مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۹ اردیبهشت ۱۳۲۲ نشست ۱۶۲

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری سیزدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری سیزدهم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری سیزدهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۹ اردیبهشت ۱۳۲۲ نشست ۱۶۲

دوره سیزدهم قانونگذاری

مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره‏۱۳

جلسه: ۱۶۲

صورت مشروح مجلس روز پنجشنبه ۲۹ اردیبهشت ماه ۱۳۲۲

فهرست مطالب:

۱- تصویب صورت مجلس

۲- تصویب لایحه آبیاری

۳- مذاکره در فوریت لایحه انحصار پنبه و استرداد فوریت

۴- شور اول لایحه تعلیمات عمومی

۵- موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه

(مجلس دو ساعت و نیم قبل از ظهر به ریاست آقای اسفندیاری تشکیل گردید)

صورت مجلس روز سه‌شنبه ۲۷ اردیبهشت ماه را آقای (طوسی) منشی قرائت نمودند. (اسامی غایبین جلسه گذشته که ضمن صورت مجلس خوانده شده:

غایب با اجازه- آقای: فاطمی

غایبین بی‌اجازه- آقایان: مسعودی خراسانی، دکتر سمیعی، تولیت، سزاوار، گودرزنیا، مشار، مشیردوانی، شجاع، اکبر، مهذب، جلایی، دبستانی، صادق وزیری، شباهنگ، مسعودی، مستشار، کامل ماکو، نصرتیان، گیو، بوداغیان، یمین اسفندیاری

دیرآمدگان بی‌اجازه- آقایان: منصف، مهدوی، لیقوانی، خسروشاهی)

- تصویب صورت مجلس

۱- تصویب صورت مجلس

رئیس-آقای منشور

منشور در همه دنیا معمول است که مذاکرات مجلس شورای ملی برای اطلاع عموم بطور مفصل و مشروح در جرائد

رئیس- اگر شما در صورت مجلس نظری دارید نظر خودتان را بگوئید چرا نطق می‌کنید؟

منشور- عرایضم در صورت مجلس است. اجازه میفرمائید عرض کنم مذاکرات مشروح و مفصلی که در جلسه گذشته این جا شد بهیچوجه در روزنامه‌ها نوشته نشد و همه علاقمندند مطالب را بدانند من جمله یک قسمت مذاکراتی شد راجع به مهندسین و از طرف آقای وزیرکشاورزی و عده داده شد که بکارشان رسیدگی کنند ولی باز می‌بینیم معطلند و کارشان معطل مانده در همه جای دنیا معمول است…

جمعی از نمایندگان- این مطالب که بصورت مجلس مربوط نیست

منشور- شما اگر کمی صبر کنید بصورت مجلس مربوط می‌شود.

طوسی- آقا این که در صورت مجلس نوشته شده.

منشور- اگر مفصل تر باشد و منتشر شود همه استفاده خواهند نمود مقصود این است که اگر دقت کنند که این صورت

مجلس مفصل نوشته شود رفع اشکال می‌شود

رئیس- آقای شهدوست

شهدوست- راجع به مرخصی آقای مشار که در جلسه گذشته تصویب شد خواستم عرض کنم ابتدای مرخصی ۲۲ اسفند اشتباه است باید به ۲۷ اسفند اصلاح شود.

طوسی- همینطور راجع بمرخصی آقای اردبیلی هم یک اشتباه دو روزه که قبل و بعد شده اگر موافقت بفرمایند هر دو فقره اصلاح شود (صحیح است).

رئیس- در صورت مجلس نظری نیست؟ (گفته – خیر) صورت مجلس تصویب شد.

-تصویب لایحه آبیاری

(۲-تصویب لایحه آبیاری)

جمعی از نمایندگان- دستور

رئیس- لایحه آبیاری تمام شد و کلیاتش هم تمام شد باید رأی بگیریم. رأی می‌گیریم آقایانیکه با مجموع لایحه موافقت دارند ورقه سفید می‌دهند.

(اخذ اراء بعمل آمده ۷۱ ورقه سفید و دو ورقه کبود تعداد شد)

رئیس- عده حاضر ۹۲ با هفتاد و یک رأی تصویب شد

- مذاکره در فوریت لایحه انحصار پنبه و استرداد فوریت

(۳- مذاکره در فوریت لایحه انحصار پنبه و استرداد فوریت)

رئیس- بطوریکه خاطر آقایان مسبوق است در جلسه گذشته لایحه تعلیمات عمومی جزو دستور بود (صحیح است) بعد آقای وزیرکشاورزی یک لایحه دادند و تقاضای فوریت کردند اگر چنانچه مصلحت میدانید لایحه پنبه است و جزو دستور بشود که اول این لایحه را بگذارنیم بعد وارد لایحه تعلیمات بشویم.

(بشرح زیر قرائت شد)

مجلس شورای ملی نظر باینکه قانون بودجه سال ۱۳۲۲ بموجب تصویب مجلس شورای ملی تا آخر خرداد ماه هذه‌السنه ۱۳۲۲ بقوت خود باقی خواهد بود و نظر باینکه تبصره یک و دو ذیل ماده ۵۱ راجع به نرخ خرید پنبه و وش و جوزقه بعلاوه آنکه اعتبار آن قریباً منقضی خواهد شد وافی از پیشرفت منظور دولت نسبت به بهبودی اوضاع کشت پنبه و جمع‌آوری و اداره کردن آن نیست باین جهت طرح قانونی پیوست را تقدیم و تقاضای تصویب آنرا دارند.

ماده ۱- مجلس شورای ملی انحصار خرید و فروش تهیه وارد نمودن، صادر کردن، پخش نظارت درکشت مصرف پنبه و اجازه تأسیس کارخانه پنبه پاک کنی نظارت در بهره‌برداری آنرا در تمام کشور بدولت واگذار می‌نماید.

تبصره- دولت می‌تواند اجازه ورود پنبه از کشورهای خارجه را ببازرگانان بدهد.

ماده ۲- دولت مکلف است منتهی تا آخر شهریور ماه هر سال با در نظرگرفتن ارزش سایر محصولات زراعتی بهای خرید پنبه و وش و فروش داخلی پنبه و فروش تخم پنبه علوقه و بذری را تعیین و برای آگهی عموم اعلان نماید.

ماده ۳- آئین‌نامه راجع به تعقیب متخلفین از مقررات انحصار و مرتکبین قاچاق از طرف بنگاه کل پنبه تهیه و پس از تصویب هیئت دول بموقع اجرا گذارده می‌شود.

ماده ۴- تأمین احتیاجات محلی کشاورزان و احتیاجات پنبه کرباس بافان و اصناف جزء از قبیل حلاج. طناب باف زیلو باف و غیره با بنگاه کل انحصار ایران است.

ماده ۵- کلیه مقررات موجود مربوط بانحصار پنبه از تاریخ تصویب این قانون ملغی است.

ماده ۶- بنگاه کل پنبه با استفاده از ماده ۴ قانون متمم بودجه سال ۱۳۲۱ سازمان خود را تشکیل و معاملات Prev

خود را طبق اصول بازرگانی انجام خواهد داد.

ماده ۷- وزارت کشاورزی مأمور اجرای این قانون است.

رئیس- فوریت لایحه مطرح است. آقای امیر تیمور فرمایشی داشتید؟

امیرتیمور-بنده با فوریت لایحه مخالفم.

رئیس - بفرمائید.

امیرتیمور-بنده با فوریت این لایحه مخالفم. اولاً این لایحه بهیچوجه ارتباطی با وزارت کشاورزی ندارد یک لایحه‌ایست که دولت می‌خواهد پنبه را در انحصار خودش قرار بدهد و خودش در داخله خرید و فروش و یا تجارت آن را در دست بگیرد و این مسئله مربوط بوزارت کشاورزی نیست مربوط بوزارت تجارت است از این گذشته این را هم عرض کنم از موقعی که شما بوزارت کشاورزی تشریف برده‌اید منظور و مقصودتان این است که به‌کشاورزی یاران کمک کنید این را بنده اعتراف می‌کنم ولی قطع دارم این لایحه شما بضرر کشاورزی ایران است و بضرر زراعت پنبه در ایران تمام می‌شود من خیلی دلم می‌خواهد که جنابعالی که وزیرکشاورزی هستید این لایحه را موقعی که به مجلس شورای ملی می‌آوردید واقعاً از گذشته سئوال و تحقیق می‌کردید که از وقتی که پنبه در انحصار درآمده است مقدار زراعت آن چقدر ترقی کرده است یا چه مقدار نکس پیدا کرده است اگر در مقام تحقیق بر می‌آمد بد خود جنابعالی یک چنین لایحه را بمجلس شورای ملی نمی‌آوردید و در این‌جا از همان نظر ترقی و حفظ کشاورزی ایران اعتراف می‌کردید که حتماً این عمل دولت بضرر پنبة ایران تمام خواهد شد، عرض کنم این لایحه که وزارت کشاورزی امروز بمجلس شورای ملی تقدیم کرده است و در تحت تأثیر دو عامل بوده است یکی این که یک عده کارخانجات نخریسی و پنبه پاک‌کنی هستند که میل دارند که یک عامل مهمی مثل دولت داشته باشند که توی سر زارع بزند و همه پنبه را با یک قیمت بخسی از دست آنها در بیاورد و با یک قیمت کمی هم بآنها بدهد و تقدیم آقایان بکند و آنها آن را با یک قیمت گزافی بصورت نخ در آورده و چندین مرتبه از قیمتی که از زارع خریده شده بیشتر و بوسیله دولت این پنبه خرید و فروش بشود و اینها را برای محاسن و فوائد انحصار پنبه و مزایای آن برای جنابعالی کتابها می‌خوانند و از صبح تا غروب هم یقة شما را می‌گیرند که باید اینطور بشود اینطور بشود از این گذشته از وقتی که یک ادارة دولتی بنام ادارة پنبه در وزارت کشاورزی درست شد و احداث شد و در این اداره هم صدها اشخاص بیکار دارند زندگی می‌کنند و البته از مزایای انحصار پنبه برای جنابعالی هی ارتیکل‌ها ذکر می‌کنند و کتابها می‌خوانند که انحصار پنبه چنین است و چنان است.

طباطبائی- اصل لایحه مطرح است یا فوریت؟

امیرتیمور- بنده میدانم که در فوریت چه چیز عرض کنم. در فوریت دارم عرض می‌کنم و دلایلم را می‌گویم. عرض کنم این عمل واقعاً اگر بشود یعنی اگر انحصار پنبه ادامه داده شود باعث می‌شود که زراعت پنبه در ایران از بین برود کما اینکه در این چند سال چندین مرتبه نکس پیدا کرده است فرض بفرمائید قبل از اینکه پنبه در انحصار دولت در بیاید محصول خراسان سالی شاید به ۹۰ هزار عدل می‌رسید و الان تحقیق بفرمائید به ۳۰ هزار عدل رسیده است و این در اثر همین عملیات و معاملات دولت است با آنها یعنی با زارعین و دیگر رعیتی باقی نمانده است ممکن است این را که عرض می‌کنم تحقیق بفرمائید و احصائیه بخواهید که حقیقت امر بنظر جنابعالی برسد علاوه بر این این که شما یک فوریت را خواسته‌اید یک فوریت لزومی ندارد برای اینکه الان موقع برداشت پنبه نیست که شما عجله داشته باشید تازه مشغول کشت هستند و در بعضی جاها هم کشت‌شان تمام شده است از ۲۰ فروردین شروع می‌شود بکشت پنبه و تقریباً تا هفتادم فروردین این کشت پنبه ادامه پیدا می‌کند و موقعی که محصول پنبه بدست می‌آید در ماه مهر و آبان خواهد بود و چندین ماه وقت خواهیم داشت برای برداشت پنبه پس من تمنی می‌کنم برای اینکه مجال باشد که وزارت کشاورزی در این کار مطالعات صحیحی بکند و مجال هم باشد که آقایان نمایندگان محترم و مخصوصاً کمیسیون بودجه از تمام اکناف و اطراف اطلاعات لازم را بدست بیاورد و تحقیق کند این لایحه دو شوری باشد و سیر عادی و طبیعی خودش را در مجلس پیدا کند و فوری نباشد مصلحت مملکت هم اینطور اقتضاء می‌کند و استدعا می‌کنم آقای وزیرکشاورزی هم موافقت بفرمایند چون شش‌ماه دیگر وقت داریم و این را استدعامیکنم.

وزیرکشاورزی (آقای اعتبار)- عرض کنم انحصار پنبه یک چیز تازه نیست الان هم در انحصار دولت هست دولت هم عمل بانحصار می‌کند چون مدت قانونی تمام می‌شد برای اینکه ما قانونرا تمدید کنیم این قانون را تقدیم داشتیم البته ما قانونرا تمدید کنیم این قانون را تقدیم داشتیم البته این فرمایش آقای امیرتیمور بیشتر مورد داشت که در خود اصل لایحه می‌شد و این را می‌گذاریم برای همان موقع که بحث بشود آنوقت دلایل و جهاتی که مورد نظر وزارت کشاورزی بوده بعرضشان میرسانم و اگر پنبه نکس پیدا کرده است فقط روی محدود بودن قیمت پنبه است و این را در قیمت اینطور قرار دادیم که مثل سایر زراعتها و به نسبت سایر زراعتهائی که داریم بهمان نسبت می‌خریم که محدود نباشد بهر قیمت که واقعاً ارزش بازار را دیدیم فلانقدر است بهمان قیمت می‌خریم و چون آقای امیرتیمور همیشه این نظر را داشته‌اند که هر محصولی و موضوع مؤثر است بنده هم تصدیق می‌کنم که باید قبل از وقت اینکار بشود و باید این قانون قبل از وقت بگذرد که مردم بدانند که قیمت پنبه آنها هم بقیمت آزاد خریده می‌شود یعنی هر مبلغ سایر محصولات ما در بازار قیمت داشته باشد بهمان نسبت هم ما پنبه را می‌خریم و مردم بدانند و البته با توجهی که آقایان دارند و با این عرایضی هم که بنده می‌کنم مردم مستحضر می‌شوند از این جهت بنده موافقت می‌کنم یک فوریت لایحه را مسترد می‌کنم که برود بکمیسیون ولی از آقایان تمنی می‌کنم که قبل از موقع مقرر این لایحه تمام شود و زودتر بگذرد.

امیرتیمور- واقعاً بنده تشکر می‌کنم.

- شور اول لایحه تعلمیات عمومی

(۴- شور اول لایحه تعلمیات عمومی)

رئیس- لایحه تعلیمات عمومی مطرح است. گزارش کمیسیون فرهنگ و بودجه خوانده می‌شود:

گزارش از کمیسیون فرهنگ بمجلس شورای ملی

کمیسیون فرهنگ لایحه شماره ۳۶۶۸۱ دولت راجع بآموزش و پرورش عمومی را درجلسات متعدد با حضور آقای وزیر فرهنگ مورد شور قرار داده و پس از اصلاحاتی یا مواد زیر موافقت حاصل شده اینک گزارش آن برای شور اول تقدیم می‌شود.

گزارش از کمیسیون بودجه به مجلس شورای ملی

لایحه شماره ۳۶۶۸۱ دولت راجع به تعلیمات اجباری در کشور از لحاظ قسمتهای مالی آن با حضور آقای وزیر فرهنگ در کمیسیون بودجه مطرح و گزارش شور اول کمیسیون فرهنگ مورد شور و مطالعه قرارگرفته یا توضیحات مفصلی که آقای وزیر فرهنگ دادند ماده ۸ گزارش کمیسیون بشرح زیر اصلاح و ماده ۹ آن حذف گردید.

ماده۸- دولت مکلف است همه ساله اعتبارات لازمه را در بودجه کل کشور برای ساختمان و تأسیس و نگاهداری دبستانها و تربیت آموزگار و بطورکلی تأمین اجرای این قانون در مدت مقرر پیش‌بینی نماید.

تبصره- ساختمان همه دبستانها مطابق نقشه‌هائی خواهد بود که مهندسین مخصوص وزارت فرهنگ باید متناسب با آب و هوا و موقعیت نقاط مختلف کشور تهیه نمایند.

البته با حذف ماده ۹ ماده ۱۰ ماده ۹ گردیده و همینطور سایر مواد بترتیب یک نمره کسر خواهد شد نسبت بمواد ۱۳-۱۵-۱۶ که جنبه مالی داشت کمیسیون بودجه موافقت خود را اظهار و اینک نظریه خود را بعرض مجلس شورای ملی میرساند.

رئیس- مذاکره در کلیات است آقای طباطبائی.

طباطبائی- وقتی که این لایحه به مجلس شورای ملی آمده بنده از یکی از وزرای کاببینه سابق (چون این لایحه در آن کابینه تنظیم شد و به مجلس شورای ملی آمد) استفساری نمودم و مختصر مروری کردم واقعاً اسباب تعجب من شد که چطور ممکن است که یک دولتی در یک همچو موقعی بیاید و لایحه باین شکل برای معارف ممکلت تنظیم کند و بمجلس شورای ملی بیاورد خلاصه از یکی از وزرای کابینه سابق پرسیدم که این لایحه چطور تنظیم شد و چرا آمد. او گفت بعد از وقایع ۱۷ آذر و آن لوطی‌بازی که راه‌افتاده بود کابینه فکر کرد که در واقع یک تظاهری بکند و یک حرف ملایم طبعی بیندازد بدست و بال مردم به وزارت فرهنگ گفتند که بروید لایحه بنویسید برای تعلیمات اجباری که خوبست همه مردم با سواد بشوند و سواد هم خوب چیزی است در نتیجه یک چنین لایحه را نوشتند و آوردند و یک دفعه هم در هیئت خواندند و ر و و ر و تمام شد نه درش بحث شد و نه کسی در آن حرف زد و نه مطالعات کاملی شد ونه سوابقی داشت این فکر عجیب‌تر از آن کابینه این کابینه است که باز خدا پدر آن کابینه را بیامرزد که این را یکدفعه خوانده است توی هیئت ولی این کابینه هیچ آنرا هم نخواندند و الان خواستم از آقایان وزراء بپرسم که راستی این لایحه چند ماده است در حضور آقایان عرض می‌کنم که نخوانده‌اند و نه اطلاع دارند و نه خبری دارند همانرا که بود دنبال کردند و گفتند این لایحه در کابینه سابق بود و جنبه عوام فریبی و تظاهراتش هم قوی است خوبست و آمدند همان را تعقیب کردند اولاً به‌بینیم که آیا شما و دولت شما مبتکر این فکر هستند و شما لایحه تعلیمات اجباری را آورده‌اید خوب این خودش یک حرفی است اگر واقعاً اینکار را کرده باشید ولو نه پخته و کز نکرده باز هم چون تعلیمات عمومی است خوبست این باز یک حرفی است ولی اینطور هم نیست در قانون اساسی معارف مصوب ۹ آبان ۱۲۹۰ این مطالب پیش‌بینی شده است و تصویب هم شده دیگر قانون مکرر نوشتن و تجدید قانون کردن چه لطفی دارد و من الان دو سه ماده را برای جلب توجه آقایان می‌خوانم:

ماده ۳- تعلیمات ابتدائیه برای عموم ایرانیان اجباری است

ماده ۴- طریق تحصیل آزاد است لیکن هر کس باید آن اندازه از معلوماتی را که دولت برای درجه ابتدائی معین نموده تحصیل‌کند.

ماده ۵- هر کس مکلف است اطفال خود را از سن هفت به تحصیل معلومات ابتدائیه وا دارد اعم از اینکه در خانه باشد یا در مدرسه بنابر این ملاحظه خواهید فرمود که این قانون تازگی ندارد که مبتکر یک فکر و آرزوی تازة شما باشد این قانونی بوده است که سی‌سال پیش در سال ۱۳۲۹ قمری که حالا ۱۳۶۲ است گذشته و متجاوز از سی ویک‌سال است که تصویب شده است پس شما یک کار تازه نکرده‌اید اما از لحاظ قانون اگر شما می‌خواستید اجازه داشته باشید که این قانون بود تأمین شده بود این منظور حالا این یک قانونی است که نوشته شده و خیلی بی‌روح است اگر مطالعه بفرمائید یک تعارفی بیش نیست ضمناً یک اغراض مقصودم نه غرض سوئی است بلکه یک اغراض اداری در آن تأمین شده است و نوشته شده و در ضمن مواد این لایحه آن اغراض را هم تأمین کرده‌اند و نان بهم قرض داده‌اند معارفی‌ها. البته بنده که اینجا صحبت از معارف می‌کنم باز چند تا مغرض پیدا نشوند در خارج که بگویند طباطبائی با درس خواندن و با معارف مخالف است هیچ احدی آیا پیدا می‌شود در دنیا که این اندازه شعور نداشته باشد که بداند پایه زندگی بر روی علم و معرفت است یک وقتی هم اینجا از معارف صحبت کردم گفتم آقا شما باید همه چیزتان را فدای یک اداره تعلیمات عمومی بکنید این را گرفتند و گفتند فلانی با معارف مخالف است. حالا هم می‌گویم آقا این همه مدیرکل معاون و منشی و ماشین نویس و این اوضاع را که برپا کرده‌اید لازم نیست آن روز گفتم حالا هم می‌گویم اگر آقا بخواهید که معارف حقیقی داشته باشید معلم و کتاب و جا برای اطفال تهیه کنید که بیایند آن‌جا بنشینند و تحصیل‌کنند… وزیر پست و تلگراف و تلفن- شما با کتاب هم که مخالف بودید.

طباطبائی- با کتاب؟

وزیرفرهنگ- بلی با حق‌التألیف مخالف بودید با کتاب هم مخالف بودید.

طباطبائی- صحیح؟ البته با حق‌التألیف و با آن قسمت مخالف بودم که وزارت معارف پول بدهد بفلان روزنامه و بگذارد بحساب مملکت که برو از من تعریف کن بمن اجازه بدهید بیایم بوزارت معارف این کارهائی را که شما باسم کانون بانوان باسم پرورش افکار باسم همین حق‌التألیف

انوار- ایشان که نکرده‌اند

فریدونی- ایشان که نکرده‌اند

هاشمی- بلی ایشان که نکرده‌اند

طباطبائی- وزارت فرهنگ را می‌گویم. مجلس شورای ملی بمن اجازه بدهد من اینها را بیایم در وزارت معارف بیرون بیاورم پول مملکت را بردند و ریختند دور اینها را در بیاورم که به‌بینیم شما چه کرده‌اید شما یعنی وزارت فرهنگ تا معلوم شود که چه کرده‌اید والا هیچکس با تألیفات مفیده نسبت بحال مملکت مخالف نیست. من اول عرض کردم هر اندازه و هرقدر آدم بی‌شعور باشد آیا ممکن است که جرأت بکند و بگوید من با کتاب یا معارف مخالفم؟ آقا مسائل دوجور که بیشتر نیست یک قسمت مسائل نظری است که البته احتیاج بمطالعه دارد استدلال می‌خواهد و مشکل است رساندنش یک قسمت هم مسائل بدیهی و ضروری و پیش‌پا افتاده است کسی با معارف با مدارس با کتاب خوب با تألیفات خوب با تربیت خوب با نشریة خوب مخالف است؟ وقتی که می‌گویند این کار را بکنید یعنی پول مملکت را بهدر ندهید برای آن قسمتهائی است که شما وارد هستید و می‌دانید که پولها را کجا می‌ریزید و ول خرجی می‌کنید والا اگر وزارت فرهنگ یک پولی داده است و تألیفات مفیدی هم برای مملکت تهیه شده است این که کار خوبی است و کسی که منکر نیست. عرض کنم که حرف من یک بحث اصولی و اساسی است که ما به‌بینیم علاج فقر و فاقه یک مملکت و یک ملت چه چیز است واقعاً صرفاً و تنها تعلیماتش است؟ یا نه؟ اگر تنها بفرمائید تعلیمات کافی است که این برخلاف عقیده همه عقلاء است نظیرش این است که ملاحظه می‌فرمائید انگلیس‌ها در چهل سال پیش از ۱۹۰۱ و ۱۹۰۲ تعلیمات در مملکت‌شان اجباری شده است اما فرانسه شاید چهل سال پنجاه سال قبل از انگلیس‌ها این قسمت را شروع کرده بودند و از این جهت از آنها جلوتر بوده است حالا واقعاً زندگی انگلیس‌ها و فرانسه‌ها از هر حیث از حیث اخلاق و ایمان بمبانی زندگی یکی است؟ آیا شبیه بهم هستند؟ چرا این تفاوت فاحش بین این دو ملت و مملکت بزرگ پیدا شده؟ برای اینکه انگلستان علاوه بر این که توجه کرده است بمسائل معارفی و تعلیماتی یک مراحل دیگری را هم در زندگی پیش گرفته است آن چیست؟ اخلاق است عمل است. ایمان وعقیده است بمبادی زندگی و مبانی اخلاقی و ایمان بخودش. محصلی که از مدرسه بیرون می‌فرستند در انگلستان برای نوکری نیست هرکز نوکر بیرون نمی‌فرستند یک فردی است قائم بنفس متکی بنفس با ایمان بملت خودش علاقمند پس برای نوکری شاگرد بمدرسه نمی‌فرستند حالا شما بجای این لایحه آیا بهتر نبود که طرز تربیت و تعلیم و معارف خودتان را با این نواقصی که دارد اصلاح کنید؟ این مرحله دوم است آقای وزیر فرهنگ. شما وقتی می‌توانید بیائید بسراغ این مطلب که وضع اخلاقی ما اینطور نباشد الان اطفال خردسال توی خیابانها پشت درشکه‌ها عرض کنم پشت اتومبیل‌ها لخت و عور و برهنه همه سرکول همدیگر می‌زنند شما مدرسه دارند اما جا ندارید پای بخاری باید شاگرد بایستد که بخاری هم آتش ندارد یا می‌رود در توی درگاهی می‌نشیند درست گوش کنید میز و صندلی و نمیکت ندارید زیر پایش بگذارید آقا کجای دنیاست که توی یک مرغ‌دانی هشتاد نفر طفل را بریزند و چطور یک نفر معلم می‌تواند در یک ساعت هشتاد نفر شاگرد را باین شکل و این جور که عرض کردم تعلیم بدهد؟ کجای دنیا اینطور است؟ شما همین‌هائی را که الآن داوطلب آمدن مدرسه هستند شما اینها را پذیرفته‌اید بمدرسه و تأمین کرده‌اید درس خواندن آنها را؟ وقتی که اینها را تأمین کردید آنوقت نوبت می‌رسد بکسانی که خودشان حاضر هستند بچهایشان را بمدرسه بیاورند. الان بیائید در همین پای تخت دست‌تان را بگیرم و پیاده ببرم در خیابانهای شهر و همین جلو خیابان شاه‌آباد و بهارستان به بینید که بچه‌ها باسرو پای برهنه لخت و عور سروکول هم می‌زنند و بداخلاقی می‌کنند و همینطور ول و ویلان توی خیابانها هستند بیائید بشما نشان بدهم اطفالی را که الان برای امتحانات خودشان همینطور از تهران و از شهرستان در اینجا معطل و سرگردان مانده‌اند و نمی دانند چه بکنند صرف نظر از اینکه تازه با این وضع معارف و تعلیمات آن اگر وارد امتحانات شما بشویم آنهائی را که شما بهشان تصدیق می‌دهید آیا واقعاً سزاوار تصدیق هستند؟ اینها درس خوانده‌اند الان شما اجازه بدهید که امتحانات شما را من بکنم نمره را من بدهم اگر یکنفر قبولی داشت توی صدنفر؟ آن هم با این وضعی که امسال پیش آمده شما آقا از شب عید از پیش از عید از اسفند ماه مدارس‌تان تعطیل است اینها کی درس خواندند؟ کجا درس خواندند؟ بعد از شهریور ماه هم که شروع کردید تا یکماه یکماه و نیم مدرسه و کلاس دائر نبود تا معلم بیاید تا پرگرام بنویسید تا این کارها را بکنید تا بیایند و بنشیند که دوماه هم گذشته آنوقت در ظرف سه چهار ماه آقا چطور می‌شود پرگرام یک ساله را بیک نفرشاگرد هشت ساله و ده‌ساله آموخت وچطور در ظرف این مدت کم این درس نه ماه را می‌خواند و فرا می‌گیرد؟ (صحیح است) بلی. اگر واقعاً شما از این مرحله گذشته بودید یعنی معارف فعلی شما و تعلیمات فعلی شما و پرگرام فعلی شما پرگرامی که حالا دارید این را از عهده برآمده بودید و انجام داده بودید و صحیح بود و اینجاها دیگر عیبی نداشت آنوقت جا داشت که بیائید این قانونی را که تصویب شده است اجرا کنید نه اینکه یک قانونی را که قبلاً بوده و تصویب شده سی‌ویکسال پیش از مجلس گذشته مکرر کنید وقت خودتان و مجلس را بگیرید. عرض کنم ماده سوم را ملاحظه بفرمائید… این عرایضی که کردم مربوط بوده بماده اول و دوم این لایحه ماده سوم می‌گوید آموزش و پرورش در دبستانهای دولتی در تمام کشور مجانی است و بهیچ عنوان نباید از دانش‌آموزان وجهی مطالبه شود. مگر مدرسه دولتی پول می‌گیرد از مردم؟ مگر شما دارید یک مدرسة دولتی که از مردم؟ مگر شما دارید یک مدرسة دولتی که از مردم پول بگیرند؟ همه مجانی است.

مؤید احمدی- دبستانها مجانی است ولی در دبیرستان پول می‌گیرند.

نیبل سمیعی- بلی در دبستان نمی‌گیرند.

طباطبائی- بنده هم دبستان را می‌گویم جای دیگر را نمی‌گویم در دبستان که پول نمی‌گیرند (صحیح است) مدارس ابتدائی دولتی همه‌اش مجانی است. خوب مگر پول می‌گرفتند که اینجا نوشته‌اید مجانی است؟ عرض کنم که شبیه این قانون و مشابه این قانون قانون نظام وظیفه اجباری است این دو تا با هم خیلی شبیه هستند این ماده بخصوصی را که بنده می‌خوانم نه اینکه آن قانون واقعاً بد است. خیر اساس فکر صحیح است در اصل فکر کسی حرف ندارد مملکت اگر باید انتظام داشته باشد امنیت داشته باشد قشون لازم دارد. حالا این ماده بخصوص را که بنده می‌خوانم نه اینکه عرض کردم در اساس آن فکر مخالف باشم. گفتم ممکلت اگر استقلال می‌خواهد امنیت می‌خواهد سعادت می‌خواهد سیاست می‌خواهد صحت می‌خواهد بالاخره قشون می‌خواهد قشون هم بالاخره با بهترین طرز آنچه که دنیا رویش عمل کرده همان طریقه نظام وظیفه است برای اینکه کم خرج‌تر است و عمومی است و بیشتر رعایت عدالت درش شده است البته اینها همه صحیح و منطقی و درست است ولی طرز اجراء را ملاحظه بفرمائید که این قانون و این فکر را چطور عملی کردند؟ خود وزارت جنگ بالاخره ناچار شد لایحه اصلاح آنرا آورد بمجلس و خودشان بستنه آمدند از دست طمع ورزیها و کیسه پرکنی که مأمورین سوء از این راه در ظرف این بیست‌ساله معمول داشته بودند (صحیح است) حالا مقصود عرضم این است که شبیه او هم یک رخنه دیگری در زندگی مردم باسم یک عمل عالی جنابانه‌تری (یعنی معارف) پیش آورده‌اند و آن ماده ۶ این لایحه است. که الآن می‌خوانم (هرگاه ولی طفل در موعد مقرر بدون داشتن عذر موجه طفل خود را برای تحصیل منظم بدبستان نسپارد علاوه بر اینکه مجبور است غفلت خود را جبران کند بحبس تأدیبی از یک الی شش ماه و پرداخت مبلغی از ۲۰۰ تا ۱۰۰۰ ریال محکوم میگیردد. باز اول معرکه است آقا. یک عده می‌افتند توی دهات توی قراء توی قصبات و مردم را ناراحت می‌کنند (صحیح است) پدر مردم را در می‌آورند (صحیح است) که چرا تو طفلت را بمدرسه نفرستادی (صحیح است) ماده ۸ در ضمن اینکه تعلیمات عمومی را می‌خواهد درست کند وضع مالیات هم کرده و یک بار تازة هم علاوه بر بارهای سنگینی که بوده است بدوش مردم اضافه کرده‌اند

وزیرفرهنگ- آن ماده عوض شده است. ماده ۸ را کمیسیون بودجه عوض کرده‌اند ملاحظه نفرمودید.

طباطبائی- این لایحة که الآن در دست بنده است که الآن می‌خوانم این جوری است که وضع مالیات کرده است حالا عوض کرده‌اند و یک راپرت دیگری از کمیسیون دیگر داده‌اند و آنرا تغییر داده‌اند من که ندیده‌ام (خطاب به پیشخدمت) بیا آن لایحه را بده به بینم. بلی. علی‌ایحال عرض کنم که تا حالا فرمول شما برای تدریس در مدارس ابتدائی این بود که از دانشراها معلم می‌گرفتید و دورة این دانشسرا یعنی دارالعملمین دوره تحصیلش یازده سال بود.

هاشمی- سه سال.

طباطبائی- نه آقا. جمعاً عرض می‌کنم ده سال یازده سال یکنفر باید برود این دوره را طی کند تا شما باو اجازه بدهد که بیاید توی کلاس و بتواند چهار تا طفل شما را اداره کند تعلیم بدهد و تربیت کند حالا چون وسائل ندارید و یک کاری را که قبلاً بایستی کرده باشید نکرده‌اید چکار کرده‌اید؟ آمده‌اید و بالاخره میگوئید یک نفری که ش سال ابتدائی را خوانده است او را ببریم معلم دبستان بکنیم. آخر انصافاً آن کسی که شش سال ابتدائی را خوانده است بدرد معلمی می‌خورد؟ آیا این می‌تواند معلم باشد؟ این می‌تواند طفل برای این مملکت تربیت کند! یک قسمتی هم عرض کردم در این لایحه که تأمین بعضی ازفکرها شده است مربوط به ماده ۱۳ این لایحه است که آنجا هم ملاحظه میفرمائید بیک عده اشخاص با تصویب این لایحه اجازه خواهند داد که دارای یک اضافاتی بشوند دویست و پنجاه تومان سیصد تومان چهارصد تومان پانصد تومان بیک عدة اضافة داده شود خوب اگر چنانچه حالا یکنفر پانصد تومان می‌گیرد مجلس رأی بدهد که نهصد تومان بگیرد معارف ممکلت اصلاح میشو؟ همه با سواد می‌شوند؟ معارف معنایش این است؟ در آخر تبصره دوم ماده ۱۳ مطالبی می‌نویسد و بعد نوشته شده که این اشخاص موظفند تمام اوقات رسمی را بخدمات مرجوعه صرف نمایند و بهیچوجه حق اشتغال در بنگاههای دیگر دولتی و غیردولتی نخواهند داشت. خوب شما الآن آن اشخاصی که هستند معلمینی که هستند دکترهائی که در ادبیات و روان شناسی دارید آیا اینها واقعاً درس می‌دهند مثلاً تا میزان یک ساعت شما برای آنها درس معین کرده‌اید و باقی وقت را بلا تکلیف هستند از این چهار تا دکتر در ادبیات و روانشناسی یکی در ستاد ارتش آمریکائی‌ها کار می‌کند و یک دکتر روانشناسی در راه‌آهن رفته و ناچار دارد کار می‌کند چند نفر دکتر را می‌خواهید بنده به آقا نشان بدهم و صورت اسامی شانرا برای تان بخوانم؟ که چه می‌کنند؟ و از طرفی خودتان هم که وزیر معارف هستید و چهار تا کرسی دیگر را هم اشغال کرده‌اید هم استاد دانشکده هستید و هم درجای دیگر هستید شما آقا لازم بود بجای این لایحه توجه عاجل و بذل جهدی می‌کردید که مدارس فعلی ما از دو سه جهت احتیاج باصلاح دارد اولاً عرض کردم و خود آقایان هم شاهد هستند که این مدارس گنجایش پذیرفتن داوطلبان فعلی را هم ندارد و چه در خود تهران و چه در ولایات عده زیادی هستند که خودشان بدون اینکه اجباری و قانون اجباری هم باشد اینها می‌خواهند اطفالشان را ببرند بمدرسه و اولیای اطفال این میل و این علاقه را دارند ولی شما نمی‌پذیرید و رد می‌کنید نه معلم دارید نه جا دارید نه محل دارید نه کتاب دارید نه وسائل دارید بروید وسائل فراهم کنید که بچه‌ها توی کوچه‌ها و خیابانها جمع نشوند و از سرو کول هم بالا بروند و بی‌تربیت بار بیایند و درس نخوانند گذشته از اینها وظیفه دیگری هم که دارید این است که محصلین را همانطور که اشاره کردم قائم بالذات و متکی بنفس بار بیاورید اینجا بدیختی این است که از روز اول آن شاگردی را که بکلاس اول دبستان می‌فرستند ولی طفل و خود طفل اینجور فکر می‌کند که شش سال ابتدائی و شش سال متوسطه دوازده سال مدرسه برود بعد یکورقه بگیرد بروداداره یا یکخورده اگر وسائل کمتر داشته باشند می‌فرستیم او را بشرکت. اینجور خوب نیست. یک کاری بکنید که اطفال بدرد ممکلت بخورند یعنی یک ایمانی در مملکت نسبت بشخص خودشان یعنی اطفال ایجاد کنید و همچنین موضوع کتاب را که فرمودید درست توجه بفرمائید که چه عرض می‌کنم شما می‌روید پولهای گزافی می‌دهید که بروند مثلاً کتاب شخصیت مولوی را بنویسند آقا حالا وقت صحبت از شخصیت مولوی نیست (صحیح است) شخصیت مولوی با خودش هست با کسی است که بتواند یک بیت مولوی را بخواند و بتواند بفهمد (صحیح است) خوب شما بجای اینکه این حق‌التألیف و این پولها را صرف این کارها بکنید صرف اصلاح همین کتابهائی که دارید بکنید که بدرد مردم بخورد مثلاً کتاب می‌نویسید اما طرز نوشتن را میدانید آقا چه جوری است؟ قیمت نوشتن کتاب را آورده‌اند روی صفحه و کلمات تعیین کرده‌اند یعنی چه؟ یعنی بنده که می‌خواهم یک احوال شریف را بوزارت معارف بنویسم این جمله دو سه تا کلمه بیشتری نیست آنوقت دو یا سه تومان باید به بنده بدهند. اما اینطور گفته‌اند که اگر تو این را توانستی ۲۰۰ یا ۳۰۰ صفحه بنویسی آنوقت ۳۰۰ برابر پول خواهد گرفت. نتیجه این کار این شده است که آن کسیکه پول زیادتر می‌خواهد یک چیزی می‌نویسد که ۳۰۰ صفحه باشد حالا محتویات آن کتاب بهم مربوط است و صحیح است یا چه معانی دارد آنها بجای خودش و چرا از این در و از آن در شروع کرده است و اینکه از عهده برمیاید یا نه اینها یک مباحث علیحده‌ایست نتیجه این شده است که برای یک دورة فرض بفرمائید سه ماهه چهار ماهه که هر هفته دو زنگ از این کتابها را این طفل باید بخواند یک کتاب ۵۰۰ صفحه جلویش گذاشته‌اند. نویسنده زیاد نوشته تا زیادتر پول بگیرد. این طفل بجان شما همه آقایان هم اطلاع دارند که در تمام سال وقت ندارد که ربع آن کتاب را هم بخواند آخر آقا وقت نیست مدرسه ابتدائی است موفق نمی‌شود که ربع این کتاب را بخواند وقت نیست و مواد درسی هم زیاد است یک طفلی که از خیابان رد می‌شود زیر بغل او را خالی کنید ۱۵ جور کتاب دارد که هر کدام پانصد صفحه و چهار صد صفحه یا سیصد صفحه است؟ این معنی معارف است؟ اگر این منطق صحیح است که هر چه وزن و مقدارش زیادتر است بهتر است پس برمیخوریم باینکه یک خروار خرمهره قیمتش زیادتر از یک قیراط برلیان است شما قیمت را زیادتر بآن کسی بدهید که بهتر بتواند چیز بنویسد و بهتر کتاب طبع بکند و مطالب را بهتر از لحاظ موقعیت و سن و وضعیت اطفال تنظیم بکند باو بیشتر بدهید. بعد هم آن مصوبات فرهنگستان مگراینها صورت قانونی دارد؟ مگر شما مجبورید هر کس هر چه نوشت آن را بگذارید توی کتابتان «همرورویه» یعنی چه؟ اگر هر کس از آقایان توانست این کلمه «همرورویه» را معنی کند؟ «کرشته تند» یعنی چه؟ یعنی زاویه حاده آخر حاده که بمعنی تند نیست خوبست شما این حق تألیف را ببرید صرف این‌کار کنید. شوشه یعنی چه؟ (یعنی آقای منشور) (خنده نمایندگان) در اصطلاح هندسی یعنی منشور. همرورویه یا همرویه یعنی متوازی‌الاضلاح. مگر شما لغت ندارید بهتر از این نمی‌توانید انتخاب کنید. شما که نمی‌توانید این کار را بکنید و نمی‌توانید انتخاب بکنید که جای هر کلمه کجا است چه علت دارد همانطوریکه عرب گفته نگوئید یک لغت مرده‌ای را از توی گور کشیده و یک صورت دیگری بهش دادن چه معنی دارد آیا این معارف است این فرهنگستان است؟ شعور فرهنگستان را به بینید چقدر بود که هر وقت لغتی وضع می‌کرد میفرستاد پهلوی شاه که آن را تصویب کند. حالا ملاحظه کنید چه‌جور از آب درمی‌آمد.

وزیرفرهنگ- مقدمتاً باید عرض کنم که من برای خودم در تقدیم لایحه تعلیمات عمومی بمجلس هیچ هنری قائل نشده و مدعی ابتکار نیستم اگر نماینده محترم توجه فرموده بودند میدیدند که در مقدمه این لایحه مخصوصاً قید شده است که ملت ایران از روزی که قدم در جاده مدنیت گذاشته است متوجه بوده است که باید تعلیمات عمومی و اجباری بشود و باین نکته در قانون اساسی اشاره گردیده‌است. در قانون اساسی معارف هم چنانکه اشاره فرمودند این موضوع هست ولی عملی نشده است البته چند ماده مبهم و کلی نمی‌توانست بصورت عمل درآید و وسائل اجرای مقصود را بدست بدهد و بهمین جهت پس از سی سال هنوز عملی نشده است این موضوع اهمیتش خیلی بیش از آن است که برای خودنمائی و تظاهر در اطرافش بحث بشود معهذا من نمی‌توانم خودداری کنم از اعتراف باینکه امروز یکی از سعیدترین ایام زندگی من است برای اینکه بیست سال بود این سودا را در سر داشتم و این آرزو را در دل میپروراندم که روزی مجلس شورای ملی ایران در باب تعمیم تعلیم و تربیت وارد بحث و مذاکره بشود و برای ترقی حقیقی ایران پایه و اساس صحیح بریزد. این قسمت را که فرمودند یکی از وزرای کابینه سابق این کار را کرده است جداً تکذیب می‌کنم بدون اینکه بخواهم خودستائی و هنرنمائی کرده‌باشم کسانیکه با بنده آشنائی دارند و شاهد رفتار و گفتار من بوده‌اند میدانند که من در کنفرانسهای متعدد و در نوشته‌های مختلف خود در عرض این بیست سال مکرر راجع بلزوم تعلیمات عمومی اجباری مطالبی گفته و نوشته‌ام (صحیح است) چنانچه دلیل دیگری بخواهید راجع باینکه این لایحه تنظیمش مربوط بچندماه پیش نیست بلکه از چندین سال پیش مورد توجه بوده است تذکر می‌دهم که تعلیمات عمومی اجباری جزو مرام اغلب احزاب و فرق بوده از جمله در مرام جمعیت «ایران جوان» در بیست سال پیش نوشته شده (صحیح است) و من از همان زمان افتخار عضویت آن جمعیت را داشتم و هنوز هم دارم. مجلس شورای ملی در دوره‌های مختلف مخصوصاً در دوره حاضر قوانین بسیار مفیدی وضع کرده است که بعضی از آنها در ترقی کشور و در تأمین آسایش مردم بسیار سودمند بوده است ولی آنچه امروز مطرح است از حیث تأثیری که در وضع و حال نسلهای آینده و در سرنوشت ملت ایران خواهد داشت بیسابقه و بینظیر می‌باشد. درلزوم و فایده تعلیم و تربیت عمومی اجباری گفتنی بسیار است. آقایان موافقین محترم در این باب سخن خواهند گفت و توضیحات لازم خواهند داد بنده فقط یک نکته را تذکر می‌دهم و آن این است که حکومت دموکراسی لازمه‌اش تعلیمات عمومی اجباری‌است. اگر می‌خواهیم حکومت دموکراسی داشته باشیم باید اینکار را انجام دهیم. دوام و بقاء حکومت دموکراسی بسته باینستکه افراد آن جامعه بی بحقوق و تکالیف خود ببرند و این امر حاصل نخواهد شد مگر اینکه افراد جامعه سواد خواندن و نوشتن و مختصر اطلاعاتی از تاریخ و جغرافیای مملکت خودشان و از تعلیمات مدنی داشته باشند همانطوری که یکی از عوامل موقتی بقاء حکومت دیکتاتوری بیخبری و بی‌سوادی مردم وجهل آنها از شخصیت و از حقوقشان است همانطور هم حکومت دموکراسی ذاتیش این است که افراد پی بحقوق و وظائف خود ببرند در غیر اینصورت حکومت دموکراسی صوری وظاهری است و حقیقت ندارد اصولاً در میان قومی بیسواد و عامی حکومت دموکراسی بوجود نمی‌آید و اگر آمد موقتی است وبزودی از بین خواهد رفت. ما دیگر نمی‌توانیم سرنوشت ملت ایران را بدست افراد بسپاریم. اگر بتاریخ ایران مراجعه کنیم می‌بینیم که ادوار سیادت و عظمت این کشور همواره مقرون بوده است با فرمانروائی اشخاص با اراده وجدی ولی غالباً مستبد و خود رأی و باصطلاح امروز دیکتاتور.

طباطبائی- سعادت دیکتاتوری را می‌فرمایند؟

وزیرفرهنگ-خیر ببخشید گفتم سیادت نه سعادت.. باری همینکه این اشخاص از بین می‌رفتند ملت و مملکت دچار ضعف و انحطاط میشده است. دیگر شایسته نیست که چنین باشد و باید مردم خودشان خودشان را اداره کنند وعامل ترقی و سعادت خود باشند. خلاصه اینکه اگر می‌خواهیم حکومت دموکراسی داشته باشیم باید اینکار را انجام دهیم و این کار چنانکه الان توضیح خواهم داد شدنی است. فرمودند اگر ما پول داریم و همت داریم بهرت است صرف تکمیل مدارس موجود و رفع نقائص آنها کنیم. همه آقایان بخوبی اطلاع دارند که در تمام ادارات کشور در فرهنگ و در مدارس و در جاهای دیگر نقائص و عیبهائی موجود است که نمی‌توان وجود آنها را انکار نمود و البته باید در رفع آنها هم همت گماشت ولی اینکه اگر پول داریم و همت داریم همه را صرف تکمیل مدارس موجود بکنیم این منطق صحیح نیست آقا. برای اینکه مطلب روشن بشود یک مثالی می‌آورم فرض بفرمایند تهران مصرف گندمش در روز ۳۰۰ تن باشد و ما بیش از ۷۰ تن گندم نداشته باشیم آیا مقتضی است که این گندم را با مواد دیگری از قبیل جو و ذرت وغیره مخلوط کنیم و یک نان مخلوطی که البته خیلی خوب نخواهد بود بدهیم بعموم افراد بخورند که از گرسنگی نمیرند یا اینکه آن ۷۰ تن گندم را نان خالص خوب بکنیم و بدهیم بیک عده معدود نوش‌جان کنند و بگذاریم بقیه از گرسنگی جان بدهند آیا این طریق دوم صحیح است؟ شک نیست که مخالف انصاف و عدالت است و امروز دیگر دنیا اجازه نمی‌دهد که ما هرچه داریم صرف یک عده معدود بکنیم همچنین است نیست به مدارس صحیح نیست گفته شود تمام همت خود را صرف تکمیل مدارس موجود نمائیم. کف اطاقها را مشمع یا موزائیک کرده بهترین کتابها و بهترین معلمان را بآنها بدهیم تا عده‌ای معدود تعلیم و تربیت نسبتاً کامل حاصل کنند ولی سایر افراد مردم و اکثریت اهالی کشور پشت در مدارس وقت را بانتظار بگذارنند یا چنانکه فرمودید در کوی و برزن بدوند و ما جا نداشته باشیم آنها را در آموزشگاهها بپذیریم و مختصر سوادی بآنها بدهیم اینجاست که باید گفت وجود ناقص به از عدم صرف است. ما باید همه کودکان را یکسان تربیت کنیم البته اگر بتوانیم همه را خیلی خوب تعلیم و تربیت دهیم چه بهتر و الا هم عقل و هم مقتضیات امروز جهان و هم انصاف و عدالت اقتضا می‌کند که همه افراد از این قوت روحی تا حداقلی متساویا استفاده کنند همچنانکه از غذای جسمانی باید بهره متساوی ببرند بعبارت دیگر همانطور که ما ناچاریم بهمه افراد حداقلی از غذای جسمانی برسانیم ناچار هستیم از اینکه حداقلی غذای روحی نیز بهمه آنها بدهیم مدت را هم خیلی کوتاه یعنی فعلاً فقط چهار سال گرفته‌ایم زیرا وسائلی که در اختیار داریم بسیار محدوداست: این چهار سال در واقع حداقلی است که برای تعلیم و تربیت ابتدائی کودکان ضرور می‌باشد این تعلیم وتربیت باید بآنها داده شود این حق خدادادشان است (طباطبائی- که حتماً نان سیلو بخورند؟) اما راجع باین موضوع که آیا امروز موقع مناسب است برای اینکه ما دست باین کار بزنیم و اگر مناسب است آیا همت و پول آنرا داریم یا نداریم؟ باید عرض کنم که عده‌ای از آقایان درخارج هم می‌فرمودند که ما امروز با این گرفتاریهای متعددیکه داریم و با اینکه از حیث معیشت در مضیقه هستیم چه ضرورت دارد راجع بتعلیمات عمومی اجباری صحبت کنیم و فعلاً موقعش نیست و بهتر است بماند برای روزگاری بهتر، در اینجا ناچارم آقایانرا توجه بدهم باین که در کشورهائیکه گرفتاریشان خیلی بیش از ماست و حتی در جاهائی که مردمان هر آن در معرض این خطر هستند که هواپیما بیاید و بمب روی سرشان بریزد و بنابراین باید در فکر زمان حال خود باشند در چنین کشورها در فکر فردای خودهم هستندو برای اصلاحات اجتماعی و فرهنگی بعد از جنگ نقشه‌ها می‌کشند و طرحها می‌ریزند. در این صورت آیا مقتضی است که ما چون اندکی در مضیفه و فشار هستیم بگوئیم باید صبر کرد تا وضعیت بصورت عادی برگردد و مثلاً کفش از جفتی ۵۰ تومان و صدتومان دو مرتبه بشود جفتی پنج تومان یا ده تومان و باید صبرکرد تا موقعیکه بتوانیم شکم را با گندم خرواری ۳۰ تومان و روغن یک من سه تومان سیرکنیم و آنوقت گردهم نشسته بگوئیم «راستی بد نیست فکری هم برای تعمیم تعلیمات ابتدائی بکنیم و برای این کار نقشه‌ای بکشیم»- آیا چنین چیزی منطقی است؟. ما باید بوسیله همین تعلیمات عمومی وضع خود را اصلاح کنیم و روز آسایش و رفاه را برای خود تهیه نمائیم. برای کار خیر هر موقعی مناسب و اگر عقیده باطنی بنده را بخواهید صریحاً می‌گویم که اگر این بدبختیها و سختیهائی که امروز دچارش هستیم ده یا بیست برابر این بود که هست و اگر خدای نخواسته قحط و غلا و بیماریهای گوناگون هر روز هزارها تن از افراد را از پای در می‌آورد و بدیار نیستی می‌فرستاد و اگر ناامنی در تمام راههای برقرار بود و قشون بیگانه بعنوان دشمن نه بعنوان دوست تمام کشور را فرا گرفته بود و اگر هزار نوع بدبختی دیگر هم بر آنچه گفته شد ضمیمه می‌گردید وبنده هم بواسطه گرسنگی یا بیماری یا بواسطه تالم روحی و یا بواسطه مجموع این بلایا در حال جان دادن بودم و از من می‌پرسیدند برای اصلاح امر چه باید کرد در همانحال می‌گفتم: «باید تعلیم و تربیت را در ایران عمومی و اجباری کرد» زیرا عقیده دارم که بدبختیهای گذشته ما و بدبختیهای امروز ما و بدبختیهائی که بآن اشاره کردم و امیدوارم که خداوند ما از آنها محفوظ بدارد همه نتیجه بیخبری و جهل عامه مردم است. حالا باید دید آیا ملت ایران از عهده چنین امر خطیری در مدت نسبتاً کوتاه ده سال برخواهد آمد یا نه؟ اینکار هم پول می‌خواهد و هم همت. برای من مسلم است که ملت ایران هر دورا دارد. این را می‌گویم و دلیلش را هم می‌آورم. یک دلیل کافی است و آن حسی و انکار نشدنی است. در هفده سال پیش از این اگر کسی راجع براه آهن سراسری ایران سخن می‌گفت باو میخندیدند. خودی و بیگانه. داخلی و خارجی همه غیرممکن می‌دانستند که ایران بتواند این راه دور و دراز و پست و بلند و پرپیچ و خم را خط‌آهن بکشد ولی در عمل دیدیدم که این معجزه را صورت داد و این کار عظیم پرخرج را همین ملت یقه چرکین که نان حسابی نمی‌خورد و پوشاک درستی ندارد تا دینار آخر با پول خود بپایان رسانید. این کار یکی از شاهکارهای صنعتی دنیا بود. البته یکنفر هم بود که همت کرد و استقامت بخرج داد ولی پول را همین مردم دادند و غالباً بطیب خاطر هم نمی‌دادند زیرا بسیاری افراد بحسن انتخاب راه و احیاناً با راه‌آهن بطورکلی معتقد نبودند. در صورتیکه راجع بتعلیمات عمومی اجباری همه مردم این کشور همان مردم بیسواد، همان مرد کاسب سبزی فروش ملتفت لزوم آن شده‌اند و هر روز التماس می‌کنند اطفال خود را بمدرسه بگذارند و ما نمی‌توانیم دعوت آنها را اجابت کنیم زیرا مدرسه نداریم وسیله نداریم…. پس شک نیست که دراین مورد ملت ایران از روی رضا و رغبت مخارج اجرا کردن این قانون و انجام این امر ملی را که از هزینه ساختن راه آهن خیلی کمتر است بخواهند پرداخت و این کار را خواهند کرد. راجع بهمت و استقامت هم نباید فراموش کرد که آن کسی که آن همت را بخرج داد فردی از افراد همین ملت بوده از خارج نیامده بود. همت و استقامتی را که یک تن از افراد این ملت بروز داده چگونه تمام ملت بروز نخواهند داد؟ فقط افراد نیستند که همتشان آنها را بجائی میرساند ملتها هم مشمول همین اصل می‌باشند و البته ملت ایران کارهای بزرگتر از این را هم انجام خواهد داد بنده بیش از این تصدیع نمی‌دهم و چون مطالب دیگری که فرمودند مربوط بکلیات نبود بلکه راجع بمواد بود هر کدام را در موقع خودش جواب عرض خواهم کرد (صحیح است- احسنت)

جمعی از نمایندگان- مذاکرات کافی است.

رئیس- رأی گرفته می‌شود به ورود در شور مواد آقایان موافقین برخیزند (اکثر قیام نمودند تصویب شد).

- موقع و دستور جلسه بعد ختم جلسه

(۵- موقع و دستور جلسه بعد ختم جلسه)

چون پیشنهاد ختم جلسه شده است بقیه مذاکرات می‌ماند برای جلسه بعد.

جلسه آینده روز یکشنبه اول خرداد ماه چهار ساعت قبل از ظهر دستور هم همین لایحه

(مجلس ۱۰ دقیقه قبل از ظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی- حسن‌اسفندیاری

قانون

اجازه تأسیس بنگاه آبیاری

ماده ۱- برای توسعه و اصلاح امور آبیاری کشور بنگاه مستقلی تحت نظارت وزارت کشاورزی بنام بنگاه مستقل آبیاری تأسیس می‌شود.

ماده ۲- دولت مکلف است از سال ۱۳۲۲ تا سال ۱۳۳۲ سالیانه مبلغ ۴۵ میلیون ریال برای توسعه امور آبیاری در بودجه مخارج غیرمستمر کشور منظور داشته و به چهار قسط متساوی در ۱۵ فروردین- ۱۵خرداد- ۱۵ مرداد- ۱۵ مهرماه هر سال در بانک کشاورزی و پیشه و هنر باختیار بنگاه مستقل آبیاری بگذارد.

ماده ۳- هر مبلغ از این اعتبار سالیانه که در آخر هر سال بمصارف مندرجه در این قانون نرسد در سالهای بعد بدون اینکه بصرفه جوئی برود مورد استفاده قرار خواهد گرفت.

ماده ۴- بنگاه مستقل آبیاری موظف است ساختمانهای آبیاری وزه‌کشی که تاکنون نقشه‌های آنها حاضر شده با سایر عملیات آبیاری را که درمدت ده سال بررسی آنها تکمیل و اجرای آنها لازم شمرده شود بترتیب الاهم‌فالاهم عملی نماید و سازمان مخصوصی جهت بررسی امور آبیاری در کلیه کشور تشکیل دهد تا بتدریج هر اقدامی که برای توسعه آبیاری ممکن باشد مورد بررسی کامل قرارگیرد و برای استفاده از آبهای زیرزمینی و احداث چاه آرتزین متخصصین مخصوصی استخدام نماید که به مطالعات علمی پرداخته و همینکه در یک نقطه بررسی تکمیل و نقشه‌های لازم تهیه شد شروع بعمل‌نماید.

تبصره- تشخیص تقدم و تأخر عملیات آبیاری در نقاطی که فاقد آبیاری هستند و استعداد زراعتی دارند هر سال برحسب پیشنهاد وزارت کشاورزی و تصویب هیئت وزیران خواهدبود.

ماده ۵- هر موقع که اشخاص یا مالکین بخواهند در نقطة بعملیات آبیاری یا زه‌کشی یا سدسازی و امثال آن به هزینه خود اقدام کنند می‌توانند از بنگاه آبیاری تقاضای کمک فنی نمایند بنگاه مزبور موظف است بوسیله متخصصین خود محل منظور را معاینه و از لحاظ امکان فنی مورد بررسی مقدماتی قرارداده و هزینه تقریبی آنرا نیز تعیین و به داوطلبان مراتب را اطلاع دهد و چنانچه متقاضی بخواهد اقدام وعملیات بمباشرت بنگاه کل آبیاری بشود سرمایة لازم را باید به بنگاه پرداخته یا تعهد نماید و در صورتیکه کار باید بوسیله شرکتی انجام شود شرکت آنرا نیز تأسیس نماید پس از آنکه این اقدامات بعمل آمد و شرکت تأسیس و سرمایه فراهم شد بنگاه آبیاری موظف خواهد بود بهزینه خود نقشه برداری کامل و تهیه طرح‌های لازمه و دفاتر فنی را انجام داده و برایگان بشخص یا شرکتی که تعهد انجام عمل را نموده واگذارنماید.

تبصره- لزوم و بمورد بودن تقاضای هر شخص یا مالکی باید قبلاً از طرف اداره کشاورزی محل بررسی و تصدیق شده باشد هزینة مسافرت کارشناس برای بررسی ملک مورد تقاضا بعهده تقاضا کننده خواهدبود.

ماده۶- بنگاه مستقل آبیاری می‌تواند بهاء آب زمین‌هائیکه بخرج خود یا شرکتها و بر اثر عملیات آبیاری و زه‌کشی مشروب می‌شوند طبق ارزش و قیمت معمول در هر محل با رعایت حال کشاورزان دریافت‌نماید.

در مواردی که از آب برای مشروب کردن شهرها یا کارهای غیرزراعتی از قبیل آسیاب و آبدنک و تولید نیروی برق و غیره استفاده شود بهاء آب به تراضی بنگاه آبیاری و مصرف‌کننده تعیین و وصول خواهد شد.

ماده ۷- درآمد حاصل از تأسیسات آبیاری برای توسعه آبیاری کشور اختصاص داده می‌شود از حیث جمع‌و خرج علاوه بر اعتبار مصوب در این قانون در بودجه سالیانه کشور هر سال منظور خواهد کردید و در خاتمه مدت ده‌سال آنچه از این حساب بابت اصل سرمایه یا درآمدهای سنواتی باقی بماند برای توسعه آبیاری و زه‌کشی بطریق مذکور در ماده ۲ به بنگاه مستقل

آبیاری پرداخته خواهد شد.

ماده ۸- از درآمد هر گونه عملیات آبیاری و زه‌کشی که بطریق مذکور در ماده ۶ وصول بشود ۱۰ درصد برای اصلاح و ترفیه زندگانی دهقانان خاصه امور بهداشت و فرهنگی آنها و اصلاحات کشاورزی در همان حوزه بمصرف خواهد رسید وزارتخانه‌های مربوط ترتیب اجرای این عمل را با بنگاه آبیاری خواهند داد.

ماده۹- بنگاه مستقل آبیاری مکلف است برای انجام عملیات آبیاری یا زه‌کشی هر نقطه شرکتهائی با سرمایه بنگاه و سرمایه مالکین تشکیل دهد

ولی چنانکه پس از خاتمه عمل مالکین یا اشخاص دیگری حاضر باشند که تمام یا قسمتی از سهام دولت را خریداری نمایند بنگاه آبیاری مجاز است با تصویب هیئت‌وزیران سهام خود را بمصرف فروش برساند و مبلغ حاصله از فروش سهام را نیز طبق ماده هفت برای امور آبیاری تخصیص دهد. در خرید سهام مالکین که ازآب استفاده می‌کنند حق تقدم خواهند داشت.

و همچنین بنگاه آبیاری می‌تواند سهام شرکاء دیگر را با رضایت آنها ازمحل اعتبارات آبیاری خریداری نماید.

بهای آبی که از طرف شرکت‌ها باید وصول شود طبق ماده ۶ توسط بنگاه آبیاری تعیین و شرکتها بهیچوجه حق تجاوز از آن میزان را نخواهد داشت.

چنانچه شرکت راجع بقیمت آب و مقررات تنظیمی آبیاری تخلف نماید بنگاه آبیاری می‌تواند تمام سهام را بخود منتقل نموده و قیمت سهام را مطابق نرخ فروش اولیه بشرکت یا صاحبان سهام بپردازد.

ماده۱۰- نظارت در کلیه امور آبیاری کشور از قبیل تأسیسات آبیاری – ساختمانها ‎‎‎تقسیم آب رودخانه‌ها و انهار عمومی و استخرهای عمومی و چشمه سارهای عمومی که آب آنها بمصرف زراعت می‌رسد با رعایت قانون مدنی بمقدار حقابه و مطابق معمول محل بعهده بنگاه آبیاری است.

ماده ۱۱- برای حسن جریان و تنظیم و تقسیم آبها و نگاهداری سدها و مخزن‌ها و انهار عمومی وآب‌بند آنها و استخرها و قنواتی که صاحبان متعدد دارند بنگاه آبیاری مجاز است هیئت‌هائی از مالکین و حق‌آبه‌برها تشکیل دهد و صندوقهای مخصوصی برای تأمین این منظور ایجاد نماید. کلیه مالکین و حق‌آبه‌برها موظف خواهند بود به نسبت آبی که از آن استفاده می‌کنند یا مالک هستند سالیانه مبلغی بمیزانی که به تشخیص این هیئت‌ها معین خواهد شد به صندوق مزبور بپردازند تا در موارد لزوم تحت نظر خود هیئت‌ها به مصرف مرمت سدها و انها و ساختمان مقسم‌ها و تعمیر قنوات وغیره برسد پرداخت هر مبلغ هزینه از این محل جز برای انجام منظور مذکور در این ماده ممنوع است عوایدیکه از این بابت از مالکین و حقابه‌برها حاصل می‌شود صرفاً صرف مرمت منابع آبیاری همان املاک خواهدشد.

تبصره- مخارج تعمیر قنوات فقط تحت نظر مالک یا هیئت منتخبه مالکین بعمل خواهدآمد.

ماده۱۲- در صورتیکه مالکی تا دو ماه از اخطار بنگاه آبیاری از پرداخت سهمیه مذکور در ماده ۱۱ استنکاف نماید بنگاه آبیاری مجاز است از اعتبارت آبیاری سهمیه او را به صندوق پرداخته و مبلغ پرداختی را بانضمام سود صدی دوازده بعلاوه صدی ده جریمه تأخیر پرداخت استیفا کند.

ماده ۱۳- نسبت به قنوات دائ و بائر و مجاری میاه و اراضی مستعد برای احداث قنوات جدید که صاحبان متعدد دارند در مواردی که دائر کردن یک قنات بائر و یا تنقیه یاازدیاد آب یک قنات دائر از قبیل کندن چاهای تازه و بغل بر ضرورت پیدا نمای بمحض تقاضای مالک یا مالکین یک دوازدهم آب قنات بنگاه آبیاری باید درصدد بازجوئی برآمده.

اولاً- تشخیص دهد که عملیات مورد تقاضا لازم یا مفید می‌باشد.

ثانیاً- معین کند که اقدام بآن از لحاظ فنی ممکن بوده و مطابق قانون مدنی مزاحم قنوات دیگر نباشد.

سپس مراتب را به مالکین عمده کتباً و یا بوسیله درج در یکی از روزنامه‌های کثیرالانتشار و الصاق اعلان در محل بخورده مالکین اخطار نماید.

مالکین نام برده موظف هستند در مدتی که کارشناس معین می‌کند و در هر صورت از دوماه از تاریخ اخطار تجاوز نخواهد کرد نسبت بعمران قنات خود اقدام نمایند چنانکه یک یا چند نف از آنها نتوانند یا نخواهند در ظرف مدت مزبور واگذار کرده و خود نسبت بکار آن نظارت نماید و سهمی ممتنعین را از اعتبارات آبیاری بپردازد و پس از انجام کار طلب خود را بانضمام سود صدی دوازده بعلاوه صدی ده جریمه تأخیر تأدیه از ممتنعین مطالبه و دریافت دارد.

در صورت تخلف برای هر ماه تأخیر صدی یک ازمجموع مطالبات نامبرده جریمه تعلق خواهد گرفت و چنانکه تا اولین محصول ومحصول‌های بعدی عین جنس را که بنرخ رسمی تسعیر می‌شود بابت مجموع طلب خود باضافه هزینة که بآن تعلق می‌گیرد مستقیماً یا بوسیله مقامات صلاحیت‌دار دریافت دارد.

تبصره- نسبت بدرآمد حاصل از این قبیل موارد نیز طبق ماده ۷ عمل خواهد شد.

ماده ۱۴- بنگاه آبیاری مشمول ماده ۴ قانون متمم بودجه سال ۱۳۲۱سازمان خود را تشکیل و معاملات خود را طبق اصول بازرگانی انجام خواهدداد.

علاوه بر کلیه اعتبارات اداری و آبیاری منظور در بودجه وزارت کشاورزی و قانون متمم بودجه سال ۱۳۲۱ بنگاه آبیاری می‌تواند تا صدی ۵ از اعتبار منظور در ماده ۲ برای مصارف اداری و پرسنلی استفاده کند.

ماده ۱۵- وزارت کشاورزی آئین‌نامه‌های مربوط باین قانون را تا دو ماه تهیه و پس از تصویب هیئت وزیران بلا فاصله بموقع اجرا خواهد گذاشت.

این قانون که مشتمل بر پانزده ماده است در جلسه بیست و نهم اردیبهشت ماه یکهزار و سیصد و بیست ودو بتصویب مجلس شورای ملی می‌رسد

رئیس مجلس شورای ملی- حسن اسفندیاری