مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۸ مهر ۱۲۸۶ نشست ۱۷۶

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری نخست تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری نخست

قانون اساسی مشروطه و متمم آن
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری نخست
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۸ مهر ۱۲۸۶ نشست ۱۷۶

مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۸ مهر ۱۲۸۶ نشست ۱۷۶

مذاکرات روز یکشنبه ۱۲ رمضان دارالشورای ملی

خلاصه مذاکرات روز شنبه ۱۱ رمضان را آقای میرزا طاهر قرائت کردند.

سید الحکما- ترتیب سابق این بود که در بدایت مجلس بعد از قرائت خلاصه مذاکرات شروع بقرائت قانون می‌شد اما حالا که بدوا مذاکرات متفرقه می‌شود و بعد قانون قرائت می‌گردد اذهان خسته می‌شود و کما ینبغی در قرائت قانون مداقه بعمل نمیاید

رئیس- شما گمان می‌کنید که این مطالب جزیی است و حال آن که خیلی عمده است تامین بلاد مهتمرین مقاصد مجلس است

تلگرافی از شیراز رسیده بود قرائت شد مشعر بود بر اینکه:

سابقا از وضع اغتشاش شهر و اطراف کرارا کتبا و تلگرافا عرض شد رسیدگی و جلوگیری بعمل نیامد اینک سید لاری بشهر آمده تفنگدار عقب خود انداخته اسباب وحشیگری گردیده حضرت حجت الاسلام بجهت ادای فریضه بمسجد را محاصره کرده بنای شلیک را گذارده بدارالشورای ملی مراتب عرض شد در رفع مفسدین اقدامی نشد اینک ما از تگرافخانه بیرون نمیاییم تا کار درست شود

تلگراف دیگر بعنوان آقا سید محمد جعفر وکیل محترم شیراز رسیده بود قرائت شد قریب به این مضمون:

پس از مدتهای مدید که در فکر ترقی و تمدن افتاده مفسدین فی الرض نمی‌گذارند چهار نفر مفسد مثل معتمد دیوان مردم خواب ندارند خودش نمی‌تواند کاری از پیش ببرد سید لاری را بشهر آورده تفنگچی عقب خود انداخته از نظام‌السلطنه امنیت می‌خواهیم استعفاء می‌دهد.

آقا سید مصطفی- دیشب از طرف اصناف شیراز به توسط انجمن اصناف آنجا عریضه بحضور همایونی عرض شده بود خیلی شاکی بودند تلگرافی دیگر بعنوان آقا سید محمد جعفر از شیراز رسیده بود قریب به این مضمون:

از قرار معلوم معتمد دیوان از قول اصناف به انجمن طهران تلگراف خیلی نموده ملتفت باشید دیشب شلیک کرده ولی بحمدالله کاری نشده ما هم در تلگراف خانه متحصن هستیم تلگرافی هم به مجلس مقدس شده بود حاکی از اینکه مگر ما مسلمان نیستیم چرا به عرض ما رسیدگی نمی‌شود زحمت‌ها کشیدیم تا تقصیر نصیرالملک را ثابت کردیم

تلگرافی از انجمن ایالتی بر ضد تشکیلات از نصیرالملک قرائت شده

آقا میرزا محمود- این تلگرافات ضد یکدیگر است از برای مجلس سندیت ندارد آنچه وکلای در آنجا بگویند صحیح است زیرا که بصیرت دارند و به ایشان هم که تظلم کرده‌اند.

احسن الدوله- ابن همه تلگرافات خوانده شده و این همه انقلابات که در اطراف است مذاکره شد بعقیده بنده علت تمام این‌ها سستی آرای ما است یک روز حکم قتل یکی را می‌دهیم فردا همان کس را خوب میدانیم مجلس نباید تردید رای داشته باشد قوام و پسرهایش اینجا بودند حبس هم نبودند در کمال راحتی بودند چند روز هم اینجا می‌ماندند هیچ‌طوری نمی‌شد چه شد گه رفتند؟

آقا میرزا ابوالحسن خان- قوام الملک و پسرانش را گفتند نباید در شیراز باشند باید تبعید شوند چند تلگراف از نظام‌السلطنه رسید که بالاخره اگر قوام‌الملک نباید امن نمی‌شود تا وقتی که آمدند اینجا قسم خوردند اطمینانی حاصل شد گفتند بروند حالا حاجی سید عبدالحسین لاری بشهر آمده اعتشاش می‌کند ربطی برفتن قوام یا نرفتن او ندارد باید او محرک داشته باشد از این حرکات خوب است امشب وکلای شیراز بروند تلگرافخانه از نظام السلطنه تحقیق کنند که اصل مطلب چیست.

آقا سید محمد جعفر- قبل از تشریف آوردن آقای رئیس توضیحات اصل مطلب را عرض کرده‌ام این انجمن اسلامی اغلب مطالب از او بروز می‌کند اما این حاج سید عبدالحسین لاری اگر چه از علما است و باید حمایت کنیم ولی باید از او پرسید که بچه جهت از لار بشیراز آمده مگر از او عالمتر نبود حقی ندارد این حرکات را بکند باید جلوگیری شود.

حاج امام جمعه- تمام این معایب بعلت این است که ما بی تحقیق هر حرفی که می‌رسد میزنیم یک کسی از دست قوام شکایت می‌کند بی تحقیق میگوئیم باید بیاید یک وقت میگویند بیاید حالا مسلمان شده است میگوییم برود آخر باید راه کار را پیدا کرد نزدیک است رشته کلیه امور از هم گسسته گردد.

آقا شیخ یوسف- آقا سید محمد جعفر میدانند که بنده نصیرالملک را نمی‌شناسم نصیرالملک چند روز بعد از قوام‌الملک وارد شیراز شد مصدر کاری هم نبود انجمن اسلامی هم تشکیل شد مؤسسین این انجمن اغلب از اساتید بنده بودند فی‌الواقع اگر این انجمن دایر نمی‌شد مشروطیت در شیراز نضج نمی‌گرفت مادامی هم که من بودم از قوام بد می‌گفتند و از نصیرالملک خوب می‌گفتند وقتی که ما وارد اصفهان شدیم گفتند در شیراز مفسده شده معلوم بود که از طهران محرک دارند که قوام را خراب نموده او را حرکت بدهند بعد از ورود ما اینجا قوام آمد و انجمن تجار مشروطه خواه در آنجا منعقد شد. حاج سیدعبدالحسین از حجت الاسلام‌های مجهولی است و نماز جمعه را واجب میداند امام جمعه را میگویند نباید نماز بخواند او را از لار آوردند و محرک دارد که اینگونه شرارتها را بنماید و همین انجمن تجار هم همان اشخاص بودند که در مسجد حمایت از قوام داشتند مختصرا تمام مفاد این تلگراف این است که بعضی میگویند قوام و پسرانش بیایند و بعضی میگویند نیاید این کاغذ نظام السلطنه است که به انجمن اسلامی نوشته است.

جواب انجمن اسلامی مراسله شریفه رسید از همراهی شما با ایالت خیلی خوشوقت شدم و زیاده از حسن آداب و رفتار شما راضی هستم اگر تمام انجمنها باحکام اینطور رفتار نمایند ابدا محظوری برای حکام نخواهد بود.

آقا میرزا ابوالحسن خان- بعقیده بنده از گذشته نباید صحبت داشت ما نباید اینجا بگوییم که فلان آقا دزدی می‌کرد همان عقیده که شما در باب قوام دارید من هم دارم او را مستبد می‌دانستم ولی می‌گویم بعد از آنکه قوام و پسرهایش آمدند اینجا بجهه چه نظام‌السلطنه او را خواست و چرا مجلس اجازه داد پس باید حاکم فارس را خواست که چرا قوام و پسرهایش را خواستید که اینگونه مفاسد بروز بکند اگر از روی دانایی خواستید پس این انقلابات چیست و اگر خبط کردید حالا صلاح چیست اگر هر دو طرف هم باید تبعید شوند بشوند.

آقا سید حسین- این مطلب باید بواسطه وکلای شیراز تصفیه شود خوب است همانطور که گفتند وکلای شیراز بنشینند یک ترتیبی بدهند و مطلب دیگر شروع شود.

رئیس- وکیل شیراز همه هستند مجلس باید از تمام مطالب مسبوق باشد.

آقا میرزا ابوالحسن خان- وکلای فارس وکلای همه جا هستند ولی باید بدانیم که یک جهت اختصاصی از جهه بصیرت و اطلاع در کار است اما سایر وکلا هم هر چه صلاح دانستند همان طور باید رفتار شود

گفتند پسران قوام بتصویب مجلس نرفتند

آقا میرزا ابوالحسن خان- رئیس مجلس گفت و او نماینده تمام است در خارج.

رئیس- به دستخط شاه رفت نه به تصویب مجلس و بنده.

حاج سید عبدالحسین شهشهانی- میان دو طرف همیشه در شیراز دعوی بوده خوب است عده از وکلا در تلگراف خانه حاضر شده عده هم از آن طرف بخواهند و امنیت را از هیئت بخواهند.

صدیق حضرت- ما یک قانون اساسی نوشتیم که هیچ کس را نمی‌توان مجبور به اقامت در محلی نمود حالا بچه قانون می‌توان گفت که قوام نباید برود.

احسن الدوله- اگر یک گرگی را گفتیم در میان یک گله گوسفند نباشد حالا نمی‌توانیم بگوییم باشد تا این اغتشاشات بشود.

آقا میرزا ابوالحسن خان- همین رای‌ها را دارید که باعث این اغتشاشها شد از کجا و اغتشاش کرده است.

حاجی محمد ابراهیم- ما که از کسی تا حال صلاح ندیدیم.

آقا سید حسن تقی زاده- می‌خواستم همین مطلب قانون را یادآور شوم بلی آن اشخاصی که از دولت نشان و امتیاز ندارند نمی‌شود از وطن و مکان تبعید کرد اما کسی که از دولت نشان و امتیاز دارد و نوکر دولت است بمحض خواستن دولت باید حاضر شود او هم مختار است اگر میل دارد از تمام شئونات و امتیازات استعفا داده همانجا بماند منتهی از طرف دولت حکم می‌شود که با او هم مثل سایر رعایا رفتار شود میگوییم وزیر مسئول داریم و حاکم مسئول نظم شهر است اینها با الفاظ قانونی است اما فارسی آن اینست که خون مردم را خوردند و اسباب فتنه فراهم آوردند لابد وکیل هم از برای رفع ظلم در این مجلس شکایت می‌کند تا اینکه او را حاضر نمایند او میاید به این و به آن پول داده شاید با وکلا هم به ملایمت رفتار می‌کند باز او می‌رود طهران در این اواخر از مطهرات شده هر کس می‌آید دو ماه می‌ماند ملک می شود، مجلس هم به همه کارها مداخله می‌نماید.

آقا شیخ یوسف- این حرفها صحیح نیست که فلان پول می‌گیرد فلان پول می‌دهد وقتیکه مردم در سفارت انگلیس متحصن شدند مردم می‌گفتند سفارت انگلیس پول می‌دهد.

آقا میرزا محمود- وقتی که نظام السلطنه قوام را خواست دیگر این حرفها بی فایده است.

فخرالسادات- اگر قوام و پسران او و نصیرالملک را با چند نفر از آنطرف بخواهند رفع می‌شود اگر دیگر شیراز عیبی داشت من از عهده بر می‌آیم.

حاج محمد اسمعیل آقا- تمام این مفاسد از رؤسا است در هر جا اگر آنها خواسته شوند مسلم است رعیت بیچاره منشا فتنه نیست.

حاج امام جمعه- در آنجا انجمن ایالتی و انجمن اسلامی است و هر دو بر ضد یکدیگر تلگراف می‌کنند باید تحقیق شود نظام السلطنه را بخواهند و از او تحقیق کنند که تفسیر با پسر قوام است یا با دیگران.

حاجی محمد ابراهیم- نظام‌السلطنه همانست که پسر قوام را خواست دیگر چه تحقیق دارد.

وکیل الرعایا- حال قوام معلوم است وقتی که میگوییم تحقیق نمایید چه کرده است میخندند اما اینهایی که میگویند قوام پاک شده است باید پرسید چه تلافی کرده است که ما از تقصیر او بگذریم در جاهای دیگر که می‌خواهند ترقی کنند اول این اشخاص را می‌کشند تا اینها بر مشاغل باقی هستند همین است.

رئیس- در مسئله شیراز رای این شد که نظام‌السلطنه را در تلگراف خانه بخواهند و معلوم کنند که تکلیف چیست؟

ادیب التجار- این رای آقا میرزا ابوالحسن خان است.

حاج سید عبدالحسین شهشهانی- طوری که سابق عرض کردم حالا هم عرض می‌نمایم که اگر عده باشند بهتر است.

وکیل التجار- سابقا نظام السلطنه پسرهای قوام را خواست به این طور که یا یک دفعه آنها را از خاک ایران بیرون نمایند یا از آنها اطمینان حاصل کرده بفرستند و ثانیا معلوم می‌شود مادامی که پسرهای قوام در آنجا نبودند گویا خبری نبود حالا هم باید تحقیق کرد و عمده چیزی که ما را سرگردان کرده است نبودن مجازات است اگر چه نفر تحقیق شوند و بمجازات برسند اینطور نمی‌شود.

اسد الله میرزا- حاکمی را که به یک محلی می‌فرستید او مسئول نظم آنجا است نظام‌السلطنه خودش نظم شیراز را به وجود پسران قوام میداند دیگر اینها زیاد است.

حاجی محمد اسمعیل آقا- رای همان است که آقا میرزا ابوالحسن خان گفتند باید نظام السلطنه را خواست و از او تحقیق کرد.

رئیس- بلی باید وکلای فارس بروند تلگرافخانه تحقیق کنند تا تکلیف معلوم بشود

تلگرافی از کردستان بعنوان علاءالسلطنه وزیر امور خارجه رسیده بود قرائت شد قریب به این مضمون:

اگر به دفتر وزارت رجوع فرمائید مستحضر خواهید شد که بلوک بانه و کردستان با سردشت و ساوجبلاغ و غیره در یک خط است و بیک زاده‌های آنجا تعدی می‌کردند از حکومت بانه جلوگیری می‌شد مشیرالملک استعفا داد. بعد از ورود ثقه‌السلطنه شرف‌الملک را حاکم آنجا قرار دادند اهل بانه خواستند باز حکومت به اهل بانه رجوع شود شرف‌الملک را جواب دادند که تقسیم به عثمانی شده‌ایم از آنجایی که کردستان و ساوجبلاغ و غیره با عثمانی هم مذهب هستند از طرف عثمانیها به آنها تحریک می‌شد که به آنها همراهی بنماید جناب ثقه‌السلطنه از پولتیکات آنجا سالها است اطلاع دارد جلوگیری کردند حالا هم چند فوج لازم است برای حفظ حدود اینجا که جلوگیری نمایند

راپورت از ملایر قرائت شد قریب به این مضمون که:

حسن خان ایلخانی باجمعیت زیاد بدیوانخانه ریختند و چند چماق بحکومت زده و دست فراشبانی هم زخمی شده بعد خبر داده شد حسنخان از دیوانخانه بیرون رفت مختصر اسبابی از حکومت برده شد روز دوم رمضان بین حکومت و حسنخان صلح شده

آقا سید حسین- حسن خان انجمنی تشکیل داده حکومت او را خواسته و کار سرزده است از آن طرف بوزارت داخله تلگراف کردند جواب نداد این شد که آنها هم ریختند در دارالحکومه حکومت را زدند.

آقا میرزا محمود- خوب است زودتر وزرا را انتخاب کنند.

رئیس- دیشب اطلاع داده شده.

لسان الحکما- امروز خوب است غیر از صحبت ارومیه و بانه صحبتی نکنیم در صورتی که روزنامه‌جات خارجه امروزه پلتیک ما را می‌نویسند چنانچه این کمیسیون برود مسلما دولت عثمانی تسلیم خواهد نمود علت تاخیر کمیسیون چیست؟

وکیل الرعایا- چرا محتشم السلطنه نمی‌رود؟

رئیس- دیروز تلفن کرده است که با آن شرایط می‌روم.

حاج امام جمعه- او به سرداری می‌رود یا برای ماموریت اگر مامور است اینها برای چیست؟

آقا میرزا ابوالحسن خان- از قرار مذکور استعفا داده است و همین ایراد را دیروز بنده اظهار کردم.

رئیس- بلی استعفا داده است.

وکیل التجار- با آن ترتیب که یک دولت همجواری این طور تعدی بکند و کسی نباشد بگوید چرا وقتی هم که ماموری معین می‌کنیم به این بهانه‌ها مستمسک شود پس چه باید کرد کیست که خدمت به دولت و مملکت را در عهده بشناسد.

اسدالله میرزا- این مطلب را از روی تلگراف رویتر (خبرگزاری رویتر) می‌گویم که در مقابل اظهارات سفیر ایران و غیره، دولت عثمانی اظهار داشته که من ابدا در خاک ایران تصرف نکرده‌ام و به تمام دربارهای دول هم همین اطلاع را داده است پس باید او مسترد گردد.

آقا میرزا ابوالحسن خان- چنین ماموری که وزارت خارجه معین کرد و به او گفته شد که تو رئیس کمیسیون هستی نه سردار آیا اگر استعفا داد باید او را جز و وزرا انتخاب کرد.

آقاسید حسین- استعفای خودش را کتبا اظهار داشته است یا همایون تلفون است

رئیس- دیروز کاغذی بمن نوشته که:

من استعفا دادم برای این که شرایطی که من معین کردم فراهم نشده و به این طور من نمی‌روم این عقیده ایست که او دارد ولی بنده می‌گویم که مامور باید تنها سوار بشود برود.

آقاسید حسین- این که فوج عجاله لازم نیست خوب بود اول به او گفته شود نه این که بدوا قبول شود بعد رد شود.

حاج معین التجار- آیا لازم است که از نوکر دیوان باشد اگر در مجلس کسی را که صلاحیت دارد ماموریت بدهند چه ضرر دارد که او برود جناب مستشار الدوله خیلی خوبست اطلاع و بصیرت هم دارند.

حاج امام جمعه- اگر بوجود جناب مستشارالدوله این جا محتاج نبودیم خیلی خوب بود ولی وجود ایشان اینجا لازم است.

حاج محمد اسمعیل آقا- عقیده بنده اینست که همان محتشم السلطنه برود قشون هم از هر جا باشد باید تهیه شود.

آقا سید حسن تقی زاده- آن سوءظنی که ما به رجال دولت داشتیم و یک اندازه هم حق بود کنار گذاشتیم مع ذلک در میان آنها کسی که کمتر طرف سؤظن بود محتشم‌السلطنه بود به عقیده بنده هر چه بگوید باید فراهم کرد قشون هم از خارج تهیه شود بهتر است وقتی که فرمانفرما می‌رفت خیلی شرایط شد حالا هم اگر قانع است برود والا هر طور می‌گوید تهیه شود.

آقا شیخ حسین- آن روز که این قرارداد را کرد اگر لازم نبود مجلس باید قبول نکند حالا که قبول کرد باید مهیا بسازد.

آقا میرزا ابوالحسن خان- ما که گفیتم و قبول کردیم محض اینکه آدم درستی است او را خواستیم برود حالا هم حاضریم ولی وزیر جنگ صلاح این طور دید که قشون از آنجا تهیه شود بنده می‌گویم ایشان اگر در مقام خدمت بدولت و ملت هستند باید بروند.

حاجی میرزا آقا- این که میگویند اردو در آنجا تشکیل شود بنده هم عقیده‌ام مثل آقای تقی زاده است بعلت این که از برای انتظام داخله آذربایجان چند فوجی هم از خارج لازم است.

آقاشیخ حسین- آن روز که فرمان فرما تلگراف کرد که به قشون آذربایجان امیدوار نمی‌توان شد من گمان کردم که آذربایجان قشون و تهیه خود را از برای یک وقتی نگاه داشته حالا که قانون اساسی بصحه رسید دیگر چرا معطل هستند.

رئیس- این که گفته می‌شود قشون آذربایجان در تحت اطاعت نیست مثل این است که بگویند آذربایجان یاغی است یا آنکه از ما ملت نیست و حال آنکه این طور نیست در همه کار آنها بیش قدم بودند حالا هم هستند همراهی آنها از همه بیشتر است البته خانه خودشان را می‌خواهند.

(مجلس ختم شد)