مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۶ شهریور ۱۳۲۱ نشست ۸۸

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری سیزدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری سیزدهم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری سیزدهم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۶ شهریور ۱۳۲۱ نشست ۸۸

دوره سیزدهم قانونگذاری

مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره‏۱۳

جلسه: ۸۸

صورت مشروح مجلس روز پنجشنبه ۲۶ شهریور ماه ۱۳۲۱

فهرست مطالب

۱- تصویب صورت مجلس

۲- تقدیم یک فقره طرح قانونی از طرف آقای نقابت

۳- بقیه شور دوم لایحه اصلاح نظام وظیفه عمومی

۴- موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه

مجلس یک ساعت و سه ربع پیش از ظهر به ریاست آقای اسفندیاری تشکیل گردید

صورت مجلس روز ۲۴ شهریور ماه را آقای (طوسی) منشی قرائت نمودند. (اسامی غایبین جلسه گذشته که ضمن صورت مجلس خوانده شده:

غایبین با اجازه- آقایان: روحی، فرخ، ملک‌زاده آملی، فاطمی

غایبین بی‌اجازه- آقایان: تولیت، سزاوار، دکتر ضیا، جلیلی، شهدوست، ارگانی، دکتر تاج‌بخش، محیط لاریجانی، مشار، ناصری، اکبر، امیر ابراهیمی، عطاءالله پالیزی، معتصم سنگ، یاراحمدی، کازرونیان، نیک‌پور، دبستانی، آصف، خسروشاهی، صادق وزیری، دکتر نفیسی، کامل ماکو، نصرتیان

- تصویب صورت مجلس

۱- تصویب صورت مجلس

رئیس در صورت مجلس نظری نیست؟ آقای طباطبائی در ماده ۳۴ که خوانده شد ضمن صورت مجلس علاوه بر اینکه کلمه تأخیر ذکر باید بشود یک اشکال هم دارد تازه یک حرف واو و یا هم این جا اگر تأخیر نباشد می‌ماند و می‌شود جمله در صورت و یا غیبت

طوسی این جا نوشته نشده حذف شد بلکه نوشته شده عین ماده تصویب شد.

طباطبائی اشکال دوم این است که اگر آقای معاون وزارت جنگ قبول کردند از من نپرسیدند که بنده هم بنام مخبر موافقت کرده باشم

معاون وزارت چنگ راجع باین ماده آنچه نظر بنده هست این است که در نتجه مذاکراتی که شد و توضیحاتی که داده شد همانطور که نوشته شده این ماده گذشت چون تأخیر راجع بآن کسی است که دیر می‌آید و غیبت مربوط بآن شخصی است که اصلا نمی‌آید و در آن جلسه راجع بتأخیر اصرار زیادی شد و بنده هم نخواستم مخالفتی کرده باشم گفتم نظر دولت و کمیسیون این بوده است که باشد و بعد بنظر مجلس و آقایان واگذار کردم

رئیسآقای انوار

انوار بنده خیال می‌کردم یک ماده که در شور ثانی گذشت دیگر استیناف ندارد اگر یک اصلاحی شد آقای مخبر که از جریان مجلس اطلاع دارند آقای معاون وزارت جنگ هم که جریان را کمتر اطلاع دارند باید بدانند وقتی که یک ماده گذشت دیگر استیناف ندارد بعد اگر نظری باشد ممکن است در ماده الحاقیه مطرح کنید سوابق را باید منظور کنید اکثریت مجلس رأی داد آقا رای مجلس اهمیت دارد اکثریت مجلس رأی داد وقتی که رئیس رأی گرفت و مجلس قبول کرد آن آقا می‌گوید من فلان نیستم بعد از خبری که گذشته است این سابقه ندارد.

رئیسدر این ماده رأی گرفته شد بعین ماده و تصویب شد اگر این جا اشتباه کرده‌اند اصلاح می‌شود. در صورت مجلس نظری نیست؟ (گفته شد خیر) صورت مجلس تصویب شد.

ـ تقدیم یک فقره طرح قانونی از طرف آقای نقابت

(۲ـ تقدیم یک فقره طرح قانونی از طرف آقای نقابت)

نقابت نکته دیگری که می‌خواستم عرض کنم این است که در ادوار گذشته یعنی از پانزده سال باینطرف بیشتر قوانینی که مجلس را مشغول می‌کرد قوانین دادگستری بود و مقرراتی راجع بحقوق و جزا در اینجا واقع می‌شد در تلو این مقررات که اکثرش هم خوب بود و متخصصین نظر کرده بودند یک موادی غلط‌انداز گذاشته می‌شد که اینها خیلی برجسته بود و این مواد بطوری برجسته است که بر سطح کتاب قانون اگر دست بکشید برجستگی این مواد معلوم می‌شود که انسان تعجب می‌کند که این اندازه هم ممکن است قانون برجسته نوشت بنده این مدت مراقبت کردم این مواد را یکی یکی مطالعه کردم و با آقایانی که اهل اینگونه مطالعات بودند مطالعه کردیم آقایان هم تشویق کردند که یک نظر خوبی است و باید این مواد اصلاح شود بنده این مواد را بصورت یک طرح تهیه کردیم برای اینکه مورد توجه مجلس واقع شود و در کمیسیون مبتکرات مورد شور قرار بگیرد و البته نمی‌خواهم اینجا یکی‌یکی عرض کنم چون خیلی مفصل است ولکن رؤس مسائلش را بنده تذکر می‌دهم: یکی اصلاح دیوان محاکمات اولیه است تنها اموری است که عنوان حاکمیت دولت و محکمات مالیه است تنها اموری است که عنوان حاکمیت دولت و محاکمات اداری باشد ولی اموری را که دولت مشابه عمل افراد انجام می‌دهد که قانون بآن اعمال تصدی نام نهاد این امور می‌رود در مراجع دادگستری و مراجع خودش زیرا هم قانون اساسی و هم سایر قوانین در این خصوص تصریح دارد. دوم موضوع مطالبات بانک روس قدیم است صرف نظر از اینکه آن مطالبات بکلی بی‌اساس بود نخواستیم اینجا الغاء شده باشد ولی گفتیم اینها تابع مقررات عمومی باشد و برود به دادگستری برای اینکه در دیوان محاسبات با تصویب نامه‌هائی که از هیئت وزراء می‌گذشت بکلی اصول را از بین برود به دادگستری برای اینکه در دیوان محاسبات با تصویب نامه‌هائی که از هیئت وزراء می‌گذشت بکلی اصول را از بین می‌برد و عوض می‌کرد سوم انحلال دیوان جزای عمال دولت است زیرا این یک محکمه اختصاصی است برای مأمورین دولت ولی ارتکاب جرم اختصاص ندارد که مأمور مرتکب بشود یا غیر مأمور هر کس مرتکب شد باید تعقیب بشود تنها اگر مأمور در حین انجام وظیفه‌اش مرتکب شد این قرینه مشدده است و اینهم صرفاً انحلال نیست یعنی این مقررات دیوان جزا که برداشته می‌شود بجایش مقرراتی گذارده می‌شود که جریان بهم نخورد. چهارم الغاء تفسیر اصل هشتاد و سه قانون اساسی است که اصل هشتاد و سه قانون اساسی منع می‌کرد تغییرات مطلق قضات را ولی این منع بصورت اثبات درآمد و گفتند که اگر قاضی را تغییر دادیم نرفت بمجازات انتظامی از درجه چهار ببالا محکوم می‌شود این اصل ۸۳ قانون اساسی معنای خودش را دارد و محتاج به این تفسیر نخواهد بود. پنجم انحلال محکمة اختصاصی است که برای وکلای دادگستری تعیین کرده‌اند زیرا وکیل در حکم قاضی است و همینطور قاضی در محکمه انتظامی محاکمه می‌شود و کلاهم باید در محکمة انتظامی محاکمه بشوند و لازم لیست محکمه اختصاصی برای آنها قائل بشویم. ششم انحلال محکمه ازدواج این یک محکمه‌ایست برای مجازات متخلفین از قانون ازدواج. البته مجلس شورای ملی برای این متخلفین مجازاتی معین کرده است البته آن مجازات‌ها باقی است ولی قانون گذشت که در یک محکمة اختصاصی این را رسیدگی بکنند اینهم باید بمراجع عمومی برود رسیدگی شود و این محکمه اختصاصی ضرورت ندارد. هفتم تقصیرات ارتشاء و اختلاس مأمورین شهربانی و سجل احوال و شهرداری به محاکمات ارتش رجوع می‌شد اینهم باید به محاکم عمومی مراجعه بشود. هشتم اینکه اجازه داده شده بود که مدعی‌العموم بدون احضار و تحقیق از متهم ادعانامه می‌داد محکمه هم به تبعیت ادعانامه حکم احضار می‌داد بدون رسیدگی باتهمام و این را باصطلاح بهش امر نامه می‌گفتند اینهم باید مطابق رویة عموم محاکم رسیدگی باید بشود. نهم اختیارات زیادی است که بمدعی‌العموم‌ها داده شده بود که حق دارد در صورت حکم برائت متهم را در حبس نگاه دارد و از این حکم استیناف بخواهد و اگر استیناف تبرئه‌اش کرد او را در حبس نگاه بدارد و تمیز بخواهد و اگر برای آزاد کردن متهم تقاضی می‌کردند حق‌الکافاله بدهند و آزاد شوند اگر پنج هزار تومان بود میدیدند قرض و قوله می‌کند و می‌دهد ده هزار تومان می‌کردند و اگر می‌داد پانزده هزار تومان می‌کردند اگر می‌داد بیست تا می‌کردند ما دو سیه‌هائی داریم که تا پنجاه و هشت هزار تومان بالا برده‌اند که او را در حبس نگاه بدارند این برای این بود که مدعی‌العموم تحت‌نظر و نفوذ وزیر بود او می‌گفت او هم این مقررات ظالمانه از دستگاه عدالت باید جمع بشود. یکی هم انحلال شورای عالی انتظامی است یکوقتی هم آقای اعتبار در اینجا شرحی بیان کردند شورائی بود در تحت نظر وزیر هر قاضی که از ریخش خوشش نمی‌آمد می‌بردند آنجا انفصال ابد بدون رسیدگی رأی می‌دادند و رأی هم قطعی بود در صورتیکه شورای عالی انتظامی داریم که باید در آنجا رسیدگی بشود قید شده احکامی که تا حالا از شورای عالی انتظامی صادر شده قابل تجدیدنظر است و در ظرف یکماه در محکمه تجدیدنظر بشود. یکی هم راجع باصلاح قانون اعمال نفوذ است که البته بکلی لغو نشده چون آقای مؤید احمدی متذکر شدند عیناً هست در اینجا همانطور که عرض کردم اینجا یک موادی است که مورد توافق همه است و همة آقایان توجه دارند و خیلی واضح‌البطلان است و بنده چون در سایر مقررات و امور تخصصی نداشتم آنجاها وارد نشدم فقط با یک اطلاعات ناقصی که در امور دادگستری داشتم اینها را که راجع بامور جزائی و حقوقی است انتخاب کردم و استدعا دارم که آقایان اعضاء کمیسیون مبتکرات توجه عاجلی بفرمائید که اینهم مثل قانون رسیدگی بحساب بیست ساله مسکوت نماند

ـ بقیه شور دوم لایحه اصلاح قانون نظام وظیفه عمومی

(۳ـ بقیه شور دوم لایحه اصلاح قانون نظام وظیفه عمومی)

رئیسبقیه شور دوم لایحه اصلاح قانون نظام وظیفه مطرح است. ماده سی‌وپنج قرائت می‌شود:

ماده ۳۵ـ حوزه‌های فرعی برحسب اقتضا ممکن است بطور سیار انجام وظیفه نمایند.

تبصره ۱ـ کدخدایان بایستی در تجسس و جمع‌آوری مشمولین غایب دهات ابواب جمعی خود مطابق صورتیکه از حوزه داده می‌شود کمال مساعدت را با مأمورین بنمایند.

رئیسآقای انوار.

انوار دو سه موضوع آقای رئیس کمیسیون که سمت مخبری و آقائی نسبت به بنده دارند پریروز بیان کردند و جواب داده نشد یکی اینکه فرمودند کمیسیون درش باز است این برخلاف نظامنامه است کمیسیون نباید درش باز باشد (آن کمیسیون بودجه است که باید آزادانه بیایند و صحبت هم بکنند) مگر در صورتیکه کمیسیون اجازه بدهد. باندازه‌ای کمیسیون در بسته است مثل ادارات که هیچوقت راه نمی‌دهند میپرسند آقای وزیر کجا است می‌گویند در کمیسیون است در صورتیکه نشسته است دارد غلیان می‌کشد. آنوقت با اینکه در باز است با این پیشنهادهائی که داده‌اند یک کلمه‌اش را صبحکم‌الله بهش نگفته‌اند در صورتیکه حالا می‌رسد بانجائی که ماده بماده آقایان پیشنهاد داده‌اند هم جلب توجه کرده‌اند و هم نظر مجلس این است که یک پیشنهاد عام‌المنفعه است هیچ نگاه نکرده‌اند خوب خدا حفظش کند آقای روحی اگر بود که می‌گفت خوب اصلا صحبتش را نکنید این قانون مقدس است ما بشر هستیم آقا دارای قوه قدس نیستیم که تمام علوم و علم لدنی را عالم باشیم الانکار زاید یوماً فیوماً هر ساعتی یک فکری برای ما می‌آید ملاحظه میفرمائید خدا شاهد است بعضی افکار هست که وقتی در کمیسیون هستیم برای بنده نمی‌آید آنوقت مگویند آقا چرا نگفتید آقا بنده عالم به غیب که نیستم یکدفعه که صحبت می‌شود این اشکال بنظر می‌آید این اجمالاً بر سبیل تذکر بود. اما راجع بماده بآقای اعتبار تذکر دادم آقای دشتی پریروز یک صحبتی کردند که کاملاً من علاقه‌مند شدم فرمودند که این قانون را طوری باید ما بتوانیم بنویسیم که تماس مأمورین با مردم کمتر باشد آنجه که باعث صدمه این مردم شده است همین تماس است این جا نوشته برحسب اقتضا این مقتضی میداند از الیگودرز برود به چهار چشمه این موضوعی که آقای دشتی بیان کردند که قوانین را اولاً صریح و واضع بنویسیم یعنی عبارات کش‌دار نباشد ثانیاً تکلیف مأمورین اجرا معلوم باشد یعنی بر سبیل مطلق این کار را بگوئیم بکنند این خیلی بد است و ثانیاً قوانین را بر وجهی بنویسیم که تماس با افراد داشته باشد بنده کاملاً در نظر دارم در یک موقعی اراک محل حکومت بود ملایر و تویسرکان و نهاوند جزوش بود حاکم معین می‌شد برای چاپلق جایش معلوم است یا باید برود چهار چشمه یا امامزاده قاسم این حاکم صبح سوار می‌شد نهار بهرجا توجه داشت باید برود خوب حالا باید نهار بخورد حالا باید مقداری باو پول بدهند تا نهار بخورد بعد از آن می‌خواست برود جای دیگر باز مقداری پول باید باو بدهند تا برود بعد بهمین جهت اسمش بدو معروف شد برای اینکه بعدها می‌گفتند تو حاکم چاپلقی و معین نکرده‌اند که محل سکونت تو در کجا است و دیگر لازم نیست سوار بشوی فلانجا بروی یا فلانجا گردش بروی ـ مقصود این است که این جریانات در نظرشان باشد شاید تعجب بفرمائید ولی تعجب ندارد یک اردوی جرماغون مغول بود اما حالا نباید اینطور ندارد یک اردوی جرماغون مغول بود اما حالا نباید اینطور باشد بلکه ما باید کاری بکنیم که مأمورین تماسی با مردم نداشته باشند و تکلیف مأمورین معلوم باشد و تکلیف مردم هم معلوم باشد اینجا نوشته شده است که حوزه‌های فرعی برحسب اقتضا ممکن است بطور سیار انجام وظیفه بنمایند عبارت را ملتفت باشید یان اقتضاء کی مقتضی بداند مشخص این اقتضا کیست آن اشخاصی که مأمور می‌شوند؟ امروز مقتضی می‌شود که این ده با آن ده که یک فرسخ بیشتر مسافتش نیست این جا برود و آنجا هم برود یا نرود صحبت در سر اقتضا است کلمة اقتضا در قانون معلوم نشده که مشخص آن کی باید باشد کی آنرا تشخیص بدهد و همین‌جور ممکن است چون اختیار بدست این داده‌اند یک جائی مثلاً شاید بحسب واقع مقتضی در کار باشد نرود اما یک‌جا که منجز نیست برود آنجا یا تغییرش بدهد اینست که من تقاضا دارم که این ماده برداشته شود و اکتفا شود بهمان ماده ۳۶ که قانون خودش معین کرده‌است منطقه اصلی و فرعی را معین کرده است که ما بین اینها ۶ فرسخ بیشتر فاصله نباشد حوزه تشکیل بدهند این حوزه‌هایتان را به ترتیبی که ۴ فرسخ به ۴ فرسخ یا ۶ فرسخ به ۶ فرسخ به ترتیبی که لازم باشد تشکیل بدهید اما این کمیسیون سیار یک تکلیفی است هم غیر معین و هم نمی‌شود محدود کرد و نمی‌شود اجازه را بدست آنها داد و محدود کرد این سوابق ممتد را نظرتان باشد این یک نظر نظر دیگرم اینست که در تبصره دوم نوشته در شهر و نقاطیکه شهربانی وجود دارد و وظیفه مقرره در این ماده بعهده مأمورین شهربانی است الی آخر در صورتیکه ماده مربوط بحوزه سیار است و اینجا باید نوشته شود وظیفه مقرر در تبصره یک ماده اول این نظر بنده بود

رئیسآقای دهستانی

دهستانی عرض بنده در تبصره این ماده است البته آقایان هر اظهاری بفرمایند در اثر تجربة است که در این مدت بدست آمده است بنده اغلب دیده‌ام که اشخاص که غایب بودند گواینکه اهل آن ده بودند و شاید یکوقتی در آن ده بودند و شناسنامه از این ده داشته‌اند بمحض غیبت مأمورین نظام وظیفه کدخدای محل را با یک فشار فوق‌العاده تحت مضیقه میگذاشته و جداً فراری را از او می‌خواستند و این کدخدا مجبور بود که یا حق‌السکوت بدهد و یا از تهران به قزوین برود که آن فراری را پیدا کند این است که بنده در این قسمت پیشنهاد می‌کنم نوشته شود تا حدی که میسر است کدخدای محل مساعدت کنند نه اینکه مجبور باشد حق‌السکوت بدهد و نه اینکه برای پیدا کردن غایب از محل خودش بیرون برود. معاون وزارت جنگ راجع به ایرادی که آقای انوار به تبصره ۲ فرمودند بنده هم تصدیق می‌کنم که اصلاح لازم است که نوشته شود در شهرها و نقاطی که شهربانی وجود دارد وظیفه مقرر در تبصره اول این ماده بعهده مأمورین شهربانی و در صورت نبودن شهربانی بعهده مأمورین ژاندارمری بشود ولی راجع باینکه فرمودند آن حوزه‌های فرعی سیار ممکن است اساساً بلاتکلیف باشند یا کار نکنند این را خواستم عرض کنم که حوزه‌های فرعی تابع حوزه اصلی فرماندار و شهردار و محترمین محل همه هستند این لدی‌الاقتضاء که نوشته شده است این است که ما گفتیم در ماده ۳۶ که باید طوری بکنیم که سرباز بیش از ۳۶ کیلومتر نیاید وضعیت شهرهای ما هم طوری است که گاهی یک نقاطی پرت افتاده است عرض ۳۶ کیلومتر ممکن است ۷۰ کیلومتر باشد حوزه اصلی در نظر گرفته است که یک کاری بکنند که برخلاف این قانون باشد و مشمول ۷۰ کیلومتر بیاید این است که حوزه اصلی یک کمیسیون سیاری می‌فرستند بمحل و وضع آنها در محل معین می‌کنند اگر این موضوع را برداریم بنظر بنده آن ماده ۳۶ را که گذاشتیم که ۳۶ کیلومتر بیشتر نشود آن ماده از بین می‌رود و بی‌اثر می‌شود چون شاید بعضی از نقاط باشد که بیش از ۳۶ کیلومتر باشد خود بنده در خیلی از نقاط ایران مسافرت کرده‌ام بین نقاط و آبادیها ۱۵ یا ۱۶ فرسخ هم فاصله بوده است این لدی‌الاقتضاء که نوشته شده است برای آن موقع است و اصلاً چون حوزه اصلی نظام وظیفه تصمیم در این باب می‌گیرد مخاطره‌ای در بین نیست که لدی‌الاقتضاء در ماده باشد بعلاوه در آئین‌نامه که نوشته خواهد شد با نظر وزارت کشور تنظیم می‌شود و بعد هم بیاوریم بعنوان مشاوره بکمیسیون مجلس در آن آئین‌نامه تمام این جزئیات امر نوشته می‌شود و رسیدگی و نگرانی آقای انوار مرتفع خواهد شد دیگر عرض ندارم.

رئیسپیشنهاد آقای دهستانی:

در تبصره ۱ بعد از کلمه جمع‌آوری علاوه شود تا حدی که میسر است.

دهستانیبرای توضیح همینقدر عرض می‌کنم که تاحدی که میسر است علاوه بشود همچنین جملة (در صورتیکه در آن ده مقیم باشد) ولی اگر رد آن ده مقیم نباشد ممکن است همان قضیه که عرض کردم پیش بیاید یکی که در شیراز است مثلاً یا در تهران یا در فلان ده و از کدخدای فلان جا او را مطالبه کنند این طور نباشد و البته آقای معاون هم تصور نمی‌کنم با این امر مخالف باشند.

معاون وزارت جنگ این ایراد آقای دهستانی گمان نمی‌کنم خیلی وارد باشد چون کدخدایان یک وظایفی دارند که در همه جا باید عمل بکنند اینجا کدخداها خود را ملزم باجرای این امر نمی‌دانستند ما نوشتیم که کدخداها این عمل را بکنند و کمال مساعدت را بکنند با مأمورین و این آنقدر شدید نیست و بنظر بنده اگر ماده همینطور باشد بهتر است.

رئیسآقای ملک مدنی.

ملک مدنی عرض کنم این مطلبی که آقای دهستانی فرمودند صحیح است ولی این ماده عطف نمی‌شود باین مطلب که آقای سرتیپ فرمودند و این ابهام داشت. کدخدا باید در محل خودش مساعدت بکند و می‌کند ولی مأمور نظام وظیفه نیست که پا شود برود دنبال مشمول و اینها مقصود بنده این است که مطلب روشن شود در مجلس هم سابقه قضیه معلوم بشود که بعد اسباب زحمت مردم فراهم نشود مشمولی که در آنجا متولد شده است و کدخدا او را می‌شناسد در صورتیکه بهش دادند اگر آنجا باشند مشمولین را در آنجا کمک می‌کنند و می‌دهد ولی وقتیکه صورت بهش دادند و آن مشمول رفته است و می‌دهد ولی وقتیکه صورت بهش دادند و آن مشمول رفته است و یا فرار کرده است و در آنجا نیست دیگر به او مربوط نیست جوابی هم خواهش می‌کنم آقای مخبر بدهند که مطلب روشن بشود.

طباطبائی عرض کنم در لایحه پیشنهادی دولت اینطور بوده که کدخداها مکلف بودند که مشمولین را تسلیم مأمورین کنند و صریحاً اینطور بوده. ما برای جلوگیری از این احتمال کلمه «ملکف هستند» را برداشتیم و هر کدخدائی را در دهات ابواب جمعی خودش موظف کردیم با مساعدت مأمورین نظام وظیفه ملاحظه میفرمائید بموجب این تبصره کدخدا موظف است که با مأمورین کمال مساعدت را بکند بنده گمان می‌کنم موافقت بفرمایند جای نگرانی هم نیست و منظور هم تأمین شده است.

دهستانیتمنی می‌کنم پس این قسمت را اضافه بفرمائید در صورتیکه مشمول در آن ده مقیم باشد

طباطبائی ما نوشتیم در حوزه ابوالجمعی بنابراین تأمین است نظر آقا

دهستانیما نوشتیم که فرمودند نظر بنده تأمین شد مسترد می‌کنم

معاون وزارت جنگ اجازه بفرمائید قبلاً هم عرض کردم در تبصرة دوم کلمه امنیه به ژاندارمری تبدیل شود.

رئیسپیشنهاد آقای لاریجانی:

تبصره ۱ کدخدایان بایستی در تجسس و جمع‌آوری مشمولین غایب دهات ابواب جمعی خود مطابق صورتیکه از حوزه داده می‌شود در صورتیکه مشمولین در آن دهات مقیم و ساکن باشند کمال مساعدت را با مأمورین بنمایند

لاریجانی چون اغلب هست که اشخاصیکه در دهات سکونت دارند و از همان دهات شناسنامه می‌گیرند ممکن می‌شود بروند براهسازی و جاده سازی و اصلاً از این ده با خانوده‌هایشان کوچ می‌کنند بیک ده دیگر می‌روند آنوقت وقتیکه اسامی‌شان اینجا خوانده می‌شود چون شناسنامه را در همان دهات گرفته‌اند بکدخدای همان دهات رجوع می‌کنند و حال آنکه آنجا نیستند و رفته‌اند این است که بنده پیشنهاد می‌کنم برای اینکه آن منظوری که آقای دهستانی دارند و نگرانی دارند پیش نیاید کدخدا موظف باشد کسانی را که در حوزه ابواب جمعی خود او مسکن دارند آنها را جمع‌اوری بکنند و مجبور نشود فرض بفرمائید یک نفر در ساوجبلاع بوده است و آن شخص غایب است و حالا در قزوین است او مجبور باشد برود دنبالش و یک استدعای دیگری هم از آقای معاون وزارت جنگ دارم و آن اینست که ایشان اصرار نداشته باشند که موادی که در کمیسیون نظام گذشته است پافشاری کنند که طابق‌النعل بالنعل تصویب شود زیرا که این موضوع یک موضوعی است که با تمام مردم تماس دراد و ایشان طرف اجرای آن هستند ولی مجلس طرف ارجاع و طرف گرفتاری مردم است استدعا می‌کنم ایشان توجه بفرمایند بنده پیشنهاد می‌کنم که ایشان یک قدری موافقت بکنند پیشنهاداتی که می‌شود مجلس که نظری ندارد مجلس نظرش این است که آن جریانات و شدائدی که نسبت بمشمولین و اشخاصیکه مشمول نظام وظیفه می‌شدند بعمل می‌آمد دیگر تکرار نشود اگر می‌خواهند که این قانون که از مجلس می‌گذرد یک قانونی خوبی باشد و رعایت حال عموم شده باشد بنده از آقای معاون وزارت جنگ استدعا می‌کنم که موافقت بفرمایند و قدری اصرار نداشته باشند که همان مواد و عبارات جملاتی باشد خود ایشان پیشنهاد کردند و از کمیسیون آمده بمجلس

طباطبائی خواهش می‌کنم که تبصره پیشنهادی یک مرتبه دیگر خوانده شود.

(بشرح سابق خوانده شد)

معاون وزارت جنگ اگر مقیم باشد که می‌گویند این سرباز است اگر سربازی که مقیم بود و رفته آنوقت لابد به کدخدا گفته که کجا رفته است در اروپا هم معمول است کسی که مشمول شد بهرجا خواست مسافرت بکند به دفتر سربازگیری اطلاع می‌دهد و می‌گوید من می‌خواهم بروم در فلان محل و در فلان موقع برمیگردم این آدم عجالتاً در اصفهان است در آنجا هم اطلاع می‌دهد که من سرباز مشمول هستم و آمده‌ام این‌جا و این تکلیفش روشن است حالا اگر اجازه می‌دهید در آئین‌نامه این مطالب را اصلاح بکنیم معذلک بنده نظری ندارم و موافقم با این اصلاح ولی باشند یا بوده‌اند خیلی فرق دارد. مقیم و ساکن باشند نمی‌شود بوده‌اند باید باشد. بوده‌اند بنظر بنده عیبی ندارد و بهتر است

طباطبائی- عرض کنم که این موضوع که آقای سرتیپ فرمودند اگر توجه بکنید صحیح است بنده هم موافقت کردم بنده هم از ایشان خواهش کردم که موافقت بکنند از آقای امیر تیمور هم قبلاً خواهش کردم که موافقت کنند و پیشنهادی در این زمینه بدهند اشکال ایشان این است که اگر مشمول در آن حوزه کدخدا حاضر است که می‌دهند پس این را تصویب می‌کنیم اگر حاضر نیست رفته و فرار کرده پس این چه قیدی است؟ (امیر تیمورـ باید مأمور بفرستند و او را بیاورند) حالا اگر ماده را طوری تنظیم کنید که مفهوم این معنی باشد که کدخدا در ده ابواب جمعی خودش با مأمورین نظام وظیفه در پیدا کردن مشمولین فراری کمک کند مقصود این است اگر شما مطابق این توضیح هم فرمایشی بفرمائید بنده موافقم بالاخره توضیحی که ایشان فرمودند این است که حالا این را بهر نحو که هست پیشنهاد کنند اگر این توضیح کافی است که کافی است والا پیشنهاد بفرمایند بنده قبول می‌کنم.

رئیسـ آقای لاریجانی.

لاریجانی بنده این اصلاحی را که پیشنهاد کردم باین نظری که آقای طباطبائی فرمودند متوجه بودم نظر این است که برای کدخدا اسباب زحمت درست نشود کدخدا مسئول این عده ایست که در آن ده ساکن‌اند ولیکن کدخدا مأمور جمع‌آوری که نیست کدخدا می‌تواند مشمولین را در دهات جمع‌آوری بکند اما نمی‌تواند عقب فراری برود مأمور که نیست ما منظورمان این بود که کدخدا را از مضیقه رهائی دهیم والا تبصره همان بوده که پیشنهاد کردم و اشکالی هم نداشته است.

طباطبائی توجه بفرمائید که عبارت «کدخدایان بایستی در تجسس و جمع‌آوری مشمولین غایب دهات ابواب جمعی خود مطابق صورتیکه از حوزه داده می‌شود در صورتی که مشمولین در آن دهات مقیم و ساکن باشند کمال مساعدت را بمأمورین بنمایند» این تکرار است بنده عین تبصره را کافی میدانم حالا اگر آقایان اصراری دارند بفرمایند.

امیر تیمورـ فقط در حوزه ابواب جمعی خود بنویسید.

لاریجانی بطوریکه آقا فرمودند اگر عبارت فقط را موافقت کنند بنده پیشنهادم را مسترد می‌کنم.

امیر تیمور آقا موافقت کردند با کلمه فقط.

طباطبائی چه جور؟ کجا فقط بگذاریم؟

رئیساینجا یک نکته‌ای را باید ملتفت بود این عبارتی را که اینجا نوشته که کمال مساعدت را باید با مأمورین کرد منافی با چیزی نیست که فرمودند ممکن است اطلاع داد که رفته است بکجا والا در اصل مطلب بر کدخدایان چیزی وارد نیست کدخدایان بایستی مشمولین غایب دهات ابواب جمعی خود را تجسس کنند و با مأمورین مساعدت کنند بنظر بنده این مخالف نیست با منظور آقایان

معاون وزارت جنگ اجازه میفرمائید بنده نظری که عرض کردم چون کدخدایان نوشته شده مشمولین دهات غایب دهات ابواب جمعی خود را گمان می‌کنم که در عبارت سوء تفاهم شده که کدخدا ممکن است برای ۷ یا ۸ یا ۱۰ تا ده باشد در صورتیکه کدخدا مال یک ده است حالا عوض دهات هم اگر میل داشته باشید بنویسیم ده و بجای کدخدایان هم بنویسیم کدخدا رفع اشکال می‌شود. کدخدا باید در ده خودش با مأمورین کمال مساعدت را بکند یعنی وقتی مفرد گفته شد رفع نگرانی می‌شود و منظور عملی می‌شود.

لاریجانی ایشان با کلمه فقط هم موافقت نکردند بنده تقاضا می‌کنم به پیشنهاد بنده رأی بگیرید بنده در پیشنهاد خودم مصرّم.

طباطبائی پیشنهاد را دو مرتبه بخوانید.

(بشرح گذشته خوانده شد)

طباطبائی آقا با همین موافت می‌کنم (امیر تیمورـ موافقت کردند آقا)

معاون وزارت جنگ موافقم

طباطبائی آقای انوار هم یک پیشنهاد اصلاحی کرده بودند در ماده.

انوارـ بلی در تبصره دوم بنویسند وظیفه مقرر در تبصره اول این ماده.

طباطبائی صحیح است. کلمه امنیه هم در تبصره دوم ژاندارمری تبدیل می‌شود

رئیسپیشنهاد آقای طوسی

پیشنهاد می‌شود کلمه بایستی از تبصره اول حذف شود. طوسی

طوسی این جا آقا فرمودند در پیشنهاد دولت مکلف است بود و ما آن را از ماده برداشتیم و بایستی بجای آن گذارذیم بنده تصور می‌کنم مکلف است، بایستی چندان فرقی ندارد و در معنی یکی است اگر فشار باید باشد با هر دو کلمه هست مگر اینکه بنده بد فهمیده باشم این است که این کلمه را استدعا می‌کنم بردارند.

طباطبائی در پیشنهاد دولت عرض کردم کلمه مکلف است بود که مشمول را کدخدا مکلف است تجسس نمده و جمع‌آوری کند، در کمیسیون این کلمه را برداشتیم و بجای مکلف است بایستی گذاشتیم که مساعدت کند و گمان نمی‌کنم عیبی هم داشته باشد.

طوسی استرداد کردم

رئیسرأی می‌گیریم بماده سی‌پنجم با این اصلاحاتی که شد

هاشمی اجازه می‌فرمائید؟ عرض می‌شود این اصلاحی که پیشنهاد شد در تبصره دوم بشود شاید قسمت آخر تبصره با قسمت اول آن قدری بینونت پیدا کند باین معنی که کدخدا بایستی در تجسس و جمع‌آوری مشمولین غایب دهات ابوابجمعی خود اقدام کند بعد می‌فرمائید این قید اضافه شود در صورتیکه در آن ده مستقیم و ساکن باشند این بینونت دارد با صدر تبصره و مخالف است با قسمت اول و حال آنکه باید قانون قاطع باشد و روشن باشد و دیگر نشود یک ایراد بی‌موضوع گرفت بنابراین چون عبارت تبصره وافی بمقصود نیست لذا بعین تبصره پیشنهادی کمیسیون رأی گرفته شود.

طباطبائی مشمول غایب آن کسانی را می‌گویند که خوشان را بحوزه سربازگیری معرفی نکنند. ممکن است این مشمول غایب در تهران مشمول باشد در محله سنگلج فرض بفرمائید و در تهران هم هست او را اعلان که می‌کنند نمی‌آید خودش را معرفی این غایب است در فلان ده هم همینطور آن مشمول که غایب است ولی ساکن و مقیم آن ده هست این مشمول مادام که در آن ده ساکن است کدخدا بایستی او را معرفی بکند و با مأمورین در این قسمت مساعدت بکند و آنها را راهنمائی کند ولی اگر در آنجا ساکن نیست از آن ده فرار کرده یا رفته است بجای دیگر که برکدخدا بحثی نیست پس عبارت خیلی روشن است اشکالی هم ندارد (صحیح است)

لاریجانی آقا عبارت تبصره خیلی روشن است خواهش می‌کنم موافقت بفرمائید

رئیسرأی می‌گیریم بماده ۳۵ با اصلاحاتی که شد آقایان موافقین برخیزند (اکثر برخاستند) تصویب شد. ماده ۳۶

ماده ۳۶ـ حوزه‌های اصلی مکلفند محل گردآوری مشمولین را در حوزه‌های فرعی طوری تعیین نمایند که مشمولین برای حضور در مراکز معینه بیش از ۳۶ کیلومتر مجبور بطی مسافت نباشند.

رئیسآقای دهستانی

دهستانیبطوریکه همه آقایان می‌دانند ۳۶ کیلومتر از برای بنده که دارای اتومبیل هستم یا اشخاصی که دارای وسائط نقلیه هستند راهی نیست ولی تعیین بفرمائید از برای یک رعیتی که در موقع زمستان بخواهد ۳۶ فرسخ راه (جمعی از نمایندگان ۳۶ کیلومتر آقا نه ۳۶ فرسخ) بلی ۳۶ کیلومتر راه بپیماید چقدر زحمت دارد حالا که وزارت جنگ می‌خواهد نهایت همراهی را بکند استدعا می‌کنم موافقت بفرمایند و این ۳۶ کیلومتر را ۲۴ کیلومتر کنند که رعایای دهات راحت‌تر بشوند و یک دسترسی بیشتری داشته باشند و در زحمت نباشند والا ۳۶ کیلومتر کارآسانی نیست.

رئیسآقای انوار

انوارـ آقای دهستانی توجه داشته باشند که این را نمی‌شود برای هر یک از افراد یک اتومبیل برد در خانه‌شان که سوار شدند و بروند شش فرسخ راه چیزی نیست بنده خودم روزی ۷ فرسخ پیاده راه می‌روم این عیب ندارد آقا که شش فرسخ از محل خودش بمراکز معینه سربازگیری برود حوزه اصلی هم نیست حوزه فرعی است. در صورتیکه مملکت رو بترقی و رو به آبادی می‌رود مسلماً کمتر هم می‌شود این چیزی نیست که شما ایراد می‌کنید حالا بگوئیم شش فرسخ زیاد است نه شتر پیدا می‌شود نه الاغ پیدا می‌شود نه گاری پیدا می‌شود و خوبست چهار فرسخ باشد آنوقت هم همین اشکال و ایراد هست که مباشر محل چطور و راه چطور و این حرفها. این مطالب یک چیزهایی است که دیگر بحث ندارد (صحیح است).

رئیسآقای هاشمی

هاشمی عرض کنم که عملی شدن این قسمت هم آقا در کشور ایران در بسیاری از نقاط خیلی مشکل است برای اینکه در خیلی از نقاط ایران قراء و دهاتی هستند که صد نفر یا دویست نفر جمعیت دارند و ده فرسخ پانزده فرسخ بیشتر با شهرها فاصله دارند با آبادی دیگر فاصله دارند و اگر دولت بتواند همین قسمت را هم عملی کند با فقدان وسائل باز هم خیلی کار مهمی است پس نه افراط باشد نه تفریط و خوبست آقای دهستانی هم با ماده موافقت بفرمایند (صحیح است)

رئیسآقایان موافقین با ماده ۳۶ برخیزند (اکثر برخاستند) تصویب شد. ماده ۴۶:

ماده ۴۶ـ مشمولینی که در خارج از منطقه مربوط مسکن گزیده‌اند در صورت تمایل می‌توانند در پادگان مستقیم مسکن خودشان خدمت زیر پرچم را انجام دهند و حوزه مربوطه موظف است نسبت باین مشمولین مطابق مقررات تبصره ماده ۱۴۸ عمل نماید

رئیسآقای انوار.

انوار بنده اشکالی ندارم در این ماده جز اینکه خواستم در این جا تذکر بدهم اشاره به تبصره ماده ۱۴۸ در این جا شده خوب بود آن را تصریح می‌کردند حالا من عین آن تبصره را می‌خوانم.

تبصره رسیدگی بوضعیت مشمولین و نفرات حوزه‌های دیگر نیز چنانچه محل اقامت خود را تغییر داده باشند بعهدة حوزه محل اقامت خواهد بود منتهی بایستی فوراً مراتب بحوزه مربوطه نیز سابقه داده شود. که با توجه بآن رأی داده شود

معاون وزارت جنگ اجازه بفرمائید یک توضیح مختصری عرض کنم این جا در ماده نوشته شده است پادگان مقیم مسکن. این کلمه درست در نمی‌آید چون پادگان بجای کلمه ساخلو است و اگر کلمه پادگان نوشته می‌شود دیگر ذکر کلمه مقیم ضرورتی ندارد و باید حذف شود و نوشته شود پادگان مسکن خودشان چون پادگان مقیم در آن محل خواهد بود دیگر پادگان مقیم صحیح و درست نیست و کلمه مقیم باید حذف شود.

طباطبائی صحیح است.

رئیسرأی می‌گیریم بماده ۴۶ با حذف کلمه مقیم آقایان موافقین برخیزند (اکثر برخاستند) تصویب نشد ماده ۵۱

رئیسآقای اوحدی.

اوحدی بنده در اطراف این فصل سابقاً هم عرایضی کردم حالا هم تجدید می‌کنم که پس از آگاهی که از طرف حوزه مشمولین می‌شود دو قسمت رسیدگی بعمل میاید که این دو قسمت یک قسمت اولیه است که در قانون سابق بنام حوزه سربازگیری معین شده است که آن حوزه بدواً رسیدگی می‌کند اسامی آنها را می‌نویسد که عنوانش فصل اسم‌نویسی معین شده اسم‌شان را می‌نویسند هم شغل آنها را می‌نویسند هم پیشه و هنرشان را می‌نویسند هم سواد سو بیسوادی‌شان را می‌نویسند بمجلس سربازگیری مجلس سربازگیری از روی آن صورت آنوقت شروع می‌کند بصدا کردن می‌خواند حسین ولد فلان آنوقت حسین برمیخیزد و آن چیزی را که بایستی آنجا اظهار کند اظهار خواهد کرد این فصل که راجع بوضعیت است همان نازل منزله اسم‌نویسی است که در قانون سابق بوده بنده اشکالم این بود که این رسیدگی بعنوان مجلس سربازگیری نباشد زیرا در فصل بعد هم که می‌گوید مجلس سربازگیری آنجا هم باز بوضعیت مشمولین می‌نویسد اینجا بوضعیت مشمولین آنجا هم بوضعیت مشمول در دو جا که رسیدگی نمی‌شود اگر بخواهید یک جا رسیدگی بشود و اگر در یک جا باید باشد پس این دو فصل را یکیش بکنید یک فصل ۵ نباشد و یک فصل ششم این فصل را یکی بکنید فصل پنجم را با فصل ششم بالاخره رسیدگی به حال مشمولین هم در فصل ششم و هم در فصل پنجم نوشته شده است بهر حال وقتیکه این مجلس سربازگیری هم اسم‌نویسی را می‌کند هم به پیشه و هنر و سایر قضایای افراد رسیدگی می‌کند هم به اعتراضات و اشکالات و هم اینکه آیا مورد معاف دائمی هستند یا موقت هستند متکفل هستند یا نیستند و چیزهائی را که باید داده شود بدهند اگر بخواهید یکیش بکنید پس این دوفصل را این ترتیب بکنید یکیش بکنید پس این دو فصل را این ترتیب یکیش بکنید و الا اگر می‌خواهید دو فصل بشود پس بعنوان مجلس سربازگیری نوشته نشود بعنوان حوزة سربازگیری نوشته بشود این فصل

طباطبائی جوابی لازم ندارد برای اینکه فصل ۵ رسیدگی بوضعیت مشمولین است فصل ۶ راجع بمجلس سربازگیری و دو موضوع مختلف است.

رئیسپیشنهاد آقای هاشمی:

پیشنهاد می‌کنم وضعیت مشمولین در ماده تبدیل بوضع مشمولین بشود و مجلس سربازگیری مجلس سرباز وظیفه بشود

رئیسآقای هاشمی.

هاشمی چون وضعیت اصلاً لفظ غلطی است این یک غلط ادبی است اگر مجلس قبول کرده بنده حرفی ندارم و از لفظ سربازگیری هم بنده و عده‌ای از مشمولین قدری متنفر هستند لفظ را محترم‌تر قرار بدهید مجلس سرباز وظیفه محترم‌تر می‌شود و مشمولین داوطلبانه می‌آیند و اسم‌نویسی می‌کنند و روزیکه مشمول می‌شوند همان روز خودشان را سرباز معرفی می‌کنند.

معاون وزارت جنگ موضوع سربازگیری بنظر بنده موهن نیست در تمام اروپا می‌گویند سرویس ابلیگاتوار خدمت اجباری و چیز مهمی است که هرکس مجبور است بمملکت و وطن خودش خدمت بکند و مردم هم آشنا شده‌اند به این کلمه اشکالی ندارد.

طوسی وضعیت و وضع را قبول کردید؟

طباطبائی عرض کنم که این جا خوب فرهنگستان نیست آقا وضع با وضعیت یک تفاوت لااقل ادبی ندارد یک تفاوت اصطلاحی که دارد بعلاوه اگر بخواهیم اصلاح کنیم تفاوت و کلمات را بطوری خراب کرده‌اند که یک فرهنگستان دیگری لازم خواهد شد برای اصلاح آنها اجازه بدهید همینطور باشد.

هاشمی نسبت بوضعیت حرفی ندارم با اینکه غلط است. اما راجع به مجلس سربازگیری وضع را بطوری بد کرده‌اند که معروف شده به مجلس سربازگیری وقتی که در قانون نوشته شود مجلس سرباز وظیفه پس از آن معمول می‌شود.

طباطبائی اگر توجه بفرمائید سربازگیری غیر از سرباز وظیفه است به یک نفر مشود گفت که این سرباز وظیفه است ولی نمی‌شود گفت سربازگیری است.

هاشمی بنده خودم هم می‌فهمم که مضاف عین مضاف‌الیه نیست ولی اصراری هم ندارم و پس می‌گیرم.

رئیسموافقین با ماده ۵۱ برخیزند (اغلب برخاستند) تصویب شد ماده ۵۲

ماده ۵۲ـ اطلاعات بند ج در ماده ۵۱ در صفحة مخصوص برگهای شناسنامه ذکر و همچنین مراتب در دفاتر اسامی قید و تاریخی که مشمولین برای انجام خدمت باید حاضر شوند از طرف مجلس سربازگیری در برگ شناسنامه یا برگ وضعیت آنان ذکر می‌شود.

تبصره۱ـ باشخاصی که دارای برگ شناسنامه جدید نیستند از طرف مجلس سربازگیری برگ وضعیت داده می‌شود

تبصره ۲ـ هرگاه فهرست اسامی که از ادارات آمار تسلیم شده با مندرجات برگ شناسنامه اختلاف داشته باشد علل آن در مجلس سربازگیری رسیدگی و از طرف اداره آمار طبق مقررات مربوطه در رفع اختلاف اقدام خواهد شد

رئیسموافقین با مادة ۵۲ برخیزند (اغلب برخاستند) تصویب شد. مادة ۵۳.

مادة ۵۳ـ مشمولین که اطلاعات فنی و تخصص خود را در موقع رسیدگی مکتوم نمایند پس از ثبوت کتمان حرفه مدت سه ماه خدمت آنان تمدید یافته و در پیشه خود مورد استفادة ارتش واقع خواهند شد.

تبصره از سربازان ذی حرفه منحصراً در قسمت‌های ارتش می‌توان استفاده کرد و تحت هیچ عنوان افسران نمی‌توانند بخدمات خصوصی خود از حرفة آنان استفاده نمایند

رئیسآقای انوار:

انوارـ اگر آقایان در نظر داشته باشند این ماده ماده‌ای بود که در شور اول خیلی در مجلس صحبت شد و هر یک از آقایان یک پیشنهادی در آنجا کردند حالا بنده برای یادآوری عرض می‌کنم که ذهن آقایان متوجه باشد این ماده‌ایست که می‌گوید مشمولین اطلاعات فنی که دارند یکی نجار است یکی آهنگر است این دارای اطلاعات فنی است و وارد شده در ارتش در زیر دست وکیل باشی در اینجا حالا نمی‌خواهم وارد شوم آقای معاون شاید دلتنگ شوند و امیدوارم دلتنگ نباشند اگر عملیات و رفتار افسران را در نظر بگیرید و کاملاً تصدیق می‌کنید که مجلس از روی تجربیاتی این کار را می‌کند شما دیدید پاسبان لازم داشتند یا آنکه فوق‌العاده سرباز در نظر قانون‌گزار و در نظر مردم چه اهمیت داشت لیکن افسران چه مقامی و چه ترتیبی و چه رفتاری نسبت به زیردستان خود می‌نمودند؟ هر صاحب منصبی که سروران بود یا ستوان بود یا سرگرد سه نفر سرباز بعنوان مصدر در زیر دست خودش دارد و استفاده‌های خلاف وظیفه از او می‌کند من حتی در اینجا عرض کردم که جلوی چشم خودم می‌بینم که یکنفر افسری است چهار سرباز زیر دستش است برایش بنائی می‌کند این معنی ندارد اولاد من باید برود سرباز بشود برادر او سرباز می‌شود اینها برای چه می‌روند سرباز می‌شوند؟ برای اینکه ادای وظیفه کرده باشند می‌روند سرباز می‌شوند که وظیفه مقدس خود را انجام کرده باشند حالا می‌روند در تحت فحش یک وکیل باشی یک فحشهائی بهش می‌دهند و کتک بهش می‌زنند لگدش می‌زنند در صورتیکه این افراد دارای مقاماتی هستند و هیچوقت ما راضی نیستیم باین جریانات و بایستی جلوگیری کنیم در این خصوص پیشنهادات زیادی شده بود در تأمین این منظور ولی کمیسیون در ماده فقط اکتفا کرده است باینکه نباید افسران از مصدران استفاده حرفة از خدمت آنان بکنند خوب اگر کردند چکارشان کنیم؟ مجازات بیان نکردید که نباید از سربازان ذی‌حرفه منحصراً در قسمتهائی که هستند برای ارتش می‌توان استفاده کرد و تحت هیچ عنوان افسران نمی‌توانند از حرفه آنها شخصاً استفاده بکنند نکردید. شما خیال می‌کنید که آنها مراعات قوانین یا نظامات را می‌کنند؟ آمدند و گفتند این مصدر ماست همه کار هم می‌کنند مجازاتی که معین نکرده‌اید برایش بنده پیشنهاد کردم (دکتر طاهری آقایان دیگر هم پیشنهاد کرده‌اند) آنوقت آقای رئیس محترم کمیسیون می‌گوید پیشنهادات همه طرف توجه ما واقع شده هیچ شده مثلاً می‌گوید مشمولینی که اطلاعات فنی و تخصص خود را در موقع رسیدگی مکتوم نمایند پس از ثبوت کتمان حرفه مدتسه ماه خدمت آنان تمدید یافته و در پیشه خود مرود استفاده ارتش واقع خواهند شد. حالا اگر ارزش بپرسند که چرا کتمان کردی می‌گفت می‌ترسم امروز اگر وزیر مالیه این جا بود می‌گفت دروغ می‌گوید من رفتم در مسجد سلیمان دیدم شخصی آنجا را می‌کند گفتم چرا این جا را می‌کنی گفت بنده خواب دیدم حضرت رسول را گفتم چرا این جور شدی گفت من از ترس تو این کار را کردم این بیچاره می‌ترسد بگوید که من نجارم در تمام این مدت که این سرباز است ازش نجاری می‌گیرند می‌ترسد بگوید می‌ترسد بگوید من آهنگرم یا کفاشم در تمام مدت ازش استفاده می‌کنند و نمی‌گذارند که سه ماه چهار ماه تحت‌السلاح و اینها در بین نیست بنده نمی‌خواهم چیزهائی که در این جا گفته شده است تکرار کرده باشم یا اینکه یک ترتیباتی بنده حالا نمی‌خواهم گفته باشم که آقای معاون دلتنگ بشوند انشاء‌الله بعد از این نخواهند کرد می‌آمدند یک پولی می‌دادند می‌رفتند باز دو مرتبه بعد از دو سه ماه می‌رفتند یک پول دیگری هم می‌دادند یک جورهائی دو ماه سه ماه پولی می‌دادند و می‌رفتند حالا یک کاری بکنید که تمام ملت که این قانون را که مقدس دانسته‌اند مقدس بماند و عقاب بکنید متخلف را یعنی در قانون برای آنها نجازات تعیین بکنید که جلوگیری بشوند و موعظه و نصیحت در افسران یعنی افسرانی که تجاوز می‌کنند فایده ندارد اغماض نکیند یعنی باید برای آنها مجازات تعیین کنید یعنی اگر در قانون برای آنها مجازات تعیین کنید یعنی اگر در قانون برای آنها مجازات باشد می‌توانیم جلوگیری بکنیم موعظه بیان نکیند باینکه در فرانسه به افسران چه می‌کردند و آلمان چه می‌کردند اینها اثر ندارد مجازات و جز مجازات چارة ندارد این است که بنده پیشنهاد کردم اگر افسری از مصدر خودش استفاده شخصی کرد در محکمه نظامی محاکمه بشود و مجازات جنحه برای آنها اجرا بشود این را بنده پیشنهاد کردم آقایان دیگر هم پیشنهادی کردند شما گفتید که نمی‌کنند اما اگر کردند چه مجازاتی دارد یک مجازاتی هم در این جا قائل بشوید بنده موافقت می‌کنم که مجازات بشوند که افسران بدانند که مصدرها نوکر شخصی آنها نیستند نوکر آنها هستند در اوامر نظامی نه شخصی و نه استفاده این پیشنهاد بنده بود خود میدانید و اگر خودتان هم پیشنهادی در این خصوص میفرمائید که بنده عرضی ندارم.

رئیسآقای مؤید احمدی.

مؤید احمدی بنده خاطرم است در شور اول در کلیات که مذاکره بود بنده با این وضع مخالفت کردم یعنی گفتم که قانون ۱۳۱۷ بعقیده همة مردم و بعقیدة خود دولت یک قانون ظالمانة بود که همه مواد آن را باید اصلاح بکنید در آن قانون کور و شل و قوزی همه را می‌آوردند کار کنند هر کسی هم که فالج شد و نمی‌توانست میرفتند مالش را ضبط می‌کردند پس بهتر بود. که آن قانون از اول تا آخر می‌اوردیم و هر کدام که مضر بود لغو می‌کردیم این کار را نکردیم فقط چند مادة خیلی مختصر مثل متکلفین و فلا اینها را آوردند و اصلاح کردند پس همینطور که آقای اوحدی توضیح دادند آنها یک قانون خیلی بدی است حالا عجالتاً دولت صلاح دانسته که این مواد اصلاح شود بنده نظرم این است و آقایان و کلاء همانطور که آقای نقابت فرمودند قوانین جزائی را پیش بینی کرده‌اند آقایان و کلاء باید قانون نظام وظیفه را تحت‌نظر بگیرند و هر ماده‌ای که بد است رد کنند هر کدام که صحیح است بگذارند باقی بماند اما در موضوع ما نحن فیه راجع به موضوعی که آقای انوار توضیح دادند بنده حقیقتاً از جنبه نظر ایرانی بودن بقدری متأثر هستم از این موضوع از زمان ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه بنده یادم هست که می‌گفتند سربازان هیزم می‌شکنند والله بخدا حالا بدتر است رختخواب و اسباب حمام افسران را می‌برند بحمام و الله حالا بدتر است یعنی چه آقا اینها پسران ما هستند و برادران ما هستند چرا اینطور می‌کنید آقا می‌فرمائید سابق می‌کردند حالا نمی‌کنند؟ الان بنده در مبل‌سازی همین بالای خیابان سه تا نظام وظیفه همین جا ۵۰ قدم بالاتر بفرمائید بنده نشانتان می‌دهم که دارند مبل‌سازی می‌کنند بنائی می‌کنند کار می‌کنند برای صحبمنصبانشان والله می‌گفت از صبح تاشب عملگی می‌کنیم شبها که استاد ما می‌روند باز به ما می‌گویند خشت‌ها و آجرها را ببرید پای کار شب هم به ما تکلیف می‌شود که باید خشت و آجر بزنیم پای کار و تا ساعت دوازده هم با آجر باید کار بکنیم آقا یعنی چه؟ برای یک مملکت آقا خوب نیست جلوگیری کنید شما یک آدم نجیبی هستید شما نمی‌کنید میدانم ولی تا در قانون مجازات معین نشود و تا مجازات نکنند نمی‌شود درست می‌گوید انوار اگر کرد مجازات‌شان کنید خدا گواه است بنده یک همسایه داشتیم منزل مجاور منزل ما را اجازه کرده بودند و دو نفر مصدر داشت و الله من دلم آتش می‌گرفت بچه بزرگ می‌کردند بچه بغل می‌گرفت هیزم می‌گرفتند گوشت می‌گرفتند رخت حمام می‌بردند والله من هر وقت می‌دیدم که اینها اینطور زحمت می‌کشند دلم می‌سوخت آخر یعنی چه لباس سربازی تن او است و این کار را می‌کند باید از این کارها جلوگیری کرد آخر تا کی تا چند بس است دیگر. (صحیح است احسنت)

رئیسپیشنهاد آقای هاشمی:

پیشنهاد می‌کنم لفظ حرفه از آخر تبصره ماده حذف شود.

رئیسآقای هاشمی.

هاشمی اینجا محدود نشده است موضوع می‌نویسد کلیة افسران نمی‌توانند از خدمات خصوصی خود استفاده کنند از حرفة که سربازان دارند مثل اینکه متضامناً اجازه داده شده برای خدمات دیگر حق دارند در صورتیکه بطریق اولی حق ندارند (صحیح است) بلکه سرباز وظیفه است نسبت به حرفة که دارد کار می‌کند در ارتش ولی برخلاف مشئون او بکارهائی او را می‌گمارند که برخلاف شأن سرباز است و بهیچوجه شایسته نیست آنوقتی که لفظ حرفه را حذف کنیم این نظر تأمین می‌شود (صحیح است).

معاون وزارت جنگ اینجا عرض کنم که این موضوع سوء تفاهم برای آقایان محترم شده است و باید مرتفع کنم اینجا یک عملی که بغلط در جائی شده است ما مدرک می‌گیرم برای اینکه یک قانونی را بغلط بگذاریم. در جائیکه غلط عمل شده باید مجازات کرد ما قانون انظباطی داریم اگر بنا باشد در هر یک از مواد هی بنویسیم اگر اینطور شد چند روز حبس و اگر فلان طور شد چند روز حبس این ترتیب صحیحی نیست این مقرراتی که وضع شد تخلف هر یک از اینها مستلزم جلب بدادگاه انظباطی است شما بما صورت بدهید فلان افسری که سرباز را به نجاری وا داشته الان هم که این قانون نگذشته مجازاتش بکنیم و می‌توانیم بدادگاه انظباطی جلبش کنیم (جمعی از نمایندگان تمام افسران از اول تا آخر) اجازه بفرمائید آخر افسر بایستی حق مصدر داشته باشد در تمام دنیا هم معمول است منحصر بایران نیست اگر یک افسر مصدر نداشته باشد نمی‌شود چه در زمان صلح و چه در زمان جنگ این افسر یک وظایف دارد یک وظایف و کارهائی دارد که لازم است یک گماشته در اختیار او باشد اگر قول بنده را باور ندارید آن آئین‌نامه‌ها را بشما ارائه می‌دهم در سازمان هر گروهان به تعداد افسرهائی که منظور شده است چهار افسر چهار مصدر دارند و اگر غیر از این بکنیم مأموریت‌هائیکه بآنها می‌دهند عملی نمی‌شود اگر چنانچه بنا باشد افسری که به اردو می‌رود خودش کار خودش را بکند عملی نیست هر افسری بلاختصاص حق یک گماشته دارد. اما موضوع استفادة سوء از گماشته است اینها را البته آئین‌نامه انضباطی معین کرده البته هر چه وقت کامل بشود تخلفات بیشتر مجازات خواهد شد فقط برای سوء استفاده از حرفه بود که ما نوشتیم که برای استفادة شخص نباید عمل کرد ولی از برای خدمات ارتشی نمی‌شود این قید را کرد برای اینکه زیان بزرگی برای ارتش خواهد بود ارتش‌های امروزه مسئله سرباز قدیم نیست که فقط سرباز باشد و یک تفنگ و امروزه مسئله سرباز قدیم نیست که فقط سرباز باشد و یک تفنگ و امروزه در یک هنگ پیاده که شما ملاحظه می‌کنید پنج شش رشته متنوع و مختلف است اگر افرادی که تخصص در آن کار دارند بآن کار گمارده نشوند دو سال خدمت که کافی نیست شما ممکن نیست یک گروهان مهندس بتوانید درست کنید که تمام عملیات نجاری و پل‌سازی و بنائی و اینها را در ظرف دو سال یاد بگیرند. ممکن نیست اینها بدانند در دو سال پل متحرک یا چیزهای دیگری بسازند پس اینجا باید از نجاریش از حرفه سرباز وظیفه نجار استفاده کرد از آهنگر هم از حرفه او از آهنگریش باید استفاده کرد برای ارتش اگر غیر از این شما بخواهید بکنید ممکن نیست یک ارتش امروزه داشته باشید ما می‌خواستیم خود افسران سوء‌استفاده نکنند از حرفه آنان و این تبصره را گذاشتیم و تخلف از هر یک از این مواد مستلزم جلب بدادگاه نظامی است هر افسری تخلف کرد شما بما صورت بدهید ما او را بدادگاه جلب می‌کنیم…(همهمه بعضی از نمایندگان تمام افسران. ازدم ازدم) موضوع مصدر هم در تمام دنیا هست باید برای خدماتشان گماشته داشته باشند که خدمات آنان را انجام بدهند و البته اگر سوء‌استفاده شد با مقررات انضباطی و بازرسی دقیق جلوگیری بعمل خواهد آمد.

رئیسآقای نقابت.

نقابتعرض می‌کنم با فرمایشات آقای معاون وزارت جنگ (استدعا می‌کنم توجه بفرمایند) و با بیانات ایشان که این مصدر یا گماشته برای افسر باید باشد مخالفی نیست زیرا یک نفر افسر دارای یک وظایفی است که مافوق وظیفه یک نفر است و بایستی یکی به او کمک بکند مثلاً یکنفر افسر خودش می‌تواند چکمه‌اش را از پایش بکند بایستی یکنفر مصدر داشته باشد که باو کمک بکند…

افشار یکنفر نوکر بگیرد.

نقابتاستدعا می‌کنم آقای افشار عصبانی نشوید. اجازه بفرمائید. یکنفر می‌خواهد که اسب او را زین کند باید یک گماشته داشته باشد که وقتی می‌رود یا می‌آید اسب او را نگاه دارد و از این قبیل خدمات اینها خدمات اداری است خدمات نظامی است البته اشخاص دسته‌بندی می‌شوند مثلاً یک کسی که تیمار اسب ازش می‌آید همینطور کسی که سواد دارد در دفتر بکار گماشته می‌شود اینها مجموعش خدمات اداری است و با آن حالت استثنائی که مورد نظر آقایان است ممتاز است چیزی که مورد نظر آقایان است آن عکس‌العمل است که رفتار چندین ساله آقایان افسرها ایجاد کرده است.

جمعی از نمایندگان حالا هم هست.

نقابتکه اشخاصی بعنوان گماشته بکار منزل و خانه‌های افسران مشغول می‌شوند که بنده دیده‌ام قرض هم می‌دهند مثلاً بنده که نظامی نیستم این نظامی را بمن هم قرض می‌دهند یکنفر نظامی قرض می‌دهد وقتی که شما میآئید منزل بنده می‌بینید که یکنفر نظامی در آنجا خدمت می‌کند در صورتیکه بنده نه افسرم نه کارة هستم این را قرض گرفته‌ام از افسر دیگری (صحیح است) و این صورت را پیدا کرده است و این وضعیت را پیدا کرده است که خوب نیست و آنچه که الآن ملحوظ‌نظر آقایان است این است که می‌خواهند دیگر این صورت نباشد (صحیح است) البته محاکمة انضباطی را هم کافی تشخیص نمی‌دهند برای رفع این معایب و آقایان از همین نظر عقیده‌شان این است که یک فکر دیگری برای اینکار بشود و یک نظر دیگری برای متخلف از این عمل ملحوظ گردد حالا آقای انوار هم همین‌نظر را داشتند که فرمودند بنده هم در این زمینه پیشنهادی کرده‌ام که می‌خوانم

طباطبائی پیشنهاد را بعد از خاتمه شور در ماده می‌خوانند.

نقابتبلی حالا اجازه بدهید همین جا بخوانم. افسرانیکه از حرفه و خدمات افسران بنفع خود استفاده نمایند و آنها را بخدمات غیر اداری بگمارند بحبس تأدیبی از دو ماه تا یکسال یا بجزای نقدی از ۵۰۰ تا ۵۰۰۰ ریال محکوم خواهند شد.

انوار غیر نظامی بنویسید.

نقابتملاحظه بفرمائید اداری اعم است از نظامی و اداری از این نظر نوشتم اداری که اعم باشد.

افشار تنزل درجه.

نقابتاین دیگر خیلی شدید است. بهمین اندازه اکتفا بشود. (صحیح است)

رئیسآقای امیر تیمور.

امیر تیمور عرض می‌کنم اگر چه نماینده محترم آقای نقابت در این موضوع بیان جامعی فرمودند و اگر چه ما همه کاملاً موافق هستیم که برای خدمات اداری و برای خدمات دولت و خدمات در موقع جنگ یا در سفر البته هر افسری باید یک مصدری داشته باشد و ممکن است چندین نفر هم داشته باشد یک مصدر می‌خواهد اسب او را نگاه بدارد یک مصدر چکمه او را همینطور که فرمودند بکشد و سایر کارهای نظامی این مورد تردید نیست منظور مجلس و آقایانی که صحبت می‌کنند این است که افسران افراد وظیفه را برای خدمات خصوصی و شخصی خودشان و خانه‌شان نبرند (صحیح است) البته اسب را می‌آورد و موظف است نگاه دارد چکمه را هم می‌کشد اما دیگر مکلف نیست که رخت حمام خانم را هم ببرد بحمام یا بچه داری بکند یا هر روز برود توی آشپزخانه و زیر اجاق را فوت کند اینها دیگر وظیفه یکنفر سرباز وظیفه نیست وظیفه او این است که برود در سربازخانه خدمت نظام را انجام بدهد و در موقعی که یک جنگح پیش می‌آید سینة خودش را سپر بکند جلوی گلوله برود و جان خودش را در راه خدمت بوطن خودش فدا کند اما وظیفه‌اش این نیست که اسباب حمام هم ببرد بچّه هم بغل بکند سبزی هم بگیرد. این بود نظر بنده.

معاونت وزارت جنگ اجازه میفرمائید مختصر توضیحی عرض کنم که خیال آقای امیر تیمور و سایر آقایان راحت بشود، این موضوع مصدر و گماشته افسران در اروپا هم هست…(امیر تیمور- اروپا کدام است آقا؟) برای این که کارهای افسران را بکنند و همینطور که خدمت یکی از آقایان عرض کردم البته ما حمام سرخانه که نداریم یک کیلومتر دورتر از منزل است و استفاده می‌کنند البته اینها را با انضباط کامل و با بازرس دقیق باید در ارتش موقوف کرد که کسی نتواند سوء‌استفاده بکند و باید انضباط داخلی و بازرس تکمیل بشود و بتدریج هم وارد می‌شود والا اگر کسی بخواهد سوء‌استفاده بکند یکدست لباس معمولی می‌خرد و به تن جلوی او را بگیرد بازرس دقیق بشود و البته هم خواهد شد بنابراین استدعا می‌کنم چیز دیگری غیر از اینکه ما در اینجا نوشته‌ایم قائل نشوند البته در صورت تخلف از مقررات و قانون بدادگاه جلب می‌شود و طبق مقررات انضباطی مجازات می‌شوند حالا می‌خواهید بنویسید در صورت تخلف اخراج هم خواهد شد و آن افسر اخراج بشود بنده حرفی ندارم ولی استدعا می‌کنم غیر از آن چیزی که پیش‌بینی شده و در تمام آئین‌نامه‌های تمام ممالک دنیا هم هست استثنای دیگری برای افسران ایرانی قائل نشوید.

رئیسآقای افشار.

افشار عرض می‌کنم در جلسه گذشته آقای دشتی یک فرمایشی در مجلس فرمودند که می‌بایستی با خط طلا نوشته شود و آن عبارت از این بود که نظام وظیفه یعنی مدافعه از وطن از مقدس‌ترین وظایف هر بشری است و ما اشخاصی را که جلب می‌کنیم از نظر این است که اشخاص را وطن‌پرست بار بیاوریم و بآنها بفهمانیم که فداکاری درباره وطن و حفظ وطن باید کرد و اینها را بفداکاری وادار کنیم و اول چیزی که برای این کار لازم است عزت نفس است یعنی خودش را عزیز بشمارد وقتی که عزت نفس داشت وطن و ملت خودش را عزیز میداند وقتی که شما یک شخصی را به نوکری برای خانواده کی افسری وادار می‌کنید عزت نفس او را از بین برده‌اید و پایمال کرده‌اید (صحیح است) لهذا باید ما طوری این قانون را در نظر بگیریم که هیچ افسری نتواند مشمول را بکارهای شخصی بگمارد نظامی شرافت دارد کار نوکری کار مشمول نظام وظیفه نیست (صحیح است) نظام وظیفه نوکر و فداکار وطن خودش است (صحیح است) نظام وظیفه باید وطن خودش را حفظ کند نه اینکه جاروب کشی یاد بگیرد این کارها کار نظام وظیفه نیست بنابراین فلان صاحب منصب اگر نوکر شخصی می‌خواهد از خارج باید تهیه کند نه اینکه نظام وظیفه را بعنوان مصدری بخانه‌اش ببرد و اگر میگوئید نمی‌تواند نوکر بگیرد بیست تومان باو اضافه بدهید که برود نوکری بکند و جاروب کشی بکند و اسباب حمام ببرد و البته هیچکس راضی نیست که این مصدر برود و کارهای شخصی بکند و کارهای غیر نظامی بکند آقای معاون وزارت جنگ اینجا یک وقت بیان فرمودند که برای جلوگیری از اینکار و برای اینکه برای هر افسری سهل باشد که نوکر بگیرد در نظر گرفته شده که بیست تومان اضافه بدهند که دیگر مشمولین نظام را بکار نگمارند برای اینکه فرمایششان کاملا عملی بشود بنده از ایشان خواهش می‌کنم پیشنهاد آقای نقابت را بپذیرند که این نظریه را تأمین می‌کند و آنوقت دیگر هیچ افسری نمی‌تواند مشمولین را بکارهای شخصی بگمارد.

رئیسآقای معدل.

معدل بنده خیال می‌کنم نظریاتی را که آقایان و آقای امیرتیمور فرمودند کاملاً موضوع را روشن کرد ولی توضیحاتی را که آقای معاون وزات جنگ فرمودند بنظر بنده محتاج است که اینجا بحث شود چون در جواب آقای امیرتیمور فرمودند که در فرنگستان این کار معمول است اولاً حالا کار ندارم به اینکه آیا در فرنگستان هم این رویه معمول است یا نه ولی این را خدمت آقای معاون وزارت جنگ عرض می‌کنم که ما نمی‌توانیم که هر کاری که در آنجاها می‌کنند بکنیم یعنی هر کاری هم که مخالف با آداب و اصول کلی ما هم هست آنرا هم قبول بکنیم و ضمناً بنده می‌خواستم این جمله را نیز عرض کنم که هر اصلاحی و هر پیشنهادی و هر مذاکرة که اینجا می‌شود برای اصلاح قانون نظام وظیفه است و هیچ جنبه دیگری ندارد و این ملت همیشه ترقی و تعالی و خوبی و نظم ارتش خود را از خدا می‌خواهد برای اینکه ملاحظه میفرمائید که کمتر خانه‌ایست که نظامی یا افسر در آن خانه نداشته باشند ما ایرانی‌ها اینطور که تاریخ نشان می‌دهد اجدادمان پدرانمان همه مردمان جنگی و علاقه‌مند به حفظ وطن بوده‌اند و این شئون بتمام معنی متعلق بهمه ما‌ها است (صحیح است) و ما همیشه علاقه به ارتش و ترقی و تعالی ارتش داشته‌ایم و هیچوقت از ارتش گریزان نبوده‌ایم بنابراین می‌خواهیم که شالوده این کار را بطوری خوب بریزیم که قابل ایراد نباشد و کوچکترین صحبتی در اینجا نباشد بنده متأسفم دیدم که آقای مرآت اسفندیاری یک نکته‌ای فرمودند که اگر این توضیح نشود ممکن است یک سوء تفاهمی بشود و آن این بود که فرمودند هر افسری باید سربازی که مورد احتیاجش هست در دسترسش باشد. البته تصدیق میفرمائید هر فردی برای یک کاری ساخته شده الان مردی است با کمال شرافت و حیثیت مستخدم مجلس شورای ملی شده و اینجا ایستاده و یادداشت‌های نمایندگان را می‌گیرد بدیگری می‌دهد و مستخدم دیگری هست که جاروب‌کشی می‌کند دیگری دربان است و شرافت همه هم البته محفوظ است و در مقابل قانون مملکت همه متساوی هم هستند ولی اگر بخود جنابعالی بگویند که فردا صبح این کار را بکنید آیا می‌کنید؟ (آقا سید یعقوب نه والله آی قربان شما) حالا ما کار به گذشته نداریم و از حالا به بعد را می‌خواهیم درست کنیم و امیدوار هستیم که با این مساعی که مبذول می‌شود یک سازمان و یک تشکیلات خوب و منظمی بر پا شود که همه متفق و همه مؤمن باشند و انشاء‌الله یک ارتش صحیح و حسابی درست شود و عیوبی که در سابق بود از بین برود و دیگر بعضی مطالب که همیشه بگوش همه می‌خورد از بین برود و البته این قبیل مطالب را همه آقایان شنیده‌اید که فرض بفرمائید فلان پسری که از فلان خانواده محترم بیرون آمده بود و عادت نداشت به این جور کارها بقول آقا عادت ندارد بسبزی گرفتن این را مخصوصا می‌گفتند مصدر خانه فلان افسر بشود که با خانواده آن سرباز مانوس و مربوط بوده و بالاخره رودربایستی داشته‌اند اینها یک چیزهائی بود که موجب نگرانی مردم از نظام وظیفه شده بود پس ماها هم که صحبت‌هائی می‌کنیم برای این است که این نگرانیها رفع شود والا همیشه نژاد ایرانی ارتش دوست بوده و ارتش موجب افتخارش بوده است در زمان ساسانیان افراد میامدند با مال و پول خودشان جزء ارتش می‌شدند و در میدانهای کارزار جان می‌دادند و اسباب افتخارشان بود. بهرحال بطور کلی نیمشود گفت‌شان همه افراد در مقابل همه کارها مساوی است بایستی این پیشنهادی را که آقای نقابت دادند (که بعقیده بنده یک کلمه نظامی هم بعد از لفظ اداری باید بهش اضافه کنند) ولو اینکه آقای معاون وزارت جنگ بگویند در آئین‌نامه تأمین می‌شود قبول نکیند که از حالا آقایان را عادت بدهیم به اینکه دیگر فکر این کار را بکنند البته وقتیکه وضعیت درست شد و روی این روال افتاد ممکن است یک روزی هم بیایند تقاضا کنند که این جزء نظامنامه هم نباشد ولی امروز برای این است که آقای معاون وزارت جنگ نمی‌توانند بما بفرمایند که تمام افسرهائی که دارند رعایت این وقایعی را که در پشت تریبون می‌گویند میکنند خیر آقا این اغلب‌شان معتقد باین صحبت‌ها و این‌آئین نامه‌هائی که شما به آن معتقد هستید نیستند و باید این قیود را در قانون گذاشت و به آنها فهماند که تا این حد بیشتر نمی‌تواند جلو بروند و از این خط بیشتر نمی‌شود پا بیرون گذاشت این است عقیده بنده

رئیسآقای اعتبار.

اعتبار بنده می‌خواستم از آقایان ناطقین محترم بپرسم که این استفاده را از کجای این ماده کردند برای اینکه همچو چیزی نداشتیم در این جا آقایان توجه بفرمایند اصلاً صحبت مصدری در کار نیست. می‌نویسد مشمولینی که اطلاعات فنی و تخصصی خود را در موقع رسیدگی مکتوم نماید الی آخر تبصره در کمیسیون مذاکراتی که شد بنده هم حضور داشتم آنجا دیده شد که آقایان نگرانیهائی داشتند بنده هم در عمل دیده‌ام که غالباً افسران از افراد ذی حرفه استفاده می‌کردند مثلاً بنا بود میبردنش به بنائی نجار بود میبردنس نجاری برای جلوگیری از این کار بنده این تبصره را پیشنهاد کردم و این قید را گذاشتیم که نتوانند اینها را بکارهای شخصی بگمارند ولی برای کارهای ارتشی بایستی حرفه خودش را بگوید سرباز وظیفه که اسمش با خودش است برای اینکه بالاخره ما پول زیادی هم باو نمی‌دهیم و اگر بخواهیم این را هم قبول کنیم که این ارتش هم تمام احتیاجاتش را از بودجه وزارت جنگ یا ستاد ارتش فراهم کند یعنی کفاش از خارج بیاورند نجار از خارج بیاورند و بلاخره تمام احتیاجاتش را خودش از اشخاص آزاد انجام بدهند این بهیچوجه عملی نیست زیرا مقصود این است که بایستی در قسمتهای خودش اینها را داشته باشد و از وجودشان استفاده کنند نه اینکه مهندس داشته باشند دکتر داشته باشد و از وجودشان استفاده نکند و از خارج اینها را تهیه بکند تصدیق بفرمائید آنوقت این بودجه‌ها برای ارتش ما وافی نخواهد بود و بعلاوه بنده اصلاً خیلا می‌کنم که اشخاص ذیحرفه خودشان راضی نخواهد بود که از صنعتشان و از حرفه‌شان استفاده نکند و البته همین‌طور هم هست و بنده قطع دارم یکنفر طبیب یکنفر مهندس هیچوقت حاضر نخواهد بود که یک خدمات مشکلتری را انجام بدهد و از معلوماتش استفاده نکنند. پس در اینجا صحبت مصدر در کار نیست و راجع بموضوع مصدر بنده هم موافقم و در آن کمیسیون به آقای سرتیپ ریاضی هم گفتم فرمودند من سرتیپ هستم مصدر ندارم با اینکه احتیاجات دارم بنده گفتم یک سلطانی از قوم و خویش‌های خودم است چهار تا مصدر دارد این حرج و مرج است و باید جلویش را بگیرید و البته بایستی وضعیت طوری شود که جریان سابق درست نشود والا در این ماده صحبت مصدر نیست (بعضی از نمایندگان جایش همین جا است)

رئیسآقای ملک مدنی.

ملک مدنی عرض می‌کنم ما وقتی که وجود ارتش را قائل شدیم و گفتیم ارتش باید داشته باشیم بایستی مسئله انضباط ارتشی را هم رعایت کنیم و بالاخره بطور کلی یک مسائلی را که به حیثیت ارتش ما برمیخورد در قانون نگذاریم (نمایندگان اینطور نیست اینطور نیست) اجازه بفرمائید ما روز اول گفتیم معایبی در وزارت جنگ هست این یک مطلبی است صحیح و الان هم شروع برفع آن معایب شده ولی آیا ببینیم که در هیچ جای دنیا معمول است که بگوئیم یکنفر افسر یک مصدر نداشته باشد آخر این مصدر باید اسب بیاورد برای افسر و او سوار بشود (نمایندگان آقا اینطور نیست کار شخصی غیر از کار نظام است)

(همهمه نمایندگان اینطور نیست)

ملک مدنی البته یک مصدری جای حمام نباید ببرد این خیلی بد است حالا اگر یک مصدری که در خانه یک افسری است که چای در اطاقی بیاورد چه عیب دارد؟ (نمایندگان با همهمه آقا بسیار بد است بسیار بد است) بهر حال ما باید یک کاری کنیم که افراط و تفریط در کار نباشد باین جهت بنده خیال می‌کنم همین ماده که در کمیسیون گذشته خوبست دیگر این پیشنهادها ضرورت ندارد.

رئیسآقای هاشمی

هاشمی باندازة این ماده حساس است و مبتلی به کشرو است که هر چه مذاکره در اطراف آن بشود و یک چیز خوبی از مجلس بیرون بیاید شاید مورد داشته باشد (صحیح است) اگر افسران ما همه مانند سرتیپ ریاضی بودند هیچوقت خاطر ما مشوش نمی‌شد و همیشه آسوده بود اما ما آنچه را که دیده‌ایم در واقع بر خود فرض میدانیم که امروز در مجلس بگوئیم تا علاج بشود (صحیح است) بنده اهل نظام نیستم فن نظام را هم نمیدانم اما نظامی را که برای کشور می‌خواهیم عبارت میدانم از یک مدرسة چنانچه شاگردی را که بزرگ شد می‌فرستیم بمدرسه پدرش مادرش او را می‌فرستند بمدرسه برای اینکه خواندن و نوشتن یاد بگیرد در موقعی هم که مشمول شد او را می‌فرستیم بسربازخانه برای اینکه این مالیات بدنی‌اش را هم در راه خدمت بمیهن ادا کند و آنچه از دستش برمی‌آید اگر صاحب حرفه است صاحب فن است در حدود شئون نظام برای خدمت بمملکتش مضایقه نکنند یا بعبارت دیگر ما نظامی را که برای کشور می‌خواهیم همان است که آئین مقدس اسلام برای ما آورده است که حتی در موقع جنگ فلان عاجز که ازش برنمی‌آمد زخم‌بندی میکرده حتی زنها هم خدمت نظام می‌کردند زخم‌بندی می‌کردند تکفل می‌کردند زحمت می‌کشیدند هر نوع خدمتی که برمی‌آمد ازشان انجام می‌دادند بالاخره خدمتی که منجر بخدمت وطن بشود و برای مملکت باشد بنده و همه این خدمت را جایز میدانند ولی اگر بنا باشد که مثلاً برای خدمت شخصی و انجام خدمات شخصی باشد کدام مرد شرافتمندی حاضر است آقا کدام شخص شرافتمندی حاضر است آقا که پسرش را بنوکری مجانی بدهد آقا؟ آقای معدل مثل زدند به پیشخدمت مجلس. این پیشخدمت مجلس با کمال شرافت حاضر است آماده است برای خدمت بمجلس اما جایز است بنده با کمال بی‌ادبی از این در مجلس که بیرون می‌روم یک بغل علف هم بخرم و بگذارم روی دوش او که ببرد بمنزل من؟ خیر این برای مجلس خدماتی را انجام می‌دهد برای این دستگاه اما دیگر نباید از خدمت او سوء‌استفاده بشود (صحیح است) ادارات با نظام چه فرقی دارد اگر انضباط است در همه جا است باید هم باشد و عرض می‌شود امر مافوق در نهایت شدت هم باید اجرا شود بی‌انضباطی هم نباید بشود اینها همه را تصدیق داریم ولی عرض می‌کنم افراد هم باید خدمت بکنند خدمت هم می‌کنند ولی همانطور که گفته شد در سفر برای چادر زدن برای نگاهداری اسب افسر اینها همه برای خدمت بنظام و خدمت بکشور است و باید انجام بدهد ولی سرباز را برای نوکری و خدمت شخصی بردن این یک اثر اجتماعی دارد برای اینکه این فردی که در خانه خدمت می‌کند از افسر که همه نوع امری را اطاعت می‌کند اما کار بجائی می‌رسد که گذشته از اولاد و افراد خانواده این آدم حتی کلفت خانه هم باو با اهانت رفتار می‌کند و نتیجه این می‌شود که شخصیت این اشخاص پایمال می‌شود شرافتش از بین می‌رود (صحیح است) و تو سری خور افراد خانواده افسر می‌شود. اینها را شما ندیده‌اید؟ یا دیده‌اید (صحیح است) بالاخره عقیده بنده این است که تکلیف این موضوع امروز باید در مجلس شورای ملی روشن بشود و این فردی که وارد خدمت می‌شود بفهمد که یک فرد مستقل‌الذات و مستقل‌الاراده است و باید خدمت بمملکت و وطن خودش بکند والا این دفاعهائی که اینجا می‌شود که شاید فلان شخص یا فلان کس یا فلان مشمول خودش حاضر است که برود خدمت مصدری و نوکری را انجام دهد و خدمت نظام را نکند این صحیح نیست این غلط است باید در افراد انضباط ایجاد شود بوسیله خدمت در سربازخانه برود در سربازخانه در صحرا در بیابان خدمت سربازی بکند تا خمودگی مردم مبدل بشجاعت و شهامت و یک صورت صحیحی بشود والا اگر بصورت تنبلی باشد البته ترجیح می‌دهد برای اینکه لش باشد بخدمت نظام نرود و برود نوکری کند پس عقیده بنده و عقیده همه مجلس این است که این فرد برود بخدمت سربازی که یک فرد نافع و مفیدی برای مملکت و کشور باشد (صحیح است) برود به سربازخانه و آنچه که افسر خدماتی دارد از قبیل امور مربوط بنظام و سربازخانه انجام بدهد اما خدمت خانوادگی خدمات شخصی و امور خانوادگی بکلی باید از بین برود (صحیح است احسنت)

ـ موقع و دستور جلسه آتیه ختم جلسه

(۴ـ موقع و دستور جلسه آتیه ختم جلسه)

جمعی از نمایندگان ختم جلسه

رئیسهفت هشت نفر از آقایان اجازه خواسته‌اند اگر اجازه می‌فرمائید اجازه‌ها محفوظ باشد و بقیه مذاکرات بماند برای جلسه بعد (صحیح است) جلسه آتیه روز یک‌شنبه ۲۹ شهریور ماه سه ساعت قبل‌ازظهر

(مجلس پنجاه دقیقه بعدازظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی حسن اسفندیاری