مذاکرات مجلس شورای ملی ۳۰ خرداد ۱۳۱۳ نشست ۸۸

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری نهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری نهم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری نهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۳۰ خرداد ۱۳۱۳ نشست ۸۸

دوره نهم تقنینیه

مذاکرات مجلس شورای ملی ۳۰ خرداد ۱۳۱۳ نشست ۸۸

مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ‏۹

جلسه: ۸۸

صورت مشروح مجلس روز چهارشنبه ۳۰ خردادماه ۱۳۱۳ (۷ ربیع‌الاول ۱۳۵۳)

فهرست مذاکرات:

۱ـ تصویب صورت مجلس‏

۲ـ تلگراف رئیس مجلس کبیر ملی ترکیه و بیانات عده از آقایان نمایندگان در اطراف تزیید حسن روابط و بروز احساسات صمیمانه به مناسبت ورود اعلیحضرت همایونی به آن مملکت‏

۳ـ شور اول لایحه استخدام محصلین قضایی در وزارت داخله‏

۴ـ موقع و دستور جلسه بعد ـ ختم جلسه‏

(مجلس سه ربع قبل از ظهر به ریاست آقای دادگر تشکیل گردید).

صورت مجلس روز پنجشنبه ۲۴ خرداد ماه را آقای موید احمدی (منشی) قرائت نمودند.

اسامی غائبین جلسه گذشته که ضمن صورت مجلس خوانده شد:

غائبین بی اجازه - آقایان: نمازی - محلوجی - ارباب کیخسرو - افخمی - اعظم زنگنه - مسعود ثابتی - یونس آقا وهاب زاده -محمد آخوند گرگانی - چایچی - کورس - معدل - دولتشاهی.

دیر آمدگان بی اجازه - آقایان: اسفندیاری - دکتر ادهم - طهرانچی - شریعت زاده.

- تصویب صورت مجلس

۱- تصویب صورت مجلس

رئیس-در صورت مجلس نظری نیست؟

(خیر)

صورت مجلس تصویب شد.

– تلگراف رئیس مجلس کبیر ملی ترکیه و بیانات عده از آقایان نمایندگان در اطراف تزیید حسن روابط و بروز احساسات صمیمانه بمناسبت ورود اعلبیحضرت همایونی به آن مملکت

۲ – تلگراف رئیس مجلس کبیر ملی ترکیه و بیانات عده از آقایان نمایندگان در اطراف تزیید حسن روابط و بروز احساسات صمیمانه بمناسبت ورود اعلبیحضرت همایونی به آن مملکت

رئیس-جلسه برای روز یکشنبه معهود بود و امروز فراکسیونی برای امور داخلی داشتیم – در این بین تلگرافی از رئیس محترم مجلس ملی کبیر ترکیه رسید که عرض آن زودتر بمجلس شورای ملی مقتضی بود- این است که بر حسب تقاضای آقایان جلسه شد و اینک تلگراف واصله قرائت می‌شود:

عین تلگراف رئیس مجلس کبیر ملی ترکیه

حضرت میرزا حسین خان دادگر رئیس مجلس شورای ملی ایران

بمناسبت تشریف فرمائی اعلیحضرت همایون شاهنشاه ایران به ترکیه مجلس کبیر ملی ترک باتفاق آراء تصویب نمودند که خود را ترجمان احساسات ملت ترک قرار داده باظهار امتنان و شادمانی مجلس برادر ما ایران اسلام و محبتهای قلبی و آرزوی ملت ترک را در رفاهیت و سعادت ملت نجیب ایران ابلاغ نماید مرا مأموریت دادند که این احساسات را تبلیغ و با ایفای این وظیفه پر افتخار احترامات فائقه خود را بر آن بیفزایم.

رئیس-مجلس ملی کبیر ترکیه – کاظم

رئیس-آقای اسفندیاری

اسفندیاری-(حاج میرزا حسن خان) – بنده از وقتی که داخل در خدمت دولت متبوعه خودم شدم در نظر دارم که غالباُ ملت ایران یک حس مودت و یک تمایل نزدیکی بدولت و ملت ترکیه داشته است

(صحیح است)

و هر وقت یک اتفاقی می‌افتاد که این نیت را تکمیل می‌کرد و استحکام می‌داد اسباب امیدواری و مسرت بود

(صحیح است)

و هر وقت که بر خلاف این انتظار چیزی واقع می‌شد اسباب تأسف همه می‌شد

(صحیح است)

التبه هم ملت و هم دولت ایران همیشه آرزو داشتند که یک روزی برسد که آن خلاف انتظارها از میان برداشته شود و آن روابط و مناسباتی که همیشه منظور بود بطور استحکام باقی و برقرار شد تا اینکه با فضل خدا در عصر حاضر بزمامداری اعلیحضرت همایون شاهنشاهی که همه کس میداند واقعا برای خیر و سعادت ملت و مملکت خودشان از هیچ دقیقه‌ای فروگذارنفرموده‌اند

(صحیح است)

و هر مسئله خیری و هر مسئله بهتری که برای مملمت اسباب سعادت و امیدواری بوده است اقدام فرموده‌اند و عزم راسخ خودشان را مبذول فرموده‌اند

(صحیح است)

از اول سلطنت خودشان این نکته را هم متوجه شدند همانطور که در نطق بلیغ خودشان هم تذکر فرموده‌اند که از اول خواسته‌اند این روابط را واقعاُ مستحکم فرمایند

(صحیح است) و اگر موانعی باشد از میان بردارند و بتدریج هم از آنوقت تا بحال می‌بینیم که این فکر عالی پیشرفت کرده و نتیجه مطلوبه حاصل شده چنانکه مسافرت اعلیحضرت همایونی به آنقره واقعاُ مکمل این نیت و این مقصود بوده

(صحیح است)

و بواسطه دعوتی که از دولت معظم ترک بعمل آمد اعلیحضرت همایونی با کمال اشتیاق عازم این سفر شدند. البته غیبات علیحضرت همایونی از مملکت خودشان مثل غیبت روح از جسد است

(صحیح است)

و تمام از این مسئله البته ناراضی بودند

(صحیح است)

که پادشاه ایران از مملکت خودشان و از میان خودشان خارج بشوند ولی چون برای یک نیت بزرگ و یک مقصود مهم و برای سعادت و خیر دو ملت و مملکت حرکت فرمودند یک تسلی بزرگ و امیدواری مخصوصی بایرانیان می‌داد

(صحیح است)

و همه میدانند که روح و قلب مردم در این سفر مشایعت پادشاه خودشان را می‌نماید

(صحیح است)

و از اول ورود بخاک ترکیه در هر قدم منزل و شهر که عبور فرموده‌اند احساسات و پذیرائی‌ها و مهمان نوازی‌ها و آن همه واقعاُ علاقه و اشتیاقی که از ملت و دولت ترک واقع و ظاهر شده همه را شاهد و ناظر بودند (صحیح است) و آنقدری که همه می‌دیدیم و می‌بینیم هرکس را از این مسئله قلبش پر از یک نشاط و انبساط وامتنان است

(صحیح است)

این بود که مجلس شورای ملی هم بر حسب وظیفه خودش مایل بود که امتنان ملت خودش را و امتنانی که نمایندگان محترم از این مسئله دارند ظاهراُ و علناُ اظهار و ابراز بکند- اتفاقاُ این قضیه تصادف کرد بورود تلگرافی که از طرف ریاس محترم مجلس کبرای ترکیه بریاست جلیله مجلس شورای ملی و اصل شد و آقای رئیس قرائت نمودند و ملاحظه فرمودید که این البته تکمیل آن نیات و آن مقاصد و آن احساسات را می‌نماید

(صحیح است)

این است که مجلس شورای ملی باسم خود و بنام ملت ایران از این همه احساسات و این همه مهربانی‌ها و اینهمه برادری هائی که در این موقع از طرف دولت عظیم ترکیه و همچنین از طرف ملت نجیب ترکیه نسبت باعلیحضر شاهنشاهی بعمل مده تشکرات و امتنانات خودشان را بقدری میدانند که واقعاُ ذکر آن قابل بیان نیست

(صحیح است)

و حتی تصور می‌کنم که در تاریخ اثرات این پذیرائی‌ها در قلب ایرانیان دائماُ برقرار بوده

(صحیح است)

و تشکرات از طرف ملت ایران باقی خواهد بود

(صحیح است)

و امیدوار هستم که دولت ترکیه و ملت ترکیه و همچنین ملت ایران از این سعادتی که حاصل و امیدواریم برای هر دو طرف دائماُ باقی و برقرار باشد بهره ور شده و این مناسبات و روابط حسنه که موجود است روزبروز بر مزید بوده و موجب سعادت طرفین باشد

(صحیح است انشاء)

و این دو قائد عظیمی که در این دو مملکت واقعاُ در صدد خیر و سعادت و آسایش و عظمت دو ملت خودشان هستند و مساعی جمیله بکار می‌برند انشاءا موید و موفق باشند

(صحیح است – انشاءا)

و همیشه دوستی و برادری یکدیگر را اسباب خیر و سعادت دو ملت بدانند

(صحیح است انشاء الله – احسنت)

رئیس- آقای رهنما

رهنما-البته نمایندگان محترم بوسیله مطبوعات بوسیله تلگرافات خارجه از جزئیات حرکت موکب اعلیحضرت در خاک ترکیه اطلاع پیدا کرده‌اند احساساتی که در تمام این مسافرت از ابتدای ورود بخاک ترکیه از طرف ملت ترکیه مشاهده شده احساساتی که در تمام دنیا طبقات ملت ترک از بزرگ تا کوچک از مأمور تا محصل گرفته ابراز و نثار قدوم اعلیحضرت شاهنشاهی گردید حقیقه برای ما ایرانیها تشکرات بی اندازه و غیر قابل وصفی را ایجاد کرد

(صحیح است)

برای چه؟ برای این که ملت ترکیه نسبت بنماینده افتخارات ملی و تاریخی ما بهترین احساسات و احترامات خودش را تقدیم کرد

(صحیح است)

این اظهاری را که بنده می‌کنم از تشکر یک مقداری بالاتر است این عرایضی را که بنده می‌کنم عبارت از یک احساسات خیلی دوستانه و قلبی برادرانه است که میخواهمن در این محوطه در اینجا که مرکز اراده و افکار عمومی و تمایلات ملت ایران است بملت ترکیه تقدیم دارم. اینها از تشکر یکقدری بالاتر است و آن عبارت است از احساسات یک برادری که ببرادر صدیق و باوفای خودش تقدیم می‌کند. امروز در قلب هر ایرانی که جستجو می‌کنید بواسطه این احساسات و تظاهرات صمیمانه و پذیرائی هائی که در خاک ترکیه از شاهنشاه محبوب ما کرده‌اند یک جا برای ترک می بییند. حقیقه برای ترک می‌بینید. در تمام ایران می‌بینید یک احساسات قلبی در نتیجه این حرارت و پذیرائی گرم دوستانه نسبت بملت و دولت ترکیه بیش از پیش بوجود آمده است

(صحیح است)

این یک احساس خیلی طبیعی است که در بین ملتین اینجا شده است. چرا این احساسات ایجاد شد برای اینکه وضعیاتی که در ترکیه و در مملکت ما ایجاد شده است این صمیمیت و دستی را ایجاب کرده است. در بین ما امروز نه تنها دیگر هیچ نوع سوء تفاهمی وجود ندارد بلکه یک نوع صمیمیت و صداقت عدیم النظیری بین ملتین ایران و ترکیه موجود شده است سابق بر این در ترکیه یک رژیم خیلی تاریکی بود. در ایران هم همینطور این دو رژیم تاریک مجال نمی‌داد که این دوملت احساسات قلبی خودشان را مبادله کنند. مجال نمی‌داد که مشکلات و معظلاتی که بین آنها ایجاد شده حل شود و دائماُ در کشمکش سختی واقع بودند. آن ظلمت و تاریکی در نتیجه وجود و پیدایش دو نفر مرد بزرگ یکی اعلیحضرت پهلوی و یکی غازی مصطفی کمال برطرف گردید. و دو حکومت نورانی و فاضلانه بروی کار قرار گرفت و امروز ترکیه از قلب بملت ایران و ایران بملت ترکیه با علاقه صمیمانه نگاه می‌کند و جز برادری و محبت چیزی در آنجا نمی‌بیند

(صحیح است)

بنده محتاج نیست که تفاوت بین رژیمی را که در ترکیه سابقا بوه امروزهست و یا در ایران که سابقا بوده و امروز هم هست بیان می‌کنم زیرا تمام این تفاوتها محسوس است و دیده می‌شود. تفاوتش را ممکن است در نتیجه آثار و علائم ترقیات و پیشرفت هائی که برای دو مملکت پیدا شده است مشاهده کرد و این خودش بهترین معرف این قسمت است. ترکیه امروز و ایران امروز باترکیه وایران قبل خیلی تفاوت کرده‌اند. در قسمت آبادی – راه آهن- از حیث ترقیات اجتماعی و مدتی بسیار پیشرفت کرده‌اند بنابراین انتظار می‌رفت که رشته‌های مودت و صمیمیت بین این دو مملکت قویتر و محکمتر شده و ریشه محبت و دوستی در قلوب افراد ملت ایران و ترکیه- چنانچه امروز شده مستقر و برقرار شود. بنده در خاتمه عرایضم می‌خواهم عرض کنم که همیشه مللی که نسبت بما دارای احساسات پاک و احساسات صمیمانه هستند ما این را قدردانی می‌کنیم بخصوص مثل ملت ترکیه که در همجواری ما قرار گرفته و درسالهای اخیر عملا در موقع ورود اعلیحضرت شاهنشاهی اخیراُ تمام احساسات یک بردار صمیم و صدیقی را بمنصه بروز رسانده است و بنابراین بنده بسمت یکنفر وکیل تمام تشکرات خودم را که عبارت از احساسات هموطنان من است تقدیم ملت ترکیه می‌کنم.

رئیس-آقای دشتی

دشتی-بنده در اوائل سال ۱۹۲۸ از سفر فرنگستان که برمیگشتم به اسلامبول رفتم طبعاُ بنده یک سابقه بین مطبوعات ترک داشتم برای اینکه مسائلی ما بین ما و دولت ترکیه واقع می‌شد که بنده مجبور بودم در آن باب چیزی بنویسم. غالب مطبوعات ترک بنده را می‌شناختند لذا ورود بنده در آنجا باعث این شد که آنها به ملاقات من بیایند و صحبت کنیم . . خاطرم می‌آید که یک روزی یکی از تجار محترم ایران در یکی از بزرگترین مهمانخانهای اسلامبول دعوتی کرد از نماینده‌های مطبوعات اسلامبول برای اینکه با بنده ملاقات کنند. آنجا البته صحبت از سیاست ایران و ترک بود. بعضی از نمایندگان مطبوعات ترک به بنده ایراداتی داشتند که چرا یک لهجه صمیمانه و دوستانه در روزنامه خود نسبت به ترکیه جوان اظهار نمی‌کنم؟ بنده در آنجا برای آنها صحبت مفصلی کردم که خلاصه اش این بود که: قیو حد ذاته در ایران نسبت به ترکیه یک احساسات بدی موجود نیست

(صحیح است)

بلکه خیلی هم احساسات موافق موجود است ولی چیزی که هست رجال سابق دو مملکت بدرجه سوء سیاست داشتند و بدرفتاری کردند که ما بین ما و ترکیه را حقیقهُ یک دیواری کشیدند بنده برای آنها مثل آوردم در ایامی که حضرت غازی کمال پاشا با یونانی‌ها جنگ می‌کردند و برای استقلال ترکیه و کوشش و مجاهدت می‌نمودند وقتی فتح می‌کردند بنده یاد دارم که در طهران مردم چراغانی می‌کردند اظهار شادمانی می‌کردند احساسات ملت ایران نسبت به ترکیه این اندازه خوب بود. این را مقدمه عرض کنم که در دنیا دو عقیده متضاد نسبت ه نوابغ هست یک عده معتقدند که نوابغ تأثیر زیادی در ایجاد انقلاب سیاسی و اجتماعی ندارند مقتضیاتی در اجتماع پیدا می‌شود و عواملی مخفی برای اینجاد وضعیتی درست می‌شود و آن نابغه از آن استفاده می‌کند و یک کارهای مهم و نافعی را انجام می‌دهد یک عده دیگر معتقدند که خیر مقدرات ملل دنیا بسته بطرز فکر زمام داران آن مملکت است. سابقاُ مابین سلاطین ایران و ترکیه همیشه نظرهائی کوچک و یک اختلافاتی بود که طبعاُ باعث این می‌شود که مابین آنها نفاق باشد و علت هم این بود که همیشه یک هم چشمی و رقابت و مناقشه داشته و این قبیل احساسات غالباُ در بین افراد هم دیده می‌شود مثلا فرض بفرمائید انسان وقتی رفیقش به یک مقام عالی می‌رسد اوقاتش تلخ میشودولی وقتی یک شخص غریبه بیک مقام عالی برسد اوقاتش تلخ نمی‌شود سلاطین ترکیه و ایران هم تقریباُ همین کوچک نظری را داشتند بجای اینکه باصلاح امور خودان وترقیات داخلی بپردازند متصل از اروپائی‌ها توسری می‌خوردند و به خودشان توسری می‌زدند و این رویه که رجال سیاسی دو مملکت داشتند باعث این شد که حقیقه مابین این دو ملت هم یک تفاهم صحیحی موجود نبود در صورتیکه ما بین ملت ایران و ترکیه بعقیده بنده نه تنها سوء تفاهم نیست بلکه یک نحوه وحدت نظر و فکر هم موجود است و علتش هم این است بواسطه معاشرت‌ها و مراوداتی که با هم دارند و بواسطه نزدیکی زندگی سیاسی و اجتماعیاشان و بواسطه اینکه یک مذهب هر و را اداره می‌کند و تماس آنها با همدیگر شاید از ۸ قرن ۹ قرن بوده ست تا بحال بین ملت ایران و ملت ترکیه یک اختلاف حقیقی موجود نبوده است از نقطه نظر سیاست هم نباید این اختلاف موجود باشد برای اینکه اگر ترکها البته متوجه اتحاد و موافقت با ملت ایران بوده و ایرانیها نیز متوجه منافع دوستی با ترکیه می‌شدند بهتر می‌توانستند خودشان را در مقابل اجانب حفظ کنند و باعث این می‌شد که ما بین دو ملت نقار نباشد. ولی اینکار را نکردند و باعث این شد که همیشه ترکها به نظر بد بایرانیها نگاه می‌کردند و ایرانیها هم بنظر بد به ترکها نگاه می‌کردند. اما همینطور که عرض کردم طرز فکر و طرز سیاست رجال بزرگ دنیا تأثیر شدیدی در سیاست و در تاریخ و در اجتماع ملت آنها دارد. مخصوصا وقتی که اختلاف دوئیت در بین دوملت موجود نباشد آن وقت دو نفر قائد و زمامدار بهتر می‌توانند دو ملت را بهم نزدیک کنند. شبهه ندارد از وقتی که حضرت غازی کمال یک زمامدار جمهوری ترکیه شده‌اند یک تغییر خیلی محسوسی در طرز رفتار دولت ترکیه نسبت به ایران و همینطور ملت ترکیه نسبت به ایران پیده شده است و از طرف دیگر در ایران هم همین قسمت اتفاق افتاده است و آن این است که از وقتی اعلیحضرت شاهنشاهی زمام دار این مملکت شدند متوجه باین نکته شده‌اند که یکی از دوستی هائی که برای مملکت ایران ذیقیمت است دوستی با دولت ترکیه است و بنده تصور می‌کنم لازم نباشد بنده دلائل این دوستی هائی که از طرف ایران نسبت به ترکیه ابراز شده است اینجا عرض کنم برای اینکه در مسائل مختلف فیهی که ما بین ما و ترکیه بوده است و رویه که دولت ایران نسبت بدولت ترکیه داشته است این مسئله کاملا بثبوت رسیده است که اعلیحضرت همایونی یک اهمیت خاصی به مودت و صمیمت با ترکیه داده‌اند

(صحیح است)

و بهترین دلیل این مسئله همین مسافرت شخصی اعلیحضرت است برای اینکه همه ما میدانیم وقتی که برای ایشان این خیال آمد و بنا شد تشریف ببرند و در تمام طبقات مختلفه مملکت اظهار عدم رضایت و اظهار مخالفت با سفر شاه شد نه از نقطه نظر اینکه به ترکیه نروند بلکه از نقطه نظر اینکه طبقات مختلفه میل نداشتند اعلیحضرت همایونی که بمنزله روح مملکت هستند از ایران خارج شوند خود اعلیحضرت همایونی هم چندان شیفته به سفر کردن در خارج ایران نیستند و بنده تصور می‌کنم از طرف اعلیحضرت همایونی این یک اظهار دوستی شدیدی است که تصمیم بمسافرت ترکیه گرفتند و انصافاُ باید اعتراف کنیم که ما غبنی از این مسافرت اعلیحضرت بترکیه نداریم

(صحیح است)

برای اینکه در این مسافرت حقیقهُ ملت ترک بطوری احساسات نسبت به اعلیحضرت همایونی بروز داده‌اند که ما یقین داریم و همه ماها میدانیم که ابداُ تصنع درش نیست

(صحیح است)

و این احساسات از صمیم قلب بوده است و این احساساتی که ملت ترک نسبت به اعلیحضرت همایونی ابراز کرده‌اند در حقیقت نسبت بملت ایران است برای اینکه ما اعلیحضرت پهلوی را تنها یکنفر پادشاه خودمان نمیدانیم بلکه او را مظهر ایده آل ملی خودمان میدانیم

(صحیح است)

برای اینکه اعلیحضرت از روز اولی که آمده‌اند قدم بقدم تمام آن چیزهائی در مفکره و مخیله تمام آزادی طلب‌ها و اصلاح طلب‌ها بوده است تمام را روزبروز بمرحله عمل گذارده‌اند

(صحیح است)

ما شاه خودمان را از صمیم قلب دوست داریم و مظهر افکار و ایده آل مالی مان میدانیم پس هر قدر احترام نسبت باعلیحضرت همایونی شده باشد نسبت بملت ایران شده است

(صحیح است)

بنده از این نظر که هم نماینده هستم و هم سمت نویسندگی دارم و مطلع از روحیات و اخلاق اجتماعی مملکت خودمان هستم از این احساسات دولت و ملت ترکیه نسبت به اعلیحضرت همایونی تشکر می‌کنم.

رئیس-آقای شاهرودی

شاهرودی-موضوعی که می‌خواهم بعرض آقایان برسانم یقین دارم مورد توجه و تصدیق نمایندگان محترم بلکه عموم ملت ایران واقع خواهد شد و آن پذیرائی گرم و صمیمی است که از طرف دولت و ملت ترکیه نسبت باعلیحضرت شاهنشاه ایران بعمل آمده است. اطلاعات داخلی و خارجی که بما رسیده حاکی از این است که در این مسافرت مهم علاوه بر تشریفات ظاهریه از طرف توده ملت ترکیه بقدری بروز احساسات صمیمانه شده است که نظیر آن در تاریخ معاصر دیده نشده است از آنجائی که اعلیحضرت پهلوی نماینده حقیقی ملت ایران و از بزرگترین نوابغ و رجال شرق شناخته شده احترام زاید الوصف و اظهار علاقه بذات همایونی در حقیقت مظاهر حسن عقیده و تمایل ذاتی ملت ترکیه بملت ایران می‌باشد بهمین مناسبت بنده اجازه خواستم که از این بروز احساسات مودت آمیز و صمیمیت که ناشی از حسن نیت و بهترین معرف یگانگی و برادری ملت ایران و ترکیه است اظهار تشکر نمایم معلوم است ملاقات دو نفر مرد فوق العاده بزرگ و نابغه شرق اثرات نیکی داشته و برای سعادت ملتین ایران وترکیه مبدا و منشاء جدیدی خواهد بود و این قبیل بروز احساسات مودت آمیز موجب خورسندی عموم ملت ایران شده وپایه محکمی برای استحکام اتحاد یگانگی آتیه می‌باشد.

رئیس-آقای شریعت زاده

شریعت زاده-در موقعی که بنده از مقام ریاست معظم استجازه کردم تصور می‌کردم وقتی که شروع به بیان توضیحات می‌کنم محلی و جائی باقی می‌ماند که من بتوانم احساسات شخصی خودم را بعرض مجلس شورای ملی برسانم ولیکن توضیحات جامع همکارهای بنده در عین حال که برای بنده مجال بیان مطالبی را که در نظر داشتم باقی نگذاشته است بقدری جامع و موثر و نماینده احساسات ملت ایران بوده است که من با ذکر تقدیر و تحسین نسبت به آقایان باید اعتراف بکنم که خود بنده دیگر وسیله برای بیان توضیحات مفصلی ندارم و بنابراین بطور اجمال چند جمله بعرض مجلس شورای ملی می‌رسانم. بنظر من ایام مسافرت اعلیحضرت شاهنشاه پهلوی به مملکت ملت همجوار و دولت ما ترکیه ایامی است که در تاریخ آینده مملکتین از لحاظ که نماینده شدت علاقه مملکتین باصول و مبادی و دلایلی است که طرفین را بهمدیگر نزدیک کرده است نظیر ندارد

(صحیح است)

و می‌توان گفت که این ایام ایامی است که در تاریخ آینده شرق جاوید و پاینده است

(صحیح است)

بنده می‌خواستم راجع به آثار مهم این مسافرت تفصیلاُ مطالبی بعرض برسانم ولی همانطوری که عرض کردم توضیحات جامع همکاری‌های بنده بنده را مستغنی کرده است لکن در عین حال عرض می‌کنم که این مسافرت یکی از نتایجش این است که بکلیه خطاهای گذشته و سوء تفاهماتی که نتیجه عدم تکامل افکار در مملکتین بود و اکثر آن خطاها وسیله استفاده و تحمیل مقاصد

(صحیح است)

احساسات سرشار و بالاخره محیط مملو از احساسات ترکیه و ایران راجع برضایت تام از این مسافرت نشان می‌دهد که هر دو ملت در سایه سرپرستی دو قائد بزرگ بتمام معنی از لحاظ افکار و آگاهی از حقایقی که باید بآن عقیده مند بود بطرف تکامل سیر کرده‌اند

(صحیح است)

نتیجه این مسافرت موجد تقوی و شجاعت و تقویت حس برداری در مملکتین است زیرا که ممالک دنیا مخصوصاُ ممالک شرق کلاُ بتقویت از این احساسات و این عقاید احتیاج دارند بنابراین می‌توان گفت که پادشاه معظم و همچنین رئیس معظم مملکت ترکیه ما نه فقط موسس ترقیات در مملکت خود می‌باشند بلکه این دو قائد بزرگ علاوه بر اینکه مملکت خوداشن را بطرف ترقی و تکامل مادی و معنوی سوق دادند و رویه آنها در ایجاد وحدت و اتفاق و تقویت روح صمیمیت مهربانی در مملکتین رویه ایست که می‌توان گفت اساس صلح را در ممالک شرق تثبت کرده است

(صحیح است)

نه فقط اساس صلح را در ممالک شرق بلکه می‌توان گفت این دو قائد بزرگ خادم بعالم بشریت هستند زیرا که افکار و رویه آنها یکی از عوامل تثبت صلح عالم است پس از این لحاظ خادم بعالم بشریت هستند

(صحیح است)

بنابراین اگر شور و شعفی که در توده ایرانی می‌بینیم اگر احساسات فوق العاده که در پذیرائی شاهنشاه ما در ملت ترکیه مشاهده می‌کنید نتیجه لیاقت ملتین و نتیجه آگاهی آنه باین اصول ومبادی در دو ملت ناشی از این دو رئیس بزرگ مملکت است

(صحیح است)

پس اگر رئیس محترم مجلس کبیر ترکیه بنام ملت ترک بوسیله اعلام تلگرافی خود بملت ایران اعلام می‌دارد که وظائف خود را صمیمانه نسبت به پادشاه معظم ما انجام کرده است این تلگراف ندائی است که از ناحیه ملت ترک بوسیله او بطرف ما متوجه شده است وهمینطور نظر باینکه توده ایرانی و کلیه طبقات ملت ایران فرداُفرد و من حیث الاجتماع بطوریکه آقایان ملاحظه فرموده‌اند در این ایام با شور و شعف متوجه تحصیل روزنامه و قرائت جریانات پرشور ترکیه در پذیرائی از پادشاه ماهستند اینهم نشان می‌دهد که اگر مجلس شورای ملی ما بتوسط رئیس معظم خود تلگراف جوابی تهیه و مخابره کند این جواب هم ندای ملت ایران است بملت ترکیه

(صحیح است)

و حاکی از این است که ملت ایران برای پذیرائی صمیمانه و احترامات بلاحدی که ملت ترک نسبت به شاهنشاه پهلوی بعمل آورده است تشکر می‌کند

(صحیح است)

رئیس الوزراء-امری که این مذاکرات را در این مجلس معظم پیش آورده است تلگراف رئیس محترم مجلس کبیر ملی ترکیه است برئیس محترم مجلس شورای ملی ایران یعنی بعباره اخری پیغام ملت ترکیه بملت ایران پس بنابراین طبیعی است که مذاکره در اطراف او منحصراُ بایستی بتوسط آقایان نمایندگان ملت بشود- گذشت از اینکه بیاناتی که آقایان محترم فرمودند بطوری وافی و شافی بود که دیگر مجالی از برای بنده باقی نمی‌گذارد چیزی عرض کنم علاوه بر این بنده مکرر در همین محضر محترم محسوسات ومشهودات خودم را از نیات دولت و احساسات ملت ترک یعنی ترکیه جدید نسبت بدولت و ملت ایران باستحضار آقایان رسانده‌ام و تکرار آنها را لازم نمیدانم همینقدر در این موقع اظهار مسرت و سرافرازی می‌کنم از اینکه بنده درست تشخیص داده بودم

(صحیح است)

و درست باطلاع نمایندگان محترم و ملت ایران رسانده بودم و آنچه عرض کرده بودم حقیقت بود

(صحیح است)

پذیرائی شایان صمیمانه که دولت و ملت ترک نسبت به ذات مقدس اعلیحضرت همایونی بعمل می‌آورند و نطق مهم حضرت عصمت پاشا رئیس الوزرای دولت ترکیه در مجلس کبیر ملی که البته آقایان در جراید مشاهده فرموده‌اند و همچنین تلگرافی که آقای رئیس از طرف رئیس محترم مجلس کبیر ترکیه قرائت فرمودند بهترین شاهد و گواه عرایضی است که سابقاُ در اینجا کرده‌ام این است که بنده مستغنی هستم که دیگر در این باب چیزی عرض کنم و امیدوارم و یقین دارم که این مسافرت اعلیحضرت همایونی بترکیه و سیاست عاقلانه خیر خواهانه صلح خواهانه دو قائد بزرگ این دو مملکت همانطور که آقایان نمایندگان محترم اظهار داشتند در سعادت مملکتین و همچنین در روابط بین المللی تا آن اندازه که مربوط بما می‌شود تأثیرات عمیقی داشته و نتایج او روزبروز ظاهر تر می‌شود

(انشاءا- صیحح است – صحیح است)

رئیس-عده زیادی از آقایان اجازه خواسته‌اند که در مقابل این رویه کریمانه و میهمان نوازی ملت عظیم ترکیه و دوست همجوار ما صحبت کنند. احترام و تکریمی که ملت ودولت ترکیه بشاهنشاه ما ابراز داشته روابط قلبی ما را تاکید و احساسات ما را تشیید نموده

(صحیح است)

دیرزمانی است که ماقدر و قیمت این دوستی را دانسته بزرگترین وثیقه و برهان این عقیده همان اولین مسافرت اعلیحضرت پهلوی است.

(صحیح است)

ما حتی یک دقیقه هم نمی‌خواهیم و میل نداریم که قائد و پیشوای ما از ما دور باشد

(صحیح است)

تمکین بمفارقت ایشان برای وصول بهمان منظور بوده است که خوشبختانه از آن کامیاب شده‌ایم

(صحیح است)

یعنی

یک دوستی خلل ناپذیر و یک صمیمیت بیمانند بین دو ملت برقرار شده و امیدواریم در آینده موجب فوائد بیشمار باشد

(صحیح است)

اگر آقایان تصویب می‌فرمایند جوابی شایسته و متناسب با آنهمه الطافی که رئیس محترم مجلس ملی کبیر ترکیه ترجمان آن بوده داده شود که احساسات متقابل ما را متضمن باشد

(صحیح است)

- شور اول لایحه استخدام محصلین قضائی در وزارت داخله

۳- شور اول لایحه استخدام محصلین قضائی در وزارت داخله

رئیس-خبر کمیسیون داخله راجع باجازه استخدام محصلین برای وزارت داخله شور اول قرائت می‌شود:

خبر کمیسیون

کمیسیون داخله لایحه نمره ۱۳۸۱۷ دولت راجع باجازه استحدام فارغ التحصیل‌های کلاس قضائی بوزارت داخله را با حضور آقای وزیر داخله مطرح نموده و با توضیحاتی که آقای وزیر داخله دادند با عین ماده واحده پیشنهادی دولت موافقت حاصل شد و اینک خبر آنرا برای شور اول تقدیم می‌نماید.

رئیس-عین ماده واحده پیشنهادی دولت:

ساحت مقدس مجلس شورای ملی

نظر باینکه مطابق ماده ۱۳ قانون مأمورین صلح مصوبه ۲۴ تیر و ۵ مرداد ۱۳۰۹ وزارت جلیله عدلیه مجاز است بهر نایب الحکومه که شایسته بداند سمنت مأموریت صلح بدهد و بدیهی است انجام خدمت مزبور منوط بداشتن معلومات قضائی است از این جهت وزارت داخله در نظر گرفته است که بقدر امکان و نواب حکام را از فارغ التحصیل‌های کلاس قضائی انتخاب نماید و چون مطابق قانون مصوبه خرداد ۱۳۰۸ فارغ التحصیلهای کلاس مزبور با رتبه یک قضائی مساوی با رتبه اداری خود در صورتداشتن سابقه خدمت استخدام می‌شوند و باین ملاحظه حاضر برای خدمت در وزارت داخله با حقوق داری نخواهد شد لذا برای رفع این اشکال ماده ذیل پیشنهاد می‌شود:

ماده واحده- وزارت داخله مجاز است فارغ التحصیل‌های کلاس قضائی را با حقوق رتبه قضائی که دارند برای حکومت و نیابت حکومت نقاطی که محکمه صلحیه یا بدایت ندارد استخدام نمماید و در صورتیکه مطابق قانون فارغ التحصیل‌های کلاس قضائی بعد از دو سال خدمت رتبه قضائی آنان تثبیت گردید مادام که در وزارت داخله مشغول خدمت هستند ترفیع آنان مطابق قانون استخدام کشوری از رتبه اداری شروع می‌شود که حقوق دریافتی اول خدمت متناسب آن باشد و تخلفات آنان از قوانین قضائی در وزارت عدلیه به ترتیب قانون استخدام قضات رسیدگی خواهد شد.

رئیس-ماده واحده مطرح است. آقای روحی

روحی-عرض کنم من خیلی میل داشتم آقای وزیر داخله تشریف می‌داشتند و این لایحه که مطرح می‌شد حواب می‌دادند ولی حالا ناچار آقای مخبر جواب خواهند داد و آن چیزی است که بنده را قانع نخواهد کرد چون لایحه مطرح شده ناچارم عرض کنم. وزارت عدلیه برای توسعه امور قضائی لازم دید که یک کلاس بنام کلاس قضائی در طهران تأسیس کند و یک دوره هم برای این کلاس قرار داد و دروسش هم خیلی عالی بود و یکعده هم از آنجا فارغ التحصیل بیرون آمدند و هروقت می گفتن بنده مثلا نماینده جیرفت چرا در جیرفت شما صلحیه تأسیس نمی‌کنید می‌گفتند آدم نداریم اگر می‌بود قاضی البته می‌فرستادیم حالا معلوم می‌شود قاضی هست و می‌خواهند بکار اداری بگمارند این شخص واقعاُ تعجب آور است بالاخره شما می‌خواهید این حاکم قضاوت هم بکند کار بلدیه و کار شهری هم بکند این بعقیده بنده یک چیز غریبی است و معنی ندارد اگر اینها قاضی هستند و رتبه شان رتبه قضائی است وزارت عدلیه در همین جاها صلحیه تاسیس کندو البته حالا که می‌گویند که ما کمال احتیاج را بقاضی داریم اینهم درس خوانده است و فارغ التحصیل هم شده است این را هم می‌خواهیم حاکم کنیم در یک محل و اختیار هم بدهیم که تا چه مقدار کارهای قضائی را هم حل و و عقد کند این را بنده عقیده ندارم و اصلا مخالف اصول است و اساساُ می‌توان گفت که قوه مجریه و قوه قضائیه یکی می‌شود و مطابق قانون بعقیده بنده نمی‌شود که یک کسی هم خودش قاضی باشد هم خودش مجری باشد هم خودش رئیس بلدیه باشد و هم خودش حاکم باش و بنده نمیدانم از روی چه منطقی این لایحه را آقای وزیر داخله آورده‌اند اگر قاضی دارید صلحیه تأسیس کنید اگر ندارید که چرا میگوئید اینها رتبه قضائی دارند آنوقت این کارهای مختلف را هم باو می‌دهند بنده عقیده دارم این لایحه را پس بگیرند و یک لایحه جامعتری تهیه بکنند یک مشکل دیگر در این لایحه هست که شغل این اشخاص را شغل قضائی قرار داده‌اند و ترقیات آنها مادام که در این کار است مطابق رتبه اداری و تخلفاتی که او می‌کند مطابق قانون تخلفات قضات مجازات می‌شوند این لایحه را بنده اصلا قابل طرح نمیدانم و عقیده‌ام این است که باید پس بگیرند اگر این شخص قاضی است و اجازه دارد قضاوت کند باید حاکم صلح یا حاکم بدایت باشد اگر قاضی نیست یک نفر را فرستادن بعنوان اینکه هم حکومت کند هم قضاوت این در مملکت مشروطه مخالف تمام اصول است زیرا قوه مجریه و قوه مقننه و قوه قضائیه نمی‌توانند در کارهای هم دخالت کنند و یکنفر هم نمی‌تواند در آن واحد هم خودش قاضی باشد هم خودش مجری بعضی جاها صلحیه ندارد وضرورت هم دارد که دولت تاسیس کند این خشت کج را از ابتدا کار گذاشتن و مردم را عادت دادن باین طرز قضاوت در جاهائی که صلحیه نبوده است این خلاف سیاست است. بنده عقیده‌ام این است اگر اینها اشخاصی هستند که بدرد کار قضاوت می‌خورند وزارت عدلیه در همین محل‌ها محاکم صلح. صلح محدود صلح نامحدود بدایت بتوسط همین‌ها تاسیس کند و اینها را که می‌گویند از کلاس قضائی فارغ التحصیل هستند و آموخته هستند وخوب هستند به این کارها بگمارند و بعلاوه بنده چندین مرتبه دیگر هم عرض کردم که حالا مثلا سلطان آباد عراق حاکم می‌خواهد این یک مطلب دیگری است ولی ابهر رود یا جاهای کوچک و محل‌های جزء حاکم چه ضرورتی دارد؟ اینها محتاج بطلحیه هستند و اگر لازم است که رئیس بلدیه کارهای حاکم را هم در جاهای کوچک بکند در این جاهای کوچک مانعی ندارد ولی مملکت قاضی می‌خواهد و محتاج بقوه قضائی است و این ترتیب آنطوری که باید حقوق مردم را تامین بکند نمی‌کند.

رئیس الوزراء-یکقدری بنظر بنده می‌آید که اشتباه شده باشد در معنی قوه قضائیه وقوه مجریه و دخالت قوه مجریه در قوه قضائیه یا برعکس و این لایحه آنطوری که آقا تصور فرمودند و از روی اطلاع و علم پیشنهاد کرده است البته همه ولایات عدلیه لازم دارد بر حسب اهمیت محل عدلیه کوچک یا عدلیه بزرک بعباره اخری صلحیه یا محکمه ابتدائی و با لاتر هم رفتیم محکمه استیناف و همه ولایات هم علاوه بر آنکه محاکم قوه قضائیه و عدلیه لازم دارد حکومت هم لازم دارد ولیکن نظر باین که در مملکت ما اولا جمعیت اینقدر زیاد نیست و آنقدرها آدم حاضر کرده نداریم که از برای هر ولایتی اعم از کوچک و بزرگ هم عدلیه داشته باشیم هم حکومت داشته باشیم هم بلدیه داشته باشیم هم ادارات دیگر داشته باشیم این ترتیب را اگر بخواهیم مقید شویم هم اولا دست و پایمان تنگ می‌شود هم از حیث اشخاص و هم مخارج زیاد می‌شود بنابراین در نتیجه مطالعاتی که شده است در نظر گرفته شده است که حتی الامکان بدلایل مذکور صرفه جوئی بکنیم چه در قسمت مالی و چه در اشخاص و کارهائی که می‌شود در ولایات و مخصوصاُ در ولایات کوچک جمع کنیم کارها را و دو یا سه کار را بیک شخص رجوع کنیم و این لایحه یکی از نتایج آن فکر است و منحصر باین هم نیست و دنباله خواهد داشت بعد از این دولت در این زمینه فکرهائی کرده که تدریجا همینطور بموقع ظهور خواهد آورد و آن اندازه که رأی مجلس و قانون لازم دارد بمجلس پیشنهاد خواهد کرد و اما اینکه می‌فرمایند این مخالف قانون و مخالف اساس مشروطیت است این جا است که عرض کردم بنظر من اشتباه کرده‌اند که قوه قضائیه و قوه مجریه نباید دخالت داشته باشند و همچنانکه وقوه مقننه هم نباید در قوه قضائیه و مجریه دخالت کند ولیکن این معنی اینجا نیست که یکنفر حاکم صلح می‌تواند مثلا رئیس بلدیه هم باشد یا می‌تواند حاکم محل یا نایب الحکومه محل هم باشد اینها با یکدیگر اختلاف ندارند اگر مقصود از اجرای حکم است اجرای حکم که با خود محکمه است محکمه خودش حکم را اجرا می‌کند میفرمائید قوه قضائیه با قوه مجریه مداخله پیدا می‌کند مگر وقتیکه حکم را محکمه صادر می‌کند اجراش را بدیگری واگذار می‌کند؟ میدانید آقا که مجریان احکام از مامورین خود عدلیه هستند چه اشکالی دارد از اینکه کسی در فلان موقع برود در محکمه بنشیند و اعمال قوه قضائی بکند یعنی محاکمه بکند ما بین مردم و بعد یکساعت دیگر هم نظر بکند ببیند در این مملکت اگر یک سدی باید ساخته شود مناسب مصالح این ولایت هست یا این که اگر فلان ترتیب را بدهیم مثلاُ نان فراوانتر می‌شود یا ارزانتر می‌شود چه مداخله کرده قوه قضائیه نسبت بقوه مجریه و برعکس آنجائی که می‌گویند قوه اجرائیه نباید در قوه قضائیه مداخله کند آن این است که قوه اجرائیه بسمت قوه اجرائیه ما بین مردم محاکمه بکند و حق را تشخیص و تمیز بدهد یعنی حکم صلحیه بدایت و تمیز دادن و اجرا کردن آنها بدست قوه اجرائیه باشد اگر درست تأمل بفرمائید اینطور که دولت تشخیص داده است این مسائل با همدیگر منافات ندارد و حالا بر حسب اتفاق عدلیه بواسطه احتیاجاتی که بقضات دارد در صدد ترتبیت یک عده اشخاص برآمده است و از این حیث از وزارت داخله غنی تر است چه عیبی دارد که کمک و مساعدت بکند بوزارت داخله که وزارت داخله بتواند از این اشخاص استفاده کند و حتی بنده تصور می‌کنم که سابق برا این در همین مجلس شورای ملی یک قوانینی وضع شده است و یک اختیاراتی داده شده است که یک اشخاصی مثلا سمت صلح داشته باشند که در کارهای حکومتی دخالت کنند یا برعکس اگر مخالف قانون بود و مخالف اساس مشروطیت بود آنوقت هم نباید این رأی را بدهید و مخالف نبوده است و باین جهت گمان می‌کنم اشکالاتی که فرمودند وارد نیست

جمعی از نمایندگان- کافی است

رئیس-آقای دیبا پیشنهاد خروج از دستور کرده‌اند قرائت می‌شود

دشتی-بنده مخالفم با خروج از دستور

پیشنهاد آقای طباطبائی دیبا

پیشنهاد می‌نمایم این لایحه از دستور امروز خارج شود در جلسه آینده مطرح بشود.

طباطبائی دیبا-خیلی از آقایان بنده اطلاع دارم که در اطراف این لایحه نظریات دارند خود بنده هم نظریاتی دارم که باید بعرض مجلس برسانم و آقای وزیر داخله و آقای وزیر عدلیه هم تشریف ندارند باین جهت عقیده‌ام این است که این لایحه باشد برای جلسه دیگر وقت هم گذشته است مثلا یک قضیه را آقای روحی فرمودند که ما حصلش این بود که این لایحه را که دولت تقدیم مجلس کرده است این خلاف قانون است در صورتیکه خلاف قانون نبوده و این قضیه قانون مخصوص دارد مصوب بیست و چهارم تیر ۱۳۰۹ که ماده سیزدهم آن قانون را بنده قرائت می‌کنم که آنها حقیقه امین صلح نیستند و بلکه مأمور صلح هستند و قانون پیش بینی کرده است

(روحی – آقا در پیشنهاد خودتان توضیح بدهید)

بلی می‌خواستم عرض کنم که جواب ایشان هم می‌باید داده شود و باین جهه عقیده‌ام این است که بماند برای جلسه بعد.

رئیس-آقای شریعت زاده مخالفید؟

شریعت زاده-بلی این پیشنهاد موجه بنظر نمی‌آید زیرا که این شور اولش است و دو شور دارد

(بعضی از نمایندگان- فوریت دارد. یک شوری است)

خوب اگر هم فوریت دارد که دلائل فوریت مستلزم این است که حالا تصویب شد چون مجلس بفوریتش رأی داده است بهر صورت سابقه ندارم ودو حرف می‌شنوم یکی اینکه دو شویست

(موید احمدی- بلی دو شوری است)

در این صورت در شور دون هم مذاکره شود اگر یک شوری باشد ک فوریتش مطابق رای مجلس تصویب شده است که همان دلائلی که موجب تصویب یک فوریت است مستلزم این است که در همین جلسه رسیدگی شود بنابراین مطابق توضیحاتی هم که آقای رئیس الوزراء دادند این لایحه یکی از قوانین خیلی عملی نیست در ایران و تقاضا می‌کنم در همین جلسه مذاکره شود

رئیس-آقایانی که بخروج از دستور این لایحه امروز موافقت دارند قیام فرمایند

(عده برخاستند)

رئیس-اکثریت نیست. آقای موید احمدی

موید احمدی-مطابق یک احتیاجی وزیر عدلیه یک لایحه گذراند که کلاس قضائی باز کند و یک عده اشخاص بیایند و تحصیل بکنند و از کلاس قضائی که مجاز شدند آنوقت بروند و قضاوت کنند. چند سال است که این مسئله در ایران مجری شده و نتایج خوبی هم از قراری که می‌گویند حاصل شده. در سال گذشته عده اشخاصی که در کلاس قضائی پذیرفته شدند زیاد بود و مقداری را که عدلیه لازم داشت از بین آنها انتخاب کرد. چون وزارت عدلیه مجاز بود که هرکس را می‌خواهد ببرد. یک عده ماندند بعد آقای وزیر مالیه یعنی آقای وزیر عدلیه بعد که وزیر مالیه شدند یک لایحه آوردند و اختیار گرفتند اشخاصی را که از شاگردان کلاس قضائی بدردشان می‌خورد ببرند در مالیه با همان رتبه قضائی و از این جهت عده را هم ایشان انتخاب کردند و بردند باقی ماند یک عده که نه بدرد مالی خورد نه بدرد عدلیه. و بنده آنطرف قضیه را می‌خواهم عرض کنم. اولا همان طوریکه آقای دیبا توضیح فرمودند یک قانونی که گذشت از مجلس که نائب الحکومه‌ها تا یک مبلغ جزئی حق رسیدگی دارند همین قدری که صلحیه‌های محدود دارند راجع بتصرف عدوانی و رفع مزاحمت و دعاوی جزئی تا ده تومان پانزده تومان بیست تومان اینها را حق دارند خودشان حل و فصل کنند و باز اختیار داده شد که اگر طرفین متحاکمین تراضی کردند و حکمیت دادند تا هر مبلغ نایب الحکومه‌ها می‌توانند به حکمت رأی بدهند. حالا بنده آن طرف قضیه را می‌گیرم و استدعا دارم توجه بفرمائید فرض کنیم این آقا قاضی خوبی باشد. قاضی صلحیه خوبی هستند عجالتاُ یک جاهای مهمیم را بنده اسم می‌برم مثل جیرفت کرمان اینجا یک نایب الحکومه دارد که هزار قسم کار دارد و صرف کار قضائی نیست. در اینجا نماینده دولت فقط نایب الحکومه است. بلدیه هم با او است اغلب کارها با او است. یک کارش هم همین است. قضاوت تا بیست تومان را هم می‌تواند بکند. خوب یک بچه ۲۷ ساله در یک جای مهمی که باید سیاست دولت را از هر جهه حفظ کنند چطور می‌تواند کار کند برای اینکه کلاس قضائی را دیده و چهار تا ماده قانون مدنی یا اصول محاکمات را امتحان داده؟ تمام مسائل را باید در نظر گرفت. صد فرسخ کار دارد. بنده با این طرز قضیه مخالفم اگر ما تشکیلاتی داشتیم در همه جا و کامل بود البته ایشان می‌رفتند و همانطور که آقای روحی فرمودند یک صلحیه باز می‌کردند ولی این را در نظر بگیرید که در یک جائی دویست فرسخ خاک دارد هزار جور جمعیت و کار در اینجا هست یک نایب الحکومه می‌خواهد که از همه چیز اطلاع داشته باشد تجربه و عملیات داشته باشد سیاست دولت را بداند اطلاعات کامل داشته باشد بصرف اینکه آقا در کلاس امتحان خوب داد. ووزارت عدلیه گفتند بدرد من نمی‌خورد. مالیه هم گفتند که بدرد من نمی‌خورد از همه جا رانده حالا وزارت داخله می‌خواهد او را ببرد این قسمت بنظر بنده خوب نمی‌آید از این جهت بنده نظرم این است که اینها را ممکن است بعنوان صلحیه بفرستند و همین حقوق را بدهند بنده با این ترتیب موافقم. فلان محل یک حاکم دارد یک صلحیه هم باز کنند. در نقاط غیر مهم: دهات کوچک البته عیبی ندارد ولی در جاهائی که اهمیت دارد یک حاکم با تجربه لازم است فرستاده شود زیرا یک اطلاعات دیگری غیر از قضاوت لازم است حاکم داشته باشد. فرستادن اینها برای خود دولت هم نافع نیست.

مخبر کمیسیون وزارت داخله-(آقای دکتر سمیعی) – اولا این اشخاصی را که بحکومت جزء می‌فرستند اشخاصی هستند که مقداری تحصیلات کرده‌اند و کلاس قضائی را دیده‌اند گذشته از این به نقاط جزء فرستاده می‌شوند ونظر دولت هم همانطور که فرمودند اجرای همان قانونی است که آمد از مجلس گذشت و مجلس قبلا اجازه داده که به حکام جزء اجازه داده شود که در کارهای قضائی رسیدگی کنند و از طرف دیگر تصور می‌کنم در قسمت ولایات جزء یک قسمت کار امنیت است که با امنیه است و یک قسمت کار حقوقی است که با این اشخاص خواهد بود آنهم تا یک حدود معینی. و البته اگر دعاوی بالاتری باشد ممکن است رجوع شود به عدلیه‌های بالاتر. و این بر خلاف اصول مشروطه نیست بلکه برای تسویه امور مردم است که در نقاط و محل‌های کوچک این اشخاص فرستاده می‌شوند.

- موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه

۴- موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه

رئیس-آقای طهرانی پیشنهاد ختم جلسه کرده‌اند پیشنهادشان هم موجه است زیرا دوازه نفر وقت خواسته‌اند حرف بزنند معلوم می‌شود قضیه طرف علاقه است. اگر اجازه میفرمائید جلسه را ختم کنیم.

جلسه آینده پنجشنبه هفتم تیر سه ساعت قبل از ظهر دستور لوایح موجوده.

(مجلس نیم ساعت بعد اظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی-دادگر