهاند و میدانند مقصود وزارت مالیه این نیست که استیلا بر تمام پرسنلهای ادارات و اجزاء وزارتخانهها داشته باشد بلکه قانون استخدام روحش مربوط می‌شود به این که به اشخاص یک حقوق معینی بدهند....

آقاسید یعقوب - روحش پول است.

وزیر مالیه - روحش پول است به قول سرکار. وزارت مالیه این روح پولی را چطور می‌تواند اداره کند؟ ناچار باید یک مرکزی باشد که مقابله کند اشخاص را با مواد آن قانون و بتواند حق آنها را استیفا کند لذا باید در وزارت مالیه یک شعبه باشد برای این فقره و در این مسئله تصور می‌کنم وزارت مالیه یک خدمت بزرگی به اجرای این قانون کرده است ولی البته اگر یک نواقصی در قانون هست به عرض مجلس خواهد رسید و در مالیه هم اگر یک نواقصی هست بعد عرض خواهیم کرد اما این فقره به طوری که آقای فهیمالملک فرمودند به هیچوجه مزاحم حقوق اساسی سایر وزراء نسبت به اجزاشان نیست. وزارت مالیه ابداً دخالتی نسبت به آنها نمی‌کند و فقط در مسئله مالیه که حقش است دخالت می‌کند.

جمعی از نمایندگان - مذاکرات کافی است.

رئیس - نسبت به قسمت ششم مذاکرات کافی است؟

(جمعی گفتن: کافی است)

رئیس - وارد قسمت هفتم می‌شویم.

جمعی از نمایندگان - تنفس.

رئیس - ده دقیقه تنفس داده می‌شود.

[در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و پس از نیم ساعت مجدداً تشکیل گردید]

رئیس - قسمت هفتم پرگرام دولت قرائت می‌شود.

(به شرح آتی قرائت شد)

۷ - تقدیم لوایح تدریجی برای اعطای امتیازاتی که برای استفاده از منابع ثروت مملکت لازم است و تقدیم و تشویق اتباع داخله از حیث سهولت شرایط.

رئیس - آقای ارباب کیخسرو (اجازه)

ارباب کیخسرو - البته این نظری که دولت گرفته است خیلی خوب است ولی بنده درست قسمت اول این ماده را نمی‌فهمم آیا مقصودشان این است که مندرجاً لوایح را خواهند داد یا امتیازات را متدرجاً می‌دهند؟ خوب هر طور باشد چون اسمی از تبعه داخله هم بردهاند برای تشویق آنها باز هم بنده عرض می‌کنم اینها برای تذکر است و بنده تصور می‌کنم آن چیزی که لازم است در نظر بگیرند (و البته در نظر دارند و شاید مناسب نباشد این عرض را بکنم ولی چون برای سعادت ملت و مملکت تصور می‌شود عرض می‌کنم) حفظ اعتبار امضای دولت است برای این که اگر این را به مردم فهماندند مردم حاضر خواهند شد بیایند با دولت طرف معامله شوند. مسئله، مسئله معامله است. این یک نظر بنده است نظر دیگر که مقدم بر این میدانیم این است که خوب بود امتیازاتی که داده شده است اینجا ذکر می‌کردند و یک توجهی می‌فرمودند ببینند کدام یک به موقع عمل گذاشته شده و کدام گذاشته نشده است. کدام صحیح است کدام صحیح نیست و وقتی که معین کردند کدام امتیاز صحیح است و به موقع اجرا گذاشته شده آن وقت آنهایی که صحیح نیست یا آنهایی که امتیاز داده شده و معطل است و جلوگیری کرده است از استفاده جمعی دیگر ترتیبی برای آنها معین کنند بنابراین عقیده بنده این است که آنها را هم اگر ضمیمه می‌کردند و شامل همه می‌شد بهتر بود.

رئیس - آقای بهار (اجازه)

بهار - عرضی ندارم.

رئیس - آقای حائری‌زاده (اجازه)

حائری‌زاده - در قسمت اول بدیهی است اگر کلمه تدریجی هم نوشته نشده بود لازمهاش تدریج بود زیرا برای تمام منابع ثروت مملکتی یک اشخاصی تاکنون یک پیشنهادهایی تقدیم دولت نکردهاند که لوایحش حاضر باشد و روزی که به پروگرام رأی داده می‌شود یک مرتبه بیاورند به مجلس باید مشتری پیدا کند. شرکتها تأسیس شود. مطالعاتی به شود و لوایحی تهیه شود و بیاید به مجلس. بدیهی است که این لوایح به تدریج باید بیاید. یک جمله دیگر که راجع به اعتبار و اهمیت امضای دولت بود متأسفانه من کاملاً با این نظر مخالفم و معتقدم به آنچه که در قانون اساسی تصریح شده و اعطای امتیاز را از دولت سلب کرده و به مجلس اختیار داده ما بایستی به دنیا مدلل کنیم که امضاء دولت رسمیت ندارد مگر به تصویب مجلس امتیازات و اختیاراتی که از خصایص مجلس است دولت هر چه امضاء بکند دو پول ارزش ندارد و ما زحماتی که اینجا می‌کشیم برای مدلل کردن این اصل است که هر روز یک زحمتی برای ما درست نشود بدیهی است پس از این که امتیازی از مجلس گذشت باید اعتبار داشته باشد و اعتبار هم خواهد داشت.

ارباب کیخسرو - اجازه می‌فرمایید اینجا سوءتفاهمی شده است.

رئیس - بفرمایید.

ارباب کیخسرو - بنده هیچ در اینجا نظر نداشتم که دولت یک همچو امتیازاتی بدهد بدون تصویب مجلس این از بدیهیات است که هیچکس نمی‌تواند مخالف قانون اساسی رفتار کند نظر بنده این بود که اگر با تصویب مجلس امضاء بدهد اعتبار داشته باشد.

رئیس - قسمت هشتم.

(به شرح ذیل قرائت شد)

۸ - تسریع در تأسیس کارخانه ذوبآهن و شروع به عملیات آن.

رئیس - آقای ارباب کیخسرو. (اجازه)

ارباب کیخسرو - عرض ندارم.

رئیس - آقای آقاسید یعقوب.

جمعی از نمایندگان - مخالفی ندارد.

آقا سید یعقوب - بنده عرض دارم عبارت غلط است.

رئیس - مخالفی ندارد؟

(جمعی گفتند: خیر)

رئیس - قسمت نهم.

(به مضمون ذیل خوانده شد)

۹ - اصلاح و توسعه راههای شوسه.

رئیس - آقای آقاسید یعقوب. (اجازه)

آقا سید یعقوب - اگر حضرت آقای رئیس یک قدری اظهار مرحمت بفرمایند و بگذارند بنده از موضوع هم خارج نمی‌شوم عبارت ماده قبل غلط است (صدای زنگ رئیس) - هزار زنگ هم بزنید عبارت غلط است.

ماده نهم - اصلاح و توسعه راههای شوسه. اینجا عبارت بر سبیل اجمال نوشته شده باید یک مسئله اینجا کاملاً محرز شود. به فرمایش آقای مدرس که آن روز می‌فرمودند فرق است بین ابهام و کلیات. این عبارتها تمام مبهم است. یک منتقدی که اعتراض می‌کند از جهت ابهام عباراتست. اصلاح و توسعه راههای شوسه لفظش خوبست اما به چه ترتیب؟ به این ترتیب که راه مازندران را ساختند که آقای فاطمی شرحش را نوشتند بنده را که آقای رئیس‌الوزراء دعوت نکردند و نتوانستم بروم آقای شیروانی! و الله بنده نرفتم. اگر این ترتیب راه شوسه درست کردن است؟ بنده عقیدهام این است که از بس ما یک ملتی هستیم که عاشق به اصلاحات هستیم وقتی که شروع به اصلاحات می‌خواهیم بکنیم یک دفعه از اینجا پرواز می‌کنیم به مازندران. نه، بنده عقیدهام این است حالا که می‌خواهیم شروع کنیم درست قدم برداریم. قدم اساسی برداریم نه این که اگر بارانی آمد، برفی آمد، به کلی خراب به شود و باز سال دیگر دو مرتبه بسازند. بنده عقیدهام این است که قدم به قدم شروع کنیم به ترتیبی که بتوان به آن اعتماد و اطمینان داشت. حالا البته آقای وزیر فوائد عامه توضیح خواهند داد که غرض از این اصلاح و توسعه راههای شوسه چیست. مقصود این است که راههایی که الان شوسه شده است اینها را توسعه خواهند داد یا آنهایی را که هنوز شوسه نشده است توسعه خواهند داد آخر توسعه دو معنی دارد. اگر نسبت به آن راههایی است که نیست باید بگویند ایجاد راههای شوسه در آنجاهایی که راه شوسه ندارد. اگر این که نوشتهاند مقصود این است که باید ایجاد بنویسند و اگر نظر به این راههای موجود است باید بنویسند اصلاح و تعمیر راههای شوسه. بنده اصلاً می‌خواستم بگویم که باید پرگرام طوری نوشته شود که از ابهام و اجمال خالی باشد. طریقش معلوم باشد که دولت مثلاً در راههای شوسه چه نظری دارد. چه ترتیبی اتخاذ می‌کند و مأمورینی که برای این راه معین می‌کند به چه ترتیب باید باشد. اینها باید ذکر شود والا مکرر عرض کردهام تمام ماها نمایندگان و دولت و افراد مملکت همه عاشق به اصلاحات هستند ولی با کلماتی که بر سبیل کلیات و اجمال گفته می‌شود مخالف هستیم و باید شرح بدهید تا منتقد نظری که دارد بیان کند و دولت هم بداند کجا نقصان دارد و دیگران هم بفهمند مقصود منقد غرض نیست مقصود این است که موادی را که برای مملکت نافع است امروز باید دست به دست هم بدهیم اجرا کنیم (ای تو در آن وقت گربه مرده را چوب نزدن) ما اصلاحات را می‌خواهیم. دولت خیلی قوی می‌خواهد اصلاح کند. بنده هم که مخالفشان هستم می‌خواهم اصلاح کنم و آقای مدرس هم که مخالف نیستند می‌خواهند اصلاح نیست راه آن این است که در اینجا بحث کنیم. این مواد مبهم است. آقای حاج مخبرالسلطنه بیاید جواب بدهد.

وزیر فوائد عامه - اولاً بنده در رفع گله که آقای آقاسید یعقوب کردند عرض کنم که وقتی که بنا شد آقای رئیسالوزراء بروند راه مازندران را افتتاح کنند چند ساعت فکر کردیم که از آقایان وکلا چطور دعوت کنیم. دیدیم اگر بخواهیم همه آقایان را دعوت کنیم نه آنجا منزل هست و نه وسیله حمل و نقل این بود که بنا شد هیئت رئیسه را دعوت کنیم که آن آقایان تشریف بیاورند و این را هم خیلی تأسف دارم بعد از این که برگشتیم شنیدم که یک قصوری شده بود در اداره زیرا دعوتنامه ما بعد از حرکت ما به آقایان رسیده بود (بنده همچو شنیدهام) و واقعاً اگر این طور باشد خیلی تأسف دارد زیرا اگر دعوت به موقع رسیده بود البته تشریف می‌آوردند خیلی تأسف دارم که همچو اتفاقی افتاده است (اگر افتاده باشد) اما راجع به فرمایش دیگرشان آن ایرادی که می‌گیرند اصلاح و توسعه نوشته شده است در راهها. این اصلاح و توسعه به طوری که عرض خواهم کرد صحیح است ولی اگر ایجاد راهها هم نوشته شده بود علاوه بر این عیبی نداشت ولی این ماده هر سه قسمت را شامل است. شوسه مازندران را آقا ندیدهاند ولی بنده دیدهام و منحصر به شوسه راه مازندران هم نیست که بنده دیدهام بنده شاید تمام شوسههایی که در سویس ساخته شده دیدهام و خیلی شوسههایی که جاهای دیگر دنیا هم ساخته شده دیدهام. این شوسه که در راه مازندران ساخته شده است بینی و بینالله (بنده که متصدی نبودم در وقتی که شوسه ساخته شده است) اما انسان پا روی حق نمی‌تواند بگذارد بینی و بینالله با این مبلغی که خرج کردهاند و در این مدتی که کار کردهاند بنده به آقای رئیسالوزراء هم در راه عرض کردم که مطابق مدارکی که در دست است اشخاصی که در این راه متصدی بودهاند و مباشر این کار بودهاند برای اجرت کار نکردهاند یک قدری هم وجدانی کار کردهاند و خواستهاند که این کار به شود. شاید البته یک قدریش وطنپرستی و حسن خدمت خودشان بوده است. یک قدری هم توجهات مخصوصه اعلیحضرت بوده است به این تکه راه خصوصاً والا به همه جا توجه دارند و اما آمدیم سر این راه در تهران همیشه ملاحظه می‌فرمایید. یک شوسه هست که چهل سال است ساخته شده است مثل خیابان لالهزار و سایر خیابانها که همه ساله اینها را مرمت کردهاند با وجود این که کوبیده شده است معذلک هر سال باید اینها را اصلاح بکنند. این اصلح هیچوقت موقوف نخواهد شد خصوصاً یک راهی را که امسال ساختهاند البته بارندگی خواهد شد و هر قدر این راه را خوب ساخته باشند یک جاهایی که آب فرو می‌رود زمین نشست می‌کند. اینها همه اصلاح لازم دارد. شاید بعضی از آقایان می‌روند و می‌آیند و اخباری که می‌رسد شکایت از این راه هست و باید هم باشد به جهت این که این یک راهی است که بعضی جاهایش خیلی خاک دارد. بعضی جاهایش سنگ و شن دارد. اینها ناتمام است. مثلاً از علیآباد تا خود شهر ساری که تقریباً توی جلگه است زمینش گل است و البته وقتی باران بیاید و گل شود اتومبیل نمی‌تواند عبور کند ولی همان وقت هم که تشریف بردند برای سرکشی و بنده هم درخدمت بودم همان وقت مشغول شده بودند که در آن تکه شروع بکنند به سنگریزی و آن سنگریزی هم حق این بود که تا حال تمام شده باشد ولی به واسطه یک تغییر وضعیتی که در محاسبات مالیه راجع به راه شده است و صحیح هم هست و باید رسیدگی بکنند چند روزی فترت شده است در تعمیرات و حالا باز شروع می‌کنند و آنجاها را ریگ می‌ریزند و درست می‌شود و اما راجع به توسعه بنده از این یک راهی که ساخته شده حرف می‌زنم هر چه در این راه هست جای دیگر هم هست. البته در این راه روز اول نظرشان این بوده است که یک اتومبیل به رود و یک اتومبیل برگردد. این نظر را گرفتهاند و خوب هم ساختهاند ولیکن البته بعضی پیچها هست. بعضی خمها هست که رعایت عبور یک اتومبیل از این طرف و یکی از آن طرف کفایت نمی‌کند باید یا از بغل کوه بتراشند یا از طرف دره خاکریزی کنند که توسعه پیدا کند. پس این راههایی که ما ساختهایم توسعه هم می‌خواهد اصلاح هم می‌خواهد البته نمی‌شود گفت یک راهی است که تعمیر لازم دارد دلیل بر این نیست که بد ساختهاند خیربینی و بین‌الله راه را خوب ساختهاند و البته تعمیر هم لازم دارد اما آن قسمتی که می‌فرمایید چرا ایجاد ننوشتید. شاید به واسطه این بوده که خیلی بدیهی بوده است حالا یک ایجاد هم اضافه می‌کنیم زیرا راه رواندوز است که در دست مهندسین است شروع کردهاند و می‌سازند. راه یزد است که باید بسازند و شروع خواهند کرد راه خرمآباد است که مشغول هستند راه ورامین است که مشغولند و کار می‌کنند خیلی راههای دیگر هم هست که انشاءالله پولمان که زیادتر شد مجلس هم تصویب کند آنها را هم شروع می‌کنیم و تمام می‌شود.

رئیس - راجع به هیئت رئیسه چون به قید تردید تلقی کردند برای این که در آتیه نظائرش واقع نشود لازم است عرض کنم. اولاً دعوت در روزی از طرف وزارت فوائد عامه شده بود که مصادف بود با روز افتتاح مجلس بعد از یک ماه تعطیل و ثانیاً متأسفانه این پاکت را به وسیله پست شهری به تجریش آوردند و شب به بنده رساندند که صبح هیئت رئیسه باید بروند. البته چون عمدی نبوده است بنده هم ترتیب اثر ندادم به این اقدام و چون خیال کردهاند که هنوز فترت است به توسط پست شهری فرستادهاند و چون موقعش گذشته بود این بود که ترتیب اثر داده نشد. قسمت دهم

دهم - اجرای تصمیم مجلس پنجم راجع به نقشهبرداری خطوط مختلفه آهن و تعیین اتم و اصلح و پیشنهاد آن به مجلس.

رئیس - آقای فرمند (اجازه)

فرمند - عرضی ندارم

وزیر عدلیه - در اینجا توضیحی لازم است عرض کنم اتم واصلح غلط نوشته شده است اهم واصلح است.

رئیس - اصلاح می‌شود. آقای ارباب (اجازه)

ارباب کیخسرو - بدیهی است که در اساسش مجلس با یک شوق و میل مفرطی رأی داده است و این جای انکار نیست فقط اینجا بنده خواستم سؤال کنم و ببینم که کی اجرا خواهد شد بدیهی است یک قانونی که نوشته شد البته باید اجرا بشود این سئوالی که بنده می‌کنم برای چیست. برای این است که آن قانون در خرداد ۱۳۰۴ گذشته است و در وزارت فوائد عامه آقای داور اعتبار دویست و پنجاه هزار تومان گرفته شده است برای تهیه مهندسین و برای نقشهبرداری و غیره ولی بنده تا این ساعت هیچ خبر ندارم که آیا اقدامی شده است یا خیر؟ این یک نکته است که می‌خواستم عرض کنم قسمت دیگر به طوری که بنده در ضمن کلیات عرض کردم هر قدر تأخیر در این امر به شود ما چند ضرر داریم اولاً ضرر در اصل مقصود ثانیاً از قراری که بنده می‌شنوم وجوهی که از این ممر و سمرهای دیگر باید ذخیره شود در بانک شاهنشاهی ذخیره می‌شود با فرع خیلی کم در صورتی که بانکهای دیگر حاضر بودهاند که زیادتر بدهند و این خودش اگر راست باشد به ضرر مملکت تمام می‌شود و هیچ اختصاصی ذکر نشده است در قانونی که گذشته است زیرا گفته است «در بانک معتبر» و نگفته در بانک مخصوصی که اختصاص به آنجا داشته باشد در صورتی که بشود از یک بانک دیگری بیشتر استفاده کرد و حتماً گذاشت در یک بانکی که طرف محاسبات جاری است. اگرچه امیدوارم که حالا اینجا وعده بدهند که زود این اقدام بشود و بفرمایند که آن اعتباری که در خرداد ماه داده شده است به موقع عمل گذاشته شده است یا خیر؟ و در این قسمت هم تصور می‌کنم که مجلس شورای ملی یک نظر خاصی به مالیه دارد و میل دارد بداند چه جور معامله با این پول می‌شود بنده در ضمن کلیات عرض کردم هر چه زودتر تکلیف این پل معین به شود برای این که هر قدر این پول توقیف است و هر چه طول می‌کشد زیادتر دست و پای کسبه و تجار را خواهد بست اگر این مسئله خیلی تأخیر دارد و اگر میدانند خیلی طول می‌کشد دولت یک قانونی به مجلس پیشنهاد بکند که مجلس بتواند یک صورتی به این کار بدهد که این وجوه از جریان باز نماند اینجا یکی از آقایان نمایندگان که مدافع بودند می‌فرمودند چطور می‌شود دست زد به قانونی که مجلس وضع کرده است. بنده برای این که سوءتفاهم نشود عرض می‌کنم روز هم عرض کردم اگر تأخیری می‌شود قانونی پیشنهاد کنند و حالا هم همین عرض را می‌کنم و البته بنده هیچوقت این عقیده را نداشته و ندارم که بر خلاف قانون کاری به شود استدعا دارد این عرایضی که کردم جواب بدهند.

وزیر فوائد عامه - فرمایشات آقای ارباب به دو وزارتخانه راجع است یک قسمتش که به بنده راجع نیست جوابش را وزارتخانه خودش خواهد داد ولی آن قسمتش که به بنده راجع است جواب عرض می‌کنم. همان وقتی که قانون از مجلس گذشته است دولت اقدامات خودش را کرده است قبل از این که بنده متصدی به شوم نتیجه اقداماتی که جدیداً در آمریکا شده بود و در برلین شده بود متخصصین از برای این کار نامزد شدهاند و این ساعت که بنده اینجا عرض می‌کنم هم متخصصین برلنی و هم متخصصین آمریکایی هر دو اجیر شدهاند و شاید برلنی حرکت کرده باشد و آمریکایی چند روز دیگر حرکت می‌کند و می‌آیند مشغول کار خود می‌شوند و به نظر بنده از نقطه‌نظر کار تأخیری نشده است فقط آن متخصصین برلنی که از کارخانه کروپ پیشنهاد شده است و البته متخصصین خیلی عالمی خواهد بود یک پیشنهادی هم کرده است که بر طبق آن پیشنهاد برای این که کار از او بیشتر پیشرفت بکند و عقبه کار خود را ببیند سه نفر دیگر را خواسته است که برای این کار استخدام کنند یعنی به عقیده او سه نفر دیگر متخصص لازم است که آن سه نفر اعم از این که برای این حاجت باشد یا برای هر حاجت دیگر مملکتی استخدام شود و بنده هم تصدیق دارم که ما یک همچو سه نفری را لازم داریم و لایحه او هم تدارک شده است و تقدیم می‌کنیم که بعد مجلس تصویب بفرمایند دیگر پول را چه کردهاند؟ و کجا گذاشتهاند؟ و چه شده است؟ به بنده ربطی ندارد.

جمعی از نمایندگان - مذاکرات کافی است.

رئیس - قسمت یازده قرائت می‌شود.

(به شرح زیر قرائت شد)

۱۱ - استحکام تشکیلات وزارت داخله در تمام مملکت و تکمیل و اصلاح تأسسات صحی و بلدی

رئیس - آقای ارباب (اجازه)

ارباب کیخسرو - در قسمت اول به جای استحکام تشکیلات وزارت داخله به عقیده بنده خوب بود نوشته شود «تشکیلات وزارت داخله» برای این که وزارت داخله تشکیلات ندارد. تشکیلات وزارت داخله چیست؟ پس در واقع برای وزارت داخله تشکیلات جدیدی لازم است که همان طوری که همه جای دنیا کار می‌کنند ما هم به مقتضیات مملکتمان ببینیم چه تشکیلاتی باید وزارت داخلهمان داشته باشد که یک استخوان‌بندی صحیحی بشود و فقط و فقط بسط نباشد. قسمت دوم راجع به صحیه و بلدیه است. البته هیچکدامش را کسی انکار ندارد و امید داریم که صحیه از این پشت دروازه تهران و شهریار شروع شود و تمام جاها را بگیرد برای این که آقامیرزا یدالله خان مکرر داد و فریاد کردهاند و آقای آقاسید یعقوب هم راجع به شهریار و این اطراف مکرر گفتهاند و هنوز اقدام مؤثری نشده است ولی امیدواری است که بشود اما راجع به بلدیه بنده در ضمن عرایض خودم در کلیات عرض کردم و توجه دولت را که البته معطوف به این قسمت بوده متوجه می‌کنم. ما اجرای قانون می‌خواهیم بلدیه در هر جاست البته برای آن شهر لازم است ولی وقتی که ما بلدیه داریم باید دید بلدیه در تحت چه اصلی باید باشد قانون بلدی وضع شده است. عوض این لازم بود بنویسند اجرای قانون بلدیه یا اگر اصلاحی لازم ندارد پیشنهاد بفرمایند. بنده از این لفظ نمیدانم مقصودشان چیست؟ وزارت داخله خیلی چیزهای دیگر هم لازم دارد که بایستی توجه کنند. مثلاً در اینجا یک چیزی که بیش از همه لازم بوده است و ننوشتهاند تکمیل انتخابات است که از وظایف وزارت داخله بوده است انتخابات یک قسمتش در هر جا معطل است و این قسمت در صورتی که نزدیک‌تر به عمل بوده هیچ ذکرش در اینجا نیست. اگر چه شاید بفرمایند که این کارهایی نیست که ذکرش لازم باشد و البته ما خواهیم کرد بنده هم تردید ندارم که دست قوی می‌تواند خیلی کارها بکند ولی بالاخره اگر اینها را جزء عمل میدانند خوب بود در اینجا قید بکنند.

رئیس - آقای حائری‌زاده (اجازه)

حائری‌زاده - بنده فراموش نکردهام که در همین مجلس بنده با این طرز تشکیلات وزارت داخله مخالف بودم و معتقد بودم که طرز تشکیلات وزارتخانههای ما باید عوض شود یک وزارتخانهای برای حوائج عمومی و یک وزارتخانه برای انتظامات و یکی برای امور مالی که آن تشکیلات و نظری را که من داشتم هنوز مملکت ما نپسندیدهاند. بدیهی است موجود را باید اصلاح کرد و نباید زیر پاگذاشت و چیزی هم جای آن نگذاشت. یک قانون تشکیلاتی در مجلس اول برای این وزارتخانه گذشته که همه آقایان تصدیق دارند که اگر دولت بخواهد او را اجرا کند چندین میلیون بر بودجه فعلی وزارت داخله باید بیفزاید آن وقت تازه آدم به قدر کفایت ندارد که این تشکیلات را درست کند. یک لایحه تشکیلاتی هم در اواخر دوره چهارم بود که متناسب با وضعیات فعلی وزارت داخله بود آمد به مجلس و از کثرت مشاغل فرصت این که بگذرد نبود. وزارت داخله کارهای عمده که دارد یکی نظمیهها است. یکی بلدیهها است یکی قسمت صحیه یکی انتخابات....

شیروانی - امنیه.

حائری‌زاده - یکی هم امنیه و البته منحضر به فرستادن حکام نیست بنده با ناطق محترم موافقم که این طرز باید اصلاح شود. اینها چیز تازه نیست ولی نظریاتی که دولت دارد به طور کلی در فقرات پرگرام پیشنهاد می‌کند که بعد آنها را به صورت قانونی به مجلس پیشنهاد کند. یک قسمت از تشکیلات، تشکیلات صحی است. من خیلی موقع را مناسب میدانم که در آن موضوع صحبت شود که در مملکت ما وقتی مراجعه به احصائیه بشود از چند سال قبل به این طرف خیلی نفراتش رو به تنزل رفته است امراض خیلی زیاد شده است ولی از حق نباید گذشت که از وقتی آقای بهرامی متصدی امور صحیه شدهاند اطبایی به ولایات دارد اعزام می‌شود. طرف جنوب که هیچ معمول نبود مأمور برود فرستادهاند بنده این چند روزه سراغ دارم که مأمورینی چه به طریق ثابت و چه به طرق سیار در همان قسمتهای شهریار و آن قسمتهایی که می‌گفتند صندوق‌های دوا مفقود شده. آقای بهرامی که آمدند تشکیلات صحی خوبی در این حدود دادهاند و بدیهی است تشکیلات صحی یک چیزی نیست که امروز که شروع کردند همین امروز درست شود و امیدوارم یک قانونی دولت برای تشکیلات صحی مملکت پیشنهاد کند که دارای یک اصل و یک ریشه و یک اثراتی باشد. اما راجع به بلدیه اگر نظر نماینده محترم باشد قبل از این که دولت به مجلس معرفی بشود در تعقیب نظریات دولتهای سابق نظریاتی که مجلس چهارم و پنجم داشت برای اصلاح قانون بلدیه یک پیشنهادی تقدیم مجلس شد که امیدواریم پرگرام زودتر بگذرد و نماینده وزارت داخله در کمیسیون حاضر شود و آن پیشنهاد را زودتر بیاورند که یک بلدیه قانونی دارا بشویم ولی مادامی که دارا نشدهایم نمی‌توانیم خیابانها را تاریک بگذاریم و کوچهها را آبپاشی نکنیم.

وزیر داخله - صبح آن روزی که آقای رئیسالوزرا بنده را دعوت فرمودند که مشارکت بکنم در خدمتشان و بنده قبول کردم سابقه نداشتم و پرگرام نوشته شده بود و البته بنده هم باید تابع و مطیع باشم و انشاءالله در جزییات او باید سعی کرد و البته مقتضیات وقت یک طوری بود که ترتیب وزارت داخله سمزوج بود با بعضی چیزهای دیگر و ممکن نبود تفکیک به شود و حالا که وضع تغییر کرده است امیدوارم یکی‌یکی تفکیک شود وظایف حکام معلوم شود. تکلیف امنیه معلوم نیست با وزارت داخله است یا با غیر وزارت داخله است و امیدوارم کمکم درست شود بعضی لوایح دیگر هم هست که قبلاً آقایی دادگر تنظیم کرده بودند از قبیل تشکیلات نظمیه و صحیه که خواهد آمد و خیلی معذرت می‌خواهم چون سابقه نداشتم و امیدوارم به عمل بیشتر اهمیت داده شود.

جمعی از نمایندگان - مذاکرات کافی است.

رئیس - قسمت دوازده قرائت می‌شود.

آقا سید یعقوب - بنده در این ماده اجازه خواستهام.

رئیس - اجازه شما محفوظ است موقعش برسد اجازه داده خواهد شد.

(قسمت دوازدهم به شرح ذیل قرائت شد)

۱۲ - تکمیل قوانین موجوده راجع به امور قضایی مخصوصاً وضع و تدوین قانون مدنی و اتخاذ وسایل لازمه برای جلوگیری از بطن جریان محاکمات وسعی در تعمیم قانون ثبت اسناد و املاک به نحوی که در مدت معینی کلیه املاک در دفاتر دولتی صورت پذیرد و از وقوع دعاوی جلوگیری شود.

رئیس - آقای ارباب کیخسرو (اجازه)

ارباب کیخسرو - عرضی ندارم.

رئیس - آقای فهیمی (اجازه)

فهیمی - عرضی ندارم.

رئیس - آقای آقاسید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب - بنده گمان می‌کنم عرایضی که راجع به مواد پرگرام می‌کنم گویا وجدان آقایان شهادت بدهند که یک عقاید پست که بر حسب عقاید وکالتی خودم خیلی لازم میدانم که باید درش بحث به شود این است که بنده مخصوصاً وارد تنقید می‌شوم که دولت هم ملتفت به شود و متوجه بشود و بنده این را در تحت تنقید یا به فرمایش آقای رئیسالوزرا که فرمودند باید حلاجی شود عرض می‌کنم که در تحت نظر بیاید. بنده در آن ماده عرایضی داشتم که گذشت آمدیم سر این مسئله مخصوصاً آقای آقامیرزا حسن خان وثوق که بنده حقیقت از این مسئله خشنودم که در رأس قوه قضاییه واقع شدهاند و امروز تمام افراد مملکت چنانچه در اول هم عرض کردم به قدری تشنه قضاوت هستند که یک نفر منکر نیست و به قدری ما احتیاج داریم که قوه قضاییه ما هم همین طور که قانون اساسی قوا را از هم تفکیک کرده است قوه قضاییه را در مقابل قوه مقننه و قوه مجریه قرار داده است و اگر ما مراجعه کنیم به تاریخ بشر تمام سلاطین بشر، تمام انبیاء، تمام فلاسفه، و حکما که آمدهاند تمام عنوان عدالت بوده است این است که قوه قضاییه در مقابل قوه مقننه و قوه مجریه است و بنده ناچارم این را عرض کنم آقای آقامیرزا محمود خان وزیر داخله آقای وثوق همهشان در نظرشان هست که ما آن روزهای اول که فریاد می‌زدیم برای مشروطه می‌گفتیم عدالت می‌خواهیم. ظلم سرتاپای مملکت را فرا گرفته است. کمکم گفتیم خوب دنیا آدم شدهاند بیدار شدهاند و ما هم که آدم شدهایم هیئت وزرای مسئول می‌خواهم قوائی می‌خواهیم که از همدیگر تجزیه شود وزارتخانه از هم تجزیه شود (وزارت داخله) عنوان وزارت داخله است اما بلدیه‌اش در تحت نظر یکی. صحیه‌اش در تحت نظر دیگر. شیر بی‌دم و سرواشکم به عینه وزارت داخله است. آمدیم سر مساله قضاییه بنده میدانم که توجه خاص اعلیحضرت مخصوصاً به عدلیه بوده است و در زمان ریاست وزرایی خودشان در عدلیه رفتند و قضات را تشویق و ترغیب کردند و گفتند قاضی باشید. بنده می‌ترسم در عدلیه یک محاکمه پیدا کنم البته باید قاضی باشید و این حقوقی که به شما داده می‌شود قضاوت کنید. حقیقت مملکت ایران قضاوت می‌خواهد، عدلیه می‌خواهد. این تأکیدات را کردند و بینی و بینالله بنده نمی‌توانم منکر شوم که در موقعی که آقای ابوالحسن خان پیرنیا وزیر عدلیه بود یک قدمهایی برداشته شد. همین آقای رئیس الوزرا در پرگرامهای سابقشان راجع به این مسئله بوده است کابینه اعلیحضرت اینها را داشته آقای میرزااحمد خان قوامالسلطنه اینها را داشته است. آقا بروید یک اداره تفتیش تشکیل بدهید ببینید این همه دوسیهها که در عدلیه مانده است علت چه چیز است؟ این همه تراکم برای چه؟ بنده می‌ترسم که حمله به من به شود. این قانون محاکماتی که نوشته شد در دوره دوم مجلس این شخص محترم (اشاره به آقای مدرس) و رفقاشان چقدر زحمت کشیدند. بنده تمام صحبتم این است که از مقام لفظ خارج شود و به مقام عمل بیاید و این قوانین صورت شاهنامه و صورت فلان قصص را نداشته باشد. یک قوانینی باشد که در تحت عنوان قانون و به حکم محکمه جلب کنند و به حکم محکمه خارج کنند این دردهایی است که عرض می‌کنم آقای رئیسالوزرا می‌توانند عمل بکنند نمی‌توانند چه بگویم.

وزیر عدلیه - اولاً تصور می‌کنم در طبع این پرگرام زیاد دقت نشده است باز هم یک جزیی اشکال دارد (سعی در تعمیم قانون ثبت اسناد و املاک به نحوی که در مدت معینی کلیه املاک) (ثبت کلیه املاک) است و کلمه ثبت افتاده است. اما در اصل موضوع جای هیچ تردید و شبهه نیست که عدلیه ما امروز خیلی خراب است مخالفت با عدلیه امروزی ما خیلی خیلی آسان است. خیلی خیلی می‌شود استدلال کرد که عدلیه ما نواقص دارد. دفاع از عدلیه امروزی ما هم یک قدری مشکل است ولی باید خدمت آقایان عرض کنم یک قدری مراجعه کنند به بیست سال قبل که عدلیه چه بود. تصور می‌کنم که در بیست سال قبل عدلیه ما عبارت بود از یک شخصی که وزیر عدلیه بود و شاید یک فراشباشی هم داشت که به قول حکما به طور وحدت و بساطت تمام مزایای ما دوم و مافوق و تمام مراتب را محتوی بود. البته تبدیل آن صورت به یک صورت آمالی و یک صورت خیلی خوبی در ظرف یک مدت قلیلی ممکن نبوده است برای رفع نواقص عدلیه یک مدت زیادی وقت لازم بود. برای این که اولاً قوانینی که نداشتهایم تدوین شود. برای این که پرسنل و اجزا برای عدلیه ترتیب شود برای این که قضات صلاحیتدار و صحیحالعمل پیدا شوند و مرور ایام باید اینها را تربیت کند و برای این که تجربه عامل خیلی بزرگی است در اصلاحات باید مدتی بگذرد تا تجربه کار خودش را بکند و آنچه از قوه است به فعل بیاورد. بنده تصور می‌کنم که از بیست سال خیلی بیشتر وقت لازم است و البته ما بین آن صورت اولی و آن صورتی که آمال و مطلوب ما است یک حالت برزخی و انتقالی به طور قطع لازم بوده است. ما در این بیست ساله در آن حالت برزخی بودهایم و هنوز نرسیدهایم به آنجایی که باید باشیم ولی باید عرض کنم که سابقه بنده و اشخاصی که در عدلیه در وزارتخانه یا قسمت امور یا قضایی با قسمتهای دیگر کار کردهاند همه در این خط کار کردهاند و همه خواستهاند آن اصلاحاتی که منظور نظر است از قوه به فعل بیاورند و اگر موفق نشدهاند وقت کافی نبوده است. گمان می‌کنم در جاهای دیگر هم که یک صورتی به عدلیههای خودشان دادهاند ابتدا همین طور بوده و بعد تبدیل شده است به یک صورت بهتری البته در عرض بیست سال و پنجاه سال به این صورت در نیامده و یک مدت متمادی وقت داشتهاند. بله بعد از آن که این مقدمه را گفتیم البته مواجه می‌شویم با آن قسمتهایی که خوب است در عدلیه به شود. همچو به نظر می‌رسد که ما از حیث قوانین یک نقصی داریم و قوانینمان کامل نیست. بعضی قوانین تدوین نشده است از قبیل قانون مدنی بوده است که در پرگرام نوشتهایم که اینها را تکمیل و تدوین خواهیم کرد یک قسمت هم که به نظرمان آمد راجع به بطوء جریان امور قضایی و محاکماتی است. البته این را هم شنیدهایم که محل شکایت و ابتلا عموم است آنها را هم در نظر گرفته‌ایم برای سهل و ساده کردن بعضی آداب و فرمالیته‌هایی که در اصل تشکیلات داریم لوایحی تهیه کنیم و مجلس هم با ما در تجدیدنظر در آن قوانین کمک کند و مسأله بطوء جریان محاکمات هم موقوف شود. یک مسأله دیگر هم که در نظر بوده است این بوده است که خواستیم بلکه یک کاری بکنیم که عدد دعاوی که رجوع به عدلیه می‌شود کمتر بشود و آن این است که تصور کردیم بعد از این که قانون ثبت اسناد را تعمیم بدهیم و طوری کنیم که بعد از یک مدتی (که آن مدت معلوم نیست چقدر خواهد بود) مسأله ثبت اسناد و املاک اجباری بشود و تصور می‌کنم این فقط راهی است که می‌تواند از وقوع دعوا جلوگیری کند. البته اصلاحات دیگری هم هست و نواقص دیگری هم هست که محتاج به ذکر نبود و به نظر ما این اصلاحات مقدم بوده و باز هم ممنون می‌شوم که هر یک از آقایان اصلاحاتی به نظرشان می‌رسد تذکر بدهند که ما هم تدریجاً در نظر گرفته و به اصلاح عدلیه موفق شویم.

بعضی از نمایندگان- مذاکرات کافی نیست.

دشتی- کافی نیست

رئیس- مخالفید با کفایت مذاکرات؟ بفرمایید

دشتی- رأی بگیرید

رئیس- به صرف گفتن (کافی نیست) نمی‌توانم رأی بگیرم.

جمعی از نمایندگان- مذاکرات کافی است.

رئیس- قسمت ۱۳

(به شرح زیر قرائت شد)

سیزدهم- بسط و توسعه مدارس ابتدایی در تمام مملکت و تشکیل مدارس حرفه و مهندسی

رئیس- آقای فرمند فرمایشی دارید؟

فرمند- عرضی ندارم

رئیس- آقای ارباب

ارباب کیخسرو- عرضی ندارم

رئیس- آقای فهیمی

فهیمی- عرضی ندارم

رئیس- آقای آقاسید یعقوب

آقاسید یعقوب- بنده معلوم است که با بسط و توسعه مدارس مخالف نیستم بلکه موافقم که شاید انشاالله موفق بشویم که تعلیم ابتدایی را اجباری کنیم ولی چیزی که هست خواستم آقای وزیر معارف هم همین طوری که آقای وزیر عدلیه شرح و بسط دادند ایشان هم شرح بدهند که ببینیم چه طور بسط می‌دهند، بسط و توسعه مدارس لفظش بسیار خوب است اما چه طور و به چه دلیل، بودجه‌تان چه چیز است؟ چه طور بسط می‌دهید؟ عقیده بنده این است که در ایالات غیر از مدارس متوسطه مدارس عالی هم تشکیل بدهیم. چهار ایالت معتبر داریم باید مدارس عالی تشکیل بدهیم، در ایالات و در ولایات هم دارالمعلمین داشته باشیم این است عقیده من.

وزیر معارف- خیلی خوشوقتم که آقای نماینده محترم این توضیح را خواستند، اولاً آنچه فرمودند در باب ایالات و در هر ایالتی باید یک دارالمعلمین و یک اونیورسیته باشد البته این خیلی خوب است زیرا آمال تمام ایرانی‌هاست که در هر ده کوچک هم یک دارالمعلمین و یک دارالمعلمات باشد. اما منوط به اسباب است. اسباب مدرسه کتاب و معلم است بایستی کتاب و معلم تهیه شود، بایستی وسایل مدارس عالیه در ولایات فراهم شود و آن وقت البته شروع می‌شود، اما بسط و توسعه مدارس ابتدایی ما در مملکت خودمان اگر رجوع کنیم به عده صاحبان سواد و بی‌سوادها معلوم خواهد شد چیزی که از همه مهمتر است مسأله تحصیلات ابتدایی است این اول قدم است، طفل را که به مکتب می‌برند بایستی اول سواد فارسی و خواندن و نوشتن را تحصیل کند بعد برود پی تحصیلات عالی، حالت عمومی را وقتی بسنجیم در همین حال است و ما نباید شهر طهران را مأخذ بگیریم بلکه مملکت ایران را مأخذ بگیریم امروز مملکت احتیاج به تحصیلات ابتدایی دارد و هر چه مدارس ابتدایی زیاد شد و یک عده از ابناء وطن به قدر کفایت توانستند حاضر شوند برای مدارس و مکاتب عالیه آن وقت باید شروع کرد به یک درجات بالاتری، ما امروز در مرحله اولیه هستیم و بسط این مسأله هم در هر جایی به یک ترتیبی است مثلاً اگر در قراء و قصبات یک مدرسه بخواهد باز شود بنده عقیده دارم در آنجا به ساده‌ترین صورتی باید مدرسه باز شود حتی در آن قریه اگر آن معلمی که شما می‌فرمایید باید باشد باز شود حتی در آن قریه اگر آن معلمی که شما می‌فرمایید باید باشد نبود کدخدای آنجا هم سواد داشته باشد بنده می‌گویم آن کدخدا درس بدهد و اگر کتاب هم حاضر نباشد و عم جزو باشد بنده می‌گویم بنشیند و همان عم جزو را درس بدهد و اگر میز و صندلی نبود می‌گویم روی زمین بنشیند و درس بگوید، مقصود تحصیل خواندن و نوشتن است به هر صورتی که نزدیکتر باشد به عمل و به هر شکلی که برای مملکت سهل‌تر باشد، البته اینها یک مصارفی هم دارد ما آن قدر که بودجه مملکت تا امروز اجازه داده است می‌توانم به آقایان عرض کنم که با نهایت صرفه‌جویی در هر جایی به هر اندازه که احتیاج داشته است در آنجا مدرسه درست کرده‌ایم، هر کجا چهار کلاسه لازم بوده است چهار کلاسه و هر کجا لازم بوده است سه کلاسه و بالاخره در بعضی جاها به طور کنترات که سی نفر به دست‌شان می‌دهیم که آنها را خواندن و نوشتن یاد بدهند و می‌گوییم آن قدر هم پول می‌دهیم و لیکن این البته برای تمام مملکت کافی نیست و یک لایحه در تتمیم آن قانونی که مجلس شورای ملی مقرر فرموده‌اند (که باید وزارت معارف درصدد اجرای تحصیلات اجباری و مجانی براید) و این را مجلس شورای ملی پیش‌بینی کرده است ما در ضمن آن البته یک لایحه تقدیم مجلس شورای ملی می‌کنیم به طوری که نه تحصیلات زیادی بشود بر مملکت و در ضمن تحصیلات ابتدایی و مجانی بالنسبه به طور تکمیل یعنی در سال اول یک قدری کمتر و در سال‌های بعد یک قدری بیشتر در تمام مملکت شروع شود و بدیهی است این اولین قدمی است که وزارت معارف می‌تواند بردارد یعنی تحصیلاتی که درجه اول لزوم را دارد در حدود خودش شروع شود و پس از او درجات عالیه هم در حدود خودش شروع خواهد شد.

بعضی از نمایندگان- مذاکرات کافی است، جلسه ختم شود.

رئیس- پیشنهاد ختم جلسه شده است.

(به شرح ذیل خوانده شد)

این بنده پیشنهاد ختم جلسه می‌نمایم.

رئیس- تکلیف این قسمت معلوم نشد راجع به کفایت مذاکرات.

جمعی از نمایندگان- مذاکرات کافی است

رئیس- آقای فهیمی فرمایشی دارند؟

فهیمی- عرضی ندارم

رئیس- جلسه ختم می‌شود، جلسه آتیه روز سه‌شنبه چهار ساعت قبل از ظهر. دستور بقیه پروگرام هیئت دولت.

وزیر مالیه- دو پیشنهاد است به مجلس تقدیم می‌شود یکی راجع به ورثه مرحوم شیخ عبدالنبی و دیگری راجع به ورثه مرحوم میرزا سیدمحمد خان نصر.

رئیس- این دو فقره لایحه با آن لایحه که قبلاً از طرف وزارت مالیه راجع به تأسیس شعبه رهنی بانک داده شد هر سه ارجاع می‌شود به کمیسیون بودجه، کسی اجازه نخواسته است؟ آقای فهیمی. (اجازه)

فهیمی- اینجا گمان می‌کنم در عرایض بنده سوءتفاهمی شده است.....

رئیس- جلسه ختم شده است. بنده قبلاً شما را صدا زدم فرمایشی نکردید.

(مجلس سه ربع ساعت بعدازظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی - سید محمد تدین

منشی- سید ابراهیم ضیاء منشی- نوبخت