مذاکرات مجلس شورای ملی ۳ امرداد ۱۳۰۶ نشست ۱۳۳

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری ششم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری ششم

قوانین بنیان ایران نوین
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری ششم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۳ امرداد ۱۳۰۶ نشست ۱۳۳

مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره‏۶

جلسه: ۱۳۳

صورت مشروح مجلس سه‌شنبه امرداد ماه ۱۳۰۶ مطابق ۲۶ محرم‌الحرام ۱۳۴۶

فهرست مندرجات:

۱- تصویب مرخصی آقایان: امام جمعه شیراز، آقا سید ابراهیم ضیاء، میرزا حسین خان وزیری

۲- قرائت پیشنهاد راجع به ریاست کل مالیه و مذاکره در اطراف آنها (مجلس دو ساعت و یک ربع قبل از ظهر بریاست آقای پیر نیا تشکیل گردید)

(صورت مجلس یکشنبه اول امرداد را آقای بنی سلیمان قرائت نمودند)

غائبین با اجازه جلسه قبل

آقایان: حاج علی اکبر امین – اعتبار – اسفندیاری – حیدری مکری – میرزا محمد تقی خان طباطبائی- احتشام زاده – طباطبائی دیبا – لیقوانی – فرشی – عدل – دکتر لقمان – مفتی

زعیم – سلطان ابراهیم خان افخمی.

غائبین بی اجازه جلسه قبل

آقایان: محمد ولی خان اسدی – علیخان اعظمی – نظام مافی – حشمتی – میرزا محمد تقی بهار – حاج حسن آقا ملک – جهانشاهی – تقی زاده.

دیر آمدگان با اجازه جلسه قبل

آقایان: جمشیدی مازندرانی – ملک مدنی – شریعت زاده – نوبخت – میرزا حسن خان وثوق – محمود رضا.

دیر آمدگان بی اجازه جلسه قبل

آقایان: امیر حسین خان ایلخان – حاج میرزا حبیب الله امین – امام جمعه شیراز – محمد تقی خان اسعد – ثقت الاسلامی.

رئیس – صورت مجلس ایرادی دارد یا نه؟

(گفته شد خیر)

رئیس – صورت مجلس تصویب شد.

رئیس – چند فقره خبر از کمیسیون مرخصی رسیده است بمضمون ذیل قرائت می‌شود و رای می‌گیریم.

(خبر مرخصی راجع به امام جمعه شیراز بشرح ذیل خوانده شد)

امام جمعه شیراز تقاضای سه ماه مرخصی از یازدهم شهریور نمودند کمیسیون مرخصی مزبور را از روز حرکت تصویب نمودند اینک خبر آنرا تقدیم مجلس می‌دارد.

رئیس – رای می‌گیریم آقایانیکه مرخصی ایشان را تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(اغلب برخاستند)

رئیس – تصویب شد خبر راجع به مرخصی آقای آقا سید ابراهیم ضیاء.

(بمضمون ذیل خوانده شد)

آقای آقا سید ابراهیم ضیاء تقاضای پنج ماه مرخصی نمودند کمیسیون برای دادن اجازه خودداری نمود تا علت واقعی تقاضا معلوم شود با تحقیقات کامل کمیسیون و نظر باینکه آقای ضیاء همیشه از اشخاص وظیفه شناس بوده و هیچوقت میل ندارند غفلت در انجام وظیفه نمایند برای اینکه زحمات ایشان که در راه تاسیس مدرسه و کارخانههای متعلقه به آن عقیم نمانده و این مؤسسه عام المنفعه را تکمیل نمایند استثناءً کمیسیون سه ماه از پنج ماه را از روز حرکت تصویب و راپورت آن را تقدیم می‌نماید.

رئیس – آقای فیروز آبادی.

فیروز آبادی – بنده از آخر لایحه اطلاع نداشتم بنده دیدم چندی قبل ایشان تشریف برده بودند و دو مرتبه تشریف آوردند ولی در آخر لایحه دوم مرخصی ایشان برای یاد گرفتن صنعت (خنده نمایندگان) و تأسیس مدرسه صنعتی و اینها است بنده این مسئله را خوب میدانم و عقیده دارم سایر آقایان وکلا هم که هر کدام مرخصی می‌گیرند بروند یک کار عام المنفعه یادبگیرند و این قبیل مرخصی‌ها را بخیر مملکت میدانم و امیدوارم ایشانهم که تشریف بردند مدرسه را بیک طریقی تأسیس کنند که واقعا ما مشعوف شویم.

رئیس – رأی می‌گیریم بمرخصی آقای ضیاء آقایانیکه تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد خبر مرخصی آقای وزیری.

(بترتیب ذیل خوانده شد)

آقای وزیری نماینده محترم بواسطه تصفیه امورات محلی موکلین خود تقاضای دو ماه مرخصی از روز حرکت نموده کمیسیون تقاضای ایشان را تصویب و خبر آنرا به مجلس شورای ملی تقدیم می‌دارد و ضمنا بنماینده محترم تذکر می‌دهد که پس از تصویب در ظرف چهار ماه حق استفاده از دو ماه مرخصی خواهند داشت.

رئیس – رأی می‌گیریم بمرخصی دو ماهه آقای وزیری آقایانیکه تصویب می‌کنند قیام فرمایند

(اغلب قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد خبر راجع بمرخصی آقای میرزا رضا خان افشار.

(اینطور خوانده شد)

آقای آقا میرزا خان افشار از تاریخ انقضای مدت تعطیل برای سی و پنج روز از یازدهم شهریور تا ۱۵ مهر تقاضای مرخصی نمودند کمیسیون تصویب و راپورت آنرا تقدیم می‌دارد.

رئیس – آقای فیروز آبادی.

فیروز آبادی – بنده یک عرضی راجع به کلیه مرخصی‌ها دارم و آن این است که بنده و همه آقایان می‌خواهیم یک استفاده ماهی سیصد تومان که قانونی هم شده از مجلس بکنیم وقتی هم که دو ما ه سه ماه می‌خواهیم پی کارهای شخصی برویم باز هم حقوق می‌گیریم خوب است یک قانونی از مجلس بگذرد که وقتی می‌خواهند به مرخصی بروند حقوق نگیرند.

رئیس – آقای امیر حسینخان.

امیر حسینخان – بنده تصور می‌کنم اگر آقای فیروز آبادی در موارد اولیه این اعتراض را می‌فرمودند بجاتر بود تا راجع به آقای افشار ایشان از ابتدای این دوره تا کنون حتی یکساعت هم اجازه نخواسته‌اند…..

فیروز آبادی – وظیفه شان است.

امیر حسینخان – پس لابد دیگران هم همین وظیفه را دارند در هر صورت ذکر هم شده است که کار خیلی لازمی دارند خوب است آقای فیروز آبادی همانطور که بدیگران رأی دادند به این خبر هم رأی بدهند.

رئیس – رأی گرفته می‌شود آقایانیکه مفاد این خبر را تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(اکثر قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد ماده واحده راجع به رئیس کل مالیه مطرح است آقای فیروز آبادی.

خطیبی – در جلسه گذشته گفته شد مذاکرات کافی است بنا بود رأی گرفته شود.

رئیس – (خطاب به آقای فیروز آبادی) تأمل کنید گفته شده است مذاکرات کافی است باید رأی گرفته شود آقایانیکه مذاکرات را کافی میدانند قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس – اکثریت است رأی گرفته می‌شود به ماده واحده

مدرس – آقا پیشنهاد تقدیم کرده‌ام.

رئیس – پیشنهاد‌ها قرائت می‌شود پیشنهاد آقای ارباب کیخسرو.

(بمضمون ذیل خوانده شد)

اصلاح ماده واحده را بنده بشرح ذیل پیشنهاد می‌کنم مجلس شورای ملی بدولت اجازه می‌دهد که مستر مکاسکی امریکائی خزانه دار کل فعلی ایران را موقتا به مدت چهل و نه روز مطابق مواد چهارده گانه که دولت اخیرا برای دکتر میلسپو تهیه کرده بوده‌اند بکفالت ریاست کل مالیه برقرار نمایند و ضمنا دولت مکلف است در ظرف مدت مذکور فوق برای استخدام یکنفر امریکائی متخصص و لایق بجهت ریاست کل مالیه اقدام و اهتمامات شده کنترات او را بمجلس شورای ملی تقدیم دارد.

رئیس – آقای ارباب کیخسرو.

ارباب کیخسرو – در جلسه گذشته که بنده اینجا عرایضی کردم متأسف هستم که کاغذ دکتر میلسپو را نخوانده بودم وقتی در روزنامه خواندم دیدم او همه قسم تسلیم و حاضر بوده است و علت اینکه با وجود حاضر بودن ایشان دولت مساعدت نکده است البته خود دولت توضیح خواهد داد زیرا خود او آنجا می‌گوید بر خلاف فر مایشی که آقای یاسائی اظهار کردند که او می‌خواهد کاپیتولاسیون در اینجا برقرار کند او می‌گوید من حاضر هستم برای حکمیت ایرانی و او حاضر است

در مورد اختلاف قضیه در مجلس یا جای دیگر حل شود معذلک اولتیماتوم به او داده می‌شود و چون نمی‌توانسته است خودش را حاضر کند برای اولتیماتوم در آخر اظهار عجز کرده است از قبول اولتیماتوم حالا هم اینجا باید نظر دولت را دید که آیا حاضر است با او وارد مذاکره شود و راه مسالمتی با او پیش بگیرد یا نه؟ با کاغذی که بنده دیده‌ام او نوشته است اگر دولت خودش را حاضر کند برای مذاکره و موافقت با او گمان می‌کنم بهتر باشد بنده عقیده دارم همیشه برای پیشرفت امور سر کارها اگر دولت است یک دولت قائمی باشد با مدت طولانی که بتواند نظریات خودش ا انجام دهد اگر مستخدم می‌آورند یک مدتی به او باید مهلت بدهند که او بتواند خدمات خودش را انجام دهد البته اوایلی که دکتر میلسو آمده بود چون یک تجربیاتی نداشت ممکن بود بعضی اقدامات که می‌کرد بر خلاف مقتضیات باشد ولی بتدریج از مضمون همین کاغذ معلوم می‌شود که زمینه مقتضیات مملکت را بدست آورده و خودش را حاضر کرده است که یک طریق مسالمتی را پیش بگیرد و اگر ممکن بشود دولت با او داخل مذاکره در قرار داد بشود بنده او را مقدم میدانم بر این پیشنهاد خودم و اما راجع به این پیشنهادی که بنده کرده‌ام اولا برای این است که دولت پنجاه و یک روز پیشنهاد کرده بود دوروز از آن گذشته و چهل و نه روز بیشتر باقی نیست ثانیا بنده نمیدانم که دولت چند ماه به دکتر میلسپو پیشنهاد کرده است ولی از مضمون روزنامه‌ها اینطور فهمیدم که چهارده ماده است (اگر بیشتر است بنده نمیدانم خود دولت توضیح خواهند داد) مقصود من این است که علت ندارد دولت یک تکلیفی به دکتر میلیسپو بکند و بالاخره موافقت حاصل نشود و آن چیزیکه حاضر نشدند بدکتر میلسپو بدهند حاضر بشوند بشخص دیگری بدهند این چندین ضرر دارد اولا اینجا اعمال غرض شده است که بنده یقین دارم غرض نبوده ولی در عمل ما هر قدر بگوئیم غرض فهمیده نمی‌شود فهمیده می‌شود ثانیا وقتی که این اختیارات (همان اختیاراتی که دولت از آن راضی نبوده است) باین شخص داده نشده است معنی و منطق ندارد بیکی که بعد از او می‌آید و قادرتر از او خواهد بود بدهد برای اینکه این شخص الان تسلیم است بقول آقای وزیر مالیه که دیروز در نطق خودشان فرموده بودند (اگر چه بنده حضور نداشتم) فرموده بودند این شخص متنبه شده است و میداند چه جور کار بکند پس وقتی که این شخص متنبه شده است بقول آقای وزیر مالیه تجاوزات نمی‌کند….

وزیر مالیه – همچو عرضی بنده نکردم.

ارباب کیخسرو – در روزنامه بنده خواندم نوشته بودند که این شخص متنبه شده است ودیگر تجا. وزاتی نخواهد کرد البته این تنبه معنی زیاد دارد و هر کس بمذاق خودش تعبیر می‌کند بنده وقتی که در روزنامه خواندم مثلی بنظرم امد که بی مناسبت نیست اینجا عرض کنم یکوقتی در کتابی خواندم که شیر و گرگ و روباهی رفتند شکار هر کدام یک چیزی آوردند و بنا شد تقسیم کنند شیر به گرگ گفت تقسیم بکن گفت خوب هر کس هر چه آورده است مال خودش ولی شیر از این تقسیم قضبناک شد و یک سیلی بگوش گرگ زد که سر او پرید به روباه گفت تو تقسیم بکن روباه گفت این مسلم است آنچه شیر شکار کرده برای نهار و آنچه گرگ تهیه کرده برای شام و آنچه بنده تهیه کرده‌ام برای صبح شیر باید باشد از او سؤال شد که این تقسیم خوب را از کجا یاد گرفتی؟ گفت از آن سیلی که بگوش گرگ خورد در آن عبارتی که بنده در روزنامه خواندم این مثل بیادم آمد با آن سیلی که بگوش دکتر میلیسپو خورد هر کس بعد از او بیاید متنبه خواهد شد …

آقا سید یعقوب – آقا کشته شدن سپهسالار یادتان رفته ؟!

اربای کیخسرو – اجازه بدهید قربان بنده کسی نبودم

که تا دیروز تمجید دکتر میلسپو را کرده باشم و اموز بر ضدش حرف بزنم بنده در موقع پرگرام آقای مستوفی گفتم مالیه خوب است باید اصلاح شود ولی امروز می‌بینم مالیه خراب تر خواهد شد که این عرایض را می‌کنم در هر صورت باز از دولت تقاضا می‌کنم که بذل توجهی بفرمایند اگر ممکن است با او طریق مسالمتی بشرحی که در کاغذ خودش نوشته است پیش بگیرد و مسئله را اصلاح کنند و اگر نتوانستند اقلا طریق دیگر پیش بگیرند که بعد اسباب ندامت نشود.

رئیس الوزراء – رشته میلیسپو و کارهایش یکماه پیش از این گسسته شده بود بنده یکماه میانجی کردم نه بسمت وزارت بلکه بسمت شخص خودم و منتها موافقتی که برای اصلاح اینکار می‌کردم من غیر رسم بود که بعد بیاید به هیئت وزراء شاه فرمودند وزیر در بار مأمور شد که باتفاق بنده در خارج با دکتر میلسپو مذاکراتی بکنیم و یک زمینه درست بکنیم بعد مطلب را رسمی کنیم و بیاوریم به هیئت چند مجلس هفت ساعت و هشت ساعت و نه ساعت نشستیم و گفتگو کردیم فصول یک قرار نامه یا کنتراتی مختلف است اگر هیجده فصل دارد چهار فصلش مهم است باقی فروعات است آن چهار تا وقتی درست کردند بقیه را البته با یک کلمه بیشتر یا کمتر هم ما قبول می‌کنیم هم او قبول می‌کند اساس مطلب روی حکمیت بوده است و تشخیص تکلیف وزراء این مملکت غیر از امور مالی امور دیگری هم دارد که اگر در آن امور یک قدم بی موقع گذاشته شود مالیه و حالیه و همه چیزش از بین می‌رود (بعضی از نمایندگان – صحیح است) پس یک هیئت دولتی باید بتواند در یک موقع ضرورتی حفظ مصالح خیلی بزرگ مملکت را بکند هیچ دولتی که بخواهد بیک مملکتی خدمت بکند نمی‌تواند تمکین بکند باینکه اگر مصلحت پیش آمد در یک امری حکما برود سه نفر را از خارج پیدا کند که آنها حکمیت کنند حالا این مصلحت مملکت است یا نیست در صورتیکه شاید خیلی از مصالح هست که اصلش به هیچ سه نفری نمی‌شود گفت مگر آن اشخاصی که اسمشان وزیر مسؤل است این جوابی را که میلسپو نوشته است بنده هم وقتی خواندم تا دو سه سطر بآخرش مانده دیدم هیچ عیب ندارد من هم پسندیدم ولی هر چه هست در آن دو سه سطر آخر است که نوشته است این پیشنهاد شما را عینا من قبول نمی‌کنم آقایان که مطلع از جلسات صحبت ما با او نیستند خیال می‌کنند اصول را قبول می‌کند و از فروع رد می‌کند اینطور نیست در جوابی که بمیلسپو نوشته ده است و شاید آقایان (شاید هم ندارد حکما) خواهند دید موادی را که میلسپو چهار فقره پیشنهاد کرده است در موضوع حکمیت که من اینرا قبول می‌کنم نه اینرا دولت نمی‌تواند قبول کند ما بالاخره نمی‌توانیم اینجا بنشینیم و دولت ایران را خودمان محکوم کنیم اینکار را نخواهیم کد البته ما تقدیر می‌کنیم خیلی هم اظهار رضامندی می‌کنیم میلسپو در این چند سالی که بوده است خدمات هم به مملکت ما کده است مالیه را هم سر و صورتی داده است پولها را هم جمع آوری کرده است ولی یک معایبی هم در کار بوده که همیشه دولت شانه خالی کرده است از ترس آن حکمیت و در آن موقع که تجدید کنترات او را می‌کردند میبایست این معایبرا رفع بکنند همه جور ما حاضر شده‌ایم برای همراهی بشرط این معایب ولی او نپذیرفت آخرش هم جوابی که بما نوشته است می‌گوید که بله من حاضرم نپذیرم که از این طرف وارد شوم نه از در آن طرف. از هر دری که دلشان می‌خواهد وارد شوند سخن در پذیرفتن آن مواد معین است و چون بعد از (شاید) بیست و پنج ساعت مذاکره که خود بنده با علاقه مندی که به نگاه داشتن او داشتم (جهد کردم اهتمام کردم او را هم نصیحت کردم اینطرف را هم نصیحت کردم و اینطرف هم نصیحت نمی‌خواست اینها فقط اعتبارات خودشان را می‌خواستند) نتوانستم موفق بشوم این شخص بیک نظریاتی (او را هم تکذیب نمی‌کنم) می‌گوید من

تا بحال اینطور کار کرده‌ام بعدها هم می‌خواهم اینطو کار بکنم و چون ما نمی‌توانستیم قبول کنیم و چون دولت نمی‌توانست نظر او را در اینکه من حاضر بودم این را قبول کنم اما حاضر نیستم اما همه اش راقبول کنم و دولت عاجز است از اینکه خودش را باین اندازه پست کند که آن شرایط را قبول کند از این جهت ما این پیشنهاد را کردیم.

رئیس – اگر اجازه میفرمائید تمام پیشنهادها قرائت شود بعد رأی بگیریم.

بعضی از نمایندگان صحیح است.

(پیشنهادهای مزبور بشرح ذیل خوانده شد)

پیشنهاد آقای شیروانی

پیشنهاد می‌شود در آخر ماده واحده اضافه شود (و در انقضاء این مدت قانون مزبور بکلی ملغی و این اختیارات بدون تصویب مجلس شورای ملی باحدی داده نخواهد شد)

وزیر مالیه – صحیح است دولت قبول می‌کند.

رئیس – آقای بامداد پیشنهاد کرده‌اند.

(بشرح ذیل خوانده شد)

بجای آوردن مستشار موقت یا دائمی برای مدیریت مالیه چند نفر لایق صحیح العمل ایرانی را دولت به مجلس پیشنهاد کند تا یک نفر از میانه آنها معین شود و در عین حال دیوان محاسبات را بر طبق قانون تشکیل دهند

پیشنهاد آقای مدرس: پیشنهاد می‌کنم در مدت پنجاه و یک روز اختیارات بآقای حاج مخبر السلطنه داده شود.

پیشنهاد آقای شیروانی – تبصره ذیل را به ماده واحده پیشنهاد می‌کنم.

تبصره – دولت مکلف است در ظرف مدت فوق وسایل استخدام یک نفر متخصص عالی مقام امریکائی (از اتباع دول متحده امریکای شمالی) را برای ریاست کل مالیه ایران فراهم نماید.

پیشنهاد آقای دکتر رفیع خان – پیشنهاد می‌کنم که برای ریاست کل مالیه بجای دکتر میلسپو یکنفر ایرانی تعیین و تا انقضاء مدت کنترات دکتر میلسپو با همان اختیارات مشروحه در کنترات مشار الیه مشغول خدمت باشد.

پیشنهاد آقای تقی زاده – پیشنهاد می‌کنم کمیسیونی از مجلس انتخاب شده با نمایندگان دولت معا در زمینه پیشنهادات اخیر دکتر میلسپو با او داخل مذاکره شده و سعی کنند راه حلی برای مداومت خدمت او پیدا کنند.

پیشنهاد آقای فیروز آبادی – بنده پیشنهاد می‌کنم دولت مکاسکی ضمانت نماید از صحت عمل ایشان

(خنده نمایندگان)

یکنفر نمایندگان مجددا خوانده شود.

(مجددا بشرح فوق خوانده شد)

رئیس – رائی که گرفته می‌شود رأی قطعی است

ارباب کیخسرو – اجازه میفرمائید.

رئیس – بفرمائید.

ارباب کیخسرو – استدعا دارم اجازه داده شود آقایان دیگر هم توضیحات خودشان را بدهند شاید مال آنها قبول بشود و بهتر باشد بنده هم موافقت کنم.

رئیس – پیشنهاد آقای شیروانی مجددا قرائت می‌شود

(دو فقره پیشنهاد ایشان بشرح سابق خوانده شد)

رئیس – آقای شیروانی.

شیروانی – در اینجا چون معمول شده در پیشنهاد‌ها یک جمله‌های معترضه هم گفته شود بنده هم جمله معترضه خودم را مختصرا عرض می‌کنم این نکته باید محرز باشد که دولت ایران و همینطور مجلس ایران و ملت ایران خدمات شخص دکتر میلسپو را تاکنون قدر دانی کرده است و از او هم نهایت رضایت را داشته است و مخالفتی هم هیچ مقامی و هیچ شخصی با او نداشته است فقط در موقع تجدید کنترات او یک اختلاف نظری بین دولت ما و شخص او پیدا شده که رئیس

کل مالیه نتوانست آن موادی را که دولت ما باو پیشنهاد می‌کرد قبول کند نابراین اومیرود به مملکت خودش و ما هم آزاد هستیم که یک نفر دیگر برای مملکت خودمان استخدام کنیم و برای احترامات مملکت ما این موضوع لازم بود در مجلس شورای ملی گفته شود که فردا یک اشخاصی یک چیزهائی در خارج نگویند اگر هم ک حرف هائی هست ک حرفی‌های شخصی است مملکت رویهمرفته عقیده اش این است که بنده عرض می‌کنم در اینجا صحت سر دو چیز است یکی دادن یک اختیارات ه یک شخصی که اختیاات باو داده می‌شود اگر ما بخواهیم یکنفر مستخدم خارجی بدون اینکه یک اختیارات معینی داشته باشد استخدام کنیم و یک پول زیادی باو بدهیم بیاید در اینجا مثل سایر مستخدمین در تحت تاثیر عمر و و زید واقع شود این مستخدم بعقیده بنده نه تنها نمی‌توان از او استفاده کرد بلکه ممکنست ضرر هم داشته باشد بنابراین باید تا یک اندازه اختیارات بدهیم بیکنفر مستخدم خارجی ولی البته این تا آنروزی است که ما مستخدم خارجی لازم داریم ولی وقتی بی نیاز شدیم از مستخدم خارجی البته یک جریاناتی هست مثل تمام دنیا ما هم همانطور رفتار می‌کنیم اما وقتی که قائل شدیم یک اختیاراتی حتما باید اشخاصی و یک مستخدمین خارجی داد چون آن اختیارات یکقدری فوق العاده است و از اختیارات یک مستخدم معمولی زیادتر است آن شخص هم باید یک قدری شخص غیر معمولی باشد ما نمی‌توانیم اختیاراتی ا که در دوره چهارم با اینکه بنده افتخار نمایندگی نداشتم ولی در خارج بودم و در جریانات بودم اختیاراتی که در آن دوره بشخص بنده دکتر میلسپو داده شد غالبا مواد آن با تلگراف بامریکا مخابه می‌شد و بتوسط دولت میامد به کمیسیون بودجه و در کمیسیون بودجه حلاجی می‌شد و اظهار نظرهائی می‌شد و مجددا باتلگراف مخابره می‌شد و با توافق نظر این مستخدم (که در امریکا بود) و کمیسیون بودجه این اختیارات نوشته شد پس این یک موضوع خیلی ساده و کوچکی نیست که ما بیائیم این اختیارات را بدون یک مطالعه زیادی از شخصی بیک شخص دیگری بدهیم برای اینکه مجلس چهارم با نهایت دقت و یا خرج کردن مبلغ زیادی پول تلگراف بالاخره توانست توافق نظر پیدا کند بین یک شخصی با دولت ایران با یک سلسله اختیارات حالا در این ضمن یک مواردی در خارج آوردند و ملحق کردند باین قانون خدا هدایت کند اشخاصی را که این کار را می‌کنند و مملکت ما را در آخر کار دچار یک محظوراتی می‌کنند در هر صورت ما این اختیاراتی که با اینهمه اهمیت بیک شخ مهمی داده‌ایم نمی‌توانیم بیک شخص غیر مهم دیگری بدون مطالعه بدهیم بنده نمی‌خواهم عرض کنم مستر مکاسکی که او هم پنجسال بدولت ایران خدمت کرده است ولی بالاخره مجلس شورای ملی بیش از اینها باید مطالعه کند در دادن یک اختیاراتی بیک مستخدمین ولو هر کس باشد گاهی از مواد قوانین از ابهام قوانین در موقع وضع قوانین یک سوء استفاده هائی می‌شد در اینجا درست است که ما چهل و نه روز یک اختیاراتی که بیک شخصی داده‌ایم می‌خواهیم بیک شخص دیگری بدهیم ولی ممکن است حوادث بالاخره طوری بکند که دولت موفق نشود باینکه در انتهای این مدت یک نفر مستخدم عالیمقامی را بجای دکتر میلسپو بگمارد و باز به بعضی بهانه‌ها و حرف‌ها تمدید از ما بخواهند و خلاصه اینکه گیر کنیم در یک موقع معجلی و باز بگویند خوب حالا که نمی‌شود مالیه مملکت را ول کرد و باید چند روزی صبر کرد تا یک مستخدمی پیدا شود بنده چون آنروز او را مستخدم ایران نمیدانم (همانطوری که امروز دیگر شخص دکتر میلسپو را مستخدم دولت ایران نمیدانم) اختیاراتی هم که برای او وضع شده است می‌خواهم در آخر این مدت چهل ونه روز اثری از جا پای او باقی نماند ممکن است مجلس شوای ملی فوق این اختیارات را بیک نفر دیگری

بدهد در هر صورت این اختیارات و این قانون بعد از این مدت باید کان لم یکن باشد آنوقت البته مجلس هر کس را صلاح میداند در نظر می‌گیرد و هر اختیاراتی ا هم که مجلس شورای ملی صلاح میداند بیک شخص می‌دهد این است که بنده پیشنهاد کردم که در آخر این ماده اضافه شود که پس از چهل و نه روز این قانون بکلی ملغی و این اختیارات هم تا حدی داده نخواهد شد و اما راجع به تبصره (چون یک مرتبه می‌خواهیم توضیح بدهم زیرا ماده با تبصره رأی گرفته می‌شود) موضوع تبصره بنده در خارج اطاق مجلس از رئیس الوزراء و آقایان وزراء بطور خودمانی و خصوصی در جلو چند نفر از همکاران محترم گویا آقای کازرونی هم تشریف داشتند پرسیدم آیا واقعا خیال دارید بجای دکتر میلسپو یک نفر متخصص عالیمقام استخدام کنید یا خیر؟ این را بما بگوئید که تکلیفمان را در موقع پیشنهاد دادن و حرف زدن بدانیم شخص رئیس الوزراء به بنده فرمودند که دولت ایران تصمیمش این است که بجای شخص دکتر میلسپو یک نفر مستخدم عالیمقام تر و داناتر و متخصص تر از دولت امریکا جلب بکند و استخدام بکند و تمام مقامات این مملکت هم موافقند و گمان می‌کنم در مجلس شورای ملی هم یک اکثریتی دارای این عقیده باشد که ما چند سال دیگر یک نفر رئیس کل مالیه متخصص با اختیاراتی لازم داریم. در هر صورت بنده یکی از اشخاصی هستم که معتقدم این مملکت لااقل تا پنج سال دیگر محتاج است بیک نفر رئیس کل مالیه مقتدر امریکائی و یک نفر خزانه دار امریکائی و یک نفر رئیس محاسبات امریکائی و السلام سایر آقایانی هم که تشریف آورده‌اند البته یک خدماتی هم به مملکت کرده‌اند زاضی هم هستیم حسن روابط هم داریم ولی پیش از این شیراز و کرمانشاه و غیره محتاج برئیس مالیه خارجی نیست اما مرکز مالیه ما احتیاج دارد بیک رئیس یک خزانه دار و یک رئیس محاسبات انهم مخصوصا از مملکت امریکا دولت را بنده دیدم دارای این نظر است با توافق نظر دولت بنده پیشنهاد کردم که در ظرف این مدت چهل ونه روز (حقیقتا چون گفتند ما مایلیم وسایل استخدام یک نفر متخصص عالیمقام امریکائی را برای ریاست کل مالیه فراهم بکنیم) که رئیس الوزراء ایامی که آن اختیارات دارد خاتمه پیدا می‌کند و کنترات این شخص تمام می‌شود کنترات آن شخص جدید به مجلس آمده باشد از دولت استدعا دارم در این کار صمیمیت بخرج بدهد یعنی وقت خودشرا تماما صرف این کار بکند مجلس هم حاضر است و بالاخره تا چهل روز دیگر هم دولت با تلگراف موفق خواهد شد باینکه یکنفر را در نظر بگیرد برای اینکه مملکت امریکا پر از متخصص خوب است وقتی هم که حقوق خوب دادید همه کس حاضر است حقوق دو سه نفر را یکی کنید بدهید بیک نفر که بدرد کار بخورد و او را استخدام کنیم و این پیشنهاد هم با توافق نظر آقای رئیس الوزراء و آقای وزیر مالیه نوشته شده دیگر بسته است بنظر مجلس.

رئیس الوزراء – هر دو پیشنهاد را دولت قبول می‌کند.

بعضی از نمایندگان – مخالفیم.

حاج آقا رضا (رفیع)- بنده مخالفم.

بعضی از نمایندگان – رأی می‌گیرند مخالفید رأی ندهید.

رئیس – آقای مدرس.

مدرس- همین جور که آقای شیروانی فرمودند (استجازه هم از آقای رئیس می‌کنم در پیشنهاد نباید پر حرف زد لیکن پیش آمد طوری شده است که در این پیشنهادها قدری زیاده از اندازه حرف زده می‌شود لهذا سه مسئله را بنده عرض می‌کنم شخص بنده در ضمن صحبت در پرگرام هیئت حالیه نسبت برئیس مالیه طردا للباب یک صحبتی کردم و الا در این چهار پنج ساله تصدیقا یا غیر تصدیق صحبتی نداشتم و محل ابتلاء شخصی هم با رئیس مالیه در این چند سال هیچ نشده‌ام

الا یک دفعه یک توقعی ازشان کردم آنرا هم نشنیدند در وقتی می‌خواستند تشریف ببرند امریکا فرستادند پیش من عکس مرا خواستند گفتم برای چه می‌خواهید گفتند می‌خواهیم سوغات ببرم گفتم عکس من که فایده ندارد خوبست این پولهائی را که از ما می‌گیرید یک چیزی بخرید و آنها را سوغات ببرید و نه اینکه یک چیزیکه قیمت ندارد ببرید و پولها را هم ببرید. این را هم قبول نکرد و محل ابتلاء من فقط این بود ولی اصولا عرض می‌کنم مستخدم هر چه خوب باشد وقتی دولت صلاح ندید و نخواست باید تشریف ببرد جناب ایشان هم در دو مسئله خیلی خوب بودند یکی در تمرکز عایدات و یکی نظارت در مخارج باقی کارشان بنده هیچوقت تصدیق نداشتم بهشان هم می‌گفتم لیکن معذلک بنده عقیده‌ام این است که خدمات نمایان کرده و باید همه تشکر داشته باشیم و امیدوار هم باشیم که ایشان راضی باشند که ما مستخدم دیگر بیاوریم و البته آن مستخدم هم خدمات نمایانی بکند ولی بشما عرض می‌کنم که هر مستخدمی ما بیاوریم بعد از پنج سال به تخصص امروز دکتر میلسپو نمی‌شود (جمعی از نمایندگان – صحیح است) اینها خیال است بعد از شش سال و ده سال هم شاید نشود ولیکن باید هر طوری صلاح شد همان طور بشود من که در مرحله خودم از خدمات ایشان تشکر می‌کنم و از تطبیق کردن جمع و خرج ایشان متشکر ولی حالا باید دیدد این پنجاه روز ما باید خودمانرا طوری معرفی کنیم که در مملکت ایران یکنفر نیست که این صد دینار را بدهیم بدستش تا فکر کنیم دیگری را بیاوریم؟ من خیلی این را برای خودمان بد میدانم آقای دکتر خیلی خوب پیش‌ها هم خیلی خوب لیکن این پنجاه روز ما یکی را نداریم که این کار را بدهیم دستش تا سر صبر حوصله و تأمل کنیم تا موافقت حاصل بشود بنده در این مسئله با پیشنهاد آقای تقی زاده موافقم لیکن این پیشنهاد خودم را هم خوب میدانم عرض می‌کنم آقای مخبر السلطنه معروف بخوبی و صحت عمل هستند یک وقتی با ایشان مباحثه کردیم که چرا شما چیزی ندارید ایشان گفتند آخر صحت که پول نمی‌آورد بنده بایشان گفتم شاید مثل من هنر نداشته باشید گفتند خیر از صحت است حالا خودشان که معتقدند صحت عمل دارند معروف هم که هستند یصحت عمل ممکن است این پنجاه روز این اختیار را بسپارم دست ایشان تا مجلس مطالعه کند آقای دکتر میلسپو که تشریف آوردند (من سر رشته از مالیه ندارم که بگویم متخصصند یا نیستند خواهش دارم عرایض بنده را چون حال ندارم گوش کنید) لیکن وقتی که آمد الانصاف ادم وزین سنگینی بود ولسی حالا در اینکه متخصص شده شکی نیست اما چه شد که این شخص کارش پیشرفت کرد جهتش این بود که این قانون با توافق نظر تمام مجلس و دولت درست شد. آقای دکتر میلسپو آمدند سر همچو قانونی که با توافق نظر تمام مجلس نوشته شد آقا فرمودند کمیسیون بودجه و لیکن من خاطرم است کمیسیون فوق العاده تشکیل شد و خیلی از آقایان خارج از مجلس هم دعوت شدند و در این مسئله قانونی تبادل آراء شد توافق نظر دولت و مجلس در این قانون شد و انصافا ایشان هم در مقام اجرا یک خدمات خوبی کردند. حالا بنده عقیده‌ام این است که مطابق پیشنهاد بعضی از آقایان این پنجاه روز این اختیارات داده شود بشخص اقائی که الان رئیس دولت است و خودمان را این جور معرفی نکنیم که یکساعت یک کسی را نداریم مالیه مان را دستش بدهیم یا برای پنجاه روز یک کسی را برای این کار نداریم این شخص را من نمی‌شناسم شاید هم خوب باشد اما خوب نیست بگوئیم برای پنجاه روز یک آدم ما در ایران نداریم این بدنامی است برای ما پس بهتر این است این مدت مالیه بدست ایشان باشد تا فکر کنیم مطالعه کنیم و با پیشنهاد دولت و با توافق نظر تمام وکلاء یک نفری را که پسندیدیم یا از امریکا که ایشان پیشنهاد کرده‌اند یا از جای دیگر بسر

صبر استخدام کنیم و بنده عقیده‌ام این است همین جوری که آقای مخبر السلطنه آن پیشنهاد را قبول کردند این پیشنهاد را هم قبول کنند و بعد بسر صبر بنشینیم و تأمل کنیم و کار را درست کنیم

رئیس الوزراء – بنده افتخار داشتم به حاج رئیس الوزرائی حالا معلوم می‌شود باید حاج رئیس مالیه هم باشد بنده می‌ترسم آقای مدرس از شدت لطفی که به بنده دارند مقصودشان این باشد که بنده از ریاست وزرائی استعفاء کنم و بروم رئیس کل مالیه بشوم …

مدرس – خیر.

رئیس الوزراء- و الا جمع این دو شغل با همدیگر خودشان هم باید تصدیق بفرمایند که نمی‌شود…

مدرس – چرا؟

رئیس الوزراء – آخر ریاست کل مالیه خودش یک شغلی است که اولا یک تخصصی می‌خواهد که بنده آن تخصص را ندارم عادتی می‌خواهد بقانون مخصوص که آن عادت را ندارم و یک فرصتی می‌خواهد برای اینکار که بنده آن فرصت را هم ندارم با این سه شرط معدوم در بنده بنده نمیدانم چه جور باید این کار را بکنم و اگر نظارت کلیه است که البته دولت یک نظارت کلیه بر همه ادارات دارد و باز بنده عقیده‌ام این است که آقایان موافقت بفرمایند که از همان اشخاصی که انس دارند عادت دارند و ورزیده هستند یکنفر سر کار گذاشته شود البته دیگران هم هستند و این امر هم دلالت نمی‌کند بر این که در ایران یکنفر آدم نیست در ایران صد هزار نفر هم هست که می‌توانند همه این کار را بکنند خیلی هم خوب می‌کنند ولی البته یک نظر‌های دیگری بوده است که ما خواستیم معلومات خارجی‌ها را هم داخل معلومات خودمان بکنیم و یک متخصصینی هم از خارج داشته باشیم این دلالت ندارد که در مملکت ما آدم نیست آدم زیاد است خیلی اشخاص هستند که هر کدامشان را بگوئید بخوبی می‌توانند از پیش ببرند ولی یک نظرهائی هست که ما می‌خواهیم قوای خارجی را هم ضمیمه قوای خودمان بکنیم و بنده عقیده‌ام این است که آقای مدرس بنده را معاف بفرمایند از این خدمت و باز موافقت بکنند با آن پیشنهادات سابق.

مدرس – یک ایرانی دیگر.

روحی – بنده مخالفم.

رئیس – بفرمائید.

روحی – عرض کنم آقای رئیس الوزراء گذشته از این که رئیس الوزراء هستند و مسائل مهمه مملکت را باید درست کنند متکفل وزارت فوائد عامه هم هستند و البته تصدیق می‌کنند که معنی پیشنهاد این است که از این کارشان استعفا بدهند من با یک نظر ممکن است باین پیشنهاد آقا موافقت کنم که حوالجات مخارج بامضای ایشان باشد والا ایشان ریاست وزراء و ریاست کل مالیه ایران را قبول بکند و جزئیات کار را برسند آن وقت من تصور نمی‌کنم که پیشنهاد اقا بنفع مملکت باشد و یک خسران و ضررهای دیگری دارد.

رئیس – آقای دکتر رفیع راجع به پیشنهاد خودتان بفرمائید توضیح بدهید.

دکتر رفیع خان امین – آقای دکتر میلسپو در اثر عدم توافق نظر با هیئت دولت بالاخره خدمات خودشانرا خاتمه دادند و در این موقع بنده بی مورد میدانم که بر علیه ایشان یک حملاتی کلی و جزئی بشود نه تنها نباید حملاتی بشود بلکه می‌توان گفت که خدمات ایشان در ظرف این چند سال یعنی این پنجسال اخیر از جمله عوامل مهمه بوده است که با اتفاق عوامل مهمتر دیگری موجب سربلندکردن و زنده کردن ایرانی بوده است البته بنده نمی‌خواهم نسبت به آقای میلسپو مدیحه سرائی بکنم ولی در تاریخ حتما خدمات ایشان را مخصوصا تاریخ این پنج ساله در صفحات خود ثبت و ضبط خواهد کرد و خودی

و بیگانه مسبوق و مستحضر خواهند شددر هر حال یکی از عوامل مهمه احیاء ایرانی در این پنجسال اخیر خدمات ایشان است در این موقعی که ایشان می‌روند بنده پیشنهاد کردم که یکنفر ایرانی موقتا بجای ایشان انتخاب بشود پیشنهاد شده است از طرف دولت که مکاسکی جای نشین ایشان باشد همانطور که آقای ارباب در جلسه گذشته اظهار کردند آقای مکاسکی محاسب هستند و آنوقت باید هم خرج کنند و هم حساب کنند و این مقتضی نیست علاوه بر این چون هم نوع است با میلسپو بنده صلاح نمیدانم که یکنفر همنوع که مادون او است جای نشین او بشود آنهم مادون هم از نقطه نظر علمی و هم مخصوصا از نقطه نظر اخلاقی و مقتضی بود که خود ایشان تا انقضاء مدت باقی بمانند و این پیشنهادی که بنده کرده‌ام یک نفر ایرانی با همان اختیارات بجای آقای دکتر میلسپو معین شود محسناتی دارد و بهترین محسناتش این است که در این مدت یک آزمایشی می‌شود و لیاقت ایرانی هم ثابت می‌شود و بنده معتقدم که با همان اختیاراتی که به میلسپو داده‌اند ایرانی هم می‌تواند از عهده برآید این بود که بنده این پیشنهاد را کردم.

رئیس – آقای تقی زاده راجع به پیشنهاد خودتان بفرمائید.

آقا سید یعقوب – بنده مخالف بودم با پیشنهاد ایشان.

رئیس – یک قدری مخلوط شد با هم موقع شما هم می‌رسد آقای تقی زاده بفرمائید.

تقی زاده- چون بعقیده بنده مذاکرات قدری زودتر بکفایتش رأی داده شد و این مطلب هم مکرر در مجلس گفته شده که بعضی مطالب هست باید در مجلس گفته شود و فایده ندارد که مذاکرات زود کافی بشود در اینصورت انسان مجبور است پیشنهاد کند و مطالب خودش را در پیشنهاد بگوید و بنده مخصوصا خودم را مکلف میدانم که مطلب خودم را در اینجا بیان کنم و خیلی هم اهمیت نمی‌دهم که پیشنهاد بنده را قبول کنند یا موافقت نکنند شاید هم صلاح بدانند و موافقت بکنند ولی این مطلب از آن مطالبی است که در اینجا لازم میدانم خطاب به مملکت و ملت در آن باب حرف بزنم این صحبت خطاب به مملکت و تاریخ است نه خطاب به اشخاص حاضر. بنده چند روز قبل این جا گفتم که دو سه روز دیگر سرنوشت مملکت برای مداومت یا عدم مداومت اوضاع پنج ساله اخیر مالیه مملکت باید معلوم شود. در این سه ماه اخیر این سؤال و جواب‌ها یا بقول معروف این بازیها همه اش در پس پرده می‌گذشت و مجلس را هیچ اشتراکی در این کار ندادند و هیچ اطلاع نداشت مگر اینکه در جرائد می‌خواندند و هیچ مشورتی با مجلس و کمیسیونهای مجلس نشد ولی البته خیر خواهان مجلس هم بسکوت گذراندند و حتی الامکان دست دولت را باز گذاشتند و هیچ قسم دولت را زحمت ندادند که از راهش کج بشود و از صمیم قلب می‌خواستند که مقاصد دولت بعمل بیاید و همینطور از صمیم قلب آرزو می‌کردند که سر این دو ریسمان برای مصالح مملکت و آسایش مملکت بهم بیاید و مالیه مملکت مختل نشود و خیلی متأسفم که سرنوشت این مملکت بطور دلخواه خیر خواهان مملکت معین نشد.

جمعی از نمایندگان – صحیح است.

حاج آقا رضا رفیع – کجا صحیح است عقیده خودتان است از طرف دیگران نگوئید.

تقی زاده – البته بعقیده بعضی که حرف می‌زنند صحیح است و بعقیده بعضی صحیح نیست در آن حرف نداریم ولی بنده تصور می‌کنم که دولت در این مورد بلکه می‌خواهم بگویم متصدیان امور و هر کسی که در این کار دخالت داشت (چون اطلاعی که شخصا از آقای رئیس الوزراء دارم موافقت و حسن نیت شان را در این کار دیدم و اگر این اظهاری که اینجا کردند بر حسب تکلیف نباشد آنچه که بنده اطلاع دارم ایشان هم اطلاع دارند و کاملا

ممکن بود این کار را بطور خوبی حل کرد چیزی که متصدیان امور در این کار غفلت کردند و غفلت اساسی بود و برای آتیه مملکت مضرات عظیمه را مشتمل است همان طریقه ایست که انرا دنبال کردند مطلب البته مداقه لازم داشت و باید مباحثه و مذاکره بشود بعضی از آقایان گفتند که روز اول طرف مقابل گفته که من فلان چیز را می‌خواهم بنده می‌گویم البته روز اول او در آن پله اول می‌ایستد شما هم در آن پله آخر ۰ که خیال هم ندارید بایستید) می‌ایستید ولی ان صحبتهای روز اول را نباید مناط قرار بدهیم بعد کم کم پله پله بهم نزدیک می‌شوند ولی باید مملکت و نمایندگان ملتت بدانند که در فلان وقت فلان واقعه که بی خبر گذشت آیا تمام مسائل و نظریات خیر خواهانه بعمل آمد که آن قدری که ممکن است قضیه حل بشود یا نه؟ این مطلب برای بنده مشکوک است و کاملا هم مشکوک است اینجا فرمودند که ایشان گفته‌اند که من این را رویهمرفته قبول ندارم البته آقایان باید مسبوق باشند که (رویهمرفته) را ترجمه کرده‌اند از یک کلمه کاملترش این بود که تماما در یکجا یعنی بدون اینکه یک کلمه حذف شود یعنی کما هو علیه قبول ندارم. بنده نسخه انگلیسی آنرا هم دیدم بلی البته دولت نمی‌بایست و او اظهار هم نمی‌کرد که می‌خواهد تمام جزئیات را ایستادگی کند مسئله اساسی مسئله حکمیت بود همانطور که فرمودند در کنترات گذشته و در این پنجسال گذشته حقی که بایشان برای تعیین حکم داده شده بود بطور مطلق بود یعنی هر کس را که می‌خواهد معین کند و دولت می‌خواست این هر کس نباشد یعنی برای تصفیه اختلافات اگر قضیه به محلی رجوع شود محل ایرانی باشد این را بالاخره دکتر میلسپو قبول کرد که اگر چه او غیر ایرانی است ودولت ایرانی است ولی اگر با هم در سر مطلبی اختلاف داشتند و او بگوید که من این را اینطور می‌فهمم و حقوق من باید این طور حفظ شود بالاخره قاضی و فاصل قضیه را ایرانی معین می‌کند این مطلب اساسی بود که او برداشت و این مسئله را قبول کرد ولی دولت و اشخاصی که متصدی اینکار بودند در جزئیات پیچیدگی کردند و همچو احساس دادند یعنی در خارج این اثر را دادند که نمی‌خواستند سر این دو ریسمان بهم بیاید و لو اینکه هر قدر هم گذشت از طرف مقابل می‌شد و هر قدر هم موافقت از طرف او می‌شد بطوریکه گفته شد و بنده هم میدانم آخرین پیشنهاد اینطور بود که اگر اختلافی در موضوعی حاصل شود اگر هیءت وزراء حل و فصل بکند فبها ولی اگر در هیئت وزراء کاملا حل نشود یک کمیسیونی معین کند که در اطاف اینکار مطالعه کنند و اگر آنها هم حل نکنند رأی مجلس قاطع شود و این پیشنهاد را دکتر میلسپو قبول کرد ولی دولت این را هم قبول نکرد. آقای رئیس الوزراء امروز فرمودند که (بعضی امور سیاسی هست) آنچه بنده اطلاع دارم حتی در امور سیاسی هم او حاضر شد گذشت بکند و آقایانی که کاغذ اخیر او را دیده‌اند ….

شیروانی – گذشته گذشته برای آتیه یک فکری بکنید.

تقی زاده – چون پیشنهاد بنده را که آقایان ملاحظه فرمودند این نیست که گذشته. گذشته. بنده می‌گویم دولت همیشه در تحت نظارت مجلس است دولت می‌گوید این راهی که من پیموده‌ام درست پیموده‌ام و راه حلی در این کار ممکن نبود در این صورت هیچ عیبی ندارد که مجلس هم در این کار مداخله داشته باشد برای اینکه هیچیک از ماها شک نکنیم که بالاخره مسامحه و فرو گذاری و عدم گذشت و کنار نیامدن در کار بوده است و برای اینکه این مسئله برای مملکت و تاریخ مجهول نماند بهتر این است که مطلب روشن تر شود. و باید گفته شود که دکتر میلیسپو برای این مملکت کار خوب کرده و این مملکت از او قدردانی دارد و او برای ثبات اوضاع مالی و مزید اعتبار مالی مملکت ما در خارج و پیشرفت اوضاع اقتصادی این مملکت در

این پنج سال کمک بزرگی کرده و امید. وارم که ملت امریکا تصور نکند که ما حق ناشناس بودیم بنده شخصا از اشخاصی بوده‌ام که همیشه از اول مشروطیت تا حالا برای مداخلات زیاد اجانب و خارجه‌ها در این مملکت معارضه کرده‌ام و تمام عمر در این کار جهاد کرده‌ام و همه اهل مملکت هم میدانند ولی برای بنده جای تعجب است که بعضی اوقات یک شخصی (که فقط پاسپورتش خارجه است و غیر از آن دیگر هیچ چیزش خارجی نیست و اگر نوکری و استخدام ما را قبول کند هیچ دولت خارجی از او نگاهداری و طرفداری جبری نخواهد کرد و اگر او را بیرون هم بکنیم هیچ طور نمی‌شود و یک نت هم برای ما نمی‌فرستند و ما می‌توانیم ازادانه امور مالی خودمان را با اختیارات بدست یک همچو شخصی بدهیم و هیچ ضرری هم برای ما نخواهد داشت) اینقدر اشکال می‌شود در صورتیکه بعضی اشخاص بودند که دادن اختیارات را بدول خارجه صلاح می‌دانستند و آن را برای مملکت عیب نمی‌دانستند ولی در این مورد و مقام در موضوع یک نفر خارجی که نوکر ایران است و کاملا تحت اختیار دولت ایران است گفته می‌شود که چرا خارجی باید در کار ما مداخله کند این مطلب از خاطر ملت و مملکت و تاریخ محو نمی‌شود که دکتر میلسپو و شوستر را مجلس شورای ملی استخدام کرد ولی هیچکدام را مجلس مرخص نکرد ملت ایران انها را در خاطر خود نگاه خواهد داشت و خدماتشان را فراموش نخواهد کرد اینها مأمورین بی غرض و بیطرفی بودند که در این مملکت حقیقتا مانند وطن پرستان ایرانی برای این مملکت خدمت کرده‌اند و هیچ فرقی با آنها نداشته‌اند جز اینکه پاسپورتشان خارجه بوده است این‌ها حکم لافایت و یارانش را داشته‌اند که در استقلال امریکا آنطور خدمت کردند این‌ها حکم انگلیسیها ئی را داشتند که بسر کردگی گارمبالای در ایتالیا خدمت و فداکاری کردند اینها آمدند در ایران و برای این مملکت خدمت کردند و در تحت تاثیر عواملی رفتند….

حاج آقا رضا (رفیع) این چه ترتیبی است؟ کنفرانس است ؟!

رئیس – دیگران هم بهمین ترتیب حرف زدند.

حاج آقا رضا (رفیع) – ماده شصت و سه راهم ..

تقی زاده – اگر نمی‌خواهند حرف نمی‌زنیم و بآسانی پائین میایم …

بعضی از نمایندگان – خیر. بفرمائید. بفرمائید.

تقی زاده – ولی بنده باید در مقابل تاریخ و مملکت حرفم را بزنم این‌ها در تحت تاثیر عوامل مخصوصی از مملکت ما رفتند و اولین فرصتی که ملت ایران پیدا بکند ثابت خواهد کرد و نشان خواهد داد که ملت ایران خدمات خیر خواهانه آنها و ملت نجیبشان را فراموش نخواهند کرد ملت امریکا ملتی بود که در موقع سختی بما کمک کرد و باز اول دولتی بود که بر ضد قرارداد در آن موقع پرتست کرد. ولی بعضی از اشخاص بی قید این مملکت در موقع خوشی ایشان را فراموش کردند خلاصه عقیده بنده این است که هنوز هم دیر نشده است و ممکن است با خود دکتر میلسپو کنار آمد و اگر حسن نیت در کار باشد این مسئله ممکن است بطوری که عرض کردم بنده این حسن نیت را در آقای رئیس الوزراء سراغ داشتم ولی حسن نیت ایشان هم مثل حسن نیت اکثریت مجلس ثمری نداشت. بنده برای دفعه آخر و برای اداء تکلیف خودم در اینجا عرض می‌کنم که اگر واقعا می‌خواهید این مطلب در روز روشن جلو ملت و مملکت و مجلس حل شود بهتر این است که یک کمیسیونی از مجلس انتخاب شود و با دکتر میلسپو و نمایندگان دولت مذاکره کنند که اگر واقعا ایشان یک اشکالاتی پیش می‌آورند که قابل حل نیست آنوقت دیگر هیچ جای حرفی باقی نخواهد ماند ولی اظهاراتی که آقای رئیس الوزراء فرمودند چندان مقنع نبود زیرا ایشان فرمودند دکتر میلسپو گفته که من همه

را یک جا قبول ندارم و آن چیزهائی که او می‌خواست قبول کند بدرد ما نمی‌خورد و آن چیزهائی که ما می‌خواستیم او قبول نمی‌کرد ولی بالاخره معلوم نشد که آن چیزها چیست بنده حاضرم ثابت کنم و خیلی از چیز‌های اساسی را که دولت می‌خواست او حاضر بود قبول کند و بنده بسهم خودم اینجا عرض می‌کنم که هر قدر تاثیر و نفوذیکه در اینکار اجرا کردم؟ تمامش یعنی صد در صدش برای این بوده است که طرف مقاصد دولت ایران را قبول کند و برای این نبوده است که دولت پیشنهادات او را قبول نماید بعلاوه ما نمی‌خواستیم از جاده خودمان خارج شده باشیم وی می‌خواستیم کاملا دولت را آزاد گذارده باشیم عرض می‌کنم که باید حسن نیت در کار باشد تا ثمر مطلوب گرفته شود و چنانچه عرض کردم بنده این اظهارات را برای اداء تکلیف نمایندگی ملت و ضبط تاخ عرض کردم. حالا اگر واقعا آقایان می‌خواهند ممکن است امتحان کنید و به بینید می‌شود یا نه؟ ولی همانطور که آقای مدرس فرمودند عض می‌کنم هیچ متخصصی هم پیدا نخواهیم کرد که بعد از پنج سال مثل دکتر میلسپو بشود.

وزیر مالیه – بنده عرض دارم.

رئیس الوزراء – بنده خیلی مفصل عرض نمی‌کنم آنچه که باید عرض کنم عرض کرده‌ام و آن ابهامی هم که آقای تقی زاده فرمودند در عرایض بنده نبود بنده در آخر کلام خود اعاده نکردم ولی پیدا بود آن نکته که او قبول نمی‌کرد روی کدام مبحث است حالا هم پیداست تمام مسئله روی حکمیت است و حرف سر این است که دولت هم آخر باید در مملکت خودش اختیاری داشته باشد می‌گویند نباید این اختیار را داشته باشد و البته دولت نمی‌توانست زیر بار این حرف برود ولی بنده خیلی متأسفم و تأسفم هم این است که یک وقت نیمساعت روی این کرسی حرف زده می‌شود که ما باید نشان بدهیم خودمان هم یک چیزی هستیم و بعد نیمساعت حرف زده می‌شود که یک نفر از آسمان پائین افتاده است و معتقدیم که اگر این برود دنیا بهم می‌خورد خیر دنیا هم بهم نمی‌خورد.

تقی زاده – دنیا بهم نمی‌خورد ولی کار شما بهم می‌خورد.

وزیر مالیه- هیچ بهم نمی‌خورد – هیچ طور هم نمی‌شود.

رئیس – آقای دشتی.

دشتی – آقای تقی زاده از وقتی که وارد ایران شده‌اند جدا طرفدار دکتر میلسپو شده‌اند ولی شاید خودشان هم تصدیق کنندکه بنده قبل از ایشان یعنی از ابتداء که دکتر وارد ایران شد و مشغول کار شد و در طی عمل دکتر را دیدم طرفدار او بودم. همینکه دکتر میلسپو وارد عمل شد بنده دیدم حقیقتا آدم بی غرضی است و باید عملیات او را تقدیس کرد لهذا در مواقع مختلفه که می‌خواست مالیات معوقه را از سپهسالار مثلا وصول کند یک دفعه در طهران جنجال می‌شد و می‌خواستند او را هو کنند در آم موقع تنها کسی که در دفعه اول و دوم و سوم از دکتر میلسپو حمایت کرد خود بنده بودم و تا آخرین دقیقه هم که دکتر میلسپو از این شهر بیرون می‌رود بنده یکی از طرفداران او هستم و معتقدم که دکتر میلسپو یکی از مستخدمین خیلی خوب این مملکت بوده است یعنی هیچ خیانت باین مملکت نکرده است و در مواقعی هم که دکتر می‌خواست وظائفش را انجام دهد و مطابق تکالیفش رفتار کند یک قال و مقالهائی بر ضدش بلند می‌شد خود بنده میدانم که شاید عده بر علیه او و برای خنثی کردن عملیات او قیام کردند ولی فعلا موضوع در این نیست که دکتر میلسپو بد است یا خوب است بنده گمان نمی‌کنم یک نفر در این جا باشدکه عقیده داشته باشد میلسپو بد آدمی است یا دزدی کرده موضوع سر این نیست موضوع در این است که دکتر میلیسپو نمی‌خواهد کنترات خودش را با آن شرائطی که دولت در نظر دارد تجدید کند عمده

مطلب در این قسمت است آقای تقی زاده فرمایشاتی فرمودند حاکی از اینکه چرا مجلس را مداخله ندادند بنده معتقدم نیستم که مجلس در اینکار مداخله کند مسئله استخدام و ضرورت استخدام یک نفر خارجی را دولت باید تشخیص بدهد و بعد کنتراتش را به مجلس بیاورد آنوقت اگر مجلس مقتضی دید رأی می‌دهد و اگر مجلس با نظر خوب آن مستخدم را تلقی نکرد رأی نمی‌دهد اما نمی‌شود که مجلس از یک دولتی استیضاح کند یا او را بیندازد برای اینکه چرا فلان مستخدم را استخدام نکردی این ترتیب بر خلاف اصول پارلمانی است بنده تعجب می‌کنم چرا آقای تقی زاده این فرمایش را می‌فرمایند! و اعتراض می‌فرمایند که چرا دولت مجلس را مداخله نداده است در این موضوع اما راجع بخود دکتر بنده شخصا بواسطه موقعیت روزنامه نگاری که دارم مطلعم که دو ماه است مذاکرات با دکتر میلسپو در جریان است و مجالس مختلف و زیادی بین رجال مملکت و دکتر میلسپو اتفاق افتاده است و مذاکرات جریان داشته و همان طور که آقای رئیس الوزراء فرمودند یک مسائلی هست که در ظرف این پنجساله دولتها باو پی برده و دیده‌اند که بعضی از مواد این اختیارات بحال مملکت مضر است و خواسته‌اند آنها را اصلاح کنند بنده عقیده‌ام این است که اگر دکتر را بحال خود باقی می‌گذاشتند بانظریات دولت موافقت می‌کرد ولی کاسه‌های از آش گرم تر دکتر میلسپو را بهوس انداخت و دعواء به جهل کردن و باصطلاح پوست خربزه زیر پایش گذاشتند و بالاخره نگذاشتند که او با نظریات خیر خواهانه دولت موافقت کند نه تنها کابینه آقای حاج مخبر السلطنه این مسئله را در نظر داشت بلکه کابینه آقای مستوفی الممالک هم معتقد بود که باید در مواد پرگرام دکتر میلسپو تجدید نظر شود کابینه‌های گذشته هم در ظرف این پنجساله غالبا معتقد بوده‌اند که در موقع تجدید استخدام کنترات دکتر میلسپو باید بعضی از موادش اصلاح شود یکی از مسائل خیلی مهمه که در نظر گرفته شده بود مسئله حکمیت است حقیقتا خیلی مضحک است که دکتر میلسپو می‌گوید من هیئت دولت ایران را که طرف اعتماد اکثریت مجلس است قبول ندارم بدیهی است که همیشه دولتهائی که روی کار می‌آیند طرف اعتماد اکثریت مجلس خواهند بود در اینصورت مضحک است که دکتر میگود من هیئت دولت را قبول ندارم و باید از خارج سه نفر بیایند حکمیت کنند در صورتیکه رأی هیئت دولت باید قاطع باشد مخوصا پس از آنکه دولت مسئله حکمیت را تفکیک کرد یکی راجع به حقوق شخص دکتر میلسپو بود آن را به حکمیت خارج واگذار کردند یکی هم راجع به فهم قانون بود آن را هم گفتند مراجعه شود به کمیسیون که مرکب است از رئیس دیوان تمیز و رئیس الوزراء و رئیس مجلس و یکی هم راجع به قضایای جاری امور مالیه است در اینهم باید نظر هیئت وزراء‌قاطع باشد دیگر بنده نمیدانم قبول نکردن این پیشنهادات و مواد از روی چه منطق و فلسفه است یعنی باید فرض کرد که تمام هیئت وزراء دزدند اگر فرض شود که این هیئت وزراء دزدند مجلس شورای ملی هم که این وزراء را آورده است پس دزد است باید دانست که بالاخره این‌ها همه نوکر این مجلس و نوکران این دولتند و معنی ندارد که یک مستخدم خارجی بگوید من یک هیئت دولتی را قبول ندارم این حرف برخلاف منطق و حیثیات یک مملکتی است بالاخره ما ایرانی هستیم و باید حفظ حیثیات و شؤن خودمان را بکنیم اگر فرضا یک وضعیات سوئی گاهی پیش آمده است این دلیل نمی‌شود که تمام افراد و اعضاء‌این مملکت همه خائن و دزدند فرضا هم که این طور باشد شما نباید این حرف را بزنید و این حرف منطقی نیست

اما همانطور که بنده بخدمات دکتر میلسپو عقیده دارم عقیده هم دارم که یک معایبی هم داشته است محسناتی که دکتر داشته راجع به تمرکز دادن عایدات

بوده و این خیلی خوب بوده و از این حیث خوب کار کرده نظارت در خرجش هم خیلی خوب بوده شاید بهتر از این نمی‌شد و خیلی خوب ناظر و مراقب مخارج بوده اما در عین حال خودش هم یک مخارجی می‌کرد یک میلیون و نیم فقط اعتبار دادند باداره ارزاق و الان یازده کرور اضافه کرده‌اند و اداره را مقروض کرده‌اند. این پول را دکتر بچه لحاظ داده است؟ و خود این بر خلاف قانون است خود دکتر آدم خوبی است و مطمئن هستم که دزدی نمی‌کند ولی در همین حال نباید اجازه بدهیم که خلاف قانون هم بشود از جمله معایبی که میسیون امریکائی دارد این بوده است که اینها خیال کرده‌اند اداره مالیه تجارتخانه است و باید عایدات بایّ نحو کان و بهر وسیله که هست زیاد شود لهذا برای امنای مالیه که بتوانند عایدات مملکت را زیاد کنند مسابقه و جائزه معین کرده‌اند خوب زیاد کردن عایدات یعنی چه؟ یعنی پدر مردم را در بیاورند و اسباب زحمت شوند بنده از آقایان سؤال می‌کنم کدام یک از شما از وضعیت اداره مالیه محل خودتان راضی هستید. اینها البته تقصیر دکتر نیست. شاید دیگران این کار را کرده‌اند و بامنای مالیه اینطور دستور داده‌اند ولی در هر حال این کار را کرده‌اند یکی دیگر اینکه میسیون امریکائی خیال می‌کنند کسی که دزدی کرد سند دزدی خواهد داد یا این که روی پیشانیش نوشته است که مثلا فلانکس دزدی کرده است در صورتیکه همچو چیزی نیست نتیجه این می‌شود که هر امین مالیه که یک کاری می‌کند معلوم نمی‌شود و هر کاری که می‌خواهند در ولایات می‌کنند از جمله صندوق اصفهان بود که صد و شصت هزار تومان در آنجا از بین رفت و معلوم نشد چه شد به آقایان وکلائ ولایات مخصوصا تذکر می‌دهم راجع برؤسای ارزاق و تحصیلدار‌های مالیه که هر یک از آنها در مدت تصدی خودشان متمول شده‌اند بنده در این مدت چند فقره را به رئیس کل مالیه تذکر دادم و گفتم اقلا خوب است مفتشین مخفی قرار بدهید که اینها بروند و از مردم و محل سؤال و تحقیقات کنند تا معلوم شود چه کارهائی کرده‌اند والا فرستادن مفتشین رسمی فایده ندارد زیرا پس از رفتن با رئیس ارزاق یا با رئیس مالیه شریک می‌شوند و یک راپرت مفصلی مشعر بر حسن عملیات آنها بمرکز خواهد داد و فایده نخواهد داشت.

این‌ها سوء جریاناتی بود که در ادارات مالیه پیدا شده بود که بنده همه را به دکتر تذکر دادم و ایشان قبول نکردند ولی در عین حال بنده معتقدم که این سوء اداره و جریان در اثر سوء اخلاق دکتر نبود و همانطوریکه آقای تقی زاده فرمودند ایشان باین مملکت خدمت کردند و قصد خدمت داشتند بالجمله حالا مسئله سر این نیست که دکتر میلسپو می‌رود و مالیه مملکت را می‌اندازند در بیابانها دولت یک لایحه به مجلس آورده است مبتنی بر اینکه خود دکتر میلسپو شرائط دولت را قبول نکرده و اصول شرائط پیشنهادی دولت موافقت نکرده و می‌خواهد برود و می‌خواهیم متخصص امریکائی بهتری بیاوریم بنده نمی‌فهمم این چه عیبی دارد؟ و چه اشکالی دارد؟ مگرشما تصور می‌کنید در تمام امریکا متخصص منحصر بایشان بوده و دیگر متخصص نیست ؟!

امریکا متخصصین مالیه و فینسانس خیلی زیاد دارد چنانچه یکنفر متخصص امریکائی بآلمان رفت و آن نقشه اقتصادی معروف را که موسوم است به نقشه داوس در آنجا کشید و آلمان را از خطر اقتصادی نجات داد ماهم یکنفر متخصص دیگر و بهتری از امریکا استخدام خواهیم کرد و همانطور که آقای شیروانی فرمودند دو برابر و سه برابر هم باید باو حقوق داد و او را باید وادار کرد که نقشه مالی برای این مملکت بکشد دکتر میلسپو نقشه مالی برای این مملکت طرح نکرد فقط قسمت نظارت در خرجش خیلی خوب و قوی بوده و اینکه

ملاحظه میفرمائید خیلی اظهار تشکر از او می‌کنم فقط برای همین است که خوب نظارت در خرج داشته و الا یک نقشه‌های جدید برای مملکت ما نکشید. وزارت مالیه الان نه کرور بودجه دارد در صورتیکه چهارده پانزده کرور بیشتر عایدات وصول نمی‌کند دکتر میلسپو در این مدت نتوانست اقلا بودجه وزارت مالیه را ساده تر و سبک تر از این تهیه کند این بودجه فعلی وزارت مالیه قابل تحمل نیست با وجود اینها دولت ایران بواسطه خدماتی که دکتر کرده خواست از او قدر دانی و نگاهداری کند و همان شرائط را باو پیشنهاد کرد فقط در بعضی از آن شرائط که برای خودش غیر قابل تحمل می‌دانست خواست تجدید نظر بکند و دکتر زیر بار نرفت و قبول نکرد این مسئله مستلزم این نیست که ما دست روی دست بگذاریم و عزاداری بکنیم و فکر کنیم حالا که دکتر میلسپو قبول نکرده و می‌خواهد برود تمام ایران از بین خواهد رفت و تاریخ ایران بکلی عوض خواهد شد و مقدرات آتیه ایران موکول بر این است که دکتر میلسپو نرود و بماند خیر بنده قسم می‌خورم که مقدرات مملکت مربوط برفتن یا نرفتن دکتر نیست و اگر او برود بهیچ وجه مقدرات ما بهم نخواهد خورد مخصوصا اینکه تصمیم داریم که یک نفر ادم متخصص بهتری که عمل هم کرده باشد بیاوریم و ممکن است این که می‌آید خیلی بهتر از دکتر میلسپو برای ما فائده داشته باشد فرمودند تاریخ ایران شوستر و میلسپو را فراموش نمی‌کند از کجا معلوم است تاریخ شخص دیگری را که بجای دکتر خواهد آمد فراموش کند؟ ممکن است این کسی که می‌آید خیلی بهتر از او باشد و برای ما بهتر کار کند مثل این است که در امریکا که صد میلیون نفوس دارد و متخصص مالی در امریکا بیش از همه جا است تخصص در امور مالیه فقط اختصاص دارد به دکتر میلسپو که آنهم آمده و عاشق چشم و ابروی ایرانی شده است و خواسته است از نقطه نظر تاریخ به ایران خدمت کند آنوقت یک عده آمده‌اند می‌خواهند او را بیرون کنند در صورتیکه اینطور نیست این چه اصراری است که بگوئیم حتما دکتر میلسپو باشد؟ مخصوصا آقای دکتر میلسپو یک خبط هائی هم کرده است از جمله شیلات است که دولت می‌خواست به یک ترتیبی این قضیه را حل کند برای اینکه یک قسمت از سیاستهای مهم ما مبتنی به مسئله شیلات است و دکتر میلسپو با این قسمت مخالفت کرد. مسئله دیگر بطوری که به بنده اطلاع دادند بنزین برای کامیونها از اینجا به بندر پهلوی می‌برند مخصوصا از بنزین نفت جنوب در صورتیکه بنزین در بندر پهلوی قطعا ارزانتر تمام می‌شود همینطور گندمی که از استرالیا خرید.

شیروانی – اینها تقصیر ماک کرماک بود.

دشتی – علی ای حال ماک کرماک هم یکی از اشخاصی بود و یکی از دسته کل هائی بود که دکتر میلسپو بسرما زد. مسئله دیگر که آقای تقی زاده فرمودند و خیلی اشتباه است این است که خیال می‌کنند اگر ما موفق نشدیم کنترات دکتر میلسپو ا تجدید کنیم بدولت آمریکا بر می‌خورد اگر تصور می‌کنند که دولت آمریکا فقط منتظر این است کهما کنترات دکتر میلسپو را تجدید کنیم اینطور نیست مخصوصا اینکه مجلس شورای ملی قانون می‌گذارند که یکنفر متخصص دیگر از آمریکا استخدام کنند دولت ایران دوماه تمام بذل مساعی کرد برای اینکه دکتر را متقاعد کند که سر کار باشد ولی بالاخره شرائط دولت را قبول نکرد اینکه فرمودند دولت امریکا دولت خوبی است و با ما مساعدت کرده است خدا کند از ما مکدر نشود تصور نمی‌کنم اتازونی که یک دولت عظیمی است سیاستش با ما متوقف بر این باشد که دکتر میلسپو در ایران بماند خود دکتر میلسپو نخواسته است با دولت موافقت کند این دیگر حرف ندارد اما قسمت اخیر فرمایشات آقای تقی زاده بیشتر جنبه حماس و خطابی داشت شرحی راجع به لافایت و کار مبالای فرمودند که

در امریکا و ایطالی چه خدماتی کردند بنده این فرمایشات را در این موضوع وارد نمیدانم و دکتر میلسپو را فقط یکنفر مستخدم ساده میدانم که در ایران استخدام شده و مطابق وظیفه اش رفتار کرده و خارج از وظیفه هم کاری نکرده است لافایت آزاد بود و در امریکا رفت و استقلال آن دولت را تأمین کرد.

جمعی از نمایندگان – تنفس.

در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و بفاصله سه ربع ساعت مجددا تشکیل و چون عده کافی نشد سه ربع ساعت بعد از ظهر مجلس ختم شد.