مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۸ تیر ۱۳۰۷ نشست ۲۶۵
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری ششم | تصمیمهای مجلس | قوانین بنیان ایران نوین |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری ششم |
مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره۶
جلسه: ۲۶۵
صورت مشروح مجلس پنجشنبه ۲۸ تیرماه ۱۳۰۷ مطابق اول صفر ۱۳۴۷
فهرست مندرجات:
۱- تصویب مرخصی آقایان امیرحسین خان ایلخان- طباطبایی وکیلی- مولوی
۲- شور اول نسبت به خبر کمیسیون داخله راجع به سجل احوال
(مجلس دو ساعت و سه ربع قبل از ظهر بریاست آقای پیرنیا تشکیل گردید) (صورت مجلس سه شنبه ۶۴ تیرماه را آقای دولتشاهی قرائت نمودند)
غائبین با اجازة جلسة قبل :آقایان: آیه الله زاده خراسانی – دکتر طاهری ـ نگهبان ـ ضیاء ـ میرممتاز ـ نجومی ـ اسعد ـ مقدم ـ آقا میرزا هاشم آشتیانی ـ ثقه الاسلامی ـ لیقوانی ـ
غائبین بی اجازه جلسه قبل آقایان: اسدی ـ موقر ـ ذوالقدر ـ اعظمی ـ زارع ـ میرزا محمد تقی طباطبائی ـ قوام ـ مهدوی ـ کلالی ـ افسر ـ آقا زاده سبزواری ـ غلامحسین میرزا ـ حاج حسن آقا ملک ـ اسکندری ـ فرشی ـ میرزا حسنخان ـ وثوق ـ حاج غلامحسین ـ ابراهیمی
دیر آمدگان با اجازه جلسه قبل آقایان: کی استوان ـ فهیمی ـ شیروانی ـ بیات ـ ملک مدنی ـ فرمند ـ خوجوی
دیر آمده بی اجازه جلسه قبل آقای امام جمعه شیراز
رئیس ـ صورت مجلس ایرادی دارد؟
(گفتند خیر)
رئیس ـ تصویب شد. خیر کمیسیون مرخصی است.
(بشرح ذیل قرائت شد)
خبر مرخی آقای امیر حسین خان نمایندة محترم آقای امیر حسین خان ایلخانم او اول مرداد تقاضای بیست روز مرخصی نمودند چون نمایندة معظم الیه از اول دوره تقاضای مرخصی نکردهاند لذا کمیسیونن با تقاضای ایشان موافق اینک خبر آنرا تقدیم مینماید
رئیس ـ آقایانیکه این خبر را تصویب میکنند قیام فرمایند.
(اکثر قیام نمودند)
رئیس ـ تصویب شد. خبر مرخصی آقای طباطبائئ وکیلی نمایندة محترم آقای طباطبائی وکیلی از اول مرداد الی ۲۲ روز تقاضای مرخصی نموده کمیسیون موافق اینکه خبر آنرا تقدیم مینماید
رئیس ـ آقایانیکه مرخصی آقای طباطبائی وکیلی را تصویب میکند قیام فرمایند
(اکثر برخاستند)
رئیس – تصویب شد خبر مرخصی آقای مولوی نمایندة محرتم آقای مولوی از دهم تیر ماه دوازده روز اجازه مرخصی کردند کمیسیون با تقاضای ایشان موافق اینک خبر آنرا تقدیم مینماید.
رئیس ـ آقایانیکه این خبر را تصویب میکنند قیام فرمایند.
(اغلب نمایندگان قیام نمودند)
رئیس ـ تصویب شد. لایحة سجل احوال از مادة دوم مطرح است
(بشرح آتی خوانده شد)
مادة ۲ ـ پس از یک سال فوق کلیة مأمورین مملکتی موظف میباشند در مواقع صدور کلیة اسناد رسمی (از قبیل حکم انتصاب بخدما مملکتی و تعرفة انتخابات و جواز اسحله و جواز عبور و تذکره) و در موقع مراجعات اشخاص بماکم عدلیه و ادارات مملکتی (برای دادن و گرفتن امانات پستی و تقاضای ثبت اسناد و املاک و پذیرفته شدن در مدارس و امثال آن ورقة هویت مطالبه نمایند و الا مشمول مجازات مصرحه در فقره ۳ از ماده ۳۸ قانون استخدام کشوری خواهند بود
تبصره ـ محاکم عدلیه میتوانند در امور فوتی ورقة هویت را شرط قبول تنظلم قرار ندهند ولی پس از ده روز از تاریخ تنظلم هر کاه شخص مراجعه کنندة ورقه هویت تحصیل نکرد از رسیدگی خودداری نمایند
رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب
آقا سید یعقوب ـ اساساً بده نمیدانم این لایحه یک شوری است با دو شوری واگر دو شوری است مادة اول خوانده شد ولی دیگر مذاکره در ان واقع نشد و بنا بود مذاکره شود فقط در کلیات صحبت شد این است که چون بنده اشتباه دارم خواستم از مقام ریاست سؤال کنم که ترتیب این لایحه چیست؟
وزیر داخله ـ بنده یاد آوری میکنم که در ماده اول مدتی مذاکره شد آقایان نظریات خودشان را اظهار کردند.
رئیس ـ در هفدهم اسفند ماه هم در کلیات صحبت شده و هم در ماده اول. آقای دهستانی
دهستانی ـ عرضی ندارم
رئیس ـ آقای فیروز آبادی
فیروز آبادی ـ بنده چون همیشه طالب تسهیلات برای مردم هستم عرض میکنم که این ماده خیلی تضییقات و سختی با مردم دارد که باید در همه جا ورق هویت را همراهش داشته باشد. آخ ردر سفر است، غیر سفر است گم میشود فراموش میشود در سر همراه ببرد و همینطور در محلهای دیگر همه جا سجل احوال را حرز جواد خودش بکند که گمنشود اینکار خیلی مشکل است. از آنطرف دولت در امور خیلی جزئی مطالبة سجل احوال میکند و باید شخص حاضر داشته باشد بدهد اینهم کار مشکلی است مشکلتر از همه اینکه آمد در صفر همراهش نبود با این شخص حاضر داشته باید بدهد اینهم کار مشکلی است مشکلتر از همه اینکه آمد در سفر همارهش نبود با این شخص چه خواهند کرد؟ البته باید این قانون اصلاح شود و یک قانونی در مجلس تصویب شود نه اینکه در تمام امورات شخصی سجل احوال را همراه داشته باشد. آنوقت در غالب جاها اسباب طحمت و اشکال تولید خواهد کرد. گرچه در بعقضی جاها نفع هم دادر ولی نفعش را باید مقایسه کرد با ضررش آنوقت بینید کدام یکیش بیشتر است. این را توضیح بدهند. نبده که گمان میکنمم ضررش خیلی زیادتر است
احتشامزاده (مخبر کمیسیون داخله) نمایندة محترم باید تصدیق بفرمایند برای اجرای مقررات باید ترتیباتی قائل شد که مردم را بالاخره عادت داد باینکه همیشه رعایت انتظامات را بکنند و سجل احوالشان همراهشان باشد. اگر نمایندة محترم فراموشی را بخواهند مداخله بدهند در بعضی از موارد تصدیق بفرمایند هر کس بر خلاف نظم و ترتیب عمل کند به عذر اینکه من فراموش کردهام بکلی امور مملکت مختل میماند و الته این قضایا برای روزهای اولیه است که مردم را مقید بکنند بداشتن سجل احوال پس از آنکه سجل احوال کاملا در مملکت بموقع اجرا گذاشته شد و همه مردم دارای ورقه سجل احوال شدند آنوقت تصدیق بفرمائید که مورد مطالبه نخواهدشد ولی فعلا این یک وسیله ایست برای اینکه مردم مقید و مجبور باشند به گرفتن ورقة سجل احوال و تصدیق میفرمایند. نمایندة محترم که این بهترین ترییب است برای اجرای قانون و رعایت نظامات.
رئیس ـ آقای حقنویس
حقنویس ـ عرضی ندارم
رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب
آقا سید یعقوب ـ موافقم
بعضی از نمایندگان ـ بلی کافی است
رئیس ـ ماده سوم قرائت میشود.
(بشرح ذیل قرائت شد)
مادة ۳ هر شخصی باید برای خود اسم یمخصوصی انتخاب کند زوجه وکلیه اولاد واطفال ذکور آن شخص و همچنین کلیه اولاد و اطفال اناث او ادام که شوهر اختیار نکردهاند با آن اسم مخصوصی که نام خانوادگی است موسوم خواهند بود بنابراین هر کس دارای اسمی خواهد خواهد بود مرکب از نام خانوادگی و نام شخصی مثلا: (محمود کامران) بفرض اینکه محمود نام شخص و کامران نام خانوادگی باشد (اشخاصی که از یک خانواده هستند میتوانند برای خود اسم خانوادگی علیحده برای خود انتخاب نمایند.
تبصره ـ اسامی خانوادگی پس از ثبت سجل احوال هر حوزه جل احوال مخصوص اشخاصی است کهبنام آنها صبت شده است و دیگری حق اختیار آن اسم ار در آن حوزه ندارد
رئیس ـ آقای فیروز آبادی
فیروز آبادی ـ در اینجا قائل شده است که برای هر کس یک اسم خانوادگی معین شود و معلوم هم هست که اسم خانوادگی هر کس را دیگری نمیتواند برای خودش بگیرد در یک شهر صد هزار خانواده اس صد هزار اسم خانوادگی را که هر کدام غیر از دیگری باشداز کجا باید پیدا کرد تمام اسماء را وقتی حساب بکنیم باز هم صد هزار نخواهد شد و الان چند هزار حسین چند هزار حسن و غیره در این شهر داریم. اینجا قدغن شده است که کسی اسم دیگری را غضف و نکنند. خوب اینها چندین هزار اسم علیحده از کجا بیاورند پس خوب بود یک ترتیبی معین میکردند که امکان داشت ان وقت در قانون بنویسید اینطور محال است
وزیر عدلیه ـ بنده تصور میکنم آقا اشکالی نداشته باشند و فقط در اینکه بتوانند لغت پیدا بکنند اشکال دارند امدوارم اگر اشکالی داشته باشد به آقا یا بدیگری مراجعه کنند رفع اشکالشان را میفرمائید و از طرف دیگر است صد هزاری که میفرمائید این اسامس برای خانواده است و فرضاً در یک شهر مثلا طهران چند هزار خانواده باشد رشهرهای دیگری هر کدام چند هزار خانواده ندارد و پیدا کردن چند هزار کلمه یک چیز زیادی نیست و بعلاوه میفرمائید اسم خانوادگی چرا برای اشخاص انتخاب میکنند؟ برای این که تشخیص داده شوند و الاهزار حسین هزار تا حسن است باین جهت اسم خانوادگی انتخاب میکنند که معلوم باشد کدام حسین است و چون سؤال فرمودید برای رفع اشکال توضیح داده شد که جنابعالی هم موافق باشید
بعضی زا نمایندگان ـ مذاکرات کافی است
رئیس ـ ماده چهارم
(بشرح اتی قرائت)
ماده ۴ ـ از تاریخ تاسیس شعبب جل احوال د رهر محل پدر یا مادر یا قله در مورد تولد و زوجین در مورد از ازدواچ و طالق باید تولد با ازدواج یا طلاق را در ظرف ده روز از تاریخ وقوع در نقاطی که شعب سجل احوال تاسیس شده باشد کتباً بنظمیه بنظمیه و در نقاطی که نظمیه تاسیس نشده باشد بکدخدای محل اطلاع بدهند ادارات و مامورین مزبور مکلف میباشند پس از تحقیق در صحت اطلاعات و اصله مرابت را به مامور سجل احوال مربوطه باسرع اوقات اطلاع داده و اولیاء اطفال یا اشخاصی را که برای انها ازدوج و طلاق واقع شده رسماً از اجرای تحقیقات مطلع سازند که برای اخذ ورقه هویت و ثبت ازدواج و طلاق بدفتر سجل احوال مرجعه نمایند
تبصره ـ اطفالی که در مؤسسات عام المنفعه از قبیل مرضخانه و دارالمساکین و غیر متولد میشوند رؤسای مؤسسات مزبوره باید در ظرف ده روز مراتب را بنظمیه باکدخدای محل اطلاع دهند
رئیس ـ آقای فیروز آبادی
فیروز آبادی ـ عرضی ندارم
رئیس ـ آقای حقویس
حقنویس ـ عرضی ندارم
رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب
آقا سید یعقوب ـ عرضی ندارم
رئیس ـ آقای بامداد
بامداد ـ عرض کنم که این قانون میگذرد و همه میبینید. ولی بنده میخواهم از آقای وزیر داخله بپرسم ایاشن وزیر داخله هستند اطلاعاتیشان باید بیش از همه باشد حقیقت همانطوری که تصویب شد فوراً اجرا میشود و قابل اجرا هست؟ در قانون باید تناسب اخلاق و عادات و سهولت اجرا را در نظر گرفت خیلی خوب مذاکرات کافی میوشد و رذی هم میدهیم و شور دوم هم میآید ولی شما که مجری هستید چه طور اجرا میکنید؟ بقول یکی از بزرگان علما که میگوید ملل شرق اشتباهشان این است که تصور میکند همة کارها را با قانون میشود درست کرد در صورتیکه شرط حاضر بودن عامه است برای اجرای قانون ـ میفرمائید در مورد تولد، طلاق، ازدواج، باید بلافاصله بعضی جاها تا چند روز فاصله حتماً خبر بدهند. شما نگاه کنید باین مملکت ببنیید واقعاص اینطور میشود که اگر بعد از چند روز نشده اطلاع بدهد مطابق ماده فلان مجازات بوشد؟! یک دهاتی در وسط دره کوه مره خدا به او یک اولادی داد. رد راه هم هست. میخواهد از این دره برود به آن دره آب چر علف چر بکند. این موظف است حتما خبر بدهد؟ این آدم اصلا این قاون به گوشش نرسیده است تا خودش را مکف بداند باینکار تصور کنید کوه هزار مسجد خراسان شما د ردره این طرف و آنطرف بروید فقط یک خانواده میبینید این کجا مطلع میشود؟ کی باو میگوید؟ روز نامه خوانده؟ این اصلا آدم ندیده است زبانهای مخلتف لهجههای مختلف دلیل است بر اینکه اینها حشر ندارند، معاشرفت ندارند، تازه راهی پیدا چنانکه در کلیاتش هم عرض کردم کاملا موافقم البته یک مملکتی نباید مجهول الهمیه باشند در خیلی موارد داری استفاده است پایه اقتصادیات مملکت است احصائیه بلازم است ولی یک کرای بکنید که یان قانون اجرا بوشد ما که با مردم طرف نیستیم این را برای ستعادت خود مردم میخواهیم شما بیائید بر عکس مامورنتان را مکلف کنید و بگوئید در هر محله حتی در شهر بقول یکی از آقمایان وکلا که گفتند نمیدانم این دوره یا دوره گذشته شنیدم یا روز نامه خواندم که در جنوب طهران اشخاصی هستند که هنوز نمیدانند مملکت مشورطه شده است.
مدرس ـ وسطش هم همینطور است
بامداد ـ در همین جنوب طهران اشخاصیب هتسند که نهمیدهاند که این سجل احوال چه نتیجة برای انها دارد و اگر نکنند گرفتار چه مجازاتی میشوند این است اوضاع عمومی با نقض معارف است یا چیز دیگر نمیدانم. بالاخره در مقابل این وضع حاضر و موجود واقع شدهایم و قانون هم میخواهیم بنویسیم برای این وضع حاضر و موجود است شما مأمورین خودمان را مکف کنید پس دارید کمیسر دارید آژان دارید، اجرای بلدیه دارید، اینها با هوش ترند، موظفند اینها را مکلف کنید هب محض اینکه اتفاقی از این قبیل که این ماده شرح میدهد افتاده اطلاع بدهند ثبت کنند خودشان هم بروند بپرسند که محمود یا حسن که متولد شده پدرش کیست مادرش کیست که در ان خانوده اشتباه نشود الاقل در اول دفعه این کار را قرار بدهد چون هر قانونی در اولش باید تسسهیلاتی داشته باشد بعد هر قدر که پیشرفت کهندمجلس است، سما هستید البته مملکت حکومت طرف اعتماد دارد آنوقت لایحه را میاورند اصلاح میکنید ما البته این ماده را تصویب میکنیم، شما هم دلتان میخواهد اجرا کنید اما محیط برای این اجراء حاضر نیست بی سوادی و بی اطلاعی و غیره و غیره که خودتان میدانید یکی هم بی علاقگی مردم بقانون اصلاچه اعتنا دارد! شما تر طهران هستید خوتان بهتر میدانید، با اینکه معاملاتتان انتخاباتتان همه مقید شده است بداشتن سجل احوال دارند؟! بعضیها اصلا نمیدانند سجل احوال چه جانوری است این اداره تأسیس شدهای نه بروید توی چاله میدان بپرسید هب بینید از صد نفر پنجاه نفرش معنی سجل احوال را فهمیده بنابراین بنده عقیدهام اینسکه تسهیل بکنید که این قانون اجرا بشود برای اجراء قانون و سعادت مخصوصاً در بدوامر این تسهیلات لازم است حالا مختارید
وزیر داخله ـ نمایندة محترم باید تصدیق بفرمایند که اگ همیشه ما یک مشکلاتی رامانع وضع قانون قرار بدهیم هیچوقت موفق نخواهیم شد که یک اقنونی بگذرانیم البته درهر قانونی و در وضع هر قانونی و درارجای هر قانونی یک مشکلاتی هست و البته دولت سعی سعی میکند که مشکلا را رفع کند وترتییبی بکند که قانون اجرا شود دراین ماده هم تصور میکنم تسهیلات لازمه تا یک اندازة تامین شده است. زیرا در جائ که دسترسی به مؤسسات نظمیه وغیره هست میتوانند اطلاع بدهند. در جائی هم که دسترس کمتر است بکدخدا با بیک جاهای دیگر اطلاع میدهند
بامداد ـ در ظرف ده روز؟
وزیر داخله ـ ده روز کم است برای اینکه بیک محلی خبر بدهند؟ البته پس است
یعنی از نمایندگان ـ مذاکرات کافیست
رئیس ـ پیشنهاد آقای شیروانی
(بشرح ذیل قرائت شد)
تبصرة ذیل را پیشنهاد میکنم به مادة ۳ اضافه شود.
تبصره ۲ هیچکس حق ندارد اسم خانوادة دیگری را عنوان تلگرافی خود قرار دهد
رئیس ـ مادة پنجم
(بشرح ذیل خوانده شد)
ماده ۵ ـ در موقع ازدوارج یا اطلاق شوهر مکلف است ورقة که حاکی از وقوع عقد یا طلاق بوده و معرف زوجین باد بامضای مجری صیغه رسانیده و برای ضبط در دفتر سجل احوال بنظمیه یا شعبات نظمیه یا کدحدا تسلیم نایند اداراتا و مأمورین مزبور باید پس از تحقیق در صحت مندرجات ورقه عین آن را در اسرع اوقات بدفتر سجل احوال بفرستند
رئیس ـ آقای فیروز آبادی
فیروز آبادی ـ عرضی ندارم
رئیس ـ آقای حقنویس
حقنویس ـ عرضی ندارم
رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب
آقا سید یعقوب ـ یک مسائلی آقای بامداد فرمودند حقیقت بنده خودم کم کم به شبهه افتادم. در اینجا نوشته است اگر کسی بخواهد زنش را عقد کند بعد از آنکه عقید نامه را نوشت و حاضر کرد بعد ب دارد ببرد نظمیه بنده خودم حاضرم شاید اشخاصی هم کهدر شهرها باشند حاضر باشند ولی هان حرفی است که آقای بامداد گفتند باید دید این ماده در مملکت اجرا میوشد و فایده دارد اجرا بشود؟ ما در وضع قانون باید همه چیز را ملاحظه کنیم….
جمعی از نماندگان (باهمهمهه) صحبت عقد نامه نیست چه اشکالی دارد؟
آقا سید یعقوب ـ همه تان یک مرتبه به بنده حمله بکنید بنده ناچارم مفصل صحبت بکنم آقای شیروانی: یک مملکتی که هم بنده و هم جنابعالی ذیل و صدرش را دیدهایم حالا و احوال مردم را دیدهایم مااین قوانین را باید بمقضای عحال مردم وضع کنیم باین معنی ککه همانطور که۸ مقننین اولی هر قانون را که وضع کردند اول سهل کردند. اول یک قدمهای سهلی برداشتند ما نمیت انیم این ماده را درمملکت اجرا کینم که مردم مکلف کنیم عقدنامه شان ار ببرند در نظمیه. آقا این کار میشود؟!…
شیروانی ـ بله بله میشود
آقا سید یعقوب بسیار خوب اگر میشود بنده که مخالف نیستم بینید اگر میشود بکنید
وزیر عدلیه ـ دراینجا دو مطلب گفته شد از طرف و نفر از نمایندگان محترم و هر دو مسئله اشکال وضعیات مملکت بود. لازم دانستم عرض کنم به آقایان اولا یکطوری صحبت نکیند که حقیقت تصور بشود مملک ایران یک مملکت وحشی است یعنی وقتی صحبت میوشد و حکما نرویم آن گوشههای عقب مانده اش را ضرب المثل بیاوریم بنده تصدیق دارم که یک نقاطی اینطور هست مثل تمام ممالک دنیا منحصر باین مملکت هم نیست اگر شما به ممالک خارجه هم بروید از آن مارکز که گذشتید البته در دهاتش یک جاهائی است کهاطلاعاتیشان، معلوماتشان طرز فکرشان خیلی عقب تر از قسمتهای دیگر است عرض کنم بنده ممالکی از اروپا را میشناسیم که دهاتیش را وقتی مقایسه کنید با دهاتی ایران تفاوت بزرگی ندارد البته این اشکالات هست ولی از آنطرف تصدیق بفرمایند اگر قانون را همانطوریکه آقای وزیر داخله هم گفتند بخواهیم یک طوری وضع کنیم کگه هیچونه اشکالی نداشته باشد عقب میرویم قانون باید مردم را حاضر کند و باید مردم را تربیت کند شما می فرمائید که بالاخره امروز مردم ما این طور هستند پس کی باید تربین بشوند؟ بالاخره نتمام اینها را که در مدرسه یاد نمیگیرند در عمل ابید یک چیزهائی یا بگیرند. در این جا اعتراضی که بااق فرمودند راجع باین قسمت که یک کسی عقد نامه اش را بر دارد نظمیه فقط این یک هیب را جلوگیری میکن که یک زن چهار پنج نفر عقد بکنند بعد نشود ثابت کرد که این زن کیست. اگر این عیب قضیه است مسئلة نیست و الا چه عیبی دارد وقتی بنا شد کسی عقید کرد سواد عقد نامه اش را ببرد در نظمیه؟ اشکال ندارد آقا بعالوه عرض کنم قانون بالطبیعه بتدریج اجرا میشود و آن مقصود شما تأمین میشود زیرا امروز که شما این قاغنون را تصویب میکنید البته برای اداره سجل احوال ممکن نیست که یکمرتبه درتمام جاهای دور دست حتی بین دو درة خراسان شعبة سجل احوال را تاسیس کند و البته از مراکز شروع میکنند و کم کم درست میشود و همه یاد میگیرند و بالاخره بعضیها هم که یاد نگرفتهاند کم کم عمل میکنند و یاد میگیرند.
رئیس ـ آقای بهبهانی
بهبهانی ـ نبده تصور میکنم که در این ماده سوء تفاهم شده است و مراد این نباشد چون این نظر برای بنده هم آمد و خواستم استفسار کنم معهلوم شد این نظر تقریباً برای همه آمده است و بنظر نبده در این ماده سوء تفاهم شده است اینکه میگوید ورقة که حاکی از عقد باشد مقصودش سوادقبادله نیست
(وزیر عدلیه ـ صحیح است)
مقصودش این است قبالة که نشوته میشود یک ورقة هم که حاکی از وقع اینکار باشد در ضمن نوشته شود که آن ورقعه باری سجل احوال فرستاده شود عین قباله پیش زوجه ضبط میشود و آن ورقه هم فرمودند آن ورقه حاکی از این است که آن ازدواج واقع شده و معرف زوجین است نبابراین بندههم اجازه خوسته بودم که برای رفع همین سوء تفاهم یک سؤالی کرده باشم که این جواب داده شود حالا هم اگر آقایان تصدیق میکنند معنی عبارت همین است اگ صلاح میدانند تصریح کنند
وزیر عدلیه ـ جوابیکه بنده دادم برای این بود که ایشان گفتند سواد عقدنامه را بفرستند. بنده عرض کردم ثم ماذا. بفرستند هم چه خواهد شد؟ ولی انیجا همانطوری که ملاحظه میفرمائید نوشته است ورقة جداگانه ایست غیر از عقد نامه حالاهم ممکن است آقایانت یک پیشنهادی بفرمایند که مطلب واضحتر باشد
رئیس – آقای عمادی
عمادی ـ عرضی ندارم
رئیس ـ پیشنهاد آقای مدرس
(بشرح ذیل خوانده شد)
پیشنهاد میکنم بجای ورقه نوشته شود سواد مصدق
مدرس ـ بنده این پیشنهاد خودم ار پس میگیرم بجایش نوشته شود ورقة که حالی از مضمون قباله باشد
وزیر داخله ـ همنیطور نشوته شده نوشته ورقة که حاکی از وقوع عقد باشد
رئیس ـ ماده ششم
(بشرح ذیل خوانده شد)
مادة ۶ ـ در مورد فوت اطلاع دادن بادارات یا مأمورین فوق الذکر باید در ظرف چهل و هست ساعت بعمل آیه دادن این اطلاع بعهدة نزدیکترین اقریای حاضر شخص متوفی و در صورت نبودن اقربای مذکور بعهدة سرپرست ساکنی خانه و در صورت نبودن سرپرست بعهدة مستخدمین خانه ایست که فوت در آنجا واقع شده و مأمورین ابید پس از تکمیل تحقیقات در اسرع اوقات مراتب را بمأمورین سجل احوال اطلاع و اشخاص مذکوره در فوق ار مطلع نمایند که برا اجرای ثبت واقعه بدفتر سجل احوال مراجعه کنند طبیب معالج وغسال و قابله در وقع ولادت طفل متوفی یا فوت مادر در موقع وضع حمل نیز ملزم میباشند در ظرف ۲۴ ساعت را کتباً بدفتر سجل احوال اطلاع دهند
تبصرة ۱ـ نسبت بفوت اشخاصی که دارای منزل ثابت و اقربای حاضر نیستن یا به تنهائی در یک منزل زندگی میکنند ادارات مأمورین فوق مکلف هستند مراتب را تحقیق و پس از تشخیص صحت واقعه در اسرع اوقات فوت را بمأمور سجل احوال اطلاع دهند
تبصرة ۲ـ اشخاصی که در مؤسسات عام المنفعه فوت نمایند رؤسای مزبوره مکلفند مراتب را در ظرف ۲۴ ساعت به مأمورنی نظمیه باکدخدا اطلاع دهند
رئیس – آقای فیروز آبادی
فیروز آبادی ـ بنده تصور میکنم در این امورات غالباً این بیچاره که پدرشان میمیرد حالا دیگر حبس هم بادی بروند بجهت اینکه غالباً در ای قبیل موارد تکلیف را برای چند طبقه معین کردهاند اول و دوم و سوم و چهارم از یک حیث این خوب است و اسباب توسعه است ولی از حیث دیگر این دسته خیال میکنند دسته چهارماطلاع داده همینطور تا باخر آنوقت پس فردا دولت میخواهد آنها را حبس کند کدام را بای حبس کنند؟ از اول تا آخر اینها را باید حبس کند. آنوقت هم پدرشان مرده هم باید حبس بشوند بدتر از سجل احوال امروزی خواهد شد. اگر چنانچه مثل سایر قوانین در بوتة اجمال نماند
مخبر ـ نماینده محترم البته بایستی اهمیت اطلاع از فوت را تشخیص بدهند که فوق العاده لازم است هم از در اثر یک جنایتی فوت کرده باشد و هم از نقطة نظر تشخیص ما ترک، پس در اصل موضوع مخالفتی نداردی وباید تصدیق کگنید یکه این امر خیلی تلازم است و در این ماده یک اشخاصی را موظف کرده است بترتیب که ین کار را بکنند و یک تسهیلاتی هم قائل شدهاند که در درجة اول بزرگ عائلسه و اگر چنانچه بزرگتر نداشته باشند ساکینن خانه را مکلف کرده است و اگر چنانچه آنها هم نباشند کدخدای مخحل ار ملزم کرده است که اطلاع بدهد پس هیچ اشکالی نخواهد داشت هیچ اسباب زحمت فراهم نمیشود و از نقطه نظر اهمیت به اطلاع فوت خوب است نمایندةمحترم هم موافقت بفرماین که اشخاص مختلف را موظف کنند که اگر یکیشان نباشند دیگری برای دادن اطلاع باشد
رئیس ـ آقای بامداد
بامداد ـ بنده با ادادن صورت عقد نامه و طلاق ازدواج تمام اینها موافقم علاج هم ندارد باید مردم آشنا به این چیرها بشوند آنروز هم عرض کردم که با اساس لایحه بنده موافقم جز اینکه ااقی وزیر عدلیه که خودشان حقیقت یک نفر دکتر در حقوق هستد باید بدانند که هر قانونی که از عادات و اخلاق عمومی متخذ نشد وبعد از در نظر گرفتن عادات و اخلاق عمومی متخذ نشد و بعد از در نظر گرفته عادات آن عادات را قانون نکردند این اقنون از میان میرم و اجرا نمیوشد یا اجرایش مشکل است قانونی که قابل اجراست آن قانونی است که از عادات عمومی متخذ شود تا وب شود آن دنیائی که در سایه قانون ترقی کرده است از روی قانونی بوده که از عادات عمومی متخذ شود تا خوب بوشد، آن دنیائی کمه در سایه قانون ترقی کرده است از روی قانونی بوده که از عادات عمومی آن قانون را اتخاذ کردهاند بنده عرض میکنم اینطوری که شما این قانون را نوشتید قابل اجرا نییست میفرمائید که کسی که مرد باید حتماً اقرایای او بیایند در ظرف چهل و هشت ساعت خبر بدهند. یک نفر یک اولاد دارد اولادش مرده است این بد بخت دیوانه است و نمیتواند بیاید. شما این را مکلف کردهاید که بیاید خبر بدهدد حالا ان شخص نیامد شما یک نفر بزرگتر خانها را که فاتحه با جمع میکند مکلف کردهاید آقا این خرش به کل نمایند است که آنموقع برود اطلاع بدهد، بنده حرفی ندارم که دولت از این امور اطلاع داشته باشد ولی شا بیائید مأمورین خودتان را مکلف کنی که فو را خبر بدهند، شما اینجا مینویسید که قابله و طبیب مکلف است که فوت را مطابق ترتیبی که نشوته است اطلاع بدهد شما یکقدری به وضعیات این مملکت نگاه کنید. طهران تنها را در نظر نگیرید. تبریز و اصطهباتات تمام یک طبیب دار که این طبیب دوره میگردد و یک خرجین دارد روی الاغتش و از این ده به ان ده میرود و و یک کسی که دلش درد میکند یک گل گاوزبان به او میدهد یک نفر دیگر مریض است یک عرق نعنائی به او مدهیدو از آن ده میرود مثلاُ این طبیب در اصطهبانات یک مریض دارد و معالجه اش کرده است و از اصطهبانات میرود و تابجای دیگر برسد آن مریض اصطهناتیش مرده است، چطو او خبر بدهد؟ اینکه فرمودید که همهع حرفها را نمیشود صریح گفت، خیر آقا درد را باید گفت تا علاج شود هیچ عیبی ندارد اگر نبده این جا بگویم که این مملکت متمدن ترین ممالک دنیا است فایده ندارد و بیمن میخندند خداوند بانهائی مجازت بدهد که نگذاشتند یک کسی از سردحد جلو تر برود اینطور با ما معامله کردند. ما اینطور هستیم. چه باید کرد؟ شما اینجا قابله و طبیب و مادر و پدر را مجازات میکنید که چرا اطلاع ندادهاند، نمیوشد، بنده باین قانون علاقه مندم و معتقدم که مملکت حتماً باید احصائیه داشته باشد ولی این قانون مانع احصائیه است و جلوگیری میکند از احصائیه والله بالله جلوگیری میکند شما نگاه کنید که غیر از شهرهای بیزرگتان اطبائشان در چه حال است، تمام جاها اطبائشان عبارت از همان عطارهای دوره گرد هستند و بقول یکی از اطباء بزرگ میگفتن که سابقاً عطارهای ما طبیب بودند و حالا طبیبهای ما عطار شدهاند، آقا عطارهای دوره گرد مملکت ما طبیب هستند، اینجا نوشتید قابله ااق قابله کی است؟ کجا است؟ شما یک مریضخایه نسوان دارید در تمام مملکت ایران ان هم در طهران است، هفت هشت ده تا قابله بیرون داده است که یک تابوهائی گذاشتهاند که قابلة دیپلمه هستند و سایر قابلهها عبارت از همان پیر زنهای یهودی و غیر یهودی هستند، در یک ده مثلا هیچ قابله نیست و از یک دهی که چند فرسخی است میفرستند عقب یک قابله میآید و بعد از تمام شدن کارش برای اینکه برود خرمنش ار جمع کند فوراً بر مگردد خبر ندارد که دیگر این بچه مرده است، محیط شما این است، این حقایق است نمیشود حقایق ار انکار کرد باید گفت و اقنون باید بمطابق عادات محیط نوشته شود و الا نتیجه ندارد.
مخبر ـ راجع به وضع قانون نمایندة محترم فرمودند که قانون باید ناشی از عایدات باشد، این ترتیب فقط در انگلستان معمول است که قانون ناشی از عادات است ولی در سایر ممالک اینطور نیست یعنوی بوسیلة قانون افرادشان را مقید میکنند به یک ترتیباتی و تصدیق بفرمایند نمایندة محترم که اگر ما خبواهیم برای وضع قوانینمان راعایت عادات را کینم و همیشه این علاقه ار داشته باشیم هیچ وقت نباید قانونی وضع کنیم….
شیروانی ـ صحیح است برای اینکه عادات ما نحیف است
مخبر ـ و اما راجچع به مجازات که فرمودید البته لاید اطلاع بدهند و اگجر چنانچه اطلاع ندادند باید مجازاتی باری انها معین شود زیرا که تصدیق میفرمائید که هیچ قانونی در دنیا بدون مجازات و سانکسیون نیست شما وقتی یک اشخاصی ار مکلف میکنید که فلان کار ررا بکنند باید مجازاتی هم برای ان معین کنیم در صورتیکه به آن تکلیف عمل نکردند آن مجازات را دربارهانها قابئل شویم که ملطم ابشد تکلیف خدش را انجام بدهد راجع به قسم طبیب فرمودید که دراغلب نقاط طبیب نیست عرض میکنم که در قانون نوشبهایم طبیب معالج یعنی آن طبیبی که معالجه کرده است والا اگر چنانچه در یکدهی یک کسی فوت کرد ویک طبیبی معالج نبوده است و در یک نقطه ده فرسخی یک طبیب باشد التبه به ان طبییب نمیگویند که تو مکلف هستی و بیا طالاع دبه ولی البته اگر یک طبیبی یک کسیرا معالجعه میکند و آن شخص فوت کن باید آن طبیب را ملزم کرد که خبر بدهد. در قسمت قابله فرمودید که قابله نداریم خوب اگر قابله نیست که تکلیفی برایش نیست این جا نوشته شده است که یک قابلة که در موقع وضع حمل حاضر بود مکلف است که اطلاع دبهد که این طفل مدره است یا این مادر در موقع وضع حمل فوت کرده است. در هر صورت بنده تصور میکنم که اگر توجه بفمرائید این اشکالات وارد نیست.
رئیس ـ آقای فیروز آبادی
فیروز آبادی ـ عرضی ندارم.
رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب
آقا سید یعقوب ـ این جا برای خاطر اینکه آقای شیروانی تقویب کردند فرمایش آقای احتشام زاده را خواستم یک چیزی خدمتشان عرض کنم. در واقع دولت ترکیب میشود از دو قوه یک قوه مجریه یک قوه مقننه، ما باید مأمورین خودمان را مکلف کنیم چه حق داریم مردم ار مکلف کنیم؟ مأموری کمه مواجب خور ما است، وظیفه از ما میگیرد اید مکلف کنیم، کسی که از ما مواجب نمیگیرد او را نباید مکلف کنیم..
شیروانی ـ ملت مکلف است از قوانین اطاعت کنید
آقا سید یعقوب – دولت نمیتواند افراد ملت راه یک تکلیفی مکلف کند چرا؟ برای اینکه قانون را ما وضع میکنم که که مأمورین مکف باشند اجرا کنند، مأمور که وظیفه خور است باید مامور این کار باشد مجگر ما مشرّع هستیم؟ ما که نمیتوانیم تشریع کینم که مردم مکلف به اجرا هستند، مأمورین باید مکلف باشند که فلان کار را بکنند و فلان کار را نکنند و اگر فلان کاری که گفته شده است بکنند نکردند و اگر فلان کاری که گفته شده است بکنند نکردند مجازات بهشان داده شود نه اینکه مردم را ما بیائیم مکلف کنیم که اگر یک کسی در خانوادشان متولد دش یا فوت دش یا ترتیبی واقع شد ببیایند اطلاع بدهند و اگر اطلاع ندادند مجازات شوند ما باید این تکلیف را نسبت به مأمورین خودمان قائل شویم که اهم اقنون عملی میوشد و هم به نتیجه رسیدهایم
رئیس ـ آقای عباس میرزا
باس میرزا – عرضی ندارم.
وزیر مالیه – اولا بنده اصل عجیبی را امروز از آقای آقا سید یعقوب با این سوابقی که در کار دارند شنیدم و این ترتیب اظهار کردند که نمیشود مردم را مکلف کرد قانون اصولا جز در یک موارد خاصی که مامورین را مکلف میکند بیشتر سرو کارش با مردم است و بعلاوه این یک مسئله ایست که باید در اصل آن وراد شد که آیا این اطلاعات را لازم است دولت داشته باشد یا نه؟ اگر چنانچه لازم است و شما هم عقیده دارید که لازم است باید دید به وسیله میشود؟! وسیلة که میشود این است ما هم اختراع نکردهایم در همه جای دنیا این طور معمول است که با این وسائل باشد و مردم را مکلف میکند که در موارد لازمه این اصلاعات را بدهند بنده در این جا داخل بیانات آقای بامداد نمیخواهم بشوم جواب آقای آقا سید یعقوب را عرض میکنم که راههائی که برای انی کار بود درش مطالعه دش و بالاخره این بهترین راه در نظر آمد که در ه رجائی قابله و طبیب و اشخاصی راکه مباشر این کار هستند مامور کنند ه اطلاع بدهخند در موضوعی هم که آقای بامداد فرمودند این ترتیب بهتر است ان عملی تر و بهتری را که ایشان در نظ دارند پیشنهاد کنند و ان پیشنهاد میرود و مطالعه میکنیم اگر عملی بود البته طرف قبول واقع میشود
بعضی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است
رئیس ـ پیشنهاد آقای بهبهانی
(بشرح ذیل خوانده شد)
بنده پیشنهاد میکنم مدت اطلاع در مادة ۶ یکهفته قرار دهند
رئیس ـ ماده هفتم
(بشرح ذیل خوانده شد)
مادة ۷ـ پس از یکسال از اجرای سجل احوال د رهر محل کسانی که ورقه هویت نداشت باشند یاتکالیفی را که در مواد ۱-۴-۵-۶ درعهدة آنها قرا گرفته انجام نمایند محکوم به حبس از یک تا هفت روز یا جزای نقدی تا پنجتومان و در صورت ادامه و تکرار از هشت روز تا یکماه حبس یا تأدیه جزای نقدی از پنجتومان و یک قران تا پنجاه تومان خواهند شد.
تبصره ـ مأمورین سجل احوال موظفند برای تعقیب متخلفین از مقررات فوق بمدعی العموم مراجعه نمایند
رئیس ـ آقای فیروز آبادی
فیروز آبادی ـ عرضی ندارم
رئیس ـ آقای آقا سیدیعقوب
آقا سید یعقوب ـ عرضی ندارم
رئیس – آقای زعیم
زعیم ـ عرضی ندارم
رئیس ـ آقای ملک مدنی
ملک مدنی ـ بنده با این قانون کاملا موافقم ولی ماده ۷ و ۸ این قانوون در کمیسیون بعقیدة بنده یک قدری بدون مطالعه تنظیم شده است، این ماده هفت بشتر تماس پیدا میکند با اشخاصی که در دهات هستند زارع و بدبخت و بیچاره هستند که آنها موفق نمشوند که بعد از آنکه این قانون گذتش و بموقع اجرا گذاشته شد ورقة هویت و سجل احوال باری خودشان بگیرند و پنجتومان جریمه هم برای انها خیلی مؤثر است و نمیتواند جرائمی که برای متخلف در نظر گرفته شده است تأدیه کنند پس باید قانون را طوری نوشت که وسائل اجراء و پیشرفت ان فراهم باشد. اشخاصی که در شرهها هستند البته بمحض اینکه ادارة سجل احوال دائر شد میآیند و ورقة سجل احوال میگیرند و برایشان هیچ اشکالی ندارد ولی دردهات و ییلاقات که این قانون البته باید بموقع اجرا گذاشته وشد مردم را دچار زحمت میکند، یک کسی اطلاع پیدا نمیکند و موفق نمیوشد که بایید ورقة سجل احوال بگیرد اگر بخواهید حبسش کنید یا پنجتومان ازش بگیرید این البته بر خلاف عدالت است. عقیده بنده این اس که باید این ماده طویب د موقع شور دوم در کمیسیون اصلاح شود و بقدری تسهیل کنید که برای این نوع اشخاص تولید اشکال شود.
وزیر داخله ـ برای اطلاع نمایندة محترم عرض میکن که در شهرها همینطور است که ادارات سجل احوال یک مرکزی دارد و مردم ابید بروند انجا ورقة هویت بگیرند ولی در دهات مأمورین سجل احوال سیارند و گردش میکنند و مامورین سجل احوال مکلف هتسند که دهات گردش کنند و دفاتر سجل احوال را بگذارند و به اهالی ورقة هویت بدهند و هیچ اشکالی نخواهد داشت
رئیس ـ آقای بامداد
بامداد ـ عرض کنم که این ماده برای چیست؟ این ماده برای این است که مردم مجبور بشوند سجل احوال بگیرند. فلسفة این ماده اینس است که ناچار شوم بنده از ترس این ماده پنجتومان و سه روز حبس بروم ورقة سجل احوال بگیرم. عرض میوشد ما به این ماده اصلا محتاج نیستیم برای اینکه در ماده سه یا دو بود که تمام معاملات راموقوف به داشتن ورقه سجل احوال کردهاید و هیچکس نیست که به یک نحوی از انحاء با دولت سرکار نداشته باشند یا مالیات میدهد یا عرضحال دارد و یاع میخواهد حکمی را اجرا کند یاثبت اسناد داردو به نظمیه مراجعه میکند و بطور کلی کسی نیست که به یک نحو از انحاء با دولت سرو کار نداشت باشد و شما شرط کردهاید که در تمام این امور باید ورقه هویت داشته باشد جز در یک موارد فوری که عرضحال را قبول میکنند آنهم در ظرف ده روز باید ورقه اش را بیاورد پس بنابراین شما در این ماده یک کاری کردهاید که بالاخره بعد از دو سه سال هیچکس نیست که ورقة سجل احوال ندشاته باشد و بهترین طرز اجرای یک یقانون هم همین است شما هیچ فشار نیاوردید و مجازات هم نکنید فقط میگوئید من که دوتل هستم با آدم مجهول الهویه طرف معامله نیستم آمدهای میگوئی ملک را ثبت کن حرفت حسابی است ولی توکه هستی من تو را نمشناسیم حسنی؟ حسینی؟ من تو رانمیشناسم سجل احوالت کو که من بدانم آن شخص تو هیتس، این کار خلی خوب است و سبب میشود که مردم مجبور شوند بزودی سجل احوال بگیرند، پس وقتی که شما این کمار را کردید دیگر این مجازاتی که معین دشه زیادی است و مورد ندارد و این عملی که در مادة دویم شده است مثل آن افسانهای ما است که نعل در اتش میگذاشتند و آن کسی که به اسمش نعل درآتش گذاشته بودند سراسیمه میآمد وقتی که ازش میپرسیدند چرا آمدی میفگت نمیدانم همه جا آتش گرفته بود جز این یک راهی که من آمدم. حالا شما هم همه راه را بستهاید و یک راه فقط باز است و آنهم راه ادارة سجل احوال است و پس از سه چهار سال مطابق ان ماده یکنفر نیست که سجل احوال نداشته باشد، خدا میداند که همیشه ورقه سجل احوال خواهند داشت چون هیچ کس نیست که طرف معامله با دولت نباشد. شما این جا میگوئید که بعد از یکسال باید سجل احوال بگیرند و اگر نگرفتند پنجتومان جریمه میشودند یا هفت روزحبس بنده میدانم مشا د راین کار حسن نیت دارید و طهران هممکن است اینطور باشد اما یک مأمور پانزده تومانی یا هیجده تومانی بیست و پنجتومانی که با یک عائله مأمور خوزستان با کردستان میوشد با مردم چه کار خواهد کرد؟ بعد از یکسال هر کس دم نظرش رسید میگوید سجل احوال داری یا نه ان شخص میگوید سجل احوال درای یا نه. آن شخص میگوید سجل احوال چه چیز است مأمور میگوید آن قانونی که از مجلس گذشت و حالا چون ورقة سجل احوال نداری بیا پنجتومخان بده یا حبس شو بنده عرض میکنم که با مادة دوم مقصود شما حاصل میوشد و این ماده اسباب زحمت مردم خواهد شد.
مخبر ـ در شهر طهران چند سال قبل قانون سجل احوال را شروع کردند به اجراء و تمام وسائل را هم اتخاذ کردند برای اینکه سجل احوال گرتفه شود ولی چون مجازاتی نشد و هیچکس را برای اینکه متخلف از مواد قانون بوده است مجازات نکردند هنوز شاید عده زیادی در طهران هستند که ورقه سجل احوال نگرفتهاند با اینکه طهران مرکز و سرو کار مردم با اداراد دولتی زیادتر از تمام افراد مملکت است. البته تصدیق میفرمائید که عدة زیادی از مردم هستند که با ادارات کاری ندارند، نه ملک دانرد که برای ثبت اسناد بروند نه دعوی دارند که به عدلیه رجوع کنند و بالاخره اگر شما نظرتان این است که قانون سجل الحوال د رتمام مملکت اجرا شود و تمام مردم ملزم شوند به داشتن سجل احوال و دولت احصائیه تمام مردم را در دست داشته باشد هیچ چارة نیست جز اینکه یک مجازاتی قائل شویم برای اشخاصیلکه متخلف از قانون هستند. و بدون مجازات امکان ندارد بشود این قانون را اجرا کرد، آقا میفرمایند بدون مجازات اجرا میوشد، بنده عرض میکنم اگر چنانچه متخلف پیدا نکردیم و همه رفتند و ورقة سجل احوال گرفتند دیگر مجازات نمیشوند و مسئله اجرای مجازات هم نسبت به نگرفتن ورقه سجل احوال این قدرها سهل نیست که یک مأموردی فوراً از کسی که سجل الحوال نگرفته است مطالبة جریمه کند خیر باید مدعی العموم ادارة سجل احوال د رمحکمه اقامه دعوی کند و محکمه برای اجرای مجازات حکم صادر کند. پس جنابعالی میتوانید کاملا مطمئن باشید که بهچگونه اسباب زحمتی برای کسی تولید نخواهد شد و اینجا هم مثل سایر موارد که برای حفظ نظامات یک مجازاتی قائل شدهایم و این همه تشریفات هم برای این است که اگر کسی تخلف کرد مامور سجل احوال حق ندارد خودش مجازات کند بلکه باید بمحکمه رجوع کند و بوسیله محکمه مجازات معین شود
رئیس ـ آقای شیروانی
شیروانی موافقم
رئیس ـ آقای حاج شیخ بیات
حاج شیخ بیات ـ اصولا نبده با این ماده و ماده هشت مخالفم و اساس تغییر قاننون سجل احوال هم از نقطه نظر این دو سه ماهد اش است و الا قانون سجل احوال سابق قانون خوبی بود و محتاج باصلاح نبود اینجا آمدهاند و در ماده هفت یک مجازاتهای سختی برای اشخاص قائل شدهاند در حالتی که نبده معتقدم که جلو مأمورین را این اندازه باز کردن نسبت به مردم فوق العاده تولید زحمت خواهد کرد علاوه بر این در ظرف یکسال از تاریخ تصویب این قانون باید عموماً ورقه سجل احنال داشته باشند ملاحظه بفرمائید یک مامور سجل احوال فردا وارد میشود توی یک دهی اگر نیمساعت از بیست و چهار ساعت گذشته باشد اقا نیمساعت مطابق قانمن گذشته است و توفوت مثلا خبرندادهاید یا بیا پنجتومان بده یا اینکه مطابق اقنون فلانقدر حبس باید بشوی اصلاح قوانین ما غالباً اینطور است اقا تمام بدبختی هائی که در مملکت ما هست بواسطه نداشتن مأمور صحیح العمل است به این مناسبت هر قانونی را که ما وضع میکنیم بواسطه مجازات نشدن مأمورین و نبودن مأمور صحبح العمل خیال میکنک که قانون یک معایبی دارد و باید دو مرتبه یک قانونی بنویسم این ترتیب اصالح این قاهنون نیست اگر آقایان میخواهند در این قانون اصلاحاتی کبنند بهتر این است که مأمورین خودشان را در صورتیکه از نظیفه شان تخلف کردند در تحت مؤاخذه رد آورند و الا اگر هر قانونی را به دست اینمأمورین بدهید نبده به شما اطمینان میدهم که خوب اجرا نمیشود و همین قانون سجل احوال را هم که اصلاح میکنید اگ مأمورین را مجازات نکنید بنده قول میدهم که سجل احوال در این مملکت توسعه پیدا نکند فقط مایة پول گیری مامورین خواهد شد و یک عده ماموری که به ولایات خواهند رفت اسباب زحمت مردم خواهند دش جریمه را میگیرند و یک دفعه هم به مدعی العموم مراجعه نخواهند نخواهند کرد بنده خودم د رسال گذشته در موقعیکه از عراق مراجعت کرده بودم اینجا شرح مبسوطی اگر نظ آقایان باشد خدمت آقایان عرض کردم در همان موقع یک مامور سجل احوال شش هزار تومان از مردم پول گرتفه بود رفت پس کارش نمیدانم کجا پناهنده شد بالاخره شما قانون را اگر برای اصلاح حال ملت مینویسید باید مجازات برای مامورین قائل شوید بهترین مجازات او بهترین صالاح بقانون مسؤلیت مامورین است در مقابل قانون نه اینکه مردم بدبخت هر کجا پایشان را تکان دادند فورا مجازات شوند که چرا در بیست و چهار ساعت اطلاع ندادهای از این گذشتشه شما میگویند قابله باید فوراً باید اطلاع دهد و اگر اطلاع نداد مجازات شود آقا یکنفر قابله که در ظرف سی روز دو مرتبه هر دفعه چهار قران میگیرد و قابلکی میکند بنا باشد حساب یکماهه اش را جریمه بدهد فردا میرود عقب کارش و میگوید من دیرر قابلکی نمیکنم. فلان طبیب که در فلان ده ماهی بیست تومان هم گیرش نمیآید یکمرتبه که تعقیبش کردید و مجازاتش نمودید دیگر عقب طبابت نمیرود در تمام دنیا قانون را برای تسهیل حال مردم مینویسند در ژاپون شنید م صبحها طبیب مکلف است بیاید درخانه مردم و بگوید امروز مریض داری یا نه سرکسی در میکند یانه؟ وضعیت ممالک متمدنه این است شما دارید تمام تکالیف را در مملکت برای افراد مردم درست میکنید ولی مامورین هر چه کردند کردند
رئیس ـ آقای عمادی
عمادی ـ اینکه فرمودید اسباب زحمت و تعرض ضعفای ملت میوشد البته اذیت کردن ملت غلط است و ما باید آنها ا فراهم نمائیم و یکی از بزرگترین وظائف ما پس از وضع قانون همین است و البته این نکته را باید مراعات کرد اما آقای حاج شیخ هم توجه میفرمایند که اگر این نکته را آقا ملاحظه بکنند که قوانین موضوعه در مرتبه اجرا البته نفوس عادیه از برای اطاعت حکم متنفرند ولو احکام الله هم باشد.
بعضی از نمایندگان ـ صحیح است صحیح است
عمادی ـ این طبیعی است جهاد نمیروند حج نمیروند نهی از منکر دیانتی برای چیست؟ اینجا فقط باید یک نکته را ملاحظه کرد و آن این است که سوء استعمال نکنند…
بعضی از نمایندگان ـ صحیح است
عمددی ـ اگر چنانچه دستش نمیرسد با مامورین بخواهند سوء استفاده کنند البته باید مجازات شوند
بعضی از نمایندگان ـ مذکرات کافی است
رئیس ـ پیشنهاد خوانده میشود
(بشرح ذیل خوانده شد)
پیشنهاد آقای ملک مدنی: ماده هفت ار بطریق ذیل اصلاح و پیشنهاد مینمایم پس از یکسال از ارای سجل احوال در هر محل کسانی که ورقه هویت نگرتفهاند محکوم بپرداخت پنجهزار نقد یا یکروز حبس خواهند بود
پیشنهاد آقای بهبهانی: درماده هفت پیشنهاد مینمایم در سطر اول صفحه شش بجای محکوم بحبس الی اخر نوشته شودئ محکوم به جزای نقدی از یک الی پنجتومان خواهد شد.
پیشنهاد آقای یاسائی: بنده پیشنهاد میکنم در آخر تبصر ماه هفتم علاوه شود و در صورت نبودن مدعی العموم مامورین سجل احوئال مستقیماً در محاکم صلیح اقامه دعوا خواهند کرد.
رئیس ـ ماده هشتم
(بشرح آتی خوانده شد)
ماده هشتم ـ اداره کل احصائیه و سجل احوال مملکتی حق دارد که از تاریخ تصوی این قانون تا دو سال اوراق اظهار نامه و هویتی را که قبل از تصویب این قانون داده شده و انها را محتاج به تصحیح میداند تجدید نظر کرده با اطلاع صاحب ورقه هویت تصحیح نماید و همچنین اشخاص ذینفع اگر اعتراضی بر اوراق صادره دراند میتوانند رد ظرف دو سال فوق به اداره سجل احوال رجوع کرده و اعتراض خود را اظهار نمایند و اداره مذکرو اگر اعتراضی ار وارد دید اوراق را با اطلاع شخص معترض تحصیح خواهد نمود
تبصره ـ ذینفع اگر اعتراض بر تجدید نظر و تصحیحی که اداره سجل احوال در اوراق کرده داشته باشند میتوانند تا دو ماهپس از تصحیح و صدور ورقه هویت جدید به محاکم صالحه مراجعه نمایند
رئیس ـ آقای فیروز آبادی
فیروز آبادی ـ عرضی ندارم
رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب
آقا سید یعقوب ـ اینجا د راین ماه با اینکه در سابق یک ورقه هائی به مردم داده شده و در دست مردم است در واقهع یک حقی میدهد به اداره که میتواند تجدید نظر در انا بکند عقیده بنده بر خلاف این است و عقیدهام این است که دراوراقی که درساق داده شده است کان لم یکن باید قرار داد و این اقنون از حالا بموقع اجرا گذاشته شود و این ماده بکلی از بین برود و بعد از گذشتن این قانون از حالا شروع کنند واوراق سجل احوال چون مجانی داده میشود اگر آقای وزیر دالخه هم اب بنده موافقت کنند که ماده از بین برود و بکلی آن اوراق سابق راکان لم یکن فرض کنند و از نو بگیرند خیلی بهتر است
وزیر عدلیه ـ آقایان در خارج هم با بنده مذاکره کردند التبه اگر بنا باشد یک همچو تصمیمی هم گرتفه شود باید نسبت به اشخاصی که بموجب اوراق سجل احوال به سن سربازی رسیدهاند و وارد خدمت شدهاند یک فکری کرد والا نمیشود آن اوراق را بکلی باطل کرد در هر صورت جون شور اول است ممکن است آقای نظریاتشان را پیشنهاد بفرمایند بعد در
کمیسیون به یک ترتیبی آنرا درست کنیم
رئیس ـ آقای شیروانی
شیروانی ـ آقایان رفقا اگر نظرشان باشد مدافع جدی این قانون رد دورة پنجم بنده بودم و عقیده هبده هم این است که مهم ترین قوانین رای تشکیل نظمام یک جامعه امروز در دنیا قانون سجل احوال است واگر هم بعضی جاهایش یک قدری برای مدرم سنگین باشد به عقیده بنده آقای آقا سید یعقوب و سایر آقایان هم که برای مردم دلسوزی میکنند باید با این سنگیسن موفقت کنند که تحمیل بشود تا بالاخره جامعه نظام پیدا کند. تمام بدیهائی که در مملکت ما هست بواسطه نبودن نظام اجتماعی است عرض کنم قانون سجل احوال خیلی جاهایش سنگین است تنها آن قسمتی را که حضرب عالی فرمودید راجع به عقد و طلاق و غیره نیست خیلی چیزهایش سنگین است و هیچ قسمتش هم مربوط به مامورین نیست مربوط به جامعه است و تمام افراد هم مکلف هستند اطاعت کنند زیرا این از تکالیفی است که برای جامعه معین میوشد و ابید آن تکالیف هم اجرا شود و مهم ترین انها (نظمام اجباری) نظام وظیفه اسعت یک معایبی هم ولو خیلی مختصر که در قانون گذشته بود در آن هم حرفی نیست ولی به عقید بنده آن قانون خیلی جامع بود و هیچ لازم نبود بطور کلی عرض شود و یک قانون جدیدی بیاید به محلس و ممکن بود آن معایب کوچک را رفع کرد ولی آوردن اینقانون بریا رفع آن معایب کوچک نیست موضوع آوردن این قانون به مجلس مخصوصاًاز نقطه نظر ماده هشت و نه است ……
استرابادی ـ وماده یک
شیروانی ـ خیر و ماده یک هم چیزی نیست ماده هشت و نه بالاخره بک اجازه مطلقی است به مأمورین سجل احوال که تمام آن چیزهائی را که مردم خودشان مکلف هستند برای خودشان تشخیص بدهند مامورین تبشخیص بدهند در هر موقع یعنی اگر مأمورسجل احوال به آقای آقا سید یعقوب گفت شما هیجیده سالتان است اشان حق ندراند حرفی بزنند مگر اینکه بروند بخ محممه ثابت کنند. یا اگربمنم گفت شصت سال درای حق ندارم حرف بزنم در این قانون اجازه داده شده است که تمام قسمتهای سجل اوال از قبیل عقد، طلاق، تولد، مردن، و غیره تمام تصحیحش با، اذمور سجل احوال است. مأمور سجل احوال حق دارد بگوید شما شش تا اولاد دارید هر چه بگوئید من پنج تا اولاد دارم میگوید شش تا اولاد داری و دو تایش بای بیایند مستخدم بشوند و این خلیی خر ناک است اینجا راجع به مأمورین یک حرفهائی گفته میشود که بنده هم عقیده دارم که مأمورین یک حرفهائی گفته میشود که بنده هم عقیدهدارم که مأمورین خوب نداریم ولی یکوقت گویا اقای وزیر عدلیه بودند که صحبت اشخاص بود برای تشکیلات علدیه با چیزهای دیگر که بنده میگفتم باید اشخاص خوب پیدا کرد ایشان میگفتند شما سه نفرش را دنبال هم بشامرید که بیاوریم جای این بدها بنده هم حقیقتاً عاجز شدم. اصلاً در مملکت نداریم شما هر قدر قانون را خوب بنویسید وقتی مجریش بدشد آن قانون بد میوشد ما که نمیتوانیم فرشته از آسمان بیاوریم از سایر ممالک هم که نمیتوانیم مامور جمع آوری کنیم فقط باید در قوانین لااقل این را رعایت کرد یک روزنههای خیلی وسیعی بدست مامورین ندیهم الان مامورین سجل احوال و سایر مامورین که کارهای سجل احوال را انجام میدهنداز درواره هران که بیروزن میروند خودشانرا بقدری مطلق العنان میدانند که احتیاج نیست دیگر یک مادة برای مطالق العنان کردن آنها وضع کنیم الان اختیار هر چیز با مامور سجل احوال است و هر طور دلش بخواهد تعبیر میکند آنوقت یک همچو ماده کش داریهم میخواهید بدستش بدهید شاید آقایان قبل از این عرایض بنده درست دقت نفرمودهاند حالا درست دقت بفمرایند که این چه حفرة وسیعی ایت که مامور سجل احوال هر قسم دلش بخواهد میتواند عمل کند. بنده عقیدهام این است همانطور که خوشبختانه آقای وزر عدلیه هم موافقت فرمودند باید بیشتر دراین ماده تبادل نظر نمود و یک پیشنهاد جامعی که خیلی هم اطرافش مسدود باشد برعکس این ماده پینهاد شود که مأمورین نتوانند از ان تجاوز کنند. در اینکه اوراق باید تصحیح شود آنرا بنده هم تصدیق میکنم اوراق باید تصحیح شود انرا بنده هم تصدق میکنم اورراق غلط خیلی صادر شده. بنده اطلاع دارم یک نفر که دو تا اولاد یکی شانزده ساله ویکی ش هفت سالیه داشته هر دو را بیست و شش ساله قلمداد کرده و ورقه صادر کرده است برای خودش و زنش و اولادش همه ورقة بیست و ششش ساله صادر کرده است و من به او گفتم قانونی برای اصلاح این ترتیبات میگذرد شما هم بروید اصلا کیند در هر صورت اوراق این طوری در شهر طهران خیلی صادر شده و نباید اختیار این کا بدست مأمور سجل احوال که زیراشل است و توصیح شده است به وزارت داخله گفتهاند با ماهی هیجده تومان مأمور سجل احوال بشود داده شود. شما چطور میتوانید بیک چنین آدمی اختیار بدهید. مخصوصاً که در یک قسمتش تصریح شده است که تشخیص سن با او است. گویا در تبصره ماده نهم است. نبده معتقدم که باید در اینجا تصریح شود: اولا مأمورین حق داشته باشند اعلان کنند که اوراق صادره را مرمخ بیاورند برای تصحیح و مردم را مکلف کنند که در یک مدت معینی یک سال دو سال شش ماه هر مدتی که مقتضی است مردم اوراقی که در دستشان است باداره سجل احوال بیاورند برای تصحیح و در صورت بروز اختلاف از هر طرف طرف دیگر مراجعه بمحاکم مربوطه بکند یعنی اگر مأمور سجل احوال مدعی است که این ورقه غلط است از مجرای مدعی العمومی قضیه را تعقیب کند و محکمه صلاحیت دار تشخیص بدهد و ورقه را تصحیح کند و اگر بعد از آن مدت ورقة غیر صحیحی در دست مردم بود دارند ورقه قابل مجازات است اینهم یک راه حلی است که دیروز بنده در خدمت اینهم یکراه حلی است که دیروز بنده در خدمت آقای وزیر باقای رئیس اداره سجل احوال هم عرض کردم و گفتم که این قانون مخالفی ندارد و خواهد هم گذشت ولی ماده هشت و نه این قانون باید یک ترتیبی واقع شود که اختیارج نام و تمام دست فلان مأمور تنها نباشد. ایشان گفتند من شخصاً اینطور تشخیص کرد و مفتش هم فرشتادم. نبده هم تصدیق میکنم که آقای رئیس سجل احوال یک عنصر بسیار پاکدامن صححی است و یک مأمور خیلی لایقی است و از روزیهم که شروع کرده است بکار خیلی تغییرات پیدا شده اس ولی این دائمی نیست مناسفانه در مملکت قحط الجرال ما یکوقت یک کار مهم تری پیدا نیوشد که آقای رئیس سجچل احوال مأمور انجام آن کار میشوند و دیگری بجای ایشان کفیل میشود و در ظرف مدت دو سه ماه کفالت یکنفر کافی است که تمام کارها بهم بخورد. نباید کارها قائم به اشخاص باشد اوضاع باید قائم به یک اصولی باشد که هر شخصی در رأی آن واقع میوشد آن اصلو را اجرا کند بعلاوه مأمور جوشقان خیلی با رئیس سجل احو. ال فرق دارد هر قدر هم آقای رئیس سجل احوال فرق دارد هر قدر هم اقای رئیس سجل احوال خوب باشد مأمور جوشقان هیجده تومانی آنجا را خراب میکند و مردم را دچار مخمصه مینماید استدعا میکنم آقای وزیر عدلیه که خودشان بروح قوانین بهتر اطلاع دارند و همینطور آقای وزیرداخله که حسن نیت دارند و اقایان موافقین و مخالفین موافقت کنند که نیت دارندو آقایان موافقین ومخالفین موافقت کنند که این دو ماده را طوری اصلاح کنیم و دو سه روز مدت قانونی کمیسیونهم بگذرد که بیاوریم در مجلس و برای شور دوم بیک ترتیب صحیحی رأی بدهیم
مخبر ـ عرض کنم نظر به اینکه شور اول قانون است و برای اینکه در شور اول ما از نظریات آقایان مطلع باشیم که با نظر آقایان هر نوع اصلاحی لازم است برای شور دوم بنمائیم که نگرانی برای آقایان نباشد خوب است آقای شیروانی و هر یک از آقایان اصلاحاتی در نظر دارند پیشنهاد بفرمایند در کمیسیون در آنها مداقه میشود هر کدام صالح بود البته قوبل و اصلاح میکنیم
رئیس - آقای ملک مدنی
ملک مدنی ـ بنده تصور میکنم آن نظرزیرا که دولت داشته است از نوشتن این ماده پس از گذشتن این اده هم از مجلس موفق نمشوند آنطور که نظر دولت است ارجا کند اصلا مأمور سجل احوال از روی چه اصلی تشخیص میدهد فلان شخصی که ورقه سجل احوال گرفته بیست ساله است یا هیجده ساله یک سوابقی که در دست نیست که مأمورین سجل احوال میتوانند از روی آن سوابق اوراق ار تصحیح کنند. بر خلاف آقای شیروانی که میفرمایند اوراق را باید تصحیح کنند بنده عقیدهام این است اگر بخواهند دست به اوراق صادره بزنند جز اینکه اسباب زحمت مردم بشوند نتیجة دیگری ندارد. بر فرض اینکه یک عده اشخاص هم مشمول نظام وظیفه شدهاند یک اوراقی صادر کردهاند که حالا معاف میباشند البته هر قانونی هم در ابتدای اجرایش یک استثناء هائی داشته است حالا ما خیال میکنیم قطعاً هم اینطور بوده است و یک اشخاصی رفته باشنتد و اوراقی صادر کرده باشند این هم یکی از قوانین است در ملایر قانون نظام وظیفه اجار شده استا خیلی هم اوراق دادهاند و بعضی اشخاص هستند مشمول نظام دشهاند فرار کردهان رفتهاند اساساً پیداشان نیست مامور رفته است نشیته است آنجا پدرش گرفتار است در صورتیکه نمیتواند پسرش را پیدا کند حقیقتاً باید طوری کرد که مردم بتوانند زیر بار بروند که مردم فرارس شدهاند و بعقیده بنده اگر این اده هم بگرد در حین اجرا درچار اشکال خواهند شد به جهت بنده عقیدهام این است که این ماده بکلی حذف شود
وزیر عدلیه ـ بنده خواستم خیلی به اجمال در مقابل اعتراضات آقایان صحبت کنم چون شور اول است و البته اگر آقایان هم پیشنهادهای عملی دارند میدهند و در کمیسیون در اطراف آن بحث میکنیم ولی نبده میبینم مکرر در مکرر در صوتریکه تذر داده شد که اگر آقایان پیشنهاد هائی دارند بفرمایند یک تذکری هم بدهند که برود به کمیسیون آقایان بیاناتی میفرمایند واغلب تکرار میشود بنده هم ناچار شدم بیشتر توضیح بدهم اولاً اینکه میفرمایند اسباب زحمت مردم میشود این قانون مثل سایر قوانین یک تکلیفی برای مردم میشود این قانون مثل سایر قوانین یک تکلیفی برای مدرم میآورد و البته تکلیف هم اسباب زحمت است مخصوصاً این قانون چون این قانون میرسد به نظام اجباری یا نظام وظیفه یا نظام عمومی که بالاخره مردم را از تنبلی و لاقیدی و بی قیدی خلاص میکند البته هر کس خوشتردارد که در منزل خودش بنشیند تا برود دو سال خدمت کند چرا باید اینم را از خودمان شنهان کنیم آنوقت هر تشبثی را مشروع می داند که از این وظیفة که همة دنیا و در اینجا هم عقلای قوم تصدیق کردهاند و به عقیده اقایان هم یک وظیفه مقدسی است فرار کند والبته اسباب زحمت هم برایش هست آیاد میشود گفت عوض دو سال خدمت در سرباز خانه اگر در خانه بنشینند راحت تر نیستند؟ البته راحجت ترند. اصل مسئله این است و ما هم اشکالاتی که داریم سر این است و علت این تصحیحی هم که تقاضا کردیم سر همین بود حالا در اینکه وقتی سجل احوال شروع شد مأمورین یک بی مبالاتی هائی کردند نبده هم تصدیق میکنم بعد هم مواقع انتخابات سجل احوال زیادتر گرفته شد و سنها زود بالاخره برده دش بعد وقتی که موقع سرباز گیری آمد باصطلاح باد یزحمها خورد و ملتفت شدند که دنباله هم دارد آنوقت چه کار کردند؟ شروع کردند بدادن عرضحال بمحاکم و اگر که هیچ پنج برابر این عدلیه را باید قائل شد که بتواند بهمین موضوع تنا رسیدگی کند از یکطرف واقعاً اوراقی هست که غلط است یعنی حقیقتاً یک بچه هفت ساله گاهی هم شده است در سجل احوال بیست ساله شدسه است یا اگر هفت ساله نباشد اقفلا پانزده سالش هست و در ورقه سجل احوالش بیست ساله شده است و بالعکس البته یک چنین اوراقی فراوان است و باید هم تصحیح شود اما با این ترتیب که میفرمائید ما تمام کارهایمان را باید بگذاریم زمین و رسیدگی کنیم باین تصحیحاتی که قانون اجازه داده است بشو اما اینجا در نظر گرفته شده که وقتی ادارة سجل احوال برخورد بیک مشکلاتی فرک کند و یک اره حلی پیدا کند واگر نتوانست آنوقت مراجعه کند بمحاکم که به بکلی اداره سجل احوال مختار باشد و نه اینکه تمام این دعاوی بریزد در عدلیه و جلوی کارهای دیگر را بگیرد بنابراین یک مدتی معین شده نه اینکه یک کسی بگذارد و شش سال بعد که موقع سربازیش شد آنوقت بیاید واعتراض کند خیر دو سال قرار گذاشتهاند که اگر در ظرف دو سال حرفی دارد بیایند و بگوید ک من یک ایرادی دارم و ورقه سجل احوالش راتصحیح بکنند که یک مرتیه تمام بوشد ثانیا بعضی تصحیحات هست که خیلی واضح است مثلا وقتی یک آدم پنجاه سالیه را فرضاً نوشتهاند یک سال دارد خود ادره سجل احوال می داند که این را بای تصحیح کرد دیگر این ضرورت ارجاع بمحاکم عدلیه را ندارد. حالا او آمد و نکرد مینویسند اگر کسی برای تصیحیح اعتراضی دراد برود عدلیه واین یک مرحله مقدماتی دارد اوراق اعتراضیه مخصوصا از حیث سن یکی و دوتا و ده تا نیست بناببراین اطلاعی که اداره سجل احوال میدهد اصلاجید نبود در بعضی از نقاط اوراقشان خراب است حالا شما اگر بخواهید تمام آنها را ببرید بعدلیه واقسامه دعوی کنید میدانید چه میوشد و چقدر جلوی کارها را خواهد گرفت؟ لهذا ما گفتیم که این تصمیمات دو جور اس یک قسم تصحیحاتی است که وقتی خواستند بکنند طرف قوبل میکند که این را خود ادره تصحیح میکند یک قسم تصیحهم هست که طرفیناختلاف دارند اداره میخواهد تصحیح بکند طرف میگوید قبول ندارم آنوقت است که ابید ربود بمحکمه خوب بنده نمیدانم این چه اشکالی دارد؟ اینجا مینویسد شخصی که ورقه اش را میخواهند تصیح کنند اگر اعتراضی دارد در ظرغ دو ماه بعد از اخطار باو باید برود بعدلیه و عرضحال بدهد. لوی یک تصحیحاتی است که ممکن است بکنند بدون اینکه آن شخص هم اعتراضی داشت باشد این که اشکالی ندارد. میفرمایند زحمت دارد بنده عرض میکنم که این زحمت مردم لابد از جهت قانون نظام است و این زحم را بهر زحمت مردم لابد از جهت قانون نظام است و این زحمت را بهر قیمتی کهعهست و ب۸هر قوه که هست باید در این مملکت ورادئ کرد و لو اینکه داخل درعاداتش نیست آقای بامداد….
بامداد ـ سلحشوری جزو عادات ایرانیان بوده است.
وزیر عدلیه ـ نه نه آقاجان: شاتباه نکنید نظام اجباری نبوده است بلی تفنگی که در دست خودش باشد و به تنهائی و در هر موقع بتواند راهزنی کند آنرا بنده هم تصدیق دارم حالا باوجود تمام این مقدمات آقایان اگر یک نظر حلی دارند با اینکه همه هم تصدیق دارند که باید این کار را یک سرو صورتی بهش داد خوبست پیشنهاد بفرمایند و نظریاتشان را بدهند برود بکمیسیون (که زود تر تشکیل خواهدشد) ما هم حاضر میشونیم آقایان هم حاضر میشوند و با وشر هم یک چیزی در آنجا تهیه میکنیم والا هی تکرار کردندجز وقت گرفتن نتیجه دیگری ندارد
جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است
رئیس ـ پیشنهادات قرائت میشود.
(این قسم قرائت شد)
پیشنهاد آقای اسفندیاری: ماده ۸ را نبده باین ترتیب پیشنهاد میکنم در هر نقطه ادرة سجل احوال تجدید نظر را لازم میداند کلیه اوراق صادر قبل را باطل نمایند و ورقه جدید بدهند ولی اشخاصی که قانون نظام وظیفه شامل حال آنها شدهه و مشغول انجام وظیفه هستند از این ماده مجزی میشود
پیشنهاد آقای یاسائی:
بنده تبصره دوم را پیشنهاد و بماده ۸ اضافه میکنم:
تبصره ـ ادارات احصائیه و سجل احوال مکلف هستند اوراق هویت که صحت آنها مورد تردید است در ظرف یک سال معین نمده د رحوزه سجل احوال قبلا اعلان نمایند واین اقدام شامل اوراق هویت اشخاصی است که سن انها بین ۱۵ الی ۲۵ سال است
پیشنهاد آقای مدرس: ماده ۸ این نوع اصلاح شود: مشمولین نظام مطابق اوراق سابق بحال خود باقی است ادارة سجل احوال حق ندراد در اوراق گذشته تجدید نظر کند بقیه اوراق بلااثر است و پس از تصویب این قانوه مطابق قانون جدید اوراق صادر خواهد شد…….
مدرس ـ این ازکی بود؟
دولتشاهی ـ پیشنهاد آقا سید یعقوب بود
وزیر عدلیه ـاین پیشنهاد یکمرتبه دیگر قرائت شود
(پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب سابق قرائت شد)
پیشنهاد آقای شروانی ـ ماده ۸ را بطریق ذیل پیشنهاد میکنم: ما ه ۸ اداره احصائیه وسجل احوال مملکتی حق دارد و همچنین اشخاص ذی نفع از تاریخ تصویب این قانون تا دو سال حق دارند نسبت باوراق اظهار نامه و هویتب که قبل از تصویب این قانون داده شده و محتاج تصحیح می دانند اعتراض وتقاضای جدید نظر نمایند. هر گاه طرفین اعتراض دارند و اعتراض ار وارد میدانند اوراق ار با اطلاع معترض تصحیح خواهند نمود. هر یک از طرفین معترض میتوانند تا دو ماه پس از اعتراض طرف دیگر بمحاکم صالحه مراجعه نمایند. ک
رئیس ـ ماده نهم
(این قسم قرائت شد)
هر گاه اختلافی راجع باسناد سجل احوال ایجاد شود رسیدگی آن درمحاکم ابتدائی و در صوتر نبودن آن در نزدیک ترین محاکم صلح بعمل میآید و تاموقعی که از طف محاکم مزبوره اسناد مذکره بموجب احکام ابطال نشود آن اسناد باعتبار خود باقی خواهند بود و فقط محاکم مذکوره میتوانند به تصحیح آن اسناد امر صادر کنند در این صورت مأمور سجل احوال رأی محکمه را در دفتر مخصوص ضبط و در حاشیه دفتر اصلاح شده قید و بر طبق رأی محکمه ورقه جددی صادر مینمایند
تبصره ۱ـ احکام فوق قطعی (غیر قابل استیناف و تمیز) است.
تبصره ۲ اشخاص بالغ شخصاً راجع بسن خود و ولی خاص با قیم صغار حق دارند تا یک ماه پس از صدور ورقه هویت اعتراض خود را درباب سن بمحاکم صالحه اظهار دارند پس از انقضای مدت مزبور راجع بسن اعتراضی پذیرفته نخواهد شد
تبصره ۳ـ در محاکم صلحیه برای رسیدگی باسناد سجل احوال بجای مدعی العموم مذافعه خواهد کرد
رئیس ـ آقای فیروز آبادی
فیروز آبادی ـ در مادة که گذشت و موادیکه باقی مانده بنده میبینم که همه اش تشکیل یک محاکمی خواهد شد که از محاکم حاکم حالا هم زیادتر خواهد شد. مردم از امور مالیشان صرف نظر میکنند و بعدلیه نمیروند ولی راجع به نظام چون نقداً نمیدانم برای چیست که برخلاف طبایع مردم است و اسباب اشکال و زحمت همه جور فراهم خواهد شد. در بعضی جاها آمدند و خوب حاضر شدند و میروند بعدلیه محاکمه کنند دیگر این جا چرا حکم استیناف و تمیز را برداشت اند؟ این بر ضرر انها تمام خواهد شد. حالا که بناشان بر این شده است که محاکم زیاد خوب استا استیناف و تمیز را هم در این ماده بگذارید که اگر چنانچه در ابتدائی محکوم شدهاند در استیناف و تمیز نگذارند.
وزیر عدلیه ـ بنده نمیدانم این جا کجا تشکیلات عدلیه ار زیاد کردهاند که اقا از نقطه نظر خرج مضطرب شدهاند اشکال میکنند. بنده در ماده هم عرض کردم که تشکیلات ما کافی نیست برای این کار….
فیروز آبادی ـ خواهد شد
وزیر مالیه ـ البته آن دقیقة که بنده پول و آدم کافی پیدا کنم سعی خواهم کرد که تشکیلات را چندین برابر حالیه بکنم ولی بدبختانه حالا موقعش نرسیده است البته برای اینکار و برای سایر کارهای مردم باید محکمه نزدیک شان باشد که بتوانند کارهای شان را انجام بدهند ولی از برای این کار گفتیم که بدواً در اداره سجل احوال رسیدگی بشود (این مرحله اولیش) بعد اگر طرف راضی نشد مراجعه میشود بمحکمه ابتدائی و الا اگر ایهنطور نباشد این کار تمام شدنی نخواهد بود.
رئیس ـ آقای شیروانی
شیروانی – عرض کنم که در این ما ه شاهد برسر تبصره دوم است که مینویسد: اشخاص بالغ شخصاً نسبت بسن خود و ولی خاص باقیم صغار راجع بسن صغار حق دارند تا یکماه پس از صدور ورقه هویت اعتراض خود را بدهند و پس از انقضای مدت مزبور راجع بسن اعتراضی پذیرفته نخواهد شد) عرض کنم که اولا این تبصره راجع باوراق صادره گذتشه است یا برای آتیه هم هست؟…
وزیر عدلیه ـ برای آتیه است
شیروانی ـ پس در این جا مثل تبصره سوم آقای مخبر یادشان رفته است یا قلمشان یارائی نکرده است که مدعی و تعرض ه ردو را یکی قرار دادهاند، در تبصره سوم نوشته شده است نماینده سجل اجوال عمل و وظیفه مدعی العموم را انجام میدهد که هم خودش معترض است و هم دعی و هم نمایندةمدعی العموم که باید حفظ حقوق طرفین را بکند در این جا هم شاید باز نخواستهاند بنویسند که تعیین اختیار سن با مباشر سجل احوال خواهد بود یا با دیگری؟ ولی از این تبصره اینطور استنتاج میشود که تعیین سن با رئیس و با مباشر سجل احوال است و اگر بنده متعرض باشم تا یک ماه فرصت دادهاند که اعتراض کنم و بعد هم میرود بمحاکم قانونی وخلاصه اینکه بنده نمیدانم یک محکمه صلاحیت دار چه جور میتواند حکم بدهد راجع بیک داعوائی آن محکمه تشخیض سن میدهد؟ بالاخره دندانش را میبیند و میگوید ۲۵ ساله است؟ یا مأمور سجل احوال میگوید که ۲۱ سال دارد؟ محکمه آخر از روی چه مدرک و سندی میتواند این را معین کند؟ البته بنده تصدیق میکنم بفرمایش آقای رئیس سجل احوال که دیروز در وزارت داخله می گتفند یک عده اشخاصی هستند در این مملکت که تاریخ تولدشان را نمی دانند یکی میگوید سال قحطی بدنیا آمدهام یا سالی که باران زیاد آمد یا سالی که فلان حاکم وارد فلان شهر شد اینها صحیح است و دهات و آن گوشه و کنارهائی که آقای بامداد گفتند شاید صد هفتاد اینطور است که وقتی ازشان بپرسند سن شان را نمی دانند چقدر است خوب کسی که خودش سال تولد خودش را نمی داند چطور تعیین ان را بعهدة دیگری واگذار میکند؟ در این صورت باید تعیین آن شخص صاحب ورقه یعنی اظهار اظهار کننده ر اشل قرار داد و اگر مأمور اعتراض دارد این ار از مجاری قانونی تعقیب کند و آنهم فقط برای نقاطیست که مرد ار میخواهند ببرند برای نظام وظیفه و آنها میخواهند فرار کنند سن اشخاص ار کاملادرست دقت کنند که چقدر است تابتواند از زر این وظیفة مقدس فرار کنند و آنهم غالباً در شهرها و جاهائی که فرار کنند خیر. میروند مرد نود ساله را میگیرند که سرباز کنند و الا هیچکس صدایش در نمی آدی و با نهایت میل و رغبت میاید سر باز میشود و این خامت ملی ار انجام میدهد و اگر سرو صدائی هست مال این چند نفر مرکزی و هوچیهای طرهان هست. والا انها اگر یک حرفهائی میزنند برای سوء اجرا است و گرنه مردم این مملکت گوشان برای قبول قانون آنهم قانون صحیح از همهجای دنیا بیشتر آماده است ولی چیزی که هست شما اینجا اختیار تعیین سن را دادید بهمان مأمور زیراشلی هیجده تومانی که خدای نخواسته یک وقت میگوید آقا با تو ۲۱ سال داری یا صد تومان بده انوقت اینجا اسباب اشکال و زحمت مردم میشود.
وزیر عدلیه ـ تصور میکنم همان مطلبی که در ضمن ماده ۸ گفته شد و بالاخره این اظهار را کردند که بایستی مأمور سجل احوال حرف اظهار کننده را قول کند وبعد اگر بنا باشد مامور اعتراض بکند برود در محاکم صالحه همین مطلب بود دیگر حرفشان؟ حالا خوب است اجازه بدهید و توجه بفرمائید بعضی بنده بنده اول هم عرض کردم پیشنهاد کنید اگر یک راه حلی پیدا کردید که بهتر بود بنده قوبل میکنم می گوئید که آن شحص خودش نمیداند چو سن خودش را نمیداند باین دلیل اظهار او را باید مدرک قرار دا عرض کردم کدرم اگر یک فورمولی بهتر از اینکه در ماده نوشته شده است و بنظرتان اجرایش سهل تر میآید پیشنها کنید تا بآن عمل کنیم
رئیس ـ آقای یاسائی
یاسائی ـ این جا بنظر بنده بین این ماده و ماده هشت یک تناقضی وجود دارد و کمیسیون داخله هم به تناقض اینها توجه نکردهاند درماده هشت نوشته است که اختیار تجدید نظر با مأمورین سجل احوال است یعنی آنها تحدید نظر میکنند در اوراق هویتی که تردید داند و اگر کسی شاکی بود برود بمحاکم عدلیه ـ ولی در این ماده حق و اختیار تجدید نظر فقط داده شده است بمحاکم صالحه یعنی غیر از محاکم صلاحه کسی حق ندارد تجدید نظر بکند در صورتیکه درماده پیش این حق داده شده است بمأمورین سجل احوال و بنده خیال میکنم که باید تناقض این دو اده را بهر ترتیبی که هست در شور ثانی مرتفع کنند چون بطور کلی در ماده هشت نوشته است که در صورت اختلاف یعنی وقتی که مأمورین سجل احوال میگویند ورقه محل ایراد است حق تجدیدنظر را دارند ولی در مادة بعد بر عکس است حق تجدید نظر را دارند ولی در مادة بعد بر عکس است اگر کسی شکایتی داشت ابتداء درخود ادراه سجل احوال رسیدگی میوشد و بعد برای تجدید نظر میتواند بمحکمه مراجعه کند که تجدید نظر نمایند. این قسمت صریحاً در ماده ۹ نوشته شده است که اوراق باعتبار خودش باقی هست مأمور سجل احوال حق تصحیح ندارد و فقط محاکم سلح با ابتدائی میتوانند به تصیحیح آن اسناد امر صادر کنند. موردی که بیشتر باید طرف توجه آقایان محترم باشد (مخصوصاً آقای وزیر داخله و وزیر عدلیه) این است که مشا تنها راهیکه برای مردم گذاشتید که اگر شکایت داشته باشند بروند بمحاکم عدلیه آن چیزی هم که بیشتر مورد دقت است چنانچه آقای شیروانی و وزیر عدلیه هم تذکر دادند راجع بسن اشخاص که برای فرار از نظمام اجباری تشبئات میکنند ولی در محاکم عرفیه بمجوب قانونی که اخیراً ما گذراندهایم بشهادت شهود مطلب درست نمشود ـ خوب بفرمائید چه راهی برای اشخاص هسست جهت تعیین سن شان؟ ما صریحاً نوشتیم که محاکم عدلیه حق ندارند صرفاً بموجب شهادت شهود رأی بدهند از طرف دیگر در این مورد ممکنست استناد بشود بشهادت شهود اگر این طور است در این مورد بالاخره یک کسی که میخواهند در سن او تجدید نظر نمایند اگر یک اعتراضی داشته باشد ناچار است که یک شهودی اقامه بکند ولی بمجوب قانون محکمه در این مورد صریحاً رأی بدهد بنابراین ارجاع بمحکمه فائده ندارد و این عرضحالها بی موقع خواهد بود. بنده عقیدهام این است حالا که خود آقایان هم متوجه شدهاند در کمیسیون یک تجدید نظری د راین قسمت بکنند و اصلاحاتی بکننند چون نبده عضو کمیسیون نیستم و میخواهم د ردفعه ثانی هم این حرف تکرار نشود این است که بعنوان تذکر عرض کردم خوبست در این مودر یک هیئتی را مأمور تصحیح این اوراق بکنند لا اقل آن دلیلی هم که ایشان فرمودند که محاکم عدلیه کارشان زیاد و متراکم است واگر بخواهند بتمام اوراق اوراق رسیدگی کنند عملی نیست و نیم توانند بنابراین بعقیده بنده بهتر این است که یک هیئتی مرکب از مأمورین و معتمدین محل در هر ولایات تشکیل دهد و باوراقی که مورد تجدید نظر قرار میگیرند ویا اعتراضاتی راجع بسن و شاهد و غیره میشود مراجعه نمووده و حکم بدهند این بعقیده بنده هم عملی تر است و هم موجب رفاهیت مردم است و آن نتیجة هم که منظور است از اصلاح قانون بشود بعمل خواهد آمد
رئیس ـ آقای عمادی
عمادی ـ عرض میشود البته آقا نظریاتیکه دارند برای تسهیل وآسایش عموم ملت است لکن آن قسمت اخیری که فرمودند که در هیئت محلی رسیدگی شود عرض میکنم باینکه آقاجاق اینها امتحانات خودشان را دادهاند و گمان میکنم خود حضرت عالی هم این ار انصاف بدهید اما در اصل مطلب التبه کسی منکر نیست که یک تنظیمات و وسائلی باید باشد که مستلزم آسایش ملت باشد ولی عجاله چیزی که هست چون مطلب قدری نظری است خوب است باساس آن که فعلا مطرح است رأی داده شود آنوقت موضوع برود بکمیسیون و در کمیسیون اگ ااق نظریاتی دارند میفرمایند و در آنجا اگر حل نشد باز دو مرتبه مراجعه میشود بمجلس و صحبت میشود اما در موضوع اختلاف سن عرض کنم که سن را بسه قسم میتوان بدست آورد یکی که بطریق واقع است که مدارک واسناد صحیحی موجود است و تشخیص داده میوشد یک قسم هم آثار و اطلاع عدة از مطلمین مل و قدیمیها و پیر مردها و غیره است یک قسم دیگرش هم ممکن است حال عادی باشد که عادت حکم میکند این شخص چقدر سنش است و یک نصاب معینی برای او قرار میدهند و اینها را هم ممکن است در یک تبصرة قید کنند.
وزیر عدلیه ـ عرض کنم تناقضی که آقای یاسائی فرمودند بین این دو ماده است نیست این دو ماده دو قسمت است مادة هشت راجع باوراقی است که تا امروز داده شده مادة نهم راجغ باوراقی است که بعد از این قانون داده میشود ظاهراً آن کسی که ۱۵ سال ببالا دارد معین است باید مطابق مادهاول برود تقاضای ورقه بکند آنوقت اگر یک اختلافی بعد حاصل شد مطابق ماده نهم مراجعه میکند محاکم بآن ترتیبی که معین شدهولی ماده هستم راجع باوراقی است که تاکنون بدست اشخاص داده شده است پس این دو ماده دو مطلب را میگوید و تناقضی هم ندارد مخصوصاً در تبصره این ماده میگوید. (اشخاص بالاغ شخصاً راجع بسن خوئد ولی خاص با قیم صغار بسن صغار حق دارند تا یک ماه پس از صدور ورقة هویت اعتراض خود را در باب سن بمحاکم صالح اظهار دارند این حق داه شده است بآنها که برون و اعتراض کنند حالا برای چه این قسمت نوشته شده است؟ برای این است که بعد از این اداره سجل احوال معتقد است که بقدر کافی خودش دقت میکند و یک اوراق صحیحی بمردم میدهد بااین حال اگر کسی اعتراضی دارد تا یک ماه میتواند بمحکمه اعتراض کند وبماده هشتم راجع باوراق فعلی است که آنها را محتاج تصحیح بداند تجدید نظر کند پس این تناقضی ندارد و این دو ماده دو موضوع جداگانه است
رئیس ـ پیشنهاد آقای شیروانی …
جمعی از نمایندگان ـتنفس
رفیع ـ چیزی دیگر از این قانون نمانده است تمام میکنیم بعد جلسه را ختم میکنیم
(پیشنهاد آقای شیروانی این قسم قرائت شد)
پیشنهاد میشود تبصره دو خذف
پیشنهاد دیگر آقای شیروانی
پیشنهاد میشود در تبصره ۳ جملة بجای مدعی العموم حذف شود
عده از نمیاندگاه ـ تنفس
رئیس ـچند دقیقه تنفس داده میشود
(در این موقع جلسه برا تنفس تعطیل و بفاصلة نیمساعت مجدداً تشکیل شد)
رئیس _آقای فیروز آبادی حتم جلسه را پینشهاد کرده ان ولی عده برای رأی گرفتن کافی نیست
یاسائی ـ پس بقیه مواد قرائت شود
رئیس ـ مادة دهم قرائت میشود.
(این قسم قرائت شد)
مادة ۱۰ ـ اوارق هویت مجانی و از ادای قسمت تمبر معاف خواهد بود ولی بهر سواد مصدق یا تصدیقی که در دفاتر سجل احوال باشخاص ذی نفع ممکن است داده شود یک قران تمبر الصاق میشود
رئیس ـ مخالفی ندارد
گفته شد ـ خیر
رئیس ـ ماده یازدهم….
وزیر عدلیه ـ اجازه میفرمائید؟ نبده از طرف دولت ماده ۱۱و۱۲و۱۳و۱۴ را پس میگیریم زیرا در قانون مجازات عمومی هست و ضرورتی ندارد که در اینجا هم ذکر شود.
رئیس ـ بنابراین ماده پانیزدهم ماده یازده خواهد شد.
(ماده پانزدهم بعنوان ماده یازدهم بشرح ذیل قرائت شد
ماده ۱۱ ـ سجل احوال اشخاص د ردفاتری که نظامنامة آن بتصویب هیئت وزارء میرسد ثبت خواهد گردید.
رئیس ـ مخالفی ندارد؟
(گفتنه شد خیر)
رئیس ماده دوازدهم:
(بشرح آتی قرائت شد)
ماده ۱۲ ادارة کل احصائیه و سجل احوال مملکتی علاوه بر وظایف مقرره مأمور سرشماری کلیه نفوس مملکت خواهد بود که هر ده سال یکمرتبه باید در تمام مملکت سرشماری بعمل آ، ده عموم اشخاص کهع در ایران ساکن میباشند باید اطلاعات لازمه را در موقع تقاضا بمامورین سرشماری بدهند
رئیس آقای آقا سید یعقوب
آقا سید یعقوب ـ این جا نوشته است که اداره احصائیه و سجل انوال مأمور سرشماری در مملکت بکنند ولی به چه ترتیب معلوم نیست که چه قسم است بای این را تضویح بدهند و الا در اساسش بنده مخالفی ندارم.
وزیر داخله ـ این قسمت در نظامنامه معین میشود.
وزر عدلیه ـ عرض کنم که این یک مسئله ایست که اگر در این قانون هم نبود مانعی نداشت که دولت سرشماری بکند که در هر ده و قریه بداند چقدر سکنه هست ـ مرد چقدر، زن چقدر، بچه چقدر این دیگر قانون مخصوص نمیخواهد معذلک در این اقنون ذکر شد و البته ترتیبات اجرای ان در نظامنامه معین خواهد شد
رئیس ـ آقای روحی
روحی ـ عرض کنم که این ماده را بنده تعجب میکنم چرا در اینجا ذکر کردهاند چون این ماده اصلا زائد اس سرشماری اصلا جزو امور ادارة احصائبه است و کار آن اداره است و اصلا خود دفاتری که سجل احوال دارد حاکی از عده نفوس و ضایعات و متولدات و متوفیات هست دیگر این ماده هیچ مانعی ندارد و زائد است اگر توضیحات اقناع کنندة دارند بدهن تا بنده رفع اشکالم بشود
وزیر عدلیه ـ تصور میکنم در اساس امر آقا مخالفتی ندارند که سرشماری ابید بشود ولی سجل احوال به تنهائی د رابتدای امر تا چند سال دیگر این امر ار تامن نمیکند زرا ممکن است اشخاصی بیایند یجل احوال بگیرند و ادراة سجل احوال هممی خواهد عدة ساکنین تمام مملکت را بداند بنابراین ممکن استسجل حوال این مقصود را تأمین نکند حالا اگر اقا نظری دارند ممکن است روی کاغذ بیاروند و پیشنهاد کنند تا بکمیسوین مراجعه شود
رئیس ـ ماده سیزدهم قرائت میشود.
(این قسم قرائت شد)
ماده ۱۳ ـ قانون سجل احوال مصوب ۱۴ خرداد ۱۳۰۴ که مشتمل بر ۳۵ ماده است نسخ واین قانون که مشتمل بر ۱۷ ماده میباشد از تاریخ تصویب بوسیله وزارت داخله بموقع اجرا گذارده خواهد شد
رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب
آقا سید یعقوب ـ بنده باز مسبوق بعادت هستم خوب است این ماده را دو قسمت کنیم که قسمت اجرای قانون جداگانه باش و قانون چهارده ماده باشد
رئیس ـ ماده الحاقیه هم هست
ماده الحاقیه پیشنهادی آقای مدرس:
(بشرح ذیل قرائت شد)
کلیة ادارات و دوائر و مامورین سجل اوال در تمام مملکت باید از متقاعدین وزارت داخله منحل و با نبودن متقاعدین در آن حوزه و باقبول نکردن منتظرین خدمت وزارت داخله که داری رتبه چهار ببالا باشند تشکیل خواهد شد
ماده الحاقیه پیشنهاد آقای شریع زاده:
وظیفه مامورین سجل احوال را در ممالک خارجه قنسولها یا مأمورین دیگری که صلاحیت آنان را دولت تشخیص دهد انجام خواهند
رئیس – اخذ رأی بشور ثانی میماند برای جلسة بعد
بعضی از نمایندگان ـ صحیح است
(مجلس یک ربع ساعت بعد از ظهر ختم شد)