مذاکرات مجلس شورای ملی ۳۱ شهریور ۱۳۰۴ نشست ۱۹۹

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پنجم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری پنجم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پنجم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۳۱ شهریور ۱۳۰۴ نشست ۱۹۹

مذاکرات مجلس شورای ملی ۳۱ شهریور ۱۳۰۴ نشست ۱۹۹

جلسه ۱۹۹

صورت مشروح مجلس سه شنبه سی و یکم شهریور ۱۳۰۴ مطابق سوم ربیع الاول ۱۳۴۴

مجلس ۳ ساعت قبل از ظهر بریاست آقای حسینخان پیرنیا تشکیل گردید صورت مجلس ۱ شنبه بیست و دوم شهریور را آقای آقا میرزا شهاب قرائت نمودند.

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب ـ بنده قبل از دستور عرض دارم.

رئیس ـ آقای دولت آبادی (اجازه)

دولت آبادی ـ بنده هم قبل از دستور عرض دارم

رئیس ـ آقای حشمتی (اجازه)

شاهزاده حشمتی ـ بنده هم عرضم قبل از دستور است

رئیس ـ آقای اتحاد (اجازه)

اتحاد ـ بنده هم قبل از دستور در موضوع دستور عرض دارم.

رئیس ـ آقای عدلی (اجازه)

عدلی ـ بنده روز ۱شنبه دو ساعت دیر آمدم اجازه خواسته بودم بی اجازه نبودم مرا بی اجازه ثبت کرده‌اند.

رئیس ـ شما اجازه خواسته بودید ولی معلوم نیست کمیسیون قبول کرده باشد.

حاج حسن آقا ملک ـ چون عذرشان موجه نبود کمیسیون نپذیرفت.

رئیس ـ آقای حائریزاده (اجازه)

حائریزاده ـ بنده در دستور عرض دارم.

رئیس ـ صورت مجلس ایرادی ندارد؟

جمعی از نمایندگان ـ خیر

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب ـ یک مسئله ایست که مکرر در دوره چهارم و پنجم سابقه پیدا کرده است. بنده خودم می دانم نتیجه ندارد ولی ناچارم بگویم زیرا کسیکه درد دارد ناچار است دردش را بگوید. مأمورین مالیه در جهرم مطابق تلگرافاتی که از اهالی رسیده نهایت تعدیات را می‌کنند. از کسانی که در صحرا خار می‌کنند و با کوله به شهر می‌آورند از آنها نواقل می‌گیرند. آخر تا کی باید این اسم در این مملکت باشد که مأمورین مالیه افراد مملکت را به منزله بهائم فرض کنند. الان قریب ۲۰ است که ما مجلس شورای ملی داریم در هیچ دوره از ادوار چنین چیزهائی نسبت به مردم تحمیل نمی‌کردند. مردم بار می‌کشند آنوقت از آنها نواقل می‌گیرند. مگرر اینجا صحبت شده است که وزراء در مجلس علنی باید حاضر باشند که مسائلی که در مجلس مطرح می‌شود بشنوند من مطابق قسمی که خورده‌ام باید این مسائل را بعرض آقایان برسانم. این یک مسئله. مسئله دیگر راجع به دخانیات است. البته در نظر آقایان هست بعد از آنکه این مالیات کمرشکن تحمیل شد بر دخانیات آقای مدرس یک ماده برای اصلاح آن پیشنهاد کردند و آن این بود که تا موقعی که نظامنامه این کار از کمیسیون بگذرد باید حداقل گرفته شود. برحسب کاغذهائی که برای نمایندگان فارس آمده است در جهرم از تنباکو یکمن ۵ قران گرفته می‌شود در صورتیکه با رئیس کل عایدات قرار گذارده شده است که یک من دو قران از تنباکو دریافت دارند. حالا اگر این پول در جیب دولت می‌رود بچه مناسبت پول خلاف قانون باید بجیب دولت برود. اگر غیر از این است بچه مناسبت مأمورین متخلف متعددی بر مردم بیچاره می‌گمارند. این است که از وزارت مالیه را جع به موضوع دخانیات سوال کرده‌ام و اگر انشاء الله برای گذراندن لوایح خرجشان تشریف آوردند شاید جواب بنده را بدهند و الا که هیچ

رئیس ـ آقای دولت آبادی (اجازه)

دولت آبادی ـ بنده تصور می‌کنم در آینده یک مردمی بیایند که دفاتر دوره‌های تقنینبه ما را بدقت از سر تا ته مطالعه و نگاه کنند به بینند این مجلس شورای ملی تنها بوده است یا بمعنی لغوی خودش فراموشخانه هم بوده است. یعنی یک مطالبی در جلسات اولیه مجلس در اوایل مجلس مذاکره شده است و نتیجه گرفته نشده یعنی نتیجه اش موکول ببعد شده و عمر مجلس تمام شده و از آن نتیجه‌ها هیچ اثری ظاهر نشده کسی هم مطالبه نتیجه را نکرده است. بنده تصور می‌کنم همچو روزگاری بیاید که مردم دفاتر مجلس را نگاه کنند و بگویند عجب مردم فراموش کار و مسامحه کاری بوده‌اند مطالب مهمه را بفراموشی و بی اعتنائی گذرانده‌اند و هیچ دنبال نکرده اندد. من باب مثل عرض می‌کنم که گفته شد دوسیه ارباب جمشید فارسی مرتب شده و اشخاصی که اختلاس و دزدی کرده‌اند و رشده گرفته‌اند در آنجا معلوم شده است ناتمامی مختصری دارد و عن قریب تمام شده و بمجلس خواهد آمد. حالا نزدیک است مجلس با خر برسد و هنوز دوسیه به مجلس نیامده است و معلوم نیست نتیجه اش چیست. از این قبیل مطالب زیاد اتفاق افتاده یکی از آن مطالب که من اینجا آمده‌ام ویادآوری می‌کنم این است که در این مجلس مذاکره شد که چند کرور ول بی حساب بمصرف رسیده است و حساب آنرا نداده‌اند و نمی‌دهند. می‌گویند موقع فوق العاده بوده است ما نمی‌توانیم حساب بدهیم و آن پولی است که خرج اداره ارزاق شده است و می‌گویند چون موقع سخت و فوق العاده بوده است ما نمی‌توانیم حساب این پول را بدهیم ولی در مقابل این پول که تحقیقاً نمیدانم چقدراست می‌گفتند ارزاق اداره شده است ما گفتیم خوب اگر ارزاق اداره شده باشد عیبی ندارد. حالا بنده نمیدانم (ارزاق اداره شد) را آقایان چه قسم درک فرموده‌اند. بنده اینطور درک کرده‌ام که ارزاق اداره شده یعنی اگر یک سال گندم خوب نشد نه مقدار و نه رنگ و نه قیمت نان فرق کند. ارزاق اداره شد یعنی در موقعی که بقول آقا چیزهای مهم در دستور داریم وقت مجلس صرف مذاکره در امر نان نشود. اداره شد معنیش اینست که وقتی در مجلس شورای ملی روضه خوانی است و رئیس محترم دولت می‌آید زنها فریاد نکنند ما گرسنه‌ایم. معنی اداره شد این نیست که انبارهای بیرون را توقیف کند نه بذر برعیت بدهند که بکارد و نه نان که بخورد.خوب پس حالا که ارزاق اداره نشد ما چرا مطالبه حساب آن پول را بکنیم. این وظیفه مجلس شورای ملی است که باید مطالبه حساب پول رابکند. آنروز گفتند چون ارزاق اداره شد حساب پول را نمی‌دهیم ما هم قبول کردیم حالا که می‌بینیم ارزاق اداره نشده است باید حساب آن پول را بخواهیم و اگر حساب آن پول را نخواهیم بتعهداتی که اینجا کرده‌ایم وفا نکرده‌ایم.بنده خورم تصور می‌کردم که اقلا چهل پنجاه هزار خروار جنس موجود در انبار هست مثل آن خزانه دولت که خیال می‌کردم چهل پنجاه کرور پول دارد. یکوقت من شنیدم که در انبار گندمها سبز شده و ریشه دوانده و خراب شده است که ریخته‌اند دور و بقدری جنس ذخیره کرده‌اند که مقدار زیادی از گندمها زیر آسمان ریخته شده که برف و باران آنها را خراب می‌کند حالا معلوم شده است که پولها صرف میز و نیمکت و عمارات عالی شده است و لااقل برای محافظت گندمهای کاری نکرده‌اند که آنها فاسد نشود و حالا روزکار ما این نباشد. دولت الان در کمال زحمت و عسرت است برای تهیه و رساندن جنس به مردم و علت اینکه این مسئله اینست که ارزاق اداره نشده است یک ادارات عریض و طویلی و یک بناهای عالی درست کرده‌اند. اینها برای چیست؟ برای اینست که مردم نان داشته باشند وقتیکه مردم نان ندارند اداره برای چه می‌خواهد دیروز گفتند که قیمت نان را قدری پائیین بیاورند دیشب توی همین شهر چقدر مردم گرسنه خوابیدند و نان گیرشان نیامد این حقیقت را باید گفت الان که وسط سال و ابتدای خرمن است این وضعیت نان است معلوم نیست آخر سال چه خواهد شد آقایا ن محترم من وقتی می‌گویم مردم مقصودم فقط مردم طهران نیست مردم تمام نقاط ایران را می‌گویم ما خیال می‌کنیم وقتی ارزاق طهران بهر زحمت که هست اداره شد ولو اینکه آن قسمتی که درویش بیچاره رفته است از سر خرمن جمع کرده است که ببرد خانه اش از دستش گرفتیم و نان طهران اداره شد نان تمام مملکت اداره می‌شود. اینطور نیست. انبارهائی را که درش را بسته‌اند روزی تمام مردم در آن انبارها است. بذر هم که بای سال بعد باید کاشته شود در همین انبارها است بعضی از شهرها مخصوصاً بطوریکه شنیده‌ایم در قم اینطور است که فرستاده‌اند از خارج با زحمت زیاد گندمی تحصیل کرده‌اند و اداره ارزاق اجازه داده است که ببرند آن را بکارند و برگردانده‌اند. واقعاً عجب حکایتی است !! عجب اوضاعی است !! بذر را که برای سال آینده نمی‌کارند! رعیت را که نان نمی‌دهند! چرا؟ برای این که کار طهران شاید سخت شد بیاورند بطهران. پس باقی مردم اهل این مملکت نیستند؟ این چه روزگاریست؟ بنده توجه مجلس را جلب می‌کنم باینکه مسئله ارزاق را سرسری نشمارند. مسئله ارزاق را کوچک نشمارند. اینجا صحبت نظام اجباری و تعلیم و تعلم اجباری را کردیم بنده یک قسمت اجباری دیگر را اینجا عرض می‌کنم اگر از آلات زراعت اجباری شروع نشود سال آینده ما دچار قحطی خواهیم شد.بعقیده بنده دولت باید اهتمام داشته باشد که بذر زیر خاک برود و نظارت داشته باشد که بقدر ضرورت بذر کاشته شود. خلاصه بنده در جزئیاتش نمی‌خواهم داخل شوم همینقدر عرض می‌کنم که باید صورت حساب اداره ارزاق رابیاورند چون شرطی که راجع به اداره شدن ارزاق کردند تخلف شد باید حساب پول را بدهند و باید عملیات اداره ارزاق معلوم شود که برای آسودگی و راحتی مردم مرکز و ولایات چه اقدامی کرده‌اند که ما از این پریشانی حواس بیرون بیاییم و جواب مردم را بتوانیم بدهیم و برای بذ ر کاری سال آتیه هم باید مارا مطمئن کنند و بنده از این حق خودم صرف نظر نمی‌کنم.اقای وزیر مالیه یا دیگری بیایند جواب بدهند و اگر جواب ندهند بنده تکرار خواهم کرد تا یک نتیجه از این کار گرفته شود.

رئیس آقای حشمتی. (اجازه)

حشمتی ـ گرچه یک قسمت عمده از عرایض بنده را راجع به مسئله ارزاق فرمودند وضعیت مامورین ارزاق در خارج مرکز فوق العاده از طریق عادلانه خارج است مثلا چند نفر از رعایای ورامینی بدبخت که می‌روند در خوارخوشه چینی می‌کنند آنها را در سر راه جلوشا نرا می‌گیرند آنها هم ناچاراً می‌زنند بلوط. رفته است خوشه چینی و تکدی کرده است و با دوش خودش برای اهل و عیال خودش حمل می‌کند مجبور می‌شود از راه لوط برود در بیابان بمیرد. مسئله دیگر در ولایاتی که اساساً جنس گم است مثل محلات که اساساً جنس آنجا کم است و بیش از آذوقه سه ماهه خودش را ندارد. اداره ارزاق طوری سخت گرفته است که الان اول سال است مردم بقدری به آه و ناله فتاده‌اند که نهایت ندارد. بقدری از اطراف تلگراف تظلم سر من ریخته است و بمقامات مربوطه رسانیده‌ام که حقیقتاً دیگر از رسانیدن آنها عاجز مانده‌ام. نمیدانم دولت اجازه می‌دهد که این مردم بدبخت بروند از مسافات بعیده از راه دور با پول خودشان جنس بخرند آن وقت از آنها بگیرند. یکی از تلگرافات این تلگراف است که اهالی کمره و رعایای آنجا کرده‌اند که مامورین ارزاق تمام جنس آنجا را توقیف کرده است رعایا و اشخاص دیگر هیچکدام نه نان دارند نه گندم برای بذر و ترتیب آنجا هم طوری است که اگر در سنبله و تا ده روز از میزان گذشته بذر کاشته نشود دیگر بذر کاری فایده ندارد. در آنجا الان مردم بذر ندارند نمیدانم تکلیف این مردم چیست و سال دیگر چه باید بکنند. یکی دیگر اینکه معلوم نیست اداره ارزاق با مردم چگونه حساب می‌کند اگر رعیت بدبخت فرضا ده تومان خرج قنات یا خرجهای ضروری دیگر کرده است آنوقت این ده تومان را در موقع حساب با او پنجتو. مان حساب می‌کنند این رعیت دیگر زراعت نخواهد کرد و حقیقتاً از این تلگراف بقدری برای بنده آمده است که بنده عاجز مانده‌ام جواب بدهم. این تلگراف را می‌دهم بحضور مبارک حضرت آقای رئیس و استدعا می‌کنم که یک تکلیفی برای یمردم معین شود که باز هم به مردم بار نشود.

رئیس – اگر بنده راجع به دستور وقت آقایان محترم را تضییع می‌کنم برای این است که در ختام جلسه غالب آقایان تشریف ندارند که دستور معین شود یا اگرکسی چیز مهمی بنظرش می‌رسد اظهار کند همانطور که آقای دولت آبادی اظهار کرده‌اند در بعضی کارها فراموش کاری پیدا می‌شود م حقیقتاً مجلس صورت یک فراموشخانه را پیدا می‌کند و بعضی از لوایح که فوق العاده مهم است بتاخیر می‌افتد و گاهی اتفاق می‌افتد که از درج کلام ساقط می‌شود من جمله لایحه دولت است راجع بامتداد لوله نفت از بیجار خاله برشت. البته آقایان در نظر دارند که این یک موضوعی است که یک سال است از طرف دولت تقدیم مجلس شده و بکمیسیون فوائد عامه رفته است و کمیسیون سابق هم راپورت آنرا تقدیم مجلس کرده است ولی نمیدانم بچه ملاحظاتی هنوز بمجلس نیامده است. در صورتیکه بنظر بنده از نقطه نظر امتیازات محلی نباید بی اهمیت باشد موضوع دوم راجع به تجدید کنترات مسترکر است البته بعضی از اقایان شکایاتی از اوضاع مالیه دارند خود بنده هم شکایات زیادی دریافت کرده‌ام.راجع باجحافاتی که مامورین مالیه می‌کنند و مردم از آنها شکایت دارند ولی در عین حال باید تصدیق کرد که میسیون امریکائی و مخصوصاً چند نفر از آنها خدمتشان نسبت بمملکت فوق العاده قابل توجه است و بنده از حسن خدمات دکتر میلسپو و استقامت مسترکر و کاردانی کلنل ماک کرماک تشکر می‌کنم شخص مسترکر بموجب لایحه که دولت تقدیم مجلس کرده است در مقدمه لایحه نوشته شده است که این شخص برای مدت پنج سال کنترات شده است و در سر سه سال می‌تواند به کنترات خودش خاتمه بدهد بنده اساساً این شخص را یک مرتبه بیشتر ندیده‌ام برخلاف دکتر میلسپو و کلنل مال کرمال که چندین با با آنها ملاقات کرده‌ام و متأسفانه در آن یکمرتبه ملاقات هم چندان با ایشان صحبت نکرده‌ام ولی بطوریکه شنیده‌ام این شخص فوق العاده مستقیم است و بیشتر قوانین بدست این شخص اجرا شده است. معلوم نیست که این شخص برای چه در سر سه سال (رد صورتیکه در بدو امر برای پنجسال حاضر برای کنترات بوده است) می‌خواهد به کنتراتش خاتمه دهد. دیروز هم در روزنامه ایران بامضاء ض و ع شرحی نوشته شده بود که این شخص ممکن است مجدداً استخدام را قبول کند. بنده تصور می‌کنم اگر ما بخواهیم بجای مسترکر و یکنفر امریکائی دیگر بیاوریم باید واقعاً دو سال سه سال زحمت بکشد تا اشخاص را بشناسد و باخلاق آنها نطلع شود تا مقام مسترگر را نسبت مملکت پیدا کند و در حقیقته مملکت صورت یک مدرسه را پیدا می‌کند که هی امریکائیها را بیاورند یک اطلاعاتی پیدا کنند و بروند در هر صورت این لایحه هم مهم است و خوب است این لایحه زودتر به مجلس بیاید. موضوع دیگر راجع به رئیس مدرسه دندان سازی و استخدام مکچارسکی است که گمان می‌کنم این شخص هم خدماتی کرده و گمان می‌کنم بگردن دندانهای اغلب از آقایان حق داشته باشد. در هر صورت بنده پیشنهادی در این موضوع تهیه کرده‌ام.

جمعی از نمایندگان ـ وارد دستور شویم.

حائریزاده ـ بنده در دستور عرضی دارم. رئیس ـ بفرمائید. حائریزاده ـ اگر چه میل نداشتم وقتیکه لایحه ممیزی مطرح می‌شود چیز دیگریرا مقدم بدارم ولی قانون انتخابات حاضر شده و خبر آنرا هم کمیسیون بودجه داده است و گمان نمی‌کنم مذاکرات مفصلی لازم داشته باشد خوبت آن را در مقدم دستور قرار دهند.

رئیس ـ با این پیشنهاد مخالفی نیست؟ آقای شوشتری (اجازه)

شوشتری ـ قانون ممیزی بنا است مطرح شود قضیه ایست که ما به الا حتیاج تمام مملکت است و حقیقتا باید دید مردم با این فشار امنای مالیه و ارزاق از ما چه انتظاراتی دارند و چه می‌گویند حالا قانون انتخابات مطرح باشد و مدتی طول بکشد. بنده مخالف با قانون انتخابات نیستم ولی با تقدمش مخالفم بعقیده من مقدم بر همه قانون ممیزی است بعد قاتنون انتخابات.

رئیس ـ آقایانی که پیشنهاد آقای حائریزاده را تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(اغلب برخاستند)

رئیس ـ تصویب شد. راپورت کمیسیون قرائت می‌شود. (بشرح آتی قرائت شد)

ماده اول ـ مجلس شورای ملی بوزارت مالیه اجازه می‌دهد که مبلغ یکصدو پنجاه هزارتومان برای مخارج انتخابات دوره ششم تقنینیه بوزارت داخله بپردازد.

ماده دوم ـ مبلغ مزبور از صرفه جوئی اعتبارات بودجه سنه ۱۳۰۴ کل مملکتی پرداخته خواهد شد.

ماده سوم ـ چنانچه قبل از تعیین میزان قطعی صرفه جوئی بودجه پرداخت وجوهی از اعتبار مذکور در ماده اول ضرورت پیدا کند وزارت مالیه مجاز است که از بودجه کل سنه ۱۳۰۴ مملکتی مبلغ مزبور را پرداخته و پس از تعیین صرفه جوئی از آن بابت محسوب دارد.

رئیس ـ مذاکرات راجع به کلیات است.آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب ـ بنده مخالف نیستم که انجمن نظار مخارج دارد و مامورین انجمن نظار که در انجمن‌های فرعی هستند مخارج دارند. مخالفت بنده از این نظر است که تمام آقایان در دوره پنجم دیدند که همین گذشتن اعتبار برای دولت و رئیس الوزراء وقت اشکالاتی ایجاد کرد. فردا یک تلگراف می‌آید که فلان مقدار وجه باید برای انتخابات معین شود و یک بودجه عریض و طویلی می‌فرستادند فوراً از اینجا هم یک نفر مامور برای رسیدگی بصبت آن مامور می‌شد یک وقت میدید انتخابات فارس یا خراسان در حین جریان توقیف شد. چرا باید انتخابات در حین جریان توقیف شود ما یک اداره عریض و طویلی مثل اداره ارزاق که آقای دولت آبادی بیان فرمودند برای تفتیش در این امر درست کرده‌ایم و این اداره یک بار دیگری است که براین ملت بدبخت تحمیل شده است و نمیدانم و جوابی که در دوره گذشته برای مخارج انتخابات دولت خرج نموده است صورتش بمجلس آورده‌اند یا نه که ما بدانیم مخارج انتخابات چقدر بوده است. بنده اطلاع ندارم که مخارج انتخابات در دوره پنجم چقدر بوده است.حالا نمیدانم صورتش به کمیسیون بودجه آمده است و آقایان اعضاء کمیسیون بودجه آنرا دیده‌اند یا نه ولی بنده ندیده‌ام صورت تفصیلی خرج دوره پنجم به مجلس نیامده. از این جهت و جهت دیگر که عرض کردم که یک اداره عریض و طویلی برای تفتیش درست شود و پی در پی مثل دوره پنجم مفتش برود و انتخابات را توقیف کند مخالفم.

مخبر کمیسیون بودجه ـ اظهاراتی که آقای آقا سید یعقوب فرمودند البته شاید یک مقدارش وارد بود ولی امروز با این لایحه نمی‌شود مخالفت کرد برای اینکه در سال سابق در موقع انتخابات یک عملیاتی شد که شاید تازه برخلاف قانون بوده است ولی امروز که باید انتخابات شروع شود تصدیق می فرمائید اگر این لایحه تصویب نشود انتخابات بتأخیر خواهد افتاد. بعلاوه با اصلاحاتی که در قانون انتخابات جدید شده است تصور می‌کنم آن نگرانی هائیکه آقای آقا سید یعقوب داشتند رفع بشود برای اینکه این قانون انتخابات جدید تکالیف را واضح تر و روشن تر نموده است. در قانون انتخابات سابق اگر انجمن نظار ایرادات و شکایاتی داشت شاید کاملاً تکلیفش معین نبود ولی د این قانون جدید بطور وضوح و روشن تکلیف معین شده است. باین جهت تصور می‌کنم نگرانی هائی که آقا دارند واقع نشود.

جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است.

رئیس ـ رای می‌گیریم برای ورود در شور مواد. آقایانیکه تصویب می‌کنند قیام فرمایند. (اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد. ماده اول (بشرح سابق خوانده شد)

رئیس ـ آقای کازرونی (اجازه)

کازرونی ـ بنده موافقم

رئیس ـ آقای اخگر (اجازه)

اخگر ـ بنده موافقم.

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب ـ بنده ناچارم عرضی را که دارم بطور مخالف عرض کنم در کلیات هم عرض کردم نه آقای وزیر مالیه جواب دادند و نه آقای مخبر جواب دادند سؤالم این بود که مخارج انتخابات دورة پنجم چه اندازه بود و آیا صورتش به مجلس آمده است؟ یا به مجلس داده می‌شود؟ برای خاطر اینکه در ماده اول می‌نویسد: یکصدو پنجاه هزارتومان برای مخارج انتخابات دوره ششم بوزارت داخله بپردازد خوبست صورت مخارج انتخابات دوره گذشته به مجلس بیاید که ما آن را ببینیم و مطابق آن رای بدهیم.

وزیر مالیه ـ فرمایش اقا سید یعقوب اگر راجع است باینکه بودجه انتخابات را ببینند تصدیق می فرمائید که آن با وزارت مالیه نیست وزرات داخله که مجری آن است باید صورت آنرا بدهد و البته اگر آقایان میل داشته باشند صورت مفصل آن تقدیم مجلس شورای ملی می‌شود. ولی اگر مقصودشان اینست که حساب مخارج گذشته را بدانند البته اطلاع دارند که دولت یک ترتیبی برای حساب پس دادن بمجلس شورای ملت دارد دولت قانون تفریغ بودجه دارد و باید سال بسال او را بمجلس شورا ملی تقدیم کند اگر بطور فوق العاده آقایان الان می‌خواهند بدانند که مخارج انتخابات چقدر بوده است ممکن است تقدیم شود. ولی چون نخواسته بودند ما هم نفرستادیم و علت اینکه تا کنون فرستاده نشده است برای این بوده است که مخارج هم جزء بودجه مملکتی است و باید در جزو بودجه کل منظور شده و تقدیم مجلس شود.

رئیس ـ آقا شریعت زاده (اجازه)

شریعت زاده ـ موافقم

رئیس ـ مخالفی ندارد؟

(گفتند خیر)

رئیس ـ تبصره پیشنهادی اقای یاسائی قرائت می‌شود. (بشرح ذیل خوانده شد) تبصره ماده اول ـ مامورین مالیه مکلفند که بمحض تقاضای کتبی رئیس انجمن نظارت تنتخابات وجه اعتباری هر حوزه انتخابیه را که وزارت داخله معین می‌کند بقید فوریت پرداخته بعد از آن تحصیل سند خرج نماید.

رئیس ـ آقای یاسائی (اجازه)

یاسائی ـ عملیات دوره گذشته مامورین مالیه نسبت بانجمنهای نظارت بنده را وادار کرد که این پیشنهاد را تقدیم کنم. مامرین مالیه از دو صورت خارج نیستند یا کاملا وظیفه شناسند یا اینکه خودشان یک ناخوشی هائی دارند و اگر هم خودشان محروم شوند برای رفقاشان دست و پا می‌کنند و از این جهت در موقع پردتخت وجوه اعغتباری برای انتخابات یک تسامح هائی می‌کنند و باین وسیله در بعضی نقاط ممکن است انتخابات را بتإخیر اندازند و با اینکه اخیراً تصویب شد که در روز معین رد تمام مملکت و در تمام نقاط اصلی و فرعی انتخابات یک مرتبه شروع شود لازم است این مسئله تأمین شود. از این جهت بنده عقیده دارم هر وقت رئیس انجمن نظارت هر محلی تقاضا کرد که فلان مقدار وجه اعتبار برای مخارج انتخابات لازم است ماورین مالیه مکلف باشند که آنوجه را بپردازند و الا ممکن است برای پنج تومان سند خرج یک ماه انجمن و حاکم را معطل کنند و انتخابات را تأخیر بیندازند و تصور می‌کنم اگر به ادارات انتخابیه وزارت داخله مراجعه شود تصدیق خواهد شد که چقدر مخابرات تلگرافی بامنای مالیه شده و آنها اعذر اینکه از طرف خزانه داری کل اجازه نرسیده تعلل هائی بکار برده‌اند. در هر صورت بنده این تبصره را لازم می دانم و معتقدم هر وقت رئیس انجمن تقاضا کرد مامورین مالیه مکلف باشند فوری وجه لازم را بدهند بعد نظارت خودشظان را بکنند و اسنادش را هم تعطیل کنند.

مخبر ـ اگر در ماده اول توجه بفرمائید ملاحظه خواهید فرمود و خواهید دید که نوشته: که مجلس شورا ی ملی اجازه می‌دهد که صدو پنجاه هزار تومان را وزارت مالیه بوزارت داخله بپردازد و البته با نظر وزارت داخله و وزارت مایه برای هر نقطه هر قدر که لازم باشد یک اعتباری تصویب خواهد شد ووقتی که آن اعتبار تصویب شد البته مامورین خواهند پرداخت فرمودند ممکن است بعضی از اوقات از طرف مرگز بامنای مالیه اجازه نرسیده باشد و آنها در پرداخت وجه تعلل کنند. البته این قسمت را امنای مالیه حق دارند زیرا بدون اجازه مرکز آنها نمی‌توانند چیزی بپردازند. حالا وقتی که این قسمت تامین شد یعنی قبلا از طرف وزارت مالیه و داخله اعتبار برای هر نقطه معین شد آنوقت امنای مالیه مجبور خواهند بود که آن را بپردازند و گمان می‌کنم پس از اینکه این ماده باین ترتیب تصویب شد که: وزارت مالیه توسط وزارت داخله هر اعتباریکه برای هر نقطه تصویب شد خواهد پرداخت. دیگری تأخیری در امر انتخابات نخواهد بوقوع نخواهد پیوست و اینکه فرمودند در بعضی نقاط از نقطه نظر خصوصی مامورین مالیه یک تأخیرهائی در امر انتخابات جائز می شمارند آن نقطه نظر محصوصی رفع شده و دیگر امنای مالیه بهیچ وجه نمی‌توانند اعمال نفوذ کرده و انتخابات را تعویق بیندازند.

رئیس ـ رأی می‌گیریم بقابل توجه بودن این تبصره آقایانیکه قابل توجه میدانند قیام فرمایند.

(دو سه نفری قیام کردند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. رأی گرفته می‌شود بماده اول آقایان موافقین با ماده اول قیام فرمایند.

(جمع کثیری قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد ـ ماده دوم (بشرح سابق قرائت شد)

رئیس ـ آقای ارباب (اجازه)

ارباب کیخسرو ـ بنده در کمیسیون بودجه هم عرض کردم دولت مکلف است همیشه موقع انتخابات را در نظر بگیرد و خرجش را جزو بودجه مملکتی بمجلس بیاورد. برای اینکه مخارج انتخابات یک مخالرج حتمی مملکتی است و به عنوان صرفه جوئی ’ خوب نیست البته امسال چاره نبود زیرا ترتیب دیگری میسر نبود مقصود بنده از این تذکر اینست که در آتیه باید در موقع خود دولت‌های وقت این مسأله را پیش بینی کنند و جزو بودجه کل مملکتی بمجلس بیاورند زیرا که یک خرج حتمی و مسلم مملکتی است.

مخبر ـ آقای ارباب همانطور که فرمودند در کمیسیون هم این اظهار را فرمودند و کمیسیون هم معتقد باین اصل بود که مخارج انتخابات باید در جزء مخارج مملکتی باشد. ولی در هذه السنه چون جمع و خرج مملکتی را بیک ترتیبی معین کرده بودند که اگر می‌خواستند از آنچیز کسر کنند بودجه ادارات کسر می‌شد و ادارات دولتی بمضیقه می‌افتادند. از این جهت امساله به بودجه‌های مملکتی دست نزدند و قرا شد که این مبلغ از محل صرفه جوئی پرداخت شود و البته برای دوره‌های بعد در جزو بودجه کل مملکتی محلی هم برای انتخابات منظور و معین خواهد شد.

رئیس ـ رای گرفته می‌شود بماده دوم آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(جمع کثیری قیام کردند)

رئیس – تصویب شد. ماده سوم قرائت می‌شود. (بشرح سابق قرائت شد)

رئیس ـ مخالفی ندارد؟

(اظهار شد خیر)

رئیس ـ رأی گرفته می‌شود. آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند

(عده کثیری قیام کردند)

رئیس ـ تصویب شد. در کلیات مخالفی هست؟

آقا سید یعقوب ـ بنده عرضی دارم

رئیس ـ بفرمائید.

آقا سید یعقوب ـ این فرمایشی را که اقای ارباب فرمودند و جوابیکه آقای مخبر فرمودند بنده ملتفت نشدم و خواستم از آقای وزیر مالیه توضیح بخواهم که ایشان می‌توانند اطمینان بدهند که تا آخر سال این مبلغ صرفه جوئی خواهیم داشت یا خیر؟ مثل صندوق جریمه مجلس است.

وزیر مالیه: بطور کلی عرض می‌کنم که امروز جمع و خرج و محاسبات دولت یک ترتیب منظمی دارد و قطعاً همه ساله دولت مبلغی صرفه جوئی از مخارج مصوبه خواهد داشت. زیر ا خرجهائیکه دولت پیش بینی و مجلس تصویب می‌کند گاهی اوقات آن مخارج واقع نمی‌شود و جزو صرفه جوئی دولت خواهد بود در سالهای گذشته این صرفه جوئی را داشته‌ایم و امسال هم بطور کلی می‌توانم عرض کنم در حدود یکه معین شده صرفه جوئی داریم بلکه ممکن است زیادتر هم داشته باشیم در هر حال این موادی که نوشته شده طوری تنظیم شده است که در هر صورت مخارج انتخابات را تأمین می‌کند اگر بطور کلی نشود معلوم کرد که چقدر صرفه جوئی داریم. ولی بطور اجمال می‌توان معلوم کرد علی ای حال این مخارج را بهر محلی که می‌پردازیم بعد از آنکه میزان صرفه جوئی کاملا معلوم و معین شد آنوقت از آن بابت محاسبه خواهیم کرد. رئیس الوزراء ـ آقای فاطمی را بسمت وزارت معارف مجلس شورای ملی معرفی می‌کنم.

رئیس ـ آقای دکتر محمد خان مصدق (اجازه)

دکترمحمد خان مصدق ـ ماده پنجاه و هشت نظامنامه مجلس شورای ملی بوکلا حق می‌دهد که در هر موضع که موافق یا مخالفند عقیده خودشان را آزادانه اظهار کنند و بگویند بچه علت بفلان لایحه رأی می‌دهند یا به چه جهت رای نمی‌دهند بنده به این لایحه راجع به اعتبار انتخابات رای ندادم و بموجب ماده ۵۸ نظامنامه علت مخالفت خودم را عرض می‌کنم. بنده تصور می‌کنم علاج واقعه را قبل وقوع باید کرد. بنده عقیده دارم انتخابات در مملکت باید آزاد باشد و علت اینکه در این مجلس اگر کسی صحبتی می‌کند هیچ فایده ندارد. مؤثر نیست برای همین است. امروز که لایحه اعتبار مخارج انتخابات از مجلس می‌گذرد بنده می‌بینم لوازمی که برای انتخابات از حیث آزادی باید فراهم باشد فراهم نیست. بنده تصور می‌کنم قبل از همه چیز باید کاری کرد که انتخابات آزاد باشد. و اگر انتخابات دوره ششم هم مثل دوره گذشته باشد خیال می‌کنم از دوره ششم هیچ اثری برای مملکت باقی نخواهد ماند و چون حضرت آقای رئیس الوزراء اینجا تشریف دارند استدعا می‌کنم ترتیبی بفرمایند که در دوره ششم انتخابات بصورت بهتری درآید و آن ترتیبی که در دوره چهارم یا پنجم بوده دیگر در این دوره نباشد این است که بنظر بنده حضرت آقای رئیس الوزراء را جلب می‌کنم باین مسئله که انتخابات دوره ششم باید آزاد باشد و علت مخالفتم در این لایحه این بود که تاکنون وسائل آزادی انتخابات را هنوز ندیده‌ام ولی امیدوارم بیک صورت خوشی در آید.

رئیس ـ آقای کازرونی (اجازه)

کازرونی ـ البته فرمایش آقا اساساً صحیح است ولی این لایحه راجع بگرفتن اعتبار است برای انتخابات و مربوط بمسئله که اشاره فرمودند نیست و اگر بنا شد ماده۵۸ اجازه بدهد موقع مذاکره در مطلبی که راجع بیک موضوعی است م. ضوع دیگری مذاکره شود آنوقت اختلاف حاصل خواهد شد. در هر حال بنده خیال می‌کنم ذکر این مطلب در اینجا چندان مؤثر نباشد در اساسش که آقا مخالفتی نداشتند و خوددولت هم بنده قطع دارم نظر ایشان را تأمین خواهد کرد.

رئیس ـ رأی گرفته می‌شود باین لایحه با ورقه آقایان موافقین ورقه سفید والا کبود خواهند داد (در این موقع اخذ و استخراج آراء بعمل آمده بترتیب ذیل نتیجه حاصل شد) ورقه سفید علامت قبول هشتادو دو ورقه کبود ـ یک

اسامی موافقین ـ آقایان. سلزان ابراهیم خان افخمی. مرتضی قلیخان بیات. ایزدی. عظیمی. آقا میرزا یدالله خان. دیوان بیگی. ارباب کیخسرو. لطف الله خان لیقوانی. آقا سید حسن اجاق. آقا شیخ جلال الدین. یاسائی. صدرائی. افشار. اسمعیل خان. اصانلو. آقا میرزا سید احمد خان اعتبار. حاج میرزا اسدالله خان. حبیب الله خان شادلو. اسکندری. آقا میرزا جوادخان خوئی. آقا میرزا یوسفخان عدلی. آقا میرزا حبیب الله خان کمالوند. حاج میرزا رضا. محمد ولی خان اسدی. علائی. آقا میرزا محمودخان وحید. جهانشاهی. شریعت زاده. آقا میرزا حسینخان دادگر. حاج میرزا علیرضا. ‌هایم. دست غیب. دکتر امیرخان اعلم. خواجوی. آقا میرزا عبدالحسین صدر. حائریزاده. دکتر حسینخان بهرامی. سهراب زاده. آقا سید کاظم یزدی. اخگر. کازرونی. یحیی خان زنگنه. حاج آقا اسمعیل. آقا سید ابوالفتوح. الموتی. آقا میرزا حسنخان پیرنیا. اکبر میرزا. شیروانی. نجات. دکتر آقایان. آقا میرزا رضا خان حکمت. اتحاد. آقا میرزا حسنخان مستوفی. آقا میرزا سید احمد احتشام. آقا شیخ هادی طاهری. حاج سید عبدالعلی دیبا. تقی زاده. تدین. حیدر قلی میرزا حشمتی. اسمعیل خان قشقائی. سهراب خان. آقا میرزا سید حسن خان کاشانی. داور. محمد هاشم میرزا. میرزائی. آقا سید علاء الدین بهبهانی. محمد تقی خان اسعد بختیاری. زعیم. آقا سید اسمعیل ملایری. محمد ولی میرزا. کی استوان. آقا میرزا سید احمد بهبهانی. آقا میرزا محمد تقی بهار. مفتی. اسمعیل خان وکیل. ضیا ء الاطباء. حاج آقا رضا رفیع. فتح الله میرزا هرمزی. آقا سید حسن مدرس. آقا میرزا محمد تقی ذوالقدر. آقا میرزا فرج اله خان آصف. عباس میرزا فیروز. آقا سید مصطفی بهبهانی.

مخالف ـ اقای حاج حسن آقا ملک

رئیس ـ عده حضار صد نفر. با هشتادودو رای تصویب شد قانون ممیزی مطرح است ماده اول قرائت می‌شود (باین مضمون قرائت شد)

ماده اول ـ مالیات املاک اربابی (بغیر از خالصیجات انتقالی که بموجب قانون علیحده مشخص می‌شود) بطریق ذیل اخذ خواهد شد

۱ـ املاک از کل محصول اعم از آبی و دیمی و باغات قبل از تقسیم ۳ درصد ب ـ جنگل و مرتع از عایدات مطلق مالکانه ۱۰ درصد

ج ـ طواحین وابدنک و پادنک از عایدات مطلق مالکانه ۵ درصد د ـ از عایدات قنواتی که بمصرف شرب می‌رسد ۵ درصد

تبصره ـ مالیات جنکلها و مراتع بر عایداتی تعلق می‌گیرد که صاحبان جنگل و مراتع از راه اجاره یا فروش محصول آن بدست می‌آورند.

رئیس ـ آقای کازرونی (اجازه)

کازرونی ـ بطوری که آقایان مسبوقتد بنده در شور اول با این لایحه مخالف بودم لکن بجهاتی حالا موافق شده‌ام و علتش هم این است که بنده می‌خواهم تعدیاتی که از طرف مامورین مالیه نسبت بمردم می‌شود بلکه قدری محدود شود از این لحاظ بنده با این لایحه اگر صد چهارم هم بود موافقت می‌کردم در صورتی که عقیده‌ام این است که باید صدده باشد از عین جنس لکن مخالفت بنده در اینجا راجع به مواد است و برای این است که چرا املاک انتقالی و خالصه جات را از این لایحه موضوع کرده‌اند بنده عرض می‌کنم ما یک مالیاتی بر اراضی وضع می‌کنیم اعم از اینکه مال مردم باشد یا مال دولت از این جهت چه دلیل دارد که املاک دولتی باید مستثنی باشد و نظر بنده این است که از خالصیجات دولتی هم باید این مالیات گرفته شود. تا اینکه تا آخر سال دولت حساب کند و به بیند که آیا این املاک برای او ضرر دارد یا نفع غرض این است دولت هم مثل سایر مردم باید مالیاتش را بصندوق عمومی بدهد و از آنطرف عایداتش را هم ببرد.اما راجع به خالصجات انتقالی بعقیده بنده از دو صورت خارج نیست یکی اینکه شخصی که ملک در ید اوست و بیک عنوانی ده تا بیست تا سی اشرفی مایه رفته و آن ملک را باو واگذار کرده‌اند تقبل کرده همان عوایدی که داشته بدولت بدهد و خودش بجای مامورین دولت عمل کند. اتفاقاً در بسیاری از این املاک نتوانسته‌اند آن چیزی را که متقبل شده‌اند بپردازند و همینطور معطل مانده است. بعضی از آنها هم این طور نیست و در واقع بمنزله ملک اربابی است و یک مالیات علی حده به آن‌ها تحمیل کرده‌اند پس به این اعتبار خالصه جات دو قسمت می‌شود.در هر صورت اگر ما خالصه جات انتقالی را موضوع کنیم مثل این است که آنها را از مالکیت دولت خارج کرده باشیم. چرا در این قانون املاک عمومی را مشمول می‌کنیم ولی املاک انتقالی را خارج می‌کنیم و می‌خواهیم یک قانون علی حده برایش وضع کنیم و حال آنکه املاک انتقالی همان خالصة دولت است که حالا باید دید بچه جهت و بکدام ملاحظه بفلان آدم انتقال پیدا کرده است. اگر این انتقال از لحاظ مشروعی بوده که حقیقه باید ملک آن شخص دانست و اگر از طریق غیر مشروعی بوده است که باید جزو خالصه دولتی دانست و در هر حال علت ندارد که از این قانون خارج و مستثنی باشد. این عقیدة بنده است.

مخبر ـ بیانات اقای کازرونی هیچ دلالتی برمخالفت نداشت بلکه حاکی از کمال موافقت بود و فرمایشاتی که فرمودند گمان می‌کنم موردش اینجا نباشد هر وقت موضوع خالصه جات مطرح شد البته می‌توانند بیانات خودشان را بفرمایند.

رئیس ـ آقای یاسائی (اجازه)

یاسائی ـ متأسفانه این دفعة دوم است که بنده با راپورت کمسیون قوانین مالیه راجع به قانون ممیزی که به مجلس آمده مخالفم. اینجا در فقره اول نوشته شده: املاک از کل محصول اعم از آبی و دیمی و باغات قبل از تقسیم صدسه. بدون اینکه هیچ تفاوتی از حیث مخارج از برای رودخانه یا برای قنوات در نظر گرفته باشند و همینطور بطور کلی صدسه قرار داده‌اند و بیشتر مخالفت بنده از این جهت است. در سی چهل سال قبل که در این مملکت یک ممیزی شده بدهقانان مالیاتی نبسته‌اند ولی حالا ما بیائیم و بدهقان مالیات ببندیم یعنی از حاصلی که هنوز سهم مالک و رعیت جدا نشده مالیات بگیریم این خوب نیست. در فقرة دوم نوشته: جنگل و مرتع از عایدات مطلق مالکانه صد ده. فقره سوم نوشته: طواحین و آبدنک و یادنک از عایدات مطلق مالکانه صد پنج. در فقره اول نوشته شده است: املاک از کل محصول اعم از آبی و دیمی و باغات قبل از تقسیم صدسه. و بنده با جملة «قبل از تقسیم» مخالفم اگر حقیقت مقصود این نیست که شامل بذر هم بشود و نمی‌خواهند از مزدور و عمله هم مالیات بگیرند خوب بود قید می‌کردند اما بدون این قید. یعنی وقتی که بطور مطلق می‌نویسیم از کل محصول قبل از تقسیم شامل مالیات بذر گر هم می‌شود. اگر بنا شود از مزد عمله هم مالیات بگیریم پس خوب است در تمام شهرها هم این کار را بکنیم و در هر جا که بمالیات صنفی کم است از مزد مزدور هم مالیات بگیرند. غرض این است که بنده با این ترتیب بکلی مخالفم که از کل محصول که شامل سهم بذر گر و دهقان هم می‌شود مالیات بگیرند. حالا بنده در اینجا نمی‌توانم معین کنم که در نقاط مختلفه مملکت سهم رعیت چقدر است ولی در هر حال باید معاف باشد و چنانچه عرض کردم قید شود که این صدی سه فقط شامل سهم مالک است آنهم در قسمت آب و زمین و عایدی که مربوط به اب و زمین است و چنانچه پیش هم عرض کرده‌ام ما باید مالیات را بر آب و ملک ببندیم گاو و بذر را باید موضوع کرد. مثلا درصد خروار عایدی ده خروار برای بذر است آنرا قبل از تقسیم باید مستثنی کنیم و بر بذر مالیات نباید تعلق بگیرد از بذر و از عمل حصاد مالیات گرفتن چیز غریبی است از دروگر و آن کسیکه مثلا آب از چاه می‌کشد و بالاخره از مزدور و از بذر مالیات گرفتن هیچ خوب نیست و بنده بکلی مخالفم. قسمت دیگر مخالفت بنده این است که در فقره چهارم نوشته: عایدات قنواتی که بمصرف شرب می‌رسد صدی ۵ ولی از اراضی که آب ندارد و حق الارض می‌گیرند چطور؟ خیلی جاها است که آب ندارد و برای مشروب کردن آن اراضی آب اجاره می‌کنند سالیانه و می‌خرند در این صورت باید تکلیفی برایش معین شود بهر جهت مخالفت بنده بیشتر راجع بقسمت اول است که قبل از تقسیم صد۳ مالیات از کل محصول گرفته شود مگر آنکه ید شود که مراد صد ۳ از سهم مالکانه است نه از سهم رعیت.

رئیس ـ آقای سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب ـ اولا خواستم جواب آقای کازرونی را بدهم که بیرون تشریف برده‌اند. مسئله خالصجات انتقالی را دولت و کمیسیون ناچار است که از این قانون مستثنی کند. دولت الان یک خالصجاتی دارد که غیر انتقالی است و این ملک دولت است. دولت را هم مثل یکفردی از اشخاص یا از ارباب ملک فرض کنید که مالک این املاک است اما در مسئله خالصه انتقالی. در دورة ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه در اثر یک ترتیباتی یک ملکی را مثلا بیک نفریواگذار کرده‌اند اما اصل مالیات آن ملک را که عبارت از جنس و نقد باشد باید آن شخص بپردازد صورت عایدات خالصجات دولتی در کتابچه حاج میرزا آقاسی و دیگران هست همه صورت دارد و معلو م است. دولت فلان ده را به فلان کس واگذار کرده برای اینکه سرپرستی کند اما اصل آن ملک بجای خودش باقی است در این مدت که عایدات املاک خالصه خوب و زیادی از مالیت بوده صاحبانش خیلی بدولت دعا می‌کردند. شاکرو راضی بودند. ولی حالا که در عایداتش قدری نقصان حاصل شده داد و بیداد دارند از اینکه مالیات این املاک را نمی‌توانیم بدهیم. پس ما نمی‌توانیم خالصجات انتقالی را جزو و مشمول این قانون بدانیم و همان طور که صحبت شد دولت برای تصفیه مالیات خالصجات خود ناجار است یک لایحه جداگانه تنظیم و بمجلس پیشنهاد کند تا معلوم شود تنظیم و بمجلس پیشنهاد کند تا معلوم شود ترتیب اداره کردن و مالیات این املاک بچه شکل خواهد شد. پس ما حالا نمی‌توانیم خالصجات انتقالی را جزو این قانون بکنیم.اما در مسئله دوم که آقای یاسائی فرمودند. من خیلی از اقای یاسائی که یک نفر از طرفداران دهقان و برزگرند تعجب می‌کنم چرا نمی‌گذارند یک همچو لایحه که بنفع و آسودگی رعایا است از مجلس بگذرد معروف است هر جا ضرر را بگیری نفع است. شما ملاحظه کنید امروزه با این ترتیبات مامورین مالیه بواسطه نبودن یک دستور واحده متحد الشکلی که تکلیف آنها را معین کند چه بسر رعایا می‌آورند و چه شکل مالیات از آنها می‌گیرند اگر خدای نخواسته این ترنیبی که حالا مقرر می‌شود ظلم است عیبی ندارد زیرا ظلم بالسویه عدل است. وقتی که بنا شود در همه جا طرز وصول مالیات یک جور و یک نواخت باشد البته بهتر از ترتیب فعلی خواهد بود.بنده مکرر عرض کرده‌ام تقسیم بین مالک و رعیت در نقاط مختلفه مملکت خیلی مختلف است و دولت هم که نمی‌تواند تابع آراء فردفرد مالکین مملکت واقع شود در هر جائی یک ترتیبی مقرراست.مثلا مالک شیراز یک قسم معامله با رعایا می‌کند. در خراسان مالکین یک قسم دیگر معامله دارند.در گیلان یا جای دیگر نوع دیگر معامله دیگر است. دولت که نمی‌تواند تمام این آراء و اشکال متناقض را قبول و اجرا کند. محال است که بتواند این کار را بکند زیرا ملاحظه بفرمائید یکجا ۱۰ یک است یک جا ۵ یک است و دولت نمی‌تواند ترجیح قائل شده و آراء بعضی جاها را بر بعضی جاهای دیگر مقدم بدارد. تمام نقاط هم جزء مملکت است. مثلا اگر بخواهد تزتیب و آراء سواحل بحر خزر را مناط قرار دهد آنوقت آذربایجانی می‌گوید چرا مال من را قرار ندادی. اگر بخواهد مال آنجا را ملاک بداند جای دیگر شکایت می‌کند که چرا مال من را مبداء ندانستی.تمام رعایا هم جزو ملت ایران و متساوی الحقوق هستند پس دولت بهیچوجه نمی‌تواند آراء مختلف مالکین را مناط اعتبار قرار دهد و ناچار است همانطور که میزان و مقادیر مختلف را بصورت واحدی در آورد این کار را هم متحد الشکل کند و یک اصل کلی را در مملکت اجرا کند و بر حسب تصویب مجلس ترتیب و صول مالیات را بیک صورت جدید صحیحی در آورد. آقای یاسائی خوب میدانند که بنده هم طرفدار رعیتم ولی لازمست عرض کنم که آنها هم زیر بار زور نمی‌روند و مالکین مراعات رعایا را حتی الا مکان خواهند کرد و مصلحت رعایا و ملت هم در این است که ما امروزه قانون ممیزی را تصویب کرده و بجریان بیندازیم و این صدسه که در این لایحه نوشته شده خوب است هم کمیسیون قوانین مالیه و هم دولت کاملا رعایت عدل و انصاف را کرده و این چیزی که معین شده بصرفه مردم و رعایا است ما در اینجا منشاء و مصدر امور هستیم. مصدر باید حکم را جاری و ساری کند و دیگران باید از ما تا سی کنند. ما ناچاریم در این باب یک قانونی وضع کنیم و مسئله را بصورت واحد و متحد الشکلی در آوریم.پس از تصویب این قانون البته شکل و طرز مالیات تغییر پیدا می‌کند و همه راحت می شودند این هم جواب این اشکال. گمان می‌کنم همه تصدیق دارند که همراهی کردن با این قانون خیلی خوب و مناسب است تا بلکه با بودن رئیس پهلوی این کار را از پیش ببریم مثل قانون نظام اجباری و غیره این کار هم پیش برود. در ماده اول که می‌گوید از اراضی صد سه دیگر لازم نیست که درتمام جاها گفته شود از اراضی صدسه از اراضی صدسه در آب دنک و طواحین مالیات آب را معین نکرده می‌گوید صد پنج در صورتی که اراضی داخل در همان ماده اول و جزء اول می‌شود. پس این اشکال شما غیر وارد است و آقایان باید همت کنند که این قانون زودتر از مجلس بگذرد و بموقع اجراء گذارده شود.

رئیس ـ آقای دامغانی (اجازه)

دامغانی ـ مذاکرات درین موضوع تقریباً مکرراتست زیرا در این دو سه مرتبه که این قانون مطرح شد تمام این مذاکرات گفته شد و هرقدر هم که ممکن بوده کمیسیون حل کند کمیسیون حل کرده و درین قسمتی هم که گفته شد اعتراض اقایان وارد است باین قسمت مالیات بیشتر توجه می‌کند برعایا بنده این اعتراض را وارد نمی دانم برای اینکه رعایا برحسب تقسیم سهم می‌برند یعنی از بذر و گاو هم آنها استفاده می‌کنند البته اگر مالیات هم بر آنها تحمیل شود اشکالی ندارد. در قسمتی که فقط سهم کارکرد را استفاده می‌کنند و پنج یک می‌برند در آنجا به آنها تعلق نمی‌گیرد زیرا که خود زیر بار رعیتی و دهقانی نمی‌روند مگر اینکه این مالیات را خود مالک بعهده بگیرد و تا مالک بعهده نگیرد رعیت زیر بار رعیتی نمی‌رود بالطبع در این قسمت مالک اراضی خواهد شد و رعیت هم رعیتی ملک او را قبول خواهد کرد. اما در آن دوسه قسمتی که رعیت با مالک شریکست از قبیل سهم بذر و گاو و غیره اگر در آنجا هم رعیت معاف شود از مالیات گمان می‌کنم ظلم است. پس در این قسمتی که آقایان علاقمند هستند یعنی مالیات نسبت بکار رعیت توجه نکند این البته بدیهی است که توجه نخواهد کرد. ولی اگر به قسمت سهم گاو و بذرش مالیات توجه شود که از سرمایه آن استفاده کرده ظلمی نشده است. زیرا اگر سرمایه پیش من باشد باید از من مالیات گرفت و اگر پیش رعیت هم باشد باید از او مالیات اخذ نمود و این فرقی نمی‌کند برای اینکه شخصی موضوع را که تغییر نمی‌دهد پس این اعتراض وارد نیست. لیکن چیزی که خیلی مشکل است و قبلا هم عرض کرده بودم این است که آقای کازرونی هم تذکر دادند و آن راجع به خالصجات انتقالی است که خیلی مشکل است. زیرا مالیات هائی که از آنها گرفته می‌شود خیلی بی ترتیب است برای اینکه از بعضی‌ها زیادتر و از بعضی جاها کمتر گرفته می‌شود آنها را باید ممیزی کنند و آن قانونش را هم زودتر کمسیون در نظر بگیرند و به مجلس بیاورند و بهترین راه عادلانه هم همان قسمتی بود که قبلا عرض شده و آن فرقی است که چشمه و قنات را رعایت کنند. زیرا از کلیه محصول دیمی و آبی و چشمه و قنات نوشته‌اند صد سه در صورتی که قنات مسلماً همیشه یک مخارج عادی دارد علاوه بر مخارج سرمایه ابتدائیه که این مخارج بایستی رعایت و تأمین شود و الا ممکنست اساس قنات از بین برود. بنابر این خوب بود یک فرقی بین چشمه و قنات می‌گذاشتند. دیگر اینکه طواحین، آب دنک و پادنک می‌نویسد در صورتی که باید بین اینها هم فرقی قائل بشود برای اینکه آب دنک فقط با آب وسرمایه کار می‌کند ولی پادنک را یکسره رویش فعلگی می‌کنند وازروی فعلگی مزد گرفتن واز او مالیات گرفتن. این بعقیده بنده ظلم است زیرا در آب دنک فقط سرمایه کار می‌کند ولی در پادنک هم سرمایه وهم کارش باید مالیات بدهد برای اینکه هر دو دخالت دارد. پس اینها را در یک حکم قراردادن بعقیده بنده یکقدری ظلم است. بعلاوه این قسمت هم که می‌نویسد از عایدات قنواتی به مصرف شرب می‌رسد این راه هم بعقیده بنده خوب بود تغییرش می‌دادند

جمعی از نمایندگان – مذاکرات کافی است

رئیس – در کفایت مذاکرات اگر مخالفید بفرمائید.

محمد هاشم میرزا - چون ایت قانون یا از قوانین مهم است و این مطلب بخصوص هم یکی از مطالبی است که چندین سال باید باقی بماند. بنابرین بعقیده بنده باید مخالف وموافق توضیحات خودشان را بدهند تا مطلب روشن شود واگر چنانچه نیم ساعت دیگر هم طول بکشد وحقایق گفته شد بهتر است تا اینکه مطالب ناگفته بماند. از اینجهت عقیده‌ام اینست که مذاکرات کافی نیست.

رئیس – آقایانی که مذاکرات ار کافی می دانند قیام فرمایند.

(اکثر قیام نمودند)

رئیس – اکثریت است، پیشنهاد‌های زیادی رسیده است اگر اجازه می‌فرمایید باشد برای بعد از تنفس.

(نمایندگان صحیح است) (در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل وپس از سه ربع مجدداً تشکیل گردید.)

رئیس – پیشنهاد‌ها قرائت می‌شود

(پیشنهاد آقای آقا شیخ فرج الله بمضمون آتی قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم جزء اول ماده بدین طریق اصلاح شود: املاک از کل محصول اعم از آبی ودیمی وباغاتی که بغیر آب خرید نی مشروب می‌شود صد سه.

آقا شیخ فرج الله – جز اول ماده نوشته است املاک از کل محصول اعم از آبی ودیمی وباغات قبل از تقسیم ما اینجا قید قبل از تقسیم را که بطور کلی از مالک صد سه بگیرند در صورتی که بعضی باغات هست که آب ملکی ندارد وآب می‌خرند مثلاً ۵۰ تومان آی می‌خرد برای املاکش مه صد تومان حاصل بردارد آنوقت با این قید مالیات او اضافه می‌شود وباید صد هشت مالیات بدهد بجهت اینکه عبارت قبل از تقسیم است واگر این عبارت قبل از تقسیم زائد است وسهم آن موضوع می‌شد وسهم رعیت هم موضوع می‌شد این اشکال وارد نبود ومالیات بیشتر هم گرفته نمی‌شد.ولی حالا که این شخص مثلا ۵۰ تومان آب خریده وبمصرف باغ رسانده که صد تومان محصول برداشت کند حالا از آن ۵۰ تومانی که صرف باغ کرده باید از آن هم مالیات بگیرند واین در حقیقت با این قید اینطور می‌شود که دوبرابر مالیات بدهد. اگر چنانچه مثلا یک جایی باشد که اب وباغ مال یک نفر باشد از باغ جداگانه واز آب هم مالیات گرفته شود این جندان عیبی ندارد. ولی اگر جای باشد که آب مال غیر باشد و مالک باغ باید آب را بخرد آنوقت بعد از خریدن اب از صد نومان ۳ تومان مالیات آب را بدهد واز قسمت ۵۰ تومانی هم که آب خریده یک مالیات دیگر بدهد این ظلم است. این جا ما باید عبارت را تخصیص بدهیم به باغاتی که از آب خریداری مشروب نمی‌شود به این جهت بنده این طور پیشنهاد کردم که این طور اصلاح شود.

وزیر معارف – این جا آقای آقا شیخ فرج الله یک سهو کوچکی فرمودند وآن این است که راجع به آب خریدنی می‌فرمایند آب و باغ فرق نمی‌کند اگر آب مال خودش باشد باید مالیات بدهد واگر مال خودش هم نباشد از دیگری می‌خرد برای استفاده خودش مثلا فرض بفرمایید برای یک باغی ۵ تومان آب می‌خرد این خودش می داند که اگر این آب را بخرد و صرف این باغ نکند از این جا استفاده نمی‌کند وانگهی این مالیات یک مالیات خیلی عادلانه ایست زیرا از صد تومان ۳ تومان باید مالیات بدهد واز ۵۰ تومان صد سه نیست واین میزانی هم که حساب فرمودند که برای صد تومان عایدی ۵۰ تومان آب بخرند هیچ هم چون چیزی اتفاق نمی‌افتد وبعقیده بنده این ایراد آقا وارد نیست.

رئیس – پیشنهاد رسیده است قسمت به همان ترتیبی که ماده اول نوشته شده رای می‌گیریم (پیشنهاد آقای مدرس بمضمون آتی قرائت شد) پیشنهاد می‌کنم ماده بطریق ذیل نوشته شود.

الف – مالیات املاک اربابی بطریق ذیل اخذ خواهد شد واز خالصجات انتقالی دوبرابر گرفته می‌شود الی آخر.

مدر س- اگر چه این پیشنهاد من یک اصلاحی است که در حقیقت اصلاح عبارتی است ولی کن گمان می‌کنم اگر دو سه کلمه توضیح بدهم بی مناسبت نباشد. نظر من از این پیشنهاد دو چیزاست یکی آباد شدن املاک ویکی هم راحتی مردم ومامورین دولت در گرفتن مالیات. من این دو نقطه نظر را دارم واین را تعقیب می‌کنم. آبادی املاک وازدیاد عایدات و راحتی مردم ومامورین مالیه در این پیشنهاد بنده گنجانده شده خالصجات انتقالی که من اطلاع در خیلی جاها دارم حقیقت مالکش معامله ملکی به آنها نمی‌کند یعنی توجه کامل مخارج کامل وعلاقه کاملی که باید به آنه داشته باشند وآنجاها را آباد کنند آن علاقهمندی را مالکین ندارند و من خیال می‌کنم که اگر در تحت مالیات منظمی در آید موجب آبادی انجا بشود وزحمت زیاد هم در داد وستدش ئاختلاف بین مالیه ومالکین تولید می‌شود واین مسئله هم اصباب آبادی املاک می شئد ئهم اصبا ترقی آنها می‌شود ودر حقیقت این اسم هم از بین می‌رود ومالک هم منتهی ملکش را تعمیر می‌کند و مالیاتش را در مقابل می‌پردازد ودر عوض بقیمت ملکش افزوده می‌شود اگر کسی رجوع کند به عملیاتی مامورین مالیه در خالصجات انتقالی می‌بیند که چقدر مردم از این حیث در زحمتند وحتی خود مامورین مالیه هم در گرفتن مالیات در زحمت هستند. به این جهت بنده اینطور پیشنها د کردم که از خالصجات انتقالی دو برابر گرفته شود. حالا اگر یک کسی عقیده اش این است که زیادتر باشد ممکن است زیاد تر پیشنهاد کند من حرفی ندارم مقصود این است که در تحت مالیات منظمی در اید که موجب اطمینان مردم شود ومعاملات ملکی با این املاک بکنند وآنجا را آباد کنند لهذا بنده اینطور پیشنها کردم که دوبرابر باشد. اختصاص به املاک ندارد آسیا باشد آب باشد املاک باشد همین قدر که جز خالصجات انتقالی شد این مالیاتی که در ماده اول نوشته شده اربابی صد سه از خالصجات انتقالی دوبرابر گرفته شود اگر بعقیده من دولت آمد وگفت روی صد سه ممیزی کردیم و صد سه کسر کرد از عایدات ما مکلفیم که اینجا بیاییم وبگوییم صد سه را باید صد جهار کرد واگر آقای وزیر مالیه مجدداً آمدند اینجا وگفتند صد چهار هم کسر کرد ما باید صد پنج کنیم وبه همین ترتیب مالیات خالصجات انتقالی هم دو برابر می‌شود مثلا اگر صد پنج شد مالیات اربابی از خالصجات انتقالی صد ده گرفته شود وبنظر من باید خالصجات انتقالی از اسم خالصگی در رود وملک طلق مردم شود تا مردم علاقمند شوند که آنجاها را آباد کنند. اگر چه من مالک ملکی نیستم اما اگر امروز یک کسی یک خالصجات انتقالی داشته باشد بخواهد ببرد یک جا گرو نگذارد پول بگیرد بهش نمی‌دهند و معامله ملکی بآن نمی‌کنند من می‌خواهم ملک بشود و هم مردم صاحب ثروت شوند.

وزیر مالیه ـ فرمایشات آقای مدرس تماماً صحیح بود و بنده هم تصدیق دارم که ترتیبی که برای خالصجات انتقالی حالا هست صحیح هست و باید کاری کرد که کسانیکه این خالصجات دولتی بآنها منتقل شده است علاقه مالکیت نسبت به آنها داشته باشند تا بتوانند آنها را آباد کنند. در این هیچ جای شبهه نیست. اما بنده فقط در اینجا می‌خواهم یک تذکری بدهم و آن این است که اگر این پیشنهاد قابل توجه شود و بکمیسیون برود اسباب تأخیر خود قانون ممیزی می‌شود زیرا در عین اینکه بنده تصدیق دارم که مطلب صحیح است ولی معتقدم که هرکاری را باید با مطالعه کرد. باید دید که خالصجات انتقالی چه حالی دارد و نتیجه این پیشنهاد‌ها را بفهمیم که چیست. راست است که فرمودند اگر عایدات کم شد باید اضافه کرد ولی چرا باید از اول یک کاری کرد که بزودی محتاج بتجدید نظر شد. قانونگذاری کار مشکلی است و زحمت دارد و هر روز نمی‌شود قانونرا عوض کرد و البته اگر با مطالعه کار شود خیلی بهتر است و بنده عرض می‌کنم که در دزارت مالیه ما مشغول مطالعه هستیم راجع به خالصجات انتقالی و لایحه دارد تهیه می‌شود که عنقریب بمجلس تقدیم خواهد شد. مقصود بنده این است که این مسئله را داخل این قانون نباید کرد برای اینکه شاید این قانونرا بتوانیم در ظرف یکی دوهفته تمام کنیم و البته تصدیق خواهید فرمود که این مسئله خالصه جات انتقالی لازم است. ولی اینقدرها فوریت ندارد که اگر یک ماه یا ۲ ماه دیگر هم طول بکشد یک ضرر بزرگی متوجه مردم شود و بعقیده بنده اگر علیحده شود بهتر است.

رئیس ـ عقیده کمیسیون چیست؟

مخبر ـ کمیسیون قبول می‌کند.

محمد هاشم میرزا ـ افشرـ عقیده کمیسیون این نیست.

مخبر ـ اکثریت دارد.

(همهمه بین نمایندگان)

رئیس ـ باید از مخبر پرسید که عقیده کمسیون چیست؟

مخبر ـ عرض کردم اکثریت کمیسیون موافق است. وزیر مالیه ـ یک مطلب باین مهمی را چطور می‌شود باین زودی قبول کرد اقلا یک کاری باید کرد این پیشنهاد برود بکمیسیون و در آنجا مطالعه شود و مجدداً بمجلس بیاید.

مدرس ـ اجازه میفرمائید رفع اشتباه بکنم.

رئیس ـ خیر نظامنامه اجازه نمی‌دهد. آقای دستغیب عضو کمیسیون هستید؟

دست غیب ـ خیر

رئیس ـ آقای افسر چطور؟

افسر ـ بلی بنده می‌خواهم عرض کنم که کمیسیون عقیده ندارد خوب است آقای مخبر درست عقیده کمسیون را اظهار کنندا.

رئیس ـ نسبت باین پیشنهاد که شده اگر اظهاراتی دارید بفرمائید.آقای بیات (اجازه)

بیات ـ عرضی ندارم

رئیس ـ آقای سهراب زاده عضو کمیسیون هستید؟

سهراب زاده ـ بلی بنده می‌خواهم عرض کنم چون همانطوری که آقای مخبر قبول کردند ممکن است بعضی اعضاء کمیسیون موافق باشند و بعضی مخالف بنابراین بنده از آقای مدرس استدعا می‌کنم تأمل بفرمایند تا اینکه این پیشنهادشان یک جلسه بکمیسیون بیاید و مراجعت کند بعد اگر می‌خواهند رأی بگیرند رأی بگیرند.

رئیس ـ آقای مدرس چه می فرمائید؟

مدرس ـ بنده حالا که می‌بینم نظریات آقایان است که در این مسئله تأمل شود این پیشنهاد را پس می‌گیرم و بکمسیون می‌فرستم اگر انشاء الله نظریات موافق شد و دولت هم موافقت کرد در آخر قانون پیشنهاد می‌کنم.

رئیس ـ عین این پیشنهاد را آقای شیروانی کرده‌اند.

شیروانی ـ بلب بنده هم دو قسمت پیسنهاد کردهام همان بکمسیون برود بنده هم موافقم.

رئیس ـ پیشنهاد شاهزاده افسر چه بشود.

افسر ـ مقصود بنده از این پیشنهاد این بود که در این خصوص مذاکره بشود حالا چون این پیشنهاد بکمسیون رفت بنده هم بکمسیون مراجعه می‌کنم.

رئیس ـ حق مراجعه بکمسیون را ندارید.

افسر ـ پس می‌گیرم.

رئیس ـ پیشنهاد آقای آقا میرزا رضاخان حکمت (اینطور قرائت گردید) بنده پیشنهاد می‌کنم. بغیر از خالصه جات انتقالی که مالکین و متصرفین آن پرداخت مالیات جزو جمعی خود که تقبل کرده‌اند استنکاف دارند و به موجب قانون علیحده مشخص می‌شود.

میرزا رضاخان حکمت ـ اساساً باید دانست که خالصجات که ما داریم چه صورتی دارد بعقیده بنده یک اشخاصی با صدور فرامین بعنوان حالصه املاکی گرفته‌اند و یک مالیاتی که در فرمان ذکر شده تقبل کرده‌اند که آن مالیات را همه ساله بدون کسرو نقصان بپردازند حالا یک عده شکایت دارند که این مالیاتی را که تقبل کرده‌اند وفا نمی‌کند بعایدات. باین جهت بنده اینطور پیشنهاد کردم که بغیر از خالصجات انتقالی که متصرفین و مالکین آن پرداخت مالیات جزو جمعی خود استنکاف دارند اگریک اشخاصی یک مالیاتی را قبول کرده‌اند و می‌پردازند دیگر لازم نیست کسر یا علاوه شود. امروز هم حاضرند ولی آن اشخاصی که شکایت دارند باید اظهارنامه بدهند و شامل قانون علیحده باشند و بنده هم موافقم که از آنها دو مقابل یا زیادتر هم گرفته شود. ولی آن عده که قبول کرده‌اند و مالیاتشان را هم می‌پردازند آنها باید مشمول همین قانون باشند. وزیر معارف ـ راجع به خالصجات انتقالی که حالا هم مذاکره شد بنا شد در ظرف امروز و فردا یک جلسه در هیئت وزراء تشکیل شود و آقای رئیس کل مالیه هم با سایر مستخدمین آمریکائی حضور داشته باشند در آنجا تصمیمی گفته شود که موافق با همین نظریه آقایان هم باشد که در ضمن یک لایحه پیشنهاد کنند بمجلس حالا خوب است اقایان این قبیل پیشنهادات را بگذارند برای آخر قانون اگر این ترتیب صورت نگرفت و لایحه از طرف دولت نیامد مجلس ممکن است در آخر قانون این قسمت را آقایان پیشنهاد کنند.

حکمت ـ بهمان ترتیبی که فرمودند باشد تعلا پس می‌گیرم.

رئیس ـ پیشنهاد اقا ذوالقدر. (اینطور قرائت گردید)

بنده پیشنهاد می‌کنم در ماده اول اینطور اصلاح شود (سوای خالصجات انتقالی که بجمع خالصه گی انتقال یافته است)

ذوالقدر ـ بنده می‌خواستم تفکیک کنم بین خالصجات انتقالی و چون آقای وزیر مالیه تشریف دارند تصور می‌کنم تصدیق کنند عرض بنده را چون خالصجات انتقالی دو قسم انتقال یافته است. یک قسم این است که بقیمت خودش انتقال یافته و اینها در حکم املاک اربابی است و یک قسم دیگرش این است که حقیقتاً بثمن بخس و یک ترتیباتی که در سابق معمول بوده انتقال یافته است در قسمت اول که بقیمت واقعی خودش انتقال یافته و وزارت مالیه هم تشخیص داده است. اینها را ما نمی‌توانیم مستثنی قرار دهیم زیرا امتیاری با املاک اربابی ندارند برای اینکه همانطوری که املاک اربابی را بقیمت صحیح خریده‌اند اینها را هم بقیمت صحیح خریداری کرده‌اند و هیچ فرقی با املاک اربابی ندارد ولی آن قسمتیکه بثمن بخس یا بوسیله پیش کش یا ترتیبات دیگری خریده شده در این قسمت دولت آمده است عایدات را ضمیمه مالیات کرده و حاشیه فرامین هم نوشته شده است که آن قسمت جزئ جمعی یک قسمتش جزئ مالیات و قسمت دیگر از عایداتش متعلق بصاحب ملک خالصه است. لهذا بعقیده بنده باید تفکیک شود و در صورتی که پیشنهاد آقای مدرس قبول شود بنده پیشنهادم را پس می‌گیرم برای اینکه آنوقت برای املاک خالصجات انتقالی حکم یک نواخت صادر می‌شود و اگر غیر از این بشود بعقیده بنده یک ظلم فاحشی می‌شود و نسبت به آن قسمت خالص جاتی که بقیمت واقعی خودش خریداری شده است. وزر مالیه ـ در هرصورت چون بنا شد در مسئله خالصجات انتقالی عن قریب مطالعه شود و تکلیف آن معلوم شود بهتر این است که این پیشنهاد را هم پس بگیرند تا در این زمینه مطالعه شود و راپرت داده شود.

ذوالقدر ـ پس می‌گیریم

رئیس ـ پیشنهاد آقای کازرونی (بمضمون ذیل خوانده شد) بنده پیشنهاد می‌کنم که ماده اول به قرار ذیل اصلاح شود.

ماده اول ـ مالیات املاک اعم از اربابی یا خالصه جات انتقالی الی آخر

کازرونی – عقیده خودم را بنده قبلا عرض کردم. مقصود بنده این است که مشخص شود در کلیه مملکت عایدات از املاک چه قدر است املالک هم البته یا راجع به اشخاص است یا راجع به دولت یا انتقالی است یا غیر انتقالی همانطوریکه ملاحظه می فرمائید وزارت پست و تلگراف آن مقداریکه وزارتخانه‌ها تخصیص داده‌اند بجهت تلگراف خنودشان جزء عایدی خودشان محسوب می‌دارند که بالاخره اداره تلگرافی چه مبلغ عایدی داشته اعم از اینکه عایدی اش از وزارت خانه‌ها باشد یا از طرف غیر وزارتخانه‌ها ما اینجا میاییم تکلیف قائل می‌شویم در صورتیکه وقتی املاک خالصه بمردم واگذارشد و بنا شد که با املاک خالصه معامله ملکی کنند و از آنها صد سه مالیات گرفته شود بنظر بنده با این ترتیب فردا در مورد انتقالش باشخاص اشکالی پیش نمی اید. چرا؟ برای اینکه این ملک خالصه دولت در مقابل صد۳ که مالیات می‌پردازد عایدی دارد یا ندارد اگر دارد چقدر است قیمت آن ملک را خوب می‌شود تشخیص داد ولی اگر اینطور نکردیم همیشه این اداره عریض و طویل راجع بخالصجات را خواهیم داشت و همیشه در سال سیصد چهارصد هزار تومان ضرر خواهیم داشت و معلوم نیست که این ضررها از کجا و چه راه است. در هر حال بنده حقیقه هیچ دلیل و فلسفه نمی‌بینم که خالصه دولت و انتقالی از این عموم مستثنی باشد دیگر بسته به نظر آقایان است.

وزیر معارف ـ این پیشنهاد اقای کازرونی با توضیحی که دادند خیلی بی مناسبت بود برای اینکه اگر پیشنهاد جنابعالی تصویب شود مفادش این است که از املاک اربابی خالصجات انتقالی و غیر انتقالی دولت صدی ۳ مالیات بگیرد و این چطور می‌شود که از خالصه غیرانتقالی که ملک خود دولت است صد۳ مالیات بگیرند و از خالصه انتقالی هم صدی ۳ اینکه نمی‌شود و این فرمایش خودشان را باید در جای خودش توضیح بدهند و این پیشنهاد ایشان اینطور می فهماند که دولت از کلیه املاک صدی۳ بگیرد بنده نمی دانم چطور این پیشنهاد ممکن است عملی شود. بنده نمی دانم چطور این پیشنهاد ممکن است عملی شود.

کازرونی ـ بنده استرداد می‌کنم چون سوء تعبیر کردند و اثرش بد است

رئیس ـ پیشنهادهای راجع بقسمت الف قرائت می‌شود (پیشنهاد آقای آقا میرزا شهاب بمضمون ذیل قرائت گردید) بنده پیشنهاد می‌کنم قسمت ماده اول صد۴ نوشته شود.

میرزا شهاب ـ بنده خیلی انتظار کشیدم در این پیشنهاد هائی که می‌خوانم ببینم که در این پیشنهادها یک پبشنهادی هست که در عرض ۳ صد۴ پیشنهاد شده باشد ندیدم از وقتی که این پیشنهادها را خواندم دیدم این پیشنهادها عقیده بنده را تأیید می‌کند و بنده عقیده داشتم که الحمد الله در مجلس شورای ملی یک اشخاصی هستند که اگر ما خواستیم یک مجلس سنائی تأسیس کنیم همین طور می‌بایستی در آنجا عضویت داشته باشندحالا معلوم می‌شود که قانون ممیزی اصلش چه است چنانچه خود کمیسیون هم دراین قانون تردید کرده که اسم آن را چه بگذارد. این قانون ممیز ی است یا چیز دیگر است. بهرحال چون راجع به این قسمت مذاکره نمی‌شود بنده هم مذاکرات نمی‌کنم. در اینجا نوشته‌اند از کل عایدات صدی سه’ این از دو قسم خارج نیست یا اینکه ماده بیست همین قانون که نوشته شده است که هر ایالت یا ولایتی را که ممیزی کردند و مأخذ مالیاتی که طبق این قانون به آن تعلق می‌گیرد کمتر از مالیاتی باشد که حالا پراخته می‌شود همان مالیات سابق را می‌گیرند یا اینکه این ماده بحال خودش باقی خواهد ماند و اگر اینطور باشد این بشوخی نزدیگتر است. در این ماده که نوشته شده صد سه اگر باین ترتیب عمل شود عایدات کمتر می‌شود.

اسفندیاری ـ اینطور نیست

(همهمه بین نمایندگان ـ صدای زنگ رئیس)

میرزا شهاب ـ آقا اجازه میفرمائید بنده عرض بکنم. عرض کردم اینجا مجلس سنا است ووقتی که صدی سه از عایدات را گرفتند نتیجه این می‌شود که بعد از اینکه دولت یک مخارجی را متحمل شد و ممیزی کرد و مردم بزحمت افتادند و اظهارنامه دادند و تقاضا نامه دادند و رسیدگی شد آنوقت گفتند فلان ایالت یا ولایت این مأخذیکه حالا باز دیدشده است از مأخذ اصلی آن کمتر است و همان مالیا ت سابقش را بگیرند. پس در این صورت ما یک کاری کرده‌ایم لغو و بیفایده زیرا مدتی در این باب صحبت می‌کنیم و بعد معلوم می‌شود که باید همان مالیات سابق را بگیریم و همین صد سه را بگیرند نتیجه این خواهد شد که مالیات املاک که قسمت عمده شان سرمایه داراست از دادن مالیات معاف می‌شوند و آنوقت بودجه مملکتی دوچار نقصان می‌شود و بایستی دو مرتبه مالیات وضع کنند. و آن مالیات را برکی وضع خواهند کرد؟ البته می‌گویند املاکی که بموجب این قانونی که از تصویب مجلس گذشته ممیزی شده. دیگر نمی‌شود بر آنها مالیات وضع کرد وباید مالیات اصناف وضع کرد و می‌گویند مثلاً فلان صنف باید مالیات بدهد این است که بنده برای اینکه بعد نگویند که ماخذ مالیات از ماخذ سابقش نکث کرده است.پس باید مالیات سابق را بگیرند یشنهاد کرده‌ام که از حالا صد چهاربگیرند که تقریباً متساوی با مالیات سابقش بشود و آقایان هم اغلب می دانند که صدسه از مالیات سابق هم کمتر خواهد شد ودیگر بسته است برای مجلس.

وزیر مالیه – بنده عرایضی که می‌کنم در مساله صدو صدچهار نیست البته بنده بنا بصرفه دلت شاید تکلیفم این باشد که با پیشنهاد آقای اقا میرزا شهاب موافقت کنم. ولی حالا عرایض بنده راجع بیکی دوفقره مطلب است که تهیه شده. اولا آن ماده بست را که فرمودند دیگر با این ترتیبی که حال قانون ممیزی می‌گذرد غیر لازم خواهد بود وباید حذف شود زیرا وزارت مالیه در ابتدا با این ماده موافقت نداشت واینکه اگر همچو نشد همچو می‌کنم یا فلان می‌کنیم انراهم نمی‌خواهد زیرا بواسطه این قانون واین ترتیبی که حالا می‌گذرد از مجلس ویک قدم خوبی است در راه مالیات دیگر ما محتاج بان ترتیب نخواهیم شد والبته با صدی سه که هیچ با صدی چهارهم ممکن است عایدات دولت کسر شود ولیکن دولت ووزارت مالیه باین ترتیب که موافقت می‌کند برای اینست که اساس مالیات اراضی در اینجا بر یک بنیان صحیحی گذاشته می‌شود زیرا هم برای مالیات دهندگان وهم برای مالیات بگیرها تسهیل می‌شود وبیا تااینکه آقای مدرس در ضمن پیشنهاد خودشان کردند خیلی بیان واقعی بود زیرا کار دولت را تسهیل می‌کند که مثلا یک روزی بعد از اینکه این قانون ممیزی گذشت ودولت آنرا عمل کرد انوقت دولت کاملا می‌تواند بفهمد که در هر قسم مالیات گرفتن عایداتش چقدر خواهد بود با اینکه بعد از یکسال خواهیم دانست که صد سه بما چه می‌دهد و اگر صد چهار بکنیم چقدر می‌شود و همین طور اگر صدپنج بشود چه قدر می‌شود.اگر لازم شد.(اگر چه امیدواریم که لازم نشود) وعایدات دولت دچار اشکال شد آنوقت می‌توانیم تقاضای صد چهار بکنیم ویک نکته دیگر را هم ما در نظر داریم و آن اینست که دولت با احتمال باینکه عایداتش نکث پیدا خواهد کرد این ترتیب را قبول کرده‌اند وبعلاوه وزارت مالیه و دولت هیچ میل ندارند وتصمیم نکرده‌اند براینکه مردم را بواسطه مالیات در تحت فشار و مضیقه بگذارند بلکه بر عکس عقیده ما اینستکه هر قدر که بتوانیم ما از مردم کمتر مالیات بگیریم مخصوصا از زراعت که امروزه وضعیتش در مملکت ما جندان تعریف ندارد وبلکه هر قدر بشود مساعدت با فلاح ومالک کرد بهتر است.بنا براین اگر جزیی نکثی هم در عایدات داشتیم دلخواه نخواهیم شد ویک نکته دیگر را هم باید ضمنا یاد آوری کرد و آن اینست که که گفته می‌شود اگر انطور بشود بعد عایدات کسر خواهد آمد ومجبور خواهیم شد که برویم بر مردم دیگر مالیات ببندیم. این را گمان می‌کنم اگر بنده یکقدری توضیح بدهم ایشان هم تصدیق بفرمایند که خیلی خوبست اگر اینطور بشود برای اینکه معنی ندارد در یک مملکتی یک جماعتی مالیات بدهند ویک جماعتی مالیات ندهند. چه دلیل دارد زارع ومالک مالیات بدهند ولی تا حر واصناف ندهند منتهی این مالیات اصنافی که امروز هست بداست و هر کس که در مملکت کار می‌کند وعایدی دارد واستفاده می‌کند از وجود دولت باید مالیات بدهد. اگر دولت لازم است برای مملکت اگر کارهائی که دولت می‌کند لازم است اگر برای مملکت عدلیه ونظمیه ومعارف وسایر موسسات لازم است البته باید انها هم شرکت کنند در اداره کردن آنها زیرا در مقابل از آنها استفاده می‌کنند وباید در مخارج آنها هم شرکت کنند دلیل ندارد بنده که مالک نیستم مالیات ندهم ولی کسی دیگر مالک است مالیات بدهد واینرا هم در نظر داشته باشید که اولا اگر کسر کرد بر خلاف آنچه که ایشان فرمودند تصور می‌کنم تصدیق میفرمائید که باید یک مالیات‌های عادلانه تصویب کنیم چنانکه در نظر هم داریم و یک لوایحی هم در این باب تقدیم مجلس شورای ملی شده است که در کمیسیون مشغول مطالعه است و دیگر اینکه ماملجاء شدیم که همان طرزی که سابقاً گرفته می‌شود یعنی صدی سه وصدی چهار بگیریم واگر جزئی لطمه هم بعایدات دولت وارد بیاورد از این باب ملالتی نخواهد بود.

رئیس – رای گرفته می‌شود بقابل توجه بودن پیشنهاد آقای آقا میرزا شهاب آقایانی که قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس – قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای میرزائی (بشرح ذیل خواند شد) بنده پیشنهاد می‌کنم. در ماده اول قسمت الف ذکر شود بعد از وضع بذر صدی سه دریافت شود.

رئیس – بفرمائید.

میرزائی - بذر سرمایه رعیت است اگر بنا شود از بذر هم هر ساله مالیات بگیرند دیگر چیزی باقی نمی‌ماند پس باید بذر را موضوع کنند وسایر مخارج را صدی سه قرار بدهند. وزیر معارف- اینجا آمدند قرار گذاشتند که از کلیه صدی سه بگیرند والا اگر می‌خواستند از بذر بگیرند چه علت داشت که صدی سه بگیرند؟ عشر می‌گرفتند

میرزائی – استرداد می‌کنم

پیشنهاد دامغانی – بنده پیشنهاد می‌کنم در قسمت الف از چشمه ورود خانه صدی سه واز قنواة صدی دو نیم گرفته شود.

رئیس – بفرمائید

دامغانی – بنده سابقا هم عرض کرده بودم که قنوات دارای یک سرمایه است که بایستی بطور استهلاک برداشته شود وبعلاوه یک مخاطراتی هم همیشه بآن متوجه می‌شود که خراب می‌شود. بنا براین باید فرقی بین آب چشمه وقنوات قائل شد حالا اگر چشمه و رودخانه را می‌خواهند صدی پنج بگیرند لااقل باید از آن صدی چهار بگیرند یا اگر صدی سه می‌گیرند باید از آن صدی دو نیم بگیرند برای اینکه عادلانه باشد زیرا قنوات خرج دارد وغالبا در مخاطره است واگر این ترتیب نخواهند بگیرند بنده تصور می‌کنم ظلم است باین جهت بنده پیشنهاد کردم از قنواة صدی دو بگیرند. مخبر- بنده خیال می‌کردم در طول این مدت این جرئیات در نظر آقایان حل شده وهیچ محتاج به مذاکره نیست خاصه یک نفری که مثل آقای شریعتمدار در اصول ملک داری مهارت فوق العاده دارند – یک ملکی که از آب چشمه یا رودخانه مشروب می‌شود در اصل قیمت ملک فرق دارد با ملکی که از قنوات مشروب می‌شود برای اینکه چشمه خرجی ندارد اگر یک ملکی یا یک اراضی که از آب قنوات مشروب می‌شود پنجهزار تومان قیمت دارد یعنی قیمت ملک بسته بکمی وزیادی مخارج آنست در حقیقت اینجا هم رعایت تفاوت قیمت حاصل است وهیچ محتاج باین اعتراضات هم نبود زیرا تصدیق می‌فرمایند که خرج قنوات وقتی بملک تعلق می‌گیرد که ملک دارای قیمت کمی باشد ودر صورتی که ملک با آب رودخانه یا چشمه زراعتش عمل میاید قیمتش بیشتر است وان تفاوت در اصل قیمت ملحوظ شده است بعلاوه در تمام ایران چشمه هائی که بدرد زراعت می‌خورد این اندازه زیاد نیست که بخواهد اینجا تفکیک کنند ومقصود کمیسیون ودولت از تنظیم این قانون این بود که کلیتاً مالیات بیک نواخت باشد. اگر هم احیاناً نسبت به بعضی از قسمتها فی الجمله خسارتی وارد شود چندان اهمیت ندارد.فقط مقصود این بوده است که از زحمت و اشکالی که مردم در طول این مدت از دادن مالیات می‌کشیدند و بی ترتیبی‌هایی که تحمل می‌کردند راحت شوند والا اگر بخواهند در تمام جزئیات وارد شوند البته یک قنواتی هم هست که هیچ خرج ندارد و فقط یک مخارج مقدماتی دارد زیرا در دشت و کوهستان است و یک رودخانها‌هایی هم هست که حالت قنواتی دارد زیرا سطح رودخانه با اراضی مجاورش متفاوت است و باید قنات بزنند و Hf آب رودخانه بیندازند در قنات ولی بعضی جاها هست که همه ساله یک مخارج دارد و باید در زیز زمین قناتی تهیه کنند و آن را روی یک فرسخی دور سوار کنند و اگر می‌خواستند اینها را تفکیک کنند باید در همه جا این قسمت مراعات شود ولی دولت خواسته است که کلیه املاک اعم از دیمی و آبی به یک نواخت مالیات بدهند. البته این فرق در قسمت دیمی و آبی هم پیش میاید ولی تمام اینها را در تحت این ماده تنظیم کرده‌اند که این اختلافات بکلی رفع شود.

رئیس ـ رای می‌گیریم به قابل توجه بودن پیشنهاد آقای دامغانی آقایانی که قابل توجه می‌دادند قیام فرمایند

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهاد اقای زاهدی (بشرح آتی خوانده شد) اینجانب پیشنهاد می‌کنم که قسمت الف این قسم تقسیم شود:

الف ـ املاک از کل محصول صیفی و شتوی و باغات و قلمستان و تاکستان و توتستان و بیشه و مراتع مصنوعی (از قبیل چمنزار و یونجه زار و هپرس زار. نباتات علوفه از هر قسم) اعم از دیمی یا آبی صدی ۳

رئیس ـ بفرمائید.

زاهدی ـ در قسمت الف از برای اینکه تکمیل شده باشد بنده این پیشنهاد را کردم چون بعضی مراتع هست که خودش روئیده شده است و بعضی‌ها هم هست که آنها را ایجاد کرده‌اند و ممکن است که از آنها صدی ۱۰ گرفته شود و چون اینجا در قسمت جزئیات مذاکره شد که فرق دارد بنده هم برای اینکه بعضی از این مراتع را حمل بر جنگل نکنند از این جهت پیشنهاد را کردم. مخبر ـ گمان می‌کنم که هیچ چیز در این ماده فرو گذار نشده و یک عبارت خیلی جامعی است زیرا عبارت ماده نوشته شده است از کل محصول اعم از آبی و دیمی و باغات و در قسمت جنگل و مراتع آقای زاهدی مراتع را به یک چشم‌های مصنوعی که غیر از چشمهای طبیعی باشد تعبیر کرده‌اند و حال آنکه شامل آنها نمی‌شود و مقصود آن چشمها نیست که دست طبیعت با قدرت ایجاد کرده است مثلا اگر کسی یک قسمت از زمین را دارای چمن خودرو کند. البته آن هم حالت حاصل آبی را دارد و شامل حال آن چمنها نمی‌شود. مثلا یونجه زار را در قسمت مراتع قرار داده‌اند در حالتی که یونجه زار مرتع نیست و خود او یک حاصل است که از آب عمل میاید و مشمول حاصل ابی است.

رئیس ـ رای می‌گیرم به این پیشنهاد آقایانی که قابل توجه می دانند قیام فرمایند.

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشده. پیشنهاد شده است جلسه ختم شود.

جمعی از نمایندگان ـ صحیحی است

رئیس – دو فقره خبر از کمسیون مرخصی رسیده است قرائت می‌شود رای می‌گیریم و بعد جلسه را ختم می‌کنیم. (خبر کمیسیون عرایض و مرخصی را جع به مرخصی آقای حاج حسن آقای ملک بشرح ذیل خوانده شد) آقای حاج حسن آقای ملک به واسطه کسالت به تجویز طبیب معالج برای تکمیل معالج اجازه ۳ ماه مرخصی از تاریخ حرکت کرده‌اند که با روپا عزیمت نمایند نظر باین که کسالت ایشان امتداد یافته و در عین حال در عرض این مدت از خدمات ملی و حضور در جلسات رسمیه و کمیسیونها کمتر غفلت داشته‌اند علیهذا کمیسیون مرخصی ا یشان را تصویب می‌نماید. حسن ملک

رئیس ـ رای می‌گیریم ـ آقایان موافقین قیام فر مایند

(اغلب قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد.(خبر دیگر راجع به مرخصی اقای ذوالقدر بشرح ذیل خوانده شد) آقای ذوالقدر نماینده محترم بواسطه حدوث افات وارده بر املاک از قبیل سیل و ملخ خوارگی و اختلال امور زراعت بموجب دعوت تلگرافی اهالی اجازه ۲ ماه مرخصی از تاریخ حرکت کرده‌اند که تا اندازة بلکه بتوانند موفق بپارة ترتیبات شده کسور ماضیه را جبران کنند. کمیسیون این تقاضا را پذیرفته و غیبت دو ماهه ایشان را از تاریخ حرکت تصویب می‌نماید. حسن ملک

رئیس ـآقای حائریزاه (اجازه)

حائریزاده ـ بنده در جلسه سابق که مرخصی‌ها مطرح بود استدعا کردم ملاحظه اکثریت مجلس و آخر عمر مجلس را هم بفرمائید ولی متأسفانه اول مرتبه مرخصی رئیس کمسیون مرخصی مطرح شد و حالا بنده تصدیق دارم که ایشان این مدت زحمات زیادی متحمل شده‌اند و بلکه گاهی از اوقات هم یک نفری کمیسیون را تشکیل می داده‌اند. (خنده نمایندگان) ولی با پیشنهاد آقای کلیت بده مخالفم اگر چه خیلی ارادت هم به آقای امین الشریعه دارم و در دوره قبل و این دوره هم هنوز مرخصی نگرفته‌اند و این مدت کمتر از دیگران هم خدمت نکرده‌اند. ولی در آخر مجلس باید ملاحظه اکثریت را هم کرد زیرا اگر به این ترتیب مرخصی‌ها تصویب شود مجلس منحل می‌شود و کارهای زیادی هم که در این مدت تهیه شده باید در این آخر عمر مجلس بگذرد همینطور معوق می‌ماند و بنده از این جهت مخالفم.

رئیس ـ رأی می‌گیریم آقایانی که مرخصی دو ماهه آقای ذوالقدر را تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد. بقیه مذاکرات برای روز ۳ شنبه یک سؤالی آقای تقی زاده دارند ازآقای وزیر مالیه راجع به کارنان و آذوقه عمومی.

تقی زاده ـ بنده سؤال را در ۲۰ روز قبل کرده بودم ولی قدری جوابش تأخیر افتاد و در این بین هم خیلی مذاکرات بطور غیر طریق سؤال یعنی بطرز مذاکره قبل ازدستور در مجلس برای آذوقه عمومی شده است. ولی بهترین راه همین است برای خود دولت مستقیماً سوال شود و بنده بیش از این در باب سؤال عرضی ندارم و حالا اقای وزیر مالیه برای دادن جواب حاضر شده‌اند. بنده هم فقط همان سؤالی را که از دولت شده است می‌خوانم: (آیا وزارت مالیه از وحشت عمومی که در افکار مردم تهران نسبت بامر آذوقة عمومی در فصول آینده موجود و از شکایاتی که فعلا از سختی کار نان و بدی جنس و تلخی نان است کاملا مستحضر است و آیا این وحشت کاملا بموقع بوده و مبنی بر اسباب حقیقی است یا مبالغه در آن می‌شود و بالاخره وزارت جلیله چه اقداماتی برای اطمینان قلوب و تسکین خاطر و گشایش در کارتان فعلا و آسودگی مردم در آتیه بعمل آورده است مناسب است که نمایندگان ملت و عامه از این اقدامات اطمینان بخش در صورتیکه بعمل آمده است مستحضر شوند) این سؤالی است که شده است.

وزیر مالیه ـ در این باب هم مثل سایر مسائل دیگر باید متوجه بود که از افراط و تفریط احتراز شود یعنی مبالغه از هیچ طرف نباید کرد و بنده همیشه مقید هستم باین که اظهاراتم و عرایضم مخصوصاً در مجلس شورای ملی که مرکز رسمی مملکت است بحقیقت نزدیک باشد و کلیتاً از مبالغه و اغراق احتراز دارم و بهمین طریق هم جواب سوال نماینده محترم را عرض می‌کنم نسبت بگذشته تصور می‌کنم هیچ محل حاجت نباشد بنده اینجا تشریح کنم. اوضاع زراعتی و محصول امسال را نمی‌توان پنهان کرد و نباید هم پنهان کنیم که اوضاع زراعتی امسال خوب نیست و این نامساعدتی اوضاع زراعتی عمومیت دارد تقریباً در تمام مملکت. نه تنها در مملکت ما باشد بلکه در ممالک خارجه هم همین حال پیش آمده است و علت هم کمی بارندگی و خشک سالی بوده است و امید واریم در سال آتیه اینطور پیش نیاید. ولی امسال اینطور بوده است. اوضاع هوا و سردی در غیر موقع و نیامدن باران و برف و همینطور گرمی بیموقع همه اینها اصباب شده که زراعت خوب نشده و علت دیگری که تقریباً عمومیت دارد در مملکت آن مسأله گاومیری است و آقایان مستحضرند که امراض متعدده برای حیوانات در این اواخر پیدا شده است. که من جمله گاو میری است که خیلی از گاوها مرده است و البته چون گاو هم یکی از عوامل موثره در امر زراعت است از این جهت صدمه بزراعت وارد آمده است و از این دو علت که تقریباً عمومیت دارد بگذریم بعضی علتها هم که عمومی نیست در بعضی قسمتها پیش آمده است مثل اینکه حاصل در بعضی نقاط زنگزده است و هم چنین آفت بزرگی که در زراعت هست و گاهی پیدا می‌شود سن است و این آفتهای متعدده که در بعضی جاها کمتر و در بعضی جاها بیشتر است اسباب کمی حاصل شده است و رویهمرفته در غالب نقاط صد سی و صد بیست زراعت کسر شده است ولیکن از همه جای مملکت بدتر اوضاع زراعتی همین ایالت تهران است که آقایان خاطرشان مسبوق است که تهران یک منبع زراعتی مهمی داشته و دارد بلوک ورامین است و در ورامین بقدری کسر دارند که تقریباً حاصل هیچ است و از برای اینکه اشکال کار ارزاق طهران را اقایان یکقدری مسبوق شوند عرض می‌کنم که تهران در سال صدوده هزار خروار جنس لازم دارد و متعارفا در سالی که زراعت بد نباشد قریب دو ثلث از این مقدار حاجت را خودش فراهم می‌کرد و یک ثلث را از خارج میاوردند ولی امسال بکلی معکوس شده است و یک ثلث هم شاید کمتر بتوان از خود اطراف تهران تهیه کرد و مابقی را باید از خارج فراهم نمود.دیگر با این ترتیب حاجت ندارم که اظهار کنیم کار ارزاق طهران مشکل است ولی یک نکتة دیگر هم در کار زراعت هست که آنکسانیکه از کار زراعت اطلاع دارند میدانند و آن اینستکه وقتیکه جنس خوب نشد یعنی کسر شد و ضعیف شد مواد خارجی و مضره برحاصل غلبه می‌کند این تخم‌های مواد خارجی هر ز اینها همه هست ولی وقتیکه جنس خود گندم خوب و قوت دار شد آن مواد خارجی مغلوب می‌شود یا اینکه هیچ می‌شود ولی وقتی که زراعت ضعیف و سست شد مواد گندمی نمی‌تواند مقاومت کند و مواد مضره بر آن غلبه می‌کند. حالا در بعضی جاها خاصه در ولایات طهران بواسطه اینکه زراعت بد بوده و ضعیف بوده این مواد مضره غلبه کرده است.این مقدار گندمی هم که از خارج طهران تهیه می‌شود از قبیل ساوجبلاغ و شهریار و غارو فشابویه مختلف است بعضی کمتر و بعضی بیشتر جنس اینها بد است یعنی مواد خارجی از قبیل تلخه و کوزل دارد و اینها هم طوری است که خماز و اجزاء انبار و متصدیان امر ارزاق نمی‌توانند جدا کنند زیرا نه بوسیله بوجاری می‌شود آنها را جدا کرد و نه بوسیله دیگر فقط وسیله اش این است که مثل برنج که وقتی می‌خواهند طبخ کنند دانه دانه جدا می‌کنند و پاک می‌کنند مواد خارجی این را هم همانطور جدا کنند. البته تصدیق می‌فرمایند برای شهریکه روزی سیصد خروار جنس باید طبخ کنند این سیصد خروار را نمی‌شود دانه دانه پاک کرد.در این صورت شکی جنس و بدی آن سبب می‌شود که بالنتیجه نان بد می‌شود و البته چون جنسها مختلف است. مثلا یکوقتی یک روزی یک محلی بهتر است بدی و تلخی نان هم کمتر است و همینطور یکروز بدیش زیادتر است این است بطور اجمال وضع ارزاق و همانطور که عرض کردم بر هیچکس پنهان نباید باشد که بد بوده. اما در این راه نباید مبالغه کرد و اذهان مردم هم نباید زیاد متوحش باشد و البته سخت هست و فراوان و خوب هم نیست و آنطوریکه مطلوب و منظور است نیست ولیکن نباید تصور این را کرد که بقدری سخت باشد که واقعاً بمردم صدمه وارد بیاورد.دولت و ادارة ارزاق اقدامات خیلی مجدانه کرده است و اگر ملاحظه کرده‌اید که در این اواخر ارزاق سخت بوده و نان کم بوده است و جنس بد شده علت را باید در نظر گرفت و تصور نفرمایند که کوتاهی شده و همانطور که عرض کردم ورامین که یک قسمت آذوقه طهران را می داده است امسال به آذوقه طهران که نتوانسته است کمک نماید بلکه از جاهای دیگر طهران باید بآنجا کمک بشود.اما البته اقدامات جدی که کرده است عبارت از این است که جنس را از جاهای دیگر فراهم می‌کند و برای اطمینان خاطر آقایان و عموم مردم عرض می‌کنم که رویهم رفته در مملکت بقدر کفایت جنس هست. این را آقایان بدانند آنقدر تنگ و سخت نخواهد شد که فراهم نشود و اگر سخت بوده و جنس بد بوده از این اندازه که تا کنون بوده است سخت تر نخواهد شد و همانطور که عرض کردم بواسطه این است جنس اطراف تهران از همه اجناس بدتر است و چون سر خرمن است و مدت لازم دارد که از اطراف تا اینجا برسد و آذوقه طهران از جنس خود طهران بوده است و در این مدت که بد بوده است باین دلیلی که عرض کردم بد بوده است و امیدوارم طوری بشود که نان خیلی خوب بشود و بهتر از حالا بشود بطوریکه اسباب زحمت رای مردم نشود. ولی چیزیکه هست این است که جنس هست بقدر کفایت. اما اوقات دیگر که حاصل خوب است مملکت ایران می‌تواند از جنس گندم و جو صادرات داشته باشد و مخارج هم بدهد ولی امسال شاید دیگر ما نمی‌توانیم بخارج چیزی بدهیم. ولی امیدوارم و یقین دارم بطوریکه خودمان هم تنگی بکشیم و گرسنگی بخوریم پیش نخواهد آمد و چیزیکه هست این است که سابق براین آن کسریکه برای تهران داشتیم بقدر یک ثلث بود که رویهم رفته سی هزار یا چهل هزار خروار بود که مجبور بودیم که از خارج طهران بیاوریم ولی امسال دوبرابر این را باید بیاوریم و البته وقتی که بنا شد مقدار زیادتری بخواهیم جنس بیاوریم مجبوریم که متوسل شویم بنقاطی که دورتراست و قبل از این وقتی که حاصل خوب بوده است بآنجا نمی‌پرداختیم حالا بیاوریم و البته آقایان میدانند وقتی که از راه دورتر بخواهیم جنس بیاوریم کرایه زیادتر خواهد شد و گران می شوود و صرف نمی‌کند.تا وقتی که محتاج نبودیم از نقاط دورتر مثل زنجان و عراق جنس بیاوریم نمی‌آوریم ولی حالا ناچاریم یک قدری پایمان را دورتر بگذاریم. و الان ما از نقاطی که جنس می‌آوریم یکی مثل کرمانشاه است و البته باین واسطه جنس گرانتر برای اداره تمام می‌شود و باین جهت بوده است که قیمت نان این چند روزه یکقدری بالا رفته است و این بالا رفتن قیمت نان تنها برای این نبود که کرایه زیاد برمیداشته است بلکه یک چیز دیگری را هم در نظر داشتیم که تصور می‌کنم آقایان تصویب بفرمایند نظر دولت را و آن این است که راست است که مردم باید از حیث ارزاق مطمئن باشند و آذوقه هم یک حاجت ضروری است و حتی الامکان باید برای مردم سهل باشد و مخصوصاً از حیث قیمت این اصل صحیح است. اما از آنطرف هم باید این نکته را در نظر داشت که ارزاق هم مثل سایر مایحتاج مردم معامله و تجارت می‌شود و معامله و تجارت را هم کسی نمی‌کند مگر اینکه سودی داشته باشد. من جمله زارع و فلاح اگر این زحمتی که می‌کشد این زراعتی که می‌کند اگر این جنس را از او بطوری بگیرند که نفعی نبرد البته نمی‌رود محض رضای خدا زراعت کند.این بود که دولت ملاحظه کرد که امسال با این ترتیبی که پیش آمده مقتضی است قدری مصرف کنندگان جنس و نان هم تحمل این اضافه را بکنند تا اینکه فراهم کنندگان جنس هم راحت باشند و ضرر هم نداشته باشد و تشویقی هم شده باشد و از این جهت است که اداره ارزاق می‌خواهد یکقدری از مردم گرانتر بخرد که خرواری چهارتومان در طهران و در ولایات هم بفراخور حال دو تومان و سه تومان بر قیمت جنسی که می‌خریم اضافه کردیم و باین واسطه هم مجبور بودیم بر قیمت نان اضافه کنیم زیرا که برای دولت ممکن نبود که بتواند ضرر کند آنهم ضرری که تقریباً چند کرور است و البته برای اینکار بد است که دولت این مقدار ضرر را قبول کند زیرا اقایان مسبوقند که در جاهای دیگر هم که دولت متصدی امر ارزاق نیست قیمت نان بالا رفته و این یک امری است قهری و طبیعی پس در جواب نماینده محترم بطور خلاصه عرض می‌کنم که وضعیات ارزاق البته امسال فوق العاده و سخت بوده است و زراعت خوب نبوده است و اگر این دولت فعلی و انتظامات فعلی نبودشاید بر مردم خیلی سخت می‌گذشت و شاید هیچ سالی از سنوات سابقه باین ترتیب نبود ولی با جدیتی که از طرف دولت بعمل آمده است و مخصوصاً با این وسایل نقلیه فعلی که حقیقتاً بهبودی در وضع وسایط نقلیه پیدا شده است که می‌توانیم از نقاط دورتر جنس فراهم کنیم و بمرکز برسانیم منتهی یک قدری دیر و زود دارد و همینطور از جاهای دیگر هم تهیه شده است از قبیل آذربایجان. زنجان. ملایر. گلپایگان. و نقاط مختلفه دیگر که بعضی دورتر و بعضی نزدیکتر است و بعضی هم در بین راه است که شاید در ظرف یکی دوهفته برسد و من حیث المجموع انبار را عنقریب پر خواهیم کرد و ترتیب را طوری گرفته‌ایم که انشاءالله در سال آینده در سر خرمن مقداری هم اضافه بر مایحتاج سال جاری ذخیره داشته باشیم بطوری که در سال قبل هم داشتیم و اگر در سال گذشته انبار ذخیره نداشت یقیناً اوضاع ارزاق امسال بدتر می‌شد جنس تهیه شده است. محل‌ها هم همه معین شده است و پروگرام تهیه نان هم فراهم شده است که دولت تصویب کرده است و مشغول اقدام هم شده است. بعضی در راه است و بعضی دیرتر خواهد رسید و بعضی‌ها هم عنقریب خواهد رسید و در این صورت آقایان مطمئن باشند وضعیت نان که سخت تر از این نخواهد شد اجازه میفرمائید از طرف وزیر فوائد عامه لایحه راجع به اعطای امتیاز چراغ برق اصفهان بیک نفر را تقدیم مجلس شورای ملی می‌کنم. (مجلس سه ربع ساعت بعد از ظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی حسین پیرنیا

منشی م ـ شهاب

منشی ـ دکتر احتشام طباطبائی