مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۹ اردیبهشت ۱۳۲۴ نشست ۱۲۶

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهاردهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری چهاردهم

قوانین بودجه مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهاردهم

دوره چهاردهم قانون گذاری

شماره مسلسل ۱۳۸۸

مذاکرات مجلس

بقیه جلسه ۱۲۶

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز شنبه ۲۹ اردیبهشت ماه ۱۳۲۴

فهرست مطالب:

۱- اعلام نتیجه اخذ رای نسبت به دو نفر ناظر ذخیره اسکناس
۲ - طرح برنامه دولت
۳ - موقع دستور جلسه بعد – ختم جلسه
۴ - اخبار دانشگاه مراسم اعطای درجه دکتری افتخاری دانشگاه تهران به آقای ادوار هریو در دویست و پنجمین جلسه شورای دانشگاه مورخ یک شنبه ۲۳ اردی بهشت ماه ۱۳۲۴

مجلس یک ساعت پیش از ظهر به ریاست آقای سید محمد صادق طباطبائی تشکیل گردید.

رئیس – چون به طور تنفس ختم شده و دستور هم موضوع دوسیه اعلام جرم بوده و می‌بایستی رای گرفته شود نظر باینکه فعلاعده برای رای کافی نیست و صورت جلسه هم نداریم شروع می‌کنیم به برنامه دولت. بعضی از نمایندگان بسیار خوب.

- اعلام نتیجه اخذ رای نسبت به دو نفر ناظر ذخیره اسکناس

۱ – اعلام نتیجه اخذ رای نسبت به دو نفر ناظر ذخیره اسکناس

رئیس – برای استحضار آقایان عرض می‌کنم نتیجه استخراج آراء برای دو نفر ناظر بانک عده ۸۷ رای انتخاب شدند آقای صادق بوشهری ۴۰ رای داشته‌اند آقای صادقی ۳۹ رای آقای اردلان ۲۴ رای آقای ایرج اسکندری ۱۷ رای بنابراین برای نفر دوم باید تجدید انتخاب شود (صحیح است) عجاله شروع می‌شود به برنامه دولت.

روحی – عرض کنم موافقت بفرمائید آن یک نفر دیگر هم انتخاب شود. جمعی از نمایندگان – عده برای رای کافی نیست.

- طرح برنامه دولت

۲- طرح برنامه دولت

فاطمی – برنامه دولت مطرح است

رئیس – برنامه دولت قرائت می‌شود:

(آقای (صادقی) منشی به شرح قرائت نمودند) آقایان محترم بنا به تمایلی که از طرف مجلس شورای ملی اظهار شده بود اعلیحضرت همایونی اینجانب را مامور تشکیل دولت فرمودند حسب الامر اینجانب دولت را تشکیل داده به حضور دولت معرفی نمود و اینک نیز با امتنان از حسن نظریکه نمایندگان محترم در این خصوص نسبت به بنده ابراز داشته‌اند برای معرفی دولت به مجلس شورای ملی شرف حضور یافته و مقدمه برنامه عمل دولت را به عرض مجلس می‌رسانم. بر خاطر عموم نمایندگان محترم مکشوف است که اینجانب از مدتی قبل بکلی از مشاغل دولتی کناره گرفته بودم و شخصا هیچ گاه درصدد قبول مقامی نبودم و حتی در جریان مطالعات و مذاکرات دو هفته نمایندگان محترم نیز که بی مقدمه منجر به اظهار تمایل مجلس شورای ملی نسبت به این جانب گردید به هیچ وجه دخیل نبودم با این وصف بدیهی است که این تصمیم مجلس را نسبت به خود بی نهایت گرانبها دانسته و به همین جهت بر خود فرض دیدم که با وجود مشکلات از قبول خدمت استنکاف نکنم و آنچه در قوه دارم برای حسن اجرای منویات مجلس شورای ملی در راه خدمت به مملکت بکار ببریم.

نکته دیگری که از این اظهار تمایل مجلس شورای ملی دستگیر این جانب شد این بود که نمایندگان محترم در موقع اتخاذ این تصمیم در خاطر خود داشته‌اند که این جانب در تمام عمر آشایش و رفاه ملت و استقلال کامل مملکت و قوام و قدرت دولت را همواره موقوف به استقرار کامل اصول مشروطیت و حکومت ملی دانسته‌ام و همیشه در این راه عملا قدم برداشته‌ام و در هیچ دوره‌ای از ادوار از این اصل اساسی منحرف نشده‌ام و بنا براین مسلم است که در این دوره نیز که نمایندگان محترم می‌خواهند اصول مشروطیت همه در جای خود پایدار گردد سعی در پیروی از این رویه دیرینه وجهه همت این جانب خواهد بود و به این جهت امیدوارم که همکاری صمیمیانه‌ای که تمیندگان محترم در این زمینه با دولت خواهند فرمود گردش دستگاه حکومت را بر محوری قرار دهد که در سایه استقرار اصول حکومت مشروطه مصالح عالیه مملکت را از هر جهت تامین کند و در این زمینه برای نمایندگان محترم و سایر عقلای قوم جای هیچ گونه نگرانی باقی نماند و از این بابت هر گونه اختلاف نظری که پیشروان افکار و علاقه مندان به اصول در طرز اداره امور کشور دارند مرتفع شود زیرا کع با اعتقاد اینجانب عموم ملت در این اصل اتفاق دارند که صیانت استقلال تام ایران و سایر مصالح عالیه مملکت باید به وسیله اجرای واقعی اصول مشروطیت تامین شود و با این وصف اگر در اذهان و افکار اختلافی در طرز اداره امور مملکت وجود داشته شود منشا آن غالبا اختلاف رویه در طریقه در اجرای اصول مزبور است نه اختلاف عقیده در خود آن اصول اما از آنجا که مخصوصا در این ایام حتی اینگونه اختلاف نظرها هم غالبا موجب ضعف دولت می‌شود و سکته بارکان مملکت وارد می‌آورد جای آن دارد که بالفعل تا وقتی که مسائل اساسی مملکت را از بیم هر گونه گزند و اسیب فراغت دست دهد هادیان افکار از هر گونه اختلاف نظر چشم بپوشند و صمیمانه دست یگانگی و و داد به هم بدهند و از اقداماتی که دولت برای تامین آن مقصود اصلی می‌کند به قوت تمام پشتیبانی نمایند تا توجه به فروع بیش از حد لزوم نباشد و در نتیجه مجلس و دولت از جهدی که شبانه روز باید در راه حفظ و تقویت اصول بکنند باز نمانند و بحث در اموری از لحاظ اهمیت در درجه دوم و سوم قرار دارد به موقعی که مجلس و دولت را از حل و تسویه مسائل درجه اول مملکت فراغت نصیب شده باشد ماکول گردد. بنابر این مقدمات تصمیمی این جانب از به دو قبول ایتن خدمت این شد که برای اجرای کامل اصول مشروطیت دولت در حین انجام وظایفی که به موجب قانون اساسی بر عهده دارد ترتیبی عمل کند که مسئولیت تام و تمام کلیه آنها را به عهده خود داشته باشد تا مجلس شورای ملی هم بتواند حقوقی را که به موجب قانون اساسی برای نظارت کامل در عملیات قوه مجریه بر عهده دارد اعمال کند. حاجت به توضیح ندارد که اجرای دقیق قوانین مصوب مجلس شورای ملی وظیفه اساسی دولت خواهد بود و مجلس هر جا که انحراف از آنها دید دولت را متذکر خواهد نمود و علاوه بر این مسلم است که این جانب در هر امری که متضمن مصالح عالیه مملکت باشد نه تنها بدون نظر مجلس قدمی بر نخواهم داشت بلکه بدون تقویت کامل مجلس شورای ملی به حسن خاتمهی اقداماتی که درین زمینه خواهم کرد نمی‌توانم امیدوار باشم. هرگاه نمایندگان محترم با تصویب برنامه دولت این رویه عملی را قبول فرمایند اعتقاد اینجانب بر این است که بسیاری از مشکلات مملکت که حل آن خاتمه یک قسمت از مشکلاتی را که در مملکت ما مولود جنگ بوده‌است بشارت می‌دهد پیمانی که متجاوزاز سال قبل دولت ایران با متحدین معظم خود دولت شوروی و دولت انگلیس بست بر عهده هر یک از سه دولت تعهداتی گذاشت.

از روز امضای پیمان دولت ایران تعهدات خود را کاملا انجام داد و آنچه در قوه ملت و مملکت ایران بود تمام و کمال برای غلبه بر دشمن به کار انداخت به طوریکه خود متحدین ما نیز همواره به این حقیقت واقف بودند و به کرات آن را آن را یاد آوری و تصدیق نمودند با این وصف اکنون که ستاره صلح در افق طالع شده‌است و بنا به آثاری که طبیعه بر آن مرتبت می‌باشد من بعد بسیاری از آنچه در ایران در طول مدت جنگ متحدین ما به آن حاجت داشتند و موافقت دولت ایران در آن باب به موجب مقررات پیمان سه گانه معلوم شده بود علی الاصول دیگر طرف احتیاج ایشان نخواهد بود و علیهذا دولت ایران با توجه کامل به مقررات پیمان سه گانه که مراعات آن همیشه اوقات نصب العین ما بوده و هست امید و انتظاری در این موقع دارد این است که هر چه زودتر به جلب موافقت کامل متحدین معظم خود در باب ترتیب سهل و ساده‌ای که بر آن اساس مناسبات عادی ایام صلح جانشین مقررات پیمان سه گانه بشود توفیق حاصل کند و به اصل مساعدت و همکاری صمیمانه‌ای که فی ما بین ایران با دول شوروی و انگلستان و امریکا بر قرار است و شالوده آن مخصوصا در ظرف سنوات اخیر استحکام یافته‌است با توافق دول مزبور ترتیبی بدهد که در تمامی شئون مملکت اوضاع عمومی به مقتضای استقلال کامل دولت ایران به حالت عادی برگردد و مصائب و تلفات و خسارات و ضررهائی که در نتیجه حوادث جنگ به ایران توجه کرده‌است بر طبق آنچه حق و عدالت حکم می‌کند و در مورد نظایر آن در روابط بین المللی مرعی شده باشد جبران پذیرد و حسن مناسبات ایران با عموم ممالک دوست و مخصوصا با سه دولت سابق الذکر بر اساس احترام متقابل بست و توسعه یابد. و روابط اقتصادی و معاملات تجاری ما با ایشان در پرتو اصولی که ضامن منافع و مصالح هر دو طرف باشد رو به افزایش و رونق برود و به این وسیله در امر معیشت مرد و گذراندن یومیه افراد ملت نیز که مخصوصا در نتیجه جنگ سخت به مضیقه افتاده‌است گشایش و آسایشی فراهم شود البته دولت به نیت انجام این مقاصد بدون فوت وقت در این ابواب با متحدین خود وارد مذاکره خواهد شد و بدون ذره‌ای تردیدی یقین دارد که در این اقدام مجری تصمیمی قطعی و عزم ثابت نمایندگان مجلس شورای ملی و کلیه افراد مملکت می‌باشد و به استحضار حسن نظری که متحدین عظیم الشان ما درباره فداکاری‌های ملت ایران در راه معاضدت با ایشان ابراز نمودند دولت امید واری کامل دارد که متحدین ما امروز که فتح و پیروزی نائل آمدند این تقاضاها و انتظارات ملت ایران را به سمع رضا شنیده و به حسن قبول تلقی خواهند نمود.

بدیهی است که دولت در ضمن مذاکراتی که در باب مناسبات اقتصادی و تجارتی مملکت با متحدین خود به عمل خواهد آورد وضه اداره امور اقتصادی و مالی مملکت را نیز مورد مطالعه قرار خواهد داد تا کم و کیف آن را با توجه به وضعی که به مناسبت جنگ اروپا پیش خواهد آمد بسنجد و اقداماتی را که به اقتضای اوضاع فعلی مملکت و منظور تعدیل بودجه و تجدید نظر در مالیات‌ها و تهیه کار بهبودی فلاحت و صناعت و وضع مستخدمین دولت و بهبودی وضع کارگران و کشاورزان و نظایر آن ضروری شمرده شود معین نماید و البته در ضمن اموری که همواره توجه خاص دولت مصروف آن خواهد شد استقرار امنیت و اصلاح و تکمیل قوای تامینه مملکت است که مخصوصا در این اوقات حائز کمال اهمیت می‌باشد.

شاید تکرار این مطلب زائد نباشد که امروز در نتیجه وقایعی که از چگونگی آن نمایندگان محترم خود به خوبی آگاه هیتند حتی یک رشته از امور مملکت را هم نتوان نام برد که محتاج اصلاحات نباشد و ناچار دولت در ضمن برخورد به هر یک از آنها آنچه در حیطه امکان باشد برای بهبودی کیفیت آن بذل جهد خواهد نمود لکن از آن جا که امور مزبور همه در عرض یکدیگر نیستند بلکه بعضی مقدم بر بعض دیگر شمرده می‌شوند و از طرف دیگر توجه جامع و کامل نسبت به همه آنها رد آن واحد با اوضاع فعلی مقدور نیست بالفعل دولت بالخاصه مسائل ذیل را شایان دقت و توجه و مراقبت و تصمیم عاجل میداند.

۱- حفظ و تحکیم مناسبات حسنه بین کشور ایران و کشورهای دوست و متفق همیشه هدف اصلی دولت ایران بوده و دولت اینجانب نیز از وظایف مهمه و اولیه خود می‌داند که تمام مساعی خود را برای تشیید و تایید آن به کار برد مساعی این دولت برای رسیدن به مقصود صمیمانه و صادقانه و نسبت به هر یک از متفقین بزرگ ما یکسان و صرفا بر اساس استقلال کامل سیاسی و اقتصادی ایران و احترام متقابل و بر طبق مقررات پیمان سه گانه و منشور آتلانتیک و اعلامیه تهران انجام خواهد گرفت.
۲- مطالعه فوری در امور اقتصادی برای استقرار اصول و تشکیلاتی که متناسب با اوضاع اقتصادی فعلی مملکت باشد.
۳ – تجدید نظر در مالیات‌ها و تعدیل بودجه.
۴- اصلاح و تکمیل قوای تامینه برای استقرار امنیت کامل در کشور.
۵- اجرای طرح هائی که متضمن اصلاحلت فلاحتی و صنعتی و تهیه کار برای بیکاران باشد.
۶ – بهبودی وضع کارگران و کشاورزان بر طبق قوانین مخصوصی که از مجلس شورای ملی خواهد گذشت.
۷ – تجدید نظر در قانون استخدام دولتی.

پس از بیان برنامه دولت به کیفیتی که به عرض رسید اکنون هیئت دولت را به شرح ذیل به مجلس شورای ملی معرفی می‌نمایم:

ملک مدنی – آقا دیگر آن قسمتها را نخوانید احتیاجی به خواندن آنها نیست.

قبادیان – توضیحی دارم؟

رئیس – توضیح آخر جا ندارد.

قبادیان – راجع به همین قسمت هست.

رئیس – بفرمایید.

قبادیان – عرض کنم بنده جزو موافقین دولت در لایحه اسم نویسی کرده‌ام و حالا شنیدم که اسم بنده را از آنجا حذف کرده‌اند علت آن را نمیدانم چیست؟

رئیس – اگر جزو موافقین نوشته‌اید که کسی حذف نمی‌کند. آقای آوانسیان اسم خودشان را جزو مخالفین دثبت کرده‌اند ولی نوبه خودشان را به آقای دکتر رادمنش داده‌اند آقای دکتر رادمنش بفرمایید.

دکتر رادمنش – بنده با دولت آقای حکیم‌الملک مخالف هستم و مخالفت من هم که نه از لحاظ کلی است من با این قبیل دولت‌ها مخالف هستم و همیشه ما رفقای هم فراکسیونیم در این قبیل موارد مخالفت کرده‌ام. کوتاه بودن عمر دولت‌ها خودش یک نشانه تزلزل در دستگاه حاکمه‌است همین مبارزاتی را که ما امروز در داخله مجلس مشاهده می‌کنیم خود این مبارزات هم یک نشانه ایست و به عقیده من غیر طبیعی هم نیست این مبارزات و اینها انغژعکاس اوضاع خارج است در خارج مجلس شورای ملی همین مبارزه و مباحثات هست و بدیهی است که بایستی آن مبارزات خارج در مجلس شورای ملی که مرکز ثقل کشور است منعکس بشود بنده همیشه این قضیه را متوجه بوده‌ام و متذکر شده‌ام که بایستی در سیاست رآلیست بود بایستی حقایق را آن طور که هست دید و قضاوت کرد نه آن طوریکه ما خودمان فکر می‌کنیم و سعی می‌کنیم اوضاع را موافق فکر خودمان تطبیق بکنیم و جریان بدهیم این طر نیست بایستی اوضاع را در خارج دید عیوب کار را دید آن طوریکه هست مشاهده کرد آن وقت حل مشکلات خیلی آسان به نظر می‌آید در ریاضی هم این قضیه مصرح است که وقتی شما یک مسئله ریاضی را به بنده دادید من بایستی معلوملت و مجهولات آن مسئله را مورد توجه خود قرار بدهم تا تمام مجهولات آن مسئله بر من روشن بشود و تا آن معلومات و مجهولات مقدماتی مسئله بر من روشن نشود من نمی‌توانم آن مسئله را حل کنم برای رفع بحران امروزی هم بایستی علل اصلی آن بحران را جستجو و رسید گی کرد این بحران بحران موقتی نیست این بحران مدتی است که در این کسور وجود دارد و بایستی سعی کرد و علت آن بحران را جستجو کرد بعد رویش تصمیم گرفت به نظر این جانب اوضاع فعلی ایران معلول دو علت است در درجه اول عکس العمل اوضاع بیست ساله گذشته‌است بیست سال در این کشور به مردم زور گفتند بیست سال در این کشور حکومت پلیسی بود.

رحیمیان – حالا هم این طور است

دکتر رادمنش – بیست سال از مردم سلب آزادی کردند و مشروطیت را عملا تعطیل کردند بنده حالا وارد جزئیات نمی‌شوم همینقدر عرض می‌کنم که مار گزیده از ریسمان سیاه می‌ترسد ما می‌ترسیم که مجددا آن اوضاع تکرار شود آن اوضاع تشدید بشود این است که مبارزه می‌کنیم و تا جان داریم مبارزه را ادامه می‌دهیم تا موقعی که در این کشور یک ایران آزاد و تمام مستقلی باشد عامل دوم در اوضاع فعلی جنگ و اثرات سیاسی اجتماعی جهان است ما در این جنگ متحمل مصائب و خسارات زیادی شده‌ایم (یمین اسفندیاری – صحیح است) و در نتیجه عدم لیاقت دستگاه حاکمه گرفتاریهائی بیشتر از حد جنگ برای ما تهیه کرده‌اند ممکن بود ما به آسانی این مرحله تاریخی را طی بکنیم ولی اشتباهاتی مرتکب شدند خرابکاریهائی کردند عدم لیاقتهائی نشان دادند ضعف نشان دادند و نتیجه این شد که ما بیش از حد مصائب را متحمل شده‌ایم از طرف دیگر همه می‌دانیم که در دنیا سر و صدائی هست یک نهضت عظیم اجتماعی در سر تا سر کره زمین پیدا شده‌است و ما نمی‌توانیم مستقل از این نهضتها فکر بکنیم در دنیائی که آتیلاهای قرن بیستم را تیرباران می‌کنند موسولینی را صدا کردند و گفتند اسمت چیست گفت موسولینی گفتند همین کافی است بدار.

در دنیائی که در یک روز در یکی از پایتختهای اروپائی ۷۰ نفر وزیر و وکیل خائن را تیر باران کردند خواه ناخواه این افکار و این نهضتها در کشور ما هم منعکس خواهد شد و ما نمی‌توانیم دور کشورمان را حصار آهنین بکشیم نهضت فکر که گمرک ندارد می‌آید این معلول اوضاع اجتماعی و اقتصادی است همان اوضاع و احوالی که در سایر ممالک موجود است و این حوادث را پیش می‌آورد و این نهضتها را پیش می‌آورد این اوضاع و احوال می‌آید باشد وضعش در مملکت ما در چنین شرایطی زندگی می‌کنیم و در چنین شرایطی دولتی متناسب با این اوضاع باید وجود داشته باشد متاسفانه هر چند وقت یک بار دولتها می‌یافتند و یک مدتی مشاجره می‌کنیم و بالاخره یک رای تمایل می‌دهیم و این رای تمایلات هم همیشه جنبه خصوصی دارد و جنبه کلی کمتر توجه می‌شود و مشکلات و مقتضیات روز هیچ توجه نمی‌شود صلاحیت آن زمامداری که دعوت می‌کنیم هیچ توجه نمی‌شود بنده اول عرض کردم که به هیچ یک از آقایان نظری ندارم و قصد بی ادبی و جسارت به هیچ یک از آقایان ندارم حی آقای رهنما استاد من هم که در اینجا تشریف دارند خیلی متاسف هستم که به عنوان مخالف دارم صحبت می‌کنم ولی اصولی صحبت می‌کنم و گمان می‌کنم خود آقایان هم با بنده موافق باشند که باید صلاحیت این را که در این موقع چنین شخصی آیا می‌تواند این بار سنگین را تحمل کند در نظر بگیرند ولی ما این امر را در نظر نمی‌گیریم ممکن ایت یک شخصی برای یک موقعی خوب بوده‌است ولی برای یک موقعیت دیگری مناسب نباشد ویک مسئله دیگر که ما توجه نمی‌کنیم عقیده و نظریات آن شخص است که ما توجه نمی‌کنیم عقیده و نظریات آن شخص است ما نمی‌دانیم این شخص را که داریم می‌آوریم چه نظری دارد باورد که نمی‌شود این مملکت را اصلاح کرد باید نقشه داشت باید مقدماتش تهیه شده باشد بایستی یک طرح حسابی داشته باشد و ما اینها را توجه نمی‌کنیم و روی یک خصوصیاتی و دوستیهائی یک کسی را می‌آورند سر کار پس از مدتی سر و صدا و جار و جنجال بیک کسی رای تمابل می‌دهیم بعد او می‌رود و یک کس دیگر را می‌آوریم عوض این رفت و آمدها، به عوض اینکه وقت یک کشور را در یک چنین موقعیت تاریخی تلف نکنیم خوب است یک دقیقه بنشینیم دور هم و یک تصمیمی بگیریم و ببینیم که ما چه می‌خواهیم؟

چهل سال از عمر مشروطیت در این مملکت می‌گذرد چهل سال به استثنای یکی دو سال بایستی گفت واقعا مشروطیت واقعی در این مملکت نبوده‌است و تاریخ مشروطیت در این مدت دارای صفحات تیره بوده‌است و در دو مورد کاملا سیاه است یکی در مورد توپ بستن مجلس شورای ملی و یکی هم در کودتای ۱۲۹۹ که در این دو بار مشروطیت ایران تمام و کمال تعطیل بوده‌است از چهل سال وقتی که بیست و دو سه سالش را کم بکنیم هفت هشت سال هم صرف هرج و مرج و غیره شده می‌بینیم فقط چند سال در این مملکت مشروطیت بوده آن هم مشروطیت به معنای شرقی نه مشروطیت نه معنای مشروطیت به معنای حقیقی و قانون اساسی مردم بعد از حوادث شهریور انتظار داشتند یک تغییراتی بشود و مشروطیت پس از لین همه صدمات و زحمات مردم یک سر و صورتی به خودش بگیرد آزادی و دموکراسی به معنای واقعی در این کشور حکم فرما بشود ولی متاسفانه دستگاه حاکمه ایران حاضر نشد که کوچکترین تغییری در روشش بردهد همان خشکی سابق را حفظ کرد و ادامه هم بدهد غافل از اینکه این خشکی مساعد وضع خودشان است نه مساعد به آزادی و استقلال کشور این خشکی و لاقیدی را دامن می‌زنند و هم به ضرر آزادی و استقلال کشور ما است بنده چند مثال می‌زنم که بعد از حوادث شهریور این اوضاع بوده‌است می‌خواهم متذکر بشوم به دولت حاضر تا دولت حاضر متوجه بشود که با چه مملکتی سر و کار دارد و آیا با این وضع مسئولیت را به عهده می‌گیرد یا خیر؟ همه کم و بیش اوضاع اصفهان را شنبده‌اید در آن جا البته کارگران اتحادیه داشتند ولی از چندی به این طرف تحریکاتی بر علیه این اتحادیه شروع شد بنده در همان مواقع رفتم به اصفهان در اول بهمن با حضور آقای استاندار و سایر رؤسای ادارت، رئیس شهربانی.

رئیس قشون رؤسای ادارات و یک عده از نمایندگان و کارگران موافق و مخالف نشستیم و گفتیم آقا یک اصل را همه قبول کنیم و آن اصل این است که بگوئیم و بنویسیم و اعلان کنیم که کارگر آزاد است به هر اتحادیه‌ای و هر حزبی که دلش می‌خواهد برود این اصل اساسی است اصل قانون اساسی است و دیگر کسی نباید از آن تجاوز بکند. ظاهرا همه قبول کردند!، اما آیا اجراءکردند؟ خیر، شروع کردند به تحریکات و یک روزی یک کارگر جوانی آمد پهلوی من گفت آقا گردن من را طناب انداختند از این سالن به آن سالن بردند گفتند استغفار کنم که من عضو حزب هستم این در قرن بیستم است در صورتیکه در قرون وسطی هم کمتر این کار را می‌کردند در روز روشن آمدند یک کلوپ یک حزب سیاسی را آتش زدند وعده شان هم سی چهل نفر بیشتر نبود مامورین دولت هم ماندند تماشا کردند پس از یک ماه از یکی از این کارگرها که فرار کردند بود آمده بود تهران پرسیدم که خوب بالاخره آن کمیسر نزدیک حزب که دیوار به دیوار است او چه کرد؟ گفت آن رئیس کمی‌سری که آنجا بود فقط به آن چاقو کش‌ها می‌گفت آقا عجله کنید زودتر کارتان را تمام کنید، اینها مامورین انتظامی این کشور هستند اینها هستند مدافع حق و عدالت بالاخره از اینجا بازرس فرستاده شد شاید چندین صد فقره پرونده هم در آنجا تشکیل شد ولی یکی از این پرونده‌ها هم تعقیب نشد بازرس رفت آنجا گزارشی داد و گزارش او را هم بنده اطلاعی ندارم چه طور بود و لی آثاری از آن گزارش ما ندیدیم یکی از عاملین مؤثر این تحریکات شاپور مختاری رئیس شهربانی بود که خواهرزاده همان مختاری جانی معروف بود اگر بعد از شهریور این قبیل مختاریها را به دار می‌زدند این طور به حقوق و آزادی مردم تجاوز نمی‌کردند (پور رضا – برادر را به جای برادر نمی‌کشند) خودش از او بدتر است

کامبخش – مدافعینشان را هم بشناسید خوب است.

پوررضا – هو نکنید.

دکتر رادمنش – شما را لازم به هو نیست، بنده یک شبی در اصفهان در هتل نشسته بودم دیدیم ساعت ۴ بعد از نصف شب در باز شد و یکی از رفقای من مدیر روزنامه دنیای امروز آمد و سر و کله اش شکسته‌است گفتم چه شده؟ گفت الان از یزد آمده‌ام و همین الان باید بروید به یزد بنده هیچ نظری ندارم و قصد جسارت هم به کسی ندارم این مشاهدات خودم است که عرض می‌کنم، آقایان تصمیم بگیرند ما تصمیم خودمان را گرفتیم، گفت اتومبیل حاضر است باید برویم به یزد من از یزد داشتم می‌آمدم یک اتومبیلی آمد با ۱۰ از اراذل و اوباش در ۱۰ فرسخی یزد جلوی اتومبیل ما را گرفتند تا می‌توانستند ما را کتک زدند تا بالاخره دل یکی رحم امد و گفت ولش کنید مرده‌است بعد من سوار اتومبیل شدم آمدم، این وضع آ نجا است شما باید بلافاصله خودتان را به یزد برسانید، برف هم می‌بارید بنده رفتم به یزد ساعت ۴ بعد از نصف شب وارد یزد شدم رفتم خانه‌ای که رفیق من یعنی نماینده حزب آنجا بود در را زدم یک نفر آژان و یک صاحب منصب آمدند بیرون گفتم چه شده‌است گفتند آمده بودند این جا را غارت بکنند و صاحبخانه فرار کرده‌است یک نفر پیر زن آنجا بود آمد گفت آقا در موقع بهائی کشی هم این طور مردم را اذیت نمی‌کردند در این شهر، بالاخره ما ماندیم انجا و فرستادیم این طرف و آن طرف تا آن آقائی که فرار کرده بود آوردند و تا صبح نشستیم به همین طور تا ساعت ۷ نزدیک ساعت ۷ بود که گفتند آقا هجوم کرده‌اند به این خانه بروید تماشا کنید ما رفتیم پشت بام برای تماشا دیدیم بله یک عده‌ای در حدود صد صد و پنجه نفر با زنجیر و کارد طرف این خانه می‌آیند و فحش می‌دهند و سنگ می‌اندازند اتفاقا در آن خانه تلفن بود و من تلفن کردم به فرماندار و به رئیس شهربانی هم خودم را معرفی کردم و گفتم من در اینجا منزل دارم اقلا به مصونیت من احترام بگذارید و یک مامور شهربانی هم آنجا بود و حتی چند نفر از آن زنجیر زن‌ها را گرفتند و تحویل همان مامور شهربانی با حضور من دادم بالاخره وقتی که متوجه شدند چنین اوضاعی هست و من هم آنجا هستم جمعیت را متفرق کردند و گفتند بروید بعد من رفتم به فرمانداری آنجا مطالب را مطرح کردیم گفتند بله یک عده‌ای بودند و یک مبارزه‌ای است بنده چند روز آنجا ماندم و دیدم بله به من احترام می‌گذارند و هیچ عصیانی هم بر علیه حزب توده نیست ولکن بنده را تا ساعت ۴ بعد از نصف شب تنها نمی‌گذاشتند و می‌آمدند راجع به اوضاع آنجا با من صحبت می‌کردند حتی بیرق ایران را که بالای سر کلوپ زده بودند در روز جشن پائین آوردند و یک وکیل باشی شهربانی رفت آنجا و بیرق را پائین آورد بنده با چند نفر رفتیم پهلوی دادستان یزد اعلام جرم کردیم نماینده دادستان را بردیم همان جائی که در و پنجره اش را آتش زده بودند صورت مجلس تنظیم کردیم صورتمجلس هم اینجا حاضر است اگر آقایان لازم داشته باشند ممکن است قرائت کنم این صورت مجلس تنظیم شد با حضور بنده و با حضور نماینده دادستان و چندین نفر دیگر بنده خیال می‌کردم که دیگر دادستان بعد از اعلام جرک یک نفر نماینده مجلس و بعد از صورت مجلسی که خودش تنظیم کرده‌است محرکین این هیئت را تعقیب می‌کند ولی یک نفر هم تعقیب نشد حالا بنده در این موقعی که رفته بودم به اصفهان و یزد و این صفحات یک چیزهای دیگری هم دیدم و به طور قطع این چیزها به نفع این کشور نیست به نفع آزادی و استقلال این کشور نیست و اگر ما به موقع جلوی این جریانات را نگیریم خواه و ناخواه به جای بدی خواهد کشید.

سید ضیاءالدین – صحیح است، (خنده نمایندگان)

دکتر رادمنش – خیلی تشکر می‌کنم یکی از آنها تسلیح عشایر است (صحیح است). همه مان می‌دانیم که در قانون اساسی کشور هیچ نوع اختیاری برای هیچ شخصی یا هیچ دسته‌ای قائل نشده‌اند ما معتقدیم که در صدر مشروطیت عده زیادی از عشایر ایران به نفع آزادی ایران و به نفع دموکراسی ایران و به نفع مشروطیت خدمت کرده‌اند (صحیح است) ما معتقدیم که در دوره شاه سابق عشایر ایران خسارات و مصائب فراوانی را تحمل کردند و خودم شاید خیلی از این موارد را توجه داشتم ولی این دلیل نمی‌شود که در چنین موقع بحرانی یک عده از اهالی این کشور در تحت تاثیر عواملی قرار بگیرند و عملیاتی بکنند که به ضرر آزادی و استقلال و مرکزیت این کشور باشد (صحیح است) (قبادیان – هیچ اشکالی ندارد دوباره آنها را قلع و قمع بکنید) این کنفرانس‌ها کنفرانس سمیران کنفرانس پل آبگینه جریانات دیگری که امروز دیده می‌شود اینها درست نیست اینها بد است (ذوالقدر- اینها مزخرفات است اراجیف است) (صدای زنگ رئیس – آقا اجازه بدهید) رفتند و نشستند و حتی در کنفرانس اشخاص خارجی هم حضور داشتند و حتی بعضی از نمایندگان هم حضور داشتند (اسکندری – صحیح است) (ذوالقدر صحیح نیست) (دکتر کشاورز – نوبت به شما هم می‌رسد بعد حرف بزنید) (صدای زنگ رئیس – دعوت به سکوت) (قبادیان – آقایانها ایلات هستند و ایلات حافظ مشروطیت هستند) دولت و اعضای دولت این جریانات را دیدند و ساکت نشستند و حتی با این جریانات هم کمک کردند (فرهودی – دولتی بود که خودتان بهش رای اعتماد دادید) بله آن دولت که ما بهش رای اعتماد دادیم گفت که مسئول این جریانات کیست – (سید ضیاءالدین من بر علیه او اعلام جرم خواهم کرد) (کامبخش – ملت ایران بر علیه شما اعلام جرم کرده‌است) (در این موقع یک نفر از تماشاچی‌ها گفتند خفه شو)

فداکار – آقا این شخص را دستور بفرمائید توقیف کنند.

رئیس – کی بود آقا هر کسی هست توقیفش کنید.

ایرج اسکندری – باید مردم بفهمند که باعث عدم انتظامات کیست؟

دکتر رادمنش – اگر آقایان به من اعتراض دارم بنده حاضرم اعتراضات آقایان را گوش کنم (ذوالقدر – مزخرف می‌گوید) مزخرف شما می‌گوئید من این حرفها را می‌زنم برای اینکه در تاریخ ایران ثبت شود که ما گفتیم (سید ضیاءالدین – ماخواهیم گفت) (پوررضا – خطاب به آقای دکتر رادمنش شما بر خلاف حقیقت صحبت می‌کنید)

ایرج اسکندری – خطاب به آقای پور رضا تو دیگر حرف نزن مردکه مفتضح خفه شو) (صدای زنگ رئیس)

رئیس – آقایان چرا رد بین صحبت ناطق حرف می‌زنید بگذارید ایشان حرفشان را بزنند بعد هم شما بیائید جواب دهید.

دکتر رادمنش – بنده در اصفهان یک عده از اهالی بختیاری را دیدم که شکات از صمصام داشتند از قرار معلوم آقای صمصام برای خودشان یک کشور مستقل تشکیل داده‌اند نه مامور دارائی و نه بخش دار و نه هیچ کس را قبول نمی‌کنند غل و زنجیر می‌کنند تبعید و حبس و هر کاری که ایشان بخواهند می‌کنند مالیاتهای منسوخ قدیم را وصول می‌کنند << همه کار می‌کنند این مملکتی است که برای ما درست کرده‌اند در فیروزآباد عینا همین وضع هست (فرمند – آقا فیروزآباد که جزو پرگرام نیست) بنده دارم وضع دولت را می‌گویم و در پروگرام هر قسم صحبتی را می‌توانم بکنم (دکتر کشاورز – آقای فیروز آبادی اعتراض می‌کنند که کدام فیروزآباد است) فیروزآباد شما نیست ما اگر یک دهقان بیچاره تفنگ سر پر داشته باشد او را به عنوان راهزنی می‌گیریم و تیر بارانش می‌کنیم ولی ده‌ها هزار نفر هستند در این کشور دوش به دوش سرباز و ژاندارم راه می‌روند و اینها همانهائی هستند که سربازان ما را کشته‌اند و تفنگهایشان را گرفته‌اند و عوض اینکه دولت‌های ما از آنها جلوگیری کنند با آنها صلح کردند و یک نوع استقلال داخلی به آنها دادند (قشقائی – این طور نیست) از آنجا بروند (سنندجی – آنجا خانه شان است کجا بروند؟) مملکت که ارث پدری کسی نیست(فیروزآبادی – خواهش می‌کنم مختصر بکنید) چشم خلاصه می‌کنم خواستم عرض کنم که این وضع مشروطه و دموکراسی نیست (محمد طباطبائی – در این که مشروطه نیست هیچ شکی نیست) بلی حکومت دموکراسی به معنای واقعی در این کشور وجود ندارد (صحیح است) ما می‌گوئیم نه تنها باید مشروطیت و قانون اساسی صد در صد در این کشور حکمفرماست بلکه باید مشروطیت خود را هم آهنگ مشروطیتهای دنیا بکنیم و روز به روز آزادی‌های بیشتری به مردم بدهیم (فرخ – از این بیشتر؟) بله آقای فرخ نه اینکه روز به روز به آزادی مردم تجاوز کنیم ما نبایستی چندین میلیون نفوس این مملکت ار زیر شکنجه و عذاب بگذاریم آنها داد می‌کنند فریاد می‌کشند به ستوه آمده‌اند از دست این قلدرها.

از چهل سال به این طرف در مملکت ما تغییراتی پیدا شده‌است و دنیا هم تغییراتی کرده‌است و البته بایستی با تغییرات دنیا جلو رفت و اگر واقعا ما ملت زنده هستیم باید رو به جلو برویم باید حرکت کنیم نه اینکه رو به قهقهر ابرویم اجتماع را باید از لحاظ حرکت در نظر بگیریم ما اجتماع راکد نیستیم باید همیشه حرکت کرد و به جلو رفت نه به عقب ولی دولت و دستگاه حاکمه با این بدیهیات مخالفت کرد و حتی با تمام قوا با مشروطیت و با رشد و با نمو آن مبارزه می‌کند. دستگاه قضائی ما به نفع قلدرها و مرتجعین است همیشه شاکی محکوم است همیشه مظلوم محکوم است (شریعت زاده – اینطور نیست) آقای حکیم الملک در مقدمه برنامه خود فرموده‌اند صیانت استقلال تمام مملکت ایران و سایر مصالح عالیه مملکت باید به وسیله اجرای واقعی اصول مشروطیت تامین شود من نمی‌دانم چگونه می‌خواهد اصول مشروطیت و به آزادی مردم تجاوز می‌کنند تامین کنند اگر مشروطیت را به وسیله امثال شاپور مختاریها می‌خواهید تامن کنید (فرمند – اشخاص صالح را به جای اینها بگذارند) به شما قول می‌دهم و قسم می‌خورم که تا این قبیل مختاریها در مملکت هستند محال لست ممکن نیست بنده متاسفانه چنین قدرتی هم در آقایان سراغ ندارم و نمی‌دانم چه کار خواهید کرد آیا تصمیم قطعی گرفته‌اید؟

ملت ایران مسئولین واقعی اوضاع را خوب می‌شناسد و شما حافظ قانون اساسی و مشروطیت ایران و خود مردم ایران هستند اگر دولتها می‌خواهند به نام ملت ایران در این کشور حکومت کنند باید آمال و آروزهای آنها را در نظر بگیرند نه آمال و ارزوهای اشخاص و دستجات و محافل را باید دید مردم ایران چه توقعاتی دارند آنها آزادی می‌خواهند برای مملکت و کشور خودشان استقلال و آزادی می‌خواهند اینها طرفدار یک عدالت اجتماعی هستند (صحیح است) غالبا دیده می‌شود که اشخاص را به نام عضویت یک حزب یا یک اتحادیه از کار بر کنار می‌کنند مثال زیاد دارم و مبتلا به روزانه ماست (سید ضیاءالدین – مخصوصا در شمال) (اردلان – آقا شمال و جنوب یعنی چه) مملکت ایران برای بنده شمال و جنوب ندارد تمام خاک این کشور کشور ایران است (صحیح است) هر کاری بکنیم برای تمام ایران است (صحیح است احسنت) هر حادثه‌ای که رخ بدهد برای تمام ایران است (سید ضیاءالدین – صدها نفر را از شمال تبعید کردند) انشاءالله شما را هم تبعید می‌کنند (سید ضیاء الدین – من کشته می‌شوم ولی تبعید نمی‌شوم) (پور رضا – آروز به جوانان عیب نیست) ایشان که جوان نیستند (صدای زنگ رئیس) (رئیس از آقایان استدعا می‌کنم داخل صحبت نشوید) (سید ضیاءالدین – صدها آذربایجانی را تبعید کردند در محبس‌های شوروی)

رئیس – آقا استدعا می‌کنم در بین حرف دیگران صحبت نکنید (اسکندری – مجلس جای این صحبت‌ها نیست)

رئیس – آقا صحبت نکنید والا به شما هم اخطار می‌کنم (ایرج اسکندری – به ایشان اخطار کنید که تحریک می‌کنند) (خطاب به آقای سید ضیاءالدین ما راپرت کلنل فیچر را داریم که شما جاسوس او هستید دستیار او هستید سندش حاضر است و ما داریم)

دکتر رادمنش - … از این مبحث که بگذریم وارد مسائل اقتصادی می‌شویم. در ماده ۲ برنامه دولت این جمله نوشته شده‌است:

مطالعه فوری در امور اقتصادی برای استقرار اصول و تشکیلاتی که متناسب با اوضاع اقتصادی فعلی مملکت باشد. به عقیده من آقای حکیم الملک می‌بایست قبلا مطالعات خود را می‌کرد و با نقشه می‌آمد و می‌گفت من راجع به مسائل که امروز مطرح است چه نظری دارم برای اینکه آقا این مجلس گمان نمی‌کنم به شما فرصت بدهد که شما مطالعه بکنید.

حاذقی – ما حاضریم زود تر رای بدهیم که زیاد هم صحبت نشود.

دکتر رادمنش - … امروز اوضاع و احوال این کشور بسبار خراب است برای اینکه وضع اقتصادی مردم خوب نیست. در دوره شاه سابق تمام ثروت این کشور به جیب یک عده محدودی رفته‌است و یک عده مقاطعه کار یک عده او نتوریه در حقیقت تمام ثروت و تجارت و کسب منحصر به این دسته مخصوص بوده‌است (صحیح است) که پارکها ساختند و میلیونها خرج کردند و حالا هم به صورت دلار می‌فرستند به خارج و حاضر هم نیستند بمانند و تماشا کنند که ما توی سر هم می‌زنیم. پس از شهریور آمدند با سلام و صلوات آقای دکتر میلسپو را آوردند او را هم دیدیم نصف دوره چهاردهم هم صرف دکتر میلسپو شد ایشان هم تشریف بردند برای ما چیزهائی گذاشته‌اند یک خزانه خالی و یک دستگاه عریض و طویل و یک هرج و مرج کامل (صحیح است) باید برای اقتصادیات کشور یک نقشه صحیح طرح کرد حالا موقعش هست بنده نظر خودم را و نظر رفقایم را در این خصوص می‌خواهم عرض کنم.

به عقیده بنده انحصار را باید تقویت کرد البته یک عده مخالفین هم هستند برای این اصل (صحیح است) می‌گویند دولت تاجر نیست و انحصار تجارت خوب نیست و دولت نمی‌تواند خوب اداره کند دولت چه چیز را خوب اداره می‌کند؟ مگر مدرسه را خوب اداره می‌کند؟ مگر بیمارستانها را خوب اداره می‌کند؟ مگر خوب دولت خوب اداره می‌شود؟ مگر مجلس خوب اداره می‌شود؟ پس در همه اینها را باید به بینیم؟ با اصل موضوع نباید مخالفت کرد باید دست دزدها را بر کنار کرد بایستی از یک روش حسابی وارد شد باید یک راه حسابی پیدا کرد والا اصل یک اصل خوبی است و یک اصلی است که به نفع مردم است البته ممکن است به ضرر چند نفر تاجر باشد ولی یک اصلی است که امروز طرفدار زیاد دارد و اغلب ممالک دنیا به طرف این اصل می‌روند (اردلان – این طور نیست) می‌گویند که این موجب گرانی اجناس می‌شود و موجب اسپکولاسیون می‌شود. مگر یخ در مملکت انحصار است که قیمتش اینقدر بالاست؟ مگر سبزی در این مملکت انحصار است که قیمتش اینقدر بالاست؟ (صحیح است) این در نتیجه سوء جریان و سوء عدالت است.

به عقیده بنده باید کارخانجات را توسعه داد بر خلاف عقیده یک عده‌ای که می‌گویند بایستی کارخانجات دولتی را فروخت بیست سال مردم صدمه کشیدند خون خوردند تا برای جامعه ایرانی چند تا کارخانه مانده‌است حالا یک عده شکمها را صابون زده‌اند برای همین چند تا کارخانه و می‌خواهند این کارخانه‌ها را بخرند نمی‌دانم می‌خواهند چه کار بکنند و اسمش را هم گذاشته‌اند عمل ملی ملت معلوم می‌شود همین چند نفر هستند (فیروز آبادی – یک نفرش هم بنده هستم) بله بنده هم برای همان فرمایش جنابعالی عرض کردم این فکر فروش کارخانه‌ها را باید از سر بیرون کرد باید کارخانجات را اداره کرد باید کارخانجات را توسعه داد و کارخانجات بیشتری وارد کرد (صحیح است) اینجا در همین تهران پنج شش تا کارخانه‌است که معروف به کارخانجات تسلیحات است و این کارخانجات پنج شش هزار نفر کارگر دارد ماشین‌هایش آخرین هم سیستم است و در زمان جنگ هم واقعا خدمات زیادی به نفع متفقین ما کرده‌است اسلحه ساختند و فروختند ولی حالا کم کم زمزمه بستن این کارخانجات است و همان کاگر هائی که باعث این پل پیروزی شده‌اند و همان کارگرانی که که با کار آنها ما افتخار می‌کنیم که به متفقین خودمان کمک کرده‌ایم و در آن کنفرانسهای کمی هم افتخار می‌کنیم الان همان کارگران دارند گرسنگی می‌کشند توی خیابانها برای اینکه دارند از این کارخانجات بیرون می‌کنند و ماه بعد به ماه حقوق بهشان نمی‌دهند در صورتی که درست است که ما حالا اسلحه نمی‌خواهیم ولی می‌شود این کارخانه‌ها را تبدیل کرد به یک کارخانه‌ها تبدیل کرد به یک کارخانه‌های دیگر چون ما میلیونها خرج آن کرده‌ایم (صحیح است)

فرمند – ماشینهای فلاحتی درست کنند.

دکتر رادمنش - … معادن را هم باید استخراج کرد معادن را نباید گذاشت به عکس در همین چند ساله جنگ به عوض این که ما استخراج معادن خودمان را توسعه بدهیم معدن هایمان یکی پس از دیگری تعطیل شد در صورتیکه محصولات داخلی را باید تشویق کرد (صحیح است) بنده می‌خواهم فقط راجع به چای که مال حوزه انتخابیه خودم است عرض کنم. در این مملکت در حدود هفت هزار تن مصرف چای است که سه هزار تنشاید بیشتر حوزه انتخابیه بنده تولید می‌کند مثل لاهیجان – لنگرود – رود سر و اینجاها همه نوع خرابکاریها با این چای می‌شود به هر وسیله‌ای متشبت می‌شوند که این محصول را از بین ببرند (یکی از نمایندگان – مثل پنبه) مثل پنبه مثل سیگار مثل برنج مثل همه چیز دیگر.

اردلان – علتش انحصار است.

دکتر راد منش – … من منتظر نبودم شما که خودتان را مقتصد می‌دانید این حرف را بزنید. بنده می‌گویم آقا شما یک نفر به نشینید ببینید چقدر جنس در این مملکت مصرف دارید آنقدریکه در کشور تولید می‌شود که دارید و آنقدر که تولید نمی‌شود مازادش را از خارج وارد کنید نه این کار بازار را آزاد بگذارید و آنقدر بیاورند که زارعین گیلان گرسنگی بکشند و معدوم بشوند از بین بروند (صحیح است) چند روز قبل در یک حوزه کفاشان تهران بود در حدود چندین صد نفر بودند بنده هم آنجا بودم می‌گفتند آقا چندین صد میلیون کفش دوخته وارد ایران شده‌است وقتی این کفشها وارد می‌شود دیگر از کجا ما نان بخوریم (یک نفر از نمایندگان – آقا کفش ایرانی را می‌دهند صد تومان) همین حرف را خیاطها هم می‌گویند آقا که لباسهای دوخته می‌آورند در این شهر و می‌فروشند (حالا پارچه که می‌آورند هیچ لباس دوخته هم می‌آوند) اگر این وضع ادامه پیدا کند دیگر خیاطها باید یرند گدائی کنند (بعضی از نمایندگان – خیاط‌ها دویست تومان مزد لباس می‌گیرند)

کشور ما آقا بازار هرج و مرج امتعه خارجی شده‌است یک قسمتها هم از این هرج و مرج دارند استفاده می‌کنند (صحیح است) حالا ببینیم بودجه این مملکت تکلیفش چه می‌شود همین طوری که در این مملکت هرج و مرج جاری است در بودجه مملکتی آن اطلاع دارم که غالب شهرهای ایران شاگردهای دبستان را از مدارس خارج می‌کنند برای اینکه برا یخالی کردن دبستانها اجرائیه صادر می‌شود یعنی دولت اینقدر قدرت مالی ندارد که یک مدرسه که ده هزار تومان خرج ساختمانش می‌شود بسازد آنوقت می‌بینیم ده‌ها میلیون صرف یک چیزهائی می‌شود که یک جو ارزش ندارند برای این مملکت (صحیح است) همین اعلیحضرت شاه شصت هزار تومان برای لاهیجان به عنوان عطیه ملوکانه برا ی خرج ساختمان یک مریض خانه عطاء کرده‌اند این پول را که اعلیحضرت داده بودند وزارت دارائی در زمان دکتر میلسپو خورد نه اینکه از خود بودجه خرج نمی‌کند از جای دیگر هم که می‌رسد آن را می‌خورند. در حدود هفتصد هزار تومان (آقای آراسته تشریف دارند می‌دانند) از پول برنج صدی دو یا چقدری از مردم گرفتند برای مخارج عمومی از همین گیلان یعنی از لاهیجان لنگرود رودسر در حدود هفتصد هزار تومان داده شد آن پول را هم گرفتندد و خوردند ویک شاهی ندادند در صورتیکه ما می‌توانستیم با آن پولها باصلاقها را خشک کنیم که صدها هزار نفر مردو مالاریا نگیرند باطلاقها را خشک کنیم مریض خانه‌های ناقص را تعمیر کنیم ولی این پول را هم گرفتند و خوردند و هر چه از این وزارتخانه به آن وزارتخانه می‌رویم اهمیت نمی‌دهد (فرمند – کدام وزارتخانه خورد؟) وزارت دارائی. بنده یقین دارم اگر دستگاه اقتصادی کشور ما خوب کار بکند چندین برابر نفوس فعلی ایران ما مردم سیر و سالم و صحیح خواهیم داشت (نمایندگان – صحیح است) ولی متاسفانه بد کار می‌کنند (صحیح است) از همه بد تر وضع سیاست خارجی ما است، حالا جنگ تمام شده و موقع آن است که به سیاست خارجی خودمان سر و صورتی بدهیم همه می‌دانیم که پس از کودتای ۱۲۹۹ پس از آمدن شاه سابق بر سر کار در این کشور یک نوع سیاست یک طرفی و یک جانبه حکم فرما بوده‌است و زیان این سیاست را هم دیدیم این مسئله یک مسئله نیست که کسی منکرش بشود کتابها نوشته شده روزنامه‌ها نوشته شده سر و صدایش خیلی زیاد است به حدی معروف شده‌است که لازم به دلیل نیست و این طور تصور می‌شد که پس از حوادث شهریور تغییرات اساسی و کلی در سیاست خارجی ما به عمل بیاید متاسفانه دولتهای پس از شهریور به این مسئله مهم کمتر توجه کردند و اکثرا همان رویه سابق را ادامه دادند دلیل عدم تغییر در سیاست خارجی ما هم باقی ماندند همین سفرای خارجی هستند که امروز در پایتختهای کشورهای بزرگ هستند اینها همان سفرایی هستند که در حکومتهای سابق بوده‌اند در صورتی که اگر ما می‌خواستیم به سیاست خارجی خودمان کوچکترین تغییری بدهیم لا اقل بایستی آنها را تنبیه کنیم، سفارت خانه‌های ما در خارجه یک جنبه تشریفاتی دارد آقایان و تمام بد بختیهای ما از همین است روابط ما بین ملل به بوسیله معاهدات و قرار دادها معین ومشخص می‌شود اگر از این قرار داد سه دولت که در زمان جنگ با انگلستان و شوروی ما بستیم صرف نظر کنیم که فقط مال زمان جنگ است می‌بینیم که از زمان فتح هرات ما با انگلیسی‌ها قرار دادی نداریم. در ۱۹۱۹ خواستند قراردادی را به ما تحمیل کنند ولی به واسطه احساسات عمومی آزادی خواهان ایران حاضر نشدند که این قرار داد را قبول کنند.

با شوروی‌ها هم پس از سقوط تزبارها در ۱۹۲۱ یک قرارداد داریم آن هم بیست و چند سال از عمرش می‌گزرد بایستی در سیاست خارجی خودمان تجدید نظر بکنیم و یک سر و صورتی بدهیم و اوضاع و احوال بین المللی هم برای این تجدید نظر به عقیده من مناسب است، در یک چنین موقعی که همه کشورها همه ملتها داد آزادی و استقلال می‌کشند موقع این است که ما با همه کشورها یک قرار صحیح که متکی به احترام متقابل باشد و حافظ آزادی و استقلال کشور ما هم باشد تتظیم کنیم (سید ضیاء الدین – اینها موجود است باید عمل شود) … (در این موقع از طرف تماشاچیان طرف چپ مجلس همهمه شد).

ایرج اسکندری - آقا اینجا یک عده آمده‌اند که حرکات غیر طبیعی می‌کنند، مشغول تحریک هستند.

فداکار – آقا یک عده باید از اینجا خارج شوند.

هاشمی – چیزی نیست آقا،

رئیس – آقایان تماشاچی حق صحبت ندارند ساکت باشید چیزی نیست آقا بفرمائید دکتر رادمنش یکی از آن مسائل روابط ما با اتحاد جماهیر شوروی است همه آقایان می‌دانند که در دوره شاه سابق این روابط خوب نبوده‌است در تمام دوره شاه سابق روابط سیلسی و اقتصادی ما با کشور اتحاد جماهیر شوروی بسیار محدود بوده‌است و حتی المقدور سعی می‌شده‌است که از این روابط کاسته شود وهمه تصدیق داریم که این سیاست صحیحی نبوده‌است زمام داران ما از نهضت اجتماعی و سیاسی که در همسایگی ما انجام گرفته‌است کمتر اطلاع داشتند و اگر هم اطلاع داشتند میل نداشتند که ملت ایران هیچگونه اطلاعی پیدا کنند در دنیای جدید نمی‌شود دور یک کشوری را دیوارکشید مسکو یکی از بزرگترین مراکز بین المللی شده‌است همه می‌بینیم که بزرگترین سیاست مداران دنیا به این شهر مسافرت می‌کنند از نزدیک تماس پیدا می‌کند و اگر سوءتفاهماتی هم هست مرتفع می‌کنند ولی دولتهای ما تاکنون حاضر نشده‌اند حتی یک مامور هم آنجا بفرستند ما یک مامور آنجا داریم و او هم همیشه ناخوش است و در مرض خانه خوابیده‌است.

دستگاه حاکمه به هر کس که این حرف را بزند فورا هزار نسبت و افترا و تهمت می‌بندد به عقیده بنده خائن آنهایی هستند که این حقایق را متوجه نمی‌شوند یا متوجه نمی‌شوند و عملا اقدام نمی‌کنند مقتضیات فعلی را به هیج وجه در نظر نمی‌گیرند ما در سیاست خارجی خودمان هیچ گونه ابتکاری نداریم خیلی کارها را می‌کنیم ولی دیر همیشه دنبال غافله می‌رویم ما اینقدر برای اعلان به ژاپن سبر می‌کنیم تا سعودی فلسطین و عراق همه اعلان جنگ بدهند در کنفرانس سانفرانسیسکو نمایندگان ما راجع به آرژانتین رویه درستی نداشتند …

سید ضیاءالدین – آقا ما مملکت آزادیم

دکتر رادمنش - ایکاش

پور رضا – حتما هستیم.

رئیس – آقا این‌ها ربطی به مطلب ندارد بگذارید حرف بزند.

دکتر رادمنش – حالا که جنگ خاتمه پیدا می‌کند و در روابط بین الملل تغییرات کلی حاصل می‌شود ما باید نیز در روابط خارجی خودمان تجدید نظر عمیق بکنیم. یکی از جراید مهم انگلستان می‌نویسد که ایران دارد انل قرن بیستم است یعنی همان قدر که دارد انل در قرن نوزدهم اهمیت داشت ایران در قرن بیستم دارای اهمیت است و پیشنهاد می‌کند که باید بزرگترین سیاستمداران خودمان را به طهران بفرستیم، ایران محل تماس دو سیاست بزرگ و دو قدرت شگرف یعنی انگلستان و شوروی است ما باید به وسیله استکبار یک سیاست توازن تعادل کامل بین این دو سیاست برقرار کنیم (صحیح است) ما باید سعی کنیم که اسباب سوءتفاهم بین این دو سیاست نشود (صحیح است) این سوءتفاهمات به ضرر ما است و به ضرر آناه است و به ضرر تمام دنیا است (صحیح است) دنیا پا به مرحله جدیدی از تاریخ خود می‌گذارد و ما به مناسبت وضع جغرافیائی خود یکی از مهم ترین عوامل تعادل بین المللی محسوب می‌شویم. کج سلیقه بودن در سیاست و تعقیب روش سابق بر ضرر آزادی و استقلال این کشور است توازن معنایش روش فعلی نیست رجعت به اوضاع قبل از شهریور هم معنیش تواضع نیست.

سید ضیاءالدین – حریم هم توازن نیست (زنگ رئیس).

دکتر رادمنش – بنده تذکرات خود را به این جا خاتمه می‌دهم و عرایضم را خلاصه می‌کنم که در داخله کشور باید اصل مشروطیت و آزادی و دموکراسی کاملا برقرار بشود (صحیح است) باید آزادی‌های تازه به مردم داد (فرخ – از این بیشتر چه؟) باید دید خائنین و دزدان و قلداران را از کار کوتاه کرد این کار را باید کرد آقای فرخ (صحیح است) در سیاست خارجی باید توازن کامل برقرار شود (صحیح است) ما باید عامل تعادل بشویم نه بر هم زننده تعادل (صحیح است) به سیاست باری به هر جهته خود اگر هیئت حاکمه بخواهند ادامه بدهند قطعا مملکت ما را به نیستی و فنا می‌کشاند، اگر این تذکراتی که بنده دادم به مرحله عمل نرسد یعنی نا یک آزادی واقعی یک دموکراسی واقعی، یک تعادل اجتماعی حقیقی در کشور بر قرار نکنیم و در سیاست خارجی کشور خود یک توازن اساسی و حسابی اجری نکنیم قطعا کشور ما را به انقلاب می‌کشاند و من یقین می‌دانم که این انقلاب به ضرر آن اشخاصی خواهد بود که این جریانات را دامن می‌زند (صحیح است)

- موقع دستور جلسه بعد – ختم جلسه

۳ - موقع دستور جلسه بعد – ختم جلسه بعضی از نمایندگان – ختم جلسه. فر هودی – آقا من یک پیشنهادی داده‌ام

رئیس – پیشنهاد ختم جلسه شده‌است پیشنهادی هم آقای فرهودی داده‌اند قرائت می‌شود: پیشنهاد می‌کنم جلسه فردا صبح تشکیل و تا خاتمه بحث برنامه دولت جلست همه روزه صبح تشکیل شود.

مهندس فریور – همین امروز اولش

بعضی از نمایندگان – صبح‌ها فقط کافی است (صحیح است)

رئیس – عجالتا جلسه را ختم می‌کنیم جلسه فردا صبح دستو هم بقیه برنامه دولت (مجلس ۵۰ دقیقه بعد از ظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی - سید محمد صادق طباطبائی.

- اخبار دانشگاه مراسم اعطای درجه دکتری افتخاری دانشگاه تهران به آقای ادوار هریو در دویست و پنجمین جلسه شورای دانشگاه مورخ یک شنبه ۲۳ اردی بهشت ماه ۱۳۲۴

اخبار دانشگاه مراسم اعطای درجه دکتری افتخاری دانشگاه تهران به آقای ادوار هریو در دویست و پنجمین جلسه شورای دانشگاه مورخ یک شنبه ۲۳ اردی بهشت ماه ۱۳۲۴ به اتفاق آراء تصویب گشت که عنوانت دکتری افتخاری دانشکده ادبیات به جناب آقای ادوار هریو رئیس سابق نجلس شورای ملی فرانسه اعطاء گردد. به این مناسبت روز سه شنبه ۲۵ اردیبهشت ماه دعوتی از هیئت دولت و نمایندگان مجلس شورای ملی و استادان و دانشیاران و دبیران ددانشگاه و فرهنگیان و رجال برای حضور در مراسم مزبور به عمل آمد و مدعوین ساعت ۴ بعد از ظهر در تالار دانشکده حقوق حضور یافتند نخست آقای رهنما معاون دانشگاه اخطار ذیل را ایراد کردند: امروز دانشگاه تهران بسیار مفتخر است که یکی از مردان نامی کشور دوست خود فرانسه را که سراسر زندگیش پر از افتخار و خدمت به وطن خویش و عالم انسانیت است در محل علمی و مجلس انس می‌بینم قرن هاست که دو کشور ایران و فرانسه با یکدیگر در ارتباط دوستانه می‌باشد این ارتباط که از اوان سلطنت شاه عباس کویر صفوی آغاز گردید تا کنون بلا انقطاع محفوظ مانده دو ملت ایران و فرانسه یکی در شرق و دیگری در غرب فراز و نشیب تاریخ را سیر کرده و در برابر موانع و دشواریهای سیاسی و گیر و دار‌های زندگی مردانه ایستاده و همواره دوستی آنان محکم تر شده‌است. هیئت‌های مذهبی و سفیران و نمایندگان سیاسی و اقتصادی و علما و دانشمند‌ها و محققان دو ملت از راه دور و صعوبت سفر نهراسیده همواره با رفت و آمد خود ارکان مودت و صمیمیت را یبن دو کشور و دو ملت هر روز از روز پیش استوار تر کرده و با پشتکار و فعالیت سخت تر از پیش کردند. گوئی که روحیات و نهد و هستی مردمان این دو سرزمین را از یک خمیر ریخته‌اند هر چه بیشتر تماس حاصل گردید نزدیکی فکر و اخلاق تمدن میان آنان واضح تر شد – درهای گلشن ادبیات ایرانی به روی مسافرین و محققان فرانسوی باز گردید روح لطیف و ذوق ظریف ایرانی در اعماق قلب ادبا و نویسندگان و شعرای برگزیده فرانسوی اثر کرد. فردوسی صاحب احساسات عالیه و نمونه بارز وطن پرستی طرف توجه نویسنده نامی مشهور ژول مهل (J.MOHL) گردید و اشعار نغز حافظ و نثر معجزه آسای سعدی کار خود را در دل پر شور نویسندگانی مانند VOLTAIR – MINTESQIEU – SAINT LAMBERT – DIDEROT که هر یک از آنها افتخار تاریخ و ملت فرانسه می‌باشند کرد کار به جائی رسید که یکی از این نویسندگان می‌نویسد سعدی در حقیقت عضوی از اعضای ما و از ما جدا نیست کشتی ذوق و سلیقه فرانسویان در دریای پهناور و بی پایان ادبیات ایرانی در جولان افتاد و تا آنجا که اوضاع و احوال مقتضی بود نویسندگان فرانسوی مواضیع ادبی و ذوقی و تاریخی ایرانی را گلچین کرده در بوستان آثار خود یادگاری از آن باقی گذاشتند و وسیله شدند که ذوق سرشار و روح بلند ایرانی به مردمان مغرب که جز شبحی از آن چیزی نمی‌دانستند معرفی شود آثار گذشته و پرافتخار ایران باستان کمتر از ادبیات مورد توجه دوستان فرانسوی ما قرار نگرفت –محققاتی مانند سیلو ستردوساسی sylvestre de sacy وانکتیل دوپرن anquetil du perron و بور نوف Bur nouf و دار مستتر Dar mesteter در پی این افتادند که گنجینه‌های نهفته ادبیت ما را از گمنامی بیرون آورند و با زحمات و مشقات بیشمار به خواندن اوستا همت گماشتند، در حقیقت بتید گفت که گره این کار به دست فرانسوی‌ها گشوده شد و راه برای تحقیقات بشتری برای دیگران باز گردید. تا اواسط قرن ۱۹ میلادی این جنبش آمیخته با ارتباطات سیاسی و اقتصادی بود ولی از آن پس به واسطه پاره‌ای پیش آمد‌ها که بستگی کامل به اوضاع سیاسی آن زمان داشت فرانسه تمام هم خود را مصروف استحکام روابط فرهنگی و تمدنی بین دو ملت کرد بخصوص که خود ایرانیان نیز برای آشنائی به تمدن مغرب زمین و افکار آزادی خواهی که تخم آن بوسیله فرانسویان در دنیای اروپائی پاشیده شده بود علاقه مفرطی نشان می‌دادند و دوری مسافت و قدرت استبداد نتوانست مانع و عایقی برای این کار بشود. از یک طرف دانشمندانی مانند Eugene Bore استاد کاژ دو فرانس و پیشه ورانی مانند Flandin و فیلسوفان و جامعه شناسان و نویسندگان و باستان شناسان و مهندسانی مانند دیولافوآودمرگان و افسرانی مانند ژنرل کاردان و غیره که اگر به خواهیم اسامی آنها را یک یک در اینجا متذکر شویم موجب طول مقال خواهد بود به ایران مسافرت کردند و هر یک به سهم خود در روشن کردن فکر ایرانیان و معرفی آثار تاریخی و ادبی و صنعتی این کشور باستان به دنیای متمدن زحمات فوق الطاقه متحمل شدند و سعی کردند که آثار بد بختی و ضعفی را که در طی حادثات تاریخی گریبان گیر این ملت شده بود در پس پرده مخفی کرده گذشته درخشان و عظمت و افتخار ایرانیان را به رخ جهانیان بکشند. از طرف دیگر سلاطین ایران هر یک با همراهانی کثیر به فرانسه مسافرت کرده مورد و استقبال و پذیرائی‌های شایان از طرف دولت و ملت فرانسه واقع شدند و پس از مشاهده آثار تمدن و پیشرفتهای علمی و صنعتی در مراجعت علاوه بر همراه آوردن عده‌ای از علما و دانشمندان و پزشکان نامی فرانسوی جوانان ایران را تشویق کردند که به کشور فرانسه رفته و توشه‌ای از علوم و صنایع آن کشور به وطن خود ارمغان آورند.

آموزشگاه‌های فرانسوی در بسیاری از نقاط کشور افتتاح یافت زبان و فرهنگ فرانسه رونقی به سزا گرفت تا آن که در سالهای اخیر هر سال صد‌ها نفر دانشجو راه فرانسه را در پیش گرفتند و در زیر دست استادان مبرز و ماهری که نمونه آنها در این انجمن شمع مجلس ما می‌باشند مانند شما جناب آقای هریو و آقای پروفسور ماسینیون به تحصیل امام رشته‌های علوم و ادبیات و نظام پرداختند. امروز در این مجلس بسیاری از استادان و مهندسان و پزشکانی که ملاحظه میفرمائید و در دانشگاه تهران بکار تدریس و یا انجام وظیفه مشغول می‌باشند تربیت شده دانشگاه‌ها و مدارس مختلفه کشور شما هستند. البته فرهنگ ایران و دانشگاه تهران این خدمات و زحمات را منظور نظر دارد و هیچ گاه ان را فراموش نخواهد کرد، جناب آقای ادوار هریو که تصادف روزگار شما را میهمان عزیز ما کرده‌است شما هم دوره پر افتخار زندگانی خودتان را با تربیت جوانان هم میهن خود و نیل به مقام استادی آغاز کردید و پس از آن هم که قدم در میدان شور و شر سیاست گذاشتید و برای حفظ شعار ملی خود یعنی آزادی – برابری و برادری در نبرد افتادید با اینکه بوکالت مجلس شورای ملی و مجلس سنا رسیده و مقام نخست وزیری و ریاست مجلس شورای فرانسه را احراز فرمودید معذلک دست از تحقیق و تتبع بر نداشته و با آثار قلمی جذاب خود مانند:

۱- فیلون یهودی (۱۸۹۷)

۲- مادام رکامیه و دوستانش (رساله دکتری) (۱۹۰۴)

۳- عمل (۱۹۱۵)

۴ – ایجاد شده (۱۹۱۹)

۵ – روسیه جدید (۱۹۲۲)

۶- در جنگل نرماندی (۱۹۲۵)

۷ – زندگانی بتهوون سال (۱۹۲۹)

۸ – تاریخ ادبیات فرانسه

۹ – زیر درخت زیتون (شرح سفر بیونان) (۱۹۳۰)

۱۰ – مشرق (۱۹۳۳)

۱۱ – لیون دیگر نیست (راجع به انقلاب فرانسه در لیون) چهار جلد

۱۲ – مشاهد. و سخنرانی‌های نافذ و ممتع خود مشعل دار ادب و فرهنگ جهانی شده خدمات شایانی به این فنون کردید. بنابراین دانشگاه تهران به پاس خدمات مذکور درجه دکترای افتخاری به جنابعالی داده و از این راه مراتب تقدیر و تحسین خود را اظهار می‌دارد. در خاتمه خواهشمند است قبول زحمت فرموده پیام دوستانه عموم فرهنگیان و دانشگاهیان ایران را به فرهنگیان و دانشگاهیان فرانسه برسانند.

زنده و پاینده باد دوستی و سعادت فرانسه و ایران. سپس آقای دکتر سپهبدی معلم دانشگاه ترجمه نطق جناب آقای رهنما را به زبان فرانسه خواندند پس از آن لباس استادی دانشکده ادبیات که برای آقای ادوار هریو تهیه شده بود به توسط آقای رهنما معاون دانشگاه و آقایان رو ساعد دانشکده‌ها بایشان پوشانده شد و دانشنامه دکتری افتخاری که در روبان سه رنگ پیچیده شده بود از طرف معاون دانشگاه به ایشان اعطاء گردید. این مراسم با کف زدن‌های ممتد و شادی بسیار توام بود جناب آقای ادوار هریو پشت میز خطابه رفته و از اقدام دانشگاه تهران سپاسگزاری کردند و شرحی مبسوط راجع به سوابق دوستی و روابط فرهنگی دو کشور به شرح ذیل اظهار داشتند. آقایان محترم من با سپاسگذاری بی پایان، افتخاری را که نصیب یک دکتر قدیمی دانشگاه سوربون می‌فرمائید استقبال می‌کنم:

این دکتر قدیمی درست در چهل سال پیش یعنی همان سالی است که به سمت شهردار لیون برگزیده شده از پایان نامه دکترای خود دفاع نموده و تا کنون این عناون گرانبها را به سایر عناوینی که در طول خدمات متمادی در چندین دانشگاه خارجی به خصوص دانشگاه قاهره بدان مفتخر شده‌است علاوه می‌نماید هنگامیکه در جریان جنگ کنونی اروپا که خوشبختانه خاتمه پذیرفت پایان عمرم را به وسیله غریزه مرموزی احساس کردم پیغامبری که مامور اعلام این خبر بود با کمال میل تصدیق کرد که با وجود زندگانی متمادی سیاسی ذوق ادبیات و هنر را در خود محفوظ داشته‌ام و اکنون ملاحظه می‌کنم که شما همان عقیده را با طرز مهربانتر و مشفقانه تری اظهار می‌دارد. آقایان، با اجازه شما می‌خواهم این طور فکر کنم که قدر دانی شما از شخص فانی من بیشتر مربوط به فرانسه‌است فرانسه اس که که شما به خوبیمی شناسید و بسیاری از شما برای آن کار و در زندگی کرده‌اید. فرانسه‌ای که در روابط با شما نظریات مادی را به مراتب کمتر از نظریات معنوی و روحی مورد توجه قرار داده‌است. دیولافوا و مورگان درست فرانسویانی بوده‌اند که نخستین بار به عجائب تاریخی شوش که نشانه و گواه تمدن باستانی و با شکوه شماست اشاره کرده‌اند.

مسیو گدار هم یکی دیگر از فرانسویانی است که شما را در ایجاد و تشکیل موزه تاریخی با شکوهی که آقای دکتر بهرامی به من نشان دادند کمک کرد و همچنین >> پرشیل << و >> مک لنمن << و >> کنتنمو << که آثارش را در طول اسارتم در آلمان خواندم و >> فوسی << رفیق تحصیلی من در دانش سرای عالی از کسانی هستند که برای کشف یک قسمت از گنجینه‌های تاریخی شما که تحصیل و بررسی آنها بر متمدنین و دانشمندان جهان فرض است کار کرده‌اند و به علاوه یکی از بهترین پزشکان ما پروفسور ابرلین دانشکده پزشکی شما را سازمان داده‌است. من به خوبی می‌دانم که عنوان با علم ارتباطی ندارد باید نبوغ مونتسکیو را داشت تا در اظهار عقیده در مطالبی که شخص کمی از آن معلومات دارد مورد استهزاء و تمسخر واقع نشود.

با وجود این مطمئن نیستم که نویسنده معروف ما یعنی مونتسکیو در اظها ر این سؤال ساده و سطحی >> چه طور می‌توان ایرانی بود! << مورد سرزنش واقع نشده باشد مورخین شما اغلب اشتباهات و خلاف گوئی‌های تقریبا مهم ما را به رخمان کشیده و با وجود این شاید شهردار لیون اجازه داشته باشد که با کمی نخوت و سر بلندی یادآوری کنند که برای نخستین بار در قرن سیزدهم یک جلسه مذهبی در شهر لیون تحت ریاست پاپ اینوسان پنجم تصمیم گرفت که سفیر و نماینده بخاور اعزام دارد و روی همین اصل به عقیده آقای دکتر علی اکبر سیاسی بعد‌ها عضو هر هیئت مذهبی که می‌خواست از مرزهای کشور شما عبور نماید مجبو بود به زبان فرانسه صحبت کند به زبان فرانسه موعضه نماید و به زبان فرانسه تعلیم دهد و از همین جا نفوذ هیئت‌ها ینمایندگی ما در کشور شما سرچشمه گرفت.

اما کشور ما در قرن هفدهم منافع مستقیم و دائمی با کشور شما و با تمدن شما پیدا کرد تا ورنیه جهانگرد معروف ما که به جواهر و سنگهای قیمتی خیلی علاقه داشت و به همین دلیل برای زنها ی زیبای ایرانی ارزش به سزائی قائل بود پنج بار در کشور شما مسافرت نمود و تصور نمی‌کنم کسی معترض باشد که شاردن هم بهترین سیاحت کننده آن روز ایران باشد

کلبر وزیر معروف لوئی چهاردهم نمایندگان سیاسی به کشور شما اعزام داشت و کمپانی فرانسه در هند خاوری فروشگاههائی در کشور شما تاسیس نمود لوئی چهاردهم پیمان معروفی با شما امضاء کرد و این پیمان نخستین پیمانی بود که میان فرانسه و یک دولت خارجی امضاء شده و به این طریق برای زبان ما ارزش سیاسی و بین المللی قائل گردیده‌است.

اینها وقایعی است که در تاریخ دو کشور ایران و فرانسه دیده می‌شود و اگر روابط ما گاهی بر اثر حوادثی قطع گردیده و اگر اقدامات ناپلئون و هیئت نظامی وی روی نظر مخصوصی بوده ولی روابط ما از زمان لوئی فلیپ روی نقشه کاملا محترمانه و در حدود احترام متقابل تجدید شده‌است همچنانکه ناپلئون بناپارت در مرد کشور مصر عمل کرده بود نماینده ما هنگام عظیمت به کشور شما چند نفر دانشمند یک نقاش چند خاور شناس یک معمار با خود به ایران آورده بود و پیش از آمدن ماسینیون به کشورتان که برای او جشنهائی بر پا کردید یک استاد دیگری به نام وژن بورن به ایران آمده بعدها کنت دو گوبینو دبیر اول سفارت فرانسه به اینجا آمد و من در این روزها روی دیوار یکی از مهمان خانه‌های قدیمی شما (لقانطه) عکس و تمثال تقریبا تاریخی او را مشاهده کردم. ما فرانسوی‌ها کنت دوگوبینورا مورد سرزنش‌های سخت قرار می‌دهیم زیرا او در کتاب عدم تساوی نژادها این فرضیه نژادی را که آدولف هیتلر آن رابه حد بی رحمی پیروی کرد پرورانیده‌است.

در جنگ گذشته فرضیه غلط گوبینو با نفوذ >> استون استوارت چمپران << و امپریالیست‌های آلمانی همراه بود به حدی که در آلمان انجمن هائی به نام "انجمن‌های گوبینو" وجود داشت مسلما نژادهای مختلفی وجود دارد مختلفی وجود دارد ولی به عقیده ما فرانسوی‌ها وظیفه تمدن نزدیک کردن این نژادها به یکدیگر است نه تفرقه انداختن میان آنها. باید نژاد‌ها را به منظور رفاه و ترقی عالم بشریت با هم متهم ساخت معذالک با وجود این سرزنش‌ها و حتی با وجود عقیده گوبینوباید بگوئیم که او هنرمند بسزائی بوده‌است و حتی در کتاب "عدم تساوی نژادها" صفحاتی یافته می‌شود که بی اندازه جالب توجه‌است. کنت دوگو بینو فوق العاده به کشورهای خاور علاقه مند بود و کتاب " سه سال در آسیا " که در زمان جمهوری دوم فرانسه به چاپ رسید تاثیر زیادی برای او داشت و موجب گردید که با سمت وزارت به پاریس مراجعت کند در این وقت سفارت ایران در پاریس تاسیس شد ودر آنجا من سیاست مدارانی را که یکی جانشین دیگری می‌گشت مشاهده کردم. سپس دانشجویان شما راه فرانسه را که هنوز فراموشش نکرده‌اند و امید وارم که هرگز فراموش نخواهند کرد پیش گرفتند.

آن گاه استادان و پزشکان ما به طرف کشور شما روانه شدند و هیئت‌های مذهبی یعنی هیئت " لازاریست‌ها" و "خواهران نیکوکار" به فعالیت خود در کشور شما توسعه دادند و اکنون به نام فرانسه از آنها تشکر می‌کنم و بعد هم "الیانس فرانسه " و "الیانس ایزائلیت" و "میسیون لئیک " به نوبه خود آموزشگاههائی تاسیس نمودند و به این ترتیب اجازه دهید بگویم که زبان فذانسه زبان دوم ملی شما گردید. دانمشمندانی که نام آنها را بردم زمینهای شوش را حفر نمودند و " مورگان" ریاست هیئت حفاری باستانی شما را عهده دار گشت. موزه لور پاریس و موزه باستان شناسی شما هر دو نمونه و گواه این فعالیت آنهاست و بالاخره برای اینکه همکاری دو کشور بیشتر باشد یک >> بنکاه پاستور << هم در کشور شما تاسیس شد.

کمکم شعراء ما ادبای ما، و هنر پیشگان و هنر مندان ما در شناساندن فرهنگ ما کمک کردند دیگر در فرانسه ایران مد شده بود و اکنون یک بار دیگر اجازه می‌خواهم که بگویم یک نفر از هم شهریان لیونی من بنام >> ژان ژاک آمپر << پسر فیزیکدان نابغه مشهور که عاشق و شیفته مادام رکامیه نویسنده معروف بوده و من پس از مرگ این خانم عاشقش بودم و پایان نامه دکترای خود را به نام او تقدیم نمودم، در مجله (دودونه) مقاله راجع به شاهنامه انتشار داد که از شاهنامه ترجمه (ژول مون) اقتباس کرده بود و همین مقاله زندگانی و شاهکار فردوسی را به مردم فرانسه شناساند و موجب یک رشته بررسیهای عمیق دیگری در مورد این مرد بزرگ گردید و نوشته‌های شیرین و شیوای (پی یر لوتی) در کتاب (به طرف اصفهان)

در خصوص کشور شما شایان هر گونه توجه‌است. به طوریکه ملاحظه می‌فرمائید رفته رفته روح و فکر دو کشور ایران و فرانسه را مانند بافتهای ابریشمی نرم و طریف اما محکم بهم بافتند و شعراء و موسیقی دانهای فرانسوی آسمان فیروزه گون و گل سرخ‌های یاقوت فام و گلستان و بوستان پر از گلهای شما مثل باغستانهای اطفهان را توصیف کردند و اکنون امیدوارم این رسم و روش نه فقط نگاهداری بلکه تقویت هم بشود. شما حق دارید و میل داری در کشور خودتان همه چیز را ملی کنید در و فرانسه هم خواهان دوستی شماست و من به سهم خود در تمامی و یا به قول گلستان سعدی در این "پنج روزی که از عمرم باقی مانده" خاطرات روزهای شیرینی را که پس از خلاصی از اسارت آلمانیها گذراندم و به خصوص خاطره این لحظه‌ای را که بدر یافت دکترای افتخاری دانشگاه شما مفتخر شدم هرگز فراموش نخواهم کرد.

سخنرانی آقای هریو بارها با کف زدنهای پر شور و شعف حضار قطع می‌گردید. پس از پایان خطابه آقایان مدعوین به سالن پذیرائی دانشکده شده دفتر یاد بود دانشگاه را امضاء کردند و آقای هریو مخصوصا با چند کلمه محبت آمیز مراتب خود را در دفتر خاطرات دانشگاه یاد داشت کردند و مجلس پس از پذیرائی معمول پایان یافت.