مذاکرات مجلس شورای ملی ۲ مهر ۱۳۲۹ نشست ۶۲

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری شانزدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری شانزدهم

تصمیم‌های مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره شانزدهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲ مهر ۱۳۲۹ نشست ۶۲

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل متن قوانین – تصویبنامه‌ها – صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی – مذاکرات مجلس سنا

اخبار رسمی – فرامین – انتصابات – آیین‌نامه‌ها – بخشنامه‌ها - آگهی‌های رسمی و قانونی سوالات

سال ششم – شماره ۱۶۳۹

روزنامه یومیه - مدیر: سیدمحمد هاشمی

۵شنبه ۱۳ مهر ماه ۱۳۲۹

دوره شانزدهم قانونگذاری

شماره مسلسل ۶۲

مذاکرات مجلس شورای ملی

جلسه ۶۲

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز اشنبه ۲ مهرماه ۱۳۲۹

فهرست مطالب:

۱- قرائت اسامی غایبین جلسه گذشته
۲- بیانات قبل از دستور - آقایان: رئیس - دکتر مصدق
۳- تقدیم یک فقره لایحه از طرف آقای کفیل وزارت دارایی و دنباله بیانات نمایندگان راجع به قانون تصفیه
۴- تقدیم یک فقره لایحه از طرف آقای وزیر پست و تلگراف
۵- ختم جلسه

مجلس دوساعت وپانزده دقیقه قبل ازظهربرپاست آقای رضاحکمت تشکیل گردید.1

قرائت اسامی غایبین جلسه گذشته

۱ - قرائت اسامی غائیبین جلسه گذشته

رئیس-صورت اسامی غائیبین جلسه قبل قرائت میشود (بشرح زیرقرائت شد)

غائبین بااجازه:آقایان –احمدبهادری؛اسلامی؛فتحعلی افشار؛طباطبائی؛دکترراجی

غائیبین بی اجازه:آقایان-محمودمحمودی؛صفوی؛دولت آبادی؛برومند؛خسروقشقائی؛سالارسنندجی؛امینی؛ناظرزاده؛تولیت؛حسن اکبر؛شهاب خسروانی؛اقبال؛فرشی؛ثقةالاسلامی؛عمادتربتی؛محسن طاهری؛سالاربهزادی؛حاذقی؛غضنفری؛نبوی؛پیراسته؛محمد ذوالفقاری؛امیرافشاری؛سلطانی؛کاظم شیبانی؛دکترشایگان؛جوادمسعودی؛خزیمه علم دیرآمده بااجازه:آقای قبادیان رئیس-صورت مجلس جلسه قبل بواسطه عیداضحی وتعطیل جمعه بطبع نرسیده؛برای جلسه بعدحاضرمیشود.

اینجاسه نفرازآقایان برای قبل ازدستوراسم نویسی کرده اند؛ ولی آقای دکترمصدق درجلسه پیش بیاناتی فرموده اند؛ بنده ازآقایان نمایندگان محترم استدعادارم باکمال صبروحوصله بیانات ایشان رااصغابفرمایند. بفرمائیدآقای دکترمصدق (دکترمصدق-متشکرم)وتماشاچیهاهم متوجه آئین نامه باشندوسکوت مطلق اختیارکنند(صحیح است)

بیانات قبل ازدستورآقایان دکترمصدق ومقام ریاست

۲- بیانات قبل ازدستورآقایان دکترمصدق ومقام ریاست

دکترمصدق-درجلسه قبل راجع به قراردادی که بادولت اتحادجماهیرشوروی میخواهندمنعقدبکنند؛نظریاتی عرض کردم ولی اطلاع کامل نداشتم؛زیرابطوریکه میگوینددولت بادولت اتحادجماهیرشوروی میخواهدقراردادی منعقدبکندبطوریکه میگویندطرف مذاکره بااولیای دولت جماهیرشوروی فقط آقای نخست وزیربوده اندوبس. ولی دیشب یکی ازآقایان نمایندگان محترم به بنده توضیح دادندومعلوم شدکه قراردادتجارتی دولت شوروی مدتش منقضی نشده ومیخواهندروی همان قراردادکنتن ژانهائی تعیین کنند. اگر واقعآقردادی هست ونمیخواهندقراردادجدیدی بنویسند؛نظربنده همانست که عرض کردم بایدهرقراردادی بموجب اصل۲۴ قانون اساسی درمجلس شورای ملی بیایدوتصویب شودواگرتصویب نشود؛آن قراردادبهیچوجه معتبرنیست (صحیح است)ولی اگربخواهند کنتنژانهائی برقراربکنند.

چون بازیکی دیگرازنمایندگان محترم بمن تذکردادوفرمودکه جمعی گفتندچه شده‌است که دکترمصدق با قرارداد؛بااین کنتنژان (چون واقعآمن نمی‌دانستم که کنتنژان معین بکنندیاقرارداد بنویسند؛مخالفت می‌کنید؟اینست که من لازم میدانم عرض کنم که من شخصآوهمکاران عزیزم نمایندگان جبهه ملی بسیارمشتاق هستیم که قرارداد جدیدی بادولت شوروی منعقدودرمجلس تصویب بشودواگرچنین قراردادی بیاورندماازصمیم قلب به این قرارداد رأی می‌دهیم وبهیچوجه مخالفتی با قراردادنخواهیم کردوالبته شایداشخاصی که بخواهندفتنه وفساد بکنندبخواهند مرادر نزداولیاء شوروی مخالف صریح قلمدادکنندخدارابه شهادت می‌گیرم که من با هیچیک ازدول بزرگ مجاور نظر مخالفتی ندارم ودرآن دوره ۱۴تقنینیه که من آن ماده واحده راپیشنهادکردم نظرم فقط صلاح مملکت ایران بودو صلاح شوروی؛ زیرا انتظارنداشتم که دولت شوروی تقاضائی از دولت وملت ایران بکندکه یک دولت استعماری می‌کند؛چونکه تقاضای امتیازمعمولآکاردولتهای استعماری است درهمان ماده واحده ئی که بنده پیشنهادکردم تحریم کردم امتیازات رادرماده دوم نوشتم هردولتی که بخواهدازایران برای احتیاجات خودش خریداری نفت بکنددولت ایران بایدبااین کارموافقت بکندوباطلاع مجلس برساندومجلس شورای ملی خواهان معاملات وتجارت بادول مجاوراست وحالاپس از۴سال می‌بینیم بهمان مطالبی که من درآنجا راجع به نفت وفروش آن پیشنهادکردم متوجه شده‌اند شایدامیدواریم که انشاء الله ملت ایران بتواندمعادن نفت خودش را خوداستخراج بکندوبتمام ملل مجاوربه اندازه‌ای که احتیاج دارندنفت بفروشدمعامله بکندوبنظرمن بعضی دراین نیست وهیچوقت دراین مجلس غیرازمسائلی که خیرمملکت باشدعرض نمی‌کنم وامیدوارم که بعدهم عرض نکنم این راجع بمسائلی بودکه درجلسه قبل عرض کردم واینراهم تذکربدهم که اگربخواهندکنتنژان معین بکنند؛نظرباینکه تجارایرانی تاامروزوتاآخرسال سهمیه خودشان راگرفته اندومال التجاره هائی را دستورداده اندوآنهاهم همان مال التجاره هاراصادربکنندودولت ازهمان کالاهاکنتنژانهائی برای امسال بدهدقهرآیک ضررهای بزرگی به تجاری که سهمیه گرفته اندواردخواهدشد. بنده بدولت تذکرمیدهم که این کنتنژانهارابیک ترتیبی بدولت شوروی ندهدکه باآن معاملاتی که تجارنسبت بسهمیه خودشان دارندضررواردنشود. اگرمعاملاتی بااین کنتنژان انجام می‌گیرد؛این ضررباین تجارایرانی وارد می‌شود:صدمه ئی متوجه معاملات تجارداخلی میشودچون وقتیکه برای یکسال بدونفریک کنتنژان هائی دادند؛یک عده میروندازآنجامیخرند بایددولت این رادرنظربگیردوکاری نکندکه اسباب ضررتجاربشودوقرارداددولت جماهیرشوروی بطوریکه روابط مابا همسایه شمالی ما محفوظ باشداین نظریه من بودراجع بقردادباشوروی که بایددرمجلس بیاورندویااگرکنتنژانهائی معین میکنندمطابق آن قراردادهم اجازه بدهدالبته اگربخواهند کنتنژانهائی مطابق قراردادی که در ۱۵فروردین ۱۳۱۹گذشته بدهند؛کسی مخالف نیست وقوانین وقراردادهائی که ازمجلس شورایملی گذشته تازمانی که نقص نشده برای همه محترم است وبایداجراشود.

اماراجع بجناب آقای سردار فاخرحکمت من بهیچوجه نمی‌خواستم بایشان عرضی بکنم وبایشان دراینجااعتراضی بکنم ؛ متآسفانه بعدازافتتاح مجلس یعنی بعدازتعطیل بمجلس آمدیم شهرت پیداکرده بودکه بعضی ازرفقاوهمکاران من میخواهندیک اعتراضی به ایشان ؛بعنوان تصمیمی که هیأت تصفیه اتخاذکرده بود؛بکننددرصورتیکه تصمیم هیأت تصفیه بهیچوجه مربوط بمجلس شورایملی نیست ایشان ازطرف مردم این مملکت انتخاب شدهاندگدراین مجلس بسمت ریاست آمده‌اند وماهم حق نداشتیم که به اینکاراعتراض بکنیم ایشان ازمن استخراج کردندوگفتندشماچه نظرداریدراجع باین مذاکراتی که میکنندمن هم همین جواب رادادم ؛عرض کردم شماتشریف بیاوریدریاست خودتان راکارخودتان رااداره کنیدازمانسبت بشماغیرازاحترام چیزی نخواهدشد وهمینطورهم درچندجلسه گذشته بوددردوجلسه قبل یکی ازهمکاران من بمن اظهارکردوگفت جناب آقای سردارفاخرمیخواهندازخودشان درمجلس دفاع کنند؛عرض کردم بایشان بگوئیدکه من اصلانمیخواهم مجلس تشنج پیدابکندواین دفاعی که شمامیخواهیددرمجلس بکنیداسباب تشنج درمجلس است؛ماکه عرضی نمی‌کنیم نمایندگان دیگرهم صحبتی نمی‌کنند کارتصفیه هم هرطوری که مجلس شورایملی درنظربگیردخواهدگذشت خواهش می‌کنم شمادرمجلس بیاناتی نفرمائید؛آن نماینده محترم به من فرمودندبنده مذاکره کردم وایشان قبول نفرمودندوفرمودندمن حتمآبایددرمجلس ازخودم دفاع بکنم وحقایقی راکه مردم نمیدانندومطلع نیستندبعرض جامعه برسانم درمجلس بازهم بتوسط آن نماینده محترم عرض کردم استدعاکردم که فرمایشی نفرمائیدصحبتی نفرمائیدومجلس رامتشنج نفرمائید؛ایشان استدعای مانمایندگان جبهه ملی راقبول نفرمودندوبایرادبیاناتی که درمجلس شدمبادرت فرمودندالبته این دفاع ازطرف ایشان؛نتیجه این بودکه بنده هم درمجلس عرائضی بکنم؛بجهت اینکه مانمایندگان تهران وشمانمایندگان ولایات که ازطرف مردم دراین مجلس آمده‌ایم؛مکلفیم وموظفیم که اگریک حرفی یک مطلبی برخلاف حقیقت گفته شود؛آنراتکذیب کنیم وثابت کنیم که آن مطالب عین حقیقت نیست؛یااشتباه‌است یاعمداست یادرحقیقت آنچه گفته شده بیان حقیقت نیست باین جهت بنده عرائضی نسبت به ایشان کردم ؛قسمت اول مربوط بتصمیم هیأت تصفیه بودکه روزی بعدازایرادنطق جناب ایشان یکی ازنمایندگان هیأت تصفیه بمنزل من آمددرمقابل سؤال من جوابهائی دادواظهاراتی کردکه اگرمن عین اظهارات اورادراینجاعرض کردم انشاء من نبودویک جمله اخباری بود؛عین اظهارات آن شخص بودکه من درمجلس گفتم. اماخودمن نسبت به جناب ایشان خاطراتی دارم که بایدآن خاطرات راعرض بکنم آقایان محترم آنهائی که دردوره ۱۴تتقنینیه درمجلس تشریف داشتندوآنهائی که درخارج بودند اطلاع دارندکه درمجلس یک اقلیت ۳۲نفری تشکیل شد؛این اقلیت ۳۲نفری دوماه درخودمجلس ابستروکسیون کردندوچون مادیدیم که آخرهرماه مارابعنوان اینکه بایدیک دوازدهم راتصویب بکنیدواگرتصویب نکنیدمستخدمین دولت بمجلس می‌آیند؛هجوم میآورندوامنیت رامختل می‌کنند؛بمجلس میامدیم و۱دوازدهم راتصویب می‌کردیم ؛بعددیدیم اوبستروکسیون باین ترتیب فایده ئی ندارد؛البته آقایان تصدیق میفرمائید که اوبستروکسیون حق اقلیت است که یک عده قلیلی است ؛اکثریت اوبسترکسیون بکندپسندیده نیست بجهت اینکه اکثریت یک عده ئی هستندکه نصف بعلاوه یک نمایندگان هستندوبایدبنشینندمطالب اقلیت راباکمال خونسردی باکمال متانت اصغاء بکننداگرجوابی دارندبدهندوبعدرأی بگیرندوالبته رأی اکثریت هم قاطع است؛آن کسی که حق دارداوبستروکسیون بکندآن اقلیت است که یک عده قلیلی هستندکه وقتی که میبینندکه اوضاع مملکت مطابق صلاح عمومی یااگرمغرض باشندمطابق میل خودشان نیست ویااگرمصلح باشنددرصلاح مملکت نیست اینهااوبستروکسیون میکنندجلسه را ازاکثریت می‌اندازند؛هرکاری که لازم باشدمیکنند؛برای اینکه اکثریت نتواندبمقصودی که داردنایل بشودوقضاوت این امرراهم بافکارعمومی واگذارمیکند؛زیرااگرافکارعمومی باعملیات اقلیت موافقت نکند؛اقلیت محکوم بافکارعمومی؛است اقلیت نمی‌توانددرجامعه سربلندکندآن اقلیتی که بتواند درمقابل مردم صحبت کند؛آن مردمی که هواه خواه یک اقلیتی باشندوطالب شنیدن حرفهای اقلیت هستندقهرآقضاوت میکنندوتصدیق می کنندکه حرفهای اقلیت درمصالح خودآن مردم است ما۴ماه بمجلس نیامدیم بعداز ۴ماه یک روزی درمنزل بنده که جناب آقای قائم مقام الملک ؛جناب آقای اسکندری نمایندگان اقلیت ۳۲ نفری تشریف داشتندحاضربودند ۵ نفرازنمایندگان مجلس آمدندوگفتنددولتی که شماباآن مخالفت میکنیدحاضرنیست نمیخواهدکه شماازجلسه خارج شویدوبی اعتنائی بکنیددولت مایل است که بیایددرجلسه وبرنامه دولت مطرح شوداگرببرنامه دولت اکثریت رأی نداد دولت میرودوحالاما۵نفراصالة ازطرف خودووکالتآازطرف ۱۵نفرازنمایندگان دیگرکه۱۶نفرمیشویم باشماکه اقلیت ۳۲نفری هستیدموافقت می‌کنیم بیائیددرمجلس شورای ملی برنامه دولت که مطرح شدرأی ندهیم ودولت برودآقاغیرازاین نیست؟(قائم مقام الملک-صحیح است)ماآمدیم درمجلس وازآن اشخاصی که آمدندوحرفهائی زدندماسندخواستیم گفتیم که بمااطمینان بدهیدکه اگرماآمدیم باماهمکاری بکنید؛قبول بکنیدآنهاقبول نکردندوگفتندماسندنمی دهیم گفتندحرف ماحرف است؛سند نمی‌دهیم ودرمجلس که آمدیم بعدببرنامه دولت رأی دادنددونفرشان مخالفت کردندوببرنامه دولت رأی مخالفت دادند؛بالاخره ماآمدیم خودجناب آقای سردارفاخریکی ازآن اشخاصی بودندکه دراقلیت بودندحالاچراماراآوردندبمجلس چون برای اکثریت فایده‌ای نداشت که مابیائیم درمجلس اکثریت فضول می‌خواست؟که یک عده اقلیتی بیاینددرمجلس هرکاری که اکثریت میکنندتنقیدبکنندوبگویندرفتندقندگرفتندچکارکردندموضوع راوقتی آمدیم بمجلس فهمیدیم واگربه مجلس نمی‌آمدیم اصلآنمی فهمیدیم که چه خبراست برای چه آمدندماراآوردندبمجلس ؛روزاولی که آمدیم بمجلس؛مجلس اصلآتشکیل نشد جلسه دوم وسوم بودکه بودجه یک دوازدهم راآوردندویکدوازدهم تصویب شد؛درجلسه سوم دعوتی ازطرف نمایندگان اکثریت شدکه نمایندگان اکثریت ازاقلیت دعوت میکنندکه بیایندبرای لایحه تحریم انتخابات صحبت کنندتوضیحآعرض می‌کنم که قشون خارجی دراین مملکت چون یکدسته‌ای مدتی قبل ازانقضای قراردادمملکت ماراتخلیه کردندورفتندویک دسته‌ای باقی بودندنمایندگان اکثریت نگران بودندمتوحش بودندبرای اینکه توقف آنهادرایران سبب خواهدشدکه درانتخابات دخالت بکننداین بودکه کمیسیون اکثریت که عبارت بودازجناب آقای دکترطاهری حاضرآقاهمین طوراست (دکترطاهری –بلی) آقای دشتی آقای نبوی وآقای عباس مسعودی تشکیل شد من فهمیدم که دعوت ما برای آمدن بمجلس فقط از نظر تحریم قانون انتخابات بودوالابما کاری نداشتندمی خواستندمابیائیم درمجلس واین قانون رابمجلس بیاورندوقانون تحریم انتخابات راتصویب بکنندالبته ماهم اینجاخواستیم ریش بگیریم زیراآن دولی که نمی خواهندملت ایران به آزادی وعظمت وسیادت خودبرسدباتجدیدنظردرقانون انتخابات مخالفندآنهامیل دارندکه این قانون انتخابات همین طورکه هست باقی باشدتاملت ایران بهیچوجه توجهی بمصالح خودنکند. کمیسیون تشکیل شدنمایندگان اقلیت انتخاب شدندیکی جناب آقای حکمت بودآقای مهندس فریور؛آقای صادقی وچهارمی خودبنده درآن جلسه نظرمن این بودکه تنهاتوقف قشون خارجی درانتخابات مؤثرنیست زیراازبدومشروطیت تاآنوقت که چهاردوره تقنینیه گذشته بودفقط دوره اول ونسبتآدوره دوم وسوم مردم توانسته بودندنمایندگان خودرابمجلس روانه کنندپس چیزهای دیگری هم هست که درانتخابات مامؤثراست ومهمترازاین اصلاح قانون انتخابات است که بااین قانون نتوانندآراءصحیح راباآراء مجعول ومشکوک عوض کنند؛اگرماطالب آزادی انتخابات هستیم واگرمامیخواهیم سیاستهای خارجی درانتخابات دخالت نکندبایدقانون انتخابات را تجدیدنظرواصلاح کنیم باقانون فعلی لازم نیست که سیاستهای خارجی با زور و نیرو و تهدید بمقصود خود برسند بلکه کافی است دولتی روی کار بیاورندومنویات خودرابدست آن دولت اجرا کنندولی اکثریت وبلکه قریب باتفاق نمایندگان حاضرنمیشدندکه صحبت ازاصلاح قانون بکنندوامضاء کنندگان طرح اصرارداشتند که آنرا پیشنهادکنندومجلس تصویب کندودرآخردوره هم برای جلوگیری ازفترت مجلس راتمدیدنمایندازاین نظرسه روزقبل ازپیشنهادطرح دعوت نمایندگان اکثریت کمیسیونی مرکب ازاشخاص ذیل آقایان دشتی دکتر طاهری عباس مسعودی نمایندگان اکثریت وجناب آقای رضاحکمت آقای حاذقی؛آقای مهندس فریورواینجانب نمایندگان اقلیت درمجلس تشکیل شد نمایندگان اکثریت اظهارمیکردندچندروزبیشتربصدورفرمان انتخابات باقی نیست چنانچه طرح تنظیمی مامطرح وتصویب بشود قشون خارجی که مقصودش ازتوقف درایران مداخله درانتخابات است میرودواگرنرفت دوره چهاردهم راتمدیدمیکنیم تابروددرصورتیکه نمایندگان اقلیت بالاتفاق میگفتندتصویب این طرح ممکن است موجب عصبانیت بعضی ازخارجی‌ها بشودوتمدیدمجلس بجهات ذیل عملی ومؤثرنیست اول اینکه انتخابات دوره چهاردهم برطبق آمال مردم نبودکه تمدیدمجلس باافکارآنهاموافقت کند.

دوم تمدیددوره تقنینیه برخلاف اصل پنجم قانون اساسی است که مدت نمایندگی رادوسال تعیین کرده‌است سوم برفرض اینکه اکثریت موفق بتمدید شودچه مانعی هست که درانقضای دوره دولت مجلس رامنحل کندواین کاردردوره دوم سابقه داردپس بهترآن است طرحی تهیه کنیم که بعنوان تجدیدنظردرقانون انتخابات درصدورفرمان شاهانه راجع بانتخابات دوره پانزدهم دوماه تأخیرودرظرف این مدت قانون انتخابات راتجدیدنظرکنندچنانچه قانون اصلاح شدوقشون خارجی نرفت آنوقت قبل ازانقضای دوره ۱۴طرح تعویق انتخابات تصویب شودپس ازمذاکرات زیادبین نمایندگان اکثریت واقلیت درکمیسیون توافق نظرحاصل شدوعلت هم این بودکه سیاست شخصی نمایندگان اکثریت بااصلاح قانون انتخابات مخالفت نداشت زیرانظرمن این بودکه ۱۲۶نفرازنمایندگان باقانون فعلی بدون معارضی دردهات وبلوکات انتخاب شوندو۷۴نفردرشهرهاافرادباسوادانتخاب کنندکه درمجلس یک اکثریت بیطرفی تشکیل شودولی بعدبین نمایندگان اکثریت موافقت حاصل نشدوطرحی که بمضمون ذیل تهیه شده بوددرجلسه ۹مهرماه ۱۳۲۴تقدیم مجلس شورایملی نمودند.

  • ماده واحده-انتخابات پانزدهمین دوره تقنینیه مجلس شورایملی یکماه بعدازتخلیه خاک ایران ازقوای بیگانه بعمل خواهدآمداین طرح بامضای ۸۰نفررسیدناگفته نماندکه قبل ازتشکیل جلسه علنی وتقدیم طرح فوق الاشعار؛نمایندگان اقلیت ۳۲نفری درمجلس ودراطاق مخصوص بخودحاضربودندونسبت بجریان روزتبادل افکارمینمودندبرای این که طرح مزبوردرصلاح مملکت اصلاح بشودودرجلسه علنی مجلس بین نمایندگان اکثریت ونمایندگان اقلیت اختلافی حاصل نشودبه موجب پیشنهاداین جناب آقای حکمت بانمایندگان اکثریت داخل مذاکره شدندولی نتیجه‌ای نگرفتندوبلافاصله زنگ مجلس بصدادرآمدونمایندگان اکثریت یکی بعدازدیگری واردجلسه علنی شدندعده‌ای ازنمایندگان اقلیت هم برای اینکه درجلسه نظریات خودرا تعقیب کنندپیشنهادی دردونسخه بشرح ذیل تهیه نمودندبرای تجدیدنظرواصلاح قانون انتخابات درصدورفرمان انتخابات سه ماه تأخیر بشود امضاء کنندگان دکترمحمدمصدق؛تیمورتاش؛مهندس فریور. بهادری. مهدی عدل. فرمانفرمائیان. رضاحکمت. افخمی. رفیع که یکی ازنسخ اکنون..(تیمورتاش-صحیح است موردقبول است) موردقبول است که بعدش موردقبول باشد.

بنده همیشه پیشنهادهای جمعی رادونسخه می‌نوشتم یکی رانگه می‌داشتم و یکی راهم بمجلس می‌دادم برای اینکه اگرخدای نخواسته بخواهدازبین برودبازآن پیشنهاددیگرحاضرباشد. رئیس-یکدفعه دیگرقرائت بفرمائید دکترمصدق-این عین پیشنهاداست بامضای ایشان:پیشنهادمینمائیم ماده واحده بطریق ذیل اصلاح شود؛برای تجدیدنظرواصلاح قانون انتخابات۳ماه تأخیرشود دکترمصدق؛تیمورتاش؛فریور؛بهادری؛دکترفلسفی؛عدل؛فرمانفرمائیان؛رضاحکمت؛دکترزنگنه؛جناب آقای رضارفیع؛امضائشان هست این طرح راماآنجادونسخه امضاکردیم آوردیم درمجلس که یکی ازنسخ اکنون دردست اینجانب است ویکی ازامضاءکنندگان خودجناب آقای حکمت میباشندچون درموقع امضای پیشنهادآقای حکمت راجع بپیشنهاددیگری هم که قبلآواردشده بودندبه هیچ وجه اظهاری نکردند؛وقتیکه پیشنهادرابایشان دادم امضاء کردندبهیچ وجه اظهاری نکردند؛وقتی که بنده پیشنهادرابایشان دادم امضاکردندبهیچوجه اظهاری نکردندکه قبلآیک طرحی هم داده‌اند. لذا نمایندگان اقلیت بانهایت اطمینان به پیشرفت کارواردجلسه شدندویک نسخه ازپیشنهادرااینجانب که همین پیشنهادباشدتسلیم آقای نایب رئیس نمودم که پیشنهادات به ترتیبی که داده شده بود قرائت شدوبدون آنکه توضیحاتی بدهندودرآن بحث شودمخالفین مانع شوندموردرأی واقع شدوتصویب گردیدصورت جلسه را ملاحظه بفرمائیدوقتی که ماآمدیم درمجلس بنده این پیشنهادرادادم به آقای ملک مدنی که مجلسرااداره می‌کردند؛بعدیکدفعه دیدیم که یک پیشنهاددیگری ازطرف آقای سردارفاخرداده شده آقای ملک مدنی گفتندکه آقای سردارفاخرتوضیحاتی دارید؟گفتندخیر؛بدون بحث بدون مذاکره رأی گرفتندتامابخواهیم بفهمیم که موضوع چه بوده؟ مانفهمیدیم اکنون همین پیشنهادآقای سردارفاخرچه بود؟ پیشنهاد میکنم بمحض اینکه تمام خاک ایران برطبق پیمان سه گانه از نیروی متفقین تخلیه شد؛ بلافاصله فرمان انتخابات صادرکه انتخابات دوره ۱۵شروع بشودسردارفاخرحکمت؛که این پیشنهادباطرح نمایندگان اکثریت یکیست؛وفقط اختلافش اینست که آقای حکمت پیشنهادکردند بمحض اینکه خاک ایران از قوای متفقین تخلیه شود در صورتیکه پیشنهاد اکثریت اینست که یکماه پس از تخلیه ایران انتخابات شروع شودالبته همکاری صمیمانه ایجاب می‌کرد که این پیشنهادراکه برخلاف عقیده واظهارات خودشان بودندهندویااین که لااقل همکاران راازآن مستحضرکرده باشند؛نه اینکه هیچ اظهاری نکنندوپیشنهاددوم مراهم که مخالف باپیشنهاداول است امضاء نمایند. مورد تردید نیست اگرهمکاران ازپیشنهاداولی ایشان مطلع شده بودندواقلیت می‌دانست که نقشه اکثریت چیست ازحضوردرمجلس امتناع می‌کرد؛وعدم حضورنمایندگان اقلیت درجلسه سبب میشدکه حدنصاب برای اخذرأی حاصل

      • ۴

می‌کردیم ونیامدیم بعدکه بمجلس آمدیم یک سروصدائی درآذربایجان پیداشدتنهاکسی که آمددراین جانطق کردبنده می‌خواهم نطقی راکه درآن روزکردم حالاآقایان استماع بفرمائیدازجلسه مذاکرات مجلس دردوره چهاردهم که قرائت می‌کنم.

رضاحکمت - بنده اغلب قصدوعزم داشتم درمطالب ومسائلی که درمجلس شورایملی طرح میشودنسبت بامورمملکت ازنقطه نظروجدانی وتکلیف وکالتی اظهارعقیده بکنم امامتأسفانه قیافه دوره چهاردهم تقنینیه طوری بودکه حقیقةازاین عزم غالبلآمنصرف می‌شدم زیرااصل مهم آزادی افکاروعقایددرمجلس شورایملی که جای بحث واستدلال است رعایت نمیشودآقایان نمایندگان علاوه براینکه حاضرنیستندعقایدیکدیگررااستماع کنندهیچ ناطقی هم ازتعرض مصون نمی‌ماند (جمال امامی-مخصوصآازطرف تماشاچی)این است که بنده قبلآتمنی می‌کنم باعقیده یک یاچندنفرهمکاران محترم موافقت نداشته باشد بنده راموردتعرض قرارندهند(فاطمی-کسی حق ندارد)تابنده عرایضم رابکنم (تهرانچی-مقصودشان این است که کسی بین فرمایششان صحبت نکند)بشهادت آقایان محترم بنده ازبدواین دوره همیشه سعی کرده‌ام عاری ازهرگونه نظری بانمایندگان محترم واکثریت مجلس همکاری کنم وباحفظ یک اصل که احترام احزاب واجتماعات باشدبدون این که علاقه‌ای بحزب اراده ملی یاتمایلی بحزب توده داشته باشم روش خودراانظرالی ماقال ولاتنظرالی من قال قراربدهم وحرف حق ازدهان هرفردیاهردسته ؛هرجمعیت که خارج شده ویابشودازآن طرفداری کرده وممیکنم ؛چنانکه وقتی کلمه ابدیت درمجلس گفته شدودولت آقای ساعدمورداستیضاح آقای مهندس فریورقرارگرفت بنده بااین که دوستی چندین ساله باآقای ساعدداشتم وایشان رامردباشرف ووطن پرستی میدانم ازدادن رأی امتناع کردم (آشتیانی زاده-کارخوبی کردید)وهمین طوروقتی که جناب آقای دکترمصدق بیاناتی اظهارفرمودند که منابع ثروت این کشوررانباید بدست دیگری دادوبا یدبدست ایرانی استخراج شودبدون تردیدباطرح ایشان موافقت کردم چندی پیش هم آقای دکترکشاورزهمان طورکه اظهارداشتنددرآن جلسه هرکس که برضدتمامیت ایران اقدامی بکنددارای شرافت نیست ودارای روح ایرانیت نیست (صحیح است)بنده بانظرتحسین بایشان نگاه کردم چندروزقبل برای بنده ازآذربایجان یک ورقه‌ای بعنوان بیانیه فرقه دمکرات ایران رسیدآقایان بخوبی میدانندکه بعدازخلع محمدعلی میرزاازسلطنت وسپری شدن دوره تزاری دوحزب قوی درایران تشکیل شدیکی بنام دمکرات ؛یکی به اسم اعتدال که هردوی این احزاب درتحکیم مبانی مشروطیت ایران خدمات گرانبهائی کرده‌اند(صحیح است)مخصوصآدمکرات هاچون تشکیلات منظمی داشتندوافراد باایمانی هم داشتنددرمقابل مطامع بیگانگان جانفشانی هاوفداکاریهای زیادی کردند(صحیح است)وقتی که حقیقةبنده مرام حزب دمکرات آن روزرادرآذربایجان هم تشکیلات عظیمی داشت ومنظوراساسی وهدف اصلی اوحفظ استقلال وتمامیت ایران واجرای اصول عدالت وآزادی واستقراررژیم مشروطه بودبامرام وشعاراین فرقه که امروزتشکیل شده مقایسه می‌کنم باین نتیجه می‌رسم که تاچه پایه ممکن است افرادی این طوررویه پستی وتنزل بروند؛اگرآقایان اجازه بدهندمن دوجمله ازاین راقرائت بکنم (جمعی ازنمایندگان بفرمائید)آذربایجانیان می گویندتهران بدردما نمیرسداحتیاجات مارانمی‌تواندتشخیص بدهدازفرهنگ ماجلوگیری میکندزبان مادری ماراتحقیرمینمایدنمیگذاردباهم میهنان خودبه آزادی زندگی کنیم باوجوداین ماازآنجاقطع رابطه نمی‌کنیم ازقوانین کلی وعادلانه عمومی اطاعت خواهیم کرد در مجلس شورایملی ودرحکومت مرکزی شرکت خواهیم نمود؛زبان فارسی رامثل زبان دولتی درمدارس ملی همردیف زبان ملی تدریس خواهیم کردولی این حق رابرای خودقائل هستیم که صاحب واختیاردارخانه خودباشیم وآن رامستقلآباسلیقه خود اداره یکنیم (همهمه نمایندگان –این دست وزبان هارابایدقطع کرد)

آقایان آذربایجان مهدآزادی است (صحیح است)و روح شهدا و رادمردانی که ازاین خاک پاک برخاسته‌اند در راه استقلال کشور جان‌ها نثارکرده و سرها داده‌اند و اکنون زیر خاک خفته‌اند باین قبیل عناصر ناپاک بادیده تحقیرونفرت مینگرندولعنت می‌فرستند(صحیح است احسنت) (جمال امامی-احسنت) تمام قطعات کشور عضو لایتجزای این کشوراست (صحیح است) همه مانند حلقه‌های زنجیربهم متصل هستیم (صحیح است)هردست خیانتکاری که بخواهدیکی ازاین حلقه‌ها را از زنجیرمنفصل بکند(جمال امامی-اوایرانی نیست)برطبق فتوای قاطبه ملت ایران واجب القطع است (صحیح است ؛احسنت)لهجه‌های محلی زبانهای محلی ازقبیل کردستانی لرستانی گیلانی آذربایجانی سلب ایرانیت ازمانمیکنند(صحیح است)ماهمه ایرانی هستیم (صحیح است)وزبان مادری همه ماهاهم زبان فارسی است (صحیح است)من امیدوارم ایران بزودی دولتی پیداکندقوی که باتکاء مجلس شورای ملی واکثریت مجلس نائره فسادی که دراطراف مشتعل شده وامروزشایدبزنجان رسیده خاموش کندواین نغمه شوم رادرحلقوم این خائنین نابودکند(انشاالله)مطلب دیگرکه می‌خواهم عرض کنم این است که قریب ۶ماه‌است عملآدولت روی کارنیست (جمعی ازنمایندگان-چرا؟)(تهرانچی –صحیح است)وهیچکاری هم نشده‌است آمدیم سرپیشنهادی که کردم ؛همه آقایان میدانندکه مملکت مادردست اجنبی گرفتارشده بودآنهاهم من غیرحق بماحمله کرده بوده (آشتیانی زاده ـ حالاهم حمله می‌کنند)(آزاد ـ حالاهم می‌کنند)واگردرآن موقع انتخابات عملی میشدمعلوم نبودکه کارانتخابات شمال وجنوب بکجا میرسیدوچه وکلائی می آمدندبمجلس این پیشنهادی است که بنده دادم چون بعضی هاعقیده داشتندکه بایدبابودن قوای بیگانه انتخابات انجام بگیردوبعضی هاهم معتقدبودندکه بعدازچندماه ؛بنده عقیده‌ام این بودکه تاقوای بیگانه خاک ماراتخلیه نکندبهیچ قسم انتخابات علمی نشوداین بودکه پیشنهادکردم وخودایشان هم آنراقرائت فرمودند. (بمحض اینکه تمام خاک ایران ازقوای بیگانه تخلیه بشوددولت مکلف است بلافاصله انتخابات رادرسرتاسرمملکت شروع کندآیااین خیانتی بودکه بنده کرده‌ام؟ (بعضی ازنمایندگان ـ بهیچ وجه)این بودعمل بنده دردوره قبل؛درآن دوره که صحبت ازتمدیدهم میشدبنده مخالف بودم برای این که اصل پنجم قانون اساسی اجازه نمیدهدواگربنابشودهرکسی مجلس را بتواند تمدیدکندپس یک دوره‌ای که انتخاب می‌شود همینطور تجدیدمیشود باین جهة بنده مخالف بودم که بعدازیک دوره انتخابات تمدیدشوداین موضوع راهم اقدام کردم امامطلب دیگراینجابایدعرض کنم که بنده سرشماری تهران راکه کردم انجام آنرابه دست یکی ازباشرف ترین کارمندان این کشورکه اوسیف الله نواب است محول کردم (صحیح است)که ایشان رئیس اداره آماربودوخداراشاهدمیگیرم اگراین آدم یاخدای نخواسته بنده می‌خواستم ملیونهاسوء استفاده بکنم بسهولت می‌توانستم ولی برای خانه خودم هم کوپن نگرفتم امالاستیک رامیفرمائیدبنده آنوقت یک اتومبیل داشتم وهرکسی می‌توانست ۴عددلاستیک ازدولت خریداری کندبنده ۲لاستیک بیشترنگرفتم باهمان لاستیک کهنه خودوپرداخت بهاء دولاستیک دیگرراهم نگرفتم چون دربازارآزادپیداکردم وخریداری نمودم (یکی ازنمایندگان –ایشانهم نگفتندکه گرفتید)(فرامرزی –بفرمائیدآقا بفرمائید)ملت ایران بایدبداندچون اسمی برده شدبنده بایدبگویم که قضاوت درباره بنده راافکارعمومی کرده وبنده هم الحمدالله درمحکمه عدل الهی ودرمحکمه افکارعمومی ودرمحکمه‌ای که ازصلحاباشد؛حاضرم جواب اعمال خودرابدهم اماکمیسیونی درآن دوره بموجب رأی مجلس تشکیل شدبرای رسیدگی بکاروکلائی که نسبت هائی به آنها داده شده بودبنده خودم رئیس آن کمیسیون بودم ویاددادم که آقای ملک مدنی هم عضوآن کمیسیون بودندوچندنفردیگرازآقایان هم درآن کمیسیون بودندوبه بعضی ازمواردهم رسیدگی کردیم حتی دوستی آقای فطن السلطنه مجدبابنده به خصومت مبدل شد؛برای این که بنده معتقدبودم ایشان عوض یامعوض یکی رابایدقبول کنندقسمتی راجع به آقای آقاسید ضیاءالدین بودکه میگفتندایشان بعنوان زلزله گرگان شکروقندی گرفته اندولی به آنجانفرستاده اندتحقیق کردم معلوم شدبوسیله آقای دکترامین الملک مرزبان فرستاده بودند بنده آنروزهم نظرارادتی نسبت بایشان نداشتم وخیلی هم مایل بودم که یک چیزی پیدابکنم ولی بواسطه اینکه توسط آقای امین الملک به گرگان فرستاده بودند وخودایشان هم رفته بودتقسیم شده بودخدارابه شهادت می‌طلبم که قسمت هائی که فعلآ نظرم هست باکمال بیطرفی رسیدگی کردم.

اماحکومت هژیربنده بعدازاینکه تحریکاتی ازخارج برعلیه مجلس شروع شد کمااینکه آخردوره ۱۴بواسطه ضعف مجلس باینجاریختندونسبت به آقای امیرتیمورکه ازشریفترین نمایندگان است (صحیح است)اهانت کردندبنده بایداینجابگویم که بروی اوتف انداخت واوراازاتوموبیل پائین کشیدندوبدیگران هم اهانت کردندوبعدهم روزی به مجلس ریختنددرآن دوره تمام تابلوهای مجلس تابلوهای کمال الملک ودیگران رابغارت بردندبنده برای حفظ حیثیت مجلس برای اینکه هرروزیکدسته نتواندیاازطرف طرفداران دولت یاازطرف مردم به اینجابریزندوآقایان نمایندگان مورد تهدید قرار می‌گیرند دستور دادم درروزی که مجلس تشکیل است هرکس خواست متینگ بدهدیک قدری دورترازمجلس درحدودآخرنرده هامتینگ بدهندکه اهانت بمجلس نشودبهمین ترتیب تاحالاحفظ حیثیت مجلس راکرده‌ام (صحیح است)وحتی این چند روز بیش از پانصد ششصد نفرازهمین مشمولین بندب و اوج که بانوکرانشان جمعیت کثیری میشدندمیخواستندبیانددرمجلس متحصن شوندبنده به آنهاگفتم اگرچنین کاری بکنید؛می‌گویم باقوه مجریه متفرقتان بکنندبنده درتمام اینمدت اگریک ترک اولی هم کرده‌ام بقضاوت آقایان هرچه بگویندحاضرم بنده چون نطق تهیه نکرده‌ام همینطورازحفظ می‌گویم یک چیزهائی شایدیادم بروددرجلسه پیش که بنده می‌خواستم یک مطالبی بعرض نمایندگان محترم برسانم ایشان پیغام داده بودندمن عرض نکنم تصدیق میشداین یک حق دفاع شخصی بودبه آقای دکترمصدق ارتباطی نداشت من که رئیس مجلس هستم بحکم آزادی نطق وبیان چگونه نتوانم یک اظهاری که باعث مخالفت ایشانست بکنم ؛بنابراین نپذیرفتم وبیانات خودم راعرض کردم بعددرغیبت بنده فرموده اندسوء استفاده ازمقام خود کرده‌ام ؛می‌خواهم عرض کنم که آقای دکترمصدق بکرات دراینجاراجع بمذاکرات خودشان باآقای منصور؛رفتن بمنزل منصور؛راجع بملاقات باآقای رزم آراورفتن آقای رزم آرابخانه ایشان یامنزل آقای اللهیارصالح صحبتهائی کردندووقت مجلس راگرفتندآیابنده گناهی کردم که یک مطالبی بعرض آقایان رسانیدم وقضاوت خواستم؟ (مکی-شمابایداسم بنویسیدوبیائیدپائین صحبت بکند)

ایشان وقتیکه صحبت می‌کردند همه را جلوگیری کردم و تمنانمودم مجلس سکوت کرد. بگذاریدجوابم رابدهم. اماایشان درآن جلسه که بنده نبودم فرمودندیک دروغ مصلحت آمیزی گفته انددروغ مصلحت آمیزشایدخوبست (شوشتری نه خیرنیست) امابنده دروغ مصلحت آمیزراهم نمی‌گویم درصورتیکه دروغ مصلحت آمیزایشان ازیک نماینده ئی که شب رابرای اسم نویسی بیخوابی کشیده بودسلب حق کرده‌است واین خوب نبود. دیگرفرمودندکه دراحمدآباد(بحال گریه فرمودند)وقتی که رعایای ایشان آمدندبنده رعایانمیگویم می‌گویم زارعین زارعین آمدند. گفتندازبلشویک وحشت دارند ایشان بآنها گفته‌اند شما که پنجنفر زیر یک لحاف میخوابیدچه ترسی دارید بعدهم چندافسرروس ازایشان خواستندیک کامیون یونجه خریداری کنند. ایشان دادند و پول هم نگرفتند. باین عمل هم اعتراض دارم. از قشون خارجی که مملکت ما را برخلاف حق اشغال کرده خوب بود پول یونجه رامیگرفتند و به آن بیچاره هائی می‌دادند که زیر یک لحاف پنجنفر می‌خوابیدند (صحیح است) بنده در مدت عمرم با گلوله در مقابل خارجی ایستاده‌ام و اسناد و مدارک هم دارم ممکن است بکتاب فارس وجنگ بین الملل مراجعه بکنید. جلونفوذخارجی راگرفتم باپول خودم امابنده خوشوقت شدم که گناه بنده پیش هیئت تصفیه معلوم شد. دورقم چک ایشان ذکرکردندکه افتراء وتهمت است ووجودخارجی نداردونسبت نارواست مدعی بنده کیست (مکی- حسابداری خودمجلس پنجاه هزارتومان بودبیست هزارتومانش راداده ایدسی هزارتومانش مانده)بکلی دروغ است اماعلت خشم آقای دکترمصدق ازبنده چیست؟ وقتیکه این دولت فعلی که می‌خواست بمجلس معرفی شودپیغام دادندکه شمااگرغوغائی شدبایدمجلس راتعطیل کنیدجواب دادم چشم اگرغوغائی شدکه نظامنامه بمن اجازه دادمجلس راترک می‌کنم ولی وقتیکه بنده دیدم ۹۰نفر؛۸۰نفرازنمایندگان ساکت نشسته اندوهیچ خلاف نظم نمکند؛وپنج؛شش نفراینطورتظاهرات برخلاف نظم میخواهندبکننداین راغوغانمشودتلقی کرد. چون هرروزیک دولت خواست معرفی بشودوپنجنفرغوغاکندومجلس تعطیل شودبرخلاف اصول مشروطیت است مابایدرشداجتماعی داشته باشیم ازملل دیگریادبگیریم دیروزسیصدنفرنماینده حزب محافظه کارکه مهمترین حزب انگلستان است تسلیم ۳۰۶رأی حزب کارگرشده محافظه کاران چراچوب وچماق برنمیدارندسرودست حزب مخالف رابشکنندآخرمجلس شورایملی جای بحث واستدلال است به آنهاگفتم که ممکن است فرداخودآقای دکتررئیس دولت بشوندممکن است خدای نخواسته آقای جمال امامی هم با شمابدباشنددوستان زیادی هم دارندکه ممکنست اسباب زحمت شمابشوندبایدمجلس راتعطیل بکنم اگرغوغائی شددرمجلس که من نتوانستم اداره کنم ویادرهم ریخته شدبنده تعطیل می‌کنم بعدگفتندکه آقایان حالشان بهم خوردگفتم بنده هم ممکنست حالم بهم بخوردنایب رئیس مجلس رااداره می‌کند؛نماینده دیگرهم حالش بهم بخوردبایدخودش برودبیرون چون درکارمجلس تأثیری نبایدداشته باشدهمه وکیل هستنداماچون فرمودنداشخاصی که کارهای بدی کرده اندبایدگفته بشودلهذامیگویم گناه من اینست که رعایای کامشکان چندین مرتبه آمدنددرمنزل بنده که شکایت خواسته اندکه درمجلس متحصن بشوندبازمن نگذاشته‌ام آنهامیگوینداملاک خرده مالکین که باآقاشریک بودندایشان بدون سند مالکیت وبااعمال نفوذ به مجاهد فروخته‌اند و آمده‌اند الان درتهران و می‌خواهند متحصن بشوند بنده درعمرم این کارهارانکرده‌ام و من تمنی می‌کنم که از مجلس چند نفر معین بشوند و بروند کتابچه خالصجات خراسان رابه بینند در موقعی که ایشان مستوفی خراسان بودندرسیدگی بکنندآن دوملک خالصه را که درخرقان واقع است چگونه بدست آقای دکترمصدق رسیده‌است وایشان چگونه آن دو ملک را بدست آورده‌اند؟ و فروخته‌اند در صورتیکه بنده خداشاهداست ملکی که ازپدرم به ارث بمن رسید حدس زدم که حق رعیت خرده مالک است بهمان قیمت که پدرم خریده بود با یک اقساط طویل المدة به آنهافروختم (صحیح است)من اینطورزندگی ورفتارکرده‌ام ؛الان هم بلوک آباده خشک که موجوداست ویک بلوک مهمی است که من سهم خودم را بخواهرانم فروختم، باآنکه ورقه مالکیت هم صادرشده بود من رسیدگی کردم که حق زارعین تضییع نشود حق آنها را بخودشان ردکردم من در این مملکت اینطور عمر گذرانیده‌ام نه ملک و مال کسی راخورده‌ام نه عمل بدی راکرده‌ام والحمدالله درظل عنایت خداوند و حضور نمایندگان محترم و ملت ایران رو سفید و سربلند هستم (احسنت –صحیح است)

مکی –ازعیسی بن مریم هم شماپاکترید

دکترمصدق - بنده یک توضیحی دارم

عده‌ای از نمایندگان - دستورآقای رئیس، دستور

رئیس-پیشنهادیکربع تنفس رسیده‌است

فرامرزی- من مخالفم با تنفس

مکی- ماده ۹۰آقا

دکترطبا-آقای مصدق هم ازماده ۹۰ می خواهنداستفاده کنند

فولادوند-اجازه بفرمائید بنده توضیح بدهم

رئیس-بفرمایید.

فولادوند-تصادف بداینست که مجلس وآقایان نمایندگان به جناب آقای دکترمصدق احترام میکنندوعملاهم بجناب آقای سردارفاخرابرازاعتمادکردند(صحیح است)۷باراین مجلس به آقای سردارفاخربا۹۰رأی ۸۰رأی، ۷۰رأی داده اظهاراعتمادکرده. آقای دکتر مصدق هم ازاول عمرتاکنون یک مرد پاکدامن بوده، بعقیده بنده (صحیح است)وعقیده بنده وآقایان نمایندگان همینست واین اختلاف که بین دونفرازرجال بزرگ مملکت که هردودرمجلس باشندوهردومتولی این امامزاده باشند وخدای نکرده بدست آقایان آبروی این مجلس برودبعقیده بنده کارخوبی نیست (صحیح است –احسنت) بازهم این است که بنده پیشنهادکردم اجازه بفرمائیدآقایان اعصابشان ممکنست خسته باشد، بیرون می‌رویم استراحتی می‌کنیم، صحبتی می‌کنیم وبعدمیآئیم بمجلس کارهای دیگر را انجام می‌دهیم واستدعا می‌کنم محض خدااجازه ندهید بیش ازاین بدست خودمان مجلس تضعیف شودمابازهم ازآقای دکترمصدق استدعامیکنیم ازآقای سردارفاخرهم مارویمان سفیداست این جریاناتی که پیش آمدهیچگونه خلافی که واقعآمضربحال مملکت باشد ایشان مرتکب نشده‌اند آقای دکترمصدق السلطنه هم یکی از رجال مهم این مملکت است والبته ممکن است درضمن عمل عملیاتشان بربخوردبیک عده اشخاص بدوبیایندبایشان تهمت بزنندالبته ماازایشان وامثال ایشان مثل آقای دکترمصدق مثل آقای حکمت که نفوذکلام دارندممکن است یکروزمملکت رانجات بدهنداستفاده می‌کنیم چراما خودمان بیائیم اینجابلجن بکشیم؟(صحیح است)چرااینطورمیکنیم؟مردم دیگریارجال بزرگ شان خیلی احترام می‌کنند. مگرآقای چرچیل درانگلستان خبط نکرده؟اگرچهارتاوکیل مجلس هرروزپابشوندونسبت بهم تهمت بزنندتوهین کننداینکه نمی‌شود، علیهذامن پای آقای دکتررامیبوسم استدعامیکنم که یک چنددقیقه تنفس داده شود

رئیس-آقابفرمائیدبنشینیداین مخالف آئین نامه‌است. آقای فرامرزی مخالفید؟

مکی –بموجب ماده ۹۰بنده هم بایدصحبت کنم.

تیمورتاش-شماچکاره هستیدآقا؟

مکی- بنده هم اعتراض دارم.

دکترمصدق-بنده طبق ماده ۹۰اعتراض دارم.

رئیس-آقای شوشتری بفرمائید.

شوشتری- بسم الله الرحمن الرحیم –بنده خیلی خوشوقتم که از تمام این تعریفات وتعرضات (دکتر مصدق- اخطار مقدم بر هر چیزی است.)

رئیس –اخطارواردنیست، شمایک فرمایشاتی فرمودیدجواب داده شد.

شوشتری – اجازه بدهیدبنده عرض کنم درتمام این اظهاراتی که ازناحیه جناب آقای دکترمصدق وآقای سردارفاخررئیس محترم مجلس بعمل آمدهیچیک ازاین اظهارات روی اصول قضائی وموازین مملکتی ایجاب نمیکندکه مجلس شورای ملی ووقت مملکت باین الفاظ واین مشاجراتی که میگویند، شایع است، سندرویش ارائه نشود، اسم کسی برده نشود، تحقیق قضائی پیدا نشوددریک محکمه وجدان ودرمحکمه عدل الهی ودرمحکمه عمومی نشودانگشت بلندکردکه این آقامجرم است وگناهکارومستلزم است که باید جرم شود، آقایان وقت مملکت، وقت دنیا، این صورت مناسب نیست که ما گله‌های شخصی، گله‌های گذشته رامطرح بکنیم این دوپیشنهادراکه جناب آقای دکترمصدق فرمودندوآقای حکمت پیشنهادرابعد، جناب آقای دکترمصدق پیشنهادبعدی ایشان مکمل آن بودکه باعده دیگرازنمایندگان پیشنهادکردند، آقای دکترمصدق، جناب آقای حکمت دیگر چرا بازبرگردیم شمامطابق ماده ۹۰اعتراض بفرمائیدایشان باماده دیگرآقاماننشسته‌ایم که وقت مملکت راتلف کنیم.

بعضی ازنمایندگان –دستور، دستور،

دکترمصدق- بنده مطابق ماده ۹۰اخطاردارم.

مکی –بنده مخالفم که وارددستوربشوید.

رئیس- بایدرأی بگیریم

فرامرزی- اینکه تحصیل حاصل شده‌است.

رئیس- رأی می‌گیریم به پیشنهادتنفس آقای فولادوند. آقایانی که موافقندقیام بفرمایند(عده کمی برخاستند) تصویب نشد.

کشاورزصدر- بنده مطابق ماده ۸۳اخطارنظامنامه‌ای دارم.

جمعی ازنمایندگان –دستور، دستور

کشاورزصدر-ماده ۸۳می‌گوید۰۰۰

رئیس-صحبت نفرمائیدبفرمائیدبنشینید.

بعضی ازنمایندگان –دستور،

دکترمصدق-بنده اخطاردارم.

مکی- آقای سردارفاخربیطرف مجلس اخطاردارند.

رئیس-راجع بچه موضوع؟

مکی- درجواب بیانات جنابعالی توهین کردیدشما.

رئیس-آقای دکترمصدق بفرمائید.

دکترمصدق –جناب آقای سردار فاخر حکمت ببنده دو نسبت دادند یعنی نقل قول کردند، یکی راجع بمعامله‌ای که بنده در خرقان نسبت به ملک (کامشکان)کرده‌ام دیگری راجع بخالصجاتی که دردوره استبدادیعنی در۵۵سال پیش ازاین ازدولت خریده‌ام وحالامیخواهم جواب بدهم، راجع بمعامله کامشکان بنده درآن جنگ بین المللی املاک موروثی داشتم درکنارشهر قلعه مرغی، خانی آباد، اسفندیاری، محمدآباد تمام را فروختم به ۵۰هزارتومان ودر۴ سال قبل ازاین هم بیلان دارائی خودرا در روزنامه‌ها منتشرکرده‌ام درروزنامه کیهان هم که جناب آقای فرامرزی اطلاع دارندمنتشرشدوبازهم ممکن است آن بیلان را منتشرکنم که آن ارث پدری را نه یک پول زیادکردم ونه کم کردم، کم نکردم برای اینکه لایق بودم زیادنکردم برای اینکه دزدی نکردم وآن پولی که بمن رسیده بودمبالغی راصرف تحصیلات خوددراروپاومبلغی هم که باقی مانده بودکه املاکی درخرقان ازورثه مرحوم عزیزالدوله تاج الدین میرزاوشعاع الدین میرزاخریدم ومدت ۲۵سال که مالک بودم هیچ اختلافی نبودمگروقتی که کارثبت اسنادپیش آمدوبنده هم مطابق مقررات قانونی املاک خودرابه ثبت دادم کامشکان که کوهپایه‌است باغات خرده مالکی داردکه من حیث المجموع ازجریبانه وخانه وهرچیزی که حساب کنیدبیش ازصدتومان عایدی بمالکش نمیرسدزارعین باغات که مالک اعیانی بودند و مالک عرصه نبودند مثل تمام اختلافاتی که در تمام ایران در زمان ثبت اسناد پیدا شد آمدندبه بنده اعتراض کردندگفتندکه مانه فقط مالک اعیانی بلکه مالک عرصه هم هستیم وچندنفرکه اسنادی ازمالک سابق داشتندکه رویهمرفته ۱۰۰۰ذرع زمین نمی‌شد آوردندنزدمن وبنده به ثبت اسنادنوشتم که چون مالک قدیم این عرصه رابه آنهابخشیده بخودشان بدهیدآقای امیرمجاهددرحبس بودندوقتی که بنده خواستم آن ملک رابفروشم گفتند غیر از فلانی با کس دیگری معامله نمی‌کنم ودرموقع معامله یک سند در محضرآقای شریف العلماءخراسانی تنظیم کردم، نظرباینکه مالکین اعیانی باغات اختلافی راجع بعرصه دارندومنافعی که ازحق الارض بمالک می‌رسد بیش ازصدتومان نبودچنانچه صاحبان اعیانی باغات دعوای خودرابعلت مراجعه ثابت کردنددرحدودهزارتومان به آقای امیرمجاهدبدهم عرض کنم این سندتنظیم شده رابنده فردادرسه چهارروزنامه درج می‌کنم تامطلب معلوم شودکه من باهرکسی که کشتی گرفتم، باهرکسی که مبارزه کردم چون چیزی نداشتم این قبیل نسبت هارابمن داده اندبنده اسنادرافردادرچندروزنامه منتشرمیکنم وآقایان ملاحظه خواهندفرمودکه درموقع تنظیم سندومعامله تمام اینها قیدشده‌است آقایان شمارابوجدانتان قسم تصور میکنیدکه بنده برای هزارتومان ملک یک رعیت بیچاره‌ای رابزوربگیرم اگرقبول میکندچه عرض کنم، اماراجع بخالصجات ایامی که تازه ازاروپاآمده بودم اگرکسی بمن تومیگفت بمن برمیخوردواقعآخیلی بدم میامد.

درهمین مجلس که مرحوم حاجی آقاشیرازی وکیل دوره سوم راحزب اعتدال می‌خواست ردبکندبنده باایشان نه آشنابودم نه ارتباط داشتم ازیکی ازکارمندهای مجلس که درشعبه بودسئوال کرده بودم درلیست حاج آقاچه اشخاصی نوشته شده بودگفته که درجزو لیست ایشان دکتر مصدق هم بوده وروزنامه شورای که درآن روزچاپ کرده بودومن آن راخواندم گفتم ای آقا من رفتم اروپاچندین سال زحمت کشیدم آمدم حالا حاجی آقائی رامیخواهندبعنوان تطمیع درامتحانات رد بکنند بنده رانسبت می‌دهند که درلیست حاجی آقائی بوده‌ام برای این مطلب دوشب تب کردم مادرم گفت که اگرتواینقدرحساسی که ازهرچیزمتأثرمیشوی پس چراتحصییل حقوق کردی می‌خواستی تحصیل طب بکنی، هرکسی که تحصیل حقوق میکندبایدکشتی بگیردزمین بخوردزمین بزند. بدبگوید، بدبشنود، فحش بدهدفحش بخورداین است که من عادت کردم به بدشنیدن حالااگریک کسی بمن بدبگویدویک نسبتی بمن بدهدکه حقیقتآبرای استقلال مملکت وسیاست مملکت مضرباشدخیلی ازاین متأثرمیشوم (فرامرزی –پس بعدها اگرخواستیم بدتان بیایدهمین هارابگوئیم)بلی بفرمائیدشما آقای فرامرزی یکفردی راکه هیچ تقصیری نداردشمابخواهیداینطورمتأثرش بکنیدخیلی آدم بی انصافی هستید(فرامرزی –بنده خودم راعرض نکردم عرض کردم ممکن است کسی بکند)شمااگراین بی انصافی راقبول می‌کنید عرضی ندارم در این مجلس گفته شد که هیئت تصفیه یک مدارکی تهیه کرده بود که بنده را جزو بند ج بگذارد که هیئت تصفیه این مطلب راتکذیب کرد حالااز جناب آقای حکمت سردار فاخر تعجب می‌کنم که بنده هر چه بایشان عرض کردم از روی دلیل واسناد بوده ولی معلوم است ایشان به چه دلیل مطالبی را بدون دلیل می‌فرمایند بنده ده سال در دوره استبداد و قبل از مشروطیت محاسبه یک قسمت از این مماکت که خراسان بود اداره می‌کردم می‌خواهم به آقایان عرض کنم و خداراگواه می‌گیرم که در دوره استبداد در تمام مملکت ۵۰۰۰۰تومان دزدی نمی‌شد و امروز شما می‌بینید که یک نفر آدم سه میلیون یکدفعه از مال این مملکت می‌برد و هیچکسی هم چیزی به او نمی‌گوید و علت این بود که در آنزمان نمی‌شد شاه مملکت می‌گفت مملکت مال من است نوکر شاه هم می‌گفت نمک شاه را می‌خورم و به شاه خیانت نمی‌کنم و همین ایمان بودکه مملکت به خوبی وبه درستی اداره می‌شد اکنون از جناب آقای سردار فاخر استدعا می‌کنم مطلب بی اصلی راکه در دوره چهاردهم شخصی در موقع اعتراض به اعتبار نامه خود گفته حرامست در مجلس اظهار کنید من تمام مطالبی که نسبت بایشان عرض کردم با مدرک است گفتم این پیشنهاد را کرد حالاغلط است من گفتم این قانون گذشته این غلط است، غلط است اما ایشان این بیاناتی که کردند چه مدرکی دارند باید ایشان با مدرک بفرمایند، بنده با پدر ایشان مرحوم مسیح الملک حکیم شیرازی که بعد مشارالدوله شد ما جلساتی داشتیم در آن دوره استبداد که بایشان واقعاً ارادت داشتم.

رئیس – ببنده هم مرحمت داشتید به مشارالدوله هم لطف داشتید بعموی بنده هم التفات داشتید

دکتر مصدق – همین املاکی که آقای سردار فاخر فرمودند که مالک بودم اینها خلاصه بود چون مرحوم مشارالدوله ملکی نداشت من در مجلس تقریباً قباله کهنه هستم، مشارالدوله تمولی نداشت عرض کنم این املاک خلاصه بود و ایشان خریدند آن موقع خلاصه خریدن هم عیبی نداشت شاه می‌گفت این خلاصه را هزار تومان می‌گیرم می‌فروشم همه مردم می‌خریدند، امروز هم وقتی که مجلس شورایملی اجازه بدهد خلاصه را بخرند عیبی ندارد خوب آن خلاصه را می‌خرند اما بنده استدعا می‌کنم آن خلاصه‌ای که آقا اطلاع دارند بفرمایند تامن بفهمم و جواب عرض کنم

بعضی از نمایندگان – دستور، دستور

بعضی دیگر از نمایندگان – اجازه بدهید صحبت کنیم.

صدر زاده – آقا ۲۰روز است ما آمده‌ایم اینجا، هیچ کاری نکرده‌ایم چقدر باید مناقشه کرد بس است آقا، خفه شدیم مردم انتطار دارند که یک کاری بشود.

-

رئیس – آقای کفیل وزارت دارایی لایحه دارم بفرمایید

کفیل وزارت دارایی- چنانچه آقایان محترم مستحضرند چند روز قبل استیضاحی آقای اسلامی نسبت به جناب آقای وزیر دارایی فرمودند آقای دکتر نصر به یک مأموریت مهمی از طرف دولت تشریف برده اند و در تهران نیستند و یک شرحی مرقوم فرموده اند که به نظر آقایان برسد و در حقیقت جواب استیضاحی است که..

بعضی از نمایندگان – هنوز که استیضاح مطرح نشده.

اسلامی - بنده باید استیضاح کنم وبعد ایشان جواب بدهد

رئیس – صحیح است اول آقای اسلامی باید استیضاح کنند 3 – تقدیم یک فقره لایحه از طرف آقای کفیل وزارت دارئی و دنباله بیانات نمایندگان راجع به قانون تصفیه کفیل وزارت دارائی – خیلی خوب پس باید بماند برای جلسه بعد، لایحه ای است که تقدیم میکنم راجع به نشر اسکناس دویست ریالی به جای اسکناسهایی که کهنه شده و از جریان خارج میشود و باطل میگردد حتماًخواهش میکنم روز استیضاح راهم معین بفرمایید. رئیس- خیلی خوب روز استیضاح را معین میکنیم.

فقیه زاده – گزارش کمیسیون عرائض خوانده نشد.

رئیس- آقای کشاورز صدر نوبت شما است

کشاورز صدر- بنده نوبتم را به آقای جلال امامی واگذار میکنم

رئیس – آقای جلال امامی بفرمایید

جلال امامی – عرض کنم بنده به طرح این لایحه اگررأی دادم نه از نظر موافقت بالایحه بود بلکه ازنظر تصریح درطرح موضوع بود زیرا به نظر بنده و به نظر اکثریت نمایندگان این موضوع تشنجی در مملکت ایجاد کرده که تا ما رفع این تشنج را نکنیم به هیچ کار اساسی موفق نخواهیم شد بنده راجع به قانون قبل نظریاتم را در چند جلسه قبل به عرض مجلس شورایملی رساندم چیزی اضافه نمیکنم اما راجع به قانون فعلی، طرح فعلی قسمت اعظم نظریات بنده را آقای حائری زاده با بیان متین و شیرین ایراد فرمودند بنده جز در چند مورد عرضی نخواهم داشت آقایان نمایندگان لطف بفرمایید آدم عاقل کسی است که اگر ازیک راهی رفت و پایش توی چاله افتاد دیگر از آن راه نرود ولی مااز سهل انگاری و بیحوصلگی آنقدر آن راه را میرویم تا گردنمان بشکند آمدند قانونی در دوره 15 گذراندند تصدیق میکنم که تصویب این قانون با حسن نیت بود ولی خود آقایان اقلیت هم تصدیق کردندکه نواقصی در کار این قانون بود بنده وارد نواقص قانون نمیشوم ولی در طرز اجرای آن قانون ملاحظه فرمودیدکه به چه شکل درآمده و حال آنکه در خود قانون در متن قانون رأی داده بودند که هفت نفر از اشخاص مورد اعتماد این مملکت بروند وقضاوت بکنند یک عده ای رفتند و دیدند این قانون قابل اجرا نیست اشخاص شریفی بودند قانونی راکه ناقض قانون و نقض غرض هیئت تصفیه بود حالاآمده ایم میخواهیم دوباره طریقی اتخاذ کنیم که یک عده از مستخدمین وزارتخانه ها جانشین آنها بشوند آقا شما چرا این کاررا میکنید آخرین شمشیر آخته را چرا بالای سرآنها نگاه میدارید آخرمگرخدا عقل را ازما گرفته است؟(اردلان – آقای اما می پس جناببعالی مخالفید) موافق موافق مشروطم، حالاعرض میکنم چطور روزی که بنده راجع بلایحه قبل اینجا عرایضی عرض کردم تشریح کردم که این چه سیاستی است که آمده در مملکت و این اوضاع را فراهم آورده ومنظور از این مصوبات چه بوده؟ ملاحظه فرمودیدکه 3روز بعد از عرایض بنده از لابه لای نوشتجات و روزنامجات خارجی منظور آقایان منعکس شد از آمریکا، از فرانسه مقالاتی منتشر شد که هیئت حاکمه ایران دزد است، فاسد است اینها تلقیناتی بودکه خود ما از اینجا کرده بودیم و منعکس شده بود وعجب اینجا که تعصب و غرور ملی ما از بین رفته (صحیح است) یکعده روزنامه ایرانی که در همه موارد سوءنیت آنها را قبول دارند در اینجاحسن نیتشان را قبول کرده اند چون برجال ایران تاخته است. و حال آنکه آقایان تصدیق میفرمائید که اگر این فقر وفلاکتی که در این مملکت هست در آمریکا بود هزار مرتبه وضع بدتر از ایران بود بتصدیق خود دکتر مصدق که گفت 50 سال پیش در این مملکت شاید 50000تومان هم دزدی نمیشد اینها دزدی هایی است که خارجی ها برای ما ارمغان آورده اند (صحیح است)(آشتیانی زاده – مال دوره دیکتاتوری است) در فرانسه استا ویسکی نامی شنیده اید یک کلاهبردار کلاشی بود بااینکه میلیونها دزدی کرد وقتی که کشف شد دولت فرانسه متوجه شد که چند نفر از رجال فرانسه در این موضوع آلوده شدند و حال آنکه آن رجالی که در آنموضوع آلوده شده بودند مخالف دولت بودند دولت چکار کرد؟ آمد حساب کرد دید یا باید رجال مملکت فرانسه را ملوث بکند یا اینکه میلیونهارا صرفنظر بکند دیدند از میلیونها صرفنظر بکند بهتر است (دکتر بقائی – اینطور نبود آقا) یک ملتی که تعصب ملی دارد این کار را میکند ما میاییم دستی دستی بدون دلیل بدون مدرک با اینکه خودمان اقرار میکنیم که آقا یکعده بیگناه را آورده اند در این قضیه گذاشته اند باز میگوئیم اجرا بشود از طرفی یک قانون میاوریم که این قانون را ادامه بدهیم (دکتر مصدق- شما هم اقلاً یک استاویسکی را معدوم بفرمائید) خوب آنکه دست آقایان است، پیداکنید استاویسکی را معدوم هم بفرمایید عرض کردم نسبت بماده اول اینکه از کارمندان شایسته وزارتخانه ها این مأموریت را داشته باشند بنده شدیداً مخالفم اصولاً بنده عرض کردم دیگر باطرح این لوایح با تجربه ای که بنده کرده ام دیگر بعد از این اگر دستم راهم ببری امضاء نمیکنم، و رأی نمیدهم مخصوصاًدراینجا یک ماده ای دارد ماده3 بنده تصدیق میکن قانون اساسی برای نمایندگان مصو نیت قائل شده و باید هم بشودچون نماینده ای که مصونیت ندارد نمیتواند انجام تکلیف بکند ولی آقایان قبل از مصونیت شما یک شأنی دارید، شأن نمایندگی ملت اول باید فکر ملت باشید بعد فکر خودتان (صحیح است) درست است این حق را قانون به شما داده ولی نباید در این موردازش استفاده بکنید باید بالسویه لغو کنید(صحیح است)اگر لغو کنید(صحیح است) استثناء قائل نشوید این حق را در این مورد از خودتان هم سلب بکنید(صحیح است) این شأن نمایندگی است بنابراین بنده از آقایان تقاضا میکنم که این اشتباهات گذشته را دوباره تکرار نکنید دوباره مملکت را دچار تشنج نکنیم دوباره نباید این شمشیر آخته را بدست دولت یا وزارتخانه ها یا عده ای مغرض بدهیم دوباره دو سال، سه سال این مملکت بدبخت فلکزاده را در تشنج نگذارید ملاحظه بفرمائید تمام کارهای اساسیمان کنار مانده نفت از بین رفت، کمک امریکا از بین رفت، طلاهای ما ازبین رفت و مجلس دچار تشنج شد مقصود هم همین بود که مجلس را دچار تشنج بکنند، اینها را خارجی برای ما درست میکنند والله ما متوجه نیستیم بخدا نقشه است. من تعجب میکنم آقای دکتر مصدق چرا باید متوجه اینها نباشند بفرض محال که این حرفهایی که ما اینجا میزنیم راست باشد آخر یک پول ارزش برای ملت دارد؟ در هرصورت بنده باطرح این لوایح مخالفم اگر آقایان استنباط فرموده اید که این قانون برخلاف حق و حقانیت و عدالت تصویب شده و اگر تصدیق میفرمائید که اجرای آن تخلف از قانون شده باید این قانون رالغو بفرماییدشما محاکم دارید دستگاه قضائی دارید؟ دستگاه کیفری دارید اگر آقایان شما امیدوار نیستید که یکروزی دستگاه کیفری شما اصلاح بشود چه امیدی دارید؟ آمدند باقیمانده مستخدمین شمارا صدهزار نفر مستخدم را هم بیرون کردند باز آن 60هزار نفری که باقی بماند دزد میشود شما که هر سال نمیتوانید قانون تصفیه بگذرانید شما بیائید دستگاه کیفری تان رااصلاح بفرمائید وزارت دادگستری و دولتتان را مکلف بکنید برود این دستگاه را مرتب بکند می گویند 15هزار پرونده جزائی در دیوان جزا هست (یکی از نمایندگان- بیشتر) بیشتر یاکمتر کاری ندارم اینها را ول کرده اند و رفته اند اشخاصی راکه مستخدم دولت نیستند و مرده اند آنها چسبیده اند چرا اینکار راکرده اند بنده نمی فهمم(شوشتری- برای اینکه اسم نفت را نبریم)در هر صورت شما اگر بیائید یک قانونی بگذرانید که دولت مکلف باشد دستگاه قضائی و کیفری خودش را تقویت بکند و تمام مستخدمینی که پرونده جزائی دارند و مورد اعتماد دولت نیستند بدست کیفر بسپارند بنده موافقم ولی با این طرز قوانین که بدون حق دفاع یک عده اشخاص مغرض بروند بنشینند اشخاص صلاحیتداری را بی صلاحیت تشخیص بدهند موافق نیستم (صحیح است) و گمان میکنم آقایان هم با این ترتیب مخالف باشند یک دفعه تجربه کردیم کافی است دیگر بیش از این هم عرضی ندارم(احسنت، احسنت) رئیس- پیشنهادی از آقای آزاد رسیده که قرائت میشود. (بشرح زیر قرائت شد) ریاست مجلس شورای ملی، پیشنهاد میکنم طبق ماده 147 نظامنامه این لایحه موقة مسکوت بماند وکمیسیونی مرکب از شعب ششگانه تشکیل بشود و راه حلی برای این لایحه در نظر گرفته شود رئیس- آقای آزاد بفرمائید این دوموضوع است میتوانید مطابق آئین نامه یک پیشنهاد دیگری بفرمائید. آزاد – مقصود بنده از این پیشنهاد این است که ما در کارهاعجله نکنیم یکدفعه عجله کردیم این لایحه از تصویب مجلس گذشت و اسباب زحمت شد و حالا باز میخواهیم عجله بکنیم باز درعقب این یک زحمت دیگر تولید بکنیم(مکرم- این از تصویب مجلس نگذشته) این حرفها اثر ندارد ضربت علیهم الذله والمسکنة و بائو ابغضب من الله این کاری نیست که دکتر سجادی کرده باشد این از طرف خداوند است چهل سال است که ظلم کرده اند این صحبت هارانکنید اینها بغضب خدا گرفتار شده اند عرض کنم حضور آقایان که بنده پیشنهادی که کرده ام برای این است که لایحه اصلاً ناقص وبلکه غلط است یک عده آقایان اینجا تشریف دارند که اینها قاضی بوده اند و اینها در کمیسیون دادگستری هم عضو هستند در این ماده نوشته شده توجه بفرمائید هر وزارتخانه مکلف است که تصمیمات هیئت تصفیه سابق را بمستخدمین فوراً ابلاغ نماید تادر صورتیکه تسلیم برأی هیئت نباشد در ظرف یکماه بدیوان کشور شکایت کنند رأی دیوان کشور در این خصوص قطعی است این یک عمل نشدنی است من حالابرای آقایان ثابت میکنم برای اینکه دیوان کشور در یک پرونده های رسیدگی میکند که از نقطه نظر تشریفات ببنداینها درست بعمل آمده یا خیر (صدرزاده – در محاکمات انتظامی هم ماهیة رسیدگی میکنند) مقصود بنده این است که دیوان کشور در ماهیت دعوا رسیدگی نمیکنند درست توجه بفرمائید باین عرائضی که عرض میکنم اگر اشتباه کردم تشریف بیاورید اینجاتذکر بدهید (صدرزاده تذکر میدهم بفرمائید) دیوان کشور رسیدگی میکند پرونده هائی که روی اصول و مبانی قانون در محکمه بدوی رسیدگی شده بعد یا مدعی العموم یا شاکی شکایت میکند که این مواد قانون و این تشریفات درباره آن پرونده رعایت نشده است دیوان کشور رسیدگی به پرونده ها میکند ولی این قانونی که در تیرماه سال گذشته مجلس شورایملی وضع کرد یک قانونی بود نظری یعنی به یک هیئت 7نفری اجازه داده که شمابروید نظر بکنید در پرونده های مستخدمین دولت بدون هیچ اصل و مدرکی هر کدام آنها را شایسته دیدیدآنها را شایسته بدانید وهر کدام راشایسته ولازم ندیدید از کادر مستخدمین دولت خارج بکنید(مکرم- آقای آزاد مجلس شورایملی رأی نداد) از مجلس رفت آقا از کمیسیون قوانین دادگستری گذشت این رامجلس کرد اگر نکرد پس شما چرا آمدید رأی بدهید از مجلس نرفته پس از کجارفته؟ کمیسیون خودبخود که اینکار را نکرده قانونی که در اینجا وضع شده یا کمیسیون دادگستری یا مجلس شورایملی بآن رأی دادهاست حالاکه بد شده میگوئیم که خیر این درست نیست این قانون نظری است یعنی گفته که این هیئت 7نفری هرنظری راکه داده مطاع ومتبعاست این اشخاص هم آمده اند بدون آنکه بگویندیکی از کارمندان دولت دزد است یکنفر از کارمندان دولت اختلاس کرده یکی از کارمندان دولت تمرد کرده است گفته اینها درست خدمت نمیکنند نه دزدی کرده نه اختلاس کرده نه جرمی کرده ونه اشخاص بدی هستندولی دولت اینها را نمیخواهند اینهااشخاص بدی نیستند حالا شما اجازه میدهید که بعد از یکماه بروند شکایت بکنند اینها بروند چه شکایتآقا این شاکی باید شکایت بکند که آقا بمن گفته اند دزدی و من دزدی نکرده ام برود شکایت بکند که بمن گفته اند مختلسی و من اختلاس نکرده ام این چه شکایتی دارداین یک مسئله ای است مثل حکم صلح که وقتی یک حکمی را معین میکنند دیگر کسی حق ندارد حرف بزند که این درست نیست حالاهم قانون یک اختیاری داده است بیکعده 7نفری نظرشان هم اینجور از آب درآمده است این هئیت نظر داده است این اشخاص برای کارمندی دولت خوب نیستند حالادیوان کشور چه چیز را باید رسیدگی بکند بنده میخواهم عرض بکنم که دیوان کشور تمام اینها را تأیید میکند و مجبور است که این احکام را تأیید بکند چون این نظری است و این نظر هیئت تصفیه است و یک ایراد هست وآن اینکه اگر چنانچه فلان کارمند دولت فلان عمل را کرده است شما میتوانید خارجش بکنید و اگر نکرده است و بگویند این عمل نشده است و این هیئت نظر داده است دیوان کشور نمیتواند بگوید نظر آنها غلط است برای اینکه آن قانونی که به هیئت تصفیه اختیار داده است هیچگونه قید وشرطی نداشته و لذا هیئت تصفیه آمده و نظر داده و گفته که بنظر من این اشخاص صلاحیت کارمندی دولت را ندارند و شما هم نمیتوانید بگوئید که این نظر هیئت تصفیه درست نیست برای اینکه چنانچه آقایان خواسته باشند که این لایحه راتصویب بفرمایند دوعلت در این پیدا میشود اولا یک عده ای رامجزی و مستثنی میکند و اسباب شکایت و گله میشود و از طرف دیگر تمام این اشخاص اگر خواسته باشند تجدید نظر بدهند باید بروند بدیوان کشور مراجعه کنند و تمام این احکام را دیوان کشور تأیید میکند لذا بنده پیشنهاد میکنم که یک کمیسیونی از شعبات مجلس جمع و تشکیل بشود و بروند آنجا یک راه ثانی برای اینکار پیدا بکنند یک راه حل اساسی پیدا بکنند و بعد بیاورند بمجلس تا مجلس تصویب بکند والا این قانون اسباب زحمت است و دردسر فراهم میکند و باز یک آشوبی بپا میکند.

عده ای ازنمایندگان – صحیح است

رئیس- آقای عامری بفرمائید

عامری- آن نگرانی راکه آقایان اظهار میکنند یک قسمتش واردنبود ولی مقدمتاًاجازه می خواهم که چند کلمه بعرض آقایان برسانم(عده ای از نمایندگان-بفرمائید) اول به بینم که چه موجب شد که این قانون آمد و چطور شد که تصویب شد چون ممکن است ایراد بکنید که چرا این راتصویب کرده ایدچون بیش از یکربع نمیتوانم صحبت بکنم لذا اول عرض بکنم که مجبورم قدری اضافه صحبت بکنم عرض کنم یکی از چیزهایی که جزو عادات ما شده بدبختانه قضیه اغراق و مبالغه و گزافگوئی است در تمام شئون ما این مبالغه و گزافگوئی هست از طبقه تحصیل کرده، علماء، شعراء و ادبا گفتند یک عالمی رفت بشاه عبدالعظیم دیدم گفتند10میلیون گوسفند در تمام ایران نیست گفت 2میلیون که بودگفتند 2میلیون در تمام کردستان و گرگان نمیشودگفت 100هزار که میشود گفتند 100هزار در تمام طهران نیست گفت 100تا در حضرت عبدالعظیم گوسفند نیست؟ بجده ام زهرا قسم که دیگر از 50تا نمی آیم پائین خوب مبالغه را ملاحظه بفرمائید کسی از ده ملیون به 50 تا بیاید پائین بعضی از آقایان هم همین مبالغه و گزافگویی را داشته اندتشبیهاتی کرده اند که اگر در خارج درست دقت بکنیم یک چیز عجیبی میشود میگوید یک کسی رفت و یکدرخت سروی راشاخه هایش را زد یک کمانی را هم در2 طرف آن گذاشت بد دوتا بادام بزرگ را پیدا کرد و گذاشت گفتند آقا چه میکنی گفت معشوقه سعدی را میسازم قدسرو، ابرو کمان و چشم بادامی حالاچشمهایمان هم همینطور است کار بجائی رسیده که ظهیر فاریاب وقتی که مدح قزل ارسلان را میکند میگوید. نه کرسی فلک نهند اندیشه زیر پای تابوسه بر رکاب قزل ارسلان زند میخواهم ببینید کار اغراق گوئی بکجارسیده همان سعدی که شعرش را باین صورت در آوردند میگوید چه حاجت که نه کرسی آسان نهی زیر پای قزل ارسلان مگو پای عزت بر افلاک نه بگو روی اخلاص بر خاک نه این ها اغراق است و مبالغه و این اغراق و مبالغه گوئی در تمام شئون ماهست نسبت بفساد دستگاههای دولت و دزدی همین اغراق و مبالغه همیشه بوده است ولی یک موقعی شدت پیدا کرده بعد از آمدن قوای متفقین به ایران و نبودن آذوقه و فقر وفاقه همانطوریکه آقای جمال امای فرمودند ولی بنده نمی خواهم توضیح بدهم که یکعده از آنها که نمیخواهم اسمشان راببرم یکعده از افسرانشان شروع کردند به دزدی من خودم می خواستم یکموقعی صورتی از اینها تهیه بکنم آقایان خیال میکنند فساد و دزدی در دستگاه آنها نیست همانطوریکه گفته شده در آنجا میلیونها دزدی میکنند ولی در اینجا اگر یک بدبخت بیچاره ای ثبات و یا ضباطی اگر دوتا سواد بهش بدهند که بنویسد و برای این 2تا سواد چهار پنج تومن بگیرد اینرا میلیونها دزدی قلمداد میکنند بر اثر مسافرت علیا حضرت همایون شاهنشاهی که قرار شد یک کمکی به ما بکنند این اغراق و مبالغه توأم شد با یک تبلیغات بسیار شدیدی که یک تزلزلی در تمام ارکان ما ایجاد کرد که آن تزلزل آمد به مجلس و همان تزلزل آمد در کمیسیون دادگستری و با آن تزلزل در همان موقع با نهایت فشار سعی کردند آن لایحه بگذرد ما عضوی داشتیم در کمیسیون دادگستری که به هیچ قسمی زیر بار این لایحه نمیرفت این را یکموقعی انتخاب کردند که نباشد بنده به شهادت جناب آقای دکتر بقائی صد در صد با این لایحه مخالف بودم چرا مخالف بودم؟ برای اینکه این را مخالف با اصول مسلمه قانون اساسی میدانم یکی از اصول مسلمه دموکراسی و حکومت مشروطه که تمام این خونریزیها و انقلابها برپا شده برای حفظ قانون اساسی است برای حفظ دموکراسی وحقوق افراد است روبسپیر انقلابی معروف فرانسه در موقعیکه در زمان قدرتش بفرمان او 1367 سر در ظرف 47روز از بدن بوسیله گیوتین از بدن جدا شد وقتی که قانون اساسی فرانسه را آوردند در ضمن نطقش فریاد زد وگفت که یک اعلام حقوق بشر باید قانون اساسی تمام ملل باشد حفظ حقوق و آزادی افراد باید که درمقدمه و در ابتدای قانون اساسی هر ملتی مانند ستاره درخشان متضمن تضمین قطعی حقوق افراد باشد و هیچوقت قابل تغییر نباشد بقیه قوانین باید فرع این قانون باشد و در ماده دوم تصریح میشود که هر قانونی که منافی و مغایر بااین قانون باشد لغو واز درجه اعتبار ساقط میشود. مقصود و منظور از حکومت ملی اینستکه اقتدارات در ید قدرت باشد. ملت این اقتدار را به یک مؤسساتی تفویض میکند که اینها از جانب او اعمال میکنند قانون اساسی ما هم این را تصریح میکند و میگوید که قدرت ناشی از ملت است و ملت این حق را تفویض میکند و بمقام سلطنت بقوه مقننه و بقوه مجریه 3قوه متمایز از هم قائل شده و همین اصل را پیروی کرده بااینکه اصل استقرار حکومت ملی و نگهداشتن اقتدادات در ید ملت را بمنظور حفظ آزادی و حفظ حقوق افراد قائل شد. باز برای اینکه مبادا از همین قدرت بر علیه ملت استفاده شود بین علماء حقوق در خصوص محدود بودن و غیر محدود بودن مقام سلطنت و حکومت ملی اختلاف است ژان ژاک روسو و پیروانش عقیده دارند که این سلطه حکومت محدود نمیتواند باشد ولی علمای بعدی آمدند اینرا محدودش کردند میگویند این قدرت در دومورد محدود میشود یکی در مورد قوانین آسمانی دوم در مقابل حقوق افراد قوانین آسمانی برای اینکه مقدم بر قوانین انسانی میاید دوم حقوق افراد برای اینکه حقوق افراد را بنده میخواهم تشریح کنم و ببینم که قانون اساسی ما تاکجا رفته و کدامیک از این اصول را پیروی کرده عقیده علماء دسته اخیر اینست که بااینکه قانون اساسی قدرت و سلطه حکومت ملی است ولی اگر از این تجاوز بشود مردم سه حق پیدا میکنند، حق مقاومت حق دفاع و حق تعرض میگویند مقصود از حق مقاومت اینستکه حق داشته باشند سر تمکین درمقابل آنطور قانونی پیش نیاوردند وحق دفاع این است که بتوانند ممانعت و جلوگیری بکنند و حق تعرض اینست که اگر دیدند راه دیگری برایشان نیست ولطمه بحقوق افراد وارد میشود (آزاد – آقای عامری کنفراس میدهید) بله آقای آزاد کنفرانس میدهم خواهش میکنم گوش بدهید چون مقداری ازنظریات حضرت عالی را تصدیق دارم این کنفرانس مفید است برای اینکه آقای آزاد هر کس که در اینجا می‌آید یا در دولت میرود اول شرطش این است که قانون اساسی ایران را مطالعه کند و اصولش را بداند ما مجاز نیستم که قانونی بر خلاف قانون اساسی ایران و ضع بکنیم اول من و شما باید آن را محترم بشماریم این قانون اساسی با خون شهدای آزادی گرفته شده در سایر جاهای دنیا هم خود جنابعالی بهتر ازمن میدانیدکه با چه قیام و شورشها و خونریزیهایی توانسته اند در حکومتهای مطلقه و مستبد یک اصول اساسی بریزند که بتوانند آزادی راحفظ بکنند بنابراین با ملاحظه در اصل دوم قانون اساسی که مینویسد: در هیچ عصری ازاعصار مواد قانونیه نباید مخالفتی با قوانین مقدسه اسلام داشته باشد و اصل نهم که میگوید افراد مردم از حیث جان و مال و مسکن وشرف محفوظ و مصون از هر نوع تعرضی هستند جای بحث نیست که قانون اساسی ایران پیروی ازعلماء دسته اخیر کرده یعنی گفته است که قدرت و سلطه حکومت غیر محدود است ولی هر جا که مصادف شد با حقوق افراد من او را مقدم میدانم اینجا دیگر نمی توانیم تخطی بکنیم. در اصول 17و18و11یکی از اصول مسلم این است که برای حفظ حقوق افراد یکیش تساوی در مقابل قانون است که آنهم یکی از اصول مسلمی است که شرع مطهر ما در 1370سال قبل و بعد علماء و فلاسفه در قرن 18 و 19 0000رئیس- آقای عامری دو دقیقه دیگر از وقت شما باقی مانده است. عامری-000تساوی حقوق مردم در مقابل قانون، قانون اساسی ما در اصل یازدهم میگوید که افراد مردم در مقابل قانون متساوی الحقوق هستند این تساوی حقوق دوشعبه پیدا میکند یکی تساوی ازحیث قوانین یعنی در مقابل قوانین و دیگری تساوی در مقابل محاکم (صحیح است) قانون اساسی ما باین اکتفا نکرده و دو اصل مختلف گرفته یکی اینکه اهالی مملکت 000در اصل هشتم متمم قانون اساسی میگوید اهالی مملکت در مقابل قانون متساوی الحقوق خواهند بود و در اصل 11تصریح میکند که هیچکس را نمیتوان 000مخصوصاً استدعا میکنم جناب آقای دکتر چون جنابعالی استاد بنده بوده اید توجه بفرمائید در اصل11 میگوید هیچکس را نمی توان از محکمه ای که باید در باره او حکم کند منصرف کرد مجبوراًبمحکمه دیگر رجوع دهند مکی- آقا این قانون تشدید مجازات رانندگان درست است؟ عامری – الان عرض میکنم. رئیس – آقای عامری چون راجع بسکوت است یک ربع می توانید صحبت بکنید وقت شما تمام شده است. عامری …. چشم، بنده میخواهم بگویم مثل آقای مکی همانطوریکه آنروز فرمودند صد در صد با این قانون مخالفم در آن روز هم مخالف بودم و آقای دکتر بقائی هم شاید مخالف باشند منتهی این تزلزلی که عرض کردم در یک کمیسیونی که کوچک باشد یک اکثریت کوچکی را که همراه بکنند بکفایت مذاکرات رأی میگیرند … حالا نظرم اینست که بنده باقی حرفهایم را نگهدارم چون این طرح آمد بکمیسیون حالا هم آقایان هر پیشنهادی که بدهند بر میگردد بکمیسیون مطالعه میشود لذا بنده با سکوتش مخالفم. بعضی از نمایندگان - رأی، رأی رئیس – رأی میگیریم به پیشنهاد آقای آزاد مبنی بر مسکوت ماندن این لایحه آقایان موافقین قیام فرمایند (عده کمی قیام نمودند) تصویب نشد آقای فرامرزی بفرمائید. فرامرزی – آقایان البته این را قبول دارند که تصور میکنم من پشت این تریبون کم حرف میزنم (صحیح است) (کشاورزصدر- وخوب) خود من اقرار می کنم که توی مجلس پارازیت زیاد میدهم و شلوغ زیاد میکنم حالا استدعا میکنم چون حرفم زیاد است موافقت بفرمائید که یه قدری زیادتر از معمول حرف بزنم یک خواهش دیگری هم دارم این است که آقایان پارازیت ندهید و اجازه بفرمائید بنده عرائضم را بکنم بعد من هم سعی میکنم که کمتر پارازیت بدهم. رئیس – چون اصل موضوع است نیمساعت میتوانید صحبت بکنید. فرامرزی - …. عرض کنم که آنروز که آن قضیه پیش آمده بود و جناب آقای سردار تشریف بردند بنده بلند شدم گفتم یا موضوع مطرح نشود یا اجازه بدهید که ما هم حرف بزنیم (صحیح است) برای اینکه این انصاف نیست که یک شخصی را پروپوستش را بکنند بعد نشود جواب داد بموجب آئین نامه. خوب پس این را سکوت کنید تا موضوع مطرح بشود مدعی حرفش را بزند و مدعی علیه دفاع کند همانروز بنده رفته بودم در بانک ملی از پله میرفتم بالا یک کسی از پشت سر مرا گرفت گفت آقا ما توقع نداشتیم شما این حرفها را بزنید و دفاع کنید از آقای سردار فاخر گفتم شما کی باشید گفت شما از ما هستید ما میخواستیم شما از ما باشید گفتم شما کیها هستید؟ گفت ما ملت گفتم حالا ما دو نفریم از ما دو نفر من ملتم یا شما بعد بعضی از دوستان هم توی مجلس همین ها را بمن گفتند یادم آمد در یک قضیه دیگر که در بصره رخ داده بود در آن زمانی که بصره دارالعلم اسلامی بود مسجد بصره حلقه های مختلفی داشت ستون های مختلفی داشت در هر گوشه ای عالم یکی از فرق اسلامی نشسته بود و مذهبش را درس میداد معتزله یک گوشه نشسته بود، شاعره یک گوشه نشسته بود جنابله یک گوشه نشسته بود شیعه یک گوشه نشسته بود درست مثل هاید پارک امروز لندن که هر کس یک گوشه ایستاده عقیده اش را درس میدهد یک عرب بادیه نشینی میآمد آنجا توی این حلقه های درس می نشست و گوش میداد خوشش میآمد از او بپرسید که تو از این حرفها خوشت میآمد از این حرفهای معتزله مگر تو معتزلی هستی گفت معتزلی چیه؟ آن عقاید خوب و معقول معتزله را برایش گفتند گفت بله بله من معتزلی هستم آنوقت معایب بعضی آن ایرادهائی که بمعتزلی می گرفتند برایش گفتند گفت خیر خیر من معتزلی نیستم گفتند شاید تو اشعری هستی گفت اشعری چیه؟ محسناتش را گفتند گفت بله بله من اشعری هستم باز از ایرادهائی که باشاعره میگرفتند برایش گفتند گفت خیر من اشعری نیستم مال هر کدام محسناتش را که برایش میگفتند میگفت من از همان مذهبم (مکی – خوراج هم بودند تویش؟) از خوراج هم ممکن است بوده برای اینکه آنها هم حرفهای معقول زیاد دارند مثل سایر فرق و من کسی نیستم که از این حرفها بترسم مال هیچکس را نمیخوردند این بسیار صحیخ بود اما بچه مسلمان را میکشتند این بسیار غلط بود. این را بواصل عطا گفتند که این اهل هر مذهبی هست و هیچ مذهبی هم نیست گفت مسلمان حقیقی این است، این مسلمان برای اینکه در قرآن هست و اصل بن عطا رئیس مذهب معتزله هست گفت برای اینکه در قرآن هست الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه. مسلمان کسی است که حرفها را بشنود آنکه بهتر است قبول کند (صحیح است) بنابراین من از اقلیتم نه از اکثریتم نه از چپم نه از راستم من تابع حقم حرف حق هم به نظرم آن چیزی است که خودم میفهمم اگر هم یک وقت فهمیدم که آن چیزی که من قبول کردم حق نیست برمیگردم (احسنت) ما فعلا مواجه با یک وضعی شده ایم که این وضع در دنیا تقریبا میشود گفت بی سابقه است یعنی من این جور تصور میکنم جز در محکمه انقلاب فرانسه که آنهم دیگر تعارف نمیکردند که شما حالا بروید توی خانه تان بنشینید ما حقوقتان را میدهیم البته یک محاکمه ای ازشان میکردند ولی نمی پذیرفتند تقریباً میشود گفت این قانون باین ترتیب و با این طرز در دنیا اولین دفعه است که پیدا شده آنطوریکه من میدانم و می فهمم یا اینکه من سابقه ندارم اینستکه من تقاضا میکنم که عرایضی که من میکنم بعکس آنچه آقایان میگویند حرف را با صمیمیت بپذیرند خیر حرف مرا با منتهای انتقاد گوش بدهید با فکر اینکه من میخواهم دفاع بکنم از یک اشخاص دزدی یا بعکس میخواهم اشخاص درستی را آلوده کنم با همین فکر حرف مرا گوش بدهید ولی دقت بکنید ببینید حرف من راست هست یا نیست وارد هست یا نیست اگر وارد است خواهش میکنم قبول بفرمائید و من از همکاران محترمم خواهش میکنم که آنچه من نگفته ام بمن نبندند از لای حرف من آن مطالبی که مقصود من نیست در نیاورند که بمن فحش و دشنام بدهند خواستند بکنند هم بکنند ولی انصاف مقتضی نیست خیلی ها هم خیال میکنند که من این حرفهائی را که میزنم برای دفاع از شخص سردار فاخر است برای چه من میخواهم دفاع از سردار فاخر بکنم؟ من اساساً در دفاعهایم گاو نه من شیرم یک دفاعی میکنم و بعد خودم بسردار فاخر حمله میکنم و او را میرنجانم اگر راجع به شخص او باشد من میخواهم راجع بیک اصلی و یک عقیده ای حرف بزنم این تظاهری که پریروز مجلس کرد و رفت بیرون مجلس رأی خود را راجع بسردار فاخر داد من با هر چیزی که امنیت عمومی یا امنیت اجتماعی را متزلزل بکند یا هر عملی که مال کسی، خون کسی، حیثیت و شرافت کسی را بدون حکم دادگاه از او بگیرد مخالفم (عده ای از نمایندگان – احسنت) (شوشتری – بارک الله) با این عمل مخالف بودم 10 مقاله نوشته ام ده مرتبه هم لااقل اعتراض کردم حالا هم موقع پیش آمده که از عقیده خودم دفاع کنم (دکتر بقائی ـ دوره پانزدهم کجا تشریف داشتید آقای فرامرزی) دروه 15 در طهران نبودم ولی 10 مقاله روزنامه کیهان را بشما نشان میدهم قانون بدی بود (دکتر طبا – قانون خوبی بود ولی بد عمل شده) قانون بسیار بدی بود فکر کجی بود علت علت اینکه کارها درست نمیشود اینستکه کج فکر میکنیم و کج بطرف مقصود میرویم (دکتر طبا – اعمال غرض کردند ولی بسیار قانون خوبی بود) آنکه قانون آورد مگر کارمند دولت نبود مگگر میخواست تشریف ببرد (دکتر طبا – میخواست تصفیه کند) تصفیه کند یعنی چه یعنی هر کار دلش خواست بکند تصفیه کند یعنی من شما را بیرون میکنم یا شما مرا بیرون کنید این یک قاعده و اصلی میخواهد یک ملاکی میخواهد من خیلی خوشوقت هستم جناب آقای دکتر بقائی که مجلس رسید بآن چیزی که با گرفتن امضاء که یکنفر بیفتد جلو و امضاء بگیرد و هر کس که امضاء نکرد برود پیش دولت برایش چغلی بکند که دولت برایش حساب نگه بدارد که بعد در موقع انتخابات بروند و اذیتش بکنند (دکتر مصدق – پس بفرمائید که انتخابات آزاد نبوده است) بنده هیچوقت این عرض را نکرده ام (دکتر مصدق ـ مقصود همین بود) امیدواریم که با پیشوائی جنابعالی و با راهنمائی جنابعالی وهمکاری مجلس قانون طوری اصلاح بشود که آزاد شود اگر انتخابات آزاد بود آقای دکتر مصدق 125 سرباز و 11 افسر و 20 مأمور کشوری در عمارت دولتی نایستاده بود که 4 نفر از هیئت نظار را بکشند (دکتر بقائی – بامر که کشتند؟) بامر کسی که اختیار داده (دکتر بقائی – بامر رئیس ستاد جرئت کنید و بگوئید آقا) چرا بترسم آقا (دکتر بقائی – پس جرا نمیگوئید من منظورم اینستکه شما بگوئید هر چه ما بر ضد دیکتاتوری داد زدیم برای همین ها بود که من در دوره 15 پیش بینی میکردم) من با دلایلی که عرض کردم با این قانون مخالفم دلایلم را هم عرض میکنم مجلس را نباید مجبور کرد که فوری و بزودی رأی بدهد مجلس برای مشاوره برای بحث و دلیل و برهان است اختیار مجلس 15 نباید به کمیسیون داد که در کمیسیون 5 یا 6 نفر آدم بنشینند عده مخالف و موافق و ممتنع معلوم باشد در مملکتی که هیچکس تامین ندارد و هر کس قدرت دارد جلو هیچ چیز نمی ایستد (کشاورز صدر – آنهم با نظریات سیاسی که بعد بموقع خودش گفته خواهد شد) علت این چیست علتش اینستکه مثلا میگویند مجلس کار نمیکند خیال میکنند مجلس باید بیل و کلنگ بردارد و برود زراعت بکند مجلس باید یک دولتی بیاورد و آن دولت را تقویت کند و آن دولت کار بکند دولت چون نمیتواند کار بکند چون عاجز است از کار خیال میکند که الفاظ قانون کار میکند هی میروند و دور هم می نشینند و هی قانون مینویسند و هی قانون میآورند به مجلس و مجلس باید زود بزود آن قوانین را تصویب بکند در صورتیکه چه قانونی لازم است که ما نداریم در مملکت انگلستان 700 سال است که مشروطه است و مجلس مقنن دارد هنوز شما یک مجموعه کوچکی در آنجا پیدا نمیکنید یک کلیاتی هست و راه هم برایش باز است و دولتها کار میکنند دولتهای ما بتصور اینکه قانون رفع عجز از دولت میکند خود الفاظ قانون و خود کلمات قانون راه میافتد سد بندی میکند اجرای عدالت میکند هی میآیند و قانون میآورند و هی مجلس باید تند تند این قوانین را تصویب کند اگر مجلس نکرد میگویند مجلس کار شکنی میکند در صورتیکه مجلس یکی از مهمترین وظیفه اش نظارت بر اعمال دولت است (عده ای از نمایندگان – صحیح است) که ببیند این دولت کارهایش را درست میکند یا نه حالا وارونه کرده اند هی دولت میآید و قانون میآورد و مجلس هم نظارت بر اعمال دولت را گذاشته کنار و عصا بدست گرفته و فراشباشی دولت شده (عده ای از نمایندگان – صحیح است) هر کس از نمایندگان موافقت نکرد یکی از آقایان راه میافتد مداد دستش است فلانی موافقت نکرد فلانی امتناع کرد فلانی بفلانی گفت آقا نکنیم یعنی اساساً درست شد مجلس شورایملی مثل تریاک در اصل پادزهر است یعنی دوای ضد زهر چون در غیر مورد خودش استعمال میشود خودش شده زهر مجلس هم وقتیکه وظیفه خود را از دست داده و افتاد توی نوکری دولت آنوقت میشود تریاک خودش میشود یک زهر کشنده این وضع این قوانین سیخکی سبب شده که ما همیشه در بند رشتن و پنبه کردن باشیم اول یک قانونی زود بنویسیم بعد به بینیم که این قانون عملی نیست بعد فکر کنیم که چه جور آنرا بهم بزنیم همین قانون تصفیه یکدفعه برداشته سازمان وزارتخانه ها را بهم میزند ما اینجا طرح دادیم و لایحه سازمان کشور را بهم زدیم و قانون تصفیه را بمجلس آوردیم حالا در بند این هستیم که چه جور اینرا بهم بزنیم در بین ما مثلی هست که میگویند بریز و جمع کن و دو کار بکن خاکروبه ها را بردار و بریز و برو جمع کن آنوقت دو کار کرده ای یک داستانی است که در برلیتز دوم و یا سوم دیده ام و البته آقایان هم خوانده اند و آن اینستکه یک زن و شوهری پهلوی هم نشسته بودند یکدفعه فکر کردند که چطور است که سابق بر این فرشته ای بود و پری بود توی جنگل پیدا میشدند و به آدم کومک میکردند و حالا پیدا نمیشوند یکوقت دیدند یک دختر خوشگل پیدا شد از آن گوشه اطاق و آمد و گفت من فرشته هستم چکار دارید سه حاجت از حاجتهای شما هر چه بخواهید انجام میشود چهار هم ندارد و پنهان شد گفتند عجب سه حاجت خیلی است آدم یکی برای دنیایش میخواهد یکی برای آخرت یکی هم برای ذخیره است نشسته بودند پای بخاری خانم انبر برداشته بود و آتش بخاری را هم میزد و میگفت چه آتش خوبی است کاش نیم متر روده خوک بود و ما سوپ درست میکردیم یکدفعه نیم متر روده خوک از بخاری افتاد پائین مرد عصبانی شد گفت ما با این دعا میتوانستیم ثروتمند شویم روده خوک بچسبد به دماغت ناگهان روده چسبید بیخ دماغ خانم خانم فریاد زد که چطور چکار کردی یکدعا بیشتر نمانده بود دعا کرد روده بیفتد پائین روده افتاد پائین آنوقت سه حاجت که میشد با آن چه مقاصدی را انجام داد با این جور صرف شد یکدوره مجلس با این حرفها صرف میشود با گفتن و رد کردن فلان و بهمان ما یک قانونی میگذارانیم بعد می بینند قابل اجرا نیست میآیند میگویند اینجورش کنید چرا؟ چون می بینند بدون مطالعه بدون فکر و بدون دادن آزادی بحث و مطالعه به وکلا تند تند قانون را میگذارند (دکتر معظمی – آقای فرامرزی هر وقت کار را بدست کمیسیونها بدهید همینطور است) نباید داد بر خلاف اصل است اگ شما به کمیسیونها اختیار بدهید که طرف اعتماد مجلس است من راه مختصرتری بشما نشان میدهم دولت طرف اعتماد مجلس است برود کارهایش را بکند و در مجلس را ببندید حالا شما به بینید که در نتیجه این کارها چقدر و به چه نحو وقت تلف میشود ما چه احتیاجی داشتیم باین صحبتها ما یکماه دو ماه پیش از این که مجلس را تعطیل کردیم اطلاعات دیگری داشتیم صحبتهای دیگری داشتیم حالا به بینید بچه مشغول شده ایم حالا این کار را برای چه کرده اند برای تصفیه و اصلاح ادارات آیا این کار را برای این کردیم؟ آیا این راه طبیعی هست عملی هست میشود این کار را کرد اگر طبیعی بود و اگر عملی بود که الان مبتلی نبودیم جلو طبیعت را که نمیشود گرفت دولت بجای اینکه امنیت بدهد که بنده بروم توی مزرعه ام بنشینم بجای اینکه طوری عمل کند که کارهای آزاد درست شود هی می بیند که عده کارمندها دارد زیاد میشود هی که می بیند که باید حقوق بدهد و کار فلج شده هی قانون میگذراند که کاری بکنید تا از عده کارمندها کم بکند روز یکشنبه قانون میگذراند که کارمندان زائد موجود را بیرون کند روز دوشنبه می بیند که خودش 2 برابر عده آنها را زیاد کرده شما فکرش را بکنید ببینید از روزی که دولتها تصمیم گرفته اند که کارمند ها را کم بکنند مگر صدی هشتاد کارمند اضافه نشده چرا برای اینکه طبیعت ایجاب کرده مردم کار ندارند مردم آزادی عمل ندارند تجارت را دولت از دست مردک گرفته زراعت بواسطه عدم امنیت نمیشود کرد در راهروها در شوارع عام نمیشود کار کرد همه مردم میایند بتهران یا بیک اداره دولتی که نان بخور و نمیری بهشان بدهند بروند و ضمناً از تعرض مأمور اوقاف و سایر مأمورین در امان باشند تا حدی. الان همین الساعه که بنده این حرف را میزنم برای هر یک از شماها وقتی بروید خانه می بینید که ده تا تقاضا رسیده که مردم بیکار از شماها تقاضا کرده اند که برای آنها کار پیدا کنید بیائید یک فکر عملی بکنید با الفاظ و حرف نمیشود کارها را اصلاح کرد این قوانین اثر بهبود در ادارات ندارد ولی اثر خراب کردن ادارات را دارد من آنروز در همین جلسه خصوصی وقتی که آقای منصور آن لایحه شان را آورده بودند و آن حرفها را زده بودند گفتم جناب آقای منصور من 28 سال است مستخدم دولت هستم در عرض 28 سال من 8 ساعت امنیت نداشته ام برای اینکه از آنروز تا حال کمیسیون و جلسه است که هی تصفیه کند و چه کار بکند هیچوقت تصفیه روی عدالت نبوده کا آدم بگوید که من چون کار خودم را بلدم و با امانت هم انجام میدهم مجالس بمن کاری ندارند این جوری هم نبوده کاری نکنید که هیچکس توی مملکت امنیت نداشته باشد مردم از دست مأمورین دولت از دست خود دولت امنیت ندارند دائماً شب یک عده ای نشسته اند برای اینها دارند فکر میکنند که چه جور اینها را اذیت بکنند شما از یک عده مستخدم متزلزل چه توقع امانت دارید؟ چه توقع خدمت دارید؟ چطور ممکن است همچو چیزی؟، بعضی از آقایان من دیده ام که میفرمایند خوب کاری نمیکنید یک عده ای را میگیرند میگویند ما شما را حالا لازم نداریم کسی بکسی میگوید ما شما را لازم نداریم، فرض کنید آقای دکتر سجادی ببنده میگوید من شما را لازم ندارم خیلی خوب بنده هم ایشان را لازم ندارم چرا من بروم؟ ایشان تشریف ببرند هیچکس در دنیا با علم نه با کار و نه با حیثیت و نه با رتبه از مادر متولد میشود در دنیا فقط ولیعهد است باقی مردم همه اکتساب میکنند همانطوریکه یک نفر زارع در نتیجه 30 سال زحمت یک مزرعه را آباد میکند یا یک تاجر سرمایه بدست میآورد یک مستخدم دولت هم در نتیجه 30 سال زحمت و خدمت برتبه 9 می رسد، برتبه 8 می رسد یک شخص در نتیجه 50 سال زحمت حیثیت و آبرو پیدا میکند همانجوری که ملک آدم را، خانه آدم را جز با حکم دادگاه و با دلایل قطعی محکومیتش نمیشود از دستش گرفت رتبه اش و حیثیتش و مقامش را جز در دادگاه صالح و با دلایل مثبته محکومیت او نمیشود رتبه و شغل و مقام و حیثیتش را از دستش گرفت (صحیح است) جناب آقای حائری زاده یک کلمه ای فرمودند که باین ترتیب که به هیئت تصفیه حمله میکنند کسی دیگر در این مملکت جرأت نمیکند قضاوت بکند آیا حقییقتاً قضاوت این است؟ من در قضاوت این آقایان خواهش میکنم اجازه بفرمائید که یک مثلی بزنم همین قضیه لار که ایشان فرمودند در روز روشن در حضور 11 افسر و 125 سرباز و 20 تا مأمور کشوری در عمارت دولتی که دیوارش لااقل 10 متر ارتفاعش است عده ای را ریخته و کشتند با علم قبلی دولت که اینها را خواهند کشت (صحیح است) دادگاه نظامی تشکیل شد یک عده ای را محکوم باعدام کرد یک عده ایرا محکوم بحبس کرد دیوانکشور از دو طریق یعنی جناب آقای لطفی که جزو هیئت تصفیه است از دو طریق این نقص کرد یکی باسم اینکه حکومت نظامی بعد از وقوع قضیه اعلام شده بنابراین حق رسیدگی بقضیه ای که قبل از اعلام حکومت نظامی واقع شده دادگاه نظامی ندارد این را ما قبول کردیم قسمت دیگرش را باسم اعاده داد رسی نقص کرد اعاده دادرسی یعنی چی؟ یعنی اینکه مثلا اگر یک کسی محکوم شد بقتل کسی بعد مقتول پیدا شد (امامی – قاتل) مقتول، نه قاتل قاتل که اولش پیداست فرامرزی را محکومش کرده اند که نور الدین امامی را کشته بعد نورالدین امامی گفته بنده هستم این را باید بیایند مرا بکشند چون مراحلش را طی کرده است؟ در اینجا اعاده دادرسی قبول میشود با همچنین حکمی بر سندی که آن سند معلوم بشود که جمل است یا مجازات برای گناهی که مجازاتش با آن گناه متناسب نباشد یعنی مردمی که دو ماه پیش توطئه کرده اند با بند و بست بتمام مقامات دولتی اشخاص را کشته اند و بعد بدو سال حبس محکوم شده اند اینجا مناسب نبوده، خیلی سنگین بوده تا اینجاش قبول میکنم نظر قاضی است رأی داده است ولی همین دادگاه درباره کسانی که بگناههای قبل از 15 بهمن محکوم شده اند در دادگاههای نظامی نپذیرفت بام و دو هوا که نمیشود (کشاورز صدر – ما با او حرف زدیم میگفت از نقطه نظر سیاسی است) خیلی خوب البته میشود یک چیزی گفت یارو گفت با بچه یتیم چه کار میکنی دارم ستر عورتش میکنم مگر باید بگوید که من چکار میکنم؟ منظورم این است که این حکمی که دیوان کشور راجع به محکومین دادگاه نظامی لار داده تمام توده ایها و تمام آنهائی که بر حسب حکم محکمه نظامی بعد از پانزدهم بهمن در حبس هستند و محکومند تمام این جرم است هیئت حاکمه مجرم است و همیشه آنها حق دارند اعلام جرم بکنند این چه جوری است که آن قضیه را نمی پذیرد پس این ها هم قاضی نیست این بندو بست چی است این سیاستچی است آنجوریکه دلش میخواهد همانجور میگوید این چه قضاوتی است چه قضاوتی است چه محکمه ای؟ عرض کنم اینها نخواسته اند تصفیه بکنند اگر میخواستند تصفیه بکنند خوب و بد را بهم نمی آمیختند چطور خود شما خود مردم صورت را که می بینند می گویند نسبت این عده باطناً کاملا رأی داده اند و یک عده ای درا هم خود شما می دانید که بیخودی رأی داده اند چطور میشود که آنها نمیدانستند این را؟ این قضیه لوث کردن و از بین بردن قضیه تصفیه و مخلوط کردن بوده و مشغول کردن مردم بیکدیگر عیناً داستان گل میخ و محمدبن صباح است که من یکبار نوشته بودم و حالا ناچارم باز تکرار کنم در شهر کویت همیشه زندگی همه کس آزاد است زنهای هر جائی در آنجا خیلی زیاد هستند همیشه هم زیاد است مبارک بن صباح رفته بود مدرسه و طلبه شده بود و مقدس و متدین، بدو برادر دیگرش فشار می آوردند که این فواحش را از این شهر بیرون کنند محمد صباح میگفت چکار داری؟ چون خودش دلش میخواست که اینها باشند گفتند نمیشود قرار شد که اینها را از شهر بیرون کنند و چون نمیشود قرار شد که اینها را از شهر بیرون کنند و چون محمد بن صباح متخصص در شناختن آنها بود این مأموریت را باو واگذار کردند که برود در خانه آنها یک یک گل میخی بزند سحر که هنوز مردم از خانه خارج نشده بودند نوکرها و غلامهای امیر پاشدند اینها را جمع کنند و بریزند در کشتی و ببرند به بصره محمد صباح و غلامش راه افتادند در خانه تمام فواحش معروف یک گل میخ زدند بعد آمدند در خانه امام مسجد جمعه هم یک گل میخ زدند بعد رفتند در خانه یک تاجر محترم یک گل میخ هم به آنجا زدند رفتند در خانه خود مبارک بن صباح که فشار می آورد در خانه او هم یک گل میخ زدند در خانه برادرش هم رفتند یک گل میخ هم آنجا زدند و چون خودش مرد شجاعی بود در خانه خودش هم یک گل میخ زد ولی اینجا این شجاعت را نداشته که در خانه خودشان بزنند و بنویسند الا حقر شیخ عبدالعلی لطفی بنده هم بند جیمم اینجا این شجاعت را نداشتند اگر کرده بودند خیلی خوب بود و او کرد وقتی که صبح از خواب بیدار شدند دیدند که عجب این در تمام شهر ماست باین گفتند که تو چه کردی؟ گفت شما از من خواستید کار من اینجوری است، گل میخ ها را کشیدند بیرون و کار تمام شد و هنوز هم آثارش باقی است اینجا نخواستند این جوری بشود حالا خود جنابعالی انصاف بدهید اگر این هیئت نبود یک هیئت دیگری بود باز هم همینطور قضاوت شده بود؟ شما را بوجدانتان دکتر را نمیگذاشتند این تو؟ آقا این چه جور قضاوت است که با تغییر قاضی محکوم تغیر پیدا می کند اگر من قاضی بودم آقای فولادوند مقصر است اگر یکی دیگر جای من بود آقای دکتر طبا مقصر است (صحیح است) با تغییر قاضی محکوم تغییر میکند؟ من الان یک عده ای از هیئت تصفیه را دیدم و از خودشان شنیدم که از محکومیت یک عده ای اظهار تأسف کرده اند و گفته اند که اگر ما بودیم ممکن نبود که این کار را بکنیم حالا آمدیم که آن ها بودند آنوقت این کار را که نمیکردند. پس با تغییر قاضی محکوم تغییر میکند. یک لیست سیاه و سفید بقول ایشان درست کردند که ضمناً ‌چه نتیجه ای بگیرند من نمیدانم رئیس – آقای فرامرزی وقت شما تمام شده است کشاورز صدر – یک حقایقی را میگویند بگذارید صحبت کنند. رئیس – باید رأی گرفت چقدر وقت میخواهید؟ فرامرزی – هر چقدر من حرف بزنم تا زمانیکه حرفهایم تمام شود رئیس – آقایانی که موافقند که آقای فرامرزی نیمساعت دیگر صحبت کنند قیام بفرمایند عده زیادی قیام نمودند (تصویب شد) فرامرزی – آقایان بنده را تشویق میفرمایند متشکرم در تاریخ اسلام بیک سلسله از سلاطین اسلام میرسیم که در مغرب افریقا تشکیل شده بنام سلسله موحدین که موسس این سلسله بنام محمد بن طولون بود و این شخص دعوی میکرد که مهدی موعود است اول اینکه میگفت خودم مهدی هستم و یک رفیقی هم داشت باسم عبدالله یک مرد خل و دیوانه ای بود در تمام شهد با وضع کثیفی میگشت و حرف هم نمی توانست بزند و نمیزد سالها بدین وضع زندگی میکرد یکروزی در مسجد محمد بن طولون نشسته بود که عبد الله آمد و باو سلام کرد با لباس خیلی عالی و تمیز گفت دیشب دو فرشته آمدند و قلب مرا شکافتند و بمن اسرار غیب آموختند و همه علوم را بمن یاد دادند هر علمی از او امتحان کردند دیدند بلد است چون عالم بود و خودش را اینطوری ساخته بود بعد گفت یک پیغام دارم و آن اینست که شما امام زمان خودتان هستید و یک ماموریت هم من دارم و آن تعیین مردم بهشتی از دوزخی است و شقی از سعید آمدند روی دستورات که این شخص میداد تمام مردمی را که مخالف خودشان میدانستند یکی یکی نشان داد و بردند و سر بریدند و این دولت درست شده مثل آنها و یک همچو لیستی درست کرده اند من از این آقایان تعجب میکنم چرا راجع باین قضیه فشار میاورند آیا منظور از این مذاکرات از این زدو خوردها از این رد و بدل کردنها از این ضعیف کردنها بی آبرو کردن مجلس است در خارج با برای رسیدن به نتیجه است نتیجه چی است؟ نتیجه این تصفیه باید این باشد که بعد از این0 سازمان ما درست نشود تشکیلات ما درست نشود اگر این قانون مو به مو اجرا شد تمام اینهائی هم که ما برای مصلحت مملکت این جام شوکران را سر میکشیم و میرویم کنار آیا بعد از این دیگر عدالیه ما حقیقت دادگاه میشود؟ یعنی اگر نصف شبی یکعده او باش یک دکتری را دعوت کردند باسم طبابت و او را کشتند و مثله کردند بعد دادگاه خون این دکتر مظلوم را پایمال نخواهد کرد و عدلیه ما روحانیت ما و مذهب ما را در دنیا دسوا نخواهند کرد این دادگاه ما آقای دکتر بقائی چرا راجع باین موضوع از ته دل نعره نمی کشید که مملکت را در دنیا رسوا کرد آیا دیگر شهربانی ما پرونده سازی نخواهد کرد؟ در شهربانیها آژان های ما در هر قدمی که اتومبیل ها می خواهند رد شود نمیگویند برو برو برو (در اینجا ناطق دست خود را بلند کرده و با انگشت علامات 2 و 3 و 4 و … را نشان دادند) (خنده نمایندگان) آیا نظام ما بحقیقت برای نظام وظیفه گرفته خواهد شد یا برای پول؟ مأموریتی که در خارج هستند مشمول را غیر مشمول و غیر مشمول را مشمول نمیکنند؟ (دکتر معظمی – آقای فرامرزی رئیس نظام وظیفه را نفرمائید ایشان مرد خوبی هستند) رئیس نظام وظیفه سر لشگر نقدی از شریف ترین رؤسای ادارات ما هستند من نخواستم بایشان اهانت کنم برای اینکه او نه پول میگیرد و نه اعمال نفوذ میکند (مهدوی – مگر رئیس شهربانی اینطور نیست؟) رئیس شهربانی هم همینطور است (شوشتری – راجع به مالیات بر درآمد بفرمائید) بله آیا دیگر رئیس مالیات بر درآمد ما 6 هزار تومان و ده هزار تومان را در مقابل صد هزار تومان و500 تومان نخواهد بخشید؟ و مالیات را فقط از زن ها و بیوه زن ها میگیرد (قاسم فولادوند – ایمانی را که داشت مالیات وصول میکرد عوض نمیکنند؟ در این مجلس آقا داد کشیدیم برای ایمانی چرا او را عوض کردند؟) برای اینکه مالیاتها وصول نشود آقا اینها که گفتم دو ثلثش زیادی است عرض کنم بحضور آقایان همین وزارت اقتصاد ملی که پول ملت و مملکت در دستش است دیگر اعضاء کمیسیون و اشخاص موثر آن آیا دیگر دلال در بازار نخواهند گذاشت که روی موافقت قبلی کار کنند آیا اینها الی آخر درست خواهد شد و مسلماً خود شما میدانید که بیرون کردن اینها از این تشکیلات کوچکترین تأثیر در این امر نخواهد داشت ممکن نیست سازمان برنامه کمتر پول دور بریزد و همین هست که هست (عده ای از نمایندگان – صحیح است) و اما ضررش یعنی ضرر این کارهائی که میکنیم چه هست؟ وقتمان را تلف میکنیم بیخود بهم میپریم بیخود آبروی همدیگر را می بریم و خود را رسوا میکنیم شما خیال میکنید که بعدها حساب نگه می دارند و جامعه بعد از مدتها وقت ایشان را دربند ج میگذارد این اثر معنوی را هم ندارد برای اینکه دلائل و براهین محکومیت این را باو نگفته اند و در مملکت منتشر نکرده اند که هم خودش بتواند حرف بزند و هم مردم قانع بشوند آدم بزرگ که سهل است در علم تعلیم و تربیت این مسئله مسلم است که اگر بچه ای را تنبیه کنند بدون اینکه گناه خود را بداند این تنبیه اثر ندارد (دکتر بقائی – ولی آقای فرامرزی اینها 85 درصد گناه خود را میدانند این استدلال از شما بعید است) قاسم فولادوند – دکتر ثمری یکی از شریفترین افراد مملکت است او را چرا توی بند گذاشته اند) اینهائی که آقایان توی نظم میدوند جزو نیمساعت نیست عرض میشود که اگر اینها گناهشان را خودشان نمی دانسته اند قاضی که میدانسته چرا گفته من اینطور می فهمم تمام ایراد من اینستکه چرا دلائل گذاشتن این آقایان را دربند ج ذکر نکرده اند (غلامرضا فولادوند – آقا از هرکدام از هیئت تصفیه بپرسید میگوید من نمیدانم اینرا اکثریت نوشته ج آن یکی را میگوید من نداده ام اکثریت داده ب یک هست و آن قضیه اینستکه من خودم تصدیق میکنم قضیه که ممکنست بسیار یعنی اغلب از اینهائی را که دربند ج گذاشته مستحق این بند هستند اینرا هم تصدیق میکنم که دربند الف هم بعضی ها خوب بوده اند و بعضیها دزد بوده اند و خواسته اند آنها را بشویند (دکتر بقائی – این هم صحیح است ولی استدلال شما صحیح نیست) اگر صحیح است که هر دو تاش صحیح است (دکتر بقائی – استدلال شما غلط است) استدلال من صحیح است بشرط آنکه شما عینک بیرنک بچشم بزنید (دکتر بقائی – عینک من الان هم بیرنک است) یعنی با آن عینکی که معتقدید که مال شما صحیح است و مال من غلط است و مال من غلط اینرا آنجوری میبینید در اصل قضا جناب آقای دکتر مصدق عالم حقوق اند و جنابعالی هم آقای دکتر بقائی همینطور من نه فقه خوب میدانم و نه حقوق را درست میدانم ولی مطالعات کلی دارم من تصور نمیکنم هیچ قانونی در دنیا اجازه بدهد یکعده بیگناه را محکوم بکنند برای آنکه یک عده با گناه محکوم نشوند (عده ای از نمایندگان – صحیح است) ما خودمان اصلی داریم که رادروالحدود بالشبهات کسی تا محکومیتش ثابت نباشد قاضی نمیتواند او را محکوم کند (دکتر مصدق – ادروا) خیر عرض میکنم رادرؤا برای اینکه من عربی را میدانم و فرانسه را نمیدانم و اگر فرانسه بگویم شما خنده تان میگیرد چون من فرانسه نمیدانم همانطوری که آقایان عربی نمیدانند و وقتی که آقایان اینجا عربی میگویند من می خندم من خودم یادم است در این کتابها داستانی خواندم راجع بمحکوم کردن یک کسی که محکوم نبود آنوقت یک اصل را در اینجا نشان میدهد که گویا آقای عامری هم فرمودند (اسلامی – ممکن است فرانسه اش را هم بفرمائید) میگویند: ll vaut mieux laisser un coupable sans punition que de risquer de faire condamner un innocent. این اصل قضائی است همانطوریکه عرض کردم که اگر امر دایر باشد بین تبرئه یک محکوم یا محکوم کردن یک بیگناه باید اصل تبرئه محکوم را چسبید همانطوری که در عربی هم اینجور است این جمله فرانسه را هم من از زمانی که میخواستم فرانسه یاد بگیرم یادم مانده بود که گفتم (دکتر بقائی – فرانسه را خوب گفتید و بنده بشما نمره 19 میدهم) ولی من بشما این نمره را در عربی نمیدهم ولی با این تفاوت که یک محکوم بود و یک بیگناه (دکتر بقائی – وای در اینجا 85 محکوم و 15 بیگناه است) یک حرفی بود که جناب آقای دکتر مصدق در اینجا وقتی راجع به خودشان آقای جمال امامی گفت که خواسته اند ایشان را در بند ج بگذارند و معلوم شد دروغ است برای اینکه هیئت تصفیه تکذیب کرده حالا نمیدانم تکذیبش راست یا دروغ است خوب تکذیب کرده میگویم صحیح است و فرمودند که من چون اکثریت ملت بمن رأی داده است هیئت تصفیه صلاحیت این را نداشته که درباره من حرفی بزند باولتر وقتی بحث میکردند میگفت اول الفاظت را معنی کن و اول حدود کلماتت را معین کن آیا جنابعالی این اصل را قبول دارید؟ (مکی – ایشان که نمیخواهند مستخدم دولت بشوند) این حرف دیگری است ولی من میخواهم بپرسم که شما این اصل را قبول دارید که وقتی یک کسی حوزه انتخابیش باو رأی داد آنوقت هیئت تصفیه صلاحیت رسیدگی بکار او را ندارد اگر این اصل صحیح است درباره سایر همکاران شما هم صحیح است (دکتر بقائی – از لحاظ نمایندگی صحیح است) راجع بایشان هم همینطور است اینکه گفتم حدود الفاظ را آنطوریکه میگوئید معین کنید همین است که دیگر آدم از زیر حرف در نمیرود چطور اینها میتوانند درباره رئیس مجلس وارد بشوند (یکی از نمایندگان – آنهم در حال ریاست مجلس) بله در حال ریاست مجلس عرض کنم که من روی عقیده قبلی و روی اینکه متزلزل کردن مستخدمین دولت هر روز بیک اسمی درست نیست معتقدم که این لایحه ای که الان دولت بمجلس آورده این را باید انداخت دور و اینها را هم از بین برد بچه طرزی که مجلس ضعیف نشود بچه طریقی که مجلس بدنام نشود و در خارج ننگین نگردد و در خارج منعکس نگردد که مجلس شورای ملی ایران با هر اصلاح و با هر تصفیه ای مخالفت میکند این را باید چکار کرد برای اینکه یکعده دزد را قطار کرده اند و یکعده اشخاص نیکنام و درست را هم قاطی کرده اند من چون معتقد هستم و معتقد بودم که در اصل این بندها آمد برای اینکه یک ضربت دیگری را بمجلس برند و این را فکر کردند که چکار باید کرد تا از این مخمصه آمد بیرون برای اینکه من دیدم یک عده از رؤساء، از لیدرهای مجلس متأثرند از اینکه مجلس در یک انحطاطی افتاده و همینطور دارد میرود قبل از اینکه مجلس تعطیل شود روزهای تعطیل این این آقایان همدیگر را دیدند و گفتند که این دیگر مجلس نیست باید فکری کرد و جلوش را گرفت و نگذاشت که بیفتند توی پرتگاه ما با این تبادل فکر با یک عده ای از اشخاص رفتیم بتعطیل و من خوشحال بودم که برمیگردیم درو هم می نشینیم جلو این توطئه های شبانه و گذاشتن مجلس در یک امری که آبروی مجلس را ببرد و مشروطیت ایران را بکلی از بین ببرد بگیریم وقتی آمدیم دیدیم که یک چیز دیگری درست کردند و آن این بند است این بند دیگری که برای این مجلس انداختند من خیلی فکر کردم که چه جوری میشود ازش جست که مجلس هم مبتذل و بد نام نشود من یک فکری کردم آقای دکتر بقائی که متأسفانه بعد دیدم زمینه حاضر نیست یا خوشبختانه نمیدانم من فکر کردم چون این عمل توطئه ای بر ضد مجلس است مخصوصاً بر ضد رئیس مجلس دولت را استیضاح بکنیم (ارباب مهدی – گناه دولت چیه؟) گناه دولت این است که شما طرفدارش نبودید (مکی – احسنت، صحیح است) من که حرف غلط نمیزنم (مکی – آنچه که صحیح باشد میگویم صحیح است) عرض کنم این بود که من وقتی صحبت کردم با آقایان دیدم زمینه حاضر نیست گفتم دولت تقصیر داشته باشد یا نداشته باشد فرق نمیکند دولت مسئولیت دارد در مقابل مجلس، مجلس باید قدرت داشته باشد اگر مجلس از خود قدرت نشان بدهد آبروی مجلس میرود بالا ولی اگر همینطور با حال ذلت، با خواری باقی بماند آبروی مجلس هم از بین میرود (مکی – اینهم صحیح است) بدبختانه حالا بیک جائی میرسیم که بنظر جنابعالی از این هم صحیحتر است و آن این است که وقتی که شما پیشنهاد کردید که اختیاراتی که بکمیسیون دادگستری در دوره پانزدهم داده شده لغو بشود من این را پذیرفتم (مکی – صحیح است) چرا؟ برای اینکه مجلس یا اکثریت مجلس اگر بخواهد یک چیزی بگیرد باید یک چیزی هم بدهد باید از یک مقدار نظیرش که در کمیسیون اجرا شده صرف نظر بکند یک مطالبی یک اختیاراتی باین کمیسیون اجرا شده صرف نظر بکند یک مطالبی یک اختیاراتی باین کمیسیون داده شده که یک روزی معلوم خواهد شد که از تمام این بندها خطرناکتر است اینکه چیزی نیست 120 نفر یا دویست نفر آدم میروند توی خانه شان می نشینند غالباً هم نان و زندگی دارند فحش هم میدهند که پدرسوخته ها بما ظلم کردند یک اختیاراتی بکمیسیون دادگستری دادند که در آتیه خواهید دید خطرش بمراتب از این زیادتر است و اگر مجلس موافقت کند آن اختیارات لغو شود این هم از بین برود هم ملت راضی میشود و هم ما از مخمصه بیرون آمده ایم (صحیح است) (شوشتری – پیشنهاد بفرمائید ما امضاء میکنیم) نمیکنید، عرض کنم که این اختیاراتی که بکمیسیون دادگستری داده شد و این اختیار را بهیئت تصفیه دادند میدانید در چه موقع مجلس شد در موقعی شد که مجلس افتاده بود در سراشیبی و هر کس از ترس اینکه او را جزء دسته نمیدانم فلان و بهمان قرار بدهند کاری میکرد که هر چه میکردند میگفت بله قربان (مکی – مسئولش کی بود آقای فرامرزی؟) مسئولش ما بودیم قربان (مکی – کی بیشتر از همه؟) همه ما مسئول بودیم من بودم همه بودیم هر کس بسهم خودش یک اصل کفایه داریم و یک چیز دیگری که اسم ندارد و باید گناه کفایه اسمش را گذاشت عرض کنم با اینکه جناب آقای سردار فاخر خودشان هر چه لازم بود فرمودند منهم مثل اینکه دلم میخواهد دو سه کلمه راجع باین موضوع بگویم راجع بچک بلا محلشان که آقای دکتر مصدق فرمودند خودشان فرمودند این چک لابد صاحبی دارد یعنی لابد یک آدمی طلبکار است که چک برایش کشیده اند این کی است که پول نمیخواهد و فقط خوشش میآید هو بکند (مکی اگر اجازه بدهید نمره هایش را عرض کنم) آقا بنده هم میگویم شما هم کشیده اید مگر توی این مملکت وجدان است؟ مگر کسی را خواسته باشند متهم بکنند چه مانعی دارد ؛ (دکتر مصدق – خواهش میکنم مجلس را متشنج نفرمائید آقای فرامرزی استدعا میکنم مجلس را متشنج نفرمائید) دکتر بقائی – ما از روز اول خواستیم که در این موضوع وارد نشویم) چشم عرض کنم متأسفانه اگر این اعمال غرض نمیکردند اگر خوب و بد را بهم مخلوط نمیکردند اگر آن دزدهای بنام را که گذاشته‌اند اشخاص دیگری قاطی نمیکردند یک بند الف دیگری درست نمیکردند که اشخاصی را که من میشناسم دزد هستند توی این بند نمیگذاشتند هیچکس نمیتوانست کاری بکند (دکتر طبا – پس شما تصدیق دارید قانون خوبی بود) نه آقا ما قانون کیفری داریم قانون استخدام داریم دیوان کیفر داریم یا دولت میتواند اجرا بکند یا نمیتواند اگر میتواند آن قوانین را اجرا بکند دولت خودش اختیار دارد اگر نمیتواند که صد قانون دیگر هم از مجلس بگذرانند باز هم نمیتوانند اجرا بکند فایده اش چیست الفاظ قانون که بکسی قوت نمیدهد با این ترتیبی که اینها مخلوط کرده اند قابل هضم نیست مثلا من این را از شما میپرسم که اعلم الملک چطور برای این مملکت وجودش زیادی است؟ ابوالحسن صادقی که نیست این چه جوری وجودش برای این مملکت زیاد است دکتر افشار علی صدارت آقا یک قاضی است در تمام عمر این خدشه نیست یک شاعر بسیار مفید ظریف الطبع فقط امضاء یک ابلاغ این با امضای قوام السلطنه است یعنی چی؟ آنهم در چه موقعی؟ در موقعی که عدلیه وزیر نداشته است، هنری، همین بوذری که اینجا نشسته، مهران، یزدانفر، وحید این ها را گذاشته اند توی بند (ب)آنوقت با خدا را گذاشته اند توی بند الف (دکتر بقائی – آقای فرامرزی اگر بخواهید اشخاص را اسم ببرید تمام این جنایات دادگستری توی این مملکت با دست این آقای بوذری دارد صورت میگیرد در تمام محاکم اعمال نفوذ میکند شما جواب آن یادداشت را بدهید) رئیس – آقای فرامرزی وقت شما تمام شد (دکتر بقائی – آقای فرامرزی جواب آن یادداشت را بفرمائید) آقای دکتر بقائی عرض کنم که اگر دلایلی داشتید که فلانکس فلان کار را کرده فلان آدم فلان کار را کرده و بواسطه اعمال نفوذش عدلیه نتوانسته محکومش کند بواسطه حقه بازیش نگذاشته که سند و مدرک بدست بیاید ولی مطلب برای ما ثابت است آقای فرامرزی) ولی آقای دکتر روی دلخواه این کار را کرده اند. دکتر بقائی – آقا چرا آن یادداشت بنده را نخواندید پس جواب نداشت آقای فرامرزی نوشتم کدام قانون بدون تبعیض و استثنا در این مملکت اجرا شده است؟ رئیس – پیشنهاد آقای کشاورز صدر قرائت می شود. (بشرح زیر قرائت شد) مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی – پیشنهاد می کنم بعد از مذاکره آقای فرامرزی رأی بکفایت مذاکرات گرفته شود – رئیس – آقای کشاورز صدر بفرمائید عده ای از نمایندگان – تشریف ندارند شوشتری – بنده پیشنهاد ایشان را قبول می کنم. رئیس – شما نمی توانید پیشنهاد ایشان را قبول کنید. شوشتری – من پیشنهاد ایشان را قبول نکردم من عین آن پیشنهاد را نوشتم. عده از نمایندگان – آمدند. کشاورز صدر – بنظر بنده دیگر بمقدار کافی در اطراف این لایحه بحث شده خواستم بخاطر آقای آزاد که در اینجا تذکر دادند که ما در اینجا مطالعه کنیم که مانند لایحه سابق ناقص نباشد بعرض آقایان میرسانم که الان چندین روز است چه در مجلس و چه در خارج در کریدورها و فراکسیونها این لایحه و این موضوع مورد شور و بحث قرار گرفته بخصوص جناب آقای فرامرزی و جناب آقای عامری که قبل از ایشان بودند و آقایان دیگر که کاملا جهات مختلف این لایحه را سنجیدند و بنابراین بعد از این جز اینکه وقت مجلس را بگیرند چیز دیگری نییست (عده ای از نمایندگان – صحیح است) من خودم یادداشت کرده بودم که خیلی از مطالب را بگویم ولی دیدم که بیش از این لازم نیست و آقایان این مسائل را گفتند و ضرورت ندارد که بیش از این تذکر داده شود خواستم بگویم که آقایان اجازه بفرمایند تا مذاکرات کافی باشد و رأی بپیشنهاد کفایت مذاکرات داده شود. مکی – بنده با کفایت مذاکرات مخالفم اینجا نباید تبعیض بشود بنده قبل از همه تقاضا کرده ام اردلان – پیشنهاد کفایت مذاکرات در کلیات است نه در مواد در مواد باید صحبت بشود رئیس – این پیشنهاد راجع بکفایت مذاکره در کلیات است آقای فولادوند بفرمائید قاسم فولادوند – بنده معتقدم و همیشه هم معتقد بوده ام که نباید در کارها عجله کرد باید دز اطراف امورله و علیهش صحبت کرد مخصوصاً در یک کاری که بفرمایش آقای فرامرزی یک بندی را خواسته اند برای تضعیف مجلس در راه مجلس بگسترانند این آقایان هیئت تصفیه یکعده از اشخاص شریف مملکت را لکه دار کرده اند یک عملیاتی بر خلاف قانون کرده اند باید از حیثیت آن اشخاص دفاع کرد باید پشت این تریبون آنها را توضیح داد که ملت ایران بداند که آقایان سوء نظر داشته و غرض ورزی کرده اند و متوجه بشوند برای اینکه در ولایات میشنوند که قانون تصفیه آمده و یک عده از مستخدمین دولت را در بند الف و ج و ب قرار داده این قانون را باید همان طوریکه فرمودند بعد از بحث و شور رد بکنند ممکن است برای آنهائی که در اطراف مملکت هستند تولید یک ابهامی بکند لذا باید آمد اینجا صحبت کرد و ثابت کرد چرا این قانون با سوء نظر و غرض ورزی انجام شده است و عیوب قانون چیست؟ اگر یک عملی هم میکنیم مثل کمیسیون دادگستری پارسال محتاج نشویم دوباره تجدید نظر کنیم اینها اشخاصی شریف را توی این مملکت لکه دار کردند سرلشگر کوپال آقا بنان شب محتاج است چرا او را در بندب گذاشته اند (معدل – بندب که بد نیست آقا) بسیار بد است آقا بنده میگویم همان طوریکه جناب آقای دکتر مصدق فرمودند این ها صدی پانزده غرض ورزی کرده اند و باید آنهائی را که در بند الف گذرانده اند صدی 15 آنها را در بند ج گذاشت (صدرزاده – یک آدم لایقی را اگر در این بند هم بگذراند درست نیست) آقا این چه حرفی است اینها را از حقوق اجتماعی از حقوق فردی محروم کرده اند باید اینجا صحبت کرد بچه مناسبت آقای دکتر سجادی و آقای اطفی بعد از 90 سال عمر خدمت بکنند و جوانهای مملکت مثل دکتر ثمری و دکتر مهران از کار برکنار شوند شهرستان بروجرد دو طبیب ندارد بچه مناسبت اینها را در بند گذاشته اند دکتر نخعی را که یکی از افراد شریف اینمملکت است چرا در بند گذاشته اند برای اینکه حیثیت افراد را لکه دار کنند اینها باید اینجا گفته شود همین آقای کشاورز صدر را که دارد با این وضع در این مملکت زندگی میکند گذاشتند در بند ب برادر من 18 سال دارد کار میکند میگذارند در بند ب آنوقت کسیرا که 1000 لکه و ننگ دارد باید توی بند الف بگذارند آقای دکتر سجادی و آقای دکتر هومن پسر … (رئیس – آقای فولادوند مراعات آئین نامه را بکنید و خارج نشوید) جناب آقای رئیس آقا اینها شرف مردم را برده اند بگذارید اینجا صحبت بکنیم ما 6 برادریم دو تا وکیلیم یکی در نظام خدمت میکند و در جنگهای لرستان پیش قراول بوده و شرکت کرده یک برادر من قاضی بوده یکفرد در این مملکت بیاید بگوید که این برادرهای من کوچکترین تخلفی کرده بیاید بگوید که کوچکترین کار خلافی کرده اند من دست هر 6 نفر را میگیرم و از این مملکت بیرون میرویم ما پدر در پدر به این مملکت خدمت کرده ایم مگر میگذارم که شیخ عبدالعلی لطفی که هزار اتهام دارد بما توهینی بکند همین آقای شاهرودی که ملاحظه میکنید کفیل فرمانداری شاهرود را برای اینکه آقای شاهرودی وکیل نشده است در مجلس سنا ایشان آمده اند و او را در بند ج گذاشته اند بنده میتوانم بروم زراعت بکنم نان بخورم ولی او برود چکار بکند؟ غلامرضا فولادوند – حزب عامیون. کشاورز صدر – فراماسونها ما را به بند گذاشته اند ما آنها را ببند دارد میگذاریم.

غلامرضا فولادوند – هر وقت حزب عامیون زمام این مملکت را بدست گرفت ما از این مملکت میرویم.

رئیس – چون از هیئت دولت 2 نفر اینجا هستند مطابق ماده 68 عده کافی نیست اعلام رأی نمیشود آقای وزیر پست و تلگراف لایحه ای دارند که میدهند بفرمائید.

- تقدیم یک فقره لایحه از طرف آقای وزیر پست و تلگراف

۴ – تقدیم یک فقره لایحه از طرف آقای وزیر پست و تلگراف

وزیر پست و تلگراف – مجلس شورای ملی بطوریکه خاطرآقایان نمایندگان محترم مستحضر است وسایل مخابراتی و مکالماتی یکی از مهمترین عوامل ترقی اقتصادی و رفاه عمومی می‌باشد متأسفانه وسایل مخابراتی و مکالماتی فعلی کشور دستگاههای قدیمی و فرسوده‌است که بهیچوجه با احتیاجات فعلی زندگانی عمومی تطبیق نمی‌نماید سهل است غالب مراکز مهم کشور فاقد وسایل مخابراتی و مواصلاتی می‌باشد ایجاد این وسایل و تکمیل و اصلاح وسائل موجود که بایستی در اسرع وقت عملی شود محتاج بسرمایه زیاد و تعداد کافی متخصص و مهندس می‌باشد که تهیه این وسایل مالی و فنی در مدت کوتاه برای دولت ایران میسر نیست، لذا دولت در نظر گرفته‌است با مؤسسات خارجی مهم وارد مذاکره شده و با آنان قراری بدهد که وسائل مخابراتی و مکالماتی جدید را در کلیه نقاط کشور و همینطور ترتیب مواصلات کشور ایران با کشورهای بیگانه را بنحو احسن طبق مشخصات مورد تصویب وزارت پست و تلگراف و تلفن و تحت نظر آن وزارتخانه در مدت کوتاهی حداکثر سه سال انجام و بهای آنرا بتدریج و باقساط در مدت طولانی حداکثر ده سال دریافت نمایند ضمناً شرکت خارجی که انجام عمل را بعهده خواهد گرفت متعهد شود حسن عمل کلیه تأسیسات را تا مدت پنج سال پس از تحویل تعهد و تضمین نماید بنابراین ماده واحده زیر تقدیم و تقاضای تصویب آنرا می‌نماید.

- ختم جلسه

۵- ختم جلسه

رئیس – بکمیسیون مربوطه فرستاده می‌شود جلسه را ختم می‌کنیم و جلسه آینده سه شنبه ساعت ۹ صبح دنباله رأی خواهد بود (جلسه ساعت یک و بیست دقیقه بعد از ظهر ختم شد).

رئیس مجلس شورای ملی – رضا حکمت