مذاکرات مجلس شورای ملی ۲ تیر ۱۳۰۴ نشست ۱۸۵

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پنجم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری پنجم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پنجم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲ تیر ۱۳۰۴ نشست ۱۸۵

مذاکرات مجلس شورای ملی ۲ تیر ۱۳۰۴

نشست ۱۸۵

صورت مشروح مجلس سه شنبه دوم تیرماه سنه ۱۳۰۴

مجلس سه ساعت قبل از ظهر بریاست آقای حسین خان پیرنیا تشکیل گردید. صورت مجلس یکشنبه سی و یکم خرداد را آقای آقامیرزا شهاب قرائت نمودند.

رئیس ـ آقای شوشتری (اجازه)

شوشتری ـ قبل از دستور عرض دارم

رئیس ـ آقای دامغانی (اجازه) آقای دامغانی (اجازه)

دامغانی ـ قبل از دستور عرض دارم

رئیس ـ آقای مصداق السلطنه (اجازه)

مصداق السلطنه ـ قبل از دستور

رئیس ـ آقای کازرونی (اجازه)

کازرونی – بعد ازتصویب صورت مجلس عرضی دارم

رئیس ـ آقای سلطانی ـ (اجازه)

قبل از دستور

رئیس ـ آقای شریعت زاده ـ (اجازه)

شریعت زاده ـ عرضم قبل از دستور است.

رئیس ـ صورت مجلس ایرادی ندارد؟

بعضی از نمایندگان ـ خیر

رئیس ـ آقای شوشتری (اجازه)

شوشتری ـ عرایض بنده تقریبا” اعتراضی است بوضع و طرز تشکیلات عدلیه، اعتراض بوزیر فعلی عدلیه نیست البته تصدیق می فرمائید که برای پیشرفت امور مملکت دو قوه مهمتر و درجه اول واقع است. اول تأمین طرف و شوارع بعد تأمین مالی و قضائی. طرز تشکیل عدلیه ما و اشخاصی که در عدلیه هستند و جریان محاکمات عدیه حقیقتا” طوری است که نمی‌توان گفت اعتراض معترضین غیروارد است. مثلا” در عدلیه یک دعوائی اقامه می‌شود مدعی که عرض حال داد مدعی علیه می‌آید و مدتی وقت صرف می‌شود برای تشخیص صلاحیت محکمه. مدتی راجع بصلاحیت و عدم صلاحیت طرفین وپس از این که این مدتها گذشت یک قراری صادر می‌شود و این قرار سه مرحله می‌پیماید. بدوی، استینافی، تمیز اگر صلاحیت محکمه معلوم شد. سه مرحله می‌پیماید که درهریک از این مراحل ممکن است مدعی و مدعی علیه بیچاره ششماه یک سال وقتشان تلف شود….

رئیس ـ آقا اعتراضاتتان بقوانین موجود است.

شوشتری ـ خیر. نسبت به قوانین موجوده اعتراضی ندارم. آنچه که از قوانین مصوبه مجلس دردست عدلیه است تقریبا” می‌توان گفت تا بیک درجه امیدبخش است ولی از دوره چهارم و قبل از دوره چهارم وزراء وقت یک ابلاغاتی صادر کرده‌اند که بهیچوجه من الوجوه بتصویب مجلس نرسیده است و خود این ترتیب سبب شده است که برای تأمین حقوق مردم مجلس پنجم اقدام کرده است به یک کارهای اساسی که عموم مردم علی الطلاق نسبت به آن خوشبین شده‌اند و حقیقتا” هم باید خوشبین باشند. بنده که این عرایض را می‌کنم و همینطور امثال بنده که در توی مجلس هستند برای اینست که ما بیشتر توی مردم هستیم و مردم بیشتر توجه دارند تا به یک اشخاصی که توی آنها نیستند. حالا این خوشبختی است یا بدبختی به آن کار ندارم مثلا” قانون ثبت اسناد امروز دردست مردم است درصورتیکه هنوز بمجلس شورای ملی نیآمده است.

جمعی از نمایندگان ـ (بطور همهمه) اینطور نیست از تصویب مجلس گذشته است.

شوشتری ـ اشکال ندارد اشتباه شده است. عرض می‌کنم جریان عدلیه طوری است که حقیقتا” اگر مجلس شورای ملی امروز یک فکری برای مردم نکند مثلا” کاپیتولاسیون برای چیست؟

(همهمه نمایندگان)

صدای زنگ رئیس (دعوت به سکوت)

شوشتری ـ نمی‌گذارند، اصلاحات اساسی را نباید گفت؟

رئیس ـ اعتراضات ایشان مبنی بر عدم اطلاع از قوانین است آقای دامغانی (اجازه)

دامغانی ـ مقدمه‌ای بطور مختصر عرض می‌کنم که بنده حمله بعدلیه را مقتضی نمیدانم

جمعی از نمایندگان ـ صحیح است

دامغانی ـ زیرا ما مدعی هستیم که دارای قوه قضائی کاملی می‌باشیم دیگران باید در عدلیه ما محاکمه کنند

(صحیحست)

و غیر از این حق ندارند زیرا قوانین ما کامل می‌باشد و اگر هم نواقص دارد در کمیسیون عدلیه عنقریب تکمیل خواهد شد و بایستی همه هم مطیع قانون باشند و بیش از این هم در این موضوع داخل نمی‌شوم. البته اگر هم یک نواقصی در قضات باشد عنقریب اصلاح خواهدشد. عرض بنده فعلا” راجع باین است که مالیات قندوشکر که تصویب شد چون یک قدری عبارت مواد قاصر بود یا اینکه در وزارت مالیه سوء تفسیرشده است یک مشکلاتی برای تجارت تولید شده است. چون در آن موقع این قروض پیش بینی نشده بود حالا طرف ابتلاء تجار شده است و شاید موجب یکضرر فوق العاده برای تجاربشود و این ضررشاید منجر بشود باینکه یک عده از تجار بالاخره ورشکست شوند و البته باید آن موارد را تفسیرکرد. سؤال هائی هم تجار از هیئت محترم رئیسه در این سه موضوع که حالا عرض می‌کنم کرده‌اند. اینجا تصویب شد قندی که در بیست و دوم اردیبهشت وارد شده است که مشمول قانونست و باید مالیات را بپردازد. اولا” یک قسم قندی است که در بیست و دوم اردیبهشت وارد شده است و تا تصویب این قانون بکلی تقسیم شده و فروش رفته و بایع و مشتریش هم پیدا نیستند حالا آن تاجری که فرضا” خروار قند وارد کرده و بمشتری‌های خود فروخته است مال التجاره اش مشمول این قان است آیا مالیات را کی باید بدهد؟ آن تاجری که وارد کرده است باید تمام مالیات را بپردازد؟ اگراینطور باشد که یک ضرر فوق العاده و فاحشی متوجه او خواهدشد که جبران ناپذیر است و آن تاجر نمی‌تواند اط سقط فروش مشتریهای خودش آن را پس بگیرد و این ضرر غیرقابل تحمل است. قسمت دومش قندی است که قبل از بیست و دوم اردیبهشت واردشده و در گمرک بوده است. رسیدگی دردست صاحب مال می‌باشد و درگمرک بوده است تا قانون تصویب شده آیا آن قند هم مشمول قانون خواهدبود یانه؟ در قانون اینطور تصویب شد: قندهائی که قبل از بیست و دوم اردیبهشت وارد شده است از تأدیه مالیات معاف است و قندی که در بیست و دوم اردیبهشت و عبد از آن وارد شده مشمول قانون است. حالا این قند قبل از بیست و دوم اردیبهشت وارد گمرک شده است ولی تابعد از بیست و دوم اردیبهشت از گمرک خارج نشده است آیا مالیات این قندها را باید بپردازد یا خیر آنها هم معاف هستند و این قسمت هم یک اشکال و گتفگوهائی بین تجار وزارت مالیه فراهم کرده است بالاخره گمان نمی‌کنم تاکنون هم حل شده باشد و باید مجلس تصمیمی اتخاذ کند که این قضیه حل شود. قسمت سوم قندی است که قبل از ۲۲ اردیبهشت تاجر بطور سلف فروخته و بعد از تصویب قانون وارد کرده است و بمشتری که قبلا” فروخته است تحویل کرده حالا این مالیات را که باید بدهد؟ آن تاجری که بطور سلف فروخته یا مشتری؟ اگر تاجری که بطور سلف فروخته بناشود بدهد دیگر نمی‌تواند از آن مشتری بگیرد و البته این یک ضرری است جبران ناپذیر و اگر هم بنا باشد مشتری بدهد چطور قندی را که بطور سلف خریده است باید این خسارت را بدهد؟ این هم باید تفسیر شود که معلوم شود از کی باید گرفت. غرضم این است که اینها یک اشکالاتی است که بین وزارت مالیه و تجار پیش آمده و علتش هم سوء تفسیر قانون است و بعقیده بنده این اشکالات را وزارت مالیه باید بایک رویه مسالمت آمیزی که در ابتدای وضع هر قانونی لازم است و باید با مردم ارفاق و مساعدت کرد حل نماید. وباید طوری بشود که در موقع عمل این قانون زحمت و خسارت برای مردم تولید نکند و بالاخره مجلس بایستی یک تصمیمی در این باب بگیرد.

جمعی از نمایندگان ـ دستور

رئیس ـ پیشنهادی راجع به دستور رسیده است قرائت می‌شود (بشرح ذیل خوانده شد)

پیشنهاد آقای زعیم پیشنهاد می‌کنم:

راپورت کمیسیون عرایض و مرخصی راجع بمدیران مطابع در درجه اول جزء دستور شود

رئیس ـ مخالفی دارد؟

بعضی از نمایندگان ـ خیر

رئیس ـ خبر کمیسیون که در جلسه قبل خواند شد مجددا” قرائت می‌شود (بشرح آتی قرائت شد)

درموضوع اظهارات و تشکیلات آقایان ارباب مطابع که بالاخره در کمیسیون عرایض نمایندگان درباب مطابع و مباشرت محترم مجلس شورای ملی برای دادن توضیحات حاضر شده‌اند و مذاکرات مفصل بعمل آمده کمیسیون پس از مداقه و مطالعه در اطراف قضیه تصمیم گرفت که موضوع و حل مسئله را بنریات مجلس شورای ملی موکول و محول دارد و معتقد سات که برای تعدیل عمل ختم ماده اختلاف یگانه طریقی که بتواند موضوع را حسن خاتمه دهد این است که از طرف مجلس شورای ملی امر به تشکیل کمیسیون خاص گردد که اعمال نظر نموده نتیجه را بعرض برساند.

رئیس ـ آقای سلیمان میرزا (اجازه)

سلیمان میرزا ـ موافقم

رئیس ـ آقای دست غیب (اجازه)

دست غیب ـ موافقم

رئیس ـ آقای فاطمی (اجازه)

فاطمی ـ موافقم

رئیس ـ آقای رضوی (اجازه)

رضوی ـ بنده با راپورت کمیسوین مخالف نیستم

رئیس ـ آقای دادگر (اجازه)

دادگر ـ موافقم

رئیس ـ آقای کازرونی (اجازه)

کازرونی ـ موافقم

رئیس ـ مخالفی ندارد؟

(گفتند خیر)

شیروانی ـ بنده پیشنهاد می‌کنم از شعب انتخاب شوند

رئیس ـ آقای مدرس هم اینطور پینشهاد کرده‌اند از هر شعب یک نفر انتخاب شود؟

بعضی از نمایندگان ـ بلی یک نفر کافی است.

رئیس ـ رأی می‌گیریم آقایانی که این ترتیب راتصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد خیر کمیسیون راجع به یکنفر مستخدم آلمانی از ماده پنج مطرح است قرائت می‌شود

(بشرح آتی خوانده شد)

ماده ۵ ـ مسیو فن دم هاکن مبلغ پانصدتومان در هر ماهی مواجب اخذ نمود و مبلغ مزبور در اول هرماهی بمشارالیه تأدیه خواهد شد درصورتی که مسیوفن دم هاکن با اجازه از طهران غیبت نماید حقوق مشارالیه درموعد مقرر به وکیل مشارالیه تأدیه خواهدشد.

رئیس ـ آقای دکتر آقایان (اجازه)

دکتر آقایان ـ بنده یک ایراد مختصری به این ماده دارم اینجا نوشته شده است: مواجب ایشان در اول هرماهی به ایشان پرداخته خواهدشد. این برخلاف اصلیاست که راجع به تأدیه حقوق در این مملکت هست هیچ دلیلی که حقوق مستخدمین را در اول ماه بدهیم نیست. ما مستخدم خارجی خیلی داریم همانطور که به سایرین پرداخته می‌شود به این متخصص هم باید پرداخت شود.

مخبر ـ اگر به حقوق این شخص ملاحظه فرمائید تصدیق میفرمائید که با حقوق سایر مستخدمین خارجی تفاوت دارد و درهر حال دادن حقوق یا وسط یا آخر فرق نمی‌کند زیرا او مستحق اخذ حقوق ۲ سالهاست که کنترات شده و فرق نمی‌کند که ما اول یا آخر ماه باو حقوق بدهیم.

رئیس ـ آقای کازرونی (اجازه)

کازرونی ـ موافقم

رئیس ـ آقای رهنما (اجازه)

رهنماـ موافقم

رئیس ـ آقای رضوی (اجازه)

رضوی ـ بنده اینجا دو اعتراض دارم یکی اینکه آقایان هم تصدیق می‌فرمایند که مستخدم آلمانی می‌آوریم برای اینکه ارزان باشد و به این ترتیب اگر در آتیه ما بخواهیم متخصص از آلمان بیاویم چون اینجا پایه را بالا برده‌اند گران تمام می‌شود. آقای ارباب هم متخصص از آلمان آورده‌اند با ماهی صدتومان، اینجا هم می‌شود این متخصص را با ماهی دویست دویست و پنجاه تومان کنترات کرد و اگر به این شخص ماهی پانصدتومان بدهیم اگر متخصص دیگر بخواهیم می‌گویند چون آن یکی پانصدتومان گرفته باید بما هم ماهی پانصدتومان بدهید. یک اعتراض دیگرم هم همان است که آقای دکتر آقایان گفتند ما چرا باید کار نکرده حقوق بدهیم؟ بلکه حقوقش را که گرفت فردایش نخواست کارکند. اگر در یکجا سابقه دارد چه در مستخدمین داخله و چه در مستخدمین خارجه که حقوق را در اول ماه یعنی قبل ازخدمت بدهند بنده هم حرفی ندارم.

رئیس ـ آقای نظامی (اجازه)

آقامیرزایدالله خان نظامی ـ درقسمت اول که آقای رضوی فرمودند ممکن است با ماهی دویست یا دویست و پنجاه تومان یکنفر متخصص از آلمان آورد. اگر از روی انصاف نگاه کنیم یک نفری که حقیقتا” متخصص باشد با کمتر از این حقوق که اینجا نوشته شده است نخواهد آمد. اما در قسمت دوم که فرمودند چرا اول ماه باید حقوق این شخص را داد. گمان نمی‌کنم هیچ فرقی برای دولت داشته باشد زیرا دولت صرافی که نمی‌خواهد بکند که اگر اول ماه بدهد یا آخر ماه فرق داشته باشد پس گمان نمی‌کنم فرمایش آقا مورد داشته باشد.

جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است.

رئیس ـ پیشنهاد آقای میرزاشهاب قرائت می‌شود. (بشرح آتی خوانده شد) اصلاح عبارتی ماده پنجم را بطریق ذیل پیشنهاد می‌کنم:

ماده پنجم ـ حقوق ماهیانه مسیو فن دم هاکن پانصدتومان است که در اول هرماه به مشارالیه تأدیه خواهد شد تا آخر.

مخبر ـ صحیح است اصلاح عبارتی است می‌پذیریم ولی آن قسمت آخر هم باید باشد.

آقامیرزاشهاب ـ بلی این اصلاح راجع به قسمت اول است.

رئیس ـ رأی می‌گیریم. آقایانی که ماده پنجم را با این اصلاح تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(اغلب برخاستند)

رئیس ـ تصویب شد ماده شش قرائت می‌شود (اینطور خوانده شد)

ماده ۶ ـ در موقع مسافرت‌های شغلی مسیو فن دم هاکن در ایران علاوه بر حقوقی که در ماده ۵ معین شده است روزی مبلغ ۲ تومان مخارج مسافرت به مشارالیه داده خواهد شد بعلاوه کردئه بنه و ادوات کار از طرف وزارت فوائد عامه تأدیه خواهد شد و همچنین پس از ورود مسیو فن دم هاکن به طهران یک اسب سواری با علیق آن بخرج دولت به مشارالیه داده خواهد شد و اسب مزبور در مدت خدمت مسیو فن دم هاکن در ایران در اختیار مشارالیه خواهدبود.

مخبر ـ کلمه دوتومان اشتباه شده است ۳ تومان است.

وزیر فوائد عامه ـ بلی دوتومان اشتباه است ۳ تومان باید باشد.

رئیس ـ آقای دکتر آقایان (اجازه)

دکتر آقایان ـ عرضی ندارم

رئیس ـ آقای کازرونی ـ (اجازه)

کازرونی ـ موافقم

رئیس ـآقای شریعت زاده (اجازه)

شریعت زاده ـ موافقم

رئیس ـ آقای آقاسیدیعقوب (اجازه)

آقاسیدیعقوب ـبنده در این مسئله که آقای وزیر و مخبر یکدفعه گفتند دوتومان نیست سه تومان است تعجب کردم سه مرتبه که این مسئله در کمیسیون فوائد عامه مطرح بود همان دو تومان بود که بعد یک مرتبه سه تومان شد. بنده از آقای وزیر سؤال کردم علت اینکه سه تومان شده چه بود. فرمودند چون در نظامنامه برای مسافرین سه تومان است اینجا هم نباید از حدود نظامنامه خارج نشود. درصورتیکه خوداین شخص دوتومان را قبول کرده است. چه علت دارد که بگوئیم چون در نظامنامه سه تومان است به این شخص هم روزی سه تومان بدهیم؟ ممکن است اصلا” نظامنامه را دوتومان بکنند. ما در موقع یک گیرو دار هم رأی می‌دهم ولی در یک موقع هم ولویک تومان یا پنج قران باشد باید ملاحظه کرد. یک قران را هم در موقعش رأی نمی‌دهیم. صورت جلسه حاضر است. مخصوصا” درجواب بنده آقای وزیر فرمودند چون در نظامنامه سه تومان است باید به این شخص هم سه تومان داد شود این شخص خودش دوتومان را قبول کرده است چه علت دارد که به او سه تومان بدهیم همه میدانیم بواسطةاینکه پایه خرج را بالا گرفته ادارات ما خرابست بقدری نظر آقایان وزراء ما نرحاتمی و بزرگی است که نمی‌شود جلوش را گرفت این است که بنده با سه تومان مخالفم.

وزیر فوائد عامه ـ بادرنظر گرفتم سار کنترات‌ها که بمجلس آمده بنده تصور نمی‌کردم نسبت حاتم بخشی در این کنترات داده شود همانطور که در آن موقع هم عرض کرده‌ام (محتاج بصورت مجلس هم نیست) حالا هم خودم تکرار می‌کنم مطابق نظام نامه که برای مأموری درجه هشتم و نهم وزارت فوائد عمه هست در موقع مسافرت روزی سه تومان فوق العاده به آنها داده می‌شود و این نظامنامه ایست مدون و در دست عمل و در آن موقعی که دوتومان نوشته شده بود اشتباه بوده است و باید با این شخص هم لااقل مطابق نظامنامه مستخدمین درجه هشتم رفتار شود این اشتباه شده بود و در کمیسیون بودجه هم اصلاح شد و بعلاوه عقیده‌ام این است که اگر به یک نفر متخصص روزی سه تومان فوق العاده بدهند حاتم بخشی نشده است.

رئیس ـ آقای دست غیب (اجازه)

دست غیب ـ مااینجا متخصص جنگل انتخاب کرده‌ایم نه متخصص، متوقف در طهران این یک موضوع حالا می گوئیم خیر باید یک قدری مساعدت و همراهی کرد و در موقعی که این شخص بآنجائی که برای آنجا آمده است می‌رود خرج سفری هم به او داده شودو علاوه براینکه درطهران هم که می‌خواهد عبور کند یک است هم به او مید هند وقتی هم که می‌خواهد سفر بکند لوازم سفرش را هم می‌دهند فوق العاده هم به او داده شود این راهم قبول کردیم دیگر اینکه بجای دوتومان سه تومان بدهیم برای چیست؟ ما مستخدم برای جنگل آورده‌ایم برای این که برود در جنگل نه متخصص دفتری این شخص متخصص دفتری که نیست متخصص در امر جنگل است شما وقتی که یک متخصص جنگلی را می‌آورید و مخارج او را می‌دهید برای این است که او به جنگل‌ها سرکشی کرده و مسافرت نموده در ایاب و ذهاب باشد بعلاوه برای گردش طهران هم یک اسب به او می‌دهند این اسب را هم بنده تازه در این کنترات می‌بینم و در جاهای دیگر ندیده‌ام لذا با این ترتیب روزی سه تومان زیاد است ما که برای ملاحظه او و برای اینکه هردفعه سه چهارقران پول درشکه ندهد به او اسب و و عیق هم می‌دهیم و سایر مخارجات و لوازم کار را هم به او می‌دهیم دیگر مناسبت ن دارد روزی سه تومان به او بدهیم.

بعضی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است

رئیس ـ پیشنهاد آقای شوشتری قرائت می‌شود. (بمضمون ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم کلمه بنه ماده شش حذف شود.

رئیس ـ آقای شوشتری (اجازه)

شوشتری ـ بنده عرض می‌کنم این اولا” ماهی پانصد تومان می‌گیرد بعلاوه روزی سه تومان هم مخارج مسافرت می‌گیرد سایر لوازم هم که باو داده می‌شود دیگر از این کلمه بنه مقصود چیست؟ و بعقیده بنده این کلمه بند در قانون زیادی است

مخبرـ مقصود از بنه این است که وقتی که برای مأموریت حرکت می‌کند البته برای مسافرت یک جامه دانی و بعضی از لوازم مسافرت لازم دارد. این معنی بنه است.

رئیس ـ رأی می‌گیریم آقایانی که پیشنهاد آقای شوشتری را قابل توجه میدانند قیام فرمایند.

(دوسه نفر قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای آقاسیدیعقوب (بشرح ذیل خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم بجای سه تومان بهمان دوتومان اولی رأی گرفته شود.

آقاسیدیعقوب ـ آن نظامنامه که آقای وزیر اشاره کردند اصلا” ربطی بمجلس ندارد. آن فقط یک نظامنامة ایست. درلایحه دولت هم که به کمیسیون بودجه وکمیسیون فوائد عامه آمده خرج سفر همان دوتومان بوده حالا نمیدانم چطور آقای وزیر در مجلس می‌فرمایند روزی سه تومان باید داده شود. بنده نظر بلایحه دولت این پیشنهاد را کردم. در آنجا هم همان دوتومان است حالا دیگر حکمیت با مجلس شورای ملی است.

مخبرـ استدعا دارم ماده هفت را بفرمائید مطرح کنند تا راپورت از کمیسیون بیاید.

رئیس ـ راپورت کمیسیون اینجا است همان دوتومان است.

رئیس ـ رأی می‌گیریم بقابل توجه بودن این پیشنهاد آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند

(اکثرا” نمایندگان قیام کردند)

رئیس ـ تصویب شد. ماده هفتم قرائت می‌شود. (باین مضمون خوانده شد)

ماده هفتم ـ دولت ایران مبلغ چهارصدتومان برای مخارج مسافرت مسیو فن دم هاکن از آلمان به طهران خواهد داد و همین مبلغ در موقع معاودت مشارالیه به آلمان تأدیه خواهد شد مسیو فن هاکن مکلف است که دوماه پس از تصویب این کنترات در تهران حاضر شود.

رئیس ـ آقای کازرونی (اجازه)

کازرونی ـ موافقم

رئیس ـ آقای آقاسیدیعقوب (اجازه)

آقاسیدیعقوب ـ بنده می‌خواهم آقای مخبر یا وزیر فواید عامه این مسئله را توضیح بدهند. چون از قرار تحقیقاتی که بنده کرده‌ام مسافرینی که از اینجا بآلمان واز آنجا به ایران مسافرت می‌کنند و اکثر هم از دوستان خود بنده بوده‌اند صدوپنجاه الی دویست تومان برای مخارج مسافرت کافی است و اینکه دراینجا چهارصدتومان خرج سفر از آلمان به طهران منظورشده برای چیست؟ از آلمان تاسرحد با راه آهن می‌آید و از سرحد تا طهران هم که راه خوب و اتومبیل زیاد و ارزانست از این جهت بنده چهارصدتومان را زیاد میدانم خوبست یک توضیحی داده شود تا بنده قانع شوم.

مخبرـ در این موضوع مذاکرات مفصل شده است علاوه بر اینکه خودش می‌آید ممکن است خانواده هم همراه داشته باشد و این کمتر مخارجی است که می‌توان تصور کرد و با خانواده شاید از این هم بیشتر بشود ولی ما این قدر تعیین کرده‌ایم و ضرری ندارد.

رئیس ـ آقای شریعت زاده (اجازه)

شریعت زاده ـ موافقم

رئیس ـ رأی می‌گیریم بماده هفتم. آقایانی که ماده هفتم را تصویب می‌کنند قیام فرمایند

(عده کثیری قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد ماده هشتم قرائت می‌شود. (بمضمون ذیل قرائت شد)

ماده ۸ ـ برای تهیه اسباب و ادوات علمی و غیره که برای اجراء وظیفه مسیو فن دم هاکن لازم است مبلغ پانصدتومان پس از تصویب این کنترات در آلمان به مشارالیه تأدیه خواهدشد.

رئیس ـ آقای کازرونی (اجازه)

رئیس ـ آقای آقاسید یعقوب (اجازه)

آقاسیدیعقوب ـ بنده خواستم از آقای مخبر سؤال کنم که مقصود از و غیره چیست؟ چون می‌نویسد؟ آلات و ادوات علمی و غیره ... و مقصود از این و غیره معلوم نیست. چون کلمه مبهم در قانون نباید باشد و کلمة و غیره مجمل است لذا بنده مخالفم باید معین شود که چه آلات و ادواتی لازم است و در قانون نوشته شود.

مخبر ـ ما که نمیدانیم چه آلاتی برای جنگل لازم است و چطور می‌توانیم در قانون بنویسیم ؟او خودش میداند و هرچه را که لازم میداند می‌خرد و می‌آورد

رئیس ـ آقای شریعت زاده (اجازه)

شریعت زاده ـبنده چون این پانصد تومان را زیاد میدانیم خواستم بدانم این ۵۰۰ تومان برای چیست و مقصود از این آلات و ادواتی که می‌خواهند بیاورند چیست؟

مخبر ـ این امر در نتیجه مذاکره ایست که واقع شده یک آلات و ادواتی این شخص برای اجراء وظائف و پیشرفت کا رخودش لازم دارد که باید بیاورد از اینجهت این مبلغ باو اعتبار داده شده که هرچه را لازم میداند بخرد و باخود بیاورد.

جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است

رئیس ـ پیشنهادی از طرف آقای اسفندیاری رسیده قرائت می‌شود (باین مضمون خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم پس از ختم کنترات آلات و ادوات علمی ابتیاعی که متعلق بدولت ایرانست بدولت تسلیم شود

رئیس ـ آقای اسفندیاری

اسمعیل خان اسفندیاری ـ توضیحی ندارم مطلب معلوم است

مخبر ـ این پیشنهاد مورد ندارد وقتی که این شخص باینجا می‌آید گذشته از این آلات ممکن است یک چیزهای دیگری هم برای اجرای وظیفه در اختیار او گذاشته شود و درهرحال این اثاثیه مال دولت است و به کسی ربطی ندارد و لازم نیست در اینجا توضیحی داده شود زیرا آن وقت مفهوم مخالفش این است که دیگران می‌توانند اثاثیه دولت که در اختیار آنها است تصرف کند.

اسفندیاری ـ بنده هم می‌خواستم همین توضیح داده شود لذا پیشنهادم را پس می‌گیرم

رئیس ـ رأی می‌گیریم بماده هشتم آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند

(عده کثیری قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد ماده نهم (بشرح ذیل قرائت شد)

ماده ۹ ـ برای تهیه اثاث البیت پس از ورود بطهران مواجب سه ماه مسیو دم هاکن یک جا مساعده بمشارالیه تأدیه خواهدشد.

رئیس ـ آقای دکتر آقایان (اجازه)

دکتر آقایان ـ بنده یک اصلاح عبارتی دارم. اینکه نوشته برای تهیه اثاث البیت پس از ورود به طهران مواجب سه ماهه مسیو فن دم هاکن یک جا مساعده به مشارالیه خواهد شد لغت مساعده در اینجا چه معنی دارد؟ آیا بعد از مواجب او کسر خواهند گذاشت؟ بنابراین بعقیده بنده لغت مساعده در اینجا مورد ندارد

رئیس ـ آقای کازرونی (اجازه)

کازرونی ـ گمان می‌کنم عبارت خیلی روشن است می‌گوید پس از ورود مواجب سه ماه یک جا مساعده به مشارالیه تأدیه خواهد شد. این برای این است که بتواند وسیلة معاش خود را مرتب سازد سه ماه حقوق یکجا به او داده می‌شود میفرمائید این مساعدت نیست. عبارت خیلی واضح و روشن و گمان نمی‌کنم نقص داشته باشد.

رئیس ـ رأی گرفته می‌شود بماده نهم ـ آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(جمع کثیری قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد ماده دهم قرائت می‌شود. (بشرح ذیل خوانده شد)

ماده دهم ـ درصورتی که درمدت این کنترات مسیو فن دم هاکن مدتی بیش از سه ماه قادر به اجراء وظائف خود نباشد دولت ایران حق دارد این کنترات را ملغی نماید و درصورت الغای کنترات دولت مکلف است که معادل حقوق سه ماه مسیو دم هاکن را علاوه برمخارج مراجعت به مشارالیه که در ماده هفتم ذکر شده است بپردازد

. رئیس ـآقای دکتر آقایان (اجازه)

دکتر آقایان ـ تصور می‌کنم در قراردادهائی که با مستخدمین خارجه بسته می‌شود هرچه عبارت سلیس تر باشد بهتر است و کمتر اسباب زحمت خواهد شد بنده مقصود دولت و کمیسیون را از این جملة (که قادر به اجرای وظائف خود نباشد) اصلا” نمی‌فهمم چیست و این یک جمله کشداریست. اگر مقصود این است پس از اینکه آمد معلوم شد او متخصص نیست و از این لحاظ قادر به اجرای وظائف خود نخواهد بود اینکه غلطست برای اینکه از ابتدا دولت باید سعی کند کسی را که استخدام می‌کند حقیقتا” متخصص باشد اگر یک دلیل دیگری دارد و مقصود این است که دولت یک روزی بتواند کنترات او را لغو کند خوبست توضیح بدهند تا مطلب کاملا” روشن و معلوم شود الا این جمله کشدار است و اسباب زحمت خواهد بود.

مخبر ـ اولا” باید عرض کنم که مواد این کنترات با رضایت طرفین نوشته شده و این ماده هم یکی از مواد خوب این کنتراتست برای اینکه مفهوم مخالفش را هم خوبست درنظر بگیرید که اگر پس از ورود به طهران پس ار دوماه یا سه ماه بهمان علتی که خودتان فرمودید یا علل دیگری (بنده عرض نمی‌کنم متخصص نیست ولی شاید آنطور که ما درنظر داریم از او استفاده شود نشد) قادرنشد که اجرای وظیفه نماید. آنوقت چه باید کرد؟ دراین صورت دولت بموجب این ماده حق دارد که کنترات او را فسخ نموده و معادل سه ماه حقوق باو داده می‌شود که برود

رئیس ـ آقای رضوی (اجازه)

رضوی ـ متأسفانه دفاعی که آقای مخبر کردند بنده را قانع نکرد زیرا بنده می‌بینم همیشه عمر و پول ما صرف امتحان و تجربه می‌شود. مثلا” یک نفری را برای بلدیه می‌آوریم دویست هزار تومان خرج میدان توپخانه می‌کند یا یکنفر برای بانک می‌آوریم مبالغی خرج می‌کنیم بعد معلوم می‌شود که اطلاع و تخصص نداشت و می‌رود درین قبیل مواقع دولت باید بنمایندگان خودش تلگراف کند که از اول گوششان را باز و متخصصین صحیح استخدام کند که بعد دچار زحمت وضرر نشوند والا اگر بنا شود ما چهارصد تومان بدوا” خرج مسافرت بدهیم و سه ماه هم حقوق بدهیم و امتحان کنیم بعد معلوم بشود که مثل بنده بوده و از هیچ کاری ربط ندارد آن وقت سه ماه دیگر هم که روی هم شش ماه می‌شود باز حقوق باو بدهیم که تقریبا” چهار هزار تومان می‌شود و روانه اش کنیم. این بعقیده بند چیز خوبی نیست و بنده اینرا صحیح نمیدانم. دولت باید متخصص بیاورد زیرا ما پول زیادی نداریم که متصل امتحان کنیم و چهارهزار تومان برای امتحان بدهیم.

مخبر – متأسفانه مدافعات بنده در خارج هم آقا را قانع نکرد و حالا هم انتظاری ندارم که آقا قانع شوند آنچه عرض می‌کنم می خواهم سایر آقایان قانع شوند. ممکنست پس از سه ماه که این شخص آمد با اینکه نماینده دولت متختصص درجه اول را هم استخدام کرد ولی آیا ممکن نیست فرض شود که آب و هوای خوب ایران بلو سازگار نبود و پس از ورود باینجا مریض شد و خواست برود؟ این چه ضرری برای ما دارد؟ این که بضرر اوست! اگر هم از طرف او مدافعه میفرمائید که خودش قبول کرده است اگر هم برای دولت این فرمایش را میفرمائید که این بنفع دولتست و ا شکالی ندارد.

وزیر فوائد عامه – چون از بیانات آقای مخبر ممکن بود تصور شود که دولت در استخدام این متخصص تحقیقات ابتدائی بعمل نیاورده است لاطم است عرض کنم که تحقیقات مقدماتی کا ملی بعمل آمده و از مجرای سفارت بدولت آلمان مراجعه شده و این شخصی که معین شد یک نفر انسپکتر و مفتش درجه اول جنگل‌های دولتیست.

(جمعی از نمایندگان گفتند مذاکرات کافیست و بعضی گفتند کافی نیست)

رئیس ـ رأی می‌گیریم بکفایت مذاکرات آقایانی که مذاکرات را کافی می دانند قیام فرمایند.

(اکثر قیام نمودند)

رئیس ـ اکثریتست، پیشنهاد آقای دامغانی.(باین مضمون خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم در ماده ۱۰ بعد از کلمه سه ماه نوشته شود بواسطه مریض شدن قادر باجرا ۰ الی آخر.

رئیس بفرمائید.

دامغانی ـ لفظ قادر که در اینجا نوشته شده است: پیش از سه ماه قادر بانجام وظیفه نباشد اگر بمعنی لایق باش دکه البته باید سعی کرد از ابتدا یک شخص لایقی را استخدام کرد اگر هم عدم قدرت او را فرض کنیم که از طرف دولت درین صورت مسئولیتی بر او متوجه نیست پس همچو بنظر می‌آمد که مقصود ازین کلمه مریض شدن اوست یعنی مریض شد بطوریکه قادر بانجام وظیفه نشد. والا گمان نمی‌کنم معنی دیگری داشته باشد. اگر هم مقصود اینست که لدی‌الاقتضا هر وقت وزارت خانه بخواهد ـ می‌تواند او را منفصل و کنتراتش را لغو کند که این محتاج باین حرفها نیست باید یک ماده گذراند که هروقت دولت بخواهد می‌تواند کنترات او را لغو کند والا لفظ قادر معنای صحیحی بجز مریض شدن ندارد و اگر اینطور شد باید نوشته شود که بواسطه مریض شدن قادر به ادامه خدمت نباشد

. رئیس – آقای تدین (اجازه)

تدین ـ اولا درین ماده حق الغاء کنترات بدولت داده شده نه بوزارت فوائد عامه. ثانیاً ما نباید حتی الامکان یک کارهائی کنیم که اختیارات دولت را خیلی محدود کنیم و از یک کلیاتی صرف کنیم و یک خصوصیاتی را فقط در قانون ذکر کنیم. قادر باجرای وظایف نباشد. مقصود تنها این نیست که مریض شود ممکنست علل دیگری هم داشته باشد بنابراین راغی ندارد که ما دست دولت را ببندیم و اختصاص بمرض بدهیم بهر نحوی از الخاء که دولت تشخیص داد که او قادر نیست این بعقیده بنده بهتر است.

رئیس ـ رأی می‌گیریم آقایانیکه پیشنهاد آقای دامغانی را تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(چند نفری قیام کردند)

رئیس ـ تصویب نشد. پیشنهاد آقای دکتر آقایان. (بمضمون ذیل خوانده شد)

ماده ده را اینطور پیشنهاد می‌کنم، در تمام مدت این کنترات دولت حق دارد این کنترات را ملغی نماید و درین صورت دولت مکلف است حقوق سه ماه فن دم‌ها گن را علاوه بر مخارج معاودت مشارالیه که درماده هفت ذکر شده است بپردازد.

رئیس ـ آقای دکتر آقایان (اجازه)

دکتر آقایان ـ از توضیح آقای تدین و آقای فاطمی مخبر محترم کمیسیون معلوم شد که مراد دولت از این ماده اینست که در تمام مدت کنترات بتوان آنرا لغو نماید. اگر مقصود اینست باید ساده نوشته شود که در تمام مدت کنترات هروقت که دولت بیکی از دلائل فهمید که این آدم قادر نیست که خدمت خود را انجام دهد حق داشته باشد کنترات او را ملغی نماید. والا هروقت که دولت ما باو بگوید تو بفلان دلیل قادر باجرای وظایف خود نیستی جواب می‌دهد که من قادرم و این همیشه یک مذکراتی بین او و دولت ایجاد کرده و اسباب زحمت خواهد بود.

وزیر فوائد عامه ـ آقای دکتر آقایان باید خودشان تصدیق کنند که هیچ کس حاضر نخواهد شد مقدرات خودش را باین محول کند که هردقیقه که دولت بخواهد سه ماه حقوق باو بدهد و این کنترات او را لغو نماید. بعلاوه فراموش نباید کرد که کنترات دوطرف دارد واگر این پیشنهاد آقا قابل توجه بشود بنده یقین می‌کنم که این استخدام وجود خارجی نخواهد داشت اما در اصل ماده گویا سوء تعبیر و تفسیری شد است مقصود تعیین اختیار برای دولت نیست که هروقت بخواهد قادر باشد کنترات او را فسخ کند. تمام اطراف را باید ملاحظه کرد. اگر یک مستخدمی آمد و آب و هوای ایران بوجودش نساخت و ناخوش شد و شش ماه در خانه‌اش افتاد و قادر به انجام وظائف نشد تا وقتی که یک ماده نباشد که باتکای آن تکلیف دولت معلوم باشد او حق دارد حقوق تمام مدت خدمت خود را بگیرد و کار نکند حقی هم برای دولت نیست که کنترات او را لغو کند پس یک ماده باید باشد که وقتی بهرنحو از انحاء او قادر بانجام وظیفه نشد دولت اختیار داشته باشد کنترات او را ملغی کند و این بقدری ساده است که هیچ حرفی در اطرافش ندار دوالا غرض این نیست که در هر مرحله از مراحل دولت حق داشته باشد کنترات او را لغو کند و اصلا باین ترتیب هیچ مستخدمی قبول خدمت نمی‌کند.

رئیس ـ رأی می‌گیریم. آقایانی که پیشنهاد دکتر آقایان را تصویب می‌کنند. قیام فرمایند.

(دو سه نفری قیام کردند)

رئیس ـ تصویب نشد. پیشنهاد آقای کازرونی.(باین عبارت خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم که در ماده دهم این عبارت ضمیمه شود. : مدتی پیش از سه ماه از انجام وظائف محوله خود استنکاف ورزید دولت ایران حق دارد ... الی آخر.

کازرونی ـ مکرر کنتراتهای مستخدمین خارجی بمجلس آمده و آقایان تصویب کرده‌اند و یک همچو ماده در آنها نبوده است. این یک ماده تازه است که بمجلس آمده و اگر بنده در سایر کنتراتها یک همچو ماده می‌دیدم نه تنها مخالفت نداشتم بلکه موافق ه بودم. بنده نمیدانم یک نفر آلمانی علاوه برتخصص جنگل دیگر چه تخصص باید داشته بشد که در مدت کنترات هر وقت قادر باجرای خدمت نشد باید باد ادن سه ماه حقوق کنتراتش لغو شود؟ می‌فرمایند در تحت هر عنوانی می‌خواهد باشد (بهرنحوی از انحاء که باشد) ممکن است این جهت با این نحو یک جهتی داشته باشد که ما بآن راضی نباشیم و میل نداشته باشیم که آن جهت این اندازه مؤثر باشد که یک متخصص که وجودش برای ما نافعست بدون دلیل ما او را جواب بدهیم که برود.باین معنی که دلیل در باطن چیز دیگری باشد و در ظاهر چیز دیگری گفته شود. بنده می‌خواستم با این ماده مخالفت کنم فرصت نشد پیشنهاد کردم که در ضمن تقدیم پیشنهاد عقاید خودمرا عرض می‌کنم. حقیقتا خیلی جای تأسف است که ما در قانون یک نظریاتی اتخاذ کنیم که یک کسیکه وجودش برای ما در هر حال لازمست همیشه متزلزل باشد و اطراف و جوانب خودش را مجبور باشد ملاحظه کند که بیک جهتی از جهات و بفرمایش آقا بیک نحوی از انحاء او را جواب نگویند.

وزیر فوائی عامه ـ بنده خیال نیمکردم که یک ماده خوبی ممکنست برای آتیه هم سابقه شود اینقدر مورد مذاکره شود. بنده نمیدانم این عرض را که کردم بچه عنوان می‌شود تعبیر و تفسیر کرد بنده وقتی عرایض خودمرا عرض کردم هیچ پرده و لفافه را در نظر نداشتم که اساب نگرانی آقا باشد بلکه خیلی ساده عرض کردم بهرنحوی از انحاء مثلاً از اسب زمین خورد پایش شکست یا دچار مالاریا شد آن علت باطنی که منظور آقا است امیدوارم در ا ین مملکت هیچوقت وجود خارجی پیدا نکند و همیشه مستخدمین خارجی ما قادر بانجام وظیفه باشند. این عرض بنده فقط از نقطه نظر علل مزاجی است که ممکن است برای آن‌ها عارض شود والا از نقطه نظر دیگری نخواهد بود. بعلاوه نباید توهین کرد بیک مستخدمی زیرا خود اینکه گفته شود اگر استنکاف کرد ا زاجرای وظیفه‌ای که عهده دار است این توهین است زیرا مستخدمی که استخدام شد نباید ا زاجرای وظائف خودش استنکاف نماید و باید گفت قادر نباشد. زیرا استنکاف کردن یعنی کسی بتواند ولی میل نداشته باشد وظیفه خودش را اجرا کند و بالاخره اگر نتواند آن وظیفه‌ای که برعهده او محول شده است انجام بدهد آنوقت دولت این حق را دارد.

رئیس ـ آقایانی که پیشنهاد آقای کازرونی را قابل توجه میدانند قیام فرمایند.

(چند نفری برخاستند)

رئیس ـ قابل توجه نشد پیشنهاد آقای آقاسیدیعقوب. (اینطور خوانده شد)

بنده تبصره ذیل را پیشنهاد می‌کنم در صورتیکه مستخدم از عهده خدمت برنیاید هیچ حقی ندارد.

آقاسید یعقوب ـ بنده گمان می‌کنم عقایدم نسبت بمستخدمین فرق نکرده باشد ولو اینکه تبعه هردولتی باشد چون بنده مستخدم برای دولت ایران می‌خواهم و البته نظر سایر آقایان رفقای بنده هم همینست چون نصب‌العین من و تمام رفقای من (نه اینکه بخواهم کنایه و استعاده در کلماتم ادا کنم) این است که این مسئله را در هر معنائی و در هر عبارتی بعرض مجلس میرسانیم. از عبارات و بیاناتی که آقای مخبر محترم و همین طور آقای وزیر فوائد عامه بیان کردند چنین استفاده شده که ممنوع شدن از کار از دو قسمت می‌شود یک قسمتش این است ک هاز عهده کار برنیاید. برنیاید چرا ما بی خود شش ماه حقوق باو بدهیم؟ برای اینکه نتوانسته کار کند و یک قسمتش هم این است که از طرف دولت این ممنوعیت می‌شود. البته در این صورت باید این حقوق باو داده شود ولی وقتی که نتواند کار کند چرا شش ماه باو حقوق بدهیم؟ بنده می‌خواهم توجه بدهم آقایان نمایندگان را که درنظر داشته باشند که ما همیشه باید صرفه و ملاحظه دولت و ملت را از دست ندهیم نه اینکه اگر یک مستخدمی وقتی از عهده کار برنیاید حقوق ششماه هم باو بدهیم. آیا همچو کاری در سایر کنتراتها کرده‌ایم که بیائیم در اینجا هم بکنیم. ؟ ابداً تاحالا ما این کار را نکرده‌ایم که بیخود بیائیم و سه هزار تومان بیک مستخدمی که از عهده کار برنیامده بدهیم. این است که بنده این تبصره را پیشنهاد کردم که اگر از عهده انجام وظیفه بر نیاید هیچ حقی ندارد. نه اینکه سه ماه بیکار مانده و سه ماه حقوق دیگر هم باو بدهیم و بگوئیم آقا برو به سلامت.

مخبر ـ آقا جنابعالی یک طرف را می‌بینید در صورتی که این فرض یکی از شقوق مطلب بود که جنابعالی فرمودید و راجع باین قسمت هم همانطور که آقای وزیر فرمودند در موضوع این شخص تحقیقاتی شده و مسلم است که یکی از متخصصین آنجا است. واین فرض هم وارد نیست بعلاوه میفرمائید چراش شماه حقوق باو داده می‌شود ششما حقوق کجا داده می‌شود؟ نوشته‌ایم سه ماه و مخارج معاودت را هم که خودتان تصویب کرده‌اید چهارصد تومان است ورودی هم رفته هزار و نهصد تومان می‌شود و این اندازه‌ها که فرمودید نیست.

رئیس ـ رأی می‌گیریم باین تبصره آقایان موافقین قیام فرمایند.

(دو سه نفری قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای شریعت زاه. (این طور قرائت شد)

اصلاح ماده ده ـ در صورتی که مستخدم مزبور بواسطه مرض یا علل دیگری که مربوط بخود مشارالیه باشد در مدت این کنترات در مدتی بیش از سه ماه قادر باجــراء وظائف خود نباشد دولت ایران حق دارد این کنترات را ملغی نماید الی آخر ماده.

رئیس ـ بفرمائید.

شریعت زاده ـ علت این پیشنهاد و مخالفت بنده با این قسمت از این جهت است که بنده یک جمله شنیدم که با آن جمله بکلی مخالفم. و آن جمله این بود که شنیدم گفته شد (دست دولت باز باشد) بنده معتقدم که دولت ما همیشه در قراردادهائی که با مستخدمین می‌بندد با حسن عقیده می‌بندد و هیچ وقت نباید جمله‌ای را که متضمن اجعال باشد و مقصود باز شدن دست دولت باشد در قانون ذکر کنیم بلکه باید روی مناسبات طرفین معین باشد که منشاء هیچگونه اختلاف نباشد در ا ین جا آقای وزیر فوائد عامه توضیح دادند که هیچ نظری جز چیزهایی که مربوط بخود مستخدم باشد که نتواند انجام وظیفه کند نیست. بنابراین هیچ علتی در بین نیست که این مسئله در اینجا تصریح نشود. از این نقطه نظر است ه بند این پیشنهاد را تقدیم کردم

. رئیس ـ آقای تدین. (اجازه)

تدین ـ بنده عرض کردم که باید اختیارات دولت نسبت باین کنترات زیاد باشد و سوء تفاهمی حاصل شد خیال کردند که بنده عرض کردم دولت بهرشکلی که بنظرش رسید و بنظر او آمد آزاد باشد که کنتراتر ابغاء کند. این طور نیست دولت پس از آنکه این شخص قادر بانجام وظیفه اش شد بتواند کنترات این شخص را بدون یک دلائل و او اعتراض قوی الغاء کند و این عدم قدرت متوجه خود این شخص مستخدم است که اجیر می‌شود. حالا ممکن است عدم قدرت او از قبیل مرض یا چیز دیگر باشد. علی ای حال اختصاص نباید داد بمرض یا بر این تصور می‌کنم عبارت ماده ده کافی باشد و محتاج نباشد که یک اضافاتی الحاق شود.

رئیس ـ آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه می دانند قیام فرمایند.

(عده قلیلی برخاستند)

رئیس ـ قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای کازرونی. (بترتیب ذیل قرائت شد.)

بنده پیشنهاد می‌کنم بعد از سه ماه کلمه متوالی اضافه شود.

کازرونی ـ پیشنهاد بنده بواسطه این است که ممکن است در ظرف سه سال در هر سالی یک ماه یا هشت روز کمتر یا هفت روز بیشتر ناخوش بود آنوقتش مجموع اینها را در آخر جمع کند و ببیند از سه ماه بیش تجاوز کرده آن وقت بگوید به مرضی عارض شده در این مدت مجموعا” سه ماه شد. و باید بروم از این جهت بنده پیشنهاد کردم که اقلا” کلمه متوالی اضافه شود.

مخبر ـ صحیح است قصد هم همین بوده و متوالی هم باید اضافه بشود.

رئیس ـ رأی گرفته می‌شود بماده ده با اضافه لفظ متوالی بعد از سه ماه آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد. ماده یازده. (بترتیب ذیل قرائت شد)

ماده ۱۱- در صورتی که مسیوفن دم‌ها کن قبل از انقضاء مدت سه سال مذکوره در ماده ۱ این کنترات و بدون دلیل بخواهد خاتمه بدهد فقط حقوق مدت واقعی خدمت بماشرالیه تأدیه خواهد شد و از خرج سفر مذکور در ماده ۷ استفاده نخواهد نمود.

رئیس ـ آقای دکتر آقایان. (اجازه)

دکتر آقایان ـ بنده موافقم.

رئیس ـ آقای آقامیرزا یوسفخان عدل (اجازه)

آقای میرزا یوسف خان عدل ـ عرض کنم بنده این کنترات را بهترین کنتراتهائی میدانم که تاکنون بمجلس آمده زیرا که هم اختیارات دولت و هم اختیارات وزارتخانه را پیش از سابق منظور کرده. فقط در ماده یازده یک مختصر تردیدی دارم و آن اینست که کنترات دو طرفه است. یعنی ملزم می‌کند طرفین را باجرای شرایطی که منظور است تا آخر مدت و همانطوری که آقای وزیر فوائد عامه در دفاع خودشان راجع بپیشنهاد آقای دکتر آقایان بیان کردند و گفتند هیچ مستخدمی نمی‌آید دست و پای خودش را ببندد و بدهد دست دولت که هروقت خواست کنترات او را لغو کند و راه خودش راب گیرد و برود. در اینجا یک اختیار غیر محدودی میان باین مستخدم که هروقت خواست کارکند و هروقت خواست خداحافظ بگوید و برود. فرضا” اگر بملاحظاتی یک اقداماتی درباره او منظور نمی‌کنید که مثلا” هروقت خواست برود خرج سفر را بدهد. پس لااقل خوب است اصلا” این ماده را حذف کنید مثلا” ملاحظه بفرمائید اینجا می‌گوید در صورتی که مسیو فن دم‌ها کن قبل از انقضاء مدت سه سال مذکوره در ماده یک این کنترات و بدون دلیل کافی بخواهد خاتمه بکنترات خود بدهد (یعنی هروقت دلش خواست) فقط حقوق مدت واقعی بمشارالیه تأدیه خواهد شد و از خرج سفر مذکور در ماده هفت استفاده نخواهد نمود معنی این ماده اینست که هروقت دلش خواست کارش را می‌گذارد زمین و یک تکلف شاقی بدولت می‌کند دولت اگر قبول کرد که هیچ والا کار را می‌گذارد زمین و می‌رود آنوقت دولت باید بیفتد بحیص بیص و یک مستخدم دیگری پیدا کند. پس خوبست اصلا این ماده را حذف کنند که هروقت دولت خواست او را مرخص کند و هروقت خواست او را نگاهدارد. این بود اشکال بنده باینماده.

وزیر فوائد عامه ـ بالاخره برای متخصصین داخلی خودمان قبول می‌کنیم پس باید برای آنها هم قبول کنیم. این حق مال دولت نیست زیرا وقتی که یک مستخدمی خدمت می‌کند حقوق مدت خدمتش را می‌گیرد هر دقیقه که بخواهد برود این حق مال اوست و مال دولت نیست چنانچه در قانون استخدام هم این حق بدولت داده نشده است. که هروقت خواست گوش مستخدمرا بگیرد و از اداره بیندازد بیرون. ولی این حق مشروع هر مستخدمی است که هروقت نخواست خدمت کند می‌تواند خدمت نکند واگر در این جا این ماده نمی‌بود ممکن بود بگوید که من نمی‌خواهم خدمت کنم و همینطوری که مرا آوریده‌اید دو مرتبه خرج مسافرت مرا بدهید بروم به وطن خودم. مابرای اینکه این توقع نداشته باشد و نتواند هیچ نوع خسارت بنماید و حقی مطالبه کند این طور نوشتیم و بنظر بنده این یک ماده زائدی نیست و این حق هم که برای او قائل شده‌ایم برای اینست که دیدم نباید بکلی این حق را ازاو گرفت

رئیس – پیشنهادی رسیده است قرائت می‌شود (بشرح ذیل قرائت شد)پیشنهاد آقای نظامی –

در ماده یازده بنده پیشنهاد می‌کنم واو بعد از کلمه کنترات د رسطر دوم ماده یازده حذف کرد.

مخبر – صحیحست واو زائد است

رئیس – رای می‌گیریم بماده یازده با حذف واو آقایانی که تصویب می‌کنند قیام

(اغلب قیام نمودند)

رئیس تصویب شده ماده ۱۲ (باین مضارن قرائت شد)

ماده ۱۲ – مستخدم مزبور در هر سالی یکماه حق مرخصی با استفاده از حقوق خواهد داشت

رئیس – مخالفی ندارد؟

(گفته شد خیر)

رئیس – آقایان موافقین با این ماده قیام فرمایند

(عده کثیری قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد. ماده الحاقیه پیشنهاد آقای شریعت زاده (بمضمون ذیل خوانده شد)

ماده الحاقیه – اگر مستخدم مزبور در حین اجرای وظائف خود متهم بارتکاب تقصیرات اداری شود موفق مقیرات قانون استخدامی کشوری در محکمه اداری محاکمه خواهد

رئیس – بفرمائید.

شریعت زاده – این سومین پیشنهادی است که بنده در موقع مباحثه دد کنترات‌های مستخدمین خارجی تقدیم نموده‌ام و اتفاقا قابل توجه هم شده است بعقیده مستخدمین خارجی که در خدمت دولت هستند نباید مصون از مسئولیت اداری باشند واگر این اصل را آقایان تصدق کنند بنده مخالفتی ندارم در اینکه یک اصلاحاتی هم در این پیشنهاد بنده بشود چونکه در سایر قسمت‌ها هم یک اصلاحاتی شده است باین جهت در اینجا هم بنده این پیشنهاد رانموده‌ام

مخبر - چند روز قبل هم یک همچو ماده آقای شریعت زاده پیش نهاد کردند ورفت بکمیسیون ودر آنجا یک فورمولی تهیه شد وآمد بمجلس وتصویب شد حالا چون یکی از مواد مراجعه شده است بکمیسیون چون این راهم امر بفرمائید بیاید به کمیسیون.

رئیس – پس مراجعه می‌شود بکمیسیون اگر تصویب می فرمائید تنفس داده شود.

بعضی از نمایندگان – صحیح است.

رئیس – تمنا می‌کنم در موقع تنفس شعبات تشکیل شود برای انتخاب کمیسیون خاصی که رای داده شده است

(دراین موقع جلسه برای تنفس تعطیل و پس از نیمساعت مجددا تشکیل گردید)

رئیس – خبر شعبه ۶ راجع بنمایدگی آقای امیر حسینخان حاضر است. قرائت می‌شود. (خبر مذکور را آقای اتحاد بشرح ذیل قرائت نمودند)

شعبه ششم بدوسیه و صورت مجلس انتخابات بختیاری رسیدگی کرده و راپرت آن را ذیلا بعرض مجلس شورای ملی میرساند: بتاریخ ۱۳ شهر شعبان انجمن مر کزی نظارت انتخابات بختیاری د رمال امیر تشکیل واعلان انتخابات منتشر از روز ۲۳ شعبان شروع بتوزیع تعرفه نموده و در دویم ماه رمضان دادن تعرفه خاتمه پیدا کرد واز سوم شهر مذکور تا ۱۷ اخذ رای نموده یکهزار و هشتصد و پنجاه ورقه تعرفه انتخابات برگشته در هر کدام از حوزه‌های فرعی از قبیل مسجد سلیمان، قلعه زراس، دهدز، جانکی نمایندگی که از طرف انجمن مرکزی مامور شده بودند با رعایت مواد قانون انتخابات را جریان داده و صندوقهای آراء رابمرکز حوزه انتخابیه مال امیر آورده و در نتیجه استخراج آراء آقای حسین خان فرزند آقای خسرو خان بختیاری به اکثریت سه هزار و چهار صد وپنجاه رای بنمایندگی مجلس شورای ملی از طرف ایل بختیاری انتخاب شده‌اند. انجمن نظارت مرکزی در تمام مدت قانونی برای استماع ورسیدگی بشکایات دائر بوده وهیچگونه شکایتی نسبت به انتخابات نرسیده است شعبه پس از رسیدگی بدوسیه و صورت مجلس و تطبیق اعتبارنامه باآن باتفاق نمایندگی آقای حسین خان بختیاری را تصویب می‌نماید.

رئیس – آقای حاج حسن آقا (اجازه)

حاج حسن آقا ـ بنده مخالفم

رئیس – پس می‌ماند برای جلسه بعد. خبر کمیسیون فوائد عامه راجع بامیتاز راه بندر جز از ماده شش مطرح است.آقای رضوی (اجازه)

رضوی ـ بنده اجازه خواسته بودم برای اینکه تقاضا کنم جزء دستور شود.

رئیس جزء دستور بود (ماده ششم خیر مزبور بشرح ذیل قرائت شد)

ماده ۶- درصورتیکه صاحب امتیاز بخواهد برای ساختن این راه شرکتی مطابق قوانین مملکتی از اتباع داخله تشکیل نماید باید اسامی ونظامنامه شرکت را با طلاع وزارت فواید عامه برساند و در آن صورت شرکت مزبور در حدود مسئولیت و اختیارات صاحب امتیاز قائم مقام مشار الیه بوده و تمام حقوق اورا دارا خواهد شد و تعهداتی که برطبق این امتیاز بر عهده صاحب این امتیاز وارد نیاید برعهده شرکت مزبور خواهد بود. مرکز شرکت نیز در ایران بوده و از هر حیث تابع قوانین ممکلتی باشد.

رئیس – آقای دامغانی (اجازه)

دامغانی – بنده موافقم

رئیس – آقا ی رهنما (اجازه)

رهنما –بنده هم موافقم

رئیس آقای آقا سیدیعقوب (اجازه)

آقاسید یعقوب – بنده خواستم تذکر بدهم و یادآوری کنم که این لایحه قبل از آانکه قانون شرکت بگذرد این لایحه از طرف وزارت خانه مربوط به مجلس تقدیم شده بود شور اول آن هم قبل از گذاشتن آن قانون شرکت که رسمیت پیدا کرد و بموقع عمل هم آمده است باوجود این بنده مخالفم که نوشته شود باطلاع وزارت فوائد عامه. باید قوانین که راجع باین قبیل چیز‌ها است و تصویب می‌شود مطابق آن قانون شرکت باشد دیگر اطلاع وزارت فوائد عامه یا وزارت داخله رانیخواهد از این جهت بنده خواستم تذکر بدهم که اطلاع بوزارت فوائد عامه قبل از قانون بوده وبعد از آن قانون بنده این کلمه مخالفم.

کازرونی مخبر کمیسیون – بنده گمان نمی‌کنم این ماده هیچ مخالفتی با نظریات آقا داشته باشد مسلم است وزارت فوائد عامه مکلف است کارها را طوری انجام بدهد که مطابقت با قانون داشته باشد. این جا می‌گوید اسامی شرکاء و نظامنامه شرکت راباید بوازرت فوائد عامه هم بر طبق وظیفه که دارد مطابقه می‌کند آن را باقانون اگر مطابق بود با قانون قبول می‌کند و اگر نبود اخطار می‌کند که این مخالف با قانون است وهیج مناباتی ندارد.

(جمعی ازنمایندگان گفتند – مذاکرات کافی است)

رئیس- کافی است؟

بعضی از نمایندگان – بلی کافی است.

رئیس – رای گرفته می‌شود بماده ششم آقایانی که موافقند با این ماده قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد. ماده هفتم (بترتیب ذیل قرائت شد)

ماده ۷ – این امتیاز بهیچ نحوی از انحاء قابل انتقال باتباع خارجه ومعاملات رهنی و شرطی باآنها در حدود این امتیاز علاوه بر بطلان چنانچه خسارتی متوجه دولت شود بعهده صاحب امتیاز خواهد بود.

رئیس – آقای دادگر (اجازه)

دادگر – موافقم

رئیس – آقای میرزا شهاب (اجازه)

میرزا شهاب – بنده خواستم عرض کنم که (علاوه بر بطلان) آیا بطلان آن دعاوی مقصود است یا بطلان این امتیاز؟ اگر مقصود از بطلان دعاوی است ممکن است این امتیاز بحال خودش باقی باشد ودعاوی هم قبول نشود پس بهتر این است نوشته شود موجب فسخ و الغاء این امتیاز می‌شود و بعقیده بنده باید عبارت اصلاح شود.

مخبر – گمان می‌کنم نماینده محترم خیلی دقت در کلماتش نفرموده‌اند. اینجا می‌گوید این امتیاز بهیچ نحوی از انحاء قابل انتقال باتباع خارجه و معاملات رهنی و شرطی با آنهادر حدود این امتیاز علاوه بر بطلان یعنی این معاملات باطل است و علاوه بر آن اگر خسارتی هم متوجه بدولت شود بعهده صاحب امتیاز خواهد که باید صاحب امتیاز آن خسارت راهم بدهد. وگمان می‌کنم عبارت خیلی واضح و روشن باشد.

رئیس – آقای عراقی (اجازه)

عراقی – موافقم

رئیس –آقای شیروانی (اجازه)

شیروانی – بنده هم موافقم

رئیس – پیشنهادی شده است قرائت می‌شود. (پیشنهاد آقای میرزا شهاب بمضمون ذیل خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم بعد ازلفظ علاوه بربطلان موجب فسخ این امتیاز می‌شود علاوه شود. آقا میرزا شهاب همانطور ی که عرض کردم در اینجا نوشته شده است معاملات رهنی و شرطی وغیره ذلک اینها باطل و بی هیچ قید ندارد که اگر این را انتقال داد باتباع خارجه یا رهن گذاشت موجب بطلان این امتیاز هم می‌شود. بنده می‌خواستم این قید علاوه شود بر آن معاملاتی که باطل است موجب فسخ این امتیاز هم می‌شود یعنی این امتیاز از درجه اعتبار ساقط می‌شود.

مخبر – بنده گمان می‌کنم این قید در اینجا چندان لزومی ندارد بواسطه خاطر اینکه اینجا ابتدا انتقال را می‌گوید و بعد هم راجع بمعاملات می‌گوید که اگر معامله کرد معامله است و علاوه بر آنکه معامله باطل است و اگر خسارت متوجه دولت شد باید از عهده آن خسارت برآید و بنده هیج اشکالی در ماده نمی‌بینم

رئیس – رای می‌گیریم بقابل توجه بودن پیشنهاد آقای آقا میرزا شهاب آقایان موافقین قیام فرمایند.

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس – قابل توجه نشد. رای می‌گیریم ماده ۷ آقایانی که ماده۷راتصویب می‌کنند قیام فرمایند (اغلب قیام فرمودند)

رئیس – تصویب شد. ماده هشتم (بشرح ذیل خوانده شد)

ماده ۸ – صاحب امتیاز مجاز است در طرفین را ه در نقاطی که مقتضی باشد البته لازمه را بنا نماید. و اراضی که برای ابنیه مزبوره یا برای خط راه لازم باشد هر گاه اراضی بایر خالصه باشد از طرف دولت مجانا و اراضی دایر خالصه هم در صورت ضرورت برای خط راه تا بقای امتیاز واگذار خواهد شد ولی اراضی دایر خالصه که برای ابنیه راه لازم باشد وهمچنین بایر ودائر غیر خلاصه را صاحب امتیاز به قیمت عادلانه خریداری خواهد کرد وهر گاه صاحبان اراضی مزبوره حاضر به فروش نشوند صاحب امتیاز بوازرت فوائدعامه مراجعه خواهد کرد برای حفظ منافع عمومی مداخله نموده قرار عادلانه بدهد.

رئیس – آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب – موافقم

رئیس – آقای دادگر دادگر –موافقم

رئیس – مخالفی ندارد؟

جمعی از نمایندگان – خیر

رئیس – آقایان موافقین ماده ۸ قیام فرمایند

(اغلب قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد ماده۹ (بترتیب زیر خوانده شد)

ماده ۹- صاحب امتیاز در روی کلیه رودخانه و مجاری میاه که راه را قطع می‌نماید پولهای محکم خواهد ساخت و مجرای نهرهایی که عمق آنها ۵ یک زرع یا کمتر است سنگ فرش خواهد کرد – اگر مالکین اطراف جاده علاوه برنهرهای موجوده بخواهند در وسط جاده نهر جدیدی حفر و احداث نماید بایستی در ظرف یک هفته این کار را انجام دهند در صورت تخلف صاحب امتیا زحق خواهدداشت نهر مزبور راساخته و مخارج آنرا از مالیکین اراضی دریافت.

رئیس – آقای آقا سید یعقوب –

آقا سید یعقو ب بنده موافقم

رئیس – مخالفی ندارد

جمعی از نمایندگان – خیر

رئیس – رای می‌گیریم آقایانی که ماده ۹ را تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

رئیس – تصویب شد ماده ۱۰(بمضمون زیر قرائت شد)

ماده ۱۰- صاحب امتیاز در آن قسمت از راه که از کوهها عبور می‌کند از طرف دره باید دیوار احتیاطی و پناگاه محکمی از سنگ آهک بسازد و این دیوار باید لااقل دوازده عرض و دوازده گره ارتفاع داشته باشد

مخبر – عرض می‌کنم دوازده گره د رهردو جا باید مبدل شود به هشت گره اعشاری وزیر فوائد عامه – قصد آقای مخبر این است که نظر باینکه دوازده گره که نوشته سه ربع زرع سابق است و زرع هم تغییر کرده کسر شده لذا باید نوشته شود هشت گز اعشاری

رئیس – آقای عراقی (اجازه)

عراقی -موافقم

رئیس – آقای سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب – موافقم

رئیس – رای گرفته میشودبماده ۱۰ باتبدیل ۱۲گره ۸گره اعشار ی آقایان که این ماده را تصویب فرمایند

(غالب نمایندگان قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد ماده ۱۱ (بشرح ذیل خواند ه شد)

ماده ۱۱- صاحب امتیاز مجاز است که پس از ساخته شدن هر یک از راهها بطوریکه وزارت فوائد عامه تصدیق نماید حق العبور متانسب با تمام تعمیرات راه واداری آن مطابق تعرفه که با موافقت وازرت فوائد عامه تنظیم خواهد شد برای عبور از قسمت ساخته شده د ریافت دارد ولی میزان حق العبور به هر جهت ا زحق العبور طرق شوسه دولتی تجاوز نخواهد کرد

رئیس – آقا ی دادگر (اجازه)

دادگر – موافقم

رئیس – آقای عراقی

عراقی – موافقم

رئیس – آقای اتحاد (اجازه)

اتحاد – بنده تصور می‌کنم هر چه در قانون ابهام کمتر باشد بهتر است در قسمت اخیر اینماده می‌نویسد: از حق العبور طرق شوسه دولتی تجاوز نخواهد کرد. دراین صورت جلسه با موافقت وزیر فوائد عامه لازم نباشد و همین قسمت اخیر را معین کنند و در روی آن رای بدهم.

مخبر – اینجا منظور این است که اگر چنانچه وزیر فوائدعامه ملاحظه کرد دید مخارج خیلی زیادی کرده و باید به تناسب مخارجی که کرده حق العبوری بگیرد و حقا هم باید متجاو زباشد از حق العبوری که ا ز راههای شوسه دولتی می‌گیرند آنوقت در آنصورت تجاورز نباید بکند اما کمتر ممکن است این بابت که می‌گوید با موافقت وزیر فوائد عامه باشد و بعقیده بنده مطلب خیلی روشن است

رئیس – آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقو ب موافقم

رئیس – آقای رضوی

رضوی – بنده موافقم

جمعی از نمایندگان – مذاکرات کافیست

رئیس- آقای آقا میرز ا شهاب (اجازه)

آقا میرزاشهاب – عرض می‌کنم خوانده شد و هیچ کدام از آقایان هم اعتراض نفرمودند در آن ماده هم که بنده پیشنهاد کرد م قابل توجه نشد و یک جمله بدون مبتدا و خبرا تصویب شد و آقایان هیچکدام ایرادی نفرمودند. این عبارت را از آقای مخبر می‌پرسم معنایش چیست؟ ؟ اگر صدق دارد بفرمایند اینجا می‌گوید: حق العبور متانسب با تمام تعمیرات راه و ادار ی آن این معنایش چیست؟ خوب است آقای مخبر توضیح بدهند

مخبر – چشم اینجا می‌گوید حق العبور می‌بایستی متانسب باشد با مخارجی که برای که برا ی تمام راه شده و همچنین مخارجی که برای اداره کردن داده می‌شود و دراینجا کلمه مخارج افتاده و بنده قبول می‌کنم که این کلمه اضافه شود.

رئیس – غیر از این ایرادی نیست؟

طهرانی – بنده پیشنهادی دارم پیشنهاد ایشان بمضمون آتی خواند ه شد این بنده پیشنهاد می‌نمایم از ولی الی آخره حدف شود.

رئیس – پیشنهاد دیگر ی هست که مقدم است بشرح ذیل خوانده شد پیشنهاد آقای میرزا اید الله خان نظامی بنده پیشنهاد می‌کنم تبصره ذیل بماده ۱۱ علاوه شود. تبصره برای عبور اهالی محلی از خط شوسه در صورتیکه چهار فرسخ خط سیر آنها بیشتر نشود از نادیه حق العبور معاف خواهند بود.

ریئس – آقای نظامی (اجازه)

نظامی – عرض می‌کنم خط شوسه راه قزوین وقتی که احداث شد همه روزه اسباب زحمت برا ی اشخاصی که در قراء و قصابات و اطراف بودند فراهم می‌شد و حالا برای استحضار آقای مخبر این مثال را عرض می‌کنم مثلا در حاجی آباد که متصل به کرج است وقتی که یک نفر رعیت یک الاقی دارد و می‌خواهد از کلاک به حاجی آباد یا بالعکس باید در بین راه مبالغی زیادی باجراه و حق العبور بدهد و این در واقع یک ظلمی بود نسبت به آنها و خود دولت متوجه این مسئله شد و بالاخره از برای آسایش اهل محل آمدند اینطور قرار دادند که اگر تا چهار فرسخ بیشتر نباشد از نادیه حق العبور معاف باشد و این عمل در خطوط شوسه هم که متعلق بدولت است جریان دارد ولی صاحب امتیاز این کار را نخواهد کرد و اگر بخواهد هر ساعت از این رعایا یک حق العبور ی اخذ نماید اسباب زحمت رعایا است از این جهت بنده این پیشنهاد را کردم

مخبر – آقا خوبست این نکته رادر نظر بگیرند که اگر در چهار فرسخ حق العبور می‌گیرند باندازه آن هم راه را خراب می‌کند و شش فرسخ هم از او حق العبور گرفته نمی‌شود معذلک من از طرف کمیسیون قبول می‌کنم که دو فرسخ معاف باشد والا بنا باشد چهار فرسخ رامعاف کنیم صاحب امتیاز در مخاطره واقع می‌شود اما دو فرسخ رابنده می‌توانم از طرف کمیسیون برای دهات و قوائی که لازم دارند با همدیگر معاشرت کنند و ایاب و ذهاب بکنند معاف باشند

وزیر فوائد عامه – بنده اساسا معتقدم که برای چهار فرسخ یا دو فرسخ از اینجا فی المجلس نمی‌شود تصمیمی انتخاب کرد ولی در اینکه برای اشخاص که در قراء و قصبات هستند تحقیقاتی باید ملحوظ شود محل کلام نیست و تذکری راهم که آقا دادند خیلی جالب توجه است بنابراین اصلح شقوق این است که ماده بر گردد به کمیسیون و در آنجا از روی دقت و ترتیبی که نه اسباب ضرر صاحب امتیاز بشود و نه اسباب زحمت و خسارت مردم بشود یک ترتیب عادلانه د رنظر بگیرند و بعد بیاید مجلس و حالا ممکن است مواد دیگر رارسیدگی کنند :

مخبر ـ بنده هم قبول می‌کنم بر گردد بکمیسیون

رئیس – ماده دوازده (بترتیب ذیل خوانده شد)

ماده ۱۲ – کلیه نظامیان و مامورین وزارت فلاحت و تجارت و فوائد عامه که برای تفتیش و از رسیدگی بحساب راه مسافرت می‌کنند و مامورینی که برای سیم کشی و یا تعمیر سیم تلگراف و تلفن دولتی اعزام می‌شوند و حکم رسمی در دست دارند از تادیه حقا العبور معاف خواهند بود و همین مامورین سیاسی دول خارجه با تشخیص وزارت فوائد عامه و بایست دولتی بهر وسیله که حمل شود نصف حق العبور را خواهدپرداخت

مخبر – اینجا یک اشتباهی شده است و یا را بایستی ولی بنویسند: ولی پست دولتی بهر وسیله که حمل می‌شود نصف حق العبور خواهد داد؟

رئیس – مخالفی ندارد؟

جمعی از نمایدگان – خیر

رئیس – رای می‌گیریم بماده دوازده یا تبدیل (و یا) به (ولی) آقایان موافقین قیام فرمایند

(اغلب قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد.

ماده سیزده (بمضمون ذیل خوانده شد)

ماده ۱۳ – صاحب امتیاز متعهد است که دفاتر منظمی از قبیل دفتر روزانه و دفتر مخارج وعایدات و دفتر دارئی راه و صورت حساب سالیانه (بیلان) و غیره ترتیب داده و در موقع تفتیش بمامورین مخصوص دولت ارائه دهند مامورین دولت در هر موقف حق دارند دفاتر و اسناد محاسبه راه تفتیش نمایند.

رئیس – آقای طهرانی (اجازه)

طهرانی و این یک ماده از قانون تجارت است که از کمیسیون عدلیه گذشته و تمام اینها (که باید دارای دفاتر اربعه باشد و فلان کیفیت راباید دارا باشد) هر تجارتخانه مکلف است بلااستثنا ء داشته باشد و با رعایت آن شرایطی که در اصل قانون تجارت ملحوظ است و اینکه بایستی صاحب امتیاز هم بصورت یک تجارتخانه کار کند و یک شرکتی تشکیل بدهد باید تمام آن شرایط رابلا استثنا ء‌دارا باشد و با وجود آن قانون و گذشتن این ماده بنظر بنده د راینجا مورد و موضوعی ندارد

وزیر فوائد عامه – نظر باینکه صاحب امتیاز تجارتخانه نیست لهذا بهتر این است که تکالیف او معین شود

رئیس – آقای داور (اجازه)

داور – بنده هم می‌خواستم نظر آقای طهرانی را عرض کنم و به قضیه هم بخودی خوداهمیت نمی‌دهیم و لی از نقطه نظر اینکه قوانین مملکتی باید باهمدیگر ارتباط داشته باشد این است که عرض می‌کنم قانون تجارت ما برای هر یک از امور تجارتی تکلیفی معین کرده ویکی ازکارهای تاجر همین کاری است که صاحب امتیاز می‌کند و در اینصورت مجبور است دفتر هم داشته باشد ولی ممکن است دراین جا قید بشود که هر وقت دفتر او را دولت خواست نشان بدهد و بنابراین از نقصو نظر تربیت چون اینقسمت در آن قانون تکلیفش معین شده دیگر در اینجا تکرارش لزومی ندار د

وزیر فوائد عامه – همانطور که عرض کردم تاجر نیست. اگر چه عملیاتی تجارتی می‌کند ولی باسم تاجر ممکن نیست موسوم بشود چون صاحب امتیاز است و ممکن است بگوید چون در قانون تجارت برای صاحبان امتیاز همچو تکالیفی نیست لذا من می‌توانم این کاررابکنم اصل مطلب اهمیت ندارد و لی همین طور ی که اینجا قید شده است بهتر این است در امتیاز نامه قید شود جمعی از نمایندگان – مذاکرات کافی است رئیس – مذاکرات کافی است؟

بعضی از نمایدگان ـ بلی کافی است

رئیس – رای گرفته می‌شود بماده سیزده آقایان موافقین قیام فرمایند .

(اکثر قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد. ماده چهارده (بترتیب ذیل خوانده شد)

ماده ۱۴ – ازتاریخ شروع بحق العبور صاحب امتیاز صدی چهار ازکلیه عایدات را از قبیل وضع مخارج بصندوق دولت تادیه خواهد نمود و این سهم دولت برای هر سال شمسی تا آخر برج فروردین سال بعد باید پرداخته شود.

رئیس – آقای دادگر (اجازه)

دادگر – گمان می‌کنم در اینجا یک اصلاحی لازمداشته باشدن از تاریخ شروع بحق العبور عبارت مبهمی است. بهتر است نوشته شو ۵ از تاریخ شروع باخذ حق العبور. یک کلمه اخذ را می‌خواستم اینجا نوشته شود.

رئیس – لفظ برج هم باید حذف شود آقای آقاسید یعقوب (اجازه)

آقاسید یعقوب – موافقم

رئیس – آقای طهرانی

طهرانی – بنده هم خواستم عرض کنم فروردین برج ندارد

. رئیس – رای می‌گیریم بماده چهارده بااضافه کلمه اخذ قبل از حق العبور

دامغانی –گرفتن بهتر است

رئیس – بااضافه گرفته و حذف برج آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(غالب نمایندگان قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد. ماده پانزده (بشرح ذیل خوانده شد) ماده ۱۵- پس از انقضاء مدت امتیاز راه و ابنیه آن و کلیه اشیاء منقول وغیر منقول متعلق براه (باستثنا ء‌کامیون و اتومبیل) از روی دفتر دارئی منقول و غیر منقول بدولت ایران انتقال خواهد یافت. بدون اینکه صاحب امتیاز حق داشته باشد اموال مزبور راقبلا دررهن گذارده و یا نسبت بآنها باشخاص ثالثی تفویض حقی نماید و برای تامین اجرای این ماده در خاتمه مدت صاحب امتیاز باید راه ملعلقات منقول و غیر منقول آن را معمولا تحویل دولت بدهد و بعلاوه اموال منفولی که تحویل می‌دهد باید مطابق دفتر دارائی پنج سال اخیر مدت امتیاز باشد.

رئیس –مخالفی ندارد

شریعت زاده – بنده مخالفم

رئیس – بفرمائید.

شریعت زاده – بنده مخالفم

رئیس – بفرمائید.

شریعت زاده – عرض کنم نمی‌توان اینجا گفت که اشیا ء وادوات و آلاتی که برای اداره لازمست ومواد استعمالست از بین نرود بنابراین تصریح باینکه این اشیاء مطابق بادفتر دفتر دارائی تسلیم شوداین تحمیل غریبی است. برای اینکه ممکنست بیل وکلنک و سایر آلات این‌ها همه بکلی از بین برود و دومینکه اینجا می‌گوید مطابق دفتر دارائی باید پس بدهد مفهموش اینست که باید دو مرتبه اینها رابخرد و بدهد بنابراین خوبست آقای مخبر موافقت بفرمایند که این قسمت اصلاح شود

مخبر – عرض می‌کنم بیل یا کلنگ بر فرض اینکه شکست و از میان نخواهد رفت ودفتر نشان می‌دهد که یک همچو چیزی بوده والبته تحویل نخواهد داد و بنده از طرف صاحب امتیاز می‌خواهم استدعا کنم که عوض این دلسوزی که برای صاحب امتیاز می‌فرمایند یک ترتیبی بکند این شخص را که وارد می‌شود زودتر بفرسیند برود مشغول کارش باشد

رئیس – آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سیدیعقوب –موافقم

رئیس – آقای عراقی (اجازه)

عراقی – بنده هم موافقم

رئیس – رای می‌گیریم بماده ۱۵آنایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند

(اغلب قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد. ماده شانزدهم (این طور قرائت شد)

ماده ۱۶- عرض راه نباید کمتر از هفت گزونیم باشد مگر در جائی که موانع طبیعی غیر قابل رفع موجود باشد که آن رامتخصص فنی وزارت فوائد عامه تصدیق کند سایر ترتیبات فنی راه مطابق شرائطی خواهد بود که باموافقت نظر وزارت فوائد عامه و بر طبق دستور متخصصین تعیین خواهد شد

رهنما – موافقم

رئیس – آقا شیروانی (اجازه)

وزیر فوائد عامه – در این قسمت باید یک اصلاحی بشود زیرا سابقا که این لایحه تنظیم می‌شد هفت گزو نیم بود وذرع هم از متر قدری بیشتر می‌شود و حالا بعد از گذشتن این قانون اگر هفت گز و نیم نوشته شود قدری عرض راه کمتر می‌شود و مقرون به احتیاط است که گز نوشته شود که همان هفت ذرع ونیم سابق باشد.

رئیس – آقای شیروانی (اجازه)

شیروانی – یک قسمت عرض بنده را آقای وزیر فوائد عامه خودشان اصلاح فرمودند ولی قسمت دوم این است بنده وقتی که در کمیسیون فوائد عامه بودم با این قسمت مخالف بودم و حالا هم هنوز نظرم هست که آن قسمت مخالف بودم و حالا هم هنوز نظرم هست که آن قسمت تامین شده در اینجا می‌گوید مگر در جاهائی که موانع طبیعی غیر قابل رفع موجود باشد و آنرا متخصص فنی وزارت فوائد عامه تصدیق کند آنوقت چقدر؟ دیگر تعیین نکرده است همینقدر نوشته هفت کز ونیم باشد مگر جاهائی را که متخصص بگوید نمی‌شود اماچقدر باشد معلوم نیست چهار گز باشد دوگز باشد؟ دیگر حداقلش راتعیین نکرده و بالاخره عرض راه باید بیک حدی محدود بشد که اقلا دو تا چرخ یعنی دو گاری بتواند در جاده حرکت کند که بکی از آن طرف و یکی از این طرف بتواند حرکت کند وبهم بر نخورند که بیفتند توی دره این است که بنده تصور می‌کنم خوبست اینجا یک حداقلی برای این مسئله معلوم شود.

وزیر فوائد عامه – بنده تصور می‌کنم مختصر اشتباهی حاصل شده است حد طبیعی جاده همان وسعت خود جاده است زیرا وقتی که میگوئیم بر می‌خورد بمانع طبیعی است غیر قابل رفع مقصود این است که اگر یک جائی کوه باشد سنک رابتر گاند و جاده را وسیع کند اما یک جائی که موانع طبیعی هست و رفع آن ممکن نیست فاصله آن راه را طبیعت معین کرده و عرض راه طبیعه بقدر همان فاصله اینست که طبیعت ایجاد کرده و بیش از آن ممکن نیست در این صورت اینجا دیگر نمی‌شود حدی برای معین کرد زیرا حد همان است که طیبعت معین کرده وکم و زیاد نمی‌شود و حقیقه غیر ممکن است آن وقت میفرمائید عرض این راه چقدر باشد؟ بعلاوه هیچ آدم عاقلی نمی‌رود یک راه شوسه بسازدکه بیک جائی برسدکه عرض ده ذرع راه نیم ذرع باشد زیرا باید راه را طوری باشد که چهار چرخه بتواند بسهولت عبور کند و اگر بخواهد عرض راه را یک ذرع دوذرع قرار بدهد اسباب زحمت می‌شود وقهرا این امتیاز لغو می‌شود وصاحب امتیاز می‌رود پی کارش

رئیس- آقای رهنما (اجازه)

رهنما – موافقم

رئیس – آقای رضوی

رضوی – بنده یک سئوالی داشتم خواستم به بینم این هشت گز عرض راه با دوجوی دو طرفش است یا نه؟ اگر بدون جوی باشد کفایت می‌کند ولی اگر باجوی باشد که اسباب زحمت عابرین نباشد.

مخبر – آقا ملاحظه بفرمائید :می‌گوید باید هشت ذرع باشد. دیگر کلمه جوی ندارد والاپشت سر جوی هم باز زمین هست مقصود این است که عرض راه هشت ذرع باشد جوی مربوط به عرض راه نیست.

رئیس - آقای آقا سید یعقوب.

آقا سید یعقوب – موافقم

جمعی از نمایندگان – مذاکرات کافی است.

رئیس – رای می‌گیریم بماده شانز ده باتبدیل هفت گزونیم به هشت گز آقایان موافقین قیام فرمایند.

(اکثر برخاستند)

رئیس – تصویب شد ماده هفده (بشرح ذیل خوانده شد)

ماده ۱۷ دولت ایران برا ی تسهیل اجرای مواد این امتیاز نامه با صاحب امتیاز مساعدت خواهد کرد

رئیس – آقای دکتر آقایان (اجازه)

دکتر آقایان – بنده تصور می‌کنم دولت ایران در اینجا لزومی نداشته باشد در ایران غیر از دولت ایران دولت دیگر ی وجود خارجی ندارد و بنابراین این کلمه ایران معنائی ندارد وزیر فوائد عامه – راست است کلمه ایران باید حذف شود فقط

مخبر – بنده هم قبول می‌کنم که بعداز دولت کلمه ایران باید حذف شود

رئیس – رای گرفته می‌شود بماده با حذف کلمه ایران که آقای مخبر قبول کردند آقایان موافقین قیام فرمایند.

(اغلب قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد ماده هیجده (بشرح آتی خوانده شد)

ماده ۱۸ صاحب امتیاز مجاز است برای حسن جریان امور راه بندر جز شهر دامغان و استر آباد تلفنی دائر نمایند مشروط بر اینکه این تلفن منحصر بمخارات خصوصی اداره راه بوده و از قبول مخابرات عمومی اکیدا ممنوع باشد و مسلم استکه در مواقع فوق العاده دولت حق خواهد داشت از این تلفن استفاده نماید

رئیس – آقای رهنما

رهنما – موافقم

رئیس – آقای دادگر

دادگر – عرض کنم چون این راه متعلق است ببندر جز و دامغان و اسر آباد و قزه سو و اشرف ولازم است که اگر تلفنی داشته باشد د رتمام راهها باشد و لی این جا قره سو و اشرف افتاده است و باید اضافه شود

مخبر – قبول می‌کنم قرء‌سو و اشرف هم اضافه شود

دامغانی – بند ه هم همان عرضی را داشتم که آقای دادگر اظهار فرمودند.

رئیس – آقای دکتر آقایان (اجازه)

دکتر آقایان – در این ماده غدغن می می‌شود که صاحب امتیاز حق ندارد و مخابرات خصوصی را قبول کند. البته این از نقطه نظر این است که رقابتی بین این تلفن و تلفن که در آتیه دولت بیک صاحب امتیاز دیگر می‌دهد تولید شود بنده بااین تکه – اش موافقم ولی اگر بین راه یک جائی باشند که بیست فرسخ فاصله داشته باشد از فرسخ هفتم من می‌خواهم بافرسخ پانزدهم مخابره نمایم که رفع احتیاج بشود بنده تصور می‌کنم دراینجا بهیچ وجه ضرری نه متوجه دولت می‌شود ونه بصاحب امتیاز دیگر بلکه رفع احتیاج مردم می‌شود و ضمنا هم صاحب امتیاز می‌تواند یک حق مختصری دریافت نماید.

مخبر – اولا مادر این امتیازی که نوشته – ایم باید رعایت امتیاز تیفنی را عم که سابق داده‌ایم بکنیم ثانیا امروز را آقا ملاحظه نفرمایند شاید سال دیگر دولت خواست در آنجا یک تلفن و تلگرافی دائر کند بنابراین در این قانون موجوده بالصاحب امتیاز میگوئیم این حقی را که بتو می‌دهم فقط برای مخابرات راجع براه است و پس اگر بنا باشد اخلالی در این کار برای سایر کارها پیش بیاید قاعده کلی از میان می‌رود

رئیس – رای گرفته می‌شود بماده هیجدم با اضافه قره سوواشرف بعد از استر آباد آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(غالب نمایندگان قیام نمودند)

رئیس تصویب شد ماده نوزده (بترتیب ذیل خوانده شد)

ماده ۱۹ کلیه آلات و ادواتی که برای تسطیح و تعمیر راه برای صاحب امتیاز لازم است و تهیه آن در داخله مملکت غیر میسر با پس از تشخیص و تصدیق وزارت فوائد عامه ازحقوق گمرکی ورودی معاف خواهد بود.

رئیس مخالفی ندارد.

جمعی از نمایندگان – خیر –

آقایان موافقین باماده نوزده قیام فرمایند

(اغلب قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد ماده بیست (بشرح آتی خوانده شد)

ماده ۲۰ هر گاه دولت بخواهد امتیاز احداث راه آهن بدهد که خط عبور آن از بند جز بشهر دامغان و از بندر جز بشهر استرآباد و از بندر جز قره سو و از بندر جز بشهر اشرف از روی خط شوسه باشد صاحب امتیاز با تساوی شرایط حق تقدم خواهد داشت ودر صورتیکه مشار الیه آنرا بشرایط دیگر آن قبول ننماید و امتیاز بشرکت یا شخص دیگری داده شود و یا خود دولت به این کار اقدام کند بطور ی که راه آهن درروی شوسه مزبور قرار داده شود باید دولت یا صاحب امتیاز راه آهن عوائد خالص متوسط صاحب امتیاز را تا آخر مدت امتیاز سالیانه تادمه نماید.

رئیس – آقای رهنما (اجازه)

رهنما – موافقم

رئیس – آقای طهرانی.

طهرانی – عرضی ندارم

رئیس – آقای آقای آقا سید یعقوب آقا سید یعقوب موافقم

رئیس – آقای اتحاد

اتحاد – بنده یک اصلاح عبارتی دارم بنظر بنده بنده بعد از جمله روی خط شوسه باشد یک کلمه این لازم است که هر گاه دولت بخواهد امتیاز احداث راه آهن بدهد که خط عبور آن از بندر جز بشهر اشرف از روی این خط شوسه باشد یک کلمه این قبل از خط شوسه لازم است

رئیس – آقای رهنما

رهنما –دراین جا خط شوسه دیگری نیست. والبته وقتی گفته می‌شود خط شوسه معلوم است مقصود خط شوسه اینست که دولت امتیازش را به این شخص داده است. هم تا بحال همچو امتیاز خط شوسه بکسی نداده است و البته د رآتیه هم سعی خواهد کرد که امتیاز یک خط شوسه که اسباب ورشکستگی این شخص بشود بدیگری بدهد. بعضی از نمایندگان مذاکرات کافیک است. رئیس – مذاکرات کافی است؟

جمعی از نمایندگان – بلی کافی است

رئیس – رای می‌گیریم بماده بیست آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمائید

(اکثر برخاستند)

رئیس – تصویب شد.

آقا میرزا سید احمد بهبهانی – بنده پیشنهاد می‌کنم جلسه ختم شود

رئیس پیشنهاد ختم جلسه شده است

بعضی از نمایندگان صحیح است.

وزیر مالیه خاطر محترم آقایان مسبوق است که وزارت پست و تلگراف یک مخارج ضروری دارد که بعضی از آنها باید د رمواقع معینی بشود از قبیل تهیه عتیق و و جنس وین قبیل چیز‌ها و چون البته مطالعه بودجه هم د رکمیسیون ودر مجلس شورای ملی یک مدتی وقت لازم خواهد داشت و ممکن است از این جهت یک ضررهائی متوجه پست و تلگراف بشود این است که یک ماده پیشنهاد مجلس شورای ملی می‌کنم که آن مخارج ضروره را تصویب فرمایند که در موقع پرداخت شود لایحه دیگری هم هست که راجع بوظیفه برای ورته یک نفر مستخدم دولت است که آنهم تقدیم می‌شود.

رئیس – دستور جلسه یکشنبه . .

وزیرفوائد عامه – اجازه میفرمائید می‌خواستم استدعا کنم اگر ممکن است دو ماه کنترات متخصص جنگل را جزو دستور جلسه آتیه مقرر فرمایند رئیس دستور اولا لایحه راجع ببندرجز بعد خبر کمیسیون بودجه راجع بمستخدم آلمانی بعدهم چون آقایان می داند که در کمیسیون عدلیه یک قوانین لازمی است و دو نفر هم از اعضا ء آن استعفا کرده‌اند که یکی آقای طباطبائی دیبا است و یکی هم آقای حاج شیخ عبدالرحمن آقا شیخ فرج الله – آقای آشتیانی هم استعفا داده‌اند

رئیس – آقای آشتیانی هم استعفا کرده‌اند ؟بسیار خوب سه نفر باید روز یک شنبه معین بشود.

راپرت شعبه (۶) راجع بنمایندگی آقای امیر حسین خان هم مطرح خواهم شد

آقای بهار (اجازه)

بهار – جمعی از نمایندگان پیشنهادی تقدیم می‌کنند بمجلس مقدس راجع باجازه طبع یک جلد فرهنگ از عربی بفارسی که در مطبعه مجلس چاپ شود مطابق موادی که ملاحظه می فرمائید.

رئیس – ارسال می‌شود بکمیسیون جمعی از آقا یان هم مطلبی نوشته‌اند بعرض مجلس می‌رسد.

(بشرح ذیل قرائت شد)

نظر باینکه د رموقع وضع مالیات جدید قند و چای و شکر بطوریکه درآخر ماده هفتم قانون مذکوره هم تصریح شده است مقصودمان بوده که هر قیمت قند و چای و شکر و آنچه از قند و شکر ساخته می‌شود مشخصا تا قبل از روز ۲۲اردبیهشت ۱۳۰۴وارد هر یک از سرحدات ایران گردید ه اعم از اینکه تا تاریخ مزبور گمرک شده باشد یا نه از پرداخت مالیات مقرر معاف باشد و بموجب شکایات و اصله مامورین دولت در موقع اجرا بر خلاف عمل کرده و اسباب زحمت تجار را فراهم نموده‌اند قدغن نمایند مامورین بدون هیچ گونه تخلف مطابقا اجرا کند.

کیخسرو شاهرخ ـ رضا افشار ـ عراقی ۰ سید حسن زعیم ـ شکرالله قوام صدری ـ آشتیانی ـ عظیمی ـ تقی بهار ـ بهبهانی ـ حسن الحسبنی ـ اسماعیل قشقایی ـ رضوی ـ ناصر ندارمانی ـ سلیمان محسن ـ مصطفی بهبهانی از مدلول قانون نباید تجاوز شود مدرس

۰ رئیس ـ آقای رضوی (اجازه)

رضوی ـ بنده این تقاضا را امضاء کرده بودم بعد کلنل ماک کرماک رفت و رفت و رفع نگرانی تجار را کرد و تلگراف رضایتی هم از تجار رسید از این جهت بنده امضاء خودم را پس می‌گیرم

رئیس ـ لایحه راجع بکارخانه سانطونین سازی معلوم نشد به کدام کمیسیون باید برود؟

وزیر فوائد عامه ـ بکمیسیون فوائد عامه

رئیس ـ بکمیسیون فوائد عامه؟

بعضی از نمایندگان ـ بلی (مجلس یک ربع ساعت بعد از ظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی حسین پیرنیا

منشی م ـ شهاب

منشی دکتر احتشام طباطبائی