مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۶ دی (جدی) ۱۳۰۰ نشست ۵۹

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهارم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری چهارم

تصمیم‌های مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهارم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۶ دی (جدی) ۱۳۰۰ نشست ۵۹

مجلس شورای ملی دوره چهارم تقنینیه

مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۶ دی (جدی) ۱۳۰۰ نشست ۵۹

جلسه ۵۹

صورت مشروح مجلس یوم سه شنبه بیست و ششم جدی ۱۳۰۰ مطابق هیجدهم جمادی الاولی ۱۳۴۰

مجلس نیم ساعت قبل از غروب در تحت ریاست آقای مؤتمن الملک تشکیل گردید.

صورت مجلس یوم یک شنبه بیست و چهارم جدی را آقای تدین قرائت نمودند.

رئیس ـ نسبت به صورت مجلس مخالفی نیست.

(اظهاری نشد)

رئیس ـ صورت مجلس تصویب شد. دو روز قبل که در بو افتتاح مجلس بنده به آقایان عرایضی کردم مطلب جدید پیش آمده بود که بنده مطلع نبودم هر چند مایل نیستم اوقات آقایان را به امور شخصی مصروف کنم ولی چون امر راجع به یکی از آقایان وکلا است لازم می دانم چند کلمه عرض کنم.

آقای آقا سید محمد صادق طباطبائی مکتوبی به روزنامه ستاره ایران نوشته‌اند و در آن مکتوب عرایضی را که بنده در جلسه قبل کرده بودم بر خلاف حقیقت وانمود کرده‌اند حالا روزنامه ستارة ایران هم عرایض بنده را طور دیگر نوشته است مسئله نیست چون مدیر ستاره ایران جزو مجلس نیست و بنده در آن خصوص حرفی ندارم ولی چون آقای طباطبائی یکی از وکلاء هستند خیلی متأسف هستم مطلبی را که بنده اینجا عرض کردم و از آن واضحتر نمی‌توانستم بگویم در مکتوب خود طور دیگر جلوه داده‌اند ایشان همچو می‌خواهند بفهانند که بنده ابتداء عرض کرده‌ام ماده ۶۳ نظام نامه داخلی شامل این پیشنهادات نیست ولی بعد از عقیده خود عدول کرده‌ام و گفته‌ام شامل می‌شود در حالتی که از بنده پرسش شد که غیر از ماده ۶۳ کدام ماده را می‌بینید شامل این پیشنهاد بشود. بنده عرض کردم که هیچ ماده‌ای را نمی‌بینم که شامل این پیشنهاد شود. لذا به عقیده بنده باید این پیشنهاد رد شود ولی چون معتقد هستم که به آقایان مخالفین باید آزادی تام و تمامی داده شود که مذاکره بکنند لهذا عقیده بنده این است که ماده ۶۳ را اینجا اجرا کنیم و اینطور عرض کردم (از طرف جمعیت صحیح است) معذالک در عین این حال که ماده شصت و سه اجرا شصت و سه را اجرا می‌کنیم ولی با رعایت مفاد آن ماده یعنی اشخاصی که به راپورت کمیسیون بودجه اعتراضاتی دارند باید به طور اختصار حرف بزنند و فقط اعضاء کمیسیون جواب بدهند.

آقای طباطبائی شرحی اینجا نطق فرمودند که تقریباً چهار ستون و نیم روزنامه را اشغال نموده معذلک گفته‌اند نگذاشتند من حرف خود را بزنم چند روز قبل آقای سلیمان میرزا شرحی بیان فرمودند که هیئت دولت و آقایان وزراء باید ساعی باشند قوانینی که از مجلس می‌گذرد رعایت و اجرا شود تا کم کم ما به طریق مشروطیت بیفتیم.

بنده از آقایان می‌پرسم مجلسی که مرکز ثقل این مملکت است و قانون وضع می‌کند آیا خود مجلس نباید رعایت مواد نظامنامه را بکند؟ (جمعی گفتند البته باید بکند) با وجود این حال برای اینکه آقایان بدانند آنچه گفته و نوشته شده بر خلاف حقیقت است بنده می‌گویم آقای طباطبائی سه نفر را به میل خودشان از میان اعضاء مجلس انتخاب کنند و به آن سه نفر حکمیت بدهند و به دلخواه خودشان بدون اینکه بنده در این امر رسیدگی کنند و هر حکمی آن سه نفر کردند بنده تابع هستم. اگر حکم کردند بنده برخلاف واقع عرض کرده‌ام همه نوع حاضرم استرضای خاطر ایشان را فراهم کنم.

اما اگر آن سه نفر که خودشان انتخاب کرده ان بر علیه ایشان رای دادند ایشان هم باید تسلیم شوند ایشان تشریف آورده بودند چون دانستند که بنده این مطلب را عنوان خواهم کرد تشریف بردند لهذا بنده از امروز تا ده روز دیگر به ایشان فرجه می‌دهم ایشان مجازند و می‌توانند هر سه نفری را می‌خواهند معین کنند و حکمیت بدهند که ببینید اولاً شرحی را که بنده در جلسه قبل بیان کرده‌ام یا مکتوبی که ایشان در روزنامه نوشته‌اند موافقت دارد یا خیر؟ و ببینید در نظامنامه غیر از ماده شصت و سه چیز دیگر بوده است که بنده می‌توانسته‌ام اجرا کنم و نگرده‌ام یا خیر؟

سردامعظم ـ بنده عرض دارم.

رئیس ـ بفرمائید.

سردارمعظم ـ بنده با قسمت اول فرمایشات حضرت عالی موافق و معتقد هستم که مطابق با حقیقت بود (از طرف جمعیت ـ صحیح است) ولی با قسمت ثانی فرمایشات حضرت عالی مخالفم زیرا صلاح نمی دانم سابقه شود که رئیس مجلس آن هم رئیسی که محل اعتماد تمام مجلس است (غالب نمایندگان ـ صحیح است) و در ادوار مختلفه مظهر اعتماد تمام مجلس بوده است و از طرف نمایندگان به اتفاق کلمه انتخاب می شده (اغلب نمایندگان ـ صحیح است) یک مسئله را در مورد مراجعه به یکی از مواد نظامنامه داخلی موکول به حکمیت نماید و بالاخره همین صحیح است ـ صحیح است که از طرف عموم وکلا گتفه می‌شود خود حکمیت قاطع است و محتاج به حکمیت دیگری نیست.

رئیس ـ دستور امروز اولاً بقیه مذاکرات در راپورت کمیسیون بودجه و ثانیاً قانون شورای عالیه معارف است ولیکن چون آقای وزیر مالیه تشریف نیاورده‌اند اگر مخالفی نباشد لایحه‌ای راجع به شورای عالی معارف را تقدیم می‌داریم.

سردارمعظم ـ آیا به آقای وزیر مالیه اطلاع داده شده است؟

رئیس ـ بلی اطلاع داده شده تشریف خواهند آورد. مذاکرات در ماده هشتم است.

(آقای میرزا ابراهیم خان ماده هشتم را به مضمون ذیل قرائت نمودند)

ماده هشتم ـ شورای عالی معارف دارالانشاء دائمی خواهد داشت که وظیفه آن تحدید مذاکرات و نوشتجات و ضبط دفاتر و اسناد و تهیه راپورتهای لازمه در حدود عملیات مختصة شوری خواهد بود.

رئیس ـ آقای آقا شیخ ابراهیم زنجانی (اجازه)

آقا شیخ ابراهیم زنجانی ـ بنده عرض می‌کنم با اینکه این هیئت هفته یک یا دو جلسه منعقد می‌شود این دارالانشاء از الان چه لزوم دارد؟

سابقاً این هیئت یک نفر منشی از بین خودشان انتخاب می‌کردند و همه کارها را می‌کرد نهایت یک نفر یا دو نفر منشی هم اگر لازم باشد از خارج استخدام می‌شود لهذا بنده پیشنهاد کردم ماده هشتم و نهم حذف شود و عوض این دو ماده یک ماده وضع شود به این ترتیب که وزیر معارف برای تحریر مذاکرات و تهیه صورت مجلس و ضبط اوراق و نوشتجات و غیره یک نفر در صورت لزوم دو نفر منشی معین بنماید.

مخبر ـ اولاً معلوم نیست که جلسات شورای عالی معارف بعد از آنکه تشکیل شود هفته این یک روز یا دو روز خواهد بود ثانثاً به همان دلیل که کارهای شورای گذشته را اعضاء می‌کردند و چندان آثاری از آنها باقی نمانده است حتی یک دفتر پیدا نمی‌شود که خلاصة مذاکرات جلسات شورای عالی معارف در آن باشد در این صورت البته تصدیق می فرمائید که خود همان سابقه موجب می‌شود که در آتیه بر خلاف گذشته باید یک آن عده را معین کرد که مظف باشند و به همین تریبی که در این ماده نوشته شده است کارهای شورای عالی معارف را بکنند و راپورت هائی که از شعب شورای عالی معارف از ولایات می‌رسد تهیه کنند و همچنین سایر مطالب را عده مرتب نمایند تا شورای عالی معارف یک دفتر مضبوطی و نوشتجات مرتبی داشته باشد والا بنده اطلاع دارم چندین سال است شورای معارف تشکیل می شده است ولی متأسفانه بنده هر چه تفحص کردم که ببینم کارهای آنها چه بوده و لااقل یک خلاصه مذاکراتی به دست بیاورم چیزی نیافتم حالا یا این است که دفتری آنجا بوده و مفقود شده است یا اینکه اگر خلاصه مذاکراتی هم داشته‌اند موقتی بوده و اهمیت نداده‌اند ولی حالا امیدوار هستم که این شورای عالی معارف باین ترتیب بعد از آنکه مجلس تصویب کرد موفق شود و این وظایفی را که در اینجا نوشته شده است انجام دهد بنابراین تصدیق بفرمائید که لازم است شورای عالی معارف دارالانشائی داشته باشد که در تحدیرات و نوشتجات و غیره به او کمک کند به این جهت است که این قید شده.

رئیس ـ آقای زنجاین پیشنهادشان را ندادند.

آقا شیخ ابراهیم زنجانی ـ اینجا هست الان می‌آورند.

رئیس ـ آقا نصرت الدوله ـ (اجازه)

نصرت الدوله ـ بنده موافقم.

رئیس ـ آقای میرزا ابراهیم قمی (اجازه)

آقا میرزا ابراهیم قمی ـ بنده می‌خواهم سئوال کنم که اعضای دارالانشاء حقوق دارند یا مثل سایر اعضای بی حقوق هستند و اگر حقوق ندارند چگونه می‌توانند این خدمت را عهده دار شوند.

مخبر ـ بنده تذکر می‌دهم که ماده ۹ را قرائت بفرمایید در آنجا تصریح شده است که اعضا دارالانشا موظفا باید معین شوند و حقوق خواهند داشت و از غیر اعضای شورای عالی معارف هم باید انتخاب شوند.

رییس- دیگر ایرادی نیست

مستشار السلطنه ـ بنده پیشنهادی در این ماده تقدیم کردم که قرائت شود.

رئیس ـ قرائت خواهد شد بالفعل کسی اجازه نمی‌خواهد؟

(اظهاری نشد)

رئیس ـ پیشنهادات قرائت می‌شود پیشنادی از طرف آقای زنجانی شده است قرائت می‌شود

(به مضمون ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم ماده ۸ و ۹ راجع به دارالانشاء حذف شود عوض این دو یک ماده وضع شود به این عبارت:

وزیر معارف برای تحریر مذاکرات و نوشتجات لازمه و ترتیب صورت مجلس و تهیه راپورت و ضبط دفاتر و اسناد و اوراق متعلقه به شورای عالی معارف یک نفر و در صورت لزوم دو نفر منشی موظف استخدام می‌نماید.

رئیس ـ (خطاب به آقای زنجانی) توضیحی دارید؟

آقای شیخ ابراهیم زنجانی ـ توضیح همان بود که عرض کردم.

بنده لازم نمی دانم یک دارالانشاء مخصوصی تأسیس شود و یک خرج زیادی بر دولت تحمیل شود یک یا دو نفر منشی مذاکرات درالانشاء را می‌تواند ضبط کند.

وزیر معارف ـ بطوریکه آقای مخبر فرمودند معلوم نیست جلسات شورای معارف مثل سابق هفته یک روز یا دو روز باشد. علاوه بر این شعباتی در ایالات و ولایات خواهد داشت که بعد لایحه قانونی آن را پیشنهاد خواهم کرد. از ولایات راپورتهائی بشود رای عالی معارف خواهد رسید و گمان می‌کنم کار شورای بیش از این خواهد بود که آقای زنجانی تصور می‌فرمایند.

رئیس ـ پیشنهاد ایشان ارجاع به کمیسیون می‌شود. پیشنهاد آقای فهیم الملک قرائت می‌شود.

(آقای میرزا ابراهیم خان ملک آرائی به مضمون ذیل قرائت نمودند)

بنده پیشنهاد می‌کنم ماده هشتم اینطور نوشته شود:

ماده هشتم ـ شورای عالی معارف درالانشاء دائمی خواهد داشت که ریاست آن با یکی از اعضاء بوده و وظیفه آن الی آخر …

رئیس ـ توضیحی دارید؟

فهیم الملک ـ دارالانشاء شورای عالی معارف بعد از آنکه بر قرار شدغیر از این خواهد بود که تا کنون معمول بوده و یک وظایفی برای شورای عالی معارف معین شده که باید همیشه مشغول باشد مخصوصاً دارالانشائ باید همیشه در کار باشد و ریاست درالانشاء غیر از ریاست سایر ادارات است مثل منشیان مجلس که از بین خود نمایندگان انتخاب می‌شوند و باید رسیدگی به تحریرات مجلس بنمایند دارالانشاء شورای عالی معارف هم باید در تحت ریاست یکی از اعضای شورای عالی معارف باشد و اعضاء دارالانشاء را وزارت معارف از اشخاص خارج انتخاب خواهد کرد این است که بنده پیشنهاد کرده‌ام ریاست دارالانشاء با یکی از اعضاء شورای عالی معارف باشد و سایر اعضاء آن را وزارت معارف از خارج انتخاب کند.

رئیس ـ پیشنهاد آقای مستشار السلطنه قرائت می‌شود.

(به شرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم وظایف دارالانشاء شورای عالی معارف به عهده رئیس کابینه وزارتی محول شود.

رئیس ـ توضیحی دارید بفرمائید.

مستشارالسلطنه ـ بنده خیلی تعجب می‌کنم در موقعی که در اطراف بودجه وزارت معارف صحبت می‌شود و در تقلیل بودجة سایر وزارت خانه‌ها مذاکراتی می‌شود در اول و جلسه و در خلال همین احوال برای دارالانشاء شورای عالی معارف هم که حالیه موهوم به نظر می‌آید و شاید بعد به مساعی جمیله آقای وزیر معارف تشکیل شود برای او یک دارالانشاء مفصلی. یک بودجه معینی تعیین می‌کنند بنابراین بنده تصور می‌کنم بهتر این است که یکی دو نفر از منشی‌های کابینه موظف باشند وظائف این دارالانشاء را در نظر بگیرند و ریاست درالانشاء نیز با رئیس کابینه باشد البته یکی از آرزوهای بنده هم این است که شورای عالی معارف ایران یک دارالانشاء خاصی داشته باشد ولی با ترتیبات امروزه گویا صلاح نباشد.

وزیر معارف ـ به همان دلیلی که آقا می‌فرمایند باید ملاحظه اختصار در بودجه را کرد البته در کابینه هم حتی الامکان رعایت اختصار می‌شود و در آن صورت دیگر ممکن نیست اعضاء کابینه بتوانند به کار شورای عالی معارف رسیدگی کنند. عرض کردم این شورای خیلی کار دارد و به یک دارالانشائی محتاج است که به او کمک کند که مثل سابق کارهای شورای عالی معارف و دفاتر آن از بین نرود و بتواند یک اصلاحاتی در معارف بکند و به علاوه وظائفی که برای شورای عالی معارف نوشته شده خیلی زیاد است و به وسیله یکی دو نفر انجام نمی‌شود داد.

رئیس ـ آقای سردارمعظم کردستانی این پیشنهاد از طرف جناب عالی است؟

سردامعظم کردستانی ـ خیر بنده پیشنهادی نکرده‌ام.

سردارمعظم خراسانی ـ بنده راجع به ماده نهم پیشنهادی کرده‌ام.

رئیس ـ ماده نهم قرائت می‌شود.

به ترتیب ذیل قرائت شد

ماده ۹ اعضاء دارالانشاء عبارت از یک رئیس و دو منشی و یک ثبات خواهد بود که وزیر معارف آنها را از غیر اعضای شورای عالی معارف موظفاً تعیین می‌نماید.

سردارمعظم ـ بنده با این ماده مخالفم زیرا در قانون نباید تعیین کرد که اعضاء دارالانشاء خواهد بود. عده اعضاء البته قهراً متناسب با کار است و در قانون نباید نوشته شود ممکن است امروز یک منشی و دو منشی ثبات داشته باشد فردا بسط پیدا کند و ۲ منشی و سه ثبات لازم داشته باشد تعیین عده اعضاء هر اداره منوط به بودجه آن اداره است و این دارالانشاء هم یک بودجه‌ای خواهد داشت عده اعضاء را در آنجا باید ذکر کنند بنابراین به عقیده بنده عدة اعضاء باید حذف شود و همان طور که پیشنهاد کرده‌ام باید نوشته شود.

اعضاء دارالانشاء غیر از اعضاء شورای عالی معارف معین خواهد شد. حالا عده شان چقدر است البته بعد تعیین خواهد شد.

مخبر ـ بنده بیانات آقای سردار معظم را تصدیق می‌کنم که در قانون نباید عدة اعضاء یک مؤسسه و یک اداره قید شود ولی در اینجا که ذکر شده برای جلوگیری از یک مقصودی بود و آن این است: به موجب قوانین که در مجلس ایران وضع شده یک ادارات و یک دوائری تشکیل شده و اختیار تشکیل این ادارات را به وزرای وقت داده‌اند و چون در قانون عده اعضاء تصریح نشده ملاحظه می‌کنیم در هر دایره و اداره که تشکیل شده یک صندلی‌های زیادی گذاشته شده و یک عده اعضاء زیادی به آنجا آورده‌اند البته این قسمت در بودجه ملاحظه خواهد شد ولی اینکه عدة اعضاء دارالانشاء قید شده فقط برای این بوده است که بعد از آنکه دارالانشاء تشکیل شد به همین عده اکتفا شود نه اینکه بعد یکی بیاید به اسم ضباط یکی به اسم دفتر دار یکی به اسم حافظ دفتر را کدو غیر ذلک یک مرتبه ببینیم دارالانشائی که با دو سه نفر اداره می‌شود دارای عده زیادی اعضاء شده است این فقط برای این بوده است که در آتیه وزیر اختبارات غیر محدود نداشته باشد. اما اینکه می فرمائید ممکن است یک وقت عده زیادتری لازم شود تصدیق می‌کنم ولی منافاتی ندارد که فعلاً به همین اندازه اکتفاء بشود برای اینکه جلوگیری از این مسئله شده است بعداً اگر لازم شد البته وقتی که بودجه دارالانشاء برای سنوات آتیه به مجلس بیاید ممکن است یک نفر را آنجا به اسم ضباط یا به اسم دیگر اضافه کنند ولی اینکه عده‌ای در اینجا بر خلاف اصول جاریه نوشته شده فقط برای جلوگیری از این بوده که فردا یک صندلیهائی در دارالانشاء اضافه نشود.

رئیس ـ آقای اقبال السلطان مخالفند.

اقبال السلطان ـ بلی

رئیس ـ بفرمائید.

اقبال السلطان ـ بنده کاملاً با عقیدة آقای سردارمعظم موافق بودم ولی جوابی را که آقای مخبر فرمودند بیشتر بنده را متعجب کرد که مقصود جلوگری از زیادی عده که بعد ازاین ممکن است برای دارالانشاء پیدا شوند بوده عجالتاً با این ترتیباتی که برای شورای عالی معارف تعیین شده بنده یک رئیس و دو منشی و یک ثبات را لازم نمی دانم.

مخبر ـ بنده اعتراض آقا اقبال السلطان را با قید تعجبی که تلقی کردند نفهمیدم خوب است بهتر توضیح بفرمایند.

رئیس ـ آقای دولت آبادی مخالفید؟

حاج میرزا علی محمد دولت آبادی ـ بلی.

رئیس ـ بفرمائید.

حاج میرزا علی محمد ـ بنده با عقیده آقای سردار معظم موافقم به جهت اینکه اساساً عده در قانون نباید نوشته شود. و اگر بنا شود نوشته شود یک نفر رئیس و یک نفر منشی و یک نفر ثبات برای شورای عالی معارف کافی است.

رئیس ـ آقای نصرت الدوله موافقید یا مخالف.

نصرت الدوله ـ با فرمایش آقای دولت آبادی مخالفم.

رئیس ـ با راپورت چطور

نصرت الدوله ـ مخالفم.

رئیس ـ آقای محمد هاشم میرزا چطور؟

محمد هاشم میرزا ـ مخالفم

رئیس ـ پس همه مخالفند. آقای نصرت الدوله. (اجازه)

نصرت الدوله ـ بنده همانطور که گفته شد صحیح نمی دانم در یک قانونی که می‌گذرد برای تأسیس یک مؤسسه داخل این جزئیات از قبیل منشی و ضباط و غیره شده جواب آقای مخبر را هم قانه کننده نمی دانم برای اینکه نمی‌شود اصول اساسی را از دست داد برای اینکه از اشتباهات و خبطهای جاری و عادی جلوگیری کنیم که آن اشتباهات و خطایا را به وسایل دیگر ممکن است جلوگیری کرد. بنده معتقدم اسم رئیس دارالانشاء برده شود ولی اسم اعضاء برده نشود.

اسم رئیس را هم از این جهت معتقدم که لازم است همانطور که در ضمن یک ماده پری روز عرض کردم سعی کنیم بوسیلة این شورای عالی معارف و وزارت معارف یک مرکز ثابتی تأسیس کنیم که بتواند با تغییر کابینه و وزراء باقی باشد و تغییر در فرم و تجد معارف را تأمین کند یه این نظر باید اسم رئیس دارالانشاء ذکر شود ولی قسمتهای دیگر را زائد می دانم و گمان نمی‌کنم آقای مخبر کمیسیون هم در این مسئله اصراری داشته باشد.

مخبر ـ بنده عرض کردم که با قسمت اول فرمایشات آقای سردارمعظم موافقم و نباید این قید در قانون بشود و ذکر آن برای آن نظری بود که عرض کردم و آنقدرها بنده در این باب جدیتی ندارم اگر آن مقصود به طریق دیگر تأمین شود بنده عرضی ندارم ممکن است پیشنهاد کنند به کمیسیون ارجاع شود.

رئیس ـ پیشنهاد بفرمائید به کمیسیون ارجاع می‌شود. آقای محمد هاشم میرزا (اجازه)

محمد هاشم میرزا ـ تصور می‌کنم شورای عالی معارف نباید رئیس دارالانشاء داشته باشد و به نظر بنده یک نفر منشی باید داشته باشد که مطالب را بنویسد باقی تمام به عهده کابینه وزارت معارف باشد.

رئیس ـ آقای آصف الممالک (اجازه نطق)

آصف الممالک ـ بنده تصور می‌کنم آقایان وظایفی که در این جا برای شورای عالی معارف نوشته شده است هیچ مراجعه نمی‌فرمایند اگر مراجعه می‌فرمودند اعتراض می‌کردند اگر بایستی این شورای عالی معارف از عهده انجام دادن این هفتده ماده بر آید دو نفر منیشی برای ایفاء وظیفه چیزی نیست البته کار زیاد خواهند داشت علی الخصوص که طرف مکاتبه با سایر وزارتخانه‌ها و سایر شعبات اداره معارف چه به ایالات و ولایات و چه در مرکز خواهند بود.

رئیس ـ دیگر کسی اجازه نخواسته است؟

(اظهاری نشد)

رئیس ـ پیشنهادات قرائت می‌شود، پیشنهاد آقای سردارمعظم خراسانی.

به مضمون ذیل قرائت شد

پیشنهاد می‌کنم ماده نهم اینطور نوشته شود:

رئیس و اعضاء دارالانشاء را وزیر معارف از غیر اعضاء شورای عالی معارف تعیین نموده و موظف خواهند بود.

رئیس ـ توضیحی دارید؟

سردارمعظم ـ توضیح همان بود که عرض کردم اگر چه آقای مخبر هم بیان مقصود کردند و بالاخره رای قطعی اتخاذ نکردند ولی می‌خواستم ایشان عرض کنم که اگر ادواری باشد که قانون محترم شمرده شود قانون بودجه هم محترم شمرده خواهد شد و از طریق بودجه هم می‌شود از مقصودی که اظهار نمودند جلوگیری کرد.

ولی اگر ادواری باشد که کسی یا بنده به قوانین باشد. البته این ماده هم فراموش خواهد شد و تعیین عده در این قانون چیزی را تأمین نمی‌کند پس خوب است در قانون شورای عالی معارف راجع به ثبات و ضباط چیزی ننویسیم و موکول به بودجه نمائیم.

وزیر معارف ـ این پیشنهاد آقای سردار معظم را قبول می‌کنم.

رئیس ـ به کمیسیون ارجاع می‌شود بعد هر طور صلاح دانستند راپورت داده می‌شود. پیشنهاد شاهزاده محمد هاشم میرزا قرائت می‌شود.

به مضمون ذیل قرائت شد.

این بنده پیشنهاد می‌کنم که در عوض دارالانشاء شورای عالی معارف یک نفر منشی موظفاً تعیین شود و بقیه مشاغل دارالانشاء بر عهده اعضاء کابینه وزارت معارف می‌باشد. (محمد هاشم میرزا)

رئیس ـ اگر توضیحی دارید بفرمائید.

محمد هاشم میرزا ـ کمسی مخالفت نکرد که توضیح بدهم.

رئیس ـ پیشنهاد آقای مستشار السلطنه قرائت می‌شود

(به شرح آتی قرائت شد.)

بنده پیشنهاد می کن وظایف دارالانشاء شورای عالی معارف به عهده رئیس کابینه وزارتی محول شود مستشار السلطنه

رئیس ـ توضیحی دارید؟

مستشار السلطنه ـ بلی.

رئیس ـ بفرمائید.

مستشار السلطنه ـ بنده چون معتقد به زیادی اجزاء نیستم عرض می‌کنم آقایان اعضاء کمیسیون معارف آنقدر که در توسعه شورای عالی معارف سعی می‌کنند خوب است سعی بفرمایند قدری بر عده شاگردان مدارس افزوده شود و بنده چنانچه قبلاً هم عرض کردم اعضاء دارالانشاء را زاید دانسته و می‌خواهم وظایف او به عهده ریاست کابینه واگذار شود.

وزیر معارف ـ اگر قدری دقت می‌فرمودند از وظائفی که برای شورای عالی معارف معین شده تصدیق می فرمودد که آن مرکزی که بتواند اصلاحاتی را انجام دهد و به عقیده جنابعالی شاگرد زیاد کند همان شورای عالی معارف است و اگر بتواند این وظائف را انجام بدهد آنوقت می‌توان معتقد شد که مدارس ما خلی از نقص استو شاگردان مدارس روز به روز زیادتر شده و مدارس مرتب خواهد شد پس ما باید در توسعه آن مرکزی که معارف را اصلاح خواهد کرد بکوشیم.

رئیس ـ در هر صورت فرستاده می شو به کمیسیون ماده دهم قرائت می‌شود

(به ترتیب ذیل قرائت شد)

ماده دهم ـ شورای عالی معارف تعطیل بردار نیست و باید اقلاً یک هفته قبل از انقضای هر دوره اعضای دوره بعد انتخاب شوند و اعضای سابق نیز قابل انتخاب می‌باشند.

رئیس ـ آقای حاج میرزا مرتضی این پیشنهاد راجع به کدام ماده است؟ (غائب بودند)

آقای سدید الملک (اجازه)

سدیدالملک ـ بنده عرض می‌کنم اینجا که نوشته شده باید یک هفته به آخر مدت مانده الیه آخر این یک هفته را خوب است یک ماده بکنند.

مخبر ـ در اینجا که نوشته شده است یک هفته قبل از هر دوره باید انتخاب تجدید شود قسمت آخر مدت را نوشته است و منافات ندارد به اینکه یک ماده قبل تجدید شود این آخرین حدی است که وزیر را الزام می‌کند که در آن مدت اعضای شورای عالی معارف جدید را حتماً انتخاب کرده باشد.

سدیدالملک ـ اجازه بفرمائید توضیح بدهم؟

رئیس ـ پیشنهاد کرده‌اید بعد از قرائت پیشنهاد توضیح بدهید.

آقای ملک الشعراء مخالفند؟

ملک الشعراء ¬ـ بلی

رئیس ـ بفرمائید

ملک الشعراء ـ بنده در ماده پنجم هم مخالف بودم ولی نوبت به بنده نرسیده و در اینجا هم عرض می‌کنم که عقیده‌ام مطابق پیشنهادی است که از طرف آقای حائری زاده شده به عقیده بنده باید مدت دوره شورای عالی معارف شش سال باشد که در هر دو سال یک مرتبه ثلث اعضاء به موجب قرعه عوض شوند و به جای آنها یک ثلث دیگر انتخاب شوند و عللی همکه در این پیشنهاد به نظر من رسیده دو سه علت است اول طول مدت و تحصیل سابقه برای کار است زیرا ما از شورای عالی معارف کار می‌خواهیم و می‌خواهیم با سابقه هائی که در جریان کار پیدا می‌کنند و با معلومات تجربه خودشان بسط دائره معارف خدمت کنند بدیهی است هر چه مدت این شوری زیاد باشد اعضاء آن بیشتر مجرب شده و به کار آشنا می‌شوند این یک نظر بود که به عقیده بنده شش سال مدت را ایجاب می‌کرد مسئله دوم تفنناتی است که دیده شده است حتی در این قبیل انتخابات که از طرف وزراء به عمل می‌آید نه فقط برای کارهای اداری حتی برای این قبیل کارهای علمی هم که یک عده اشخاص بدون گرفتن حقوق فقط مجانی و افتخاری داخل کار می‌شوند در این موارد هم دیده شده که تفنناتی به کار می‌رود برای جلوگیری از این قبیل تفننات بایستی مدت را شش سال قرار داد و تجدید هر انتخابی را به ثلث معین کرد آنهم به قرعه نه آنکه آقای وزیر تصور کند بعد از چهار سال هم باید یک عده اشخاص را با سلیقه و ذوق خودش انتخاب کند و آنوقت در تعیین آنها و هنی به شورای عالی و به اعضاء سابقه وارد شودو از این گذشته ممکن است اگر تجدید انتخاب به شکل قرعه دو سال به دو سال نباشد فرجه هائی در این بین حاصل شود و یک ماه یا دو ماه فرجه پیدا کند خاصه اگر انتخابات جدید موافق تفننات معموله واقع شود ممکن است کارهائی که در مدت چهار سال بعمل آمده و در آن خصوص نظریاتی اتخاذ کرده‌اند و زمینه‌ها چیده‌اند آنها بواسطه فرجه و تغییرات تفنن آمیز از بین برود از این نقطه نظر و نظریات دیگر بنده بهتر می دانم مدت را شش سال قرار دهند و هر دو سال ثلث اعضاء به حکم قرعه خارج و ثلث دیگر به جای آنها معین شوند البته انتخاب آنها به نظر وزیر خواهد بود چیزی که هست در آن چهار سال اول که باید در دفعه دو ثلث تغییر کند مسئله قرعه پیش می‌آید که باید آن دو دفعه به حکم قرعه خارج شوند و پس از ختم شش سال اعضاء جدید مستمراً محتاج به قرعه نخواهیم بود و همیشه شورای عالی معارف دائر است و یک عده اعضاء مجرب و کار آزموده در اینجا هستند و آنوقت آن ملاحظات از قبیل فرجه و تفننات و از بین رفتن کارها و پاره شدن سلسه عملیات شورا در میان نخواهد آمد و تمام این نظریات به عقیده بنده اصلاح می‌شود.

رئیس ـ آقای ارباب کیخسرو موفقند؟

ارباب کیخسرو ـ خیر.

رئیس ـ آقای سردار معظم (اجازه)

سردارمعظم ـ مخالفم.

رئیس ـ آقای حائری زاده. (اجازه نطق)

حائری زاده ـ این پیشنهاد خود بنده است بنده با آقای ملک الشعراء موافقم.

رئیس ـ آقای نصرت الدوله (اجازه)

نصرت الدوله ـ اگر اجازه فرمائید بنده یک توضیحی از آقای ملک الشعراء می‌خواهم.

رئیس ـ بعد ممکن است. آقای ارباب کیخسرو (اجازه)

ارباب کیخسرو ـ در ماده ده که نوشته شده (شورای عالی معارف تعطیل بردار نیست) بنده گمان می‌کنم مقصود اساسی شورای علی معارف باشد.

برای اینکه ممکن است در ظر سال شورای معارف یک تعطیلی برای خود قرار دهد. اگر چه در اصل هفتم متمم قانون اساسی می‌نویسد (اساس مشروطیت جزئی وکلا تعطیل بردار نست.) معهذا گاهی بر خلاف آن واقع می‌شود.

با این حال عقیده بنده این است که در اینجا ذکر شود اساس شورای عالی معارف تعطیل بردار نیست تا در مواقعی که برای استراحت یک تعطیلهائی پیش می‌آید مانعی نداشته باشد.

مخبر ـ مقصود از قسمت اول این ماده که شورای عالی معارف تعطیل بردار نیست از عبارت بعدش معلوم می‌شود که مقصود اساسی شورای معارف است و علت اینکه قید شده این است که از سوابق ایام در سنه ۱۳۲۹ که قوانین اداری وزارت معارف در مجلس تصویب شده است چندین دفعه شورای معارف تشکیل شده ولی کمتر اتفاق افتاده که در دوره‌های خود را به آخر برساند یک نظامنامه داخلی داشته که چهار سال در آن نظامنامه برای آن مدت قرار داده شده و از قانون شورای عالی معارف فرانسه اقتباس شده است چون مدت شورای عالی معارف فرانسه هم چهار سال است و بواسطه مناقشاتی که بین شورای معارف با وزیر وقت حاصل می شده است وزیر به میل خو مستقیم یا غیر مستقیم شورای معارف را تعطیل و یا منحل می نموده است مثل اینکه در چند سال قبل یکی از وزرای وقت شورا را منحل کرد برای اینکه اساس شورای عالی معارف محفوظ بماند و اعمال نظریات شخصی در آن دخیل نباشد نوشته شده است شورای عالی معارف تعطیل بردار نیست و جمله بمد هم تصور می‌کنم کافی باشد که بفهماند مقصود اساسی شورای عالی معارف است و معذالک اگر کافی نباشد بنده اشکالی نمی‌بینم که کلمه (اساسی) نیز علاوه شود.

رئیس ـ آقای سردارمعظم خراسانی. (اجازه)

سردارمعظم ـ عرض بنده مختصر است بنده با فرمایش آقای ارباب کیخسرو موافقم باید نوشته شود (اساس شورای عالی معارف تعطیل بردار نیست) راست است مطلب فهمیده می‌شود که اساس است ….

تدین ـ قبول می‌کنم کلمه (اساس) علاوه شود.

سردارمعظم ـ و به علاوه بنده مدتش را کم می دانم و باید زیاد شود زیرا در مملکت ما یک مدت زیاد تری تعیین شود بهتر است.

رئیس ـ آقای حائری زاده (اجازه)

حائری زاده ـ بنده پیشنهادی کرده‌ام و با تذکراتی که آقای ملک الشعراء فرمودند موافقم و با این ترتیب که شده پیشنهاد کرده‌ام شورای عالی معارف از هر تعطیلی مصون است و همیشه اکثریت شوری باقی است و وزیر وقت نمی‌تواند دفعتاً آن را عوض کنند و اعضای شورای جدید نمی‌تواند در پروگرام مدارس تغییراتی موافق سبک و سلیقه خود بفرماید و اساس معارف ما بتواند روی پایه مکملی گذاشته شود.

مخبر ـ این پیشنهاد جنابعالی ارجاع به کمیسیون شده و راجع به ماده پنجم است و کمیسیون البته تصمیمی اتخاذ خواه کرد و برای شور دوم در مجلس راپورت خواهد داد معذالک پیشنهاد جنابعالی این قسمت را تأمین نمی‌کند برای اینکه اگر یک وزیری بخواهد شورای معارف را منحل کند مدت شش سال با تجدید انتخاب ثلث اعضاء آن تغییری نخواهد داد.

رئیس ـ آقای آقا شیخ ابراهیم (اجازه نطق)

آقا شیخ ابراهیم زنجانی ـ اینکه می‌نویسد (لااقل یک هفته) اکثرش شش ماه هم می‌شود باید یک حدی معین شود والا اگر حد اکثر نوشته نشود و همین قدر نوشته شود لااقل یک هفته اکثرش یک سال هم می‌شود و این صحیح نیست.

مخبر ـ فرض می‌کنیم اکثرش شش ماه باشد اثر و نتیجه را باید دید آیا اگر در سه ماه یا چهار ماه قبل هم انتخاب بشوند با بودن شورای عالی معارف سابق آنها می‌توانند قائم مقام اعضاء سابق بشوند و تشکیل شورای عالی معارف را بدهند.

آقا شیخ ابراهیم زنجانی ـ اگر اینطور است پس دو شورای عالی معارف خواهد بود والا آن انتخابات ثانی شورای معارف خواهد بود و الا آن انتخابات ثانی شورای معارف لغو خواهد بود پس بهتر این است مدت را اینطور معین کنند که در ظرف یک ماه آخر مدت این کار بشود.

رئیس ـ پیشنهاد آقای سدید الملک و آقای ارباب کیخسرو قرائت می‌شود.

فقره اول به مضمون ذیل قرائت شد

بنده پیشنهاد می‌کنم ماده ده این قسم نوشته شود: شورای عالی معارف تعطیل بردار نیست و باید اقلاً یک ماه قبل از انقضای هر دوره اعضای دوره بعد انتخاب شوند.. الی آخر (سدید الملک)

سردارمعظم ـ باید در ظرف یک ماه نوشته شود.

رئیس ـ (خطاب به آقای سدید الملک) توضیح داشتید بفرمائید.

سدید الملک ـ اینکه عرض کردم یک هفته کافی نیست برای این است که چون مدتی به وقت نمانده اگر وزیر معارف بخواهد در آن مدت تجدید انتخاب کند ممکن است در همان مدت وزیر مستعفی شود آن وقت تا وزیر ثانوی انتخاب شود شوری تعطیل می‌شود اینکه عرض کردم یک ماه برای این بود که تعطیل نشود که اگر وزیر مستعفی شد وزیر دیگر به جای او اعضاء را انتخاب کند.

رئیس ـ به کمیسیون فرستاده می‌شود پیشنهاد آقای ارباب کیخسرو قرائت می‌شود.

(آقای میرزا ابراهیم خان ملک آرائی به مضمون ذیل قرائت نمودند)

بنده پیشنهاد می‌کنم که ماده ده این قسم اصلاح شود، اساس شورای عالی معارف تعطیل بردار نیست الخ ….

رئیس ـ (خطاب به آقای ارباب کیخسرو) توضیحی دارید؟

ارباب کیخسرو ـ بنده توضیحم را عرض کردم و آقای مخبر هم موافقت فرمودند.

رئیس ـ به کمیسیوم راجع می‌شود ماده یازده قرائت می‌شود.

(به ترتیب ذیل قرائت شد)

ماده یازدهم ـ هر گاه یکی از اعضاء استفاء یا فوت نماید شورای عالی معارف چند نفر را که واجد شرایط مذکوره در ماده چهار باشند به وزیر معارف پیشنهاد نموده و وزیر یک نفر را از بین آنها انتخاب می‌نماید.

رئیس ـ آقای سردارمعظم خراسانی (اجازه)

سردارمعظم ـ بنده تصور می‌کنم پس از آنکه یک نفر از اعضاء رسمی شورای عالی معارف استعفا کرد بهتر این است که حتی الامکان در عوض او یک نفر از اعضاء افتخاری معین شود از طرف دیگر هم نمی‌شود مقید کرد که حتماً از اعضای افتخاری باشد ولی اعضاء افتخاری باید رجحان داشته باشند حالا بنده یک پیشنهادی کرده‌ام که از میان اعضای افتخاری یا خاغرجا از آنها عده‌ای را به وزارت معارف پیشنهاد کنند که وزارت معارف در حدود ماده پنج از میان آنها یک نفر انتخاب کند و اعضای افتخاری بر اشخاص خارجی مقدم خواهند بود. ممکن است به بنده جواب بگویند که اعضای افتخاری خودشان جزء شورای عالی معارف هستند و دو مرتبه ممکن نیست ازخود آنها انتخاب شود. راست است من هم این مسئله در نظرم بود ولی این نکته را هم نباید فراموش کرد که بین اعضای رسمی شورای عالی معارف و اعضای افتخاری فرق استاعضای افتخاری حق دارند ممکن است در میان اعضای افتخاری اشخاصی باشند که بالاخره مایل باشند به طور جدی در شورای عالی معارف کار بکنند در این صورت لازم نیست ما آنها را از حق رای دادن محروم بکنیم.. ممکن است از بین آنها یک عده را به عنوان عضویت رسمی تعیین کنند و یک عده دیگری در عوض آنه به عنوان عضو افتخاری تعیین شود

وزیر معارف ـ بنده با این پیشنهاد موافق هستم رجوع به کمیسیون فرمائید.

رئیس ـ آقای ارباب کیخسرو مخالف هستید.

ارباب کیخسرو ـ یک قسمت از این ماده مخالف با ماده پنجم است. زیرا ماده ۵ به طور مطلق انتخاب اعضاء را به عهده وزیر معارف می‌گذارد و هیچ شرط نمی‌کند دیگری هم دخالت داشته باشد در اینجا می‌نویسد برای مدت چهار سال اعضاء باید در اینجا می‌نویسد برای مدت چهار سال اعضاء باید انتخاب شوند می‌خواستم ببینم علت چیست که حتماً باید شوری پیشنهاد کند و اگر اشخاصی را که شوری پیشنهاد کرد و وزیر خواست مطابق ماده ۵ دیگری را انتخاب کند چه خواهد شد. به علاوه چون ماده ۵ تصریح می‌کند که مدت انتخاب چهار سال خواهد بود عقیده بنده این است که در اینجا قید شود اشخاصی که جدیداً در عوض اشخاص متوفی یا مستعفی انتخاب می‌شوند انتخاب آنها برای قید مدت خواهد بودنه اینکه تصور شود انتخاب آنها برای مدت چهار سال است.

مخبر ـ بنده تصور می‌کنم محتاج نباشد که قید شود آن عضوی که به جای عضو متوفی یا مستفی انتخاب می‌شود برای بقیه مدت خواهد بود زیرا این مطلب واضح است چنانکه در مجلس شورای ملی مثلاً یک سال به انقضای دوره تقنینیه باقی مانده اگر یک نفر از وکلاء استعفا بدهد و به جای او بخواهند یک نفر دیگر انتخاب کنند چه خواهند کرد؟

البته برای بقیه مدت انتخاب خواهند کرد در این صورت تصور می‌کنم این مسئله محتاج به قید نباشد.

رئیس ـ آقای حاج شیخ اسدالله (اجازه)

حاج شیخ اسدالله ـ بنده عرضی ندارم.

رئیس ـ آقای سدید الملک (اجازه)

سدیدالملک ـ بنده عرض می‌کنم اگر آقایان در ماده دوم غور بفرمایند در آنجا می‌نویسد اعضائی که انتخابمی شوند باید دو نفر از روسای مدارس عالیه و متوسطه باشند. فرضاً اگر یک نفر از آنها مرد یا مستعفی شد باید از همان صنف اشخاص انتخاب کنند از معلمین و روسای مدارس نه از اعضای افتخاری.

مخبر ـ چون مطابق ماده یازدهم شورای علی معارف حق داده شده است که چنانچه یکی از اعضاء فوت کرد یا استعفاء نمود به جای او دیگری را پیشنهاد نمایند بدیهی است در موقع انتخاب شورای عالی معارف ماده دوم را هم در نظر خواهد گرفت که آیا آن شخص مستعفی از روسای مدارس متوسطه است یا از معلمین یا از آن پنج نفر دیگر و علی ای حال محتاج به این قید نیست برای اینکه این حقی است که به شوری داده شده و شوری هم مجبور است مطابق این قانون رفتار کند.

رئیس ـ آقای ارباب کیخسرو (اجازه)

ارباب کیخسرو ـ اینکه آقای مخبر فرمودند لازم نیست بقیه مدت قید شود و تشبیه کردند به مجلس شورای ملی اگر مراجع به قانون انتخابات بنمائیم خواهیم دید که در آنجا هم قید شده است که برای بقیه مدت انتخاب خواهند شد و بنده هیچ منافی نمی‌بینم که در اینجا هم قید شود (برای بقیه مدت انتخاب می‌شوند) که رفع محظور بشود.

مخبر ـ بسیار خوب کتباً پیشنهاد کنند به کمیسیون مراجعه شود.

رئیس ـ آقای سردارمعظم پیشنهادی کرده‌اند قرائت می‌شود (آقای میرزا ابراهیم خان ملک آرائی به شرح ذیل قرائت نمودند)

ماده ۱۱ – هرگاه یکی از اعضاء استعفا یا فوت نماید شورای عالی معارف چند نفر را که واجد شرایط مذکوره در ماده ۴ باشند از میان اعضاء افتخاری و یا خارج از آنها به وزیر معارف پیشنهاد می‌نماید که وزیر یک نفر را از بین آنها مطابق ماده معین نماید اعضاء افتخاری مرجح بر سایرین خواهند بود.

(سردار معظم)

رئیس ـ (خطاب به آقای سردارمعظم) توضیحی دارید بفرمائید؟

سردار معظم ـ خیر عرضی ندارم توضیح همان بود که عرض کردم.

رئیس ـ به کمیسیون ارجاع می‌شود. ماده دواردهم قرائت می‌شود.

به مضمون ذیل خوانده شد

ماده ۱۲ ـ وظائف شورای عالی معارف از قرار تفصیل ذیل است.

(۱) اهتمام در ترویج زبان و ادبیات فارسی.

رئیس ـ آقای آقا میرزا ابراهیم قمی (اجازه)

آقا میرزا ابراهیم ـ بنده معتقدم که بعد از لفظ فارسی کلمة عربی هم نوشته شود.

رئیس ـ یک پیشنهادی هم آقای حاج میرزا مرتضی در این خصوص کرده‌اند بعد قرائت می‌شود آقای فهیم الملک (جازه)

فهیم الملک ـ اگر در کلیات این ماده مذاکراه می‌شود بنده عرایضی را عرض کنم.

رئیس ـ خیر در اجزاء ماده مذاکره می‌شود فعلاً جزء اول مطرح است.

فهیم الملک ـ در این ماده وظایفی برای شورای عالی معارف معین شده لیکن یکی از وظائف مهمه شورای عالی در اینجا اشاره نشده و آن این است که شورای عالی به منزله محکمه استیناف اداری است و به شکایات و اختلافاتی که نسبت به وظائف بین رؤسا و معلمین مدارس و غیره به عمل می‌آید محاکمه آن با شورای عالی معارف است. چون شوراهای ایالتی و ولایتی که در ماده اول ذکر شده به منزله محکمه ابتدائی هستند تجدید نظر و استیناف از احکام صادره آنها باید به شورای عالی مرکزی رجوع شود و ممکن است احکام او در شورای مملکتی تمیز داده شود و هیچ کدام را در اینجا اشاره نکرده است بنابراین بنده پیشنهادی کرده‌ام تقدیم می‌کنم. چون ما باید هر قدر مؤسسات مشروطیت خودمان را تکمیل می‌کنیم وظائف آنها را هم باید معلوم کنیم و به این وظیفه شورای عالی هم در اینجا ذکر شود.

رئیس ـ آقای حاج شیخ ابراهیم زنجانی (اجازه)

آقا شیخ ابراهیم زنجانی ـ بنده هم فرمایشات آقای فهیم الملک را تصدیق می‌کنم و مطابق آن بنده هم یک پیشنهادی کرده‌ام که این فقره افزوده شود.

رئیس ـ ولی این مسئله راجع به جزء اول نبود راجع است به اینکه یک چیزی به این ماده افزوده شود.

مخبر ـ چون پیشنهاد آقای فهیم الملک در لایحه پیش بینی شده است و در کمیسیون هم مطرح نشده قبول آن منوط به این است که اولاً آقای وزیر معارف بپذیرد بعد هم به کمیسیون مراجعه شود.

رئیس ـ این پیشنهاد اینجا مورد ندارد چون در جزء اول ماده دوازدهم صحبت نبود نسبت به جزء اول مخالفی هست یا نه؟ (اظهاری نشد)

رئیس ـ فقط دو فقره پیشنهاد شده است یکی از طرف آقا میرزا ابراهیم قمی و یکی از طرف آقا حاج میرزا مرتضی که لفظ عربی افزوده شود. اگر توضیحی دارند بدهند و الا ارجاع می‌شود به کمیسیون.

حاج میرزا مرتضی ـ استدعا می‌کنم قرائت شود.

به شرح آتی قرائت شد

نظر به اینکه قسمت عمده بلکه تمام احکام و عبارات مذهب اسلام به زبان عربی است و هر مسلمانی مجبور است که به قدر کفایت زبان عربی بداند و تقریباً زبان رسمی مذهبی زبان عربی است بنده پیشنهاد می‌نمایم در وظایف شورای علی آنجائی که می‌نویسد (اهتمام در ترویج زبان و ادبیات فارسی) کلمه (و عربی) (افزوده) شود (حاج میرزا مرتضی)

وزیر معارف ـ این پیشنهاد را می‌پذیرم به کمیسیون مراجعه شود.

رئیس ـ پیشنهاد آقای آقا میرزا ابراهیم قمی هم به کمیسیون ارجاع می‌شود جزء دوم قرائت می‌شود

(آقا میرزا ابراهیم به شرح زیر قرائت نمودند

۱ ـ سعی در موجبات تکثیر مدارس و تدارک مقدمات تعلیم اجباری و مجانی.

رئیس ـ نسبت به این قسمت مخالفی نست؟ (اظهاری نشد)

رئیس ـ جزء سیم قرائت می‌شود. به مضمون ذیل خوانده شد

۲ – سعی در تهیه و وسائل تأسیس مدارس صنعتی و فلاحتی.

رئیس ـ در این جزء ایرادی نیست؟ (اظهاری نشد)

۳ – قسمت چهارم قرائت می‌شود..

آقای ملک آرائی قرائت نمودند

۴ ـ مشورت در رفع نقائص تفلیمات عمومی و تهیه و اصلاح دستورات رسمی کلیه تحصیلات علمی و فنی مدارس ذکور و اناث و تهیه نظامنامه‌های مدارس

رئیس ـ آقای فهیم الملک (اجازه)

فهیم الملک ـ بنده بطوریکه پیشنهاد کردم اگر آقای مخبر موافق باشند در این جزء اضافه شود (مراقبت در مدارس که خارجی‌ها تأسیس و دائر می‌نمایند) آنها به کلی از تحت نظارت معارف خارج نباشند.

رئیس ـ ارسال به کمیسیون می‌شود آقای مستشار السلطنه (اجازه)

مستشارالسلطنه ـ بنده پیشنهادی دارم تقدیم می‌کنم.

رئیس ـ ممکن است پیشنهاد را بعد بفرستید.

مستشارالسلطنه ـ بسیار خوب

رئیس ـ قسمت پنجم قرائت می‌شود.

به مضمون ذیل قرائت شد.

۵ ـ تهیه دستور دارالمعلمین‌ها و دارالمعلماتها و نظامنامه‌ها راجع به آنها

رئیس ـ آقای دولت آبادی اجازه

حاج میرزا علی محمد دولت آبادی ـ بنده عبارت دارالمعلمین‌ها و دارلمعلماتها را صحیح نمی دانم و باید تصحیح شود

مخبر ـ دارالمعلمین کلمه مرکمبی است که اطلاع به یک مدرسه می‌شود و چون دارالمعلمین یک لفظ مرکبی است که جانشین کلمه مفرد شده ممکن است در فارسی لفظ (‌ها) در آخر آن بگذاریم.

رئیس ـ چون تصحیح عبارتی است به کمیسیون ارجاع می‌شود آقا میرزا ابراهیم قمی (اجازه)

آقا میرزا ابراهیم ـ چون دارالمعلمین اسم جنس است (‌ها) لازم ندارد.

مخبر ـ بنابراین لفظ مدارس هم نباید استعمال شود و همیشه باید مدرسه گفت

رئیس ـ قسمت ششم خوانده می‌شود

آقای میرزا ابراهیم خان قرائت فرمودند

۶ ـ تهیه دستور تفتیش اوضاع معارف و مدارس و ترتیب امتجان شاگردها.

رئیس ـ آقای فهیم الملک (اجازه)

فهیم الملک ـ اینجا یک اصلاح عبارتی لازم است اینکه نوشته‌اند ترتیب امتحان شاگردان گویا مقصود این است که دستور امتحان را باید معین کند اگر نوشته شود تهیه دستور تفتیش اوضاع معارف و مدارس و ترتیب دستور امتحان شاگردان گمان می‌کنم بهتر مطلب را بپروراند.

رئیس ـ نسبت به قسمت ششم دیگر مخالفی نیست؟

(مخالفتی نشد)

رئیس ـ پیشنهادی آقای فهیم الملک نموده‌اند به کمیسیون فرستاده می‌شود قسمت هفتم خوانده می‌شود.

به شرح اتی قرائت شد

۷ ـ رد و قبول تألیفات مخصوصه به مدارس و تطبیق آنها با دستورات رسمی

رئیس ـ آقای آقا میرزا ابراهیم قمی (اجازه)

آقا میرزا ابراهیم ـ بنده دستورات رسمی را نفهمیدم یعنی چه؟

خوب است آقای مخبر توضیح بدهند که بنده ملتفت شوم

مخبر ـ مقصود پروگرامهائی که شورای عالی معارف برای تحصیلات ابتدئی و متوسطه و عالیه تهیه می‌کند و اینکه در اینجا قید رسمی شده برای این است که دستور العمل و پروگرامی که شورای عالی برای تحصیلات ثلاثه معین می‌کند و وزیر وقت آن را امضاء می‌نماید و رسمیت پیدا می‌کند و غیر از آن هر کس هر پروگرامی بنویسد غیر رسمی خواهد بود.

رئیس ـ دیگر مخالفی نیست؟ آقای اقبال السلطنه. (اجازه)

اقبال السلطان ـ به این معنی که آقای مخبر برای این ماده فرمودند به عقیده بنده باید عبارت مقدم و مؤخر نوشته شود یعنی این طور نوشته شود تألیفات مخصوصه به مدارس و تطبیق آنها با دستورات رسمی و رد و قبول آنها

رئیس ـ این هم اصلاح عبارتی بود باید مرقوم بفرمائید بفرستیم به کمیسیون.

جزء هشتم قرائت می‌شود

به شرح ذیل قرائت شد.

۸ ـ نظارت در جمع و خرج بودجه معارف و مدارس.

رئیس ـ آقای زنجانی (اجازه)

آقای ابراهیم زنجانی ـ بنده گمان می‌کنم مطلب باید طوری نوشته شود که تصور نشود اشتباهاتی که در جمع و خرج بودجه هست آن را شوری باید رفع کند زیرا بودجه چیزی است که از طرف دولت تصویب می‌شود گمان می‌کنم مقصود عایدات و مخارج مدارس بوده این است که بنده پیشنهاد کردم عایدات و مخارج مدارس) نوشته شود.

مخبر ـ اولاً بودجه همان است که از طرف دولت به مجلس پیشنهاد می‌شود و مجلس هم تصدیق می‌کند بعد از آنکه تصدیق کرد بودجه رسمی می‌شود و اینجا مقصود همان بودجه‌ای است که برای مارس و معارف تخصیص داده می‌شود که قبل از آنکه از طرف هیئت دولت به مجلس پیشنهاد شود به نظر شورای عالی معارف برسد و پس از تصویب شورا نظارت در خرج داشته باشد.

برای اینکه یک سوابقی در این وزارت خانه ایجاد شده که هنوز فراموش نشده یکی از آنها مسئله برج قوس سال گذشته است و البته یک مرکزی لازم است که نظارت در بودجه مدارس داشته باشد که در محل دیگری خرج نشود به این جهت تصور می‌کنم این حق را در اینجا بشورای عالی معارف داده‌اند که این بودجه مدارس یعنی آن پولی که از خزانه دولت به صندوق معارف وارد می‌شود از دست برد مصون بماند.

رئیس ـ آقای آقا میرزا ابراهیم قمی (اجازه)

آقا میرزا ابراهیم ـ بنده توضیحی که آقای مخبر دادند لفظ (بودجه) و (معارف) را زیاد می دانم. همان نظارت در جمع و خرج مدارس کافی است.

رئیس ـ آقای فهیم الملک (اجازه)

فهیم الملک ـ توضیحات آقای مخبر مطلب را مشکل تر کرد.

زیرا شورای عالی معارف حق دارد فقط در مشورت با وزیر کمک کند و هیچ مربوط به نظارت در جمع و خرج نیست زیرا وقتی گفته شد که تمام مخارج باید با نظارت شورای عالی معارف باشد لفظ نظار لازمه اش این است که تمام حوالجات باید به امضای شورای عالی برسد لفظ نظارت به معنی کنترل است بنده منکر این نیستم که نظارتی در بین باشد زیرا ممکن است در موقع پرداخت مواجب اختلافاتی بشود و زیر و روهائی بشود ولیکن نظارت در این باب از وظائف شورای عالی نباید باشد شورای عالی معارف یک وظائف قانون دارد که به کلی از این مسئله خارج استو اگر بخواهند برای تعیین بودجه اختیاری بشورای معارف بدهند بنده معتقدم که ترتیب دیگر بنویسند.

رئیس ـ آقای نصرت الدوله (اجازه)

نصرت الدوله ـ بنده موافقم و بعد از توضیحی که آقای مخبر خواهند داد آن وقت عرض می‌کنم.

مخبر ـ مقصود از نظارت در اینجا به این معنی که آقای فهیم الملک فرمودند نیست که هر چیزی را که اداره محاسبات وزارت معارف بخواهد مصرف کند شورای عالی معارف امضاء کند مقصود این است که نظارت داشته باشد در اینکه آن پولهائی را که برای مدارس فرستاده می‌شود به مدارس برسد و مطابق نظامنامه داخلی وزارت خانه این حق با خود وزیر و معاون است که باید آن صورتهای جزء را تصویب کند بنابراین بنده تصور می‌کنم این قسمت برای محفوظ ماندن پولی که برای مصرف مدارس و معارف می‌رسد نافع باشد و مقصود کنترل حقیقی نیست.

رئیس ـ آقای نصرت الدوله (اجازه)

نصرت الدوله ـ اولاً توضیحی را که آقای مخبر دادند در مقابل اظهارات آقای فهیم الملک هیچ کافی نبود و ممکن است ایشان در کمیسیون معارف در موقع نوشتن این عبارت مقصود دیگری داشته‌اند و الا مفهوم ظاهر این عبارت همانطور است که آقای فهیم الملک فرمودند لفظ نظارت چند معنی نمی‌تواند داشته باشد و ناچار باید به معنی حقیقی خود اطلاق شود و این عبارت شال حال ان فرمایشاتی که آقای مخبر فرمودند نمی‌شود و من عقیده ندارم به شورای عالی معارف یک اختیار و اجازه بدهم که به هیچ وجه قانوناً مربوط به شورای علی معارف نیست نظارت در جمع و خرج مملکت در تحت مسئولیت وزیر مالیه است و هر وزیری هم در وزارتخانه خود مسئولیتی دارد و اگر تفتیشاتی بخواهد بکند همه نوع مجاز است ولی اگرما بخواهیم قانونی بگذاریم که برای یک قسمت از خرج یک نظارت خاصی قائل شویم بنده مخالفم.

رئیس ـ پیشنهاداتی رسیده است قرائت می‌شود اگر آقایان توضیحی دارند می‌دهند و الا به کمیسیون ارسال می‌شود.

پیشنهادی از طرف اقای زنجانی رسیده است قرائت می‌شود

به مضمون ذیل خوانده شد

بنده پیشنهاد می‌کنم که فقره هشتم ماده دوازدهم به این نحو اصلاح شود نظارت در عایدات و مخارج مدارس و معارف

آقای شیخ ابراهیم زنجانی ـ همانطور که عرض کردم نظارت در بودجه کار شورای معارف نیست خصوصاً در جمع چطور بتواند نظارت کند؟ آیا مدارس عایداتی دارند و حقوقی که می‌گیرند شورای معارف می‌تواند در آن نظارت داشته باشد که افراط نشود و چنانچه در خرج مدارس هم نظارت داشته باشند ضرر ندارد به این نظر بود که بنده این پیشنهاد را کردم.

وزیر معارف ـ این جزء هشتم در لایحه وزارت معارف که تقدیم شده است نبود و گویا مقصود کمیسیون هم همینطور بوده است که شورای عالی معارف نظارت در خرج مدارس داشته باشد و البته کمیسیون معارف هم مقصودش نظارت در بودجه وزارت معارف نبوده

مخبر ـ کار دارد مشکل می‌شود تصور می‌کنم اگر به صورت مذاکرات کمیسیون معارف مراجعه شود عین این عبارت در آنجا ضبط است راست است این جزء از طرف کمیسیون پیشنهاد شد ولی شما هم پذیرفتید و عین آن در لایحه نقل شد و اصولاً مقصود این است که یک ترتیبی شود که مقدار پولی که از طرف دولت به وزارت معارف به عنوان مدارس می‌رسد صرف خودش بشود حالا این نظر به هر قسم تأمین بشود البته مقصود حاصل است و این وسیله به نظر کمیسیون آمد و آن نظارتی که می‌فرمایند مقصود نبود مقصود این بود که نظر داشته باشد وجوهی که می‌رسد حیف و میل نشود.

وزیر معارف ـ بلی یک قسم را قبول کردم آیا اینکه باید شورای معارف امضاء کند این را قبول نکردم بنده قبول کردم که هر پولی که از مدارس و غیره می‌رسد شورای معارف نظارت داشته باشد و ببیند آنها حیف و میل نشود و به مصارف خود برسد.

رئیس ـ آقای زنجانی پیشنهاد دیگری نموده‌اند قرائت می‌شود

(به مضمون ذیل قرائت می‌شود.)

بنده پیشنهاد می‌کنم که یک فقره بعد از فقره ۸ به عبارت ذیل افزوده شود تعیین اجرت ماهانه در مدارسی که از شاگردان اجرت تعلیم دریافت می‌شود برای هر سال.

آقای شیخ ابراهیم زنجانی ـ چون بنده دیم خیلی اختلافات در مدارس برای گرفتن حقوق شاگردان تولیدمی شود خوب است شورای معارف تعیین کند که از کلاس اول. دوم. سوم مدارس در ماه چقدر بگیرند که همیشه مرتب باشد و این خیلی نافع خواهد بود و تفریط هم نخواهد شد.

رئیس ـ ارجاع می‌شود به کمیسیون پیشنهاد دیگر راجع به آقای نصرت الدوله است قرائت می‌شود

(به مضمون ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم که قسمت ۸ ماده ۱۲ حذف شود (فیروز)

رئیس ـ توضیحی دارید؟

نصرت الدوله ـ بنده توضیحات خودم را عرض کردم.

رئیس ـ ارسال می‌شود به کمیسیون آقا میرزا ابراهیم قمی (اجازه)

آقا میرزا ابراهیم ـ بنده هم پیشنهادی کرده‌ام.

رئیس ـ پیشنهاد آقای فهیم الملک قرائت می‌شود.

(به شرح ذیل قرائت شد.)

کمک و همراهی با وزارت معارف در تهیه بودجه و مراقبت در اینکه وجوه مصوبه برای مدارس و غیره به صرف خود برسد.

رئیس ـ (خطاب به آقای فهیم الملک) بفرمائید

فهیم الملک ـ بنده به مناسبت اینکه وزارت معارف و کمیسیون شاید مقید باشند که این ماده در قانون باشد این پیشنهاد را تقدیم کردم ولی اگر حذف شود با حذف آن بیشتر موافقم.

رئیس ـ آقای آقا میرزا ابراهیم قمی پیشنهاد کرده‌اند لفظ بودجه و معارف حذف شود.

آقا میرزا ابراهیم قمی ـ اجازه میفرمائید

رئیس ـ بفرمائید

آقامیرزا ابراهیم ـ بنده مقتقدم که لفظ بودجه حذف شود و فقط همان نظارت در جمع و خرج مدارس باشد اگر حذف شود این اشکالات هم در پیش نخواهد بود.

رئیس ـ می‌رود به کمیسیون پیشنهاد آقای مستشار السلطنه هم مثل پیشنهاد آقای نصرت الدوله است جزء نهم قرائت می‌شود.

(اینطور قرائت شد)

۹ ـ تسویه اختلافات بین مدارس و اصلاح مکتب خانه‌های موجوده.

اقبال السلطان ـ مقصود از این مکتب خانه‌ها نمی دانم همان مکتبهای سابق تهران است که می‌خواهید آنها را مرتب کنید یا اینکه می‌خواهید آنها را حذف کنید.

تدین ـ اقلاً مقصود از مکتب خانه همین مکتب خانه هائی است که در تهران و سایر شهرها و قراء هست. این مکتب خانه‌ها در اطاق‌های کوچک و یک عده شاگرد با وضعی که ملاحظه فرموده‌اید در آنها جمع می‌شوند مقصود از این عبارت که اینجا نوشته شده است این است که با وضعیت حاضر وجود این مکتب خانه‌ها برای ما چندان لازم نیست ولی از طرف دیگر بستن آنها هم شاید تولید اشکالاتی بکند لذا کمیسیون با جلب نظر آقای وزیر معارف صلاح دیدند که این مکتبخانه‌ها به حال خود باقی بماند ولی وضعیات داخلی آنها را اصلاح کند به این معنی که در حکم یک مدسه یک ساله و دو ساله بشود یک پروگرام مخصوصی برای آنها تهیه نشود و از حیث حفظ الصحه هم یک اصلاحاتی بشود که وقتی شاگرد از این مکت خانه‌ها بیرون آمد اقلاً حد تحصیلاتش مطابق با سال دوم ابتدائی باش پس نظری که وزارت خانه اینجا داشته است این است که این شکایت را مرتب و بر مدارس و شکایت ابتدائی مستقیم و یا غیر مستقیم بیفزاید.

اقبال السلطان ـ بنده عقیده‌ام این است که این ملاحظه را نسبت به مکتب خانه نباید کرد خوب است مکتب خانه‌ها را تغییر بدهند و شاگردها را به مدرسه ببرند.

تدین ـ عرض کردم که اگر امروز وزارت معارف بخواهد این کار را بکند شاید تولید مشکلاتی بشود و امروز در این شهر تقریباً صد مکتب خانه است و یک عده از مردم هستند که عقیدشان این است که اطفالشان به همین مکتب خانه‌ها برود منتها مقصود ما این است که اطفال ایرانی تحصیل کرده باشند نهایت وضع حاضر این مکتب خانه‌ها قابل توجه است و باید اصلاح شود و در حدود تحصیلات اولیه ابتدائی واقع شود.

رئیس ـ آقای حاج میرزا علی محمد دولت آبادی (اجازه)

حاج میرزا علی محمد دولت آبادی ـ این مقصود را که مخبر می‌گویند از این عبارت حاصل نمی‌شود از این مطلب اینطور فهمیده می‌شود که اگر اصلاحاتی ما بین مدارس و مکتب خانه‌ها پیدا شود وظیفه شورای عالی معارف این است که آن اصلاحات را تصفیه کند و در صورتیکه برای رساندن این مقصود که آقای مخبر می‌فرمایند باید عبارت این طور نوشته شود.

در تحت نظر گرفتن مکتب خانه‌ها و تعیین پروگرام آنها نه این که تصفیه اختلاف بین مدارس و اصلاح مکتب خانه‌ها

مخبر ـ ناطق محترم درست دقت در این عبارت نفرمودند به این ملاحظه بنده قرائت می‌کنم.

تسویه اختلافات بین مدارس و اصلاح مکتب خانه‌های موجود این عبارت دو جزء است و آن نظریه‌ای که جنابعالی دارید در ضمن جمله دوم مندرج است.

رئیس ـ آقای میرزا ابراهیم قمی (اجازه)

آقا میرزا ابراهیم ـ بنده یک اصلاح عبارتی در نظر دارم.

تسویه اختلافات خوب نیست. رفع اختلافات نوشته شود.

رئیس ـ بنویسید به کمیسیون فرستاده می‌شود آقای مستشارالسلطنه (اجازه)

مستشارالسلطنه ـ عرایضم راجع به نظریه آقای اقبال السلطنه است اگر موقع است عرض کنم همان مکاتب که در سر کوچه و بازار هست مدارس مقدماتی است و نباید ما حدفش را بخواهیم همان طور که مخبر محترم فرمودند باید اصلاح شود.

رئیس ـ آقای محمد هاشم میرزا (اجازه)

محمدهاشم میرزا ـ عرایض بنده را آقای مخبر فرمودند دیگر عرض ندارم.

رئیس ـ جزء دهم قرائت می‌شود

(به ترتیب ذیل خوانده شد)

ده ـ تعیین مصرف وجوه فوق العاده که برسم هدایا و اعانه به معارف می‌رسد و وجوه موقوفاتی که به اختبار وزارت معارف گذاشته شده باشد.

رئیس ـ آقای حاج شیخ اسدالله (اجازه)

حاج شیخ اسدالله ـ راجع به اعضای شورای معارف بنده در آن جلسه پیشنهاد کردم که لفظ روحانی در آنجا اضافه شود یک نظرم وظایفی بود برای شورای معارف معین می‌شود که یکی راجع به کتبی است که تألیف می‌شود و رد و قبول آن برای مدارس. یکی دیگر راجع به موقوفات است که آن موقوفاتی که در این مملکت است چند قسم است یک قسمش متولی معین و مصارف معین دارد یک قسمتش متولی معین دارد و مصرف معینی ندارد. و ممکن است بعضی از قستها متولی نداشته باشد لهذا تولیت این قست با حام شرع است بعضی از موقوفات کع متولی و مصارف معین ندارد مطابق قانون مملکتی نظارت آن با وزارت معارف است حتی موقوفاتی که متولی و مصارف معین هم دارد وظیفه وزارت معارف است که در آنها نظارت کند حالا اینجا این اختیار را می‌دهد به شورای معارف که موقوفاتی بود که مصارف و متولی معینی ندارد مصارفش را معین کند اگر آن پیشنهادی که بنده آن روز کردم که در شورا دو نفر از علمای روحانیین باشند تصویب نشود آنوقت می‌توان تصدیق کرد که این قانون قانونیت ندارد زیرا مصارفی را که آنها معین می‌کنند مطاق قانون شرع است و حق با آنها است اما اگر بنا شود با اشخاص غیر صالحی (اگر چه همه صالحند) بخواهند این مصارف را معین کنند این را بنده تصدیق نمی‌کنم زیرا مطابق قانون شرع نیست پس باید در آنجا دو نفر حاکم شرع باشد که موقوفاتی را که مصرف معین ندارد معین کند حالا بیشتر از این توضیح نمی‌دهم و یک پیشنهادی هم بنده کرده‌ام که اگر کمیسیون تصدیق کند گمان می‌کنم این ترتبی اصلاح شود و اگر آن پیشنهاد را کمیسیون رد کند بکلی این قانون ضایع و باطل می‌شود.

رئیس ـ آقای سدید الملک (اجازه)

سدید الملک ـ بنده قبلاً یک توضیح می‌خواستم که ببینم آیا موقوفاتی در تحت نظارت و اختیار وزارت معارف گذاشته شده است یا خیر؟

مخبر ـ عرض می‌کنم که آقای حاج شیخ اسدالله درست دقت نفرموده‌اند بنابراین لازم است قسمت دهم را قرائت کنم.

قسمت دهم ـ تعیین مصرف وجوه فوق العاده که برسم هدیه و اعانه به معارف می‌رسد و وجوه موقوفاتی که به اختیار وزارت معارف گذاشته شده باشد. این موقوفات کدام است؟ بنده ناچارم قانون معارف را در دوره دوم که در سنه ۱۳۲۸ مجلس تصویب کرده است آن مواد را قرائت کنم که معلوم شود در آن قانون کدام قسم از موقوفات در تحت اختیار وزارت معارف گذاشته شده است محتاج به مرجع ثانی و ثالث دیگری نیستیم مگر آنکه اعتراض کنیم که آن ماده نسخ شود بنابراین بنده آن ماده را می‌خوانم.

ماده ششم ـ وظایف اداره اوقاف

۱ - تحصیل صورت صحیح از وقف نامه‌ها و موقوفات مرکزی و ایالتی و ولایتی و بلوکات از کل ممالک ایران.

۲- نظارت کلیه بر اعمال متولیان و نظار و تفتیش در وصول و ایصال عایدات و اوقاف و ممانعت از حیث و میل اولیاء و مباشرین وقف نسبت به اعیان و منافع موقوات و تدارک موجبات آبادی آنها.

۳ – اداره کردن موقوفاتی که تولیت آنها مستقیماً راجع به شخص سلطان عصر با دولت است

۴ – مراقبت در صرف عایدات اوقاف به مصارف مخصوصه خودش حسب ما اوقفها اهلها

۵ – اهتمام در صرف منافع موقوفاتیکه مصر معین ندارد و باید در مطلق بریات صرف شود (در مصارف تعلیمات و فوائد عمومیه)

۶ – اداره کردن موقوفاتی که متولی مخصوص ندارد به موجب اذن از طرف یکی از حکام شرع

پس مطابق این قانون موقوفاتی که در تحت اختیار وزارت معارف گذاشته شده است تعیین مصرفش با شورای عالی معارف است به این مناسبت ما لازم ندریم یک نفر را ببریم در شورای عالی معارف که در این موضوع حکمیت کند.

آقا شیخ ابراهیم زنجانی ـ در این ماده اشتباه کرده‌ام. در قانون اساسی معارف هست و موقوفاتی که به اختیار وزارت معارف گذاشته شده ولی نظر به آن قانون نیست اینجا مقصود این است که یک کسی یک چیزی را وقف می‌کند و تولیت آن را به عهده وزارت معارف می‌گذارد مثل اینکه من یک چیزی وقف می‌کنم و سلطان وقت را متولی قرار می‌دهم او هم حق خود را به وزارت معارف واگذار می‌کند و تعیین مصارف آن را وزیر می‌کند مربوط به قانون اوقاف نیست حتی به آن مواد هم مربوط نیست یعنی کسانی که بعد از این انشاء الله ملکهائی را وقف معارف خواهند کرد و مصرف آنها را به وزارت معارف واگذار خواهند نمود وزارت معارف مصرف آنها را مطابق این قانون به شورای عالی معارف واگذار خواهد کرد.

مخبر ـ بنده بای تأیید همان قسمت که عرض کردم باز عرض می‌کنم این ماده که در اینجا نوشته شده است عیناً نقل از آن قانون شده است که در مجلس دوم وضع شده است که می‌نویسد: تعیین مصرف وجوه فوق العاده که رسم هدیه و اعانه به معارف می‌رسد و وجوه موقوفاتی که به اختیار وزارت معارف گذاشته شده است این یک ماده است که در آن قانون در سنه ۲۸ به تصویب مجلس رسیده است که حالا در این قانون نوشته می‌شود.

رئیس ـ آقای سدید الملک (اجازه)

سدیدالملک ـ بنده عرض کردم که اگر موضوعات در تحت اختیار وزارت معارف گذاشته شده است باید نوشته شود: موقوفاتی که به اختیار وزارت معارف گذاشته شده می‌شود.

رئیس ـ این اصلاح عبارتی است. بنویسید به کمیسیون فرستاده می‌شود به آقای محمد هاشم میرزا (اجازه)

محمد هاشم میرزا ـ بنده عرضی ندارم عرایضم گفته شد.

رئیس ـ آقای نصرت الدوله (اجازه)

نصرت الدوله ـ بنده با راپورت و توضیحات آقای مخبر موافقم

رئیس ـ آقای حاج شیخ اسدالله (اجازه) حاج شیخ اسدالله ـ آقای مخبر در ضمن توضیحی که دادند یک ماده قانون خواندند که موقوفاتی که به اختیار وزارت معارف گذارده شده مصرف آنها را باید تعیین کند اما باید تحصیل اجازه از مجتهد بکند در آن جا این مسئله تصریح دارد و در این قانون آن را ملغی کرده ان و با این حال می‌گویند در شورای عالی معارف یک نفر روحانی نباشد اگر به این ماده عمل بکنند و شورای معارف دارای دو نفر از علماء باشد که موقوفاتی که به اختیار وزارت معارف و اوقاف گذاشته شده باشد هر مصرفی را که این شورای عالی معارف معین می‌کند به اجازه حاکم شرع باشد بنده هم موافقم ولی اگر بخواهد خود شورای عالی معارف تعیین کند بنده تصویب نمی‌کنم و قانونیت هم ندارد چون مطابق قانون اساسی باید قوانینی که در مجلس وضع می‌شود مخالفت با شرع نداشته باشد و این که می‌گویند غرض موقوفاتی است که تولیت آن به وزارت معارف واگذار شده اشتباه می‌کنند برای این که اگر مردم به اداره اوقاف اطمینان پیدا کند و یک اداره اوقاف صحیحی پیدا کنیم و تولیت و نظارت موقوفات را به اداره اوقاف واگذار کنند و معارف آن را به نظر اداره اوقاف معین نمایند هیچ عیبی ندارد زیرا یک چیزی واقف شده و مستولی هم معین شده ولی مقصود از این ماده این نیست ماده می‌خواهد بگوید یک موقوفاتیکه مصرف آن را شورای علی معارف معین کند در صورتی که وزارت معارف خودش مستقیماً نمی‌تواند به مصارف معینه که خود او معین می‌کند برساندو باید دو نفر از روحانیین در شورای معارف باشند و اگر نباشند باید این شوری هر مصرفی را تصویب می‌کند تحصیل اجازه از یک نفر از علماء بکند.

رئیس ـ آقای سلیمان میرزا (اجازه)

سلیمان میرزا ـ دو جلسه است که در موضع مذاکرات قانون معارف بعضی از هم قطاران محترم مکرر در مکرر سه چهار لفظ را تکرار می‌کنند باید دانست که این مسئله یک چیزی نیست که اختصاص بخود آنها داشته باشد بلکه مربوط به متعلق به همه ما‌ها است و مثل این است که می‌خواهند سایرین را محروم از اینحق بکنند نهایت تعجب است بنده تعجب می‌کنم لاینقطع از برای هر ماده لغت اسلامی لغت روحانی لغت حجج اسلامی تکرار می‌شود.

اینها توضیح واضحات است مثلاً اگر بخواهیم یک اجازه از آقای رئیس بگیریم باید یک کلمه روحانی هم پهلویش بگذاریم اینقدر تعقیب این مسئله مثل این است که خدای ناکرده نظریه بر علیه قوانین اسلامی باشد.

این مملکت مملکت اسلامی است و تمام مواد قانون هم مطابق ماده دوم قانون اسلامی موافق با قوانین اسلامی نوشته می‌شود.

اخیراً فرمودند اگر این قانون به این ترتیب بگذرد و دو نفر از علمای روحانی در شورای عالی معارف عضویت نداشته باشند این قانون مطابق شرع نیست این یک چیز غریبی است بنده قانون اساسی را خوانده‌ام و در اینجا هم حاضر است مخصوصاً تصریح می‌کند آلان بنده ماده دوم را می‌خوانم ملاحظه فرمائید شاید بنده فواموش کرده باشم مجلس مقدس شورای ملی که به توجه و تأیید حضرت امام عصر عجل الله فرجه و بذل مرحمت اعلیحضرت شاهنشاه اسلام خلدالله سلطانه و مراقبت حجج اسلامیه کثرالله امثالهم وعامة ملت ایران تأسیس شده است.

باید در هیچ عصری از اعصار مواد قانونیه آن مخالفتی با قوانین مقدسه اسلام و قوانین موضوعه حضرت خیرالانام صلی الله علیه و آله و سلم نداشته باشد. آمنا و صدقنا در کدامیک از قوانین مذهبی ما هست که حکماً باید در شورای معارف ما دو نفر عالم روحانی باشد تا بنده بگویم که اگر رای ندهم مخالف با قوانین اسلامی است بنده کاملاً مخالف این مطلب هستم به چه مناسبت باید در شورای عالی معارف دو نفر از آقایان روحانی باشد.

البته وزیر می‌تواند با شرایط معینه چند نفر را انتخاب کند و فلسفه اینکه حکماً باید دو نفر روحانی باشد چیست؟

مثلاً اگر وزیر مصلحت دانست که هر پنج نفر را از روحانیون انتخاب کند مخالفید؟ پس جرا محدود می‌کنید.

کدام فصل در قانون اساسی است که حتماً علمای روحانی باید در شورای عالی معارف انتخاب شوند گمان می‌کنم همچو فصل و ماده در هیچ یک از قوانین وجود نداشته باشد.

باز تکراراً عرض می‌کنم که وزیر معارف مختار و مجاز است اشخاصی را که دارای صلاحیت شرایط معینه بداند انتخاب کند حالا خواه هر پنج نفر را از علمای روحانی انتخاب کند یا دو نفر یا سه نفر یا هیچ این بسته به نظر وزیر است پس خوب است این فرماش را نفرمایند و رای اشخاص را هم تهدید نفرمائید بنده عرض می‌کنم ولو این پیشنهاد هم از مجلس بگذرد بنده یک نفر رای نخواهم داد و بر خلاف شرع مطاع هم نمی دانم زیرا می‌خواهم وزیر را آزاد و مختار کرده اباشم که اگر توانست پنج نفر انتخاب کند نه دو نفر یا کمتر یا بیشتر شما چرا او را محدود می‌کنید.

اگر هر پنج نفر را ثبات کرد آیا بهتر رعایت قوانین مذهبی نمی‌شود این چه اصراری است که حتماً دست وزیر را ببندید که کلاً باید دو نفر انتخاب شود البته همه ماها مسلمان و می‌خواهیم قوانین مذهبی مان پیش برود اما این چا اجباری است که دو نفر را انتخاب کند شاید اگر مقتضیات اجازه داد وزیر هر پنج نفر را از علماء روحانی انتخاب کرد و البته او آزاد و مختار است آمدیم سر اوقاف مصرف موقوفات به اختیار وزارت معارف گذاشته شده و قانون آن هم به طوری که آقای مخبر فرمودند در دوره دوم مجلس با حضور علماء طراز اول گذاشته است حالا جنابعالی می فرمائید باید اصلاحش کنم در اینجا نوشته شده:

اوقافی که با اجازه یک نفر از علماء به اختیار وزارت معارف گذاشته شده. این را هم عرض کنم که امروز بدبختانه در مملکت ما هر کس لباس اهل علم پوشید خود را عالم میداند. این اجازه را باید یک نفر عالمی که واجد شرایط مقرره باشد و قتی حکمت و قصیت گفتن را داشته باشد باید به وزارت معارف بدهد و البته وقتی که او این اجازه را داد دیگر مسئله تمام می‌شود آنوقت وزیر پس از گرفتن این اجازه از حاکم شرع مطابق قانون مصوبة دوره دوم که با نظریه علمای طراز اول نوشته شده و آن قانون هم رسمی است دیگر محتاج به این قید نیست و بنابراین وزیر در تعیین اعضاء آزاد خواهد بود لذا بنده ضرورتی برای این قید نمی‌بینم باز اگر اجازه می‌دهید خارج از موضوع نمی دانم عرض کنم که باید یک فکر اساسی برای این اوقاف کرد زیرا اگر موقوفات به همان مصارف اصلی خود صرف شود فقرا در مملکت ما کمتر از این خواهند بود شرع هم ترتیب مصرف اوقاف را معین کرده و چیزی را که خدا و رسول خدا و تمام زندگان دنیا تصدیق کرده‌اند باید عمل کرد و موقوفات را باید به مصارف خیریه و به مصرف ضعفا و فقرا رسانید و به عقیده بنده قبل از همه چیز هم تحصیل علم کردن آنها است زیرا اگر آنها را لباس و غذا بدهند موقتاً بدن او را تقویت کرده‌اند اما اگر او را به مدرسه بگذارند و روح او را تعلیم و تربیت کنند هیچ وقت گمراه نخواهد شد به این بدبختی و فلاکت هم نمی‌افتد گدائی هم نمی‌کند و با یک سرمایه صحیح علمی همیشه می‌تواند جاوید و پایدار بماند پس محققاً بهترین مصارف خیریه این است که اطفال را به مدرسه گذاریم و روح آنها را تربیت و تعلیم کنیم و آنها را از گرداب ظلمت و جهالت خلاص کنیم و این مسئله مطابق با شرع مطاع وحدیث نبوی است که می‌فرماید طلب العلم فریضه علی کل مسلمو مسلمه پس به عقیده بنده خوب است سعی و اهتمام کنیم که این حدیث شریف نبوی را به موقع اجرا و عمل گداریم.

رییس- چون در جزئ دهد لایحه شورای عالی معارف از صطرف آقایان اجازه زیاد خواسته شده است بالعمل اگر آقایان موافقت کنند خوبست جلسه را تعطیل کنم و بقیه مذاکرات بعد از تنفس ادتمه داده شود.

(در این موقع آقایان نمایندگان برای تنفس ار مجلس خارج و پس از نیم ساعت جلسه تشکیل گردید)

رئیس ـ بقیه مذاکرات در لایحه شورای معارف می‌ماند برای جلسه دیگر بالفعل راپورت کمیسیون بودجه مطرع است اسامی اشخاصی که در این باب اجازه خواسته‌اند محفوظ مانده. آقای سلطان العلماء فرمایشی داشتید؟

سلطان العلماء ـ بنده می‌خواستم عرض کنم اجازه‌ای که در موضوع شورای عالی معارف خواسته بودم برای جلسه بعد محفوظ بماند.

رئیس ـ بلی محفوظ خواهد ماند آقای سلیمان میرزا (اجازه)

سلیمان میرزا ـ در پیشنهادی که راجع به مواد لایحه بودجه حده و خیلی از آقایان رفقا آن پیشنهاد را امضاء کرده‌اند در جلسات قبل از برای توضیح مذاکراتی به عمل آمد و بنده و سایر آقایان توضیحات مخالف خود را اظهار نموده‌اند ولی چون بالاخره پایانی برای این قبیل مذاکرات در مجلس باید باشد و ختم شدن مذاکرات هم به رای دادن است و بنده هم تصمیم اقلیت و اکثریت و به عبارت آخری آراء همه مجلس را می دانم بنابراین زیاده بر آنچه عرض کردم دیگر چیزی عرض نمی‌کنم حالا بسته با حکمیت آقایان وکلا است که عرایض ما را شنیده‌اند و هر کسی رای خود را خواهد داد. اکثریت رای خود را می‌دهد و اقلیت هم همان طور که اظهار عقیده کرد رای خواهد داد

رئیس ـ آقای تدین (اجازه)

تدین ـ عرضی ندارم

رئیس ـ پس رای باید گرفت به این پیشنهاد که مشتمل بر سه ماده است چطور باید رای گرفت؟ به عقیده بنده باید رای گرفته شود داخل در شور مواد لایحه پیشنهادی کمیسیون بودجه بشویم یانه؟ اگر رای دادند داخل در شور مواد شویم آنوقت معلوم می‌شود که این پیشنهاد می‌شویم اگر هم پیشنهادی دارید که قبلاً در این پیشنهاد رای گرفته شود بفرمائید.

سلیمان میرزا ـ در صورتی که فرمودید ممکن است مطابق این پیشنهادی که ما کرده‌ایم رای گرفته شود تقاضامی کنم همانطور رفتار شود

سردارمعظم ـ آنوقت چه شکلی پیدا می‌کند فرض می‌کنم این پیشنهاد قابل توجه شد بعد چه می‌شود؟

رئیس ـ اگر قابل توجه شد بر می‌گردد به کمیسیون و مذاکرات در اصل راپورت کمیسیون توقیف می‌شود.

سردارمعظم ـ پس این در واقع نسبت به راپورت کمیسیون بودجه یک اصلاح و آماندو مانی است که پیشنهاد شده است.

رئیس ـ بلی پیشنهاد قرائت می‌شود و رای می‌گیریم

آقای تدین به مضمون ذیل قرائت نمودند

مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی

نظر باینکه تعیین بودجه مملکتی بر روی احتیاجات حتمی و ضروری است و پیشنهاد کمیسیون بودجه بدون توجه کامل به این مسئله فقط شامل اختیاجراتی است که به وزارتخانه‌ها داده شده و از این رو نتیجه قطعی و عاقبت آن را که اطمینان از صحت و لزوم تشکیلات باشد نمی‌توان قبلاً تشخیص داد علی هذا امضاء کنندگان ذیل از دادن رای مبهم و علی العمیا معذور بوده بالضروره مواد ذیل را به مجلس شورای ملی پیشنهاد می‌نماید.

ماده اول ـ مطابق ماده واحده که مجلس شورای ملی به کمیسیون بودجه ماموریت داده که با مشارکت دولت بودجه‌های جمع و خرج را تهیه کرده به مجلس شورای ملی پیشنهاد نماید.

کمیسیون بودجه و دولت مکلفند که هر چه زودتر بودجه جامعی که متناسب با احتیاجات و عایدات مملکتی باشد تهیه و به مجلس شورای ملی تقدیم دارند.

ماده دوم ـ قبل از تقدیم بودجه مذکور باید دولت صورتیکه متضمن شرح کلیه عایدات باشد به ضمیمه بودجه معمولی کنونی به مجلس تقدیم دارد تا به نظر نمایندگان رسیده از آن رو تغییراتی که در بودجه قدیم و جدید حاصل می‌شود مقایسه و تصیرت کامل حاصل نماید.

ماده سوم ـ در صورتیکه بودجه‌های جدید تا اول حوت به مجلس تقدیم نشده باشد دولت حق هیچ گونه مخارج بدون اطلاع و تصویب مجلس نخواهد داشت.

رئیس ـ رای می‌گیریم به قابل توجه بودن این پیشنهاد آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه می دانند قیام فرمایند

نصرت الدوله ـ بنده عرضی دارم

رئیس ـ بفرمائید

نصرت الدوله ـ بنده می‌خواستم از مقام ریاست تقاضا کنم یک مرتبه دیگر توضیخ شود که وظیفه اشخاص موافق و مخالف این پیشنهاد و اینکه از این رای چیست درست معلوم شود.

رییس- عرض کردم رای می‌گیریم با این پیشنهاد اشخاصی که با این پیشنهاد موافقند رای به موافقت خواهند داد و مخالفین رای نخواهند داد بعد اثرش این است که اگر اکثریت با موافقین پیشنهاد بود مذاکره در راپورت کمیسیون بودجه توقیف می‌شود و پیشنهاد به کمیسیون ارجاع خواهد شد.

اگر اکثریت با مخالفین بود راپورت کمیسیون بودجه تعقیب و مطرح می‌شود ولی اگر پیشنهاد قابل توجه نشود یک رای ثانوی هم باید بگیریم که داخل شور مواد لایحه پیشنهادی کمیسیون بودجه شویم یا نشویم چون ممکن است بعضی با هر دو مخالف باشند فعلاً رای می‌گیریم به قابل توجه بودن این پیشنهاد آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه می دانند قیام فرمایند.

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد رای می‌گیریم که داخل در شور مواد راپورت کمیسیون بودجه بشویم یا نه؟

آقایانیکه تصویب می‌کنند داخل در شور مواد بشویم قیام کنند.

(عده کثیری قیام نمودند)

رئیس ـ تصویب شد ماده اول راپورت کمیسیون قرائت می‌شود.

خاطر آقایان را متوجه می‌کنیم اساس لایحه همین ماده اول است آقایانی که با لایحه مخالف هستند می‌توانند در ضمن شور ماده اول مخالفت خودشان را اظهار دارند و برای اینکه آزادی نق برای آقایان مخالفین باشد ممکن است مذاکرات ماده اول را در این جلسه و جلسه بعد ادامه بدهیم تا اشخاصی هم که غایب هستند تشریف بیاورند و مخالف خود را اظهار نمایند.

(ماده اول به مضمون ذیل قرائت شد)

به تشکیلات مملکت و وزارت خانه‌ها مطابق ضمیمه ذیل اعتبار داده می‌شود که در حدود آن اعتبارات بودجه در جزء خود را تهیه کرده برای تصویب مجلس شورای ملی توسط وزارت مالیه ارسال دارند.

رئیس ـ آقای سلیمان میرزا (اجازه)

سلیمان میرزا ـ بنده هر چند بعد از اینکه مقدرات پیشنهادی که شده بود معین شد و در داخل شدن شور مواد رای داده شد البته هر قدر عرض کنم به خوبی می دانم بی نتیجه خواهد ماند یعنی صاحبان آراء و آنهائی که موافق بوده‌اند داخل در شور مواد شوند از روی دلائلی که در نظر خودشان صحیح و قطعی است تصمیم فرموده‌اند رای خود را تا آخرین نظر مواد راپورت کمیسیون بودجه تعقیب نمایند و کاملاً بودجه را به همان ترتیب (ببخشید معذرت می‌خواهم از اینکه عرض کردم بودجه زیرا این بودجه نیست و اعتبار است) این ورقه اعتبار را به نام بودجه بگذرانند البته همین طور که این برای آقایان به عقیده خودشان مطابق مصالح مملکتی و صرفه و صلاح مملکت و مطابق با تمام قوانین است متأسفانه یا خوشبختانه بنده آن را کاملاً موافق میل و رای خود نمی دانم اینجا یک اختلاف نظری هست و نباید زیاد متأسف بود زیرا در غالب نظری هست و نباید زیاد متأسف بود زیرا در غالب امور اختلاف نظر وجود دارد مخصوصاً در امور شرعی و مذهبی که از این قبیل اختلافات نظر زیاد است مثلاً علمائی پیدا می‌شوند که یک نوع فتوا می‌دهند و در امور شرعی یک نوع حکم می‌کنند و یک قسمت دیگر بر عکس و بر خلاف آنها احکام را شرع دیگر تغسیر می‌کنند چنانچه به طور مثال عرض می‌کنم که این بابویه علیه الرحمه (مرحوم شیخ صدوق) که یکی از اعلم علماء و اعظم پیشوایان شیعه و از اجله مجتهدین است یک رای و سلیقه مخصوصی داشته که شاید در این رای منحصر به فرد بوده است و سایر علمای عصر اولین عقیده را نداشته‌اند مثلاً وضو را با گلاب که دیگران آب مضاف و حرام می دانند شیخ علیه الرحمه او را تصدیق کرده و نماز را درست و صحیح می داند حالا اگر کسی می‌تواند به مقام منزه و عالی مقدار آن بزرگوار جسارت کرده و بگوید او نفهمیده است؟ و یا در همین حال می‌توان نسبت به ساحت سلامتی دیگران که بر خلاف او عقیده داشته‌اند و وضوی با گلاب را باطل دانسته‌اند گفت که آنها فتواشان دارای خلل و شائبه بوده است؟ خیر عقیده هر کدام در مرتبه خود صائب و بحا بوده زیرا هر یک از آنان مطابق عقیده و سلیقه مخصوص خودشان یک فتوائی داده‌اند حالا نمی‌خواهم عرض کنم مرحوم سید مرتضی در این موضوع چه عقایدی داشته و چه فرموده این وظیفه آقایان علماء است که بیشتر درامور شرعیه احاطه دارند مقصود این است در شرع مقدس هم این قبیل اختلافات هست چه رسد به مطالب سیاسی و قوانین اساسی که هنوز در مملکت ما عادات و اخلاق به این اصولی که هفده سال است ایجاد شده آشنا و مایوس نیستند و متدرجاً باید مردم به این اصول واقف و آشنا شوند فرق نمی‌کند خواه وزیر خواه وکیل ـ خواه افراد ناس بنده خودم را عرض می‌کنم البته روز اول که مملکت مشروطه شد چیزهائی را که امروز کم و بیش می دانم نمی‌دانستم و کم کم تحصیل کرده‌ام حالا شاید این تفسیراتی که از مواد قانون اساسی می‌کنم در نظر بعضی خطا باشد ولی به نظر بنده و یک عده از آقایان که با بنده هم عقیده هستند شاب و عکس آن خطاب است و بالاخره پایان مذاکرات به رای اکثریت است و در همه جای دنیا اکثریت مطلب را به زور اکثریت خود از بین می‌برد و این نکته را زائد نمی دانم صمیمانه و بدون اینکه خدای ناکرده قصد توهینی داشته باشم عرض کنم که نمی‌توان به خود غره و مغرور باشند و تصدیق کنند که این کاری را که ما به انجام آن موفق شدیم حق واقع و حقیقت محض است زیرا اگر تصدیق کنیم هر چه را که اکثریت قبول کرد صحیح و قطعی و خالی از اشتباه است.

عکس آن بی مورد و اشتباه است و آنوقت دیگر وجود مجلس شورای ملی و ادامه اش بی فایده می‌شود.

مجلس شورای ملی در همه جای دنیا (که در همه چیز به مراتب از ما جلوتر و پیش ترند) بعضی از قوانین را که اکثریت آنها از مجلس خود گذرانده هنوز جرح و تعدیل می‌کنند و تصدیق دارند که غالب آرائی که اکثریت داده اشتباه بوده و امروز هم بعد از اینکه بنده و سایر مخالفین راپورت هرچه قدر بتوانیم اظهار عقیده کرده و اثبات دلائل کنیم شاید اکثریت مجلس قانع نشود.

ولی در عین حال بنده و رفقایم خود را محق می دانیم و آقایانی هم که رای می‌دهند مطابق عقیده خودشان رایشان مواقق صلاح مملکت است ولی بعد دنیا و افکار عامه تصدیق خواهند نمود که حق با کدام است آنها را هم نمی‌توان خائن دانست و چنانچه عرضی کردم حکمیت این مسئله را بعد از مردن همه ما در ادوار و اعصار بعد اشخاص بعد اشخاص که از مدرسه بیرون می‌آیند و مثل ما در فشار و تضییقات نیستند خواهند نمود.

آن روز روز حکمیت و قضاوتس است باید عرض کنم که این ماده به نظر بنده یک غلط عبارتی هم دارد (و ما به فرض که صحیح هم باشد چون کلیه اش را ما قبول نکردیم این را هم قبول نخواهیم کرد)

ولی عبارت به نظرما بنده غلط است زیرا نوشته شده است به تشکیلات مملکتی و وزارتخانه‌ها مطابق ضمیمه ذیل اعتبار داده می‌شود.

این تشکیلات و وزارتخانه‌ها شخصاص نمی‌توانند بودجه بنوسیند.

به عقیده بنده عوض این دو لغت نوشته شود به وزراء اعتبار داده می‌شود که بودجه خودشان را بنویسند مگر اینکه آقایان بفرمایند این هم مثل یکی از چیزهائی است که نظیر ان هم در قرآن مجید هست مثلاً وقتی که گفته می‌شود و اسئل القریه یعنی سؤال کنید از آبادی و قریه‌ای اهل القریه یعنی از اهل قریه سوال کنید یعنی وقتی اعتبار می‌دهند به تشکیلات مملکتی و وزارتخانه‌ها ما باید در تفسیرش این طور بفهمیم یعنی به وزراء اعتبار می‌دهند اگر مقصود این تعبیر است و مقصود از تشکیلات وزیری است که در آن وزارتخانه است آنوقت بنده می‌توانم قبول کنم که عبارت درست است ولی این عبارت فعلاً به نظر بنده غلط است زیرا میز و صندلی و افرادی که روی میز و صندلی‌ها می‌نشینند این اختیار را ندارند به هر حال اینکه یک اصلاح عبارتی است باز بر می‌گردیم به اصل قضیه بدون اینکه بنده مذاکرات سابق را تکرار کرده و تکریم فلان ماده قانون اساسی فلان می‌گوید ماده دیگرش چه می‌گوید بودجه باید سالیانه باشد و این چهل پنجاه روز است عرض می‌کنم آقایان فلسفه که برای این کار قائل شده‌اند این است که ما جمع مان کم است و بعضی از آقایان موافقین بعضی فرمایشات فرمودند که چون رای دادند بنده موفق نشدم جواب فرمایاتشان را عرض کنم ولی همانطور که آقای رئیس فرمودند می‌دانستم که موقع از برای مخالفین هست که اظهارات خودشان را بنمایند یکی این ماده اول یکی دیگر هم اگر بنده درست ملتفت شده باشم در موقع مذاکرات در کلیات در آخر شور ثانی نیست که در این دو مورد مخالفین هر چه بخواهند می‌توانند به طور کلی و آزادانه صحبت کنند.

رئیس ـ بلی همین طور است

سلیمان میرزا ـ پس حالا که آقای رئیس تصدیق فرمودند که موقع برای مخالفین هست که می‌توانند اظهار عقیده کنند و حالا چون یکی از آن دو موقع است عرض می‌کنم که ممکن است صورت جزء عایدات این مملکت را بیاورند متأسفانه در مقابل این عرض بنده جواب داده شد این مسئله به این زودی ممکن نیست و غیر ممکن است به این زودی صورت خارجی پیدا کند بلکه بعضی از آقایان فرمودند که تا شش ماه دیگر هم نمی‌شود این کار صورت پذیرد و صورت جزء جمع را بیاورند خوب در صورتی که این طور است آقایان نمی‌توانند صورت جزء عایدات که به دست آورند پس نسبت به مدتی که در مواد دیگر معین شده چه خواهند کرد (عفو بفرمائید) تجربه و آزمایش به ماها ثابت و مدلل گردید همین که امروز ما این رای را دادیم دیگر حوت سال آینده هم به وصال بودجه نخواهیم رسید امرار وقت و تعلل در امور سبب می‌شود که بگویند اعتبار مصوبه مجلس همان بودجه مصوبه است چنانچه نظایر آن را مکرر دیده‌ایم که متأسفانه دولتهای وقت اوقاف را از دست می‌دهند چنانچه چند لحظه قبل هم راجع به شورای عالی معارف گفته می‌شود یک هفته اگر باشد کم است و ممکن است وزیر فراموش کند و روز آخر هفته متوجه می‌شود که وقت گذشته است شاید این تقصیر وزراء نباشد و اساساً این عادت عمومی مملکت ما است که امرار وقت کنیم تا ببینیم چه شو و میگوئیم انشاءالله درست می‌شود (البته اگر خدا بخواهد درست می‌شود) هیچ چیز جز ارادة خداوندی صورت نخواهد گرفت این را عرض کردم برای اینکه سوء تفاهمات در مجلس شورای ملی زود در مسئله شرع پیدا می‌شود و انعکاس پیدا می‌کند غرض عادت عموم این است که یک قدری امرار وقت کنند که کار گذشته باشد این‌ها هم مقصود این است که یک اعتباری پیدا کنند و یک اختیار غیر محدودی داشته باشند (این بدبینی بنده است که اینطور عرض کردم) و در نتیجه از اثر کیف مایشائی آقایان وزراء مشاهده شود که یک دسته بر بیکاریهای این شهر افزوده شد متاسفانه و بدبختانه انکار نباید کرد کاسنی هم که بر عدة بی کارها افزوده خواهد شد کسانی خواهند بود که بیشتر صحت عمل داشته باشند و بدبخت تر باشند و غالباً آنهائی هستند که واسطه و وسیله ندارند. تمول ندارند یا متکی به اشخاص بزرگ و اشراف ندارند که به آن وسیله اسباب طرف ملاحظه زمامداران واقع شوند و بالاخره کار خود را از پیش ببرند غالباً اشخاصی هستند که تازه از مدرسه بیرون آمده‌اند بنده باز تکرار می‌کنم که در این مملکت به هیچ وجه امتیاز فضلی در کار نیست و این هم یکی از بدبختی‌های بزرگ است بنابراین حال شاگردان تحصیل کرده دارالفنون و سایر شاگردان تحصیل کرده معلوم است در این مملکت هر کسی دست به اشخاص ذی نفوذ داشت و پدرش حضرت اشرف و خان و شاهزاده و متنفذ و محل ملاحظه بود یا هر کسی اتومبیل سوار شد و پارک داشت فوری رئیس و مدیر کل می‌شود و تمام فضیلات و معلومات را دارد مثل بابا طاهر عریان صحبت کرد یا واسیت عریباً آقا فردا همین که عموش وزیر یا حاکم شد بدون رعایت فضلی بدون سابقه عملی بدون لیاقت و کافیت ذات فقط به نام اینکه آقا زاده است هیچ وقت هم کتک نخورده مزه سیلی استاد و شمات والدین را نچشیده منزه و مقدس است و اگر قدری دورتر رفته و نظری بدوره ناصری افکنیم می‌بینم که همان آقای پاک و طاهر در اندرون پادشاه خواجه بیچاره را هم کشتند جانی بوده و هزاران اعمال قبیحه و رذیله را مرتکب شده با همه حال آنوقت این خیانت و خطاها فراموش شده و زیر پا رفته و ابداً منظور نظر نیست افسوس که حافظه نیست حتی بالاتر عرض کنم کسی که ما در خودش را مقتول نموده خلاف عرض نکرده و بدون خوف و پروا حاضرم با استناد ثابت و مدلل دارم و شاید آن کس از اقوام و بستگان خود من هم باشد ولی چون شاهزاده و دارای حبی عالی و تمول و قدرت است فوری وزیر و امیر و فعال مایشاء می‌شود و آنوقت بدبخت یک عده اشخاص تحصیل کرده بیچاره مظلوم محکوم ارادة شخصی و وحشت از آنها می‌شوند کسی که از طفولیت در اندرون و حرم سرا‌ها برای تفریح چشم حیوانات را بیرون آوردة و چه کرده وقتی که حضرت اقدس و حضرت اشرف شد وقتی هم که حکمفرما و والی شد چون معلومات ندارد تا چیزی می‌شود فوری می‌گوید بیا دست مقصر را ببر؟ متاسفانه اینها یک عده هستند که در مملکت ما مصدر امور مهمه و مسندهای عالی می‌شوند به طور عموم عرض می‌کنم ولی همین قدر رض می‌کنم که برای این قسمت از مردم وسائل ترقی و تعالی بیشتر و بهتر فراهم و میسر است تا برای آن شاگرد بی کس که از مدرسه بیرون آمده حالا به طور مثال عرض می‌کنم که مثلاً مامور صحیح العملی به ماموریت رفته وقتی از ماموریت برمی گردد خاصه اگر ماموریتی باشد که پولهائی زیر دستش باشد آنوقت اگر دزدی نکند چهل پنجاه هزار تومان از مال دولت و بیت المال مردم سرقت نکرده باشد وقتی که بر می‌گردد اقوام و دوستانش او را ملاقات می نمالیند و می‌گویند ای بی عرضه‌ای بی کفایت بیچاره دست و یا نداشت ولی اگر دزدی کرد و بی دست و پا نبود مقداری مال دولت را به باد یغما داد و فردا که می‌آید وقتی که کابینه تغییر کرد و اوضاع صورت دیگری به خود گرفت اعمال او فراموش و از خاطر بیرون می‌رود و آن وقت با حمایت این و آن نیست بهتر و عالی تر را اشغال خواهد کرد بلی همانطور که یک دوره طهران جزء مطهرات بود حالا بستگی و قوایت به وکلاء جزء مطهرات است به نام ایران دزد دزد صاف می‌گویم و از عهده اش هم بر می‌آیم این ساقی که بیت المال مسلمین را دزدیده و مطابق شرع اظهر مجازات دارد با اینکه در هر چیز عودت کرده‌ایم که بگوئیم حکماً پهلوی فلان ثبات هم باید دو نفر روحانی بنشیند و با اینکه همه نوع ادعای اسلام خواهی می‌کنیم معذالک نمی‌خواهیم دست این دزد را از بیت المال جامعه کوتاه کرده مجازات کنیم حالا اگر حضرت امیر علیه السلام بود با این دزد چه معامله می‌کرد؟ مسلمانان بیائید چندی هم همان حکمی را که حضرت امیر در باره دزد اجرا می‌کرد شسما هم امروز درباره دزد اجرا کنید تا خاتمه به عمر دزدی بدهید مامورین هم وقتی مجازات دیدند دیگر به حال دزدی نمی‌افتند و راه درستی را پیش خواهند گرفته در این مملکتی که اساس اداریش این است که دزد بعد از مدتی پاک می‌شود یعنی یک قسمت از اموال مسروقه را جاهائیکه باید بدهد به اسم رشوه داد نمی‌خواهم اسمی از اشخاص عرض کنم زیرا خوشوقتانه در این مملکت نه رشوه گیر بوده‌ام و نه رشوه دهنده و نه واسطه این دو آنوقت آن شریک دزد هم با او رفیق شده و فوری تصدق می‌کند که این شخص مثل یک بره قشنگ سفید و پاک است آن وقت دباره مامور ولایت دیگری شده و توفیع رتبه بدبخت شاگرد مدرسه که دوره تحصیلات خود را با زحمت و مشقت به پایان رسانیده همیشه منتظر است چه شود و کی وسائل ترقی و تعالی برای او فراهم آید زیرا او به خوبی می داند که تحصیلات او به قدر یک شاهی ارزش و قیمت ندارد و جائز در وزارتخانه و اداره برای او نخواهد بود نه در محافل و محالسی او را راه می‌دهند و نه نزد خاص و عام احترامی دارد زیرا این نوع ملاحظات شایسته کسانی است که صاحب ثروت هستند وقتی یک اتومبیل سوار به منزل مین می‌آید او را تا در کوچه استقبال می‌کنم اما یک شاگرد تحصیل کرده که می‌آید می گویم این کیست: باز از آن حرفهای غریب می‌زند این است حال و اوضاع این مملکت آقای سردارمعظ می‌فرمودند اگر چهار کرور بودجه معارف داشته باشیم معلم نداریم چرا معلم نداریم؟ برای اینکه فاقد امتیاز فضلی هستیم آن بدبختی که تحصیل می‌کند می‌بیند اگر چنانچه یک زبان فرانسه بیاموزد فوراً مترجم فلان اداره شده و ماهی صد تومان به او می‌دهند در این صورت مگر دیوانه است معلم شود و ماهی بیست و سه تومان بگیرد ما وقتی قیمت معلم را کم کنیم وقتی برای او احترامی قائل نباشیم دیگر ما کی معلم خواهیم داشت؟ و کی اطفال ما را تربیت خواهد کرد معلمی امروز در مملکت ما کار بی قدر و اهمیتی است و هر کس معلم باشد می‌گویند این شخص مکتب دار سر گذر است و جزء فقرا است در صورتی که یک نفر معلم اگر حقیفتاً معلم باشد اول محترم دنیاست

سردارمعظم ـ اگر معلم باشد

سلمیان میرزا ـ بلی بنده هم در صوری که معلم باشد عرض می‌کنم چنانچه معروف است در ایامی که قشون دولت آلمان جنگ و فتح می‌کردند می گفتند قشون آلمان فتح کرده و بر دشمن غلبه کرده است بین مارک می‌گفت قشون آلمان فتح نکرده معلمین آلمان فتح کرده‌اند هر وقت هم که ما فهمیدیم معلمین فتح می‌کنند و اسباب ترقی آتیه این مملکت می‌شوند ادارات را منطم می‌کنند و معنی استقلال را می فهمانند آنها هستند که از سن صباوت و کودکی وظائف شرعه و وطنیه را باطفال ما می‌آموزند و حالی می‌کنند با اینکه بنده همیشه داد و فریاد از معارف می‌زنم معذالک هنوز ماده ۴۸ قانون معارف در مملکت اجرا نشده یعنی هنوز مجازات بدنی در کار هست هنوز در مکاتب و مدارس ما چوب و فلک در بین است و با آن شاگرد را تنبیه و سیاست می‌کنند

سردارمعظم ـ چشم معلمین روشن

سلیمان میرزا ـ معلم هنوز سردرس توی سر شاگرد می‌زند بنده چون طرفدار معارف هستم این عرایض را عرض می‌کنم نمی گویم هر کس اسمش معلم شد معلم است خیر البته معلم هم باید بداند چه وظیفه بزرگی به او محول است در مملکتی که هنوز افکار عامه نمی دانند معلم چه قدر و قیمتی دارد و معلم چیست و کی است در چنین مملکتی که امتیاز فضلی نیست در یک چنین مملکتی که بستگی و نسبت مناط اعتبار است اگر برای هزار دفعه به موجب نظامنامه حق داشته باشم حرف بزنیم این مطالب را می‌گویم که اختیار غیر محدود ر به هیچ وزیری رای نخواهم داد زیرا که مطمئن هستم حقوق اشخاص بی دست و پا و اشخاصی که بستگی ندارند حقوقشان حفظ شود و بنده خیال می‌کنم که نماینده این قبیل اشخاص هستم همه باید نماینده این قبیل اشخاص باشند در مملکت تشکیلات از برای چیست؟ نظام عدلیه برای چیست؟ برای گرفتن حق ضعیف است از توی فلسفه تمام تشکیلات این است که به زور ادارات و قشون و قانون بگذاریم قوی به ضعیف زور بگوید اساس مشروطیت این است که ضعفا را حمایت کنیم تمام پیغمبرها و تمام احکام الهی برای حفظ ضعفا است که مظلوم هستند زیرا ظالم محتاج به کمک نیست کمک نمی‌خواهد خودش هر که را می‌خواهد از اداره بیرون می‌کند دیگر لازم نیست ما یک تشکیلات و یک اردو و یک قوانین درست بکنیم که ظالم را کمک کند اگر وقتی هم صدای ضعیف بلند شد به سرش بزنیم بگوئیم ساکت شو حقیقت تمام مذاهب و ادیان و بهترین قوانین تشکیلات قوانینی است که جلوگیری از ظالم می‌نماید هر قانونی که مطابق این اصل نوشته شود آن قانون از روی عدل و انصاف است و چون از روی عدل و انصاف نوشته شده است مطابق احکام شریعت است زیرا اساس آن بر حمایت ضعفا است هر چند شاید حالا موقعش نباشد مملکتی که هنوز از فکر ما نیامده برای عمله جات فکری بکنیم و این بدبخت فقرای واقعی را که قانع و زحمت کش می‌باشند راحت کنیم در حالتی که تمام قوانین برای حفظ این قسمت مردم است زیرا شخص قوی در هیچ جا کمک لازم ندارد، پول زور، اتومبیل توصیه کمک همکار‌های قو به او آنقدر کمک خواهند کرد که خون مظلوم را تا آخر بمکد.

قوانین هر چه هست برای این است که این فقرای بیچاره را خلاص کند چنانکه حضرت امیر ۴ وقتی از مامورین شکایت کردند جواب فرمودند عدة ظالم بیشتر است یا مظلوم بنده هم می‌گویم مظلومین آنها که در تحت فشار هستند و منافع این مملکت را حفظ می‌کنند تمام تشکیلات اساسش بر روی حفظ حقوق آنها ست ولی چون امتیاز فضلی در این مملکت نیست اختیارات مطلقه اسباب خواهد شد که عدة بیچارگان از بین بروند به این جهت بنده اختیار غیر محدود را نیم پذیرم بر گردیم با به جزء جمع بودجه آقایان فرمودند که جزو جمع عایدات را شاید شش ماه دیگر نتوان تهیه کرد و آورد.

بنده عرض می‌کنم شاید اینطور نباشد جزو جمع مالیات دو قسمت است یک قسمت مالیات مستقیم و یک قسمت مالیات غیر مستقیم مالیات مستقیم یا مالیات تارضی عبارت است از مالیاتهائی که دهات و قراء می‌دهند و گمان نمی‌کنم اشکال داشته باشد و صورت جزئش لابد باید در وزارتخانه‌ها باشد.

سردارمعظم ـ نیست

سلیمان میرزا ـ بفرمایش آقا اگ نیست بنده کمال تاسف را دارم همه مسبوق هستند در دوره قبل از مشروطیت صورت عایدات در وزارت مالیه که سهل است پیش هر مستوفی بوده آنها جزو جمع مالیاتهای ارضی را زود تهیه می‌کردند حالا که آقای مخبر فرمودند آن جزو جمعها هم نیست بر تاسف بنده اضافه شد پس آقایان مالکین چطور مالیات خود را می‌پردازند این مشکل بیشتر شد مالیاتی که جزو جمعش معین نیست چطور تادیه می‌شود در این صورت بنده هم کارها را کنار می‌گذارم و می‌گویم باید جزو جمع را معین کرد ولی به عقیده بنده قسمت عمده اش که باید باشد پس اگر نباشد اساس مالیه ما فقط میز و صندلی است لابد صورت مالیاتهای ارضی معلوم است و ممکن است خیلی زود صورتش را به مجلس بفرستد و پنج شش ماه بیشتر وقت لازم ندارد.

مالیاتهای غیر مستقیم را هم بنده به عایدی سال قبل معتقد می‌شوم مثلاً گمرک را می‌بینم سال قبل چقدر کار کرده اینجا می‌نویسم و همینطور مالیات تجدید دخانیات و مستغلات و غیره را به طور تقریب از روی عایدی سنه قبل می‌نویسم چون تحقیقاً نمی دانیم سال بعد چقدر مال التجاره به گمرک وارد می‌شود و چقدر مالیاتهای غیر مستقیم امسال دریافت می‌شود پس به عقیده صاحبان پیشنهاد مخالفین صورت عایدات ارضی و غیر مستقیم را خیلی زود می‌توانیم تهیه کنیم و شش ماه وقت لازم ندارد زیرا جزو جمع مالیات ارضی و مستقیم در دفاتر هست مالیات غیر مستقیم را هم که به طور تقریب می‌نویسیم اما راجع به صورت جزو خرج آیا این وزارتخانه که فردا دائر خواهد شد مگر تشکیلات اعضایش و حقوق آنها مشخص و معین نیست؟ آیا نمی‌توانند فردا یک صورتی بنویسند و در ضمن آن صورتی که می‌نویسند اگر دیدند فلان ثبات با فلان رئیس دائره لازم نیست یک خط روی ان بکشند همین کاری که بعد از این خواهند کرد فردا بکنند حتی در آن مدت که کمیسیون بودجه مذاکره می‌کرد وزراء ممکن بود این کار را بکنند تا اینکه صورت جزء خرج هم معین شود ما نمی‌توانیم مطابق قانون اساسی به این اعتبار رای بدهیم برای اینکه تا شش ماه دیگر هم به وصال بودجه نخواهیم رسید و تغییرات عجیب و غریب در وزارتخانه‌ها پیدا خواهد شد و عمده صدمه که وارد خواهد آمد به اشخاص ضعیف و اشخاص تحصیل کرده که واسطه و وسیله ندارد داده خواهد شد به این جهت است که بنده مخالفم.

رئیس ـ آقای فهیم الملک (اجازه)

فهیم الملک ـ مقدمتاً باید عرض کنم که حضرت والا در ابتداء فرمایشاتشان با یک استعارات نسبت به کسانی که با این لایحه موافقت کرده‌اند بی لطفی فرمودند البته خاطرشان را متذکر می‌شوم روزی که ما در اینجا آمدیم و در مجلس پذیرفته شدیم هیچ کدام مقید نشدیم که موافق رای و عقیده کسی اظهار رای کنیم همه در عقیده خودمان آزاد بوده و البته هر کسی باید با یک طرز و فلسفه در مسائل اظهار عقیده و رای بکند بنابراین نباید به او حمله کرد و تهدیدش کرد که تاریخ شما را بدنام خواهد کرد ممکن است رای بنده غلط باشد ولی امروز که رای می‌دهیم با همان آزادی و فکر صائبی که حضرت والا دارند بنده هم رای می‌دهم این را به طور خلاصه بنده در ابتدای عرضم عرض کردم حالا داخل موضوع لایحه بودجه بشویم حضرت والا اظهار می‌فرمایند این ورقه بودجه نیست بنده هم موافقم و عرض می‌کنم بودجه نیست و در این دو سه جلسه هم تعریفات خیلی مفصلی از روی کتب خارجه و تألیفات علماء مالیه فرانسه راجع به تعریف بودجه شده بالاخره حاصل این است که بودجه مملکت عبارت از صورتی است که حاوی جمع و خرج و اصول و موادی باشد که در یک طرف صورت عایدات را معین کند و اینک طرف تشکیلات ادارات را در صورتی که ما قبلاً تصدیق می‌کنیم این بودجه ما این حال را ندارد چرا ندارد؟

اگر قدری تعمق بفرمائید ملاحظه خواهید فرمود که از اول مشروطیت تا به حال را ندارد چرا ندارد؟

اگر قدری تعمق بفرمائید ملاحظه خواهید فرمود که از اول مشروطیت تا به حال همیشه مذاکره بودجه در اول صفحه و پروگرامها چه در مفتوح بودن مجلس و چه در نبودن مجلس بود و اگر یک مراجعه مختصری به دوسیه‌های وزارت مالیه و سایر وزارتخانه‌ها بشود ملاحظه خواهید فرمود که همیشه دو سه ماه به آخر سال مانده وزارتخانه‌ها را مجبور می کرده‌اند که بودجه‌های خود به وزارت مالیه بفرستند و همیشه تأکید شده است که بودجه‌های خودشان را بفرستند ولی بواسطه عدم تکافو دخل و خرج بالاخره سال به آخر رسیده و قرار شده است که مطابق سه ماهه بپردازند به عبارت آخری موفق نشده‌اند یم صورت مفصلی تهیه بنمایند در بودن مجلس هم که یک عنصر قوی تری بود برای تهیه بودجه متاسفانه محظوراتی پیش می‌آمد که موفق نی شد چنانکه مجلس اول منتهی شد به بمباردمان مجلس و مجلس دوم با اولتیماتوم و آن کودتا منتهی شد مجلس سوم هم به مهاجرت و آن اوضاع مسافرت ختم شد بحمدالله برای مجلس چهارم تا به حال هنوز یک محظوراتی پیش نیامده این پیش آمدها خوب به ما مدلل می‌کند که یک قوای دیگری در مخالفت با تهیه بودجه در کار هست و از طرف دیگر نباید فراموش کرد که در تهیه کردن بودجه تا یک اندازه‌ای هم تقصیر با خود مجلس بود زیرا در دوره دوم که من هم در کمیسیون بودجه عضو و مخبر بودم می‌دیدم برای تهیه بودجه به یک نکات و جزئیاتی آقایان ایراد می‌کردند که یک فقره بودجه شاید دو ماه وقت لازم داشت که تصویب شود بدیهی است با این همه تفصیل ممکن نبود تا ۲۰ سال دیگر هم بودجه تهیه شود بنده عقیده دارم که بودجه ممکن نیست کمتر از چهار سال تهیه شود و برای تهیه بدجه کامل لااقل سه چهار سال وقت لازم است آن هم به چه ترتیب که در ابتداء به هر یک از وزارت خانه‌ها به طور کلی اعتبار داده شود که در حدود آن اعتبارات ادارات خود را تشکیل کند و در سال بعد باز یک قدری تجزیه بکند ولی نه آنقدر زیاد که نشود در آن باب مذاکره کرد و یک محظوراتی بر خورد بعد در سال سیم و چهارم یک قدری بیشتر تا اینکه در سال پنجم موفق به یک بودجه مرتبی بشویم که از مجلس بگذرد و در غیر این صورت بنده عرض می‌کنم غیر ممکن است و اینکه می فرمائید چرا صورت جزء را به مجلس نیاورده‌اند؟

اولاً صورت عایدی که ۱۹ میلیون و کسری است به همان دلائلی که اظهار شد صورت صحیحی نیست زیرا در خود راپورت کمیسیون بودجه می‌نویسد که عایدی تخمین ۱۹ ملیون و کسری است این صورت ناقص است و بیش از اینها است و عایدات این صورت با عایدات حقیقی به عقیده بنده چهار پنج ملیون تفاوت دارد زیرا در سال قوی ئیل عایدی داخلی دولت از هر حیث متجاوز از هفده ملیون که عبارت از سی و چهار کرور باشد بوده در صورتی که در آن سال عایدی نفت جنوب چهار صد هزار تومان بوده و فعلاً ۳ ملیون اضافه شده است از بابت دخانیات و تجدید در آن سال مطابق اجازه که داده شده بود ششصد و شصت هزار تومان بود حالا تقریباً ۳ ملیون است گمرکات پیش از جنگ هفت کرور بیشتر نبود الان مطابق تخمین پارسال شش ملیون پیش بینی و دو ملیون تفاوت دارد و با این تخمیناتی که حتمی است یقیناً عایدات ۵ ملیون زیادتر است بنده اگر بناء بود بودجه عایدات را مجلس به ۱۹ ملیون تصویب کند ابداً رای نمی‌دادم و حتی المقدور مانع می‌شدم که آقایان رای ندهند ولی در عین حال باید این نکته را هم متذکر شد که بودجه عایدات هیچ وقت اینطوری که می فرمائید به صورت جزء جمع به مجلس نمی‌آید جزو جمع صورتی است وزیر مالیه باید تهیه کند و مجلس به موجب قانون میزان مالیات معین ند.

بدیهی است که مالیات بنده باید مطابق قانون مجلس مالیات بدهد ولی رسم نیست صورت جزء مجلس بیاید و اینکه فرمودند صورت جزء جمعهای موجوده را باید آورد آنها هیچ به درد نمی‌خورد و خیلی ناقص است یک قسمت بودجه در موقع سوختن اداره تشخیص عایدات از بین رفت و آنچه که فعلاً هست صورت جزء و جمعها هست که متعلق به قدیم است و از ۱۵ سال قبل تا به حال خیلی تفاوت کرد و فعلاً آنها به هیچ درد نمی‌خورد دیگر آنکه حضرت والا در ضمن فرمایشات خودشان یک جمله فرمودند که جواب آن را هم با اجازه خودشان عرض می‌کنم البته در نظر دارند که در موقع شور در قانون شورای معارف که بعضی از آقایان جنبه روحانیت را تخصیص خودشان دادند حضرت والا حقاً عصبانی شدند و بنده هم تصدیق می‌کنم ولی عرض می‌کنم که در یک موضوع دیگر هم که حضرت والا گاهگاهی بخودتان تخصیص می‌دهید ما هم حق داریم عصبانی شویم و آن موضوع معارف است.

البته همه ما می‌خواهیم امتیاز فضلی روز به روز در مملکت اهمیت پیدا کند اگر خاطر حضرت والا باشد در موقعی که در پروگرام هیئت دولت مذاکره می‌شد بنده از آقای وزیر معارف استدعا کردم که به مدارس پر خرج نپردازند و مکتب خانه‌ها در دهات تهیه کنند برای اینکه رعایای بیچاره یک سوادی پیدا کنند چون با خرج یک مدرسه مرکز ممکن است دویست مدرسه در دهات تهیه کرد تا ما بتوانیم درجات و امتیازات فضلی را روز به روز در مملکت زیاد کنیم و اگر در ضمن بودجه گاهگاهی مذاکره می‌شود برای این است که می‌خواهیم همیشه مدارس باقی بماند و معلمها در کوچه سرگردان نباشند پس ما تا وقتی که یک پولی تهیه نکنیم در این خصوص هر چه صحبت بکنیم آهن سرد کوبیدن است.

پس باید پولی تهیه کنیم و بدهیم که مدارس زیاد شود نه در هر بلکه در بلوک و دهات تا آنکه بتوانیم یک روزی در قانون انتخابات خودمان قید کنیم که کلیه اشخاص قید کنیم که کلیه اشخاص با سواد باید رای دهند ولی امروز نمی‌توانیم این حرف را بزنیم برای اینکه اگر این حرف را بزنیم آنوقت در تهران دو هزار نفر پیدا نمی‌شود که رای بدهد برای اینکه معارف نداریم و این بزرگترین ذلت است برای ما البته اگر ما با این حال امروزمان نبودیم کارمان خیلی بهتر بود و با آنکه نیست نظریه حضرت والا را تصدیق می‌کنم استدعا می‌کنم تمام رفقای خودشان را هم از خود دو ندانید و همه را با خود هم فکر بدانند و یقین بدانند در این زمنیه با شما همراهی کاملی خواهد شد اما اینکه تصور فرمودند این بودجه را که الان رای می‌دهیم یک اختیارات فوق العاده به وزراء داده می‌شود که در خرج و تعدیل اجزاء و ابراز خصوصیتها همه نوع دستشان باز خواهد شد.

بنده تصدیق می‌کنم ولی این معایب راجع به گذشته است راجع به امروز نیست که ما بگوئیم اگر این لایحه تصویب نشود این معایب از بین می‌رود و اگر عرض کنم از رقتار و رویه که در ادارات نسبت به اشخاص شده اطلاعات بنده کاملتر است شاید حضرت والا تصدیق بفرمایند برای اینکه بنده ۲۷ سال در ادارات بوده‌ام و حقیقتاً چیزهائی می دانم که حضرت والا در اینجا عشرش را به آن نفرمودند اگر ما بخواهیم از این مسائل جلوگیری شود فقط راه تصویب قانون استخدام است رد این لایحه آن ترتیب اعم از تصویب یا رد این لایحه به حال خود باقی است نهایت یک چیز هست و آن این است که همان وزارت مالیه با ۳ ملیون اظهار خصوصیت می‌کرد حالا با دو ملیون خواهد کرد.

بنابراین اگر ما بخواهیم به این وضعیات که در ادارات معمول بوده خاتمه بدهیم چاره نداریم جز اینکه قانون استخدام را وضع کنیم و مستخدمین را مطابق قانون استخدام داخل و خارج کنیم اما اینکه فرمودید دزدهائی در ادارت هستند بنده دزد نمی‌گویم عرض می‌کنم مستخدمی در آن حالتهائی است که خودتان فرمودید البته زور که سر کار آمد برای تأمین آتیه خود ناچار است همه کار بکند که گرسنگی نخورد.

وقتی باید متوقع دزدی مستخدم نبود که از همه چیز او را مطمئن بکنیم بنده از روی یقین عرض می‌کنم یک مستخدمی که بیست تومان یا ۲۵ تومان حقوق دارد اگر به وضعیت خود اطمینان داشته باشد خود را به آب و آتش می‌اندازد که آن حقوق از دست نرود و هیچ حاضر نیست دزدی بکند بیخود این نسبت را به مستخدمین بیچاره می‌دهند می بینید این بیچاره‌ها با چه ذلتی حاضرند خدمت بکنند در صورتی که بدانند کسی به آنها کار نخواهد داشت البته به طور درستی خدمت می‌کنند ولی این لایحه مربوط به این قسمت نیست مطابق این لایحه هیئت وزراء باید بروند بودجه‌های خود را تهیه کنند برای اینکه تهیه قانون بودجه وظیفه دولت است چنانکه در نظامنامه داخلی هم تصریح دارد که هیچ گونه طرحی که مستلزم خرج و اضافه حقوق باشد وکلاء نمی‌توانند پیشنهاد کنند علت هم معین است برای این که هیئت دولت که قوه مجریه است از احتیاجات مملکت اطلاع دارد و باید بنابر احتیاجات مملکت اطلاع دارد و باید بنابر احتیاجات مملکت بودجه را تهیه کند نهایت به مجلس حق تفتیش و نظارت داده شده است برای اینکه بدانند آنچه را که نوشته شده است یا نشده حالا مطابق این صورتیکه تهیه شده استدولت ادارات خود را تشکیل می‌دهد و آنچه را که لازم می داند باید در بودجه پیش بینی کند و به مجلس بیاورد نهایت اینکه چون گفته‌اند عایدی ما نوزده ملیون بیشتر نیست ما هم می گوئیم مطابق آن به شما ۱۹ ملیون اعتبار می‌دهیم حالا اگر یک صورتی بیاورند که عایدات تجاوز از این مبلغ کند باز همان اندازه به آنها اعتبار می هیم مجلس اگر موفق شود همین نکته را ثابت کند یک قدم بزرگی به طرف بودجه برداشته است و آن این است که هیچ خرجی بر بودجه تحمیل نخواهد شد مگر آنکه محلش معلوم شود و این مسئله دو خاصیت دارد یکی آنکه بودجه از موازنه خارج نمی‌شود دیگر آنکه تمام توجه اول به عایدات می‌شود بعد به مخارج بوده نه به عایدات حالا اگر همین اصل را سعی کنیم که مجری کنیم یعنی هیچ خرجی را تصویب نکنیم تا محل اعتبار آن معین نشود آنوقت با رعایت این نکته و موازنه دخل و خرج اگر دولت باید و بگوید بودجه من کسر است و به مجلس پیشنهاد قرض کند مجلس با کمال اطمینان تصویب می‌کند زیرا می داند جمع و خرجش چقدر است ولی در غیر این صورت اگر یک بودجه بیاورند که چند ملیون هم اضافه داشته باشد یک پول نمی‌شود قرض کرد و این اول قدمی است که ما برای بودجه باید برداریم و بگوئیم در مقابل این قدر عایدات به شما این قدر اجازه می‌دهیم خرج کنید به این شرط که بروید تشکیلات خودتان را مطابق این عایدات و این اعتبار تهیه کند و به مجلس بیاورید فعلاً غالب این مخارجی را که ما تصویب می‌کنیم حقیقاً من غیر قانونی می دانم زیرا یک عایدی نیست که ما در مقابل آن بگوئیم این مخارج از آن حل پرداخته شود این قدم اول را که برداشتیم می‌شود امیدوار بود که پس از چند سال دیگر موفق به داشتن یک بودجه صحیحی بشویم بنده هم با حضرت والا موافقم که این بودجه نیست ولی یک بودجه جدید الولاده است که هنوز دندان ندارد حرف نمی‌زند راه نمی‌رود اگر خدا به کسی اولادی بدهد آن طفل جدید الولاده را دور نمی‌اندازند زحمت می‌کشند او را تربیت می‌کنند زحماتتش را متحمل می‌شوند تا وقتی که بزرگ شود هیچ وقت کسی نمی‌گوید که هر چه خدا به من اولاد بدهد می‌کشم تا اینکه یک اولاد بیست و پنج ساله به من بدهد.

(خنده حضار)

بنابراین بنده با این لایحه موافقم از این نقطه نظر که اختیارات وزراء محدود شود و بودجه از این اعتبارات تجاوز نکند اگر هم نخواهند تجاوز کند اول باید محل آن را تهیه کرده و بعد لایحه خرج را بیاورد اما آن قسمت روزی هفت هزار تومان که آقای وزیر مالیه در جلسه قبل اظهار کردند من به آن اهمیت نمی‌دهم زیرا ممکن است در همین تغییر و تبدیل یک ضررهای دیگری وارد شود ولی همینقدر مطمئن هستم که وقتی هیئت دولت دیدند که به آنها اجازه خرج داده نمی‌شود ناچار خواهند بود که تا اول سال بودجه خود را تهیه کنند ما آلان قریب به سه ملیون از این تشکیلات فعلی کسر کرده‌ایم چطور می‌توانند صورت آن را فوری بنویسند و بیاورند ناچار هستند که بعضی سرویسها و ادارات را با یکدیگر ترکیب کنند و برای این کار مطالعاتی لازم است این چیزی نیست که فوری انجام داده شود مستلزم یک تدقیقاتی خواهد بود و این پنج و شش ماه وقت لازم دارد و به علاوه ما ملتزم نیستیم بودجه ثانوی را که می‌آورند عیناً تصویب کنیم بودجه که می‌آورند در وهله اول قدری مفصلتر است و در مرحله دوم جامعتر و بهتر می‌شود تا اینکه موفق شویم در ظرف چند سال یک صورت جمع و خرج صحیحی داشته باشم که قبل از وقت هیئت دولت مطابق قانون اساسی به مجلس تقدیم کند.

رئیس ـ چون مدتی از شب گذشته است و باره سؤالات هم هست که باید از آقایان وزراء شود اگر مجلس موافق باشد بقیه مذاکرات بماند برای جلسه بعد.

(گفته شد صحیح است)

رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب سوالی داشتید.

آقا سید یعقوب ـ بنده یک سوالی از وزارت داخله داشتم و به توسط ریاست محترم فرستادم و حالا عرض می‌کنم مطابق اطلاعاتی که از روزنامجات و مکاتب وارده از فارس حاصل شده است ایل قشقائی در موقع حرکت از ییلاق به قشلاق عمله ایلخانی در ضمن عبورشان بعضی دهات را غارت و بعضی را ضابط گذارده‌اند می‌خواهم خاطر نشان کنم طائفه که این کار را کرده‌اند چه طائفه هستند چون در واقع ایل قشقائی چند طایفه هستند.

دره شوری است، لشکر کی است و شش بلوکی این طایفه که این کار را کرده‌اند طایفه عمله هستند که در اطراف چادر رئیس ایل هستند. در این باب شکایت و تلگرافات زیادی در روزنامه عصر آزاد و استخر هست و مکاتبی هم رسیده نمی دانم هیئت دولت در این باب اطلاعاتی دارند؟ و اگر اطلاعاتی دارند در این باب چه اقدامی فرموده‌اند برای اینکه ما نمایندگان در این باب سخت گرفتار هستیم حتی هیئت متطلمین در شیراز تشکیل شده است و به علماء ملتجی شده‌اند و رئیس ایل قشقائی را تعقیب کرده‌اند خوب است اقداماتی را که در این باب فرموده‌اند بفرمایند

رئیس الوزراء ـ این شرحی را که آقای آقا سید یعقوب می‌گویند به این تفصیل نبوده است یک راپورتهائی به خود من رسیده از ایالت و رئیس ایل هم حقیقت مطلب را خواسته‌ام و منتظر هستم توضیحات آنها برسد به علاوه ما به ایالت دستور داده‌ایم مامور بفرستد در صورتیکه خسارتی رسیده باشد استرداد کند و مرتکب را تنبیه نماید.

رئیس ـ آقای سلیمان میرزا از آقای رئیس الوزراء سوالی دارند.

سلیمان میرزا ـ البته همه آقایان مخصوصاً آنهائیکه در علم بودجه اختصاص دارند بهتر از بنده می دانند وقتی یک اعتباری برای یک وزارتخانه تصویب می‌شود برای مخارجی است که دولت یا وزیر آن وزارتخانه در مدت سال اگر یک مخارج فوق العاده پیش بیاید و به تصویب نمایندگان رسیده باشد به آن مصرف برسانند حالا از قراریکه شنیده‌ام در وزارتخانه‌ها از این محل اعتبار به اشخاص اضافه حقوق داده می‌شود بودجه اعتبار به مجلس خودش مصرف نمی‌شود و هر وزیری که روی کارمی آید به میل خودش علاوه بر بودجه که تصویب شده یک مقداری اضافه مواجب می‌دهد چون این بر خلاف مقصودی است که در قانون نوشته شده خواستم از آقای رئیس الوزراء سوال کنم که آیا این مطلب صحیح است و در وزارتخانه‌ها معمول است یا خیر؟

اگر معمول است باید در نظر داشت که نمی‌توان آن را در جزو تفریغ بودجه قبول کرد.

رئیس الوزراء ـ عملیات کابینه‌های سابق را مسبوق نیستم و مسئول اعمال آنها هم نیستم ولی در کابینه بنده هیچ حقوقی از محل اعتبار داده نشده البته از سابق هم داده شده است خیلی بی قاعده بوده است

سلیمان میرزا ـ بنده مقصودم این نبود که ایشان مسئول کابینه سابق هستند مخصوصاً شنیده بودم در این کابینه و در بعضی از وزارتخانه‌ها این مسئله معمول شده در صورتی که آقای رئیس الوزراء تکذیب میفرمیند محققاً صحیح است و در آتیه لایحة تفریغ بودجه به مجلس آمده هر جا این مطلب اجرا شده باشد مجلس حذف خواهد کرد و به حساب همان وزیر خواهد گذاشت.

رئیس ـ شاهزاده محمد هاشم میرزا راجع به مسئله دو بوام سئوالی داشتند.

محمد هاشم میرزا ـ بنده هم از آقای رئیس الوزراء و هم از آقای وزیر مالیه سئوال داشتم کدام می فرمائید

محمد هاشم میرزا ـ راجع به تقسیماتی که (مسئله دو بوام در خراسان کرده و اسنادیکه به دست آمده راپورتهائی که از خراسان رسیده به این حال شنیده می‌شود.

در اینجا راه می‌رود و حقوق هم می‌گیرد آیا برای حساب از چه تکلیفی تعیین کرده‌اند و چه قراری برای اخذ و مجازات او داده‌اند؟

رئیس الوزراء ـ به وزارت مالیه دستور داده شده است که رسیدگی کند.

رئیس ـ (خطا به آقای محمد هاشم میرزا) سئوالی راجع به بودجه بلدیه داشتید؟

محمد هاشم میرزا ـ بلی دو مرتبه بنده از آقای وزیر مالیه راجع به بودجه بلدیه سئوال کردم که بودجه بلدیه را کی به مجلس خواهند آورد که در کمیسیون بودجه مطرح شده و کمیسیون بودجه عقیده خود را اظهار نمودند به مجلس بفرستند که تکلیف آن معلوم شود.

رئیس الوزرا ـ بودجه جدید تهیه شده در ظرف همین دو سه روز به کمیسیون بودجه فرستاده خواند شد.

رئیس ـ آقای نصرت الدوله از آقای رئیس الوزراء سئوالی داشتند

نصرت الدوله ـ بلی این سئوالی را که از آقای رئیس الوزراء می‌خواهم بکنم در بدو امر معذرت می‌خواهم اگر بفرمایند مربوط به من نیست ولی چون مربوط به تمام وزارتخانه‌ها است و نمی‌توانستم فراً فرد سئوال کنم مجبور شدم از آقای رئیس الوزراء سئوال کنم از کرمانشاه تا قصر شیرین از هر مال مکاری که عبور می‌کند ۳ تومان می‌گیرند و گذشئه از اینکه از اتوبوس و گاری و درشکه هم می‌گیرند باز به اسامی مختلف اضافه می‌گیرند حتی در موقع حمل بوته و حبوبات یا هیزم از آنها یک حقوقی می‌گیرند آنهم به اسامی عجیب مثلاً ملاحظه مفرمائید در زمستان حق المرتع می‌گیرند در صورتی که زمینها مملو از یخ و برف است در پاطاق به اسم قراسورانی در میان طاق به اسم حفاظت در هارون آباد و باز به اسم قراسورانی در یک فرسخی شهر به اسم راه شوسه حالا بنده نمی دانم این پولها را که می‌گیرند صحیح است یا خیر؟

وقتی بنده می‌گویم صحیح است یا خیر البته آقای رئیس اوزراء خواهند فرمود صحیح نیست البته از نقطه نظر وکلاء مجلس هیچ پولی به تصویب مجلس نرسیده باشد صحیح نیست مقصودم این است که آیا این پول را به اجازه دولت می‌گیرند یا بدون اجازه دولت؟ اگر چه تصور می‌کنم قسمت اعظم آن را بدون اجازه دولت می‌گیرند خیلی خوشوقت می‌شدم اگر رئیس الوزراء که تحقیقات عمیق تری در این باب دارند توضیح می‌فرمودند که بنده هم ملتفت بشوم

رئیس الوزراء ـ در این باب راپورتی به من نرسیده و از سئوالی که ایشان فرمودند خیلی خوشوقت شدم چند شب قبل که این سوال را به بند کتباً نوشته بنده رجوع کردم به وزارت فوائد عامه و همینطور از حکومت هم توضیحات خواستم بعد از آنکه توضیحات رسید جواب عرض خواهم کرد.

رئیس ـ آقای مستشار السلطنه (اجازه)

مستشارالسلطنه ـ بنده چندین سئوال داشتم کدام یک را عرض کنم؟

رئیس ـ راجع به بروجرد

مستشارالسلطنه ـ خوشبختانه والی بروجرد تعیین شده چون موقع مراجعت ایات به گرمسیر حدود سیلاخور است می‌خواهم بدانم کی والی حرکت خواهد کرد و چه وقت موجبات حرکت او معین می‌شود که قبل از مراجعت ایلات امنیت در آن حدود حکمفرما باشد و اهالی از امنیت آن حدود مطمئن باشند

رئیس الوزراء ـ حکومت بروجرد به طوری که خودشان مطلع هستند تعیین شده و قریباً اعزام می‌شوند و راجع به امنیت هم چنانکه خودشان مستوقند کمال امنیت حاصل است و تقریباً تجاوز از دو هزار قشون در بروجرد تهیه شده و پس از رسیدن حکومت البته وسائل لازمه برای تکمیل تأمین آن حدود اتخاذ خواهد شد

رئیس ـ رقعه‌ای از وزارت مالیه رسیده است قرائت می‌شود و انتخاباتی که مطابق این رقعه باید بشود در جلسه آتیه خواهد شد.

(به مضمون ذیل قرائت شد)

(ریاست محترم مجلس مقدس شورای ملی)

فقر و پریشانی مالیه تهاجم شدید ترین ابتلاثات مادی از یک طرف ادای مسئولیت و وظیفه شناسی از طرف دیگر اجازه کشف حقایق را به اینجانب می‌دهد آقای غضنفرخان نماینده گلپایگان از ابتدای عقرب لوی ئیل تا انتهای میزان ئیلان ئیل یک نفر و از یونت ئیل تا آخر ستة پیچی ئیل در مرتبه دوم متصدی امان مالیه گلپایگان و کمرة خونسار بوده‌اند چون از محاسبات و معاملات ایشان به مرور چیزهائی بر خلاف منافع دولت استدراک می‌شد وزارت مالیه در ابتداء سال گذشته آقای میرزا عبدالله خان نجمی مفتش مالیه را برای تفتیش حوزه مامورینی آقای غضنفرخان اعزام داشت.

تقریباً مدت یک سال که مشارالیه در محل متوقف و مشغول تحقیقات و تفتیشات بود نسبت به دورة محاسبات آقای غضنفرخان ا اسناد و مدارک صحیحه کشفیاتی نموده راپورتهای جامع به مرکز دادند.

در این موقع تذکر این مسئله را زائد نمی دانم با اینکه محیط و موقع چندان قدر و قیمتی برای صحت عمل و دیانت قائل نبود و به عبارت آخری درستی و صداقت خریداری نداشت معذالک آقای میرزا عبدالله خان با کمال دوستی و وظیفه اداری خویش را قسمی انجام داده‌اند که شایان تقدیر است.

در نتیجه رسیدگی و تحقیقات که اداره محاسبات کل مالیه نسبت به معاملات و محاسبات آقای غضنفرخان تکمیل نموده بود از طرف دولت وقت علاقجات آقای غضنفرخان در حدود گلپایگان توقیف گردید در چندی قبل علاقه جات ایشان من غیر حق مسترد و قرار شد به محاسباتشان تجدید رسیدگی شود.

اخیراً که وزارت مالیه دوسیه و محاسبات ایشان را برای مداقه و تجدید نظر به کمیسیون تفریق محاسبات ارجاع نموده کمیسیون مزبور نیز پس از چند روز مطالعه و مذاکره حضوری با آقای غضنفر خان بالاخره موافقت خودشان را به ادارة محاسبات کل کتباً اظهار و در نتیجه رسیدگی به یک قسمت از محاسبه دورة تصدی ایشان معادل مبلغ ۴۰ هزار تومان و هشتصد و هفتاد و یک تومان و چهار قران و یک شاهی ملزومی ثابت و لا کلام آقای غضنفر خان را مطابق صورت جزء تعیین نمودند.

وزارت مالیه بر طبق التزام نامه سابق آقای غضنفرخان و نتیجه رسیدگی‌های کمیسیون تفریق محاسبات عجالتاً علاقجات گلپایگان مشارالیه را که معروف است در نتیجه این ماموریت تحصیل کرده و سابقا هم توقیف شده و بوسائلی آزاد کرده بود و شاید در حدود ۱۵ هزار تومان تخمینا ارزش داشته باشد ضبط و برای بقیه مبلغ فوق و یا ملزمی‌های دیگری که بعدها از معاملاتشان کشف و اثبات بشود ناچار از تعقیب و رسیدگی خواهد بود.

چون وزارت مالیه از دو نقطه نظر مامورین خود را تعقیب می‌نماید. اول از نقطه نظر محاسباتی که بعد از رسیدگی آنچه ملزمی مامور باشد از او گرفته شود و بعد از نقطه نظر تقصیرات اداری که در دیوان محاکمات رسیدگی خواهد شد.

نظر به اینکه هر گاه دیوان مزبور صلاح بداند وزارت مالیه امر را به پارکة بدایت ارجاع خواهد کرد برای حفظ شرافت مقام نمایندگی آقای غضنفر خان لازم دانست مراتب را به عرض راسند که تعقیب مشارالیه با اجازه مجلس مقدس باشد.

این را هم لازم است عرض کنم چنانچه اقای غضنفر خان به رسیدگی تفریق محاسبات اعتراض داشته باشند اگر چه رای کمیسیون مزبور قابل استیناف نیست ولی در این موقع وزارت مالیه موافق است که قبلاً هیئتی از طرف مجلس مقدس تعیین شود که در ساعات اداری وزارت مالیه منظماً و متوالیاً جلسات خود را تشکیل نموده به محاسبات آقای غضنفرخان رسیدگی نمایند و هر گاه بر هیئت مزبور هم مدتی شد که ایشان مستحق تعقیب اند آنوقت اجازه تعقیب صادر گردد.

وزارت مالیه به پاداش خدمات صادقانه آقای میرزا عبدالله خان نجمی و برای رغبت و دلگرمی آتیه ایشان ارتقاء رتبه در خقشان منظور نموده ضمناً برای ترویج صحت عمل و تشویق مامورین پاک دامن بالضروره تقاضا می‌شود موافقت فرمایند هر مبلغ بابت ماخوذی‌های آقای غضنفرخان بحیطه فصول رسید معادل ده یک آن به عنوان وجه تشویق بین اعضاء محاسبات کل و کمیسیون تفریق مخاسبات و آقای میرزا عبدالله خان نجمی تقسیم شود.

به علاوه باز هم برای ترویج درستکاری و اثبات تقدیر خوش خدمتی مامورین مالیه در نظر دارد که در آتیه هرگاه نظر این مسئله معین از منافع رفته دولت چیزی به دست آمد معادل عشر آن بین مامورینی که در این راه جدیت و فداکاری کرده‌اند به طور جائزه تقسیم گردد و «مصدق السلطنه»

رئیس ـ بالفعل این رقعه مطرح بحث نیست. اگر مذکراتی دارید بماند برای جلسه بعد

سردارمعظم ـ چرا این لایحه به مجلس آمده است؟

رئیس ـ برای اینکه می‌گویند شاید جنبه جزائی هم داشته باشد.

سردارمعظم ـ این سابقه را..

رئیس ـ اگر مذاکراتی در این باب دارید بهتر این است که در جلسه آتیه بشود

سردارمعظم ـ بسیار خوب ولی بنده مخالف با پذیرفتن این رقعه هستم.

رئیس ـ یک پیشنهاد دیگری است از طرف هیئت دولت رسیده مشعر به برقراری شهریه در حق وریه مرحوم میر موسی خان به کمیسیون بودجه ارجاع می‌شود. جلسه آتیه پس فردا دو ساعت به غروب خواهد بود و دستور آن از این قرار است. اولاً بقیه شور در قانون شورای عالی معارف. ثانیاً بقیه شور در راپورت کمیسیون بودجه. ثالثاً انتخاب یک نفر عضو برای کمیسیون قوانین مالیه به جای مرحوم آقا شیخ محمد جواد

سردارمعظم ـ بنده عرض دارم

رئیس ـ بفرمائید

سردارمعظم ـ بنده باز می‌بینم باز از اهمیت راپورت کمیسیون بودجه دارد کم کم کاسته می‌شود و در مرحله دوم معین می‌شود و در آخر جلسه یکی دو نفر صحبت می‌کنند و باز می‌ماند برای بعد تمنی می‌کنم همانطوری که سابقاً با یک جدیتی این راپوتر تعقیب شود و آقای وزیر مالیه زودتر یعنی در اول جلسه تشریف آورده و تمام اوقات مجلس صرف راپورت کمیسیون بودجه شود.

رئیس ـ چون چیزی دیگر نمانده شور اول تمام شود گمان می‌کنم در نیم ساعت تمام شود.

سردارمعظم ـ حضرت عالی چرا فراموش می فرمائید که ممکن است که یک نفر سه ساعت حرف بزند بنابراین ممکن است راپورت کمیسیون بودجه جزء دستور گذارده شود بعد اگر وقت شود زیرا ما عجله داشتیم که یک خسارتی نسبت به دولت واقع نشود و حالا خودمان داریم کم کم این مسئله را عملاً تأیید می‌کنیم.

رئیس ـ مجلس با اظهارات آقای سردارمعظم موافق است؟

«گفته شد بلی»

رئیس ـ پس در اول راپورت کمیسیون بودجه و در ثانی قانون شورای عالی معارف مطرح و جزء دستور خواهد بود.

«مجلس ۴ ساعت از شب گذشته تعطیل شد»

رئیس مجلس شورای ملی ـ مؤتمن الملک