مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۶ مهر ۱۲۹۰ نشست ۳۰۹

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری دوم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری دوم

درگاه انقلاب مشروطه
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری دوم


مجلس شورای ملی ۲۶ مهر ۱۲۹۰ نشست ۳۰۹

مجلس شورای ملی ۲۶ مهر ۱۲۹۰ نشست ۳۰۹

صورت مشروح جلسه یوم پنجشنبه بیست و پنجم شهر شوال ۳۲۹

نایب رئیس- (آقای میرزا مرتضی قلیخان) سه ساعت و چهل و پنج دقیقه قبل از غروب به کرسی ریاست جلوس نمود پس از یک ربع جلسه رسماً تشکیل یافت.

(آقا میرزا رضاخان نائینی صورت جلسه یوم قبل را قرائت کردند اسامی ‌غائبین جلسه قبل در ضمن صورت مجلس ترتیب ذیل قرائت شد)

غائبین بدون اجازه: دهخدا- آقا سید محمد باقر ادیب-

آقایانی که از وقت مقرر تخلف نمودند: شاهزاده سلیمان میرزا- دکتر اسماعیل خان هر یک یک ساعت و بیست و پنج دقیقه. ناصرالاسلام ۴۵ دقیقه. طباطبایی یک ساعت. متین السلطنه ۳۵ دقیقه.

نایب رئیس- در صورت مجلس ملاحظاتی هست؟

بهجت- اصلاحی که بنده پیشنهاد کرده بودم راجع بود به مرکز بختیاری یعنی در واقع راجع به دو فقره بود یکی راجع بود به عده که دو نفر بود و یکی هم راجع به مرکز انتخابات بود و دیگر آنکه عده ملل متنوعه اصلاحی پیشنهاد کردم در مرکز انتخابشان و قابل توجه نشد و اینجا قید نشده است.

نایب رئیس- اصلاح می‌شود.

لواءالدوله- بنده در خصوص پیشنهاد ایل پشتکوه عرضم این بود که به اسم ایل پشتکوه نوشته شود یعنی یک نماینده به ایل پشتکوه داده شود والا می‌دانستم پشتکوه نماینده دارد مقصود عمده من به عنوان اهمیت بود دیگر آنکه بنده از آقایان تند نویسها امتنان دارم ولی طوری نباشد که بهانه به دست روزنامه مجلس بیفتد که نوشته است بنده گفته ام از چهار محال تا خوانسار نیم فرسخ است بنده گفتم از فریدون تا خوانسار نیم فرسخ یا سه ربع فرسخ است.

مدرس- پیشنهاد آقای میرزا یانس این بود که ارامنه شرکت کنند در انتخابات با مسلمین و این طوری نوشته شده است که بر خلافش فهمیده می‌شود.

نایب رئیس- موافق پیشنهاد اصلاح می‌شود موادی که از قانون انتخاب رجوع شده بود به کمیسیون بعضی از آن مواد برگشته است از کمیسیون قرائت می‌شود.

(به عبارت ذیل قرائت شد)

کمیسیون انتخابات در موادی که به ضمیمه پیشنهادهای چند از طرف آقایان نمایندگان ارجاع به کمیسیون شده بود در چندین جلسه مذاکرات به عمل آورده نتیجه را از قرار ذیل به اطلاع مجلس شورای ملی می‌رساند دکتر مادۀ سوم از طرف شاهزاده سلیمان میرزا پیشنهاد شده بود که شرط علاقه و عایدی از شرایط انتخاب کنندگان حذف شود کمیسیون به اکثریت این پیشنهاد را قبول کرده در مادۀ سوم فقط به همان سه شرط اول اکتفا می‌کنند.

مادۀ سوم- انتخاب کنندگان باید دارای شرایط ذیل باشند:

۱- تبعه ایران باشند، ۲- لااقل بیست سال داشته باشند، ۳- در حوزه انتخابیه متوطن یا لااقل ۶ ماه قبل از موقع انتخاب در آنجا ساکن باشند.

نایب رئیس- مخالفی هست؟

حاج آقا- در راپورت سابق چیزی که بود و حالا الغاء کرده اند فقط شرط چهارم بود که دارای ۱۵۰ توامن علاقه ملکی یا سی و شش تومان عایدی سالیانه یا پنج تومان مالیات بده باشد و تمام این شرایطی شده بود به طوری ترتیب بود یعنی یکی از اینها را دارا باشند نه تمام را به اینطور که اگر کسی دارای ۳۶ تومان عایدی سالیانه نبود حق انتخاب نداشت به موجب راپورت سابق و هیچ یک از کسانی که دارای کسب با شرف باشند در ایران خواه در شهر خواه در یک قصبه یا در یک دهی باشند نیست که دارای ۳۶ تومان عایدی سالیانه نباشد مگر کسی که دارای کسب با شرفی نباشد یا موقوفه دیگری باشد و در این یک مصلحت فوق‌العاده بود و در آن جلسه هم گفتگو شد که اگر بنا شود ما حق بدهیم به کسانی که تابع معاش دیگران هستند و معاش آنها و امور زندگانی آنها را دیگری متکفل است آن وقت بدیهی است که این آدمی ‌که نه دارای ۱۵۰ تومان علاقه است نه دارای ۳۶ تومان عایدی است به کلی رأیش تابع رأی آن کسی است که امر معاش او با اوست و بالطبیعة رأیش هم تابع رأی معاش دهندۀ اوست آن وقت ما جلو این مضرت را چطور بگیریم با این ملاحظاتی که آن روز هم عرض کردم و مخبر کمیسیون هم عقیده کمیسیون را گفتند و مداقه کردند بنده نمی‌دانم که چه شده است که این را قبول نکرده اند و عرض کردم این سبب می‌شود که ما حق انتخاب بدهیم به کسانی که بالطبیعة رأی نمی‌توانند بدهند و نفوذ شخصی را داخل انتخاب کردیم.

بهجت- حاصل اظهاراتی که آقای حاج آقا در مخالفت الغاء این سه قید فرمودند یکی از این دو مسئله می‌شود که در انتخاب شرکت می‌کنند اشخاص که یا دارای کسب بی شرفانه هستند و یا اینکه تحت نفوذ دیگری هستند اولا این را عرض می‌کنم که معاش و کسب بی شرف یقیناً عایدی بیش از سی و شش تومان سالیانه دارد دیگر آنکه اشخاصی که معاششان از کسب بی شرف است در نظامنامه بعد خواهید دید که اشخاص بی شرف خارج شده اند و محروم شده اند از انتخابات و اما در خصوص نفوذ اشخاص، نفوذ اشخاص هرگز از انتخابات برداشته نخواهد شد و این آرزوهایی است که در کله سیاسیون عالم مانده است و این نفوذ اشخاص در تمام ممالک متمدنه هم هست حتی نفوذ علمی‌هم هست بنابراین لازم است خاطر آقایان را مسبوق کنم که شرایط دو قسم است یکی شرایطی است که در معنی محقق موضوع است یعنی در معنی شخص را با رأی می‌کند یعنی شرط قابلیت است و یکی هم شرایط تکمیل است حالا آن شرایطی که ملاحظه فرموده اند در راپورت کمیسیون قید شده است شرایطی است که باید دارا باشد برای رأی دادن، که تبعیت ایران و بلوغ باشد آنها را که ملاحظه فرمودند و اما آنچه شرایط تکمیل است خوب است بگذاریم برای منتخب بعد از اینکه معلوم شد که منتخب شخص صالحی باشد رأی دهندگان هرکسی می‌خواهند باشند بگذارید اینطور باشد به جهت اینکه هرچه توسعه انتخاب بیشتر باشد اهالی مملکت بیشتر علاقه پیدا خواهند کرد به آن اساس حاضر به همین جهت کمیسیون رأی داد در الغای این شرط و آن شرایطی که هست کافی است شرایط محقق و موضوع است و آن شرایط تکمیل است و این هم که این شرایط محقق و موضوع را ملاحظه کنند وظایف هیئت نظار است که در موقع تعرفه دادن اشخاصی که لایق هستند و معایبی در ایشان نمی‌کنند که محقق است به آنها تعرفه بدهند والا این شرایط تکمیل را باید فقط برای منتخبین قرار داد.

نایب رئیس- گمان می‌کنم مذاکره در این مواد خیلی شده است و مذاکره کافی شد و رجوع شد به کمیسیون و کمیسیون این راپورت را پیشنهاد کرده است حالا رأی می‌گیریم به راپورت کمیسیون آقایانی که موافقند با راپورت کمیسیون یعنی موافقند با حذف آن مواد رأی بدهند و آقایانی که الغاء آن مواد را لازم می‌دانند رأی نمی‌دهند حالا آقایانی که موافقند با راپورت کمیسیون قیام نمایند (در این موقع بعضی اظهار داشتند که مذاکرات به قدر کفایت نشده).

نایب رئیس- پس رأی می‌گیریم در کفایت و عدم کفایت مذاکرات آقایانی که مذاکرات را کافی می‌دانند قیام نمایند (اغلب قیام نمودند).

نایب رئیس- معلوم شد که مذاکرات کافی است حالا رأی می‌گیریم در راپورت کمیسیون آقایانی که موافقند

با حذف آن شرایط و راپورت کمیسیون را تصویب می‌کنند قیام نمایند (اغلب قیام نمودند)

نایب رئیس- به اکثریت راپورت کمیسیون تصویب شد. فقرۀ ثانیه راپورت خوانده می‌شود.

(به عبارت ذیل قرائت شد )

در مادۀ ۴ از فقره هفتم چند فقره پیشنهاد شده بود راجع به محرومیت مرتکبین قتل و سرقت و غیره و یک شرط از طرف آقای ارباب کیخسرو راجع به مقصرین سیاسی پیشنهاد شده بود که الحاق شود بالاخره کمیسیون مادۀ مزبوره را از فقره هشتم الی آخر به صورت ذیل تصویب نمود.

۸- مرتکبین قتل و سرقت و مقصرینی که مستوجب حدود قانونی اسلامی‌شده اند.

۹- مقصرین سیاسی که بر ضد حکومت و استقلال مملکت اقدام کرده اند.

۱۰- اهل نظام بری و بحری به استثنای صاحب منصبان افتخاری.

۱۱- مستخدمین امنیه و نظمیه در محل خدمت

نایب رئیس- مادۀ چهارم تا فقره هشتم به جزء جزء آن رأی گرفته شده است فقره هشتم را رأی نگرفتیم رجوع به کمیسیون شد حالا مذاکره می‌شود.

مخبر کمیسیون ذکاءالملک- تجزیه این مواد تقاضا نشده بود و به سایر فقرات هم رأی گرفته نشده است و باید رأی گرفته شود.

معززالملک- اگرچه معنا چندان اهمیتی ندارد لکن طوری نوشته شده است فقره دهم راجع به اهل نظام بری و بحری که قدری توی ذهن می‌زند یعنی مهم این است که از جمله اشخاصی که لایق انتخاب کردن نیستند و معایبی در ایشان تصور می‌کنند اهل نظام بری و بحری هستند به جهت اینکه بعد از مقصرین سیاسی و غیره نوشته شده است خوب است نوشته شود مشاغلی که منای انتخاب است شغل نظامی‌بری و بحری است اینکه عطف به فقره سابق نشود.

نایب رئیس- به طوری که فرمودید در اینجا هیچ رأی گرفته نشده است (ذکاءالملک- خیر باید از فقره اول رأی گرفته شود)

نایب رئیس- پس از اول خوانده می‌شود.

(به شرح زیر خوانده شد)

مادۀ ۴- کسانی که از حق انتخاب کردن محرومند اول- نسوان.

نایب رئیس- در جزو اول مخالفی نیست؟ (اظهاری نشد) ۲- اشخاص خارج از رشد و آنها که در تحت قیومیت شرعی هستند.

نایب رئیس- جزو دوم مخالفی هست؟ (اظهاری نشد) ۳- تبعه خارجه.

نایب رئیس- مخالفی هست؟ (اظهاری نشد) ۴- اشخاصی که کمتر از بیست سال دارند.

نایب رئیس- مخالفی هست؟

حاج وکیل الرعایا- بله بنده در شور اول هم عقیده خودم را عرض کردم و جوابی که به عرض بنده داده شد هرچه دقت کردم جواب بنده نبود عرض می‌کنم هیچ محیط و بصیر و چیزی بهتر از خداوند تبارک و تعالی نیست و خداوند مخلوق خودش را اگر خلق کرده است موقعی هم برای تکالیف او معین کرده است و آن موقع پانزده سال است در مرد بنده می‌بینم که همین مجلس شورای ملی در قانون اساسی سلطنت مملکت را که ریاست اجرا باشد در سن هیجده ساله معین کرده است و در مقابل این حق مشروع بنده آن جواب را نباید بگیرم گرفتم و می‌گویم این مخلوقات خدا که از سن پانزده سالگی خداوند آنها را مکلف کرده است چرا تا بیست سالگی انتظار حق مشروع خودشان را بکشند اگر بگویید در این انتخاب کردن تا بیست سال ممکن است به خطا بروند عرض می‌کنم بنده می‌بینم امور مهمه را در این مملکت به اشخاص ۱۶و ۱۷و ۱۸ ساله سپرده اید به علاوه هرکس مخالف است بیاید تا بنده جوابش را عرض بکنم هیچ نمی‌شود تصور کرد که اطفالی که از هفت سالگی در مدارس تحصیل کرده اند و با آن قوه فکری که خداوند به او عطا فرموده است ممکن است در چهارده سالگی فارغ التحصیل باشد آن وقت از پانزده سلگی تا هجده سالگی هم می‌گوییم برای تجربه لازم است عرض می‌کنم مادام که رئیس اجرا ۱۸ سالگی هم می‌تواند متصدی این امور باشد چرا در سن ۱۶ سالگی از این حق مشروع محروم باشند و اگر کسی جواب بنده را می‌دهد مستدعی هستم که جواب منطقی بدهد والا بنده باز همین سوال را خواهم کرد.

ذکاءالملک- به اعتقاد بنده در این مواد مذاکره جایز نیست به جهت اینکه در شور دوم مذاکره شد و مذاکرات کافی شد و رجوع به کمیسیون شد حالا در راپورت کمیسیون و آن چیزی که مذاکره نشده است خوب است مذاکره شود والا این شور ثابت محسوب خواهد شد و اما جواب حاج وکیل الرعایا جواب‌هایی که به ایشان داده شده است به نظر بنده منطقی بوده است به جهت اینکه آن کسی که رأی می‌دهد در انتخاب نمایندگان ببینیم چکار می‌کند مداخله می‌کند در امور و اداره کردن یک مملکت حالا خداوند در ۱۵ سالگی او را مکلف می‌کند به امور خودش ربطی ندارد که در اداره کردن امور دیگرمان هم به او مداخله بدهیم.

نایب رئیس- در این خصوص مذاکرات کافی است جزو ششم را بخوانید.

(به عبارت ذیل قرائت شد)

۶- ورشکستگان به تقصیر.

نایب رئیس- مخالفی هست؟ (اظهاری نشد)

۷- متکدیان و اشخاصی که به وسایل بی شرفانه تحصیل معاش می‌نمایند.

نایب رئیس- مخالفی هست؟ (اظهاری نشد)

۸- مرتکبین قتل و سرقت و مقصرینی که مستوجب حدود قانونی اسلامی‌ شده‌اند.

حاج سید ابراهیم- راپورتی که در اول داده شده بود یک فقره و یک قید دیگری هم داشت (و معروفین به ارتکاب قتل و سرقت و امثال آن که شرعاً براعت خود را حاصل نکرده باشند) و این عبارت قید هم لازم بود به جهت اینکه ممکن است کسی در معرض اقدامات بی شرفانه بر آمده باشد و برائت ذمه خود را نکرده باشد و معروف شده باشد چنین اشخاصی تا اعاده شرف خود نکرده از حق مدنی محروم است حالا آن ذکر نشده بنده هم چندان مخالفتی و اشکالی ندارم لکن اشکالی که دارم این است که مرتکبین به قتل و سرقت که مستوجب حدود قانونی اسلامی‌شده اند مطلق گفتن و از حق انتخاب ابدالدهر محروم کردن هیچ صحیح نیست به جهت اینکه احکام سیاسی ما هر قدر خوب باشد بهتر از قانون پیغمبر نخواهد بود و قانون پیغمبر ما محدود کرده است به اینکه مادامی‌که محدود به آن حدود نشده اند مثلا اگر هرکس شرب خمر کرد بعد از آنکه او را حد زد یا توبه کرد دیگر (حزازتی) برای او باقی نیست و همچنین کسی که مرتکب سرقت شد در دفعه اول و دوم یک حدی برای او قرار دادند بعد از آنکه آن حد بر او جاری شد مثل حال قبل از سرقتش بود این اشخاص را ما بگوییم محروم هستند از انتخاب حتی پس از اجرای حد و پس از توبه و پس از رد مظالم ناس ظلم است بنده صحیح نمی‌دانم به جهت اینکه اگر بیاییم همینطور بگوییم که مطلق ابدالدهر از این حقوق محروم است و اگر حد هم خورده باشد و او توبه هم کرده باشد و از مظالم خارج شده ابدالدهر از حق انتخاب محروم باشد این را بنده اشکال دارم و نمی‌توانم تصویب کنم و در مادۀ نهم همین اشکال را دارم و در موقعش عرض خواهم کرد.

ذکاءالملک- بنده از این فرمایش آقای حاج سید ابراهیم خیلی تعجب می‌کنم نمی‌فهمم مطلب را، کسی که یک عملی کرده یعنی یک تقصیری کرده و مستوجب مجازاتی شده و ما او را محروم می‌کنیم از حق انتخاب یعنی محروم کردن از حق انتخاب را یک مجازات برای او قرار می‌دهیم یعنی اگر مجازات شد دیگر محرومش نمی‌کنند یعنی اگر مجازاتی که در مملکت است در حق او اجرا شد و به آن شکل مجازات شد دیگر این مجازات نباید بشود بی معنی این حرف است و حال آنکه اینطور نیست محروم کسی را از انتخاب نه برای مجازات او است که او را به این نحو مجازات کرده باشیم این برای این است که یک کسی عمل بی شرفانه نکند مثل قتل و سرقت و غیره که وقتی کسی مرتکب یکی از این اعمال شد از خودش سلب شرفی کرده است و حدی که زده می‌شود در مقابل یکی از این اعمال از قبیل قتل و سرقت و غیره آن وقت این ادم یک حیثیتی از خودش ظاهر کرده است که تفاوت دارد با آنها که این اعمال از آنها صادر نشده است و این تفاوت در انظار مردم پیدا می‌شود در شور سابق هم عرض کردم که وقتی کسی عمل بی شرفانه می‌کند هر قدر هم مجازاتش بدهند توبه هم بکند دوباره ما به منظر اولی به او نگاه نمی‌کنیم به همین دلیل او را محروم می‌کنیم. از انتخاب به جهت اینکه این آدم خودش را پست کرده و لایق نیست که مداخله بکند در یک امر بزرگی از امور عامه.

نایب رئیس- مذاکرات کافی است؟

حاج آقا- بنده یک سوالی دارم.

نایب رئیس- بفرمایید.

حاج آقا- در مادۀ هشت یعنی در شرط هشتم سابقاً یک جزو دیگری هم داشت که معروفین به ارتکاب قتل و سرقت و امثال آن که شرعاً براعت خود را حاصل نکرده باشند این یک جمله به کلی حذف شده و مجازات هم تبدیل به حدود شده است و این خوب است لکن نظری که کمیسیون در حذف این جمله داشته اند چیست خوب است بفرمایند.

ذکاءالملک- این مرتکب قتل و سرقت را نوشتیم که عمومیت داشته باشد و معلوم است کسی که معروف به قتل و سرقت است یا به صحت معروف است یا به غلط در هر صورت چطور می‌شود که کسی معروف بشود به قتل و سرقت در یک مملکتی و در کوچه و بازار راه برود و کسی متعرض او نشود البته متعرض او می‌شوند و او را جلب به محکمه خواهند کرد یا محکوم می‌شود یا نمی‌شود در صورت محکومیت و اجرای حدود که معلوم است محروم است از این حق و در صورت عدم نبوت به چه دلیل او را محروم می‌کنیم.

نایب رئیس- دیگر مخالفی نیست؟ (اظهاری نشد) جزو نهم خوانده می‌شود.

۹- مقصرین سیاسی که بر ضد حکومت و استقلال مملکت اقدام کرده‌اند.

حاج سید ابراهیم- بنده در این باب

لابدم یک قدری مطلب را واضح‌تر عرض می‌کنم ما نباید این عبارت‌هایی که کشش دارد در قانون بنویسیم که بهانه به دست مغرضین داده شود که اعمال غرض نکنند بلکه اصلا نباید این عبارات را بنویسیم والا به دست معصوم هم بدهیم هیچ منافاتی ندارد که ما قانون به دست اشخاص بی غرض بدهیم لکن عباراتی هم بنویسیم که اسباب و وسیله بعضی اقدامات بشود بنده این عبارت را می‌بینم که در این قانون اسباب می‌شود برای محروم کردن جمع کثیری را از انتخاب به اعمال پارۀ اغراض به جهت اینکه حال آتیه ما معلوم نیست معلوم نیست که در دست احزاب باشد یا به دست عموم به هر حال صحیح نیست در چنین مملکتی عباراتی که بهانه اعمال غرض می‌شود در قانون بنویسیم به علاوه این حدود و مجازاتی که ما می‌خواهیم درباره مقصرین سیاسی معین نموده و جاری بکنیم نباید زیاده بر حدود مجازاتی باشد که دولت در حق آنها می‌خواهد جاری کند دولت آنها را در تحت سیاست در می‌آورد حبس می‌کند اموالشان را شاید در یک موقع توقیف می‌کند اما بعد از آنکه آن مجازات و حدود دربارۀ آنها جاری شد یا دولت عفو کرد آنها را از حقوق مدنی محروم نمی‌کند نمی‌گوید شما از افراد این آب و خاک نیستید و ما نباید که کاسه گرم تر از آش بشویم و از آن دولتی که حافظ مملکت و مشروطیت باشد ما سخت تر و تندتر باشیم حالا فرض کنید یک حصه بزرگی که تقصیر کرده‌اند یا قصور کرده‌اند و یک خلافی کرده‌اند حالا شما اگر بخواهید در اینجا یک چنین چیزی را بگذارید و بگویید در مدت انتخابات کسانی که بر خلاف مشروطه اقدامی ‌کرده‌اند از حق انتخاب محرومند بسیاری از اهل مملکت محروم می‌شوند و علاوه بسا می‌شود که اسباب و بهانه اعمال غرضی می‌شود چنانچه دیده‌ایم شده است و به این وسیله اشخاص را که مبرا و منزه هستند به تهمت و افترا محض پیشرفت اغراض محروم می‌کنند دیگر اینکه مقید بکنیم به اینکه ثابت شده باشد که بر ضد حکومت ملی رفتار کرده است مادام که دولت او را عفو کرده است والا اگر اینطور بماند یک عبارت خوش ظاهری است که به واسطه خوش ظاهری آن ما قبول می‌کنیم و من بعد وسیله دست مغرضین خواهد شد که اغراضات خود را پیش ببرند.

ذکاءالملک- در خصوص اینکه می‌فرمایید شاید چیزی باشد در قانون که بهانه دست مردم باشد که تهمت بزنند کمال موافقت را دارم ولی این عبارت این عیب را ندارد به جهت اینکه ننوشته ایم چه اشخاص که بر ضد حکومت ملی اقدام کرده باشند یعنی مثلا جنگ کرده باشند یا یک مخالفت واضحی بر ضد اساس مشروطیت کرده باشند اما در یک قسمت دیگرش همانطور که عرض کردم اگر یک چنین تقصیر کرده باشد و مجازات شده باشد دیگر تطهیر نمی‌شود به همان علتی که در مادۀ سابق عرض کردم.

حاج شیخ اسدالله- بله همین فرمایشی که فرمودند دلیل بر این مطلب است که کش خیلی بر می‌دارد اقدام کرده باشند بر خلاف اساس مشروطیت و در نزد کی ثابت شده باشد و اقدام چیست به جهت اینکه بعضی از اشخاص انتخاب به جهت بعضی از نظرات شخصی ممکن است نسبت به یک اقدامی‌بدهند مثلا بسا هست که بعضی اشخاص را به واسطه اختلاف نظر نسبت به سوء اقدام بدهند در صورتی که در هیچ محکمه قدامی‌که او کرده است ثابت نشده باشد بنده مخاف نیستم در اینکه اشخاصکه اقدام بر خلاف اساس مشروطیت کرده اند محروم باشند از حق انتخاب لکن باید یک حدی برای این قرار داد این است که ممکن است نسبت اقدام به یک نوع از مخالفت به یک کسی بدهند در حالی که آن بیچاره در کمال خوبی همراهی با این اساس کرده و زحمتها هم در راه مشروطیت کشیده باشد و زحمت او را به هدر بدهند و از برای اثبات غرض خودم لازم نیست که جای دوری برویم قدری داخل می‌شویم در وضع حالیه مان هرکس با کسی غرض دارد او را متهم می‌کند به ارتجاع اینکه دیگر خیلی دیده شده است پس باید معین باشد که اقدام او به چه نحو باید معلوم و در نظر کی باید محقق و معلوم باشد نه به مجرد اینکه گفته شود این اقدام مخالف با اساس مشروطیت کرده است به مجرد اینکه مخالفت یا خیالات شخصی من بنده خود را عرض نمی‌کنم آن وقت پروا ندارم که بگویم تمام وکلا بر خلاف اساس مشروطیت رفتار کرده‌اند و این اسباب زحمتی برای وکلای آتیه خواهد شد می‌بینم بعضی را متهم به ارتجاع می‌کنند و می‌گویند بر خلاف اساس مشروطیت رفتار کرده وقتی که می‌گویی به چه دلیل می‌بینی دلیل ندارد در محکمه هم محاکمه نشده و ثابت نشده این است که بنده عرض می‌کنم اگر می‌خواهید این قید را آنجا زیاد بکنید باید اضافه بکنید که در یک محکمه ثابت شده باشد که این اقدام را کرده است والا ممکن است وکلایی هم که در دوره آتیه می‌آیند البته در آن مجلس آتیه هم مسالک مختلفه هست آن وقت هرکسی که بر خلاف آن فرقه باشد شاید بگویند مرتجع است و یا اینکه هرکسی که بر خلاف یک مرتجع رفتار کرده پس باید یک عبارتی نوشت که جلوگیری از این مفاسد هم بکنند و نباید عبارت به این اجمال بماند.

ناصر الاسلام- بنده در میان این موادی که نوشته شده است هیچ ماده را بهتر از این نمی دانم و هر قدر این ماده به قول آقایان کشش داشته باشد بهتر است این که گفته می شود به واسطه اختلاف مسلک و اختلاف حزبی ممکن است کسی را متهم بکنند این طور نیست اختلاف حزبی و سیاسی در تمام مملکت هست هیچ وقت آنها یکدیگر را متهم نمی کنند به ارتجاع و حرف اختلاف حزبی فقط تنفید است نه اتهام و امروزه می توانیم بگوییم که آن اشخاصی که بر ضد این اساس رفتار کرده اند اگر جلب به محکمه و مجازات می شدند خیلی از اشخاص معین و باسم و رسم شناخته می شدند و اگر آن نوشتجاتی که به دست آمده است و امیدواریم که آن لایحه که پیشنهاد شده است از طرف نمایندگان که آن نوشتجات را به به مجلس بفرستد فرستاده شود آن وقت خیلی از اشخاص معرفی از خودشان در آنجا کرده اند و محتاج به زحمت نخواهد بود و امیدوارم دیگر در مجلس آتیه ما ساسم ارتجاعی نشنویم و این اسم برده نشود.

حاج شیخ الرئیس- بنده در این ماده ابدا مغایرت ندارم و مخالفت نمی‌کنم بلکه به همین طوری که در اینجا ذکر شد بهترین موادی هست که در این قانون گنجانیده می‌شود و خاطر نشان هم می‌کنم که فرضاً دولت بر حسب مصالح و منافعی که منظور نظر اولیای امور است عفو شخصی یا فامیلی بدهد و لکن آن عفو از عفو خداوند بزرگتر نیست در آن مادۀ سابقه خواندیم که معروفین به فسق و فجور که مجازات شرعی هم شده اند البته عندالله مظهر است لکن آن نظر عمومی‌در او طوری است که او را از اسقتحاق و قابلیت انتخاب کردن و انتخاب شدن محروم می‌دارد در این حرفی نیست ولی فط بنده این را می‌خواستم عرض کنم که نوشته است مقصرین سیاسی و بعد تفسیر کرده است به اینکه بر ضد حکومت ملی و مشروطه اقدام کرده است بنده این را صحیح نمی‌دانم به جهت اینکه مقصرین سیاسی اعم است باید او را هم ملاحظه کرد یک مرتبه این است که کسی است که ابداً بر ضد اساس مشروطیت و آزادی اقدامی ‌نکرده است ابداً لشگری نکشیده است جنگی نکرده است اقدام دیگری هم نکرده است نه به ثغور مسلمین داخل شده است و نه نهب و خسارتی کرده است لکن یکی از اسرار دولت را فاش کرده است مثلاً در یک اداره مستخدم بوده است نقشه جنگی را به طرف خصم داده است اینها هم جزء مقصرین سیاسی محسوب می‌شوند و باید در این خصوص هم خیلی دقت کرد زیرا اینگونه تقصیرات در جاهای دیگر خیلی اهمیت دارد در قوانین مملکتی خودشان اینگونه تقصیرات را طوری بزرگ می‌دانند و طوری حکم اعدام چنین کسی را صادر می‌کنند که هیچ قابل اغماض و عفو نیست بنده مخالفم از این حیث بود والا مخالفت دیگری نداشتم.

معززالملک- فقط مخالفت بنده در مدنظر بودن یا نبودن این ماده است که بعضی می‌گویند که محکمه و ثبوت والا همه متهم خواهند شد اولا هیچ متهمی‌اینجا نوشته نشده است فقط نوشته‌اند مقصرین سیاسی که بر ضد اساس حکومت ملی رفتار کرده اند وقتی که یک کسی را می‌گویند مقصر سیاسی معلوم است که یک تقصیری کرده که می‌گویند مقصر سیاسی این معلوم است اگر یک عده یا یک عده دیگری یا یک کسی بد باشند یا ضدیت داشته باشند از این را نمی‌شود به او بگویند فلان کس مقصر است او را می‌توان گفت متهم است و اتهام غیر از مقصر بودن است و آن کسانی که عملا مخالفت کرده اند با اساس مشروطیت به قدری واضح است که جای گفتگو نیست این خیلی لازم و بهترین شرطی است که در این ماده نوشته می‌شود زیرا چطور می‌شود که یک کسی که مخالفت با اساس مشروطه کرده است باز هم شراکت کند و حتی شرکت در آن اساس داشته باشد این خیلی غریب است از طرف دیگر هم اشتباه نباشد و هیچ مشکل نیست اگرچه در مملکت ما مجازات کم می‌شود و با وجود اینکه عفو و اغماض دولت به درجۀ زیاد است که در نظر مخالفین حمل بر ضعف می‌شود معذلک گمان می‌کنم نمی‌شود گفت که ما اگر بخواهیم دست از آنها بکشیم و بخواهیم آنها را که بر ضد دولت جدید بوده اند بشناسیم و بشناسیم می‌توانیم همه می‌دانند که چه کسانی اقدام کرده اند بر ضد دولت جدید و همه را می‌شناسند و هیچ شبهه در این

باقی نیست.

آقا سید حسن مدرس- آقایان خیلی فرمایشات فرمودند و بعضی آثار واقعی را با آثار ظاهری مخلوط فرمودند مقصرینی که واقعا با دولت مخالفت کردند این بزرگترین گناهی است که کرده‌اند و لکن این مطلب را به دست اشخاصی که هیچ قانونی به جهت احراز این مطلب در دست ندارند نباید بدهیم که مبادا به واسطه این در بعضی موارد سوء رفتاری بشود که شاید هیچ یک از وکلاء راضی نباشند بنده عقیده ام این است که اگر آقایان صلاح بدانند خوب است نحوی رفتار کنند که خودمان را تقلیل نکنیم اقل دسته دسته به شهادت از خودمان جدا نکنیم به واسطه اینکه اگر دسته دسته از خودمان جدا بکنیم کم می‌شویم ان کان و لابد خوب است این شرط را در منتخب قرار بدهیم و منتخب را که فرمودند دائره اش را به این ضعیفی نگیریم که اسباب گفتگو نشود حالا خود دانید.

ذکاءالملک- در منتخب این شرط است ولی در منتخب هم گویا لازم باشد به علاوه این را می‌فرمایید سوء استعمال شود به این عبارتی که اینجا نوشته شده است سوء استعمال نمی‌شود معذلک یک لفظ دیگر هم می‌خواهید اضافه بکنیم که دیگر جای هیچگونه شبهه نباشد و آن لفظ این باشد که به جای بر ضد اساس حکومت ملی و استقلال مملکت اقدام کرده اند بنویسیم به جهت اینکه کسی را که گفته اند قیام کرده است همه کسی می‌داند قیام کرده است اگر قیام نکرده باشد که نمی‌توانند بگویند قیام کرده است و شاید کسی بنده را بگوید مرتجع آن وقت محروم می‌شوم از حق انتخاب؟ اینطور نیست به علاوه ما نگفتیم اگر کسی مرتجع است حق انتخاب ندارد مرتجع هم شاید حق انتخاب داشته باشد ما گفتیم مرتجعینی که قیام کرده باشند بر ضد حکومت ملی حق انتخاب ندارند اما مقصرین سیاسی که آقای حاج شیخ الرئیس فرمودند گویا در واقع موافق بودند که فرمودند اهمیتش در ممالک دیگر به طوری است که خیلی به آنها مجازات‌های سخت می‌دهند و بلکه آنها را اعدام می‌کنند صحیح است اینها است ولی هرگاه یک مقصر سیاسی است و اعدام نشده است اقلا باید از اینگونه حقوق محروم باشد و خیلی مجازات شدید دارد و مجازات آنها وقتی است که آنها را اعدام می‌کنند و وقتی که آنها را اعدام کردند سلب حق انتخاب هم از آنها می‌شود.

نایب رئیس- گویا مذاکرات کافی باشد (کافی دانستند) دو فقره اصلاح عبارتی شده است خوانده می‌شود:

اول- از طرف آقای حاج سید ابراهیم «بنده پیشنهاد می‌کنم فقره نهم اینطور نوشته شود: اشخاصی که ثابت و محقق شده باشد که علناً بر ضد حکومت ملی اقدام کرده‌اند.

حاج سید ابراهیم- بنده در اصل مطلب که واقعاً بر ضد حکومت ملی قیام و اقدامی‌کرده اند آنها را واجب القتل و در روی زمین وجود آنها را سم مهلک برای دیگران می‌دانم ولی این را عرض می‌کنمکه ما بالحس و العیان می‌بینیم که اشخاص منزه را متهم به ارتجاع و آنها را ارتجاعی هستند و مشاهده می‌کنیم و همه ماها اطلاع داریم که بعضی مشروطه طلبان صحیح العمل را متهم به ارتجاع کرده اند به بعضی اغراض فائده خود علاوه بر این مردم در اغلب شهرها دو دسته هستند بعضی آزادی خواه در راه مشروطیت زحمات کشیده اند و بعضی دیگر حامیان ارتجاع که بر خلاف حکومت ملی قیام نموده و کارها کرده‌اند ولی ترتیبات قسمی‌پیش آمده و پیش آورده‌اند که آن اشخاصی که بیشتر بر ضد حکومت ملی اقدام کرده بودند امروزه روی کار و مشیر و مشار هستند و آن اشخاص که بیشتر مشروطه طلب بودند خانه نشین و منزوی هستند حالا اینها را که مشروطه طلب بوده اند اگر آن دسته که روی کار هستند بخواهند متهم بکنند همه قسم بهانه و اسباب برایشان فراهم است اگر بگوییم اشخاصی که حامیان ارتجاع بوده اند انتخاب کنند مخالف این شرط خواهد بود و اگر بگوییم از آزادی خواهان انتخاب کنند که دسته اول آنها را راه نمی‌دهند بلکه به واسطه تقربی که حاصل کرده و مشیر و مشار و مصدر امور شده اند به همین وسایل آنها را متهم نموده حتی از انتخاب کردن محروم می‌کنند پس به حسب این شرط در چنین بلادی معنایش این است که یک چنین جایی انتخاب شود بنده عقیده ام این است که بنویسیم اشخاصی که عیناً بر خلاف سلطنت ملی اقدام کرده‌اند و به ثبوت هم رسیده باشد بله صحیح است که بگویند قیام کرده اند و لکن یک تحقق و ثبوتی هم لازم دارد نه آنکه مطلق باشد که بهانه به دست مغرضین بیاید که هر طوری که بخواهد اعمال اغراض بکند و اشخاص صحیح و صالح و منزه را متهم بکنند چنانچه دیده ایم خیلی اهمیت می‌دهیم که بهانه اعمال غرض به دست مغرضین ندهیم.

ذکاءالملک- بنده موافق هستم و لفظ اگر ثابت شده باشد معین است کسانی که ثابت شده باشد که بر ضد حکومت ملی اقدام کرده اند از این حق محروم خواهند بود ولی لفظ علناً یعنی چه یعنی اگر کسی محرمانه بر ضد اساس مشروطیت اقدامی‌کرده باشد محروم نیست؟

حاج سید ابراهیم- علناً را بردارند.

(پیشنهاد آقا میرزا ابراهیم خان قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم قسمت نهم از مادۀ چهارم اینطور نوشته شود: مقصرین سیاسی که اقدام و قیام آنان بر ضد اساس حکومت ملی و استقلال مملکت ثابت شده باشد.

ذکاءالملک- بنده از آقایان استدعا می‌کنم که پیشنهاد خود را مسترد بکنند زیرا همان قیامی‌که قیامی‌که بنده عرض کردم خیلی بهتر است.

آقا میرزا ابراهیم خان- بنده پس می‌گیرم.

حاج سید ابراهیم- اجازه بفرمایید آن راپورت جزو نهم را بخوانند اگر دیدم کافیست پس می‌گیرم.

(جزء نهم مجدداً قرائت شد)

حاج سید ابراهیم- پس می‌گیرم ولی همان قیامش کافی است اقدام لازم ندارد.

محمد‌هاشم میرزا- اجازه بفرمایید عرض دارم.

نایب رئیس- مذاکرات کافی شد و پیشنهاد هم پس گرفته شد در پیشنهاد پس گرفته می‌خواهید حرف بزنید جزء دهم خوانده می‌شود.

۱۰- اهل نظام بری و بحری به استثنای صاحب منصبان افتخاری.

لواء الدوله- بنده در خصوص جزو دهم و یازدهم مخالفم و تقاضا هم کرده ام که تجزیه شود و پیشنهادی کرده ام در باب جزو دهم بخوانند.

ذکاءالملک- اشکالی که می‌فرمایند برای این است واقعاً به مستخدمین بری و بحری احتمال ذهنی می‌رود این جزو را مجری بفرمایند و بنویسند اشخاصی که به واسطه شغل و مقام خود از انتخاب کردن محرومند.

نایب رئیس- در این باب آقای معززالملک هم پیشنهادی کرده اند خوانده می‌شود.

(پیشنهاد آقای معززالملک به این مضمون قرائت گردید)

کسانی که به واسطه شغل و مقام خود از انتخاب کردن محرومند (۱) اهل نظام بری و بحری به استثنای صاحب منصبان افتخاری.

نایب رئیس- این ماده علیحده نوشته خواهد شد.

ذکاءالملک- حالا این را یک مادۀ علیحده می‌توان کرد ولی به این ترتیب که نوشته شد لازم نیست که ماده علیحده بشود جزو این باشد عیبی ندارد.

معززالملک- اشخاصی که جزو نظام هستند در یک مادۀ دیگر نوشته شود بهتر است (فقره یازدهم به این عبارت قرائت شد)

۱۱- مستخدمین امنیه و نظمیه در محل خدمت

(گفتند این فقره جزو نظام و فقره دهم بشود بهتر است- مجدداً فقرات دهم و یازدهم قرائت شد)

نایب رئیس- حالا که پیشنهاد شده است که تجزیه شود.

آقا میرزا احمد- در شور اول بنده سوالی در فقره یازدهم کردم که مراد از مستخدمین امنیه و نظمیه کلیه مستخدمین هستند حتی ثبات و ضباط یا همان قسمت مستخدمین نظامی‌هستند فرمودند مراد نظامیان هستند و این هیچ قیدی ندارد خوب است قیدی اضافه شود که آنها از انتخاب محروم نشوند.

ذکاءالملک- گمان نمی‌کنم که این لفظ مستخدمین نظمیه اشتباه بشود به دفتردار و ثبات و منشی و غیره.

معززالملک- بنویسند صاحب منصبان و افراد امنیه و نظمیه بهتر است (ایضاً فقره مزبور به مضمون ذیل قرائت شد)

کسانی که به واسطه شغل و مقام خود از انتخاب کردن محرومند (۱) اهل نظام بری و بحری به استثنای صاحب منصبان افتخاری. ۲- صاحب منصبان و افراد امنیه و نظمیه در محل خدمت.

نایب رئیس- قبول می‌فرمایید؟ (ذکاءالملک- بله قبول می‌کنم)

نایب رئیس- ماده چهارم مشتمل به ۹ فقره شد حالا خوانده می‌شود

(به تفصیل ذیل خوانده شد)

مادۀ چهارم- کسانی که از انتخاب کردن محرومند (اول- نسوان- دوم- اشخاص خارج از رشد و آنها که در تحت قیومیت شرعی هستند. ۳- تبعه خارجه. ۴- اشخاصی که خروجشان از دین حنیف اسلام در حضور یکی از حکام شرع جامع الشرایط به ثبوت رسیده باشد. ۵- اشخاصی که کمتر از بیست سال دارند. ۶- ورشکستگان به تقصیر. ۷- متکدیان و اشخاصی که به وسایل بی شرفانه تحصیل معاش می‌نمایند. ۸- مرتکبین


قتل و سرقت و مقصرینی که مستوجب حدود قانونی اسلامی‌شده اند. ۹- مقصرین سیاسی که بر ضد حکومت ملی و استقلال مملکت قیام و اقدام کرده اند.

(پیشنهادی به مضمون ذیل از آقای حاج شیخ اسدالله قرائت شد)

بنده تقاضا می‌کنم که فقرات مادۀ چهارم تجزیه شود و رأی در تمام فقرات سوا گرفته شود

نایب رئیس- آقای لواء الدوله هم یک پیشنهادی کرده اند که جزء دهم و یازدهم تجزیه شود یک مادۀ الحاقیه هم پیشنهاد کرده اند که فقره دهم است خوانده می‌شود.

(مادۀ الحاقیه به عبارت ذیل قرائت شد)

جزو دهم- متجاهرین به فسق که معروف به فسق باشند.

لواء الدوله- همچو عقیده بنده است و گویا کسی جلو عقیده کسی را نتواند بگیرد بنده عرض می‌کنم که اینجا مملکت اسلامی‌است آن آقایانی که جواب خواهد داد که این مسئله نمی‌شود عرض می‌کنم که در عصرها که عبور می‌کنید از خیابان لاله زار تشریف ببرند آن حجراتی که بالای آنها نوشته اند میهمان خانه عمومی‌و در آنجا می‌روند علی رس الاشهاد شرب می‌کنند این شخص را که در آنجا این کار را می‌کند او دیگر هیچ وقت به درد ملت نمی‌خورد و بنده متجاهر به فسق را ابداً صلاح نمی‌دانم (از طرف غالب تکذیب شد)

نایب رئیس- اینکه فرمودند تکذیب می‌کنم و چنین چیزی نیست.

ذکاءالملک- بنده هم تکذیب می‌کنم و قابل مذاکره نمی‌دانم.

نایب رئیس- رأی می‌گیریم در این جزئی که آقای لواء الدوله پیشنهاد کرده اند آقایانی که قابل توجه می‌دانند قیام نمایند (معدود قلیلی قیام نمودند)

نایب رئیس- حالا مادۀ چهارم خوانده می‌شود و با تجزیه رأی می‌گیریم.

(مجدداً جزء اول خوانده شد)

نایب رئیس- هر یک از آقایان جزء اول را تصویب می‌کنند قیام نمایند (اغلب قیام نمودند)

نایب رئیس- تصویب شد. جزو دوم خوانده شد.

نایب رئیس- هریک از آقایان جزء دوم را تصویب می‌کنند قیام نمایند (اغلب قیام نمودند)

نایب رئیس- تصویب شد. جزو سوم خوانده شد.

نایب رئیس- هریک از آقایان جزء سوم را تصویب می‌کنند قیام نمایند (اغلب قیام نمودند)

نایب رئیس- تصویب شد. جزو چهارم خوانده شد.

نایب رئیس- هریک از آقایان جزء چهارم را تصویب می‌کنند قیام نمایند (اغلب قیام نمودند)

نایب رئیس- تصویب شد. جزو پنجم خوانده شد.

نایب رئیس- هریک از آقایان جزء پنجم را تصویب می‌کنند قیام نمایند (اغلب قیام نمودند)

نایب رئیس- تصویب شد. جزو ششم خوانده شد.

نایب رئیس- هریک از آقایان جزء ششم را تصویب می‌کنند قیام نمایند (اغلب قیام نمودند)

نایب رئیس- تصویب شد. جزو هفتم خوانده شد.

نایب رئیس- هریک از آقایان جزء هفتم را تصویب می‌کنند قیام نمایند (اغلب قیام نمودند)

نایب رئیس- تصویب شد. جزو هشتم خوانده شد.

نایب رئیس- هریک از آقایان جزء هشتم را تصویب می‌کنند قیام نمایند (اغلب قیام نمودند)

نایب رئیس- تصویب شد. حالا رأی می‌گیریم به تمام مادۀ چهارم آقایانی که تصویب می‌کنند قیام نمایند (اغلب قیام نمودند)

نائب رئیس- تصویب شد. مادۀ (۵)

ذکاءالملک- مادۀ ۵ رأی گرفته شد.

نایب رئیس- مادۀ الحاقیه است بعد خودتان ماده بندی را معین کنید دوباره خوانده می‌شود. (خوانده شد)

مادۀ ۵- کسانی که به واسطه شغل و مقام خود از انتخاب کردن محرومند

(۱) اهل نظام بری و بحری به استثنای صاحب منصبان افتخاری.

۲- صاحب منصبان و افراد امنیه و نظمیه در محل خدمت.

نایب رئیس- هریک از آقایان تصویب می‌کنند قیام نمایند (اغلب قیام نمودند)

نایب رئیس- تصویب شد. (فقره سوم به مضمون ذیل خوانده شد)

۳- در فقرات هفتم و هشتم از مادۀ ششم راجع به عده انتخاب مقصرین و مردمان فاسد العقیده پیشنهادهایی شده بود که کمیسیون تصویب نموده به صورت ذیل راپورت می‌دهد.

(شش فقره اول این ماده در مجلس رأی داده شده است)

۷- مرتکبین قتل و سرقت و مقصرینی که مستوجب حدود قانونی اسلامی‌شده اند.

۸- اشخاص متجاهر به فسق و فاسد العقیده در دین اسلام.

۹- مقصرین سیاسی که بر ضد اساس حکومت ملی و استقلال مملکت قیام و اقدام کرده اند.

نایب رئیس- در مادۀ ششم تقاضا شده بود که تجزیه شود شد تا فقره ششم رأی گرفته شد فقره هفتم و هشتم ماند یعنی دو فقره رجوع شده بود به کمیسیون و یک فقره هم الحاق شده است که حالا سه فقره است در یکی یکی مذاکره می‌شود حالا فقره هفتم خوانده می‌شود مذاکره می‌کنیم. (مجددا خوانده شد)

حاج آقا- بنده در شرایط منتخبین عرض کردم حالا در شرایط منتخبین هم مکرر می‌کنم اگرچه جواب داده می‌شد در بعضی اشکالات بنده که باید در امر انتخاب توسعه داد و منتخب هرچه توسعه اش زیادتر باشد بهتر است بنده نفهمیدم که پس سایر شرایط را چرا کردند خوب بود هیچ شرط را برایش قرار ندهند ولی حالا در منتخب است و البته لایق در امانت و مداخله در امور یک هیئت اجتماعیه آن کسی است که از هر حیث در مملکت و در نظر هیئت اجتماعیه دارای اخلاق و صفات و ملکات پسندیده باشد اگر بنا باشد که اشخاص که معروف به ارتکاب قتل و سرقت و سایر چیزهای دیگر که امثال قتل و سرقت است هستند و آقایان همه می‌دانند که در بلاد ایران هزاران نمره از این اشخاص هستند که معروفند به قتل و سرقت و سایر اخلاق رذیله این قبیل اشخاص را اگر قید نکنیم که از این حق محروم باشند بنده نمی‌دانم به چه ملاحظه است و خیلی تعجب دارم به واسطه اینکه یک وقت می‌فرمایید که معروفین به قتل و سرقت را اگر گفتیم از حقوق انتخاب محروم شوند از حقوق خیلی‌ها کاسته می‌شود مثل اینکه در منتخب بودن می‌گفتند و اینجا گذشت این حرف اگرچه منطقی نبود ولی در منتخب شدن هر قدر ما تضییع کنیم که اشخاص خیلی صحیح درست منتخب شوند که در مجلس شورای ملی بنشینند و گفتگو کنند در امور مردم و رأی بدهند بهتر خواهد بود اگر می‌فرمایند در مملکت اگر کسی معروف به قتل و سرقت شده است باید ثابت بشود و اگر ثابت بشود او را خارج کرده ایم عرض می‌کنم چقدر اشخاص معروف به ارتکاب قتل و سرقت در این مملکت هستند کدام را به محکمه برده و محاکمه کرده اند و ثابت شده است که قاتل یا سارق است بنده وجدان آقایان را شاهد می‌طلبم که در ولایات و اطراف و همچنین در خود پایتخت چقدر اشخاص را می‌شناسند که معروفند به اینکه شغلشان اینگونه حرکات است و شاید این نسبت را هم به آنها می‌دهند و بین همه مبرهن است ولی یک مدعی العمومی‌نرفته است در یک محکمه که ثابت کند قتل او را با آن ترتیباتی که برای ثبوتش در یک محکمه شرعیه لازم است فراهم نبوده یا به واسطه تمکن طرف و یا به واسطه اینکه طرفی نداشته علی ایحال اینگونه اشخاصی در مملکت داریم که معروف به قتل و سرقت اند و همه هم آنها را به همین صفت می‌شناسند و این قید هم در راپورت اول کمیسیون بوده است و حالا از این راپورت ثانوی برداشته شده است و بنده تقاضا می‌کنم که این قید را دو مرتبه بر آن بیافزاید و به طوری که در راپورت اولیه کمیسیون بوده است و مقصرینی که مستوجب مجازات قانونی اسلامی‌شده اند و معروفین به قتل و سرقت و امثال آن همان طور رأی بگیرند تا بلکه ما از این محظور هم تفضل جسته باشیم و اشکال نداشته باشیم.

نایب رئیس- این را پیشنهاد کنید.

آقا سید حسین اردبیلی- نمی‌دانم اشخاصی که می‌خواهند اظهار مخالفت بکنند رأی این قید مقصودشان چیست یعنی کسی که می‌خواهد منتخب بشود باید فاقد این شرط باشد یعنی کسی که مرتکب قتل و سرقت هم شده باشد می‌شود انتخاب کرد اینکه قابل مذاکره نیست که باید پیشنهاد شود و گمان می‌کنم که ما این قدر که مذاکره می‌کنیم این قدر قابل مذاکره نیست.

(فقره هشتم مجدداً قرائت شد)

حاج آقا- این ماده وقتی که ارجاع به کمیسیون شد فقط از یک نقطه نظری بود در این عبارتی که اینجا نوشته است که اشخاصی که خروجشان از دین حنیف اسلام در حضور یکی از حکام شرع جامع الشرایط به ثبوت رسیده باشد چون دیدیم این جمله هیچ وقت مصداق پیدا نمی‌کند و بنابراین این عبارت


چون لغو است گفتیم ملغی شود و به جای آن معروفین به فساد عقیده و متجاهر به فسق نوشته شود و غرض این بوده است که معروفین به فساد عقیده خارج بشوند این عبارتی که از کمیسیون آمده نه آن عبارتی است که در راپورت اول بود و نه آن چیزی است که در پیشنهاد بنده بود این یک چیز تازه است و آن چیز که در پیشنهاد خودشان داشتند از بین رفته بنده باز هم پیشنهاد می‌کنم همان پیشنهادی را که در مرتبه اول کردم و آن این است که در عوض نوشته شود معروفین به فساد عقیده، معروفین به فساد عقیده یک عبارتی است که قابل آن خدشه‌ها و شبهه‌ها و آن فرمایشاتی که در شور اول گفته می‌شد نیست به جهت اینکه مراد متهم نیست واضح است بلی ممکن است که یک اشخاص معروف باشند به فساد عقیده ولیکن واقعا فاسد العقیده نباشند ولی ما برای اینکه یک احتمالی می‌دهیم نباید این قید را نکنیم و باید نوشته شود که ما را از یک مصلحت کلی که نوشتن یک قید خیلی محکم است باز ندارد بنده عرض می‌کنم اگر شخصی در امور شخصیه خودش بخواهد وکالت بدهد شخص دیگری البته هرچه بتواند سعی و اهتمام دارد که آن شخص را که انتخاب می‌کند برای وکالت در امور شخصیه اش آن شخص معروف به امانت و درستکاری و دیانت باشد اگر یک ذره احتمال عدم امانت و دیانت در او بدهد ابداً امور شخصی خودش را به او رجوع نمی‌کند و او را وکالت نمی‌دهد چه جای اینکه معروف به فساد عقیده باشد همین قدر که معروفیت در مردم این قدر اسباب سلب اطمینان می‌شود که شخصی خودش را به دست او ندهد حالا انصافاً یک امر شخصی و فامیلی به دست کسی واگذار کردن مهم تر است یا امر مملکت را به دست کسی واگذار کردن مهم تر است یا امر مملکت را به دست کسی واگذار کردن ما می‌خواهیم قانونی بنویسیم که مردم سرنوشت سعادت و شقاوت خودشان را از روی آن قانون به دست اشخاص دهند که به عنوان وکالت در امور آنها مداخله کنند خوب است در این موقع آن سعیی که در پیشرفت امور شخصیه خودمان داریم در امور نوعیه هم داشته باشیم و امور شخصیه را به قدر امور نوعیه اقلا اهمیت بدهیم اگر زیادتر نخواهیم کمتر هم نباشد اما می‌بینیم معقول نیست که در امور شخصی خودمان اشخاصی را که معروف به عدم دیانت باشند دخالت بدهیم و در امور نوعی می‌خواهیم دخالت بدهیم و بنده پیشنهاد می‌کنم که همان عبارتی که در آن پیشنهاد اول بنده نوشته شود علاوه بر این به همان دلیل منطقی که خود آقای مخبر هم در مقام بیان آن اشخاص در مقام تقصیر مستوجب مجازات قانونی شده اند و مجازات شده اند فرمودند که چون چنین شخصی در انظار موهون شده به واسطه آن که در انظار پیدا کرده از حق انتخاب محروم است آیا این معروفیت بعد دیانت در مملکتی یا در یک هیئت اجتماعیه کمتر از این است که مستوجب مجازاتی شده باشد و انتخابات هم در حقش جاری شده باشد آیا آن انحطاطی که در نظر مردم به واسطه آن عمل پیدا شده این معروفیت به فساد عقیده اسباب یک چنین انحطاطی نمی‌شود حالا تقاضا می‌کنم یا آقای مخبر با بنده مساعدت کنند که این پیشنهاد را قبول کنند یا آنکه مجلس مساعدت کند و رأی بدهد که این عبارت نوشته شود اشخاصی که معروف به عدم دیانت اند یا معروف به فساد عقیده هستند از حق انتخاب محرومند.

آقا شیخ رضا دهخوارقالی- بنده چنانکه کراراً و مراراً در این مجلس عقیده خود مرا اظهار کرده ام و گفته ام که من عقیده به غیر از آنچه خاتم انبیا محمد ابن عبدالله صلی الله علیه و آله آورده است ندارم مسلم و متشرع هستم ولی چون این جور قیود در قانون اسباب هتک شرفها می‌شود و تعدی به اعراض مردم می‌شود لازم دیدم که بنده در این باب یک چند کلمه به نظرم آمده به عرض آقایان برسانم آنچه که آقای مدرس فرموده اند که ما نباید کاری بکنیم که دسته دسته جوقه جوقه از خودمان، خودمان را جدا و تا یک درجه صحیح فرمودند و حال آنکه این صحبت درباره کسانی بوده که قیام و اقدام در ضدیت با دولت کرده اند یعنی یاغی شده اند و مسلم است که یاغی مهدروالدم است و هیچ حقی از حقوق مملکتی نخواهد داشت مهدورالدم است مثل مرتد به حساب می‌آید این قید در اینجا هم همانطور که آقای مدرس فرمودند باعث این می‌شود که جوقه جوقه از ما جدا شوند این قید هم همانطوری که کش دار است به جهت اینکه در این مملکت چیزی که از اول اسلام تاکنون مردم اغراض شخصیه خودشان را به توسط آن پیش برده اند همان مسئله فساد عقیده است در نظر دارید که گفته اند که حضرت امیر المومنین علی (ع) فاسد العقیده است در نظر دارید که حسن مجتبی (ع) را متهم کرده اند در نظر دارید که امام حسین علیه السلام را متهم کرده اند در نظر دارید که همه اولیا علیهم السلام را با همین تهمت‌ها زیر پا کردند و همه آقایان می‌دانند و خصوصاً آقای مدرس بهتر می‌دانند که این مسائل در نجف اشرف و کربلا بیشتر پیشرفت دارد خیلی از کسان را شنیدم و دیدم که به همین وسیله فساد عقیده ضایع کردند و مردم را از استفاده ایشان محروم نمودند و در مرکز و غیره هم می‌بینید که این چند سال مملکت مشروطه شده است و مشهود همه آقایان هست که مستبدها به مشروطه خواهان چه‌ها گفته و می‌گویند آیا نگفته اند اینها باقی هستند آقایان تبریزیان حاضر هستند آیا به شما نمی‌گفتند که شما بابی هستید.

نایب رئیس- آقا بعضی الفاظ و مزخرفات دیگران را نگویند.

آقا شیخ رضا- چیزی که خلاف نزاکت نباشد نگفته ام چیزی که معروف است و همه دنیا شنیده اند می‌گویم دیگر آنکه می‌خواستم یک مطلب دیگری عرض کنم و آن این است که گفته می‌شود که معروف به فساد عقیده نباشم اولا باید اینطور باشد که در این اسلام یا در هر مذهبی و دینی باید یک عقیده صحیحی معین و مسلم باشد که همه بدانند فلان جور عقیده صحیح است تا غیر آن فاسد باشد و این را تصور نکنید که آقایان حضار می‌توانند مسلم کنند که کدام عقیده صحیح است تا ضد آن فاسد باشد آیا در دین اسلام تصوف عقیده صحیح است یعنی اعتقاد به وحدت وجود یا تنزیه و هر دوی اینها را هم می‌دانید البته بر اقسام مختلف است و غیره کدام یک از آنها را برانید بگویید صحیح است که ضد آن فاسد باشد تصور نکنید که بتوانید مسلم کنید اگر بگویید که یکی از اینها صحیح است مبلغی از اهل مملکت نان را خارج خواهید کرد و دیگر آنکه معروف بودن چیست پیش کی‌ها معروف باشد یعنی معروف پیش تمام اهل مملکت ما این را که تصور نمی‌کنم وجود داشته باشد که یک نفر معروف به فساد عقیده باشد پیش تمام اهالی این مملکت و اگر می‌گویند پیش جمعی معروف باشد آن هم محل اعتبار نیست به جهت اینکه خیلی اشخاص به بسیاری از علماء اعتقاد ندارند الان هم درباره علماء نجف جمعی اعتقاد بر آنست که بد هستند.

حاج شیخ اسدالله- هیچ همچو چیزی نیست.

آقا شیخ رضا- بنده تکذیب می‌کنم شما را.

نایب رئیس- در اصل موضوع صحبت کنید.

آقا شیخ رضا- مقصود بنده این است که معروف شدن به فساد عقیده هیچ محل و اعتقاد اعتبار نیست در شرع این را محل اعتبار قرار ندادند اگر گوش دارید گوش بدهید بشنوید درباره آقای آخوند ملا محمد کاظم خراسانی نمی‌گویند که بابی است (بعضی گفتند خیر اینطور نیست)

پس اینکه اینجا گفته می‌شود و پیشنهاد می‌شود بنده نمی‌توانم تصور کنم که یک راه صحیحی داشته باشد در شرع اسلام آن کسانی که محروم از حقوق می‌شدند کسانی بودند که یاغی و مرتد بودند و غیر از این هیچ راه محل اعتبار نیست معروف بوده معنی شنیده می‌شود و می‌گویند که فلان همچنین است این در شرع هیچ محل اعتنا و اعتبار نیست آیا ثابت شده در یک محکمه شرعیه که این شخص فلان کلمه را گفته است و از این رو مرتد شده است و ملخص عرایض بنده این است که این قدر معروفیت به فساد عقیده یک چیزی است که خیلی اشکال است و چنانچه اول عرض کردم خیلی کش دارد و خارج از شرع اسلام است هیچ شرعاً همچو چیزی نبوه و نیست و نشده است که کسی از متدینین بدین اسلام اعتقاد به این داشته باشد و اگر آقایان در نظر دارند که در شرع اسلام همچو چیزی هست اجازه بگیرند که بر خلاف بنده حرف بزنند و ادله اش را بفرمایند تا باز هم بنده اجازه بخواهم و جواب عرض کنم.

حاج امام جمعه- بعضی چیزهای مسلمه داریم که همه بان اتفاق داریم خوب است و در آن مسائل نظریه حرف نزنیم و اگر یکی بگوید در دنیا هیچ عقیده فاسد نیست و هر عقیده در دنیا صحیح است این یک مسئله دیگری است به ما ربط ندارد و ما عقیده نداریم ما یک عقیده صحیحی دارین و یک عقیده فاسدی و آن هم پیش تمام مسلمانان واضح است و هرکسی از مسلمان‌ها بگوید که من فرق بین عقیده صحیحه و فاسده نمی‌گذارم این بر خلاف مسلمانی است و یقین دارم که همه آقایان با من متفقند در اینکه کسی که واقعاً فاسد العقیده باشد نباید او را وکیل مردم کرد اینجا یک کلمه عرض می‌کنم وکیل شدن غیر از وکیل کردن است در وکیل شما هرچه بتوانید شروط زیاد قرار بگذارید بهتر است چرا برای اینکه می‌خواهید حق دیگران را ببخشید انسان حق خودش را می‌تواند ببخشد و لکن حق دیگری را نمی‌تواند ببخشد شما امروز در موقعی هستید که می‌توانید حق ۳۰ کرور را حفظ کنید و می‌توانید ببخشید پس این موقع شرایط وکیل غیر از شرایط انتخاب کننده است این جمله معترضه بود و در این همه معتقدیم کسی که در واقع فاسد العقیده است نباید او را وکیل


کرده کلام در معروف به فساد عقیده بودن است و ما باید بپرسیم که کی فاسد العقیده است و کی فاسد العقیده نیست باز من یقین دارم اشخاصی که معروف به فساد عقیده باشند اسم او را وکیل بگذارند همه او را رد خواهید نمود از عقیده گذشته احترام این مجلس را شما لازم می‌دانید پس کلام در راه این مسئله است و ما به چه راه او را فاسد العقیده می‌دانیم و او را از این حق بزرگ محروم کنیم اینجا در راپورت کمیسیون اول نوشته بود اشخاصی که خروجشان از دین حنیف اسلام الی آخر این خوب میزانی بود میزانی است که خدا آن را قرار داده لکن افسوس که این میزان از چند سال به این طرف در این مملکت مفقود شده است اگر این میزان در دست بود بهترین میزانی بود که اشخاص فاسدالعقیده و غیر فاسدالعقیده را با این میزان ترازو کنیم حالا اعضای کمیسیون نوشته اند که اشخاص متجاهر و فاسدالعقیده که در دین اسلام این خیلی خوب است و تمجید می‌کنم این را حالا کی باید فساد عقیده را فهمیده باشد و معین کند (گفتند حاکم شرع) تصور می‌کنم که پیش حاکم شرع این میزان از دست رفته است که امروز کی برود پیش حاکم شرع بگوید که فلان شخص فاسدالعقیده است و ثابت بکند خودتان هم تصدیق می‌کنید که ممکن نیست پس اگر راستی می‌خواهید اشخاصی که فاسدالعقیده هستند در مجلس نباشند باید آن پیشنهادی که آن روز شد او را قبول کنید اما اینکه فرمودند که معروف بودن یک چیزی است کش دارد استدعا می‌کنم و آقایان توجه فرمایند خیلی فرق است مابین اینکه معروف باشد یا متهم باشد معروف باشد یعنی اهل ولایتش و اهل محلش همه می‌دانند فساد عقیده او را ولی کسی که متهم است او را نباید اعتنا کرد و آن را هم کی قید نمی‌کند و اما اینکه معروف بودن را از اینجا خارج نکنند و هرکسی می‌خواهد خارج بکند بنده می‌گویم آن موکلینی که او را انتخاب کرده در حق آنها خوب نمی‌شود.

نایب رئیس- در این باب گویا مذاکرات کافی است یک ربع تنفس داده می‌شود (مجدداً بعد از تنفس مجلس تشکیل شد)

دو فقره از مادۀ ۶ به عبارت زیر قرائت شد.

۷- مرتکبین قتل و سرقت و مقصرینی که مستوجب حدود قانونی اسلامی‌شده اند.

۸- اشخاص متجاهر به فسق و فاسد العقیده در دین اسلام.

نایب رئیس- در این دو فقره پیشنهاد شده قرائت می‌شود.

(پیشنهادی از طرف حاج آقا به عبارت ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم که این جمله و بر آخر فقره هفتم از مادۀ ۶ افزوده شود معروفین قتل و سرقت و امثال آن که شرعاً براعت خود را حاصل نکرده باشند.

(ایضاً پیشنهادی از طرف حاج آقا به عبارت ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم که در فقره ۸ از مادۀ ۶ نوشته شود اشخاصی که معروف به فساد عقیده باشند.

نایب رئیس- این پیشنهاد حاج آقا که در جزو هفتم است خوانده شد.

نایب رئیس- توضیح دارید؟

حاج آقا- اول بنده تقاضا می‌کنم که آن عدم دیانت را تغییر ندهند و معروف به فساد عقیده بنویسند و بعد در مقام توضیح این بنده چیزی نمی‌توانم و نمی‌خواهم بیفزایم بر آن چیزی که آقای حاج امام جمعه فرمودند و قبلا هم عرض کردم در موقعی که این پیشنهاد را به مجلس شورای ملی نمودم هیچ نمی‌خواستم که یک موضوعی به جهت احکام شرعیه در دست داده باشم که آقایان اشکال کنند که باید احکام شرعیه در حضور حاکم شرع به ثبوت رسیده باشد آقایان ملتفت باشند که این پیشنهاد بنده راجع به یک مطلب عرفی سیاسی است که مخبر محترم در بعضی شرایط دیگر به طور کامل بیان حقیقت این را فرمودند بنده هیچ نمی‌توانم تصدیق کنم که اشخاص معروف به فساد عقیده کمتر از ورشکستگان به تقصیر باشند و هیچ نمی‌توانم تصدیق کنم که این فقره کمتر از فقره تکدی است و همچنین از سایر چیزهای دیگر همین قدر عرض می‌کنم که نظر بنده در امر مملکت این است که می‌گویم در امر مملکت باید نظرمان کمتر از نظر در امور شخصی خودمان نباشد ساعی هستیم که همیشه یک شخصی را که معروف به دیانت و امانت است متصدی امور خودمان قرار بدهیم از این جهت اشخاصی که معروف به فساد عقیده هستند نباید تصدیق بکنیم که آنها متصدی امور مملکت باشند و شاهد می‌آورم برای آقایان مخالف همان مطالبی را که راجع به احکام شرعیه است در مقام استنباط احکام و تتبع در اختیار آقایان می‌دانند در مسئله روات اگر نوشته باشد در کتاب رجال که فلان راوی معروف به فساد عقیده بود به کلی آن چیز از میان می‌رود و از درجه اعتبار ساقط می‌شود و ترتیب اثر بر او نمی‌شود چطور ما معروفیت را میزان نگیریم و حال آنکه همان معروفیت مدار و میزان ترتیب اثر ما است در هر امری اما در امور مملکت می‌گوییم مناط و میزان نیست و بنده به عقیده خودم این عبارت را خیلی واضح تر می‌دانم تا آن عبارتی که از کمیسیون آمده است کمیسیون نوشته است آنهایی که خارج از دین اسلام هستند آن وقت به عقیده بنده یا به عقیده دیگری اشتهاد را میزان قرار داده ایم من می‌گویم که اگر یک شخصی معروف به فساد عقیده باشد ولو هم این معروفیت خلاف واقع باشد نباید در مجلس شورای ملی بیاید و در امور مردم مداخله کند بنده وجود اینگونه اشخاص را ولو واقعاً اولین متدین باشند مضر با محبوبیت مجلس شورای ملی و مخالف احساسات عمومی‌می‌دانم. تقاضا می‌کنم که رأی در پیشنهاد بنده را با ورقه بگیرند تا اشخاص معلوم شوند.

معززالملک- بنده تصور می‌کنم که در این باب یک اشتباه جزئی حاصل شده باشد فرمودند این معروف به فساد عقیده بودن کمتر از ورشکستگان به تقصیر و تکدی نیست بنده به همین عقیده هستم و هیچ کس هم شاید مخالفت نکند که این یک چیزی است بدتر از همه آنها و بلکه بنده می‌توانم بگویم نماینده عقیدۀ تمام نمایندگان هستم در این عرضی که می‌کنم که ما هیچ وقت راضی نخواهیم شد که یک نماینده در مجلس باشد که فاسد العقیده باشد (اغلب تصدیق کردند) و البته این حق را نمایندگان و ارباب جراید می‌توانند در مردم تولید بکنند که هرکس انتخاب می‌کند اشخاصی را انتخاب نکنند که معروف به فساد عقیده باشند ولی این حسی است که باید تولید شود مثل سایر حسیات در خود ملت ایران از برای اینکه سوء تفاهمی‌نشود از این مطلب باز عرض می‌کنم که مجلس بیزار است از آن کسی که فاسد به عقیده است خاصه اینکه در مجلس نماینده باشد ولی چیزی که هست مقنن وقتی قانون وضع می‌کند می‌خواهد که یک نتیجه خوبی ببرد پس باید قانون که وضع می‌شود طوری باشد که نتیجه خوب بدهد نه طوری که نتیجه سوء بدهد این گفته شد که معروفیت غیر از اتهام است بنده عرض می‌کنم که نتیجه تمام است اگر قدری دقت شود که می‌دانند که معروفیت از کجا ناشی می‌شود اول از اتهام است که بعد معروف می‌شود و عرض کردم وقتی که مقنن می‌خواهد قانون بگذارد باید طوری باشد که فاسد نکند عقیده مردم را ولو آن قانون خودش خیلی در نظر صحیح شده باشد کلمه معروفیت به فساد عقیده را بنده می‌پرسم از آقایان که در تمام شهرهای ایران کسی که بخواهد یک کسی را متهم بکند در چند روز می‌تواند او را متهم بکند و معروف بکند البته ممکن است در یک مدت خیلی قابلی کسی را معروف کرد (آقای حاج آقا عبارت آهستۀ اظهار کردند) استدعا می‌کنم از آقای حاج آقا بگذارند بعد اظهار مخالفت خودشان را بکنند پس در یک مدت قابلی می‌تواند معروف بکند زیرا در هر محلی از محل‌های ایران اگر خیلی آدم خوبی هم باشد وقتی که می‌بینند به یک مقامی‌می‌رسد و حقیقتاً مستحق آن مقام است در یک اندک زمانی ممکن است او را معروف به فساد عقیده بکنند و معروف به خیلی چیزها بکنند که به آن مقام نرسد بی معروفیت تنها را هیچ نمی‌توان دلیل آورد و مقنن نباید قانونی بگذارد که آن قانون اسباب بدی اخلاق مردم شود بلکه باید جلوی اخلاق بد مردم را بگیرد علی الخصوص که در قانون انتخابات نوشته شده است کسانی که خارج می‌شوند از حق انتخاب کسانی هستند که فاسدالعقیده هستند پس اگر یک قدری تأمل بفرمایید این مسئله که اینجا نوشته شده است و آن چیزی که کمیسیون گفته است هر دو تقریباً به هم نزدیک می‌شود و کمی‌مخالف این نیست که فاسدالعقیده نباشد آخر به چه ترتیب معروف هستند به آن نظری که آقای حاج آقا می‌فرمایند نمی‌توانند معروفیت حاصل بکنند مگر اینکه به عبارت آخری معروفیت به درجه باشد که به ثبوت برساند و این مقصود ایشان در مادۀ ۶ حاصل می‌شود و هیچ محتاج به گذاشتن این کلمه معروفیت نیست و گمان می‌کنم که این کلمه بعضی را تشجیع می‌کند که بعضی اقدامات بکنند به مردم بی تقصیر صحیح و تهمت‌ها بزنند و چیزها نسبت بدهند.

نایب رئیس- کمیسیون چه می‌گوید؟

مخبر- همان است که نوشته شده است.

نایب رئیس- پیشنهادی به امضاء پنج نفر شده است که با ورقه رأی گرفته شود مجدداً قرائت می‌شود و آقایانی که قابل توجه می‌دانند ورقه سفید خواهند داد.

محمد‌هاشم میرزا- بنده تقاضا می‌کنم که تجزیه شود چون اگر بنده رد کنم گمان نکنند که میل داشتم متجاهر به فسق انتخاب شود به این معنی که اگر بنده معروفیت را هیچ دلیل برایش نمی‌دانم و رد


می‌کنم معلوم باشد نگویند که متجاهر به فسق را هم رد کرده است به این معنی که متجاهر به فسق خوب است پس بنده تقاضا می‌کنم که تجزیه شود.

نایب رئیس- رأی می‌گیریم به این پیشنهاد حاج آقا این پیشنهاد را هر کسی رأی داد رأی به حذف پیشنهاد کمیسیون داده است.

محمد‌هاشم میرزا- چون این پیشنهاد دو جزء دارد اگر ورقۀ آبی بدهیم تقریباً پیشنهاد کمیسیون هم رد شده است.

حاج آقا- بنده عمده نظرم به همان معروفیت است والا متجاهر به فسق در راپورت کمیسیون هست و بعد در راپرت کمیسیون رأی می‌دهند معلوم می‌شود- حالا می‌خواهند متجاهر به فسق را از پیشنهاد بنده بیندازند و رأی گرفته شود و فرق نمی‌کند.

نایب رئیس- رأی می‌گیریم به این جزو از پیشنهاد حاج آقا که معروف به فساد عقیده است آقایانی که قابل توجه می‌دانند ورقه سفید خواهند داد.

(در این موقع ورقه رأی اخذ و به عدد ذیل احصاء گردید)

ورقه سفید ۲۸ ورقه آبی ۲۱.

نایب رئیس- قابل توجه نشد پیشنهاد آقای حاج شیخ الرئیس قرائت می‌شود.

(پیشنهاد مزبور به عبارت ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم که کسانی که معروف و مشهورند به فساد عقیده دیانتی و تجاهر در ارتکاب فسوق و فجور.

نایب رئیس- اینکه همان پیشنهاد است.

حاج شیخ الرئیس- کلمه مشهور اضافه شده است اجازه می‌فرمایید.

نایب رئیس- بفرمایید.

حاج شیخ الرئیس- بنده موقعی را بلی مغتنم می‌شمارم در این آخر مجلس رفع پاره ای اشتباهات که شده و گویا سوء تفاهمی‌شده باشد بنمایم خیلی از آقایان نمایندگان به نظر بنده در طرف افراط واقع شده اند و خیلی‌ها در طرف تفریط مسئله معروفیت و مشهوریت با متهم بودن را باید فهمید و تفکیک کرد یک مرتبه این است معروفیت یا تهمت زدگی از ناحیه اعمال و افعال آن متهم معروف و مشهور منشأ پیدا می‌کند یک مرتبه از سوء اغراض مفسدین و مخاصمین و مجاهدین است توضیح می‌دهم یک مرتبه این است که بنده نه یک مرتبه به قول خدای تعالی که هرشب یا یک شب در میان مردم مرا در مواقعی که شایسته زی من و شایسته وکالت من نیست می‌بینند یا یک وقت خودم اظهار می‌کنم که من فلان مجلس می‌روم بعد از آنکه مکرر در افکار مردم خودم را معرفی کرده که من می‌روم به جایی که قمار می‌بازند و محققاً هم بنده قمار نباخته ام اما اگر در انظار مردم و خیالات مردم متهم بشوم و معروف بشوم و مشهور بشوم که این شخص بی مبالات است و قمار باز است باید این ملامت را به خودم بکنم که خودم باعث شده ام شاید عندالله هم عیبی نداشته باشیم برای اینکه شاید آنجا رفته باشم که امر به معروف و نهی از منکر کرده باشم پس باید این را فهمید که ترتیب آثار عرضیه بلکه احکام شرعیه است این معروفیتی است و مشهوریتی است که از منشأ انتزاع اطفال و اعمال خود آن شخص باشد مثلا ما عدالت را به چه می‌فهمیم آقایان ما اهل اسلامیم و احکام اسلام را هم خوب می‌دانیم آن اشخاص که همیشه در موقع جماعات و عبادت حاضرند و هیچ فسق و فجوری از افکار نکرده اند آنها را عادل می‌دانیم که ظاهر الصلاحند و شاید آن کسانی که ظاهر الصلاحند خیلی اعمال و اخلاقشان از آنهایی که به فساد عقیده معروف هستند بدتر باشد معذلک نمی‌شود ترتیب اثری کرد زیرا معروفند به حسن ظاهر این حسن ظاهر که معروفیت پیدا می‌کند مناط تمام احکام شرعیه است و این کاشف از عدالت است و می‌شود او را مقبول الشهاده قرار داد و در حضور آن طلاق داد و هکذا تمام احکامی‌و آثاری که بر عدالت وارد است پس هیچ تصور نکنید که ما می‌خواهیم یک پیشنهادی در این باب بکنیم که ضمیمه قانون شود می‌خواهیم مصداق خارجی این را معین بکنیم مثل سایر مراد که فاسدالعقیده نباشد پس اگر طوری رفتار کرد که مردم بد گفتند مثل اینکه من خودم را طوری معرفی کردم که به من بد نگویند حالا قبح باطن را کار ندارم پس اگر طوری در این شهر خودم را معرفی کردم که مثلا از هرکس بپرسند فلانی چطور است می‌گویند بد معامله است آن وقت شما هرگز با من معامله نمی‌کنید پس پیدا می‌شود حالا نمی‌گوییم مصداقش بنده ام یا شما ولی می‌شود کسی که افعال و اعمال او درست نفهمیده باشند اگر بمیرد در حقش بگویند الهم انا لا نعلم منه الا خیر او انت اعلم به منا این از آن ورشکسته به تقصیر بدتر است. البته اینگونه اشخاص را وکالت داد و لااقل من الاحتیاط حذاالحائط لدینک اخوک دینک فاحططا لدینک نه اینکه شما دلتان خواسته است بنده را ارتجاعی بگویید از این مهملات و قزهملات خیلی گفته می‌شود ولی اگر خودم طوری کار کرده ام که در انظار مردم به بدی معروف شدم خودم گفته ام مرا انتخاب نکنید.

محمد‌هاشم میرزا- اولاً اگرچه این مسئله این قدر نظری نبود و این قدر هم اشکال نداشت ولی شاید در خارج خصوصاً در روزنامه‌ها که می‌نویسند در صدر و ذیل عبارت یک نماینده را که می‌نویسند شاید اشتباه بکنند و ندانند که مقصود طرفین چه بوده است از این جهت لازم است عرض کنم که مقصود مقصد تمام افراد نمایندگان همین است که اشخاصی فاسدالعقیده به سمت نمایندگی برسند و اگر هم برسند رد خواهند کرد بلکه موضوع مذاکره سر طریقش می‌باشد که ما چه قسم معین کنیم که اشخاص فاسدالعقیده کی‌ها هستند تا اینکه در این مقام مقدس نتوانند بیایند و برای تشخیص فاسدالعقیده هم بهترین طریقی که معین شده است طریقی است که شریعت مطهره معین کرده که ثبوتش در نزد یکی از حکام شرع جامع الشرایط باشد که هرکس که به این ترتیب فاسدالعقیده بودنش معلوم شد طرف ترتیب همه قسم آثار شرعیه و عرفیه است و آنچه در نظر آقایان است این است که شاید بعضی برای اغراض خودشان که این کلمه را که ما می‌خواهیم در این قانون بنویسیم وسیله قرار بدهند و مردم را بی جهت تعقیب بکنند و مدعی العموم صحیحی هم نباشد که رسیدگی بشود و اسباب هم مهیا نباشد که مردم حقیقت امر را بفهمند ازاین جهت نمی‌شود این قید را در این کرد والا البته مردم هم مسلمان هستند البته نماینده مسلمین انتخاب می‌کنند چنانچه در وقت انتخابات ملاحظه می‌کنند در اشخاصی که دارای عدالت هستند در صورتی که سابق بر این هم باز تردید می‌کردند و تشکیک داشتند و از آن بالاتر را می‌خواستند پیدا بکنند همچو نبود که اگر این قید را ننمایید اشخاصی را که صاحب ملکه راسخۀ عدالت نباشد انتخاب نمایند بلکه خیلی دشوار است که در حق او رأی بدهند و هر نماینده که انتخاب شد مصدق او همان آرائی است که در حق او داده شده است علاوه بر این ما نمی‌خواهیم به آنها ارائه طریق کنیم که شما فاسدالعقیده را انتخاب کنید ما هیچ نمی‌گوییم و تجویز نمی‌کنیم که شما مردان فاسدالعقیده را داخل کنید همین قدر می‌خواهیم خارج کنیم یک قیدی را که ممکن است به واسطه این بعضی اختلافات را تولید نماید ولی اشخاصی که معیناً فاسدالعقیده هستند باید خارج باشند چنانچه ما در نظامنامه انتخابات نوشتیم که فاسدالعقیده محروم باشد ولی آمدیم سر لفظ معروفیت به حدی که طریقت پیدا می‌کند به آن امر واقع یا آن شبه واقع که آن معروفیت به درجه ای رسیده است مسلم است فساد عقیده این شخص حالا قطع نظر از اینکه نزد حاکم شرع ثابت شده باشد اما اگر این معروفیت به درجه ای نرسیده است در جایی ثبت نشده که یابنده از غرض بگویم فوراً بگویند که کجا این فساد ثابت شده است آقا فضولی نکنید و به شما اشتباه کرده اند اگر اینطور است هیچ تشخیص به جایی نرسیده و این طرز ممکن نیست و اما به یک طرزی رسیده است من که گفتم این فاسدالعقیده است ۳۰ نفر که هست در مجلس ۲۵ نفر گفتند همین طور است آن وقت آن فاسدالعقیده واقع است یا اینکه طریقه فاسدالعقیده را معین کرده باشیم برای اینکه حرف از همین یک کلمه است نظر به این بشود که پیشنهاد آقای حاج آقا رد کردم و این پیشنهاد آقای حاج شیخ الرئیس را هم رد می‌کنم و قید مشهور و معروف به فساد عقیده لازم نمی‌دانم بلکه همان فاسدالعقیده را که در کمیسیون نوشته شده است کافی است برای اینکه همین طوری که بعضی از آقایان تصور می‌کنند که اگر معروف نوشته شود اسباب بعضی امیدها می‌شود اما اینکه آقای حاج امام جمعه فرمودند.

نایب رئیس- این خارج از موضوع است.

محمد‌هاشم میرزا- مقصود این است که رد نمی‌توانند بکنند رد دلیل لازم دارد و این دلیل نمی‌شود.

نایب رئیس- یک مرتبه دیگر جزء ۸ خوانده می‌شود و رأی گرفته می‌شود در قابل توجه بودنش (مجدداً به عبارت ذیل قرائت شد)

۸- اشخاص متجاهر به فسق و فاسد العقیده در دین اسلام.

نایب رئیس- آقای مخبر شما چه می‌فرمایید؟

ذکاءالملک- شاید این را هم که رأی بگیرید رد شود و این مسئله مهم بماند و در اینکه فاسدالعقیده نباید انتخاب شود هم جای شبهه نیست


ولی چون این قسم مواد اختلاف شده است خوب است این را رجوع بفرمایید به کمیسیون که در آنجا شاید بتوانیم عبارتی پیدا بکنیم که مقصود هر دو طرف حاصل باشد و جامع‌تر باشد.

نایب رئیس- پس این باز می‌رود به کمیسیون فقره نهم در این باب مخالفی هست؟ (فقره ۹ به عبارت ذیل قرائت شد)

۹- مقصرین سیاسی که بر ضد اساس حکومت ملی و استقلال مملکت اقدام کرده اند.

حاج سید ابراهیم- بنده همان طوری که عرض کردم مجدداً تکرار می‌کنم که چون می‌بینم امروز دولت باید خیلی از این نوع مقصرین را عفو بکند و کرده است یا آنکه خواهد کرد از این جهت قید مادامی‌که دولت آنها را عفو نکرده است لازم می‌دانم.

نایب رئیس- مذاکرات کافی است (گفتند کافی است)

پیشنهادی از طرف آقای کاشف شده ولی مطلب آن عیناً همین است خوانده می‌شود

(به عبارت ذیل قرائت شد)

اصلاح ماده الحاقیه به مادۀ ۵ شرط (۶) کسانی که بر خلاف اساس حکومت ملی قیام نموده باشند.

کاشف- بنده تقاضا می‌کنم یک کلمه استقلال بعد از حکومت ملی افزوده شود و این هم گمان می‌کنم موافق راپورت کمیسیون است و اما اینکه آقایان می‌فرمایند که این کش دارد و بنده عرض می‌کنم این مطلبی نیست که به محض اظهار این نسبت را آن شخص می‌پذیرد و در یک چنین مملکتی که قانونی است نمی‌شود بدون جهت به کسی یک چنین نسبتی بدهند بلکه در این خصوص تحقیقات هم خواهد شد و اگر کسی اقدام کرده باشد علتی است و همه می‌دانند از این جهت تصور می‌کنم این کلمه هیچ کش بردار نیست و خیلی هم لازم است.

نایب رئیس- این لفظ را قبول می‌فرمایید؟

ذکاءالملک- تفاوتی که دارد با آن راپورت مقصرین سیاسی را انداخته اند مقصودشان این است که مقصرین سیاسی هم باشد یا نه اگر مقصرین سیاسی را هم قبول داریم که همان پیشنهاد کمیسیون خواهد بود و بعد از حکومت ملی استقلال مملکت هم کلمه قیام اضافه شود.

کاشف- آن را هم بنویسید بنده اصراری ندارم و ضرری هم ندارد ولی آن کلمه استقلال را عرض کردم بعد از حکومت ملی زیاد بکنند لازم است نوشته شود.

نایب رئیس- پس راپورت کمیسیون خوانده می‌شود به علاوه لفظ استقلال

(جزء ۹ به عبارت ذیل قرائت شد)

۹- مقصرین سیاسی که بر ضد اساس حکومت ملی، استقلال مملکت قیام و اقدام کرده اند.

نایب رئیس- این ماده تمام شد ولی نمی‌توانیم در آن رأی بگیریم به واسطه اینکه یک جزء آن رفت به کمیسیون و مذاکره در بقیه قانون انتخابات هم می‌ماند برای جلسه آتیه.

حاج عزالممالک- بنده تقاضا می‌کنم که تجزیه شود.

افتخارالواعظین- بنده تقاضا می‌کنم که تجزیه شود.

ذکاءالملک- چون تقاضای تجزیه شده است به این جهت ممکن است رأی بگیرید؟

نایب رئیس- سابقاً تقاضا شده که به شش جزء از این ماده رأی گرفته شود و رأی گرفتند و تصویب شد حالا باید در سایر اجزاء رأی گرفته شود از این جهت جزء هفتم خوانده می‌شود (جزء ۷ مجدداً قرائت شد)

نایب رئیس- رأی می‌گیریم در جزء هفتم آقایانی که تصویب می‌کنند قیام نمایند (اغلب قیام نمودند)

نایب رئیس- جزء هفتم به اکثریت تصویب شد. جزء هشتم که رجوع شده است به کمیسیون جزء نهم خوانده می‌شود (جزء ۹ مجدداً قرائت شد)

نایب رئیس- رأی می‌گیریم در جزء نهم آقایانی که تصویب می‌کنند قیام نمایند (اغلب قیام نمودند)

نایب رئیس- جزء نهم تصویب شد. راپورت کمیسیون بودجه راجع به وراث میرزا جواد مقتول خوانده می‌شود.

(راپورت کمیسیون بودجه به عبارت ذیل قرائت شد)

لایحه وزارت مالیه راجع به وراث میرزا جواد که سه روز قبل از ورود مجاهدین به تهران در درب مجلس شورای ملی مقتول شده قرائت گردیده وزارت مالیه پیشنهاد نموده اند مبلغ شش تومان ماهیانه درباره برادر صغیر و مادر پیر او برقرار شود پس از مذاکرات لازمه کمیسیون بودجه همین پیشنهاد وزارت مالیه را به اکثریت آراء تصویب می‌نماید.

ماده- مبلغ شش تومان ماهیانه سه تومان درباره برادر و سه تومان درباره مادر میرزا جواد مقتول مادام الحیات برقرار می‌شود.

نایب رئیس- مخالفی نیست؟

ادیب التجار- فقط تقاضا می‌کنم که آقای مخبر توضیح دهند حال میرزا جواد و ورثه او را چون بعضی از نمایندگان نمی‌شناسند.

حاج عزالممالک مخبر- میرزا جواد کسی است که چند روز قبل از ورود مجاهدین به تهران در درب همین مجلس به دست اشرار صنیع حضرت کشته شد و حقیقتاً اشخاصی که آن وقت بوده اند دیده اند که وراث او به چه حالت و فلاکت افتادند و حالا با کمال صمیمیت و میل به این رأی خواهند داد که بگذرد.

نایب رئیس- رأی می‌گیریم به راپورت کمیسیون بودجه که مبلغ شش تومان ماهیانه سه تومان درباره برادر و سه تومان درباره مادر میرزا جواد برقرار شود هریک از آقایان تصویب می‌کنند ورقه سفید خواهند داد (اوراق را اخذ و آقای حاج میرزا رضا خان آنها را به عده (۶۶) ورقه احصاء نمودند.)

نایب رئیس- به اکثریت (۶۶) رأی از ۷۳ نفر نمایندگان حاضر تصویب شد. راپورت کمیسیون بودجه در خصوص مترجم نظام قرائت می‌شود.

(راپورت مزبور به عبارت ذیل قرائت شد)

لایحه وزارت معارف در خصوص مترجم نظام در کمیسیون بودجه مطرح مذاکره گردیده وزارت معارف پیشنهاد نموده اند سه ساله سالی ششصد تومان مخارج تحصیل در آمریک و یکصد و بیست تومان خرج مسافرت به مشارالیه داده شود پس از مذاکرات لازمه چون این مسئله چندین مرتبه در کمیسیون رد گردیده است این مرتبه نیز به اکثریت آراء پیشنهاد وزارت معارف رد گردید.

نایب رئیس- پیشنهاد وزارت معارف هم قرائت می‌شود بعد رأی گرفته می‌شود (لایحه وزارت معارف به عبارت ذیل قرائت شد)

مجلس شورای ملی- میرزا سید حسن خان مترجم نظام که جوان محصل قابلی است وزارت معارف نظر به استحقاق او در تاریخ ۲۴ ذیقعدۀ نمره (۲۳۶۹۰) پیشنهادی به مجلس مقدس نمود که با مخارج دولت برای تکمیل تحصیل به آمریک برود و مکرر در این موضوع سوال و جواب شد و بالاخره وزارت معارف تقاضا کرد مبلغی تصویب نمایند تا مشارالیه به خارجه برود پیشنهاد مزبور در مجلس مطرح و پس از مذاکره دفعه اول در مجلس علنی بلاتکلیف ماند و در جلسه ثانی آن مبلغ تصویب نشد و چون تا به حال تکلیفی معین نگردیده و وزارت معارف هم جواب قاطعی به او نداده لهذا با تغییری که در مبلغ داده شده وزارت معارف تصویب می‌کند که مادۀ ذیل را به فوریت تجویز فرموده که مشارالیه آسوده به اروپا رفته تحصیلات خود را تکمیل نماید.

ماده- سالی ششصد تومان دولت برای مخارج تحصیل مترجم نظام به انضمام یکصد و بیست تومان مخارج مسافرت او را به آمریک مقرر می‌دارد که تا سه سال سالی ششصد تومان مرتباً به او عاید گردد.

معاون وزارت معارف- همین طوری که در لایحه عرض شده است که در مجلس شورای ملی واقعاً ترتیب کار مترجم نظام خیلی تعویق افتاده است با وجودی که وزارت معارف مکرر به مجلس مقدس پیشنهاد کرده اند که مقتضی است که یک همراهی دربارۀ او بشود که بیش از این معطل نشود مترجم نظام را همه آقایان به خوبی می‌شناسند که در واقع یک آدم جدی است و همه نوع لیاقت را دارد و لازم است که برود برای تحصیل که تکمیل تحصیلات او بشود همین طور که در لایحه هم عرض کردم از یک سال و نیم قبل از طرف دولت به او وعده داده شده بود که در ازاء خدمات و زحمات او با آن جد و جهدی که در خدمت دولت دارد برود تحصیل خودش را تکمیل بکند منتها در کابینه‌های مختلف که به او وعده داده بودند موفق نشدند که جداً در مقام اقدام وعده خودشان برآیند ولی این مرتبه وزارت معارف بر اثر پیشنهادی که در کابینه‌های سابق شده بود این پیشنهاد را تقدیم نمود و باز هم بنده عرض می‌کنم که در تصویب این وجه تصور نکنند که یک وجهی است که بی محل مصرف شده باشد برای اینکه مترجم نظام لیاقت دارد که بعد از دو سه سالی یک شخص آراسته شود که به درد مملکت بخورد استدعا می‌کنم که آقایان از روی بصیرت توجهی در این لایحه آخری وزارت معارف بفرمایند و این مبلغ را تصویب فرمایند که با این مخارج برود تکمیل تحصیلات خودش را در اروپا بکند.


حاج شیخ علی خراسانی- امورات مشروطیت شخصیت بر نمی‌دارد، امورات مشروطیت تهدید بر نمی‌دارد، آن روزی که بنده تنها بودم در مقابل استبداد ایستادم و داخل مشروطیت شدم و دل از جان شستم و با استبداد مقابله کردم. و نترسیدم تا اینکه یک نفر شارلاتانی بیاید پیشنهاد بکند آدم بفرستد و مرا تهدید بکند که تو چرا در کمیسیون بودجه مخالفت نمودی و مخارج تحصیل و مسافرت مرا رد کردی من از فلان فرقه هستم (گفته شد اینطور نیست) و چنین و چنان می‌کنم اینطور مشروطیت به درد ما نمی‌خورد بنده مخالفم با تصویب این وجه.

دکتر علی خان- گمان می‌کنم شبهه نباشد در اینکه این مملکت یک اندازه به اشخاص تحصیل کرده محتاج است و سابق هم در مجلس رأی دادیم که سی نفر شاگرد برود در اروپا تحصیل بکند و بنده نمی‌دانم که اگر ۳۱ نفر بشود چه ضرری خواهد داشت و جهت این ضدیت با ۳۱ نفر بودن چیست و در صورتی که این شخص هم برود تکمیل تحصیلات خودش را بکند چه ضرر دارد که از طرف دولت یک مساعدتی با او بشود گمان می‌‌کنم که این قدر ضدیت فایده نداشته باشد و ضرری بر آن مرتب نیست مخصوصاً که این شخص هم متعهد می‌شود که بعد از اتمام تحصیلش مستخدم دولت بشود بنده گمان می‌کنم که این شخص خیلی لایق است و سزاوار است که این وجه تصویب بشود که برود تحصیلش را بکند و گمان می‌کنم تحصیلش هم آن قدر طول نخواهد کشید برای اینکه خیلی زحمت کشیده است و تحصیل او زود تمام خواهد شد و حسیات آقایان رأی می‌دهند که امروز این مسئله بگذرد.

نایب رئیس- گمان می‌کنم مذاکرات کافی است.

ارباب کیخسرو- آن لایحه وزارت معارف که خوانده شد در عنوان بود نه در ماده در صورتی که در ماده اینطور نوشته شده است دیگر عرضی ندارم.

نایب رئیس- گمان می‌کنم مذاکرات کافی باشد رأی می‌گیریم در راپورت کمیسیون بودجه که ششصد تومان سالیانه مخارج تحصیل مترجم نظام را در آمریک رد کرده است هریک از آقایان که با این راپورت موافقت دارند ورقه سفید و هریک که مخالفند و تصویب می‌کنند مخارج تحصیل و مسافرت مترجم نظام را ورقه آبی خواهند داد (اوراق رأی اخذ و آقای حاج میرزا رضاخان به عده ذیل شماره نمودند ورقه سفید (۹) ورقه آبی (۴۰) )

نایب رئیس- به اکثریت ۴۰ رأی از ۶۷ نفر نمایندگان حاضر راپورت کمیسیون بودجه رد شد و ۶۰۰ تومان مخارج تحصیل و یکصد و بیست تومان خرج مسافرت مترجم نظام به آمریک تصویب شد.

نایب رئیس- آقای ادیب التجار پیشنهادی کرده اند دارای دو ماده و ۴۱ نفر از آقایان امضاء نموده اند آن طرح را و به مقام ریاست داده اند و از مقام ریاست هم راجع کرده اند به کمیسیون مبتکرات ولی همه روزه ایشان یادآوری می‌کنند و مخصوصاً امروز کتباً تقاضا کرده اند و جماعتی هم مساعدت کرده اند با ایشان که بدون رجوع کمیسیون مبتکرات مطرح شور شود حالا اگر مجلس تصویب می‌کند که بدون رجوع به کمیسیون مبتکرات در جلسه آتیه مطرح شود و اگر رأی نمی‌دهند باشد از کمیسیون برگردد حالا رأی می‌گیریم بدون مذاکره (گفتند که آن راجع به چه چیز است)

نایب رئیس- عرض کردم راجع به کمیسیون مبتکرات شده است دو ماده است که راجع به حقوق اشخاصی است که ضدیت با سلطنت مشروطه کرده اند هریک از آقایان که موافق هستند که بماند تا راپورت از کمیسیون مبتکرات بیاید و همین طور در مجلس مطرح شود قیام نمایند (اغلب قیام نمودند)

نایب رئیس- به اکثریت تصویب شد.

دستور روز شنبه ۲۷ سه ساعت به غروب مانده بقیه شور قانون انتخابات راپورت کمیسیون فوائد عامه راجع به جزیره هرمز- طرح قانونی آقای ادیب التجار راپورت کمیسیون بودجه راجع به حقوق غلامعلی خان و فتح الله خان مجاهد

حاج سید ابراهیم- یک بار دیگر عرض می‌کنم که دوره تقنینیه وکلاء نزدیک به اتمام است و حالا هم بیست و دو سه روز بیشتر نمانده و باید قانون انتخابات بیرون بیاید و در این ایام اعلان انتخاب شود که مردم زودتر بتوانند انتخابات بکنند تا امیدوار باشیم با اینکه زودتر مجلس افتتاح خواهد شد و تا راپورت کمیسیون نظامنامه تمام نشود نباید داخل در مذاکرات دیگر بشویم ولی باز می‌بینیم هر روز قدری از انتخابات خوانده می‌شود قدری هم از وقت مجلس صرف کار دیگری می‌شود از این جهت بنده مخالفم با اینکه غیر از انتخابات چیز دیگر مطرح و جزء دستور شود.

نایب رئیس- همین طور است که می‌فرمایید ولی راپورتی که از کمیسیون برگشته بود همین ۳ ماده بود که امروز مذاکره شد معلوم است بعد از اینکه هرچه از کمیسیون برسد مطرح شود می‌شود و از سایر مطالب مقدم داشته می‌شود.

آقا میرزا احمد- بنده این عرض را که می‌کنم مکرر یادآوری شده است و تاحال اثری از آن ظاهر نشده است قانون شرکت‌ها است که بهترین قانونی بود که می‌خواست وضع بشود برای این مملکت خیلی فایده داشت و شور اول آن شده است و با اینکه دوره ما نزدیک به اختتام است رفته است به کمیسیون و هنوز برنگشته است حالا اگر از کمیسیون برگشته است که در جلسه بعد از این جلسه قرار بدهند که بیاید به مجلس و اگر برنگشته است خوب است آقای مخبر کمیسیون بیان فرمایند که چرا بر نمی‌گردد و در سیاه چال افتاده است.

نایب رئیس- امروز مطالبه شد و قرار شد که بعد از قانون نمایندگان جزء دستور شود آقای دهخوارقانی توضیحی داشتید.

ارباب کیخسرو- عیده کافی نیست که در دستور مذاکره بشود.

دهخوارقانی- هرکس می‌خواهد تشریف ببرد، ببرد بنده عرایضم را یک نفر هم باشد می‌کنم چون در یک فقره از عرایض بنده گمان می‌کنم به آقای امام جمعه یک سوء تفاهمی‌روی داده است لهذا می‌خواهم آن سوء تفاهم و سوء ظنی را که شده رفع کنم بنده چون عرض کردم که در این مملکت مسلمین فرق مختلفه و طوایف هستند و البته مجلس هم نماینده اهل این مملکت است و در مجلس هم ممکن است موجود باشد و عرض کردم که عقیده صحیحه که همه فرق جمع شوند و بگویند که فلان عقیده صحیح است در اسلام نمی‌توانند پیدا بکنند امام جمعه در اینجا اظهار داشتند که ما به آن کسانی که همه عقاید را صحیح می‌دانند همراه نیستیم البته هم عقیده صحیحه و هم فاسد بنده چنین چیزی عرض نکردم بنده خودم به تمام آنچه که سیدالانبیاء آورده است معتقد و متشرعم ولی غرضم این بود که جمیع اهل مملکت نمی‌توانند یک عقیده صحیحه را معین و مسلم کنند که بگویند عقیده صحیحه این است در اسلام معتزله هست اثناعشری هست صوفیه هست شیخیه هست متشرعه هست البته هرکدام از این طوایف عقیده دیگری را فاسد می‌دانند پس وقتی که گفته شد معروف به فساد عقیده نباشد هیچ یک از آنها نباید از دیگران وکیل انتخاب کنند اگر در قوانین اینجور قید و ذکر شود مسلماً اسباب تولید اختلافات خواهد شد و این خود یک دری است برای فساد بزرگ در مملکت که باز می‌شود.

(مجلس یک ساعت از شب گذشته ختم شد)