مذاکرات مجلس شورای ملی ۳۰ بهمن ۱۳۵۴ نشست ۳۰

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و چهارم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری بیست و چهارم

قوانین برنامه‌های عمرانی کشور
مذاکرات مجلس شورای ملی ۳۰ بهمن ۱۳۵۴ نشست ۳۰

مذاکرات مجلس شورای ملی

صورت مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی ۳۰ بهمن ۱۳۵۴ نشست ۳۰

فهرست مطالب:

۱ -قرائت اسامی غائبین جلسه قبل

۲ - ادامه مذاکره درگزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به بودجه سال ۱۳۵۵ کل کشور

۳ - تعیین دستور و موقع جلسه آینده – ختم جلسه

مجلس ساعت نه صبح بریاست آقای دکترجوادسعید(نایب رئیس) تشکیل گردید.

-قرائت اسامی غائبین جلسه قبل

۱-قرائت اسامی غائبین جلسه قبل

نایب رئیس – اسامی غائبین جلسه قبل قرائت میشود .

(بشرح زیر خوانده شد )

آقایان : رامبد – رئیسی اردکانی – جباری – رحیمی لاریجانی – غلامرضا غضنفری – قوامی – دکترنصری – صحرائی – بانوبرومند – بانوسلیلی – بانوضرابی .

- ادامه مذاکره درگزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به بودجه سال ۱۳۵۵ کل کشور

۲- ادامه مذاکره درگزارش یک شوری کمیسیون بودجه راجع به بودجه سال ۱۳۵۵ کل کشور

نایب رئیس – وارد دستور میشویم کلیات لایحه بودجه سال ۱۳۵۵ کل کشور مطرح است آقای دکترستاری به بیاناتشان ادامه میدهند،بفرمائید .

دکتر ستاری – بنام پروردگار سپاس و هزاران سپاس برشاهنشاه اندیشمند مان . جناب آقای رئیس، همکاران محترم دوستان مطبوعاتی درجلسه دیشب بحثی درباره آمار یونسکو بود و امروز که آمدم دیدم همه میگویند براساس آن صحبت بشود و من درجلسه امروز صبح این نظر را دنبال خواهم کرد بهرحال دیشب بحث مجملی داشتم وصحبت های من امروز متعاقب آنچه گفته شده است خواهد بود راجع به سیاستهای کشاورزی و همچنین نارسائیها و نابسامانیهائی درمورد عدم توفیق دربرنامه پنجم و ششم که خواهد آمد در زمینه ایجاد شهرکها صحبت شد بعد تجزیه و تحلیلی شد که آیا وجود شهرک ضروری است؟ و آنچه بوجود آمده با انتخاب محلی که برای ایجاد این شهرک ها شده خوب بوده همجنین درباره اینکه شکاف بین درآمد شهری و روستائی باید پرشود مطالبی عنوان شد و نتیجه گرفتیم که درست است که عوامل تولید از نظر کشاوزی شامل کار و سرمایه و تکنیک است ولی آن زمان چنین عواملی نتیجه مطلوبی میدهند که بی این عوامل برای تولید بیشتر هوش یا منطق فنی و یا بعبارتی مدیریت نیز دخالتی داشته باشد و پیشنهادی دادم که به همراه بودجه عمرانی منطقه ای عیناً یک چنین بودجه عمرانی کشاورزی منطقه ای دراختیار انجمن های دموکراتیک قرار گیرد و با توجه به اینکه این انجمن ها اولویتها ، تنگناها را بهتر و بیشتر می شناسد بودجه توسط آنها خرج شود بحثی کوتاه داشتیم در مورد جوانان و اینکه میگویند جوانان سازنده فردا هستند حقیقت این است که جوان سازنده امروز است که فردائی را هم بدنبال دارد جوان فکردهنده و نیرو دهنده همین است و اگر امروز حساب شود شک نیست که آینده بهتری را بدست خواهد آورد. به مسائل مربوط به گرفتاریهای جوانان باید توجه بیشتری بشود و فامیل بازی و بی عدالتی درمورد بعضی مسائلی که مطرح شد و در نیروی جوانان خیلی موثر است از بین برود و بالاخره درپایان گفتار شب گذشته به اینجا رسیدیم که آموزش مبانی و وحدت ملی شامل چهار رکن است رکن اقتصادی، رکن سیاسی، رکن نظامی و سیاست فرهنگی، که این رکن است که فردای این مملکت را ضمانت کرده و میکند و بقا و هستی ملتی را ضمانت میکند چه بسا ممکن است هرکدان از این ارکان مورد تهاجم قرار بگیرد و به سستی بگراید ولی ضمانت و موجودیت یک ملتی، سیاست فرهنگی است و مادام که نفوذی درسیاست فرهنگی جامعه ای مشخص نباشد بوسیه خرابکاران غیر محلی ممکن نیست این جامعه رو به نیستی برود و بهترین نمونه اش ایران است که بارها قدرت های مخرب در مسائل سیاسی و اقتصادی و نظامی تا آنجا که لازم بود نفوذ کردند و چون قادر نبودند در بنیادهای فرهنگی ما نفوذ کنند نتوانستند بجائی برسند مسئله آن است که واقعاً در آموزش وپرورش باید به این مسئله بویژه در تربیت و پرورش جوانان و رویدادهای فرهنگی توجه زیادی بشود و حال آنکه متاسفم عرض کنم با اینکه فراگیری تاریخ و جغرافیا و بنیادهای فرهنگی جامعه خودش درافکار جوان بسیار موثر است و این دروس که عرض کردم باضافه درس دیگر دارای یک نمره است این یک نوع بی حرمتی است به وحدت ما و اگر جوانان ما واقعاً اطلاعاتشان در زمینه های فرهنگی و تاریخ و جغرافیای مملکت کم است بلحاظ این است که آموزش و پرورش باین دروس توجه نمی کند مسائل دیگر مثل شیمی یا فیزیک و ریاضیات را بحث نمی کنم چون شاید آنها ضریب داشته باشد ولی سه درس است که یک نمره دارد که این مسئله اینست که بارها روی آن بحث شده و نتیجه ای گرفته نشده است دو سال قبل مسابقاتی بود برای جوانان و سوالاتی در تلویزیون عنوان میکردند از نظر تاریخی و پاسخ ها بقدری در سطح پائین بود که برای هر بیننده قابل تعجب بود. البته روی تذکراتی این برنامه تلویزیون حذف گردید و بنده لازم دیدم که این نارسائیها گفته شود تا شاید جوانان ایرانی از مملکت خود بیشتر بدانند و به مبانی سنتهای فرهنگی و وقوف بیشتری بیابند.

درمورد تاسیس دانشگاه گیلان شاهنشاه آریامهر بدون اغراق روح و جان تازه ای به گیلان و گیلانی داد و بویژه جوانان این سامان را حیاتی تازه بخشید(صحیح است).

رهبراندیشمند مملکت که همیشه پایگاهی جانبخش و حیات ساز برای مردم ایران است با عنایت باین درخواست چندین ساله گیلانیها که میرفت بصورت عقده ای برایشان درآید آنها را به بزرگترین آرزوهای طلائی شان رسانید و آنروز که این خبر در گیلان باطلاع همگان رسید من در رشت بودم و میدیدم که چگونه برادران و خواهران گیلانی ، مردان و زنان این خطه زرخیز و پرنعمت که خود از نعمات و برکاتشان چندان بهره ای نمی برند شناخته و ناشناخته پس از رودروئی بی اختیار به یکدیگر تبریک و شادباش می گویند و درظاهر و باطن جشن عظیم برپا داشته اند. با زبان و قلبی سرشار از قدردانی و امتنان یکدل و یکزبان همه تشکر است و سپاس بیکران خود رابخاکپای رهبری عرضه میداشتند و میدارند که سمبل عظمت و سرافرازی ملتی گرانقدر بشمار می آید و براثر مجاهدت و کوشش بیدریغ یک تنه موفق گردیده است به یمن و عظمت نظام پایدار و غرور آفرین شاهنشاهی و خلق اندیشه ائی مبتکرانه و پوینده ایرانی بزرگ، مقتدر و آبادان بسازد با اینکه مقدمات امراز از هر نظر فراهم آمده و دراجرای صدور فرمان همایونی راههای اجرائی پیموده شده است ولی در سال جاری با کسر ۳۵% از اعتبار ۸۰۰ هزار تومانی که قبلا به تصویب رسیده بود و همچنین ایجاد این مشکل که درسال آینده اعتبار ساختمانی و تاسیساتی وجود نخواهد داشت معلوم نیست که کار دانشگاه گیلان بکجا خواهد انجامید و چگونه بنا به وعده ایکه به مردم غیور و دانش پرور گیلان داده شده است این دانشگاه میتواند درسالهای تحصیلی ۵۶-۵۷ دانشجو بپذیرد، مضافاً به اینکه می بینیم درسال ۵۵ در بودجه برای دانشگاهی که قرار است عظمت و رسالتی شایسته دربرداشته بشاد فقط ۶ میلیون تومان اعتبار در نظر گرفته شده که این مبلغ حتی از بودجه یک آموزشگاه هم کمتراست و اگر بودجه جاری را از آن کم کنیم مبلغ باقیمانده حتی کفاف تسطیح زمین را نیز نخواهد داد خوشبختانه با امریه امید آفرین شاهنشاه دایر به انتصاب والاحضرت شهناز فرزند گرانقدر و شایسته ایران زمین بسمت بازرس عمران استان های مازندران و گیلان بار دیگر این آرزو در دلها زنده شده است که مسئله دانشگاه گیلان هم که خود سهمی عظیم و بدون تردید درعمران پیشرفت و به سازی خطه گیلان دارد توجهی درخورد معمول گردد مشکلات بدست با کفایت معظم لها برطرف گردد از نظریادآوری پیشنهاد تاسیس دانشگاه گیلان متجاوز از ۱۴ سال است که ازسوی اهالی شاهدوست و فرهنگ پرور گیلان باولیاء امور داده شده حتی سالها قبل جناب آقای مهندس ریاضی ریاست مجلس شورای ملی کلنگ ساختمان این دانشگاه را نیز در رشت بزمین زدند ولی مسئله هم چنان بفراموشی سپرده شد تا درسال گذشته فرمان زندگی ساز شاهنشاه آریامهر مبنی برایجاد دانشگاه درگیلان صادر شد و گیلانیها آنرا بردیده منت گذاردند.

گیلان که از نظر تولید محصول با همه وسعت کمی که دارد بزرگترین خدمات را بکشور میدهد وبویژه از نظر دانش آموختگان و ارائه خدمات آموزشی درکشور در عالیترین حد قرار دارد متاسفانه خود از امکانات آموزشی درحد پائین برخوردار است. محصلین گیلانی برای آموزش در همه نقاط کشور پراکنده و با مشکلات عدیده همراه هستند، ملاحظه بفرمائید چه افتخاری از این بالاتر که درحال حاضر بالاترین مراجع آموزشی کشور را شمالی ها اداره میکنند وزیر علوم و آموزش عالی و ریاست دانشگاه تهران گیلانی هستند و وزیر آموزش و پرورش هم از خطه مازندان است.

از تعداد معلمین – دبیران مبرز و اساتید دانشگاه گیلانی نام نمی برم و از کیفیت عالی و صلاحیت علیم بالای آنها صحبت نمی کنم.

با همه این احوال با اینکه درشرایط فعلی هم چنان بودجه دانشگاه گیلان درپائین ترین حد خود قرار گرفته، گیلان و گیلانی به الطاف و مراحم ویژه رهبر کبیر و خلاق ایران بیش از هر وقت دیگر امیدوار و چشم براه است و اطمینان دارد همانطور که شاهنشاه یگانه و پایگاه نهائی ترین امید آرزوی ملت ایران بوده و می باشد دانشگاه گیلان بهمان نحو که شاهنشاه آرزو دارند در زمره عالیترین و شکوه مندترین دانشگاههای کشور خواهد شد.

همین دو روز قبل نمایندگان گیلان بحضور سرکار بانو فریده دیبا رسیده و تقاضای خود را در زمینه دانشگاه گیلان با مادر ارجمند و خیرخواه علیاحضرت شهبانو و همشهری افتخار آفرین گیلان مطرح ساخته و این اطمینان وجود داردکه شهبانوی گرامی و محبوب ایران و هم چنین سرکار علیه بانو فریده دیبا نیز مراحم ویژه خود را نصیب هم شهریان خواهند فرمود.

دراینجا برخود لازم میدانم که از زحمات سناتور محبوب تیمسار صفاری، نمایندگان گیلان در دوره گذشته مجلس شورای ملی بویژه دکتر صمد زاده که درتاسیس دانشگاه گیلان کوششی قابل تقدیر بانجام رسانیده اند ساسپگزاری و نام برده شود.

درمورد کارمندان اعم از کارمندان بازنشسته و یا شاغل و اعتباراتیکه دربودجه برای تامین رفاه این گروه زحمتکش و کوشنده منظور شده است جای بحث فراوان است.

درابتدای امر باید باین مسئله حیاتی توجه داشت که نیاز هرفرد اعم از پیر و جوان زن یا مرد، دردو محدوده خلاصه میشود نیازهای استحفاظی و ایمنی و نیازهای معنوی و روحی.

درمورد نیازهای استحفاظی که مربوط به اضافه حقوق تامین مسکن بیمه و سایر وسایل و امکانات رفاهی میباشد تا آنجا که میسر بوده دولت در ارقام بودجه مواردی را عنوان کرده است که درهر حال جای سپاسگزاری است ولی آنچه لازم است درباره مسئله دوم گفته شود وجود تنگناهیا معمولی فراوان است که رفع هریک از آنها موجبات دلگرمی کارمندان شریف مملکت را فراهم میسازد زیرا این حقیقت ردجهان امروز با ثبات رسیده است که تنها پرداختن به نیازهای مادی جوابگوی خواستهای کارمندان و یا هر گروه شاغل و زحمتکش دیگر کشور نیست و به موازات این نیازها و بلکه مهمتر از آن باید به جنبه ها و نیازهای روانی و معنوی توجه داشت و این امر بویژه برای افراد آموزشی اعم از آموزگار – دبیر – استادان دانشگاه باید مورد توجه قرار گیرد زیرا این افراد شرافتنمند درحداقل شرایط مادی بکار طاقت فرسا اشتغال داشته و به آن دلخوشی داشته و درغیر این صورت میتوانست بدنبال کارهای پولساز برود اگر تامین نیازهای مادی و استحفاظی افراد احتیاج به تامین اعتبار اصلاح بودجه متمم بودجه و غیره دارد که ممکنست اجرای همه آنها با مشکلات همراه باشد بطوریکه درسال جاری نیز خبری از متمم بودجه درمیان نبوده است ولی تامین نیازهای روانی احتیاج به هیچگونه پول اضافی و یا عنوان داشتن رقمی از آن دربودجه کل کشور ندارد. زیرا برای این منظور کافی است تبعیض درکارهای اداری از بین برود، به کارمندان شریف احترام و عزتی که درخورشان و اعتبارشان گذارده بشود، درانتخاب مدیران دقت بیشتری بعمل بیاید و مهم اینکه حرمت کار و کارمند ملحوظ گردد و بعبارت دیگر همانطوریکه شاهنشاه دور اندیش و آگاه ما در بیانات حکیمانه و هشدار دهنده روز هشتم بهمن فرموده اند فساد در امور اداری و هرمرجعی دیگر ریشه کن شود (صحیح است).

زیرا فساد اضافه براینکه موجبات بهرز رفتن نیرو و استعداد ها شده و بی تفاوتی و ولنگاری را دراجتماع گسترش میدهد ، خود موجب پیدایش بی وجدانی‌، سهل انگاری و دغلکاری درجامعه میشود و ازهمه مهمتر موجبات تزلزل ارکان اخلاقی، اقتصادی واجتماعی رافراهم می سازد مسئله تمرکز بخشیدن بکارهای اداری و اجرائی و یک کاسه کردن کارهای مشترک خود راهی است که در بسامان رسانیدن نارسائیهای اداری نقشی اساسی دارد. هنوز در بسیاری موارد دیده میشود که براجرای کاری کوچک ادارات متعددی در وزارتخانه های مختلف دست اندرکار هستند تمرکز دادن به اینگونه کارها اضافه براینکه از چند باره کاری جلوگیری می کند بوپژه رعایت این امر درسال آینده که دربودجه کشور تکیه بسیار برصرف جوئی و جلوگیری از هزینه های زاید شده است بسیار لازم و ضروری بنظر میرسد.

من سازمانهائی را می شناسم که برای هر ۳ الی ۴ کارمند یک مدیر کل ساخته و پرداخته شده است، البته بدرستی نمیدانم که پست مدیرکلی روی اهمیت شغلی عنوان میشود و یا آنکه ارتباط به تعداد کارمند و گسترش و دامنه کار و وظایف سازمان مربوز دارد ولی این حقیقت مسلم است که شان مدیرکل آنقدر بالاست که حدود اختیارات آن از ۳ الی ۴ اطاق و ۴ الی ۵ کارمند بیشتر باشد. خوشبختانه می بینیم که اولین دستگاهی که باین امر توجه داشته دانشگاه تهران بود که قرار است چند پست مدیرکلی را ادغام کند و انقلاب اداری را درآن قسمت به مرحله اجرا درآورد. و امیدواریم این رویه در همه جا تعمیم یابد بعلاوه چه ضرورتی درمیان است که هر سازمانی هرچند وقت یکبار تصمیماتی بگیرد و برای تصویب تشکیلات جدید که تنها نتیجه آن تورم و افزایش کارمند و صرف هزینه نابجا می باشد دست بکار بشود و بدنبال این اقدام سازمان دیگر هم همسان پیروی از مد و چشم و هم چشمی همین رویه را دنبال نماید؟ این درست است که حجم کارها طی چند ساله اخیر افزایش یافته ولی این افزایش هیچگاه متناسب باتعداد پستها و مقامهائی که بوجود آمده نیست و مهمترین دلیل آنهم کم کاری و مطابق نبودن میزان کار حتی در حداقل استاندارد لازم میباشد. و بالاخره نتیجه همه این نارسائیهای اداری آن چنان خواهد شد که تنها درکی مورد آشار شود دریک سازمان ۲۸ حکم مدیرکلی بدون مجوز و جهت صادر شد و اصولا احتیاجی به چنین پستها و افرادی هم نبوده است. مسئله دیگر اینکه میدانم با یک تصمیم گیری سریع میتوان طبق تصویب نامه هیات وزیران مورخ ¼/۵۴ فوق العاده شغل درمورد رشته های فنی مهندسی و کشاورزی و بهداشت و درمانی را که در بسیاری از وزارتخانه ها اجرا میشود بدون تبعیض در همه سازمانها به مرحله عمل درآورد و بسادگی میتوان مرحله دوم قانون استخدام کشوری را برای بعضی از کارمندان که هنوز به مرحله عمل در نیامده است پیاده کرد و هم چنین بازنشستگان لیسانسیه آموزش و پرورش را که حکم مرحله دوم با سی سال سابقهخدمت بازنشسته شده اندبا تعمیم تبصره ۲ اصلاحی ماده ۱۴۴ از مزایای قانونی بهره مند ساخت.

بایدکوشش شود اصل مسلم پرداخت حقوق مساوی درقبال کار مساوی رعایت گردد (صحیح است) بویژه این حقیقت موردتوجه قرارگیرد که مزایای شغلی که در سال ۵۴ تنها به وزراء معاونین مدیران کل و معاونین مدیران کل، پزشکان و رشته های فنی پرداخت میشود به همه کارمندان شریف و زحمتکش مملکت تعلق گیرد (صحیح است).

زیرااگر عدم پرداخت این مزایا بکارمندان مشمول صرفه جوئی شده است رعایت این امر برای مقامات بالاتر از همه گونه مزایا برخوردارند باید بیشتر درنظر گرفته شود مضافاً به اینکه اصولا کار و تلاش امور اداری اکثراً بدوش همین طبقه زحمتکش قرار دارد. بحث برسر این است که با برآوردن نیازهای روانی ومعنوی کارمندان نیز میتوان تاحدودی رضایت آنها را جلب کرد، از جمله چرا نباید برای بازنشسته کردن کارمندان خدمتگزار در دستگاههای دولتی که جوانی و نیروی خود را درخدمت بکشور از دست داده اند مراسیم درخور آنان برگزار شود و حرمت بازنشستگان بنحو شایسته ای حفظ نگردد.

ایجاد کانون بازنشستگان کشوری نباید تنها به تهران محدود گردد، هراستان و هرشهری احتیاج به چنین مراکزی دارد اگر کانون بازنشستگان کشوری برای تاسیس و ایجاد شعبه درشهرستانها مسئولیت دارد لازم است دراین زمینه راه حلهای اساسی را بیندیشد و اگر تعهدی دربر ندارد باید راههای دیگری را در این زمینه برگزید.

درزمنه کمک جنسی بکارمندان پییشنهادی بنظرم رسیده است طبق آماریکه منتشرشده کمکهای جنسی به کارمندان سالیانه از ۷۵۰ میلیون تومان تجاوز نمیکند کهمبلغ آن برای هرکارمند ماهیانه حدود ۲۰۰ ریال است (صدیق اسفندیاری – ۲۰۰ ریال بسیار کم است) مبلغ مزبور برای کارمند آنقدر ناچیز است که دریافت و یا عدم دریافت آن جندان تاثیری در زندگیشان نمیکند ولی اگر همین مبلغ را سرمایه اولیه بانکی بنام بانک رفاه کارمندان دولت بنمایند و این سرمایه به نسبت مبلغی که بهر کارمند کمک جنسی میرسد درزمره سهام او درآید و این مسئله همه ساله تکرار گردد، هم بانکی با سرمایه ای عظیم به منظور پرداخت واحد و امور رفاهی کارمندان تاسیس خواهد شد و هم کارمند خود در زمره سهامداران بانک درآمده و از سرمایه و بهره سالیانه آن برخوردار خواهد شد.

متاسفانه درحال حاضر شاید تشکیلاتی بهمین نام با سرمایه ای حدود ۲۰۰ میلیون تومان وجود داشته باشد ولی معلوم نیست سرنوشت اینهزینه یا هرچیز دیگر بکجا انجامیده و تاکنون چه گرهی از مشکلات کارمندان باز کرده است. بدیهی است برای افزایش سرمایه بانک مزبور میتوان از کمکهای نقدی و حمایتی دولت نیز بهره گرفت وباین ترتیب درتقویت بنیه مالی بانک اقدامات لازم و موثری بعمل آورد.

درپایان کلام باید به این نکته هم اشاره کرد که از نکات برجسته بودجه سال ۵۵ یکی هم این است که در سال آینده سهم درآمدهای غیر نفتی دربودجه عمومی نسبتبسال ۵۴ افزایش نسبی یافته است ، بطوریکه در بودجه تقدیمی تاحدی از تکیه بدرآمد نفت کاسته شده است، آمار چنین نشان میدهد که در سال ۵۴ سهم درآمد نفت و گاز دربودجه عمومی ۱/۴۸۰/۸ میلیارد ریال و سهم درآمد غیرنفتی ۲۹۴/۹ میلیارد ریال بوده است درصورتیکه ارقام بودجه درسال ۵۵ بشرح زیرتدوین گردیده سهم درآمدگاز و نفت و بودجه عمومی ۱/۴۰۹/۰ میلیارد ریال و سهم درآمدهای غیرنفتی ۳۱۳ میلیارد ریال بدیهی است اشاره به این نکته بدان منظور نیست که از درآمد حقه ایران کوششی بعمل نیاید، بلکه هراقدامی دراین زمینه انجام شود گامی است در راه پیشرفت و توسعه اقتصادی و رفاه بیشتر ولی بهمراه این آرزو و امیدواری این حقیقت هم باید درنظر گرفته شود که هر اندازه بدرآمدهای غیرنفتی درترکیب بودجه مملکتی اضافه شود توفیق دیگری است که نصیب ملت و دولت ایران گردیده و حکایت از دوراندیشی و نیک نظری مینماید.

درمورد ۱۳۵ میلیارد ریال کسر بودجه که در سال جاری شاهد آن هستیم از جمله راه حلهای جبران این کسری که چندی قبل طی مصاحبه ای اعلام شد یکی هم این بود که چون تعدادی از طرحهای منظور شده دربودجه سال ۵۵ بخودی خود تا پایان سال اینده به مرحله اجرا درنخواهد آمد لذا همین امر موجب میگردد تا تعدادی از کسری بودجه برطرف شود تعجب در این استکه اگر این اطمینان وجود دارد که همه این اعتبارات در راه خود بخرج نمیرود چه اصراری است که ارقام ان در بودجه منظور شود. زیرا درچنین صورتی بخاطر مهم بودن مسئله ممکن است دو حال پیش میاید یا اینکه هر استان و یا منطقه ای از بیم اینکه مبادا یکی از اعتبارات منظور شده اش حذف گردد سعی در انجام آن کارکرده و چه بسا که دراین میان کیفیت فدای کمیت شود و یا اینکه اولیاء و مجریان امور برای تامین صرفه جوئی هر طرحی را که صالح میداند بدلایل گوناگون اجرایش را به تاخیر بیندازند تا به پایان سال نزدیک شویم درهرحال با پیگیری و علاقمندی که درانجام کارها و طرحهای منطقه ای وجود دارد تصورمیکنم امکان صرفه جوئی از یان طریق غیره مقدور باشد و اگر اعتبارات به موقع دراختیار مجریان استان گذارده شود راههای خرج صحیحی و منطقی آن نیز مهیا باشد مضافاً به اینکه اصولا درتنظیم بودجه انچه که ارقام و اعدادش تعهده شده بنظر میرسد ستون هزینه هاست بطوریکه پیش بینی درآمد مملکت چه بسا باآنچه که بر روی کاغذآمده چندان مطابقت نداشته باشد.

مسئله دیگر که درارقام بودجه جلب نظر میکند، بودجه شرکتهای دولتی و موسسات انتفاعی وابسته به دولت است که درآمدهای آن درسال ۵۵ با هزینه های مربوط نه تنها جنبه های انتفاعی را نشان نمی دهد بلکه موسسات غیر انتفاعی نیز بحساب می آیند تازه همانطوریکه دربودجه آمده مبلغ عظیم هزینه اینموسسات نسبت به بودجه کل که شامل همه درآمدهای مالیاتی مستقیم و غیرمستقیم است آنقدر بالاست که متجاوز از ۸۰% آنرا بخود اختصاص میدهد.

این نسبت از سوئی و همچنین صرف هزینه بسیار برای تولید درآمدی نامتعادل دراین سازمانها مرا بیاد داستانی انداخت که در پایان کلام بد نیست به آن اشاره شود.

دربارگاه کریم خان زند عقابی قوی جثه و عظیم نگهداری می شد روزی خان از حال و احوال عقاب پرسید به استحضار رسید که چنین است و چنان و از جمله روزی یک قوچ باید برای تغذیه اش به مصرف برسد، بلافاصله دستور داد از خوبیهایش درگذشتیم رهایش کنید تا خود روزی اش را درآورد و کاری بکار ما نداشته باشد. عرض دیگری ندارم(احسنت – احسنت).

رئیس – آقای قائمی بفرمائید.

عنایت الله قائمی – بنام آنکه عالم نام از او یافت فلک جنبش زمین آرام از او یافت

مقام محترم ریاست، همکاران محترم.

بنده قصدم این است که بودجه سال ۱۳۵۵ را نقد کنم. نقد از نظر اصولی دلالت برارزش موضوع مورد نقد دارد و درثانی این امکان هست که جنبه ارشادی داشته و در زمینه سازندگی و رفع نواقص مفید فایده باشد و شخص جناب نخست وزیر به سبب اینکه اهل مطالعه اند و کتاب خوان و کتاب شناس اند ارزش نقد را بخوبی میدانند و یقیناً استحضار دارند که کتبی که این ایام بخصوص در کشورهای اروپائی مورد نقد واقع نشود بی ارزش تلقی میشود و از نظر کتابخوان بازار چندانی نخواهد داشت بهر تقدیر غرض این است که حمل بر مخالفت باصطلاح معمول پارلمانی نشود و اگر کلام آهن تند داشته باشد باز حکایت از شدت علاقمندی به بهترشدن زمینه برنامه ریزی و بودجه بندی دارد. بنده قصد ندارم که وارد ارقام در فصول مختلف بودجه شوم بلکه از جهات کلی آنچه را که ضرور نمیدانم عرض خواهم کرد(احسنت).

آینده نگری و هماهنگی . فرمایشات اعلیحضرت همایونی رهبر مملکت سرمشقی است برای دولت و برای همه مردم و کاربرد صحیح رهبریهای داهیانه ایشان سازنده تاریخ این سرزمین کهنسال است. ایشان بارها فرموده اند ‹‹ ما باید همیشه پیش از حادثه حرکت کنیم›› . یعنی باید آیندهنگری داشته باشیم و درطراحی های زندگی ملی و اجتماعی خودمان دوربین باشیم. مجریان درمقام اجراء و برنامه ریزی در زمینه های مختلف نتوانسته اند آنچنان آینده نگری که اقتضاء داشته و ضرورت دارد داشته باشند بدلیل اینک هماهنگی نداشته اند زیرا تحقق آینده نگری در طرح و اجراء برنامه های مملکتی بدون وجود هماهنگی کامل بین تمام سازمانهای اجرائی ممکن نبوده و بلکه محال است، اما نمونه هائی از عدم هماهنگی قبل از آنکه قدرت کشش و جذب بنادر محاسبه شده باشد، قبل از آنکه سیست حمل و نقل را بررسی کرده و تجهیزات کافی فراهم شده باشد، قبل از آنکه سیستم توزیع مورد مداقه قرار گرفته باشد. قرار دادها بسته میشود کالاها وارد بندرها میشوند ثروت ملی مملکت مورد تضییع واقع میشود و سور شارژ میپردازیم‌ إ یا مثلاً درسال ۱۳۴۹ سالی که فعالیتهای ساختمانی اوج میگیرد. احداث سدها، کارخانه ها ، و جاده ها آغاز شده است. تسهیلات صدور سیمان مورد توجه واقع بشود. بالاخره ماده واحده …….بوجود بیاید و بازار سیاه سیمان هیولای وحشتناک خود را ظاهر می سازد. و یا عدم توجه کامل بدائر کردن کارخانجات درنقاط مختلف مملکت با محاسبات کافی از جهت موقعیت اقلیمی استعداد تولید خوراک کارخانه ها و ذوق و علاقمندی مردم محل از نظر عرضه نیروی انسانس است چنانچه درنقاطی کارخانه قند ایجاد شد که مردم آماده کشت چغندر نبودند و آنها را تحت فشارهای متخلف گذاشتند که مثلا کشت برنج را تعطیل و بجای آن چغندر کشت کنند.

و یا نحوه تغذیه رایگان دانش آموزان ، که میبایست اجرای فرمان بزرگوارانه و پدرانه شاهنشاه بزرگ به کیفیتی باشد که صرف بودجه مملکت تاثیر و نتیجه مثبت و کامل را بدست دهد نه اینکه یکروز در نقطه ای به موجب آنچه درجراید منعکس شده چندین تن پسته تغذیه رایگان را از انبار بازرگانی محتکر بیرون کشند و یکدفعه مسئولین شهر وروستای شهری از شهرهای مملکت بجهت تدلیس درمواد تغذیه دانش آموزان تحت تعقیب قرار گیرند. بدون تردید اگر پیش بینی های لازم میشد و واحد های کوچک تولیدی در نقاط مختلف مملکت ایجاد میگشت و مواد مورد لزوم را برای تغذیه رایگان دانش آموزان تهیه و عرضه میکرد مواجه با ولنگاریها بی بندوباریها و اسراف و تبذیرها نمیشدیم(صحیح است). روزنامه های رستاخیز ۵۴/۱۱/۲۲ و اطلاعات ۵۴/۱۱/۲۱ دو مورد اخیرالذکر را منعکس ساخته هاند آیا این نمونه ها نشان دهنده عدم پیش بینی های لازم و عدم هماهنگی و نتیجتاً عدم آینده نگری نیست. آیا اینگونه عملیات اجرائی با ضابطه های یک جامعه انقلابی و متحول که درموضع انتقالی قرار دارد و میخواهد از موضع مصرف به موضع انتقالی قرار دارد و میخواهد از موضع مصرف به موضع تولید وسیع منتقل شود انطباق دارد؟ مسلماً جواب این سوال اگر منفی نباشد زیاد هم مثبت نیست. چون در جامعه انقلابی صرف دینار و دقیقه باید ملحوظ نظر باشد. گشاده دستی، سعه صدر و بلند نظری در زمینه های یاد شده در قاموس جامعه انقلابی محکوم و مطرود است و برای جزئیات مسئولین اجرائی در پیشگاه رهبر انقلاب و مردم مملکت مسئول و مواخذند و باید آماده پاسخگوئی باشند. سعه صدر درخدمت مستحسن است ولی در زمینه های یاد شده مذموم و اما بسبب بیست سال سابقه قضاوت و آشنائی بکار قضتئی و علاقمندی نسبت به قوه قضائیه که افتخار عضویب آنرا داشته ام و بالقوه دارم سخنی مختصر دراین باب بعرض همکاران محترم میرسانم علاوه برآنکه بر تاثیر وجودی این قوه نیازی با قامه دلیل و بینه و برهان نیست و تاریخ کهنسال جامعه متمدن ما حکایت دارد که مقام قضا درطول قرون همیشه از حرمت و شوکتی خاص برخورداربوده درعصر پهلوی از اعتبار وحیثیتی بسزا بهره داشته بالاخص در زمان سلطنت پرخیرو برکت رهبر اندیشمند اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر از عنایات و توجهات خاص همایونی برخوردار بوده و هست و همه بخاطر داریم که شاهنشاه مفخم ما از همان روزهای اول که براریکه سلطنت تکیه زدند و سکان کشتی حیات ملکت را برپهنه امواج خروشان و طوفانی سیاست بین المللی بکف با کفایت خویش گرفتند ندای معدلت پروری دادند و فرمودند که قبل از هر مطلبی خواهان استقرار عدالت اجتماعی بنحو کامل و شایسته و مطلوب هستند و درعمل هم دیدیم که این اندیشه عالی و این فکر متعالی را به مرحله فعل و عمل درآوردند(صحیح است) و بی شک همه صاحبنظران در زمینه های اجتماعی ، همه جامعه شناسان متفق القولند که جامعه صاحب رشد و صاحب تمدن باید از یک نظام قضائی با حرمت شایسته و شکوه بسیار بهره مند باشد و بخصوص در دوران انقلاب پیروزمند شاه و ملت که جامعه ما صاحب صنایع سنگین شده و بسرعت آهنگ صنعتی شدن دارد و این تحول موجب استقرار ضوابط و روابط خاص حقوقی شده و از طرفی بفرمان رهبر بزرگ و بیدار دل میهن ما هرگونه نظم غیر عادلانه و هرگونه ناهماهنگی با خمیرمایه انقلاب بخصوص دردوران رستاخیز ملت ایران باید از بیخ و بن ریشه کن گردد. و مسائلی از قبیل مبارزه بی امان با گرانفروشی و انواع تقلبات و تجاوزاتیکه ممکن است درعرصه معاملات و داد و ستدها بروز و ظهور کند مطرح است و دولت مسئول بررسی است که لایحه ای مترقی و عادلانه درخصوص مشخص کردن روابط مالک و مستاجر تهیه و به مجلس تقدیم دارد و بشدت و قاطعیت هرچه بیشتر پیکار عظیم مبارزه با فساد باید ادامه یافته و گسترش یابد ما بیش از هر وقت دیگری نیازمند یک دادگستری قوی، قاطع و مجهز و گسترده هستیم (صحیح است) و متاسفانه بودجه ای که برای دادگستری درسال ۱۳۵۵ پیش بینی شده تامین کننده آنچه برشمردیم نیست چنانچه دیدیم درکمیسیون بودجه هم انفاق نظر بود که بودجه دادگستری بودجه ای کافی و متناسب نیست و نمیدانم با اعتقادی که ضمن بحث و گفتگو داشتند چطور بودجه دادگستری بصورتیکه تقدیم شده بود تصویب شد و چرا دولت آمادگی خود را برای ترمیم آن اعلام نداشت درحال حاضر سازمان دادگستری آن وسعت و تجهیزاتی که میبایست به نسبت گسترش فعالیت های اقتصادی ، صنعتی و اجتماعی داشته باشد ندارد. اکثر از بخش های مملکت فاقد دادگاه بخش است و واحدهای موجود هم بعلت فشردگی و نداشتن تجهیزات و لوازم کافی و بخصوص از نظر ساختمان ومحل کار در عسرتند و نکته ای دیگر که بسیار اهمیت دارد و باید به آن توجه کافی شود این است که قضات درصدد اشتغال به مشاغل دیگر و مصر بازنشسته شدن هستند و میدانیم کسانیکه حتی بیست سال سابقه کارقضائی داشتند و اکثرا نه از نظر سنی و نه از نظر مدت خدمت متناسب بازنشسته شدن نبودند با استفاده از فرصت قانونی که پیش آمده بود بازنشسته شدند و باتوجه به اینکه قاضی با گذشت مدتی درحدود بیست سال از کار قضاوتش صاحب تجربه، تبحر و اجتهاد میشود (مهرزاد –۷۵ سال سنش است) به هیچ وجه بمصلحت قوه قضائیه نیست که جنین اعضائی را از دست بدهد بخصوص که کار تخصصی است و به آسانی و درمدت کوتاه تامین جانشین برای آنها ممکن نیست و به اعتباری محال است جون بفرض اینکه با پیدا شدن اعضاء جدید بشود از جهت کمی جبران کرد از جهت کیفی جبران نمی شود(صحیح است) و باید علت واقعی و علت عدم خوشدلی قضات معلوم شود و نسبت به رفع آن عاجلا اقدام شود و همانطورکه در ابتدای گفتار و سخنم دراین باب عرض کردم موضوع با میزان و سطح بودجه وزارت دادگستری ارتباط مستقیم دارد (مظهری – درمورد همه کارمندان مصداق دارد فقط قضات نیستند) کارمندان هم ممکن است ولی قضات باقتضاء مقام خاصی که دارند باید از حرمت کافی و تامین مالی برخوردار باشند. که درحال حاضر آنچنان که باید نیستند کشاورزی – سخن در باب کار کشاورزی و به اصطلاح سیاست کشاورزی و دامداری دولت بسیار است اما بنده قصد ندارم که بتقصیل وارد این بحث بشوم سیاسیت کشاورزی بایدمبتنی براین باشد که هرچه ممکن است سطح کشت و ازدیاد دام در مملکت بیشتر شود و بازده بیشتر داشته باشد تا هم تغذیه اساسی مردم مملکت تامین باشد و هم ارز مملکت صرف مواد مصرف روزانه نشود حال به بینیم چنین شده است . خیر چون هم گندم و برنج و هم گوشت و گوسفند از خارج خریداری و وارد کرده ایم پس در اساس قضیه توفیق نداشته ایم علل و جهات عدم توفیق چه بوده است:

۱- عدم وجود سیاست ارشادی کامل و همه جانبه درباب نوع و میزان کشت.

۲- عدم وجود تثبیت کامل یا لااقل نسبی قیمت تولیدات و فرآورده های کشاورزی.

۳- عدم وجود تنظیم بیمه ای نسبت به تولیدات کشاورزی و فلاحتی.

۴- نوعی معارضه و ستییز با روش و سبک کشاورزی معمول و متداول که این ایام کشاورزی سنتی نامیده میشود.

۵- عدم هماهنگی سیاست کشاورزی دولت در زمینه اقداماتیکه با کار کشاورزی ارتباط مستقیم یا لااقل جنبی داشته مثل بعضی از فعالیتهای سازمان منابع طبیعی یا سازمانهای مربوط دیگر.

درمورد مسئله دام، نیز فراز پنجم که برشمردیم صادق است مثل ارتباط تشکیل مجتمع های بزرگ گوشت و معارضه های مرئی و نامرئی با دامداری سنتی. تردید نیست که جامعه انقلابی و متحول ما که حرکت سریعی را برای رشدصنعتی و گسترش آن آغازکرده است باید نسبت به گسترش صنعت درتمام شئون از جمله کشاورزی فعالانه قدم بردارد اما این حرکت نباید موجبات سقوط منابع تولید کشاورزی و دامی را عامداً فراهم کند چون جبر صنعتی تا آنجا که اقتضاء داشته باشد طبیعتاً کار خود را میکند و کشاورزی صنعتی و همچنین دامداری زیر سقف جایگزین کشاورزی سنتی و دامداری کوچی میشود و تفاوت آهنک طبیعی و غیر طبیعی آن است که درصورت فشار و الزام قبل از آنکه کشاورزی صنعتی نضج بگیرد منابع تولید بشکل معمول از حیز انتفاع می افتند و قبل از آنکه دامداری زیر سقف بشکل مجتمع های بزرگ بازدهی متناسب را پیدا کند، چه ضرورت دارد که از دامداری برسم سالیان سال پیش گیری کنیم و آیا بهتر نیست با ارشاد دامپروران در حفظ مراتع و بلکه درتوسعه آنها با بذر افشانی علوفه در مقام تقویت دامپروران علاقمند و نتیجتاً ازدیاد تولیدات باشیم. ودرجنب این اقدامات فرصت دهیم تا رشد صنعتی در زمینه کشاورزی و دامپروری رونق یابد و وسعت پیدا کند بنظر بنده بهتر این طریقه است البته یا با ارشاد و یاری و مدد سازمانهای مسئول و مربوط و شک نیست که دراین دورانی که ما با رهبری داهیانه رهبر خردمند بجانب تمدن بزرگ پیش میرویم هیچکس معتقد به کشاورزی و دامداری برمبنای اقتصاد شبانی نبوده و نیست بلکه همگان مشتاقانه میخواهند که صنعت مترقی درتمام شئون زندگی متجلی باشد(صحیح است) اما هیچکس حق ندارد بگوید سیاست ما این است که روستاهای مملکت در محدوده شهرها حل شوند و رستائیان جذب شهرها بشوند. مگر روستاها علف های هرزه اند که به این سادگی بر وجود آنها خط نفی کشیده شود؟ اعصار و قرون به حکم ضرورت و اقتضاء آنهارابوجود آورده و باید با تمام قوا درحفظ و آبادانی آنها قیام و اقدام شود و همچنانکه جناب نخست وزیر در مصاحبه های تلویزیونی خود فرموده اند باید صنعت را به روستاها برد. بنده میگویم نه آنکه روستائیان فدای صنعت شهرها شوند و رونق از کشاورزی ما بگریزد و تولیدات کشاورزی از بین برود و ما را نیازمند دیگران کند همانطور که جامعه انقلابی ما نباید نیازمند قدرتهای بزرگ صنعتی جهان باشد همچنان نباید برای تامین تغذیه نیازمند تولیدات کشاورزی آنها بشود ودراینجا که مسئله تغذیه مطرح است ضرورت دارد بدین نکته نیز توجه داشته باشیم که سوق جامعه بسوی تامین لذت ذائقه و نوعی تن پروری و شکمبارگی درست نیست بلکه خلاف آئین جامعه انقلابی ما است، جامعه انقلابی باید پیوسته در تلاش و جنب و جوش سازنده باشد، آخر چه لازم است سرمایه و ارزملی برای خرید موز، سیب، پرتقال و بقول آقای وزیر تعاون آناناس از مملکت خارج شود هرچه محصول داخلی از این نوع داشتیم نوش جان بکنیم و گرد آنچه نداریم نمیگردیم مگر روزگاری که کورش کبیر دنیای آن روز را باشکوه و بزرگی توام با جهان بینی انسانی اداره میکرد مردم موز و پرتقال میخوردند و مگر پاسدار دلاور ایران که درجنگ چالدران زنجیر توپهای سپاه عثمانی را از هم میدرید و برای ایران فخر و سرافرازی میجست سیب و آناناس میخورد؟ بعقیده بنده دولت باید بوظیفه ارشادی خود دراین بارده بشدت عمل کند و دراین مقام تنگ نظری را بکمال رساند واعمال چنین روش و سیاستی علاوه برطی طریق صواب موجب خواهد شد که حاصل دسترنج باغبانی زحمتکش شمال و جنوب مملکت کم بهاء و بی ارزش جلوه نکند و بعلاوه پوسیده نشود و بدور نریزد . و هزاران زحمت کشیده را دچار نومیدی و حرمان نکند.

آموزش و پرورش

– از اینکه بودجه آموزش و پرورش رقمی درشت را شامل است و صدرنشین جدول بودجه شده همه کس را خشنودی خاطر حاصل است و اما باید این رقم بزرگ آنچنان بازده داشته باشد که از نظر نتیجه هم خوشدلی و رضایت کامل را بدنبال داشته باشد مثل قسمت فعال تعلیم فنی وحرفه ای ، ورنه امروز چه از لحاظ کمی وچه از لحاظ کیفی حاصل کارآموزش و پرورش رضایت بخش نیست و شاید دراین مورد اصطلاح تنگنا را جامعه انقلابی ایران نپذیرد. بعقیده بنده نتیجه کیفی آموزش و پرورش در درجه اول اهمیت است. خود جناب وزیر مسئول آموزش و پرورش گویا فرموده اند که اکثر دیپلمه ها چند کلمه انگلیسی نمیتوانند گفتگو کنند . آیا این سخن اقرار مسئول آموزش و پرورش مملکت به ناچیزی جنبه کیفی آموزش نیست؟ حتما حواب مثبت است. پس باید روشن کنند که چه میخواهند بکنند. بنده را عقیده براین است که معلمی کار همه کس نیست. باید معلم به معنای واقعی پرورش داده شود سبک کار چنان بوده که ارزش و اعتبار والای این مقام روحانی روبه افول رفته و احساس مسئولیت وجدانی به ضعف گرائیده باید تا زیاد از مدار دور نشده ایم چاره جوئی کنیم. معلمان را مقام و حرمت واقعی دهیم و از آثار عظمت و شکوه این مقام بهره گیری کنیم (صحیح است) درخیلی از موارد میشود حرمت مقام معلم را بالا برد بدون اینکه نیازی به خرج داشته باشد. دولت باید مسئولین مقامات اجرائی مملکت را موظف کند که احترام شان و مقام معلمی را درهر حال ملحوظ دارد و عدم رعایت احترامات شایسته نسبت به معلمان موجب مسئولیت و مواخذه شدید باشد. آئین نامه های مراسم خاص باید مورد تجدید نظر واقع شود و معلمان صدر نشین مجالس گردند. معلمان باید مورد اعتماد کامل باشند و مقامات اجرائی آموزش و پرورش نتوانند از حد نظارت بگذرند وبرآنها حکومت کنند. باید ترفیعات و مزایای آنها قبل از سایر حقوق بگیران دولت تامین و اعلام پرداخت شود. امادرباب ارگانیزم و سبک کار . آموزش و پرورش میخواهد برنامه آموزشی را بهمان کیفیت که درتهران یا مراکز استانها اعمال و اجرا میکند درسطح روستاها و یا بخش ها نیز اجراء کند هیچگاه نتیجه یکسان نخواهد بود معلمی که از روی اضطرار به روستاها میرود اولا از نظر شایستگی علمی هم طراز معلمی که درمرکز مملکت یا مراکز استانهاانجام وظیف میکند نیست زیرا کسانیکه احساس میشود از نظر مایه علمی قوی ترند در مراکز بزرگ نگهداشته میشوند یا خود میمانند و بعلاوه آنها که در ردیف های بعدی قرار دارند وبه اضطرار عازم روستاها و نقاط کوچک میشوند بعلت عدم خوشدلی آنچنانکه باید و شاید بهره نمیدهند بنده را اعتقاد این استکه وزارت آموزش و پرورش از فرزندان هرمحل اعم از شهرو روستا یا بخش و شهرک برای همان محل باید معلم تربیت کند و در خدمت هم رفاه و حرمت کافی داشته باشد تا با علاقه و اشتیاق و حتی مفاخره در زادگاه خود معلمی کند و بنده نمونه ای را ارئه میدهم که بدین سبک عمل شده و توفیق شگفت آوری را در مدتی قریب به بیست سال بدنبال داشته است. شما اگر گذارتان به اموزش و پرورش عشایری افتاده باشد توجه خواهید فرمود که بنده چه عرض میکنم، این سازمان ابتدا در فارس آغاز فعالیت کرده است و درزمانی که زیاد طولانی نبوده اعجاب هر بیننده ای را برانگیخته و سپس شعاع عملیاتش گسترش یافته به استانهای دیگر مثل کردستان، آذربایجان و نقاط دیگر رسده است راندمان کارش گواه شایستگی طریقتش بوده و نیازی بتوجیه بیشتر ندارد (محمد پارسا – حقیقتاً خدمات و مساعی آقای بهمن بیگی مدیر کل آموزش عشایری دراین مورد در خود تمجید است) البته چون حاصل کار و روش این سازمان بسیار ارزنده بوده است از عنایات خاص اعلیحضرت همایون شاهنشاه اریامهر و علیاحضرت شهبانوی فرهنگ دوست و دانش پرور بیشتر بهره گرفته و یاری و مددکاری بسیاری از حامیان دانش و دانش وری را جلب کرده است (صحیح است) که در راس این یاوران جناب آقای علم وزیر محترم دربار شاهنشاهی بوده اند بهرتقدیر چون این نمونه و الگو وجود دارد بنده پیشنهاد میکنم که این مسئله مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد و چنانچه نتیجه مطالعات اجازه داد آموزش و پرورش بدو قسمت تقسیم شود یکی کارش آموزش وپرورش شهرها و دیگری مسئول آموزش و پرورش روستاها باشد – و هرکدام نیازهای خود را از معلم گرفته تا سایر نیازمندیها باتوجه باوضاع و احوال و شرائط محل تربیت و تهیه و تامین نماید. و چون درفرهنگ عشایری به کیفیت معروض عمل شده معلم عاشقانه و با افتخار کارمیکند و شاگرد مشتاقانه تعلیم را می پذیرد و نتیجه کار هم اعجاب انگیز و غرور آفرین است(احسنت).

اما دریک زمینه آموزشی که آموزش فنی و حرفه ای باشد از یک رشد و توسعه بالنسبه قابل توجهی برخوردار بوده ایم النهایه این زمینه نیز نیازمند توجه وامعان نظر بیشتری است. ایران باید با آهنگ سریع بجانب تمدن بزرگ پیش رود و لازمه تمدن بزرگ محتوای غنی یعنی نیروی انسانی شایسته است. درست است که درتمدن بزرگ ما از لحاظ بنا – سد – کارخانه – صنایع سبک و سنگین دراوج اعتلا قرار میگیریم اما گرداننده چرخهای صنعت و اقتصاد ما انسان هستند بهمین دلیل از هم اکنون اقتضاء میکند که مسئله اولویت پرورش نیروی انسانی کارآمد در مد نظر باشد انهم برمبنای آینده نگری درخصوص نیاز به نیروی انسانی در زمینه های مختلف حرفه ای که خوشبختانه در سالهای اخیر در زمینه تعلیمات فنی و حرفه ای و آموزش روستائی تحرک و تلاشی رضایتخش دیده شده ولی در زمینه آموزش عمومی رضایتبخشی دیده نمیشود چنانچه مصاحبه های مقامات علمی و دانشگاهی موید این مطلب است و دراینجا نظر به اهمیتی که تعلیمات فنی و حرفه ای شامل صنعت و خدمات آموزش روستائی دارد پیشنهاد میکنم که این تعلیمات در سازمانی مستقل وابسته به وزارتخانه مربوط وزیر نظر شورا یا کمیته ای برای برآورد و تهیه نیروی انسانی از سطح کارگری تا سطح مهندسی متمرکز و طرح اجرائی آنرا بریزند.

درتوجیه اهمیت تعلیمات فنی و حرفه ای آنچه لازم بود بعرض رسید و متاسفانه رقمی که در بودجه برای تعلیمات فنی و حرفه ای منظور گردیده جوابگوی احتیاجات آتی ما نخواهد بود و امعان نظر بیشتری را اقتضاء میکند توجه همگان را به ارقام گویای بودجه معطوف میدارم تا ملاحظه فرمایند آنچه بعرض میرسانم برمبنای محاسبات دقیقی است که بعمل آمده است. تعداد هنرجویان مدارس فنی و حرفه ای تا چهار سال پیش فقط دو درصد بوده است بدینمعنی که از هر صد نفری که وارد دوره متوسطه میشده اند نود و هشت نفر به دبیرستانها میرفته اند و فقط دو نفر به مدارس فنی و حرفه ای – حال آنکه امروز این رقم به ۲۳% افزایش یافته و پیش بینی شده است که تا پایان برنامه ششم به ۳۰% برسد ناگفته نماند که آموزش فنی و حرفه ای گویا درکشورهای صنعتی رشدی حدود ۱۷ تا ۲۰ درصد دارد اما با توجه به آهنگ سریعی که ما در توسعه اقتصاد و صنعت خویش باید داشته باشیم ضرورت دارد نسبت رشد را به ۳۰% برسانیم و بدیهی است پس از تامین نیازمندی نیروی انسانی فنی نسبت موصوف خود بخود در حدود ۲۰% تعدیل خواهد شد و باز برای نشان دادن اهمیت و ضرورت توجه بیشتر به تعلیمات فنی و حرفه ای به یک مقایسه با تعلیمات متوسطه میپردازیم.

هرسال حدود صد هزار نفر دیپلمه از مدارس متوسطه ما بیرون میایند و دانشگاههای ما ظرفیتی کمتر از چهل هزار نفر دارد و دراینجا این سوال پیش میاید که شصت هزار نفر از دیپلمه های راه نایافته به دانشگاه چه وضعی پیدا میکنند؟ شگفت اینجاست که هرسال بهمین نسبت تعداد فارغ التحصیلان مدارس متوسطه افزایش میبابد و تعداد راه نایافته بدانشگاه هرسال بطریق مضاعف اضافه میشود کمااینکه سال گذشته با وجودیکه یکصد هزار نفر فارغ التحصیل دیپلمه داشته ایم رقمی درجدود یکصد و پنجاه هزار نفر برای ورود به دانشگاه متقاضی بوده اند و از طرف دیگر ما صلای نداشتن نیروی انسانی درمیدهیم وبرای تامین کارگر فنی دست بدامان کشورهایی چون فیلیپین ، پاکستان، هندوستان و غیره میشویم. ما از دستگاههای آموزشی خود بطرق مختلف مستقیم و غیرمستقیم گله مندیم که چرا تربیت کادر فنی را توسعه نمیدهند. اما هرگز درمقام این بر نیامده ایم که اول امکانات و تسهیلات را فراهم کنیم و بعد از آنها تامین چنین نظری را خواستار شویم. من که این سخنان را میگویم بخوبی واقفم که تعلیمات فنی و حرفه ای درعرصه پهناور و آموزش گرانترین است. زیرا وقتی نظر به اعمال و اجراء برنامه های آموزش فنی و حرفه ای میکنیم این مسائل به ذهن متبادر میشود که معلم خوب میخواهیم، ماشین آلات میخواهیم، محل و کارگاه میخواهیم، کتب علیم و ابزار میخواهیم و سرانجام تمام این خواست ها برمحور اعتبار کلان میچرخد که باید بودجه گویای آن باشد و مع التاسف نیست.

به اعتقاد من و یقین دارم نظر تمام همکاران این است که هرقدر و هرمبلغ به اینکار یعنی به توسعه تعلیمات فنی وحرفه ای اخصاص داده شود بهتر سرمایه گذاری برای آینده مملکت شده است و به اعتباری میتوانم گفت که این یگانه سرمایه گذاری معنوی است که از لحاظ بازدهی بوصف نمی آید(صحیح است) توسعه تعلمیات فنی که گره گشای بسیاری از مسائل صنعتی ما درحال و آینده خواهد بود خواست و نیاز جامعه متحول و انقلابی ما است که آهنگ سریع بجانب پیشرفت و توسعه صنعت دارد. و پیشنهاد استقلال واحد عظیم تعلیمات فنی و حرفه ای و روستائی و عشایری را از این جهت میکنم که اهمیتی بسزا دارد و تقاضا میکنم همت بسیار گمارند باشد که تعلیمات فنی و حرفه ای و نیز تعلیمات عشایری از سطح کارگری تا سطح مهندسی از سطح شهر تا دورترین نقاط مملکت که کوچکترین روستا باشد توسعه و گسترش یابد و ما بتوانیم درآستانه تمدن بزرگ جامعه ایرانی را با کفایت فنی تجهیز کرده باشیم.

راه یا بزرگترین مسئله ملی

– اصلی است مسلم که راه به منزله شریان حیاتی مملکت است و نارسائی آن موجب ضعف شدید و احیاناً رکود کامل است. بدون راه تحقق مسائل عمرانی ، رفاهی و آموزشی امکان پذیر نیست. بدون راه – رونق اقتصادی و افزایش تولید و زندگی بهتر تصوری است محال – اما مسئله اکه اکنون بعنوان راه مطرح است راههای اصلی نیست. بلکه راههای فرعی وروستائی است کشاورز آزاد شده صاحب زمین شده ولی بدون راه مایوس و حرمان زده است متاسفانه در گذشته ها قبل از آنکه راههای حیاتی فرعی و روستائی را دریابند میلیون ها میلیون تومان یا میلیاردها ریال صرف احداث راههای به اصطلاح اصلی اما بحقیقت تفننی شده است. تا شهر نشینان باناز و تنعم بقصد تفرج از مسیر خرم سرسبز بگذرند تا به دریا کنار برسند. که راه هراز بهترین نمونه آنست و هر سال می بینیم چه هزینه سنگینی برای نگهداری آن متحمل میشود و حال آنکه در تاریخ احداث استانهای شمالی و یا دریاکنار هم جاده چالوس را داشته و هم جاده قزوین و هم راه آهن و هم راه هوائی . دریغا دریغ . دردوران رستاخیز که پیروزی انقلاب اجتماعی ما را بفرماندهی رهبر خردمند شاهنشاه آریامهر اعلام میدارد باز توجهی که باید و شاید براههای فرعی و روستائی نمیشود (صحیح است) ارقام بودجه گویای این مطلب است من – بودجه راههای فرعی و روستائی فارس را که دیدم بشدت دچار شگفتی شدم و این بعنوان نمونه و مثال ذکر شد. سرمایه گذاری در داههای مورد بحث آنچنان بازدهی از نظر رونق اقتصادی دارد ه اولویت آنرا میشود اولویت اولویت ها نامید (احسنت) توجه جناب نخست وزیر محترم و هیئت دولت را نسبت باین مسئله بزرگ ملی جداً و قویاً معطوف میدارم یقیناً استحضار دارند که ما جمعاً چهارده هزار کیلومتر راه روستائی داریم که با راههای اصلی قابل مقیاس نیست و تازه همین مقدار هم قابل استفاده کامل نیست. روستاها و خدمات رفاهی – از کل جمعیت مملکت فهده میلیون شهری و بقیه روستائی و ده نشینند و میشود گفت که بیش از پنجاه درصد جمعیت کشور را روستائیان تشکیل میدهند. اما از خدمات رفاهی مثل آب لولک کشی – برق – تلفن ، اکثراً بی بهره اند یا بهره کافی ندارند و درهیچ نسبتی با شهرنشینی از جهات یاد شده قابل قیاس نمیباشند باید هر چه زودتر اختصاص بودجه و اعتبار خدمات شهری و روستائی متعادل گردد تا در آستانه تمدن بزرگ شهری و روستائی هر دو از مزایای مدیریت بهره کافی داشته باشند. خاصه خرجی برای شهر نشینان در دوران انقلاب و شرائط رستاخیزی شایسته بودجه بندی و تنظیم اعتبارات نیست و از دولت مجری طرح های انقلاب جداً خواستار میشوم که بعمران و نوسازی دهات و رفاه روستائیان پیش از گذشته همت گمارند.

اما آنچه درخور ستایش و تقدیر است:

۱- توجه کامل و همه جانبه بعظمت و شکوه هرچه بیشتر نیروهای مسلح شاهنشاهی که پاسدار استقلال و امنیت مملکت اندو توفیقات عدیده دیگر همه و همه درگرو وجود این قدرت بزرگ دفاعی است که مردم ایران آنرا بمثابه مردمک چشم عزیز میدارند و از جانفشانی برای اعتلاء روزافزون آن مضایقه نداشته و نخواهند داشت و از آنچه شده است ستایش میکنند.

۲- توجه هرچه بیشتر از جهت تامین اعتبارات لازم برای وزارت امورخارجه که تحت رهبری ودهدایت داهیانه شاهنشاه حیثیت و اعتبار و حرمت ملی را محفوظ داشته و میدارد خواست عموم نمایندگان ملت ایران است.

۳- سازمان رادیو ، تلویزیون مملکت ، بحق وظیفه خطیر خود را در زمینه های مختلف بنحو احسن انجام داده است. از نظر باخبر ساختن ملت ایران از جریانات داخلی و خارجی .

از جهت آگاهی بخشیدن سیاسی و آموزش فرهنگی – علمی – تاریخی – ادبی هنری و سیاسی و از جهت رشد فکری جامعه – کارش، طریقش و راه و رسمش صواب و پسندیده بوده و سزاوار است که مورد ستایش قرار گیرد بخصوص اعتقاد من این است که نمایندگان دوران رستاخیز به نقش بسیار موثر و قاطع سازمان رادیو و تلویزیون در اعتلاء و اوج بخشیدن به رستاخیز ملت ایران ایمان و عقیدت راسخ دارند و سرمایه گذاری در زمینه رشد و گسترش هرچه بیشتر این سازمان را استقبال میکند چون نقش سازندگی آن در زمینه های مختلفی که جامعه را بکمال مطلوب میرساند برهمگان محرز و حتی غرورآفرین است. درخاتمه عرایضم در پیشگاه با شوکت رهبر عالیقدر که آزادی انتخابات دوره بیست و چهارم مجلس شورای ملی را تایمن فرمودند و درنتیجه افتخار نمایندگی ملت ما را نصیب افتاد سرتعظیم فرود میاورم.

مراد ماحقیقت بود و گفتیم حوالت باخدا کردیم و رفتیم

نایب رئیس – آقای هاشمی میاندوآب تشریف بیاورید.

غلامرضا هاشمی میاندوآب

جواز سحر نهاد حمایل برابرم
یعنی غلام شاهم و سوگند میخورم (احسنت)
ساقی بیا که از مدد بخت کارساز
کامی که خواستم زخداشد میسرم (احسنت)

جناب آقای رئیس ، جناب آقای نخست وزیر، همکاران عزیز وارجمند شاهنشاه بااینکه درطول دوران سلطنت خود با بزرگترین آزمایش تاریخ روبرو گردیده خوشبختانه نیروی اراده های رهبر کبیر کشور براین مشکلات قائق آمده و راهی هموار پیش پای ملت خود گذاشته است. بطوریکه انقلاب در شرایطی تحقق یافت که قدرتهای بزرگ در سراسر جهان تبلیغ میکردند که کشورهای عقب مانده راهی برای نجات ندارند ولی پاسخ قاطع ملت ایران در روز ششم بهمن سال ۱۳۴۱ به ندای رهبر بزرگ خود این ادعا را برای همیشه مردود ساخت موید عرایضم بودجه انقلابی سال ۵۵ است (صحیح است) موید عرایضم بودجه ای که از طرف دولت تقدیم مجلس شورای ملی گردیده و برای العین ملاحظه میفرمائید.

خوشوقتم با استفاده از فرصتی که بدست آمده در ساحت مقدس مجلس شورای ملی بعنوان یکی از برگزیدگان ملت ایران در اولین پارلمان رستاخیز نکاتی را بسمع حضار عزیز برسانم. ویژگی و اهمیتی که مجلس دوره بیست و چهارم دارد برهیچکس پوشیده نیست.

زیرا کسانی که دراین خانه گردهم آمده اند تماماً با رای اکثریت مردم و باتضمین آزادی انتخابات برگزیده شدند چون مردمی ترین مجلس شورای ملی در دوران آغاز رستاخیز تشکیل گردیده وظیفه ی نمایندگان مردم است که نکات و موارد را که لازم است تا افکار عمومی جهانیان باردیگر متوجه آن بشوند بازگو کنند.

از آغاز مشروطیت ایران که خونها د راه ابقاءآن ریخته شد تاحال مجلس شورای ملی بمانند این دوره که از یک تشکیل سیاسی و یکپارچگی و همبستگی و وحدت برخوردار است. سابقه نداشته است که تمامی نمایندگان در راه تحقق برنامه های عمرانی و آبادانی و پیشرفت کشور لحظه ای از کوشش و تقلا غفلت کنند (صحیح است) ویژگل این دوره برخلاف ادوار گذشته مجلس در آنستکه قوه مجریه و قوه مقننه درجهت یکدیگر گام برمیدارندزیرا هر دو قوه برای هدف مشترک یعنی بثمر رسانیدن هرچه زودتر اهداف انقلاب شاه و مردم تلاش و کوشش میکنند (صحیح است).

نمایندگان این دوره به احتیاجات حوزه انتخابیه ی خود بخوبی واقف هستند و دولت هم با آگاهی به امکانات اجرائی خود درصدد رفع احتیاجات حوزه های انتخابیه نمایندگان کوشش میکند. همبستگی درخشان دولت و ملت درزمان حاضر روح پاک ستارخانها و باقرخانها و تمامی آنها را که خون خود را برای امضاء و تثبیت سند مشروطیت ریختند و جان باختند شادمیکند.

همکاران عزیز میدانند که انقلاب شاه و ملت و همبستگی شاه با ملت نمایانگر جایگیری حق و از بین بردن باطل بود و ادعا نیست که انقلاب شاه و ملت را مکمل جهاد ثمربخش و شکوهمند انقلاب مشروطیت بدانیم. رستاخیز وبرپائی تشکیلات آن که در برگیرنده تمامی افراد ایران است باردیگر پیوستگی و همبستگی مردم را روشن تر نمود(صحیح است).

رستاخیز درفرایند اجتماعی و سیاسی کشور شاهنشاهی یک پدیده استثنائی و یک ابتکار خلاق و شکوفا بود که از سرچشمه افکار مشعشع و متعالی رهبر انقلا و فرمانده عالیقدر ایران شاهنشاه آریامهر بهره گرفتن و شکل پیدا کرد و تداوم و پیشرفت آن با تشکیل کانونهای حزبی در روستاها – بخش ها – و شرکت فعالانه تمامی مردم برای العین آشکار و نمایان است.

دولت موفق و انقلابی هویدا که درطول دوازده سال گذشته درارائه ی بودجه های شکننده و انقلابی گوی سبقت را بدست آورده است درعصر رستاخیز نیز با پیروی از تعالیم خردمندانه شاهنشان و با دوراندیشی و آینده نگری وسیعی بودجه ی انقلابی و سترک و گسترده به مجلس انقلابی ارائه نموده که از هرجهت بی نظیر و بی مانند است.

کجا هستند بعضی دولتهای قبل از انقلاب که با نکبت و ادبار بودجه های یک دوازدهم تحویل مجلس میدادند و کشور را ورشکسته قلمداد میکردند و وجهه و آبروی کشور را در انظار خارجی بباد میدادند بیشک آن دولتها و آن دولتیان مقاصدی داشتند مقاصدی پلید و خائنانه و اعمال و رفتار و کردار آنها از جاهائی سرچشمه میگرفت که همه میدانیم وذکرش نابجاست. انقلاب شاه و ملت و پیدایش رستاخیز بجهانیان نشان داد که دوران خواب دویست ساله ایران به پااین رسیده ایران برای رهائی از دو قرن خمودی و عقب ماندگی بمانند شهابی تیزرو چنان جاده های پرپیچ و خم مشکلات و موانع را در نوردید که بنا به فرموده رهبراندیشمند مملکت تادوازه سال دیگر ایران به تمدن طلائی بزرگ خواهد رسید و درردیف چند کشور طراز اول قرار خواهد گرفت (انشاء الله ).

دربررسی گذرا و چشم اندازی تند که به ارقام و اعداد بودجه سال ۵۵ میاندازیم ملاحظه میشود که بودجه سلا ۵۵ دارای هدفهای بزرگی است و درتمام محافل و مجالس داخلی و خارجی بحث انگیزترین موضوع مربوط به ارقام چشمگیر بودجه و برنامه های وسیع دولت درسال آینده میباشد.

ارقام و اعداد بودجه ی سال ۵۵ و برنامه های دولت نشاندهنده ی این واقعیت است که هویدا و همکاراناو در راه تهیه و تنظیم چنین بودجه ی کلانی از لحاظ بعد و گستردگی برنامه های عظیم باصرف روزها و شبها و اوقات بسیار خوبی موفق گردیده اند. و درپیشگاه رهبر خردمند کشور و مردم و جهانیان رو سفید شده اند.

خصیصه شخص جناب هویدا درآنست که با الهام از رهبریهای ارزنده ی شاهنشاه نکات و جزئیات بودجه مملکتی را با بصیرت هرچه بهتری نیروی انسانی ماهر و ورزیده دربودجه سال ۵۵ جایگاه مناسبی دارد.

ملاحظه میشود که اعتبارات عمده بودجه سال ۵۵ به امور رفاهی تخصیص یافته و دولت در سال ۵۵ مبلغ ۳۹۷/۹ میلیارد ریال صرف امور رفاهی خواهد نمود. ظرفیت آبرسانی در شهرها و بخش ها و روستاها دربودجه ی سال ۵۵ توسعه یافته و سرمایه گذاری در تربیت معلم امور دانشگاهی – شاهراهها – جاده ها و تاسیسات دیگر دربودجه ی سال ۵۵ جای شاخصی دارد.

سه برابر اعتبار بودجه ی سال جاری در بودجه ی سال ۵۵ برای توسعه ی شبکه ی برق رسانی درنظر گرفته شده و درسال آینده پنج هزار کیلومتر راه اصلی برای مردم روستاها و بخش ها و شهرها ساخته میشود.

ظرفیت اعتباری صنایع دربودجه سال ۵۵ دو برابر افزایش یافته و برای کاریابی و اشتغال نیروی انسانی بیکار ۵۷۵ میلیون ریال هزینه برآورد شده است. تقویت بنیه ی دفاعی کشور که همیشه مورد نظر عالمانه ی شاهنشاه آریامهر است دربودجه ی سال آینده بعنوان یک ضرورت حیاتی مودر توه قرار گرفته و این امر نشان دهنده آن است که دفاع از کشور و حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران همیشه عامل مهم و تکیه گاه استواری است برای رسیدن به پیشرفتهای هرچه وسیعتر و انجام برنامه های انقلابی که مردم را بسوی رفاه و آسایش هرچه بیشتر رهنمون میسازد(صحیح است).

ویژگی دیگر بودجه سال ۵۵ درآن است که از پاکی و پاکدامنی بهتر و بیشتری برخوردار است و جای هیچگونه شک و شبهه ای باقی نیست و بهنگامی که در مملکت بنا بفرمان شاهنشاه مبارزه بی امانی علیه فساد و فاسد صورت گرفته آنهم فسادی که بقول آقای نخست وزیر بمانند خیلی چیزها وارداتی و تحمیلی است.

دولت باید با بسیج کلیه نیروهای انسانی خود در کادر قضائی و اداری کشور فساد را از ریشه قطع نماید و فاسدان را باشد مجازات محکوم و ازمزایای انسانی محروم سازد زیرا درکشوری که رهبر کشور شاهنشاهی با تلاش و کوشش مستمر و شبانه روز از بیست و چهارساعت هفده الی هیجده ساعت اندیشه بخرج میدهد و با مخالفان کشور در جبهه جهانی درقالب یک اندیشمندجهانی مبارزه میکند و حق ملت را میستاند این خیانت است ناجوانمردی است که از پول این کشور عده ای بدزدند و حق ملت را پایمال کنند.

تذکر دیگری که از ملت بدولت خدمتگزار داده شود آن است که باتوجه به جلوگیری از تمرکز که خود آقای نخست وزیر هم اخیراً اشاره کرده اند ، بهتر است هرچه زودتر این کار عملی شود. پشت میز نشینی و فرماندهی از مراکز باید دراین مملکت منسوخ شود کشوری که تا دهه آینده درصف کشورهای طراز اول بین المللی قرار خواهد گرفتو به تلاش و شتاب و جهش پیگیر و مستدام و بدون وقفه نیاز دارد. و پشت میز نشستن و دستور دادن و درجبهه کار و فعالیت قرار نگرفتن در نظام انقلابی امروز ایران مفهوم و معنای خاصی ندارد. موضوع دیگری توجه بیشتر به نیازهای اصولی و منطقی مردم است.

باتوجه به اینکه بیشترین سهم اعتبارات عمرانی بودجه به راهسازی برای روستاها و بخشها و شهرها و کمکهای کشاورزی و ایجاد تصفیه خانه ها و آبرسانی شهرها و روستاها و بخش ها تخصیص یافته معهذا باز هم تنگناهائی موجود است که اینجانب باتوجه به اولویتها، نیازمندیهای مردم حوزه انتخابیه ام رابطور الاهم فالاهم به تفکیک جهت عطف توجه دولت تقدیم مقام ریاست میکنم.

درپایان باردیگر تکرار میکنم بطور کلی بودجه سال ۵۵ با همه عظمت خود بودجه ای فراخور عصر طلائی و شکوهمند رستاخیز است، عصری که کشور ما تحت فرماندهی رهبر اندیشمند و فکور طرح عظیم رسیدن به تمدن بزرگ را گام بگام ولی با شتابی عالمانه طی میکند و میخواهد که تا دهه آینده ایران را درصف چند قدرت بزرگ بین المللی قرار دهد. امیدوارم همه ما شاهد رسیدن به چنین روز فرخنده ای باشیم و تحت فرماندهی رهبر خود ترقیات بهتری را ملاحظه کنیم متشکرم (احسنت).

یکی از همکاران عزیز یادداشتی فرستاده انددر مورد زیارت مردم از عتبات من ازجناب نخست وزیر تقاضا دارم ترتیبی دهند ملت کشور شاهنشاهی در تعطیلات نوروزی بتوانند از عتبات عالیه زیارت نمایند خوشبختانه جناب نخست وزیر دراین مورد با اشاره ای که میفرمایند پاسخ مثبت دادند متشکرم(احسنت).

نایب رئیس – بانو داودی تشریف بیاورید.

خانم ویدا داودی – بنام خداوند بزرگ، شاهنشاه گرانقدر و ایران عزیزمان ، جناب آقای رئیس ، همکاران ارجمند، یکی از مطالبی که میخواستم امروز راجع به آن صحبت کنم و مطلبی است که از هرجهت سود و زیانش متوجه تمامی مملکت میگردد موضوع تامین رفاه جامعه آموزشی از طرفی و بهبود و کیفیت آموزشی درتمام سطوح از طرف دیگر میباشد.

درکشور کهنسال ما کسب علم و دانش همواره از ارزش و اعتبار اجتماعی خاصی برخوردار بوده و در عین حال که فضیلتی شمرده میشده فریضه ای نیز محسوب میگردیده است. گنجینه های ادبی و فرهنگی ما بخوبی روشنگر این واقعیت است. علیرغم این طرز فکر، متاسفانه بدلایل گوناگون دانش آموختن و دانش پژوهیدن درگذشته نعمتی بود که فقط نصیب عده معدودی از مردم میشد و اکثریت جامعه از آن بی بهره میماندند. یکی از اولین قدمهائی که درراه تحقق آرزوهای ملت ما درراه کسب دانش همگانی برداشته شد تبدیل شدن مکتب خانه ها به مدارس عمومی در زمان اعلیحضرت رضا شاه کبیر بود(صحیح است) امروز همانطور که میدانید دنباله این کوششها تحت رهبریهای اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر به آنجا رسیده است که تعلیمات ابتدائی اجباری و آموزش از ابتدائی ترین مراحل تا بالاترین سطوح آن برای عموم رایگان گردیده است. تصور میکنم ذکر این مطلب ضرورتی نداشته باشد که همراه باجهش اقتصادی و اجتماعی عظیمی که کشور ما بخصوص در دوه دهه اخیر داشته است تعداد دانش آموزان ، دانشجویان و همراه با آن کادر علمی آموزشی ما بسرعت و بطور روزافزون گسترش یافته است. این افزایش سریع که از طرفی بسیار خوشحال کننده و امید بخش است از طرف دیگر دولت را مواجه با نیازها و توقعات این گرئه کرده است که برآوردن تمامی این نیازها طبعا کار ساده ای نیست اما از آنجائیکه این بحث ابعاد بسیار گسترده ای دارد من صحبت خود را برای نتیجه گیری محدود تر مینمایم (احسنت).

اغراق نیست اگر بگویم امروز بیش از ۳۰% کارمندان دولت را فرهنگیان ، کسانیکه تربیت فرزندان این آب و خاک بدست آنان سپرده گردیده است تشکیل میدهند، بدیهی است که تامین رفاه این گروه شرط لازمی برای آسایش خیال وفراغ خاطر و درنتیجه کارآئی سازنده و مثبت این افراد بشمار می آید. اما یکی از وسائل رفاهی اولیه نه تنها برای این گروه بلکه برای تمامی افراد مملکت مسئله تامین مسکن است که بسیار ضروری است و بایددراین راه کوشش بسیار زیادی شود.

این مسئله بسیار درخور تامل است، چرا که مسئله مسکن همانطور که من در صحبتهای انتخاباتی هم به آن اشاره کردم تنها یک مسئله مادی نیست، بلکه ارتباط مستقیمی دارد با آسایش خیال و راحت جسم و روح که طبعاً درتحکیم مبانی خانواده و درپی آن بهبود روابط اجتماعی موثر خواهدب ود.امروز باوجودیکه خوشبختانه درکشور ما بدلیل رشد اقتصادی فوق العاده سطح زندگی و حقوق و دستمزد بسیار بالا رفته است لیکن بازار سیاه تصنعی مسکن باعث نگرانی طبعات پائین و متوسط حقوق بگیر ثابت این مملکت گردیده است و تاحدودی مسئله پیشرفت و سازندگی این افراد را تحت الشعاع خود قرار داده است مربی جوانی که کرایه مسکن بیش از سه چهارم حقوق او را میبلعد و دائم نیز درمعرض تهدید و اعتراض صاحبخانه که طالب درآمد بیشتری از خانه خود میباشد قرار میگیرد، .چطور میتواند بافکر راحت سرکلاس حاضر شود و با خوشفکری به ارشاد نسل جوان این آب و خاک بپردازد؟ دراینجا باید اشاره کنم که اعتراض صاحبخانه ها نیز که بدان اشاره شد شاید زیاد بی اساس نباشد، چرا که فردی که امروز مسکنی رابه مبلغ نیم میلیون و یا یک میلیون تومان میخرد نمیتواند برای اجاره آن مبلغی درحدود ۵۰۰ تومان انتظار داشته باشد. پی هزینه سنگین تهیه مسکن در مورد هر دو طرف وضع اضطراری و نگران کننده ای را بوجود آورده است.

امروز نه فقط معلمان و دبیران بلکه حتی استادان ما نیز حالت پیله ورانی را پیدا کرده اند که درتلاظ معاش که سهم اعظم آنرا هزینه مسکن میبلعد از این آموزشگاه به آن آموزشگاه و از این کلاس بآن کلاس درس میروند و ناچار بدون آنکه خود بخواهند در پائین آوردن کیفیت آموزش و پرورش نقش موثری را بازی میکنند.از طرفی این خستگی جسمی و فکری مداوم مانع از آن میگردد که مربی و استاد آن فراغت خاطر لازم را بریا برقراری ارتباط ، تبادل نظر و گفت و شنودی سالم و سازنده و راهنمائی هائی دلسوزانه به دانش آموز و دانشجو داشته باشد.

بنابراین من با قاطعیت لزوم اقدامات جدی دولت را در زمینه تیهه مسکن برای کلیه افراد زحمتکش این مملکت بخصوص فرهنگیان فاقد مسن توصیه و از دولت میخواهم که با قرار دادن زمینهای دولتی بقیمتی نازل دراختیار وزارت آموزش وپرورش و امکان پذیر ساختن وامهای طویل المدت با بهره های کم اقدام به ایجاد خانه های سازمانی برای معلمان و استادان بنماید و یا بهر حال تدابیر دیگری اتخاذ شود که فرهنگیان فاقد مسکن بتوانند با پرداخت درصد معقولی از درآمد خود صاحب خانه گردند طبیعی است که باید دراین مورد ضوابطی از قبیل سابقه کار فرهنگیان و تعداد فرزندان و غیره برای قائل شدن اولویت در تامین مسکن آنها درنظر گرفته شود. همچنین باید میزان حقوق و مزایا و نحوه ارتقاء این گروه بطور عادلانه و منصفانه مورد تجدید نظر قرار گیرد(صحیح است) درمورد ارتقاء مثلا در وضع موجود گروههای شغلی ۱۰ ، ۱۱ ، ۱۲ بطور مثال شاید عملا فقط به یک گروه بسیار کوچک از معلمان تعلق گیرد و همین امر باعث میشود که معلمان برای اشغال پستهای اداری و مدیریت به وزارتخانه ها و موسسات دیگر منتقل شوند ودرنتیجه کلاسها از وجود معلمان متخصص خالی میماند. باید کاری کرد که یک معلم مثلا کلاس اول ابتدائی (روی سطح ابتدائی تکیه میکنم چون معتقدم که باید دراین سطح ورزیده ترین مربیان که بخوبی به رسالت خود واقفند، بکارگمارده شوند) سالهای سال درهمان کلاس تدریس کند و تجارب خود را درهمان کلاس غنی کند و بعد از گذشت بیست یا سی سال معادل حداقل یک مدیر کل گروه و پایه بگیرد و سودای پریدناز یان شاخ به آن شاخ را که فقط و فقط در نتیجه محدودیت قوانین استخدامی ممکن است پیش آید از سرش بیرون کند.

درمورد حقوق و مزایا پیشنهاد دیگری که دارم قائل شدن مزایای خاص منطقه ای برای فرهنگیان جهت تشویق آنان به تدریس درکلیه نقاط کشور مباشد. دراینجا که صحبت از میزان حقوق و همچنین تامین مسکن فرهنگیان نمودم باید اذعان کنم که دولت خود به این مسائل توجه داشته و انصافا نیز تابحال دراین زمینه اقدامات زیادی انجام داده است ولی از طرفی از بیان این حقیقت نمیتوانم خودداری کنم که کیفیت و کمیت این اقدامات در مقام مقایسه با روند رشد اقتصادی جامعه ما متناسب نبوده است. مطب دیگری که میخواستم بدان اشاره کنم نارسائی متون درسی ما درآموزش فرهنگی ، ملی و میهنی است. درحقیقت آنچه در پی رشد سریع اقتصادی کشور مشاهده میشود نیاز مبرم جامعه ما به درک صحیح از مفاهیم فرهنگ و توسعه در انطباق با شرایط امروزاست این فرهنگ توسعه فقط نباید و نمیتواند که راههای مادی حرکت اقتصادی و انقلابی جامعه ما راهموار کند بلکه بایدانسان ایرانی را مجهز به ارزشنهای فرهنگی و ملی متناسب با نیاز جامعه امروز کرده و او را در این راه بحرکت وا دارد و این کار تمکان پذیر نیست مگر اینکه کار آموختن و آماده ساختن و بسیج فکری را در دبستان و بیرستان و دانشگاه آغاز کنیم و حتی در سازمانهای اجرائی کشور بتشکیل مجامع آموزشی اقدام شود. اگر میگویم که ما به چنین بسیجی نخواهیم رسید مگر آنکه کودک را از کودکستان تا دانشگاه دنبال کنیم واقعیتی است که به آن معتقدم اما نمیخواهم وضع حادی را که از نظر لزوم بسیج فکری و فرهنگی امروز مملکت ما با آن مواجه است تعلیق به محال کنم یا تعلیق به زمانهای دور که شعارگونه جلوه کند. بنابراین آموزش را در تمام سطوح از ابتدائی تا دانشگاه و همچنین درسطوح مختلف سازمانهای اجرائی ضروری میدانم (صحیح است) و میدانم که در هشتمین کنفرانس ارزشیابی انقلاب آموزشی که در پیشگاهاعتلیحضرتین در رامسر تشکیل شد براساس قطعنامه ایکه بتصویب رسید مقرر گردید که آموزش فرهنگ ملی و همچنین آموزش اصول و مفاهیم حزب رستاخیز ملت ایران وارد مراحل تحصیلی از ابتدائی تا عالی بشود و من کمترین اطلاعی از نتایج اقدامات وزارت علوم و آموزش عالی و کمیته هائی که کاربررسی و پیگیری قطعنامه را انجام داده اند ندارم. اما میدانم که اجرای دقیق این قطعنامه که بتصویب رهبر وطنمان رسیده است بیکی از مبرم ترین نیازهای جامعه ما جواب خواهد داد. نوجوانان و جوانان این مملکت بایدبخوبی به تاریخ، فرهنگ ، و فلسفه اجتماعی و سیاسی میهن خودشان آشنا گردند. همکاران ارجمند خوب میدانند که دربرخی از کشورهای خارج آموزش فرهنگی، ملی و میهنی چگونه و باچه ظرفیتی در لابلای مطالب آموزشی از پائین ترین تا بالاترین مدارج تحصیلی گنجانده شده است.

همانطور که عرض کردم بنظر من این آموزش آنچنانکه شایسته آن بوده است درمتون درسی ما جای نگرفته است و هنوز بسیارند نوجوانان و جوانانی که با این تعالیم آشنائی لازم وبنیادی را پیدا نکرده اند واین رسالت خطیری است که اجتماع بر عهده فرهنگیان که امروز از فراهم آوردن وسایل رفاه آنان سخن به میان رفت گذاشته است. اگر معلمان ، مربیان و استادان کشور ما جوانان این مملکت را با موقعیت گذشته، حال و آینده و همچنین موقعیت جهانی آن و خطراتی که منافع ملی ما را میتواند به مخاطره بیندازد آشنا نسازند چه کس و کسانی دیگری میتوانندو باید اینکار را انجام دهند. ایرانی باید بداند که تاریخ کشورش چه بوده است و ایرانی باید بداند که در دنیای پرآشوب فعلی هیچ نیروئی بجز اعتقاد و علاقه به وطن و ایمان و اعتقاد به نظام شاهنشاهی و همبستگی و وجدت ملی نمیتواند ضامن قاء و حفظ منافع ملی باشد. باید بجوانان نشان داد که چگونه بیگانگی و دوگانگی و تشتت افکار و تفرقه دربین این افراد ملتی میتواند مورد بهره برداری عوامل بیگانه برای از بین بردن آن کشور گردد. مثال زنده آنچه را که میگویم درجهان و درنزدیکی کشورمان زیاد سراع داریم. من امروز با قاطعیت و صراحت میگویم که جوانان وطن ما زا پاکدل ترین ، شرافتمندترین و میهن پرست ترین و شاهدوست ترین جوانان روی زمینند (صحیح است). حتی جوانانی که ره گم کرده اند و بخطا رفته اند اصلاح پذیرند زیرا اگر درون این جوانان را نیزخوب بکاوید آنان را یک ایرانی و ایران پرست شاهدوست می یابید. پس زمینه های فرهنگی و ملی مساعد برای ارشاد جوانان ما بسیار است باید این زمینه ها را درست شناسائی و از آنها بهره برداری نمود. منظور من دراین زمینه تبلیغ نیست، چرا که کشور ما به تبلیغ نیاز ندارد و همانطور که رهبر این مملکت فرموده اند ما چیزی برای پنهان کردن نداریم و بنابراین احتیاجی به تبلیغ نیست، فقط باید واقعیات را خوب شناخت و خوب شناساند و این رسالتی است که باید انجام آنرا از مربیان کشور انتظار داست. غیر از آموزش ملی و میهنی زمینه دیگری که من با تاسف باید بگویم جای انرا در سیستم آموزشی مان تا حدودی خالی می بینم آموزش اخلاقی و دینی است (صحیح است) وقتی به تاریخ ادیان درکشورمان مراجعه میکنیم در می یابیم که چه ادیان باستانی ما و چه دین مبین اسلام که در ایران رنگ و جلدی ایرانی پذیرفت همه سرشار از بهترین تعالیم انسانی و اخلاقی بوده و همواره زیربنای معنوی محکمی برای فرهنگ و تاریخ کهنسال ما فراهم آورده اند. با وجود این می بینم که بدون آنکه خود متوجه باشیم زندگی ماشینی امروز بتدریج وسایل جداسازی ما انسانها را از این تعالیم عالیه فراهم میاورند. مثلا درحالیکه برای ساختن یک جاده و یا سد مبالغ زیادی به کارشناسان و متخصصین مربوط میپردازیم وقتی به مسائل معنوی میرسیم لزوم متخصصین و کارشناسان را حس نمیکنیم.

بایداصول مذهب را که مظهر خوش بینی، صداقت، اعتماد و ایمان است به فرزندان این آب و خاک آموخت و اخلاق و معنویت را در‌آنان تقویت نمود و درمقابل هر آسیبی مقاوم خواهند بود.

تردید نیست که مسئله فساد که رهبر عالیقدر مملکت امر به مبارزه با ان را فرموده اند، خودناشی از متزلزل بودن بنیادهای اخلاقی و بی ثباتی روحیه تقوی و فضیلت دربین عده معدودی از افراد این مملکت است درامر مبارزده با فساد بنظرمن باید دولت دو برنامه داشته باشد یکی کوتاه مدت که رسیدگی قاطع و روشن به اتهامات افراد میباشد و برنامه بلند مدت که بسیار ضروری و با اهمیت است همین مسئله گنجاندن مسائل ملی و اخلاقی در متون درسی کلیه سطوح آموزشی میباشد. بعقیده من اگر جوانان را باین دو سلاح یعنی شناخت صحیح شعائی و مقدسات ملی و میهنی و همچنین پای بندی و اعتقاد به مذهب، اخلاق و معنویت مجهز نمائیم میتوانیم مطمئن باشیم که این دو پایگاه ، جوانان ما را در مقابل هرآسیبی مقاوم خواهند نمود (صحیح است) من از دبیرکل حزب رستاخیز ملت ایران میخواهم که درجلسه مشترک نمایندگان مجلسین بحث درباره سیاستهای آموزش و پرورش را مورد نظر قراردهند تا با همفکری دولت و نمایندگان ملت بتوانیم راهی سریع و معقول برای این مسئله بیابیم.

پیشنهاد دیگری که در زمینه آموزش داشتم فکر ایجاد شهرکهای دانگاهی درسالهای آتی است. حسنی که این سیستم دارد امکان پذیر ساختنش فراغت خاطری است که استاد و دانشجو به آن احتیاج داشته و هردو میتوانند برای مدتی که تدریس و یا تحصیل میکنند بمفهوم واقعی باصطلاح یک طلبه علم گردند. ایجاد این سیستم در بهبود کیفیت آموزشیبی تردید بسیار موثر خواهد بود مطلب دیگردرمورد راهنمایان تعلیماتی است که تعداد آنها ۵۰۰ نفر بوده و گویا از اول بهمن ماه به کار تدریس پرداخته اند.این مسئله ای است که برای من کمی مبهم است برای اینکه کادر آموزشی ما مسلماً از اول مهرماه که مدارس شروع شد مسلماً کافی می بایست بوده باشد بنابراین،این ۵۰۰ نفر که از اول بهمن ماه بکر تدریس پردخته اند علاقمندم که بدانم که به چه صورت جذب شدند و بهرحال وجود راهنمایان تعلیماتی که در امرو تخصصی و تجربه کافی در این امر داشته باشد لازم است و اگر هم ما با کمبود نیروی انسانی روبرو هستیم امیدوارم که مورد توجه وزارت آموزش وپرورش قراربگیرد و دراین مورد هم اقدام کافی بشود مسئله دیگری که خواستم صحبت کنم مسئله جوانان است که چون عده نسبتاً زیادی از همکاران عزیزم به این مسئله توجه کرده اند و راجع به آن صحبت کرده اند من سخن را کوتاه میکنم وفقط یک یادآوری میکنم که مسائل خدمات رفاهی که برای جوانان منظور شده درتمام نقاط کشور بطور یکسان تنظیم نشده و امیدوارم دراین مورد توجهی بشود ضمناً این سازمان های رفاهی دربعضی از موارد دیده شده که هماهنگی لازم را ندارند در نتیجه آن بازدهی که باید از کار این سازمان ها بوجود بیادی درست بدست نمی آید استدعای بذل توجه بیشتر را دراین مورد دارم مسئله دیگری که میخواهم اشاده کنم مسئله زنان است خوشبختانه تحت رهبری های رهبر خردمند ما دولت همیشه به یان مسئله توجه داشته که من میخواهم از حسن توجه دولت سپاسگزاری کنم (احسنت) و هم چنین از حسن انتخاب دولت درمورد وزیر مشاور درامور زنان که یکی از شایسته ترین زنان کشور ماست. وقتی که ما راجع به زنان صحبت میکنیم باید فراموش نکنیم که ما فقط و فقط از اقلیت زنان که در شهرها و مراکز استان ها هستند صحبت نمی کنیم، اکثریت زنان ما درشهرهای بسیار کوچک و در روستاها زندگی میکنند همانطور که میدانید دوش بدوش مردان بار اقتصادی مملکت را بدوش دارند امسال در نطقی که جناب آقای نخست وزیر درمورد بودجه فرمودند باین مسئله اشاره کردند که بیش از پیش سعی خواهمی کرد که زنان وارد بازار کار شوند من ضمن تشکر از ایشان خواستم که چند نکته را یادآوری کنم که به ان توجه بشود یکی از نکات قرار دادن آموزش حرفه ای زنان در برنامه وزارت کار و مسئله دوم تشویق زنان درآموزش عالی و رشته های فنی و همچنین مسئله تعاونی های زنان است، زنان کشور تابحال نشان داده اند از حقوقی که رهبر بزرگ مملکت ما به ایشان اعطا فرمودند بسیار متشکر و سپاسگزارند و همچنین شایستگی خودشانرا در بسیاری از موارد نشان داده اند (صحیح است) (یکنفر از نمایندگان – نمونه اش سما هستید که الان اینجا صحبت میکنید) دریکی از نطق هائی که آقای نخست وزیر فرمودند باین مسئله اشاره فرمودند که امسال اکثر رتبه های اول دانشجویان دانشگاههای کشور از خانمها بودند این امر نشان دهنده این است که زنان ما واقعاً کوشش کرده اند که شایسته مقامی که به آنها اعطا شده است باشند من دراینجا می خواهم این مسئله را باز تایید کنم به برادران عزیزم که زنان ایران هرگز نخواستند و نمی خواهند که مثل مردان باشند و نمیخواهند جای آنها را بگیرند(یک نفر از نمایندگان – باید باشند حق دارند باشند و بالاتر از مردان هم هستند) این را هرگز فراموش نکیند زنهای ایران همیشه خواسته اند مثل یک انسان فردی از افراد اجتماع درباره آنها صحبت بشود و درباره آنها قضاوت کنند ما هروقت که درکشورمان راجع به زنان صحبت کردیم همیشه باین مسئله اشاره کردیم و قبول کردیم که زن در وهله اول یک مادر است در هیج موردی نباید وظایف مادریش را فراموش کند (احسنت) اما درمواردی دیده شده است که مادر بودن یک عمل جرم و گناه است خدمتتان عرض می کنم (یکنفر از نمایندگان – مادر همیشه مقدس است) مثلا در بعضی از کارگاهها دیده شده است که فقط دختران یا خانمهائی راکه بچه ندارند برای استخدام قبول میکنند (عباس میرزائی – نسبت به مردها هم همینطور بود جون میبایستی به آنها حق عائله مندی بدهند) همین را میخواستم عرض کنم خانمهائیکه بچه دارند طبق قوانین وزارت کار آن کارگاه ها باید برای اینها مهد کودک فراهم کنند یااگر در دوران بارداری بودند سه ماه به اینها مرخصی بدهند و بهمین دلیل بطور غیر رسمی از استخدام اینها جلوگیری میشود. در دوران بزرگی که ما بسر میبریم لازم است چون زنان ما شایستگی کارهای اجتماعی دیگری را هم دارند تسهیلاتی برایشان فراهم بکنیم که درعین حال که یک مادر خوبی هستند بتوانند بوطنشان هم خدمت کنند (احسنت) باید وسائل رفاهی زنان و مادران را در این مورد فراهم کنند تا اگر کسی علاقمند کارهای اجتماعی است با فراغت خیال هم مادرخوبی باشد و هم یک فرد خوبی و مفیدی برای اجتماع باشد و کارهای اجتماعیش را انجم دهد (آخرین ) مسئله دیگری که درمورد زنان باید اشاره کنم مسئله زنان شاغل است امروزه خوشبختانه در پرتو انقلاب شاه و ملت تعداد زنان تحصیلکرده ما بسیار و بسرعت بالا رفته با وجود این ما می بینیم که زنان شاغل درسطوح بالای اداری کم دیده میشوند تقاضا دارم بذل توجه باین موضوع بشود یک مسئله دیگری که میخواستم درمورد زنان اشاره کنم مسئله فراهم آوردن تسهیلات برای سوادآموزی است و آموزش حرفه ای زنان است، زنان روستائی، زنان عشایری (سالارجاف – شیرزنان عشایر( بقول آقای سالار جاف شیرزنان عشایر، درباره این کار قوانینی در دوره انقلاب در مورد تساوی حقوق زن و مرد بتصویب رسیده است که مورد تشکراست ولی باز هم مواردی از عدم تساوی وجود دارد که لازم است در دوره رستاخیز این موانع را هم از بین ببریم تا زنان بتوانند از آن حقوقی که درشان دوره رستاخیز است بهره مند شوند البته به موقع این موارد را که هنوز هم نمونه هائی از آن در قوانین وجود دارد دراین مکان مقدس یادآور خواهم شد مسئله دیگری که جدا از این مسائل است مسئله کمکهائی است که دربودجه کشور برای خرید ارزاق عمومی درنظر گرفته شده این ارقام نسبتاً قابل توجه است من ضمن تشکر از دولت که برای تامین رفاه عمومی مبالغی را برای این منظور درنظر گرفته امیدوارم درسالهای آینده ما بتوانیم سیاستهائی را به مورد اجرا بگذاریم که از نظر وضع کشاورزی و دامپروری تاحدود خیلی زیادی به آن خود کفائی برسیم و احتیاج برای کمک هزینه ها کمتر باشد( صحیح است) مسئله دیگر مسئله شهر تهران است البته همه ما میدانیم وقتی که ما وارد مجلس شدیم این قضیه و این مسئله که من تهرانی هستم یا دیگری وکیل از شهرستان است به هیچ وجه مطرح نیست و من نیز امروز بطور کلی بعنوان وکیلی از ایران صحبت میکنم اما ما دراین چند روز دیدیم که بتهران خیلی حمله شد.

یکنفر از نمایندگان – بیشتر از این حقش است.

نمایندگان – همه پولها را در تهران خرج میکنند.

بانو داودی – کمبودهای تهران را ندیده اید؟

(یکنفر از نمایندگان – بیشتر از این باید حمله شود).

این شره درحدود چهار و نیم میلیون نفر جمیعت دارد (یکنفر از نمایندگان – درشهرستانها دیگر بیست میلیون دارد) (یکنفر از نمایندگان -= درتهران دریک منطقه فقط ۳۲۰ خیابان خاکی است) (یک نفر از نمایندگان – هرچه بیشتر به تهران توجه بشود این گره کور را کورتر خواهد کرد) (یک نفر از نمایندگان – هرچه بیشتر به تهران توجه بشود این گره کور را کورتر خواهد کرد) (یک نفر از نمایندگان – همه تهران که دو خیابان جردن و پارک وی نیست) دوستان عزیز توجه بفرمائید من منظورم عدم توجه بسایر شهرها نیست (منتظری – وقتی پولها را به تهران دادند بهشرستان توجه نمیشود) یکی از دوستان عزیزم درموقع طرح بودجه درکمیسیون بودجه پیشنهاد کرده بود که از تهرانیها و عوارض پایتخت نشینی بگیرند (قاسم زاده – تهران پایتخت ایران است باید آباد شود) منهم پیشنهاد دیگری دارم فکر میکنم با این وضع ترافیکی که ما داریم و این وضع آلودگی هوا که گرفتارش هستیم شاید لازم باشد مزایای خاص منطقه ای به تهران تعلق بگیرد البته درست است که بشهرستانها هم باید توجه شود و توجه به شهرستانها یک مقداری از مشکلات تهران را حل خواهد کرد بهرحال چون راجع به تهران صحبت شده بود خواستم این مطلب را عرض کرده باشم و چون همکاران دیگر هم میخواهند صحبت کنند من بیش از این وقت عزیزتان را نمیگیرم‌(احسنت – احسنت).

نایب رئیس – آقای دکتر چهرازی بفرمائید.

دکتر چهرازی – جناب آقای رئیس – همکاران ارجند، وزراء معاونین عظام‌، درجریان انتخابات و مسافرتهائی که بعد از آن برای بازدید حوزه انتخبایه کردم همه جا دربرخورد به مردم مصادف با دو کلمه میشدم خدا ، شاه ( احسنت) میدانید چه میگفتند؟ خداوند شاه را بسلامت بدارد، خداوند از عمر ما بردارد روی عمر شاهنشاه بگذارد(احسنت). میگفتند دکتر به شاه عرض کن چه داریم و چه نداریم فلسفه این موضوع چیست؟ توسل بخدا یک امر طبیعی است هرذیشعوری خواه ناخواه دست توسل بسوی خدا دراز میکند اما شاه چرا؟ چرا در هرکجا کوی و برزن شهر و رستا اقصی نقاط ایران که میروند مطمح نظر مردم و تکیه گاه آنها شاه است آیا فکر کردید چرا؟ ملت ایران بعقیده معاندین میگویند ازباب ترس اینطور است اما یک روستائی که کیلومتر ها فاصله با مرکز دارد از چه میترسد برای چه بترسد؟ گذشته از این اگر از آنها بپرسید از کی میترسید میگویند فقط از خدا ترس داریم نه از کس دیگر. عده دیگری هم میگویند از باب تملق است میدانید که تملق را هم معمولا برای سودجوئی تملق میگیوند برای استفاده اما آن دهاتی که با کدیمین و عرق جبین زندگی خودش را تامین میکند چه نیازی به تملق دارد و از تملق چه بهره ای میگیرد بنابراین این موضوع که علاقه به شاه دررگ و ریشه هرایرانی اعم از شهری و دهاتی هست فلسفه دیری دارد جامعه ایرانی شیفته قدرت،قضاوت ، ازادمنشی‌، نیکی و نیک اندیشی است و شاه ما مظهر این صفات هستند گفتم جامعه جامعه تشکیل شده است از افراد و از موقعیتها و مقامهای اجتماعی ببینیم شاه ما دراجتماع ما از چه موقعیتی برخوردار هستند وقتی ما مقایسه بکنیم که سلطنت های مشروطه در دنیا زیاد بوده ولی هیچوقت مردم این کشورها این چنین علاقه ای بشاه خود نداشته اند برخورد میکنیم که شاه ایران زمین دارای شش مقام است که درتاریخ هیچ رهبری از ۶ مقام بهره مند نمیشده است اولین مقام شخصیت است شخصیت بارز شخصیت ممتاز شاه ایران مورد بحث نیست خاص و عام دراین موضوع موافقت دارند مقام دوم منتخب شدن از طرف قانون اساسی باین سمت است مقام سوم فرماندهی کل قوا است مقام چهارم وراثت دو هزار و پانصر ساله کشور شاهنشاهی است مقام پنجم طراح ایران نوین و انقلاب شاه و ملت است همه شما خوب میدانید که چه انقلاب ها در دنیا صورت گرفته است ولی کمتر انقلابی است که جامعه ای را باین شکل دگرگون کند بدون اینکه هیچگونه پیش آمدی خلاف انسانی صورت بگیرد (صحیح است) صحبت از ارزیابی کنیم مجلس بیست و چهارم دوره مشروطیت از برگزیدگان دوره رستاخیز، فرد فرد آنها دارای سه مقام هستند هر نفر از ما دارای یک شخصیت اجتماعی هستیم مثلا یکی پزشک است دیگری مهندس است دیگری کشاورز است کارگر است و غیره و درهر موقعیتی که بوده ایم مسلما از بهرتین بوده ایم که انتخاب شدهایم. چنانچه رهبر ما قبل از انتخابات فرمودند که دراین انتخابات آزاد باید بهترین ها انتخاب شوند. قسمت دوم این استکه هرکدام از طرف هزاران نفر افراد این مملکت انتخاب شدیم. واین امتیاز بزرگی است و سوم این که وراثت ۷۰ ساله مشروطیت به عهده ما است ودرکلیه موارد بایستی در حفظ و حراست آن کوشش کنیم و این وظیفه بزرگی است. حیثیت هر امامزاده وابسته به متولی است همانطور که حیثیت این مجلس هم وابسته به ماست و اگر چنانچه خدای ناخواسته ما دراینجا منافع شخصی یا حسابهای اختصاصی یا مطامع خودمان رامقدم برحیثیت مجلس تلقی کنیم اشتباه است. تاکنون نشده و نخواهد شد ولی بدانید قضاوت حامعه روی همه ما یکی است و ار خدای نخواسته یک فردی در مجلس اشتباهی بکند دانگیر همه خواهد شد (دکتر صدیق اسفندیاری – هرکس مسئول عملیات خودش است) مسئولیت دو نوع است یکی فردی و یکی اجتماعی و درعین حال کسی که مسئولیت فردی دارد نمی تواند خودش را از زیربار مسئولیت اجتماعی جدا کند. یک ایرانی فرض بفرمائید مسافرت میکندبا یک اتوبوس با یک ترن میرود به یک هتلی اگر درخارج از ایران باشد هر پیش امدی درباره او اتفاق بیفتد میگویند ایرانی این کار را کرده است این مسئولیت اجتماعی است. آقای عباس میرزائی متاسفانه اینجا نیستند چون صحبتی که میخواهم بکنم مربوط به ایشان است.

(نایب رئیس – جنابعالی صحبت تان را بفرمایئد آقای عباس میرزائی باشد یا نباشد)

دکتر چهرازی ، از جهت اجتماعی از جهت فلسفی موضوع رستاخیز را مورد بحث و برری قرار میدهیم میدانید یکی از پایه های رستاخیز ملت ایران نظام شاهنشاهی است. این فقط دوکلمه است آیا مفهوم این نظام شاهنشاهی غیر از این دو کلمه چیز دیگری میتواند باشد و اگر دراین مورد کنکاس بکنم به چه خواهیم رسید. نظام شاهنشاهی از موقعیت و امتیازات خاصی برخوردار است تاریخ ما بما نشان داده و اگر در تاریخ دنیا مطالعه کنیم هر وقت پیشوایان ایرانی به بالاترین درجه عظمت و قدرت رسیدند هیچگاه و هیچ زمانی آن قدرت را برای کارهای خلاف بکار نبردند(صحیح است) جهانگیریها، فتوحاتی که میشد همیشه توام بود با رعایت حقوق انسانی، کشت و کشتار ، فجایع‌. از بین بردن نسل چنانچه خود ما دچار بودیم هیچوقت در فتوحات ایران دیده نشده بلکه پس از تح همیشه حقوق حقه انسانی درباره مغلوبین رعایت میشد. این قدرت توام باعدالت آزاد منشی ، نیکی و نیکخواهی از خصوصیات نظام شاهنشاهی ایران بوده است و درهیچ سازمان مقتدر دولتهای خارج از کشور شاهناهی ایران چنین نمونه ای دیده نمیشود و بیشتر اوقات پیشوایان ملتها به قلع و قمع مغلوبین میپرداختند صحبتی که راجع به آقای عباس میرزائی داشتم دیروز در اینجا با وجودی که خود ایشان شکسته نفسی میکردند که من یک کارگری بیش نیستم درقسمت اول سخنشان داد سخن دادند معرکه صحبت کردند ولی آنجائی که دفاع از دولت ا بعهده گرفتند مخصوصاً چندین مرتبه راجع به ناطق قبلی صحبت کردند بنظر بنده این شایسته مقام یک نماینده مجلس نیست که نماینده دیگری را مورد انتقاد قرار بدهد بیانات آن همکار ما جنبه ایده آلیستی داشت جنبه آینده نگری داشت و میدانید هرقضاوتی که بخواهید روی هرجامعه بکنید شامل دو قسمت است همکار ما آقای دکتر عاملی درباره اقداماتی که شده بود از لحاظ توجه به آینده از لحاظ نیل به کمال مطلوب صحبت میکرد آقای عباس میرزائی برمبنای بررسی آنچه که انجام گرفته و واقع بینی و یادآوری اینکه آنچه شده و باید قدر آنرا بدانیم صحبت میکرد هردوی این سخنان بجا بود اما آنجا که شروع کردند به آمار و ارقام این دیگر از وظایف وزیر تعاون و امورروستاها بود این تذکر را حضور همکاران عزیز عرض میکنم که ما در یک سطح هستیم و احترام بخودمان شامل همه مان میشود درمورد بودجه صحبت کردن بعد از این مقدمه چون موافق و مخالف مطرح نیست و همه عضو حزب رستاخیز هستیم و درحقیقت رهروان یک طریقت میباشیم موافق و مخالفی نمیتواند وجود داشته باشد بررسی ، انتقاد ، ارشاد ، از وظایف ما است (صحیح است) موقعی که به مناسبت بودجه حائز یک چنین امتیازی میشویم و اعضای دولت گوش فرا میدهند وظیفه ما نمایندگان است بودجه دولت را با کمال دقت مورد مداقه قرار بدهیم و نواقص آن راتذکر بدهیم ایده آل این بود که قبل از اینکه ما شروع به صحبت کنیم بررسی بودجه ای که دولت تنظیم کرده است و بخصوص کارشناسان زیادی روی آن کار کرده اند افراد ذی صلاحیت می خواهد و هیچ نماینده ای نمیتواند ادعا کند که من کلیه بودجه را میتوانم بررسی کنم مگر اعضای کمیسیون بودجه که اینکار را از لحاظ تخصص خودشان انجام میدهند اما وقتی بودجه درمجلس مطرح میشود امیدوارم یک زمانی برسد که کیفیت بودجه از لحاظ مواد مختلف به صاحب نظران سپرده شود وهرکس راجع به یک امرخاص صحبت کند بطور دقیق و کامل و شکافته که درحقیقت هم برای نمایندگان مثمر ثمر باشد هم برای دولت ارده طریق باشد از اینکه ما بیائیم هرکدام همان موضوعات راه ، وزارت آموزش و پرورش نیاز بدکتر و پزشک و نیازهای مشابه را صحبت کنیم حیف وقت خود ما و حیف وقت دولت سات اگر فرض کنید قرار میگذاشتیم فلان فرهنگی که متخصص است و در رسوتاها و شهرها سالیان متمادی وقت خودش را دراین مورد صرف کرده است و دیگری درمورد دیگری ازائه طریق کند مسلماً تمام نکات بودجه مورد بررسی قرار میگرفت و امیدوارم درسالهای آینده باین ترتیب صورت بگیرد اما اقداماتی که دولت دراین چند سال کرده است اقدامات دولت آقای هویدا از هرجهت قابل تقدیر است و دربسیاری موارد توانسته مسائل را به مرحله ای برساند که مورد نظر شاهنشاه است و دراین راه خیلی کوشش کرده است این را همه میدانیم و شاهنشاه هم بخوبی واقف هستند و اصولی که اول شش اصل بود و بعد به هفده تا رسید حاکی از آینده این کشور دارند اما آیا اصولی را که شاهنشاه مطرح فرمودند و اجرای آنرا از دولت خواستند بغیر از سه چهار اصل بقیه تمام و کمال اجرا شده؟ برای اجرای بقیه هنوز موجبات و وسائل کافی و تجهیزات کافی نیست اشکالاتی که اینجا بحث کردند بدان سبب بود و بسبب آن بود که آنچه شاهنشاه مطرح کرده اند با آنچه که ما داریم خیلی اختلاف دارد البته دولت کوشش کرده است ولی وسائل کافی نیست درهمین سفری که بنده به لنجان رفتم درآنجا پنجاه هزار دانش آموز هست پنجاه هزار را گفتن آسان است ولی اداره اش خیلی مشکل است دربسیاری از مدارش اتاق نیست و شاگردان روی زمین می نشیننند خانواده ها شکایت دارند بقول رئیس آموزش و پرورش وقتی اشکالات را بررسی میکردیم در یک جلسه ای گفت آقایان من بشما حق میدهم میدانید چرا؟ برای اینکه شب کاری شما بیشتر از روزکاری دولت است نتیجه این شده است که بچه زیاد شده و دولت هم نتوانسته باوجود اقداماتی که کرده است صد درصد توفیق پیدا کند (خنده نمایندگان)

نکته جالب عدم هماهنگی ها و اختلاف ها در دستگاه اجرائی مخصوصاً قوانین نارسا و متضاد و نامتعادل است که زیاد داریم درمورد دادگستری میتوان گفت که قوانین باهم متناقض است قضات خوب زیاد داریم ولی قوانین تناقض دارد به مجموعه قوانین گذشته نگاه کنید کمتر قانونی است که قاطع و کامل باشد هرقانونی که داریم ناقض آن قانون هم موجود هست و علت اینکه اینهمه پرونده ها میماند اینهمه مراجعین زیاد است برای این است که قوانین ما کشدار است بهرصورتی تبدیل و تغییر پیدا میکند بعد از این مقدمه چون مباحثی که میخواهم عرض کنم درسه قسمت است یکی لزوم رعایت حقوق حقه و قانونی مردم و احتراز از تبعیض از طرف دستگاههای اجرائی، ما در دوران رستاخیز یعنی آگاه شدن مردم، از روستائی و شهری هستیم گذشت آن دوره ای که هر رعیتی در مقابل ظلم میگفت خدایا خودت تقاص او را بده امروز روستائی میگوید حقم را میخواهم (صحیح است) شاهنشاه فرموده اند که از این حق بهره مند شوم علت اینکه ملاحظه میفرمائید تقاضا و نامه ها زیاد است بدان سبب است که مردم شهر و روستا متوجه شده اند که باید استیفای حقوق خودشان را بکنند شاهنشاه معظم وقتی که فرمودند حکومت برملتی بینوا و فقیر افتخاری ندارد و تمام هم و کوسس خودشان را صرف این کردند که عقب ماندگی را جبران کنند برای این بود که از آن مرحله عقب ماندگی به مرحله غنا و به مرحله مرجع بودن مردم دنیا برسیم که امروز حتی از ما استمداد هم میکنند و اینها باعث شده است که افراد ملت بحقوق حقه خودشان پی ببرند مثالی عرض میکنم به موجب قوانین و مقررات مربوط طرحهائی دولت دراختیار میگیرد مثلا فضای سبز درست کند حاده درست کند بار یاجرای این طرحها طبق موازین قانونی گاهی باغات و خانه های مردم را خراب میکنند و هیچکس هم حق اعتراض ندارد چون طبق موازین قانونی است اما آیا شایسته است پس از خراب شدن خانه زید یا عمرو دوسال سه سال بدود دنبال دولت که پول خانه یا باغ خودش را بگیرد‌(یکنفر از نمایندگان – این مربوط به شهرداری است) شهرداری و دولت فرقی نمیکند دستگاههای حافظ حقوق مردم نباید تبعیض قائل شوند اگر شهرداری خانه حسن و حسین را میخرد چرا مال تقی و نقی را نیمخرد چرا به یکی میگوید بودجه ندارم وبه بعد موکول میکند شهرداری میگوید بودجه ندارم وزارت مسکن میگوید بودجه ندارم وقتی به آقای مجیدی مراجع میکنند میگوید اعتباری که به آنها داده ام مصرف کرده اند اما تکلیف آن شخص چیست؟ چندی پیش که به پیشگاه شاهنشاه شرفیاب شدیم ضمن فرمایشات حکیمانه شان فرمودند ببینید نقطه عطف استعمار سیاه و سرخ کجا است زیرا خمکاری این دو سیاست دربسیاری جاها دیده شده وقتی بررسی هائی صورت گرفتن سلم شد که اولین پایه سیاست استعماری عدم رضایت افراد است تا فردی ناراضی نشود اسلحه بدست نمیشود تا فردی ناراضی نشود اسباب دست واقع نمیشود. دستگاه اجرائی دولت حق دارد طبق موازین و مقررات قوانین را به مرحله اجرا درآورد (یکی از نمایندگان – اگر کسی ناراضی شد که نباید زود آلت سدت شود) نگفتم آلت دست میشود گفتم از لحاظ فلسفه اجتماعی ، اولین پله الت دست شدن ناراضی شدن است. درسفری که به کرمانشاهان کردم استاندار وقت که یکی از افراد بسیار فعال و دانا و مورد اعتماد دستگاه دولت و مورد احترام مردم بود طرحهائی را پیاده کرده بود این طرحها بصرف کیست؟ بصرف مردم آنجا برای زیبائی شهر و برای بهبود محیط زیست . متاسفانه قبل از آنکه آقای استاندار بتواند همه این طرحها را پیاده کند در پست وزرات منصوب شدند ردزمان استاندار بعدی برای بررسی وضع تشکیلات لاینز به آنجا رفتیم استاندار دوم که آنجا تشریف بوده بودند بودجه کافی نبود که آن طرحها را ادامه بدهند، چنانچه دراصفهان ما هم استانداری که خیلی کوشش میکرد وقتش را صرف میکرد برای پیاده کردن طرح جامع شهر اصفهان همین آقای دکتر کیانپور وقیت وزیر شدند و به تهران تشریف آوردند طرح ناقص ماند. در لنجان هم آمده اند راهی ساخته هاند میلیونها تومان خرج آن شده است بین اصفهان و ذوب آهن ولی درست این راه از وسط بهترین مزارع کشاورزی عبور داده شده و دو فضای کشاورزی ارزنده را از بین برده اند چون دیگر کشاورزی نمی کنند وقتی شاهراهی از وسط یک منطقه کشاورزی عبورکنند و اراضی اطراف آن به متری ۶۰۰ –۷۰۰ تومان برسد دیگر زمینی زراعی باقی نمی ماندو تازه این جاده صدها پل دارد و هزینه آن بهمین جهت سر به میلیونها زده و این جاده ۶ خطه آیا می دانید بکجامیرسد؟ به قلب اصفهان و تریلرها میایند دروسط شهر نمی توانند عبور کنند و حالابه این کیفیت متوجه میشوند که عجب راهی درست کرده اند درحالیکه من نقشه هوائی اصفهان را دیده ا م اگر این راه از دروازه نجف آباد به اصفهان باز میشد از وسط بیابان لم یزرع عبورمیکرد سه کیلومتر هم کوتاهتر بود و مشرف به جاده تهران ، خوب اینکار را کی کرده؟

دستگاه اجرائی . میدانید چقدر خرج نقشه کشی و مطالعه و غیره شده است؟ بقول بعضی که می گویند زیاد انتقاد نکنید و قدر این کارهائی که شده است بدانید، ولی خوب ، وقتی میلیونها تومان خرج نقشه کشی میشود، میلیونها تومان صرف مطالبعه و بررسی این شتباه بزرگ میشود، از هرکس که بپرسید می داند که اشتباه کرده اند، پس چرا گفته نشود؟ از هر اصفهانی یا لنجانی که در این مورد سوال کنید پی به اشتباه آنها خواهد برد، این است که این مساله را عرض کردم و توجه به حقوق حقه مردم را از دستگاه اجرائی خواستارم و امیدوارم به آن مرحله برسیم که در هر طرف فکر بکنید فقط بخواهند آن طرح را اجرا کنند . این طرح مربوط به مردم است و مردم هم برای خود حقی قائل هستند. طرح را باتوجه به کلیه جهات که حقی از کسی ضایع نشود به مرحله اجرا درآورید. دراین مورد پیشنهادی داریم که دولت موظف است اجرای طرحهای عمرانی و شهری را که آغاز شده ولی بسبب کسر بودجه متوقف گردیده است دراول سال ۱۳۵۵ به آنها اولویت بدهد ودرصف مقدم دیگر کارها قرار داده شود موضوع دوم صرف جوئی است. صرف جوئی شامل دو قسمت است یکی صرفه جوئی در نیروی انسانی و دیگری اداری . صرفه جوئی در نیروی انسانی ، در دستگاه اجرائی فکر میکنم موردتوجه قرار نگرفته است، دلیلش را هم عرض میکنم. همه میدانید که اگر یک سازمان بخض خصوصی را بایک سازمان دولتی مقایشه کنیم اختلاف اعتبار هزینه کارمند و کارآئی و بهره گیری فوق العاده زیاد است. یک متخصص میگفت برای یک کار مشابه دربخش دولتی دو برابر هزینه و نصف بهره گیری معادل آن دربخض خصوصی است. چرا مگر این ملت یکی نیست؟ مگر این فرد ایرانی که در بخض خصوصی کارمیکند با آنکه در دولت کار میکند از نظر سازمان بدنی و فیزیکی متفاوت است؟ (یکی از نمایندگان – بلی دوشخص از نظر فیزیکی متفاوتند) به عقیده بنده تفاوتی ندارد مقتضیات و شرایط و خصوصیات است که این اختلاف را بوجود می آورد. مد شده است درسالهای اخیر در تمام دوایر دولتی که وزیر معاون وزیر و مدیرکل و حتی شهردار کوچکترین منطقه سکرتر یا منشی دارند آقای نخست وزیر آقای وزیر و آقای مدیرکل حق دارند برای اینکه مراجعات زیاد است باید برنامه ها تنظیم شود و کارسرعت بیشتری بخود بگیرد بشرط آنکه سوء استفاده نشود ‹‹خنده نمایندگان›› اما شهردار منطقه ما یا منطقه سیزده که باید با مردم سروکار داشته باشند ودر اطاقش بروی مردم باز باشد دیگر منشی برای چه میخواهد؟ (مظهری – قربان برای اینکه با مردم خوش رفتاری کنند) شما خوش شانس بوده اید که با خوبرویان مواجه شده اید و آنها خوشرفتاری کرده اند ولی مردم و بنده با احم و تخم آنها روبرو میشویم میگیوند که ، آقا کمیسیون دارند ویا تشریف ندارند من از آقای دکترشادمان میخواهم که سازمان اموراداری و استخدامی کشور را متوجه این موضوع بکنند که اولاً در تشکیلات منشی منحصر باشد بدستگاه وزارت، نخست وزیر و وزیر و مدیر کل آنها (عده ای از نمایندگان – برای آنها هم لزوم ندارد) شما الان درهر اداره ای که میروید حتی حسابدار دائره هم منشی دارد پیشنهاد دوم بنده این است که انتخاب منشی منحصر باشد با این مدارج و مدارج مشابه ما حصود نیستیم بهیچ وجه نمی خواهیم اعتباراتی را که مقامات دولتی دارند کم بکنیم اما ببینید اینها چه میکنند از اول صبح درکنار هم می نشینند و درددلشان باز میشود و مرتب صحبت از شب نشینی شب گذشته و حرف این و آن است هروقت هم شما بخواهید با آنها تماس بگیرید تلفن آنها اشغال است و مرتب حرف میزنند حال بگذریم که کثر اینها افرادی تحصیلکرده هستند و تعداد زیادشان در انگلیس و فرانسه تحصیل سکرتری کرده اند تا بیایند اینجا مقامی را اشغال کنند، اغلب آنها هم ازدواج نمیکنند و تنها زندگی میکنند وقتی هم میپرسی که چرا ازدواج نمی کنید می گویند کسی پیدا نشده که مرا درک کند (یکی از نمایندگان – آقای دکتراین اطلاعات را شما از کجا کسب کرده اید؟) من بسیاری از این پسرها و دخترها را می بینم که عصرو شب باهم هستند و با هم بسر میبرند و ازدواج نمیکنند ، می دانید برای چه؟ (یکی از نمایندگان خانه ندارند) بلی ، یک کشیشی رفت در کلیسا را بازکند دید یکدختر جوان و پسر جوانی مشغول اخلاق درست کردن با هم هستند گفت ای فالن فلان شده ها اینجا، جای این کاراست؟ گفتند همه اینها که گفتی داشتیم جا نداشتیم اما از لحاظ ازدواج موجباتی فراهم میشود که دختروپسر که بسن مناسب رسیدند اجتماع کم و بیش انها را وادار کند که خانواده سالم درست کنند وقتی راه فساد باز باشد بخصوص جوانی که می دانید چه خصوصیاتی دارد این است که راه گریز را براین که یک زندگی تشکیل بدهد ترجیح میدهد آمار ازدواج و طلاق تهران را ملاحظه بفرمائید آنوقت متوجه عرض بنده میشوید بنده برای کارمندان دولت احترام زیادی قائل هستم چون اگر این مقدار که پیشرفت کرده ایم و توانسته ایم جزئی از مفاهیم رهبر بزرگ را به مرحله عمل درآوریم این را کارمندان دولت کردند پس انکار نمیشود کرد که تفاوت بین کارآئی بخش خصوص و دولتی فوق العاده زیاد است استدعای من این است که را و به چه ترتیب میتوان موجباتی فراهم کرد که کارآئی بخش دولتی نزدیک شود به بخش خصوصی این صرفه جویی در قسمت نیروی انسانی بود اما صرفه جوئی دیگر دراین است که اگر بخواهیم صرفه جوئی درخانه و منزل خودمان بکنیم چه خواهیم کرد؟ مصارف تفنیی را می زنیم طبق مقررات دولتی خرید بایدتابع بشود به استعلام نامه و طرح ورش بسیار جالبی است که اگر صادقانه انجام بگیرد اشکالی ندارد دولت در چند سال پیش ۱۲ دستگاه رادیو لژی میخواست بخرد استعالم بها کرده بوداستعلام بها مجموعاً درحدود چند میلیون تومان میشد بما اطلاع رسید که در استعالم بها تحولی صورت گرفته اما دانشکده پزشکی هم آگاه تر از این بود وقتی که ما متوجه شدیم دراین استعلام بها که یک میلیون بیشتر اختلاف بود گفتم استعلام بها بجاست اما این ۷ کمپانی را که تقاضای رادیولوژی از آنها کرده ایم دعوت کنید بیایند اینجا، گفتند این خلاف مقررات است ما استعلام بها کرده ایم باید برنده را معلوم کنید گفتم اگر چنانچه حفظ مصالح و درحقیقت رعایت حقوق یک سازمان دولتی مخالف مقررات باشد و موجب تعقیب و توبیخ ، ما آن توبیخ را می پذیریم. بالاخره نمایندگان این کمپانی ها آمدند نتیجه این شد که درحضور آنها یکنوع مناقصه حضوری صورت گرفت و ما ۵ یملیون تومان به نفع دانشکده پزشکی استفاده بردیم بنابراین ملاحظه بفرمائید دریک رقمی که مطابق مقررات اگر ما متوجه نبودیم خواه ناخواه مقادیر زیادی سوء استفاده میشد پس اگر استعالم بها با صداقت انجام بگیرد بسیار خوب است. موضوع دوم صرفه جوئی درمصرف است ما شرقی ها بخصوص ما ایرانیها اسراف میکنیم مثلا یک از رفقا را دعوت میکنیم برایناهار بجای اینکه برای یک و دو نفر غذا تهیه کنیم یک سفره بزرگ می اندازیم همه شما دروه هائی دارید که شبها زن و مرد دورهم جمع میشوند این دوره ها عاقبت به خیر نیست برای این که یک وقتی میروید یکی فستجون اضافه کرده یکی شیرینی زیادی خریده یکی میوه آورده خلاصه دراین کار رقابت میکنند خودنمائی و ظاهر سازی میکنند وقتی که وزارت خارجه ما دعوت میکند سفره ای پهن میشود ازاینجا تا آنجا ولی ما رادرکشورهای بیگانه که دعوت میکنند میدانید به چه ترتیب پذیرائی میکنند با یک ساندویچ مهمانی میدهند. اگر شما هزینه سفره هائی را که وزارتخانه های ما دارند حساب کنید از بسیاری کیفیات متوجه میشوید که اگر این پول به مصارف دیگری میرسید منافع اجتماعی آن بیشتر بود میخواهم پیشنهاد بدهم که اولیاء امور و دستگاههای دولت، ‹‹ جناب آقای دکتر مجیدی هم تسریف دارند›› اعتبار این قسمت را که ظاهر سازی است کم بکنند. این اعتبارات را بدهید به روستاهائی که آب ندارند (صحیح است) صرفه جوئی در نوع مصرف صرفه جوئی درخرید.

(دراین موقع آقای عباس میرزائی درجلسه حضور پیدا کردند) آقای عباس میرزائی جای سما خالی بود و من یک غیبتی کردم. که قسمت اول نطق شما خیلی خوب و استادانه بود و باعث شد که مجلس شورای ملی شما را بعنوان رهبر کارگران قبول داشته باشد و خیال میکنم کارگران از نظر آموزش و پرورش درسطح خوبی باشند و پیشنهاد کردم آن قسمت دوم سخنرانی شما که جنبه دفاع، بخودتان گرفته بودید از صورتجلسه مذاکرات حذف شود که سابقه نباشد یک نماینده مدافع دولت در مقابل نمایندگان دیگر باشد(احسنت) اما صرفه جوئی درنوع ، بسیاری از کلمات است که اگر بخواهیم مشابه اش را پیدا کنیم پیدا نمیشود. رادیو یعنی چه (عباس میرزائی – یعنی جعبه صدا) جعبه صدا خیلی چیزها هست. درمورد زبان من استعدعایم این است که زبان ما باید زبان جهانی باشد شما اگر تعصب به خرج بدهید در تنگنا می مانید دانش رو به افزایش است لغات و کلماتی در فن هواپیمائی فقط مستعل است که درکتابی به قطر چندین سانتیمتر جای دارد که یکی از آنها هم درزبان فارسی نیست اگر بخواهیم بگوئیم فقط و فقط زبان ما منحصراست به کلمات گذشته که می خواهیم تجدید حیات بکنیم و از کلماتی که از خارج آمده است جدا بشویم هیچگاه به اوج ترقی نخواهیم رسید.

عباس میرزائی – زبان ما زبان اصیلی است.

دکتر چهرازی – چون شما مرشد و رهبر کارگران هستید عقیده شما نه فقط برای کارگران محترم است ما هم احترام می گذاریم زبان برای ارتباط میان افراد است برای آموزش و پرورش است ارتباط میان افراد خودمان ، با زبان خودمان به خوبی صورت میگیرد. شعر میگوئیم بیان میکنیم اما به محض اینکه درحریم دانش وارد میشویم لغت نداریم آقای عباس میرزائی یک کتاب طب من به خود شما ارائه میدهم من دوازده جلد کتاب پزشکی نوشته ام اولین کتابی که نوشتم مصادف بود با آن جشنی که در سال ۱۳۱۹ ، ۱۳۲۰ راجع به فرهنگستان ایران و حفظ زبان و احیاء کلمات مواجه بود. از لغات علمی و فنی ما هم استفاده میکنیم همه جای دنیا اصطلاحات فرنگی هست البته درمورد زبان مادری همه تعصب به خرج میدهند ولی بطور مسلم درمورداصطلاحات هواپیمائی همه ملل از آن کلمات بخصوص استفاده میکنند. زبان اصلی ما زبانی است بسیار غنی از لحاظ شعر و محاوره و غیره ولی تعصب به خرج بدهیم که لغات گذشته را زنده کنیم مثلا شهرداری بجای بلدیه، ارتش بجای نظام خیلی عالی است اما نشست بجای جلسه را قبول نکنید زیرا یک مقدار از کلمات عربی جذب ما شده است ما نمیتوانیم از آنها جدا شویم اخیراً از طرف فرهنگستان یک کتابی برای من فرستاده اندو نوشته اند که عقیده شما راجع به این واژه ها چیست؟ باوجودیکه این جران بودجه مطرح بود من مقداری از وقت خودم را صرف مطالعه کتاب کردم و نصفش را بررسی کردم کلمات بیگانه و کلمات لاتین یک مقدمه و موخره بنام سوفیکس و پرفیکس دارد که از هر کلمه ۵۰ کلمه میسازد نباید درباره بکار بردن کلمات علمی و بین المللی تعصب به خرج بدهیم باید برای حفظ زبان اصیل خودمان کوشا بشایم هرآنچه شایسته است. (دکتر عاملی – جناب دکتر ، علائم بین المللی وجود ندارد اجازه بدهید این بحث فنی باز باشد و نتیجه گیری نفرمائید) استنتاج من این است که زبان فارسی زبان بسیار زیبا و جامع درقدیم بوده است چنانچه در دوره اول اسلام تمام دفاتر دولتی دستگاه خلیفه اسلامی به زبان پارسی بوده است به هر حال از جهت صرفه جوئی درمصرف من دراین بودجه که نگاه کردم به یک رقم مصرفی که ۱۰۰ میلیون تومان اعتبار برای درمان معتادیم منظور شده است برخوردم عجبا‌إ فردی برای تفنن برای کسب لذت و نشئه میرود دنبال چیزی مثل تریاک یا حشیش یا ماده مخدر دیگر که در مملکت ما درحال حاضر تریاک رواج دارد او میرود و اعتیاد دامن گیرش میشود آنوقت هزنه معالجه اش را باید من و شما یا آن روستائی بدبخت بدهیم (بعضی از نمایندگان – دولت مسئول است) اگر قرار باشد دولت هرچه میگوید درست باشد و ما هم قبول کنیم این جلسه دیگر موردی ندارد تا ما ارائه طریق کنیم . معتاد کیست؟ یک مثل من و شما که برای کسب لذت متوسل به یک ماده مخدر میشود و یا برای نجات او از رنج و درد برای اینکه آن شخص بتواند از این رنج و ناراحتی رهایی پیدا کند باید هزینه اش را از خزانه ملت بپردازیم خصوصیت اعتیاد این است که باید تدریجاً مقدار آنرا بالا ببرد روز اول یک پوک و به تدریج بیشتر و بیشتر. آقای مظهری اگر گذرتان به شیراز و اصفهان و مشهد بیفتد می بینید که درست میگویم .(مظهری – قربان بنده شیراز نیستم) گذارتان که میافتند، به هر حال نتیجه این است که این شخص از پله اعتیاد بالا میرود و معتاد میشود،سروعده احتیاج پیدا میکند دست توسل به آن ماده مخدر دراز کند حال به بینیم علت اعتیاد چیست؟ دو درصد عدم تعادل روانی است، ۵% به سبب نداشتن دارو و درمان است، در دهات برای معالجه دندان درد و یا اسهال به آن روی می آورند ۸% به سبب ابتلائات اجتماعی است مثل عاشق شدن و ورشکستگی ، ۸۵% معلوم معاشرت و همفکری و همنشینی با دیگران است (صحیح است) خانمها و آقایان این موضوع را ساده نگیرید من احتیاج ندارم به اینکه به شما بگویم تا چه حد این اعتیاد به تریاک رواج پیدا کرده است( رئیسی – درتمام دنیا اعتیاد به این شکل درهیچ جای دنیا نیست، اعتیاد به تریاک منحصر به ایران است البته اعتیادات دیگری هست، الکل در اروپا جزو اعتیادات است بعد از جنگ جهانی هروئین و حشیش و ال – اس – دی درتمام طبقات رخنه کرده است این مربوط به تریاک نیست. داستان مفصل است عده زیادی از جانیان طرفدار قاچاق تریاک موجباتی فراهم کردند تا اینطور وانمود کنند که علت اشاعه هروئین و حشیش جلوگیری از کشت خشخاش است. تریاک داستانی ۱۵۰ ساله دارد. قبل از ۱۵۰ سال درایران انقدر خشخاش کشت میشد و اعتیاد به این شکل اشاعه داشت؟ (مظهری – ریشه استعماری دارد).

- تعیین دستور و موقع جلسه آینده – ختم جلسه

۳- تعیین دستور و موقع جلسه آینده – ختم جلسه

نایب رئیس – آقای دکتر چهرازی وقت این جلسه تمام شده است با اجازه خانمها و آقایان جلسه را ختم میکنیم جلسه آینده ساعت ۳ بعدازظهر امروز خواهد بود.

(جلسه درساعت یک بعدازظهر ختم گردید)

نایب رئیس مجلس شورای ملی – دکترجواد سعید