مذاکرات مجلس شورای ملی ۳ اسفند ۱۳۴۷ نشست ۱۰۹
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و دوم | تصمیمهای مجلس | قوانین انقلاب شاه و مردم |
مذاکرات مجلس شورای ملی
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز شنبه ۳ اسفند ۱۳۴۷ نشست ۱۰۹
مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره ۲۲
جلسه: ۱۰۹
فهرست مطالب:
۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل
۲- ادامه مذاکره در کلیات گزارش کمیسیون بودجه راجع به لایحه بودجه سال ۱۳۴۸ کل کشور
۳ - تعیین موقع جلسه آینده - ختم جلسه
مجلس در ساعت نه و پنج دقیقه صبح به ریاست آقای عبدالله ریاضی تشکیل گردید. |
- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل
۱- قرائت اسامی غائبین جلسه قبل.
رئیس- اسامی غائبین جلسه قبل قرائت میشود.
غائبین با اجازه
- آقایان مریدی- کریم بخش سعیدی- مهندس معتمدی- ریگی- مهندس عترت- مهندس سهم الدینی- بهنیا- مهندس قادر پناه- تهرانی- اهری- فخر طباطبائی- اخلاقی- دکتر معظمی- تیمسار وحدانیان.
غائبین مریض
- آقایان فیاض- سلیمانی کاشانی- سعید وزیری- دکتر اسفندیاری- بختیار بختیاریها- مهندس صائبی.
- ادامه مذاکره در کلیات گزارش کمیسیون بودجه راجع به لایحه بودجه سال ۱۳۴۸ کل کشور
۲- ادامه مذاکره در کلیات گزارش کمیسیون بودجه راجع به لایحه بودجه سال ۱۳۴۸ کل کشور.
رئیس- وارد دستور میشویم کلیات لایحه بودجه سال ۱۳۴۸ کل کشور مطرح است آقای پزشکپور بفرمائید.
پزشکپور- همکاران گرامی، ریاست مجلس شورای ملی، من در آغاز سخن و به خصوص در روزی که یادآور یک حادثه و رساخیز بزرگ تاریخ میهن ماست عرایض خود را دنبال میکنم، روزی که نابسامانیهای دیرین و تشتت و تفرقه و بی انضباطی، بی توجهی، بی تفاوتی و عدم توجه دستگاههای مسئول وقت را نسبت به سرنوشت مملکت پشت سر گذاشت و جنبشی بزرگ را آغاز کرد و پایههای ایرانی منضبط، آبرومند و دورانی جدید را استوار ساخت. این روز بزرگ روزی که بی چون و چرا سرآغاز جنبش ناسیونالیسم ایران در عصر کنونی است سوم اسفند ماه است (صحیح است) در مورد اهمیت این روز، ارزش این روز و اثرات و دگرگونیها این روز تاریخی که در تاریخ ملت ما به وجود آورد همگی بر آن آگاهی داریم (صحیح است) مردی دلیر، سرداری ایران پرست، کسی که آرمانهای ملت و نژاد خود را به خوبی درک میکرد و میشناخت بپا خاست درفش قیام بزرگی را به اهتراز درآورد و پایههای ایرانی سرفراز و پرافتخار را بنیان گذاشت، آنچه که بیشتر حائز اهمیت است این است که رضاشاه بزرگ، این سردار دلیر و بزرگ تاریخ با خود یک نظم اجتماعی و نظم فکری برای ملت ما آورد (صحیح است) او از هر نوع تشتت، هر نوع تفرقه و هرنوع نابسامانی را محکوم کرد بطور قطع در یک بررسی دقیق باین مسئله میرسیم که بعد از دوران شاهنشاهی ساسانیان حکومت و نظمی که دقیقاً و عمیقاً با ایدئولوژی ایرانی و با طرز فکر و اندیشه ناسیونالیسم ایران از جهات مختلف استقرار پیدا کرد نظمی بود که رضا شاه بزرگ آن را بنیان گذاری کرد (صحیح است) این نه هرگز منباب مجامله است، حقیقتی است، واقعیتی است. پس از دوران شاهنشاهی ساسانیان تا قیام زمان سردار بزرگ و دلیر ایران رضا شاه بزرگ حکومتها و مبارزاتی بزرگ بودند که هریک از جنبهای و از جهتی در راه گسترش ناسیونالیسم ایرام و مبارزه با نفوذ خارجی و اندیشه بیگانه ستیزه کردند ولی رضا شاه آن مرد بزرگ آنچنان مردی بود که آرمانها و نیازهای ما را به خوبی میشناخت، او بعد از دهههای بسیار به همه آرمانهای ملت ما با آگاهی توجه کرد دریافت که ارتش نیرومند میخواهیم، دریافت که ایرانی صنعتی میخواهیم، دریافت که در خلیج فارس باید دگربار نیروی دریائی ایران و درفش آسمانی رنگ ایران به حرکت در آید دریافت که پس از سدههای بسیار باید سرستونهای تخت خمشید را از زیر انبوه خاک بیرون کشید نامهای والای ایران را باید بر ماههای ایران بگذارد دریافت که زبان فارسی این گنجینه گرانقدر ملت ما را باید گسترش دهد و بالاخره دریافت که با هر نوع فکر بیگانه با هرنوع سنت بیگانه در تمام شئون اداری و اجتماعی ملت ایران باید مبارزه کند. تاریخ را دگر بار به جنبش و حرکت درآورد و نظمی عظیم را پایه گذاری کرد پس ارزش این روز بزرگ برای ما ارزش در هم شکستن سکوتهای دههها و سدهها و ارزش روشن ساختن دگر بار همه با رقههای امید زندگی ملت ما بود من راستی، به ویژه از یک جهت در این روز از اعماق دلم همه درودهای پاک و ایرانی خود را بر وان ان مرد بزرگ ایثار میکنم (احسنت) (نمایندگان- همه اینطور احساس دارند) بله همه همین طور، و آن این است که اساس انضباط و ارزش منضبطی را پایه گذاری کرد. ما با این مسأله یک ایمان قاطع داریم و ممکن نیست مملکت ما و هیچ ملتی بدون برخورداری از انضباط بتواند به هدفهای قطعی و آزادی بخش خود برسد و به خصوص از این نظر این یاد آوری برای من پیدا شد که میبینیم در این دو روز بحث و بررسی بودجه تیمسار سپهبد وزیر جنگ و معاون پارلمانی ایشان در مجلس حضور دارند و مرتب حضور پیدا کردهاند، امروز از لحظات نخستین بودند و به بحث درباره بودجه دقیقاً توجه میفرمایند من در هر موردی دیدم که کار ارتش ما، کار سپاهیان ما در خور ستایش است (صحیح است) و این نیست جز آنکه این روان و این اندیشهها را آن مرد بزرگ به ارتش ما داد (دکتر طالع باید سرمشق باشد) و دیگر اینکه بسیار تأسف خودم را ابراز میدارم از اینکه در واقع مجلس برای بحث بودجه کار خودش را با حضور تقریباً ۴۵ نفر شروع کرد (پور بابائی- ۶۹ نفر) شروع بحث را عرض کردم (پور بابائی- قبل از دستور را میشود با مقداری کم شروع کرد) وقتی بودجه مطرح است قبل از دستور نیست (پوربابائی- جنابعالی در بودجه که صحبت نمی فرمائید) وقتی بودجه مطرح است قبل از دستور نیست الآن دستور مطرح است من یه قبل از دستور صحبت نمیکنم علی ایحال باید به کیفیتی باشد و امیدوارم جناب آقای مهندس ارفع لیدر اکثریت اینجا تشریف میداشتند (مهندس صائبی- برای نثار تاج گل به آرامگاه رفتهاند) (دکتر مهدوی- آنها وظیفه خود را انجام میدهند شما هم وظیفه خودتان را انجام بدهید) من هم وظیفه خودم را انجام میدهم (دکتر طالع- وظیفه ایشان بود که در مجلس شرکت میکردند) حق بود یک برنامه عمومی بود و برنامه را همه احترام میکردیم و مقام ریاست دستور میفرمودند همه میرفتیم و در مراسم نثار تاجهای گل شرکت میکردیم در این هیچ تردیدی نیست ولی اگر قرار بود بحث بودجه ادامه پیدا کند بطور قطع نمایندگان مجلس میبایست در صندلیهای خود میبودند علی ایحال این یادآوری به این خاطر هست که یادآوری روزهای بزرگ صرفاً بخاطر یادآوری محض نیست ما باید فلسفه این روزهای بزرگ را بشناسیم و فلسفه این روزهای بزرگ را سرمشق و روش زندگی خود قرار بدهیم، اگر چنین نکنیم سپاس شایسته بجا نیاوردهایم. نکته دوم که میخواستم عرض کنم اشاره بسیار مجملی بود که روز گذشته رادیو ایران و فرستندههای تلویزیون نسبت به بحث و بررسی پریروز من درباره بودجه داشتند، یعنی صرفاً به بیان اشارتی کفایت شده بود و من تا آنجائیکه آگاهی دارم میدانم که نظر جناب آقای نخست وزیر این هست که مسائل و بحث درباره بودجه با یک وسعت بیشتری منعکس بشود و دیروز همانطور که عرض کردم فقط اشاراتی شده بود در حالیکه ایجاب میکند همانطور که مجلس و هیئت دولت برحسب قانون و وظیفه هنگام بررسی بودجه کار مستمر و پیگیر دارند باید گروههای میهن ما، مردم میهن ما از انجام این کار مستمر و پیگیر و حداقل ار کلیات مسائل مطروحه در این کار مستمر و پیگیر آگاه باشند و این امر انجام نشده بود و امید هست که در این روزها دستگاه وزارت اطلاعات به این مسائل عنایت بفرمایند بحث پریروز من درباره وظائف وزارت دارائی بود و اینکه بسیاری از وظائف اساسی را از وزارت دارائی سلب کردند. عرض کردم مهمترین وظیفه وزارت دارائی اولین وظیفه وزارت دارائی این هست که من حیث المجموع و بطور کلی نظارت لازم بر بیت المال مملکت و خزانه دولت داشته باشدو وزارت دارائی هرگز فقط یک دستگاه مخصوص برای وصول مالیات نیست بلکه وظیفه نخستین و اصلی او این است برتمامی منابع درآمد مملکت و برتمامی موارد خرج از آن منابع نظارت داشته باشد تا بتواند آنطور که در بودجه ذکر شده امور مالی را به مفهوم اساسی خودش تمشیت ببخشد در حالیکه به دلالت بودجهای که مورد بحث است و یک نوع نظم مالی خاصی که بیشتر در زمان حکومت حزب اکثریت یعنی حزب ایران نوین به وجود آمده است این نظارت متزلزل شده (صحیح است) در واقع بجای یک نوع نظم مشخصی مالی یک نوع نابسامانی مالی بوجود آمده است که این نابسامانی مالی مآلانتیجه از بین بردن حق نظارت و نتیجه ایجاد تزلزل و تخدیش در این وظیفه اساسی و وزارت دارائی است این یکی از مسائلی است که ما به شدت بآن معتقد هستیم یکی از اصولی است که به شدت به آن اعتقاد داریم که بهرحال در یک مرجعی همه امور مالی مملکت یک کاسه مورد نظارت و عمال نظارت و یک نوع ارشاد قرار بگیرد چنین مرجعی به موجب قوانین مربوط به موجب اصول مشخصی به موجب سنتهای اداری، به موجب روشی که ما داشتیم و دیگر کشورهای جهان دارند، این وظیفه وزارت دارائی است و وظیفه وزارت دارائی قبل از هرچیز اعمال و اجرای این نظارت است (قاضی زاده- کنترل مالی از نظر جنابعالی فراموش نشود) من حالا از متن بودجه این موارد را برای اطلاع آقایان به خصوص جناب آقای قاضی زاده عرض میکنم (فرهاد پور- ذیحساب مملکت وزیر دارائی است و خزانه مملکت هم یکی است) همانطور که عرض کردم در بودجه برای در آمد چند ردیف در نظر گرفته شده، جند عنوان ذکر شده، یکی در آمد عمومی یکی در آمد اختصاصی یکی در آمد برنامه و یکی در آمد مؤسسات وابسته که مجموع این در آمدها شده است در آمد کل مملکتی که مبلغ ۳۳۰ میلیارد ریال است. عرض کردم که گذراندن عناوین مختلف برای ستونهای مختلف در آمد ایم ماهیت و حقیقت را که بهر حال اینها هر یک از قسمتی از در آمد خزانه دولت و بیت المال مملکت است از بین نمیبرد (صحیح است) این که ما بیائیم در ستونهای مختلف طبق در آمدهای مختلف عنوانهای مختلف ذکر بکنیم این خصوصیت و بهم پیوستگی این در آمد و تعلق این در آمد را به دولت و ملت ایران از بین نمیبرد، اما به موجب این بودجه و این نظم و این روشی که هست آنچه که در محدوده اختیارات و نظارت وزارت دارائی قرار گرفته است ستونی است که به آن عنوان کردهاند در آمد عمومی که این در آمد عمومی مبلغ ۱۱۲ میلیارد است که تازه قسمتی از این ۱۱۲ میلیارد ریال در آمدی است که از طریق طرحهای مستمر برنامههای عمرانی پیش بینی شده که آن هم به موجب نظامات خاصی تابع یک نوع نظامات خاصی است و از نظارت وزارت دارائی به آن نحو شایسته اش خارج است در نتیجه ما مواجهیم با ۳۳۰ میلیارد در آمد که از این ۳۳۰ میلیارد در آمد فقط ۱۱۲ میلیارد ریال آن تحت نظارت وزارت دارائی است ما مواجهیم با ۳۳۰ میلیارد هزینه که این ۳۳۰ میلیارد ریال هزینه فقط ۱۱۲ میلیارد ریال آن تحت نظارت وزارت دارائی است من عرض میکنم چنین نظم مالی نمیتواند یک نظم هم آهنگ و بسود انقلاب و هدفهای انقلاب باشد (صحیح است) (مهندس ارفع- دلایل را بفرمائید) دلایلش این هست که این ما به التفاوت ۱۱۲ میلیارد ریال ۳۳۰ میلیارد ریال از وجوهی است که در آمد ناشی از مؤسسات انتفاعی یا شرکتهای بازرگانی با سرمایه دولت است و ما به التفاوت هزینه ۳۳۰ میلیارد پس از کسر ۱۱۲ میلیارد هزینه مؤسسات یا سازمانهایی است که هر یک به موجب قوانین و مقررات خاص و استثنائی از نظارت و اعمال نظارت وزارت دارائی خارج شدهاند (دکتر خزائلی- از نظارت وزارت دارائی خارج نیستند) خارج هستند (دکتر خزائلی- خارج نیستند منتهی بودجه اتونوم است و سابقه هم در تمام کشورهای جهان دارد) بنابراین یک چنین وضعی در نتیجه عدم اعمال و اجرای نظارت وزارت دارائی از این امور و در آمد و هزینه مملکت موجب نابسامانیهایی میشود بعنوان نمونه عرض میکنم یکی از این نا بسامانیها که نتیجه عدم نظارت حق نظارت دولت و بهر حال نتیجه عدم یک نوع نظارت متمرکز همان نابسامانیها بود که در وضع شرکت واحد اتوبوس رانی پیش آمد اگر نظارت میشد اگر دخل و خرج مورد نظارت قرار میگرفت اگر در آمد و هزینههای این دستگاه تحت یک نظم واحد مالی بود بطور قطع کار این مؤسسه باین نابسامانی نمیانجامید، این موارد دیگر هست که بعد عرض میکنم دلیل این است که غالب سازمانهایی که به آنها نام سازمانهای انتفاعی دادهایم، غالب مؤسساتی را که به آنها اسم مؤسسات انتفاعی دادهایم، میلیونها تومان، میلیاردها ریال از این در آمد را بدست آنها سپردهایم غالباً بنگاهها و مؤسسات سودآوری نیستند، نه آنکه طبیعت کارشان سودآور نباشد ولی چون آن نظارت کافی نیست آنها نتوانستهاند تبدیل بشوند به سازمانها و مؤسسات انتفاعی و سودآور و واقعاً باین دلیل است که در ستونهای بسیاری معناً و واقعاً زیان میبینیم. در کار چنین دستگاه هائی علی ایحال مسأله بطورکلی این است، عرض کردم که ما مسائل را در یک چهار چوب اصولی بررسی میکنیم، عقیده داریم، معتقد هستیم به یک نوع نظم خاصی حالا آقایان بفرمائید این عقیده را ندارید، میفرمائید هرچه بیشتر در آمد مملکت را باید بدست مؤسساتی سپرد که تابع یک نظم کلی، میباشد امر دیگری است متأسفانه به این جهات هست که واقعاً از آن امکان مالی و قدرت مالی که بوده، آن امکانات اجتماعی خاصی که بوده نتوانستهایم بهره گیری لازم را بکنیم (صحیح است) به این جهات است که گروه پارلمانی پان ایرانیست بهیچ کیفیت نمیتواند با یک بودجهای موافق باشد که این بودجه نزدیک به ۲۰۰ میلیارد ریال در آمد و هزینه مملکت را از تحت نظارت و حق اعمال نظارت وزارت دارائی با یک دستگاه متمرکز خارج کرده است (عدهای از نمایندگان- کاملاً صحیح است) و این ستون چرا روز به روز افزایش پیدا میکند این نسبت چرا روز به روز افزایش پیدا میکند شما همین ستون را مقایسه بفرمائید با بودجههای سال گذشته میبینید در هر سال بر آن میزان و نسبت در آمد و یا هزینه هائی که خارج از آن نظارت واقعی دستگاه مالی مملکت افزوده میشود دو طرف این معادله فرق میکند دو طرف این معامله به زیان حق نظارت وزارت دارائی و به سود خروج سرمایه هائی از این حق نظارت مدام فرق میکند و این یک نظم درستی نیست (دکتر الموتی- آقای پزشکپور در آمد هائی که صرف برنامههای عمرانی میشود به صلاح مملکت است) این موضوع را آقای دکتر الموتی من هم کاملاً می دانم که اگر این در آمدها به سود برنامههای عمرانی مملکت خرج بشود بسود مملکت است ولی هیچ بسود مملکت نمیبینیم که در آمدها از طریق یک دستگاه واحد مالی مورد نظارت قرار نگیرد می دانم اگر یک ریال خرج برنامههای عمرانی بشود بسود مملکت است ولی هیچ دلیلی نمیبینیم و مطلقاً قانع نشدم که منطقی وجود داشته باشد که آن یک ریالی که برای برنامههای عمرانی خرج میشود خارج از نظارت واحد و مستقل باشد (دکتر الموتی- قانون خاصی دارد) میدانم برای هر یک قانون خاصی آورید میدانم برای شرکت بازرگانی قانون خاصی آوردید و به همین جهت است که در یک چنین بحثی تنها روی سخن من متوجه دولت نیست چه بسا ممکن است که دولت واقعاً چنین سلیقهای را با این شدت نداشته باشد که چنین نظارتی را نداشته باشد روی سخن با حزب اکثریت است با گروه پارلمانی حزب ایران نوین است که نباید به موجب یک سلسله قوانین و نظاماتی نظم مالی مملکت را به طور کلی منسوخ کند که برسیم به مبالغی که من نمونههایش را عرض خواهم کرد که ببینم آیا با بودجه و در آمد مملکت باید با او با این کیفیت رفتار بشود (صحیح است) در حالیکه اگر نظارت میبود ممکن نبود. سخن من این هست والا با جنابعالی کاملاً هم آهنگی دارم و همین نکتهای است که بحث خواهم کرد که متأسفانه تمامی این بودجهها بجای اینکه مصروف برنامههای عمرانی بشود قسمت عمده اش درباره لوکس سازی، اموری که واقعاً جنبه عمرانی ندارد مصرف میشود اگر این حق نظارت اعمال میشد چنین وضعی بوجود نمیآمد. اما این دو طرف معادله چرا مدام فرق میکند؟ چون مدام به موجب وضع قوانین خاصی، به موجب یک لوایح خاصی سازمانهای اداری را، سازمان هائی را که در نظم اداری مملکت میتوانند وظایفی را انجام بدهند تبدیل میکنند به سازمانهای مستقل باصطلاح انتفاعی یا شرکتهای بازرگانی دولتی و در نتیجه پیاپی به همان کیفیت که عرض کردم یک طرف معادله بزیان اعمال حق نظارت دستگاه نظارت کننده دارائی تغییر پیدا میکند. بنابراین سخن این است که باید در مورد بیت المال مملکت، خزانه دولت، قائل به آن کلیت و جامعیت بود و نظم مالی و از جمله باصطلاح چهارچوب بودجه مملکت را براساس چنین شناختی از خزانه مملکت پیاده کرد. در لایحهای که تقدیم شده است حداقل کوششی شده برای اینکه در واقع اگر چنین نظارت اعمال نمیشود در بعضی موارد یک حق اطلاعی اعمال بشود. در بند (پ) از تبصره یک هست که ذکر شده وزارتخانهها و مؤسسات دولتی موظفند حساب کلیه درآمدهای اختصاصی خود را از هر منبعی که باشد و هزینه هائی را که از محل آن صورت میگیرد طبق دستو العمل وزارت دارائی به وزارت مذکور و دفتر بودجه ارسال دارند یعنی اینجا حداقل پیش بینی شده است که حق اطلاعی برای وزارت دارائی قائل بشوند ولی من متعجبم که چرا در این قسمت دو قسمت خیلی مهم تر را که اصولاً بیشتر این در آمد یا هزینه که عرض کردم مربوط به آنها میشود و به طور قطع باید یک اطلاع و نظارت دقیق از طرف دستگاه مرکزی مالی مملکت نسبت بوضع آنها باشد ذکر نکردند و آن عبارت است از مؤسسات انتفاعی دولت و شرکتهای بازرگانی که با سرمایه دولت اداره میشود (دکتر یزدان پناه- برای یک امر واحد که ۸ دستگاه یک کار را کنترل نمیکند همه شرکتها همیشه براساس قانون شرکتها عمل میکنند) آقای دکتر ما عقیده به این کنترل داریم در این بحثی نیست که آقایان شما عقیده ندارید و چون عقیده ندارید آن قانون را گذراندید اما ما این عقیده را داریم و به هر حال یک ضرورتی حداقل برای اعمال یک نوع حق اطلاعی بوده است که دولت در بند (پ) از تبصره یک این نکته را ذکر نموده به چه مناسبت مؤسسات دولتی باید این گزارش را بدهند با اینکه آنها تحت نظارت بیشتر هستند ولی مؤسسات انتفاعی دولت و شرکتهای بازرگانی نباید این گزارش را بدهند؟ می فرمائید نباید بدهند چون شرکت هستند مسئله در آمد مملکت و خزانه مملکت را نمیشود با این حرفها ندیده گرفت (خواجه نوری- اگر این ارقام را نمیدادند که این بودجه را نمیشد نوشت) بله حالا این ارقام هم هست عرض میکنم در این بند (پ) که آمده و ناظر است به وزارتخانهها و مؤسسات دولتی که این وزارتخانهها و مؤسسات دولتی بنابر مقررات و قوانینی زیر نظر وزارت دارائی هستند ولی دولت لازم دیده که تأکید بکند این مؤسسات و وزارتخانههای دولتی که از در آمد مملکت میگیرند و در راه برنامههای عمرانی خرج میکنند یا باید خرج کنند مکلف باشند وقتی وزارت دارائی خواست گزارشی ار در آمدها و نحوه خرج این در آمدها به وزارت دارائی بدهند من این است که این حکم قانون باید ناظر بر مؤسسات انتفاعی و شرکتهای بازرگانی هم که با سرمایه دولت اداره میشوند بشود تا حداقل اگر این حق نظارت را فعلاً نمیخواهید اعمال بکنید این حق اطلاع را به وزارت دارائی داده باشید که بداند در یک سازمان و مؤسسه چه در میآید، چه خرج میشود که پیشنهاد منضم کردن مؤسسات انتفاعی دولت و شرکتهای سهامی بازرگانی به این بند (پ) و قرار دادن آنها در شمول مقررات بند (پ) تقدیم خواهد شد به هر حال قطعی است که بحث بودجه بحث برخورد افکار و عقاید است بحث بودجه بحث این است که هر حزب و تشکیلاتی برای مملکت برای سازمانهای مملکت چه نوع نظمی را ارائه میدهد بحث بودجه این است که هر گروه پارلمانی نسبت به مسائل مختلف پارلمانی چه نظر و عقیده ئی دارد در این تردید نیست که ما نسبت به اصول کلی همآهنگ هستیم وحدت مملکت، نیرومندی مملکت پاس شاهنشاهی ایران سپاس نسبت به اصول انقلاب، اینها خواستههای عمومی ما و خواستههای عمومی همه ملت ایران است (صحیح است) ولی بی شک در مواردی اختلاف نظر داریم، اگر اختلاف نظر نبود که در احزاب مختلف قرار نداشتیم اگر اختلاف نظر نبود که در گروههای مختلف قرار نداشتیم، پس باید این موارد اختلاف نظر روشن بشود، معلوم بشود، یکی از موارد اختلاف نظری که بطور قطع تا این مرحله حزب پان ایرانیست احساس میکند که با حزب ایران نوین دارد یکی از اختلافات نظرهای قطعی که ما با طرز کار حزب اکثریت و نظام اداری حزب اکثریت داریم اختلاف نظری است، که ما درباره نحوه نظارت درآمد و هزینه مملکت داریم، این یک اختلاف نظر قطعی است، ممکن است آقایان واقعاً دلایل وجهاتی داشته باشید این دلایل و جهات را توضیح بفرمائید ولی به هر حال نظر حزب پان ایرانیست این است که در مملکت باید یک مرکز واحد یک قدرت واحدی وجود داشته باشد که بر تمام امور مالی مملکت نظارت بکند باید یک مرکز واحدی وجود داشته باشد که همه کوششهای مربوط به درآمد و هزینه مملکت را ارشاد و نظارت بکند و تاکنون دیدهایم اسم این مرکز و محل وزارت دارائی بود می گوئید وزارت دارائی نباشد خیلی خوب یک جای دیگر را درست کنید اسمش را بگذارید مثلاً وزارت نظارت اما واقعاً این حق نظارت و این حق بررسی را به آن مرکز خاص ببخشید (صحیح است) به هر حال چیزی که میتوانم عرض کنم این است که مدتی است بر اثر نظم خاص مالی که حزب اکثریت ایجاد کرده در واقع وزارت دارائی در جلد و سنگر خودش قرار ندارد. وزارت دارائی باید در جلد خود قرار بگیرد. باید حق نظارت لازم را پیدا کند باید این مقررات ناقض اصول را تغییر داد (صحیح است) و واقعاً این وزارتخانه را آن طور که باید تبدیل کرد به یک مرجع نظارت کنندهای. در ضمن بررسی گزارش یک ساله سازمانهای دولتی برخورد کردم به گزارشیکه پیرامون سازمان امور اداری و استخدامی کشور منعکس است بودجه این سازمان در سال گذشته ۱۳۰ میلیون ریال بود و طبق رقمی که در ردیف بودجه سال ۴۸ دیدم افزایش پیدا کرده به ۱۳۸ میلیون و ۴۵۰ هزار ریال خوب حالا ببینیم وافعاً این سازمان در یک سال گذشته یا اصولاً در مدتی که میگذرد از سازمان تأسیس و بنیان گذاری آن چه کرده؟ چه مقتضیات و مشکلاتی را توانسته است حل بکند و یا حداقل خود سازمانهای دولتی تا چه میزان نظاماتی را که این سازمان یا مقررات مربوط با وضع کرده است پذیرفتهاند و خود را مشمول آن مقررات قرار دادهاند؟ از مهمترین اموری که انگیزه تأسیس سازمان امور اداری و استخدامی کشور بود وضع قانون جدید استخدام بود و این قانون جدید استخدام را حزب اکثریت یکی از افتخارات دوره حکومتی و قانون گذاری خود چرا عنوان کرده نمی دانم خانمها و آقایان این عقیده را دارند؟ یک نوع حالت سکوتی به خود میگیرید؟ حق هم هست چون اصولاً میبینیم از تاریخی که این قانون با آن همه تلاش با آن همه بحث و سخن با آن همه گفتگو و با آن همه تبلیغات و حمایتی که از طرف حزب اکثریت شد وضع گردید تاکنون حداقل سازمانها نظم اداری حزب اکثریت خود معتقدند به درستی و صحت این قانون نیستند (صحیح است) به چه دلیل؟ به دلیل اینکه غالباً کوشش میشود خود را از شمول مقررات قانون استخدام خارج کنند انگیزه تقدیم لایحه به اصطلاح واحد مقررات استخدامی کشور وضع قانون واحد استخدام کشود چه بود؟ انگیزه این بود که در چندین سال گذشته که غالباً مربوط به حوادث و نابه سامانیها و تشتتهای بعد از سوم شهریور ماه بود، یک نوع مقررات مختلف سنتهای مختلف و نظامات مختلف اداری به وجود آمد هر دستگاهی برای خود مقررات خاصی داشت، هر دستگاهی برای خود اشل حقوقی خاصی داشت هر دستگاهی مزایا و پاداشهای خاصی برای کارمندانش داشت و گفته شد و این درست است که یک چنین ناترتیبی اساس تبعیض اداری را به وجود آورد گفته شد و درست هم گفته شد که یک چنین ناترتیبی سازمانهای اداری ما را از روشهای مشخصی خارج کرد دو نفر با یک تحصیلات، با یک خصوصیات از پشت میز یک دانشکده بر میخاستند به سوی سازمانهای دولتی میآمدند، یکی در سازمانی استخدام میشد با حقوقی اندک آن دیگری در سازمانهای دولتی دیگر استخدام میشد با حقوقی سرسام آور، چنین وضعی نه تنها سازمانهای اداری منضبط نمیکرد. بلکه اساس تبعیض بزرگ و اساس ایجاد یأس و نا امیدی بزرگ بدون چون و چرا بود چون باید انقلاب اداری صورت بگیرد برای اینکه انقلاب اداری صورت بگیرد ما باید دقیقاً ریشههای نا به سامانیها را بشناسیم، ما باید دقیقاً تاریخچه گرایش سازمانهای اداری به سوی نا به سامانی بشناسیم، ما باید آن چه را که میخواهیم مورد انقلاب قرار بدهیم بشناسیم، این بررسی باید صورت گیرد تا ببینیم این موارد چه بوده قانون استخدام کشوری آمد با این آرمان که همه این تبعیضات را از بین ببرد، مقررات واحدی در سازمانهای اداری مملکت مستقر بشود، کارمندان دولت را، آقای دکتر یزدان پناه فرق نمیکند چه آن کسی که در ادره ثبت هست و چه آن کسی که در اداره ثبت هست و چه آن کسی که در شرکت منطقهای آب و برق است من این هر دو را کارمند میشناسم با عنوان این که آن شرکت بازرگانی که نمیشود این خصوصیت را از او گرفت (صحیح است) کارمندان دولت یعنی کسانی را که به سازمانهای دولتی میروند کسانی را که بقوه مجریه میروند اینها را از یک حقوق و مزایا و مقررات واحدی برخوردار بکنید و آقایان اگر شما این قانون استخدامی کشور را براساس این آرمان تصویب میکردید و دقیقاً براساس این قانون اجرا میکردید انقلاب اداری انجام شده بود (صحیح است).
قاضی زاده- جناب آقای پزشکپور این مطلب را تذکر میدهم که همین دولت حاضر (دکتر طالع- بفرمائید پشت تریبون صحبت کنید) چنان رفع تبعیضی در بین کارمندان دولت کرده است که ما در دهر هم چنین رفع تبعیض نکرد.
پزشکپور- متأسفم جناب آقای قاضی زاده جنابعالی که یک مدت دبیر کانون کارمندان لیسانسیه بودید (قاضی زاده و باز هم هستیم) و باز هم هستید خواهش میکنم جنابعالی به اشل حقوقی یک لیسانسیه در اداره ثبت و به میزان حقوق یک لیسانسیه فرض بفرمائید در شرکت آب و برق خوزستان مراجعه بفرمائید تا ملاحظه بفرمائید چه اختلاف فاحشی بین این دو هست (قاضی زاده- از نظر اشل اختلافی نیست) (دکتر صدر- تقصیر مادر دهر است) علی ایحال قانون استخدام کشوری بر این اساس و بر مبنای این آرمان بوجود آمد که تبعیضات، اختلافات، نا به سامانی هی اولاً میان سازمانهای مختلف اداری و ثانیاً میان کارمندان هر یک از سازمانهای اداری از بین برود، متأسفانه قبل از هر چیز خود قانون استخدام کشوری این کار را نکرد با معاذیر و بدلایلی همانطور که می دانید بسیاری از سازمانهای دولتی را از شمول قانون استخدام کشوری در هنگام وضع قانون استخدام خارج گردانید من می دانم یک مقدار توضیحات پشت سر هم داده خواهد شد مطالبی بیان خواهد شد که فلان قسمت شرکت است فلان قسمت سازمان انتفاعی است و نمیتواند مشمول مقررات قانون استخدام کشوری باشد فلان قسمت سازمان بیمههای اجتماعی کارگران است فلان قسمت سازمانی است دیگر از این قبیل و این را نمیتوانیم مشمول مقررات قانون استخدام کشوری بکنیم. یک مسأله دیگر را عرض کنم راجع به نمیشود و نمیتوانید تا زمانی که نشود و نتوانید انقلاب اداری انجام نخواهد شد (صحیح است) این یکی دیگر از موارد اختلاف ماست تا زمانی که این کار نشود و ریشههای این تبعیضها سوزانده نشود و اساس این تبعیضها و تباینها و تضاد سازمانهای اداری در هم ریخته نشود و مقررات و قانون واحد نظم واحدی را بر سرنوشت تمام نیروهای انسانی از ملت ما که در سازمانهای اداری به هر کیفیت که باشند استقرار ندهند انقلاب اداری و عدالت اداری اجرا نخواهد شد. با تمام اینها، متأسفانه بعد اژ آن که این قانون وضع شد، بعد از آن که سازمان امور اداری و استخدامی کشور که باصطلاح محل تمرکز و تمشیت امور استخدامی کشود هست به وجود آمد خود خانمها و آقایان آگاه هستند که همچنان لایحه پشت لایحه آمد که بعضی از سازمانها خود را از مقررات قانون استخدام کشوری خارج کردند این سؤال پیش میآید که اگر آن قانون استخدامی لازم نبود، اگر ضرورت زمانی و اجتماعی برای آن قانون لازم نبود چرا وضع شد؟ چرا سازمان امور استخدامی و اداری کشور به وجود آمد و اگر اجرای آن مقررات ضرورت داشت، اگر تمرکز امور اداری و استخدامی کشور در یک سازمان واحد ضروری بنظر میرسید چرا خود شما مدام این مقررات را میشکنید و مستثنیائی وارد میکنید و نا آنجا که دیدهایم استثناء در یک مورد باید باشد و اخیراً این روالی شده که مستثنیات غالباً برمحیط اجرا و اعمال اصول حکم کلی افزونی پیدا کرده احکام و اصول کلی شده مستثنیات و آن مستثنیات غالباً شده حکم کلی و این از مواردی است که عرض میکنم و اطمینان دارم هر یک از خانمها و آقایان عضو اکثریت در اعماق دلشان با من همآهنگ هستند و وقتی خارج در این کریدورها مذاکره میکنیم همدردیهای شما را حس میکنم که مشکلات را میبینید عرض من این است که شما یکایک این مشکلات را میبینید اینها را در واحد و مجموعه حزب قرار بدهید و ببینید تا همانطور که آرزوی ماست براستی شما در پاسداری انقلاب حزبی موفق باشید (عدهای از نمایندگان- هستیم) حزب پیروزی باشید (عدهای از نمایندگان- هستیم) و بتوانید رسالتهای خودتان را انجام بدهید من عرض کردم بعنوان یک عضو گروه پارلمانی پان ایرانیست آرزوی من اینست که شما در اجرای برنامههای خود به عنوان یک حزب موفق باشید (ایلخانی پور- خیلی هم موفق هستیم) اگر فکر کنید موفق هستید آن وقت این مشکلات را نمیبینید مشکلات را حس نمیکنید و آن وقت به راستی حزب پاسدار انقلاب نخواهید بود می دانید شاهنشاه چرا فرمودند حزب پاسدار انقلاب یک بار هم عرض کردم در واقع وظیفه این حزب را مشخص فرمودند نه اینکه چنین عنوانی را به این حزب داده باشند (عدهای از نمایندگان صحیح است) فرمودند حزب پاسدار انقلاب یعنی وظیفه شما پاسداری از انقلاب است (دکتر خزائلی- شما نمیتوانید مفسر باشید) اگر به این مفهوم توجه بشود واقعاً این حزب در یک تلاش همیشگی خواهد بود و این وظیفه بیش از سایر احزاب متوجه آقایان است (ایلخانی پور- وظیفه اش را بسیار خوب انجام خواهد داد) علی ایحال همچنان با لوایحی سازمان هائی را از مشمول مقررات قانون استخدام کشوری مستثنی کردید و در نتیجه سازمان امور اداری و استخدامی کشور دیگر آن قاطعیت لازم، آن حق اعمال نظارت لازم را برای تمشیت امور استخدامی ندارد. ما قانون استخدامی کشور را یک قانون کامل که نمی دانیم هیچ ایرادت بسیاری هم بر آن وارد می دانیم سازمان امور اداری و استخدامی کشور را به این کیفیت یک سازمان کاملاً مفید و متناسب نمیشناسیم اما یک چیز بگویم حال که این سازمان را ایجاد کردید و سازمان امور اداری و استخدامی کشور به هر حال یکی از تأسیسات دوره حکومت حزب ایران نوین است پس بیائید به همین سازمانی که خودتان ایجاد کردید قدرت لازم را بدهید اختیارات لازم را بدهید حق نظارت لازم دا در امور اداری به او بدهید و یکی پس از دیگری این حق را از او بگیرید در گزارشی که این سازمان داده است نسبت به شکایاتی که از بدو تأسیس شورای سازمان اداری و استخدامی کشور رسیده است آماری ذکر شده است. این آمار جالب است این آمار نشان میدهد که این شکایات به چه میزان است این آمار نشان میدهد که به هر حال یا در مقررات قانون یا در نحوه اجرای قانون مشکلات بسیاری وجود دارد که این مشکلات میبایست برطرف بشود در آنجا ذکر شده است که ۷۳۹۴ شکایت به این شور او اصل شده که از این ۷۳۹۴ شکایت ۳۲۴۲ شکایت رسیدگی شده و ۲۰۴۳ شکایت در دست رسیدگی است به این نکته عنایت دارند همکاران گرامی چون غالباً برخی از این شکایات میآید برای ما و ما به ترتیبی فرستادهایم به سازمانهای مربوط و یا غالباً به کمیسیون عرایض این شکایات دسته جمعی است یعنی شکایاتی نیست که ار طرف فرد فرد کارمندان آمده باشد شکایاتی است که از طرف گروههای کارمندان آمده گروههائی دچار وضع خاصی بودند بی عدالتی هائی را حس میکردند از نظر وضع آینده استخدامی خودشان ابهاماتی را حس میکردید و شکایت کردهاند به این سازمان من فکر نمیکردم که تعداد شکایات به این حد و به این رقم باشد یعنی ۷۳۹۴ شکایت، پس معلوم است مواردی هست که همانطور که عرض کردم قانون ابهامات و اشکالاتی دارد که حتماً دارد باوجود این سازمان وظایفش را به نحو دقیق انجام نمیدهد (دکتر خزائلی- توجه می فرمائید که عوامل انسانی را باید در نظر گرفت) علی ایحال وضع کارمندان ما وضع پیاده شدن قانون استخدامی و تمشیت امور استخدامی و تمشیت امور استخدامی کشور ایجاب نمیکند که بعد از این مدت هنوز ۲۰۴۳ شکایت باشد که در دست رسیدگی باشد یعنی تعیین تکلیف نکرده باشند یعنی وضع این گروه عظیم را روشن نکرده باشند یعنی به مشکلات اینها رسیدگی نکرده باشند با این آماری که این سازمان داده است به نظر من در این قسمت یعنی در پیاده کردن مقررات قانون استخدامی کشوری و در رفع ابهامات وظایف خود را انجام نداده است آن کارمندی که به سازمان امور استخدامی کشود شکایت میکند مشکلاتی دارد زندگی و سرنوشت او، زندگی زن و فرزندان او مربوط است به این که وضعش روشن بشود چرا باید تاکنون ۲۰۴۳ شکایت باشد که هنوز در دست رسیدگی باشد؟ این فرمول انقلابی نیست که ۲۰۳۴ شکایت در دست رسیدگی است فرمولی است که می دانم در سازمانهای دیرین اداری با آن برخورد میکردیم هرجا مردم میرفتند، شکایتی داشتند تظلمی و مشکلی داشتند سؤال میکردند که چه شد؟ پاسخ این بود که در دست رسیدگی است سازمان امور اداری و استخدامی کشور که سازمانی نو هست و میخواهد وضع استخدامی کشور را تمشیت بدهد و مسئول اجرای انقلاب اداریش کردهاید او نباید یک چنین فرمول هائی را برابر مردم قرار بدهد و مجلس شورای ملی را با چنین گزارشی مواجه کند، ۲۰۴۳ شکایت در دست رسیدگی است. به یک رقم دیگری برخورد میکنیم که به نظر من عجیب تر هست زیر عنوان: الف، تمشیت امور استخدامی کشور رسیدگی برونوشت احکام استخدام آزمایش ترفیع، تغییر کرده خروج از خدمت و انتصابات جمعاً ۱۵۶۰۵ حکم و اصل شده چند حکم بررسی شده؟ ۷۱۰۴ حکم چند حکم در دست رسیدگی است؟ ۸۵۰۱ حکم (دکتر طالع- بسیار کار انقلابی انجام دادند) یعنی سازمان هائی متعدد وزارتخانهای متعدد کارمندان متعدد مدتی است که چنین وضعی دارند و اکثریت این احکام و تعیین تکلیف ان احکام در دست رسیدگی است این فرمول در دست رسیدگی را از این گزارشهای اداری حذف کنید، این فرمول را از کارهای اداری حذف و خارج کنید، آن تحرک لازم و قاطعیت لازم و کوشش لازم را پیدا کنید، اینجا به حقایقی آشنا میشنویم و آن این است که یک چنین نا به سامانیها یک چنین نا به سامانیها یک چنین روش و شیوه هائی سبب شد که به هر حال در شرایطی همان طور که عرض کردم رهبری انقلاب ضرورت انجام انقلاب اداری را فرمان بدهند آقای دکتر کاظم زاده که مسئول این سازمان هستند و انقلاب اداری زیر نظر ایشان باید انجام بگیرد یک نشانه از میزان توجه یا اعتقاد جازم ایشان به ضرورت انقلاب اداری این هست که در هنگامی که به هر حال بحث بودجه مطرح است و این بحث با سازمانهای اداری و انقلاب اداری و تحولات اداری که باید انجام بشود ارتباط دارد هنوز در این دو جلسه من توفیق پیدا نکردهایم ایشان را ملاقات کنم در اینجا وقتی در برابر پرسش یکی از همکاران عضو گروه پارلمانی حزب مردم توضیحاتی دادند گفتند که انقلاب اداری از همان زمانیکه در واقع حزب اکثریت حکومت دا در دست گرفت آغاز شد یک چنین توضیحی نمیتواند توضیح درست و دقایقی باشد و آن اثر نامطلوب و تالی فاسدی را که دارد این هست که آن کس که وظیفه دارد بیش از دیگران به امر انقلاب اداری بپردازد معتقد است آنچه تاکنون در گذشته انجام شده انقلاب اداری بوده و درست بوده در حالیکه چنین نبود اگر این طور میبود چنین فرمانی داده نمیشد اگر امور اداری ما بر حسب نظمی نو و مشخص و همآهنگ انقلاب میبود رهبری و فرماندهی انقلاب فرمان به انقلاب اداری نمیدادند (صحیح است) این مسئله هم جای تردید نیست که در میهن ما جلوهها و سنگرهای از فئودالیزم وجود داشت فئودالیزم ارضی بود که با یک انقلاب در هم شکسته شد فئودالیزم ارتجاع سیاه بود که در سنگرهای مختلف رستاخیز شاه و مردم قدرت دیرین او متزلزل شد ولی یکی دیگر از جلوهها و نظامات دیرین حاکمه سنتهای فئودالیزم اداری بود و معلوم بود که نظامات دیرین اداری نمیتوانست با انقلاب همآهنگ باشد چرا نمیتوانست چون مخلوق آن، نظامات آن در روزگاری بود که انقلاب برای خلع ید از آن قیام کرد و آن سنتهای اداری و سازمانهای اداری ما به نحوی ایجاد شده بود و به نحوی امورش تمشیت داده شده بود که آن نحوه کار همآهنگی داشت با حکومت خانها همآهنگی داشت با حکومت فئودالهای بزرگ همآهنگی داشت با نابسامانی که در میهن ما وجود داشت، چون اینها همان سازمانها اداری بودند ارگانیسم آن چنان تنظیم شده بودکه در هریک از امور اساسی ملت و وطن ما آنها نه تنها وظائفشان را انجام نمیدادند بلکه غالباً در جهت عکس آرمانهای ملی و برنامههای ملی حرکت میکردند و گاه اینجا مباحثی مطرح میشود و بعضی از آقایان نکته هائی را میفرمایند، می گوئیم چرا فلان سازمان آن کار را انجام نداد، چرا آن وظیفه بزرگ را انجام نداد تا زمانی که رهبر ملت ما به لزوم انجام آن امر تأکید فرمودند؟ میگویند که ما باید تعالیم و فرمودههای شاهنشاه را اجرا کنیم، در این گفته تردیدی وجود ندارد ولی هرگز این چنین نیست که اگر مطالبی را جزو وظایف اساسی سازمانها و وظایف هریک از ارگانهای انقلاب است اگر به آنها رهبر انقلاب اشاره نفرمودند آن سازمانها و ارگانها خودشان را برای از ایفای آن مسئولیتها بدانند این درست نیست، این عبارت است از یک نوع سلب مسئولیت و این چنین سلب مسئولیت هم آهنگ با انقلاب نیست و این چنین تفکری برای سلب مسئولیت هم آهنگ با عصر انقلاب نیست (صحیح است) و الا ما میبینیم بسیاری از سازمانهای اداری و مسئول در هر یک از امور ما فرض کنید در مورد ایجاد صنایع ذوب آهن اینها غالباً نظرشان یا شیوه کارشان این بود که نمیتوانیم یا نباید دارای صنایع سنگین و ذوب آهن باشیم، اگر اینها وظائفشان را انجام داده بودند اگر اینها آرمانهای ملی را میدانستند ما چند دهه از انجام این امر بزرگ عقب نمیماندیم، اما چون آنها وظایفشان را انجام ندادند، چون آنها به این آرمانها توجه نداشتند بناچار بعد از انقلاب و با گامی که رهبری انقلاب برداشتند این آرمان بزرگ ملی تحقق پیدا کرده متأسفانه در غالب امور کلی مملکتی همین است و به همین دلیل است که عرض میکنم در مواردی که میبینم انقلاب پیروز شده است در آن مواردی که میبینم پیروزیهای بزرگی بدست آوردهایم پیروزیها و موفقیت هائی بود که در سطح رهبری انقلاب انجام شده است (صحیح است)، امور انقلاب و پیاده شدن طرحهای انقلاب وقتی از سطح رهبری انقلاب منتقل میشد بصف دستگاههای اجرائی و سازمانهای مسئول آنجا خصوصیت خودش را از دست میداد و این سازمانهای اداری تاب و توان پیاده کردن طرحهای انقلاب را نداشتند سازمانهای اداری تاب و توان انجام اصول انقلاب را نداشتند و چون چنین بود خلائی احساس شد و چنین ناهمآهنگی احساس شد و چنین نارسائی میان سازمانهای اداری و جنبش انقلابی احساس شد رهبری انقلاب در هنگام تشکیل نخستین اجلاسیه دوره ۲۲ قانون گزاری ضمن آن پیام فرمان به لزوم انجام انقلاب اداری دادند، پس عرض من این است که آقای دکتر کاظم زاده یا سازمان هائی که مسئول اجرای انقلاب اداری هستند، شما باید نابسامانیها و نا هم آهنگیها و تمام آن معایب و منقصتهای سازمانهای اداری را پیدا کنید و ببینید اگر نخواهید، انقلاب اداری را نمیتوانید پیاده کنید، کما اینکه تاکنون نشده است، کنگره انقلاب اداری که در۷ بهمن سال ۴۶ تشکیل شد تا ۱۸بهمن کارش را ادمه داد، اکنون ما در زمانی قرار داریم که بیشتر از یک سال از تاریخ تشکیل کنگره انقلاب اداری میگذرد، نظر آقای دکتر کاظم زاده مسئول امور انقلاب اداری بر این که انقلاب اداری از همان زمان آغاز شده بود در نتیجه شاید دیگر ضرورتی به ایجاد انقلاب نباشد درست نیست چرا درست نیست به دلیل همین کنگره انقلاب اداری که دولت تشکیل داد در سال ۱۳۴۶، به دلیل سمینار انقلاب اداری که حزب ایران نوین تشکیل داد، آقای مهندس ارفع سمینار انقلاب امور اداری را برای چی تشکیل دادید؟ برای این که نابسامانیهای اداری دیدید برای اینکه پس از مدتها که سخن گفته شد به فکر این افتادید که درباره انقلاب اداری بررسی کنید، اصول و موازین انقلاب اداری را پیدا کنید، راههای اجرائی انقلاب اداری را پیدا کنید، پس حزب اکثریت سمینار انقلاب اداری را تشکیل داد، شما به ظاهر کار عبث و بی منطق نمیکنید. تشکیل سمینار انقلاب اداری دلیل این بود که حزب اکثریت متوجه شد نوعی نا هم آهنگی در سازمانهای اداری با انقلاب اجتماعی ایران وجود دارد، و این مدلل این معنی بود که حزب اکثریت عقیده داشت که سازمانهای اداری با اصول انقلاب هم آهنگی ندارند و نمیتوانند پایههای انقلاب را روی شانههای خودشان بگذارند و جلو ببرند، به همین دلیل بود که من این اقدام حزب اکثریت و تشکیل آن سمینار را در اینجا ستایش کردم (احسنت) زیرا فکر کردیم حداقل به این مفهوم رسیدید که بعد از چند سال حکومت باید اساس سازمانهای اداری را به هم بریزید و سازمان هائی شایسته انقلاب ایران پایه گزاری کنید. در آن سمینار این بحثها را کردید و قطع نامهای هم دارید قطع نامه از جهات بسیار جالب بود، سؤال من این است که شما حزب اکثریت، شما که اکثریت مطلق در مجلس دارید، شما با تمام امکاناتی که در این زمان خاص به وجود آمده است، شما در سمینار حزبی یک قطع نامه برای انقلاب اداری تصویب کردید، بعد از بررسیهای مختلف کنگره اداری تشکیل شد از طرف دولت حزبی، در نتیجه دولت حزبی جز این نمیتوانست باشد که خود معتقد به نا به سامانیها در سازمانهای اداری بود و پس از بررسیهای زیاد کنگره قطع نامهای داد و بفرمائید از آن هنگام تا حال یعنی از بهمن سال ۴۶ تاحال چه اقداماتی در زمینه اجرای قطع نامه سمینار انقلاب اداری شده است؟
مهندس ارفع- آقای پزشکپور بنده هیچ علاقه ندارم که بین الاثنین صحبت بشود و سخنان شیرین شما را قطع کنم ولی چون روی سخن با من بود باید عرض کنم که رم یک شبه ساخته نشده و آنچه که با نیروی انسانی سر و کار دارد لازمه اش زمان است البته ناطقین بعدی ممکن است توضیحات بیشتری بدهند.
پزشکپور- خیلی باعث تشکر است که شما در مقام لیدری گروه پارمانی حزب ایران نوین نظریاتتان را فرمودید در برابر این پرسش من، پرسش من این بود که برای اجرای قطع نامه سمینار انقلاب اداری حزب ایران نوین در این یک سال چه شده، جنابعالی فرمودید که رم یک شبه فتح نشد (مهندس ارفع- عرض کردم ساخته نشد) ساخته نشد، مفهوم مخالفش این است که زمان بیشتری لازم دارد علی ایحال یک نکتهای را میخواهم عرض کنم، این را با تمام صمیمیت عرض میکنم، با تمام اعتقادات این مطلب را بیان میکنم که مطمئن باشید اگر بخواهیم با این روحیه کار کنیم یعنی گذشتن ۵ سال را از تاریخ حکومت حزب ایران نوین که چیزی کمتر یا بیشتر هست زمانی کوتاه برای ایجاد انقلاب اداری نشناسیم هرگز این انقلاب را نمیتوانید انجام بدهید (دکتر طالع- عمر نوح میخواهد)، انقلاب تحرک و قاطعیت لازم دارد، اگر قرار بود مسئله نیروی انسانی و اینکه نیروی انسانی میتواند عاملی برای چنین مدت طولانی از زمان باشد اصل باشد پس باید تاکنون انقلاب اجتماعی ایران در مراحل ابتدائی در جا زده باشد این است که عرض میکنم مجریان انقلاب، سپاهیان انقلاب و پاسداران انقلاب باید از اصول و روشهای فرماندهی انقلاب درس بگیرند، خصوصیات فرماندهی انقلاب اجتماعی ایران در قاطعیت و سرعت آن است اگر این قاطعیت و سرعت نبود ما هرگز نمیتوانستیم از تار و پود و زنجیرههای فئودالیسم نجات پیدا کنیم، اگر این قاطعیت نبود نمیتوانستیم نظم اجتماعی را در شئون مختلف پیاده کنیم، آقایان من به این همه تأنی ایراد دارم، یک چنین تأنی را من متناسب با زمان انقلاب نمیبینم یک چنین تأنی فرصتهای تاریخی را برای برقراری و ایجاد یک نظم انقلابی از دست خواهد داد و نتیجه شاید چنین روحیه و سلیقهای بوده است، من خیلی راغب هستم یعنی همه راغب هستند، ملت ایران منتظر است حال که بودجه ۴۸ مطرح است و یک سال از بودجه سال گذشته، سپری شده است و یک سال از تاریخ تشکیل کنگره انقلاب اداری گذشته است به طور قطع همه خواستاران انقلاب منتظر هستند که ببینند حزب پاسدار انقلاب و دستگاههای وابسته به حزب پاسدار انقلاب برای اجرای انقلاب اداری و اجرای قطع نامه حزب اکثریت چه کرده است؟
(مهندس بهرام زاده ابراهیمی- آقای پزشکپور شما رفته رفته دارید پاسداران انقلاب را ناراحت میکنید)
(دکتر خزائلی- هیچ ناراحت نیستیم چیزی که جواب دارد ناراحتی ندارد)
(صادقی- حزب شما در این ۲۰ سال چه کرد)
۲۰ سال است که حزب ما در یک راه مقدس رفته، ۲۰ سال است که ما تغییر حزب ندادیم و بعد اگر لازم باشد عرض خواهم کرد که ما در این ۲۰ سال چه کردیم و دیگران چه کردند، اگر لازم بود بفرمائید تا توضیح بدهم، بله من اگر حالا کت خود را از تنم در بیاورم شما جای دشنه عوامل بیگانه پرست را روی تن من خواهید دید، و کسانی را هم میشناسیم که در آن موقع در چه صفوفی بودند (بانو جهانبانی- ما هم در هیچ صفی نبودیم جز صف شاه پرستان) (صادقی-همه ما همین طوریم تنها شخص شما نبودید شما این کار را به تنهائی نکردید) و اما حالا یک نکته از نحوه اجرای انقلاب اداری را روشن کنیم سال گذشته که کنگره تشکیل شد تاکنون عرض میکنم و به خصوص این نحوه کار سازمانی است که وظیفه دار اجرای انقلاب اداری شده من حدس میزنم در این نکته تردیدی نیست چون علام شده است که وظیفه انجام انقلاب اداری را دولت به عهده سازمان اداری و استخدامی کشور گذشته است البته یکی از همکاران در جلسات گذشته مثل اینکه گفتند چنین عقیدهای دارند ولی به هر حال این روشن است که این سازمان چه کرده البته اگر این سازمان با آن روشی که مسئول این سازمان دارد و توجیحی که این جا از مفهوم انقلاب اداری در پیشگاه مجلس کرد هرگز نخواهد توانست کاری انجام بدهد (صحیح است) کما این که با این روحیه بود که شاید توانست کاری بکند، حال ببینیم چه کرده است اینجا کتابی است که منضم به بودجه و تقدیم کنندگان بودجه تقدیم کردهاند شرح اجرای برنامهها و فعالیتهای دولت در صفحه ۱۷ زیر عنوان همآهنگی طرحهای انقلابی سازمانهای اداری استخدامی کشور آن همکار گرامی عضو فراکسیون اکثریت که آن جلسه فرمودند که سازمانهای دیگری تصدی اجرای انقلاب اداری را داشتند به این نکته و در واقع به گزارش دولت عنایت بفرمایند (دکتر خزائلی- برنامه هم آهنگی) هم آهنگی طرحهای انقلاب اداری و سازمان امور اداری و استخدامی کشور درست مربوط است به سال گذشته یعنی سال پس از کنگره انقلاب اداری سال پس از تشکیل سمینار انقلاب اداری حزب ایران نوین و سال پس از مسئول قرار دادن سازمان امور اداری و استخدامی کشور برای انجام انقلاب اداری در این جا در قسمت اعتبار سال ۱۳۴۷ از محل درآمد عمومی منها جا گذاشته از محل درآمد اختصاص باز منها یعنی هیچ، یعنی دولت در سال گذشته، سازمانهای مربوط در سال گذشته برای انجام انقلاب اداری هیچ گونه تلاش و کوششی را لازم نمیدانستند حتی یک دینار برای اجرای این امر پیش بینی نشده مسائلی که بود آقای دکتر یزدان پناه بعد تشریف میآورید و توضیح می فرمائید، برآورد سال ۱۳۴۸ از محل درآمد عمومی ۳ میلیون و ۶۵۰ هزار، بعد به جدول دیگر برخورد میکنیم، تعداد کارمندان ۱- پیش بینی تعداد در آغاز سال ۱۳۴۸ منها یعنی هنوز در آغاز سال ۱۳۴۸ برای طرحهای امور استخدامی در سازمان اداری و امور استخدامی کشور هیچ گونه کارمندی ضرورت ندارد چون قرار نیست کاری صورت بگیرد چون مسئول این سازمان عقیده داشت آن چه که در سازمانهای اداری انجام شده است انقلاب اداری بود دیگر چه کاری داریم ۲- پیش بینی تعداد کارمندانی که از کادر خارج میشوند باز هیچ- الف- استخدام برای کارگزینی منها، ب- استخدام برای توسعه عملیات ۲۹ نفر، ۴- پیش بینی کارمندان تعداد کارکنان در پایان سال ۱۳۴۸- بیست و نه نفر- داستانی هست به نام داستان کوه و موش (یک نفر از نمایندگان- همه می دانند) بلی، داستانی است که همه می دانند و توضیحش ضروری نیست ولی انقلابی بزرگ باید انجام بشود تحول اداری باید به وجود بیاید سازمانی مسئول انجام امور انقلاب اداری شده تا اواسط سال ۴۸ هیچ نوع اعتباری، هیچ نوع کارمندی، برای این مهم ترین امر پیش بینی نشده در پایان سال ۴۸ بیست و نه نفر کارمند خواهد بود واقعاً پیش خودمان قضاوت کنیم و به قول معروف کلاهمان را قاضی کنیم آیا به راستی دقیقاً و قلباً چنین داوری میکنید که به این کیفیت انقلاب اداری انجام خواهد شد؟ من که چنین تصور نمیکنم و فکر نمیکنم که به راستی هیچ یک از همکاران چنین داوری کنند و این جای افسوس است این بیاعتنایی و عدم توجه دستگاههای مسئول را نسبت به امر مهم انقلاب اداری نشان میدهد نشان میدهد. که هرگز دستگاههای اداری برای اجرای انقلاب اداری تجهیز نشدهاند. نشان میدهد که دستگاههای اداری برای اجرای انقلاب اداری از نظر برخی مثل این که فقط یک شعار تبلیغاتی است ولی این طور نیست این یک واقعیت است انقلاب اداری زیر بنای انقلاب اجتماعی ما است (صحیح است) اگر این تحول و انقلاب صورت نگیرد من نمی دانم به هر حال حزبی که بی چون و چرا در پیشگاه انقلاب و آینده مسئول است آن وقت چه پاسخ میدهد اما این شرح کارها بود در زمینه انقلاب اداری حال مختصری عرض کنم اگر خواستید با ۲۹ کارمند انقلاب اداری کنید اگر خواستید با ۳۶۵۰۰۰۰ ریال انقلاب اداری کنید اگر مسئول این قسمت با آن نظراتی که دارد فکر کرد انقلاب اداری را انجام بدهد به هر حال چنین اصول و موازینی میبایست در مورد انجام انقلاب اداری رعایت بشود یعنی اگر این اصول رعایت نشود انقلاب اداری انجام نشده است اگر این اصول رعایت نشود حزب اکثریت وظایف خود را در پیشگاه انقلاب انجام نخواهد داد یعنی نمیتواند انجام بدهد اگر این اصول رعایت نشود زیر بنای نظم انقلابی را به وجود نخواهد آورد ابتدا باید بیان کنم در هر کجا که هر انقلابی واقع میشود به این مناسبت است که در آن قسمت یک نوع بی عدالتی به وجود میآید و تا بی عدالتی مفهوم پیدا نکند وقوع انقلاب و تحقق انقلاب نمیتواند مفهوم پیدا کند و ما از برابر این حقیقت نباید بگذریم این حقیقتی است که هم رهبری انقلاب می دانند و هم ملت ایران و هم مطلبی است که هر کس دیگر که به این مسائل توجه دارد می داند لابد یک نابه سامانی، نا هم آهنگی و بی عدالتی به یک درجه و شدتی بوده است که تحقق انقلاب لازم و ضروری به نظر رسیده است، یک نکتهای را به طور مختصر عرض میکنم چون به هر حال من غالباً در برخوردها دیدهام در میان دوستانی که در گروه پارلمانی اکثریت هستند من با ورقههائی از آرمانهای انقلابی در وجود اینها دیدهام و آن این مسئله است که ما بارها توضیح دادهایم و باز هم توضیح خواهیم داد فرق است بین انقلاب و یک تغییر جزئی، فرق است بین انقلاب و یک تغییر سطحی، فرق است بین انقلاب و تغییر جانبی، انقلاب یعنی دگرگونی از بن و ریشه زمانی بود که انقلاب ارضی ایران را خیلیها میکوشیدند و میخواستند که با یک تغییر جزئی و جنبی توجیه کنند. همان دورهای که لایحه اصلاحات ارضی، مثل اینکه آن لایحه را جناب دکتر آموزگار به مجلس آوردند، این لایحه از یک در مجلس وارد شد به عنوان یک طرح انقلاب ارضی ولی دست و پا شکسته و مسخ شده و در واقع فقط با قبول تغییراتی جنبی و سطحی از مجلس خارج شد. انقلاب ارضی ایران آن بود؟ نبود. . چرا در ۶ بهمن ماه شاهنشاه سخن خودشان را با ملت در میان گذاشتند؟ چرا روز ششم بهمن ماه رهبر انقلاب ایران از ملت ایران خواستند که اصول انقلابی را مورد اظهار نظر قرار بدهند؟ برای این که سازمانهای حاکمه عوامل حاکمه و فئودالها، آنها که سنگرهای دیرین را در اختیار داشتند نمیخواستند انقلاب به مفهوم واقعی تحقق پیدا بکند (صحیح است) برای این که آنها میخواستند برای ما یک انقلاب مسخ شده تحویل بدهند برای این که آنها میخواستند فئودالها را در موقعیت خودشان نگهدارند زمین دارهای بزرگ را در موقعیت خودشان نگاه دارند نظم بردگی آور را در روستاها نگهدارند و رویش را کمی رنگ و روغن بزنند و اسمش را بگذارند انقلاب ولی رهبری انقلاب خواستار انجام واقعی بودند، انقلابی که تمام نظامات دیرین را در هم بریزید و بر روی ویرانههای آن یک نظم انقلابی ایجاد کند، این است که این آرمانها را با ملت در میان گذاشتند و ملت تأیید کرد و یک چنین تحول انقلابی واقعاً رخ داد، یعنی فئودالیسم در روستاها باقی نماند مالک بزرگ و خان سرکش در گوشه و کنار مملکت باقی نماند و دنباله این انقلاب بزرگ چنین شد که آخرین اثر آن نظم دیرین در روستاها با قانونی که به عنوان خرید و فروش املاک استیجاری گذشت در تکمیل گردید این را میگویند نظم انقلابی، سازمانهای اداری ما احتیاج به یک چنین انقلابی دارد، سازمانهای اداری ما احتیاج دارد که به طور کلی آن ریشههای آن نابه سامانیهای دیرین در هم کوفته شود و یک نظم جدید انقلابی فراهم گردد در مواردی ما همه مسئولیت مشترک داریم ولی در یک مورد فقط حزب اکثریت است که مسئولیت قطعی دارد در مورد اصول دیگر انقلاب و در مورد آرمانهای کلی انقلاب همه ملت ایران مسئولیت دارند ولی در مورد انقلاب اداری فقط شما مسئولیت محض و مطلق دارید) (صحیح است) این مسئولیت را باید احساس کنید و عمیقاً بشناسید و دقیقاً اجرا کنید این دیگر با خود شما است، یکی از اصولی که به هر حال باید در انقلاب اداری تحقق پیدا کند اجرای عدالت اداری و مالی است مطلقاً در سازمانهای اداری اصل عدالت اداری و مالی اجرا نمیشود (صحیح است) سازمانهای اداری ما با سیستمهای مختلف و روشهای مختلف اصل تبعیض را پذیرفتهاند (صحیح است) در این مورد بکرات صحبت شده ما گاه در برابر استدلال هائی قرار میگیریم، این استدلالها این است که چون فلان برنامه فنی در آن قسمت باید اجرا بشود پس باید یک امکانات و استقلال خاص مالی داشته باشیم که با این امکانات خاص بتوانیم متخصصین یا افراد مورد نظر خودمان را دعوت کنیم. اولاً این منطق، باز عرض میکنم هرگز نمیتواند آن کلیت را داشته باشد و به خصوص این موارد استثنائی از اصل هم گذشته است، شما الآن به گوشههای مختلف مملکت بروید بعضی از کارمندان برخی از مؤسسات دولتی هستند که اینها اگر فرزندانشان بیمار شوند اگر همسرشان بیمار شوند برای اینها همه وسائل بهداشتی و درمانی تعبیه شده و بسیاری از کارمندان دولت هستند، کارمندان سازمانهای اداری هستند که اینها در همان محل اگر زن و فرزندانشان بیمار شوند، از آن حمایتی درمانی و بهداشتی محروم هستند شما این بی عدالتی را چطور پاسخ میدهید؟ این کارمندی که میبینید آن هم درس خوانده تحصیل کرده دیپلم گرفته، لیسانس دارد و با آن یکی در یک کلاس بوده و او چون در آن سازمان اداری هست اگر فرزندش بیمار شود نمیتواند معالجه بکند، اگر زنش بیمار شود نمیتواند مداوا کند آن وقت دیگری که توانسته در آن سازمان خاص برود چه احساسی بکند؟ میتواند از همه این مزایا یا برخوردار شود من نمیگویم که ما ممکن است خیلی سریع این امکانات را برای همه کارمندان دولت فراهم کنیم ولی عرض میکنم اگر امکاناتی وجود دارد همه کارمندان دولت باید به طور متساوی از آن امکانات برخوردار باشند. تشخیص این امکانات و این تسهیلات فقط برای برخی سازمانها اصل درستی نیست. من اطمینان دارم فرزندان ما، مردم میهن ما، کارمندان سازمانهای اداری اینها مصالح و موقعیتهای وطنشان را میشناسند، با فداکاری حاضر هستند در دورترین نقاط مملکت خدمت کند به نظر من این دروغ است اگر بگویند دانشجویان ایرانی و متخصصین ایرانی از خارج نمیآیند این جا برای اینکه پول بیشتری میخواهند این درست نیست (صحیح است) اگر برخی از اینها نمیآیند برای این است که بی عدالتی بزرگ در سازمانهای اداری میبینند، اینها از اساسی ترین مسائل ما است (صحیح است) شما تعدادی معدود از این گونه متخصصین و تحصیل کردهها را با دادن موقعیتهای خاص اداری، با دادن حقوقهای گزاف جلب و جذب میکنید ولی مگر مملکت چقدر سرمایه و در آمد دارد که بتواند همه این افراد را با این رقمهای بالا و سرسام آور جذب کند امکانات مملکت محدود است، چقدر میتوانید حقوق ماهی ده هزار و ۱۵ هزار تومان بدهید؟ فقط تعداد معدودی را جذب میکنید وقتی شما میروید سراغ آن مغز متفکر، به سراغ آن نیروی مغزی که به آن نیاز دارید و آن وقت میخواهید حقوق متعارف و متعادل بدهید او نخواهد آمد چون می داند کسی که در مدرسه با او بوده و شاید استعدادش هم از او کمتر بوده به او امکان بیشتر دادهاید و حقوق گزاف دادهاید ولی به او چنین حقوق گزاف نمیدهید. بیائید این تبعیضات را از بین ببرید بگذارید فرزندان ما دانشجویان ما مغزها متفکر ما در هر کجای دنیا که هستند بدانند اگر بیایند به ایران میروند به خاش با ماهی ۸۰۰ تومان هزار تومان حقوق زندگی میکنند ولی مطمئن باشند کسی دگر مثل آنها نمیآید که به خاش نرود و چندین هزار تومان حقوق بگیرد (صحیح است) این میشود اصل اول انقلاب اداری، اگر این کار را نکنید انقلاب اداری نمیشود. البته یک سلسله معاذیر و دلائل عنوان میکنند اما هست شما بگذارید این اصل عدالت اداری اجرا بشود، بگذارید، آن بیست، سی مغز متفکر که میخواهند بروند، بروند ولی من اطمینان میدهم تمام نیروهای متفکر ایرانی را از اکناف دنیا جذب خوهیم کرد و تا این امر اجرا نشود، و خوشبختانه من در موردی دارم سخن میگویم که غالب مسئولین سازمانهای دولتی این جا تشریف دارند و این مشکل مربوط به سازمانهای آنها است و میبینید عدم رضایت عدم اشتیاق به کار، عدم علاقه مندی به ایفای وظایف و ناراحتیهای متعدد و مختلف چطور در سازمانهای مختلف وجود دارد و چرا او وجود دارد در دوره گذشته یعنی سال گذشته پیشنهادی گروه پارلمانی پان ایرانی است تقدیم کرد به مجلس شورای ملی که حقوق. مزایای هیچ یک از کارمندان دولت و مؤسسات وابسته به سازمانهای دولتی از حقوق و مزایای یک وزیر نمیبایست بیشتر باشد، میگویند گاه ممکن است چنان متخصصینی باشند، برای آن چنان متخصصین استثنائی، برای آن نابغههای جهان، آن وقت لوایح استثنائی بیاورید که به فرض چون در مورد کار اتم هیچ نیروی فکری دیگری در جهان جز این شخص وجود ندارد ما میخواهیم از نیروی مغزی این شخص استفاده کنیم و برای این کار استثنائی اجازه بدهید که با یک چنین وضعی و با یک چنین حقوقی ما از این نیرو استفاده ببریم والا در موارد دیگر من هیچ ضرورتی نمیبینیم که بدون رعایت اصول حقوقهای گزاف یا اضافات استثنائی داده شود ما در سال گذشته این طور پیشنهاد کردیم و رشد امسال پیشنهاد ما چنین خواهد بود که حقوق و مزایای هیچ کارمند وابسته به سازمانهای دولتی از حقوق و مزایای نخست وزیر بیشتر نخواهد بود. ببینیم باز هم مخالفت میکنید؟ (فرهاد پور- حتماً) ببینیم دیگر حداقل در آن سطح- (مهندس روحانی وزیر آب و برق- چنین قانونی نیست که حقوق متخصصین از وزرا کمتر باشد) می دانم نیست، بیشتر هم هست (مهندس روحانی- چه عیبی دارد؟) این معایبی است که الآن عرض میکنم جنابعالی که کارهای وزارتخانه را آوردهاید این جا انجام میدهید و من مجبورم مجدداً عرض کنم (مهندس روحانی- داشتم پاسخ شما را یادداشت میکردم) آماده شنیدن هستیم، این دفاع جنابعالی به این خاطر هست که یک قسمت از اصل تبعیض سازمانهای اداری را متأسفانه سازمانهای برق منطقهای، سازمانهای آب منطقهای شرکتهای برق و آب منطقهای موجب هستند (صحیح است) به تحرک شما و کوششان و به گزارشی که این جا منعکس است و با دوستان هم صحبت شد اعتقاد داریم و ستایش میکنیم ولی سلیقهای که جنابعالی در مورد کارمندان به کار بردید آقای مهندس روحانی یک نوع تبعیضات مسلم اداری را در سازمانهای اداری مملکت به وجود آوردید و عیبش این است که تبعیض ایجاد میکنید، اگر یک روزی ما بتوانیم گزارشی از همین متخصصین مختلف که می فرمائید در سازمانهای مختلف که می فرمائید در سازمانهای مختلف هستند، در سازمان آب منطقهای فرض بفرمائید مهندس رشته آب است، مهندس یک رشته تخصصی است در فلان وزارتخانه هم اتفاقاً مهندسی با همان خصوصیات هست خوب وقتی معلوم بشود که به آن متخصص چقدر حقوق داده میشود و آن مهندس دیگر چقدر حقوق دارد؟ آن وقت است که معلوم میشود چه تبعیض بزرگی هست اگر می فرمائید این طور نیست و متخصص در تمام سازمانها یک اندازه حقوق میگیرد آن وقت معلوم میشود. از نظر متخصص نفس کار فرق نمیکند من عرض میکنم اگر یکی متخصص راه هست، چند نفر با هم از یک دانشگاه فارغ التحصیل شدهاند، هیچ دلیلی وجود ندارد برای این که آنها حقوقهای متفاوت بگیرند، هیچ منطقی نم تواند این کار را قبول کند (کاملاً صحیح است) این که سؤال فرمودید چه عیبی دارد، این را قبلاً عرض کنم که کار جنابعالی واقعاً از نظر فنی تان تحرک دارد، قاطعیت دارد این را بدون اغراق و مجامله بیان میکنم از این نظر نمونه کار انقلابی است و در سطح وسیع هم انجام میشود (صحیح است) ولی از نظر نظم مالی یکی از سازمانهای مسئول که این بی نظمی را ایجاد کرده سازمانی است که شما مسئول آن هستید (فرهاد پور- گزارش را خوب نوشتهاند) (پردلی- نتیجه کارشان هم خراب کردن سیستان است) (خنده نمایندگان) علی ایحال عیب بزرگ این روش و این سیستم این است که تبعیض ایجاد میکند و این تبعیض بی علاقگی و نا به سامانی مالی بوجود میآورد من الآن ناچار شدهام به مطلبی اشاره کنم الآن این مورد نمونهای برای انقلاب اداری اسم یکی از همکاران اکثریت مثل این که این مورد را این جا مطرح کردهاند واقعاً برای انجام انقلاب اداری بیائید سازمانهای ارتش را در نظر بگیرید، آقا کسی که میرود فارغالتحصیل میشود اولین ستاره که میآید روی دوشش می داند چند سال باید خارج از مرکز خدمت بکند، می داند اگر خیلی استعداد داشت و دارای نبوغ خاص بود ایشان را یک باره نمیآوردند یک پست سرلشگری به او بدهند، اگر نبوغ داشت، آئیننامهای هست که در درجه یک یا دو درجه بالاتر میتواند باشد، گر چند سال خارج از مرکز خدمت کرد دیگر حقش است، میتواند بیاید و در مرکز خدمت کند. می داند اگر در دانشکده ردیف اول تا چندم بود میتواند هر منطقهای را ه که خواهد برای خودش و برای خدمتش انتخاب کند. می داند حقوقش چست، می داند ردیف حقوقش چیست، خواه این شخص مهندس در ارتش باشد خواه رشتههای تخصصی دیگر را دیده باشد، خوب ملاحظه می فرمائید که یک سازمان منضبط و منظم اداری است، من عرض میکنم چرا این اصول را نمیتوانیم در سازمانهای کشوریمان اجرا نمائیم؟ آن وقت هم، این طرز کار ما است، میگویند نمیتوانیم متخصص جذب کنیم اما در تمام مسائلی که پیش میآید. در همین سالهای ویران کنندهای که پیش آمد واقعاً گواهی میدهد که کدام یک از سازمانها بیشتر به مردم خدمت کردهاند، سازمانهای ارتشی یا سازمانهای کشوری (یکی از نمایندگان- آقا گردنه بسته میشود ارتش باز میکند) این برای چیست؟ برای اینکه نظم اداری آن تشکیلات طوری نیست که کسی را صرفاً بسائقه حقوق بیشتر به محل خدمتش به فرستند و یک انضباط و عدالت اداری هست، این است آن نکتهای را که قبلاً عرض کردم، تشریف نداشتید جناب خسروانی همه ما یک مسئولیتهای مشترک داریم ولی در یک مورد از انقلاب هست که فقط حزب ایران نوین مسئول محض است و آن انقلاب اداری است به لحاظ این که امکانات حکومتی را دارد، به لحاظ این که پایگاهی را دارد که باید این برنامه را اجرا کند و اجرای این برنامهها بدون اجرای اصل عدالت ممکن نیست و اجرای اصل عدالت اداری مستلزم اجرای اصل عدالت مالی است، بی عدالتیها چرا ایجاد شد؟ برای این که مدام آمدید به موجب لوایح مختلف قسمتی از سازمانهای اداری را به صورت مؤسسات انتفاعی و یا شرکتهای بازرگانی در آوردید به آنها اجازه دادید که بنشیند به هر کیفیتی که میخواهد تعیین حقوق بکنند، به هر کیفیتی که به خواهند عیین مزایا بکنند و بدیهی است این روش عدالت اداری را از بین برده است در حالی که اگر تحت نظامات و ضوابطی بود چنین وضعی ایجاد نمیشد و در مورد این موضوع در واقع پرداخت دستمزد و پاداش و حقوق و مزایای واحد یا متعادل حداقل نسبت به خدمات واحد باید حتی آن چنان تمهیدات و برنامه هائی در نظر گرفته شود که بخش خصوصی هم نتواند به هر کس، به هر مقدار که میخواهد حقوقش بپردازد (صحیح است) بدیهی است این مشکل بزرگی خواهد بود، وقتی سازمانهای دولتی نخواهند به متخصصین در یک سطحی پرداخت حقوق بکنند نسبت به خدمات ولی بخش خوصی حق داشته باشد بدون هیچ گونه نظارت در هر سطح و به هر میزانی که میخواهد حقوق به متخصصین بدهد بخش دولتی نخواهد توانست جذب عوامل متخصص را بکند و این هم امروز یکی از مشکلات بزرگ ماست، این آن بی عدالتی را ایجاد میکند که توالی امور و برنامهها را از بین میبرد (حی- هماهنگی را از بین میبرد) بلی هماهنگی را از بین میبرد، به هر حال در این مورد ما تنها نظرمان نسبت به سازمانهای دولتی نیست بلکه اصولاً قائل به این مسئله هستیم که واقعاً اگر به خواهیم عدالت اجتماعی به مفهوم اساسی آن استقرار پیدا کند و سازمانهای اداری ما کادرهای خود را از دست ندهند باید ضوابطی داشته باشد، باید ضوابطی مشخص باشد که حتی بخش خصوصی هم نتواند از آن ضوابط پا فراتر بگذارد، بدیهی است در این صورت وضعیتی ایجاد خواهد شد که دیگر در آن وضع کسی احساس تبعیض نمیکند. شما آقای معاون پارلمانی وزارت آموزش و پرورش که این جا تشریف دارید یکی از مشکلات بزرگ شما چیست؟ این که مدام دبیرانتان میخواهند از سازمان وزارتخانه شما خارج به شوند، این مشکل شما هست آقای دکتر بطحائی؟ به خصوص دبیرانی که در رشته علوم تحصیل کردهاند، برای چه؟ برای اینکه آن خدمتی را که آنها در وزارت آموزش و پرورش ارائه میکنند، دستگاه هائی هست که این خدمات را با مبالغ خیلی بیشتر میخرند و شما اگر بخواهید با آن سازمانها مقابله کنید چقدر میتوانید جناب آقای دکتر آموزگار به بودجه وزارت آموزش و پرورش اضافه کنید؟ این کار ممکن نیست، این است که امروز یک مشکل بزرگ در آموزش و پرورش ایجاد شده که مدام عناصر متخصص، عناصر کاردان این وزارتخانه کارهای آموزشی را ترک میکنند (پردلی- مدیریت هم در وزارت آموزش و پرورش نیست) علی ایحال این یک مسأله اساسی و مهم است جناب آقای مهندس روحانی که فرمودید عیبش چیست؟ الان یک مطلب دیگر را عرض میکنم، عیبش این است که چنین وضعی ایجاد بشود، و حالا به موارد دیگر به پردازم. الآن چرا وزارت دادگستری با مشکل جذب کادر قضائی روبروست، برای چه؟ برای اینکه لیسانسیه حقوق که میآید وزارت دادگستری میبیند آن لیسانسیه دیگر به سازمان آب و برق منطقهای خوزستان رفته است چند برابر او، حقوق میگیرد، امکانات بیشتری دارد و تسهیلات بیشتری برایش فراهم است از این جهت از آمدن به وزارت دادگستری خودداری میکند، البته من هرگز نمیگویم حقوق و مزایای کارمندان این وزارتخانهها را افزایش بدهید مگر تا کجا باید رفت؟ ولی عرض میکنم این حقوق و مزایای بیش از حدی را که برای کارمندان برخی از مؤسسات و سازمانهای دولتی میدهید ایجاد یک نوع بی عدالتی میشود آنها را معادل با دیگر سازمانها نمائید برای متخصص بنا به سائقه خدمتی اش نه صرفاً به لحاظ جذب درآمد بیشتر خدمت کند و تا این امر مهم صورت نگیرد آقایان انقلاب اداری نخواهند توانست تحقق پیدا کند، من توضیح میدهم که چه باید بکنیم، یعنی اصول انقلاب اداری چه خواهد بود؟ اگر یکی از آقایان اظهار لطف فرمودند و پاسخی بیان فرمودند تنها به ذکر کلیات عنایت نفرمایند، مدام از اصول انقلاب نفرمایند، که در آن تردیدی نداریم از اصالت انقلاب نفرمائید، ما در آن تردیدی نداریم و واقعاً معتقد هستیم که این اصول باید اجرا بشود و واقعاً معتقد هستیم که این اصول باید اجرا بشود تا انقلاب اداری تحقق پیدا بکند اگر هم احیاناً این نظر را ندارید و اعمال این اصول به نظر شما برای تحقق انقلاب اداری ضرورت ندارد آن هم خوب منطقی است. متأسفانه در این مورد من جلوهای از نا به سامانی اداری را شناختهام و به هر حال انقلاب اداری باید به این مورد هم توجه داشته باشد که یک نوع عدم احراز از مسئولیت و یا یک نوع عدم استقرار تمرکز لازم در سازمانهای اداری وجود دارد، غالباً هر یک از سازمانهای اداری که به موجب یکی از این قبیل قوانین مستثنی از امور مالی و امور استخدامی و مقررات و ضوابط کلی مملکتی شدهاند اینها تبدیل به سازمان هائی شدهاند که نظارت دقیق نسبت به آنها صورت نمیگیرد و یک نوع تمرکز تشکیلاتی در مورد این گونه سازمانها احساس نمیشود آن گاه همین طور مینشینیم و یک باره میبینیم که به خاطر آن نابسامانیها، به خاطر آن عدم نظارت و عدم کنترل، به خاطر آن عدم هماهنگی، هفتادو دو میلیون تومان در بودجه عمومی برای شرکت واحد اتوبوسرانی میدهید. گزارشها را بررسی میکنیم می بینیم در یک زمانی آمدهاند انواع مختلف سازمانها و مؤسسات مستقل را تشکیل دادهاند که وقتی بررسی میکنیم می بینیم همه اینها دارای وظایف متشابهی هستند، یا وظائفی برای آنها در نظر گرفته شده است که سازمانهای دیگر به خوبی میتوانستند انجام دهند و به این جهت در کار سازمانهای اداری که منظور من به طور مطلق است که اعم از وزارتخانهها و مؤسسات انتفاعی دولت و شرکتهای بازرگانی با سرمایه دولت هست که بیشتر این مورد ناظر به مؤسسات انتفاعی و شرکتهای بازرگانی است که غالباً برخوردها، تضادها، دوباره کاریها دیده میشود این یکی از این نا به سامانیها است. انقلاب اداری باید این وضع را از بین ببرد، این آشفتگی در برخی از سازمانهای اداری را از بین ببرد و اگر این آشفتگی از بین نرود، اگر این تمرکز ایجاد نشود، این تعارض، این دوباره کاری بیشتر خواهد شد و روزی خواهد شد که آن وقت دستگاههای مسئول که در سطح بالا باید نظارت کنند، هرگز نظارتی برای سازمانهای پراکنده نخواهد داشت و آن وقت است که با مشکلات فراوان روبرو خواهیم شد، البته موارد را هم عرض خواهم کرد در همین گزارش یک ساله مواردی هست که این دوباره کاریها را گاه به وضع اسف باری نشان میدهد. نکته دیگری که به طور قطع باید در انقلاب اداری ملحوظ نظر قرار بگیرد جناب آقای خسروانی و از مهم ترین اصول انقلاب اداری است قبلاً این نکته را بگویم که اصل از بین بردن روش بروکراسی و کاغذ بازی است و متأسفم بسیاری از قسمتهای همین گزارش را دیدم که این اصل اگر در سازمانهای اداری کنار گذارده نشود. اگر اصل احساس مسئولیت اصل، انجام وظیفه، نه منباب اسقاط تکلیف بلکه به گونه ایفای وظیفه، جای گزین آن نشود آن نابسامانیها از بین نخواهد رفت. یک نکته دیگر که بسیار مهم است و این مسئولیتش بیش از هرچیز متوجه حزب و دبیر کل محترم حزب ایران است البته من می دانم فوراً جواب خواهند گفت که چنین نیست بسیار خوب ولی سعی کنید که بیشتر چنین نباشد (حی- همه کارها ختم میشود به ایشان) مطمئناً این طور هست کسی که در این رأس یک حزب هست نسبت به برنامهها و اقدامات حزب مسئولیت دارد و خوشبختانه من ایشان را همیشه برای قبول این مسئولیت در کادر حزب ایران نوین آماده دیدهام (صحیح است) چون اگر چنین فکر نمیکردم این مسائل را هم نمیگفتم و آن این است که حزب نباید در امور اداری نردبان هیچ گونه ترقی باشد به هر حال باید اصل شایستگیها، اصل تخصص، اصل وظیفه شناسی، راهنمای ترقی اشخاص در سازمانهای اداری و حتی غیر اداری باشد (مهندس عترت- حزب باید پله نردبان ترقی باشد) (دکتر صدر- سرور پزشکپور شما میخواهید حزب اکثریت را خالی کنید) ممکن است که در داخل حزب پلههای ترقی این امر باشد اما منظور من این بود که در واقع وابسته به حزب بودن و شرط عضویت حزب پله ترقی در سازمانهای اداری نباشد این بی عدالتیهای اداری که عرض کردم سازمانهای اداری ما و به خصوص برخی از آنها را به خصوص آن قبیل سازمانها را که به آن کیفیت عرض کردم که یک حالت استثنائی به آنها دادهاند که معلوم میشود تعداد آنها چقدر زیاد است و یا آن میزان از در آمد ملی که در اختیار آنها گذارده شده چقدر زیاد است دچار یک نوع وسواس لوکس سازی کرده است یعنی شما سازمان هائی را میبینید که اینها چه از نظر تزیینات و چه از نظر تجهیزات غیر ضروری، چه از نظر بعضی کارمندان روش و وضعی دارند که به هیچ وجه مقتضی با برنامههای ما و یا فعالیتهای انقلابی ما و سادگی و ضرورتی که در امور ما باید وجود داشته باشد نیست. اخیراً خواندم که در این مدت اخیر مثل این که یک اقداماتی در وزارت آبادانی و مسکن و در وزارت کشور شاید برای مبارزه با این لوکس سازی در هر سطحی صورت گرفته است و این مسئله در وضع عمومی اجتماعی ما اثر گذاشته است، ملتی که در حال کوشندگی هست میخواهد برنامه وسیع اقتصادی را اجرا کند، یک مبارزه بزرگ اقتصادی را در پیش دارد باید در جهات مختلف تجهیز بکند این ملت و به خصوص سازمانهای اداری این ملت نباید حتی دیناری را در موارد غیر ضروری خرج کنند (کاملاً صحیح است) من وقتی در معیت جناب آقای رئیس مجلس شورای ملی برای بازدید از تأسیسات صنایع ذوب آهن به اصفهان رفته بودم آن هنرستان صنعتی را که آن جا هست احداث کرده بودند، آقای دکتر الموتی هم تشریف داشتند آقایان دیگر هم تشریف داشتند واقعاً از یک جهت احساس سرور باطنی کردم زیرا دیدم آن ساختمان، آن تجهیزات به هر گوشهای از آن که نگاه میکنید واقعاً آن چیزی بود که ضروری بود که باشد، اگر یک آجر بود آن ضرورت داشت که باشد، من مطلقاً از لوکس سازی در آن جا اثری ندیدم و این مطلب همان جا در میان نمایندگی مجلس بحث شد آن نمونه بود و این یک هنرستانی است، من فکر میکنم اگر قرار باشد خدمات علمی او را بررسی کنیم کادری را که در آن جا دارند تربیت میشوند در نظر بگیریم سطح عظیم صنایعی را که به هر حال یک قسمتی را فارغ التحصیلان آن تصدی خواهند کرد در نظر بگیریم از بسیاری از این دانشکدهها، حتی دانشکدههای خصوصی که در بودجه عمومی اقلام بزرگی به عنوان کمک به آنها داده شده کارش مؤثرتر است (صحیح است) که وقتی که میروید آن جا، میبینید دربان، منشی، سکرتر اطاق مخصوص منشی و اطاق مشاوره و تزئینات همه چیز هست که چه؟ یک دانشکدهای است، چه ضرورت دارد و متأسفانه این برنامه لوکس سازی در سازمانهای اداری ما همچنان در حال گسترش است یکی از وزارتخانهها است، نام نمیبرم، ساختمان این وزارتخانه از زیباترین یعنی اصیلترین ساختمانهائی است که در زمان شاهنشاه فقید ساختهاند، اطاقی که برای وزیر در آن وزارتخانه پیش بینی کرده بودند با سبک خاصی، با آن اصالت خاصی که آن قدمت، آن عظمت، آن هماهنگی اش با وظیفهای که آن وزارتخانه دارد احساس میشد، بعد شنیدم که تغییراتی در اطاق آقای وزیر داده میشود، وقتی رفتم آن اطاق را دیدم افسوس خوردم بر آن کج سلیقگی، چه ضرورت داشت که آن فرشهای قشنگ را به موکت تبدیل کنند؟ چه ضرورت داشت آن دیوارهای قشنگ چوبی را بردارند؟ چه ضرورتی داشته این اقدامات را بکنند، این مسئله ساده نیست این مسئله در شکم بودجه هست، هست اقلامی که برای این قبیل مصارف پیش بینی شده، اینها چه ضرورت دارد؟ این لوکس سازی حالت یک نوع هم چشمی را پیدا کرده، شما با فساد و نا به سامانی اداری میخواهید مبارزه بکنید، بگذارید آن کارمندان احساس کنند ببینند البته اگر وزیر وزارتخانه به ده تا منشی احتیاج دارد هیچ حرفی نیست ولی من عرض میکنم که هیچ ضرورت ندارد پای وزیر وزارتخانه پرارزش ترین فرش باشد، اگر می گوئید این شأن مملکت است، اما شأن مملکت در این است که ببیند کار میشود، کوشش میشود، برنامهها با وسعت اجرا میشود و همه در یک سطح از عدالت اداری برخوردار هستند. این برنامه لوکس سازی از یک طرف بین وزارتخانهها و سازمانهای مختلف ایجاد تبعیض کرده، شما در یک شهرستان تشریف ببرید به سراغ یکی از ادارات قدیمی، باز نام نمیبرم که این موضوع حمل بر یک نوع تعصب و توجه خاص نشود میبینید ساختمانی است محقر، هیچ عیبی ندارد، میز و صندلی است سی سال یا بیست سال پیش باز هم هیچ عیبی ندارد، ایرادی ندارد، ولی شما میروید به یک سازمان دیگر میبینید از انواع وسایل و تجهیزات لوکس و غیر ضرور برخوردار است، این عدالت اداری نیست و مسلماً برای انجام انقلاب اداری باید با این امر مبارزه بشود و نتیجه چه هست؟ وقتی در چنین شرایطی کارمندانی میآیند، نیروهای جوان میآیند، از سازمانهای اداری ما چه میخواهند؟ اطاق خیلی مجهز میخواهند، وسایل لوکس میخواهند، اتومبیل میخواهند، امکانات بسیار دیگر میخواهند تا گفته شود که ما در حال پیشرفت هستیم پس باید تمام این امکانات را فراهم کنیم، این امکانات در آن حدی که ضرورت دارد باید فراهم بشود در آن حدی باید فراهم بشود که اگر فراهم نشود یک قسمتی از کار تعطیل میماند و الا به عنوان و لوکس درست نیست (دکتر سعید- جناب پزشکپور جنابعالی که با قالی گران قیمت مخالف می فرمائید آن جا هم که قالی را برداشته و موکت کرده با آن هم مخالف هستید پس معلوم نشد با کدام موافقید؟) آن قالی بود آن قالی موجود بود حالا باید یک روزی بررسی بفرمائید تشریف ببرید این تغییرات انقلابی را در آن اطاق انقلابی به ببینید. در این موارد و دلایلی اقامه میشود و در واقع جوانان ما را فرزندان ملت ما را بدون سبب از نظری گناهکار معرفی میکنند و آن این است که این اقدامات این برنامهها برای خدمت این جوانان برای دعوت اینها به کارهای اداری و یا اجتماعی ضرورت دارد ولی من گذشته از مورد ارتش که مثال زدم یک مورد دیگر را به عنوان سازمانی که واقعاً یک سازمان انقلابی میتواند باشد و وظایف انقلابی خود را انجام می هد و از لوکس سازی و تفنن به دور است و کارها را بر اثر احساس وظیفه انجام میدهد برایتان عرض میکنم و یک بار دیگر هم متذکر شدم این سازمانها سپاهیان انقلاب هستند، سپاهیان انقلاب مگر در دورترین نقاط مملکت خدمت نمیکنند؟ سپاهیان انقلاب مگر از حداقل امکانات ضروری برخوردار نیستند؟ چرا در آن سازمانها خوب و درست کار میکنند، وظایفشان را با نهایت دقت انجام میدهند، وظایفشان را با نهایت علاقه مندی انجام میدهند اما وقتی که تغییر وضع پیدا میکنند و در یکی از سازمانهای دیرین اداری قرار میگیرند دیگران حالت، آن، جاذبه، آن کشش، آن کوشندگی در آنها احساس نمیشود، برای چه؟ برای این که اصولی که عرض کردم در آن سازمانها اعمال نمیشود. ما در سازمان سپاهیان انقلاب از تبعیض خبری نمیبینیم، اگر امکانات بهداری و درمانی و بهداشتی هست به یک میزان برای همه هست، آن چه که در اختیارشان گذاشته میشود به اندازه و متعادل با ضرورت آن کار است که احساس میشود (حی- آنها دائمی نیستند موقعی هستند) یعنی می فرمائید این اصول را در سازمانهای دائمی نمیتوانیم اعمال بکنیم چرا نمیتوانیم این اصول را در سازمانهای دائم اعمال بکنیم، اگر نتوانیم اعمال بکنیم واقعاً انقلاب اداری نتوانسته است تحقق پیدا کند.
رئیس- آقای پزشکپور جنابعالی صحبت تان خیلی طول دارد؟
پزشکپور- بلی هنوز عرایض دارم.
رئیس- بنابراین یک ربع تنفس داده میشود.
(در ساعت یازده و چهل دقیقه صبح جلسه به عنوان تنفس تعطیل و در ساعت ۱۱ و ۵۵ دقیقه مجدداً به ریاست آقای عبدالله ریاضی تشکیل گردید.)
رئیس- آقای پزشکپور تشریف بیاورید.
پزشکپور- این بشارت هست، همانطور که ملاحظه می فرمائید، کتاب هائی که میآوردم این جا خدمتتان که سه جلد است، این قطور ترینش کنار گذاشته شده، بحث و بررسی که پیرامون انقلاب اداری و سازمانی که مسئول اجرای انقلاب اداری شده است و بررسی گزارشی که از این سازمان در این مجموعه گزارش یک ساله سازمانهای دولتی بود به این کیفیت پایان یافت و اصول و مواردش را بیان کردم و حالا به قسمت دیگری میپردازم گزارشی در این مجموعه برای وزارت کار و امور اجتماعی منعکس شده است یکی دوبار در ساحت مقدس مجلس شورای ملی پیرامون مسائل مربوط به وزارت کار و امور اجتماعی توضیحاتی دادم، این گزارش را که من بررسی کردم به این نتیجه رسیدم که بسیاری از آن مسائلی که مطرح شده بود اینها نسبت به طرز کار یکسالهای که در این گزارش منعکس شده بود و مآلا روشی که در سالهای گذشته اعمال شده بود با یک وضوح و روشنی بیشتری مشخص شده، به طور قطع خانمها و آقایان به این نکته عنایت دارید که وزارت کار و امور اجتماعی از آن جمله وزارتخانه هائی است که به خصوص در عصر انقلاب و برای پیاده کردن اصول انقلاب یک وظایف و حساسیتهای خاصی دارد، این وظایف چه در قانون مربوط به وزارت کار پیش بینی شده است چه در قوانینی که بعداً به خصوص پس از آغاز انقلاب به تصویب رسیده و آن قوانین متضمن بعضی وظایف انقلابی برای وزارت کار است و به هر حال در شرایط خاصی از تاریخ وطن ما این وظایف پراهمیت وزارت کار مشخص میشود، شاید به دنبال احساس این وظیفه بود که عنوان وزارت کار هم به وزارت کار و خدمات امور اجتماعی تغییر کرد، یعنی کلیت بیشتری پیدا کرد از آن جا که صرفاً وزارتخانهای نبود که به روابط محض از نظر کارگر و کارفرما رسیدگی کند بلکه شرایط خاص و انقلابی ایجاب میکرد که در واقع وزارت کار یک سلسله امور اجتماعی را نیز تصدی و نظارت کند و وظایفش یک چنین جامعیتی پیدا کرد. عنوان وزارتخانه به وزارت کار و امور اجتماعی تبدیل شد، خوب واقعاً ببینیم این وزارتخانه مهم و حساس در سال گذشته به طور کلی و به خصوص در سال گذشته به کیفیتی که در این گزارش منعکس است به چه میزان توانسته این وظایف مهم را انجام بدهد؟ به چه میزان توانسته است این وظایفی را که برای پیاده کردن اصول انقلاب داشته است انجام بدهد؟ به طور کلی میشود این وظایف را در چند مورد خلاصه کرد. ابتدا وظایف وزارت کار از نظر قانون کار و یا ملحقات و منضمات قانون کار و پیاده کردن مقررات قانون به نحو انقلابی در زمینههای ضروری است این نخستین وظیفهای است که وزارت کار به عهده دارد، یعنی باید قوانینش را اجرا کند، قوانین مربوط به کار را اجرا کند و به خصوص قانون مربوط به کار را به نحو انقلابی اجرا بکند با توجه به مقتضیات و شرایط انقلاب ما پیاده و اجرا کند، وظیفه دومی که وزارت کار و امور اجتماعی بعهده دارد که به هیچ وجه نمیشود این وظیفه را از آن منفک کرد وظیفه ارشاد و سیاست تأمین کار است. وزارت کار، آن هم وزارت کار در یک عصر انقلابی باید بتواند سیاست مربوط به ارشاد و تأمین کار را برای نیروهای وابسته به ملت ایران اجرا کند، نظارت کند و دقیقاً به مورد اجرا بگذارد یعنی به هر حال هرگاه مسئلهای مطرح میشود به عنوان مسئله بیکاری و کار پیدا نکردن عدهای آن مرجعی که باید این مسئله را بررسی کند و روشهای متناسب با تحولات اجتماعی و شرایط انقلابی را در نظر بگیرد که این مسئله را حل کند، وزارت کار و امور اجتماعی است. وظیفه دیگری که به موجب قانون به عهده دارد که باید با ایفای این وظیفه مقدمات اجرای این وظایفی را که عرض کردم فراهم کند این است که آئیننامههائی متناسب با احکام قانون و متناسب با مشکلات و مسائل اجتماعی که هست تنظیم کند و این آئیننامهها را برای رفع این مشکلات به موقع اجرا بگذارد، بدیهی است یک وظیفه دیگر هم وزارت کار و امور اجتماعی یا هر یک از وزارتخانههای دیگر هم دارند و آن این است که مدام به صورت نیروهای نظارت کننده و بررسی کنندهای باید باشند که در راه تکمیل و تغییر قوانین، متناسب با شرایط زمان و مکان کوشش کنند، گاه ما مواجه میشویم، در سؤالاتی که طرح شده است با این پاسخ که سازمانهای مسئول میدهند که این ایراد یا اشکالی که بیان میکنید در متن قانون راهی برایش پیش بینی نشده و ما این ایراد و اشکال را قبول داریم ولی وضع قوانین کنونی به دین کیفیت است. اما از این نکته نباید غافل بود که اگر وظایف سازمانهای مسئول را در سطح وسیعی بررسی کنیم دو وظیفه مهم به عهده دارند یکی این وظیفه که، قانون را اجرا کنند و دیگری این وظیفه که مراقب باشند با توجه به مشکلات، با توجه به تغییرات اقتصادی و اجتماعی با توجه به تحولات اجتماعی تمهیدات، طرحها و نظریات جدید را از نظر تکمیل و تغییر قوانین متناسب با آن اصول در نظر گیرند، یعنی فرض کنید اگر وزارت آموزش و پرورش، وزارت آموزش و پرورش به طور کلی مسئولیت اجرای قانون و ضمناً اشاد و رهبری همه امور مربوط به آموزش و پرورش مملکت را به عهده دارد، باید بیدار باشد، مراقب باشد، بررسی کند، راههای جدید ارائه بدهد و آن جا که لازم است این راههای جدید را در لباس قانون قرار بدهد لایحه لازم تنظیم و تقدیم کند تا به صورت قانون درآید و آن را اجرا کند به خصوص آن قسمتها و سازمان هائی که با شئون انقلابی، تحولات انقلابی بیشتر ارتباط دارند، این وظیفه بیشتر به عهده آنها است، اینها وظائفی است که وزارت کار به عهده دارد حال بررسی کنیم به بینیم این وظائف به چه صورت انجام میشود، این وظائف به چه کیفیت در محیط و محدودهای که وزارت کار بر او تسلط و مسئولیت دارد پیاده شده است؟ من در یکی از جلسات گذشته بود که موارد متعددی را بیان کردم، این موارد متعدد چنین بود که بسیاری از آئین نامه هائی که به موجب قانون وظیفه وزارت کار و امور اجتماعی بوده که این آئین نامهها را تنظیم کند و وضع گروههای زیادی از کارگران را مشخص سازد و آنها را از حقوقی که در قانون به طور کلی پیش بینی شده و تفویض آن حقوق و اجرای آن موکول بوده است به نحوهای که در آئین نامه تنظیمی پیش بینی به شود متأسفانه طی ۱۰ سالی که از تاریخ تصویب قانون کار و تأسیس وزارت کار گذشته است و وزارت کار به این وظیفه حساس و اساسی خود اقدام نکرده و به خصوص که این آئین نامهها مربوط به آن گروه از کارگران وطن ما است که در سخت ترین و در وقت بارترین شرایط به سر میبرند و حمایت وزارت کار و قانون از حقوق حقه آنها یک امر ضروری و قطعی است، همان طور که ملاحظه فرمودید توضیحاتی که در آن جلسه معاون محترم پارلمانی وزارت کار دادند که تقریباً محتوای همین گزارش بود توضیحاتی نبود که واقعاً پاسخ قانع کنندهای در برابر آن پرسشها نسبت به عدم ایفای وظائف وزارت کار داشته باشد. ما نمیتوانیم در زمان انقلاب تصور کنیم با این که در قانون پیشبینی شده بود، با وجودی که حکم صریح قانون بود، به علت این که ده سال گذشته باشد و آئیننامهها را تنظیم نکرده باشند هنوز بسیاری از کارگران از حقوق قانونی خود برخوردار نباشند، لابد باز این ده سال تأخیر، این ده سال تعلل در انجام این وظیفه قانونی توجیه میشود به این که یک شبه نمیشود رم را ساخت. ولی ده سال گذشت و همچنان اجرای این قسمت اساسی از مقررات قانون به عهده تعویق افتاد خوب چه کسی پاسخ گو است؟ معلوم است کی باید پاسخ گو باشد؟ وزارت کار و در برابر وزارت کار حزب اکثریت (صحیح است) شما مقررات قانون را اجرا نکردید (صحیح است) آئیننامههای قانون را تنظیم نکردید و با تسامح در تنظیم آئیننامههای قانونی گروههائی از کارگران را از حقوق حقه قانونی آنها محروم کردید (مهندس ارفع- هیچ چنین چیزی نیست این نحوه قضاوت جنابعالی است) اگر آئین نامه تنظیم شده و اگر مقررات آئین نامه اجرا میشود پرسش هم غالباً همین نکته بود به جای این که به این کیفیت بفرمائید صحیح نیست همین حال بفرمائید، بعد که تشریف میآورید پاسخ بدهید و بفرمائید که این آئین نامه در فلان تاریخ تنظیم شده و در فلان تاریخ اجرا شده (پوربابائی- کدام آئین نامه؟) آئین نامه مربوط به کارگران کشتیرانی آئین نامه مربوط به کارگران فصلی (پوربابائی- کارگران فصلی آئین نامه ندارند) به قانون مراجعه بفرمائید متأسفانه کسانی چون شما در وزارت کار کار کردهاید متصدی مقامات مهمی بودهاید این آئین نامهها تنظیم نشده است (دکتر دادفر- درخشان ترین کارنامه در مورد کارگران در وزارت کار سهیم کردن کارگران و سایر اقداماتی است که شده به موقع عرض خواهد شد) سهیم کردن کارگران یک اصل انقلابی بود و ارتباطی به وزارت کار ندارد (عدهای از نمایندگان- سهیم کردن کارگران یک اصل انقلابی بود) شما اصل انقلابی را به پای وزارت کار نگذارید مگر اصل اصلاحات ارضی مربوط به وزارت اصلاحات ارضی است یا مربوط به وزارت کشاورزی است آقای دکتر دادفر این از اصول انقلاب است (دکتر دادفر- مجری آن کی بود؟) آنها از منشور انقلاب است علی ایحال اگر آقایان تشریف آوردند و توضیح دادند روشن میشود و این طور که اطلاع پیدا کردم کمیسیون هائی تشکیل شده است که این آئین نامهها بررسی و تنظیم بشود و من حالا براساس همین گزارش خواهم رسید به نتایجی که متأسفانه وزارت کار و امور اجتماعی وظایف مستقیم و قانونی و اجتماعی خود را انجام نداده (عدهای از نمایندگان- این طور نیست) (حق شناس- کارگران ما رهبر دلسوزی دارند شما نه خودتان کارگرید نه از خانواده کارگر بنابراین برای ما دلسوزی نکنید) عجب شما یک نکته را توجه داشته باشید این طرز فکر درست نیست توجه داشته باشید کارگر مهندس، کارمند، دانشجو، وکیل دادگستری و وکیل مجلس همه ما وابسته به یک پیکر هستیم که ملت ایران است (صحیح است) ما همه درباره هم فکر میکنیم طرز فکر تجریدی نداشته باشید منتهی من که کارگر نیستم ولی در سطح برنامههای ملی و به ملتم فکر میکنم می آیم از منافع کارگران سخن میگویم ولی شما نماینده کارگر به کیفیت دیگر ولی اصولاً این طرز فکر را نداشته باشید یک نکته را عرض کنم این طرز فکر تجریدی را زمانی میخواستند رواج بدهند ولی ما همه وابسته به یک ملت هستیم کارگر، کارفرما، هرکس که باشد ما از دریچه این موجود به هم پیوسته بحث میکنیم، این است که این جا میبینید من از کارگر و کشاورز و دانشجو و کارمند دولت سخن میگویم زیرا من خود را نماینده هیچ گروه از اینها به تنهائی نمی دانم من خود را نماینده ملت ایران می دانم.
پدرامی- رفتارتان نشان میدهد.
دکتر صدر- شما نماینده وزارت کار هستید (هم همه نمایندگان)،
پوربابائی- این حرف را نزنید (زنگ رئیس).
رئیس- اجازه بفرمائید ادامه بدهند.
پزشکپور- بلی عرض کردم براساس این گزارش وزارت کار وظائف قانونی خود را در بسیاری از موارد انجان نداده است در سمت دوم از بند ۳ این گزارش ذکر شده است بازرسی عمومی از ۳۹۶۴ کارگاههای مختلف تهران و شهرستانها و نظارت بر اجرای ماده ۴۸ قانون کار در مورد بازرسی از کارگاههای جدیدالاحداث و قسمت دیگر خوب سؤال من این است که تعداد کارگاه هائی که به طور کلی در کشور ما وجود دارد که تعداد کارگاه هائی که به طور کلی در کشور ما وجود دارد چه تعدادی است؟ آیا محصور میشود به همین تعداد ۳۹۶۴ کارگاه و یا تعداد بیشتر و افزون تری است؟ در این تردیدی نیست که تعداد کارگاهها در سرتاسر کشور ما از ۳۹۶۴ کارگاه بسیار بیشتر است در دفعه قبل که پیرامون این قبیل کارهای وزارت کار این بود که به هر حال دارای کادرهای لازم و نیروهای انسانی برای اجرای آن وظایفی که قانون به عهده وزارت کار گذاشته است نیستند و باید این کادرها فراهم بشود تا به توانند تمامی این وظائف را اجرا کنند، من میگویم و آن بارهم عرض کردم از نظر وزارت کار و وظایف حساسی که به عهده دارد و این که باید واقعاً اصول انقلاب را از نظر سطح کارگران، روابط آنها با کارفرمایان، محیط کار آنها دقیقاً به مورد اجرا بگذارد این یک منطق قابل قبولی نمیتواند باشد، یعنی به هر حال باید قانون کار اجرا بشود، ما نمیتوانیم مقرراتی داشته باشیم ولی این مقررات را به عنوان نداشتن وسائل یا کادر لازم به خصوص از نظر وظائف وزارت کار اجرا نکنیم یا اجرای اینها را معوق بگذاریم و من نظر همکاران گرامی را در این قسمت به توضیحاتی که جناب معتمدی در آن جلسه دادند و در صورتی که منعکس است جلب میکنم دلائلی را که اقامه کردند این بود که کادر ندارند، وسیله ندارند و به این دلیل نمیتوانند قانون را اجرا کنند، عرض من این است وقتی وزارت کار مسئولیت دارد و این مسئولیت بی چون و چرا است که باید ارشاد کند، مسائل کارگری را نظارت کند و قانون را اجرا نماید به هر حال اگر احتیاج هست به یک روشهای جدید یا به مقررات جدید، احتیاج هست به کادر جدید، میبایست این روشها را نشان بدهد، آن کادرها را میبایست تأمین بکند و میبایست قانون به خصوص، از نظر منافع کارگران اجرا بشود. در قسمت سوم همین بند ذکر شده است بازرسی بهداشتی از کلیه کارگاههای بلور سازی، پشم پاک کنی و سیمان و آسیابهای سنگ خورد کنی در تهران و شهرستانها استنباط من این است این قسمت از گزارش به این کیفیت دلالت دارد که بازرسی بهداشتی که از مهمترین وظائف وزارت کار است این بازرسی اگر دقیقاً اجرا و اعمال میشد ما با وضع رقت بار کارگران قالیبافی روبرو نمیشدیم. این وظیفه بسیار مهم از نظر بهداشتی اگر دقیقاً رعایت میشد و رعایت بشود کارگران در شرایط سخت و در بیغولهها به کار ادامه نمیدهند سخن من این است که این بازرسی بهداشتی به موجب این قسمت از گزارش فقط در قسمتی از کارگاهها اجرا شده و آیا کارگاههای ما تنها کارگاههای بلور سازی است، پشم پاک کنی، سیمان و آسیاب سنگ خورد کنی است؟ البته من می دانم فوراً بعضی از همکاران متذکر خواهند شد که طبیعت کار این کارگاهها به کیفیتی است که یک نوع نظارت بهداشتی بیشتر را ایجاد میکند، در این هیچ تردیدی نیست چون کارگاه سنگ خورد کنی است، پشم پاکنی است اینها طبیعت کارشان به صورتی است که از نظر ایجاد محیط ناسالم برای کارگران رعایت اصول بهداشت ضرورت بیشتری دارد، در این هیچ تردیدی نیست اما این موجب نمیشود که وزارت کار بازرسی بهداشتی خود را نسبت به تمام کار گاهها اعمال و اجرا نکند این از مهم ترین مسائل اجتماعی است یعنی این یکی از مهم ترین مسائل مربوط به قانون کار مربوط به گروههای کارگر، مربوط به حفظ نیروهای تولید کننده و مربوط به تمام مسائلی است که به کار و کارگران مرتبط است و در این قسمت واقعاً گزارش چنین دلایلی برای ایفای این قسمت از وظائف وزارت کار را ندارد. در این جا قسمت دیگری هست مربوط به تشکیل سندیکاها، متأسفانه نحوه کار رؤسای ادارات کار غالباً به کیفیتی بوده که تشکیل سندیکاهای کارگری غالباً منوط به این بوده است که اینها به کیفیتی الحاق خود را به حزب ایران نوین اعلام میکردند (عدهای از نمایندگان- این طور نیست) ما چند مورد را داریم، با وزارت کار هم در میان گذارده شد اگر انتخاب اصلح بکنند ایرادی ندارد و این انتخاب اصلح باید واقعاً بنا به درخواست و تمایل خود کارگران باشد و الا نباید در شرایط خاصی آنها را قرار بدهید رئیس اداره کار مربوط میگوید به دلیلی، به کیفیتی به شرطی من سندیکای شما را ثبت میکنم و تشریفات قانونی لازم را انجام میدهم که شما وابستگی خودتان را به حزب ایران نوین اعلام کنید.
(پدرامی- اداره کار ثبت سندیکا نمیکند)
(فرهادپور- وابستگی سندی کا به حزب خلاف اصول است سندیکا نمیتواند تابع حزب باشد این یک نظر دنیائی است)
(عدهای از نمایندگان- این طور نیست سندی کا به هر حزبی که منافعش را تأمین بکند به او وابسته میشود).
رئیس- اجازه بفرمائید صحبتشان را بکنند.
پزشکپور- علی ایحال نکتهای را که عرض کردم این بود که برای اجرای اصول انقلاب و واقعاً ایجاد یک نظم انقلابی میبایست سازمانهای اداری کوشش بکنند برای این که در کادر وظائف خود با بی طرفی و صرفاً منباب ایفای وظائف اداری خود رفتار بکنند برخی اوقات یک تصوری وجود داشت که چون حزبی اکثریت دارد یا دولت را در اختیار دارد یا اکثریت را در مجلس دارد پس لزوماً هر یک از سازمانها یا عناصری که با سازمانهای اداری و دولتی ارتباط دارند میبایست در این حزب باشند _عدهای از نمایندگان- این طور نیست) ولی شما چنین فلسفهای را قبول دارید که درست نیست (دکتر یزدان پناه- جناب آقای رئیس صحبت حزب است یا بودجه؟)
رئیس- صحبت همه چیز.
پزشکپور- البته چه خوب شد از مقام عالی ریاست سؤال فرمودید و ایشان سنت موجود در کار مجلس را بیان فرمودند اما به هر حال این روش درست نیست و کارگران ما میبایست در انتخاب راهی که البته هر یک از آن راهها در وضع قانونی مملکت در نظامات مملکت مجوزی برای کوشش و گسترش دارند داشته باشند و همان طور که رهبر انقلاب شاهنشاه بیان فرمودند: احزاب قانونی هستند مردم ایران، کارگران، کارمندان و دیگران باید بتوانند و آن فرصت را داشته باشند و آن فرصت را در اختیارشان قرار بدهند که راهی را که میخواهند خود انتخاب کنند (صحیح است، احسنت).
دکتر حکیم شوشتری- جناب آقای پزشکپور این کار انقلابی را بفرمائید که ار تکرار بعضی از مطالب برای این که بیشتر استفاده بکنیم خودداری بفرمائید.
پزشکپور- اگر این کار انقلابی است از نظر جنابعالی...
پدرامی- با انقلابی که شده دیگر کارگر اشتباه نخواهد کرد دیگر چند پارچگی بین کارگران به وجود نخواهد آمد سازمان بزرگی است که باید این قسمت را اداره بکند.
دکتر طالع- عکسها را تشریف ببرید ببینید چه کسانی را جای کارگران آوردند بچههای ۵ ساله و ۶ ساله جزو کارگران بودهاند.
پدرامی- این حرفها را نزنید.
پزشکپور- به شما عرض کنم که این مذاکرات بین الاثنین که زیاد صورت میگیرد سبب میشود که اولاً من فرصت پیدا نکنم مطالبی را خدمتتان بیان کنم در قسمت هفتم از بند ۸ گزارش چنین ذکر میشود "تهیه طرح نوین فرض در منطقه کرمان که بر حسب آن باید کارگاههای مناسب فرش جای گزین کارگاههای تک بافی گردد و مقررات بیمههای اجتماعی نیز آن جا اجرا شود" دلالت این قسمت از گزارش این است، یعنی ضرورت ندارد این قسمت گزارش را عرض کنم، گزارشی که سازمان بررسی شاهنشاهی داد، براساس آن، آن لایحه به مجلس آمد که من در همان موقع بیان کردم که مقررات این لایحه در قانون کار بود اگر قانون کار دقیقاً اجرا شده بود دیگر نه به این گزارش برخورد میکردیم و نه به آن لایحه و به هر حال آن چه در این قسمت وظایف قانونی و مهم و حساس خود را در این قسمت از کارگاهها اجرا نکرده است (صحیح است) خوب ببینیم از سیاست تأمبن کار براساس همین گزارش چه اقداماتی انجام شده است؟ در صفحه ۱۰۳ زیر عنوان از نظر بازار کار و کاریابی برای متقاضیان شغل نوشته شده است ثبت نام ۵۹۳۹۰ نفر متقاضیان شغل ملاقات با ۱۹۰۰۰ کارفرما و مآلاً به کار گماردن ۳۱۲۵۲ نفر از متقاضیان بنابراین بر اساس این گزارش تعداد متقاضیانی که مراجعه کردهاند و کار و شغل برای آنها در نظر گرفته نشده یا کار و شغل برای آنها نتوانستهاند پیدا کنند ۲۸۱۳۸ نفر... (حی- آنها خودشان کار پیدا کردهاند) چه بهتر یعنی آن عده هم خودشان رفتهاند کار پیدا کردهاند من فکر میکردم که این عده را کوششهای وزارت کارمشغول به کار کرده حالا معلوم شد که این طور نیست خیلی متشکرم من سوای این فکر میکردم مثلاً همین مورد را در نظر میگیریم که واقعاً من عقیده دارم وزارت کار باید تجهیز بشود به صورت وزارتخانهای که بتواند این نقش را ایفاء کند، چون مسئله نیروهای کار است مسئله متقاضیان شغل است مسئله این است که عدهای میخواهند کاری کنند و باید سازمان و نظم آن سازمان و روابط اجتماعی و اداریش به کیفیتی باشد که بتواند این مسئله را حل کند، به هر حال ۲۸۱۳۸ نفر از ۵۹۰۰۰ نفر ... (دکتر خزائلی- جناب پزشکپور در تمام ممالک یک عده زیادی هستند که نمیتوانند کار کنند و بیکار هستند مخصوصاً مملکتی که در حال پیشرفت است بله به هر حال منظور من این است که نکاتی را که بررسی میکنیم یعنی چه؟
به هر حال رفع منقصت هائی که واقعاً باید داده بشود این است. این گزارش چنین دلالت دارد، سخن من این است وقتی که وزارت کار خود را موظف و مسئول رسیدگی به این امر می داند و قانوناً هم هست و حقاً هم بایستی باشد میبایست به کیفیتی انجام وظیفه کند که با گزارش هائی روبرو نشویم حاکی از این که تعداد زیادی یعنی مهمترین قسمت از متقاضیان کار به قسمتهای مربوط معرفی نشدهاند. یک نکته دیگر که در این گزارش هست و در سطح کلی تر از نظر برنامههای مملکتی و مسئلهای که مدام به عنوان فرار مغزها مطرح میکنیم حائز اهمیت میباشد، گزارشی است که در قسمت ۹ ردیف ۲ این گزارش منعکس شده است، من این موضوع را صرفاً از نظر وزارت کار عرض نمیکنم، بلکه از نظر برنامههای کلی و وضع کلی و همه سازمانهای مربوط آن بررسی میکنم، در گزارش ذکر شده است که ۱۴۷۸ نفر از فارغ التحصیلان مراجعه کردهاند و تقاضای ارجاع شغل و کار داشتهاند از این ۱۴۷۸ فارغ التحصیل ۶۳۰ نفر را یا وزارت کار معرفی کرده یا به قول جناب حی خودشان رفتهاند و کار پیدا کردهاند به هر حال ۸۴۸ نفر از ۱۴۷۸ نفر از فارغ التحصیل به موجب این گزارش مشغول به کار نشدهاند و یا اگر برخی مشغول به کار شدهاند در این گزارش منعکس نیست این مسئله یکی از مسائل و مشکلات اساسی ما است آیا مدام درباره فرار مغزها صحنت نمیکنیم؟ (دکتر پرتو اعظم- شما که می فرمائید پول ندهند و اعتبارات کم باشد. یا نظرتان این است که ۸۰۰ تومان حقوق باشد) من عرض کردم حقوق و پول با میزانی که مورد نظر شما است ندهند والا به طور متعارف حرفی نیست (دکتر پرتو اعظم- با ۷۰۰-۸۰۰ تومان حقوق که نمیشود جلو فرار مغزها را گرفت) به هر حال این نکته یک مسئله اساسی است، این گزارش از این نظر راهنمائی کننده است که ما باید یک مشکل بسیار اساسی روبرو هستیم و این که متقاضیان هستند، این که مغزها برای قبول مشاغل و خدماتی میآیند، مراجعه میکنند ولی به هر حال و به هر کیفیت سازمانهای دولتی هنوز آن آمادگی یا نیست یا آن نظم لازمداده نشده است برای این که تمام متقاضیان را جلب کنند و در این تردید نیست که باید اندیشه عاجلی کرد برای این که این مشکل را حل نمود بسیار دیدهام فارغ التحصیلان میآیند، با امیدهای بسیار میآیند برای این که خدمتی بپذیرند، شغلی بپذیرند ولی من نمی دانم چطور است که واقعاً هنوز آن چنان وضعی ایجاد نشده که اینها با سادگی بدون دغدغه خاطر و مشکلات بتوانند بیایند در یک پایگاه اداری و اجتماعی قرار بگیرند و خدمات خود را به ملت و سرزمین ما انجام بدهند این مسئله باید مورد توجه قرار گیرد. از نظر با سواد کردن کارگران اینجا آماری هست به موجب قسمت ۱۳ این گزارش تعداد ۱۱۸۰ نفر در کلاسهای آموزشی شرکت نموده و موفق شده و به کلاسهای بالاتر ارتقاء یافتهاند تعداد کارگرانی که در سراسر کشور موفق به اخذ گواهینامه آموزشی چهار ساله شدهاند بالغ بر ۱۴۶۲۵ نفر میباشد البته این کوشش، کوششی است در خور ستایش ولی یک چنین آماری برای وزارت کار با گسترشی که در سرتاسر مملکت دارد و با دهها هزار کارگر که با او ارتباط دارند و با این که در این تردیدی نیست که گروههای بسیاری از آنها هنوز بی سواد هستند این گزارش یک گزارش درخشانی برای شرکت وزارت کار در امر پیکار با بی سوادی نیست (عدهای از نمایندگان- صحیح است) من با گزارشی روبرو هستم که در این گزارش از نظر با سواد کردن کارگران آماری داده شده اگر سوای این افزوده شود جای خرسندی بسیار است ولی اگر تعداد این باشد یعنی ۱۱۸۰ نفر برای دستگاه وسیع وزارت کار و شبکههای وسیع کارگری که با وزارت کار ارتباط دارند آمار درخشانی نیست (بانو تربیت- آقا سوای این است تنها رفتگرها ۲۶۰۰ نفر باسواد شدهاند بنده خودم نظارت کردهام همه اش این جا منعکس نیست) (خسروانی- آن تعدادی که ذکر شده برای استفاده از شرایط حقوقی بهتر است) جناب خسروانی توضیحی دادند و آن این است که این تعداد تعدادی هستند مه به مدارج بالاتر از نظر تحصیلی میروند برای این که احزار موفقیت بالاتری را از نظر شغل و کار نمایند، به هر حال اگر از آن نظر هم مبارزهای برای پیکار با بی سوادی صورت گرفته که میبایستی واقعاً وزارت کار این مبارزه را داشته باشد چه خوب بود که در گزارش ذکر میشد به هر حال اگر به این کیفیت است که بسیار خوب و امیدوارم یک گزارشی داده بشود که از نظر مبارزه با بی سوادی، از نظر امر پیکار با بی سوادی در قشرهای کارگری روشن باشد که وزارت کار چه نقشی را ایفاء کرده است البته یک قسمت دیگر که من دیدم در این گزارش ذکر نشده بود و آن تشکیل کنفرانس شهرداران انتخابی؟ بود در تالار وزارت کار و نمی دانم چرا این جا ذکر نشده (بانو تربیت- اگر همه چیز را بنویسند میگویند کتاب قطور است؟) (خنده نمایندگان) به هر حال وزارت کار به راستی باید کوشش بیشتر و یک سلسله اقدامات انقلابی بیشتر داشته باشد و امیدواریم که این موارد حداقل از نظر بودجه در سال آینده در نظر گرفته شود من سعی میکنم با اختصار و ایجاز بگویم (احسنت) چه کنیم مگر ما با این گونه تمهیدات از شما اکثریت احسنت بگیریم. این تنها راه بود و اما وزارت منابع طبیعی... (چند نفر از نمایندگان- شما که گفتید مختصر خواهید کرد) من عرض نکردم سخنانم را پایان میدهم گفتم با ایجاز بیشتر ملاحظه بفرمائید یک گزارشی است که وزارت منابع طبیعی به موجب قانون تشکیل وزارت منابع طبیعی که این جا هم بحث و سخن بسیار داشتیم و دلایل و توضیحاتی مبسوط اقامه شد، بر ضرورت تشکیل این وزارتخانه و این که آن چنان وظایف سخت و مهمی به عهده دارد که این وظایف را دقیقاً انجام بدهد که در غیر این صورت این مشکل باقی خواهد بود. این وظایف عبارتند از حفظ و حمایت و توسعه و تکثیر و بهره برداری از خاک، جنگل، مرتع، حیوانات وحشی، آبزیان، شیلات و غیره اینها قسمتی از وظایف وزارت منابع طبیعی است. برای وزارت منابع طبیعی در بودجه امسال یک میلیارد و ۹۹ میلیون و ۳۶۵ هزار ریال پیش بینی شده است (حی- کم است یا زیاد؟) حالا وقتی بررسی کنیم این گزارش را آن وقت جنابعالی به عنوان یک نماینده مجلس شورای ملی داوری بفرمائید، کم است یا زیاد است؟ اینها وظایفی بود که این وزارتخانه دارد و باید در سمت ایفای این وظایف کوشش هائی شده باشد و این کوششها در این گزارشی که این جا مطرح است و گزارشی که دولت داده است منعکس باشد، به صفحه ۱۱۰ مجموعه گزارشها مراجعه بفرمائید از تمام این وظایف جز دو فراز هشتم و نهم که یکی مربوط است به مطالعه برای جلوگیری از حرکت ریگها و دیگری برای مطالعه اثرات بادشکنها و موانع مکانیکی و گیاهی تمام موارد دیگر و فرازهای دیگر مربوط است به مطالعات و بررسی هائی که درباره جنگل هل و درختها شده است شما اگر نتوانستهاید در این گزارش از شیلات، از آبزیان از وظایف دیگری که برای وزارت منابع طبیعی پیش بینی شده یک سطر پیدا کنید، یک کلمه پیدا کنید، آن وقت بفرمائید این سخنان سخنانی است که براساس منطق درست بیان نمیشود. این گزارش را ملاحظه بفرمائید، متأسفانه گزارش وزارت منابع طبیعی فقط ناظر به انجام یک قسمت از وظایفی میباشد که وزارت منابع طبیعی به موجب قانون به عهده دارد مجلس این رقم یک میلیارد و ۹۹ میلیون ریال را برای ایفای این وظایف اختصاص میدهد، بودجه سابقش برای ایفای این وظایف بوده، اما این گزارش فقط ناظر بر یکی از وظایف وزارت منابع طبیعی میباشد من بررسی هائی کردم و جمله هائی دیدم، این درست نیست من به اختصار در ابن مورد میگذرم در مورد وزارت اصلاحات ارضی و بودجه مربوط به وزارت اصلاحات ارضی البته من در طرز کاری که در این جا انعکاس دارد و میبینم، یادم هست که در بودجه سال ۴۷ مثل این که پیش بینی شده بود که ۱۰ شرکت سهامی زراعی تشکیل شود ولی حالا من در این گزارش میبینم که ۱۵ شرکت سهامی زراعی وجود دارد خوب این را ما ستایش میکنیم (صحیح است).
این یک کار انقلابی است این میشود گزارشی که باید مطرح بشود.
(دکتر حبیب اللهی- خیلی عجیب است)
نه عجیب نیست توأم با واقع بینی است چون شما آمدید در بودجه سال ۴۷ برای وزارتخانهای پیش بینی کردهاید که ۱۰ شرکت سهامی زراعی تشکیل بشود امروز گزارش میآید که این ۱۰ شرکت تبدیل شده است به ۱۵ شرکت، یعنی ۵۰ درصد کارش را بیشتر انجام داده، چرا نباید سایر وزارتخانهها و سایر سازمانها به این کیفیت عمل کنند؟ تنها آن نیست من در این گزارشها، گزارش مرکز آمار ایران را میخواندم واقعاً افتخار آمیز بود یک سازمانی محدود با بودجهای اندک وقتی من مطالعه کردم کارهائی را که انجام داده کوشش هائی را که در مورد تهیه آمار در زمینههای مختلف انجام داده آن را ستایش میکنم من نه سؤال ن را میشناسم و نه هیچ یک از اداره کنندگان این سازمان را ولی دیدم مرکز آمار ایران کار خود را با دقت انجام داده است.
(مهندس معینی زند- کاملاً صحیح است)
این را خود آقایان خوب می دانند و میتوانند ملاحظه بفرمایند بدیهی است وقتی که من میبینم چنین سازمانی این طور با تحرک و کوشش کار کرده است چه احساس میکنم جز سپاس قلبی، چه احساس میکنم جز رضای باطنی، ولی من وقتی میبینم یک وزارتخانهای گزارشش دلالت دارد آن وظایفی را که داشته انجام نداده است چه میبایست بیان کرد جز اظهار تأسف؟ این است که این خط درخشان را گذشته معدودی از موارد دیگر در گزارش وزارت اصلاحات ارضی، میبینم در قسمت مربوط به تشکیل شرکتهای تعاونی روستائی میبینم، رقمی هست از وجوهی که جمع آوری شده و سرمایهای که این شرکتها پیدا کردهاند ۴۲۵۲۶۲۸۴۰۶ ریال وام داده شده به روستائیان، این رقم به نظر من رقمی است واقعاً غرور انگیز برای یک چنین طرز کاری، بعد میبینیم از تمام این وام هائی که داده شده ۱ /۹۳% آن برگشت داده شده است و این نشان میدهد که میشود کار کرد مردم ما، هم میهنان ما، میلیونها روستائی، میلیونها مردم ایران آمادگی دارند که یک کار انقلابی و منضبط را انجام بدهند از یک اظهار تأسف هم نمیتوانم خودداری کنم و آن این است که در بودجه سال ۱۳۴۸ دیدم برای تشکیل شرکتهای سهامی زراعی مثل این که اعتباری پیش بینی نشده است (صحیح است) نمی دانم چرا؟ این شرکتهای سهامی زراعی باید نظم انقلابی، اصول انقلابی را در محیط وسیع روستاها اجراء کنند. چه پیش آمده است که تشکیل شرکتهای سهامی زراعی ضروری به نظر رسیده و در بودجه مملکت اعتبار خاصی برای آنها پیش بینی نشده؟ (دکتر بهبهانی- بعداً پاسخ داده میشود) پاسخ اگر توجیه کننده باشد از جان و دل میپذیرم. یکی دیگر از مسائلی که میخواهم عرض کنم این است که به قسمت غمانگیزی این گزارش میرسیم و این قسمت مربوط به وزارت کشاورزی، متأسفانه وزارت کشاورزی وظایف حساس و مهمش واقعاً برای همه روشن است، یعنی تشکیل وزارت اصلاحات ارضی، وزارت منابع طبیعی، هیچ یک نمیتواند آن وظیفه مهمی را که وزارت کشاورزی به عهده دارد منتفی کند. حالا که وزارت کشاورزی از برخی امور که به عهده بعضی از این وزارتخانههای تازه تأسیس گذاشته شده فراغت پیدا کرده، پس باید با استفاده از این فرصت وظایف اصلی خود را با کوشش انجام دهد و گزارشهای این وزارتخانه حاکی از اجرای برنامه موفقیت آمیزی باشد بودجه این وزارتخانه در سال گذشته ۱۱۳۴۰۳۳۰۰۰ ریال بود در بودجه سال ۴۸ افزایش پیدا کرده است و رقم به ۲۰۱۷۳۹۶۰۰۰ ریال رسیده است گزارشی که از این وزارتخانه هست در دو قسمت میباشد اول گزارشی است مربوط به مبارزه با آفات نباتی گیاهی و اشجار، دوم گزارشی است مربوط به دامپروری از جمله سازمان هائی که کنار وزارت کشاورزی تشکیل شده و به صورت یکی از سازمانهای انتفاعی معرفی شده و از آن جمله سازمان هائی است که دارای استقلال مالی هست و بودجه مخصوصی دارد، سازمانی است به نام سازمان حفظ نباتات اعتباری که برای این سازمان در نظر گرفته شده چقدر است؟ ۲۱۲۲۳۲۰۰۰ ریال. دو گزارش این جا منعکس هست یکی گزارش وزارت کشاورزی یکی گزارش سازمان حفظ نباتات با ۲۱ میلیون تومان بودجه و با یک وضع و نظامات مستقل استدلال و فلسفه شما برای تشکیل این سازمانها و مؤسسات مجزا و جداگانه این هست که یک سلسله وظایف خاصی است که آنها باید انجام دهند، با تحرک انجام بدهند بدون این که درگیر و دار اداری باشند انجام بدهند که اگر این وظایف به عهده سازمانهای اداری باشد هرگز نمیتواند با آن سرعت و قاطعیت انجام بشود، حال بررسی میکنیم، من وقتی این دو گزارش را خواندم متأثر شدم قسمت مربوط به مبارزه با آفات نباتی، گیاهی و اشجار میشود تمامی گزارش مربوط به سازمان حفظ نباتات، پس تمامی وظایفی که این سازمان برای خودش قائل بوده طی سال گذشته انجام داده و حالا باز برای این که این وظایف را انجام بدهد ۲۱ میلیون تومان از بودجه عمومی برای او در نظر گرفته شده همان گزارش مربوط به مبارزه با آفات است من وقتی گزارش وزارت کشاورزی را خواندم عقیده مند شدم که این گزارش از طرف وزارت کشاورزی داده شده با وظایفی که به عهده دارد و با همین بودجهای که داشته است هرگز گزارش درخشانی نیست، بعد که گزارش سازمان حفظ نباتات را میخواندم دیدم عجب! اقلام و ارقامی هست که در ذهن من آشنا میآید، وقتی خوب دقت کردم، به خاطرم آمد که عیناً ارقام و اقلامی بود که در گزارش وزارت کشاورزی بود! بعد فکر کردم شاید اشتباه میکنم آمدم رقم به رقم این دو را تطبیق کردم و دریافتم که گزارش سازمان حفظ نباتات درست گزارشی است که قسمت اول گزارش وزارت کشاورزی است، بدون هیچ گونه کم و کاست! من نمی دانم اگر قرار است این دو سازمان عیناً یک کار را انجام بدهند نه این که عیناً دو کار یکسان را انجام بدهند بلکه عیناً یک اقدام بشود و آن اقدام واحد برای گزارش دو سازمان در نظر گرفته شود. (دکتر حبیب اللهی- هر دو یک سازمان است) پس چرا بودجه جداگانه دارند؟ (مهندس کیا- تکرار شده) اگر تکرار شده گزارش سازمان حفظ نباتات تکرار شده پس قبول دارید تکرار شده؟ این مسأله برای من روشن نیست، می فرمائید تکرار شده، قبول دارم، پس گزارش سازمان حفظ نباتات کو؟ می فرمائید از اقمار وزارت کشاورزی است، باید کار آن در گزارش وزارت کشاورزی منعکس بشود؟ خیر، این درست نیست، پس کار و وظیفه وزارت کشاورزی چه میشود (دکتربهبهانی- بعد توضیح داده میشود) در این گزارش، یعنی گزارش دولت وزارتخانه هائی را میبینیم که در اطراف این وزارتخانهها این قبیل مؤسسات انتفاعی یا شرکتهای بازرگانی هست ولی کار کرد هیچ یک از این سازمانها را ندیدم جزو گزارش آن وزارتخانه منظور کرده باشند، ملاحظه بفرمائید تنها موردی را که من دیدم یکی بودن گزارش سازمان حفظ نباتات و وزارت کشاورزی است (یک نفر از نمایندگان- بله تکرار شده) همین طور است تکرار شده تأسف من هم همین است که تکرار شده! من می دانم تکرار شده، چون وزارت کشاورزی خواسته است گزارشی را ارائه کرده باشد تکرار شده! به هر حال گزارش مربوط به کار کدام سازمان است؟ کار سازمان حفظ نباتات بوده، در این تردیدی نیست پس کار و وظیفه وزارت کشاورزی در این قسمت چیست؟ پس ذکر یک گزارش برای دو سازمان منطقی نبوده. اگر یک سطر دیگر در این زمینه توانستید به من نشان بدهید (یک نفر از نمایندگان- دامپزشکی- دامپروری) در این زمینه تذکرم دادم که موضوع دامپزشکی و دامپروری را عرض نمیکنم (مهندس یار محمدی- منابع طبیعی راجع به ریک روان در حدود ۸۰ هزار هکتار در سبزوار اقدام کرده) این دیگر تبدیل شده به محاوره عمومی، علی ایحال عرض من این است که متأسفانه این دو گزارش قلم به قلم، رقم به رقم با هم تطبیق نمیکند الا این که بعضی از جملات را از گزارش وزارت کشاورزی برداشتهاند، من قبول دارم می دانم این کار سازمان حفظ کشاورزی برداشتهاند، من قبول دارم می دانم این کار سازمان حفظ نباتات است این را هم می دانم و عرض میکنم پس این سازمانی که بودجه جداگانه دارد و مجلس شورای ملی تصویب کرده است که این سازمان با یک اعتبار و بودجه جداگانه کار کند گزارش او عیناً نمیتواند گزارش وزارت کشاورزی باشد، حالا این قسمت را از گزارش وزارت کشاورزی برمی داریم، پس به موجب این گزارش نشان بدهید که وزارت کشاورزی از نظر ایفای وظایفش در این قسمت خاص، نه دامپروری چه کرده است؟ اینجا است که به عقیده من یا این رقم یا این سازمان دارد در بودجه وزارت کشاورزی اضافه ات و این بار عرض میکنم که از آن نگذرم چون از نظر منطق تهیه این گزارش من، هیچ کجای دیگر ندیدم که گزارش سازمانهای مستقل یا انتفاعی، گزارشهای سازمانهای بازرگانی دولتی را ضمن گزارش وزارتخانه مربوط تهیه کنند این هم به این کیفیت که یک متنی را بگیرید و عیناً بگذارند در دو گزارش (مهندس ارفع- وزارت کشاورزی مجموعهای است از این سازمانها وابسته به وزارت کشاورزی پس مجموعه گزارش وزارت کشاورزی اگر این مؤسسات را منتزع کنند وزارت کشاورزی عبارت خواهد بود از کارگزینی و دفتر) توضیح جنابعالی را من دقیقاً توجه کردم حالا لطفاً بفرمائید آیا بودجه سازمان حفظ نباتات در شکم بودجه وزارت کشاورزی است؟ (مهندس ارفع- هست منتهی ملاحظه بفرمائید با داشتن یک مقررات و اختیارات وزارت کشاورزی ریاست آن را دارد) (فولادوند راجع به اشجار که زیاد صحبت کنید مشاجره میشود) علی ایحال در این قسمت مطلقاً به آن کیفیت که حاکی از آن باشد چه میزان از این بودجه را وزارت کشاورزی (نه بودجه سازمان حفظ نباتات) در مبارزه با آفات اشجار و غیره مصروف گردیده است نمی بیینیم. اما قسمت دوم وظایف این وزارتخانه مهم از نظر دامپروری، بسیار خوب بینیم با این بودجههای هنگفت چه کرده؟ چه شده چه برنامه هائی اجرا شده است؟ ما در این جا سه سازمان را میبینیم. برای این موضوع سه سازمان هست که در بودجه عمومی اعتباراتی برای آنها پیش بینی شده، یکی وزارت کشاورزی است زیرا از جمله وظایفش به موجب قانون وظایف وزارت کشاورزی است، اگر به خاطرتان باشد بعد از تشکیل وزارت منابع طبیعی و اصلاحات ارضی یا مقارن همان زمان قانون وظایف وزارت کشاورزی تصویب شده در این قانون این وظایف پیش بینی شده است و برای انجام این گونه وظایف همان طور که بیان کردم و به آن کیفیت بودجه اش افزایش پیدا کرده است. سازمان دوم، سازمان دامپروری کل کشور است با بودجهای به مبلغ ۳۱۹۱۸۹۰۰۰ ریال، سازمان سوم سازمان گوشت است با ۱۵۳۰۰۰۰۰۰ ریال بودجهای که پیش بینی شده (مهندس ارفع- این که مربوط به وزارت تولیدات کشاورزی است) می دانم، البته وابسته به وزارات تولیدات کشاورزی است ولی عرض کردم که سه سازمان است که به طور کلی با مسأله گوشت مسأله دامپروری ارتباط دارند و الا می دانم از اقمار وزارت تولیدات کشاورزی است ولی با یک مسألهای روبرو هستیم به نام سازمان دامپروری و گوشت و این سازمانها به نحوی از انحاء با آن مربوط هستند با این رقم هائی که عرض کردم حالا من نظر شما را به قسمتی از گزارش سازمان دامپروری جلب میکنم ببینیم گزارش به چه کیفیت هست با ۳۱۹ میلیون ریال بودجهای که تخصیص داده شده برای این سازمان؟ یک قسمت از گزارش این است که جمعاً در سراسر کشور تعداد ۳۰۲۸۹ رأس ماده گاو تلقیح مصنوعی شده (دکتر حبیب اللهی- این رقم خیلی خوب است) به نظر شما خیلی خوب است (مهندس فیروز عدل- با توجه به اعتبارات، مخارج و هزینهای که شده است؟ (مهندس فیروز عدل- بنده از جنابعالی خواهش میکنم این مسأله را مسکوت بگذارید همین امروز برویم اطراف تهران عملیات سازمان دامپروری را چه در زمینه مرغداری و چه درباره دامپروری نشان بدهم آن وقت خودتان تصدیق می فرمائید چون من ۱۸ سال در این سازمان بودم و ۵ سال مدیر کل این دستگاه بودم تصور میکنم با تمام احترامی که به جنابعالی قائلم در این مورد با شما موافق نیستم زیرا در این قسمت واردم) خیلی بهتر است در این قسمت مهم تشریف بیاورید توضحاتی بفرمائید که روشن بشویم (مهندس فیروز عدل- توضیح خواهم داد) تا بررسی بیشتری در این زمینه شده باشد ولی قسمت دیگر گزارش پرورش گوسفند توزیع ۱۹۰ رأس قوچ و بره قوچ اصلی شده از گلهها و نژادهای قراگل- بلوچی- سنجابی جهت اصلاح نژاد دامداری است لابد می گوئید رقم خیلی مهم و بالائی است؟ (مهندس فیروز عدل- بنده میگویم با توجه به اعتبارات) من نمی دانم چه میزان اعتبارات باید در نظر گرفته شود از نظر این که این سازمانهای متعدد این مسائل ما را سروسامان بدهند این مسائل ما را حل کنند نظر من این است که وزارت کشاورزی سازمان دامپروری این سازمان گوشت آن وزارت تولیدات کشاورزی آن اقدامات درخشانی که جنابعالی می فرمائید ولی نتیجه چه شد؟ نتیجه اعلامی است که کردهاند که یک دوم مصارف و نیازمندیهای گوشت کشور از خارج وارد خواهد شد و من فکر میکنم این موضوع جای انکار و تردید نیست که سابقه دامپروری امکانات دامپروری استعدادهای دامپروری در مناطق مملکت ما شایان توجه و شایان گسترش است (صحیح است)
این مسأله جای تردید نیست این سوابق تاریخی نشان میدهد که در مناطق مختلف مملکت در قرون و سدههای بسیار برنامههای وسیع دامپروری بوده و چرا امروز ما نباید داشته باشیم؟ روزگاری بود که در این مملکت میلیونها جمعیت بیش از تعداد کنونی زندگی میکردند و اتفاقاً تنها غذایشان در آن دههها گوشت بوده است (مهندس فیروز عدل- سطح زندگی بالا رفته مصرف گوشت هم بالا میرود و این مایه افتخار است) ولی آیا مسأله این است و به هر حال باید به این پرسش پاسخ داد که ما به هر حال میتوانیم مصارف گوشتی خود را در داخل مملکت تأمین کنیم یا نه؟ جنابعالی به عنوان یک متخصص اگر می فرمائید نمیشود آن امری است دیگر اگر می فرمائید نمیشود چرا برنامه هائی برای این منظور اجرا نمیشود (مهندس فیروز عدل- زمان میخواهد) صحیح است یک شبه رم را نمیشود ساخت! (مهندس ارفع_ جنابعالی اگر در کشاورزی وارد باشید می دانید که زمان میخواهد) علی ایحال عرض من این است این گزارش هائی که از بابت این موارد بسیار مهم در این جا میبینم، گزارش کار وزارت کشاورزی، گزارش این سازمانها گزارشی نیست که به هر حال معطوف به آن هدفی باشد که جنابعالی آقای مهندس ارفع می فرمائید. من در این مورد به خصوص نظریات جنابعالی را احترام میگذارم و یادم نمیرود جلسهای که لایحه مربوط به وزارت کشاورزی مطرح بود و مسأله لزوم و امکان توسعه دامپروری مطرح بود جنابعالی این سخن را سر دادید که ما به خوبی میتوانیم در ایران حداقل ۶۰ میلیون جمعیت را تغذیه کنیم، این حقیقت است، من عرض میکنم سازمانهای ما باید برای اجرای این برنامه بزرگ آماده بشوند، وزارت کشاورزی برای اجرای این برنامه بزرگ باید آماده بشود، سازمان دامپروری ما باید برای اجرای این برنامه بزرگ آماده شود می دانم زمان هم میخواهد، اما با این گزارشها ما این زمانها را از دست میدهیم. در این تردیدی نیست که زمان میخواهد ولی حداقل گزارشها باید حاکی از کوششهای فعالانه و انقلابی در راه انجام این هدفها باشد. البته همان طور که وعده داده بودم قسمتی از یادداشتهایم را کنار گذاشتم (احسنت) این هم احسنت دوم و این یک بررسی بود به طور کلی پا به پای بودجه و پا به پای گزارش یک سالهای که داده شده بود البته پیرامون برخی از آنها و چند مورد دیگر هست که بعد سرور دکتر عاملی توضیح خواهند داد (حی- هر ۵ سرور صحبت خواهند کرد؟) خیر دو نفر از سروران صحبت میکنند. در مورد سیاست درآمد بودجه توضیحاتی دادم و در مورد سلب حق نظارت وزارت دارائی مطالبی عرض کردم و باز منباب رعایت اخبار توضیح بیشتری نمیدهم با این که یادداشت شده ولی یک قسمت بسیار مهم دیگر که از اصول سیاست بودجه سال گذشته و بودجه امسال است و اگر به این کیفیت باشد و بودجههای بعد را هم حزب ایران نوین به مجلس بیاورد (عدهای از نمایندگان- انشاءالله) در بودجههای بعد هم دیده خواهد شد و این جای ایراد و اعتراض کلی دارد. این موضوع، تشکیل و تبدیل سازمانهای اداری است به سازمانهای انتفاعی و شرکتهای بازرگانی دولتی (صحیح است) این به صورت یک سیاست مسلم حزب اکثریت هست (دکتر یزدان پناه- نیست) نیست؟ (دکتر یزدان پناه- به این شدت که جنابعالی می فرمائید نیست) علی ایحال همان طور که عرض کردم چون بودجه حاکی از سیاست و روش حزبی است که بودجه را تقدیم میکنند ما همچنان میبینیم از سال گذشته تاکنون این سیاست در بودجه بیشتر اعمال شده وسیع تر اعمال شده و مآلا به این نتیجه میرسیم که این سیاست حزب تقدیم کننده بودجه است منتهی حالا دلایل و جهاتی را که ذکر میکنند این است که برخی از کارها هست که ایجاب میکند وضع خاصی داشته باشد و البته این از آن مسائل است که ما به هر حال منباب اصول عقاید و پرنشیب با این برنامه و سیاست از نظر نظم مالی مملکت و نظم اداری نمیتوانیم هماهنگی داشته باشیم اصولاً وقتی عنوان سازمان انتفاعی میکنند این سازمان انتفاعی یعنی چه؟ یعنی سازمانی که بتواند نفعی بدهد، سازمانی که بتواند یک میزان سرمایهای را بگیرد و به کار ببندد و براساس آن بتواند نفعی عاید بکند، سازمان انتفاعی سوای این چیز دیگری نیست و طبیعت شرکت سهامی بازرگانی و یا هر نوع شرکت بازرگانی دیگر هم سوای این نیست که باز براساس سیاست بازرگانی میتواند خود را اداره کند. یکی از اصول قطعی بازرگانی این است که هرگاه شرکتی دخلش برابر خرجش نبود در واقع این دیگر طبق اصول بازرگانی است حتی به کار خودش نمیتواند ادامه بدهد، این یکی از اصول کار شرکتهای بازرگانی، است از اصول تجارت است در شرکتهای بازرگانی هم که ما با سرمایه دولت براساس اصول بازرگانی و تجارت تشکیل میدهند باید این اصول رعایت شود. چون تمام دلایلی که اقامه میشود این است که ما اگر این شرکتها را تشکیل ندهیم و اینها دارای اختیارات خاصی نباشند نمیتوانیم نفعی را که فکر میکنیم از طریق تشکیل این شرکتها ببریم داشته باشیم، خوب، حال اگر در این سیاست و در موارد متعدد مواجه با نتیجه قطعی نشویم، مواجه با اجرای اصول بازرگانی، با اصل انتفاعی بودن این سازمانها با اصل نفع بردن این سازمانها نشویم دیگر چه ضرورتی در ایجاد این سازمانها و ادامه کار این سازمانها در موارد متعدد مختلف هست؟ من میخواهم ببینم کدام قسمت از وظایف سازمان حفظ نباتات را یک سازمان اداری نمیتواند انجام بدهد؟ کدام قسمت از وظایف بسیاری از این شرکتهای بازرگانی دولتی را یک قسمت از سازمانهای دولتی نمیتوانند انجام بدهند؟ البته تعدادی از سازمانها است که همان طور که آقای دکتر یزدان پناه گفتند نه به آن جامعیت، طبیعت کارشان ایجاب میکند که به صورت خاصی اداره بشوند. کما این که وقتی این گزارش بررسی بشود میبینیم آن سازمان هائی که واقعاً طبیعت کارشان ایجاب میکند و اصول بازرگانی هم نحوه کارشان اعمال شده مثلاً وقتی گزارش بانکها را میبینیم، توجه میکنیم که اصول بازرگانی در کار آنها اعمال شده، گزارش آنها به طور واقع زیان نشان نمیدهد، گزارش آنها نشان میدهد که یک امر انتفاعی را توانستهاند تصدی کنند ولی سایر سازمانها این وضع را نداشتهاند یعنی ایجاب می کرده است که به صورت سازمان مستقل انتفاعی یا به صورت یک شرکت بازرگانی دولتی در بیاید و متأسفانه میبینیم که این سازمانها نه تنها نتوانستهاند نفعی داشته باشند بلکه همیشه باید از ردیفهای مختلف درآمد ملی به آنها کمکهای خاصی بشود، من نظر همکاران گرامی را به قسمت هفتم جدولهای منضم بودجه جلب میکنم در این جا صورتی هست در صفحه یک از مؤسسات انتفاعی وابسته به دولت در این صورت، ردیفهای مختلفی به عنوان منبع درآمد این سازمانها پیش بینی شده به این ردیفهای مختلف توجه بفرمائید، یکی از این ردیفها پیش بینی درآمدهای عادی است که تا آن جا که من بررسی کردم منظور از درآمد عادی درآمدی است که خود مؤسسه از طریق ایفای آن نقش و وظیفه خاصی که به عهده دارد عایدش میشود بعد ردیفهای دیگر هست، وامهای داخلی و خارجی، ذخایر از سایر منابع- کمک از محل درآمد عمومی یعنی کمک از محل آن تنها درآمدی که در اختیار وزارت دارائی است- کمک از محل اعتبارات عمرانی این ردیفها و اقلام دیگری هست شما ردیف درآمد عادی هر یک از این سازمانها را مقایسه کنید با اقلام دیگری که به عنوان درآمد از محلهای دیگر برای این سازمانها در نظر گرفته شده آن وقت به این نتیجه خواهید رسید که آیا این سازمانها یک سازمان انتفاعی است یا خیر؟ آن وقت به این نتیجه خواهید رسید که وظایفی را که سازمانهای اداری میتوانستند انجام بدهند به عنوان سیاست انتفاعی به سازمانهای تجزیه شده از سازمانهای اداری موکول کردند در حالی که نه تنها غالباً در کارهایشان عوایدی ندارند بلکه از طریق دیگر و از ردیفهای دیگر درآمد عمومی مبالغ هنگفتی در اعتبار آنها منظور شده است یک صورتی هست به عنوان هزینه و حساب تقسیم سود مؤسسات انتفاعی نکته جالب این است که غالباً درآمد عادی این قبیل مؤسسات انتفاعی حداکثر معادل است و غالباً کمتر است از هزینه جاری این مؤسسات یعنی آن چه که به عنوان درآمد عادی از این مؤسسات گرفته میشود غالباً برای هزینه جاری این قبیل مؤسسات که هزینه پرسنلی و هزینههای دیگر از این قبیل است مصروف میشود و چیز دیگری باقی نمیماند آن وقت است مصروف میشود و چیز دیگری باقی نمیماند آن وقت از طریق دیگر، از منابع دیگر به عنوان درآمد از ستونهای دیگر برای این قبیل مؤسسات انتفاعی و بازرگانی وابسته به دولت مصروف میشود شما این جا با ردیف ۲۱۲ برخورد میکنید کارخانه شیر پاستوریزه ایران یکی از این قبیل مؤسسات انتفاعی دولت است.
خسروانی- (وزیر کشور)- شیر مجانی به مدارس و درمان گاهها میدهد.
پزشکپور- آن را لابد یک سازمانی هم میتوانست اداره بکند در آن جا پیش بینی شده، برآورد هزینههای جاری ۷۶۷۴۴۰۰۰۰ ریال مراجعه بفرمائید به ستون درآمد عادی تا ببینید چه مبلغ است می فرمائید شیر مدارس را توزیع میکند به طور مجانی ولی آیا آن مقداری را که توزیع میکند و آن هزینه هائی را که به هر حال آن مقدار شیر خواهد داشت به این کیفیت است که یک چنین مبلغی هزینه این مؤسسه باشد بعد ملاحظه می فرمائید آن وقت چه مبلغ از درآمد عمومی مملکت برای این مؤسسه به اصطلاح انتفاعی باید مصروف شود! من عرض میکنم اگر این مبلغ شیر را که به مدارس میدهد دولت از بودجه عمومی میخرید و میداد اگر یک شرکت خصوصی این وظایف را به عهده میگرفت باز ما مواجه با این خسارت نمیشدیم (دکتر یزدان پناه- جناب آقای پزشکپور روزی که کارخانه شیر پاستوریزه درست شد هیچ کس از بخش خصوصی حاضر نبود این کار را بکند) من این نظر را ندارم که این کارخانه منتقل بشود به بخش خصوصی من از نظر سیاست کلی این سازمان میگویم من عرض میکنم، اگر دولت قرار بود تصدی بکند میتوانست به صورت یک سازمان و کارخانه وابسته به دولت این امر را انجام بدهد ولی لابد به صورت یک سازمان بازرگانی تشکیل دادید برای این که از اصول بازرگانی استفاده کنند به این عنوان که میتواند استفاده ببرد، این نتیجه حاصل نشد این نظر و روش با شکست روبرو شده است، این یکی نیست، این یکی را به عنوان مثال بیان کردم صورت مفصل است این جا است برای این که نام این صورت را نخوانم فقط نظر نمایندگان محترم را به این نکته معطوف میدارم که سوای ردیف درآمد عادی که درآمد هریک از مؤسسات انتفاعی است از محلهای دیگر یعنی از درآمد عمومی این اقلام داده شده و در بودجه پیش بینی شده است ملاحظه بفرمائید برای این مؤسسات انتفاعی من حیث المجموع چه رقم کلانی از بودجه کلی مملکت منظور شده است از محل اعتبارات عمرانی ۱۴ میلیارد ریال این مبلغ برای مؤسسات انتفاعی است البته پس از کسر سازمان صنایع نظامی که در بودجه وزارت جنگ پیش بینی شده است از محل اعتبارات عمرانی ۱۴۴۷۲۹۰۰۰۰۰ ریال از محل درآمد عمومی یعنی از روی همان مالیات غیر مستقیمی که گرفته میشود ۸۷۰۳۳۴۰۰۰ ریال ذخایر و سایر منابع ۳۵۰۴۷۸۶۰۰۰ ریال وامهای داخلی و خارجی یک میلیارد و هفتصد هزار ریال- جمع ۱۹۸۴۸۸۲۰۰۰۰ ریال این مقدار و میزانی است که در راه این سیاست و در راه این روش یعنی در راه تبدیل سازمانهای اداری به مؤسسات انتفاعی مصروف شده است این رقم را مقایسه کنید با رقم درآمد عادی این قبیل مؤسسات (دکتر بهبهانی- دو صفحه آن طرف تر هم اقلام و ارقامی است که آمده به درآمد عمومی) بله دیدم اقلام هزینهها آن که جنابعالی می فرمائید جدول هزینهها است (دکتر بهبهانی- صفحه ۸ فصل هفتم را ملاحظه بفرمائید) بله کمک به درآمد عمومی ۱۸۶۶۷۵۲۰۰۰ ریال این یک میلیارد ریال کسر میشود از این ۱۹ میلیارد. درست چنین وضعی است برای شرکتهای بازرگانی با سرمایه دولت که اقلام هنگفتی از اعتبارات از درآمد عمومی ریخته میشود برای شرکتهای سهامی بازرگانی با سرمایه دولت که جمع این اقلام ۵۶۲۶۵۲۷۰۰۰۰ ریال است که البته یک قسمتش هم به عنوان کمک به درآمدهای عمومی از این کسر میشود جمعاً ملاحظه می فرمائید یعنی مواجه هستیم با یک سیاست و یک روش کلی که برای تبدیل سازمانهای دولتی به مؤسسات انتفاعی و شرکتهای سهامی بازرگانی صورت گرفته است (دکتر الموتی- ۱۴ میلیارد که از محل برنامه میدهند سرمایه گذاری برای توسعه است، به حساب هزینه منظور نفرمائید) کمک از محل درآمد عمومی است (دکتر الموتی- به سازمانها و مؤسسات انتفاعی دولت) بله من هم آن را قرائت کردم (دکتر الموتی- برای سرمایه گذاری است و غیر از هزینه است) بله دیدم، من هم توجه دارم، چه می فرمائید؟ یعنی یک جدول هزینه تنظیم شده که آن جدول هزینه دقیقاً از نظر اقلام و از نظر جمع و تفریق با این جدول درآمدها تطبیق میکند ولی از نظر اصول بازرگانی و کار شرکتها و سازمانهای انتفاعی این سرمایه گذاریها که میشود و سرمایه گذاری هائی که در ابتدا شده و سرمایه گذاریهائی که بعداً صورت میگیرد به چه میزان باید عواید داشته باشد؟ (دکتر طالع- و بهره اش چقدر است؟) بهره اش چقدر میشود؟ شما می فرمائید ما تأسیسات ایجاد میکنیم ولی مسلماً اولین کار هر شرکت بازرگانی این هست که غالباً تأسیسات وقتی گذاشته شد بهره برداری میبایست بشود و تأسیسات را دیگر جزء درآمد محسوب نمیکنند و این جزو سرمایه اش است تأسیسات جزء درآمد هیچ شرکت و مؤسسه انتفاعی نیست این جزء سرمایه گذاری است و ما نمیتوانیم این را در ستون درآمد فکر کنیم (وزار دارائی- جزو ستون درآمد هم نیست) (دکتر طالع- سرمایه گذاری مستهلک میشود ولی این شرکتها هیچ وقت استهلاک ندارند) البته اینها مواردی است که مطلقاً پیش بینی نشده مطلقاً ما از نظر اصول بازرگانی اگر بخواهیم بحث کنیم وقتی یک مبلغی سرمایه گذاری میشود البته این به طور قطع باید یک بهرهای داشته باشد، سرمایه گذاری مستهلک میشود، ابتدا این سرمایه گذاریها باید منافع مسلمی داشته باشد، سرمایه گذاری که اضافه میشود آن هم باید منافع مسلمی داشته باشد، می فرمائید وقتی بهره برداری از آن شروع شده باشد، قسمت اعظم این سازمانها زمان بهره برداریشان فرا رسیده است مبالغ هنگفتی به عنوان تأسیسات و ایجاد تأسیسات جدید میگذاریم در حالی که از بهره برداری تأسیسات قدیم خبری نیست علی ایحال نکتهای را که من صبح عرض کردم در بودجه ۳۳۰ میلیارد ریالی برخورد میکنیم با این که قسمت عمده آن بودجه در کادر بودجه عمومی نیست وقتی به این فصول میرسیم می بینیم در این قسمتها و در این موارد هست که از نظارت مالی و برنامههای متمرکز و نظارت کننده خارج هست و این سیاست یک سیاست نظم مالی و هم آهنگ و منطبق با اصول کلی نمیتواند باشد نکته دیگری که عرض میکنم و مطالبم را پایان میبخشم موضوع ردیف کمک از اعتبار طرحهای مستمر عمرانی است که مدام در بودجه سازمانهای مختلف میبینیم آن چه که به عنوان اعتبار مربوطه به طرحهای عمرانی هست هم برحسب قانون هم برحسب مصلحت میبایست در راه برنامههای عمرانی مصرف شود و هرگونه تمهید دیگر و هرگونه طرح دیگری که این اصول را اعمال نکند، این اصول کلی را عرض کردم مخدوش کرده است یک فصل مخصوصی هست در این جداول مربوط به بودجه که ذکر کرده است مجموع کمک هائی را که از محل طرحهای مستمر عمرانی به سازمانهای مختلف میشود اولاً غالب آن موارد دارای جنبه عمرانی نیست، گذشته از این که غالب آن موارد دارای جنبه عمرانی نیست و واقعاً اعتبارات عمرانی فقط مربوط به نسل حاضر نیست بلکه متعلق به تمامی ایران و نسلهای آینده ملت ما نیز هست و باید در طریقی مصرف بشود که خلاقه و زاینده باشد، تولیدکننده باشد و چیزی به سرمایه ملی بیفزاید، به همین جهت است که مقنن مصرف اعتبارات عمرانی را جز برای امور عمرانی تجویز نکرده است، گذشته از این غالباً آن جنبه را ندارد، در آن صورتی که تهیه شده است من به ۲۲ ردیف برخورد کردم که صریحاً ذکر شده است میزان کمک هائی که به سازمانهای مختلف از محل اعتبارات طرحهای مستمر عمرانی میشود برای امور پرسنلی این سازمانها است و این درست نیست یک دینار از این وجوه برای امور پرسنلی نباید مصروف شود، ممکن است این طور استدلال شود که به هر حال این سازمانهای دفتری یا امور پرسنلی که در نظر گرفته میشود مربوط است به سازمان هائی که قصدی میکنند یک سلسله برنامههای عمرانی را (دکتر الموتی طرحهای مستمر آن طرح هائی است که ادامه پیدا میکند و از آن محل باید کمک شود مثلاً سپاهیان انقلاب که از این طرح استفاده میکنند) از جمله از این ردیفها ردیف ۶۲۸۱ ردیف ۶۷۲۸ و ردیفهای مختلفی هست که نمیخواهم اشاره کنم ردیفهای متعددی هست که از محل اعتبارات طرحهای مستمر عمرانی تصریح شده است برای امور پرسنلی بعضی از سازمانها (دکتر الموتی- بعضیها غیر مستمر است و بعضیها مستمر است که احتیاج دارد ادامه پیدا کند) آن که در کادر آموزشی نیست فرض بفرمائید امور پرسنلی فلان وزارتخانه که عنوان شده طرح مستمر عمرانی من عرضم این است که نمیبایست از محل اعتبار طرحهای مستمر عمرانی مبلغ هنگفتی که میشود ۹۵۱۴۵۱۰۰۰ ریال برای امور پرسنلی مصرف شود علی ایحال مطالب و بررسی هائی که شد به این کیفیت بود که عرض کردم مطالبی بود منطبق بر یک اصولی که در ابتدای سخن عرض کردم به این کیفیتی این ایرادت را در لایحه بودجه و جداول منضم بودجه وارد می دانم و امید است که با کوششهای بیشتر و تلاش بیشتر بتوانیم در راه به ثمر رسانیدن هر چه بیشتر انقلاب و در راه اجرای برنامههای انقلابی موفق و پیروز باشیم مطالبی که گفته شد برای این است که واقعاً حزبی که در شرایطی حساس از تاریخ مهمترین امکانات را دارد به ناچار رسالتهای بزرگ تاریخی دارد و پاسخگوی این وظایف در برابر ملت ایران هست، بتواند موارد را بشناسد و در راه ایفای این وظایفش کوشا باشد (احسنت).
رئیس- آقای جوانشیر به عنوان موافق صحبت میکنند بفرمایید.
جوانشیر- جناب آقای رئیس، نمایندگان محترم تقارن روز سوم اسفند با طرح بودجه سال ۱۳۴۸ بنده را بر آن داشت که مقدمتاً خیلی مختصر و موجز نسبت به یک حماسه بزرگ ملی چند کلمهای به عرض برسانم (احسنت) درباره کودتای سوم اسفند مطالب بسیار گفته و شنوده شده سخنرانان محترم، ناطقین، محققین داستانها گفتهاند و نوشتهاند (یک نفر از نمایندگان- داستان نیست حقایق است) داستان حماسی است، داستان حماسی، داستانی که منبعث از روح پرافتخار و تلاشگر ملت ایران است (صحیح است) نه داستان به مفهوم میتولوژی و نه به مفهوم کلمه میت به معنای افسانه، معنی دیگر داستان یعنی حقیقت یعنی رویداد واقعی (احسنت) من اگر بخواهیم یک پایه تاریخی و سیاسی و اجتماعی برای کودتای ۱۲۹۹ بیان کنم باید بگویم قبلاً رنسانس ملت ایران بر پایههای برگشت به علم، بخرد و به عقل و تجدید حیات ملتی که تصویر آن ملت، تصویر ملتی که فلسفه جاودانه دارد به صورت موهن حاجی بابا در اروپا و در دنیای غرب منعکس بود پس کودتا مقدمه تجدید حیات علمی، تجدید حیات ادبی، تجدید حیات اقتصادی و اجتماعی و پایهگذار رنسانس واقعی ملت ایران در ششم بهمن بود (احسنت) کودتای ۱۲۹۹ نقش شخصیتها را در تاریخ با توجه به آن که برخی معتقدند وقایع بزرگ روزگار محصول تحولات است نشان داد که اگر این گونه ابرمردها پای به میان نهند هیچ گاه تحولات در مجرای آرمانهای ملی جریان و سیلان نخواهد داشت (احسنت) بنده سخنی چند درباره کودتا زینتبخش مطالب مختصری کردهام که درباره مطالب بودجه باید به عرض برسانم همان طور که عرض کردم این یک ترصیع و زینت کلام بود که بی من شکوهمندی امروز به عرض رسید (احسنت) حال بپردازیم درباره کلیات بودجه بنده هیچ گاه به عنوان یک کالبد شکاف از دیدگاه خودم با این که بودجه را مطالعه کردهام در اینجا در محضر مقدس مجلس شورای ملی کالبد شکافی نمیکنم بلکه کالبد شکافی را واگذار به سایر دوستانی میکنم که اقلام را از دل پیکره بودجه بیرون کشیدهاند و بازگو خواهند کرد و میدانم آقایان پنج ساعت بلکه نه ساعت سخنان جاذب و شورانگیز جناب آقای پزشکپور را شنیدهاند و شاید بیان نارسای من که فاقد آن شورانگیزی است نتواند جلب نظر و حال بکند (یک نفر از نمایندگان- شکسته نفسی میفرمایید) بودجه در دوران انقلاب مطرح است اگر من نماینده دورههای پیش بودم، اگر من نماینده دوران قبل از انقلاب بودم چقدر مشکل بود به عنوان موافق بودجه دولت صحبت کردن چقدر ناکامی داشت و چقدر زجر داشت که قبل از انقلاب راجع به بودجه دولت به طور موافق صحبت کردن از چه صحبت میکردم؟ از رشد ۱۲ درصد اعجازآمیز؟ از باطل کردن تئوری اقتصاددانهای غربی راجع به کشور کهنسالی مثل ما که معتقد بودند ر دایره بسته فقر و دور باطل گرفتاریم؟ نه، امروز راجع به بودجه انقلابی بنده صحبت میکنم، بودجهای که آیینه اعمال و فعالیتهای یک دولت انقلابی است اصولاً بودجه مانند هر پدیدهای تابع تحولات تاریخی و اقتصادی زمان است ما بودجه را نمیتوانیم به طور انتزاعی و تجریدی از سایر عوامل تاریخی و بعد تاریخ یک ملت مورد پژوهش و بررسی قرار بدهیم در تجزیه و تحلیل بودجه باید به عنوان گذشتهنمایی و آیندهنمایی یک تصویر و ترکیبی مقابل چشم باشد اشکال کار در این است که به قول جامعهشناسان اگر بخواهیم پدیدههای اجتماعی را در یک مقطع ثابت و ساکن زمان بررسی کنیم هیچ گاه به جایی نخواهیم رسید بلکه برای نیل به حقیقت و برای کشف حقیقت همواره باید آن مقطع ثابت و ساکن زمان را که به قول جامعهشناسان استاتیک خوانده میشود در بعد تاریخی و دینامیک مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد و چون یک مقطع ساکن، گمراه کننده و اغواکننده است. یک مقطع ساکن ما را به جایی راه نمیبردار قام و اقلام شاهد و زبان تحولات و انقلاب نیستند ما امروز نمیتوانیم در یک دوران انقلابی که تمام مفاهیم گذشته را و تمام اندیشههای کهن و پوسیده گذشته را که دست و پا گیر ملت بود به دور انداختهایم باز تابع مفاهیم خشک و مغلق گذشتهها باشیم برای یک دولت انقلابی بودجه به هیچوجه تعریف کلاسیک آن نیست ما دیگر به شکل و صورت قرون ۱۸ و ۱۹ که بودجه را تنها سندی حاوی هزینه و خرج دولت تلقی میکردند که به طور حدس و تشخیص معین میشد نیست این تعریف با تحولات و با تاریخ تطبیق نمیکند در نیمه دوم قرن بیستم که مفاهیم انقلابی و اجتماعی ملتهای عقبافتاده را به صورت تودههای خروشان انقلابی در مقابل دنیایی که طرز تفکر استعماری و استثماری قرن نوزدهم هنوز در آن به چشم میخورد، باید به دنبال مفاهیم دینامیک مفاهیم مترقی مفاهیم تند و تیز دیگری بگردیم در عصر ما مفاهیم و مصادیق دیگری وارد فرهنگ سیاسی ملتها شده است در روزگاری که در قرن نوزدهم یا در قرن هیجدهم بودجهها به پارلمانها میآمد صحبت از رهایی از وابستگیها صحبت از رهایی از تبعیتهای اقتصادی و مبارزه با استعمار و استثمار مطرح نبود یکی از مظاهر روشن بودجههای کشورها و ملتهای انقلابی این تصویری است که نمایشگر مبارزه با هر نوع تبعیت و وابستگی است اگر ما در بودجه ارقام و اقلامی را دیدیم و هدفهایی را دیدیم که نمایش دهنده این مسأله مهم تاریخی است که ملتها میخواهند برای جاودانه عقبافتادگیها را پشت سر بگذارند برای همیشه تبعیتهای اقتصادی را پشت سر بگذارند این بودجههای انقلابی است در یک چنین بودجههایی از ارقام و اقلام میتوان صحبت کرد جناب آقای پزشکپور...
- تعیین موقع جلسه آینده - ختم جلسه
۳- تعیین موقع جلسه آینده - ختم جلسه
رئیس- آقای جوانشیر نطق جنابعالی طولانی است؟
جوانشیر- بنده یک ساعت دیگر صحبت میکنم.
رئیس- چون خانمها و آقایان قدری خسته شدهاند و امروز هم ۵ ساعت جلسه داشتیم فکر میکنم بقیه صحبت خودمان را به فردا صبح موکول بفرمایید.
جوانشیر- بنده حاضرم حرفی ندارم.
رئیس- بنابراین با اجازه خانمها و آقایان جلسه امروز را ختم میکنیم جلسه آینده ساعت ۹ صبح فرد خواهد بود.
رئیس مجلس شورای ملی- عبدالله ریاضی.