مذاکرات مجلس شورای ملی ۳۱ اردیبهشت ۱۳۱۲ نشست ۱۵

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری نهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری نهم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری نهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۳۱ اردیبهشت ۱۳۱۲ نشست ۱۵

دوره نهم تقنینیه

مذاکرات مجلس شورای ملی ۳۱ اردیبهشت ۱۳۱۲ نشست ۱۵

صورت مشروح مجلس روز یکشنبه سی و یکم اردیبهشت ماه ۱۳۱۲ (۲۶ محرم ۱۳۵۲)

فهرست مذاکرات :

۱) تصویب صورت مجلس.

۲) اجازه تعقیب جزائی آقای حاج امین اصفهانی .

۳) بقیه شور لایحه متمم بودجه کل مملکتی از ماده ۲۹.

۴) موقع جلسه بعد- ختم جلسه.

(مجلس یک ساعت وسه ربع قبل از ظهر بریاست آقای دادگر تشکیل گردید.)

صورت مجلس روز بیست و ششم اردیبهشت ماه را آقای مؤید احمدی (منشی) قرائت نمودند.

- تصویب صورت مجلس

[۱-تصویب صورت مجلس]

رئیس- آقای عراقی .

عراقی – قبل از دستور.

رئیس- در صورت مجلس نظری نیست ؟ (اظهاری نشد).

رئیس- صورت مجلس تصویب شد.

- اجازه تعقیب جزائی آقای حاج امین اصفهانی باتهام ارتشاء

[۲-اجازه تعقیب جزائی آقای حاج امین اصفهانی باتهام ارتشاء]

وزیر عدلیه (آقای داور) – شرحی بعنوان ریاست محترم مجلس شورای ملی نوشته شده است از طرف بنده (از طرف وزارت عدلیه ) که این جا میخوانم و یک توضیح مختصری هم میدهم و با سابقه هم که آقایان در مجلس خصوصی پیدا کرده اند از موضوع: گمان نمیکنم که محتاج بتوضیحات بیشتری باشد: ریاست محترم مجلس شورای ملی نظربتحقیقاتی که بعمل آمده و مدارکی که در دست است آقای حاج میرزا حبیب الله امین نماینده اصفهان متهم بعمل رشاء میباشد. نظر باصل ۱۲ قانون اساسی وزارت عدلیه سلب مصونیت مشارالیه از پیشگاه مجلس مقدس شورای ملی تقاضا مینماید. بطوریکه در اینجا ذکر شده است و اطلاع دارید ما یک مدارکی داریم و تحقیقاتی که کرده ایم میرساند که ایشان متهم هستند باین که یک مبلغی رشوه داده اند واز نقطه نظر قانون و ترتیب قانون اساسی لازم بوده است که قبلاً بعرض مجلس شورای ملی برسد واجازه مجلس را از برای تعقیب جزائی ایشان بخواهیم مفصلاً این موضوع برای اینکه ذهن آقایان روشن شده باشد در جلسه خصوصی عرض شده است و بنابراین بنده محتاج نیستم که این جا یک توضیحات بیشتری بدهم .

رئیس- برای اینکه این منظور به قالب عبارتی ریخته شود و ضرور بوده است که یک عبارتی که کاشف از اراده مجلس باشد تنظیم شود

(وزیر عدلیه: عبارتی تنظیم شده و تقدیم میشود ملاحظه میفرمایید )

(تقدیم نمودند و بشرح ذیل قرائت شد)

مجلس شورای ملی اجازه میدهد که حاج میرزا حبیب الله امین را دولت مورد تعقیب جزائی قرار داده نتیجه را باستحضار مجلس برساند.

رئیس- پیشنهادی از آقای دکتر ادهم رسیده است قرائت میشود: بنده پیشنهاد میکنم که این طور نوشته شود: در اول اجازه مجلس در تعقیب لایحه پیشنهادی دولت بنمره فلان راجع بتقاضای سلب مصونیت از ... بقیه عبارت.

دکتر لقمان ادهم- مقصود عرضم این بودکه این طوری که از طرف دولت پیشنهاد شده است از طرف مجلس عطف به آن بشودودر نتیجه آن چیز نوشته شود

(صحیح است. خوبست)

وزیر عدلیه – بعقیده بنده در هر صورت این اجازه هم نوشته نشود باز کافی است برای اینکه این شرحی که دولت نوشته است بمجلس شورای ملی واجازه خواسته شده و بنده این را هم این جا اول عرض میکنم و باز اگر چنانچه این عبارت را میل دارند بنویسند اشکالی ندارد وآن این است که این جرمی که امروز دارند رشاء است ممکن است در تعقیب این جرم معلوم شود که کلاه برداری هم هست و بالاخره اگر این توضیح را هم لازم دارید بنویسید اگر در ضمن عمل کشف شود در ضمن رسیدگی جرم دیگری کشف شود ما تعقیب میکنیم حالا با این توضیحی که بنده دادم باز میل دارند این ترتیب نوشته شود بنویسند والا تصور میکنم اگر موافقت بفرمایند که همینطور نوشته شود کافی باشد.

رئیس- آقای عراقی.

عراقی- بنده تصور میکنم پیشنهاد آقای دکتر ادهم پیشنهاد خوبی نباشد برای اینکه اولاً عنوان لایحه نیست این یک کاغذی است که وزارت عدلیه نوشته است چون ایشان اشاره کردند بلایحه لایحه نیست و کاغذ است ، مقام محترم ریاست تصور کردند که باید یک عبارتی باشد که برای مجلس سزاوارتر باشد این عبارت را وزیر عدلیه تهیه کرده وداده اند اگر هر آینه این منتسب و مخصوص باشد بیک جرم ممکن است چون در مجلس تصویب میشود اگر جرم دیگری کشف بشود نتواند دولت آن جرم را دنبال کند این استکه بنده خیال میکنم بهتر است آقای دکتر ادهم پیشنهادشان را مسترد بدارند و آن عبارت بهتر است

(صحیح است).

وزیر عدلیه – مسترد کردند.

دکتر ادهم – بلی.

رئیس- آقایانیکه اجازه میدهند بنده اراده مجلس را بطرزی که قرائت شد بدولت اعلام کنم قیام فرمایند

(اکثر قیام نمودند)

تصویب شد.

- بقیه شور لایحه متمم قانون بودجه کل مملکتی

[۳-بقیه شور لایحه متمم قانون بودجه کل مملکتی ]

رئیس- ماده ۲۹ از لایحه متمم قانون بودجه کل مملکتی مطرح است قرائت میشود:

ماده ۲۹- از تاریخ تصویب اینقانون مواد ۲۳ و ۲۴ و ۲۵ قانون محاسبات عمومی نسخ و به جای آن مواد ذیل برقرارمیشود:

ماده ۲۳- قراردادها و معاملات دولتی اعم از خرید یا فروش یا اجرت کار یا اجاره واستیجار و مقاطعه باید پس از مزایده و یا مناقصه صورت پذیرد وزارت مالیه مجاز است که بوسیله تدوین نظامنامه مخصوصی اصول و ترتیبات متحدالشکلی برای این گونه معاملات مقرر دارد و نیز در همان نظامنامه موارد خاصی را از ترتیب عمومی مزایده ومناقصه مستثنی سازد وهمچنین مجاز است که بعضی موارد مخصوص استثنائی که دلایل موجهی برای ضرورت ترک مناقصه ومزایده موجود باشد و مبلغ معامله از پنجاه هزار ریال تجاوز نکند بدون رعایت اصول مزایده و مناقصه اجرای معامله را اجازه دهد ولی هر گاه موضوع معامله این موارد اخیر از پنجاه هزار ریال متجاوز باشد تا صد هزار ریال بعلاوه لزوم تصویب قبلی وزیر مالیه اجرای آن موکول بموافقت هیئت وزراء خواهد بود.

ماده ۲۴ - در موارد مشروحه ذیل بطور کلی اعلان عمومی و اجرای مزایده و مناقصه لازم نخواهد بود:

۱- معاملاتیکه مستور بودن آنها بملاحظه صرفه وصلاح دولت ضرور باشد.

۲- تهیه اشیائیکه منحصر بنوع خود محسوب و بدست صنعتگران مخصوص و یا در کارخانهای مخصوصی تدارک میشود.

۳- اموریکه انجام آنها منوط بداشتن اطلاعات علمی یا صنعتی یا تخصصی باشد.

۴- کارهائیکه بعنوان آزمایش وامتحان میشود.

۵- معاملاتیکه بغتةً پیش بیاید و فوریت زیاد داشته باشد بطوریکه با مزایده یا مناقصه موقع فوت شود.

ولی این مورد اخیر مخصوص اموری خواهد بود که اعلان مناقصه ومزایده قبلا نسبت بآنها ممکن نبوده است و شامل مواردی نخواهد بود که متصدیان در اجرای مناقصه ومزایده در موقع خود تأخیر کرده و از نزدیک بفوت شدن موقع بخواهند عنوان فوت بآنها داده و از مزایده و مناقصه معاف نمایند.

ماده ۲۵- هر گاه معاملاتیکه بمزایده ومناقصه گذاشته شده در مدت مقرر داوطلب پیدا نکند و یا داوطلبان شرایطی پیشنهاد کنند که خارج از حدود اعتدال باشد ویا اینکه معامله محتاج و یا قابل مزایده ومناقصه نباشد دراینصورت دولت میتواند معامله را مطابق مقتضیات و صرفه وصلاح دولت انجام دهد.

رئیس- آقای مؤید احمدی.

مؤید احمدی – بنده حقیقة این مواد را جزو یک نظامنامه میدانم و عقیده ام این است که هیئت دولت یا وزارت مالیه بنویسند واین نظامنامه را اجرا کنند والا ما سه ماده نافع که در قانون محاسبات عمومی هست که از ۱۳۲۷ این قانون محاسبات عمومی تصویب شده است تا امروز در چند دوره تقنینیه در ادارات دولتی به آنها عمل شده است. حالا این راالبته بنده هم تصدیق میکنم که ممکن است در ضمن آزمایشها و امتحانها وتجربه ها دیده اند که این مواد یک اشکالی دارد و میخواهند اصلاحش کنند البته این اشکالی ندارد و مجلس شورای ملی برای همین است والا همه این قوانین ما که قوانین الهی نیست که قابل تغییر وتبدیل نباشد یک قانونی که میگذرانیم و عمل میشود به آن البته معایبی دارد و بمجلس پیشنهاد میشود والغاء یا اصلاح میشود. اما راجع بسه ماده از قانون محاسبات عمومی بعقیده بنده جای اصلاح آن در قانون متمم بودجه نیست باید دولت یک لایحه پیشنهاد کند که این سه ماده را از قانون محاسبات عمومی برمیداریم واین سه ماده را جایش میگذاریم . ثانی بر آن اگر درست بماده ۲۵ که جای آن ماده ۲۵ الغاء شده و نسخ شده گذاشته شده توجه بفرمایید اختیار با دولت است اصلاً دیگر مزایده و مناقصه معنی ندارد هر جا را صلاح دانست باشد مزایده بکند هر جا را صلاح ندانست بهر کس میخواهد بدهد. بعقیده بنده گذاشتن این ماده و برداشتن این مواد از این جا چیز خوبی نیست بنده حاضرم که پیشنهاد کنم اینطور نکنیم: این سه ماده را لغو کنیم از قانون محاسبات عمومی و اختیار بدهیم بهیئت دولت که یک نظامنامه برای مزایده ومناقصه هیئت دولت بنویسند و در ادارات ملزومات وزارتخانها بگذراند دیگر ما وارد این جزئیات نشویم . اینها عباراتی هستند که باید در نظامنامهای وزارتخانها نوشته شود نه در قانون در کجا چه بکنیم و چه بکنیم وفلان مورد چه کار کنیم این عیناً عبارت نظامنامه ایست این است که آقای وزیر مالیه یا آقای معاون که تشریف دارند یا آقای مخبر بنده عقیده ام این است که با نظر بنده موافقت بفرمایند که یا این سه ماده را از این جا بردارند و یک لایحه دیگری پیشنهاد کنند که این سه ماده لغو و بجایش اینها را پیشنهاد میکنیم یا اینکه یک پیشنهادی بنده بکنم که این سه ماده از قانون محاسبات عمومی ملغی و بدولت اجازه میدهیم که یک نظامنامه برای ترتیب مزایده و مناقصه بنویسند که معاملات دولتی باید بمناقصه و مزایده باشد لکن ترتیب مناقصه ومزایده و مواقع لزومش را هیئت دولت در نظامنامه خواهند نوشت باز اینطور بنویسند بهتر است چون باز این ترتیب بهتر است تا این که ما این قدر وارد در جزئیات بشویم یا آن ترتیب اولی را قبول کنند ویک لایحه جداگانه بیاورندبرای اینکار . والا درست مخصوصا ماده ۲۵ راملاحظه و دقت بفرمایند این ماده فایده ندارد با آن اختیاری که داده شده است بدولت دیگر این قانون فایده ندارد.

مخبر کمیسیون بودجه (دکتر طاهری )- در قانون محاسبات عمومی که از قوانین خوبی هست که دولت همیشه روی آن عمل میکند چند ماده است که راجع بمزایده و مناقصه است و همان مواد ۲۳ و ۲۴ و ۲۵ است کلیتاً ترتیب مزایده ومناقصه از چیزهایی است که اصولاً نمیشود ازش صرف نظر کرد یعنی در قانون حذف کرد و باختیار دولت واگذار کرد باید در معاملات اگر برای خرید است بمناقصه بگذارند واگر برای فروش است بمزایده تا صرفه دولت ملحوظ و محفوظ و منظور شود منتهی این است که در اجرای این سه ماده در عمل یک اشکالاتی ایجاد شده است که برای رفع آن اشکالات این سه ماده فعلی را بجای آن سه ماده دولت پیشنهاد کرده است فقط موضوع اینکه آقای مؤید احمدی فرمودند که این الغاء چند ماده از قانون محاسبات عمومی باید باید لایحه خاصی داشته باشد البته این عملی تر هم بود و اگر دولت این کار را کرده بود بهتر بوده در کمیسیون هم مذاکره شد که این مواد دائمی را مقتضی نیست که دولت ضمن قانون متمم بودجه بیاورد و باید تحت لوایح مخصوصی و جداگانه باشد ولی خوب از آنطرف هم یک مانع قانونی ندارد زیرا که در خیلی از مواد بودجه هم هست که سالهای سال مکرر میشود و مواد نافعی که هست همینطور سال بعد هم نوشته میشود و جزو قانون متمم بودجه میآید که آن ماده سال قبل امسال هم مجری است و بسا هست که هر سال تکرار شده نوشته شده ماده ۱۵ متمم بودجه سال ۱۳۰۹ درسال ۱۳۱۰ یا سال ۱۳۱۱ مجری باشد اینهم همینطور میشود حالا هم موقعی بدست دولت آمده است و در این جا نوشته است ضرری هم ندارد یعنی خلاف قانونی یا یک مضرتی که ناشی از این باشد برای مملکت نیست والبته تمام ترتیبات ملحوظ شده است این در اصل ترتیب قانونیش و اما در موضوع اینکه فرمودند اینها این چند ماده نظامنامه است آن سه ماده هم که در قانون محاسبات عمومی است آن هم نظامنامه است و جریان ترتیب مزایده و مناقصه را ذکر میکند منتهی این است که آن ترتیب چون در بعضی اوقات جزئی بوده است که مخصوص بیک کارخانه یا یک شخصی بوده است دیگر مزایده ومناقصه در این جا موضوعی ندارد و بضرر تمام میشود زیرا وقتی که فهمید اعلان کردند هر کس میخواهد آقا بیاید این را بفروشد در صورتیکه بداند تنها فروشنده اوست البته قیمتش را گران تر میکند منتهی تنها بهتر میشود بااو معامله کرد و مخارج مزایده و مناقصه هم اضافه نمیشود. در قانون متمم بودجه سال گذشته هم همینطور بود حالا هم آمده اند این سه ماده را اصلاح کرده اند ودر ضمن قانون متمم بودجه هم ذکر کرده‌اند منتهی این است که در آخر هم نوشته اند این مواد دائمی هستندواینکه فرمودند ماده ۲۵ بطوری که پیش‌بینی شده ونوشته شده است اصل مزایده و مناقصه را از بین برده واختیار را بدولت میدهد این طور نیست زیرا که عین این ماده یعنی با مختصر تغییری در قانون محاسبات عمومی هم هست ماده ۲۵ سابق قانون محاسبات عمومی را بنده قرائت میکنم و بااین مقایسه میکنم با این چیزی که حالا پیشنهاد شده است . ماده سابق میگوید: معاملاتی که پس از اعلان در ظرف مدت معینه قانونی داوطلبی پیدا نکرده باشد و یا اینکه داوطلبان شرایطی پیشنهاد نمایند که قابل قبول نباشد دولت میتواند آن معامله را با هر کس بخواهد انجام دهد مشروط بر اینکه از حدی که قبلاً معین گردیده است تخلف نشود. مقصود این است که آقای مؤید احمدی توجه داشته باشند که این همان ماده سابق است که بوده است که حالا هم همانطور که دست دولت باز بوده است حالا هم باز باشد یعنی چاره هم غیر از آن ندارد اگر چیزی را بمزایده و مناقصه بگذارند

(طهرانچی: اگر عین همان است چرا تغییر دادند؟)

اگر تفاوت نداشت که تغییرش نمیدادند فرقی نداشت اگر عین همان بود که عین آن را تغییر نمیدادند که بعد دومرتبه همان را بنویسند. ماده جدید میگوید هر گاه معاملاتیکه بمزایده و مناقصه گذاشته شده در مدت مقرر داوطلب پیدا نکند و یا داوطلبان شرایطی پیشنهاد کنند که خارج از حدود اعتدال باشد ویا اینکه معامله محتاج و یا قابل مزایده ومناقصه نباشد در این صورت دولت میتواند معامله را مطابق مقتضیات وصرفه وصلاح دولت انجام دهد. بنابراین این سه ماده را که اصلاح کرده است دولت بجای آن سه ماده موادی هستند که در نتجیه تجربیات اصلاحش را محتاج شده اند حالا بعد اگر معایبی داشته باشد باز پیشنهاد میکنند حالا اینکه فرمودند نظامنامه بنویسند مقتضی نیست که قانون محاسبات را لغو کنند و بجایش نظامنامه بنویسند این است که بعقیده بنده بهتر این است موافقت بفرمایند که همینطور که نوشته شده واصلاح شده تصویب شود.

رئیس- آقای طباطبائی دیبا.

طباطبائی دیبا – بنده چنانچه در جلسه اسبق هم عرض کردم اولا عقیده ام این است که این مسئله مواد مربوط بقانون محاسبات عمومی و اصلاح آنها را ابداً مناسب نبود که در قانون متمم بودجه دولت تقدیم مجلس شورای ملی بکند اینها یک موادی است البته چنانچه عرض کردم قانون محاسبات عمومی یک موادی دارد که بمقتضیات یک روزی تصویب شده است و بمتقضیات امروز هم باید این مواد تغییر پیدا کند ولی در قانون متمم بودجه سه ماده را آوردن باین ترتیب که حقیقةً بنظر بنده اصلاح شده صلاح نیست اینجا و بنده مناسب نمیدانم.این جا در ماده ۳ قانون محاسبات عمومی فقط این بود: قراردادها و معاملات دولتی اعم از خرید یا فروش یا اجرت کار(اجرت کار در قانون سابق نبوده حالا علاوه شده است) یا اجاره و استیجار و مقاطعه باید پس از مزایده ویا مناقصه صورت پذیرد این ماده تا اینجایش همین قانون سابق است بعد در این ماده آمده اند و علاوه کرده ند: وزارت مالیه مجاز است که بوسیله تدوین نظامنامه مخصوص اصول و ترتیبات متحدالشکلی برای اینگونه معاملات مقرر دارد . اساساً بنده عقیده ام این است که مسئله نظامنامه را در قانون اجازه دادن که دولت البته قانونی که از مجلس میگررد برای اجرای آن قانون دولت حق دارد وباید یک نظامنامه بنویسد ولی در خود قانون اجازه دادن برای دولت که یک نظامنامه بنویسد و یک موادی را مقرردارد بنده هیچ اعتقادی ندارم بلکه یک مضراتی دارد فعلا که ما رأی میدهیم واجازه میدهیم که دولت یک نظامنامه برای این مواد بنویسد مجهول است برای ما که دولت چه موادی برای اینکار خواهد نوشت و آن نظامنامه چه خواهد بود این صحیح و بعد علاوه میکند در این ماده و مینویسد و نیز درهمان نظامنامه موارد خاصی را از ترتیب عمومی مزایده ومناقصه مستثنی سازد. این هیچ صحیح نیست که بدولت اجازه داده شود که یک موارد مخصوصی را استثناء کند حالا فرض بفرمایید یک چند موردی را فرض کنید بر حسب همین تصریحی که اینها شده است دولت فرضاً مجاز است که صدو نود و نه مورد را نود و هشت مورد را شاید استثناء بخواهد بکند وفقط یک مورد باشد که باصطلاح اصولیین این تخصیص اکثر میشودو صحیح نیست صد مورد را شما فرض بفرمایید ۹۹ مورد را دولت بر حسب همین ماده میتواند استثناء کند فقط یک مورد برای عمل میماند . اگر یک وقتی هم اعتراض شد دولت جواب قانونی دارد که از مجلس قانونی گذشته است واجازه داده اند که از این مواد بر حسب نظامنامه یک موارد خاصی را استثناء کنند اینهم یک اشکال بنده بود و خواستم عرض کنم که این اصلاحی که این جا شده است یعنی مربوط به نظامنامه عقیده بنده این است که اگر حذف بشود بهتر است ویک اصلاحات دیگری اگر آقای وزیر مالیه در نظر دارند راجع باین ماده بفرمایند. چیز دیگر. در قانون سابق یک عبارتی بود که بنده منتظر بودم آقای وزیر مالیه اصلا آن عبارت را حذف بکنند ولی عیناً آن عبارت باز در اینجا هست: ماده ۲۴ در موارد مشروحه ذیل بطور کلی اعلان عمومی و اجرای مزایده و مناقصه لازم نخواهد بود:

۱- معاملاتیکه مستور بودن آنها بملاحظه صرفه و صلاح دولت ضرور باشد این قسمت اول در ماده سابق قانون محاسبات عمومی هم هست ولی در یک روزی این ماده تصویب شده و یک مقتضیاتی داشته ولی امروز بحمدالله در دوره عظمت سلطنت پهلوی آن ملاحظات را ما نداریم مثلاً در سابق اگر دولت میخواست راه آهن را بمزایده یا مناقصه بگذارد ممکن بود یک کمپانی را که دولت در نظر داشت که با آن کمپانی آن قرارداد را ببندد یک کمپانی دیگری میآمد و متعرض میشد و بدولت میگفت جهة اینکه بآن کمپانی داده اند چیست و باین کمپانی نداده اند چیست؟ دولت هم در محظور بود این است که این ماده را در آن موقع گذرانده اند که اگر چیزی را دولت گفت مستور بودنش صلاح است آن دیگر اعلان مزایده و مناقصه لازم ندارد ولی در دوره امروز که دولت بحمداالله ملاحظاتی ندارد مثلاً راجع براه آهن هر کمپانی راکه صلاح میداند نسبت باو یک قراردادی میبندد و میدهد و کمپانی دیگر هم حق اعتراض ندارد بنده گذاشتن این مواد را دراینجا مضر میدانم وهیچ عقیده ندارم. بعد هم راجع بفوریت این جا یک چیزی دارد که معاملاتی که پیش میآید و فوریت زیاد داشته باشد آنرا هم باز دولت حق دارد اعلان مزایده ومناقصه ندهد ولی این خیلی عمومی و مطلق است و هر چیزی را میتوان گفت فوریت دارد و بنده عقیده ندارم در قانون ما این قبیل مطالب را که حقیقتةً ممکن است راجع بمعاملات دولتی و مملکتی یک ضررهایی داشته باشد در قانون پیش بینی کنیم این است که بنده عقیده ام این است که اگر ممکن است اصلاح همین مواد قانون محاسبات عمومی را پس بگیرند بعد یک مواددیگری پیشنهاد کنند والا با این ترتیب بنده عقیده ام اینست که اینها اصلاح نیست و مناسب هم نیست بلکه یک مضراتی هم دارد بعقیده بنده برای معاملات دولتی .

وزیر مالیه – باید عرض کنم که در مقام عمل بر ما ثابت شده است که وضع این ماده نهایت ضرورت و لزوم را دارد و اگر آقایان خاطرشان باشد آنهاییکه سابق هم در مجلس تشریف داشتند میدانند خوب این یک کاری است که یکی ایراد میکند بعد جماعت دیگری میگویند خوب نیست و ایراد میکنند و همان که آن جماعت میخواهد دیگری ایراد میکند و بحث و شور میشود والبته از این حیث خیلی خوب است و خوبیش هم بهمین است که بحث میشود شور میشودولی بنده عرض میکنم که ما همیشه در زحمت هستیم و باید عرض کنم که دولت کمال علاقه مندی را باین ماده دارد برای اینکه امروز مختل میشود و انتظام امور باین ترتیبی که الان معمول است غیر ممکن است غالباً این جا شکایت میشود در ولایات در خود وزارت‌خانها در مطبوعات که برای صد دینار که یک چیزی را میخواهند بگیرند برای یک کفش یا یک جوراب مزایده میگذارند در صورتیکه اینجا مورد ندارد و برای چیزهای بزرگتر است. میفرمایند اجرت کار را زیاد کرده اند فرض بفرمایید یک کسی تلفنش خراب شده است میخواهد حالا ده روز اعلان مناقصه واینها بدهد نمیشود آقا. هیچ مملکت دنیا هم باین ترتیب نیست اینکه فرمودید درست برعکسش است درست نقیضش است آنوقتی که سوء ظن زیاد بود این مواد را تنظیم کردند ولی حالا دیگر آن ترتیبات اقتضا ندارد بلکه در آن زمان اگر یک چیزی مینوشتند مستور باشد برای این بود ولی حالا مجلس شورای ملی با دولت شریک است . همکار است اعتماد کامل دارد و نباید هیچ نوع مشکلاتی در کار دولت باشد که دست و پایشان بسته باشد که هیچ نتواند کار کند. این وضعیات را البته باید عرض کنم که یک چیزی را در حدود امکان و وقوع صحبتش را کرد اینکه فرمودید که اصولیین اینطور فرض میکنند از این اشکالات خیلی هست نظیر این هم هست که در مورد تیمم اشکال میکند که اگر خواست نماز گذار تیمم کند در صحرا و صحرا هم از زمرد است اما این اتفاق نادر است نادر که سهل است بلکه نزدیک بمحال است آخر زمین و صحرا که تمام زمرد نمیشود باین فرض محال که نباید استدلال کرد میفرمایند مستثنی از مستثنی منه بیشتر است یا مخصص از عام هم اعم است یا زیادتر است از این اصطلاحات ولی چطور میشود ما خیال داشته ایم که یک اجازه از مجلس بگیریم که همه چیز تابع مزایده باشد باستثنای فلان قلم بعد برویم در خارج یک نظامنامه بنویسیم که باستثناء قلم و دوات و کاغذ و لوازم‌التحریر و مصالح ساختمان وفلان وفلان خیر آقا مقصود ما این نیست که گول زده باشیم مردم و ملت و مملکت را همچو چیزی امکان ندارد این برای این نوشته شده است که در عمل موجب اشکالاتی شده بود و دیدیم پیشرفت ندارد پیشنهاد کردیم .اما اینکه اشاره بمستور شدن فرمودند عرض میکنم یک دولتی که حق دارد عهدنامهای مخفی مطابق قانون اساسی بنویسد واگر اقتضا کرد بمجلس شورای ملی بیاورد و بعد بیاید و سببش را بگوید آنوقت آیا یک کسی که آمده است و یک چیزی را هزار تومان میدهد بعد هم اگر فاش شود و همکارهایش ملتفت شوند ده هزار تومانهم نخواهد داد و با ده هزار تومان هم گیرمان نخواهد آمد منحصر هم هست با او معالمه نکنند؟ پس دولت مصلحت مملکت را اینطور دانسته که این کار را زودتر انجام بدهد خوب اگر فاش شود که میروند و تبانی میکنندوبضرر دولت تمام میشود پس باید محرمانه باشد چیز خریدن هم چیزی نیست که باساس مملکت صدمه وارد بیاورد فرض بفرمایید دولت اشتباه کرده و صد تومان هم ضررش شده واگر اینکار را نمیکرد شاید ده هزار تومان ضرروارد میشد لهذا این کار را بعد از مطالعات کامل میکنیم و مخصوصاً صادقانه به آقایان عرض میکنم که این کار نهایت کمک و مساعدت را میکند و تسهیلات میکند در امور وزارتخانهاییکه مشترکاً در اینکار علاقه مندند و تمام شکایت میکنند واسباب زحمت است واگر تصویب نشود باین ترتیب نه اینست که تنها اسباب زحمت میشود بلکه مبالغ کلی هم بضرر دولت تمام میشود تجربه کرده ایم بنده خودم مخصوصاً سعی کامل کردم در این قسمت و دیدیم مبالغ کلی به ضرر دولت تمام میشود اما اینکه مربوط بقانون محاسبات عمومی است آنروز هم عرض کردم که مجلس میتواند قانون را تغییر بدهد فرمودند این در قانون سابق هم بوده اگر در قانون سابق نبوده است ایراد وارد بوده ارگ بوده است که نباید ایراد شود این حسنش این است که در قانون سابق هم بوده آنروز هم اینجا عرض کردم ما قانون محاسبات عمومی را تغییر نمیدهیم قانون محاسبات عمومی از قوانین عمده مملکت است ولی اگر در بعضی از جزئیات آن ملاحظاتی پیش بیاید که با تجربه و عمل پیش آمده خیلی بهتر است که اینطور عمل شود تا اگر واقعاً صحیح درآمد و ده ماده هم شد ما آن ده ماده را ضمیمه قانون محاسبات عمومی میکنیم و عمل میکنیم و اگر نشد همان را تعقیب میکنیم چنانکه در همین قانون متمم بودجه هم هر سال هست. اما راجع بمزایده در بعضی امور این مربوط بقانون محاسبات عمومی است در قانون متمم بودجه هم هست همانطور که آنروز در کمیسیون بودجه هم عرض کردم باصطلاح وقتی که از غال درآمد و مسلم شد که باید قانون دائمی بشود نه یکساله آنوقت اینها را بیرون میآوریم آنروز هم به آقایان عرض کردم و وعده کردم که اینها را جزء قانون محاسبات عمومی یا اصلاح قانون محاسبات عمومی را به مجلس آوردن کار عمده ایست زیرا اولا یک مطالعه فوق العاده میخواهد و کمیسیون هم یک وقت ممتدی میخواهد واین کار زمین میخورد چنانکه عرض کردم خیلی هم این کار لازم است واز آقایان تمنی دارم موافقت بفرمایند زیرا این کاری نیست که دولت یک اختیاری بگیرد و آن اختیار را سوء استعمال کند دولت همیشه میتواند برای قانون نظامنامه بنویسد و نظامنامه هم همیشه باید در حدود مقررات قانون باشد و بروح و مفهوم قانون خللی وارد نیاورد نمیشود گفت که بما اجازه بدهید که همه امور را بمزایده و مناقصه بگذاریم بعد یک نظامنامه بنویسیم که از صد تا نود وهشت تای آنرا منها کنیم این با روح قانون مخالف است واین را نخواهیم نوشت.

رئیس- آقای احتشام زاده .

احتشام زاده – عرضی ندارم.

رئیس- آقای ملک مدنی.

ملک مدنی – عرضی ندارم.

جمعی از نمایندگان – مذاکرات کافی است.

افسر- بنده با کفایت مذاکرات مخالفم.

رئیس- بفرمایید.

افسر- مذاکراتی را که آقای وزیر مالیه فرمودند کافی برای مقصود خودشان نیست باین جهت بنده خواستم یک توضیحاتی را از ایشان بخواهم حالا اگر اجازه میفرمایید عرض کنم والا خیر

(بعضی از نمایندگان: بفرمایید )

یکی از عرایض من راجع بقسمت ۵ است نوشته است «معاملاتی که بغتة پیش بیاید و فوریت زیاد داشته باشد بطوری که با مزایده یا مناقصه موقع فوت شود ولی اینمورد اخیر مخصوص اموری خواهد بود که اعلان مناقصه و مزایده قبلاً نسبت بآنها ممکن نبوده است و شامل مواردی نخواهد بود که متصدیان در اجرای مناقصه ومزایده در موقع خود تأخیر کرده ونزدیک بفوت شدن موقع بخواهند عنوان فوت بآنهاداده وازمزایده و مناقصه معاف نمایند.» در اینماده مقصود البته همین بوده است که اگر موقعش فوت میشود بمناقصه و مزایده احتیاج ندارد این حرفی است حسابی و منطقی ولی اگر قصور کرده باشند اینجا جایش نیست برای اینکه چند موقع فوری و فوتی بوده است آمده اند و موقع را گم کرده اند و موجباتش را گم کرده اند علی ایحال این فوریتی که برای وزارت مالیه لازم است ممکن است اگر اینها تعللی کرده باشند مجازاتشان کنند بنده عرضی ندارم ولی فوریتی که مقصود بنده است دیگر بدست نخواهد آمد چون ممکن است بر حسب اشتباه یا عمد یا غلط یا خیانت یا هر چه اسمش را بگذارید آنها این قسمت را انجام ندهند ولی امروز که فوت شده است مجازات آنها تأثیری در اینقسمت ندارد فرض بفرمایید برای راه آهن یک اشتباهی لازم است و برای مناقصه اینها معطل کرده اند و تقصیر کرده اند سه ماه طول کشید بعد از آنهم که ملتفت شدند که اینها تقصیر کرده اند مجازاتشانهم کردند اما این مجازات چه تأثیری دارد در جبران آن موضوع یکی دیگر هم در قسمت ۳ مینویسد «اموریکه انجام آنها منوط بداشتن معلومات علمی یا صنعتی یا تخصصی باشد » که در اینموقع مزایده ومناقصه را لازم نمیدانند. چرا لازم نمیدانند؟ اینها اموری است تخصصی وچه مناسبت دارد که اینقبیل امور مزایده و مناقصه لازم نداشته باشد؟ البته ممکن است پنج نفر شش نفر هم باشند که اطلاعات علمی داشته باشند این چه محضوری دارد اینرا آقای وزیر مالیه در اینجا توضیح بدهند که بنده ملتفت بشوم چون معدن شمشک دو سال ماند برای همین قضیه ولی البته در باقی موافقم.

وزیر مالیه – باید عرض کنم که حرفی که فرمودند اساساً صحیح است چون فرمودند ممکن است اشخاصی هم باشند که اطلاعات علمی و تخصصی داشته باشند ولی جوابش این است که ما فعلا سراغ نداریم بعدها انشاءالله خواهد بود که اگر در یک کاری که سررشته کامل میخواهد ده نفر بیست نفر در مملکت بودند آنوقت همینطور خواهد شد ولی حالا بدبختانه یک نفرش هم کامل نیست اینها درجات پیدا میکنند هر کس اسمش را میگذارد مهندس هر کس اسمش را میگذارد مکانیک و یکی از چیزهاییکه خیلی مهم است این است که مثلا یک کسی سررشته دارد که کارهای تلفنی و چراغ برق را درست کند خوب هم درست میکند اما پنج نفر دیگر هم که مدعی هستند همین اسم را دارند ولی وزارتخانه تشخیص میدهد و مطمئن شده است که اگر این آدم بیاید درست نمیکندو خراب میکند واگر بمزایده و مناقصه هم باشد اختیار ندارد که آنکه خوب درست میکند بیاورد برای اینکه همیشه آن نجاری که در و پنجره را کج درست میکند ارزانتر صورت میدهد اصلا کار صنعتی که لیاقت میخواهد آدم مال خودش هم که باشد نباید بمناقصه ومزایده بگذارد وارزانتر را قبول کند برای اینکه از مقدار میخ کم میگذارد از مقدارچوب کم میکند و این اسباب ضرر واشکال است اما آن مسئله که فرمودند فوت میشود صحیح است ولی بنده عرض میکنم نباید گذاشت فوت شود حالا اگر چنانچه در یک موردی آمد وفوت شد این از امور مهمه مملکتی که نیست برای اینکه این کار از برای تجربه است خوب وقتی که در قانون سابق اینطور بود مخصوصاً ما نوشتیم که اگر یک چیز فوتی باشد (چطور فوتی را تشخیص میدهیم) مینویسیم که تا پنجهزار تومان فلان. اگر یک اتفاقی پیداشد راجع بمزایده ومناقصه واینها اگر همچو موردی بود هر کس میگوید که فوری باید این کار را انجام داد والبته هیچکس در هیچوقت نمیگذارد کارش فوت شود بموقعش میاید مناقصه و مزایده میکند و همیشه هم برای مناقصه و مزایده وقت است برای اینکه لازم نیست برای مناقصه پنجاه روز وقت بدهد در شهری مثل طهران یک مناقسه که میخواهند بدهند سه روز وقت بدهند کافی است وهمه هم ملتفت میشوند ما این را تجربه کرده ایم درست است یکی دو تا فوت میشودولی این یک وقتی است که اگر آن کار فوت شود یک نفعی از دست برود یا ضرری متوجه شود.

جمعی از نمایندگان- مذاکرات کافی است.

رئیس- آقایانی که با ماده بیست ونهم موافقت دارند قیام فرمایند.

(اکثر قیام نمودند)

رئیس- تصویب شد. ماده سی ام.

ماده ۳۰- عایدات راه آهن و کشتی رانی آذربایجان در هذه السنه کماکان برای مصارف مربوطه بخود راه آهن و کشتی رانی مزبور اختصاص داده میشود و دولت مکلف است با رعایت ماده ۲۳ همین قانون اقلا صدی سی از عایدات مزبور را برای اصلاحات اساسی راه آهن و کشتی رانی مزبور ذخیره نموده ودر حین اقتضاء بهمان مصرف برساند.

رئیس- آقای اورنگ .

اورنگ – بنده دراین ماده هچ قسم مخالفتی ندارم فقط یک کلمه توضیح میخواهم عرض بکنم در ماده ۲۳ این عبارت را دارد : ونیز مبلغ صد و سی هزار و چیزی بالا تومان یا یک میلیون وفلانقدر ریال که برحسب ضرورت در ماههای آخر سال ۱۳۱۱از محل مالیات راه (سهم طرق) باداره راه آهن آذربایجان جهت خرید الوار قرض داده شده است تصویب واجازه داده میشود که معادل آنرا وزارت مالیه مستقیماً در صورت امکان از محل بودجه ۱۳۱۲ اداره مذکوره والا در سال ۱۳۱۲ و ۱۳۱۳ بعایدات مالیات راه (سهم طرق) میترد نماید این ماده ۲۳ است در ماده سی میگوید: عایدات راه آهن و کشتی رانی آذربایجان در هذه‌السنه کماکان برای مصارف مربوطه بخود راه آهن وکشتی رانی مزبور اختصاص داده میشود و دولت مکلف است با رعایت ماده ۲۳ یعنی همین صد و سی هزار تومانی که باو قرض داده شده است آنرا از عایدات مستهلک کنند و این قرض را بپردازد واز همین عایدات آنصدور سی هزار تومان باید داده شود و بعد از پرداخت آن صدی سی هزار تومان صدی سی از عایدات راکنار بگذارد برای اصلاحات اساسی راه‌آهن وکشتی رانی (ذخیره نموده ودرحین اقتضا فقط بهمان مصرف برساند) میخواهم عرض کنم این عایدات دراین دوسالی که در ماده ۲۳ ذکر شده (چون در ماده ۲۳ دو سال ذکر شده است ۱۳۱۲ و ۱۳۱۳) آیا این عایدات یعنی صدی هفتاد که صدی سی اش را اینجا منها میفرمایید آیا این عایدات که صدی هفتاد است آنوقت در دو سال صد و سی هزار تومان قرضه او را اصلاً و منفعةً که مقدارش زیادتر میشود مستهلک میکند یا نمیکند ؟ این یکی ثانیاً اگر چنانچه قرض داشته خود آن قرض برای اصلاحات همین کشتی رانی وراه آهن است صدی سی را چرا ذخیره کنید؟ قرضشان را بدهند چون آن قرض برای مصارف همین راه کشتی رانی صرف شده است قرضشان رادردو سال بدهند اگر مستهلک نمیشود صدی صد بقرضشان بدهند که در این دو سال مستهلک شود یعنی در اول سنه ۱۳۱۴ دیگر قرض نباشد این توضیح را میخواهم والا در اساس ماده مخالفتی ندارم .

وزیر مالیه – این عایداتی که در مقابل مخارج معینی داده میشودمثل طرق و راه آهن آذربایجان این غالباً کافی است یا نیست یا هیچ ندارد کاری نداریم چون گفته اندعایدات طرق اگر ده میلیون بشود ده میلیون را راه میسازند اگر یک میلیون بشود یک میلیون را راه میسازند راه آهن هم همینطور واین راه آهن آذربایجان بعضی سالهاست که عایداتش خوب است ولی بعضی سالها است که کسر هم دارند علاوه بر مخراج اداری که البته یک حد اقلی بودجه اداری دارند آن هم بسته بوسعتی است که درکار باشد مثل اینکه درسال ۱۳۰۹ که بنده متصدی این کار بودم و عایداتش کافی نبود صد وپنجاه هزار تومان از بانک ملی اعتبار گرفتیم واقداماتی کردیم که تقریباً نصف مخارج را حذف کردیم وتا سه ماه چهار ماه این قرض را دادیم و بعد هم صاحب سرمایه شدند. اینجا اینکه بخودش واگذار کردند برای انی نیست که متصل حقوق بمردم بدهند و دیگر خرج خود راه آهن نکنند عایدات هر کارخانه تنها برای این نیست که تمام را صرف مخارج اداری کارخانه بکنند بعد از چند سال ماشینها خراب میشود و عمارات ضایع میشود پولی ندارند بسازند این است که در کارخانجات و مؤسسات وشرکتها همیشه صدی ده صدی بیست آنرا کنار میگذارند برای اینکه دائماً نو کنند و تازه کنندوباصطلاح اصلاحات اساسی بعمل بیاورند در اینجا بعضی اوقات در گذشته غفلت شده است و بنده مخصوصاً این را در این جا گذاشتم زیرا پارسال در ضمن بودجه نوشته شده بود و تمام عایدات رادرمقابل بودجه گذاشته بودند آنوقت معلوم شد خرید لوکوموتیو که صد وسی و یکهزار دولار بوده اصلا فراموش شده است و برای آن باید از یک جای دیگر پول پیدا کرد این است که بنده گفتم که اولین چیزی که لازم است همان اصلاحات اساسی است که خریدن لوکوموتیو و واگون و تراورسها و ریلها باشد بعد برای خارج اداری پس صدی صد را نباید خرج کرد این است که اینجا گفتیم که اول قرضش را بدهد و بعد از آن هر چه میماند صدی هفتادش را برای مخار جاری اعتبار دارند و میتوانند خرج کنند و صدی سی آنرا برای اصلاحات اساسی خرج کنند. ولی از آنجایی که عایدات راه آهن آذربایجان خیلی مرتب و منظم نیست و بسته بتجارتی است که همیان جلفا و تبریز جریان دارد گاهی خوف این است که کم بشود و گاهی زیاد این است که بودجه اداری را بیک حدی که پائین تر نمیشود آوردیم لهذا اجازه گرفته شد در ماده ۲۳ اگر عوائد کافی نشد و ممکن نشد همه قرض امسال داده شود نصفش را امسال و نصفش را در سال ۱۳۱۳ بدهند و البته خواهیم دید اگر شد همه را در یکسال رد میکنیم و اگر نشد یک راه مساعدتی برای آنها باقی است وآن این است که در سال بعد رد کنند.

رئیس- آقای دیبا.

طباطبائی دیبا- بنده عقیده ام این است البته عقیده تمام آقایان هم این است که مورد تذکر نمایندگان مجلس نیست ببودجه موقعی است که بودجه های تفصیلی مملکت در مجلس مطرح میشود فعلاً که بودجه‌های تفصیلی در کمیسیون بودجه تصویب میشود موردی برای مذاکره بهتر از این قانون وبدجه نیست. راجع براه آهن بنده یک تذکراتی داشتم که خواستم به آقای وزیر مالیه عرض کنم بطوری که آقای وزیر مالیه فرمودند دولت البته در نظر دارد یک اصلاحاتی راجع براه آهن آذربایجان بکند ولی راه‌آهن آذربایجان چنانکه خاطر نمایندگان مسبوق است میلیونها خرجش شده از مدتی باینطرف که واگذار بدولت شده است ولی هیچ اصلاحات اساسی راجع بآن نشده است بی نهایت بطی السیر است این راه‌آهن مثلا از تبریز تا جلفا تابسرحد روسیه که چند فرسخ بیشتر نیست این در چندین ساعت حرکت میکند در بین راه هم متصل باید بایستد عیب دیگری که هست حالا بنده نمیدانم ترتیبش چیست سابقاً این راه آهن باهیزم حرکت میکرد یعنی هیزم را میسوزاندند و راه آهن حرکت میکرد راه آهن با هیزم هیچ چیز خوبی نیست بالاخره هیزم اطراف تبریز را هم تمام کرد برای اینکه در هر هفته چندین خروار هیزم باید بخرند و مصرف کنند بعد بنده شنیدم که زغال سنگ هم مصرف میشود حالا که آقای رئیس کل صناعت هم هستند خواستم توضیح بدهند که فعلا هم با هیزم حرکت میکند یا با زغال سنگ؟ چون میگویند زغال سنگ نیست واگر هم هست خوب نیست و در دوره گذشته امتیازی داده شد بآقای عدل خواستم آقای رئیس کل صناعت یک توضیحی بدهند که ببینم آیا این معدن زغال سنگ که امتیازش داده شده است یک کارهایی در آنجا کرده اند و زغال سنگ از آنجا بیرون آمده است یا نه؟ و با وضعیت امروزه باز با زغال حرکت میکند یا هیزم ولی اساسا این راه آهن را با این مخارج که فقط عایدات آن هر سال بمصرف خودش برسد بنده عقیده ام این است که روز بروز تحلیل میرود و روزبروز بدتر از سابق میشود و هیچ فایده ندارد دولت باید یک مبلغ کافی در نظر بگیرد که این راه آهن را اصلاح کند سابق بر این راه آهن اطاقهای خوبی داشت لوکوموتیوهای خوبی داشت حالا خراب شده است و با این ترتیب بعقیده بنده هیچ فایده ندارد و باید دولت یک مبلغ کافی خرج بکند واین را اصلاح بکند.

رئس کل صناعت – راجع به قسمت معادن آذربایجان که سئوال فرمودند البته صاحب امتیاز یک اقداماتی کرده است ولی برای استحضار آقا باید عرض کنم که کار معدن باین سهولت واین سرعت نیست اول باید یک عملیات نقشه برداری و تیوکرافیک بکنند بعد زغالهایش را تجزیه کند و ببینند کدام نقطه معدنش بهتر است و زغالش بهتر است تا آنوقت معدنی که قابل است استخراج کنند . اقدامات بدوی را صاحب امتیاز کرده است دولت هم نظارت خواهد کرد که بر طبق امتیازنامه عمل شودو راجع به راه‌آهن اگرچه آقای وزیر طرق تشریف ندارند ولی بنده بطور اجمال آنچه که اطلاع دارم عرض میکنم. اقدامات زیادی راجع به راه آهن آذربایجان شده مقدار زیادی هم تراورس خریده شده است سایر قسمتهای دیگر را هم البته اقدامات برای اصلاحش خواهند کرد و سوخت فعلی آنجا هم با نفت است یا هیزم و زغال نیست چون زغال سنگ آنجا ماده گوگردیش زیاد است ماده گوگرد برای ماشین که باصطلاح فنی سوفر میگویند خیلی مضر است واخیراً هم اداره صناعت یک میسیونی معین کرده است که تا چند روز دیگر خواهند رفت که تمام نقاط آذربایجان را از نظر زغال سنگ و از نقطه نظر تأسیس کارخانه تفتیش کنند البته نتیجه مطالعات آنها هم بعد بعرض آقایان خواهد رسید و بمرور تکمیل خواهد شد .

جمعی از نمایندگان – مذاکرات کافی است .

رئیس- رأی میگیریم بماده سی ام موافقین قیام فرمایند

(اکثر قیام نمودند.)

رئیس- تصویب شد. ماده سی و یکم قرائت میشود.

ماده ۳۱- وزارت مالیه مجاز است در مواردیکه بجای یکی از مستخدمین خارجی گمرک مستخدم ایرانی انتخاب یا شغل او را متکفل شود شود حقوق مستخدم ایرانی را بعلاوه مبلغی فوق العاده به تشخیص وزارت مالیه از اعتبار حقوق و فوق العاده مستخدم خارجی سلف او که موقتاً یا دائماً از محل او خالی شده است تأدیه نماید.

رئیس- اشکالی نیست

(گفته شد : خیر)

موافقین با ماده سی و یکم قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس- تصویب شد . ماده سی و دوم قرائت میشود.

ماده ۳۲- وزارت مالیه مجاز است بقیه مخارج طبع و نشر اسکناس و تکمیل ضرابخانه را و همچنین کلیه مخارج دیگر مذکوره در قانون مصوب ۲۷ بهمن ماه ۱۳۰۹ و قانون مصوب ۲۵ مرداد ماه ۱۳۱۱ و ماده ۴ متمم قانون بودجه ۱۳۱۱ را از محل اعتباریکه در دو قانون مذکور در فوق منظوراست تأدیه و آنچه را که تا بحال از آن محل بمصرف رسیده بخرج قطعی منظور دارد.

رئیس- آقای امیر تیمور.

امیر تیمور کلالی – مخارج تکمیل ضرابخانه را دربودجه هم معلوم نفرموده بودند که تا حالا چه مبلغ شده است مینویسد بطور کلی از بابت منافع وجوه ذخیره مملکتی آقای وزیر مالیه سابقاً اجازه قانونی حاصل کردند که منافع آنرا بمصرف ضرابخانه برسانند معلوم نیست که این جریان تا کی طول خواهد کشید وتا چه مدت دیگر ضرابخانه از هر جهت تکمیل میشود که ما محتاج بمخارج دیگری نباشیم بعلاوه مخارج دیگری که تا بحال منظور شده بطور تخمین چه مبلغ است؟

وزیر مالیه – آقا مسبوقند در متمم قانون بودجه ۳۰۹ نوشته شد که از فرع وجوه و غیره ۲۲۰ هزار لیره تخصیص داده شود برای خرید ماشینهای ضرابخانه و تکمیل ضرابخانه و ساختمان و اموری که مربوط بآن است و همچنین طبع اسکناس جدید و بعد برای اینکه اسکناس محتاج بمخارج زیادی شد و خرید ماشین‌آلات هم با لیره بود یک مبلغ دیگری گذراندیم و بمبلغ اولیه افزودیم که در حدود سیصد هزار لیره شد ولی از آن محل این مبلغ عاید نشد ویک قسمت کمی باقی ماند واین اعتباری که از طرف مجلس داده شد بدست نیامد بواسطه اینکه آنوقت پول صدی پنج صدی چهار در فرنگستان فرع میآورد حالا صدی یک هم در بعضی جاها درنمیآید حداکثرش صدی یک ونیم است از این جهت خیلی بتانی برای منظورما یک مبلغی حاصل میشود و این مبلغ هم برای تکمیل اینکار مصرف میشودبهمین جهت هنوز تمام این ماشینها نیامده شاید نصف یا نصف بیشترش باقی است که باید برسد وباید پول بدهیم و بعضی از ماشینهای ضرابخانه مثل ماشین ذوب طلا و ضرب طلا هنوز در راه است و قسطش داده نشده است که باید داده شود و بعضی بناها هم هست که تمام نشده و باید تمام شود برای خود مخارج اداری ضرابخانه در بودجه مملکتی منظور میشود ولی این برای مخارج اداری نیست وبرای همان مخارجی است که در قانون اشاره شده است یعنی تکمیل بناهای ضرابخانه وماشینخانه وماشینها و طبع اسکناس.

رئیس- آقایانی که با ماده ۳۲ موافقت دارند قیام فرمایند

(اکثر برخاستند)

رئیس- تصویب شد . ماده سی و سوم نزد هممه آقایان هست خود آقایان مراجعه میفرمایند. آقای مؤید احمدی.

مؤید احمدی – ماده ۳۳ راجع بحق التعلیم مدارس است بنده خیلی خوشوقتم که آقای معاون تشریف آوردند که بعضی توضیحاتی که میخواستم ایشان بدهند بنده ماده سی و سه را از اول میخوانم:

ماده ۳۳- از اول سال ۱۳۱۲ پرداخت حق التدریس در مدارس ابتدائی موقوف خواهد شد درباره معلمین مدارس متوسطه که دارای رتبه رسمی هستند و علاوه بر حقوق رتبه حق التدریس میگرفته اند از ابتدای سال ۱۳۱۲ بجای حقوق رتبه و حق التدریس فقط یک حقوق به عنوان حق التعلیم برقرار خواهد شد حق التعلیم مذکور شامل تمام معلمین مدارس متوسطه از مستخدمین رسمی و کنتراتی میباشد وداری حداقل و اکثر بترتیب ذیل خواهد بود: حداقل بریال حداکثر بریال

کلاس اول و دوم مدارس متوسطه ۴۵۰ ۶۸۰

کلاس سوم و چهارم مدارس متوسطه ۶۸۰ ۹۲۰

کلاس پنجم وششم مدارس متوسطه ۹۲۰ ۱۸۰۰

معلمینی که حق التعلیم اخذ میکنندمکلف خواهند بود در تمام ساعات روزانه مدارس در مدارس متوسطه تدریس نموده و یا حاضر خدمت باشند. پرداخت حقوق زیاده بر حداقل به تشخیص وزارتمعارف بمعلمینی داده میشود که ابراز لیاقت نموده و یا ساعات فوق العاده بتدریس اشتغال داشته یا خدمات اضافی معتدبهی از قبیل امتحانات وامثال آن و خدمات دیگر مربوط بمدارس که بآنها رجوع شود انجام داده و یا بالخاصه سابقه خدمت در امر تعلیم داشته باشند. بنده یک نظرم این بود که اولا توضیحی بفرمایند که این با سابق چه فرق کرده. موضوع دوم سئوال بنده این بود که راجع بمدارس ابتدائی چه تصمیم گرفته اید چون اینها راجع بمدارس متوسطه است کلاسهای ابتدائی را از کلاس اول تا کلاس ششم چه تمیم گرفته اید راجع بعلمین این را در این موقع بنده لازم میدانم تذکر بدهم که بعضی از معلمین مدارس ابتدائی حقوقشان خیلی کم است معلمی را که ما ماهی بیست وهفت تومان حقوق باو بدهیم اومعلم نخواهد شد البته یک اشخاصی که دارای معلومات خوبی هستند باماهی بیست وهفت تومان نمیآیند معلم بشوند پس لابد میشوند اشخاصیکه کلاس شش را تمام کرده اند یا اینکه در کلاس هفت وهشت مشغولند اینها را بیاورند در کلاسهای ابتدائی و معلم بکنند واین چیز خوبی نیست بعقیده بنده باید حقوق کافی داد و معلم خوب گرفت عده اینها را کم کنید یا هر ترتیبی که میخواهید بکنید مقصود این است که معلم بیست وهفت تومان نتیجه خوبی نخواهد داد اینها را خوب توضیح بفرمایند. عرض دیگرم این است که میخواهم از موقع استفاده بکنم و تذکری راجع بمعارف کرمان عرض کنم معارف کرمان مخصوصاً مدرسه متوسطه اش یک نواقصی دارد که آقای مترجم همایون که رئیس مدرسه هستند خودشان نواقصش را نوشته اند بوزارت معارف در سال گذشته گفتند امسال گذشته بعد اصلاح میکنیم یعنی گفتند چون امسال بواسطه احتیاجاتی که در پیش داریم و صرف جاهای دیگری شده در ۱۳۱۲ اصلاح میکنیم البته میدانید وقتی که یک مدرسه ناقص شد دیگر فایده ندارد خوب است این نواقص را امسال در نظر بگیرند و رفع کنند.یک موضوع دیگر عرض بنده این است که یک کلاسهای اکابری در این شهر باز میشد و درس میدادند از شاگردان دارالمعلمین و سیاسی فرض بفرمایید شبها در منزلشان کلاس باز میکردند و شاگردهای کلاس متوسطه میرفتند بآنجا و دروس مدرسه را در آنجا تعلم میگرفتند حالا از طرف وزارت معارف قدغن شده که این کلاسها درس اختصاصی موقوف و بسته شودچرا؟ این یک کمکی بود بمجلسین که در آن کلاسها درسهاشانرا تهیه میکردند علت چیست که وزارت معارف از آنها جلوگیری کرده . یک موضوع دیگر راجع بکتاب است از کسانی که میخواهندکتاب وارد کنند تصدیق صدور و آن ترتیباتی که در قانن تجارت است میخواهند خوب است یک فکری برای این کار بکنید زیرا کتاب محتاج الیه عموم است وهمه بکتاب احتیاج دارند تجارت که نمیخواهند بکنند تا تصدیق صدور بفرستند این بود عرایض بنده.

آقای میرزا غلامحسینخان رهنما (معاون وزارت معارف )- فرمایشاتی که آقای مؤید احمدی فرمودند چند موضوع بود قسمت اول راجع بمدارس ابتدائی بود که میفرمایند چرا مستخدمین رسمی حق تدریس نخواهند داشت اولا چون عده مستخدمین رسمی که در مارس ابتدائی تدریس میکنند محدود است و زیاد نیست گمان میکنم بیست ودو سه نفر بیشتر نیست و قرار شده با وزارت مالیه توافق نظر حاصل شده است که بآنها ترفیع داده شود چون حق التدریس شان یکی دو تومان بیشتر نبوده است و این کار باین ترتیب انجام مییابد ولاینهم مستخدمین رسمی که حق التدریس داشته باشندندارند راجع بمدارس متوسطه هم عرض کنم سابقاً اینطور معمول بود که بعضی مستخدمین رسمی حقوق رتبه خودشان را میگرفتند و یک مبلغی هم بعنوان حق التدریس میگرفتند که این مبلغ حق التدریس نه ماهه بآنها داده میشد بطوریکه در لیست و بودجه برای کارکنان وزارت مالیه اسباب زمت میشد و گاهی هم اشکال پیدا میشد چنانکه در سال گذشته مابین وزارتمالیه و وزارت معارف پنج شش ماه مذاکرات جریان داشت بالاخره با وزارت مالیه موافقت نظر حاصل شد که حق التدریس را با حقوق کلیه که در مدارس متوسطه به معلم داده میشد بعنوان حق التعلیم داده شود میزانش هم همان است که سابقاً داده میشده و حالا هم بهمان میزان و قیاس داده میشود منتها اسم حقوق مدارس متوسطه حق التعلیم خواهد بودنسبت بمستخدمین رسمی البته برای اینکه سابقه خدمتشان محفوظ بماند و بتوانند کماکان از مقررات قانون استخدام کشوری استفاده کنند قرار شد حق التدریس شان را به دوازده تقسیم کنند و بر رتبه بیفزاند و بعنوان حق التعلیم اخذ نمایند برای اینکه هم ضرری بآنها وارد نیامداه باشد و هم دوازده ماهه بگیرند عنوان حقوق هم داشته باشد که دیگر اشکالی پیش نیاید اما راجع بنواقص مدرسه کرمان که فرمودند در نظر هست و نواقص آنجا را یادداشت کرده ام واصلاح میشود راجع به کلاسهای اکابر که فرمودند چرا بسته شده است برای این است که وسایل کافی برای مراقبت واجرای این منظور نداریم البته بسیار چیز خوبی است مدرسه اکابر ولی هنوز وسایل کافی برای اینکه مراقبت تام دراین موضوع بشود در دست نیست دیگر باقی میماند مسئله کتاب این موضوع را میتوانم عرض کنم که مربوط بقانون تجارت است جاهاییکه اشخاص وارد میکنند گمان نمیکنم محتاج بتصدیق صدور باشد وخیال میکنم فقط باید باداره تجارت اطلاع بدهند که ما میخواهیم فلان کتاب را وارد کنیم این مال کتاب است. اما راجع بتجارت کتاب البته آن تصدیق صدور باید داشته باشد موضوع بیست وهفت تومان حقوق معلمین ابتدائی هم یک موضوعی است که دوسال قبل در قانون متمم بودجه سابقه دارد ودر کمیسیون بودجه مذاکره شده است که بیش از این بالفعل نمیتوان بمعلمین کلاس اول و دوم مدارس ابتدائی حقوق داد .

رئیس- آقای اورنگ .

اورنگ – عرض میکنم که این ماده سی و سه به اعتقاد بنده موضوعی است که در وقتیکه پرگرام دولت و همچنین وقتیکه بودجه کل مملکتی مطرح بود در مجلس شورای ملی از طرف آقایان وکلاء در اینموضوع صحبتهایی شد یعنی در پروگرام دولت راجع بمعارف ذکری بود و همینطور هم راجع ببودجه مملکتی یک جزئش مربوط بمعارف مملکتی بود در آن دو موقع آقایان رفتا کلیاتی را راجع بمعارف مملکتی توضیحاتی دادند از جمله آقایان رهنما و دشتی وسایر آقایان رفقا. بنابر معتقد بنده مجال زیادتر و موقع مساعدتر برای آن صحبت دراین ماده است وبنابراین مقدمه بنده در آن دو موقع چیزی عرض نکردم و عرایضم را گذاشتم در اینجا که وقتی که این ماده مطرح میشود عرض کنم بنده اولا راجع باین معنی یعنی لفظ معارف که یک معنای اصطلاحی دارد و یک معنای لغوی وهمچنین راجع بسایر مؤسساتیکه در مملکت ایران است یک اعتقادی دارم و بعد از آن اعتقاد یک سعی دارم . اعتقادم اینست که معارف وسایر مؤسسات بهر اسم و قصد که در مملکت ایران است اینها قبل از ظهور اعلیحضرت پهلوی وجود خارجی نداشته است یک علاوه هم دارد آن علاوه اش هم این است که معدوم هم نبوده است ولی بدتر از عدم چیست یک معماری فرض بفرمایید که درزمین مسطح ساده میخواهد بنا کند پی میکند بنا را بالا میاورد برای این سهلتر است تا بگویند یک عمارت خراب و هندسی را که همه تیرهایش را موریانه خورده و سقفهایش هم دررفته وزیر هر دیواری هم هفتاد تا چاه است باید اینها راهمه را پرکنی و پی بریزی و روی آن عمارت خوب و محکم عالی بسازی پس اصلاح و ساختن این عمارت موجود بدتر و سخت تر از آن زمین صاف است بنا ساختن در‌آن زمین صاف وساده البته سهلتر بود و عمارت بهتر درست میشود. نسبت بمؤسسات مملکتی هم من همین اعتقاد را دارم . اینها تا قبل از ظهور اعلیحضرت همایونی بدتر از عدم بودند و بعد از ظهور اعلیحضرت همایونی یک یک در این بناها آن چاه ها پر شد و آن تیرها کنده شد و آن سقفها و دیوارها کشیده شد و روی آن بناها یک بناهایی شده است این اعتقاد من راجع بهمه مؤسسات است اما سعی من این است که در جانبین تفریط وافراط واقع نباشیم ممکن است یک وقتی واقع باشم ولی سعیم این است که واقع نباشم یعنی همین تأسیساتی که در زمان حکومت ودولت اعلیحضرت همایونی شده است نه جانب تفریطش را بگیرم نه جانب افراطش را باین منی که من هر مؤسسه را فرض میکنم نردبام این را پله پله ودرجه درجه برایش قائل هستم و ترقی این را آنوقت مشاهده میکنم که مثلاً یک مؤسسه چند پله و چند رتبه طرف ترقی و تعالی را پیموده است و چند پله از اوج وعظمت وکمال لایق خودش را پیموده یا کسر دارد که آن مقدار اولی را در حق خودش تصدیق کنیم واین مقدارش را سعی کنیم تا داخل شویم به آن کمال و مقصود حقیقی مان از آن جمله معارف است بنده این اعتقاد را نسبت بمعارف دارم که معارف به آن معنی که در ذهن همه است وتمام افراد به کمال حقیقی خودش نرسیده و به ترقی واقعی خودش نرسیده در این جزء عمل شریک و رفیق رفقای خودم هستم ولی آنطور هم نیستم که آن مقداریکه در معارف قدم برداشته شده است آن مقدار را کان لم یکن پندارم و اینطور اعتقاد داشته باشم که هیچ عملی برای ترقی معارف نشده بنده سعی دارم که حد معتدل و وسط را گرفته باشم با اطلاعیکه شخصاً بنده دارم و البته این اطلاع من را همه آقایان هم دارند منتها من غالباً اعداد را زود ضبط میکنم در هزار و سیصد و سه شمسی مراجعه بفرمایید به مدارکی که بنده عرض میکنم در سرتاسر مملکت ایران پنجاه و پنج هزار نفر محصل بود یکدانه از این عددی که بنده عرض میکنم زیادتر نیست درصورتیکه اداره احصاییه مملکت ایران تا این ساعتیکه بنده پشت تریبون ایستاده ام صورت اوراق و هویتی که بمردم ایرانی داده است ده میلیون و چهار صدهزار است و حال آنکه در تمام خانه‌ها (چنانچه در خانه خود بنده هم هست دیروز هم مراجعه کردم). و در مملکت ایران آدمی که هنوز سجل نگرفته باشد خیلی موجود است

(کازرونی: دهات)

و بفرمایش آقای کازرونی در دهات و قراء و قصبات خیلی زیاد است بالجمله این عددی است که تا این ساعت از طرف احصائیه اوراق هویت بافراد ایرانی داده شده است عدد پنجاه وپنجهزار نسبتش تقریباً و تخمیناً شش در هزار است یعنی در هزار و سیصد و سه شمسی شش نفر از هزار نفر ساکنین مملکت ایران مشغول تحصیل بوده اند دراین ساعت که بنده در اینجا ایستاده ام عده محصلین در سرتاسر ایران دویست و دو هزار نفر است این عده نسبت بده میلیون و چهارصد هزار نفر قیاسش تقریباً نوزده نفردر هزار نفر است و در سرتاسر مملکت ایران در این ساعت که بنده عرض میکنم چهارهزار و دویست عدد مدرسه است از ابتدائی و متوسطه و عالی که از این چهارهزار و دویست مدرسه صدو هشتاد تاش را دولت بدست خودش در ظرف همین چند ساله ساخته است در این ساعتی که بنده اینجا ایستاده و حرف میزنم ده هزار و یکصد و شصت نفر معلم حقوق بگیر در سرتاسر ایران مشغولند در این موقع نمیتوانم از موقع استفاده نکرده باشم و میخواهم دراینجا بین الهلالین عرض کنم اینها که مرتب حقوقشان را میگیرند این از حسن اداره آقای وزیر مالیه است که الان معلمین از پانزدهم برج به پائین در آن پانزده روز متمم برج درهر روزی که معلمین بخواهند میتوانند حقوقشانرا بگیرند بطوریکه در سی و یکم هر برجی معلم حقوق آن برج را گرفته است در صورتیکه همه آقایان بخاطر دارند و من یکسال را شاهد میگیرم بنام که در خدمت خود آقای رهنمارفته بودیم منزل وزراء و یک دسته متحصن دیدیم وقبل از رسیدن بآنجا میدانستیم که اینها معلم هستند و برای گرفتن حقوقشان متحصن هستند و این از مساعی و حسن اداره شخص آقای وزیر مالیه است که من اینمطلب را عرض میکنم در بیست و نهم هر برجی حقوق ده هزار و صد وشصت نفر معلم در سرتاسر ایران پرداخته شده است

(عراقی: بتوجهات اعلیحضرت )

قبلا در مقدمه عرضم عرض شد این عده معلم بود که عرض کردم امادر ساعت حاضر عده محصلین که از طرف وزارت معارف بفرنگستان فرستاده شده است پانصد نفر است که ما شاگرد مقیم فرنگستان داریم واین عده فقط عده است که از طرف وزارت معارف فرستاده شده است واین سوای آن عده است که از طرف وزارت جلیله جنگ وسایر وزارتخانها در فرنگ مشغول تحصیل هستند و مطابق تصدیق وزارت خارجه که باداره سرپرستی ما که آقای علاء رئیس آن بوده اند داده از بهترین شاگردهای اجنبی مقیم خاک فرانسه از حیث تحصیلات و سعی در تحصیل شاگردان ایرانی بوده اند

(یکی از نمایندگان: این صحبتها خارج از موضوع است)

تأمل بفرماییدآقا بعد از بنده تشریف بیاورید و بفرمایید.

یکی از نمایندگان- این مطرح نیست.

اورنگ – این وضعیت معارف است در این مملکت ولی در عین حال این معارف بکمال لایق خودش هنوز نرسیده است. بسا کارهایی است که باید معارف کرده باشد. اما اینکه من و امثال من ترقیات معارف را میخواهیم جای خواستنش در این ماده است آنوقتی را که ما میل داریم ترقیات معارف دراین مملکت کامل بشود باملاحظه و مراجعه باین ماده سی و سه متمم بوجه این منظور باید تأمین شود و ما باید سعی بکنیم حقوق معلمین طوری شود که آمال ما نسبت بمعارف جاری شود در این ماده حقوق معلم را برای کلاسهای متوسطه حداقل و اکثر معین میکند همه آقایان خاطرشان مسبوق است که معلم برای کلاسهای متوسطه تا ۱۵ کلاس را طی نکند معلم نمیتواند بشود یعنی شش کلاس ابتدائی شش کلاس متوسطه سه کلاس عالی را باید طی کند ولیسانسیه بشود از مدرسه عالی دارالمعلمین تا بتواند معلم بشود یک آدم ۲۳ ساله که از سن هفت سالگی مشغول تحصیل شده در سن ۲۳ سالگی فارغ التحصیل از کلاس ۱۵ دارالمعلمین شده ویکسال هم قرض وجدانی خودش را نسبت بمملکت که عمل نظام وظیفه باشد انجام میدهد آنوقت این آدم راما حداقل باید بهش بدهیم تمام افرادی که از اینجا بیرون میآیند وخدمت نظام وظیفه خودشانرا انجام میدهند و برای ما میآیند در مدارس متوسطه معلم میشوند این افراد را ما حداقل حقوقشان را چهل و پنج تومان معین کردیم و حداکثر راشصت و هشت تومان بنده عرض میکنم با آن اشتها و آمال و آرزوی ما بترقی و بسط معارف این حقوق لایق و قابل نیست آن معلمی که میآید در کلاس متوسطه و برای ما تدریس میکند این حقوق برای او کافی نیست و آن بیانی را که آقای دشتی آنروز فرمودند به اعتقاد بنده جایش امروز اینجا است و ماباید کوشش کنیم که حقوق معلم کافی وکامل بشود تا بتواند مخارج خودش را کاملاً تأمین کند ودرس خوب بگوید مطلب دیگر اینماده دارد وآن این است که آنمعلم دو ساعت باید در مدرسه درس بدهد و باقی اوقات هم حاضر باید باشد آنقدریکه مشغول تدریس است در مدرسه حتماً باید باشد این شک ندارد زیرا آن کسیکه باید تدریس کند البته باید در محل تدریسش حاضر باشد غائبانه که نمیتواند تدریس کند آنمقداری را که تدریس ندارد بی کار است خوب آن مقدار را برای چه توی مدرسه بنشیند روز دوازده ساعت است فرض بفرمایید پنج ساعت شش ساعت در مدرسه تدریس دارد آنرا قبول دارم که در مدرسه باید باشد نیمساعت بوقت مانده هم باید حاضر باشد اگر غایب شد جریمه هم باید بدهد ولی آنمقداری که کار ندارد و جاهم ندارد (نباید هم داشته باشد ) این وقت را چرا باید در مدرسه قدم بزند یا اینکه قراول درب اطاق باشد واین حقوق را بنده برای معلم متوسطه مملکت بااین شرایط که در باره او قائلیم بنده فوق العاده کم میدانم و موردی را هم که باید معارف را تقویت کنیم همین مورد است . این یکی از اصول سنه معارف است اصول سنه عبارت است از مدرسه معلم کتاب بعد متعلم مسئله پنجم حفظ متعلم در مدرسه از حیث بدن واخلاق این اصول سنه معارف است و معارف غیر از این شش جهت و شش مقدمه چیز دیگری نیست ما میخواهیم از معارف خیلی تجلیل کنیم و میخواهیم که در مملکت بسط پیدا کند حالا وقت معراف است که گریبان ما را گرفته اند که باید بودجه اش را تصویب کید و تشکیلاتش را برای ما میخواهند بدهند حالا را ما بگذاریم و رأی بدهید و بعد باز پس فردا صحبت کنیم این را دقت بفرمایید که چیز خوبی نیست دیگر چه عرض کنم.

وزیر مالیه – در تمام فرمایشاتی که آقا فرمودند یک نتیجه و مطلبی روشن است که محتاج بتوضیح هم نبود و آنقسمت بمعارف دوستی شخص ایشان بود که اهل معرفت واهل علم و معارفند آقایان دیگر هم هستند و تمام آقایان بالاتفاق طرفدار معرافند ولی آقایانی هستند که بالخصوص توجه مفرط و زیادتری دارند و بنده هم یک جزئی افتخار را دارم که در جزو همین آقایان باشم (صحیح است) ماالبته نخواسته ایم و نمیخواهیم یک کاری بکنیم که معلم از مقام یا حیثیت خودش یا از حقوق مادیش پائین بیاید بلکه باید بالا برود (صحیح است) و باید همه نوع وسایل وراحتی برایش فراهم شود ولی خود حس معارف دوستی یا یک کسیکه فرضاً صنعت اقتصاد را در مملکت دوست دارد و میخواهد اقتصادیات در مملکت کامل و خوب شود یا یک کسی دوست دارد که امور خارجه مملکت خیلی آبرومند شود و اگر سفیر کالسکه چهار اسبه سوار شود میگوید اگر شش اسبه باشد بهتر است این چیزها میزان معینی ندارد میزانش بنیه و استطاعت مملکت وحد معمول دنیا است بواسطه زحمتی که مردم میکشند و جنس زحمتشان همیشه متناسب نیست با اجرتشان بعضی اوقات بنده شنیدم میگفتند اتفاق می‌افتاده بحث میشده که ما یک سفارتی داریم در فلان مملکت یک مملکتی که بنده نمیخواهم اسمش را ببرم یک مملکت خیلی دور که لازم هم نبود ما در آنجا سفارتخانه داشته باشیم وقتی که بودجه اش می‌آمد میگفتم باین چرا پول میدهید این چه کار میکند هیچ کاری ندارد بکند تا آنجایی که هم مرکزش مهم است و خیلی کارش هم زیاد است و سفیرش هم خیلی خیلی لایق است این در بودجه چه فرق میکند نمیشود گفت چون در آنجا سفیرما کاری ندارد و کارش با قیمتش تناسب وارزش ندارد نباید باو چیزی داد اگر اجرت مطابق ارزش باشد همه جاها را میشود منطبق کرد مثلاً ما از آن چیزیکه خیلی زیاد لازم داریم مقدار عظیمی هم لازم داریم افراد قشون افراد نظمیه مأمورین تلگراف زیادند عملجات کارخانجات خیلی زیادند عده کم نیست پنجنفر ده نفر که نیستند حالا در این چیزها اگر بخواهیم یک قران بمزد عمله اضافه کنیم یا دو قران به آن کسی که جلو کوره آهنگری کار میکند بدهیم البته عیبی ندارد خوب هم هست ولی جمعش خیلی زیاد است بنابراین چون جماعت زیادی کارگر هستند که کار میکنند البته باید تا حدی هم مراعاتشان را کرد ولی اگر بنا باشد که بگویند این فوق العاده هم کم است البته باید سه چهار پنجهزار برابر داد و هیچ بودجه برای اینکار کافی نیست . ما چیزی که در نظر داریم و باید این طور هم بشود این است که معلمین باید کمتر ازطبقه مستخدمین حقوق نگیرند واگر هم میسر بشود یک مراعاتهای بیشتری نسبت به آنها بکنیم چون کارشان کار دماغی است و معلم در مملکت کمک میکند باینکه اذهان وافکار را روشن کند واولا به آقا هم عرض میکنم که این قانون اساسی نیست این قانون یکسال است . ما این جا قانون نمیگذاریم که مقرری معلم باید همیشه این قدر بماند این مثل بودجه معلمین است ولی معلمین هم درجات دارند لیاقت بیشتر وکمتر دارند واین باید بدست آن کسی که تشخیص حقیقی کار با او است (که وزارت معارف است) گذاشته شود تا با موازینی که در دستش است کسانی که ابراز لیاقت میکنند ساعات فوق‌العاده درس میدهند خدمات زیاد میکنند در امتحانات شرکت میکنند حقوق آنها را رعایت کند اما یک چیزیرا هم باید عرض کنم این جا بنده میخواهم آقایان همه توجه بفرمایند و کمک هم بفرمایند ما یک گرفتاریهایی پیداکردیم در این مملکت و بودجه مملکت وهمین چیزی که آقایان موافقند که مستخدمین دولت در زحمت نباشند این از یک چیزی ناشی شده است یکی از معایب این تبعیض که برقرار شده این است که نمیدانم چطور بوده است که در زمان سابق بسته به اختیار و قدرة و نفوذ شخص وزیری بوده است که یک وزارتخانه را اداره میکرده اگر آن وزیر دارای قدرت و نفوذ بود در آنجا مردم آن وزارتخانه مستخدمینشان کارشان بهتر میشد یعنی یک قرارهایی میگذارد که مثلاً شب هم یک چیز فوق العاده بگیرند میگفتند مثلا باصطلاح مستخدمت پرور بوده است کسی هم زورش بهش نرسیده است اعتراض هم نمیکرده است یک وزارتخانه هم ضعیف بوده است یعنی آن وزیرش آدم محجوبی بوده است مستخدمینش هم در حدود قانون بوده اند حالا نتیجه این شده که همان چیزی که چند روز قبل فرمودید که مستخدمین باید چیز بکنند بنده میخواهم یک چیزی عرض بکنم یکی از فلاسفه مطلبی نوشته است گفته است فقر یکی حقیقی است یکی نسبی فقر حقیقی آنست که انسان در مدارج دارائی پایین برود و یک حدی هست که از آنجا که گذشت هم شکمش گرسنه میشود و هم بدنش از سرما و گرما متأثر میشود این فقر حقیقی است این را دیگر نمیشود گفت دلیل و برهان و عذر هر چه بیاورند او متأذی است و قبول نمیکند ولی یک فقر دیگر هست که باین درجه نیست اماوقتی دید همین که دیگری بالا رفت او گریه میکند فریاد میکند برای اینکه می‌بیند آن یکی دارد فقط برای همین است اگر هیچکس اتوموبیل نداشت او دیگر ناله نمیکرد ولی اگر تمام اعضاء مجلس اتومبیل داشته باشند و فقط آقای اورنگ نداشته باشند البته متأثر میشوند . اینمستخدمین رسمی قانونی که داریم بنده از وقتی که داخل کار شده ام این را دیده ام که بعضی از وزارتخانه ها و مستخدمین همان حقوقی هم که قانون استخدام برایشان مقرر کرده است موقعی پیش میآید که همان هم نصیبشان نمیشود ولی در وزارتخانه های دیگر بعکس البته آنهم منطق داشته زیرا این حقوق کافی نیست و مخارج گران تر شده ولی اگر گران تر شده و کافی نیست تمام مستخدمین را باید رعایت کنند ما دیدیم در بودجه وزارت پست وتلگراف یک عبارتی بود راجع بمأمورین پرسیدم این چیست گفتند این تفاوت خرج است و باین عنوان یک چیزهایی میگرفتند معلمین مدارس آنهایی که مستخدم رسمی بودند علاوه بر حقوق استخدامشان یک چیزی میگرفتند بنام حق‌التدریس واین برای معلمین صورت خوبی ندارد معنیش این است که اگر منزلش هم می‌نشست آن حقوقش را میگرفت یا مثلا در وزارت عدلیه بعضیها حق الکفاله میگرفتند در وزارت خارجه چون وزارت خارجه بود اسمش اندامینیته بود جایی که نمیگرفت وزارت داخله و وزارت مالیه بود اینها همیشه شکایت داشتند و اینها که بنده اینجا بیان کردم قصدم این نیست که آن چیزی که در وزارت معارف میگرفتند بعنوان حق التدریس زیادشان بود یا همینطور مأمورین وزارت خارجه ولی مقصودم این است که باید یک‌نواخت شود که اگر اینها را پائین نمیآورند آن دیگری را هم بالا نبرند حالا اینها تبعیضاتی است که برخلاف روح قانون پیش آمده است و باید ازمیان برود ولی در همان حال باید توجه کرد که بمعلم هم صدمهنخور ما این منظور را با موافقت وزارت معارف حل کردیم نمیشد گفت که اثلا موقوف و مستخدمت رسمی نمیتواند حقوق رتبه اش را هم بگیرد و باید پایین بیاید خیر از آن چیزی که میگیرد نخواستیم پایین بیاید واز حقوقش کسر شود ولی برای این است که در آتیه بتدریج یک کادری از معلمین بوجود آید این مثل قانون استخدام معلمین است در واقع یک مرابت علمی و فضلی رعایت شده است مثل مستخدمین رسمی. اما اینکه فرمودند که در غیر ساعات در مدرسه نباشد و ممکن است برود در خانه‌اش کتاب بنویسد یا برود در کتابخانه. بلی میتواند برود مانعی ندارد ولی در غیر ساعت دیده شد که معلمی که کنترات میشود در مدرسه بعد از آنکه درس میدهد دو ساعت یا سه ساعت که درس داد اگر یک جایی دیگر رجوع کنند یک کاری در مدرسه دیگر نمیرود وما هم که نمیتوانیم او رادو کنترات بکنیم و یک حقوق دیگری هم باو بدهیم این درست نیست باید اینها هم مثل مستخدمین دیگر مملکت باشند برای اینکه مستخدمین مملکت باید خدمت بمملکت کنند واین اگر مستخدم است باید حاضر خدمت باشد واگر خدمتی رجوع بشود نباید برای هر کدام از آنها یک حقوق دیگری بگیرد واین مسئله هم منکر ندارد وبنده میخواهم که همیشه آقایان اینرا هم ملاحظه بفرمایند وباین مطلب توجه داشته باشند گاهی همه می‌بینیم یک کسی میاید میگوید که خوب مستخدمین تلگراف باید یک مساعدتی کرد میگفتیم آقا چرا بهمه مستخدمین باید رعایت و مساعدت کرد میگفتند که خیر آقا اینها باید سر شب تا صبح تلگراف بزنند وکار بکنند اینها کارشان فنی است اینها را با سایر مستخدمین نمیشود مقایسه کرد یا یکی میگفت مستخدمین سجل احوال راباید مساعدت مخصوصی کرد میگفتند چرا میگفت آقا شما میخواهید مستخدمین سجل احوال را با دیگران مقایسه کنید؟ اینها کارشان زیاد است (خنده نمایندگان) باید ولادت را بنویسند وفات را بنویسند خیلی خوب باز میگفتند که مثلا آژان خدمتش زیاد است صبح تا شام باید جلوی باران وبرف بایستد این را هم که نمیشود مقایسه کرد التبه همه شان هم زحمت میکشند و بعضیهایشان هم هستند که زحمتشان بیشتر است قبول داریم اما مملکت هم یک قانونی برای کسانیکه کار میکنند دارد و تبعیض نباید بشود هر کس بقدر قوه اش کار میکند و زحمت میکشد. در یک اداره دو نفر کار چهار نفر را میکنند تکلیف وزیر یامعاون این است که آن دو نفر دیگر را خارج کند بروند شغل آزاد پیدا کنند وآن دو نفر هر چه در قوه‌شان است کار کنند ولی حقوق کافی بدهند واین راهم ما برای این منظور درست کردیم و اگر آقایان درست توجه بفمرایند این برای خود معلمین هم موافقت و مراقبت دارد (اولا اینها مستخدم رسمیشان زیاد نیست) و بسابقه خدمتشان هم خللی وارد نمیآید حقوقشانهم محفوظ است اینها یک حق التدریسی میگرفتند و در این مسئله حق التدریس از اول سال تا آخر سال وزارت مالیه با معارف اشکال داشت مخصوصاً در تابستان کم میشد حقشان باوجودی که حالا تابستان هم حقوقشان کم نمیشود حق تعلیم حق معلم است و معلم هم مثل طبقه دیگر مستخدمین مملکت است که باو حقوق میدهند ودر هیچ موقعی هم نباید فروگذاری شود و حق او باطل شود باطل هم نمیشود واگر ملاحظه شد که واقعاً یک جایی بحق آنها اجحافی شده است بنده یک قانون جدیدی میآورم وحق آنها را کامل میکنم و در آخر کار یک نکته کوچک نسبت بخود ناقابل میخواهم عرض کنم : بنده شخصا رویه ام این است شاید اغلب نمایندگان محترم بدانند دوست ندارم که کسی کلمه بگوید که مثلاً بنده فلان کار را کرده ام خصوصا این نکته یک بر هزار یا یک بر میلیون بنده را متأثر میکند وقتی که اسم ناقابل بنده را در مقابل شخصی که تمام امور مملکت از او است

(صحیح است )

برده شود بنده میل ندارم که گفته شود و بنده این را بطور مبالغه و اغراق نمیگویند یکی میگوید شما فلان کار را کردید مثلا صبح زود رفتید اداره دیگری میگوید این از رئیس مملکت است البته همه ماها که صبح زود اول وقت میرویم اداره از رئیس کل مملکت است البته این مطلب نباید محتاج بتوضیح باشه یکی از بدیهیترین امور که همیشه بایددر نظر اهل مملکت باشد اینست که تمام این کارها از شخص اول مملکت است بنابراین نه اقتضا دارد که بگویند فلان آدم یکمراقبتی در کار خودش کرده است که وظیفه اش هست ووقتی هم که گفته میشود و دیگر هم نباید قیاس شود با یک چیزی که هیچ قابل قیاس نیست

(صحیح است – احسنت)

جمعی از نمایندگان – مذاکرات کافی است.

احتشام زاده – کافی نیست بنده مخالفم .

رئیس- بفرمایید.

احتشام زاده – بموجب این ماده یک حداقل و اکثری برای حقوق معلمین تعیین شده است که به عقیده بنده با اهمیتی که مقام معلم در جامعه دارد هیچ مقتضی نیست که باندازه کنتراتیهای سایر وزارتخانها و ادارات برایشان حداقل و اکثر حقوق قائل شوند با اینکه زحمت معلم زیادتر است ما اینجا بیاییم و برای معلم مثل سایرین حداقل و اکثر معین کنیم به عقیده بنده با سوابقی که معلمین دارند از حیث پیدا کردن معلومات واطلاعات علمی که البته طرف مقایسه با سایرین نمیتوانند باشد وبا زحمتی که شغل معلمی دارد هیچ عدالت وانصاف اجازه نمیدهد که بگوییم اگر یک متخصصی پیدا شد غیر معلم حداکثر حقوق او مبلغ فاحش باشد و هر اندازه که دولت مقتضی میداند باو حقوق بدهد اما اگر یک معلمی پیدا کردیم که برای مدراس متوسطه ما احتیاج داشتیم اگر رفتیم از خاجر معلم آوردیم هر مقدار از حقوق بخواهیم بدهیم باو اما اگر یک ایرانی پیدا شد قابل و لایق بود و خواست این کار را بکند ودارای معلومات واطلاعات بود وحاضر شد معلمی کند آنوقت باو بگوییم حداکثر حقوق تو اینقدر است و حداقل اینقدر؟ بعقیده بنده هیچ مقتضی نیست و تقاضا میکنم آقای وزیر مالیه دراین قسمت توجهی بفرمایند الاقل بقسمت کنتراتی معلمین وزارت معارف حقوق کافی داده شود زیرا اغلب اشخاص کاری هستند و وجودشان مغتنم است و باید حداکثر را برای وآنها قائل شد واجازه ندهند که اگر یک معلم خوبی پیدا شد و شایسته بود که برای کلاسهای عالی و متوسطه معلم باشد محدود نکنند بلکه بقدری که معلومات او مقتضی است باو حقوق بدهند که لااقل از این جهتی هم که آقا فرمودند که بین وزارتخانه ها نباید تبعیض شود و همه یکرویه و یکسان باشند این نظر تأمین شده باشد بنده عرض میکنم چه ضرورتی دارد که در قسمت کنترات سایر مستخدمین خارجی این حد نباشد ولی در معلمی این حداکثر باشد که کنترات آنها را محدود کند.

مخبر کمیسیون بودجه (دکترطاهری) – اولا در قوانین سابق هم خیال میکنم در کمیسیون بودجه هم که خود آقا تشریف داشتند ما تعیین کردیم در وزارتمعارف برای ابتدائیها حداقل ابتدائی را نتوانستیم معین کنیم قسمت متوسطه را معین کردیم واینکه میفرمایند هر کس که معلم شد رعایتش واجب است این حدودش معین است آن آدم فاضل دانشمندی را که به آن اشاره فرمودید او میرود در مدرسه عالی و حقوق بیشتری نخواهد گرفت که اشل هم ندارد اما اینکه بعضی از متخصصین یا یک شخصی را که از خارج باید بیاورند و مجبور هستند بیاورند وقتی که عده زیاد شد مثلاً فرضاً مترجمی میخوهند بیاورند مترجم فرانسه البته یک حدی باو حقوق میدهیم اگر زبان فرانسه را کسی دیگری نمیتوانست تعلیم بدهد ودر مملکت و یک نفر مترجم بود البته خیلی گران تمام میشد و مجبور بودند بهر قیمتی که بود بیاورند ولی ما باید بیش از اینها معلم تربیت کنیم وآنها هم باید صرفاً برای مال تدریس نکنند و بقدری که امورشان بگذرد حقوق بگیرند زیرا باید استطاعت بودجه را هم ملاحظه کرد از کجا باید حقوق زیاد داد و بالاخره این یک چیزی است که فعلاً موجود است و خودشان هم شکایتی ندارندواین حق التدریس و حق التعلیم را در تابستان بهشان نمیدادند حالا سه ماه تابستانشان را هم بهشان میدهند واین منتهی خدمت و رعایتی است که در باره آنها شده وحق التدریس هم حالا تفاوتی دارد بهر حال این جای هیچ اشکال ونگرانی نیست بعلاوه باید پایه استخدام معلمین هم روی یک اساسی باشد و باین ترتیب خودشان هم راضی هستند

(بعضی از نمایندگان : کافی است ، رأی رأی )

(طباطبائی دیبا: کافی نیست)

رئیس- یکنفر صحبت کرد و با کفایت مذاکرات هم مخالفت کرد آقایانیکه مذاکرات را کافی میدانند قیام فرمایند .

(اکثر قیام نمودند).

رئیس- معلوم میشود کافی است . پیشنهادی آقای اعتبار کرده اند .

پیشنهادآقای اعتبار: بنده پیشنهادمیکنم در ماده ۲۳ جمله ذیل اضافه شود: و کسور تقاعد از آنها مطابق حقوق رتبه محسوب میشود.

رئیس- آقای اعتبار.

اعتبار – مستخدمینی که رتبه دارند وآنها را برای معلمی استخدام میکنند مطابق این اشل بآنها حقوق میدهند و البته از حقوق رتبه شان بیشتر است بنابراین بنده پیشنهاد کردم که کسور تقاعدشان مطابق رتبه ایست که میتوانند داشته باشند.

وزیر مالیه – همینطور هم هست منظورشان حاصل است و در قانون تأمین شده است.

مخبر- بلی تأمین شده است.

رئیس- پیشنهادآقای دکتر ملک زاده. پیشنهاد میکنم تبصره ذیل بماده ۳۳ اضافه شود:

تبصره – معلمین سیکل اول متوسطه در صورتی میتوانند از حقوق مندرجه درماده ۳۳ استفاده نمایند که دارای تصدیق از مدرسه دارالمعلمین عالی یا یکی از مدارس عالیه باشند.

دکتر ملک زاده – این جا در اطراف حقوق معلمین مدارس متوسطه خیلی صحبت شد بعضی آقایان عقیده داشتند که حقوقشان کم است بعضیها هم عقیده داشتند که زیاد است ولی بالاخره هیچیک از آقایان تعیین نکردند که کسانی که نایل بدرجه اول میگردند باید تحصیلات سیکل اول متوسطه را داشته باشند زیرا بطریق اولی باید یک معلمی که این اشخاص در خدمت آنها باید تربیت شوند وآن معلمین در کلاسهای آخر مدارس متوسطه یعنی لیسه تدریس میکند باید بعقیده بنده یک قدری معلوم شود که آن مربی ها دارای چه درجه معلوماتی خواهند بود یک قانون استخدام کشوری داریم که در آنجا امتیاز فضلی قائل شده ایم که اشخاصی که داخل خدمت دولت میشوند در صورتی نایل بدرجه اول میگردند که دارای تحصیلات سیکل اول متوسطه باشند بنده و همینطور بسیاری از آقایان نمایندگان مجلس مدتی است بدولت و وزارت معارف تذکر داده ایم که خوب است یک قانون استخدامی هم از برای معلمین تهیه و به مجلس آورده شود که هم تکلیف آنها معلوم شود و هم درجه معلوماتشان زیرا بعقیده بنده باید معلوم گردد که اینها را دارای چه درجه از معلومات علمی خواهند بود که از این حقوق یا حقوق بیشتری میتوانند استفاده کنند واین را بنده حاضرم که ثابت کنم و کسی هم مقصر نیست بیک وسائل و وسائطی اشخاصی آمده ند و در یک مدرسه سمتی پیداکرده اند و کم کم هم همان وسائط را بکار برده اند وآمده اند معلم مدرسه متوسطه شده‌اند و حالا هم در سیکل دوم متوسطه تدریس میکند در صورتی که معلوم نیست که این آقا تحصیلاتش در کجا بوده است باستثنای اشخاصی که ادبیات یا فلسفه قدیم در مدارس ما تدریس میکند و از علمای قدیمند که دارای معلومات مخصوص مطابق سبک منظمی هستند سایر معلمینی که در سایر شعب تدریس میکند باید خودشان دارای یک معلوماتی باشند و باید معلوم شود که اینها در کجا تحصیل کرده اند و دارای چه مرتبه از مقامات علمی میباشند که حالا آمده اند در مدارس ما و سمت معلمی پیدا نکرده اند و تمام افراد ما باید از آنها بهره مند شوند واستفاده علمی بکنند این است که بنده عقیده دارم اگر موافقت بفرمائید جای این ماده که یقین دارم تا این اندازه اش هم خیلی خوب بوده است که بالاخره یک پایه از برای استخدام معلمین از نقطه نظر حقوقشان برای آنها در نظر گرفته شده است اگر ممکن شود از این ماده صرف نظر شود و وزارت معارف در صددبرآید که حقیقتاً یک قانونی ازبرای استخدام معلمین تهیه کندو بمجلس بیاورد فوق العاده نافع است و بسیاری از محظوراتی که امروز بین وزارت مالیه و معاف وجوددارد و همیشه دچارند از میان میرود مثلاً اینکه عرض میکنم که معلمین یامعلمات ما خیلی بی‌سواد هستنداین است که الان چندین سال است که وزارت معارف ما با زحمات زیادی موفق شده است که یک دارالمعلمانی تأسیس کرده یک نفر فرانسوی چندین سال بود با مبلغ گزاف در رأس این مدرسه قرار گرفته یک عده محصلات هم تحصیلاتشان را در آنجا تمام کرده اند واز مدرسه بیرون آمده اند آنوقت در این مدارس دخترانه یک عده پیرزن بی سواد که نمیدانم دارای هیچ گونه از معلومات نیستند در این مدارس اینها دارند تدریس میکنند . مکرر بنده خودم توضی دادم واظهار کردم که آقا شما که این جا مدرسه درست کرده اید واین اشخاص عمرشان را تلف میکنند چراشاگردان مدرسه دارالمعلات را نمیبرند بجای این پیرزنهای بیسواد بگذارید این است که بنده پیشنهاد کردم که اشخاص وقتی میتوانند در مدارس متوسطه از این حقوقی که منظور شده است استفاده کنند که لااقل حالا (نمیگوییم مدارس عالی را دیده باشد ) خیر آنهاییکه در مدارس متوسطه تدریس میکنند لااقل خود مدرسه متوسطه را دیده باشند (ذات نایافته از هستی‌بخش – کی تواند که شود هستی‌بخش) کسی که خودش مدرسه متوسطه را ندیده چطور میتواند در مدرسه متوسطه تدریس کند دارالمعلمین عالی هم که در طهران هست برای قسمتهای بالا لااقل یک فاکولته را تمام کرده باشد یک مدرسه عالی را دیده باشد لیسانسیه در حقوق باشد مدرسه طب را دیده باشد مدرسه مهندسی را دیده باشد برای اینکه حساب یاهندسه بتواند تدریس کند لااقل دارای یک مراتب علمی باشدکه شاگردهای ما که پیش آنها درس میخوانند بتوانند استفاده کنند یک قسمتهای دیگری را هم بنده یادداشت کرده ام لکن چون حالا وقت گذشته است خودداری میکنم و خواهش میکنم این قسمتها را که عرض کردم آقای معاون وزارت معارف توضیح بدهند.

معاون وزارتمعارف- الان درمدارس این طور است که در سیکل اول متوسطه غالباً معلمینی که تدریس میکنند سیکل اول و دوم متوسطه را دارا هستند جز فارسی و عربی که فعلاًمعلوماتشان خیلی بیشتر از اینها است که آقا فرمودند

(صحیح است)

و بنابراین اگر اینطور که آقا میفرمایند بخواهیم اجرا کنیم باید مدارس را ببندیم چون دارالمعلمین عالی تازه تأسیس شده است فقط دو دوره شاگرد بیرون داده است البته بتدریج این پیشنهاد عملی خواهد شد ولی بالفعل عملی نیست واین را هم بایستی عرض کنم که اگر معلمی در کلاس وارد شودو معلومات شاگرد بیشتر از آن معلم باشد همان شاگردها معلم را بیرون میکنند ومدرسه را زیر و رو میکنند اینطور نیست آقا .

رئیس- آقایانیکه این پیشنهاد را قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(عده قلیلی برخاستند)

قابل توجه نشد.

- موقع ودستور جلسه بعد – ختم جلسه

[۴-موقع ودستور جلسه بعد – ختم جلسه]

رئیس- جماعتی از آقایان تقاضای ختم جلسه کرده اند و جماعت دیگری از آقایان اجازه نطق خواسته‌اند و همینطور چندین پیشنهادروی میز بنده است راجع بماده ۳۳ که هر قدر هم تقلیل بکنیم در نطق ناطق و دفاع مدافع باز یک ساعت یکساعت و نیم طول میکشد و از طرفی هم آقای وزیر مالیه دائماً مرا متذکر میکنند که بقانون متمم بودجه احتیاج مبرم است و بسیاری از امور مهمه دیگر هم بحال تعلیق است که باید آنها هم بگذرد و آن کارها هم تمام شود ولی بنده به آقای وزیر مالیه وعده مطمئنی میدهم که صبح سه‌شنبه این کار تمام شودو پس از اتمام آنهم لایحه نفط را قرار میدهیم علی ایحال جلسه را ختم میکنیم. جلسه آینده سه شنبه پس فردا سه ساعت قبل از ظهر (مجلس نیم ساعت بعد از ظهر ختم شد.)

رئیس مجلس شورای ملی – دادگر

تصمیم قانونی راجع به تعقیب جزایی آقای حاج میرزا حبیب الله امین

مجلس شورای ملی اجازه میدهد که آقای حاج میرزا حبیب الله امین را دولت مورد تعقیب جزائی قرار داده و نتیجه را باستحضار مجلس برساند.

تصمیم فوق در جلسه سی و یکم اردیبهشت ماه یکهزار و سیصد ودوازده شمسی بتصویب مجلس شورای ملی رسید .

رئیس مجلس شورای ملی – دادگر